Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6997 articles
Browse latest View live

وزارت اطلاعات: ۱۷ نفر به اتهام جاسوسی برای آمریکا بازداشت شده‌اند

$
0
0

زیتون– وزارت اطلاعات امروز (دوشنبه) اعلام کرد که ۱۷ نفر را به اتهام «جاسوسی برای سازمان سیا» بازداشت کرده است.

در اطلاعیه وزارت اطلاعات آمده است که برخی از این افراد به اعدام محکوم شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، این وزارتخانه اعلام کرد که معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات «موفق به انهدام یک شبکه جاسوسی مرتبط با سازمان اطلاعاتی آمریکا شد.»

بر اساس این گزارش، حکم این افراد صادر شده و برخی از آنان «به عنوان مفسد فی‌الارض اعدام می‌شوند.»

مدیرکل ضدجاسوسی وزارت اطلاعات که نام او اعلام نشده، گفت که این افراد « به صورت سلولی در ایران فعالیت می‌کرده و هیچکدام از آنها با دیگری ارتباطی ندارند.»

وی اعلام کرد: «جاسوس‌های شناسایی شده شامل شاغلین مراکز حساس و حیاتی، همچنین بخش خصوصی مرتبط با این مراکز هستند که به عنوان پیمانکار یا مشاور در حال فعالیت بوده‌اند.»

به گفته این مقام وزارت اطلاعات ایران «این مراکز حساس و حیاتی شامل حوزه‌های اقتصادی، هسته‌ای، نظامی و سایبری کشور است.»

وی یادآوری کرد که روز ۲۸ خرداد نیز وزارت اطلاعات اعلام کرده بود که «موفق به کشف و شناسایی یک شبکه جاسوسی شده است.»

وزارت اطلاعات ایران روز سه‌شنبه، ۲۸ خرداد، اعلام کرده بود که این وزارتخانه اخیرا «یک شبکه بزرگ جاسوسی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) را شناسایی و منهدم» کرده است.

پیش از این نیز مقامات وزارت اطلاعات ایران سخنان مشابهی در این باره بیان کرده‌اند.

از جمله روز ۳۰ فروردین محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران، ادعا کرده بود که در جریان این پروژه، ۲۹۰ نفر از «جاسوسان سیا» در کشورهای مختلف شناسایی شده‌اند.

سال ۹۰ نیز وزارت اطلاعات ایران از شناسایی «شبکه پیچیده جاسوسی و خرابکاری وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا» و بازداشت «۳۰ نفر از جاسوسان آمریکا» خبر داده بود.


محکومیت محمد رسول اف به یکسال حبس تعزیری

$
0
0

زیتون– محمد رسول‌اف ، فیلمساز و کارگردان سینما به یکسال حبس تعزیری و دوسال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.

او همچنین به محرومیت از عضویت در احزاب، گروه‌ها و دسته‌جات سیاسی و اجتماعی محکوم شده است.

این حکم روز شنبه ۲۹ تیر، به محمد رسول‌اف ابلاغ شده‌است.

ناصر زرافشان، وکیل رسول‌اف، در مصاحبه با رادیو فردا گفت که این حکم به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و بیشتر به دلیل فیلم‌های «لِرد» و «دست‌نوشته‌ها نمی‌سوزند» صادر شده است.

به گفته زرافشان، این حکم در حالی صادر شده که بنا بر قوانین جمهوری اسلامی، مصداق‌های کیفری تبلیغ علیه نظام «باید متوجه نظام یعنی ارکان ساختاری نظام جمهوری اسلامی، به طور مثال قوای سه گانه، اسلامیت، یا جمهوریت یا اسلامیت باشد».

اواخر شهریور ماه ۹۶ گذرنامه محمد رسول‌اف هنگام ورود به ایران در فرودگاه تهران ضبط شده بود.

در همان سال فیلم «لِرد» در جشنواره فیلم کن فرانسه جایزه بهترین فیلم بخش «نوعی نگاه» را به دست آورده بود. این فیلم به فساد اداری و روابط قدرت در ایران نگاهی دارد.

فیلم «دست‌نوشته‌ها نمی‌سوزند» هم در سال‌های گذشته موفق شده بود همین جایزه را در جشنواره کن از آن خود کند.

این فیلم موضوع قتل‌های زنجیره‌ای نویسندگان و روشنفکران ایرانی را دستمایه خود قرار داده بود، رخدادی که ریشه در واقعیت دارد و عواملی از وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی طراح و اجراکننده این قتل‌ها بودند.

محمد رسول‌اف و جعفر پناهی دیگر کارگردان ایرانی، سال ۸۸ به اتهام ساخت فیلمی درباره انتخابات ریاست جمهوری این سال بازداشت شدند. آقای رسول‌اف سال ۸۹ به شش سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به یک سال کاهش یافت.

ترامپ دستگیری جاسوسان سی‌آی‌ای توسط ایران را تکذیب کرد

$
0
0

زیتون– دونالد ترامپ٬ رییس‌ جمهوری آمریکا٬ گزارش‌های منتشره از سوی جمهوری اسلامی ایران درباره دستگیری «جاسوسان آمریکا» را «کاملا جعلی» خواند و آن را «دروغ محض» خواند.

دونالد ترامپ امروز (دوشنبه) در توئیتی نوشت: «گزارش مربوط به دستگیری جاسوسان سی‌آی‌ای توسط ایران کاملا جعلی است. دروغ محض».

او افزود: «تنها دروغ‌ و پروپاگاندای بیشتر (مثل داستان سرنگونی پهپادشان) توسط رژیمی مذهبی که بدجوری ورشکست شده و نمی‌داند چکار کند».

رییس‌ جمهوری آمریکا در ادامه نوشت: «اقتصادشان از بین رفته، و بدتر هم خواهد شد. ایران یک گند تمام عیار است!»

وزارت اطلاعات صبح امروز (دوشنبه) اعلام کرد که ۱۷ نفر را به اتهام «جاسوسی برای سازمان سیا» بازداشت کرده است.

در اطلاعیه وزارت اطلاعات آمده است که برخی از این افراد به اعدام محکوم شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، این وزارتخانه اعلام کرد که معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات «موفق به انهدام یک شبکه جاسوسی مرتبط با سازمان اطلاعاتی آمریکا شد.»

در همین رابطه مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، ادعای اخیر جمهوری اسلامی درباره دستگیری ۱۷ نفر به اتهام «جاسوسی برای سازمان سیا» را رد کرد.

وزیر خارجه آمریکا در گفت‌وگو با شبکه خبری فاکس گفت: درباره این ادعای خاص نظری ابراز نمی‌کند اما «رژیم ایران پیشینه‌ای طولانی در دروغ‌گویی دارد».

موج حرکت کارگران ایرانی به سمت کردستان عراق

$
0
0

زیتون– خبرگزاری فرانسه در گزارشی از هجوم کارگران ایرانی به کردستان عرق خبر داد.

بر اساس این گزارش اکثر کارگران ایرانی در کارگاه‌های «ساخت‌و ساز» منطقه کردنشین عراق مشغول خواهند شد تا شرایط اقتصادی خود را بهبود بخشند.

بیشترشان کلاه‌های لبه‌دار بر سر دارند و کیف‌های پارچه‌ای را به دور کمر بسته‌اند. آنها در بخش‌های صنعتی اربیل منتظر افرادی هستند که با خودرو به این منطقه آمده و کارگران را به کارگاه‌های ساختمانی ببرند.

اکثر کارگران ایرانی با ویزای یک ماهه توریستی از مرزهای ایران خارج شده و وارد کردستان عراق می‌شوند.

کارگران ایرانی پس از ۲۸ روز برای استراحت به خانه بازمی‌گردند… پس از یک هفته استراحت این چرخه همچنان تکرار می‌شود.

رستم ۳۱ ساله یک کارگر از ارومیه ایران در این باره به خبرگزاری فرانسه گفته است: «با حقوق یک روز خود در ایران تنها قادر به خرید یک مرغ هستم و این میزان کفاف خانواده‌ام را نمی‌دهد.»

رضا کارگر دیگری که در اربیل فعالیت می‌کند نیز در این باره توضیح داده: «دستمزد روزانه هر کارگر در اربیل بین ۲۵ تا ۳۰ هزار دینار عراقی (معادل حدود ۲۵ دلار ) و حدود ۳ برابر دستمزد آنها در ایران است.»

در جنوب یکی از اتوبان‌های شلوغ اربیل یک تاجرعراقی- کُرد، ساختمان‌‌هایش را به مسافرخانه‌های ارزان تبدیل کرده تا اقامتگاه مناسبی برای کارگران ایرانی باشد.

خورشید شقلاویی ۵۴ ساله در این باره گفت: در پائیز گذشته ۵۴ کارگر ایرانی در این مسافرخانه اقامت کردند و اینک تعداد آنها به ۱۸۰ نفر رسیده است.

او دو ساختمان دیگر در نزدیکی مسافرخانه‌های خود را اجاره کرده اما تعداد اتاق‌ها و امکانات همچنان کافی نیست.

ابعاد اکثر این اتاق‌ها ۹ متر مربع است و چهار کارگر در هر اتاق ساکن می‌شوند. هر کارگر برای آب، برق و تخت شبی ۳ دلار پرداخت می‌کند.

در میان کارگران ایرانی، فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها نیز حضور دارند. آنها به دلیل بدبینی به آینده و ناامیدی از پیدا کردن کار در کشورشان در اربیل کارگری می‌کنند.

مقامات منطقه‌ای کردستان در شمال عراق آمار کاگران ایرانی را ندارند. مقامات عراق نیز اعلام کرده‌اند که هنوز از حرکت کارگران ایران به عراق نگران نیستند.

 

نقد رویکرد اصلاح‌طلبی تقلیل‌گرایانه؛ موخره‌ای برای یک نقد هفتگانه

$
0
0

این راه را نهایت صورت کجا توان بست؟
(نقد رویکرد اصلاح طلبی تقلیل گرایانه)
موخره‌ای برای یک نقد هفتگانه
(بخش هفتم و پایانی)

***

در حلقه‌های پیشین از این هفتگانه ذیل عنوان «نقد اصلاح طلبی تقلیل گرایانه» به بخشی از نقدهای خود به عملکرد جریان سیاسی موسوم به «اصلاح طلبان» پرداختیم. در قسمت اول، رقیب‌هراسی، آینده‌ترسانی و ایجاد دو قطبی انحصاری میان «اصلاح‌طلبی به سبک اصلاح‌طلبان» و «براندازی به سبک براندازان» توسط برخی نیروهای اصلاح طلب و از این رهگذر نادیده انگاشتن «جریان سوم» به مثابه یک پروژۀ هدفمند مورد بحث قرار گرفت. در قسمت‌های دوم، سوم و چهارم این سلسله یادداشت ها به نقد اصلاح طلبان و دگردیسی ایشان از اصول اولیۀاصلاح‌طلبی و جنبش نوین اصلاحات پرداخته شد. در قسمت پنجم اما از تبیین معنای «جامعه محوری» و «قدرت محوری» سخن رفت و نیز برداشت نادرست و کاربردهای غلط‌انداز برخی اصلاح طلبان از این تعبیر. در قسمت ششم نیز از خیابان به مثابه قلب سیاست و فضای مشارکت مردم در امر سیاسی و امور عمومی سخن گفتیم.

در قسمت پایانی این هفتگانه نیز قصد داریم به صورت گذرا به چند نکته در باب معضلات «جنبش اصلاح‌طلبی دوم خردادی» بپردازیم. اما پیش از آن به دو فقرۀ انتقادی دیگر در باب عملکرد «اصلاح‌طلبان» اشاره می‌کنیم.

فقرۀ نخست اینکه برخی کنشگران اصلاح‌طلب در موارد متعدد دربارۀ پالایش اصلاحات از اصلاح طلبان بدلی و کانفورمیستها (یعنی منفعت طلبان و فرصت‌طلبانی که با زیست انگلی از حاصل تلاش اصلاح طلبان واقعی ارتزاق می‌کنند) سخن گفته و شعار داده‌اند اما در عمل برای جداسازی این دو جریان و پالایش جنبش مردمی اصلاحات از عناصر یادشده کاری از پیش نبرده‌اند. آقای سعید حجاریان به عنوان نظریه‌پرداز شاخص و تاثیرگذار جنبش اصلاحات، در سالهای دهۀ ۸۰ درباره پالودن جنبش اصلاحی گفته بود که اصلاحطلبان باید در برابر کنشگرانی که با تمکین به ساختار قدرت ادعا دارند به دنبال خرید وقت هستند تا شاید شرایط برای دموکراتیزاسیون فراهم شود مرزبندی کنند (نقل به مضمون). گرچه مشخص نیست ایشان اکنون تا چه حد بر سر مواضع آن روزهای خود ایستاده است اما به رای العین می‌توان دید که این روزها رویکرد صبر و انتظار برای فراهم شدن فرصت مناسب (شاید در خلاء قدرت یا تغییر موازنۀ قوا یا رو کردن دوبارۀ بخت و اقبال به اصلاح‌طلبان) رویکرد اصلی اصلاح‌طلبان از جمله طیف همراه با آقای حجاریان شده است که با اصطلاح «نرمالیزاسیون» تعبیر، توجیه، تئوریزه و تبلیغ می شود. این رویکرد که نتیجۀ دگردیسی، انحراف و تغییر فاز غیرموجه یک جریان سیاسی است و با شعار پالایش جریان اصلاح طلبی در دهه ۸۰ تعارض دارد متاسفانه سبب شده بخش وسیعی از افکار عمومی، جنبش اصلاح‌طلبی را دیگر نه فقط یک جنبش آسیب‌دیده، آفت‌زده و نیازمند اصلاح و پالایش؛ بلکه به عنوان آفت جنبش‌های اجتماعی یا روند دموکراسی‌سازی در ایران امروز بنگرد. صحت و دقت این گفتار البته مقوله‌ای دیگر است و تاکید ما در اینجا تنها بر نگاه بخش‌هایی از جامعه به اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان است.

فقرۀ دوم نیز یکی از مغالطات دوستان اصلاح طلب است از این قرار که نحوۀ تحول و دگردیسی نظام سیاسی را سبب انتقال مشکلات ساختار پیشین به ساختار بعدی می‌دانند. بر پایۀ این دیدگاه و با توجه به تجربۀ سقوط و ظهور سلسله های پادشاهی در تاریخ ایران و متعاقبا سقوط رژیم پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در بهمن ۵۷، هرگونه ابتلای نظام جدید را به خصلتهای نظام پیشین، صرفا پیامد شیوۀ تغییر نظام تلقی و معرفی می‌کنند در حالیکه تحولات سیستم اجتماعی بر اساس تحولات زیرسیستم های فرهنگی و اجتماعی و تربیتی جامعه معنا میشود. درست است که تغییر نظام سیاسی نامطلوب تنها تغییر معلول است و نه علت و هم از اینرو علتِ فاصلۀ زیاد جامعۀ ایرانی با دموکراسی مربوط به نظام اجتماعی و تربیتی عمومی آن است اما پذیرفتن این حقیقت لزوما بدان معنا نیست که شیوه و شکل فرایند تحولات و نحوۀ تغییرات سیاسی، عامل ابتلای نظام جدید به بلیات نظام قدیم است. بنابرین نمی‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که هرگونه تغییری اگر از نوعِ اصلاحات جزئی و تدریجی (بخوانید میکرو و لاکپشتی و آنهم فقط از طریق صندوق رای) نباشد تغییری مثبت و مجاز نخواهد بود.
تا کنون به نقد عملکرد اصلاح طلبان پرداختیم اما جنبش اصلاحات نیز در درون خود با دو پارادوکس عمده روبروست. نخست اینکه جنبش اصلاحات به عنوان جنبشی که خواهان تجمیع و هدایت نیروهای اجتماعی و سیاسی به سمت اصلاح ساختارهای نظام موجود است، به خط‌کش و سنجه‌ای نیاز دارد برای آزمون اصلاح‌پذیری و اصلاح‌ناپذیری نظام و ساختارهای آن و نیز تشخیص میزان این اصلاح‌پذیری. دوم اینکه این جنبش نیازمند برنامه‌ای زمانبندی شده و قابل ارزیابی برای اصلاح نظام و ساختارهای آن است که بر اساس آن بتوان به نحو عینی از شتاب و کندی حرکت یا پیشتازی و تاخیر در برنامه‌ها سخن گفت. با این دو معیار می‌توان ارزیابی کرد که آیا فعالیت اصلاح‌طلبانه در چارچوب نظام کنونی و ساختارهایش ممکن است یا نه؟ و آستانۀ صبر اصلاح‌طلبانه برای تن دادن به شرایط موجود و تحمل موانع پیشارو تا کجاست؟

حال می‌توان این پرسش تعیین کننده را طرح کرد که اگر هدف از کنش اصلاح‌طلبانه و معنای اصلاح‌طلبی صرفا این باشد که از ساختارشکنی و گذر از خطوط قرمز حاکمیت پرهیز شود چگونه می‌توان یک برنامۀ اصلاح‌طلبانۀ معیارمند، واجد اصول مشخص و قابل ارزیابی با سنجه‌های عینی داشت؟ یعنی یک جنبش اصلاح‌طلبی که به اهداف مشخصی پایبند باشد و آستانه‌های حداکثری و حداقلی مشخصی برای خود تعریف کرده باشد و مثلا معلوم باشد چه وقت و در چه شرایطی در یک انتخابات مشارکت فعال دارد و برعکس چه وقت و در چه شرایط با فعال کردن اعتراضات مدنی انتخابات را تحریم می‌کند. در واقع معیارها همچنانکه می‌توانند یک کنش را اثبات و تایید کنند همچنین باید بتوانند آنرا ابطال کنند.

دوم اینکه باید مشخص شود در یک جنبش اصلاحی دموکراسی‌خواه، مرجع نهایی طرح مطالبات و تشخیص مشکلات و تعیین راه‌حل‌ها کیست و چه کسانی باید مشکلات سیاسی جامعه و شیوه از میان برداشتن آن را مشخص کنند؟ مردم و افکار عمومی یا نخبگان سیاسی و جریانهای صاحب نفوذ در جنبش و به تعبیر صریحتر پدرخواندگان؟ دست کم سمت و سوی یک جنبش اصلاح‌طلبانه و دموکراسی‌خواه را باید مردم معین کنند نه پدرخواندگان اصلاحات و اگر بین توقعات و راه حلهای افکار عمومی با شیوه های پیشنهادی پدرخواندگان اصلاحات تعارضی بوجود آید (همچنانکه تا کنون بارها به وجود آمده) مکانیزم رفع مشکل نیز نباید جز مراجعه به افکار عمومی بدنۀ جنبش باشد. متاسفانه در شرایط کنونی و پس از ۲۲ سال فراز و نشیب میان راس و بدنۀ جنبش اصلاحی، اعتماد میان آن دو سویه به شدت کاهش یافته و چه بسا در آستانۀ جدایی عاطفی قرار گرفته‌ باشند.

با این میزان بی‌اعتمادی مردم به جریان اصلاح طلبی یا به مجموعۀ اصلاح‌طلبان، پرسش اینست که در صورت تعارض نظام با خواست اکثریت، اصلاحات باید کدام سو بایستد؟ پاسخ این پرسش هر چه باشد میزان پای‌بندی به اصول اصلاح‌طلبی را مشخص می‌کند. توجیه رایج و عملکرد برخی مدافعان و مدعیان اصلاح‌طلبی که هویت خود را فقط در “اصلاح‌طلبی” (البته با تعریف خود) می دانند و نه در حمایت مردم و این موضع را نیز بدینگونه توجیه می‌کنند که باید نظامی وجود داشته باشد که آنرا اصلاح کرد، در این خوانش خاص از اصلاح‌طلبی پارادوکسی ایجاد می کند بدین نحو که آنرا به عنوان یک جنبش مردمی در برابر مردم و افکار عمومی قرار می‌دهد.

سوم اینکه باید مشخص شود اصلاحات فی نفسه غایتگراست یا وظیفه‌گرا؟ اگر به وظیفه‌گرایی (deontologism) اصالت دهیم و اصلاحات را بر بنیاد نظام اخلاقی مبتنی بر مطلق گرایی کانتی یا نوکانتی استوار بدانیم نتیجۀ منطقی‌اش آن است که بگوییم اصلاح‌طلبان باید فارغ از سبک و سنگین کردن پیامدهای کنشگری خود و بدون هراس از آن پیامدها، به وظیفۀ اخلاقی اصلاحی خود عمل کنند و خود را محصور در خطوط قرمز نظام ندانند ولی اگر پیامدگرایی را (حتی از نوع فایدهگرایی استوارت میل) اصیل بدانیم باید این مهم مورد بررسی قرار گیرد که تا کنون و پس از ۲۲ سال پرداخت انواع هزینه‌های اجتماعی و سیاسی، فایده و پیامد جنبش اصلاحطلبی برای جامعه چه بوده است؟

شعارهای جذاب «اصلاح‌طلبان» مبنی بر تلاش برای ایجاد یک نظام سیاسی کاملا دموکراتیک و آزاد و جامعه‌ای متکثر از رهگذر فعالیتهای عاری از هرگونه خشونت و تنها از طریق مبارزات پارلمانتاریستی با چاشنی خوش بینی روسویی، چیزی نیست جز پوزیتیویسم و وعدۀ تحقق یک کمال دست نیافتنی یا بسیار دور. این در حالیست که به تعبیر مینارد کینز اگر این کمال دست یافتنی هم باشد، در آن بلند مدتی که تخمین می‌زنند همۀ ما مرده ایم.

در پایان اینگونه جمع‌بندی می‌کنیم که توانایی سیاسی و قدرت تاثیرگذاری در عرصۀ سیاست مرهون ریشه‌دار بودن یک جریان در میان مردم و در بستر و زمینۀ جامعه است و نه در طولانی بودن سابقۀ سیاسی و پیشینه تاریخی آن. بنابرین یک جریان سیاسی که در عقبۀ خود واجد نیروی اجتماعی نباشد عملا چیزی جز یک نام، چند قاب عکس حاوی تصاویر نوستالژیک و مجموعه‌ای از خاطرات کتبی و شفاهی نیست و این تجربۀ تلخ و عبرت‌آموز را می‌توان با نگاه به احزاب و جریانهای ملی تاثیرگذار در سالهای پیش از انقلاب و سالهای ابتدایی پس از آن و در مقایسه با وضعیت کنونیشان دید.

مرحوم دکتر سید علی شایگان از یاران دکتر مصدق و از رجال ملی خوشنام و قدیمی، در اواخر بهمن‌ماه سال پنجاه و هفت یعنی چند روز پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد، با این تصور که جامعه پذیرای او برای مسند ریاست جمهوریست. غافل از اینکه با گذشت ربع قرن از کودتای بیست و هشتم مرداد ۱۳۳۲، جامعۀ ایرانی تحولات شگرفی را تجربه کرده است. در چنان اوضاع و احوالی، نه تنها امثال مرحوم شایگان بلکه مرحوم دکتر سنجابی هم (که در جریان انقلاب نقش‌آفرینی‌هایی داشت)، جایگاهی شایسته برای خود در این چینش و آرایش جدید نیافت. دکتر شایگان مدت زمانی کوتاه در ایران ماند و سپس به امریکا بازگشت و در همانجا درگذشت. دکتر سنجابی هم اندک زمانی پس از تصدی وزارت امور خارجه استعفا داد و در کناره‌نشینی عمر را به پایان برد. جبهۀ ملی این میراث را نسل به نسل به جریانهای سیاسی پس از خود (احزاب مذهبی یا چپ متولد شده از درون این جبهه) منتقل کرد. جریانهایی که گمان می‌بردند صرف پیشینۀ تاریخی، بدون کنشگری مداوم، تاثیرگذار و مناسبِ زمانه، برای تاثیرگذاری سیاسی و اجتماعی کافیست.

وضعیت کنونی جریانها و احزاب اصلاح‌طلبی که نیروهای اجتماعی خویش را به جای تلاش برای دستیابی به دموکراسی واقعی و غیرشکلی (که هدف اصلی جنبش اصلاحطلبی بوده است) به تغییرات حداقلی (گاه در حد هیچ)، در چارچوب خطوط قرمز نظام (و نه لزوما فقط در چارچوب نظام و قانون اساسی) ترغیب نموده و به صبر، انتظار، توکل و توسل تشویق میکنند، به اینجا منتهی شده که ریشه‌های این جریان در میان مردم خشک شود و چه بسا این جریان نیز عنقریب به سرنوشت همان احزاب اصلاح طلب نسل اول انقلاب دچار شود. احزابی که بدون کنش مناسبِ زمانه منتظر ماندند تا «زمان موعودشان» فرا برسد که البته هیچگاه فرا نرسید.

وارثان دولت موقت (و نیز اشخاص و احزابی که خود را اصلاح طلبان نسل اول انقلاب می نامند)، با دور ماندن از قدرت سیاسی (بدون برنامه‌ای مشخص)، ابتدا به از دست دادن نیروها و بدنۀ اجتماعی خود تن دادند و سپس به تدریج در افکار عمومی و حافظۀ اجتماع از یاد رفتند و نهایتا از سر اجبار و ناچاری پس از دوم خرداد به هژمونی رقیبان پیشین یعنی نسل دوم اصلاح‌طلبان تن دادند.

روند رویدادها از خرداد ۹۲ بدین سو گویای این واقعیت است که نسل دوم اصلاح‌طلبان نیز با عقب نشینی از اصول خود و پذیرش منفعلانۀ شرایط و قانع شدن به تغییرات حداقلی در سطح مدیریت‌ها (و نه ساختارها و حتی برنامه‌ها) در ائتلاف با جریان موسوم به «اعتدال» دست به معامله‌ای پر زیان زدند و اعتماد مردم را فروختند تا سهمی از مدیریت بخرند. این اقدام به مخدوش شدن مرزهای اصلاح‌طلبی و محافظه‌کاری منجر شده و در پیامد آن، شکلگیری ائتلافهای غیرمترقبه و خارج از اصول در آیندۀ نزدیک چندان دور از انتظار نخواهد بود. در چنین شرایطی جنبش اصلاحات در آستانه فراموشی و تبدیل شدن به یک جریان شناور با مجموعه‌ای از خاطرات نوستالژیک از دهه‌های هفتاد و هشتاد خواهد شد. متاسفانه در وقوع این جنایت نه فقط جانیان، بلکه قربانیان نیز سهیمند.

راه‌اندازی بازی‌های زبانی تازه و خزیدن زیر نامهای جدید، خروج از ائتلاف با دولت رو به زوال و مرزبندی با نیروهای اصلاحطلب نشسته بر مسند قدرت درون ساختار حاکمیت به اسم جامعه‌محوری نیز نمی‌تواند این جریان را از شکست یا ورشکستگی قریب‌الوقوع نجات دهد. همچنانکه نسل اول اصلاح‌طلبان انقلاب بدون کنش تاثیرگذار و مناسب زمانه، و صرفا با نشستن زیر سایۀ تابلوی جامعه محوری، نمی توانند در کوران حوادث سیاسی و اجتماعی این سالها و روزها بار دیگر خود را در ذهنیت جامعه به عنوان نیروی سیاسی موثر احیا کنند.

عموم سخنگویان اصلاحات معتقد بوده و هستند که نهضت آیت‌الله خمینی که منتهی به انقلاب ۵۷ شد یک نهضت جامعه محور بود چرا که انرژی وی بیشتر برای مخاطبه با مردم و تاثیرگذاری بر ایشان صرف شد و وی از طریق ارتباط با مردم، شناخت و بهره‌برداری از خواسته های ایشان و در نهایت اعمال فشار بر ساختار قدرت با نیروی اجتماعی مردم، در پیشبرد و پیروزی نهضت خود موفقیتی تاریخی کسب کرد. جامعه محوری از این منظر به معنای استفاده از توان خفتۀ جامعه و راه‌اندازی جنبش‌های مردمی برای پیشبرد اهداف اصلاحی خواهد بود و نه صرفا توجیهی منفعلانه برای دوری از قدرتی که اساسا راهی بدان نیست. بنابرین جامعه محوری یک ابزار است نه یک هدف. ابزاری که هر جنبش اجتماعی سازماندهی شده باید برای تغییر به نفع مردم به آن مسلح باشد. جامعه محوری را نباید چونان هدف جنبش در نظر گرفت. در این صورت یک جنبش سیاسی به کنشگری در جامعه مدنی تقلیل می یابد و از هدف اصلی خود که هدفی سیاسی یعنی اصلاح نظام است باز می ماند و به تعبیر دقیقتر در بنیادهای نظری خود تحریف و از اهداف عملی مورد نظر منحرف می‌شود.

نکته آخر اینکه استفاده از ابزار جامعه‌محوری توسط کنشگران سیاسی و جنبش‌های هوشمند همیشه نتیجۀ مطلوب سیاستمداران را به دنبال ندارد. یعنی نمی‌شود بر روی موج سوار شویم و آن را هدایت کنیم و هر وقت هم خواستیم از آن پیاده شویم. کاری که نخبگان جنبش اصلاح‌طلبی در این بیست و اندی سال کرده‌اند. خودشان انگیزه دادند و بر موج خواسته‌های مردم سوار شدند و برای چانه زنی از بالا توقعات و انتظارات مردم را مانند وعده‌های نسیۀ دم انتخابات بالا بردند و بعد با اسباب و انگیزه‌های دیگر، تلاش کردند موج برخاسته را مهار کنند. ابزار جامعه محوری با این روشها ناسازگار است و همانطور که گفته شد متهم ردیف اول این ناکامیها نیز خود اصلاح‌طلبان ناکام هستند..

این مجموعۀ هفتگانه را همین‌جا با ذکر سه نکته به پایان می‌بریم:
نخست اینکه همچنان در باب عملکرد «اصلاح‌طلبان» گفتنی‌های انتقادی داریم که به فضل حق در قالب یادداشتهای مستقل منتشر خواهیم کرد.
دوم اینکه نقدهای ما به دوستان اصلاح‌طلب کاملا مشفقانه و از سر احساس مسئولیت نسبت به کشور و مردم بوده است.
سوم اینکه هیچ جزمیتی نسبت به گفته‌های خود نداریم و خود را کاشف حقیقت نمی‌انگاریم.
والسلام

غیبت در سوریه، توقف در یمن

$
0
0

زیتون ـ نیلوفر سعیدی: این روزها در حالی که ایران گرفتاری‌های مهمی همچون تنش در خلیج‌فارس٬ دریای عمان و تنگه‌ی هرمز دارد و با انگلیس و آمریکا هم به نقطه‌ای بحرانی‌تر از پیش رسیده است٬ کمی آن سوتر و در کشور بحران‌زده‌ی سوریه٬ تحولاتی در جریان است که ظاهرا ایران و بخش موثر حاکمیت در این منطقه، یعنی سپاه قدس و قاسم سلیمانی نقشی در آن ندارند.

بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی وزارت امور خارجه آمریکا٬ جیمز جفری نماینده‌ی ویژه رئیس جمهور آمریکا در امور سوریه از روز دوشنبه  سفری دوروزه به آنکارا پایتخت ترکیه را آغاز کرد تا با مقامات این کشور در مورد سوریه دیدار و گفتگو کند.

یکی از موضوعات مهم مذاکرات نماینده ویژه ترامپ با ترکیه٬ رسیدگی به موضوع فعالیت کمیته تدوین قانون اساسی جدید سوریه است که روسیه نیز با آن مخالفتی ندارد اما ظاهرا ایران تمایلی به فعالیت این کمیته ندارد. چرا که نهایتا هر اصلاحی که در قانون اساسی سوریه ایجاد شود٬ منجر به تقویت نسبی مخالفین بشار خواهد شد.

جفری امروز در ترکیه با هیات‌هایی از وزارت امور خارجه و سرویس اطلاعات این کشور دیدار کرد و قرار است فردا هم با مقامات وزارت دفاع و نهاد ریاست جمهوری صحبت کند. ترک‌ها اعلام کرده‌اند که از وضعیت ادلب و بمباران شدن مخالفین سوری توسط نیروهای بشار اسد به شدت نگران هستند. آنها از آمریکایی‌ها خواسته‌اند که شهر منبج را در اختیار ترکیه قرار داده و یک منطقه‌ی امن ایجاد کند که در آن نیروهای شبه نظامی کُرد حضور نداشته باشند و اگر واشنگتن این گزینه‌ها را رد کند٬ نیروهای ترکیه وارد مناطق شمال سوریه در شرق فرات خواهند شد.

هنوز به درستی مشخص نیست که آیا واقعا ترکیه می‌خواهد تهدیدات خود را عملی کرده و به کردهای تحت حمایت آمریکا در شمال سوریه حمله‌ور شود یا نه. اما آن چه روشن است٬ این است که در جریان این مذاکرات٬ ترکیه با روسیه هماهنگ شده و خبری از توجه به خواسته‌های ایران نیست. چرا که اولا ایران برخلاف ترکیه با سوریه مرز مشترک ندارد٬ دوم این که میزان اشتراک منافع بین روسیه و ترکیه٬ بیشتر از منافع مشترک بین ایران و روسیه است و سوم این که ایران بر اساس برخی نگرش‌های ایدئولوپیک و با استفاده از نیروهای افغانستانی و پاکستانی فاطمیون و زینبیون وارد بحران سوریه شده و برخلاف آنکارا با نیروهای مخالف اسد و سناریوهای مطرح شده در مورد آینده سوریه٬ ارتباط خاصی ندارد.

رسانه‌های ایران و به ویژه صدا و سیما برخلاف روال سابق٬ حالا اخبار مربوط به کشته شدن مدافعین حرم را پوشش نمی‌دهند. این در حالی است که در همین روزهای اخیر در شهرهایی همچون کرج٬ قم٬ چالوس٬ کرمانشاه و اردبیل٬ مراسم کشته‌شدگان موسوم به مدافعین حرم برگزار شده است. با آن که بر اساس برخی روایت‌ها مجموع کشته‌شدگان سپاهی٬ بسیجی و ارتشی ایرانی موسوم به مدافعین حرم و زینبیون و فاطمیون تحت حمایت ایران در سوریه به مرز سه هزار نفر نزدیک شده و جلوگیری از سقوط سوریه هزینه‌های اقتصادی کلانی بر دست ایران گذاشته است٬ اما هنوز هم مشخص نیست که ایران در این بحران بزرگ چه چیزی به دست آورده است.

 ابهام در یمن

در شرایطی که تداوم نفوذ جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات مربوط به آینده سوریه با گونه‌ای از وقفه و بن‌بست روبرو شده٬ یکی دیگر از حوزه‌های نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک ایران در منطقه که از سوی جمهوری اسلامی از آن به نام «محور مقاومت» نام برده می‌شود٬ حوزه یمن است. شواهد نشان می‌دهد که حوثی‌های یمنی تحت حمایت تهران در برابر عربستان و امارات تلفات بسیاری داده‌اند و بخش مهمی از زیرساخت‌های یمن در جنگ از بین رفته است. اما هیچکدام از دو طرف پیروز نشده‌اند و گونه‌ای از موازنه و ابهام در میدان یمن وجود دارد که نشان می‌دهد ظاهرا تیم  قاسم سلیمانی در آن جبهه نیز توفیق چندانی به دست نیاورده است.

Risultati immagini per ‫آتش بس در یمن‬‎

شاهزاده خالد بن سلمان معاون وزیر دفاع عربستان سعودی به تازگی در دیدار با معاون دبیرکل سازمان ملل از ضرورت تلاش برای متوقف کردن مداخلات ایران در یمن خبر داده است. در همین حال وزارت دفاع آمریکا٬ اعلام کرده که به منظور دفاع از عربستان در برابر تهدیدات ایران٬ پانصد نفر نیروی نظامی به این کشور اعزام می‌کند.

ایران و معامله‌ی قرن

در سالیان اخیر و همزمان با تمرکز توجه جمهوری اسلامی ایران بر سوریه٬ تهران تا حد زیادی از موضوع فلسطین فاصله گرفته است. چرا که جنبش حماس به عنوان انقلابی‌ترین جنبش سیاسی فلسطین٬ در موضوع سوریه در کنار ترکیه و قطر قرار گرفته و علیه بشار اسد موضع گرفت. این مساله بر روابط تهران و حماس تاثیر منفی گذاشت و موجب پایان دادن به سفرهای خالد مشعل، رئیس سابق دفتر سیاسی حماس به ایران شد. اما امروز رسانه‌های ایران خبر دادند که صالح العاروری، نایب‌رئیس دفتر سیاسی حماس ، همراه با یک هیات به تهران آمده و نامه اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس را به آیت‌الله خامنه‌ای داده است.

Risultati immagini per ‫معامله‌ی قرن‬‎

رهبر جمهوری اسلامی در این دیدار تاکید کرده که «در سال‌های نه‌چندان دور، فلسطینی‌ها با سنگ مبارزه می‌کردند، اما امروز به‌جای سنگ، مجهز به موشک‌های نقطه‌زن هستند و این، یعنی احساس پیشرفت.»

رهبر جمهوری اسلامی ایران همچنین در مورد طرح موسوم به «معامله قرن »گفته است که هدف از این توطئه خطرناک، از بین بردن هویت فلسطینی در میان آحاد مردم و جوانان فلسطینی است که باید با همین نقطه اصلی، مقابله کرد و نگذاشت که آنها با استفاده از پول، هویت فلسطینی را از بین ببرند.

آیت‌الله خامنه‌ای در حالی با پروژه‌ی آمریکایی – اسراییلی «معامله قرن» (Deal of the Century) مخالفت کرده که جراد کوشنر داماد دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا٬ امیدواری خود را نسبت به نهایی شدن این پروژه اعلام کرده است.

دیدار آیت‌الله خامنه‌ای با مقامات حماس بیشتر به تلاشی برای قدرت‌نمایی و گفتاردرمانی برای جبران تضعیف موقعیت ایران در منطقه می‌ماند.

اگر این طرح عملی شود٬ بخش‌هایی از فلسطین به اسراییل و بخش‌هایی از قدس به فلسطینی‌ها واگذار خواهد شد و زمینه تشکیل دولت فلسطینی و بازگشت آوارگان نیز فراهم خواهد شد.

اگر چه برخی از مقامات فلسطینی و بعضی از سران کشورهای اسلامی با «معامله قرن» مخالفت کرده‌اند اما سابقه همکاری ترامپ و نتانیاهو به ویژه در ماجرای انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس و اعلام یهودی بودن دولت اسراییل٬ نشان می‌دهد که مخالفت ایران و دیگران٬ دست کم در میدان عمل نمی‌تواند مشکلی برای اجرای این پروژه به وجود بیاورد.

به نظر می‌رسد ایران در ماه‌های اخیر در دو پرونده مهم سوریه و یمن بخش مهمی از نفوذ خود را از دست داده و در پرونده‌ی فلسطین نیز ظاهرا فرصت چندانی برای تحلیل و مداخله در «معامله قرن» نداشته است .

دیدار آیت‌الله خامنه‌ای با مقامات حماس بیشتر به تلاشی برای قدرت‌نمایی و گفتاردرمانی برای جبران تضعیف موقعیت ایران در منطقه می‌ماند. به ویژه حالا که ایران در تنگنای مالی قرار گرفته و برای فروش نفت و تامین ارز مورد نیاز خود برای اداره‌ی کشور با مشکل جدی روبرو شده است و رساندن کمک مالی و تسلیحاتی به بازوهای نفوذی جمهوری اسلامی در منطقه٬ سخت و سخت‌تر شده است.

گفت‌وگو یا فاجعه؟

$
0
0

۲۱ سال پیش، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پیشنهاد من و با اجماعی کم‌نظیر، سال ۲۰۰۱ را سال گفت‌وگوی تمدن‌ها نامید و امید به نشاندن صلح و گفت‌وگو به جای خشونت و ترور و جنگ و تحریم را افزایش داد. ملت ایران نیز به رغم خاطرات تلخ تاریخی، به افق جدیدی از گفتگو و تعامل برابر با کشورهای قدرتمند امید بست. این امیدها اما، با جنایت بزرگ یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ و جنگ‌های ویرانگر و پرجنایت بعدی در غرب آسیا، مجال بالیدن نیافت. جنگ‌های فاجعه‌بار عراق و افغانستان و انواع مداخله‌ در منطقه، این زیست‌بوم را بحرانی‌تر کرد، زمینه‌ساز رشد تروریسم بین‌المللی و جنگ‌های داخلی در سوریه و عراق و جنایات جنگی در یمن و مخل امنیت در منطقه و سایر نقاط جهان شد.

در همان دوران، توسعه‌ی برنامه‌ی صلح‌آمیز هسته ایران به آزمون گفت‌وگو برای صلح بدل شد. دولت من برای جلب اعتماد بیشتر جامعه‌ی جهانی بر سر برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای‌اش به گفت‌وگو روی آورد و نهایتا پس از سال‌ها مذاکره‌ی دشوار و پرماجرا، دولت رئیس‌جمهور روحانی موفق شد با شش کشور قدرتمند جهان به «توافق برجام» دست یابد.

ایران مکررا اعلام کرده است که در پی ساختن سلاح هسته‌ای نیست و امضای برجام و التزام به مقررات NPT‌ نشانگر حسن نیت ایران برای التزام شفاف و قابل تایید به لوازم این تعهد به صلاح‌آمیز ماندن برنامه‌ی هسته‌ای‌اش است. دستاورد بزرگ برجام نشان داد که حسن نیت و تعهد و اعتماد متقابل میان ایران و کشورهای ۳+۳ در مسیر بسط صلح، نه‌تنها ممکن، بلکه مطلوب است. برجام همچنین سنگ بنایی بود برای ساختن روابط ثمربخش‌تر و سازنده‌تری بین کشورهای امضاکننده‌؛ اما ایران تنها کشوری است که مو به مو به برجام عمل کرد و متاسفانه سایر امضاکنندگان برجام به‌ همه‌ی مسئولیت‌ها و تعهدات‌شان در قبال ایران پایبند نماندند.

نباید فراموش کرد که درست همزمان با مهار تقریبا کامل تروریسم داعش با نقش‌آفرینی تعیین‌کننده‌ی ایران، دولت ترامپ با خروج قاعده‌شکنانه‌اش از برجام (که نقض قطع‌نامه‌ی ۲۲۳۱ شورای امنیت بود که از جمله با حمایت خود آمریکا به تصویب رسیده‌ بود) و برافروختن جنگ اقتصادی شدیدی علیه مردم ایران دور جدیدی از اقدامات خصمانه علیه کشورم را آغاز کرد. به تعبیر دیگر، دولت ترامپ در حال مجازات ایران و جامعه‌ی جهانی است، نه به این خاطر که برجام را نقض کرده‌اند، بلکه اتفاقا به دلیل پایبندی‌شان به این توافق‌نامه‌ی بین‌المللی و مصوبه‌ی سازمان ملل. خروج از برجام، هجمه‌ی دولت ترامپ به ارزش گفت‌وگو، تعامل و ائتلاف جهانی برای تحقق صلح بود. تحریم حداکثری اقتصادی علیه ایران ستم جمعی به مردمی است که هیچ خطایی نکرده‌اند. افزون بر این، دولت کنونی آمریکا در حال افزایش تنش‌های خلیج فارس است که احتمال درگیری نظام و حتی جنگ تمام‌عیار را بالا می‌برد.

وضع مجدد تحریم‌های غیرانسانی و تهدیدهای دوباره‌ی نظامی موجب تسلیم دولت ایران و ‌هم‌وطنان من نخواهد شد. تحریم‌ اقتصادی، درست مثل تروریسم، میان قربانیانش تفاوت نمی‌گذارد و ویرانگر و غیراخلاقی است.

امروز خاورمیانه دوباره در معرض بحرانی قرار گرفته که خودش ایجاد نکرده، و هم غیرضروری است و هم قابل اجتناب. اما لازم نیست که چنین بماند و تنش‌های رو به افزایشِ کنونی هنوز قابل مهار و کاهش است. برای این‌که منطقه دوباره اسیر یک طوفان ویرانگر نشود باید خردمندان رشته‌ی امور را در دست بگیرند و این چرخه‌ی یک‌جانبه‌گرایی متکبرانه و نشاندنِ حمله‌ی نظامی به جای راه حل سیاسی متوقف شود. دولت آمریکا باید به تعهدات بین‌المللی‌‌اش احترام بگذارد و به جای تهدید به جنگ و زورگویی، گفت‌وگو را انتخاب کند.

به عنوان کسی که عمرش را صرف دفاع از گفتگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، صلح جهانی، دموکراسی، رواداری و حقوق بشر کرده است، ضمن ابراز نگرانی شدید نسبت به چشم‌انداز پیش روی ملت ایران و ملت‌های منطقه، از همه‌ی آنان که در آمریکا و سراسر جهان حسن نیت دارند و «گفتگوی تمدن‌ها» و «صلح» را جایگزین «برخورد تمدن‌ها» و «جنگ» می‌خواهند، دعوت می‌کنم برای تشکیل «#ائتلاف_برای_صلح» بسیج شوند تا صدای «#نه_به _جنگ_با_ایران» را بلند کنند. با توجه به سطح بالای تنش کنونی در منطقه‌ی خلیج فارس، شرایط شکننده و انفجاری است.

علی‌رغم فشارهای گروهی از مشاورانش، ترامپ همچنان مختار است که تنش‌هایی که دولت خودش بی‌دلیل افزوده را بکاهد. او باید بداند که ایرانی‌ها مقاوم اند. هم‌وطنان من بیش از صد سال است که از انقلاب مشروطه برای حفظ کرامت و استقلال‌شان مبارزه کرده‌اند. فرآیند مذاکرات برجام هم نشانگر حسن نیت ایران و تعهدش به صلح توأم با احترام بود. اما آیا دولت کنونی آمریکا اهل احترام متقابل هست؟ یا می‌خواهد به توهین و بی‌حرمتی ادامه دهد و همچنان از زبان استعماری‌ مشابه یک دولت استعمارگر قرن نوزدهمی و نه یک قدرت جهانی قرن ۲۱ ام، استفاده کند؟

ساختن بسیار دشوارتر از خراب کردن است. موانع صلح پایدار واقعی‌اند، اما فائق‌نیامدنی نیستند. برای برداشتن این موانع باید برای مطالبه‌ی صلح و گفت‌وگو و طرد کسانی که خیال‌پردازانه به جنگ تمام‌نشدنی و نوعی «برخورد تمدن‌ها»ها می‌اندیشند فعال‌ شویم. باید در این مسیر جدی باشیم، نه‌تنها برای اکنونِ خودمان، که از جمله برای نسل‌های بعدی؛ که اگر امروز صدایمان را بلند و صلح را مطالبه نکنیم، ما را تبرئه‌ نخواهند کرد. گفتگو، همدلی و آمادگی برای شنیدنِ دیگری تنها راه گشودن افق‌های امیدبخش به آینده‌ی روشن است.

منبع: گاردین

شمه‌‏ای در باب تفاوت خون‌بهای زن و مرد

$
0
0

یکی از مسائلی که در دوران نوین، دربارۀ نظام حقوقی اسلام پیش کشیده شده موضوع نابرابری خون‌بها و دیۀ زن و مرد است. در زمانه‌ای که برابری حقوق اساسی زن و مرد به یکی از آرمان‌های جوامع پیشرفته تبدیل شده است، طرح چنین موضوعی دور از انتظار نیست. جان کلام آن است که آیا اسلام ارزش کم‏تری برای جسم و جان زن قائل شده است؟

طرح مسأله

آیا خون‏بهای زن نصف خون‏بهای مرد است؟ اکثر قریب به اتفاق فقیهان اسلامی به این پرسش پاسخ مثبت داده‌اند. آن‏که چنین اتفاق نظری به‌تنهایی بتواند این حکم را همچون «قاعده‌ای اسلامی» ثابت کند مطلبی است که در ادامۀ این بحث به آن خواهیم پرداخت. اکنون شایسته است همین حکم را اندکی بیش‌تر توضیح دهیم.

  • جمهور فقیهان اسلامی می‌گویند که در قتل عمد، خواه مقتول مرد باشد یا زن یا کودک، یگانه کیفر قصاص است، مگر آن‌که اولیای مقتول به گرفتن خون‌بها رضایت دهند.[۱] بنا بر این، به طور کلی، در قتل خطأ (غیرعمد و مانند آن)[۲] است که موضوع خون‏بها اصلاً مطرح می‌شود.
  • جمعی از فقیهان، به‏ویژه از متأخران، می‌گویند که خون‌بهای قتل غیرعمد از این رو به خانوادۀ مقتول پرداخت می‌شود که جنبۀ جبران خسارت دارد، و از آن‌جا که نقش مرد معمولاً در خانواده نقش محوری‌تری است، فقدانش ضربۀ سهمگین‌تری به بازماندگانش خواهد بود. در نتیجه، برای جبران این خسارت بزرگ‌تر باید غرامت بیش‌تری پرداخت.[۳]
  • مبنای روایی استنباط این حکم در فقه اهل سنت معدود خبرهای واحدی از صحابۀ پیامبر(ص) و گزارش‌هایی از شیوۀ خلفای راشدین است، و برخی از فقیهان امامیه در مورد آن ادعای اجماع امت را کرده‏اند.[۴]

کیفیت اجماع

پرسش اصلی آن است که آیا این اتفاق نظر میان بیش‌تر فقیهان اسلامی به‌راستی اجماع راستینی است که می‌تواند این حکم را همچون یک «قاعدۀ اسلامی مسلّم» ثابت کند؟ دربارۀ قتل غیرعمد (قتل خطأ) آیه‌ای از قرآن (نساء: ۹۲) هست که می‌گوید : «… و من قَتَلَ مؤمِناً خَطَأً فتحریرُ رَقَبهٍ مؤمِنهٍ و دِیهٌ مُسَلّمهٌ إلی أهلِهِ إلّا أن یَصَّدَقوا…» (هر کسی که مؤمنی را به خطا بکشد، اسیری را که ایمان آورده باشد آزاد کند و خون‌بها به خانواده‌اش بدهد مگر آن‌که آنان درگذرند و ببخشند…). چنان‌که پیداست، در این آیه، کم‌ترین اشاره‌ای به جنسیت مقتول نشده است، و حکمی کلی دربارۀ خون‌بهای قتل غیرعمد ذکر شده است. بنا بر این، در قرآن شاهدی بر تأیید رأی فقیهان در این باره نیست. شیخ محمد عبده، به گزارش رشید رضا، در ذیل این آیه می‏گوید: «ظاهرِ آیه آن است که هیچ فرقی میان زن و مرد در دیه نیست»[۵].  امام محمود شلتوت نیز در این باره می‏نویسد: «ما دام که احکام را نخست از قرآن برگیریم، تعبیر قرآن در مورد دیه عام و مطلق است و در آن مرد از زن به چیزی مزیت نیافته است» (الإسلام عقیده و شریعه، ص۲۳۶). تنها معدودی حدیث در این باره، از جمله از معاذ بن جبل، هست، هرچند که اهل حدیث آن‌ها‌ را ضعیف برشمرده‌اند(ن.ک.: محمد اسماعیل احمد ابوسلال، دیه المرأه المسلمه فی الشریعه الإسلامیه، ص۸۰ -۸۶)، ضمن آن‌که رأی صحابه، ما دام که کاشفیت از نظر پیامبر(ص) نداشته باشد، حجیتی ندارد. همچنین معدود گزارش‌هایی که از شیوۀ خلفای راشدین، از جمله روش عمر و علی (ع)، در این باره نقل شده از نظر روایی ضعیف دانسته شده‌اند (ن.ک.: محمد اسماعیل احمد ابوسلال، دیه المرأه المسلمه فی الشریعه الإسلامیه، ص۸۷-۱۰۱). شیخ محمد غزالی (۱۹۱۷-۱۹۹۶)، از فقیهان معاصر اهل سنت، در این باره در کتابش السنه النبویه نوشته است: «اهل حدیث دیۀ زن را نصف دیۀ مرد قرار داده‌اند، ولی این بداندیشی و بداخلاقی‏ای است که فقیهان پژوهشگر آن را رد کرده‌اند» (ص۲۵). شیخ یوسف قرضاوی، از دیگر فقیهان نام‌دار معاصر، در کتاب الشیخ الغزالی کما عرفته (شیخ غزالی آن‌چنان‌که شناختمش) در همین باره می‌نویسد:

از خرده‌هایی که بر شیخ غزالی گرفته‌اند یکی آن است که او گفته دیۀ زن و مرد برابر است. دلیل روشن او آن است که در دیه‌ای که در قرآن آمده هیچ فرقی میان زن و مرد نهاده نشده است… کسانی‌که بر شیخ غزالی خرده گرفته‌اند دو خطا برایش برشمرده‌اند: اول آن‌که او با حدیثی که می‌گوید دیۀ زن نصف دیۀ مرد است مخالفت کرده است؛ دوم آن‌که او اجماع فقیهان را در این باره نادیده گرفته است. اما این دو ایراد سست و بی‌پایه‌اند. زیرا اولاً درستی حدیث مذکور از پیامبر (ص) ثابت نشده است، بلکه حدیث از معاذ بن جبل است. وانگهی سند همین حدیث هم ضعیف است، چنان‌که بیهقی درباره‌اش گفته است که چنین سندی درستی چنین حدیثی را ثابت نمی‌کند… حدیث دیگری نیز از علی بن ابی طالب [ع] در همین باره آمده که در سندش گسست وجود دارد. و البته که در هر دو کتاب (صحیح مسلم و صحیح بخاری) و در هیچ یک از آن‌ها نشانی از چنین سخنی نیست. ثانیاً در خصوص ادعای اجماع فقیهان در بارۀ چنین حکمی باید گفت که چنین اجماعی وجود ندارد، زیرا أصم و ابن علیه با این رأی مخالف بوده‌اند، چنان‌که شوکانی در نیل الأوطار (ج۷، ۲۲۴-۲۲۷، چاپ دارالجیل، بیروت) آورده است. اما این‌که برخی از فقیهان معاصر- از جمله استاد ارجمندمان مصطفی زرقا- برای این حکم چنین دلیل تراشیده‌اند که خسارت ناشی از فقدان مرد برای خانواده معمولاً بزرگ‌تر است، پس جبران مالی آن نیز باید بزرگ‌تر باشد، سخن دقیقی نیست. زیرا همین فقیهان باور دارند که خون‌بهای مرد بالغ و کودک شیرخوار، دانشمند بزرگ و جاهل بی‌سواد، نیک‌کردار و بدکردار یکسان است، با آن‌که خسارت ناشی از فقدان هر یک از آن‌ها معمولاً یکسان نیست. دلیلش آن است که نظر شارع اسلام به جان آدمی است و بس، چنان‌که قرآن گفته است: أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نفسًا بغیرِ نَفْسٍ أو فسادًا فی الأرضِ فکأنَّما قَتَلَ الناسَ جمیعًا (مائده:۳۲): هر کس که نفسی را بکشد بی‌آن‌که او کسی را کشته باشد یا تباه‌کاری در زمین کرده باشد گویی که همۀ مردم را کشته است. (ص۲۱۳-۲۱۵)

در خصوص اجماع فقیهان در بارۀ این حکم این نکته را نیز باید افزود که چنین اجماعی، به فرض وجود،[۶] اجماع مَدرَکی است، یعنی اجماعی است که بر پایۀ مدارک مورد استناد، که در این‌جا اخبار واحد است، شکل گرفته، و چنین اجماعی، به رأی مشهور عمدۀ فقیهان متأخر مستقلاً حجیتی ندارد (مثلاً ن.ک.: شیخ انصاری، فرائد الأصول، ج۱، ص۹۲؛ ابوالقاسم خویی، أجود التقریرات،ج۲، ص۹۸-۹۹)، زیرا هر فقیهی با تشکیک در آن مدارک یا تفسیر دگرگونۀ آن‌ها می‌تواند رأی دیگری برگزیند، چنان‌که شیخ محمد غزالی و شیخ یوسف قرضاوی و شیخ ابو زهره و شیخ محمود شلتوت چنین کرده‌اند.

اما در خصوص دیۀ جراحت مرد و زن، بر خلاف آن‌چه در مورد خون‌بهای زن و مرد آمد، حکمی که بیش‌تر فقیهان اسلامی به آن قائل شده باشند در میان نیست. به طور کلی، در این باره دو رأی اصلی وجود دارد.

رأی نخست، که فقیهان حنفی، شافعی، زیدی و اباضی به آن گراییده‌اند آن است که دیۀ جراحت زن نیز نصف دیۀ جراحت مرد است، چه جراحت کم باشد و چه زیاد (ن.ک.: ابوزکریا نووی، روضه الطالبین، ج۷، ص۱۲۱). عمدۀ دلیل این فقیهان عبارت است از همان روایت «خون‌بهای زن نصف خون‌بهای مرد است» که پیش‌تر اعتبار آن را سنجیدیم و نظر فقیهانی را که در آن خدشه‌ کرده‌اند آوردیم. بنا بر این، کسانی‌که صحت اصل آن را روایت را نپذیرفته‌اند، دیۀ جراحت زن و مرد را نیز برابر دانسته‌اند.

اما رأی دوم که عموم فقیهان مالکی، حنبلی و شیعۀ امامی (ن.ک. محمد جواد مغنیه، فقه الإمام جعفر الصادق، ج۶، ص۳۵۷) و فقیهان شافعی در قدیم به آن قائل شده‌اند آن است که دیۀ جراحت زن و مرد ما دام که زیر یک‌سوم دیۀ کامل باشد برابر است، ولی چنان‌چه بیش از آن باشد، دیۀ جراحت زن کم‌تر (معمولاً نصف) دیۀ همان جراحت در مرد است. اما همۀ اخبار واحدی را که این دستۀ دوم به آن‌ها استناد کرده‌اند ضعیف دانسته‌‌اند (ن.ک.: محمد اسماعیل احمد ابوسلال، دیه المرأه المسلمه فی الشریعه الإسلامیه، ص۱۲۴)، ضمن آن‌که مبنای چنین رأیی نیز همان «تنصیف دیه المرأه » (نصف‌کردن خون‌بهای زن) است که پیش‌تر به تفصیل درباره‌اش سخن گفتیم.

بنا بر این، این رأی که خون‌بها یا دیۀ جراحت زن کم‌تر از خون‌بها یا دیۀ جراحت مرد است دیدگاهی است که همۀ فقیهان اسلامی بر سر آن هم‌داستان نیستند، بلکه برخی از فقیهان اسلامی، در قدیم و در جدید، در اعتبار چنین دیدگاهی به جدّ تردید کرده‌اند و قائل به برابری خون‌بها و دیۀ زن و مرد شده‌اند.

مآخذ

ابو زهره، محمد (۱۹۹۸م.).  الجریمه و العقوبه فی الفقه الإسلامی، قاهره: دارالفکر العربی

ابوسلال، محمد اسماعیل احمد (۲۰۰۷م.)، دیه المرأه المسلمه فی الشریعه الإسلامیه، نابلس، فلسطین:کلیه الدراسات العلیا، جامعه النجاح الوطنیه.

انصاری، شیخ مرتضی (۱۴۲۸ق.)، فرائد الأصول، چاپ نهم، قم: مجمع الفکر الإسلامی.

جوادی آملی، عبدالله (۱۴۱۵ق./۱۹۹۴م.)، جمال المرأه و جلالها، بیروت: دار الهادی.

خویی، ابوالقاسم (۱۳۵۲ش.). أجود التقریرات، چاپ اول، قم: مطبعه العرفان.

رضا، رشید (۱۹۹۰م.). تفسیر قرآن الحکیم المعروف بتفسیر المنار، قاهره: الهیئه المصریه العامه للکتب.

شافعی، محمد بن ادریس (۱۳۹۳ق./۱۹۷۳م.). الأم، بیروت: دار المعرفه.

شلتوت، محمود (۱۴۲۱ق./۲۰۰۱م.). الإسلام عقیده و شریعه، چاپ هجدهم، قاهره:  دارالشروق.

طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن (۱۶۰۷ ق.)،  الخلاف، قم: مؤسسه النشر الإسلامی

طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن (۱۳۸۷ق.)، المبسوط، تصحیح محمدباقر بهبودى، تهران: المکتبه المرتضویه.

الغزالی، محمد (بی تا.). السنه النبویه بین اهل الفقه و اهل الحدیث، چاپ هفتم، قاهره: دارالشروق.

القرضاوی، یوسف (۱۴۲۰ق./۲۰۰۰م.) الشیخ الغزالی کما عرفته، رحله نصف قرن. چاپ اول. قاهره: دارالشروق.

القرطبی، أبو الولید محمد بن أحمد (ابن‏رشد حفید) (۱۴۰۸ق./۱۹۸۸م.)، بدایه المجتهد و نهایه المقتصد، لبنان: دار الکتب العلمیه.

مغنیه، محمد جواد (۱۹۶۶م.)، فقه الإمام جعفر الصادق، بیروت: دارالعلم للملایین.

نووی، ابو زکریا (۱۴۱۲ق./۱۹۹۲م.) روضه الطالبین، چاپ اول، بیروت: دار الکتب العلمیه.

پانوشتها

۱. ن.ک.: قرطبی: بدایه المجتهد و نهایه المقتصد، ج۲، ص۴۰۰؛ شافعی: الأم، ج۶، ص۲۱. اما رأی غالب در میان فقیهان امامیه آن است که اگر مردی زنی را به عمد کشت، در صورت خون‏خواهی اولیاء مقتوله، قاتل قصاص می‏شود، ولی نیمی از دیۀ مرد به خانوادۀ مرد پرداخت می‏گردد. شیخ طوسی در این باره آورده است: «مرد آزاد در برابر زن آزاد کشته می‏شود هنگامی‏که اولیای زن بقیۀ دیۀ مرد را پرداخت کنند… ولی همۀ فقیهان عامه (از پیشوایان اهل سنت) گویند که مرد کشته می‏شود و لازم نیست هیچ چیزی به خانوادۀ مرد پرداخت شود و این را از علی (ع) و ابن مسعود نقل کرده‏اند» ( الخلاف، ج۵، ص۱۴۵، کتاب الجنایات، مسئلۀ ۱).

۲. به اجمال، قتل بر سه گونه است: عمد محض و اینقتل چنین است که شخصی با ابزارى که غالباً کشنده است از قبیل شمشیر، چاقو، خنجر، سنگ بزرگ، اقدام به قتل ‏کند و او در قتل و در قصد عامد باشد، یعنى بخواهد طرف خود را بکشد. دوم خطأ محض است که هیچ شباهتى به عمد ندارد، یعنى هم در کارش و هم در قصد خود مرتکب خطا شده است، مانند آن‏که تیرى به سوى پرنده‏اى انداخته، ولى به انسانى برخورد کرده باشد. سوم عمد خطا یا شبه عمد است -که هر دو اصطلاح به یک معناست- و آن در صورتى است که شخص در کارش قصد آسیب یا تنبیه یا ارعاب طرف مقابل را داشته، اما در تحقق آن قصد خطا کرده باشد یعنی نیتش کشتن طرف مقابلش نبوده، ولی او را کشته باشد؛ مثلاً مى‏خواسته است که دیگرى را مضروب کند یا با ابزارى چنین کرده که غالباً کشنده نیست، چون تازیانه، یا چوب‏دست نازک ( ن.ک.: شیخ طوسی، المبسوط، ج۷، ص۱۱۵).

۳. مثلاً ن. ک.: عبدالله جوادی آملی، جمال المرأه و جلالها، ج۱، ص ۳۷۸؛ رشید رضا، تفسیر المنار، ج۵، ص ۲۷۱.

۴. شیخ طوسی، الخلاف، ج۵، ص۲۵۴، کتاب الجنایات، مسئلۀ ۶۳.

۵. تفسیر المنار، ج۵، ص۲۷۱.

۶. به‌جز اصم و اسماعیل ابن علیه از فقیهان قدیم، در میان فقیهان متأخر نیز کسانی هستند که به برابری دیۀ زن و مرد باور دارند. از جملۀ آنان می‌توان از محمد ابو زهره ( الجریمه و العقوبه فی الفقه الإسلامی، دارالفکر العربی، ص۵۷۹)، و امام محمود شلتوت نیز یاد کرد. مثلاً امام شلتوت در این باره می‏نویسد: «ما دام که احکام را نخست از قرآن برگیریم، تعبیر قرآن در مورد دیه عام و مطلق است و در آن مرد از زن به چیزی مزیت نیافته است: «و من قَتَلَ مؤمِناً خَطَأً فتحریرُ رَقَبهٍ مؤمِنهٍ و دِیهٌ مُسَلّمهٌ إلی أهلِهِ إلّا أن یَصَّدَقوا…» (هر کسی که مؤمنی را به خطا بکشد، اسیری را که ایمان آورده باشد آزاد کند و خون‌بها به خانواده‌اش بدهد مگر آن‌که آنان درگذرند و ببخشند). آشکارست که در این‏جا هیچ فرقی در وجوب دیۀ قتل خطا میان مرد و زن نیست.« (الإسلام عقیده و شریعه، ص۲۳۶).


انقلاب اجتماعی در ایران مانع انقلاب سیاسی است

$
0
0

زیتون: تحولات چشمگیر و شتابان جامعۀ ایران در دو سه دهۀ گذشته، دستمایه‌ای است برای نقدها و دفاعیات منتقدان و مدافعان جمهوری اسلامی. منتقدان معتقدند هستۀ مرکزی قدرت در ایران، متشکل از محافظه‌کارانی است که در برابر تحولات اجتماعی مقاومت می‌کنند و به مطالبات ملت تن نمی‌دهند، ولی مدافعان جمهوری اسلامی بر این نکته انگشت می‌نهند که نظام سیاسی ایران عملاً با دگرگونی‌های عمیق جامعۀ ایران در دو دهۀ گذشته کنار آمده است و آزادی‌های اجتماعی در ایران امروز به هیچ وجه قابل مقایسه با ایران دهه‌های ۶۰ و ۷۰ شمسی نیست. متن زیر گفت‌وگویی است با ابراهیم فیاض، پژوهشگر ایرانی در حوزه‌های جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی و دانشیار گروه مردم‌شناسی دانشگاه تهران. ابراهیم فیاض معتقد است در ایران از یکسو انقلابی اجتماعی در حال وقوع است و از سوی دیگر، امنیت مهم‌ترین مطالبۀ مردم است؛ بنابراین روند تغییرات اجتماعی در ایران ادامه خواهد یافت ولی جمهوری اسلامی در اثر یک انقلاب سیاسی از صحنۀ تاریخ حذف نخواهد شد.

متن کامل  گفتگوی ابراهیم فیاض با «زیتون»  در ادامه می‌آید.

 

آقای دکتر فیاض، شما زمستان ۱۳۹۶ در مصاحبه‌ای گفتید که فضای سیاسی جامعۀ ایران شبیه فضای سال ۱۳۵۶ است. هنوز هم چنان نظری دارید؟

بله، من چنان حرفی زده بودم و آن نظرم را به اطلاع شورای عالی امنیت ملی هم رسانده بودم. ولی من آن فضا را نشانۀ بحران به معنای منفی نمی‌دانستم. اگرچه قبول دارم آن وضع مصداق بحران مثبت بود. کشوری که به شدت در حال رشد است، دائماً دچار فروپاشی ساختاری می‌شود. بویژه اگر رشد در آن کشور نه رشد دولتی بلکه رشد مدنی و مردمی باشد. جامعۀ ایران به شدت در حال رشد است. دانایی مردم رو به افزایش است. مردم زیاد سفر می‌روند. حتی سفر خارجی. الان هم به برکت شبکه‌های اجتماعی و حضور انبوه ایرانیان خارج از کشور و ارتباط آن‌ها با ایرانیان داخل کشور، تحولات اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران سرعت بیشتری پیدا کرده است.

جامعۀ ایران الان مشغول تعریف خودش با هویتی جهانی و در چارچوبی جهانی است و نهادهایی که نمی‌توانند با این تحول همراه شوند، دچار فروپاشی می‌شوند. مثلاً فروپاشی حوزه‌های علمیه، پدیده‌ای است که در ایران در حال وقوع است

من اخیراً در یکی از روستاهای کازرون بودم و دیدم یک چوپان در آن روستا، می‌خواهد فرزندش را به کانادا بفرستد. یعنی در یک روستای بسیار کوچک با چند خانوار، یک چوپان تصمیم گرفته بچه‌اش را به کانادا بفرستد. جامعۀ ایران الان مشغول تعریف خودش با هویتی جهانی و در چارچوبی جهانی است و نهادهایی که نمی‌توانند با این تحول همراه شوند، دچار فروپاشی می‌شوند. مثلاً فروپاشی حوزه‌های علمیه، پدیده‌ای است که در ایران در حال وقوع است. همچنین فروپاشی در سطح شهرهای مذهبی مثل قم و مشهد. این فروپاشی در درجه اول جنبۀ ذهنی و فکری دارد. همین چند روز پیش فلان خواننده در روز دختر در یک ورزشگاه مشهد برای سی هزار دختر آواز خواند. اگرچه در مشهد جلوی بعضی کنسرت‌ها گرفته می‌شود ولی اگر دقت کنیم فروپاشی ایدئولوژیک را در این شهر هم می‌توانیم ببینیم. در سال ۱۳۵۶ هم جامعۀ ایران در اوج رشد خودش قرار داشت. در سطح مذهبی، چهره‌هایی مثل شریعتی و مطهری و حتی سید حسین نصر حضور داشتند. در حوزه‌های دیگر هم رشد قابل توجهی در جامعۀ ایران دیده می‌شد. ساختار شاهنشاهی نتوانست بار آن رشد را تحمل کند و فروپاشید. من الان وضع جامعۀ ایران را مثل سال ۱۳۵۶ نمی‌دانم. از آن فضا به سرعت گذشتیم.

یعنی از آن فضا گذشتیم و نظام سیاسی فرونپاشید.

بله، ولی الان مقامات حکومتی در فکرند که چه باید کرد. یعنی در برابر این جامعۀ به شدت رشد کرده چه سیاست‌هایی را باید اتخاذ کنند.

شما می‌فرمایید در اثر رشد جامعۀ ایران، فروپاشی‌های ساختاری‌ای در ایران در حال وقوع است. سوال این است که این فروپاشی‌های ساختاری، نهایتاً منجر به فروپاشی نظام سیاسی می‌شوند یا منجر به بازسازی نظام سیاسی؟

در هر کشوری یک انقلاب بیشتر رخ نمی‌دهد. انقلاب به معنای دقیق کلمه منظورم است و همین طور انقلاب در بازه‌های زمانی کوتاه. این طور نیست هر چهل سال یکبار یک انقلاب رخ دهد. مهم‌ترین چیز برای مردم، امنیت است و سپس عدالت و بعد از این‌ها هم آزادی. دغدغۀ اصلی مردم ایران، در حال حاضر امنیت است. وضعیت فعلی ما، شبیه وضع جامعه‌ای است که از یک انقلاب عبور کرده. منظورم انقلاب سال ۵۷ نیست؛ چون وقایع سال ۵۷ مصداق انقلاب به آن معنا که در علوم اجتماعی مراد می‌شود نبود.

در هر کشوری یک انقلاب بیشتر رخ نمی‌دهد. انقلاب به معنای دقیق کلمه منظورم است و همین طور انقلاب در بازه‌های زمانی کوتاه. این طور نیست هر چهل سال یکبار یک انقلاب رخ دهد.

در دو دهۀ اخیر، انقلابی اجتماعی در جامعۀ ایران در جریان بوده؛ اگرچه انقلاب سیاسی رخ نداده است. اما انقلاب اجتماعی مهم‌تر از انقلاب سیاسی است. به همین دلیل است که من می‌گویم ما از حیث اجتماعی در شرایط پساانقلابی قرار داریم.

آیا این انقلاب اجتماعی به انقلاب سیاسی هم منجر می‌شود؟

نه؛ چون رسانه‌های جدید دوسویه است. شبکه‌های اجتماعی در ایران امر سیاسی را به امر اجتماعی بدل کرده‌اند و به شدت ضد جنگ و خشونت عمل می‌کنند. این شبکه‌ها همچنین امر ملی را به امر بین‌المللی بدل کرده‌اند. البته این فرایند در حال وقوع است و هنوز به منتهای خودش نرسیده است. دوسویه بودن رسانه‌های جدید یعنی اینکه در شبکه‌های اجتماعی فقط صدای اپوزیسیون به گوش نمی‌رسد بلکه صدای حکومت هم به گوش می‌رسد. ضدیت فضای مجازی با خشونت هم پیامدش این است که الان برخلاف دهه‌های قبل، کسی نمی‌تواند مردم را به راحتی مجاب کند که به خشونت انقلابی‌گری روی بیاورند. حکومت هم نمی‌تواند به واکنش‌های مردم در فضای مجازی بی‌اعتنا باشد. به همین دلیل حکومت هم ناچار است رفتار ملایم‌تری در قبال مخالفان و منتقدان در پیش گیرد. خلاصه اینکه، اگرچه انقلاب اجتماعی در جامعۀ ایران در جریان است اما وقوع انقلاب سیاسی چندان محتمل نیست چراکه خشونت جزو لوازم انقلاب سیاسی است و شبکه‌های اجتماعی ضد خشونت‌اند.

اخیراً برخی از اصلاح‌طلبان به این نکته اشاره کردند که مردم از ساقط شدن پهپاد آمریکایی شاد نشدند. ایرانیان در زمان حملۀ اعراب مسلمان و همین طور در شهریور ۱۳۲۰، نسبت به سقوط حکومت ساسانیان و کنار زده شدن رضاشاه توسط متفقین بی‌تفاوت ماندند. به نظر شما، الان هم ممکن است در برابر حملۀ خارجی بی‌تفاوت و یا حتی راضی باشند یا اینکه اوضاع برای حکومت این قدرها هم بد نیست؟

اتفاقاً مردم می‌گفتند آمریکا غلط کرده وارد حریم سرزمین ایران شده. اما کسی از سقوط پهپاد خوشحال نشد چون کلاً مردم از هر گونه درگیری نظامی استقبال نمی‌کنند و بابت اموری مثل ساقط شدن یک هواپیما شاد نمی‌شوند. اینکه می‌گویم در ایران تحت تاثیر شبکه‌های اجتماعی امر سیاسی تبدیل به امر اجتماعی شده، یکی از مصادیقش همین است که به جنگ احتمالی هم از منظر انسانی نگریسته می‌شود. یعنی مردم دیگر ایدئولوژیک نیستند که بگویند بابت این یا آن ایدئولوژی، خوب است که بجنگیم و دشمن را بکشیم؛ یا خوب است که دیگران با خشونت و جنگ، زمینه‌ساز تحولات سیاسی در کشور بشوند. حتی خود حکومت ایران هم اعلام کرد که علاوه بر پهپاد می‌توانست هواپیمای دیگری را بزند که ۳۵ سرنشین داشت اما این کار را نکرد چون به از دست رفتن جان عده‌ای انسان منتهی می‌شد. ترامپ هم بابت این موضوع تشکر کرد و حتی گفت که دلش نمی‌خواست با حملۀ نظامی تلافی‌جویانه، ۱۵۰ ایرانی را بکشد. الان هزینۀ جنگ در دنیا بسیار بالاست. نه هزینۀ نظامی، بلکه هزینۀ معنوی جنگ. جنگ دیگر به این آسانی مشروعیت پیدا نمی‌کند. هر جنگی در دنیای کنونی منفور است.

اگرچه انقلاب اجتماعی در جامعۀ ایران در جریان است اما وقوع انقلاب سیاسی چندان محتمل نیست چراکه خشونت جزو لوازم انقلاب سیاسی است و شبکه‌های اجتماعی ضد خشونت‌اند.

چند سال پیش الیور استون با پوتین مصاحبه‌ای کرد و پوتین در آن مصاحبه گفت اگر آمریکا به روسیه حملۀ اتمی بکند، روسیه هم متقابلاً به آمریکا حملۀ اتمی می‌کند و همه کشته می‌شویم ولی شما چون متجاوز بودید، راهی جهنم می‌شوید و ما که در مقام دفاع از خودمان بودیم، به بهشت می‌رویم. اما چرا جنگ در دنیای کنونی منفور است؟ چون امر سیاسی که قبلاً پشتوانۀ جنگ بود، امروزه تحت تاثیر رسانه‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی، تبدیل به امر اجتماعی شده است.

حکومت ایران بحران مشروعیت و بحران کارآمدی دارد. اگر در شرایط کنونی ایران درگیر جنگ شود، این جنگ از حیث تقویت وحدت داخلی می‌تواند به سود حکومت ایران باشد؟

من می‌گویم اصلاً جنگی بوقوع نخواهد پیوست. همین ترامپ که ابتدا لفاظی می‌کرد در راستای جنگ، در آمریکا به شدت منفور روشنفکران و اقشار فرهیخته شد. در ایران هم احمدی‌نژاد که در دولت نهم بر طبل سیاست‌ تهاجمی می‌کوبید و از حرف‌هایش بوی جنگ‌طلبی می‌آمد، در جهان و حتی در ایران به شدت منفور شد و بسیاری از سیاستمداران و روشنفکران از او انتقاد کردند و همین باعث شد احمدی‌نژاد در دولت دهم متحول شود و حرف‌های جنگ‌طلبانه‌اش به سخنرانی‌های نرم و صلح‌طلبانه بدل شود. الان چرا اسرائیل این قدر در جهان منفور است؟ چون حکومتی جنگ‌طلب است. کوچکترین حرکت جنگی در دنیای کنونی، موجب منفور شدن حکومت یا فردی می‌شود که مرتکب چنین اقدامی شده است.

اگر کار ایران و آمریکا به جنگ نرسد، پس به نظر شما از در مذاکره درمی‌آیند؟

شک نکنید که آینده به سود گفت‌وگو است. حالا چه ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا باشد که کسی غیر از ترامپ. اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، تمایل بیشتری به گفت‌وگو نشان می‌دهد. ایران و آمریکا دیر یا زود ناچارند به سمت گفت‌وگو و مذاکره بروند. ترامپ و پوتین فاشیست‌اند. یعنی عدالت‌گرا و ملی‌گرا هستند. ترامپ می‌گوید عدالت را اول باید در آمریکا محقق کنیم بعد در جهان. هیتلر هم در کتاب “نبرد من” حرف‌هایش شبیه حرف‌های ترامپ است. او هم می‌گفت جامعۀ آلمان فقیر است و به همین دلیل بر طبل ناسیونال‌سوسیالیسم می‌کوبید. ترامپ هم بر رفع فقر و ایجاد اشتغال و رفاه آمیخته با ملی‌گرایی تاکید می‌کند. ترامپ مایل است روابط ایران و آمریکا عادی شود.

آینده به سود گفت‌وگو است. حالا چه ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا باشد که کسی غیر از ترامپ. اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، تمایل بیشتری به گفت‌وگو نشان می‌دهد. ایران و آمریکا دیر یا زود ناچارند به سمت گفت‌وگو و مذاکره بروند.

ممکن است چنین امری به این زودی میسر نشود ولی با توجه به اینکه جنگ و همین طور کشت و کشتار بابت ایدئولوژی در دنیای کنونی به شدت منفور است، عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا دیر یا زود محقق خواهد شد.

برخی از منتقدان حکومت ایران می‌گویند جمهوری اسلامی الان در دو جبهه مشغول زورآزمایی است. از یکسو با انگیزه‌های استقلال‌طلبانه با آمریکا و از سوی دیگر با انگیزه‌های شرعی با بخش عظیمی از جامعۀ ایران در تقابل است. یعنی ساقط کردن پهپاد و برخورد با بی‌حجابی و سگ‌گردانی توامان صورت می‌گیرند و حکومت ایران نه در برابر آمریکا کوتاه می‌آید نه در برابر مردم ایران. دربارۀ این نقد چه نظری دارید؟

به نظر من این اقداماتی که در برخورد با مردم صورت می‌گیرد، ناشی از ناآگاهی نسبت به اسلام است. این کارها اسلامی هم نیست. اگر مردم بخواهند فرهنگ خودشان را عوض کنند، دولت هیچ کاری نمی‌تواند بکند. گفتم که تحت تاثیر شبکه‌های اجتماعی، امر اجتماعی هم در ایران فراگیر شده و مردم بدون اینکه در پی سرنگونی حکومت باشند، در حال از سر گذراندن تغییرات فرهنگی چشمگیری هستند.

مردم امنیت می‌خواهند و برانداز هم نیستند ولی سیاست‌های موجود را قبول ندارند چراکه این سیاست‌ها را عالمانه نمی‌دانند.

مثلاً در اروپا همجنسگرایان راه‌پیمایی می‌کنند، در ایران هم حرکات مشابهی متناسب با ساختارهای فعلی جامعه صورت می‌گیرد. وضع همجسنگرایان در ایران امروز، به مراتب بهتر از وضع آن‌ها در دهه‌های قبل است. اما مردم برانداز هم نشده‌اند؛ فقط فرهنگ مردم در حال تغییر است. این تغییر فرهنگی دامنگیر مسالۀ حجاب هم شده است. اما این به این معنا نیست که مردم ایران می‌خواهند فرهنگ خودشان را به کلی عوض کنند. پاره‌ای تغییرات فرهنگی را نباید نشانۀ اعراض کلی مردم ایران از فرهنگ ایرانی دانست. در جامعۀ ایران گفتارهایی اجتماعی در حال شکل‌گیری است. دولت و دانشگاه هم کار خاصی در این زمینه انجام نمی‌دهند. نظام هم متاسفانه کار خاصی انجام نمی‌دهد و فقط خود مردم هستند که در این زمینه فعالند. همین مصاحبه هم مصداق یکی از تلاش‌های مردمی برای شکل‌گیری یک گفتار اجتماعی است. این گفتارهای اجتماعی در آینده به گفتمان سیاسی تبدیل می‌شود و از این طریق در سرنوشت ایران تاثیر می‌گذارند. حکومت قبلاً با ویدئو و ماهواره برخورد می‌کرد اما آن اقدامات امروزه دیگر صورت نمی‌گیرند.

در واقع شما می‌فرمایید سیاست‌های فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی شکست خورده است.

بله، متاسفانه حکومت ما در این حوزه‌ها عالمانه برخورد نمی‌کند.

حکومتی که به قول شما سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی‌اش شکست خورده، وقتی که در تقابل با یک دشمن خارجی قرار بگیرد، آیا از حمایت اکثریت مردم برخوردار خواهد بود؟

مردم ایران خیلی بزرگ‌اند. یعنی می‌فهمند چه کنند. مردم ایران دولت و حکومت ایران را به تدریج سُر می‌دهند به سمت مطلوب خودشان.

نتیجۀ این سُر خوردن چه خواهد بود؟

الان کسی با آنتن ماهواره برخورد می‌کند یا نه؟ گشت ارشاد به سبک سابق، که مردم را بار می‌زد و می‌برد، در جامعه وجود دارد یا نه؟ این کارها دیگر تمام شده است.

پس به نظر شما تهدیدات کنونی علیه کسانی که به اصطلاح بدحجاب‌اند، بی‌فایده است.

نیروی انتظامی با این کارها موافق نیست. از بالا به نیروی انتظامی فشار می‌آورند و نیروی انتظامی هم کار چندانی انجام نمی‌دهد. این هشدارهای اخیر دربارۀ حجاب زنان هم بیشتر اعلامی‌اند نه اعمالی.

Risultati immagini per ‫زنان ایران خیابان‬‎

مردم امنیت می‌خواهند و برانداز هم نیستند ولی سیاست‌های موجود را قبول ندارند چراکه این سیاست‌ها را عالمانه نمی‌دانند. مثلاً شورای انقلاب فرهنگی به هیچ دردی نمی‌خورد و هیچ کاری از این شورا برنمی‌آید. اعضای این شورا کارشان در جلسات شورا چرت زدن است. حتی دانشگاه‌های ما هم کاری از دستشان برنمی‌آید و هیچ فکر مفید و موثری تولید نمی‌کنند. فروپاشی دانشگاه‌ها هم مثل فروپاشی حوزه‌های علمیه جدی است.

حالا که می‌فرمایید همه چیز در حال فروپاشی است، چرا معتقدید نظام سیاسی دچار فروپاشی نخواهد شد؟

چون این فروپاشی‌ها به زایش در نظام منتهی می‌شوند. این زایش هم نمی‌تواند یکسره بیگانه با مطالبات جامعه باشد. اگر وقایع سال ۸۸ نبود، دولت روحانی هم سر کار نمی‌آمد و برجام هم شکل نمی‌گرفت.

این‌ها که تحولاتی در درون نظام سیاسی ایران است. فروپاشی یعنی از دست رفتن کل نظام سیاسی. شما وقتی می‌فرمایید این ساختار و آن ساختار و آن یکی ساختار در جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است، چطور معتقدید این روند فروپاشی دامنگیر کل نظام سیاسی نخواهد شد؟

چون معتقدم مردم امنیت خودشان را بیش از هر چیز دیگری می‌خواهند. بنابراین این فروپاشی‌های ساختاری به از دست رفتن کل نظام سیاسی منجر نمی‌شوند بلکه به زایش‌هایی تازه در نظام سیاسی منتهی می‌شوند و نتیجۀ این زایش‌ها نیز پذیرش تدریجی مطالبات جامعه است. کمااینکه امروز دیگر کسی با ویدئو و آنتن ماهوارۀ مردم کاری ندارد. اینکه حکومت آنتن‌های ماهواره را جمع نکند، یکی از مطالبات همین ده سال قبل بود. این مطالبۀ جامعۀ ایران الان محقق شده است بدون اینکه مردم انقلاب سیاسی کرده باشند و حکومت سرنگون شده باشد. این روند در آینده هم ادامه خواهد یافت. یعنی ما در ایران با انقلاب اجتماعی، فروپاشی ساختارها و زایش‌های نظام سیاسی مواجهیم. این روند موجب تداوم حیات جمهوری اسلامی و انطباق بیشتر آن با مطالبات جامعۀ در حال تحول ایران خواهد شد.

🍃زنده|بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا شد

$
0
0

 

 

پاکستان: آماده میانجیگری میان ایران و آمریکا هستیم

عمران خان رییس‌جمهور پاکستان در دیدار با دونالد ترامپ اعلام کرد که خواهان برقراری صلح و امنیت در منطقه است و علاقه‌ای به افزایش تنش‌ها در منطقه ندارد او تاکید کرد:« ما اعلام کرده‌ایم که اگر یک طرف درخواست کند و طرف دیگر نیز موافق باشد پاکستان آماده است نقش میانجیگری را ایفا کند.»


مزدک میرزایی به ایران‌اینترنشنال رفت


بوریس جانسون نخست وزیر بریتانیا شد

بوریس جانسون، وزیر امور خارجه سابق بریستانیا به ریاست حزب محافظه‌کار و همچنین نخست‌وزیری این کشور انتخاب شد.

Risultati immagini per ‫بوریس جانسون‬‎

او که در رسیدن به این مقام با جرمی هانت وزیر امور خارجه فعلی این کشور در رقابت بود بر او پیشی گرفت و از فردا کار خود را به عنوان نخست وزیر آغاز می‌کند.


فرنگیس مظلوم، مادر سهیل عربی بازداشت شد

فرنگیس مظلوم، مادر سهیل عربی، زندانی سیاسی روز گذشته با حمله ماموران امنیتی به منزل خواهرش بازداشت شد. مظلوم  بعد از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل کرده‌اند.

Risultati immagini per ‫فرنگیس مظلوم‬‎

سهیل عربی، زندانی عقیدتی در ۱۶ آبان ۱۳۹۲ به خاطر انتشار مطالبی در فیس‌بوک از سوی مأموران قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران بازداشت و در دادگاه به اتهام «سب‌النبی» به اعدام محکوم شد.



محکومیت یک فعال دانشجویی به ۳۰ ماه حبس

علی مظفری، فعال دانشجویی دانشگاه تهران، در دادگاه تجدیدنظر پرونده مربوط به اعتراضات دی‌ماه سال ۱۳۹۶، به ۳۰ ماه حبس تعزیری محکوم شد.

Risultati immagini per ‫علی مظفری‬‎

به گزارش خبرگزاری هرانا روز سه‌شنبه اول مردادماه گزارش داد که دادگاه تجدیدنظر شعبه ۳۶ استان تهران این حکم را صادر کرده است.

مظفری دانشجوی رشته انسان‌شناسی دانشگاه تهران است او در سال گذشته در دادگاه بدوی با سه اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی»، «توهین به رهبری» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» مجموعا به هشت سال حبس محکوم شده بود.



شکایت از فلاحت‌پیشه به‌دلیل اظهارات مغایر با سیاست نظام

سخنگوی هیات نظارت بر رفتار نمایندگان اعلام کرد در شکایتی از فلاحت‌پیشه نماینده مجلس مطرح شده است که فلاحت‌پیشه علیرغم مستندات شورای عالی امنیت ملی اظهارنظرهایی مربوط به ایران و آمریکا کرده است که مغایر با سیاست نظام مبنی بر عدم مذاکره بین ایران و آمریکا بوده است/ایسنا

Risultati immagini per ‫فلاحت‌پیشه‬‎


ترامپ: مذاکره با ایران برایم سخت‌تر شده

دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا نسبت به تمایل خود به مذاکره و توافق با ایران ابراز تردید کرده و گفت که برای مقابله با بدترین وضعیت در ارتباط با ایران آماده است.

ترامپ که این اظهارات را بعد از ملاقات با نخست وزیر پاکستان و در جمع خبرنگاران بیان کرد. با اشاره به اقدامات اخیر ایران در منطقه، گفت :« رک بگویم، برایم سخت‌تر می‌شود که بخواهم با ایران مذاکره و توافق بکنم چون رفتار خیلی بدی دارند.» او گفت که «من به شما می‌توانم بگویم که چنین کاری می‌توانست با راحتی بیشتر صورت بگیرد اما اگر طور دیگری هم پیش برود، من مشکلی ندارم.»


چینی‌ها مجاز شدند ۲۱ روز «بدون ویزا» در ایران سفر کنند

 


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

۳۰ ماه حبس تعزیری برای فعال دانشجویی دانشگاه تهران

$
0
0

زیتون: با رای شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، علی مظفری، از فعالان دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، به اتهام شرکت در تجمع دانشجویی دانشگاه تهران به سی ماه حبس تعزیری محکوم شد.

Risultati immagini per ‫علی مظفری‬‎

این فعال دانشجویی پیشتر شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ارتکاب جرایم اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت، فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به رهبری متهم شده بود و برای هر کدام از این اتهامات به ترتیب محکومیت حبس ۵ سال، ۱ سال و ۲ سال دریافت کرده بود.

پس از اعتراض مظفری به این رای در دادگاه تجدیدنظر، رای صادره در مرحله تجدیدنظر نیز مورد تایید قرار گرفت، اما بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی نصف مجازات تعیین شده در دادگاه بدوی قابل اجراست.

علی مظفری در حالی به ارتکاب چنین جرایمی متهم شده است که تنها اتهام وی شرکت در چند تجمع دانشجویی داخل دانشگاه در اعتراضات دی‌ماه سال ۱۳۹۶بوده است.

مظفری سومین دانشجوی دانشگاه تهران است که رای قطعی محکومیت به حبس برایش صادر شده است. پیشتر احکام حبس روح اله مردانیو لیلا حسین زاده، به اتهام شرکت در تجمعات دانشجویی درون دانشگاه، در دادگاه تجدیدنظر استان تهران مورد تایید قرار گرفته بود.

/امتداد

رئیس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای: رهبر زیر خط متوسط زندگی می‌کند

$
0
0

 زیتون: محمد محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر آیت‌الله علی خامنه‌ای گفته است :«ما در کشوری زندگی می‌کنیم که رهبر آن زیر خط متوسط زندگی می‌کند.» وی در عین حال تاکید کرد که ثروت انباشته بدون حساب و کتاب عوارض دارد.» او این سخنان را در مراسم معارفه روسای جدید بنیاد مستضعفان و کمیته امداد امام ایراد کرد.

Risultati immagini per ‫آیت‌الله علی خامنه‌ای ساده زیستی‬‎

رئیس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای پیش از این هم اظهاراتی از این دست داشته و گفته بود «ایشان با اشاره کوچک صاحب همه چیز خواهد شد اما اصلاً سمت این مباحث نرفته‌اند.»

او همچنین با اشاره به فرزندان خامنه‌ای گفته بود :« آقازاده‌های ایشان اجاره نشین هستند» و افزود:« رعایت بیت المال از سوی فرزندان ایشان همیشه انجام شده است و حتی با پرداخت پول از امکانات دفتر همچون یک فتوکپی ساده استفاده می‌کنند.»

پیش از این حسن روحانی یک روز پس از تحریم شدن آیت‌الله علی خامنه‌ای و منصوبین وی از سوی آمریکا  گفت که « اموال رهبری تنها یک حسینیه و یک خانه ساده است».

آمریکا، یک سال پیش اعلام کرده بود که اموال مرتبط با رهبر ایران حدود ۹۵ میلیارد دلار است.

 

خاتمی و ترساندن بیهوده «حکومت» از براندازی و «مردم» از خطر خارجی

$
0
0

آقای خاتمی مدتی پیش می‌گفت حتی اگر او هم ملت را دعوت به شرکت در انتخابات بکند، دیگر کسی حرفش را گوش نمی‌کند. محمدرضا عارف هم می‌گفت آمارها و نظرسنجی‌ها مایوس کننده است و مهدی چمران از جناح مقابل نیز حرف مشابهی می‌زد.

امروزه اما محمد خاتمی دارد حکومت را از تقویت ذهنیت براندازی می‌ترساند و مردم را از خطر جنگ و به خطر افتادن ایران. از این دو نیز یک نتیجه را می گیرد: «اصلاح‌طلبان و مردم ناراضی باید فداکاری و از خودگذشتگی کنند و به خاطر ایران پای صندوق‌ها بیایند تا جلوی خطر اصلی گرفته شود».

البته او در حاشیه، حکومت را هم  نصیحت غیرمستقیمی می کند و می‌گوید: اصلاح‌طلبان نمی‌توانند به هر قیمتی وارد انتخابات شوند. اما اضافه می‌کند: انتخابات نباید تحریم شود! او حتی در نصیحت حکومت برای کند کردن تیغ نظارت استصوابی محافظه‌کار و غیرمستقیم است اما در تقاضای از مردم صریح و بی پروا.

چرا خاتمی به استقبال زود هنگام انتخابات رفته است؟ چرا خاتمی به جای مطالبه از حکومت از مردم تقاضای فداکاری دارد؟

به نظر می‌رسد علت تعجیل خاتمی در اعلام موضع انتخاباتی، ترس از این است که موضع عدم شرکت و یا برخورد مشروط با انتخابات که اینک از سوی بسیاری از اصلاح‌طلبان اهل فکر و سخن بیان می‌شود آن‌چنان بر فضای درونی اصلاح‌طلبان غلبه کند که دیگر کسی نتواند این موج را برگرداند. در اصل البته این موج از بدنه به سر منتقل شده است.

وجود سخنان گاه متضاد در میان مجموعه سخنان آقای خاتمی نیز ریشه در تضاد و تنوع بی‌سابقه و تعارض نظر روی انتخابات در میان اصلاح‌طلبان دارد. خاتمی گوشه‌هایی از سخنان هر نظر را بازتاب می‌دهد ولی در نهایت موضع خودش را صریح‌تر و این بار کمی شتاب‌زده بیان کرده است. باز به همین علت و با انگیزه مشابهی است که شکوری‌راد، دبیر کل حزب اتحاد ملت، بهزاد نبوی را به یاری می طلبد تا با سخنرانی دو نفره و به کمک او موج را برگرداند.

مرور این سخنان به روشنی این انگیزه محمد خاتمی و دبیر کل حزب اتحاد را آشکار می‌کند:

تاجزاده می‌گوید: در هیچ دوره‌ای به اندازه امسال میان اصلاح‌طلبان درباره انتخابات اختلاف نظر وجود نداشته است. استراتژی حضور بی قید و شرط در انتخابات سال‌های ۹۲ تا ۹۶ جواب داد اما جامعه در این سال‌ها پوست انداخته و این استراتژی امروز جواب نمی‌دهد. با استراتژی حضور بی قید و شرط در قدرت تأثیرگذاری نخواهیم داشت و اصلاحات را بی‌هویت و بی‌خاصیت و جامعه را منفعل می‌کنیم.

صفایی فراهانی هم می‌گوید: «اگر واقعاً شرایط تغییر نکند، بنده خودم رأی نخواهم داد و حاضر نیستم بین بد و بدتر انتخاب کنم».

عده کسانی که این نظرات یا مشابه آنها را گفته‌اند نیز کم نیستند از سعید حجاریان و علیرضا علوی‌تبار گرفته تا ابراهیم اصغرزاده و … . در بدنه اصلاح‌طلبان نیز این نجوا بیش از همیشه به گوش می‌رسد. همان‌طور که صریح‌ترین و عمیق‌ترین نقدها به سخنان آقای خاتمی توسط بدنه میان‌سال اما اهل فکر و جمع‌بندی همین جریان صورت گرفت.

بهزاد نبوی اما می‌گوید: به اصلاح‌طلبان می‌گویم آیه یاس نخوانند و برای پرشور کردن انتخابات دنبال راهکار باشید. حزب یا جریان پیشتاز باید به حرکت جامعه جهت‌دهی کند نه اینکه دنباله‌رو باشد. به شکل صریح اعلام می‌کنم جز حضور در انتخابات راهی بلد نیستم. هر کس بلد است و راهش اصلاح‌طلبانه است بسم‌الله… .
مشابه این سخنان نیز از افرادی هم‌چون منتجب‌نیا و رهامی و … شنیده می شود. اختلاف سطح و وزن سیاسی و اجتماعی این دو صف در میان اصلاح‌طلبان محسوس است.

اینک در میان کسانی که تیتر اصلاح‌طلبی دارند و از شرکت تقریبا بی قید و شرط در انتخابات دفاع می‌کنند سه دسته قابل تفکیک‌اند:

الف– کسانی که می‌خواهند از سفره انقلاب بهره‌مند باشند و در درون قدرت‌اند و یا در آرزوی ورود به مناصب‌اند. برای آنها همچون جریان رقیب اصل «منافع» است. «فساد» نیز به قدر مراتب‌شان در هر دو دیده می‌شود.

ب– کسانی که بر اساس «تحلیل» معتقدند باید به حداقل‌ها بسنده کرد و بین بد و بدتر انتخاب نمود و همین که مناصب دست تندروها نیفتد خود موفقیتی است. و یا معتقدند به جز صندوق رای و همین انتخابات نصفه و نیمه راه بدیل دیگری برای اصلاح امور وجود ندارد؛ بقیه راه‌ها به خشونت و بی‌نظمی منجر می‌شود و در انتها هم به براندازی می‌رسد ( که آنها به دلایل تحلیلی سیاسی و گاه البته شخصی- از دست دادن منافع و رانت و یا بنا به برخی سوابق شخصی از خودشان که در فردای براندازی قابل مجازات می‌دانند!- با آن مخالف هستند).
محمد خاتمی در واقع نماد و پرچم این دسته از اصلاح‌طلبان است. دسته اول نیز به نوعی خود را پشت همین پرچم پنهان می‌کنند. ناگفته نباید گذاشت بخش مهمی از اصلاح‌طلبان ترکیبی از دسته اول و دوم‌اند! دسته دوم نیز به مرور زمان تغییر جایگاه طبقاتی داده و از جنوب شهر به مناطق شمالی شهر نقل مکان مسکونی و مفهومی نموده‌اند!
نکته دیگر آن که هر کس که در «تحلیل»یاد شده (دسته دوم) به تردید بیفتد خواه ناخواه به زودی از خاتمی عبور خواهد کرد، ولو برای او و شخصیتش احترام قائل باشد و همچنان وی را دوست داشته باشد.

پ-افراد و جریاناتی که به نحوی از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی برای زدن هر دو جناح و گرم کردن تنور انتخابات تحریک و یا به تصور و توهم سهولت برای ورود به عرصه وکالت در مجلس پرتاب می‌شوند.

اما چرا آقای خاتمی از مردم تقاضای فداکاری دارد و نه از حکومت مطالبه تغییر؟ این مهمترین سئوال و محوری‌ترین نقد به محمد خاتمی است. علتش را در دو عرصه باید جست: تحلیلی و شخصیتی.

ریشه دلیل اول همانی است که مهندس سحابی می‌گفت. برای من ایران در اولویت است و برای آقای خاتمی نظام(جمهوری اسلامی). آقای خاتمی نمی‌تواند و حتی به ذهن خویش اجازه نمی‌‌دهد به ایران بدون جمهوری اسلامی فکر کند. این بزرگترین سد درون فکری اصلاح‌طلبان برای تحلیل همه‌جانبه موانع اصلاح و تغییر در ایران است. این هراس درونی، گاه در پوشش برخی هراس‌های بیرونی (سوریه ای شدن و …) پنهان می‌شود. بگذریم که همین هراس حتی در چارچوب «اصلاح» همین حکومت با ابزارهایی غیر از صندوق رای نیز در تحلیل و کنش اصلاح‌طلبان به وضوح مشاهده می‌شود و باز در پوشش‌های دیگری پنهان می‌شود.

دلیل دوم اما به شخصیت بسیار محافظه‌کار و ملاحظه‌کار آقای خاتمی بر می‌گردد. وی اهل ایستادگی و مقاومت و مقابله نیست؛ در آن شکلی که در میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد می‌بینیم. بنابراین اگر زورش به حکومت نمی‌رسد از مردم تقاضای گذشت می‌کند.

اما به صراحت باید به ایشان گفت نه حکومت متوهم و متصلب را می‌توان از براندازی ترساند و دلش را به رحم آورد تا ملاطفتی با نامزدهای اصلاح‌طلب بکند و نه دیگر مردم چندان به این نصیحت و تقاضا گوش خواهند داد.
عدم درک این دو واقعیت مهمترین علامت کهنه و فرسوده شدن دستگاه تحلیلی آقای خاتمی است. جامعه به تعبیر تاجزاده پوست انداخته است. باید تصریح کرد حتی بخش مهمی از بدنه اصلاح‌طلبان و پایگاه رای آنان نیز دچار این دگردیسی شده است. عدم درک این مهم یک نقصان بنیادی در دستگاه تحلیلی کنونی بسیاری از اصلاح‌طلبان است. آنها همچنان بین شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک برای انتخابات به طور اساسی تفکیک می‌کنند و حواس‌شان نیست که صفحات مجازی روی موبایل شهروندان به شدت رقیب پوسترهای در و دیوار و رقابت‌های محلی و قبیله‌ای حتی در شهرهای کوچک شده است.

فضای انتخاباتی پیش رو اگر در فاصله این چند ماهه تنش‌های خارجی در خلیج فارس صحنه سیاسی کشور را به شدت تغییر ندهد؛ بسیار شبیه شورای شهر دوم است. شیدایان ورود به انتخابات و شیفتگان ورود به مناصب قدرت ممکن است همچون آن زمان هم چوب را بخورند و هم پیاز را!

در پایان این نکته را ناگفته نگذاریم که فحاشی به سیدمحمد خاتمی در فضای مجازی از سوی ارتش سایبری دو دسته از سرنگونی‌طلبان غیردموکرات (که ادبیات‌شان با ارتش سایبری حکومت در رقابتی تنگاتنگ است!) به جز شدیدا غیراخلاقی بودنش، به لحاظ کارکرد راهبردی نیز جز این در پی ندارد که طبقه متوسط فرهنگی در ایران را به شدت از این نوع براندازان غیردموکرات می‌ترساند و نسبت به آینده‌ای که آنها نوید می‌دهند، می‌هراساند. اما آنها نیز در عالم تخیل و توهمات خویش غوطه‌ورند و به نظر نمی‌رسد درسی بیاموزند.

بحث از انتخابات را فعلا در همین سطح «تاکتیکی» مسئله نگاه داریم تا بعد به سطوح «راهبردی»تر آن (در باره جایگاه صندوق رای و لزوم جمع‌بندی دو دهه اخیر صندوق‌محوری اصلاح‌طلبان) برسیم.

«شکار جاسوس‌ها» یا «گاندو-۲»

$
0
0

زیتون ـ مهسا محمدی: «سیاست وزارت اطلاعات از پدافندی به آفندی تغییر کرد» این ادعای در مستندی که شب گذشته به سفارش وزارت اطلاعات ساخته و از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شده بود، مطرح شد.

Risultati immagini per ‫شکار جاسوسان مستند‬‎

مستند «شکار جاسوس‌ها» بعد از اعلام خبر بازداشت ۱۷ «جاسوس سیا» توسط وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی، تهیه شد.

معاون ضد جاسوسی وزارت اطلاعات در تشریح  این عملیات گفته است که  وزارت اطلاعات در تاریخ ۲۸ خرداد سال جاری موفق شد یک شبکه جاسوسی مرتبط با سازمان اطلاعاتی آمریکا را «منهدم» کند. «جاسوس‌های شناسایی شده شامل شاغلین مراکز حساس و حیاتی، همچنین بخش خصوصی مرتبط با این مراکز هستند که به عنوان پیمانکار یا مشاور در حال فعالیت بوده‌اند» و به صورت «سلولی» فعالیت می‌کردندف به این معنی که «هیچکدام از این افراد با دیگری ارتباطی نداشته و هرکدام با یک افسر سیا در ارتباط بوده اند.»

او همچنین از صدور احکام این افراد و محکومیت بعضی از آنان به اعدام با اتهام افسادفی الارض خبر داد. همچنین گفته شد بازداشت‌شدگانی که همکاری با وزارت اطلاعات را پذیرفته و به عنوان «جاسوس دو جانبه» کار می‌کنند از زندان و اعدام رهیدند.

دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، در واکنش به انتشار این خبر آن را «دروغ محض» دانست و گفت که «ذره‌ای حقیقت» ندارد و در توئیتی آن را «پروگاندای یک رژیم مذهبی» خواند.

مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا هم با رد ادعای وزارت اطلاعات در گفتگو با فاکس نیوز گفته است که «ایران سابقه طولانی در دروغ‌گویی دارد».

محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران اما در بخش‌هایی از این مستند گفت که « وزارت اطلاعات در مقاطع مختلف، در عرصه‌های مختلف و در بسترهای مختلف، ضربه‌های تعین‌کننده‌ای را بر سرویس جاسوسی آمریکا وارد کرده است».

«شکار جاسوس‌ها»

وزارت اطلاعات در این مستند مدعی کار اطلاعاتی این وزارت از مرزهای ایران فراتر رفته و و از فاز تدافعی به تهاجمی ارتقا یافته‌است . بدین معنی که به جای آنکه منتظر باشد جاسوسان به ایران بیایند «روی میز ایران در سرویس‌های آنان» حضور پیدا کرده و بر تمام مراحل گزینش و آماده‎سازی آنان اشراف دارد. همچنین نمونه‌هایی از تلاش سیا برای ارتباط‌گیری با این افراد در کشورهای افغانستان، تایلند، سوئد و امارات در فیلم ارائه شد.

پیش از این هم در نماز جمعه ۳۰ فروردین‌ماه، محمود علوی اعلام کرد که وزارت اطلاعات ایران «۲۹۰ جاسوس سازمان اطلاعاتی آمریکا، سیا، را در کشورهای مختلف» شناسایی کرده است.

Risultati immagini per ‫پیش از این هم در نماز جمعه ۳۰ فروردین‌ماه، محمود علوی اعلام کرد‬‎

این خبر تنها یک روز پس از آن اعلام شده بود که جینا هاسپل، مدیر سازمان سی‌آی‌ای از اختصاص «زمان، پول و خلاقیت بیشتری» در امور مرتبط با ایران و روسیه خبر داده بود.

علوی در همان زمان اعلام کرد که ضربه وارده ناشی از شناسایی این نیروها و به اشتراک نهادن آن با کشورهایِ دوستِ ایران در حدی بوده است که «کمیته شکست» در آمریکا تشکیل دادند.

پیش از این در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ (ماه می سال ۲۰۱۱) و در زمان زمامت حیدرمصلحی بر وزارت اطلاعات بود که  این وزارت اعلام کرد که « ۳۰ نفر از جاسوسان آمریکا» را  با شناسایی «شبکه پیچیده جاسوسی و خرابکاری» وابسته به سی‌آی‌ای بازداشت کرده است و  اطلاعات به دست آمده را در اختیار دولت چین هم قرار داد.

در همان زمان یک مقام سابق اطلاعاتی آمریکا ضمن تایید این خبر گفت که کار ایران برای شکار این جاسوس‌های خارجی چندان دشوار نبوده و یکی از مهم‌ترین دلایل آن این بوده که سی‌آی‌ای از یک نظام ارتباطی معیوب برای تعامل با جاسوسانش استفاده می‌کرد.

ایران برخی از این افراد را اعدام و گروهی را هم زندانی کرد. گفته شد که بر اثر آن ضربه اطلاعاتی شمار عاملان سی‌آی‌ای که در ایران کشته شدند، به اندازه کسانی که در چین کشته شدند، نبود.

با وجود این عملیات اخیر و خبر اعلام شده از سوی علوی در فروردین ماه سال جاری، برخلاف عملیات ضد جاسوسی سال ۱۳۹۱ ، از سوی ایالات متحده تایید نشد.

تشکر طائب از علوی

یکی دیگر از واکنش‌های جالب توجه به این خبر اظهار نظر رییس سازمان اطلاعات سپاه بود. حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه صبح امروز (سه‌شنبه) در حاشیه نشست مسئولین این سازمان از اقدام وزارت اطلاعات در این عملیات تشکر کرد.

این در حالی است که در طی سالیان اخیر و بعد از رسمیت یافتن وزارت اطلاعات سپاه به عنوان نهاد  اطلاعاتیِ دولت موازی، فضایی رقابتی بین این دو نهاد اطلاعاتی شکل گرفته است.

در زورآزمایی این دو نهاد در پرونده‌های پرحاشیه‌‌ای مانند پرونده فعالان محیط زیستی یا متهم شدن عبدالرسول دری اصفهانی، عضو تیم مذاکره کننده هسته‌ای، به جاسوسی همواره اطلاعات سپاه دست بالا را داشت، به شکلی که به عنوان مثال بارها وزارت اطلاعات بر بیگناهی متهمان  محیط‌زیستیِ تحت بازداشت سپاه تاکید کرده و آنان را از اتهام جاسوسی مبرا دانست با این وجود سپاه  به این اظهارات وقعی ننهاد و این افراد را با اتهام جاسوسی به دادگاه فرستاد. در مورد دری اصفهانی هم وضعیت مشابهی وجود داشت.

دولت حتی نتوانست در مقابل سپاه از ادمین‌های کانال‌های تلگرامی خود دفاع کند و آنان با فشار سپاه بازداشت و محکوم شدند.

بر سر داستان محکومیت دری اصفهانی به ۵ سال حبس به اتهام جاسوسی، علوی صراحتا گفت که او جاسوس نیست و «همکار» این وزارتخانه بوده است و تاکید کرد که «مرجع تشخیص موضوعات مرتبط به جاسوسی معاونت ضدجاسوسی وزارت اطلاعات است.»

درباره کاووس سیدامامی، از متهمان محیط زیستی که در بازداشتگاه سپاه جان باخت و خبر آمد که خودکشی کرده، هم بر مبنای گزارشی که در سایت زیتون منتشر شد وضعیت مشابهی وجود داشت. این افراد عملا به نقطه اختلاف این دو نهاد امنیتی بدل شدند و گاه حتی جان خود را بر سر این اختلاف و موازی‌کاری از دست دادند.

سناریوی سریال پرحاشیه‌ی «گاندو»، که ردپای سازمان اطلاعات سپاه در آن دیده می‌شود، نیز سرشار از طعنه و اشاره به رقابت این دو سازمان بود؛ سریالی که به‌نظر می‌رسد الگو یا بهانه‌ای برای ساخت و تنظیم مستند «شکار جاسوس‌ها» بوده و بعید نیست که بعدها فیلم‌نامه‌ای نیز با این محور نوشته شود.

در پایانِ مستند « شکار جاسوس‌ها» علوی از وزارت اطلاعات به عنوان مادر دستگاه‌های اطلاعاتی کشور نام می‌برد و با ذکر نام از همکاری «حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح» و «حفاظت اطلاعات سایر نهادها» تشکر کرد و بدون نام بردن از اطلاعات سپاه، از همکاری سایر نهادهای اطلاعاتی هم تشکر کرد.

به نظر می‌رسد که بعد از چند سال در حاشیه ماندن وزارت اطلاعات در مقابل اطلاعات سپاه این عملیات در صورت صحت علاوه بر مصرف خارجی و تلاش برای مقابله با ایالات متحده، مصرف داخلی هم دارد و قرار است « کار اطلاعاتی» ضدجاسوسی آن به رخ اطلاعات سپاه نیز کشیده شود. شاید تغییر رویکرد وزارت اطلاعات از «پدافندی به آفندی» نه فقط در برابر «جاسوسان» که در مقابل «همکاران» اطلاعاتی‌شان هم باشد.

 

🍃زنده|سپاه سقوط دومین پهپادش را نیز تکذیب کرد

$
0
0

 


توقیف خودروهای لوکس با پلاک‌ رند

کمال هادیانفر٬ رییس پلیس راهور نیروهای انتظامی٬ اعلام کرد که خودروهای «لاکچری با پلاک‌ رند» توقیف خواهند شد.

کمال هادیانفر گفت: «پلاک رند کاملاً شانسی است و کسی نمی‌تواند پارتی‌بازی کند.»

او در ادامه افزود که وجود خودروهایی با پلاک رند را تکذیب نمی‌کند و افزود که «این موارد در گذشته اتفاق افتاده که تخلف محسوب می‌شود».

هادیانفر اضافه کرد: «اغلب این خودروها متعلق به افرادی است که در ظاهر پلاک رند را برای خودروهایی مانند پراید و خودروهای معمولی گرفتند و بعد از اخذ پلاک، آن پلاک را بر روی خودروهای لاکچری مانند پورشه و بی‌ام ‌ و… نصب کردند.»/خبرگزاری تسنیم



سپاه سقوط دومین پهپادش را نیز تکذیب کرد

سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، خبر سقوط دو پهپاد ایرانی توسط نیروهای آمریکایی را تکذیب کرده است.

 سلامی گفت: «اگر دشمنان ما ادعایی از سرنگونی پهبادهای ایرانی دارند مستنداتی را ارائه دهند.»

ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا روز سه‌شنبه بر ساقط کردن یک پهپاد ایرانی تاکید کرد و از احتمال سرنگونی یک پهپاد دیگر خبر داد.

این دومین باری است که ظرف چند روز اخیر آمریکا از سرنگونی پهپادهای ایران خبر می‌دهد و ایران این ادعا را تکذیب می‌کند. یک ماه پیش از آن ایران یک پهپاد نظامی آمریکا را در تنگه هرمز سرنگون کرد./خبرگزاری تسنیم



حسن روحانی: دنیا باید از سپاه سپاسگزار باشد

حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ گفت: «تنگه هرمز از موقعیت بسیار مهمی برخوردار است و نه جای شوخی است و نه جای اینکه کشوری بخواهد مقررات بین‌المللی را در آن نادیده گرفته و برخلاف جهت و بی‌توجه به هشدار‌های سپاه پاسداران که مسئولیت امنیت تنگه هرمز را برعهده دارد، وارد این تنگه شود.»

روحانی اضافه کرد: «مسئولیت اصلی حفاظت از تنگه هرمز و خلیج فارس، عمدتاً بر عهده ایران و کشور‌های همجوار است و ارتباطی به دیگران ندارد و ملت ایران همواره حافظ خلیج فارس بوده است.»

رییس جمهوری با تجلیل از اقدام شجاعانه سپاه پاسداران در متوقف کردن کشتی متخلف انگلیسی، اظهار داشت: «سپاه پاسداران شجاعانه و با قدرت کشتی متخلف انگلیسی را توقیف کرد، چرا که از همه دستورات و هشدار‌ها سر باز زده بود و کار بسیار دقیق، حرفه‌ای و درستی در این زمینه انجام داده است و معتقدم که همه دنیا باید از سپاه پاسداران بخاطر امنیت خلیج فارس، سپاسگزار باشند.»/ایسنا



شکایت از فلاحت‌پیشه به علت پیشنهاد تشکیل میز ایران و آمریکا

محمد جمالی، سخنگوی هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس شورای اسلامی گفت از حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به علت پیشنهاد مذاکره با آمریکا شکایت شده است.

به گفته این نماینده مجلس در شکایت مطرح شده که فلاحت‌پیشه به رغم مستندات شورای عالی امنیت ملی اظهارنظر‌هایی مربوط به ایران و آمریکا کرده است که مغایر با “سیاست نظام” مبنی بر عدم مذاکره بین ایران و آمریکا بوده است.

شاکیان مدعی شداند که فلاحت‌پیشه در زمان ریاست بر کمیسیون امنیت ملی مجلس پیشنهاد تشکیل میز مشترک بین ایران و آمریکا در قطر و عراق را داده است که “آمریکا از این موضوع تبلیغ و سوء تعبیر” کرده است.

جمالی تصریح کرد: «البته فلاحت‌پیشه گفته که موضوع بحث‌اش مذاکره نبوده و منظورش کاهش تنش بوده است.»/ایلنا



شکایت تعدادی از شهروندان ‌آمریکایی و ایرانی از ممنوعیت‌های مسافرتی ترامپ

شماری از خانواده‌های ایرانی‌آمریکایی و دیگران که تلاششان برای دعوت و دیدار با اعضای خانواده نتیجه‌ای نداشته، در یک دادگاه در ایالت کالیفرنیا، رسما یک شکایت‌نامه فدرال علیه ممنوعیت‌های روادیدی دولت دونالد ترامپ، گشوده‌اند.

شاکیان آمریکایی می‌گویند آن‌ها در پی اعمال محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های صدور روادید برای شهروندان ایران و چند کشور دیگر، «به طور ناعادلانه‌ای» از دیدار بستگان و عزیزان خود محروم شده‌اند.

رئیس‌جمهوری آمریکا در فرمانی اجرایی در اسفند ماه ۱۳۹۵، محدودیت‌های گسترده‌ای را در مورد صدور روادید، سفر و مهاجرت شهروندان چند کشور عمدتا مسلمان‌نشین صادر کرد.

اما صدور ممنوعیت‌ها با احکام قضائی مخالفی از سوی برخی ایالات‌های آمریکا روبه‌رو شد. در پی این احکام و دخالت دیوان عالی آن کشور فرمان مهاجرتی در آغاز به طور کامل به اجرا در نیامد.

در نهایت و پس از کشمکش‌های‌ حقوقی چند ماهه، دیوان عالی آمریکا با اجرای نسخه تعدیل‌شده فرمان با هدف «حراست از منافع ملی» ایالات متحده موافق کرد./رادیو فردا



محکومیت مدیر شرکت پدیده شاندیز به حبس ابد

محسن پهلوان، مدیرعامل ۴۸ ساله شرکت پدیده شاندیز، به حبس ابد محکوم شده است.

جرم او «اخلال در نظام اقتصادی و مشارکت در کلاهبرداری» عنوان شده است.

نخستین جلسه دادگاه این پرونده ۲۲ اردیبهشت‌ماه در مشهد برگزار شده بود.

محسن پهلوان سال ۹۵ پس از احضار به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بازداشت شد.

شرکت پدیده شاندیز که در بهمن‌ماه سال ۸۳ به ثبت رسیده است در ساخت پروژه‌های ساختمانی در شاندیز، در نزدیکی مشهد، فعالیت می‌کرد. این شرکت بعدا اقدام به فروش سهام خود کرد،‌ سهامی که ارزشش به سرعت چند برابر شد.

اما در دی‌ماه سال ۹۳ مقام‌های قضایی در مشهد اعلام کردند که فروش سهام پدیده شاندیز ممنوع و دفاتر فروش سهام آن پلمپ شده‌اند.

به دنبال طرح اتهاماتی در خصوص تغییر کاربری اراضی و نحوه معاملات سهام این شرکت، تعداد زیادی از سهامداران شرکت پدیده شاندیز کوشیدند تا سهام خود را بفروشند.

علیرضا رشیدیان، استاندار وقت خراسان‌ رضوی، سال گذشته گفته بود که «مجموع بدهی شرکت پدیده هشت هزار ‌میلیارد تومان» است./خبرگزاری فارس


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید


ابراز تمایل چند کشور اروپایی برای تشکیل نیروی مشترک حفاظت دریایی در خلیج فارس

$
0
0

زیتون– یک روز پس از خواست وزیر خارجه بریتانیا برای تشکیل یک نیروی حفاظت از امنیت کشتیرانی در خلیج فارس و تنگه هرمز، سه کشور اروپایی موافقت اولیه خود را این پیشنهاد بریتانیا اعلام کردند.

خبرگزاری رویترز سه شنبه یکم مرداد گزارش داد که فرانسه، ایتالیا و دانمارک حمایت اولیه خود را از طرح بریتانیا برای تشکیل نیروی حفاظت دریایی اروپایی که سه روز پس از توقیف نفتکش بریتانیایی توسط ایران مطرح شد، اعلام کردند.

حمایت از طرح بریتانیا پس از آن رخ داد که کشورهای اروپایی به پیشنهاد مشابه دولت ایالات متحده در ماه گذشته تمایلی نشان ندادند.

یکی از دیپلمات‌های ارشد اروپایی به رویترز گفت: «پیشنهاد بریتانیا، در مقایسه با پیشنهاد واشنگتن، حل این موضوع را آسانتر می کند.» او اضافه کرد: «آزادی کشتیرانی یک اولویت است. این طرح با کارزار فشار حداکثری بر ایران که آمریکا در نظر دارد، فرق می‌کند.»

جرمی هانت، وزیر خارجه بریتانیا روز دوشنبه خواستار تشکیل یک نیروی دریایی اروپایی جهت حفاظت از کشتیرانی آزاد و عبور امن از تنگه هرمز شده بود تا با آنچه که «دزدی دریایی ایران خواند»، مقابله کند.

وزیر خارجه بریتانیا پس از حضور در جلسه کمیته اضطراری دولت بریتانیا، در پارلمان این کشور حاضر شد و این طرح را به عنوان تصمیم دولت بریتانیا برای نحوه پاسخ به اقدام ایران در توقیف کشتی بریتانیایی «استنا ایمپرو» تشریح کرد.

این طرح پیشنهادی بریتانیا به دنبال توقیف یک فروند نفتکش بریتانیایی در تنگه هرمز از سوی ایران صورت گرفت.

ایران از توقیف این نفتکش دفاع می کند اما لندن به شدت از این اقدام  انتقاد و آن را «راهزنی دریایی یک دولت» توصیف کرده است.

قبل از این اتفاقات هم نیروی دریایی بریتانیا در تنگه جبل الطارق، یک نفتکش بزرگ ایران را توقیف کرده بودند.

رویترز نوشته که طرح بریتانیا تنها شامل مشارکت کشتی ها نمی شود بلکه هواپیماها را نیز در برخواهد گرفت.

مذاکرات در باره این پیشنهاد بریتانیا برای ایجاد واحد نیروی دریایی اروپایی با کشورهای ایتالیا، فرانسه، اسپانیا و آلمان نیز انجام شده است.

هلند و اسپانیا، لهستان نیز در حال بررسی پیشنهاد بریتانیا هستند.

رامپ قبلا گفته بود که آمریکا هزینه های زیادی را برای امنیت مسیر کشتیرانی در تنگه هرمز صرف کرده در حالی که دیگر به مانند گذشته از آن استفاده نمی کند.

او دراین باره گفته بود: «آن را (تنگه هرمز) نمی خواهیم. خودمان صادر کننده (نفت) شده ایم. خودمان امنیت را ایجاد کردیم اما هیچ ما به ازایی دریافت نکرده ایم.»

اشاره ترامپ به افزایش تولید و صادرات نفت خام آمریکا و کاهش واردات نفت این کشور از منطقه خلیج فارس است.

قرار است فرماندهی این واحد دریایی بر عهده فرانسه و بریتانیا باشد.

رویترز ادامه داد که قبل از این، فرانسه و آلمان درخواست آمریکا برای ایجاد یک ائتلاف نظامی دریایی را برای حفاظت از آب های نزدیک ایران رد کردند زیرا آنها می ترسند این ائتلاف به مقابله با ایران کشیده شود.

فرانسه اعلام کرده است که به همراه آلمان و بریتانیا در حال تشکیل واحدی برای حفاظت از رفت و آمد دریایی در خلیج فارس است.

به نوشته خبرگزاری فرانسه، وزیر خارجه فرانسه (جان لو دریان) گفت که کشورش در حال رایزنی با پایتخت های اروپایی برای بهبود امنیت دریایی در خلیج فارس است اما این موضوع هنوز به تشکیل نیروی دریایی برای تضمین امنیت دریانوری در این منطقه نینجامیده است.

وی که در جمع اعضای پارلمان فرانسه سخن می گفت افزود: آرام کردن بحران ضروری است.

وزیر خارجه فرانسه گفت: به همین دلیل ما به همراه بریتانیا و آلمان به دنبال ایجاد یک طرح اروپایی هستیم تا نظارت امنیت دریایی را در خلیج فارس تضمین کنیم.

آمریکا قبل از این پیشنهاد داده بود ائتلاف نظامی دریایی برای تامین امنیت آب های استراتژیک نزدیک ایران و یمن ایجاد شود.

آمریکا، ایران و گروه های وابسته به آن را مسوول حملات به نفتکش ها در دریای عمان می داند اما تهران این اتهام را رد می کند.

وزیر خارجه فرانسه ادامه داد: «این عکس طرح آمریکایی است که بر فشار حداکثری بر ایران برای عقب نشینی این کشور در باره تعدادی از اهداف تمرکز دارد.»

او خواستار فکر کردن به امنیت مشترک در خلیج فارس به شیوه دیپلماتیک شد.

وزیر خارجه فرانسه در این سخنان به صورت مستقیم و شفاف به ماموریت حفاظت دریایی اتحادیه اروپا اشاره ای نکرده است.

ایده تشکیل نیروی دریایی اروپا در خلیج فارس برای اولین بار از سوی وزیر خارجه بریتانیا و به دنبال توقیف نفتکش بریتانیایی در تنگه هرمز توسط ایران مطرح شد.

از سال های قبل تاکنون فرانسه یک فروند کشتی جنگی (ناوچه ) را به صورت دائمی در خلیج فارس و اقیانوس هند مستقر کرده است. همچنین ۶۵۰ نظامی فرانسوی در امارات حضور دارند.

هشدار آمریکا در مورد هر گونه همکاری با خطوط هوایی ایران

$
0
0

زیتون– وزارت خزانه‌داری آمریکا در گزارشی تازه به «اقدامات بی‌ثبات‌کننده» برخی شرکت‌های هواپیمایی ایرانی اشاره کرده و نسبت به انتقال «غیر مجاز» کالا و خدمات به این شرکت‌ها به شدت هشدار داده است.

در همین رابطه آمریکا به موسسات فعال در خدمات رسانی هواپیمایی هشدار داده است از ارائه خدمات به شرکت‌های هواپیمایی و هواپیماهای تحریمی ایران خودداری ورزند.

بی‌بی‌سی فارسی خبر داد که اداره نظارت بر دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا – اوفاک – در اطلاعیه‌ای «فعالان در صنایع هواپیمایی را از خطر قرار گرفتن در معرض اقدامات تنبیهی و تحریم‌های اقتصادی ایالات متحده به دلیل ارتباط یا انتقال بدون مجوز هواپیما، قطعات و اقلام، فناوری یا خدمات هواپیمایی به ایران یا شرکت‌های هواپیمایی تحریمی ایران و مرتبط با ایران» آگاه ساخته است.

این گزارش در پایگاه اینترنتی وزارت خزانه‌داری آمریکا منتشر شده است.

سیگال مندلکر، معاون وزارت خزانه‌داری در امور مقابله با تروریسم و اطلاعات مالی گفت که «رژیم ایران از هواپیماهای تجاری به منظور پیشبرد اهداف بی‌ثبات ساز گروه‌های تروریستی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی قدس وابسته به آن بهره‌برداری و افراد مسلح گروه‌های شبه‌نظامی نیابتی خود را به سراسر منتقل می‌کند.»

سیگال مندل‌کر در ادامه هشدار داده که شرکت‌های هوایی بین‌المللی در صورت عدم همکاری متناسب در معرض «خطرات جدی، از جمله اقدامات مدنی یا کیفری و همچنین تحریم‌های اقتصادی» ایالات متحده آمریکا قرار می‌گیرند.

گزارش یادشده اطلاعاتی درباره نقش بسیاری از شرکت‌های هواپیمایی تجاری ایران در پشتیبانی از تلاش‌های رژیم ایران به دست می‌دهد؛ تلاش‌هایی در جهت «دامن‌زدن به خشونت از طریق ترور، رساندن تسلیحات به گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت تهران و رژیم اسد و دیگر اقدامات بی‌ثبات‌کننده.»

در این گزارش از جمله به نقش بنیادین شرکت ماهان‌ایر در حمایت از سپاه و نیروی قدس و گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت آنها اشاره شده است. انتقال جنگجویان خارجی، تسلیحات و منابع مالی از جمله فعالیت‌های ماهان‌ایر در حمایت از سپاه برشمرده شده است. بر این اساس، ماهان‌ایر همچنین قاسم سلیمانی فرمانده شاخه برون‌مرزی سپاه که مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل تحت تحریم و مشمول ممنوعیت سفر است را جابه‌جا می‌کند.

واکنش‌ها به انتشار فهرست «دوتابعیتی‌ها» در دولت روحانی

$
0
0

زیتون–  برخی از مدیران دولت دوازدهم که اسمشان در لیست «دوتابعیتی‌ها» آمده است٬ داشتن تابعیت مضاعف را تکذیب کردند.

همزمان با تکذیب تابعیت «دوگانه» برخی از مدیران دولت حسن روحانی، رییس دفتر رییس جمهوری٬ از انتشار فهرست مدیران «دوتابعیتی» ابراز خوشحالی کرد و آن را نشانه «بی‌پایه» بودن ادعاها در این باره دانست.

ایسنا خبر داد که محمود واعظی، رییس دفتر رییس جمهوری، امروز (چهارشنبه) گفت: «ما خوشحال شدیم از این که این لیست را منتشر کردند.»

او اضافه کرد: «جلوی هر کدام از اسامی این لیست نوشته شده که بر اساس شواهد و قرائن تدوین شده است و این یعنی بر اساس شواهد راجع به هر کسی در هر جای دنیا هر چیزی را می‌توانید مطرح کنید و این معلوم می‌شود که حرف آقایان هیچ کدام پایه و اساسی ندارد.»

معاونت رییس جمهوری در امور زنان و خانواده نیز اعلام کرد که «هرگونه تابعیت به غیر از تابعیت ایرانی» در مورد معصومه ابتکار «دروغ» است.

در همین رابطه حسینعلی امیری، معاون پارلمانی ریاست جمهوری نیز در حاشیه جلسه هیئت دولت گفت: «لیست دوتابعیتی‌ها را وزیر اطلاعات بارها تکذیب کرده است. آنچه در رسانه‌ها هم از دیروز منتشر شده بر اساس شک و تردید، ابهام و براساس “گفته می‌شود” است و صحیح نیست.»

امیری تاکید کرد: «من این لیست دوتابعیتی‌ها را تکذیب می‌کنم.»

جواد کریمی قدوسی روز سه‌شنبه پس از جنجال‌ها در جلسه مجلس درباره فهرست مدیران دوتابعیتی اعلام کرد که فهرست گزارش کمیته تحقیق و تفحص مجلس در این باره را منتشر خواهد کرد.

پس از آن چند وب‌سایت‌ در ایران این فهرست را منتشر کردند، حاوی نام ۷۱ نفر. برخی از افراد نام برده شده در این فهرست مقامات فعلی و سابق و یا بستگان آنها و برخی نیز استاد دانشگاه و یا عضو اتاق بازرگانی هستند.

این فهرست اما شامل دو بخش است، افرادی که به گفته تهیه‌کنندگان گزارش «بر اساس مدارک موجود ظن قوی در مورد دوتابعیتی بودن آنها وجود دارد» و افرادی که «بر اساس شواهد و قرائن احتمال دوتابعیتی بودن آنها وجود دارد».

دو تابعیتی‌ بودن، یک بام و دو هوا

$
0
0

زیتون ـ محمدرضا سرداری: اظهارات جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد در مجلس درباره وجود افراد دو تابعیتی در میان مسئولان دولت بار دیگر یک جنجال خبری برانگیخته است. کریمی قدوسی ابتدا در اظهارات اخیر خویش در مجلس گفت فهرستی از اسامی دو تابعیتی‌ها را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهد. او سپس در راهروی مجلس حاضر شد و آن فهرست را در بین تعدادی از خبرنگاران پخش کرد. وی در پاسخ به این سئوال که چرا فهرست را به همه خبرنگاران نمی‌دهد گفت که تنها به خبرنگاران رسانه‌های ارزشی این لیست را خواهد داد.

به گزارش رسانه‌ها فهرست منتشر شده شامل اسامی ۷۱ نفر از مسئولان و وابستگان آنها است. فهرست افرادی که براساس مدارک موجود ظن قوی بر داشتن تابعیت مضاعف یا اقامت آنان وجود دارد و فهرست افراد مظنون به تابعیت مضاعف، گرین کارت یا اقامت سایر کشورها براساس شواهد و قرائن احتمالی.

واکنش دولت به این ادعا همیشه تکذیب بوده است. امروز هم رئیس دفتر حسن روحانی از انتشار فهرست مدیران «دوتابعیتی» ابراز خوشحالی کرد و  گفت که این نشانه «بی‌پایه» بودن ادعاهای قدوسی در این باره است.

در فهرست بلند کمیته تحقیق و تفحص مجلس از افراد دو تابعیتی که از سوی کریمی قدوسی فاش شد؛ از نام حسن روحانی رئیس‌جمهور تا کارکنان عادی وزارت خارجه نیز به چشم می‌خورد

محمود واعظی تاکید کرد که «جلوی هر کدام از اسامی این لیست نوشته شده که بر اساس شواهد و قرائن تدوین شده است و این یعنی بر اساس شواهد راجع به هر کسی در هر جای دنیا هر چیزی را می‌توانید مطرح کنید و این معلوم می‌شود که حرف آقایان هیچ کدام پایه و اساسی ندارد.»

Risultati immagini per ‫دوتابعیتی ها کریمی قدوسی‬‎

موضوع دو تابعیتی‌ها همواره از موضوعات بحث برانگیز میان جناح‌های سیاسی در ایران بوده است. بروز چندین اختلاس بزرگ از سوی مدیرانی که دارای تابعیت مضاعف بودند و همچنین اتهامات جاسوسی به افراد دو تابعیتی از جمله مواردی بوده که به بحث داغ رسانه‌ای تبدیل شده است، اما کریمی قدوسی کوشیده تا این بار موضوع را از این سطح بالاتر ببرد.

چه کسانی در فهرست کریمی قدوسی هستند؟

در فهرست بلند کمیته تحقیق و تفحص مجلس از افراد دو تابعیتی که از سوی کریمی قدوسی فاش شد؛ از نام حسن روحانی رئیس‌جمهور تا کارکنان عادی وزارت خارجه به چشم می‌خورد. همچنین نام تعدادی از شهرداران، مدیران شهری، روسای بانک‌ها؛ شرکت‌های خصولتی ( نیمه دولتی) و اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها که البته برای بیشتر آنان اسناد دقیقی ارائه نشده و تأیید آن منوط به استعلام از پلیس گذرنامه و وزارت امور خارجه شده است.

Risultati immagini per ‫دوتابعیتی ها کریمی قدوسی‬‎

در این فهرست همچنین اسامی مدیرانی وجود دارد که سابقا در جایگاه مدیریتی قرار داشتند و فهرست روشن نکرده است که در حال حاضر در چه سمتی قرار دارند. از نکات قابل توجه این گزارش تابعیت مضاعف مدیرکل میراث فرهنگی استان زنجان است. در گزارش آمده که وی دارای تابعیت آلمان است و دو سال به اتفاق خانواده‌اش در کمپ پناهندگان بسر برده.

آیا داشتن تابعیت مضاعف مانعی برای داشتن سمت دولتی است؟

در گزارش رسمی کمیته تحقیق و تفحص مجلس که اردیبهشت سال گذشته از سوی علاءالدین بروجردی رئیس کمیته به علی لاریجانی تقدیم شد؛ هیچ اشاره‌ای به وجود منع قانونی برای استخدام افراد دارای دو تابعیت نشده است. بر اساس قانون مدنی ایران، تابعیت مضاعف به رسمیت شناخته نمی‌شود و اگر فردی تابعیت کشور دیگری را تحصیل اما تابعیت ایرانی خویش را ترک نکند؛ همچنان تابع ایران خواهد بود و می‌تواند از حقوق و مزایای این تابعیت برخوردار شود. گزارش مجلس خود گویای این مطلب است که منعی برای استخدام افرادی که دو تابعیتی هستند وجود ندارد اما استخدام دو تابعیتی‌ها را ناشی از خلأ قانونی می‌داند.

گزارش مجلس خود گویای این مطلب است که منعی برای استخدام افرادی که دو تابعیتی هستند وجود ندارد اما استخدام دو تابعیتی‌ها را ناشی از خلأ قانونی می‌داند

از این رو اعضای این کمیته طرحی را پیشنهاد کردند که بر اساس آن عضویت کلیه افراد دو تابعیتی در مشاغل دولتی ممنوع گردد. البته نه تنها دارای افراد دارای تبعیت بلکه شامل کلیه افرادی است که در کشورهای دیگر اقامت دائم دارند یا دارای ملک یا حساب بانکی به ارزش ۱۰۰ هزار یورو هستند.

چالش حقوق و سیاست بر سر پرونده دو تابعیتی‌ها

رسیدگی به پرونده دو تابعیتی‌ها در مجلس از اساس دست پخت اصولگرایان تندرو بود. اما آن چه که اکنون چالش برانگیز شده سیاسی شدن یک موضوع کاملاً حقوقی است. موضوعی که اگر سر باز کند می‌تواند هویت برخی از اصولگرایان و به طور کلی مدیران ارشد جمهوری اسلامی را که ملیت آنان ریشه در کشورهای همسایه چون افغانستان و عراق دارد را نیز زیر سئوال ببرد.

با سیاسی شدن چالش دو تابعیتی‌ها می‌توان چنین گفت که صرفاً داشتن تابعیت یا حق اقامت در کشورهای غربی محل ایراد و حساسیت است و موارد دیگر خصوصاً کشورهای هم کیش مسئله‌ای را بر نمی‌انگیزد

از تردیدها در ایرانی‌الاصل بودن آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی تا عراقی الاصل بودن محمود هاشمی شاهرودی و همچنین نظامیان با نفوذی چون محمدرضا نقدی از نمونه‌هایی است که همواره نقل شایعات و حتی بررسی‌های تاریخی بوده است. از قضا هویت شخص جواد کریمی قدوسی که فاش‌کننده آن فهرست بوده هم از سوی نماینده تربت جام زیر سئوال رفت. هرچند قدوسی خود چنین نسبتی را منکر شده و از جلیل رحیمی نماینده تربت جام خواسته تا چنانچه سندی دارد از طریق صدا و سیما منتشر کند. اما با سیاسی شدن چالش دو تابعیتی‌ها می‌توان چنین گفت که صرفاً داشتن تابعیت یا حق اقامت در کشورهای غربی محل ایراد و حساسیت است و موارد دیگر خصوصاً کشورهای هم‌کیش مسئله‌ای را بر نمی‌انگیزد.

دو تابعیتی‌ها در ایران، از آنجا رانده از این جا مانده 

حکایت دو تابعیتی‌ها در ایران صرف نظر از برخی استثناها همواره حکایت تلخی بوده است. دو تابعیتی‌ها در ایران در حالی در شُرُف محروم شدن از حقوق مسلم شهروندی خویش هستند که از نظر قوانین جزایی ایرانی محسوب می‌شوند.

دو تابعیتی‌ها در ایران به خاطر به رسمیت نشناختن تابعیت دوم خویش معمولاً از حمایت دیپلماتیک دولت‌های اعطا کننده تابعیت محرومند و در شرایط بلاتکلیفی بسر می‌برند

به تعبیری دیگر مقامات امنیتی و اطلاعاتی که درپی محروم ساختن دو تابعیتی‌ها از حقوق مدنی خویش هستند؛ آنها را در قوانین جزایی تابع قوانین ایران می‌شمارند و با آنان همانند اتباع ایرانی رفتار می‌کنند. از این رو دو تابعیتی‌ها در ایران به خاطر به رسمیت نشناختن تابعیت دوم خویش معمولاً از حمایت دیپلماتیک دولت‌های اعطا کننده تابعیت محرومند و در شرایط بلاتکلیفی بسر می‌برند. مگر این که قانون مدنی ایران نیز همچون برخی کشورها تغییر کند و اخذ تابعیت جدید را به منزله ترک تابعیت پیشین تلقی کند.

🍃زنده|مولانا عبدالحمید: مردم از اصلاح‌طلبان ناامید شده‌اند

$
0
0

 

ممانعت ماموران امنیتی از برگزاری مراسم سالگرد درگذشت احمد شاملو

امسال نیز مأموران امنیتی برای چندمین سال مانع از حضور علاقه‌مندان او در مزارش در امامزاده طاهر کرج شدند.

در سال‌های اخیر همواره از برگزاری چنین مراسمی جلوگیری شده و بنابر گزارش‌ها، امسال نیز مأموران امنیتی از ورود مردم به این محل جلوگیری کردند.



مولانا عبدالحمید: مردم از اصلاح‌طلبان ناامید شده‌اند

مولانا عبدالحمید امام‌جمعه اهل سنت زاهدان گفته است: «مردم هم از اصلاح‌طلبان و هم از اصول‌گرایان ناامید شده‌اند.»

عبدالحمید در ادامه به نامیدی مردم از اصلاح‌طلبان اشاره کرده و گفته است: «ما نیز به اصلاح‌طلبان امیدی نداریم که بتوانند با یک چرخش و تغییر جهت، رضایت مردم را کسب کنند.»/پایگاه اطلاع‌رسانی سنی آنلاین



علی ربیعی: ما مردم را شاد نکردیم

علی ربیعی، سخنگوی دولت٬ در پنجمین نشست اعضای شورای هماهنگی شبکه‌های مردم‌نهاد محیط زیست و منابع طبیعی اعلام کرد: «توسعه به مثابه شادی برای مردم است، امروز مردم نیاز به شادی دارند، ما مردم را شاد نکردیم.»

 ربیعی افزود: «اگر بخواهیم مردم یک امنیت روانی در زندگی داشته باشند و آسوده زندگی کنند باید محیط زیست نیز در اختیارشان باشد.»

سخنگوی دولت ایران اضافه کرد: «من نگران نگاه امنیتی به نهادهای مدنی هستم. دولت و رئیس جمهور نیز نگران این مسئله هستند. البته نهادهای مدنی نباید سیاسی شوند و کار سیاسی کنند. نهادهای مدنی نهاد اجتماعی هستند و کار سیاسی مربوط به احزاب است.»/ایلنا



رییس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای: خانواده پهلوی با ورود به ایران خواهند دید چگونه از آنها پذیرایی می‌کنیم

محمد محمدی گلپایگانی٬ رییس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای٬ گفت: «امروز خانواده پهلوی کور خوانده‌اند و فکر می‌کنند که دوباره عده‌ای از مردم از آنها طرفداری می‌کنند و اگر این خیال را دارند که وارد کشور می‌شوند و به ایران تشریف می‌آورند خواهند دید چگونه از آنها پذیرایی می‌کنیم.»

او افزود: «در دوره رضاخان موقوفات نابود شد، قتل‌عام مسجد گوهرشاد شکل گرفت و زنان باحجاب جرأت نداشتند از خانه بیرون بیایند.»

گلپایگانی گفت: «تمام املاکی که در دوره رضاخان غصب شده بود در دوره آقای سعیدی‌کیا به صاحبان و وراثان آنها برگشت و من این عملکرد را به آقای سعید‌ی‌کیا تبریک می‌گویم.»

رییس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای ادامه داد: «البته جنایت محمدرضا کمتر از پدرش نبود. بنده در روز شهادت امام صادق (ع) در مدرسه فیضیه قم که آن جنایت انجام شد، حضور داشتم و دیدم که چگونه قتل‌عام صورت گرفت.»/خبرگزاری فارس



 

 


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

Viewing all 6997 articles
Browse latest View live