زیتون-نیلوفر سعیدی: تداوم ناآرامی در عراق، ارتباط مستقیمی با نقش دولت مرکزی بغداد، ریشه دواندن فساد در ساختار حکومت و تنشها و اختلافات داخلی بین احزاب کوچک و بزرگ عراق دارد. کشوری که پس از سقوط حکومت بعثی صدام در سال ۲۰۰۳ تاکنون رویدادهای مهمی را پشت سر گذاشته، هنوز هم به ثبات و آرامش نزدیک نشده است و علاوه بر بغداد، بصره و چندین شهر بزرگ دیگر نیز در دو سال اخیر، همواره صحنهی تظاهرات و اعتراض مردمی بوده است.
در این میان، در برخی از اعتراضات شهروندان عراقی، پای ایران هم به میان آمده و بخشی از معترضین، جمهوری اسلامی را یکی از عوامل مشکلات خود میدانند. اما واقعیت قضیه چیست؟ آیا آنگونه که برخی از مسئولین و تحلیلگران جمهوری اسلامی و بعضی از سران احزاب شیعه میگویند؛ دشمنان نفوذی هستند که مردم عراق را تحریک می کنند؟ یا این مساله ابعاد دیگری دارد؟
نارضایتی از دولت ناکارآمد
قبلا تصور میشد پس از سقوط صدام، اختلافات مذهبی و قومی، عراق را به میدان بزرگترین درگیریها و منازعات طائفی تبدیل کند. اما تحلیل اوضاع و احوال سیاسی، امنیتی و اجتماعی عراق نشان میدهد که اتفاقا مردم و شهروندان عادی عراق، در دام اختلافات قومی و دینی نمیافتند و این احزاب سیاسی و گروههای پنهان و غیرقانونی هستند که برای رسیدن به قدرت، از این ابزار استفاده میکنند. ظاهرا آنچه که بیش از هر چیز دیگری برای مردم عادی اهمیت دارد، رفاه و حقوق شهروندی است. در حال حاضر، مردم عراق و بهویژه بسیاری از شهروندان بغداد و بصره، معتقدند دولت به فکر آنها نیست و حتی نیازهای اولیه و زیرساختهای زندگی در شهرهای بزرگ را فراهم نمیکند. به ویژه در فصل گرما، ناتوانی دولت در تامین برق و حالا به وجود آمدن معضل جدی در تامین آب آشامیدنی، بسیاری از مردم بصره را خشمگین کرده است.
چرا بصره مهم است؟
بصره پس از بغداد، بزرگترین شهر عراق است. اگر چه از سال ۲۰۰۳ میلادی در استان و شهر بصره سرشماری انجام داده نشده، اما گفته میشود جمعیت این استان که در سال ۲۰۰۳ میلادی، دو میلیون و سیصد هزار نفر بوده، حالا به مرز سه و نیم میلیون نفر رسیده و دست کم سه میلیون نفر از این جمعیت در شهر بندری بصره زندگی میکنند؛ شهری که با ایران و کویت مرز آبی دارد و از لحاظ اقتصادی و جغرافیایی برای عراق، اهمیت ویژهای دارد.
اگر چه در دهسال گذشته، گهگاه ایدهی ضرورت تاسیس یک ساختار حکومتی جدید در استان بصره مطرح شده و برخی از فعالان سیاسی و مردم بصره، خواهان آن شدهاند که بصره نیز مانند اقلیم کردستان از عراق مستقل شود، اما دست کم در فضای سیاسی و اجتماعی فعلی، کسی از اقتصاد حرف نمیزند و مردم این شهر بزرگ، مطالباتی همچون ضرورت تامین برق، آب آشامیدنی و توجه به نیازهای اقتصادیشان دارند.
حمله به کنسولگری ایران، دلایل و انگیزهها
روز جمعه، شانزدهم شهریور ماه امسال، در حالیکه تظاهرات اعتراضآمیز مردم بصره و به آتش کشیدن ساختمانهای دولتی ادامه داشت، سپاه قدس، آخرین نفرات مامور در کنسولگری ایران در بصره را خارج و آنان را به سوی بغداد روانه کرد. با تاریک شدن هوا، معترضین در مقابل کنسولگری ایران گرد هم آمدند و با بالا رفتن میزان جمعیت معترض، دیوار و دروازه آهنین ورودی شکسته شد و نوجوانان و جوانان خشمگین بصروای، وارد کنسولگری شدند.
تصاویری که از حملهی مردم معترض بصره به ساختمان بزرگ کنسولگری ایران منتشر شده، نشان دهندهی این است که مهاجمینی که ساختمان کنسولگری را تسخیر کرده و اغلب اتاقها را به آتش میکشند، تلاشی برای پنهان کردن چهرهی خود ندارند و با خونسردی و آگاهی و در برابر دوربین روشن موبایلها، همه جای کنسولگری را به آتش میکشند، وسایل موجود را تخریب میکنند، پرچم ایران را پایین میکشند و پس از لگد مال کردن و آتش زدن پرچم سه رنگ ایران، پرچم کشور خودشان یعنی عراق را بالا می برند.
تحلیل تصویری و رفتاری این تصاویر، از این جهت اهمیت دارد که توجه به این رفتارها، سن و سال مهاجمین نوجوان و برخورد هیجانی آنان، نشان میدهد که فرضیهی هدایت معترضین و سازماندهی و تحریک، دور از واقعیت است. چرا که یک گروه هدایتشده و سازمانیافته، بهخوبی میداند که در هنگام حمله به مرکز دیپلماتیک یک کشور و به آتش کشیدن پرچم، لازم است صورت خود را پنهان کنند و همه چیز را به سرعت انجام داده و از صحنه فرار کنند، اما ویدیوهای منتشر شده از مهاجمینی که در کنسولگری ایران در بصره حضور دارند، نشان میدهد که اولا آنان هیچ عجلهای ندارند و اصلا صورت خود را نپوشاندهاند.
بنابراین چنین به نظر میرسد که ربط دادن این موضوع به اهداف آمریکا و عربستان سعودی، چندان قابل قبول نیست و از سویی دیگر، در استان شیعهنشین بصره، انتظر میرود که نفوذ جمهوری اسلامی بسیار بیشتر از نفوذ آمریکا و عربستان باشد. اما شواهد نشان میدهد که سیاستهای ایران در عراق و در بین شهروندان عادی، حامی و مدافع ندارد و حتی برخی از شهروندان بر این باورند که حمایت جمهوری اسلامی از افرادی همچون نوری المالکی و حیدر العبادی، باعث شده که نیازها و مطالبات مردم، به فراوشی سپرده شود.
البته این نخستین بار نیست که در عراق چنین اتفاقی می افتد. قبلا و در جریان ناآرامیهای بغداد نیز چند بار در خیابانی که به نام امام خمینی نامگذاری شده، تصاویر بنیانگذار جمهوری اسلامی و تابلوهایی که نام او بر آنها نوشته شده بود، از سوی مردم معترض بغداد، تخریب شد.
آیا ایرانستیزی در عراق ریشه میدوانَد؟
در هفتههای گذشته و در جریان روند تشکیل کابینه، برخی از سران جریان مقتدی صدر و دیگر جریانات شیعی، از گفتمان استقلال عراق حمایت کرده و اعلام کردند که اجازه نمیدهند کشورشان دنباله رو سیاست های جمهوری اسلامی ایران باشد.
در جریان تحریمهای آمریکا علیه ایران نیز، حیدر العبادی نخستوزیر عراق، اعلام کرد که به خاطر منافع کشورش از آمریکا تبعیت میکند. امروز هم وزارت امور خارجه ی عراق، با انتشار یک بیانیه؛ حمله موشکی ایران به پایگاه احزاب کُرد ایرانی را نقض حاکمیت عراق دانسته و به آن اعتراض کرد. مجموع این شواهد، نشان میدهند که رفتهرفته، مخالفت با سیاستهای جمهوری اسلامی در عراق، عادی میشود.
با اینحال، نباید این واقعیت را از یاد برد که جمهوری اسلامی توانسته است تا با ایجاد ورژن و کپی نسخهی عراقی سپاه پاسداران یعنی حشد شعبی، اعمال سیاستهای خود بر بغداد را تا حدودی تضمین کند. بنابراین این احتمال وجود دارد که مخالفت با سیاستها و رفتارهای جمهوری اسلامی بین برخی از نخبگان سیاسی عراق همچنان ادامه پیدا کند، بخشی از مردم عراق، روابط تهران با دولتمردان عراقی را یکی از دلایل مشکلاتشان بدانند ولی در عین حال، بخشی از جریانات مسلح و مقتدر شیعی، در آینده نیز بازوی عملی سیاستهای جمهوری اسلامی باشند.