زیتون ـ مهسا محمدی: عباس جعفری دولتآبادی در همایشی با موضوع «انعکاس موازین حقوق بشر در قوانین کیفری ایران» در حالی مواد قانونی در جمهوری اسلامی ایران که شامل «آموزههای حقوق بشری» است را برشمرد، که این روزها خبر سکته رضا شهابی در زندان و خودداری مقامهای زندان از فرستادن وی به بیمارستان در میان سایتها و شبکههای اجتماعی دست به دست میشود.
دو روز پیش (۲۳ آذر) سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران در بیانیهای به نقل از خانواده رضا شهابی، فعال کارگری محبوس در زندان رجاییشهر٬ خبر از سکته خفیف او داد و همزمان اعلام کرد که مسوولان زندان هیچ واکنشی به این موضوع نشان نداده و او را به حال خود رها کردهاند.
این فعال سندیکایی نخستین بار در روز ۲۲ خرداد سال ۸۹ بازداشت شد و دادگاه او را به شش سال زندان محکوم کرد.
علیرضا رجایی، دوازدهم شهریورماه سال جاری در پی عمل جراحی برای کنترل بیماری سرطان، چشم و استخوان گونه راستش را از دست داد
شهابی بعد از گذراندن ۴ سال از حبس خود به دلیل حاد شدن بیماریاش با سپردن قرار وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد، اما طی یکسال گذشته از سوی دادستانی تهران تهدید میشد که در صورت عدم مراجعه به زندان، ملک وثیقهگذار ضبط خواهد شد و به این ترتیب او به زندان بازگشت.
حال وی از روز ۱۷ مرداد ماه سالجاری در زندان به سر میبرد تا دوران محکومیت ۱۷ ماهه خود را بگذراند.
اهمال در درمان و امهال به مرگ
فارغ از سایر عوارض زندان که پرداختن به آن در این گزارش نمیگنجد، لیست زندانیانی که آثار جسمی و عینی درازمدت زندان را برای یک عمر با خود به همراه دارند، بسیار بلند بالاست. همچنین میتوان به این لیست نام کسانی که بر اثر اهمال زندانبانان برای رسیدگی پزشکی جان سپردند را نیز افزود و مثالهای نقض روشنی برای ادعای دادستان تهران درباره حفظ «حقوق اساسی ملت و حقوق شهروندی» در ایران ارائه کرد.
از زهرا کاظمی گرفته تا هدی صابر میتوان نام لاقل ۱۸ نفر از زندانیان عقدیتی و سیاسی را یافت که در سالهای اخیر در نتیجه بیماری یا عدم دریافت مراقبتهای لازم بعد از ضرب و شتم در زندانهای ایران، جان سپردند.
اکبر محمدی، زهرا بنی یعقوب، امیر جوادی فر، محمد کامرانی، محسن روح الامینی، رامین آقازاده قهرمانی و محسن دگمهچی تنها بخشی از نامهایی است که با پیگیری فعالان حقوق بشر خبر مرگ آنان در کانون اخبار قرار گرفت.
در تمام این سالها نیز رویه مقامهای قضایی بر یک منوال و همواره بر انکار و عدم پذیرش تقصیر بوده است که در مواردی هم به تهدید و ارعاب خانوادهها برای عدم پیگیری قضایی و خبررسانی انجامید.
از چشمهای زینب جلالیان تا چشمهای علیرضا رجایی
زینب جلالیان فعال سیاسی کرد که با اتهام عضویت در پژاک از سال ۱۳۸۶ در زندان به سر میبرد در آستانه از دست دادن کامل بینایی خود در زندان است. محکومیت این زندانی که در ابتدا حکم اعدام داشت در سال ۱۳۹۰ به حبس ابد کاهش یافت .
در خرداد ۹۳ عفو بینالملل اعلام کرد که زینب جلالیان در خطر از دست دادن کامل بینایی خود است و به درمان فوری نیاز دارد. به گفته خانواده جلالیان٬ مشکل بینایی زینب پس از شکنجه و در زندان آغاز شدهاست. در شهریور ۹۶ ٬ عفو بینالملل در فراخوان دیگری اعلام کرد که این زندانی به مراقبت پزشکی تخصصی در خارج از زندان نیاز دارد. با این حال، مقامهای زندان از انتقال او را به بیمارستان سرباز زدند.
به گفته خواهر زینب جلالیان، او «یک چشم خود را از دست داده. دکتر گفته بوده دو چشمش بهم [وا]بسته است و اگر عمل نکنید آن چشم دیگرش خراب میشود… خانوادهاش خواست دکتر را ببرند زندان، آن هم اجازه ندادند. الان وضع خراب است، وضع چشمش خراب است. خیلی مریض است.»
در میان آخرین کسانی که از زندان جان بدربرده اند، اما میراث همدستی زندانبان با بیماری را با خود به همراه آوردند علیرضا رجایی است .
رجایی عضو شورای فعالان ملی ـ مذهبی ایران و دبیر گروه سیاسی روزنامههایی مانندجامعه، توس، خرداد، عصر آزادگان و نشاط بود. او از سال ۱۳۹۰ به اتهام عضویت در ائتلاف نیروهای ملی مذهبی و اقدام علیه امنیت ملی، چهار سال را در زندان گذراند و در همان زندان بود که به بیماری سرطان سینوس مبتلا شد. خانواده و نزدیکان رجایی «ممانعت از درمان» وی در زندان را عامل پیشروی بیماری و شرایط امروز او میدانند.
علیرضا رجایی، دوازدهم شهریورماه سال جاری در پی عمل جراحی برای کنترل بیماری سرطان، چشم و استخوان گونه راستش را از دست داد.
محمد جراحی، فعال کارگری که بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ بدون مرخصی در تبریز زندانی بود، اما نتوانست از سرطان نادیده گرفته شدهاش در زندان جان به در ببرد و پس از آزادی در روز سیزدهم مهر ۱۳۹۶ در بیمارستان تجریش تهران جان خود را از دست داد.
امید کوکبی زندانی سیاسی دیگری است که اثر این بیتوجهی در درمان را همیشه با خود خواهد داشت. این فیزیکدان زندانی در بهمن ماه سال ۱۳۸۹ به اتهام ارتباط با دولت متخاصم و کسب مال نامشروع به ۱۰ سال زندان محکوم شد.
به گفته سعید خلیلی وکیل این زندانی، به کوکبی فقط پس از آنکه «سرطان کلیه از جهت وجود تومور بدخیم در کلیه راست وی، تشخیص داده شد» و پس از کمپینهای اعتراضی فراوان، اجازه خروج از زندان برای درمان داده شده است.
امید کوکبی در طول ۵ سال و ۳ ماهی که در حبس بوده، چندین بار با دفع سنگ کلیه و خونریزی داخلی ناشی از آن دست و پنجه نرم کرده است.
در نهایت کوکبی در روز پنجشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۵ مورد عمل جراحی قرار گرفت و پزشکان کلیه سمت راست او را به طور کامل از بدنش خارج کردند.
حسین رونقی، فعال دانشجویی و مسئول کمیته مبارزه با سانسور در ایران٬ «ایران پروکسی» هم بعد از بازداشت در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در تاریخ ۴ آبان ماه ۱۳۹۰ به دلیل عدم انتقال به موقع به بیمارستان و عدم موافقت نهاد اطلاعاتی با مرخصی استعلاجی یک کلیه خود را از دست داد.
محمود صالحی، نرگس محمدی، هنگامه شهیدی و… اسامی زیادی را میتوان به این لیست اضافه کرد که علیرغم ادعای دادسرای عمومی و انقلاب تهران و سایر مقامهای قضایی درباره برخورد قانونی با زندانیان٬ از حقوق اولیه خود فارغ از نوع اتهام ها برخوردار نبوده و نیستند و به این واسطه آسیبهای جدی و ماندگاری دیدند.
با افزودن آثار مزمن حبسهای درازمدت مانند مشکلات گوارشی و کلیوی به این مشکلات٬ تاثیر سهلانگاری مقامهای قضایی در فراهم کردن مراقبتهای درمانی مناسب خود را بیشتر به رخ میکشد.