Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6994 articles
Browse latest View live

شکنجه فعال محیط زیست زندانی

$
0
0

زیتون– نیلوفر بیانی٬ از فعالان محیط زیستی که بیش از یک سال است در بازداشت موقت به سر می‌برد٬ خبر داده که «همه اعترافاتش تحت فشار و تهدید» از او گرفته شده است.

یکی از نزدیکان او تایید کرد که این فعال محیط زیست در هر دو‌ جلسه دادگاه و در حضور قاضی گفته همه اعترافات تحت فشار و تهدید از او گرفته شده.

دومین جلسه دادگاه فعالان محیط زیستی روز گذشته بدون حضور وکلای آنان برگزار شد. نیلوفر بیانی در این جلسه «رو به دیگران کرده و گفته است که اگر شما را هم مثل من به آمپول زدن تهدید می‌کردند، اعتراف می‌کردید.»

جلسه اول دادگاه هشت فعال محیط زیست دهم بهمن ماه برگزار شده بود.

خبرگزاری میزان٬ وابسته به قوه قضاییه ساعتی پیش از برگزاری جلسه اول دادگاه فعالان محیط زیست به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی خبر داده بود.

در این خبر به نام و مشخصات متهمان اشاره‌ای نشده و فقط نوشته بود که «هشت متهم جاسوسی از مراکز نظامی» در دادگاه حضور یافته‌اند.

گزارش میزان حاکی از آن است که در این جلسه «غیرعلنی» بخشی از کیفرخواست متهمان قرائت شده است.

در دومین جلسه دادگاه متهمان پرونده «فعالان محیط زیست» نیز ۸ نفر از این فعالان به همراه ۵ وکیل در دادگاه حاضر شدند.

خبرگزاری ایرنا گزارش داده است که سه نفر از ۵ وکیل حاضر در جلسه از وکلای فهرست «مورد تایید» قوه قضائیه بوده‌اند.

همچنین بر اساس گزارش‌ها، محمدحسین آقاسی وکیل سام رجبی یکی از متهمان، همچون جلسه اول، به دلیل آن که نامش در فهرست وکلای مورد تایید قوه قضائیه نیست، اجازه حضور در دادگاه را نداشته است.

اواخر هفته گذشته دادستان تهران گفته بود که دادگاه این متهمان «به‌زودی» برگزار می‌شود.

هشت فعال محیط زیست به نام‌های سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان، عبدالرضا کوهپایه و مراد طاهباز پس از بیش از یک سال «بازداشت موقت» توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به دادگاه رفته‌اند.

آذرماه امسال محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، ضمن تکرار «اتهامات» فعالان محیط زیست آنان را «عوامل نفوذ» خواند و گفت: «مدارک نفوذ آنان به صورت کامل موجود است.»

برخی از این فعالان محیط زیستی با اتهام جدید «افساد فی‌الارض» روبه‌رو شده‌اند.

محمدجعفر منتظری تاکید کرد: «چند سال است که آمریکا و اسرائیل از طریق عوامل خود در محیط زیست در مکان‌های حساس و حیاتی کشور نفوذ پیدا کرده و دوربین‌های خود را به کار گذاشته تا به‌ عنوان‌ مثال از فلان حیوان مراقبت داشته باشند.»

هشت تن از فعالان محیط زیست و کارشناسان حیات وحش ایران در بهمن سال گذشته بازداشت و به «جاسوسی» متهم شدند؛ اما وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بارها ضمن تأکید بر این که این وزارتخانه خود «تنها مرجع تشخیص جاسوسی است» گفته است بازداشت‌شدگان جاسوس نیستند.

با این حال دادستان کل ایران، در اظهارات اخیراش، فعالان بازداشت‌شده را «عوامل نفوذ در محیط زیست» خواند و گفت: «مدارک نفوذ آنان به صورت کامل موجود است.»

در طول بیش از یک سالی که از بازداشت فعالان محیط زیست در ایران می‌گذرد، با وجود درخواست‌های داخلی و خارجی، قوه قضائیه جمهوری اسلامی به مدرک یا نشانه‌ای خاص اشاره نکرده و تنها بر «نفوذ از طریق محیط زیست» یا عناوین مبهم دیگر تأکید کرده است.

دادستان کل کشور در اظهارات تازه خود گفت: «تهاجم دشمن که بسیاری از جزئیات آن برای مردم گفته نمی‌شود و نباید هم گفت» شامل «جنگ اقتصادی»، «جنگ نرم» و «جنگ نفوذ» است.

این مقام قضایی همچنین از «حمایت‌هایی که از نفوذی‌ها شد» ابراز تأسف کرد.


سه پژوهشگر فضایی ایران در آتش سوختند

$
0
0

زیتون– محمدجواد آذری جهرمی٬ وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران٬ از کشته شدن سه نفر از کارکنان پژوهشگاه فضایی ایران در یک حادثه آتش‌سوزی خبر داده است.

آذری جهرمی در حاشیه روز فناوری فضایی در جمع خبرنگاران در خصوص سانحه رخ داده در پژوهشکده سامانه‌های حمل و نقل فضایی پژوهشگاه فضایی افزود: «این سانحه به دلیل آتش‌سوزی در یکی از ساختمان‌های پژوهشگاه فضایی بوده است.»

او با بیان این‌که در آن روز به دلیل برگزاری مراسم کسی متوجه این حریق نشد، خاطر نشان کرد: «در این حادثه سه نفر از افرادی که این ساختمان مشغول فعالیت بودند جان خود را از دست دادند.»

وزیر ارتباطات ضمن اینکه اشاره‌ای به زمان وقوع این آتش سوزی نکرد٬ تاکید کرد که هنوز گزارشی از این حادثه در دست نیست.

پژوهشکده سامانه‌های حمل و نقل فضایی در بزرگراه فتح در شرق تهران واقع شده است.

به نوشته سایت پژوهشگاه فضایی ایران این پژوهشکده در سال ۱۳۶۲ با عنوان مرکز تحقیقات مهندسی و زیر نظر جهاد سازندگی تاسیس شده و در سال ۱۳۹۰ به پژوهشگاه فضایی ایران منتقل شده است.

حدود ۴۰۰ نفر در این پژوهشکده مشغول به کار هستند که «بخش عمده‌ای از این نیروها را اعضای هیأت علمی و پژوهشگران متخصص» در رشته‌های مختلف تشکیل می‌دهند.

هدف این پژوهشکده «تجاری‌سازی یافته‌های پژوهشی» عنوان شده و طراحی و توسعه سامانه‌های حمل و نقل محموله‌های فضایی از جمله وظایف اصلی آن است.

در هفته‌های اخیر نام پژوهشگاه فضایی ایران بارها در خبرها مطرح شده است.

ماهواره امید، ساخت دانشگاه صنعتی امیرکبیر تهران پیش از پرتاب ناموفق برای آزمایش در اختیار پژوهشگاه فضایی قرار گرفته بود.

شورای عالی امنیت ملی فعالان محیط زیست را «جاسوس» ندانست

$
0
0

زیتون– محمود صادقی٬ نماینده مجلس خبر داد که شورای عالی امنیت ملی نیز پس از بررسی کارشناسی پرونده متهمان محیط زیستی فعالیت متهمان را مصداق جاسوسی تشخیص نداده است.

پیشتر «زیتون» خبر داده بود که کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه و فعال محیط زیستی که سال گذشته با «مرگ مشکوک» در زندان در گذشت٬ به خواست وزارت اطلاعات به اسرائیل «اطلاعات غلط» می‌داد.

با این حال قوه قضاییه جمهوری اسلامی بر جاسوس بودن فعالان محیط زیست پافشاری دارد.

امروز نیلوفر بیانی٬ از فعالان محیط زیستی که بیش از یک سال است در بازداشت موقت به سر می‌برد٬ خبر داده که «همه اعترافاتش تحت فشار و تهدید» از او گرفته شده است.

یکی از نزدیکان او تایید کرد که این فعال محیط زیست در هر دو‌ جلسه دادگاه و در حضور قاضی گفته همه اعترافات تحت فشار و تهدید از او گرفته شده.

دومین جلسه دادگاه فعالان محیط زیستی روز گذشته بدون حضور وکلای آنان برگزار شد. نیلوفر بیانی در این جلسه «رو به دیگران کرده و گفته است که اگر شما را هم مثل من به آمپول زدن تهدید می‌کردند، اعتراف می‌کردید.»

جلسه اول دادگاه هشت فعال محیط زیست دهم بهمن ماه برگزار شده بود.

خبرگزاری میزان٬ وابسته به قوه قضاییه ساعتی پیش از برگزاری جلسه اول دادگاه فعالان محیط زیست به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی خبر داده بود.

در این خبر به نام و مشخصات متهمان اشاره‌ای نشده و فقط نوشته بود که «هشت متهم جاسوسی از مراکز نظامی» در دادگاه حضور یافته‌اند.

گزارش میزان حاکی از آن است که در این جلسه «غیرعلنی» بخشی از کیفرخواست متهمان قرائت شده است.

در دومین جلسه دادگاه متهمان پرونده «فعالان محیط زیست» نیز ۸ نفر از این فعالان به همراه ۵ وکیل در دادگاه حاضر شدند.

خبرگزاری ایرنا گزارش داده است که سه نفر از ۵ وکیل حاضر در جلسه از وکلای فهرست «مورد تایید» قوه قضائیه بوده‌اند.

همچنین بر اساس گزارش‌ها، محمدحسین آقاسی وکیل سام رجبی یکی از متهمان، همچون جلسه اول، به دلیل آن که نامش در فهرست وکلای مورد تایید قوه قضائیه نیست، اجازه حضور در دادگاه را نداشته است.

اواخر هفته گذشته دادستان تهران گفته بود که دادگاه این متهمان «به‌زودی» برگزار می‌شود.

هشت فعال محیط زیست به نام‌های سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان، عبدالرضا کوهپایه و مراد طاهباز پس از بیش از یک سال «بازداشت موقت» توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به دادگاه رفته‌اند.

آذرماه امسال محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، ضمن تکرار «اتهامات» فعالان محیط زیست آنان را «عوامل نفوذ» خواند و گفت: «مدارک نفوذ آنان به صورت کامل موجود است.»

برخی از این فعالان محیط زیستی با اتهام جدید «افساد فی‌الارض» روبه‌رو شده‌اند.

محمدجعفر منتظری تاکید کرد: «چند سال است که آمریکا و اسرائیل از طریق عوامل خود در محیط زیست در مکان‌های حساس و حیاتی کشور نفوذ پیدا کرده و دوربین‌های خود را به کار گذاشته تا به‌ عنوان‌ مثال از فلان حیوان مراقبت داشته باشند.»

هشت تن از فعالان محیط زیست و کارشناسان حیات وحش ایران در بهمن سال گذشته بازداشت و به «جاسوسی» متهم شدند؛ اما وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بارها ضمن تأکید بر این که این وزارتخانه خود «تنها مرجع تشخیص جاسوسی است» گفته است بازداشت‌شدگان جاسوس نیستند.

با این حال دادستان کل ایران، در اظهارات اخیراش، فعالان بازداشت‌شده را «عوامل نفوذ در محیط زیست» خواند و گفت: «مدارک نفوذ آنان به صورت کامل موجود است.»

در طول بیش از یک سالی که از بازداشت فعالان محیط زیست در ایران می‌گذرد، با وجود درخواست‌های داخلی و خارجی، قوه قضائیه جمهوری اسلامی به مدرک یا نشانه‌ای خاص اشاره نکرده و تنها بر «نفوذ از طریق محیط زیست» یا عناوین مبهم دیگر تأکید کرده است.

دادستان کل کشور در اظهارات تازه خود گفت: «تهاجم دشمن که بسیاری از جزئیات آن برای مردم گفته نمی‌شود و نباید هم گفت» شامل «جنگ اقتصادی»، «جنگ نرم» و «جنگ نفوذ» است.

این مقام قضایی همچنین از «حمایت‌هایی که از نفوذی‌ها شد» ابراز تأسف کرد.

مخاطب «بیانیه» کیست؟

$
0
0

«نواندیشان دینی» در همه جوامع، به ویژه مسیحی، یهودی و اسلامی، تعریف و توصیف کسانی است که از دین و متن دینی، برداشتی متفاوت با برداشت و قرائت رسمی دارند. مُفتیان و حاکمان نیز تا توانستهاند بر این قدمها و قلمها تاختهاند، حکم اعدام دادهاند، تکفیر و تبعیدشان کردهاند و تاریخِ معبد و مسجد پر است از این رویاروییِ نابرابر. گناه نواندیشان دینی این است که میخواهند در زمین و زمان خود زندگی کنند، ایمان به خداوند را در روان و جهانِ انسانِ روزگار خود بفهمند و عبادت کُهن را از عادت کهنه جدا کنند. در این میان اگر قدرت و ثروت و دیانت با هم بیامیزد جرم این نحله البته سنگینتر است.

اکنون به مناسبت چهلمین سال انقلابِ ۵۷، ده تن از نواندیشان دینیِ ایرانی در بیانیهای اعلام کردهاند که خواهان جدایی دین و حکومتاند تا هم حکومت از بند دین رها شود هم دیانت از بند حکومت. به باورآنها «تجربه حکومت مبتنی بر ولایت فقیه، تجربهای سراسرشکستخورده» است و «تجربه چهل ساله جمهوری اسلامی نشان داده که مبنا قرار دادن احکام فقهیِ متعلق به قرون و اعصار پیشین و تعصب و جمود بر ایناحکام، به چه تباهیها و فجایعی انجامیده و چه مایه جامعهای مشحوناز فقر، تبعیض و فساد به دنبال آورده است».

در ترکیب امضا کنندگان، دو نسل حضور دارند؛ برخی از آنها ازانقلابیون سال ۵۷ و حتی از سخنرانان تجمعات انقلابیِ آن روزهابودهاند. برخی دیگر اما هنگام انقلاب یا تازه به دنیا آمده و یا کودک بودهاند؛ اینکه دو نسل از نواندیشان دینی درباره تجربه جمهوریاسلامی به یک نظر رسیدهاند و برای نخستین بار در یک حرکت جمعی و بدون پردهپوشی آن را اعلام کردهاند از ویژگیهای این بیانیه است.

شکل تحلیلیِ بیانیه، نقشهای کلی است برای کسانی که میخواهند بدانند این ده نفر چه مسیری را طی کرده و به این جا رسیدهاند. اماادبیات آن چندپهلو نیست؛ مستقیم جان کلام را میگوید، گویی جایی برای ملاحظات و احتیاطات باقی نمانده است. بیانیه میگوید«حکومتی که در پی انقلابی مردمی و ضدّ استبدادی و با نام جمهوری بر سر کار آمد، سرانجام چیزی جز بازتولید همان استبداد دیرپایسلطنتی، این بار در شکل و شمایلی دینی، از کار در نیامد». اما اینوضعیت را به گردن یک دسته یا چند کارگزار یا کارمند نمیاندازد؛ بلکه بیماری این بنا را محصول تباهیِ یک مبنا میداند: «تجربه گرانبارچهل ساله، به ضمیمه تجربه استبداد پیشا۵۷، نشان داده است که ورود هر عنصر فرا بشری برای توجیه مشروعیت حکومت و رفتن به سمت هرنوع حقّ ویژه (اعمّ از دینی و روحانی، حزبی و گروهی، سلطنتموروثیخانوادگی، نژادی و نظایر آن) به انحصار و تجمیع قدرت و استبداد و تباهی جامعه میانجامد و انجامیده است».

به باور امضا کنندگان این بیانیه، «جمهوری اسلامی با فقهیاندیشیِ قشری و ماجراجویی بینالمللی خویش بار سنگینی بر گرده اقتصاد، حقوق و سیاست، به خصوص در حوزه زنان و اقلیتها نهاده و از باب نمونه با لایحه قصاص، اجباری کردن حجاب و مبنا قرار دادن باب اجاره در فقه برای نوشتن قانون کار، گرههایی ناگشودنی بر هزارتوی مشکلات جامعه زده است».

خواسته بیانیه هم در یک کلام این است: «ما مصرّانه خواستار برابری دینی و مذهبی، اندیشگی، جنسیّتی، زبانی و قومی و به رسمیت شناختن تکثر سبکِ زیست برای همه شهروندان ایرانی هستیم».
زیرا هنگامی که ایران برای همهی ایرانیان باشد و هیچکس به خاطرآئین و دینش حق ویژهای نداشته باشد هم دین از حصر حکومت رها می‌شود هم حکومت از بند دین.

اگر این بیانیه را نقد حکومت و کارنامهاش در تبعیض میان شهروندان ومحرومیت کشور از پیشرفت بدانیم میتوان گفت مخاطبش حاکمیت است اما مخاطبش در واقع، حکومت نیست؛ مخاطب اصلیاش کسانیهستند که دلنگران انسان و ایمان و ایراناند چه در درون حکومت و چه در بیرون آن، تا بیندیشند با حکومت دینی نه کرامت انسان تأمین میشود نه حرمت ایمان، نه عزت ایران.

«شرق» و کمی تا قسمتی «غربی»

$
0
0

زیتون ـ محمدرضا سرداری: برخی بر این باورند که سیاست خارجی ایران در دوران جمهوری اسلامی تنها متأثر از انقلاب سال ۵۷ نبود. بلکه انقلاب دیگری نیز در حوزه سیاست خارجی ایران روی داده که زمان آن به رویکرد جدید جمهوری اسلامی به استراتژی دفاعی خویش باز می‌گردد. دسترسی به سلاح نامتعارفی که بتواند حکومت ولایت فقیه را از هر گونه گزند خارجی در امان نگه دارد و به پشتوانه آن نظام بتواند آرمان‌های انقلابی خویش را نیز بدون نگرانی از مقابله قدرت‌های بزرگ پیش برد. در این زمینه با جلیل روشندل استاد علوم سیاسی و امنیت بین المللی در دانشگاه کارولینای شرقی به گفت و گو نشستیم تا بررسی کنیم چگونه جمهوری اسلامی با شعار «نه شرقی نه غربی» به سوی دستیابی به سلاح هسته‌ای حرکت کرد. جلیل روشندل مدرک دکترایش را در رشته علوم سیاسی از دانشگاه علوم اجتماعی «تولوز» در فرانسه دریافت کرده است. وی همچنین در مراکز مطالعاتی مختلفی از جمله دانشگاه استنفورد، دوک، یوسی آل ای و دانشگاه تهران سابقه تدریس و پژوهش داشته است. از وی تالیفات متعددی در زمینه امنیت بین‌المللی، خاورمیانه، خلیج فارس و روابط ایران و آمریکا منتشر شده است.

Risultati immagini per ‫جلیل روشندل‬‎

متن کامل این گفتگو از پی می‌آید:

ابتدا تشکر می‌کنم که دعوت زیتون را برای این گفت و گو پذیرفتید. چهل سال از وقوع انقلاب اسلامی در ایران می‌گذرد. انقلابی که در کنار سایر آثارش، سیاست خارجی ایران را هم دگرگون کرد. شعار اصلی انقلاب در زمینه سیاست خارجی «نه شرقی، نه غربی» بود. به نظر شما این همان شعار نهضت ملی شدن صنعت نفت و در امتداد سیاست موازنه منفی دکتر مصدق بود؟

پرسش جالبی است. به خصوص که پس از گذشت ۴۰ سال شرایطی که منجر به ایجاد آن شعار شد؛ از بین رفته است. در ابتدای انقلاب با توجه به حضور افرادی مثل آقای بازرگان و نزدیکان وی در جبهه ملی، این تصور وجود داشت که آن شعار می‌توانست ادامه سیاست موازنه منفی دکتر مصدق باشد. ولی در عمل ما دیدیم که جمهوری اسلامی هیچ نظر خوشی به یاران مصدق نداشت و از همین جهت سیاست موازنه منفی در جمهوری اسلامی پیاده نشد.

جمهوری اسلامی هیچ نظر خوشی به یاران مصدق نداشت و از همین جهت سیاست موازنه منفی در جمهوری اسلامی پیاده نشد.

گرچه ایران به جنبش عدم تعهد پیوست. جنبشی که اعضایش تلاش می‌کردند تا از بلوک‌های شرق و غرب دور شوند تا در صورت بروز یک جنگ جهانی دیگر، آسیب نبینند. اما جمهوری اسلامی بدون آنکه ارزیابی مشخصی از عواقب و نتایج «نه شرقی، نه غربی» داشته باشد؛ آن شعار را به عنوان راهبرد خویش در سیاست خارجی برگزید. در حالی که سیاست دکتر مصدق سیاست مطالعه شده‌ای بود. ایجاد موازنه منفی با این که شما هر دو طرف را مردود بشمارید؛ متفاوت است.

با این تعبیر آیا می‌توان گفت شعار «نه شرقی، نه غربی» دیدگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی و یک نوع ایدئولوژی اسلامی بود که جایگزین سیاست موازنه منفی شده بود؟ یک ایدئولوژی که از یک سو مارکسیسم و بلوک شرق را نفی می‌کرد و از سوی دیگر لیبرالیسم به رهبری آمریکا؟ سیاستی که اسلام را بر منافع ملی ایران مقدم می‌دانست؟

به طور یقین برداشت آیت‌الله خمینی از اسلام یک نوع اسلام تمامیت طلبی بود که با هیچ گرایش ایدئولوژی و فکری دیگری قصد دوستی و همکاری استراتژیک نداشت و از این رو خط دیگری را باز می‌کرد که به شیوه و تعبیر شیعیان نزدیک‌تر بود تا اسلام عامی که خط اهل سنت نیز در آن لحاظ شده باشد. این یک برداشت خاص از یک ایدئولوژی مذهبی شیعی بود در حالی که از نظر تاریخی گرایش شیعه نسبت به جهان هیچ‌گاه ایزوله کردن جامعه شیعه نبود بلکه برعکس نسبت به جهان با گشاده رویی برخورد می‌کرد. بنابراین ضمن این که «سیاست نه شرقی، نه غربی» تعبیری از اسلام و شیعه بود، در عین حال با همه تعابیر از اسلام و شیعه هم تفاوت داشت.

اسرائیل در کجای این استراتژی قرار داشت؟ به نظر شما ریشه خصومت ۴۰ ساله میان اسرائیل و جمهوری اسلامی نیز در دیدگاه‌های آقای خمینی خلاصه می‌شود؟

سؤال مشکلی است. خب اندیشه‌های آیت‌الله خمینی و دیگر علمای اسلامی حتی در داخل اهل تسنن نیز نسبت به اسرائیل پیوسته خصمانه بوده است. اما با توجه به نفوذی که از زمان شاه در میان شیعیان لبنان ایجاد شده بود؛ اهرم فشاری ایجاد شد که آیت‌الله خمینی و اسلام ناب شیعی و ایرانی بتواند در قبال تشکیل دولت اسرائیل نقشی را بازی کند که از یک سو علیه سیاست شناسایی ضمنی اسرائیل از سوی دولت شاه باشد و از طرف دیگر از فلسطینی‌ها حمایت شود. بنابراین آنان موفق شدند چه در داخل اسرائیل و چه در داخل جهان عرب که نسبت به اشغال فلسطین احساس منفی داشتند؛ برای خویش پایگاه ایجاد کنند. اما در این ۴۰ سال ما همواره دیده‌ایم که این پایگاه و خاستگاه ایدئولوژیک و اسلامی هیچ‌گاه عملاً تبدیل به حرکت تاکتیکی، استراتژیکی و جنگی نشد و حتی در ۸ سال جنگی که در سوریه بود، علیرغم سیگنال‌هایی که طرفین به یکدیگر می‌دانند از هر گونه رودرویی نظامی خودداری می‌شد و این قضیه حتی تا امروز علیرغم حوادث اخیر بجای خویش باقی است. یعنی هر دو طرف سعی می‌کنند از درگیری نظامی مستقیم پرهیز کنند.

 Risultati immagini per ‫نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی‬‎

جمهوری اسلامی علیرغم سیاست خارجی رادیکالی که داشته، تا امروز هیچ‌گاه رویکرد نظامی مستقیم را برای پیشبرد استراتژی خویش انتخاب نکرده، به استثنای ادعاهایی مبنی بر صدور انقلاب به عراق به عنوان یکی از دلایل آغاز جنگ و مقطعی از جنگ که به موجب آن ایران بخش‌هایی از خاک عراق را تصرف کرد. شما در مجموع استراتژی دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی در دوره جنگ ایران و عراق را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

هنوز هم علیرغم گذشت نزدیک به ۴۰ سال از جنگ ایران و عراق، واقعاً نمی‌توان با قاطعیت گفت شروع جنگ با عراق ناشی از تحریکات صدور انقلاب بوده یا همزمان در آن سوی مرز نیز صدام حسین نقشه‌هایی در سر داشته یا محاسباتی را می‌کرده که از ضعف ایران برای یک حمله نظامی استفاده کند. می‌توان گفت ترکیبی از این دو بر آغاز جنگ مؤثر بوده است. دلایل تاریخی هم در این زمینه وجود دارد که جمهوری اسلامی دست کم در بخشی از عراق ظرفیت لازم را برای صدور انقلاب می‌دیده و می‌توانسته روی بخش شیعه مذهب عراق سرمایه‌گذاری کند. در مقابل صدام نیز می‌خواست تا در فرصتی مناسب مقابل این قضیه بایستد و از ضعف نسبی ایران استفاده کند و جنگی به راه اندازد.

به نظر شما چرا ایران پس از بازپس گیری خرمشهر پیشنهادات آتش بس را رد کرد و وارد خاک عراق شد؟

آزادی خرمشهر نقطه عطف جنگ میان ایران و عراق بود. در این زمینه دو نگاه متفاوت می‌توان ارائه داد. بر اساس نگاه اول چون طرفین بلافاصله پس از آتش بس باید پشت میز مذاکره می‌نشستند تا امتیاز بده و بستان کنند و خسارت بگیرند یا پرداخت کنند؛ ایران نیاز به یک برتری استراتژیک داشت؛ درحالی که در آن دوره تنها دستاورد استراتژیک ایران بازپس‌گیری سرزمین خویش بود. در واقع چیز عمده‌ای در دست نداشت تا از آن به عنوان اهرمی پشت میز مذاکره برای اخذ خسارت از عراق استفاده کند. بنابراین حرکت تهاجمی که ایران پس از اعلام آتش بس بدان متوسل شد عمدتاً در جهت دستیابی به آن اهرم فشار بود که متأسفانه هیچ دستاورد روشنی نداشت و ایران نتوانست امتیاز خاصی بگیرد و حتی در حال حاضر علیرغم سقوط صدام و روابط به ظاهر حسنه میان ایران و عراق، تعارضات و رقابت‌های منطقه‌ای هنوز وجود دارد. هرچند تا وضعیت عراق به شرایط با ثباتی نرسد این رقابت‌ها قابل مشاهده نخواهد بود.
از نگاه دوم می توان گفت که چون ایران نتوانست از تهاجمات خویش امتیازی کسب کند؛ آن را به عنوان یک سیاست دفاعی توجیه کرد.

Risultati immagini per ‫ایران سازمان ملل جنگ ایران عراق‬‎

آیا به اعتقاد شما جمهوری اسلامی دست کم پس از پایان جنگ ایران و عراق، بازدارندگی را به عنوان سیاست دفاعی خویش برگزید یا همچنان رویه تهاجمی توأم با نفوذ خویش را حفظ کرده است؟

پس از پایان جنگ، ایران متوجه یک ضعف اساسی در سیاست خارجی، دفاعی و نظامی خویش شد. این نگرانی باعث شد تا مسئولان جمهوری اسلامی به این واقعیت بیندیشند که هرچند سیاست خارجی جمهوری اسلامی نه شرقی، نه غربی است؛ اما جنگ عملاً کفه نه غربی را سنگین‌تر کرد و این که بالاخره آیا آن سیاست برای دفاع از تمامیت ارضی خویش کافی است یا خیر. از این لحاظ می‌توان گفت ایران بی دفاع بود و نمی‌توانست از لحاظ نظامی در مقابل جنگ دیگری دوام آورد که البته چنین جنگی هم اتفاق نیفتاد، اما اگر هم در محاسبات ایران یک تفکر استراتژیک نظامی وجود داشت؛ در عمل ایران فاقد ابرازها و وسایل کافی برای بازدارندگی بود. به همین دلیل نطفه اندیشه تولید یک نوع اسلحه‌ای که بتواند دشمن فرضی را در مقابل هر گونه عملیات متعرضانه‌ای بازدارد، در اواسط جنگ ایران و عراق منعقد شد و پس از جنگ، به‌ویژه در اوایل دهه ۹۰، قدم‌های نخست به سمت آن برداشته شد. چون می دانیم که با توپ و تفنگ و خمپاره و موشک کوتاه و میان برد نمی‌توان بازدارنده بود. مگر این که شما با یک تعداد قاچاقچی در حال جنگ باشید.

نطفه اندیشه تولید یک نوع اسلحه‌ای که بتواند دشمن فرضی را در مقابل هر گونه عملیات متعرضانه‌ای بازدارد، در اواسط جنگ ایران و عراق منعقد شد و پس از جنگ، به‌ویژه در اوایل دهه ۹۰، قدم‌های نخست به سمت آن برداشته شد.

در مقابل با کشوری مثل عراق که موشک اسکاد روسی یا سلاح‌های فرانسوی در اختیار داشت؛ نمی‌شد با تسلیحات دهه ۸۰ مبارزه کرد. به این دلیل به نتیجه رسیدند که استراتژی اتمی را پیگیری کنند و تا حدی به شیوه ناشیانه‌ای این کار انجام شد. مطالعات محرمانه‌ای هم صورت گرفت. هدف این بود که با تولید بمب اتم و موشک‌هایی که بتواند این بمب‌ها را حمل کند آن استراتژی دفاعی را ایجاد کنند ولی وسیله برای رسیدن به این هدف بسیار کم بود. بدین دلیل سال‌ها طول کشید که با وجود مقاومت‌ها و تحریم‌ها عملاً به نتیجه نهایی نرسید.

پس از دوم خرداد و ریاست جمهوری آقای خاتمی، نوعی دگرگونی در سیاست خارجی ایران به وجود آمد که از آن سیاست تنش‌زدایی یاد شد. در دوره تنش‌زدایی، با وجود این که روابط ایران و اروپا به‌سرعت بهبود یافت و گرم شد و حتی سیگنال های مثبتی میان تهران و واشنگتن نیز رد و بدل می‌شد. تحلیل شما از این دوره از سیاست خارجی ایران چیست؟

من مرحله ورود آقای محمد خاتمی به ریاست جمهوری در ایران را نوعی تغییر در پارادایم سیاست خارجی ایران تلقی می‌کنم. تغییری که البته به صورت جنینی شروع شد ولی فرزندی که انتظار تولد آن می‌رفت؛ سقط شد. ۴ سال اول آقای خاتمی با تنش‌زدایی و گفت و گوی تمدن‌ها، تقویت رابطه میان ایران و اروپا همراه بود.اما ترجیع بند دائمی سیاست خارجی ایران که استفاده از اروپا برای تحت فشار قرار دادن آمریکا است همچنان وجود داشته و دارد. هر چند سینگال های مثبتی همواره میان دو کشور رد و بدل شده است. اما طبعاً وقتی که سیاست خارجی باز می‌شود و برای بهبود روابط با جهان ابراز علاقه‌مندی می‌کند؛ نمی‌تواند پشت مرزها باقی بماند.

ملاقات محمد خاتمی با رییس جمهور اتریش و سخنرانی وی در دانشگاه فرایبورگ

البته استراتژی تنش‌زدایی در داخل نیز با طرح موضوعاتی چون جامعه مدنی همراه بود که خشم محافظه‌کاران را برانگیخته بود. به همین دلیل در نیمه دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی، یورشی از داخل با سازماندهی اطرافیان رهبر و تأیید وی علیه این برنامه‌ها سازماندهی شد به طوری که وی در چهار سال دوم لفظاً رئیس‌جمهور باشد اما نتواند یک قدم به سمت تحقق وعده‌های چهار سال اول بردارد. در نتیجه همچنان که می‌دانیم خط محمود احمدی نژاد روی کار آمد در حالی که در داخل آن حرکت به سمت اتمی شدن یا دست کم در حدی از توان اتمی شدن که قابل مذاکره و امتیاز گرفتن باشد، لاینقطع ادامه داشت. از این رو می‌توان گفت سیاست تنش زدایی با بقای حاکمیت روحانیون در تضاد بود و از این رو در نطفه خفه شد.

جمهوری اسلامی زیر چتر دولت اصلاحات به شکلی مخفیانه در حال پیگیری برنامه هسته‌ای خویش بود و این فعالیت‌ها در دولت دوم آقای خاتمی فاش شد. آیا به نظر شما دولت اصلاحات نیز از این نوع استراتژی دفاعی با خبر و با آن همداستان بود و در عین حال سیاست تنش‌زدایی را نیز دنبال می‌کرد؟

اصولاً تصمیم‌گیری برای آغاز برنامه هسته‌ای به دوران رفسنجانی باز می‌گردد اما این که دولت خاتمی تا چه قدر در جریان این برنامه بوده و یا تا چه میزان آن را تأیید می‌کرده، دو سؤال کاملاً متفاوت است. من شکی ندارم که آقای خاتمی در جریان کار بوده ولی چیزی ندیدم که تعبیر به تأیید یا عدم تأیید آن برنامه از سوی وی باشد. دلیل این امر این است که تقریباً از هر مقطع زمانی که شما نگاه کنید ما یک دولت رسمی داریم که در رأس آن رئیس‌جمهور قرار گرفته و یک دولت در سایه داریم که در رأس آن رهبر قرار دارد.

تصمیم‌گیری برای آغاز برنامه هسته‌ای به دوران رفسنجانی باز می‌گردد، از سوی دیگر من شکی ندارم که آقای خاتمی در جریان کار بوده ولی چیزی ندیدم که تعبیر به تأیید یا عدم تأیید آن برنامه از سوی وی باشد.

اگر رهبری قرار بود مثل برخی از حکومت‌های مشروطه اروپایی، نگاه کلی به مسائل کشور داشته باشد؛ قضیه متفاوت بود. در ایران رهبری فقط به یک فرد خلاصه نمی‌شود و ما می‌دانیم که در کوچک‌ترین دستگاه‌های اداری یک نماینده و ناظر از دستگاه رهبری در آن حضور دارد و آن نماینده خود حکومت خویش را در آن دستگاه اداری اعمال می‌کند. به طور مثال در دانشگاه‌ها یک رئیس دانشگاه وجود دارد و یک نماینده ولی فقیه. به همین ترتیب در حوزه دفاعی هم دستگاه‌های موازی مختلفی داریم. یکی ارتش جمهوری اسلامی است و دیگری سپاه پاسداران. در سیاست خارجی نیز به خصوص در دوران آقای خاتمی می‌بینید که وقتی به وزارت ۱۶ ساله ولایتی در وزارت خارجه پایان داده شد و کمال خرازی جانشین وی شد ولایتی بلافاصله به عنوان مشاور رهبر در امور بین الملل منصوب شد. یعنی در واقع سیاست خارجی موازی در آن جا شکل گرفت که تشکیلات و مطالعات خود را داشت و بر آن اساس به رهبر توصیه می‌شد و رهبر نیز با توجه به بازخوردهایی که از آن نهاد مشورتی خویش می‌گرفت؛ درباره مسائل خارجی موضع گیری می‌کرد و یا دستور به اجرا می‌داد. به این دلیل است که ما باید نقش دولت خاتمی را در سیاست دفاعی و تأیید و عدم تأیید آن را نادیده بگیریم. چون حتی اگر شخص خاتمی نیز مخالف چنین سیاست اتمی بود عملاً نمی‌توانست کاری از پیش برد. نتیجه هم همان شد که دستگاه موازی کار را پیش برد تا این کار به تحریم‌های بین المللی و برجام کشید که آن جا نیز نقش رهبری پررنگ دیده می‌شد.

Risultati immagini per ‫آغاز برنامه هسته‌ای ایران‬‎

تاسیسات هسته‌ای اراک

شرایط برجام و آینده آن و برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی را در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب چگونه می‌بینید؟

شرایط اکنون به گونه‌ای است که ظاهراً برجام هنوز وجود دارد و هنوز کاملاً لغو نشده و فرو نپاشیده است. اما تا همین مرحله توانایی اتمی ایران لطمه شدیدی خورده است. از این رو بازگشت به نقطه شروع برجام عملاً امکان پذیر نیست. علی رغم این که افرادی از جمله آقای صالحی یا ظریف می‌گویند که ما می‌توانیم ظرف ۴ روز اورانیوم با غنای ۲۰ درصد تولید کنیم. ولی باید دید با چه میزان و در چه وسعتی این کار صورت می‌گیرد. آیا در روز یک میلی گرم تولید می‌کنند یا ۱۰ میلی گرم؟ یا یک کیلو گرم؟ بین تولید آزمایشگاهی و تولید صنعتی که می‌تواند کاربرد نظامی نیز داشته باشد راه درازی وجود دارد.

اسرائیل چندی پیش ادعا کرد اسنادی را از داخل ایران ربوده که بازخوانی آن نشان می‌دهد ایران برنامه ساخت سلاح هسته‌ای داشته ولی در سال ۲۰۰۳ آن را متوقف کرده است. این ادعا به نظر شما تا چه میزان قابل اعتبار است؟

در پروسه توافق هسته‌ای برجام یک مرحله ناظر بر این بود که بررسی شود آیا ایران در گذشته یک آزمایش سلاح هسته‌ای در کامپیوتر یا روی زمین داشته است که پیش مقدمه تولید بمب هسته‌ای تلقی می‌شود. این مسئله به خصوص در اواخر مذاکرات مطرح شد و زمانی بود که ایران به اصل توافق اتمی رضایت داده و حتی امضا کرده بود. توافق نیز به داخل کشور آمده بود تا مورد بررسی نظام و مجلس قرار گیرد و دوباره به مذاکرات باز گردد و خاتمه یابد.

Risultati immagini per ‫اسرائیل چندی پیش ادعا کرد اسنادی را از داخل ایران ربوده‬‎

ادعای اسرائیل به این باز می‌گردد که اسناد ربوده شده نشان می‌دهد ایران یک برنامه اتمی داشته است. ادعای اسرائیل در شرایطی که ایران توافق کرده بود برنامه هسته‌ای خود را کنار بگذارد یا دست کم در چارچوب برجام برای ۱۵ تا ۲۵ سال چنین برنامه‌ای را دنبال نکند، امر بسیار کوچک و بی اهمیتی است. اثبات این امر که ایران آن کار را در گذشته کرده یا نکرده هیچ چیزی را امروز اثبات نمی‌کند جز آن که بگوییم ایران آن فن آوری را در سطح بسیار ابتدایی داشته. تا آن جا که به یاد دارم گرچه ایران یک برنامه اتمی عمدتاً در دوره رفسنجانی داشته اما جنبه امتیاز گیری سیاسی آن بیشتر از آن بود تا این که بمبی ساخته شود و سپس این بمب تبدیل به بمب‌های میدانی شود. مراحلی که غرب ده‌ها سال‌ها از آن عبور کرده تا به آن رسیده است، ایران نمی‌توانسته به سادگی به این مرحله برسد. آنان می‌دانستند که برای ورود به این حیطه تا چه حد نیاز به حمایت بین المللی است. در دهه ۹۰ پاکستان و هند نیز به سلاح هسته‌ای دست یافتند ولی هنوز هم این دو کشور را به باشگاه هسته‌ای راه نداده‌اند. کره شمالی پیشرفته‌تر از ایران عمل کرده است اما هنوز مسئله دارد. حالا چطور ایران می‌تواند با یک آزمایش هسته‌ای، آن طور که اسرائیلی‌ها ادعا می‌کنند، تبدیل به قدرت هسته‌ای شود. از این رو می‌خواهم نتیجه بگیرم که برجام انتخاب درستی بود اما سیاست‌های پس از آن باید حساب شده تر انجام می‌شد که نشد و متاسفانه کار به این جا کشید.

این سیاست حساب شده از منظر شما چه نوع سیاستی است؟ دولت روحانی باید چه گام دیگری پس از برجام بر می‌داشت که بر نداشت؟
به دنبال توافق اتمی، می‌بایست مشابه رفتارهایی که ایران را به اروپا متصل می‌کند، در مقابل آمریکا نیز انجام می‌شد و دست کم منجر به تغییر نوع رابطه دیپلماتیک از دو کشوری که صرفاً در پایتخت‌های یکدیگر دفتر حافظ منافع دارند؛ یک قدم جلوتر ولو در کوچک‌ترین سطح قابل تصور کنسولی، برداشته می‌شد. اما ترس حلقه رهبری از این که وجود یک نوع سفارتخانه یا کنسولگری آمریکا در ایران یا کنسولگری ایران در آمریکا باعث ارتقای این رابطه بشود، موجب شد که هیچ گاه این گام برداشته نشود و این پایه و مایه اقدام اصلی رئیس‌جمهوری آمریکا علیه ایران است.

به دنبال توافق اتمی، می‌بایست مشابه رفتارهایی که ایران را به اروپا متصل می‌کند، در مقابل آمریکا نیز انجام می‌شد و دست کم منجر به تغییر نوع رابطه دیپلماتیک از دو کشوری که صرفاً در پایتخت‌های یکدیگر دفتر حافظ منافع دارند

بدین خاطر که در هر صورت این توافق می‌بایستی باب مراوادت را در کلیه زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، بازرگانی و فرهنگی باز کند که نکرد. از این جهت اقداماتی نیز که برخی شرکت‌های آمریکایی نظیر بوئینگ کردند از سوی ترامپ وتو شد.

به نظر شما اگر برجام فرو پاشد؛ چه سرنوشتی در انتظار جمهوری اسلامی خواهد بود؟

واقع‌گرایانه اگر نگاه کنیم اگر برجام به طور مطلق فرو بپاشد، این امکان وجود دارد که ایران از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای خارج شود و خود را در معرض هرگونه واکنش خصمانه مخالفین، اسرائیل و آمریکا قرار دهد. اما آیا ضرورت دارد کشوری که روی ثروت نفت نشسته دست به چنین خودکشی سیاسی بزند؟ آیا کشوری که می‌تواند با رابطه‌ای خوب با دنیا از صنایع دیگری برخوردار شود و از منافع خویش برای رفاه ۸۰ میلیون نفر استفاده کند، باید خود را به آب و آتش بزند تا بمب آزمایشگاهی یا میدانی تولید کند که هیچ کاربرد استراتژیک برایش ندارد.

آیا کشوری که می‌تواند با رابطه‌ای خوب با دنیا از صنایع دیگری برخوردار شود و از منافع خویش برای رفاه ۸۰ میلیون نفر استفاده کند، باید خود را به آب و آتش بزند تا بمب آزمایشگاهی یا میدانی تولید کند که هیچ کاربرد استراتژیک برایش ندارد. بدیهی است چنین تصمیمی خود کشی سیاسی است و پایان جمهوری اسلامی خواهد بود.

بدیهی است چنین تصمیمی خود کشی سیاسی است و پایان جمهوری اسلامی خواهد بود. اگر ۴۰ سال عمر جمهوری اسلامی برای حفظ بقای خویش بوده، چنین اقدامی هیچ‌گاه به بقای آن کمک نخواهد کرد. بنابراین من این حرکت را هرچند که به زبان آورده می‌شود یک نوع حرکت دیپلماتیک در برابر اقدام رئیس‌جمهور آمریکا می‌دانم که به شکلی غیر مرسوم و غیر متعارف از یک پیمان بین‌المللی خارج شد و کشورهای عضو آن را دچار مشکلات بیشمار کرد.

 

چهل‌سالگی یک انقلاب

🍃زنده|بازداشت عضو شورای شهر کرج به اتهام توهین به رهبری

$
0
0

 

 


قطع تماس تلفنی و ملاقات سپیده قلیان

کانال مستقل کارگران نیشکر هفت‌تپه ضمن ابراز نگرانی از وضعیت سپیده قُلیان، فعال مدنی، اعلام کرد که او از مدتی پیش ملاقات و تماس تلفنی نداشته است.

براساس این گزارش، با گذشت سه هفته از بازداشت دوباره این فعال مدنی، همچنان وضعیت او «نامعلوم» است و «جواب‌های مشکوک و ناواضح مقامات قضایی نگرانی شدید» در مورد سرنوشت او ایجاد کرده است.

این کانال تلگرامی همچنین خبر داد که لحن صدای سپیده قُلیان در تماس‌های تلفنی قبلی «حاکی از اوضاع بسیار وخیم او بوده است به نحوی که اعضای خانواده از شنیدن صدای سپیده دچار اضطراب و وحشت شده‌اند».

سپیده قُلیان و اسماعیل بخشی مدتی پس از سخنانشان درباره شکنجه شدن‌شان روز یکشنبه ۳۰ دی،‌ برای دومین بار بازداشت شدند. این بازداشت پس از پخش اعترافات اجباری آنان در برنامه «طراحی سوخته» از تلویزیون ایران، انجام شد.



مهدی طالقانی خطاب به شهردار: نام پدرم را از «خیابان طالقانی» حذف کنید

مهدی طالقانی، فرزند مرحوم آیت الله طالقانی خواستار تغییر نام خیابان آیت الله طالقانی تهران و حذف نام پدرش از این خیابان شد.

مهدی طالقانی درباره موضوع پاک کردن عکس آیت ­الله طالقانی در خیابان طالقانی تهران گفت: «سال ۸۸ به مناسبت صدمین سال تولد آقا به ­ما گفتند، قرار است، عکسی از آقای طالقانی کشیده شود که شد، اما چند وقت پیش عکس را پاک کرده و تبلیغات محصولات زیبایی یک شرکت محصولات بهداشتی را به­ جایش گذاشته بودند.»

او ادامه داد: «من اعتراض کردم و حتی در بهشت ­زهرا هم آقای حناچی را دیدم که اطرافیانش گفتند، به شهردار چیزی نگویم.»

طالقانی با بیان اینکه ظاهرا آن تبلیغ هم پاک شده، اظهار داشت:« به­ ما گفتند، صاحبخانه راضی نیست، این در حالی است که مالکیت دیوار‌ها به ­عهده شهرداری است.»

طالقانی همچنین گفت: «می­ خواهم به آقای حناچی و شورای شهر پیشنهاد بدهم که اسم آقا (آیت الله طالقانی) را از خیابان طالقانی بردارند. چون دوست نداریم، از اسم ایشان استفاده ببرند.» /انتخاب



محکومیت یک نماینده مجلس به زندان

مهدی مقدری٬ نماینده مردم اصفهان به شش ماه زندان محکوم شد.

این نماینده مجلس خبر داده است که به دلیل چند توییت در حمایت از سپنتا نیکنام٬ عضو شورای شهر یزد٬ انتقاد از اصولگرایان٬ انتقاد از فیلترینگ و انتقاد از محرومیت زنان از دوچرخه سواری٬ به دو سال زندان محکوم شده است.

این حکم برای دو سال به حالت تعلیق در آمده است/ /صدای اصفهان


 

 


دستگیری ۴۰ ماساژور در مشهد

امید نودهی٬ رییس پلیس امنیت عمومی فرماندهی انتظامی استان خراسان رضوی٬ از شناسایی و دستگیری ۴۰ نفر ماساژور غیرمجاز در فضای مجازی خبر داد.

امید نودهی در این باره گفت: در پی رصد و پایش شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های تبلیغاتی، صفحات متعددی از تبلیغات غیرمجاز ماساژ آقایان و بانوان مشاهده شد که منتشرکنندگان آن در قالب ماساژ درمانی به دنبال فعالیت غیراخلاقی بوده که شناسایی و دستگیری آنان در دستور کار مرکز اطلاعات فضای مجازی پلیس امنیت خراسان رضوی قرار گرفت.

نودهی با اشاره به شناسایی بیش از ۲۰۰ فقره انواع تبلیغات با عنوان ماساژ درمانی در فضای مجازی افزود: پس از انجام یک‌سری اقدامات اطلاعاتی و هماهنگی قضائی با معاون دادستان مشهد در امور فضای مجازی، مأموران پلیس امنیت، تعداد ۴۰ نفر افرادی را که اقدام به ماساژ غیرمجاز و تبلیغ آن در فضای مجازی می‌کردند، طی عملیات‌های جداگانه‌ای در مشهد دستگیر کرد.

وی در ادامه بیان کرد: با بررسی به‌عمل آمده، تمامی خطوط تلفن همراهی که این افراد با استفاده از آن‌ها اقدام به برقراری ارتباط با مشتری‌های خود می‌کنند جعلی است و با استفاده از شناسنامه یا کارت ملی افراد غیر، خریداری شده است.

این مقام انتظامی با بیان اینکه «اکثر این افراد را جوانان تشکیل می‌دهند»، تصریح کرد: این مجرمان که در طیف سنی ۲۲ تا ۳۲ سال قرار دارند، در حین رسیدگی پرونده قضائی صراحتاً به بزه انتسابی خود معترف شده و اظهار پشیمانی کردند. /ایسنا


 

 


درخواست مرخصی استعلاجی برای نرگس محمدی

محمود بهزادی‌راد، وکیل مدافع نرگس محمدی و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر از نیاز مبرم موکلش برای عمل جراحی خبر داد و گفت که برای موکلش درخواست مرخصی استعلاجی کرده است.

به گفته وکیل این زندانی سیاسی، درخواست مرخصی استعلاجی موکلش تحویل دادیار ناظر زندان شده است و قرار است که دادیار آن را به دادستان ارایه کند تا در صورت “موافقت” این فعال مدنی زندانی برای پیگیری روند درمان به مرخصی بیاید.

بهزادی‌راد همچنین گفت: «با توجه به اینکه در مرتبه قبلی به‌رغم دریافت وقت پزشک، موکلم به بیمارستان ایرانمهر اعزام نشد، مجدد برای تاریخ های ۲۳، ۲۴ و ۲۷ بهمن وقت معاینه گرفتیم و به زندان ارائه کردیم.» /ایرنا



احمد توکلی: وقتی فساد سیستماتیک همچون موریانه پایه‌های نظام را می‌خورد چه حاجت به توطئه خارجی؟

احمد توکلی٬ نماینده پیشین مجلس و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ گفت: «معتقدم نه حمله نظامی این حکومت را ساقط می‌کند نه کودتا و نه انقلاب مخملی؛ اما وقتی فساد سیستماتیک و شبکه‌ای وجود دارد که همچون موریانه دارد پایه‌های نظام را می‌خورد چه حاجت به توطئه خارجی است؟»

او در ادامه تاکید کرد: «وقتی بی‌عدالتی اجتماعی و حقوقی وجود داشته باشد، مردم تا یک حدی تحمل می‌کنند و سپس اعتراض خواهند کرد. خداوند در قرآن گفته بدگویی و بلند فریاد زدن عیب‌ها را دوست نمی‌دارد جز برای مظلوم. یعنی مظلوم می‌تواند ناسزا بگوید و فریاد بزند.»

توکلی افزود: «وقتی ما کشور را به شکلی اداره می‌کنیم که در سپرده‌های بالای ۱۰۰ میلیون تومان ۰.۴ درصد از سپرده‌گذاران مالک ۵۲ درصد از سپرده‌ها هستند و ۹۹.۶ درصد از سپرده‌گذاران ۴۸ درصد از سپرده‌ها را مالک هستند آیا این شکاف اسلامی است؟ آیا عادلانه است؟»

به گفته این نماینده پیشین مجلس وقتی کارگران این چیزها را بدانند و بیکار شوند و تامین نباشند چه اتفاقی می‌افتد؟ همه بیشتر به این فکر هستند که کاری کنند تا حرف بزنند و این هم باعث می‌شود که مردم اعتراض کنند. /ایلنا



پرویز کاظمی با وثیقه ۱۰ میلیاردی آزاد شد

سیامک مدیر خراسانی٬ وکیل مدافع پرویز کاظمی٬ از تامین وثیقه تعیین شده دادگاه برای موکلش خبر داد.

سیامک مدیر خراسانی خصوص آخرین وضعیت پرونده پرویز کاظمی (از متهمان پرونده بانک سرمایه) گفت: «چند روز بعد از آخرین جلسه دادگاه، موکل وثیقه تعیین شده از سوی قاضی پرونده را تامین کرد.»

او افزود: «پس از تامین وثیقه، موکلم آزاد شده است. در حال حاضر در این پرونده هنوز حکمی صادر نشده است.» /مهر



سعید نمکی وزیر بهداشت شد

نمایندگان مجلس در جلسه امروز (دوشنبه) با ۲۲۹ رأی موافق، ۲۵ رأی مخالف، ۴ رأی ممتنع و یک رأی باطله از مجموع ۲۵۹ نماینده حاضر، به سعید نمکی، وزیر پیشنهادی بهداشت، رأی اعتماد دادند.

حسن قاضی‌زاده هاشمی، وزیر سابق بهداشت، در دی ماه به دلیل کاهش بودجه طرح سلامت در بودجه سال ۹۸ استعفا کرده و حسن روحانی استعفای او را پذیرفته بود.

این طرح یکی از مهم‌ترین طرح‌های دولت حسن روحانی بود که در انتخابات ریاست جمهوری نیز بارها توسط او تبلیغ شد.

روحانی در جلسه امروز مجلس نیز گفت که «امیدوارم در تاریخ کشور ما در کنار طرح تحول سلامت همیشه نام دکتر هاشمی هم ماندگار باشد».

رییس جمهوری همچنین گفت که وزیر جدید بهداشت با همکاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات طرح «سلامت الکترونیک» را اجرا خواهد کرد. ایسنا


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

محکومیت حبس برای ۱۳ نفر از بازداشتی اعتراض‌های مرداد ماه

$
0
0

زیتون– دادگاه انقلاب سیزده نفر از افراد دستگیر شده در تجمعات و اعتراضات مرداد ۹۷ را به شش ماه تا یک سال حبس محکوم کرد.

پس از اعتراض‌های گسترده دی ماه ۹۶، در تیرماه و مرداد ماه سال ۹۷ نیز رشته‌‌ اعتراض‌هایی در ایران به وقوع پیوست. اعتراض‌های مرداد ماه که به نسبت کم‌تعدادتر از دی‌ ماه ۹۶ بود، از شهر اصفهان آغاز شد.

اعتراضات از ۹ مرداد ماه در محله شاپور جدید اصفهان آغاز شده بود.

معترضین در ابتدا با شعارهاییکه بیانگر اعتراض نسبت به وضعیت اقتصادی٬ بحران ارز و «موج تورم و گرانی» بود٬ به خیابان آمدند اما این اعتراض به سرعت رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت.

معترضان شعارهایی چون «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن»، «رضا شاه روحت شد»٬ «بازاری با غیرت حمایت حمایت» و «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» سر می‌دادند.

مشکلات معیشتی، فساد، نفی جناح‌های سیاسی، دولت و کلیت حکومت از جمله محورهای شعارهای معترضان در اعتراض‌های ماه‌های اخیر بوده است.

به گزارش ایرنا، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران این افراد را به اتهام «اقدام علیه امنیت کشور از طریق حضور در تجمعات غیر قانونی» به حبس محکوم کرده است.

بر اساس این گزارش، دادگاه انقلاب پنج نفر از دستگیرشدگان را با احتساب ایام بازداشت قبلی به تحمل یکسال حبس و هشت متهم دیگر را به تحمل شش ماه حبس محکوم کرد. ایرنا می‌افزاید از این سیزده نفر، پنج نفر زن و بقیه مرد هستند.

 


عفو یا کاهش مدت زندان ۵۰ هزار زندانی به مناسبت «۴۰ سالگی انقلاب»

$
0
0

زیتون– صادق لاریجانی٬ رییس قوه قضاییه٬ خبر داد که در چهلمین سالگرد پیروز انقلاب بهمن ۵۷، ۵۰ هزار زندانی با موافقت رهبر جمهوری اسلامی عفو می‌شوند.

خبرگزاری فارس این موضوع را به نقل از اظهارات صادق لاریجانی در جلسه مسئولان عالی قضایی کشور گزارش کرده و از قول او اضافه کرده که «تعداد زیادی از این افراد از زندان آزاد می‌شوند و تعداد دیگری هم مشمول عفو و کاهش میزان زندان خواهند شد.»

هنوز جزئیات دیگری از مشمولان این عفو گروهی اعلام نشده است.

دهم بهمن ماه عباس جعفری دولت‌‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ در خصوص عفو گسترده‌ای که قرار است ۲۲ بهمن امسال صورت گیرد٬ توضیح داد که «موارد استثنا بسیار کاهش یافته است.»

اول بهمن ماه امسال صادق لاریجانی٬ رییس قوه قضاییه٬ اعلام کرده بود که به زودی عفوی گسترده‌تر از گذشته در ۴۰ سالگی انقلاب اعلام می‌شود.

به گفته لاریجانی٬ در گفت‌وگویی که با آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی داشته «بنا شد در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی عفویی معیاری گسترده‌تر از گذشته داشته باشیم که این موضوع در حال بررسی است.»

رییس قوه فضاییه افزوده بود: «ان شاءالله تعداد قابل توجهی از زندانیان، مورد عفو قرار خواهند گرفت. البته آن استثناهایی که در عفوهای دیگر وجود دارد برای این عفو جدید نیز مطرح می شود اما تلاش ما این است که با انجام بررسی های دقیق، تعداد بیشتری مشمول شرایط شوند.»

دادستان تهران اما امروز در این رابطه توضیح داد: «هر سال به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی عفوهای مناسبتی اعلام می‌شود، اما امسال به خاطر چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب، ریس قوه قضائیه پیشنهاد عفو گسترده‌تر را داد و استثنائا کمتری برای عفو خواهیم داشت.»

جعفری دولت‌آبادی افزود: »البته در حوزه مسائل اخلالگران اقتصادی و فساد و اقدامات امنیتی و تروریستی عفو صورت نمی‌گیرد، اما در جرایم سبک و خرد و کسانی که برای اولین بار یا دومین بار مرتکب جرم و زندانی شده‌‌‌اند، عفو صورت خواهد گرفت تا شاهد کاهش جمعیت زندان‌ها باشیم.»

نمایندگان مجلس خواستار رسیدگی به وضعیت فعالان محیط زیستی زندانی شدند

$
0
0

زیتون– تعدادی از نمایندگان مجلس از حسن روحانی٬ رییس‌ جمهوری٬ خواستند تا به وضعیت هشت فعال بازداشتی محیط زیست رسیدگی کند.

 ایلنا خبر داد که امروز (دوشنبه) تعدادی از نمایندگان با اشاره به برگزاری دادگاه فعالان محیط زیستی از حسن روحانی خواستند باتوجه به حساسیت پرونده در جامعه، مجامع بین‌المللی و حقوق بشری، این فعالان زندانی محیط زیست بتوانند با قواعد حقوقی و با رعایت کامل موازین حقوقی، حق انتخاب وکیل مورد نظر خود را داشته باشند.

آن‌ها همچنین با اشاره به اینکه خانواده فعالان محیط‌زیست مدتی است درخواست ملاقات با فرزندانشان را دارند، از حسن روحانی خواستند زمانی ملاقاتی را برای آنان تعیین کند.

روز گذشته محمود صادقی٬ نماینده مجلس خبر داده بود که شورای عالی امنیت ملی نیز پس از بررسی کارشناسی پرونده متهمان محیط زیستی فعالیت متهمان را مصداق جاسوسی تشخیص نداده است.

پیشتر «زیتون» خبر داده بود که کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه و فعال محیط زیستی که سال گذشته با «مرگ مشکوک» در زندان در گذشت٬ به خواست وزارت اطلاعات به اسرائیل «اطلاعات غلط» می‌داد.

با این حال قوه قضاییه جمهوری اسلامی بر جاسوس بودن فعالان محیط زیست پافشاری دارد.

یک شنبه نیلوفر بیانی٬ از فعالان محیط زیستی که بیش از یک سال است در بازداشت موقت به سر می‌برد٬ خبر داده که «همه اعترافاتش تحت فشار و تهدید» از او گرفته شده است.

یکی از نزدیکان او تایید کرد که این فعال محیط زیست در هر دو‌ جلسه دادگاه و در حضور قاضی گفته همه اعترافات تحت فشار و تهدید از او گرفته شده.

دومین جلسه دادگاه فعالان محیط زیستی روز گذشته بدون حضور وکلای آنان برگزار شد. نیلوفر بیانی در این جلسه «رو به دیگران کرده و گفته است که اگر شما را هم مثل من به آمپول زدن تهدید می‌کردند، اعتراف می‌کردید.»

جلسه اول دادگاه هشت فعال محیط زیست دهم بهمن ماه برگزار شده بود.

خبرگزاری میزان٬ وابسته به قوه قضاییه ساعتی پیش از برگزاری جلسه اول دادگاه فعالان محیط زیست به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی خبر داده بود.

در این خبر به نام و مشخصات متهمان اشاره‌ای نشده و فقط نوشته بود که «هشت متهم جاسوسی از مراکز نظامی» در دادگاه حضور یافته‌اند.

گزارش میزان حاکی از آن است که در این جلسه «غیرعلنی» بخشی از کیفرخواست متهمان قرائت شده است.

در دومین جلسه دادگاه متهمان پرونده «فعالان محیط زیست» نیز ۸ نفر از این فعالان به همراه ۵ وکیل در دادگاه حاضر شدند.

خبرگزاری ایرنا گزارش داده است که سه نفر از ۵ وکیل حاضر در جلسه از وکلای فهرست «مورد تایید» قوه قضائیه بوده‌اند.

همچنین بر اساس گزارش‌ها، محمدحسین آقاسی وکیل سام رجبی یکی از متهمان، همچون جلسه اول، به دلیل آن که نامش در فهرست وکلای مورد تایید قوه قضائیه نیست، اجازه حضور در دادگاه را نداشته است.

اواخر هفته گذشته دادستان تهران گفته بود که دادگاه این متهمان «به‌زودی» برگزار می‌شود.

هشت فعال محیط زیست به نام‌های سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان، عبدالرضا کوهپایه و مراد طاهباز پس از بیش از یک سال «بازداشت موقت» توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به دادگاه رفته‌اند.

آذرماه امسال محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، ضمن تکرار «اتهامات» فعالان محیط زیست آنان را «عوامل نفوذ» خواند و گفت: «مدارک نفوذ آنان به صورت کامل موجود است.»

برخی از این فعالان محیط زیستی با اتهام جدید «افساد فی‌الارض» روبه‌رو شده‌اند.

محمدجعفر منتظری تاکید کرد: «چند سال است که آمریکا و اسرائیل از طریق عوامل خود در محیط زیست در مکان‌های حساس و حیاتی کشور نفوذ پیدا کرده و دوربین‌های خود را به کار گذاشته تا به‌ عنوان‌ مثال از فلان حیوان مراقبت داشته باشند.»

هشت تن از فعالان محیط زیست و کارشناسان حیات وحش ایران در بهمن سال گذشته بازداشت و به «جاسوسی» متهم شدند؛ اما وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بارها ضمن تأکید بر این که این وزارتخانه خود «تنها مرجع تشخیص جاسوسی است» گفته است بازداشت‌شدگان جاسوس نیستند.

با این حال دادستان کل ایران، در اظهارات اخیراش، فعالان بازداشت‌شده را «عوامل نفوذ در محیط زیست» خواند و گفت: «مدارک نفوذ آنان به صورت کامل موجود است.»

در طول بیش از یک سالی که از بازداشت فعالان محیط زیست در ایران می‌گذرد، با وجود درخواست‌های داخلی و خارجی، قوه قضائیه جمهوری اسلامی به مدرک یا نشانه‌ای خاص اشاره نکرده و تنها بر «نفوذ از طریق محیط زیست» یا عناوین مبهم دیگر تأکید کرده است.

دادستان کل کشور در اظهارات تازه خود گفت: «تهاجم دشمن که بسیاری از جزئیات آن برای مردم گفته نمی‌شود و نباید هم گفت» شامل «جنگ اقتصادی»، «جنگ نرم» و «جنگ نفوذ» است.

این مقام قضایی همچنین از «حمایت‌هایی که از نفوذی‌ها شد» ابراز تأسف کرد.

مصطفی ترک همدانی راهی زندان شد؛ احضار ابوالفضل قدیانی به دادگاه انقلاب

$
0
0

زیتون– صادق لاریجانی٬ رییس قوه قضاییه٬ صبح امروز (دوشنبه) خبر داد که در چهلمین سالگرد پیروز انقلاب بهمن ۵۷، ۵۰ هزار زندانی با موافقت رهبر جمهوری اسلامی عفو می‌شوند.

خبرگزاری فارس این موضوع را به نقل از اظهارات صادق لاریجانی در جلسه مسئولان عالی قضایی کشور گزارش کرده و از قول او اضافه کرده که «تعداد زیادی از این افراد از زندان آزاد می‌شوند و تعداد دیگری هم مشمول عفو و کاهش میزان زندان خواهند شد.»

هنوز جزئیات دیگری از مشمولان این عفو گروهی اعلام نشده است. اما مشخص است که این عفو شامل حال زندانیان سیاسی نخواهد شد.

صادق لاریجانی در جلسه مسئولان قوه قضائیه ضمن انتقاد از برخی درخواست‌ها برای اینکه «عفو» زندانیان شامل زندانیان سیاسی نیز بشود، مدعی شد که «در حال حاضر چنین محکومانی نداریم.»

او تأکید کرد: «ما محکومی با عنوان زندانی سیاسی نداریم. اگر کسی اقدامی علیه امنیت مرتکب شده است، عنوان مجرمانه مستقلی دارد که باید به آن رسیدگی شود. جرم سیاسی نیز در قانون تعریف شده و رسیدگی به آن هم ساز و کارهای قانونی خود را دارد.»

صادق لاریجانی در حالی مدعی شد که در ایران «زندانی سیاسی» وجود ندارد که پیش از این بارها فهرستی از هزاران زندانی سیاسی و مذهبی در سال‌های مختلف دوره مدیریت او و پیش از آن منتشر شده است.

در همین حال بر اساس مشخصات اعلام شده در فهرست اطلس زندان‌های ایران در حال حاضر حدود هزار زندانی سیاسی در ایران وجود دارد.

علاوه بر فعالان سیاسی با گرایش های مختلف و همچنین روزنامه نگاران، صدها نفر از اقلیت‌های مذهبی از جمله بهائیان، دراویش و نوکیشان مسیحی زندانی هستند.

همچنین امروز ابوالفضل قدیانی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اعلام کرد به دادگاه انقلاب احضار شده اما از آنجا که این دادگاه را «غیرقانونی» می‌داند، در آن حضور نخواهد یافت.

به گزارش وب سایت کلمه ابوالفضل قدیانی نوشت که روز پنجشنبه ۱۱ بهمن احضاریه‌ای دریافت کرده و از او خواسته شده ۲۸ بهمن در دادگاه حضور یابد.

دلیل حضور قدیانی در این احضاریه شکایت در مورد «نشر اکاذیب» عنوان شده است.

این فعال سیاسی در واکنش به این احضاریه نوشت: «همانطور که مکرر در زندان گفته‌ام و اعلام کرده‌ام برابر اصول ۱۵۹، ۱۷۲، ۱۷۳ قانون اساسی دادگاه‌های انقلاب و دادگاه ویژه روحانیت از اساس غیرقانونی و آراء صادره از این مراجع عملی غیرقانونی و فاقد وجاهت قانونی می‌باشد.»

ابوالفضل قدیانی دادگاه‌های انقلاب را غیرمستقل و «مجری نظریات نیروهای امنیتی» دانسته که به گفته او این نیروها هم به همراه قوه قضاییه مجری «مستبد امروز ایران آقای خامنه‌ای» هستند.

ابوالفضل قدیانی که پیش از انقلاب هم چهار سال را در زندان گذرانده بود در سال ۱۳۸۸ بازداشت شد و در سال ۹۱ به زندان رفت.

همچنین مصطفی ترک همدانی وکیل دادگستری با شکایت قاضی معزول سعید مرتضوی راهی زندان شد.

این وکیل دادگستری پیش از معرفی خود به زندان نوشت: «با کمک دوستان همه تلاشم را از مجاری قانونی انجام دادم تابه زندان نروم اما نشد و ناچار ازپذیرش زندانم. این را نوشتم تا کسی گمان نکند برای ادعای قهرمانی زندان رفتم. دستکم بهتر از این است در ویلای شمال و بدون سبیل بازداشت شوم!»

🍃 تصویر ۴۰ ساله

$
0
0

زیتون– تصویر۴۰ساله، مروری است بدون شرح، بر نگاه و ادبیاتی که انقلاب بر پایه‌ی آن بنا شد و به امروز رسید؛ وعده «جمهوری اسلامی» داد اما به حکومت تک حزبیِ اسلامی رسید. یک حزب ماند و آن هم: حزب‌الله!

 

 

در دفاع از جمهوری (۲)

$
0
0

چهل سال از پیروزی انقلاب بهمن گذشت و همه کسانی که در متن یا حاشیه‌ی آن انقلاب بودند می‌دانند که روح ‌کلی آن خیزش بزرگ جمهوری‌خواهی بود؛ انقلاب ۵۷ به‌راستی قیامی جمهوری‌خواهانه بود علیه استبداد سلطنتی، حکمرانیِ مطلقه و هرگونه پیشواسالاری و این بزرگترین حجّت سیاسی و حتی حقوقی است که ما امروز بر اساس آن «ولایت مطلقه فقیه»را به عنوان ساز و کاری ضد جمهوری و ضد دموکراتیک در تئوری و عمل رد کنیم.

راست این است که از نیروی عظیمِ همان ‌جمهوری‌خواهی است که با وجود تعریض و تعرّض‌های دائمی و دمادم به حقوق مدنی و سیاسی جمهور، باز هم ‌سلطه‌طلبیِ زورمدارانه حکامِ جور، قدرت تصرف تام و تمام و مطلق نداشته ‌است.
جامعه مدنی ایران هرچند در طول این چهل سال، زخم‌های مهلکی از استیلای ضددموکراتیک و ضد جمهوری‌خواهیِ حکومت برداشته اما مقاومت سرتاسری در زوایای به هم‌پیوسته آن هرگز از تکاپو باز نایستاده و مسیر خود را تا به امروز تداوم بخشیده‌است.

 

در دفاع از جمهوری

 

هیچ نیروی سیاسیِ منصفی این واقعیتِ امروز ایران را انکار نمی‌کند که معنای واقعی جمهوری در چهار دهه اخیر تحریف و مضمون واقعیِ آن در انبوه فریبهای ایدئولوژیک و سرکوبهای سیاسی و اجتماعی مدفون شده‌است.

این البته که پدیده‌ای منحصر به فرد در تاریخ نیست و فراوان بوده‌اند حکومت‌های خودکامه و با محتوای گونه‌ای سلطنت دائمی و مادام‌العمر که نام جمهوری بر خود نهاده‌اند.

آن‌چه امروز در قلب بن‌بستهای موجود دیده می‌شود، به کلباسی پاره می‌ماند که تلاش می‌شود تار و پود از هم‌گسسته آن، بانخ‌های مندرس و از کارافتاده رفو شود که البته نخواهد شد زیرا مدارهای توسعه اقتصادی و سیاسیِ ایران در انسداد زمین‌گیر شده‌است.

همین یک سال پیش بود که در یک‌صدوشصت شهر ایران،صدای جنبش «جان به لب رسیدگانِ» از فقر و بیکاری، در خیابان‌ها طنین‌انداز شد تا مگر گوش‌های ناشنوا و به خواب رفته بیدار شوند که نشدند. این نشان واضحی از بحرانی همه جانبه‌ بود که از متن‌مناسبات موجود هیچ چشم‌انداز و راه‌حلی برای آن قابل تصور نیست.

گستره بحران‌ها اکنون به درجه‌ای رسیده‌است که گرایش‌هایی از جریان اصلاح‌طلبیِ ایران به ضرورت طرح‌افکنی استراتژی‌هایی متفاوت از گذشته پی‌برده‌اند اما راهبرد و استراتژی صرفاً با نوشتن یادداشت، مقاله یا صدور بیانیه و اطلاعیه تحقق نمی‌یابد. خلق یک راهبرد بیش از هر چیز نیازمند به نیروی سیاسی و نیروی سیاسی خود بخشی از پهنه‌ی سیاسی است که تصور می‌شود قادر به تاثیرگذاری در مناسبات قدرت و نیز جامعه مدنی است و استراتژی دقیقاً قرار است صورت‌بندی درستی از چند و چون نیروی سیاسی و حوزه‌ی تاثیرگذاری آن بر اساس یک برنامه عملی مشخص ترسیم کند.

ایران بیش از یک‌صد سال است که تنوعِ نیروهای سیاسی و به تناسب آن تنوعِ استراتژی‌های سیاسی را تجربه می‌کند که گاه تقابل آنها اَشکال خونینی نیز پیدا کرده‌است. آنچه مشخص است اراده‌گراییِ گروه‌های سیاسیِ مسلح و رادیکال در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ در نتیجه‌ی تحولات و حوادث پس از انقلاب ۵۷ اکنون کاملاً رنگ باخته ‌است و به‌ویژه در زمانه حاضر نتیجه‌ای جز خشونت کور در پی نخواهد داشت.

از سوی دیگر استراتژی‌های سیاسی در دو دهه‌ی اخیر بیشتر تلاش دارند تا خود را براساس تصوری از موازنه‌ی قوای نیروهای اجتماعی و سیاسی تعریف کنند. به طور مشخص گفتمان مسلط بر استراتژی نیروهای سیاسی داخل کشور، اصلاح‌‌طلبی است که شکل روشن‌تر و دقیق‌تر خود را بعد از خرداد ۷۶ نشان داد و عمده‌ی منازعات سیاسی ایران نیز طی این سال‌ها در حول همین محور بوده‌است.

صف‌بندی پر منازعه میان اصلاحات و ضدِّ اصلاحات از همان ابتدا روشن ساخت که این میدانِ منازعه‌ای خالی از خشونت نیست و حوادثی نظیر قتل‌های زنجیره‌ای، سرکوب‌های دانشگاه و دانشجویان، ترور سعید حجاریان و بعدتر قربانی شدن بی‌گناهان زیادی در جنبش سبزِ ۸۸ رخدادهایی گذرا و سازماندهی نشده نبوده‌است.

اصلاح‌طلبیِ پس‌از خرداد ۷۶ به‌وضوح در متن یک جنبش اجتماعی بنیان گرفته بود و ضدّ اصلاحات در آن تاریخ به طور دقیق یک ضدّ جنبش سازمان یافته بود که تا به امروز نیز ادامه دارد و به همین دلیل مابه‌ازاهای جنبشیِ حرکت اصلاحات بیش از جنبه‌های دیگر آن در معرض سرکوب بوده‌اند. وسعت سرکوب‌ها یا به قول خاتمی وقوع هر ۹ روز یک بحران و وجود گونه‌ای دولت غیر رسمی که به گفته حسن روحانی، اسلحه، تفنگ، روزنامه، اقتصاد، بندرِ آزاد و…دارد؛ در کنار کثیری از میانه‌سالانِ اصلاح‌طلب که از جوانی در دستگاه‌های اداره‌ی جمهوری اسلامی دخیل بوده‌اند، عملاً مسیر هدایت اصلاحات سیاسی_اجتماعی را در ایران بوروکراتیزه و پیشبرد تحولات مدّ نظر را به دلیل نادیده گرفتن زمینه‌های جنبشیِ آن، ناممکن کرده‌است.

بحران‌های حرکت اصلاحی به‌ویژه پس‌از دی ماه ۹۶ قابل کتمان نیست و ناتوانیِ دولت روحانی در پاسخگویی به مطالبات عمومی، آینده اصلاح‌طلبان را که عمده‌ی فعالیت سیاسی آنها در چهارچوب صندوق انتخابات تعریف می‌‌شود، با ابهام مواجه ساخته‌است.

این روزها که نجوای «خودانتقادی» از درون اصلاح‌طلبان به شکل واضحتری شنیده می‌شود، برخی درصدد تبیین و طرح‌اندازی استراتژی‌های جدیدتری هستند اما استراتژی واقعی، پیوند با چگونگی نیروی سیاسی دارد و در حال حاضر از ساختارِ طبقاتیِ اصلاح‌طلبانِ موجود و تئوری سیاسیِ محافظه‌کارانه و سازمان تشکیلاتی آنها، در تحلیل نهایی امکان برون آمدنِ شکل متفاوتی از حرکت سیاسی امکان‌پذیر نیست و سقف پیشنهادی در این‌چهارچوب نیز چیزی بیش از کناره‌گیری از قدرت نبوده ‌است. به طور مشخص، این قبیل موضع‌گیری‌ها معنایی به‌جز ناکاراییِ میانجی‌های اجتماعی و احزاب موجود ندارد.

بنابراین ما اکنون‌در برابر طرح پرسش «خلق استراتژی و راهبرد جدید» قرار داریم و این، خود یک پرسشِ به تمامی استراتژیک است و در وهله اول باید دید چه نیرویی و با چه اندازه از برخورداری از قدرت سیاسی، قادر است به این پرسش بیاندیشد.

اگر قرار باشد در ذیل پروژه اصلاح‌طلبی، استراتژی متفاوتی شکل بگیرد که بتواند پیوند خود را با واقعیت جنبشیِ جامعه ایران_به عنوان عنصر ضروری حرکت اصلاحی_حفظ کند، لازم است نیروی سیاسیِ متفاوتی نیز شکل بگیرد. یک عنصر اساسی و مقوّم این سطح از استراتژی، خیابان و ظهورهای جنبشی و مقاومت‌های ضدّ وضع موجود در آن است.

ایدئولوژی‌ سیاسی نظام‌های بسته، خیابان را محیط انحصاری خود تلقی می‌کند و تجربه تاریخی نشان داده‌است هیچ جنبشی بدون مقاومت در مقابل این تسلط به انجام نخواهد رسید.

تالی منطقی این بحث نیز ضرورت وجود رهبرانی است که در خیابان‌ها و به شکل بی‌واسطه‌تر با مردم در ارتباط باشند زیرا در اتاق‌های در بسته و تشکیل جلسه‌های بی‌حاصل و بدون خطر کردن و پای در خیابان گذاشتن، هیچ جنبش اجتماعیی منجربه نتیجه نخواهد شد.

یک بخش اساسی دیگر برای خلق استراتژی جدید، تغییر نگاه به قانون‌است. فلسفه‌های حقوقیِ جدید هیچ قانونی را که مخالف اراده یا منافع عمومی مردم باشد،لازم‌الاتّباع نمی‌دانند و از این روی مقاومت در برابر قانون بد و سرپیچی از فرمان‌ چنین قانونی اصولاً قانون‌شکنی تلقی نخواهد شد زیرا قانونِ بد، خود ضدِّ قانون و منهدم‌‌کننده سامان زندگیِ عمومی است.

یکی از علل تدوین قانون بد، ساختارهای غیردموکراتیک موجود است که میان اراده مردم و نهاد قانون‌گذاری انفصال ایجاد و عملاً نظارت عمومی را بر روند قانون‌گذاری سلب می‌کند. برخلاف تصور برخی، از آنجا که هرگونه جنبش اجتماعی قرار است به تأسیس ساز و کارهای جدید و تدوین قوانین متفاوت از وضع موجود منجر شود، تفسیر حقوقی دموکراتیک و متفاوت، و تغییر در ساختارهای تدوین قانون، نقشی اساسی در حرکت‌های اصلاحی دارد.

به این ترتیب، خیابان و بسیج‌های خیابانی، رهبری و امتناع از تبعیت از قانون ‌بد، سه مولفه‌ی ضروری برای خلق هر نوع استراتژی جدید است و این نه در توان اصلاح‌طلبی بوروکراتیک کنونی و نه در توان اپوزیسیون‌های خارج از کشور است.

نیروی اجتماعی جنبش اصلاح‌طلبی ایران، از پاره‌ها و بخش‌هایی نیرومند اما پراکنده تشکیل شده‌است که از دل نارضایی آنها از وضع موجود، امکان خلق راهبردهای جدید وجود دارد.این نیروهای جوان در چشم‌اندازی از یک جمهوری‌خواهیِ تمام عیار، با هم‌یابی و پیوندهای گسترده‌تر می‌توانند بخش پاکدست و زمین‌گیر شده‌ای را که در ذیل اصلاح‌طلبیِ بوروکراتیک، قدرت واقعی خویش را از دست داده‌است‌، به‌دنبال خود به حرکت درآورد و قواعد بازیِ موجود را دگرگون کند بدون‌ آنکه از پروژه کلی اصلاحات خارج شود و به خشونت‌طلبی‌های کور دامن زند.

ابوالفضل قدیانی، علیرضا رجایی

قانون نمایشی، «رافت» گزینشی

$
0
0

زیتون ـ مهسا محمدی: روز دوشنبه  صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه در جلسه عالی مسئولان قضایی اعلام کرد که به مناسبت آغاز چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به ۵۰ هزار زندانی عفو داده شده است.

Risultati immagini per ‫دوشنبه صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه در جلسه عالی مسئولان قضایی اعلام کرد که به مناسبت آغاز چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به ۵۰ هزار زندانی عفو داده شده است.‬‎

به گفته او عده‌ای آزاد و  عده‌ای  شامل تخفیف مجازات می‌شوند. رییس قوه قضاییه افزود که «امیدواریم عفو گسترده‌ای داده شود که اصل آن پذیرفته شده است و رافت نظام جمهوری اسلامی است.»

عفوی که رییس قوه قضاییه از آن خبر داد در دستگاه قضایی ایران موسوم به «عفو خصوصی» است که به پیشنهاد قوه قضاییه و با تایید رهبر جمهوری اسلامی محقق می‌شود.

پیش از این دادستان تهران هم در توضیح جزئیات این عفو گسترده از سوی رئیس قوه قضائیه گفته بود که «اما امسال به خاطر چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب، رئیس قوه قضائیه پیشنهاد عفو گسترده‌تر را داد و استثنائات کمتری برای عفو خواهیم داشت.»

دادستان در ادامه کسانی را که شامل این عفو نمی‌شوند را هم برشمرد و گفت:«در حوزه مسائل اخلالگران اقتصادی و فساد و اقدامات امنیتی و تروریستی عفو صورت نمی‌گیرد، اما در جرایم سبک و خرد و کسانی که برای اولین بار یا دومین بار مرتکب جرم و زندانی شده‌اند عفو صورت خواهد گرفت تا شاهد کاهش جمعیت زندان‌ها باشیم.»

به گفته دادستان  تعداد قابل توجهی از کسانی که عفو می‌خورند، مشمول آزادی می‌شوند.

در بین عفوهای مناسبتی و خصوصی سالهای اخیر، عفو یکباره ۵۰ هزار زندانی سابقه نداشته است. با نگاهی به تراکم بالای جمعیت در زندان‌های ایران چه در تهران و چه شهرستان‌ها می‌توان به یکی از دلایل این عفو که دادستان هم به آن اشاره کرده پی برد.

عفوی برای کاهش جمعیت زندان

در اردیبهشت ماه سال جاری حسن موسوی چلک، رییس هیات مدیره انجمن مددکاران اجتماعی ایران، در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا گفته بود که در ایران در «هر ساعت ۵۰ نفر وارد زندان‌ها می‌شوند». این رقم به معنی ورود  ۱۲۰۰ زندانی در روز و  ۴۳۸ هزار نفر زندانی در سال است.

در ایران در هر ساعت ۵۰ نفر وارد زندان‌ها می‌شوند. این رقم به معنی ورود  ۱۲۰۰ زندانی در روز و  ۴۳۸ هزار نفر در سال به زندان است.

پیش از آن هم اصغر جهانگیر، رییس سازمان زندان‌ها در خرداد ماه سال ۹۶ جمعیت زندانیان ایران را ۲۲۳ هزار نفر تخمین زده بود .

حمید شهریاری، معاون رییس قوه قضاییه، هم در گفتگو با خبرگزاری تسنیم گفته بود که ایران هشتمین کشور جهان از نظر نسبت جمعیت زندانی به جمعیت کل کشور است.

به گزارش سایت  مرکز داده «World Prison Brief» در تابستان ۲۰۱۷، جمعیت زندانیان ایران ۲۳۰ هزار نفر و نرخ زندانی ۲۸۴ در هر ۱۰۰ هزار نفر بوده است.

این در حالی است که بر اساس گزارش همین مرکز تعداد کل زندان‌های ایران در سال ۲۰۱۷، ۲۵۳ زندان و ظرفیت رسمی آنها ۱۴۰ هزار زندانی است.

اگر نسبت تعداد زندانی به جمعیت را در نظر بگیریم هم ، فقط سه کشور امریکا، روسیه و برزیل بیش از ایران زندانی دارند و ایران چهارمین کشور پر زندانی دنیاست.

یعنی بر اساس آمار مراکز بین‌المللی که آمار داخلی هم آن را تایید می‌کند در حال حاضر زندان‌های ایران پذیرای بیش از  ۱۰۰ هزار زندانی خارج از ظرفیت خود است که قرار است بخشی از آنان شامل عفو شوند.

اگر نسبت تعداد زندانی به جمعیت را در نظر بگیریم فقط سه کشور امریکا، روسیه و برزیل بیش از ایران زندانی دارند و ایران چهارمین کشور پر زندانی دنیاست.

از سوی دیگر غلامحسین اسماعیلی، رییس سابق سازمان زندان‌ها، در سال ۱۳۸۹ گفته بود که در حالی‌که به طور میانگین در دنیا برای هر ۳ زندانی یک زندانبان وجود دارد، در ایران برای هر ۱۳ زندانی یک زندانبان وجود دارد. بر اساس این آمار می‌توان گفت که در ایران ۲۲ هزار زندانبان داریم.

بخشی از این تراکم بنا به گفته اسماعیلی، نتیجه سیاست رسمی قوه قضاییه در زمان آملی لاریجانی است که سیاست کاهش تعداد زندانی زمان تصدی محمود هاشمی شاهرودی را کنار گذاشت.

با این وجود افزایش بی‎سابقه تعداد زندانیان و گزارش‌های جسته و گریخته‌ای که از تراکم بالای زندان‌ها در ایران شرایط تغذیه و بهداشت نامناسب در آنان و در نهایت اطاله دادرسی به دلیل تعداد زیاد متهمان منتشر می‌شد، مسئولان را بر آن داشت که به شکل جدی‌تری به بحث مجازات‌های جایگزین و عفو بپردازند.

بخشی از این تراکم  بالای زندان نتیجه سیاست رسمی قوه قضاییه در زمان آملی لاریجانی است که سیاست کاهش تعداد زندانی زمان تصدی محمود هاشمی شاهرودی را کنار گذاشت.

عفو عمومی

در کنار این عفو خصوصی که در حال اجراست، یک عفو دیگر هم در قانون تعریف شده که عفو عمومی نام دارد. عفو عمومی تنها به حکم قانون امکانپذیر است و در نتیجه آن، دادرسی یا اجرای حکم، موقوف و آثار تبعی و تکمیلی حکم قطعی از بین می‌رود و آثار محکومیت جزایی منتفی می‌شود. در ایران پس از انقلاب فقط یکبار فرمان عفو عمومی صادر شد و آن هم در همان ۴۰ سال پیش بود.

در سال ۱۳۵۸ با لایحه شورای انقلاب و آیت‌الله خمینی «کلیه کسانی که تا تاریخ ۱۸/۲/۱۳۵۸ در مراجع قضایی مورد تعقیب قرار گرفته بودند اعم از این که حکم قطعی درباره آنان صادر شده یا نشده باشد حسب مورد از تعقیب یا مجازات معاف شدند. با این شرط که شاکی یا مدعی خصوصی نداشته یا شاکی یا مدعی خصوصی از شکایت خود گذشت کرده باشند.»

در سال جاری پس از حدود ۴ دهه بار دیگر با تدوین و ارائه یک طرح، پرونده عفو عمومی در مجلس باز شد.  در طرح مذکور علاوه بر عفو عمومی، تخفیف و تبدیل بعضی مجازات‌ها و همچنین مصونیت ایرانیان مقیم خارج از کشور در صورتی که شاکی خصوصی نداشته باشند، پیش‌بینی شده است. اما مجلس در زمان طرح آن در مهرماه به دو فوریت و یک فوریت این طرح رای نداد و فعلا در انتظار بررسی است.

طراحان این طرح گفته‌اند که هدف آنها کاهش فشارهای بین‌المللی بر ایران و کم‌کردن تعداد زندانیان کشور است.

طراحان عفو عمومی در مجلس ایران گفته‌اند که هدف آنها کاهش فشارهای بین‌المللی بر ایران و کم‌کردن تعداد زندانیان کشور است.

یحیی کمالی پور عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس که از مخالفان این طرح است. در گفتگو با ایران گفته است:«یکی از محورهای این طرح تخفیف مجازات مجرمان امنیتی و سیاسی و تبدیل مجازات اعدام و حبس ابد تعزیری به تعزیر درجه یک (حبس ۲۰ تا ۳۰ سال) است و یکی دیگر از ابعاد طرح نیز مربوط به بازگشت ایرانیان مقیم خارج از کشور است.»

این عضو کمیسیون قضایی با تاکید بر اینکه  مرجع اصلی صدور فرمان عفو عمومی رهبر جمهوری اسلامی است پیس‌بینی می‌کند که این طرح در نهایت رای حدنصاب لازم را در مجلس کسب نخواهد کرد و می‌افزاید:«در مورد بازگشت ایرانیان خارج از کشور هم قوانین شفافی وجود دارد به گونه ای که افرادی که جرایمی مرتکب نشده و به حیثیت نظام آسیبی نزده باشند، می‌توانند به کشور بازگردند اما نباید برای کسانی که جرایم امنیتی انجام داده اند، عفوی پیش‌بینی کنیم.»

چه کسانی شامل «رافت» نظام نمی‌شوند

همزمان با داغ شدن بحث عفو ۵۰ هزار زندانی و تبلیغات بر سر آن به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب ایران، مادرِ سعید ملک‌پور، زندانی سیاسی، خطاب به دادستان تهران نامه‌ای منتشر  و از او درخواست کرده فرزندش را در چهلمین سالگرد انقلاب عفو کنند.

سعید ملک‌پور؛ عکس از آرشیو

سعید ملک‌پور، طراح وب و شهروند ایرانی کانادایی است که  از مهرماه ۱۳۸۷ در زندان به سر می‌برد. او به اتهام تبلیغ علیه نظام از «طریق مدیریت سایت‌های مستهجن، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، ارتباط با گروه‌های معاند نظام و فساد فی‌الارض» به اعدام محکوم شد.

مادر این زندانی سیاسی در نامه خود نوشته است که در این ۱۰ سال فرزندش حتی به مرخصی هم نیامده است و افزود:«.. او اگر هر جرمی کرده باشد ده سال سخت که خودتان می‌دانید چندسالش را در انفرادی یا زندان بسته بوده برایش بس است…. با توجه به اینکه رئیس محترم قوه قضائیه وعده عفو گسترده و بی‌سابقه داده‌اند، موافقت خود با عفو او در کمیسیون عفو و بخشودگی را اعلام بنمایید تا در چهلمین سال انقلاب او هم در لیست عفو قرار گیرد.»

این درخواست تا به‌حال پاسخی در پی نداشت اما نگاهی به  روال معمول جمهوری اسلامی در استثنا کردن زندانیان سیاسی یا به روایت حاکمیت «زندانیان امنیتی» از همه تخفیف‌ها و «رافت»‌ها جای خوشبینی چندانی باقی نمی‌گذارد.

به گفته عماد باقی، فعال حقوق بشر  روزنامه‌نگار ، اساسا برای جلوگیری از اجرای این قانون درباره زندانیان سیاسی و عقیدتی نام آنان را زندانی امنیتی می‌گذارند و آنان را در ردیف جرایم دایر کردن مراکز فساد و فحشا و جاسوسی تعریف می‌کنند.

عماد باقی: برای جلوگیری از اجرای این قانون [عفو و آزادی مشروط] درباره زندانیان سیاسی و عقیدتی نام آنان را زندانی امنیتی می‌گذارند و آنان را در ردیف جرایم دایر کردن مراکز فساد و فحشا و جاسوسی تعریف می‌کنند.

باقی تاکید می‌کند که در اصلاحیه آئین‌نامه سازمان زندان‌ها ماده ۲۱۵ که در تاریخ ۱۱/۴/۱۳۸۱ به امضای رئیس قوه قضائیه رسیده است آمده است: «محکومینی که جرم آنان سرقت مسلحانه، جاسوسی، اقدام علیه امنیت کشور، دایر کردن مراکز فساد و فحشا، هرگونه شرارت و آدم‌ربایی، جرائم سیاسی و کلیه مجرمینی که به جهت اجرای حکم قصاص و اعدام در زندان نگهداری می‌شوند از شمول اعطای مرخصی مستثنی هستند مگر با تشخیص رئیس کل دادگستری استان».

همچنین در اصلاحیه دیگری در سال ۱۳۸۴ عنوان جرم سیاسی حذف شد، اما اقدام علیه امنیت ملی حفظ شد چون عنوانی کلی بود و امکان تعمیم دادن آن به زندانیان سیاسی وجود داشت تا بدون اینکه نامی از زندانی سیاسی برده شود چنین زندانیانی را تحت عنوان جرم اقدام علیه امنیت، از مرخصی و سایر امتیازات برای زندانیان محروم کنند.

رییس قوه قضاییه امروز همزمان با اعلام خبر ۵۰ هزار عفو  با انتقاد از برخی درخواست‌ها برای اینکه «عفو» زندانیان شامل زندانیان سیاسی نیز بشود، گفت که در حال حاضر چنین محکومانی نداریم.
او تأکید کرد: «ما محکومی با عنوان زندانی سیاسی نداریم. اگر کسی اقدامی علیه امنیت مرتکب شده است، عنوان مجرمانه مستقلی دارد که باید به آن رسیدگی شود. جرم سیاسی نیز در قانون تعریف شده و رسیدگی به آن هم ساز و کارهای قانونی خود را دارد.»

🍃زنده|روحانی: با هیچ سانسور و فیلتری نمی‌توانیم جلوی سوال و شبهه را بگیریم

$
0
0

 


روحانی: با هیچ سانسور و فیلتری نمی‌توانیم جلوی سوال و شبهه را بگیریم

حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ گفت: «با هیچ سانسور و فیلتری نمی‌توانیم جلو سوال و شبهه را بگیریم.»

به گفته رییس جمهوری امروز در یک عصری هستیم که کتاب باید به سوالات ما در زمینه‌های مختلف پاسخ دهد. یک وقت کتابی می‌نویسیم که ارزشمند است اما به سوال امروز جامعه ما پاسخ نمی‌دهد.

روحانی ادامه داد: «ما باید جلوی شبهه‌ها را بگیریم. اگر همه قلم‌ها شکسته و زبان‌ها بریده سود، با اشاره هم شبهه و سوال به وجود می‌آید. با هیچ سانسور و فیلتری نمی‌توانیم جلو سوال و شبهه را بگیریم. باید سوال مردم پاسخ داده شود. دوران انسداد گذشته است و اگر نگذشته باشد، راه حل نیست. باید با عقل، دانش، کتاب، گفت و گو، نصیحت و دلسوزی به سوالات و شبهه‌ها پاسخ دهیم. با شعار و فریاد کار درست نمی‌شود.»/ایلنا



پلیس: فردی که در ملاءعام اقدام به شعارنویسی علیه مقامات ایران می‌کرد بازداشت شد

مرکز اطلاع‌‌‌‌رسانی و ارتباطات پلیس اعلام کرد فردی که در ملاءعام بر روی دیوار در حال شعارنویسی بود، دستگیر شد.

 این فرد علیه مسئولان نظام اقدام به توهین علنی و شعار‌نویسی می‌کرد.

پایگاه خبری پلیس اعلام کرد که فرد مورد نظر به دلیل عدم تعادل رفتاری به روانشناس معرفی و در ادامه در اختیار مرجع قضائی قرار گرفت. /ایلنا


 

 


جهانگیری: از فساد موجود در کشور ناراحتیم

اسحاق جهانگیری٬ معاون اول رییس جمهوری٬ در سخنرانی به مناسبت چهلمین سال انقلاب اسلامی٬ گفت: «ما از فساد موجود در کشور ناراحتیم و به دنبال ریشه کنی آن هستیم.» /ایسنا



عارف: دیگر مار در آستین پرورش نمی‌دهیم

محمدرضا عارف٬ رییس فراکسیون امید مجلس٬ گفت: «کسانی هستند که با پشتیبانی لیست امید وارد مجلس شدند، اما بعد از آن هویت خود را در حمله به امیدی‌ها دیدند، آن‌ها فکر می‌کردند با حمله به امیدی‌ها جایگاه و مصونیتی برای آینده پیدا می‌کنند که صددرصد اشتباه کردند.»

رییس فراکسیون امید مجلس ادامه داد: «ما با توجه به تجربه انتخابات مجلس دهم و در نظر گرفتن راه‌های اشتباه رفته دیگر این افراد را در لیست خود قرار نمی‌دهیم و مار در آستین پرورش نخواهیم داد.» /ایسنا



نایب رییس اتحادیه آزاد کارگران به اوین منتقل شد

اتحادیه آزاد کارگران ایران اطلاع داده که وکیل پروین محمدی، با وجود تلاش‌هایی که انجام داده، نتوانسته با موکل خود ملاقات کند، زیرا نایب رییس اتحادیه آزاد کارگران را از زندان شهید کچویی به زندان اوین انتقال داده‌اند.

پروین محمدی سه‌شنبه نهم بهمن، ساعاتی پس از دستگیری جعفر عظیم‌زاده، رئیس اتحادیه آزاد کارگران ایران، بازداشت و با قرار وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی عازم زندان شد.


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید


فعالیت موشکی ایران صرفا دفاعی٬ بازدارنده و بومی است

$
0
0

زیتون– وزارت خارجه امروز (سه شنبه) در بیانیه‌ای تاکید کرد که فعالیت‌های موشکی ایران «صرفا دفاعی، بازدارنده و بومی» است.

این بیانیه یک روز پس از ابراز نگرانی «شدید» اتحادیه اروپا از فعالیت موشکی بالیستیکی ایران منتشر شد.

اتحادیه اروپا روزگذشته (دوشنبه) در جمع‌بندی از موضع خود در قبال ایران اعلام کرد که «شدیداً نگران» فعالیت موشکی بالیستیکی تهران است و از جمهوری اسلامی خواست تا این فعالیت‌ها به‌ویژه پرتاب موشک‌های بالیستیک را متوقف کند.

بیانیه اتحادیه اروپا در ۱۲ بند به طیف گسترده‌ای از موضوعاتی که مرتبط با ایران است از جمله برنامه موشکی بالیستیک، نقش تهران در منطقه، راه‌اندازی سازوکار ویژه مالی و تجاری، پایبندی ایران به تعهداتش در چارچوب برجام و فعالیت‌های خصمانه تهران در برخی از پایتخت‌های اروپایی پرداخته بود.

در این بیانیه تصریح شده بود که «ایران به تلاش‌هایش در زمینه افزایش برد و دقت موشک‌هایش ادامه داده و تعداد آزمایش‌ها و پرتاب‌های موشکی خود را بیشتر کرده است.»

در مقابل اما وزارت خارجه ایران در بیانیه پنج بندی که امروز منتشر شد تاکید کرد که ربط دادن «ساحات» یا همان اینس‌تکس، با نام قبلی سازوکار ویژه برای تجارت، به اف‌ای‌تی‌اف «غیر قابل قبول» است.

در بند اول این بیانیه در مورد سازوکار حمایت از تبادلات تجاری که با عنوان اختصاری «ساحات» از آن نام برده شده، آمده است که جمهوری اسلامی نسبت به مواضع اتحادیه اروپا ملاحظات و نقدهای جدی دارد. این بیانیه ضمن حمایت از ثبت این سازوکار، و انتقاد از اقدام دیرهنگام و ناکافی از سوی طرف‌های اروپایی گفته است که جنبه‌های اقتصادی برجام و انتفاع جمهوری اسلامی از آن اهمیت فراوان دارد و افزوده است که «چگونگی اجرای تعهدات طرف‌های اروپایی برجام می‌تواند ملاک و محکی تعیین‌کننده و اساسی در تنظیم مناسبات آتی ما باشد.»

بند دوم این بیانیه تحت عنوان ادعای طراحی امنیتی در اروپا اظهارات کشورهای عضو اتحادیه اروپا در مورد ارتباط حکومت ایران با اقدامات خرابکاری اخیر در چند کشور اروپایی تکذیب و از ابتدا بی‌اساس و تعجب برانگیز توصیف شده است. وزارت خارجه با با توصیف گروه‌های مخالف به عنوان گروه‌های تروریستی و جنایتکار شناخته شده و انتقاد از اجازه سکونت و فعالیت آنها در کشورهای اروپایی، گفته است که اتهام ارتباط تشکیلات حکومتی جمهوری اسلامی با اقدامات تروریستی اخیر در اروپا سازنده نیست بلکه در راستای اهداف معاندینی است که خواهان تیرگی روابط ایران و اروپا هستند.

بند سوم این بیانیه با عنوان فعالیت‌های دفاعی ایران به خواسته اروپائیان در مورد توقف برنامه موشکی جمهوری اسلامی پاسخ منفی داده و گفه است که فعالیت‌های دفاعی ایران صرفا دفاعی، بازدارنده و بومی است و این موضوع هرگز در دستور مذاکره ما با دیگر کشورها نبوده و نخواهد بود.

وزارت خارجه افزوده است که طرح این گونه موضوعات در شرایط فعلی منطقه‌ای و تهدیدات آشکارعلیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران سازنده، کارساز و مفید نخواهد بود و همسو با امنیت منطقه و منافع واقعی اروپا نیست.

در بند مربوط به مسایل منطقه‌ای، وزارت خارجه جمهوری اسلامی گفته است اکیدا به کشورهای اروپایی توصیه می‌کنیم که نگاه واقع بینانه‌ای به حوادث و مسایل منطقه‌ای داشته باشند و تحت تاثیر جریانات و القائات عناصر مخالف صلح، ثبات و امنیت پایدار منطقه و توسعه روابط میان دولت‌ها و ملت‌ها قرار نگیرند. این بیانیه در عین حال گفته است که جمهوری اسلامی از گفتگو برای حل مسایل منطقه استقبال می‌کند.

وزارت امور خارجه ایران همچنین به شدت از موضعگیری کشورهای اروپایی در مورد لزوم بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران انتقاد کرده و افزوده است که ایران هرگونه استفاده ابزاری و سیاسی از حقوق بشر علیه کشورهای مستقل را محکوم می‌کند. به گفته این بیانیه، جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته برای ارتقاء حقوق بشر و عمل به تعهدات بین‌المللی از طریق همکاری‌های سازنده و سازوکارهای مبتنی بر گفتگو حمایت کرده است.

ابراز تردید علی مطهری درباره اصالت نامه‌های آیت‌الله خمینی به نهضت آزادی و آیت‌الله منتظری

$
0
0

زیتون– علی مطهری٬ نایب رییس مجلس در مورد اصالت نامه‌های منصوب به آیت‌الله خمینی خطاب به نهضت آزادی و آیت‌الله منتظری ابراز تردید کرد.

مطهری در مصاحبه با برنامه اینترنتی رو در رو گفت: «نهضت آزادی ایران یک گروه با سابقه اسلامی است. فکر نمی‌کنم نامه منسوب به امام درباره نهضت آزادی، واقعا از امام باشد.»

او افزود: «نامه مربوط به آقای منتظری هم بعید می‌دانم از امام باشد.»

در مقابل اما حمید انصاری٬ قائم مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی٬ در مصاحبه با جماران گفت: «روز گذشته در کمال ناباوری برادر عزیز جناب آقای علی مطهری در مصاحبه ای تصریح کردند که در انتساب نامه معروف به نامه ۶ فروردین متعلق به امام و خطاب به آیت الله منتظری و هم چنین در انتساب نامه امام درباره اعضای نهضت آزادی، شک دارند. بیان این مطلب که تا کنون در موارد بسیار توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام مورد تبیین قرار گرفته، آن هم از ناحیه نایب رییس مجلس بسیار جای تعجب و تأسف دارد.»

حمید انصاری افزود: «مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام به عنوان تنها مرجع رسمی برای تعیین اصالت مطالب مربوط به امام که با دستور و صلاحدید شخص امام به این عنوان تعیین شده است، بار دیگر اعلام می دارد که در انتساب این نامه ها به امام خمینی کوچکترین شبهه ای وجود ندارد و چنانکه تا کنون و در بیانیه های مفصل توضیح داده ایم، این دو مرقومه متعلق به بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (س) است و کمترین شبهه ای در این زمینه وجود ندارد.»

او تاکید کرد: «بزرگوارانی که در این امور مهم اعلام نظر می کنند، حداقل قبل از اظهار نظر ادله مثبته این امور را بررسی کنند.»

ابراز امیدواری روحانی و لاریجانی برای رسیدگی عادلانه به اتهامات فعالان محیط زیست

$
0
0

زیتون– محمدرضا تابش٬ رییس فراکسیون محیط زیست مجلس٬ از ابراز امیدواری رییس جمهور و رییس مجلس برای رسیدگی به پرونده فعالین محیط زیست در فضای عادلانه و منصفانه خبر داد.

روز گذشته تعدادی از نمایندگان مجلس از حسن روحانی٬ رییس‌ جمهوری٬ خواستند تا به وضعیت هشت فعال بازداشتی محیط زیست رسیدگی کند.

 ایلنا خبر داد که روز گذشته (دوشنبه) تعدادی از نمایندگان با اشاره به برگزاری دادگاه فعالان محیط زیستی از حسن روحانی خواستند باتوجه به حساسیت پرونده در جامعه، مجامع بین‌المللی و حقوق بشری، این فعالان زندانی محیط زیست بتوانند با قواعد حقوقی و با رعایت کامل موازین حقوقی، حق انتخاب وکیل مورد نظر خود را داشته باشند.

آن‌ها همچنین با اشاره به اینکه خانواده فعالان محیط‌زیست مدتی است درخواست ملاقات با فرزندانشان را دارند، از حسن روحانی خواستند زمانی ملاقاتی را برای آنان تعیین کند.

روز گذشته محمود صادقی٬ نماینده مجلس خبر داده بود که شورای عالی امنیت ملی نیز پس از بررسی کارشناسی پرونده متهمان محیط زیستی فعالیت متهمان را مصداق جاسوسی تشخیص نداده است.

https://twitter.com/mah_sadeghi/status/1092113205516632064?ref_src=twsrc%5Etfw%7Ctwcamp%5Etweetembed%7Ctwterm%5E1092113205516632064%7Ctwgr%5E363937393b70726f64756374696f6e&ref_url=https%3A%2F%2Fzeitoons.com%2F60269

پیشتر «زیتون» خبر داده بود که کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه و فعال محیط زیستی که سال گذشته با «مرگ مشکوک» در زندان در گذشت٬ به خواست وزارت اطلاعات به اسرائیل «اطلاعات غلط» می‌داد.

با این حال قوه قضاییه جمهوری اسلامی بر جاسوس بودن فعالان محیط زیست پافشاری دارد.

یک شنبه نیلوفر بیانی٬ از فعالان محیط زیستی که بیش از یک سال است در بازداشت موقت به سر می‌برد٬ خبر داده که «همه اعترافاتش تحت فشار و تهدید» از او گرفته شده است.

یکی از نزدیکان او تایید کرد که این فعال محیط زیست در هر دو‌ جلسه دادگاه و در حضور قاضی گفته همه اعترافات تحت فشار و تهدید از او گرفته شده.

دومین جلسه دادگاه فعالان محیط زیستی روز گذشته بدون حضور وکلای آنان برگزار شد. نیلوفر بیانی در این جلسه «رو به دیگران کرده و گفته است که اگر شما را هم مثل من به آمپول زدن تهدید می‌کردند، اعتراف می‌کردید.»

جلسه اول دادگاه هشت فعال محیط زیست دهم بهمن ماه برگزار شده بود.

خبرگزاری میزان٬ وابسته به قوه قضاییه ساعتی پیش از برگزاری جلسه اول دادگاه فعالان محیط زیست به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی خبر داده بود.

در این خبر به نام و مشخصات متهمان اشاره‌ای نشده و فقط نوشته بود که «هشت متهم جاسوسی از مراکز نظامی» در دادگاه حضور یافته‌اند.

گزارش میزان حاکی از آن است که در این جلسه «غیرعلنی» بخشی از کیفرخواست متهمان قرائت شده است.

در دومین جلسه دادگاه متهمان پرونده «فعالان محیط زیست» نیز ۸ نفر از این فعالان به همراه ۵ وکیل در دادگاه حاضر شدند.

خبرگزاری ایرنا گزارش داده است که سه نفر از ۵ وکیل حاضر در جلسه از وکلای فهرست «مورد تایید» قوه قضائیه بوده‌اند.

همچنین بر اساس گزارش‌ها، محمدحسین آقاسی وکیل سام رجبی یکی از متهمان، همچون جلسه اول، به دلیل آن که نامش در فهرست وکلای مورد تایید قوه قضائیه نیست، اجازه حضور در دادگاه را نداشته است.

اواخر هفته گذشته دادستان تهران گفته بود که دادگاه این متهمان «به‌زودی» برگزار می‌شود.

هشت فعال محیط زیست به نام‌های سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان، عبدالرضا کوهپایه و مراد طاهباز پس از بیش از یک سال «بازداشت موقت» توسط سازمان اطلاعات سپاه پاسداران به دادگاه رفته‌اند.

آذرماه امسال محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور، ضمن تکرار «اتهامات» فعالان محیط زیست آنان را «عوامل نفوذ» خواند و گفت: «مدارک نفوذ آنان به صورت کامل موجود است.»

برخی از این فعالان محیط زیستی با اتهام جدید «افساد فی‌الارض» روبه‌رو شده‌اند.

محمدجعفر منتظری تاکید کرد: «چند سال است که آمریکا و اسرائیل از طریق عوامل خود در محیط زیست در مکان‌های حساس و حیاتی کشور نفوذ پیدا کرده و دوربین‌های خود را به کار گذاشته تا به‌ عنوان‌ مثال از فلان حیوان مراقبت داشته باشند.»

هشت تن از فعالان محیط زیست و کارشناسان حیات وحش ایران در بهمن سال گذشته بازداشت و به «جاسوسی» متهم شدند؛ اما وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بارها ضمن تأکید بر این که این وزارتخانه خود «تنها مرجع تشخیص جاسوسی است» گفته است بازداشت‌شدگان جاسوس نیستند.

با این حال دادستان کل ایران، در اظهارات اخیراش، فعالان بازداشت‌شده را «عوامل نفوذ در محیط زیست» خواند و گفت: «مدارک نفوذ آنان به صورت کامل موجود است.»

در طول بیش از یک سالی که از بازداشت فعالان محیط زیست در ایران می‌گذرد، با وجود درخواست‌های داخلی و خارجی، قوه قضائیه جمهوری اسلامی به مدرک یا نشانه‌ای خاص اشاره نکرده و تنها بر «نفوذ از طریق محیط زیست» یا عناوین مبهم دیگر تأکید کرده است.

دادستان کل کشور در اظهارات تازه خود گفت: «تهاجم دشمن که بسیاری از جزئیات آن برای مردم گفته نمی‌شود و نباید هم گفت» شامل «جنگ اقتصادی»، «جنگ نرم» و «جنگ نفوذ» است.

این مقام قضایی همچنین از «حمایت‌هایی که از نفوذی‌ها شد» ابراز تأسف کرد.

احمد رشیدی‌مطلق که بود؟

$
0
0

در چهلمین سالگرد انقلاب بهمن ۵۷، رویدادی که در چهار دهه گذشته زندگی ایرانیان را تحت تأثیر خود قرار داده است، در قالب چهل گفت‌وگو با چهره‌های تاریخ‌ساز یا فعال ایرانی در سال‌های منتهی به انقلاب و پس از آن، روایت آنها را از این رویداد و تأثیرات آن، و نیز چشم‌انداز آنها از آینده ایران بازجسته‌ایم.

در برنامه‌ای دیگر از این مجموعه گفت‌وگو، به سراغ امیر طاهری رفته‌ایم؛ روزنامه‌نگار، نویسنده و تحلیلگر سیاسی ساکن بریتانیا که در لندن زندگی می‌کند.

او در روزهای پیش از انقلاب ۳۶ سال داشت و سردبیر روزنامه کیهان بود. در گفت‌وگویی ویژه با امیر طاهری، با او از مسائل چهل سال پیش از جمله علت چاپ نشدن نامه موسوم به احمد رشیدی مطلق در کیهان پرسیده‌ایم.

انتشار نامه‌ای در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات را شاید بتوان یکی از جرقه‌هایی دانست که به تدریج اعتراضات و اعتصابات و سرانجام انقلاب بهمن ۱۳۵۷ را رقم زد. امیر طاهری در آن روزها سردبیر روزنامه کیهان بود و به رغم آن که این نامه از سوی دربار آمده بود، در روزنامه کیهان منتشر نشد.

آقای طاهری، ابتدا اگر موافق باشید از این نامه احمد رشیدی مطلق شروع کنیم. آیا این مقاله که از سوی وزارت دربار برای روزنامه اطلاعات فرستاده شده بود برای روزنامه کیهان هم آمد؟

بله. البته من نمی‌دانم که از سوی وزارت دربار آمده بود یا نه. [نامه] این طور به دست ما رسید که آقای داریوش همایون که در آن زمان وزیر اطلاعات بود، در یک جلسه کنگره حزب رستاخیز، خبرنگار اطلاعات آقای علی باستانی، و خبرنگار کیهان خانم نوشابه امیری، را صدا می‌کند و می‌گوید برای هر کدام از شما یک پاکتی دارم و اینها مطالبی است که باید به سرعت در روزنامه‌هایتان منتشر بشود.

آقای باستانی پاکت خودش را می‌برد پیش آقای شهیدی، سردبیر اطلاعات، و مرحوم شهیدی تصمیم می‌گیرد که آن را چاپ کند. خانم امیری هم پاکت خودش را می‌آورد به روزنامه کیهان و یکی از معاونان من پاکت را پیش من آورد، چون من در کارهای روزمره روزنامه دخالت نمی‌کردم و سبک مدیریتم این بود که فقط موقعی که همکارانم نتوانند تصمیم مهمی بگیرند، به سراغ من بیایند.

در نتیجه آمدند و گفتند چنین چیزی آورده شده و حالا چه کار کنیم؟ من هم این مطلب را خواندم و دیدم این یک چیز ساختگی است و نامه‌ای به سردبیر نیست و نمی‌دانیم از کجا آمده. تلفن کردم به آقای همایون، وزیر اطلاعات و همایون گفت من اصلاً نمی‌دانم چی هست در آن نامه، برای اینکه در جلسه کنگره بودم و نخواندمش. ولی از آنجا آمده، و نگفت که آنجا کجاست، شاید در موقعیتی نبود که بتواند آزادانه صحبت کند.

البته خود آقای همایون بعدها گفت که این نامه منقوش به مُهر وزارت دربار بود.

بله، من دارم آن چیزی را می‌گویم که به من گفت، نه چیزی که بعدها مشخص شد. در نتیجه من فکر کردم که بایستی ببینم این [نامه] از کجا آمده. شروع کردم به تلفن کردن به مقامات مختلف و همه گفتند که نه، ما خبری نداریم، که حالا راست یا دروغش را من نمی‌دانم.

به هر حال این نامه را چاپ نکردیم چون اولاً با سبک روزنامه جور در نمی‌آمد، ما نمی‌دانستیم که نویسنده‌اش و فرستنده‌اش کیست و بعد هم لحن مستهجنی داشت، به خصوص کسی که مورد حمله قرار می‌گرفت، یعنی آقای خمینی، در موقعیت پاسخگویی نبود. به هرحال این نامه چاپ نشد.

بله. آقای طاهری، سایت مشرق در ۲۰ دی ماه سال ۱۳۹۴ همین چند سال پیش، در مطلبی نویسنده این نامه را فرهاد نیکوخواه، مشاور مطبوعاتی و فرهنگی امیرعباس هویدا معرفی کرده که در آن روزها وزیر دربار بود. در مورد نام واقعی نویسنده این مقاله، حرف و سخن زیاد است. این مقاله‌ای که با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با نام احمد رشیدی مطلق منتشر شده بود، به نظر شما نوشته کیست؟

تحقیقاتی که من کردم، من را به این نتیجه رسانده که نویسنده این مقاله، آقای علی شعبانی بود، که مدتی فعال حزب مردم بود و سرمقاله‌نویس و نویسنده خیلی معروفی در دوران خودش بود. به هرحال فرهاد نیکوخواه نبود، چون فرهاد نیکوخواه هیچ وقت نویسنده و روزنامه‌نگار نبود. او مدتی معاون وزارت اطلاعات بود و بعد هم مشاور وزارت دربار. حالا اگر یک کمیسیونی تشکیل داده بودند که ایشان رئیسش بوده و آقای شعبانی هم از طرف آن کمیسیون مأموریت پیدا کرده که این را بنویسد، داستان دیگری است. ولی به هر حال در حال حاضر با اطلاعاتی که من دارم می توانم بگویم که نویسنده، آقای شعبانی بود.

آقای طاهری، یکی دیگر از جرقه‌هایی که باروت انقلاب را شعله‌ور کرد، فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان بود که در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۷ رخ داد و ۶۵۷ نفر را به کام مرگ کشاند. این فاجعه چه واکنشی در کیهان داشت و آن روزها شما چه کسانی را متهم می‌دانستید؟

واکنشش مانند واکنشی بود که در بین همه مردم ایران شکل گرفته بود، تأثر بسیار عمیق، اندوه واقعی و نگرانی از آینده. برای اینکه می‌دانید ایران سال‌های سال بود که کشور آرامی بود، ایرانی‌ها همدیگر را نمی‌کشتند، کارهای فاجعه‌آمیز این طوری در ایران مطرح نبود. یعنی ما مثل یک بدنی بودیم که عادت ندارد به میکروب‌های شدید. بنابراین همه ما در حالت اندوه قرار داشتیم.

از یک طرف برای ما سخت بود که بپذیریم این کار را گردانندگان حرکت انقلابی دستور داده بودند، برای اینکه ما با همه اینها در تماس بودیم، آقای بازرگان، آقای سنجابی، آقای فروتن، بعضی روحانیونی که بودند و تماس‌های خوبی با دولت داشتند مثل مرحوم بهشتی و باهنر، اینها مشاوران وزارت فرهنگ بودند، مرحوم مطهری، عضو کمیسیون سلطنتی شهبانو برای فلسفه بود، و به طور کلی انتظار این نمی‌رفت که این اشخاص دنبال چنین کارهای وحشیانه‌ای باشند.

از طرف دیگر اتهامی هم که به ساواک وارد می‌شد که دنبال این کار بوده آن هم قابل قبول نبود برای اینکه ساواک یک دستگاه مخصوص مبارزه با کمونیسم شده بود و در آن ماه‌های حساس، مهارش را شدیداً کشیده بودند و نمی‌توانست این طور ابتکار عمل نشان بدهد. یک فرضیه سومی بود که این یک کار شخصی یا گروهی یاغیگرانه بوده و در کنترل کسی نبوده.

می‌دانید، وقتی اوضاع شلوغ پلوغ می‌شود و معلوم نیست کی به کیست، هرکسی ممکن است هرکاری بکند. چون آتش‌سوزی‌های دیگری را دیده بودیم و حمله به بانک‌ها را، حمله به کتابفروشی‌ها و مدارس دخترانه و عرق‌فروشی‌ها و غیره، معلوم بود این‌ها از یک نقطه مرکزی اداره نمی‌شوند، بلکه گروه‌های مختلفی اینها را انجام می‌داد، می‌شد تصور کرد که این کار هم یک کار نامنظم و غیرسازمانی باشد.

آقای طاهری، در اینجا می‌خواهم خواهش کنم برای به یادآوری آن روزها، یک ترانه، آهنگ یا سرودی را که بیشتر به گوشتان می‌رسید انتخاب کنید تا پخش کنیم.

سرودها و آهنگ‌های زیادی در آن موقع مُد بودند و می‌توانم هر ترانه‌ای از دلکش را که خواننده دلخواه من بود بگذارید، یا از پروین که خواننده محبوب و معروفی بود.

آقای طاهری، حال و هوای رسانه‌ها در آن روزها چطور بود؟ آیا مثلاً در کیهان افرادی بودند که از اعتراضات و آشوب‌ها به شدت حمایت کنند؟ واکنش شما به عنوان سردبیر جوان کیهان چه بود؟

حمایت، بستگی دارد که یعنی چه کار می‌کردند. در کیهان، مانند دیگر وسایل ارتباط جمعی در همه دنیا، یک گرایش ضد حکومتی و ضد نظم موجود، وجود دارد. در انگلستان هم هست، در آمریکا هم هست، در فرانسه هم هست. یعنی روزنامه‌نگاران همه یا اکثریتشان، یک حالت موضع‌گیری ضد نظم موجود را دارند. بنابراین در کیهان هم استثنا نبود. به خصوص که کادر کیهان، کادر جوانی بود. جوان‌ها هم که، می‌گویند تا وقتی جوان هستید قلبتان شورشی است، وقتی یک کم پیر می‌شوید مغزتان محافظه‌کار می‌شود.

بنابراین از این نظر یک سمپاتی البته وجود داشت، به خصوص که مثل بقیه روزنامه‌نگارانی که خواستار آزادی بیشتری بودند و فکر می‌کردند این حرکت و جنبشی که شروع شده، امکان بازتر شدن فضای سیاسی را می‌دهد که همه ما دنبالش بوده‌ایم. ولی این به معنای همکاری با شورشی نبود که شروع شده بود. هیچ یک از کارمندان کیهان علاقه‌مند نبودند در ایران آن وضع پیش بیاید و آن شورش به انقلاب اسلامی و بقیه داستان‌هایی تبدیل شود که می‌دانیم.

آقای طاهری، آیا افرادی هم [در کیهان یا مطبوعات] بودند که با انقلاب به شدت مخالف باشند؟

بله، افرادی بودند، حالا اینجا نمی‌خواهم از کسی اسم ببرم. ولی هم در بین کارگران چاپخانه و توزیع، و هم در هیئت تحریریه کسانی بودند که به دلایل مختلف، شدیداً ضدکمونیسم بودند و آن موقع فکر می‌کردند که پشت این شورش، کمونیست‌ها هستند. البته من این نظر را نداشتم چون می‌دانستم کمونیسم در ایران ریشه‌ای ندارد. یک عده دیگر با روحانیون مخالف بودند و به من می‌گفتند اگر ملاها بیایند سرکار، ایران نابود می‌شود.

بنابراین از هر دو طرف، یعنی از رهبرانی که هر دو طرف دیده می شدند، مخالفانی را دنبال خودشان داشتند. یک عده‌ای هم با بقایای نهضت دکتر مصدق مخالف بودند و فکر می‌کردند اینها متعلق به گذشته هستند و نبایستی در آینده ایران نقشی داشته باشند.

در صحبت‌هایتان اشاره کردید که روزنامه کیهان با برخی از مقام‌ها و افراد انقلابی آن زمان ارتباطاتی داشت. آیا در آن روزهای پایانی حکومت پهلوی توانستید مثلاً با شاه یا شاپور بختیار مصاحبه کنید؟ ارتباطاتی با مقام‌های دولتی هم وجود داشت؟

بله، در آن ده یازده سالی که من روزنامه‌نگار بودم، اعلیحضرت را دو سه بار بیشتر ندیده بودم، و همچنین دو مصاحبه بزرگی که با ایشان کردم…

و در واقع به عنوان تنها روزنامه‌نگار ایرانی شما با شاه مصاحبه کردید.

بله، و دلیلش هم این نیست که من شخص فوق‌العاده‌ای بودم. به نظرم دلیلش این است که دیگران تقاضا نکرده بودند. حتماً فکر کرده بودند اگر تقاضا کنند مثلاً برایشان بد می‌شود. به هر حال این موضوع دیگری است. ولی در این صد روز آخر، چون بسیاری از مقامات برجسته از ایران رفته بودند، تشریفات دربار مدام تلفن می‌کردند و می‌گفتند که نمی‌خواهید بیایید اعلیحضرت را ببینید؟ و در این صد روز، من اعلیحضرت را بیش از آن ۱۰ سال قبل دیدم. البته ایشان خیلی شکسته شده بود، قرص‌های زیادی می‌خورد، ما البته در آن موقع نمی‌دانستیم که ایشان بیمار است. خیلی دلشکسته بود. بعد از سه چهار دیدار اول، من متوجه شدم که فقط برای تسکین اعلیحضرت این ملاقات‌ها انجام می‌شود ولی از نظر روزنامه‌نگاری چیزی از تویش در نمی‌آید.

شاه به عنوان یک روزنامه‌نگار با شما صحبت می‌کرد یا به عنوان یک دوست و مشاور؟ چه چیزهایی را به شما می‌گفت؟

نه، من مشاور و دوست و اینها نبودم، اگر من هم نبودم یک تکه چوب هم آنجا بود اعلیحضرت با آن صحبت می‌کرد، چون داشت درد دل می‌کرد که من این کشور را انقدر دوست داشتم و برای مردم انقدر کار کردم، چرا از من متنفر شدند، این صحنه‌سازی‌هایی که می‌کنند چیست، چون عده‌ای از طرفداران اعلیحضرت، تعدادی را جمع می‌کردند که بیایند اطراف کاخ و بگویند جاویدشاه، تا شاه خیال کند عده‌ای هم به نفع او تظاهرات می‌کنند. شاه از این بابت‌ها دلشکسته بود.

یک بار دیگر هم که آقای پونیاتوفسکی، وزیر کشور فرانسه آمد به دیدار اعلیحضرت و من در اتاق رئیس تشریفات ایشان را دیدم، آمده بود از شاه بپرسد که آیا فرانسه باید آقای خمینی را که ویزایش تمام شده، بیرون کند یا نه، و اعلیحضرت به او گفته بود نه، آقای خمینی تبعه ایران است و با او مثل یک تبعه ایران رفتار کنید و آقای پونیاتوفسکی خیلی تعجب کرده بود که این به اصطلاح شرف‌یابی، ۱۰ دقیقه بیشتر طول نکشیده بود و شاه گفته بود من هیچی از دولت فرانسه نمی‌خواهم.

یعنی دیگر شاه در موقعیت تصمیم‌گیری نبود. در وضعیت خاصی قرار گرفته بود. با دیگران هم تماس داشته، مثلاً وزرایی را که شاه زندانی کرده بود، من محل زندانشان را پیدا کردم و با کمک جلال هاشمی، خبرنگارمان که خبرنگار فوق‌العاده‌ای بود، به دیدنشان رفتم، مرحوم منصور روحانی، شجاع‌الدین شیخ‌الاسلام، فریدون مهدوی، که هر سه تایشان نامه‌هایی نوشتند که من به اعلیحضرت بدهم. از طرف دیگر البته با مخالفان رژیم هم تماس‌هایی داشتیم.

آیا با شاپور بختیار هم ارتباط داشتید و صحبت کردید؟

خیر. به شاپور بختیار موقعی که نخست‌وزیر شد نه، ولی قبل از آن یک بار با او در باشگاه فرانسه صحبت کردم، یعنی ناهار با مرحوم داریوش فروهر بودم، آقای بختیار هم آمد، حالا نمی‌دانم صحنه‌سازی بود از طرف این دو نفر که ما با هم آشنا بشویم یا نه. چون من فروهر را از قبل می‌شناختم ولی ایشان هم آمد و با ایشان صحبت مفصلی داشتم.

آقای طاهری، فضای روشنفکری آن روزها در تهران چگونه بود؟ آیا نویسندگان یا روشنفکران ایده‌ای داشتند که ارائه بدهند؟ صحبتی می‌کردند؟

نه، می‌دانید، روشنفکران ما به نظر من هم تنبل بودند و هم ناآگاه. تنبل به این معنا که اگر شما نگاه کنید، در تمام این سال‌ها ما روشنفکران چپ و راست، و انواع و اقسام احزاب را داشته ایم، حزب کمونیست، حزب سوسیال دموکرات، حزب نیروی سوم، حزب سومکا، حزب پان ایرانیست، ناسیونالیست و …. همه جور داشتیم ولی اینها کوچکترین ادبیاتی به وجود نیاوردند، در عرض پنجاه سال. مثلاً حزب توده حتی یکی از آثار لنین را هم ترجمه نکرد. ترجمه‌های فارسی هم که موجود بود خود روس‌ها به وسیله تاجیک‌ها و ازبک‌ها و فارسی‌دان‌های آسیای مرکزی می‌کردند.

هیچ یک از این احزاب و روشنفکران و گروه‌های مخالف شاه، تجزیه و تحلیل جدی از هیچ کدام از سیاست‌های دوران شاه نکردند. مثلاً یک رساله‌ای بنویسند راجع به سیاست کشاورزی، یا سیاست خارجی ایران، سیاست اقتصادی، هیچ، هیچ. فقط می‌دانید ژست بود و در عین حال هم همه‌شان کارمند دولت هم بودند، مشاور و اینها، یعنی جزو سیستم بودند، از پرستیژ مخالف بودن و از مزایای دولتی بودن استفاده می‌کردند.

بنابراین به نظر من اصلاً روشنفکران در شورشی که شد و انقلابی که رخ داد، نقشی نداشتند، در واقع مثل کاهی بودند که روی آب سیل‌آسا حرکت می‌کند.

ایران در آن زمان خاص، سال ۱۳۵۷، نیاز داشت که انقلابی در آن رخ بدهد؟

نیاز به انقلاب نداشت ولی بدون تردید به اصلاحات نیاز داشت. به این معنا که گروه هیئت حاکمه آن موقع ایران، خسته شده بود و ایده جدیدی نداشت. ارتباطش هم با توده مردم قطع شده بود و علتش هم این بود که هم شاه و هم همکاران نزدیکش که سیاستمدار نبودند و بیشتر تکنوکرات بودند، فکر می‌کردند سیاست یک تجمل خطرناک و پر خرجی است و می‌شود یک کشور را بدون سیاست اداره کرد. مثلاً اعلیحضرت در یکی از مصاحبه‌هایی که با ایشان کردم، می‌گفتند ما برای چه سیاست می‌خواهیم؟ ما یک قدم پیش از حوادث پیش می‌رویم، هر چه را مردم لازم دارند قبل از اینکه بفهمند لازم دارند، ما به آنها می‌دهیم. مثلاً زنان ما لازم نیست بیایند کتک بخورند و مبارزه کنند و بیفتند زندان، مثل سافراجت‌ها در غرب، که حق رأی به آنها داده شود. ما به ایشان حق رأی می‌دهیم، بفرمایید. کارگرهای ما لازم نیست اعتصاب کنند و زندان بروند و رنج بکشند برای تا ۸ ساعت کار در روز و مرخصی سالانه و سهام در کارخانجات، ما خودمان به ایشان می‌دهیم. می‌دانید، ایران سه بار برنده سازمان بین‌المللی کار شد، به عنوان کشوری که با کارگرانش بهترین رفتار را دارد. مثلاً به دانشجویانمان آموزش مجانی می‌دهیم تا بالاترین سطح دانشگاهی…

ولی چیزی که متوجه نبودند این است که روانشناسی انسان این است که یا چیزی به تو می‌دهند و تو در برابرش دو عکس‌العمل خواهی داشت، یکی اینکه فکر می‌کنی کمتر از حقت به تو داده‌اند، بنابراین کلکی در کار بوده، یا ناراحت می‌شوی از اینکه به عنوان یک مفعول رابطه به حساب آمده‌ای. انسان دوست دارد بجنگد و خودش بگیرد، قهرمان بشود، ژست بگیرد، بگوید من رئیس اتحادیه کارگری‌ام، اعتصاب می‌کنم، من رهبر حزبم، من سرمقاله‌نویس کوبنده روزنامه هستم و از این جور چیزها. ولی اعلیحضرت می‌آیند و یکباره می‌گویند از این به بعد آزادی قلم هم به شما دادیم، بروید بنویسید…

می‌دانید، این روانشناسی انسانی را به حساب نمی‌آورد که انسان‌ها دوست ندارند سگ دامن‌نشین باشند که به ایشان قند بدهید بخورند. دوست دارند که گرگ بیابان باشند و خودشان بروند شکار کنند. این متأسفانه باعث شد ما دارای زندگی سیاسی نباشیم، سیاستمدار هم نداشته باشیم، نه در طرف شاه و نه در میان مخالفانش، نتیجه‌اش هم همین چیزی است که می‌بینیم.

و به عنوان سؤال آخر، اشاره‌ای کوتاه کردید البته. به تصور شما، آقای طاهری، اصولاً انقلاب به عنوان یک راه حل برای رهایی از حکومت غیر دموکراتیک، حرکتی مناسب است یا شما بیشتر اصلاحات را می‌پسندید؟

بستگی به شرایط دارد. ببینید در آن شرایط خاص ایران، من نظرم این بود که حکومت شاه مکانیسم برای اصلاحات داشت و می‌توانست خودش را اصلاح کند ولی رهبرش بیمار بود، کادر سیاسی وجود نداشت، همان طور که گفتم خدمتتان، و این کار نشد. ولی در جاهای دیگر دیدیم که می‌شد، مثلاً در کره جنوبی، در بسیاری از کشورهای اروپای شرقی و میانه، این اتفاق افتاد ولی به طور کلی من شخص ضدانقلابی هستم یعنی فکر می‌کنم انقلاب در هر جا و هر شرایطی به طور کلی کار احمقانه‌ای است.

البته مثل هر حکم کلی، استثنا هم وجود دارد، مثلاً در فرانسه لازم نبود انقلاب شود ولی انقلاب شد. در روسیه زمان جنگ همین طور. در ایران هم زمان شاه لازم نبود انقلاب شود ولی شد. یعنی یک حادثه تاریخی را دیگر بعدش نمی‌شود گفت بایستی یا نبایستی.

منبع: رادیو فردا

بی‌وزنی اقلیت‌ها در ترازوی انقلاب چهل ساله‌

$
0
0

زیتون ـ نیلوفر سعیدی: آیت‌الله خمینی در یکم اردیبهشت ۱۳۵۸ در  یک سخنرانی در جمع نمایندگان روحانی کُرد در مورد سهم اهل سنت در ساختار سیاسی کشور٬ آنان را به فردا وعده داد و گفت: «این جور نیست که الآن دولت به فکر شما نباشد، به فکر ما باشد. به فکر مثلًا، بلوچستان نباشد، به فکر تهران باشد. به فکر کردستان نباشد. به فکر همه جا هستند اما نارساست مطلب. صبر می‌خواهد. ما پنجاه و چند سال صبر بر این بلیات کردیم و سوختیم و ساختیم، حالا یک مقداری باز باید بسوزیم و بسازیم و مهلت بدهیم و کمک کنیم تا درست بشود. » (جلد ۷ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۷۴ تا صفحه ۷۹)

حال جمهوری اسلامی ایران در حالی وارد چهل سالگی می‌شود که قرائت ویژه‌ی تشیع مبتنی بر سنت فقهی حوزه علمیه‌ی قم٬ ولایت مطلقه فقیه و اسلام سیاسی موسوم به محور مقاومت٬ اصلی‌ترین هسته‌ی ایدئولوژی نظام را تشکیل داده و از این دریچه به حقوق و وظایف فرد و جامعه نگریسته می‌شود. از این رو می‌توان گفت که فردای موعود رهبر جمهوری اسلامی هنوز فرا نرسیده است.

آیت‌الله خمینی: این جور نیست که الآن دولت به فکر شما نباشد… به فکر مثلًا، بلوچستان نباشد، به فکر تهران باشد. به فکر کردستان نباشد. به فکر همه جا هستند اما نارساست مطلب. صبر می‌خواهد.

گروه‌های فکری٬ جریانات سیاسی٬ طیف‌های اجتماعی و دسته‌های مختلف و متکثری در انقلاب سال ۱۳۵۷ نقش داشتند. از انواع طیف‌های چپ گرفته تا ملی‌گرایان٬ اسلامی‌ها٬  قومیت‌ها٬ گروه های مسلح و غیرمسلح کوچک و بزرگ. با این وجود پس از مدت کوتاهی الگوی حکومت دینی در لوای اصطلاح و ساختار ترکیبی و به عقیده گروهی متناقض «جمهوری اسلامی»٬ همه‌ی الگوهای دیگر را کنار زد.

 

 

«جمهوری اسلامی»، از پاکستان تا ایران

اختلافات و تنش‌های داخلی٬ به ویژه پس از حملات مسلحانه چریک‌های فدایی٬ مجاهدین خلق و برخی گروه های دیگر٬ رفته رفته منجر به برخوردهای تند و خشن٬ ترور٬ حبس٬ شکنجه و اعدام شد. حلقه‌ای متشکل از روح الله خمینی و یاران او٬ قدرت را به طور کامل در دست گرفتند. آنان نه تنها چپ‌ها و کمونیست‌ها٬ بلکه ملی-مذهبی‌ها٬ بنی صدر و بسیاری دیگر از چهره‌ها و حتی برخی از روحانیون را کنار گذاشتند و شاکله و نظام‌واره‌ای به نام جمهوری اسلامی شکل گرفت که معیار و فیلتر مهم آن٬ تبعیت از دستورات و اوامر ولی فقیه یعنی شخص آیت‌الله خمینی بود.

تنها کشوری که پیش از انقلاب ایران با عنوان «جمهوری اسلامی» وجود داشت، پاکستان سال ۱۹۵۷ میلادی بود. اما پاکستانی‌ها در عمل و در حوزه‌ی اجرایی و اداری٬ از ساختار جمهوری فدرال تبعیت می‌کنند

تنها نمونه‌‌ که از کشوری که پیش از انقلاب ایران با عنوان « جمهوری اسلامی» وجود داشت، پاکستان سال ۱۹۵۷ میلادی بود. اما پاکستانی‌ها در عمل و در حوزه‌ی اجرایی و اداری٬ از ساختار جمهوری فدرال تبعیت می‌کنند و جمهوری اسلامی٬ فقط در حد یک نام و عنوان رسمی و فرمالیته است. در ایران اما چنین نیست و جمهوری اسلامی یا همان حکومت اسلامی٬ بنا را بر آن گذاشته که بر اساس یک قرائت فقهی ـ سیاسی خاص٬ کشور را بر اساس نظریه‌ی ولایت فقیه اداره کند.

وحدت دینی و مذهبی در وعده‌های انقلابی خمینی

در فضای هم‌افزایی و اتحاد ابتدای انقلاب یکی از کسانی که در آن دوران به عنوان عالم دینی اهل سنت در کنار رهبران شیعه انقلاب قرار گرفت و بر ضرورت دفاع از حقوق اهل سنت تاکیدکرد٬ فقیه کُرد اهل سنت٬ احمد مفتی‌زاده بود.

Risultati immagini per ‫احمد مفتی‌زاده بود‬‎

احمد مفتی‌زاده  اسلام‌شناس و مجتهد اهل سنت

آیت‌الله خمینی در نامه‌ای در ۳۰ بهمن ماه سال ۵۸ به او نوشت: « دانشمند ارجمند و روحانی شجاع جناب آقای احمد مفتی زاده- دامت افاضاته‌. به عرض می‌رساند، زحمات و فعالیت‌های مداوم شما در امر مبارزات اسلامی و کوشش‌های شما در این راه، پیوسته مورد قدردانی و تشکر بوده امید است همیشه در انجام وظایف الهی و پیشبرد مقاصد اسلامی موفق و موید باشید. اینک جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسین نوری٬ از طرف این جانب بدان منطقه اعزام می‌شوند. هر گونه مطلبی باشد می‌توانید با ایشان در میان بگذارید تا جناب ایشان به اطلاع من برسانند.» (جلد ۶ صحیفه امام خمینی (ره)، صفحه ۱۹۶)

دیری نپایید که این وعده‌ی خمینی به مفتی‌زاده برای پیگیری حقوق اهل سنت  در جمهوری اسلامی به فراموشی سپرده شد و مفتی‌زاده همراه با صدها تن از یارانش٬ در سال ۱۳۵۸ و در شرایطی که در برابر حملات جریانات ناسیونالیست کُرد همچون حزب دموکرات و کومله٬ توان مقاومت نداشتند و مورد حمایت تهران هم نبودند٬ سنندج و استان کردستان را ترک کرده و به کرمانشاه رفت.

او بعدها به اتهام «تلاش برای نشر اندیشه‌های افراطی» زندانی شد و پس از تحمل حدود ۱۰ سال حبس که بخش عمده‌ی آن در خانه امنی در تهران سپری شد، با تنی رنجور  و در ‌حالی‌که پزشکان از او قطع امید کرده بودند، آزاد شد و سه ماه بعد  در سال ۱۳۷۱ در بیمارستان سینای تهران درگذشت.

این فقط مفتی‌زاده نبود که در این راه جان داد. محمد ربیعی از علمای برجسته اهل سنت کُردو امام جماعت اهل سنت کرمانشاه و فاروق فرساد از شاگردان مفتی زاده هر دو، در دو رویداد مشکوک جان خود را از دست دادند.

البته این فقط مفتی‌زاده نبود که در این راه جان داد. ملا محمد ربیعی از علمای برجسته اهل سنت کُرد و فاروق فرساد از شاگردان مفتی زاده هر دو در دو رویداد مرگ مشکوک جان خود را از دست دادند که گروهی مرگ آنان را در ادامه قتل‌های زنجیره ای دگر اندیشان در ایران ارزیابی می‌کنند. ناصر سبحانی از علمای مشهور اهل پاوه هم اعدام شد. علاوه بر این٬ بسیاری از علمای اهل سنت بلوچستان و گرگان هم سال‌ها با محدودیت و اعمال فشار روبرو شدند.

ولایت فقیه و مثلث اصول جمهوری اسلامی

 اصل پنجم قانون اساسی که در مورد ولایت فقیه است٬ یکی از از اصولی است که بعدها در دوران اصلاح قانون اساسی٬ تغییراتی در آن داده شده و عبارت شورای رهبری از آن حذف شد.

شاید به جرات بتوان گفت که در هیچکدام از متون قانون اساسی دیگر کشورهای جهان٬ بندی نیست که به اندازه بند پنجم قانون اساسی ایران٬ مبتنی بر باورهای متافیزیک خاص و متفاوت باشد. چرا که این بند٬ صراحتا٬ ولایت امر را در زمان غیبت ولی عصر در اختیار ولی فقیه می‌گذارد و با توجه به اقتدار٬ اختیارات و قلمرو گسترده اثرگذاری‌های ولی فقیه٬ نمی‌توان در جمهوری اسلامی٬ در خصوص حقوق قومیت‌ها و اقلیت‌ها چیزی بیان کرد که منطبق با خواسته‌ها و اوامر ولی فقیه نباشد و این همان چیزی است که طی مسیر قانونی و حقوقی دستیابی به مطالبات مختلف را سد کرده است.

بر اساس اصل دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «دین‏ رسمی‏ ایران‏، اسلام‏ و مذهب‏ جعفری‏ اثنی عشری است‏ و این‏ اصل‏ الی‏ الابد غیر قابل‏ تغییر است‏.» علاوه بر تشیع٬ در مورد ساختار فکری و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران٬ نکات مهم دیگری هم وجود دارند که جمع آنها٬ شاکله‌ی فکری و عقیدتی نظام را تشکیل می‌دهند از جمله :

۱.قرائت ویژه‌ی تشیع مبتنی بر سنت فقهی حوزه علمیه‌ی قم

۲.نظریه‌ی ولایت مطلقه فقیه

۳. اسلام سیاسی موسوم به محور مقاومت

با آن که در سنت فقهی علمای نجف٬ دخالت گسترده و عمیق روحانیون در سیاست و اقتدار و همچنین پدیده‌ی ولایت فقیه به شکل ورژن قمی آن موجود نیست اما  ابتکار آیت‌الله خمینی و شاگردان او٬ از مذهب و آیین٬ اندیشه‌ی سیاسی ساخته و این امر نه تنها در معادلات داخلی و حقوق فرد٬ جامعه٬ قومیت و اقلیت٬ بلکه در ساحت سیاست خارجی منطقه‌ای و جهانی هم٬ نقشه‌ی راه جمهوری اسلامی را روشن کرده است.

Risultati immagini per ‫خمینی ولایت فقیه‬‎

بنابراین بسیار طبیعی است که در این نظام فکری و عقیدتی در جمهوری اسلامی ایران٬ یک شیعه‌ی مسلمان معتقد و ملتزم به تبعیت از ولایت فقیه٬ حقوق و جایگاهی متفاوت با یک مسلمان شیعه‌ی دور از باور ولایت٬ یک مسلمان سنی٬ یک مسیحی٬ یهودی و یا زرتشتی داشته باشد.

در اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی در مورد شرایط لازم برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری چنین آمده: «ایرانی‏ الاصل‏، تابع ایران‏، مدیر و مدبر، دارای‏ حسن‏ سابقه‏ و امانت‏ و تقوی‏، مومن‏ و معتقد به‏ مبانی‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ و مذهب‏ رسمی‏ کشور.»

در اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسی هم در مورد شرایط لازم برای نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری چنین نوشته است: «ایرانی‏ الاصل‏، تابع ایران‏، مدیر و مدبر، دارای‏ حسن‏ سابقه‏ و امانت‏ و تقوی‏، مومن‏ و معتقد به‏ مبانی‏ جمهوری‏ اسلامی‏ ایران‏ و مذهب‏ رسمی‏ کشور.»

بنابر این اصل در ساختار رسمی جمهوری «اسلامی» کلیه‌ی مسلمانان اهل سنت فاقد شرط قانونی برای احراز پست ریاست جمهوری هستند٬ چه رسد به منسوبین دیگر ادیان .

البته مساله فقط ریاست جمهوری نیست. در ایران به اهل سنت٬ پست وزارت٬ استانداری و پست‌های حساس دیگر داده نمی‌شود و در کل تاریخ ۴۰ ساله جمهوری اسلامی فقط دو نفر از اهل سنت٬ به عنوان سفیر انتخاب شده‌اند: نخست٬ ادیبی از سنی‌های استان کردستان به عنوان سفیر کامبوج در دولت اول روحانی و دومی خانم ریگی از سنی های بلوچستان٬ به عنوان سفیر در برونئی در دولت دوم روحانی.

علاوه بر تبعیض در احزار پست‌های مهم٬ در حساسیت‌های گزینشی و استخدامی٬ در حوزه‌ی آموزش دینی و تحصیل طلاب اهل سنت٬ در تبلیغ اندیشه‌های مذهبی اهل سنت در کتب درسی و بسیاری از حوزه‌های دیگر٬ تبعیض‌های مشهود و آشکاری در جریان است.

موضوع بهایی‌ها در ایران٬ به یک پرونده‌ی امنیتی بسیار حساس بدل شده است، تعقیب، دستگیری و صدور احکام سنگین برای بهاییان و ایجاد اختلال در کسب و کارها و ممانعت از ادامه تحصیل آنان عملا این بخش از شهروندان ایران را از حقوق شهروندیشان محروم کرده است.

همچنین اصل سیزدهم قانون اساسی در مورد اقلیت‌های دینی نوشته است:«ایرانیان‏ زرتشتی‏، کلیمی‏ و مسیحی‏ تنها اقلیت‌های‏ دینی‏ شناخته‏ می‏‌شوند که‏ در حدود قانون٬‏ در انجام‏ مراسم‏ دینی‏ خود آزادند و در احوال‏ شخصیه‏ و تعلیمات‏ دینی‏ بر طبق‏ آیین‏ خود عمل‏ می‌کنند.»

بر این اساس اقلیت‌های دیگری همچون بهایی‌ها و منسوبین ادیان طریقتی و عرفانی خاص همچون یارسانی‎ها یا علی‌اللهی‌های غرب ایران٬ هیچ گونه مجوزی برای برپایی مراسم دینی خود ندارند.

البته در این میان وضعیت بهایی‌ها بسیار متفاوت است. موضوع بهایی‌ها در ایران٬ به یک پرونده‌ی امنیتی بسیار حساس بدل شده است، تعقیب، دستگیری و صدور احکام سنگین برای بهاییان و ایجاد اختلال در کسب و کارها و ممانعت از ادامه تحصیل آنان عملا این بخش از شهروندان ایران را بالکل از حقوق شهروندیشان محروم کرده است.

مساله‌ی منسوبین به باورهای طریقتی و عرفانی یارسانی‌ها اما در حد به رسمیت نشاختن آنها و ممنوعیت استخدام رسمی است. بر اساس گفته‌های فعالان دینی یارسان٬ آنان در بخش‌هایی از کرند٬ ماهی‌دشت٬ قصرشیرین٬ صحنه٬ سرپل ذهاب و گهواره و ریژاو استان کرمانشاه٬ جمعیتی بیش از دویست هزار نفر دارند اما در استان‌های لرستان٬ زنجان٬ همدان٬ مازندران٬ تهران٬ البرز و آذربایجان شرقی نیز صد‌ها هزار نفر یارسانی زندگی می‌کنند که برخی از جریانات تندرو شیعه در جمهوری اسلامی٬ آنها را مرتد و لادین می‌خوانند.

 

Risultati immagini per ‫در ایران یارسانی‌ها‬‎

با این وجود در جریان جنگ ایران و عراق٬ بیش از ۷۵۰ نفر از جوانان یارسان جان خود را از دست دادند که جمهوری اسلامی٬ خانواده‌های آنان را تحت پوشش خانواده‌های شهدا قرار داده است. در عین حال اما افرادی که به صراحت خود را یارسانی معرفی کنند در هیچ نهاد و ارگانی٬ حق و امکان استخدام ندارند.

تبعیض‌های قومی و فرهنگی

در واقع می‌توان گفت نظام «جمهوری اسلامی»‌ای که در طی ۴۰ سال اخیر در حال پیاده شدن در ایران است، نسبتی با هیچکدام از قومیت‌های ایران ندارد و چنین نیست که مثلا در سیاست اجرایی کشور٬ قوم فارس بر دیگر اقوام ایرانی ترجیح داده شود.

افراد از هر قومیتی اگر روایت غالب جمهوری اسلامی و ولایت مطلقه فقیه را بپذیرند و به آن تن بدهند مورد استقبال هم قرار می‌گیرند.  اما در عمل٬ ترس از تجزیه و کاهش قدرت دولت مرکزی، در صورت حفظ هویت‌های قومی و مذهبی، موجب بروز مشکل شده است.

در نظام آموزشی رسمی ایران در هر دو حوزه‌ی عمومی و عالی٬ زبان فارسی یگانه زبان تحصیل است و در استان‌های دارای زبان مادری متفاوت٬ راهی برای آموزش زبان مادری وجود ندارد. بنابراین زبان‌هایی همچون آذری٬ کُردی٬ بلوچی٬ گیلکی٬ مازنی٬ طبری٬ تالشی٬ تاتی٬ لری و گویش‌های مختلف٬ در معرض خطر نابودی قرار گرفته‌اند. این در حالی است که خمینی در اوایل پیروزی انقلاب٬ اعلام کرده بود که بین عناصر قومی کشور٬ تفاوت و تبعیضی وجود نخواهد داشت.

 

Immagine correlata

علاوه بر زبان مادری٬ در حوزه فعالیت‌های فرهنگی٬ رسانه ای و تبلیغاتی و برخورداری از امکان تقویت فرهنگ بومی و محلی٬ تبعیض وجود دارد.

پیامدهای تبعیض 

اعمال تبعیض و تبدیل برخی از شهروندان ایران به شهروند درجه دو٬ پیامدها و تبعات کوتاه مدت و بلندمتی دارد.

از تبعات بلندت مدت تبعیض و بی‌اعتنایی فرهنگی٬ می‌توان به خطر از بین رفتن بسیاری از زبان‌های مادری و گویش‌های غیرفارسی در ایران اشاره کرد. اما در مورد تبعات مشهود و کوتاه‌مدت٬ باید به واکنش‌های قومیت‌ها و اقلیت‌ها در برابر برخی از کنش‌های تند و تبعیض‌های آشکار٬ پرداخت.

به عنوان مثال در سالیان اخیر در استان‌های آذری‌نشین ایران همچون زنجان٬ اردبیل و آذربایجان‌های شرقی و غربی٬ تمایل به اندیشه‌های پان‌ترکیستی همسو با الحاق آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان تقویت شده است و علاوه بر این٬ برخی از فعالان سیاسی آذری‌زبان ایران٬ در ترکیه تحت تاثیر تفکرات احزاب پان‌ترکیست این کشور قرار گرفته اند. از دیگر سو در استان‌های کردنشین کرمانشاه٬ کردستان و بخشی از آذربایجان غربی٬ صدها کُرد به گروه های مسلح مختلف پیوسته‌اند و گروه‌های دموکرات٬ کومله و پژاک در این مناطق همچنان در حال یارگیری هستند.  در همین حال گروه‌های افراطی نظیر داعش و سلفی‌ها  هم فضا را برای یارگیری از میان اهل سنتِ تحت فشار ایران متناسب تشخیص داده‌اند که آن هم نتیجه ای جز ترور و زندان و اعدام در پی نداشته است.

درگیری و تنش و تقسیم شهروندان کشور به خودی و غیرخودی٬ بر تمام حوزه‌های امنیت روانی و امنیت اقتصادی تاثیر گذاشته، اما چنانچه از شواهد پیداست نظام جمهوری اسلامی قصد ندارد در سیاست‌های خود در این حوزه‌ی حساس٬ تجدیدنظر کند.

 

Viewing all 6994 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>