استعفای ظریف، بیش از انکه محافظهکاران افراطی تصور میکردند، خبر ساز شد و جامعه را به شوک فرو برد. جهرمی، وزیر ارتباطات کشور، بعد از خبر استعفای ظریف در فضای مجازی، در پایان توییت خود نوشت که «مردم نگران هستند». او میخواست بگوید که مردم بابت از دست دادن افرادی چون ظریف که چهره عقلانیت این نظام هستند، نگراناند. رهبری جمهوری اسلامی استعفای او را در شرایط کنونی به مصلحت کشور ندانسته و همینگونه باو ابلاغ کرده است. امکان اینکه اقای خامنه ای در همین چندروز در این رابطه هم صریحتر اشاره کند، زیاد است. همچنین امکان اینکه ظریف استعفای خود را نادیده بگیرد و به وزارت امور خارجه برگردد، بسیار بالاست.
اما ناکامی ظریف را، بهعنوان وزیر امور خارجه این نظام و سیاه بختی سیاست خارجی کشور، میتوان بهوضوح در «یک عکس» و در «چند سطر» از اقای ظریف خطاب به کارمندان وزارت خارجه کشور در این هفته مشاهده کرد.
در جلسه بین بشار اسد و رهبری خبری از وزیر امور خارجه کشور نبود. بهجای او اقای قاسم سلیمانی بهنمایندگی از سرداران سپاه نشسته بود. این تصویر بهخوبی نشان داد که سپاهیان میخواهند با صدای بلند بگویند که در سیاست خارجی کشور نقش بزرگی را ایفا کرده و حد اقل در مورد خاورمیانه و سوریه، حرف اول را انها زده و میزنند.
ظریف هم در روز دوشنبه ۷ اسفندماه در جوابی به سفیران و کارمندان وزیر امور خارجه که بسیاری قصد داشتند بعد از استعفای ظریف استعفا کنند، نوشت، «سلام. تاکید بنده به همه برادران و خواهران عزیز در وزارت امور خارجه و نمایندگی ها این است که با کمال صلابت وظایف خود در دفاع از کشور را دنبال کنند و از چنین اقداماتی بشدت پرهیز کنند. برای بنده خدمت در کنار شما افتخار بود و امیدوارم استعفای بنده تلنگری برای بازگشت وزارت امور خارجه به جایگاه قانون اش در روابط خارجی باشد.» . اقای ظریف بهدرستی در این چند خط به از دست رفتن جایگاه قانونی وزارت خارجه کشور در طراحی سیاست خارجی و دیپلماسی شکایت میکند وانرا دلیل استعفای خود میداند.
بهجز مشکلات و چالشهای عدیده دیگری که در طول سالهای گذشته و خصوصا بعد از دخالت نظامی ایران در سوریه، وزارت امور خارجه کشور با انها دست و پنجه نرم کرده، تصویب FATF و عدم تمایل نظام برای حمایت از این کنواسیون بین المللی، ظریف و وزارت امور خارجه را سخت زیر فشار قرار داده است. در خبرها امده بود که حتی ۸ وزیر دولت روحانی در بهمن ماه امسال از رهبری خواسته بودند که برای تسریع در تصویب FATF دخالت کرده و تاکید مستقیم داشته باشد اما او در جواب گفته بود که تصمیمگیری در این مورد به تعویق افتاده و به بعد موکول گردد.
اما مشکل در ساختار سیاسی کشور کجاست که امروز وزیر امور خارجهای که سالها در دستگاه دیپلماسی کشور مشغول بوده، مجبور به استعفا میشود؟ اقای ظریف زمانیکه اقای حسن روحانی دبیری شورای امنیت ملی کشور و سرپرستی تیم مذاکره کننده هسته ای انرا در دست داشت، دو سال عضو تیم او بود. او یکی از معاونان اقای کمال خرازی در سازمان ملل متحد بود و در زمان ریاست جمهوری اقای خاتمی و پس از اقای هادی نژاد حسینیان، نماینده دائم ایران در سازمان ملل شده و تا دو سال بعد از روی کار امدن احمدی نژاد در همین سمت باقی ماند. بدون شک مشکل در دوگانگی قدرت در کشور وجود دارد که هنوز پس از گذشت چهل سال از انقلاب ادامه دارد. امروز دولت پنهان و موازی بهمراتب قدرت بیشتری در تصمیمگیریهای سیاستهای کلان کشور نسبت به گذشته پیدا کرده است. امروز سپاه پاسداران که دولت پنهان را در کشور نمایندگی میکند و حمایت کامل رهبری و محافظهکاران افراطی را نیز پشت سر خود دارد، نه تنها در بخشهای اساسی اقتصاد کشور دخیل شده که بر سیاست خارجی کشور نیز سایه سنگینی افکنده است. در نامه استعفای مرحوم مهندس بازرگان بعد از تسخیر سفارت امریکا در تهران میخوانیم، «پیرو توضیحات مکرر و نظر به این که دخالتها، مزاحمتها، مخالفتها، و اختلاف نظر ها، انجام وظایف محوله و ادامه مسئولیت را برای همکاران و اینجانب مدتی است غیر ممکن ساخته و در شرایط تاریخی حساس حاضر، نجات مملکت و به ثمر رساندن انقلاب، بدون وحدت کلمه ووحدت مدیریت میسر نمیباشد، بدین وسیله استعفای خودرا تقدیم میدارد.». علی مطهری بدنبال استعفای اقای ظریف گفت، «علت استعفای ظریف دخالت نهادهای غیر مسئول در سیاست خارجی کشور است».
بعد از انقلاب ابتدا روحانیونی که به صحنه قدرت کشور چشم دوخته و روی اوردند ابائی نداشته که بگویند بدنبال کنترل سیاست و حکومت کشور هستند. مرحوم بهشتی در یک سخنرانی بعد از انقلاب بر تفاوتهای بین یک نظام دموکراتیک و انچه او انرا نظام مکتبی مینامد، دست میگذارد. او ادعا میکند که در رفراندم در مورد نظام جمهوری اسلامی ایران و رای اری به این نظام، مردم از بسیاری از حقوق خود در اینده گذشتند. او بطور روشن اعلام میکند که نهادهای انتخابی در اینده تحت کنترل و هدایت روحانیت خواهد ماند. او در شورای انقلاب به روشنفکران توصیه میکرد که میبایست زیر چتر روحانیت در سیاست کشور وارد شوند. او خالق مفهوم «دیکتاتوری صلحا» در ایران آن روزها بود. بعدها وقتی صحبت از تعامل کشور با دنیای بیرون شد، اقای خامنه ای اعلام مرد که او یک انقلابی است و یک دیپلمات نیست . اقای ظریف در درون سیستمی که به دوگانگی قدرت خو گرفته بود و بخشی از ان از عقلانیت در سیاست سخت پرهیز میکرد میخواست چهره عقلانیت ان نظام باشد. اما او هم بهطور مشخص نمیخواست و یا نمیدانست چگونه میتوان از طریق ایجاد اهرمهای مختلف، این نظام را بهسمت عقلانیت سیاسی جهش دهد. بعد از گرفتن سفارت امریکا در تهران و پایان جنگ، کشور ما به یک عقلانیت سیاسی سخت نیازمند بود. اما بسیاری که در جایگاه قدرت قرار گرفتند از تلاش در این راستا پرهیز کردند تا جائیکه دولت پنهان ارام ارام قدرت گرفت و حضورخودرا در اقتصاد و سیاست کشور نهادینه کرد. در مصاحبه ای با روزنامه جمهوری اسلامی اقای ظریف میگوید، «برای شخص بنده مهمترین ملاک این بوده که تلاش کنم دستورات رهبری را اجرا کنم.». اینکه وزیر امور خارجه ای دوگانگی قدرت را در کشور ما میفهمد یک بحث است اما اینکه او چگونه میخواهد و یا مینواندعقلانیت را به این نظم دوگانه تزریق کند، بحث دیگریست. دوستان او در وزارت امور خارجه میگویند که اقای ظریف هرگز در حلقه مرکزی قدرت در ایران نبود و بهعنوان یک کارمند صادق، با صمیمیت تلاش خود را در خدمت نظام قرار میداد. مافیای قدرت در ایران هرگز باو اعتماد نمیکرد و در هرکجا میتوانست دست اورا میبست. انها میگویند که اشتباه اقای ظریف این بود که شناخت وسیعی نسبت به سیاستها و رفتار منطقه ای ایران، پیش از از قبول پست وزارت خارجه، در دولت روحانی نداشت. تجربه او بیشتر در بخش بین المللی وزارت خارجه و سازمان ملل متحد بود. این بخش در وزارت خارجه بیشتر به سیاستهای نرم و برونمرزی عادت داشت. اقای روحانی میخواست محمود واعظی را وزیر امور خارجه دولت خود کند اما رهبری به دولت روحانی توصیه کرده بود که اقای ظریف را بهعنوان وزیر امور خارجه دولت خود انتخاب کند. بسیاری به اقای ظریف پیشنهاد کرده بودند که زودتر از قبول این پست، تکلیف سیاست خارجی کشور در امور خاورمیانه، مصوبه شورای امنیت ملی کشور و سپردن امور منطقه و بهار عربی را بدست سپاه و حوزه ماموریت سپاه قدس مشخص کند. اما اقای ظریف به این توصیه خردمندانه توجهی نکرده و پست وزارت امور خارجه کشور را قبول کرد. وقتی اقای ظریف به وزارت امور خارجه میرود و میخواهد در امور سیاستهای خارجی ایران در منطقه تصمیم بگیرد، بسیاری از کارمندان خبره وزارت امور خارجه در این بخش به جلساتی که در دفتر اقای قاسم سلیمانی تشکیل میشده، دعوت نمیشدند. این یک نرم شکنی تازه بود زیرا در گذشته اگر سپاهیان حرفی برای زدن داشتند به وزارت امور خارجه میامدند و در جلسات ان شرکت میکردند. این دست از دوستان او اعتقاد دارند که مسئولیت سیاست خارجی کشور در خاورمیانه از همان ابتدا در زمان تصدی ایشان در وزارت امور خارجه به سپاه سپرده شده بود و اقای سلیمانی از ظریف برای جلسه ای دعوت میکرد و نه اقای ظریف. حتی بسیاری از همین دوستان به او توصیه کرده بودند که برجام بدون تغییرات در سیاستهای خارجی منطقه ای کشور با مشکلات روبرو خواهد شد و پابرجا نخواهند ماند.
اقای روحانی در چند روزه گذشته در یک سخنرانی گفته بود که مسئولیت تصمیمات در امور کشور با رهبری، قوه اجرائیه کشور و مجلس است. بسیاری بهدرستی میگویند که اقای روحانی خصوصا در دور دوم ریاست جمهوری خود نه از وزرایش ان چنان حمایت کرده و نه برای حقوق دولت در صحنه سیاستگذاری کشور تلاش جدی کرده است. در دوگانگی قدرت در ایران، دولت پنهان تا کنون پیروز صحنه بوده است. این پیروزی در کنترل منابع و سیاستهای کشور، نتیجهای جز فروپاشی اقتصادی و سیاسی کشور نداشته و نخواهد داشت. گورباچف زمام امور شوروی را بهدست گرفت اما از ابتدا توسط دو گروه حکومت او به چالش کشیده شد. یک گروه کمونیستهایی بودند که دوران نظم کمونیسم برایشان دوران طلائی این کشور بود. گروه دوم، طرفداران اصلاحات در این کشور بودند که میخواستند زودتر این دوران را برای دستیابی بهیک نظم دموکراتیک پشت سر گذارد. نهایتا کشور با چالشها و مشکلات عمیق اقتصادی و سیاسی روبرو شد که امکان اصلاحات را از ان گرفت و امروز روسیه از یلتسین و لیبرالهای گذشته گذر کرده و در دست پوتین و راستگرایان سیاسی این کشور قرار گرفته است.
اقای ظریف میبایست با یک قدم کاملا شجاعانه از برگشت به وزارت امور خارجه کشور تا زمانیکه این نهاد نبض طراحی سیاست خارجی کشور را منحصرا و فعالانه بدست نگرفته، سخت پرهیز و امتناع بورزد. استعفای ظریف و شوکی که این استعفا در جامعه ایجاد کرده، نشانه قدرتمند بودن کنش و روشهای صلحطلبانه و مسالمتامیز در امروز کشور ما است. محافظهکاران افراطی هرگز تصور نمیکردند که جامعه ما خدمتگذاران صدیق خود را با تمام اشتباهاتیکه میتوانند مرتکب شوند، با این اقبال و گرمی روبرو کند. امیدوارم شخص رئیس جمهور کشور ما به عمق انچه با استعفای ظریف در جامعه ما اتفاق افتاد پی برده و دولت مردم باشد و بماند. اگر اقای ظریف با شرط و قیودی به وزارت خارجه کشور برگردد، نه تنها به وزیران دیگری چون بیژن زنگنه کمک میکند، که با اقتدار بیشتری در مقابل فشارهای محافظهکاران افراطی بایستد که برای جنبش اصلاح طلبی در درون کشور پیروزی بزرگی خواهد بود.