زیتون ـ محمدرضا سرداری- : «ظریف رفت. از دستش راحت شدیم.» این بخشی از توئیت بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در واکنش به استعفای محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه بود. از سوی دیگر روحالله حسینیان و حمید رسایی از اعضای جبهه پایداری نیز در واکنشهای یکسانی از استعفای ظریف ابزار شادمانی کردند. اما چرا استعفای ظریف این همه بازتاب داخلی و بینالمللی داشته و آینده پذیرش استعفای ظریف به معنای تحول مهمی در عرصه سیاسی و روابط خارجی جمهوری اسلامی است؟
آخرین واکنشها به استعفای ظریف
آخرین گزارشهای موجود از بمب خبری استعفای ظریف نشان از تلاش دولتمردان برای بازگرداندن ظریف به جایگاه خویش دارد. شبکه خبری امتداد نزدیک به اصلاحطلبان خبر داده است حسن روحانی و رهبر هر دو با استعفای ظریف مخالفند.
این در حالی است حسن روحانی طی سخنانی که در حین بازدید از بانک مرکزی داشت؛ تنها از تلاشهای ظریف و دیگر دستگاههای دولتی درگیر با موضوع تحریم قدردانی کرد و هیچ موضعی در مخالفت یا موافقت با اصل استعفاء نگرفت. با این حال موثقترین خبر در این زمینه تکذیب اظهارات جواد کریمی قدوسی از سوی پرویز اسماعیلی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیس جمهوری بود که پذیرش استعفای ظریف را تکذیب کرد. با این وجود استعفای ظریف چه پذیرفته شود، چه نشود اثرات داخلی و بینالمللی مهمی از خود برجای گذاشته است.
استعفای ظریف چه اثراتی در داخل کشور دارد؟
جواد ظریف ششمین وزیر دولت دوازدهم است که از سمت خویش استعفا میدهد. شاید بتوان گفت برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی است که استعفای یک وزیر امور خارجه این گونه حساسیتبرانگیز شده است. برخی از چهرههای منسوب به جبهه پایداری پیشبینی کردهاند در صورت پذیرش استعفای وی از سوی حسن روحانی، وزرای دیگری نیز در کنار خواهند رفت.
برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی است که استعفای یک وزیر امور خارجه این گونه حساسیت برانگیز شده است.
نماینده مشهد در مجلس و از امضاکنندگان طرح استیضاح حسن روحانی در توئیتی نوشت که استعفای ظریف پذیرفته شده و بیژن زنگنه وزیر نفت نیز وزیر مستعفی بعدی دولت خواهد بود. وی البته از دو وزارتخانه دیگر نیز یاد کرد که در نوبت جابجایی هستند اما به نام آنان اشارهای نکرد. اگر چنین امری محقق شود؛ دولت از نظر حقوقی در وضعیت شکنندهای قرار خواهد گرفت. طبق اصل ۱۳۶ قانون اساسی اگر نیمی از اعضای هیات وزیران پس از اخذ رأی اعتماد از مجلس تغییر کنند؛ دولت باید بار دیگر از مجلس رأی اعتماد کسب کند.
از این رو اگر گفتههای کریمی قدوسی صحت داشته باشد؛ دولت روحانی نخستین دولت جمهوری اسلامی خواهد بود که باید بار دیگر از مجلس رأی اعتماد کسب کند. اما استعفای ظریف چه ارتباطی با استعفاها و استیضاحهای گذشته دارد؟
طبق اصل ۱۳۶ قانون اساسی اگر نیمی از اعضای هیات وزیران پس از اخذ رأی اعتماد از مجلس تغییر کنند؛ دولت باید بار دیگر از مجلس رأی اعتماد کسب کند.
فصل مشترک استعفا یا استیضاح وزرای روحانی چیست؟
با نگاهی اجمالی به جزییات کنار رفتن تعدادی از وزرای کلیدی دولت میتوان گفت چه وزرایی که استیضاح شدند و چه آنان که خود استعفا دادند، پیشاپیش از سوی دولت عزل شده محسوب میشدند. علی ربیعی وزیر کار دولت روحانی در کابینه دوازدهم دو بار استیضاح شد. بار نخست این استیضاح رأی نیاورد و ربیعی در سمت خویش ابقا شد اما بار دوم استیضاح رأی آورد و ربیعی از وزارت کار کنار رفت. سایت مشرق نیوز نزدیک به اصولگرایان علت این امر را عدم حمایت رئیسجمهور از وزیر خویش دانست و در این زمینه نوشت این که حسن روحانی در استیضاح دوم هیچگونه حمایتی از ربیعی نکرد و همین نشان میداد که گویا دولت هم از وزارت ربیعی خسته شده است. در ماجرای استیضاح مسعود کرباسیان نیز روحانی جز حمایت لفظی هیچ نکرد و همچون ربیعی، حتی حاضر به حضور در مجلس و دفاع از وزیر خویش نیز نشد.
ماجرای استعفای عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی و حسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت نیز نشان داد که حسن روحانی چندان اصراری به حفظ ترکیب تیم کاری خویش ندارد. وزرایی که حسن روحانی را به عدم رعایت قانون و بیتوجهی به اجرای وعدههای دولت متهم کرده و سپس استعفاء دادند.
استعفای ظریف نیز البته از این قاعده مستثنی نیست. به نظر می رسد آن چه که ظریف را تا پای استعفاء کشانده بیش از آن که فشار دولت پنهان و یا مخالفان داخلی وی باشد، بی مهری و سست عهدی بالا دستی است که دیگر حاضر یا قادر نیست برای او هزینهای پرداخت کند. چندی پیش بود که موضوع استیضاح وی در مجلس با مخالفت و لابی دولت منتفی شد اما این بار گویا ارادهای برای منصرف ساختن ظریف از استعفا وجود نداشت.
چه رابطهای میان استیضاح روحانی و استعفای ظریف وجود دارد؟
چندی پیش طرح استیضاح حسن روحانی از سوی تعدادی از نمایندگان منتسب به جبهه پایداری مطرح شد و به امضای ۱۸ نماینده رسید. ترکیب استیضاحکنندگان و محورهای مهم استیضاح به خوبی نشان میداد که آن طرح بیش از آن ارادهای برای برکنار ساختن روحانی باشد، تهدیدی بازدارنده به منظور اجابت خواستههای تازه دولت پنهان از دولت بود.
به باور دولت پنهان، ظریف میکوشید تا با پیش بردن کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم، شاهرگ حیاتی سپاه با گروههای حامی جمهوری اسلامی در منطقه را قطع سازد
از سوی دیگر ناتوانی حسن روحانی در به نتیجه رساندن کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم در مجمع تشخیص مصلحت، در واقع ریشه اصلی استعفای ظریف میتواند باشد. اتفاقاً همزمان شدن این استعفا با سفر هماهنگ نشده بشار اسد به تهران نیز خود نشانهای دیگر از سنگاندازیها بر سر پیوستن ایران به کنوانسیونی است که در صورت تصویب، میتواند کلیه مراودات مالی میان ایران، سوریه، حزبالله لبنان و دیگر شبه نظامیان شیعی در منطقه را مختل کند.
به باور دولت پنهان، ظریف میکوشید تا با پیش بردن کنوانسیون مذکور، شاهرگ حیاتی سپاه با گروههای حامی جمهوری اسلامی در منطقه را قطع سازد. این موضوع در متن طرح استیضاح ظریف به صراحت قید شده بود که وی از فرصتهایی که مقاومت در منطقه فراهم نموده استفاده نکرده است. از این رو به نظر میرسد زبانه آتش استیضاح روحانی با رضایت یا سکوت وی نسبت به رفتن ظریف از دولت خاموش شده است.
آیا لوایح چهار گانه پولشویی، برگزیت ایرانی است؟
چندی پیش گروه اقدام مالی ایران، فرصت ایران برای پیوستن به کنوانسیون را تا تابستان تمدید کرد. بر اساس گفتههای منابع آگاه، ظریف و همکارانش در مذاکره با این کار گروه، بار دیگر موفق شدند فرصت الحاق ایران به کنوانسیون را تمدید کنند؛ اما گویی نظام بر سر پیوستن به کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم ارادهای از خویش ندارد.
پیوستن ایران به نظام بانکداری بینالمللی یا خروج کامل از آن، از نظر سیاسی شرایطی مثل برگزیت در انگلستان را برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده است
سخن تازه حسن روحانی در این خصوص که رهبر جمهوری اسلامی نیز مخالفتی با لوایح چهارگانه مرتبط به پولشویی ندارد موید این واقعیت است که پیوستن ایران به نظام بانکداری بینالمللی یا خروج کامل از آن، از نظر سیاسی شرایطی مثل برگزیت در انگلستان را برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده است. شرایطی که ممکن است نهایتاً به خروج ایران از برجام، سقوط دولت روحانی، روی کار آمدن یک دولت پادگانی و رویارویی مستقیم ایران با دشمنان منطقهای اش منجر شود.