زیتون ـ پدر سحر خدایاری، روبه دوربین صدا و سیما، با لباسی سراسر مشکی و در حالی که معلوم نیست در دقیقا در چه وضعیتی قرار دارد، از کسانی میگوید که از خون دخترش سوء استفاده کردند و هیچ وقت آنها را حلال نمیکند؛ کسانی که معلوم نیست دقیقا کیستند و کجای این ماجرای غمانگیز ایستادهاند.
دختر آبی، جان باخت. آرزوهایش اما به نظر میرسد که همچنان در حصار قوانین نانوشته محبوساند.
بنابر گزارشهای رسیده از ایران، سحر خدایاری، دختر ۲۹ ساله قمی هوادار تیم فوتبال استقلال، در پی دستگیری به دلیل تلاش برای ورود به استادیوم آزادی تهران، اقدام به خودسوزی کرد و بعد از چند روز جانش را از دست داد.
اثر عمر مومنی، کارتونیست اردنی برای «دختر آبی»
داستان خودسوزی سحر خدایاری، ملقب به «دختر آبی» که تا پیش از مرگش در رسانهها با نام مستعار «سارا» شناخته میشد، حالا توجه جهان فوتبال را به خود جلب کرده است. از این رو به نظر میرسد که تبعات خودسوزی او در مقابل ساختمان دادگاه انقلاب در تهران تا مدتها گریبان مسئولان فوتبال ایران را رها نکند .
برای فعالان اجتماعی و حقوق بشر و حتی بسیاری از رسانههای دنیا جای سوال است که چرا چنین اتفاقی برای «دختر آبی» افتاده ؟چه عواملی کار را بدین جا رسانده و چرا او چنین واکنش شدید و تراژیکی نشان داده است. چندین روایت در حال حاضر شنیده میشود، که افراد بیشتر متناسب با خطوط فکری سیاسی خود آنان را پذیرفته یا رد میکنند.
همه روایتهای موجود
رسانهها و اشخاص زیادی در خبرها و پیامهای تسلیتشان به حکم ۶ ماه حبس اشاره میکنند، در حالی که خبرگزاری رسمی قوه قضاییه، چنین موضوعی را رد و اعلام کرد که برای پرونده سحر خدایاری در روز مراجعه وی به دادگاه به دلیل عدم حضور قاضی که یکی از اقوامش فوت کرده بود، حکمی صادر نشده است.
میزان، خبرگزاری رسمی قوه قضاییه، تاکید دارد که دلیل تشکیل پرونده برای سحر خدایاری ربطی به ورزشگاه نداشته و پرونده او مربوط به «هتک حرمت ماموران و عفاف و حجاب » بوده است. با این وجود این خبرگزاری از وقایع منجر به درگیری و «هتک حرمت» سخنی به میان نیاورده است.
با وجود این خواهرِ سحر در مصاحبهای با روزنامه شهروند گفته است که او در اسفند سال ۹۷ بعد از تلاش ناموفق برای ورود به ورزشگاه و تماشای مسابقه استقلال و العین در لیگ قهرمانان آسیا، دستگیر شده است. او میگوید خواهرش بعد از دستگیری، با ماموران درگیر میشود چرا که به گفته او خواهرش به خاطر عقاید مذهبیاش، اجازه نداده بود مامور نیروی انتظامی او را تفتیش بدنی کند و درگیری او از همین جا شروع میشود. ماموران به او میگویند پوشش مناسب ندارد و به همین دلیل در پروندهاش مسأله عفاف و حجاب دیده میشود.
در میان واکنشهای ستارگان فوتبال داخلی، مسعود شجاعی و جواد نکونام، کاپیتانهای کنونی و پیشین تیم ملی فوتبال ایران، از کسانی بودند که در اظهارنظرشان به صدور حکم ۶ ماه حبس برای «دختر آبی» اشاره کرده و توجهی به تکذیبیه خبرگزاری قوه قضاییه نکره بودند.
همزمان روایت دیگری نیز از میان گزارشهای رسانههای اصولگرا درآمد که در آن ادعا شده بود سحر دچار عدم تعادل روانی بوده و پیش از این هم یک بار دست به خودکشی زده بود. این خبر زمانی پررنگتر شد که که پدرِ سحر در مصاحبهای خودکشی دخترش در گذشته را تایید کرد و اعلام کرد که سحر این بار هم به دلیل فشارهای روانی دست به خودکشی زده است. در این خوانش از ماجرا هم از دلیل و شرایط منتج به این فشار روانی حرفی زده نشده است.
خبرهای ضد و نقیض حول خودسوزی سحر اما بعد از مرگ او هم ادامه یافت. سایت ایران وایر، بعد از اعلام خبر فوت سحر خدایاری در گزارشی نوشت که یکی از نزدیکان خانواده خدایاری به آنها اطلاع داده که این دختر سه روز پیش از اعلام خبر فوت، درگذشته بوده و در این مدت جنازه به خانواده تحویل داده نمیشده تا آنها کاملا توجیه بشوند و ضمن اینکه هیچ مراسمی هم برای دخترشان نگیرند او را بی سر و صدا به خاک بسپارند. از این رو برخی گمانهزنی ها حاکی از آن است که اظهارات پدر سحر تحت فشار نیروهای امنیتی بوده است.
این در حالی است که مراجع رسمی و رسانههای اصولگرا این ادعا را به طور کلی رد کردند.
به دنبال این گزارشها و هجده ساعت بعد از اعلام خبر فوت دختر آبی، اعلام شد که او همان صبح روز تاسوعا به خاک سپرده شده است. این اتفاق، به نوعی ادعای گزارش ایران وایر را تایید میکند.
در داخل ایران روزنامههای اصلاحطلب، که پیش از این به طور جدی پیگیر کشمکشهای ورود زنان به ورزشگاه بودند و موارد معدود حضور زنان در ورزشگاه آزادی و اتاقات حول این مسئله را به طور کامل گزارش میکردند ، روز چهارشنبه تقریباً از کنار خبر خودسوزی سحر بی سر و صدا گذشتند. مطابق شنیدهها، شورای عالی امنیت ملی ایران به روزنامهها دستور داده بود که پس از تعطیلات محرم به ماجرای سحر خدایاری نپردازند.
کدام روایت به واقعیت نزدیکتر است؟
با نگاهی به سابقه برخوردها و محدودیتها برای حضور زنان در ورزشگاه به نظر میرسد که روایت برخورد با سحر در ورزشگاه و ممانعت از حضور او میتواند روایت معتبری باشد.
بنابر گزارشها سحر خدایاری اسفند سال ۹۷ برای تماشای بازی العین و استقلال به ورزشگاه آزادی میرود؛ اما در همان گیت ورودی ورزشگاه توسط ماموران شناسایی و بازداشت میشود. در حین بازداشت او با مأموران درگیری لفظی پیدا میکند. یکی از مواردی که در پرونده او درج میشود، پوشش نامناسب و جریحه دار کردن عفت عمومی است. سحر به همین دلیل چند روزی در زندان ورامین زندانی میشود. خواهرش میگوید او بعد از آزادی گوشهگیر شده و روانش آرام نبوده. روزی که سحر خودش را آتش زده قاضی در محل حاضر نبوده. خدایاری زمان دریافت گوشی موبایلش گویا میشنود که قرار است برای او ۶ ماه حبس ببرند. مجموعه این اتفاقات که نقطه شروع آن در لحظه تلاش برای ورود به ورزشگاه بود گویی سحر را به انجام خودسوزی مصمم میکند. گالن بنزینی را که از پیش آماده کرده بود را بر سرو روی خودش خالی میکند و خودش را مقابل دادگاه آتش میزند. سحر بعد از چند دقیقه با آمبولانس به بیمارستان سوانح سوختگی مطهری منتقل میشود و رییس بیمارستان اعلام میکند که او ۹۰ درصد سوختگی درجه سه دارد و به این ترتیب دختر آبی بعد از چند روز تحمل درد میمیرد.
واکنش جامعه فوتبال ایران به مرگ سحر
باشگاه فوتبال استقلال با توجه به اینکه سحر یکی از هوادارن دوآتشه این تیم بود و به نوعی جان بر سر تماشای بازی این تیم گذاشته بود، برای نوع واکنشش در مرکز توجه بود. این تیم اما با تاخیر، پیام تسلیتی خشک و خالی و بدون اشاره به علل اتفاق برای خانواده سحر فرستاد. این تسلیت موجی از انتقادات را در بین هواداران این تیم را در پی داشت، استقلال نوشت:« خانواده محترم خدایاری
درگذشت تلخ و غمانگیز فرزند دلبندتان، خانم «سحر خدایاری» موجب اندوه و تاسف فراوان مجموعه باشگاه استقلال و به خصوص هواداران این تیم شد. این ضایعه را به شما و همه بستگان داغدار تسلیت عرض کرده و از خداوند متعال رحمت و مغفرت الهی برای ایشان و صبر و اجر و سلامتی برای شما، بازماندگان و طرفداران فوتبال مسألت میکنیم.»
شاید در جبران این نارضایتی بود که امروز بازیکنان تیم استقلال در تمرین خود به درخواست سرمربی ایتالیایی،استراماچونی، یک دقیقه به یاد سحر سکوت کردند.
علی کریمی، از اسطورههای فوتبال ایران اما واکنش راضیکنندهتری برای افکار عمومی نشان داد و در اینستاگرام خود نوشت: «زنان سرزمین ما، خیلی وقتها، خیلی مَردن. تا اطلاع ثانوی استادیوم ممنوع».
فرهاد مجیدی، کاپیتان سابق تیم استقلال و یکی از محبوبترین بازیکنان این تیم هم واکنش ملایمی به این اتفاق نشان داد و در اینستاگرام خود نوشت: «سحر جان سکوهای آزادی حسرت دیدنت را تا ابد با خود خواهند داشت.». مجیدی هم نتوانست هوادارن را راضی کند بالاخص که در یکی از مصاحبهها بعد از خودسوزی سحر، یکی از دوستانش از علاقه خاص این هوادار به «کاپیتان فرهاد» سخن گفته بود.
سیدجلال حسینی کاپیتان تیم پرسپولیس هم در اینستاگرام خود با اشتراک تصویری از ورزشگاه آزادی بدون حضور تماشاگر به مرگ دختر آبی واکنش نشان داد.
علی پروین هم در اینستاگرام خود با انتشار تصویر سیاه از استادیوم آزادی نوشت «روحات شاد.»
به این سیاهه میتوان اسامی تعداد زیادی از بازیکنان و مسئولان سابق تیم های استقلال، پرسپولیس و تیم ملی را اضافه کرد که با خانواده سحر همدردی کردند یا به ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاه واکنش نشان دادند.
واکنش جامعه جهانی فوتبال
در اغلب واکنشها به مرگ «دختر آبی»، عنوان شده که سحر خدایاری به دلیل منع حضور در ورزشگاه اقدام به خودسوزی کرده است.
گری لینهکر، بازیکن سابق تیم ملی انگلیس و بارسلونا و مجری برنامه معروف Match of the day در پستی توییتری نوشت: «چه خبر بسیار ناراحتکنندهای و چقدر افتضاح که یک زن نمیتواند وارد یک استادیوم فوتبال شود.»
How awfully sad. And how awful that a woman can’t enter a football stadium. https://t.co/U7FM4xD60J
— Gary Lineker (@GaryLineker) September 10, 2019
در هنگکنگ نیز هواداران تیم چین پیش و پس از بازی تیم ملی این کشور با تیم ملی ایران با شعارهایی همبستگی و حمایت خود را از «دختر آبی» و خواستهاش نشان دادند.
باشگاه آ.ث.رم ایتالیا با انتشار عکسی از لوگوی این تیم با رنگ آبی به جای قرمز،نوشت: « لقب ما جالوروسی به معنای زرد و قرمز است، اما امروز قلب ما به خاطر سحر آبی خواهد بود؛ هدف فوتبال نزدیک کردن افراد به یکدیگر است و نه تفرقه انداختن میان آنها؛ اکنون وقت آن رسیده که زنان و مردان در ایران در کنار هم از تماشای فوتبال در استادیوم لذت ببرند.»
صفحه رسمی اینستاگرام کمیته بینالمللی فوتبال، فیفا، هم با انتشار پستی نوشت: «امروز ما اخبار بسیار غم انگیزی از ایران شنیدیم و عمیقا از این تراژدی پیش آمده ناراحتیم و تسلیت خود را به خانواده و دوستان سحر اعلام میکنیم. فیفا بار دیگر درخواستش از مقامات ایرانی را با تصریح بیان میکند؛ این درخواست، جهت اطمینان از آزادی و امنیت هر بانو برای این خواسته به حق بوده و ما خواستار پایان دادن به ممنوعیت حضور زنام در ورزشگاهها هستیم.»
پل پوگبا، بازیکن تیم ملی فوتبال فرانسه هم برای خانواده و دوستان سحر آرزوی صبر کرد.
Strenght and prayers to family and friends of #bluegirl #SaharKhodayari
— Paul Pogba (@paulpogba) September 10, 2019
عمر مومنی، کارتونیست معروف اردنی هم با انتشار تصویر زنی که قلبی از توپ فوتبال دارد و در حال سوختن در آتش است، خواستار باز شدن در ورزشگاههای ایران برای زنان شد.
بسیاری از گرافیستها و طراحان داخلی هم با انتشار تصاویری در توییتر و اینستاگرام، یاد سحر را زنده نگه داشتند.
سیاسیون چه گفتند؟
مرگ مهم سحر خدایاری، واقعهای نبود که فقط واکنش جامعه فوتبال را برانگیزد. اهالی سیاست نیز، در داخل و خارج ایران، به این رویداد تکاندهنده واکنش نشان دادند.
روابط عمومی معاونت ریاست جمهوری در امور زنان و خانواده با ابراز تاسف از درگذشت «خانم سحر.خ» در اطلاعیهای اعلام کرد که سحت و سقم این موضوع بررسی شده و پس ازملاقات با خانواده وی در بیمارستان، گزارشی از این دیدار به پیوست نامهای رسمی برای رییس قوه قضائیه ارسال شد.
محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران در پاسخ به کاربری که در حساب اینستاگرام او زیر عکسی پرسیده بود چرا «در مقابل ظلم» سکوت کرده است، گفت: «کار من و امثال من موضعگیری و محکومیت نیست. ما مسئولیم و پاسخگو، در دولت این اتفاق بسیار تلخ را پیگیری میکنیم.»
او تنها #دختر_آبی نبود. سحر #دختر_ایران بود. در جایی که مردانش برای زنان تکلیف تعیین میکنند و ابتداییترین حقوق انسانی را از آنها سلب میکنند، و زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی میکنند، همه ما در حبس و سوختن سحرهای این سرزمین مسئولیم.
— Parvaneh Salahshouri پروانه سلحشوری (@P_Salahshouri) September 10, 2019
اما واکنش پروانه سلحشوری، نماینده مجلس، از جنس دیگری بود. سلحشوری در حساب توئیتریاش نوشت: «او تنها #دختر_آبی نبود. سحر #دختر_ایران بود. در جایی که مردانش برای زنان تکلیف تعیین میکنند و ابتداییترین حقوق انسانی را از آنها سلب میکنند، و زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی میکنند، همه ما در حبس و سوختن سحرهای این سرزمین مسئولیم.»
در بین نهادهای حقوق بشری خارج از کشور نیز سازمان عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر به مرگ سحر خدایاری واکنش نشان دادند. سازمان عفو بینالملل این واقعه را نشاندهنده تاثیر «تحقیر زنان» ایران از سوی مقامات این کشور دانست و یادآور شد که ایران تنها کشور دنیاست که از ورود زنان به ورزشگاهها ممانعت میکند.
دیدهبان حقوق بشر نیز با انتشار گزارشی از واقعه، خواستار فشار فیفا بر ایران برای تامین حقوق بشر در حوزه فوتبال این کشور شد. این نهاد تاخیر در اعمال مقررات حقوق بشری را مساوی با «بیپناه گذاشتن زنان و دختران شجاع ایرانی که ممنوعیت را به چالش میکشند» قلمداد کرد.
امروز اما دولتیهای بیشتری به این اتفاق واکنش نشان دادند و البته مواضع متناقضی هم گرفتند.
علی ربیعی، سخنگوی دولت گفته است: «موضوع مرحوم سحر و حضور زنان در ورزشگاهها یکشنبه پیش در دولت مطرح شده » و به گفته او زنان میتوانند در همه بازیهای ملی حاضر باشند و شرایط به سمتی پیش میرود که زنان در لیگ حضور یابند.
با وجود این تقریبا همزمان با سخنگوی دولت از سوی دیگر محمود واعظی، رئیسدفتر رئیسجمهور، گفته است که « اگر فضای ورزشگاهها مناسب حضور زنان باشد از نظر ما منعی ندارد به ورزشگاه بروند. اما با فضای فعلی که طرفداران تیمها علیه هم فحش میدهند و درگیری هست حضور زنان در ورزشگاه بهمصلحت نیست.»
لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیسجمهور اما تاکید دارد که « صحبت من کاملا مشخص و یک جمله است؛ ورود خانمها به استادیوم هیچ منع قانونی ندارد.»
به گفته او سلب حق معنایی ندارد و دولت هم همین موضع را دارد و معتقد است که باید از این مساله حمایت کنیم. دولت تاکنون چند مرتبه شرایط را فراهم کرده است و بعد از این بیشتر شرایط را فراهم میکند.
«دختر آبیِ» شبکههای اجتماعی
بیشک آنچه «دختر آبی» و خواست او را هر چند خیلی دیر به دنیا شناساند، شبکههای اجتماعی بود از توییتر گرفته تا اینستاگرام و تلگرام. موضعگیریها و خلق روایتهایی له و علیه این داستان و نشر و تبلیغ آن در میان شبکههای اجتماعی سیاستمداران و ستارگان را به میدان کشاند و به واکنش وا داشت.
در این میان متناسب با روایتهایی که پیش از این به آن اشاره شد طیفی از واکنشها به این واقعه وجود داشت. در یک سر طیف اصولگرایان با استناد به مصاحبه اخیر پدر سحر که از سواستفادهکنندگان از خون دخترش اعلام برائت کرده بود، کل این داستان و رربط دادن آن به ممنوعیت ورود به ورزشگاه را بازی رسانههای «معاند» برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی میدانند. پدر سحر در این مصاحبه تاکید کرده بود:« هرکسی که می گوید سحر قربانی شده بیدلیل می کند این حرف را می زند، سحر قربانی چه شده؟ یک مشکل عصبی داشته که در روزی که به دادگاه می رود باز هم اعصابش به هم می ریزد و بعد اقدام به خودکشی می کند.»
او تاکید کرده که «فدایی نظام» است و در جنگ تحمیلی هم جانباز شده و گفت که «نه من و نه دخترم و نه هیچ یک از افراد خانواده ام با نظام مشکلی نه داشته ایم و نه داریم.» حیدرعلی خدایاری در پایان اب پاکی را بر دست مخالفان ریخته و گفته است که « از افرادی که از خون دختر من سواستفاده میکنند راضی نیستم و حلالشان نمی کنم.»
سر دیگر این طیف کسانی هستند که روایت غالب و پذیرفته شده در رسانههای سراسری از این داستان را نمایندگی میکنند و این اظهارات پدر سحر را هم ناشی از فشارنهادهای اطلاعاتی و امنیتی میدانند.
این گروه در اثبات مدعای خود به نمونههای مشابه که پیش از این در ایران سابقه داشته اشاره میکنند. از جمله مصاحبههایی که در سال ۸۸ با خانوادههای قربانیان اعتراضات بعد از انتخابات آن سال از صدا و سیمای جمهوری ایران پخش شد.
دیشب در اینستاگرام نوشتم همان کاری را که با خانواده "صانع ژاله" کردند دارند با خانواده #دختر_آبی میکنند «در سال ۸۹ پدر صانع را مجبور به مصاحبه و دروغ کردند تا آنکه برادرش گفت جنازه را تحویل نمیدادند و تحت فشار بودیم». خوانندهای «از دوستان صانع ژاله» این توضیح را برایم فرستاده: pic.twitter.com/Lryd0YN833
— AKBARIN (@MJ_Akbarin) September 11, 2019
احمدباطبی، زندانی سیاسی سابق و از بازداشتشدگان ۱۸ تیر ۱۳۷۸ هم در توییتر خود به نمونه دیگری از مصاحبههای اینچنینی اشاره کرده است.
#کیهان از قول پدر #سحر_خدایاری نوشت منِجانباز و خانواده فدایی انقلابیم و زنان چه نیازی به حضور در ورزشگاه دارند.
سالهای زندان وقتی در انفرادی حکم #اعدام به من ابلاغ شده بود هم #کیهان در مصاحبه ای از پدر از همه جا بیخبرم، مشابه همین حرفهارا چاپ کرده بودhttps://t.co/ZRQrKc44SB— Ahmad Batebi (@radiojibi) September 11, 2019
چه باید کرد؟
خودسوزی سحر، مدتی بعد از دستگیری دختران هوادار پرسپولیس که با ریش مصنوعی به ورزشگاه میرفتند و عکاسی که روایت آنها را به تصویر کشیده بود، افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داد.
این دختران، بعد از مدتی به قید وثیقه سنگین پانصد میلیون تومانی آزاد شدند. به دنبال این سلسله اتفاقات کاربران ایرانی توییتر و سایر شبکههای مجازی، دو پیشنهاد را مطرح کردند. نخست، تحریم ورزشگاهها تا زمانی که حضور زنان در ورزشگاههای فوتبال آزاد شود. پیشنهاد دوم اما ایجاد کمپینی بود که هواداران به ورزشگاهها بروند اما برای حق زنان شعار بدهند. هر کدام از این پیشنهادات موافقان و مخالفانی دارد که تنها اجرایی شدن آنان نشان میداد که چه میزان از بدنه اجتماعی فوتبالدوست و ورزشدوست با آن همدل هستند.
شب گذشته اما موج اظهارنظرها درباره این تراژدی با اعلام خبر برکناری جان بولتون در کاخ سفید فروکش کرد. در شرایطی که فعالان مدنی امیدوارند که سحر آخرین هزینهای باشد که زنان در ایران برای حق قانونیشان برای رفتن به ورزشگاه میپردازند، بعید نیست که بار دیگر «سیاست» و اولویتهای درست و غلط دیگری که در این میانه تعریف میشود این موج مطالبه اجتماعی را بخواباند و موقعیتی به وجود بیاورد تا حاکمیت بار دیگر از زیر پذیرش این حق قانونی شانه خالی کند.