Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6966 articles
Browse latest View live

🍃 زنده|محمود صادقی: از وقوع کهریزک دوم جلوگیری کنید

$
0
0

پرونده مرگ هاشمی رفسنجانی مجددا به جریان افتاد

یاسر هاشمی، فرزند آیت الله اکبر هاشمی گفت: «پرونده درگذشت هاشمی مجدد در شورای عالی امنیت ملی باز شده است.»

احسن روحانی خواستار بازگشت این پرونده به شورای عالی امنیت ملی شده است.

هاشمی افزود: « بعید می‌دانم که رئیس‌جمهوری به بند خاصی از گزارش ایراد گرفته باشد، مطابق شنیده‌هایم کل محتوای گزارش را قبول نکرده است؛ شاید به این دلیل که احساس می‌کند لازم است بررسی‌های بیشتری انجام شود.»

به گفته پسر اکبر هاشمی رفسنجانی « قرار بود محسن[هاشمی] به شورای عالی امنیت ملی برود و پرونده را مطالعه کند که احتمالا در همین هفته‌ها این اتفاق خواهد افتاد.»./ پانا


حسن روحانی: معصوم نداریم  همه مسوولان قابل نقدند

حسن روحانی، امروز در دیدار وزیر و معاونان وزارت امور اقتصاد گفت: معصوم نداریم و همه مسوولان قابل نقدند. برای حل مشکلات به جای نفی، افراد و وضع موجود باید نقد شود. اینکه خواسته مردم فقط به اقتصاد محدود شود، آدرس غلط و توهین به مردم است. مردم مطالبات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارند.

رییس جمهوری ایران تاکید کرد: ریشه مشکلات، فاصله مسوولان با نسل جوان است. نمی‌توان سبک زندگی خود را به نسل‌های آینده تحمیل کرد. مردم فقط می‌گویند ما را ببینید، به حرفمان گوش کنید و به خواست ما عمل کنید./ایران


محمود صادقی: از وقوع کهریزک دوم جلوگیری کنید

 


 تغییر نام وزارت آموزش و پرورش


سخنگوی وزارت کشور: اکثر بازداشتی‌ها دیپلم دارند

سلمان سامانی، سخنگوی وزارت کشور گفت: با دستور شورای امنیت کشور، افرادی که با انگیزه امنیتی در تجمعات حضور نیافته‌اند، شناسایی و آزاد شده‌اند.
به گفته او تعداد افراد بازداشت شده دانشجو یا تحصیلکرده بسیار کم است، تعداد افرادی که دیپلم دارند
بیشتر است.


معصومه ابتکار: رییس جمهور خواهان آزادی دانشجویان بازداشت شده است


مرگ یکی از بازداشت‌شدگان ناآرامی‌های اخیر در اوین

به دنبال انتشار  خبر مرگ یکی از بازداشت‌ شدگان اعتراض‌های اخیر در تهران، نماینده اصلاح‌طلب مجلس، طیبه سیاوشی در گفتگو با ایلنا از پیگیری خبر فوت این فرد در زندان اوین خبر داد و گفت که بنابر اعلام  وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی  سینا قنبری جوان ۲۲ ساله دیپلمه‌ای بود که توسط نیروی انتظامی بازداشت و تحویل دستگاه قضایی شده‌ و «در زندان خودکشی کرده است.»

شب گذشته کمیته پیگیری بازداشت‌های دی ماه ۹۶ از درگذشت یکی از بازداشت‌شدگان در زندان اوین خبر داد. سینا قنبری، جوان ۲۳ ساله تهرانی که چند روزی بود دربند قرنطینه زندان اوین در بازداشت بسر می‌برد بدلایلی نامعلوم جان سپرده است. مهدی محمودیان روزنامه‌نگار این خبر را به نقل از تعدادی از آزادشدگان روز گذشته در صفحه توئیتر خود منتشر کرد.


دعوت اتحادیه اروپا از ظریف  برای گفتگو درباره اعتراض‌ها

به گزارش خبرگزاری فرانسه زیگمار گابریل وزیر خارجه آلمان به تلویزیون «زی دی اف» آلمان گفت: «ما و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا (فدریکا موگرینی) توافق کرده ایم تا از وزیر خارجه ایران دعوت کنیم، که در صورت امکان هفته آینده خواهد بود.»

به گزارش بی‌بی ‌سی فارسی گابریل گفت: «ما به سرعت تاکید کردیم که از آزادی تظاهرات حمایت می کنیم و دولت باید از این (حق اعتراض) حمایت کند.»

از سوی دیگر بنابه این گزارش گابریلتاکید کرد که آلمان و فرانسه «علیه تلاش ها برای ابزارسازی از مناقشه داخلی ایران هشدار داده اند.»

از روز هفتم دی ماه  در ایران اعتراض‌های گسترده ای در مشهد شروع شد و به در رزوهای بعد ده ها شهر ایران سرایت کرد. این ناآرامی ها ۲۵ کشته بر جای گذاشت.



نماینده مجلس: ائمه جمعه در شکل‌گیری اتفاقات بی‌تاثیر نبوده‌اند

جلال میرزایی، نماینده اصلاح‌طلب مجلس گفت: «آقای علوی توضیح داد که بر اساس بررسی‌های وزارت اطلاعات مشخص شده که نا آرامی‌ها از مشهد و به واسطه اقدامات یک جریان سیاسی داخلی آغاز شد. این اعتراض‌ها خیلی سریع و ظرف چند ساعت از دست و مدیریت این جریان خارج شده است.»

این نماینده عضو فراکسیون امید که  توضیحاتی درباره سخنان وزرای اطلاعات و کشور در جلسه غیر علنی مجلس و مسایل مطرح شده ارائه می‌کرد، افزود: در این جلسه همچنین اشاره شد که ائمه جمعه با تاکید چند ساله بر نارضایتی‌ها و کمبودهای کشور در شکل‌گیری این اتفاقات بی‌تاثیر نبوده‌اند و سخنان آنها به همراه تبلیغات برخی تریبون‌های دیگر باعث شدت یافتن احساس محرومیت در مردم شده‌ است.»/ایران آنلاین


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید


در باب اعتراض‌های اخیر |عبدالکریم سروش

سرنوشت ملت رولت روسی نیست

$
0
0

زیتون-ماهو منفرد:در بین چهره‌های سیاسی دموکراسی‌خواه جامعۀ ایران، عباس عبدی احتمالاً نخستین منتقد ناآرامی‌های سیاسی اخیر بود. او سریع‌تر و صریح‌تر از سایر تحلیلگران سیاسی، در نقد پیامدهای این اعتراضات رادیکال یادداشت نوشت و مصاحبه کرد. عبدی در این گفت‌وگو ضمن واکاوی بیشتر این حرکت سیاسی و پاسخ دادن به نقدهایی که در چند روز اخیر متوجه نوشته‌ها و گفته‌هایش شده، با اتکا به معیارهای سیاسی امروزش دربارۀ مشارکتش در انقلاب سال ۵۷ نیز سخن گفته است.

در تحلیل ناآرامی‌های چند روز اخیر در ایران، شاید اولین سؤال این باشد که این حرکت اعتراضی چه ماهیتی دارد؟ جنبش است یا شورش است یا انقلاب؟

به نظرم نمی‌توان در این مدت کوتاه چندروزه، بلافاصله تحلیل‌های عمیقی دربارۀ این جریان ارائه کنیم. هیچ کس نمی‌تواند چنین کاری انجام دهد. اما در مقام تحلیل، یک راه پیش روی ما وجود دارد؛ و آن اینکه، اگر من می‌خواهم این جریان را تحلیل کنم، ابتدا باید تحلیل‌های گذشته‌ام از وضعیت اجتماعی ایران را پیش بکشم و توضیح دهم که تحلیل‌های گذشتۀ من چنین بوده است و بر اساس آن تحلیل‌ها، من فکر می‌کردم که دیر یا زود با چنین اتفاقاتی مواجه خواهیم شد. اگر کسی قبلاً تحلیل‌هایی از جامعۀ ایران داشته ولی الان بی‌ارتباط با آن تحلیل‌ها، بخواهد این جریان را تحلیل کند، جامعه‌شناسی و علم را مضحکه کرده است. اما اینکه این حرکت جنبش است یا شورش یا انقلاب، فارغ از اینکه تعریف دقیق این سه پدیده چیست، من فکر نمی‌کنم که این حرکت را بتوان به طور دقیق با هیچ یک از این سه پدیده تطبیق داد؛ چراکه این حرکت به این شکل خاص تا حدی برای بسیاری از تحلیل‌گران پیش‌بینی‌نشده بود.

این حرکت برنامه‌ریزی شده بود البته منظورم این نیست که کل جریان برنامه‌ریزی شده است. اصلاً هم عقیده ندارم که این مسئله بدون زمینۀ اجتماعی می‌توانست رخ دهد.

برداشت خود من این است و بارها هم این نظرم را نوشته‌ام که جامعۀ ایران به علل متعددی مستعد فروپاشی و از هم گسیختگی است و هر آن، به محض اینکه قدرت نظارتی و کنترلی تضعیف شود، این از هم گسیختگی می‌تواند به صورتهای گوناگون در جامعۀ ایران بالفعل و متجلی شود. اما فارغ از این نکته، فکر نمی‌کنم که این اتفاق چندان هم خودجوش بوده باشد. حدس کلی من این است که احتمالاً قرار بوده این اتفاق در روزهای دیگری حادث شود ولی به دلایلی جلو انداخته شد.

 

البته این فقط یک احتمال است و نافی زمینه های اجتماعی آن نیست. یعنی مثل واقعۀ سیاهکل شد که عملیات ناخواسته پیش افتاد و در نهایت برای ادامه با مشکل مواجه شد. پیش افتادن این ماجرا به دلیل اتفاقات مشهد است. البته این فقط یک گمانه و تحلیل است؛ باید منتظر بود تا اطلاعات دقیق‌تری کسب کنیم.

وقتی هم که می‌گویم این اتفاق برنامه‌ریزی شده بود، ارزش گذاری نمی‌کنم. مثلاً من وقایع سال ۸۸ را، علیرغم ادعاهای حکومت، از قبل برنامه‌ریزی شده نمی‌دانم؛ هر چند که می‌دانستم آن مسیری که دارد طی می‌شود، مآلاً به آن نقطه‌ای که همه شاهدش بودیم ختم می‌شود. این حدس را قبل از انتخابات هم نوشته بودم. با اینکه من وقایع سال ۸۸ را به هیچ وجه برنامه‌ریزی شده و محصول توطئه و دخالت عوامل خارجی نمی‌دانستم، اما دفاعی از آن قضیه نمی‌کردم و به دلایل دیگری منتقد آن بودم. این جریان هم به نظرم همین طور است و باید دربارۀ ماهیت رخدادش دقت کرد.

ولی حتی اگر چنانچه بتوان آن را به برنامه‌ریزی این و آن نسبت داد، این امر نافی ماهیت اتفاقاتی که در جامعۀ ایران رخ داده، نخواهد بود. ماهیتی که زنگ خطری است که حکومت باید به آن توجه کند.

چرا این حرکت اعتراضی، این قدر گسترش پیدا کرده. تا به حال اعتراضات در ۱۰۰ شهر کشور مشاهده شده. مهم‌ترین علل این گسترش بی‌سابقه را چه می‌دانید؟

علت گستردگی‌اش به نظرم وجود شبکۀ رسانه‌های مجازی است که دسترسی و ارتباط با مردم را بسیار آسان کرده است. الان اساساً چیزی به نام “فاصله” وجود ندارد. همۀ دنیا در شبکۀ مجازی هستند و به صورت لحظه‌ای می‌توانند با هم تماس داشته باشند. عامل دیگر هم، چنانکه در سؤال قبل عرض کردم، ناشی از برنامه‌ریزی‌ پشت این حرکت بوده. حداقل بخش‌هایی از این حرکت برنامه‌ریزی شده بود. شاهدی که برای این برنامه‌ریزی وجود دارد، این است که این اتفاقات از الگوی خاصی تبعیت نمی‌کنند. مثلاً اگر بر مبنای اقتصادی تحلیل کنیم در این صورت این ناآرامی‌ها در بسیاری از مناطق کشور می‌توانست رخ دهد ولی رخ نداده است.

در توضیح این امر می‌توان گفت حتماً کسانی که برنامه‌ریز این وقایع بودند، در این شهرها عوامل لازم برای ایجاد چنین حرکتی را داشته‌اند و در خیلی از شهرها هم چنین عواملی را نداشته‌اند. منظورم عوامل کنشگر و انسانی است. اگر مسئله ماهیت صرفاً اجتماعی داشته باشد، نحوۀ بروزش فرق می‌کند.

در خوزستان، چندین شهر فقیرتر از ایذه هم وجود دارد. چرا آن شهرها شلوغ نشدند و فقط ایذه شلوغ شد؟ در استان لرستان و جاهای دیگر هم چنین وضعی حاکم بود.

شما وقتی وقایع سال ۸۸ را نگاه می‌کنید، کاملاً می‌توانید توضیح دهید که مبنای این اتفاقات در شهرها چه بوده است. هر چه شهرها بزرگتر و پیشرفته‌تر و توسعه‌یافته‌تر بودند، آن الگوی اعتراضی در آن‌ها قوی‌تر و گسترده‌تر بود. هر چه هم کوچکتر و از سطح توسعه پایین‌تری برخوردار بودند، آن الگوی اعتراضی در آن‌ها وجود نداشت.چنان وضعی را می‌‍ شد به مجموعه عوامل اجتماعی ربط داد. ولی الان در خوزستان، چندین شهر فقیرتر از ایذه هم وجود دارد. چرا آن شهرها شلوغ نشدند و فقط ایذه شلوغ شد؟ در استان لرستان و جاهای دیگر هم چنین وضعی حاکم بود.

این وضع را فقط می‌توان با الگوی “وجود کنشگر و عامل اجرایی” در کنار زمینه‌های عینی توضیح داد. شاید بگوییم در ۹۰ درصد این شهرها، اخیراً چنین تظاهراتی سابقه داشته. اما شاید خیلی شهرهای دیگر هم که این روزها شلوغ نشده‌اند، اخیراً سابقۀ تظاهرات اعتراض‌آمیز را داشته‌اند. دربارۀ این جنبۀ ماجرا هم باید تحقیق کرد. بنابراین فکر می‌کنم در تحلیل گستردگی جغرافیایی این اعتراضات، باید تا حدی محتاط بود.

ساموئل هانتینگتن انقلاب‌ها را به شرقی و غربی تقسیم می‌کند. انقلاب غربی از مرکز به پیرامون می‌رود (مثل انقلاب فرانسه یا انقلاب ۵۷ ایران)، انقلاب شرقی از پیرامون به مرکز (مثل انقلاب‌های چین و کوبا). به نظر می‌رسد ما هم با یک شورش یا شبه انقلاب شرقی مواجهیم. چرا؟

فکر نمی‌کنم در شرایط عادی چنین اتفاقی در ایران رخ دهد؛ چراکه کمیت و کیفیت شهرهای بزرگ در ایران بسیار متفاوت از شهرهای کوچک است. تا وقتی که مسئله در شهرهای بزرگ شکل نگیرد، فکر نمی‌کنم در این سطح اتفاق مهمی رخ دهد. البته شهرهای بزرگ هم به نوعی درگیراین گونه امور هستند. در مجموع، من دربارۀ شرقی یا غربی بودن این پدیده، به معنایی که هانتیگتون مراد کرده است، نظر خاصی ندارم چون اطلاعی ندارم.

اگر بخواهید اکثریت این معترضین را از حیث گرایش سیاسی در چهار انتخابات ریاست جمهوری اخیر (از ۸۴ تا ۹۶) مشخص کنید، به نظرتان اکثریت این افراد در ۱۲ سال گذشته بیشتر به کاندیداهای اصولگرا (احمدی‌نژاد و جلیلی و رضایی و رئیسی) رأی داده‌اند یا کاندیداهای اصلاح‌طلب (هاشمی و موسوی و روحانی) یا اینکه اصلاً رأی نداده‌اند؟

پاسخ دادن به جزئیات این سؤال شما، منوط به پیمودن دو راه متفاوت است. اول اینکه، دربارۀ مناطقی که این اتفاقات در آن‌جاها رخ داده، اطلاعات دقیق داشته باشیم و بعد اطلاعات منطقه‌ای آن جا را با اطلاعات منطقه‌ایِ جاهای دیگری که اتفاق رخ نداده مقایسه کنیم. منظورم اطلاعات آماری مرتبط با سرشماری یا اطلاعات اقتصادی یا اطلاعات مربوط به رأی‌گیری در انتخابات‌های گوناگون است. که هنوز این کار انجام نشده است. راه دوم، دسترسی به خودِ کنشگران و افراد حاضر در خیابان‌هاست که من چنین امکانی ندارم و فکر نمی‌کنم دیگران هم به این سرعت به این افراد دسترسی پیدا کرده باشند و نمی دانم که اساساً چنین اطلاعاتی تهیه و تدوین شده است یا خیر؟ بنابراین باید منتظر بمانیم تا اطلاعات مناسب‌تری به دست بیاوریم.

حدس کلی من این است که احتمالاً قرار بوده این اتفاق در روزهای دیگری حادث شود ولی به دلایلی جلو انداخته شد.

اینکه از روی وهم و خیال حرفی دربارۀ رفتار انتخاباتی این معترضین بزنیم، فکر نمی‌کنم خیلی نتیجه‌بخش باشد. البته شواهدی وجود دارد. مثلاً گفته شده که بازداشت‌شدگان جوانان کم سن و سالی بوده‌اند. اما من تا وقتی که اطلاعات مستندی نداشته باشم نمی‌توانم دربارۀ این پرسش نظر قطعی دهم.

 

اینکه در شعارهای معترضین مطالبه رفع حصر وجود ندارد، آیا به این معناست که سبزها جزو این معترضین نیستند؟

وقتی که ما از گروه سبزها حرف می‌زنیم، تنوع قابل ملاحظه‌ای هم در آن‌ها دیده می‌شود. اما اگر بخواهید هستۀ مرکزی آن‌ها را در نظر بگیرید، فکر نمی‌کنم که آن‌ها وارد این اتفاقات شده باشند. شاید روزهای اول بدشان نمی‌آمد در این وقایع حضور داشته باشند ولی چون دیدند مجموعه رهبران اصلاحات نگاه مثبتی به این وقایع ندارند، آن‌ها هم کم‌کم از این حرکت فاصله گرفتند و رغبتی به آن نشان ندادند.

از آنجایی که شعارها به سرعت رادیکال شد و کار به خشونت کشیده شد، هستۀ مرکزی سبزها هم تقریباً متوجه شدند که این میدان جای بازی آن‌ها نیست. این معترضین نه تنها مسئلۀ حصر برایشان مهم نیست بلکه من حدس می‌زنم که بسیاری از آن‌ها حتی از این موضوع بی‌اطلاع هم باشند.

با توجه به اینکه طرفداران ایدئولوژیک اصولگرایان چنین شعارهایی سر نمی‌دهند، اگر سبزها را هم منها کنیم، آیا باید گفت این افراد معترض، اضافه‌رأیی هستند که احمدی‌نژاد و رئیسی با شعارهای اقتصادی برای جناح اصولگرا به ارمغان آورده بودند (یعنی رأی‌دهندگان غیر ایدئولوژیک احمدی‌نژاد و رئیسی)؟

اساساً تعداد این افراد آن قدر زیاد نبوده که بتوان به این سؤال پاسخ داد. وقتی چنین تقسیم‌بندی کلانی در سؤال شما مطرح می‌شود، با ارجاع به این تعداد محدود نمی‌توان به این سؤال پاسخ داد. این عتراضات بیش از آنکه تجمعاتی با حضور دهها هزار نفر باشد، تجمعاتی مقطعی و کم‌شمار و با شعارهای تند و با وقوع درگیری بوده و بعد هم تمام می‌شدند. برخی از دوستانم که سر چهارراه ولی‌عصر بودند و گرایش خاصی هم نسبت به حکومت نداشتند و پژوهشگر هم بودند، می‌گفتند حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر آن‌جا جمع شده بودند و شعارهای تند می‌دادند و این سو و آن سو می‌رفتند و مردم هم آن‌ها را نگاه می‌کردند. اینکه با استناد به این تعداد اندک بخواهیم استنتاجات ویژه داشته باشیم که این‌ها در ایام انتخابات طرفدار کدام گروه و کاندیدا بودند، کار دشواری است؛ به ویژه اینکه برخی شواهد مدعی است که بخش  قابل توجهی از این جمع اندک، زیر ۲۵ سال دارند و اصلاً ممکن است در انتخابات‌های گذشته، زیر سن رأی دادن بوده باشند.

جنبش سبز تقریباً پس از شش ماه به شعارهای رادیکال و ساختارشکن رسید. چرا این حرکت اعتراضی در همان یکی دو روز اول به رادیکال‌ترین شعارهای ممکن در ایران امروز رسید؟

یکی از دلایلی که من می‌گویم این حرکت برنامه‌ریزی شده بود، همین است. اینکه این حرکت بلافاصله با دُز بالا به شعارهای رادیکال رسید، بسیار عجیب و غریب است. این شعارها به احتمال زیاد از ابتدا طراحی شده بود و بخشی از معترضین از اول می‌خواستند همین شعارها را سر بدهند و هدف دیگری غیر از این شعارها نداشتند. شعارهایی هم که علیه دولت و آقای روحانی سر داده شد، در واقع حالت روان‌کننده برای سردادن شعارهای رادیکال آن‌ها را داشته.

در مجموع فکر می‌کنم این شعارهای رادیکال زودهنگام، قرینۀ مهمی در تایید این مدعاست که این حرکت برنامه‌ریزی شده بوده. در یک شرایط عادی، اعتراض اجتماعی اگر با تحریک حکومت مواجه نشود با این سرعت به چنین شعارهای نمی‌رسد. معترضین به شکل عادی تظاهرات می‌کردند، ایده‌های اقتصادی‌شان را در قالب شعار مطرح می‌کردند، شاید به افزایش قیمت تخم مرغ یا سپرده‌هایشان در موسسات غیرمجاز اعتراض می‌کردند و نهایتاً شاید بعد از یک هفته یا ده روز، احتمالا و به تدریج شعارهایشان رادیکال می‌شد. ولی این افراد در همان مشهد هم، که روز اول اعتراضات بود، شعارهای رادیکال سر دادند.

اعتراض در مشهد با اینکه کاملاً از جانب یک جناح سیاسی برنامه‌ریزی شده بود، بعد از دو ساعت از کنترل آن جناح خارج شد و چنین شعارهایی در آن شکل گرفت. بنابراین به نظر می‌آید که این ویژگی هم شاهد دیگری بر خودجوش نبودن این سطح از اعتراضات باشد. البته توضیح دهم که این جهش در سطح شعارها از یک سو به دلیل ناتوانی برگزارکنندگان اولیه در کنترل شعارها بود و از سوی دیگر کافی است که در چنین جمعی ۱۰ نفر با برنامه شعارها و اقدامات را جهت داده و به مسیری که می خواهند ببرند.

اگر این حرکت و شعارهای رادیکالش برنامه‌ریزی شده باشد، به نظر شما چه گروه‌ها یا افرادی آن را برنامه‌ریزی کرده‌اند؟

وقتی که می‌گویم این حرکت برنامه‌ریزی شده است، منظورم این نیست که کل جریان برنامه‌ریزی شده است. اصلاً هم عقیده ندارم که این مسئله بدون زمینۀ اجتماعی می‌توانست رخ دهد. معتقدم که جامعه نیز مستعد چنین رفتارهایی بود و به همین دلیل این ماجرا تا حدی بیش از هسته اولیه آن پر و بال گرفته است. مرحلۀ اول از سوی جریانی از اصولگرایان برنامه‌ریزی شده بود و مرحلۀ دوم هم، که در آن شعارهایی سیاسی سر داده شد، عادی بود ولی مرحلۀ سوم که تخریب و خشونت آغاز شد عده‌ای برنامه ریزی شده وارد ماجرا شدند.

در چنین وقایعی، کافی است که پنج نفر سازماندهی شده باشند و وارد جمع معترضین شوند و شعاری بدهند و کل جریان را به دنبال خودشان بکشند. ولی این حرف به این معنا نیست که تمام این معترضین را یک سازمانی به خیابان‌ها آورده است. همین که تعداد اندکی با سازماندهی وارد تظاهرات شوند، کل جریان را در دست می‌گیرند و جلو می‌روند. اما سازماندهی اولیه در مشهد، که امیدوارم گزارشش منتشر شود، با هدف زدن دولت شکل گرفت و در ادامه نیروهای دیگر سوار این حرکت شدند و آن را به سمتی که می‌خواستند سوق دادند و به سرعت هم کار را به درگیری و خشونت کشاندند. بنابراین منظورم این نیست که کل این جریان سازماندهی‌شده است و عده‌ای طراحی کرده‌اند که چه کسانی به خیابان بیایند و اعتراض کنند.

با توجه به عدم استقبال اصلاح‌طلبان،آیا در صورت تداوم این حرکت، ممکن است در بین نیروهای اجتماعی حامی اصلاح‌طلبان شکاف بیفتد و برخی از آن‌ها به این جریان بپیوندند و برخی همچنان از پیوستن به آن احتراز کنند؟

مسئلۀ اصلی عدم حمایت اصلاح‌طلبان از این جریان نیست. این جریان، از حیث تعداد نیروی مشارکت‌کننده، ابعاد گسترده‌ای نداشته است که حالا اصلاح‌طلبان بخواهند از آن حمایت بکنند یا نکنند. مسئلۀ اصلی این است که بخش عمده‌ای از جمعیت ناظر هم، از این جریان نه حمایت کرد و نه مخالفت جدی. بسیاری از کسانی که نه طرفدار این سیستم‌اند نه تعلق خاطری به اصلاح‌طلبان دارند، بابت یادداشت‌های اخیرم از من تشکر کردند؛ چراکه معتقدند بالاخره کسی باید این حرف‌ها را بزند و جلوی این حرکات باید گرفته شود؛ در عین حال که این افراد به شدت هم نسبت به وضع موجود انتقاد دارند.

در چنین وقایعی، کافی است که پنج نفر سازماندهی شده باشند و کل جریان را به دنبال خودشان بکشند. ولی این حرف به این معنا نیست که تمام این معترضین را یک سازمانی به خیابان‌ها آورده است.

این نکته را هم باید بگویم که وقتی اتفاقی در جامعه می‌افتد، هر کسی از ظن خود یار آن می‌شود. در واقع هر کس می‌خواهد خودش را در آن ماجرا اثبات کند. اصلاً معلوم نیست بسیاری از حرف‌هایی که این روزها مطرح می‌شود، ربطی به واقعیت موجود داشته باشد. عدۀ زیادی با حکومت مخالفند. حقشان هم است که مخالف باشند و تا این جای کار، مسئله‌ای نیست؛ ولی دلیلی ندارد که هر واقعه‌ای را شاهدی برای اثبات ادعاهای خودشان بدانند. به نظرم بسیاری از تحلیل‌های این چند روز اخیر، متأثر از این گرایش است.

 

نقدی که به برخی از اصلاح‌طلبان، از جمله به شما و آقای جلایی‌پور و آقای خاتمی، وارد شده این است که شما در مجموع سرکوب این مردم معترض را به حکومت توصیه کرده‌اید. آیا این تجویز تلویحی، ناشی از این استدلال است که کشته شدن ۲۰ نفر در شرایط فعلی بهتر از سوریه‌ای شدن ایران و کشته شدن دهها هزار نفر است؟

اتفاقاً یکی از دلایل دیگری که نشان می‌دهد حامیان این حرکت اصلاً اصیل نیستند و صرفاً دنبال منافع خاص خودشان هستند، همین اتهام‌هاست. شما خودتان ببینید که چه چیزهایی علیه من نوشته‌اند و از کجا این چیزها را برای خودشان بافته‌اند. کسانی که هنوز به قدرت نرسیده‌اند این قدر دروغگو و متقلب هستند، اگر خدای نکرده به قدرت برسند، چطور ممکن است ذره‌ای حقوق مردم را رعایت کنند؟ این اتهامات برای خفه کردن آدم‌هاست. استبدادی که این نیروها ایجاد می‌کنند، صد برابر بدتر از استبدادهای حکومت‌ها است؛ چون استبداد آن‌ حکومت‌ها لااقل مشخص است ولی این‌ها سعی می‌کنند استبدادشان را در قالب‌های دیگری به جامعه پمپاژ و تزریق کنند. ولی هیچ کدام از نوشته‌های من اصلاً متضمن تجویز سرکوب نبوده. من در اظهار نظرهای آقای جلایی‌پور و آقای خاتمی هم اصلاً چنین چیزی را ندیدم. همۀ ما حق اعتراض را به رسمیت شناختیم و قطعاً هم مخالف آتش زدن و شلوغ کردن هستیم.

تمام شواهد و قرائن هم تقریباً نشان می‌دهد که پس از ماجرای اولیه کل برنامه حول حوش پیشروی بسوی تندترین شعارها و سپس خواسته یا ناخواسته تحقق همین کارها بوده است. و این از زیرکی و کیاست اصلاح‌طلبان است که در برابر این کارها کوتاه نیامدند و منفعل نشدند و دنباله‌روی جریانی نشدند که معلوم نیست نهایتش چه خواهد شد. برخی افراد در خارج از کشور، در یک جای گرم نشسته‌اند و مشغول نسخه‌پیچیدن برای کشورهای منطقه هستند. سوابق این‌ها در سوریه و لیبی وجود دارد و می‌خواهند آن را در ایران هم تکرار کنند. البته افراد بسیار متعهد و مسدولیت‌پذیری هم در خارج کشور هستند و انصافاً قابل احترامند که حسابشان از یک عده افراد شناخته‌شده جداست.

چرا سوریه‌ای شدن ایران را، در صورت ادامه این اعتراضات، مفروض گرفته‌اید؟ با توجه به تجربه چهل سالۀ جامعۀ ایران از حکومت دینی، چرا ایران در صورت فروپاشی نظام سیاسی، مثل تونس یا کشورهای اروپای شرقی نشود؟

اولاً من از این موضع که ایران سوریه بشود یا نشود، به این چیزها نگاه نمی‌کنم. مگر زمانی که جنبش سبز شکل گرفت و من شخصاً به آن رفتار اعتراض داشتم، خطر سوریه‌ای شدن ایران در ذهن کسی بود؟ من روی تحلیل جامعه‌شناسانۀ خودم این حرف‌ها را می‌زنم. بنده معتقدم جامعۀ ایران، به لحاظ شاخص‌های اجتماعی، تا حد زیادی فروپاشیده است و باید این جامعه را بازسازی کرد و اگر شما نهاد قدرت را، که حداقلی از نظم را فراهم می‌کند، به کلی کنار بزنید، هیچ چیزی نمی‌تواند جای آن را پر کند مگر اتکای مستقیم به قدرت خارجی و همه از بابت این خلاء ضرر می‌کنند. نه وحدت سرزمینی حفظ خواهد شد و نه دموکراسی و اینجور چیزها محقق می‌شود. این دلیل اساسی من در مخالفت با چنین حرکاتی است.

سیاست اصلاح‌طلبانه و عاقلانه، هیچگاه سرنوشت مردم را در معرض چنین ریسکی قرار نمی‌دهد که معلوم نیست در انتهایش ایران سوریه می‌شود یا تونس

علاوه بر این، اصلاح‌طلبی‌ام نیز دلیل دیگری است که باعث می‌شد من با جنبش سبز هم، که چنین خطری بر آن مترتب نبود، مخالف باشم. این حرکت اعتراضی فعلی که دیگر جای خود دارد؛ حرکتی که از همان لحظۀ اول معلوم بود باید با آن مخالفت کرد. البته این مخالفت هیچ ربطی به این واقعیت ندارد که زمینۀ اعتراض در مردم وجود دارد و حکومت را باید مجبور کرد که این اعتراضات را به رسمیت بشناسد؛ نه فقط به این دلیل که مردم اعتراض کنند تا خشمشان تخلیه شود؛ بلکه چون اعتراض به رسمیت شناخته شود، شیوه‌هایی برای حکومت کردن در پیش گرفته می‌شود که رضایت مردم را تامین خواهد کرد تا کمتر به وادی اعتراض بکشاند. اما وقتی اعتراض به رسمیت شناخته نمی‌شود، حاکمان همین شیوه‌های فعلی را همچنان در پیش می‌گیرند و چیزی اصلاح نمی‌شود. ضمناً ما در سیاست دربارۀ سرنوشت یک ملت و یک جامعه تصمیم می‌گیریم. سیاست لاتاری نیست که حالا من ده دلار ببرم یا ده دلار ببازم و این برد و این باخت برایم خیلی مهم نباشد.

سیاست فوتبال که نیست. ما در سیاست با سرنوشت کشور سر و کار داریم. نمی‌توانیم شانسی بگوییم که اگر این سیاست را دنبال کنیم، ممکن است ایران سوریه شود یا شاید هم تونس بشود. آخر مگر سرنوشت مردم این قدر کم اهمیت است؟

سیاست اصلاح‌طلبانه و عاقلانه، هیچگاه سرنوشت مردم را در معرض چنین ریسکی قرار نمی‌دهد که معلوم نیست در انتهایش ایران سوریه می‌شود یا تونس. کسانی که همین دو هفته اصلاً این حرکت اعتراضی اخیر را پیش‌بینی نمی‌کردند، یعنی جلوی چشمشان را نمی‌دیدند، حالا دارند ده سال دیگر را پیش‌بینی می‌کنند که ایران سوریه و لیبی نمی‌شود و قطعاً سوئیس می‌شود! آخر باید کمی متعهدانه و مسئولانه اظهار نظر کرد.

این چه تحلیلی است که سرنوشت ملت را به وضعیت‌های احتمالی تا این حد خطرناک وصل کنیم؟ مگر سرنوشت ملت رولت روسی است؟ آیا من باید واقعیت موجود و تغییراتی را که می‌توانیم با اطمینان و آرامش بیشتر به سمتشان حرکت کنیم، کنار بگذارم به امید این که شاید فروپاشی در ایران حال و هوای تونسی پیدا کند؟ الان عربستان و اسرائیل و آمریکا، سخت مراقب ایرانند تا بدترین وضع را برای ما رقم بزنند. در این شرایط ما بگوییم چهار نفر به خیابان‌ها بریزند تا ایران تونس بشود؟ انصافاً این دعوت عجیب و غریبی است.

برخی هم به این نکته اشاره کرده‌اند که اصلاح‌طلبان آبرویی را که قطره‌قطره جمع کرده بودند، ظرف چند روز از دست دادند. به این نقد چه پاسخی دارید؟

اتفاقاً آن چیزی را که از دست دادند، آبرو نبود و بی‌آبرویی بود. اصلاح‌طلبان مرزبندی‌های خودشان را با عناصر ضد ملی این کشور، یعنی کسانی که ذره‌ای به امنیت و تمامیت ارضی این کشور تعلق خاطر ندارند و به حداقل‌های اخلاق سیاسی پای‌بند نیستند، قاطی کرده بودند. آبروی اصلاح‌طلبان بین این‌ها از دست رفته است و این اصلاً چیز مهمی نیست. بگذار از دست برود.

کسانی هم که این حرف‌ها را می‌زنند، خودشان درکشان از آبرو متفاوت از درک نیروهای اصلاح‌طلب است. صد برابر بدتر از این حرف‌ها را علیه ماندلا هم می‌گفتند. من نمی‌خواهم کسی را با ماندلا مقایسه کنم ولی به ماندلا هم انواع و اقسام اتهامات را هم می‌زدند. اما امروز شما آفریقای جنوبی را مقایسه کنید با زیمبابوه. همین کسانی که تندترین رفتارها را دارند و بی‌محابا به همه چیز می‌تازند، می‌خواهند پشت ارزش‌های ماندلا پنهان شوند. اگر هم می‌خواهید پشت ماندلا پنهان شوید، حداقل باید کمی به مشی و منش او ملتزم باشید. رهبر سیاسی و جریان سیاسی که نباید تا چهار نفر یا چهل نفر یا ده‌هزار نفر در شهرها به خیابان آمدند و اعتراض کردند، دنبال چنین جریانی بدوند. البته که رهبران سیاسی باید از این شرایط برای بهبود وضع کشور بهره‌برداری کنند ولی اگر اینکه یک رهبر سیاسی دنبال هر حرکت نادرستی راه بیفتد، او که دیگر یک رهبر واقعی نیست. چنین فردی حداکثر یک دنباله‌روی محبوب است.

اخیراً که دکتر یزدی فوت کرد، اکثر انقلابیون سال ۵۷ از انقلابی‌گری خودشان در آن زمان دفاع کردند. اگر برای نسل خودتان حق انقلاب کردن قائل هستید، چرا این حق را برای نسل جوان امروز قائل نیستید؟ و اگر انقلاب در مجموع شرش به خیرش می‌چربد، چرا نسل شما یکبار برای همیشه بابت انقلابی‌گری‌اش در ایام جوانی‌، از یکی دو نسل بعدی یعنی جوانان و میانسالان امروز جامعۀ ایران عذرخواهی نمی‌کند تا معترضین امروز قبول کنند که مخالفت شما با حرکت آن‌ها، صرفاً ناشی از عقلانیت سیاسی است نه ناشی از اینکه دیگر بازیگری فعال در میانۀ میدان نیستید و صرفاً تماشاگر تحولاتید.

اولاً کسانی که به انقلاب نقد دارند، خودشان چرا الان این کارها را انجام می‌دهند؟ و تازه این حرکت را با انقلاب ۵۷ دارید مقایسه می‌کنید؟ آن انقلاب چند سال طول کشید؟ پشتوانۀ تئوریک و سیاسی و اجتماعی‌اش، خوب یا بد، طولانی و مفصل بود. چطور می‌شود آن حرکت را با این حرکت مقایسه کرد؟ ولی اصلاً فرض کنیم که این دو حرکت یکسانند. اگر انقلاب سال ۵۷ نتایج مثبتی داشته، پس چرا دوباره باید انقلاب کرد؟ اما اگر نتایج انقلاب منفی بوده، باز باید پرسید چرا عده‌ای می‌خواهند یک انقلاب دیگر در تاریخ معاصر ایران رقم بخورد؟ در هر دو صورت، کسانی که از این اتفاقات دفاع می‌کنند باید پاسخ دهند. من که با این حرکت اخیر مخالفم، جوابم این است که من در دوران جوانی الگویی نداشتم و از انقلاب دفاع کردم. الان چون آن الگو پیش رویم است با این کار مخالفم. من حتی از آن جوانی که الان از سر اعتراض به خیابان می‌آید و شیشه می‌شکند، انتقاد نمی‌کنم. من از خودم انتقاد می‌کنم اگر بر اساس تجربۀ انقلاب خودمان بخواهم در برابر از این حرکت سکوت کنم و انتقاد نکنم. اگر الان سکوت کنم، یعنی آن تجربه و وقایع تاریخی پس از آن را لحاظ نکرده‌‌ام.

خیلی صریح بگویم که مخالفت من با این رفتارها ربطی به نوع حکومت ندارد اگر پیش از انقلاب هم چنین درکی از امور داشتم، با این رفتارها مخالفت می کردم. بنابراین این یک مقایسۀ به کلی نادرست است. هر کسی حق دارد انقلاب کند. این جوان‌ها هم بروند انقلاب کنند. اما چرا من مخالفتم را اعلام نکنم؟ چرا من این کار را محکوم نکنم؟ چرا با توجه به شناختی که از پدیدۀ انقلاب دارم، باید از این کار حمایت کنم؟ در همان زمان انقلاب ۵۷ هم، آدم‌های ۶۰ ساله می‌توانستند با حرکت ما مخالفت کنند. مگر مشکلی پیش می‌آمد اگر مخالفت می‌کردند؟ چرا همه‌شان آمدند و از انقلاب جوان‌های آن دوره حمایت کردند؟ چرا یقۀ آن‌ها را نمی‌گیرید؟ و اگر شما از آدم‌های مسن آن دوره ناراضی هستید که جلوی انقلاب ما را نگرفتند، چرا از رفتار امروز من دفاع نمی‌کنید که با این حرکات مخالفت می‌کنم؟

شاید چون شما نهایتاً به این سؤال پاسخ روشنی نمی‌دهید که انقلاب سال ۵۷ در مجموع خیرش به شرش می‌چربید یا شرش به خیرش؟ اگر انقلاب در مجموع پدیدۀ منفی و بدی است، چرا انقلابیون سال ۵۷ صریحاً نمی‌گویند که در آن زمان اشتباه کردند؟ ولی اگر انقلاب می‌تواند مجموعاً پدیدۀ مثبت و خوبی باشد، چرا انقلابی‌گری نسل جوان کنونی را در برابر وضعیتی که خود شما هم از بیخ و بن منتقدش هستید، مذموم می‌دانید و پیش از وقوع واقعه، دربارۀ پیامدهای آن حکم منفی صادر می‌کنید؟

در مورد انقلاب، اولاً فکر نمی‌کنم که هنوز بتوانیم ارزیابی درستی از نتایج انقلاب داشته باشیم. انقلاب فقط این نبود که مردم انقلابی به وضع خاصی معترض بوده و بعد کوشیده باشند که آن وضع را بهبود ببخشند و نهایتاً هم از عهدۀ انجام این کار برنیامده‌اند. نیروهای جدید و مسائل جدیدی پیش آمده بود و رژیم گذشته نتوانست آن نیروهای جدید را در درون خودش وارد و هضم کند.

در مجموع فکر می‌کنم که مذهب با ریشه‌های عمیقی که در جامعۀ ایران داشت، باید به موقعیت مسئولانه‌ای قرار می‌گرفت تا ادعاهایش به محک تجربه درآید و میزان مسئولیت‌پذیری‌اش را نشان می‌داد. این امر یکی از نتایج مهم انقلاب سال۵۷ و نوعی الزام تاریخی بود. اما اینکه چرا من نمی‌گویم کنش انقلابی ما اشتباه بود، دلیلش این است که من اصلاً چنین نگاهی را برای ارزیابی رویدادهای گذشته قبول ندارم. من حتی معتقد نیستم که خیلی از رفتارهای دیگری که در گذشته رخ دادند و وقایعی را رقم زدند و ما الان به این نتیجه رسیده‌ایم که بهتر بود آن وقایع حادث نمی‌شدند، مصداق رفتار و عمل اشتباه بوده.

اشتباه بودن یک عملرا از نتیجۀ برآمده از آن در فرایند تاریخی تشخیص نمی‌دهند بلکه اشتباه بودن آن باید در همان لحظۀ وقوع تشخیص داده شود. چرا من الان علیه این حرکت اعتراضی اظهار نظر می‌کنم؟ برای اینکه همین الان باید بگویم که این حرکت اشتباه است نه اینکه خودم هم قاطی این جریان بشوم و عده‌ای هم برایم هورا بکشند ولی نهایتاً بعد از بیست سال بگویم سال ۹۶ عجب کار اشتباهی انجام دادم. من چرا نمی‌گویم انقلاب سال ۵۷ اشتباه بود؟ برای اینکه من در آن زمان باید آن کار را انجام می‌دادم و بهتر از آن نمی‌توانستم عمل کنم. اشتباه را کسانی مرتکب شدند که سال ۵۷ همسن الان من بودند و هیچ توضیحی ندادند و هیچ اقدامی نکردند برای اینکه آن واقعه رخ ندهد. حتی تشدیدش هم کردند. اشتباه را آن رژیمی مرتکب شد که با سیاست‌هایش، بیش از همه موجب تشدید آن روند منتهی به انقلاب شد. من با همین منطق، واقعۀ امروز را بررسی می‌کنم. آن جوانی که الان به خیابان می‌رود و سنگ پرتاب می‌کند، کارش نسبت به خودش اشتباه نیست. او به غیر از این کاری نمی‌تواند بکند. من این نکته را در مصاحبه با بی‌بی‌سی توضیح دادم.

من هم در سال ۵۷ مثل همین جوان امروزی بودم. انتقاد من متوجه دو نیروی دیگر است. یکی حکومت، که سعی نمی‌کند مسائل را حل کند و همۀ نیروها و ایده‌ها و گرایش‌ها را مشارکت و پوشش دهد. دوم، منتقد کسانی هستم که در برابر این حرکت اعتراضی و آینده‌ای که می‌تواند به بار آورد، سکوت کرده‌اند. به علاوه، ما الان تجربۀ کنش انقلابی چهل سال قبل را پیش روی خودمان داریم. وقتی من جوان بودم، چنین تجربه‌ای پیش روی نسل ما نبود. ولی فرض کنید من اصلاً نمی‌خواهم اعتراف کنم که کنش انقلابی ما در سال ۵۷ اشتباه بوده. بدترین حالتش این است دیگر. کسی که از این حرکت اخیر دفاع می‌کند، باید به این نکته توجه کند که اگر قرار است چنین رفتارهایی به نتیجه برسد، چهل سال پیش به طریق اولی باید به نتیجه می‌رسید. نقد شما حداکثر متوجه شخص من است ولی کسی که امروز مدافع کنش انقلابی است، باید فکری به حال مخالفت و موافقت همزمانش با چنین پدیده‌ای بکند. نمی‌شود در آن واحد، انقلابی‌گری را هم نفی کرد هم تأیید. بعلاوه اگر کسی بگوید اشتباه کردم این افراد دیگر در خیابان نمی‌آیند؟

اصلاح‌طلبان همیشه به تحریمی‌ها گفته‌اند شما که رأی نمی‌دهید، بگویید چه برنامه‌ای برای تغییرات سیاسی مطلوب دارید. الان این معترضین می‌توانند از اصلاح‌طلبان بپرسند که وقتی رأی دادن مردم در یکی دو دهۀ گذشته موجب حذف نظارت استصوابی و آزاد شدن ورود زنان به ورزشگاهها و یا بهبود چشمگیر اوضاع اقتصادی کشور نشده، چرا باید همچنان با امید به اصلاح امور رأی داد و از حرکت‌های انقلابی پرهیز کرد؟

اولاً اثبات شیء نفی ما عداء نمی‌کند. بر فرض که اصلاح‌طلبان برنامه نداشته باشند. این دلیل نمی‌شود که دیگران هم کاری را بی‌برنامه آغاز کنند. دیگران باید از کار خودشان به طور مستقل دفاع کنند. نمی‌توانند بگویند چون اصلاح‌طلبان برنامه ندارند، پس من هر کاری بخواهم انجام می‌دهم. من هم می‌فهمم این پیچیدگی‌های سیاست چقدر مهم است اما به این راحتی نمی‌توان گفت که چون تو برنامه نداری، پس من هم هر کاری دلم خواست انجام می‌دهم. بله، من می‌فهمم که فلان جوان معترض چرا چنین کاری انجام می‌دهد. ولی فهم یک رفتار یک بحث است و مجاز بودن آن بحثی دیگر است.

اگر آقای الف آقای ب را به شدت عصبانی کند و این‌ دو نفر با هم دعوا کنند و ب الف را بکشد، ما رفتار ب را می‌فهمیم اما از کار او دفاع نمی‌کنیم. بر فرض که اصلاح‌طلبان هیچ کاری نکرده باشند، این دلیل نمی‌شود که دیگران به هر کار نادرستی مبادرت ورزند. اما اگر بگویید ما چرا رأی می‌دهیم، حتماً ما از این کار دفاع می‌کنیم. ما قطعاً آقای روحانی را به آقای رئیسی ترجیح می‌دهیم. چرا نباید چنین ترجیحی داشته باشیم. اگر کسی انتظاراتش خیلی بالاتر از این حرف‌هاست، ایدۀ به درد بخور دیگری بیاورد تا ما از آن ایده هم حمایت کنیم. اما ما از این ایده که به خیابان‌ها بریزیم و دعوا کنیم و ۲۰ نفر هم کشته شوند این وسط، حتما بعد هم فضا امنیتی شود، اصلاً دفاع نمی‌کنیم. این کارها به هیچ وجه در چارچوب ذهنی ما نمی‌گنجد.

کسانی که با این ایده موافقند، بروند ایده‌شان را اجرا کنند. اما دلیلی ندارد که ما از این کار حمایت یا در برابر آن سکوت کنیم. چرا باید از کاری حمایت کنیم که مخالف عقیده‌مان است؟ این انتظار را از دیگران هم نداریم. اگر آن‌ها مخالف رأی‌دادن هستند و از ایدۀ ما حمایت نمی‌کنند، مگر ما محکومشان می‌کنیم؟ کسی که یقۀ کسی را نمی‌گیرد تا او را به زور بیاورد پای صندوق رأی. مگر در انتخابات ۹۶ گریبان مردم را گرفتیم که رای دهید؟ اصلاح‌طلبان فعالیت سیاسی می‌کنند و دیگران را قانع می‌کنند که رأی بدهند. اگر کسی مخالف رأی‌دادن است، می‌تواند رأی ندهد و حتی دعوت به عدم مشارکت کند همچنان که تا حالا کرده‌اند. چرا دعوت به عدم مشارکت آنان در یک رفتار مدنی و کم هزینه مثل رای دادن را محکوم نمی‌کنند ولی مخالفت اصلاح‌طلبان با خشونت را محکوم می‌کنند؟ دوره این بازی‌ها گذشته است.

این حرکت می‌تواند یک پیش‌زلزله باشد. این حرکت احتمالاً در حد محدودی برنامه‌ریزی شده بود و باید در روزهای آینده ببینیم که پس‌زمینه‌هایش چیست.

هدف این حرکت اعتراضی را نهایتاً چه می‌دانید؟ صرفاً انقلاب؟ یا انقلاب برای بازگشت به سلطنت؟ و یا فقط تخلیه خشم در برابر بی‌عدالتی‌ها و نابسامانی‌های موجود در ساختار سیاسی اجتماعی ایران؟

این حرکتی که شما اسمش را انقلاب می‌گذارید، به نظر من آن قدر عمیق نیست که دنبال چنین پاسخی برای آن باشیم. آن چیزی که برای من مهم است، نه خود این حرکت بلکه این واقعیت بود که چنین زمینه‌ای وجود دارد و بخش عظیمی از ملت در برابر آن منفعل هستند. من این نکته را بارها هم نوشته‌ام. اینکه صد نفر بیایند تظاهرات کنند و دعوا راه بیندازند و آتش روشن کنند و شعارهای رادیکال بدهند، هر جایی می‌تواند اتفاق بیفتد و چندان مهم نیست. نکتۀ مهم این است که بقیۀ مردم فقط ناظرند و واکنشی نشان نمی‌دهند. این انفعال اکثریت مردم، به نظرم خطر مهم‌تری برای سیستم است. سیستم ایران متأسفانه ظرفیت‌هایش را دارد از دست می‌دهد و امیدوارم خالی نشده باشد. هر چقدر هم امثال ما بگوییم چنین و چنان کنید، باز ممکن است حرف کسان دیگری مبنای عمل واقع شود. به هر حال مسئلۀ مهم، وضعیت اجتماعی ماست.

این حرکت می‌تواند یک پیش‌زلزله باشد. این حرکت احتمالاً در حد محدودی برنامه‌ریزی شده بود و باید در روزهای آینده ببینیم که پس‌زمینه‌هایش چیست. البته باید تأکید کنم اینکه این حرکت ناشی از برنامه‌ریزی بوده یا نه، تأثیر چندانی در تحلیل ما از وضعیت اجتماعی و حتی درست و نادرست بودن این اتفاقات ندارد. این دیگر یکی از مشکلات خود حکومت است که این قدر ناتوان می‌شود که چنین برنامه‌هایی را می‌توان برایش چید و اجرا کرد.

چرا مفروض شما این است که آن اکثریت بی‌تفاوت، بویژه در تهران، با این اقلیت معترض همدلی ندارند؟ شاید اکثریت بی‌تفاوت، با توجه به تجربۀ سال ۸۸، تمایلی ندارد دوباره هزینه بپردازد.

هیچ کس نمی‌تواند قسم حضرت عباس بخورد که دلیل بی‌تفاوتی اکثریت چیست. مگر این که تحقیق کند. هر کس بر اساس پاره‌ای شواهد و قرائن اظهار نظر می‌کند. من افراد زیادی را می‌شناسم که از وقایع سال ۸۸ پشیمان شده‌اند. این افراد را در بین اصلاح‌طلبان هم می‌توانید ببینید. این افراد دربارۀ وقایع سال ۸۸ می‌گویند آن وقایع نه تنها مشکلی را حل نکرد بلکه فضای کشور را امنیتی کرد. و امیدوارند که این حرکت اخیر، فضا را امنیتی نکند. ضمناً این افراد می‌گویند جنبش سبز که آن قدر مدنی بود و یکسال‌ونیم هم طول کشید چه دستاوردی داشت که حالا این حرکت بخواهد دستاوردی داشته باشد. بسیاری از کسانی که در گذشته نسبت به مواضع من در قبال جنبش سبز اعتراض داشتند، الان از آنچه که دربارۀ وقایع اخیر نوشته‌ام، دفاع می‌کنند. ولی جدا از همۀ گمانه‌زنی‌ها و راهکارهای احتمالی در قبال این حرکت اعتراضی، سؤال اصلی این است که چرا اکثریت مردم با این اقلیت معترض همراهی نکرده‌اند؟ آیا این ناهمراهی فقط از سر ترس است؟ فکر نمی‌کنم که این برداشت شما درست باشد.

این اعتراضات خیلی راحت‌تر از اعتراضات سال ۸۸ می‌تواند جمع شود ولی لزوماً حل نمی‌شود همچنان که آن حرکت هم حل نشد. حل شدن آن پیچیده است.

چطور می‌توان این حرکت اعتراضی را بدون کشتار گسترده جمع کرد؟ شما اگر مشاور افراد مستقر در هستۀ مرکزی قدرت بودید، چه توصیه‌هایی به آن‌ها می‌کردید؟


جمع کردن این حرکت کاری ندارد؛ مهم حل کردن آن است. قدرت این حرکت به اندازۀ جنبش سبز که نیست. پس این اعتراضات خیلی راحت‌تر از اعتراضات سال ۸۸ می‌تواند جمع شود ولی لزوماً حل نمی‌شود همچنان که آن حرکت هم حل نشد. حل شدن آن پیچیده است. من اگر قرار باشد به سیستم مشاوره بدهم، سه توصیه جدی دارم. اول اینکه، نظام رسانه‌ای ما باید اصلاح شود؛ چه در مطبوعات چه در رادیو و تلویزیون. تا وقتی که رسانه‌های خط‌دهنده به افکار عمومی جامعه در خارج از کشور باشند، این نشانۀ ضعف رسانه‌های داخلی است. این نشانه ناتوانی سیستم در دفاع از عملکرد خود از طریق رسانه آزاد است. شما که نمی‌توانید جلوی رسانه‌های فرامرزی را بگیرید؛ پس رسانه‌های داخلی‌تان را تقویت کنید. رسانۀ داخلی چگونه تقویت می‌شود؟ با آزادی. آزادی هم ابتدا کمی دردسر و سختی دارد برای حکومت، ولی بعد از مدتی مسئله‌تان حل می‌شود. اگر واقعاً خیرخواه هستید و اعتماد به نفس دارید، باید آزادی رسانه‌های داخل کشور را به رسمیت بشناسید. اگر بتوانید خودتان را با این آزادی تطبیق بدهید که هیچ، اگر نه دیر یا زود از آنچه که می‌ترسید را تجربه خواهید کرد و مخالفت امثال ما هم بجایی نخواهد رسید. دومین اصلاح، اصلاح نظام قضایی کشور است. با این ریش به تجریش نمی‌روند.

با این دستگاه قضایی که احساس می‌شود سیاسی است، نمی‌توان جامعه‌ای را درست کرد که مردم به داوری‌هایش اعتماد داشته باشند. جامعه‌ای که به داوری‌اش اعتماد نداشته باشد، غیر ممکن است که روی خوش ببیند. عدالت اینجاست که خودش را محقق می‌کند. توصیۀ سوم بنده هم، تغییر در ذهنیت شورای نگهبان از چگونگی تطبیق قوانین و مقررات با فقه است. اینکه آن‌ها اسلام را چه می‌دانند و چگونه می‌فهمند، برای خودشان البته محترم است ولی باید بدانند که جامعه نیز چه تعبیری از اسلام دارند و آن را چگونه تفسیر می‌کنند و می‌خواهند. اینکه با یکدندگی هر چه تمامتر سپنتا را از شورای شهر یزد حذف کنند، کم‌کم عوارضش را خواهند دید. این اصلاح نگاه در همه جا می‌تواند خودش را نشان دهد. در حقوق زنان، در حدود حجاب، در حقوق اقلیت‌های دینی، در قانون مجازات و در قوانین دیگر. این اصلاحات می‌تواند با خواست اسلامی جامعه هم در تعارض نباشد. مردم هم چنین اصلاحی را می‌خواهند. حالا اینکه شورای نگهبان فقه را چگونه می‌فهمد، بحث دیگری است. شورای نگبهان می‌تواند بگوید من این طور می‌فهمم و کوتاه هم نیاید. اما پس از مدتی می‌بیند شکاف عظیمی بین خواست خودش و مردم ایجاد شده است و چاره‌‌ای جز سرکوب و درگیری باقی نمی‌ماند. این سه عامل شاید بتوانند به یک اتفاق مبارک منتهی شوند و آن هم این که حدی از انسجام سیاسی در ساخت قدرت پدید آید.

با قاطعیت می‌گویم که بدون انسجام سیاسی در ساخت قدرت، غیر ممکن است که مشکلات مملکت حل شود. من از همان زمانی که آقای روحانی به قدرت رسید، این را نوشته‌ام که ما سه مسئله داریم: سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد. ابتدا باید مسئلۀ سیاست داخلی را حل کرد. مسئلۀ سیاست خارجی و اقتصاد را نمی‌توان بدون حل کردن مسئلۀ سیاست داخلی، حل کرد. حل شدن مسئلۀ سیاست داخلی هم، یعنی اینکه حدی از وحدت و انسجام در جامعه پدید آید. وحدت و انسجام هم یعنی تفاهمی بین مجموعه نیروهای اجتماعی و ساخت قدرت ایجاد شود. حصول این تفاهم هم در گرو آن سه اقدام اصلاحی است که عرض کردم. یعنی اصلاح نظام رسانه‌ای، اصلاح نظام قضایی، اصلاح نگاه شورای نگبهان به برداشت‌های فقهی و منطبق کردن آنها با نیازها و خواست‌های عمومی مردم. همچنان که در بسیاری از این موارد چنین اصلاحاتی انجام شده از جمله اصل این حکومت مبتنی بر چنین اصلاحی است.

یاسر هاشمی اعلام کرد: پرونده درگذشت هاشمی مجددا در شورای عالی امنیت ملی باز شد

$
0
0

زیتون– یاسر هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی، خبر داد که رییس جمهوری «کل محتوای» گزارش شورای عالی امنیت ملی درباره نحوه مرگ پدرش را «قبول نکرده» و دستور داده است که این موضوع بار دیگر در این شورا بررسی شود.

فائزه هاشمی ۲۵ آذرماه اعلام کرده بود که در بدن پدرش ۱۰ برابر حد مجاز رادیواکتیو وجود داشته است.
فائزه هاشمی به وبسایت اعتماد آنلاین گفته بود شماری از اعضای شورایعالی امنیت ملی در حضور همه اعضای خانواده رفسنجانی گفته‌اند در بدن اکبر هاشمی‌رفسنجانی ۱۰ برابر، در بدن همسر او عفت مرعشی ۳ برابر و در بدن دختر او فاطمه هاشمی ۱ برابر حد مجاز رادیواکتیو وجود داشته است.
به گفته فائزه هاشمی، شورایعالی امنیت ملی گفته است از منشأ این رادیواکتیو اطلاعی ندارد اما «دلیل فوت رییس پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام این نبوده است.»

۱۹ دی سال گذشته اعلام شد که اکبر هاشمی رفسنجانی هنگام شنا در استخر دچار عارضه قلبی شده و سپس درگذشته است. فرزندان او این مرگ را مشکوک خواندند و پس از آن به گفته محسن هاشمی، شورایعالی امنیت ملی بررسی علت این مرگ را آغاز کرد. پرونده‌ای که به گفته فائزه هاشمی، ظاهرا در این شورا مختومه شده بود.
پیشتر مصاحبه‌ای از محمد هاشمی منتشر شد که او در آن اعلام کرده بود که «علت مرگ رییس سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ هنوز مشخص نیست.»
محمد هاشمی٬ برادر رییس درگذشته مجمع تشخیص مصلحت نظام به روزنامه شهروند گفته بود: «علت مرگ را در بیمارستان ایست قلبی اعلام کردند، ولی علت ایست قلبی را کسی اعلام نکرد. هنوز هم کسی اعلام نکرده که علت ایست قلبی چه بوده.»

یاسر هاشمی امروز به خبرگزاری پانا گفت: «شنیده‌ام که شورای عالی امنیت ملی نامه‌ای برای رئیس‌جمهوری ارسال کرده است مبنی بر اینکه پرونده درگذشت آیت‌الله هاشمی در این شورا بسته شود، ولی رییس‌جمهوری این مسئله را قبول نکرده و دوباره پرونده را به شورای عالی امنیت ملی ارجاع داده است.»

به گفته این فرزند رییس درگذشته مجمع تشخیص مصلحت بر اساس دستورالعمل رییس جمهوری، پرونده باید دوباره باز شود.

یاسر هاشمی تاکید کرد حسن روحانی «کل محتوای گزارش را قبول نکرده است؛ شاید به این دلیل که احساس می‌کند لازم است بررسی‌های بیشتری انجام شود.»

مقایسه‌ای بین راهپیمایی سکوت و خیزش‌های اخیر

$
0
0

سال ۲۰۱۸ در حالی فرا رسید که خیزش‌های متعدد گوشه گوشه ایران را فرا گرفت تا آنجا که بالغ بر ۸۰ شهر دست‌خوش این خیزش شدند. به رغم این تکثر، انبوه تظاهرکنندگان هرگز به راهپیمایی میلیونی ۲۵ خرداد ۸۸ نرسید. مقایسه‌ای بین آنچه به تازگی رخ داد و آنچه در سال ۸۸ اتفاق افتاد، درک درستی از ماهیت این رخداد اجتماعی به ما می‌دهد. افزون بر این، خیزش ۹۶ ژرفای خطای استراتژیک حاکمیت جمهوری اسلامی را نمایان می‌سازد که جنبش سبز را سرکوب کرد تا امروز گرفتار خیزش‌های کور شود.

در ۲۵ خرداد ۸۸ جهان چنان نظم و انتظام یک‌دستی را در معترضان دید که جمعیتی بالغ بر سه میلیون نفر در پایتخت بدون آنکه شعاری بر زبان آوردند، نمایشی بی‌سابقه از یک راهپیمایی سراسر آرام را به نمایش گذاشتند؛ نمایشی که طی آن نه کلامی بر سر زبان این میلیون‌ها انسان رانده شد و نه خونی از دماغ یک نفر ریخته. (بعد از ظهر آن روز در گوشه کنار شهر و نه در متن راهپیمایی درگیرهایی رخ داد که منجر به کشته شدن چند نفر شد).

طول این راهپیمایی به گونه‌ای بود که یک سرش در میدان آزادی و سر دیگرش در میدان فردوسی بود. این خود گواهی است که چند میلیون نفر به فرمان یک نفر گوش به فرمان بودند.

مطالبه مردم در آن روز رأی دزیده شده‌شان بود. اما، امروز مردم درد نان دارند. آن روز یک مطالبه سیاسی مطرح بود. امروز یک مطالبه بیشتر اقتصادی. مطالبه آن روز را رهبرانی (موسوی و کروبی) بود . خیزش امروز را هیچ فرماندهی نیست. آن روز اطاعت محض از دو لیدر برآمده از درون نظام و دلداده در گرو جمهوری اسلامی بود. اما، امروز لیدری دیده نمی‌شود و از خارج از کشور هم (مانند رضا پهلوی و مریم رجوی) هر یک در رقابتی پنهان با دیگری  درصدد مصادره  این خیزش‌ها تا سرنگونی نظام هستند.
روشن است چه فاصله بسیاری است میان آنکه به دنبال رأی دزدیده خود در درون حاکمیت بود و آنکه اینک خواستار سرنگونی نظام است. اما، آیا خامنه‌ای این تفاوت معنی‌دار را بین آنچه در ۸۸ رخ داد و آنچه اینک رخ می دهد، می فهمد؟

در آن راهپیمایی خاتمی و کروبی و موسوی حضور یافتند و از جمله بر پلاکاردها نوشته شده «شعار ما یک کلام، نخست وزیر امام». اما امروز برخی شعار های عبارتند از «رضا شاه روحت شاد». به رغم آنکه جنبش سبز در بستر نظام جمهوری اسلامی بود، اما خامنه ای آن را «هتک حرمت نظام » نامید. اینک او رویداد ۹۶ چه می‌تواند بنامد؟

در ۸۸ یک توصیه و یک جمله خشونت‌گرا از رهبران سبز به مردم تزریق نشد که هیچ؛ همواره بر خشونت‌پرهیز بودن جنبش سبز تاکید می‌شد. به رغم این، آیت الله خامنه ای ریشه های جنبش سبز را به امریکا و «انگلیس خبیث» پیوند زد.اما، اینک تولد خیزش ۹۶ از همان روز نخست با خشونت‌گرایی آغاز شده و هرچه بیشتر می‌گذرد بر شدت خشونت ها افزوده می‌شود. با وجود این، باز هم تلاش‌هایی صورت می‌گیرد که این خیزش را به خارج نسبت دهند هم‌چنان که مذبوحانه جنبش ۸۸ را به خارج از کشور نسبت دادند و برای آن فیلم «قلاده های طلا» را ساختند.

اگر جنبش سبز سرکوب نمی شد
به شرحی که می‌دانیم جنبش سبز راه خود را در درون حاکمیت جمهوری اسلامی می‌جست. چه نشانی بهتر از این که اینک پس از ۷ سال از آن رویداد هم میرحسین موسوی و هم کروبی در رأی دادن در انتخابات ۹۶ مشارکت جستند. این خود گواهی است که آنان هنوز دلداده در گرو این نظام هستند. آنان نشان داده‌اند که رفتارشان (برخلاف احمدی نژاد) ساختارشکنانه نبوده و نیست.

به رغم همه این شواهد، جنبش سبز به شدیدترین وجه سرکوب شد. حال فرض را بر این بگیریم که آن جنبش سرکوب نشده بود، آیا گشایش ها برای حال زار اقتصاد کشور از همان سال آغاز نمی‌شد؟ آیا جمهوری اسلامی امروز چنین غلیان خشم مردم گرسنه را می‌دید؟

آنچه امروز شاهد آنیم چیزی نیست جز دست‌پخت آیت‌الله خامنه ای. او مسئول تمامی این ویرانی‌هاست که بر مردم رفته است. روزی که محمود بهمنی رییس وقت بانک مرکزی در اوج تحریم‌ها گفته بود که «شرایط کشور در شرایط شعب ابی‌طالب (اشاره به وضع وخیم اقتصادی) است» مگر این خامنه ای نبود که بلافاصله نهیب برآورد که «خیر. ما در شرایط بدر و خیبیرم».

اما، هم او هنگامی که تحریم‌های فلج‌کننده، کشتی اقتصاد کشور را به گل نشاند حاضر شد که در برابر «شیطان بزرگ» دست به «نرمش قهرمانانه» بزند. هنوز از برجام کمر راست نکرده و سوریه به سامان نرسیده، در یمن ورود کرده است. مگر جز این است که جنگ همیشه و همه جا هزینه‌بر است. آیا غیر از این است که باید از حلقوم مردم گرسنه بزنند تا به جنگ در یمن و سوریه و عراق بپردازند.

می‌گفتند اگر در سوریه نجنگیم باید با داعش در مرزهای‌مان بجنگیم. حال چه پاسخ دارند که باید با مردم گرسنه و به جان آمده خودشان در گوشه گوشه شهرهای کشور رو در رو شوند.

از خیزش محدود ۷۸ در تهران تا ۸۸ خامنه‌ای ۱۰ سال وقت داشت که به اصلاح امور بپردازد. اما چنین نکرد. از ۸۸ تا ۹۶ نیز او باز فرصت داشت به اصلاح امور بپردازد ولی نکرد. شعارهای پوچ و تهی درباره اقتصاد مقاومتی سر داد و به دنبال تنش‌زدایی با جهان نرفت تا راه تنفس برای اقتصاد ایران باز شود. برجام را «خسارت محض» خواند و راه را بر «تعامل سازنده» بست. نمونه بارزش را در تنش موجود با دولت‌های عربی می‌توان دید. آیا برآیند این همه تنش در داخل (مانند سرکوب جنبش سبز) و در خارج (مانند تنش با منطقه و جهان) چیزی جز شورش گرسنگان می‌تواند باشد؟

شورش گرسنگان ماهیتی متفاوت از هر جنبش مدنی دارد. در ۸۸ مردم می پرسیدند «رأی من کو؟» اما، از ۹۶ به بعد می پرسند “«نان من کو؟» برای شکم گرسنه و اقتصاد فلج چه راهی است جز اصلاح یا سرکوب. اینک توپ در زمین خامنه‌ای است که میان اصلاح ریشه‌ای یا سرکوب گسترده یکی را انتخاب کند.

اگر خامنه‌ای راه دوم را برگزید نوشته سردار پاسدار حسین علایی را در ماجرا سقوط قذافی از یاد نبرد. علایی نوشت:  «شیوه غلط برخورد قذافی در آرام سازی اعتراضات مردمی، بهترین بهانه را به آمریکا و ناتو داد که با استفاده از شورای امنیت سازمان ملل از این فرصت برای نابودی یکی [قذافی] از مخالفین سنتی خود استفاده کنند». سناریوی که امریکا و متحدان غربی اش برای فروپاشی حکومت قذافی به کار بستند عیناٌ در مورد جمهوری اسلامی نیز متصور است.

جنبش نان یا تجمع‌های سازمان‌یافته؟

$
0
0

زیتون: مجموعه یادداشت ها و گزارش های اختصاصی زیتون پیرامون تجمع های اعتراضی اخیر با آثاری از:تقی آزاد برمکی، سعید مدنی ، عباس عبدی، سعید رضوی فقیه، فاطمه صادقی، صدیقه وسمقی، رضا علیجانی، محمد رهبر، مهدی تاجیک، ابوالفضل مظلوم زاده، محمدرضا سرداری، احسان مهرابی، جمشید اسدی، حسن یوسفی اشکوری، ملیحه محمدی، فرزانه بذرپور، حسین علیزاده، فرزانه روستایی، پیمان عارف، حسین فرشتیان، علی کشتگر، احسان ابراهیمی،مهدی نوربخش ، محسن زال، مرتضی کاظمیان، طاها پارسا و…

گزارش

شورش نان یا تجمع‌های سازمان‌یافته؟ | مهدی تاجیک
«درس جغرافی» در تجمع‌های ایران | احسان مهرابی
از مشهد تا مشهد؛ ۲۵ سال شورش‌های اقتصادی | مهسا محمدی
آن تجمع از شهرستان آمد | سینا پاکزاد
روحانی ۹۶؛خاتمی ۷۸ | فائزه مهرابی

گفت‌وگو:

می شود یر میخ کوبید اما نمی توان بر آن نشست | گفت‌و‌گو با سعید مدنی
ایران نه سوریه‌ای می‌شود نه یوگسلاویزه | گفت‌و‌گو با تقی آزاد ارمکی
سرنوشت ملت رولت روسی نیست | گفت‌وگو با عباس عبدی

یادداشت

«آخوندا» در سه اپیزود | حسن یوسفی اشکوری
جنبش اعتراضی و برهوت حکم‌رانیفاطمه صادقی
جمهوری اسلامی نمی‌خواهیم؛ شعار یا استراتژی؟ | فرزانه بذرپور
سرکوب، نه! | صدیقه وسمقی
جهانگیری و سه خط قرمزی که مردم از آن عبور کردند | فرزانه روستایی
کدام لحظه؟ کدام جرقه؟ | ملیحه محمدی

این یک جنبش استسعید رضوی‌فقیه
اعتراضات دی ۹۶ چه آینده‌ای دارد؟ | رضا علیجانی
پنج ویژگی جنبش خودجوش گذر از نظام | جمشید اسدی
راهکاری برای فضای بازتر | محمدرضا سرداری
روزی که می‌ترسیدیم و آرزویش را داشتیم رسیدمحمد رهبر
حلقه مفقوده «جنبش بی‌نام‌ها» و چند دست‌آورد جانبیطاها پارسا
فرجام اعتراضات چه خواهد بود ؟ | علی کشتگر
حاکمانی که نمی‌خواهند بشنوند| مرتضی کاظمیان
توپ در زمین حسن روحانی است| مهدی نوربخش
جنبشی در خیابان| محسن زال
تظاهرات ایران و پوپولیسم اقتصادی | احسان ابراهیمی
مقایسه‌ای بین راهپیمایی سکوت و خیزش‌های اخیر | حسین علیزاده
تب عبور از نظام در سراسر ایران | 
تاملاتی ده‌گانه در اعتراضات دو روز اخیر
آیا اعتراض‌ها ادامه خواهد داشت؟

اندیشه

خیزشِ نان و لرزشِ ایمان | حسن فرشتیان
فیلترینگ، فیک‌نیوزها و جنبش‌های اجتماعی | پیمان عارف
حاشیه ­ای ­بودن انسان ایرانی| ابوالفضل مظلوم زاده

 

سخنگوی شورای تامین استان کرمان: ۹۸ درصد دستگیرشدگان اعتراضات سراسری دارای ضعف‌های جدی در آموزه‌های دینی بوده‌اند

$
0
0

زیتون– خلیل همایی‌راد٬ سخنگوی شورای تامین استان کرمان٬ در خصوص بازداشت شدگان اعتراضات سراسری در این استان گفت: «۹۸ درصد دستگیرشدگان دارای ضعف‌های جدی در آموزه‌های دینی بوده‌اند.»
به گفته همایی‌راد رده سنی ۸۳ درصد افراد دستگیر شده ۱۶ تا ۳۰ ساله بوده و ۶۲ درصد آن ها زیر دیپلم و دیپلم، ۱۳ درصد فوق دیپلم، ۱۸ درصد لیسانس و ۵ درصد آنها فوق لیسانس بوده‌اند.
سخنگوی شورای تامین استان کرمان در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا، توضیح داد که تعدادی در این خصوص دستگیر شدند که پس از بررسی‌های نهادهای امنیتی و دادگستری، برخی  از آنها آزاد شده اما تعداد ۲۸ نفر از دستگیر شدگان در معرض اتهام هستند.
همایی‌راد در ادامه گفت که تنها ۴ نفر از دستگیر شدگان زن هستند و بخش قابل توجهی از متهمین دارای آسیب‌های اجتماعی از جمله خودزنی، فرزندان طلاق، اعتیاد، فعالیت‌های ضد اخلاقی در گذشته بوده ‌اند، همچنین ۱۷ درصد افراد دستگیر شده بیکار بوده  و ۴۹ درصد آنها غیر کرمانی می باشند، ضمن آنکه ۱۰ درصد آنها سابقه کیفری داشته‌اند، ۱۳ درصد آنها فاقد سرپرست، ۲ نفراز آنها پدرشان حبس ابد داشته و ۲ درصد آنها فرزندان طلاق بوده اند، بیش از ۶ درصد آثار خودزنی و خود آزاری قبلی داشته اند.
تجمع‌ها و تظاهرات از روز پنجشنبه گذشته در شهر مشهد آغاز شد که شرکت‌کنندگان در آن ضمن اعتراض به گرانی و مشکلات اقتصادی، شعارهایی علیه رهبر و رییس جمهوری سر داده‌اند.
دامنه این اعتراضات به سرعت بالاگرفت و به شهرهای مختلف ایران سرایت کرد.
در طی روزهای اعتراض٬‌ بر اساس اخبار صدا و سیما حداقل ۲۱ تن کشته شدند. بیش از ۱۰۰۰ نفر از شهروندان نیز بازداشت شدند که تعدادی از آنان دانشجویان بودند.

شب گذشته نیز کمیته پیگیری بازداشت شدگان خبر داد که یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری٬ سینا قنبری٬ در زندان اوین خودکشی کرد.

 

شکایت افغانستان از شرکت اتباعش در «جنگ نیابتی جمهوری اسلامی»

$
0
0

زیتون– برخی از نمایندگان مجلس افغانستان خواستار شکایت از ایران به سازمان ملل پس از انتشار تعداد کشته‌های لشکر فاطمیون شدند.
پس از آنکه اعلام شد کشته‌های افغان‌های لشکر فاطمیون در سوریه به دو هزار نفر رسیده، افغانستان اعلام کرد مخالف شرکت شهروندانش در جنگ نیابتی است.
برخی از نمایندگان مجلس افغانستان درباره افزایش تلفات شهروندان این کشور در جنگ سوریه ابراز نگرانی کردند. محمد نواب منگل عضو کمیسیون امنیتی مجلس نمایندگان افغانستان به دویچه وله فارسی گفت ایران از مهاجران افغان سوءاستفاده کرده و آنها را به جنگ سوریه فرستاده است تا در جنگ شرکت کنند.
این نماینده مجلس افغانستان ادامه داد: «حدود ۳ سال است که اعضای مجلس افغانستان این نگرانی را احساس کردند. ما به اندازه کافی اسناد و شواهد هم داشته‌ایم، در مورد افغان‌هایی که مهاجر بودند و در ایران زندگی می‌کردند، و مجبورشان کردند در سوریه بجنگند. این اقدام ایران برخلاف تمام موازین و قانون مهاجرت است که از یک مهاجر کشور دیگر نباید سوءاستفاده شود. بنابراین کشور ایران برخلاف تمام قوانین و میثاق‌های بین‌المللی عمل کرده و ما به عنوان نماینده پارلمان افغانستان درخواست می‌کنیم که دولت افغانستان از ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت بکند تا ایران در آینده از مهاجراین افغان نتواند سوءاستفاده کند.»
زهیر مجاهد٬ مسئول فرهنگی لشکر فاطمیون٬ شانزدهم دی ماه اعلام کرد که در طی حضور ۵ ساله در سوریه٬ از این لشکر بیش از دوهزار نفر کشته و هشت هزار نفر زخمی شده‌اند.
لشکر فاطمیون متشکل از «داوطلبان» افغانستانی است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آنها را برای اعزام به سوریه و جنگیدن در کنار نیروهای بشار اسد با عنوان «مدافعان حرم» بسیج کرده است.
ایران از حدود پنج سال پیش هزاران سرباز را در قالب سپاه فاطمیون سازماندهی کرده بود. تیپ فاطمیون سال ۱۳۹۴ با افزایش توان عملیاتی و نیروها خود به «لشکر فاطمیون» تبدیل شد.

مهرماه امسال نیز وزارت خارجه افغانستان خواستار توقف استخدام مهاجران، به‌ویژه کودکان مهاجر افغان در ایران، از جانب سپاه پاسداران این کشور در جنگ سوریه شد.

احمد شکیب مستغنی، سخنگوی این وزارت‌خانه ۱۰ مهرماه به بی‌بی‌سی گفت که شماری از مهاجران افغان در ایران با «فشار و تطمیع» مجبور به فعالیت‌های مغایر اصول بین‌الملل می‌شوند.
به گفته او دولت جمهوری اسلامی افغانستان تایید کرد که متاسفانه برخی از شهروندان مهاجر افغان از جانب دولت‌های کشورهای میزبان، به شمول ایران، به شیوه‌های گوناگون، به‌شمول فشار و تطمیع برای سهم گرفتن در فعالیت‌های مغایر اصول بین‌المللی وادار یا تشویق می‌شوند.


خامنه‌ای چگونه رهبر شد |ویدیوی کامل

🍃 زنده|صادق لاریجانی دستور توقف اعدام محکومان مواد مخدر را صادر کرد

$
0
0


اعلام خودکشی یک متهم بازداشتی دیگر در اراک

رییس کل دادگستری استان مرکزی اعلام کرد: یکی از متهمان بازداشتی‌ در کلانتری ۱۲ اراک در بازداشتگاه اقدام به خودکشی کرده است.
او تاکید کرد که این فرد به دلیل فروش و حمل مواد مخدر دستگیر شده است و ارتباطی با ناآرامی‌های اخیر ندارد.

 

همچنین پیشتر عباس قاسمی، دادستان عمومی و انقلاب استان مرکزی با تائید خبر مرگ یکی از بازداشت شدگان اعتراضات اخیر در این استان گفت: « این فرد چندین سابقه کیفری و حمل مواد مخدر داشته است.»

دادستان عمومی و انقلاب استان مرکزی ادامه داد: «آثار خودزنی بر روی جسد این فرد محرز است؛ از طرفی فیلمی از لحظه خودکشی وی نیز موجود می باشد، بنابراین با توجه به شواهد و قرائن موجود مرگ این فرد بر اثر خودکشی در کلانتری تایید شده است.»

همچنین اعلام شده است که این متهم با استفاده از لباس خود اقدام به خودکشی کرده است و فیلم آن موجود است و متعاقبا علت اصلی مرگ توسط پزشکی قانونی اعلام می‌شود.

پیشتر فعالان حقوق بشری از مرگ یکی از معترضان بازداشت شده در اراک به نام وحید حیدری در بازداشتگاهی در اراک خبر داده بودند.

کمپین حقوق بشر به نقل از خانواده حیدری اعلام کرد که وی سابقه کیفری نداشته است.


صادق لاریجانی دستور به توقف اعدام محکومان مواد مخدر داد

بخشنامه توقف اعدام محکومان مواد مخدر و تخفیف به برخی محکومان حبس ابد به تمامی مراجع قضایی کشور ابلاغ شد.

صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران مطابق قانون جدید مبارزه با مواد مخدر در این کشور، دستور داده که اجرای حکم اعدام محکومان جرایم مواد مخدر متوقف و به پرونده آنها مجددا رسیدگی شود.

بخشنامه رئیس قوه قضائیه ایران، دستورالعمل اجرایی الحاق یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر است که به تمام مراجع قضایی کشور ابلاغ شده و دادستان کل کشور مسئول نظارت بر اجرای آن شده است.

مجلس ایران پاییز امسال یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب سال ۱۳۶۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد.

در بخشی از این بخشنامه که به توقف اعدام محکومان مواد مخدر تاکید شده، آمده است:

قضات اجرای احکام کیفری مکلفند در اسرع وقت تمامی پرونده های مشمول بند (ب) ماده (۱۰) قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ را با اولویت محکومان به اعدام، ضمن توقف اجرا، مورد بررسی قرار دهند و چنانچه اجرای ماده واحده موجب تخفیف مجازات محکومان میگردد، مراتب را طی شرحی به همراه پرونده به شعبه دادگاه انقلاب صادر کننده حکم قطعی یا جانشین آن ارسال نمایند. در صورتیکه محکوم علیه رأساً تقاضای تخفیف نماید، قاضی اجرای احکام نیز مکلف است درخواست وی را به همراه پرونده به دادگاه ارسال کند./خبرآنلاین


شامگاه ۱۹ دی، تجمع خانواده‌های زندانیان مقابل اوین

 


 یک سیاستمدار آلمانی از هاشمی شاهرودی شکایت کرد

یک عضو حزب سبز آلمان گفت:« ما نباید مقصد گردشگری درمانی ناقضان حقوق بشر باشیم، در عوض آنها باید پاسخگو شناخته شوند.»

روزنامه اسرائیلی «جروسلم پست» به نقل از ولکر بک یک سیاستمدار حزب سبز آلمان گزارش داده است که او شکایتی را علیه آیت الله محمود هاشمی شاهرودی رئیس سابق قوه قضاییه تسلیم دادگاه کرده است.

هاشمی شاهرودی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس پیشین قوه قضاییه ایران، برای درمان به هانوفر آلمان سفر کرده و در کلینیک جراحی اعصاب هانوفر بستری است. حضور او در آلمان اعتراضاتی را در شهر هانوفر به دنبال داشته و ایرانیان ساکن این شهر خواهان محاکمه وی شدند./بی‌بی‌سی فارسی


آیت‌الله خامنه‌ای درباره اعتراض‌های اخیر: خود بنده هم مسئولم

آیت‌الله خامنه‌ای، امروز در دیداری با مردم قم گفت: «باید بین مطالبات صادقانه و به‌حق مردم و حرکات وحشیانه و تخریب‌گرانه‌ی یک گروه  تفکیک کرد.»

او تاکید کرد که مطالبات مردم را «همه‌ی ماها، من نمی‌گویم باید «دنبال بکنند»، خود بنده هم مسئولم، همه‌مان «باید دنبال کنیم».»

به عقیده رهبر جمهوری اسلامی اینکه «فلان انسانی از یک حقی محروم بماند و اعتراض بکند یا این اعتراض‌کننده‌ها -حالا صد نفر، پانصد نفر- بیایند یک جایی جمع بشوند و حرف خودشان را بزنند، این یک مطلب است، و اینکه یک عده‌ای از این تجمع، از این انگیزه سوءاستفاده کنند، بیایند به قرآن دشنام بدهند، به اسلام دشنام بدهند به پرچم اهانت کنند، مسجد را بسوزانند، تخریب کنند، آتش بزنند یک حرف دیگر است. این‌ها را با هم نباید مخلوط کرد.»

آیت‌الله خامنه‌ای  در ادامه تاکید کرد «یک مثلثی در این قضایا فعال بوده است.» و افزود: « نقشه، مربوط به آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها است. چند ماه هم هست که دارند نقشه می‌کشند. اینکه بیاییم در شهرهای کوچک، از شهرهای کوچک شروع کنیم به طرف مرکز بیاییم. پول برای یکی از این دولت‌های خرپول اطراف خلیج فارس است. خب این کارها خرج دارد باید پول بدهند. آمریکایی‌ها که حاضر نیستند پول خرج کنند تا وقتی این‌ها هستند. ضلع سوم پادویی‌اش است، پادویی‌اش هم مربوط به سازمان منافقین بود. سازمان آدمکش منافقین.»/ایسنا


روابط عمومی نیروی هوافضای سپاه: دود دیده شده امروز در تهران ناشی از تمرین سپاه بود

 


محمود صادقی: آمار کل بازداشتی‌های اعتراضات اخیر حدود ۳ هزار و ۷۰۰ نفر است

محمود صادقی، نماینده مجلس درباره آخرین آمار بازداشت شدگان گفت: «آمار کل بازداشتی‌های اخیر حدود ۳ هزار و ۷۰۰ نفر در سراسر کشور است و با توجه به اینکه بازداشت این افراد توسط نهادهای مختلف انتظامی و امنیتی بوده است نمی‌توان آمار دقیق دانشجویان را اعلام کرد.»

صادقی اضافه کرد: «مشخصات برخی از افرادی که مشخص نیست چه نهادی آن‌ها را دستگیر کرده است در قالب لیستی به وزارت خانه های اطلاعات، کشور و علوم ارائه شده است تا مشخص شود این افراد را کدامیک از نهادهای امنیتی یا انتظامی دستگیر کرده‌اند و خانواده‌ آنان از بلاتکلیفی خارج شوند.»


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

دعوت اتحادیه اروپا از وزیر خارجه ایران برای مذاکره در مورد برجام

$
0
0

زیتون– اتحادیه اروپا، از وزیر خارجه ایران دعوت کرده‌است تا برای گفت‌وگو با هم‌تایان خود از فرانسه، بریتانیا و آلمان، «در مورد توافق اتمی»، روز پنج‌شنبه، ۲۱ دی، به بروکسل سفر کند.

رادیو فردا به نقل از خبرگزاری فرانسه خبر داد که اتحادیه اروپا در بیانیه‌ای اعلام کرد که «دیدار پیش‌رو در پیوند با تلاش‌های فعلی برای ایجاد اطمینان از روند کامل و بادوام اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) انجام می‌گیرد.»

فدریکا موگرینی، مسئول ارشد سیاست خارجی اتحادیه، ژان ایو لودریان، وزیر امور خارجه فرانسه، زیگمار گابریل، وزیر امور خارجه آلمان، و بوریس جانسونوزیر امور خارجه بریتانیا، در این دیدار شرکت خواهند کرد.

محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در خصوص این دعوت تاکید کرد که دیدار او با رهبران سه کشور عضو اتحادیه اروپا برای بحث درباره برنامه جامع اقدام مشترک است نه موضوع دیگری.

وزیر امور خارجه آلمان پیشتر اعلام کرده بود که که اتحادیه اروپا با محمد جواد ظریف درباره اعتراضات اخیر ضددولتی که بسیاری از شهرهای ایران را فراگرفت دعوت خواهد کرد.

عباس عراقچی، معاون وزارت امور خارجه و مسئول اجرای توافق اتمی برجام در ایران نیز روز گذشته طی سخنرانی از جامعه جهانی خواسته تا خود را برای خروج احتمالی آمریکا از این توافق آماده کند.

 عراقچی که در کنفرانس امنیتی تهران سخنرانی کرد، خروج آمریکا از برجام را محتمل دانسته و گفته بود: «بیش از یک سال است که رئیس‌جمهور آمریکا با تمام تلاش خود در پی این است که برجام را از بین ببرد… جامعه بین‌الملل باید برای این مرحله آمادگی داشته باشد.»

معاون وزارت خارجه ایران همچنین گفت: «حرکت آمریکا در راستای از بین بردن برجام است” و اضافه کرده “ما در ایران برای هر سناریویی آمادگی داریم.»

همزمان ۵۲ کارشناس امور امنیتی آمریکا که در میان آن‌ها افسران بازنشسته، نمایندگان پیشین کنگره و دیپلمات‌های سابق به چشم می‌خورند در نامه‌ای از رئیس‌جمهور ایالات متحده خواستند که از برجام خارج نشود.

دولت آمریکا تا روز ۲۳ دی تصمیم‌گیری کند که آیا قصد دارد تعلیق تحریم‌ها در چارچوب توافق اتمی با ایران را تمدید کند یا نه. این تمدید هر ۱۲۰ روز یک‌بار انجام می‌شود.

دونالد ترامپ مهرماه نیز از تایید برجام سر باز زده بود٬ اما خروج آمریکا از مذاکرات هسته‌ای (برجام) را اعلام نکرد و تصمیم گیری در رابطه با آن را به کنگره محول کرد.

دومین بازداشتی اعتراضات سراسری نیز در زندان در گذشت

$
0
0

زیتون– کمپین بین‌المللی حقوق بشر٬ خبر مرگ دومین بازداشتی اعتراضات سراسری را تایید کرد.

به گزارش این کمیته وحید حیدری در بازداشتگاه اراک درگذشته است.

هفدهم دی ماه کمیته پیگیری بازداشت شدگان خبر داد که یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری٬ سینا قنبری٬ در زندان اوین خودکشی کرده است.

دو نماینده مجلس مرگ یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری را تایید کردند.

محمود صادقی،‌ نماینده مردم تهران مجلس، با تایید مرگ سینا قنبری، نسبت به تکرار وقوع آنچه «کهریزک دوم»‌نامید،‌ هشدار داد.

هرچند مصطفی محبی٬ مدیرکل زندان‌های استان تهران در مورد دلیل مرگ سینا قنبری، یکی از زندانیان زندان اوین،‌ گفت که او «با مراجعه به دستشویی قرنطینه زندان، اقدام به خودکشی از طریق حلق‌آویز کردن خود کرده است.»

وب‌سایت کمپین بین‌المللی حقوق بشر در گزارشی به نقل از بستگان وحید حیدری خبر داد که «وحید حیدری، جوان معترض اراکی که دهم دی‌ماه ۱۳۹۶بازداشت شده بود روز شنبه، ۱۶ دی‌ماه، به خاک سپرده شده است. »

به گفته کمپین بین‌المللی، «او در بازداشتگاه کلانتری ۱۲ رضوی اراک در بازداشت بوده و به گفته خانواده‌اش دستفروش بود و در همان میدانی بازداشت شده که دستفروشی می‌کرد. عموی او به کمپین گفت که جنازه برادرزاده‌اش را روز شنبه به خاک سپرده‌اند و او جنازه را ندیده است.»

محمد نجفی، وکیل دادگستری، به نقل از یک فعال مدنی به کمپین حقوق بشر گفت که وحید حیدری خودکشی کرده است و خانواده او «به شدت تحت فشارهای امنیتی هستند و مجبور شده‌اند او را در قبر و مکانی دفن کنند که ماموران امنیتی تعیین کرده‌اند.»

تجمع‌ها و تظاهرات از روز پنجشنبه گذشته در شهر مشهد آغاز شد که شرکت‌کنندگان در آن ضمن اعتراض به گرانی و مشکلات اقتصادی، شعارهایی علیه رهبر و رییس جمهوری سر داده‌اند.
دامنه این اعتراضات به سرعت بالاگرفت و به شهرهای مختلف ایران سرایت کرد.
در طی روزهای اعتراض٬‌ بر اساس اخبار صدا و سیما حداقل ۲۱ تن کشته شدند. محمود صادقی٬ نماینده مجلس امروز تعداد بازداشت شدگان را حداقل ۳۷۰۰ نفر ذکر کرده است.

یک نماینده مجلس اعلام کرد: بازداشت ۳۷۰۰ نفر در اعتراضات سراسری

$
0
0

زیتون– محمود صادقی٬‌ نماینده مجلس اعلام کرد که در تجمع‌های اخیر در ایران سه هزار و ۷۰۰ نفر بازداشت شده‌اند.

این عضو کمیسیون آموزش مجلس با اشاره به اینکه بازداشت افراد در اعتراضات سراسری ایران توسط نهادهای مختلف انتظامی و امنیتی بوده، اعلام کرد: نمی‌توان آمار دقیق دانشجویان دستگیرشده را اعلام کرد.

صادقی به خبرگزاری خانه ملت گفت که بر اساس آمار دستگاه‌ها و نهادهای مختلف و مراجعات مردمی، تعداد دانشجویان بازداشتی حدود ۴۰ تا ۶۸ نفر تخمین زده می‌شود که با توجه به آزادی بسیاری از این افراد این آمارها در حال کاهش است.

بازداشت تعدادی از دانشجویان و فعالان کارگری از پنج‌شنبه هفته گذشته در استان‌های ایران آغاز شده و فاطمه سعیدی، نماینده تهران، در مجلس پیش از این از بازداشت ۹۰ دانشجو خبر داده بود.

تجمع‌ها و تظاهرات از روز پنجشنبه گذشته در شهر مشهد آغاز شد که شرکت‌کنندگان در آن ضمن اعتراض به گرانی و مشکلات اقتصادی، شعارهایی علیه رهبر و رییس جمهوری سر داده‌اند.
دامنه این اعتراضات به سرعت بالاگرفت و به شهرهای مختلف ایران سرایت کرد.
در طی روزهای اعتراض٬‌ بر اساس اخبار صدا و سیما حداقل ۲۱ تن کشته شدند.

وزیر کشور پیشتر خبر داده بود که طی یک هفته اعتراضات سراسری در ایران بیش از ۱۰۰۰ نفر از شهروندان نیز بازداشت شدند که تعدادی از آنان دانشجویان بودند.

تا کنون خبر مرگ دو تن از بازداشت شدگان در زندان‌ها تایید شده است.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر٬ امروز خبر مرگ دومین بازداشتی اعتراضات سراسری را تایید کرد.

به گزارش این کمیته وحید حیدری در بازداشتگاه اراک درگذشته است.

هفدهم دی ماه کمیته پیگیری بازداشت شدگان خبر داد که یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری٬ سینا قنبری٬ در زندان اوین خودکشی کرده است.

دو نماینده مجلس مرگ یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری را تایید کردند.

محمود صادقی،‌ نماینده مردم تهران مجلس، با تایید مرگ سینا قنبری، نسبت به تکرار وقوع آنچه «کهریزک دوم»‌نامید،‌ هشدار داد.

اولین واکنش رهبر جمهوری اسلامی به اعتراضات سراسری در ایران: خود بنده هم مسئولم

$
0
0

زیتون– آیت‌الله علی خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی یک هفته پس از فروکش کردن اعتراضات سراسری در ایران در دیدار با مردم قم٬ برای اولین بار در این باره اعلام نظر کرد: «اعتراضات به حق مردم باید پیگیری شود٬ همه‌ی ماها، من نمی‌گویم باید دنبال بکنند، خود بنده هم مسئولم، همه‌مان باید دنبال کنیم.»

رهبر جمهوری اسلامی پیشتر اظهار نظر در مورد مطالبات مردم و اعتراضات سراسری به «وقت بهتری» موکول کرده بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای او در مورد ریشه اعتراضات گفت که باید «بین مطالبات صادقانه و بحق مردم و حرکات وحشیانه و تخریب‌گرانه یک گروه» تفکیک قائل شد.

رهبر جمهوری اسلامی در ادامه تاکید کرد «اینکه فلان انسانی از یک حقی محروم بماند و اعتراض بکند یا اعتراض‌کننده‌ها بیایند جایی جمع بشوند و حرف خودشان را بزنند، این یک مطلب است، و اینکه یک عده‌ای از این تجمع، از این انگیزه سوءاستفاده کنند، یک حرف دیگر است. این‌ها را نباید با هم مخلوط کرد.»

به گفته آیت‌الله خامنه‌ای اعتراض به عملکرد بعضی موسسات مالی و بعضی دستگاه‌ها همیشه بوده و «هیچ‌کس هم با اجتماع مخالفتی ندارد.»

اگرچه در ادامه اعتراضات خیابانی دو هفته اخیر را سازماندهی شده خواند.

رهبر جمهوری اسلامی در ادامه تاکید کرد مثلثی در این قضایا فعال بوده و این برای امروز و دیروز نیست.

پیشتر نیز چندمقام قضایی و امنیتی اعتراضات سراسری مردم را به کشورهای خارجی نسبت داده بودند.

تجمع‌ها و تظاهرات از روز پنجشنبه گذشته در شهر مشهد آغاز شد که شرکت‌کنندگان در آن ضمن اعتراض به گرانی و مشکلات اقتصادی، شعارهایی علیه رهبر و رییس جمهوری سر داده‌اند.
دامنه این اعتراضات به سرعت بالاگرفت و به شهرهای مختلف ایران سرایت کرد.
در طی روزهای اعتراض٬‌ بر اساس اخبار صدا و سیما حداقل ۲۱ تن کشته شدند. محمود صادقی٬ نماینده مجلس امروز تعداد بازداشت شدگان را حداقل ۳۷۰۰ نفر ذکر کرده است.

تا کنون خبر مرگ دو تن از بازداشت شدگان در زندان‌ها تایید شده است.

کمپین بین‌المللی حقوق بشر٬ امروز خبر مرگ دومین بازداشتی اعتراضات سراسری را تایید کرد.

به گزارش این کمیته وحید حیدری در بازداشتگاه اراک درگذشته است.

هفدهم دی ماه کمیته پیگیری بازداشت شدگان خبر داد که یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری٬ سینا قنبری٬ در زندان اوین خودکشی کرده است.

دو نماینده مجلس مرگ یکی از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری را تایید کردند.

محمود صادقی،‌ نماینده مردم تهران مجلس، با تایید مرگ سینا قنبری، نسبت به تکرار وقوع آنچه «کهریزک دوم»‌نامید،‌ هشدار داد

 

پرسش، خیزش و شورش!

$
0
0

نارضایتی همه جا هست. نارضایتی سیاسی نیز در هر حکومتی هست. هیچ حکومتی هم برای همیشه نمانده است. ابهام اصلی بر سر ظهور تظاهرات نیست بلکه بر سر چرایی و تقدم و تاخر آنهاست. شاید یکی از تفاوت‌های جوامع در حال توسعه‌ای مثل ما با ممالک توسعه‌یافته همین باشد که آنها به راحتی تهدیدها را به فرصت بدل می‌کنند. به بیانی دیگر آنها هر انقلاب کوچک و بزرگ و پیدا و پنهانی را به اصلاح تبدیل می کنند اما ما در قبال هر دعوت به اصلاح کوچکی، از سر ناشیگری کاری می کنیم که به انقلابی بزرگ منجرشود.

در اتفاقات اخیر، ابتدا«پرسش» نقش اساسی را داشت. پرسش از فقر، بیکاری، پرداخت حقوق، پیگیری مطالبات، سپرده گذاری در موسسات و بسیاری پرسش های دیگر . با وجود این که این پرسش‌ها در قالب تحصن قبلا روزهای زیادی اطراف مجلس شورا و جاهای دیگر ادامه داشت اما متاسفانه کسی یا کسانی به موقع به آنها پاسخ نداد. مردم هم وقتی دیدند حرف و فریادشان به جایی نمی‌رسد و گوشی نمی‌شنود، به لطف فضای مجازی، همدیگر را جار زدند و قرار گذاشتند و به تدریج در شهرهای مختلف، چیزی به نام « خیزش» آغازشد.

هنوز در مخیله‌ی این خیزش، جز اعاده‌ی حق و حقوق و رفع فقر و بی عدالتی و فساد اداری نمی‌گنجید. آنها گرسنگان و دردمندانی بودند که از رهبری و مدیریت واحد بهره‌مند نبودند و خوش نداشتند بیش از این دورمیز مذاکره و گفتگو بنشینند و تنها به یک اقدام قاطع و قانع‌کننده می‌اندیشدند.

با شدت گرفتن تظاهرات، طبیعی بود که برخی از مترصدان این روز و روزگار، دست به کار شوند و از این آب گل‌آلود ، ماهی بگیرند. لذا در این هیاهوی بدون رهبری که امکان شناخت دوست از دشمن وجود نداشت و با دخالت همان همراهان دلسوزنما، اتفاق تازه ای به نام « شورش» روی داد. شورشی که می‌رفت همه چیز را به‌سان طوفانی در نوردد. از سیاست ضد سلطنتی و آرمان اسلامی و دستاوردهای این چهل سال بگیر تا اموال و دارایی عمومی در سطح شهرها. این نتیجه‌ی ناخوشایند و ناخودآگاه، به علاوه‌ی هجمه و حمله‌ای که در رسانه‌ها به جمع معترضان آغاز شد، موجب گردید تا حرف اصلی مردم در این میان گم شود. مردمی که بیشتر و پیشتر از بذر فقر کاشتن و فرق گذاشتن گلایه داشتند. به‌زعم آنها در نظامی که دعوی دینی و اسلامی دارد، شایسته نیست هنگام تقسیم ثروت، بی‌عدالتی مضاعف پدید آید. به‌طوری که یکی از فرط پرخوری، از دهانش برآید و یکی از فرط گرسنگی، جانش به لب آید. فقری که تداوم آن، قطعا چیزی جز فساد اخلاقی و اداری و اقتصادی نخواهد داشت.

ضمنا آنها از « فرق» نیز می نالیدند. از تقسیم‌بندی سلیقه‌ای مردم به خودی و غیرخودی. از قایم شدن موذیانه‌ی برخی زیر چتر ولایت، از مصادره‌ی انقلاب و رهبری به نفع مقاصد خویش، از اشغال پست‌ها و سمت‌ها توسط خود و بستگانشان، از فروکوفتن دیگران با برچسب های فتنه گرو بی‌بصیرت و اصلاح‌طلب و … و نمی‌دانستند که روزی آخر همین اصلاح‌طلبان که در نظرشان مردود و مذموم جلوه می‌کردند، به دادشان خواهند رسید. به راستی اگر همت و خدمت چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبی برای دعوت مردم به آرامش در این تظاهرات نبود آیا ورق به گونه‌ای دیگر بر نمی‌گشت؟ قطعا خویشتنداری و توصیه‌ی همان‌هایی که به گناه اصلاح‌طلبی سال‌ها به زندان افتادند و هزینه دادند، مسیر این وقایع را تغییر داد. همان هایی که اکنون به شدت مورد سرزش و نکوهش جماعت ضدانقلاب، سلطنت طلب و منافقین خارج کشور قرار گرفته اند.

فراموش نکنیم که هیچ بعید نیست چنین نارضایتی‌هایی دوباره ظهور و بروز کند. بنا براین برای مواجه و مقابله‌ی مسالمت‌آمیز و موفقیت‌آمیز با آنها، شایسته‌تر آن است که بیائیم بیشتر قدر همدیگر را بدانیم و دیگر به اصلاح‌طلبان ، نگاهی عاقل اندرسفیه نداشته باشیم و به یاد داشته باشیم که: کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من!


اجرای حکم اعدام محکومان جرایم مواد مخدر متوقف شد

$
0
0

زیتون– صادق لاریجانی، رییس قوه قضائیه٬ دستور داد که اجرای حکم اعدام محکومان جرایم مواد مخدر متوقف و به پرونده آنها مجددا رسیدگی شود.

این دستور مطابق قانون جدید مبارزه با مواد مخدر صادر شده است. 

بخشنامه رییس قوه قضائیه ایران، دستورالعمل اجرایی الحاق یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر است که به تمام مراجع قضایی کشور ابلاغ شده و دادستان کل کشور مسئول نظارت بر اجرای آن شده است.

مجلس ایران پاییز امسال یک ماده به قانون مبارزه با مواد مخدر مصوب سال ۱۳۶۷ مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه کرد. بر این اساس نمایندگان مجلس فوریت طرح جایگزینی حبس ابد به جای اعدام برای قاچاقچیان مواد مخدر را تصویب کردند.

در مصوبه نمایندگان آمده بود که آن دسته از قاچاقچیانی که برای بار اول مواد مخدر حمل کرده و دستگیر می‌شوند، حداکثر به حبس ابد محکوم خواهند شد.

با این اصلاحیه مجازات اعدام برخی از محکومان جرایم مرتبط با مواد مخدر حذف و حبس و جریمه نقدی جایگزین آن شد.

بر اساس قانون جدید، فقط افرادی که درباره تولید یا توزیع بیش از ۵۰ کیلوگرم مواد مخدر سنتی، یا بیش از ۲ کیلوگرم هروئین یا ۳ کیلوگرم متامفتامین (شیشه) محکوم شوند، به اعدام محکوم خواهند شد.

این مقدار در قانون قبلی، ۵ کیلوگرم مواد مخدر سنتی و ۳۰ گرم مواد مخدر صنعتی بود.پیش از این نیز برخی از مسئولان از امکان لغو حکم اعدام برای برخی از جرایم مربوط به مواد مخدر سخن گفته بودند. ایران پس از چین (که آمار رسمی اعدام در آن اعلام نمی‌شود) بیشترین تعداد اعدامی در دنیا را دارد. تعداد زیادی از این اعدام‌ها مربوط به قاچاق‌چیان مواد مخدر می‌شود.

 

پیامد تحلیل وارونه آیت‌الله خامنه‌ای از خیزش مردم!

$
0
0

هر ناظر امور ایران می‌داند که نه در اعتراضات مردمی سال ۸۸ و نه در جنبش اعتراضی گسترده دی‌ماه ۹۶ مردم، سازمان مجاهدین که دیری است به یک فرقه فراموش شده و جدا از جامعه متحول ایران تبدیل شده، هیچ گونه نفوذ و تاثیری نداشته است.

اما چرا علی خامنه‌ای و آخوندها و فرماندهان برگماشته او، همواره با خوشحالی و آب‌وتاب ادعاهای سراسر بی‌اساس و کاملا فرصت‌طلبانه‌ی این گروه را بزرگ‌نمایی می‌کنند و در شبه تحلیل‌های کاملا وارونه از اعتراضات به حق مردم از آن بهره‌برداری تبلیغاتی می‌کنند؟

آقای خامنه‌ای در سخنان روز  امروز (سه شنبه۱۸ دی‌ماه) در شهر قم گفت: «یک راس این مثلث آمریکا و صهیونیسم بودند… راس دوم این مثلث یکی از دولت‌های پولدار خلیج فارس است که هزینه این نقشه را تامین کرد و راس سوم نیز، پادوها بودند که مربوط به سازمان آدمکش منافقین هستند و از ماهها قبل آماده بودند».

حقیقت این است که آیت‌الله خامنه‌ای و اصحاب ولایت‌ مطلقه به شدت به تبلیغات دروغین و فرصت‌طلبانه مجاهدین برای توجیه اقدامات و مقاصد سرکوب‌گرانه خود نیاز دارند. آقای خامنه‌ای و فرماندهان نظامی او سال‌هاست که در برخورد با هر اعتراض به حق مردم با دشمن‌ دشمن کردن و نیز بزرگ‌نمایی ادعاهای به کلی بی‌اساس این گروه همواره کوشیده‌اند اعتراضات اصیل مردم را لوث و کشتار و سرکوب وحشیانه علیه معترضان را توجیه کنند. این فرقه نیز در هر برآمد اعتراضی مردم با اشاعه تبلیغات کاذب و نسبت دادن حرکت مردم به خود برای نهاد ولایت مطلقه و اصحاب سرکوب بهانه و خوراک تبلیغاتی تهیه می‌بیند.

با این همه مسئوولان جمهوری اسلامی و در راس آنها شخص آیت‌الله خامنه ای بهتر از هر کس می‌دانند که آن‌چه بقای ولایت مطلقه فقیه و حکومت دینی را در ایران به چالش کشیده، کارنامه ۳۹ ساله جمهوری اسلامی و بیداری مردم است. مطالبات سه‌گانه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی طبقات و گروه‌های اجتماعی که جلوه‌های آن را در رفتارها و کردارهای روزمره نسل‌های جوان ایران می‌توان دید، هیچ ربطی نه به ادعاهای فلان فرقه دور افتاده از جامعه ایران که اتفاقا خود یک ماکت کوچک دیکتاتوری و خودکامگی است دارد و نه به توطئه‌های دشمن، این گونه ادعاهای فرصت‌طلبانه و یا توطئه‌های دشمن همواره وجود داشته و خواهند داشت.

آیت‌الله خامنه‌ای و هم‌دستان ایشان زیرکانه ادعاهای گروه کوچکی را که هیچ‌گونه خطری برای آنان ندارد و در نتیجه از آن هیچ ترسی ندارند، بزرگ جلوه می‌دهند تا بزرگی گناهان خود و دامنه نارضایتی‌ها و اعتراضات مردم نسبت به خود را کوچک جلوه دهند و سرکوب و کشتار جوانان معترض را توجیه نمایند.

میرحسین موسوی در سال ۸۸ در نقد این رویکرد دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی  به‌درستی گفت شما برای توجیه سرکوب و کشتار عمدا یک جریان مرده را زنده می‌کنید تا از آن بهره برداری کنید(نقل به مضمون).

و اما جنبه دیگر تحلیل خامنه‌ای، شقه کردن جامعه ایران به دو بخش ملت و ضد ملت است. او معترضان را ضد ملت و شرکت‌کنندگان در تظاهرات حکومتی را ملت خواند. خامنه‌ای با نسبت دادن اعتراضات به دشمن و سرکوب اعتراضات به خود مردم مسئوولیت سرکوب مستقیم اعتراضات را از خود سلب کرد و بر دوش ملت گذاشت و از این سخنان خود چنین نتیجه گرفت:  «این‌ها حوادث معمولی نیست. اینها هیچ جای دنیا وجود ندارد. من این را از روی اطلاع عرض می کنم».

۲۸ سال خودکامگی آقای خامنه‌ای، ۲۸ سال بی‌قانونی و سرکوب آزادی اندیشه سیاسی و انتقاد، جامعه ایران را دچار بحران‌های چندگانه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کرده است. خاست‌گاه خیزش اعتراضی مردم، بی‌کاری، بی‌آیندگی، فساد، رانت خواری، تخریب زیست محیطی، بر باد دادن ثروت‌های ملی ایران در جنگ‌های نیابتی و تحمیل فقر و بدبختی به اکثریت عظیم مردم است. حکومتی که به جای نگاه به کارنامه خود، خیزش‌های اعتراضی مردم را به دشمن و عوامل فرعی نسبت می‌دهد و از زیر بار مسئوولیت فرار می کند محکوم به نابودی است.

سخنان امروز خامنه‌ای یکبار دیگر نشان داد که او هیچ پاسخی جز سرکوب برای خواسته‌ها و پرسش‌های جامعه ایران در چنته ندارد. هم‌زمان با سخنرانی او در قم، خبر تکرار فجایع کهریزک، به قتل رسیدن و یا کشته شدن دست‌کم سه تن از بازداشت‌شدگان روزهای اخیر و بی‌خبری از آن‌چه در پشت دیوارهای زندان‌ها بر بیش از دو هزار تن از جدیدترین زندانیان سیاسی ایران می‌گذرد، مهم‌ترین اخبار شبکه‌های اجتماعی است. دشمن دشمن کردن و تحلیل‌های وارونه آقای خامنه‌ای هیچ نتیجه‌ای ندارد مگر تعمیق شکاف میان مردم و حاکمیت و بستر‌سازی خیزش‌ها و اعتراضات بزرگتر در چشم‌انداز نه چندان دور.

از «جسم ناقص» تا «خرپول»

$
0
0

زیتون-سینا پاکزاد: ادبیات رهبر جمهوری اسلامی درباره تجمع‌های اعتراضی پس از سال‌ها تغییر نکرده و تنها تفاوت آن نازل‌تر شدن ادبیات اوست. این‌بار جای «انگلیس خبیث» یک کشور «خرپول» منطقه به عنوان سازمان‌ده اعتراض‌ها معرفی شده است.

تحقیر معترضان و تقلیل‌دادن آن و هم‌چنین منسوب کردن اعتراض‌ها به موضوعاتی چون «تخریب اموال عمومی»،«توهین به قرآن» و مواردی از این دست هم همواره حربه آیت‌الله خامنه‌ای بوده است.

آیت ‌الله خامنه‌ای همچنین در همه این سخنان سعی کرده که احساسات هواداران خود را تحریک کند از گفتن جمله «جسم ناقصی دارم» در سال ۸۸ و پیش از آن «اگر عکس من را پاره کردند، واکنش نشان ندهید» در سال ۷۸.

رهبر جمهوری اسلامی در سال ۷۸ از نقش «دست‌های پنهان» و «غریبه‌ها در لباس خودی» در اعتراض‌های پس از حمله به کوی دانشگاه تهران سخن گفت.

وی تاکید کرد که «دشمن دانشجو را هدف گرفته است و چند سال است که می‌کوشند تا بلکه بتوانند دانشجویان را در مقابل نظام قرار دهند؛ اما موفق نشدند و از این پس نیز موفق نخواهند شد».

سخنان رهبر جمهوری اسلامی در مواجهه با سه اعتراض در ۱۸ سال گذشته ساختاری مشخص داشته و از هم اکنون می‌توان سخنرانی او در واکنش به اعتراض بعدی را حدس زد و از هم اکنون نوشت.

آقای خامنه ای در این سخنان هم‌چنین از نیروهای «حزب اللهی» خواست که «صبر و سکوت خود را در برابر اهانت به رهبری و حتی آتش‌زدن و پاره کردن عکس» او حفظ کنند.

این بخش از سخنان رهبر جمهوری اسلامی با گریه حاضران در سخنرانی او همراه بود و برای برخی از دانشجویان نشان از آن داشت که تجمع‌های اعتراضی سرکوب خواهد شد.

عصر روز دوشنبه ۲۱ تیر و پس از این سخنان رهبر جمهوری اسلامی نیروهای سپاه پاسداران و نیروهای لباس شخصی به دانشگاه تهران، کوی دانشگاه تهران و خیابان‌های اطراف ریختند و با ضرب و شتم شدید، دانشجویان معترض را به بیرون راندند.

دو روز بعد نیز راهپیمایی حکومتی ۲۳ تیر برگزار شد. آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی به این راهپیمایی گفت که «دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهیِ برخی از گروهک‌های سیاسیِ ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران، به فساد و تخریب اموال، و ارعاب و عربده‌جویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شده‌اند».

وی تاکید کرد که «ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظامِ مقتدر اسلامی، آنان را به شدت منکوب خواهد کرد».

۱۰ سال بعد هم ادبیات رهبر جمهوری اسلامی و نحوه مواجهه او با معترضان تغییر نکرد. تفاوت اعتراض‌ها به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ با اعتراض‌های ۱۰ سال قبل این بود که این‌بار رهبران شاخصی وجود  داشت و نمی‌شد به راحتی آن را به خارج وصل کرد.

رهبر جمهوری اسلامی اینک با ادبیاتی نازل‌تر از قبل با معترضان سخن گفته است.او سال ۷۸ مدعی شده بود که آمریکا هزینه اعتراض‌ها را پرداخت کرده است. اینک پس از ۱۸ سال می‌گوید که پول این اعتراض‌ها را«یکی از این دولت‌های خرپول اطراف خلیج فارس» تأمین کرده است.

از همین رو آیت‌الله خامنه ای، مجبور شد بگوید که «دعوا بین نظام و بیرون از نظام نیست، دعوا بین انقلاب و ضد انقلاب نیست؛ اختلاف بین عناصری در درون چهار چوب نظام است».

او اما باز هم در نهایت اعتراض‌ها را به کشورهای خارجی نسبت داد و گفت که «از اوایل هفته، تعدادی از سران دولت ‌ها و وزیران خارجه غربی موضع‌‌گیری کردند و دشمنی خود را با نظام اسلامی نشان دادند که از همه خبیث ‌تر دولت انگلیس بود».

آیت‌الله خامنه‌ای در آخر خطبه‌ها هم دست روی احساسات هوادارانش گذاشت و گفت که «جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبروئی هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؛ همه اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد».

این سخنان آیت‌الله خامنه ای از نگاه تحلیل‌گران دستوری برای «جمع کردن» و سرکوب اعتراض‌ها تصور شد. او اما در تحلیل شرایط اشتباه کرده بود واعتراض‌های سال ۸۸ مانند ۷۸ جمع نشد و هشت ماه ادامه یافت.

تجمع‌های اعتراضی حتی به سال بعد هم کشید تا آن‌جا بعد از تجمع ۲۵ بهمن سال ۸۹، میرحسین موسوی و مهدی کروبی به حصر رفتند.

رهبر جمهوری اسلامی اینک با ادبیاتی نازل‌تر از ادبیات قبلی با معترضان اعتراض‌های اخیر سخن گفته است. او سال ۷۸ مدعی شده بود که آمریکا هزینه اعتراض‌ها را پرداخت کرده است.اینک پس از ۱۸ سال می‌گوید که پول این اعتراض‌ها را«یکی از این دولت‌های خرپول اطراف خلیج فارس» تأمین کرده و «تا وقتی این‌ها هستند، آمریکایی‌ها حاضر نیستند پول خرج کنند».

او هم‌چنین اعلام کرده که برای «سازماندهی» این اعتراض‌ها و «عملیات، دو قرارگاه فرماندهی در همسایگی ایران تشکیل شده بود».

ادعای آیت‌الله خامنه‌ای مدلی از ادعای محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام است که گفته بود «چند ماه پیش رئیس میز عملیات ویژه سیا در اربیل عراق با رئیس دفتر پسر صدام و هانی التلفا برادر زن صدام و همچنین نماینده‌ای از عربستان، بارزانی‌ها و منافقین تشکیل شد و این اتفاقات را برنامه‌ریزی کردند».

رهبر جمهوری اسلامی که حملات گروه داعش به مجلس ایران و آرامگاه آیت الله خمینی در روز ۱۷ خرداد را هم «ترقه» بازی خوانده بود، اعتراض‌های اخیر را «آتش‌بازی» خوانده است.

«شیطنت‌کاری» ،«پاتک دشمن» دیگر توصیف‌های رهبر جمهوری اسلامی از اعتراض‌های اخیر است.

شعارهای معترضان نیز هیچ جایگاهی در سخنان رهبر جمهوری اسلامی نداشت و یک روز پس از آنکه حسن روحانی تقلیل مطالبات مردم را به مطالبات اقتصادی «توهین به مردم» و«آدرس غلط» دادن دانسته بود، آیت الله خامنه ای مانند دیگر نزدیکانش تاکید کرد که مطالبات معترضان تنها اقتصادی بوده است.

رهبر جمهوری اسلامی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا را هم تهدید کرد و گفت که «دیوانه‌بازی‌های نمایشی، بی‌جواب نخواهد ماند».

شعارهای معترضان نیز هیچ جایگاهی در سخنان رهبر جمهوری اسلامی نداشت و یک روز پس از آنکه حسن روحانی تقلیل مطالبات مردم را به مطالبات اقتصادی «توهین به مردم» و«آدرس غلط» دادن دانسته بود، آیت‌الله خامنه‌ای مانند دیگر نزدیکانش تاکید کرد که مطالبات معترضان تنها اقتصادی بوده است.

او البته گفت که «همه ماها، من نمی‌گویم باید دنبال بکنند، خود بنده هم مسئولم، همه‌مان باید دنبال کنیم».

این سخنان رهبر جمهوری اسلامی هم می تواند برای دولت حسن روحانی نگران کننده باشد و پیش‌بینی این موضوع که او از ماه‌های آینده به دولت حمله و بار دیگر«اقتصاد مقاومتی» را چاره حل مشکلات کشور معرفی خواهد کرد.

با این تفاسیر سخنان رهبر جمهوری اسلامی در مواجهه با سه اعتراض در ۱۸ سال گذشته ساختاری مشخص داشته و از هم اکنون می‌توان سخنرانی او در واکنش به اعتراض بعدی را حدس زد و از هم اکنون نوشت.

اندوه مرگ یک هم‌وطن

$
0
0

سینا قنبری به هر دلیلی که دستگیر شده باشد و به هر علتی که جان باخته باشد؛ سرنوشت اش اندوهی ژرف بر دل آدمی می نشاند.

اصولاً مرگ در زندان تراژیک ترین رُویۀ حیات انسانی است. روحیۀ هم بندیان را برای مدتی طولانی به هم می ریزد؛ داغ خانواده را مضاعف می کند و اگر از آن سوی ماجرا نیز به آن نظر شود؛ در صورت رسانه ای شدن فراگیر قضیه، طیفی از نیروهای دخیل در امور زندانبانی را از سربازان وظیفه گرفته تا مأموران عادی و کارمندان دون پایه و مدیران میانی را مدت ها به دردسر می اندازد و افزون بر مختل کردن زندگی خانوادگی آنان، بعضاً بد نامی اجتماعی نیز در پی دارد.

اینکه علت مرگ سینا «خودکشی» اعلام شده است؛ نه فقط مسئولیتی را از کسی رفع نمی کند بلکه موضوع را بغرنج تر می کند. می دانیم که آدم ها معمولاً در دو حالت دست به خودکشی می زنند. حالت نخست اینکه از افسردگی عمیقی رنج ببرند و حالت دوم هم اینکه شرایط ذهنی یا عینی آنها چنان دشوار و سخت شود که مرگ را بر تحمل آن شرایط ترجیح دهند.

در مورد نخست؛ این پرسش پیش می آید که انسانی عمیقاً افسرده اصولاً چرا باید دستگیر و روانۀ بازداشت شود؟ مورد دوم هم که خود به روشنی گویاست.

گفته می شود مرگ در قرنطینۀ زندان اتفاق افتاده است. قرنطینه معمولاً جای راحتی نیست. امور جاری قرنطینه عموماً توسط آن دسته از زندانیانی اداره می شود که برای کسب امتیازات کوچکی مانند استفادۀ بیشتر از تلفن و یا به دست آوردن جای خواب راحت تر با زندان همکاری می کنند. این دسته از زندانیان معمولاً توانایی های فکری و عملی بیشتری نسبت به هم بندیان خود دارند و بعضاً در برخورد با متهمان سیاسی آدم های بی معرفتی هم نیستند. با این حال، برخی از آنان نیز به منظور خودشیرینی و یا علاقه به اعمال قدرت، رفتار خشن و توهین آمیزی دارند و بخصوص از موقعیت حقیر خود کمال سوء استفاده را می کنند.

این شرایط البته در حالی است که آمار زندانیان پایین و تراکم قرنطینه عادی باشد. اما به محض اینکه ورودی های زندان افزایشی پر حجم و ناگهانی یابد و تراکم محیط طاقت فرسا شود؛ اوضاع به کلی به هم می ریزد. دیگر کسی به کسی نیست. اعصاب ها خرد و برخوردها ویرانگر می شود.

در حقیقت، میزان تراکم جمعیت هر محیطی، تعیین کنندۀ اصلی کیفیت زندگی در آن است. هر گاه تراکم قرنطینه یا بندی به حدی بالا رود که زندانیان از شدت تنگی جا، شبانه روز در هم بلول اند و امکان لحظه ای استراحت یا خواب یا حتی استقرار در نقطه ای را هر چند که در راهرو یا ورودی دستشویی باشد؛ پیدا نکنند؛ زندگی به واقع به جهنم تبدیل می شود. تصور آنکه آدمی بخواهد چنینن شرایطی را تا مدتی نامعلوم تحمل کند؛ به قدری نومید کننده و خفقان آور است که مرگ امر مطبوعی در برابر آن جلوه می کند.

منبع: کانال تلگرام نویسنده

🍃 زنده|میرحسین موسوی در مرکز قلب تهران آنژیوگرافی شد

$
0
0

 

 


اظهار نگرانی یک نماینده مجلس ایران از کشته شدن بازداشت‌شدگان اخیر در زندان


رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران: در شورش‌های اخیر حتی یک نیروی نظامی با اسلحه به خیابان نیامد

محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران گفت: در شورش‌های هفته گذشته حتی یک مورد سراغ نداشتیم که از نیروهای انتظامی، سپاه یا بسیج با اسلحه به خیابان آمده باشند.

این مقام نظامی تاکید کرد که «بر اساس دستورالعمل‌های ستاد کل نیروهای مسلح، استفاده از اسلحه ممنوع است و هیچ‌کس با اسلحه به خیابان نمی‌آید.»

رییس ستاد کل نیروهای مسلح در حالی از «حداکثر تحمل را در اتفاقات اخیر علیه اغتشاشگران» سخن می‌گوید که در این درگیری‌ها دستکم ۲۵ نفر کشته و ۴ هزار نفر دستگیر شدند.

محمد باقری همچنین تاکید کرد: موارد کشته‌هایی که اتفاق افتاده عمدتا مشکوک است؛ چراکه تیراندازی‌های صورت گرفته از پشت سر و یا مناطق نامشخص اجرا شده که در دست بررسی است و در این رابطه موردی نداریم مگر این‌که به یک پادگان نظامی حمله‌ای صورت گرفته باشد که در همه دنیا مجموعه‌های نظامی در این مواقع موظف به دفاع از خودشان هستند./ ایسنا


معاون سیاسی رئیس جمهوری: اگر آمریکا از برجام بیرون برود وارد فضای جدیدی می‌شویم

مجید تخت روانچی معاون سیاسی رئیس جمهوری ایران گفت:« اگر آمریکا از برجام بیرون برود در صورتی که اروپایی‌ها پای کار بایستند و ضررهای ناشی از تحریم‌های مجدد ما را جبران کنند در آن صورت ما وارد فضای جدیدی می‌شویم.»

روز گذشته دولت آمریکا اعلام کرد احتمالا روز جمعه تصمیم خود در مورد ادامه تعلیق یا اعمال مجدد تحریم‌های مرتبط با برجام را اعلام خواهد کرد. همزمان کنگره آمریکا قطعنامه‌ای را در حمایت از معترضان ایرانی تصویب کرده است.

تخت روانچیهمچنین تاکید کرد: «حدود یک سال است ما آمادگی‌های لازم را ایجاد کرده‌ایم مبنی بر این‌که اگر برجام نباشد چه اتفاقی در کشور رخ می‌دهد و روابط با کشورها به چه‌سمت‌وسویی می‌رود».

 


ناوشکن دماوند در شمال ایران دچار سانحه شد

برخی از رسانه‌ها محلی در شمال ایران می گویند که ناوشکن دماوند که یکی از بزرگترین کشتی‌های جنگی ایران در سواحل دریای خزر دچار سانحه شده است. برخی منابع خبری محلی در انزلی، از مرگ ۲ تن از پرسنل ناوشکن دماوند و افتادن ۶ نفر دیگر در دریا خبر می‌دهند. (هیچ منبع رسمی این خبر را تایید نکرده است)


میرحسین موسوی در مرکز قلب تهران آنژیوگرافی شد


زلزله‌ای نسبتا شدید لحظاتی پیش کرمانشاه را لرزاند

زمین لرزه‌ای به بزرگی ۴.۷ ریشتر استان کرمانشاه حوالی کوزران را لرزاند. زمین لرزه در اسلام آباد، پاوه، روانسر و جوانرود نیز احساس شد. /ایسنا


وزیر علوم: تنها ۱۵ الی ۲۰ دانشجو در بازداشت به سر می‌برند

وزیر علوم اعلام کرد: به دستور رئیس‌جمهوری دانشجویان بازداشتی در روزهای آینده آزاد خواهند شد.

به گفته غلامی در حال حاضر «تنها ۱۵ الی ۲۰ دانشجو در بازداشت به سر می‌برند.»


یکی از ۳۰خدمه مفقود شده نفتکش ایرانی زن است


تلگرام فردا رفع فیلتر می‌شود

حسن‌بیگی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: « قرار شد مسئولان تلگرام قول دهند که از تلگرام استفاده امنیتی و تروریستی صورت نگیرد؛ به همین دلیل مسئولان به ما گفتند که تا فردا احتمالا تلگرام رفع فیلتر خواهد شد.»/ ایسنا


درخواست ۳۵نماینده برای بازدید از بازداشتگاه اوین


عفو بین‌الملل از مرگ مشکوک معترضان بازداشتی در ایران ابراز نگرانی کرد

عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای از مرگ مشکوک معترضان بازداشتی در زندان‌های ایران ابراز نگرانی کرد.

در این بیانیه با اشاره به گزارش‌های مربوط به مرگ مشکوک تعدادی از معترضان بازداشتی در زندان، آمده:« مقامات مسئول در ایران باید برای جلوگیری از شکنجه بازداشت‌شدگان و مرگ تعداد بیشتری از آنان در زندان سریعا اقدامات لازم را به اجرا بگذارند..»

این بیانیه افزوده است :« سایه تاریک پنهانکاری و فقدان شفافیت در مورد آنچه که بر سر این بازداشت‌شدگان آمده نگران کننده است و مقامات ایران باید به جای ابراز داوری شتابزده در این مورد که آنان دست به خودکشی زده‌اند، فورا تحقیقات مستقل، بی‌طرفانه و شفافی را در مورد شرایط منجر به مرگ آنان به جریان اندازند.»


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

Viewing all 6966 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>