دستکم دو بخش از سخنرانی نسبتا منسجم و کوتاه حسن روحانی در سازمان ملل، پیام به آمریکا و عربستان بود. روحانی در بخش نسبتا مفصلی که با آمریکا و بلکه ترامپ، سخن میگفت پیام (پیشنهاد) تاجرانهای را بهنحوی دیپلماتیک مخابره کرد: «برجام حداقل بود، اگر بیشتر میخواهید، باید بیشتر هم بدهید».
محور اصلی و بلکه مبنای توافق برجام، مهار توانایی ایران برای ساخت سلاح هستهای بود. در این تفاهمنامه، اگرچه به پرهیز ایران از ساخت موشکهای بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هستهای اشاره شده است، اما برجام نسبت چندانی با توانایی و صنعت موشکی ایران ندارد.
گفته میشود ترامپ از برجام خارج شد چون دستآورد اوباما بود و ایران اگر به این موضوع واقف بود یا واقعگرایانه و عملگرایانه با این خواستهی شخصی ترامپ برخورد میکرد، چه بسا کار به اینجا نمیکشید. اما ترامپ «بد» بودن این توافق را بهانهی خروج از برجام قرارداد. ترامپ مدعیست که ایران به روح برجام وفادار نمانده؛ برجام توانایی ایران را برای دسترسی به سلاح هستهای برای همیشه تضمین نمیکند و توان موشکی ایران را هم نادیده گرفته است.
به عبارت دیگر ترامپ دستکم در ظاهر چنین وانمود میکند که «بیشتر از برجام» میخواهد؛ نخست نظارت دائم بر برنامه هستهای ایران و دیگری محدود کردن توان موشکی. این دومی را ایران بارها خط قرمز خود خوانده و گفته هیچگاه در خصوص آن مذاکره نخواهد کرد.
امااحتمالا با ملاحظهی همین دو خواستهی ظاهری ترامپ، حسن روحانی، امروز در صحن علنی سازمان به او پیام داد«اگر بیشتر میخواهید [ممکن است، اما] باید بیشتر بدهید».
همان روزهای نخستی که ترامپ از برجام خارج شد و حتی قبل از آنکه از این تفاهمنامه خارج شود، ایران این فرصت را داشت که با کمترین هزینه، «بیشتر بدهد» و لابد بیشتر هم بگیرد. اگر سیاستگذاران و حاکمان جمهوری اسلامی و در راس آنها آیتالله خامنهای به این مسئله واقف بودند و یا توصیهی کسانی را که خواهان مذاکره با ترامپ شده بودند، جدی میگرفت ( از جمله بیانیهی جنجالی یکصد تن برای مذاکره مستقیم)، سیاست خارجی ایران و اقتصاد ایران به این وضعیت گرفتار نشده بود. اکنون هم اگرچه این پیام از موضع ضعف/اجبار مخابره میشود، باز هم جای شکرش باقی است و باید آرزو کرد که ترامپ هم به این قاعده تن دهد وگرنه ممکن است در وضعیتی دیگر این پیشنهاد «بیشتر دادن و بیشتر خواستن» هم توان دیپلماتیک و تجاری خود را از دست بدهد. در آن صورت جمهوری اسلامی ناچار است به الگوی شعاری و ایدئولوژیک و آرمانگرایانهی «مقاومت» به جای مذاکره برگردد، تا به بنبستی سختتر بخورد.
البته اگر تمام بخشهای سخنرانی حسن روحانی را جدی بگیریم، هنوز هم یکجای کار میلنگد و پیشنهاد دستودلبازانهی روحانی با یک مانع جدیتر از «برداشتن تحریمها» روبروست.
اینروزها ترامپ، که با خطر استیضاح روبروست و مبارزات انتخاباتیاش را آغاز کرده، ایستگاه اول مذاکره ( و شاید هم ایستگاه اول و آخر مذاکره!) را «عکس یادگاری» میداند تا در سایهی آن بتواند هم وعدهاش را به پایگاه رای خود عملی کند و هم از آن فرصتی برای کمرنگ کردن «رسوایی اکراین» بسازد.
اما اشکال کار آنجاست که روحانی گفت «عکس یادگاری ایستگاه آخر مذاکره است و نه اولین ایستگاه». معلوم است که ایران هم به اهمیت این عکس یادگاری برای کمپین انتخاباتی ترامپ پی برده است، اما گویی متوجه اهمیت زمانی آن برای ترامپ نشده و شاید هم میخواهد از آن هم اهرمی برای فشار و چانهزنی در مذاکره بسازد. هر چه هست این عکس یادگاری و اهمیت آنرا برای ترامپ نباید نادیده گرفت.
نکتهی دیگری را هم نباید ناگفته گذاشت، چون گاهی گفته میشود حملهی پهپادی/موشکی به عربستان، به هر دلیل و علت، موضع ایران را برای مذاکره تقویت کرده و از قبلِ این حادثه، قدرت چانهزنی ایران در مذاکره بالا رفته است. به همین خاطر، روسای قدرتهای اروپایی خارج از نوبت و با اشتیاق بهدیدار روحانی میرفتند و خندههایش را تحمل میکردند.
اما سوی دیگر این ماجرا بسیار نگران کننده است. اگر این حمله کار ایران باشد، ممکن است وضعیت فعلی، جمهوری اسلامی را دچار این توهم کند که با اهرم نظامی میتواند جایگاه خود را در مذاکرات و یا در منطقه بیش از این هم بالا ببرد. در اینحال، این دیدارها و خندهها، میتواند پوست خربزهای زیر پای جمهوری اسلامی باشد تا «آغازگر» جنگی در منطقه باشد که اگرچه پیروز ندارد، اما «مسئول و مقصر» خواهد داشت.
* نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.