بعد از کشمکش فراوان، دولت سرانجام تصمیم گرفت قیمت بنزین را افزایش دهد. پیش از این، قیمت بنزین در ایران آخرین بار در سال ۹۳ افزایش یافته بود. از آن زمان تا به امروز، علیرغم تورم بالا در ایران، به خصوص در دوسال گذشته، قیمت بنزین ثابت مانده بود.
همزمان، دولت اعلام کرده است که حدود ۱۸ میلیون خانواده (معادل حدود۶۰ میلیون نفر) مشمول طرح «حمایت معیشتی» میشوند. بر این اساس، ماهانه به خانوارهای تک نفره ۵۵ هزار تومان، دو نفره ۱۰۳هزار تومان، سه نفره ۱۳۸ هزار تومان، چهار نفره ۱۷۲ هزار تومان و پنج نفره و بیشتر ۲۰۵ هزار تومان تعلق میگیرد.
البته هنوز مشخص نیست چه بخشی از عواید حاصل از افزایش قیمت بنزین صرف طرح حمایت معیشتی خواهد شد و چه بخشی از آن صرف جبران کسری بودجه.
هنوز مشخص نیست چه بخشی از عواید حاصل از افزایش قیمت بنزین صرف طرح حمایت معیشتی خواهد شد و چه بخشی از آن صرف جبران کسری بودجه.
به هر ترتیب، با توجه به اینکه ثروتمندان بزرگترین مصرفکنندگان بنزین در کشور هستند، افزایش همزمان قیمت بنزین و یارانههای نقدی در نهایت به ضرر ثروتمندترها و به نفع کمدرآمدترین افراد جامعه است.
چه نیازی به اصلاح قیمت بنزین است؟
بنزین ارزان ناعادلانه: به گفته سخنگوی ستاد بودجه سازمان برنامه و بودجه، سالانه حدود ۲۱۵ هزار میلیارد تومان یارانه به بنزین تعلق میگیرد. بزرگی این عدد آنجایی بیشتر خودنمایی میکند که آن را با برخی از عددهای بودجه مقایسه کنیم: به عنوان مثال، در سال جاری، کل بودجه آموزش و پرورش حدود ۵۶ هزار میلیارد تومان، و کل بودجه عمرانی حدود ۴۳ هزار میلیارد تومان است. یعنی میزان یارانهای که به بنزین اختصاص مییابد حدود ۴ برابر کل بودجه آموزش و پرورش و حدود ۵ برابر کل بودجه عمرانی کشور است.
با وجود صرف چنین هزینه سرسامآوری، توزیع این یارانه به شدت ناعادلانه بهنظر میرسد. بر اساس گزارشهای رسمی، ثروتمندترین دهک جامعه حدود ۲۳ برابر بیشتر از کمدرآمدترین دهک جامعه از یارانه بنزین برخوردار میشود.
در حالی که حدود ۸۴ درصد از خانوادههای متعلق به بالاترین دهک درآمدی صاحب یک (یا بیشتر) خودروی شخصی هستند، این عدد در بین خانوادههای متعلق به پایینترین دهک درآمدی، تنها حدود ۴ درصد است. یعنی بیشتر از ۹۶ درصد خانوادههای متعلق به پایینترین دهک درآمدی، اصلا خودروی شخصی ندارند.
تنها حدود نیمی از خانوادههای شهری صاحب خودروی شخصی هستند. این عدد در بین خانوادههای روستایی از این هم پایینتر است.
همچنین، در حالی که حدود ۸۴ درصد از خانوادههای متعلق به بالاترین دهک درآمدی صاحب یک (یا بیشتر) خودروی شخصی هستند، این عدد در بین خانوادههای متعلق به پایینترین دهک درآمدی، تنها حدود ۴ درصد است. یعنی بیشتر از ۹۶ درصد خانوادههای متعلق به پایینترین دهک درآمدی، اصلا خودروی شخصی ندارند.
قاچاق بنزین: پایین بودن قیمت بنزین در ایران، باعث رونق گرفتن روزافزون قاچاق سوخت به کشورهای همسایه نیز شده است. با توجه به تفاوت قیمت بین ۳ تا ۱۳ هزار تومانی هر لیتر بنزین در دو سوی مرز، تخمین زده میشود که روزانه حدود ۴۰ میلیون لیتر بنزین (حدود ۲۰ میلیون دلار در روز) از کشور قاچاق میشود. هزینه قاچاق بنزین برای کشور حدود ۴ تا ۷ میلیارد دلار در سال است. این پول هنگفت از جیب تکتک شهروندان پرداخت میشود و سودش تنها عاید قاچاقچیان سوخت میشود.
جدای از ناعادلانه بودن، یارانه بنزین همچنین «اثرات جانبی» منفی زیادی، هم در بخش صنعت، و هم برای محیط زیست دارد. به عنوان مثال، با ارزان بودن قیمت بنزین، اصولا انگیزه چندانی برای خودروسازان داخلی برای ارتقاء بهرهوری و بهبود کیفیت محصولاتشان وجود ندارند. در صورتی که اگر بنزین گرانتر بود، احتمالا خودروساز داخلی نمیتوانست به سادگی خودرویی پرمصرف و بیکیفیت را به چند برابر قیمت جهانی به مردم بفروشد.
مخالفتها با افزایش قیمت بنزین
تورم: بسیاری از مخالفین، نگران اثرات تورمی شدید افزایش قیمت بنزین هستند. با این وجود، مطالعات متعددی نشان میدهد که در صورت آزادسازی کامل قیمت بنزین و همسانی آن با قیمتهای جهانی (حدودا لیتری۱۰ تا ۱۵ هزار تومان)، اولا تورم خلق شده چیزی حدود ۵ تا ۱۰ درصد خواهد بود، و ثانیا اثر این افزایش قیمت موقتی است و در بلندمدت تاثیری بر روی نرخ تورم ندارد. در نتیجه، افزایش قیمت ۲ هزار تومانی تاثیر چندانی بر روی نرخ تورم نخواهد داشت.
اصولا تورم یک پدیده پولی و مربوط به متغیرهای اقتصاد کلان است و افزایش قیمت کالاها «نتیجه» تورم است، نه «عامل» تورم. عامل تورم، رشد نامتناسب نقدینگی و بدهی دولت به بانک مرکزی است که هر دوی آنها در کسری بودجه دولت و اشکالات ساختاری در نظام اقتصادی و بانکی ریشه دارند.
اما چرا بخشی از جامعه نسبت به این استدلال بیاعتماد است؟ زیرا بارها همزمانی افزایش قیمت بنزین و افزایش نرخ تورم را تجربه کرده است و اینطور برداشت میکند که حکماً رابطه علّی-معلولی بین این دو عامل برقرار است. در صورتی که همزمانی پدیدهها لزوما نشاندهنده وجود رابطه علیت نیست. به علاوه، با نگاهی دقیقتر به آمار و ارقام مشخص میشود که در بسیاری از سالها، اصولا ارتباطی بین نرخ تورم و قیمت بنزین وجود نداشته است، اما ذهن آسانگیر انسان ترجیح میدهد کمتر این سالها را به خاطر آورد.
کم اثر بودن افزایش قیمت بنزین بر تورم، به معنی ثابت ماندن هزینههای حمل و نقل نیست. طبیعی است که با گران شدن بنزین، هزینه حمل و نقل، به ویژه برای وسایل حمل و نقل شخصی، بیشتر میشود
البته کم اثر بودن افزایش قیمت بنزین بر تورم، به معنی ثابت ماندن هزینههای حمل و نقل نیست. طبیعی است که با گران شدن بنزین، هزینه حمل و نقل، به ویژه برای وسایل حمل و نقل شخصی، بیشتر میشود، اما باید توجه داشت که این رابطه یکبهیک نیست. بدین معنی که «افزایش هزینه» حمل و نقل بسیار کمتر از میزان «افزایش قیمت بنزین» است.
با تمامی این توضیحات، این نکته را نیز باید در نظر داشت که، قرار است بخشی از این افزایش قیمت در اثر بازتوزیع یارانههای انرژی به شکل یارانه نقدی، به نفع طبقات کمدرآمدتر جامعه جبران میشود.
دستمزد به نرخ محلی، بنزین به قیمت جهانی: یکی دیگر از ایرادات رایج به افزایش قیمت بنزین، مقایسه قیمت بنزین با دستمزدها است. بر این اساس، در ردّ ارزان بودن قیمت بنزین در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر دنیا اینطور استدلال میشود که قیمت بنزین باید نسبت به سطح دستمزدهای هر کشور سنجیده شود؛ با این مقایسه، بنزین همین امروز هم در ایران بسیار گران است.
اشکال این استدلال در این است که بنزین را موهبتی الهی میداند که قرار است «فقط» در این کشور مصرف شود. در صورتی که بنزین یک کالای قابل مبادله است و همانطور که میتواند در داخل مصرف شود، میتوان در ازای فروش آن به کشورهای دیگر اجناس دیگری را خرید (بماند که ایران با وجود منابع فراوان نفتی، تا پیش از آغاز به کار پالایشگاه خلیج فارس در سال گذشته، واردکننده بنزین به قیمت جهانی بود).
مادامی که درآمد سرانه کشور، یعنی وضعیت اقتصادی، بهبود نیابد، قدرت خرید پایین است و همه کالاها نسبت به کشورهای با درآمد بالاتر گرانتر است. در چنین وضیعتی، پایین نگه داشتن قیمت بنزین، تنها باعث سوق دادن مردم به مصرف بیشتر این کالا در مقایسه با کالاهای دیگر میشود.
در صد سال گذشته، با کاهش قابل توجه هزینه حمل و نقل و تسهیل تجارت، قیمت نهایی همه کالاهای قابل مبادله، از جمله خوراک، پوشاک، لوازم منزل و سوخت، در همه جای دنیا «تقریبا» برابر است. در واقع، گران بودن یا ارزان بودن این کالاها در هر کشوری به «قدرت خرید» مردم آن کشور، و یا به عبارت دیگر به «درآمد سرانه» آن کشور، بستگی دارد. موارد استثنا، کالاهایی است که دولت برای ارزان نگه داشتن آنها یارانه میدهد، مثل یارانه نان، برق و بنزین در ایران.
به عنوان مثال، قیمت گوشت گوساله در ایران و اروپا «تقریبا» برابر است اما با حداقل حقوق ۲ میلیون تومانی در ایران میتوان تنها ۲۰ کیلوگرم گوشت گوساله خرید، در صورتی که با حداقل حقوق هزار یورویی در فرانسه میتوان حدود ۱۰۰ کیلوگرم گوشت خرید. توجه شود که این تفاوت ربطی به گرانی یا ارزانی گوشت در کشورها ندارد بلکه ریشه در تفاوت سطح دستمزد، یا «درآمد سرانه» دو کشور دارد.
مادامی که درآمد سرانه کشور، یعنی وضعیت اقتصادی، بهبود نیابد، قدرت خرید پایین است و همه کالاها نسبت به کشورهای با درآمد بالاتر گرانتر است. در چنین وضیعتی، پایین نگه داشتن قیمت بنزین، تنها باعث سوق دادن مردم به مصرف بیشتر این کالا در مقایسه با کالاهای دیگر میشود. نتیجه آنکه، در بسیاری از خانهها و خودروهای ایران انرژی فراوان مصرف میشود، در حالی که سفرهها روز به روز خالیتر میشود.
باید به این نکته نیز توجه داشت که، پایین نگه داشتن «قیمت نسبی» بنزین در ایران هم به مصرف بیشتر بنزین میانجامد و هم به نفع کسانی است که بیشترین مصرفکننده بنزین هستند.
پول افزایش قیمت بنزین کجا میرود؟
یکی دیگر از ایرادات به افزایش قیمت بنزین به بیاعتمادی مردم به حکومت برمیگردد. در واقع، این سوال مهم مطرح میشود که چرا دولت برای جبران کسری بودجه دست در جیب مردم میکند؟ این سوال هنگامی بیشتر خودنمایی میکند که هر روز اخبار متعددی در رابطه بر فساد کارگزاران حکومت و اقوام و نزدیکان آنان منتشر میشود. به بیان دیگر، سوالی که در ذهن بخشی از مردم وجود دارد این است: چرا با وجود فساد ساختاری در تمامی ارکان نظام، و نیز با وجود هزینههای زیادی که حکومت در همه این سالها صرف شعارها و مناسک ایدئولوژیک میکند، باز هم مردم باید هزینه کسری بودجه دولت را تقبل کنند؟
تا به اینجا، تنها راهکار حکومت برای رفع این بیاعتمادی، بازتوزیع پول حاصل از افزایش قیمت بنزین میان ۱۸ میلیون خانواده کشور است. با این وجود، دولت اگر میخواهد جواب درخوری به این قبیل بیاعتمادیها داشته باشد، در قدم اول باید شفافیت بیشتری درباره نحوه هزینهکرد پول حاصل از افزایش قیمت بنزین داشته باشد.
اشکالات طرح جدید
یکی از اشکالهای طرح جدید، اختصاص سهمیه بنزین به هر «خودرو» به جای هر «فرد» است که باعث میشود افرادی که به هر دلیلی خودرو ندارند، نتوانند از سهمیه بنزین ارزان برخوردار شوند.
اشکال دیگر این است که به دلیل وجود تورم مزمن در اقتصاد ایران، اثر افزایش قیمت با مرور زمان از بین میرود. چاره کار شناور بودن قیمت بنزین (مثل هر کالای دیگر)، و وابسته بودن آن به قیمتهای جهانی است. به علاوه، برای کاهش فشار عمومی، یارانه پرداختی به مردم نیز میتوانست به جای یک عدد ثابت، عددی شناور باشد که بسته به قیمت بنزین کم یا زیاد شود. در آن صورت، مردم میتوانستند اثر آنی تغییر قیمت را در میزان دریافتیشان لمس کنند.
و در نهایت اینکه، این طرح با وجود آنکه قدمی رو به جلوست، اما بسیار محافظهکارانه است و در دراز مدت دوای درد یارانه انرژی نیست. به نظر میرسد حکومت به دلیل فقدان اعتماد به نفس و نداشتن پایگاه اجتماعی لازم، توان اصلاح یکی از مخربترین نظامهای یارانهای دنیا را ندارد و فقط هنگامی که کارد به استخوانش رسیده است، دست به اصلاحات جزئی -و نه ریشهای- میزند.
همچنین در شنیدن صدای مخالفین و موافقین طرح در رسانهها نباید این نکته را از نظر دور داشت که همانطور که گفته شد، بیشترین منفعت از پایین بودن قیمت بنزین نصیب بزرگترین مصرفکننده آن، یعنی همان طبقه ثروتمند جامعه، میشود. افرادی که احتمالا دسترسی بیشتری به انواع رسانه نیز دارند. از سوی دیگر، اقشار فرودست جامعه، که صدایشان کمتر در رسانهها شنیده میشود، بزرگترین بازندگان پایین بودن قیمت بنزین هستند.