Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 7053 articles
Browse latest View live

🍃 «نه» به انتخابات نمایشی

$
0
0

زیتون: جمعی از فعالان سیاسی-مدنی با امضای بیانیه‌ای با اعلام ولایت فقیه به عنوان مهم ترین مانع دموکراسی در ایران، همگان را به همبستگی برای «نه؛ به انتخابات نمایشی» دعوت کرده اند.

این فعالان سباسی-مدنی، علی‌رغم گرایش های سیاسی مختلف، مسالمت‌آمیز‌ترین راه تغییر در ایران را «انتخابات آزاد» دانسته‌اند.

امضاء‌کنندگان این بیانیه به‌عنوان «جمعی از جمهوری‌خواهان تحول‌خواه ایران»،  با این باور که «نه اقلیت حاکم می تواند اعتراضات را ریشه کن سازد و نه زور مردم ناراضی در حدی است که بتواند این اقلیت را کنار بزند»، مسیر گذار از استبداد دینی و «تغییر موازنه قوا به نفع اکثر مردم ایران» را «تقویت و تشدید فعالیت های مدنی زنان، کارگران، معلمان، دانشجویان و…، هر چه گسترده تر و پرشمارتر شدن اعتراضات مسالمت آمیز مدنی در محل کار و در خیابان ها، شکل گیری اعتصابات گسترده و نافرمانی مدنی» دانسته‌اند و تاکید کرده‌اند:«این مسیر هرچند ممکن است زمان‌بر باشد اما تنها راه حل ملی و مسالمت‌آمیز برای تغییر در ایران است».

در بخش دیگری از این بیانیه آمده است:«در هنگامی که صف اقشار گوناگون مردم و جبهه نجات و مقاومت ملی در برابر استبداد حاکم قوی‌تر شد و زور و قدرت اکثر شهروندان معترض افزون‌تر گردید، آنگاه می توان در برابر حاکمانی که نشان داده اند هیچ حرف حقی بدون قدرت موثر به گوششان فرو نمی رود، به پشتوانه «قدرت» مردمان؛ خواهان آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی، آزادی کامل فعالیت رسانه‌ها، احزاب و تشکل های صنفی و برگزاری یک انتخابات آزاد و منصفانه بدون هرگونه تبعیض سیاسی و عقیدتی و … برای اعمال حاکمیت و اراده ملت در یک مجلس انتقالی برای تغییر سیاست‌ها و ساختارها گردید. »

متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار «زیتون» قرار گرفته، به این شرح است:

«ولایت فقیه»؛ مانع اصلی دموکراسی در ایران
مسالمت‌آمیزترین راه‌حل؛ «انتخابات آزاد»
«نه» به انتخابات نمایشی

در ایران ما، اکثریت مردم ناراضی از وضع موجود، در برابر اقلیت حاکم به رهبری ولی فقیه قرار گرفته اند. شهروندان ناراضی نظر و اعتراض خود را در اشکال مختلف ابراز کرده و می کنند: با رای اعتراضی در برخی انتخابات؛ فعالیت های مدنی؛ اعتراضات خیابانی؛ اعتصابات، بیانیه ها و … . اکثریت ناراضی که بیش از ۸۰ درصد مردم کشور ما هستند، خواهان تغییر وضع موجودند. استبداد دینی حاکم اما قصد ندارد به خواست اکثریت ملت تن داده و شیوه حکمرانی و سیاست  های داخلی و خارجی‌اش را تغییر بدهد. این سیاست‌ها در سیری شتابان بیش از پیش با تمایل اقلیت حاکم و اراده ولایت فقیه تعیین می شود.

در کنار توزیع یک طرفه قدرت بین نهادهای انتصابی و نهادهای به ظاهر انتخابی در قانون اساسی جمهوری اسلامی، این نهادها روز بروز ضعیف‌تر شده و توسط نهادهای موازی یا بالاسری از مدار تاثیرگذاری خارج می‌گردند. علاوه بر این نقیصه بنیادی حقوقی و حقیقی؛ اعمال «نظارت استصوابی» از سوی نهاد ولایی نهادهای انتخابی را به وضعیت اسفناک کنونی سوق داده و ضعف و ذلت و فرودستی تحقیرآمیز این نهادها را بدنبال داشته است.

در آخرین پرده هم شاهد هستیم که شورای نگهبان (با مدیریت نهادهای امنیتی- نظامی در پشت صحنه)، حتی تحمل ضعیف‌ترین صداهای مغایر صدای اقلیت حاکم را نداشته و آنان را نیز قلع و قمع کرده است. بدین ترتیب اقلیت حاکم به صندوق رای و نهاد مجلس نیز بیش از پیش حالتی نمایشی و فرمایشی داده است.
فعالیت های مدنی زنان، کارگران، معلمان، دانشجویان، بازنشستگان، فعالان حقوق بشر، محیط زیست و … نیز تحت فشار مستمر و سنگین ارگان های امنیتی است و زنان و مردان زیادی از این فعالان در زندان و یا تحت فشار احضار و بازجویی و تهدید به حبس و محرومیت‌های گوناگون قرار دارند.

سیاست ها و عملکرد چهار دهه گذشته جمهوری اسلامی موجب شده است که کشور ما با بحران های پرشمار، انباشته شده و درهم تنیده مواجه شود. در این میان وقتی اقلیت نظامی- امنیتی حاکم نه قادر به حل بحران‌هاست و نه در سیاست داخلی و خارجی حاضر است تن به رای و تمایل ملت بدهد؛ این اکثریت شهروندان هستند که باید هزینه سنگین این سیاستها (به خصوص سیاست خارجی ماجراجویانه و بی‌پشتوانه) را بپردازند، برای مردم جان به لب رسیده که صدایشان در سراپرده قدرت بازتابی ندارد راه دیگری به جز به صحنه آمدن و اعتراض خیابانی برای رساندن صدا، درد و اعتراض خود به گوش سنگین حاکمان ندارند.
در اعتراضات آبان ماه ۹۸ (در استمرار و گسترش اعتراضات دی ماه ۹۶) شاهد حضور وسیع تهیدستان، کارگران، به حاشیه رانده شدگان، جوانان عاصی از فشارهای اجتماعی و … و اعتراض آن ها علیه فقر، بیکاری، فساد، شکاف طبقاتی و دیکتاتوری بودیم. اعمال خشونت شدید و کشتار صدها نفر اما نشان از آن داشت که حکومت اصلا قصد ندارد صدای جان به لب رسیدگان را بشنود.

حاکمان ایران که با سرکوب خونین خیزش اعتراضی مردم و کشتار بی رحمانه معترضین در خیابان ها، بیش از پیش دچار بحران مشروعیت شده بودند با ترور قاسم سلیمانی سعی کردند از جمعیت تشییع کننده پیکر وی حداکثر بهره برداری سیاسی را بکنند. اما برخورد نمایشی در موشک باران پایگاه آمریکا در عین الاسد در عراق و بدنبال آن پرتاب دو موشک مرگبار به یک هواپیمای مسافربری، دروغ گوئی و پنهان کردن آن، این نقشه را نقش بر آب کرد.

شلیک به سوی مردمان کم درآمد (و تغییر معنای «مستضعف» برای توجیه این کشتار)، برخورد نمایشی با آمریکا بعد از خط و نشان کشیدن برای «انتقام سخت» و بالاخره بکارگیری دروغ و دغل در ماجرای هواپیمای اوکراینی موقعیت حاکمان را در جامعه تضعیف کرده و جبهه مدافعان ولایی حکومت را نیز بیش از پیش دچار تردید و ریزش کرده است. برعکس اما به مرور زمان شاهد همگرایی و به هم پیوستن گروه هائی از طبقه متوسط با اعتراضات تهیدستان و به حاشیه رانده شدگان و نیز حمایت هر چه بیشتر دانشجویان، هنرمندان، روزنامه نگاران، وکلا و … از اعتراضات مردمی هستیم. خواست آزادی با عدالت اجتماعی به تدریج درهم آمیخته و به مطالبه‌ای عمومی تبدیل شده است.

بدین ترتیب طبقه متوسط فرهنگی که خواهان آزادی و رعایت حقوق اولیه بشری است، اقشار کم درآمد تحت فشار طاقت فرسای زندگی که مشکلاتشان به آن سوی مرزها حواله می شود، جوانان به خصوص دختران و زنانی که نمی خواهند به اجبار زیربار سبک زندگی تحمیلی اقلیت حاکم بروند؛ هم صدا و همراه شده و علیه ولایت فقیه به تناوب و در اشکال مختلف به صحنه می‌آیند و صدای مخالفت و اعتراض‌شان را بلند می کنند. جنبش دانشجویی تیر ۷۸، جنبش سبز ۸۸، اعتراضات مردمی دی ماه ۹۶، خیزش گسترده آبان، تظاهرات دانشجویی آذر و اعتراضات دی ۹۸ جلوه های گوناگون این وضعیت‌اند.

سخنان رهبر جمهوری اسلامی در آخرین نماز جمعه ولی نشان از آن داشت که قرار نیست هیچ تغییری در هیچ حوزه ای صورت گیرد و این یکبار دیگر مشکلات ساختاری و بنیادی در عرصه سیاست ایران و دشواری و ناهمواری مسیر برای تغییر این وضعیت را فراروی همه شهروندان این سرزمین و فعالان سیاسی و مدنی آن قرار داد. شهروندان آگاه اما در بسیاری از صحنه هایی که علیرغم فشار شدید امنیتی که جسم و جان‌شان را تهدید می کند به صحنه آمده‌اند، به صورت روزافزونی به ریشه مشکلات مختلفی که زندگی و کشورشان را تهدید می کند یعنی بر اصل ولایت فقیه تمرکز بیشتری کرده و هدف شعارهای‌شان قرار داده اند. مرور شعارهای دی ماه ۹۸ تابلوی روشنی از این خودآگاهی ملی است. فاصله به صحنه آمدن اقشار مختلف ناراضی نیز مرتب کمتر و کمتر می شود.
اینک صحنه سیاست روشن‌تر از قبل وضعیت ملتهب و توازن ناپایداری بین اکثریت ناراضی از گروه های مختلف اجتماعی و اقلیت متکی به پول نفت، سلاح، سرکوب، زندان و اعدام را بیان می کند.

هر چند اعتراضات دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ مهار و سرکوب شد. اما بنا به اصرار لجبازانه و مستبدانه اقلیت حاکم به رهبری ولایت فقیه بر سیاستهای داخلی و خارجی خود؛ مشکلات معیشتی مردم و خواست ها و مطالبات کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان، جوانان و دانشجویان و طبقه متوسط جدید برجای خویش برقرار است. و نارضایتی ها و اعتراضات گروه های گوناگون اجتماعی در اشکال مختلف ادامه داشته و خواهد داشت.
بیش از ۱۵۰ شهر کوچک و بزرگ و ۲۹ استان کشور در گیر این اعتراضات (خونین) بودند. اقشار وسیعی از مردم به صحنه آمدند. بخش های دیگری از شهروندان که بنا به علل و دلایلی در صحنه نبودند نیز بنا به نظر سنجی های مختلف با معترضان همدل و خواسته شان را برحق می دانستند.

در لحظه کنونی نه اقلیت حاکم می تواند این اعتراضات را ریشه کن سازد و نه زور مردم ناراضی در حدی است که بتواند این اقلیت را کنار بزند. هیچ علامتی از عقب نشینی و تغییر رویه در هسته سخت قدرت جمهوری اسلامی نیز به چشم نمی خورد. این اکثریت ملت یعنی بیش از هفت دهک جمعیت کشوراند که باید هزینه سیاست های ضد ملی حاکمان در داخل و در منطقه (که کشور را به فقر و فلاکت و حتی در خطر جنگی ویرانگر قرار داده است)، را بپردازند. همزمان شدن این سیاست‌ها با دولت نامتعارف ترامپ و تقویت و تشویق سیاستهای وی توسط بعضی دولتهای ارتجاعی و سلطه‌گر منطقه نیز شرایط بدتری برای شهروندان ایران بدنبال داشته است.

ما جمعی از جمهوری‌خواهان تحول‌خواه ایران از گرایشات مختلف فکری و سیاسی در چنین شرایطی مهم‌ترین راه حل برای گذار از استبداد دینی، جدایی دین و دولت، نیل به آزادی و عدالت اجتماعی و رفع تبعیض و استقرار حکومت دموکراتیک و غیرموروثی در کشورمان را «تغییر موازنه قدرت در صحنه سیاست در ایران» می دانیم. این تغییر موازنه نیازمند تقویت و تشدید فعالیت های مدنی زنان، کارگران، معلمان، دانشجویان و…، هر چه گسترده تر و پرشمارتر شدن اعتراضات مسالمت آمیز مدنی در محل کار و در خیابان ها، شکل گیری اعتصابات گسترده، نافرمانی مدنی و… است. این مسیر هرچند ممکن است زمان‌بر باشد اما تنها راه حل ملی و مسالمت‌آمیز برای تغییر در ایران است.

ما هم به لحاظ فکری و پرنسیبی و هم به لحاظ سیاست عملی مخالف دامن زدن به سراب هایی همچون «دل بستن» به قدرتهای خارجی و «دخالت» آنان برای ایجاد تغییر در ایران هستیم.

خیزش‌ها، پویش‌ها و جنبش‌های متکثر داخلی نیازمند سازماندهی، رهبری و پلاتفرم مشخص و توافقی است. نیروهای جمهوری‌خواهی که طرفداران اصلی این پویش هستند نیز نیازمند همگرایی و وحدت عمل و رفتن به سمت شعار یا شعارهای محدود و مشترک و رهبری جمعی هستند. صدا و صفوف مستقل و فشرده این جنبش‌ها و پویش‌های مردمی به یاری همراهان و طرفداران خود در داخل و خارج کشور، باید و می‌تواند افکار عمومی جهانیان را تحت تاثیر قرار دهد و بر صداهای موج سواران سیاسی و جاه طلبان موقعیت‌طلب غلبه کند.
تغییر و تحول بنیادی در ایران جز با شکل گیری یک جمهوری عرفی و مبتنی بر حقوق بشر و رفع تبعیض در همه حوزه‌های زندگی، آن هم از طریق گروه های مختلف مردم ایران میسر نیست. وظیفه سیاسی ایجاب می کند نیروهای جمهوری خواه دموکرات سکولاری که دل در گروی استقلال و آزادی و دموکراسی و عدالت در این سرزمین دارند از یک منظر میان مدت و با خرد و اراده جمعی معطوف به حل بنیادی‌ترین مشکل سیاست در ایران یعنی چگونگی تغییر موازنه قوا بین اقلیت حاکم و اکثریت ناراضی و معترض، در عرصه عمل همسو و متحد عمل کنند.

اینک بنا به آنچه آگاه‌ترین طیف‌ها از شهروندان متنوع ایرانی در شعارهای‌شان نشان داده اند، همگی باید بر سد بودن اصل ولایت فقیه در مسیر تامین آزادی، عدالت اجتماعی و دموکراسی در کشور که قابلیت یک اجماع ملی بین اکثر مردم و غالب نیروهای سیاسی دارد، انگشت بگذارند. ممکن است این روند زمان‌برباشد اما می تواند یک همگرایی عمومی در بین اقشار مختلف مردم و نیروی گسترده جمهوری خواه دموکرات سکولار در راستای یک استراتژی موثر و کاربردی ایجاد کند.

به گمان ما مشکل اصلی ایران استبداد دینی و قانون اساسی بر محوریت ولایت فقیه است و کلیه نیروهای سیاسی باید تمرکز سیاست‌ورزی شان بر حل این مهمترین مشکل کشور باشد. حل این معضل بنیادی به جز با تکیه و تمرکز محوری بر جنبش های اجتماعی مختلف و همبستگی و همسویی آنان میسر نیست. این پویشها و جنبشها اعم از کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، وکلا و… می توانند و باید از همه ابزارهای خشونت پرهیز از جمله اعتراض و اعتصاب و نافرمانی مدنی برای تغییر توازن قوای سیاسی و اجتماعی بهره بگیرند. بدون این تغییر هر تلاش مطالبه محور صنفی و مدنی و هر اعتراض و اعتصابی با سرکوب حکومت مواجه خواهد شد.

به موازات هدف قرار دادن «مانع اصلی» (ولایت فقیه)، باید به تدریج به وضعیت و لحظه «تغییر موازنه قوا» نزدیک‌تر شد. در هنگامی که صف اقشار گوناگون مردم و جبهه نجات و مقاومت ملی در برابر استبداد حاکم قوی‌تر شد و زور و قدرت اکثر شهروندان معترض افزون‌تر گردید، آنگاه می توان در برابر حاکمانی که نشان داده اند هیچ حرف حقی بدون قدرت موثر به گوششان فرو نمی رود، به پشتوانه «قدرت» مردمان؛ خواهان آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی، آزادی کامل فعالیت رسانه‌ها، احزاب و تشکل های صنفی و برگزاری یک انتخابات آزاد و منصفانه بدون هرگونه تبعیض سیاسی و عقیدتی و … برای اعمال حاکمیت و اراده ملت در یک مجلس انتقالی برای تغییر سیاست‌ها و ساختارها گردید.

قدرت مسلط اقلیت حاکم اینک در برابر حتی همراهی و التماس بخش غالبی از اصلاح‌طلبان تن به کوچکترین تغییری نمی دهد چه برسد به تغییر و اصلاح ساختاری. تجربه رفتاری حاکمان ایران نشان داده است که فقط در برابر زور و قدرت عقب نشینی می کنند. اینک نیز بعید نیست تنها مفر خویش برای عبور از بحران های فزاینده را عقب نشینی در برابر زور و قدرت خارجی و استمرار استبداد بر مردمان خویش جستجو کنند. بدین ترتیب هم اصلاح طلبان داخلی و هم کسانی که برای تغییر در ایران به قدرتهای خارجی دل بسته اند را کیش و مات سازند.

تغییر تحول‌طلبانه وضعیت کنونی متکی به جامعه مدنی ایرانی و گروه های مختلف آن و ابزارهایی همچون نهادهای مدنی، اعتراض خیابانی، اعتصاب و نافرمانی مدنی است تا بتواند راه را برای تغییر ساختارهای سیاسی و حاکمیت صندوق رای برای اعمال اراده اقشار گوناگون ملت بر سرنوشت خویش بگشاید.
این تغییر و تحول بنیادی با هم کاسه شدن با قدرت های جهانی که به دنبال منافع خویش اند و تغییر در ایران را با فشار به ملت ایران دنبال می کنند و یا با دل بستن به ابرازهای «خشونت محور» و یا هدف قرار دادن اشکالی از حکومت که باز نسخه های ارتجاعی از مقام های مادام العمر را تجویز می کنند، تفاوت بنیادین فکری و ارزشی و راهبردی دارد.

تغییر تحول‌طلبانه برای گذار از استبداد دینی به جمهوری واقعی و جدایی دین و دولت متکی به تجارب ده‌ها گذار و تغییر و تحول در جوامع مختلف بشری است.

ما از همه احزاب، سازمانها و شخصیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی انتظار داریم به اشکال مختلف از اعتراضات مردم حمایت کنند و به آنان یاری رسانند. از همه کسانی که دغدغه‫ میهن و مردم و کشور را دارند می‫خواهیم به سرنوشت دردناک ملک و ملت بیندیشند و صدای اعتراض خود را نسبت به بحران و بن‫‫بست نه جنگ و نه صلحی که سیاست‫ها و ماجراجوئی‫های شخص ولی فقیه و سرداران سپاهی زیر فرمان او بر کشور عزیز ما تحمیل کرده‫اند، بلند کنند.

ما در مرحله کنونی و در عمل بدنبال تشویق و تقویت تغییر موازنه قوای اجتماعی به سود اکثریت مردم ایران هستیم. در این مسیر بر قدرت مطلقه ولی فقیه تمرکز می کنیم و شعار محوری «انتخابات آزاد» را بر‌می‌گزینیم.

در موقعیتی که به تغییر موازنه قوا نزدیک شدیم ما راه‌حل تحول و گذار مسالمت آمیز از استبداد مذهبی به دموکراسی از طریق توزیع عادلانه قدرت بین همه گرایشات فکری و سیاسی (به غیر از کسانی که به نقض حقوق بشر پرداخته و یا اموال عمومی را به غارت برده اند و …) را پیشنهاد می کنیم. در آن صحنه این حاکمان هستند که یا باید تن به توزیع عادلانه قدرت و برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه برای یک مجلس انتقالی را بدهند و یا در برابر صف هر چه قدرت یافته‌تر شهروندان بایستند و نسخه پرهزینه‌تر تحول و گذار انقلابی را بر مردم محنت کشیده ایران تحمیل کنند.

ما به عنوان بخش کوچکی از دریای بزرگ ایرانیان برای ایران و شهروندان رنج کشیده و آگاه آن بهترین و مسالمت آمیزترین راه ها را برای گذار به دموکراسی آرزو می کنیم و در مسیر تحققش تلاش خواهیم کرد.
در اولین قدم پیش رو نیز به سهم خویش خواهیم کوشید همبستگی و اجماع ملی «نه» به انتخابات نمایشی را هر چه گسترده‌تر کنیم.

اسامی امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
مهرداد احمدزاده
کمال ارس
فرزانه بذرپور
حسین بحیرایی
بهروز بیات
احمد پورمندی
مریم تنگستانی
نیره توحیدی
نقی حمیدیان
بهروز خلیق
مهرداد درویش پور
مریم سطوت
منصوره شجاعی
محبوبه عباسقلی زاده
مجید عبدالرحیم پور
فرزانه عظیمی
کاظم علمداری
احمد علوی
رضا علیجانی
مهدی فتاپور
مسعود فتحی
منصور فرهنگ
علی کلائی
نصرالله لشنی
امیر ممبینی
یاسر میردامادی
مهدی نخل احمدی
مهدی نوربخش
توران همتی
محسن یلفانی


🍃 زنده|ترامپ در نطق سالانه: ایران از ترویج ترور و ویرانی دست بکشد

$
0
0

 

 



ترامپ در نطق سالانه: ایران از ترویج ترور و ویرانی دست بکشد

دونالد ترامپ، در سخنرانی سالانه خود، ضمن آن‌که بار دیگر قاسم سلیمانی را «راس تروریست‌های جهان» نامیده، گفته حکومت ایران «باید از رسیدن به تسلیحات اتمی و ترویج ترور دست بردارد» ولی افزوده «می‌توانیم به آن‌ها کمک کنیم پیشرفت خیلی خوبی بکنند.»

بخشی از سخنرانی سالانه رئیس‌جمهوری ایالات متحده در مورد وضعیت کشور، به موضوع عملیات ایالات متحده برای کشتن فرمانده نیروی قدس سپاه و نیز ایران مربوط می‌شد.

آقای ترامپ در این سخنرانی در بامداد ۱۶ بهمن گفته «قاسم سلیمانی بی‌رحم‌ترین قصاب حکومت ایران بود؛ دیوی که هزاران سرباز آمریکایی در عراق را کشت یا زخمی کرد. به‌عنوان راس تروریست‌های جهان، سلیمانی رهبری مرگ مردان و زنان و کودکان بی‌شماری را برعهده داشت. او ستیز علیه نیروهای آمریکایی در عراق در ماه دسامبر را رهبری کرد و فعالانه در حال طرح‌ریزی حملات جدیدی بود.»/رادیو فردا



اهدای ۳ میلیون ماسک بهداشتی از سوی ایران به چین

هوا چونینگ٬‌سخنگوی وزارت خارجه چین٬ گفت که ظریف اولین وزیر خارجه در میان کشورهای جهان بود که در جنگ با ویروس مهلک کرونا از چین حمایت کرد و این مسئله نشان از تعهد ایران به دوستی با مردم چین است.

هوا چونینگ همچنین از اهدای ۳ میلیون ماسک بهداشتی از سوی ایران به چین خبر داده است./خبرگزاری فارس


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

نرگس محمدی به حرمت خون «کشته‌شدگان آبان» انتخابات را تحریم کرد

$
0
0

زیتون– نرگس محمدی، فعال حقوق بشر زندانی، از مردم خواست تا به پای صندوق‌های رای در انتخابات مجلس و میان دوره‌ای خبرگان نروند و انتخابات را تحریم کنند.

او در نامه‌ای از زندان زنجان از مردم خواست تا به مدنی‌ترین شکل اعتراض کنند و با تحریم انتخابات به سیاست‌های تنگ‌نظرانه و سرکوب‌گرانه حکومت ایران پاسخ دهند.

نرگس محمدی در این نامه تاکید کرده که به «حرمت» خون کشته‌های اعتراض‌های آبان نباید رای داد.

او با اشاره به حضور پیشین مردم ایران در انتخابات و برآمدن دولت‌های موسوم به «اصلاحات» و «اعتدال» گفت که اما «حکومت با ایجاد بحران و سرکوب در مقابل ملت ایستاد.»

به گفته این فعال حقوق بشر حکومت هیچ یک از راه‌های قانونی و مسالمت‌آمیز مشارکت و اعتراضات مردمی از جمله تجمعات، راهپیمایی‌ها و تحصن‌ها و شکل‌گیری نهادهای مردمی و مدنی را برنمی‌تابد و با شیوه‌های خشونت‌آمیز زندان، شکنجه، سرکوب و کشتار آبان با مردمی بی‌پناه و ستم دیده مقابله می‌کند.

نرگس محمدی در ادامه این نامه ضمن تاکید بر اینکه «طی چهل سال گذشته با مدنی ترین و مسالمت آمیز ترین شیوه ها، استقلال، آزادی و جمهوری طلبیدیم. اما استبداد سربرافراشت» افزوده است «مردم با رفتن پای صندوق رای خواستار “اصلاحات” بودند اما حکومت با بحران و سرکوب مقابل مردم ایستاده است.»

به نوشته این زندانی سیاسی: «ملت، حکومت را به اعتدال فراخواند، لیکن افراط و کشتار خیابانی پاسخ بی رحمانه حکومت بود.»

او ادامه داد: «در اعتراض به تضییع حقوق اساسی ملت و سیاست های سرکوبگرانه ی حکومت و بی توجهی به رای و خواسته ملت و در شرایطی که حکومت هیچ یک از راه های قانونی و مسالمت آمیز مشارکت و اعتراضات مردمی از جمله تجمعات، راهپیمایی ها و تحصن ها و شکل گیری نهادهای مردمی و مدنی را برنمی‌تابد و با شیوه های خشونت آمیز، زندان،شکنجه، سرکوب و کشتار آبان با مردمی بی پناه و ستم دیده مقابله می کند تنها راه ممکن برای اعتراض نرفتن پای صندوق‌های رای است.»

پس از اعلام افزایش قیمت بنزین در روز جمعه ۲۴ آبان، ده‌ها شهر ایران شاهد اعتراضات گسترده بود.

اعتراض‌های اخیر به گفته مقام‌های دولتی، در بیش از ۵۰۰ نقطه کشور، در ۲۷ استان، رخ داد و تنها شهر تهران شاهد بروز اعتراضات در ۱۰۰ نقطه از شهر بود. به نوشته رویترز در طی اعتراضات آبان ماه ایران ۱۵۰۰ تن کشته شدند.

دوم اسفندماه انتخابات مجلس یازدهمین دوره مجلس برگزار می‌شود.

دستگیری ۱۲ نفر در ارتباط با خرید و فروش «صلاحیت» شورای نگهبان

$
0
0

زیتون– دادستانی تهران عصر امروز (چهارشنبه) از دستگیری مدعیان نفوذ در شورای نگهبان در رابطه با تایید صلاحیت‌ انتخابات مجلس خبر داد.

بر اساس این خبر طی روزهای گذشته ۱۲ نفر که مدعی نفوذ در شورای نگهبان، در رابطه با فرایند تایید صلاحیت‌های انتخابات مجلس، دستگیر شدند.

روز گذشته محمود صادقی، نماینده تهران در مجلس، در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه از بازداشت برخی از «دلالان میلیاردی» تائید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس خبر داد.

محمود صادقی در نامه به ابراهیم رئیسی نوشت که گزارش‌های متعددی از نمایندگان فعلی و سابق مجلس در این زمینه وجود دارد که نشان دهنده «عمق و گستردگی» این پدیده است.

این نماینده مجلس به رئیس قوه قضائیه پیشنهاد کرد که طی فراخوانی از افراد مطلع درخواست شود تا اطلاعات خود را ارائه کنند.

اکبر اعلمی، نماینده سابق مجلس، نیز در کانال تلگرامی خود از بازداشت برخی از دلالان تائید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس در خبر داده است.

وی نوشت که «شبکه خرید و فروش صلاحیت» با مداخله نهاد امنیتی و «با ادله و مدارک کافی و حضور شهود مختلف کشف شد».

اکبر اعلمی وعده داد که اسامی برخی از این افراد و شماره و شیوه کار آنان را منتشر خواهد کرد.

موضوع دریافت رشوه برای تائید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس پیش از این نیز چندین بار توسط محمود صادقی و برخی از دیگر نامزدهای مجلس مطرح شده بود.

به گفته محمود صادقی، افرادی که در تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس یازدهم نقش دلال را ایفا می‌کنند، گاهی تا چهار میلیارد تومان رشوه دریافت می‌کنند.

این نماینده مجلس پیش از این نیز سخنان مشابهی را مطرح کرده بود که به شکایت شورای نگهبان از او منجر شد.

وبسایت روزنامه اعتماد هم به نقل از محمدطاهر کنعانی، وکیل و یکی از نامزدهای انتخابات مجلس، نوشته بود که برخی افراد از او رشوه ۶۰۰ میلیونی برای تایید صلاحیت در انتخابات طلب کرده بودند.

آیت‌الله خامنه‌ای و عطا و لقای انتخابات

$
0
0

زیتون ـ سولماز ایکدر: آیت‌الله خامنه‌ای هم «انتخابات» را می‌خواهد٬ هم آن را نمی‌خواهد. می‌‌‌خواهد خودش یا معتمدینش بتوانند مقابل منتقدین داخلی و خارجی سینه سپر کنند و بگویند «مردم این سبک زندگی انتخاب کردند»٬ اما همزمان آن را نمی‌خواهد تا مبادا همچون انتخابات مجلس خبرگان رهبری گذشته از صندوق نام «لیست انگلیسی» در بیاید.

این بلاتکلیفی در هر دوره از انتخابات بیشتر از پیش می‌شود.

از یک سو رهبر جمهوری اسلامی به کمک نهادهای انتصابی‌اش همچون شورای نگهبان سعی تام و تمام دارد تا افراد «امن» را به عنوان نامزد انتخابات معرفی کند٬ از سوی دیگر می‌خواهد تا «صفوف به هم پیوسته مردم پای صندوق‌های رای حماسه بیا‌فرینند.»

«اگر ایران را دوست دارید رای بدهید»

این اولین بار نیست که رهبر جمهوری اسلامی در آستانه انتخابات می‌گوید: «ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید، اما اگر ایران را دوست دارد، رأی بدهد.»

او پیش از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نیز مشابه این سخنان را به زبان آورده بود.

سال ۹۲ نیز رهبر جمهوری اسلامی برای پای صندوق آوردن مردمِ سرخورده از انتخابات ریاست جمهوری دهم٬ گفته بود که اگر «مرا» قبول ندارید نیز در انتخابات شرکت کنید.

آیت‌الله خامنه‌ای آن زمان گفته بود: «ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد،‌ انتخابات مال رهبری نیست مال ایران اسلامی و جمهوری اسلامی است، این موجب تقویت نظام و تأمین ماندگاری آن و باقی ماندن کشور در حصار امنیت کامل و بالا رفتن اعتبار و ابهت ملت است.»

این سخن رهبر جمهوری اسلامی هم زمان با ائتلاف اصلاح‌طلبان بر سر روحانی در نهایت رونق را به انتخابات بازگرداند.

او  ۱۹ دی ماه سال ۹۴ نیز سخنان مشابهی برزبان آورد. آن زمان آیت‌الله خامنه‌ای گفته بود: «همه در انتخابات شرکت کنند، حتی کسانی که نظام را قبول ندارند برای حفظ و اعتبار کشور شرکت کنند.»

اگرچه یازده روز پس از آن در واکنش به اعتراض مردم نسبت به رد صلاحیت‌های وسیع تاکید کرده بود: «بنده گفتم کسانی که نظام را قبول ندارند رأی بدهند، نه اینکه کسی که نظام را قبول ندارد بفرستند مجلس.»

آیت‌الله خامنه‌ای روز گذشته (چهارشنبه) همزمان با نزدیک شدن به زمان انتخابات مجلس یازدهم، به تلاش برای ترغیب مردم برای شرکت در این انتخابات دست زد. رهبر جمهوری اسلامی روز گذشته گفت: «هر کسی به ایران و امنیت آن علاقه‌مند است، باید در انتخابات شرکت کند.»

سال ۹۲ نیز رهبر جمهوری اسلامی برای پای صندوق آوردن مردمِ سرخورده از انتخابات ریاست جمهوری دهم٬ گفته بود که اگر «مرا» قبول ندارید نیز در انتخابات شرکت کنید.

او اضافه کرد: «ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید، اما اگر ایران را دوست دارد، باید به پای صندوق رأی بیاید»

رهبر جمهوری اسلامی در آستانه این سه انتخابات سخاوتمندانه حتی از «کسانی که او را قبول ندارند یا از او خوششان نمی‌آید نیز دعوت به حضور کرده است» تا از یک سو با این روش هم منتقدین و مخالفین با نظام جمهوری اسلامی را در حد «مخالفان شخصی» یا «کسانی که با او مشکل شخصی» دارند تقلیل دهد؛ از سوی دیگر برای هوادارانش ژست «پدر معنوی ملت» بودن را بخود بگیرد.

غافل از اینکه تنها سخنانی از این دست نبودند که در دو انتخابات گذشته مردم را به پای صندوق‌های رای آوردند.

مردم در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و مجلس دهم به پای صندوق‌های رای رفتند چون حداقلی از آنچه می‌خواستند را در میان نامزدهای انتخابات یافتند٬ همچنین که امیدی برای تغییر و اصلاح داشتند.

این بار اما زخم سرکوب خونین اعتراضات آبان ماه هنوز تازه است و نمک اسقاط هواپیمای مسافربری اکراین نیز روی آن پاشیده شده است٬ از سوی دیگر شورای نگهبان آنچنان دست به قلع و قمع زده است که دیگر نه امیدی به تغییر در مردم باقی مانده نه کسی که با وعده تغییر پا به میدان انتخابات بگذارد.

رکوردشکنی شورای نگهبان

آیت‌الله خامنه‌ای در طول سی و یک سال رهبری‌اش آنچنان نهادهای انتخابی را از معنا تهی کرده است که برای کثیری از مردم دیگر فرقی ندارد چه کسی به این نهاد ناکارآمد ورود می‌کند و چه کسی پشت در آن باقی می‌ماند.

در سیستم مدنظر آیت‌الله خامنه‌ای نهادهای مانند «شورای سران قوا» و «هیات عالی نظارت بر اجرای سیاست های کلی نظام» در کنار شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام چیزی از مجلس باقی نگذاشته‌اند که بشود برای ورود به آن دست به رقابت زد.

از سوی دیگر «شورای نگهبان» این دوره بسیار سختگیرانه‌تر از پیش صلاحیت‌ها را رد کرد تا جایی که انتخابات را به رقابتی درون حزبی تبدیل کرد.

پیشتر وب‌سایت سحام‌نیوز، نزدیک به مهدی کروبی، اعلام کرد که شورای نگهبان رکورد رد صلاحیت‌ها در ادوار گوناگون را شکسته است. بنا به اعلام سحام‌نیوز، مقایسه آمار نمایندگان ردصلاحیت شده مجلس نهم و دهم حکایت از افزایش نزدیک به سه‌برابری ردصلاحیت‌شدگان دارد.

دامنه رد صلاحیت‌ها برای این دوره از انتخابات مجلس تا جایی پیش رفت که حدود ۹۰ نفر از نمایندگان کنونی نیز رد صلاحیت شدند.

اگرچه عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، گفته بود از هر دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا در بین رد صلاحیت شده‌گان دیده می‌شوند؛ اما تعداد اصلاح طلبان رد صلاحیت شده تا حدی زیاد بود که شورای عالی سیاست گذاری اصلاح‌طلبان با اجماع تصویب کرد که این شورا در تهران لیست انتخاباتی نخواهد داد.

پیش از این نیز حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ در چند مورد نسبت به رویکرد شورای نگهبان در این انتخابات اعتراض کرده بود.

حسن روحانی روز ۲۵ دی‌ماه گفته بود که «عملکرد جناحی» این شورا در جریان بررسی صلاحیت کاندیداهای انتخابات مجلس «یک جناح و جمعیت بزرگ را مخالف» می‌کند.

او پس از آن نیز  روز چهارشنبه، ۱۶ بهمن، در جلسه هیئت دولت، بار دیگر بر اهمیت «جمهوریت» تأکید کرده و گفته  «فکر نکنیم یک جمع کوچکی هستیم و افکار مردم را هدایت می‌کنیم و اگر ما نباشیم مردم گمراه می‌شوند، نه مردم خوب می‌فهمند و خوب انتخاب می‌کنند.»

سخنگوی شورای نگهبان، گفته بود از هر دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا در بین رد صلاحیت شده‌گان دیده می‌شوند؛ اما تعداد اصلاح طلبان رد صلاحیت شده تا حدی زیاد بود که شورای عالی سیاست گذاری اصلاح‌طلبان با اجماع تصویب کرد که این شورا در تهران لیست انتخاباتی نخواهد داد.

این گونه مواضع موجب خشم رهبر جمهوری اسلامی شده است.

او در سخنرانی‌اش از کسانی که «به‌ وسیله انتخابات به جایی رسیده‌اند اما انتخابات را زیر سؤال می‌برند ابراز تعجب کرد» و گفت: «چگونه است که انتخابات وقتی به نفع شما است صحیح و متقن است، اما وقتی به نفع شما نیست انتخابات خراب است.»

آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی روز گذشته ادامه داد: «فلان نویسنده، مرتبطین با فضای مجازی، نماینده مجلس و فلان مسئول مهم دولتی باید مراقب باشند و این جور نشود که بگوییم مردم شرکت کنید، اما… به غلط جوری حرف بزنیم که مردم از حضور در انتخابات دلسرد شوند.»

«انتخابات» همواره چالشی پیش پای نظام جمهوری اسلامی است؛ نظامی غیردموکراتیک که به ناچار تن به انتخابی کردن چند مقام داده است٬ اگرچه این انتخاب‌ها نیز با کمک شورای نگهبان محدود می‌شود٬ اما از سوی دیگر نمایش انتخابات برای نظامی اقتدارگرا در داخل و منطقه٬ مهم است؛ بلاتکلیفی بین این دو وجه نظام در آستانه انتخابات مجلس یازدهم بیش از همیشه رخ می‌نماید.

از یک سو رهبر جمهوری اسلامی احتیاج به مجلسی گوش به فرمان دارد برای تعیین تکلیف پرونده‌هایی از جمله اف‌ای‌تی‌اف٬ برجام٬ تغییر احتمالی نظام دولت از ریاستی به پارلمانی، و از سوی دیگر مردم باید به پای صندوق‌های رای بیایند تا جمهوری اسلامی مقابل چشم جهانیان «جشن حماسه مردمی» بگیرد؛ برای همین است که  مردم را با دست پس می‌زنند و با پا پیش می‌کشند تا شاید بشود هم دو خواسته متضادشان در یک ظرف زمانی محقق شود.

جامعه آمریکا و دوران پسااستیضاح

$
0
0

۱- نگارنده این سطور، پس از اعلام نتایج انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا، در یادداشتی که شاید نخستین یادداشت در فضایرسانه های فارسی زبان درباره پیروز آن انتخابات مشکوک بود با عنوان «در ضرورت انشعاب» در زیتون، مبتنی بر تحولاتی ظکه در جامعه آمریکا شکل گرفته بود و در نتیجه آن نمایان شد، جامعه آمریکا را فراتر از دو حزب عمده دموکرات و جمهوریخواه تحلیل کرد و پیش‌بینی کرد نخبگان سیاسی حاکم بر دو حزب، در مسیر این موج و شکاف اجتماعی که متبلور وعیان شده لاجرم از انشعاب و پذیرش تکثر مندرج در متن جامعه هستند و این اتفاق دیر یا زود خواهد افتاد. پیشنهاد عملیمن در آن یادداشت، برای حزب جمهوری خواه، انشعاب شاخه راست افراطی به سرکردگی ساکن فعلی کاخ سفید، معاوناولش و کسانی چون جان بولتن بود و برای حزب دموکرات نیز، انشعاب شاخه چپ و چپ تندروی آن به سرکردگی برنیسندرز و الیزابت وارن و سپردن رهبری حزب دموکرات به عنوان تجمع لیبرالهای معتدل به جو بایدن، باراک اوباما و هیلاریکلینتون. مدل چند حزبی که مثلاً در آلمان و فرانسه و کانادا وجود دارد و در آمریکا بنا به دلایلی تا کنون ترجمه سیاسی نیافتهولو بطن و متن جامعه ضرورت کثرت و تنوع حزبی را علنی کرده است.

۲در تحلیل نسبت بدنه اصلی و اکثریت حزب جمهوری خواه و بخش تندروی آن به سرکردگی ساکن فعلی کاخ سفید هماگرچه کش‌مکش‌های کسانی چون جان مک کین و میت رامنی هماره رسانه ای شده است و نمود آخرین خود را در رأی مثبت وی به استیضاح نشان داد، اما به‌نظر می رسد این بدنه و اکثریت با عنایت به قدرت رأی دهی و ساماندهی و شیفتگی طرفداران ساکن فعلی کاخ سفید، نوعی وابستگی عمیق و حیاتی (ائتلافی نانوشته و پنهان) به حفظ وی دارند. هرچند وی را نماینده ای ناکافی و ناشایست برای حزب جمهوری خواه می دانند، اما وی تنها راه رسیدن حزب به قدرت است.  میت رامنی پس از شکست در انتخابات ۲۰۱۲ در سخنرانیی  بر ناتوانی حزب به تصاحب قدرت سیاسی در سطح ریاست جمهوری اذعان کرد و سخنانی درباره گرایشات استقلالطلبانه در حزب جمهوری‌خواه داشت. نکته ای که نشان می دهد اگر نظام الکترال نبود، و رأی مردم ملاک مستقیم انتخاب رییس جمهور بود، شاید حزب جمهوری خواه به‌ندرت می توانست در قدرت حضور یابد. بالاتر بودن رأی عمومی هیلاری کلینتون ، نشانه صحت حرف رامنی است.

۳پایان روند استیضاح دونالد ترامپ از یک سو و از سوی دیگر، رأی بالای برنی سندرز در آیووا ( که با وجود هشدارهایباراک اوباما به حزب دموکرات برای نغلتیدن بیشتر به سمت چپ که وی آنرا سم مهلکی برای پیروزی بر ساکن فعلی کاخ سفید می داند، قابل توجه است) جملگی نشان می دهد هر دو حزب با چالش‌هایی روبرویند و این چالش را می توان درانشعاب ترمیم کرد. انشعابی که در جامعه صورت گرفته و تنها لازم است در چارچوب احزاب مهم و اصلی نمود و بروز یابد وبه هیچ وجه به معنی فشل شدن روندهای اجرایی کشور نیست. مفهوم ائتلاف چه در تشکیل دولت و چینش کابینه و چه در پارلمان برای تصویب قوانین امری مرسوم در تمام دموکراسی هاست.

در کانادا، حزب سبز و حزب نودموکرات از دل حزب لیبرال پدید آمدند و در روندی استقلال طلب، نمایندگی بخشی از افکارعمومی را که به هر دلیل در حزب لیبرال نمایندگی نمی شوند به عهده گرفته اند. همچنین حزب مردم به عنوان حزب راستافراطی از درون حزب محافظه کار متولد شد و مواضع صریحش درباره مهاجرت، بحران اقلیمی و خدمات اجتماعی هم برایمردم روشن تر شده و هم حزب محافظه کار را در تدبیر سبد رأیش مطمئن تر ساخته. در دولت دوم نخست وزیر لیبرال کانادا، همگرایی و همکاری موردی برای گذراندن لوایح و طرحها از تصویب پارلمان، میان حزب لیبرال و دو حزب سبز و نودموکراتامری مهم و حیاتی است و این احزابِ نوعاً لیبرال دموکرات ضمن حفظ اصول و تفاوت‌ها در همکاری با هم در پارلمان، اعمال قدرت می کنند.

تنش‌های موجود در هر دو حزب آبی و قرمز آمریکا، بیش از اینکه در جهت تقویت کارآمدی و همگرایی و نمایندگی بیشینه افکار عمومی باشد، به خنثی سازی عملکردها و اصطکاک دو بخش تندرو و معتدل درون این احزاب منجر شده و خطوط سیاسی و روشهای اجرایی را دچار کندی و انحلال کرده است. این تنش‌ها در جامعه نیز سرریز شده و در میان طرفداران این دو حزب نیز نوعی عدم قطعیت و بحران همراهی ایجاد کرده است. در حالی‌که اگر انشعاب‌های سیاسی پیشتر رخ داده بود، ائتلاف برای معرفی نامزد مشترک پیش از رسیدن به نقطه تلاقی، امری مدنی و راهبردی می بود.

جامعه آمریکا در یکی از قوی‌ترین و عمیق ترین دوقطبی های تاریخ خود به‌سر می برد و نمایندگی دو حزب مهم و قدرتمند روبه افول و تزلزل است و بی توجهی به واقعیت متنوع جامعه، جز اصطکاک، درگیری و هدر رفتن فرصتها، پیامدی ندارد. شاید نتیجه انتخابات آتی ریاست جمهوری، صرف‌نظر از برنده و بازنده، سوت آغاز ماراتن انشعابات در دو حزب سیاسی آمریکا را بنوازد.

🍃 زنده|تایید حکم بیش از ۱۵ سال زندان برای سه زن مخالف حجاب اجباری

$
0
0

 



تایید حکم بیش از ۱۵ سال زندان برای سه زن مخالف حجاب اجباری

سه زن مخالف با حجاب اجباری که در بازداشت به سر می برند، از سوی دادگاه تجدیدنظر هر کدام به پنج سال و ۶ ماه حبس قابل اجرا محکوم شدند.

امیر رئیسیان، وکیل یاسمن آریانی، منیره عربشاهی و مژگان کشاورز فعالان مدنی و از معترضان به حجاب اجباری در ایران با انتشار پستی در صفحه توئیتر خود نوشت که «شعبه۵۴ دادگاه تجدیدنظر، حکم حبس قابل اجرا(مجازات اشد) خانم‌ها یاسمن آریانی، منیره عربشاهی و مژگان کشاورز را به ۵سال و ۶ ماه کاهش داد.»

این در حالی است که بنابر گفته رئیسیان مجموع حکم حبس تایید شده در دادگاه تجدیدنظر برای ‌یاسمن آریانی و منیره عربشاهی ۹ سال‌ و ۷ ماه و برای مژگان کشاورز ۱۲ سال‌ و ۷ ماه است.

پیشتر ​قاضی مقیسه، ریاست شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی، یاسمن آریانی، منیره عربشاهی، و مژگان کشاورز، را مجموعا به ۵۵ سال و شش ماه زندان محکوم کرده بود.

اتهام این زنان زندانی «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و «تشویق و فراهم نمودن موجبات فساد و فحشا» اعلام شده است.



ابراهیم رئیسی: هر کس ‌انتخابات را زیر سئوال ببرد در جریان جبهه دشمن قرار می‌گیرد‌

ابراهیم رئیسی٬ رییس قوه قضائیه٬ گفت: ‌«هر کس با هر انگیزه‌ای جریان انتخابات را زیر سئوال ببرد در زمین و جبهه ‌دشمن قرار می‌گیرد.»/تسنیم



روسیه: همکاری نزدیک با ایران در سوریه ادامه می‌یابد

وزارت خارجه روسیه در بیانیه‌ای اعلام کرد همکاری نزدیک خود را با ایران و ترکیه در سوریه ادامه خواهد داد.

این بیانیه پس از آن منتشر می‌شود که درگیری‌ها در ادلب بالا گرفت. ادلب از جبهه‌هایی که شورشیان سوری در آن دست بالا را دارند.

چندی پیش رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه نسبت به حملات نیروهای دولتی سوریه و متحدانش به این استان هشدار داده بود./بی‌بی‌سی فارسی



حکم بازداشت حمید نوری یک ماه دیگر تمدید شد

کاوه موسوی، شاکی خصوصی پرونده حمید نوری، خبر داد که حکم بازداشت او یک ماه دیگر تمدید شده است.

حمید نوری، که گزارش شده «با نام مستعار حمید عباسی، دادیار سابق در قوه قضائیه جمهوری اسلامی بوده» آبان ماه سال جاری با حکم دادگاهی در سوئد بازداشت شد و حکم بازداشت او در ماه های گذشته تمدید شده است.

اگنس کالامارد، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد اعدام‌های خودسرانه و ناعادلانه، بازداشت حمید نوری در ارتباط با اعدام‌های ۶۷ را نخستین گام مهم درباره اجرای عدالت درباره این اعدام‌ها دانسته است./رادیو فردا


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

نقش «نهادهای بیرون دانشگاه» در سرکوب دانشجویان 

$
0
0

زیتون: رئیس سازمان امور دانشجویان می‌گوید این سازمان «با کمک نهادهای بیرون دانشگاه» اعتراضات دانشجویی را «مدیریت» کرده است.

مجتبی صدیقی که در شصت و پنجمین گردهمایی معاونین دانشجویی دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی عالی در دانشگاه پیام نور سخن می‌گفت تاکید کرد: «علیرغم همه مشکلات و فراز و نشیب‌های این نیمسال چه در حوادث آبان ماه و رویدادهای دی ماه فضای دانشگاه‌ها به خوبی مدیریت شد.»

صدیقی در توضیح این مدیریت گفت: «تلاش برای ممانعت از گره خوردن اعتراضات داخل دانشگاه‌ها با برخی از عناصر هنجارشکن بیرون دانشگاه‌ها از جمله سیاست‌های موفقی بود که همکاران با همکاری سایر نهادها به اجرا گذاشتند.»

رئیس سازمان امور دانشجویان از «همکاران، روسا، معاونین دانشجویی و فرهنگی» برای آنچه «مدیریت فضای دانشگاه‌ها در تجمعات پس از حادثه سقوط هواپیما» خواند تقدیر کرد.

رئیس سازمان امور دانشجویان: «تلاش برای ممانعت از گره خوردن اعتراضات داخل دانشگاه‌ها با برخی از عناصر هنجارشکن بیرون دانشگاه‌ها از جمله سیاست‌های موفقی بود که همکاران با همکاری سایر نهادها به اجرا گذاشتند.»

پیش‌تر تشکل‌های مختلف دانشجویی کشور از همکاری رؤسای برخی دانشگاه‌ها با سرکوبگران اعتراضات خبر داده بودند. به عنوان نمونه چهار تشکل دانشجویی دانشگاه امیرکبیر، با انتشار بیانیه‌ای، به عملکرد مدیریت دانشگاه در برابر اعتراضات دانشجویان به شدت اعتراض کرده بودند. در بخشی از آن بیانیه خطاب به احمد معتمدی، رئیس این دانشگاه آمده بود: «ما شاهد بودیم که چگونه پس از انتشار بیانیه‌ی نیروهای مسلح مبنی بر شلیک مستقیم به هواپیمای مسافربری، دانشگاه امیرکبیر با مدیریت شخص شما با رویکردی بزدلانه مراسم گرامیداشت هم دانشگاهیان‌مان را لغو کرد و فرصت بی‌نظیری در امنیتی کردن فضا در اختیار ناجوانمردان گذاشت.  ما بودیم و دیدیم که زره‌پوشان چطور اشک‌آورهایشان را به سمت دانشجویانی که در صحن دانشگاه عزادار و پرسشگر مرگ هموطنانشان بودند پرتاب کردند و چگونه کارمندان شما که وظیفه حراست از دانشگاه و دانشجویان را برعهده دارند، تنها نظاره‌گر این وقایع بودند».

در این اعتراضات تعدادی از دانشجویان بازداشت شدند که سرنوشت پرونده برخی از آنها همچنان نامعلوم است.

عادت داریم عیب دانشگاه را بپوشانیم

دکتر رضا منصوری، فیزیکدان و عضو هیئت‌علمی دانشگاه صنعتی شریف از آنچه «پوشاندن عیوب دانشگاه در ایران» خواند انتقاد کرد. او که در افتتاحیه اولین سمپوزیوم کشوری مطالعات میان رشته‌ای در علوم پزشکی سخن می‌گفت در این باره توضیح داد: «آگاه شدن از عیب حسن بزرگی است. ما عادت به آگاه شدن از عیب نداریم بلکه عادت به پوشاندن آن داریم. ممکن است بخش سیاسی و حوزوی این طور باشد اما اگر جامعه دانشگاهی عیب خود را بپوشاند هیچگاه هیچ گام مهمی در کشور برنخواهد داشت.»

دکتر منصوری گفت: «دانشگاه‌ اگر یک نهاد بیانگر علم باشد از جامعه مسئله می‌گیرد، مسائلی که جامعه به معنی کل نمی‌تواند حل کند. دانشگاه این مسائل را با روش‌هایی که بلد است حل می‌کند و به جامعه برمی‌گرداند. به همین دلیل است که جوامع صنعتی بودجه کافی به دانشگاه می‌دهد چون اگر ندهند جامعه‌ی آن‌ها به مشکل می‌خورد اما اگر الان دانشگاه‌ها در ایران تعطیل شود تا مدت ها حس نمی‌شود. این درحالی است که اگر دانشگاه‌ها در آلمان یک هفته تعطیل شود مشکلاتی برای آن جامعه ایجاد می‌شود. ما سالانه حدود ۱ میلیون ورودی به دانشگاه‌ها داریم و حدود ۹۰۰ هزار نفر یا یک میلیون  با درجه کارشناسی فارغ التحصیل می‌شوند.»

عضو هیئت‌علمی دانشگاه صنعتی شریف افزود: «حدود ۳۰۰ هزار نفر هر سال در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته می‌شوند و حدود ۳۰۰ هزار نفر فارغ‌التحصیل می‌شوند. از این ۳۰۰ هزار نفر  شاید  ۱۰ تا ۲۰ یا ۳۰ درصد شغل پیدا کنند، بقیه یا بیکار می‌مانند یا مهاجرت می‌کنند. سالانه ۳۰ هزارنفر دانشجوی دکترا وارد دانشگاه‌ها می‌شوند و سالانه همین تعداد فارغ‌التحصیل می‌شوند دریغ از این که پنج درصد این افراد در دانشگاه‌های ما مشغول به کار می‌شوند و بقیه یا بیکارند یا شغل دیگری دارند یا مهاجرت می‌کنند. این وضعیت ماست و مقصر هم خود ما دانشگاهیان هستیم که فکر نکردیم. در بهداشت و درمان قطعا این وضعیت کمتر است چرا که مستقیما به درمان متصل هستند و بالاخره شغلی پیدا می‌کنند اما در آینده این مشکل را در حوزه بهداشت و درمان هم خواهیم داشت.»

منصوری با توضیحی درباره سابقه تاسیس دانشگاه در ایران گفت: کاملا مستند این حرف را می‌زنم از زمان دارالفنون تا اکنون هیچگاه هیچ سندی مکتوبی تهیه نکردیم که متوجه شویم برای چه دانشگاه تاسیس کرده‌ایم. محمدعلی فروغی در خاطراتش می‌نویسد که اروپایی‌ها چیزی به نام اونیورسیته دارند و ما هم داشته باشیم. ۱۲ یا ۱۳ سال بعد از ثبت خاطرات فروغی دانشگاه تهران تاسیس می‌شود. سندی نداریم که بیانگر این باشد که در تاسیس دانشگاه تهران فکر شده باشد که اصلا این دانشگاه که قرار است مظهر علم باشد قرار است چه کند، به جز این که پزشک و مهندس تربیت کند. ضرورت اجتماعی دانشگاه در کشورهای غربی ایجاد شده و ما داریم آن را کپی می‌کنیم و به ایران می آوریم. البته هیچ کدام از این گزاره‌های مطلق نیست ولی جریان تعیین‌کننده است.

این استاد دانشگاه با اشاره به این که بعد از این سمپوزیوم قرار است مرکزی برای مطالعات بین‌رشته‌ای در دانشگاه علوم پزشکی زنجان تاسیس شود، گفت: اگر قرار باشد این مرکز ساختار سلبی به لحاظ سیاسی پیدا کند اتفاقاتی می‌افتد که در تمام دانشگاه‌ها در صد سال گذشته رخ داده و هیچ گاه ما نتوانستیم وارد یک علم جهانی شویم. بعد از صد سال ما به اندازه کافی راه‌های غلط را تجربه کرده‌ایم و اگر قرار است کار جدیدی در ایران آغاز شود که وزارت بهداشت هم پیشگام شده است خیلی مشتاق هستم که راه صد سال گذشته تکرار نشود. نهاد پشت نهاد ایجاد می‌کنیم و برای آن‌ها بودجه می‌گیریم، بدون این که اتفاقی بیفتد.  

در پایان افتتاحیه این سمپوزیوم از «سال‌ها فعالیت علمی دکتر رضا منصوری، عضو هیئت‌علمی دانشگاه صنعتی شریف» قدردانی شد.

هشدار درباره بی‌اعتمادی دانشجویان به حکومت

معاون فرهنگی و دانشجویی وزارت بهداشت نسبت به بی‌اعتمادی دانشجویان به حکومت هشدار داد.

سیما سادات لاری گفت:‌ «در حال حاضر در شرایط سختی قرار داریم و وقتی هم اوضاع سخت و پیچیده می‌شود افراد مختلفی وارد صحنه می‌شوند و موج ناامیدی نیز در جامعه افزایش پیدا می‌کند. در حال حاضر نیازمند این هستیم که اعتماد مردم را ترمیم کنیم و اعتماد دانشجویان را به دست بیاوریم، تا اعتماد متقابلی بین حکومت و مردم ایجاد شود.»

به گزارش ایسنا معاون دانشجویی وزارت بهداشت افزود: به هر حال مسائلی که بیشتر دانشجویان را آزار می‌دهد این است که  امکانات رفاهی دانشگاه‌ها در شأن آنها نیست و اینکه در بحث‌های فرهنگی نیز به هر حال ما دنبال افرادی هستیم که در کنار آموزش سایر ابعاد وجودی آنها نیز پرورش پیدا کند که این امر تحقق پیدا نکرده است. انتظار این است که یک عدالت نسبی در جامعه وجود داشته باشد؛ عدالت نسبی که همه افراد بتوانند بر اساس آن حق خود را دریافت کنند از جمله خواسته‌های امروز دانشجویان و مردم است . 

سیما سادات لاری گفت: «البته مشکلات به دلیل تحریم‌ها افزایش پیدا کرده است و ما انتظار داریم جوانان ما در شرایطی باشند که بتوانند ازدواج کنند و تشکیل خانواده بدهند و این از موضوعات مهمی است که می‌تواند از آسیب های اجتماعی پیشگیری کند. اما در حال حاضر شرایط ازدواج برای آنها فراهم نیست چرا که آینده شغلی مبهمی دارند.»


در رسانه‌های آمریکا؛ آیا صلاح ترامپ همان صلاح آمریکاست؟

$
0
0

تقریبا هیچ کس در آمریکا باور نداشت که استیضاح دونالد ترامپ به اخراجش از کاخ‌سفید منجر شود. در چهار ماه گذشته دنبال کردن استیضاح رئیس‌جمهوری آمریکا برای خیلی‌ها پیدا کردن پاسخ “چه” و “چرا” در ماجرای اوکراین نبود بلکه آنها می‌خواستند با زیرنظر گرفتن این سومین استیضاح تاریخ آمریکا “چگونه” و “چه‌طور” عمل کردن ارکان دموکراسی ایالات متحده در برقراری توازن قدرت، حفظ جمهوریت و دفاع از ارزش‌های گنجانده شده در قانون اساسی این کشور را ببینند؛ آن هم نه روی کاغذ و در متون دانشگاهی که در مصداق بالینی آن.

منافع آمریکا در گرو منافع ترامپ؟

کارولین فردریکسن، دبیرکل جمعیت قانون اساسی آمریکا و نویسنده چند کتاب درباره دموکراسی آمریکایی در نیویورک‌تایمز نوشته: “تبرئه ترامپ به این معنا بود که دکترین جدید حزب جمهوری‌خواه این است؛ همانا صلاح ترامپ صلاح آمریکا است.”

“پیغامی که جمهوری‌خواهان با این کار خود به همگان دادند این بود: اگر رئیس‌جمهوری فکر کند ماندنش در کاخ‌سفید در خدمت منافع ملی است مجاز خواهد بود هر کاری که صلاح می‌داند برای انتخاب مجددش بکند و اصلا مهم نیست که این رئیس‌جمهور چه قدر خطرناک یا چه قدر فاقد کفایت باشد…”

“در حقیقت این آلن درشوویتز، استاد سابق دانشگاه هاروارد و یکی از وکلای تیم دفاعی دونالد ترامپ بود که این استدلال را در ذهن سناتورها کاشت. او بود که گفت: تمام مقام‌های حکومتی که من می‌شناسم معتقدند انتخاب مجدد آنها در خدمت منافع عمومی است… و {بنابراین} اگر رئیس‌جمهور کاری بکند که باور دارد به انتخاب مجدد او – که در خدمت منافع عمومی است- کمک می‌کند چنین کاری نمی‌تواند گروکشی سیاسی محسوب شود و قابلیت استیضاح داشته باشد.”

خانم فردریکسن در ادامه نوشته: “اگر آلن درشوئیتز این استدلال را فقط برای یکی از مشتریان دفتر وکلاتش طرح می‌کرد، شاید می‌شد از آن چشم‌پوشی کرد اما مشکل آنجاست که سناتورهای جمهوری‌خواه و دیگر رهبران احزاب طوری این استدلال را باور کرده‌اند که گویی قانون اساسی ما منشوری برای تاسیس یک حکومت پادشاهی است.”

“این مانند زنگ خطر آتش‌سوزی برای دموکراسی است. حزب جمهوری‌خواه پیش‌تر هم با جدیت به دنبال دستکاری در انتخابات به نفع خود بوده؛ چه با منزوی کردن یک گروه یا قشر برای شرکت در انتخابات، چه با سخت کردن مقررات رای‌گیری برای غربال واجدان شرایط و چه با تغییر نقشه حوزه‌های انتخاباتی به نفع این حزب (جری مندرینگ). پال ویریچ، از موسسان هریتیج فاندشن (بنیاد هریتیج – میراث آمریکایی) یک بار صراحتا گفت که چرا از استراتژی ناامید کردن مردم از صندوق رای حمایت می‌کند. او در یک میتینگ مسیحیان انجیلی در سال ۱۹۸۰ که در حمایت از نامزدی رونالد ریگان بود گفت: “خیلی‌ها از ما مسیحیان دچار سندروم دولت خوب هستیم. آنها از همه مردم می‌خواهند که در انتخابات شرکت کنند ولی من نمی‌خواهم که همه مردم در انتخابات شرکت کنند. انتخابات‌ را با مشارکت حداکثری نمی‌توان برد.”

نویسنده یادداشت نیویورک‌تایمز نتیجه‌گیری کرده که اظهارات پال ویریچ (که بنیاد میراث آمریکایی تاسیس شده از سوی او و چند محافظه کار دیگر یکی از تاثیرگذارترین اندیشکده‌های جمهوری‌خواهان شناخته می‌شود) از دهه ۸۰ میلادی آویزه گوش جمهوری‌خواهان شده و به زعم او اگر دل‌واپسان قانون اساسی آمریکا به موقع نجنبند ممکن است انتخابات‌ها در آمریکا هم شبیه روسیه شود؛ “جایی که رای‌گیری و انتخابات فقط سرپوشی برای حکومت مطلقه است”.

میت رامنی، موی دماغ تاریخ حزب جمهوری‌خواه!

میت رامنی، سناتور جمهوری‌خواه از ایالت یوتا روز چهارشنبه به اندازه دونالد ترامپ خبرساز شد و با رای مثبت به اتهام سوء استفاده از قدرت که یکی از دو اتهام لایحه استیضاح آقای ترامپ بود، نام خود را در تاریخ سیاسی آمریکا ثبت کرد.

آقای رامنی نخستین سناتور تاریخ آمریکا شد که در جریان استیضاح بر خلاف نظر حزب خود رای داده است. اما از نظر تحلیل‌گران منتقد آقای ترامپ مهم‌تر این بود که میت رامنی با پیوستن به دموکرات‌ها به موضع آقای ترامپ، وکلایش و رهبران حزب جمهوری‌خواه لطمه جدی وارد کرد چرا که آنها به طور متحد در چند ماه گذشته طرح استیضاح رئیس جمهوری را یک اقدام “کاملا جناحی” از سوی دموکرات‌ها بدون مشارکت حتی یک جمهوری‌خواه خوانده بودند و “فراجناحی” نبودن آن را علت “بی اعتباری” آن دانسته بودند.

هیات تحریریه روزنامه واشنگتن‌پست در یادداشتی که عصر چهارشنبه، پنجم فوریه، منتشر کرده نوشته: “انتخاب میت رامنی برایش هیچ چیز جز ضرر و تلخی نخواهد داشت. ایالت او – یوتا – یک ایالت کاملا جمهوری‌خواه است. ترامپ در سال ۲۰۱۶ با اختلاف بالا برنده یوتا شد… با این حال، او تصمیم گرفت بر اساس وجدانش و نه خط و ربط حزبی‌اش رای دهد… چه آنها که مخالف استیضاح بودند و چه آنها که موافق آن بودند، باید برای میت رامنی به علت این تصمیمش احترام قائل شوند.”

واشنگتن پست همچنین خبر داده که کنگره ایالتی یوتا که در کنترل جمهوری‎خواهان است بلافاصله بعد از رای دادن میت رامنی علیه آقای ترامپ، طرحی را برای رای‌گیری مطرح کرده که به موجب آن بتوان سناتورهای این ایالت را پیش از اتمام دوره آنها در سنا برکنار کرد. اقدامی انتقام‌جویانه علیه میت رامنی که یکی از دو سناتور این ایالت است.

همزمان دونالد ترامپ جونیور، پسر رئیس‌جمهوری آمریکا با حمله لفظی شدید به آقای رامنی خواستار اخراج او از حزب جمهوری‌خواه شده است. درخواستی که ممکن است در روزهای آینده در میان هواداران دو آتشه آقای ترامپ به یک مطالبه سیاسی بدل شود.

آقای رامنی که خود در سال ۲۰۱۲ نامزد حزب جمهوری‌خواه برای رقابت با باراک اوباما شده بود گفته از عواقب سهمگین تصمیمش آگاه است اما “خیلی به این که چه طور با این حملات مقابله کنم فکر نکردم چون نمی‌خواستم واهمه از آنها در تصمیم‌گیری و قضاوتم اثر بگذارد”.

چرا من ترامپ را تبرئه کردم

سناتور جمهوری‌خواه رابرت پورتمن از ایالت اوهایو در یادداشتی که برای نیویورک‌تایمز فرستاده دلیل رای دادن خود به تبرئه آقای ترامپ را چنین بیان کرده: “طی این چهار ماهی که ماجرای استیضاح و مکالمه پرزیدنت با ولودیمیر زلنسکی، همتای اوکراینی او علنی شد من بارها گفته‌ام که درخواست ترامپ برای تحقیق از جو بایدن و هرگونه تلاش او برای گرو کشیدن کمک نظامی به این تحقیقات، کار نادرستی بوده و نمی‌بایست روی می‌داد. اما با همه اینها معتقدم که این اقدامات به حدی نبودند که بخواهیم به علت آنها رئیس جمهور را خلع ید کنیم.”

استدلال آقای پورتمن را در چند روز گذشته بارها جمهوری‌خواهان دیگر چون سوزان کالینز از ایالت مین هم تکرار کرده‌اند. هر چند مخالفان این استدلال چون شراد براون، سناتور دموکرات ایالت اوهایو هم (در نیویورک‌تایمز) گفته‌اند در خلوت و پشت پرده بسیاری از جمهوری‌خواهان معترف شده‌اند که از ترس حملات هواداران آقای ترامپ و از دست دادن حمایت او جرات ایستادن در برابر رئیس‌جمهوری را نداشته‌اند.

البته دلیل دیگری هم از سوی جمهوری‌خواهان و در راس آنها سناتور میچ مک‌کانل، رئیس سنا، مطرح شد که برای ناظران بی‌طرف قابل تعمق‌تر بود؛ این که با در نظر گرفتن انتخابات سراسری که تنها هفت ماه دیگر (سوم نوامبر) برگزار خواهد شد شاید بهترین راه حل این بود که قضاوت را به عهده صندوق‌های رای گذاشت و سناتورها در چنین شرایطی به خود اجازه ندهند که برای نخستین‌بار در تاریخ آمریکا رئیس‌جمهوری را از قدرت عزل و در واقع نتایج انتخابات قبلی را آن هم در آستانه انتخابات بعدی باطل کنند.

مشکل دموکراسی آمریکا پول است نه ترامپ

هیات تحریریه روزنامه نیویورک‌تایمز چهار روز قبل از رای‌گیری امروز (چهارشنبه پنجم فوریه) و تبرئه شدن آقای ترامپ در یادداشتی به نقش پول و اثرگذاری ثروتمندان آمریکایی بر انتخابات و تصمیمات سیاسی این کشور پرداخته بود.

در ابتدای این یادداشت به ویدئو اخیرا منتشر شده از دیدار سال ۲۰۱۸ آقای ترامپ با چند سرمایه‌دار اشاره شده که طی آن لو پارناس و ایگور فرومن، دو دستیار رودی جولیانی، وکیل شخصی آقای ترامپ از رئیس جمهور آمریکا می‌خواهند سفیر وقت آمریکا در اوکراین را برکنار کند چرا که به گفته آنها “دائما پشت رئیس‌جمهور حرف می‌زند و می‌گوید ترامپ را جدی نگیرید چون به زودی استیضاح می‌شود.”

هیات تحریریه نیویورک‌تایمز با اشاره به این ویدئو (که اخیرا از سوی لو پارناس که حالا بر علیه دونالد ترامپ با بازرسان همکاری می‌کند منتشر شده) نوشته‌اند: “میان حکم دیوان عالی آمریکا در سال ۲۰۱۰ مبنی برحذف سقف کمک مالی اشخاص حقیقی و حقوقی به کارزارهای انتخاباتی و این جلسه که در آوریل سال ۲۰۱۸ در هتل ترامپ برگزار شد رابطه مستقیمی وجود دارد… این ویدئو به وضوح نشان می‌دهد که چه طور افراد پولدار بر تصمیم‌گیری‌های سیاسی تاثیر می‌گذارند”.

لو پارناس که پیش از بازداشت از حامیان مالی ستاد انتخاباتی آقای ترامپ بود و یک میلیون دلار به ستاد او کمک مالی کرده، متهم است که با زمینه‌چینی برای اخراج ماریا یووانویچ، سفیر سابق آمریکا در اوکراین، می‌خواسته راه خود را برای زدو بندهای تجاری در اوکراین باز کند. او همچنین به تخلف از قوانین انتخاباتی آمریکا متهم است چرا که گفته شده منبع پول‌های اهدایی به ستاد آقای ترامپ را شفاف نکرده است.

نویسندگان این یادداشت این ویدئو را نمونه‌ای بارز اما نه نادر از تلاش سرمایه‌داران آمریکایی برای کنترل حکومت و تصمیمات سیاسی آمریکا ارزیابی کرده‌اند و با اشاره به دهمین سالگرد تصمیم دیوان عالی آمریکا در آزاد گذاشتن سقف کمک مالی افراد و شرکت‌ها به نامزدهای انتخاباتی نوشته‌اند: “سیاست‌مداران همیشه به حمایت مالی نیاز دارند و پول‌دار‌ها هم همیشه راهی برای صرف پول‌شان با هدف تاثیر گذاشتن بر سیاست‌های جاری پیدا می‌کنند. سناتور مارک هنا به درستی حدود یک قرن پیش گفته بود: ‘دو چیز در امر سیاست بسیار مهم است؛ اول پول و دومی را یادم نیست!'”

با این حال هیات تحریریه نیویورک‌تایمز در پایان نتیجه‌گیری کرده کسانی که نگران اضمحلال بنیان‌های دموکراسی در آمریکا هستند باید دست به کار شوند و با کمک‌های هر چند کوچک خود از اثرگذاری سرازیرشدن پول‌های متمولین به ستادهای انتخاباتی بکاهند.

“هنوز جای امیدواری هست. برای مثال به آنچه در سیاتل (ایالت واشنتگن) سال گذشته روی داد توجه کنید. دولت محلی در آنجا به رای‌دهندگان نفری ۱۰۰ دلار کوپن “کمک به دموکراسی” داد تا به ستاد هر کدام از نامزدهای شورای شهر که تمایل دارند هدیه کنند. همین کمک‎های کوچک که برای هر نامزد شورای شهر سقف دریافت آن ۱۵۰ هزار دلار تعیین شده بود توانست در نهایت نامزدهای مردمی را در برابر نامزدهایی که پول‌های هنگفتی از سوی ابرشرکت‌هایی چون آمازون که یک و نیم میلیون دلار به آنها کمک کرده بود پیروز کند.”

منبع: بی‌بی‌سی فارسی

تفتیش منزل و ضبط وسائل خصوصی٬ نحوی جدید برخورد نیروهای امنیتی با روزنامه نگاران

$
0
0

زیتون– طی روزهای گذشته ماموران امنیتی ضمن تفتیش منزل چند خبرنگار اقدام به ضبط تلفن٬ لپتاپ و دیگر لوازم شخصی آنان کردند.

مازیار خسروی٬ دبیر پیشین سرویس سیاسی روزنامه شرق اولین روزنامه نگاری بود که چهار روز پیش با چنین روشی مواجه شد. صبح روز ۱۳ بهمن ماه ماموران امنیتی به منزل این روزنامه نگار مراجعه و پس از تفتیش٬ وسائل شخصی او ائم از موبایل٬ لپتاپ و دیگر لوازم کارش را ضبط کردند.

طی چهار روز گذشته ماموران امنیتی به روش مشابهی به منزل مولود حاجی‌زاده٬ احسان بداغی و یاسمن خالقیان رفته و پس از بازجویی و سائل شخصی و ابزار کار ایشان را ضبط کردند.

این نحوی برخورد با روزنامه نگاران تا پیش از این سابقه نداشته است.

از سوی دیگر این اولین بار است که در آستانه یک انتخابات به جای گشایش نسبی فضای کشور٬ صدای روزنامه نگاران به این صورت قطع شده است.

نیروهای امنیتی با اتخاذ این روش از یک سو اجازه ایجاد موج خبری در مورد بازداشت روزنامه نگاران را نمی‌دهد و از سوی دیگر صدای روزنامه نگاران را قطع می‌کند.

 

🍃 اسفند بدون رای

$
0
0

زیتون– ۱۶۴ تن از فعال سیاسی و مدنی خارج از ایران از مردم خواستند تا با به کارزار «تحریم فعال انتخابات » بپیوندند.

در این بیانیه آمده است ما جمعی از فعالان سیاسی و مدنی، مردم ایران را به تحریم فعال و هدفمند انتخابات در «پویش اسفند بدون رای» دعوت می ‌نماییم تا شهروندان ایرانی با کاربست «نافرمانی مدنی» از حقوق شهروندی و شأن رای خود دفاع نمایند. تحریم فعال انتخابات فرصت مناسبی برای استمرار اعتراضات و ساماندهی آن در جهت ارتقاء به جنبش اجتماعی توانمند و فراگیر است.

به گزارش «زیتون» امضا کنندگان این بیانیه تاکید کردند که شرکت در این انتصابات به صورتی غیرمستقیم، هم پایمال نمودن خون‌های جان‌باختگان اعتراضات آبان ماه وبی اعتنایی به انسان هایی است که مظلومانه در هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری چشم بر دنیا بستند و هم آب به آسیاب استبداد دینی برای جبران مشروعیت از دست رفته‌اش می‌ریزد. مسئولیت مدنی و رسالت ملی و مردمی ایجاب می‌نماید تا بازی «نمایش مشروعیت حکومت» را برهم زده و با دوری از صندوق‌های «رای زینتی»، حرکت برای شکل‌گیری انتخابات واقعی و متناسب با شأن مردم شریف ایران در آینده را هموار ساخت. انتخاباتی آزاد و منصفانه که محصول آن بتواند بستر اصلی سیاستگذاری و قانون‌گذاری در کشور باشد و گردش قدرت را تضمین نماید، با «نه» گفتن به این انتخابات نمایشی و غیرموثر حاصل می‌شود.

متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار «زیتون» قرار گرفته٬ به شرح زیر است:

انتخابات مجلس یازدهم در شرایطی فرا می‌رسد که ساختار انتخابات جمهوری اسلامی بیش از گذشته با موازین انتخابات آزاد و منصفانه تعارض پیدا کرده است. این انتخابات نمایشی در حالی قرار است برگزار شود که در آن تکلیف ۷۰ درصد حوزه‌های نمایندگی پیشاپیش با مهندسی نهاد ولایت فقیه، شورای نگهبان منصوب و نیروهای نظامی-امنیتی بدون هرگونه رقابت معناداری حتی در بین جناح های حکومتی تعیین شده است و هیچ نسبتی با حاکمیت ملی و نمایندگی ملت ایران ندارد.

ما جمعی از فعالان سیاسی و مدنی، مردم ایران را به تحریم فعال و هدفمند انتخابات در «پویش اسفند بدون رای» دعوت می ‌نماییم تا شهروندان ایرانی با کاربست «نافرمانی مدنی» از حقوق شهروندی و شأن رای خود دفاع نمایند. تحریم فعال انتخابات فرصت مناسبی برای استمرار اعتراضات و ساماندهی آن در جهت ارتقاء به جنبش اجتماعی توانمند و فراگیر است.

شرکت در این انتصابات به صورتی غیرمستقیم، هم پایمال نمودن خون‌های جان‌باختگان اعتراضات آبان ماه وبی اعتنایی به انسان هایی است که مظلومانه در هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری چشم بر دنیا بستند و هم آب به آسیاب استبداد دینی برای جبران مشروعیت از دست رفته‌اش می‌ریزد. مسئولیت مدنی و رسالت ملی و مردمی ایجاب می‌نماید تا بازی «نمایش مشروعیت حکومت» را برهم زده و با دوری از صندوق‌های «رای زینتی»، حرکت برای شکل‌گیری انتخابات واقعی و متناسب با شأن مردم شریف ایران در آینده را هموار ساخت. انتخاباتی آزاد و منصفانه که محصول آن بتواند بستر اصلی سیاستگذاری و قانون‌گذاری در کشور باشد و گردش قدرت را تضمین نماید، با «نه» گفتن به این انتخابات نمایشی و غیرموثر حاصل می‌شود.
تشکیل مجلسی که در ادامه‌ی مبارزات مردم ایران از نهضت مشروطه تا کنون، عصاره‌ی راستین فضائل ملت باشد و دست غارت‌گران اموال عمومی و انحصارطلبان سیاسی را از خانه‌ی ملت کوتاه نماید، نیازمند امتناع از شرکت در چنین شبه انتخاباتی است. دستیابی به چنین اتفاق فرخنده‌ای، نیاز به تغییرات ساختاری و گسترده‌ی سیاسی دارد که جمهوری اسلامی تا کنون در برابر آن سرسختانه مقاومت کرده است.

در این راستا کمپین، شعارهای زیر را طرح می‌کند:
🔺تحریم انتخابات، پیوست اعتراضات
🔺رای ما، «آری» به انتخابات آزاد برای مجلس موسسان
🔺متحد به انتخابات نمایشی «نه» می‌گوییم
🔺با تحریم شبه انتخابات، حرمت رای را پاس بداریم
🔺مجلس حکومتی، خانه مفسدان و متجاوزان به حقوق ملت
🔺آزادی و عدالت با «نه» به شبه انتخابات
🔺تحریم انتخابات، مبارزه با تبعیض
کمپین با اتکا به فعالیت‌های خودجوش و شبکه‌ای، شامل همه‌ی اقدامات خلاقانه جهت تشویق به رای ندادن و کاهش نرخ مشارکت بوده و می‌تواند اقدامات زیر را در برگیرد:
🔴 تماس هر نفر با حداقل ده نفر از اعضای خانواده، همکاران، دوستان و آشنایان جهت اقناع برای تحریم
🔴 تبلیغ فعالانه برای رای ندادن به عنوان «نافرمانی مدنی»
🔴 کارهای نمادین
🔴 مستندسازی تصویری درباره‌ی حوزه‌های خالی از رای‌دهنده و خلوت
🔴 انتشار کلیپ‌های تصویری، پوستر و کارهای هنری
با کاستن از شمار رای‌دهندگان به‌خصوص در شهرهای کوچک، شبه انتخابات مجلس یازدهم را به فرصتی برای رشد جنبش اعتراضی فراگیر و زوال استبداد دینی بدل کنیم. هر ایرانی در داخل و بیرون از ایران مخاطب این کمپین است که اقدامان آن مرحله به مرحله به اطلاع افکار عمومی می رسد.

زنده باد ایران
زنده باد آزادی و عدالت
برقرار باد یاد جانباختگان وطن

فهرست امضا کنندگان:
مهدی ابراهیم زاده، تورج ابوذرخانی، شاهرخ احکامی، مهرداد احمدزاده، دانیال اصغرخانی، پویان اصلانی، محمد اعظمی، آرش اعلم، بیژن افتخاری، علی افشاری ،محمد اقتداری، مهدی اقدم، خسرو اکبری، بهرام امامی، مهدی امینی ،وهاب انصاری، مریم اهری
احمد بابانی، مهران بختیار، شهریار بخشی، رضا بدیعی،یدی بلدی، خسرو بندری، هوشنگ بیات، منصور بیات زاده
داریوش پارسا، کوروش پارسا ،میثاق پارسا، سعید پاکیاری، مهدی پرویز، حسین پورجانکی، محمد پوردوائی، میلاد پورعیسی، احمد پورمندی، علی پورنقوی، امیرحسین پویا، بیژن پیرزاده
محمود تجلی مهر، مریم تنگستانی، نیره توحیدی، رسول تیهوئیان
محمود جعفری، حسن جعفری، رضا جعفریان، آرش جنتی عطایی، فرزاد جواهری
احسان حسین زاده، حمید حسینی، شهرزاد حسینی
محمد حسین خاکباز، مهدی خانباباتهرانی، امیر خدیر، دریا خدیر، یلدا خدیر، بهروز خلیق
ناصر دارابی، مرتضی داور، ریموند درخشانی، مهرداد درویش پور، محمدرضا دفتری، شهره دیبا
فریبا راد، کمال رحمانیان، هوتن رضائی، هومن رضوی، رزا روزبهان
اسماعیل زرگریان، هادی زمانی، حسن زهتاب
مریم سطوت، حجت سلطانی، ساسان سلیمانی، اکبر سوری
مسعود شب افروز، صادق شجاعی، منصوره شجاعی، امیرساسان شرفی، گلنار شفیعی، الهه شکرائی، پروانه شکرائی، مرتضی شکیبائی، خدیجه شکیبائی- کمره ای
اسدالله صادقی، زهرا صادقی، جعفر صدیقی، اسماعیل صفرزاده
اشکبوس طالبی، اسفندیار طبری
پیمان عارف، میترا عالی ابوذر، محبوبه عباسقلی زاده، غلام عباسی، مجید عبدالرحیم پور، علی عرب، مهدی عربشاهی، نادر عصاره، هژیر عطاری، فرزانه عظیمی، کاظم علمداری، رضا علوی، محمدصادق علی اصغری، ابراهیم علیپور، رضا علیجانی
رضا فانی یزدی، مهدی فتاپور، علی فتاح، مسعود فتحی، امیرحسین فتوحی، سبحان فخاریان، نادر فروزی، سیامک فرید، فیروزه فولادی
کامبیز قائم مقام، محسن قائم مقام، سیاوش قائنی، مهتاب قریانی، یدی قربانی، رضا قریشی، مسیحا قلع ریز
فرخ کابلیان، جمشید کابلیان، صادق کار، مسعود کاظم زاده، بهزاد کریمی، احمد کریمی حکاک، سهیل کشاورز، بهرنگ کشاورز، ارسلان کهنموئی پور
مهدیه گلرو، سهیلا گلشاهی، حسن گلشاهی، منوچهر گلشن
مزدک لیماکشی
بهمن مبشری، امیر مبینی، اکبر محبت زاده، ملیحه محمدی، پرویز مختاری، منوچهر مختاری، تورج مرادی، احمد مشعوف، نیما مشعوف، انوشه مشعوف، لیلی مشعوف، منصور معدل، منوچهر مقصودنیا، پروین ملک، باویان ملک، کیوان ملکی، حسین منتظرحقیقی، پرویز مهرافشان، همایون مهمنش، فریده مهمنش، محمود میرمالک ثانی، رضا میر
هوشنگ ناصری، ابراهیم نبوی، امید نبوی، احمد نجاتی، پرویز نویدی، مرتضی نیکی
نادر هاشمی، توران همتی، مجید هوشیار

تلاش برای انطباق «شاخ‌های اینستاگرام» با اصول «اسلام»

$
0
0

زیتون ـ شیوانظرآهاری: معاونت در فساد فی‌الارض، تشویق به فساد، توهین به مقدسات از طریق توهین به حجاب از جمله اتهاماتی بود که طی روزهای اخیر، در دادگاه «فاطمه خویشوند» معروف به سحرتبر علیه او مطرح شده است.

«اینفلوئنسر» اصطلاحی‌ است که در شبکه‌های اجتماعی رایج شده و در لغت به معنی تاثیرگذار است و به کسانی گفته می‌شود که به واسطه فعالیت‌ها و دنبال‌کننده‌های‌شان در شبکه‌های اجتماعی  شناخته می‌شوند. این دختر اینفلوئنسر به تازگی هجده ‏ساله شده و به گفته وکلایش مصادیق جرم و اتهامات وارده علیه او، پیش از هجده‌سالگی اتفاق افتاده و باید در دادگاه اطفال به پرونده او رسیدگی شود. با این‌حال پرونده او هم‌اکنون در دادگاه انقلاب در حال رسیدگی است و تاکنون یک جلسه دادگاه نیز برگزار شده است، خودش در زندان زنان قرچک نگهداری می‏‌شود و قرار است یکی از سخت‎گیرترین قضات دادگاه انقلاب یعنی قاضی مقیسه رئیس شعبه ۲۸، در خصوص او رأی صادر کند.

فاطمه خویشوند یا همان «سحر تبر» اما اولین و تنها اینفلوئنسری نیست که در یک‌سال گذشته مورد پیگرد قضایی قرار گرفته و شواهد نشان می‎دهند برخوردهای امنیتی ـ قضایی با چهره‎های مشهور اینستاگرام یا به قول رسانه‌های ایران «شاخ های اینستاگرامی» بناست شدت یابد. 

پس از فراگیر شدن استفاده از اینستاگرام در ایران به عنوان محیطی برای هم‌رسانی عکس و فیلم‎های کوتاه و به دنبال فیلتر شدن سایر شبکه‌های اجتماعی، کم‌کم سر وکله پدیده «اینفلوئنسر مارکتینگ» در این پلتفرم  پیدا شد.

پس از فراگیر شدن استفاده از اینستاگرام در ایران به عنوان محیطی برای همرسانی عکس و فیلم‎های کوتاه و به دنبال فیلتر شدن سایر شبکه‌های اجتماعی، کم‌کم سر وکله پدیده «اینفلوئنسر مارکتینگ» در این پلتفرم پیدا شد.

این‌طور بود که گاهی آد‌م‌هایی که از دور و نزدیک می‌شناختید، با اشتراک‌گذاری تصاویر مختلف از زندگی، کار، ورزش و سایر حوزه‌های علاقه‌مندی‌شان خیلی ناگهانی و ظاهرا بدون الگوریتم خاصی تبدیل به اینفلوئنسر و افراد تاثیرگذار در سلیقه و انتخاب عمومی می‌شدند. فالوئرهایشان هر روز بالا و بالاتر می‌رفت و به این ترتیب توجه شرکت‌های مارکتینگ به پتانسیل بالای این شبکه اجتماعی جلب شد، دوستان معمولی دیروز حالا تبدیل به کسانی شده بودند که باتوجه به میزان فالوئرهایشان می‌توانستند تبلیغ بگیرند، هر روز هدایای مختلف از طریق بسته پستی دریافت کنند و برای هر کدام از تبلیغ‌ها دریافتی‌های میلیونی داشته باشند.

واضح است که این راه تقریبا آسان درآمدزایی، خیلی‎ها را ترغیب می‌کرد تا کاری کنند که بتوانند اینفلوئنسر شوند. مشاهده اینکه این افراد، تنها به دلیل اینکه ما در شبکه‌های اجتماعی دنبالشان می‌کنیم، صاحب پول و خانه و زندگی‌های راحت شده‌اند احتمالا برای هر کسی وسوسه‌آور بود. زندگی‏‌های رنگی، لباس‎های رنگی، نمایش سبک متفاوتی از زندگی، عاشقانه‏ های جذاب و هزار موضوع ریز و درشت دیگر. دنیای اینفلوئنسری در ایران اینطور شکل گرفت و به راهی مطمئن و کم‌دردسر برای پول درآوردن تبدیل شد. از سوی دیگر اما هم‌زمان با افزایش شمار فالوئرها، تبلیغات و طبعا پول در این حوزه، افزایش فشار و حساسیت حاکمیت هم به این بخش قابل پیش‌بینی بود.

در طی سال گذشته اما سطح بحث از رصد کردن و تذکر گاه و بیگاه به این «فعالان اقتصادی» و گاه «فرهنگی» فراتر رفته است.

حالا پلیس، نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی هم وارد عمل شده‌اند و می‌گویند در مقابل امنیت اخلاقی جامعه مسئولند و داستان از رصد و کنترل به بازداشت و تهدید این افراد کشیده شده است.

 برخی از اینفلوئنسرهای مشهور اینستاگرام فارسی مجبور به ترک ایران شدند، برخی تن دادند که بنابر قوانین جمهوری اسلامی به کارشان ادامه دهند، آنهایی هم که در عرصه مد و فشن فعالیت داشتند، اغلب کارشان تعطیل، صفحاتشان ضبط و برایشان پرونده قضایی تشکیل شده است.

 برخی از اینفلوئنسرهای مشهور اینستاگرام فارسی مجبور به ترک ایران شدند، برخی تن دادند که بنابر قوانین جمهوری اسلامی به کارشان ادامه دهند، آنهایی هم که در عرصه مد و فشن فعالیت داشتند، اغلب کارشان تعطیل، صفحاتشان ضبط و برایشان پرونده قضایی تشکیل شده است.

آنهایی هم که گاهی انتقادی به وضعیت کشور می‌کردند با برخوردهای تندتری مواجه شده‌اند.

لااقل در ظاهر به نظر می‌رسد که گردش مالی این «شاخ»ها مسأله دستگاه قضایی نیست، می‌گویند که دغدغه فرهنگی دارند و از این رو به نظر می‌رسد که چطور عرضه شدن عکس‎ها و فیلم‏‌ها در فضای اینستاگرام است که دخالت مراجع قضایی را به همراه داشته است؛ عکس‌های بی‌حجاب، روزمره‌گی‌های بی‌حجاب، اعمال برخلاف «شئونات اسلامی»، زدن حرف‌هایی برخلاف منافع کشور و بی‌شمار عبارت آشنای دیگر.

تصویر بدون حجاب ممنوع

به جز کسانی که در چندماه گذشته ناچار به ترک ایران شده‌اند، چهره‌های معروف دیگری هم هستند که به خواست رعایت حجاب کامل تن داده و همچنان مشغول کسب‌و‌کار اینستاگرامی هستند. مانند زنی که با تست کردن غذا در رستوران‌ها و کافه‌های مختلف به تبلیغ این مکان‌ها می‌پرداخت و ناگهان عکس‌ها و ویدیوهای کم‌حجابش حذف و به جای آن ویدیوهای جدیدی قرار گرفت که تلاش می‌کرد با رعایت کامل حجاب به تست غذا و تبلیغ رستوران‎ها بپردازد.

یا دو اینفلوئنسر مشهور دیگر، «پیکاسو» و «شبنم شاهرخی» که حالا چندماهی است در ترکیه به سر می برند، در اواخر حضورشان در ایران بطور تلویحی فالوئرهایشان را از فشارهای وارد شده بر خود مطلع کرده بودند، مثلا شبنم شاهرخی که ورزشکار رشته کیک بوکسینگ است و اصلا همین موضوع او را به چهره مشهور اینستاگرامی تبدیل کرده بود، از گذاشتن ویدیوها و تصاویر ورزش کردنش بدون داشتن حجاب منع شده بود و به همین دلیل چندماهی هیچ پستی از ورزش کردنش در اینستاگرامش منتشر نمی‌کرد. آنها پس از خروج ناگهانی از ایران در پست‏های جداگانه‌ای از فشارها، احضارها و تهدیدها علیه خود خبر دادند اما جزئیاتی بیشتری از این ماجرا بیان نکرده‌اند.

بلاگرهای حوزه مد و فشن بیش از سایرین تحت فشار قرار دارند، صفحات آنان یکی پس از دیگری توقیف می‌شود و پست‌هایی با مضمون تبلیغ حجاب و عفاف در آنها قرار می‌گیرد، مانند صفحه یک اینفلوئنسر ۲۱ ساله در شیراز که چند روزی است به محلی برای تهدید تولیدکنندگان پوشاک زنان تبدیل شده است. رامونا ترابی یکی دیگر از چهره‎های مشهور حوزه مدلینگ و فشن هم که چندماهی است از ایران خارج شده به صورت تلویحی اعلام کرده امکان ادامه کار در ایران را نداشته است. 

علی‌رغم شواهد و قرائن اما هیچ‌کدام از این افراد تاکنون حاضر نشده‌اند بصورت مستقیم در مورد برخوردهای صورت گرفته با خود حرف بزنند. 

برقص تا برقصیم

رقصنده‎های اینستاگرامی، یکی از جدیدترین پرونده‏‌ها در برخورد با چهره‏‌های اینستاگرامی است، پرونده‌ای که به گفته باشگاه خبرنگاران جوان ۵۰۰ متهم دارد و همه آنها در انتظار تشکیل جلسه دادگاه هستند و شنیده‏‌ها هم نشان می‌دهد که چندتن از آنان در زندان قرچک ورامین نگهداری می‌شوند. صحرا افشاریان، سارا شریعتمداری و نیلوفر مطیعی، از رقصندگانی هستند که گفته می‌شود بازداشت شده و صفحات اینستاگرامشان نیز مسدود شده است. 

برخورد با رقصنده‎ها البته پیش از این هم سابقه داشته است، در سال ۹۷ نیز پلیس در طرحی به دستگیری چند تن از آنان پرداخت، صفحات آنان در شبکه اینستاگرام حذف شد و انتشار مستندی از اعترافات آنان، انتقادات و اعتراضات گسترده‌ای را به همراه داشت. مائده هژبری معروف‎ترین متهم و رقصنده‏ای بود که در این فیلم حضور داشت. پس از پخش اعترافات او در فضای مجازی هشتگ «برقص تا برقصیم» در اعتراض به این رویه اعتراف‎گیری راه افتاد و در نهایت با فشار افکار عمومی، متهمان آزاد شدند.

قبل از آن هم در سال ۹۳، گروهی از دختران و پسران جوان که با انتشار ویدیوی رقص خود بر آهنگ معروف «هپی» ظرف ۲۴ ساعت در تهران دستگیر شده بودند، به مقابل دوربین تلویزیون آمده و به اشتباهات خود اعتراف کردند.

نگاهی به اسامی ذکر شده و همچنین عناوین اتهامی اکثر دستگیرشدگان و یا کسانی که تحت فشار و تهدید قرار گرفته‌اند، گواه این است که حتی اینفلوئنسر بودن نیز برای زنان در ایران با خطر بیشتری همراه است.

در حالی که زنان به راحتی با اتهام‌هایی مانند فساد فی‌الارض، تشویق به فساد و فحشا و کشف حجاب گرفتار می‌شوند و یا حداقل کسب و کارشان را از دست می‌دهند، موارد اینچنینی کمتر درباره  مردان اینفلوئنسر  اتفاق می‌افتد و اکثر آنها با موانع کمتری برای فعالیت در اینستاگرام مواجه‌اند.

تحریم انتخابات یک ضرورت استراتژیک

$
0
0

تا پیش‌ازاین، به‌واسطه‌ی فضاهایی که در ساختار حقیقی و حقوقی نظام جمهوری اسلامی وجود داشت، می‌توانستیم در این فضاها به‌منظور اصلاحات و رفورم‌های کلی و جزئی عمل کنیم؛ اما اکنون بنا بر واقعیت غیرقابل‌انکار مطلقه شدن ساختار استبداد دینی در ایران، تمام فضاها و مفرهای ممکن بسته شده‌اند و هیچ امکانی برای کنش اصلاح‌طلبانه‌ی اصیل باقی نمانده است.

تا سال ۶۸ و بازنگری در قانون اساسی و اصلاح آن به سود دیکتاتوری، ساختار حقوقی مبتنی بر قانون اساسی چنین فضاهایی را در اختیار شهروندان قرار می‌داد که کنش اصلاح‌طلبانه انجام دهند. هنوز ولایت‌فقیه مطلقه نشده بود و بسیاری از مسئولیت‌های او در اختیار مناسب دیگر ازجمله ریاست‌جمهوری بود. رئیس‌جمهور که منتخب مستقیم مردم است، وظیفه‌ی هماهنگی بین قوای مجریه، قضاییه و مقننه را بر عهده داشت و مسئول تمام و کمال اجرای قانون اساسی بود. مسئول اول قوه‌ی قضاییه و صداوسیما و … مستقیم توسط رهبری انتصاب نمی‌شد و مجموعه‌ای شورایی از قوای مختلف و مستقل از یکدیگر آن‌ها را برمی‌گزیدند، مجلس شورا و نمایندگان آن از آزادی عمل بیشتر و محدودیت‌های کمتری برخوردار بودند، رئیس‌جمهور اختیارات بیشتری داشت، ولی‌فقیه مرجعیتی بود که مانند آیت‌الله خمینی می‌بایستی مورد تائید و منتخب اکثریت مردم باشد و …
این قانون اساسی، به لحاظ ساختار حقوقی، فضاهایی ایجاد کرده بود که افراد می‌توانستند با استفاده از آن فضاها برای بهبود وضع موجود و اصلاح عملکردها بکوشند. ابوالحسن بنی‌صدر اولین رئیس‌جمهور ایران، یکی از دلایل شرکت خود به‌عنوان نامزد در اولین دوره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری را همین فضاهای حقوقی موجود در قانون اساسی بیان می‌کند و مدعی است که آن زمان ولایت‌فقیه مطلقه نشده بود و بیشتر نقش ناظر و هماهنگ‌کننده به معنای میانجی‌گر اختلافات احتمالی بین قوای مختلف و ارکان متعدد نظام را داشته است. در این فضاهای موجود ساختار حقوقی جمهوری اسلامی، امکان فعالیت اصلاح‌طلبانه وجود داشته است و در ابتدا کسانی چون بنی‌صدر در مقام رئیس‌جمهور و کسانی چون مهندس بازرگان و سحابی‌ها و … در موقعیت‌های مختلف دیگر تلاش‌هایی ازاین‌دست انجام داده بودند که متأسفانه همه با سد سدید رهبری کاریزماتیک آقای خمینی و نهادهای غیر دموکراتیکی چون سپاه و دادگاه‌های انقلاب و کمیته‌ها و … و همچنین گرایش عام انحصارطلبانه‌ی نیروهای درون قدرت برخورد کرده و ناموفق بوده‌اند.

در سال ۶۸ و بعد از بازنگری و اصلاح قانون اساسی، تمامی این فضاهای موجود در ساختار حقوقی جمهوری اسلامی بسته شدند و ولایت‌فقیه، مطلقه شد و محور تمامی ارکان حقوقی نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت. استبداد دینی به لحاظ قانونی و حقوقی مطلقه شد و هیچ مفر ممکن در ساختار حقوقی برای تحرک و مانور اصلاح‌طلبانه باقی نگذاشت؛ اما با مرگ آیت‌الله خمینی و رهبری آقای خامنه‌ای، این ساختار حقیقی نظام جمهوری اسلامی بود که فضاهای اصلاح‌طلبی و تحرکات اصلاح‌طلبانه به‌منظور تلاش‌های دموکراسی‌خواهانه را فراهم کرده بود. آقای خامنه‌ای رهبری نوپا بود که در برابر کسانی چون هاشمی‌رفسنجانی، موسوی اردبیلی، کروبی، موسوی، خوئینی‌ها، ناطق نوری، مهدوی کنی، طبسی و … جرئت و جسارت عرض‌اندام و رفتار مستبدانه‌ی مطلقه نداشت. ولی‌فقیه به‌واسطه‌ی دینی که از بسیاری شخصیت‌های حقیقی نظام جمهوری اسلامی به گردن داشت و رهبری خود را مدیون آن‌ها می‌دانست، قدرت و توان اعمال استبداد مطلقه نداشت و توازن قوا در سرای قدرت وجود داشت. هاشمی‌رفسنجانی رئیس‌جمهور بود و رؤسای مجلس‌های سوم و چهارم و پنجم کروبی و ناطق نوری بودند که هرکدام از این افراد نسبت به ولی‌فقیه نوپا سابقه‌ی مبارزاتی، تجربه‌ی سیاسی و سواد فقهی بیشتری داشتند. در این ساختار حقیقی خامنه‌ای خیلی قدرت و امکان فعالیت نداشت و کاری از دستش جهت اعمال استبداد فقیهانه برنمی‌آمد. در همین ساختار حقیقی نظام استبداد امکان‌هایی هرچند کوچک برای کنش‌گری اصلاح‌طلبانه وجود داشت. هاشمی‌رفسنجانی که تقریباً مرد شماره اول قدرت محسوب می‌شد و خامنه‌ای هنوز زیر سایه‌ی او بود، اگر بینش سیاسی دموکراسی‌خواهانه و توسعه‌طلبانه‌ای داشت، می‌توانست کارهای بزرگ و ارزنده‌ای کند. افسوس اما که او خود نیز انحصارطلب و مستبد بود. بااین‌حال در دوره‌ی ریاست‌جمهوری او قدری فضای سیاسی و اجتماعی باز شده بود. برخی نشریات مثل آدینه، دنیای سخن، ایران فردا، کیان و غیره که دیدگاه‌ها و ایده‌هایی متفاوت با حاکمیت وقت و قدرت دوران داشتند و برخی از آن‌ها چون ایران فردا با گرایش سیاسی بیشتر که منتقد جدی سیاست‌ها و برنامه‌های حکومت بود، اجازه‌ی انتشار یافتند و فعالیت‌های منتقدانه‌ی روزنامه‌هایی چون سلام تداوم داشت. از دل همین ساختار حقیقی قدرت استبدادی محمد خاتمی به‌عنوان رئیس‌جمهور بیرون آمد و جریان اصلاح‌طلبی درون قدرت سر برآورد و نضج گرفت. فضای سیاسی و اجتماعی بازتر شد، مجلس ششم ایجاد و رفورم‌هایی هرچند جزئی انجام شد و …

ساختار حقیقی قدرت هنوز هم چندپاره و دارای توازن بود و خامنه‌ای نتوانسته بود ولایت خویش را مطلقه کند. مجلس و رئیس‌جمهوری دست اصلاح‌طلبان بود، مجمع تشخیص مصلحت دست هاشمی‌رفسنجانی، قوه‌ی قضاییه از یزدی به شاهرودی که میانه‌روتر و باسوادتر بود سپرده شد و …

در ساختار حقیقی به‌واسطه‌ی توازن قوایی که بین نیروهای درون قدرت وجود داشت، امکان و فضای تحرکات و فعالیت‌های اصلاح‌طلبانه وجود داشت. به‌مرورزمان اما خامنه‌ای قدرت خویش را با استفاده از نهاد نظامی سپاه بسط می‌داد و عرصه را بر رقبای دیگر تنگ‌تر می‌نمود. وسط‌بازی هاشمی‌رفسنجانی، بی‌عملی و وادادگی مستمر و مکرر اصلاح‌طلبان و در رأس آن‌ها خاتمی، ترس و هراس بی‌مورد از جنبش‌های اجتماعی و حضور خیابانی، تلاش برای راضی نمودن روزافزون خامنه‌ای، طرح و درانداختن تئوری‌های ضد دموکراسی مثل خودی – غیرخودی، بی‌توجهی و پشت کردن به سایر نیروهای سیاسی فعال در طیف اصلاح‌طلبی و … فرصت را برای رهبری دوم هرچه بیشتر فراهم می‌آورد که قدرت خویش مطلقه و ستون‌های استبدادی خویش را مستحکم نماید. ابتدا به کمک سپاه و سردارانی چون قاسم سلیمانی و دیگرانی که آن نامه‌ی معروف تهدیدآمیز را خطاب به خاتمی نوشتند، جنبش دانشجویی آزادی‌خواه و عدالت‌طلب را سرکوبی وحشیانه کردند و اصلاح‌طلبان موضعی جدی نگرفتند. در مجلس ششم تن به حکم حکومتی دادند و سکوت پیشه کردند. در برابر رد صلاحیت‌هایی که هرروز گستره‌ی بیشتری را در برمی‌گرفت موضع قاطعی نگرفتند و فضای مشارکت دموکراتیک را تنگ‌تر و تنگ‌تر شد. در انتخابات ۸۴ این دولت اصلاح‌طلبان بود که تن به تقلب داد و احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور شد. تقلبی که هسته‌ی سخت قدرت را بر آن داشت تا در انتخابات بعدی ابعاد آن را فزونی بخشد و تقلب بزرگ را بیافریند. جنبش سبز در اعتراض به این تقلب خلق شد و سرکوب‌ها ابعاد وسیع‌تری یافتند. فوج فوج فعالین سیاسی و مردم معترض در خیابان‌ها بازداشت و شکنجه و زندانی شدند و درنهایت ولی‌فقیه رهبران این جنبش را محصور کرد. حصر تبدیل شد به دکانی جدید برای خیلی‌ها! یکی با آن رأی جمع کرد و دیگری فالوئر!
در این میان ولایت‌فقیه هرروز مطلقه‌تر و پایه‌های استبدادی نظامش مستحکم‌تر می‌شد. حال دیگر ساختار سیاسی از چنان انسجام استبدادی برخوردار شده است که در آن نیز فضایی برای کنش اصلاح‌طلبانه وجود ندارد. گرچه در سال ۹۲ به‌واسطه‌ی تحریم‌ها و فشارهای خارجی و ضرورت مذاکرات هسته‌ای، فضایی بین‌الساختاری (فضایی بین ساختار حقیقی و حقوقی نظام از سر عجز و نیاز) به وجود آمد که می‌شد تحرکاتی هرچند کوچک در چارچوب اصلاح‌طلبی انجام داد، اما آن نیز با عمل‌کرد روحانی و نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس، بی‌نتیجه ماند و اکنون ساختار حقیقی و حقوقی نظام استبداد مطلقه چنان باهم چفت و منطبق شده است که دیگر فضایی بین این ساختارها هم وجود ندارد.

اکنون هیچ فضایی برای کنش اصلاح‌طلبانه در ساختار حقیقی و حقوقی نظام برای فعالیت اصلاح‌طلبی وجود ندارد و رد صلاحیت‌های گسترده‌ی اخیر، آخرین میخ بر تابوت هرگونه کنش اصلاح‌طلبانه‌ی درون‌ساختاری را زد. حال باید طرحی نو درانداخت و فضایی نو برگزید. فضایی بیرون از ساختار قدرت و مطلقاً متکی به جامعه؛ جایی که قدرت کمترین امکان دخالت را داشته باشد. باید به برنامه‌ریزی‌ها و تحمیل‌های نظام استبداد مطلقه نه بگوییم و خود را آماده‌ی خیزی بلند برای کنش‌گری تحول‌خواهانه سازیم. آغاز این کنش‌گری می‌تواند و باید تحریم انتخابات به‌عنوان یک کنش مدنی فعال و جنبش اجتماعی عظیم باشد. اکنون تحریم انتخابات به‌منظور نه گفتن به تحمیل‌های هسته‌ی سخت قدرت و مانع‌شدن در برابر گستراندن بساط سلطه‌ی استبدادی‌اش یک ضرورت استراتژیک است. ولایت مطلقه‌ی فقیه همه‌ی نیروهای سیاسی را از هرگونه دخالت و حضور در نظام سیاسی محروم نموده تا بتواند با یک‌دست کردن مطلق ساختار حقیقی قدرت، سیاست‌ها و برنامه‌های ضدملی و ایران بربادده خود را پیش برد و وظیفه‌ی ملی، انسانی و اخلاقی ماست که در برابر آن بایستیم و به او نه بگوییم. باید این نه بزرگ را که بارها و بارها در انتخابات‌های متعدد و مختلف، در اعتراضات خیابانی متعدد، در جنبش‌های دانشجویی و کارگری و زنان و … بیان‌شده است را این‌بار در وحدتی ملی و با اتکا به فضای بیرون از ساختار قدرت اعلام کنیم و آن در تحریم فعال و بابرنامه و سازمان‌یافته امکان می‌یابد.
امروز اگر شجاعت و جسارت به خرج ندهیم و با تحریم انتخابات به قدرت مطلقه و سیاست‌ها و برنامه‌هایش نه نگوییم، فردا چنان دیر خواهد شد که چاره‌ی جز سرشاخ شدن مستقیم و چه‌بسا خشونت‌آمیز جامعه با حکومت باقی نخواهد ماند. یکی از مؤلفه‌های اصلی مبارزه‌ی خشونت‌پرهیز، کنش‌های پیشگیرانه برای مقابله با استبداد به‌منظور جلوگیری از خشونت‌های احتمالی آینده است. الآن اگر با تحریم انتخابات به‌عنوان یک کنش مدنی صددرصد خشونت‌پرهیز برای مقابله با استبداد برنخیزیم، فردا نمی‌توانیم در برابر خشونت‌های احتمالی که از ضرورت‌های تاریخی مبارزه با استبداد لجوج و پیش‌رونده است، جلوگیری کنیم و در سیل خروشان خشونت‌های بی‌پایان له خواهیم شد.

انتخابات و نه گفتن به استبداد مطلقه به ما کمک می‌کند که به ملل جهان و افکار عمومی بین‌المللی اعلام کنیم که تحریم‌های دولت‌های شما گریبان ما ملتی را گرفته و می‌فشرد که با سیاست‌های نظام مخالفیم. پس بهتر می‌توانیم علیه تحریم‌ها اقدام کنیم. می‌توانیم به آنها هشدار دهیم که این نوع تحریم‌ها کمترین تاثیری بر رفتار حاکمیت نگذاشته و تنها ما مردم را تحت فشار قرار داده است، مردمی که با سیاست‌های حاکمیت زور و سرکوب مخالف‌اند و با تحریم انتخابات به آنها نه گفته‌اند. با تحریم انتخابات می‌توانیم توان بسیج گری خود در ایجاد جنبش‌های مدنی خشونت‌پرهیز را بسنجیم و برای آغاز تحولی جدی در شیوه‌ی کنش‌گری خود بکوشیم. تلاشی مبتنی بر ضرورت‌های دورانی به‌منظور تحولات ساختاری و تغییر قانون اساسی به نفع دموکراسی.

صفحه کمک و رسانه

بهای جان ایرانیان در حکومت نظامیان

$
0
0

امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، در دیدار با خانواده فاطمه محمودی، یکی از جان‌باختگان فاجعه سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی به دست نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفت: «این کار کارِ دشمن بود و در جنگ بالأخره زد و خورد هست دیگه…انتقام خون این شهدا را هم از آن‌ها خواهیم گرفت به اذن الله. این را مطمئن باشید و به شما هم تسلیت عرض می‌کنیم، تبریک عرض می‌کنیم. این شهیدۀ عزیز به هر حال الان متعلق به هشتاد میلیون است.»

مسئولیت‌گریزی این فرمانده ارشد سپاه و «تبریک‌گویی» به مناسبت قتل یک شهروند ایرانی به دست نیروهای تحت امر خود، و همدلی و همراهیِ ظاهری اعضای خانواده‌ی این جان‌باخته با این «آمرِ» فاجعه، خشم و حیرت بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی را در پی داشت.

شاید توجه به بخشی از سخنرانیِ سوتلانا الکسیویچ در هنگام دریافت جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۵ به فهم این وضعیتِ همزمان شگفت‌آور و غم‌انگیز کمک کند.

او می‌گوید: «من در کشوری زندگی می‌کردم که مردن را از کودکی به ما آموخته بودند. به ما درس مرگ می‌دادند. می‌گفتند وجود انسان‌ها برای آن است که هرچه دارند ببازند، بسوزانند، و خود را قربانی کنند. به ما یاد می‌دادند که عاشق آدم‌های مسلح باشیم. اگر در کشور دیگری بزرگ شده بودم، نمی‌توانستم راهی را که رفته‌ام بروم. شرّ بی‌رحم است و باید خودت را در مقابل آن واکسینه کنی. ما بین جلادان و قربانیان بزرگ شدیم. پدر و مادرهامان در هراس زندگی می‌کردند و همه‌چیز را به ما نمی‌گفتند – و اغلب اصلاً چیزی نمی‌گفتند – اما هوای زندگی ما آلوده بود. شرّ از ما چشم برنمی‌‌داشت.»

«دو چیز مایۀ افتخار هر مرد است: زمینش و پسرش». این جمله را در بخشی از فیلم «حقیقت و عدالت» (یکی از ۹ نامزد دریافت جایزۀ اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان سال ۲۰۲۰) می‌شنویم، زمانی که پسر شخصیت اصلی داستان در اواخر قرن نوزدهم و تنها حدود دو دهه پیش از استقلال استونی به «سربازی» رفته است. این امر نمونه‌ای گویا از جنسیت‌زدگیِ ناسیونالیسم است.

امینه رزان کارامان، پژوهشگر مطالعات زنان در دانشگاه یوسی‌ال‌اِی در آمریکا، می‌گوید ناسیونالیست‌ها «ملت را همچون پیکر زنانه‌ای می‌دانند که بر سر تصاحب آن درگیری‌های گوناگونی رخ می‌دهد. در چنین گفتمان‌هایی زنان نقشی جز تولیدمثل و تکثیر ملت یا انتقال فرهنگ ملی ندارند. در ترکیه گفتمان‌های حکومتیِ پدرسالارانه-ملی‌گرایانه‌، زن‌بودن و مادربودن را سیاسی کرده‌اند. به نظر مردم ترکیه، مادربودن یعنی تربیت اتباع شایستۀ ترکی که آماده باشند جان خود را برای وحدت ملت و کشور فدا کنند.

زنانی که با این تعریف مطابقت داشته باشند، مادر و شهروند به شمار می‌روند؛ آنهایی که با این تعریف هم‌خوانی نداشته باشند، مادر و شهروند به شمار نمی‌روند. بنا به چنین تعریفی از مادرانگیِ واقعیِ “ترکی”، مادر شایسته کسی است که با حمایت از روایت‌های رسمی، پسرانی را پرورش دهد که راهبردهای نظامی حکومت علیه دشمنان داخلی، یعنی “تروریست‌های سزاوار مرگ”، را اجرا کنند.»

عجیب نیست که رسانه‌های جمهوری اسلامی ایران زنانی همچون مادر محسن حججی، پیکارجویی که هزاران کیلومتر دورتر از ایران در سوریه در راه حفظ منافع حکومت ایران به قتل رسید، را «مادر نمونه» و «الگویی شایسته» معرفی ‌می‌کنند.

او می‌گوید: «۱۶سالم بود که ازدواج کردم و زود هم بچه‌دار شدم… ما خیلی به مبارزه در راه اسلام اعتقاد داشتیم… من هم همیشه بچه‌هایم را تشویق می‌کردم و برایشان از خاطرات جبهه رفتن پدرشان می‌گفتم. به آن‌ها می‌گفتم پدرتان چند سال در جبهه‌های جنگ بود شما هم اگر جنگی پیش آمد، می‌توانید بروید و من مانع‌تان نمی‌شوم… ]محسن[ عاشق سردار قاسم سلیمانی بود. حتی تا روز آخر که داشت می‌رفت، باز تکرار می‌کرد که من چه زمانی می‌توانم سردار را ببینم… ان‌شاءالله ]علی فرزند خردسال محسن[ به‌سلامتی بزرگ شود و راه پدرش را ادامه دهد و در این راه قدم بگذارد… خودم هم خیلی دوست دارم از نزدیک رهبر را ببینم و بگویم من هم بچه‌ام را فدای رهبر و حضرت زینب کردم.»

برعکس، مادرانی که پسرانی «دگراندیش» پرورش داده‌اند، مادر یا شهروند واقعی به شمار نمی‌روند و از حقوق شهروندی محروم‌اند. برای مثال، می‌توان اشاره کرد به بازداشت ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری، از جان‌باختگان اعتراضات آبان ۱۳۹۸، حبس تعزیری شهناز اکملی، مادر مصطفی کریم‌بیگی، از جان‌باختگان اعتراض‌های انتخاباتی ۱۳۸۸، تهدیدهای مکرر نهادهای امنیتی علیه عفت مریدی، مادر هیبت‌الله معینی، از زندانیان سیاسی اعدام‌شده در تابستان ۱۳۶۷، صدور احکام زندان برای برخی از «مادران خاوران»، و حملات بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی ایران، از جمله رئیس پیشین قوۀ قضائیه، رئیس مجلس، و اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ایران به گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، کارگرِ وبلاگ‌نویسی که در بازداشت به دست پلیس فتا به قتل رسید.

در اوایل دهۀ ۱۹۲۰ در حالی که ایتالیا با مشکلات اقتصادی و اجتماعیِ مختلفی دست به گریبان بود، بنیتو موسولینی برای انحراف افکار عمومی از اوضاع اسف‌بار کشور کوشید جامعه را «نظامی‌مآب» کند. رسانه‌های کشور در شیپور برتری نظامیِ ایتالیا می‌دمیدند، شهروندان عادی چکمه‌های تنگ می‌پوشیدند و دوش‌به‌دوش یکدیگر در حضور «پیشوا» رژه می‌رفتند، «بچه‌های آن‌ها به عضویت گروه‌هایی مثل “بچه‌های گرگ ماده”» درمی‌آمدند تا تیراندازی بیاموزند و «آن‌ها را تشویق می‌کردند تا رؤیای مبارزه و مرگ در راه میهن را در سر بپرورانند»؛ امری که یادآور برگزاری «همایش شیرخوارگان حسینی»، و تأسیس سازمان‌هایی مثل «بسیج دانش‌آموزی» و «بسیج دانشجویی» در جمهوری اسلامی است.

همان‌طور که مایکل مندلبام، استاد بازنشستۀ سیاست خارجی آمریکا در دانشگاه جانز هاپکینز، می‌گوید، «فساد عنان‌گسیخته» به نارضایتی گستردۀ ایرانیان از جمهوری اسلامی دامن زده است. حکومت «دزدسالار» حاکم بر ایران برای انحراف افکار عمومی از فساد کلان خود به ناسیونالیسم تهاجمی روی آورده و موفق شده است به کمک دستگاه عظیم پروپاگاندا به بسیاری از ایرانیان بقبولاند که هدف از ماجراجویی‌های منطقه‌ای، حفظ امنیت ایران است.

این امر مسئولیت سنگینی را بر دوش روشنفکران ایرانی نهاده است. به قول مصطفی ملکیان، «روشنفکر داور و ناقد فرهنگ مردم است و درصدد است که این فرهنگ را دگرگون سازد، نه این که باورها، احساسات و عواطف، و خواسته‌های مردم را تصویب کند و مدافع آنها باشد… فن روشنفکری یک نوع فن تعلیم و تربیت است.» (عیب و هنر روشنفکری، فصل‌نامۀ نگاه نو، زمستان ۱۳۹۶).

بنابراین، یکی از وظایف اصلی روشنفکران تصحیح باورهای کاذب مردم است. روشنفکران باید به مردم بیاموزند که ترویج نظامی‌گری و تبلیغ ناسیونالیسم ستیزه‌جو نه تنها زندگی آبرومندانه‌ای برای شهروندان ایرانی فراهم نمی‌کند بلکه جانِ شیرینِ آنان را رایگان فدا خواهد کرد.

تا زمانی که گفتمان «آزادی، کرامت و عدالت» جایگزین گفتمان «امنیت، ثبات و قدرت» نشود، نمی‌توان به رعایت حقوق بشر و تضمین زندگی شرافتمندانه امید بست. اگر نمی‌خواهیم در سرزمینی بمیریم که، به قول احمد شاملو، در آن «مزد گورکن از آزادیِ آدمی افزون‌تر باشد»، باید اندیشۀ صلح را جایگزینِ فکر جنگ کنیم.

سوتلانا الکسیویچ در بخش دیگری از خطابۀ نوبل ادبیات ۲۰۱۵ سخنی می‌گوید که ما ایرانیان باید به گوشِ هوش بشنویم: «دارم کتابی دربارۀ جنگ می‌نویسم… چرا دربارۀ جنگ؟ چون ما اهل جنگ‌ایم – همیشه یا در حال جنگیدن بوده‌ایم و یا در حال آماده شدن برای جنگ. دقیق‌تر که نگاه کنیم، همۀ افکار ما حول محور جنگ است. در خانه، در خیابان. به همین خاطر است که جانِ آدم در این مملکت این قدر ارزان است. همه‌چیز در “دوران جنگ” خلاصه می‌شود.»

منبع: ایران فردا


🍃 زنده|نوری‌زاد در اعتصاب غذا و دارو

$
0
0

 

 


 



نوری‌زاد در اعتصاب غذا و دارو

همسر محمد نوری‌زاد فعال مدنی و یکی از امضا کنندگان «نامه درخواست استعفای خامنه‌ای» درباره آخرین وضعیت همسرش پس از بیهوشی گفت که او در اعتراض به وضعیت خود اعتصاب دارو کرده و بیهوش شده است.

محمدحسین آقاسی، وکیل دادگستری که در دفاع از متهمان امنیتی فعال است از وخامت حال محمد نوری‌زاد، فعال سیاسی زندانی در زندان مشهد خبر داد. او  نوشت، نوری‌زاد تقاضای او و سایر دوستان و نزدیکان را برای پایان دادن به اعتصاب و مصرف دارو نپذیرفته و «بیم آن می‌رود که از دست برود.»/دویچه وله



چهار حزب سیاسی خواستار تحریم «انتخابات فرمایشی» شدند

چهار حزب و سازمان سیاسی روز شنبه با ابراز حمایت از «اسفند بدون رأی»، خواستار عدم مشارکت مردم در انتخابات مجلس شدند.

این چهار گروه روز شنبه، ۱۹ بهمن، با انتشار بیانیه‌ای مشترک ضمن دعوت مردم ایران به «تحریم انتخابات فرمایشی»، آن را «فرصتی مناسب برای پیوند زدن امتناع از صندوق رأی با اعتراضات خیابانی آبان و دی» عنوان کردند.

اتحاد جمهوری‌خواهان ایران، حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور، و همبستگی جمهوری خواهان ایران چهار حزب و سازمان سیاسی هستند که در این بیانیه مشترک که به دست رادیوفردا رسید اعلام کرده‌اند «هرگونه شرکت در انتخابات فرمایشی، حتی در حد رأی سفید اعتراضی نیز به عنوان تائید رژیم محسوب می‌شود».

امضاکنندگان این بیانیه با اشاره به این‌ که «علی خامنه ای، سپاه و اصولگرایان تصمیم گرفته اند که اکثریت قاطع مجلس را قبضه و آن را یکدست کنند» افزوده‌اند: «این تصمیم در شرایطی گرفته شده که کشور در وضعیت بن بست قرار گرفته و با بحران‌های همه‌جانبه روبه‌روست.»

این چهار حزب و سازمان سیاسی همچنین با اشاره به اعتراضات مردمی در دی ۹۶ و آبان ۹۸ که به کشته شدن صدها معترض انجامید و نیز سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی توسط سپاه نوشته‌اند: «جمهوری اسلامی تلاش می کند با تبلیغات گسترده مردم را به پای صندوق های رأی بکشاند تا مشروعیت فروریخته خود را احیا کند و مدعی شود مردم بار دیگر با حکومت بیعت کرده‌اند.»

امضاکنندگان این بیانیه عنوان کارزار خود را «اسفند بدون رأی» گذاشته‌اند./بی‌بی‌سی فارسی



یکی از متهمان حوادث آبا‌ن‌‌ماه به سه‌ماه حبس و خواندن کتاب محکوم شد

شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب یکی از بازداشت‌شدگان حوادث آبان‌ماه ایران را با تقلیل مجازات به سه ماه حبس تعزیری و کتابخوانی محکوم کرد.

پیام درفشان، وکیل این فرد ‌او را جوانی ۲۱ ساله خواند که از سوی دادسرا به «اخلال در نظم عمومی از طریق حرکات نامتعارف در معابر عمومی و قرار دادن جعبه مقوایی در سطل زباله آتش گرفته و اجتماع و تبانی به‌قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» متهم شده است.

او در ابتدا به یک سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم شده بود که بعد به گفته وکیل، به دلیل «فقدان سابقه کیفری متهم، ابراز پشیمانی، اوضاع و احوال خاص وی از قبیل جوانی و سرپرستی مادر» این حکم کاهش یافت.

درفشان گفت: «موکل موظف است ظرف مدت شش ماه مبادرت به مطالعه و رونویسی از سه جلد کتاب کند.»/ایرنا



ماسک گران شد

گزارش‌های میدانی از داروخانه‌ها نشان می‌دهد که قیمت انواع ماسک در روزهای اخیر و در پی افزایش نگرانی از شیوع ویروس کرونا دو تا سه برابر شده است.

از اواخر دی ماه اخبار مربوط به شیوع یک ویروس مرموز در چین منتشر شد و به تدریج کشورهای اطراف را درگیر کرد،‌ اما ماجرا به همین جا ختم نشد و مواردی مشکوک به این بیماری در کشورهای اطراف نیز مشاهده شد که باعث بروز نگرانی مردم و افزایش خرید ماسک و ژل‌های ضدعفونی‌کننده در هفته‌های گذشته شده است.

برای مثال بررسی قیمت ماسک در چند داروخانه در مرکز شهر نشان می‌دهد که بسته‌ سه‌تایی ماسک‌های معمولی که پیش از اتفاقات اخیر ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ تومان قیمت داشت، حالا بین ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ تومان فروخته می‌شود.

یکی از مسئولان داروخانه‌ها می‌گوید که فروشگاه‌های عمده‌فروشی تجهیزات پزشکی در خیابان جمهوری به آن‌ها گفته‌اند که چینی‌ها تعداد زیادی ماسک از آن‌ها خریدند و یکی از دلایل افزایش قیمت هم همین افزایش تقاضا بر اثر حضور چینی‌ها بوده است.

همچنین به گفته فروشنده دیگری، قیمت ماسک‌های فیلتردار که متناسب با تعداد لایه‌های آن ۳۰۰۰ تا ۶۰۰۰ تومان بوده، در روزهای اخیر به ۱۰ تا ۱۳ هزار تومان در سطح عرضه رسیده است./ایسنا



پرونده غرامت ۱.۱ میلیارد دلاری کانادا علیه ایران

وکلای کانادایی به نیابت از بستگان قربانیان پرواز ۷۵۲ اوکراین که با شلیک نیروهای سپاه پاسداران در اطراف تهران سرنگون شد، پرونده‌ای جهت دریافت غرامت به ارزش ۱.۵ میلیارد دلار کانادا (۱.۱ میلیارد دلار آمریکا) در دادگاه‌های این کشور گشوده‌اند.

مارک آرنولد وکیل شناخته شده کانادایی که قبلا نیز همراه با پدر وکیلش در پرونده دیگری وکالت ضبط دارایی‌های ایران در این کشور را با موفقیت به انجام رسانده بود، اکنون می‌خواهد پرونده غرامت بازماندگان قربانیان کانادایی هواپیمای اوکراینی را جلو ببرد.

خبرگزاری رویترز روز جمعه ۱۸ بهمن گزارش داد نام شاکی اصلی درخواست غرامت پنهان نگاه داشته شده تا خانواده وی در ایران با فشار حکومت مواجه نشوند، اما متهمین پرونده شامل جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای رهبر آن و جمعی از مقامات حکومتی از جمله امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند./رادیو فردا



درآمد تبلیغاتی اینستاگرام در یک سال: ۲۰ میلیارد دلار

درآمدهای تبلیغاتی اینستاگرام از یوتیوب بیشتر شد.

یوتیوب در مالکیت شرکت گوگل و اینستاگرام در مالکیت فیس بوک است.

منابع آگاه به خبرگزاری بلومبرگ گفته اند که درآمد تبلیغاتی شبکه اجتماعی اینستاگرام در سال ۲۰۱۹ میلادی، ۲۰ میلیارد دلار بوده است. این، بیشتر ازدرآمد اعلام شده یوتیوب از تبلیغات در سال گذشته یعنی ۱۵.۱ میلیارد دلار است.

گوگل اعلام کرده است که یوتیوب در سال گذشته میلادی (۲۰۱۹) توانست بیش از  ۱۵ میلیارد دلار درآمد تبلیغاتی داشته باشد که این رقم ۱۰ درصد از درامدهای گوگل را تشکیل می دهد.

یوتیوب به افرادی که در این وب سایت، فیلم به اشتراک می گذارند پول می دهد اما اینستاگرام چنین کاری نمی کند.

انتشار رقم درآمدهای تبلیغاتی اینستاگرام و یوتیوب بخشی از رقابت و رویارویی فیس بوک و گوگل به عنوان دو غول فناوری جهان است. هر دو آمریکایی هستند. فیس بوک از واکنش به این خبر بلومبرگ درباره مبلغ درآمدهای تبلغاتی یوتیوب خودداری کرد. اینستاگرام بیش از یک میلیارد کاربر دارد./عصر ایران


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

دلالان «صلاحیت» محاکمه می‌شوند

$
0
0

زیتون– غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه٬ در گفتگو با یک برنامه رادیویی صداوسیما «دلالان صلاحیت» را کلاهبردار خواند و وعده داد که به زودی محاکمه می‌شوند.

او در این برنامه تلویزیونی تعداد افراد دستگیر شده با این اتهام را ۵ نفر اعلام کرد.

در حالی سخنگوی قوه قضاییه تعداد افراد دستگیر شده در این پرونده را ۵ نفر اعلام کرد٬‌ که پیشتر دادستان تهران از دستگیری ۱۲ نفر در این رابطه خبر داده بود.

دادستانی تهران عصر روز چهارشنبه هفته گذشته از دستگیری مدعیان نفوذ در شورای نگهبان در رابطه با تایید صلاحیت‌ انتخابات مجلس خبر داده بود.

بر اساس آن خبر طی روزهای گذشته ۱۲ نفر که مدعی نفوذ در شورای نگهبان، در رابطه با فرایند تایید صلاحیت‌های انتخابات مجلس، دستگیر شدند.

یک روز پیش از آن (سه شنبه هفته گذشته) محمود صادقی، نماینده تهران در مجلس، در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه از بازداشت برخی از «دلالان میلیاردی» تائید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس خبر داده بود.

محمود صادقی در نامه به ابراهیم رئیسی نوشته بود که گزارش‌های متعددی از نمایندگان فعلی و سابق مجلس در این زمینه وجود دارد که نشان دهنده «عمق و گستردگی» این پدیده است.

این نماینده مجلس به رییس قوه قضائیه پیشنهاد کرده بود که طی فراخوانی از افراد مطلع درخواست شود تا اطلاعات خود را ارائه کنند.

اکبر اعلمی، نماینده سابق مجلس، نیز در کانال تلگرامی خود از بازداشت برخی از دلالان تائید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس در خبر داده است.

او نوشته بود که «شبکه خرید و فروش صلاحیت» با مداخله نهاد امنیتی و «با ادله و مدارک کافی و حضور شهود مختلف کشف شد».

اکبر اعلمی وعده داده بود که اسامی برخی از این افراد و شماره و شیوه کار آنان را منتشر خواهد کرد.

موضوع دریافت رشوه برای تائید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس پیش از این نیز چندین بار توسط محمود صادقی و برخی از دیگر نامزدهای مجلس مطرح شده بود.

به گفته محمود صادقی، افرادی که در تایید صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس یازدهم نقش دلال را ایفا می‌کنند، گاهی تا چهار میلیارد تومان رشوه دریافت می‌کنند.

این نماینده مجلس پیش از این نیز سخنان مشابهی را مطرح کرده بود که به شکایت شورای نگهبان از او منجر شد.

وبسایت روزنامه اعتماد هم به نقل از محمدطاهر کنعانی، وکیل و یکی از نامزدهای انتخابات مجلس، نوشته بود که برخی افراد از او رشوه ۶۰۰ میلیونی برای تایید صلاحیت در انتخابات طلب کرده بودند.

آیا جمهوری اسلامی راه کره شمالی را می‌رود؟

$
0
0

زیتون ـ یلدا امیری: قطع اینترنت در جریان اعتراضات آبان ماه در ایران به سوژه کنایه آمیزی در میان مردم بدل شد، یکی  از جملاتی که به طنز و کنایه در میان مردم تکرار می‌شد، این بود که «به کره شمالی اسلامی خوش آمدید.»

قابل قیاس بودن ایران با کره شمالی، کشوری که سال هاست ارتباط خود را با تمامی دنیا قطع کرده است، اما فقط به قطعی اینترنت محدود نمی‌شود و به نظر می‌رسد که رفتارهای حاکمیت ایران شباهت‌های معنادار دیگری هم با کره شمالی پیدا کرده است.

صداهایی که از مقامات مختلف حکومت جمهوری اسلامی به گوش می رسد تداعی‌کننده همان کنایه کره شمالی اسلامی است.

رهبر جمهوری اسلامی روز ۱۹ بهمن در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش، رمز موفقیت و پیشرفت نیروی هوایی را «تبدیل تهدید به فرصت، قطع امید از بیگانگان و تکیه بر توانایی‌ها و ظرفیت‌های داخلی» دانست.

 پا در جای پای کره شمالی

آیت‌الله خامنه‌ای، نیروهای مسلح به ویژه نیروی هوایی ارتش، نیروی هوافضای سپاه و سازمان صنایع دفاع را به تلاش برای تقویت بنیه دفاعی در ابعاد مختلف، دقت در پیش بردن کارهای مهم و حداکثر استفاده از ظرفیت‌ها و استعدادها توصیه کردد و گفت: «اگر رؤسای قبلی آمریکا مسیر شیطانی این رژیم را در زیر پوشش هایی دنبال می‌کردند، امروز انحراف، جنگ‌افروزی، فتنه‌سازی و طمع آمریکایی‌ها به داشته‌های دیگران، علنی و بدون پوشش است و این مسیر باطل دشمنان ملت ایران قطعا محکوم به شکست است.»

در کره شمالی حدود ۱۱ میلیون نفر که ۴۳ درصد از کل جمعیت این کشور را شامل می‌شود با کمبودهای طولانی مدت مواد غذایی روبرو هستند.

پیش از سخنان رهبر چمهوری اسلامی، سرتیپ نصیرزاده فرمانده نیروی هوایی ارتش با بیان گزارشی از پیشرفت برنامه‌های این نیرو در ابعاد «ارتقاء توان رزم»، «پشتیبانی، فنی و قطعه‌سازی» و «پویایی سازمان و ارتقاء کیفیت نیروی انسانی» گفت: «طراحی و ساخت پهپاد، مهمات هوشمند و هواپیمای با سرنشین، تعمیرات موتور و قطعات هواپیما، کمک به مناطق سیل‌زده از طریق پرواز هواپیماهای ترابری و راه‌اندازی آمبولانس هوایی کشور با تجهیز یک هواپیما به امکانات پیشرفته پزشکی از جمله فعالیت‌های نیروی هوایی بوده است.»

تاکید به گسترش و ارتقای نیروی نظامی کشور توسط آیت‌الله خامنه‌ای و اقدام ایران به توسعه سامانه موشک‌های بالستیک در شرایطی که درآمدهای نفتی ایران به شدت کاهش یافته است و دولت منبع درآمد دیگری ندارد و شرایط کنونی را جنگ اقتصادی می‌نامد، یادآور سیاست‌هایی است که کره شمالی سال‌هاست در پیش گرفته است. 

در کره شمالی حدود ۱۱ میلیون نفر که ۴۳ درصد از کل جمعیت این کشور را شامل می‌شود با کمبودهای طولانی مدت مواد غذایی روبرو هستند.

سازمان ملل می‌گوید از میان هر ۵ کودک کره شمالی یک کودک به دلیل کمبود مواد غذایی، دارای سوء تغذیه مزمن است. کره شمالی از وضعیت بد قحطی و خشکسالی در رنج است. پیونگ یانک به تازگی به سازمان ملل اعلام کرده است به دلیل کمبود یک میلیون و ۵۰۰ هزار تنی مواد غذایی در سال ۲۰۱۹ میلادی، به کمک‌های اضطراری نیاز دارد، اما برنامه‌های نظامی این کشور به شکلی پیگیر دنبال و هزینه های بسیاری صرف آنها می شود.

اولویت‌های جمهوری اسلامی کدام است؟

ایران در سراشیبی تند اقتصادی قرار دارد، بانک جهانی در گزارش مهر ماه خود پیش‌بینی کرده که ایران در سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰ میلادی برای دومین سال متوالی رکود را تجربه خواهد کرد و رشد اقتصادی به ۸/۷- درصد می رسد. نرخ تورم سالانه در این مدت ۳۸ درصد تخمین زده شده و  انتظار می‌رود در میان مدت از حجم فعالیت‌های اقتصادی در ایران کاسته شود. 

ناصر موسوی لارگانی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی ایتدای امسال گفت که با احتساب شاخص خط فقر که ۳میلیون و ۴۰۰هزار تومان تعیین شده، تعداد خانوارهای ایرانی زیر این خط ۵۵ درصد است. تعداد زیادی از خانواده‌های ایرانی با یارانه زندگی کرده و یا از طریق کمک‌های مستمری سازمان بهزیستی و کمیته امداد امرار معاش می‌کنند با این وضعیت حتی عده ای شرایط آن را ندارند که تحت پوشش کمیته امداد و یا بهزیستی قرار بگیرند چراکه این افراد برای اینکه تحت پوشش این نهادها قرار بگیرند باید بالای ۶۰ سال سن داشته باشند یا از کار افتاده ۱۰۰ درصد بوده و یا بی سرپرست و بدسرپرست باشند.

وزیر تعاون: «تامین اعتبارات لازم برای رفع فقر مطلق با تلاش نمایندگان از ۷ هزار میلیارد به ۸ هزار و ۴۰۰ میلیارد افزایش یافته اما افزایش تورم گاه تا ۷۰ درصد بخش بزرگی از منابع مالی اختصاص داده شده را دود می‌کند.»

محمد شریعتمداری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز چند ماه پیش در نشستی با اعضای فراکسیون زنان مجلس درباره وضعیت زنان سرپرست خانوار، معلولان و کارگران و کودکان کار گفت: «تامین اعتبارات لازم برای رفع فقر مطلق با تلاش نمایندگان از ۷ هزار میلیارد به ۸ هزار و ۴۰۰ میلیارد افزایش یافته اما افزایش تورم گاه تا ۷۰ درصد بخش بزرگی از منابع مالی اختصاص داده شده را دود می‌کند.»

در چنین شرایطی رهبر جمهوری اسلامی دستور تقویت بنیه نظامی را صادر می‌کند.

برجام بی‌یال و دم و اشکم

از سوی دیگر این روزها ایران تمامی تعهدات برجامی خود را لغو کرده است و زمزمه‌های خروج از ان‌پی‌تی توسط مقامات عالی کشور به گوش می رسد.

روز ۳۰ دی ماه محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، هشدار داد که اگر کشورهای اروپایی به رفتارهای بلاوجه خود ادامه دهند یا پرونده هسته‌ای ایران را به شورای امنیت سازمان ملل بفرستند، جمهوری اسلامی از ان‌پی‌تی یا پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای خارج می‌شود و تمامی اینها به معنای انزوای بیشتر جمهوری اسلامی است.

شرایط «نه جنگ و نه مذاکره» ای که رهبر جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا در پیش گرفته است باعث انتقال هزینه‌های حکومت به مردم و انزوای هرچه بیشتر بین‌المللی شده است.  از سوی دیگر مسیری که جمهوری اسلامی در برابر اروپا در پیش گرفته یعنی ماندن در برجام در عین لغو کلیه تعهدات مسیر انزوا است.

جمهوری اسلامی تا کنون حتی برای ایجاد روابط دیپلماتیک موثر با همسایگانش نیز موفق نبوده است و تنها با چند کشور در جهان روابط نیم بندی دارد.

کره شمالی شباهت‌هایی با ایران دارد. شباهت اصلی شاید همان انزوایی باشد که کره شمالی به گونه ای حاد به آن مبتلاست و جمهوری اسلامی هر روز به سمت آن پیش می‌رود.

در مرحله بعدی ایران قصد دارد مذاکره با آمریکا را تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به تعویق بیاندازد به این امید که یکی از نامزدهای دموکرات در انتخابات برنده شود، اما احتمال‌ این‌که  دونالد ترامپ یک دور دیگر رئیس جمهور آمریکا باشد، اصلا کم نیست  و در صورت پیروزی مجدد ترامپ نیز جمهوری اسلامی حاضر نخواهد شد که در مورد گسترش برنامه موشکی خود گفتگو کند. سیاست «وقت‌کشی» در مذاکره درست همان سیاستی است که کره شمالی سال هاست در پیش گرفته است.

کره شمالی شباهت‌هایی با ایران دارد شباهت اصلی شاید همان انزوایی باشد که کره شمالی به گونه‌ای حاد به آن مبتلاست و جمهوری اسلامی هر روز به سمت آن پیش می‌رود.

دشمنی ایدئولوژیک با غرب یکی دیگر از سیاست‌های مشترک میان جمهوری اسلامی و کره شمالی است. واژه «دشمن» جزو کلمات کلیدی رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی‌ها است. در این میان در طی ۴۰ سال گذشته کشورهای اروپایی به غیر از انگلیس از خیل دشمنان تا حدودی حذف شدند، اما آمریکا هنوز «امپریالیست و ابرقدرتی زورگو» باقی مانده است.

البته موقعیت ژئوپولتیک و شرایط اجتماعی ایران به گونه‌ای است که کشوری کاملا شبیه کره شمالی نخواهد شد اما می‌تواند به الگویی از کره شمالی خاورمیانه‌ای تبدیل شود یا همان کره شمالی اسلامی باشد. به نظر هم نمی‌رسد رهبر جمهوری اسلامی نگران انزوای کامل و کره شمالی شدن ایران باشد.

آقای خامنه‌ای! ما شرکت در انتخابات را «تَکرار نمی‌کنیم»

$
0
0

جناب آقای خامنه‌ای!
من، هم‌چون میلیون‌ها نفر از مردم ایران، همیشه حامی و طرفدار شرکت در انتخابات بودم و معتقد بودم که انتخابات می‌تواند مشکل مردم را کمی حل کند. به همین دلیل علی‌رغم این‌که اشخاصی که به آنان اعتماد داشتیم غالبا رد صلاحیت می‌شدند، اما باز هم سعی می‌کردیم کسی را که بهتر از دیگری است، انتخاب کنیم. اما شما جایی برای انتخاب کردن باقی نگذاشتید. رد صلاحیت تقریبا همه نمایندگان درستکار مجلس که حامی منافع مردم بودند یا لال نبودند، برای ما حجت را تمام کرده است.

گفته‌اید: «هر کسی به ایران و امنیت آن علاقمند است باید در انتخابات شرکت کند.» این حرف یاوه و بیهوده است. شرکت در انتخابات یعنی انتخاب کردن افرادی که دشمن ایران و امنیت آن هستند و منتصب کردن آنان در مجلس. شورای نگهبان حتی نماینده‌ای را که در یک دور قبل صلاحیتش تائید شده، فقط به‌خاطر این‌که حامی منافع مردم بوده رد کرده است، انتخاب گروهی دشمن مردم، برای گزینش دشمنان خوب، فقط کار ابلهان است.
آقای خامنه‌ای
گذاشتن شش نفر از عقب‌مانده‌ترین موجودات روی زمین با باورهای ارتجاعی و ضد زندگی و ضد آزادی بالای سر انتخابات، لجن‌مالی کردن دموکراسی انتخاباتی است. من از حضورم در انتخاب‌های پیشین دفاع می‌کنم. من می‌دانم روحانی و رئیسی فرق داشتند و فرق دارند. همین امروز هم بخش مهمی از رفتارهای روحانی ناشی از دیوانگی‌های ترامپ یا بی‌خردی‌های شماست وگرنه مطمئنم که روحانی بهتر از رئیسی است. مطمئنم روحانی از قالیباف بهتر بود، مطمئنم موسوی از احمدی‌نژاد بهتر بود، مطمئنم که آنچه تا کنون کردم درست بود، ولی حالا دیگر این انتخابات جایی حتی برای « تکرار کردن» هم باقی نگذاشته است.

گفته‌اید اگر ایران را دوست دارید در انتخابات شرکت کنید. این حرف را کسی باید بزند که ایران را دوست داشته باشد، نه اینکه منافع سوریه و لبنان و عراق و شیعه و اسلام و خودش و روحانیت را بر ایران ترجیح دهد. ما ایران را دوست داریم، و به همین دلیل انتخابات را تحریم می‌کنیم.

گفته‌اید اگر ایران را دوست دارید در انتخابات شرکت کنید. این حرف را کسی باید بزند که ایران را دوست داشته باشد، نه اینکه منافع سوریه و لبنان و عراق و شیعه و اسلام و خودش و روحانیت را بر ایران ترجیح دهد. ما ایران را دوست داریم، و به همین دلیل انتخابات را تحریم می‌کنیم. هفده سال است من دارم مصیبت و فقر و مریضی ناشی از دوری از ایران را تحمل می‌کنم، چون ایران را دوست دارم. ایران را دوست دارم و چون نمی‌خواهم از میان برود در انتخابات شرکت نمی‌کنم. این تو بمیری از آن توبمیری‌ها نیست. این بار ما قصد داریم و عهد داریم و به همه جهان خواهیم گفت که تحریم انتخابات یعنی ما به این حکومت، به رهبرش و به نظام فاسد جمهوری اسلامی اعتقاد نداریم و برای نجات ایران از دست جمهوری اسلامی در انتخابات شرکت نمی‌کنیم.

گفته‌اید: «در قضاوت ناظران بین‌المللی نسبت به هر کشور، مسائلی نظیر میزان حضور مردم در انتخابات و چگونگی روی کار آمدن مسئولان و نهاد‌هایی نظیر مجلس، تأثیرگذار است، بنابراین شرکت انبوه مردم در انتخابات مجلس از این زاویه نیز کاملاً ضروری است.» چقدر راهنمایی خوبی کردید. حتما این نکته را در نظر خواهیم گرفت. در انتخابات حاضر نمی‌شویم تا ناظران بین المللی هم بدانند اگر تا پیش از این عامه مردم به تعدادی اصلاح‌طلب امیدوار بودند، حالا دیگر همان اصلاح‌طلب‌ها هم یا در حصر و بند هستند، یا آنها هم مثل ما دیگر امیدی به بهبود اوضاع ندارند، یا برخی از آنان خودشان را به قدرت فروختند.

آقای خامنه‌ای!
وفتی خبر مرگ سردار سلیمانی منتشر شد و شما یکی دو روز بعد از آن سخنرانی کردید، چنان بود انگار روز عروسی پسر کوچک‌تان است. فکر کردید از اعتراضات مردم خلاص شدید، ولی این اعتراضات تا تغییر وضعیت، تغییر رفتار حکومت یا تغییر کل حکومت ادامه دارد و تحریم انتخابات ادامه اعتراضات مردمی است. مردم در انتخابات رای نمی‌دهند، چون نمی‌خواهند یک مشت میلیونر را به مجلس بفرستند تا یک مشت میلیاردر از مجلس بیرون بیایند. مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند، چون نمی‌خواهند در اختلاس بزرگ حکومت شریک شوند. مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند چون می‌بینند همان ده نفری هم که در دور قبل تائید صلاحیت شدند حالا صلاحیت‌شان رد شده است. انتخاب میان یک مشت رجاله فاسد الاخلاق دزد بی‌ادب و بی‌اعتنا به قوانین بین المللی و اختلاس‌گرانی که همه  پرونده دارند یا خواهند داشت، حماقت است.

آقای خامنه‌ای!
گفته‌اید: «‌افراد مؤمن و انقلابی با انگیزه قوی در انتخابات شرکت خواهند کرد، اما اگر کسی انگیزه دینی و انقلابی ندارد، اما میهن عزیز را دوست دارد لازم است به پای صندوق‌های رأی بیاید.» اتفاقا بسیاری از آنها که انگیزه دینی دارند در انتخابات شرکت نمی‌کنند. آدم‌های مومنی که مرجع تقلیدشان در خانه‌اش حبس است، نخست‌وزیر محبوب‌شان زندانی است، کتابهای مجتهدین‌شان غیرقابل چاپ است، دراویش و فقرای اهل حق‌شان زندانی‌اند، دگراندیشان مومن‌شان خلع لباس شده‌اند. و از سوی دیگر علمای‌شان متهم به اختلاس شکر و لاستیک هستند، قاری قرآن‌شان هم که در بیت خودتان آن کار دیگر را کرده است، این‌ها دیگر به کجای دین باید اعتقاد داشته باشند؟

آقای خامنه‌ای!
من و میلیون‌ها نفر ایرانی دیگر، علی‌رغم این‌که همیشه از شما بدمان می‌آمد، علی‌رغم این‌که از حکومت ناراضی بودیم، ولی دل به اصلاح آن بسته بودیم. علی‌رغم اینکه خودمان را به کشور راه نمی‌دهید، ولی نمی‌خواستیم خانواده‌مان در ایران آسیب ببینند و درگیر جنگ و تحریم شوند و به همه این دلایل همواره در انتخابات شرکت می‌کردیم. ولی این‌بار دیگر جایی برای مشارکت در انتخابات نگذاشتید. ما دیگر رفتار قبلی را «تکرار نخواهیم کرد» و امیدوارم کسی هم از مردم چنین چیزی نخواهد تا مجبور شویم به او هم پاسخ بدهیم که این قصه دیگر تکرار نمی‌شود.

استقبال از انتخابات مجلس با «تحریم»

$
0
0

زیتون– چهار حزب و سازمان جمهوری خواه امروز (شنبه) خواستار تحریم انتخابات پیش رو شدند.

اتحاد جمهوری‌خواهان ایران، حزب چپ ایران (فدائیان خلق)، سازمان های جبهه ملی ایران در خارج از کشور، و همبستگی جمهوری خواهان ایران ضمن حمایت از «اسفند بدون رای»، خواستار عدم مشارکت مردم در انتخابات مجلس شدند.

این چهار حزب و سازمان سیاسی با انتشار بیانیه‌ای مشترک ضمن دعوت مردم ایران به «تحریم انتخابات فرمایشی»، آن را «فرصتی مناسب برای پیوند زدن امتناع از صندوق رأی با اعتراضات خیابانی آبان و دی» عنوان کردند.

انتخابات برای مجلس یازدهم و میان دوره‌ای مجلس خبرگان رهبری ۲ اسفند ۹۸ برگزار می‌شود.

اسفند بدون رای

در حالی که حدود ده روز به انتخابات مجلس یازدهم باقی مانده است٬ تا کنون گروه‌ها و اشخاص مختلفی انتخابات پیش رو را تحریم کرده‌اند.

پیش از این نیز ۱۶۴ تن از فعال سیاسی و مدنی خارج از ایران از مردم خواستند تا با به کارزار «تحریم فعال انتخابات » بپیوندند.

در بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و مدنی، آمده بود که این افراد مردم ایران را به تحریم فعال و هدفمند انتخابات در «پویش اسفند بدون رای» دعوت می‌کنند تا شهروندان ایرانی با کاربست «نافرمانی مدنی» از حقوق شهروندی و شأن رای خود دفاع نمایند. امضا کنندگان آن بیانیه تاکید داشتند که تحریم فعال انتخابات فرصت مناسبی برای استمرار اعتراضات و ساماندهی آن در جهت ارتقاء به جنبش اجتماعی توانمند و فراگیر است.

در ادامه آن بیانیه که برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته بود٬ آمده بود که شرکت در این انتصابات به صورتی غیرمستقیم، هم پایمال نمودن خون‌های جان‌باختگان اعتراضات آبان ماه وبی اعتنایی به انسان هایی است که مظلومانه در هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری چشم بر دنیا بستند و هم آب به آسیاب استبداد دینی برای جبران مشروعیت از دست رفته‌اش می‌ریزد. مسئولیت مدنی و رسالت ملی و مردمی ایجاب می‌نماید تا بازی «نمایش مشروعیت حکومت» را برهم زده و با دوری از صندوق‌های «رای زینتی»، حرکت برای شکل‌گیری انتخابات واقعی و متناسب با شأن مردم شریف ایران در آینده را هموار ساخت. انتخاباتی آزاد و منصفانه که محصول آن بتواند بستر اصلی سیاستگذاری و قانون‌گذاری در کشور باشد و گردش قدرت را تضمین نماید، با «نه» گفتن به این انتخابات نمایشی و غیرموثر حاصل می‌شود.

در همین رابطه جمعی از فعالان سیاسی-مدنی نیز با امضای بیانیه‌ای با اعلام ولایت فقیه به عنوان مهم ترین مانع دموکراسی در ایران، همگان را به همبستگی برای «نه؛ به انتخابات نمایشی» دعوت کرده اند.

این فعالان سباسی-مدنی، علی‌رغم گرایش های سیاسی مختلف، مسالمت‌آمیز‌ترین راه تغییر در ایران را «انتخابات آزاد» دانسته‌اند.

امضاء‌کنندگان این بیانیه به‌عنوان «جمعی از جمهوری‌خواهان تحول‌خواه ایران»،  با این باور که «نه اقلیت حاکم می تواند اعتراضات را ریشه کن سازد و نه زور مردم ناراضی در حدی است که بتواند این اقلیت را کنار بزند»، مسیر گذار از استبداد دینی و «تغییر موازنه قوا به نفع اکثر مردم ایران» را «تقویت و تشدید فعالیت های مدنی زنان، کارگران، معلمان، دانشجویان و…، هر چه گسترده تر و پرشمارتر شدن اعتراضات مسالمت آمیز مدنی در محل کار و در خیابان ها، شکل گیری اعتصابات گسترده و نافرمانی مدنی» دانسته‌اند و تاکید کرده‌اند:«این مسیر هرچند ممکن است زمان‌بر باشد اما تنها راه حل ملی و مسالمت‌آمیز برای تغییر در ایران است.»

از سوی دیگر با مصوبه شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان قرار است این شورا در انتخابات پیش رو برای تهران لیست انتخاباتی اعلام نکند.

شورای نگهبان علیه انتخابات آزاد

میزان ردصلاحیت نامزدهای انتخابات پیش‌رو به نصبت ادوار گذشته٬ بسیار گسترده بود.

وب‌سایت سحام‌نیوز، نزدیک به مهدی کروبی، اعلام کرد که شورای نگهبان رکورد رد صلاحیت‌ها در ادوار گوناگون را شکسته است. بنا به اعلام سحام‌نیوز، مقایسه آمار نمایندگان ردصلاحیت شده مجلس نهم و دهم حکایت از افزایش نزدیک به سه‌برابری ردصلاحیت‌شدگان دارد.

در پی اعلام رد صلاحیت حدود ۹۰ نفر از نمایندگان کنونی مجلس شورای اسلامی در شورای نگهبان، سخنگوی این شورا، روز یک‌شنبه، ۲۲ دی، گفت صلاحیت این افراد «بیشتر به علت جرایم اقتصادی و سوءاستفاده‌های مالی» رد شده است.

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، ضمن اعلام این خبر در یک گفت‌وگوی تلویزیونی اضافه کرد که «این بررسی‌ها در مرحله نخست انجام شده و ممکن است در مرحله دوم این تعداد افزایش یا کاهش یابد».

به گفته کدخدایی هیأت‌های نظارت استانی و مرکزی صلاحیت ۱۴ هزار و ۵۰۰ نفر را بررسی و از این تعداد، صلاحیت ۳۴ درصد را تأیید کرده‌اند.

سخنگوی شورای نگهبان همچنین با بیان این‌که «در بررسی صلاحیت‌ها تمایل سیاسی افراد را بررسی نمی‌کنیم»، تأکید کرد «کسانی که تأیید صلاحیت نشده‌اند از هر دو طیف سیاسی کشور هستند.»

از سوی دیگر اما

Viewing all 7053 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>