Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

🍃زنده|سلحشوری: نتایج عملکرد ۱۳ ساله گشت ارشاد با سند گزارش شود

$
0
0

 


سلحشوری: نتایج عملکرد ۱۳ ساله گشت ارشاد با سند و مدرک گزارش شود


نخست وزیر ارمنستان استعفا کرد

در پی بیش از ده روز تظاهرات و تجمع معترضان در شهرهای مختلف ارمنستان، سرژ سرکیسیان، نخست وزیر این کشور اعلام کرد که از مقام خود استعفا می‌کند.Risultati immagini per ‫سرژ سرکیسیان‬‎

او در بیانیه‌ای گفت «جنبش خیابانی مخالف ماندن من در قدرت است. من خواسته شما را برآورده می‌کنم.» او تاریخی برای کناره‌گیری خود تعیین نکرده است.

سرژ سرکیسیان سه شنبه گذشته در میان اعتراضات مخالفان به سمت نخست وزیری ارمنستان منصوب شد./بی بی سی فارسی



احتمال پیدا شدن جسد مومیایی شده رضا شاه پهلوی در شهر ری

روز گذشته به دنبال اجرای طرح گسترش و توسعه بخش غربی آستان حضرت عبدالعظیم شهرری، تیغ‌های بیل‌مکانیکی به طور اتفاقی به جنازه‌ای برخورد کرد که به گفته برخی از مردم که شاهد این حفاری‌ها بودند، گویا جنازه مومیایی‌شده بوده و در همان محل مقبره‌ تخریب‌شده رضاشاه پیدا شده.

این عملیات در بخش غربی درست روی محل مقبره تخریب‌‌شده رضاشاه در اوایل انقلاب در حال انجام بود.

مسوول روابط عمومی  استان عبدالعظیم گفت که  از دیروز حفاری‌ها متوقف شده و ما نمی‌دانیم دقیقا از کدام بخش مثلا شورای تامین، امنیت ملی، اطلاعات یا بسیج ولی از افرادی در آن محل حاضر شده‌اند و عملیات را متوقف کرده‌اند.

رضاشاه، سال ۱۳۲۴ در تبعید در ژوهانسبورگ از دنیا رفت. گفته می‌شد که جنازه مومیایی‌شده او چهار سال بعد، به ایران آورده شده. جنازه رضاشاه را در مقبره بزرگی در شهرری دفن کردند.

صادق خلخالی، حاکم شرع معروف اوایل انقلاب، در اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ با جرثقیل به سراغ این مقبره در حر حضرت عبدالعظیم رفت و آن را تخریب کرد، بعد از تخریب، جنازه رضاشاه پیدا نشد و شایع شد که محمدرضا، جنازه پدر را مخفیانه در هنگام خروج از ایران(دی ماه ۱۳۵۷)، با خود برده. در طی سال‌های گذشته سرنوشت جنازه رضاشاه در هاله‌ای از ابهام مانده بود.

حال حسن خلیل آبادی رئیس کمیته میراث فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران با تایید خبر کشف جنازه‌ای مومیایی در حرم شاه عبدالعظیم گفت: پس از کشف این جنازه، آن را دوباره دفن کردند و مسؤولان آستان ضمن اطلاع‌رسانی به میراث فرهنگی منتظرند تا کارشناسان این حوزه به بررسی موضوع پرداخته و درباره آن اظهارنظر کنند./روزآروز



طیبه سیاوشی: هیچ‌گاه به وضوح گفته نشد زن‌ها به علت جنسیت‌شان رد صلاحیت می‌شوند

‏طیبه سیاوشی نماینده مجلس گفت: همواره از بیان علت ردصلاحیت زنان فرار شده است

به گفته وی هیچ‌گاه به طور واضح مطرح نشد که زن‌ها به علت جنسیت‌شان در ‎شورای نگهبان رد صلاحیت می‌شوند./ ایلنا


الیور استون به ایران آمد


فرمانده نیروی دریایی سپاه: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هیچ کلمه‌ای در ادامه خود ندارد حتی ایران

دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریای سپاه گفت: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هیچ کلمه‌ای در ادامه خود ندارد حتی ایران. این تدبیر خاص حضرت امام بود که از اول هم فقط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد زیرا انقلاب اسلامی محدود به جغرافیا نیست و الان می‌بینید دل‌های زیادی در دنیا همان روال انقلاب اسلامی را دنبال می‌کنند و سپاه هم در همه جا پاسدار انقلاب اسلامی است.» /جماران


وزیر علوم: آماری از دانشجویان بازادشتی نداریم


وکیل سیدامامی: هنوز گزارش دقیق پزشکی قانونی را ندیدم


پدر یکی از قربانیان کهریزک: ماجراهای اجرای حکم مرتضوی مرا بیشتر جریحه دار کرد

آغاز اجرای حکم حبس دو ساله سعید مرتضوی با اتهام معاونت در قتل محسن روح‌الامینی شاید روز گذشته بیش از آنچه در افکار عمومی بازتاب یافت، ذهن خانواده‌های سه کشته نام آشنای فاجعه بازداشتگاه کهریزک یعنی محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فر و محمد کامرانی را به خود مشغول کرد.Risultati immagini per ‫قربانیان کهریزک‬‎

مردی که هیچ رابطه و آشنایی با عناصر قدرت نداشت، کاسب بازار بود اما پرونده قتل پسرش در کهریزک را با جدیت تمام پیگیری کرد. هرچند در نهایت نتوانست برای اتهام معاونت در قتل علیه سعید مرتضوی حکمی بگیرد و مرتضوی در پرونده شکایت آنها که مشابه پرونده روح‌الامینی بود، تبرئه شد.

کامرانی پدر یکی از کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک روز گذشته یک بار دیگر با ابراز گلایه از احکام صادر شده به «ایران » گفت: «من از قوه قضائیه گلایه دارم. شکایت از مرتضوی را من شروع کردم ۱۶ ماه طول کشید تا من با دوندگی خودم و پیگیری‌های وکیل پرونده اتهام معاونت در قتل را به دادگاه تفهیم کنم اما رأی تبرئه صادر شد. اما در پرونده آقای روح‌الامینی صدور حکم برای این اتهام ممکن شد. با این حال من به شخصه از این حکم راضی نیستم نه از مدتش و نه از اینکه در دو پرونده مشابه دو حکم کاملاً متفاوت صادر شد. اما امر را به خدا واگذار می‌کنم.»

او در ادامه تأکید کرد: «این حکم و ماجراهای پیش آمده در اجرای آن نه تنها گوشه‌ای از درد ما را التیام و تسکین نداد بلکه ما را جریحه‌دار کرد.»/ایران


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید


بودجه حوزه‌های علمیه دوباره زیر ذره بین

$
0
0

زیتون-حسام فریدنی: برخی تحلیل‌گران زمینه اولیه اعتراض‌های دی ماه را واکنش‌های فضای مجازی به بودجه سال ۹۷ می‌دانند.

هرچند که جزئیات بودجه پیش از آن هم منتشر می‌شد اما در فضای عمومی جنجال‌برانگیز نشده بود و در سال ۹۶ برای اولین بار در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفت.

انتشار بودجه پرداخت شده به حوزه‌های علمیه  پس از سخنان  یکی از روحانیون درباره تشکیل کشور قم و سخنان آیت‌الله ناصرمکارم شیرازی درباره ضرورت اختصاص بودجه ویژه برای قم بار دیگر موضوع روابط حکومت و نهادهای دینی را خبرساز کرده است.

حسن روحانی روز شنبه در جمع مدیران ارشد دولت گفته بود که دستور داده پول پرداخت شده به نهادهای حکومتی منتشر شود.

وی تاکید کرده بود:«یکی از کارهای ممکن که انجام دادیم این بود که بر مبنای عملکرد به دستگاه‌ها پول بدهیم. به وزارت اقتصاد هم گفته‌ام پول‌هایی که به دستگاه‌ها می‌دهد باید منتشر شود تا مردم بدانند».

ساعاتی بعد وزارت اقتصاد اعلام کرد که «گزارش پرداخت‌های خزانه‌داری کل کشور» در فروردین ماه را منتشر کرده و این گزارش در ماه‌های آینده نیز منتشر خواهد شد.

این گزارش هم مانند بودجه سال ۹۷ در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفته است، به خصوص بخش‌های مربوط به بودجه حوزه‌های علمیه، شورای نگهبان، صدا و سیما و دیگر نهادهای زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی.

بیشتر بخوانید

بودجه دولتی حوزه‌های علمیه را بی‌حیثیت می‌کند

صدایی که شنیده نشد؛ صدایی که شنیده نمی‌شود

انتشار بودجه پرداخت شده به حوزه‌های علمیه در فروردین ماه پس از سخنان مطرح شده توسط یکی از روحانیون درباره تشکیل کشور قم و سخنان آیت‌الله ناصرمکارم شیرازی، مرجع تقلید شیعه، درباره ضرورت اختصاص بودجه ویژه برای قم بار دیگر موضوع روابط حکومت و نهادهای دینی را خبرساز کرده است.

در ردیف «سایر هزینه های اجتناب ناپذیر» که هزینه‌هایی چون اجاره ساختمان،اجاره انواع ماشین آلات، نگاهداری و سوویس دستگاه‌های تهویه و شوفاژ و موارد مشابه را شامل می‌شود، بخشی از بودجه اختصاص داده شده به نهادهای مذهبی اعلام شده است.

با این ردیف  ۶۰ میلیارد تومان به مرکز خدمات حوزه‌های علمیه، ۲۳ میلیارد تومان به شورای مدیریت حوزه های علمیه، ۹ میلیارد تومان به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،هشت میلیارد تومان به مرکز جامعه المصطفی العالمیه، دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان به مجمع جهانی اهل بیت و مجع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان به موسسه وابسته به محمد تقی مصباح یزدی پرداخت شده است.

نهادهای فرهنگی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی در فروردین حدود ۳۰۰ میلیارد تومان بودجه دریافت کرده‌اند اما به سازمان مدیریت بحران ایران تنها ۱۴۷ میلیون تومان پرداخت شده است.

پرداخت این بودجه‌ها به این نهادهای مذهبی در حالی است که در فروردین ماه به سازمان مدیریت بحران ایران تنها ۱۴۷ میلیون تومان پرداخت شده است.

در این ماه برای حقوق و مزیای دادستانی ویژه روحانیت و «سایر هزینه‌های اجتناب ناپذیر»بیش از ۴۵۰ میلیون تومان پرداخت شده است.

با احتساب بودجه ۱۱۰ میلیارد تومانی صدا و سیما، نهادهای مذهبی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی در این ماه حدود ۳۰۰ میلیارد تومان بودجه دریافت کرده‌اند.

اختصاص ۲۳ میلیارد تومان ظرف مدت یک ماه برای شورای مدیریت حوزه های علمیه در حالی است که محمد جواد فاضل لنکرانی، پسر محمد فاضل لنکرانی مرجع تقلید مشهور شیعه، اعلام کرده بود، تعداد کارمندان شورای مدیریت حوزه های علمیه که در دوره مدیریت پدرش بر این شورا ۹ نفر بوده در سال‌های اخیر به هزار نفر افزایش یافته است.

افزایش ۲۵ درصد به بودجه نظامی از «پول‌های توجیبی»

وی در مصاحبه‌ای گفته بود که پدرش شدیدا مخالف اختصاص بودجه برای حوزه‌های علمیه از سوی دولت بوده است.

 

مهدی کروبی، از رهبران جنبش سبز نیز در نامه خود به رهبر جمهوری اسلامی نوشته بود:«حوزه‌ها بر خلاف نظر امام به پول حاکمیت آلوده شده‌اند…در دوران امام بودجه‌ای از خزانه عمومی به حوزه‌ها داده نمی‌شد و حوزه‌ها از محل وجوهات شرعی مردم و با نظر مراجع عظام تقلید اداره می‌شدند».

در مقابل اما برخی از روحانیون اصولگرا از اختصاص بودجه به حوزه‌های علمیه دفاع کردند و حتی کاظم صدیقی، امام جمعه تهران، خواستار افزایش این بودجه شد.

انتشار این بودجه ها و قراردادها می تواند زمینه انتشار همه قراردادهای دولت با افراد را فراهم کند هر چند بخشی از هزینه های نهادهای انتصابی همچنان روشن نخواهد شد.

احمد خاتمی، دیگر امام جمعه تهران نیز اختصاص بودجه به حوزه‌های علمیه را «حق شهروندی» طلاب خواند.

پس از مطرح شدن جزئیات بودجه سال ۹۷، کمپین‌هایی نیز در فضای مجازی با عنوان «تغییر بودجه به نفع مردم» تشکیل شده بود.

برخی از شرکت‌کنندگان در این کمپین‌ها خواستار کاهش بودجه حوزه‌های علمیه، صدا و سیما و نهادهای نظامی شده بودند اما در نهایت این بودجه ها بدون کم و کاست تصویب شد.

دسترسی شهروندان به ۳۰۰ قرارداد بیش از یک میلیارد تومان در شهرداری

همزمان با اقدام وزارت اقتصاد و دارایی، حجت اله میرزایی، معاون برنامه ریزی، توسعه شهری و امور شورای شهرداری تهران گفت:« در حال حاضر ۳۰۰ قرارداد بالای یک میلیارد تومان در سامانه شفافیت شهرداری تهران بارگذاری شده و در مرحله بعد قراردادهای زیر یک میلیارد تومان نیز بارگذاری خواهد شد».

آقای میرزایی وعده داده که در مراحل بعدی، سفرهای خارجی مدیران شهرداری، مجوزهایی که منجر به ایجاد درآمد یا ثروت برای گروه های خاص و همه معاملاتی که در شهرداری انجام می شود نیز بارگذاری خواهد شد.

وی تاکید کرد:« همچنین در مراحل پیشرفته‌تر می‌توان استخدام ها، انتصابات و همه رفتارهایی که در شهرداری انجام می‌شود از جمله مجوزهای خاص یا حتی مجوز طرح ترافیک که ابعاد آن کوچک بوده، اما با توجه به اینکه این مجوز در اختیار عده خاصی از شهروندان قرار می گیرد، نیز به طور شفاف مشخص کرد».

روز یک شنبه همچنین تصویری از یک نامه موسسه اوج درباره حق الزحمه بازیگران سریال پایتخت منتشر شد.

این نامه حکایت از آن دارد که محسن تنابنده برای بازی دراین سریال یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان دریافت کرده است؛ موضوعی که هنوز به صورت رسمی تائید یا تکذیب نشده است.

صعود به ارتفاع پست

انتشار این بودجه ها و قراردادها می‌تواند زمینه‌ای را فراهم کند تا مانند برخی از دیگر کشورها همه قراردادهای دولت با افراد مختلف منتشر شود.

هر چند که در فضای فعلی حکومت جمهوری اسلامی انتشار این قراردادها تنها محدود به نهادهای انتخابی خواهد بود و بودجه و هزینه‌کرد نهادهای انتصابی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی همچنان روشن نخواهد شد.

فرار از منطقه مرزی

$
0
0

برنامه پرگار در باره همجنس‌گرایی که در فضایی امن و بدور از تنش و اتهام و ترس از تعصب و تخریب، تکفیر و گزمه، بین دو نگاه سنتی و مدرن صورت گرفت بسی دلچسب بود؛ هر چند غم پنهان فقدان امنیت و آزادی در وطن را باز فرایاد می آورد.

اما؛ جدا از هرگونه ارزش داوری که در باره طرفین بحث داشته باشیم، این مناظره از منظر روش‌شناسی دو طرف بحث، حائز اهمیت نمادین فراوانی است. یک طرف از موضع سنتی و نقلی و طرف دیگر از موضع مدرن و عقلی به چالش با دیگری می‌پردازد. نکته مهم اما آنجاست که طرف سنتی می‌خواهد گفتار خویش را نیز با عقل و جهان جدید تطبیق دهد و طرف مدرن تلاش می‌کند با سنت و به خصوص متن مقدس نیز هم‌آوایی داشته باشد.

در این نقطه مرزی طرف سنتی شفاف‌تر عمل می کند و پنهان نمی‌کند که هر گاه ارزش‌های جهان مدرن با نص و ظهور آن تعارض داشته باشد طرف نص را خواهد گرفت و ابایی هم ندارد که به ناتوانی‌های عقل اشاره کند. اما طرف مدرن از ابتدا تا پایان بر روی این نکته عام و کلی می‌ایستد که چون خداوند حرف غیرعادلانه نمیزند پس اگر متنی چنین بود باید تلاش کرد تفسیر و تاویلی مطابق با عدالت (و عقلانیت) از آن بدست داد و ابا دارد که وارد مناطقی شود که «نص» آشکارا ظهوری غیرعادلانه و غیرعقلانی (از زاویه مدرنی که او از آن منظر می نگرد)، دارد. وی در این موارد با فرار از نقطه نزاع سعی می‌کند با طرح مثال‌های نقض در واقع با طرف مقابل به جدل بپردازد. نراقی سعی می‌کند به طور غیرمستقیم بگوید اگر تفسیر من را نپذیرید در جای دیگری دچار مشکل خواهید شد. مثال‌های درست و دقیقی هم می‌زند و به سراغ برده‌داری و نقض حقوق زنان و دیگر تبعیضات آشکار (که اینک مورد توجه معدل عقل امروز و طرد شده از سوی همگان است)، می رود.

به عنوان یک بیننده و رهروی کوچکی در مسیر نواندیشی دینی؛ هر گاه از منظر سنتی به بحث نگاه می‌کردم کاملا در صف آقای مشکور قرار می‌گرفتم و سخنانش را منسجم و متقن می‌یافتم و هر گاه از زاویه مدرن و انسان‌گرا و عقل‌گرا می‌نگریستم عمیقا با آقای نراقی همدلی داشتم. در مجموع هم با صف نواندیشانه (دینی ) نراقی همسو بودم.

اما یک مشکل بنیادی در متدلوژی اسلام شناسی آرش نراقی تلاش بیهوده و ناکام برای توجیه متن و پرهیز از ورود به بحث تاریخیت آن است. همین مشکل به صورت وارونه‌ای در نگاه مشکور نیز وجود دارد.

نراقی سعی بی‌حاصلی می‌کرد داستان لوط را با تفسیرهایی متکلفانه، با عقل و عدل انسان امروز منطبق کند و مشکور به درستی ضعف‌ها و تناقض‌های او را نشان می‌داد. همان‌گونه که وقتی مشکور سعی می‌کرد با استدلال‌های شبه‌علمی و شبه‌عقلی؛ عقل و عدالت را در بحث نراقی زیر سئوال برد، نراقی به درستی و به دقت هم تناقض‌های او را در استدلال‌هایش و هم تعارض جدی منظر و نتایج وی را با عقل و عدالت مقبول جهان مدرن و معدل عقلای امروز که ظاهرا مشکور نیز نمی‌توانست با آن مقابله کند، آشکار می کرد.

در این نقطه مرزی سیم خاردارهای نامرئی و مزاحم بین دو منظر مانع شکل‌گیری یک بحث شفاف و صریح می‌شد. دست مشکور برای مخالفت کردن با ارزش‌ها و نتایج مدرن بازتر بود تا دست نراقی در زیر سئوال بردن برخی مفاهیم و ارزش‌های به ظاهر نهفته در متن. دقیقا نمیدانم نراقی نمی‌خواست وارد این حوزه از بحث شود یا واقعا تصورش بر این است که می توان تفسیری مبتنی بر عقل و عدل از متن بدست داد. وی چندین بار با تکرار کلیاتی همچون خداوند حکم غیرعادلانه نمی‌دهد، متکلفانه بحث را دور زد. به نظر می‌رسید این بحث نیاز به یک منطقه بی‌طرف و یک بازارچه مرزی برای سهولت تبادل داشت که در طول بحث هیچکدام ورود جدی بدان نکرد:

سرزمین «تاریخ» و تغییر تبیین ها و ارزش‌ها در سیر و روند طولانی آن. عدم ورود به این منطقه بی‌طرف مرزی چه بر اساس محافظه‌کاری اجتماعی باشد و چه ملاحظه‌کاری نظری هر دو به یک‌جا می‌رسد و آن اینکه هر طرف حرف خودش را می زند و از نقد و نقض‌های طرف مقابل فرار می‌کند و تبادلی جدی صورت نمی گیرد.

تجربه بخشی از نحله ‌های نواندیشی دینی در گذشته و حال برای توجیه و تفسیر علمی و عقلی برخی مفاهیم و احکام نهفته در متن تلاشی ناکام و بی‌حاصل بوده است. به گمان من؛ روش علمی و عقلی که هم تا سرحد امکان مقید به واقعیت عینی (در اینجا متن، طبیعت و تاریخ) و هم تا حد توان دارای انسجام و استحکام باشد، «رویکرد تاریخی» است. بدین معنا که مثلا برده‌داری، قوانین و سنت‌ها و احکام مرتبط با زنان، سبک‌های زندگی و بسیاری از مسائل دیگر(از جمله تلقی از انواع گرایشات همجنس گرایانه) در بسیاری از متون مقدس در چارچوب زمانی- مکانی و تاریخی شان مطرح گردیده‌اند. پیامبران نیز در چارچوب زبان قوم زیسته و سخن گفته‌اند. چه در حوزه احکام و چه در حوزه تبیینات شان از عالم و آدم.

بدین ترتیب همان‌گونه که مسطح بودن زمین و ثبات آن و گردش خورشید و یا طبقات هفت‌گانه آسمان و نظایر آن بر اساس ذهن و زبان زمانه آمده است (البته نه به عنوان جهان‌شناسی، که کارویژه ادیان نیست؛ بلکه برای طرح نگرش دینی و توحیدی به هستی، نظم جهان، مسئولیت انسان، فرجام نیک و بد اعمال، قدرت و دست بالاتر خداوند نسبت به ستمگران و …)، به همین شکل نیز مناسبات برده‌داری و قواعد تبعیض‌آمیز در مورد زنان و … نیز که در متون منعکس است نه برای جاودانه ساختن آنها بلکه خود بیانگر و حاوی اصلاحات و رفرم‌هایی جدی و اساسی در «جهت» نفی تبعیض و عادلانه تر کردن زندگی آدمیان بوده است. نه ذهن انسانها را می‌توان یک‌بار و برای همیشه خالی از نادرستی و خطا و اشتباه در رابطه با هستی و عالم کرد و مملو از درستی و واقعیت و نه زیست جمعی‌شان را می‌توان در یک لحظه تاریخی متوقف ساخت و در آن خلا یک بار و برای همیشه نظم نوین عادلانه‌ای را جایگزین کرد. از این منظر «وحی» نیز معنایی تازه می‌یابد و بیشتر یک «اتصال» خواهد بود تا «ارتباط».( لینک برخی بحث‌های تفصیلی‌ام در باره نکات ذکر شده در این نوشتار را در پاورقی خواهم آورد.)

بر اساس «نگاه تاریخی- الهامی» به متن؛ آن چه در متن برتری دارد «جهت» و سمت وسوی فکری- اجتماعی اش در عالمانه و عاقلانه‌کردن تفکر انسانها و عادلانه‌کردن زندگی آنان در همان بستر تاریخی است. بدین ترتیب چه به تبیینات نهفته در متون و چه به احکام آمده در آن باید به مانند یک فلش نگاه کرد که سمت و سویی را نشان می دهد. به جایی و سمتی که نشانه رفته است باید نگریست نه به دست و انگشت نشان دهنده.

براساس این نگرشِ روشمندتر و منسجم‌تر و منصفانه‌تر با متن، می توان دریافت که چرا متون مقدس برای انسان امروز (نه برای انسان دوران خویش) در همه حوزه‌های علمی و اجتماعی و …، حالت «دوصدایی» دارد. صدایی که انسان امروز را نیز به آگاهی و علم و عقل و برتر دانستن ارزش‌های عادلانه و اخلاقی و .. می‌خواند و صدایی که خود موید برخی تبیینات غیرعلمی و برخی قواعد غیرعادلانه (از منظر انسان امروز نه انسان عصر متن)، است. صدای اول صدای جاودانه و راهنما و راهبردی متن است و صدای دوم صدای برخاسته از تخته‌بند تاریخی آن. آن‌گاه وظیفه هر مومن به متن برخورد «تاریخی- الهامی» با این دو صداست. صدای تاریخی را به تاریخ می‌سپارد و صدای الهام‌بخش را راهنمای زندگی اخلاقی و عادلانه امروزینش می‌کند. البته به عنوان «یکی» از منابع شناخت و الهام‌دهنده و انگیزه بخش خود. منابع و متون و «کتاب»های دیگر را خود متن به رسمیت شناخته و به او معرفی کرده است.

متن مقدس خود مخاطبش را دعوت کرده که علاوه بر کتاب خدا به کتاب طبیعت (بیرون و درون خویش) و کتاب تاریخ نیز مراجعه کند و «آیات» را در آنها نیز ببیند و بفهمد و راهنمای خویش قرار دهد. متن مقدس به صراحت توصیه‌های مکرر در به کار گیری «علم» و «عقل» و «سیر در آفاق و انفس» کرده است. بدین ترتیب خود متن اولین مخالف تک منبعی و متن محوری بوده است. و این مشکلی است که در کل بحث آقای مشکور هویدا بود.

—�—�—�—�—�—�—�
+ برخی از مباحثم در باره دوصدایی بودن متون مقدس و نیز برخورد تاریخی- الهامی با آنان را می توانید در این آدرس ها ببینید:
– کتاب «متن، اثر، سند» / https://goo.gl/3YGUZV
– کلاس های زن در متون مقدس ( به خصوص نوشتارهای ۲ و۳ و ۲۰)/ https://goo.gl/7dHro4
– متدولوژی بررسی نسبت دین با دنیای جدید/ https://goo.gl/2dpLG8
– نظریات نو در پی تبیین “دوصدایی”های متون/ https://goo.gl/WiuzRo
– هاله‌گرایی و هاله‌زدایی در مواجهه با متون مقدس (قرآن‌شناسی مهدی بازرگان)/ https://goo.gl/D7abQc

اعتراض پدر محمدکامرانی به حکم مرتضوی

$
0
0

زیتون– پدر محمد کامرانی٬ یکی از جانباختگان کهریزک٬ در مورد اجرای حکم دوسال زندان سعید مرتضوی گفت: «این حکم و ماجراهای پیش آمده در اجرای آن نه تنها گوشه‌ای از درد ما را التیام و تسکین نداد بلکه ما را جریحه‌دار کرد.»

سعید مرتضوی دادستان اسبق تهران در دولت دهم به عنوان متهم در جریان رسیدگی به پرونده کهریزک و مرگ سه جوان در این بازداشتگاه ، چندین بار به دادگاه رفت که یک دادگاه با شکایت دو خانواده از سه خانواده جان باختگان کهریزک به نام کامرانی و جوادی فر برای او و دو نفر دیگر به نام های علی‌اکبر حیدری ‌فر، دادیار و حسن زارع دهنوی (قاضی حداد) معاون امنیت وقت دادستان تهران تشکیل شد و در نهایت دادگاه تجدیدنظر مرتضوی را به انفصال دائم از خدمات قضایی و دو میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرد. 

اما این پایان ماجرا نبود؛ پدر یکی از این جان باختگان به نام عبدالحسین روح‌ الامینی، شکایت نامه ای علیه سعید مرتضوی به دادگاه ارائه کرد که در دادگاه کیفری پرونده‌ای سه ‌هزار و ۵٠٠ صفحه‌ای در ١٧ جلد تشکیل شد.

او که از اتهام در قتل محمد کامرانی و امیر جوادی‌ فر تبرئه شده بود، بابت همین مورد اتهامی در شکایت خانواده روح ‌الامینی به دو سال حبس قطعی محکوم شد.

اگرچه آذر سال ۹۶ سعید مرتضوی دادستان سابق تهران در پرونده کهریزک به دو سال حبس قطعی محکوم شد و این حکم دهم اسفند سال گذشته به دایره اجرای احکام رفت، اما از آن زمان تا روز گذشته خبری از سعید مرتضوی در دست نبود.

تا در نهایت روز گذشته (یکشنبه) خبرگزاری تسنیم٬ نزدیک به سپاه پاسداران٬ خبر داد که «ضابطان قضایی موفق شدند مرتضوی را در یک ویلا واقع در استان مازندران شناسایی کنند.»

ایسنا نیز به نقل از منابع آگاه گزارش کرد که دادستان سابق تهران در «یکی از استان‌های شمالی دستگیر و به بند ۲۴۱ زندان اوین معرفی شده است.»

پدر محمد کامرانی یک بار دیگر با ابراز گلایه از احکام صادر شده به «ایران » گفت: «من از قوه قضائیه گلایه دارم. شکایت از مرتضوی را من شروع کردم ۱۶ ماه طول کشید تا من با دوندگی خودم و پیگیری‌های وکیل پرونده اتهام معاونت در قتل را به دادگاه تفهیم کنم اما رأی تبرئه صادر شد. اما در پرونده آقای روح‌الامینی صدور حکم برای این اتهام ممکن شد. با این حال من به شخصه از این حکم راضی نیستم نه از مدتش و نه از اینکه در دو پرونده مشابه دو حکم کاملاً متفاوت صادر شد. اما امر را به خدا واگذار می‌کنم.»

حمایت رییس قوه قضاییه از رویکرد گشت ارشاد

$
0
0

زیتون– صادق لاریجانی٬ رییس قوه قضاییه٬ امروز در مواجه با حواشی پیش آمده پس از برخورد خشونت آمیز گشت ارشاد با یک زن تهرانی گفت:

«با توجه به برخی حواشی اخیر باید تأکید کنم که نیروی انتظامی به عنوان بازوی امنیتی کشور موظف است اقتدار خود را در هر حال حفظ کند و من از برخی عقب نشینی ها تعجب می کنم.»

۳۰ فروردین ماه ویدئوی از ضرب و شتم یک زن توسط گشت ارشاد منتشر شد. انتشار این ویدئو واکنش‌های بسیاری را برانگیخت.

تا جایی که پروانه سلحشوری، رییس فراکسیون زنان مجلس٬ خواستار ارائه گزارشی مستند از نتایج عملکرد ۱۳ ساله گشت ارشاد شد. پروانه سلحشوری در گفت‌وگوی با ایلنا خواستار آن شده که اگر گشت ارشاد پس از ۱۳ سال٬ توانسته «نتیجه دلخواهی» بگیرد و «حجاب بهتری» در جامعه ایجاد شده٬ «آن را با سند و مدرک نشان دهند.»

زهرا ساعی٬ دیگر نماینده مجلس نیز روز گذشته با اشاره به فعالیت گشت ارشاد در ایران از دهه ۸۰ شمسی، گفته بود که عملکرد این نیرو٬ باید مورد بررسی قرار بگیرد تا ببینند آیا به «اهداف» خود رسیده‌اند و «کارکردهایشان» در طول این سال‌ها مناسب بوده است؟»

اما به گفته رییس قوه قضاییه «اگر بنا باشد برخی در مقابل نیروی انتظامی گردنکشی کنند» و از این طریق با «دو قطبی سازی» جامعه تلاش کنند که یک بحث فرهنگی را، سیاسی یا اجتماعی جلوه دهند به هیچ عنوان قابل قبول نیست.

صادق لاریجانی با تأکید بر «ضرورت اقدام نیروی انتظامی در چارچوب شرع و قانون» تاکید کرد: «نباید اجازه داد که هرکسی در مقابل اقدامات قانونی نیروی انتظامی مقاومت کند یا مأموری را مورد اهانت قرار دهد. نیروی انتظامی به هیچ عنوان نباید یک قدم هم عقب نشینی کند. در هیچ کجای دنیا پذیرفته نیست که پلیس یک کشور هدف هجمه و توهین قرار گیرد زیرا در این صورت سنگ روی سنگ بند نمی شود و راه بر عمل و اقتدار نیروی انتظامی برای تأمین امنیت کشور بسته خواهد شد.»

روابط عمومی حرم عبدالعظیم تکذیب کرد؛ مومیای کشف شده رضا شاه نیست

$
0
0

زیتون– روابط عمومی حرم عبدالعظیم، خبر کشف جسدی مومیایی در شهرری که آن را به رضا شاه پهلوی نسبت می‌دهند را «یک شایعه» اعلام کرد.

صبح امروز وب سایت خبری روزآروز خبر از کشف یک مومیایی در پی اجرای طرح گسترش حرم عبدالعظیم داد.

از آنجایی که تنها پیکر مومیایی دفن شده در این گورستان متعلق به رضا شاه٬ بنیانگذار سلسله پهلوی است٬ گمانه‌زنی‌هایی مبنی بر کشف پیکر رضا شاه منتشر شد.

صادق خلخالی٬ اویل انقلاب ۵۷ قبر و یادبود رضا شاه در حرم عبدالعظیم را تخریب کرده بود.

ساعتی پس از انتشار این خبر خلیل آبادی٬ رییس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر تهران٬ در گفت‌وگو با ایسنا، توضیح داد که این جنازه مومیایی شده در پی حفاری در قسمت غربی صحن شاه‌عبدالعظیم حسنی پیدا شده است.

او با بیان اینکه حفاری به دلیل پیدا شدن این جنازه مومیایی متوقف شده تا مسولان مرتبط بتوانند بررسی دقیق‌تری داشته باشند، گفت: «برخی احتمال می‌دهند که جنازه متعلق به پهلوی اول باشد که به صورت مومیایی شده به تهران آورده شده و در حرم عبد العظیم حسنی دفن شده است.»

شاهدان محلی نیز تایید کرده‌اند که که تیغ‌های بیل‌مکانیکی در محل مقبره تخریب شده رضا شاه، به طور اتفاقی به جنازه‌ای برخورد کرد که گویا مومیایی‌ شده بود.

محمدرضا نعمتی، مدیر اداره باستان‌شناسی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران و میر مصیب رحیم‌زاده، مدیر اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرری نیز از کشف چنین پیکری اظهار بی‌اطلاعی کرده‌اند.

احضار خبرنگار اصلاح طلب به جرم «توهین به معصومین»

$
0
0

زیتون- امیرحسین امیراسماعیلی٬ روزنامه نگار روزنامه جهان صنعت به علت یک توییت تحت تعقیب قضایی قرار گرفت.

خبرگزاری تسنیم٬ نزدیک به سپاه پاسدارن٬ خبر داد که او توسط دادسرای فرهنگ و رسانه احضار شده است.

امیرحسین امیر اسماعیلی در حساب کاربری‌اش در توییتر نوشته بود: «درباره علت شهادت امام رضا دو تا روایت هست که یکیش میگه ایشون با خوردن انگور مسموم شدن و دیگری میگه علتش آب انار بوده٬ پس صد در صد ایشون به آب انگور و چیپس و ماست هم علاقه داشتن٬ اونوقت علم الهدی میگه رقص و موسیقی هتک حرمت به امام رضاست! برو خالی نبند اما رضا از خودمونه بابا»

این روزنامه نگار ساعتی بعد توییتش را حذف و متنی مبنی بر عذرخواهی منتشر کرد. اما این پوزش خواهی مورد توجه قرار نگرفت.

امیرحسین امیراسماعیلی به دلیل حواشی پیش آمده از روزنامه جهان صنعت اخراج شد.

حساب کاربری جهان صنعت در توییتر نوشت:

برخی از کاربران «ارزشی» توییتر نیز در حال هماهنگی برای برگزاری تجمعی مقابل دادستانی برای برخورد هرچه شدیدتر با این روزنامه نگار هستند.

 

🍃جزییاتی از علت دستگیری عضو شورای شهر مشهد

$
0
0

زیتون– حسن حیدری٬ معاون دادستان خراسان‌رضوی٬ خبر داد که یکی از اعضای شورای شهر مشهد بازداشت شده است.

به گفته قاضی حیدری٬ مسائل مالی و اعمال نفوذ علت این دستگیری بوده است.

در حالی که یک منبع آگاه به «زیتون» خبر داد که امیر شهلا٬ عضو بازداشت شده شورای شهر مشهد٬ مشاور شرکت پارت لاستیک نیز بوده است.

رییس این شرکت که با امیر شهلا رابطه دوستانه‌ای نیز داشته است٬ از او دعوت می‌کند به دفترش برود.

در دفتر شرکت پارت لاستیک زنانی با «لباس‌های نامناسب از منظر قرائت رسمی جمهوری اسلامی» نیز حضور داشته‌اند.

پس از حضور این عضو شورای شهر مشهد در دفتر مذکور٬ با هماهنگی اطلاعات سپاه٬ نیروی انتظامی به همراهی کلید ساز٬ دوربین برای ضبط موقعیت و دو ماشین مامور به دفتر شرکت پارت لاستیک می‌روند و امیر شهلا را دستگیر می‌کنند.

یکی از زنان حاضر در این دفتر مربی ورزش بوده است.

به گفته منبع آگاه «زیتون» به رغم تلاش استاندار و رییس شورای شهر برای جلوگیری از این اتفاق٬ تماس‌های آنها با امیر شهلا٬ پیش از بازداشت موفقیت آمیز نبوده است.

مهرداد قربانی‌سرابی٬ وکیل امیر شهلا٬ نیز در این رابطه به امتداد گفت: «عضو بازداشت شده شورای شهر مشهد همان کسی هست که هفته گذشته به اتهام حضور در مهمانی مختلط بازداشت شده بود و چون برای استعفا تحت فشار بوده و آن را نپذیرفته دادستانی مشهد این مرتبه او را با اتهام مالی بازداشت کرده است.»

مهرداد قربانی سرابی٬ وکیل دادگستری در این رابطه توضیح داد: «آقای شهلا جمعه ۳۱ فروردین در تهران به دفتر من آمدند تا وکلاتشان را برعهده بگیرم. ایشان در خصوص بازداشت نخست خود توضیح دادند که برای کاری به دفتر یکی از دوستانشان که کارگزار بورس است رفته بوده.»

او افزود: «طبق گفته های آقای شهلا، در آن دفتر دو نفر از خانم های همکار آن اقا بودند. آقای شهلا به محض ورود تصمیم به خروج از دفتر می‌گیرد که ناگهان در شکسته می شود و عده ای داخل شده و با چشم بند ایشان را خارج می کنند. پس از آن از آقای شهلا خواسته می شود که از حضور در شورای شهر مشهد انصراف دهد.»

به گفته قربانی‌سرابی قرار بود تا در خصوص این پرونده٬ او وضعیت این پرونده را پیگیری کند تا این که امروز خبر بازداشت مجدد او با اتهام تحصیل مال نامشروع را شنیده است.


روحانی و سپاه؛ پایان ماه عسل؟

$
0
0

پس از حدود ۱۰ ماه سکوت و همراهی خاموش و پرهیز از چالش کلامی، به‌نظر می‌رسد که دور جدیدی از کشاکش علنی میان روحانی و امنیتی‌های حاکم بر سپاه و مخالفانش آغاز شده است.

روحانی در مراسم روز ارتش، سخنانی توأم با کنایه و طعن در نقد سپاه ابراز کرد۱. واکنش تریبون‌های اصلی سپاه، به‌گونه‌ای قابل‌حدس، سریع و تند بود. از بیانیه رسمی سپاه به‌مناسبت روز پاسدار تا جانشین فرمانده کل سپاه و رئیس بسیج و روزنامه جوان (وابسته به سپاه) و رسانه‌های همسو با امنیتی‌های حاکم بر سپاه، جملگی روحانی را مورد انتقاد قرار دادند و به رئیس‌جمهور تاختند۲.

روحانی در نشست هم‌اندیشی مدیران ارشد دولت نیز پس از مدت‌ها سخنان تندی بیان کرد؛ سخنانی انتقادی در برابر مخالفان دولت و رقبای سیاسی خود۳.

این رفتار وی موجب تعجب و حتی پرسش روزنامه کیهان شد. تریبون راست افراطی در شماره دوشنبه سوم اردیبهشت خود با طرح این پرسش که «چرا روحانی درباره سپاه این‌قدر متناقض موضع می‌گیرد؟» نوشت: «مرور سخنان روحانی درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از نوعی حرکت زیگزاگ و متناقض حکایت می‌کند.» کیهان با اشاره به «کنایه‌گویی» روحانی به س‍پاه از «طعنه‌گویی و اتهام‌پراکنی‌های» وی انتقاد کرد و آن را با توجه به برخی مواضع توأم با حمایت‌ وی از سپاه «سئوال‌برانگیز» خواند.

اما چگونه است که روحانی بعد از چند ماه سکوت دوباره به نقد غیرمستقیم سپاه می‌پردازد یا ادبیاتی انتقادی پیشه کرده است؟

روحانی پس از انتخابات ۹۶
از پس چند روز توفانی در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، و بعد از فروکش‌کردن تب و تاب انتخابات، روحانی به شکل محسوسی از کوبیدن بر طبل منازعه با مخالفان خود پرهیز کرد.
بعد از توقف اجرای سند ۲۰۳۰ یونسکو و خارج‌شدن آن از دستور کار دولت اعتدال‌گرا ـ آن‌هم با وجود سخنان تند روحانی درباره پیگیری آن سند و اعتراض وی به مخالفان ـ گویی روحانی سوگیری خود را نیز تغییر داد. پایان یافتن کار سند ۲۰۳۰ یونسکو با مداخله‌ی مستقیم و دستور صریح رهبر جمهوری اسلامی به‌وقوع پیوست. این‌چنین مخالفان روحانی پس از ناکامی در انتخابات به توفیق مهمی دست یافته بودند.
این درحالی رخ داد که حامیان روحانی همچنان در باد پیروزی انتخابات و جشن پیروزی بر رئیسی خوابیده بودند، و بروز و ظهوری میدانی برای همراهی با روحانی ـ در موضوع مزبور ـ نشان ندادند.
به نظر می‌رسد این وضع، همراه با انگیزه‌ها و پروژه‌های شخصی و راهبرد روحانی، او را به پرهیز از فاصله‌گیری با هسته اصلی قدرت (اعم از رهبری نظام و امنیتی‌های همگام وی) ترغیب کرد.
روحانی به شکلی محسوسی نه فقط از ابراز سخنان متفاوت با کانون مرکزی قدرت اجتناب کرد، بلکه همراهی فزاینده‌ای با آن در پیش گرفت. چنان‌که وی در انتخاب ترکیب کابینه وزرای خود از وعده‌ها و تبلیغات و شعارهای انتخاباتی‌اش ـ برای برگزیدن جوانان و زنان و توجه به اقوام و اهل سنت ـ فاصله گرفت.
به‌گونه‌ای ملموس، روحانی مثلثی از رهبری نظام، سپاه و مراجع قم را به حامیان خود در جامعه مدنی و بدنه اجتماعی همراه خود ترجیح داد.
به‌دشواری می‌توان در این گزینش و رویکرد ترجیحی، انگیزه روحانی برای جانشینی رهبر جمهوری اسلامی، و نیم‌نگاه وی را به جایگاه رهبر سوم نظام نادیده گرفت. رقابت روحانی و رئیسی در انتخابات ۱۳۹۶ تنها رقابت دو نامزد تصدی مقام ریاست جمهوری نبود؛ آنها هر دو، برای طیفی از نیروهای سیاسی حامی، گزینه‌هایی برای جانشینی رهبر جمهوری اسلامی بودند، و هستند.
افزون بر این، نمی‌توان نقش ترامپیزاسیون سیاست‌های کاخ سفید و افزایش چالش در مناسبات تهران و غرب و تهدیدهای فزاینده متوجه تمامیت نظام سیاسی مستقر در ایران (به‌ویژه قرارگرفتن سپاه در فهرست تحریم‌های ایالات متحده) را در تغییر ادبیات و رفتار سیاسی روحانی، نادیده گرفت.
او که زمانی نه چندان دور از سپاه با توصیف «دولت با اسلحه» انتقاد می‌کرد، بار دیگر از «برادران سپاهی» گفت و حتی تأکید کرد که «سپاه پاسداران محبوب ملت ایران است و در همه روزهای خطر از منافع ملی دفاع کرده است.» روحانی در بودجه سال ۱۳۹۷ نیز همدلی واضحی با این نهاد نظامی ـ امنیتی نشان داد.

پس از اعتراض‌های دی ۹۶
اعتراض‌های دی‌ماه سال گذشته جناح‌ها و بازیگران اصلی ساختار سیاسی قدرت را در برابر تهدید مشترک به هم نزدیکتر ساخت. چنین بود که مخالفان و منتقدان روحانی نیز انگیزه‌ یا ضرورتی برای حمله به او یا ابراز مخالفت نشان ندادند. چه‌بسا که برخی از آنان به این جمع‌بندی نیز رسیدند که آخرین سنگر و مانع حکومت در برابر امواج اعتراضی فزاینده، اعتدال‌گرایان مستقر در قوه مجریه باشند.
با سرکوب اعتراض‌های دی‌ماه، و تثبیت اوضاع، جناح‌های سیاسی گویی بار دیگر پروژه‌های خود را از سر گرفتند. جنتی با ۶۶ رأی رئیس مجلس خبرگان شد؛ او نسبت به دور پیش ۱۵ رأی بیشتر از اعضای مجلس خبرگان کسب کرد. هاشمی شاهرودی و موحدی کرمانی نواب اول و دوم شدند، و احمد خاتمی و کعبی (که جانشین دری نجف‌آبادی شده) منشی‌های هیئت رئیسه مجلس خبرگان. ترکیبی یک‌سره در راستای پروژه‌ها و مطلوب‌های راست افراطی و اقتدارگرایان.
علاوه بر این، کش‌یافتن بحران معیشتی برای اکثریت جامعه و صعود غریب نرخ ارز، هم‌راه با ریزش محسوس بدنه اجتماعی حامی روحانی و افزایش اعتراض‌ها به دولت اعتدال‌گرا در جامعه، و حتی انتقاد طیفی از اصلاح‌طلبان از وی، گویی جملگی بیشتر روحانی را متوجه وضع خود ساخته است.
در فاصله کمتر از یک‌ماه تا مشخص‌شدن نحوه‌ی مواجهه‌ی ترامپ با برجام، روحانی اما بار دیگر به انتقاد تلویحی از سپاه پرداخته و فراتر، کوشیده میان دولت خود و مخالفان، مرزبندی مشخصی تعریف کند.
به نظر می‌رسد که رئیس‌جمهور در مقطع کنونی نه فقط ضرورتی برای همسو ایستادن با سپاه احساس نمی‌کند، که بر متمایز ساختن خود از مخالفان دولت تأکید دارد.
آیا روحانی به بی‌حاصلی دل‌بستن به مثلث «رهبری ـ سپاه ـ مراجع حکومتی» نائل شده است؟ آیا او شانس خود را برای جانشینی رهبر کنونی نظام پایان‌یافته ارزیابی کرده است؟

بازیگری در حکومت یا سیاستمداری برای ملت؟
روحانی به‌مثابه یک بروکرات امنیتی پرسابقه در جمهوری اسلامی بعید است که از توازن قوا در ساختار سیاسی قدرت ارزیابی واقع‌بینانه‌ای نداشته باشد. همچنان که دور از ذهن است او درنیافته باشد که به چه میزان راه و رویکرد امنیتی‌های حاکم بر سپاه، با روش و نگاه وی در فاصله است.
از سوی دیگر، و هم‌زمان ـ وجهی از واقعیت این است که ـ روحانی مایل نیست به‌مثابه‌ی یکی از بازیگران مؤثر در جمهوری اسلامی، به حاشیه رانده و محو شود؛ آن‌گونه که ـ به‌عنوان نمونه ـ درباره ناطق‌نوری رخ داده است. «رهبری سوم جمهوری اسلامی» اگر منتفی است، «ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام» برای روحانی فروگذاشتنی نیست.
در سمتی متفاوت، روحانی ناگزیر از توجه به نیروهای سیاسی و اجتماعی حامی و همراه خود است؛ نارضایتی‌ها و گلایه‌ها و انتقادها به‌قدر لازم شدت و گسترش یافته است؛ چنان‌که حتی خبر انتقاد خاتمی از روحانی ـ در دیدار خصوصی ـ درز کرده است.
آیا روحانی متوجه اهمیت این موضوع شده و قرار است تکیه‌گاه اصلی خود را برای پیشبرد برنامه‌ها و شعارهایش، جنبش‌های اجتماعی و نیروهای سیاسی ـ اجتماعی فعال در جامعه مدنی قرار دهد؟ سابقه‌ی روحانی و کارنامه‌ی پنج‌ساله‌ی اخیر وی، پاسخی منفی به این پرسش ـ و سئوال‌های مشابه ـ می‌دهد. چنان‌که در موضوع رفع حصر رهبران جنبش سبز، روحانی به ندرت با حامیان خود به صراحت سخن گفته یا درباره این مقوله به شکلی شفاف اطلاع‌رسانی کرده است.
رئیس جمهور برای رسیدگی به پرونده بازداشت فعالان محیط زیست و قتل دکتر کاووس سیدامامی نیز کمیته‌ای تشکیل داد؛ اما هیچ گزارشی از این کمیته هنوز منتشر نشده است. با چنین رفتاری، روحانی چگونه می‌تواند اعتماد و همراهی حامیان خود را برای سه سال دیگر حفظ کند؟
این وضع و ارزیابی بدان معنا نیست که رئیس‌جمهور به تمامی به نیروهای حامی و همراه خود بی‌اعتناست. به بیان دیگر، به نظر می‌رسد که او همچنان در میانه‌ی نیروهای اجتماعی و بازیگران مؤثر در حاکمیت، بازیگری می‌کند و می‌کوشد با حفظ جایگاه خود، توازنی زیرکانه میان نیروهای متعارض برقرار سازد.
از همین زاویه است که در همین سخنرانی مهم و اخیرش، او هم‌زمان با توصیه به مدیرانش برای ایستادگی در برابر فشارها و نترسیدن، خود درباره مشکل ارز می‌گوید: «نمی‌خواهم به‌صراحت نکاتی را بگویم؛ ممکن است برای بعضی‌ها خوشایند نباشد.»
یا در شاهدی دیگر، روحانی از یک‌طرف بر حراست از شبکه‌های اجتماعی آنلاین تأکید می‌کند، و از طرف دیگر ریاست جمهوری به تمامی دستگاه‌های اجرایی بخشنامه می‌کند که استفاده از پیام‌رسان‌های خارجی در تمامی نهادها و مؤسسات دولتی و عمومی غیردولتی را ممنوع دانسته ‌است.
به تعبیری، او همچنان به ایجاد توازن میان افکار عمومی و باندهای مخالف خود در حکومت، با تأکید بر حراست از جایگاه شخص خود برای امروز و فردای نظام، نظر دارد.
روحانی اگر به نیروهای اجتماعی حامی خود اعتنا نکند، و نتواند اعتماد رأی‌دهندگان به خود را با صراحت و قاطعیت در عمل و پیگیری جدی وعده‌ها جلب کند، و اگر از سخنرانی و گفتاردرمانی گامی فراتر نگذارد، با ریزش فزاینده‌ی همراهان مواجه خواهد شد؛ از این‌جا مانده و از آن‌جا رانده؛ نه مقبولیتی در جامعه مدنی خواهد داشت و نه جایگاهی ویژه در ساختار سیاسی قدرت.

*پی‌نوشت‌ها:

۱. مراد از سخنان معنادار روحانی در مراسم روز ارتش این‌ بخش از گفته‌های اوست:
«ارتش در مسیر قانون و انضباط وظایف خود را بدون منت انجام داده و در برابر وظایف خود از ملت و دولت جایگاهی نخواسته و در پی انجام وظیفه خود بوده است. ارتش با آنکه سیاست را خوب می‌فهمد در بازی‌های سیاسی وارد نشده و به دستور امام به‌خوبی عمل کرده است. گاهی نام ارتش با فساد در رژیم طاغوت همراه می‌شد اما امروز در هیچ فسادی نامی از امیران ارتش وجود ندارد.»

۲. برخی از واکنش‌های تند سپاهیان به کنایه و نقد غیرمستقیم رئیس‌جمهور در زیر آمده است.

الف. سپاه پاسداران در بیانیه‌ای به مناسبت روز پاسدار، با انتقاد از اظهارات وحدت‌شکن و تفرقه‌انگیز برخی عناصر و چهره‌ها که با کنایه‌ها و طعنه‌های ناصواب خود سپاه و سرداران آن را مورد تضعیف قرار می‌دهند، نوشته است: سپاه پاسداران در مسیر مقدس خود چه‌بسا در مواقعی نیز با طعنه‌ها و زخم‌زبان‌های ناجوانمردانه روبه‌رو شده است. «سپاه افتخار می‌کند که نام سرداران و پاسداران پاکباخته آن همواره سرلیست تحریم‌های ظالمانه آمریکا و متحدانش است… سپاه افتخار می‌کند که نام سرداران غیرتمند، انقلابی و ولایی آن همواره در زمره اهداف سرویس‌های جاسوسی و جوخه‌های ترور منافقین، صهیونیست‌ها و حامیان غربی و منطقه‌ای آنان قرار دارد.»
در بیانیه مزبور همچنین آمده بود: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال جاری نیز به‌شدت مورد هجمه سردمداران نظام سلطه و صهیونیسم قرار گرفته است… و در کمال تأسف در داخل نیز شاهد هستیم برخی دانسته یا نادانسته برای نصیحت(!؟) و یا سرزنش(!؟) همنوایی با آنها را در دستور کار قرار داده و دستاویز لازم برای تهاجم سازمان‌یافته رسانه‌های بیگانه و ضدانقلاب و مزدوران داخلی آنان را فراهم می‌سازند.»

ب. سردار غیب‌پرور، رئیس سازمان بسیج نیز گفت: «اعلام برخی صحبت‌ها از بلندگوهای رسمی کشور قطعا نمی‌تواند جایگاه سپاه را تضعیف کند چرا که جامعه پاسداری، پای انقلاب و رهبری ایستاده است… انقلاب اسلامی مدیون سیاست‌بازی سیاسیون نیست، بلکه مدیون مجاهدت‌های رزمندگان است.»

پ. سردار سلامی، جانشین فرمانده سپاه هم در واکنشی انتقادی گفته است: «دشمنان با شکست در پروژه‌های‌شان عملیات روانی علیه سپاه را سنگین کرده‌اند؛ از دشمن گله‌ای‌ نیست اما گاه می‌بینیم برخی دوستان‌مان البته انگشت‌شمار چشم در چشم ما می‌دوزند و به ما تبریک می‌گویند اما پژواک صدای دشمن می‌شوند و زخم زبان می‌زنند، البته ما یاد گرفته‌ایم که از ملامت ملامت‌کنندگان هم نترسیم، اما زیبنده نیست بر‌خی‌ها همانند دشمنان با دوستان خود رفتار کنند، ما از این هم عبور می‌کنیم.»

ت. روزنامه جوان وابسته به سپاه نیز در مکتوبی تند و صریح علیه رئیس‌جمهور نوشت: «روحانی با حضور در مراسم ارتش هدیه تکراری خود را به سپاهیان نیز تقدیم کرد… بی‌اعتبارسازی «بازوهای توانمند نظام» سال‌هاست در دستور کار قرار دارد و هدف از این «بی‌اعتبارسازی» مقدمه‌ای برای «بی‌‌ثبات‌سازی» است. همین کار را با شوروی سابق نیز کردند و قبل از فروپاشی، سیستم‌هایی مانند «ک،گ،ب» دادگاه قانون اساسی و دستگاه قضای شوروی را بی‌اعتبار کردند… گیریم روحانی به غرب فهماند که «من از اینها نیستم» و «اینها با من نیستند»، باز هم مطمئن باشد غرب هویت انقلاب اسلامی را نشانه رفته است و این هویت را در روحانی نمی‌یابد و تا این هویت در این کشور برقرار است به تعهدات خود مقابل روحانی نیز عمل نخواهد کرد و برجام نمونه بارز آن است که اگر روحانی از سرتا پای نظام را نیز شیلنگ بگیرد، آنان راضی نخواهند شد…فرض کنید در پس سخن روحانی چند نفری هم برایش کف بزنند، تا رسانه‌های غرب معرکه بگیرند نتیجه آن چه سودی عاید روحانی و کشور خواهد کرد؟»

ث. روزنامه کیهان نیز در یادداشتی نوشت: «بعضی از افرادی که هیچ نشانی از آن امام بزرگوار نداشته و در نقطه مقابل ایشان هم قرار دارند، به سپاه حمله می‌کنند که چرا به وصیت امام در مورد عدم مداخله در امور سیاسی عمل نمی‌کند! و این را نه در یک چارچوب مسئولانه و مثلاً طرح در جلسه شورای عالی امنیت ملی، بلکه در تریبون مطرح می‌نمایند و این معنایی جز مقابله با یک نهاد مسئول که سخت‌ترین مأموریت امنیتی کشور را برعهده دارد و آماج حملات جبهه مشترک استکبار است، ندارد. در واقع متهم کردن سپاه به دخالت در محدوده ممنوع سیاسی معنایی جز این ندارد که چرا تابع دستوری نمی‌شود که از اساس با امنیت ملی ایران و عزت منطقه‌ای آن مغایرت دارد. در واقع این‌ها نه اینکه سپاه را از ورود به حدود ممنوع سیاسی منع نمی‌کنند بلکه امر می‌کنند به بدترین شکل و با زیرپا گذاشتن هویت و سرگذشت افتخارآفرین ۴۰ ساله خود وارد اقدام ممنوع سیاسی شده و بنیان امنیت و هویت و استقلال کشور را ویران نماید.»

۳. به‌عنوان نمونه، روحانی در سخنان انتقادی اخیر خود گفت: «هیچ دستگاه نظارتی حق ندارد در مدیریت دخالت کند. دستگاه نظارتی حق ورود به کار اجرایی را ندارد؛ البته اگر نظری دارد می‌تواند اعلام کند، اما مدیر اجرایی باید کار خود را انجام دهد… نباید به برخی نامه‌ها و تهدیدها اعتنا کنیم؛ اگر می‌ترسید به آنها جواب دهید برای من بفرستید تا خود پاسخ آنها را بدهم… نمی‌دانم چرا برخی از موبایل، شبکه‌های اجتماعی و اطلاعات مردم بدشان می‌آید و می‌گویند اگر مردم بی‌اطلاع باشند، شب راحت‌تر می‌خوابیم.»
او همچنین گفته است: «ما حقوق شهروندی را تدوین کرده‌ایم و باید بر مبنای آن عمل کنیم. باید فضا را برای انتقاد و اظهار نظر مردم، فراهم کنیم و این جزو وظایف ما و حقوق شهروندی است. مردم باید از ما انتقاد کنند و بدانند که ما دل‌نازک و زودرنج نیستیم، اما ظاهراً غیر از دولت کس دیگری را نمی‌توانند مورد انتقاد قرار دهند و برای آنها مشکل پیش می‌آید و اگر از رئیس جمهور انتقاد کنند، برخی افراد خوشحال می‌شوند.»

فصل‌نامه آرمان (۵)

$
0
0

 

زیتون- فصلنامه پژوهش های فرهنگی «آرمان» شماره ۵ منتشر شد و در تارنمای آرمان در دسترس همگان است

پنجمین شماره فصلنامه آرمان برای دوستداران فرهنگ و ادب ایران زمین منتشر شد. این نشریه در لس آنجلس توسط بنیاد فرهنگی آرمان، به بنیادگذاری دکتر ساموئل دیّان، مدیر مسئول، دکتر مهدی سیاح زاده و دبیر اجرایی فصلنامه و تارنما، شیریندخت دقیقیان تدوین و در تیراژی محدود منتشر می گردد و در سایت بنیاد فرهنگی آرمان به صورت آزاد و رایگان برای خواندن همگان در دسترس قرار می گیرد.

از ویژگی های شماره ۵ این است که نویسندگانی از میان فرهیختگان منطقه متروپلیتن واشنگتن دی سی از جمله نادر مجد و اردشیر لطفعلیان در آن مشارکت داشته اند. بخشی از شماره ۵ آرمان به بزرگداشت هوشنگ ابتهاج، سایه به مناسبت نودمین سالگرد تولد این شاعر گرانقدر و بنیانگزار برنامه گل های رنگارنگ ، اختصاص یافته است.

این شماره با مشارکت نویسندگان، پژوهشگران و شاعران، پروفسور فضل الله رضا، داریوش آشوری، محمد ارسی، احمد کریمی حکاک، شیریندخت دقیقیان، مرتضی حسینی دهکردی، منیرو روانی پور، مهدی سیاح زاده، جمشید شیرانی،جهانگیر صداقت فر، بهرام گرامی، اردشیر لطفعلیان، بانو مهر، نادر مجد و پیرایه یغمایی به خوانندگان تقدیم شده است.

در بخش «سخن شورای دبیران» آرمان ۵ می خوانیم:
«شادمانیم که شمارۀ ۵ فصلنامه آرمان را به دوستداران فرهنگ و هنر، ادبیات، تاریخ، فلسفه و عرفان ایران تقدیم می داریم. شناخت و اعتلای فرهنگ، اندیشه و هنر ایران زمین با رویکردی امروزین، زنده، چندفرهنگی و با احترام به دیگربودگی که با نسل های گوناگون، گروه های جوانتر ایرانیان و همۀ فارسی زبانان ارتباط بگیرد، هدف آرمان است».

در همین بخش پیرامون اهمیت آثار و شخصیت هوشنگ ابتهاج می خوانیم:
“شاعران و خالقان آثار ادبی بزرگ در میان هر ملتی، نمایانگر “روح” آن ملت هستند. زیرا بی تردید، آنها به خالقان آثار ادبی بزرگ تبدیل نمی شدند اگر در این “روح” نزیسته، با فراز و نشیب های آن نبالیده، با دردهای آن نگریسته و با شادمانی هایش دست افشانی نکرده، از خطاهای آن نیاموخته، زبان گویای آن نشده و برایش سینه سپر نکرده بودند. سایه برای ایرانیان نیمه دوم قرن بیستم و دو دهه نخستین قرن جدید این چنین با روح زمانه و روح ایرانی همپیوند است.
سایه با هر فرد ایرانی هست. با هر عاشق.
عاشق با خواندن شعری از سایه به عشق روزگار دیرین خود اقرارکرد و شعر سایه را برای یار دوردست فرستاد:
“ازهم گریختیم, و آن نازنین پیاله دلخواه را دریغ برخاک ریختیم”!
و سپس در شرح آنکه هیچ کس را یارای فهم آن روزهای سرشار از عشقی پاک تر از هر چه پاک نیست، نوشت:
” نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست”
یار دیرین پس از سال ها شگفتی در آن راز ناگشوده، نوشت:
“آینه در آینه شد دیدمش و دید مرا!”
و پاسخ آمد: “تا تو با منی زمانه با من است!”
…گفتگوی دو عاشق در سایه سار شعر سایه همچنان هست، زیرا خورشید عشق هر جاکه بتابد، سایه، هم همان جاست… سایه با زمانه است، با روح ملی است، با عاشقان است، با نغمه های سرخوش است، با روح آزادی و عدالت است… و خواهدبود جاودانه”.

آرمان با حفظ مبانی حرفه ای خود، از کلیه فرهیختگان ایرانی ایالات متحده آمریکا، اروپا و سراسر جهان دعوت به ارسال مقاله های چاپ نشده و جدید می نماید.
تهیه نسخه های چاپی این فصلنامه از طریق تماس تلفنی با دفتر آن در لس آنجلس امکانپذیر است. دسترسی آزاد به شماره های آرمان برای همگان در این نشانی ممکن است:

شماره های فصلنامه آرمان


:Facebook
www.facebook.com/Arman-Cultural-Foundation

آیا امام حسن با معاویه به خلافت بیعت کرد؟

$
0
0

جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام جستار سی و یکم (بخش  دوم)

 درآمد

در موضوع داستان صلح امام حسن با معاویه تا کنون دو مقاله منتشر شده است. اولی در باره تحلیل و تعلیل چرایی صلح بود و دومی در باب برخی شروط صلح و اینک سومین بخش به این پرسش پاسخ می‌دهد که، جدای از اصل صلح و واگذاری مقام امامت و خلافت به رقیب، آیا ایشان با معاویه بن ابی‌سفیان به خلافت بیعت کرده است یا نه. طرح این پرسش بدان دلیل است که در این باره برخی تردید کرده و حتی بدان پاسخ داده‌اند. البته در پی آن تحقیقی در باره اتهام مشهور همسرگزینی‌های پیاپی امام حسن و طلاق های فراوان او نیز ارائه خواهد شد.

آیا امام حسن خلافت را به پول فروخت؟

 

د.آیا امام حسن با معاویه به خلافت بیعت کرد؟

آل‌یاسین بر این گمان است که اصولا آنچه اتفاق افتاده «تسلیم امر» بوده که به معنای واگذاری زمامداری است و نه واگذاری خلافت. ایشان در این باب به تفصیل سخن گفته اما برای اطلاع دقیق تر خوانندگان، فرازهای برجسته و روشن از سخنان ایشان را می‌آورم. ایشان پس از ذکر چند نقل قول با مضمون اعتراف معاویه به برتری اهل بیت می‌نویسد: «وی [معاویه] در پایان گفت: «به این سلطنت راضی و خشنودیم» و در خطبه‌ای که در روز ورود به کوفه ایراد کرد گفت: «من به خاطر نماز و زکات با شما نجنگیدم… منظور من از این لشکرکشی فقط این بود که بر شما حکمرانی کنم».

آل‌یاسین بر این گمان است که اصولا آنچه اتفاق افتاده «تسلیم امر» بوده که به معنای واگذاری زمامداری است و نه واگذاری خلافت. ایشان در این باب به تفصیل سخن گفته اما برای اطلاع دقیق تر خوانندگان، فرازهای برجسته و روشن از سخنان ایشان را می‌آورم. ایشان پس از ذکر چند نقل قول با مضمون اعتراف معاویه به برتری اهل بیت می‌نویسد: «وی [معاویه] در پایان گفت: «به این سلطنت راضی و خشنودیم» و در خطبه‌ای که در روز ورود به کوفه ایراد کرد گفت: «من به خاطر نماز و زکات با شما نجنگیدم… منظور من از این لشکرکشی فقط این بود که بر شما حکمرانی کنم».

همچنین دانستیم که حسن بن علی علیه السلام روبروی معاویه خلافت او را انکار کرد و او ساکت ماند و هیچ نگفت. بر این اساس، مطلب دیگری بر دانسته‌های ما افزوده می‌گردد و آن این که: معاویه همین که به سلطنت راضی شد خلافت را از خود نفی کرد و همین که گفت: «به خاطر نماز و زکات نجنگیدم… اثبات کرد که او یک خلیفه دینی نیست بلکه پادشاهی است… این حقایق کجا و تسلیم خلافت که این حضرات کلمه «تسلیم امر» را بدان معنا گرفته‌اند کجا؟… سعدبن ابی وقاص بر او [معاویه] وارد شد و گفت: «سلام بر تو ای پادشاه» و نگفت ای امیرالمؤمنین… کاوشگر بزرگ اسلامی سید امیرعلی هندی به موضوع این صلح که رسیده، از آن با تعبیر «کناره‌گیری از حکومت» یاد کرده است…

معیار و بنیاد چنین تحلیلی از مضمون سیاسی قرارداد صلح امام حسن و معاویه، تفکیک بین دو نوع خلافت است که پیش از این در کتاب آل یاسین انجام شده است. آل‌یاسین با تفکیک بین دو نوع خلافت، می‌خواهد بین دو نظریه متناقض رایج سنی و شیعی در باب خلافت و امامت خاص شیعی سازگاری ایجاد کند.

این تحلیل و دعاوی مندرج در آن به عنوان مبانی استدلال و یا نتایج آن، جای بحث و مناقشه فراوان دارد ولی با چشم‌پوشی از جزئیات آن، به ذکر چند نکته بسنده می‌کنم. نخست به مبنا و معیار نویسنده می‌پردازم. ایشان از سه اصطلاح برای تبیین دو نوع خلافت استفاده می‌کند: خلافت، سلطنت و امامت. به گمان ایشان یک معنای خلافت، حکمرانی و زمامداری است که معادل آن سلطنت و پادشاهی نیز هست، و معنای دیگر خلافت، رهبری دینی است که معادل امامتی است که عمدتا شیعه از آن استفاده می‌کند. از گفتار وی چنین استنباط می‌شود که اولی با رأی و انتخاب مردم است و ربطی به دین ندارد و دومی کاملا الهی است و مستند به نصب و نص است و به افرادی خاصی و متعین اختصاص دارد. از این رو اولی مردمی است و تغییرپذیر و دومی آسمانی و لایتغیر.

وی با بیان این که هم خلافت سنی و هم امامت شیعی واقعی‌اند، می‌گوید: «یک واقعیت، عبارت است از خلافت به معنای اول یعنی همان سلطه و قدرت همگانی و عمومی پس از رحلت پیغمبر. این یک موضوع واقع شده (واقعیت) است که شیعه هم به وقوع آن اعتراف می‌کند و در بسیاری از آثار مترتب بر آن، آن را مستوجب مدح و ثنا نیز می‌داند. واقعیت دیگر عبارت است از خلافت به معنای دوم یعنی واسطه بودن میان امت و پیامبر در دین که این نیز به شهادت روایات صحیح که از طرق معتبر و غیر قابل خدشه، امری مسلم و واقع شده است و سنی نیز بدان اعتراف می‌کند… ما اینک در صدد بحث درباره یکی از افراد گروه و برگزیده خلفای منصوص (یعنی کسانی که پیغمبر به خلافت آنان تصریح کرده است) می‌باشیم. باید دانسته باشیم که خلافت شخص مورد بحث ما [امام حسن]، به نوعی بود که در تاریخ خلافت اسلامی، برای آن مشابهی نمی‌توان یافت. به این معنی که وی از روز وفات پدرش و از لحظه‌ای که مردم با او بیعت کردند، از خلافت به هر دو معنی به بهترین وجهی برخوردار بوده و خلیفه به هر دو صورت، بوده است. هم از نوع اولی ولی به انتخاب و هم خلیفه از نوع دوم و از راه نص و با عنوان امام».

بر اساس چنین‌ اندیشه‌ای نویسنده در تحلیل «تسلیم امر» امام حسن به معاویه، به این جمع‌بندی می‌رسد که: «در این هنگام که سلسله­ی حوادث جاری میان حسن و معاویه، امام حسن را به دوراهی «حکومت؟ و یا عقیده؟» رسانیده بود، منظور از حکومت، همین سلطه و قدرتی بود که وی به موجب انتخاب مردم بدان نایل آمده بود، نه آن منصب و مقامی که مصدر و منشاء آن، انتخاب خدا و نصب و تعیین رسول اکرم- صلی الله علیه و آله- بود. زیرا این منصب- همچنان که گفتم- در معرض تغییر و تبدیل قرار نمی‌گیرد و تابع چیزی جز امر و فرمان خدا نیست و فرمان خدا تغییرناپذیر است… امامت حسن، دستخوش تغییر نمی‌شود و در معرض آسیب قرار نمی‌گیرد، امامت او همچون قرآن است و قرآن را- که عالی‌ترین مرجع مسلمانان است و باطل را از آن هیچ سو بدان راه نیست- چه زیان اگر مردم با او مخالفت کنند و از امرش سر پیچند و از او دوری کنند».[۲]

بر اساس چنین‌ اندیشه‌ای نویسنده در تحلیل «تسلیم امر» امام حسن به معاویه، به این جمع‌بندی می‌رسد که: «در این هنگام که سلسله­ی حوادث جاری میان حسن و معاویه، امام حسن را به دوراهی «حکومت؟ و یا عقیده؟» رسانیده بود، منظور از حکومت، همین سلطه و قدرتی بود که وی به موجب انتخاب مردم بدان نایل آمده بود، نه آن منصب و مقامی که مصدر و منشاء آن، انتخاب خدا و نصب و تعیین رسول اکرم- صلی الله علیه و آله- بود. زیرا این منصب- همچنان که گفتم- در معرض تغییر و تبدیل قرار نمی‌گیرد و تابع چیزی جز امر و فرمان خدا نیست و فرمان خدا تغییرناپذیر است… امامت حسن، دستخوش تغییر نمی‌شود و در معرض آسیب قرار نمی‌گیرد، امامت او همچون قرآن است و قرآن را- که عالی‌ترین مرجع مسلمانان است و باطل را از آن هیچ سو بدان راه نیست- چه زیان اگر مردم با او مخالفت کنند و از امرش سر پیچند و از او دوری کنند».[۲]

مهم‌تر از آن چرا و در کجای متون و منابع متعارف شیعی، خلافت خلفای راشدین و دیگر خلفا «مستوجب مدح و ثنا» دانسته شده است؟ و اگر هست، چرا در جاهای دیگر خلافت سیاسی خلفای مسلمان را تلویحا «غیرشرعی و غیرقانونی» می‌شمارد و محکوم می‌کند و اصولا وی در جایی دیگر چنین تفکیکی را انحراف از اسلام می‌شمارد؟

به این گفتار ایشان بنگرید: «اینجا مرحله باریکی از مراحل تاریخ اسلام است، یعنی مرحله تفکیک خلافت حقیقی از حکومت یا تفکیک دینی از سلطنت، تفکیک سلطه دنیوی از سلطه معنوی و روحی. این تفکیک به همین صورت ظاهرش، در آغاز کار افکار مسلمانان کاملا بی‌سابقه و نامأنوس بود ولی به هر صورت این واقعیتی بود که اسلام تدریجا بدان منتهی گشت و مسلمانان دانسته یا ندانسته، از روز رحلت پیغمبر بدان خو گرفتند و فقط فاصله‌های کوتاهی که مجموعا قطره‌ای در دریای این قرن‌ها بیش نبودند از این وضع مستثنی بودند. صاحبان شرعی و قانونی خلافت هم بدین جهت در برابر این تفکیک تسلیم شدند و دم بر نیاوردند که تسلیم خود را یگانه وسیله‌ی اصلاحی می‌دیدند که با آن کیان اسلامی محفوظ بماند.

بگذارید صریح‌تر سخن گفته و منظور خود را آشکارتر بیان نماییم: امام حسن در وضع خاص خود با معاویه همان روشی را در پیش گرفت که پدرش امیرالمؤمنین در وضع خاص خود با ابوبکر و دو رفیقش آن را در پیش گرفته بود و این است معنای پاسخی که امام حسن به برادرش حسین داد، چنان که قبلا گفتیم برادرش از وی پرسید: «چه موجب شد که خلافت را تسلیم کردی؟» و وی در پاسخ گفت: «همان چیزی که موجب شد پدرت پیش از من آن را تسلیم کرد».[۳]

وانگهی، اگر این تفکیک روا باشد، ناگزیر هم خلافت سیاسی و حکمرانی تمام خلفای راشدین تا معاویه مشروع بوده و هم واگذاری خلافت امام حسن به معاویه، بدون اشکال خواهد بود. در این صورت اطلاق انحصاری «صاحبان شرعی و قانونی خلافت» به علی و امامان بعدی شیعی به چه معناست؟ ایشان به درستی می‌گوید از همان آغاز تا پایان، جنگ  و اختلاف بر سر قدرت و حکمرانی بوده و نه بر سر خلافت معنوی و دینی؛ حال امام حسن به عنوان خلیفه مشروع (مشروع به هر دو معنا)، به هر دلیل، مصلحت دیده آن را به دیگری وانهد، در این صورت، بیعت امام حسن و یا هر کس دیگر با او، چرا پذیرفتنی نیست؟ اشکال و ایراد شرعی و قانونی چنین خلافتی از منظر آل‌یاسین و همفکرانش کدام است؟ ایشان عنوان «امیرالمؤمنین» را نیز از عناوین اختصاصی خلافت معنوی و الهی می‌داند و به همین دلیل مدعی است که امام حسن هرگز معاویه را امیرالمؤمنین نخوانده است[۴]، حال آن که هم به مقتضای مفهوم امیرالمؤمنین و هم به استناد تاریخ پیدایش آن (به گزارش عموم منابع این عنوان در دوران خلیفه دوم برای او برساخته شد)، این عنوان کاملا سیاسی است و ربط خاصی به مقام الهی و مذهبی رئیس حکومت ندارد (همان گونه که در دوران خلفای راشدین نیز چنین بوده) و هیچ اشکالی هم نداشته که امام حسن پس از انتقال خلافت به معاویه او را با این عنوان خطاب کرده باشد. لازم به ذکر است که طبق برخی منابع، که بعدا خواهد آمد، حسن بن علی از چنین عنوانی برای معاویه استفاده کرده است.

در هرحال در مقام جمع‌بندی بررسی گفتار آل یاسین در باب توجیه انتقال قدرت به معاویه، می‌توان گفت: معاویه، که مانند خلفای پیشین و پسین نه به نصب و نص معتقد بود و نه اصولا کاری به آن داشت، مدعی سلطنت و خلافت سیاسی بود و آن را به هر تدبیر و حیله‌ای به دست آورد. دعوی خلافت الهی خاندانی امام حسن و یا واقعیت صلح تحمیلی نیز، خللی به مشروعیت خلافت معاویه وارد نمی‌کند.

وقتی آل‌یاسین، بر اساس تفکیک بین خلافت سیاسی و خلافت معنوی و نیز تصریح به این واقعیت که مسئله قدرت و حکمرانی محل نزاع معاویه و امام حسن بوده، در مقام تحلیل فلسفه صلح می‌گوید «در این صورت بگذار حسن، پسر رسول خدا… همان نهالی باشد که خدا او را برای مسلمانان در زمین نشانده نه برای خود او؛ و برای دین تربیت کرده نه برای سلطنت؛ بگذار سهم او از این ماجرا، باقی و ابدی باشد نه زودگذر و آنی، و در آن نشأه‌ی دایمی باشد نه لذت این جهان فانی؛ و از لطف و رحمت خدا باشد نه از دست مردم» و در جای دیگر می‌گوید: «حسن بر این اساس، نقشه‌ی مملکت مادی خود را از روی کره‌ی زمین محو کرد تا در عوض نقشه‌ی عظمت روحی و معنوی‌اش را در زمین و آسمان ترسیم کند»[۵]؛ دیگر دلیلی ندارد که مشروعیت سیاسی مقام سلطنت و خلافت دنیوی معاویه (و دیگران) را به چالش بکشیم. زیرا مشروعیت خلافت دنیوی منطقا و عقلا با معیارهای دنیوی و عرفی و مردمی سنجیده می‌شود و نه با معیارهای شرعی و آسمانی و الهی.

استناد به برخی اخبار مبنی بر اعتراف معاویه به برتری امام حسن برای حکمرانی و یا فضایل او و خاندانش (حتی اگر در چند و چون آنها مناقشه نباشد) و یا بیان بخشی از واقعیات تاریخی (مانند مصداق «طلقاء» بودن[۶] و استفاده معاویه از روش‌های مذموم و گاه خلاف شرع مسلم و یا ارتکاب انواع جنایات و خلافکاری‌ها در روزگار خلافتش و…) نیز، نافی مشروعیت سیاسی انتقال حکومت و واگذاری قدرت به دست امام حسن به معاویه، نیست.

واقعا روشن نیست که در چهارچوب چنین نگرشی (تفکیک خلافت دینی و خلافت سیاسی)، چرا آل‌یاسین، اساسا هم با شورا به عنوان راهی برای انتخاب خلیفه و زمامدار مخالف است (و تصریح می‌کند که شورا برای تعیین خلیفه نیست[۷]) و هم به شدت از بیعت امام حسن با معاویه می‌گریزد و حتی به قیمت نادیده گرفتن گزارش‌های متعدد تاریخی از آن تن می‌زند؟ اگر قرار باشد خلافت سیاسی و معنوی و روحی از هم جدا باشند، برای گزینش خلیفه و زمامدار جامعه، راهی جز شورای مسلمانان و بیعت عمومی در آن روزگار وجود داشته است؟

با این همه، به نظر می‌رسد که آل‌یاسین در نهایت گریزی ندارد که خلافت معاویه را به رسمیت بشناسد، هرچند آن را «اسمی» و برآمده از «قلدری» می‌خواند[۸]، اما روشن است که این انتساب، حتی اگر کاملا درست باشد، به معنای نفی کسب مشروعیت قدرت سیاسی و سلطنت عرفی معاویه از طریق صلح و واگذاری خلافت و بیعت امام حسن با وی نیست. از قضا انتقال خلافت خیلی هم جدی و رسمی بوده است. ظاهرا در اینجا مفاهیم با هم خلط شده و به نتیجه‌گیری‌های نادرست و حداقل مبهم منتهی شده است. بازی با الفاظ و کلمات نیز گرهی نمی‌گشاید. آنچه محل نزاع بود فرمانروایی بود که وفق نقل بلاذری در قرارداد صلح، امام حسن آن را با عنوان «ولایت امر مسلمین» به معاویه واگذار کرد.[۹]

اما دعوی آل‌یاسین مبنی بر این که بیعت امام حسن با معاویه فقط در ابن‌قتیبه آمده (هرچند بعدا به طور متناقض می‌گوید «گروهی از مورخان» بدان اذعان کرده‌اند)، به کلی نادرست و خلاف واقع است. مطهری نیز همین دعوی را به گونه‌ای مبالغه‌آمیزتر تکرار کرده است. او می‌گوید «احدی از مورخین ادعا نکرده است که امام حسن یا کسی از کسان امام حسن یعنی امام حسین، برادرها و اصحاب و شیعیان امام حسن آمده باشند با معاویه بیعت کرده باشند. ابدا صحبت بیعت در میان نیست».[۱۰]

در منابع مورد استفاده من در این تحقیق، جملگی به بیعت امام حسن با معاویه تصریح کرده و حتی خبری خلاف آن دیده نمی‌شود. به ویژه بلاذری در گزارش کوتاه خود از زندگینامه حسن بن علی، پنج بار به بیعت وی با معاویه تصریح کرده است.[۱۱] نیز، چنان که پیش از این گفته شده، شخصیتی مانند قیس­بن سعد به عنوان فرمانده محبوب و با تجربه سپاه امام حسن و مقدمه سپاه در جبهه مواجهه با معاویه در مسکن و مورد اعتماد امام، نیز بیعت کرد. حتی، به رغم مخالفت و حداقل کراهت حسین بن علی با بیعت با معاویه، احتمالا او نیز تن به بیعت داده بود (چنان که ابوحنیفه دینوری، ص۲۷۲، بدان تصریح کرده است) و حتی اگر بیعت رسمی هم انجام نشده باشد، طبق قاعده و بر اساس تعهد خانوادگی، حسین تا پایان کار معاویه، به همان بیعت پیشین وفادار بود.

بیشتر بخوانید:

قسمت سی‌ام: ابهام‌زدایی از صلح امام حسن با معاویه
قسمت بیست و نهم : تحقیقی در آمار سپاهیان و تلفات جنگی(جمل، صفین، نهروان و کربلا)
قسمت بیست و هشتم: چند نکته قابل تأمل در باره رخداد نهروان و خوارج
قسمت بیست و هفتم: وضعیت عقیدتی پیکارگران بر ضد امام علی
قسمت بیست و ششم: دلایل امام علی در عدم مشروعیت خلافت معاویه
قسمت بیست و پنجم: چرا امام علی به دادخواهی قتل عثمان رسیدگی نکرد؟
قسمت بیست و چهارم:بازنگری در چگونگی و چرایی حکمیت
قسمت بیست و سوم: چرا امام علی کوفه را مرکز خلافت اسلامی قرار داد؟
قسمت بیست و دوم: درنگی در باب فعالیت سیاسی عایشه همسر پیامبر
قسمت بیست و یکم: تحلیلی نو بر شورش‌ها علیه عثمان

 

مهم‌تر از همه در سخنرانی حسن بن علی در حضور معاویه، که در ذیل عنوان «مناظرات حسنین» در جلد دهم «بحارالانوار» انعکاس یافته، از زبان خود او به این بیعت تصریح شده است.[۱۲] شگفت این که آل‌یاسین نه تنها به این متن صریح اعتنایی نکرده بلکه وی با این که بخش مهمی از متن خطبه را در کتابش آورده اما این فراز را، بدون هیچ توضیح و توجیهی، حذف کرده است. در این صورت دعوی دو محقق شیعی معاصر مبنی بر رد قاطع بیعت امام حسن با معاویه و انکار ذکر آن در منابع به کلی نادرست و فاقد سند است.[۱۳] حتی اگر در جایی هم بیعت انکار شده باشد، باز این ادعا که «احدی از مورخین ادعا نکرده است که امام حسن بیعت کرده باشد»، خلاف مسلم است. اصولا در چنان فضایی که برتری مطلق از آن معاویه بود، بدون بیعت منبع مشروعیت بخشی چون حسن بن علی، هدف نهایی معاویه، که همان ایجاد مشروعیت برای خلافت خود بود، حاصل نمی‌شد. از این رو، می‌توان با اعتماد زیاد گفت که اگر امام حسن تن به بیعت و آن هم (بر وفق سنت رایج آن زمان) در حضور مردم نمی‌داد، تحت فشارهای سنگین و خردکننده قرار می‌گرفت و چه بسا کشته می‌شد و فرضیه قتل وی فلسفه صلح امام حسن را از منظر کسانی چون آل‌یاسین و مطهری بر باد می‌دهد.

در این میان، این مدعای آل‌یاسین که: «نه در متن قرارداد و نه در هیچ یک از اظهارات دو طرف، مطلقا سخنی از بیعت و امامت و خلافت نیست»، به کلی بی‌وجه است. بنابراین جای این سؤال هست که موضوع «بیعت کردن حسن با معاویه»، که گروهی از مورخان و در رأس آنان ابن‌قتیبه دینوری نقل کرده‌اند، مستند به کدام مدرک است!!»[۱۴]، چرا که هم مدرک آن نه تنها «گروهی از مورخان» بلکه منابع عموم مورخان است و هم، حتی اگر در «اظهارات دو طرف مطلقا سخنی از بیعت و امامت و خلافت نباشد»، باز بیعت گریزناپذیر بود چرا که، به شرحی که آمد و به تصریح خود ایشان، موضوع منازعه چیزی جز خلافت و امامت نبود و این برای معاویه جز با بیعت امام حسن حاصل نمی‌شد. بدین ترتیب این دعوی آل یاسین که ماجرای بیعت امام حسن با معاویه «افسانه ساختگی» است که «با دست خیال پرداخته شده است»[۱۵] و این توجیه که مورخان راوی این نقل تحت تأثیر تبلیغات دامنه‌دار معاویه و امویان (حتی در قرون سوم و چهارم؟!) قرار داشته‌اند، نادرست و خلاف واقع است و ناموجه.

در هرحال زمانی که قبول کنیم که حسن خلافت مشروع خود را، به هر دلیل، به شخص دیگری وانهاده است، دیگر دعاویی‌ این چنین و یا واگذاری خلافت سیاسی (نه خلافت معنوی و الهی) و یا این که عمل حسن کناره‌گیری بوده نه واگذاری[۱۶] و یا به اجبار و اکراه بوده نه اختیار و یا معاویه ظالم و فاسد بوده و فاقد صلاحیت برای خلافت و مانند آن، هر چند در جای خود درست و مقبول (چنان که در همان زمان و ادوار بعد امامان و بزرگان شیعه به عدم صلاحیت معاویه برای خلافت تصریح کرده‌اند[۱۷])،  تفاوت چندانی در احراز خلافت به وسیله معاویه و ایجاد مشروعیت سیاسی (نه لزوما مشروعیت اخلاقی و یا دینی) برای خلافتش از طریق خلیفه مشروع یعنی حسن بن علی ایجاد نمی‌کند.

در این میان دعاوی کسانی چون مطهری و عاملی مسموع نیست و در واقع نوعی خلط بین موضوعات مختلف‌الاجزاء است. مطهری معتقد است که «صلح امام حسن کنار رفتن است نه متعهد بودن. در متن قرارداد هیچ اسمی از خلافت برده نشده، اسمی از امیرالمؤمنین برده نشده، اسمی از جانشین پیغمبر برده نشده، سخن این است که ما کنار می‌رویم».[۱۸] سید جعفر مرتضی العاملی نیز کم و بیش همین نظر را دارد و می‌توان گفت همان را تکرار می‌کند. ایشان مدعی است در صلح‌نامه نیامده بود که امام حسن امامت و یا خلافت و یا اقتدار حکومتی را به معاویه واگذار می‌کند. بلکه او پذیرفته بود که از امارت کناره‌گیری خواهد کرد و مراد از «تسلیم امر» نیز احتمالا به معنای تسلیم امر دنیوی بوده است؛ امری که معاویه طالب و دلبسته آن بود. او می‌افزاید به خلیفه رسول‌الله بودن معاویه اعتراف نشده بود. همان گونه که به امامت دینی نیز اذعان نشده بود. چرا که او برای خلافت صلاحیت نداشت.[۱۹]

روشن است که این دعاوی در ارتباط با صلح و قرارداد صلح مورد بحث، گزاره‌هایی میان تهی هستند بدان معنا که نه چیزی را روشن می‌کنند و نه چیزی را اثبات و یا رد می‌نمایند. زمینه‌های تاریخی و عینی رخداد صلح و تمام شواهد و قراین نشان می‌دهد که موضوع انتقال خلافت از امام حسن به معاویه است و بیعت امام حسن خود بهترین دلیل آن است.

در هرحال آنچه مسلم است این است که پس از صلح و انتقال خلافت، این معاویه است که عملا و رسما خلیفه و امیرالمؤمنین است و جانشین سیاسی پیغمبر. در ابن‌اعثم به واگذاری عنوان و مقام «امیرالمؤمنین» به معاویه تصریح شده و این که امام حسن را دوستانش «مُذلّ­المؤمنین» خواندند به احتمال قریب به یقین اشارتی است به واگذاری این عنوان. از این رو داستان صلح چیزی به مراتب فراتر از کنار رفتن حسن بن علی به سود معاویه بن ابی‌سفیان است.

افزون بر آنها در «البدایه» نقل شده که ابن‌عباس در دیدار با معاویه او را «امیرالمؤمنین» خطاب کرده است. مادلونگ نیز همین روایت را از قول بلاذری در انساب و شرح ابن ابی‌الحدید آورده است.[۲۰] جایگاه ابن عباس در تفکر شیعی و تأسیس آن روشن است. استفاده از این عنوان را در موارد دیگر نیز می‌بینیم.

اشکال اساسی کار این نویسندگان مجهز به الهیات ویژه شیعی این است که با معیارهای خاص و از پیش مفروض اعتقادی خود حوادث را تحلیل می‌کنند و نه لزوما با داده‌های تاریخی. مثلا در باب دعاوی جناب عاملی می‌توان پرسید، اگر واقعا امامت و خلافت و زعامت حکومتی به معاویه واگذار نشده بود، پس دلیل این همه اختلاف و موضوع صلح چه بوده است؟ قابل تأمل این که ایشان بلافاصله اذعان می‌کند که تسلیم امر احتمالا همان امر دنیوی بوده است؛ مگر جز امر دنیوی اختلاف دیگری در میان بود؟ مگر امامت و خلافت و اقتدار حکومتی معنایی جز این دارد؟ ایشان می‌گوید به خلیفه رسول‌الله بودن معاویه اعتراف نشده بود. بسیار خوب! اولا مگر خلافت رسول‌الله بودن محل نزاع بود؟

روشن است پس از پیامبر (از سقیفه به بعد) مسئله جانشینی سیاسی و حکومتی نبی اسلام بود و نه جانشینی دینی و وحیانی وی که دیگر موضوعیت نداشت. ثانیا، مگر در صلح نامه به خلیفه رسول الله بودن امام حسن و امامت دینی وی تصریح و اعتراف شده بود؟ در مورد صلاحیت و عدم صلاحیت دینی و سیاسی معاویه نیز (چنان که آمد)، امام حسن و امام حسین و بسیاری دیگر از بزرگان دین و سیاست معاویه را واجد صلاحیت لازم برای مقام خلافت نمی‌دانستند، اما به هر تقدیر خلافت را با مصالحه و طبق یک قرارداد شرعی و حقوقی رایج به شخص معاویه بن ابی سفیان واگذار کرده بودند و این برای مشروعیت سیاسی معاویه کفایت می‌کرده است.

اکراه در بیعت و در انتقال خلافت، نیز تأثیری در مشروعیت زدایی از خلافت معاویه ندارد. همان طور که اگر کسی به هر دلیل (مثلا ورشکستگی مالی) خانه‌اش را به دیگری بفروشد، موجب بطلان معامله نمی‌شود. چرا که در نهایت فروشنده به هر دلیل به طور ارادی پای معامله را امضا کرده است.

بیشتر بخوانید:

قسمت بیستم: گزارشی از گردآوری و تدوین قرآن تا روزگار عثمان
قسمت نوزدهم: واکاوی رخداد جنگ های ردّه در زمان ابوبکر
قسمت هجدهم: تشیع آغازین در پویه تاریخ
قسمت هفدهم : تأملی در رخداد غدیر
قسمت شانزدهم:خلافت از دیدگاه امام علی؛ انتخابی یا انتصابی؟
قسمت پانزدهم: «انحصار فرمانروایی در قریش»؛ نقد و بررسی یک حدیث
قسمت چهاردهم: تأملی در باب حمله به کاروان‌های قریش
قسمت سیزدهم: چند ملاحظه درباره «جهاد اسلامی»
قسمت دوازدهم: در خیبر چه گذشت؟
قسمت یازدهم: آیا کشتار بنی قریظه می‌تواند درست باشد؟

 ه. تأملی در اتهام همسرگزینیهای امام حسن و مطلاق بودنش

بر اساس گزارش منابع حسن بن علی، طبق سنت مردان آن روزگار، دارای همسران متعدد و کنیزانی  بوده و از آنان صاحب فرزندانی پرشمار بوده هرچند در شمار فرزندان و نام آنان و جنسیت­شان گزارش منابع متفاوت است. شمار فرزندان از ۸ تا ۱۶ تن گفته شده است.[۲۱] اعقاب و تبار امام حسن از طرق مختلف ادامه یافته که گزیده‌ای از آن سلسله را ابن‌عنبه در سده نهم هجری در کتاب «عمده الطالب فی انساب آل ابی طالب» گزارش کرده است. ابن عنبه خود از پدر حسنی است و از طریق مادر حسینی.

اما نکته مهمی که در اینجا قابل ذکر و بررسی است، داستان مشهور همسرگزینی‌های بسیار حسن بن علی و طلاق‌دادن‌های مکرر این همسران است که در منابع کهن و جدید از آن سخن رفته و می‌رود. البته در میان رجال نیم قرن نخست، مغیره بن شعبه نیز به ازدواج های زیاد (و حتی بیش از امام حسن) و نیز طلاق دادن‌های مکرر شهره است.[۲۲]

شهرت دارد که امام حسن بسیار زن می‌گرفته و خیلی زود هم زنانش  را مطلقه می‌کرده و از آنان جدا می‌شده است. تا آنجا که پدرش علی به مردم کوفه سفارش می‌کند که به فرزندش حسن زن ندهند چرا که او به طلاق گرایش دارد و یا بسیار طلاق می‌دهد (=مطلاق). حتی پدر چنان از این کار پسر نگران شده که گفته بود بیم دارم حسن با این کارش دشمنی قبایل را بر انگیزد. گزارش شده که امام حسن در زندگی‌اش هفتاد و حتی به روایت مداینی نود زن گرفته بود.[۲۳]

در این مورد به جد ابهاماتی وجود دارد که منصفانه نیازمند بازنگری و تحلیل تاریخی است. به ویژه که این امر همواره موجب طعن و تخفیف حسن بن علی بوده و هست. از این رو شماری از محققان و به ویژه شیعیان عمدتا در سالیان اخیر تلاش کرده‌اند که از منظرهای مختلف (کلامی و یا تاریخی) پاسخ های معقول و مقنعی برای این پرسش‌ها و یا خرده‌گیری‌ها فراهم کنند. از باب مثال شیخ راضی آل‌یاسین در کتاب «صلح‌الحسن» می‌نویسد: «مردم به او ازدواج‌های زیادی نسبت داده و در تعیین عدد آن به میل خود راه مبالغه پیموده‌اند. بر ایشان پوشیده مانده که ازدواج‌های زیادی که با این اعداد اشاره کرده‌اند [عدد هفتاد و یا نود] و بعضی‌ها هم آن را وسیله‌ی عیب‌جویی قرار داده‌اند، اگر هم بوده به معنای ازدواج برای شرکت در زندگی نبوده بلکه حوادثی بوده که اوضاع و احوال قانونی و شرعی آن را ایجاب می‌کرده و قهرا در این موارد ازدواج و طلاق از هم جدا نیست و این خود دلیل وضع و موقعیت مخصوص این ازدواج‌هاست. یقینا ازدواج زیاد، در صورتی که شرایط و اوضاع قانونی و شرعی آن را ایجاب کند، درخور ملامت نخواهد بود، بلکه این خود با توجه به موجباتی که آن شرایط را پیش می‌آورده، نشانه‌ی قدرت امام در دیده‌ی مردم می‌باشد. ولی عیب‌جویان شتابزده نه حقیقت را دانسته‌اند و نه نادانی خود را».[۲۴]

از تعبیر گزنده و نامناسب مؤلف نسبت به خرده‌گیران که بگذریم، می‌توان گفت که این تحلیل و پاسخ در مجموع معقول می‌نماید اما دارای ابهامات و ایرادهایی نیز هست. از جمله ایشان بین همسران (زنان رسمی و عقدی) و کنیزان فرقی نگذاشته و حداقل بدان تصریح نکرده است و حال آن که بین این دو نوع شریک جنسی، تفاوت حقوقی مهمی حداقل در شریعت اسلام وجود دارد. به ویژه باید توجه داشت که زنان رسمی طبق صریح قرآن نمی‌توانند بیش از چهار باشد (نساء، آیه ۳). وانگهی، به رغم این که ایشان نقل ارقام پرشمار همسران امام حسن را گزاف می‌داند و به عنوان نمونه فقط نام چهار همسر وی را ذکر می‌کند، اما در نهایت به طور تلویحی ارقام پر شمار را می‌پذیرد و تلاش می‌کند به گونه‌ای حتی ناموجه این همسرگزینی‌‌ها و طلاق دادن‌ها را توجیه کند.

مثلا این نظر که «ازدواج برای شرکت در زندگی نبوده» بر اساس چه اسناد و دلایل موجهی است؟ حتی اگر هم یک مورد چنین باشد، این کلی‌گویی قطعا نادرست و نامعقول است.

یا می‌گوید اگر ازدواج‌های بسیار، شرعی و قانونی بوده پس طلاق‌ها هم بی‌اشکال و در واقع طبیعی بوده است. در حالی که قاعدتا ازدواج برای زیستن مشترک و دوام است اما جدایی، هرچند گاه ضروری و در شریعت اسلام قانونی و مشروع، نمی‌تواند عادی باشد و چنان فراوان که شخص را به عنوان «مطلاق» شهره کند. ابن‌کثیر نقل کرده در زندگی امام حسن حتی در یک روز دو طلاق رخ داده است.[۲۵] روشن است که اگر این طلاق ها طبیعی و در حد معمول بوده چنین نسبتی به امام حسن داده نمی‌شد و به عنوان عیب جلوه نمی‌کرد. اصولا ازدواج‌های زیاد و طلاق دادن‌های متوالی دو موضوع جداگانه‌اند و به همین دلیل هر دو در مورد حسن بن علی مورد نقد و خرده‌گیری قرار گرفته‌اند.

از آن همه گذشته، اگر ازدواج‌ها و طلاق‌دادن‌های نامتعارف امام حسن عادی بوده، این گزاره آل‌یاسین چه معنا دارد که «زناشویی‌های متعدد وی، نشانه‌ی عظمت و مکانت معنوی او در دیده‌ی مردم»[۲۶] بوده است؟ اگر چنین بوده پس چرا پدرش علی فرزندش را مورد نکوهش قرار داده و به مردم کوفه سفارش می‌کرده که به او زن ندهند؟ (البته به زودی خواهیم گفت که این نوع روایات نادرست است اما اولا به هرحال در منابع آمده و آل‌یاسین باید برای آنها پاسخی معقول بیاید و ثانیا رواج این نوع اخبار حداقل نشانه مذموم بودن این طلاق دادن‌هاست و این آشکارا با دعوی مدعی ناسازگار است).

به نظر می‌رسد در این مورد پرفسور ویلفرد مادلونگ در کتاب «جانشینی حضرت محمد» جامع‌ترین و منصفانه‌ترین تحقیق و تحلیل را ارائه داده باشد. طبق تحقیق ایشان (البته به استناد منابع موجود اسلامی)، حسن بن علی در مجموع هفت همسر رسمی اختیار کرده و شماری نیز کنیز داشته است و برخی از این زنان عقدی در طول زمان مطلقه شده‌اند. طبق همین تحقیق «قابل ذکر است که سه ازدواج مشخص حسن در زمان پدرش بود که به دستور علی بزرگ خاندان انجام گرفت و این امری مرسوم بود». گرچه شمار کنیزان و حتی نام‌شان غالبا روشن نیست اما با توجه به طبیعت امور و شرایط زمانه زنان عقدی و غیرعقدی امام حسن نمی‌تواند از ده – دوازده تا بیشتر باشد. این شمار همسر و کنیز نیز در قیاس با عرف زمانه (از جمله در قیاس با پدرش علی) کاملا متعارف و عادی می‌نماید. شمار افسانه‌آمیز هفتاد و نود با هیچ منطق و نشانه‌ای سازگار نیست.

به گفته مادلونگ «شایسته است بپذیریم که مداینی [راوی نخست این داستان] نتوانست حتی نام یک زن بیش از یازده زنی را که اسم برده است بیاورد و آن تعدادی را هم که نام برده است ازدواج پنج تن از آنان با حسن مشکوک است».

اما نکته در خور توجه این است که اگر هم واقعا امام حسن بیش از حد معمول زنان مطلقه داشته و یا برای طلاق دادن زنان آماده بوده باید دلیل و یا دلایل منطقی و معقول داشته باشد و آن دلیل و یا دلایل چه می‌توانستند باشند؟ جز مواردی که به صورت گریزناپذیری (مثلا به دلیل ناسازگاری) بین همسران جدایی می‌افتد و در زندگی امام حسن نیز احتمالا چنین مواردی رخ داده، دلیل مهم وقوع طلاق‌های بیش از حد معمول در روابط خانوادگی وی، لطافت روح و مهربانی و بزرگواری و خلق صلح‌طلب و نرمخوی امام حسن بوده است. به طور مشخص وقتی امام حسن می‌دیده که مردی به زنی که او قصد ازدواج با او را دارد علاقه‌مند است و حتی مشاهده می‌کرده همسر پیشین همسرش هنوز به او دلبسته است، راحت و بی‌هیچ تکلفی به سود آن مرد کنار می‌رفته و زنش را طلاق می‌داده و مادلونگ چند نمونه از این منش امام حسن را به نقل از منابع مشهور اسلامی آورده و می‌گوید «در روایت‌های مربوط به ازدواج‌های حسن وی مردی صاحب وقار و دارای روحیه‌ای آشتی‌جویانه توصیف شده، با حلمی بسیار که شایسته سیدی واقعی است» و آنگاه نتیجه گرفته است که «آمادگی او برای طلاق گفتن نشانه میل شدید و غیرعادی او برای کامجویی از زنان نیست… آنان [برخی راویان] شهرت حسن به «مطلاق» را به غلط تعبیر کرده و با سوء‌نیتی افتراآمیز او را به صورتی چشمگیر معتاد به طلاق معرفی کرده‌اند. بیشتر این روایات از مداینی نقل شده است».

این محقق جعلی بودن چنین روایاتی را چنان قطعی می‌داند که می‌گوید «نادرستی تمامی این قصه‌ها و روایت‌ها نیاز به بحث مفصلی ندارد». وی در جای دیگر تصریح می‌کند که «تعداد زنان او که روایات معتبر آن را تأیید می‌کند از تعداد زنان عثمان کمتر بوده است».[۲۷]

ضمنا در این میان نمی‌توان این احتمال را نادیده گرفت که دستگاه تبلیغاتی معاویه و گروه پر نفوذ اموی در جعل چنین روایاتی و ترویج گسترده آن برای بدنام کردن رقیب سیاسی محبوب و محتشمی چون حسن علی نقش داشته باشند.

بیشتر بخوانید:

قسمت دهم: ماجرای تبعید یهودیان بنی نضیر
قسمت نهم: تبعید یهودیان بنی قینقاع و چند ترور مخالفان یهودی
قسمت هشتم: ماجراهای مواجهه مسلمانان و یهودیان
قسمت هفتم: چند همسری نبی اسلام و ازدواج با عایشه
قسمت ششم: نقدپذیری پیامبر
قسمت پنجم: نقدپذیری قرآن
قسمت چهارم: معضلی مهم به نام خلط «نبوت» و «حکومت» در سیره نبوی
قسمت سوم: آیا می توان به منابع تاریخی اسلام اعتماد کرد؟
قسمت دوم: چرا هفتاد سال نخست اسلام مهم است؟
قسمت اول: جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام

————————————————————————————————————————-

منابع و پانوشت ها

[۱]. آل یاسین، ص ۳۷۵-۳۷۶.

[۲]. آل‌یاسین، ص ۲۴۳-۲۴۶ و ۳۷۴.  در مورد این تفکیک بنگرید به بحث مفصل آل‌یاسین در همان جا در یک فصل تمام ذیل عنوان «عقیده یا حکومت؟».

[۳]. آل‌یاسین، ص ۲۶۵-۲۶۶.

[۴]. صدوق نیز در «علل الشرایع» (جلد ۱، ص ۲۱۸) نقل می‌کند که در متن معاهده آمده بود که حسن بن علی هرگز معاویه را «امیرالمؤمنین» حطاب نکند.  اما در منابع مورد استفاده راقم چنین شرطی دیده نمی‌شود.

[۵]. آل‌یاسین، ص ۲۳۶ و ۲۶۶.

[۶]. آل‌یاسین بارها (از جمله در ص ۳۷۱) از این که معاویه از طلقاء بوده، او را با عنوان تحقیرآمیز «برده آزاد شده جنگی» و یا «برده پابرهنه» برای احراز خلافت شایسته نمی‌داند. البته این دلیلی است که در گفتار علی و ابن‌عباس و حتی عمر و برخی دیگر ریشه دارد و در گذشته (در جستار بیست و ششم) در این باب سخن گفته و به نقاط ضعف استدلالی آن اشاره شده است.

[۷]. اصولا آل‌یاسین در باب شورا و مفهوم و کارکرد آن (مانند موارد بسیاری دیگر) دچار تناقض است. در جایی (ص۸۵) می‌گوید «خلافت شرعی [امام حسن]، به صورت پدیده‌ای عمومی و اجتماعی، از راه بیعت اختیاری تحقق یافت» و چند صفحه بعد (ص ۸۸) تصریح می‌کند که «تسلیم و سر نهادن به بیعت امام منصوب و تعیین شده بر مردم واجب و لازم است». اگر بیعت اختیاری است و بیعت اختیاری مردمان با خلافت امام علی و حسن یک ارزش است و معتبر، چرا و چگونه بیعت می‌تواند واجب و لازم باشد؟ این دعوی متناقض بدان معناست که بیعت اختیاری است اما بر همه فرض و لازم است با افراد معین بیعت کنند. این محقق بر بنیاد همین باور الهیاتی مدعی است «برای امام نیز در صورت وجود داشتن یاور و کمک کار و تمام شدن حجت الهی، قبول این بیعت، وظیفه‌ای شرعی و غیر قابل تخلف است». یعنی بیعت اختیاری است اما بر بیعت‌کننده واجب شرعی است که بیعت کند و بر بیعت‌شونده نیز واجب شرعی است که قبول کند وگرنه هر دو مرتکب گناه و معصیت شده‌اند و مستوجب عذاب الهی. همین دعوی متناقض، متفکران شیعی معاصر را در تبیین رخدادهای نیم قرن اول اسلام (از سقیفه تا صلح امام حسن و قیام امام حسین) دچار مشکل کرده است.

[۸]. «البته این که خلافت اسمی و نام خلیفه در تصرف معاویه-و پس از او در اختیار قلدران دیگری که آن را به خود بسته یا به زور شمشیر و یا از راه ارث به دست آورده‌اند-بوده هیچ تردیدی نیست» (آل یاسین، ص ۳۷۸).

[۹]. بلاذری، انساب‌الاشرف، جلد ۳، ص ۲۸۷ ۲-۴۱. متن گزارش به قلم امام حسن این است: «هذا ما صالح علیه الحسن بن علی معاویه بن ابی‌سفیان، صالحه علی ان یسلم الیه ولایه الامر المسلمین…». ولایت امر معنای روشنی دارد.

[۱۰]. مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار، ص ۸۰-۸۱.

[۱۱]. از جمله در یک جا آمده است: «و سار الی الکوفه، فلقی معاویه بالکوفه و بایعوه…» و در جای دیگر: «لما بایع الحسن بن علی معاویه اقبلت الشیعه تتلاقی باظهار الاسف والحسره علی ترک القتال…». نیز بنگرید به تصریح طبری (جلد ۴، ص ۲۳۹) و ابن اعثم (الفتوح، جلد ۴، ص ۲۹۰) و ابن اثیر (اسدالغابه، جلد ۲، ص ۱۴) و طبری در «ذخائرالعقبی» (ص ۱۳۸) به بیعت حسن بن علی با معاویه.

[۱۲]. در این خطبه طولانی آمده که در دیدار امام حسن و معاویه در کوفه، معاویه بر منبر نشست و سخن گفت. در پایان معاویه گفت: ای مردم! این حسن فرزند علی و فاطمه است که مرا برای خلافت شایسته دیده نه خود را، و آماده است تا با علاقه و آزادانه بیعت کند. حسن، که یک پله پائین‌تر از معاویه نشسته بود، آغاز سخن کرد. وی شرح مبسوطی از پیامبر و پدر و مادر و خاندانش و فضایل‌شان در قرآن و سنت و تاریخ اسلام گفت و آنگاه گفت: معاویه مدعی است که من خود را برای خلافت شایسته نمی‌دانم و او را برای این مقام صالح می‌شناسم، حال آن که او دروغ می‌گوید. من در میان مردم شایسته‌ترین کس برای خلافت هستم. آنگاه دلایل این شایستگی و برتری خودرا بر شمرد. در عین حال در پایان گفت: «و کیف بکم و انّی ذلک منکم؟ الا و انّی قد بایعت هذا (و اشار بیده الی معاویه) و ان ادری لعلّه فتنه لکم و متاع الی حین». (شما را چه می‌شود و چگونه از شما چنین صادر می‌شود؟ آگاه باشید که من با این (و با دستش به معاویه اشاره کرد) بیعت کرده‌ام و من نمی‌دانم شاید این آزمایشی برای شماست؛ و مایه بهره‌گیری تا مدّتی (معیّن)![انبیاء، ۱۱۱[).

[۱۳]. اصولا مطهری در گزارش خود از ماجرای صلح امام حسن، گاه سخنانی می‌گوید که در هیچ سندی نیامده است. از جمله این که وی در جایی (سیری در زندگی ائمه اطهار، ص ۹۳)  تصریح می‌کند معاویه تعهد کرده بود که «به تمام مقررات اسلامی صد درصد عمل کند». افزون بر غیر مستند بودن چنین سخنی، ظاهرا مطهری با تفسیر تمامیت گرایانه فقه محور متأخر، که  در قرن نخست هرگز چنین نبود، داوری کرده است. «مقررات اسلامی صددرصد» در سال چهلم هجری یعنی چه و واجد چه معنای روشنی است؟

[۱۴]. آل یاسین،  ۳۶۳.

[۱۵]. آل یاسین، ص ۳۷۱.

[۱۶]. نظر عسکری (نقش عایشه در تاریخ اسلام، جلد ۳، ص ۱۳۱) نیز همین است که «مسئله صلح امام مجتبی متارکه آن حضرت با معاویه بوده است».

[۱۷]. چنان که به روایت مسعودی (مروج، جلد ۲، ص۲۱-۲۰) گزارش شده است که مدتی پس از خلافت معاویه، قیس بن سعد و شماری از انصار به دیدار معاویه رفتند. در این دیدار گفتگوهایی درگرفت و از گذشته‌ها تا دوران علی سخنانی رد و بدل شد. قیس از علی و منزلت او دفاع کرد و تصریح کرد که استقرار خلافت معاویه بدون رضایت آنان بوده است. با این همه، در پایان قیس از معاویه خواست تا با توجه به مقام و موقعیتش، حرمت انصار را نگه دارد و از آنان حمایت نماید.

[۱۸]. مطهری، سیری در زندگی ائمه اطهار، ص ۹۲.

[۱۹]. جعفر مرتضی عاملی، سیره الحسین فی الحدیث والتاریخ، جلد ۹، ص ۱۷.

[۲۰]. ابن اثیر، البدایه، جلد ۸، ص ۱۶۷؛ مادلونگ، ص ۴۷۳.

[۲۱]. یعقوبی، جلد ۲، ص ۱۵۹؛ مفید، الارشاد، جلد ۲، ص ۱۸-۱۹؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، جلد ۳، ص ۲۷۹؛ طبرسی، اعلام الوری، جلد ۱، ص ۴۱۴-۴۱۸؛ ابن صباغ (جلد ۲، ص ۷۳۲و ۷۴۲-۷۴۶)؛ حلی، المستجاد، ص ۱۵۱.

هرچند زرندی شافعی در «معارج الوصول، ص ۸۰) برای امام حسن ۱۳ پسر و ۶ دختر قایل است ولی طبق یک روایت امام حسن یک دختر بیش نداشته به نام  فاطمه ام‌الحسن (ام‌الحسین و ام‌الخیر و یا رمله نیز گفته شده-مادلونگ، ص ۵۲۵) که همسر پسر عمویش علی بن حسین و مادر محمدبن علی باقر (امام پنجم شیعی) است (مفید، الارشاد، ص ۲۰، از دختری به نام «فاطمه بنت الحسن» یاد می‌کند که احتمالا همان فاطمه ام الحسن باشد). اما مادلونگ (ص ۵۲۹) با استفاده از برخی منابع اسلامی می‌افزاید امام حسن از کنیزان نیز پنج دختر داشت که یکی از آنها ام عبدالله بوده و او بود که با پسر عمویش علی بن حسین ازدواج کرد و او مادر محمدبن علی (باقر) است. از پسران سه تن (که نامشان متفاوت نقل شده) در کربلا در سپاه عمویشان حسین به شهادت رسیده‌اند. پسران برخی قبل از ازدواج کشته شدند و برخی نیز فرزند نداشته‌اند و برخی هم نسل‌شان از طریق دختر ادامه پیدا کرد نه از پسر و از این رو گفته شده که نسل امام حسن از دو فرزند ذکور یعنی زید و حسن (مشهور به «حسن مثنی») ادامه یافته و به روایت ابن صباغ این دو تن عمری دراز یافته و نامبردار شدند و نقشی سیاسی نیز در حد امارت مدینه ایفا کردند. شگفت این که سبط ابن جوزی (تذکره الخواص، ص ۲۱۴-۲۱۳) برای امام حسن پانزده پسر و هشت دختر نوشته و اسامی غالب شان را نیز ذکر کرده است. در همان منبع شرح حال فرزندان و نوادگان امام حسن آمده که مفید تواند بود.

نکته قابل ذکر این که طبق گزارش برخی منابع (از جمله منابع شیعی مفید و طبرسی در اعلام الوری) نام دو تن از فرزندان حسن بن علی ابوبکر و عمر بوده و هر دو در کربلا به شهادت رسیده‌اند. این امر از این واقعیت پرده بر می‌دارد که در آن زمان اختلاف در افکار و سیاست‌ها مانع از قرابت‌ها و پیوندهای عاطفی و انسانی بین بزرگان اسلام نبود.

[۲۲]. طه حسین (علی و بنوه، ص ۲۰۱) در این باب گزارش دارد. او مغیره را «کثیرالزواج» و «کثیرالطلاق» دانسته است. به گفته او حتی مورخان در باره مغیره گزافه گویی کرده و شمار زنانش را هزار و یا سیصد تن دانسته‌اند. برخی نیز نود و نه و یا صد همسر گفته‌اند. این نویسنده به درستی یادآوری می‌کند که چنین ازدواج‌ها و طلاق دادن‌هایی به دلیل مهریه‌های گزافی که غالبا تعیین می‌شده مستلزم هزینه‌های گزافی بوده است.  در مورد همسران و شمار فرزندان و کثیرالطلاق بودن امام حسن بنگرید به: مجلسی، بحارالانوار، ۴۴، ص ۱۶۸-۱۷۴.

[۲۳]. بلاذری، انساب الاشراف، جلد ۳، ص ۲۷۷؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، جلد ۳، ص ۲۶۱-۲۶۲.

در این باب در منابع گزارش‌های بس شگفت و افسانه‌واری دیده می‌شود. مثلا در مستدرک الوسایل (میرزا حسین نوری، جلد ۱۴، ص ۲۹۵) به نقل از «دعائم الاسلام» قاضی نعمان رقم عجیب ۴۴۸ زن را برای امام حسن ذکر کرده است. یا باز در مستدرک به نقل از قاضی نعمان و برخی منابع دیگر (جلد ۱۵، ص ۷۰)  روایتی از امام صادق آمده است که امام حسن یک بار برای زنی که با او ازدواج کرده بود ۱۰۰ کنیز فرستاد و با هرکنیز نیز ۱۰۰۰ درهم همراه کرد.

[۲۴]. آل یاسین، ص ۳۸-۳۹.

[۲۵]. ابن کثیر، البدایه، جلد ۸، ص ۴۲.

[۲۶]. آل یاسین، ص ۲۸.

[۲۷]. مادلونگ، ص ۴۶۸ و ۵۲۳-۵۳۳.

زمانی برای شلیک به اسب‌ها

$
0
0

زیتون-پریا منظر زاده: ۲۰ سال پس از «زمانی برای مستی اسب‌ها» که حکایت رنج های کول‌بران بود، کول‌بران و اسب‌هایشان براثر شلیک ماموران کشته می‌شوند و به گفته نماینده مجلس با طرح جدید دولت ۸۰ هزار نفر از آنان بیکار شده‌اند.

از فروردین ماه کول‌بران بار دیگر خبر ساز شده‌اند. مرزهای غربی که زمانی یکی از مراکز گردشگری و خرید در ایران بود حالا سوت و کور است. معابر مرزی بسته شده و داد و ستد کالا صورت نمی‌گیرد. هفته گذشته، مردم معترض به طور نمادین سفره‌های خالی در شهرهای استان کردستان پهن کردند.

در آخرین واکنش وزیر کشور ایران وعده داد که مشکل کول‌بران در یک هفته آینده حل خواهد شد.

وزیر کشور روز یکشنبه ۲۶ آذر ۹۶ از مصوبه هیئت دولت برای «متوقف شدن کول‌بری» و ایجاد ۱۵ بازارچه مرزی خبر داده و در عین حال گفته بود که این تصمیم «آثار اجتماعی و امنیتی در پی خواهد داشت».

عبدالرضا رحمانی فضلی از معاون امنیتی انتظامی این وزارت کشور خواست در جلسه مشترک با استانداران مرزی و دستگاه‌های مسئول ظرف یک هفته آینده موانع پیش روی فعالیت کول‌بران در استان‌های مورد نظر را بررسی و راه‌کارهای پیشنهادی را ارائه کنند.

وی درعین حال بر طرح دولت تاکید کرد و گفت که دولت «با طرح جدیدی که اخیرا به تصویب رسانده بدنبال ساماندهی فعالیت کول‌بری در استان های مرزی است».

روز یک‌شنبه هم جلسه بررسی آخرین وضعیت بازارچه های مرزی به ریاست  وزیر کشور برگزار و برخی از مواد آیین‌نامه ساماندهی مبادله کالا در بازارچه‌های غیر رسمی موقت مرزی مورد بازنگری قرار گرفت.

وزارت کشور اشاره‌ای به جزئیات تغییرات در این آئین‌نامه‌ها نکرده است.

استاندار کردستان هم از اختصاص ۱۵ میلیارد تومان برای توسعه، تجهیز و ایجاد زیرساخت‌های لازم در بازارچه‌های مرزی کردستان از جمله بازارچه سیرانبند بانه در سال ۹۷ خبر داده بود. هر چند معلوم نیست این گفته تنها برای آرام کردن مردم بوده یا تصمیم عملی در این زمینه وجود دارد.

وزیر کشور روز یکشنبه ۲۶ آذر ۹۶ از مصوبه هیئت دولت برای «متوقف شدن کولبری» و ایجاد ۱۵ بازارچه مرزی خبر داده و در عین حال گفته بود که این تصمیم «آثار اجتماعی و امنیتی در پی خواهد داشت».

در اسفند ماه سال گذشته نیز در شهر بانه طرح «مبادلات مرزی کالا به شیوه پیله‌وری و با استفاده از کارت الکترونیک مرزنشینان» آغاز شد.

علی معقول، سرپرست مرکز واردات و امور مناطق آزاد و ویژه گمرک ایران، تخفیف ماهیانه ۵۰۰ هزار تومان بابت ورود کالا و معافیت کامل ۴ درصد مالیات کارت بازرگانی را از جمله مزایای این کارت اعلام کرده بود.

 با این طرح دولت تنها یک مرز را برای کول‌بران بازگذاشته و معابر دیگر را بسته است.از آغاز فروردین ماه نیز اعتصاب بازاریان برخی از شهرهای استان کردستان آغاز و این اعتراض‌ها به مرور گسترده‌تر شده است.

در مقابل معترضان اعلام کرده‌اند که با این طرح دولت تنها یک مرز را برای کول‌بران باز گذاشته و معابر دیگر را بسته است. از آغاز فروردین ماه نیز اعتصاب بازاریان برخی از شهرهای استان کردستان آغاز و این اعتراض ها به مرور گسترده‌تر شده است.

در همین حال وب سایت «کردپا» خبر داد که اداره اماکن بوکان صاحبان پاساژها و معتمدین بازاریان را تهدید کرده که به اعتصاب سراسری بازاریان در کردستان ملحق نشوند.

در روزهای گذشته نیز ماموران امنیتی در شهرهای مریوان، بانه و جوانرود بازاریان را تهدید کرده بودند که به اعتصاب خود پایان دهند.

نماد مواجهه حکومت با این اعتراض‌ها سفر سعید جلیلی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی، به کردستان بود. موضوعی که انتقاد عبدالله رمضان‌زاده، سخن گوی دولت محمد خاتمی و استاندار کردستان در دولت اول او، را به دنبال داشت.

وی در توئیتر خود نوشت:آقای رئیس‌جمهور، هیئتی برای بازرسی به شهرهای مرزی کردستان بفرستید تا برایتان بگویند وزیر کشور شما چه بلائی بر سر کسب و کار مردم محروم سقز، بانه و مریوان آورده است. تا دیر نشده فکری بکنید. به جای اعزام آقای جلیلی، وزیر بازرگانی را بفرستید».

در جلسه سخنرانی سعید جلیلی در بانه نیز یادگار صادقی،از کاسبکاران بانه به وضعیت رخ داده اعتراض کرد و برخی وب‌سایت ها از بازداشت وی خبر دادند.

وی خطاب به سعید جلیلی گفت :«تا الان پنج شش ماه است در مرزها کول‌برکشی شده است. نیروی انتظامی درست است در مرزها از کمر به پایین حق تیر دارد، ما هم می‌توانیم به اندازه خودمان از قانون حرف بزنیم، ولی تا می‌آییم دهنمان را باز کنیم، یکی می‌آید گوشمان را می‌گیرد که ساکت باش».

وی تاکید کرد:«بگذارید رک حرف بزنم آقای جلیلی، ما چهار روز است اعتصاب کردیم، فرماندار نیامده بگوید آقا چکار می‌‌کنید، نیروی ضد شورش برایمان فرستادند، ۲۰ سال است تا حالا یک درگیری در بانه دیدید؟ ندیدید؟ به خاطر چه؟ مردم دنبال کار هستند، کار باشد هیچ مشکل نداره».

استاندار کردستان در دولت اول محمد خاتمی«آقای رئیس جمهور، هیئتی برای بازرسی به شهرهای مرزی کردستان بفرستید تا برایتان بگویند وزیر کشور شما چه بلائی بر سر کسب و کار مردم محروم سقز، بانه و مریوان آورده است.به جای اعزام آقای جلیلی، وزیر بازرگانی را بفرستید».

با این حال هیوا بلند همت،عضو شورای شهر بانه گفت: « از بازاری‌ها کسی دستگیر نشده است حتی فردی هم که اعتراض شدیدی در فضای مجازی کرده بود، دستگیر نشد، شاید تذکری به او داده باشند. اگر کسی هم بازداشت‌شده باشد به خاطر تخریب اموال عمومی بوده به جرم اغتشاش بوده و کسی به خاطر تحصن و اعتصاب بازداشت نشده است».

روزنامه ایران نیز در گزارشی نوشت که مردم انتظار داشتند جلیلی به مشکلات اخیر بانه بپردازد با سخنرانی جلیلی درباره مسائل منطقه و روابط ایران با همسایگان مواجه شدند و در واکنش به این اظهارات برخی مسجد را ترک کردند بعد از این جلیلی به مسائل بانه ورود کرد.

به جز اتفاقات ماه‌های اخیر پیش از این نیز کشته شدن کول‌بران به ضرب گلوله نیروهای نظامی و انتظامی، موجب خشم مردم استان‌های غربی شده بود. انتشار تصاویری از شلیک به قاطر کول‌بران نیز بازتاب گسترده ای در رسانه ها و شبکه های اجتماعی داشت.

شهریورماه ۹۶ نیز در پی کشته شدن دو کول بر در شهرستان بانه از سوی نیروهای انتظامی ماه موجی از تظاهرات گسترده علیه کشتن کول‌برها در مناطق مختلف شرق کردستان به راه افتاد.

مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان آذرماه ۱۳۹۶ گزارش داد که در سال گذشته ۶۶ کول‌بر بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شدند و ٨٨ تن دیگر زخمی شده‌اند.

در واقع، کول‌برها نمود بارز مشکل اشتغال در کشور هستند؛ مشکلی که مردم مرزنشین را وادار می کند برای دستمزدی اندک کارهای سنگین انجام دهند.

در گذشته نیز بازارچهًهای مرزی به دلایلی همچون «غیرفعال بودن» در دوره‌هایی تعطیل شده بود اما به این مساله به اندازه امروز حساسیت برانگیز نبود.

به هرحال آنچه امروز از این وعده‌ها نصیب مردم شده، بازارچه های بسته، و بیکاری بیش از پیش است. اعتراضات مردم منطقه در هفته اخیر موجب دستگیری دست‌کم ۱۲ نفر و دخالت یگان ضد شورش شده است.

کول‌بری راهی است که جمعیت مرزنشین برای خود یافته تا در شرایط بحران اقتصادی حداقل های زندگی را به دست آورد. برخی کول‌بری را «معصومانه ترین نوع قاچاق کالا» می خوانند؛ آنقدر« معصومانه» که همه از دولت می‌خواهند چشم‌هایش را بر این نوع قاچاق کالا ببندد. حتی رهبر ایران هم گفته که مرادش از مبارزه با قاچاق، مبارزه با کول‌بر ضعیف نیست.

در واقع، کول‌برها نمود بارز مشکل اشتغال در کشور هستند؛ مشکلی که مردم مرزنشین را وادار می‌کند برای دستمزدی اندک کارهای سنگین انجام دهند.

در ماه‌های اخیر که مشکلات کول‌بران رسانه ای شده، آنها بارها در مصاحبه‌ها گفته اند که می‌دانند کارشان برای اقتصاد کشور زیانبار است، اما چاره‌ای جز این ندارند.

این در حالی است که قاچاق کالا از طریق کول‌بری تنها نیم درصد از قاچاق کالای کشور را تشکیل می‌دهد.

رسول خضری، نماینده مردم سردشت و پیرانشهر در مجلس شورای اسلامی بهمن ماه ۱۳۹۶ در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت، گفته است که ۹۵ و نیم درصد قاچاق از طریق معابر رسمی و با کانتینر وارد کشور می شود.

کول‌برها در هر بار رفت و برگشت بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان دستمزد دریافت می‌کنند. آنان با این دستمزد اندک خطرهای جانی بسیاری را می‌خرند و در حین کار دچار حادثه می‌شوند. مرگ‌های تلخی همچون گیرکردن طناب دور گردن، افتادن از کوه یا ماندن زیر بهمن را باید به شلیک مستقیم نیروهای نظامی و انتظامی افزود.

حتی مجلس شورای اسلامی نیز اولویتی برای مشکلات آنان قایل نیست. به عنوان مثال، پس از کشته شدن کول‌بران با گلوله نیروهای سپاه، مجلس با یک فوریت ساماندهی معابر کول‌بری و ته لنجی موافقت نکرد و موضوع به صورت عادی بررسی شد.

تنها نمایندگان حوزه‌های انتخابیه مناطقی که کول‌بران در آنها مشغول به کارند گاهی لب به اعتراض می‌گشایند.

جلال محمودزاده، نماینده مهاباد، با ابراز تاسف از اینکه مرزها در شرق، غرب و بنادر به فرصت انحصاری برای عده‌ای تبدیل شده، می گوید:« کول‌بران به خاطر تنها ۱۰۰ هزار تومان و با شغل سخت کول‌بری به ناچار در سردترین روزهای سال امرار معاش می‌کنند و ۳۰۰ کیلو بار را به دوش می‌کشند و زیر برف و بهمن می‌مانند. این در حالی است که افرادی تنها با یک تماس تلفنی و بدون طی مراحل قانونی از مرزها هزاران تن محصول وارد می‌کنند».

بسته شدن مرزها شرایط بحرانی مناطق غرب کشور را بحرانی‌تر خواهد کرد. علاوه بر افزایش مشکل اشتغال در این مناطق، بر خشم مردم افزوده می‌شود و این شرایط ممکن است افرادی را که در شرایط عادی کاری به سیاست ندارند به خیابان‌ها بکشاند.

🍃زنده|امیرحسین میراسماعیلی بازداشت شد

$
0
0

 

 

 

 


عصبانی نیستم بالاخره اکران می‌شود



ترامپ: اگر ایران برنامه هسته‌ای را شروع کند، با مشکلاتی روبرو می‎شود که تابحال ندیده


بقایی در بیمارستان محکومیت خود را می‌گذراند

مدیر کل زندان‌های استان تهران با تکذیب اخبار منتشره درمورد مرگ حمید بقایی در زندان، گفت : حمید بقایی در یکی از بیمارستان های تهران تحت مراقبت های پزشکی قرار دارد و حکم محکومیت وی همانند گذشته در حال اجراست / ایرنا


کشف دستگاه‌های شنود در منزل محمد خاتمی

تعدادی دستگاه شنود در منزل محمد خاتمی پیدا و جمع‌آوری شده است.

به گزارش وبسایت بهار نیوز : «نه تنها در دفتر کار خاتمی بلکه در منزل مسکونی او هم مواردی از شنود پیدا شد که بچه‌های اصلاح‌طلبی که قبلا در وزارت اطلاعات بودند ابزار و دستگاه‌های شنود را پیدا و آن‌ها را جمع کردند.»Risultati immagini per ‫محمد خاتمی‬‎

جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران و از نزدیکان رئیس دولت اصلاحات در واکنش به انتشار اخباری مبنی بر شنود دفتر کار و محل زندگی سیدمحمد خاتمی گفت: شنود جلسات آقای خاتمی دور از ذهن نیست. ما نه شنود کار می‌گذاریم و نه اطلاعاتی از شنود داریم اما احتمالاً آقای ترقی که این خبر را اعلام کردند خودشان با این عوامل شنود در ارتباط هستند.

دو روز پیش حمیدرضا ترقی، عضو ارشد هیات موتلفه اسلامی گفته بود: « آقای خاتمی تصور نکند اگر در جلسات خصوصی حرفی می‌زند، کسی حرف‌های او را نمی‌فهمد یا نمی‌شنود. موضع‌گیری‌هایش و تمام مسائلی که بیان می‌‌کند همه به گوش نظام می‌رسد.»

او بعد گفت که منظورش شنود نبوده بلکه «کسانی از خود اصلاح طلبان که در جلسات خصوصی خاتمی حضور دارند حرف های خصوصی خاتمی را به گوش نظام می‌رسانند.»


امیرحسین اسماعیلی بازداشت شد

امیرحسین امیر اسماعیلی خبرنگار روزنامه جهان صنعت که متهم به توهین به «‌ائمه معصومین» از طریق انتشار یک توئیت شده است، هنگام خروج از ایران توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.

 


حکم اعدام محمد ثلاث در دیوان عالی کشور تایید شد

حکم اعدام محمد ثلاث که متهم است در درگیری نیروهای امنیتی و دراویش در خیابان پاسداران تهران، سه نفر از ماموران پلیس را زیر گرفته، در دیوان عالی کشور تایید شد. Risultati immagini per ‫محمد ثلاث‬‎


شمخانی: در صورت خروج آمریکا از برجام اقدامات تعجب برانگیزی انجام می‌دهیم


تجمع در ماهشهر برای برخورد قاطع با کودک آزاری

جمعی از شهروندان بندرماهشهر ( خوزستان) در پی انتشار خبر یک مورد کودک آزاری در شهرک طالقانی (کوره) این شهرستان، با تجمع مقابل دادگستری خواستار برخورد جدی با کودک آزاران شدند.

در چند روز گذشته خبری از یک کودک آزاری منتشر شد که حاکی بود سه کودک یک خانواده درمنزل مسکونی خود در شهرک طالقانی از توابع شهرستان بندرماهشهر محبوس شده و توسط والدینشان مورد آزار و اذیت و ضرب و جرح قرار گرفته اند/خوزنیوز


جارچی سلطنتی در حال اعلام عمومی خبر تولد سومین فرزند شاهزاده ویلیام، نوه ملکه بریتانیا در مقابل بیمارستان سنت مری در لندن


محسن هاشمی همچنان جزو گزینه‌های شهرداری ماند

محسن هاشمی همچنان جزء گزینه‌ها برای تصدی پست شهرداری است. وی درباره ادامه این حضور گفت:من رای‌گیری استمزاجی از اعضا انجام دادم و می‌دانم نظرشان به ماندن من است اما برخی اصرار دارند نام من هم در میان کاندیداها باشد.

Risultati immagini per ‫محسن هاشمی‬‎

رییس کمیسیون حمل و نقل شورای شهر تهران اعلام کرد:هشت نفر از کاندیداها از جمله بانک، ویسه، بی‌طرف، تقی‌زاده، عارف و … از حضور در میان گزینه‌های شهرداری انصراف دادند و امروز نام ۲۰ نفر در روی مانیتور درج می شود تا هفت نفر انتخاب شوند./ایسنا


۱۰ کشته و ۱۶ زخمی در حمله فردی با ون به رهگذران در تورنتو


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

نامزدهای شهرداری تهران معرفی شدند

$
0
0

زیتون– اعضای شورای شهر تهران هفت گزینه نهایی شهرداری تهران را انتخاب کردند.

به گزارش ایسنا، اعضای شورای شهر تهران پس از رأی گیری برای انتخاب هفت گزینه از ۲۰ گزینه انتخابی برای شهرداری تهران، هفت نفر را به عنوان کاندیدای نهایی شهرداری تهران انتخاب کردند که بر این اساس:

۱- پیروز حناچی
۲- محمود حسینی
۳- انصاری لاری
۴- محمد علی افشانی
۵- سمیع‌الله مکارم حسینی
۶- محمود حجتی
۷-حجت‌الله میرزایی

به عنوان ۷ نامزد تصدی شهرداری تهران انتخاب شدند.

۲۱ فروردین ماه شورای شهر تهران پس از هشدار دادستان کل کشور٬ دومین استعفای محمدعلی نجفی را پذیرفتند.

به گزارش ایرنا، در این جلسه، اعضای شورای شهر با ۱۵ رای موافق، ۵ رای مخالف و یک رای ممتنع با استعفای محمد علی نجفی موافقت کردند. تا محمدعلی نجفی شهردار تهران پس از گذشت هفت ماه و ۲۱ روز از ساختمان بهشت برود.

در همان جلسه  سمیع‌الله حسینی مکارم  با ۱۴ رای از ۲۱ رای اعضای شورای شهر سرپرست شهرداری تهران شد.

پیشتر محسن هاشمی٬ رییس فعلی شورای شهر برای تصدی پست شهرداری اعلام آمادگی کرده بود، اما اعضای شورای شهر با استعفای او موافقت نکرده بودند.

تایید حکم اعدام محمد ثلاث

$
0
0

زیتون– حکم قصاص محمد ثلاث٬ راننده اتوبوسی که در حادثه خیابان پاسداران سه مأمور نیروی انتظامی را زیر گرفته بود، در دیوان عالی کشور تأیید شد.

۱۵ فروردین ماه امسال اعلام شد که محمد ثلاث به سه بار قصاص محکوم شده است.

محمد شهریاری، سرپرست دادستان امور جنایی تهران بدون اشاره به جزئیات به خبرگزاری ایسنا گفته است متهم علاوه بر قصاص به حبس نیز محکوم شده است.

محمد ثلاث متهم بود که در جریان درگیری مأموران پلیس با دراویش گنابادی در خیابان پاسداران تهران، با راندن اتوبوس به سمت مأموران انتظامی باعث کشته شدن سه تن از آنها شده است. 

اولین جلسه رسیدگی به پرونده درگیری‌های خیابان گلستان پاسداران و کشته شدن سه مأمور نیروی انتظامی در دادگاه کیفری تهران بیستم اسفندماه سال گذشته به صورت علنی برگزار شد؛ اما پخش تلویزیونی آن ناگهانی قطع شد.

محمد ثلاث در این دادگاه با تاکید بر اینکه «نیروی انتظامی موظف است نظم را برقرار کند نه اینکه با چماق مردم را بزند» گفت: «۱۷ جای شکسته روی سر من وجود دارد آنها اول چندین ضربه به من وارد کردند و باعث عصبانیت من شدند.»

اسفندماه سال گذشته در جریان درگیری میان دراویش گنابادی و نیروی انتظامی در محدوده خیابان پاسداران تهران سه مامور پلیس کشته شدند.

در شب درگیری در ۳۰ بهمن ماه، یک اتوبوس به صف مأموران امنیتی حمله کرد.

در کیفرخواستی که محمد شهریاری، معاون دادستان و سرپرست دادسرای جنایی تهران خواند، محمدرضا ثلاث، یکی از دراویش گنابادی، به سه فقره قتل عمد متهم شد.

محمد ثلاث اما در جریان دادگاه با تاکید بر اینکه «اتهامات انتسابی را قبول ندارم»٬‌ ادامه داد: «شب پیش از حادثه یکی از برادران ایمانی‌ام به نام نعمت الله ریاحی با من بود اما صبح فردا او را به اتهام دزدی خودروی پراید دستگیر کردند. چگونه ممکن است شخصی که سه هکتار باغ دارد، خودرو بدزدد.»

در دومین جلسه رسیدگی به پرونده محمد ثلاث، که ۲۱ اسفندماه برگزار شده بود٬ او به قتل عمد سه مأمور انتظامی در درگیری‌های پاسداران متهم شد، نماینده مدعی‌العموم با رد اظهارات محمد ثلاث، او را به حمله «سازماندهی شده» به مأموران انتظامی متهم کرد.


دبیر شورای عالی امنیت ملی: از برجام خارج شوید٬ از ان‌پی‌تی خارج می‌شویم

$
0
0

زیتون– علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی٬ اعلام کرد که در صورت خروج آمریکا از توافق هسته‌ای (برجام)، یکی از گزینه‌های ایران، خروج از پیمان منع گسترش سلاح های اتمی (ان.پی.تی) است.

به گفته او جمهوری اسلامی ایران حتما اقدامات تعجب برانگیزی را در برابر طرف مقابل در صورت خروج از برجام در دستور کار دارد.

دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا٬ خواستار بازبینی توافق برجام و اضافه شدن محدودیت‌هایی در برنامه‌های موشک‌های بالستیک ایران به توافق است. او تهدید کرده است که در صورتی که این بازبینی صورت نگیرد در اواخر اردیبهشت که موعد بعدی صدور دستورات مربوط به تعلیق تحریم‌های اتمی علیه ایران است از این کار خودداری خواهد کرد.

خودداری آمریکا از ادامه رفع تحریم‌های اتمی ایران بر اساس برجام، به معنی خروج این کشور از این توافق است. رفع این تحریم‌ها یکی از مهمترین انگیزه‌های ایران برای توقف در برخی از فعالیت های اتمی و رسیدن به توافق برجام بود.

سه کشور اروپایی از زمانی که رییس جمهوری آمریکا برای بازبینی برجام تهدید به خروج از آن کرده، تلاش کرده‌اند تا ایران را تشویق یه مذاکرات موشکی کنند اما ایران برنامه تسلیحاتی از جمله توسعه موشک‌های بالستیک را بخشی از برنامه دفاعی خود می‌داند و گفته حاضر به مذاکره بر سر آن نیست.

کشورهای عضو اتحادیه اروپا در هفته‌های اخیر تلاش کرده بودند که یک دور از تحریم‌های تازه راعلیه برنامه موشکی و سیاست منطقه‌ای ایران با هدف راضی کردن دونالد ترامپ برای باقی ماندن در توافق برجام کنند اما کشورهای عضو نتوانستند بر سر جزئیات پیش‌نویس تحریم‌ها توافق کنند.

به گفته شمخانی آمریکا چه خارج شود و چه اجرا نکند چه این قرارداد یکپارچه را با تعلل و تاخیر اجراکند برای ما چنین مساله‌ای به مصلحت نیست.

دبیر شورای عالی امنیت ملی تاکید کرد کرد که از روز آغاز اجرای تعهدات طرف مقابل به اشکال مختلف کارشکنی انجام داده است.

اگرچه به گفته او بر اساس معاهده ان‌پی‌تی کشورهای متعارف این حق را دارند که اگر احساس کنند منافع ملی‌شان در گرو ادامه وضعیت نیست می‌توانند به راحتی از آن خارج شوند و این گزینه محتمل جمهوری اسلامی ایران است.

نه عینک داشت نه ریش و سبیل

$
0
0

شرق- مازیار خسروی . حسین جلالی: درست همان ‌وقت که ترافیک پرحجم تعطیلات نوروز نفس جاده‌هایی را که از کوه‌های البرز می‌گذشت گرفته بود، یک کاربر خوش‌ذوق و طناز توییتر نوشت: «خانم‌ها، آقایان، ایران فقط یک جهت ندارد. آخه چرا فقط شمال؟!». حالا معلوم شده سعید مرتضوی هم -دست‌کم از همین یک نظر- شبیه بقیه مردم ایران است و مانند بقیه فکر می‌کند. او زاده تفت است؛ شهری که نامش را از گرمای کویری وام گرفته؛ اما مقصد آخرین سفر پرماجرایش که با دستگیری‌اش نیمه‌کاره ماند، سواحل دریای خزر بود.
نخستین شایعه‌های مربوط به دیده‌شدن او در استان‌های شمالی، روزهای آخر فروردین پخش شد؛ همان‌ وقت که «مرتضوی» دوباره به صفحه یک روزنامه‌ها بازگشته بود و تیترهای مختلفی با نام او ساخته می‌شد؛ تیترهایی که با همه خلاقیت و ظرافت، معنی یکسانی داشتند: «مجرم جنایت کهریزک، با وجود محکومیت قطعی، هنوز دستگیر نشده است». یک رسانه محلی گیلان، ادعا کرد او در منطقه ییلاقی «رحیم‌آباد» رودسر دیده شده است. شایعه چنان فراگیر شد که نماینده منطقه در مجلس، ناگزیر مصاحبه رسمی انجام داد و پذیرایی و دیدار با سعید مرتضوی را تکذیب کرد. همان زمان، برخی شهروندان اعلامیه‌های دست‌ساز «تحت تعقیب» را با اسم و عکس او به در‌و‌دیوار چسباندند و ماجرا حتی در رسانه‌های جهانی نیز بازتاب یافت.
از پخش و تکذیب شایعه دیده‌شدن مرتضوی در گیلان تا انتشار خبر دستگیری او در مازندران خیلی نگذشت. حوالی ظهر یکشنبه، دوم اردیبهشت، بود که خبرگزاری‌ها، خبری را که همگان منتظر شنیدش بودند روی خروجی خود قرار دادند؛ «سعید مرتضوی بالاخره بازداشت شد». منابع رسمی محل دستگیری او را «سرخرود» اعلام کردند؛ شهری در ۶ کیلومتری غرب فریدون‌کنار و ۱۵کیلومتری شرق محمودآباد، در کنار دریای خزر؛ شهری در انتهای مسیری که رودخانه هراز از آنجا به دریای خزر می‌ریزد. سرخرود تا همین اواخر بافتی محلی و تا حدودی روستایی داشته؛ اما در سال‌های گذشته، چهره‌اش مانند سایر مناطق ساحلی خزر تغییر کرده و با ساخت‌و‌سازهای گسترده برای جذب گردشگر، دگرگون شده است.
اگر بخواهی از تهران به سرخرود بروی، باید از آمل بگذری. سعید مرتضوی روز گذشته همین راه را در جهت مخالف پیموده تا به اقامتگاه دو سال آینده‌اش در شمال تهران برسد. ۲۰ کیلومتر که در جاده باریک دوطرفه باران‌زده، از میان شالیزارهای آب‌گرفته بروی و ویلاهایی که روی صورت سبز زمین لکه‌ انداخته‌اند را پشت سر بگذاری، به سرخرود می‌رسی. پیداست که مردمانش هنوز به‌طور کامل از شیوه زیست سنتی فاصله نگرفته‌اند و حتی چسبیده به شهر، هنوز هستند زمین‌هایی کشاورزی که در برابر وسوسه تبدیل‌شدن به ویلاهای تازه‌ساز مقاومت می‌کنند.
شهر هنوز کامل از خواب بیدار نشده؛ خیابان‌ها خمیازه می‌کشند و بچه‌‌مدرسه‌ای‌ها، تک‌و‌توک، کیف بر شانه و دست، در حال گذرند. روی پلی که رودخانه گل‌آلود آرام از زیرش می‌گذرد، پسربچه‌ای تپل و سرخ‌و‌سفید، سلانه‌سلانه قدم می‌زند. سر صحبتش که باز بشود، درست مثل یک راهنمای بزرگسال گردشگری حرف می‌زند:
– این ویلا‌سازی‌ها، رودخانه را آلوده کرده، قبلا خیلی قشنگ‌تر بود…
– می‌دانی مرتضوی را در شهر شما گرفته‌اند؟
– مرتضوی کیه؟!
مسیر دریا را می‌پرسم. با دست خیابان خاکی حاشیه رودخانه را نشان می‌دهد. در مجتمع گردشگری کنار ساحل، دو مرد که از صورتشان پیداست تازه بیدار شده‌اند، بی‌هدف قدم می‌زنند. یکی حدود ۵۰ساله است و دیگری که شلوارک پوشیده، ۳۰ساله می‌زند.
– شنیدیم مرتضوی اینجا قایم شده بود. فکر کردیم باید جای خوبی باشد. اینجا ویلا شبی چند است؟
آنکه سنش بیشتر است، سر صحبت را باز می‌کند. لبخندی شیطنت‌آمیز پهنای چهره‌اش را پر می‌کند.
– آره، اینجا خیلی دنج و عالی است. یک کلاهبردار باعث شد خود من هم اینجا را پیدا کنم. شریکم بود ولی پولم را خورد.
مرد جوان‌تر میان حرفش می‌پرد.
– فکر کنم دو، سه روز پیش گرفتنش.
– نه دیروز بوده. این قبلا خیلی گردن‌کلفت بوده. احمدی نژاد گذاشته بودش رئیس تأمین اجتماعی. قبلش هم یک پست دیگه بهش داده بود.
می‌خواهم صحبت‌مان بیشتر کش بیاید:
‌نگفتی ویلا شبی چند است؟
الان ۷۰، ۸۰؛ اما توی عید تا ۲۵۰ هم می‌رسد.
‌قیمتش که خیلی خوب است. ساحلش هم زیباست.
آره، گفتم که دنج است. مردم بیشتر محمودآباد و رامسر و جاهای دیگه را می‌شناسند.
‌نمی‌دانی مرتضوی را کجا گرفتند؟
کجاش را که نمی‌دانم؛ اما شنیدم یک نصفه‌شب بوده. چندتا از رفیقای دیگه احمدی‌نژاد را هم گرفتن قبلا. اینها همه‌شان دستشان توی یک کاسه است. (رو می‌کند به مرد جوان‌تر) اون دوتا که قبلا گرفتن، اسمشان چه بود؟
‌مشایی و بقایی.
آره، چون اونا را گرفتن داره این حرفا را می‌زنه. دلش که برای ما نسوخته…
کوچه امامزاده عبدالمجید
پیداست که چیز زیادی از ماجرا نمی‌دانند. به بهانه خوردن صبحانه، پرسان‌پرسان به قهوه‌‌خانه‌ای می‌رویم تا شاید از میان گپ‌وگفت مردم، اطلاعات بیشتری دستگیرمان شود. آنجا هم کسی خبر دست‌‌اولی ندارد. ماجرا را اغلب در تلگرام گوشی‌های‌شان خوانده‌اند. بیرون می‌آییم و بی‌هدف در راسته مغازه‌های کنار بلوار اصلی شهر قدم می‌زنیم. اما گاهی چیزی که به دنبالش می‌گردی، خیلی نزدیک‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کنی و یک اتفاق تصادفی باعث می‌شود پیدایش کنی. رفتن اتفاقی به مغازه عطاری «محسن» برای خریدن عرق بهارنارنج، همان تصادفی است که ما را به جایی راهنمایی می‌کند که سعید مرتضوی، درست ۲۴ ساعت پیش آنجا دستگیر شده.
– آره. توی همین کوچه بغلی بوده. نمی‌دانم کدام خانه، ولی نزدیک امامزاده بوده… .
جایی که محسن نشان می‌دهد، خیابان درازی است که در یکی از کوچه‌های فرعی آن، «امامزاده عبدالمجید» قرار دارد. بقعه‌‌ای کوچک که برای جمع‌آوری کمک‌های مردمی به آن، «بنری» تبلیغاتی با تصویر حجمی مکعبی از ضریح مرمری و دو دست سبز به یک تیر برق آویخته‌اند که روی آن نوشته شده «المان سلام به امامزاده عبدالمجید» کمی آن طرف‌تر، یک وانت خاکستری ایستاده و زن‌های محل دورش حلقه‌ زده‌اند. وانت پر است از قابلمه و ماهی‌تابه و ظرف و ظروف خانه. معلوم است که فروشنده با اهالی آشناست و هر‌از‌گاهی برای کاسبی به اینجا می‌آید. همه، کنجکاوانه به همدیگر نگاه می‌کنیم. هم آنها، هم ما. با توجه به اتفاقات دیروز، حضور سر صبح غریبه‌ها توجه‌شان را جلب کرده. کافی است یک کلمه بگویی «مرتضوی» تا همه با هم شروع به حرف‌زدن کنند.
من «چمیک» شدم، نرفتم
– متوجه نبودم که این بود [مرتضوی]. سه، چهار روزی اینجا بود. نمی‌دانم چطور بود، شنود داشتند یا زیر نظرش داشتند، یک روز اینجا ایستاده بودم که دیدم سه مرد آمدند. با ماشین پژو. یک هفته پیش بود. دیدند که من به آنها مشکوک شده‌ام، رفتند در این کوچه و آن کوچه. گفتند که این زن متوجه ما است، رفتند.
– شب قبلش از یکی از پسرهای ما پرسیدند که اینجا کوچه ۱۱۵ است؟ گفتیم نه ما که ۱۱۵ نداریم. شب اینها را زیر نظر داشتند و ما هم متوجه نبودیم. صبح که من اینجا تنها ایستاده بودم، دیدم پنج، شش ماشین آمدند. مردها هیکلی بودند و در خانه را باز کردند و رفتند تو. یکی‌یکی که ماشین‌ها جمع شدند، آدم‌ها هم فراوان شدند. آدم‌ها هم جمع شده بودند. هرچقدر به اینها می‌گفتیم چه شده؟ می‌گفتند هیچی. بروید داخل خانه‌هایتان. ما می‌گفتیم چه خبر است. کسی را می‌برید؟ می‌گفتند نه هیچی نیست.
– از دماوند برای ما آب می‌آورند. من هم اینجا داشتم آب می‌گرفتم. به مردم گفتند بروید؛ اما من «چمیک» {کنه} شدم و نرفتم. گفتم من باید ببینم. [به من می‌گفتند] خانم خواهش می‌کنم برید تو، من هم نمی‌رفتم. گفتم من نمی‌روم اینجا درِ خانه من است، به شما چه ربطی دارد. هر کاری کردند، من نرفتم. یک‌دفعه دیدیم در خانه باز شد. زنگ زدند ۱۱۰ بیاید. آنها که آمدند، از آنجا [سر کوچه را نشان می‌دهد] تا اینجا [ته کوچه] پر از ماشین و آدم شده بود. دیگه از همه خواهش کردند که بروند تو، من نرفتم. شیشه ماشین دودی بود. از آن تو {درون خانه} سوارشان کردن و دیگر رفتند.
‌ شما خودش را دیده بودی؟
– نه من {تا آن روز} ندیده بودمش. همسایه بغلی ما فهمید.
‌‌ این خانه تا کی خالی بود؟
-این بیچاره همیشه مستأجر می‌آورد. عید هم اجاره داد. خانه را همیشه اجاره می‌دهد.
-شب آمدند زیر نظر گرفتند. دور خانه را گرفتند. سه نفر آن بالا بودند.
-آره سه نفر آن بالا بودند شب. زیر نظر گرفتنش. آره از پسره پرسیده بودند که اینجا کوچه ۱۱۵ داریم که گفت نه ما ۱۱۵ نداریم. این کی «بیه» [بوده؟].
‌‌ قاضی بوده و از مقامات دولت قبلی… .
– قاضی کل ایران «بیه». (شلوغ می‌شود و هرکسی نظر می‌دهد. یکی دارد خاطره خودش را از یک قاضی می‌گوید که حق را به او نداده).
خانه‌ای که سعید مرتضوی روزهای آخر در آن پنهان شده بوده، کنار یک مغازه کوچک لباس‌های زنانه است. مغازه‌ای که در حقیقت بخشی از دیوار حیاط است که به جای آجر، آن را شیشه‌ای ساخته و تبدیل به ویترین کرده‌اند. پشت ویترین هم پرده‌های ضخیم آویخته‌اند تا خانم ‌خانه – که هم‌زمان فروشنده هم است – به آسودگی و به طور هم‌زمان به کارهای منزل و دکان برسد. این زن، یگانه شاهد عینی (در واقع شنیداری) بازداشت دادستان سابق پایتخت است.
‌‌‌شنیده‌ایم که مرتضوی اینجا دستگیر شده است.
بله خانه بغلی بودند.
‌‌ وقتی دستگیر شد، شما خودتان بودید؟
بله.
‌‌ ممکن است تعریف کنید که چه اتفاقی افتاد؟
والا پنج شب پیش بود که همسایه ما به شوهرم زنگ زد که من خانه‌ام را به یک نفر، دو‌ماهه اجاره داده‌ام. گفت یک آقا هست که پدر و مادرش هم همراهش هستند. خانواده هستند. گفت که اینها خیلی به حجاب اهمیت می‌دهند و چون حیاط خانه ما به خانه آنها دید دارد، این دیوار [اشاره به دیوار بین خانه خودشان و خانه‌ای که مرتضوی در آن بوده] را می‌خواهند سایه‌روشن کنند.
‌‌ یعنی طلق‌ بزنند؟
آره. شوهرم نخواست که بگذارد؛ چون دیوار ما مشترک است؛ اما چون همسایه ما بود، من گفتم اشکالی ندارد؛ چون ما هیچ بدی‌ای از او ندیده بودیم… . گفتم اشکالی ندارد، همسایه است و بگذار سایه‌روشن بزند. بعد که دو شب شد [گذشت]، من به شوهرم گفتم اصلا از این خانه صدای زن نمی‌شنوم. رفت و آمدشان هم همه‌اش از ساعت دو شب به بعد است. حرف و سروصدایشان هم همه‌اش ساعت دو و سه شب به بعد است.
‌‌ چند نفر بودند؟
من احساس کردم دو نفر بودند؛ ولی می‌آمدند و می‌رفتند. بعد من به شوخی به دخترم گفتم چند روز دیگر از این خانه یک صدایی می‌آید که «کشف بزرگ‌ترین مواد منفجره» (خنده)… به ‌خدا… چون خودم یک حس بدی داشتم. دخترم گفت نه مامان این چه حرفیه. پریشب بود که به شوهرم گفتم من توی این‌ خانه اصلا هیچ‌ صدای تلویزیون ایرانی نمی‌شنوم. فقط دارند اخبار بیگانه گوش می‌دهند. چون یک دیوار بیشتر بین ما نیست.
‌‌ اخبار فارسی یا انگلیسی؟
فارسی ولی خارجی. من گفتم فقط از این خانه صدای اخبار بیگانه می‌شنوم، اینها چطور حزب‌اللهی‌اند که فقط اخبار بیگانه گوش می‌دهند؟! شوهرم هم تعجب کرد، گفت واقعا! من هیچ صدای تلویزیون ایران یا برنامه دیگری نمی‌شنیدم، چون صدای تلویزیون ما هم اگر بلند باشد آنها می‌شنوند. پریروز که من مغازه بودم دیدم همین آقا (مرتضوی) با یک هیوندای سفید آمد اینجا ایستاد.
‌‌ شما خودت دیدیش؟
آره، ولی من اصلا نمی‌شناختمش.
‌‌‌چه شکلی بود؟ چه پوشیده بود؟
یک پیراهن ساده و یک شلوار پارچه‌ای.
‌‌ عینک هم داشت؟
نه، عینک هم نداشت.
‌‌ ریش و سبیل؟
نه هیچی نداشت. باهاش قشنگ چشم‌توچشم شدم، ولی واقعا نشناختمش، چون اصلا از جریان اطلاع نداشتم.
دیشب هم که با خواهرم تلفنی صحبت می‌کردم بهم گفت: «خواهر یکم اخبار گوش بده» (خنده)… بعد، [مرتضوی] رفت تو…
‌‌ با هیوندای سفید؟
نه هیوندا را اینجا پارک کرد. این چندروزه فقط یک ۲۰۶ سفید توی حیاط بود که از در بیرون نیامد. چنددقیقه بعد که من هنوز توی مغازه بودم، یک آقایی آمد و هیوندا را برد.
‌‌ ‌از خانه آمد بیرون و ماشین را برد؟
متوجه نشدم. دیروز صبح ساعت ۹:۱۵ صبح بود که صدای همهمه شنیدم. خانه بودم و اصلا بیرون نیامدم. در را باز کردند [در خانه مرتضوی را]. کسی از دیوار بالا نیامد. در را با کلید باز کردند. {احتمالا رفته بودند کلید حیاط را از صاحبخانه گرفته بودند} هیچ‌کسی از دیوار بالا نرفت که بخواهد در حیاط بپرد، چون من اینجا قشنگ متوجه می‌شوم. در را باز کردند و رفتند تو و هِی درِ جلو را می‌زدند.
‌ در داخل خانه را؟
آره. در را می‌زدند و می‌گفتند: «در را باز کن». کسی حرف نمی‌زد. در می‌زد و می‌گفت: «در را باز کن». بعد دید کسی جواب نمی‌دهد، گفت: «آقا سعید ما می‌دانیم شما تویی، در را باز کن». یک ربع تمام صداش زد. بعد گفت: «آقا سعید اگر در را باز نکنی، ما مجبوریم در را بشکنیم و بیاییم تو». این را که گفتند در را باز کرد. در که باز شد، یک ربعی با هم جروبحث کردند.
‌‌ چه می‌گفتند؟
می‌گفتند که ما حکم داریم و اینها… که [نهایتا] این آقاهه [مرتضوی] حکم را پاره کرد.
‌‌ حکم را پاره کرد؟! از کجا متوجه شدید؟
حکم را پاره کرد، چون من قشنگ صدایش را شنیدم. بعد {مأمور دستگیری} گفت: «برای من حکم پاره می‌کنی؟!». این را که گفت، صدای یک خانمی را شنیدم که گفت: «آقا توروخدا نبریدش». این خانم این چند روز را در خانه بود، اما صدایش درنمی‌آمد. این خانم چند روز توی خانه بود، چون کسی از صبح نرفت توی خانه. گفت: «توروخدا نبریدش» که دیگه دست‌‌وپایش را گرفتند و بردنش. فکر کنم دستش را زنجیر کردند و بردنش.
‌ دستبند؟
بله دستبند.
‌‌ مقاومت می‌کرد؟
آره خیلی سروصدا می‌کرد، ولی چنددقیقه‌ای هم ساکت شد. من احساس کردم که مثلا می‌گوید می‌خواهم به کسی زنگ بزنم یا اینکه داشت زنگ می‌زد، ولی کسی جوابش را نمی‌داد. سه، چهاردقیقه‌ای همه ساکت بودند داخل خانه. حالا منتظر کسی بودند، داشتند به کسی زنگ می‌زدند، نمی‌دانم… .
جاده‌های شمال
مرتضوی حالا دوباره در «شمال» است. البته نه شمال کشور؛ شمال پایتخت. پشت دیوارهای جایی که روزگاری بسیارانی با یک حرکت قلم او ساکنش می‌شدند. درست نمی‌دانیم که او پیش از رفتن به سرخرود در کجا پنهان شده بود، اما قدر مسلم، در سفر واپسین، دوبار جاده‌های شمال را طی کرده است؛ یک‌بار برای گریز از اجرای حکم زندان و بار دوم در مسیر برعکس، با دستبندی بر دست و در میان مأموران اجرای حکم. جاده‌های شمال از این پس برای او مملو از خاطرات‌اند؛ خاطراتی که به نظر می‌رسد محال است که فراموش کند.

🍃زنده|حمله مسلحانه به دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن

$
0
0

 

 


رییس بسیج صدا و سیما مدیر شبکه ۳ شد


دبیرشورای عالی فضای مجازی: مردم به پیام‌رسان‌های داخلی نیز اعتماد می‌کنند


یک نماینده اصلاح‌طلب: جای دولتمرد ناتوان در سطل آشغال است

مسعود گودرزی؛ نماینده ممسنی نطق امروزش را به نارضایتی مردم اختصاص داد و گفت:دولت‎مردی که توانمند نیست و به فکر ۵۰ سال آینده کشور نباشد جایش در دولت نیست، جایش در سطل آشغال است!

وی تاکید کرد: از این تریبون اعلام می‌کنم که مسئولین جمهوری اسلامی ایران سر در زیر برف کردند. نمی‌بینید فسادهایی در بدنه کشور وجود دارد و نمی‌خواهید با آن مقابله کنید.

گودرزی در پایان افزود: مردم می‌دانند و می‌گویند خاوری به تنهایی این مبالغ را نبرده، حتما اعوان و انصاری در داخل داشته، ۲۵ میلیارد دلار قاچاق چگونه انجام می‌شود؟ سر به زیر برف کرده‌ایم. مسئولین ارشد مملکت، مردم ناراضی هستند./خبرآنلاین


کانال تلگرامی برنامه ۹۰ و «فوتبال برتر» از دیروز به روز نشد

برنامه ۹۰ و «فوتبال برتر»دو برنامه ورزشی سیما، از دیروز پستی در کانال تلگرامشان منتشر نکرده اند.

Risultati immagini per ‫برنامه 90‬‎عادل فردوسی پور تهیه کننده برنامه نود و چیا فوادی سردبیر سایت و کانال نود برنامه نود هم ترجیح داده اند در این شرایط فعلی سکوت کنند.

فردوسی پور هفته ها مقاومت کرد تا اینکه بعد از هفته ها و ماهها آدرس کانال ۹۰ در پیام رسان وابسته به سیما(سروش) را در برنامه اعلام داشت اما جالب این بود که او نظرسنجی های منتشره در تلگرام را در برنامه خود به مخاطبین برنامه اعلام می کرد چرا که سروش امکانات تلگرام را نداشت.

نودی ها مدتی است از فعالیت در تلگرام منع شده اند اما این بار فعالیت ها بیش از ۲۴ساعتی می شود که متوقف شده است./عصر ایران


رئیس فراکسیون زنان مجلس: نباید حجاب را با اجبار گشت ارشاد به مردم تحمیل کنیم

پروانه سلحشوری، رئیس فراکسیون زنان در مجلس گفته است نباید حجاب با اجبار گشت ارشاد به مردم تحمیل شود.  سلحشوری پیشنهاد کرده حجاب با منطق برای مردم تبیین شود./ایسنا

 


 آملی لاریجانی: رهبر بهمن ورمزیار را عفو نکرده بود

رییس قوه قضاییه گفت که انتشار موضوع عفو رهبری و رئیس قوه قضاییه در خصوص سارق مسلحانه در فضای مجازی، کذب محض است. این جوسازی ها فقط علیه نظام و قوه قضاییه بود و بدانید دستگاه قضایی تحت تاثیر جوسازی ها قرار نمی گیرد. کمی پیش از اعدام بهمن ورمزیار که هفته پیش به جرم سرقت مسلحانه اعدام شد، رسانه‌های اصولگرا خبر از رهیدن وی از اعدام با عفو رهبری را داه بودند./ایسنا


 

 


روحانی: ترامپ یک کاسب برج‌ساز است از حقوق چیزی نمی‌داند

روحانی درباره ترامپ رییس جمهوری امریکا گفت: یک کاسب و برج‌ساز چطور می‌خواهد راجع به مسائل جهانی قضاوت کند.

رئیس جمهور ایران، در مراسمی که امروز (چهارشنبه ۵ اردیبهشت) در تبریز برگزار شد، ترامپ را یک برج‌ساز توصیف کرده که از سیاست و حقوق سررشته‌ای ندارد اما درباره برجام می‌گوید «قرارداد بسیار بدی امضا شده است.»

روحانی همچنین آمریکا را متهم کرده که به نفت و پول کشورهای عربی منطقه «چشم طمع» دارد و «جیره‌خوار دیگران» است./ایسنا


شاهد عینی درباره نحوه دستگیری مرتضوی: مرتضوی حکم را پاره کرد

یک شاهد عینی در گفتگو با روزنامه شرف درباره نحوه دستگیری سعید مرتضوی گفت:  ساعت ۹:۱۵ صبح بود که صدای همهمه شنیدم. خانه بودم و اصلا بیرون نیامدم. در را باز کردند [در خانه مرتضوی را]. کسی از دیوار بالا نیامد. در را با کلید باز کردند. هیچ‌کسی از دیوار بالا نرفت که بخواهد در حیاط بپرد، چون من اینجا قشنگ متوجه می‌شوم. در را باز کردند و رفتند تو و هِی درِ جلو را می‌زدند…یک ربعی با هم جروبحث کردند…می‌گفتند که ما حکم داریم و اینها… که [نهایتا] این آقاهه [مرتضوی] حکم را پاره کرد. …صدای یک خانمی را شنیدم که گفت: «آقا توروخدا نبریدش!» که دیگه دست‌‌وپایش را گرفتند و بردنش. فکر کنم دستش را زنجیر کردند و بردنش.Risultati immagini per ‫مرتضوی‬‎


ظریف: از برجام خارج شوید تلافی می‌کنیم

 


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

 

 

 

 

ریشه‌های بی‌آبی و بی‌کاری در ایران در ۳ دقیقه

نماینده پایداری در مجلس نماینده مردم شیراز را تکفیر کرد

$
0
0

زیتون– بهرام پارسایی٬ نماینده مردم شیراز٬ در جلسه علنی امروز (چهارشنبه) مجلس٬ خبر داد که نصرالله پژمان‌فر او را به ارتداد متهم کرده است.

بهرام پارسایی٬ عضو فراکسیون امید مجلس٬ روز گذشته در واکنش به انتشار ویدئوی ضرب و شتم یک زن توسط گشت ارشاد گفته بود: «مگر نه این است که قرآن کریم حرمت انسان را بالاتر از حرمت کعبه می‌داند. به‌نام حجاب و به بهانه نهی از منکر منجر به ترویج منکر می‌شوند و حرمت انسان شریفی نیز شکسته می‌شود.»

۳۰ فروردین ماه ویدئوی از ضرب و شتم یک زن توسط گشت ارشاد منتشر شد. انتشار این ویدئو واکنش‌های بسیاری را برانگیخت.

بهرام پارسایی افزود که اکنون نیز که یک مسلمان و یک مامور ارشاد با یک زن مسلمان چنین برخوردی داشته است اگر نگوییم که باید دق کنیم و بمیریم باید مشکی بپوشیم.

او تاکید کرد که به‌نام حجاب و به بهانه نهی از منکر منجر به ترویج منکر می‌شوند.

گویا این اظهارنظر نماینده مجلس در تذکری شفاهی مطرح شده بود٬ باعث خشم نماینده جبهه پایداری شد.

سخنگوی فراکسیون امید مجلس توضیح داد: «آقای پژمان فر گفتید بنده واجبی را منکر شدم و فتوا دادم. بنده کجا واجبی را منکر شدم و فتوا دادم. شما فتوا دادید و بنده را در خانه ملت به ارتداد محکوم کردید.»

نماینده مردم شیراز ادامه داد:‌ «آقای پژمان فر نیز گفتند بنده واجبی را منکر شدم و فتوا دادم بنده کجا این کار را کردم؟ آقای پژمان فر، شما فتوا دادید و بنده را به ارتداد محکوم کردید. شما دادگاه صحرایی تشکیل دادید در حالی که اینجا مجلس است و صدای ملت از تریبون آن باید شنیده شود. نباید نماینده‌ای را به ارتداد تهدید کرد.»

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>