زیتون ـ مهسا محمدی: از شامگاه ۲۵ آبان دسترسی ساکنان ایران به شبکه جهانی اینترنت قطع شد. به جز خبرنگاران و برخی از نهادها و اشخاص خاص، بقیه مردم فقط امکان استفاده از شبکه داخلی را دارند. سایتهای داخلی برای کاربران خارج از ایران باز نمیشود و کاربران داخل ایران هم به یکباره از شبکههای اجتماعی محو شدهاند. بالاخص در توییتر که یکی از پلتفرمهای اصلی مبادله اخبار است، کاربران ایرانی خارج از مرزهای در غیاب همراهان داخل، غافلگیر و مبهوت برجای ماندند.
حاکمیت در ایران در پی بالا گرفتن اعتراضات به افزایش قیمت بنزین تصمیم به قطع سراسری اینترنت گرفت. روز ۲۵ آبان خبر درگیری میان پلیس و نیروهای امنیتی با مردم معترض به سرعت به همه شهرهای کوچک و بزرگ رسید، اعتراضات دهها کشته و زخمی بر جای گذاشت. کشتهگانی که خبرشان همه فضای رسانههای فارسی زبان را انباشته بود، البته به غیر از رسانههای داخلی که به گفته خبرنگاری دستور داشتند که درباره بنزین «منفی» ننویسند. تا اینکه اینترنت قطع شد.
تلاشهای پیگیر متخصصان داخلی و خارجی وب برای اینکه راهی برای برقراری ارتباط پیدا کنند، چندان راه به جایی نبرد و فقط برای دقایقی ارتباط برقرار شده و باز برای ساعتها قطع میشود.
کاربری از داخل ایران در یکی از این اتصالهای مقطعی در توییتر خود نوشت: «همچنان اینترنت قطعه. تهران مرکز شهر امروز شبیه بیست سال پیش بود. هیچ کس دستش موبایل نبود و چهرههای متعجب و غمگین فقط به هم نگاه میکردند. هیچ کس هیچ خبری از جاهای دیگه هم نداره و همه با تماس و اساماس حال هم رو میپرسند.»
«مسائل امنیتی»
این اتفاق هر چند پیش از این هم در مقاطع کوتاهی یا برای چند ساعت در ایران رخ داده بود، اما این بار چه به لحاظ مدت و چه ماهیت آن بیسابقه است.
پیش از این، روز شنبه یک «مسئول مطلع» در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به ایسنا گفته بود که محدودیت دسترسی به اینترنت با تصویب شورای امنیت کشور انجام شده است. خبرگزاری ایلنا هم به نقل از یک «منبع آگاه» دلیل کندی و قطع اینترنت در ایران را «مسائل امنیتی» گزارش کرده است. قرار بود از شب گذشته به مدت ۲۴ ساعت دسترسی به اینترنت محدود شود. با اینحال اکنون که بیش از ۲۴ ساعت از قطع شبکه جهانی اینترنت در ایران گذشته است و هنوز خبری از بازگشت به وضعیت عادی نیست.
در چنین شرایطی تنها اطلاعاتی محدود از آخرین وضعیت اعتراضات مخابره میشود. همین گزارشهای اندک حاکی از آن است که امروز در دانشگاه تهران، تجمعی در حمایت از اعتراضات مردم شکل گرفته، دانشجویان در تبریز هم در محوطه دانشگاه نسبت به اتفاقات اخیر واکنش نشان دادهاند، گفته میشود در بعضی از شهرها اعتراضات ادامه دارد اما هیچ فیلم یا تصویری از آنان موجود نیست و نمیتوان از صحت اخبار مطمین شد.
تنها اطلاعاتی محدود از آخرین وضعیت اعتراضات مخابره میشود. همین گزارشهای اندک حاکی از آن است که در بعضی از شهرها اعتراضات ادامه دارد اما هیچ فیلم یا تصویری از آنان موجود نیست و نمیتوان از صحت اخبار مطمین شد.
صبح امروز ریچارد گرینل سفیر آمریکا در آلمان در توییتی نوشت که آنها این توانایی فنی را دارند که اینترنت را برای مردم ایران بازگشایی کنند و این اینترنت از مسدودکنندههای حکومت ایران در امان خواهد بود.
امیر رشیدی، کارشناس اینترنت اما در صفحه توییتر خود نوشته است که برای ارسال هر نوع دادهای نیاز به نصب تجهیزاتی در جغرافیای مورد نظر وجود دارد و در صورت عدم وجود تجهیزات نصب شده در ایران، عملا امکان چنین کاری وجود ندارد. ریچارد گرنل در توییت دیگری نوشته است که او بطور مرتب با وزارت خارجه و کاخ سفید در ارتباط است تا به مردم ایران کمک کنند.
در همین حال برخی از شبکههای اجتماعی که تا پیش از این فیلتر نبودند هم مسدود شدهاند، واتزآپ، اینستاگرام، آیمو و وایبر شبکههایی هستند که همزمان با قطعی سراسری شبکه جهانی اینترنت، امکان استفاده از آنان در داخل ایران فراهم نیست و مشخص نیست پس از بازگشت به شرایط عادی در وضعیت فیلتر باقی میمانند یا نه.
آیا ناآرامیها به پایان رسید؟
تا زمانی که اخبار به روال معمول از ایران میرسید، آتش اعتراضات هنوز تند بود. حال اما به نظر میرسد که از روز گذشته و با قطع اینترنت و عدم امکان برقراری ارتباط بین معترضان از التهاب اولیه کاسته شده است.
بعضی از تحلیلگران بر این عقیده اند که عدم امکان انعکاس دایم اخبار در رسانههای خارج از ایران در غیاب رسانهای در داخل برای پوشش آن یکی از دلایل فروکش کردن احتمالی اعتراضات در روز ۲۶ آبان است.
از این رو این سوال مطرح میشود که آیا اساسا این ناآرامی یا جنبشهای مشابه آن در منطقه یا در جهان در غیاب اینترنت و شبکههای اجتماعی و گردش اخبار به چه سرنوشتی دچار خواهند شد؟ شکل نمیگیرند یا زود خاموش میشوند یا نه، اساسا مستقل از آن راه خود را میروند؟ آیا خیابان جای خود را به وب داده است؟ سکوت و رکود حاکم بر فضای خبری در طی روز گذشته آیا در خیابانهای ایران هم بود؟
هنوز نمیتوان پاسخ درستی به این سوال داد اما به نظر میرسد که حاکمیت با چنین تحلیلی دسترسی به شبکه جهانی اینترنت را قطع کرده و سالهاست که با طراحی شبکه ملی اطلاعات برای چنین وضعیتی برنامهریزی و سرمایهگذاری کرده است.
بیشتر بخوانید:
ویپیان قانونی برای ورود به سایتهای غیرقانونی
در جریان ناآرامیها دو روز اخیر در ایران، دستکم ۱۲ نفر و بر اساس آمارهای غیررسمی تا ۳۲ نفر جان باختند. تعداد زخمیها نیز به صدها نفر رسیده است. این آماری است که در سایتهای خبری و شبکههای اجتماعی دست به دست میشود. اما این آمارها که امروز دیگر فیلم، عکس و صدا نداشتند، بیشتر بهتآور بودند تا انگیزاننده.
قطع دسترسی به اینترنت به صورت اعم و شبکههای اجتماعی به صورت اخص در مواقعی مانند وضعیت فعلی ایران کاری بیش از نقض آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات میکند. در ایران در طی سالهای اخیر در غیاب امکان نهادسازی و شکل گرفتن گروههای منتقد و مخالف در فضاهای حقیقی، فضای مجازی در حال پرکردن این خلا بوده است.
حال به واسطهی قطع شبکه جهانی اینترنت و به راهاندازی شبکه ملی اطلاعات به واقع این فضا هم مانند فضاهای حقیقی به تصرف حاکمیت درآمده است.
بعضی از تحلیلگران بر این عقیدهاند که عدم امکان انعکاس دایم اخبار در رسانههای خارج از ایران در غیاب رسانهای در داخل برای پوشش آن، یکی از دلایل فروکش کردن احتمالی اعتراضات در روز ۲۶ آبان است.
امروز در سایتهای فارسی زبان خارج از ایران و در شبکههای اجتماعی مدام این سوال پرسیده میشد که آیا اعتراضها و سرکوب همچنان در ایران ادامه دارد؟
اگر آری آیا در غیاب «خبررسانی» اساسا این کشتهشدنها و خسارات جانی و مالی که به معترضان تحمیل میشود اثر و نتیجهای خواهد داشت؟ یا قربانیان در مراسم ترحیمی غریبانه و در محاصره نیروهای امنیتی به خاک سپرده خواهند شد؟ با فرض شکل گرفتن مقاومت و اعتراض در صورت عدم انعکاس آن در داخل کشور و در سطح بینالمللی آیا حاکمیت اساساً وقعی به آن مینهد و اساسا فایدهای دارد؟
اگر بعد از اعتراضات گسترده دیروز، امروز و با قطع اینترنت در ایران خبری نبود، آیا این بدان معناست که در غیاب اطلاع رسانی، و عدم امکان «خبر» و «ترند» شدن دیگر مقاومتی هم شکل نمیگیرد؟
طی روزهای اخیر توییت طنزی درمیان کاربران شبکههای اجتماعی بسیار مورد توجه قرار گرفته که نوشته بود:« ای کاش سال ۵۷ هم مردم فقط هشتگ میزدن». این توییت هر چند هوشمندانه به نظر میرسد، اما چنانچه از شواهد پیداست، برخلاف نظر این کاربر دیگر خواه ناخواه «هشتگ» و شبکههای اجتماعی به بخش جداییناپذیرِی از بدنه جنبشیهای اجتماعی و سیاسی بدل شدهاند.