برای آنها که وضعیت ایران را در چند ماه گذشته دنبال کرده اند، سخت است که باور کنند همه چیز بر وفق مراد خامنهای و یارانش پیش میرود اما برای کسانی که با چهار دهه راهبرد نظام جمهوری اسلامی در تحکیم تخاصم با آمریکا اشنا هستند، فهم این مسئله راحتتر است. مخصوصا اگر زمامدار سی ساله این نظام کسی چون علی خامنهای باشد که بنیان نظری زمامداریاش، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی، بر پایهی دشمنی با آمریکا استوار است.
در چنین حکومتی، تخاصم، دشمنی و روی صحنهبردن تقابلهای متعدد ایران و آمریکا، اتفاقی قابل انتظار است و رخدادن رویدادی چون مذاکرات هستهای و توافقی چون برجام، حادثهای است از روی اضطرار.
حالا برای خامنهای و یارانشان، شرایط همانی است که میخواهند. تقابل امروز نه از جنس رویارویی نظامی است که یارای مقابله نباشد و نه از جنس همگرایی مطلق جهان در دوران تحریمهای اوباما است که فشار خارج از تحمل باشد.
تقابل از جنس تحریم است. تحریمی همراه با روزنههای بسیار. از همدلی هرچند نصفه و نیمه چین و روسیه گرفته تا همراهی سیاسی و اقتصادی اروپا. حتی حکم موقت دیوان لاهه نیز کفه دیپلماسی را به سمت ایران سنگینتر کرده است. مجموعه این شرایط، رهبر ایران را به این نتیجه رسانده که از دل این تقابل، مغلوب بیرون نمیآید و چه چیزی در این دنیا برای علی خامنهای شیرینتر از این است که فاتح یک تقابل سیاسی با ابرقدرت بلامنازع جهان باشد؟
رهبر ایران و یارانش سناریو را اینگونه نگاشتهاند که پروژه دولت ترامپ تغییر حکومت ایران است و آنچه که از دستگاه تصمیمگیری تهران به گوش میرسد، اطمینان از شکست این پروژه ترامپ است.
اما در این فضای مطلوب، چیزی هم هست که مایه نگرانی باشد. اقتصاد ناتوان ایران، نظام سیاسی ناکارآمد، محیط زیست ویرانشده و اعتماد مردمانی که از حکومت برگشته، مواردی نیستند که بشود آنها را نادیده گرفت که از قضا امید اصلی ترامپ و تیمش، سر باز کردن همین دملهای چرکین و از داخل ویران کردن ساختار حکومت ایران است. لذا علی خامنهای میداند که تا خیالش از بابت تهدیدهای داخلی جمع نشود، طی بیدغدغه تقابل با دشمن ابرقدرت، میسر نیست.
همایش اقتدار عاشورایی
رهبر ایران بسیار علاقمند به خلق صحنههایی است که تداعیکننده لحظههای باشکوهی از تاریخ باشند. او در طول دوران زمامداری خود به کرات صحنههایی را رقم زد که یادآور حوادثی در صدر اسلام و یا تاریخ معاصراند. آخرین این موارد همین همایش اقتدار عاشورایی بود.
اینبار صحنه به گونهای آراسته شد که یادآور سخنرانی خود وی در نزد سپاهیان محمد رسول الله در سال ۶۵، پیش از اعزامشان به جبهههای نبرد باشد. پیام روشن است. ما به میدان نبردی دیگر وارد میشویم که اینبار نه نظامی است و نه خارجی. میدانی که شرط لازم موفقیتش، همراهی و جانفشانی لشکریان جوانش در تقابل با تهدیدی است که هر چند از بیرون مرزهای ایران، کشور را نشانه گرفته، اما حوزه عملش در داخل است.
شناخت عرصه نبرد
علی خامنهای در این همایش اقتدار، پس از بیان تهدیدهای دشمن، تبیین استراتژی نظام و سخن گفتن از لزوم مقاومت و خائن خطاب کردن کسانی که اهل مقاومت نیستند، در مهمترین بخش سخنان خود، به تفصیل، صحنه نبرد را ترسیم کرده و شرح وظایف لشکریان جوانش را ابلاغ میکند.
به تعریف خامنهای عرصه نبرد آنجایی است که بزرگترین تهدید بالقوه نظام، بالفعل میشود. تبدیل شاکیان از ناکارآمدی نظام به معترضانی بالفعل که با یاری تحریمهای خارجی به مثابه دو لبه قیچی، موجودیت نظام را به خطر میاندازند، همانجایی است که به زعم رهبر ایران باید بلاموضوع شود.
رهبر ایران، مکانیسم خنثی کردن تهدید داخلی را، ورود به عرصه جنگ رسانهای میداند. ترسیم چهره مناسب از نظام، افشای تهدیدها، فتح شبکههای اجتماعی و همدل کردن بخشهای مختلف جامعه با سیاستهای نظام و تمرکز بر دشمن خارجی، از جمله شرح وظایف لشکر آتش به اختیار رهبر است.
رهبر ایران تمام طرفدارانش را به حضور در این عرصه فرا میخواند. نظام جمهوری اسلامی برای گذر از این مهلکه به مردمانی همراه و همدل نیازمند است. تقابل با آمریکا و تحمل تحریمهای خرد کننده، جامعهای باگذشت و فداکار میخواهد. خامنهای میداند که برای طی دوران تحریم به مردمانی محتاج است که مشکلات را نه از سمت مدیریت نظام که از سمت دولت خارجی ببینند، شیفته اقتدار با همین تعریف حکومتی باشند و بیقرار شکست و عقبنشینی آمریکا.
اما قرائن نشان از جامعهای همراه نمیدهد و اینجاست که لشکر رسانهای رهبر باید وارد میدان شود. تصویرسازی مطلوب از نظام و انتساب مشکلات به عهدشکنیهای آمریکا و فرصتطلبان داخلی و طرد و نفی کسانی که اهل مقاومت و تحمل نیستند.
در واپسین روزهای عمر، سیدعلی خامنه ای، در آرزوی بازسازی روزهای دهه ۶۰ است؛ روزهایی که با انکار سوءمدیریت و تصمیمسازی غلط حکومت، تمام مشکلات به دشمنان داخلی و خارجی منتسب میشد. روزهایی که تاوان شکست خارجی، نه محاکمه مسئولان که از میان برداشتن مخالفان داخلی بود.
عصاره همایش اقتدار عاشورایی، بسترسازی برای تقابل بخشی از مردم ایران با بخشی دیگر از مردم به جای تقابل مردم و نظام است. روزهایی سخت و ملتهب در پیش روی ایران است. روزهایی مملو از تنگنا و تنگدستی. سرشار از کینه و دشنام و اتهام و دستگیری و اعدام. آیا این بار هم علتالعلل تمام مشکلات چهار دهه اخیر ایران، جان سالم به در می برد؟