Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6995 articles
Browse latest View live

اعتراض گسترده مخاطبان تلویزیون به تخریب شاملو در مستند «قدیس»

$
0
0

زیتون– شب گذشته به مناسبت سالمرگ احمد شاملو٬ شاعر بلندآوازه ایرانی٬ مستندی از شبکه سوم صدا و سیما منتشر شد.

رویکرد این مستند با اعتراض گسترده مواجه شد٬ حتی خشم تهیه کننده و کارگردان این مستند را نیز برانگیخت.

با فاصله کوتاهی از پخش این فیلم، حسین لامعی کارگردان این مستند واکنش نشان داد و در «کافه سینما» نوشت:

«من – حسین لامعی، تهیه‌کننده و کارگردان مستند «قِدّیس»- این متن را از سر خشم می‌نویسم. امشب( دوم مرداد ۱۳۹۸)، مستند «قِدّیس»، در شرایطی از شبکۀ ۳ سیما پخش شد که هیچ‌گونه شباهت با مستندی که من ساخته ام نداشت. «قِدّیس» بنده، ۷۳ دقیقه بود اما مستندِ پخش شده، ۵۰ دقیقه است! حدود ۲۳ دقیقه‌اش را سانسور که نه، سلاخی کرده‌اند. قلع و قمع کرده‌اند. نابود کرده‌اند.

نسخۀ درست و کامل مستند «قدّیس»، (که هم‌اکنون در سایت‌های فیلیمو، فیلمنت، سینمامارکت و… موجود است) سرشار از عشق به فروغ فرخ‌زاد است. سرشار از عشق به ابراهیم گلستان است. سرشار از عشق به موسیقی و عشقِ به نیمای بزرگ است. سرشار از عشق به شعر و ادبیات و خاطره است.

مستند قدّیس، نسخۀ درست و کاملش، سرشار از ارادت به تاریخِ ادبیات است. در ابتدایش، تقدیم‌اش کرده‌ام به نیما یوشیج و ابراهیم گلستان. در نسخه‌ شبکه ۳ اما، همه‌اش نابود شده. حذف شده. سانسور شده. ۲۳ دقیقه‌اش را پلان به پلان حذف کرده‌اند. تنها تکه‌های مورد پسندشان در کار مانده. تنها تکه‌های مغشوش و بی‌ربط و بی‌معنا در کار مانده. حتی گرافیک کار را عوض کردند! حتی تصاویر مستند را حذف کرد‌ند! حتی عکس‌ها را تغییر دادند!

نسخه‌ی کامل مستند «قدیس» را می‌توانید هم‌اکنون در سایت فیلیمو، فیلمنت، سینمامارکت و… ببینید. این را برای تبلیغ نمی‌گویم، می‌گویم تا بدانید آن نسخه‌، کارِ من است و پایش می‌ایستم، پای نقدهایم به شاملو هم می‌ایستم‌؛ اما نسخه‌ پخش شده در شبکه ۳، ضدّ من است و ضدّ اندیشه‌ من است و بی‌شک، با خشم، به دشمنی‌اش برخواهم خواست.»

کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز اعتراض خود را نسبت به رویکرد این مستند نشان دادند.

 

 

 

 

 


علی مطهری: امیدی به تغییر رویکرد شورای نگهبان نیست

$
0
0

زیتون– علی مطهری، نماینده مجلس٬ ضمن ابراز ناامیدی از تغییر رویکرد شورای نگهبان گفت که اصلاح طلبان باز هم باید در انتخابات شرکت کنند.

او با اشاره به انتشار برخی راهکارهای متفاوت از سوی اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات٬ گفت: «به هر حال ظاهرا چاره ای از رد صلاحیت های شورای نگهبان نیست.»

نایب رییس سابق مجلس در ادامه افزود: «فعلا کاری نمی‌شود کرد. شورای نگهبان بیشتر با افکار آقای جنتی عمل می‌کند و تا زمانی که ترکیب شورای نگهبان تغییر نکند، راهی جز این نیست و باید تحمل کنیم.»

به گزارش ایرنا، نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: «در انتخابات پیش رو امید خاصی به تغییر رویکرد شورای نگهبان وجود ندارد و آن‌ها مثل گذشته کار خود را خواهند کرد. ولی باز هم معتقدم در همین شرایط هم اصلاح طلبان باید به صورت گسترده شرکت کنند.»

او با اشاره به صحبت‌های اخیر محمد خاتمی درباره لزوم شرکت در انتخابات پیش رو و نیز نظرات مخالف او که معتقدند در صورت رد صلاحیت‌های گسترده نباید در انتخابات شرکت کرد، گفته است: «هرچند من نماینده جریان اصلاحات نیستم، اما به نظرم اصلاح طلبان باید به طور فعال و گسترده در انتخابات شرکت کنند.»

مطهری به تجربه مجلس نهم اشاره کرده و گفته است: «ما تجربه‌ای در مجلس نهم داشتیم که عملا اصلاح طلبان انتخابات را تحریم کردند و دیدیم‌که به ضرر کشور شد. در آن مجلس اقلیت خیلی کمی از آن‌ها حضور داشتند. حتی وضعیت بدتر از مجلس هشتم شد. بنابراین شرکت نکردن در انتخابات به نظرم درست نیست.»

محمد در قرآن |عبدالکریم سروش

آیا ایران راه رفته‎ی کره شمالی را در پیش گرفته

$
0
0

زیتون ـ یلدا امیری: تحرکاتی که نظامیان وابسته به سپاه پاسداران طی ماه‌های اخیر در منطقه انجام داده‌اند را در یک جمله می توان «تحریک آمیز» توصیف کرد. بخش حاکمیتی و انتصابی جمهوری اسلامی که  به نظر می‌رسد مستقل از دولت عمل می‌کنند، در مقابل آمریکا و غرب به راهی می رود که انتهای آن ناپیداست، هر چند این روزها به نظر می‌رسد که تایید تلویحی  یا دستوری ثدولت را هم با خود دارند.

شبکه خبری «سی ان ان» امروز جمعه ۴ مرداد به نقل از یک مقام آمریکایی گزارش داده است که ایران در روز چهارشنبه ۲ مرداد یک موشک بالستیک میان برد را آزمایش کرده است.

Risultati immagini per ‫موشک آزمایش شده ایران، موشک شهاب-۳ بوده و مسافتی هزار کیلومتری را طی کرده است‬‎

این آزمایش موشکی در حالی انجام شد که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا یکی از دلایل خروج از توافق هسته‌ای با ایران را برنامه موشکی این کشور دانسته بود. حتی دولت باراک اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا نیز آزمایش های موشکی ایران را مغایر روح (محتوای) توافق بین ایران و قدرت‌های جهانی و قطعنامه شماره ٢٢٣١ مصوب ژوئیه سال ٢٠١۵ می‌دانست.

در این قطعنامه از ایران خواسته شده است که از دنبال کردن برنامه موشک بالستیکیِ قادر به حمل کلاهک هسته‌ای خودداری کند، اما به صراحت برنامه موشکی ایران را ممنوع نکرده است. مقامات ایران می گویند که مصوبه شورای امنیت برخلاف برنامه موشکی ایران نیست و از آنجا که ایران به دنبال ساختن تسلیحات اتمی نیست، موشک‌هایی برای حمل کلاهک اتمی نمی‌سازد.

خبرنگار شبکه سی‌ان‌ان پنتاگون، می‌گوید، این موشک ۱۰۰۰ کیلومتر مسافت طی کرده است.

شهاب ۳ در تهران

یک مقام آمریکایی که خواسته نامش فاش نشود به خبرنگار سی‌ان‌ان گفته است، اگرچه این موشک که شهاب ۳ نام دارد تهدیدی برای کشتیرانی و پایگاه‌های آمریکا محسوب نمی‌شود، اما بر اساس ارزیابی‌های اطلاعاتی این آزمایش موشکی تلاشی برای بهبود برد و هدف‌گیری این موشک‌ها است.

براساس گزارش‌ها، در این آزمایش، یک فروند موشک زمین به زمین از مناطق جنوب ایران به سوی اطراف تهران در شمال شلیک شد.

یک مقام آمریکایی: اگرچه شهاب ۳ تهدیدی برای کشتیرانی و پایگاه‌های آمریکا محسوب نمی‌شود، اما بر اساس ارزیابی‌های اطلاعاتی این آزمایش موشکی تلاشی برای بهبود برد و هدف‌گیری این موشک‌ها است.

در شرایطی که طی چند روز گذشته از التهاب فضای میان ایران و آمریکا اندکی کاسته شده بود  و رسانه‌های خبری دنیا درگیر انتخاب بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا و گمانه زنی در مورد چگونگی خروج از برگزیت بودند، این آزمایش موشکی مجددا  نام ایران را به اخبار کشاند.

چنانچه از شواهد برمی‌آید اما ایران بی‌میل نیست که به نحوی با تحرکات متعدد خود را در مرکز تنش‌ها نگاه دارد. اقداماتی مانند؛ شلیک به چهار کشتی تجاری در ۲۲ اردیبهشت در نزدیکی بندر فجیره امارات، هدف قرار گرفتن دو نفتکش بزرگ در ۲۳ خرداد در دریای عمان، هدف قرار دادن پهباد آمریکایی روز ۳۰ خرداد در نزدیکی تنگه هرمز توسط سامانه پدافند هوایی نیروی هوافضای سپاه پاسداران در حالی که مقامات آمریکایی اعلام کردند که این پهپاد در حال پرواز بر فراز آب‌های بین‌المللی بوده‌است و توقیف یک نفتکش بریتانیایی در ۲۷ تیر ماه در پاسخ به توقیف نفتکش بریتانیایی در تنگه جبل الطارق، همگی باعث شده در چند ماه گذشته تنش‌ها میان ایران و غرب و البته در منطقه به بالاترین سطح خود برسد.

Risultati immagini per ‫توقیف یک نفتکش بریتانیایی در 27 تیر ماه‬‎

تا جایی که پس از هدف قرار دادن پهباد آمریکایی دونالد ترامپ اعلام کرد قصد حمله محدود به ایران را داشته اما منصرف شده است.

البته ایران هرگز مسئولیت حمله به کشتی های تجاری و نفتکش‌ها را نپذیرفت. اما آمریکا و کشورهای حاشیه خلیج فارس اعلام کردند شواهدی در اختیار دارند که این حملات کار نیروهای ایرانی بوده است.

از اراک تا خلیج فارس

اقدامات گسترده ایران اما فقط به اقدامات نظامی و عملیات‌های ایذایی محدود نمی‌شود. روز چهارشنبه ۱۸ اردیبهشت همزمان با سالگرد خروج آمریکا از برجام شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی با انتشار بیانیه‌ای خطاب به کشورهای مشارکت کننده در مذاکرات هسته‌ای، از تعلیق اجرای برخی از تعهدات پیش‌بینی شده در توافق هسته‌ای خبر داد. از ۱۶ تیرماه نیز گام دوم این تعلیق آغاز شد و محدودیت‌های مربوط به سطح غنی سازی اورانیوم، و اقدامات مربوط به مدرن سازی رآکتور آب سنگین اراک نیز متوقف شد.

علی‌اکبر صالحی، معاون رئیس سازمان انرژی اتمی روز جمعه ۴ مرداد درباره اقدامات انجام شده برای بازسازی راکتور اراک، گفت که بازسازی راکتور اراک با همکاری کشورهای چین و انگلیس خوب پیش می‌رود.

Risultati immagini per ‫بازسازی راکتور اراک‬‎

اقدامات ایران در تعلیق اجرای برجام تا کنون با اعتراض تمامی اعضای گروه ۴+۱ و همچنین آمریکا روبرو شده است.

کنار هم نهادن تمامی این اقدامات به اضافه آزمایش موشکی روز چهارشنبه این گمان را تقویت می کند که نیروهایی در جمهوری اسلامی ترجیح می‌دهند و در این مسیر تلاش می‌کنند که به نوعی ایران را در صدر اخبار و شاید در میانه تنش‌ها نگه دارند.

علی‌اکبر صالحی، معاون رئیس سازمان انرژی اتمی روز جمعه ۴ مرداد درباره اقدامات انجام شده برای بازسازی راکتور اراک، گفت که بازسازی راکتور اراک با همکاری کشورهای چین و انگلیس خوب پیش می‌رود.

نهادهای حکومتی جمهوری اسلامی و مشخصا سپاه پاسداران می‌دانند که ادامه تنش‌ها یا به جنگ و یا لااقل به ادامه و تشدید تحریم‌ها و ضعیف شدن بیش از پیش آنها منجر خواهد شد، این هدفی است که دونالد ترامپ نیز به دنبال آن است.

اما به نظر می‌رسد این نیروها قصد دارند از سویی با قدرت‌نمایی پی در پی نشان دهند که توانایی ناامن کردن منطقه را دارند و از سوی دیگر از این توانایی به عنوان امتیازاتی در مذاکره احتمالی استفاده کنند و این همان مسیری است کره شمالی نیز در آخرین ماه‌های منتهی به مذاکره با آمریکا پیمود.

کره شمالی چند ماه پیش از آنکه مذاکرات خود را با آمریکا و متحدانش در منطقه آغاز کند، چندین آزمایش موشکی پی در پی انجام داد حتی آمریکا را تهدید کرد که نقاطی در ساحل غربی آمریکا را هدف قرار خواهد داد. کار به دعوای لفظی دو طرف کشید، ترامپ کیم جونگ اون رهبر کره شمالی را دیوانه‌ای که سلاح اتمی دارد خطاب کرد. نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل کیم جونگ اون را دچار پارانویا توصیف کرد. رئیس جمهور آمریکا در جریان سخنرانی خود در سازمان ملل، کره شمالی را تهدید به نابودی کامل کرد و رهبر کره شمالی نیز در واکنش، رئیس جمهوری آمریکا را فردی روانی خواند و گفت که ترامپ بهای گزافی برای این سخنان خواهد پرداخت.

سپاه قصد دارد از سویی با قدرت‌نمایی پی‎درپی نشان دهد که توانایی ناامن کردن منطقه را دارد و از سوی دیگر از این توانایی به عنوان امتیازاتی در مذاکره احتمالی استفاده کند و این همان مسیری است کره شمالی نیز در آخرین ماه‌های منتهی به مذاکره با آمریکا پیمود.

تمامی این تهدیدها اما در زمانی کوتاه به مذاکره رودرروی رهبران دو طرف انجامید، مذاکراتی که تا به امروز هیچ نتیجه قطعی‌ای به دنبال نداشت اما  لااقل سطح تنش را به میزان خوبی کاهش داد.

انتهای مسیری که جمهوری اسلامی در قبال آمریکا در پیش گرفته روشن نیست، یک اشتباه کوچک می‌تواند به جنگی بزرگ در منطقه خلیج فارس یا اجماع جهانی علیه ایران منجر شود. از سوی دیگر تجربه کره شمالی نشان می‌دهد قدرت نمایی برای گرفتن امتیازات بیشتر، در مذاکره لزوما به مذاکراتی موفق لااقل در کوتاه مدت منجر نخواهد شد.

بن‌بست کنونی حاصل شعار بازگشت به پیش ‌از ٨٨ است

$
0
0

زیتون ـ احسان عابدی: ۸۸ را یک «گسست استراتژیک» در مسیر اصلاح‌طلبان می‌داند، نقطه‌ای غیرقابل بازگشت که در ادامه، ضرورت‌ها و رویکردهایی دیگرگونه طلب می‌کرد. با چنین تحلیلی علیرضا رجایی تصمیم گرفت که در انتخابات ۹۲ مشارکت نکند. بیانیه‌های این چند سال اخیرش نیز که همراه ابوالفضل قدیانی نوشته است مسیری را برابر می‌نهد که مبتنی بر «مقاومت بیشتر» و «متناسب با جنبش سبز» است، مسیری که شاید آرمانی بنماید.

بخش دوم از مجموعه «اصلاحات از درون» به دیدگاه‌های او اختصاص دارد. رجایی شرح خود را از بند ۳۵۰ زندان اوین آغاز می‌کند؛ جایی که فعالان مدنی، سیاسی و دانشجویی، همه و همه را سرکوب‌های پس از انتخابات ۸۸ کنار هم جمع کرده. حیات سیاسی اصلاح‌طلبان دستخوش تغییر شده و حرکت سیاسی عظیمی شکل گرفته که جنبش سبز نام دارد. اما امروز از آن موج بزرگ چه مانده؟ و چرا به‌نظر می‌آید جریان اصلاحات به‌طور جدی دچار ریزش نیرو شده؟

گفت‌وگو با دکتر علیرضا رجایی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی را  را در ادامه می‌خوانید. اما قبل از آن باید عنوان کنم که در تدارک و انتشار این مجموعه از کمک‌ها و همفکری‌های احسان مهرابی بهره بسیار برده‌ام و سپاسگزار این دوست قدیمی هستم .

 

 

 

برگردیم به سال گذشته و یادداشت‌هایی که همراه آقای قدیانی در دفاع از جمهوری نوشتید؛ انگار بخواهید مسیرتان را به ‌صراحت بیان کرده باشید، نوعی خط‌کشی هم با طیف‌هایی از اصلاح‌طلبان و هم با اپوزیسیون سلطنت‌طلب. گرچه گرایش جریانات ملی – مذهبی به جمهوری امر پنهانی نبوده، اما این جریانات پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ با اصلاح‌طلبان در بسیاری مواقع همسو بودند. چرا الان قائل به این موضع‌گیری شده‌اید؟

حاج ‌آقای قدیانی در مدت حضورشان در بند ۳۵۰ با گروهی از زندانیانی که اغلب از حامیان جنبش سبز بودند بحث‌ها و گفت‌وگوهایی داشتند که بیشتر معطوف به رخداد سال ۸۸ و گسستی بود که با دوران و مسیر سیاسی قبل از خود داشت. این جمع که من نیز در آن حضور داشتم به دنبال این بود که حتی‌الامکان به گونه‌ای از یک جمع‌بندی دست یابد که در آن مختصاتِ جنبش سبز به مثابه یک راه‌حل صورتبندی شود.

Risultati immagini per ‫قدیانی رجایی‬‎

ادامه همین تلاشِ شاید بیشتر نظری به تحلیل انتخابات ۹۲ انجامید، یعنی جایی که برخی آن را واقعه‌ای بالاتر از دوم خرداد ارزیابی می‌کردند، ولی جمع کوچکِ ما در زندان بر این باور بود که این مرحله‌ای از یک سیاستِ اصلاح‌طلبانه‌ی بوروکراتیک و در جهت مهارِ یک جنبش اجتماعیِ ضروری است که بدون آن هیچ حرکت اصلاحی به انجام نخواهد رسید. بنابراین می‌بینید تحولی که به آن اشاره می‌کنید حاصلِ جمع‌بندیِ جنبشِ اعتراضیِ سال ۸۸ و رهبری کیفیتاً متفاوتی بود که تا پیش‌از آن، حداقل طی سال‌های ۷۶ تا ۸۸ سابقه نداشت و چنان که گفتم ما کلیّت این جنبش را به عنوان یک گسستِ استراتژیک نسبت به دوران قبل تلقّی می‌کردیم.

این جنبش اجتماعی که معتقدید ضرورت حرکت اصلاحی‌ست ناظر به چیست و چه خواسته‌هایی را باید دنبال کند؟ خودِ آقای قدیانی در نوشته‌هایشان به طور مستقیم ولایت فقیه را هدف قرار می‌دهد و از لزوم حذف آن از قانون اساسی می‌گوید.

مسلماً در یک‌ چشم‌انداز کلی، این جنبشِ اجتماعی معطوف به شکستنِ انحصارِ قدرت و نیز سرمایه‌داریِ رانتیِ ناشی از آن است که به نحوی پیچیده همان سرمایه‌داری دولتی – نظامی است، آن هم در بدخیم‌ترین اَشکال آن. چنین ساختاری فاقد بضاعت‌های دموکراتیک است و به دلیل اتلاف منابعِ ذاتی، قادر به پاسخگویی به مطالبات اقتصادی مردم و حل بحران‌های اقتصاد ملی نیست.

اشاره مستقیم آقای قدیانی به ولایت فقیه به این دلیل ساده است که این نهاد با همه‌ی وجوه حقوقی و ایدئولوژیکش، به اذعان رئوسِ حکومت، ستون خیمه‌ی نظامِ سیاسی و به نحوی غیر قابل انکار، مسئولِ اصلیِ وضع موجود است.

اشاره مستقیم آقای قدیانی به ولایت فقیه به این دلیل ساده است که این نهاد با همه‌ی وجوه حقوقی و ایدئولوژیکش، به اذعان رئوسِ حکومت، ستون خیمه‌ی نظامِ سیاسی و به نحوی غیر قابل انکار، مسئولِ اصلیِ وضع موجود است.

یادداشت اخیر آقای تاجزاده با عنوان «چگونگی استحاله جمهوریت به سلطنت»، اصل ولایت فقیه را مرکز ثقل نابه‌سامانی‌ها و مشکلات ساختاری کشور می‌داند. اگر صدای او را نه صدای یک فرد، بلکه گویای آرای طیف تاثیرگذاری از نیروهای اصلاح‌طلب بدانیم، پس تا اینجای کار شما و آنها هم‌نظرید. اما آقای تاجزاده با مقدماتی که در تحلیل خود به‌کار می‌گیرد باز در نهایت به مشارکت در انتخابات جمهوری اسلامی می‌رسد، اگرچه این بار با برخی شروط و اما و اگرها. استراتژی شما چیست؟

واضح است که ما مرزبندی یا خصومت ایدئولوژیک با انتخابات نداریم و در گرداگرد آن دیوار چین نیز نمی‌کشیم. امّا ظاهراً امروز این که نهاد انتخابات در ایران ضعیفتر از آن است که بتواند پاسخگوی مشکلاتِ همه‌جانبه کشور باشد، در زمره بدیهیات درآمده‌است. اگر خاطرتان باشد در سال ۸۴ میرحسین برای نامزدی در انتخاباتِ ریاست‌جمهوری دو شرطِ در اختیار داشتن نیروی انتظامی و صدا و سیما را گذاشت که طبعاً مورد قبول قرار نگرفت.

مشارکت در انتخاباتی که پس‌ از آن بسیج‌های اجتماعیِ نفس‌گیر، عمده‌ی مطالبات مردم را بی‌پاسخ می‌گذارد، تنها کمک به فرسودنِ پتانسیل‌های اجتماعیِ موجود و تقویتِ غیر‌مستقیمِ پیشواسالاری و استیلای مستبدانه است.

پیش‌ از آن هم آقای خاتمی از ناکافی بودنِ اختیاراتِ رییس‌جمهور برای انجام مسئولیت‌هایی که قانون اساسی معین کرده‌است، سخن گفته بود. مشارکت در انتخاباتی که پس‌ از آن بسیج‌های اجتماعیِ نفس‌گیر، عمده‌ی مطالبات مردم را بی‌پاسخ می‌گذارد، تنها کمک به فرسودنِ پتانسیل‌های اجتماعیِ موجود و تقویتِ غیر‌مستقیمِ پیشواسالاری و استیلای مستبدانه است.

گمان می‌کنید استراتژی درست در مواجهه با انتخابات جمهوری اسلامی چه باید باشد؟ مثلا همین انتخابات امسال.

جمع‌بندی همین چند سال اخیر نشان ‌می‌دهد که برای قدرتمند کردن نهاد انتخابات هیچ مسیری جز این نیست که مردم خود کنترل و اختیار این نهاد را در دست داشته ‌باشند. انتخابات بیش از آن‌که نهادِ مشروعیت‌بخش به یک نظامِ سیاسی باشد نهاد اِعمال حقِّ حاکمیتِ مردم بدون هرگونه قیّم‌مابی و بنده‌پروری است. تا زمانی که این نهاد به طور کامل دراختیار مردم قرار نگیرد، از وزن و اعتبار لازم برای حل مسائل کشور برخوردار نخواهد بود و بنابراین مشارکت‌های وقت و بی‌وقتِ مردم را برای رای دادن طلب کردن، جز تکثیر اشکال و استمرار بن‌بست‌های فعلی و به مضحکه کشیدن دموکراسی نتیجه‌ای نخواهد داشت.

انتخابات بیش از آن‌که نهادِ مشروعیت‌بخش به یک نظامِ سیاسی باشد نهاد اِعمال حقِّ حاکمیتِ مردم بدون هرگونه قیّم‌مابی و بنده‌پروری است.

گاهی احساس می‌‌شود مشارکت در چنین انتخاباتی بیش از پیگیری مطالبات واقعی جامعه، راهی برای جلب رضایت و اعتماد متصدیان ازلی و ابدی حکومت است که البته فرصتی هم برای برخی افراد بی‌قدر و صلاحیت فراهم می‌کند تا در مقام تصمیم‌گیرندگان سیاسی و اجتماعی بنشینند و اگر احیاناً در این بین انسان شجاع و پاکی نظیر مهدی حاجتی نیز گوشه کوچکی را اشغال کرد با وقاحت او را راهی زندان می‌کنند.

جایی خواندم که از همان ابتدا مخالف رای به آقای روحانی بودید، یعنی از انتخابات سال ۱۳۹۲. دلایل شما چه بود و چرا این صدا شنیده نشد؟ اساسا آن زمان آیا اصلاح‌طلبان راه دیگری داشتند؟

بله، سال ۹۲ بحث وسیعی داخل زندان در مورد شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مطرح بود. به نظرم کم نبودند کسانی که مخالف شرکت بودند. حتماً به خاطر دارید که مثلاً سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مخالف بود و بهزاد نبوی برخلاف برخی زندانیان که از خانواده‌هایشان درخواست شناسنامه کردند و در زندان رای دادند، در آن انتخابات مشارکتی نکرد (البته وی در بند ۳۵۰ نبود و طول مدت حبسش را در بند دوالف سازمان اطلاعات سپاه سپری کرد).

بیشتر بخوانید:

اصلاحات از درون؛ گفت‌وگو با بهمن احمدی‌امویی

همان‌طور که گفتم ما در زندان بحث انتخابات را کاملاً دنبال می‌کردیم و در همان روزها محسن امین‌زاده از مرخصی آمد و گفت که فضای جامعه بسیار مثبت است، ولی تا آنجا که یادم می‌آید او هم به پیروزی روحانی چندان امیدوار نبود زیرا اعتماد کمی به برگزاری سالم انتخابات وجود داشت. حتی امین‌زاده که کلّاً ذهن سازمان‌ده دارد یک نظرسنجی در اتاق ۷ (که اغلب چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب در آن بودند) انجام داد که برخی از دیگر زندانیان سبز هم در آن مشارکت کردند و به نظرم بجز منصور نقی‌پور که از جوان‌ترین هم‌اتاقی‌های ما بود، هیچ‌کس دیگری پیروزی روحانی را پیش‌بینی نکرد.

البته از داخل زندان هیچ موضعی در مخالفت با شرکت در انتخابات [سال ۹۲] گرفته نشد و قرار هم نبود به قول معروف چوبی لای چرخ فعّالان آن انتخابات گذاشته شود.

البته از داخل زندان هیچ موضعی در مخالفت با شرکت در انتخابات گرفته نشد و قرار هم نبود به قول معروف چوبی لای چرخ فعّالان آن انتخابات گذاشته شود. اما این که پرسیده‌اید آیا راه دیگری برای اصلاح‌طلبان وجود داشت یا خیر، پاسخ مفصّلی دارد که من سعی می‌کنم به اختصار جواب بدهم. در طول دوران زندان سال‌های پس از ۸۸ علی‌رغم اشتراک عملی که اصلاح‌طلب‌ها و سبزها – با همه شاخه‌ها و گرایش‌هایی که بود – با یکدیگر داشتند، درباره چگونگی راهبرد آینده دو دیدگاه کلّی وجود داشت. یک دیدگاه اعتقاد داشت علی‌رغم همه مشکلات و ناروایی‌های موجود باید باز هم به همان مشی اصلاح‌طلبی دوم خردادی ادامه بدهیم که از تبعات این مشی طبعاً گفت‌وگو با حاکمیت و جلب اعتماد بیشترِ آن بود؛ و یک دیدگاه سال ۸۸ را نقطه‌ای تعیین‌کننده می‌دانست که ضرورت داشت استراتژی جدیدی به تناسب جنبش سبز خلق و پیگیری شود. واضح است که با توجه به جایگاه آقای خاتمی و اطرافیان او، آن نگاه اول در فضای سیاسی اصلاح‌طلب‌ها غلبه پیدا کرد و راه‌حل دوم که به نظر رادیکال‌تر و معطوف به مقاومت بیشتر بود در اقلیّت ماند.

Immagine correlata

آن غلبه نگاه اول را شاید بتوان دلیل حذف جنبش سبز و سبزها دانست. آیا کلید حصر رهبران جنبش سبز نیز همین‌جا نیست؟ به نوعی همین رویکرد، ادامه حصر را ممکن ساخته است.

ممکن است ناخواسته یکی از نتایج تَبَعی این رویکردِ مداراجویانه ادامه حصر باشد، ولی به راستی می‌دانیم که‌ جریان کلّیِ اصلاحات، منتقد ادامه‌ی حصر است. در عین حال تردیدی وجود ندارد – و این در برخی اظهارنظرهای صریح گروهی از اصلاح‌طلبان هم دیده می‌شود – که موضعِ مسلط و غالب، عدول از جنبش سبز و بازگشت به پیش‌ از ۸۸ است.

حالا فکر می‌کنید صدای شما شنونده بیشتری دارد؟ یا بگذارید سئوال را به‌گونه دیگری مطرح کنیم با ارائه یک زمینه کلی‌تر. همین هم‌قلم شدن شما با چهره‌ای مانند آقای قدیانی و استقبال سبزها و بخش‌هایی از هواداران اصلاح‌طلبان از آن می‌تواند حاوی نشانه‌هایی باشد. آیا طیف چپ جریان اصلاحات عرصه را امروز برای حضور خود وسیع‌تر می‌داند؟

به هر حال تجربه‌ی چند سال اخیر به نظرم نشان داد که ارزیابی‌های ما نادرست نبود. بد نیست اینجا یادآور شوم که سال گذشته یکی از دوستان بسیار فعّالِ ما در زندان می‌گفت در آن ایّام تصور می‌کرده‌است که ما به اصطلاح زیادی رادیکال شده‌ایم و‌ چپروی می‌کنیم اما الان دیگر با ما هم‌نظر شده‌است. ولی شاید این بیشتر از جنبه‌ی نظری باشد زیرا این طیفِ به قولِ شما ‌چپ، سازمان و تشکیلات درخوری ندارد و برخی جوانانی که به آن گرایش نشان دادند هم بلافاصله با عکس‌العمل دستگاه امنیتی و قضایی مواجه شدند.
اما این نکته را می‌پذیرم که گفتید این گرایش‌ها «می‌تواند حاوی نشانه‌هایی باشد».

بحث را از موضع اقتصادی و طبقاتی پی بگیریم. انتقاد بزرگ و همیشگی از اصلاح‌طلبان و دولت‌های نزدیک به آنان، بی‌توجهی به اقشار فرودست بوده تا جایی که حتی کسی مثل آقای قالیباف تلاش کرد در انتخابات ۱۳۹۶ از آن استفاده کند. شما در یکی از مصاحبه‌هایتان می‌گویید که امروز شکاف اصلاح‌طلبان و این اقشار عمیق‌تر شده. مشکل از کجاست؟ همه آن سازندگی‌هایی که به آقای هاشمی رفسنجانی نسبت می‌دادند، همه آن توسعه اقتصادی در دولت‌های خاتمی آیا سراب بوده یا پایه اشتباه گذاشته شده؟

آمارهای رسمی ظاهراً نشان می‌دهد در دوره آقای خاتمی تا حدی شکاف‌های طبقاتی تعدیل شد و به‌ویژه کلیّت طبقه متوسط از زیر آن فشار خرد کننده‌ی دوران سازندگی بیرون آمد. اما این نکته هم قابل انکار نیست که جریان رسمیِ اصلاح‌طلبی نمی‌تواند خود را به طور کامل از الیتِ قدرت و ثروتِ جمهوری اسلامی و به عنوان بخشی از بلوک قدرت منفک کند هر چند افراد پاکدست و خارج از مدار قدرت هم در میان آنها فراوانند. اما اگر آن‌طور که شما می‌گویید بخواهیم این بحث را از موضع طبقاتی دنبال کنیم، گروه‌های فرودست مطلقاً فاقد هر نوع صدا و ‌نمایندگی در ساخت قدرت ایران هستند.

این نکته هم قابل انکار نیست که جریان رسمیِ اصلاح‌طلبی نمی‌تواند خود را به طور کامل از الیتِ قدرت و ثروتِ جمهوری اسلامی و به عنوان بخشی از بلوک قدرت منفک کند هر چند افراد پاکدست و خارج از مدار قدرت هم در میان آنها فراوانند.

بخشی از جناح راست اما هنوز به همان شیوه‌ی کلاهبردارانه و تهوع‌آوری که یک گروه تازه به دوران رسیده و حریص از سال ۸۴ به دروغ خود را نماینده‌ی محرومان جلوه می‌داد امید بسته‌است تا با وعده‌های پوشالی به‌طور موقت گروه‌های حاشیه‌نشین را در اطراف خود بسیج کند و رویای گونه‌ای از دوران طلاییِ شبه فاشیسم را درسر می‌پرورد. اما سیستم ‌موجود با قلّت منابع و نیز اتلاف وحشتناک منابع و انحصار قدرت، فاقد صلاحیت حل مشکلات طبقات محرومی است که هر روز بر تعدادشان افزوده می‌شود.

فرض بگیریم که سال ۱۳۸۸ آن فاجعه رخ نمی‌داد و میرحسین موسوی کابینه را تشکیل می‌داد. سیاست‌های اقتصادی او در جامعه‌ای که آن زمان به مصرف‌گرایی خو کرده بود، چقدر جواب می‌داد؟ خاصه از این جهت می‌پرسم که چهره‌های شاخص جریان ملی – مذهبی نظیر آقای عزت الله سحابی از او حمایت کردند و به‌ویژه بر کارنامه اقتصادی او تاکید داشتند تا مواضع سیاسی. حتی آقای سحابی تا جایی پیش می‌رود که می‌گوید موسوی روند توسعه سیاسی را آرام‌تر دنبال می‌کند و این برای کشور بهتر است.

بله، مرحوم ‌مهندس سحابی همیشه به ضرورت توسعه‌ی اقتصادی به عنوان پشتوانه و تضمین کننده‌ی توسعه‌ی سیاسی باور داشتند و در بحث توسعه‌ی متوازن معتقد بودند باید میان شتاب این دو حوزه، پیوستگی و تناسب وجود داشته باشد. تا آنجا که به خاطر دارم میرحسین نیز برای آن که بتواند برنامه‌های اقتصادی خود را پیش ببرد تلاش داشت تا تعامل درست و فعّالی با ساخت مسلط قدرت در ایران داشته باشد.

در جریانِ جنبش سبز میرحسین رهبریِ گونه‌ای از جنگ طبقاتی را برعهده داشت که هیچ‌کس از پیش به آن نیندیشیده بود و مشخص شد که مساله بسیار فراتر از جابجایی‌های بوروکراتیک در مناصب رسمی است.

او به درستی بحران پیش‌رو را تشخیص داده بود و می‌دانست با پتانسیل عظیمِ اجتماعیِ حامی خود خواهد توانست حداقل بخشی از بحران‌ها را تعدیل کند، چنان‌که در دوران آقای خاتمی هم تا حدی این اتفاق افتاد. تصور من این است که میرحسین ریشه‌ی آن مصرف‌زدگی را که به آن اشاره می‌کنید بیش از هر چیز در طبقه‌ی رانتیِ حاکم می‌دید و اساساً همین یکی از مهم‌ترین عللِ مخالفتِ با او و به کار افتادن آن ماشینِ پیچیده‌ی سرکوب بود. خود وی نیز در یکی از مواضعش به رابطه‌ی میان منافعِ عظیمِ این طبقه‌ی رانتی و انحصار و سرکوب سیاسی اشاره کرد. بنابراین شاید بتوانیم بگوییم که در جریانِ جنبش سبز میرحسین رهبریِ گونه‌ای از جنگ طبقاتی را برعهده داشت که هیچ‌کس از پیش به آن نیندیشیده بود و مشخص شد که مساله بسیار فراتر از جابجایی‌های بوروکراتیک در مناصب رسمی است.

جالب است که می‌گویید میرحسین رهبری گونه‌ای از جنگ طبقاتی را بر عهده داشت، چرا که برخی تحلیل‌‌گران، جنبش سبز را جنبش طبقه متوسط دانسته‌اند. گمان کنید در آن جنبش همراه آزادی، خواست نان و کار هم مطرح بود؟

هرچند جنبش سبز جنبش طبقه متوسط بود، اما خواسته‌های دموکراتیکِ آن عملاً بسیار فراتر و عمیق‌تر از محدوده‌ی طبقه‌ی متوسط شهری گسترش می‌یافت و هرچه پیش ‌می‌رفت با بورژوازیِ نفتی – نظامی تضاد حادتری پیدا می‌کرد. ضمن این که تنوعِ قشربندی‌های اجتماعی در طبقه‌ی متوسط، مطالبات بسیار متنوعی را در درون خود نمایندگی می‌کند که از یک دموکراسیِ لیبرال تا یک دموکراسیِ اجتماعی را به طور همه جانبه پوشش می‌دهد. این است که جنبش‌های طبقه متوسط همیشه از استعداد ایجاد ائتلاف‌های طبقاتی وسیع در اطراف خود برخوردارند.

دی ماه ۱۳۹۶ در اعتراضات شعار داده شد که کار اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان تمام است. شما چه فکری می‌کنید؟ اصول‌گرایان که کماکان قدرت را در دست دارند، اما آیا کار اصلاح‌طلبان واقعا تمام است؟ پیش‌بینی شما از موقعیت آنها با توجه به انتخابات امسال و انتخابات ریاست جمهوری آینده چیست؟

خب آن شعار، بیانی هشدار دهنده بود که به وضوح بوی ناامیدیِ طبقاتِ فرودست را از اصلاح امور می‌داد. اما شکل نظام قدرت در ایران همچنان همان است که پیش ‌از دی ماه ۹۶ بود، یعنی بلوک قدرتی در جمهوری‌اسلامی وجود دارد که بخش ضعیف‌تر آن را با عنوان سیاسی یا ایدئولوژیک اصلاح طلب می‌شناسیم و بخش قدرتمندتر همان جناح راست است که بر خود عنوان ایدئولوژیک و بی‌مسمّای اصولگرا را گذاشته‌است. پایگاه طبقاتی و منابع اقتصادی هر یک را باید به درستی تشخیص داد تا تصویر درستی از طبقه حاکم ایران و بورژوازی جمهوری ‌اسلامی به دست بیاوریم.

بر اساس چشم‌اندازهای فعلی نمی‌توان کار هیچ ‌یک از این دو جناح را پایان یافته تلقّی کرد اما من هم مانند بسیاری امید زیادی به توفیق اصلاح‌طلب‌ها در انتخابات پیش‌رو ندارم.

برخی کارهای مقدماتی در این زمینه انجام شده‌است که البته کافی نیست. به هرحال بر اساس چشم‌اندازهای فعلی نمی‌توان کار هیچ ‌یک از این دو جناح را پایان یافته تلقّی کرد اما من هم مانند بسیاری امید زیادی به توفیق اصلاح‌طلب‌ها در انتخابات پیش‌رو ندارم. البته در یک آینده فرضی و فعلاً خیالپردازانه، اگر فردی نظیر آقای خاتمی امکان حضور پیدا می‌کرد کلّ قواعد بازی دگرگون می‌شد ولی می‌دانیم که چنین فرصت‌هایی پیش نخواهد آمد.

Risultati immagini per ‫دی ماه ۱۳۹۶ اصلاح‌طلبان و اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا‬‎

فکر می‌کنید آقای خاتمی هنوز همان وزن و اعتبار را در اجتماع دارد و می‌تواند همچنان تاثیرگذار باشد آن هم بعد از این همه ناامیدی از دولت‌های آقای روحانی؟

وزن و اعتبار یک چهره‌ی سیاسی بویژه در جامعه‌ی پرحادثه‌ای نظیر ایران پیوسته دست‌خوش فراز و فرود است. با وجود این تصور می‌کنم آقای خاتمی همچنان از وزن تعیین‌کننده‌ای برخوردار است و اصولاً حضور او موج اجتماعیِ روشن و واضحی ایجاد می‌کند. اگر غیر از این بود، این همه فشار و سخت‌گیری نسبت به او معنایی نداشت.

شاید پس از دوران جنگ با عراق، هیچ وقت این چنین بحران‌های داخلی ایران با بحران روابط خارجی گره نخورده بود. از طرفی این واقعیت هم غیرقابل کتمان نیست که بخش بزرگی از بحران روابط خارجی ما را دولت اسرائیل رقم می‌زند. حال آن که اصلاح‌طلبان و حتی ملی – مذهبی‌ها همیشه در برابر اسرائیل آشتی‌ناپذیر بوده‌اند و صرفا راه چاره را در آشتی با آمریکا و غرب دانسته‌اند. اما سرانجام چه؟

اسراییل پیوسته در باد منازعات بین‌المللی برنامه‌های خود را پیش می‌برد. از سوی دیگر، امروز کسی تردید ندارد که صهیونیسم پدیده‌ای محدود در اسراییل نیست، بلکه شبکه‌ی بین‌المللی نیرومندی است که به لابی‌های پیچیده، قدرت رسانه‌ای وسیع و سرمایه‌های جهانی اتّکا دارد و تکاپوهای امنیتی آن در هر جا که لازم ببیند دیده می‌شود. با وجود این ایران برای حل مسائل بین‌المللی خود نیازی به اسراییل ندارد. البته این نکته‌ی درستی است که فشارهای آمریکا در دوره‌ی ترامپ برای مهار استراتژی منطقه‌ایِ جمهوری اسلامی، عمدتاً در چهارچوب منافع اسراییل و عربستان است امّا به طور کلّی ایران به عنوان یک بازیگر موثر بین‌المللی، به قدر کافی از امتیازات لازم برای انجام هر سطح از گفت‌وگوی بین‌المللی برخوردار است و نیازی به جلب رضایت اسراییل ندارد.

موقعیت و وزن جریان‌های سیاسی خارج از کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به نظرنمی‌آید جریان‌های خارج از کشور عمدتاً برای خود وزن تعیین‌کننده‌ای قائل باشند. افراد یا گروه‌های خارج از ایران اغلب اذعان دارند که ریشه‌ی اصلی تحولات در داخل است و کمتر دیده‌ام ادعای تاثیرگذاری مستقیم داشته باشند. اما متقابلاً رسانه‌های فارسی زبان نفوذ قابل توجهی داشته‌اند و وجود پارازیت‌ها که در دوره‌ای بسیار شدید بود همین را اثبات می‌کند.

گروه‌هایی در خارج از کشور تصور می‌کنند با صِرف برشمردن بحران‌های عمیقی که جمهوری اسلامی با آن درگیر است می‌توان سرنگونی آن را هم بلافاصله نتیجه گرفت. این گونه تحلیل‌ها و نتیجه‌گیری‌ها شتابزده و غیرعلمی هستند.

برخی چهره‌های شاخص سیاسیِ بیرون از ایران در مصاحبه با این رسانه‌ها، وقتی در مقابل این سوال قرار می‌گیرند که چه برنامه‌ای برای تحققِ تحوّلِ مد نظرشان دارند، پاسخ می‌دهند این وظیفه‌ای است که مردمِ ایران باید به انجام برسانند. معنی واضحِ این حرف این است که کسی یا کسانی به انتظار نشسته‌اند تا مردم حرکتی به پا کنند و آنها را به رهبری برگزینند ولی خود ‌آنها فاقد سازمان یا فیزیک مشخص و قابل اشاره هستند. گروه‌هایی در خارج از کشور تصور می‌کنند با صِرف برشمردن بحران‌های عمیقی که جمهوری اسلامی با آن درگیر است می‌توان سرنگونی آن را هم بلافاصله نتیجه گرفت. این گونه تحلیل‌ها و نتیجه‌گیری‌ها شتابزده و غیرعلمی هستند.

حالا برشمردن این بحران‌ها کارگشا هست یا به آن بیشتر دامن می‌زند مثلا با فرسوده ساختن بیشتر سرمایه اجتماعی؟

به هر حال بحران‌های موجود اکنون حضور عینی و ملموسی در زندگی روزمرّه ایرانیان پیدا کرده‌است و هیچ جریانی نمی‌تواند در ارزیابی‌ها و برنامه‌ریزی‌های آینده، آنها را نادیده بگیرد. به نظر می‌رسد تقریباً هیچ حوزه‌ای از زندگیِ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ایران وجود ندارد که نتوان عامل بحران را در آن تحلیل کرد. به عبارت دیگر ترسیم هر چشم‌اندازی از آینده بر روی تحلیل همین بحران‌ها استوار خواهد بود.

در نهایت بگذارید یک بار دیگر شفاف این را بپرسیم که تفاوت اساسی راهکارهای مطرح‌شده از طرف شما و چهره‌هایی مانند آقای قدیانی با دیگر اصلاح‌طلبان چیست؟

آنچه آقای قدیانی و شاید خیلی‌های دیگر از جمله من می‌گوییم به طور خلاصه تاکید بر این نکته‌‌ی احتمالاً اکنون بدیهی است که نهاد انتخابات در جمهوری اسلامی، ضعیف و بعضاً ناپایدار و فاقد ظرفیت لازم برای انجام تغییرات اساسی است و بنابراین نمی‌توان همه‌ی بار اصلاحات را بر روی این نهاد سوار کرد.

برخلاف جریان اصلیِ اصلاح‌طلبی که حداکثر، تعهد اخلاقی به قربانیانِ جنبش دارد، ما بیش از آن، گونه‌ای پایبندی استراتژیک به شیوه و محتوای جنبش سبز داریم.

همان‌طور که قبلاً گفتم ما از جنبش ٨٨ چشم‌اندازهای یک راه حل را ردیابی می‌کنیم و برخلاف جریان اصلیِ اصلاح‌طلبی که حداکثر، تعهد اخلاقی به قربانیانِ جنبش دارد، ما بیش از آن، گونه‌ای پایبندی استراتژیک به شیوه و محتوای جنبش سبز داریم. آنها به صراحت شعار بازگشت به پیش ‌از ٨٨ را مطرح می‌کنند که حاصلش همین بن‌بست کنونی و در مقایسه با خرداد ۷۶ به مراتب عقب‌تر و صدها بار هم محافظه‌کارتر است. این همان اصلاحات بوروکراتیک، جاسنگین و منفعت‌طلب است که تنها یاد گرفته‌است برای قربانیان پیشواسالاری و استیلای بیرحمانه‌ی موجود آه بکشد، آن هم پنهانی چرا که شاید شِکوه و شکایتِ آشکار کردن، هزینه‌ای به بار آورد.

زندگی اصیل در مقابل زندگی غیر اصیل و عاریتی

$
0
0

با عرض سلام محضر خانم‌ها و آقایان و ابراز خوشحالی از حضور در این جمع. موضوع بحث، زندگی اصیل با توجه به قطعاتی از نهج‌البلاغه و قطعاتی از تأملات مارکوس اورلیوس فیلسوف رواقی است. برای پرداختن به این بحث، الزامی است که ابتدا به این مسئله بپردازم که چرا مکتب رواقی از نیمه دوم قرن بیستم به این‌طرف، این‌چنین مورد اقبال مجدد در جهان قرار گرفته است؛ زیرا با نپرداختن بدان، این اشکال مطرح است که اولویت توجه به مارکوس اورلیوس نسبت به دیگر فرزانگان چیست؟ برای بیان این مسئله به چند نکته می‌پردازم.

نکته اول این‌که واقعیت امر این است که در دنیای سنت و قبل از مدرنیته و مدرنیزم، اکثریت و عموم انسان‌ها دیدگاه دینی و مذهبی داشتند و دین و مذهب برای آن‌ها سه کارکرد داشت: کارکرد اول ادیان و مذاهب، نقشه بودن است؛ درواقع ادیان طرح و نقشه‌ای کلی از جهان هستی را به انسان‌ها نشان می‌دادند که شامل همه چیز می‌شد و به همه موجودات، همه زمان‌ها، عوالم طبیعت و ماوراءطبیعت نیز پرداخته شده بود و ادیان، کارآیی نقشه را برای انسان‌ها داشتند. کارآیی دوم ادیان این بود که کتاب قانون تلقی می‌شدند و باید و نبایدها را برای انسان‌ها مشخص می‌کردند. ادیان می‌گفتند چه اموری باید انجام شود و از چه اموری باید پرهیز شود، چه کارهایی پاداش و چه کارهایی کیفر دارند و افراد چگونه باید ارتباطات خود را با خود، خدا، دیگر انسان‌ها و طبیعت تنظیم کنند. کار سومی که ادیان انجام می‌دادند ارائه نسخه و راه‌حل برای بیماری‌های روحی، روانی و ذهنی آدمیان بود که آنان را راهنمایی می‌کردند تا با چه روش و طریقی به درمان روح خود بپردازند؛ اگرچه برخی از آدمیان درمان بیماری‌های جسمی خود را نیز از ادیان طلب می‌کردند اما بیشتر انسان‌ها در رجوع به دین به ‌دنبال درمان بیماری‌های روحی و درونی خود بودند. ادیان به نسبت تأکیدی که بر هر یک از جنبه‌های ذکر شده داشتند، با یکدیگر متفاوت بودند و برخی ادیان بیشتر جنبه نقشه و برخی بر جنبه نسخه و برخی بر کارآیی قانون بودن تأکید داشتند؛ اما با این تفاوت، تمام ادیان به‌طورکلی سه کارکرد بیان شده را داشتند و انسان‌ها در گذشته زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسیِ خود را با رجوع به ادیان و مذاهب و متولیان آن‌ها تدبیر و مدیریت می‌کردند. این سبک زندگی برای قرن‌ها در میان مردم رایج بود؛ اما از آغاز مدرنیته به بعد، آهسته‌آهسته ادیان احتشام و حجیت خود را در اذهان و نفوس آدمیان از دست دادند. ابتدا این داستان در اروپا آغاز شد و بعد به قاره آمریکا کشیده شد و بعد به شرق دور منتقل شد و به موازات گسترش تمدن و فرهنگ غرب در تمامی جهان، اعتبار ادیان و مذاهب و نفوذ آن‌ها در نزد مردم، زیر سؤال رفت. در گذشته علی‌رغم این‌که انسان‌ها می‌توانستند خود را تحت عنوان یک دین خاص تعریف کنند و به صورت کلی به آن دین خود التزام نظری و عملی داشتند و آن دین پاسخ‌گوی نیازهای افراد بود؛ اما در ادامه سلسله‌ای از مشکلات نظری و مشکلات عملی برای آدمیان مطرح شد که باعث شد دین قوت و احتشام خود را در نزد مردم از دست بدهد.

نکته دوم این است که در دوران مدرن آرمان‌های اجتماعی در نزد مردم اهمیت فراوانی پیدا کردند؛ درحالی‌که در گذشته و در دوران‌های قبل این اهمیت را نداشتند. به معنای دقیق‌تر کم‌کم مردم، نیازمند جامعه‌ای شدند که در آن نظم، امنیت، رفاه، عدالت و آزادی و صلح با دیگر کشورها داشته باشد. این شش آرمان اجتماعی در دروان ماقبل مدرن هرگز به این درجه از ضرورت و نیاز مطرح نبود و رژیم‌های سیاسی و دولت‌ها در گذشته متکفل تحقق این آرمان‌ها نبودند و وظایف دولت‌ها محدود به تأمین امنیت در برابر آشوب‌های داخلی و بیگانگان خارجی و دریافت خراج بود. در دوران مدرن است که دولت‌ها تمام شئون اجتماعی ازجمله آموزش و پرورش، بهداشت، فرهنگ و… را عهده‌دار شدند و به اقتضای آن از دولت‌ها انتظار می‌رود که آرمان‌های اجتماعی را در جامعه تحقق ببخشند. پیرو این مطالبات، دیدگاه‌های مختلف  و مکاتب مختلف سیاسیِ بسیاری شکل گرفتند که در پی تحقق دولت مطلوب بودند که بتوانند به این آرمان‌ها جامعه عمل بپوشانند؛ اما واقعیت امر این است که هیچ‌کدام از این مکتب‌ها نتوانستند بر کرسی قبول همه انسان‌ها بنشینند و با قدرت و استدلال یا حداقل مشکل‌گشایی عملی، سایر مکاتب را کنار نهند و بتوانند جامعه‌ای با آرمان‌های شش‌گانه نظم، امنیت، رفاه، عدالت، آزادی و صلح را تحقق ببخشند.

نکته سوم که بدان می‌پردازم این است که در دوران مدرن نوعی فردگرایی (individualism) ظهور کرد؛ فردگرایی بدان معنا که هر فردِ انسان را باید به خود وانهاد و تا زمانی که سبک زندگی او اسباب درد و رنج دیگران نمی‌شود، می‌تواند با اسلوب و روش خود زندگی کند. درواقع بر اساس فردگرایی نمی‌توان اسلوب و سبک زندگی یکسانی را برای همه تزریق کرد و انسان‌ها آزاد هستند خودشان سبک و سیاق زندگی خود را انتخاب کنند، هرچند اسلوب زندگی‌شان متفاوت با دیگران باشد و حد این آزادی عدم تعرض به حقوق دیگران است. بر اساس این رویکرد دولت‌ها نمی-توانند همه افراد را به سمت یک سبک زندگی مشترک و شبیه سوق دهند؛ بلکه باید فردیت‌ها را به رسمیت بشناسند و فقط از طریق اعمال قانون می‌توانند و باید مانع از اصطکاک افراد و تعرض شهروندان به یکدیگر شوند؛ بنابراین افراد آزاد هستند که خود، سبک زندگی خود را انتخاب کنند و خود را محق و در مقام بالاتر موظف بدانند که با رجوع به عقل و نیازها و خواسته‌های خود، اسلوب و سبک زندگی خود را تحقق ببخشند و دولت‌ها باید پاسدار آزادی افراد باشند. فردگرایی دنیا را به لحاظ سبک زندگی متکثر و متنوع می‌کند و برخلاف گذشته که سبک‌های زندگی تقریباً هشت نوع و مبتنی بر انتخاب‌های جمعی بوده است مانند سبک زندگی اسلامی، هندویی، بودائی، مسیحی و… امروزه سبک‌های زندگی فردی شده است و افراد اختلافات و نه دشمنی، در سبک زندگی با یکدیگر دارند و گویی سوق دادن دیگران به یک نوع زندگی درست و فضیلت‌آمیزِ مشخص، منسوخ شده است.

نکته چهارم در باب دنیای مدرن این است که هر چه به لحاظ زمانی به عصر خود نزدیک‌تر شد مجال نظری انسان‌ها وسیع و مجال عملی تنگ‌تر شد. در گذشته انسان‌ها از سبک زندگی‌های دیگران در سرتاسر جهان آگاه نبودند، به دین خود متدین بودند و نمی‌دانستند ادیان دیگری هم در جهان حضور دارد و کسانی بر اساس آن دین زیست می‌کنند، از رژیم‌های سیاسی سایر کشورها اطلاع چندانی نداشتند، لذا به لحاظ نظری افق نگاه آن‌ها محدود به زندگی خود بود و با خوبی و بدی‌های آن گذران می‌کردند و نسبت به آن رضایت‌مندی داشتند و چون در مقام نظر از دیگران غافل بودند درنتیجه دچار مقایسه نمی‌شدند و امور خود را با دیگران مقایسه نمی‌کردند؛ اما در روزگار مدرن همراه با گسترش وسایل ارتباطات و رسانه‌ها، انسان‌ها در عین‌حال‌که در جهان خود زندگی می‌کنند از جهان‌های دیگر نیز آگاه هستند، به دین خود متدین هستند اما ادیان دیگر را نیز می‌شناسند و می‌دانند که جدای از رژیم سیاسی خود، مکاتب سیاسی دیگری نیز در جهان وجود دارد و همچنین در سایر حوزه‌ها نیز افق نظری پیش‌روی انسان بسیار وسیع شده و این وسعت نظر سبب شده تا مجال مقایسه فراهم شود و انسان‌ها مدام به مقایسه سبک زندگی خود، دین خود، فرهنگ خود، دولت خود و….. با سایر افراد بشر دست بزنند و تنوع و تکثر اتفاق افتاده است که هرکدام انسان را به انتخاب دعوت می-کند. درنتیجه این وسعت نظر، در مقام عمل انسان‌ها دچار تنگنا شدند؛ زیرا از یک سو انتخاب‌ها گسترده شد و انتخاب دشوار شد و از سوی دیگر زندگی انسان‌ها به هم وصل شد و زندگی‌ها از یکدیگر متأثر شد؛ بنابراین انتخاب‌ها و عملکردهای هر فرد، دیگر جریانی مربوط به خود آن فرد نبود؛ بلکه بر روی دیگران نیز تأثیرگذار بود و دیگر انسان‌ها نمی‌توانند به عملکردهای خود و پیامدهای آن بی‌توجه باشند؛ زیرا دیگران بدان واکنش نشان می‌دهند. بنابراین دانایی انسان افزون شد درحالی‌که توانایی‌های انسان کمتر و کمتر شد. مجموعه این عوامل بشر را در وضع حیرتی قرار داده است که انسان در مقام انتخاب سبک زندگی، دین، دولت و… متحیر و سرگشته شده است و نوعی بلاتکلیفی عملی در جهان ایجاد شده است؛ بنابراین در ساحت نظر در انتخاب سبک زندگی متحیر است و در ساحت عمل هر نوع زندگی را که انتخاب کند بر روی دیگر انسان‌ها نیز تأثیر دارد. آهسته‌آهسته این حیرت بشر را بدان‌جا رساند که تصمیم گرفت قیل و قال‌ها را رها کند و به مسلمات زندگی خود بپردازد و بر مبنای آن‌ها زندگی کند و درواقع انسان به سوی زندگی خلاصه‌تر شده و معطوفِ به خود، روی آورد. باید توجه کرد که آنچه امروزه برای خود فرد مسلم است متفاوت است با آنچه در گذشته مسلم انگاشته می‌شد؛ مثلاً در گذشته ادیان بیان می‌کردند خدا هست و آخرتی وجود دارد؛ اما الان وجود خدا و آخرت مسلم انگاشته نمی‌شود و یا در باب مختار بودن انسان و نظام اخلاقی جهان و بسیار باورهای دیگر شک و شبه حاصل شده است و جزو مسلمات محسوب نمی‌شوند. یکی از مسلمات برای ما این است که من هر باور و اعتقادی در هر ساحتی داشته باشم عمر محدودی دارم و سال‌های محدودی را در این عالم بسر می‌برم. امر مسلم بعدی این است که هر انسانی در طول عمر محدود خود طالب آرامش و شادی و امید و رضایت‌مندی و معنا در زندگی است. هر انسانی می‌خواهد در طول زندگی خود با خود در آشتی باشد و عمیقاً شاد باشد و اضطراب و غم نداشته باشد و تحقیقات روان‌شناسی نشان داده است که از طریق ثروت و شهرت و قدرت و محبوبیت و علم نمی‌توان به آرامش و شادی و معنا و… دست یافت. از سوی دیگر انسان‌ها متکفل زندگی یکدیگر نیستند و بنابراین انسان در جست‌وجوی راهی است که در عین‌حال‌که زندگی محدود این جهانی را زایل نکند و آن را زائد بر هر زندگی و هر آرمان دیگری نکند؛ زیرا مشخص نیست آرمان‌های دیگر واقعی باشند او را به مطلوبات خود یعنی آرامش و امید و معنا و شادی برساند.

آهسته‌آهسته بعد از جنگ جهانی دوم انسان فهم کرد که می‌تواند بدون این قیل و قال‌ها این زندگی را داشته باشد و به مطلوب خود برسد، در این راستا سه مکتب در عالم توجه بشر را به خود جلب کرد، این مکاتب سرگشتگی انسان را از پیش فهمیده بودند و وعده‌های حداقلی برای تدبیر انسان و زندگی‌اش می‌دادند.

یکی از این مکاتب، مکتب بودیزم خصوصاً شاخه ذن بودیزم است که یکی از شاخه‌های آیین بودا است. البته تعبیر آیین بودا رهزن است و مفهوم دین را به ذهن متبادر می‌کند؛ درحالی‌که به بودا از دو منظر می‌توان نگریست. بودا به‌عنوان بنیان‌گذار یک دین و مذهب مانند سایر بنیان‌گذاران ادیان و مذاهب و منظر دوم دیدن بودای واقعی و نگاه تاریخی به بودا داشتن که بودا به دین و مذهب خاصی نمی‌پرداخت و افراد را به دین خاصی دعوت نمی‌کرد. بودا تنها بنیان‌گذار دین و مذهب است که می‌گفت من شما را به دین خاصی دعوت نمی‌کنم؛ اما اگر پذیرفته‌اید که در زندگی مشکلاتی دارید برای آن‌ها راه‌حل دارم و می‌توانید راهنمایی‌ها و راه‌حل‌های مرا مورد آزمون قرار دهید و اگر نتیجه لازم را نگرفتید آن‌ها را نپذیرید، بودا سخن خود را مافوق همه سخنان نمی‌دانست.

مکتب دوم که در عالم مورد توجه واقع شد مکتب رواقیون است که امروز محل بحث ما است. مکتبی که کم ادعا است و درباره مابعدالطبیعه و ماورالطبیعه سخنانی ندارد و آموزه‌هایش در باب این است که چگونه می‌توان این عمر محدود در این عالم را زیست.

سومین مکتب، مکتب اسپینوزای هلندی، فیلسوف وحدت وجودی است.

من سالهاست که عرض می‌کنم راه‌حل مشکلات ما این است که جمع عقلانیت و معنویت کنیم؛ یعنی نه عقلانیت را به نفع معنویت زایل کنیم مانند تفکر هند قدیم که درنهایت از بین رفت و نه مانند مکتب مدرنیته که صرفاً عقلانی باشیم و حق معنویت را ادا نکنیم. از نظر من بزرگ‌ترین مصداق جمع عقلانیت و معنویت اسپینوزا است و بعد آیین بودا و سومین مکتب رواقیون هستند. هرچند در نگاه جهانیان رواقیون مهم‌ترند؛ اما به نظر من دیدگاه اسپینوزا قابل دفاع‌تر است. در دهه‌های گذشته آرای رواقیون بدین‌صورت مطرح نبود و بیشتر به اندیشه‌های افلاطون و ارسطو و… پرداخته می‌شد اما به دلیل تحولات فراوان معرفتی و عملی که در جهان پیش آمد، امروزه رواقیون بسیار مورد توجه هستند. رواقیون برای زندگی اکنونی و این جهانی ما پیش‌نهادهایی داشتند که اگر بدان‌ها توجه کنیم حتی اگر دنیای دیگری وجود داشته باشد و یا وجود نداشته باشد ما در این زندگی خود ضرر نمی‌کنیم. یکی از کسانی که تحت تأثیر مکتب رواقیون قرار گرفت مارکوس اورلیوس امپراطور رم باستان است و قابل‌تأمل است که کسی با دیدگاه‌های رواقیون، کشوری را در بستری از جنگ و کشت‌وکشتار اداره کند. کتابی که به اسم تأملات یا تفکرات مارکوس اورلیوس است و از مغتنم‌ترین کتاب‌های جهان در این حوزه است کتابی نیست که مارکوس آن‌را برای دیگران نوشته باشد؛ بلکه آن‌را در جهت تذکر و تلنگر به خود نوشته است.

تفکر رواقیون در جهان اسلام هم تأثیرگذار بوده است بدون اینکه نامی از رواقیون برده شود. اشتفان کرنر یکی از بزرگ‌ترین شارحان کانت در مقدمه کتابی که درباره فلسفه کانت نوشته نکته‌ای را ذکر می‌کند که در باب رواقیون صادق است. اشتفان کرنر می‌گوید اگر می‌خواهید بدانید متفکری در جامعه نفوذ کرده است یا نه، باید بررسی کنید که هنگام بیان آراء او، نام او نیز ذکر می‌شود یا نه. مثلاً تا وقتی گفته می‌شود یکی از آراء کانت این است، این نشان‌دهنده این است که آراء کانت در جامعه نفوذ نکرده است؛ اما اگر در برهه‌ای آراء کانت را بدون اشاره به کانت به‌عنوان یک امر واقع بیان کردند، این امر نمایانگر نفوذ کانت در جامعه است. این نفوذ برای رواقیون در جهان اسلام رخ داده است و آرای رواقیون با اندیشه‌های بزرگان اسلام پیوند خورده است. مثلاً وقتی نهج‌البلاغه را مطالعه می‌کنید برخی اندیشه‌های رواقیون را در آن مشاهده می‌کنید؛ البته از این تکرار مطلب لزوماً برنمی‌آید که علی‌ابن‌ابی‌طالب این اندیشه‌ها را از رواقیون اخذ و اقتباس کرده باشد. در باب تکرار اندیشه‌های رواقیون در نهج-البلاغه می‌توان سه احتمال را مطرح کرد:

۱- علی‌ابن‌ابی‌طالب آثار رواقیون را مطالعه کرده باشد و این اندیشه‌ها را از آنان اخذ کرده باشد که این احتمال به لحاظ تاریخی منتفی است؛ زیرا آثار رواقیون تقریباً دو قرن بعد از وفات علی‌ابن‌ابی‌طالب به عربی ترجمه شده است.

۲- اندیشه‌های علی‌ابن‌ابی‌طالب و رواقیون تقارن پیدا کرده است، یعنی علی‌ابن‌ابی‌طالب و رواقیون بی‌اطلاع از اندیشه‌های دیگری، به یک رأی واحد رسیدند.

۳- احتمال سوم این است که افکار رواقیون وارد جهان اسلام شده است و آن‌چنان در متن جامعه پذیرفته شده است که علی‌ابن‌ابی‌طالب نیز آن‌ها را پذیرفته‌اند. پرداختن بیشتر به این احتمالات مربوط به مورخان است و خارج از بحث اصلی ما، لذا از آن عبور می‌کنیم.

نکته‌ای که باید در باب متون مقدس و کتب ادیان و مذاهب بدان اشاره کنم این است که رویکرد سالم نسبت به متون مقدس این است که نباید بدان‌ها به‌عنوان کتب مذهبی پرداخت که محصول یک دین خاص است؛ بلکه باید سخنان کتاب را بررسی کرد و اگر پذیرفتنی بود، آن‌را پذیرفت و اگر با زندگی ناسازگار بود و به درد زندگی نمی‌خورد آن‌را رها کرد. درواقع در باب متون مقدس سه کار می‌توان کرد:

۱- هرگز به متون مقدس جهان بی‌اعتنایی کامل نکنید؛ زیرا متون مقدس نیز بخشی از گنجینه فرهنگ جهانی هستند و همان‌گونه که ما از فرزانگان و عالمان و فیلسوفان و عارفان می‌آموزیم و از اندیشه‌های آن‌ها صرف‌نظر نمی‌کنیم، به اندیشه‌های بنیان‌گذاران ادیان و مذاهب و الهی‌دانان نیز نمی‌توان بی‌توجه بود و اگر به متون مقدس بی‌توجهی کنیم خود را مغبون و محروم کرده‌ایم؛ زیرا می‌توان از آن‌ها نیز آموخت و متون مقدس در خزائن فرهنگی بشر نیز سهیم بوده‌اند.

۲- گمان نکنیم تمام حق‌ها و هر آن‌چه حق محسوب می‌شود در متون مقدس وجود دارد؛ بلکه برخی حق‌ها در یک متن و برخی در متون دیگر هستند و برخی حق‌ها هم در متون مقدس نیستند و در آثار عرفا و علما و فیلسوفان و فرزانگان آمده است.

۳- نکته سوم این‌که نپنداریم که هر چه در متون مقدس بیان شده است حق است، در متون مقدس هم حق هست و هم باطل. اگر در مواجهه با متون مقدس به این سه نکته توجه کنیم شاهد خواهیم بود که حتی اگر به دین خاصی التزام نظری و عملی نداشته باشیم، باز هم می‌توان از آن دین آموخت و در سایه آن آموزه‌ها زندگی خود را بهتر کرد. مثلاً اگر با این دید به نهج‌البلاغه نگاه کنیم به نکات بسیاری برمی‌خوریم که کمک می‌کند تا ما در زندگی به آرامش و معنا و امید برسیم و با خود در صلح باشیم و رضایت‌مندی داشته باشیم. بنابراین ما باید به هر کس که زندگی ما را بهتر می-کند رجوع کنیم و همچنان که از عرفا، فرزانگان، فیلسوفان و عالمان می‌آموزیم از متون مقدس نیز بیاموزیم.

اکنون به آموزه‌های مشترک علی‌ابن‌ابی‌طالب و مارکوس اورلویوس می‌پردازم که هر دو تجربه حکومت دارند و راه‌هایی را برای بهتر کردن زندگی پیشنهاد می‌دهند، راه‌هایی که فارغ از اعتقادات دینی، برای زندگی مفید هستند.

اولین آموزه مشترک علی‌بن‌ابی‌طالب و مارکوس این است که هر دو این بزرگواران زندگی آرمانی را زندگی اخلاقی می‌دانند. در باب زندگی آرمانی نظرات متعددی وجود دارد و زندگی آرمانی، زندگی‌ای است که در صورت تحقق آن دیگر هیچ آرزوی برآورده نشده و هیچ کمبودی نمی‌داشتید و هر فرد باید خودش زندگی آرمانی‌اش را تعریف کند و هیچ فیلسوفی نمی‌تواند زندگی آرمانی را برای او تعیین کند. برخی زندگی آرمانی را زندگی خوش تعریف کرده‌اند؛ یعنی زندگی که در آن بیشترین لذت‌ها و کمترین درد و رنج‌ها حاصل شود. برخی دیگر قائل‌اند زندگی آرمانی زندگی است که هم مشتمل بر خوبی باشد و هم خوشی و برخی دیگر شق سومی مطرح می‌کنند که در زندگی آرمانی علاوه بر خوبی و خوشی، پر کارکرد بودن زندگی نیز ضرورت دارد و بنابراین در نگاه آنان زندگی آرمانی زندگی همراه با خوبی و خوشی و کارکرد است.کسانی مثل علی‌ابن‌ابی‌طالب و مارکوس زندگی خوش را به‌عنوان زندگی آرمانی نمی‌پذیرفتند.  ایشان معتقد بودند اگر زندگی‌ای را تجربه کنند که سراسر خوشی و لذت است اما در آن زندگی مرتکب بدی و بی‌اخلاقی نیز می‌شوند، این زندگی برای آنان مطلوب و پذیرفتنی نیست. در نگاه علی‌ابن‌ابی‌طالب و مارکوس زندگی آرمانی زندگی خوش نیست؛ بلکه زندگی خوب و اخلاقی است و اگر زیست کسی به‌گونه‌ای است که تمام حدود و قواعد و ضوابط اخلاقی را رعایت می‌کند این فرد زندگی آرمانی دارد؛ حتی اگر در این زندگی خوشی را تجربه نکند. هر دو این بزرگواران قائل‌اند که اگر ممکن بود که در زندگی علاوه بر خوبی به خوشی هم رسید یعنی هم اخلاقی زندگی کرد و هم بیشترین لذت‌ها و کمترین درد و رنج را برد که البته این مطلوب‌تر است؛ اما ساختار دنیا به گونه‌ای است که این امر حاصل نمی‌شود و دنیا را برای خوشی نساخته‌اند و خوشی بردن در زندگی آمیخته با درد و رنج بسیار است و به بیان علی‌ابن‌ابی‌طالب زندگی این جهانی با بلیه پیچیده شده است. تفاوت علی‌ابن‌ابی‌طالب و مارکوس در زندگی آرمانی این است که مراد مارکوس از اخلاق، اخلاق به معنای خاص کلمه است، اما علی‌ابن‌ابی‌طالب مناسک و شعائر دینی را هم به اخلاق اضافه می‌کردند و می‌گفتند انسان اخلاقی هم ضوابط و قواعد اخلاقی را رعایت می‌کند و هم شعائر و اعمال دینی مانند نماز، روزه، حج. بنابراین این دو بزرگوار انسان را به سمت زندگی اخلاقی تشویق می‌کنند.

دومین نکته مشترک این است که علی‌ابن‌ابی‌طالب و مارکوس معتقدند این جهان، عالم بی‌ثباتی است و در این دنیا قرار و ثبات وجود ندارد؛ بنابراین از امور نمی‌توان انتظار ثبات داشت. درواقع تنها امر ثابت این دنیا، اصل بی‌ثباتی عالم است و ما باید با پذیرفتن این بی‌قراری در دنیا، زندگی خود را مدیریت کنیم و اگر اصل بی‌ثباتی دنیا پذیرفته نشود دیگر نمی‌توان به آرامش و صلح و شادی و طمأنینه رسید. ثبات دادن به امور قرار را از ما می-گیرد و ما را بی‌قرار می‌کند. به تعبیر مولانا:

جمله بی‌قراریت از طلب قرار توست             طالب بی‌قرار شو تا که قرار آیدت

در جهانی که تنها اصل ثابت آن بی‌ثباتی است همه چیز در معرض تغیر و تبدل و تحول و سیلان است و ثباتی وجود ندارد. بنابراین باید خود را برای جهان بی‌ثبات آماده کنیم که با ثبات نداشتن امور، باز هم در درون خود آرامش داشته باشیم و دچار اضطراب و آشفتگی نشویم. مثلاً مارکوس می‌گوید فرزندت را اگر می‌بوسی با خود بگو با این‌که دوستت دارم اما احتمال می‌دهم این آخرین بوسه بر گونه تو باشد؛ یعنی مارکوس پذیرفته است که فرزندش نیز در معرض اصل بی‌ثباتی عالم است و ممکن است او را از دست بدهد و بنابراین اگر این اتفاق افتاد، تمام توان و جان خود را در مواجه با آن از دست نمی‌دهد؛ اما هنگامی که بی‌ثباتی را نپذیرفته باشید در صورت وقوع مرگ فرزند، تعادل و آرامش خود را دست خواهید داد. هر کس که درک کرد که جهان بی‌آرام او را احاطه کرده است در درونش آرامش خواهد داشت و کسی که آن را نفهمد به آرامش نخواهد رسید. این بزرگواران به این نکته توجه داشتند و بیان می‌کردند که توجه به بی‌ثباتی جهان، ثبات در درون به همراه دارد و عدم توجه به آن، سبب بی‌ثباتی می‌شود.

سومین آموزه مشترک این است که علی‌ابن‌ابی‌طالب و  مارکوس می‌گفتند انسان باید در انتخاب و انجام امور فقط عقل و وجدان اخلاقی خود را ملاک قرار دهد و از معیار قرار دادن قضاوت و خوشایند و بدآیند و ذوق و سلیقه مردم بپرهیزد. ایشان معتقد بودند هر آن‌چه را عقل و وجدان اخلاقی حکم بدان می‌کند باید انجام داد و هر آن‌چه را حکم نمی‌کند نباید انجام داد. علی‌ابن‌ابی‌طالب و مارکوس توصیه می‌کردند که نباید تلقین‌پذیر و القاءپذیر بود و از مردم در امور تقلید کرد و نباید دنباله‌رو افکار عمومی بود. اگر عقل و وجدان اخلاقی حکم به انجام امر الف داد نباید به خاطر پسند و ناپسند مردم از انجام امر الف پرهیز کرد یا در جهت پسند مردم امر ب را انجام داد. علی‌ابن‌ابی‌طالب می‌فرمایند اگر تمام عرب و عجم پشت‌به‌پشت هم دهند و در برابر حقی که من می‌گویم بایستند، من احساس وحشت نمی‌کنم؛ یعنی معیار برای من، عقل و وجدان اخلاقی است نه مردم. رواقیون نیز بیان می‌کردند چنان زندگی کن که گویی جهان دو ساکن بیشتر ندارد، تو و خدا. اگر در جهان فقط تو بودی و خدا، چگونه زیست می‌کردی؟ اکنون نیز همان‌گونه زندگی کن. به عبارتی در این رویکرد از ما خواسته می‌شود که مردم را حذف کنیم؛ قابل‌ذکر است مراد از حذف مردم، بی‌توجهی به درد و رنج مردم نیست که این بی‌توجهی، مصداق بی‌اخلاقی است؛ بلکه مراد این است که انسان در ارتباط با مردم باید به وظیفه اخلاقی خود عمل کند درعین‌حال‌که پسند و ناپسند مردم ملاک رفتار او نیست؛ بلکه او به اقتضای عقل و وجدان اخلاقی خود عمل می‌کند. بنابراین این دو بزرگوار توصیه به تبعیت از عقل و وجدان اخلاقی می‌کردند.

منبع: وب‌سایت صدا‌نت

🍃زنده|والیبالیست‌های زیر ۲۱ سال ایران برای اولین بار قهرمان جام جهانی شدند

$
0
0

 

 

 


والیبالیست‌های زیر ۲۱ سال ایران برای اولین بار قهرمان جام جهانی شدند

تیم ملی والیبال جوانان ایران در فینال رقابت‌های قهرمانی جهان ۲۰۱۹ به مصاف ایتالیا رفت و توانست این تیم را با نتیجه سه بر دو پشت سر بگذارد.

در بازی فینال رقابت‌های والیبال قهرمانی جوانان جهان ۲۰۱۹ در بحرین، تیم ملی والیبال جوانان ایران در پنج ست تیم ایتالیا را شکست داد و بر بام جهان ایستاد./ایسنا


ارسال پرونده سه نویسنده به شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر

پرونده‌ سه عضو کانون نویسندگان ایران به شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر فرستاده شد.

کانون نویسندگان ایران خبر داد: «امروز اطلاع یافتیم پرونده‌ی رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین دو عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و کیوان باژن از دبیران قبلی کانون به شعبه‌ی ۳۶ دادگاه تجدید نظر فرستاده شده است.»

این سه نویسنده در اردیبهشت سال جاری در شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه محاکمه و مجموعا به هجده سال زندان محکوم شدند.

اتهام‌ آنها تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور از طریق عضویت در کانون نویسندگان ایران، بیانیه‌های کانون، شرکت در مراسم یادبود مختاری و پوینده و احمد شاملو و تالیف کتاب پنجاه سال کانون نویسندگان ایران اعلام شده است./کانون نویسندگان ایران



رییس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای: شب و روزی بر رهبری نمی‌گذرد که به فکر فقرا نباشد

محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبری جمهوری اسلامی گفت: «شرایط کشور شرایط خاصی است و بسیاری از خانواده‌ها در مضیقه قرار دارند اما متاسفانه برخی ککشان نمی گزد و جنون نمایش ثروت را دارند.»

محمدی گلپایگانی درباره آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبری جمهوری اسلامی، گفته است: «شب و روزی بر رهبری نمی‌گذرد که به فکر فقرا نباشد و همه امکاناتی که در اختیار ایشان است در اقصی نقاط کشور خرج همین افراد می شود.»/خبرگزاری تسنیم



۶۰ درصد دانشگاه‌های پزشکی در تسخیر دانشجویان سهمیه‌ای

حمید اکبری، قائم‌مقام معاون آموزشی وزیر بهداشت٬ خبر از آن داد که بیش از ۶۰ درصد این دانشجویان دانشگاه‌های علوم پزشکی با سهمیه وارد دانشگاه‌ها می‌شوند.

او  از وضعیت سهمیه‌های پذیرش در رشته‌های پزشکی انتقاد کرد و گفت: «وجود سهمیه‌های متعدد برای پذیرش در گروه‌ علوم پزشکی یکی از عوامل چالش برانگیز در نحوه ورود دانشجویان در دانشگاه‌ها به‌ویژه دانشگاه‌های علوم پزشکی است. چرا که بر اساس قانون مجلس ما با موضوع  ۳۰ درصد عدالت آموزشی که مختص رشته‌های گروه علوم پزشکی است، مواجه هستیم و در رشته‌های دیگر این وضعیت وجود ندارد و علاوه بر این میزان ۳۰ درصد نیز سهمیه‌های دیگر شهدا، رزمندگان و ایثارگران و ۵ درصد سهمیه‌ نیز به خانواده‌های آنان تعلق می‌گیرد و متاسفانه این چالش بسیار نگران‌کننده است.»

حمید اکبری با تاکید بر اینکه بیش از ۶۰ درصد دانشجویان رشته‌های علوم پزشکی بر اساس سهمیه وارد دانشگاه می‌شوند، تصریح کرد: «بطور کلی سهمیه آزاد در رشته‌های پزشکی در کشور به زیر  ۴۰ درصد می‌رسد، این وضعیت در سه رشته پر متقاضی علوم پزشکی یعنی دندانپزشکی، داورسازی و پزشکی وجود دارد و بیش از ۶۰ درصد دانشجویان ما در این رشته‌ها نیز بر اساس سهمیه وارد دانشگاه‌ها می‌شوند، بنابراین ما نگران کیفیت آموزش در بین این دانشجویان هستیم.»/ایسنا



سخنگوی قوه قضاییه: بابک زنجانی در زندان است

سخنگوی قوه قضاییه شایعه فرار بابک زنجانی را تکذیب کرد.
در پی انتشار شایعاتی در فضای مجازی مبنی بر فرار بابک زنجانی از زندان اوین، غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه ضمن تکذیب این خبر، گفت که نامبرده در زندان و در اختیار ماموران مربوطه است./ایسنا


آغاز سوخت‌گیری دو کشتی ایران در برزیل

دو کشتی باری ترمه و باوند که حامل بار هستند بعد از دوماه سوخت‌گیری را در آب‌های برزیل آغاز کردند.

یک «منابع آگاه» امروز (شنبه) خبر از آن داد که سوخت‌گیری دو کشتی ایرانی ترمه و باوند به علت تحریم‌های آمریکا و امتناع شرکت دولتی پتروبراس برزیل از سوخت دهی، حدود دو ماه در بندر پاراناگوآ لنگر انداخته بودند، آغاز شده است.

پس از آنکه دادگاهی در برزیل حکم داد که شرکت نفت دولتی این کشور باید به دو کشتی ایرانی معطل مانده در سواحل برزیل سوخت بدهد، ارنستو آرائوجو وزیرخارجه این کشور گفت :« با وجود خطر قرار گرفتن در فهرست تحریم، حکم دادگاه برای سوخت‌رسانی به کشتی‌های ایرانی اجرا می‌شود.»/ایرنا



پاناما مجوز حمل پرچم‌ خود را از ۵۵ نفتکش ایران پس گرفت

از اول سال جاری میلادی پاناما  در ۵۵ مورد مجوز حمل پرچم این  کشور از سوی کشتی‌ها یا نفتکش‌های مرتبط با ایران را پس گرفته است.

پاناما مهمترین کشوری است که نفتکش‌ها و کشتی‌های تجاری از پرچم آن برای حمل‌ونقل دریایی استفاده می‌کنند.
خبرگزاری رویترز روز جمعه ۴ مرداد نوشت از اوایل سال ۲۰۱۹ پاناما در ۵۵ مورد،  توگو در ۳ مورد پرچم و سیرالئون در یک مورد، مجوز حمل پرچم‌های خود را نفتکش‌های ایرانی پس گرفته‌اند.
رویترز علت این امر را فشارهای آمریکا اعلام کرده است. این کشورها نگران سرایت تحریم‌ها از طریق استفاده شرکت‌ها و افراد ایرانی تحت تحریم آمریکا از پرچم‌های خود هستند./دویچه وله

خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

صدور اجازه مشروط برای ورود زنان به ورزشگاه‌ها

$
0
0

زیتون– مازیار ناظمی٬ مدیر کل روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان٬ از صدور اجازه «ورود بانوان به ورزشگاه‌ها» خبر داد.

مدیر کل روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان در حساب کاربری توییترش نوشت که برای زنان در ورزشگاه‌ها «ورودی جدا٬ مکان جدا و خدمات جدا و انتظامات جدا» در نظر گرفته خواهد شد.

او همچنین تاکید کرد که «اجازه ورود زنان به ورزشگاه‌ها» تنها برای «بازی‌های ملی» خواهد بود.

پیشتر رییس فدراسیون جهانی فوتبال خبر از آن داده بود که مصرانه از ایران خواسته امکان حضور زنان در ورزشگاه‌ها در بازی‌های مقدماتی جام جهانی فراهم شود. او از دولت حسن روحانی انتقاد کرد که به وعده‌هایش در این زمینه عمل نکرده است.

جیانی اینفانتینو در این رابطه گفته بود که در یک «نامه فوری» خطاب به مهدی تاج، رییس فدراسیون فوتبال ایران خواستار فراهم کردن شرایط حضور زنان در ورزشگاه‌ها در بازی‌های مقدماتی جام جهانی شد.

خبرگزاری آسوشیتدپرس روز ۳۱ خرداد به نقل از این نامه، که ظاهرا سه روز پیش ارسال شده، گزارش داده که رییس فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) از این که گام‌های اولیه در این مسیر تداوم نداشته ابراز تاسف کرد.

پس از آن فدراسیون جهانی فوتبال، فیفا، اعلام کرده که فدراسیون فوتبال ایران به این نهاد اطلاع داده است که موافق حضور زنان در استادیوم‌های فوتبال است، اما دولت هم باید موافقت خود را در این زمینه اعلام کند.

فیفا به نقل از مهدی تاج، رییس فدراسیون فوتبال ایران، اعلام کرد که این فدراسیون مشکلی با حضور زنان در استادیوم‌ها ندارد و مشغول رایزنی مستقیم با مسعود سلطانی‌فر، وزیر ورزش و جوانان ایران، در این زمینه است.

وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال ایران در پی فشارهای فدراسیون جهانی فوتبال، فیفا، و تلاش‌های فعالان مدنی٬ سال گذشته در چند مسابقه به طور گزینشی شرایط ورود تعدادی از زنان را به ورزشگاه فراهم کردند، اما این اقدام از یک سو با انتقاد تند مقام‌های مذهبی و قضایی جمهوری اسلامی روبرو شد، و از سوی دیگر هیئت حقوق بشر فیفا آن را تبلیغاتی خواند.

جمهوری اسلامی در نزدیک به چهار دهه گذشته ورود زنان به ورزشگاه ها را برای تماشای مسابقات فوتبال مردان ممنوع کرده است. این در حالی است که فیفا در اصول خود هر گونه تبعیض جنسیتی را ممنوع کرده است.

اعتراض به ممنوعیت حضور زنان ایرانی در ورزشگاه‌هایی که مردان مسابقه می‌دهند، از جمله فوتبال، در سال‌های اخیر بارها خبرساز شده و واکنش‌های بین‌المللی بسیاری‌ را به همراه‌ داشته است.


سنگاپور دو شناور حامل گاز مایع ایران را توقیف کرد

$
0
0

زیتون– بهزاد احمدی‌نیا٬ کارشناس حوزه نفت و انرژی٬ خبر داد که شناورهای Sea Dragon و Gas Infinity متعلق به هولدینگ کون لون چین به ترتیب جمعه و چهارشنبه از سوی سنگاپور بازداشت شدند.
دادگاه عالی سنگاپور علت این توقیف ها را زیرپا گذاشتن تحریمها علیه ایران و بارگیری و حمل LPG از ایران ذکر کرده است. براساس برآوردی که بلومبرگ هفته پیش انجام داده بود، حداقل ۵ شناور حمل گاز، ال پی جیِ ایران را بعد از تحریمها به مقصد بارگیری کرده اند.

او در مورد محصول حمل شده توسط این دو شناور توضیح داد که ال پی جی یک محصول جانبی در فرآوری نفت و گاز است که معمولا از نوع پروپان یا متان بوده و سوخت بسیار مرغوب و پاکی محسوب میشود. توقیف این شناورها از سوی سنگاپور خبر از ورود تنشهای تهران-لندن و همینطور اعمال تحریمها و محاصره درآمدی ایران به فاز تازه میدهد. چه اینکه این شناورها حامل فرآورده نفتی بوده اند و نه نفت خام، از سوی دیگر کون لون چین با اعلام قطع همکاری بانک خود با ایران در فروردین ۹۸، تلاش کرده بود رابطه اش را پنهان و خود را از معرکه ایران در مقابل جهان، بیرون بکشد. این شرکت هنوز واکنشی به این خبر نشان نداده است.

پیشتر نیز یک کشتی دیگر ایرانی توسط دولت جبل الطارق توقیف شده بود.

دولت جبل‌الطارق روز پنج‌شنبه، ۱۳ تیرماه، در بیانیه‌ای رسمی از توقیف این ابرنفتکش در آب‌های خود خبر داد و اعلام کرد که «از ایران» عازم سوریه بوده است. جبل‌الطارق تحت حاکمیت بریتانیا اداره می‌شود.

دولت جبل الطارق گفته است شواهد معتبری در اختیار دارد که نشان می‌دهد گریس ۱ محموله نفت خام را به پالایشگاه بانیاس در سوریه منتقل می‌کرده است.

فابیان پیکاردو، وزیر ارشد جبل‌الطارق، هم گفته است که این پالایشگاه نیز مشمول تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه دولت بشار اسد در سوریه است.

چند روز بعد دولت این کشور اعلام کرد که آزمایش‌های صورت‌گرفته دقیقا نشان می‌دهد که محموله این تانکر توقیف‌شده «نفت خام» ایران است.

ایران در واکنش به توقیف این نفت کش ایرانی٬ روز جمعه ۲۸ تیرماه اعلام کرد که یک نفتکش بریتانیایی را در تنگه هرمز توقیف کرده است. کشتی بریتانیایی توسط سپاه پاسداران توقیف شده بود.

پناهیان: برای همراهی با امام زمان، باید نیروهایی برای پولدار شدن و رییس شدن تربیت کنیم

$
0
0

زیتون–  علیرضا پناهیان٬ نایب رییس سابق قرارگاه‌های عمار در تازه‌ترین اظهار نظر خود مدعی شد که برای «همراهی با امام زمان»، باید «نیروهایی برای پولدار شدن و رییس شدن»٬ تربیت شوند.

این روحانی شیعه و «استاد اخلاق»٬ مدعی شد که «اقتصاد مقاومتی وظیفه ما است» و گفت: «این اقتصاد حکمتی در زمینه ظهور دارد، مهدویت صرفا کار اعتقادی نمی‌خواهد آموزش سیاست، اقتصاد و تجارت، به استقلال رساندن در امر اقتصاد از علوم لازم برای حکومت اسلامی است.»

اقتصاد مقاومتی کلیدواژه‌ای است که اولین بار از سوی رهبر جمهوری اسلامی در طول تحریم‌های پیشین آمریکا به کار گرفته شد و پس از آن وارد ادبیات همراهان فکری او شد.

به گزارش فارس،  علیرضا پناهیان پیش از ظهر امروز در همایش دومین اجلاس بین‌المللی فعالان مهدوی با تاکید بر ینکه دشمنان راهی برای نفوذ در دین جز خود دین ندارند، افزود: ب«رای ظهور سفیانی یک جریان چندین ساله وجود داشته و این مسئله برای بعد از ظهور هم وجود دارد.»

او اضافه کرد: «بعد از ظهور ما صاحب قدرت می‌شویم این یعنی چه؟ این قدرت موجود در دنیا از بین نمی‌رود بلکه به دست مذهبی‌ها می‌افتد و یک زمانی متمول شدن فخر یاران امام زمان است و مردم با ثروت زندگی می‌کنند.»

پناهیان ایجاد عدالت را تنها یک درصد ماجرای ظهور دانست و گفت: «اینکه تمام ثروت را در اختیار تو قرار دهند و یک قدم خلاف برنداری این کاری بعد از ظهور است.»

پناهیان متذکر شد: «بعد از ظهور به طور طبیعی صاحب قدرت می‌شوی و باید کسانی را تربیت کرد که توان رئیس شدن داشته باشند.»

استاد اخلاق با بیان اینکه تنها انجام کار فرهنگی برای امام زمان کافی نیست، گفت: «اینکه ما فقط کار فرهنگی انجام دهیم و در انجام امور مالی، اقتصادی و سیاسی با هم اتحاد نداشته باشیم در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) دچار مشکل می‌شویم.»

به گفته پناهیان آنها باید نیروها را برای پول‌دار شدن و رئیس شدن تربیت کنند، کسانی که ریاست طلب هستند برای ریاست زمین مناسب نیستند و کسانی که تشنه قدرت هستند هم مناسب پول‌دار شدن نیستند، پس قدرت و پول زمان امام زمان(عج) روی زمین بماند؟

پناهیان با بیان اینکه هنوز برخی افراد تنزه‌جویی دارند از اینکه مردم را برابر رای دادن به افراد آگاه کنند، متذکر شد: «جوانان مهدوی مدیریت و اصول تجارت بخوانند چراکه می‌خواهند زمین را اداره کنند، شمایی که نمی‌توانی اقتصاد شهر را نجات دهید چگونه می‌خواهید اقتصاد زمین را اداره کنید.»

او تاکید کرد: «این مسائل را جدی بگیرید، کانون‌های مهدویت باید این مسائل را آموزش دهند، حتما نیاز نیست تعاونی اقتصادی بزنید، آموزش بدهید هرچند تعاونی زدن هم لازم است.»

پناهیان افزود: «مسئله، مسئله وراثت زمین است، وراثت یعنی قدرت، امروز به جوانان می‌گویی با هم متحد شوید، می‌گویند ما در مسائل اقتصادی نمی‌توانیم متحد شویم، این ضعف ما است.»

 

اعتراض جمعی از سینماگران به محکومیت محمد رسول‌اف

$
0
0

زیتون– شماری از سینماگران ایرانی از صدور حکم زندان برای محمد رسول‌افت ابراز تأسف کرده و تأکید کرده‌اند جای او زندان نیست.

پیش از این شماری از جشنواره‌ها، نهادها، فیلمسازان و روزنامه‌نگاران سینمایی در جهان صدور حکم زندان برای محمد رسول‌اف را محکوم کرده و خواستار لغو آن شده‌اند.

جعفر پناهی، رسول صدرعاملی، عبدالرضا کاهانی و بهنام بهزادی نیز از جمله سینماگران ایرانی هستند که از این حکم ابراز تأسف کرده‌اند.

View this post on Instagram

محمد رسول اف می گوید : «از قاضی محترم پرسیدم آیا فیلم‌هایم را دیدید؟ گفت نه. گفتم پس چطور می‌خواهید قضاوت کنید. گفت تحلیلی که از سوی دستگاه‌های امنیتی درباره فیلم های من شده برایش کافی است». همین جواب قاضی نشانه عدم استقلال قوه قضائیه است. چهل سال است، قضات، چشم بسته حکم های سنگین فرمایشی، علیه فعالین حقوق بشر ، فرهنگ و مردم صادر کرده اند. این شیوه دیکتاتورهاست. اما تاریخ هرگز و به این گستردگی شاهد به اسارت کشیدن اندیشه نبوده و یا حداقل تاریخ سینمای جهان چنین فیلم سوزانی به خود ندیده است. به راستی چرا حکومتی که ده ها فرستنده تلویریونی و رادیویی و ارتش سایبری گسترده در اختیار دارد؛ اجازه یک رسانه مستقل را نمی دهد. حکومتی که خروارها فیلم تبلیغاتی می سازد، چرا از یک فیلمساز مستقل و یک فیلم باخاصیت می ترسد؟ چگونه ایدئولوژی که ادعای جهانی شدن و محق بودن دارد؛ در برابر صدای پرسشگر یک فیلمساز منتقد؛ به جای پاسخگو بودن لبه ی تیز شمشیرش را نشان می دهد؟ آیا جز این است که پایه های سست بنیاد حکومت، توان کوچکترین لرزشی را ندارد و تنها راه چاره را بگیر و ببند می بیند و می پندارد که اینگونه چند صباحی بیشتر عمر خواهد کرد؟ اما باید بگویم با یک روز زندانی کردن یک فیلمساز و حتی توقیف یک فیلم؛ بذر ده ها فیلمساز و فیلم جدید و مستقل پاشیده می شود. با زندانی کردن محمد رسول‌اف و سنگ اندازی در مسیر فیلمسازیش، حکومت نمی‌تواند ذهن او را به زنجیر بکشد. او فیلم‌سازی است که با داستان‌های تازه از زندان باز خواهد گشت. این زمستان، هر چند استخوان سوز؛ اما خواهد گذشت. تاریخ؛ داستان رسوایی شما را خواهد نوشت. در این شرایط تنها فیلمسازان مستقل و اندیشمندان آزادیخواه ایران حامی همکار بی پناه خود می توانند بود. سکوت نکنیم که روزی این ابر تیره بر بام خانه همه خواهد ایستاد. #محمدرسول_اف #محمد_رسول_اف #زندان #زندانی #ایران #ایرانی #جعفر_پناهیk

A post shared by official jafar panahi (@jafar.panahi) on

 

 

بنابر حکمی که شنبه گذشته، ۲۹ تیر، به محمد رسول‌اف ابلاغ شد، دادگاه انقلاب او را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال حبس، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و محرومیت از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی محکوم کرد.

رسول‌اف در رابطه با جریان دادگاهش به رادیو فردا گفته بود که در حکم دادگاه انقلاب نام همه فیلم‌های او قید شده بود اما در جریان دادگاه بیش از همه بر فیلم‌های «به امید دیدار»، «دست‌نوشته‌ها نمی‌سوزند» و «لِرد» تأکید شده و این آثار با عباراتی چون «سیاه‌نمایی» توصیف شده‌اند.

فوتبال «مردانه»‌‌ی ایران راه گریزی ندارد

$
0
0

زیتون ـ فریده ریحانی: پس از فشار فیفا بر فدراسیون فوتبال ایران مبنی بر لزوم ورود زنان به ورزشگاه‎ها و احتمال محرومیت تیم ملی فوتبال، امروز مازیار ناظمی، مدیر کل روابط عمومی وزارت ورزش و جوانان خبر داد که احتمالا زنان می‌توانند در بازی‎های خانگی تیم ملی حضور پیدا کنند.

Risultati immagini per ‫ورود زنان به ورزشگاه‬‎

ناظمی امروز در صفحه توییترش نوشت که در بازی‎های مقدماتی جام جهانی فوتبال در مهرماه زنان می‎توانند به ورزشگاه بروند و برای آنان، ورودی جدا، مکان جدا، خدمات جدا و انتظامات جدا مشخص خواهد شد.

او البته در یک تویت جدید به امکان حضور زنان  در ورزشگاه‌ها «با هماهنگی ‌دستگاه‌های ذیربط و رعایت ملاحظات اخلاقی»  اشاره کرده  ولی توضیحی در مورد  حضور زنان در بازی‎های باشگاهی نداشته  و معلوم نیست که آیا موافقت فدراسیون فوتبال با حضور زنان در ورزشگاه‎ها تنها مختص به بازی‎های تیم ملی است یا براساس اولتیماتوم فیفا، فدراسیون فوتبال راهی برای حضور زنان در بازی‎های باشگاهی هم پیدا خواهد کرد.

 

ضرب الاجل فیفا به فدراسیون فوتبال ایران دو هفته پیش به پایان رسید. اینفانتینو رئیس فدراسیون جهانی فوتبال در گزارش سه سال و چهارماهه‎ای که ارائه کرده است، یکی از دستاوردهای خود را ورود زنان ایرانی به ورزشگاه‌‏ها دانسته است. اشاره او به حضور گزینشی زنان در بازی فینال لیگ قهرمانان آسیا است که فدراسیون فوتبال با اختصاص یک سکو به هواداران زن، جمعی از زنان فوتبالیست و خانواده‏‌های بازیکنان را به تماشای مسابقه دعوت کرد تا بدین صورت به فیفا نشان دهد که مانعی برای ورود زنان به استادیوم‎ها وجود ندارد.

رئیس فدراسیون جهانی فوتبال اما در نامه‏‌ای که ۱۲ روز پس از دیدار دوستانه ایران و روسیه برای فدراسیون فوتبال ایران ارسال کرده است، برخورد با زنان هوادار فوتبال در جریان این بازی و ضرب و شتم و بازداشت چندین ساعته آنان را ناامیدکننده خوانده و آن را برخلاف قولی دانسته است که رئیس‌جمهور روحانی در سفر پیشین او به ایران داده بود.

اینفانیتو در نامه خود آورده است که چالش‏های فرهنگی موجود در ایران را درک می‏کند، اما در این حال حق زنان برای حضور در استادیوم‏‌ها و تماشای مسابقات فوتبال از اصول اساسی فیفا است که لازم است محقق شود.

الیاس حضرتی: یک دیوار شیشه‌ای در اطراف جایگاه خانم‌ها تعبیه کنید صرفا از این باب که یک جوان ناپخته بطری یا شیئی به سمت خانم‌ها پرت نکند؛ یک جایگاه بسیار شیک برای حداقل هزار خانم با صندلی‌های مبلمان و با احترام زیاد و به مراتب بهتر از وی‌آی‌پی.

چند روز پیش، الیاس حضرتی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، گفته بود که با تعبیه یک دیوار شیشه‎ای در اطراف جایگاه زنان، می‎توانیم مساله ورود آنان به ورزشگاه را حل کنیم. او به خبرگزاری خانه ملت گفت: «به وزیر ورزش گفتم هزینه این امر یک مبلغ جزئی است؛ یک دیوار شیشه‌ای در اطراف جایگاه خانم‌ها تعبیه کنید صرفا از این باب که یک جوان ناپخته بطری یا شیئی به سمت خانم‌ها پرت نکند؛ یک جایگاه بسیار شیک برای حداقل هزار خانم با صندلی‌های مبلمان و با احترام زیاد و به مراتب بهتر از وی آی پی.»

با توجه به اظهارات الیاس حضرتی و البته توییت جدید مازیار ناظمی، به نظر می‏‌رسد در صورت ورود زنان به ورزشگاه نیز، طرح جداسازی زنان و مردان در ورزشگا‌ه‎های ایران اجرا خواهد شد.

آزادی، رویایی چهل ساله

داستان تلاش زنان ایرانی برای ورود به ورزشگاه‌ها در ایران، حالا بیست‌ساله شده است. داستانی پر از فراز و نشیب و البته شکست.
ایران تنها کشوری است که پس از انقلاب زنانش هرگز نتوانسته‌اند آزادانه به ورزشگاه‌های فوتبال بروند و تیم‌های مورد علاقه‌شان تشویق کنند. حقی که آنقدر ابتدایی است که از نظر بسیاری اولویت ندارد و سانتی‏مانتال به نظر می‌رسد اما از سوی دیگر آنقدر بدیهی است که حالا دیگر بسیاری از مسئولان را از فدراسیون فوتبال تا وزارت ورزش و مجلس را با خود همراه کرده است.

زنان در ایران برای اولین‌بار در آذرماه ۷۶ توانستند در مراسم استقبال از تیم ملی فوتبال که در دیداری حماسی برابر استرالیا، جواز حضور در جام جهانی ۹۸ را بدست آورده بود، حضور پیدا کنند.

زنان در ایران برای اولین‌بار در آذرماه ۷۶ توانستند در مراسم استقبال از تیم ملی فوتبال که در دیداری حماسی برابر استرالیا، جواز حضور در جام جهانی ۹۸ را بدست آورده بود، حضور پیدا کنند. پس از آن اما همه چیز به جای اول خود برگشت، زنان همچنان از ورود به ورزشگاه‌‏ها محروم ماندند و استادیوم‌‏های فوتبال در ایران مردانه باقی ماند.

Risultati immagini per ‫زنان در ایران برای اولین‌بار در آذرماه 76 توانستند در مراسم استقبال از تیم ملی فوتبال که در دیداری حماسی برابر استرالیا، جواز حضور در جام جهانی 98 .‬‎

جرقه‌‏های تشکیل کمپین «روسری سفیدها» در سال ۸۱ و در جریان بازی ایران و ایرلند زده شد، جایی که زنان ایرلندی آزادانه وارد ورزشگاه شدند و روی سکوهای استادیوم آزادی به تشویق تیم خود پرداختند. پس از آن تعدادی از فعالان زن با تشکیل کمپینی به این ممنوعیت اعتراض کرده و چندباری در مقابل استادیوم آزادی تجمع کردند.
سال ۸۴ و در جریان بازی ایران و بحرین که سیدمحمدخاتمی نیز در روزهای پایانی ریاست جمهوری‌اش در استادیوم حضور داشت، روسری سفیدها بار دیگر در مقابل استادیوم حاضر شدند. حضور پرتعداد خبرنگارانی که برای پوشش بازی و همچنین انتخابات ریاست جمهوری در ایران حضور داشتند، باعث شد تا پس از درگیری‏‌های زیاد که به شکستن پای یکی از زنان معترض منجر شد، در نهایت مجوز ورود حدود بیست زن به ورزشگاه آزادی حاضر شوند. بیست زنی که برای اولین‌بار بدون برخورداری از امتیاز ویژه‎ای وارد استادیوم آزادی شده بودند، این امید را می‌دادند که پس از آن مسئولان با جدیت بیشتری به این خواسته زنان توجه کنند.

با انتخاب محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور، او در ابتدای سال ۸۵ در نامه‏‌ای به رئیس سازمان تربیت بدنی خواستار فراهم کردن امکانات برای حضور زنان در ورزشگاه‏‌ها شد.

با انتخاب محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس جمهور، او در ابتدای سال ۸۵ در نامه‏‌ای به رئیس سازمان تربیت بدنی خواستار فراهم کردن امکانات برای حضور زنان در ورزشگاه‏‌ها شد. این نامه اما با واکنش‎های مختلفی از طرف مسئولان مختلف کشور مواجه شد و با مخالفت صریح گروهی از روحانیون در قم، در نهایت او نیز از تصمیم خود کوتاه آمد. احمد خاتمی خطیب نماز جمعه تهران مهم‎ترین دلیل مخالفت با حضور زنان در ورزشگاه‏‌ها را اهمیت حجاب و عفاف دانست و گفت در صورت حضور زنان در ورزشگاه تضمینی برای رعایت حجاب و عفاف وجود ندارد.

از فوتبال به والیبال و دیگر ورزش‎ها

محرومیت از حضور در استادیوم‎ها پس از فوتبال به دیگر ورزش‎ها هم رسید. درحالی که حضور زنان در مسابقات والیبال و بسکتبال آزاد بود، ارسال چند عکس و فیلم از هواداران زن در جریان مسابقه والیبال میان ایران و ژاپن به برخی از مراجع تقلید در قم سبب شد تا دامنه این محرومیت به والیبال و بسکتبال و دیگر رشته‌ها هم کشیده شود. همین موضوع باعث شد تا در سال ۹۳ و در جریان مسابقات لیگ جهانی والیبال، گروهی از زنان با تجمع در برابر استادیوم آزادی یکبار دیگر به این محرومیت اعتراض کنند. اعتراضاتی که منجر به دستگیری و زندانی شدن برخی از چهره‌‏های جنبش زنان نیز شد. فدراسیون جهانی والیبال نیز پس از آنکه دامنه اعتراضات گسترش پیدا کرد و هواداران تیم ملی در بازی‏‌های خارج از خانه این تیم، بنرهای اعتراضی خود را در معرض دید خبرنگاران خارجی و مسئولان فدراسیون جهانی والیبال قرار دادند، به فدراسیون ایران هشدار داد که در صورت عدم حضور زنان، تیم ملی والیبال با محرومیت مواجه خواهد شد. این هشدار البته منجر به آزادسازی حضور زنان در ورزشگاه‌ها نشد، فدراسیون والیبال چندسالی است که برای فرار از محرومیت با اختصاص سکویی به هواداران زن گزینش شده، توانسته است شرایط فدراسیون جهانی والیبال را فراهم کند. زنان اما هنوز امکان خرید بلیت و تماشای مسابقات را ندارند.

ورود زنان ایرانی، ممنوع!

مهم‎ترین و پرصداترین اتفاق سال‏‌های اخیر را می‎توان بازی ایران و سوریه در جریان مسابقات مقدماتی جام جهانی در شهریور ۹۶ دانست. چند روز پیش از بازی و با توجه به اینکه این آخرین بازی ایران در مسابقات مقدماتی و به نوعی جشن صعود به جام جهانی بود، زمزمه‌ها و اعتراضات در مورد منع حضور زنان در استادیوم بالا گرفته بود.

Risultati immagini per ‫چند عکس و فیلم از هواداران زن در جریان مسابقه والیبال میان ایران و ژاپن‬‎

کاربران شبکه‌های اجتماعی با ساختن هشتگ‎هایی مانند زنان_ورزشگاه، ایران _ سوریه_نوبت_زنان، خواستار حضور زنان در استادیوم آزادی شدند. سایت بلیت‌فروشی مسابقه نیز در ساعات ابتدایی بلیت‌فروشی با آزاد کردن خرید بلیت برای زنان، این امیدواری را بوجود آورده بود که زنان هم می‌توانند در این بازی حضور داشته باشند. در روز بازی اما حدود بیست زنی که با در دست داشتن بلیت به مقابل ورزشگاه آزادی رفته بودند، مانند هربار با دیوار ممنوعیت مواجه شدند. ورود آزادانه زنان سوری به استادیوم آزادی، کشف حجاب آنان و انتشار تصاویری از این تبعیض باعث شد تا فدراسیون فوتبال بار دیگر تحت فشار قرار گیرد.

ورود آزادانه زنان سوری به استادیوم آزادی، کشف حجاب آنان و انتشار تصاویری از این تبعیض باعث شد تا فدراسیون فوتبال بار دیگر تحت فشار قرار گیرد.

پس از آن حضور پرسپولیس در فینال لیگ قهرمانان آسیا و شرط کنفدراسیون فوتبال آسیا برای حضور زنان در بازی فینال، یکی دیگر از بزنگاه‌هایی بود که موضوع حضور زنان در استادیوم‌ها را بیش از گذشته در رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی مطرح کرد. در بازی فینال آسیا هم، درحالی که اینفانتینو در ورزشگاه آزادی حضور داشت، یک سکو به هواداران زن اختصاص داده شد که بسیاری از آنان از خانواده‌های بازیکنان، کارمندان فدراسیون و یا خبرنگاران بودند و درحالی که تعداد زیادی از زنان هوادار پرسپولیس پشت درهای استادیوم مانده بودند، زنان ژاپنی مانند زنان دیگر ملیت‎‏ها آزادانه وارد ورزشگاه آزادی شدند.

تعلیق فوتبال ایران یا حضور زنان در استادیوم

آخرین رویداد در این حوزه هم مربوط به ورود زنان به استادیوم در جریان مسابقات جام جهانی بود. تابستان سال گذشته مدیریت ورزشگاه آزادی اعلام کرد که با نصب اسکوربوردی در ورزشگاه آزادی، خانواده‌ها می‌توانند برای تماشای بازی‌های تیم ملی به ورزشگاه بروند. اگرچه این مساله نیز پس از اینکه با حضور گسترده زنان همراه شد، در ابتدا با ممانعت نیروهای انتظامی مواجه شد. اما چندین ساعت حضور در مقابل ورزشگاه آزادی توسط هزاران نفر از زنان و مردانی که تنها هوادار فوتبال بودند، باعث شد تا در نهایت مجوز صادر شود و زنان روی سکوهای آزادی بنشینند. برای بسیاری از زنان این اولین‌بار بود که می توانستند چمن آزادی را از نزدیک ببینند، اشک بریزند و روی سکوهای ورزشگاه پرچم ایران را تکان دهند.

Risultati immagini per ‫ورود زنان به ورزشگاه دختران ریشو‬‎

در دو سال گذشته همچنین، دختران زیادی نیز توانستند با تغییر چهره و در قامتی مردانه وارد ورزشگاه شوند. دخترانی که با عنوان «دختران ریشو» شناخته می‎شوند و برای دیدن مسابقات فوتبال، ناچارند با گریم و تحمل شرایط سخت وارد ورزشگاه‌‏ها شوند. انتشار تصاویری از این دختران عشق فوتبال که هر بار با ظاهری متفاوت توانسته‏‌اند از سد مأموران ورزشگاه عبور کنند، بیش از هر چیز نشان می‏‌دهد که تماشای فوتبال در ورزشگاه‎ها دیگر خواسته‏‌ای نیست که تنها از سوی شماری از فعالان زن دنبال شود. حالا دختران هوادار فوتبال به روش خود اعتراض می‏‌کنند و در نهایت علی‎رغم تمام مخاطرات موجود، راهی برای ورود به ورزشگاه پیدا کرده‎اند.

اولتیماتوم فیفا به فدراسیون فوتبال ایران، راه چاره‌ای را برای فدراسیون باقی نگذاشته است. فوتبال ایران یا باید این مسأله را حل کند و یا با محرومیت‎‌های آینده فیفا کنار بیاید، امری که می‏‌تواند بر پیکر فوتبال ضربه‏‌ای جبران‎ناپذیر و جدی وارد کند.

حالا اولتیماتوم فیفا به فدراسیون فوتبال ایران، راه چاره‌ای را برای فدراسیون باقی نگذاشته است. فوتبال ایران یا باید این مسأله را حل کند و یا با محرومیت‎‌های آینده فیفا کنار بیاید، امری که می‏‌تواند بر پیکر فوتبال ضربه‏‌ای جبران‎ناپذیر و جدی وارد کند.
نتیجه یک نظرسنجی توییتری از طرف سایت ورزشی«طرفداری» نشان داد که حدود ۹۳درصد رأی‎دهندگان با تعلیق فوتبال ایران تا زمان حل شدن مشکل ورود زنان به استادیوم موافق هستند.
اگر بیست سال پیش و همزمان با شکل‌گیری کمپین روسری سفیدها، بسیاری اعتراضات زنان را تندروی می‌دانستند، حالا اکثریت جامعه موافق حضور زنان در ورزشگاه هستند و به نظر می‌رسد مخالفت جبهه تندرو نظام دیگر نمی‌تواند مانعی بر سر تحقق این رویا باشد. با این حال مشخص نیست که آیا وعده فدراسیون فوتبال مانند دفعات پیشین، تنها شمار محدودی از زنان را در برمی‏‌گیرد یا زنان هم می توانند آزادانه بلیت بخرند و روی صندلی‌های ورزشگاه بنشینند.

🍃زنده|احمد توکلی: مردم می‌فهمند که ما اسلام را پله قرار داده‌ایم

$
0
0

 


احمد توکلی: مردم می‌فهمند که ما اسلام را پله قرار داده‌ایم

احمد توکلی٬ نماینده پیشین مجلس٬ گفت: «مدام انحراف از مسیر اصلی در مسئولین ما بیشتر و بیشتر شد و دنبال چیز‌های دیگری رفتند. نیاز نیست کسی به مردم القا کند، آن‌ها وضعیت را می‌بینند و می‌فهمند که ما صادق نیستیم و انقلاب و اسلام را پله قرار داده‌ایم.»

او افزود: «کثیری از مردم الان به این نتیجه رسیده‌اند که مسئولین برای خودشان جیغ و داد می‌کنند و ما‌ها را سپر بلا قرار داده‌اند که به هدف‌های خودشان برسند. این شکاف در اعتماد عمومی یک شبه و دو شبه و یک ساله و دو ساله پدید نیامده. این حاصل استمرار یک سوء عملکرد و سوء رفتار مستمر و ۴۰ ساله در سطح مسئولان عالی و بالادست کشور است که از مسائل بسیار جزئی و کوچک شروع شد، اما، چون به همان‌ها توجه نشد و امر به معروف و نهی از منکر تعطیل بود، بزرگ و بزرگ‌تر شد. ۲۰ سال پیش عدد ۵۰۰ میلیون و یک میلیارد عدد بزرگی برای فساد بود. ۱۵ سال پیش عدد ۱۰ میلیارد و ۱۵ میلیارد بزرگ بود. بعد عدد‌ها شد ۱۰۰ میلیارد و ۲۰۰ میلیارد و ۳۰۰ میلیارد و الان رسیده به چند هزار میلیارد. این وضعیت خطرناکی است. این بی اعتمادی در جامعه را باید باور کنیم.»/روزنامه ایران



نظارت پلیس فتا بر چهره‌های معروف اینستاگرام

وحید مجید٬ رییس پلیس فتا٬ اعلام کرد که این نیرو چهره‌های معروف شبکه اجتماعی اینستاگرام را شناسایی کرده و بر آنها نظارت دارد.

وحید مجید همچنین گفت که سال گذشته به تعدادی از این افراد تذکرهایی داده شده است.

رییس پلیس فتا افزود که این طرح که سال گذشته انجام شد، مستمر است و در طول سال ادامه دارد./خبرگزاری فارس



تجمع بازنشستگان در دومین روز متوالی به خشونت کشیده شد

بازنشستگان در ادامه اعتراضات خود برای دومین روز متوالی مقابل سازمان برنامه و بودجه در تهران تجمع کردند.

جمعی از بازنشستگان فرهنگی در ایران روز یکشنبه ۶ مردادماه در اعتراض به وضعیت معیشتی خود و برآورده نشدن مطالباتشان برای دومین روز متوالی مقابل سازمان برنامه و بودجه در تهران تجمع اعتراضی برپا کردند.

بازنشستگان در این اعتراضات به عدم دریافت پاداش بازنشستگی خود معترض هستند. معترضان می گویند که مشکلاتشان جدید نیست و حدود ۱۰ ماه است که خواهان رسیدگی به آن هستند.

تصاویر منتشر شده حاکی‌است که این تجمع با خشونت پلیس همراه شده است.

این معلمان روز شنبه نیز در مقابل سازمان برنامه و بودجه تجمع کرده بودند.

روز ۳۱ اردیبهشت نیز تجمع مشابهی در مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش برگزار شده بود.

در همین حال محمد جواد ابطحی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس خبر داد که سرپرست وزارت آموزش و پرورش در جلسه این کمیسیون اعلام کرده پاداش بازنشستگان تا پایان شهریور پرداخت خواهد شد./کانون صنفی معلمان ایران



شبکه پرس‌تی‌وی: برنامه‌ای برای مصاحبه با پمپئو نداریم

پیمان جبلی٬ معاون برون مرزی صداوسیما و رئیس شبکه پرس تی وی٬ تاکید کرد که این شبکه درخواستی برای مصاحبه با وزیر خارجه آمریکا نداشته و فعلا هم برنامه‌ای برای مصاحبه با پمپئو ندارد.
پیمان جبلی در واکنش به اظهارات امروز علی ربیعی٬ سخنگوی دولت٬ در مورد آمادگی پرس‌تی‌وی برای مصاحبه با مایک پمپئو٬ وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا٬ اظهار کرد: «شبکه پرس تی وی درخواستی برای مصاحبه با وزیر خارجه آمریکا نداشته و فعلا هم برنامه‌ای برای مصاحبه با پمپئو ندارد.»
ربیعی در نشست خبری که صبح امروز (یکشنبه ۶ مرداد ماه) با خبرنگاران داشت به پیشنهاد وزیر خارجه آمریکا به مصاحبه با شبکه‌های ایران اشاره کرد و گفت: پمپئو مایل است با خبرنگاران ایرانی گفت‌وگو کند؛ ما می‌گوییم خانم مرضیه هاشمی (خبرنگار شبکه پرس تی وی) را داریم که می‌تواند با او گفت‌وگو کند و ما از این ‌مسئله گریزان نیستیم./ایسنا


مخالفت روحانی با ارائه گزارش دولت به مجلس

علی لاریجانی٬ رییس مجلس٬ خبر داد که رییس‌ جمهوری در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی با حضور دولت در مجلس برای ارائه گزارش مخالفت کرده است.

علی لاریجانی گفته است که حسن روحانی در این نامه می‌گوید ارائه گزارش عملکرد سالانه دولت از سوی رئیس جمهور و هیئت دولت به مجلس «اشکال قانونی دارد».

او توضیح بیشتری درباره دلیل مخالفت حسن روحانی با این اقدام نداد. درخواست مجلس برای ارائه گزارش عملکرد سالانه دولت در حالی مطرح شده که پس از تحریم‌های آمریکا شاخص‌های اقتصادی از جمله نرخ تورم و نرخ رشد اقتصادی نسبت به چند سال اخیر وضعیت نامناسبی دارد./ خبرگزاری صدا و سیما



عراقچی: توقیف نفتکش ایران نقض برجام است

عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه٬ گفت: «در این مدت شاهد توقیف نفتکش حامل نفت ایران در تنگه جبل الطارق بودیم که از نظر ما نقض برجام است و کشورهای عضو برجام نباید مانعی در راه صادرات نفت ایران ایجاد کنند.»

او افزوده است: «هم‌چنین برخی تحولات دیگر رخ داده‌است که نقض تعهدات باقی‌مانده در برجام است. بنا بر این ما هم متقاضی برگزاری این جلسه بودیم و در نهایت این جلسه هماهنگ شد.»/ایسنا



علی ربیعی: پومپئو می‌تواند با مرضیه هاشمی مصاحبه کند

علی ربیعی، سخنگوی دولت٬ گفت که مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا می‌تواند با مرضیه هاشمی، خبرنگار پرس‌ تی‌وی که چند روزی در آمریکا بازداشت بود، مصاحبه کند.

سخنان ربیعی واکنشی است به اظهارات مایک پومپئو که گفته بود حاضر است برای مصاحبه با خبرنگاران ایرانی و ارتباط با افکار عمومی ایران به تهران سفر کند. آقای پومپئو این اظهارات را در مقایسه خود با محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران بیان کرد که در سفر به آمریکا با رسانه‌های این کشور مصاحبه می‌کند./ایرنا


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

دفاع پورمحمدی از اعدام‌های ۶۷ : ما باید جواب بدهیم؟

$
0
0

مصطفی پورمحمدی، مشاور قوه قضاییه ایران و یکی از مسئولان مستقیم اعدام دسته‌جمعی هزاران زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، از این اعدام‌ها دفاع کرده و گفته در پرداختن به این موضوع دفاع حقوقی و حقوق شهروندی موضوعیت ندارد.

او با “جنگی” خواندن موضوع گفته: “حالا ما به خاطر فضای روانی بدهکاریم و باید پاسخ بدهیم؟”

آقای پورمحمدی گفته “الان وقت حرف زدن نیست، وقت تسویه حساب است”.

در مرداد و شهریور ۱۳۶۷ هزاران زندانی سیاسی با دستور آیت‌الله خمینی اعدام و برخی در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند. مصطفی پورمحمدی، ابراهیم رئیسی، مرتضی اشراقی و حسینعلی نیری از مقام‌هایی بودند که درباره اعدام زندانیان تصمیم گرفتند.

عملیات “فروغ جاویدان” سازمان مجاهدین خلق، تحت حمایت حکومت وقت عراق، که در ماه‌های پایانی جنگ انجام شده بود، دلیل اعدام‌ها اعلام شد و ادعا شد اعدام‌شدگان برای انجام توطئه‌هایی با بیرون زندان هماهنگ بودند.

اعدام‌شدگان که عمدتا از اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق و همچنین گروه‌ها و احزاب چپ و کمونیستی بودند، دوران محکومیتشان را می‌گذراندند یا حتی بعضی با پایان حبس، منتظر آزادی بودند.

بر اساس روایت بازماندگان، آنها در جلسه‌هایی سریع و بدون تشریفات قضایی معمول و برخی بدون آنکه بدانند چه سرنوشتی در انتظارشان به اعدام محکوم و مخفیانه اعدام شدند و جنازه‌هایشان به خانواده‌هایشان تحویل داده نشد. گورستان خاوران در تهران یکی از گورهای جمعی این اعدام‌شدگان است.
مصطفی پورمحمدی با “جنگی” دانستن بستر تاریخی اعدام‌های ۱۳۶۷ گفته است: “انتظار است که من در وسط میدان جنگ از بحث‌های حقوقی و مراقبت از حقوق شهروندی و انسانی حرف بزنم؟”

“من در خاکریزم و تیراندازی می‌کنم، حالا یک آدمی آمده برای بازدید از خط مقدم آنجا. نیروی جنگنده با من نیست. من وظیفه دارم و باید بزنمش. من دارم گلوله می‌زنم. حالا این گلوله آن وسط به یک روستا هم می‌خورد، دشمن ایستاده آن طرف، حالا شما می‌پرسید چرا در روستا گلوله انداختید؟”

او با تشبیه اعدام زندانیان به خمپاره زدن به روستایی در مواضع دشمن، اضافه می‌کند: “ما کلی تلفات دادیم، شکست خوردیم مردم ما بمباران شدند. حالا من بیایم جواب حقوقی بدهم که خمپاره را درست انداختم یا اشتباهی عمل کردم؟”

البته حتی اگر برخورد با کسانی‌ که سال‌ها قبل از حمله نظامی سازمان مجاهدین خلق زندانی شدند و بعضی از آنها اصولا گرایش‌های دیگری داشتند، در چهارچوب شرایط جنگی باشد، همچنان قوانین بین‌المللی درباره جنگ در خصوص آنها صادق است.

کنوانسیون ژنو می‌گوید اسیران جنگی را نمی‌توان برای نقششان در درگیری‌ها تحت پیگرد قرار داد.

همچنین مطابق این کنوانسیون نیروهای نظامی موظفند تا برای حفظ جان غیرنظامیان تدابیر ویژه‌ای داشته باشند.
مصطفی پورمحمدی در پاسخ به خبرنگاران مجله مثلث که می‌پرسند آیا همه اعدام‌شدگان با عملیات سازمان مجاهدین خلق همدست بودند، می‌گوید: “عرف حقوقی حداقلی بوده و کسی در این تردیدی ندارد. حتی کسی که به دروغ ابراز کرده که نه ما نیستیم، قرار شد حرفشان را گوش کنیم.”

مقام‌های ایرانی، از جمله شخص آقای پورمحمدی، پیش از این هم از اعدام‌ها دفاع کرده‌اند، اما صراحت و شدت دفاع مصطفی پورمحمدی از این اعدام‌ها کم‌سابقه است.

او در مصاحبه اخیرش می‌گوید پرداختن به اشتباه‌های احتمالی در این اعدام‌های گسترده “بحث انحرافی” است.

آقای پورمحمدی گفته: “انتظار دارید موضوعاتی را که می‌توانند دستاویز قرار دهند و علیه ما چماق درست کنند و … دو تا نقطه‌ای را که خودمان هم قبول داریم نقطه ضعف است بگیرند و تفسیر و تثبیت کنند در افکار عمومی؟”

او در جایی دیگر می‌گوید: “وقت جواب حقوقی و گفتن اینکه در آن دادگاه این قاضی خوب عمل کرد یا آن قاضی بد عمل کرد نیست، بله این قوه قضاییه همین حالا هم شاید خیلی ضعف داشته باشد و اشتباه کرده باشد. ما قرار نیست از اشتباه دفاع بکنیم.”

‘انتشار نوار آیت‌الله منتظری ربطی به نامزدی رئیسی نداشت’
مصطفی پورمحمدی در بخش دیگری از مصاحبه‌اش به انتشار نوار جلسه هیات اعدام‌ها با آیت‌الله حسینعلی منتظری اشاره می‌کند.

او می‌گوید: “دلیلی نداشت به انتشار، این مطالب مکتوب شده بود.”

آقای پورمحمدی چند سال قبل حضورش در هیات اعدام‌ها به نمایندگی از وزارت اطلاعت وقت را تکذیب کرده بود، اما در نوار منتشرشده آقای منتظری او را به عنوان فردی از وزارت اطلاعات خطاب می‌کند.

در نوارمنتشرشده آقای پورمحمدی در پاسخ به درخواست آقای منتظری برای توقف اعدام‌ها به احترام ماه محرم، می‌گوید به مسئولان توصیه‌هایی کرده، که آقای منتظری می‌پرسد “زود بکشید که به محرم نخورد؟” و پس از آن صدای خنده می‌آید.

آقای منتظری در آن جلسه به آقایان رئیسی، پورمحمدی، اشراقی و نیری می‌گوید: “شما را در آینده جزو جنایتکاران تاریخ می‌نویسند.”

مصطفی پورمحمدی در مصاحبه اخیرش گفته: “به خاطر فضای روانی و به خاطر جهالت یک عده حالا ما بدهکاریم و باید پاسخ بدهیم؟ جنایتکارها باید پاسخ بدهند.”

او همچنین ارتباط انتشار نوار با نامزدی ابراهیم رئیسی برای ریاست جمهوری را رد می‌کند و می‌گوید این نوار برای “موج جدید براندازی” و با “عملیات مشترک آمریکا، سیا، موساد و عربستان” منتشر شد.

حسن روحانی در رقابت‌های انتخاباتی سال ۱۳۹۶ از کسانی که “در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند” انتقاد کرد.

ابراهیم رئیسی کمی پس از شکست در انتخابات قوه مجریه با حکم آیت‌الله خامنه‌ای رئیس قوه قضاییه شد.

احمد منتظری، روحانی شیعه و فرزند حسینعلی منتظری، توسط دادگاه ویژه روحانیت برای انتشار نوار جلسه هیات اعدام‌ها با پدرش به حبس طولانی و ممنوعیت از پوشیدن لباس روحانیت محکوم شد.

منبع: بی‌بی‌سی فارسی

بازطراحی راکتور آب سنگین اراک آغاز شد

$
0
0

زیتون– همزمان با نشست فوق العاده کمیسیون مشترک برجام امروز با حضور دیپلمات‌های ارشد کشورهای بریتانیا، فرانسه، آلمان، روسیه و چین و عباس عراقچی معاون سیاسی وزیر خارجه ایران در وین٬ خبرهایی مبنی بر ادامه اقدام‌ها برای کاهش «گام به گام» تعهدات هسته‌ای ایران منتشر شد.

مهرداد لاهوتی٬ سخنگوی فراکسیون مستقلین مجلس امروز (یکشنبه) گفت که علی اکبر صالحی٬ رییس سازمان انژری اتمی٬ روز ۶ مردادماه در جلسه‌ای با حضور نمایندگان این فراکسیون گفته است «فعالیت راکتور آب سنگین اراک ادامه می‌یابد.»

به گزارش ایسنا، مهرداد لاهوتی خبر از آن داد که، علی اکبر صالحی گفته است که «با تغییر تکنولوژی، بازطراحی رآکتور تحقیقاتی اراک در حال انجام است و گام‌های کاهش تعهدات هسته‌ای ایران، گام به گام پیش می‌رود.»

بر اساس توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، ایران فعالیت این نیروگاه ۴۰ مگاواتی را متوقف کرد و قرار شد ساختار راکتور طوری تغییر کند که قادر به تولید پلوتونیوم که برای تولید سلاح‌های هسته‌ای کاربرد دارد، نباشد.

ایران می‌گوید این راکتور برای درمان سرطان و سایر مصارف پزشکی ایزوتوپ تولید می‌کند.

ایران از اردیبهشت ماه امسال به‌خاطر تحریم‌های آمریکا بخشی از تعهدات هسته‌ای خود مانند محدودیت در میزان ذخیره و غلظت اورانیوم را لغو کرد و تهدید کرده‌است اگر اروپا منافع برجامی ایران را تأمین نکند، تعهدات بیشتری را لغو خواهد کرد؛ از جمله توقف فعالیت نیروگاه اراک.


ناوشکن بریتانیایی وارد خلیج فارس شد

$
0
0

زیتون– دولت بریتانیا امروز (یکشنبه) اعلام کرد که ناوشکن اچ‌ام‌اس دانکن برای تامین امنیت کشترانی وارد خلیج فارس شده است.

طبق بیانیه دولت بریتانیا، ناوشکن دانکن در کنار ناو محافظ مونتروز از کشتی‌هایی که با پرچم بریتانیا از تنگه هرمز عبور می‌کنند محافظت می‌کند.

بن والاس٬ وزیر دفاع بریتانیا٬ در این رابطه گفت: «آزادی کشتیرانی برای نظام تجاری و اقتصادی جهان اهمیت اساسی دارد و دولت بریتانیا متعهد است که برای دفاع از آن هر چه می‌تواند بکند.»

بی‌بی‌سی فارسی خبر داد که وزیر دفاع بریتانیا در ادامه تاکید کرد: «امنیت کشتی‌های حامل پرچم بریتانیا برای ما الویت است، با این حال پس از توقیف غیرقابل قبول و غیرقانونی نفتکش استینا ایمپرو همچنان برای تنش‌زدایی با ایران تلاش خواهیم کرد.»

بریتانیا می‌گوید این اقدامی نظامی نیست بلکه هدف آن افزایش امنیت در تنگه هرمز و ممانعت از اختلال در آزادی کشتیرانی است.

از سوی دیگر اما حسن روحانی، رییس جمهوری٬ در دیدار با یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان از حضور نیروهای نظامی خارجی در منطقه خلیج فارس انتقاد کرده و گفت: «حضور نیروهای خارجی نه تنها کمکی به امنیت منطقه نمی‌کند، بلکه عامل اصلی تنش خواهد بود.»

روحانی مسئولیت اصلی امنیت تنگه هرمز را برعهده ایران و عمان دانسته و گفت که ایران تلاش می‌کند که تا در دریای عمان، خلیج فارس و تنگه هرمز مسیر امن و مطمئن برای کشتیرانی بین‌المللی» ایجاد کند.

رییس جمهوری ایران همچنین منشا تنش‌ها در منطقه را خروج یک طرفه آمریکا از برجام دانست.

یوسف بن علوی، وزیر خارجه عمان در این دیدار خواستار تلاش برای ایجاد «ثبات و امنیت پایدار» در منطقه شد.

تنش‌ها در منطقه خلیج فارس در یک ماه اخیر افزایش قابل ملاحظه‌ای داشته است و ایران پس از به اجرا در آمدن تحریم‌های نفتی از سوی آمریکا یک پهپاد تجسسی آمریکایی را سرنگون کرد.

هفته گذشته نیز ایران یک نفتکش بریتانیایی را پس از توقیف نفتکشش در جبل الطارق توسط این کشور، در تنگه هرمز توقیف کرد.

برخی کشورهای اروپایی در حال حاضر پیشنهاد تشکیل یک نیروی دریایی مشترک برای حفاظت از کشتی‌ها در تنگه هرمز را مطرح کرده‌اند.

تعرض و مصونیت اصولگرایانه

$
0
0

زیتون ـ سولماز ایکدر: پس از گذشت بیش از چهل سال از انقلاب سال ۵۷ ٬ ریشه‌های کاپیتولاسیون همچنان وجود دارد٬ اما این بار برای نزدیکان به قدرت. نزدیک بودن به حاکمیت٬ در کنار رانت اقتصادی و سیاسی٬ محافظت قضایی را نیز در پی دارد.

Risultati immagini per ‫حامد زمانی‬‎

اصولگرایان٬ یا نزدیکان آنان٬ حزب‌اللهی‌ها یا نزدیکان آنان٬ وابستگان به هسته سخت قدرت و آنان که بر مناسب غیرانتخابی تکیه زده‌اند٬ ناگفته می‌دانند که می‌توانند هر چه می‌خواند بکنند٬ بدون آنکه مورد مواخذه قرار گیرند.

در نهایت ماجرا با یک توپ و تشر رسانه‌ای و یک مدت دوری کردن از عرصه‌های خبری به پایان می‎رسد.

حامد زمانی، خواننده حزب‌الله و چمدانی مخدر

حامد زمانی را برخی از رسانه‌های اصولگرا «خواننده حزب‌الله» لقب داده‌اند.

او معمولا یکی از خوانندگان مراسم سیاسی یا مذهبی نهادهای حکومتی است و چند بار نیز در مراسم‎های مرتبط با رهبر جمهوری اسلامی حضور داشته است.

از جمله‌ی ترانه‌های او که با استقبال نهادهای حاکمیتی روبه‌رو شد و جوایزی هم برای او به همراه داشت می‌توان به «حضرت ماه»، «مرگ بر آمریکا» و «تحریم» اشاره کرد.

ترانه‌های او و موضع گیری‌های سیاسی‌اش عموما از سوی رسانه‌های وابسته یا نزدیک به جناج راست به صورت گسترده پوشش داده می‌شود٬ اما احتمالا آنچه او امروز مرتکب شد به چشم این دست از رسانه‌ها نخواهد آمد.

ترانه‌های او و موضع گیری‌های سیاسی‌اش عموما از سوی رسانه‌های وابسته یا نزدیک به جناج راست به صورت گسترده پوشش داده می‌شود٬ اما احتمالا آنچه او امروز مرتکب شد به چشم این دست از رسانه‌ها نخواهد آمد.

روز پنج شنبه هفته گذشته (سوم تیرماه) اخباری مبتنی بر درگیری این «خواننده حزب‌الله» و پلیس در فرودگاه مهرآباد تهران منتشر شد.

بر اساس اخباری که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده٬ پلیس فرودگاه از حامد زمانی یا فرد همراهش مقادیری «مواد مخدر» و «وافور» کشف کرده است.

حامد زمانی که «مسلح» نیز بوده٬ با پلیس فرودگاه درگیر می‌شود؛ تصاویر این درگیری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

 

 

حسن مهری، رییس پلیس فرودگاه‌های ایران، ضمن تایید این خبر گفت که مأموران گیت ورود در فرودگاه مهرآباد «ادوات ممنوعه» از یک کیف به دست آوردند اما حامد زمانی که همراه او بود «ضمن حمایت بی‌مورد از فرد مجرم، در انجام وظایف پلیس نیز دخالت کرد.»

مدیر برنامه‌های حامد‌ زمانی اصل درگیری را تائید کرده و گفته است که این درگیری پس از آنکه پلیس اقدام به تفتیش یکی از همراهان زمانی می‌کند و با فحاشی وی روبرو می‌شود آغاز شد.

به گفته این مقام پلیس، برای هر دو نفر پرونده‌ای تشکیل و به مقام قضایی ارجاع شده است.

مدیر برنامه‌های حامد‌ زمانی نیز امروز در گفت‌وگو با خبرگزاری میزان٬ وابسته به قوه قضاییه٬ اصل درگیری را تائید کرده و گفته است که این درگیری پس از آنکه پلیس اقدام به تفتیش یکی از همراهان زمانی می‌کند و با فحاشی وی روبرو می‌شود آغاز شد. این مدیر البته نمی‌گوید از زمانی و همراهانش چه چیزی کشف و ضبط کرده‌اند.
این پرونده به گفته رییس پلیس فرودگاه‌های ایران به مقام قضایی ارجاع شده اما سرنوشت آن٬ به احتمال زیاد همچون سرنوشت دیگر پروند‌های نورچشمی‌های نزدیک به نظام خواهد بود.
مداح هفت‌تیرکش بیت رهبری
حامد زمانی تنها فرد از نزدیکان به حاکمیت نیست که «مسلح» بود و یا با مخدر سر و کار داشته است.
محمود کریمی٬ مداح نزدیک به بیت رهبری پس از آن که در یکی از اتوبان‌های تهران اقدام به «هفت تیر‌کشی» کرد٬ در رسانه‌های اجتماعی به «مداح هفت تیرکش» معروف شد.

دی ماه سال ۹۲  ماجرای درگیری محمود کریمی با چند نفر و تیراندازی در بزرگراه بابایی در رسانه‌ها منتشر شد.

Risultati immagini per ‫محمود کریمی‬‎

آن زمان وب سایت انتخاب به نقل از سایت فیلترشده آینده نوشت: «مشاجره لفظی سرنشینان دو خودرو در اتوبان بابایی که یکی از آنها از مشهور‌ترین و گران‌ترین مداحان تهران است، به تیراندازی انجامیده است.»

داستان از این قرار بود که یکی از مداحان مشهور تهران که صدا و سیما در روزهای عزاداری، نوحه‌خوانی‌های او را مدام پخش می‌کند، ساعت ۳ بامداد روز ۵ دی‌ماه در اتوبان بابایی با یک خودروی ۲۰۶ تصادف می‌کند. این تصادف که می‌توانست مانند صد‌ها نمونه دیگر مثل آن با کروکی و مراجعه به بیمه حل شود به مشاجره و درگیری لفظی انجامید.

سرنشینان ۲۰۶ زوج جوانی بودند که از شرق به غرب اتوبان حرکت می‌کردند. گزارش مورد نظر حاکی از این است که ادامه این درگیری به نقاط خطرناکی کشیده می‌شود چرا که مداح معروف و همراهانش که در خوودروی تویوتا بودند کلت کشیده و ۵ تیر به جلو و گلگیر ۲۰۶ شلیک می‌کنند.

بعد از تیراندازی، مداح و همراهان از محل دور شده و سرنشینان ۲۰۶ به کلانتری شکایت می‌برند و شکایت ثبت و به دادسرا ارسال می‌شود اما کریمی در جلسه دادرسی حضور پیدا نمی‌کند.

پرونده تیراندازی محمود کریمی به سرنشینان یک خودرو در تهران به دنبال انصراف شاکیان مختومه شد. قوه قضائیه هم اعلام کرد که مدعی العموم قصدی برای ورود به این موضوع و بررسی «جنبه عمومی» جرم ندارد.

تنها مجازاتی که بر اساس گزارش‌ها برای آقای کریمی در نظر گرفته شد، ابطال مجوز حمل سلاح او بود.

جسد یک زن روی دستان نماینده مجلس

جسد زهرا نویدپور روز یکشنبه ۱۶ دی‌ماه سال گذشته، در منزل مادرش در شهر ملکان پیدا شد و دادستانی شهرستان ملکان اعلام کرد علت مرگ او «در ظاهر» خودکشی بوده است.

این زن ساکن ملکان به گفته خودش برای یافتن کار به سلمان خدادادی نامه نوشته و این نماینده مجلس نیز پس از مدتی با او تماس گرفته و خواسته بود که مدارکش را در دفترش در تهران و در خارج از مجلس به او تحویل دهد.

او گفته بود که سلمان خدادادی در این دفتر به او «تجاوز» کرده است.

زهرا نویدپور پیش از مرگ گفته بود که پس از آن بارها توسط مسعود هاشم‌پور، خواهر زاده سلمان خدادادی و مدیر کل امور حقوقی شهرداری تبریز و نیز کمال خوش پیمان، نیروی وزارت اطلاعات تهدید شده است.

او همچنین اعلام کرده بود که اطلاعات سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات، شورای نگهبان مدارک مربوط به این موضوع را دریافت کرده بودند اما اقدامی انجام ندادند و خود را «کنار کشیدند».

نویدپور گفته بود که سلمان خدادادی در دادگاه پذیرفته «فایل‌های صوتی مربوط به تهدید صدای خود او است و قاضی او را با وثیقه آزاد کرده بود».

Risultati immagini per ‫سلمان خدادادی‬‎

وب‌سایت هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در خرداد ماه خبر داده بود که امسال «دست‌کم دو ادعای تجاوز و آزار جنسی» علیه سلمان خدادادی مطرح شده‌ است.

سلمان خدادادی در اواخر دوره هفتم مجلس و در حالی که در انتخابات مجلس هشتم نیز به مجلس راه یافته بود، به اتهام «فساد اخلاق و ارتباط نامشروع» بازداشت شد.

پس از آن تعدادی از نمایندگان مجلس از جمله فاطمه رهبر به اعتبارنامه آقای خدادادی اعتراض کردند اما در نهایت مجلس به اعتبارنامه او رای داد.

براساس گزارش‌ها، سلمان خدادادی متهم بود که به منشی دفتر خود «در خارج از مجلس تجاوز » و یک دختر جوان مراجعه کننده به دفترش در مجلس را مورد «آزار جنسی» قرار داده است.

سلمان خدادادی در اواخر دوره هفتم مجلس و در حالی که در انتخابات مجلس هشتم نیز به مجلس راه یافته بود، به اتهام «فساد اخلاق و ارتباط نامشروع» بازداشت شد.

سلمان خدادادی پیشتر اتهامات علیه خود را رد کرده و «برخی مسئولان و رقیبان بدخواه از دوره‌های گذشته » را به پرونده سازی متهم کرده بود.

سلمان خدادادی در دوره‌های پنجم، ششم، هفتم، هشتم و دهم نماینده مجلس بوده ‌است.

پس از انتشارگزارش‌ها درباره صدور حکم برای سلمان خدادادی، رییس کمیسیون اجتماعی مجلس، رییس دادگستری تهران صدور حکم برای یک نماینده مجلس را تائید کرد و خبرگزاری فارس نیز نوشت که سخنان غلامحسین اسماعیلی درباره صدور حکم برای آقای خدادادی است.

صدور این حکم اما هیچ وقت قطعی و اجرا نشد.

حمید رسایی٬ صدای رسای یک فساد اقتصادی

حمید رسایی٬ نماینده نزدیک به جبهه پایداری٬ در طی سال‌های حضور در مجلس٬ به گفته خودش صدای رسای «عدالت‌خواهی» بود.

این صدای رسا اما خیلی زود تبدیل به صدای فساد اقتصادی شد.

Risultati immagini per ‫حمید رسایی‬‎

در بهمن ماه ۹۳  اشرفی اصفهانی اعلام کرد، دو تن از نمایندگان مجلس نهم به سبب تخلفات گسترده، با حکم انفصال از خدمات و مسئولیت‌های دولتی مواجه شده‌اند؛ پس از این اظهارات، گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای شدت گرفت و اذهان به سمت حمید رسایی جلب شد؛ رسایی هم فرصت را مغتنم شمرد و در پایان یکی از جلسات علنی مجلس نهم طی مصاحبه‌ای با خبرنگاران پارلمانی ضمن غیرقانونی اعلام کردن هیات بدوی، گفت که هیچ حکمی ناظر بر انفصال دریافت نکرده است.

رسایی در آن مصاحبه خطاب به یکی از خبرنگاران اصلاح طلب گفت:«هم آقای هاشمی، هم آقای روحانی و هم آقای مجید انصاری و هم آقای خاتمی در جلسات مختلف خود گفته‌اند ۱۰ – ۱۵  نفر هستند که دور بعد نباید به مجلس راه پیدا کنند اما به همه آنها بگویید ان‌شاءا… می‌آیم و محکم هم می‌آیم.»

چندی بعد، اشرفی اصفهانی در واکنش به اظهارات رسایی، چنین گفت که «نمی‌‌خواستیم نام این برادرمان برده شود اما اگر بیش از این اصرار کند، پرونده‌اش را آشکار می‌کنیم؛ سازمان بازرسی پرونده تخلفات وی در دورانی که مدیر کل ارشاد اسلامی قم بوده است را به هیات تخلفات ارسال کرده و مرتب هم پیگیر موضوع است.»

حمید رسایی در مقابل فساد اقتصادی گسترده در زمان ریاست در اداره ارشاد قم٬ تنها به پنج سال محرومیت از مناصب دولتی محکوم شد.

حمید رسایی در مقابل فساد اقتصادی گسترده در زمان ریاست در اداره ارشاد قم٬ تنها به پنج سال محرومیت از مناصب دولتی محکوم شد.

مورارد بالا تنها نمونه‌هایی از پرونده‌های هرگونه فساد یا قانون شکنی در بین نزدیکان به حاکمیت است که به رغم اطلاع رسانی و وعده رسیدگی٬ یا مختومه شدند یا بی‌نتیجه مانده و به دست فراموشی سپرده شدند.

در حالی که ده‌ها یا شاید صدها نمونه دیگر نیز وجود دارد که یا رسانه‌ای نشدند یا آن‌چنان به آن‌ها پرداخته نشده اما همچون نمونه‌های بالا پرونده‌های بی‌سرانجام بودند.

از جمله پرونده‌های سعید طوسی٬ فاضل لاریجانی٬ علاءالدین بروجردی٬ حسن عباسی و … جدیدترین آن‌ها اکبر طبری٬ معاون صادق لاریجانی.

تمرینی برای همزیستیِ مسالمت‌آمیز

$
0
0

امروزه با ظهور پدیده‌های تکنولوژیکی همچون رسانه‌های اجتماعی که موجب افزایش سرعت و سهولت تبادل اطلاعات شده‌اند، افرادی که دانش و توانایی سفسطه کردن و  بازی با لغات و مفاهیم را دارند به راحتی می توانند به اذهان عمومی در راستای مقاصدشان جهت‌دهند. در این رهگذر می توان با فراگیری علم منطق و آموزش مهارت‌های تفکر نقادانه به شهروندان، از افتادن به دام چنین سودجویی‌هایی جلوگیری‌کرد. اگر تفکر را به معنای رسیدن از امور معلوم به امور مجهول تعریف کنیم، منطق ابزاری است که ما را از خطای در اندیشیدن مصون می‌دارد. بدین صورت که یک استدلال منطقی معتبر باید دارای دو شرط باشد: اول این که مقدمات و دلایل ارائه شده صحیح باشند و دوم این که نتیجۀ مورد نظر از این مقدمات طبق اصول منطقی حاصل شود. تفکر انتقادی، توانایی گردآوری و ارزیابی اطلاعات به شیوه‌ای منطقی، بی‌طرفانه و عمیق است، به طوری که بتوان به نتیجه موجه از طریق دلایل معقول دست‌یافت. حال اگر فردی به هنگام اقامۀ یک ادعا، آگاهانه و یا ناآگاهانه از ارائۀ دلیل(به عنوان مقدمات استدلال) برای ادعای خود طفره رود و یا جملاتی نامربوط را به عنوان دلیل برای توجیه ادعای خود ارائه کند، مرتکب مغالطه و یا همان سفسطه شده است.

موقعیتی را تصور کنید که در حال مشاهدۀ یک برنامۀ تلوزیونی هستید که موضوع آن به چالش کشیدن معضلی فرهنگی اجتماعی در شبکه‌های اجتماعی است. برای مثال موضوع، بحث پیرامون «حیطۀ حریم خصوصی سلبریتی‌هاست» و در این برنامه دو مهمان حضور دارند. یکی نمایندۀ آن طیفی از روزنامه‌نگاران است که مدعی هستند سلبریتی‌ها به خاطر تفاوت‌ها و تأثیرگذاری‌هایی که از منظر اجتماعی و فرهنگی دارند، فاقد حریم خصوصی هستند و باید همواره مراقب سخنان و رفتارهای خود چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی اجتماعی باشند. در طرف مقابل، یک کارشناس سواد رسانه قرار دارد که مدعی است سلبریتی‌ها هم مانند مردم عادی دارای حریم خصوصی هستند و مردم باید به این حریم خصوصی احترام بگذارند. در چنین موقعیت‌هایی معمولا هر طرف به منظور توجیه ادعای خود و یا برای به کرسی نشاندن نظر خود، استدلال‌هایی را ارائه می‌کند. فارغ از این نکته که استدلال‌هایی که توسط هر فرد ارائه می‌شود معتبر است و یا نامعتبر، استدلال ارائه شده توسط هر طرف می‌تواند ناظر بر هدفی باشد: موجه کردن[۲] در مقابل قانع نمودن[۳]. در این یادداشت قصد دارم به تفاوت این دو رویکرد به هنگام استدلال کردن بپردازم.

هدف اصلی این جستار آن است که برای خواننده روشن سازد چه هنگامی یک فرد به منظور نشان دادن صدق ادعای خود در حال اثبات و موجه کردن ادعای مورد نظرش است و چه وقت آن فرد در حال قانع کردن طرف مقابل؟ به عبارت دیگر، در حالی که هر یک از دو طرف می‌توانند به موضوع یکسانی بپردازند و از روش استدلال کردن برای پشتیبانی از ادعای خود استفاده کنند، هدف از استدلال می‌تواند متفاوت باشد. برای نمونه، در مثالی که پیش‌تر بیان شد موضوع “حیطۀ حریم خصوصی سلبریتی‌هاست”، روش “استدلال کردن” است(چه استدلالی معتبر از نوع قیاسی، استقرایی و یا تمثیلی) و چه استدلالی نامعتبر با توسل به انواع مغالطه‌)[۴] و هدف از استدلال دربارۀ موضوع مورد نظر می‌تواند یا قانع نمودن طرف مقابل باشد و یا موجه نمودن ادعای ارائه شده.

اگر هدفِ یک فرد از استدلال، تغییر باور و ذهنیت طرف مقابل باشد، به طوری که پیش‌تر مخاطبِ او چنین باور و ذهنیتی را نداشته است، رویکرد او یک رویکرد قانع‌کننده است. در حقیقت، در این رویکرد فرد استدلال کننده تمامی تلاش خود را می‌کند که با استفاده از هر نوع استدلالی، چه معتبر و چه نامعتبر، ذهنیت طرف مقابل را در مورد موضوع مورد بحث تغییر دهد. در چنین رویکردی فردِ استدلال‌کننده باعث تغییری در طرف مقابل و یا تأثیری در جهان می‌شود. به عبارت بهتر، استدلالِ فرد مورد نظر معطوف به موجه کردن و اثبات ادعایش با توسل به استدلال‌های معتبر نیست، بلکه استدلالِ او معطوف به تغییر ذهنیت طرف مقابل است. یعنی به جای توجیه ادعا، تغییر ذهنیت طرف مقابل قرار می‌گیرد و یا به عبارت دیگر نوع استدلال اهمیت ندارد بلکه این میزان تأثیرگذاری استدلال است که از اهمیت برخوردار است. به همین خاطر معمولا افرادی که از نظر کلامی می‌توانند با کلمات بازی کنند و در سفسطه‌کردن مهارت دارند، افرادی با مهارت‌تر در قانع کردن و اغوای طرف مقابل هستند.

اگر هدفِ فرد از استدلال درباره یک موضوع صرفا بیان دلیل به منظور نشان دادن درستی ادعایش باشد و نه لزوما تغییر ذهنیت و باور طرف مقابل، رویکرد آن فرد یک رویکرد موجه‌کننده است. در حقیقت، در این رویکرد فرد مورد نظر می‌کوشد صرفا با نشان دادن دلائل منطقی و توسل به استدلال‌های معتبر درستی ادعای مورد نظرش را اثبات نماید. در چنین موقعیتی برای آن فرد فرقی ندارد که طرف مقابل آن ادعا را بپذیر و یا نه بلکه آنچه برای او اهمیت دارد پشتیبانی منطقی دلائل(مقدمات استدلال) از ادعا(نتیجه) است. به عبارت دیگر، استدلالِ فرد استدلال‌کننده با داشتن ذهنیتی خنثی معطوف به توجیه ادعاست و نه تغییر ذهنیت و باور طرف مقابل.

برای روشن‌تر شدن این بحث مجددا به بحث «حیطۀ حریم خصوصی سلبریتی‌ها» باز می‌گردم. به این منظور با ارجاع خواننده به یادداشت قبلی‌، به دو نوع استدلال مطرح شده در مورد حاشیۀ سفر اخیر رامبد جوان و همسرش به کانادا می‌پردازم.

سفر رامبد جوان و نگار جواهریان به کانادا برای به دنیا آوردن فرزندشان، ناسزا گفتن به ستاره اسکندری در خارج از کشور به خاطر کشف حجاب و همسر دوم مهدی هاشمی، همه و همه ماجراها و قصۀ پرغصۀ سلبریتی‌های ما در شبکه‌های اجتماعی این روزهاست. مسائلی که هم موجی از انتقادها و واکنش‌های تند و حتی گستاخانه‌ را در مقابل آن‌ها به راه انداخته است و هم افرادی به حمایت از آن‌ها برخاسته‌اند. در واکنش به این رفتارها، دسته‌ای که اقلیت هستند معتقدند که زندگی خصوصی افراد فقط و فقط به خودشان مربوط است و دخالت در زندگی خصوصی افراد و قضاوت کردن آن‌ها و یا انتشار هر گونه فیلم و عکسی از زندگی شخصی افراد در مکان‌هایی که به طور موقت و یا دائم به سر می‌برند، صریحا نقص حریم خصوص آن‌هاست؛ چنین عملی، نه اطلاع‌رسانی، بلکه پرده‌دری و امری غیر‌اخلاقی است. بنابراین، از نظر این دسته باید به حریم شخصی و زندگی خصوصی سلبریتی‌ها احترام گذاشت. دستۀ دوم که تقریبا اکثریت منتقد را در بر می‌گیرند بر این باورند که اساسا تاکید بر مفهوم «حریم خصوصی»، نکته‌ای انحرافی در چنین مسائلی است و انگیزۀ اصلی در افشای چنین تصاویری،  افشای «دروغ و دورویی و ریاکاری» است و این‌گونه افشاگری‌ها، رسالت اصلی روزنامه‌نگاران و شبکه‌های اجتماعی است.[۵]

در این زمینه یکی از مجریان تلویزیون در برنامه زنده “یه روز تازه” شبکه ۵ سیما انتقادات صریحی درباره حمایت سلبریتی‌ها از حواشی اخیر سفر رامبد جوان به کانادا بیان کرد. او در این برنامه صبحگاهی گفته بود که وقتی می‌پذیریم سلبریتی شویم باید طبعات آن را هم قبول کنیم، اگر می‌خواهیم قضاوت نشویم باید از جلو دوربین کنار برویم. اگر ویدئوی صحبت‌های کامل او درباره این موضوع(حدود ۵ دقیقه و ۲۹ ثانیه: https://www.javann.ir/0041OK) را مشاهده کنید، از نظر نویسنده، استدلالِ ایشان ناظر بر رویکردی قانع‌کننده است و نه موجه‌کننده؛ چرا که او به جای استفاده از دلائل منطقی به منظور پشتیبانی از ادعایش،  بیشتر با استفاده از پیش‌فرض‌هایی که از پیش برای بیننده اثبات نشده(مثل اینکه ” اگر می‌خواهیم قضاوت نشویم باید از جلو دوربین کنار برویم.”) و توسل به مثال‌هایی از پزشکان و سیاستمداران، شعرخواندن، ضرب المثل و مرسوم بودن چنین تعرضی در زمان‌های قدیم، سعی در تأثیرگذاری در مخاطب و تغییر نظر او دارد.

اکنون، به استدلال زیر توجه نمایید:

در مورد رامبد جوان، اگر بخواهیم با توجه به طرفین دخیل در این ماجرا به تحلیل منطقی آن بپردازیم، با صورت استدلال زیر مواجه خواهیم بود:

  1. رامبد جوان به همراه همسرش جهت متولد کردن فرزندشان به کانادا سفر کرده‌اند(با فرض درست بودن این ادعا).
  2. عموما دخالت در زندگی شخصی افراد و خصوصا قضاوت دربارۀ مسائل خصوصی آن‌ها همچون محل تولد فرزندشان، تعرض به حریم خصوصی دیگران است.
  3. تعرض به حریم خصوصی افراد سرشناس، تبعات و عواقب غیر قابل پیش‌بینی و معمولا جبران‌ناپذیری در زندگی شخصی و اجتماعی آن‌ها خواهد داشت.
  4. روزنامه‌نگاران، اصحاب رسانه و مردم عادی نباید به حریم خصوصی افراد سرشناس تعرض کنند.
  5. رامبد جوان در برنامۀ تلوزیونی خندوانه به صورت مداوم و مکررا مبلغ و ترغیب‌کنندۀ افراد به شعارهایی وطن‌پرستانه همچون عشق به وطن و محافظت و مراقبت از آن بوده است.
  6. اگر فرد سرشناسی در زندگی اجتماعی خود همواره مبلغ عشق به وطن و وطن‌پرستی باشد اما در زندگی شخصی خود به خاطر مصائب و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و آموزشی کشورش، فرزند خود را در کشور دیگری به دنیا آورد، این کار مصداق ریاکاری و دورویی است.
  7. افشاى ریاکاری و دورویی کسی که مبلغ و ترغیب‌کنندۀ عشق به وطن و وطن‌پرستی بوده است، منفعت عمومی دارد.
  8. روزنامه‌نگاران، اصحاب رسانه و مردم عادی باید به افشای ریاکاری، دروغ و دورویی در جامعه بپردازند.
  9. از موارد (۱) تا (۴) می‌توان نتیجه گرفت که دخالت در زندگی شخصی و خصوصی رامبد جوان امری غیراخلاقی است.
  10. از موارد (۵) تا (۸) می‌توان نتیجه گرفت که دخالت در زندگی شخصی و خصوصی رامبد جوان امری اخلاقی است.
  11. موارد (۹) و (۱۰) با هم تناقض دارند.[۶]

هدف از استدلال فوق صرفا ارائۀ دلیل به منظور موجه‌کردن نتیجۀ مورد نظر (شمارۀ ۱۱) است و نه تغییر ذهنیت و باور مخاطب با استفاده از استدلال‌های معتبر و نامعتبر. بنابراین، همانطور که پیش‌تر اشاره شد در این مورد خاستگاه و هدفِ استدلال موجه نمون ادعاست و نه تغییر در مخاطب.

در پایان می‌خواهم به پرسشی دیگر اشاره کنم. پرسشی که پاسخ به آن خود نیازمندِ مجال و فرصتی دیگر برای بررسی بیشتر ابعاد آن است. با توجه به این‌که باورها و سنت‌های بوم‌شناختی و فرهنگی و اعتقادات مذهبی معمولا حتی در برابر استدلال‌های معتبر نیز سخت و انعطاف‌ناپذیرند، هنگامی که با استدلالی مواجه می‌شویم که برای ما موجه‌ نیست، چه باید کرد؟ پاسخی که نویسنده می‌تواند در مورد نحوۀ مواجۀ ما با چنین استدلال‌هایی ارائه کند، رویکردی است که ناظر بر احترام و مراقبت است. به عبارت دیگر، ما باید بتوانیم در چنین موقعیت‌هایی با بهره‌بردن از تفکر مراقبتی، در ضمن احترام به نظرِ طرفِ مقابل و مراقبت از او، زمینۀ گفت‌و‌گو و تعامل بیشتر را فراهم سازیم. تلاشی که نه تنها باعثِ رشد تفکر نقاد و قدرت تحلیل منطقی ما خواهد شد بلکه گامی است در جهت پی‌ریزی چهارچوب‌ِ عقلانیت و تمرینی برای همزیستیِ مسالمت‌آمیز.

در نهایت، اگر در ضمن حفظ احترام و مراقبت متقابل، هیچ‌یک از طرفین از ادلۀ دیگری استقبال نکردند و زمینۀ اتفاق‌نظر و یا سنتز حاصل از تضارب آراء و یا خودتصحیحی حاصل نشد، به منظور فراهم نمودن شرایط همزیستی مسالمت‌آمیز، بیان جمله‌ای می‌تواند چاره‌ساز شود: “اگرچه نظرتان برای من قابل احترام است و  شما را درک[۷] می‌کنم اما متاسفانه دلائل شما برای توجیه ادعایتان کافی نیست”.

منابع و پانوشتها

———————————————

[۱] پژوهشگر فلسفه، دانشگاه بُن آلمان (s5movaez@uni-bonn.de)

[۲] Justfication

[۳] Persuation

[۴]  وقتی در اینجا گفته می‌شود که روش “استدلالی” است، این بدان معناست که در آن موقعیت مجموعه‌ای از گزارها وجود دارند که یک یا چند گزاره در حکم مقدمه و یا همان دلائل(از نظر فرد ادعاکننده) هستند و یک گزاره در حکم نتیجه(نتیجه همان ادعای مورد نظر است که توسط مقدمه‌ها باید پشتیبانی شود).

[۵] نگاه کنید به: “قصۀ پرغصۀ سلبریتی‌های ما! تأملی اخلاقی در باب مورد رامبد جوان و ستاره اسکندری در شبکه‌های اجتماعی ، زیتون

[۶] “قصۀ پرغصۀ سلبریتی‌های ما! تأملی اخلاقی در باب مورد رامبد جوان و ستاره اسکندری در شبکه‌های اجتماعی”

[۷] understanding

🍃زنده|آمریکا پیشنهاد ایران درباره لغو تحریم در ازای تصویب پروتکل الحاقی را رد کرد

$
0
0

 



بازداشت زنان حاضر در «یک دورهمی» در همدان به اتهام «ترویج سبک زندگی غربی»

سپاه پاسداران استان همدان اعلام کرد که زنان حاضر در یک «دورهمی» را به اتهام «ترویج سبک زندگی غربی» بازداشت و «شبکه» آن‌ها را «منهدم» کرده است.

سپاه پاسداران اعلام کرده است که ان کار برای مبارزه با «هجمه فرهنگی دشمنان نظام در مخالفت با حجاب، ترویج سبک زندگی غربی و موج سازی رسانه‌ای در این حوزه» انجام شده است.

هنوز جزئیات بیشتری درباره تعداد افراد بازداشت شده و اتهام‌های آن‌ها منتشر نشده، اما «سپاه انصارالحسین» همدان اعلام کرده است که این «شبکه به هم پیوسته» برای «ترویج سبک زندگی غربی از دورهمی بانوان همدانی برای رسیدن به اهداف خود» استفاده می‌کرد./ایرنا



آمریکا پیشنهاد ایران درباره لغو تحریم در ازای تصویب پروتکل الحاقی را رد کرد

عباس موسوی٬ سخنگوی قوه قضاییه٬ خبر از آن داد که دولت آمریکا پیشنهاد ایران مبنی بر تصویب پروتکل الحاقی در مقابل لغو تحریم‌های ایران را رد کرده است.

روزنامه گاردین، روز پنج‌شنبه ۲۷ تیر گزارش داده بود که محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، در دیدار با خبرنگاران غربی گفته است: «به دولت آمریکا پیشنهاد می‌کنیم در قبال تصویب دائمی پروتکل الحاقی در ایران، آمریکا تحریم‌ها علیه تهران را لغو کند.»

مقام‌های آمریکا و ایران در این مدت واکنشی به این خبر نشان نداده بودند اما عباس موسوی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، روز دوشنبه گفت: «آقای ظریف پیشنهاد کرده بود که «اگر واقعا واشنگتن دنبال گفت‌وگو است می‌توان روی این محور گفت‌وگو کرد که به جای سال ۲۰۲۳ این اقدامات در سال ۲۰۱۹ انجام شود. این یک اقدام قابل دسترس است. اما همانگونه که پیش‌بینی می‌شد این طرح با مخالف دولت آمریکا مواجه شد.»/ایسنا



کمبود مواد غذایی در ۸ استان کشور

زهرا عبداللهی٬ مدیرکل دفتر بهبود تغذیه جامعه وزارت بهداشت٬ گفت که ۸ استان ایران با کمبود غذایی مواجه شده‌اند.

زهرا عبداللهی خبر از آن داد که استان‌های سیستان‌وبلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام، هرمزگان، خوزستان، کرمان، استان خراسان جنوبی از نظر کیفیت و فراوانی مواد غذائی «کمبود ویژه‌ای» دارند.

او تاکید کرد که این هشت استان در ضمن دیگر محرومیت‌هایشان، با کمبود موادغذایی یا بطور کلی مشکلات تغذیه‌ای مواجه هستند.

زهرا عبداللهی در رابطه با آمار بالای مرگ‌ومیر ناشی از بیماری‌های غیرواگیردار، از جمله سوء تغذیه گفت که «ما با آمار بالاتری از میزان مرگ‌ومیر به علت بیماری‌های غیرواگیردار روبه‌رو هستیم: این آمار تا دوسال پیش ۷۶ اگر درصد بود، درحالی که آخرین آماری که ما از این مهم داریم ۸۲ درصد است. ابتلا به این بیماری‌های غیرواگیر چند مؤلفه خطر دارند که در راس آنها تغذیه و الگوی غذایی مردم است.»

همچنین نرخ بیکاری در برخی استان‌های یاد شده به شدت بالا است. برای نمونه، بر اساس گزارش مرکز آمار، نرخ بیکاری طی سال گذشته در استان سیستان‌وبلوچستان ۱۶ درصد، کرمانشاه ۱۸٫۷ درصد و خوزستان ۱۵٫۷ درصد بوده‌است، در حالی که متوسط نرخ بیکاری کشور بر اساس ارزیابی این نهاد دولتی، ۱۲ درصد بود./ایلنا



عضو هیئت رییسه فدراسیون فوتبال: زنان فقط می‌توانند وارد ورزشگاه‌های تهران شوند

رییس هیئت فوتبال خوزستان و عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال به خبرگزاری ایسنا گفت که ضرب‌الاجل فیفا به ایران برای حضور زنان در ورزشگاه‌ها فقط مربرط به مسابقاتی که در تهران برگزار می‌شود و بازی‌های ملی است./ایران



بریتانیا پیشنهاد «مبادله نفتکش» با ایران را رد کرد

دومینیک راب، وزیر خارجه بریتانیا امروز (دوشنبه) در مصاحبه‌ای با شبکه رادیوی بی‌بی‌سی ایده مبادله نفتکش توقیف‌شده ایرانی توسط بریتانیا را با نفتکش بریتانیایی که توسط ایران توقیف شده رد کرد. او گفت: «هیچ تعویضی در کار نخواهد بود. اینجا مسئله داد و ستد کالا مطرح نیست. بحث بر سر احترام به قوانین بین‌المللی و سیستم قانونی بین‌المللی است و این چیزی است که ما بر آن اصرار داریم.»

حسن روحانی روز چهارشنبه هفته گذشته در سخنانی به طور تلویحی به آمادگی ایران برای مبادله نفتکش استینا ایمپرو با نفتکش توقیف‌شده ایرانی اشاره کرده و گفته بود اگر برخی کشورهای اروپایی از اقدامات خلاف خود از جمله آنچه در جبل‌الطارق انجام دادند دست بردارند، پاسخ متناسبی نیز از ایران دریافت خواهند کرد./دویچه وله



پومپئو: می‌خواستم به تهران بروم اما حکومت نپذیرفت

مایک پمپئو! وزیر خارجه ایالات متحده٬ گفت که حکومت ایران پیشنهاد او برای سفر و گفت‌وگوی مستقیم با شهروندان ایران را نپذیرفته‌است. اشاره مایک پومپئو به پیشنهادی‌ست که سوم مرداد ماه مطرح کرده بود.

مایک پومپئو در حساب کاربری خود در توئیتر با انتشار ویدئویی تاکید کرده او از «گفت‌وگوی مستقیم با مردم ایران استقبال می‌کند».

وزیر خارجه آمریکا نوشته: من اخیرا پیشنهاد سفر به تهران و گفت‌وگوی مستقیم با مردم ایران را مطرح کردم. حکومت پیشنهاد مرا نپذیرفته‌است.

او در توئیت دیگری افزوده است «ما از محمد جواد ظریف که به آمریکای می‌آید و از حق آزادی بیان بهره می‌برد، نمی‌ترسیم. آیا واقعیت‌ها در مورد حکومت علی خامنه‌ای چنان بد است که او به من اجازه نمی‌‌دهد همین کار را در تهران انجام بدهم؟»

آقای پومپئو سپس پرسیده است «چه خواهد شد اگر مردم واقعیت‌ها را بشنوند، نه به‌صورت فیلتر شده و خلاصه‌شده؟»

پومپئو در این توئیت خود، هم حساب کاربری محمد جواد ظریف و هم حساب کاربری آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی را مـنـشن کرده‌است./رادیو فردا



اعتراض وزیر امور خارجه به آیت‌الله خامنه‌ای در مورد «گاندو»

عباس موسوی٬ سخنگوی وزارت خارجه٬ تائید کرد که محمد جواد ظریف نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی درباره سریال گاندو نوشته است.

عباس موسوی در پاسخ به پرسشی در این باره گفت که «چنین نامه‌ای نوشته شده است».

به گفته او تلاش شده در سریال گاندو از وزیر و وزارت امور خارجه «یک چهره منفعل و بی‌عمل و واداده نشان داده شود.»

پیشتر محمد مهاجری، سردبیر وب‌سایت خبرآنلاین، در کانال تلگرامی خود نوشته بود که وزیر خارجه ایران در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی « از موج توهین‌ها و تهمت‌ها» علیه خود در سریال گاندو « گلایه» کرده است.

به گفته مهاجری، آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به این نامه نوشته است: «من مطلقا راضی نیستم که به شما کمترین اهانتی بشود».

سخنگوی وزارت خارجه نیز همین جمله را به عنوان پاسخ آیت‌الله علی خامنه‌ای بیان کرده است./ایرنا


خبرهای روز گذشته را اینجا بخوانید

ناگفته‌های رازینی از محاکمه دستگیر شدگان عملیات مرصاد

$
0
0

زیتون– علی رازینی٬ رییس سازمان قضائی نیرو‌های مسلح وقت٬ با بیان اینکه دادگاه‌های دستگیرشدگان در عملیات مرصاد بسیار کوتاه بود، گفت: «به دلیل وجود دادگاه جنگ رسیدگی به پرونده‌ها بدون تشریفات انجام می‌شد و محاکمه در همان شهر دستگیری، انجام می‌شد.»

رازینی در ادامه تاکید کرد: «یعنی هیچ‌کدام از منافقینی را که در عملیات مرصاد دستگیر شده بودند نیاوردیم در تهران یا اهواز محاکمه کنیم. در همان مناطق جنگی که دستگیر شدند، محاکمه و مجازات شدند. به موجب همین قانون با آن‌ها برخورد شد. اولین نفراتی که از منافقین محاکمه شدند در اسلام‌آباد بود.»

رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح وقت افزود: «چون با دادگاه‌های زمان جنگ بود، تشریفات نداشت. در همان شهر‌هایی که دستگیر شدند محاکمه شدند.»

به گفته او گاهی وقت‌ها ممکن بود یک ساعت یا کمتر طول بکشد.

علی رازینی همچنین خبر داد: «امام اجازه فرمودند که با عدم رعایت جزئیات آیین دادرسی محاکم تشکیل و به این جرائم در مناطق جنگی رسیدگی شود. پس عمق بند اول فرمان یا فتوای امام این بوده است که راه را برای تشکیل دادگاه‌هایی با تشریفات کم و حداقلی باز کردند. در گذشته این دادگاه‌ها به عنوان «دادگاه‌های صحرایی» معروف بودند و امام تحت عنوان «دادگاه تخلفات جنگ» آن را احیا کردند. تا زمانی که جنگ تمام نشده بود این دادگاه‌ها برقرار بودند.»

او در پاسخ به این پرسش وب سایت جماران که آیا «روند دادگاه منافقینی که در عملیات مرصاد دستگیر شدند، کامل بوده است؟»٬ گفت: «بله، با استفاده از بند یک حکم امام، طبق موازین شرع و بدون رعایت مقررات دست‌و‌پا‌گیر بوده است. ممکن است مثلا وکیل نداشته باشند.»

رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح وقت در ادامه توضیح داد: «فرض کنید باید کیفرخواست صادر و به صورت کتبی ابلاغ و دو هفته بعد محاکمه انجام شود. در بیابان از این چیز‌ها خبری نیست. جا‌های دیگر بدون محاکمه می‌کشند. ما سؤال و جواب می‌کنیم که اشتباهی اقدام نشود. احراز شد که این فرد از منافقین بوده و عالما و عامدا با آن‌ها آمده است.»
به گفته او اعضای سازمان مجاهدین که در میدان جنگ دستگیر شدند، ولی در همان میدان جنگ دادگاه تشکیل دادیم؛ دادگاهی که قاضی واجد‌الشرایط؛ یعنی قاضی عادل دارای ابلاغ قضائی نشسته و سؤال‌وجواب کرده و سؤال‌وجواب مکتوب شده است. در همین حد تشریفات رعایت شده است، اما جزئیات دیگری مثل اینکه در دادگاه خبرنگار باشد، رعایت نشده است.
رازینی در پایان گفت: «یک عده از رزمندگان گفتند روحیه بچه‌ها خراب است، شهید داده‌ایم، این‌ها را به کرمانشاه منتقل نکنید. همین‌جا حکم را اجرا کنید. در شهر جنگ‌زده که تا دیروز در اشغال منافقین بوده و همه شهر از ترس منافقین تخلیه شده، کجا اعدام کنیم؟ یک ساختمان نیمه‌کاره بر سر یک سه‌راهی بود. طبقه اول آن ساخته شده بود و اسکلت طبقه دوم را زده بودند، ولی طاق نزده بودند. گفتم آنجا اجرا می‌کنیم. زمانی حوالی ساعت چهار یا پنج بعدازظهر بود که ما موافقت کردیم حکم این سه نفر را در شهر اسلام‌آباد اجرا کنند و حکم آن‌ها به صورت حلق‌آویز اجرا شد….»
Viewing all 6995 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>