Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 7017 articles
Browse latest View live

🍃زنده|اتریش از جمهوری اسلامی خواست بازرگان ایرانی-اتریشی را آزاد کند

$
0
0

 

 



اتریش از جمهوری اسلامی خواست بازرگان ایرانی-اتریشی را آزاد کند

دولت اتریش از ایران خواست تا مسعود مصاحب، بازرگان ۷۲ ساله و دبیرکل انجمن ایرانی-اتریشی، را که از ماه ژانویه گذشته تاکنون در ایران در بازداشت به سر می‌برد، آزاد کند.

پیتر گوشل‌باور، سخنگوی وزارت امور خارجه اتریش، خبر داد که وزیر امور خارجه این کشور در این‌باره نامه‌ای برای محمدجواد ظریف، همتای ایرانی خود، ارسال کرده و سفارت اتریش در ایران نیز در این زمینه فعال بوده است.

به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه اتریش هنوز هیچگونه اتهام رسمی علیه آقای مصاحب مطرح نشده است و دلیل بازداشت او مشخص نیست. وی افزود که جمهوری اسلامی تابعیت دوم را به رسمیت نمی‌شناسد و حقی برای کنسول‌گری اتریش برای پیگیری این پرونده قائل نیست./بی‌بی‌سی‌ فارسی



عفو بین‌الملل اجرای حکم شلاق برای پیمان میرزا زاده، زندانی کرد، را محکوم کرد

سازمان عفو بین‌الملل از اجرای صد ضربه شلاق بر پیمان میرزا زاده، خواننده کرد اهل ارومیه، بشدت انتقاد کرد و این اقدام را «مجازاتی بی‌رحمانه» خواند که «ماهیت غیرانسانی نظام قضایی ایران» یعنی «نهادینه کردن وحشیگری و تبدیل آن به قانون» را برجسته می‌کند.

نهادهای حقوق بشری پیش‌تر گزارش داده بودند که پیمان میرزا زاده روز یکشنبه از زندان ارومیه به اجرای احکام منتقل شده و در آنجا یکصد ضربه شلاق به وی زده شده است.

در پی اجرای این حکم، آقای میرزا زاده که دچار درد شدید و تورم در کمر و پاها شده با نوشتن نامه‌ای دست به اعتصاب غذا زده است.

بنابر گزارش‌ها، پیمان میرزا زاده پس از اجرای ترانه‌هایی در یک جشن ازدواج در مناطق کردنشین ترکیه از سوی دادگاه ارومیه به «شُرب خمر»، «اقدام علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» متهم و به دو سال زندان و ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شد.

عفو بین‌الملل در بیانیه خود با تأکید بر اینکه «هیچ توجیهی برای شلاق زدن انسان‌ها وجود ندارد و مجازات شلاق مصداق شکنجه است و بر اساس قوانین بین‌المللی یک جنایت محسوب می‌شود» بار دیگر از جمهوری اسلامی خواسته است با توجه به عضویتش در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، شلاق زدن و «انواع دیگر مجازات‌های بدنی مانند قطع اعضای بدن و کور کردن چشم را لغو کند»./رادیو فردا



آمریکا تعلیق تحریم‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران را تمدید می‌کند

جان بولتون، مشاور امنیت کاخ سفید، خبر از آن داد که ایالات متحده معافیت از تحریم‌ها علیه برنامه هسته‌ای ایران را برای ۹۰ روز دیگر تمدید خواهد کرد.

به گزارش رویترز، تمدید تعلیق این تحریم‌ها از سوی آمریکا باعث خواهد شد تا روسیه، چین و اروپا به همکاری و فعالیت خود در بخش‌های غیر نظامی برنامه هسته‌ای ایران ادامه دهند.

جان بولتون در مصاحبه با شبکه «فاکس بیزینس» اظهار داشت: فکر می کنم ایده این است که ما خیلی، خیلی دقیق آن فعالیت‌های هسته‌ای را از نزدیک زیر نظر داریم. بنابراین یک تمدید کوتاه مدت ۹۰ روزه است.

روز گذشته روزنامه واشینگتن پست هم گزارش داده بود که دولت دونالد ترامپ در صدد است معافیت از تحریم‌ها علیه پنج بخش از برنامه هسته‌ای ایران را تمدید کند./رادیو فردا



هشدار ناجا در مورد حجاب سلبریتی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها

احمد نوریان، معاون اجتماعی ناجا کشف حجاب را «جرم» خواند و گفت: «فرقی نمی‌کند که سلبریتی‌ها یا غیر سلبریتی‌ها اقدام به این کار کنند.»

او گفت، به وزارت ارشاد گفته شده که به بازیگرها در مورد پوششان تذکر دهد و به طور خاص برای بازیگرانی که حجاب اختیاری را ترویج می‌کنند، «پیگیری» صورت خواهد گرفت./خبرآنلاین


خبرهای روز گذشته را اینجا بخوانید


حذف چهار صفر از پول ملی؛ سیاست پولی کارا؟

$
0
0

بحث حذف چند صفر از پول ملی کشور اولین بار نیست که بر سر زبان ها قرار گرفته است. این سیاست از زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به منظور کاهش تورم مطرح بوده است اما هرگز به صورت اجرایی درنیامده است. به تازگی بار دیگر با تصویب هیات دولت تصمیم در خصوص حذف صفرها از پول ملی کشور به مجلس شورای اسلامی ارجاع داده شده است تا در صورت تصویب، به قانون تبدیل گردد. بحث های زیادی در خصوص عدم کارایی این سیاست در خصوص مهار تورم مطرح گردیده است. در این نوشتار به طور مختصر به بررسی کارایی این سیاست می پردازم و در ادامه به طور کلی کارا بودن سیاست های پولی در ایران را مورد بررسی قرار می دهیم تا از این منظر بتوانیم کارایی سیاست حذف صفر از پول ملی را ارزیابی نماییم.

حذف صفر از پول ملی به تنهایی نمی تواند در کاهش تورم موثر باشد. سیاست حذف چند صفر تنها تغییر شکل ظاهری پول را به همراه دارد و به تسهیل معاملات کمک می نماید. البته که برای انجام معاملات ساده تر خواهد بود که قیمت کالایی را ۲۰ تومان اعلام نماییم تا ۲۰۰۰۰۰ ریال (دویست هزار ریال). اما در عمل مردم در معاملات روزانه خود از تومان به جای ریال استفاده می کنند. حال سوال اینجاست که آیا این تسهیل در معاملات می تواند به کاهش تورم منجر گردد؟ متاسفانه جواب این سوال منفی است. صرف برداشتن چند صفر از پول ملی کشور نمی تواند موجبات کاهش تورم را به همراه داشته باشد. تجربه ی موفق برخی کشور از جمله ترکیه در برداشتن چند صفر از پول ملی کشور به همراه مجموعه ای از سیاست های ضد تورمی در ترکیه بوده است. همراهی این سیاست ها و ساختن بستری برای کاهش تورم، زمینه را برای کاهش چند صفر از لیر ترکیه و دادن اعتبار به پول ملی این کشور فراهم نمود. از طرف دیگر نمونه ی ناموفق در این سیاست را می توان تجربه ی ناموفق کشور زیمبابوه در نظر گرفت که علی رغم حذف چندین صفر از پول ملی کشور خود قادر به مهار تورم لجام گسیخته نبوده اند و همچنان پول ملی این کشور رو به ضعیف تر شدن نهاد.

نداشتن مجموعه ای از سیاست های ضد تورمی عملا برداشتن چند صفر از پول ملی کشور را بی اثر می نماید. می توان این سیاست را با عمل جراحی چشم مقایسه نمود که پزشک به شما توصیه می کند که این عمل را در صورتی انجام دهید که شماره ی چشم شما ثابت شده است، زیرا احتمال بازگشت شماره ی چشم و ضعیف شدن چشمان شما در صورت عدم ثبات شماره ی چشمانتان قبل از عمل، وجود دارد. در این صورت عمل جراحی شما در بهترین حالت عملی بی اثر خواهد بود و چشمانتان همچنان ضعیف باقی می مانند. در خصوص حذف صفر از پول ملی کشور نیز شرایطی مشابه وجود دارد. در صورتیکه تورم همچنان رو به افزایش باشد و سیاست های کنترل تورمی اتخاذ نشده باشند، در بهترین حالت سیاست حذف صفر از پول ملی سیاستی بی اثر می باشد.

متاسفانه با روندهای اقتصادی کشور و با توجه به بودجه ی انبساطی تنظیم شده در سال های اخیر و رشد نقدینگی بالا، نشانی از پیگیری سیاست های ضد تورمی به چشم نمی خورد. طبق آمار منتشر شده توسط بانک مرکزی ایران، رشد نقدینگی در سال ۱۳۹۷ به میزان ۲۳.۱ درصد بوده است. همچنین افزایش شدید نرخ ارز در سال های اخیر عاملی دیگر در جهت رشد روند تورمی کشور می باشد. با توجه به آمار موجود و سیاست های اقتصادی اتخاذ شده، و همچنین وجود عدم اطمینان از ثبات شرایط اقتصادی کشور، مهار تورم و رسیدن به نقطه ای که بتوان سیاست حذف چند صفر از پول ملی را به درستی به مرحله ی اجرا گذارد، در این مقطع دور از انتظار می باشد.

اتخاذ سیاست حذف صفر نیز البته بی هزینه نیز نخواهد بود. جدای از هزینه های تغییر دفترداری و چاپ اسکناس و جمع آوری اسکناس های کهنه، برخی دیگر از هزینه ها به جامعه متحمل می گردد. یکی از این هزینه ها، در اثر سر راست کردن مبالغ به حد بالایی قیمت ها، خواهد بود. با حذف چهار صفر از پول ملی، برای نمونه برای مسیرهای تاکسیرانی که در گذشته باید مبلغ ۳۵۰۰ تومان برای آن پرداخت می کردید، باید ۴۰۰۰ تومان بپردازید. افزایش قیمت ها به این صورت اگرچه ممکن است در هزینه های خانوار نقش پر رنگی نداشته باشند اما عملا خود تا حدی موجبات افزایش تورم در کشور را فراهم می نمایند.

حال سوالی که مطرح می گردد این است که چرا سیاستگذاران پولی کشور اقدام به اتخاذ سیاست های ضد تورمی به گونه ای صحیح و پایدار ننموده اند تا بتوان سیاست حذف صفر از پول ملی را در شرایطی مناسب پیگیری کرد؟ برای پاسخ به این سوال می توان به معمای سه گانه ی ماندل – فلمینگ که به سه گانه ی غیر ممکن نیز شهرت دارد، مراجعه نمود. طبق این سه گانه، دولت ها می توانند تنها دو سیاست از سه سیاست تثبیت نرخ ارز، آزادی بازار سرمایه، و یا استقلال سیاست های پولی، را در پیش گیرند. با توجه به روند سیاست های گذاری اقتصادی در کشور می توان به این نتیجه رسید که کشور ایران (اگرچه نه به طور کامل) سیاست های تثبیت نرخ ارز و آزادی بازار سرمایه را در پیش داشته است و در نتیجه سیاست های پولی اتخاذ شده در کشور در راستای تامین این اهداف می باشند و سیاست گذار پولی استقلال کافی برای اتخاذ سیاست ها را نخواهد داشت. اگرچه دولت ایران در تثبیت نرخ ارز در سال های اخیر موفق نبوده است اما بر کسی پوشیده نیست که سیاست تثبیت نرخ ارز توسط دولت و بانک مرکزی خصوصا در سال های اخیر اتخاذ شده اند ( حال آنکه سیاست گذاران اعلام می دارند که سیاست ارزی کشور، سیاست مدیریت شناور شده است. اما در عمل سیاست ارزی کشور بیشتر به سوی سیاست های تثبیت نرخ ارز متمایل می باشند تا سیاست های شناورشده و آزادی نرخ ارز). همچنین با وجود ساختارهای مالی دنیا به سختی بتوان سیاست های کنترل بازار سرمایه را در پیش گرفت. خصوصا اینکه دولت ایران برای پیش برد بسیاری از پروژه های خود نیاز به سرمایه خارجی و فاینانس از خارج دارد. این عوامل راهی را جز بی اثر شدن سیاست های پولی در کشور پیش روی دولت و بانک مرکزی قرار نخواهد داد.

علاوه بر بی اثر بودن سیاست های پولی، استقلال تصمیم گیری در بانک مرکزی که مهمترین نهاد سیاست گذاری های پولی کشور می باشد نیز محل مناقشه است. ریاست بانک مرکزی توسط رییس جمهور کشور تایین می گردد و عملا بقای خود در سمت ریاست را منوط به رضایت رییس جمهور از رفتار خود خواهد دانست. این خود منجر به تاثیر پذیرفتن سیاست های پولی از خواسته های دولت می باشد. کما اینکه در برخی سالیان از بانک مرکزی کشور به عنوان حیاط خلوت دولت یاد شده است که هر زمان که دولت می خواهد دست در بانک مرکزی می کند و پول برداشت می نماید.

به طور کلی نبود ثبات اقتصادی کشور در این برهه زمانی و نبود نشانی از سیاست های پولی کارا و ضد تورمی در کشور، اثرگذاری حذف صفر از پول ملی کشور را زیر سوال می برد. صرف اتخاذ تصمیم در این شرایط بیش از آنکه نشان دهنده تصمیم اقتصادی صحیح باشد، به تبلیغی سیاسی مانند خواهد بود. حال سوال مطرح اینجاست که آیا در این شرایط آیا اعمال هزینه ای به این شکل تصمیمی صحیح برای کشور است؟ آیا اتخاذ این تصمیم و عملی نشدن کاهش تورم پس از کاهش چند صفر از پول ملی، به اعتماد جامعه نسبت به سیاست های پولی و اقتصادی کشور بیش از پیش ضربه نخواهد زد؟!!

گزارش یک تعظیم

$
0
0

«از قوه قضائیه و قضات ارجمند آن انتظار دارد، در رسیدگی به موضوعات مرتبط با هنرمندان و سینماگران ایران از صدور احکام «جنجال‌برانگیز» و دامنه‌داری چون زندان و ممنوع‌الکاری خودداری و «بزرگوارانه» و با شیوه فرهنگی در این خصوص عمل کنند». این جملات، بخشی از خطابه‌ی مردان سیاست به همکاران قضایی‌شان نیست، بلکه برگرفته از متنی‌ست که مدیران هنرمند و غیردولتیِ شاغل در «خانه سینمای ایران»، آن‌هم یک هفته بعد از رسانه‌ای شدن حکم دادگاه محمد رسول‌اف انتشار داده‌اند تا شاید قاضی شهر از صدور «احکام جنجال‌برانگیز و دامنه‌دار» خودداری کند و با تصحیح حکم صادره سبب شود که فیلم‌سازِ خط‌شکن و گناه‌کار، به خود آید و با ندای العفو العفو، به‌زعم آن‌ها «حرمت و حیثیت سینما» را پس از این رعایت کند

مدیران کنونی خانه سینما در این بیانیه دقیقا ذکر نکرده‌اند که به‌جای آن‌دست حکم و مجازاتِ «جنجالی و دامنه‌دار»، خواهان چه‌گونه مجازات «فرهنگی» برای یک فیلم‌ساز هستند تا از سوی قوه قضاییه اعمال شود. اما محتملا از آن‌جا که در بخش ممانعت از فعالیت فیلم‌سازی، دوستانِ خود در وزارت ارشاد را صاحب‌امتیاز و دارای حق کپی‌رایت در زمینه‌ی اعلام «ممنوع‌الکاری» می‌پندارند، لذا در ادامه چنین می‌گویند که «قواعد و قوانین و عرف سینمای ایران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امکان بررسی هرگونه تخلفی را پیش‌بینی کرده است». معنای تلویحی‌اش این است ‌که آخر قاضی بزرگوار دادگاه انقلاب! چرا شلوغش می‌کنی و با صدور حکم‌ ممنوع‌الکاری سبب می‌شوی که داد همه بلند شود؟ مگر همین کمی آن‌طرف‌تر در حراست و نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد، برادران به مرخصی رفته‌اند که نتوانند ساخت و نمایش فیلم را ممنوع کنند و فیلم‌ساز را ناکار و خانه‌نشین؟ این‌همه سال که برادران ارشاد توقیف کردند، در کنارش ممنوع‌الکار نداشتیم؟ چند مورد را مردم متوجه شدند و چقدر اعتراض شد؟ مگر همین فیلم‌ساز از بین هفت ساخته‌اش حتی یکی مجوز نمایش گرفت که امید به پخش دومی داشته باشد؟ اما حالا با همین حکم قضایی که صادر شد، همه از آن سوی غرب تا فیلمسازان شرق اروپا به این دخالت قضایی اعتراض کرده‌اند و دامنه‌ی اعتراض‌ها به داخل کشور هم کشیده است، تا به‌آنجا که حتی ما هم مجبور شدیم بعد از یک هفته پرهیز، بالاخره بیانیه‌ای صادر کنیم. همان مایی که وقتی به فیلم او در کن جایزه معتبر نوعی نگاه را هدیه دادند، از بیم شما حتی یک پیام تبریک هم منتشر نکردیم که مبادا درون سینمای خانه و خانوادگی‌مان، آب از آب تکان بخورد

در بیانیه خانه سینما آمده است «ما از ریاست محترم قوه قضائیه خواهان توجه به پرونده جناب آقای محمد رسول‌اف هستیم و یقین داریم همکاران ما نیز حرمت و حیثیت سینمای ایران را در همه مراحل کاری رعایت می‌کنند». حرمت و حیثیت سینما کدام است و چه نهادها یا افرادی در این چهار دهه آن را رعایت نکردند؟ آیا سینماگران مستقل بودند که حرمت سینما را شکستند یا سینماکُشان؟ آیا آن هنر هفتم که در بطن، آینه‌ای برای انعکاس دراماتیک واقعیات و قصه‌ها بود، توسط سینماگرانِ مستقل و حساس به مسایل روز جامعه مورد هتک حرمت قرار گرفت یا توسط آنهایی که از همان ابتدای انقلاب، زنده ماندن سینمای ایران را منوط به استفاده‌ی ایدیولوژیک و ابزاری نظام حاکم از این هنر، کردند؟ آیا از منظر مدیران خانه سینما، سینماگرِ حرمت‌نگه‌دار همان سینماگری‌ست که یا سفارش و اولویت‌های اعلام‌شده توسط مسئولان وقت سینما را بسازد و یا آن‌دیگری‌ست که دل خوش کند به ساختن آثار خنثی و بی‌گزند و بس؟ متولیان صنفی سینما وقتی از حیثیت سخن می‌گویند، حیثیت را ذیل تطمیع و طاعت تعریف می‌کنند یا رهایی و آزادگی در هنر؟ آیا کیمیاوی، بیضایی، تقوایی، کاهانی و … که در همین گذشته‌های نه‌چندان دور، در هزارتوی بی‌پایانِ مجوزِ ساخت و نمایش، خسته، محروم، رانده و دشنام داده شدند، بی‌حیثیتان سینما بودند؟

پس از آخرین پرونده‌ای که به‌تازه‌گی برای محمد رسول‌اف، این‌بار در اطلاعات سپاه پاسداران تشکیل شد، قاضی شهر او را به دادگاه احضار و در شنبه‌روزی به جرم ساختن فیلم‌هایی که مورد پسند سپاه و دستگاه قضا نبود، به گناه مصاحبه در مورد فیلم‌هایش و به دلالت این که تماشاگران بعد از تماشای فیلم‌ها در خارج از کشور برای او دست زدند، به حبس، ممانعت از خروج از کشور، ممانعت از فیلم‌سازی و منع از کنش‌گری اجتماعی و سیاسی محکوم کرد. خبرِ حکم دوشنبه در شهر پیچید و اما به گوش مدیران خانه سینما –که شاید صرفا خانه‌ی لالایی خواندن برای سینما و مداهنه کردن برای دولت است و نه مامن و محل عزت سینماگر- نرسید. دو روز بعد، مسئولان جشنواره فیلم کن، همان مسئولانی که مسئولان سینمای ایران بارها به‌نرمی با آنها دیدار می‌کنند و به‌گرمی دست‌شان را می‌فشارند، نسبت به حکم صادره واکنش نشان دادند و از سینماگران جهان خواستند تا به هم‌کار خود، هم‌صنفی خود که حرفه‌ای جز فیلم‌سازی ندارد، یاری رسانند. صدای اعتراض بلند شد و طومارش در جهان پیچید اما بازهم چراغی اینجا در خانه سینمای ایران روشن نشد که نشد. تنی چند از فیلم‌سازان مستقل، درمیشیان، کاهانی، پناهی و … به حکم صادره اعتراض کردند و در پی‌اش به‌واسطه‌ی تلاش چندتن از اهالی سینما، کانون کارگردانان سینمای ایران و مستندسازان نیز معترض شدند. یک هفته و بیش گذشت تا سرانجام خانه سینما به میان آمد، با پیامی متضرعانه که ای دستگاه ارجمند قضاوت، بیا و بزرگواری کن و بگذر!

هنگامی که دوستان و یاران سینمایی محمود احمدی‌نژاد، رییس وقت دولت در ایران، برای یک‌دست سازی و بلعیدن سینمای ایران، سازمان سینمایی را با نیروهای خودی تاسیس و خانه سینما را تعطیل کردند، زمانی که بیشتر اهالی سینما برای بازگشایی خانه سینما می‌کوشیدند و رسانه‌ها و حقوقدانان و مشتاقان سینما نیز در آن دشوار سعی بسیار می‌کردند، حرف‌های به‌حق برخی مدیران وقت خانه سینما شنیدنی بود. مدیران یادشده در آن هنگامه‌ی تعطیلی که خوش‌بختانه به بازگشایی ختم شد، به‌مضمون چنین می‌گفتند که این یک دوران گذار و موقت است، باید تحمل کرد وتلاش، تا ایام بگذرد و با رفتن آقایان، خانه سینما و مأمن سینماگران به‌سامان شود. امروز، در نزدیکیِ یکصد و بیست سالگی تاسیس اولین سالن سینما در ایران و در بیست سالگی تاسیس خانه سینمای ایران، پس از خواندن پیام خانه سینما که از قضات تقاضا کرده‌اند که «بزرگواری» کنند تا مبادا «جنجال» شود، می‌شود همان مضمون را خطاب به مدیران و متولیان این نهاد صنفی به‌کار گرفت که این دوران گذار و موقت را باید سپری و تحمل کرد تا ایام بگذرد و انشالله با رفتن آقایان، این خانه‌ی بزرگ آباد شود

متن درخواست خانه سینما: «جامعه اصناف سینمای ایران – خانه سینما – از قوه قضائیه و قضات ارجمند آن انتظار دارد، در رسیدگی به موضوعات مرتبط با هنرمندان و سینماگران ایران از صدور احکام جنجال‌برانگیز و دامنه‌داری چون زندان و ممنوع‌الکاری خودداری و بزرگوارانه و با شیوه فرهنگی در این خصوص عمل کنند. قواعد و قوانین و عرف سینمای ایران و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی امکان بررسی هرگونه تخلفی را پیش‌بینی کرده است. ما از ریاست محترم قوه قضائیه خواهان توجه به پرونده جناب آقای محمد رسول‌اف هستیم و یقین داریم همکاران ما نیز حرمت و حیثیت سینمای ایران را در همه مراحل کاری رعایت می‌کنند»

احمدرضا جلالی، زندانی دوتابعیتی محکوم به اعدام٬ به انفرادی منتقل شد

$
0
0

زیتون– احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی – سوئدی که بیش از سه سال است در زندان است و به اتهام «محاربه از طریق جاسوسی» با حکم اعدام روبه‌روست، از روز دوشنبه ۷ مرداد به انفرادی منتقل شده است.

این خبر را ویدا مهران‌نیا، همسر وی در گفت‌وگو با خبرگزاری هرانا تأیید کرده است.

به گفته ویدا مهران‌نیا انتقال آقای جلالی روز دوشنبه صورت گرفته است. احمدرضا طی تماسی گفته است که به یک سلول انفرادی منتقل شده و در این محل تحت تدابیر امنیتی شدید و زیر نظر دوربین های مدار بسته قرار دارد.

وزارت خارجه سوئد اعلام کرده احمدرضا جلالی شهروند این کشور اروپایی است و نباید اعدام شود.

جلالی در اردیبهشت سال ۱۳۹۵، هنگامی که برای شرکت در یک کنفرانس علمی از محل زندگی خود در سوئد به ایران سفر کرده بود، به اتهام «جاسوسی» بازداشت و در دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد.

حکم اعدام احمدرضا جلالی که در دیوان عالی کشور نیز تأیید شده، با اعتراض گسترده سازمان‌ها و کار‌شناسان حقوق بشری سازمان ملل روبه‌رو شده است.

پیشتر وکلای او اعلام کرده‌ بودند که شواهد ارائه‌شده در دادگاه اولیه احمدرضا جلالی «تحت فشار کسب شده» و آن‌ها «به هیچ وجه اتهامات علیه او را تأیید نمی‌کنند».

احمدرضا جلالی که به بیماری کمبود گلبول‌های سفید مبتلاست، در سال ۱۳۹۷ تحت عمل جراحی قرار گرفت و پس از دو روز که پاهایش به تخت زنجیر شده بود «به‌رغم مخالفت پزشکان به زندان بازگردانده شد».

بنا به گزارش عفو بین‌الملل در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، دو بار دیگر نیز اعزام او به بیمارستان،‌مشروط به استفاده از دستبند و پابند شد که وی به این کار تن نداد و مسئولان زندان، به‌عنوان تنبیه، اعزام به بیمارستان را لغو کردند.

جنگ با ایران یعنی شکست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰

$
0
0

زیتون ـ تحریم محمدجواد ظریف از سوی دولت آمریکا، تا به حال آخرین پرده از نمایش رویارویی همه‌جانبه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا بوده است. اینکه تحریم وزیر خارجه ایران دقیقاً چه پیامدی برای او دارد و آیا مانع نقش‌آفرینی دیپلماتیک جواد ظریف در گوشه و کنار جهان می‌شود یا نه، نکته نامعلومی است که سخنان مقامات دولت آمریکا هم آن را معلوم نکرده است. قبلاً، در اسفند ماه ۱۳۹۶، در جریان سفر ظریف به مونیخ، شرکت‌های نفتی فرودگاه مونیخ از ترس تحریم‌های آمریکا حاضر به سوخت‌رسانی به هواپیمای وزیر خارجه نشده بودند که نهایتاً ماجرا با دخالت وزارت دفاع و امور خارجه آلمان حل‌وفصل شد. اینکه آیا این بار، پس از تحریم‌های آمریکا علیه شخص وزیر خارجه ایران، چنین سرنوشتی در انتظار سفرهای اروپایی و غیر اروپایی جواد ظریف خواهد بود یا نه، در روزهای آینده روشن خواهد شد. تحریم جواد ظریف در کنار دعوت رسمی ایالات متحده از دولت آلمان برای پیوستن به ائتلاف دریایی مرتبط با تامین امنیت تنگۀ هرمز، و پاسخ منفی آلمان به آمریکا و انتقاد سفیر آمریکا در آلمان از دولت آنگلا مرکل، آخرین تحولات مرتبط با تقابل واشنگتن و تهران است. متن زیر گفت‌وگویی است با پیروز مجتهدزاده، استاد جغرافیای سیاسی و کارشناس روابط بین‌الملل، درباره تحولات مذکور.

 

 جناب مجتهدزاده، ابتدا بفرمایید که تحریم محمدجواد ظریف از سوی دولت آمریکا، دقیقاً چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد؟

این اقدام یکی از آن اقداماتی است که دولت عجیب و غریب ترامپ انجام داده و هیچ بنی بشری هم از آن سردر نمی‌آورد. وقتی دولت ترامپ ایران را تحریم اقتصادی می‌کند و یا فروش نفت ایران را تحریم می‌کند، ما می‌فهمیم که منظورش چیست. ولی وقتی دولت آمریکا رهبر جمهوری اسلامی را تحریم می‌کند، کسی نمی‌فهمد منظور این دولت از این اقدام چیست؟ آیا می‌خواهد حساب‌های بانکی‌ای را مسدود کند؟ یا می‌خواهد ورود رهبر ایران به کشور آمریکا را ممنوع کند؟ رهبر ایران که قصد ورود به آمریکا را ندارد. دولت ترامپ مدام اقدامات عجیب انجام می‌دهد.

یعنی تحریم آقای ظریف صرفاً اقدامی روی کاغذ است یا اینکه مثلاً وقتی وزیر خارجه ایران به فلان کشور خارجی می‌رود، سوخت‌رسانی به  هواپیمایش ممنوع خواهد بود؟

جواب این سوال را خود تحریم‌کنندگان باید بدهند. من نمی‌دانم منظور آمریکایی‌ها از تحریم آقای ظریف دقیقاً چیست.

دیروز (پنج‌شنبه) اروپایی‌ها بابت تحریم وزیر خارجه ایران اظهار تاسف کردند و گفتند ما همچنان به کار کردن با آقای ظریف ادامه خواهیم داد. از این حرف چنین برمی‌آید که در تحریم اعمال شده از سوی دولت آمریکا، این انتظار وجود دارد که اروپا دیگر با آقای ظریف کار نکند. بله؟

ایالات متحدۀ آمریکا باید روشن کند که منظورش چیست. منظورش این است که جلوی رفت و آمد ظریف به کشورهای دیگر را بگیرد. آمریکا از یک سو می‌گوید قصد دارد با ایران مذاکره کند، از سوی دیگر وزیر خارجه ایران را تحریم می‌کند. وقتی وزیر خارجه ایران را مذاکره می‌کنند، پس دیگر قرار است با چه کسی مذاکره کنند.

Risultati immagini per ‫جواد ظریف‬‎

شاید چون جمهوری اسلامی تا الان با مذاکره موافقت نکرده، وزیر خارجه‌اش را تحریم کرده‌اند. یعنی اگر حکومت ایران تا پیش از این با آمریکا وارد مذاکره شده بود، کار به تحریم وزیر خارجه‌اش کشیده نمی‌شد.

نه، شما باید توجه کنید که حرف‌های آقای ترامپ و دولتش همیشه متناقض است. یعنی یک قسمت حرف‌هایشان با قسمت دیگر حرف‌هایشان در تناقض است. آقای ترامپ می‌خواهد با ایران مذاکره کند. دولت ایران می‌گوید مذاکره نمی‌کند. آقای ترامپ هم عصبانی می‌شود و می‌گوید حالا که شما با ما مذاکره نمی‌کنید، من هم رئیس مذاکره‌کنندگان شما را تحریم می‌کنم.

رفتار و گفتار و کردار آقای ترامپ، بیشتر شبیه لج‌بازی‌های کودکانه است. آقای ترامپ از دست اوباما ناراحت است، از برجام خارج می‌شود و ایران را تحریم می‌کند.

من اخیراً مقالاتی منتشر کردم و نوشتم که رفتار و گفتار و کردار آقای ترامپ، بیشتر شبیه لج‌بازی‌های کودکانه است. آقای ترامپ از دست اوباما ناراحت است، از برجام خارج می‌شود و ایران را تحریم می‌کند.

اخیراً مایک پمپئو گفت جواد ظریف به آمریکا می‌آید و با رسانه‌های آمریکایی مصاحبه می‌کند، من هم می‌خواهم به ایران بروم و مردم ایران را از سیاست خارجی آمریکا مطلع سازم …

این هم از آن حرف‌های بی‌معناست. مقر سازمان ملل متحد در نیویورک است و ظریف به عنوان وزیر خارجه یک کشور عضو سازمان ملل متحد می‌تواند به آمریکا برود و کسی هم نمی‌تواند جلویش را بگیرد. اما آقای پمپئو با چه مجوزی می‌خواهد به ایران برود؟ آقای ترامپ و وزیر خارجه و مشاور امنیتی‌اش به تمام دنیا ثابت کرده‌اند که حرف‌هایشان در تناقض با هم و رفتارشان کاملاً کودکانه است.

این درست که نیویورک مقر سازمان ملل متحد است، ولی شاید منظور پمپئو این بوده که وزیر خارجه ایران وقتی وارد آمریکا می‌شود، لزوماً نباید با رسانه‌های آمریکایی و از طریق آن‌ها با مردم آمریکا حرف بزند.

هیچ قانونی وزیر خارجه ایران را چنین کاری منع نمی‌کند. دیپلمات‌ها و مقامات کشورهای عضو سازمان ملل متحد، قانوناً حق تردد به این سازمان را دارند و نمایندگان رسانه‌های معتبر هم در سازمان ملل متحد حضور دارند و طبیعی است که از مقامات سیاسی کشورهای گوناگون، درخواست مصاحبه می‌کنند. هیچ قانونی هم چنین مصاحبه‌هایی را منع نکرده است.

دولت ایالات متحده از آلمان خواست که در ائتلاف دریایی برای تامین امنیت کشتی‌ها در تنگه هرمز شرکت کند ولی دولت آلمان با این خواسته آمریکا موافقت نکرد. به نظر شما دلیل امتناع آلمان چه بود؟

برای اینکه آلمان خوب درک می‌کند که تبدیل شدن خلیج فارس به انبار باروت، می‌تواند به انفجاری منتهی شود که به زیاد همگان باشد. آلمان نمی‌خواهد وارد این بازی شود؛ چراکه می‌داند حضورش در این انبار باروت، ممکن است به زیانش تمام شود.

ولی دولت آلمان گفته بود باید از آزادی کشتیرانی در تنگه هرمز محافظت کرد. آمریکا هم بر همین اساس آلمان را به حضور در ائتلاف دریایی مذکور دعوت کرد.

آلمان می‌گوید امنیت کشتیرانی در تنگه هرمز باید در سطح بین‌المللی مورد توجه  قرار گیرد و به یک اصل قانونی شود که به تایید سازمان ملل متحد رسیده است، نه اینکه این امنیت به دلخواه آقای ترامپ محقق شود.

ریچارد گرنل، سفیر آمریکا در آلمان، به شدت از دولت آنگلا مرکل انتقاد کرد بابت نپیوستن آلمان به ائتلاف دریایی مد نظر آمریکا. به نظر شما اختلاف بر سر نحوه برخورد با ایران، می‌تواند رابطه آمریکا و آلمان را به نحو محسوسی مخدوش کند؟ تیرگی در روابط آمریکا و آلمان، قبل از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ هم پدید آمد.

آقای ترامپ چند وقت پیش گفت جان بولتون را اگر رها کنم، با همه می‌جنگد. این تفسیر ترامپ از مشی جان بولتون، درباره خودش هم صدق می‌کند. ترامپ را اگر آزاد بگذارند، با آلمان و فرانسه هم می‌جنگد!

آمریکا از یک سو وزیر خارجه ایران را تحریم کرده و از سوی دیگر مشغول چانه‌زنی با کشورهای اروپایی و  غیر اروپایی است که به ائتلاف دریایی‌ای بپیوندند که جمهوری اسلامی آن ائتلاف را علیه خودش می‌داند. پیامد چنین فضایی، به نظر شما چه خواهد بود؟

فضای تند و تنش‌آلود کنونی، عمیقاً در حال خطرناک شدن است. آیا این جمهوری اسلامی ایران است که تنگه هرمز و خلیج فارس را تبدیل به انبار باروت کرده یا ایالات متحده آمریکا؟ اگر خدای نکرده انفجاری در این منطقه صورت گیرد، ولو در اثر یک اشتباه از سوی خود آمریکایی‌ها، تا خبر این انفجار به تهران برسد، پایتخت‌های همه متحدین آمریکا در خلیج فارس به هوا می‌روند! در این وضعیت استراتژیک بسیار حساسی که ایجاد کرده‌اند، خودشان جلوتر از همه آسیب می‌بینند.

اخیراً محمد البرادعی گفت اقداماتی که علیه ایران در حال وقوع است، یادآور اقدامات پیش از جنگ علیه عراق در سال ۲۰۰۳ است. شما دربارۀ این رأی چه نظری دارید؟

من هم می‌توانم این حرف را تایید کنم. قبلاً هم نمایندگان دیگری از سازمان ملل متحد در امور خاورمیانه، این بحث را به صورت دیگری مطرح کرده بودند. ولی در مجموع من وضعیت موجود را وضعیت آماده جنگ نمی‌بینم. سیاستمداران داخلی یا بین‌المللی، برای شکل دادن به یک اتمسفر سیاسی خاص، باید از این حرف‌ها بزنند.

اگر جنگی دربگیرد، هر دو طرف به شدت صدمه خواهند دید. شاید متحدین آمریکا در خلیج فارس، زودتر از تهران آسیب ببینند، ولی نهایتاً تهران هم آسیب می‌بیند. یعنی پردۀ آخر نمایش جنگ، آسیب‌دیدگی شدید همۀ طرف‌های درگیر در جنگ خواهد بود.

ولی من به عنوان یک تحلیلگر، وقتی به شرایط موجود نگاه می‌کنم، به رغم همه خطرات بالقوه‌اش، و نیز به رغم نکته‌ای که محمد البرادعی به آن اشاره کرده، شرایط موجود را شرایط جنگی نمی‌بینم؛ برای اینکه حرف‌های ترامپ در یکی دو ماه اخیر، نشان می‌دهد که او می‌فهمد قبل از انتخابات ۲۰۲۰ به هیچ وجه نمی‌تواند جنگ با ایران را آغاز کند؛ چون اگر چنین کاری بکند، شانس ریاست جمهوری دوباره خودش را به کلی از دست می‌دهد. در تهران هم هیچ علاقه و برنامه‌ای برای درگیری جنگی وجود ندارد؛ چون تهران هم درک می‌کند که اگر جنگی دربگیرد، هر دو طرف به شدت صدمه خواهند دید. شاید متحدین آمریکا در خلیج فارس، زودتر از تهران آسیب ببینند، ولی نهایتاً تهران هم آسیب می‌بیند. یعنی پردۀ آخر نمایش جنگ، آسیب‌دیدگی شدید همۀ طرف‌های درگیر در جنگ خواهد بود.

حمید بعیدی‌نژاد، سفیر ایران در لندن، گفته است امیدوارم آمریکایی‌ها به خاطر اهانت‌های سریال گاندو، ظریف را تحریم نکرده باشند. یعنی می‌خواهد بگوید سپاه با این سریالی که ساخت، موقعیت جواد ظریف را تضعیف کرد. شما چه نظری راجع به این مدعا دارید؟

من اصلاً این سریال را ندیده‌ام و نمی‌دانم راجع به چیست. فقط می‌توانم بگویم به کارهای تبلیغاتی سپاه پاسداران علاقه و اعتقادی ندارم. روابط و سیاست خارجی باید فقط از یک منبع هدایت شود. تعدد منابع در این زمینه، می‌تواند سخت به زیان کشور تمام شود. کمااینکه در موارد مختلف چنین زیانی نصیب کشور ما شده است. لاجرم من نسبت به بعضی‌ جهت‌گیری‌های سپاه پاسداران در زمینۀ سیاست خارجی ایران، انتقادات زیادی دارم.

جواد ظریف در سفر اخیرش به آمریکا، پیشنهاد تصویب زودهنگام پروتکل الحاقی همراه با تشدید و دائمی شدن بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از برنامه هسته‌ای ایران را در قبال لغو تحریم‌های آمریکا مطرح کرد. اما آمریکایی‌ها ظریف را فاقد اختیار موضع‌گیری درباره چنین موضوع مهمی دانستند و الان هم که او را تحریم کرده‌اند. آیا بهتر نبود پیشنهاد ظریف را جدی می‌گرفتند؟

ظریف در نیویورک بلوف زد و دولت آمریکا هم به جای اینکه بلوف ظریف را بخواند و به او بگوید برو پیوستن جمهوری اسلامی ایران به پروتکل الحاقی را در مجلس ایران تصویب کن، او را تحریم کرده تا مثلاً سفر خارجی نرود یا چه؟ اما اینکه اول مصاحبه گفتید ممکن است به هواپیمای حامل وزیر خارجه ایران در سفرهای خارجی‌اش سوخت‌رسانی صورت نگیرد در اثر تحریم جواد ظریف، این سوالی است که پاسخ آن در آینده نه چندان دور روشن خواهد شد. چون من هنوز منتظرم مقامات دولت آمریکا، معنای تحریم آقای ظریف را روشن کنند. به هر حال اگر هدف ترامپ واقعاً مذاکره با جمهوری اسلامی ایران است، تحریم جواد ظریف هیچ تاثیری در تحقق مذاکره بین ایران و آمریکا نخواهد داشت.

 

جنبش اجتماعی، اصلاح و انقلاب؛ کدام راهبرد

$
0
0

انقلاب‌ها، هرکدام به نحوی حاصل تعارض‌های لاینحلی بوده است که اصلاح و رفرم درون سیستمی از حل آن‌ها ناتوان بوده است. در همه‌ی ساختارها و نظام‌های سیاسی پیش از انقلاب، سیستم‌ها برای بقای خود به‌وسیله نخبگان درون سیستمی، اصلاحاتی را از بالا، برای حل مسائل، بحران‌ها و رفع تضادها و تعارض‌ها انجام دادند؛ زیرا نسبت انقلاب و اصلاح یک نسبت پایان-آغاز است به این معنا که تا زمانی که امکان رفرم و اصلاح درون سیستمی وجود دارد، انقلاب به یک ضرورت و دستور کار مشخص پیش روی بازیگران و کنشگران اجتماعی تبدیل نمی‌شود. درنتیجه انقلاب زمانی رخ می‌دهد که اصلاحات از بالا به بن‌بست می‌رسد و امکان پاسخگویی به بحران‌های پیش روی سیستم را ندارد. به عبارتی جنبش انقلابی ضد سیستمی نتیجه ناگزیر کوشش‌های اصلاح‌طلبانه درون سیستمی شکست‌خورده است؛ بنابراین به میزانی که سیستم متصلب است و امکان تغییر دموکراتیک، مسالمت‌آمیز، قانونی و مبتنی بر مذاکره و مصالحه میان نخبگان قدرت و نیروهای اجتماعی تحول‌خواه را ندهد، انقلاب رخ می‌دهد.

اصلاح زمانی معنا دارد که زیست جهان جامعه و سیستم حاکم در برابر هم گشوده باشند یعنی سیستم بتواند خود را در پاسخ‌گویی به رشد و تحولی که در جامعه در جریان است باز نگه دارد و خود را نوسازی کند. وقتی سیستم متصلب و جامعه، جامعه متحولی است در یک نقطه این دو به‌طور آنتاگونیستی و ستیزه گرایانه در مقابل هم قرار می‌گیرند. شاید در جوامع سنتی و پیشامدرن که آهنگ تغییر و تحولات جامعه و دگرگونی‌های بینانسلی بسیار کند بود، یک سیستم سیاسی علیرغم بسته بودن می‌توانست دهه‌ها و قرن‌ها به بقای خود ادامه دهد اما در جوامع جدید و با توجه ضرب‌آهنگ و سرعت تحولاتی که در جامعه و زیست جهان اجتماعی رخ می‌دهد، رژیم‌های متصلب به نسبت بسته بودن و تصلبشان بی آینده می‌شوند. و به میزانی که ظرفیت حقوقی و حقیقی هم‌نوا شدن و هم‌زمان شدن تاریخی با زیست جهان را از دست می‌دهند به همان نسبت امکان اصلاح و رفرم آن‌ها کاهش پیدا می‌کند.

باید بر این واقعیت تأکید کرد که نخبگان درون سیستمی، بدون نیروی اجتماعی، بدون جنبش یا جنبش‌های فعال اجتماعی نمی‌توانند طرح‌های رفرمیستی موردنظر خود را پیش ببرند. اینکه کسانی بخواهند ایده اصلاحات را تنها از طریق صندوق رأی پیگیری نمایند، این ناممکن است. مگر اینکه اصلاحات از طریق صندوق رأی متکی به یک نیروی اجتماعی و یک جنبش اجتماعی قدرتمند باشد تا با اتکا به آن بتواند طرح‌های موردنظر خود را پیش ببرد. در ایران نیزگاهی اصلاح‌طلبان آن‌چنان از صندوق رأی حرف می‌زنند و آن‌چنان صندوق رأی و جنبش اجتماعی را رودرروی هم قرار می‌دهند که گویی جنبش اجتماعی ضد و مانع صندوق رأی و اصلاحات درون سیستمی است درحالی‌که چنین نیست.

گاهی هم خشونت را جزء لاینفک انقلاب قرار می دهند؛ یعنی به‌محض اینکه این اصلاح‌طلبی مورد نقادی قرار می‌گیرد، آن‌ها انقلاب را با خشونت تعریف می‌کنند و مردم را از یک انقلاب خشونت‌آمیز، هیولایی و خون‌خوار می‌ترسانند که این خود یک مغالطه است و اساساً خشونت جزء تعریف انقلاب نیست. باید پی برد که یک نیروی اصلاح‌طلب واقعی به‌خصوص در سیستم‌هایی از نوع سیستم ایران بدون جنبش اجتماعی امکان برداشتن یک گام در مسیر اصلاحات ندارد.

تجربه نشان داده است که حداکثر ظرفیتی که این ساختار حقوقی و حقیقی امکان آن را داده است، دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی بوده است که مردم در همین چارچوب محدود جناح‌های درون حکومتی توانستند از طریق صندوق رأی، دولت و مجلس تشکیل دهند و دیگر بیش از آن امکان ندارد. بعد خود این تجربه در طول این سال‌ها نشان می‌دهد که آن نقطه اوج نه‌تنها ادامه پیدا نکرد بلکه سیر نزولی هم پیدا کرد. به گونه‌ای که اکنون سیستم عقب و زیست جهان جلوتر است یعنی جامعه امروز ایران از سال ۷۶ به‌مراتب بازتر، جلوتر، آگاه‌تر، با جهان مرتبط‌تر و آشناتر، به حقوق خودش آگاه‌تر، خواست آزادی و حقوق ملی و انسانی بیشتر شده است و گردش نسلی، نسل‌های جدید‌تر را به‌مراتب از سیستم دورتر کرده است؛ یعنی ناهم‌زمانی هم‌زمان‌ها و به عبارتی سیستم و زیست جهان هر دو از لحاظ زمان تاریخی، اجتماعی و فرهنگی متعلق به دو زمان متفاوت هستند. به همین دلیل است که به میزانی که امید به تحقق مطالبات از طریق رفرم سیستمی کاهش و میل به صفر پیدا می‌کند اصلاح‌طلبان روی به‌سوی استراتژی هراس افکنی و ایجاد انگیزه از طریق القای ترس می‌آورند. واقعیت این است که مردم بر اساس امید به آینده به آقای خاتمی و از ترس نسبت به آینده به آقای روحانی رأی دادند اما این ترس از آینده هم به‌تدریج کارکرد و خاصیت خود را از دست‌داده و می‌دهد.

شما وقتی‌که منطق سیاست‌ورزی‌تان را بر تعادل قوا در وضع موجود و گزینش بد به‌جای بدتر بدون تعیین یک خط قرمز حداقلی مبتنی کردید، در آن صورت معلوم نیست که چه چیزی اصلاح‌طلبی را از ضد اصلاح‌طلبی جدا می‌کند. چون همواره بدتر از یک بدی وجود دارد و همواره با این منطق در مقابل یک بدتری یک بدی لباس خوب به تن می‌کند؛ یعنی دائم سطح توقعات و مطالبات اصلاح‌طلبان پایین و پایین‌تر می‌رود. این منطق حرکت در دایره بسته یک سیستمی است که مسئله اصلاح‌طلبانش فقط صندوق رأی شده است و رابطه‌اش را با جامعه مدنی قطع کرده است. از جنبش اجتماعی می‌ترسد و در لحظه‌هایی که جنبش اجتماعی در مقابل سیستم قرار می‌گیرد، می‌توان پیش‌بینی کرد – کما اینکه نمونه‌هایش را در سال‌های اخیر دیده‌ایم- که نیروی اصلاح‌طلب در کنار سیستم و در مقابل مردم قرار گیرد. از چنین صندوق رأی و چنین منطق اصلاح‌طلبی هیچ‌گونه تغییر و اصلاحی به معنای واقعی کلمه انتظار نمی‌رود.

به میزانی که رابطه سیستم و زیست جهان پارادوکسیکال می شود کار اصلاح‌طلبان حکومتی هم دشوارتر می‌شود. به میزانی که به سیستم نزدیک می‌شوند از مردم دور می‌شوند و به میزانی که به مردم نزدیک می‌شوند از سیستم دور می‌شوند. بالاخره این نیرو در نقطه‌ای دوپاره می‌شود و یک پاره آن در سیستم جذب می‌شود و یک بخش آن در زیست جهان و مردم ادغام می‌شود. در این خصوص اصلاح‌طلب‌ها باید به این پرسش پاسخ بدهند که سیستم قابل اصلاح است یا نه؟ با روشن شدن این پرسش حداقل این امکان را فراهم می‌کند که از یک توهم بیرون بیایند و خروج از توهم موجود خود می‌تواند مقدمه‌ای برای پیدا کردن راه‌حل بدیل باشد. من هم بنا به دلایل تاریخی یعنی تاریخ اصلاحات در دو دهه اخیر و هم بنا به دلایل منطقی فکر می‌کنم که اصلاح در سیستم ایران کنونی ناممکن است.

واقعیت این است که همانند سیستم، دو نیروی سیاسی اصول‌گرایی به معنای مرسوم جاری و اصلاح‌طلبی از جامعه عقب و هیچ‌کدام جامعه ایران را نمایندگی نمی‌کنند و جامعه امروز در یک خلأ فقدان نمایندگی به سر می‌برد؛ یعنی امروز ما با یک تن‌واره اجتماعی روبه‌رو هستیم که این تن واره اجتماعی فاقد یک سر است. یک تنه بزرگ و متحول شده که البته اعضا و جوارح اش از هم پراکنده است و هیچ نماینده، سخنگو و کانون معین و منسجم نمایندگی ندارد. این‌یکی از کمبودهای جنبش اجتماعی در ایران است و درعین‌حال یکی از مخاطرات آن نیز هست. قطعاً جنبش‌های اجتماعی خودانگیخته و بدون سازمان‌یابی در بزنگاه‌های نامنتظره جامعه را متلاطم می‌کنند اما از این تلاطم و غلیان و فوران خیلی چیزهای غافلگیرکننده هم می‌تواند بیرون آید؛ یعنی از خطاهای بزرگ غیر دموکراتیک و استبدادی همین است به‌طوری‌که رژیم‌های استبدادی و غیر دموکراتیک سعی می‌کنند نمایندگی‌های اجتماعی را از بین ببرند، فرصت و مجال تشکل یابی و سازمان‌دهی به بخش‌های مختلف جامعه را ندهند، جامعه را متفرق و فاقد پیکر واره های سازمان‌یافته می‌خواهند تا بتوانند بهتر کنترل و سرکوب کنند؛ اما اتفاقاً اشتباه آنان همین است. ظاهراً کنترل می‌کنند اما واقعاً جامعه را از دسترس خود خارج می‌کنند و قدرت پیش‌بینی و امکان‌سنجی را از خود می‌گیرند. بعد این جامعه در بزنگاه‌ها آن‌ها را غافلگیر می‌کند.

بنابراین تا زمانی که خلأ رهبری برای هدایت اعتراضات و جنبش گسترده اجتماعی پر نشود جنبش‌های اجتماعی تنها می‌توانند به‌اصطلاح در مرحله نفی مؤثر واقع شوند اما گذر از نفی به اثبات و جایگزین کردن یک نظم نوین به‌جای نظم قدیم ناممکن است. نمونه شورش‌های دی ۹۶ یک نمونه خیلی مهم است. جنبش ۹۶ هیچ رهبری معینی نداشت هیچ کانون نمایندگی مشخصی نداشت یک جنبش خود به خودی پراکنده در حدود ۱۰۰ شهر ایران بود. در هر حال به نظر می‌رسد امروز شرایط عینی و موجود ایران، خواست تحول و انتظار تحول و اینکه این وضع قابل‌تداوم نیست کاملاً محسوس است. در فضای جامعه و در گفتگوی با قشرهای مختلف مردم می‌توان به این احساس رسیدکه این وضع قابل‌دوام نیست؛ اما اینکه به کدام سمت‌وسو خواهد رفت، چه اتفاقی خواهد افتاد، مشخص نیست. اصلاح‌طلبان دیگر توان و امکان چنین نمایندگی را ندارند و گفتمان آن‌ها هم آن‌چنان سیر تنازلی پیداکرده است که حتی مترقی‌ترینشان یعنی به‌اصطلاح رادیکال‌ترینشان خواسته‌اش نبود نظارت استصوابی در انتخابات است به عبارتی این خواسته اوج رادیکالیزم اصلاح‌طلبی است.. مردم نیز در تجربه زیستی و زندگی روزمره خود گام هایی را در این مسیر برداشته اند. مقاومت مردم در مقابل پدیده‌های مختلف مثل ماجرای ورود خانم‌ها به استادیوم‌ها، اعتراض و تحصن کارگران و مال‌باختگان همه نمونه‌های مقاومت مردم است.

درهرصورت ما نیازمند یک نیروی آلترناتیو در داخل ایران هستیم. نیروی آلترناتیوی که بر اساس یک گفتمان سوم باید ساخته شود و بتواند جامعه و خواست هایش را نمایندگی کند و درنهایت جنبش جنبش‌ها شود و به‌عنوان یک نیروی بدیل جنبش‌های بالفعل و بالقوه‌ای موجود را باهم مرتبط کند. یک نیروی جدی تغییر که باید از همه طبقات و قشرهای اجتماعی و قطعاً با نوعی همبستگی ائتلاف طبقاتی ایجاد شود تا بن‌بست‌های موجود بر سر راه تکامل تاریخی جامعه ایران امروز را بردارند. تجربه قرن بیستم ایران نشان داد که تمام تحولات جامعه ایران مشروط و موکول به یک همبستگی و ائتلاف تمام طبقاتی بوده است. میان طبقات گوناگون اجتماعی و همه جنبش‌ها یک‌فصل مشترک وجود دارد. و حل مسئله همه آن‌ها یک مخرج مشترک دارد. مخرج مشترک همه آن‌ها و مانع مشارکت برای همه آن‌ها یک ساختار غیر دموکراتیک و مبتنی بر تبعیض است. رفع تبعیض و ایجاد یک ساختار دموکراتیک پیش‌شرط لازم هرچند نه کافی و به‌عنوان مقدمه واجب برای حل این مسائل است. البته شاید روی دادن این اتفاق در شرایط غیردموکراتیک و غیرآزاد امروز، عملاً ممکن نباشد ولی به لحاظ نظری من فکر می‌کنم هیچ‌کدام از راه‌حل‌هایی مثل کودتا، حمله خارجی، جنگ داخلی، انقلاب به معنای تخریب و خشونت‌آمیز و رفرم درون سیستمی راه چاره نیست.

منبع: ماهنامه ایران فردا

صفرهایی که بر می‌گردند

$
0
0

زیتون ـ جلیل فقیهی: اگر فهرستی از مشکلات امروز اقتصاد ایران تهیه کنیم، زیاد بودن تعداد صفرهای روی اسکناس احتمالا یکی از کم اهمیت‌ترین این مشکلات است. بعد از سال ها بحث، حالا دولت تصمیم گرفته برنامه حذف چهار صفر از پول ملی را اجرایی کند. در صورت تصویب این لایحه، ۱۰ هزار ریال فعلی (هزار تومان) تبدیل به یک تومان خواهد شد.

Risultati immagini per ‫حذف چهار صفر از پول ملی‬‎

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر هیئت دولت «این تصمیم با هدف حفظ کارایی پول ملی، تسهیل و بازیابی نقش ابزارهای پرداخت نقد در تبادلات پولی داخلی، هماهنگی با آنچه در فرهنگ و عرف جامعه درباره واحد پول ملی رواج یافته است» اتخاذ شده است. در این گزارش، دو فایده اصلی برای حذف صفرها بیان شده است: «کاهش هزینه چاپ اسکناس و ضرب سکه» و «تسهیل مبادلات مالی روزمره». علاوه بر اینها، حذف صفرها می‌تواند به تسهیل امور حسابداری، کاهش حافظه مورد نیاز کامپیوترها، و کاهش احتمال خطا در مبادلات مالی بیانجامد.

دو فایده اصلی برای حذف صفرها بیان شده است: «کاهش هزینه چاپ اسکناس و ضرب سکه» و «تسهیل مبادلات مالی روزمره».

البته اجرای سیاست حذف صفر از پول ملی بدون هزینه هم نیست. از جمله این هزینه‌ها، هزینه تجدید چاپ اسکناس و ضرب سکه، امحای پول‌های قدیمی و تغییر و به روز رسانی دفاتر حسابداری است. با این وجود، عبدالناصر همتی، رئیس‌کل بانک مرکزی معتقد است این «هزینه‌ها قابل مقایسه با هزینه چاپ حجم زیاد اسکناس‌های فعلی نخواهد بود.»

همتی درباره فرآیند زمانی اجرای این طرح گفت: «یک فرآیند زمان‌بر به لحاظ حقوقی و فنی دارد و بر مبنای برآورد کارشناسان ما اجرای آن نزدیک به دو سال طول می‌کشد.» همتی درباره سازوکار ورود اسکناس‌های جدید به جامعه و حذف اسکناس‌های قدیمی گفت: «بعد از قانونی شدن، پول‌های جدید به‌تدریج و با جایگزینی آنها با اسکناس‌های فرسوده قبلی وارد چرخه می‌شوند»

سابقه ماجرا در ایران و جهان

بحث پیرامون حذف صفر از پول ملی به سال ۱۳۷۲و دولت هاشمی‌رفسنجانی باز‌می‌گردد. در آن زمان و در پی افزایش کم سابقه نرخ تورم، برای اولین بار این مسئله مطرح شد اما به نتیجه نرسید. این بحث بار دیگر در سال ۱۳۹۰ بر سر زبان‌ها افتاد، اما بازهم عملیاتی نشد. در آن سال بانک مرکزی حتی از مردم درباره نام جدید پول ملی نیز نظرخواهی اینترنتی انجام داد که در آن نظرخواهی نام «پارسی» بیشترین رای را آورد. بعد از آن نیز هر از چندی بحثی پیرامون حذف صفر از پول ملی در میان مقامات مختلف در می‌گرفت تا اینکه اولین نشانه های جدی‌تر آن در زمستان سال ۹۷ و با انتشار ایران‌چک‌های جدید ظاهر شد که بر روی آنها ۴ تا از صفرهای ایران‌چک کم‌رنگ‌تر و با رنگی متفاوت از بقیه اعداد چاپ شده بود. با تصویب دولت و فرستادن لایحه به مجلس، خداحافظی با عددهای درشت روی اسکناس‌ها شدنی‌تر از همیشه به نظر می‌رسد.

به گفته عبدالناصر همتی، حذف صفر از پول ملی اقدامی است که در بسیاری از کشورها انجام شده و «سرآغازی برای اصلاحات جدی اقتصادی است». با این حال، به نظر می‌رسد صحبت‌های رئیس‌کل بانک مرکزی چندان دقیق نیست. هرچند سیاست حذف صفر از پول ملی در بسیاری از کشورها انجام شده، اما تنها در آن جاهایی موفق بوده که اقتصاد کشور به میزان قابل قبولی از ثبات و آرامش رسیده باشد، چرا که در صورت مساعد نبودن زمینه‌های اقتصادی، این سیاست نیز به تدریج اثر خود را از دست می‌دهد.

از نمونه‌های موفق چنین سیاستی می‌توان از تجربه حذف ۱۴ صفر از پول ملی آلمان بعد از جنگ جهانی اول و حذف ۶ صفر از پول ملی ترکیه در سال ۲۰۰۵ نام برد.

ونزوئلا، زیمبابوه، آنگولا و یوگوسلاوی سابق از نمونه‌های ناموفق در اجرای برنامه حذف صفر بودند. از نمونه‌های موفق چنین سیاستی می‌توان از تجربه حذف ۱۴ صفر از پول ملی آلمان بعد از جنگ جهانی اول و حذف ۶ صفر از پول ملی ترکیه در سال ۲۰۰۵ نام برد. هر دوی این نمونه‌ها در زمانی اتفاق افتادند که اقتصاد این کشورها بعد از یک دوره طولانی ابرتورم به ثبات نسبی رسیده بود.

در واقع حذف صفر از پول ملی در عین اینکه احتمالا آسان‌ترین مرحله از مجموعه اصلاحات اقتصادی است، قاعدتا باید یکی از آخرین حلقه‌های اصلاحات باشد، نه آن‌طور که همتی می گوید «سرآغازی برای اصلاحات جدی اقتصادی».

اثرات اقتصادی سیاست حذف صفرها؛ تقریبا هیچ

حذف صفر از پول ملی تنها تاثیرات «حسابداری» دارد و تاثیر «اقتصادی» مشخصی در پی نخواهد داشت. بدین معنی که این سیاست نه تاثیری روی رشد اقتصادی دارد، نه باعث کاهش بیکاری می شود، و نه حتی تاثیر ملموسی روی نرخ تورم می‌گذارد. به علاوه، حذف صفرها تاثیری بر قدرت خرید مردم نیز ندارد و تنها واحدهای شمارش را تغییر می دهد.

حذف صفر از پول ملی تنها تاثیرات «حسابداری» دارد و تاثیر «اقتصادی» مشخصی در پی نخواهد داشت. بدین معنی که این سیاست نه تاثیری روی رشد اقتصادی دارد، نه باعث کاهش بیکاری می شود، و نه حتی تاثیر ملموسی روی نرخ تورم می‌گذارد.

پارچه‎‌ای را در نظر بگیرید که مساحت آن یک متر مربع است و برای دوختن یک روتختی کافی نیست. حالا اگر برای بیان مساحت پارچه به جای واحد «متر مربع» از واحد «سانتیمتر مربع» استفاده کنیم، مساحت اسمی پارچه به ۱۰ هزار سانتیمتر مربع تغییر می‌کند، اما مشخص است که مساحت واقعی پارچه تغییری نکرده است. برای دوختن روتختی باید به فکر خرید پارچه اضافه بود. در واقع تغییر قدرت خرید مردم تابع «تغییر حقیقی اقتصاد» است که خود آن نیز تابع میزان سرمایه‌گذاری، بهره وری و نوآوری است.

آیا «وجهه پول ملی» افزایش می‌یابد؟

به گفته عبدالناصر همتی، اصلاح نرخ برابری پول ملی از طریق حذف صفرها باعث می‌شود که «وجهه پول ملی کشور در صحنه بین‌المللی» ارتقا یابد. اگر منظور همتی از «وجهه» پول ملی، قدرت، ارزش، و اعتبار آن باشد، تعداد صفرها بیانگر هیچ‌کدام از آن صفات نیست. بزرگترین خطری که ارزش پول ملی را تهدید می‌کند افزایش بی‌ضابطه نقدینگی، و به تبع آن نرخ تورم بالا است.

Risultati immagini per ‫عبدالناصر همتی‬‎

وقتی «سرعت رشد نقدینگی» تناسبی با «نرخ رشد حقیقی» اقتصاد نداشته باشد، تورم اجتناب ناپذیر است. در هر کدام از دولت‌های ۴۰ ساله اخیر ایران میزان نقدینگی بین ۵ تا ۷ برابر شده است. این در حالی است که اقتصاد ایران شاهد نرخ رشد اقتصادی به مراتب پایین‌تری بوده که نتیجه آن تورم مزمن و همیشگی در طی همه این سال‌هاست.

به عنوان مثال، در سال ۹۷، با وجود نرخ رشد اقتصادی حدود منفی ۵ درصد، نقدینگی در اقتصاد ایران حدود ۲۳ درصد رشد داشت. در نتیجه، در آن سال نرخ تورم حدود ۲۷ درصد بود.

در هر کدام از دولت‌های ۴۰ ساله اخیر ایران میزان نقدینگی بین ۵ تا ۷ برابر شده است. این در حالی است که اقتصاد ایران شاهد نرخ رشد اقتصادی به مراتب پایین‌تری بوده که نتیجه آن تورم مزمن و همیشگی در طی همه این سال‌هاست.

نرخ تورم منتهی به دوازده ماه تیرماه ۹۸ به بالای ۴۰ درصد رسیده است. نرخ رشد نقدینگی در سه ماهه نخست سال ۹۸ نیز تقریبا معادل مدت مشابه در سال گذشته بوده است. با توجه به پیش‌بینی تداوم رشد اقتصادی منفی و تداوم افزایش میزان نقدینگی در سال جاری، در ماه‌های پیشرو نیز باید منتظر نرخ تورم بالایی باشیم.

مادامی که مشکل تورم حل نشده باشد بازگشت دوباره صفرها بر روی پول ملی اجتناب ناپذیر است.

رفع مشکل تورم مزمن در اقتصاد ایران نیز نیازمند انظباط مالی، اصلاح سیاست‌های اقتصادی، و از همه مهمتر به نتیجه رساندن اصلاحات سیاسی است.

 

سهم سیل‌زدگان در فساد سیستماتیک

$
0
0

ماه‌ها پس از بروز سیل در نقاط مختلف کشور و برآورد خسارات مختلف و همچنین وعده‌ها و نقل قول‌های فراوان از بخش‌ها، نهادها و مدیریت‌های گوناگون، خبرگزاری های نزدیک به طیف اصولگرا و از جمله خبرگزاری سپاه با انتقاد از وضعیت موجود، از نرسیدن کمک های نقدی به دست سیل زدگان خبر داده و سهم آنان از کمک های وعده داده شده را «هیچ» دانسته‌اند. هم‌زمان اخباری مانند گم شدن میلیاردها تومان پول بیت المال به بهانه خرید دارو و تجهیزات پزشکی نشان از «فساد سیستماتیک» در کشور دارد که جایی برای سهم سیل‌زدگان در این فساد باقی نمی‌گذارد.

هنوز هیچ!

در آخرین روز تیرماه جاری، خبرگزاری تسنیم ارگان سپاه در مطلبی با عنوان «هیچ؛ سهم سیل‌زدگان کشور از خبر کمک نقدی ۵۰میلیارد تومانی اتاق بازرگانی» نوشت: «درحالی که بیش از ۳ ماه از اخبار کمک نقدی ۵۰میلیارد تومانی اعضای اتاق بازرگانی تهران و بخش خصوصی به سیل‌زدگان کشور می‌گذرد، هنوز هیچ پولی برای سیل‌زدگان ارسال نشده است.»

این خبرگزاری در بخشی از مطلب خود با اشاره به کمک های فراوان مردمی که به صورت نقدی و غیر نقدی در اختیار هلال احمر و کمیته امداد قرار گرفت، به خبر منتشر شده در روز ۲۱ فروردین ماه، اشاره کرد که بر اساس آن بخش خصوصی و اعضای اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی کشور در نشست هم‌اندیشی برای کمک به سیل‌زدگان کشور وارد گود شده‌ و به ادعای رئیس اتاق بازرگانی تهران فعالان بخش خصوصی در گام عملی برای کمک به سیل‌زدگان، ۵۰ میلیارد تومان و انواع کمک‌های غیرنقدی را به این امر اختصاص داده و گفته‌اند: «این آغاز راه است و در ادامه هم کمک‌های نقدی و غیرنقدی ادامه خواهد داشت».

خبرگزاری سپاه همچنین با مقایسه کمک اعضای اتقاق بازرگانی با کمک های نقدی مردم که در اختیار هلال احمر قرار گرفته است نوشت: «کمک ۵۰ میلیارد تومانی اعضای اتاق بازرگانی تهران و بخش خصوصی حاضر در این نشست به سیل‌زدگان کشور از سوی رسانه‌های رسمی در حالی اعلام شد که تا آن روز کل کمک‌های نقدی مردم ایران به هلال احمر چیزی کمتر از ۱۳۰ میلیارد تومان بود و این یعنی ورود بخش خصوصی برای جبران خسارت‌های واردشده به سیل‌زدگان با تمام قدرت. اما حالا با گذشت بیش از ۳ ماه از آن روز و وعده خبر کمک ۵۰میلیارد تومانی اعضای اتاق بازرگانی تهران و بخش خصوصی به سیل‌زدگان، به‌نظر می‌رسد ماجرا آن‌طور که در خبرها آمده بود، پیش نرفته و اخبار به‌دست‌آمده نشان می‌دهد از میان ۵۰میلیارد تومانی که بزرگان تجارت و صنعت و فعالان بخش خصوصی و حتی تعدادی از بانک‌ها وعده داده بودند، هیچ پولی به سیل‌زدگان داده نشده است».

تسنیم در ادامه مطلب خود به نقل از بهمن عشقی دبیرکل اتاق بازرگانی تهران درخصوص میزان کمک‌های نقدی جمع‌آوری‌شده نوشت: «این رقم، مجموع کمک‌های تعهدی بخش خصوصی به سیل‌زدگان بود و این رقم آن زمان پرداخت نشد. متأسفانه کمک‌های بسیار ناچیزی جمع شد و این کمک‌ها نیز همچنان در حساب‌های ماست و هنوز پرداخت نشده است؛ البته تعدادی از فعالان بخش خصوصی کمک‌هایی را به‌صورت غیرنقدی داشته‌اند که بخشی از آن‌ها توسط هلال احمر و بخشی از آن توسط خودشان برای مناطق سیل‌زده کشور ارسال شد.” او در پاسخ به این سؤال که آیا کمک‌های نقدی جمع‌آوری‌شده بیش از ۲ میلیارد است یا نه گفت: «متأسفانه مبلغ جمع‌آوری‌شده بسیار ناچیز است».

سرنوشت مبهمِ «امانتداری»

کمک های ارسال شده برای سیل زدگان به اتاق بازرگانی و چند وزارت خانه ختم نمی شود، چرا که در کنار کمک های مردمی در داخل کشور، می توان به کمک های شیعیان هند تا یاری نقدی و غیر نقدی ۲۰ کشور به سیل زدگان نام برد که هیچ پیگیری و رسیدگی در مورد دسترسی مردم به آن کمک‌ها گزارش نشده است.
در تاریخ ۲۳ تیر ماه خبرگزاری ایکنا خبر داده بود که رئیس جمعیت هلال‌احمر کشور با اشاره به کمک های ۲۰ کشور به سیل‌زدگان ایران گفته است به دلیل تحریم‌های آمریکا، مبالغ نقدی و پولی که به فدراسیون جهانی صلیب‌سرخ و هلال‌احمر داده شده، به‌علت بسته بودن حساب به داخل کشور انتقال داده نشده است.

در بازخوانی خبرها می توان دریافت که باز هم میزان و رقم کمک نقدی به مردم سیل زده تغییر کرده و از رقم ۲۰۰ میلیارد تومانی که از سوی رئیس جمعیت هلال احمر اعلام شده بود خبری نیست؛ او پیش‌تر گفته بود: «این کمک‌ها از سوی همه مردم ما در روستاها و شهرها برای رفع نیازمندی‌ها و کاهش آلام مردم سیل‌زده اختصاص پیدا کرد و همچنین برای لجستیک و امدادرسانی، ۱۵۰ میلیارد تومان از منابع داخلی هلال احمر، در مناطق سیل‌زده هزینه شد. مردم ۲۰۰ میلیارد تومان پول نقد و بیش‌از ۱۲۰ میلیارد تومان کمک غیرنقدی برای رفع نیازمندی و کاهش آلام و مشکلات مردم سیل‌زده اهداء کردند تا ما به‌عنوان یک امانت‌دار صادق بتوانیم در جهت رفع مشکلات مردم سیل زده تلاش کنیم».

گزارش های دیگری هم در مورد خسارات سیل منتشر می شود که از رقم های سرسام آور و روبه افزایش در این خسارت خبر می‌دهد.
چندی پیش یک استاد گروه مهندسی عمران دانشگاه تبریز با بیان این‌که خسارت سیل در سطح ملی و بین‌المللی روبه افزایش است، گفت: «میزان خسارت سیل در کشور ما رشد ۲۵۰ درصدی داشته و ۷۰ درصد اعتبارات سالانه ستاد حوادث غیرمترقبه را به خود اختصاص می‌دهد».
به گزارش ایسنا دکتر یوسف حسن‌زاده، با اشاره به تداوم رشد روز افزون خسارات سیل در ایران خسارت مربوط به سیل های اخیر را رقمی بالغ بر ۳۵ هزار میلیارد تومان دانست.

در میان خبرهای مختلف از گم شدن میلیاردها دلار در فساد و زد و بندهای اقتصادی، نرسیدن کمک ها و وعده های داده شده برای سامان دادن سیل زدگان هم جای شگفتی ندارد و بهانه خوبی را برای حمله جناحی از حکومت بر جناح دیگر فراهم می آورد.

با توجه به حجم سنگین خسارات در لحظه وقوع سیل و همچنین خسارات وارده در پیامدهای بعدی آن و نرسیدن به موقع کمک ها و عدم توانایی دستگاه های مربوطه در پیشگیری از عواقب بعدی سیل ها می‌توان نتیجه گرفت ویرانه های باقی مانده از سیل همچنان در انتظار دلارها و ریال های گمشده است و چشم‌اندازی برای ساماندهی در میان‌مدت هم دیده نمی‌شود چه رسد به کوتاه مدت.


سعید ملک‌پور آزاد شد و به کانادا بازگشت

$
0
0

زیتون– سعید ملک پور ایرانی مقیم کانادا بعد از ۱۱ سال زندانی بودن در ایران، سرانجام به کانادا بازگشت.

مریم ملک پور خواهر سعید ملک پور روز شامگاه جمعه ۱۱ مردادماه با انتشار ویدئویی از بازگشت برادرش به کانادا خبر داد.

مریم ملک پور در توئیت خود با قدردانی از «رهبری کانادا» در راستای آزادی برادرش، نوشت که «سرانجام این کابوس به پایان رسید.»

سعید ملک‌پور٬ زندانی سیاسی٬ ۳۰ تیرماه به مرخصی آمد.

سعید ملک‌پور، شهروند ایرانی-کانادایی، ۱۱ سال پیش که برای دیدار با خانواده اش به ایران سفر کرد، به اتهام راه اندازی سایت‌های پورنوگرافی توسط بخش سایبری سپاه بازداشت شد.

او به تبلیغ علیه نظام، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رییس جمهوری، ارتباط با گروه‌های معاند نظام و فساد فی الارض متهم بود. سرانجام شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی او را به اعدام و هفت سال و نیم زندان محکوم کرد. حکم اعدام در ادامه با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد.

ملک‌پور که طی ۱۱ سال گذشته حتی یک روز مرخصی نداشته است، طی نامه‌ای از درون زندان گفته بود که از زمان بازداشت به مدت ۳۲۰ روز در حبس انفرادی و زیر فشار و شکنجه بوده است. او با اعلام اینکه رد اعترافات خود، اعلام کرد در صورت بررسی پرونده توسط کارشناس کامپیوتر و اینترنت می‌تواند بی‌گناهی خود را ثابت کند.

این زندانی سیاسی سال گذشته  به دلیل تپش قلب شدید و حمله قلبی به بخش قلب بیمارستان طالقانی تهران منتقل، و پس از گذشت سه روز به زندان بازگردانده شد.

 

🍃زنده|توضیحات قوه قضائیه درباره خروج از کشور سعید ملک‌پور از کشور

$
0
0

 



توضیحات قوه قضائیه درباره خروج از کشور سعید ملک‌پور از کشور

اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه درباره خروج سعید ملک پور زندانی حبس ابد از کشور و انتقال به کانادا گفت: «فرد مورد نظر در دادگاه اولیه محکوم به اعدام بود و در تجدید نظر برای او محکومیت حبس ابد در نظر گرفت.»

سخنگوی قوه قضاییه ادامه داد: «او ۱۱ سال از دوران محکومیت را سپری کرد و در تاریخ ۲۲ تیر طبق ضوابط و با وثیقه مرخصی گرفت اما در پایان مهلت به زندان مراجعه نکرده است.»

اسماعیلی افزود: «به دستگاه های امنیتی بحث مرخصی را اعلام کردیم و ممنوع الخروج نیز شده بود اما فرد مورد نظر از طریق قانونی از کشور خارج نشده است و از طریق مبادی غیر رسمی به خارج رفته است.»

به گفته او اعطای مرخصی به افراد دارای حبس ابد مرسوم است و به نفرات دیگری نیز اعطا شده است./خبرگزاری میزان



بازداشت یک زن معترض به حجاب اجباری به دلیل ارسال فیلم به مسیح علینژاد

یک زن به دلیل ارسال فیلم برای مسیح علی نژاد بازداشت شد.
رد بی‌حجابی که از آمر به معروف فیلم گرفته و برای رسانه‌های دشمن ارسال کرده بود؛ ساعاتی پس از انتشار فیلم، با وصول گزارش مردمی به سامانه دادسرای ارشاد و صدور دستور قضایی، توسط مامورین پلیس اطلاعات و امنیت شناسایی و بازداشت شد./تسنیم

 


ایران گام سوم کاهش تعهدات هسته‌ای را اجرا خواهد کرد

یک روز پس از آنکه حسن روحانی اعلام کرد اگر مذاکرات با اروپا به نتایج مثبتی نرسد ایران اقدام به اجرای مرحله سوم از کاهش تعهدات برجامی‌‌اش می‌کند، محمدجواد ظریف گفته است در شرایط فعلی، کاهش تعهدات اجرا خواهد شد.

محمدجواد ظریف، امروز (شنبه) گفت: «گام سوم کاهش تعهدات برجامی در شرایط فعلی اجرا خواهد شد و تنها حق جمهوری اسلامی است که در باره اجرا یا عدم اجرای آن تصمیم بگیرد.»

ظریف با اشاره به اینکه «برخی کشورهای عضو ۴+۱» از جمهوری اسلامی خواسته‌اند اجرای گام سوم را لغو کند گفت: تصمیم در این باره در اختیار جمهوری اسلامی است و «حتما اگر تعهدات طرف‌های خارجی برجام اجرا نشود این گام در امتداد اقدامات قبلی برداشته خواهد شد».

حسن روحانی، رییس جمهوری، یک روز پیش‌تر در سخنرانی‌اش در تبریز گفته بود: «ممکن است در هفته‌های آینده به نتایج مثبتی در مذاکرات برسیم؛ اگر نرسیم گام سوم را هم محکم بر می‌داریم.»/خبرگزاری خانه ملت



کیاموتورز به همکاری با ایران خاتمه داد

شرکت کره‌ای کیاموتورز همکاری خود با ایران و گروه خودروسازی سایپا را قطع کرد.

در پی تحریم‌هایی که علیه ایران اعمال شد، پیش از این شرکت رنو فرانسه و برلیانس چین هم به همکاری خود با ایران پایان داده بودند.

به ‌دنبال این تصمیم شرکت کیاموتورز، تولید خودرو کیاسراتو در سایپا نیز این هفته متوقف خواهد شد و خطوط تولید آن نیز جمع‌آوری می‌شود./اخبار خودرو



تلاش وکلای محمدعلی نجفی برای مصالحه با اولیای دم میترا استاد

حمید گودرزی٬ وکیل مدافع محمدعلی نجفی که به اتهام قتل میترا استاد به قصاص نفس محکوم شده است، از شروع مذاکرات با خانواده میترا استاد برای اخد رضایت خبر داده است.

به گفته وکیل نجفی «جلسات مذاکره به منظور صلح و سازش، سرانجام مورد موافقت خانواده محترم داغدیده قرار گرفت و به عنوان وکیل مدافع نجفی موفق شدم دیدارهایی برای تشفی خاطر بازماندگان و حل و فصل موضوع برگزار کنم. در این نشست ها با پدر و مادر داغدار مرحومه و همچنین مسعود استاد به عنوان نماینده تام الاختیار اولیای دم بحث و گفت‌وگوهایی را آغاز کردیم که می‌تواند در حل مسالمت آمیز پرونده راهگشا باشد.»

گودرزی در این رابطه توضیح داد: «هنوز مذاکرات به اعلام گذشت قطعی از سوی خانواده مرحوم استاد منتهی نشده است.»/ایلنا


افشای دلیل تحریم ظریف: خودداری از دیدار با ترامپ به رغم دعوت کاخ سفید

$
0
0

زیتون-نشریه نیویورکر به نقل از منابع دیپلماتیک اعلام کرد که ظریف در جریان سفر اخیر خود به نیویورک، برای دیدار با ترامپ به کاخ سفید دعوت شده است.

این رسانه آمریکا سناتور رند پال دو هفته پیش در جریان دیدارش با محمدجواد ظریف، در نیویورک از او برای دیدار و گفت‌وگوی مستقیم با دونالد ترامپ در کاخ سفید دعوت کرده بود.

به نوشته نیویورکر، دیدار رند پال و مشاور ارشد او با محمدجواد ظریف حدود دو هفته پیش، ۲۴ تیر، در اقامتگاه نماینده ایران در سازمان ملل «که آپارتمانی زیبا در خیابان پنجم و در نزدیکی موزه متروپولیتن است» انجام شد.

در هفته‌های اخیر گزارش‌هایی منتشر شد که رند پال، سناتور جمهوری‌خواه، در پی جلب موافقت دونالد ترامپ برای دیدار و گفت‌وگو با وزیر خارجه جمهوری اسلامی است.

رادیو فردا خبر داد که رابین رایت در مقاله‌اش در نشریه نیویورکر از قول دیپلمات‌های آمریکایی و ایرانی مطلع از موضوع نوشت که رند پال به محمدجواد ظریف پیشنهاد کرده به کاخ سفید برود و نظراتش درباره روابط ایران و آمریکا را مستقیما با رییس‌ جمهوری آمریکا در میان بگذارد.

به گفته نیویورکر، محمدجواد ظریف در پاسخ به دعوت رند پال گفته است که برای تصمیم‌گیری در این باره باید با تهران مشورت کند و در نهایت، آن‌چنان‌که نیویورکر نوشته است، رهبران ایران اجازه چنین دیداری را نداده‌اند.

هیچ یک از مقام‌های آمریکا و ایران تاکنون واکنشی به این گزارش نشان نداده‌اند و به نوشته نیویورکر، سخنگوی کاخ سفید نیز از اظهار نظر درباره آن خودداری کرده است.

نیویورکر نوشته است که دو هفته پس از این دیدار و پاسخ منفی محمدجواد ظریف به این دعوت، وزارت خزانه‌داری آمریکا وی را روز چهارشنبه، ۹ مرداد، در فهرست تحریم‌های خود قرار داد.

به نوشته بیانیه وزارت خزانه‌داری آمریکا، «ظریف به نمایندگی یا از طرف رهبر جمهوری اسلامی عمل می‌کند یا به طور مستقیم یا غیرمستقیم برای (رهبر) کار می‌کند».

برگزاری اولین جلسه دادگاه بازداشت شدگان نیشکر هفت تپه تحت تدابیر امنیتی

$
0
0

زیتون– اولین جلسه دادگاه اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، علی نجاتی، امیر امیرقلی، عسل محمدی، ساناز الهیاری و امیرحسین محمدی فرد به عنوان متهمان پرونده هفت تپه امروز (شنبه ۱۲ مرداد) در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران برگزار شد.

گزارش‌ها حاکی است که ماموران امنیتی از حضور خانواده و دوستان افراد بازداشت شده در محوطه دادگاه جلوگیری کردند و همچنین سه فعال کارگری و دانشجویی در مقابل دادگاه انقلاب بازداشت شدند.

کانال تلگرامی کارگران مستقل هفت تپه گزارش داد که همزمان با برگزاری این دادگاه تعدادی از «نیروهای لباس شخصی» ضمن کنترل مدارک رهام یگانه و هیراد پیربداقی از فعالان دانشجویی و کارگری، این دو نفر را «بدون ارائه حکم» دستگیر و به پلیس امنیت منتقل شده‌اند.

همچنین فرید لطف آبادی فعال دانشجویی نیز توسط ماموران امنیتی مقابل دادگاه انقلاب بازداشت شده است.

اولین جلسه دادگاه متهمان پرونده هفت تپه در حالی برگزار شده که اسماعیل بخشی فعال کارگری و سپیده قلیان فعال مدنی اولین بار در آبان سال گذشته و در جریان اعتراض‌های کارگران شرکت نیشکر هفت تپه بازداشت شدند. این دو پس از آزادی اعلام کردند که در دوران بازداشت شکنجه شده‌ و تحت فشار «اعتراف اجباری» کرده‌اند.

همچنین در حال حاضر سپیده قلیان در اعتراض به اهانت عوامل زندان قرچک به خانواده‌ش و نیز در اعلام حمایت از امیرحسین‌محمدی‌فرد و ساناز الهیاری دست به اعتصاب غذای زده است.

علی نجاتی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران هفت تپه، ۸ آبان سال گذشته به اتهام دخالت در اعتصابات کارگران نیشکر هفت تپه در منزل خود بازداشت و پس از مدتی در تاریخ هشتم بهمن ماه همان سال به دلیل داشتن بیماری قلبی و تنفسی، با گرفتن مرخصی درمانی، از زندان خارج شد.

امیرحسین محمدی‌فرد سردبیر و ساناز الهیاری از اعضای هیات تحریریه نشریه دانشجویی گام، دو متهم بازداشت شده که در پرونده اعتراض‌های کارگران شرکت نیشکر هفت تپه از تاریخ ۱۹ دی سال گذشته در بازداشت به سر می‌برند چندی پیش با انتشار نامه‌ای سرگشاده از زندان اوین اعلام کردند که دست به اعتصاب غذا خواهند زد.

ساناز الهیاری، ده روز پی از آغاز اعتصاب غذا در تاریخ ۲۴ تیر، به دلیل وخامت وضعیت جسمانی و اصرار خانواده‌ به اعتصاب غذای خود پایان داد، اما همسر او امیرحسین محمدی‌فرد کماکان در اعتصاب غذاست.

 

گفت‌وگوی نرگس محمدی با نازنین زارعی در مورد روند بازداشت و انفرادی

$
0
0

در ادامه بخشی از مصاحبه ای را می خوانید که در زندان توسط خانم نرگس محمدی با نازنین زاغری انجام پذیرفته است.

نرگس محمدی با ده تن از زنان زندانی، در مورد تأثیر سلول انفرادی و آنچه که خود شکنجه ی سفید نامیده، مصاحبه کرده است که درآینده‌ای نزدیک به صورت کتاب منتشر می‌شود.

نازنین برای سفر دو هفته ای به ایران می‌آید و حین ترک ایران در فرودگاه بازداشت می شود. او در زمان بازداشت دختر ۲۲ ماهه اش را به همراه داشته که در فرودگاه کودکش را از او می گیرند و به پدر و مادرش می سپارند.

از لحظه بازداشت چیزی به یاد داری؟

شب اول بازداشت نمی‌دانستم کجا هستم یادم نمی‌آید چه گذشت و چه کار کردم؟ شوکه شده بودم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است هیچ کس هیچ توضیحی به من نمی داد. هیچ کس نمی گفت چرا با من چنین رفتاری می کند؟ چرا بچه ام را از من گرفتند و من در کجا هستم؟ روز بعد من را بردند که البته من بعدها متوجه شدم از آنجا بازجویی شدم و بعد از ظهر همان روز به کرمان منتقل شدم.

زندان کرمان چگونه بود؟ آیا آنجا در انفرادی بودی؟

زندان مرکزی کرمان حدود ۴۲۰ زندانی زن داشت. زمانی که ۴۲۰ زن را در دل خود جای داده بود این زندان یک قرنطینه داشت و من را البته ابتدا به قرنطینه بردند. یک اتاق بود که در آهنی سنگینی داشت. در آهنی قفل بزرگی داشت که همیشه قفل می شد یک پنجره روی آن جوش خورده بود. اتاق یا سلول حدود ۲ در صد بود که در سلول یک نیم دیوار بود که پشت آن چاه توالت روی زمین بود کنار آن سینک دستشویی و سطل اشغال بود. اتاق یک فن داشت. سلول نور طبیعی نداشت. یک لامپ قوی وسط سلول هرگز خاموش نمی شد.

با محیط خارج از سلول و با ۴۲۰ نفر ارتباط نداشتی؟

تمام مدت روز صدای همه ۴۲۰ نفر زن را ازپشت در سلول می‌شنیدم صدای شان در مغز می پیچید اما با آنها ارتباط نداشتم.

امکانات سلول چطور بود؟

کف سلول سنگ بود. یک پتوی کثیف به من دادند که زیرم بیاندازم و یک پتوی بسیار نامناسب که رویم بکشم. هوا خنک بود و من با مانتو، شلوار جین و کاپشن می‌خوابیدم.

وضعیت بهداشت سلول چطور بود؟

بهداشت آنجا افتضاح بود. شانس آوردم که سالم از آنجا بیرون آمدم.  ماده شوینده نمی‌د‌ادند. یک لیوان یک بار مصرف مایع دستشویی می دادند تا سینک روشویی و توالت و دست هایم را بشویم. گاهی جرم گیر هم می‌دادند. وقتی خودم تنها بودم صابون مایع داشتم اما وقتی افراد را داخل قرنطینه می‌آوردند که چند روز با من بودند خیلی بد بود چون آنها بهداشت را رعایت نمی کردند. تصور کنید در اتاق توالت و دستشویی بود و ما هم آنجا غذا می خوردیم و در همان سلول حمام می کردیم و می خوابیدیم.

وضع حمام چطور بود؟

من حمام نمی رفتم تشت می دادند و یک کاسه و می‌گفتند همینجا خودت را بشور.

وضعیت خودت چطور بود؟

من یک هفته اول پلک روی هم نگذاشتم وقتی سرم را روی پتو می گذاشتم از شدت تپش قلب احساس می کردم مغزم منفجر می شود. از کنار پره های فن می فهمیدم شب است یا روز. صدای اذان را که می شنیدم نماز می خواندم و می فهمیدم صبح ظهر و شب شده است. ساعت ۱۰ خاموشی بند بود و همه جا ساکت می شد. من شبها نمی توانستم بخوابم صبح ها با صدای گنجشک‌ ها به خودم می آمدم و می فهمیدم که سحر شده است.

وضعیت غذا چطور بود؟

سه بار صبحانه ناهار و شام می آوردند و هر بار یک بطری آب داشتم. اگر غیر از این سه وقت آب می خواستم نمی دادند و می گفتند جیره را گرفتی و نمی ‌شود. کیفیت غذا افتضاح بود و من فقط نان و پنیر و مربا می خوردم. هوا گرم شده بود و روزها گرم بود و شبها خنک. روزها هوای سلول گرم و خیلی بد می شد. چون سلول تهویه و خنک کننده نداشت. چاه سلول به فاضلاب وصل بود و بوی وحشتناکی داشت وقتی زندان‌ها و زندانبان ها برای دادن غذا می آمدند دماغشان را می گرفتند. این خیلی توهین آمیز بود. چند بار حال من بد شد. من تنگی نفس داشتم.  تنهایی سلول خیلی سخت بود ولی افرادی را هم که می آوردند خیلی بد بودند. چند بار افراد معتاد را آوردند. در آن سلول کوچک و با آن توالت بی در و پیکر با چند نفر معتاد و موادی، سخت بود.

بازجویی ها چگونه بود؟

از روز اول بازجویی ها شروع شد. هفته اول هر روز بازجویی می شدم. از هفته دوم چهار بار در هفته و پس از آن هفته ای سه بار. من غیر از ساعت بازجویی به بیرون از سلول نمی رفتم و هیچ وقت هواخوری نداشتم. وقتی در کرمان بودم من هفت کیلو کاهش وزن پیدا کرده بودم.

ملاقات در کرمان چگونه بود؟

در طول مدتی که در کرمان بودم فقط یک ملاقات داشتم روز ۳۱ام. ملاقات در یک مهمانسرا بود . با مامان و باباو خواهرم و گیسو ملاقات کردم. بعد از ملاقات حالم خوب نبود. گیسو عوض شده بود دندان هایش در آمده بودند. وقتی از در آمدند داخل گیسو بغل پدرم بود. اول مرا نشناخت. آن قدر ضعف داشتم که نمی توانستم بایستم. بعد گیسو به من چسبید و دقایقی اصلا تکان نمی خورد. به مامانم نگاه می کرد و بعد به من. احساس می کردم بعد از چهل روز قیافه اش عوض شدهو دندان نیش اش در آمده بود، موهایش بلند شده بود، قدش بلندتر شده بود. بازجو برایش عروسک آورد. تولد یک سالگی اش دو هفته بعد بود. گیسو از دیدن عروسک خیلی ذوق کرده بود. بازجوها تذکر دادند که اتاق شنود و دوربین دارد و ما باید فقط در مورد خودمان حرف بزنیم.

تماس تلفنی داشتی؟

تماس با تلفن برنامه نداشت تلفن ها بستگی به رضایت بازجو ها نسبت به بازجویی من داشت. اگر راضی بودند اجازه تلفن می‌دادند اگر نه اجازه نمی‌دادند. هفته اول هر روز اجازه می دادند اما بعد از آن نه.

فشار بازجویی ها چگونه بود؟

بازجوها من را تهدید می کردند که حکم سنگین خواهم گرفت از من می‌خواستند اعتراف به جاسوسی بکنم. آنها می‌گفتند که من شوهرم را نمی شناسم و او یک جاسوس است و جایی که گفته کار می کند دروغ گفته. من ایمیل های شوهرم را که از شرکت ارسال می شد گفتم ولی آنها نمی‌ پذیرفتند. روزهایی که از من می خواستند بگویم همسرم جاسوس است و من برای سازمان‌های جاسوسی کار می کردم و من نمی پذیرفتم، وضعیتم بدتر می شد. من چهل روز در قرنطینه و ۱۸ روز در بند عمومی زندان کرمان بودم بازجوها من را تهدید می کردند که اگر همکاری مد نظر آقایان را نکنم گیسو را به لندن می فرستند. آنها مرتب به من می ‌گفتند که کارت را از دست داده ای و اگر طولانی شود شوهرت هم تو را ول می‌ کند و می‌ رود و من از این حرفها خیلی اذیت و آزرده می شدم. از من می‌خواستند اطلاعات دوستانم و پروژه های کاریشان را برای آنها بگویم. من سه هفته واقعا نخوابیده بودم، بچه ام را ندیده بودم و تحت فشار بسیار زیادی بودم و گاهی حرفهایی می زدم که فقط تحت فشار بود. بازجو مصاحبه ریچارد را تکه تکه و بریده بریده پخش می‌کرد و به من نشان می‌داد. من یک بار آن قدر گریه کردم که غش کردم و افتادم. یک روز در حین بازجویی و فشار حالم آنقدر بد شد که از روی صندلی افتادم. بازجویی کرمان همیشه موجب آزار روحی و روانی من بود و من بسیار اذیت می شدم. نگاه‌ها و رفتارهایش به شدت آزارم می ‌داد و من از او خیلی می ترسیدم.

حالات روحی ات در کرمان چگونه بود؟

در کرمان حالم بد بود. گریه می کردم داد می زدم، خیلی قرآن می خواندم شاید هفت بار قرآن را ختم کردم با خدا حرف میزدم داد میزدم و از حال می رفتم. به هوش که می آمدم می دیدم تسبیح دستم هست و روی سجاده افتاده ام و می فهمیدم که مدتها بیهوش بودم. زمان در کرمان اصلا نمی گذشت گذر زمان در کرمان بسیار سخت بود. اینجا یک چنین تجربه ای نداشتم. شبها صبح نمی ‌شد و روزهایم شب نمی شد. وقتی بازجویی می رفتم اگر بازجویی خوب بود می گفت غذای مورد علاقه ات چیست و آن غذا را سفارش می دادند و می آوردند.

فضای اتاق بازجویی چگونه بود؟

من با چشم بند بودم. من را از قرنطینه به محل بازجویی می‌بردند حدود ۳ تا ۵ دقیقه با ماشین می رفتیم و بعد به چشم هایم چشم بند می‌زدند و بقیه راه را نمی‌دیدم وارد جایی می شدیم که مسکونی بود. یک خانه بود که وقتی وارد می شدیم چشم‌ بند را پایین می‌آوردم. باید کفش هایم را در می آوردم و با جوراب داخل می شدم . یک آقایی در داخل ساختمان بود هر بار زنگ می‌زدیم و خودش در را باز می‌کرد یک نفر هم در اتاق دیگری بود که کار تایپ و ترجمه را انجام می‌داد. به اتاق بازجویی که می‌رسیدیم من چشم بند را برداشته و می نشستم تا بازجو بیاید گاهی ساعت ها می نشستم. وقتی بازجو می آمد صدای پایه دوربین را می‌شنیدم دوربین را می‌گذاشتند و یک کیف چرمی هم جلوی آن می گذاشتند که من نبینم چه چیزی می نویسد. کیف کوچک دیگری هم داشت که می گذاشت تا صدا و تصویر بگیرد یک بار نور چشمک زن دوربین را دیدم. وقتی بازجو می آمد و این کار های آماده سازی را انجام می داد من دوباره چشم بند می زدم این کارها که انجام می شد و دوباره چشم بند را برمی داشتم و بازجویی شروع می ‌شد. در بازجویی‌ها چای و گاهی کیک می‌آوردند.

زمانی که در کرمان بودی وضعیت روحی و روانی ات بخصوص حس و حالت نسبت به گیسو چگونه بود؟

اضطراب بالایی داشتم این که آینده چه خواهد شد؟ همیشه درگیر این سئوال بودم که چرا بچه ام را از من گرفتند که من تا دو هفته پیش شیرش می دادم. صبح ها که چشم باز می کردم دنبال گیسو بودم. تصوری از او داشتم که موهای لختش را در خواب از صورتش کنار می‌ زد فکر می‌کردم در رویا هستم. باورم نمی شد از گیسو جدا شده ام. دلتنگی های زیادی نسبت به گیسو داشتم. برای حمام کردن اش، برای خواباندن اش دلم تنگ شده بود. الان که فکر می کنم دقیقاً یادم نمی آید به چه چیزهایی فکر می کردم. من از کرمان خیلی چیزها را به یاد ندارم. کرمان آن‌قدر سنگین بود که می خواستم فراموشش کنم. من و گیسو هیچ وقت از هم دور نبودیم. من فقط یک شب از او دور بودم و حالا بچه ام را از بغلم گرفته بودند و من فکر می‌کردم الان گیسو تب دارد. او عادت داشت همیشه دستش را روی صورت و سینه و دست من بگذارد و من فکر می کردم الان چه کار می کند و بدون من چگونه غذا می خورد و می خوابد؟ شدت اضطرابم خیلی بالا بود فکر می‌کردم این حالت یکی دو روز بیشتر نخواهد بود. نمیدونستم آنقدر طول می کشد. سه روز بعد از بازداشت سه نفر از تهران به کرمان آمدند. سئوال های مختلفی کردند. از جمله این که در مورد شخصیتم از من سئوالهای مختلفی شد که برایم جای تعجب بود. بعد گفتند با موبایل به شوهرت پیغام بده بگو که مشکلی بوجود آمده و شنبه می آیم و به مامان و بابات زنگ بزن و بگو سوء تفاهم پیش آمده بود و من شنبه می آیم. روز شنبه شد من را بردند بازجویی بازجو گفت آزاد نمی‌شوی نظر سازمان نسبت به شما آن روز مثبت بوده و الان منفی است و من عصبانی و معترض بودم که چرا این کار را با من و خانواده‌ام کردید. اضطراب خیلی بالا بود آنقدر تپش قلب داشتم و لرزش دست و پا گرفته بودم که می ترسیدم.

انفرادی چقدر در تشدید فشار روانی و اضطراب تاثیر داشت؟

خیلی زیاد. انفرادی به من “پنیک اتک” می داد من از فضای بسته ترس دارم. سلول انفرادی به دلیل ترس از فضای بسته و تنها ماندن برای من شکنجه بزرگی بود. به خانم‌های نگهبان می‌گفتم اگر یک لای در را باز بگذارند و من شما را ببینم آرام می‌شوم لااقل میخوابم. اما می‌ گفتند قانون است که در و پنجره باید بسته باشد.  من در سلول علاوه بر اضطراب و ترس دچار دلتنگی و افسردگی و نگرانی هم می شدم. نگران گیسو و ریچارد بودم که آنها الان چه کار می کنند؟ تقریباً تا یک ماه اول که من در کرمان بودم کسی نمی‌دانست من کجا هستم چون با تلفن که با خانواده‌ام تماس می‌ گرفتم شماره نمی انداخت و اجازه نداشتم در مورد جایی که در آنجا هستم با خانوادم صحبت کنم.

با این همه فشار روانی به روانپزشک یا برای سایر بیماری‌ها به پزشک مراجعه می کردید؟

به دلیل بیماری هایی که داشتم به بهداری برده نمی شدم. من فقر آهن شدید دارم و نیاز به ویتامین دی داشتم. وقتی بیرون بودم تحت معالجه بودم اما در زندان حتی اجازه نمی‌دادند قرص هایم را داشته باشم. در سلول بیماری آدم تشدید می‌شود چون از شرایط زندگی عادی محروم می‌شود. انفرادی خیلی سنگین بود. دریچه ای که روی در جوش داده بودند یک شکاف کوچک داشت و من سعی می کردم از شکاف کوچک بیرون را نگاه کنم. خانم های زندانبان که در دفتر بودند از شکاف دیده می‌ شدند. صدایشان می‌کردم، در را می‌زدم اعتنایی نمی کردند. تخمه می خوردند و حرف می زدند و چای می خوردند اما نمی آمدند. وقتی من در می زدم زندانی ها قفل ها را به در می کوبیدند یعنی ساکت شو و زدن قفل به در به این معنا بود که ما کمکی نمی کنیم و این ها شکنجه بود.

وقتی می گفتی حالم بد است و نیاز به کمک دارم اعتنا نمی کردند؟

هر وقت می گفتم گرسنه ام نان و پنیر بدهید جواب نمی دادند. وقتی می خواستم فقط چند دقیقه از سلول بیرون بروم جواب نمی‌دادند.

در سلول زمان را چگونه پر می‌کردید؟

من توان ورزش و جنب و جوش نداشتم آن قدر بهم شوک وارد شده بود که حتی در سلول راه نمی رفتم. مدام زیر لب می گفتم خدایا به من کمک کن. نمی دانستم چه کار باید بکنم. در سلول یک قرآن بود که مدام قرآن می‌خواندم. فضای سلول ترس آور بود و حتی نمی‌توانستم آن را نگاه کنم. در داخل سلول یک لوله مانندی به فاصله ۱۰ سانتی متر از دیوارجوش خورده بود و مزاحمم بود. نمی‌فهمیدم چیه تا اینکه افرادی که وارد سلول شدند گفتند برای اعدامی ها و تنبیه هاست و آنها را به میله می بستند. ترسناک بود. من خیلی می ترسیدم با خودم فکر می کردم چند نفر آخرین شبشون بوده و این جا به این میله بسته شده بودند. احساس می کردم صدای آدمها را می شنوم. اما چیز دیگری نبود جز یک توالت، یک سطل، دوتا پتو، یک قرآن یک مفاتیح.

بعد از تلفن و شنیدن صدای گیسو چه احساسی داشتی؟

تلفن ها کوتاه مدت بود. سه دقیقه تلفن چه تاثیری می توانست داشته باشد من می‌خواستم با گیسو حرف بزنم اما نمی گذاشتند. من در بهت بودم و باورم نمی شد.

آیا تلفن کردن حمام کردن، غذا خوردن کارکرد خودش را داشت؟ یعنی آیا احساس می‌ کردی موجب تغییر فضا و روحیه ات می‌شود؟

نه واقعا هیچ لذتی نمی برم و به هیچ وجه تغییر و تاثیری نداشت.

بازجوها دقیقا دنبال چه چیزی بودند؟

آنها سعی می کردند چیزی که واقعیت ندارد به ذهنم القا کنند. می گفتند ما مدارک فوق محرمانه داریم که تو برای پارلمان و علیه ایران کار می کردی. من مطمئن بودم که چنین چیزی واقعیت ندارد، اما آنها آنقدر می‌گفتند و می ‌گفتند که وقتی به سلول برمی گشتم شک می کردم. از خودم سوال می کردم مثلا اون دفعه رفتم امور خارجه در مورد ایران صحبتی که نشد. اصلاً پروژه‌های کار من برای بقیه کشورها بود. ولی ساعت های طولانی در سلول فکر می‌کردم که آیا پروژه‌ هایی که من کار کرده بودم اصلا ربطی به ایران داشته و بعد با خودم می گفتم من صد در صد مطمئنم که ارتباطی نداشته. ولی پس از هر بازجویی بارها و بارها این قضایا را مرور می کردم و علی رغم اطمینان قطعی باز هم بر اثر تکرار و اصرار و تاکید بازجوها به فکر و تردید می افتادم و  باز فکر می کردم. من فراموشی طولانی مدت گرفته بودم. در سلول ساعت‌ها فکر می کردم. کارهای عادی و حتی روزمره هم یادم نمی ‌آمد. اسم دوره های آموزشی یادم نمی آمد. من هر روز برای این دوره ها کار می کردم اما آنجا یادم نمی‌آمد. اسم آدم هایی را که می آوردند برایم آشنا بود، اما یادم نمی‌آمد این اسامی که می‌گویند چه کسی است. در مورد مسائل خیلی خیلی عادی و غیر مسئله دار که من مدت ها پیش فرستاده بودم ساعت ها باید بازجویی پس می دادم. من ۴۵ روز در سلول قرنطینه و ۱۸ روز در بند عمومی کرمان درگیر این مسائل بودم. واقعیت این است که اصلا موضوع مهمی که مورد ادعای بازجوها بود وجود خارجی نداشت و اصلا موضوع مهمی وجود نداشت، اما من روزها و روزها و ساعتها و ساعتها بازجویی بیهوده و سرکاری می شدم.

بعد از ۶۰ روز در کرمان چه اتفاقی افتاد؟ آیا باز به سلول انفرادی منتقل شدید؟

۱۶ خرداد ۹۵ به تهران منتقل شدم. ابتدا به من گفتند که آزاد خواهم شد و به مادرم زنگ زدم و گفتم مامان من به بازجو ها اعتماد ندارم. ممکن است من را آزاد نکنند و فقط از این زندان منتقل کنند. در کرمان من را به ساختمانی بردند که منتسب به سپاه بود. وارد اتاق که شدیم دورتا دور صندلی بود. یک دوربین رو شناسایی کردم. گفتم من که باید منتقل شوم، چرا مرا اینجا آوردید. گفتند قرار است کسی به دیدن من بیاید. سفارش ناهار بسیار مفصل و شکیلی برای من داده شد. اما من گفتم نمی خورم. دوربین هم روشن بود تا فیلمی از من بگیرند که در حال خوردن ناهار مفصلی هستم در حالی که در قرنطینه  گاهیحتی نان و پنیر هم می خواستم نمی دادند . عصبانی شده بودم و بی اختیار داد می‌ زدم و می‌گفتم همتون مثل هم هستید. یک نفر هم آمد شروع کرد به داد زدن و من هم اصرار کردم که به بازجویم زنگ بزنید تا بیاید تا با او حرف بزنم و از آنها خواستم دوربین را خاموش کنند، اما نمی‌کردند. بالاخره من به تهران بند دیگری از سپاه پاسداران به نام دو الف منتقل شدم.

منبع:شهروند

مجلسِ تحت تعقیب

$
0
0

زیتون ـ یلدا امیری: کسی نمی‌تواند در مورد مذاکره با آمریکا سخن بگوید، مگر رهبر جمهوری اسلامی. فضای سیاسی در ایران هر روز به حال و هوای داستان های سورئال شبیه تر می‌شود، از حوزه اجتماعی و آغاز فعالیت پلیس حجاب مترو گرفته تا حوزه سیاسی و شکایت از نمایندگان مجلس به دلیل سخن گفتن در مورد مذاکره با آمریکا.
همزمان با اعمال تحریم‌های شدید از سوی آمریکا، مقامات جمهوری اسلامی فضای داخل کشور را هر روز بسته‌تر می‌کنند. چندی پیش چند فعال سیاسی و روزنامه نگار به دلیل توییت‌هایی در مورد مذاکره با آمریکا احضار و یا بازداشت شدند.
اگر چه شکایت از نمایندگان مجلس به دلیل سخن گفتن در مورد این موضوع بر خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی است، اما ظاهرا در شرایط استثنایی همه قوانین می‌توانند تعلیق شوند.

در فلسفه‌ سیاسی معاصر کارل اشمیت، نظریه پرداز معروف نازی ها و مشاور حقوقی شخص هیتلر، در نظریه قانون خود در کتاب «الهیات سیاسی» برای اولین بار از «وضعیت استثنایی» سخن گفت؛ بر اساس این نظریه حاکم در وضعیت استثنایی به ‌نام منافع همگانی و حفظ اجتماع پا را فراتر از قانون گذاشته و تصمیمات شخصی خود را به اجرا می گذارد.

اگر چه شکایت از نمایندگان مجلس به دلیل سخن گفتن در مورد این موضوع بر خلاف قانون اساسی جمهوری اسلامی است، اما ظاهرا در شرایط استثنایی همه قوانین می‌توانند تعلیق شوند.

در اصل ۸۶ قانون اساسی درباره مصونیت نمایندگان، آمده است: «نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهارنظر و رأی خود کاملا آزادند و نمی‌توان آن‌ها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده‌اند یا آرائی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده‌اند، تعقیب یا توقیف کرد».

شکایت به دلیل توییت

محمدجواد جمالی، سخنگوی هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان ۲۵ تیر ماه از شکایت شورای عالی امنیت ملی و دادستانی تهران از حشمت الله فلاحت پیشه نماینده اسلام آباد غرب و دالاهو و رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی خبر داد و گفت: «شکایت از وی به دلیل عدم توجه به مصوبات کمیته سیاست گذاری تبلیغات رسانه ذیل مصوبات ۷۱۶ و ۵۷۱ شورای عالی امنیت بود که در آن قید شده مذاکره با آمریکا ممنوع است و نباید مطرح شود، اما با این وجود فلاحت پیشه به عنوان رئیس کمیسیون وقت امنیت ملی ۱۸ روز بعد و در تاریخ ۲۷ اردیبهشت سال جاری توئیتی با عنوان «تشکیل میز مدیریت کاهش تنش ایران و آمریکا در قطر یا عراق» منتشر کرد که این امر به دلیل آنکه فلاحت پیشه رئیس این کمیسیون بود اقدامی در راستای مذاکره قلمداد شد. به دنبال توئیت فلاحت پیشه سخنگوی شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد که مجموع سیاست‌های راهبردی از سوی این شورا ابلاغ می‌شود، اما مجددا فلاحت بیشه با انتشار توئیتی دیگر به صحبت خود اصرار کرد.»

Risultati immagini per ‫مجلس ایران مذاکره با آمریکا‬‎

او ادامه داد: «ادعای دادستانی و شورای عالی امنیت ملی این است که او در برابر سیاست‌های راهبردی نظام ایستاده، به همین دلیل از فلاحت پیشه درخواست شد که در جلسه هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان دفاعیات خود را بیان کند.»

مصاحبه‌ای که در آن به مذاکره اشاره شد

به فاصله چند روز در ۷ مرداد ماه خبر رسید که شورای عالی امنیت ملی ایران از الیاس حضرتی، نماینده و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس نیز به دلیل «پیشنهاد مذاکره با آمریکا» شکایت کرده است.

حضرتی در حاشیه جلسه علنی مجلس در همان روز در جمع خبرنگاران گفت: «پیش از این مصاحبه‌ای کرده بودم که در آن مصاحبه پیشنهادی برای مذاکره جمعی از سفرا و دیپلمات‌های با تجربه با ارکان مختلف حکومت آمریکا اعم از سنا، کنگره و احزاب تاثیرگذار این کشور را مطرح کرده بودم اما به همین دلیل شورای عالی امنیت ملی شکایتی از من کرده است. ظاهرا شکایت برای مصوبه‌ای است که در آن گفته شده نباید در مورد مذاکره حرفی زده شود و باید گفت این مصوبه فقط اعلان شفاهی شده است.»

دبیرخانه‌ای که مستقل از شورا عمل می کند

رئیس شورای امنیت ملی حسن روحانی رئیس جمهور ایران است، همین موضوع واکنش معاون پارلمانی رئیس جمهور را به دنبال داشت، حسین علی امیری اعلام کرد که این شکایت توسط دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی انجام شده که زیر نظر رئیس جمهور نیست. او گفت «شورای عالی امنیت ملی یک هویت حقوقی مستقلی دارد و دبیرخانه شورا متفاوت با رئیس شورای عالی امنیت ملی است.»
ساختار و میزان اختیارات دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی چندان مشخص نیست. دبیر شورا با انتخاب مستقیم رئیس‌جمهور تعیین می‌شود و مسئولیت اداره دبیرخانه و نظارت بر اجرای صحیح تصمیمات و مصوبات شورا و امور اداری و اجرایی شورا را بر عهده دارد. علی شمخانی در حال حاضر دبیر شورای عالی امنیت ملی است.

رفع شکایت در هیئت نظارت

نهایتا محمدجواد جمالی‌نوبندگانی، سخنگوی هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان اعلام کرد که هیئت نظارت ضمن بررسی این شکایت و استماع سخنان دو نماینده، صحبت‌های آنان را خلاف وظایف نمایندگی تشخیص نداده است.

این شکایت ها با اعتراض برخی از نمایندگان روبرو شد. علی مطهری، نماینده‌ تهران در مجلس شورای اسلامی درباره مصوبه‌ شورای عالی امنیت ملی مبنی بر ممنوعیت صحبت از مذاکره با آمریکا و شکایت آنها از برخی نمایندگان گفت: «این موضوع به نظر من خلاف قانون اساسی است. هرکسی در اظهارنظر باید آزاد باشد، سیاست کلی کشور ممکن است یک چیز باشد اما هرکسی برای اظهارنظر باید آزاد باشد.»
اما آنگونه که علی مطهری می گوید نه تنها هرکس در اظهار نظر خود در جمهوری اسلامی آزاد نیست بلکه حتی مصونیت قانونی نمایندگان نیز نمی تواند باعث شود که آنها در اظهار نظر آزاد باشند. بعید است که پس از این شکایت ها نماینده ای در مورد مذاکره با آمریکا اظهار نظر کنند، البته این ممنوعیت تا زمانی خواهد بود که رهبر جمهوری اسلامی تصمیم به مذاکره بگیرد و سخن گفتن از مذاکره را آزاد اعلام کند.

 

🍃زنده|دادگاه ۹ نفر از متهمان ارزی برگزار شد

$
0
0

 

 



دادگاه ۹ نفر از متهمان ارزی برگزار شد

نخستین جلسه محاکمه ۹ تن از متهمان پرونده اخلال ارزی شامل معاون ارزی بانک مرکزی، صرافان و دلالان مرتبط با این بانک، روز یکشنبه ۱۳ مرداد در شعبه دوم «دادگاه ویژه مفسدان اقتصادی» برگزار شد.

۹ متهم این پرونده شامل سالار آقاخانی، احمد عراقچی، رسول سجاد، احسان معافی، میثم خدایی کلاکی، علی آروند، فرشاد حیدری، میلاد گودرزی و منصور دانش‌پور هستند و اتهام آنها «اخلال در نظام اقتصادی از طریق قاچاق عمده ارز» ذکر شده است.

سالار آقاخانی، کارگزار خرید و فروش ارز، و احمد عراقچی، معاون ارزی سابق بانک مرکزی، متهمان ردیف یک و دو این پرونده هستند و اتهام هر دو آنها «مشارکت در اخلال در نظام ارزی و پولی کشور از طریق قاچاق عمده ارز به صورت شبکه‌ای و سازمان‌یافته در حد کلان به میزان ۱۵۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار و ۲۰ میلیون و ۵۰۰ هزار یورو» ذکر شده است.

احمد عراقچی، برادرزاده عباس عراقچی معاون وزیر خارجه ایران، مرداد ۹۶ از سوی احمد سیف، رئیس کل وقت بانک مرکزی، به معاونت ارزی این بانک منصوب شد و سخنگوی قوه قضائیه در مرداد ۹۷ از بازداشت او خبر داد.

قاضی احمد زرگر در ابتدای این دادگاه گفت: مفاسدی مانند این پرونده به خاطر «عملکرد اشتباه»، «عدم نظارت» و «سلیقه‌ای عمل کردن» دست‌اندرکاران مسائل اقتصادی کشور به وجود آمد./فارس



تجمع اعتراضی معلمان حق‌التدریسی در مقابل وزارت آموزش و پرورش

حدود یک‌هزار تن از معلمان حق‌التدریس روز یکشنبه در اعتراض به «عدم تعیین تکلیف وضعیت استخدامی» خود در مقابل وزارت آموزش و پرورش تجمع کردند.

معترضان با سردادن شعار‌هایی همچون «بودجه تصویب‌شده، کجا هزینه می‌شه»، «وعده وعید نمی‌خوایم، اجرای قانون می‌خوایم»، «ماده ۲۸ باید توقف بشه» و «۳۰ هزار حق‌التدریس استخدام» خواستار تعیین تکلیف وضعیت استخدامی خود تا مهر امسال شدند.

این افراد چندین سال است که در سراسر کشور خصوصا مناطق محروم» با دستمزدی پائین، «از ۶۰۰ هزار تا یک میلیون تومان، آن هم با تأخیرهای چندماهه» تدریس می‌کنند.

آئین‌نامه استخدام معلمان حق‌التدریس یک سال است که در دولت بلاتکلیف است و از سوی دیگر «مجلس ۴۵۰ میلیارد تومان بابت استخدام ۳۲ هزار معلم حق‌التدریس تعیین کرده اما متأسفانه می‌خواهند ۱۳ هزار تن را استخدام کنند.»/تسنیم



صدور کیفرخواست برای سپیده قلیان

جمال حیدری منش، وکیل سپیده قلیان، از صدور کیفرخواست برای سپیده قلیان خبر داد و گفت از روز یکشنبه ۱۲ مرداد رسیدگی به پرونده بعضی از متهمان شروع شده است.

وکیل این زندانی سیاسی گفت: «دیروز در جلسه ‌قرائت کیفرخواست حضور داشتیم و دادگاه به اتهام متهمان جدا جدا رسیدگی می‌کند؛ یعنی هر متهمی به اتفاق وکیلش در جلسه حضور پیدا می‌کند و علت تفکیک بین متهمین هم معلوم نیست و برخلاف رویه‌ی معمول است.»

حیدری منش در ادامه گفت: «ما منتظر جلسه ‌رسیدگی هستیم، یا قانونی ابلاغ می‌کنند یا تماسی می‌گیرند.»/انصاف نیوز



ابتکار: در برخی کودک همسری‌ها فاصله سنی ۵۰ سال است

معصومه ابتکار٬ معاون رییس جمهوری گفت: «کودک همسری بیشتر در مناطق مرزی و روستایی اتفاق می‌افتد. این اواخر می‌بینیم که دادستان‌های قوه قضائیه هم ورود می‌کنند و جلوی چنین ازدواج‌های غیرمتعارفی را می‌گیرند. در برخی موارد فاصله سنی تا ۵۰ سال هم می‌رسد و در مواردی مردان با دخترانی زیر ۱۳ سال ازدواج می‌کنند.»

او تاکید کرد: «از نظر وزارت بهداشت میانگین سن کودکی، ۱۳ سال است.»
به گفته معاون حسن روحانی قانون باید مدافع حقوق کودک باشد. لایحه ممنوعیت ازدواج زیر ۱۳ سال در مجلس شورای اسلامی است و دولت هم به شروطی که در طرح پیشنهاد شده رأی مثبت داده است.
معصومه ابتکار افزود: «چنانچه لایحه، زودتر تصویب شود می‌تواند مسأله ازدواج را منضبط کند. باید بدانیم که ازدواج بردگی نیست. بر اساس آمار شورای عالی انقلاب فرهنگی طلاق در سنین مختلف صورت می‌گیرد، اما در کسانی که زیر ۱۳ سال داشته‌اند این رقم بسیار بالاتر از سنین دیگر بوده است.»/روزنامه ایران


سخنگوی دولت دعوت کاخ سفید از ظریف را تایید کرد

علی ربیعی، سخنگوی دولت، ضمن اشاره به اقدام اخیر آمریکا مبنی بر تحریم ظریف، ادعا کرد کاخ سفید سیاست خارجی خود را بر «شن‌های روان» استوار کرده و با دولت‌های «برآمده از مردم» خصومت دارد.

در ادامه نشست خبری هفتگی با خبرنگاران، ربیعی تحریم ظریف از سوی آمریکا را «تهاجم به نظام، دولت و ملت» دانست.

در پرسش یک خبرنگار که در خصوص دعوت کاخ سفید از ظریف پرسیده بود، علی ربیعی گفت: «در دیدار با یک‌ سناتور آمریکایی از ظریف دعوت می‌کنند که برای ملاقات به کاخ سفید بیایید و بلافاصله او را تحریم می‌کنند.»/ایسنا



وکیل شجریان به منع تعقیب حسین شریعتمداری اعتراض کرد

محمدحسین آقاسی٬ وکیل مدافع محمدرضا شجریان٬ به قرار شعبه دوم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه مبنی بر صدور قرار منع پیگرد برای حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان، اعتراض کرد.

آقاسی گفت: «شکایتی از سوی استاد شجریان در سال ۸۸ از حسین شریعتمداری مطرح کردیم که این شکایت در ادامه با ۱۹ شکایت دیگر علیه مدیرمسئول روزنامه کیهان جمع و تبدیل به یک پرونده واحد شد، اما جالب این است که اخیرا و بعد از گذشت ۱۰ سال، شعبه دوم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه در تمام این شکایت‌ها قرار منع پیگرد صادر کرده است.»

این وکیل دادگستری، دادستان عمومی و انقلاب تهران، قربان بهزادیان رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی، سید علیرضا بهشتی، محمدمهدی امامی ناصری، دفتر حقوقی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، خانه سینما به مدیریت محمدمهدی عسگرپور، سید علی‌اکبر محتشمی‌پور، لیلا زارعی، ابوالفضل فاتح، محمدرضا شجریان، رئیس دولت اصلاحات (دو شکایت) مهدی ملال‌لو مدیرمسئول وقت روزنامه ایران در سال ۸۹، دادیار شعبه اول بازپرسی دادسرای کارکنان دولت، مهدی فتحی‌زاده، خدارحم مفید دهکردی، امیرحسین آذرمنش رئیس دادگستری سرابله، سید علی موسوی مطلق، عباس امیری‌فر، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و میرحسین موسوی را شاکیان حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در این پرونده عنوان کرد.

وکیل شجریان افزود: «شعبه دوم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه تمام شکایات به جز شکایت دادستان تهران را به خاطر اینکه مجازات اتهامات انتسابی درجه ۶ محسوب و تا ۵ سال از وقوع جرم امکان پیگیری دارد، مشمول مرور زمان دانسته و رد کرده است. این در حالی است که حداقل در شکایت شجریان از شریعتمداری، در سال ۹۶ یعنی دو سال قبل لایحه کتبی روی پرونده گذاشته‌ام و حتی در زمان طرح شکایت، با احضار بازپرس دادسرا، شریعتمداری یک جلسه در دادسرا حاضر و دیگر نیامد و حتی از بازپرس وقت شعبه درخواست صدور حکم جلب کردم، اما گفت که تلفن می‌زند و شریعتمداری را احضار می‌کند.»/ایرنا



سپاه یک کشتی دیگر را در خلیج فارس توقیف کرد

$
0
0

زیتون– رسانه‌های ایران خبر دادند که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ساعتی پیش یک نفتکش خارجی حامل ۷۰۰ هزار لیتر سوخت را در خلیج فارس توقیف کرده است.

روابط عمومی منطقه دوم نیروی دریایی سپاه مدعی شده این نفتکش سوخت قاچاق حمل می‌کرده است. بنا بر این گزارش این شناور به بوشهر منتقل شده است.

خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران، در خبر خود اشاره‌ای به کشور مالک این کشتی یا پرچمی که تحت آن در حال تردد بوده نکرده است.

در اطلاعیه سپاه آمده که این شناور به بندر بوشهر منتقل شده و «با هماهنگی مسئولین قضایی به شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی استان بوشهر تحویل داده شد.»

بنابر نوشته خبرگزاری فارس این کشتی حامل ۷۰۰ هزار لیتر سوخت بوده و «در حال انتقال این سوخت به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بود.»

باشگاه خبرنگاران جوان وابسته صداوسیمای ایران نیز نوشته این کشتی در «شامگاه چهارشنبه ۹ مرداد» توقیف شده و ۷ خدمه خارجی این کشتی بازداشت شده‌اند.

سپاه پاسداران اعلام کرد که نفتکشی به نام ریاح توسط قایق‌های گشتی نیروی دریایی سپاه توقیف شده است.

سپاه در بیانیه‌ای اعلام کرد که این شناور خارجی حامل یک میلیون لیتر سوخت قاچاق بوده و ١٢ نفر خدمه خارجی این کشتی هم بازداشت شده‌اند.

تنش‌ها در خلیج فارس و پس از اعمال تحریم‌های نفتی آمریکا علیه ایران در یک ماه اخیر افزایش یافته است.

خبر دعوت ظریف به کاخ سفید از سوی جمهوری اسلامی تایید شد

$
0
0

زیتون– خبر دعوت ظریف به کاخ سفید و خودداری او از رفتن به کاخ سفید را امروز (یکشنبه) دو مقام جمهوری اسلامی تایید کردند.

علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی٬ در یادداشتی نوشت که تحریم محمد جواد ظریف، «پس از مخالفت با پیشنهاد ترامپ برای گفتگوی حضوری با او «نشان داد که قطار فشار حداکثری در ایستگاه ناکامی متوقف شده» است.

علی ربیعی، سخنگوی دولت، نیز از اینکه محمد جواد ظریف، پس از دیدار با سناتور آمریکایی و «دعوت شدنش برای ملاقات» با مقامات دولت ایالات متحده تحریم شده است، انتقاد کرد.

روز گذشته نشریه نیویورکر به نقل از منابع دیپلماتیک اعلام کرد که ظریف در جریان سفر اخیر خود به نیویورک، برای دیدار با ترامپ به کاخ سفید دعوت شده است.

این رسانه آمریکا سناتور رند پال دو هفته پیش در جریان دیدارش با محمدجواد ظریف، در نیویورک از او برای دیدار و گفت‌وگوی مستقیم با دونالد ترامپ در کاخ سفید دعوت کرده بود.

به نوشته نیویورکر، دیدار رند پال و مشاور ارشد او با محمدجواد ظریف حدود دو هفته پیش، ۲۴ تیر، در اقامتگاه نماینده ایران در سازمان ملل «که آپارتمانی زیبا در خیابان پنجم و در نزدیکی موزه متروپولیتن است» انجام شد.

در هفته‌های اخیر گزارش‌هایی منتشر شد که رند پال، سناتور جمهوری‌خواه، در پی جلب موافقت دونالد ترامپ برای دیدار و گفت‌وگو با وزیر خارجه جمهوری اسلامی است.

رادیو فردا خبر داد که رابین رایت در مقاله‌اش در نشریه نیویورکر از قول دیپلمات‌های آمریکایی و ایرانی مطلع از موضوع نوشت که رند پال به محمدجواد ظریف پیشنهاد کرده به کاخ سفید برود و نظراتش درباره روابط ایران و آمریکا را مستقیما با رییس‌ جمهوری آمریکا در میان بگذارد.

به گفته نیویورکر، محمدجواد ظریف در پاسخ به دعوت رند پال گفته است که برای تصمیم‌گیری در این باره باید با تهران مشورت کند و در نهایت، آن‌چنان‌که نیویورکر نوشته است، رهبران ایران اجازه چنین دیداری را نداده‌اند.

هیچ یک از مقام‌های آمریکا و ایران تاکنون واکنشی به این گزارش نشان نداده‌اند و به نوشته نیویورکر، سخنگوی کاخ سفید نیز از اظهار نظر درباره آن خودداری کرده است.

نیویورکر نوشته است که دو هفته پس از این دیدار و پاسخ منفی محمدجواد ظریف به این دعوت، وزارت خزانه‌داری آمریکا وی را روز چهارشنبه، ۹ مرداد، در فهرست تحریم‌های خود قرار داد.

به نوشته بیانیه وزارت خزانه‌داری آمریکا، «ظریف به نمایندگی یا از طرف رهبر جمهوری اسلامی عمل می‌کند یا به طور مستقیم یا غیرمستقیم برای (رهبر) کار می‌کند».

طرح نو سعید حجاریان برای شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات

$
0
0

زیتون– سعید حجاریان٬ نظریه پرداز اصلاح طلب٬ گفت: «ما اگر صد نفر نماینده به مجلس بفرستیم، اما لیدر نداشته باشند، به هر طرفی می‌لغزند و هزینه ایجاد می‌کنند، فراکسیون امید به چنین وضعیتی دچار شد لذا می‌بینیم استراتژی دقیق ندارد و مواضع‌اش ناهمگون و رأی هایش غیرشفاف است، اما در مقابل رادیکال‌های مجلس مدیر دارند. به خاطر دارید زمانی آقای ناطق نوری در مجلس بود و چنین نقشی را برای راست‌ها ایفا می‌کرد؛ می‌گفت اگر دست به عمامه‌ام زدم یعنی رأی منفی بدهید و اگر دستم پایین بود رای مثبت بدهید، یعنی نظر نمایندگان به رهبر فراکسیون‌شان بود. ما باید سطح رئیس فراکسیون اصلاح طلبان را بالا ببریم.»

سعید حجاریان  در تازه‌ترین اظهار نظر انتخاباتی خود به سازندگی می‌گوید: «همانطور که به خاطر دارید من درباره «حضور مشروط» در انتخابات نکاتی را گفتم یکی از ابعادش این است که منتظر بمانیم و ببینیم هسته اصول گرایان بنا دارند چگونه انتخاباتی را برگزار کنند، وجه دیگر حضور مشروط، اشتراط با نفس است؛ یعنی باید میان خودمان بر سر کیفیت زمین بازی انتخابات توافق کنیم، این دو شرط پهلو به پهلوی هم هستند. البته شرط‌های دیگری هم وجود دارد که لازمه طرح و تحقق آن، تهیه منشور اصلاح طلبی است.»

حجاریان درباره منشور اصلاح طلبی و جزئیات آن گفته است: «در این منشور تاکید خواهد شد وظیفه نماینده اصلاح طلب چیست و افراد باید مفاد این منشور را امضاء کنند و حتی در مجامع رسمی مانند آنچه خارج از کشور رخ می‌دهد. تعهد و وابستگی شان را به اصول و مبانی اصلاح طلبی اعلام کنند؛ حتما کسانی چنین نخواهند کرد و این معیار ماست. کسی که وظایت مطرح شده را نپذیرفت و حاضر نشد پیوند خود را با اصلاحات نشان دهد، نماینده این جریان نخواهد بود.»

وی همچنین در مورد محتوای این منشور عنوان داشته است: «نباید در همان ابتدا شروط ناممکن مطرح کنیم و باید به صورت پلکانی پیش برویم. به عنوان مثال، در یک حساب سرانگشتی می‌بینیم نتایح چندین و چند طرح تحقیق و تفحص در صحن علنی قرائت شده است نماینده اصلاح طلب دوره جدید مجلس باید قرائت بی قید و شرط طرح شما را در دستور کنار بگذارد، همچنین می‌توانیم سراغ بودجه‌های نامربوط برویم و از آن‌ها حساب کشی و عند اللزوم قطع شان کنیم. من مدتی پیش متوجه شدم، نهادی به نام «مرکز تحقیقات و مطالعات استراتژیک حضرت علی اصغر (ع)» تشکیل شده است؛ برای این نهاد فارغ از کارکرد و حجم فعالیت اش حتما بودجه‌ای لحاظ شده و از این نوع نهاد‌ها بسیارند و باید نور به آن‌ها تابانده شود.»

به گفته حجاریان، مرحله بعد، بحث نظارت استصوابی است؛ این بحث برای حاکمیت حیثیتی شده و برای حفظ و تحکیم آن می‌گویند تصویب مجلس است. پس از نماینده اصلاح طلب مجلس جدید انتظار می‌رود طرح و تدوین قانون جدید را در دستور کار قرار دهد. این روند، به مرور می‌تواند انحصار قانون گذاری را به مجلس بازگرداند و آن را در رأس امور قرار دهد، چنین مجلسی می‌تواند جایگاه نهادی وزارت خارجه، وزارت اطلاعات و … را احیاء کنند.»

این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین درباره تفکیک نیرو‌های خودی و غیر خودی با وجود منشور اصلاح طلبی گفت: «شاید در کوتاه مدت به بار ننشیند، اما چند خاصیت دارد که مهم‌ترین آن‌ها غربال گری و تفکیک نیرو‌های اصلی و بدلی است. البته نباید به دنبال حذف رفت. به این معنا که خودمان به صورت فعال سراغ افراد می‌رویم و از آن‌ها برای ثبت نام دعوت می‌کنیم و مانند دور‌های پیش رویکرد منفعلانه پیش نخواهیم گرفت و گزینه‌ها را از میان ثبت نام کرده‌ها انتخاب نخواهیم کرد؛ تشخیص هم با مردم است که به چه کسی اعتماد کنند. مثلا افرادی که حرف‌های خارج از کادر می‌زنند، عیارشان مشخص است. اگر این مرحله به درستی طی شود، می‌شود به سراغ تشکیل «هسته سخت اصلاحات» برویم که پیش‌تر خصوصیات آن را برشمرده ام.»

وی افزوده است: «ما اگر صد نفر نماینده به مجلس بفرستیم، اما لیدر نداشته باشند، به هر طرفی می‌لغزند و هزینه ایجاد می‌کنند، فراکسیون امید به چنین وضعیتی دچار شد لذا می‌بینیم استراتژی دقیق ندارد و مواضع‌اش ناهمگون و رأی هایش غیرشفاف است، اما در مقابل رادیکال‌های مجلس مدیر دارند. به خاطر دارید زمانی آقای ناطق نوری در مجلس بود و چنین نقشی را برای راست‌ها ایفا می‌کرد؛ می‌گفت اگر دست به عمامه‌ام زدم یعنی رأی منفی بدهید و اگر دستم پایین بود رای مثبت بدهید، یعنی نظر نمایندگان به رهبر فراکسیون‌شان بود. ما باید سطح رئیس فراکسیون اصلاح طلبان را بالا ببریم.»

حجاریان در پاسخ به این پرسش که اکنون در کنار «مشارکت مشروط» سه استراتژی «حضور بی قید و شرط در انتخابات»، «سکوت در انتخابات» و «خروج از انتخابات» نیز مطرح است. فواید ومضرات هر یک از این استراتژی‌ها چیست، می‌گوید: «واضح است، استراتژی حضور بی قیدوشرط، مردم و اصلاح طلبان را به کلی از یکدیگر جدا می‌کند، اکنون، مردم به جریان‌های سیاسی بی اعتماد هستند و هر نوع لغزش و اشتباه تاکتیکی و استراتژیک به مثابه مرگ یک جریان است، امروزه برخی از مردم می‌گویند شما گفتید به روحانی رأی بدهید تا شرایط سامان شود؛ اما این طور نشد، فلذا دیگر با طناب شما به چاه نمی‌رویم. پس، اگر گفتار انتخاباتی تولید می‌کنیم باید مبتنی بر تحلیل‌های دقیق باشد نه صرفا هراس افکنی و انتخاب بین بد و بدتر و بدترین.»

وی ادامه می‌دهد: «استراتژی سکوت در انتخابات با عبور مقطعی از انتخابات ما را ضربه‌پذیر خواهد کرد، زیرا ممکن است عده‌ای حتی در مرکز اصلاحات رای دهند و این به شکنندگی می‌انجامد و هسته سخت قدرت قادر است این افتراق را به هر طریق که مایل است، ترجمه کند. از این جهت، شاید عبور مقطعی از انتخابات رویکرد مناسبی باشد. اما نیاز به ترویج آن نیست؛ اگر شرایط فراهم نشد، با ذکر دلایلی از خیر انتخابات می‌گذریم همین، اما «عبور از انتخابات» استراتژی دقیقی نیست، زیرا حکم به پایان پروژه اصلاحی سیاست محور می‌دهد.»

وی در پایان اظهار داشت: «خاتمی و هر کسی دیگر باید با وسواس بیشتری استراتژی شان را انتخاب کنند و آبروی خود را خرج هر کس و هر نوع انتخاباتی نکنند تا سرمایه اصلاحات هدر نرود.»

سرلشکر صفوی: دفاع از بغداد، مثل دفاع از تهران است

$
0
0

زیتون– یحیی رحیم صفوی٬ سرلشکر و دستیار و مشاور عالی آیت‌الله خامنه‌ای٬ گفت: «دفاع از بغداد، مثل دفاع از تهران است.»

رحیم صفوی در دیدار با سخنگوی جنبش نجباء عراق «پیروزی عراقی‌ها را پیروزی ایرانی‌ها» دانست.

نصر الشِمَّری٬ سخنگوی جنبش نجباء عراق که به جمهوری اسلامی ایران سفر کرده است، در دومین روز سفر خود با سرلشکر یحیی رحیم صفوی»دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا دیدار و گفت‌وگو کرد.

صفوی در این دیدار تاکید کرد سرنوشت ایران و عراق به هم گره خورده است و به‌رسمیت شناختن الحشد الشعبی در قانون اساسی عراق ضروری است.

طی هفته‌های اخیر اخباری مبنی بر بسته شدن دفاتر حشدالشعبی در برخی استانها و شهر‌های عراق به گوش می‌رسد.

عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق، یازدهم تیرماه در فرمانی به شبه‌نظامیان این کشور از جمله بزرگترین آنها حشد الشعبی، گروه شیعی همسو با ایران٬ ۳۰ روز فرصت داده تا تمام دفاتر و شعب خود و همچنین ایست‌های بازرسی‌شان را تعطیل کنند.

رسانه داخلی در ایران این فرمان را به معنای به رسمیت شناختن بیشتر حشد شعبی در ساختار سیاسی عراق تعبیر کرده‌اند. گروهی نیز این تصمیم نخست وزیر را به فشارهای آمریکا مرتبط می‌دانند که به دنبال کاهش نفوذ ایران در عراق است.

رحیم صفوی در ادامه ایران و عراق را مکمل فرهنگی، اقتصادی و دفاعی یکدیگر توصیف کرد و گفت: «دفاع از عراق، دفاع از ایران بوده و دفاع از بغداد، مثل دفاع از تهران است. سرنوشت این دو کشور به هم گره خورده و در واقع، پیروزی عراقی‌ها، پیروزی ایرانی‌هاست.»

وی هشدار داد: صهیونیست‌ها از تجمیع قدرت ایران و عراق می‌ترسند. رژیم صهیونیستی همچنین به‌دنبال فاصله انداختن بین عراقی‌ها و کردهاست.

راویان جدید یک قصه‌ی قدیمی

$
0
0

اگر با فاصله و از منظر کلی به محیط سیاسی نگاه کنیم و به بلندترین صداهایی که شنیده می‌شود گوش بسپاریم، نتیجه می گیریم که خوب! خبر خیلی مهمی نیست، در ایران باز انتخاباتی در راه است!
در مورد خارج از کشور حتا می توان گفت اوضاع دقیقا مانند همیشه ست. چرا که اینجا دهه هاست که انتخابات فصل ِ تکرار یک قصه قدیمی است : شرکت یا تحریم!

اپوزیسیون در این سوی مرز، در کثرت ِ نزدیک به تمام خود، به دو بخش تقسیم شده است:
یکم نیروهایی که در عین پذیرفتن انتخابات به عنوان یک اصل مهم دموکراسی، در برخورد با هر انتخاباتی به سبب نارسائی سیستم انتخاباتی کشور و مداخلات حکومتی که همواره افزون می شود بر آن نارسایی ها، خود را ناچار از درنگ بر نقش و ارزش انتخابات می بیند. ناچار از محاسبه ی تبعات انتخاب میان بد و بدتر! و سپس مقایسه ی آن تبعات با پی آمدهای عدم شرکت یا تحریم. پس از آن است که یا به پروسه شرکت پیوسته یا اعلام تحریم کرده است؛ و بوده است مواردی که با اعلام « عدم شرکت» بدون ذکر تحریم، مسئله را به وجدانهای فردی و گروهی سپرده است تا مردم در درون مرزها، مختار باشند در گزیدن آنچه در لحظه ی موجود صلاح می بینند.

بخش دوم از اپوزیسیون موجود در خارج از کشور، جریانی است که از دیرباز و بعضاً از فردای پیروزی انقلاب مشی سیاسی براندازی حکومت را پی گرفته است. حال یا با هدف بازسازی نظام گذشته، یا با الگوهای ویژه و کمتر معنا شده ای چون حکومت مجاهدین خلق، و یا آماج های شناخته شده ی طبقاتی که بسترش ایده های چپ و سوسیالیستی ست.
این نیروها قبل از هر تحلیلی از شرایط مشخص، انتخابات ها را ازهمان زمان که به تاریخ وقوعش نزدیک شده ایم تحریم کرده اند و فقط پس از تحریم بر اساس تز سرنگونی، به تحلیل هایی هم از شرایط موجود در ایران و جهان دست یازیده اند که البته و همیشه، تحریم را بیش از گذشته ضروری می کرده ست. من پس از دوم خرداد نام آنها را تحریم گران حرفه ای نهاده ام.

قصه قدیمی اما اینک راویان تازه ای یافته است! راویانی از میدان اصلی مبارزه! راویان خسته و معصومی که بخش اعظم بدنه‌ی اجتماعی اصلاح طلبان، یا بهتر بگویم «اصلاح طلبی» بوده اند و بسیاری هنوز هستند. رهروانی که حتا در محاصره ی تلاش های پیشا انتخاباتی حضرات، برای مخدوش کردن همان نیم‌چه آزادی انتخابات، به خشم بحق خود تسلیم نشده، اصل مشهور و وسوسه انگیز «هیچ یا همه» را کنار زده و اغلب به حداقل ها رأی داده اند. آنها می دانستند که در این گام ِ محدود قادر به دگرگونی نیستند اما اندکی اثر گذاری را ترجیح داده اند به برکنار ماندن، در خانه ها نشستن، هیچ اثری نداشتن و میدان را بر مستبدان گشوده تر کردن. این شیوه حضور و این تلاش برای از راه باز نماندن از نگاه من هرگز نادرست یا حتا بیهوده نبوده است.

امروز اما، آنچه از بیرون و درون بر این مردم باریدن گرفته ست، دره ای از گمان میان آنان و واقعیت ایجاد کرده است؛ و راست اینکه واقعیت آنچنان زیر ابرهای خاکستری گرفتار آمده که تشخیصش از هر فاصله ای دشوار شده است!

قابل فهم است که آنها دچار خشم اند و گرفتار ناامیدی که مادر خشم است. خشمگین هستند از دست حکومتی که در پرداختن به اساسی ترین مطالبات آنها یا بی اعتناست و یا اگر هم خواسته در هزار اما و اگر وامانده… و مضحکه آنکه با همین یال و کوپال به جد پرداخته است به خصوصی ترین جنبه های زندگی خلق، حتا اگر شده از راه گماشتن مردم بر مردم و ایجاد تقابل میان آنان. و همه این شادکامی ها زیر تازیانه ی تحریم های غیرانسانی، خشونت بار و فراقانونی خدایان دانش و فرهنگ و مدعیان بی رقیب حقوق بشر و کرامت انسان.

از شرح مظلمه کم کنم؛ کاری که خودم رسم آن را در میان اپوزیسیون اهل کلام و قلم همواره مزمت کرده بودم. من همچنانی که مزمت کرده و میکنم اهل اپوزیسیونی را که تریبونی را یا قلمی را در اختیار می گیرد، تا شرح مصیبت هایی را بازگویی کند که مردم آنها را زندگی می کنند و ایضاً همان مردم آن مصائب به اطلاع صاحب سخن رسانده اند؛ امروز تحسین می کنم زنان و مردانی را در میهنم که از پشت هر تریبون که بیابند و به اعجاز قلمها، همه توان خود را به میدان می آورند تا نوری بتابانند بر تاریکی های پیرامون ما و از جمله بر معضل انتخاباتی که در راه است. اینها تلاشهای ارزشمندی است در جهت اینکه جامعه را به سوی تصمیم و اجماع صحیحی یاری کنند.

اما حیرتی هم دارم از احکامی که برخی از دوستان به استحکام صادر کرده و تکلیف مردم را در مقابل انتخابات تعیین کرده اند! انتخاباتی که قریب هشت ماه دیگر بر بستر این شرایط متلاطم و ناپایدار انجام خواهد شد! آنهم در این مهلکه ای که دوست و دشمن کم و بیش به یک سان غیر قابل پیش بینی تصویرش می کنند، و افقی از هیچ سویش نمایان نیست. در چنین مهلکه ای که نه رفتار و معجزات ِ حکومت و ولایت قابل پیش بینی است و نه به طریق اولی کردار و کرامات ترامپ؛ یعنی که ما از درون و بیرون بیخبریم. انتخابات هشت ماه دیگر در چنین هنگامه ای که فردایش می تواند بی نشان از امروز باشد، قرار است که برگزار شود و باید بر پایه آگاهی نسبی ما از این دو صحنه پاسخ بگیرد.
دوستان ما احکام قطعی شرکت یا تحریم را چگونه و بر بستر کدام رهیافت‌ها به دست آورده اند؟
آیا به این امر نیز توجه کرده اند که انتخابات به‌ویژه در کشورهایی نظیر کشور ما که طرح مطالبات تبلیغ و ترویج برای آنها اغلب از امکانات و آزادی کافی برخوردار نیست، ناگزیری گشایش فضای سیاسی فرصت و رخصتی است؟

این تجربه ای است که همواره و در هر دوره ی انتخاباتی تکرار شده است. بر بستر این تجربه، نتیجه ی محتوم شرکت در انتخابات لزوماً رأی دادن نیست. حضور ما با ادعاهایی که داریم، حقوقی که بر خود می شناسیم، و مطالباتی که تکرار می کنیم، می تواند نقش برجسته ای از مبارزه ی آگاهانه ی سیاسی و اجتماعی باشد با شرکت و پیگیری اقشار وسیع مردم. تا روزی و لحظه ای که تبلیغ و ترویج امکان دارد می تواند ماند و اگر نمایندگانی که داوطلب پیگیری مطالبات ما هستند، نتوانستد از حدود و ثغور حکومتی عبور کنند می توان انتخابات را با قدرت تحریم کرد. روشن است برای اپوزیسیونی که در داخل زندگی و مبارزه می کند، فقط اعلام عدم شرکت همان قدرت تحریم را در خود دارد و شاید همین کفایت کند چرا که حکومتی که ما می شناسیم از اعلام جرم علیه تحریم کنندگان انتخابات و ساختن هزینه های تازه ای را بر جامعه ابایی ندارد.

باری، گمان می کنم به جای فرستادن تیرهایی که به زهر فحاشی و ناسزا یا حتا طعن و کنایه های انقلابی و تحول خواهانه، به سمت خاتمی که شرکت در انتخابات را پیشنهاد کرده است؛ صحیح تر این است که متین و منطقی بدون ارزیابی احوالات شخصی خاتمی، در نقد اندیشه ی شرکت در انتخابات وارد بحث شد. باز صحیح تر اینکه تبعات و تأثیرات مثبت تحریم را بر نیروهای جامعه مدنی و ارتقای مبارزات آن که خواست همگانی است مستدل کرد.
در غیر اینصورت و صرف مخالفت با شرکت و ستایش هرمانانه از تحریم هیچ نکرده ایم مگر ارضای همان میل شدید و نفهمیدنی اپوزیسیون ایرانی به قهر از میدان های کوچک به امید شرکت در نبردهای بزرگ. و در شرایط پر ابهام ما این یعنی رها شدن در بی برنامگی ها و سپردن مظلومانه خود به ناپیداها.

Viewing all 7017 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>