Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 7046 articles
Browse latest View live

عشق، آفرینش و عیسی مسیح

$
0
0

مروری بر مفهوم عشق در نظریه انگیزش الهی لیندا زگزبسکی

نگارنده پیشتر در دو جستار مجزا  یکی با عنوان  «نظریه انگیزش الهی و مسئله شر»  و دیگری «زگربسکی، الگوگرایی و نظریه ارجاع مستقیم» به بخشی از اندیشه ها، آرا و نظرات این فیلسوف و دین شناس سرشناس امریکایی هم‌روزگار، آنچنان که در کتاب «نظریه انگیزش الهی»  (Divine Motivation Theory, Cambridge,2004) بیان شده، پرداخته است. در نوشتار پیش رو، به مفهوم «عشق» در ساختار نظریه اصلی و اساسی آن می پردازم و نکاتی را که بنظر مفید میآید با خوانندگان درمیان می گذارم.

هرچند پیشتر و در مطالب پیشین به تفضیل درباره نظریه وی سخن گفته شده است، اما لاجرم برای ایضاح مطلب، مختصری از کلیت نظریه وی در کتاب «نظریه انگیزش الهی» بیان می شود تا راه برای تبیین جایگاه عشق در این نظام فکری هموارتر گردد.

نظریهٴ انگیزش الهی در بنیاد خود نظریه‌ای است در ذیل اخلاق فضیلت با خوانشی نوارسطویی و عاطفه محور که در پی شالوده افکنی گونه‌ای پیوند نوین میان خدا و اخلاق است. زگزبسکی تلاش می‌کند در نظریه خود، ضمن پایبندی به اخلاق دینی، نوع جدیدی از پیوند میان خدا و اخلاق به دست دهد که اخلاق در ذیل آن، از خشکی و صلبی رها شود و مبتنی بر جذابیت و کشش باشد. بنا به نظر وی، سرچشمه اخلاق، انگیزه خداوند است و نه امر و نهی آن. بر اساس این برداشت، بهترین راه برای فهم اخلاق، پیروی از انگیزه‌های الهی است.

۱- خدا، عشق و آفرینش

اصلی ترین جایی که زگزبسکی به عشق می پردازد، بحث آفرینش از سوی خدا و انگیزه خدا برای این کار است. وی ضمن بدست دادن تاریخچه ایی از مبحث آفرینش در افلاطون (آفرینش، امر ضروری برای خوب محض است. ازینرو افلاطون را ضرورت گرا می داند)، ارسطو (خدا جهان را مبتنی بر اراده آزاد آفرید. ازینرو وی ارسطو را لیبرال می داند) و توماس آکویناس که درصدد تجمیع نظرات آندو با مفاهیم مسیحی بوده، به موضع مختار خود می رسد و با پذیرش تئوری دیوژن کلبی (Diogenes the Cynic) مبنی بر «خود سرریزشدگی» (seld-diffusive) خداوند، موضوع نیاز ذاتی خدا به آفرینش را حل می کند. اما در تکمله ایی که بر نظریه دیوژن می زند تا ذیل نظریه خود، آنرا سامان دهد، موضوع انگیزه «عشق» را بیان می کند. بنا به این نظر: «…خدا ما را بر اساس عشق آفرید، اما نه اینکه نتیجه و پیامدی را محقق سازد. ما در راه تقلید از خدا، تلاش می کنیم عشق بورزیم همانطور که وی عشق می ورزد، اما این عشق ورزی بخاطر و برای امر دیگری نیست، همچنین محضِ خودِ عشق هم نیست، بل تنها به این دلیل است که عشق الهی قدرت جذب همگی ما را دارد، قدرت این را دارد که همه را به تقلید از خدا وادار سازد. آموختن عشق ورزی به شیوه عشق ورزی الهی یعنی ما عشق می ورزیم به این دلیل که می خواهیم عشق بورزیم و این بدین معنی است که باید بیآموزیم چگونه انسانی شویم که عشق می ورزد تنها به این دلیل که می خواهد عشق بورزد.» (همان، ص ۲۲۰) در واقع موضع زگزبسکی این است که عشق ورزی الهی و اصیل، خالی از هرگونه نتیجه، وظیفه، سوژه و ابژه است و محض عشق ورزیدن، ماهیت و سرشت عشق است.

مبتنی بر الهیات مسیحی که وی بدان باور دارد، از نظر وی، عشق اصلی ترین انگیزه و الهی ترین آنهاست.  دیگر انگیزه ها مانند رحمانیت، بخشودگی، بخشندگی و وفاداری جملگی برآمده از انگیزه اصلی یعنی عشق هستند. ما با دوست داشتن اموری که خداوند آنها را دوست دارد، از خدا تقلید می کنیم و این تمام داستان است. (ص۲۲۰)

در تحلیل بیشتر موضوع عشقی چنین در خلا، وی می کوشد در پاسخ به این نقد یا پرسش که عشق هماره ناظر به منفعت معشوق است و عاشق می خواهد به معشوق منفعتی برساند و عشق تهی، یافتنی نیست، بگوید جهت گیری عشق به معشوق از عوارض عشق است و نه از ماهیت و سرشت عشق (ص ۲۲۱) برای این تحلیل مثال می زند کسی که عاشق فلسفه است با کسی که عاشق همسرش است در مفهوم «عشق» یکی هستند و سرشت و ماهیت عشقشان یکی است اما تفاوت در ابژه عشقشان است نه در عشق بودن یا نبودن. مبتنی بر موضع اصلی وی که می گوید: احساسات اعم یا فراتر از غایات نهادینشان هستند، عشق نیز چنین است و تعریف عشق مبتنی بر غایتش در نظر وی نادرست است.

اهداف خداوند برای بندگان و آفرینندگانش، اگرچه خوب است اما این خوب بودگی، دلیل آن اهداف نیست. به دیگر سخن، خوب خواستن خدا برای ما، فقط بخاطر خوب بودن آن اهداف و خواستهای الهی نیست. (ص۲۲۲) این امور، خوب هستند تنها به این دلیل که موجودی عاشق و عشق ورز آنها را برای ما که دوستمان می دارد، آرزو کرده است.

در زبان فارسی و میراث گرانسنگش، حافظ شیرازی غزل مشهوری دارد که مطلعش، نسبتی تام با مدخلیت مفهوم عشق در آفرینش دارد:

طفیل هستی عشقند آدمی و پری«»

ارادتی بنما تا سعادتی ببری

بکوش خواجه و از عشق بی نصیب نباش

که بنده را نخرد کس به عیب بی هنری

ریشه این خوانش از عشق و مدخلیتش در آفرینش در تصوف اسلامی حدیث مشهوری است از پیامبر اسلام که از زبان خداوند چنین می گوید: «کنت کنزاً مخفیاً، احبتت ان اعرف، فخلقت الخلق لکی اعرف» (من گنج پنهانی بودم، دوست داشتم شناخته شوم، پس مردمان را آفریدم تا مرا بشناسند.)

۲- عشق و مسیح

در بحث الگوهای اخلاقی، وی به سراغ مفهوم «تجسد» (incarnation) می رود و با تفسیری متفاوت از نظریه الهیات مسیحی درباره تجسد خدا در عیسی مسیحی، نتیجه ایی اخلاقی از این واقعه یا اسطوره می گیرد. ( شرحش در مطلب نخست آمده است). اما درباره عشق و مسیح، وی به سراغ متکلمی مسیحی آلمانی بنام دیتریچ بنهوفر (Dietrich Bonhoeffer) می رود و از رهگذر تأیید خوانش وی از داستان تجسد به عشق مسیح می پردازد.

«تنها در عیسی مسیح است که ما می توانیم بفهمیم عشق چیست، خاصتاً در کردارش برای ما. آنجاست که ما عشق خداوند را درک می کنیم، چه، زندگی اش را برای ما فدا کرد. اینجا، تعریفی کلی و فراگیر از عشق وجود ندارد، به این معنا که مثلاً عشق عبارت است از فداکردن زندگی خود برای زندگی دیگران. چیزی که اینجا عشق نامیده میشود، این اصل کلی نیست، بل رخداد مطلقاً یگانه فدا شدن زندگی عیسی مسیح برای ماست. عشق به نحو جداناشدنی ایی، با نام عیسی مسیح، به مثابه وحی الهی، عجین شده است. عهد جدید به پرسشِ عشق چیست؟ بدون کمترین ابهامی از رهگذر اشاره تام و تمام به عیسی مسیح پاسخ می دهد. این تنها تعریف از عشق است. اما تکرار نوعی بدفهمی است اگر ما بخواهیم تعریف کلی عشق را از دیدگاهمان از عیسی مسیح و کردارش و رنجهایش بدست دهیم. عشق آن چیزی نیست که او انجام داد و آنچه او رنج کشید، بل آن چیزیست که او انجام داد و چیزیکه او رنج کشید. عشق هماره وحی خداست در عیسی مسیح» (ص ۲۴۶)

او در واقع تاکید داستان فداشدن عیسی مسیح را از آنچه بر مسیح گذشت به خود مسیح تغییر می دهد تا بتواند عنصر عشق مسیح به رهروانش را نشان دهد.

۳- پایان

خوانش لیندا زگزبسکی به عنوان فیلسوف و متلکم مسیحی که در فلسفه اخلاق صاحب نظریه ایست با عنوان «انگیزه الهی» از مفهوم عشق، متفاوت و فلسفی و وجودشناسیک است و با نسبت دادن آن به خدا بعنوان اصلی ترین انگیزه برای آفرینش موجودات، رنگ و بویی غیرارتدوکس اما همچنان در دل سنت مسیحی مدرسی کلیسای کاتولیک دارد. همچنین در سطحی دیگر، با پرداختن به محوریت عیسی مسیح در دین مسیحی، تمرکز بخشش گناه نخستین از رهگذر فداشدن مسیح و تحمل رنج برای شفاعت آن گناه به شخصیت عاشق و عشق محض او برای یاران و پیروانش از یک سو و از سوی دیگر برای رسیدن به خدا تغییر میآبد که در نوع خود بدیع و نو است.


آشتی ملی؛ حاشیه‌ای بر یک سفر

$
0
0

در سفر اخیری که به شهر کیپ تاون در آفریقای جنوبی داشتم، فرصتی فراهم آمد تا در میان اندیشیدن هر چه بیشتر به ضرورت «آشتی ملی» از زندانی واقع در جزیره روبن که نلسون ماندلا، رئیس جمهور اسبق و رهبر نهضت ضد آپارتاید آفریقای جنوبی در آن به مدت ۱۸ سال (از ۲۷ سال) زندانی بود، دیدن کنم.

اولین برخورد، در ابتدای ورود به این جزیره که در نیم ساعتیِ بندر اصلی کیپ تاون قرار دارد، آشنائی با چند تن از زندانیان سابق این محل بود که امروز میهمانان و توریست‌ها را در این محل همراهی می‌کنند و با توضیحات خود تصویری واقعی و تکان دهنده از آنچه که در این جزیره بر زندانیان سیاسی می‌گذشت ارائه میدهند.

توضیحات جامع فردی به نام «توم موزز» که گروه ما را هدایت می‌کرد، حقیقتا باعث ایجاد اضطراب و آشفتگی برای هر شنونده‌ای بود. یادآوری‌های باور نکردنی او از آنچه که دژخیمان دولت نژاد پرست آفریقای جنوبی بر سر افرادی که تنها گناهشان ایستادگی در مقابل ظلم و بی عدالتی به علت تیره بودن پوست بدن‌شان بود تاثیر عمیقی بر مخاطب می‌گذاشت.

توم موزز و مهرداد خوانساری

یک نمونه چشمگیر و تکان دهنده این بود که بیشتر زندانیان أساسا به زبان رایج و مورد استفاده میان زندانبانان آشنائی نداشتند. این به آن علت بود که تنها زبان رایج در زندان روبن، زبان «آفریکانس» بود که در اصل زبان مادری سفیدپوستان هلندی تباری است که ابتدا از اواخر قرن هفدهم به این سرزمین مهاجرت کرده بودند و متعاقبا از اوایل قرن بیستم تا اعلام استقلال در سال ۱۹۶۱، جزئی از امپراطوری بریتانیا محسوب می‌شدند. این توضیح لازم است که امروز جمهوری آفریقای جنوبی با توجه به تنوع قومیت‌های مختلف در ترکیب جامعه‌اش، دارای یازده زبان رسمی است (از جمله انگلیسی که زبان اداری کشور بشمار می‌رود). بنابراین می‌توان تصور کرد که چگونه اکثریت قاطع زندانیانی که تقریبا همه از نقاط دور دست در کشوری که مساحت آن سه برابر مساحت ایران ماست بازداشت و به این جزیره فرستاده شده بودند، اصلا امکان مکالمه و درک به منظور اجرای اوامر و قوانینی را نداشتند که زندانبانان خشن و بی رحمشان بر آنان تحمیل می‌کردند.
این زندان سرانجام در پی سقوط نظام آپارتاید در سال ۱۹۹۶ تعطیل شد و محل آن تبدیل به موزه ای گردید که از سال ۱۹۹۹ به فهرست مجموعه مکانهای فرهنگی سازمان جهانی یونسکو اضافه شده است.

از ویژگی ناهمزبانی که بگذریم در بقیه ویژگی‌های زندان که صحنه مخوف و هولناک آن در مقابل چشمانم قرار گرفت، از همان ثانیه اول به عزیزانی فکر می‌کردم که امروز در ایران به خاطر ایستادگی، مقاومت و اعتراض نسبت به مسائلی که بر آنها تحمیل می‌شود، در شرایطی کم و بیش مشابه، به دور از خانواده و دوستان عمرشان را در زندان‌هائی از قبیل اوین در جمهوری اسلامی می‌گذرانند.

در پی اعتراضات آبان‌ماه اخیر که بنا به گفته بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری در جهان باعث کشته شدن حداقل چند صد نفر و بازداشت چند هزار ایرانی هموطن شده است،‌ آرزوی اینکه ما نیز در آینده‌ای هرچه زودتر درهای زندان‌ها را بر هر زندانی سیاسی باز کنیم و آن زندان ها را به موزه‌ای تبدیل کنیم تا همه مردم و نسل‌های بعدی ایرانیان را نسبت به اعمال غلط و ناشایستی که دیگر در دنیای قرن بیست و یکم جائی نباید داشته باشد،‌ آگاه، مطلع و مهمتر از همه، شرمنده و شرمسار سازیم؛ به ویژه بندهایی در نقاط مختلف کشور که مانند زندان روبن، سمبل خشونت و رفتار غیر انسانی است.

در این سفر که دومین سفر در ۴ سال اخیر به آفریقای جنوبی برایم میسر گردید،‌ درس و تجربه مهم دیگر این بود که از نزدیک اثرات ناشی از پیاده شدن طرح آشتی ملی در آن کشور را مشاهده و لمس کردم؛ آشتی پس از دورانی که مردم و نیروهای مختلف سیاسی را به لحاظ اختلافات برخاسته از بیش از یک قرن سیاست‌های نژادپرستانه دوران استعمار، به بدترین صورت در مقابل یکدیگر قرار داده بود.

امروز بیش از ۲۵ سال از تغییر حکومت نژادپرست آپارتاید و استقرار نظام جدید و دمکراتیکی که از طریق پیاده کردن طرح آشتی ملی به دست نلسون ماندلا و اف دبلیو دکلرک، بدون ریختن یک قطره خون،‌ روی کارآمده است، می‌گذرد. نکته قابل توجه اینکه در پی گفتگوهای مختلف با افراد عادی در جامعه از یکسو و فرصت تبادل نظر با برخی از چهره‌های پژوهشی که فرصت ملاقات با آنها در دانشگاه «استلن بوش» دست داد این بود که در میان جامعه سیاه پوست و بسیاری از سفید پوستان که به ویژه از ناامنی در جامعه خود شاکی هستند،‌ میزان نارضایتی زیادی کماکان به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه، «توم موزز» در صحبتش با من از ادامه اختلافات فاحش در سطح درآمد میان سفید پوستان و سیاه پوستان بسیار گله‌مند بود و انتظار داشت که با گذشت ۲۵ سال، این معادله بصورت بسیار کاملتری به نفع طبقات پائین‌تر تغییر می‌یافت. ولی اگرچه آشتی ملی موفق به پایان دادن به تمام نارسائی‌ها و بی‌عدالتی‌های گذشته در جامعه آفریقای جنوبی نشده،‌ ولی آنچه که دستاورد فوق العاده بزرگ و گرانبهائی برای همه مردم در آن کشور محسوب می‌شود،‌ انتقال بی خشونت قدرت از یک حکومت منفور و بی اعتبار به یک حکومت فراگیر و دمکراتیک بود که نه تنها شاهد صحنه‌هائی هولناک از قبیل آنچه که در عراق و سوریه گذشته است نبود، بلکه پس از تصاحب قدرت، الیت سیاسی جدید دست به تسویه حساب و انتقامجوئی از این و آن نزدند و برعکس و حتی برخلاف تمایلات بخش اعظمی از آنها، فرقی میان فاتح و مغلوب در دفاع از حق و حقوق مشروع و یکسان تمام شهروندان قائل نشدند.

تردیدی نیست که شرایط کشور آفریقای جنوبی و کشورهائی چون سیرآلئون،‌ اوگاندا و کوزوو که طرحی شبیه آشتی ملی به نوعی نقش کارسازی را در ایجاد تحولات لازم در آنها ایفا کرد، با شرایط جاری در ایران کاملا متفاوت است. ولی می‌توان از تجربه‌ای که آن جوامع پشت سر گذاشتند برای امروز و فردای ایران استفاده کرد.

در آفریقای جنوبی، ماندلا موفق شد تا با افراطی‌ترین عوامل جامعه سفید پوست آن کشور،‌ بر مبنای انسانیت و با هدف تلطیف فضای جامعه، ارتباط برقرار سازد.

ماندلا در خال بازدید از سلولش

تلاش به منظور ایجاد ارتباط تحت لوای «آشتی ملی» میان نیروهای مختلف و متخاصم در ایران،‌ به ویژه در شرایط کنونی که اثرات ناگوار فشارهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می‌تواند مملکت را به سوی خشونت و جنگ داخلی و خارجی سوق دهد، می‌تواند راهگشای فصلی جدید در رسیدن به تحولات مورد نیاز و اجتناب ناپذیر باشد.

در این راستا،‌ نقش دولت و به ویژه شخص آقای روحانی و شخصیت‌های دیگر در جامعه مدنی ایران که تا کنون بارها بر این ضرورت تاکید کرده‌اند، از اهمیت خاصی برخوردار است،‌ زیرا هنوز هم «آشتی ملی» ره یافتِ امیدبخشی است که از یکسو جوانان را به تحمل و انعطاف تشویق می‌سازد و از سوی دیگر جامعه رنج دیده را برای آینده بسوی «خود درمانی» سوق می‌دهد.
به عنوان نمونه، هشدار مصطفی تاج‌زاده فعال سیاسی و مدنی و از حامیان طرح «آشتی ملی» که شاید جان کلام را به بهترین وجه توصیف کرده باشد: او می‌گوید «نصر بالرعب و حکومت بر پایه ترس در ایران کنونی جواب نمی‌دهد»‌ و حکومت «باید براساس نصر بالرضایه و جلب اعتماد و رضایت و مشارکت شهروندان اداره شود» و نتیجه می‌گیرد که «تداوم وضعیت موجود ناممکن است»‌ و حاکمیت امروز فقط با دو گزینه «مشت آهنین یا آشتی ملی مواجه است».

قاعدتا سرنوشت رهبرانی که با قاطعیت، سیاست مشت آهنین را در کشورهائی چون عراق و لیبی (و نمونه‌های مشابه موجود در تاریخ معاصر جهان)‌ دنبال کردند،‌ نمی‌تواند الگوی خوبی برای هیچکس و به ویژه مسئولان در جمهوری اسلامی باشد.

تردیدی نیست که پروژه «آشتی ملی» در کنار بازسازی اقتصادی، آینده و سرنوشت ایران و ایرانی را به مسیر کاملا متفاوتی هدایت خواهد کرد و تلاش‌های بیش از یک قرن عدالت و آزادیخواهی در ایران را که با انقلاب مشروطیت رقم خورده را به نتیجه‌ای نجات‌بخش خواهد رساند.

«اعتراض به محروم‌سازی» به جای تحریم انتخابات

$
0
0

روز جمعه آینده، دوم اسفندماه [۹۸] انتخابات مجلس یازدهم برگزار می‌شود و من، فرخ نگهدار، وظیفه خود می‌دانم که درباره نحوه برگزاری این انتخابات دقایقی را با مردم و مسئولان کشورم صحبت کنم.

برای من که دهه‌ها برای تقویت عزت و اهمیت صندوق رای تلاش کرده ام چیزی افسوس بارتر از این نیست که ببینم با انتخابات مجلس چنان کرده اند که نه هیچ فهرستی برای حمایت کردن برجای مانده و نه هیچ امیدی به تشکیل مجلسی که صدای منتقدان در آن باشد.

متن یادداشت را با صدای نویسنده از این‌جا بشنوید

سخنم قبل از همه با رهبر جمهوری اسلامی است. ده‌سال پیش به ایشان نوشتم که نروید از راهی که شاه رفت. اینها که پای صحبت شما جمع اند و «جانم فدای رهبر» می کنند، موریانه های جمهوریت نظام اند. آنها می خواهند از شما آریامهر بسازند. آنها به عشق به زیر کشیدن مجلس از راس امور، به عشق شکستن «میزان رای ملت است»، و برخی‌شان به عشق تجارت کرسی ها و مقامات، پای تخت شما نشسته اند. و این‌ها همه یعنی شما فراموش کردید پند بنیان‌گذار این نظام به نخستین رئیس جمهور منتخبِ آن را.

مایه تاسف عمیق است که علیرغم تلاش جانکاه دلسوزان نظام، و با وجود حمایت مشفقانه مردم از آنها، شما آنان را به حبس و حصر کشیدید و به تیغ نظارت استصوابی، با اسلحه سپاه و چماق دستگاه امنیت، مجلس و دولت را به حشو و زوائد دستگاه ولایت تبدیل کردید.

اولین نقد من به رفتار شما طی این سی سال به شیوه ایستادگی در مقابل تحریم ها و تهدیدهای امریکا نیست. اولین اعتراض من به شما این است که چرا به جای افزایش قدرت مقاومت کشور از راه مهربانی بیشتر با مردم، و با ناراضیان، به حذف و حصر و شلیک گلوله به سوی معترضان فرمان داده اید؟

شما هنوز هم مردم را به رای دادن تشویق می کنید. اما نمی خواهید ببینید که این رقابتی کردن انتخابات است که مردم را به شرکت در انتخابات تشویق می کند نه فرمان شما. خودمحوربینی اجازه نمی دهد شما ببینید که وقتی حق مشارکت را از شهروندان می گیرید، وقتی ما را از پیگیری مطالبات خود از راه صندوق محروم می کنید در واقع بی اعتمادی و تقابل با حکومت را تقویت می کنید. و این تقابل کشور را به همان مسیری می برد که شاه برد. آن «رهبر» هم خود را محور زمین و زمان می پنداشت.

بسیار متاسفم که شما، به جای فهم علت اعتراضات مردمی در آبان ماه، آن را به «آن خاندان»، و یا «آن سازمان منحوس» نسبت دادید. بسیار متاسفم که شما به جای محبت بیشتر با شهروندانِ زخم خورده از تحریم ها، روح ماموران سیا و موساد را در پس اعتراضات آنان پنهان دیدید.

سه دهه است که دلسوزان کشور، شما را به اهمیت انتخابات آزاد، و به ضرورت لغو نظارت استصوابی فرا می خوانند. و شما هر زمان بیشتر و بیشتر راه را بر حق انتخاب مردم مسدود می کنید. اصلا تصادفی نیست که امروز نه هیچ شوری در دل این مردم است و نه هیچ امیدی به مجلسی که عوامل شما دست چین کرده اند.

با صدای بلند می گویم علت اصلی غیاب اکثریت مردم در پای صندوق های رای در دوم اسفند دستور شما به سالخوردگانِ از دنیا بی خبرِ شورای نگهبان است که، به امر شما، فشار حداکثری آقای ترامپ را به فشار حداکثری بر مردم ناراضی و معترض تبدیل کرده اند.

انکار نمی کنم که اگر چرخش به راست در سیاست امریکا، و خبائث ضدایرانی ترامپ، نبود؛ یا اگر جامعه مدنی و شهروندی ما بیش از این‌ها تاب و توان داشت، شما با این همه لشگریانِ جان فدایتان هرگز فرصت نمی کردید این چنین بی رحمانه بسوی معترضان فرمان شلیک دهید، و یا پس از شلیک موشک به هواپیمای مسافری، با آن مردم جان سوخته و خونین دل، با تفرعنی تا این حد آزار دهنده صحبت کنید.

و کلامی هم با هموطنانِ همراه
فهرست مورد قبول شورای نگهبان چنان از چهره های مردمی تهی است که در جمع های خانوادگی شما، بر خلاف دوره قبل سخنی از انتخابات در میان نیست. این بار شما را حتی از ترجیحِ یک جناح بر جناح دیگر هم محروم کرده اند. این حاکمان به شما به صراحت می گویند اداره امور مملکت به شما مربوط نیست. حاکمان هر که بخواهند به مجلس می فرستند و هرکه را بخواهند بیرون می کنند. نسل ما ندیده است و به یاد ندارد این حد از خودکامگی و این سطح از بی خبری در راس جمهوری اسلامی ایران را.

عموم احزاب، سازمان ها و شخصیت های منتقد حکومت، یا به‌کلی از حق معرفی نامزد محرومند یا نامزدهای آنان را با نظارت استصوابی از حق شرکت در انتخابات محروم کرده اند. آنها همه در بیانیه های خود، به جای تحریم، به محرومیت منتقدان از حق شرکت اعتراض کرده و خواستار لغو نظارت استصوابی شده اند. و این اعتراضی است کاملا بر حق و کاملا همگانی.

در خارج کشور بسیاری از دوستان و رفیقانی که سال ها با آنها همرزم و همراهم این بار به صلاح دیده اند که علاوه بر اعلام عدم حمایت از فهرست ها، از همه شهروندان دعوت کنند که این انتخابات را تحریم کنند. و این یعنی هیچ کس به هیچ نامزدی در هیچ حوزه ای رای ندهد. شخصا دعوت مردم به «اعتراض به محروم‌سازی» را، بر دعوت مردم به «تحریم انتخابات» ترجیح می دهم. به دلایل زیر.

● انتخابات مجلس در حوزه‌های کوچک کمتر وجه سیاسی دارد و بیشتر فرصتی برای فرستادن یک وکیل است به پایتخت برای پیگیری مطالبات محلی. خیلی از نمایندگان در واقع وظایف نمایندگان شوراها را عهده دارند. در این حوزه ها شعار تحریم کمتر شنیده می شود. و اگر شنیده شود هم معلوم نیست به سود اهالی تمام شود.

● در این انتخابات فکر تسخیر مجلس، یا تشکیل یک فراکسیون نیرومند مرکب از منتقدان کلا منتفی است. اما این منتفی نیست که در برخی حوزه ها برخی نامزدها با مواضع انتقادی برآمد کنند، با رای ناراضیان به مجلس بروند و تریبونی باشند برای انعکاس صدای منتقدین. اشتباه می کنند کسانی که فکر می کنند چنین فرصت هایی وجود ندارد و یا وجود این نوع تریبون ها به زیان ماست.

● حفظ و تقویت نهاد انتخابات راهبرد محوری اصلاح طلبی، و تحریم انتخابات تاکتیک‌ محوری سرنگونی طلبی است. آنها انتخابات های رقابتی را هم تحریم می کنند. دعوت به تحریم جزئی از فرهنگ آنهاست. از نظر من تفاوت میان «تحریم انتخابات» و «اعتراض به محروم کردن داوطلبان از شرکت در انتخابات» در واقع همان تفاوت میان «مبارزه برای تغییر حکومت» و «مبارزه برای تغییر در حکومت» است.
به‌خصوص حالا که اصلاح طلبی از دو سو زیر سخت ترین فشارهاست، برخی فعالین سیاسی ممکن است شعار تحریم را نوعی همصداییِ سیال با سرنگونی طلبی، و نوعی فاصله گیریِ پنهان با اصلاح طلبی، تلقی کنند و آن را برای افزایش فشار بر حکومت مناسب ببینند.

شخصا قبول ندارم که تحریم فشار بر حکومت را افزایش می دهد، قبول ندارم که همصدایی با سرنگونی طلبی تدبیری به سود اصلاح طلبی است، قبول ندارم که فاصله گیری از اصلاح طلبی، پنهان یا آشکار، تسهیل گر راه دموکراسی است.

● در شرایطی که روش های اصلاح طلبانه، از سوی حاکمان، و هم از سوی براندازان، به‌شدت زیر ضرب است، در شرایطی که توده های مردم، اعم از طبقه متوسط و طبقات پائینی، به‌شدت عصبانی، زخم خورده و سرخورده اند، لغزیدن به این نوع مواضع شبه‌رادیکال در عمل سیاسی، تهدیدی جدی برای اصلاح طلبی است.
من، علیرغم این که بسیاری از دوستان و همرزمان دیرینم، و بخش بزرگ تری از یاران تازه نفس، از شعار «تحریم فعال انتخابات مجلس» راضی تر به نظر می رسند، وجدانم قانع نیست، و تجاربم تائید نمی کند که ثمراتِ جاری و آتی «تحریم» بر زیان ها و مشکلات جاری و آتی آن غلبه دارد. زمانه سختی است و در این زمانه سخت ما باید صد بار سخت تر مواظبت کنیم که مبادا با عمل سیاسی ما نهاد انتخابات آسیب ببیند، یا اصول بنیادین اندیشه رفرمیستی دستخوش تزلزل گردد.

تکرار می کنم: حالا که حکومت به هوای یک حکومت یک دست راه صندوق رای را بر مردم بسته است، اصلاح طلبان نباید طوری عمل کنند که گویا، بجز وادار سازی همین حکومت به لغو نظارت استصوابی و انجام انتخابات آزاد، راه دیگری هم برای رسیدن به انتخابات آزاد وجود دارد؛ یا طوری وانمود کنند که نظارت استصوابی اصلا غیرقابل لغو است، یا تا این نظام هست، هیچ اصلاحی ممکن نیست.

تجربه و تاریخ مسلم ساخته است، هرگاه فشار اجتماعی از رهبری واحد بهره مند شود، و به حد کافی هدفمند و گسترده گردد، یک پارچگی حکومت بی دوام خواهد شد. و از نو صدای مردم، دست کم در یک سوی حکومت، شنیده خواهد شد.

جمهوری اسلامی مرا از زندگی و فعالیت در کشور خودم محروم کرده است. اما اگر در آنجا هم بودم اعتراض می کردم که چرا بخش بزرگی از مردم کشورم از حق مشارکت در انتخابات محروم اند؟ و به هیچ فهرستی رای نمیدادم. اما اگر در حوزه ای نامزدی صدای ناراضیان و منقدان بود بر مردم خرده نمی گرفتم که چرا رای می دهید. برایشان آرزوی موفقیت می کردم و می خواستم که به اعمال نظارت استصوابی هم اعتراض کنند.

هم‌میهنان عزیز
چند روز پیش سالگرد انقلاب بود. آرزوی من و نسل ما برای آن انقلاب این بود که از دو شعار بزرگ آن، استقلال و آزادی، حراست شود. یعنی حکومتی را روی کار بیاوریم که منتخب مردم باشد، و بساط زندان سیاسی و آزار و شکنجه و اعدام برچیده شود. آرزوی ما هم چنین این بود که شکست تاریخی ایران از ایالات متحده در ۲۸ مرداد را جبران و آن کشور را متوجه کنیم که همکاری های متقابلا سودمند بهتر از مداخله و کودتاست.

گرچه این آرزوها به دلیل بی تجربگی ها و به علت کارشکنی ها تحقق نیافت. اما امروز، ۴۱ سال بعد از انقلاب، با این رشد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، و با این بلوغ و تجربه سیاسی در کشورم، باور می کنم که دور نیست روزی که ما نیز موفق شویم، اولین آرزوی بزرگ انقلاب بهمن را زمینی کنیم و رهبر کشور خود را خودمان از طریق انتخابات انتخاب کنیم.

خبر بزرگ خوش برای ما آن است که در آن سوی دنیا در ایالات متحده امریکا هم جنبش های همدلانه با ما در مسیر اعتلاست. علیرغم رفتار خودمحورانه، زهرآگین و مشمئز کننده رئیس جمهور امریکا با مردم خویش، جنبش چپ می رود که در آن کشور پرچم مبارزه علیه ارتجاع فاشیستی حاکم را به دست گیرد. به حقانیت و به قدرت نوظهور جنبش چپ در امریکا یقین دارم. و یقین دارم، که پیروزی این جنبش بر رفتار ستمگرانه ایالات متحده با ملل در حال رشد، با خاورمیانه، و به ویژه با ایران، نقطه پایان خواهد گذاشت. و دیرتر یا زودتر دومین آرزوی بزرگ انقلاب بهمن هم جامه حقیقت به تن خواهد کرد.

یقین دارم که بعد از آقای خامنه ای، و بعد از آقای ترامپ، ایران ما نیز در مسیر شکوفایی، در مسیر تحققِ هر دو آرزوی بزرگ انقلاب بهمن گام خواهد گذاشت. از نو ایران سرای امید خواهد شد و بر بامش سپیده آزادی، سربلندی و برابری خواهد دمید.

صادق قطب زاده؛ قربانی دوگانه عشق / نفرت

$
0
0

مستند سه قسمتی «فرزند انقلاب» با موضوع مروری بر زندگی و کارنامه سیاسی و انقلابی و تا حدودی شخصی صادق قطب‌زاده اخیرا از تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی پخش شد. این فیلم جذاب و دیدنی و شنیدنی، زندگی تراژیک مردی را به یاد آورد که به واقع به روایت فیلم مبارزی تمام‌وقت بود و در عین در تمام عمر نستوه و آرمانگرا. پایان تلخ و تراژیک این مبارزه نیز اوج آن بود. این فیلم بار دیگر، به ویژه در سالگرد انقلاب ضد سلطنتی و ضد استبدادی، فضای آن سال‌های پر خاطره و پر مخاطره و در عین حال تلخ را به یاد نسل انقلاب آورد. سالیانی که جدال‌های زهرآگینی از هر سو و در چند جبهه در جریان بود و هر گروهی کم و بیش در اندیشه تسخیر تمام عیار دولت جدید و میراث انقلاب بود و غالبا کسی به کمتر از تمام قانع و راضی نبود. به یاد می‌آوریم که دو اصلاح در ارتباط با قطب‌زاده مصطلح شده بود: مثلث بیق (بنی صدر، یزدی و قطب زاده) و یا: صادق ردا (خلخالی)، صادق اِوا (طباطبایی) و صادق ادا (قطب زاده).

اکنون در این‌جا در این موارد و نیز در باره مضمون و محتوای فیلم و نقاط قوت و ضعف آن نمی خواهم چیزی بگویم. ضمن سپاس از تهیه‌کنندگان فیلم، می خواهم به نکته مهمی اشاره کنم که با دیدن این فیلم در ذهنم برجسته‌تر شد و آن خطر هولناک شیفتگی افراطی به شخصی و یا شخصیتی و حتی اندیشه و مذهب و مسلکی است. گفتن ندارد که علاقه و عاطفه نسبت به فردی و فکری معقول است و طبیعی، ولی اگر این عاطفه به مرحله شیفتگی و آن هم از نوع افراطی و غلوآمیزش برسد، در عمل (به ویژه عمل سیاسی) غالبا به پیامدهای منفی و ویرانگر منتهی خواهد شد.

توضیح بیشتر ماجرا آن است که شاکله شخصی و شخصیتی برخی افراد به گونه‌ای است که در هر حالت و در هر موضعی که قرار می گیرند، حالت افراطی و تندی پیدا می‌کنند. مثلا اگر با کسی موافق‌اند، به شدت دفاع می کنند و حاضر نیستند کمترین مخالفتی و حتی نقدی بر خلاف محبوب را بپذیرند و حتی بشنوند. عکس آن نیز صادق است. این افراد؛ هم در دوستی غلو و افراط می کنند و، هم در دشمنی.

بد نیست کمی عمیق‌تر به ماجرا نگاه کنیم. شریعتی در مبحث «الیناسیون» به نکته مهم و بس آموزنده‌ای اشاره می کند. او می‌گوید دین و اولیای دین و حتی خدا می تواند موجب الینه شدن آدمی یعنی مؤمنان بشود. قابل تأمل است که بر وفق آموزه بنیادین عارفان، رستگاری مؤمن در «فناء فی الله» و «بقاء بالله» است. اما شریعتی این نوع فناجویی را حتی در خداوند موجب مسخ و الیناسیون انسان می داند. البته او راه جلوگیری از چنین مسخ شدگی را در آگاهی (معرفت) و اعتدال می بیند. از این رو شریعتی با مفهوم «عشق» نیز چندان میانه ای ندارد. چرا که آن را عامل سودایی و شیدایی و در نهایت موجب مسخ شدگی عاشق واله و شیدا در معشوق می داند. پیشنهاد شریعتی تعبیر «دوست داشتن» است که از خصلت منفی عشق بری است و لذا، به زعم ایشان، «دوست داشتن از عشق برتر است». بدنیست اشاره کنم که اقبال لاهوری نیز برای گریز از اندیشه فناجویی، رابطه هستی با خداوند را، رابطه صدف و دریا می دانست و نه قطره و دریا.

خطر بزرگ این نوع عاشقی و شیدایی افراطی و در واقع سودازدگی، افراط و احیانا تفریط در هر چیز است. در دوستی و دشمنی. در دفاع و یا در حمله و نفی و رد. من خود در زندگی فکری و سیاسی ام (حدود نیم قرن و بیشتر در چهل سال اخیر) نمونه های فراوانی از این دست افراد را می شناسم؛ افرادی که یا در موضع افراط بوده اند و یا در موضع تفریط. صفر و یا صد. سیاه و یا سفید. یا دشمنِ دشمن و یا دوستِ دوست. معمولا میانه ای وجود نداشته و ندارد.

با توجه به این تجربه و توجه، من هرگز به این شمار افراد حتی در موضع حق و در جبهه درست و آزادی خواهی و عدالت طلبی و اخلاق گرایی، اعتماد نکرده و نمی کنم. زیرا به هیچ موضع شان نمی توان اعمتاد کرد و اطمینان داشت. نمی توان با طنابشان ته چاه رفت.

تمام این حرفها را گفتم تا به سرشت و سرنوشت مرحوم صادق قطب زاده اشارتی بکنم که از این منظر عبرت آموز است.

من هرگز قطب زاده را از نزدیک ندیده ام. پیش از این شنیده بودم که او در گذشته شیفته و واله آیت الله خمینی بوده و به او باوری عمیق و مریدانه داشته است. فیلم فرزند انقلاب، اسناد و گواهان فراوانی (از جمله دست نوشته های خود او) به خوبی نشان می دهد که او به مراتب فزون تر از حدی که من می پنداشتم به خمینی باور داشته و به او در واقع عشق می ورزیده است. پیش از این شنیده بودم وقتی که اعدام قطب زاده قطعی شده و او را برای کشتن و تیرباران می بردند، وی با صدای بلند به خمینی دشنام می داده و با عباراتی تند و زشت (زشت در محاورات عمومی) از خمینی یاد می کرده است. جدای از میزان وثاقت این خبر و یا جدای از مواضع سیاسی و حقانیت و یا عدم حقانیت او در باره خمینی و یا چرایی توسل به کودتا، به نظر می رسد که بیش از هرچیز روحیه روانشناختی قطب زاده بلای جانش شده و او را در دو موضع عشق و نفرت، به ورطه هلاکت افکنده است. از این رو شاید گزاف نباشد که صادق قطب زاده، بیش از هرچیز، قربانی روحیه عاطفی و افراطی گری در عشق و نفرت خود شده است. البته در انقلاب ایران شماری دیگر نیز از طریق همین دوگانه عشق / نفرت حول انقلاب و یا خمینی، به سرنوشتی مشابه و در مراتب دیگر دچار شدند.

جاسوس‌های همراه

$
0
0

زیتون ـ شیوانظرآهاری: در روزها و ماه‎های منتهی به خرداد هشتاد و هشت، شنود دستگاه‏‌های تلفن همراه فعالان سیاسی یکی از راه‎های مرسوم ردیابی و بعدا ایراد اتهام به آنها بود. در زمانی که هنوز گوشی‎های تلفن همراه هوشمند نشده بود و تمام ارتباطات و اطلاعات فعالان در اپلیکیشن‏‌های پیام‌رسان خلاصه نمی‌شد که بلافاصله بعد از دستگیری همه‌اش در دستان بازجو قرار بگیرد، شنود ارتباطات تلفنی یکی از راه‎های کسب اطلاعات بود.

در مواقعی مانند خردادماه ۸۸ و روزهای پرالتهاب بعد از آن، به گفته فعالین سیاسی و مدنی که بازداشت شدند و در دادگاه‌ها حضور پیدا کردند، تلفن همراه و یا منزل بسیاری از آنان کنترل می‌شد. حالا دادستانی آمریکا علیه شرکت هواوی اتهامات جدیدی را مطرح کرده است و می‌گوید این شرکت با نصب تجهیزات شنود و جاسوسی به دولت ایران کمک کرده و با تجهیزات پیگیری، شناسایی و ردیابی کاربران امکان شناسایی تظاهرکنندگان را در سال ۲۰۰۹ به دولت ایران داده است. 

پیش از این هم در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۹ وزارت دادگستری آمریکا ادعانامه‌ای شامل ۱۳ مورد اتهام علیه شرکت هوآوی و منگ وانژو و مدیر ارشد  این شرکت که در کانادا منتظر محاکمه بود تنظیم کرده بودند. در این ادعانامه منگ و شرکت گوشی هواوی را متهم به دور زدن تحریم‌های ایران در حد فاصل سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ کرده‌بود.

پیش از آن هم در سال ۲۰۱۱ وال استریت ژورنال فاش کرد که «کمپانی هوآوی، با امضای قراردادی بزرگ با اپراتور همراه اول، مسئولیت طراحی و پیاده‌سازی تجهیزات شنود و رهگیری تلفن‌های همراه را بر عهده گرفته است.» در همان زمان شرکت اریکسون و نوکیا زیمنس نیز متهم به فروش ابزارهای شنود و جاسوسی به ایران شده بودند. همچنین در ابتدای سال ۲۰۱۱ شرکت بریتانیایی Creativity Software تأیید کرد که ایرانسل یکی از مشتریانش بوده و به گفته برخی این شرکت سیستمی را برای ردیابی تلفن همراه به ایران فروخته بود که نهاد امنیتی می‌توانست فرد مورد نظر را هر ۱۵ ثانیه یکبار ردیابی و مکانش را شناسایی کند.

در سال ۲۰۱۱ وال استریت ژورنال فاش کرد که «کمپانی هوآوی، با امضای قراردادی بزرگ با اپراتور همراه اول، مسئولیت طراحی و پیاده‌سازی تجهیزات شنود و رهگیری تلفن‌های همراه را بر عهده گرفته است.»

این مساله البته فقط مختص به ایران نیست، پس از سرنگونی حسنی مبارک در مصر هم مشخص شد که دولت او با همکاری یک شرکت انگلیسی مکالمات اسکایپ فعالان سیاسی و مدنی را کنترل و شنود می‌کرده است و در لیبی هم یک کمپانی فرانسوی به دولت برای تجسس در ایمیل‌ها و سرویس‌های چت آنلاین کمک می‌کرده است. 

هرچند به نظر می‌رسد سرعت ایران در خرید این ابزارهای شنود و کنترل پس از تابستان ۸۸ افزایش یافته باشد با اینحال حتی پیش از آن‎هم امن نبودن خطوط تلفن فعالان سیاسی، بر هیچ‌کس پوشیده نبود و بسیاری از کسانی که با اتهامات سیاسی دستگیر و زندانی می‎شدند از شنود مکالمات تلفنی‏شان و بازجویی براساس اطلاعات بدست آمده از آن، خبر می‏‌دادند.  

شنود، قانونی یا غیرقانونی؟

ماده ۱۵۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۹۲ می‌گوید:«کنترل ارتباطات مخابراتی افراد ممنوع است، مگر در مواردی که به امنیت داخلی و خارجی کشور مربوط باشد در این صورت با موافقت رئیس کل دادگستری استان و با تعیین مدت و دفعات کنترل، اقدام می‌شود».

همچنین در ماده ۵۸۲ قانون مجازات اسلامی – بخش تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده آمده است:«هر یک از مستخدمین و مامورین دولتی‌، مراسلات یا مخابرات یا مکالمات تلفنی اشخاص را در غیر مواردی که قانون ‌اجازه داده حسب مورد مفتوح یا توقیف یا معدوم یا بازرسی یا ضبط یا استراق سمع نماید یا بدون اجازه صاحبان آنها مطالب آنها را افشا نماید به حبس از یک سال تا سه سال و یا جزای نقدی از شش تا هجده میلیون ریال محکوم خواهد شد».

علی‎رغم این تاکیدات قانونی اما به نظر می‌رسد گرفتن حکم استراق سمع برای نیروهای امنیتی کار چندان پیچیده‏ای نباشد و باوجود تأکید قانون بر عدم انتشار مکالمات بدون رضایت صاحب آنان، برخی از خبرگزاری‎های نزدیک به ارگان‌های امنیتی در ایران بارها محتوای مکالمات، ایمیل‏‌ها و یا چت‌های خصوصی متهمان را انتشار داده‎اند.

از طرف دیگر با وجود آنکه گفته می‌شود صدا و یا حتی تصاویر نمی‌تواند مبنایی برای رأی دادگاه باشد بلکه باید دلایل دیگری به عنوان قرینه برای قاضی موجود باشد، اما در دادگاه متهمان سیاسی استناد به مکالمات تلفنی آنها حتی با وجود عدم اقرار ، همواره مبنای صدور حکم قرار گرفته است. 

جمهوری اسلامی هرگز در چهاردهه گذشته در مورد اتهام استراق سمع از شهروندانش، شفاف‏‌سازی نکرده و همواره این اتهام را رد کرده است. به همین دلیل به جز اظهارات کسانی که به دلایل سیاسی و یا غیرسیاسی در ایران دستگیر شده‎ و شنود مکالمات تلفنی‎شان را تایید کرده‌‏اند، هیچ مدرک دیگری برای اثبات استراق سمع غیرقانونی نهادهای امنیتی از شهروندان وجود ندارد.

در سال‎های اخیر و با همه‏‌گیر شدن استفاده از گوشی‎های هوشمند، تکنولوژی به کمک سرکوب آمده است و حالا هر فرد یک دستگاه جاسوسی در جیب خود دارد که تمام اطلاعات مکانی و زمانی‌اش را ثبت و در موقع لزوم در اختیار نهاد امنیتی قرار می‌دهد.

البته در سال‎های اخیر و با همه‏‌گیر شدن استفاده از گوشی‎های هوشمند، تکنولوژی به کمک سرکوب آمده است و حالا هر فرد یک دستگاه جاسوسی در جیب خود دارد که تمام اطلاعات مکانی و زمانی‌اش را ثبت و در موقع لزوم در اختیار نهاد امنیتی قرار می‌دهد.

پیام‌رسانها و شبکههای اجتماعی 

در یک‏‌دهه گذشته و با فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی و سرویس‎های پیام‏‌رسان، کار برای نهادهای امنیتی آسان‎تر از قبل شده است. اگر در گذشته آنان ناچار بودند با ردیابی تلفن‌ها و شنیدن ساعت‎ها مکالمات تلفنی به اطلاعات دسترسی پیدا کنند، حالا فعالان سیاسی و مدنی با همراه داشتن گوشی‎های هوشمند، ثبت عکس و فیلم، رد و بدل کردن پیغام در گروه‏‌های چت آنلاین و از همه مهم‌تر مکان‌یابی تلفن‏‌های همراهشان، همه نوع اتهامی را همراه خود دارند.

تمام ارتباطات آنان در سرویس‏‌های پیام‏‌رسان مانند تلگرام، واتس‌آپ و غیره موجود است. صفحات اینستاگرام و توییتر و ایمیل روی گوشی‎های تلفن‏ همراه باز است و به محض دستگیری، بازجویان با در اختیار داشتن گوشی تلفن همراه فرد می‌توانند تمامی ارتباطات، فعالیت‏‌ها، مکان‎ها و … را شناسایی و در دادگاه به عنوان سند استفاده کنند.

اگر تا ده‏ سال پیش شما با مقاومت می‌توانستید رمز ایمیل‌تان را حفظ کنید و خیالتان راحت باشد که توانسته‏‌اید از بخشی از ارتباطات و یا اطلاعاتتان را محافظت کنید، حالا گوشی‎های تلفن همراه انگار همدستان آنان هستند و کار را برای سیستم‏‌های اطلاعاتی راحت کرده و به همان نسبت فعالان سیاسی را در موقعیتی خطرناک قرار می‎دهند.

امیر رشیدی، کارشناس اینترنت البته معتقد است که دلیل این مساله نه فقط به خاطر تلفن‏‌های همراه بلکه به دلیل شکل استفاده فعالان سیاسی از آن است، او می‎گوید: «این کنترل‏‌ها و شنودها براساس خطاهای کاربران انجام می‌شود، آنها معمولا مسائل امنیتی را رعایت نمی‏‌کنند مثلا روی تلگرام امکان دسترسی به حسابشان را به راحتی برای سیستم‌های امنیتی فراهم می‌کنند. مثلا آن را دو مرحله‌ای می‌کنند و می‌گذارند روی پیامک و همین شرکت‏‌هایی که ابزارهایی جاسوسی را به ایران می‌دهند، این امکان را فراهم می‌کنند که دسترسی به پیامک یک کاربر فراهم باشد و در نتیجه حساب تلگرام و یا سایر حساب‏هایش برای بازجویان گشوده می‌شود. خطاهایی که به راحتی می‎توان آنها را به حداقل رساند و امنیت خود و دیگران را تضمین کرد.»

این اتفاق‏‌ها درحالی می افتد که در سال‏‌های گذشته به خصوص در جریان دستگیری‎ها و احضارهای اخیر، بسیاری از فعالان در هنگام بازجویی با پرینت کامل چت‏‌هایشان در فضاهایی مانند تلگرام مواجه شده‎اند.

 به نظر می‏‌رسد در شرایط جدید، گوشی‏‌های تلفن همراه بزرگ‏ترین جاسوسانی هستند که امنیت ایرانیان را تهدید می‏‌کنند و نهادهای امنیتی ایران نیز با همکاری کمپانی‏‌های بزرگی مانند هوآوی به تجهیزات کامل کنترل و شنود شهروندان دسترسی دارند. ادغام این دو با خطاهای کاربران و بی‏‌توجهی آنان به مسائل امنیتی، منجر به حکم‌های سنگین دادگاه علیه فعالان سیاسی و اجتماعی می‎شود و این دقیقا آن چیزی است که نهادهای امنیتی به دنبال آن هستند. 

🍃 زنده|ظریف: قادر به بازخوانی اطلاعات نیستیم اما جعبه سیاه را نمی‌دهیم

$
0
0

 



پایان کار ال جی و سامسونگ در بازار لوازم‌ خانگی ایران

به دنبال قطع همکاری شرکت‌های ال جی و سامسونگ کره‌جنوبی با شرکت‌های ایرانی در ماه‌های گذشته متاثر از تحریم‌های آمریکایی، آخرین تابلوهای این دو شرکت در حال جمع‌آوری از سطح شهر، فروشگاه‌ها و مغازه‌هاست و مشتریان و خانواده‌ها می‌توانند محصولات جایگزین سام و جی‌پلاس را استفاده کنند.

سیدعلیرضا موسوی‌مجد٬ رئیس هیات مدیره انجمن لوازم صوتی و تصویری ایران٬ گفت که پایین آوردن تابلوهای شرکت کره‌ای سامسونگ از مغازه ها چند وقتی است آغاز شده و در هفته های آینده نخستین محصولات جایگزین سامسونگ با برند سام وارد بازار می‌شود.

به گفته این مقام صنفی، اکنون کارهای مقدماتی انجام و تولیدات آزمایشی آغاز شده است و تا پایان سال تلویزیون و مانیتور و از سال ۹۹ لباسشویی و یخچال تولیدی این شرکت به بازار عرضه خواهند شد.

موسوی‌مجد خاطرنشان‌کرد:‌ «مشتریان محصولات سامسونگ نگرانی نداشته باشند، زیرا خدمت گارانتی را تا ۱۸ ماه پس از تاریخ نصب و خدمات پس از فروش را تا ۱۰ سال پس از خرید دریافت خواهند کرد.»

او ادامه داد: «زیرساخت‌های تولید محصولات جدید همان زیرساخت‌هایی است که در زمان همکاری با این شرکت کره‌ای به ایران آورده شده بود و اکنون حدود ۳۰ درصد نیرویی که در پی تبعیت کره‌ای‌ها از تحریم‌های آمریکایی به ناچار تعدیل یا بیکار شده بودند به‌تدریج در حال بازگشت به کار هستند.»/ایلنا



ظریف: قادر به بازخوانی اطلاعات نیستیم اما جعبه سیاه را نمی‌دهیم

محمدجواد ظریف٬ وزیر امور خارجه٬ در خصوص نحوی بازخوانی اطلاعات جعبه سیاه هواپیمای اوکراینی که توسط سپاه پاسداران ساقط شد٬ گفت: «قادر به بارگذاری اطلاعات جعبه‌های سیاه هواپیمای تهران ـ کی‌یف نیستیم اما آن‌ها را به دولت‌های خارجی تحویل نخواهیم داد.»

محمدجواد ظریف در گفت‌وگو با شبکه “ان‌بی‌سی” با اشاره به بازجویی‌ از فردی که اقدام به شلیک به این هواپیما کرد گفت، او می‌گوید، فکر می‌کرده “یک هواپیما نزدیک می‌شود” و تحقیقات در مورد این که چرا چنین فکری کرده همچنان ادامه دارد.

او با اشاره به این که مسائل “نامعلوم زیادی وجود دارد” تأکید کرد که به همین خاطر است که ایران می‌خواهد محتوای جعبه‌های سیاه را بداند اما در عین حال “بدون حضور تمامی طرف‌های درگیر در این مسئله” به آن‌ها “دست نخواهد زد.”/ایسنا



بدهی خارجی ایران به ۹ میلیارد و ۵۳ میلیون دلار رسید

میزان بدهی‌های خارجی ایران در پایان آذرماه سال ۹۸ به ۹ میلیارد و ۵۳ میلیون دلار رسید که نسبت به پایان سال ۹۷ معادل ۳ درصد کاهش داشته است.

براساس آخرین آمار بانک مرکزی میزان بدهی خارجی ایران در پایان آذرماه ۹۸ براساس سررسید اولیه بدهی‌ها ۹ میلیارد و ۵۳ میلیون دلار است که ۷ میلیارد و ۵۴۸ میلیون دلار آن بدهی‌های میان‌مدت و بلندمدت و یک میلیارد و ۵۰۵ میلیون دلار از این میزان بدهی‌های کوتاه مدت است.

این تعهدات بالفعل ایران بر مبنای یورو نیز رقمی بالغ بر ۸ میلیارد و ۱۷۳ میلیون یورو محاسبه شده که ۶ میلیارد و ۸۱۴ میلیون یورو از این میزان حجم بدهی‌های میان‌مدت و بلندمدت و یک میلیارد و ۳۵۹ میلیون یورو حجم بدهی‌های کوتاه‌مدت است.

حجم بدهی‌های ایران در پایان آبان ماه سال جاری ۹ میلیارد و ۱۸ میلیون دلار بوده که در پایان آذرماه با افزایش مواجه شده و به ۹ هزار و ۵۳ میلیون دلار رسیده است. این در حالی است که آمار بدهی‌های خارجی ایران در پایان اسفندماه سال ۹۷ معادل ۹ میلیارد و ۳۳۹ میلیون دلار بوده است که این آمار حکایت از کاهش حجم بدهی‌های خارجی ایران در ۹ ماهه سال ۹۸ دارد./ایلنا



خبرنگار صداوسیما به «ایران اینترنشنال» پیوست

حضور خبرنگار اعزامی صداوسیما به آلمان در شبکه ایران اینترنشنال، تایید رسمی گزارش‌های غیررسمی سرنوشت شماری از خبرنگاران اعزامی بود که پس از پایان ماموریتشان یا بازنگشتند و یا به دیگر کشورها مهاجرت کردند.

شبکه ایران اینترنشنال شب گذشته – جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ – گفت‌وگویی با احمد صمدی خبرنگار اعزامی صداوسیما به آلمان منتشر کرد که نشان می‌داد صمدی با حضور در استودیو این شبکه سعودی در لندن، درباره روابط ایران و ناتو موضع‌گیری می‌کند.

این حضور تاییدی بر آغاز همکاری این خبرنگار صداوسیما با شبکه ایران اینترنشنال و احتمالاً قطع ارتباط با رسانه رسمی ایران است. این خبرنگار پس از پایان ماموریت سه ساله‌اش در آلمان، درخواست یک سال مرخصی بدون حقوق می‌کند و در این کشور می‌ماند و در این مدت امور شغلی و اقامتش را پیگیری می‌کند و بازنمی‌گردد و حالا سر از لندن درآورده است./انتخاب


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید.

آغاز دهمین سال حصر

$
0
0

زیتون– روز گذشته٬ ۲۵ بهمن٬ حصر رهبران جنبش سبز وارد دهمین سال خود شد.

میرحسین موسوی٬ زهرا رهنورد٬ فاطمه و مهدی کروبی از سال ۸۹ تاکنون در حصر و بازداشت خانگی به سر می‌برند.

چگونه آغاز شد

پس از آغاز بهار عربی میرحسین موسوی و مهدی کروبی از مردم خواستند که در حمایت از معترضین کشورهای عربی روز ۲۵ بهمن ماه سال ۸۹ به خیابان‌ها بیایند.

ساعات پایانی همان روز یعنی در تاریخ ١٣٨٩/١١/٢۵ طبق تصمیم مقامات عالی نظام و مصوبه شورای عالی امنیت ملی، حکم شروع حصر توسط عباس جعفری دولت آبادی دادستان سابق تهران صادر و توسط بهرام رشته احمدی معاون دادستان وقت به رویت زهرا رهنورد٬ میرحسین موسوی و فاطمه و مهدی کروبی رسید.

پس از آن نیز احمد جنتی، ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ و در نماز جمعه تهران، از قوه قضائیه خواسته که «سران فتنه» را در خانه‌های خود «زندانی» کند و «تلفن و اینترنت آنها قطع شود.»

میرحسین موسوی٬ زهرا رهنورد و مهدی کروبی در همان روزها در خانه‌های خود حبس و ارتباط آنها با دنیای بیرون به شدت کاهش یافت. فاطمه کروبی اما پس از مدتی از حصر خارج شد.

مسئولان جمهوری اسلامی اغلب از این افراد به عنوان «سران فتنه» نام می‌برند.

طی سال‌های اولیه پس از حصر ارتباط رهبران جنبش سبز با خارج از منازلشان بسیار کم و حتی قطع بود و خانواده‌های محصوران برای ماه‌ها از حال ایشان بی‌خبر می‌ماندند.

گشایشی اندک

پس از هشت سال حصر٬ گشایش‌های اندکی در وضعیت زندگی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد رخ داد.

پس از هشت سال محدودیت‌های ارتباطی شدید٬ سایت کلمه خبرداد که  ماموران امنیتی به زهرا رهنورد گفته‌اند که او در صورت تمایل از این پس میتواند تلفن همراه داشته باشد.

همچنین آنان به محصورین گفته‌اند آمادگی دارند تا برای آنان کانالهای محدود تلوزیونی را با نصب ماهواره راه اندازی کنند.

ارتباطات تلفنی محصورین با خارج از خانه در طول هشت سال گذشته با محدودیت های سختگیرانه مواجه بوده است. این محدودیتها از بی خبری مطلق از وضع محصورین در چند ماه اول حصر تا مجوز هفته‌ای یک تماس تلفنی با خانواده در نوسان بوده است.

در همین رابطه حسین کروبی٬ فرزند یکی از رهبران در حصر «جنبش سبز» در سال ۹۷خبر از تصویب رفع حصر در شورای عالی امنیت ملی داد٬ خبری که تکذیب شد.

آبان‌ماه سال ۹۷ حسین کروبی، تایید کرده بود: «بعد از مرخص شدن پدر از بیمارستان، اعضای خانواده از جمله فرزندان، عروس‌ها و نوه‌ها هروقت بخواهند می‌توانند به ملاقات وی بروند. این دیدارها انجام می‌شود و ما هم مشکلی نداریم و هر ساعتی بخواهیم می‌توانیم به ملاقات پدر برویم.»

پس از آن طی چندین ماه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد نیز اجازه پیدا کردند که هر از چندگاهی به دیدار برخی از اقوام خود بروند.

تشدید شرایط حصر مهدی کروبی

دی ماه امسال محمدتقی کروبی٬ فرزند مهدی کروبی٬ خبر از تشدید شرایط حصر پدرش داد.

۲۱ دی ماه مهدی کروبی، یکی از رهبران محصور «جنبش سبز»، در نامه ای به  رهبر جمهوری اسلامی او را «مسئول وضعیت اسفبار کنونی کشور» دانسته و گفته که «بدون شک هیچ یک از شرایط و صفات احراز مسئولیت رهبری را ندارید.»

متن کامل این نامه را اینجا بخوانید.

در همین رابطه حسین کروبی٬ فرزند مهدی کروبی٬ ۲۴ دی ماه خود را به دادسرای ویژه اوین معرفی کرد.

یک شب پیش از آن نیروهای امنیتی برای بازداشت فرزند رهبر در حصر جنبش سبز٬ به خانه او مراجعه کرده بودند٬ اما حسین کروبی از باز کردن در به روی آن‌ها خودداری کرده بود و گفته بود که امروز به دادسرای ویژه اوین مراجعه می‌کند.

دلیل بازداشت حسین کروبی نامه‌ای است که چندی پیش از مهدی کروبی منتشر شده بود.

به گزارش سحام نیوز٬ نزدیک به خانواده کروبی٬ دقایقی پیش از انتشار آن نامه، مسئولین امنیتی وزارت اطلاعات در تماسی تلفنی به فرزند مهدی کروبی، اقدام به تهدید به دستگیری وی در صورت انتشار آن نامه کرده بودند.

ماموران تهدید کرده بودند که انتشار آن نامه عواقبی را به همراه خواهد داشت.

 

🍃 زنده|مهدی محمودیان آزاد شد

$
0
0

 


حضور گارد ویژه مقابل دانشگاه امیرکبیر


مهدی محمودیان آزاد شد



روح‌الله زم در دومین جلسه دادگاه تمامی اتهامات را رد کرد

روح‌الله زم، بنیان‌گذار سایت و کانال تلگرامی «آمدنیوز» امروز (یکشنبه) در دومین جلسه دادگاهش٬ تمامی اتهام‌ها را رد کرد.

او ضمن رد کردن اتهام «افساد فی الارض» و دیگر اتهام‌ها علیه خود، درباره پرسش رئیس دادگاه در ارتباط با «مسئول بودن» در اعتراض‌‌های دی‌ماه ۹۶ نیز گفت که «این موضوع ارتباطی با من ندارد.»‎

در این جلسه دادگاه، روح‌الله زم همچنین گفت که «پس از مکالمه روحانی و مکرون از پلیس فرانسه با من تماس گرفتند و گفتند که در خطر ترور هستی.»‎

در این جلسه دادگاه شکایت نهاد ریاست‌جمهوری از روح‌الله زم نیز مطرح شد.

معاونت حقوقی ریاست‌جمهوری آقای زم را متهم به انتشار نامه جعلی مبنی بر موافقت حسن روحانی با ورود زنان به ورزشگاه کرده است.

روح‌الله زم در واکنش به این شکایت گفت: « این نامه با امضای آقای واعظی بود، نامه را ما تهیه نکرده بودیم بلکه برای ما ارسال شده بود».

او همچنین درباره اتهام «همکاری با دولت متخاصم آمریکا» گفت: «آمریکا دولت متخاصم نیست.»/ایسنا



خاموشی‌های اضطراری ایران در پی کاهش سوخت تحویلی به نیروگاه‌ها

سخنگوی صنعت برق ایران دلیل خاموشی‌های اضطراری در کشور را «محدودیت سوخت نیروگاه‌ها در کشور» خواند و این اقدام را جهت پایدار نگه داشتن شبکه برق «بسیار ضروری» قلمداد کرد.

مصطفی رجبی مشهدی با اشاره به این که در حال حاضر به دلیل سرمای هوا اولویت با تامین گاز بخش خانگی است از مردم خواست، در مصرف برق و گاز خود صرفه‌جویی کنند تا خاموشی‌ها هر چه زودتر رفع شود.

او استفاده بیش‌تر از نور طبیعی و خاموش کردن لامپ‌های اضافی، تنظیم وسایل گرمایشی در دمای آسایش، پوشیدن لباس گرم در منزل و جلوگیری از هدررفت انرژی را راهکارهایی ساده و بی‌هزینه برای برون‌رفت از این شرایط خواند./ایسنا



روحانی: در این شرایط با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم

حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ با ادعای اینکه تحریم‌ها علیه ایران تاثیری نداشته گفت که جمهوری اسلامی در شرایط ضعف با آمریکا مذاکره نخواهد کرد.

روحانی امروز در نشستی خبری گفت: «آنان می‌خواهند با فشار حداکثری به ما شرایطی را ایجاد کنند که دولت با ضعف به میز مذاکره برود اما این نشدنی است. ما هیچگاه با ضعف پای میز مذاکره نمی‌رویم.»

رییس جمهوری تاکید کرد: «در مذاکرات سال ۹۲ و ۹۳ آنها درخواست مذاکره دادند، البته امروز هم آنها درخواست مذاکره دارند، ولی باید به شرایط عادلانه بازگردند تا مذاکره امکان‌پذیر باشد.»

او در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت مذاکره ایران و آمریکا در دولت دونالد ترامپ تاکید کرد که شرط مذاکره با آمریکا بازگشت ایالات متحده به برجام است./ایرنا



تلفات آلودگی هوا ۲ برابر آمار تصادفات جاده‌ای است

عیسی کلانتری٬ رییس سازمان محیط زیست٬ گفت که آلودگی هوا سالانه ۳۰ هزار نفر کشته بر جای می‌گذارد، در حالی که تصادفات جاده‌ای حدود ۱۶ هزار نفر تلفات دارد.

عیسی کلانتری، معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست در بیست و یکمین همایش ملی صنعت و خدمات سبز که صبح امروز در سالن همایش‌های سازمان حفاظت محیط زیست برگزار شد، گفت: «آلودگی هوا سالانه ۳۰ هزار نفر کشته بر جای می‌گذارد، در حالی که تصادفات جاده‌ای حدود ۱۶ هزار نفر تلفات دارد. یعنی آلایندگی هوا به‌خصوص در کلانشهرها در کشور ما دو برابر حوادث جاده‌ای تلفات دارد که این همه به آن اهمیت می‌دهیم.»

کلانتری تأکید کرد: «پس حفظ محیط زیست چه بخواهیم و چه نخواهیم اجتناب‌ناپذیر است. چه دولت‌ها بخواهند و چه نه، باید محیط زیست را در اولویت‌های اصلی خود قرار دهند. دولت دوم روحانی هزینه‌های هنگفتی برای محیط زیست انجام داده است.»/ایلنا


تجمع دانشجویان دانشگاه امیرکبیر در اعتراض به بازداشت بهاره هدایت


رونمایی از مجسمه از قاسم سلیمانی

سازمان حزب‌الله شنبه ۲۶ بهمن به مناسبت چهلمین روز از کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، از یک مجسمه بزرگ او در منطقه مرزی لبنان با اسرائیل رونمایی کرد.

به گزارش رسانه‌های اسرائیل، لبنان و ایران، تندیس قاسم سلیمانی در حالی که با انگشت به اسرائیل اشاره می‌کند، بر فراز یک برج دیده‌بانی در مارون‌الراس در استان نبطیه لبنان قرار گرفته است.

تندیس در مارون‌الراس در جنوب لبنان که فاصله کمی با اسرائیل دارد، قرار گرفته است؛ حزب‌الله در این محل نبردهای متعددی با نظامیان اسرائیلی در ۲۸ سال اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل و نیز در جنگ ۳۴ روزه سال ۲۰۰۶ داشته است./رادیو فردا



علی مطهری: احمد جنتی التزام عملی به نظام ندارد

علی مطهری، نماینده مجلس فعلی٬ در نامه‌ای به احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان با اشاره به رد صلاحیتش برای انتخابات مجلس آینده، نوشت:« شما التزام عملی به نظام ندارید.»

علی مطهری که به دلیل «عدم التزام عملی به نظام» رد صلاحیت شده، امروز در یادداشتی تاکید کرد که شورای نگهبان در انتخابات اخیر با «تجسس در اظهار نظرها» اثبات کرده است که «فقط نظر رسمی حکومت باید بازگو شود.»

او نتیجه این رویکرد شورای نگهبان را «استحاله و تغییر ماهیت» مجلس دانسته و نوشته است در این صورت «اختناق بر جامعه» حاکم می‌شود.

این نماینده فعلی مجلس در ادامه یادداشتش تاکید کرد که با ادامه روند موجود، مجلس در ایران شبیه به مجلس عربستان سعودی می‌شود که «صرفاً جنبه مشورتی دارد و تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر نیست.»

این نماینده مجلس پیش از این در یادداشتی توضیح داده بود که چون او «نظری غیر از نظر رهبر جمهوری اسلامی داشته،‌ رد صلاحیت شده و یک عضو شورای نگهبان به او گفته که در اظهارنظرهایش پیرامون مسائل مختلف «باید همان جمله آقا [آیت‌الله خامنه‌ای] را بگویید.»



اضافه خدمت سربازان بخشیده شد

برای سربازان فراری در صورت معرفی خود از ۲۶ بهمن تا ۱۸ اسفند ۱۳۹۸، حبس در نظر گرفته نمی‌شود.

طرح بخشش زندان و اضافه خدمت سربازان غایب و فراری از ۲۶ بهمن ماه همزمان با «روز مادر» تا ۱۸ اسفند ماه «روز پدر» اجرایی می‌شود.

بر اساس قوانین خدمت وظیفه فرار از خدمت، مجازات حبس دارد.

امسال از روز مادر تا روز پدر به سربازان فراری و غایبی که خود را به یگان یا به مجموعه دادسرای نظامی استان معرفی می‌کنند، این فرصت داده شده است تا بدون رفتن به زندان و تعیین مجازات حبس بتوانند به خدمت خود ادامه دهند و نگرانی بابت حبس و زندان نداشته باشند.

سربازان غایب و فراری می‌توانند در ابتدای وقت اداری با مراجعه به دادسرای نظامی شهر خود و تا قبل از اتمام ساعت کار به خدمت خود ادامه دهند و مجازات زندان برای آن‌ها در نظر گرفته نمی‌شود./باشگاه خبرنگاران جوان


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید.


چهلمِ یک «دروغ»، چهلمِ یک «سقوط»

$
0
0

زیتون ـ محمدرضا سرداری: در چهلمین روز سرنگونی پرواز ۷۵۲ اوکراین از سوی پدافند هوایی سپاه، محمدجواد ظریف می‌گوید «ایران امکان بازخوانی جعبه سیاه را ندارد اما آن را به خارج از کشور نیز نمی‌فرستد».

در حاشیه‌ی کنفرانس امنیتی مونیخ، وزیر امورخارجه ایران، در گفت‌وگو با شبکه‌ی خبری ان‌بی‌سی آمریکا، با بیان اینکه ایران برای استخراج اطلاعات از جعبه سیاه، به نرم‌افزار، کابل‌ها و تجهیزات تخصصی از کشورهای غربی نیاز دارد، افزود: «ما از آنها کمک خواسته‌ایم، چرا آمریکا کمکی به ما نکرد؟ این یک مسئله انسانی است. چرا آنها نرم‌افزار را به ما ندادند؟ چرا تخصص آن را به ما ندادند؟».

از سوی دیگر دیپلمات‌های پنج کشوری که شهروندان آنها در ساقط شدن هواپیمای اوکراینی توسط ایران جان باختند، خواسته‌های خود را در حاشیه این نشست با محمد جواد ظریف مطرح کردند و از ایران خواستند «گام‌هایی به سوی حل بسیاری از سوالات باقی مانده در ارتباط با واقعیات حادثه و مسائل قانونی بردارد».

ایران دو سال پیش جعبه سیاه هواپیمای مسافربری آسمان را که از تهران عازم یاسوج بود به فرانسه فرستاد. این هواپیما از نوع ای.تی.آر ۷۲ بود که در منطقه کوهستانی پادنای سمیرم سقوط کرد. هر دو جعبه سیاه هواپیما در فرانسه با موفقیت بازخوانی شدند.

ممانعت جمهوری اسلامی از ارسال جعبه‌ سیاه هواپیمای اکراینی به خارج کشور، در کنار سخنان متفاوت و گاه متناقض مقامات کشوری و لشگری ایران، به گمانه‌زنی و طرح فرضیه‌های مختلف در خصوص سرنگونی این هواپیمای اوکراینی دامن زده است.

ممانعت جمهوری اسلامی از ارسال جعبه‌ سیاه هواپیمای اکراینی به خارج کشور، در کنار سخنان متفاوت و گاه متناقض مقامات کشوری و لشگری ایران، به گمانه‌زنی و طرح فرضیه‌های مختلف در خصوص سرنگونی این هواپیمای اوکراینی دامن زده است.

بدبینانه‌ترین فرضیه «عمدی بودن» شلیک به یک هواپیمای مسافربری است که در صورت صحت می‌تواند «جنایت جنگی» قلم‌داد شود.

اما چرا سپاه باید هواپیمای مسافربری یک کشور دیگر را بر فراز خاک خویش سرنگون کند؟ این سوال اگر پاسخی قانع‌کننده نیابد، فرضیه‌ی «عمدی بودن» شلیک به هواپیما را از اعتبار می‌اندازد. 

تناقض در اظهارات مقامات کشوری و لشگری جمهوری اسلامی

پس از انتشار چند فیلم در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و علنی شدن اصابت موشک به این هواپیما از سوی نخست‌وزیر کانادا، سپاه پاسداران مسئولیت شلیک مستقیم را پذیرفت اما آن‌را «غیرعمدی» و ناشی از «خطای انسانی» خواند. 

اما با وجود اعتراف رسمی سپاه، سخنان متفاوت و گاه متناقضی از سوی مقامات کشوری و لشگری جمهوری اسلامی در خصوص علت شلیک ِموشک مطرح شد؛ سخنانی که  احتمال اشتباه انسانی و غیرعمدی بودن حادثه را کاهش می‌دهد. 

از طرفی دیگر، انتشار نوار مکالمات  یک خلبان هواپیمایی آسمان با برج مراقبت فرودگاه مهرآباد در شب حادثه،  از سوی یک رسانه‌ی اکراینی، به بدبینی‌ها در خصوص رفتار و اظهارات مسئولان ایرانی، مخصوصا عدم اطلاع دولتی‌ها، دامن زد. 

پس از بیانیه‌ی سپاه، سردار حاجی‌زاده، فرمانده هوا و فضای سپاه، سردار سلامی، فرمانده سپاه، حسن روحانی، رئیس جمهوری، شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، موسوی بیوکی، نائب رئیس کمیسیون عمران مجلس و بالاخره ذوالنوری، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، در این‌باره سخن گفتند. 

مرور بخش‌هایی از سخنان این مقامات رسمی می‌تواند تناقضات احتمالی و اختلاف روایت‌ها از این حادثه  را آشکار کند.   

سردار حاجی زاده در کنفرانس خبری بعد از پذیرش شلیک موشک از سوی ایران: «در مراحل مختلف چندین بار به این سامانه‌ها (سامانه‌های اضافه شده به کمربند پدافندی تهران) از جمله همین سامانه‌ای که درگیر شده توسط شبکه یکپارچه اعلام می‌شود که موشک‌های کروزی شلیک شده به سمت کشور و در یکی دو مرحله‌ام باز تاکید می‌شود گزارش‌های واصله مبنی بر این است که کروزها در مسیرند و آمادگی داشته باشید.»

سردار سلامی: «این ماجرا به این شکل بود که ما در بالاترین حد آماده باش بودیم چون تهدید متقابل ما هوایی و موشکی بود یعنی [مدتی مکث] و پدافندها در این زمینه قلب این عکس‌العمل را نشان می‌دادند…. در میان این غوغا گاهی خبرهای متفاوتی هم می‌رسید. مثلاً به سامانه‌های ما خبر پرواز تعدادی کروز را داده بودند و این بچه‌های ما که کنار سامانه بودن همه خود را آماده کرده بودند برای یا انهدام موشک‌ها یا هواپیماهای دشمن. چون موشک کروز خود از نظر سرعت مثل یک هواپیمای بدون سرنشین بزرگ است. … کروزها هم در ارتفاع پایین حرکت می‌کنند».

حسن روحانی: «مردم ما می دانند که این حادثه از روی اشتباه و سهو صورت گرفته، معلومه، اما چه کسانی دخیل بودند و چه شرایطی پیش آمد که این سهو انجام گرفت… »

موسوی بیوکی، نایب رییس کمیسیون عمران مجلس:« یکی دیگر از سؤالات نمایندگان از وزیر راه و شهرسازی درباره روند هماهنگی برج مراقبت پرواز با پدافند هوایی بود، مدیران سازمان هواپیمایی در این رابطه اعلام کردند که برج مراقبت برای هر هواپیمایی که از روی زمین بلند می‌شود، در سه مرحله از پدافند هوایی اجازه می‌گیرد و در رابطه با هواپیمای اوکراینی نیز مراحل سه گانه مجوز انجام شده بود.»

 مجتبی ذوالنوری رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز پس از دیدار با رئیس کمیته ویژه بررسی ستاد کل نیروهای مسلح، نماینده سازمان هوافضای سپاه، جانشین فرمانده کل ارتش، رئیس هواپیمای کشوری و مدیر فرودگاه بین‌المللی «امام خمینی» گزارش داد [احتمال] حمله سایبری منتفی اعلام شده است.

ذوالنوری همچنین در گزارش خویش می‌گوید که دلیل عدم لغو پروازها عدم اعتبار سنجی از شلیک کروزها به سمت تهران بوده و نتیجه گرفته نمی‌شد درکشور حالت فوق‌العاده و جنگی قرار دارد و پروازها را متوقف نمود.»

تناقض دیگری در اظهارات نایب رییس کمیسیون عمران مجلس و فرماندهان سپاه دیده می‌شود. پروازی سه بار از سامانه پدافندی مجوز گرفته اما از سوی همان پدافند سرنگون شده است.

مقامات ایران در این سخنان از «گزارش‌هایی» در خصوص ورود موشک‌های کروز به کشور سخن می‌گویند اما هیچ اشاره‌ای به منبع  این گزارش‌ها نمی‌کنند. معلوم نیست که منبع گزارش داخلی بوده یا منشأ خارجی داشته؟ تنها حاجی‌زاده می‌گوید که گزارش شلیک موشک‌ها از سوی سیستم یکپارچه به سامانه‌ها گزارش شده. اما نمی‌گوید که  این سیستم یکپارچه خود این موشک‌ها را رصد کرده  یا از منابع دیگری این اطلاعات را به‌دست آورده است.

از سوی دیگر معلوم نیست که چرا این منبع این «گزارش‌ها» برای پدافند هوایی سپاه معتبر بوده ولی برای دیگر مقامات ارشد لشگری آن‌قدر اعتبار نداشته نبوده که دستور لغو پروازها را صادر کنند.

سلامی با قاطعیت حاجی‌زاده سخن نمی‌گوید. از تعابیر غیرفنی  استفاده می‌کند و  از «غوغا» می‌گوید و خبرهای متفاوت. حاجی زاده حتی در بخش دیگری از گزارش خویش به گلایه اپراتور سامانه شلیک‌کننده اشاره می‌کند که چند بار خواسته تا دستور لغو پروازها صادر شود اما مقامات ترتیب اثری نداده‌اند.

تناقض دیگری در اظهارات نایب رییس کمیسیون عمران مجلس و فرماندهان سپاه دیده می‌شود. پروازی سه بار از سامانه پدافندی مجوز گرفته اما از سوی همان پدافند سرنگون شده است.

مورد دیگر هم‌زمانی پرواز هواپیمای اوکراینی با رسیدن موشک فرضی به تهران است. طبق گفته سلامی سرعت کروز با سرعت هواپیمای مسافربری یکی است و در ارتفاع پایین حرکت می‌کند. اما هواپیما تنها سه دقیقه پس از پرواز مورد اصابت موشک قرار می‌گیرد. موشک‌‌ کروز حتی اگر از خلیج فارس هم شلیک شده باشد چگونه ممکن است در سه دقیقه به تهران برسد؟

عوامل تقویت‌کننده فرضیه سرنگونی عمدی هواپیما

اما این تنها تناقض‌های موجود در سخنان مقامات نیست که ادعای «خطای انسانی» را تضعیف می‌کند بلکه از سوی دیگر شواهد و پرسش‌ها و گزاره‌های دیگری هم فرضیه‌ی عمدی بودن شلیک موشک را تقویت می‌کنند.   

بسیاری از خانواده‌های قربانیان از جمله همسر خلبان از عدم همکاری ایران در ارائه جعبه سیاه شگفت زده‌اند و می‌پرسند آیا هنوز چیزی هست که ایران آن را پنهان می‌کند؟ اما درون جعبه سیاه چه اطلاعاتی نهفته‌ای می‌تواند باشد؟ مکالمات خلبان با برج مراقبت پیش از پرواز؟ مکالمات پدافند هوایی سپاه با هواپیمای سرنگون شده؟

چرا کلیه مسئولان جمهوری اسلامی علیرغم اطلاع از علت سقوط، قصد کتمان کردن آن را داشتند؟ از سازمان هواپیمایی کشوری، دولت، تا مقامات نظامی و سرنگون کنندگان هواپیما؟ چرا اصرار بر سقوط بر اثر نقص فنی و انکار فرضیه اصابت موشک را داشتند؟

چرا فضای هوایی کشور پس از آن که خبر شلیک کروز به مقامات سپاه و سامانه پدافند اعلام شد، بسته نشد؟

چرا تا کنون مسئولان اصلی حادثه که به قول حسن روحانی مرتکب اشتباهی نابخشودنی شده‌اند شناسایی نشده و روند تحقیق متوقف شده است.

چرا تاکنون مسئولان اصلی حادثه که به قول حسن روحانی مرتکب اشتباهی نابخشودنی شده‌اند شناسایی نشده و روند تحقیق متوقف شده است.

این که تا کنون مسببان این حادثه شناسایی و معرفی نشدند؛ خود می‌توان دلیلی بر این فرض باشد که سرنگونی هواپیما ناشی از یک طرح از پیش برنامه ریزی شده و مصوبه‌ای است که در سطح عالی صورت گرفته است. از این رو معرفی مسببان می‌تواند فعل مجرمانه را به کلیت یک نهاد یا حکومت سرایت دهد.

انگیزه جرم و فرضیات مطرح شده درباره عمدی بودن حادثه

بر پایه نظریه‌های جرم شناسی و حقوق جزا، پیش درآمد هر فعل مجرمانه، «انگیزه» و نیتی است که پشت آن نهفته است. از این رو قضات برای کشف جرم، ابتدا به سراغ نیت و قصد مجرم می‌روند و اگر چنین انگیزه‌ای وجود خارجی نداشته باشد؛ طرح مسئله عمدی بودن هر جرمی خود به خود بلاموضوع می‌شود.

اگرچه در زمینه‌ی عمدی بودن سرنگونی هواپیمای اوکراینی فرضیه‌هایی وجود دارد و عواملی به شکل سلبی یا ایجابی آن‌را تقویت می‌کنند ولی در حال حاضر شواهد قطعی برای هیچکدام در دست نیست اما از این منظر که انگیزه‌ای قوی برای ارتکاب جرم وجود داشته باشد، می‌توان باز هم به طرح و تقویت یا تضعیف آن‌ها نظر داشت. 

یکی از این فرضیات، فرضیه «سپر انسانی» است. این فرضیه می‌کوشد تا صحنه جرم را بازسازی کند. فرضیه سرنگونی عمدی یا فرضیه سپر انسانی می‌گوید سپاه احتمالاً خواسته -بدون اطلاع و هماهنگی با دولت-دامی برای آمریکایی‌ها در آسمان پهن کند.

یکی از این فرضیات، فرضیه «سپر انسانی» است. این فرضیه می کوشد تا صحنه جرم را بازسازی کند. فرضیه سرنگونی عمدی یا فرضیه سپر انسانی می‌گوید سپاه احتمالاً خواسته -بدون اطلاع و هماهنگی با دولت-دامی برای آمریکایی‌ها در آسمان پهن کند تا با شبیه‌سازی ماجرای سرنگونی هواپیمای ایرباس ایرانی از سوی آمریکا در سال ۶۷، یک هواپیمای مسافربری خارجی در پی حملات واکنشی آمریکا سرنگون شود و بدین ترتیب احساسات جامعه بین‌المللی را علیه  آمریکا و ترامپ بشوراند. 

بر اساس این فرضیه، ظاهراً قرار بوده ابتدا حملاتی تلافی‌جویانه به یک پایگاه آمریکا در نزدیکی بغداد صورت بگیرد، بدون آنکه خسارت جانی در پی داشته باشد و موضوع نیز پیشتر به طرف عراقی و آمریکایی اعلام شود. این طرح در شورای عالی امنیت ملی تصویب می‌شود اما سپاه و تندروها آن را نمی‌پسندند (واکنش کیهان به بیانیه شورای عالی امنیت ملی) از این رو در سپاه عملیاتی موازی بدون اطلاع دولت و شورای عالی امنیت ملی، طراحی می‌شود تا از یک هواپیمای مسافربری به عنوان تله استفاده شود.

ابتدا پایگاه نزدیک به بغداد با پایگاه الاسد که محل استقرار سربازان آمریکایی است؛ جابجا می‌شود.

بر خلاف طرح شورای عالی امنیت ملی که هماهنگی با عراق و عدم خسارت جانی در آن قید شده، حملات سپاه به نحوی طراحی می‌شود که خسارات جانی وارد کند ( ارزیابی رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا از نوع حملات موشکی سپاه) تصور سپاه بر این بوده که حملات فاصله‌دار به پایگاه آمریکا (اظهارات سربازان آمریکایی) در عین الاسد، تلفات انسانی به بار آورده و آمریکا را وادار به عکس العمل می‌کند. از این رو شب عملیات یک سامانه سیار به منطقه ارسال می‌شود که ارتباطی با دیگر سامانه‌های پدافندی تهران نداشته. ( ادعای قطع شدن ارتباط سامانه با سایر سامانه‌ها از سوی حاجی زاده). هواپیماهای جنگنده آمریکایی نیز پس از حملات موشکی سپاه به پرواز در آمده تا آماده حملات تلافی‌جویانه باشند.

 تا اینجا همه چیز طبق سناریوی سپاه پیش می‌رود. گزارش‌های غیر رسمی از سوی سپاه قدس و خبرنگاران صدا و سیما و فضای مجازی خبر از کشته شدن ۸۰ سرباز آمریکایی می‌دهد و گزارش می‌رسد هواپیماها (اظهارات لاوروف وزیر امور خارجه روسیه) یا کروزها (گفته‌های حاجی زاده و سلامی) به سمت اهدافی در تهران در حرکتند. اما در جنگی اطلاعاتی، سپاه رودست می‌خورد. یعنی منابعی گزارش می‌دهند که کروز شلیک شده و به سمت تهران در حرکت است. اما ظاهراً منبع قصد فریب اطلاعاتی داشته. (احتمال لو رفتن طرح سپاه و اطلاع آمریکایی‌ها از نقشه و یا فریب سپاه از سوی روس‌ها). در آن «غوغا» به قول سلامی و ظاهراً به خاطر مخفی ماندن طرح نتوانسته‌اند به موقع اطلاع رسانی کنند که طرح لو رفته و حمله موشکی صورت نگرفته است و نهایتاً اپراتور طبق دستور از پیش تعیین شده به هواپیما شلیک می‌کند.

تحقق چنین نقشه‌ای (سرنگونی یک هواپیمای مسافربری دیگر از سوی آمریکا) می‌توانست دستاوردی بزرگ برای جمهوری اسلامی در عرصه داخلی و در بین‌المللی باشد. این اقدام می‌توانست از یک سو  فضایی کاملا ضدآمریکایی در کشور ایجاد کند و افکار عمومی را برای مدتها سرگرم سازد و از سویی دیگر ترامپ و آمریکا را با افکار عمومی بین‌المللی درگیر کند و همچنین سپاه را از درگیر شدن در یک جنگ کلاسیک با آمریکا نجات دهد. این طرح در واقع می‌توانست تحقق معنای واقعی «انتقام سخت» و تداوم پروپاگاندای قاسم سلیمانی باشد.

فرضیه‌های دیگر برای «انگیزه‌یابی»، بیشتر حول و حوش مسافران این هواپیما طرح می‌شوند. 

چند فرضیه در این زمینه شایع شده که تاکنون شاهد معتبری برای آن به‌دست نیامده و از نظر انگیزه ارتکاب به جرم نیز ارزش چندانی ندارد. از جمله آن که عامل گرادهنده قاسم سلیمانی به آمریکایی ها مسافر این هواپیما بوده یا این که یکی از معاونین وی در حال فرار از کشور بوده است و هواپیمای اکراینی به هشدارهای دریافتی برای بازگشت توجه نکرده و از این رو سرنگون شده است. و یا چند نفر در دقایق آخر از  هواپیما خارج شده‌اند.

سهو یا عمد؛ تبعات هر یک چه می‌تواند باشد

ماجرای سقوط هواپیمای اکراینی در آغاز راه است؛ سقوطی که اگر به سقوط یک  دولت یا حکومت هم منجر شود نباید چندان از آن شگفت‌زده شد.  

اگر فرضیه‌ی عمدی بودن شلیک به هواپیمای مسافربری با شواهد قطعی تقویت شود و در محاکم بین‌المللی به اثبات برسد می‌تواند جنایت جنگی قلم‌داد شود و در بهترین حالت خسارت مالی سنگینی را به کشور تحمیل می‌کند؛ خسارتی که در وضعیت فعلی اقتصاد ایران معلوم نیست چه تبعات ثانویه و ویران‌گری داشته باشد. 

اگر فرضیه‌ی عمدی بودن شلیک به هواپیمای مسافربری  با شواهد قطعی تقویت شود و در محاکم بین‌المللی به اثبات برسد می‌تواند جنایت جنگی قلم‌داد شود و در بهترین حالت خسارت مالی سنگینی را به کشور تحمیل می‌کند.

اما اگر به عمق ماجرا توجه شود می‌توان دید سهوی بودن ماجرا نیز به تبعات سنگین‌ و چه بسا ماندگارتری دارد. 

یک فرضیه‌ی قوی در خصوص سهوی بودن شلیک می‌گوید که شب حمله موشکی به پایگاه عین‌الاسد، مقامات نظامی جمهوری اسلامی از واهمه واکنش آمریکا، شیرازه کار را از دست می‌دهند تا جایی که با وجو آمادگی صددرصد مورد ادعای فرماندهان سپاه، در ستاد کل نیروهای مسلح چنان آشفتگی و غوغایی به قول سلامی به پا می‌شود که حتی از یک تصمیم‌گیری ساده برای لغو پروازها نیز عاجز می‌شوند یا آن‌را به‌کلی به فراموشی می‌سپارند. 

بر پایه این فرضیه، با وجود سرمایه‌گذاری‌های هنگفت نظام، کشور همچنان در مقابل حملات خارجی به شدت آسیب‌پذیر است.

از آسیب‌های مدیریتی که بگذریم، شرایط به گونه‌ای است که حتی تجهیزات نظامی موجود در کشور قابلیت رصد کردن موشک کروز را که در ارتفاع پایین حرکت می‌کند، ندارند. یعنی سامانه‌های پدافندی کشور نه تنها نمی‌توانند موشک دشمن را در مرز هدف قرار دهند؛ بلکه حتی قادر به تشخیص آن نیز نیستند. همچنان که تجهیزات پدافندی کشور نیز قادر نیست هواپیمای مسافربری را از موشک کروز تشخیص دهد.

اگر همه فرضیات عمدی بودن سرنگونی هواپیما را رد کنیم؛ ناچار باید گفت حادثه پرواز ۷۵۲ بار دیگر آسیب‌پذیر بودن کشور در مقابل هر گونه خطرات طبیعی و انسانی را اثبات می‌کند. این حادثه نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی نه تنها در عرصه سیاسی و اقتصادی، دچار بحران‌های جدی است؛ بلکه در عرصه نظامی نیز قدرتی پوشالی دارد.

در این حالت، قدرت و آمادگی نظامی جمهوری اسلامی در واقع یادآور وضعیت ارتش ایران در دوره جنگ جهانی دوم خواهد بود که حتی سه روز در مقابل نیروهای روسیه و انگلیس مقاومت نکرد و کشور تسلیم این دو قدرت بزرگ شد و شاه آن نیز سرانجام به جزیره‌ای دور افتاده تبعید شد.

تجمع اعتراضی «امیرکبیری‌ها» به یاد جانباختگان اسقاط هواپیمای اکراینی

$
0
0

زیتون– جمعی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر تهران امروز، یکشنبه ۲۷ بهمن،  در محوطه دانشگاه تجمع کردند.

بر اساس ویدئوهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، دانشجویان با اشاره به تبلیغات برگزاری انتخابات مجلس، شعار «مردم درگیر فقرند، اینا تو فکر رای‌اند» سر داده‌اند.

شعار «میزان رنج ملت است» نیز از دیگر شعارهای مطرح در این تجمع بوده‌اند.

دانشجویان در این تجمع شعارهایی دیگری از قبیل «حکومت نظامی، نمی‌خوایم، نمی‌خوایم»، «بهاره هدایت، آزاد باید گردد»، «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد» نیز سر دادند.

براساس تصاویر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، دانشجویان در محوطه دانشگاه نیز حرکت کرده و نسبت به رفتار حکومت در جریان اعتراضات آبان‌ماه شعارهایی دادند.

دانشجویان معترض همچنین خواستار آزادی برخی فعالان زن مانند بهاره هدایت، نسرین ستوده، نرگس محمدی و ندا ناجی شده‌اند.

دانشجویان همچینن پلاکاردهایی درباره کشته شدن ۱۵۰۰ نفر در آبان و ماجرای سرنگونی هواپیمای اوکراینی در دست داشتند و در این باره شعار سردادند.

در این شعارها به شلیک سپاه به هواپیمای تهران‌ـ کی‌یف که از سوی مسئولان «خطای انسانی» خوانده شد اشاره و گفته شده است: «خطای انسانی تویی، شلیک پنهانی تویی ـ سپاهی سپاهی، قاتل ما شمایی»

دانشجویان از جمله شعار می‌دادند: «آبان دی و خرداد، یادآور خون و بیداد ـ قربانی امنیت، پایان جمهوریت ـ بردند و شکستند و دریدند و تکاندند، عدالت کجایی»

برخی از گزارش‌ها حاکی از برخورد با دانشجویان در هنگام خواندن بیانیه پایانی این تجمع است.

 

دانشگاه‌ها صحنه اعتراض

روز گذشته (شنبه ۲۶ بهمن) نیز هم جمعی از دانشجویان دانشگاه نوشیروانی بابل، در اعتراض به بازداشت بهاره هدایت تجمعی مشابه برگزار کردند.

هم‌زمان سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) با انتشار بیانیه‌ای بازداشت بهاره هدایت را محکوم کرده است.

ادوار تحکیم وحدت خواستار «آزادی بی قید و شرط» این دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران شده و در بیانیه این سازمان آمده: «اتفاقات ناگواری که در آبان امسال به‌وقوع پیوست به‌همراه احضار و بازداشت فعالین دانشجویی، کارگری و صنفی نشانگانی از عمق بحرانی هستند که به‌دلیل اخلال در نقش واسطه‌گری نهادهای مدنی و سیاسی در جهت مشارکت در حیات سیاسی گروه‌های مختلف اجتماعی به‌وجود آمده است.»

بیانیه دانشجویان: با به محاق رفتن جمهوریت، سیاست را باید در جای دیگری جست

روزگذشته  همچنین «دانشجویان متحد» پیرامون انتخابات مجلس یازدهم بیانیه‌ای صادر کرده بودند و در آن تاکید کرده بودند که در فاصله‌ی چند روز تا انتخابات مجلس یازدهم، سکوت مردم در قبال هیاهوی پوچ نیروهای سیاسی رسمی، به بلندترین صدا، بی‌معنایی این انتخابات را فریاد می‌زند.

در بیانیه این دانشجویان آمده بود: «امروز دیگر بی‌تردید سیاست راستین تنها با تغییر زمین بازی و چرخشی اساسی به سوی مردم ممکن می‌شود. باید با مردم به سوی جامعه بازگشت.»

دانشجویان متحد در ادامه افزودند: «این مردم اعتراض خود را به رساترین صورت در دی ماه ۹۶ و آبان و دی ۹۸ به گوش همگان رساندند؛ زنهار که مسخ‌شدگان در قدرت، مقابل خواسته‌های به حق مردم جز سرکوب هیچ پاسخی نداشتند.»

به گفته دانشجویان عدم پاسخگویی در قبال افتضاحی به نام لیست امید، همه و همه نشان‌دهنده‌ی تبدیل شدن اصلاح‌طلبان ساختارمحور به بخشی از وضعیت موجود هستند.

امضا کنندگان این بیانیه در پایان تاکید کردند: «در شرایطی که با نوعی به محاق رفتن جمهوریت مواجه هستیم، سیاست را باید در جای دیگری جست.»

 

حسن روحانی: استعفا ندادم، درخواست استعفا دادم

$
0
0

زیتون– حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ امروز (یکشنبه) در نشست خبری خود با رسانه‌های داخلی و خارجی شایعه «استعفای اخیرش» را شدیداً تکذیب کرد.

او در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه شایعه استعفای اخیر وی چیست و تحلیل او از آن چیست، گفت: «استعفا که معنا ندارد و از آغاز انتخابات آمدیم به مردم وعده و قول دادیم و تا ساعت آخر ان‌شاءالله پای قول خود می‌مانیم و تلاش می‌کنیم تا حد امکان این وعده‌ها را عملی کنیم.»

روحانی اما در ادامه سخنانش تایید کرد که دوبار درخواست استعفا داده است.

یک بار در همان روزهای اول دولت در حالی که هنوز مراسم تحلیف انجام نشده بود. به گفته رییس جمهوری «خدمت رهبری گفتم که اگر کسی یا دولت بهتری وجود دارد که می تواند خدمت کند من حاضرم کنار بروم اما ایشان شدیداً رد کردند و گفتند دوست دارم تا آخرین روز خدمت کنید.»

دومین بار اما در سال ۹۷ حسن روحانی درخواست استعفا داده است.

رییس جمهوری در این باره توضیح داد: «به دلیل مسائلی که در دولت پیش آمد همین موضوع را با ایشان مطرح کردم و ایشان این بار گفتند که من حتی یک ساعت زودتر هم اجازه نمی دهم که کار دولت خاتمه یابد.»

اما سال ۹۷ چه اتفاقاتی رییس جمهوری را تا مرز استعفا پیش برد؟

حسین فریدون٬ برادر حسن روحانی در اسفندماه سال ۹۶ و آستانه آغاز انتخابات ریاست جمهوری توسط ابراهیم رئیسی و محمدرضا قالیباف، دو رقیب حسن روحانی به فساد مالی متهم شد. او به «دخالت در برخی عزل ‌و نصب‌ها» نیز متهم شد.

البته او یک بار هم در سال ۹۶ بازداشت شده بود. غلامحسین محسنی‌اژه‌ای٬‌سخنگوی وقت قوه‌قضاییه تیرماه سال ۹۶ خبر داده بود که حسین فریدون به دلیل اینکه نتوانسته قرار وثیقه را تأمین کند به زندان معرفی شد.

در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم٬ ابراهیم رئیسی در یکی از مناظره‌های زنده تلویزیونی، حسن روحانی را متهم کرد که مانع رسیدگی به جرایم «نزدیک‌ترین» افرادش شده‌است. او گفت معاون اول قوه قضاییه و دادستان کل کشور با اسناد و مدارک کافی به دفتر رییس‌ جمهوری رفته‌اند اما حسن روحانی گفته موضوع فعلاً نباید پیگیری شود.

یکی از دلایل استعفای حسن روحانی در سال ۹۷ می‌تواند همین موضوع باشد٬ حمایت از برادرش.

برادر فاسد رییس جمهوری

در اواخر سال ۱۳۹۵ شماری از نمایندگان اصولگرای مجلس، حسین فریدون را به ارتباط با رسول دانیال‌زاده متهم کردند؛ فردی که به گزارش برخی از وب‌سایت‌های خبری در ایران، از بدهکاران بزرگ بانکی است و روز ۲۵ دی ۹۵ بازداشت شده‌ بود. رسول دانیال زاده مالک شرکت فولاد کاویان و شرکت فولاد گیلان و… بود.

در ۱۲ بهمن همان سال، اکبر رنجبرزاده، یکی از اعضای هیئت رییسه مجلس اعلام کرد که حسین فریدون در نامه‌ای به رییس مجلس به اتهاماتی که برخی نمایندگان مجلس به او نسبت داده‌اند، اعتراض کرده‌است. ۴۶ نماینده اصولگرای مجلس روز ۱۵ دی در نامه‌ای، فریدون را به «فساد اقتصادی» متهم کرده و از حسن روحانی خواسته بودند تا برادرش را به قوه قضاییه معرفی کند.

در نهایت سرپرست مجتمع قضائی کارکنان دولت ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ خبر داد که حکم پرونده حسین فریدون صادر شده‌است.

قاضی حسینی در حاشیه مراسم تودیع و معارفه دادستان تهران گفت که این فرد در حکم دادگاه در ارتباط با برخی اتهامات تبرئه و در ارتباط با بخش دیگری از اتهامات، به حبس محکوم شده که با توجه به قطعی نبودن حکم صادره از بیان جزئیات معذور است.

او به این سؤال که فریدون پرونده دیگری نیز در دادسرا دارد٬ پاسخ داده بود: «آن پرونده در دادسرا است و فعلاً برای ما ارسال نشده‌است. حسینی در خصوص سایر متهمان این پرونده هم گفت: برای سایر متهمان هم حکم صادر شده‌است.»

در ۹ مهر ۱۳۹۸ سخنگوی قوه‌قضائیه اعلام کرد حسین فریدون به اتهام اخذ رشوه به ۵ سال حبس قطعی و رد مال به مبلغ ۳۱ میلیارد تومان محکوم شده‌است. هرچند در رای نهایی دادگاه تجدیدنظر، حکم هفت سال حبس فریدون به پنج سال تقلیل یافته‌‌است.

حسین فریدون سرانجام بعد از قطعی شدن حکمش در روز ۲۴ مهر ۱۳۹۸ خود را به دادسرا معرفی کرد و برای گذراندن دوران محکومیت ۵ ساله خود به زندان اوین منتقل شد. این اتفاق در حالی رخ داد که برادر وی، حسن روحانی در دانشگاه تهران و در مراسم آغاز سال تحصیلی جدید دانشگاه ها در حال سخنرانی بود.

یکی از دلایل تغییر رویکرد حسن روحانی در دوران دولت دومش به نسبت دولت اول و بخصوص تبلیغات انتخاباتی برای دولت دوازدهم نیز را می‌توان برخورد قضایی با حسین فریدون دانست.

شایعه استعفا

طی روزهای اخیر اما دوباره شایعه استعفای حسن روحانی منتشر شده بود.

پس از اسقاط هواپیمای مسافربری اکراینی به دست سپاه پاسدارن و پس از رد صلاحیت‌های گسترده داوطلبان انتخابات مجلس٬ دوباره دیگر نیز شایعه استعفای حسن روحانی طرح شد.

علی ربیعی، سخنگوی دولت، اما ۲۳ بهمن ماه امسال گزارش‌های تائیدنشده درباره استعفای حسن روحانی را تکذیب کرد.

ربیعی در این رابطه گفت: «قبلا نوشته‌ام که تا ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ دولت در کنار مردم بوده و نگاه رو به جلو هم دارد. از این پس هم هر شایعه‌ای درباره استعفای رئیس جمهور را پیشاپیش تکذیب می‌کنیم.»

 

🍃 وضعیت وخیم بهاره هدایت در پی ضرب‌وشتم توسط پلیس امنیت

$
0
0

زیتون: هشت روز پس از بازداشت بهاره هدایت از طریق همکاری حراست دانشگاه تهران و پلیس امنیت، اطلاعات تکمیلی حکایت از ضرب‌وشتم این فعال دانشجویی، اعتصاب غذا و انتقال او به زندان قرچک  دارد.

«زیتون» اطلاع یافته که وضعیت این فعال سیاسی در پی این ضرب و شتم شدید و اعتصاب غذا، «وخیم» است.

به گزارش «زیتون» ظهر دوشنبه ۲۱بهمن‌ماه وقتی بهاره هدایت در پی تماس تلفنی حراست دانشگاه تهران به ساختمان حراست دانشگاه مراجعه می‌کند، با ماموران لباس شخصی در این ساختمان مواجه می‌شود.

هنگامی که هدایت قصد خروج از ساختمان حراست را داشته در برابر این ساختمان چند مامور مرد و یک مامور زن به سمت او آمده و به او می‌گویند شما بازداشت هستید و باید سوار ماشین شوید.

هنگامی که بهاره هدایت در برابر این سخن ماموران لباس شخصی درخواست ارایه برگه کتبی بازداشت را می‌کند، ماموران بدون نشان دادن حکم بازداشت، در برابر ساختمان حراست دانشگاه تهران با خشونت و ضرب‌وشتم از جمله ضربه زدن به پهلو و کشیدن موی سر، بهاره هدایت را به زور سوار ماشین می‌کنند و در ماشین نیز در برابر درخواست او مبنی بر ارایه حکم بازداشت دوباره او را ضرب‌وشتم کرده، سر او را به پایین فشار داده و به بازداشتگاه وزرا منتقل می‌کنند.

خانم هدایت در پی این برخورد غیرقانونی از ظهر دوشنبه ۲۱ بهمن گذشته دست به اعتصاب غذا زده است. 

برخوردهای غیرقانونی و خشونت‌بار ماموران پلیس امنیت تهران در ساعات بعد نیز ادامه یافته است.

هدایت را برای بازرسی منزل، دستبند به دست به خانه برده و سرتیم ماموران پلیس امنیت در برابر همسایه‌ها، بهاره هدایت را یک زن «بی‌آبرو و مسئله‌دار» معرفی می‌کند و در برابر درخواست او برای تهیه برگه صورت‌جلسه بازرسی از منزل، باز هم به او فحاشی کرده، او را مورد توهین قرار می‌دهند. 

بهاره هدایت موارد شکنجه و برخوردهای غیرقانونی و همچنین نگهداری در یک بازداشتگاه غیراستاندارد(وزرا) را با بازپرس شعبه چهارم دادسرای شهیدمقدس در جلسه تفهیم اتهام نیز درمیان گذاشته اما مقام قضایی مزبور رسیدگی‌ای به این موارد صورت نداده است.

بازجویی‌ها از بهاره هدایت همراه با خشونت در بازداشتگاه وزرا و انتساب اتهامات غیرواقعی و در روندی غیرقانونی صورت گرفته است.

بهاره هدایت سرانجام در هشتمین روز بازداشت به زندان عمومی قرچک منتقل شده و هم‌اینک به دلیل هشت روز اعتصاب غذا که سه روز نخست آن اعتصاب غذای خشک بوده، خونریزی معده کرده و در وضعیت نامناسبی در این زندان به‌سر می‌برد. 

برخوردهای خشونت‌بار و همراه با شکنجه ماموران پلیس امنیت در حالی است که در سال‌های گذشته موارد متعددی از این شیوه برخورد توسط ماموران نیروی انتظامی گزارش شده که معروف‌ترین آن مرگ ستار بهشتی وبلاگ‌نویس زندانی در بازداشتگاه نیروی انتظامی در سال ۱۳۹۱ بوده است. 

🍃 زنده|تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت

$
0
0

 

 


تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت

تجمع اعتراضی امروز دانشجویان دانشگاه علم و صنعت همزمان شد با انتشار خبر ضرب و شتم بهاره هدایت و اعتصاب غذای او.

 

 

 



اف‌ای‌تی‌اف‌ در رابطه با ایران «تصمیم می‌گیرد»

نشست شش‌روزه کارگروه ویژه اقدام مالی روز یکشنبه ۲۷ بهمن در پاریس آغاز به کار کرد. برگزاری این اجلاس و تصمیم‌های احتمالی آن می‌تواند برای جمهوری اسلامی ایران پیامدهای سنگینی داشته باشد.

جمهوری اسلامی به آن امید بسته است که با کمک لابی‌های خود و به‌ویژه با توجه به ریاست چین بر این کارگروه تعلیق اقدامات متقابل علیه خود را بار دیگر تمدید شود.

نام جمهوری اسلامی ایران در نشست ماه ژوئن سال ۲۰۱۶ از فهرست کشورهای اقدام متقابل حذف شد. ایران و کره شمالی در لیست کشورهای اقدام متقابل قرار داشتند.

گروه ویژه اقدام مالی به جمهوری اسلامی ایران ۱۸ ماه فرصت داده بود تا دو لایحه مربوط به پول‌شویی و تامین مالی تروریسم را تصویب کرده و تعهدات برخاسته از آن را اجرا کند.

دولت جمهوری اسلامی به علت مخالفت شورای نگهبان موفق به تصویب این دو لایحه نشد. تعلل مجمع تشخیص مصلحت نیز مانع از تصمیم‌گیری نهایی درباره این موضوع شد.

از آن تا زمان تا فوریه سال ۲۰۲۰ بیش از دو سال می‌گذرد. ظرف این مدت، شش بار تعلیق ایران از اقدام متقابل از سوی گروه ویژه اقدام مالی تمدید شده است. اکنون این نگرانی وجود دارد که شرکت کنندگان در اجلاس پاریس از تمدید مجدد تعلیق ایران از اقدام متقابل امتناع ورزند.

در صورت عدم تمدید تعلیق ایران از اقدام متقابل، کار نقل و انتقال مالی و همکاری‌های مالی این کشور با دیگر کشورهای جهان را به مراتب دشوارتر خواهد کرد. در چنین شرایطی فعالیت‌ موسسات مالی کشورهای دیگر در ایران محدود شده و تحت نظارت دقیق قرار خواهد گرفت. جمهوری اسلامی ایران نیز از امکان راه‌اندازی شعب و نمایندگی‌های اقتصادی در کشورهای دیگر منع خواهد شد.



کل منطقه میانکاله مازندران قرنطینه شد

علیرضا رفیعی‌پور ٬ رییس سازمان دامپزشکی کشور٬ اعلام کرد کل منطقه میانکاله مازندران تا اطلاع ثانوی قرنطینه است.

علیرضا رفیعی‌پور به این سوال که چرا با وجود مشخص شدن سم بوتولیسم در آبهای میانکاله صید همچنان در آن منطقه ادامه دارد، پاسخ داد که بعد از بروز بیماری در ستاد مدیریت بحران استان، منطقه میانکاله را بلافاصله منطقه قرنطینه اعلام کردیم و هر نوع ورود وخروجی به آنجا ممنوع است.

لو با بیان اینکه این منطقه تا اطلاع ثانوی قرنطینه است، افزود: «سازمان دامپزشکی وظیفه محافظت از ورود و خروج افراد را ندارد و وظیفه محافظت برعهده نیروی انتظامی و یگان حفاظت محیط زیست و دستگاه‌های متولی است. همچنین در این منطقه در حال حاضر صید و شکار ممنوع است.»/ایسنا



زنان زندانی سیاسی: این نظام بر خون میلیون‌ها جوان بی‌گناه استوار گشته است

۱۲ تن از زنان زندانی سیاسی، در بیانیه‌ای خواهان تحریم انتخابات مجلس شده‌اند. به گفته آنها جمهوری اسلامی همواره نظامی استبدادی بوده که می‌کوشد با «انتخابات» خود را دموکراتیک نشان دهد.

در بیانیه این زندانیان سیاسی آمده است که در جمهوری اسلامی با «تشکیل و حفاظت از سلطنت مطلقه دینی (ولایت فقیه) حق حاکمیت و انتخاب مردم ایران غصب شد و به سرقت رفت.»

آنها تاکید کردند که «مجلس شورای اسلامی» امروزه «نه نهادی دموکراتیک بلکه عنصری سراسر ضدمردمی و تمام و کمال در خدمت حاکمیت است.»

امضا کنندگان این بیانیه تاکید کردند که مردم ایران در شورش‌ها و قیام‌های پیاپی «آرای واقعی و بی‌بازگشت خود را از دی‌ماه ۹۶ تا قیام خونین آبان‌ماه ۹۸ و پس از آن با جان برکفی در خیابان‌ها به صدای رسا اعلام کرده‌اند.»

زنان زندانی با تأکید بر این که «این نظام و انتخابات‌هایش تنها بر خون میلیون‌ها جوان بی‌گناه استوار گشته» است، نوشتند: «برماست که انتخاباتشان را برای خودشان بگذاریم و در میدان واقعی انتخابات مردمی باقی بمانیم. هرکسی که پای صندوق‌های رای می‌رود اثر انگشتش بر روی ماشه اسلحه‌ای که به سمت جوانان انقلابی شلیک می‌شود ثبت خواهد شد و نشان تاییدی بر نظام حاکم و جنایاتش می‌باشد.»



پزشکی قانونی: وظیفه‌ای برای اعلام عمومی آمار کشته‌شدگان اعتراض‌های آبان نداریم

رییس سازمان پزشکی قانونی ایران به سخنان روز گذشته حسن روحانی در مورد آمار کشته‌شدگان اعتراض‌های آبان واکنش نشان داده و اعلام این آمار را به دولت او مربوط دانسته است.

رییس‌ جمهوری روز گذشته در کنفرانس مطبوعاتی خود گفت آمار کشته‌شدگان «در اختیار پزشکی قانونی کشور است.»

حسن روحانی گفته بود: «اگر برای پزشکی قانونی همه ابعاد روشن است که قاعدتا در این مدت باید روشن باشد آنها می‌توانند این مسئله را اعلام کنند و مشکلی نیست.»/ایرنا



۷۵ درصد مردم تهران در انتخابات مجلس شرکت نمی‌کنند

احمد نادری٬ رییس موسسه مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران٬ خبر داد که بر اساس نتایج یک نظرسنجی، تنها ۲۴ درصد مردم تهران در انتخابات شرکت خواهند کرد.

احمد نادری گفت بر اساس نتایج یک نظرسنجی که در نیمه اول بهمن انجام شده، ۲۴.۲ درصد مردم تهران در انتخابات شرکت می‌کنند.

او افزوده است ۹۳ درصد از افراد شرکت‌کننده در این نظرسنجی اعلام کردند که از شرایط و وضعیت مدیریت کشور راضی نیستند.

بر اساس اعلام وزارت کشور ایران، در انتخابات مجلس یازدهم ۵۷ میلیون و ۹۱۸ هزار و ۱۵۹ نفر واجد شرایط رای دادن هستند که از این تعداد، دو میلیون و ۹۳۱ هزار نفر برای اولین بار می‌توانند رای دهند.

پس از اعتراضات آبان‌ ماه گروه کثیری از معترضان اعلام کردند که انتخابات مجلس را تحریم خواهند کرد./خبرگزاری فارس


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید.

باز هم وظیفه شرعی؟!

$
0
0

با نزدیک شدن فصل برگزاری انتخابات بکارگیری تعبیر “وظیفه شرعی” رواج پیدا میکند و از مردم خواسته میشود برای انجام “تکلیف دینی” در انتخابات حضور یافته و به افراد شایسته رای دهند .

استفاده از این تعبیر بلحاظ مبنایی محذوری ندارد و چه بسا یک شخصیت اگاه و متعهد در بررسی اوضاع و شرایط سیاسی و اجتماعی به این نتیجه برسد که شرکت در رای گیری شرعا واجب بوده و ان را اعلام نماید . چه اینکه در سالهای اول جمهوری اسلامی با توجه به اینکه هنوز فرهنگ مشارکت در انتخابات در مردم نهادینه نشده بود و کشور در شرایط بحران ناشی از ترور و جنگ بسر میبرد ، رهبر فقید انقلاب اسلامی ، از این تعبیر استفاده میکردند .

ولی استفاده از این ادبیات پس از چند دهه با توجه به این نکات ، توجیهی ندارد :

۱- مسائلی از قبیل انتخابات ، خارج از موضوعات احکام شرعی است و ذاتا در شرع حکمی برای ان مقرر نشده است . در این موارد ، بر حسب شرایط ، حکم شرعی سیال و متغیر میباشد مثلا گاه از باب حرمت تضعیف نظامِ عدل ، شرکت نکردن حرام میگردد و گاه به عکس از باب حرمت تقویت نظام جور ، شرکت کردن حرام میشود . بنا بر این هرگز فقیهی فتوای کلی و دائمی در این موارد نمیتواند صادر کند.

۲- در موضوعاتی مانند انتخابات که فاقد حکم ذاتی شرع است ، تشخیصِ موضوع ، صرفا جنیه فقهی نداشته و به فقها و کارشناسان فقه محول نمیباشد و کارشناسان مختلف حق دارند با توجه به ارزیابی شرایط و جنبه های مثبت و منفی حضور و عدم حضور ، نظر خود را اعلام کنند . مثلا یک کارشناس اقتصاد یا سیاست میتواند با اعلام نظر خود در این باره ، شهروندان را در درک درست از وظیفه دینی شان کمک کند ، حتی انها میتواند استدلال سیاسی و یا اقتصادی فقیهی که فتوی به وجوب یا حرمت داده را نقد کنند .

۳- انسان متدین و خردمند ، برای هر اقدام خود بدنبال یافتن حجت و دلیل است . ولی ایا در تشخیص مصادیق ( مثل شرکت در یک تظاهرات و یا یک انتخابات) ، نظر فقیه حجت است ؟ اگر فتوای فقیه در حقِ اشخاص عامی “حجت” است ، از باب رجوع جاهل به خبره است ، ولی مگر فقیه که در استنباط احکام کلی شرع خبره و صاحب نظر است ، الزاما در تشخیص مصادیق سیاسی هم اهل نظر میباشد ؟

بر این چگونه میتوان در تشخیص هر امر سیاسی بسراغ کارشناسان دینی رفت ؟

۴- ادبیات “تعیین وظیفه شرعی” کردن در مصادیق سیاسی ، ادبیات نابالغ پنداری مردم است . اگر مردم بالغ و رشیدند و از قدرت تشخیص برخودارند ، پس باید به شعور و بلوغ انها احترام گذاشت و اجازه داد خوشان بر مبنای درک و تحلیلشان از جریانات به تصمیم برسند . اگر شرع به انها اجازه داده تا در مصادیق وارد شده و با درک شرایط تصمیم بگیرند ، پس چرا ما با تعیین تکلیف شرعی و محصور کردنشان ، این حق شرعی را از انها سلب میکنیم ؟

۵- بحث و گفتگوی منطقی در باره انتخابات و مسائل دیگر سیاسی ، و نیز حق اظهار نظر را برای همگان محترم شمردن یک مطلب است و “حق ویژه” برای یک گروه قائل شدن که با تعبیر “وجوب شرعی ” برای دیگران تعیین تکلیف کنند و متخلفان خود را به معصیت و فسق منسوب سازند ، مطلب دیگری است . این ادبیات علاوه بر انکه فاقد مبنای فقهی است ، در جامعه امروز به اعتبار فقه و احکام شرعی لطمه وارد میسازد و این تصور را بوجود میاورد که دیگر احکام مسلم شرعی شاید پشتوانه محکمی نداشته ویا ناشی از دخالتهای فقها در حوزه های غیر تخصصی شان باشد .

مضافا بر حسب قواعد مسلم فقه ، حتی در انجا هم که فقیه جامع الشرائط حق “صدور حکم” دارد ، حکم او در حقِ کسی که علم به خطای او دارد نافذ نیست و تخلف چنین فردی ، معصیت نمیباشد . از این رو پرس و جو از اشخاص که در انتخابات شرکت کرده و انجام وظیعه کرده اند یا نه ؟ و سپس بر مبنای ان دیگران را به فسق و گناه متهم کردن ، کاری خارج از اخلاق و شرع است .

۶- در کشور ما ، در دوره های اخیر بخش گسترده ای از مردم در انتخابات شرکت نمیکنند . شمارگان این گروه گاه بیش از نصف جمعیت واجدان شرایط رای دادن است . در چنین وضعی تاکید بر جنبه شرعی مشارکت مردم بمعنی ان است که این جمعیت گسترده به وظایف دینی خود مقید نبوده و فرمان الهی را زیر پا میگذارند ! در این شرایط استفاده از ادبیات “وظیفه شرعی” نه تنها کمک موثری به مشارکت بیشتر نمکند بلکه به اعتبار این عنوان هم اسیب میرساند . عنوانی که که یک روز همه کشور را به لرزه در میاورد و حتی در قضیه تحریم تنباکو تا درون کاخ ناصرالدین شاه نفوذ نمود و اطرافیان او را هم به انقیاد وادار نمود . صاحبان فتوی و حکم بیش از دیگران باید در فکر حراست از این سرمایه باشند تا در مواقع سرنوشت ساز از کارایی و تاثیر کامل برخوردار باشد .

 

۷- شخصیتهای روحانی که سخاوتمندانه ادبیات وظیفه شرعی در انتخابات را بکار میگیرند ، خوب است در ادبیات دینی و سیاسی حضرت ایه الله سیستانی نیز تامل کنند . بهر حال ایشان هم یک فقیه برجسته و دارای نفوذ در عراق است و بسرنوشت کشور عراق و مشارکت بیشتر مردم در انتخابات علاقه مند است پس چرا ادبیات ایشان متفاوت است و از تعبیر الزام و وجوب شرعی و تکلیف الهی کمتر استفاده کرده و بر “حق شهروندان” تاکید دارد؟ مثلا در بخشی از بیانیه ایشان بمناسبت انتخابات اخیر پارلمانی عراق آمده است :

“شرکت در انتخابات حق هر شهروند عراقی است و چیزی او را ملزم به احقاق این حق نمیکند مگر اینکه شخصا متقاعد شود منافع عالی ملت و کشورش ایجاب میکند که در انتخابات شرکت داشته باشد …. و در نهایت تصمیم مشارکت یا عدم مشارکت در خصوص انتخابات بر عهده هر فرد عراقی است و شخصا مسئول هر گونه ارزیابی در این خصوص است بنابر این شایسته است تصمیم در این خصوص بر اساس اگاهی و اشتیاق به تحقق منافع کشور و اینده فرزندان ان باشد “.

چرا در میان علمای ما چنین ادبیاتی رایج نیست ؟ ایا ما با ادبیات تکلیف محورِ خودمان تاثیر بیشتری در مردم داشته و داریم ؟ مگر مردم در فرصت های مختلف مثل دوم خرداد ۷۶ در برابر وظیفه شرعی که قاطبه علما تعیین کردند ، مقاومت نکردند ؟!

۸- امروز ادبیات “وظیفه شرعی” حتی در نزد بسیاری از متدینان سنتی هم اعتبار و ابروی خود را از دست داده است زیرا انان دیده اند که از این الفاظ مقدس بصورت یک جانبه برای تقویت یک سویه برخی نهادهای حاکمیتی استفاده میشود . اگر شخصیتی بزرگ مانند هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری حذف شود و اگر شخصیتی محترم مانند سید محمد غروی در انتخابات خبرگان حذف گردد و اگر شخصیتی ازاده مانند علی مطهری در انتخابات مجلس حذف شود ، نیازی به بیان “وظیفه شرعیِ” نهاد های حکومت نیست و اصلا برای رعایت حقوق ملت نباید به احدی تذکر داد در اینجا باز هم وظیفه شرعی فقط یک چیز است و ان هم متوجه مردم است : حضور !

روشن است که وقتی فقط “وظیفه مردم” مورد تاکید قرار گیرد ولی از “وظیفه حاکمان” در قبال حقوق مردم سخنی گفته نشده و دفاعی صورت نگیرد ، مردم حق دارند که به ان وظیفه شرعی هم بدیده تردید نگاه کرده و به ان اعتنایی نکنند . مگر ممکن است که ما روحانیون مثلا در حقوق خانوادگی با بیان وظیفه شرعی (الرجال قوامون علی النساء) حکومت مطلقه مردان را یکطرفه تثبیت کنیم ولی وقتی که به حق زنان میرسیم از گفتن (عاشروهن بالمعروف) طفره رفته و یا ان را صرفا اخلاقی و فاقد الزام بدانیم ؟ در این صورت ایا عدالت و انصاف داوران دینی زیر سوال نمیرود و ایا در اینصورت میتوانند اعتماد مردم را جلب کنند ؟

منبع: وب سایت کلمه

کشته‌گان آبان در انتظار شمارش

$
0
0

زیتون ـ یلدا امیری: حسن روحانی، رئیس دولت، عصر یکشنبه ۲۷ بهمن ماه در چهاردهمین نشست خبری خود با خبرنگاران داخلی و خارجی درباره ابهامات موجود درباره شمار جان‌باختگان حوادث آبان ماه، گفت: «در این حادثه رسانه‌های خارجی اغراق و مبالغه عجیب و غریبی کردند و عددهای عجیب و غریبی اعلام کردند. اول یک عددی را اعلام کردند بعد به آنها چیزی گفته نشد همینطور روزانه عدد را صد نفر صدنفر بالا بردند تا از هزار هم عبور کرد.»

بیش از سه ماه از اعتراضات گسترده آبان ماه که دنبال گران شدن ناگهانی بنزین آغاز شد، می‌گذرد، هنوز حکومت جمهوری اسلامی آماری در مورد تعداد کشته شدگان این اعتراضات ارائه نکرده است و بخش‌های مختلف نظام مسئولیت ارائه آمار را به یکدیگر حواله می دهند.

روحانی وظیفه ارائه آمار را بر عهده پزشکی قانونی و در واقع قوه قضائیه دانست و گفت:«این که چند نفر کشته شدند آمار آن در اختیار پزشکی قانونی کشور است اگر برای پزشکی قانونی همه ابعاد روشن است که قاعدتا در این مدت روشن باشد آنها می‌توانند این مساله را اعلام کنند و مشکلی نیست. ولی آمار واقعی آنچه تاکنون اطلاع داریم و اعلام شده با آماری که در رسانه‌ها اعلام می‌شود فاصله  خیلی زیادی دارد.»

عباس مسجدی آرانی، رییس سازمان پزشکی قانونی در پاسخ به روحانی گفت:« اعلام آمار کشته‌شدگان آبان‌ماه براساس مصوبه شورای امنیت ملی برعهده دولت است. دولت باید این آمار را اعلام کند. ما نکته‌ای در این رابطه نداریم.»

یک روز پس از سخنان روحانی پزشکی قانونی به سخنان او واکنش نشان داد و هیچ مسئولیتی نپذیرفت و ارائه آمار را وظیفه دولت دانست.

عباس مسجدی آرانی، رییس سازمان پزشکی قانونی در پاسخ به روحانی گفت:«اعلام آمار کشته‌شدگان آبان‌ماه براساس مصوبه شورای امنیت ملی برعهده دولت است. دولت باید این آمار را اعلام کند. ما نکته‌ای در این رابطه نداریم.»

او ادامه داد: «براساس مصوبه شورای امنیت ملی وظیفه دولت است که این آمار را اعلام کند. ما به مراجع ذیصلاح اعلام کردیم و هیچ وظیفه‌ای مبنی بر اعلام عمومی آن نداریم و همانطور که گفتم، در مصوبه شورای امنیت ملی که زیرمجموعه دولت است و وزیر کشور رییس آن است، مشخص شده است که چه کسی باید این آمار را اعلام کند.»

مسجدی در پاسخ به این سوال که آیا افراد مجهول‌الهویه نیز در ارتباط با کشته شدگان آبان ماه وجود داشته است؟ خاطرنشان کرد: «همه اطلاعات در اختیار شورای عالی امنیت ملی است. تمام اطلاعات در این رابطه را می‌توانید از آقای وزیر کشور سوال کنید.»

این رفتار نهادها و در راس آنها قوای مجریه و قضاییه جمهوری اسلامی می‌تواند نشانه اختلاف قوا و تلاشی برای فرار از مسئولیت سنگینی باشد که هیچکدام حاضر نیستند بار آن را به دوش بکشند.

به نظر می‌رسد که اگر تعداد واقعی و یا حتی به گفته جمهوری اسلامی «تفکیک‌شده» کشته‌شدگان اعلام شود می‌تواند برای مرجع اعلام کننده بدنامی به ارمغان آورد و اگر آماری دروغین ( و بسیار پایین‌تر از آمار موجود) اعلام شود باعث بی‌اعتبارتر شدن نهاد اعلام کننده خواهد شد.

پاسخ دیگران

خارج از مجموعه جمهوری اسلامی آمارهای مختلفی در مورد کشته‌شدگان آبان ارائه شده، ارگان مانیتورینگ حقوق بشر ایران تعداد کشته‌شدگان اعتراضات را دست‌کم ۴۵۰ نفر اعلام کرده است. عفو بین‌الملل در ۲۵ آذر ۱۳۹۸ آمار تعداد قربانیان را ۳۰۴ نفر اعلام کرد. سازمان حقوق بشر ایران، می‌گوید دست‌کم ۳۲۴ نفر از شهروندان کشته شده‌اند.

تا یک ماه بعد از کشتار آخر آبان هم هنوز گاه و بیگاه خبر از دست رفتن زخمی‌هایی که تیر خورده بودند و از ترس بازداشت به بیمارستان مراجعه نکرده‌بودند از طریق نهادهای حقوق بشری مخابره می‌شد.

خبرگزاری رویترز تعداد کشته‌شدگان را بر اساس آمار دریافتی از سه مقام وزارت کشور ایران که خواسته بودند نامشان فاش نشود، حدود ۱۵۰۰ نفر اعلام کرد که تا کنون اسامی ۵۴۷ تن از آنها مشخص شده‌است.

پس انتشار گزارش رویترز، بسیاری از رسانه‌ها و نهادهای حکومتی آن را تکذیب کردند. حتی با در نظر نگرفتن گزارش رویترز به نظر می‌رسد  که در اعتراضات آبان ماه رکورد کشته شدن معترضان خیابانی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران شکسته شده است.

اگر تعداد واقعی و یا حتی به گفته جمهوری اسلامی «تفکیک‌شده» کشته‌شدگان اعلام شود می‌تواند برای مرجع اعلام کننده بدنامی به ارمغان آورد و اگر آماری دروغین ( و بسیار پایین‌تر از آمار موجود) اعلام شود باعث بی‌اعتبارتر شدن نهاد اعلام کننده خواهد شد.

تعداد بالای کشته شدگان آبان ماه تا حدی حاکمیت را نگران بدنامی و زیر سوال رفتن مشروعیت خود کرده بود که علی شمخانی نماینده رهبر جمهوری اسلامی و دبیر شورای عالی امنیت ملی همان زمان در این مورد گفت: «بیش از ۸۵ درصد از جانباختگان رخدادهای اخیر در شهرستان‌های تهران در هیچ یک از تجمع‌های اعتراضی حضور نداشته‌اند و به صورت مشکوک با سلاح‌های  سرد و گرم غیر سازمانی کشته شده‌اند؛ لذا اجرای پروژه کشته‌سازی از سوی معاندین در این منطقه قطعی است.»

محمدجواد لاریجانی دبیر سابق ستاد حقوق بشر قوه قضاییه نیز گفت:«۸۵ درصد شهدای ما مربوط به نیروهای امنیتی یا نیروهای مردمی بود که از خانواده و اموال خود دفاع می کردند و فقط ۱۵ درصد نیروهای تروریستی بودند.»

با این نگاه عجیب نیست که هیچ کدام از مراجع رسمی جمهوری اسلامی تمایلی به پذیرش مسئولیت این کار نداشته باشد.

تنها مقام رسمی کشور که تا کنون آماری از کشته‌های آبان ارائه داده مصطفی کواکبیان، نماینده مجلس ایران است او روز پنجشنبه ۱۲ دی، در کنگره حزب مردم‌سالاری گفت:«در کمیسیون امنیت ملی به ما گفتند تعداد ۱۷۰ نفر است، ۱۷ نفر هم زیاد است.»

تفکیک بی‌پایان

چندین بار نیز مقامات مختلف سخن از تفکیک آمار کشته‌شدگان به میان آوردند. علی ربیعی سخنگوی دولت روز ۴ دی در حاشیه جلسه هیئت دولت در جمع خبرنگاران در پاسخ به این پرسش که آمار اعلام شده توسط رویترز درباره کشته‌های حوادث اخیر چقدر واقعیت دارد؟ گفت: «اینها سازمان‌های شناخته شده و دروغگویی هستند که به انتشار این دروغ‌ها عادت دارند. آنها به انسان‌ها نگاه فله‌ای می‌کنند. شاید اشکال از ماست که باید به سرعت آمار تفکیک شده و اسامی را اعلام کنیم. این کار در حال انجام است اما باید با دقت باشد. این آمار اعلام خواهد شد.»

محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور نیز در اواخر آذر ماه گفت: «تعداد کشته‌شدگان حوادث آبان‌ماه پس از بررسی کامل و تفکیک آنها اعلام خواهد شد.»

با وجود فشردگی بحران‌ها در ایران بالاخص در یک سال اخیر، به نظر می‌رسد که این تعلل در اعلام  آمار کسانی که اتفاقا تصمیم‌گیری برای کشتن آنان بسیار سریع انجام شد و در عرض « ۴۸ ساعت کار جمع شد»، نوعی خریدن وقت هم باشد.

دقیقا مشخص نیست منظور مقامات جمهوری اسلامی از تفکیک چیست؟ آیت الله خامنه‌ای پس از اعتراضات در یکی از سخنرانی های خود گفت که شهروندانی که بدون داشتن هیچ‌گونه نقشی در اعتراضات جان باخته اند در حکم شهید محسوب شوند و خانواده‌های آنان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار بگیرند. این به این معناست که اگر خانواده ای بپذیرد که عضو کشته شده جزو معترضان نبوده شهید محسوب می‌شود و احتمالا معنای تفکیکی از آن سخن می رود همین است.

با وجود فشردگی بحران‌ها در ایران بالاخص در یک سال اخیر، به نظر می‌رسد که این تعلل در اعلام  آمار کسانی که اتفاقا تصمیم‌گیری برای کشتن آنان بسیار سریع انجام شد و در عرض « ۴۸ ساعت کار جمع شد»، نوعی خریدن وقت هم باشد. چشم انتظاری برای بحران بعدی که خواه ناخواه از راه خواهد رسید و این‌یکی را با خود خواهد برد. این چندان دروز از ذهن هم نیست و می‌‌توان گفت که فاجعه هواپیمای اکراینی تمرکز افکار عمومی را از روی کشته‌گان آبان ماه به این فاجعه کشاند.


بگذار صدای این بیداد را نه با رنجوری تن‌هایمان، که با پیوند دست‌هایمان به همگان برسانیم

$
0
0

زیتون– جمعی از دانشجویان دانشگاه‌های کشور طی نامه‌ای خطاب به بهاره هدایت، خواهان آن شدند تا این فعال دانشجویی به اعتصاب غذای خود پایان دهد.

براساس اخباری که امروز منتشر شد٬ بهاره هدایت دست به اعتصاب غذا زده است. «زیتون» اطلاع یافته که وضعیت این فعال سیاسی در پی این ضرب و شتم شدید و اعتصاب غذا، «وخیم» است.

دانشجویان دانشگاه‌های کشور خطاب به بهاره هدایت نوشتند: «تو تا امروز نزدیک به شش بار بازداشت شده‌ای و در مجموع بیشتر از هشت سال از بهترین سال‌های جوانی‌ات را در زندان گذرانده‌ای. ما خوب می‌دانیم که تو هیچ وقت ترسی از زندان نداشتی. همواره تاکید می‌کنی که: «زندان نباید خط قرمز ما باشد». باری همین در میان دانشجویان فعال طی دو دهه گذشته، یکی از نمادهای ایستادگی بر سر مطالبات و آرمان‌هایت هستی. ما خوب می‌دانیم که آنچه تو را از بسیاری از فعالان دیگر جدا می‌کند ایستادنت بر سر اصول اولیه جامعه‌ای انسانی و پافشاری بر هویت تاریخی دانشجو در این سرزمین بوده است.»

امضا کنندگان این نامه خطاب به بهاره هدایت ادامه دادند: «خبر اعتصاب غذایت، بیش از آنکه به درد و رنج‌مان بیفزاید، بار شرمندگی‌مان را دوچندان کرد. ما مدت‌هاست که خجالت زده‌ایم. شرمگین تمامی ناکامی‌هایمان. تمامی آنان که گفتیم تنهایشان نمی‌گذاریم اما گذاشتیم.»

دانشجویان در پایان از این فعال دانشجویی خواستند: «اعتصاب غذایت را بشکن. اجازه بده صدای این بیداد را این بار نه با رنجوری تن‌هایمان، که با پیوند دست‌هایمان به همگان برسانیم. اجازه بده هر یک از این یاران دبستانی‌ات به سهم خود گامی بردارند، بگذار تا دوباره همراه شویم، کین درد، درد مشترک همه ماست. پس پیمان می‌بندیم که تا درمان تمامی آثار آن از پای ننشینیم و همان‌گونه که باید، صدایی بشویم برای تمامی مظلومان بی‌صدا؛ همان طردشدگان و فراموش‌شدگانی که دوباره همدیگر را پیدا خواهند کرد و باز خواهند گشت.»

متن کامل این نامه که برای انتشار در اختیار «زیتون» قرار گفته٬ به شرح زیر است:

بهاره عزیز

درست یک هفته از آخرین باری که تو را دیدیم گذشته است. بعد از کلاس صبح بود که به تو خبر دادند باید به حراست دانشگاه مراجعه کنی. حوالی ظهر به حراست رفتی. تا زمانی که سر کلاس بعدی غایب شوی، کسی به ذهنش هم خطور نمی‌کرد قرار است چنین بلایی را سر تو بیاورند. مطمئن هستیم تو هم ذره‌ای فکر نمی‌کردی کار به جایی رسیده باشد که دانشجو را در روز روشن در خیابان بربایند و بعد از یکی دو روز معلوم شود ربایندگان ماموران امنیتی نظام حاکم بر این سرزمین هستند. تا چند روز هیچ‌کدام از ما خبر نداشتیم چه بر تو گذشته است. حتی حدس هم نمی‌توانستیم بزنیم؛ معلوم نیست چرا عادت نمی‌کنیم؟ چرا هنوز درباره ابعاد و امکانات شرارت دچار اشتباه می‌شویم؟ چرا هنوز فکر می‌کنیم بی‌شرمی، وقاحت، گستاخی، تجاوزگری و قانون‌شکنی لابد باید حد و مرزی داشته باشد؟ معلوم نیست چرا غافل‌گیر شدیم که چطور دانشجوی مملکت را در «مادر دانشگاه‌های کشور» با کتک دستگیر می‌کنند، به مرکزی که کوچک‌ترین ربطی به یک فعال جامعه مدنی ندارد می‌برند و از آنجا هم روانه زندان قرچک ورامین می‌کنند؟ خب حتما تقصیر از ماست. وگرنه تو اولین نبودی. مگر همین چند وقت پیش دوستان دیگرمان را در همان حراست دانشگاه شکنجه نکردند؟

بهاره عزیز
تو تا امروز نزدیک به شش بار بازداشت شده‌ای و در مجموع بیشتر از هشت سال از بهترین سال‌های جوانی‌ات را در زندان گذرانده‌ای. آن هم زندان حکومتی که خود برآمده از یک انقلاب ضداستبدادی بوده است. انقلابی با شعارهای «آزادی» و «استقلال». ما خوب می‌دانیم که تو هیچ وقت ترسی از زندان نداشتی. همواره تاکید می‌کنی که: «زندان نباید خط قرمز ما باشد». باری همین در میان دانشجویان فعال طی دو دهه گذشته، یکی از نمادهای ایستادگی بر سر مطالبات و آرمان‌هایت هستی. ما خوب می‌دانیم که آنچه تو را از بسیاری از فعالان دیگر جدا می‌کند ایستادنت بر سر اصول اولیه جامعه‌ای انسانی و پافشاری بر هویت تاریخی دانشجو در این سرزمین بوده است. در زمانه‌ای که بسیاری دانشجویان و حتی کل جامعه را فقط به عنوان گوشت دم‌توپ خود می‌خواهند و تنها زمانی که به انگشتان جوهری‌شان نیاز دارند سر و کله‌شان پیدا می‌شود، تو بر سر باورهایت ایستادی و حقیقت را قربانی مصلحت‌بینی‌های حقیرانه نکردی. حال ما هم می‌خواهیم به شیوه تو عمل کنیم. در زمانه‌ای که کشور سوگوار صدها کشته بی‌کفن آبان‌ماه است، ما خوب می‌دانیم که تو راضی نخواهی شد برایت سهمی ویژه قائل شویم، اما همین شخصیت و ویژگی‌های توست که باعث می‌شود تا نگران‌ات باشیم و این نامه سرگشاده را بنویسیم.

بهاره عزیز
خبر اعتصاب غذایت، بیش از آنکه به درد و رنج‌مان بیفزاید، بار شرمندگی‌مان را دوچندان کرد. ما مدت‌هاست که خجالت زده‌ایم. شرمگین تمامی ناکامی‌هایمان. تمامی آنان که گفتیم تنهایشان نمی‌گذاریم اما گذاشتیم. تمامی مادران و پدرانی که فرزندان‌شان با ما به خیابان آمدند اما هرگز باز نگشتند. تمامی کودکانی که در چهره ما مادران و پدران از دست رفته‌شان را می‌جویند و ما بجز اشک و شرم پاسخی برایشان نداریم. ما شرم‌گین خودمان هستیم برای تمام ضعف‌ها و ترس‌ها و درماندگی‌هایمان. اما اجازه بده این بار سنگین را با هم قسمت کنیم.

اعتصاب غذایت را بشکن. اجازه بده صدای این بیداد را این بار نه با رنجوری تن‌هایمان، که با پیوند دست‌هایمان به همگان برسانیم. اجازه بده هر یک از این یاران دبستانی‌ات به سهم خود گامی بردارند، بگذار تا دوباره همراه شویم، کین درد، درد مشترک همه ماست. پس پیمان می‌بندیم که تا درمان تمامی آثار آن از پای ننشینیم و همان‌گونه که باید، صدایی بشویم برای تمامی مظلومان بی‌صدا؛ همان طردشدگان و فراموش‌شدگانی که دوباره همدیگر را پیدا خواهند کرد و باز خواهند گشت.

۱- علی اردم دانشگاه تهران
۲- نوشین ادگی دانشگاه تهران
۳- زهرا اشعری دانشگاه تهران
۴- آرمان امیری دانشگاه تهران
۵- مبین بختیارپور دانشگاه تهران
۶- مهدی پرنیانچی دانشگاه تهران
۷- سعید تشکری دانشگاه علم و صنعت
۸- آرش چایچی دانشگاه علم و صنعت
۹- رضا خدارحمی دانشگاه تهران
۱۰- البرز زاهدی دانشگاه تهران
۱۱- سمانه سهرابی دانشگاه تهران
۱۲- معین شاکری دانشگاه تهران
۱۳- محمد مهدی صارمی دانشگاه تهران
۱۴- طنین عصفوری دانشگاه تهران
۱۵- پارمیدا عطاری دانشگاه تهران
۱۶- امیرحسین علی‌بخشی دانشگاه تهران
۱۷- فاطمه قریبی دانشگاه تهران
۱۸- محمد کریمی دانشگاه تهران
۱۹- مهرداد محمدی دانشگاه تهران
۲۰- فاطمه مهدوی دانشگاه علامه طباطبایی
۲۱- ضیا نبوی دانشگاه علامه طباطبایی
۲۲- صدیقه واضحی بین‌المللی قزوین
۲۳- صدر یوسفی دانشگاه تهران

دانشجویان دیگری که تمایل به امضای این نامه را دارند به این لینک مراجعه کنند.

 

انتخابات مجلس یازدهم؛ عجیب ولی واقعی

🍃 زنده|تبادل یک زندانی آلمانی با یک ایرانی متهم به دور زدن تحریم‌ها

$
0
0

 

 

 



حکم قطعی فعالان محیط زیستی صادر شد

سخنگوی قوه قضاییه ایران تایید کرد که احکام صادره در پرونده هشت فعال محیط زیست قطعی شده و این افراد در مجموع به ۵۸ سال زندان محکوم شده‌اند.

غلامحسین اسماعیلی که روز سه‌شنبه، ۲۹ بهمن، در یک نشست خبری سخن می‌گفت، اتهام این افراد را به طور کلی «اقدام علیه امنیت ملی» اعلام کرده است.

بر اساس رای دادگاه، مراد طاهباز به جرم «همکاری با آمریکا» به ۱۰ سال حبس و رد «وجوه دریافتی» محکوم شده است. مبلغ جریمه نقدی هنوز اعلام نشده است.

نیلوفر بیانی، دیگر متهم این پرونده نیز به ۱۰ سال حبس محکوم شده است. هومن جوکار و طاهر قدیریان هر یک به ۸ سال حبس محکوم شده‌اند. سام رجبی، سپیده کاشانی و امیرحسین خالقی نیز هر یک به شش سال و عبدالرضا کوهپایه‌زاده به ۴ سال حبس محکوم شده‌اند.

با توضیحات سخنگوی قوه قضاییه ایران مشخص شد که احکام اولیه این زندانیان که ۲۹ آبان توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب صادر شده بود، عینا توسط دادگاه تجدیدنظر تایید شده است./خبرگزاری فارس



تبادل یک زندانی آلمانی با یک ایرانی متهم به دور زدن تحریم‌ها

غلامحسین اسماعیلی٬‌ سخنگوی قوه قضائیه٬ از تبادل یک ایرانی که از سوی آمریکا به دور زدن تحریم‌ها متهم شده بود با یک زندانی آلمانی در ایران خبر داد.

غلامحسین اسماعیلی در نشست خبری خود گفت، این تبعه آلمان که پیش از این به اتهام «تصویربرداری از اماکن نظامی کشور» بازداشت و به سه سال حبس محکوم شده بود دوشنبه به آلمان بازگشت و تبعه ایرانی نیز روز شنبه به کشور بازگشته است.

اسماعیلی در مورد ایرانی مبادله‌شده گفت: «متأسفانه برای یک ایرانی از سوی آمریکا به اتهام دور زدن تحریم‌ها پرونده تشکیل شد و از آنجا که وی در آلمان اقامت داشت او را بازداشت کردند.»

او افزود: «آمریکا سعی داشت که این فرد را از آلمان به آمریکا انتقال دهد، اما توانستیم او را با یک زندانی آلمانی در ایران معاوضه کنیم.»/باشگاه خبرنگاران جوان


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید.

شکست «گزارش گزینشی» صدا و سیما در دانشگاه علامه

$
0
0

زیتون:در پی حضور صداوسیما در دانشگاه علامه، برای تهیه گزارش درباره انتخابات، دانشجویان مانع فعالیت آنان شدند و موفق شدند تهیه «گزارش گزینشی» این رسانه را منتفی کنند.

به گزارش منابع دانشجویی، روز دوشنبه ۲۷ بهمن تیم صدا و سیما بدون اطلاع قبلی، به دانشگاه آمد تا برای تولید گزارشی گزینشی پیرامون شرکت در انتخابات، با تعداد معدودی از دانشجویان در کلاس در بسته مصاحبه کند؛ اما تلاش صدا و سیما با مقاومت دانشجویان شکست خورد و تیم اعزامی این سازمان مجبور به ترک دانشگاه شد.

دانشگاه امیرکبیر: مقاومت می‌کنیم

در پی تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر (پلی‌تکنیک) تهران به مناسبت چهلمین روز جان‌باختگان سقوط هواپیما، برگزارکنندگان این تجمع بیانیه‌ای منتشر کرده و در آن با اشاره به حوادث آبان، سقوط هواپیما و شرایط سیاسی و امنیتی کشور تصریح کرده‌اند: «در مقابل این وضعیت مقاومت می‌کنیم و تنها امکان رهایی از این وضعیت را در گروی کنشی جمعی می‌دانیم ».

در این بیانیه آمده است: 

«فاجعه‌ای که امروز گریبان ما را گرفته است، حکایت امروز و دیروزمان نیست. سالهاست که با آن آشناییم. بیش از یک قرن است که در کنار سایر ملت‌ها در جست و جوی زندگی، با مرگ به مبارزه برخاسته‌ایم. زندگی‌ای که هیچگاه به معنای زنده بودنِ صرف نبوده است. در این سالها زنده‌ترینمان را در گورهای بینام و نشان و دورافتاده، به خاک سپردند، اما یاد و راهشان را سینه به سینه، نسل به نسل حفظ کردیم تا فراموششان نکنیم . فراموش نمی‌کنیم آنانی را که برای استیفای حقوق ملت و آزادی از سلطه، انقلاب مشروطه را رقم زدند، فراموش نمیکنیم آنانی که در نهضت ملی شدن نفت در مقابل چپاول خارجی و استبداد داخلی ایستادند، فراموش نمی‌کنیم آنانی را که بر سر آرمان خود در ۱۶ آدر ۳۲ جانشان را فدا کردند. آرمانخواهی پدران و مادرانمان که برای تحقق عدالت و ازادی در انقلاب ۵۷ ، سلطنت را از بین بردند، فراموش شدنی نیست. جمعیت میلیونی مردم در ۲۵ خرداد ۸۸ و بازپس‌گیری خیابان‌های شهر، علیرغم تلاش اصحاب قدرت فراموش شدنی نیست. و چطور می‌توان فراموش کرد آن عزیزانمان را که در دی و آبان در اعتراض به بی‌عدالتی‌های افسارگسیخته فریاد زدند و به همدستی و ستم اربابان قدرت جان باختند. فراموش نمی‌کنیم که کسانی در پی جنایتی آغشته به دروغ و فریب مظلومانه کشته شدند اما حتی یک نفر پس از حوادث این سال‌ها بازخواست نشد. سینه دانشگاه هنوز از دود گازهای اشک آور سرکوب آن شب‌ها چرکین است. و امروز به آستانه چهلم آن عزیزان رسیده‌ایم. 

امروز ما مطرودین عرصه‌ی قدرت، در مقابل این وضعیت مقاومت می‌کنیم و تنها امکان رهایی از این وضعیت را در گروی کنشی جمعی می‌دانیم و معتقدیم که نهادهای انتخاباتی که قرار بود بنا به نظر جمهور مردم ایجاد شوند، اما بیش از هر زمان دیگری انتصابی هستند، هیچگونه امکان رهایی در درون خود ندارند.

آری! اکنون علیرغم آنکه عده‌ای با دست‌اندازی به ثروت عمومی مردم، و عده‌ای دیگر با ارتزاق از ثروت به تاراج برده شده در حکومت پیشین، در پیوندی منحوس، عزم به پاک کردن تاریخ مبارزاتیمان و جعل آن در میان اذهان عمومی کرده‌اند؛ ما فراموش نمی‌کنیم برادران و خواهرانمان را که با فدا کردن جان خود، پرچم مبارزه بر سر آرمان‌های عدالت، آزادی و استقلال را برافراشته نگه داشتند و به نسل‌های بعدی انتقال دادند .

ملت ایران! امروز که در این بزنگاه تاریخی ایستاده‌ایم، به زنده‌ترینمان حبس و حصر تحمیل کرده‌اند. فرهاد میثمی، نرگس محمدی، ندا ناجی، امیرسالار داوودی، محمد حبیبی در حبس‌های طویل مدت به سر می‌برند. در همین روزها، نماد ایستادگی جنبش دانشجویی، بهاره هدایت، به واسطه اقدام بی‍‌شرمانه حراست و در جلوی چشم اساتید دانشگاه تهران تحویل سازمان‌های امنیتی داده شد. اینان تنها نمونه‌هایی از افرادی هستند که حقیقت را با هیچ تیغ مصلحت‌اندیشی ذبح نکرده و طنین صدای مردم مظلومشان شده‌اند، مردمی که نبود آزادی و بی‌عدالتی جانشان را به لبشان رسانده و تنها راه خروج از این وضعیت را اتکا به نیروی خود می‌دانند .

امروز ما مطرودین عرصه‌ی قدرت، در مقابل این وضعیت مقاومت می‌کنیم و تنها امکان رهایی از این وضعیت را در گروی کنشی جمعی می‌دانیم و معتقدیم که نهادهای انتخاباتی که قرار بود بنا به نظر جمهور مردم ایجاد شوند، اما بیش از هر زمان دیگری انتصابی هستند، هیچگونه امکان رهایی در درون خود ندارند. به همین دلیل است که به صراحت میتوان امروز را پایان دوباره‌ی همان اصلِ سال‌ها نادیده گرفته شده توسط اصحاب قدرت دانست. یعنی پایان جمهوریت . و باید یادآور شد که راه رهایی ما یافتن گمشده‌ی امروزمان یعنی سیاست مردمی است، سیاستی که در آن مطرودین جامعه نمایندگان حقیقی خود را بازمی‌یابند و بی‌لکنت حق خود را فریاد می‌زنند».

غیبت دانشجویان «راهیان نور» موجه است

بنابر دستورالعمل دانشگاه آزاد اسلامی «غیبت آموزشی دانشجویان شرکت‌کننده در اردوی راهیان نور موجه خواهد بود». این دانشگاه از «واحد مرکز هر استان» خواسته تا «کاروانی با حضور دانشجویان به عنوان راهیان نور تخصصی با موضوعات پزشکی، فنی مهندسی، تشکل های دانشجویی، نخبگان علمی برگزار کند».

حجت‌الاسلام ابراهیم کلانتری معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی، با اعلام این خبر، دستورالعمل اجرایی برگزاری اردوهای راهیان نور دانشجویی ۱۳۹۸ را به رؤسای دانشگاه آزاد اسلامی استان ها، واحدهای جامع مستقل، واحدها و مراکز آموزشی و معاونت آموزش های عمومی و مهارتی دانشگاه آزاد اسلامی ابلاغ کرد.

در این دستورالعمل آمده است: «معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی در رویکرد جدید خود، ترویج روزافزون فرهنگ ایثار و شهادت و گسترش اردوهای راهیان نور با تکیه بر ایجاد زمینه برای زیارت با معرفت معراج شهدا و کربلای ایران را در دستور کار قرار داده است». 

این دستورالعمل اظهار امیدواری کرده که «با تحقق این رویکرد، گامی در تعالی و مقاوم‌سازی فرهنگی خانواده بزرگ دانشگاه آزاد اسلامی برداشته شود و روح بلند امام خشنود حرکتی در جهت مطالبات فرهنگی مقام معظم رهبری شکل گیرد. کمک همه‌جانبه رؤسا و معاونان فرهنگی و دانشجویی واحدهای دانشگاهی سراسر کشور برای برگزاری هر چه باشکوه‌تر این اردوها مطابق با ضوابط ستاد مرکزی راهیان نور کشور و قرارگاه مرکزی راهیان نور دانشجویی (شهید علم‌الهدی) مورد انتظار است». 

نظرسنجی انتخاباتی دانشگاه؛ مشارکت در تهران ۲۱% است

همزمان با انتشار بیانیه‌ها و برگزاری نشست‌های دانشجویی در اعتراض به آنچه «انتخابات نمایشی» خوانده شد موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران و مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) نتایج یک نظرسنجی را درباره انتخابات مجلس منتشر کرده است. بنابر این نظرسنجی «احتمال میزان مشارکت در تهران ٢١درصد است و ۴٩.۴‌درصد «به هیچ‌وجه در انتخابات مجلس شرکت نمی‌کنند».

بنابراین نظرسنجی «احتمال میزان مشارکت در تهران ٢١درصد است و ۴٩.۴‌درصد «به هیچ‌وجه در انتخابات مجلس شرکت نمی‌کنند.

در این گزارش آمده است:

ابزار جمع‌آوری اطلاعات این نظرسنجی، پرسشنامه بوده که از طریق مصاحبه حضوری تکمیل شده و ‏آن‌طور که احمد نادری، رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران می‌گوید جمعیت ‏آماری این طرح شامل شهروندان بالای ١٨‌سال ساکن مناطق بیست‌ودوگانه شهر تهران بوده است. فرآیند ‏گردآوری اطلاعات و پرسش از مردم هم در میادین و مکان‌های عمومی شهر بوده است. در مجموع و ‏با توجه به جمعیت مناطق بیست‌ودوگانه شهر تهران به ۵٠ نقطه از شهر مراجعه و با توجه به مشخصات و ‏ویژگی‌های جمعیت‌شناختی نمونه آماری براساس اطلاعات سرشماری‌سال ١٣٩۵، در مجموع ١٠٠٠ ‏پرسشنامه تکمیل شده است. ‏

بنابر نتایج این نظرسنجی، احتمال میزان مشارکت در زمان انجام نظرسنجی تمایل مردم تهران برای شرکت در انتخابات ٢١درصد و برای مردم استان تهران ٢٧‌درصد بود. همچنین ۴۴,٢‌درصد مردم استان تهران گفته‌ بودند که ‏به هیچ‌وجه در انتخابات مجلس شرکت نمی‌کنند که این نسبت برای مردم شهر تهران ۴٩.۴‌درصد و ‏برای مردم شهرستان‌های تهران ٣۴.١‌درصد است.‏

۸۱.۴درصد از پاسخگویان استان تهران از شرایط کشور راضی نیستند. این میزان در شهر ‏تهران ٨۵‌درصد و در شهرستان‌های تهران ٧۴.۵‌درصد است. تنها ١٨.٢‌درصد از پاسخگویان استان ‏تهران گفته‌اند از شرایط کشور راضی‌اند که این نسبت در شهر تهران ١۴.۴‌درصد و در شهرستان‌های ‏تهران ٢۵.٣‌درصد است.‏ در نظرسنجی اخیر موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران میزان ‏نارضایتی مردم تهران بسیار بالاست و در پاسخ به این پرسش که «در حال حاضر به‌طورکلی از ‏شرایط و وضع مدیریت کشور راضی هستید؟» ۹۳.۷ درصد از جامعه آماری اعلام نارضایتی کردند ‏و تنها ۵‌درصد تهرانی‌ها راضی بودند. همچنین ٧۶‌درصد از مردم تهران عملکرد دولت در حوزه ‏کنترل تورم و گرانی را ضعیف دانستند‌ و ضعف بعدی را در مبارزه با فساد اقتصادی و مالی، ایجاد ‏اشتغال، افزایش عدالت و آزادی بیان و نبود فضای گفت‌وگو در جامعه بیان کردند. ‏

۵۸ سال زندان برای هشت فعال محیط زیست

$
0
0

زیتون– غلامحسین اسماعیلی٬ سخنگوی قوه قضائیه٬ امروز (سه شنبه) از صدور رأی نهایی پرونده متهمان زیست‌محیطی خبر داد.

به گفته غلامحسین اسماعیلی، مراد طاهباز و نیلوفر بیانی به اتهام «همکاری با دولت متخاصم آمریکا» هر کدام به ۱۰ سال زندان و رد «وجوه دریافتی» محکوم شده‌اند.

هومن جوکار و طاهر قدیریان نیز به اتهام «همکاری با دولت متخاصم آمریکا» هر کدام به هشت سال حبس و سام رجبی تبریز و حمیده کاشانی‌پور به همین اتهام به شش سال حبس محکوم شده‌اند.

همچنین امیرحسین خالقی حمیدی به اتهام «جاسوسی» به شش سال حبس و عبدالرضا کوهپایه به اتهام «اجماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» به چهار سال حبس محکوم شده‌اند.

بازداشت فعالان محیط زیست

سال ۱۳۹۶ نیروهای امنیتی در ایران اقدام به بازداشت نزدیک به ۵۵ نفر از فعالان محیط زیست نمود.

کاووس سیدامامی، استاد دانشگاه و یکی از این بازداشت شدگان تنها دو هفته پس از بازداشت به «طرز مشکوکی» در زندان درگذشت. قوه قضاییه ایران  علت مرگ را خودکشی اعلام کرد؛ ادعایی که از سوی خانواده آقای امامی و مجامع بین‌المللی پذیرفته نشد.

سال گذشته «زیتون» به اسنادی دست یافت که ثابت می‌کرد اندکی پیش از بازداشت کاووس سیدامامی٬ اسرائیل با این استاد دانشگاه امام صادق و فعال محیط زیست تماس گرفته و از او برای همکاری دعوت کرده است. سیدامامی هم این موضوع را با وزارت اطلاعات در میان گذاشته و آنان را از این تماس مطلع کرده است.

یک منبع آگاه در این رابطه به «زیتون» گفت٬ پس از برگزاری چند جلسه با دایره‌های ضد جاسوسی و حفاظت اطلاعات٬ این فعال محیط زیست از سوی وزارت‌ اطلاعات مامور شد که اطلاعات و ارقام غلط را در اختیار اسرائیل قرار دهد؛ خواسته‌ای که از سوی کاووس سیدامامی اجابت شد.

او برای مدتی ضمن فعالیت‌هایی که در زمینه محیط زیست داشت٬ اطلاعات٬ نقشه‌ها و ارقامی غیرواقعی و نادرست را «زیر نظر و به خواست وزارت اطلاعات» در اختیار اسرائیل قرار می‌داد.

رابطه او و اسرائیل٬ اگرچه با هماهنگی و زیر نیز وزارت اطلاعات بود٬ از سوی نهاد اطلاعاتی موازی در جمهوری اسلامی٬ اطلاعات سپاه٬ رصد و منجر به دستگیری کاووس سیدامامی و همکاران او شد. این در حالی بود که دیگر فعالان محیط زیستی که بازداشت شدند٬ اساسا در جریان این تماس و همکاری سیدامامی و وزارت اطلاعات برای انتقال اطلاعات نادرست به اسرائیل نبودند.

یک سال پس از آن و در ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ جعفری دولت آبادی، دادستان وقت تهران اتهام بازداشت شدگان محیط زیست را «جاسوسی» اعلام و غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی وقت قوه قضاییه اتهام «فساد فی الارض» را هم از جمله اتهامات این بازداشت شدگان خواند.

شماری از بازداشت‌شدگان زمستان ۱۳۹۶، از مسئولان و همکاران مؤسسه «حیات وحش پارسیان» بودند و شماری دیگر از آن‌ها با مؤسسه «حافظان طبیعت لاوردین» همکاری داشتند. عیسی کلانتری ریاست وقت سازمان محیط زیست ایران در خرداد ۱۳۹۷ ضمن اینکه اعلام کرد شواهدی علیه این افراد وجود نداشته، خواستار آزادی فوری آن‌ها شد.

طاهر قدیریان دانشمند جوان برگزیده سال ۲۰۰۸ یونسکو. نیلوفر بیانی کارشناس دفتر سازمان ملل است.

هومن جوکار رییس پروژه بین‌المللی حفاظت از یوز ایرانی و سپیده کاشانی کارشناس نخبه دانشکده محیط‌ زیست است.

امیرحسین خالقی فعال برجسته محیط‌ زیست که توانست دامداران مناطق حفاظت شده را راضی کند دام‌های خود را از این مناطق بیرون ببرند. مراد طاهباز تاجری ایرانی دو تابعیتی که سرمایه خود را صرف حفاظت از حیات وحش ایران کرده است. محسن اسلامی کارشناس نخبه شیمی محیط زیست و آلودگی های منابع آبی و استادیار دانشگاه که گزارشات کارشناسی مربوط به آثار سوئ احداث سد گتوند از جانب اوست. کاوه مدنی دکترای محیط زیست و معاونت کل ریاست محیط زیست ایران؛ محسن اسلامی و کاوه مدنی در ایران اقامت ندارند.

دو سال اظهار امیدواری دولت و مجلس 

طی سال‌هایی که فعالان محیط زیست در زندان بودند٬ بارها دولت و مجلس «اظهار امیدواری» کردند تا این پرونده ختم به خیر شود.

بهمن ماه سال گذشته تعدادی از نمایندگان با اشاره به برگزاری دادگاه فعالان محیط زیستی از حسن روحانی خواستند باتوجه به حساسیت پرونده در جامعه، مجامع بین‌المللی و حقوق بشری، این فعالان زندانی محیط زیست بتوانند با قواعد حقوقی و با رعایت کامل موازین حقوقی، حق انتخاب وکیل مورد نظر خود را داشته باشند.

آن‌ها همچنین با اشاره به اینکه خانواده فعالان محیط‌زیست مدتی است درخواست ملاقات با فرزندانشان را دارند، از حسن روحانی خواستند زمانی ملاقاتی را برای آنان تعیین کند.

پیش از آن نیز محمود صادقی٬ نماینده مجلس خبر داده بود که شورای عالی امنیت ملی نیز پس از بررسی کارشناسی پرونده متهمان محیط زیستی فعالیت متهمان را مصداق جاسوسی تشخیص نداده است.

در همین رابطه محمدرضا تابش٬ رییس فراکسیون محیط زیست مجلس٬ از ابراز امیدواری رییس جمهور و رییس مجلس برای رسیدگی به پرونده فعالین محیط زیست در فضای عادلانه و منصفانه خبر داده بود

با این حال در نهایت شهریور ماه امسال عیسی کلانتری، رییس سازمان محیط زیست و معاون رییس جمهوری، در مورد فعالان بازداشت شده محیط زیستی گفته بود: «دستگاه قضایی رسما به ما اعلام کرده که حق ورود به این مسئله را نداریم.»

در نهایت پرونده فعالان محیط زیستی پس از دو سال کس و قوس با تایید احکام صادره در دادگاه بدوی٬ به سرانجام رسید.

Viewing all 7046 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>