زیتون ـ سولماز ایکدر: هفتمین رییس جمهوری ایران٬ تبدیل نماد خواستن و نتوانستن شد. حسن روحانی٬ با وعدههای دلنواز آمد٬ آمده بود تا قدمهای بلند بردارد٬ اما کارنامه او در مقایسه با وعدههایش٬ بهخصوص بعد از «فرجام برجام» چیزی نیست جز یک هیچ.
حدود دو سال از آغاز دومین دوره ریاست جمهوری حسن روحانی میگذرد٬ اما طی این مدت او نه تنها نتوانست به وعدههای دوره اول جامه عمل بپوشاند که همچنان وعدههای دوره انتخابی دوم نیز در «لیست انتظار» خاک میخورند.
تقریبا تنها و البته مهمترین وعدهای رییس جمهوری دوازدهم که برای مدت کوتاهی تحقق یافته بود نیز پس از خروج آمریکا از برجام عملا از بین رفت تا شیخ دیپلمات با دست خالی تدارک سومین سال اقامتش در کاخ خیابان پاستور را ببیند.
چالشهای شیخ دیپلمات
یکی از برازندهترین القاب حسن روحانی «شیح دیپلمات» بود. روحانی را شاید بتوان با تجربهترین چهره سیاسی جمهوری اسلامی برای «مذاکره» دانست. او از مذاکرات مک فارلین٬ حضور در مذاکرات ایران و عراق بعد از جنگ ۸ ساله و مذاکرات هستهای٬ در تمامی برهههای حساس یا خود چهره مذاکره کننده جمهوری اسلامی بود یا شخصیت پشت پرده آن.
حسن روحانی در تیم مذاکرهکننده ایران در قطعنامه ۵۹۸
همین موضوع شاید در کنار وعده «کاهش تنشهای بین المللی» برگ برنده او در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بود؛ برگی که به رغم خوب بازی شدن٬ نتیجه بلندمدتی در پی نداشت.
حال باید دید این شیخ دیپلمات در کسوت «ریاست جمهوری» چه کارآیی برای کشور دارد٬ آن هم در زمانی که حداقل بر روی کاغذ تمامی راههای مذاکره با خارج بسته شده است.
روحانی انتخاب مناسبی برای سال ۹۲ بود. در آن زمان ایران احتیاج به مذاکره و گفتوگو داشت و طرفهای مقابل نیز برای این کار آماده بودند.
روحانی انتخاب مناسبی برای سال ۹۲ بود. در آن زمان ایران احتیاج به مذاکره و گفتوگو داشت و طرفهای مقابل نیز برای این کار آماده بودند. او حتی برای سال ۹۶ نیز بهترین انتخاب بود٬ زمانی که امیدوار بودیم مذاکرات ادامه یابد و حتی به موضوعات دیگری جدا از انرژی هستهای نیز گسترش یابد.
او اما از تواناییاش برای «مذاکره» برای کاهش تنش با دیگر ارکان قدرت در داخل کشور نیز استفاده نکرد.
حسن روحانی در طی دولت اولش٬ تمامی تخم مرغهایش را در سبد برجام گذاشت٬ اما در حوزه داخلی نیز بیوعده نبود.
او در دوره اول با وعدههای از «بهبود شرایط اقتصادی» و «مهار تورم»٬ «رفع حصر»٬ «حمایت از حقوق زنان» و حتی «باز گشایی انجمن صنفی روزنامه نگاران» به میدان آمد٬ وعدههایی که نتوانست و یا نخواست تا آنها محقق کند.
روحانی در یکی از سخنرانیهای انتخاباتیاش برای دوازدهمین دوره انتخاباتی ریاست جمهوری گفته بود که با «رای شکننده» نمیتواند پیگیر خیلی از وعدههایش باشد.
مردم در واکنش این سخن رییس جمهوری که آن زمان توانسته بود با قدرتهای بزرگ جهانی پای میز مذاکره بنشیند و به امید اینکه میتواند با دیگر ارکان قدرت در داخل نیز مذاکره کند٬ بیشتر از دور اول به او رای دادند اما همچنان وعدههای رییس جمهوری خاک میخورند.
برای مردمی که به دعوت اصلاح طلبان و به امید تغییر به حسن روحانی رای داده بودند٬ خواستن یا نتوانستن حسن روحانی تفاوتی ندارد.
او امروز کارنامهای پر از هیچ در دست دارد و امیدی هم نیست که طی دو سال آینده٬ تغییر خاصی حاصل شود.
نفع و ضررِ استعفای روحانی
حال به نطر میرسد که دوام اقامت روحانی در کاخ خیابان پاستور پس از این چیزی نیست جز هزینه برای خودش٬ آینده سیاسیاش و حامیانش. به همین دلیل بود که سعید حجاریان٬ تئوریسین اصلاح طلبان در یادداشتی در هفته نامه مشق نو رییس جمهوری را دعوت به استعفا کرد.
به گفته حجاریان در صورت استعفای روحانی٬ اسفندماه امسال دولت- مجلسی یک دست انتخاب میشوند.
پیشنهاد حجاریان در خصوص دولت ـ مجلس یک دست میتواند منجر به آن شود که قدرت به صورت یک دست در اختیار اصولگرایان قرار گیرد
با توجه به موج بلند نارضایتی از رییس جمهوری مورد حمایت اصلاح طلبان٬ نمایندگان اصلاح طلب مجلس و شوراهای شهر و شهرداریها٬ عدم اقبال مردم نسبت به انتخابات پیش رو٬ قابل پیش بینی است.
پیشنهاد حجاریان در خصوص دولت- مجلس یک دست میتواند منجر به آن شود که قدرت به صورت یک دست در اختیار اصولگرایان قرار گیرد و شاید همین موضوع بود که موجب برآشفته شدن تحلیلگران راست در مواجه با این پیشنهاد شد.
برخی از نمایندگان اصولگرای مجلس پس از انتشار این یادداشت سعید حجاریان٬ «انتقاد دایم» از دولت را تبدیل کردند به «تهدید دولت.»
وبسایتهای نزدیک به «دولت پنهان» از جمله صراط٬ رجانیوز نیز با انتشار یادداشتهای با یا بدون نام نویسنده٬ فشار به حسن روحانی برای نپذیرفتن این پیشنهاد را آغاز کردند.
چندی پس از آن اما حسن روحانی در یک سخنرانی٬ بحثی قدیمی را دوباره مطرح کرد: «حدود اختیارات دولت در حل و فصل مشکلات کشور.» دولتی که به گفته روحانی «اختیار» ندارد اما «مسئولیت» دارد و باید جوابگو باشد. او در آن سخنرانی تاکید کرده بود: «باید ببینیم که دولت چقدر در این حوزهها اختیار دارد. باید در حد توان و در حوزه اختیارات رییس جمهوری از دولت مطالبه داشت.»
تقی آزاد ارمکی: «آقای روحانی با سیستم بیگانه نبوده و به خوبی میدانسته که اختیارات رئیس جمهوری در ایران چقدر است. این حرف روحانی نه سیاسی است نه کارشناسانه.»
تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در انتقاد از سخنان حسن روحانی دربارۀ ناکافی بودن اختیاراتش میگوید: «آقای روحانی با سیستم بیگانه نبوده و به خوبی میدانسته که اختیارات رئیس جمهوری در ایران چقدر است. این حرف روحانی نه سیاسی است نه کارشناسانه.»
در پاسخ به این نکته که روحانی در جواب منتقدان میتواند بگوید پیشاپیش به میزان اختیاراتش به عنوان رییس جمهوری واقف بوده اما در مقام عمل، اختیاراتش محدودتر از چیزی شده که قانون اساسی برای رئیس جمهوری تعیین کرده و روسای جمهور سابق از آن برخوردار بودند، ارمکی میگوید: «اگر هم این طور بوده، آقای روحانی در این شش سال باید فغان میکرد.»
بحث در خصوص اختیارات و کارآیی دولت در نظام جمهوری اسلامی باز گسترش بیشتری یافت.
پیشنهاد استعفا، فرار به جلوی اصلاحطلبان؟
احمد بخشایش اردستانی٬ نماینده مجلس دربارۀ تحقق حاکمیت یگانه از طریق برگزاری همزمان دو انتخابات مجلس و ریاست جمهوری گفته بود: «چنین طرحی عملی نخواهد شد و این یک آرزو است که آقای حجاریان آن را بیان کرده است. هر نوع تغییر مهمی از این دست، انبوهی از تغییرات اساسی دیگر را سیلوار به سمت فضای سیاسی کشور سرازیر میکند. روحانی باید تا سال ۱۴۰۰ سر جای خودش باشد و مردم مطمئن شوند فرد منتخبشان تا پایان فرصتی که در اختیار دارد، به کار خودش ادامه دهد. دولت روحانی الان باری بر دوش اصلاحطلبان شده است و آقای حجاریان پیشنهادش برای استعفای روحانی را در قالب حدس و تحلیل مطرح کرده است تا این بار را از دوش اصلاحطلبان به زمین بیندازد. دولت در ایران معمولاً دو دوره در اختیار اصولگرایان است و دو دوره در اختیار اصلاحطلبان. سال ۱۴۰۰ نوبت تشکیل دولت اصولگرایان است ولی آقای حجاریان میخواهد حساب دولت روحانی را از اصلاحطلبان جدا کند تا اصلاحطلبان بتوانند یک بار دیگر سوار گردۀ مردم شوند.»
نماینده اصولگرا:« دولت روحانی الان باری بر دوش اصلاحطلبان شده است و آقای حجاریان پیشنهادش برای استعفای روحانی را در قالب حدس و تحلیل مطرح کرده است تا این بار را از دوش اصلاحطلبان به زمین بیندازد.»
علیرضا علویتبار٬ فعال سیاسی اصلاح طلب اما با بیان اینکه استعفای روحانی پیشنهادی است که آشکارا و پنهانی از سوی سه گروه متفاوت مطرح شده، میگوید: «علاوه بر جریان راست رادیکال که علاقهاش را به استعفای آقای روحانی آشکار کرده، دو گروه دیگر نیز بحث استعفای روحانی را بیشتر در پشت پرده مطرح کردهاند. گروه اول طیف وسیعی از چهرههای سیاسی است که برخی از آنها در حزب کارگزاران حضور دارند. اینها معتقدند این وضع که قدرت در اختیار یک نفر باشد و پاسخگویی بر عهدۀ یک نفر دیگر، صحیح نیست و باید قدرت و مسئولیت در یک نفر جمع شود؛ چرا که در شرایط فعلی دولت کاملاً فلج شده است.»
گروه دوم از نگاه این فعال اصلاحطلب افرادی به کلی خارج از ساختار قدرتند مثلاً احمد زیدآبادی، روزنامهنگار تحلیلگر و زندانی سیاسی سابق. به گفته زیدآیادی «این افراد هم معتقدند ادارۀ کشور با وضع موجود ناممکن شده است و گروههایی که حضورشان در ساختار قدرت به پیدایش حاکمیت دوگانه منجر میشود، باید مدتی کنار بروند. در واقع این دوستان میگویند این دوره دورۀ ما اصلاحطلبان نیست و ما باید بگذاریم اصولگرایان خودشان رو در روی مشکلات قرار گیرند تا کار کشور کمی پیش برود. در واقع طیف اول، یعنی کارگزاران، میخواهد در حاشیۀ قدرت باشد اما طیف دوم خروج کامل از ساختار قدرت را تجویز میکند. کارگزاران میگوید توسعه یعنی حل مشکلات. در واقع حرفش این است که اصولگرایان میخواهند امتیاز رابطه با غرب را به اصلاحطلبان ندهند و به همین دلیل مانع این کار میشوند؛ ولی اگر دولت در اختیار خودشان باشد، به سمت عادیسازی روابط با جهان غرب میروند.»
فارغ از میزان به تحقق پیوستن پیش بینیهایی از این دست باید دید روحانی اگر سر کار بماند چه خواهد شد؟ آیا خواهد توانست فارغ از توپخانه «دولت پنهان» مذاکره با کشورهای غربی را از سر بگیرد؟ آیا میتواند سیاست منطقهای جمهوری اسلامی را در اختیار بگیرد؟ مهار فساد چطور؟ گشایش فضای سیاسی و اجتماعی؟
اگر نه چرا اولین رییس جمهوری مستعفی نباشد تا حداقل نامش به این عنوان نه به عنوان رییس جمهوری نتوانستنها در تاریخ ایران بماند.