احمد نقیبزاده و ناصر هادیان، استادان علوم سیاسی دانشگاه تهران، معتقدند مصاحبه اخیر وزیر خارجه ایران با فاکسنیوز، به معنای تمایل ایران به مذاکره با آمریکا نیست و فشارهای اقتصادی و سیاسی روزافزون آمریکا بر ایران، به وقوع انقلاب و تغییر رژیم در ایران منتهی نخواهد شد.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، روز جمعه ۲۶ آوریل در گفتوگو با شبکه خبری فاکسنیوز گفت که از نظر او دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، مایل است به وعده انتخاباتیاش در خصوص پرهیز از جنگ و لشکرکشی وفادار بماند اما «گروه بی»، متشکل از بنیامین نتانیاهو، جان بولتون (مشاور امنیت ملی آمریکا)، بن سلمان و بن زاید (ولیعهد امارات)، میخواهد ترامپ را به جنگ با ایران بکشاند.
وزیر خارجه ایران که در هفته اخیر در نیویورک به سر میبُرد، گفتگوهای مختلفی با رسانههای آمریکایی انجام داد و در یک سخنرانیاش هم به آمریکا پیشنهاد داد ایران و آمریکا زندانیان خود را با یکدیگر مبادله کنند. مهمترین مصاحبه آقای ظریف در این سفر، مصاحبه با شبکۀ خبری فاکسنیوز بود که مشهورترین رسانۀ آمریکایی نزدیک به دونالد ترامپ است. فاکسنیوز پیش از این نیز چندین بار از آقای ظریف درخواست مصاحبه کرده بود و بالاخره این بار با پاسخ مثبت وزیر خارجه ایران مواجه شد. این نخستین گفتگوی یکی از مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران با شبکه خبری فاکسنیوز بود که به نئومحافظهکاران و طرفداران مداخله نظامی آمریکا و البته به محافل ضد ایرانی نزدیک است. با انتشار خبر انجام گفتگوی فاکسنیوز با محمدجواد ظریف، بسیاری از تحلیلگران اطمینان حاصل کردند که وزیر خارجه ایران میخواهد پالسهای مستقیمی به دونالد ترامپ ارسال کند.
ظریف میخواهد پوست هنداونه را از پیش پای ترامپ بردارد
احمد نقیبزاده درباره آنچه تحلیلگران سیاسی نرمش ایران در برابر آمریکا در گفتوگوی محمد جواد ظریف با فاکسنیوز قلمداد کردهاند، به یورونیوز گفت: «تا جایی که من اطلاع دارم، نیت ایران از این مصاحبه این بود که تمام درها را به روی گفتوگو نبندیم تا اگر طرف مقابل خواست گفتگو کند، امکانی برای این کار باقی مانده باشد. ایران با این موضعگیری نرم و تازه، هم میخواهد وقت بخرد هم میخواهد شکافی در ائتلاف ضد ایرانی ایجاد کند. تاکید ظریف بر اینکه ترامپ به ملت آمریکا قول داده است که این کشور وارد جنگ دیگری در خاورمیانه نشود و این اسرائیل و عربستان سعودی و امارات هستند که ترامپ را هل میدهند به سمت جنگ با ایران، در واقع نوعی هشدار به ترامپ است برای اینکه مراقب باشد نتانیاهو و بن سلمان و بن زاید پوست هندوانه جلوی پای او نیندازند. با این حال من فکر نمیکنم این نرمش تاثیری بر موضع ترامپ علیه ایران بگذارد؛ برای اینکه ترامپ و مجموعه دستگاه تصمیمسازی در آمریکا، نظرشان بیشتر بر براندازی جمهوری اسلامی است.»
آقای نقیبزاده درباره پیشنهاد مبادله زندانیان سیاسی بین ایران و آمریکا و اینکه این پیشنهاد نوعی دعوت دونالد ترامپ به تعامل و مذاکره با ایران است گفت: «فکر نمیکنم این پیشنهاد، نشانۀ نوعی دعوت دولت آمریکا به مذاکره با ایران باشد. احتمالاً فقط در همان زمینهای که مطرح شده، تبادلاتی صورت میگیرد. بالاخره در آمریکا هم زندانیانی از ایران وجود دارند که آزادی آنها برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد. اگر زندانیان طرفین مبادله شوند، همین برای جمهوری اسلامی کفایت میکند و مبادله و مذاکرهای در ابعاد کلانتر مطرح نیست. در واقع پیشنهاد آقای ظریف، هدفی فراتر از نفس این پیشنهاد ندارد.»
پیشنهاد مبادله زندانیان نشانۀ عبور ایران از یک دعوای داخلی است
ناصر هادیان نیز درباره اینکه پیشنهاد ظریف به آمریکا درباره تبادل زندانیان دو کشور، دال بر تمایل ایران به مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی است، گفت: «من با این نظر موافق نیستم. فکر میکنم این تصمیم نشانۀ این است که دعوایی که قبلاً در ایران بر سر این موضوع در جریان بود، به این نتیجه منتهی شده که حکومت ایران بهتر است زندانیان آمریکایی و ایرانی گرفتار در ایران و آمریکا را مبادله کند. آقای ظریف گفت ایران شش ماه قبل به آمریکا چنین پیشنهادی داده. اما این دعوا در داخل ساختار قدرت در ایران، از قبل در جریان بوده. یعنی خیلی قبلتر از شش ماه پیش. به هر حال پیشنهاد آقای ظریف ربطی به مذاکره با آمریکا برای کم شدن فشارهای اقتصادی آمریکا بر ایران ندارد؛ بلکه فقط نشاندهندۀ حل یک دعوا در داخل ایران است. عدهای در داخل کشور معتقد بودند این زندانیان آمریکایی جاسوس نیستند. عدهای هم معتقد بودند این افراد جاسوساند ولی خوب است که آنها را با زندانیان ایرانی گرفتار در آمریکا مبادله کنیم.»
استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران، در پاسخ به این سوال که چرا ظریف در شرایط فعلی با فاکسنیوز که یک شبکه خبری نزدیک به ترامپ است مصاحبه کرده گفت: «این اقدام یعنی ایران میخواهد بین اطرافیان ترامپ و خود ترامپ شکافی ایجاد کند. در واقع آقای ظریف میخواهد ترامپ را تا حدی از کسانی مثل جان بولتون، که بسیار ایدئولوژیک عمل میکنند، دور کند و این حرکت او بسیار هوشمندانه است.»
جنگ یعنی تقویت وحدت ملی در ایران
احمد نقیبزاده با اینکه معتقد است نرمش دیپلماتیک تهران تاثیری در منتفی شدن تمایل ترامپ و تیم سیاسیاش به براندازی حکومت ایران نخواهد داشت، احتمال وقوع جنگ بین ایران و آمریکا را هم بعید میداند و میگوید: «جنگ که قاعدتاً نباید رخ دهد ولی صلحی هم در کار نخواهد بود. در نتیجه حالت بینابین ادامه پیدا میکند تا ببینیم ترامپ در انتخابات آمریکا برنده میشود یا نه. اگر ترامپ دوباره رئیسجمهور نشود، دریچهای به روی حکومت ایران باز میشود ولی اگر ترامپ پیروز انتخابات باشد، در واقع جمهوری اسلامی یک منش و روش انقلابی در پیش میگیرد برای مقاومت در برابر تحریمهای آمریکا. یعنی ایران از تمام ظرفیتها و آمادگیهایش استفاده میکند برای اینکه تحریمها را در شش سال آینده با حداقل امکانات از سر بگذراند.»
استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال که آیا فشار به سپاه ممکن است به درگیری نظامی بین ایران و آمریکا منتهی شود، گفت: «همیشه امکان درگیری نظامی مختصر وجود دارد. سپاه هم یکی از ستونهای محکم این نظام است و اگر در تنگنا قرار بگیرد، به نظرم دست به واکنش خواهد زد ولی واکنشی که رد پایی از خودش باقی نگذارد. یعنی سپاه از طریق عواملی که در اختیار دارد، تنگناهایی برای نیروهای آمریکا در منطقه ایجاد میکند.»
آقای نقیبزاده در پاسخ به این سوال که برخی معتقدند اگر فشارها بر جمهوری اسلامی زیاد شود، جنگ بخصوص با کشوری مثل عربستان میتواند وحدت ملی را در ایران تقویت کند، گفت: «بله، همین طور است. همیشه در زمان حمله دشمن خارجی، وحدت ملی در ایران بیشتر میشود. آنها اگر میخواهند جمهوری اسلامی را در داخل در تنگنا قرار دهند، باید تحریمها را بردارند و آیندۀ مطمئنی هم پیش روی مردم ایران بگذارند تا نارضایتیهای داخلی به شکل براندازانه خودش را نشان دهد.»
ترامپ ممکن است در سپتامبر ۲۰۲۰ تنور جنگ را روشن کند
ناصر هادیان دربارۀ امکان به ثمر رسیدن تلاشهای دیپلماتیک وزیر خارجۀ ایران برای دور کردن ترامپ از جنگافروزی، در شرایطی که به نظر میرسد مشاوران و متحدان ترامپ به وقوع جنگ بین ایران و آمریکا تمایل دارند، گفت: «به هر حال دولت ایران باید تلاش خودش را بکند. من خودم قبلاً سه نوع جنگ را بررسی کردهام و نتایج مطالعهام را هم منتشر کرده و به آقای ظریف دادهام. “جنگ تصادفی”، که همیشه محتمل است رخ دهد و راه حلش هم توافق مربوط به “حادثه در دریا” است. مطابق این توافق، تکلیف حوادث نظامی احتمالی در دریا روشن میشود و اگر چنانچه چنین حادثهای هم رخ دهد، از اینکه پیامدهای نظامیاش توسعه یابد، جلوگیری میشود. جنگ دوم، “جنگ ترغیبی” است که ممکن است عربستان و اسرائیل و امارات در سال ۲۰۱۹ در پی راهاندازی آن باشند. لذا خوب است که هشدارهایی به آقای ترامپ داده شود دربارۀ این امر. آقای ظریف هم این هشدار را به ترامپ داد. سومین جنگ هم “جنگ برنامهریزی شده” است که من احتمال وقوع آن را در سال ۲۰۱۹ کم میدانم و اگر قرار باشد چنین جنگی راه بیفتد، زمانش اواخر تابستان ۲۰۲۰ خواهد بود. اگر ترامپ ببینید شانس پیروزیاش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چندان بالا نیست، ممکن است به سراغ جنگ برنامهریزی شده برود. به هر حال ترامپ فعلاً به دنبال جنگ نیست ولی دیگران در تلاشند تا او را به جنگ ترغیب کنند.»
واکنش ایران به جنگ چه خواهد بود؟
ناصر هادیان در پاسخ به این سوال که پیامدهای یک جنگ برنامهریزی شده برای بقای جمهوری اسلامی چه خواهد بود، چنین توضیح داد: «ما سه نوع سناریوی جنگ هم میتوانیم داشته باشیم: جنگ موضعی، جنگ گستردۀ هوایی، جنگ تمامعیار. آمریکا نمیتواند با ایران وارد جنگ تمامعیار شود. چنین امکان و ظرفیتی ندارد. جنگ موضعی هم علیه حدود ۲۰۰ هدف در ایران خواهد بود. هدف این جنگ از بین بردن سایتهای هستهای ایران است. چنین جنگی، حتی اگر رخ دهد، آمریکا را به هدفش در قبال ایران نمیرساند. حتی ممکن است ایران را قانع کند که برود به سمت تولید سلاح هستهای. پس آمریکا احتمالاً دنبال جنگ موضعی هم نخواهد رفت. جنگی که وقوعش محتملتر است، جنگ گستردۀ هوایی است. یعنی حملات گستردۀ موشکی، که با هدف قرار دادن ۲۰۰۰ نقطه در ایران شروع میشود و سپس آمریکا منتظر عکسالعمل ایران میماند. چنین جنگی بیش از اقتصاد ایران، فرماندهی سیاسی-نظامی ایران را تضعیف میکند. ورود به جنگ گستردۀ هوایی، برای آمریکا نه اینکه ناممکن باشد اما بسیار سخت خواهد بود. بنابراین من احتمال وقوع چنین جنگی را هم بسیار کم میدانم؛ اگرچه آن را رد هم نمیکنم.»
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران دربارۀ پاسخ احتمالی ایران به جنگ گستردۀ هوایی گفت: «پاسخ ایران ممکن است بلافاصله یا با تاخیر باشد. ایران نشان داده است که صبر میکند و به موقع پاسخ خواهد داد. یعنی ایران احتمالاً آناً واکنش نشان نخواهد داد. ضمناً بعید است ایران در مقام واکنش، مستقیماً به عربستان یا اسرائیل حمله کند. اما اینکه پاسخ به موقع ایران به جنگ گستردۀ هوایی احتمالی آمریکا چه خواهد بود، سوالی است که جواب دقیقش با فرماندهی سیاسی و نظامی ایران است.»
ملت ایران در دوران آسودگی انقلاب میکند نه در زمان تنگدستی
احمد نقیبزاده بقای جمهوری اسلامی را حتی اگر ترامپ مجدداً به ریاست جمهوری برسد و فشارهای اقتصادی آمریکا بر ایران ادامه یابد، قطعی میداند و میگوید: «نارضایتیهای داخلی در مواقع فشار و تحریم کارایی چندانی ندارد. ملت ایران همیشه در دوران آسودگی انقلاب میکند نه در زمان تنگدستی. بنابراین فکر نمیکنم اعتراضات داخلی کنونی، مزاحمت چندانی برای جمهوری اسلامی ایجاد کند. این تحلیل که آنها بر ایران فشار بیاورند تا نارضایتیهای اقتصادی موجب طغیان سیاسی در ایران شود، اشتباه محض آمریکاییهاست و علتش این است که آنها شناختی از جامعۀ ایران و روحیات ایرانی ندارند و فکر میکنند با این فشارها، وضعیتی مثل ونزوئلا در ایران پدید خواهد آمد اما ما میدانیم که این طور نخواهد شد.»
آقای نقیبزاده در پاسخ به این سوال که آیا اعتراضات دی ماه ۹۶ آیا ناقض حرفهایش نیست، گفت: «نه، آن اعتراضات از سر تنگدستی و فشار اقتصادی نبود. آن اعتراضات ناشی از عملکرد دولت دوم روحانی در ماههای نخست فعالیتش بود. در دی ۹۶ اقشار فرودست اعتراض کردند ولی اتفاقی نیفتاد. همیشه بالاشهریها فکر میکردند که اگر اقشار فرودست به صف اعتراضات سیاسی بپیوندند، جمهوری اسلامی ساقط خواهد شد ولی در دی ۹۶ دیدیم که اقشار فرودست هم وارد میدان اعتراض سیاسی شدند ولی جمهوری اسلامی سقوط نکرد؛ برای اینکه جمهوری اسلامی طی ۴۰ سال در لایههای مختلف اجتماعی رسوخ کرده و میداند چگونه با آنها مبادله کند.»
در ایران انقلاب نمیشود
ناصر هادیان در پاسخ به این سوال که اگر ایران از مذاکره با دولت ترامپ امتناع کند و فشار اقتصادی آمریکا به ایران ادامه یابد، در داخل ایران چه وضعی پیش میآید، گفت: «مردم زیر فشار قرار میگیرند و ممکن است اعتراضاتی بکنند. برعکس، ممکن است مردم درک کنند که این بار حق با دولت ایران است و باید در برابر فشارهای ایران مقاومت کنند. به نظر من بخشی از جامعۀ ایران به سمت گزینۀ اول میرود ولی دولت توانمند است و میتواند اعتراضات را مهار کند. من در دی ۹۶ هم گفتم که دولت اعتراضات را کنترل میکند؛ چراکه اکثریت مردم دنبال سرنگونی نظام سیاسی نیستند. علاوه بر این، تا زمانی که یک دولت اراده و توان سرکوب دارد، هیچ انقلابی رخ نمیدهد. این دولت هم (به معنای کل نظام سیاسی) اراده و توان سرکوب دارد. سوال مهم این نیست که چرا در دی ۹۶ حدود ۹۰ هزار نفر در صد شهر ایران به خیابانها آمدند و اعتراض کردند. سوال مهم این است که چرا با وجود این همه نارضایتی، مردم مجدداً به خیابانها نیامدند؟»
آقای هادیان در پاسخ به این نکته که فقدان اعتراضات گسترده در سال ۹۷ لزوماً دال بر این نیست که در سال ۹۸ هم شاهد چنین وضعی خواهیم بود، گفت: «دقیقاً. ولی ما بر اساس احتمالات حرف میزنیم. اینکه در سال ۹۸ چه وضعی محتمل خواهد بود، جوابش در گرو نظرسنجی یا تحلیل است. من به نتایج نظرسنجیهای به عمل آمدۀ احتمالی در این زمینه دسترسی ندارم. اما نظر تحلیلیام این است که همان شرایط سال ۹۶ هنوز هم پا بر جاست. همان دلایلی که آن موقع موجب شد شمار قابل توجه ناراضیان از وضع موجود، به جمع اندک معترضان نپیوندند، هنوز هم برقرار است. مردم ما در دی ۹۶ میگفتند هزینۀ اعتراض سیاسی بالاست. بنابراین با اقلیت معترض همراهی نکردند. ثانیاً به اطراف خودشان نگاه کردند. یعنی عراق و افغانستان و سوریه و لیبی را میدیدند. ثالثاً به تاریخشان نگاه کردند. از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، آن همه اعتراض سیاسی کردیم. نتیجهاش چه شد؟ به اهدافمان رسیدیم؟ نه. اقشار باسواد و تحصیلکردۀ جامعۀ ایران، در دی ماه ۹۶ به این نکات توجه کردند و علیرغم نارضایتیهایشان، تصمیم گرفتند به جمع اقلیت معترض ملحق نشوند. الان هم شرایط سال ۹۶ برقرار است و مردم ناراضی و آگاه، همچنان به نکات مذکور توجه دارند.»
جمهوری اسلامی «اعتراض» را پذیرفته است
آقای هادیان دربارۀ امکان مهار اعتراضات طبقات پایین جامعه، در صورت تشدید این اعتراضها، گفت: «قطعاً دولت میتواند این اعتراضها را مهار کند. من تا همین امروز هم انتظار داشتم اقشار فرودست اعتراضات شدیدتری داشته باشند. به علاوه، به این نکته هم باید توجه کرد که اعتراضات فعلی به تدریج امری طبیعی خواهد شد. شما فرانسه را نگاه کنید. هر هفته اعتراضاتی در این کشور در جریان است و دولت هم با آن کنار آمده است. من این وضع را، که در ایران هم تقریباً ایجاد شده، نشانۀ توانمندی دولت (به معنای نظام سیاسی) میدانم. اگر چهار مورد از همین تظاهراتهایی که در ایران اتفاق میافتد، در یکی از کشورهای عربی منطقه رخ دهد، نظام سیاسی آن کشور ظرف دو هفته سقوط میکند. دولت ما این ظرفیت را بدست آورده که اعتراض را مهار کند. اعتراض یک ویژگی جامعۀ مدرن است. این اعتراضات بیشتر میشوند و توانایی دولت در ایران نیز برای مهار این اعتراضات افزایش مییابد. این روندی است که کشورهای غربی هم آن را طی کردهاند و امروزه پذیرفتهاند که اعتراض یک امر طبیعی در جامعۀ مدرن است و نیازی نیست هر اعتراض پررنگی را در حکم به صدا درآمدن ناقوس مرگ دولت (به معنای نظام سیاسی) به حساب آورد.»
جمهوری اسلامی در بحران نیست
احمد نقیبزاده به این سوال که اگر ترامپ در پی براندازی نظام سیاسی ایران است ولی وقوع جنگ بین ایران و آمریکا چندان محتمل نیست، آمریکا به جز فشار اقتصادی چه سیاستی ممکن است علیه ایران در پیش بگیرد، چنین پاسخ داد: «آمریکا ممکن است به اپوزیسیون ایران یا اقلیتهای واگرا کمکهایی بکند ولی در ایران معمولا کسانی که از آمریکا کمک میگیرند مورد غضب ملت ایران واقع میشوند. یعنی این طور نیست که اگر کسی یا نیرویی از آمریکا کمک گرفت مقبول ملت واقع شود. این کار در ایران عمل نامقبولی است.»
آقای نقیبزاده افزود که برخلاف بسیاری از تحلیلگران سیاسی، اوضاع جمهوری اسلامی را بحرانی نمیداند، در دفاع از این مدعا گفت: «هر حکومت دیگری جای جمهوری اسلامی بود، تا حالا با مشکلات زیادی مواجه شده بود. حکومت ایران الان به طور مسلم اقتصاد جامعه را اداره میکند. اگرچه کالاها گرانند، ولی هیچ کمبودی در بازار دیده نمیشود. آنچه تا حدی مایه نگرانی است، بالا و پایین رفتن قیمتهاست. در نتیجه، من فکر میکنم چون جمهوری اسلامی با تحریم زاده شده، بتواند از راهکارهای گذشتهاش هم الهام بگیرد و این فشارهای اقتصادی جدید آمریکا را از سر بگذراند.»
مواضع اخیر ظریف و قاسم سلیمانی متناقض نیست
احمد نقیبزاده با بیان اینکه موضع اخیر قاسم سلیمانی در نفی مذاکره با آمریکا تعارضی با مواضع ظریف در سفر اخیرش به آمریکا ندارد، گفت: «بالاخره در کشور آزادیهایی هست و هر کس نظر خودش را میگوید. آقای قاسم سلیمانی فکر میکند در زمان ضعف و تحریم نباید گفتوگو کنیم و مذاکره باید زمانی صورت گیرد که ما در حالت قوت باشیم. این هم نظری است که بسیاری میپسندند و معتقدند مذاکره در زمان ضعف، منجر به وا دادن و از دست دادن چیزهای زیادی میشود. نظر آقای سلیمانی نظر جناحی از سیاستمداران کشور است.»
مخالفت صریح قاسم سلیمانی با مذاکره ایران و آمریکا بلافاصله پس از مواضع نسبتاً نرم وزیر خارجه ایران در سفر اخیرش به آمریکا، از سوی برخی از ناظران سیاسی به عنوان نشانۀ تازهای از موازیکاری آقای سلیمانی با جواد ظریف در عرصۀ سیاست خارجی ایران قلمداد شد؛ امری که پیش از این، در جریان سفر بشار اسد به تهران، موجب دلخوری آقای ظریف و استعفای وی شده بود. احمد نقیبزاده در پایان دربارۀ آنچه که موازیکاری فرمانده سپاه قدس با وزیر خارجۀ ایران قلمداد میشود، گفت: «در اینکه سیاست خارجی ایران در خاورمیانه در دست آقای سلیمانی است، شکی نیست. سفرای ایران در کشورهای خاورمیانه هم با نظر او تعیین میشوند. در ماجرای سفر بشار اسد، یک دلخوری پیش آمد و رفع شد ولی مواضع طرفین همان مواضع قدیمی است. هر دو نفر، هماهنگ با کانون قدرت، مواضع نرم و سختی طی چند روز اخیر در قبال مذاکره یا تعامل با آمریکا اتخاذ کردهاند.»
از ترامپ بیش از اوباما میتوان امتیاز گرفت
ناصر هادیان هم در پایان، تناقض بین مواضع اخیر وزیر خارجه ایران و فرمانده سپاه قدس را، در قبال مذاکره ایران و آمریکا، رد کرد و به یورونیوز گفت: «الان حتی من که معروفم به اینکه دنبال برقراری رابطه ایران و آمریکا هستم، توصیه به مذاکره نمیکنم. در زمان اوباما موافق مذاکره ایران و آمریکا بودم. پنج ماه پیش چنین توصیهای به دولتمردان خودمان داشتم. آن موقع هم، چون نشستن پشت میز مذاکره اقدامی از موضع ضعف به نظر نمیرسید، میشد با ترامپ مذاکره کرد و از او امتیازات بهتری گرفت. اما الان چنین چیزی میسر نیست. حتی از نظر من، مذاکره با آمریکا در شرایط کنونی مایۀ تحقیر است. من شخصاً ترجیح میدهم به افرادی مثل اوباما و سندرز و جو بایدن امتیازات بیشتری بدهیم ولی به ترامپ که او را یک یاغی بینالمللی میدانم که کارش باجخواهی است، امتیازی ندهیم اما جمهوری اسلامی باید بداند که اگر میخواهد از آمریکا امتیاز بگیرد، میتواند از ترامپ بیشترین امتیاز را بگیرد و کمترین امتیاز را هم به او بدهد. فقط کافی است به اندازهای به او امتیاز بدهند که او بتواند در آمریکا ادعا کند راه خودش درست است و اوباما و اروپاییها اشتباه میکردند و درکی از معاملۀ سیاسی نداشتند. به هر حال تا پایان دور اول ریاست جمهوری ترامپ، احتمال مذاکره بین ایران و آمریکا بسیار کم است. در دور دوم هم اولاً ترامپ باید قانع شود که فشار بر ایران جواب نمیدهد. یعنی ببیند علیرغم فشارهایش رژیم ایران برقرار است. ثانیاً نظام سیاسی ایران باید قانع شود که اگر وارد مذاکره شد، از این امر در داخل و خارج ایران بوی ضعف نظام سیاسی به مشام نخواهد رسید. اگر این دو امر محقق شوند، شانس مذاکره افزایش پیدا میکند ولی کار لزوماً به مذاکره منتهی نمیشود. یعنی تحقق آن را ضروری و قطعی نمیسازد.»
منبع: یورونیوز