Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 7060 articles
Browse latest View live

کیمیاهای گمشده

$
0
0

امسال هم به سنت سال‌های قبل، جمعی از سینماگران و هنرمندان، مصادف با هفتم مرداد، تولد مردی را جشن گرفتند که از چهره‌های اصلی موج نوی سینمای ایران است. جشنی که به شکلی عجیب توجه تمامی رسانه‌ها و کاربران فضای مجازی را به خود جلب کرد. این در حالی بود که اخبار تقدیر از نامزدهای جشن خانه سینما که هم‌زمان همان شب در حال برگزاری بود تحت الشعاع تولد مسعود کیمیایی قرار گرفت؛ کارگردانی که بی اغراق دین بزرگی به گردن سینمای ایران دارد.

مسعود کیمیایی متولد۱۳۲۰، کودکی و نوجوانی خود را در قلب قدیمی‌ترین خیابان تهران محبوبش، پامنار، گذراند. او که هیچ‌گونه تحصیلات آکادمیک در زمینه کارگردانی نداشت، سینما را با دستیاری ساموئل خاچیکیان به صورت تجربی آموخت. اما شاهد مثال نبوغ کیمیایی ساختن فیلم «قیصر» در بیست و هشت سالگی، آن هم به عنوان دومین تجربه فیلم بلند سینمایی است که کیمیایی را به کارگردانی مولف و موضوع داغ محافل روشنفکری آن روزها تبدیل کرد.

قیصر که به زعم بسیاری نخستین نقطه تلاقی سینمای داستانی و اقبال گیشه بود، شوکی عظیم به سینمای ایران وارد کرد. سینمایی که تا پیش از آن در سیطره رقص و آواز بود، ناگهان خود را در برابر مردی خشمگین و دشنه به دست دید که یکه و تنها در برابر بی عدالتی و ظلم شوریده و تا پای جان از آرمان خویش دفاع می کند. کیمیایی که متاثر از جنبش های چریکی آن دوران تمام خشم و عصیان زمانه را در روح قیصر دمید، بار دیگر به این ویژگی فیلم های موج نوی سینمای ایران اعتبار بخشید که با بی اعتنایی به قانون و قائل نبودن هیچ کفایتی برای ضابط قضائی راه را یکسره برای قیام شخصی باز می کند و حاکمیت قانون را به هیچ می گیرد.

درست شش سال بعد، مسعود کیمیایی با ساخت گوزن‌ها به نقطه اوج کارنامه کاری خود رسید و با نبوغی زودهنگام دست به ساخت اثری زد که برای دومین دهه به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران از سوی ۱۴۰ منتقد انتخاب شد. فیلمی که بلافاصله به محاق توقیف رفت و بعد از توقیف هم با پایان‌بندی دل‌خواه ساواک اجازه پخش گرفت.

مضمون سیاسی فیلم در روزگاری که مبارزات مسلحانه و چریکی علیه حکومت شاه رواج یافته، حساسیت ساواک را برمی انگیزد و دستور به توقیف گوزن‌ها می دهد. کیمیایی به تازگی در مصاحبه ای با هوشنگ گلمکانی پرده از این راز برداشت که ساواک برای تغییر پایان فیلم حتی مجبور به فرستادن کارگردان دیگری شد و با دکوپاژ از پیش تعیین شده بهروز وثوقی را وادار به نقش آفرینی در سکانس پایانی اما این بار با قصه ای متفاوت کرد. اما پس از انقلاب بود که نسخه اصلی دست به دست شد و مخاطب توانست این اثر پر سر و صدا را بالاخره بدون سانسور ببیند.

حواشی این فیلم تا حدی بود که در پی آتش‌سوزی سینما رکس آبادان هنگام پخش گوزن ها، اتفاق به گردن ساواک افتاد و دلیل آن محتوای سیاسی فیلم عنوان شد. می توان به راحتی ادعا کرد که هیچ فیلمی در ایران همچون گوزن ها، این گونه در متن اتفاقات انقلاب نبوده است.

اما این واقعیت که مسعود کیمیایی هرگز فیلمساز محبوب هیچ حکومتی نبوده هم جای بسی تامل است. در دوره‌ای پایان فیلمش را عوض می کنند و دوره ای دیگر با طولانی کردن روند مجوز فیلمنامه و نیز بی اعتنایی‌های جشنواره فجر که تنها جشنواره دولتی و ملی ماست، سعی در خانه‌نشین کردن او دارند.، چرا که کیمیایی هنوز هم قهرمان‌هایی می سازد که یک تنه به جنگ ظلم می روند و از حضیض ذلت به اوج عزت می رسند، حتی اگر این جنگ نابرابر قهرمانش را از پا بیندازد، اما اوست که در تمام این نیم قرن خدشه ای به آرمان هایش وارد نشده و حالا اوست که یکه و تنها برای زنده نگه داشتن تعابیری می جنگد که شاید برای آشفته بازار دنیای امروز مضحک به نظر برسد. تعابیری مثل رفاقت، وفاداری، ‌ق خواهی و روراستی که درون مایه تمامی آثار کیمیایی است و افسوس که دنیای امروز وقت و حوصله ای برای فهم این روحیه ندارد، اما فراموش کرده ایم که او از کیمیاهایی سخن می گوید که گمشده بسیاری از ماست. همان هایی که اگر بودند، شاید سرنوشت همه ما جور دیگری رقم می خورد.


تجربه‌ی پرسه‌زنی در شهرهای ایدئولوژیک

$
0
0

نمادها و نشانه‌ها به صورت سرسام‌آوری همه‌جا را فراگرفته‌اند، به سرعت به پیش می‌روند؛ کوچه‌ها، خیابان‌ها، پارک‌ها و تمام مناظر شهریْ گزاره‌های ایدئولوژیک یک گفتمانِ بسته‌یِ سیاسی را نمایندگی می‌کنند. در شهرهای ایدئولوژیک، پوسترها، نقاشی‌ها، تابلوها و دیوارنوشته‌هایی که اطراف آدمی وجود دارد، دال بر چیزی‌اند که در پی القای معنای خاصی هستند. همه‌ی آن‌ها، کارشان دوام‌بخشیدن به وضع موجود است. تمامشان مثل سایه‌ای انسان را تعقیب می‌کنند که شبح‌وار در خانه‌های مردم نیز حضور دارند. خصلت نهایی آن‌ها صدور یک فرمانِ غیرقابل بحث است که چون با امر و نهی عجین شده، جای هیچ سئوالی را خالی/باقی نمی‌گذارد. در این وضعیتْ «نمادها، دستوراند» و جامعه‌ی مخاطب آن، نه صرفاً مخالفان، بلکه عموم مردم عادی هستند که قرار است به مبلغ بعدیِ ایدئولوژی تبدیل شوند. به شکل مرموزی، دستگاه کنترل و سرکوب در نمادها و نشانه‌ها جاسازی شده‌اند و عنصر مهم زندگی روزمره، یعنی «تفاوت» را حذف کرده‌اند. تابلوهایی که در خیابان‌ها نصب شده‌اند، قانون‌ساز، اجباری و الزام‌آور‌ند که در پی تحمیل نگرشی خاصْ نسبت به دنیای پیرامون هستند. در جلوی چشمان شهروندان، تاریخِ تأییدشده‌ای زنده می‌شود، حتا یک روایت تاریخی را تأسیس می‌کنند و قرار است که آحاد جامعه، که سوژه‌های سرکوب‌اند، مورد آموزش و تعلیم قرار بگیرند.

نظام سیاسی تلاش می‌کند تا با آمیختن ارعاب و اعتقاد، توان اجرایی‌اش، قدرت و سلطه‌ی سیاسی‌اش را در شهرها به نمایش بگذارد. حالا یک تابلوی راهنمایی و رانندگی نیز، انسان‌ را داوری می‌کند؛ نام یک خیابان معنای سرکوب می‌دهد و یک نوشتار ساده یقه‌ی آدمی را می‌گیرد و ترس و اضطراب ناشی از جهانِ نمادهایِ ایدئولوژیکیِ حکومتْ تمام‌ناشدنی هستند.

اما برای ما، بافت شهرهای ایدئولوژیک، خودش هتک‌ حرمت می‌کند. سلسله ارزش‌های اخلاقی و انسانی را کنار می‌گذارد و وحشت عمیقی را در جان آدمی تزریق می‌کند که حقیقتاً «بوی مرگ» می‌دهد. در این وضعیت، پرسه‌زنی در چنین شهرهایی، شاید نایل آمدن به آخرین مرحله‌ی تباهی باشد. در تکرار مکرر فرآیندی که در پَسِ هر بی‌احترامی، دستگاه کنترل و سرکوب در همدستی‌ِ ماهرانه‌ای با جهانِ نمادها، تولدی دوباره می‌یابند و میل به سرکوب هر روز بیش‌تر می‌شود و هر یک از شهروندان، در دام سوء استفاده‌چی‌ها و استثمارگران می‌افتند. چراکه وحشت و سرکوب، آن‌چنان در جامعه پخش شده که بخشی گسست‌ناپذیر از زندگی روزمره‌ی مردم شده است، و فشار از هر طرف اعمال می‌شود و شک در اضطرابِ نهادینهْ کمرنگ می‌شود. این رویه به جایی ختم می‌شود که بعداً نیازی به اعمال قدرت پلیسیِ حکومت نیست؛ زیرا هر یک از افرادْ مسؤولِ منضبط‌ساختن کل جامعه شده‌اند. پس جای تعجب نیست که فردی در خیابان، کس دیگری را به بهانه‌ی رعایت‌نکردن فرامین و قوانین مورد هتک حرمت قرار دهد و هر شکل از خشونت را برای «هدایت دیگری» تجویز کند! و قضیه در جایی دردناک‌تر است که این عمل غیراخلاقی با نگاهی ستایش‌آمیز تحسین می‌شود.

برای پرسه‌زن، شهرهای ایدئولوژیک آمیزه‌ای از زور و تزویر است. چون راه‌های چارچوب‌بندی پرسه‌زن و تحدیدکردن او، هم از طریق نهادهای اجتماعی انجام می‌شود ـ‌که به قول فوکو ظاهراً بی‌طرف هستند اما در واقع نه‌ـ و هم مخلوطی از نهادهای پلیسی و سیاسی. البته سرکوبِ پنهانِ پرسه‌زن بر عهده‌ی چیزهایی است که در ظاهر و باطن شهرها وجود دارد. زمانی که شعاری بر دیوارهای خیابان و کوچه‌ای نوشته شده که به گونه‌ای اعتقاد فرد را نشانه رفته، همین مایه‌ی قدرتمندی برای تبعید و انزوای اوست. انزوایی که بنابه‌قول هانا آرنت آغاز ارعاب است و آغاز ارعاب نشانه‌‌های قدرتمند بی‌قدرتی. در این موقعیت، سئوال‌های اساسی برای پرسه‌زن این است:«شهر متعلق به چه کسی‌ست؟ کدام بخش شهر او را نمایندگی می‌کند و کدام حق او در شهر رعایت شده‌است؟»

جست‌وجوی بخشی از شهر توسط پرسه‌زن، که قرار است تکه‌ای از او را نمایندگی کند و ذر‌ه‌ای حق او را اعاده، به اندازه‌ای جان‌کاه است که در بهترین حالت از «حق» خود چشم‌پوشی می‌کند. کندوکاو او در شهر، به کشف لحظه‌های بی‌قراری و پیداشدن یک بیگانگی عمیق می‌انجامد. در این وضع، او حتی نمی‌تواند از بار مسؤولیتی که نمادها و نشانه‌ها بر دوش او گذاشته‌اند، شانه‌خالی کند. زندگی فعال و آزادِ او از همه‌طرف محدود شده و شبیه سربازی می‌ماند که سر خدمت است که باید به فرمان‌ها عمل کند و در هیچ شرایطی نمی‌تواند ‌زیر دستور مافوق بزند. پیکره‌ی شهر ایدئولوژیک نوعی ممنوعیت فراگیر را جار می‌زند؛ ممنوعیت از برای فردبودن و ممنوعیت از کثرت برای جمعِ کثیری بودن. البته تمام شهر در خدمت اصحاب قدرت و الیگارشی حاکم است. دیگران زاغه‌نشین‌هایی هستند که آن‌ور شهر ساکن‌اند. در حاشیه‌ای که «فقر شهری» به بهترین و رنج‌آورترین شکل و شمایل به آنان رخ می‌نمایاند که نه حقی برای تولید و بازتولید شهرْ مطابق خواسته‌های خود و خارج از مناسبات ایدئولوژیک حاکم دارند و نه توانی برای پَس‌زدن بخشِ اندکی از فرامینی که به وسیله نشانه‌ها اعمال می‌شوند؛ او در هر صورت و از همه‌سو «اسیر» است. پس، شهر به پرسه‌زن، فرمانِ همگونی می‌دهد. دستورِ هم‌نوایی و هم‌شکلی و تبدیل‌شدن به بخشی از خودش. در غیر این‌صورت با گذشتن از هر کوچه و خیابان، و دیدن شعارهای نمادین بر روی پوسترها و تابلوهای چندین‌متری در پرترافیک‌ترین نقطه‌‌ی شهر، و احیاناً شنیدن حرف‌هایی خاص که در بلندگوها کوبنده‌تر می‌شوند و یا راهپیمایی‌های چندصدنفریِ نیروهای حامی، مثل شلاقی بر پشت پرسه‌زن فرود می‌آید. در واقع فضای شهری به راهروها و سالن‌های دادگاه می‌ماند که هر گوشه‌ای از خیابان‌ها و کوچه پس کوچه‌ها نیز توانایی آن را دارند که به اتاق‌های اجرای احکام تبدیل شوند.

بر این اساس، آن‌چه ایدئولوژی حاکم از مردم طلب می‌کند، رفتاری مشابه فرقه‌ی روسی اسکوپزه است. بنابر گزارش‌ها دهها یا صدها نفر تحت تأثیر جذابیت و موعظه‌های «سلی‌وانوف» خود را اخته می‌کردند یا هم‌چون زنانْ سینه‌های خود را می‌بریدند. یعنی برانگیختگی کامل به‌همراه اطاعت و سربه‌زیریِ همیشگی. پس انتظار می‌رود تا با هیجانی توأم با سرمستی در مقابل الهه‌ی خود، هر عملی از جهت نشان‌دادن احترام انجام دهند. آن‌ها ثابت می‌کردند که هرگاه نوبتشان فرا رسد، چگونه بدون هیچ توقعی خود را فدا می‌کنند و چگونه فرد تا ابد به الهه‌ی خود وابسته می‌ماند و چگونه هیچ عشقی به جز عشق او در جان‌و‌دلش راه ندارد.

آن‌چه نمادها در خیابان از پرسه‌زن توقع دارد، آن‌چه نشانه‌ها دستور می‌دهند و آن‌چه علایم امر می‌کنند: اطاعت، تواضع و گوش‌به‌فرمانی در برابر ایدئولوژی مستقر است. حتا اگر بهای تواضع و فروتنی از دست رفتن جانِ پرسه‌زن باشد. در حقیقت، جان‌دادن، وظیفه‌ی پرسه‌زن است که این از مهّم‌ترین معانی است که از درون جهان نمادهای شهرهای ایدئولوژیک ترجمه می‌شود.

شاید تنها تجربه‌ی زیسته برای پرسه‌زن و احساس غالب در بافت شهرهای ایدئولوژیک چیزی شبیه حرکت و گذران اوقات در میان دهلیزهای جباریت باشد. جباریتی که صرفاً از سوی قدرت سیاسیِ رسمی اعمال نمی‌شود؛ بلکه هر کسی نمادی از جباریت و بازتابی از یک دیکتاتورِ خشن و سنگ‌دل است. با این نظر، شاید سوژه‌ی سرکوب‌شده هم بدش نیاید که مدت کوتاهی نقش یک جبار تمام عیار را بازی کند! زیرا خاصیت نظام‌های ایدئولوژیکِ مبتنی بر بسیج سیاسی همین است. هر وقت که نظام سیاسی اراده کند، می‌تواند جمع کثیری از مردم را کفِ خیابان جمع/رها کند و ریشه‌ی هرگونه زندگی مسالمت‌آمیز را از جا در بیاورد. در این وضعیت خبری از صلح و مدافعان آن نیست؛ خبری از آرای گونه‌گون و منتقدان اجتماعی نیست. نظام سیاسی شبیه ماشین چمن‌زنی عمل می‌کند که با صاف‌کردنِ همه، صرفاً یک نفر دیده و ستایش شود. در این حالت، ترورشدن، بخش جدایی‌ناپذیر زندگی روزمره است.

در نتیجه، تمامِ چیزی که عاید پرسه‌‌زن می‌شود تجربه‌ی ترورشدن در شهرهاست. تروریسمی که از دل نشانه‌ها بیرون می‌جهد؛ لابلای واژگانی که در پوسترها و بنرها جا خوش کرده‌اند؛ بر تابلویی که سردَر مغازه‌ای نصب شده؛ از گفته‌های عادی مردم و از شنیده‌های مردم عادی؛ از ماشین دولتی که با دهها بلندگویِ بزرگ فراخوانِ راهپیمایی می‌دهد؛ وقتی‌که فرد برای انجامِ کاری به نهادها و اداره‌ها می‌رود؛ وقتی که سرکلاس نشسته و حتا زمانی‌که به تلویزیون خانه‌ی خود زُل زده‌است؛ و این سرنوشت نهاییِ پرسه‌زنی است که به هر جایِ این شهرِ زمخت و خشن می‌رود، یا دوربین‌ها او را می‌پایند یا صدها هزار نفری که قربانی نیروهایی تمامیت‌خواه شده‌اند. قربانیان و دژخیم‌هایی که به قول آرنت، تفاوت میان واقعیت و افسانه (یعنی همان واقعیت تجربه)، و تمایز میان راست و دروغ (یعنی همان معیارهای اندیشه)، دیگر برایشان وجود ندارد.

🍃 نوشین جعفری بازداشت شد

$
0
0

زیتون– نوش جعفری٬ عکاس٬ بازداشت شد.

به گزارش «زیتون» نوشین جعفری روز شنبه (۱۲ مرداد) بازداشت شده است.

هنوز از دلیل بازداشت و نهاد بازداشت کننده او خبری منتشر نشده است.

او که از فعالان ستاد میرحسین موسوی بود٬ پیشتر نیز در بهمن ماه سال ۸۸ بازداشت شده بود. نوش جعفری در زمان بازداشت از خبرنگاران روزنامه اعتماد بود و به دو سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.

او طی سالهای گذشته به عکاسی از سینما و تئاتر روی آورده و پیشتر نیز یک نمایشگاه عکس برگزار کرده بود.

شریعتی و حج

$
0
0

حج همچون امامت، انتظار، عاشورا و شهادت یکی از چند موضوعی است که دکتر شریعتی آن را از اسلام برگرفته و پروژۀ فکری خود را به تمسک بر آن به پیش برده ، گسترش داده و عمق بخشیده است. حداقل دو جلد از مجموعه آثار سی و چند جلدی وی مستقلاً درباره این موضوع است و شریعتی با ادبیات و بیان پرشوری به بحث دربارۀ آن پرداخته و برای احیاء معنوی آن گامها برداشته و مطالب زیادی گفته و نوشته است. شریعتی نوشتۀ های خود در این باره را نه رسالۀ فقهی، که رسالۀ فکری می داند که نه توسط یک روحانی یا یک مرجع اسلامی، بلکه توسط یک حج کنندۀ مسلمان نوشته شده است و تفسیر و تحلیل مستقل خود از مناسک و آداب و احکام حج را آورده است.

«تحلیلی از مناسک حج » و «میعاد با ابراهیم» دو اثر شریعتی است که مجموعاً در بیش از نهصد صفحه، برتابندۀ دیدگاه وی به حج است. شریعتی اگر چه کتاب حج را برخلاف اکثر آثارش که در ابتدا به صورت سخنرانی بوده اند، به شکل مکتوب نوشته ولی امهات بحث خود را پیش از آن در سخنرانی های سال ۴۸ در حسینیه ارشاد و سالهای ۴۹ و ۵۰ در مکه و مدینه ارائه داده و عین همان سخنرانی ها در «میعاد با ابراهیم» انعکاس یافته و خلاصه ای از مهمترین مباحث آن به قلم خود وی در کتاب «تحلیلی از مناسک حج» گنجانده شده است. وی در کتاب حج، نگاه ویژۀ خود به اعمال و مناسک حج را آورده و گام به گام با حاجیان همراه شده و به صورت مبسوط دیدگاه و تفسیر و تأویل خود از حج را نوشته است. نگاه وی به حج با نگاه دیگر نویسندگان فرق چندانی دارد و شریعتی در این کتاب برداشت چهار سفر پیاپی خود به حج و سرزمین پیامبر را آورده و طی این سفرها به قول خودش آنچه را از زندگی پیام آور امّی در تاریخ خوانده بود، در جغرافی یافته است. در باور شریعتی، کتاب حج نگاه یک فرد بی نهایت کوچک است به بی نهایت بزرگ. وی به خوانندۀ آثار خود تاکید می کند که اگر می خواهی عمل حج را بدانی ، رسالۀ مناسک فقها را بخوان. اگر می خواهی معنی حج را بفهمی، اسلام را بفهم و در آن انسان را بشناس و اگر تنها می خواهی که ببینی من حج را چگونه فهمیده ام، این نوشته را بخوان. شریعتی در هر سفر حجی که رفته، برداشت گذشتۀ خود را تصحیح و تفسیر قبلی را تکمیل نموده و کتاب تحلیلی از مناسک حج را نه رسالۀ عملیه که رسالۀ فکریه دانسته است و طبیعی است که آنکه جور دیگری فکر میکند، رساله اش هم به سبک دیگری نوشته میشود و تفسیری و تاویلی متفاوت از مناسک و فلسفه حج ارائه می دهد و همین هم بر جذابیت آثاری که درباره حج نوشته میشود، افزوده است.

شریعتی در یک نگرش کلی، حج را سیر وجودی انسان می داند به سوی خدا همگام با خلق. در نگاه شریعتی حج تمامی اسلام است و خدا هر چه را خواسته است به آدمی بگوید یکجا در حج ریخته است. اسلام با هجرت و حرکت است که معنا می یابد. هجرت هم یعنی کار هاجری کردن و هاجر هم یکی از قهرمانان داستان حج است. بنابراین حج ، «هجرت» و «حرکت» را توامان با خود دارد. حرکت و هجرتی هدف دار و به مقصدی مشخص. اسلام وقتی با کلمات بیان شود، میشود «قرآن» ، وقتی در قالب انسان ریخته شود میشود «امام» و زمانی که این اسلام با حرکات نشان داده شود، میشود «حج» ! در نگاه شریعتی حج مکانی است برای اندیشیدن و عملی است برای فهمیدن. کسانی که میخواهند دین اسلام را بشناسند، باید پیش از آن ابراهیم را بشناسند و با معنای عمل وی آشنا شوند. اسلام دینی است که با ابراهیم آغاز میشود ، با موسی و عیسی ادامه می یابد و به محمد ختم میگردد. ابراهیم انتظار کسانی را می کشد که او را می شناسند و معنی اسرار وی را می فهمند. شریعتی در میعاد با ابراهیم می آورد : «ابراهیم بنیانگذار نهضتی است که میخواهد بشریت را نجات دهد ، اگر نه شکستن چند بت در بابل که این همه حرف و سر و صدا ندارد که بزرگترین فرستادگان خداوند، افتخارشان انتساب به مذهب ابراهیم باشد.». بت شکنی ابراهیم هم؛ شکستن تعدد طبقات و تبعیض نژادها و تبعیض ملت ها و اصالت نژادها و شجره ها و فاصلۀ طبقاتی است که دستگاه دروغین مذهب در تلاش برای توجیه آن است. « داستان ابراهیم ، داستان یک انسان تنها و تک است که در برابر تاریخ قیام کرده است و داستان یک فرد بشری است که فقط سلاحش “اندیشه” است و نیرویش “عشق” و تک در برابر جبر تاریخ ایستاده است ( میعاد با ابراهیم ص ۳۶) ابراهیم مظهر تحولات اندیشۀ بشری است . تحول از طبیعت و سنگ پرستی تا خداپرستی. بنابراین ابراهیم بزرگترین مهاجر تاریخ است. «این مرد که مظهر روح حقیقت جویی و مبارزۀ انسان در برابر انحراف مذهب ، تاریخ و جامعه بوده ، یک لحظه درنگ ندارد ؛ انسانی دائماً در حال هجرت، در حال حرکت و در حال تلاش و حمله به همۀ مظاهر فساد، دروغ ، قلدری و ستم و تزویر ». و حاجی امروز به حج آمده است تا با ابراهیم دیدار کند. نه اینکه حجی بکند و به خانۀ خویش برگردد و کار و پیشۀ گذشتۀ خود را دوباره از سر گیرد. حج آغاز است، آغاز راهی که از آدم و هابیل و ابراهیم شروع شده و تا همیشۀ تاریخ، با آنانی که عزم این راه را دارند، ادامه خواهد یافت. حج آهنگ و عزم حرکت است . حرکت و هجرتی ابراهیم وار. اسلام با محمد پایان نمی یابد بلکه با انسانهای روشنفکر ، مسئول، متعهد و دردمند به راه خود ادامه می دهد و شکل و جامۀ نویی به خود میگیرد و فربه تر و بلندقامت تر میشود و تجربه های نوینی را کشف می کند. تجربه هایی که در ادامۀ تجربیات معنوی پیامبران است و همین تجربه هاست که اسلام را به تکوین و تکامل می رساند و بر داشته های پیشین می افزاید. خواست شریعتی این است که روشنفکران و دغدغه مندان، به راه و سنت ابراهیم وفادار بمانند و وفاداری هم به این نیست که صرفاً نقال حج باشند ، که بایستی روح فرهنگ حج را با توجه به مقتضیات هر دوره ای در شکل نوینی ارائه دهند و راه ابراهیم را در دوران خویش دنبال کنند. حج تمرین همه ساله ای است برای زنده نگه داشتن روحیۀ ابراهیمی و تلاش برای ساختن جامعۀ ابراهیمی. مذهب به زعم شریعتی، به خودیِ خود دارای اصالت نیست . مذهب وسیله و راه است ، راهی که باید به جامعۀ ابراهیمی ختم شود. و این است که اصطلاحاتی همچون مذهب ، طریقت ، شریعت، صراط همه نشان دهندۀ راه است.

شریعتی چنین باور دارد که همانگونه که ما آیات محکم و متشابه داریم ، احکام محکم و متشابه نیز داریم. وی جهاد را یک حکم محکم و حج را حکمی متشابه می داند. حکمی که میتوان فهم و برداشتهای متفاوتی از آن داشت و آنچه فهم این حکم متشابه را دشوارتر کرده این است که اولاً زبان آن رمزی و سمبلیک است و ثانیاً این زبان نه با حرف و صوت که با حرکت بیان شده است و به همین دلیل است که برداشت هر شخصی با دیگری و هر عصری با عصری دیگر میتواند متفاوت باشد و به همین سبب می توان قرائتهای متکثر و متفاوتی از آن ارائه نمود. شریعتی در پاسخ سوال حج چیست ؟ می آورد که پاسخ به این سوال شاید به شمارۀ هر حج کننده ای که بیندیشد، متعدد باشد.( حج ص ۲۹)

در تفسیر شریعتی همانگونه که امامت ، عاشورا و انتظار مترقی ترین ابعاد اعتقادی یا عملی خاص تشیع است ، توحید ، جهاد و حج هم مترقی ترین ابعاد اعتقادی یا عملی اسلام است و چنین می اندیشد که همین حج اینک به زشت ترین و بی منطق ترین عملی تبدیل شده است که هر ساله در میان مسلمانان تکرار میشود. حاجی به هزار زحمت به حج آمده است اما به جای اینکه در فهم معنی آن بکوشد، وقت خود را به فرم انجام اعمال و خواب و خوراک و اشراف بازی های لوکس می گذراند. شریعتی تاسف می خورد از اینکه حج نمی تواند همه ساله به یک دوره اسلام شناسی عملی تبدیل شود. وی در میعاد با ابراهیم می آورد که اگر حج به آن شکلی که ابراهیم و محمد میخواستند انجام می شد و اگر شخصیت های اسلامی و توده های مردمی در اجتماعی بزرگ در کنار اعمال، به سرنوشت جامعه های اسلامی هم می اندیشیدند و به مشورت با هم می پرداختند و دنبال چاره برای مسائل و مشکلاتشان می بودند، در آنصورت مراسم حج به مجموعۀ اعمال زنده ای تبدیل میشد که نه تنها فرد را عوض میکرد ، بلکه هر سال در تغییر مسیر اجتماعی، فکری، فرهنگی و سیاسی کشورهای اسلامی هم اثر می گذاشت. (ص ۵۱۱)

شریعتی با سفرهای پی در پی که به دعوت و حمایت حسینیۀ ارشاد به حج داشته ، بارها در مفاهیم و اعمال حج تأمل می کند و دقایقی برای خودش کشف میکند و متواضعانه بارها با تاکید می آورد که اینها برداشت شخصی وی است و هر کسی میتواند نگاه و برداشت دیگری داشته باشد. کما اینکه شریعتی خود هم در هر سفری، به تصحیح دیدگاه قبلی پرداخته و آموخته هایش را اصلاح کرده است و در میعاد با ابراهیم می آورد: «در اینجا من آنچه که الان به عنوان مراسم حج، یا تفسیر و توجیه این عبادات یا اعمال و یا احکامی که انجام دادیم، عرض میکنم ، اضافه می کنم که این نه معنی کامل و “این است و جز این نیست” حج است، بلکه این عبارت است از تصویر حج در ذهن و روح من و معنایی است که من از آن احساس کردم. مسلماً هر چقدر که آدم بیشتر می آید، بهتر می اندیشد ، بهتر فکر میکند، بیشتر مطالعه میکند و درک بیشتری پیدا می کند، معنی تازه و مفهوم تازه و اثر تازه در خودش احساس می کند. بنابراین هیچ کس حق ندارد بگوید که “معنی حج این است و دیگر هیچ” ولی در عین حال باید بیاندیشیم که معنی حج کدام است؟ این است که عرایض مرا به عنوان احساس و معنی و تلقی و برداشت یکی از برادران خودتان – که او هم مثل شما در این مراسم شرکت کرده- که از این مراسم دارد به حساب آورید ، که در عین حال مدعی نیست که معنی واقعی حج فقط همین هاست یا همۀ آنچه که من می گویم صد در صد درست است». ( میعاد با ابراهیم ص ۲۳۸) وی آنچه از حج می فهمد را در سه اصل خلاصه میکند. اصل اول “اتصال” است . اتصال یعنی اینکه هر کسی و هر نسلی که به حج می رود، پیوند و اتصال خود را با گذشته و با تاریخی که از ابراهیم آغاز میشود، برقرار کند و خود را متصل به ریشه ها و منابع عظیم و سرشاری که دشمنان درصدد قطع آنند ، نگه دارد. اصل دوم ، اصل “اجتماع” است. اجتماع یعنی اینکه افرادی مسئول از متن مردم که آگاهانه و به مسئولیت خود راهی دیار محمد شده اند ، در زمان و مکانی مشترک با هم دیدار داشته باشند و از اوضاع هم آگاه شوند. همدیگر را بشناسند و به تبادل فکر و نظر بپردازند. اصل سوم ، اصل« حرکت و مهاجرت» است. در تفسیر شریعتی اصولاً ادیان ابراهیمی و دین اسلام ، دین حرکت و هجرت است. هجرت هم در برون و هم در درون. او در میعاد با ابراهیم از پنج نوع هجرتی یاد می کند که از قرآن برداشت کرده است. در روزهایی که در مدینه حاضر است ، اکثراً از هجرت می گوید. مدینه را شهر محمد و مکه را شهر ابراهیم می داند. محمدی که از شهر مکه هجرت نمود و در مدینه تمدن نوینی بنا نهاد. هجرت را راهی برای رسیدن به تمدن می داند و تمدن ها را نتیجۀ منطقی هجرت می خواند و معتقد است اگر هجرت نباشد ، تمدن هم نیست و اگر تمدن نیست ، انحطاط و انجماد حاکم است. به زعم شریعتی اگر هجرت نباشد و اگر انسانها در یک گوشه بمانند و بپوسند ، نه وحی ، نه قرآن و نه رسالت پیغمبر هیچکدام نمی توانند بر روی زمین تحقق تاریخی پیدا کنند. حاجی در کاروان ، در مدینه یا مکه دائماً باید با خود بیندیشد که چرا به این سفر آمده است، تکلیفش نسبت به خود و جامعه اش چیست؟ چکار باید بکند؟ «چه باید کرد» سوالی است که باید دائماً به آن اندیشید. از نظر شریعتی اسلام تقسیم نمیشود به مذهب شیعه ، سنی، مالکی، حنفی و جعفری و امثال اینها ، بلکه تقسیم میشود به اسلام منحط منحرف منجمد بسته و اسلام راستین باز مترقی روشنگر. اگر مذهبی حق است به دلیل این حق است که مترقی ، منطقی و روشنگر و سازنده است و اگر مذهبی باطل است ، به دلیل این است که طرفداران و پیروان آن مذهب در زندگی این جهانی شان به انحطاط و ذلت و جهالت و به فقر و پستی دچار میشوند. شریعتی وقتی معنای مهاجرت در قرآن را بررسی می کند ، به کشفی برای خود می رسد و مهاجرت را کلمه ای نمی یابد که یک حادثۀ تاریخی را یا یک واقعه ای در زندگی شخص پیغمبر را بیان نماید بلکه هجرت در اسلام حکمی است همانند نماز و جهاد. هجرت را مابین ایمان و جهاد می داند و مهاجر را آدمی متمدن می یابد و معتقد است در پس هر تمدنی که در تاریخ بشر وجود دارد، یک مهاجرت نهفته است. حج هم گونه ای از مهاجرت و حرکت و بلکه نمونۀ عالی آن است. وی در کتاب حج، حج را آهنگ و قصد حرکتی می داند که باید جاری شد و سکون و سکوت را شکست و با یک “نیت انقلابی ” هجرت آغاز کرد. هجرت به سوی ابدیت ، به سوی دیگری، به سوی او. هجرت از خانۀ خویش به خانۀ خدا ، خانۀ مردم. (ص ۳۷-۳۸)

در میقات باید لباس را عوض کرد. این لباس صرفاً لباس تن نیست که لباس و حجاب جان را هم بایستی درید. لباس ها که کنده شد ، یعنی تمام منیّت ها و امتیازات را از وجود خویش کنده ای. در نگاه شریعتی ، «من» یعنی «تشخص» ، «تبعیض» ، «مرز» ، «تفرقه» «نژاد» ، «قوم» ، «طبقه» ، «گروه» ، « درجه » ، « موقعیت » ، «ارزش» و در حج است که باید این لباس منیّت را در آورد و ما شد و شگفتا، به گواهی سفرنامه های منتشره، آنان که از ایران راهی حج می شوند ، در سرزمین پیامبر ، بیش از هر جایی، هویت و منیّت خود را نشان می دهند و به جای اینکه در اجتماع عظیم مسلمانان حل شوند و چون قطره ای به دریا بپیوندند ، هنوز در بند هویت مذهبی و نژادی خود گرفتارند و سرکشی می کنند و به هنگامه ای که باید به مدد گذشته و میراث مشترک، طرحی برای آینده دراندازند ، یاد قادسیه می افتند و دعوای عرب و عجم راه می اندازند و به جای بحث از اشتراکات دین ، به افتراقات مذهب می پردازند و آنگاه که باید از وصل بگویند ، از فصل سخن می رانند و به جای دینِ معرفت ، دینِ هویت را برجسته می سازند و از جدایی ها حکایت می کنند. در کمتر سفرنامۀ حجی است که در ایران منتشر شده باشد و در آن طعن و تخفیفی بر اعراب نرفته باشد و جالب اینکه آنکه در سرزمین خود ساکت است و اهل ملاحظه ، پای خود را که به آن دیار می گذارد سراپا منتقد و آزادی خواه می شود و در سفرنامه اش برای اعراب و آیین و رسوماتشان، تئوری های رنگین و انتقادهای سنگین دارد. حکایت عرب ستیزی به بهانۀ وهابی ستیزی خود حکایت بلند و دردآوری است در سفرنامه های ایرانی که بایستی در جایی مستقلاً به آن پرداخته شود. شریعتی در یکی از سخنرانی های خود در مدینه که در کتاب میعاد با ابراهیم گنجانده شده است، درباره تعصب مذهبی می آورد که «شیعه بودن به این نیست که هر فضیلتی در خلفا دیدیم خط بزنیم و بعد فضائل اضافی برای ائمه خودمان بسازیم. اولی ظلم است و به دومی نیازی نیست». ( ص ۴۱۸)

شریعتی قدم به قدم به کعبه نزدیک میشود. در کعبه، سکوت ، اندیشه و عشق را ترجیح می دهد. در باور وی کعبه آخر راه نیست ، آغاز است. در کعبه صاحب خانه خداست و اهل خانه مردم. به همین دلیل حاجی از هر کجا که آمده باشد ، نماز را کامل می خواند. چرا که او مسافر نیست. به خانۀ خود رجعت نموده است. شریعتی در توصیف کعبه به حِجر اسماعیل که می رسد، توصیف و تفسیری فوق العاده جذاب و دلنشین دارد. این بخش به نظر بهترین و جاندارترین بخش کتاب حج است و توصیف حِجر اسماعیل و شخصیت هاجر ، این زنِ سیاه پوست آفریقایی بسیار خواندنی است. خدا همسایه ای برای خود برگزیده است و خانۀ هاجر در کنار خانۀ خدا قرار گرفته است.

طواف را بایستی از حجرالاسود آغاز کرد . در نگاه شریعتی ، دستت را که به سمت حجرالاسود دراز می کنی ، گوئیا با خدا دست دادی. در طواف باید جاری شد ، جاری اما نه به خود ، که به جمع ! و به جمع باید پیوست ، اما نه به سیاست ، که به عشق !

شریعتی توصیفات و تفاسیر و نگاه ویژۀ خود به مناسک حج را پرشورانه ادامه می دهد . از طواف می گوید، از ابراهیم و اسماعیل می گوید و به آنان که در مقام ابراهیم می ایستند و با ابراهیم – ابراهیمی که بنای کعبه را بنیاد نهاد – میعاد می کنند ، توصیه ای دارد : «و تو ای که در نقش ابراهیم ظاهر شده ای ، در مقام ابراهیم ایستاده ای و برپای ابراهیم بپا خاسته ای ، و به دست خدای ابراهیم ، دست بیعت داده ای . ابراهیم وار زندگی کن، و در عصر خویش ، معمار کعبۀ ایمان باش، قوم خویش را از مرداب زندگی راکد و حیات مرده و آرام خواب و ذلت جور و ظلمت جهل ، به حرکت آر ، جهت بخش» (حج ص ۸۱) شریعتی طواف را «عشق مطلق» می داند ، در مقابل سعی بین دو کوه صفا و مروه که آن را «عقل مطلق» می داند. در طواف، خاطر همه به سمت «او» است و در سعی همه تو ! در طواف انسان خودباختۀ حقیقت است و در سعی خودساختۀ واقعیت. در طواف، جستجو برای عطش است و در سعی جستجو برای آب. طواف را اگر کاری معنوی بدانیم، سعی را می توان کار و تلاشی مادی دانست.

دکتر شریعتی کتاب تحلیلی از مناسک حج را در سه بخش تدوین نموده است. بعد از «سخنی با خواننده » ، بخش «حج» را آورده که تفسیری بر مناسک حج عمره است که بایستی قبل از تمتع و تا روز هشتم ذی الحجه به جای آورد. در بخش دوم از «حج بزرگ تر» گفته است که از احرام در مکه و حرکت به عرفات آغاز میشود و تفسیری است بر حج تمتع و در بخش سوم از «بزرگ تر از حج :شهادت» و نیمه کاره رها کردن حج توسط امام حسین سخن مختصری رفته است.

در بخش دوم است که شریعتی در جای – جای نوشته و مخصوصاً زمانی که از سه بت سرزمین منا می گوید، از تثلیث های قدرت و سه گانه های برساختۀ خود یعنی «زر و زور و تزویر» می گوید و گاهی آن را به شکل «تیغ و طلا و تسبیح » می آورد و بعضاً به شکل «زور و زر و زهد » ، گاهی آن را «فرعون و قارون و بلعم باعورا» و یا « مَلأ و مُترف و رُهبان » می نامد و زمانی«استبداد و استثمار و استحمار » میخواند. و زمانی دیگر به شکل « سیاست و اقتصاد و مذهب » می آورد و گاهی این تثلیث های قدرت را در قالب «گرگ و موش و روباه» نشان داده است و زمانی دیگر به شکل «قصر و دکان و معبد».

شریعتی از آدم و دو فرزندش هابیل و قابیل می گوید. هابیل را قابیل کُشت ولی مرگ قابیل را کسی خبر نداده است. و بنی آدم حاکم بر تاریخ که در سه چهره ( تثلیت) خود را نمودار کرده ، از نسل قابیل اند. در نزد شریعتی این سه قدرت حاکم ، کارهای خلاف خود را به نام دین توجیه می کنند و سه خداوندگان زمین هستند و میخواهند که سرت را به بند آرند ، جیبت را خالی کنند و عقلت را فلج سازند و به سیاهی کشانند. در این تثلیث فرعون و قارون و بلعم باعورا ، «فرعون چاپیدن را برای قارون قانونی می کند و بلعم شرعی ، و قارون دستگاه بلعم را می چرخاند به زر ، و فرعون حفظ می کند به زور و بلعم پایۀ قدرت فرعون را بر دوش خدایان آسمان می نهد و قارون بر دوش خداوندان زمین ، و می بینیم که هر کدام ، دو همزاد خویش را ، در دو پهلوی خویش ، به دو بازوی خویش، استوار چسبیده اند و در حالی که خود را نگه می دارند، آن دو را برپا می دارند » (حج ص ۱۷۸) از این تثلیث های قدرت ، قدرت سوم یعنی تزویر یا همان زهد یا همان بلعم باعورا یا همان رُهبان یا همان استحمار یا همان مذهب یا همان روباه یا همان معبد است که اهل فریب و نفاق و دورویی است و از همه خطرناکتر. آخری همین «روحانی نمای دین فروش، دانشمند علم فروش، و روشنفکر خائن ! و قرآن نخستین عامل تفرقه و ضلالت و ظلم را در تاریخ بشر که جامعۀ بی تضاد و بی طبقۀ نخستین را به اختلاف و تبعیض کشاند ، همان ها می داند که برای طرد اختلاف آمده بودند و برای استقرار حکومت حق ، اینان که دین را در دست داشتند، ایجاد کنندۀ اختلاف ها و تفرقه ها و تضادها شدند و آنهم نه به خاطر تعصب های دینی و اختلاف های فکری و نه ناخودآگاهانه ! که خودآگاهانه و به خاطر تجاوز و ظلم و حسد » (حج ص ۱۷۶)

از مناسکِ حج تمتع، یکی هم وقوف در سه سرزمین عرفات ، مشعر و منا است. در تفسیر شریعتی ، در عرفات سخن از شناخت است و علم ، در مشعر سخن از شعور است و فهم و در منی سخن از عشق است و ایمان ! در عرفات تکلیف نیست ، تأمل است. کار و فریضۀ خاصی وجود ندارد. جای حکم نیست که وقت ذکر است. ذکر هم یعنی یادآوری و مرور آن چه از یاد آدمی رفته است. حاجی باید به خود و گذشته و آینده اش بیندیشد. به تمام آن چیزهایی که در زندگی تکراری و ملال آور روزانه، فرصت و فراغتی برای اندیشیدن درباره آنها وجود ندارد. به گفتۀ شریعتی «سرنوشت تو متنی است که اگر ندانی ، دست های نویسندگان می نویسند، اگر بدانی خود می توانی نوشت! » ( حج ص ۱۳۹)

در اندیشه شریعتی، باید حجّ معانی کرد . در ظاهر نماند، از آن گذشت. حج همه رمز است و رموز. باید این زبان سمبلیک را شناخت و به نیت اعمال واقف شد. باید اسماعیل خود را – آن که را باید قربانی نمود – شناخت. باید تمام اعمال را با نیت و تفکر و شناخت انجام داد. اگر نیت و آگاهی نباشد، حج معنایی به خود نخواهد گرفت. کسی که نفهمد در این مناسک چه می کند، از مکه فقط سوغات آورده ست. چمدانش پر است و خودش خالی! به اعتقاد شریعتی بزرگترین هدف فلسفۀ حج وادار کردن آدمی است به قربانی کردن خویش و هر چه در زندگی به خودش متعلق است، که امکان ندارد در زندگی عادی از خودش ببرد. هر کسی خود باید تصمیم بگیرد که چه چیزی را قربانی کند. آن زنجیر و آن بندی که او را از حرکت باز میدارد و او را به توقف و سکون می کشاند را بشناسد و از آن رهایی یابد. نیازی به تقلید از روحانیون و متولیان رسمی دین هم ندارد ، که به گفتۀ شریعتی ، اصلاً کلمۀ روحانی، اصطلاحی است که از فرهنگ مسیحی به اسلام آمده و در اسلام کلمۀ روحانی وجود ندارد. (میعاد با ابراهیم ص ۲۶۶) شریعتی مراسم حج را همچون منشور چند ضلعی می داند که هر کسی باید نور خود را در آن بتاباند و به تماشای رنگها برخیزد. بنابراین نمی توان یک معنی یک بُعدی و یک وجهی از حج و نمادهای آن استخراج کرد. هر کس به میزان لطافت روحی و اوج و ارتفاع و تجربه و فهم خود ، حظ و لذتی از آن می برد و برداشتی از آن می یابد و عمق و شگفتی آن را درک می کند و اگر درک و فهمی از مراسم و مناسک حج نداشته باشیم، کار عبثی انجام داده ایم . چرا که حج به ذات خود اصالتی ندارد. رمز و اشاره ای است که اگر در ذهن ما معنایی نیابد ، تلاشی بیهوده خواهد بود. همچون جهاد نیست که اگر حتی معنی واقعی آن درک هم نشود، باز ثمراتی و ارزشی دارد. حج به اندازه ای که آدمی می فهمد، ارزش دارد. تئاتر و نمایشی است که هر کس هنرپیشه و نقش اول آن است و به اندازه ای که بازی و رُلش را می فهمد ، حجش مقبول است والا نمایش بی مزه ای بیش نخواهد بود.

حج برای شریعتی بسیار مهم است و از این روست که هم چندین بار به حج رفته و هم بسیار در این باره سخن رانده است. در سلسه مباحث «اسلام شناسی » که در سه جلد منتشر شده است ، آخرین درس جلد اول باز هم به حج اختصاص دارد. شریعتی حج را سنتی در کنار سنت های دیگر نمی داند بلکه آن را تجسم نمایشی و عینی و رمزی مجموعه ای می داند که اسلام نامیده می شود که هر فردی باید یک بار در عمرش متن اسلام را در نمایشی به نام «حج» به صحنه آورد . این نمایش هنرمندان اصلی و فرعی ندارد. همۀ حج گزاران بازیگران اصلی این نمایش هستند و نقش قهرمان داستان ، ابراهیم ، را بازی می کنند. شریعتی اصول دین را نه پنج و نه سه می داند ، بلکه آن را در یک اصل به نام «توحید» خلاصه می بیند. توحید اصل و زیربناست و اعتقادات و باورهای دیگر بر روی این اصل بنا شده است. حج به صحنه آوردن تمام این اعتقادات است.

در باور شریعتی بازگشت از مراسم حج پایان کار نیست، که آغاز است. آغاز راهی که تازه شروع شده است . حاج رفته و با ابراهیم دیدار کرده و در نقش وی حاضر شده و با وی پیمان بسته است. مُحرم شده و بسیاری از کارها را برخود حرام کرده است. او با پیامبران دیدار داشته و حامل نوری شده است. او اینک رسالتی بر عهده دارد. رسالتی همچون رسالت پیامبران. رسالت خلاص کردن قوم خویش از آتش جور و جهل.

قدم نهادن در مقام ابراهیم یعنی ارتقاء یافتن به مقام ابراهیم. باید همچون ابراهیم به میان آتش رفت ، باید از آتش نمرودیان نهراسید ، باید سوختن را تجربه کرد. حال که به مقام ابراهیم پا گذاشته ای ، یعنی به مرحلۀ آگاهی رسیده ای و اینک بسان ابراهیم بایستی قبول مسئولیت بکنی. در نزد شریعتی آگاهی یعنی مسئولیت.(میعاد با ابراهیم ص ۵۲۰) فرد آگاه مسئولیتی دارد که ناآگاهان از آن فارغند. آگاهی داشتن یعنی دردمند بودن. درد جامعۀ خویش را داشتن. از زیر بار مسئولیت اجتماعی شانه خالی نکردن. حال به هر طریق که شرایط زمان و مکان اجازه می دهد، بایستی در تکاپو بود. باید همچون ابراهیم و محمد و پاکان و نیکان به ارتقاء و ارتفاع اندیشید. بایستی مردم را از زندگی راکد مردابی نجات داد. باید به حرکت درآمد. حرکت در نزد شریعتی بسیار مهم است. برای حرکت هم بایستی انگیزه و عشق داشت. عشق هم بدون شناخت نه امکان پذیر است و نه ارزش دارد. در باور شریعتی اگر ما خدا را نشناسیم و به او عشق بورزیم ، مثل این است که بت پرستیم- فرق نمی کند. اگر علی را نشناسیم و به او عشق بورزیم ، مثل این است که عاشق رستم شده ایم. اگر به قر آن ، نخوانده و نفهمیده عشق بورزیم ، اهل بیت را نشناسیم و به عنوان اهل بیت مقدس، به آن عشق بورزیم، روی ما اثری ندارد. ( میعاد با ابراهیم ص ۴۷۴)

اگر کسی میخواهد با دیدگاه شریعتی نسبت به حج آگاه گردد، باید نوشته های مبسوط وی را بخواند و از نظرگاه خود، با بخش هایی از نوشتۀ وی همدلی داشته باشد . بی شک بخشهایی از نوشته ها، برایش جذاب تر و بخشهایی هم ای بسا کم اهمیت و یا حتی فاقد اهمیت و نادرست آید. حتماً اینگونه خواهد بود. شریعتی شخصیتی است که نوشته هایش در حال و هوای قبل از انقلاب و در دورانی که احساسات انقلابی مردم در اوج بود ، نوشته شده است. وی با سخنرانی ها و نوشته هایش قصد داشت روحیه انقلابیگری مردم را به غلیان درآورد و آنان را برای مبارزه با رژیم شاهنشاهی آماده کند و طبیعی است که این خواسته و هدف در تمامی نوشته ها و آثارش نمایان است. در میعاد با ابراهیم از «انقلاب اسلامی» می گوید (ص ۳۴۸) و چنین می اندیشد که باید در جامعۀ خودمان یک انقلاب اسلامی به وجود بیاوریم. چند سال بعد البته این انقلاب رخ داد اما با آن انقلاب مدنظر شریعتی تفاوتها داشت. شریعتی انقلاب را پیش و مهمتر از هر چیز، در فکر و شکل فهمیدن اسلام می دانست ولی انقلابی در سیاست به وجود آمد و جابجایی در قدرت رخ داد و شکل حکومتداری تغییر کرد. در کتاب حج هم همین روحیه و حال و هوای تغییر وجود دارد و به نظر همین روحیه هم باعث گردیده تا شریعتی بخش سوم کتاب حج را به امام حسین و شهادت اختصاص دهد و از حسین و یزید بگوید و آنان که به حج می روند و به دور خانۀ خدا می چرخند ، ولی در رکاب امام خود گام بر نمی دارند را، گوسفندان خدا و اغنام الله بخواند،که پشت به کعبه، به سوی قبلۀ ذلت رو می کنند. شریعتی در اسفند سال پنجاه در مسجد جامع نارمک سخنرانی «پس از شهادت» را دارد که متن کامل آن در کتاب «حسین وارث آدم» آورده شده است. بخشی از این سخنرانی در ابتدای بخش سوم کتاب حج وی هم گنجانده شده است. گفته شده پس از پایان این سخنرانی و تحت تاثیر آن تظاهراتی هم برپا می شود و عده ای هم توسط پلیس شاه دستگیر می شوند. شریعتی آورده است :«حسین یک درس بزرگتر از شهادتش به ما داده است و آن نیمه تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. حجی که همۀ اسلافش، اجدادش ، جدش و پدرش برای احیاء این سنت ، جهاد کردند ، این حج را نیمه تمام می گذارد و شهادت را انتخاب می کند، مراسم حج را به پایان نمی برد تا به همۀ حج گزاران تاریخ ، نمازگزاران تاریخ، مومنان به سنت ابراهیم بیاموزد که اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد ، اگر هدف نباشد ، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانۀ خدا با خانۀ بت مساوی است. در آن لحظه که حسین حج را نیمه تمام گذاشت و آهنگ کربلا کرد ، کسانی که به طواف ، همچنان در غیبت حسین، ادامه دادند، مساوی هستند با کسانی که در همان حال ، برگرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند.»(ص ۲۳۹) شریعتی این سخنان پرشور و پرجاذبه را قبل از انقلاب اسلامی و در دورانی که جوانان انقلابی احساس تغییر و انقلاب می کردند ، بیان نموده است و با حال و هوای همان دوران سازگار است . اینک اما دوران این تقسیم بندی ها و خط کشی ها گذشته است. با ظهور روشنفکرانی همچون عبدالکریم سروش و مجتهد شبستری دوران ایدئولوژیک کردن دین سپری شده است. دکتر سروش به دینداران آموخت که دین فربه تر از ایدئولوژی است. دین را نباید به عنوان سلاحی برای مقاصد دینوی و سرکوب رقیب استفاده کرد. از دیگر سوی نباید انسانها را صفر و صد دید . اکثر آنان نه سفید و سیاه که خاکستری اند . خوبی ها و بدیها و حُسن و قُبح هایی دارند. نه انسان کامل، که کاملاً انسان اند. جبهۀ حق و باطل هم، همیشه شفاف و روشن نیست. شریعتی در نوشته هایش دائماً میخواهد که به دین جهت بدهد. آن را همچون جامه و قبایی به قامت جامعۀ ایده آل خود بدوزد. دین را جهت دار نماید . خوب ها و بدهای تاریخ را مشخص کند و آیندگان را در منگنۀ انتخاب یکی از این دو گروه بگذارد. مردم دیندار یا باید حسینی باشند یا یزیدی . راهی و مسیری بین این دو وجود ندارد. جبهۀ یکی از اینان ، به زعم وی ، سعادت و آن دیگری شقاوت را به همراه دارد. پیام شهید هم به تمام اعصار این است که اگر می توانی بمیران و اگر نمی توانی خود بمیر. در نظر شریعتی بعد از آدم، انسان دو قبیله ای میشود : قبیلۀ طاغوتی و قبیلۀ الهی. تمام دنیا در این دو قطب متضاد قرار میگیرند. اگر از قبیلۀ الهی نباشی ، پس مسلماً از قبیلۀ طاغوتی. این سلسله از زمان فرزندان آدم ، از قابیل و هابیل نشأت میگیرد و در عاشورا در دو جبهۀ حسینی و یزیدی برجسته می گردد و تا دوران ما و تا همیشۀ تاریخ ادامه خواهد داشت. فرزندان قبیلۀ هابیل یک خون (ثار) از قبیلۀ قابیل طلبکارند. قیام حسین هم در اتصال با این سلسله معنا می یابد. جمله معروف اوست دربارۀ عاشورا که در انتهای سخنرانی «پس از شهادت » در کتاب حسین وارث آدم آورده شده است:« آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی اند».

شریعتی معتقد بود چیزی که به درد دنیا نخورد، هیچ وقت به درد آخرت نمی خورد ( میعاد با ابراهیم ص ۳۳۴) این را برای دین هم صادق می دانست. چنین می اندیشید که دینی که نتواند دنیای ما را آباد کند و به عنوان یک ایدئولوژی در مقابل دیگر ایدئولوژی ها قدعلم نماید ، به درد آخرت هم نمی خورد. وی چنین رویکردی به دین داشت و تمام پروژۀ فکری خود را به برجسته کردن این نوع دین ورزی اختصاص داد. در باور بزرگان روشنفکری امروزی، دین بلندپروازی ها و کشف هایی دارد که در رسالت و توان ایدئولوژی ها نیست و همچون برق هوا آفاقی را درمی نوردد که پای چوبین ایدئولوژی هرگز بدان نمی رسد. بسیاری از مسائل دین در قالب تنگ ایدئولوژی هرگز نمی گنجد. دین را توان آن وجود دارد که به عالم جان و سکوت و بی صورتی پا نهد ولی این عوالم هرگز مورد بحث ایدئولوژی ها نیست و از حیطه تسلط وی خارج است. در آن عوالم تقسیم بندی های این یا آنی وجود ندارد و باید و نبایدها موضوع بحث نیست و سراسر کشف و تجربه و سکوت و دم فروبستن و بهت و شیدایی است. دین صرفاً به اندازه ای در مسائل این دنیایی ورود پیدا می کند که بتواند فراقت و امکانی برای آن کشف ها و تجربه ها فراهم آورد. مرحوم دکتر شریعتی و مرحوم مهندس بازرگان در آن دوران پیش از انقلاب، هنوز به این دقایق التفاتی نداشتند و به چنین کارکردی از دین نرسیده بودند و نیاز بود تا زمانی بگذرد و مسائل و ابتلائاتی در تاریخ ایران پیش آید تا این تأملات مدنظر آید ولی مرحوم شریعتی این اقبال را نیافت تا همچون بازرگان به اصلاح دیدگاه های خود بپردازد و هدف از دین و بعثت پیامبران را توجه دادن به مسائل آن جهانی و اخروی بداند.

🍃زنده| احمدرضا جلالی به اوین بازگردانده شد

$
0
0

 

 

 

 احمدرضا جلالی به اوین بازگردانده شد

سازمان مدافع حقوق بشر عفو بین‌الملل امروز اعلام کرد که احمد رضا جلالی،‌ شهروند سوئدی ایرانی زندانی در ایران، دیشب به زندان اوین بازگردانده شده است.

Risultati immagini per ‫احمدرضا جلالی‬‎

به گزارش عفو بین الملل «در پی اعتراض‌های گسترده از جمله از سوی عفو بین‌الملل احمدرضا جلالی شب گذشته به زندان اوین بازگردانده شد. او از ۷ مرداد قربانی ناپدیدسازی قهری شده و با خطر شکنجه روبه‌رو بود. کارزار ما در حمایت از او متوقف نخواهد شد تا زمانی که آزاد شده و نزد خانواده‌اش به سوئد بازگردد.»

جلالی، شهروند سوئدی ایرانی و استاد دانشگاهی در سوئد است که به جرم “جاسوسی” در ایران به اعدام محکوم شده است.

چهارشنبه هفته گذشته خبرهایی به نقل از همسر آقای جلالی منتشر شد مبنی بر اینکه او را به مکانی نامعلوم منتقل کرده‌اند.‌



حکم هشت سال زندان سینا عمران تایید شد

وکیل سینا عمران، فعال دانشجویی که براساس حکم دادگاه بدوی به هشت سال زندان محکوم شده اعلام کرد که حکم موکلش عینا در دادگاه تایید شده است.

آرش دولتشاهی، وکیل سینا عمران٬ ابراز امیدواری کرده که با همکاری مقامات دانشگاه تهران حکم موکلش در دیوان نقض شود.

سینا درویش عمران، دانش‌آموخته رشته مترجمی زبان آلمانی دانشگاه تهران در اعتراضات سال ۹۶ بازداشت و مدتی پس از آن با وثیقه آزاد شده بود.

حکم این فعال دانشجویی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی صادر شده بود./ انصاف نیوز



فرمانده سپاه: جنگ با ایران، «رژیم صهیونیستی» را در معرض تهدید قرار می‌هد

حسین سلامی٬ فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی٬ با اشاره به اینکه «ما در یک جنگ تمام عیار با قدرت‌های بزرگ هستیم»٬ گفت: «مطمئنیم‌ آمریکایی‌ها ‌علاقه‌ای به جنگ با ایران ندارد چرا که ‌جنگ جدید، رژیم صهیونسیتی را در معرض تهدید تمام عیار ‌قرار می‌دهد.»

او همچنین مدعی شد «ائتلافی از شیاطین عالم در قالب‌های کوچک و بزرگ به هم پیوسته‌اند و ما را تحت حداکثر فشارهای سیاسی، اقتصادی، عملیات روانی، تهاجمات فرهنگی، حصر اقتصادی و حتی فشارهای امنیتی و تهدید و ارعاب نظامی قرار می‌دهند.»

به گفته فرمانده سپاه پاسداران «همه قدرت‌های بزرگ جبهه استکبار بر قلب سیاسی عالم اسلام یعنی ایران متمرکز شده‌اند و ما امروز شاهد تمرکز قوای حداکثری دشمن بر پیکره انقلاب و نظام و ملت هستیم و این یک واقعیت است.»/خبرگزاری تسنیم



هشدار آمریکا در مورد احتمال اختلال در ناوبری تجاری در منطقه خلیج فارس

اداره دریانوردی وزارت ترابری ایالات متحده در جدیدترین اطلاعیه خود در مورد وضعیت کشتیرانی در منطقه خلیج فارس و تنگه هرمز، در مورد احتمال اخلال ایران در سیستم‌های دریانوردی کشتی‌های تجاری هشدار داده است.

در این اطلاعیه که با عنوان “تهدید شناورهای تجاری از سوی ایران در خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان، دریای عرب و دریای سرخ” منتشر شده، آمده است که “افزایش فعالیت‌های نظامی و تشدید تنش سیاسی در این منطقه تهدیدی جدی را متوجه شناورهای تجاری کرده است.”

این اطلاعیه که به منظور راهنمای ایمنی ناوبری در منطقه صادر شده، با یادآوری اینکه ممکن است اشتباه در محاسبه یا در شناسایی به عملیات تهاجمی منجر گردد، افزوده است که “کشتی های عبوری از خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان ممکن است بدون هیچگونه اخطار قبلی، با اختلال ی‌پی‌اس، دریافت پیام تقلیدی و جعلی و یا/پارازیت در دستگاه‌های مخابراتی خود مواجه شوند.”

در این اطلاعیه گفته شده است که ممکن است ایران با اخلال در سیستم ناوبری ماهواره‌ای، کشتی‌ها را از مسیر خود در آب‌های بین‌المللی منحرف کرده و به آب‌های سرزمینی خود بکشاند تا آنها را توقیف کند./بی‌بی‌سی فارسی



از سال آینده شماره‌گذاری پراید متوقف می‌شود

کمال هادیانفر، رییس‌ پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی٬ با تأکید دوباره بر ایمن نبودن خودروهای داخلی گفت که از سال آینده، «با هماهنگی وزارت صمت»، شماره‌گذاری پراید متوقف خواهد شد.

در نشستی در اصفهان با اشاره به کشته شدن ۱۷ هزار و ۱۳۸ نفر و معلول و مجروح شدن بیش از ۳۵۶ هزار نفر بر اثر تصادف در سال گذشته، از مذاکرات پلیس با وزیر صمت و شرکت سایپا در این باره خبر داد و گفت با توجه به تعهد سایپا‌ در سال ۹۸ برای فروش قرار شده است در سال آینده تولید پراید متوقف شود تا خودرویی ایمن‌تر جایگزین شود.

هادیانفر ماه گذشته نیز با انتقاد شدید از وضعیت ایمنی برخی خودروهای داخلی گفته بود که «برخی خودروسازان ارابه مرگ تولید می‌کنند».

چند روز بعد، محمدرضا مهماندار، رییس‌ پلیس راهور تهران نیز از خودروسازان خواست در مورد ایمنی خودروها واقعیت را به مردم بگویند و نگویند «که سایپا مطمئن است».

پراید که شرکت سایپا تولید آن را از سال ۱۳۷۲ در ایران آغاز کرده، بعد از پیکان، قدیمی‌ترین و پرفروش‌ترین خودروی بازار ایران است که هنوز تولید می‌شود./ایرنا


اعتراض ایران به تحریم ظریف در شورای امنیت به جریان افتاده است

$
0
0

زیتون– استفان دوجاریک٬سخنگوی دبیرکل سازمان ملل٬ تائید کرد که نامه نماینده ایران به سازمان ملل در اعتراض به تحریم وزیر امورخارجه این کشور از سوی آمریکا به شورای امنیت ارائه شده است.

سخنگوی دبیرکل سازمان ملل در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی درباره نامه مجید تخت روانچی نماینده دائم ایران در سازمان ملل در رابطه با تحریم وزیر امورخارجه ایران از سوی آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل به جریان افتاده است.

او تایید کرد که دبیرکل سازمان از تمام طرف‌ها می‌خواهد تا از هر اقدامی که وضعیت پر تنش کنونی را تشدید می‌کند، پرهیز کنند.

سطح اختلافات میان تهران و اشنگتن در یک سال گذشته از زمان خروج یک‌جانبه آمریکا از توافق هسته‌ای و در پی آن، بازگرداندن تحریم‌ها علیه ایران شدت افزایش یافته است. آمریکا در جدیدترین اقدام خود علیه جمهوری اسلامی وزیر امورخارجه ایران را تحریم کرده است.

سخنگوی دبیر کل سازمان ملل روز گذشته نیز در یک کنفرانس خبری گفت که امیدوار است دولت آمریکا راجع به حضور یافتن محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در مجمع عمومی سازمان ملل که در ماه سپتامبر برگزار می‌شود، به مقررات این کشور به عنوان میزبان سازمان ملل پایبند باشد.

دوجاریک افزود: باید منتظر بمانیم و ببینیم که چه اتفاقی در مجمع عمومی می‌افتد، نمی‌توانم پیش‌بینی کنم اما سازمان ملل الزاماتی طبق توافق کشور میزبان دارد و مطابق اصول، ما امیدواریم هر کشوری که مشمول این مقررات می‌شود، طبق آن عمل کند.

هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، روز ۱۷ سپتامبر در نیویورک برگزار خواهد شد و مذاکرات در سطح بالا، مطابق برنامه از ۲۴ سپتامبر آغاز خواهد شد.

به گزارش ایسنا، مجید تخت روانچی نماینده دائم ایران در سازمان ملل طی نامه‌ای در رابطه با تحریم ظریف به دبیرکل این سازمان تاکید کرد که تحریم وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا نقض فاحش اصول اساسی حقوق بین‌الملل و اهداف و اصول منشور سازمان ملل متحد است.

وی با اشاره به اینکه حسب اعلام مقامات دولت فعلی آمریکا، این تحریم‌ها به دلیل نقش و جایگاه محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه به عنوان مسئول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، اعمال شده است، تصریح کرد که این امر به خوبی نشان می‌دهد که رژیم ایالات متحده از دیپلماسی که یکی از بزرگترین دستاوردها برای حفظ صلح و امنیت میان ملل به حساب می‌آید، بیزار است.

روانچی این محدودیت را غیرقانونی و بخشی از سیاست کلی آمریکا در زمینه اجرای تروریسم اقتصادی علیه ایران دانست و افزود: این اقدام آمریکا نقض آشکار اصول اساسی حقوق دیپلماتیک، به‌ویژه اصل نقض ناپذیری مصونیت مقامات عالی رتبه خارجی، از جمله مصونیت وزرای امور خارجه، به عنوان یک هنجار و قانون پذیرفته شده جهانی دانسته است.

نماینده ایران در سازمان ملل در نامه خود با تاکید بر اینکه جامعه جهانی باید رفتار غیرقانونی آمریکا را محکوم کند، همچنین خواستار ایفای نقش فعالانه دبیرکل سازمان ملل در برخورد با این روند خطرناک برای حقوق و روابط بین‌الملل، چندجانبه‌گرایی و یکپارچگی سازمان ملل شده است.

تعداد زندانیان محیط زیست در اعتصاب غذا به پنج تن افزایش یافت

$
0
0

زیتون–  پیشتر خبر اعتصاب سه تن از زندانیان محیط زیست منتشر شده بود.

بر اساس آن خبر  نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی دست به اعتصاب غذا زده بودند.

امروز نیز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه امیرحسین خالقی٬ طاهر قدیریان و هومن جوکار هم در اعتراض به ادامه بازداشتشان اعتصاب غذا کردند.

این پنج تن از زندانیان محیط زیست در حالی که بیش از بیش از ۵۰۰ روز از بازداشت موقت آنان می‌گذرد٬ دست به اعتصاب غذا زده‌اند.

پیشتر دیده بان حقوق بشر در بیانیه ای از مقامات جمهوری خواسته بود تا «دسترسی کافی آنها به مراقبت پزشکی را تضمین کنند.»

فعالان محیط زیستی زندانی در ایران در بند ۲-الف زندان اوین هستند که تحت نظارت سازمان اطلاعات سپاه پاسداران قرار دارد.
همچنین مایکل پیج، معاون مدیر بخش خاورمیانه دیده‌بان حقوق بشر نیز، گفت «اعضای مؤسسه میراث حیات وحش پارسیان بیش از ۵۵۰ روز پشت میله‌های زندان به سر برده‌اند و مقامات ایران هیچ مدرکی درباره جرایم ادعایی‌شان ارائه نکرده‌اند.»

آقای پیج گفت که مقامات ایران باید به بی‌عدالتی علیه فعالان محیط زیست بازداشت شده خاتمه دهد و آن‌ها را آزاد کند.

گروهی از فعالان محیط زیست ایران بهمن ماه سال ۱۳۹۶ توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند. اتهام این افراد «جاسوسی» عنوان شده بود و کمی بعدتر اتهام چهارنفر از آن‌ها به «فساد فی‌الارض» تغییر پیدا کرد.

کاووس سیدامامی از جمله این بازداشت‌شدگان بود که دو هفته بعد از بازداشت، خبر مرگ او در زندان منتشر شد. مقام‌های جمهوری اسلامی علت مرگ او را خودکشی عنوان کردند؛ اما خانواده سیدامامی این ادعا را رد کرده است.

پیشتر کمپین حقوق‌بشر در ایران به نقل از «منابع مطلع و نزدیک» به آن‌ها نوشته بود که این افراد «با تهدید به مرگ» مجبور شده‌اند که علیه خود اقرار کنند.

هومن جوکار، طاهر قدیریان، مراد طاهباز، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، امیرحسین خالقی، سام رجبی و عبدالرضا کوهپایه از جمله فعالان محیط زیست بازداشتی در ایران هستند. پوریا سپهوند، کارشناس موسسه حیات وحش میراث پارسیان، نیز بهمن سال گذشته بازداشت شد.

سه چالش بزرگ در برابر ایران

$
0
0

در حال حاضر سه چالش بزرگ سیاسی و امنیتی در مقابل ایران قرار گرفته است. این چالش‌ها اگر با درایت با آن‌ها برخورد نشود، می‌توانند اثرات بزرگ تخریبی و هزینه های بالایی برای منافع و امنیت ملی کشور ما داشته باشند.‌

اول: اولین چالش از زمانی شروع شد که دولت و سپاه به ارزیابی نادرست از حفظ امنیت خلیج فارس نشسته و به عنوان کشوری که بزرگترین مرز ابی را با این بزرگراه ابی بین المللی دنیا دارد، تلاش نکردند که به‌دنیا نشان دهند که حفظ امنیت این منطقه ابی برای ایران حیاتی‌ست و همه تلاش خود را بکار می گیرد تا این ابراه بزرگ و حیاتی امنیت داشته باشد. ابتدا رئیس جمهور کشورمان اقای روحانی از بی امن شدن تنگه هرمز و تهدید ایران برای ایجاد این ناامنی سخن به‌میان اورده بود. اقای روحانی فکر نکرده بود که این تهدید پتانسیل انرا دارد که به تهدیدی برای ایران تبدیل شود و نا امنی این تنگه حیاتی و اقتصادی دوست و دشمن را در مقابل ایران متحد نماید. در بهترین حالت، دولت ایران می‌توانست و هنوز هم می‌تواند که تنگه هرمز را مسدود کند اما این تنگه به فاصله چند روزی باز می شود و برای کشور ما هزینه های بالایی را بدنبلل خواهد داشت. بستن تنگه هرمز ابتدا تمام کشورهایی را که برای تردد کشتی های نفتی و تجاری خود به این تنگه نیاز حیاتی دارند، متحد می‌کند. این اتحاد بدون شک کشورهایی نظیر عمان و قطر را نیز در بر خواهد گرفت. دوم، به ایجاد یک ائتلاف جهانی بر علیه ایران کمک خواهد کرد. جامعه جهانی به این تهدید رئیس جمهور عکس العمل منفی سریعی نشان داد و اقای روحانی مجبور شدد تا از مواضع گذشته خود کمی عقب نشینی کند. رئیس جمهور کشور ما مجددا و بدنبال اشتباه اول اشتباه دومی را مرتکب شده و گفت که اگر نفت ایران از این منطقه صادر نشود، نفت هیچ کشور دیگری هم صادر نخواهد شد. اگر چه امریکایی‌ها  نه به فکر ان بوده و نتوان انرا داشته اند که ایران را از طریق مرزهای ابی در خلیج فارس محاصره کنند(Blockade) ، کاری گه در کوبا به دنبال بحران موشکی (Cuban Missile Crisis)خود با اتحاد جماهیر شوروی گذشته در اکتبر سال ۱۹۶۲ کرده بودند، اما صحبت های اقای روحانی زمینه را برای ایجاد یک ائتلاف برای امنیت تردد کشتی ها در منطقه خلیج فارس توسط امریکا اماده کرد. انها برای ایجاد فشار حداکثری بر روی کشور ما به دنبال زمینه هایی برای فراهم کردن ائتلاف‌های جهانی هستند.

توقیف کشتی نفتی گریس ۱ در حوالی جبل الطارق در ۴ جولای دامی بود که دولت ترامپ و جان بولتون برای دولت انگلیس گذاشته بودند تا این کشور را وارد یک تنش با ایران نموده و ارام ارام راه را برای یک ائتلاف ضد ایرانی با یک کشور اروپائی باز نمایند. اگرچه وزیر امور خارجه اسپانیا نسبت به توقیف گریس ۱ توسط دولت انگلیس  واکنش انتقادی داشت اما بریتانیا در دام این توطئه قرار گرفته و حاضر نبود که از این اشتباه چشم پوشی نماید. صحبت رهبری جمهوری اسلامی در جمع ائمه نماز جمعه در همین ماه که در ان اعلام شده بود که ایران در مقابل این عمل عکس العمل در خوری از خود نشان خواهد داد، زمینه را برای توقیف یک کشتی نفتی انگلیس، استنا امپرو، توسط سپاه در ۱۹ جولای اماده نمود. کشورما می‌توانست با صبر و روش‌های دیپلماتیک مشکل خودرا با انگلیس حل کند اما متاسفانه وارد دامی شد که برای او پهن شده بود و با مقابله به مثل کردن زمینه را برای توفیق امریکا برای ایجاد یک ائتلاف نظامی برای امنیت تردد کشتی رانی در خلیج فارس اماده کرد. اگرچه کشورهایی نظیر المان حاضر نشدند که باین ائتلاف بپیوندند اما انگلیس و امریکا وارد این ائتلاف  شده‌اند و اسرائیل هم اموز اعلام کرد در این ائتلاف مشارکت می‌کند، کویی اسرائیلی‌ها به دنبال عملیات خود در سوریه و عراق، حالا می‌خواهند قدرت خودرا در خلیج فارس به رخ بکشند. حضور نظامی بیشتر امریکا و انگلیس در خاورمیانه درست چیزی بود که ایران می‌بایست از ان دوری می‌جست اما بی کیاستی سیاسی دولت و سپاه اجازه نداد که دیپلمات‌ها کشور مارا از این چالش دورنگه دارند. در حال حاضر تردد کشتی رانی در این منطقه با حمایت امریکا و انگلیس صورت می‌گیرد و دولت چین هم اعلام کرده که اگر نیاز به ایجاد امنیت تردد کشتی‌هایش شد، نیروی نظامی خود را به خلیج فارس گسیل خواهد داد. خاصل اینکه، اکنون امنیت کشتیرانی در بخشی از خلیج فارس توسط دشمنان ایران تامین می‌شود. حضور نظامی این نیروها در این منطقه بر حجم تنش‌ها اضافه کرده، پتانسیل انرا دارد که مشکلات جدیدی ایجاد نموده و بر وقوع اعمال تصادفی اضافه کند که همه می‌توانند زمینه را برای یک درگیری با کشور ما اماده کنند. ایران می‌توانست از طریق دیپلماتیک مشکل توقیف کشتی گریس ۱ را با انگلیس حل کند و به دنیا نشان دهد که برای دیپلماسی در سیاست خارجی خود اهمیت ویژه ای قائل است، اما اینکار را نکرد. مشکل بین انگلیس و ایران برای توقیف این کشتی‌ها همچنان پابرجا مانده است و اگر ایران فکر می‌کرد که با گروگان‌گیری کشتی انگلیسی می‌تواند این مشکل را حل کند، این مشکل شاید بدتر شده و دولت انگلیس به جای کوتاه امدن، با امریکا هم‌پیمان شده است تا از امنیت تردد کشتیها در خلیج فارس حمایت کند.

دوم: در طول هفته های گذشته اسرائیل با کمک امریکا چندین مرکز تسلیحاتی در عراق را که مشترکا به ایران و حشد الشعبی تعلق داشته است بمباران کرده اند. اگرچه  هنوز هیچکدام از این دوکشور به طور علنی مسئولیت اینکار را به عهده نگرفته اند و احتمال ان بسیار زیاد است که هرگز این مسئولیت را قبول نکنند، اما میتوان گفت که ایران را با چالش نظامی دیگری روبرو کرده‌اند. سپاه در درون عراق حد اقل سه مرکز برای ساختن موشک دارد. چند ماه گذشته در مصاحبه ای ایاد علوی اعلام کرد که یکی از این مراکز حول بصره بوده و سپاه در مناطقی در بصره موشک‌هایی را اماده برای شلیک به سمت اسرائیل و عربستان سعودی در موقع ضروری و جنگ احتمالی با امریکا کرده است. نیروهایی در وزارت اطلاعات عراق که نمی‌خواستند نامشان فاش شود بر وجود این تاسیسات صحه گذاشته بودند. دولت عراق بارها اعلام کرده  که هرگز نمی‌خواهد در تنش بین ایران و امریکا در گیر شود. از طرف دیگر در هفته های گذشته دولت عراق از ایران خواسته بود که از نیروهای طرفدار خود در درون حشد الشعبی بخواهد که به تنش های بین ایران و امریکا در درون عراق دامن نزنند. حمله موشکی این گروه‌ها به منطقه سبز عراق و یا به نزدیکی دفاتر بعضی از کمپانی‌های خارجی و خصوصا امریکایی نظیر اکسون موبیل که یک معاهده ۵۰ میلیار دلاری را با دولت عراق فسخ نموده و از کشور خارج شده، یکی از مشکلات دولت عراق با بخشی از نیروهای حشد الشعبی بوده است. حشد الشعبی اگرچه تحت نظر نخست وزیری عراق قرار دارد اما در طول چند ماه گذشته بخاطر خطری که بخشی از گروه‌های درون این نیروی نظامی برای امنیت عراق ایجاد کرده‌اند، تلاش زیادی شده است که این نیرو را به ارتش عراق ملحق نمایند.

اسرائیلی‌ها مدل حملات خودرا به پایگاه‌های نظامی ایران در سوریه به عراق اورده اند و با کسب تجربه در سوریه جبهه دومی را با ایران در عراق گشوده اند. در سوره ایران به دو دلیل نتوانسته در مقابل چالش نظامی اسرائیل عکس العملی از خود نشان دهد. ابتدا، دولت اسد و روسیه از ایران خواسته اند که تنش‌های خودرا با اسرائیل به سوریه منتقل نکند تا دولت بی ثبات اسد را بی ثبات تر نکند. روس‌ها برای زدن این مراکز بدون شک به اسرائیلی‌ها اطلاعات دقیق داده و می‌دهند. ثانیا، عکس العمل ایران در مقابل اسرائیل در سوریه می‌توانسته جنگی را با این کشور به‌مرزهای ایران بکشاند. زمانی رهبری ادعا کرده بود که اگر با دشمن در سوریه نجنگیم می‌بایست با این دشمن در مرزهای خود بجنگیم. خطر ایجاد درگیری با اسرائیل در اثر نشان دادن عکس العمل نظامی به این کشور در درون سوریه شانس درگیری این کشور را در درون مررزهای ما بسیار بالا می‌برد. ایران در درون خاک عراق هم با همین مشکل روبروست و اگر تنش‌های خودرا با اسرائیل و امریکا به درون خاک عراق بکشاند، از حمایت دولت در بغداد برخوردار نخواهد شد و عراقی ها انرا یک ظلم در حق عراق تلقی خواهند نمود. پتانسیل اینکه در چنین حالتی روابط ایران و عراق دگرگون شود، وجود دارد. سیاست داخلی در عراق بدنبال انتخابات سال گذشته دستخوش تغییبرات بزرگی شده است. ایران نفوذ گذشته خودرا در عراق از دست داده است. عراقی‌ها به‌دنبال ایجاد امنیت در کشور خود و بازسازی اقتصادی کشور خود هستند و با هر کشوری همچون عربستان سعودی وارد مذاکره و معامله شده اند. به همین دلیل هم هرگز نخواسته اند که امریکائی‌ها از این کشور خارج شوند. جدیدا فرمانده کل سپاه اعلام کرد «احساس در جنگ بودن به ما انرژش برای حرکت های بزرگ و سر نوشت ساز می‌دهد. اقتدار و امادگی داریم و دشمن هم ناتوان از اراده تهاجم و جنگ نظامیست». دشمن در حال برنامه ریزی برای فلج کردن اقتصاد کشور است و بدون جنگ هم اکنون دارد ضربات نظامی خود را بر کشور ما وارد می‌سازد و سپاهیان در توهم قدرت همراه با شعار مانده اند. متاسفانه این توهم قدرت برای بسیاری در این نظام به باور تبدیل شده است.

سوم: روزی رهبر جمهوری اسلامی ایران گفته بود که او یک انقلابی است و یک دیپلمات نیست. اما گویا امروز ایشان نه‌تنها می‌خواهد هر دونقش را بازی کند که خود را در راس تصمیم گیری‌های کلیدی کشور قرار داده و عملا دولت را به یک کارگزار رسمی خود تبدیل کرده است. رهبری جمهوری اسلامی ایران دو فرصت بزرگ تاریخی را از کشورما در گذشته دریغ نموده تا ما بتوانیم مشکلات خودرا با امریکا و غرب حل کنیم. فرصت بزرگ اول در زمان کلینتون و دولت خاتمی بود. دولت خاتمی توسط رهبری از هرگونه تماس و یا تلاشی برای حل مشکلات کشورما با امریکا بر حذرو ممنوع شده بود. ایشان تا جایی پیش رفته که گفته بود به خاتمی در سفرهای خارجی اعتماد ندارد. دومین فرصت تلاش برای حل مشکلات ایران با امریکا از ابتدای دولت اوباما بود. در حالی که با اجازه او دکتر صالحی در مورد برنامه هسته ای ایران و در خفای دولت احمدی نژاد با امریکا در تماس بوده، اما کوشش نشده بود تا مشکلات کشور با امریکا حل شده و اجازه داده شود تا روابط ما با این کشور عادی شود. رهبری و بسیاری از اصولگرایان چشم به انتخابات ترامپ بسته بودند. او در یک منظره تلویزیونی بین ترامپ و خانم کلینتون، علنا حق را به ترامپ داد. اگر ایران مشکلات خودرا از ابتدای دولت اوباما با امریکا حل کرده بود، شش و یا هفت سالی فرصت بود تا این روابط نهادینه شده و ایران از گزند انتخابات اینده امریکا و ترامپ مصون بماند. مجددا ترس این هست که از فرصت‌ها استفتاده نشود و کشور ما در این تنگنای کمر شکن همچنان بماند.

اقای ظریف در هفته های گذشته در سفر خود به نیویورک از طرف دولت ترامپ دعوت شد تا با پامپئو ملاقات کند. قبل از ان اقای ظریف با سناتور رند پال به عنوان یک سناتور و نه نماینده دولت ترامپ ملاقات نموده و این ملاقات نتیجه قابل قبولی را نیزبرای هردو به‌دنبال داشت. رند پال با اجازه دولت ترامپ خواسته بود با ظریف ملاقات کند. در این ملاقات نتیجه قابل قبول بین دو طرف این شده بود که ایران، فتوای رهبری که ایران نمی‌خواهد اسلحه اتمی بسازد را به تصویب مجلس در ایران برساند. دوم اینکه ایران زودتر از سال ۲۰۲۳ پروتکل الحاقی را باز به تصویب مجلس برساند. رهبری جمهوری اسلامی ملاقات ظریف با پامپئو را ممنوع اعلام رد. سئوال اینجاست که اگر اقای ظریف با یک برنامه ریزی حساب شده و دقیق با پامپئو ملاقات می‌کرد و نتایج گفتگوی خودرا با پال به پامپئو اعلام می‌کرد، چه می‌شد؟ اقای ظریف می‌توانست این ملاقات را انجام دهد و در این ملاقات اعتراض‌های خود را به سیاست‌های امریکا و خصوصا خروج ترامپ را از برجام اعلام کند. او می‌توانست بلافاصله این ملاقات را علنی کرده و در یک کنفرانس خبری که بسیاری از رسانه های بین المللی را می‌توانست جذب کند، عملا سیاسته‌های امریکارا خصوصا در مورد خروج از برجام به محاکمه می‌کشید. ایا این یک پیروزی بزرگ دیپلماتیک برای ایران نبود؟ چگونه یک کشور و افرادی به دنبال ایجاد چنین فرصت‌هایی در صحنه سیاست جهانی نیستند؟ چگونه کسانی که اندک توشه ای در دیپلماسی ندارند، دنیای خارج از مرزهای کشور را نمی شناسند، فقط دنیا را از چشمان تنگ نفرت خود دیده اند و نمی‌دانند چگونه می‌توان از فضا و رسانه های بین‌المللی به‌نفع کشور استفاده کرد؟ ایا تجربه فرصت سوزی‌ها برای  صلح در جنگ عراق و ایران و یا پایان دادن به تسخیر سفارت امریکا در تهران که یک عمل ضد منافع ملی بود، نمی‌بایست برای ما درسی عبرت اموز به‌جای گذاشته باشد؟

رئیس جمهور کشورمان  این روزها جمله گرانقدری گفته بود که  »تقابل با جهان هنر نمی‌خواهد». متاسفانه بیم آن است که کسانی‌که تعامل با جهان را به‌عنوان یک هنر نه می‌فهمند و نه می‌خواهند بفهمند، فرصت‌سوزی کنند و اجازه ندهند که کشور به صلح و تعامل با دنیا برگشته و کشور بر جاده ای برگردد که تنش‌ها با دنیا کم شود. انهایی که مرتب اعلام می کنند که از جنگ هراسی ندارند باید بدانند که کشورما یک‌بار تن به یک جنگ خانمان‌سوز داده است و مجددا تحت تاثیر صداهایی‌که صلح را بر نمی‌تابند و از ایجاد تنش نان می‌خورند، قرار نخواهد گرفت. زمان ان رسیده است که با صدای بلند به صلح برای ابادی کشور لبیک گفته و انزجار و تنفر خود را از جنگ‌طلبی و ایجاد تنش ابراز کنیم. کسانی که فکر می‌کنند که دشمنان ایران دست از جنگ افروزی با کشور ما برداشته اند، سخت اشتباه می‌کنند. بسیاری از جنگ‌ها بدون برنامه ریزی قبلی شروع و جنگ‌افروزان برای جرقه‌زدن یک جنگ از همه امکانات خود استفاده می‌کنند. نیوکان‌های امریکائی و بولتون هنوز به‌دنبال جنگ با ایران هستند.


بهرام نمازی؛ علیه موزه‌وارگی ملیون

$
0
0

۱– اگر آن‌چنان که در فلسفه‌های اگزیستانس می‌گویند وجود را در نسبت با زمان بسنجیم ، گذشته در برابر آینده، خود موجودیتی مستقل خواهد یافت. بدین سان ساحت گذشته چنانکه یاسپرس می‌گوید ساحت  «توان‌بود» آدمی خواهد بود و ساحت آینده عرصه «طرح‌افکنی».
و باز در نسبت با زمان است که وجود آدمی از توان‌بودی اندک و طرح‌افکنی بسیار به سوی توان‌بود بسیار و طرح‌افکنی اندک در سیلان خواهد بود؛ گذشته‌ای که نام خاطره بر پیشانی‌اش نقش بسته و آینده‌ای که به‌نام امید میشناسیم‌‌اش. درچنین فهمی از زیست آدمی در جهان خاطره و امید نسبتی عکس دارند.  هر قدر وجود،  زمان سپری شده بیشتری داشته باشد، خاطراتش بیشتر و امید و طرح‌افکنی‌اش در هستی کمتر خواهد بود.

به دیگر سخن هستی معمرانه و پیرانه‌سرانه، دیگر از جنس تغییر و طرح‌افکنی نیست؛ پیرانگی گرچه تهی از تغییرخواهی و طرح‌افکنی نیست اما در واقع عنصر اصلی هویت پیرانگی با خاطره و گذشته در هم آمیخته که جملگی ریشه در وضع موجود دارد.

پیرشدگی بنابراین پیش و بیش از آنکه یک امر فیزیکی باشد حالتی وجودی و روان‌شناختی است که شاید بتوان نام «پیرخویی» به آن داد و از حالتی وجودی سخن گفت که در نام امید به تغییر و طرح‌افکنی برای رخدادهای تحقق نیافته جای خود را به خاطرات گذشته و توضیح چگونگی تحقق رخدادهای گذشته می‌دهد.

در عارضه بسیار مشهور پیرشدگی که به بیماری آلزایمر میشناسیم‌اش، وجود، دیگر رابطه‌ای با آینده، حال و حتی گذشته نزدیک ندارد اما گذشته دور را چنان به یاد می‌اورد که تو گویی نه در اکنون بلکه در آن گذشته دور می‌زید. هیچ چیزی در اکنون بیمار مبتلا به آلزایمر نیست که توجه او را جلب کند اما گذشته‌های دور برایش از چنان وضوحی برخوردار است که ساحت اکنون را به کناری می‌زند و بر جایش می‌نشیند.
عارضه پیرشدگی را تنها با امید و کنش معطوف به تغییر میتوان کناری زد و بر آن فائق آمد.

۲-سازمان‌ها و احزاب سیاسی نیز چونان فرد انسانی در زمان دچار قبض و بسط می‌شوند و خطی از شورمندی و برومندی به سوی خاطره‌شدگی و موزه‌وارگی را طی می‌کنند یا دست‌کم می‌توانند طی کنند.
موزه‌وارگی آسیبی است که کم و بیش تمامی سازمان‌های سیاسی با آن مواجه هستند. در موزه‌وارگی سازمان سیاسی در اکنون سپهر سیاسی زندگی نمی‌کند بلکه در آن عصر طلایی زندگی می‌کند که برایش سرشار از کنش معطوف به تغییر و خاطراتی شورانگیز بوده است.
موزه وارگی زیست موزه‌ای سازمان سیاسی است؛ زیستی که در آن، سازمان سیاسی فی‌المثل برای سالگرد رفراندوم اول بهمن ۱۳۴۰ ممکن است بیانیه دهد اما برای رخدادهای روزمره سیاسی پیرامون خود موضعی برای عرضه و یا دست‌کم انگیزه‌ای برای طرح نداشته باشد.

واقع امر این است که ملیون به عنوان یکی از قدیمی‌ترین جریان‌های سیاسی ایران هم به لحاظ حیات سیاسی طولانی خود و هم به لحاظ ادواری از عصر طلایی گذشته خویش کم و بیش تمامی عناصر زیست موزه‌ای را دارا هستند. می‌توانند در برج عاج موزه‌وارگی خود بنشینند و بی‌آنکه دختران و پسران خیابان انقلاب را ببینند که چه‌سان در تکاپوی رسیدن به میدان آزادی هستند، در کوچه پس کوچه‌های بهارستان و خیابان ایران و سی تیر قدم زنند و بر سر توده‌ای‌ها بکوبند و سومکایی‌ها را به یاد آورند و برای روز کودتای ۲۸ مرداد اشک ریزند و نهایتا در خیابان شاه رضا به کار خود پایان دهند.

و بدین‌سان موزه ای زیبا و چشم نواز برای جهانگردان سیاست برسازند که گر چه بسیار احترام‌انگیز است و زیبا، اما هر چه هست « تعهدی برای تغییر» در خود ندارد و حامل هیچ زهدانی برای آفرینش آینده و طرح افکنی نیست.

۳-حاکمیت جمهوری اسلامی و به‌ویژه نهادهای امنیتی آن، کم و بیش پس از قتل‌های سیاسی پر هزینه پاییز ۷۷ و آن‌گاه سرکوب ملیون در ۱۸ تیر ۷۸، متوجه این نکته شدند که برای کنترل ملیون حاجتی به استفاده از مکانیسم‌های حذفی و سرکوب‌گرانه نیست. بلکه می‌توان با تشدید زیست سیاسی موزه‌ای در میان آن‌ها، هم از شر کنش معطوف به تغییر آن‌ها در امان بود و هم اینکه به گاه لزوم و آن‌گاه که نیاز به یادآوری کودتای ۲۸ مرداد و موجه‌سازی گفتمان ضد غربی و ضد امریکایی باشد می‌توان درب این موزه زیبا و چشم‌نواز را گشود و موسسه مطالعات تاریخ معاصر عباس سلیمی‌نمین را به سراغش فرستاد تا دلالت‌هایی تولید کند که به کار گفتمان رسمی جمهوری اسلامی آید.

در موزه‌وارگی، نداها می ایند و می‌روند؛ سهراب‌ها شهید می‌شوند؛ ستارها شکنجه و کشته می‌شوند؛ جنبش سبز تحقق می‌یابد و به تاریخ سپرده می‌شود اما هیچ چیزی قرار نیست موزه خوش نقش ما را تحت تاثیر قرار دهد.
مردانی منزه، کراواتی، خوش‌تیپ و اصلاح‌کرده که خود تاریخ‌اند و هر چه دارند از جنس خاطره!
چنین خوانشی از ملیون که با تئوری بقا برای «فردای آزادی» نیز توجیه می‌شود اما خطری برای حاکمیت ندارد که هیچ حاکمیت را به غایت خرسند نیز می‌کند.
اعلامیه‌های تحریم انتخابات که هر ۴ سال یکبار با تغییر تاریخ در تیراژهای چند ده نسخه‌ای منتشر می‌شود و چیزی جز انفعال برای شهروندان ناراضی به ارمغان نمی‌آورد ؛ اعلامیه‌هایی که اکنون را فرو می‌گذارد و تاریخ را هدف می‌گیرد تا خنده آید خلق را!

۴-نگارنده بر این قناعت است که داریوش و پروانه را می‌توان بزرگترین مانع موزه‌وارگی ملیون – دستکم ملیون سکولار- بعد از انقلاب ۵۷ دانست به همان میزان که بازرگان ، سحابی و یزدی را می‌توان موانع جدی برای موزه‌وارگی ملیون مذهبی دانست.

با قتل داریوش و پروانه در طول دهه ۸۰ و ۹۰ ، کوشش نهادهای امنیتی بر آن بود که ضمن ممانعت از ورود و ارتقای جوانان در نیروهای ملی، معمرین را به سوی انفعال معطوف به تنزه و بالانشینی از سویی و تاریخ‌زدگی از سوی دیگر سوق دهد. به خانه برخی از رهبران ملیون که وارد می‌شدی تو گویی وارد موزه‌ای چشم‌نواز شده‌ای که البته خود صاحبخانه نیز بخشی از همان موزه است.

در این قرائت از ملیون زمان متوقف شده و همه چیز به گذشته پرتاب شده است. در چنین شرایطی است که سخن آقای کارشناس وزارت اطلاعات به نگارنده تحقق می‌یابد که «مشکل ما آن پیرمردها نیستند شماها هستید که آنها را تکان می‌دهید».

اما در غلبه موزه‌وارگی تحمیل شده بر ملیون، بودند کسانی که هماره و تا واپسین دقایق حیات شورمندانه به کنش سیاسی اکنونی و اینجایی خویش ادامه دادند و نگذاشتند به بخشی از تاریخ تبدیل شوند. بهرام نمازی و فرزین مخبر این دو یار قدیمی که دوری از یکدیگر را نیز تاب نیاوردند و سال گذشته به فاصله‌ای کوتاه از هم به جهان جاودان رهسپار شدند، دو تن از هم‌ اینان بودند که هیچ‌گاه به منطق موزه‌وارگی تن در ندادند و تا واپسین دقیقه عمر در این‌جا و اکنون ملت ایران زیستند و برایش جنگیدند و کوشیدند.

آخرین دیدار من با هر دو بزرگوار مربوط بود به جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۲ ماه پیش از خروجم از ایران. داستان از این قرار بود که به مناسبت سالروز بازداشت مهندس عباس امیرانتظام در سال ۵۸ به ذهنم رسید که در منزل او جمع شویم تا هم از ایشان در سالروز بازداشت منتج به حبس ابدش قدردانی کرده باشیم و هم آنکه در پی بیماری چند ماهه ایشان که منتج به از دست دادن توانایی حرکتی‌اش در سال‌های واپسین عمر شد، دیداری تازه نماییم.

با این تصور که اطلاع‌رسانی به حزب ملت ایران از طریق کانال مشخصی صورت گرفته،  از اطلاع‌رسانی شخصی به دوستان خودداری کردم. ساعتی مانده به آغاز برنامه مطلع شدم که شادروان نمازی از این برنامه مطلقا بی‌اطلاع است. دعوت از دوستان برای ساعت ۴ بود و حال ساعت از ۲ نیز گذشته بود. وقتی شماره او را می‌گرفتم کم و بیش مطمئن بودم که ممکن است این تاخیر در دعوت را حمل بر بی‌احترامی کند و دعوت را اجابت نکند اما او با روی گشاده دعوت را پذیرفت و اتفاقا علیرغم دور بودن خانه‌اش تا منزل امیرانتظام – از اکباتان تا الهیه – جزو نخستین کسانی بود که خود را به برنامه رساند.

اما شرمساری‌ام از فرزین مخبر و بزرگواری او از این نیز بیشتر بود. متاسفانه شماره‌ای از او نداشتم اما دخترش ایران در لیست فیس‌بوکم بود. از طریق ایران بانو به او پیغام دادم و واقعا امید زیادی به رسیدن پیغام و حضور مخبر عزیز نیز نداشتم اما او نیز به‌سان نمازی آمد و با اشتیاق تمام نیز آمد.
حال در نبود نمازی و مخبر قطعا ملیون چیزی کم دارند؛ چیزی از جنس به‌روز‌بودگی، شجاعت و امید به تغییر! چیزی که خاطره را برای امید می‌خواهد و گذشته را برای آینده! در گذشته زندگی نمی‌کند و از خود موزه‌ای بی‌خطر برای حاکمیت دینی نمی‌سازد. کوچه مرادزاده قطعا روزهای اول آذر بدون بهرام نمازی «شیر»ی کم دارد؛ شیری که بغرد و از خانه مرادش داریوش و پروانه در برابر اهالی امنیت خانه صیانت کند.
خدایش بیامرزاد و روانش شاد کناد.

تصفیه حساب «مشهدی»‌ها با لاریجانی‌ها

$
0
0

زیتون ـ سولماز ایکدر: در طی سال‌های اخیر تشت رسوای رییس سابق قوه قضاییه و رییس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام٬نه یک بار که چندی‌است پی‌درپی از بام بر زمین می‌افتد.

از زمستان سال ۹۵ که خبر «حساب‌های بانکی رییس قوه قضاییه» منتشر شد تا روز گذشته که خبر احضار٬ بازداشت و انتقال دادستان تهران به بند ۲۰۹ زندان اوین منتشر شد٬ به کرات نام صادق لاریجانی در کسوت رییس دستگاه قضا یا رییس پیشین قوه قضاییه به دلیل «رسوایی» بر صدر اخبار نشست.

او زمستان سال گذشته با همین پرونده سرشار از ابهام و اتهام بر کرسی یکی از مهمترین نهادهای قانون گذاری ایران تکیه زد٬ مجمع تشخیص مصلحت نظام.

جانشین صادق لاریجانی اما چه به نیت تصفیه حساب «طیف مشهد» با «لاریجانی‌ها» به بهانه مبارزه با فساد٬ چه به دلیل «تصفیه» نیروهای رییس پیشین از قوه قضاییه، بررسی اتهامات نزدیکان رییس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام را رها نکرد. انگیزه رییسی حتی می‌تواند ساختن پروفایل ضد فسادی برای خود باشد تا شاید در روز مبادا به کار آید.

قوه قضاییه به ریاست ابراهیم رئیسی٬ روزهاست که تبدیل شده به منبع انتشار اخبار از فساد و قانون شکنی رییس پیشین این قوه.

احضار و بازجویی دادستان پیشین تهران

روز گذشته (جمعه) خبری در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد٬ مبنی بر اینکه عباس جعفری دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران در دوران ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضاییه٬ بازداشت شده.

ساعتی بعد خبر منتشر شده ابعاد جدیدی به خود گرفت؛ جعفری دولت‌آبادی به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است.

این خبر اما عصر روز گذشته تکذیب شد.

خبرگزاری‌های فارس و تسنیم٬ به نقل از دادستان عمومی و انقلاب سابق تهران٬ خبر هرگونه بازداشتی را تکذیب کردند٬ در این خبر اشاره‌ای با احضار و بازجویی نشده بود.

با این حال خبرگزاری فارس٬ وابسته به سپاه پاسداران به نقل از دادستانی تهران اطلاعیه‌ای را به منظور تهدید مطرح‌کنندگان خبر بازداشت عباس جعفری دولت‌آبادی٬ منتشر کرد.

بر اساس این اطلاعیه دادستانی دستور شناسایی و تعقیب کیفری افرادی که در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به تخریب قضات و مسؤولان قضایی از جمله مطلب کذب بازداشت دادستان سابق تهران می‌پردازند، را داده است.

اگرچه چند تن از وکلای دادگستری ضمن تایید خبر احضار دادستان عمومی و انقلاب سابق تهران٬ خبر بازداشت او را تکذیب کردند اما با توجه به روابطی که وکلای دادگستری با مسئولان قوه قضاییه دارند٬ تایید این خبر از سوی ایشان می‌تواند به حداقل بخشی از خبر منتشر شده در روز گذشته اعتبار دهد؛ خبر بازجویی از عباس جعفری دولت‌آبادی.

ترک تهران و عزیمت به نجف

هفته گذشته نام صادق لاریجانی٬ رییس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام به دلیل دیگری در اخبار مطرح شد٬ تهدید او برای عزیمت به نجف.

بر اساس خبری که  در روز ۱۴ مردادماه منتشر شد٬ صادق لاریجانی در پی تنگ شدن دایره تحقیقات رییس جدید قوه قضاییه از اطرافیانش و بازداشت معاونش٬ اکبر طبری، در نامه‌ای خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای تهدید کرده بود که در صورت ادامه این روند٬ به قهر به نجف خواهد رفت.

سایت باشگاه خبرنگاران جوان، وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی، نیز این خبر را توئیت کرده و بازتاب داده بود.

سنت قهر و رفتن به نجف برخی از روحانیون ایرانی٬ سنتی قدیمی‌ است. در دوران قاجار نیز برخی از علما برای به کرسی نشاندن خواسته‌شان٬ به نجف رفتند یا حداقل تهدید به ترک ایران و رفتن به نجف کرده‌اند.

این سفر اما برای صادق لاریجانی که متولد نجف هم هست٬ راه حل مناسبی به نظر نمی‌رسد. چرا که رییس سابق قوه قضاییه حداقل به دلیل نقشی که در سرکوب حوادث پس از انتخابات ریاست ‌جمهوری سال ۸۸ دارد٬ مورد تحریم و چند مورد پیگرد بین المللی است و در صورت خروج از ایران ممکن است با مشکلات بزرگتری مواجه شد.

اما دیری نپایید که این خبر هم تکذیب شد.

۱۵ مردادماه خبرگزاری تسنیم به نقل از «یکی از نزدیکان» رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت که او قصدی برای اقامت در نجف ندارد و حتی کلاس‌های درسش را پیشتر به دلیل مشغله تعطیل کرده بود٬ در حوزه علمیه از سر خواهد گرفت.

عصر همان روز روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز تاکید کرد که نامه صادق آملی لاریجانی، رئیس این مجمع، به رهبر جمهوری اسلامی درباره برخی متهمان و یا «هجرت به نجف اشرف» صحت ندارد و «کذب محض است.»

این نهاد انتشار برخی اخبار پیرامون صادق لاریجانی طی روزهای گذشته را «خبرسازی زنجیره‌ای در فضای مجازی» خوانده و گفته که «متاسفانه» این اخبار «بدون بررسی صحت و سقم آن، به برخی پایگاه‌های رسمی نیز تسری یافته» است.

با این حال سکوت رسانه‌ای رییس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ آن هم در هفته‌هایی که چنین اخباری مطرح می‌شوند٬ شائبه برانگیز است و تکذیبیه‌ها نتوانسه‌اند به سوال‌های طرح شده در افکار عمومی پاسخی درخور بدهند.

بازداشت معاون فاسد

اکبر طبری، معاون اجرایی حوزه رییس سابق قوه قضاییه ۲۴ تیرماه بازداشت شد.

حسن نوروزی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس٬ در گفت‌وگو با ایرنا تایید کرد که چند روز پیش اکبر اتباعی طبری بازداشت شده است. همان زمان اخباری هم مبنی بر اینکه طبری در خانه صادق لاریجانی بازداشت شده است٬ منتشر شده بود.

خبرگزاری ایرنا پیش از آن گزارش داده بود که یکی از مسئولان قضایی که «فساد آشکار» داشته، در حال حاضر در مجمع تشخیص مصلحت نظام در کنار صادق لاریجانی مشغول به فعالیت است.

اکبر طبری در دوران ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضاییه به عنوان معاون اجرایی مشغول به فعالیت بود. ابراهیم رئیسی، یک هفته پس از انتصابش به عنوان رییس قوه قضاییه، در نخستین تغییر مدیریتی در این نهاد، ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، اکبر طبری را از معاونت اجرایی قوه قضاییه برکنار و یوسف باقری را به عنوان سرپرست این معاونت منصوب کرد.

بر اساس گزارش خبرگزاری ایرنا، علیرضا زاکانی، نماینده پیشین مجلس٬ از اکبر طبری به عنوان فردی نام برده که «بیچاره کننده دو رئیس قوه قضائیه» و «مایه بدنامی» و «زد و بند» بوده است.

اکبر طبری در دوران ریاست هاشمی‌شاهرودی بر قوه قضاییه نیز مدیر کل امور مالی این قوه بوده است.

علیرضا زاکانی چهارم خرداد در گفتگو با خبرگزاری فارس خواستار محاکمه این مسئول شده بود.

پس از این مصاحبه زاکانی دفتر صادق لاریجانی سخنان علیرضا او را «صددرصد برخلاف موازین شرعی و اصول ارزش‌های اخلاقی» و افزود که «این سخنان در واقع به طور غیرمستقیم دو رئیس قوه قضاییه را متهم می‌سازد.»

براساس اطلاعیه دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، برخی از اتهامات مطرح در مورد معاون اجرایی حوزه ریاست «قبلاً در دادسرا بررسی شده و کذب بودن آن محرز شده بود.»

دفتر صادق لاریجانی تاکید کرد: «رئیس قوه قضاییه پیشین هم خود مستقلاً آن‌ها را بررسی و خلاف بودن آن‌ها برای وی محرز شده بود. مدعیان اگر مدعی وجود اتهاماتی دیگر هستند چرا در طور ده سال آنها را با رئیس قوه قضاییه در میان نگذاشته‌اند؟»

دفتر صادق لاریجانی تاکید کرد: «البته و صد البته اینگونه افشاگری ها راخلاف شرع و خلاف قانون و خلاف اخلاق می دانیم. چون محل رسیدگی به این امور قوه قضاییه است نه فضای مجازی لیکن اگر بناست افشاگری صورت گیرد خوب است ازنوع واقعی آن باشد نه مجعول.»

حساب‌های بی‌حسابرسی

اسنفدماه سال گذشته خبری از «پول‌های در اختیار» رییس سابق قوه قضاییه توسط «زیتون» منتشر شد. بر اساس اسنادی که به دست «زیتون» رسیده بود٬ حساب‌های بانکی خارج از روال اداری قوه قضاییه به حساب‌های صادق لاریجانی محدود نمی‌شد.

به‌عنوان نمونه، در مجموع ۲۳۰ فقره حساب بلند مدت به نام قوه قضاییه در شعبه کاخ دادگستری بانک ملی با جمع مبلغ ۲۱۶۸ میلیارد و ۴۲۰ میلیون تومان ( ۲/۱۶۸/۴۲۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان) وجود دارند.این شعبه از بانک ملی اما تنها میزبان «حساب‌های رسمی» قوه قضاییه نیست.

یکی از این حساب‌های شخصی به اسم عباس جعفری دولت آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران است که در زمان تهیه‌ی این اسناد موجودی  آن ۴۳ میلیارد و پانصد میلیون تومان (۴۳/۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰تومان) بوده است.

این تنها حساب بانکی دادستان عمومی و انقلاب تهران در این بانک نیست. پنج فقره حساب مشترک دیگر نیز به صورت مشترک به نام عباس جعفری دولت آبادی و مرتضی تورک با جمع مبلغ ۳۳۰ میلیارد و هفتصد میلیون تومان (۳۳۰/۷۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان) در شعبه کاخ دادگستری بانک ملی وجود دارد.

بیشتر بخوانید:

 چه بر سر پول‌های «در اختیار» صادق لاریجانی می‌آید

اسناد رسیده به «زیتون» همچنین نشان می‌داد در شعبه «ولایت» بانک ملی حساب‌های بلند مدتی سپرده‌گذاری با سود ۲۲ درصد  بدون نام و هیچ‌گونه مشخصانی وجود دارند که اصالتا به قوه قضاییه تعلق دارند؛  از جمله حسابی با شماره

۰۴۱۷۴۲۹۱۴۰۰۰۲  با مبلغ ۵۰ میلیارد تومان ( ۵۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومان) و چند حساب صد میلیاردتومانی و چند ده میلیاردی  دیگر وجود دارند که زیتون در آینده به آن‌ها خواهد پرداخت.

مبالغ سود ماهیانه مربوط به حسابهای بلندمدت قوه قضاییه در شعبه کاخ دادگستری و تعدادی از حسابهای بلندمدت بدون نام در شعبه ولایت، به حسابی بدون نام و مشخصات در شعبه ولایت با شماره ۰۲۹۹۹۹۰۹۹۹۰۰۰ واریز می شود.

مبلغ تقریبی واریز ماهیانه حدود ۳۶۳ میلیارد تومان است.

این حساب در تاریخ ۱۳۸۸/۰۸/۱۰ یعنی همزمان با شروع به کار لاریجانی در قوه قضاییه، افتتاح شده است‌. اما سود واریزی ماهیانه، بعد از انتشار اخبار مربوط به «حساب‌های شخصی رییس قوه قضاییه» از مهرماه ۱۳۹۵، به این حساب واریز شده است.

سال ۸۸ و زمانی که تنها زمزمه‌های انتخاب صادق لاریجانی به عنوان جانشین هاشمی شاهرودی مطرح بود٬ حوزویان می‌گفتند که وحید خراسانی پدر زن او و از مراجع تقلید شیعیان در نجف٬ به او هشدار داده است که از پذیرش ریاست قوه قضاییه خودداری کند که در صورت پذیرش آن دین و عاقبتش را به دنیا خواهد فروخت.

بررسی نتیجه کارنامه عملکرد صادق لاریجانی در قوه قضاییه نشان می‌دهد که وحید خراسانی به دامادش تنها هشدار نداده بود٬ او به درستی پیش‌بینی کرده بود که نتیجه نشستن لاریجانی بر صندلی قاضی‌القضاتی چه خواهد بود.

البته رییس سابق قوه قضاییه شخصا اتهام‌های بررسی نشده دیگری نیز دارد. از جمله زمین‌خواری کلان در منطقه کلاک، ساخت و ساز‌ها با حمایت رسول‌ دانیال‌زاده سلطان فولاد در قم و غصب ۷۰۰۰ متر از مجتمع قوه قضائیه در پل رومی به منظور ساخت خانه شخصی صادق لاریجانی.

حال باید دید که آیا این پرونده‌های لاریجانی نیز با جدیدت پرونده‌های نزدیکانش مورد بررسی قرار خواهند گرفت یا خیر.

🍃زنده|واکنش شورای نگهبان به احتمال تحریم آیت‌الله جنتی

$
0
0

 

 

 



واکنش شورای نگهبان به احتمال تحریم آیت‌الله جنتی

عباسعلی کدخدایی٬ سخنگوی شورای نگهبان٬ در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه پس از تحریم ظریف بحث تحریم آیت الله جنتی نیز مطرح شده است، شما چه واکنشی به این اقدام دارید٬ پاسخ داد: «اصولا یاوه گویی‌های ترامپ و رژیم آمریکا را جدی نمی‌گیرم.»

کدخدایی افزود: «اینکه در تحریم سایر مقامات از جمله وزیر محترم امور خارجه هم همبستگی خوبی بین مسئولین و مردم ایجاد شد پاسخی بود بر ناکارآمدی سیاسیت هاییی که رژیم آمریکا دارد. قطعا مردم پشتیبان مسئولین محترم هستند و در همه جا این حمایت را خواهند مخصوصا در رابطه با سیاست‌های استکباری.»/خبرگزاری فارس



ناباروری در مردان ایرانی بالاتر از آمارهای جهانی است

بنا بر اعلام یک تیم تخصصی مرکز درمان ناباروری در ایران، شیوع ناباروری مردان در ایران بالاتر از آمارهای جهانی است. آمارهای جدید در ایران سهم علت‌های مردانه در ناباروری را ۷۰ درصد اعلام کرده‌اند.

ناصر امیرجنتی میزان، مدیر کلینیک ناباروری مردان ابن‌سینا با اعلام این آمار گفته است: «با وجود این آمارها، هنوز بعضی از آقایان در ایران نمی‌توانند بپذیرند که ممکن است مشکل باروری داشته باشند و باید برای تشخیص و درمان مراجعه کنند و همچنان خانم‌ها را مقصر ناباروری قلمداد می‌کنند. مواردی داشتیم که آقا به‌رغم “آزواسپرمی” یعنی نداشتن اسپرم، سه بار ازدواج کرده بود تا نشان دهد مشکل از خودش نیست.»/ایسنا



یک ایرانی اتهام دور زدن تحریم‌های به نفع جمهوری اسلامی را در آمریکا پذیرفت

نگار قدس کنی، شهروند ایرانی و ۴۰ ساله، روز جمعه،‌ ۱۸ مردادماه، در دادگاهی در ایالت مینه‌سوتای آمریکا اتهام تلاش برای «صادرات غیرقانونی» فناوری به ایران را پذیرفت.

به گفته دادستان‌های فدرال، خانم قدس کنی و همکارانش «از طریق تاسیس یک شرکت صوری در مالزی» فناوری‌های آمریکایی را «به صورت غیرقانونی» در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار داده‌اند.

نگار قدس کنی از سال ۹۶ به اتهام نقض تحریم‌ها علیه جمهوری اسلامی در استرالیا در بازداشت به سر می‌برد و ماه گذشته به ایالات متحده تحویل داده شد.

او در سال ۲۰۱۷ در استرالیا بازداشت شد، اما تازه ماه گذشته که حکم استرداد به ایالات متحده را پذیرفت به ایالت مینه‌سوتا منتقل شد.

به گفته رابرت ریچمن، وکیل این تبعه ایران، او قرار است از دادگاه بخواهد مدت زمانی را که در بازداشت بوده جزء محکومیتش به حساب بیاورد./رادیو فردا



دادگاه تجدیدنظر حکم مصادره ساختمان بنیاد علوی را لغو کرد

دادگاه فدرال استیناف در منهتن حکم مصادره ساختمان بنیاد علوی در نیویورک را لغو کرده است.

وزارت دادگستری آمریکا در تلاش بود که با مصادره این ساختمان آن را بفروش بگذارد و بخشی از عواید فروش آن را در اختیار شاکیانی بگذارد که در پرونده‌های مربوط به قربانیان گروگان‌گیری‌های لبنان و بمب‌گذاری‌ پایگاه نیروی دریایی آمریکا در بیروت و نیز قربانیان انفجار برج‌های خُبر در عربستان سعودی از ایران غرامت می‌خواهند.

ریچارد وسلی، قاضی دادگاه منهتن گفته کاترین فورست، قاضی صادر کننده حکم مصادره دچار چند مورد اشتباه شده است. این قاضی گفته نظری درباره اصل پرونده ندارد ولی خانم فورست در مسائلی ساده دچار چندین اشتباه شده و هر متهمی باید از رویه دادگاهی منصفانه برخوردار باشد.

طبق دادخواستی که دولت آمریکا تسلیم دادگاه کرده بود، ۶۰ درصد از این برج در مالکیت بنیاد علوی است و ۴۰ درصد دیگر هم به شرکت آسا تعلق دارد.

بنیاد پهلوی، که یک نهاد غیرانتفاعی ایرانی در دوره سلطنتی پهلوی در ایران بود این برج را خریداری کرده است./بی‌بی‌سی فارسی



انتقال بیش از ۴۰۰ نفر به بیمارستان‌های سیستان به خاطر طوفان گرد و خاک

بیش از ۴۰۰ تن از ساکنان سیستان در شمال استان سیستان و بلوچستان به خاطر مشکل تنفسی ناشی از طوفان گرد و خاک در روزهای اخیر روانه بیمارستان شدند.

عبدالرحمن شهنوازی، مدیرکل دفتر مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان با اعلام این خبر گفت: «سرعت طوفان گرد و خاک روز جمعه ۱۸ مرداد در زابل به ۳۱ متر بر ثانیه معادل ۱۱۲ کیلومتر بر ساعت رسید. به همین خاطر میزان غلظت ذرات معلق در هوای این شهر به ۲۶ برابر حد مجاز رسید.»/ایلنا



محمود دولت‌آبادی از «جاعلان» به پلیس فتا شکایت برد

محمود دولت‌آبادی، نویسنده، روز جمعه، از پلیس فضای مجازی ایران، فتا، خواست کسانی را که به نام او مطالب جعلی منتشر می‌کنند شناسایی کند و مورد پیگرد قانونی قرار دهد.

این رمان‌نویس سرشناس ایرانی با اشاره به مطالبی که «جاعلان» به نام او در فضای مجازی منتشر می‌کنند، تأکید کرده که «هیچ سایت و صفحه‌ای در فضای مجازی» ندارد و وکیلش «شکایت صریح» او را در این مورد به پلیس فتا ارائه داده است./ایسنا


شورای نگهبان لایحه اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی را یک باردیگر نیز رد کرد

$
0
0

زیتون– عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان از رد دوباره “لایحه اعطای تابعیت به فرزندان مادران ایرانی با پدران خارجی” خبر داد.

سخنگوی شورای نگهبان امروز (شنبه) گفت: «علی‌رغم اصلاحات مجلس شورای اسلامی، ایرادات لایحه اصلاح قانون تعیین تکلیف فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی کماکان باقی است.»

پیشتر یک بار در پی مخالفت شورای نگهبان با مصوبه مجلس درباره «انتقال تابعیت از طریق مادر» و بازگرداندن آن، این مصوبه بار دیگر روز دوشنبه در صحن علنی مجلس مطرح شد.در اصلاحاتی که مجلس برای تأمین نظر شورای نگهبان بر روی مصوبه قبلی انجام داد، دو بار از عبارت «در صورت نداشتن مشکل امنیتی (با تشخیص وزارت اطلاعات)» استفاده شد و تغییرات جدید سرانجام به تصویب رسید.

به نوشته طیبه سیاوشی، نماینده مجلس و از موافقان این مصوبه، تغییرات جدید «با ۱۵۱ رأی موافق به تصویب رسید» و برای شورای نگهبان ارسال خواهد شد.

بیش از یک دهه است که فعالان مدنی در ایران خواستار اصلاح قانون مربوط به انتقال تابعیت شده‌اند اما تلاش‌ها در این زمینه یک بار در سال ۹۴ و با مخالفت مجلس با لایحه دولت شکست خورد.

لایحه جدید دولت نیز با اینکه با تغییراتی در مجلس به تصویب رسید، با مخالفت شورای نگهبان و همچنین شماری از روحانیان در قم روبه‌رو شده است.

اظهارات دادستان کل در ایران درباره پرونده فساد معاون صادق لاریجانی: خبر داشتیم

$
0
0

زیتون– محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور در ایران درباره پرونده فساد مالی اکبر طبری از معاونان صادق لاریجانی رییس پیشین قوه قضائیه٬ گفت که «کلیات داد و ستدها را می‌دانستیم و از زمانی که یک سری علائم و نشانه‌های مشخص‌تری به دست آوردیم، بررسی‌ها شروع شد.»

بیشتر بخوانید: تصفیه حساب «مشهدی»‌ها با لاریجانی‌ها

او درباره دلیل تدریجی بودن رسیدگی به این پرونده توضیح داد: «به این دلیل تدریجی بود چرا که برخی افراد به نحوی حرکت می‌کنند که از خودشان جای پایی بر جای نگذارند که یکی از مشکلات ما در برخورد با فساد همین است.»

سخنان منتظری در حالی بیان شده که قوه قضائیه پیش از این گزارشی درباره این پرونده منتشر نکرده بود.

اکبر طبری، معاون اجرایی حوزه رییس سابق قوه قضاییه ۲۴ تیرماه بازداشت شد.

حسن نوروزی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس٬ در گفت‌وگو با ایرنا تایید کرد که چند روز پیش اکبر اتباعی طبری بازداشت شده است. همان زمان اخباری هم مبنی بر اینکه طبری در خانه صادق لاریجانی بازداشت شده است٬ منتشر شده بود.

خبرگزاری ایرنا پیش از آن گزارش داده بود که یکی از مسئولان قضایی که «فساد آشکار» داشته، در حال حاضر در مجمع تشخیص مصلحت نظام در کنار صادق لاریجانی مشغول به فعالیت است.

اکبر طبری در دوران ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضاییه به عنوان معاون اجرایی مشغول به فعالیت بود. ابراهیم رئیسی، یک هفته پس از انتصابش به عنوان رییس قوه قضاییه، در نخستین تغییر مدیریتی در این نهاد، ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، اکبر طبری را از معاونت اجرایی قوه قضاییه برکنار و یوسف باقری را به عنوان سرپرست این معاونت منصوب کرد.

بر اساس گزارش خبرگزاری ایرنا، علیرضا زاکانی، نماینده پیشین مجلس٬ از اکبر طبری به عنوان فردی نام برده که «بیچاره کننده دو رئیس قوه قضائیه» و «مایه بدنامی» و «زد و بند» بوده است.

اکبر طبری در دوران ریاست هاشمی‌شاهرودی بر قوه قضاییه نیز مدیر کل امور مالی این قوه بوده است.

علیرضا زاکانی چهارم خرداد در گفتگو با خبرگزاری فارس خواستار محاکمه این مسئول شده بود.

پس از این مصاحبه زاکانی دفتر صادق لاریجانی سخنان علیرضا او را «صددرصد برخلاف موازین شرعی و اصول ارزش‌های اخلاقی» و افزود که «این سخنان در واقع به طور غیرمستقیم دو رئیس قوه قضاییه را متهم می‌سازد.»

براساس اطلاعیه دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، برخی از اتهامات مطرح در مورد معاون اجرایی حوزه ریاست «قبلاً در دادسرا بررسی شده و کذب بودن آن محرز شده بود.»

دفتر صادق لاریجانی تاکید کرد: «رئیس قوه قضاییه پیشین هم خود مستقلاً آن‌ها را بررسی و خلاف بودن آن‌ها برای وی محرز شده بود. مدعیان اگر مدعی وجود اتهاماتی دیگر هستند چرا در طور ده سال آنها را با رئیس قوه قضاییه در میان نگذاشته‌اند؟»

دفتر صادق لاریجانی تاکید کرد: «البته و صد البته اینگونه افشاگری ها راخلاف شرع و خلاف قانون و خلاف اخلاق می دانیم. چون محل رسیدگی به این امور قوه قضاییه است نه فضای مجازی لیکن اگر بناست افشاگری صورت گیرد خوب است ازنوع واقعی آن باشد نه مجعول.»

برای نهادهای کم‌کار در برخورد با ‌بدحجابی پرونده قضایی تشکیل می‌شود

$
0
0

زیتون– هادی صادقی٬ معاون فرهنگی قوه قضائیه٬ امروز (شنبه) از کم‌کاری برخی از نهادهای دولتی در برخورد با «بدحجابی» گلایه کرد.

او همچنین از عدم جمع آوری مانتوهای جلوباز انتقاد کرده و از تشکیل پرونده قضایی در صورت قصور خبر داد.

پس از اعلام «طرح ویژه برخورد با عرضه و تولید مانتوهای جلوباز، شیشه‌ای، حریر و توری» و دو روز پس از آغاز برخورد با «بدحجابی» در متروی پایتخت ایران، رییس اتحادیه تولیدکنندگان و فروشندگان پوشاک تهران اعلام کرده بود هیچ ارگانی حاضر به پذیرفتن مسئولیت در رابطه با جمع‌آوری این مانتوها نیست.

حالا معاون فرهنگی قوه قضائیه خبر داده است، سازمان بازرسی باید بررسی کند و ببیند آیا دستگاه‌ها تکالیف محوله را به درستی انجام می‌دهند یا خیر؟

بنا بر اظهارات معاون فرهنگی قوه قضائیه در صورت محرز شدن تخلفات در دستگاه‌ها و عمد و کوتاهی‌های انجام شده پرونده‌قضایی تشکیل خواهد شد.

دهم مردادماه فرنوش نوبخت٬ مدیرعامل شرکت بهره‌برداری مترو تهران و حومه٬ گفت که «گشت ارشاد مترو» راه اندازی خواهد شد.

به گفته او «رعایت حجاب اسلامی در مترو الزامی است» و ارتباطی به واگن یا ایستگاه ندارد.

موج برخورد با افراد موسوم به «بی‌حجاب و بدحجاب» هر سال با آغاز فصل تابستان در ایران شدت می‌گیرد که گاهی به بازداشت و جریمه‌ نقدی افراد بازداشتی منجر می‌شود.

در همین زمینه، ابوالقاسم شیرازی، رئیس اتحادیه پوشاک تهران، نیز روز چهارشنبه، ۹ مرداد، از پیگیری طرح «برخورد با مانتو و پوشاک نامتعارف» به دستور دادستانی تهران خبر داد و به خبرگزاری ایسنا گفت که این طرح از ماه گذشته آغاز شده و بازرسی از واحدهای فروشگاهی و تولیدکنندگان و شناسایی واحدهای تولیدی «زیرزمینی» ادامه دارد.

ابوالقاسم شیرازی در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم، گفت تولید و عرضه مانتوهای جلوباز (بدون دکمه، بدون غزن و بدون زیپ)، مانتوهای شیشه‌ای، مانتوهای حریر و توری ممنوع است و این اتحادیه با هرگونه تخلف در این بخش، برخورد خواهد کرد.

آقای شیرازی همچنین با بیان این‌که حجم قابل توجهی از مدل‌های به‌گفته‌ او «ناهمخوان با فرهنگ جامعه» از دل مزون‌های خانگی و فضای مجازی به بازار سرایت کرده است، اضافه کرد که مزون‌های خانگی و فعالیت در فضای مجازی از زیرمجموعه‌های اتحادیه پوشاک محسوب نمی‌شود و به همین دلیل این اتحادیه توان بازرسی، نظارت و برخورد با آن‌ها را ندارد.

در اقدامی دیگر و در ادامه طرح ارسال پیامک «کشف حجاب» به رانندگان خودروها، محمدرضا اسحاقی، فرمانده نیروی انتظامی گیلان، نیز روز چهارشنبه، ۹ مرداد، از ارسال «۶۶ هزار پیامک» به شهروندان گیلانی خبر داد.

به‌گزارش خبرگزاری ایلنا، فرمانده نیروی انتظامی گیلان این مطلب را در نشست مشترک «اعضای ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان با رئیسان و دبیران ستادهای امر به معروف و نهی از منکر شهرستان‌ها» بیان کرد.

بر اساس طرح ارسال «پیامک کشف حجاب»، نیروی انتظامی به راننده‌‌ای که بنا به نظر آن‌ها حجاب را رعایت نکرده یا همراهان «بدحجاب» داشته، هشدار می‌دهد و مالک خودرو باید ۷۲ ساعت پس از دریافت پیامک، خود را به پلیس امنیت اخلاقی معرفی کند و تعهد کتبی بدهد که حجاب را رعایت می‌کند.

در صورتی که راننده این تعهد را اجرایی نکند، خودروی او یک هفته توقیف می‌شود و در بار سوم، خودروی او توقیف و فرد متهم به «بدحجابی» به دستگاه قضایی معرفی می‌شود.

حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی، ۲۷ تیرماه امسال اعلام کرده بود که در چارچوب این طرح تاکنون ۳۰۰ هزار پیامک ارسال شده و ۱۵۰ هزار نفر از کسانی که پیامک را دریافت کرده‌اند، به پلیس مراجعه کرده و از آن‌ها تعهدنامه گرفته شده است.

اکانت‌های ناامن و مورد «نوشین جعفری»

$
0
0

زیتون ـ مهسا محمدی:بسیاری از خبرهای مرتبط با ایران بالاخص درباره پرونده‌های «امنیتی» و سیاسی این روزها از صفر تا صد آن در توئیتر ساخته و پرداخته می‌شود، افراد را متهم می‌کنند، به دادگاه می‌کشانند آزاد یا محکوم می‌کندو حتی بلاتکلیف نگاه می‌دارند.

خبر بازداشت نوشین جعفری خبرنگار اجتماعی و عکاس هنری که موضوع داغ این روهای توییتر سیاسی فارسی است هم یکی از این اخبار بود.

اولین بار اکانتی با نام «دختر خورشید» که بر مبنای اصطلاحات معمول در توئیتر فارسی ویژگی‌های «اکانت ناامن» را دارد خبر بازداشت صاحب اکانت دیگری با نام مستعار «یار دبستانی» را داد. او همزمان با تگ کردن عده‌ای از اکانت‌های موسوم به برانداز از آنان خواست که محتاط باشند.

خیلی زود کاربر دیگری به نام «آسید» که از کاربران مصطلحا «ارزشی» است با بازنشر توئیت «دختر خورشید» میان بازداشت «یار دبستانی» و نوشین جعفری ارتباط برقرار کرد و گفت که جعفری نویسنده این اکانت بوده.

این در حالی بود که بعد از بازداشت نوشین جعفری باز هم اکانت یار دبستانی به روز شد.

«آسید» در توئیت‌های بعدی خود که توسط همقطارانش بازنشر می‌شد مدعی شد که «پرونده نوشین.ج، یک موضوع جناحی نیست و ابدا دعوای استادیومی اصلاح‌طلب و اصولگرا، جایی در این پرونده ندارد.. گمان نمیکنم حتی اصلاح‌طلبان هم هتاکی به مقدسات را قابل دفاع بدانند.. ضمن اینکه گویا ابعاد پرونده هم محدود در اکانت یاردبستانی نیست!»

در حالی که مقامات رسمی هنوز هیچ اظهارنظری درباره اصل خبر بازداشت این عکاس  هم نکرده بودند پرونده جعفری در توئیتر در حال سنگین‌تر شدن بود. هر آنچه که «یار دبستانی» در توئیتر خود نوشته بود حالا به صورت بالقوه یکی از اتهامات نوشین جعفری به حساب می‌آمد. داستان خیلی به سرعت و قارچ‌وار رشد کرد و به درخواست اعدام برای این عکاس رسید.

«آسید» بدون آنکه به منبع اطلاعاتی خود درباره متهمی که هنوز حتی با خانواده‌اش هم تماس نگرفته اشاره کند از «دوستان انقلابی» خود خواست « به این فشاری که برای سفیدکردن نوشین‌.ج از نویسندگی  وارد می‌کنند،اصلا توجه نکنید.. وقتی دشمن دچار گنگی و ابهام در مورد شیوه عملیات و میزان داده‌های در اختیار شماست، تلاش میکند با این قبیل فشارها، شما را وادار به ارائه اطلاعات بیشتر کند.. اما صبوری، کلید موفقیت است!»

یک روز بعد از این توصیه،

کاربری به نام سیدعلی موسوی صورت‌جلسه بازرسی از منزل جعفری را که توسط کانال آمدنیوز منتشر شده بود را بازنشر کرد و نوشت:«با نگاهی به لیست صورت جلسه اقلامی که از #نوشین_جعفری در زمان بازداشت توقیف شده، متوجه دلیل واکنش های گسترده، بلاخص سلبریتی ها می‌شوید.اسرار زیادی در ۱۸ ترا هارد و مموری های تفکیک شده وجود دارد.» صورت‎جلسه ای که قانونا باید در پرونده او و در دست اطلاعات سپاه به عنوان نهاد بازداشت‌کننده او باشد.

در صورت عدم دسترسی این افراد به این «اسناد و اخبار» در خوشبینانه‌ترین حالت شاید می‌شد این توئیت‌ها را تلاش‌های گروهی از اصول‌گرایان تندرو برای به انفعال کشاندن بدنه احتمالا فعال اصلاح‌طلبان در کارزارهای انتخاباتی پیش رو دانست. شیوه‌ای که در پیاده کردن آن به شکل غیرقانونی و گاهی در قالب قانون ید طولائی دارند.

با وجود این مبدل شدن این اکانت‌ها به منبع خبر بازداشتی‌های سپاه و پیش رفتن در مسیری که توسط آنان ریل‌گذاری شده در قوه قضاییه، آنان را از سطح چند نیروی «انقلابی» و «آتش به اختیار» فراتر می‌برد.

به نوعی به نظر می‌رسد که این اکانت‌ها ادامه بازوی اطلاعات سپاه در میان رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی هستند. همانان که بازپرس بر اساس گزارش آنان نظر و «قانون» با استناد به شهادتشان حکم می‌دهد.

اکانت ناامن چیست؟

با جستجوی هشتگ اکانت ناامن در توئیتر می‌توان به یک سری اکانت گزارش شده از سوی کاربران عموما شناخته شده رسید. اکانت‌های ناامن معمولا در این ویژگی‌ها مشترکند که در مدت کوتاهی بعد از ساخته شدن تعداد فالوئرهای بالایی به دست می‌آورند و نمی‌توان خط سیر درستی از مسیر جذب این فالوئرها در حساب کاربری آنان یافت.

اکثرا اکانت‎هایی با عکس دختران جوان  و خوش برو رو هستند، سوالات عامه‌پسند می‌پرسند، داستان‌هایی درباره روابط احساسی و عاشقانه‌شان دارند و عموما خود را ناآشنا و بی‌علاقه به امور سیاسی نشان می‌دهند.

این روند تا زمانی که کمی به چشم کاربران توئیتر فارسی آشنا شوند ادامه دارد و زمانی که اطمینان حاصل کردند که به اندازه کافی دیده خواهند شد بر سر موضوعات خاصی و به شکل هماهنگ شروع به جریان‌سازی می‌کنند.

ناامن بودن این اکانت‌ها از آن روست که در قالب شهروندی معمولی وارد شبکه‌های اجتماعی می‌شوند به شیوه‌ها غیرمعمول خواننده جذب می‌کنند و در نهایت خطی امنیتی را پیش می‌برند یا در خدمت یک هدف سیاسی خاص و برای تبلیغ یک جریان فعال می‌شوند. جریانی که با چهره واقعی خود به اختمال زیاد اقبالی در میان عموم  مردم ندارد.

مواردی که این اکانت‌ها مشخصا منویات اطلاعات سپاه را در شبکه‎های اجتماعی پیش بردند در طی سال‌های اخیر کم نبوده است. تمرکز بر روی یک توئیت یا یک کاربرمشخص ، حمله دسته‌جمعی و داغ کردن یک هشتگ برای دستگیری و مجازات کسی که آنان او را هتاک یا مخالف نظام تشخیص می‌دهند و در نهایت ورود نهادهای اطلاعاتی و قضایی برای سر و شکل قانونی دادن به کار. این روند بدان معناست که اساسا جرم‌انگاری  یک عمل لااقل درفضای مجازی بر عهده  این گروه از نیروهای «ارزشی» اسم و رسم‌دار و سربازان بی‌نام و نشان آنان نهاده شده است.

امیرحسن میراسماعیلی خبرنگاری که به جرم توهین به مقدسات بابت یک توییت بازداشت شد، حمله به هنرمندان فعال اجتماعی و سیاسی مانند مهناز افشار و ترانه علیدوستی ماموریت‎هایی از این دست بود.

در مورد اخیر اما به نظر می‌رسد که داستان از این هم فراتر رفته است. مهدی محمودیان، عضو کمیته اطلاع‌رسانی جبهه مشارکت و انجمن دفاع از حقوق زندانیان درباره پرونده‌سازی برای نوشین جعفری در توییتر خود نوشته « در یک طبقه اکانت ناامن می‌سازند و با آن فحاشی می‌کنند و در طبقه دیگر عواملشان در فضای رسانه‌ای لج‌‌پراکنی می‌کنند و در طبقه دیگر فردی را به جرم ادمین بودن آن بازداشت می‌کنند.»

در غیاب فکت‎های لازم به نظر می‌رسد که نظرات محمودیان هم به اندازه اتهام‌زنی‌های «آسید» بر حدس و گمان و نهایتا تحلیل شخصی استوار شده است. تفاوت اما در جایی آشکار می‌شود که در وضعیت کمابیش مشابهی مواردی مانند پرونده مازیار ابراهیمی، فرد متهم به ترور دانشمندان هسته‌ای را داریم که حتی در مقابل دوربین هم به انجام ترور اعتراف می‌کند اما در ادامه و با آزادی هر چند دیرهنگامش بیگناهی او و سناریو و ساختگی بودن همه اعترافات مشخص می‌شود.

چرا نوشین جعفری؟

با نگاهی به روش‌های اطلاعات سپاه در سال‌های اخیر و در مجموع نیروهای اطلاعاتی در ایران می‌توان دریافت که لااقل درصدری از این پرونده‌ها از روی «ضرورت»‌های احساس شده در این دستگاه‌ها در یک مقطع شکل می‌گیرند نه متناسب با عمل یا ارتکاب «جرمی» از سوی متهم مورد نظر.

در واقع این طور به نظر می‌رسد که در دوره‌های مختلف متناسب با وضعیت کشور سناریوهایی در این دستگا‌های اطلاعاتی نوشته می‌شود و نیاز به افرادی برای پرکردن نقش‌هایی در این سناریوها دارند. معمولا افرادی که به هر دلیلی  از شرایط عمومی گرفته تا وضعیت شغلی و خانوادگی خود افراد کم‌زحمت‌تری برای جا افتادن و باورپذیر شدن در این نقش‌ها باشند انتخاب می‎شوند. در سال‌های پیش از این با کمک صدا و سیما و روزنامه‌های نزدیک به این جریان و این روزها هم به کمک «اکانت‌های ناامن» سعی می‌شود که مجرم بودن  این افراد در میان افکار عمومی جا بیافتد.

علاوه بر این ارتباطاتِ فرد هم می‌تواند یکی از عواملی باشد که او را برای این «جایگاه» مناسب می‌کند. به عنوان مثال درباره نوشین جعفری یکی از سناریوهای احتمالی می‎تواند تهدید تلویحی هنرمندان مرتبط با این عکاس باشد که بازداشت آنان هزینه بردارتر از بازداشت اوست. هنرمندانی که به لحاظ سیاسی هم به جریان متبوع جعفری یعنی اصلاح‌طلبان نزدیکترند. این بازداشت می‌تواند به نوعی موثرین در بسیج عمومی بدنه اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری پیش رو(به فرض به وجود آمدن اجماعی در این جناح) را ضعیف و ناکارآمد کند. بالاخص با اتهامی که به واسطه نسبت دادن اکانت مذکور به جعفری زده می‌شود، یعنی توهین به مقدسات، دفاع از وی هم احتمالا کار پرریسک و هزینه‌برداری برای این هنرمندان خواهد شد.


از جیب خوردن پدران، مقروض شدن فرزندان

$
0
0

زیتون ـ جلیل فقیهی: هفته گذشته «شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا» تغییرات بودجه سال ۹۸ را تصویب کرد. این تغییرات به منظور جبران کسری بودجه صورت گرفته است.

Risultati immagini per ‫شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا‬‎

بر اساس مصوبات این شورا، کسری بودجه امسال باید از ۴ منبع تامین شود: صندوق توسعه ملی، حساب ذخیره ارزی، انتشار اوراق و مولدسازی دارایی‌ها.

شاید بتوان گفت «به تعویق انداختن مشکلات» و «دست بردن به اندوخته‌ها» بیان خلاصه‌ای از مصوبات سران قوا باشد.

دلایل کسری بودجه

بودجه ۹۸ بسیار خوش‌بینانه و با فرض فروش حدود یک و نیم میلیون بشکه نفت در روز بسته شده بود.

میزان صادرات نفت ایران در ماه‌های گذشته، به خصوص بعد از پایان مهلت شش ماهه آمریکا به خریداران بزرگ نفت ایران، به شدت کاهش یافته است. در حال حاضر میزان دقیق صادرات نفت ایران مشخص نیست. ایران و خریداران نفت ایران، به دلایل قابل فهم، ترجیح می‌دهند اطلاعات مبادلات نفتی را علنی نکنند. برخی گزارش‌ها فروش نفت ایران را بین ٣۰۰ هزار تا ۵۰۰ هزار بشکه در روز تخمین می‌زنند. به تازگی حمید پورمحمدی، معاون سازمان برنامه و بودجه اعلام کرده که میزان فروش نفت ایران ٣۰۰ هزار بشکه در روز است.

بودجه ۹۸ بسیار خوش‌بینانه و با فرض فروش حدود یک و نیم میلیون بشکه نفت در روز بسته شده بود.

در بودجه مصوب سال ۹۸ میزان درآمدهای نفتی دولت حدود ۱۵۸ هزار میلیارد تومان پیش‌بینی شده بود. بر اساس مصوبه سران قوا، این عدد در بودجه امسال به حدود ۶۱ هزار میلیارد تومان کاهش یافته است.

کاهش درآمدهای نفتی تنها دلیل کسری بودجه امسال نیست. به دلیل رکود و کاهش فعالیت‌های اقتصادی، سایر درآمدهای دولت (از جمله مالیات، عوارض، گمرک و غیره) نیز به شدت کاهش یافته است. در بودجه مصوب سال ۹۸ میزان درآمدهای غیرنفتی دولت حدود ۲۳۹ هزار میلیارد تومان پیش‌بینی شده بود. بر اساس مصوبه سران قوا، این عدد در بودجه امسال به حدود ۱۹۸ هزار میلیارد تومان کاهش یافته است.

کسری بودجه چقدر است؟

پیش‌بینی شورای سران قوا از میزان کسری بودجه حدود ۷۶ هزار میلیارد تومان است. اما این عدد از کجا می‌آید؟ این عدد در واقع تفاوت میزان منابع و مصارف دولت در سال جاری است.

در بودجه مصوب سال ۹۸ میزان منابع و مصارف دولت ۴۴۸ هزار میلیارد تومان بود و به تبع بودجه کسری نداشت.

با کاهش درآمدهای دولت، شورای سران قوا پیش‌بینی کرده است که کسری بودجه در سال جاری حدود ۱٣۸ هزار میلیارد تومان خواهد بود.

راه حل سران قوا برای حدود نیمی از کسری بودجه صرفه‌جویی در مخارج و کاستن از هزینه‌هاست.

با کاهش درآمدهای دولت، شورای سران قوا پیش‌بینی کرده است که کسری بودجه در سال جاری حدود ۱٣۸ هزار میلیارد تومان خواهد بود.

قرار است امسال دولت حدود ۶۲ هزار میلیارد تومان از هزینه‌هایش را کاهش دهد. از آنجایی که دولت خود را به پرداخت حقوق کارکنان و بازنشستگان متعهد می‌داند، بودجه این بخش تغییر چندانی نخواهد داشت. بیشترین کاهش هزینه‌ها مربوط به بودجه عمرانی کشور است.

علی‌رغم کاستن از هزینه‌ها، هنوز ۷۶ هزار میلیارد تومان کسری بودجه وجود دارد که منابع جبران آن توسط شورای سران قوا تصویب شد.

مصوبات شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا در مورد بودجه (اعداد به هزار میلیارد تومان است)

کسری بودجه از چه منابعی تامین می‌شود؟

دولت چهار راهکار برای افزایش منابع بودجه امسال پیشنهاد داده است که مورد موافقت شورای سران قوا قرار گرفت:

  • برداشت از صندوق توسعه ملی: ۴۵ هزار میلیارد تومان
  • فروش اوراق مالی اسلامی مازاد قانون بودجه: ۳۸ هزار میلیارد تومان
  • واگذاری و مولدسازی دارایی‌های دولت توسط وزارت اقتصاد:  ۱۰هزار میلیارد تومان
  • برداشت از موجودی حساب ذخیره ارزی: ۴ و نیم هزار میلیارد تومان

مجموع ارقام برداشت از صندوق توسعه ملی و فروش اوراق مالی روی هم رفته ۸۳ هزار میلیارد تومان است ولی سقف مجاز دولت برای استفاده از این منابع ۶۲ هزار میلیارد تومان خواهد بود. یعنی دولت باید به فراخور نیازها و امکان‌سنجی شرایط، میزان برداشت از هر کدام از این منابع را مشخص کند.

در واقع تصمیم سران قوا برای جبران کسری بودجه شامل دو راهکار اساسی است. راهکار اول، استفاده از اندوخته‌های ملی (برداشت از صندوق توسعه ملی و حساب ذخیره ارزی) و راهکار دوم، به تعویق انداختن مشکلات و بدهی‌های مالی (فروش اوراق) به آینده‌ای نامعلوم است. این راهکارها هرچند ممکن است در کوتاه مدت مشکل کسری بودجه کشور را رفع و رجوع کند، اما قطعا راهکارهایی موقتی، کوتاه مدت و ناپایدار هستند.

مصوبات شورا واکنش‌های مختلفی در پی داشت که بیشتر آنها انتقاد از تصمیم سران قوا بود.

در همین رابطه، جمعی از دانش‌آموختگان اقتصاد در نامه‌ای با انتقاد از تصمیمات شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا برای برداشت از صندوق توسعه ملی جهت جبران کسری بودجه، نسبت به حراج ذخایر استراتژیک کشور هشدار دادند.

در واقع تصمیم سران قوا برای جبران کسری بودجه شامل دو راهکار اساسی است. راهکار اول، استفاده از اندوخته‌های ملی  و راهکار دوم، به تعویق انداختن مشکلات و بدهی‌های مالی به آینده‌ای نامعلوم است.

در این نامه آمده است که برداشت از صندوق توسعه ملی برای مصارف جاری «حتی با فرض عدم محدودیت دارایی‌های نقد در اختیار صندوق، تلویحاً این تصور را ایجاد می‌کند که در ذهن مسئولان محترم تنش رخ‌داده در درآمدهای ارزی، زودگذر است. حال آن‌که نشانه قابل ذکری که بتواند چنین امری را اثبات کند وجود ندارد و برعکس، تمام شواهد و قرائن سیاسی و اقتصادی خلاف آن را نشان می‌دهد.»

صندوق توسعه ملی ایران از جمله صندوق‌های موسوم به ثروت ملی است که بنابر قانون، با هدف تبدیل بخشی از عواید ناشی از فروش منابع فسیلی به ثروت‌های ماندگار، مولد و سرمایه‌های زاینده اقتصادی و نیز حفظ سهم نسل‌های آینده تشکیل شده است.

در این نامه، همچنین با اشاره به انتشار اوراق مالی برای اداره امور جاری کشور آمده است که چنین تصمیماتی «به‌معنای انتقال بار مشکلات کنونی به دوره‌های آتی و بزرگ کردن گلوله برفی کسری بودجه بوده و اساساً تناسبی با اصلاح ساختاری بودجه ندارد.»

در همین رابطه، همچنین این نگرانی وجود دارد که در صورت عدم استقبال مردم از این اوراق، دولت دست به دامن بانک‌ها و موسسات مالی دیگر شود و آنها را مجبور کند تا این اوراق را بخرند. تجربه نشان داده است که اجبار بانک‌ها به خرید اوراق سرانجام به اضافه برداشت بانک‌ها از بانک مرکزی می‌انجامد که خود سرآغاز مشکلات دیگری است.

نکته جالب توجه دیگر در رابطه با مصوبات شورای سران قوا آن است که این مصوبات بر خلاف راهکارهایی است که چندی پیش دو رکن اساسی حکومت، یعنی مرکز پژوهش های مجلس (قوه مقننه) و سازمان برنامه و بودجه (قوه مجریه)، در رابطه با اصلاح بودجه ارائه کرده بودند. در هیچ کدام از آن برنامه‌ها به برداشت از صندوق توسعه ملی و فروش اوراق مالی به منظور جبران کسری بودجه اشاره نشده بود. در آن برنامه‌ها، «کاهش یارانه‌های آشکار و پنهان» و «افزایش درآمدهای مالیاتی» دو محور اصلی برای جبران کسری بودجه بود.

بیشتر بخوانید:

نظام بدن نفت چه می‌کند

پیدا و پنهانِ یارانه‌ها

چرا با ۱۴میلیارد دلار هم نمی‌توان جلوی گرانی گوشت را گرفت

مجموع یارانه پرداختی آشکار و پنهان کشور سالانه حدود ۸۹۰ هزار میلیارد تومان است. بنزین ارزان قیمت بخش بزرگی از این یارانه را در خود می‌بلعد. به گفته سخنگوی ستاد بودجه سازمان برنامه و بودجه، سالانه حدود ۲۱۵ هزار میلیارد تومان یارانه به بنزین تعلق می‌گیرد. این رقم حدودا معادل ۳ برابر کل کسری بودجه کشور است.

همچنین باید به این نکته نیز توجه داشت که یارانه بنزین به شدت ناعادلانه است و به شکاف طبقاتی در جامعه دامن می‌زند. طبق محاسبات مرکز آمار، یک فرد ثروتمند ایرانی حدود ۱۷ برابر بیشتر از کم‌درآمدترین فرد جامعه از یارانه بنزین برخوردار می‌شود. گران کردن بنزین به تنهایی می‌توانست بخش بزرگی از کسری بودجه امسال را جبران کند. به جای آن دولت ترجیح می‌دهد با دست بردن در دارایی‌های ملی و حواله دادن مشکلات به آینده‌ای نزدیک، افتخار پوشالی ثابت ماندن قیمت بنزین را به نام خود بزند.

یکی دیگر از راهکارهای دولت برای جبران کسری بودجه می‌توانست حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی و تک نرخی کردن آن باشد. بعد از اجرای این طرح، دولت سالانه ۱۴ میلیارد دلار ارز ارزان قیمت برای واردات کالاهای اساسی اختصاص داده است. با فرض اختلاف قیمت ۶ هزار تومانی ارز در بازار آزاد، ۱۴ میلیارد دلار معادل ۸۴ هزار میلیارد تومان است، کمی بیشتر از کسری بودجه امسال.

بذل و بخشش ارزهای کمیاب کشور در حالی صورت گرفته است که گزارش‌های متعدد مرکز آمار و مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی به کالاهای اساسی تاثیری در کنترل قیمت آنها نداشته است.

بذل و بخشش ارزهای کمیاب کشور در حالی صورت گرفته است که گزارش‌های متعدد مرکز آمار و مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی به کالاهای اساسی تاثیری در کنترل قیمت آنها نداشته است. مضاف بر این، این سیاست منشا اثر فساد گسترده و کم‌سابقه در تمامی ارکان حکومت شده است. با این وجود، دولت همچنان زیر بار اصلاح آن نمی‌رود.

جدای از جزئیات پرابهام و قابل انتقاد مصوبات شورای سران قوا درباره بودجه، این پرسش نیز مطرح می‌شود که آیا اصولا «شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا» بر اساس کدام ماده قانونی می‌تواند در مورد مهمترین سند مالی کشور تصمیم‌گیری کند؟ بودجه سالانه کشور -صرف‌نظر از کیفیاتش- سندی است که مورد توافق دولت و مجلس قرار گرفته و به قانون تبدیل شده است و اصلاح آن نیز، در غالب قانون متمم بودجه، باید از سوی همان نهادهای قانونی کشور انجام شود، نه در جلسات چندنفره و بدون نظارت عمومی.

به هر ترتیب، به نظر می‌رسد هنوز در میان سران کشور اراده‌ای برای اصلاح رویه‌های مخرب، و نیز اتخاذ تصمیات سخت دیده نمی‌شود و استراتژی حال حاضر آنها گذران امروز و حواله دادن مشکلات به آیندگان است.

🍃زنده|علی مطهری: شورای نگهبان افراد آزاده را به دلیل انتقاد، رد صلاحیت می‌کند

$
0
0

 

 



علی مطهری: شورای نگهبان افراد آزاده را به دلیل انتقاد، رد صلاحیت می‌کند

علی مطهری٬ نماینده مردم تهران در مجلس٬ به صحبت های اخیر آیت الله محمد یزدی واکنش نشان داد.

آیت الله یزدی گفته بود: «نباید اجازه دهیم افراد سودجو به مجلس شورای اسلامی راه یابند، زیرا برخی نمایندگان به این امید وارد مجلس می‌شوند که با اعمال فشار به وزرا رشوه‌خواری کنند.»

مطهری در واکنش به این سخنان٬ نوشت: «در میان نمایندگان به ندرت چنین کسانی پیدا می‌شوند و علت آن هم نوع رفتار شورای نگهبان است که افراد حرّ و آزاده و پاک‌دست و پاک‌دامن را به دلیل انتقاد از نظام به جرم ضدیت با ولایت فقیه رد صلاحیت و چنان افرادی را تأیید صلاحیت می‌کند.»

او تاکید کرد که بنابراین به فرض صحت ادعای آقای یزدی، برای رفع این نقیصه، شورای نگهبان باید روش خود را عوض کند و صرفاً افرادی را که جرم قابل توجه مالی یا اخلاقی دارند رد صلاحیت کند نه این که کاندیداهایی را هم که انتقادی به نظام دارند اما افراد سالم و صالحی هستند رد صلاحیت نماید./کانال تلگرامی علی مطهری



آرامگاه یعقوب لیث صفاری تخریب شد

آرامگاه یعقوب لیث صفاری که در فهرست آثار ملی نیز ثبت شده است، تخریب شده است.

قاسم منصور آل کثیر از فعالان میراث فرهنگی خوزستان گفته است اخیرا آرامگاه تاریخی یعقوب لیث در شهرستان دزفول و درون محوطه تاریخی جندی شاپور بر اثر آنچه که اشتباه پیمانکار عنوان شده تخریب شده است.

این فعال میراث فرهنگی افزوده است: «تخریب یک اثر تاریخی موضوع ساده‌ای نیست که بگویند اشتباه شد. نظارت عالی بر روی نحوه عملیات مرمت چرا تا این اندازه باید ضعیف باشد.» یعقوب لیث صفاری، از پادشاهان ایران و بنیان‌گذار دودمان صفاریان بود./خبرگزاری مهر



عباس موسوی: انتظار واشنگتن برای تماس ایران بیهوده است

عباس موسوی، سخنگوی وزارت امور خارجه٬ در رابطه با این‌که مقامات آمریکایی اعلام کرده‌اند که ترامپ همچنان منتظر تماس تلفنی مقامات ایران است، گفت: «انتظار آمریکایی‌ها برای تماس تلفنی مقامات ایرانی با آن‌ها، انتظار بیهوده‌ای است.»

عباس موسوی همچنین گفته است: «هیچ آدم عاقلی وقتی در فشار است و اسلحه به سمتش گرفته شده، مذاکره نمی‌کند.»

او همچنین مدعی شده است در سیاست خارجی آمریکا «یک نوع سردرگمی  وسرگشتگی” وجود دارد.»

اخیرا مورگان اورتگاس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته بود: «اگر مقامات جمهوری اسلامی می‌خواهند مانند یک کشور عادی رفتار کنند، مطلع هستند که باید با دونالد ترامپ تماس بگیرند. او منتظر تماس آن‌ها است.»/ایسنا



درگیری پلیس اسرائیل با فلسطیینیان در بیت‌القدس، همزمان با عید قربان

پلیس اسرائیل در بیت‌المقدس، با دهها هزار فلسطینی که برای جشن عید قربان در مسجدالاقصی جمع شده بودند درگیر شد.

نیروهای اسرائیلی برای متفرق کردن فلسطینی‌ها، نارنجک‌های نوری یا شوک‌دهنده شلیک کرد که با صدای بسیار بلند و نور شدید منفجر می‌شوند./بی‌بی‌سی فارسی



اعتراض نزدیک به ۲۰۰ نویسنده و شاعر ایرانی به حکم زندان برای نیما صفار

نزدیک به  ۲۰۰ نویسنده، شاعر و هنرمند ایرانی با انتشار بیانیه‌ای به حکم ۸ ماه زندان برای نیما صفار، شاعر و نمایشنامه‌نویس، اعتراض کرده و این حکم را نتیجه «بی‌تفاوت نبودن» وی به وضع موجود دانسته‌اند.

بنابر این نامه، که به امضای چهره‌هایی چون شهرنوش پارسی‌پور، اسماعیل خویی و فرج سرکوهی رسیده است، «جرم نیما صفار … واکنش به تک‌تک رویدادهای دور و برش است. بی تفاوت نبودن و خنثی نبودن است.»

نیما صفار شاعر ۵۲ ساله‌ گرگانی است که آذرماه سال ۹۴ به اتهام «تبلیغ علیه نظام در فضای مجازی» توسط مأموران اطلاعات سپاه در گرگان بازداشت و یک ماه بعد با وثیقه آزاد شد. دادگاه تجدیدنظر استان گرگان به‌ تازگی حکم ۸ ماه حبس را به وی ابلاغ کرده است.

حدود ۲۰۰ نویسنده، شاعر و هنرمند در نامه خود با تأکید بر اینکه نیما صفار «به خاطر نشر افکار و عقایدش» محکوم شده، خواستار لغو این محکومیت شده‌اند./رادیو فردا


عارف: در سال۹۲ گفته شد روحانی در کارگروه اصلاح طلبان باشد اما خاتمی نپذیرفت

$
0
0

زیتون– محمدرضا عارف٬ رییس شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان٬ در مورد انتخابات ریاست جمهوری یازدهم گفت: «سال ۹۲ ائتلافی رخ نداد و شاید بتوان گفت حمایت و حرکتی یک‌سویه شکل گرفت. حتی سال ۹۶ هم ائتلاف نکردیم و شاید یکی از بزرگ‌ترین خطاهای ما که دستاوردی هم برای اصلاحات نداشت، همین بود. سال ۹۲ تحت شرایطی آن تصمیم گرفته شد اما ایرادی که جوان‌ها به ما می‌گیرند این است که سال ۹۶ وقتی تمام قد به میدان آمدیم، چه دستاوردی داشتیم؟ اگر ائتلاف می‌کردیم به نفع دولت هم بود.»

او ادامه داد: «فرض کنید اگر ۱۰ وزارتخانه و ۱۵ استانداری جزء توافق می‌شد، نفرات را طرف مؤتلف، یعنی اصلاح‌طلبان معرفی می‌کرد و دست دولت بازتر می‌شد. اما این اشتباهی بود که مرتکب شدیم و باید در آینده توجه بیشتری داشته باشیم. ما اهل تعامل، همکاری و ائتلاف هستیم و باید به صورت شفاف از تجربه گذشته استفاده کنیم. اکنون هزینه‌ها به حساب ما گذاشته می‌شود بدون اینکه بتوانیم دستاوردهای خودمان را ارائه دهیم.»

عارف در گفت‌وگو با روزنامه شرق در خصوص نحوی کناره گیری‌اش در انتخابات سال ۹۲ ٬ گفت: «وقتی بنا شد که به یک نفر برسیم آقای خاتمی کارگروهی تشکیل داد و چهار کاندیدای اصلاح‌طلب در آن کارگروه حضور پیدا کردند. در آن مقطع به آقای خاتمی گفتم که آقای روحانی را هم در این کارگروه قرار دهید. اما آقای خاتمی نپذیرفت.»

رییس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان افزود: «نمی‌خواهم بیش از این موضوع را باز کنم اما دو روز آخر پیشنهادی مطرح شد که یکی از این دو نفر [عارف و روحانی] باید کناره گیری کنند که شانس پیروزی بالا برود. اسم این کار ائتلاف نیست چرا که ائتلاف بر اساس برنامه است. من قبل از ورود جدی دو موضع را مطرح کردم.»

این عضو فراکسیون امید ادامه داد: «اینکه با آقای خاتمی و هاشمی رقابت نخواهم کرد و از هر تصمیمی که آقای خاتمی بگیرد تمکین می‌کنم. در این مسیر حرکت کردم. شرایط کشور فعلا ایجاب نمی‌کند بیش از این موضوع را تحلیل کنیم و حتما در زمان دیگری به مسائل سال ۹۱ خواهم پرداخت. [کناره گیری] تصمیم بسیار سختی بود و از هر طرف می‌توانست بازتاب‌های منفی در جریان اصلاحات داشته باشد. قرار شد بیانیه‌ای بدهیم و سمت وسوی خود را مشخص کنیم اما موضع صریحی نگیریم. اما بلا فاصله بخش نامه کردیم که همه ستادها به سمت آقای روحانی بروند که پیامی تشکیلاتی داشت. پیامی هم چهارشنبه شب دادم که به زمان منع تبلیغات برخورد کرد.»

تایید حکم ۶ سال حبس برای فرهاد میثمی در دادگاه تجدیدنظر

$
0
0

زیتون– محمد مقیمی، وکیل مدافع فرهاد میثمی٬ از تایید حکم ۶ سال حکم حبس (۵ سال بابت اتهام اجتماع و تبانی و ۱ سال به اتهام تبلیغ علیه نظام) موکلش در دادگاه تجدیدنظر خبر داد.

وکیل مدافع فرهاد میثمی در صفحف فیس‌بوک خود نوشت که «حکم دادگاه تجدیدنظر به موکلم دکتر فرهاد میثمی ابلاغ شد.»

فرهاد میثمی، پزشک و فعال مدنی، نیز نهم مرداد ماه سال ۹۷ در محل کارش بازداشت شد و همچنان زندانی است.

او روز نهم مردادماه سال ۱۳۹۷ توسط مأموران وزارت اطلاعات در منزل خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. این فعال مدنی که از حامیان کمپین مبارزه با حجاب اجباری بوده، به  «تبانی و اجتماع به قصد بر هم زدن امنیت کشور»، «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به حجاب» متهم شده است.

فرهاد میثمی در اعتراض به بازداشت رضا خندان اعتصاب غذا کرده بود و پس از آزادی او به اعتصاب غذای خود پایان داد.

دادگاه تجدید نظر این فعال مدنی روز سه‌شنبه ۳۱ اردیبهشت برگزار شد و او از شرکت در این جلسه خودداری کرد.

 

 

وزارت خارجه آمریکا فهرست اشخاص حقیقی و حقوقی ناقض حقوق بشر در ایران را به کنگره ارائه داد

$
0
0

زیتون– وزارت خارجه آمریکا در گزارشی به کنگره، فهرستی از اشخاص حقیقی و حقوقی را که در نقض حقوق بشر در ایران دست دارند، ارائه داده است.

در این گزارش که متن آن روز سه‌شنبه ۱۵ مرداد منتشر شد، گفته می‌شود، پیرو اختیاراتی که طبق قانون به وزیر خارجه محول شده است، فهرستی از افراد و نهادهایی که توسط وزیر خزانه‌داری، با مشاوره یا به توصیه وزیر خارجه، به عنوان ناقضان حقوق بشر شناسایی شده‌اند ارائه می‌گردد.

صدای آمریکا خبر داد که وزارت خارجه در این گزارش خود همچنین آخرین موارد تحریمی که ۲۴ ژانویه ۲۰۱۹ اعلام شد و طی آن نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، لشکر فاطمیون و لشکر زینبیون به فهرست تحریم‌ها اضافه شدند و نیز تحریم بانک‌های قوامین و آینده در ۵ نوامبر ۲۰۱۸، ذکر شده است.

عباس جعفری دولت آبادی دادستان سابق تهران، حسن فیروزآبادی رئیس سابق ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران و مشاور نظامی ارشد رهبر جمهوری اسلامی، محمدعلی جعفری فرمانده سابق سپاه پاسداران، اسماعیل احمدی مقدم فرمانده سابق نیروی انتظامی، صادق آملی لاریجانی رئیس سابق قوه قضائیه و غلامحسین محسنی اژه‌ای سخنگوی سابق این قوه، سعید مرتضوی دادستان اسبق تهران و رئیس سابق ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز، عزت‌الله ضرغامی رئیس سابق سازمان صدا و سیما و مرتضی تمدن استاندار سابق تهران، از جمله افرادی هستند که به عنوان ناقض حقوق بشر در ایران به کنگره معرفی شده‌اند.

از جمله نهادهایی که در این گزارش به نام آنها اشاره شده و تحت تحریم قرار گرفته‌اند عبارتند از: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی قدس سپاه پاسداران، نیروی مقاومت بسیج، لشکر فاطمیون، لشکر زینبیون، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، وزارت امنیت و اطلاعات، سازمان زندان‌های تهران، زندان اوین، زندان رجایی شهر، گروه انصار حزب الله، بانک قوامین، بانک آینده مرکز تحقیقات جرائم سازمان یافته، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پلیس جرائم سایبری، شورای نظارت بر مطبوعات و شورای عالی فضای مجازی.

در انتهای گزارش تاکید شده است که وزیر خارجه ایالات متحده به وظایف که طبق قانونی بر او محول شده است، از جمله ارسال فهرست‌های بروز شده به کمیته‌های مرتبط کنگره، ادامه خواهد داد.

Viewing all 7060 articles
Browse latest View live


Latest Images

<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>