زیتون- نیلوفر سعیدی: شواهد نشان میدهد که اردوغان با پوتین به توافق مهمی دست یافته و نشست دوجانبه سوچی توانست نشست سهجانبه تهران را تحت الشعاع خود قراردهد.
دیدار روز دوشنبه بین ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در شهر سوچی، یک دیدار مهم بود که توانست بر وضعیت ادلب و همچنین بر موقعیت ترکیه در پرونده سوریه به شکل جدی تاثیر بگذارد.
اردوغان، از تهران تا سوچی
روسای جمهور ترکیه و روسیه، در سوچی توافق کردند که هیچگونه عملیات نظامی اجرا نشود؛ مخالفین اسد سر جایشان بمانند؛ با تحرکات گروههای افراطی مقابله شود؛ منطقهی امن جدیدی شکل بگیرد و نیروهای گشتی مشترک روسیه و ترکیه، منطقه را کنترل کنند.
این دقیقا همان چیزی است که اردوغان، ده روز پیش و در نشست سهجانبهی تهران، خواهان آن بود، اما پوتین و روحانی با درخواست او مخالفت کردند.
اردوغان در دیدار تهران، بر ضرورت گنجاندن واژه آتشبس در متن بیانیه تاکید کرد اما روحانی و پوتین، وقعی به آن ننهادند. اردوغان ناچار شد در کنفرانس مطبوعاتی پس از نشست تهران، حتی به سعدی شیرازی نیز پناه ببرد. او در کنار پوتین و روحانی، با لحنی گلهمند، بیت مشهور سعدی را به زبان ترکی خواند: تو کز محنت دیگران بی غمی … .
با این حال، واژه آتشبس در آن متن گنجانده نشد و در ظاهر و بر روی صفحهی تلویزیونها، چنین تصویری القا شد که پوتین و روحانی، اردوغان را مدیریت کرده و درخواست او را رد کردهاند.
اما بعد از آن، اردوغان اعلام کرد که ساعتی قبل از ترک تهران، قول اجرای آتشبس را از پوتین گرفته و اطمینان دارد که پوتین به قول و حرف خود، وفادار میماند. همینطور هم شد.
در شرایطی که همه انتظار داشتند روسیه و بشار اسد به ادلب حمله کنند، چنینی حملهای صورت نگرفت و اردوغان نیز در دیدار دو ساعته با ولادیمیر پوتین، به اهداف خود، دست پیدا کرد و نشان داد که میتواند با بازیگر بزرگ، به خوبی کار کند و اگر از سوی ایران مورد کم توجهی قرار بگیرد، هدف خود را در مسکو دنبال می کند.
توافق مهم پوتین و اردوغان در مورد ادلب، نشان داد که ایران در موضوع سوریه، زیر سایهی روسیه، قرار داشته و و سیاست ایران در مورد تحولات سوریه، عملا تحت الشعاع خواست و ارادهی روسیه قرار گرفته است.
بحران سوریه و سیر تغییرات رویکرد ترکیه
در آغاز بحران سوریه، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، این واقعه را همچون بهار عربی کشورهایی مانند تونس و مصر تحلیل کرد و بر این باور بود که در تحولات سوریه نیز ساختار متفاوتی میتواند بر سر کار بیاید که روابط خوبی با ترکیه داشته باشد.
سوریه کشوری است که با ترکیه مرزهای طولانی دارد و برای آنکارا از اهمیت ویژه برخوردار است.
حمایت آشکار ترکیه از مخالفین سوری و تشکیل ارتش آزاد سوریه به عنوان یک سازمان نظامی متشکل از ارتشیهای فراری سوریه در خاک ترکیه، موجب شد که در تمام نشستهای بین المللی، ترکیه به عنوان اصلیترین حامی مخالفین اسد نام مطرح شود. همان روزها بود که اردوغان آرزو کرد هرچه زودتر نماز را در مسجد اموی دمشق اقامه کند.
اما وضعیت سوریه پیچیده شد و با ورود بازیگران قدرتمند و موثری همچون روسیه و ایران و از طرفی با جاری شدن سیل چهرههای افراطی رادیکال و تروریستی به سوی سوریه، تمام معادلات به هم خورد و بحران سوریه روز به روز پیچیدهتر شد. ترکیه بارها از سوی ایران و روسیه به حمایت از تروریسم متهم شد و این مساله بر روابط تهران–آنکارا نیز تاثیر منفی گذاشت.
ترکیه در دوران اقتدار اوباما تلاش میکرد به عنوان کشوری عمل کند که در منطقه از توان لازم برای تاثیر گذاشتن بر وضعیت سوریه برخوردار است. اما دولت اوباما هیچگاه به خواستههای اردوغان مبنی بر ضرورت اقدام سریع در سوریه عمل نکرد و در دوران دونالد ترامپ نیز این خواسته ترکیه تا حد زیادی از سوی واشنگتن، بدون جواب ماند.
اما تلاشهای روسیه و جمهوری اسلامی ایران توانست ترکیه را به سمتوسویی ببرد که بازی مبتکرانهتری در دنیای دیپلماسی و معادلات امنیتی پیرامون خود ارائه دهد.
در چند دور از مذاکرات آستانه با حضور سه کشور روسیه، ترکیه و ایران، مدیریت میدان جنگ در سوریه تا حد زیادی توسط این سه کشور صورت گرفته و آنان توانستند نشان دهند که در غیاب آمریکا میتوانند بر وضعیت خاورمیانه تاثیر بگذارند.
اما حالا شواهد نشان می دهد که اردوغان با پوتین به توافق مهمی دست یافته و نشست سهجانبه تهران نتوانست به اندازه دیدار دو جانبه سوچی، اهمیت پیدا کند و بعید و دور از ذهن است که پوتین، متن توافق با اردوغان را با مقامات جمهوری اسلامی، هماهنگ کرده باشد.
در تابلویی که در حال حاضر از تعامل و ارتباط بین مسکو و آنکارا مشاهده می شود، ترکیه برای ایران، تبدیل به یک رقیب بیشفعال شده که در موضوع سوریه، در یک آنِ واحد با آمریکا، روسیه، مخالفین سوری، قطر، اتحادیهی اروپا و ایران، همکاری میکند و ادامه این وضعیت، ممکن است سبب شود که ایران، در حد یک تماشاگر و نظارهگر خاموش، اندکاندک، به حاشیه رانده شود.