Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6931 articles
Browse latest View live

پس‌لرزه‌های یک نامه به رهبری

$
0
0

زیتون-سینا پاکزاد: یک روز پس ازنامه مهدی کروبی به رهبر جمهوری اسلامی نزدیکان آیت‌الله خامنه‌ای و حتی رسانه‌های اصلی وابسته به او سکوت کرده‌اند. آیت‌الله خامنه‌ای نیز روز چهارشنبه در حضور خود در آرام‌گاه آیت‌الله خمینی حتی به صورت تلویحی دراین‌باره سخن نگفت. این سکوت البته روش معمول جمهوری اسلامی است و آنان پس از مدتی تلویحا و صریحا به کروبی حمله خواهند کرد.

رسانه‌های ایران نیز البته از انتشار این نامه منع شده‌اند و برخی مدیران رسانه‌ها روز سه‌شنبه پیامک‌هایی دریافت کردند که درباره عواقب انتشار نامه مهدی کروبی به آنان هشدار می‌داد.

از میان وب‌سایت‌های اصول‌گرایان نیز معدودی از آن‌ها به این نامه پرداخته‌اند. وب‌سایت جهان‌نیوز، وابسته به علیرضا زاکانی، تحلیل رضا سراج از چهره‌های رسانه‌ای اصول‌گرا و از بازجویان سابق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران را منتشر کرده است.

رضا سراج این نامه را به این معنا دانسته که در آستانه روزهای پیروزی انقلاب اسلامی «دور جدیدی از التهاب و فتنه‌آفرینی برای اعمال فشار خارجی به کشور در دستور کار قرار گرفته است».

هرچند ممکن است سکوت درباره نامه کروبی تا مدتی ادامه پیدا کند اما این نامه یادآور آن تمثیل مشهور «ساز»ی است که بعدها صدایش در می‌آید و تاثیرات خود را در فضای سیاسی در ماه‌های آینده خواهد گذاشت.

وی با اشاره به گزارش‌ها درباره احتمال رفع حصر کروبی تاکید کرده که «انتشار این نامه، ناظر بر نیازمندی فتنه‌گران و جریان ضدانقلاب به حفظ سوژه تبلیغی علیه نظام است» و«باید بین انتشار این نامه و زیاده‌خواهی‌های غربی‌ها از ایران، رابطه معناداری را جستجو کرد».

سخنان رضا سراج درباره احتمال رفع حصر مهدی کروبی از نگاه حامیان کروبی نیز یکی از دلایل نگارش این نامه است البته در تحلیلی متفاوت. آنان معتقدند که کروبی حاضر نیست برای رفع حصر خود باج بدهد و نه تنها از مواضع خود عقب ننشسته، حتی حاضر نیست سکوت هم بکند.

 

عبدالله گنجی، مدیر مسئول روزنامه جوان، نامه کروبی را ناشی از «کینه شخصی» دانسته است. برخی از چهره‌های اصول‌گرا نیز با انتشار نامه مهدی کروبی به اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۸۴، کوشیدند به نوعی جلوه دهند که پیش از این از نگاه کروبی هاشمی رفسنجانی باعث و بانی مشکلات کشور بوده نه آیت‌الله خامنه‌ای.

به جز اصول‌گرایان، به‌جز مصطفی تاج‌زاده، اصلاح‌طلبان نیز به نامه کروبی واکنش نشان نداده‌اند. برخی از آنان قاعدتا حاضر به پرداختن هزینه همراهی با این نامه نیستند.

اما در این میان علی مطهری، نایب رئیس مجلس، که بی‌پرواترین مواضع را درباره حصر مهدی کروبی و میرحسین موسوی داشته،  از این نامه استقبال کرده است.

وی این نامه را دارای تاثیر «مثبت» ،«دلسوزانه و برای اصلاح امور» خواند و تاکید کرد که این نامه «باید به رفع حصر کمک کند».

آقای مطهری اضافه کرد:«در واقع ایشان کل حرف‌ها و اعتقادات خود را در نامه بیان کرده است، اگر از حصر خارج شود، بالاخره صحبتی بیش از این ندارد و به هرحال انتقاد هم آزاد است».

 

وی تاکید کرد که کروبی دراین نامه اعتقادات خود را بیان کرده و «اگر حصر رفع شود صحبت بیشتری ندارد اما باید به نامه و حرف ها توجه شود، این نشانه آزادی است و هر کسی می‌تواند حرف‌های خود را بزند».

مطهری درباره انتخابات سال ۸۴ نیز خواستار آن شده که مسئولان وقت «پاسخ‌گو باشند».

اشاره علی مطهری به بخشه‌هایی از نامه کروبی درباره تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۴ است.

کروبی در نامه خود به رهبر جمهوری اسلامی نوشته بود:«شما که از جزئیات پرونده‌ای که وزارت‌خانه‌های کشور و اطلاعات در سال ۱۳۸۴ پیرامون دخالت‌های نظامیان و شبه نظامیان در امر انتخابات ریاست جمهوری تهیه کرده بودند مطلع بودید. متأسفانه آقای خاتمی آن گزارش را بنا به ملاحظاتی انتشار عمومی نداد و همین امر مورد اعتراض کتبی اینجانب قرار گرفت».

به جز اصول‌گرایان، اصلاح‌طلبان نیز به نامه کروبی واکنش نشان نداده‌اند. برخی از آنان قاعدتا حاضر به پرداختن هزینه همراهی با این نامه نیستند.

پیش از این علی مطهری، نایب رییس مجلس، گفته بود که براساس شکایت اکبر هاشمی رفسنجانی «۱۱۰ نفر از فرماندهان نظامی» در دادگاه به دلیل «دخالت در انتخابات» ریاست جمهوری ۸۴ محکوم شدند.

آقای مطهری هم‌چنین به نقل از آقای هاشمی رفسنجانی اعلام کرده بود که او به دلیل این‌که، اجرای این حکم «برای نظام بد» می‌شده، از اجرای آن گذشت کرده است. فرماندهان سپاه پاسداران اما این سخنان نایب رئیس مجلس را تکذیب کردند.

اکبر هاشمی رفسنجانی نیز هر چند درباره انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ «پناه بردن» به خدا را انتخاب کرد اما بعدها تاکید کرد که در انتخابات این سال تقلب شده است.

هرچند ممکن است سکوت درباره نامه کروبی تا مدتی ادامه پیدا کند اما این نامه یادآور آن تمثیل مشهور «ساز»ی است که بعدها صدایش در می‌آید و پس‌لرزه های این نامه تاثیرات خود را در فضای سیاسی در ماه‌های آینده خواهد گذاشت.


چرا ایران سوریه نمی‌شود؟ (با نگاهی به عوامل داخلی)

$
0
0

در میان عوامل مختلف برای «سوریه‌ای شدن» کشور سوریه، می‌توان به دو دلیل عمده پرداخت. اول بافت قدرت در سوریه و تفاوت ان با کشور ما، و دوم نقش عمده ایران و کشورهای همسایه.

تاریخ سیاسی کشور سوریه از بی‌ثباتی حکومت و قدرت در این کشور پرده بر می‌دارد. اگر از گذشته تاریخی سوریه در زمان عثمانی‌ها و سپس استعمار مستقیم و اسیب‌های سیاسی استعمار در این کشور بگذریم و به تاریخ بعد از کودتاهای متعدد خصوصا از سالهای ۱۳۲۰ بپردازیم، مشاهده می‌شود که نظم و حکومت در سوریه هرگز ثبات نداشته است. ثبات سیاسی نسبی، زیر سرکوب و نه یک اجماع از زمان کودتای بعثی‌ها و خصوصا حافظ اسد در سوریه شروع می‌شود. حکومت و قدرت خاندان اسد در سوریه به‌دنبال یک کودتای نافرجام در سال ۱۳۴۱ شمسی و یک کودتای موفقیت‌آمیز در سال ۱۳۴۲ شروع می‌شود. هفت سال طول کشید تا حافظ اسد بتواند قدرت را در سوریه به‌طور کامل به‌دست گیرد و بین اعضای خانواده خود تقسیم کند. از سال ۱۳۴۹، حافظ اسد تمام پست‌های امنیتی و نظامی را میان افراد خانواده و نزدیکان علوی خود تقسیم کرده و مدیریت بخشی از کارهای حکومتی را به سنی‌های سوریه که بیش از ۸۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل‌ می‌دهند، سپرد.  برای ثبات سیاسی، حافظ اسد بر علوی‌ها، اسماعیلی‌ها و دروزها تکیه کرد. یعنی در سوریه اقلیت همیشه بر یک اکثریت حکومت کرده، بدون ان‌که پست‌های کلیدی خصوصا پست‌های امنیتی به اکثریت تعلق گیرد. از طرف دیگر ناسیونالیسم دین‌ستیز بعثی که میشل افلق پایه‌گذار ایدئولوژیک آن است و توسط اقلیتی نمایندگی می‌شود، در مقابل مذهب حنبلی اکثریت سنی که هم ناسیونالیسم بعثی را و هم علوی‌هارا ملحد می‌داند، قرار گرفته است.

اسد در سال ۱۳۵۶ دست به‌اصلاحات وسیع اقتصادی زد اما فساد اداری و کنترل قدرت توسط خاندان او اجازه نداد تا این اصلاحات تاثیری بر اقتصاد کشور و وضع نابسامان ان گذارد. شکست در جنگ‌های سوریه با اسراییل و تاثیر ان‌ها بعد از کودتای اسد، مجالی به او داد تا ارتشی‌هایی نظیر جنرال جدید را از کار بر کنار کند و قدرت کشور را کاملا  به کنترل خود آورد. در سال ۱۳۶۲، برادر او رفعت اسد به کودتای نافرجامی بر ضد حافظ اسد دست زد که نهایتا به تبعید او به لبنان منجر شد. حافظ اسد فرزند پسر خود، باصل اسد را برای کنترل قدرت و دولت بعد از خود اماده می‌کرد که او در یک سانحه در سال۱۳۷۳ کشته شد. بشار که در ان زمان در انگلیس تخصص چشم پزشکی خود را می‌گذراند، به کشور فراخوانده شد تا با دیدن تعلیمات نظامی خود را برای تصرف قدرت بعد از پدر، اماده کند. حافظ اسد در سال ۱۳۷۸ از دنیا رفت و بشار اسد قدرت را در حالی تحویل گرفت که نیروهای امنیتی، پلیس و ارتش کاملا در کنترل او قرار داشتند. در طول سال‌های حکومت پدرش، مخالفین نظام استبدادی او کاملا سرکوب شده بودند. در سال ۱۳۶۱ میلادی حافظ اسد دست به کشتار هزاران نفر در شهر حماء سوریه زده بود تا مخالفین اخوان‌المسلمینی خود را کاملا سرکوب کند. بشار بعد از پدر به حکومت اقلیت علوی کشور بر اکثریت سنی ان دست یافته بود و هر گز حاضر نبود که حکومت از خانواده اسد خارج شده و لذا بر رسم پدر ماند و هرگز حاضر نشد که قدرت را در کشورش با گروه‌های دیگری سهیم باشد.

زمانی‌که بهار عربی در سال ۱۳۸۹ در سوریه شروع شد، الیت سیاسی و یا طبقه نخبگان سوریه همه متحد در حمایت از حکومت بلامنازع اسد صف کشیده بودند. بافت قدرت و خانوادگی کردن سیاست در این کشور، امکان داشتن الترناتیوهای سیاسی را در صحنه سیاست این کشور از همگان گرفته بود. برای اقلیت علوی کشور، خانواده و نزدیکان اسد، انتخاب بین اسد و یا هیچ چیز دیگری بود. نظام سوریه و حکومت ان با بشار اسد تعریف م یشد، از او هویت می گرفت و امکان داشتن الترناتیو دیگری برای این الیت سیاسی وجود نداشت.

استبداد کار خود را به‌خوبی انجام داده بود. سرکوب و وحشت در دوران اسد اجازه نداده بود تا حلقه‌های مستقل دیگری در صحنه سیاسی کشور شکل گیرند. لذا این الیت سیاسی متحدا می‌خواست که از روز اول جنبش اعتراضی بهار عربی مردم سوریه با خشونت سرکوب شود. هیچ صدایی در بین این الیت سیاسی وجود نداشت تا اسد را از عواقب سرکوب همراه با خشونت بر حذر دارد. این الیت سیاسی تصمیم گرفته بود که اگر خود نتوانست در سرکوب جنبش مردمی سوریه موفق باشد، از استبداد ایران برای سرکوب مردم حمایت و بهره گیرد. بعد از هفته‌ها سرکوب اعتراضات مسالمت‌امیز مردم سوریه، رشد کمی این اعتراضات، و عدم توفیق اسد در سرکوب اعتراضات مردمی، از ایران دعوت شد تا در سرکوب جنبش مردمی سوریه، اسد را حمایت کند. ایران از هفت‌ های اول وارد سوریه می‌شود و می‌خواهد که تجربه سرکوب جنبش سبز را در سوریه تکرار نماید. باور رهبری و سپاهیان این بود که می‌توانند جنبش مردمی مردم سوریه را سریعا سرکوب  و اوضاع سیاسی سوریه و منطقه به آن‌ها اجازه خواهد داد که در این راه توفیق یابند. اما این محاسبه کاملا محاسبه غلطی بود و دخالت نظامی ایران در سوریه نتوانست اوضاع داخلی سوریه را به نقطه آغاز برگرداند.

ایران هرگز سوریه‌ای نخواهد شد

 

اما تفاوت فاحش صحنه سیاست ایران با سوریه این است که نظام سیاسی کشور از پس یک انقلاب و نه کودتا می اید. الیت سیاسی کشور ما هرگز بعد از انقلاب یک‌پارچه نشده است. اگر چه نظام استبداد نهایت کوشش را کرده است که این یک‌پارچگی و اتحاد را در صحنه سیاست کشور ما بوجود اورد اما هرگز در این راه توفیق نیافته است. رهبری بارها از بی‌بصیرتی طبقه ممتاز سیاسی گلایه کرده است، اما کنایه های او در این راه کم‌ترین اثری نداشته است. استبداد حتی نتوانسته است با رسمی کردن دین، با تخصیص میلیاردها تومان به نهادهای دینی طرفدار و با تهدید، ارعاب، حصر و زندان، حمایت تمامی روحانیون را برای قدرت فائقه رهبری کسب کند. پروژه استبداد دینی در ایران  در این‌باره شکست خورده است و جامعه بیش از حد تصور استبداد در مقابل او ایستاده است. جامعه مدنی کشور نه به خاطر انکه استبداد خواسته است تحملش کند بلکه به خاطر تحمیل خود بر قدرت و سیاست کشور ماندگار شده است؛ بالا و پایین رفته است اما به طبیعت و تعهد خود وفادار مانده است.

در ایران نیروی نظامی کشور میان سپاه و ارتش تقسیم شده‌اند. انقلاب‌ها عموما با نهادهای امنیتی و نظامی  نظام پیشین سر آشتی ندارند. اما در انقلاب ایران کسانی‌که با خرد سیاسی به امنیت کشور نگاه می‌کردند صلاح را در این دیدند که ارتش کشور منحل نشود. مرحوم ابراهیم یزدی توانست انقلابیون و ایت‌الله خمینی را در پاریس قانع کند که ارتش نباید از هم پاشیده و منحل شود. اگرچه بسیاری انقلابیون می‌خواستند ارتش منحل شود اما نهایتا استراتژی انقلاب بر این قرار گرفت که ارتش پایدار بماند. ارتش کشور ما هرگز در خشونت داخلی شرکت نکرده است. خود همین دو قطبی بودن نیروهای نظامی در کشور ما اجازه نخواهد داد که بخشی از درون و یا بیرون بتواند خشونت را بر کشور تحمیل نماید. از سپاه و بدنه ان تحلیل‌های فراوانی نوشته شده که این نیرو نم‌یتواند همه نیروهای خود را برای سرکوب مردم متحد و تشویق کند. در صورت تصمیم به سرکوب، بخش مهمی از این نیرو در کنار خشونت و سرکوب نخواهد ماند. در انتخابات گذشته، بسیاری از سپاهیان به خاتمی و یا روحانی رای داده‌اند. خود این پدیده برای به خشونت نکشیدن صحنه سیاست کشور توسط نیروهای انظامی پدیده مبارکی است. کم نیستند اعضای سپاه و بسیجی که از عضویت خود در این نیرو استعفا داده‌ و به منتقدین  وضع موجود پیوسته‌اند. بدون شک رابطه‌ها ان‌چنان که فکر می‌شود با اعضاء این نهاد بریده نشده است. سپاه اصولا خودرا یک نیروی ارزشی می‌داند و معلوم نیست که همه اعضاء ان در خشونتی وسیع برای دفاع از نظام در صحنه بمانند. نیروی نظامی کشور یک‌دست و متحد نیست تا استبداد بتواند برروی ان برای خشونت وسیع شهروندان کشور حساب کند. تقسیم این وفاداری بین مردم و نظام  در کشوری‌ که برای آزادی انقلاب کرده است، بیش از انکه برای مردم خطری باشد، تهدیدی برای استبداد است.

بر خلاف نظریه‌ای  ادعا می‌کند که مردم کشور ما از نظام گذشته‌اند، هیچ مدرک و گواهی وجود ندارد تا ثابت کند که مردم کشور ما از دولت گذشته باشند. انتخابات سال ۹۶ که زمان زیادی از ان نمی‌گذرد، به‌وضوح نشان داد که اکثریت مردم این کشور با سلائق سیاسی و فرهنگی مختلف، اقلیت‌ها و اقوام مختلف کشور به این نتیجه رسیده‌اند که هنوز برای اصلاح کشور میت‌توان به نهادهای انتخابی دل بست و از اصلاح‌طلبی با تمام نقاط ضعف و قوت ان دفاع کرد. اگر چه اصلاح طلبی می‌بایست پوست بیاندازد و جنبش اصلاح‌طلبی به ارزیابی و نقد دقیقی نیازمند است، اما اندیشه اصلاح‌طلبی هم‌چنان در جامعه ما اعتبار دارد؛ حتی  اگر گروهی  از اصلاح‌طلبان اعتبار گذشته خودرا از دست داده  باشند.

اکثرا بخش متوسط جامعه امروز ما که تحصیل‌کرده هم هست، به اندیشه اصلاح‌طلبی وفادار مانده و خشونت را در اشکال مختلف ان تقبیح و محکوم می‌کند. در اعتراضات دی‌ماه بخش اندکی از معترضان که به رفتارهای خشن روی آوردند، بلافاصله از طرف طبقه متوسط کشور و فعالان سیاسی محکوم شدند. لذا هرگز نمی‌توان تصور کرد که خشونت در بین نیروهای سیاسی کشور به عنوان یک روش سیاسی برای مقابله با نظام اقتدارگرای استبدادی قابل قبول افتد.

بارها و بارها نیروهای سیاسی داخلی و خارجی، ان‌هایی که حرفی برای گفتن دارند، خشونت را بعنوان یک ابزار سیاسی شدیدا محکوم کرده‌اند. لذا انتقادی که افرادی مشخص در میان اصلاح‌طلبان داخل به نیروهای سیاسی خارج برای محکوم نکردن خشونت در اعتراضات دیماه وارد اوردند، غیرمنطقی و بیشتر از سر لجاجت و برای مخفی کردن بی‌عملی خود و نه چیز دیگری بود. نظام استبداد کوشش فراوانی کرد تا جنبش سبز و اعتراضات خیابانی بعد از انتخابات سال ۸۸ را به خشونت بکشد، اما معترضین که اکثرا از تحصیل‌کردگان کشور و طبقه متوسط ان بودند، در دام این خدعه استبداد نیفتادند. نظام استبداد برای توجیه خشونت، ضرب و شتم مردم و کشتن معترضین به دروغ متوسل شد، اما ره بجایی نبرد. همه خوب می‌دانند که یکی از توجیهات حکومت، پاره کردن عکس‌های آیت‌الله خمینی و بی‌حرمتی به مراسم عزاداری عاشورا بود اما همه می‌دانستند که انهایی که شعار «یاحسین میرحسین» را به یکی از شعارهای ماندگار جنبش سبز تبدیل  کردند نکی‌توانند اهل بی‌حرمتی به سنن دینی باشند.

البته، تنها خطری که صحنه سیاست ایران را تهدید می‌کند، خشونت حکومتی است. خشونت حکومتی بیشتر زمانی توان بروز پیدا می کند که نظام استبداد بتواند افراد و حامیان خودرا بر کرسی ریاست‌جمهوری کشور بنشاند و قدرت را در کشور انحصاری و یکد دست نماید. دوران احمدی ‌نژاد تلخ‌ترین دوران دولت در تاریخ بعد از انقلاب است. بجز اضمحلال کامل اقتصادی کشور که تاوان انرا امروز شهروندان کشور می‌دهند، صحنه سیاست کشور به استبداد مطلق نزدیکتر شد. در کشور ما اکنون نیروهای امنیتی کشور، قوه قضاییه و رسانه ملی زیر نظر رهبری نظام هستند. قوه قانون‌گذار کشور، مجلس، هنوز نتوانسته است استقلال خودرا از رهبری نظام در عمل نشان دهد. زمانی که طرفداران احمدی نژاد مجلس را زیر فشار گذاشته بودند، رئیس مجلس این نهاد را متعلق به رهبری دانست. تنها اهرمی که از طرف مردم تا میزانی فشار پذیر مانده است و می‌تواند خواست مردم را تا حدی نمایندگی نماید، نهاد ریاست جمهوریاست. احمدی‌نژاد مردم معترض را پس از تقلب انتخاباتی سال ۸۸ ، «خس و خاشاک» خواند اما روحانی به صدیقی، امام جمعه موقت تهران، وقتی مردم معترض را «آشغال» نامید، اعتراض کرد.  در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، تظاهرات مسالمت‌امیز مردمی سر کوب شد اما روحانی ایستاد تا نیروهای انتظامی تظاهرات مردمی را با خشونت سرکوب نکنند. اگرچه او به‌طور کامل موفق نبود تا جلوی تعرض سرکوب را بگیرد، اما سرکوب مردم نتوانست به  برنامه نظم‌یافته توسط نظام سرکوبگر تبدیل شود. سپاهیان این بار بسیار حواس شان جمع بود که در سرکوب دخالت  آن‌چنانی نداشته باشند.

نهاد انتخابات،  در کشور ما شرایط را   به صورت نسبی و حداقلی به‌نحوی  پیش می‌برد که نیروهای سیاسی در صحنه بمانند و قدرت  کم و بیش دو قطبی مانده و در انحصار استبداد قرار نگیرد. اما باید در نظر داشت مادامی که انتخابات کاملا ازاد نباشد و دولت پنهان در کشور بتواند به انتخابات در کشور جهت دهد، این توازن می‌تواند کاملا بر هم بخورد و کشور با استبدادی مطلق، خشونت‌گرا و انحصاری روبرو گردد. با اقای تاجزاده کاملا موافق هستم که باید برای انتخابات ازاد در کشور بسیار اهمیت قائل شد و برای حفظ و آزادی ان به طرح استراتژی‌های مختلف سیاسی حتی تحریم آن در صورت لزوم دست زد. انتخابات در حال حاضر تنها مکانیزمی است که از قدرت انحصاری در ایران جلوگیری  می‌کند. کشور ما با استبدادی روبرو است که پایی در نوع خاصی از قرائت دین داشته و پای دیگری در منافع طبقه خاصی که سر اشتی با ارزش‌های دموکراتیک ندارد. استبداد خطرناکی ست که باید مکانیسم‌های قدرت‌یابی آن‌را شناخت.

لذا کسانی که به بحث سوریه‌ای شدن ایران روی آورده‌اند، هرگز مختصات سیاسی جامعه سوریه، بافت قدرت، اتحاد نیروهای سیاسی آن‌را با ایران مقایسه نکرده‌اند. تنها چیزی که در میان بحث‌های طرفداران این فرضیه  قابل توجه است، این است که نظام استبداد در ایران پتانسیل آن‌را  دارد که فرمان خشونت وسیع  را صادر کند و از کشتن بسیاری از مردم کشورمان پرهیزی نداشته باشد. اگرچه این فرض قابل قبول است اما می‌بایست به عوامل بازدارنده‌ای  که  به نظام استبداد در صحنه سیاست ایران این اجازه را نمی‌دهد توجه کافی مبذول داشت.

خلاصه این‌که به‌جای ترساندن مردم، باید نظام استبداد را  از اعمال خشونت پرهیز داد و حق اعتراض مسالمتًامیز را بر این نظام تحمیل کرد. چون  بافت مذهبی و سیاسی قدرت، قطبی بودن نیروی نظامی کشور، اکثریت قابل توجه مردم ما که خشونت را محکوم دانسته‌اند و فاکتور های متعدد دیگر جامعه ما و نهادهای سیاسی انرا با سوریه و بافت قدرت ان کاملا جدا می‌کنند.

بخش اول: ایران هرگز سوریه‌ای نخواهد شد

آیا مهدی کروبی به «اصلاح‌ِ نظام» باور دارد؟

$
0
0

مهدی کروبی در فرازی از نامه‌ی اخیر خود به آیت‌الله خامنه‌ای (۹ بهمن ۹۶) می‌نویسد:

«من به اصلاح نظام در چارچوب آرمان‌های انقلاب از طریق صندوق رأی باور دارم منوط بر آنکه تمامی ارکان نظام با اراده و رأی مستقیم و یا غیر مستقیم مردم، بدون نظارت استصوابی و دخالت‌های قیم‌مآبانه اعمال شود و همه از صدر تا ذیل نظام خود را در مقابل مردم، اصحاب رسانه‌ها و نهادهای حقوقی کشور مسئول و پاسخگو بدانند. احدی هم حق نداشته باشد نهادهای قانونی را با اهرم قدرت بی‌خاصیت کند چراکه هیچکس فراتر از قانون نیست و ملاک باید برای همه قانون باشد.»

این عبارات می‌توانند دو‌ پیام متفاوت و چه بسا متضاد را به مخاطب خود القا کنند.

برداشت اول:
مهدی کروبی در این عبارات باور به اصلاح نظام را «منوط به» این می‌کند که «[قدرت] تمامی ارکان نظام با اراده و رأی مستقیم و یا غیر مستقیم مردم اعمال شود».

اما این فراز از نوشته‌ی کروبی همراه با اتهامی است به آقای خامنه‌ای که با تشکیل جلسات خبرگان در «بیت خود» و اعمال نظارت استصوابی حتی قبل از تصویب قانونی آن در مجلس، امکان تغییر در مجلس خبرگان را به‌وسیله‌ی رای مستقیم مردم از بین برده است* و به تبع آن رهبری نظام یا یکی از ارکان نظام فارغ از اراده‌ی مردم به‌کارش ادامه می‌دهد.

در این حالت نتیجه روشن است. مهدی کروبی به اصلاح نظام باور ندارد چون یکی از ارکان نظام و بلکه مهمترین رکن آن، خارج از اراده و رای مردم قرار گرفته است.

برداشت دوم:

اما اگر محور اصلی این فراز از نامه  کروبی را از «اصلاح نظام» به «صندوق رای» تغییر دهیم، پیام متفاوتی به مخاطب می‌رسد. یعنی: کروبی در این پاراگراف می‌گوید که باور به اصلاح نظام «از طریق صندوق رای» را «منوط به» اعمال رای و اراده مردم در تمامی ارکان نظام می‌داند. اما چون در شرایط فعلی آقای خامنه‌ای، با اعمال نظارت استصوابی به وسیله‌ی آقای جنتی، یکی از ارکان نظام را از نظارت خارج کرده است دیگر به «اصلاح‌نظام از طریق صندوق رای» باور ندارد اما هم‌‌چنان به اصلاح نظام از روش‌های دیگر مانند نافرمانی مدنی و اعتراض‌های خیابانی معتقد است.

در این حالت مهدی کروبی هنوز هم یک اصلاح‌طلب است و از قضا این برداشت با مشی و استراتژی انتخاب شده در  سال‌های ۸۸ و ۸۹ هم‌خوانی دارد.

واضح است این نوع اصلاح‌طلبی، نوعی اصلاح‌طلبی «عمل‌گرا و مشروط» است. در این نوع اصلاح‌طلبی می‌شود متناسب با شرایط حاکم و حاکمان از استراتژی‌های متفاوتی بهره گرفت. از طرفی دیگر این نوع اصلاح‌طلبی،«آرمان‌گرایانه و ایده‌آلیستی» نیست، به این معنا که خود را محدود و محصور در اصلاح‌طلبی پارلمانتیستی و کم‌هزینه نمی‌کند.

*پی‌نوشت: از متن نامه‌ی مهدی کروبی به آیت‌الله خامنه‌ای:

حضور شما در جایگاه رهبری همراه شد با حذف بخش مهمی از نیروهای انقلاب. این رویکرد در انتخابات دوم مجلس خبرگان رهبری به اوج خود رسید و در کنار حذف افراد شاخص، این رکن رکین قانون اساسی نیز از اساس بی‌خاصیت گردید که به باور من ریشه همه‌ی گرفتاریهای امروز کشور در همین نکته نهفته است. من به اصلاح نظام در چارچوب آرمانهای انقلاب از طریق صندوق رأی باور دارم منوط بر آنکه تمامی ارکان نظام با اراده و رأی مستقیم و یا غیر مستقیم مردم، بدون نظارت استصوابی و دخالت‌های قیم‌مآبانه اعمال شود و همه از صدر تا ذیل نظام خود را در مقابل مردم، اصحاب رسانه‌ها و نهادهای حقوقی کشور مسئول و پاسخگو بدانند. احدی هم حق نداشته باشد نهادهای قانونی را با اهرم قدرت بی‌خاصیت کند چراکه هیچکس فراتر از قانون نیست و ملاک باید برای همه قانون باشد.
یقین دارم روزهای پیش از انتخابات دوره دوم خبرگان رهبری در آذر ۱۳۶۹ را به خاطر دارید جائیکه افرادی درون خبرگان با هدایت مراکزی در قدرت، محل تشکیل جلسات خبرگان رهبری را از ساختمان مجلس شورای اسلامی به بیت شما آوردند و در آنجا آقایان هم شتاب‌زده آئین‌نامه این مجلس را به نحوی تغییر دادند که تأیید صلاحیت نامزدها از مراجع تقلید و استادان برجسته حوزه گرفته شد و در اختیار فقهای شورای نگهبان یعنی همان منصوبین حضرتعالی قرار گرفت. در حقیقت خبرگانی که وظیفه آن بر طبق قانون اساسی نصب، عزل و نظارت بر شخص رهبر و نهادهای زیر نظر اوست را به بیت شما آوردند و این رکن رکین قانون اساسی را در عمل به زیر مجموعه دفتر تبدیل کردند.آنها برخلاف نص صریح قانون اساسی هدف داشتند رهبری و مجموعه عظیم تحت نظر او را از هرگونه نظارت و پاسخگویی معاف کنند. برای عملیاتی کردن این امر در دوره دوم خبرگان به حذف چهره‌های مستقل و ارزشمند آن مجلس نظیر آیت‌الله دستغیب این عالم برجسته و آزاده روی آوردند. به برکت این تغییر و تحول، مجلس خبرگان رهبری از آن زمان به بعد در دور باطلی قرار گرفت و شورای نگهبان که پیش از بازنگری قانون اساسی حتی حق نظارت بر انتخابات خبرگان رهبری را هم نداشت، حیات و ممات این رکن مهم قانون اساسی که تضمین‌گر جمهوریت و مشروعیت سیاسی نظام جمهوری اسلامی است را به دست گرفت و خروجی آن شد مجلسی فرمایشی که تنها وظیفه سالانه‌اش ثناگویی است.

🍃زنده|معاون اول قوه قضائیه: حصر تصمیم شورای عالی امنیت ملی است

$
0
0

 


 تلگرام به اپ استور اپل بازگشت


نماینده مجلس: سن ازدواج دختران از ۱۳ به ۱۵ سال افزایش می‌یابد

طیبه سیاووشی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در توئیتر خود نوشت: به دنبال افزایش سن ازدواج از ۱۳ سال به ۱۶ سال بودیم ولی به دلیل مخالفت‌هایی که از ناحیه آقایان مطرح شد، فعلا قرار است سن ازدواج به ۱۵ سال افزایش پیدا کند. البته بین ۱۳ تا ۱۵ سال باید با اجازه مراجع صالحه این گونه ازدواج ها صورت گیرد . طرح فروردین ماه سال آینده به صحن می آید.

وی تاکید کرد: این مساله بسیار پیچیده است. مثلا در دادگاه برای ازدواج دختران زیر ۱۳ سال برخی از قضات برای این که به یقین برسند دختر به بلوغ عقلی رسیده یک انگشتر طلا به او نشان می دهند و از او می پرسند آیا این انگشتر طلاست؟ یک معضل دیگر اینکه ازدواج ها اصلا ثبت نمی‌شود.


آغاز رسمی جشنواره فیلم فجر


 استاندار کرمانشاه: به مستاجران زلزله‌زده مسکن مهر می‌دهیم

استاندار کرمانشاه گفت: به مستاجرین مناطق زلزله زده درصورت تمایل، از واحدهای مسکن مهر فاقد متقاضی اختصاص داده می‌شود.

هوشنگ بازوند در نشست ستاد بازسازی مناطق زلزله زده استان با اشاره به پیگیری انجام شده برای حل مشکل مستاجرین مناطق زلزله زده اظهار کرد: همچنین در این مناطق با تایید فرمانداری‌ها، برای مستاجرین روستایی مبلغ ۳۰ میلیون تومان و برای مستاجرین شهری ۴۰ میلیون تومان وام پرداخت می‌کنیم.

وی همچنین با انتقاد از عملکرد بیمه‌ها در مناطق زلزله زده، گفت: کمیته‌ای متشکل از نماینده بازرسی استان، فرمانداران شهرستانهای زلزله زده، مدیرکل مدیریت بحران، مدیران عامل بانکها و مدیرکل بازرسی استانداری طی یک بررسی جامع عملکرد بیمه ها را در پرداخت خسارت ارزیابی کنند و اگر حقی از مردم ضایع شده باشد، حتما و رسما از بیمه‌ها شکایت می‌کنیم.


عزل سرپرست شهرداری بروجرد

محمدپرهام، عضو شورای شهر  بروجرد اعلام کرد که شورای شهر بروجرد در یک جلسه فوق‌العاده رأی به عزل سرپرست شهرداری بروجرد داد.

محمدپرهام، عضو شورای شهر بروجرد با اعلام این خبر گفت: «پس از آن‌که سرپرست شهرداری بروجرد برخورد بسیار نامناسبی با کودکان کار داشت ما در شورای شهر جلسه فوق‌العاده برگزار کردیم و از ایشان در این‌باره توضیح خواستیم که توضیحات ایشان برای اعضا قانع‌کننده نبود.»

پرهام ادامه داد: «ما دو راه را در همان زمان به سرپرست شهرداری بروجرد پیشنهاد کردیم یکی این‌که استعفا دهد و از مردم ایران و کودکان کار به خاطر این رفتار ناپسند عذرخواهی کند و یا این‌که از سوی شورای شهر عزل می‌شود اما او گفت که به هیچ وجه استعفا نمی‌دهد اما عزل او هم عملی نشد، چون اعضای اصولگرای شورای شهر بروجرد جلسه را ترک کردند و جلسه از رسمیت خارج شد.»

این عضو شورای شهر بروجرد گفت: «امروز بعد از مدتی تلاش و نامه‌نگاری در نتیجه موفق شدیم جلسه فوق‌العاده‌ای را خارج از وقت اداری برگزار کنیم و آقای یاراحمدی سرپرست شهرداری را به خاطر مردم ایران و کودکان کار از سمت خود عزل کنیم.»

چندی پیش تصویری از بازداشت کودکان کار در شهرستان بروجرد توسط شهرداری این شهر در فضای مجازی منتشر شد که واکنش‌های منفی بسیاری در پی داشت./فرارو


معاون اول قوه قضائیه: حصر تصمیم شورای عالی امنیت ملی است

غلامحسین محسنی اژه‌ای، معاون اول قوه قضائیه درباره حصر موسوی، کروبی و رهنورد در سال ۸۹ گفت که شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت که آن زمان مصلحت کشور به محاکمه این افراد نیست و گفتند این افراد فعلا محصور باشند اما محاکمه قضایی نشوند.

محسنی‎ اژه‌ای با تاکید بر اینکه آنچه در سال ۸۸ اتفاق افتاد جرم بزرگی بود در باره محاکمه «مجرمین» مربوط گفت: افرادی که عامل اصلی قضایا بودند و باید محاکمه می‌شدند به سه گروه تقسیم شدند. دسته اول افرادی هستند که محاکمه آن‌ها بدون هیچ ارفاقی صورت گرفت. دسته دوم جوان‌ترها و دانشجویانی هستند که از عمق قضایا خبر نداشتند، اما مرتکب جرم به طور مثال خسارت به اموال عمومی و… شدند. در مجازات این افراد ارفاق‎های زیادی صورت گرفت. در مورد دسته سوم که سران فتنه هستند، شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت که آن زمان مصلحت کشور به محاکمه این افراد نیست و گفتند این افراد فعلا محصور باشند اما محاکمه قضایی نشوند. این موضوع مصوبه شورای عالی امنیت ملی است و تا هنگامی که پابرجا باشد، قوه قضائیه نمی‌تواند کاری کند./ایسنا



رییس سازمان مالیات: فردی دو سال بعد از  مرگش ارز خرید و فروش می‌کرد


معاون سازمان حفاظت از محیط زیست: در اهواز فاضلاب وارد رودخانه‌ آب شرب می‎شود


علی خمینی: افتخار می‌کنیم فردی رهبر ماست که از بن دندان مقام را پس می‌زند

علی خمینی، نوه رهبر سابق جمهوری اسلامی امروز در مراسم ۱۲ بهمن در مقبره ایت‌الله خمینی گفت: ما افتخار می‌کنیم فردی ولی فقیه و سردمدار حکومت ما است که از بن دندان مقام را پس می‌زند.

خمینی افزود: عده ای بسیار تلاش می‌کنند تا شخص ولی فقیه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تخریب کنند اما ما به وجود ایشان افتخار می‌کنیم و از بن دندان معتقدیم که پس از امام خمینی (ره) هیچ شخصی به جز آیت‌الله خامنه‌ای را نداشته‌ایم که بتواند جای امام خمینی را پر کند./ایسنا


شناسایی ۳ هزار حساب بانکی مشکوک

رئیس کل سازمان امور مالیاتی درباره رسیدگی به تراکنش‌های بانکی مشکوک و برای مبارزه با فرار مالیاتی گفت: از محل شناسایی بیش از ۳۰۰۰ مودی مشکوک با تراکنش‌های سنگین، ۶۳۰۰ میلیارد تومان مالیات مطالبه شد./ تسنیم


تلگرام از اپ استور حذف شد

اپلیکیشن  تلگرام از اپ استور حذف شد. هنوز علت این اقدام مشخص نیست.

پاول دورف  موسس تلگرام  در توییتى گفته مشکل حذف این اپلیکیشن از اپ استور به زودى رفع خواهد شد.


تشکیک روسیه بر سر ارسال سلاح «ایرانی» به یمن

روسیه شواهد  ارسال سلاح «ایرانی» به یمن را زیر سوال برد. این متحد جمهوری اسلامی  همچنین با اعمال تحریم‌های تازه بر ایران به دلیل نقض قطعنامه‌های سازمان ملل مخالفت کرد.

دولت دونالد ترامپ، مدت‌هاست خواستار پاسخگو شناختن ایران در سازمان ملل در ارتباط با ارسال سلاح به یمن و آزمایش‌های موشکی‌اش بوده است و همزمان تهدید به خروج از برجام (توافق اتمی) کرده است.

نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل، روز دوشنبه (۲۹ دسامبر) نمایندگان ۱۴ کشور در شورای امنیت سازمان ملل را به پایگاهی در واشنگتن برد تا بقایای موشکی را نشان دهد که پنتاگون می‌گوید ساخت ایران است و حوثی‌ها روز ۴ نوامبر به سوی ریاض شلیک کردند./بی بی سی فارسی


ورود یک طلبه به چالش «دختر خیابان انقلاب»


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

 

دستگیری ۲۹ نفر در پی اعتراض به «حجاب اجباری» در تهران

$
0
0

زیتون– پلیس تهران در سامانه اطلاع رسانی خود خبر داد: «به دنبال فراخوان شبکه‌های ماهواره‌ای تحت عنوان چهارشنبه سفید، ۲۹ نفر از فریب‌خوردگانی که در قالب این کمپین کشف حجاب کرده بودند توسط پلیس دستگیر شدند.»

پلیس تهران بزرگ در این اطلاعیه خبر داد که دستگیری‌های صورت گرفته «در راستای ارتقاء امنیت اجتماعی» بودند.

مرکز اطلاع‌رسانی پلیس تهران‌بزرگ در اطلاعیه ای نوشت: «همزمان با راه‌اندازی کمپین مردمی مقابله با فراخوان کشف حجاب مسیح علی‌نژاد و درخواست آنها مبنی بر برخورد مناسب مسوولان با عاملان این کمپین، مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران بزرگ اعلام کرد که ماموران انتظامی که وظیفه حفظ و ارتقاء امنیت اجتماعی را عهده‌دار هستند ضمن اشراف کلی به محیط و آشناسازی معدود افراد ناآگاه و فریب‌خورده جوان، ۲۹ نفر از برهم زنندگان امنیت اجتماعی شهروندان را دستگیر و به مراجع قضایی تحویل دادند.»

خبرگزاری تسنیم٬ نزدیک به سپاه پاسداران٬ نیز خبر دستگیری معترضان به «حجاب اجباری» را با تیتر  «پلیس تهران: ۲۹ نفر از فریب‌خوردگان کمپین کشف حجاب دستگیر شدند» منتشر کرد.

خبرگزاری ایرنا٬‌ وابسته به دولت نیز به نقل از مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران بزرگ اضافه کرد: «ماموران انتظامی که وظیفه حفظ و ارتقای امنیت اجتماعی را عهده دار هستند ضمن اشراف کلی به محیط و آشناسازی معدودی از افراد ناآگاه و فریب خورده جوان، ۲۹ نفر از بر هم زنندگان امنیت اجتماعی شهروندان را دستگیر و به مراجع قضایی تحویل دادند.»

روز گذشته عباس جعفری دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ خبر بازداشت تنها یکی از دختران خیابان انقلاب را تایید کرده بود.

محمدجعفر منتظری٬ دادستان کل کشور٬ نیز اعتراضات اخیر به «حجاب اجباری» را حرکتی بچگانه خواند.

به گفته او کسانی که روسری خود را در خیابان برمی‌دارند، بیشتر از نادانی و فریب خوردگی است و از روی القائاتی است که از خارج کشور می‌شود و حرکاتی را انجام می دهند که کاملا بچه‌گانه است.

دادستان کل کشور عمل «برداشتن روسری در خیابان‌ها» را امر «بسیار جزیی و غیرقابل توجه» دانست، چرا که «اکثر به اتفاق بانوان ما یا محجبه چادری هستند یا حجاب اسلامی درستی دارند یا برخی‌ها اگر حجاب درست و کاملی ندارند، قطعا پاکدامنی و عفاف لازم را دارند و حرکتی را انجام نمی‌دهند که مورد نظر دشمن است.»

 

محکومیت یکی از بازماندگان اعدام‌های دهه شصت به زندان بلند مدت

$
0
0

زیتون– دادگاه تجدید نظر٬ حکم هفت سال ونیم حبس را برای منصوره بهکیش٬‌ از اعضای «مادران و خانواده‌های خاوران»٬ تایید کرد.

منصوره بهکیش سال گذشته در دادگاه بدوی به اتهام‌های تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور محاکمه شده بود.

منصوره بهکیش در سال ۹۱ هم به چهار سال حبس محکوم شده بود که شش ماه آن تعزیری و سه سال و نیم تعلیقی،‌ به مدت پنج سال، بود.

منصوره بهکیش از اعضای «مادران و خانواده‌های خاوران است» که جوانان‌شان در دهه ۶۰ و بخصوص تابستان سال ۶۷ بدون برخورداری از امکان دفاع حقوقی و شرکت در محاکمه‌ای رسمی با نقض حکم حبس یا پس از پایان حبس، اعدام و در مکانی بی‌نام دفن شدند. شش تن از اعضای خانواده خانم بهکیش در آن زمان اعدام شدند.

۷۵ تن از خانواده‌های اعدام شدگان و قتل‌های سیاسی در جمهوری اسلامی، صدور حکم زندان برای منصوره بهکیش،‌ را محکوم کردند و خواستار لغو آن شدند.

وب‌سایت «مادران پارک لاله»،‌ در بیانیه‌ای که ۷۵ تن از اعضای خانواده‌های اعدام شدگان و قتل های سیاسی در حمایت از خانم بهکیش امضا شده، دلیل این اتهامات، «دادخواهی» و «فعالیت‌های مدنی، سیاسی، صنفی و فرهنگی» او ارزیابی شده‌است.

بر اساس این بیانیه، منصوره بهکیش که شش تن از اعضای خانواده اش در دهه ۶۰ اعدام شده‌اند، «عضوی فعال از مادران و خانواده های خاوران است. کسانی که به گفته خود وی، هیچ گاه حاضر نشدند که از حقوق خود به عنوان یک انسان دادخواه دست بشویند و ظلمی را که در حق شان شده است، به فراموشی بسپارند».

دختری که از خیابان انقلاب سربرآورد…

$
0
0

«دختر خیابان انقلاب». آیا نامی بهتر از این ممکن بود؟ آخر این همان دختری است که از «خیابان انقلاب» می‌آید و حالا در همان خیابان که انقلاب را با خودش حمل می‌کرد و نامش «خیابان انقلاب» شد، سر به اعتراض برمی‌دارد. همان انقلابی که قرار بود برای این نسل و دخترانش آزادی به ارمغان بیاورد. این انقلاب اما، برای بسیاری از این نسل، بویژه دخترانش، بیشتر اسارت آورد تا آزادی. آزادی‌های مدنی را از آنان گرفت و آزادی سیاسی چندانی هم برایشان به ارمغان نیاورد.

دختری که در خیابان انقلاب پرچم نافرمانی مدنی را بر سر چوبِ اعتراض فریاد کرد، بی حرف و حرکتی همه‌ی حرف‌ها و حرکت‌های مخالفان حجاب اجباری را خلاصه کرد، فشرده کرد و به نمایش عمومی گذاشت. ابتکاری ساده، برانگیزاننده و البته بی‌ خشم و خشونت، اما پر از صداهای اعتراضیِ خشم‌آلودی که در همه‌ی این سال‌ها در فغان و رو به فزونی بوده است. او حجابی را بر سر چوب، پرچم کرد که مدت‌هاست به پرچم هویت جمهوری اسلامی بدل شده است، جمهوری‌ای که می‌کوشد اگر هیچ جایش اسلامی نیست، دست کم این پرچم اسلامیت را که به ناموسش بدل شده، از کف ندهد.

من همیشه بر این باور بوده‌ام که مساله‌ی زنان یکی از مهم‌ترین نقاط تغییر اجتماعی و سپس سیاسی در ایران است. خواسته‌های زنان، خواسته‌‌هایی است عینی، پیوند خورده با زندگی روزمره، در تکراری هزارباره و هر روزه، مرتبط با گروه کثیری از افراد جامعه، گروهی که می‌توانند برای خود صدا خلق کنند، و می‌توانند دیگران را بیش یا کم، آرام آرام، با خواسته‌‌های خود همراه کنند و برانگیزانند. این ویژگی‌ها در کمتر مساله و در کمتر گروه اجتماعی یک جا جمع شده است. خواسته‌های این گروه از زنان ایران، یا آن‌چه در جنبش زنان ایران متبلور شده، خواسته‌‌هایی اجتماعی است و جنبشش، یک جنبش اجتماعی نه یک جنبش سیاسی. یعنی نقطه‌ی عزیمت و ماهیتِ آن سیاسی نیست، زیرا این حرکت خواهان تغییرات سیاسی نیست، چه رسد به تغییر دولت یا رژیم سیاسی. حرکتی است که گرچه از بدن زن شروع می‌شود اما به درون خانواده‌‌ها می‌خزد، تا اندرونی‌های تاریک و سنت‌گرفته پیش می رود و وقتی نوبت پیامدهای سیاسیش برسد، آب به زیر هر ساختمان سیاسی به ظاهر مستحکمی می‌بندد و کل آن را بر روی شالوده‌های تبعیض‌آلودش فرو می‌ریزد.

به علاوه، کدام خواسته‌ی اجتماعی است که سیاسی نباشد؟ اگر در هر نظام سیاسی، بسیاری از خواسته‌های اجتماعی به اعتباری خواسته‌های سیاسی است، در نظام‌های بسته که رگه‌های قوی از خواسته‌ها و اراده‌های توتالیتری وجود دارد، بدون شک اغلب خواسته‌های اجتماعی، خواسته‌هایی سیاسی به حساب می‌آید. از این‌رو، خواسته‌ی اختیاری بودن حجاب، به عنوان یکی از خواسته‌های زنان و جنبش زنان، نیز گرچه اجتماعی است، اما ماهیتی سیاسی دارد. پس هیچ نیروی سیاسی نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد.

نیروهای سیاسی در ایران، و حتی خارج از ایران همواره نسبت به این قابلیت اجتماعی و سیاسی یا بی‌اعتنا بوده‌اند یا در سال‌هایی که پشتیبانی از زنان به صورت یک مد مورد اقبال درآمده صرفاً به پشتیبانی‌های نمادین از آن روی آورده‌اند، بدون آن که بخواهند از نیروی اجتماعی آن استفاده کنند. یعنی نه تنها به خود این حرکت به صورت فی‌نفسه اهمیتی را که باید و شاید، نداده‌اند، بلکه حتی به این فکر هم نیافتاده‌اند که چه استفاده‌های ابزاریِ عملی از آن می‌توانند بکنند. استفاده‌ی ابزاری آن‌ها شاید محدود شده باشد به بهره‌برداری‌های نمادین یا بهره‌برداری‌های انتخاباتی.

عنوان «استفاده‌ی ابزاری» برای بسیاری تعبیری زننده و مشمئز کننده است. به همین دلیل نه اهل سیاست مایلند چنین عنوانی به آن‌ها بچسبد نه جنبش زنان می‌پسندد که از این جنبش «استفاده‌ی ابزاری» بشود. اما حقیقت این است که جهان ما پر است از استفاده‌‌های ابزاری، از بام تا شام و از یک خرید معمولی در مغازه تا روابط بین کشورها در سطح بین‌المللی. ما، بویژه در جهان مدرن که خرد ابزاری بر آن تسلط یافته است، پیوسته در حال استفاده‌های ابزاری از همدیگر و از چیزها هستیم. تنها سنگرهای باقی‌مانده از تهاجم خرد ابزاری و استفاده‌ی ابزاری از آدم‌ها و چیزها، عشق بوده است و ایمان. ایمان را که ادیان بر باد داده‌اند و عشق هم که در معرض تندبادهای کالایی شدن سرمایه‌داری (یعنی مظهر برجسته‌ی عقلانیت ابزاری) آلوده شده اما هنوز مقاومت می‌کند.

زمانی که رزا پارک زن سیاهپوست معمولی طبقه‌ی متوسط آمریکای دهه‌ی ۵۰ حاضر نشد جای خود را در اتوبوس به یک سفید پوست بدهد، جنبش حقوق مدنی سیاهان آمریکایی توانی مضاعف پیدا کرد. طرفه این که او پیش از این حرکت از جلسه‌ای برمی‌گشت که در آن از برابری نژادی، حقوق کارگران و نافرمانیِ مدنیِ خشونت پرهیز به عنوان یک استراتژی بحث می‌کردند. البته رزا پارک اولین کسی نبود که از قانون سرباز زد، اما بالاخره در یکی از این زنجیره‌های اعتراض و سرپیچی، توجه عمومی بیشتری برانگیخته می‌شود. دختر خیابان انقلاب هم اولین کسی نبود که از قانون حجاب اجباری سرپیچی کرد. اما در یکی از این موارد، بالاخره توجه عمومی بیشتری جلب می‌شود. موضوع، ابتکار عمل است و در نظر گرفتن بعد «تازگی» و «نمایشی» بودن، عناصری که برای جلب توجه عمومی ضروری‌اند و هر دو در کار دختر خیابان انقلاب ظهور کرد.

دختر خیابان انقلاب حالا به همه نشان داد که چگونه ابتکارهایی ساده اما تازه می‌تواند کلید تغییر را بزند. دیر نیست که دیگران هم به این حرکت بپیوندند. همان طور که با حرکت رزا پارک دیگران آن قدر به جنبش حقوق مدنی سیاهان پیوستند، که در کمتر از ده سال بعد از آن بیش از ۲۰۰ هزار نفر از معترضان به تبعیض نژادی در واشنگتن جمع شدند در حالی که یک چهارم آنان سیاه‌پوست نبودند. اکنون اتوبوسی که رزا پارک در آن سر به نافرمانی مدنی برداشت، شیئی است گرانبها در موزه، و در اتوبوس‌ها صندلی مشخصی با پلاکی با نام او، ارزش این نافرمانی نمادین را به یاد می‌آورد. از همین حالا می‌توان مطمئن بود که دختر خیابان انقلاب نماد خلاقیت‌های هنری بسیاری خواهد شد و نمادی برانگیزاننده در تاریخ. این روزها احتمالاً فقط یک آغاز است. شاید هم آغازی برای یک پایان. شاید…

منبع: فیس‌بووک نویسنده

🍃تشکیل پرونده جدید برای شاپور رشنو

$
0
0

زیتون– برای شاپور رشنو٬ فعال سیاسی و فرهنگی پرونده جدید تشکیل شده است.
به گزارش «زیتون» برای شاپور رشنو، فعال سیاسی و فرهنگی با گرایش ملی- مذهبی که روز ۱۷ دی ماه گذشته در منزلش بازداشت شده بود، پرونده جدیدی تحت عنوان تبلیغ علیه نظام تشکیل شده است.

او پیشتر در سال ۹۴ نیز بازداشت شده و پس از دوماه با وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی آزاد شده بود. آن زمان علاوه بر رشنو تعداد دیگری از فعالین مدنی و کارگری اندیمشک از جمله علی محمد جهانگیری، علی نجاتی از فعالان سندیکای کارگران هفت تپه،امیر رحیم خانی و مادرش، عزت الله جعفری، عبدالرضا شاکری و … نیز بازداشت شده بودند.

این فعال سیاسی و فرهنگی دی ماه امسال نیز مجددا بازداشت شده بود. 

مدتی پیش نیز حکم یک سال حبس و تبعید او به زندان شیراز توسط دادگاه تجدید نظر تایید شده بود. نزدیکان او که مطلع شده اند وی تحت فشار جهت پذیرش اتهاماتی واهی است، در گفت‌وگو با «زیتون» اعلام کردند که به شدت نگران حال وی هستند.
رشنو در هنگام اعتراضات اخیر در منزل شخصی بازداشت شده و تصور قبلی آن بود که قصد اجرای حکم یک سال حبس و تبعید او به زندان شیراز را دارند. اما با طرح اتهامات جدید، آشنایان وی نگران پرونده سازی دیگری علیه وی می باشند. این در حالی است که او در فضای مجازی نیز فعال نبوده است


نگاهی دیگر به پرونده سعید طوسی

$
0
0

حکم تبرئه آقای سعید طوسی بیش‌تر از اتهاماتی چون، جاسوسی دختر آقای صادق لاریجانی یا رشواره خواری و غضب زمین توسط برادرانش، به اعتبار قوه قضائیه صدمه می‌زند. مردم باور می‌کنند که سیستم قضایی ایران دادگاه بلخ است، که در آن همه چیز هست جز دادرسی. جامعه همیشه با مسایل ساده و ملموس رابطه برقرار می‌کند. معلوم نیست چند نفر دزدی‌ها و فساد دولت احمدی‌نژاد را به یاد می‌آورند، از بستن  سازمان برنامه و بودجه، یا گم شدن دکل‌های نفتی که پولش داده شد ولی جنسی تحویل نشد و یا آمارهای سراپا دروغ ایشان  در موارد اقتصادی و غیره؛ اما عموما جریان هاله نور ایشان را به یاد دارند، یا جریان دروغ‌گویی کردان  در مورد مدرک دکترایش را نشان فساد مسلم آن دولت دیدند.

با آن‌که این روزها در مورد این حکم تبرئه غیرقابل تصور بسیار نوشته شده، ولی به‌نظر می‌رسد  همه با ملاحظه قدرت قوه قضایی و یا محدودیت‌های داخلی به نوعی از داوری صریح پرهیز می‌کنند.

به نظر من، به دلایلی چند، مسلما اقای طوسی در این مورد مقصراست.

می‌دانیم که حدود ۷ سال پیش کسی با حمایت خانواده‌اش به مقامات قضایی شکایت کرد که در کودکی توسط آقای طوسی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته است. به دنبال این شجاعت، تنی چند از قربانیان دیگر هم جسارت کرده و به جمع شاکیان پیوستند. اما با کمال تاسف مقامات برا ی چند سال، با انواع ترفندها، مانع طرح پرونده شدند. بالاخره یکی از  قربانیان  از سر استیصال با صدای آمریکا تماس گرفت و ماجرا از این طریق برملا شد. دفاع‌های مقامات، که این صدای استکبار جهانی است  و قصدشان بدنام کردن جمهوری اسلامی است ، جلو خشم مردم و گزارش مطبوعات را نگرفت.

 

خانواده‌های قربانیان طی نامه‌ای به آیت‌الله صادق لاریجانی، از صدای آمریکا فاصله گرفتند  و از مقامات قضایی خواستند که به شکایت آنان رسیدگی کنند تا بیگانگان از آن بهره‌برداری نکنند، اما این‌بار هم با وعده رسیدگی سریع به پرونده، شاکیان را ساکت کردند. باز هم  برای دو سال پرونده روی میز قاضی خاک خورد. بالاخره پس از آن‌که دیدندآب‌ها از آسیاب افتاده  و شاکیان ناامید و از نفس افتاده‌اند، با اعمال نفوذ حکم بی‌گناهی ایشان را صادرکردند . ظاهرا قاضی پرونده حاضر نشده حیثیت خود را به باد دهد و آن‌را امضا کند لذا صاحبان نفوذ ناگزیر از دو مستشار از دو بخش دیگر خواسته‌اند حکم را امضا کنند.

حجت‌الاسلام محسن اژه‌ای، سخن‌گوی قوه قضائیه، برای ساکت کردن مردم فرمودند این گونه پرونده‌ها اثباتش مشکل است، ممکن حق با شاکی باشد اما قابل اثبات نیست. گویی ایشان دنبال شاهدی می‌گردند که شاهد خود عمل باشند تا جرم ثابت شود. اما به دلایل ذیل این ادعا مردود است:

۱.حفظ آبرو: هیچ فردی نمی‌آید اعلام کند که مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته و خانواده‌اش هم به دفاع از او سر در عالم بگذارند. آنان نه تنها به مقامات رسمی شکایت کنند، بلکه پس از ناامیدی چند ساله به صدای آمریکا متوسل شوند  و راز خود را بر همه ایرانیان برملا کنند. حتی در جامعه بازی مثل آمریکا هم، قربانیان تا همین اواخر حاضر به افشای آن نبودند، چه رسد به جامعه ما و آن هم در مورد پسر و نه دختر. یا شاهدیم که قربانیان جنسی کشیشان کاتولیک  در جوامع قانون‌مدار، دهه‌ها جسارت ابراز این ستمی راکه بر آنان در کودکی رفته بود نداشتند. این پنهان نگاه داشتن تجاوز، امری جهانی و فراکشوری است. در مورد صداقت قربانیان آقای طوسی حتی نمی‌توان  شبهه کرد که به دنبال گرفتن غرامتی یا مسئله سیاسی باشند و چون طوسی خود یک فرد کم مقدار یک لاقبا است. پس شبهه‌ای نیست که این چند قربانی شجاع، بدون هیچ سودی، حاضر به پذیرش سرزنش‌های بسیار سنگین‌تر از زجر تجاوز شده‌اند تا با افشای متهم جلو فساد شایع را بگیرند.

۲. پنهان‌کاری: اگر ریگی در کفش مقامات مسئول این پرونده نبوده، سال‌ها تاخیر به چه معنی است؟ و تازه بعد این‌همه  با وجود حساسیت مردم یواشکی حکم تبرئه صادر کردند. اگر گفته شود برای حفظ آبروی قربانی است، که آنان خود رازشان را با همه  درمیان گذاشته‌اند. آنانی که به دنبال سرپوش گذاشتن بر ماجرا بودند، حساب کرده بودند که با این مخفی‌کاری ماجرا فراموش می شود، فارغ از آن که انسا‌ های شریفی مانند محمود صادقی، نماینده شجاع و صدیق مجلس، آن‌را افشا می‌کند.

۳.دست‌به‌دست کردن : سوال آن است که مسیولان قوه قضائیه، بدون اشاره به ایرادات حکم صادر شده، چرا باز هم تا سروصدا ها بالا گرفته است، پرونده را به قاضی جدیدی برای بررسی مجدد داده‌اند و بعد هم تهدید کرده‌اند که هرکس آن‌را افشا کند، جرم است و و افزوده‌اند که علنی شدن دادگاه به ضرر شاکی است. در حالی‌که شاکی خواستار علنی‌شدن آن است. لذا می‌توان گفت این وعده‌ها یعنی همین ماجرای تکراری این پرونده، تعویق انداختن و سردواندن و مخفی‌کاری تا از اذهان برود. والا چگونه است که صدها پرونده این چنینی در جهان قابل طرح علنی بوده است، حتی مواردی که چندین دهه از ارتکاب جرم گذشته بوده ، نه مثل این پرونده که تازه است وبا شواهدی پی گیر.

انگیزه‌های این اعمال نفوذ
۱-این کدامین افراد صاحب نفوذی هستند، که برای این متهم بی‌قدرت و گمنام، حاضر به پذیرش این خطر سیاسی بزرگ شده‌اند؟ ناگزیر به ذهن می‌گذرد که آن‌چه را که ما جرم بزرگی می‌دانیم وبرآنیم که به زندگی یک قربانی برای همیشه صدمه سنگینی می‌زند، در نظر آنان خلاف بزرگی نیست . گویا اینان می‌گویند «خوب مگر چه شده که این همه سروصدا می‌کنید. یک بچه‌ای مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته، که صدها مثل او در همه جا هست. تازه به احتمال زیاد، به هر دلیلی، خود بچه راضی شده بوده والا می‌دانیم طوسی با زورو کتک کاری به این بچه‌ها تعرض نکرده است و آنان هم در زمان تجاوز داد و بیدادی نکرده‌اند. پس باید این سر وصدا‌ها توطئه دشمنان خارجی و داخلی جمهوری اسلامی باشد». ادعایی که  از چند تن از روحانیون و مقامات، از جمله سخن‌گوی قوه قضایی شنیده شد.

۲. فساداخلاقی فراگیر: وقتی سوء‌استفاد‌ ها و خلاف‌کاری مقامات قضایی فاش می‌شود، چرا مقامات بالاتر سکوت می‌کنند؟ آیا بر آن‌اند که «گر حکم شوند که مست گیرند در شهر هر آن که هست گیرند»؟ یا چون نیک نظر می‌کنند می‌بینند پر خود در آن می‌بینند و چاقو نمی‌تواند دسته خود را ببرد. آیا این باعث نمی‌شود که مردم به این نتیجه برسند قانونی وجود ندارد و هرچه هست رابطه است و قدرت؟

۳.عدم باور به برتری قانون:  گویند هر چه بگندد نمکش می‌زنند، وای به وقتی که بگندد نمک. قوه قضاییه چنان مهم است که ایرانیان، حکومت مغولان با همه کشتارشان را به خوارزم شاهیان ترجیح دادند، چون چنگیز قانون (یاسا) داشت، که مغولان سخت از آن تبعیت می‌کردند. قانونی بود عشیره‌ای و خشن، اما هرچه بود از بی‌قانونی بهتر بود. در غرب مردم غالبا  بر آن باورند که قانون برتر از هر کس و هر مقامی است و همین باور عمیق آنان را به نظامشان، با همه نادرستی‌هایش، وفادار نگه می‌دارد. حجت‌الاسلام مسیح مهاجری، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی، در نقد کسانی که مخالف علنی‌شدن این دادگاه هستند می‌گوید: «عده‌ای می‌گویند این پرونده نباید فاش شود، زیرا محکومیت یک قاری مشهور سبب بی‌اعتقادی مردم به جامعه قرآنی می‌شود و از آن طریق به جمهوری اسلامی بی‌اعتماد می‌شوند و سخن‌گوی قوه قضائیه هم از مطبوعات و مردم شکایت می‌کند که این همه سروصدا سر این پرونده غیرعادی است. ریاست محترم قوه قضائیه هم به‌جای رسیدگی و تنبیه متخلفان، شاکیان را تهدید می‌کند که: اگراز طریق مصاحبه با وسایل ارتباط جمعی افشاگری کردید، به جرم بی‌حرمت کردن نظام مجرم شناخته می‌شوید. ولی ایشان نمی‌گویند چرا در طول شش سال به داد شاکیان نرسیدید، تا اینان مجبور به افشاگری نشوند. علاوه بر آن وقتی دادگاه بیدادگاه می‌شود، به چه حکمی شاکی را از تلاشش برای احقاق حقوقش باز می‌دارد؟

۴.اصحاب کهف : روحانیان حاکم ما گویی در غارهای حوزه‌ها سال‌ها و قرن‌هاست که به خواب رفته‌اند. بیهوده نیست اقای جنتی می‌گوید این اینترنت بلای جان ما شده است. و یا مقامات مختلف، از قاضی‌ها و قاضی‌القضات تا گردانندگان بیت رهبری، همه می‌کوشند برای حفظ اعتبار جمهوری اسلامی، این ماجرا و روند رسیدگی به آن را مخفی نگه دارند . آنان توجه ندارند که ما در عصر ارتباطات هستیم  و امروزه مردم از طریق اینترنت از آن چه در جهان می‌گذرد با خبر می‌شوند. مردم می‌بینند که در آن‌جا که شما دیار کفر و بی اخلاقی می‌خوانید، هیچ‌کس ورای قانون نیست و روسای جمهور هم قادر به پنهان نگه‌داشتن جرایم‌شان نیستند و کسی جرات نمی‌کند به قاضی بگوید به‌خاطر مصالح نظام پرونده را جمع‌وجور کن!

۵.فقه متحجر:.فقهای اصحاب کهفی فقه‌شان هم ناگزیر مال عهد دقیانوس است. اگر بچه‌بازی زمانی خلاف بزرگی نبود و امری رایج در جهان بود، سال‌هاست این نگاه به جهان عوض شده است. حتی کسانی که روابط جنسی هم‌جنس‌گرایان را می‌پذیرند، رابطه یک فرد بالغ با پسربچه را ناپذیرفتنی می‌دانند، زیرا در این‌جا آن فرد اگر هم به زور تجاوز نکند، قادر به فریب و اعمال فشار برکودک است. زمانی در ادبیات ما و جهان بچه‌بازی تحت عنوان زیباپسندی تحسین می‌شد و بخش سنتی جامعه، به ویژه در مجامع مذهبی غیر معمول نبود، مخصوصا در شهرهای مذهبی، یا قزوین و اصفهان و اردبیل. از این‌روی احکام فقهی هم با بینش حاکم زمان می‌خواند. لذا همان‌گونه که در حکم دادگاه طوسی آماده «افعال انتسابی از قبیل شوخی رکیک و زننده و بیان مطالب غیراخلاقی و حتی ماساژ دادن و ملاعبه (بازی و شوخی جنسی که به قصد تحریک غریزه جنسی انجام می‌گیرد و موجب لذت جنسی می‌گردد) بر فرض اثبات نمی‌تواند از ارکان متشکله بزه منتسبه» باشد. و در همان حال مردم می‌خوانند که در امریکا، به‌زعم اینان بی‌اخلاق، پزشک محبوب و صاحب نفوذ المپیک به جرم همین «ماساژدادن و ملاعبه با دختران خردسال به ۱۷۵ سال زندان محکوم شد . کافی است نگاهی بیندازید به رسالات علما، حتی معتبرترین‌شان، تا ببینید راجع به استفاده سکسی از دختران شیرخوار،یا سکس با حیوانات چه مطالبی نوشته‌اند. مطالبی که امروزه هر جوانی بخواند آن را از نشریه پلی‌بوی زشت‌تر می‌داند.

حاصل چنان فقهی حکم طوسی می‌شود. قاضی‌ها می‌دانند حکم شرعی‌شان باعث تمسخر حتی میان مومنان، می‌شود، لذا یکی از امضا کردن می‌پرهیزد،و تنی چند سعی می‌کنند آن‌را در گوشه میزشان پنهان کنند. اینان در برابرکسانی که فشار می‌آورند تا طوسی تبرئه شود، نمی‌توانند حکم محکومیت متهم را بر مبنای فقه موجود با قاطعیت صادر کنند. به عبارتی با این فقه، همان‌گونه که آقای اژه‌ای می‌گوید، قاضی نمی‌تواند حکم محکومیت صادر کند، هر چند می‌داند شاکی حق دارد.

سونامی «سارینا» علیه سلبریتی‌ها

$
0
0

زیتون- پریا منظرزاده: برودت هوا در روزهای اخیر بار دیگر زلزله‌زدگان کرمانشاه را در صدر اخبار قرار داد. این‌بار، پس از اعلام اخباری مبنی بر فوت چند نفر که هنوز در چادر زندگی می‌کنند، به‌دلایلی از جمله آتش‌گرفتن بخاری و یا سرمازدگی، وضعیت مناطق زلزله‌زده زیر ذره‌بین قرار گرفت. اما بیش از آن‌که دولت در این میان مقصر شناخته شود، سلبریتی‌هایی که به جمع‌آوری کمک‌های مردمی پرداخته بودند مورد پرسش قرار گرفتند.

حدود سه ماه پیش (۲۱ آبان ۱۳۹۶) زمین‌لرزه‌ای به‌بزرگی ۷.۳ ریشتر کرمانشاه و نواحی مرزی ایران و عراق را لرزاند و آسیب‌های جدی به این مناطق وارد ساخت. شبکه‌های اجتماعی عمق فاجعه را به خوبی بر همگان آشکار کردند و مردم به کمک زلزله‌زدگان شتافتند. صف‌های طولانی خودروهای شخصی که در ورودی شهرهای زلزله‌زده از جمله سرپل ذهاب ترافیک سنگین ایجاد کرده بودند، بیان‌گر پدیده‌ای جدید در حوزه مدیریت بحران در ایران بود. مردم دست از کارهای روزمره‌شان کشیده بودند و حتی به قیمت جان‌شان وارد میدان شده بودند. چنان‌که چند خودروی حامل کالاهای امدادی در جاده تصادف کرده و سرنشینان آنها جان‌شان را از دست دادند.

در زلزله بم و ورزقان هم سلبریتی‌ها کمک کرده بودند. اما در آن بحران‌ها حضور شبکه‌های اجتماعی به اندازه امروز گسترده نبود و سلبریتی ها چنین امکانی برای ارتباط مستقیم با مردم را نداشتند.

مروری بر حوادث سال‌های اخیر نشان می‌دهد که مردم هر روز بیش‌ازپیش در مواقع بحرانی خودشان وارد عمل می‌شوند. چون تجربه نشان داده که خلاءهای امدادرسانی توسط نهادهای رسمی از جمله هلال احمر و نهادهای حمایتی چون کمیته امداد پر نمی‌شود.

بروز چنین پدیده‌ای را هنرمندانی همچون اصغر فرهادی بسیار پیش از بروز چنین بحران‌هایی دیده بودند. فیلم فروشنده، ساخته شده در سال ۱۳۹۴، در قصه‌ای که قهرمانش بدون کمک گرفتن از پلیس متهم را تعقیب و مجازات می‌کند، این احساس بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی را مطرح کرده بود. اما این بی‌اعتمادی تا قبل از زلزله کرمانشاه در چنین سطح وسیعی آشکار نشده بود.

افراد سرشناس ورزشی، دانشگاهی و سینمایی از جمله صادق زیباکلام، علی دایی، نیکی کریمی، نوید محمدزاده، الهام پاوه‌نژاد، رامبد جوان، بهنوش بختیاری، گوهر خیراندیش، محمدرضا گلزار، باران کوثری، نیوشا ضیغمی، حامد بهداد و همچنین نرگس کلباسی از طریق حساب‌های شخصی، و هم‌چنین حساب‌های مربوط به موسسات و نهادهای سینمایی و حمایتی از مردم درخواست کمک کردند.

مردمی که صدایشان شنیده نمی‌شود، حالا در مقابل تنفیذ این نقش رهبری به سلبریتی‌ها، انتظارات بیشتری از آن‌ها دارند.

رفتار برخی از این افراد از جمله علی دایی و نرگس کلباسی حاشیه و انتقادی را در پی نداشت. اما برخی دیگر با نگه‌داشتن پول‌ها در حساب‌های شخصی خود برای صرف آن‌ها در برنامه‌های بلندمدت موجب نارضایتی مردم شدند. از نگاه منتقدان مشکل مردم با برنامه‌های بلندمدت از آن رو بود که عده‌ای از زلزله‌زدگان پس از گذشت حدود سه ماه و در سرمای استخوان‌سوز، در چادر به سر می‌برند.

در این میان، اقداماتی از جمله سلفی‌گرفتن سلبریتی‌ها و مردم در مناطق زلزله زده، بهانه خوبی به دست منتقدان آن‌‌ها داد. سلفی نوید محمدزاده با پیرمرد مصیب‌زده‌ای که از نگاه به دوربین هم اکراه داشت یکی از حاشیه‌سازترین اقدامات سلبریتی‌ها در زلزله کرمانشاه بود.

چطور پای سلبریتیًها به بحران‌ها باز شد؟
ورود سلبریتی‌ها به عرصه مدیریت بحران توجیهات زیادی دارد. از کمبود امکانات نهادهای رسمی نسبت به حجم فاجعه گرفته تا بحث‌هایی که درباره نرسیدن کمک‌های مردمی و انسان‌دوستانه به آسیب‌دیدگان مطرح است. مردم ایران بارها شنیده‌اند که برخی از این کمک‌های انساندوستانه از جمله چادرهای امدادی از بازار سر درآورده است.

در زلزله بم، که ۵ دی ماه ۱۳۸۲ رخ داد، و هم‌چنین زلزله‌های بزرگ پس از آن، از جمله زلزله سال ۱۳۹۱ ورزقان هم سلبریتی‌ها کمک کرده بودند. اما در آن بحران ها حضور شبکه‌های اجتماعی به اندازه امروز گسترده نبود و سلبریتی‌ها چنین امکانی برای ارتباط مستقیم با مردم را نداشتند. در حادثه زلزله کرمانشاه بخشی از کاربران شبکه‌های اجتماعی، سلبریتی‌ها را به عنوان نمایندگان خود برگزیدند و اقداماتشان را در کمک رسانی به طور مستقیم رصد کردند.

با وجود این سابقه، انتظارات جامعه به طور کلی از سلبریتی‌ها بالا رفته است. مردمی که سهمی در اداره کشور برای خود نمی‌بینند، سلبریتی‌ها را به عنوان نیروی اجتماعی درنظرگرفته‌اند که خواسته‌های بخش نادیده گرفته شده جامعه را دنبال می‌کنند. اگر تا دیروز گروه‌های فشار حکومتی مردم را وادار به تمکین می‌کردند، امروز مردم نیز گروه فشار خود را یافته‌اند. اگر بخواهیم این اتفاق را بر اساس مفاهیم جامعه‌شناختی تحلیل کنیم، می‌توان گفت که نقش سلبریتی‌ها در بحران‌های اخیر از گروه مرجع فراتر رفته و به گروه فشار نزدیک شده است.

دولت نیز از حضور گروه‌های مستقل مردمی از جمله سلبریتی‌ها در عرضه مدیریت بحران استقبال نمی‌کند و در بهترین حالت ممکن، آن را موازی‌کاری و مانع استفاده از بهینه از منابع و مدیریت منسجم می‌خواند.

اما برخلاف بیشتر گروه‌های فشار، این گروه از نیروی قهری برای رسیدن به خواسته‌هایش استفاده نمی‌کند و در خدمت حکومت نیست. مردم ایران در این زمینه هم تعریف‌های رایج علوم انسانی را دگرگون کرده‌اند.

مردمی که صدای‌شان شنیده نمی‌شود، حالا در مقابل تنفیذ این نقش رهبری به سلبریتی‌ها، انتظارات بیشتری از آن‌ها دارند. چنان‌کهدر حادثه نفتکش سانچی به سلبریتی‌ها انتقاد شد که باید در کنار دستگاه سیاست خارجی فعالیت می‌کردند؛ به‌خصوص آن‌ها که سفیران نهادهای بین‌المللی هستند. برخی منتقدان می‌گفتند که به دلیل دوری مسافت، سلبریتی‌ها نمی‌توانستند در محل حادثه حاضر شوند و خودنمایی کنند و به همین دلیل وارد ماجرا نشدند.

زیباکلام در معرض بیشترین انتقادها

یکی از افرادی که در روزهای اخیر بیشترین انتقادها بر او وارد شد، صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. بر اساس اطلاعاتی که خود او در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کند، بیش از سه میلیارد تومان کمک مردمی به حساب بانکی‌اش واریز شده است. او از همان ابتدا در کانال تلگرامی‌اش توضیح داد که قصد ندارد پول‌های جمع آوری شده را به هلال احمر بدهد و می‌خواهد خودش امانت مردم را به دست هم‌وطنان غرب کشور برساند. تا این‌جای کار مردم راضی بودند.

اما ورود یک چهره سیاسی دانشگاهی به مدیریت بحران در کنار بازی‌گران و بازی‌کنان عرصه‌های هنری و ورزشی خود پدیده جدیدی بود. این پدیده هنگامی بحث‌برانگیزتر شد که این سیاست‌مدار بعد از مدتی اعلام کرد که در مشورت با صاحب‌نظران به این نتیجه رسیده که این مبلغ را صرف ساخت دهکده‌ای نمونه مبتنی بر اصول بین‌المللی «توسعه پایدار» کند که نام آن را «دهکده امید» گذاشته است.

اعلام این خبر، هم‌زمان با مرگ چند کودک زلزله‌زده بر اثر سرمازدگی، از جمله «سارینا ذهابی» موج انتقادها را به سوی او افزایش داد. در پی این انتقادها، ۱۵۲ نفر ازجمله نمایندگان سابق مجلس، استادان دانشگاه‌، پژوهش‌گران و فعالان مدنی طی نامه‌ای حمایت خود را از ایده دهکده امید زیباکلام اعلام کردند. اما این اعلام حمایت هم از حجم انتقادات به او نکاست.

حجم انتقادها به حدی بود که زیباکلام مجبور به پاسخ شد. پاسخ‌هایی از جمله اینکه «نخستین اصل تجارت آن‌ است که با طرفی که به او اطمینان نداریم وارد معامله نشویم». او بخشی از انتقادها را به بغض و کینه تندروها و خشمی که نسبت به عدم اعتماد به نهادهای رسمی وجود دارد نسبت داد.

زیباکلام تنها فردی نیست که نسبت به نحوه هزینه کرد کمک‌های مردمی مورد انتقاد قرار گرفت. نیکی کریمی، بازیگر سینما هم پس از جمع‌آوری کمک‌ها اعلام کرد که می‌خواهد بخشی از پول‌ها را خرج کارهای زیربنایی زلزله‌زده‌ها کند و برای کودکان سرپناه و مدرسه بسازد. او نیز مورد اعتراض قرار گرفت که چرا قبل از جمع‌آوری کمک ها، درباره برنامه‌هایش سخن نگفته است. انتقادها از آنجا نسبت به او بیشتر بود که هنگام وقوع زلزله در لندن به سر می‌برد و از آنجا پیام‌های ویدئویی برای فالورهای شبکه‌های اجتماعی‌اش می‌فرستاد.

واکنش دولت به ورود سلبریتی‌ها به مدیریت بحران

دولت نیز از حضور گروه‌های مستقل مردمی از جمله سلبریتی‌ها در عرضه مدیریت بحران استقبال نمی‌کند و در بهترین حالت ممکن، آن را موازی‌کاری و مانع استفاده از بهینه از منابع و مدیریت منسجم می‌خواند.

بخشی از دولت و رسانه‌ها، کمپین جمع‌آوری کمک برای زلزله‌زدگان ورزقان را به هنرمندان یادآوری می‌کنند و می‌گویند که معلوم نشد مبالغ جمع‌آوری شده چطور به مصرف رسید. اما در حادثه زلزله ورزقان مدارا با نیروهای مردمی بسیار کمتر از امروز بود. به طوری که تعدادی از نیروهای امدادی که برای کمک به مردم به منطقه رفته بودند دستگیر شدند.

به نظر می‌رسد بخشی از بدنه دولت هنوز باور نکرده اند که سلبریتی‌ها قصد دارند خودشان پول‌های جمع‌آوری شده را در مناطق زلزله‌زده کرمانشاه هزینه کنند و همچنان منتظر پرداخت آن به دولت هستند.

اسماعیل نجار، رئیس سازمان مدیریت بحران چند روز پیش به گلایه از سلبریتی‌ها پرداخته و گفته است: «هنوز پولی که هنرمندان جمع‌آوری کردند برای زلزله کرمانشاه به دستگاه‌ها پرداخت نشده و امیدواریم این مبالغ که جمع‌آوری شده زودتر پرداخت شود.»

نارضایتی از ورود سلبریت‌ها به مدیریت بحران، در مواردی هم به درگیری‌های لفظی بین مسئولان و هنرمندان منجر شد. از جمله فرهاد تجری، نماینده قصرشیرین، سرپل ذهاب و اسلام‌آباد که گفت: «برخی از فضای حاکم بر مناطق زلزله‌زده برای قهرمان‌سازی خود سوء استفاده می‌کنند و این مسئله به نوعی بازی با احساسات مردم و سوء استفاده از این احساسات به شمار می‌رود.»

الهام پاوه‌نژاد، بازیگر سینما و تلویزیون که تاکنون یکی از فعال‌ترین هنرمندان در کمک به زلزله‌زدگان کرمانشاه بوده نیز در پاسخ به تجری اظهار داشت: «اگر مسئولان به وظایف خود عمل کنند. دیگر هنرمندان مجبور نمی‌شوند در این اتفاقات دخالت داشته باشند و حرف‌وحدیثی هم پیش نخواهد آمد.»

صادق زیباکلام‌ نیز از درگیری لفظی با فرماندار سرپل ذهاب خبر داد و در صفحه‌های شخصی خود در اینستاکرام و فیس‌بوک نوشت که فرماندار گفته است که به او اجازه فعالیت نخواهد داد.

رسانه‌های اصول‌گرا و یا نزدیک به دولت نیز با نگاهی انتقادیتر حضور سلبریتی‌ها را مورد تحلیل قرار می‌دهند. مهم‌ترین پرسشی که این رسانه‌ها مطرح می‌کنند آن است که چرا باید سلبریتی‌هایی که هیچ تخصصی در مدیریت بحران ندارند به مناطق زلزله زده سفر کنند؟

خبرگزاری دولتی ایرنا در تحلیلی جامعه‌شناختی خود نوشت: «در پس‌زمینه اغراق شده از نحوه توزیع امکانات و مدیریت بحران، و نیز رقابت‌های جناحی برای تسویه‌حساب‌های سیاسی، موج‌سواری برخی از «سلبریتی‌های هنری، سیاسی و اجتماعی بر آمده از فضای مجازی»، بر حادثه زلزله کرمانشاه و اعلام آمادگی آن‌ها برای نقش‌آفرینی هم‌تراز در کنار نهادهای عمومی، فراخوان برای جمع‌آوری اقلام و کمک‌های مردمی، اعلان شماره‌حساب‌های شخصی، و در نهایت حضور میدانی آن‌ها در منطقه زلزله‌زده، باعث پدید آمدن بازیگران جدیدی در عرصه سیاست فرو ملی شده است که میل شدیدی به گریختن از مرکز و هم‌زمان توده‌ای کردن جامعه دارند…. استیصال گزارش شده از سلبریتی ها در نحوه تخصیص منابع جمع آوری شده توسط آن‌ها نیز حاکی از خام‌اندیشی حضورشان در میدان زلزله است.»

آنچه از لحن این نوشته برمی آید آن است که قصد دارد با استفاده از واژه‌هایی همچون «فروملی» که ساخته برخی فعالان وطنی حوزه علوم انسانی است، اقدامات فعالان غیردولتی را بی‌ارزش جلوه دهد.

اکنون که سه ماه از زلزله کرمانشاه می‌گذرد، در پی‌گیری شرایط زلزله‌زدگان کرمانشاه کمتر انگشت اتهام را به سمت دولت نشانه گرفته می‌شود. یکی از دلایل آن است که مردم از ابتدا انتظار زیادی از دولت نداشته و کمتر کمک‌هایشان را به نهادهای رسمی سپردند. اما معتمدان مردم، یعنی سلبریتی‌ها هم بخشی از جامعه ایران هستند؛ با همان نقاط قوت و ضعف. تجربه مدیریت بحران درحادثه کرمانشاه نشان داد که بخشی از سلبریتی‌هایی که کمک‌های مردمی را دریافت کرده‌اند آنها را به خوبی هزینه می‌کنند و برخی اولویت‌هایشان مورد انتقاد قرار گرفته است.

🍃زنده|رئیس جایگاه‌داران سوخت: فقط با پول نقد بنزین می‌فروشیم

$
0
0

 

 


نوبخت: دولت نمی تواند برای حذف یارانه  جیب ۸۰ میلیون نفر را بگردد


شیوع بیماری‌های تنفسی براثر ریزگردها در استان خوزستان 

جواد کاظم نسب، نماینده مردم اهواز در مجلس گفته که وضعیت گرد وغبار در این شهر و استان خوزستان بهتر نشده است. به گفته این نماینده بیماری های تنفسی در اثر گرد و غبار در این منطقه شیوع پیدا کرده است.

آقای کاظم نسب با اشاره به مصوبه سال جاری و سال آینده مجلس در مورد برداشت ۱۵۰ میلیون دلار از صندوق توسعه برای مقابله با ریزگردها گفته که این مبلغ مربوط به مهار ریزگردها در کل کشوراست و به هیچ عنوان کافی نیست./خانه ملت


رئیس جایگاه‌داران سوخت: فقط با پول نقد بنزین می‌فروشیم

رئیس جایگاه‌داران سوخت گفت: به دلیل مشکلاتی که با بانک‌ها داریم از این پس جایگاه‌ها فقط در قبال دریافت پول نقد بنزین تحویل می‌دهند.

جایگاه‌داران با قطع کردن دستگاه‌های کارت‌خوان جایگاه‌های سوخت وجه بنزین را صرفاً به صورت نقدی دریافت می‌کنند و به هیچ عنوان کارت بانکی نمی‌پذیرند.

به گفته رئیس جایگاه‌داران سوخت «با توافقات صورت‌گرفته قرار بود بانک‌ها پول را طی همان شب به حساب‌ها واریز کنند. اما اکنون این مدت‌زمان به ۱۰ تا ۱۲ روز رسیده، در حالی که جایگاه‌داران باید هزینه خرید بنزین را به صورت نقدی به شرکت ملی نفت پرداخت کنند. در این میان، برخی مواقع مبالغی گم می‌شود و بانک‌ها از این موضوع سوءاستفاده می‌کنند. رایزنی با بانک مرکزی فایده ندارد و در حال حاضر حدود ۴هزار میلیارد تومان از بانک‌ها طلبکار هستیم»/میزان


آماده باش ژاپن برای مقابله با لکه نفتی سانچی

با افزایش نگرانی‌ها نسبت به آسیب دیدن زندگی دریایی، صخره‌ها و نواحی ماهیگیری در غرب ژاپن و اوکیناوا از لکه نفتی نفتکش غرق شده سانچی، دولت ژاپن تدابیر ضروری برای مقابله با این آلودگی را افزایش داد./ایسنا


احتمال ساخت امامزاده ای در تخت جمشید


محمد رضا باهنر: کلیه هاشمی شاهرودی را به اشتباه برداشتند

محمد رضا باهنر، رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری، درباره بیماری آیت الله هاشمی شاهرودی و احتمال  عدم توانایی او برای ریاست‌ مجمع تشخیص گفت: ایشان بیماری داشتند و به درمان نیاز بود. بعد کار به جایی که قرار شد عمل جراحی انجام دهند رسید. در عمل جراحی که انجام شد غده‌ای کلیه ایشان را گرفته بود. در اتاق عمل قرار بود غده را بردارند که کلیه را برداشتند. یعنی پزشکان چاره‌ای نداشتند و لحظه ای باید تصمیم می‌گرفتند اما در هر صورت کلیه را اشتباه برداشتند و پاتولوژی کردند و مشاهده شد که کلیه سالم است و می‌شد همان غده را بردارند.

به گفته باهنر آنجا بود که یک عده از پزشکان اصرار کردند او به خارج از کشور برود و درمان شود « این تصمیم پزشکان بود ولی اینکه در بیت رهبری، شورای نگهبان یا مجمع این تصمیم گرفته شده باشد، صحت نداشت. »/انتخاب


آذری جهرمی: سه ماهواره مراحل پایانی ربای پرتاب را طی می‌کنند


اخراج یک دانشجوی درویش از دانشگاه تربیت مدرس


پلیس «دور دور» را در تهران «جمع» کرد


آمریکا بازداشت معترضان حجاب اجباری در ایران را محکوم کرد

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، بازداشت حدود ۲۹ نفر را در رابطه با اعتراض به حجاب اجباری محکوم کرده و گفت که که آنان برای پاسداری از حقوق اولیه و انسانی در مقابل حجاب اجباری ایستاده‌اند.

در بیانیه‌اش وزارت خارجه آمریکا که عصر روز گذشته (جمعه ۱۳ بهمن)  صادر شد، اعلام کرد که در حمایت از مردم ایران برای دفاع از حق آزادی مذهب، آزادی بیان، و تجمع مسالمت‌آمیز ثابت‌قدم می‌ماند.


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

توهین و تهدید به جای پاسخ؛ ناسزاگویی «موافقان حجاب اجباری» به زنان معترض

$
0
0

زیتون– حسن رحیم‌پور ازغدی٬ از اعضای حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی٬‌ امروز در حساب کاربری توییترش «زنان معترض به حجاب اجباری» را در قیاس با جامعه «اعراب جاهلیت» با زنان تن فروش مقایسه کرد.

اگرچه این پست از حساب کاربری او حذف شد٬ اما تصاویر آن بارها و بارها به اشتراک گذاشته شد.

نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اصفهان نیز در خطبه‌های نماز این هفته در واکنش به دختران خیابان انقلاب گفته بود: «فاسقانی که در خیابان روسری از سر برمی‌دارند، از غرب دستور گرفته‌اند.»

ویدا موحد٬ اولین زنی که به نام «دختر خیابان انقلاب» معروف شد، زن جوانی بود که در ششم دی‌ ۱۳۹۶ در تقاطع خیابان انقلاب و وصال تهران روسری سفیدرنگی را بر سر چوبی کرد و در اعتراض به حجاب اجباری آن را تکان داد. بر اساس اخبار منتشرشده، پلیس ایران وی را دستگیر کرده است. نسرین ستوده در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۶ از آزادی وی خبر داد. او در فیسبوک خود اعلام کرد که ویدا موحدی در هفتم بهمن ماه آزاد شده است.

یک‌ماه بعد دومین زن ایرانی در خیابان انقلاب با درآوردن روسری به «حجاب اجباری» اعتراض کرد.

عکس این زن در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد. نسرین ستوده٬ وکیل دادگستری٬ در گفت‌وگویی با رادیو فردا نام این زن را نرگس حسینی اعلام کرد و گفت پس از بازداشت «قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی» صادر شده است.

پس از آن نیز طی روزهای گذشته ده‌ها زن و مرد جوان در خیابان‌های تهران و شهرهای دیگر از جمله اصفهان و شیراز دست به عمل مشابه زدند.

موافقان «اعمال قانون حجاب اجباری» گذشته از تمسخر٬ برای تخریب این جریان دست به توهین نیز زدند.

برخی از کاربرانی که با اسامی فیک در فضای مجازی فعالیت دارند٬‌ زنان برابری طلب را به «شوهر خواهی متهم کردند» یا با استفاده از هشتگ «پسر خیابان نجات الهی» آنان را مسخره کردند.

چهره‌های قضایی نیز نسبت به اعتراض زنان به حجاب اجباری واکنش نشان دادند.

روز گذشته عباس جعفری دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ خبر بازداشت تنها یکی از دختران خیابان انقلاب را تایید کرده بود.

محمدجعفر منتظری٬ دادستان کل کشور٬ نیز اعتراضات اخیر به «حجاب اجباری» را حرکتی بچگانه خواند.

به گفته او کسانی که روسری خود را در خیابان برمی‌دارند، بیشتر از نادانی و فریب خوردگی است و از روی القائاتی است که از خارج کشور می‌شود و حرکاتی را انجام می دهند که کاملا بچه‌گانه است.

دادستان کل کشور عمل «برداشتن روسری در خیابان‌ها» را امر «بسیار جزیی و غیرقابل توجه» دانست، چرا که «اکثر به اتفاق بانوان ما یا محجبه چادری هستند یا حجاب اسلامی درستی دارند یا برخی‌ها اگر حجاب درست و کاملی ندارند، قطعا پاکدامنی و عفاف لازم را دارند و حرکتی را انجام نمی‌دهند که مورد نظر دشمن است.»

امروز رییس دادگاه انقلاب تهران در واکنش به کشف حجاب‌های اخیر، «برخی از این افراد را فریب‌خورده و برخی را مجری برنامه‌های دشمن خواند» و افزود: «این اقدام قانون شکنی است و قانون با شدت با اینها برخورد می‌کند.»

 

تحلیل زهرا رهنورد در خصوص اعتراضات اخیر به «حجاب اجباری»

$
0
0

زیتون– زهرا رهنورد٬ از رهبران در حصر «جنبش سبز» در دیدار اخیر با دخترانش « عدم رعایت حقوق زنان و تبعیض‌های جنسیتی» را از جمله دلایل اعتراض‌های اخیر به «حجاب اجباری» در ایران دانست.

ویدا موحد٬ اولین زنی که به نام «دختر خیابان انقلاب» معروف شد، زن جوانی بود که در ششم دی‌ ۱۳۹۶ در تقاطع خیابان انقلاب و وصال تهران روسری سفیدرنگی را بر سر چوبی کرد و در اعتراض به حجاب اجباری آن را تکان داد.

بر اساس اخبار منتشرشده، پلیس ایران وی را دستگیر کرده است. نسرین ستوده در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۶ از آزادی وی خبر داد. او در فیسبوک خود اعلام کرد که ویدا موحدی در هفتم بهمن ماه آزاد شده است.

یک‌ماه بعد دومین زن ایرانی در خیابان انقلاب با درآوردن روسری به «حجاب اجباری» اعتراض کرد.

عکس این زن در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد. نسرین ستوده٬ وکیل دادگستری٬ در گفت‌وگویی با رادیو فردا نام این زن را نرگس حسینی اعلام کرد و گفت پس از بازداشت «قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی» صادر شده است.

پس از آن نیز طی روزهای گذشته ده‌ها زن و مرد جوان در خیابان‌های تهران و شهرهای دیگر از جمله اصفهان و شیراز دست به عمل مشابه زدند.

زهرا رهنورد که از هفت سال پیش تا کنون در پی اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ در حصر به سر می‌برد٬ توصیه کرد که «خوب است حالا و در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب بررسی شود که حقوق بنیادی زنان چقدر تدوین و اجرایی شده است.»

به گزارش کلمه زهرا رهنورد در ادامه تاکید کرده است: «باید ببینیم در کشور ما چقدر از حقوق زن در انتخاب مظاهر زندگی مطابق شان و توانایی‌های بیشمار زنان و مطالبات آنها رعایت شده است؟ آن وقت خواهید دید بسیاری از اعتراضات زنان و دختران از جمله انتقاد نسبت به حجاب اجباری ناشی از عدم حمایت قوانین از زنان و دختران ایرانی است.»

بررسی فیلم‌های منتشر شده از اجلاس خبرگان رهبری

کروبی مشکلات دهه ۶۰ را نفی نکرده است

$
0
0

زیتون: مازیار بهرامی: نامه مفصل مهدی کروبی به رهبر جمهوری اسلامی با موجی از واکنش‌ها روبه‌رو شد. برخی اصلاح‌طلبان انتشار این نامه را کاری شجاعانه ارزیابی کردند و طیفی دیگر در همین جناح سیاسی نیز آن را اقدامی «بی‌موقع» تلقی کردند.

از سوی دیگر نیز اقتدارگرایان که چند وقتی بود در مورد موضوع «حصر» سکوت کرده بودند دوباره زبان به سخن گشودند.احمد خاتمی در نماز جمعه دیروز تهران، خواستار اعدام محصوران شد و غلام‌حسین محسنی اژه‌ای،سخن‌گوی قوه قضائیه، با تکیه بر آن‌چه مصوبه شورای عالی امنیت ملی خواند از تداوم حصر تا تصمیم جدید این نهاد خبرداد.

نامه انتقادی مهدی کروبی به خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی از سوی مخالفان نظام جمهوری اسلامی نیز با انتقادهایی همراه شد. این طیف معتقد بودند اگر چه رئیس محصور مجلس ششم به بیشتر عوامل حاکمیت استبداد در دوران رهبر فعلی اشاره کرده امّا از اهمیت و تاثیر رویدادهای دهه ۶۰ یعنی اعدام گسترده مخالفان و حذف آنان از عرصه قدرت در دوره بنیان‌گذار جمهوری اسلامی غافل شده است.

این‌که آقای کروبی به دهه ۶۰ اشاره نکرده به معنای این نیست که مشکلات آن سال‌ها را نفی کرده است. هدف این نامه مسائل امروز حاکمیت، جامعه و مردم است .

تقی کروبی، فرزند مهدی کروبی وعده داده که در پاسخ به این انتقادها مطلبی خواهد نوشت. او اما این سئوال را مطرح کرده که «آیا از میان رهبران محصور پیش و پس از انقلاب کسى را سراغ دارید که در دوران حصر مکاتبه اى با هرم اصلى قدرت، نه از باب تخفیف یا گله، بلکه از جایگاه نقد و پرسشگرى داشته باشد».

عده‌ای اشاره نکردن صریح کروبی به تحولات حیاتی دهه ۶۰ را ناشی از علاقه او به آیت‌الله خمینی و دسته‌ای دیگر نیز دلیل آن را اصلاح‌طلب بودن و اصلاح‌طلب ماندن رئیس بنیاد شهید دوران آیت الله خمینی می‌دانند.

در این مورد نظر اردشیر امیر ارجمند، فعال سیاسی و مشاور میرحسین موسوی دیگر رهبر محصور جنبش سبز را پرسیدیم.

شنیده شده نامه سرگشاده آقای کروبی به رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به مشاجره در مجلس خبرگان رهبری بر سر جانشینی مجتبی خامنه‌ای به جای پدر نوشته شده است. برخی می‌گویند در واقع این نامه به نوعی ابراز نگرانی آقای کروبی از سناریوی رهبر شدن مجتبی خامنه‌ای است. شما اطلاعی در این مورد دارید؟
نه من هیچ اطلاعی در این مورد ندارم.

 

یکی از نقدهایی که به نامه آقای کروبی مطرح شده این است که چرا ایشان مبنای تاریخی نقد عمل‌کرد جمهوری اسلامی را شروع رهبری آقای خامنه‌ای تعیین کرده و انتقادی نسبت به دوران رهبری آیت‌الله خمینی در دهه شصت مطرح نکرده است. نظر شما چیست؟

به نظر من نامه آقای کروبی یک هدف داشته و آن نقد کارنامه آقای خامنه‌ای به عنوان فردی است که در حال حاضر مسئولیت رهبری جمهوری اسلامی را دارد. اختیارات فراون و بی‌حصری دارد و باید پاسخ‌گوی آن باشد.

آقای خامنه‌ای که ادعا می‌کند پذیرای نقد است، دستور دهد تا منع انتشار این نامه که نقدی متین اما شفاف و صریح و بدون لکنت به رسم خیرخواهان صدیق و شجاع است، رفع شود.

با توجه به شرایط حاضر آقای کروبی تلاش کرده آیت‌الله خامنه ای را متوجه مسئولیت خود در ایجاد و استمرار این مشکلات کرده و ضرورت اتخاذ تدابیر لازم برای برون‌رفت از اوضاع فعلی را با صراحت مطرح کند.

به نظر شما بهتر نبود که آقای کروبی به بحران‌های دهه شصت و مثلاً اعدام‌های این دهه و در کل دوران رهبری آقای خمینی هم اشاره می‌کردند؟

این‌که آقای کروبی به این دوره اشاره نکرده به معنای این نیست که مشکلات آن سال‌ها را نفی کرده است. به نظرم هدف این نامه همان‌طور که گفتم مسائل امروز حاکمیت ، جامعه و مردم است. آقای کروبی از آقای خامنه‌ای خواسته در برابر این مسائل پاسخ‌گو باشد.

این کار آقای کروبی بسیار شجاعانه بود. این نامه یک سند تاریخی با چارچوبی مشخص است که می‌تواند برای وضعیت فعلی کشور و آینده راهگشا باشد.

 

غلام‌حسین محسنی اژه‌ای سخن‌گوی قوه قضائیه در آخرین اظهارات، باز هم بر تصمیم شورای عالی امنیت ملی در مورد حصر تاکید کرده است. فکر می‌کنید با چنین اظهاراتی می‌شود به رفع حصر امیدوار بود؟

آقای اژه‌ای باید مستند ادعای خود درباره تصمیم شورای عالی امنیت ملی را منتشر کند. باید دقیقاً بگوید که این تصمیم در چه زمانی و برای چه مدتی گرفته شده است. بدون مستند حقوقی نمی‌شود یک ادعا را مدام تکرار کرد.

درباره موضع‌گیری احمد خاتمی در نماز جمعه تهران که باز هم خواستار اعدام محصوران شده است نظر شما چیست؟ آیا این موضع‌گیری را با نامه آقای کروبی مرتبط می‌دانید؟

آقای احمد خاتمی و امثال او گروهی هستند که در کمال امنیت و رفاه حرف‌هایی را می زنند و اعمالی را انجام می‌دهند که خسارت‌های سنگینی را متوجه کشور و مردم می‌کند . اما از مصونیّت کامل برخوردار هستند و مسئولیت تبعات بعدی آن را نیز نمی‌پذیرند و جامعه است که باید آثار این دست موضع گیری‌ها را متحمل شود.

به جز مقامات حکومت این نامه چه تاثیری در جامعه خواهد گذاشت؟

با توجه به اینکه آقای کروبی دراین نامه روند طی شده در حکومت از سال ۷۰ به بعد را واقع‌بینانه تشریح کرده است،این نامه می‌تواند تاثیری مثبت در ضمیر جامعه داشته باشد.

آقای خامنه‌ای ادعا می‌کنند که پذیرای نقد هستند. اگر چنین است لازم است دستور دهند تا منع انتشار این نامه که نقدی متین اما شفاف و صریح و بدون لکنت به رسم خیرخواهان صدیق و شجاع است، رفع شود. صدا و سیما آن ‌را انعکاس دهد و آقای خامنه‌ای هم به رسم حکمرانان مسئولیت‌پذیر، که خود را خادم مردم می‌دانند نه ارباب آن‌ها، با صراحت و تواضع به آن پاسخ دهد، تا بدین ترتیب به بسیاری از سوالاتی که در دهن مردم است پاسخ داد شود. درست از نادرست تشخیص داده شود و شاید راهی برای برون رفت از خیل بحران‌های مستمر فراهم شود. واین اتفاق آغازی برای باز شدن دریچه گفت‌وگوی سازنده باشد.


🍃زنده|بستری شدن رییس قوه قضاییه برای درمان «عارضه مختصر جسمی»

$
0
0

 

 رهبر دراویش گنابادی  از آنها خواست تا به تجمع خود پایان دهند


بستری شدن رییس قوه قضاییه برای درمان «عارضه مختصر جسمی»


بیش از ۲۴ کارگر در شرکت نیشکر هفت تپه بازداشت شدند

دست‌کم ۲۴ کارگر در شرکت نیشکر هفت تپه توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند.

کرامت پام، اسماعیل بخشی، رحیم بساک و رمضان علیپور، نمایندگان کارگران اعتصاب کننده که در روزهای اخیر بازجویی شده بودند، جزو بازداشت شدگان هستند./کلمه

 


محسنی اژه‌ای: تسهیلاتی که در زندان‌های ایران داده می‌شود، در هیچ جای جهان نیست

غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری امروز خود گفت: در هیچ جای دنیا به قدر سازمان زندان‌های ما آزادی مشروط، عفو قانونی و مرخصی از زندان وجود ندارد.


درخواست نمایندگان مجلس برای توقف حکم اعدام دو جوان کرد اهل سنت

٣٢ نفر از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی، وکلا، اساتید دانشگاه و فعالان مدنی مناطق کردنشین ایران طی نامه‌ای از ریاست قوه قضاییه درخواست کردند تا حکم اعدام رامین حسین‌پناهی و هدایت‌الله عبدالله‌پور، دو جوان کرد و اهل سنت که در زندانهای سنندج و ارومیه هستند متوقف شود.

هدایت‌الله عبدالله‌پور بعد از درگیری میان پیشمرگان حزب دموکرات با سپاه پاسداران در سرگیز قره سقل اشنویه در سال ۱۳۹۵ دستگیر و به اعدام محکوم شد. رامین حسین‌پناهی نیز با اتهام  بغی «شورش مسلحانه علیه امام یا حاکم اسلامی» و عضویت در کومله محکوم به اعدام شد./جهان صنعت


درگیری نیروهای نظامی و دراویش گنابادی حوالی منزل نورعلى تابنده

به گزارش سایت مجذوبان نور، از ساعاتی پیش تعدادى از مأمورین امنیتى و انتظامى در حوالى منزل  نورعلى تابنده، ملقب به مجذوبعلیشاه قطب دراویش  گنابادى حضور یافتند .

این امر موجب نگرانی دراویش شده و آنان نیز در محل تجمع کردند که منجر به درگیری‌های پراکنده ای با نیروهای نظامی حاضر در محل شد. این ناارامی‌ها همچنان ادامه دارد.

 


نماینده مجلس: فیلمی از خودکشی سینا قنبری وجود ندارد

علیرضا رحیمی، نمایند مجلس درباره بازدید از زندان اوین و مرگ سینا قنبری در زندان گفت:« برابر گزارش رییس سازمان زندان‌ها بازپرس شعبه شش قرار وثیقه صد میلیون تومانی برای سینا قنبری صادر می‌کند و در بدو ورود برابر فرمی که سینا پرکرده است اظهار داشته اعتیاد ندارد و لذا در بند افراد سالم و پاک نگهداری می‌شده است.»

رحیمی همچنین درباره فیلمی که درباره مرگ سینا قنبری است، گفت: « از این فیلم در جاهای مختلف به اشتباه به نام فیلم خودکشی سینا قنبری نام برده می‌شود درحالی که فیلم حاوی ساعاتی از وضعیت محوطه سرویس‌های بهداشتی زندان بوده و داخل سرویس یا ماجرایی که منجر به مرگ شده در فیلم وجود ندارد و اساسا فیلمی از خودکشی وجود ندارد.»

پیش از این نمایندگان بازدید کننده مجلس و همچنین رییس سازمان زندان‌ها از وجود این فیلم  خبر داده بودند./ایلنا


روحانی: هرگز دنبال سلاح هسته‌ای نبودیم چون فتوای رهبری اجازه نمی‌دهد


نگرانی خانواده دائمی و ایرایی از ادامه اعتصاب این دو زندانی


سعید مرتضوی فردا محاکمه می‌شود

سعید مرتضوی فردا محاکمه می‌شود دادگاه تجدیدنظر  سعید مرتضوی در بخش دوم پرونده تامین اجتماعی به علاوه شکایت پالیزدار از او، فردا در شعبه ۶۸ دادگاه تجدیدنظر استان تهران برگزار می‌شود/مهر


وزیر نفت: جرات نمی‌کنیم اسم قراردادی که در حال نتیجه‌گیری است را اعلام کنیم

وزیر نفت درباره مذاکرات ایران برای توسعه میادین با شرکت های داخلی و خارجی،گفت:جرات نمی‌کنیم اسم قراردادی که نزدیک به نتیجه گیری است را اعلام کنیم زیرا می‌ترسیم کاری کنند که امضا نشود.

بیژن زنگنه در نشست خبری که امروز برگزار شد با بیان اینکه ١۵٠نفر درگیر مذاکرات برای امضای قراردادهای توسعه میادین هستند، اظهار کرد:برای امضای قراردادها باید دو طرف راضی باشند، هرکسی با ایران یادداشت تفاهمی امضا می‌کند عده‌ای داخلی و خارجی می‌روند و می‌گویند این کار را نکن. خدا شر برخی خارجی‌ها را به خودشان برگرداند و داخلی ها را اصلاح کند.

وزیر نفت با بیان این که عمده بحث‌ها روی میدان‌های مشترک است، تصریح کرد: واقعا دشمن‌های بدی در منطقه و در سطح بین‌الملل داریم. این واقعا قبیح است که عده‌ای در کشور همان حرفی را می‌زنند که ترامپ می‌زند./ایسنا


حقوق ماهانه زیر ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان از مالیات معاف شد


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

درگیری دراویش گنابادی با ماموران امنیتی مقابل منزل نورعلی تابنده

$
0
0

زیتون– کسری نوری٬ از دراویش گنابادی٬‌ ساعتی پیش خبر از هجوم نیروهای امنیتی به منزل نورعلی تابنده (مجذوبعلی شاه) داد.

به گفته او دراویش گنابادی در مقابل منزل نورعلی تابنده با ماموران امنیتی درگیر شده‌اند.

وب‌سایت مجذوبان نور نیز خبر داد که دقایقی پیش تنی چند از مقامات امنیتی و انتظامی با حضور در منطقه خواهان گفت‌و‌گو با دراویش حاضر در گلستان هفتم شدند. 

به گزارش این سایت در پی حضور چند تن از مقامات انتظامی و امنیتی از جمله سردار مصدق رئیس پلیس منطقه، دراویش مجدداً نگرانی خود را از حضور غیرقانونی و تحریک‌کننده‌ی نیروهای سپاهی و لباس‌شخصی اعلام کرده و عنوان کردند ما از‌‌ همان لحظات اول با پلیس ۱۱۰ برای کنترل منطقه تماس گرفته و تصاویر و شماره پلاک‌های خودرو‌های مذکور را به جهت پیگیری و شناسایی این افراد تسلیم مأموران کلانتری کردیم اما نه‌تنها پیگیری خاصی صورت نگرفت بلکه تحریکات و تردد خودرو‌های حاوی افراد لباس‌شخصی مسلح تا صبح ادامه یافت.
سردار مصدق پس از شنیدن نگرانی و گلایه‌های دراویش با ذکر این موضوع که با منش آرام دراویش آشنایی دارد، قول پیگیری نیروهای مزاحم شب گذشته و متوقف کردن دخالت نیروهای لباس‌شخصی و سپاهی در منطقه را به دراویش داد.
وی همچنین بنا به خواست دراویش قول داد نیروهای گارد و موتورسوار که در خیابان‌های اطراف حضور دارند، در اسرع وقت منطقه را ترک کنند.

در پایان دراویش اعلام کردند تا بازگرداندن کامل آرامش به منطقه و تعهد متقن نسبت به جلوگیری از اقدام افراد خودسر بر حضور پرشمار خود در این محل ادامه خواهند داد.

ابراز نگرانی معاون اول قوه قضاییه برای «ازدواج مخالفان حجاب اجباری»

$
0
0

زیتون– غلامحسین محسنی اژه ای٬ معاون اول و سخنگوی قوه قضائیه٬ درباره بازداشت برخی از معترضین به «حجاب اجباری» گفت: «بسیاری از اینها مجرد هستند و‌‌در آینده برای ازدواج و اشتغال دچار مشکل می شوند.»

ویدا موحد٬ اولین زنی که به نام «دختر خیابان انقلاب» معروف شد، زن جوانی بود که در ششم دی‌ ۱۳۹۶ در تقاطع خیابان انقلاب و وصال تهران روسری سفیدرنگی را بر سر چوبی کرد و در اعتراض به حجاب اجباری آن را تکان داد. بر اساس اخبار منتشرشده، پلیس ایران وی را دستگیر کرده است. نسرین ستوده در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۶ از آزادی وی خبر داد. او در فیسبوک خود اعلام کرد که ویدا موحدی در هفتم بهمن ماه آزاد شده است.

یک‌ماه بعد دومین زن ایرانی در خیابان انقلاب با درآوردن روسری به «حجاب اجباری» اعتراض کرد.

عکس این زن در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد. نسرین ستوده٬ وکیل دادگستری٬ در گفت‌وگویی با رادیو فردا نام این زن را نرگس حسینی اعلام کرد و گفت پس از بازداشت «قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی» صادر شده است.

پس از آن نیز طی روزهای گذشته ده‌ها زن و مرد جوان در خیابان‌های تهران و شهرهای دیگر از جمله اصفهان و شیراز دست به عمل مشابه زدند.

به گزارش خبرگزاری مهر، اژه‌ای افزوده است: «عده‌ای با ناآگاهی و‌عده‌ای هم‌با مصرف برخی مواد صنعتی‌ دست به اقداماتی می زنند که خود و خانواده هایشان را به دردسر می‌اندازند.»

معاون اول قوه قضاییه ضمن اظهار بی اطلاعی تعداد معترضان بازداشت شده؛ ادامه داد: «اما فکر نمی‌کنم خیلی زیاد باشند.»

دوازدهم بهمن ماه پلیس تهران در سامانه اطلاع رسانی خود خبر داد: «به دنبال فراخوان شبکه‌های ماهواره‌ای تحت عنوان چهارشنبه سفید، ۲۹ نفر از فریب‌خوردگانی که در قالب این کمپین کشف حجاب کرده بودند توسط پلیس دستگیر شدند.»

پلیس تهران بزرگ در این اطلاعیه خبر داد که دستگیری‌های صورت گرفته «در راستای ارتقاء امنیت اجتماعی» بوده است.

پیشتر عباس جعفری دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ خبر بازداشت تنها یکی از دختران خیابان انقلاب را تایید کرده بود.

محمدجعفر منتظری٬ دادستان کل کشور٬ نیز اعتراضات اخیر به «حجاب اجباری» را حرکتی بچگانه خواند.

به گفته او کسانی که روسری خود را در خیابان برمی‌دارند، بیشتر از نادانی و فریب خوردگی است و از روی القائاتی است که از خارج کشور می‌شود و حرکاتی را انجام می دهند که کاملا بچه‌گانه است.

دادستان کل کشور عمل «برداشتن روسری در خیابان‌ها» را امر «بسیار جزیی و غیرقابل توجه» دانست، چرا که «اکثر به اتفاق بانوان ما یا محجبه چادری هستند یا حجاب اسلامی درستی دارند یا برخی‌ها اگر حجاب درست و کاملی ندارند، قطعا پاکدامنی و عفاف لازم را دارند و حرکتی را انجام نمی‌دهند که مورد نظر دشمن است.»

روز گذشته نیز  رییس دادگاه انقلاب تهران در واکنش به کشف حجاب‌های اخیر، «برخی از این افراد را فریب‌خورده و برخی را مجری برنامه‌های دشمن خواند» و افزود: «این اقدام قانون شکنی است و قانون با شدت با اینها برخورد می‌کند.»

بازداشت کارگران اعتصابی شرکت نیشکر هفت‌تپه

$
0
0

زیتون– سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه امروز (یکشنبه) خبر داد که همزمان با ادامه اعتصاب کارگران این واحد،‌ دستکم ۳۴ تن از کارگران به دست نیروهای یگان ویژه نیروی انتظامی بازداشت شده‌اند.
این سندیکا در کانال تلگرامی‌اش خبر داد اسماعیل بخشی، کرامت پام، رحیم بساک و رمضان علیپور، از نمایندگان کارگران، جزو بازداشت‌شدگان هستند.
طی چند روز گذشته اخباری مبنی بر بازجویی این چهار تن منتشر شده بود.
خبرگزاری ایلنا خبر داد که بازداشت‌شدگان به پاسگاه نیروی انتظامی هفت‌تپه منتقل شده‌اند.
سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه در بیانیه امروز خود تاکید کرد که نیروهای یگان ویژه از شنبه شب ۱۴ بهمن، در محوطه شرکت حضورچشمگیر» داشته‌اند و جو به‌شدت امنیتی در کارخانه برقرار است و کارخانه تبدیل به پادگان شده است.
این تشکل کارگری ضمن درخواست برای آزادی فوری کارگران بازداشت شده، خواستار پایان فضای امنیتی شرکت نیشکر هفت‌تپه و خروج سریع یگان‌ ویژه از این شرکت شد.
سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه در عین حال، اعتصاب، تجمع و اعتراض را «حق اولیه و بی چون و چرای کارگران» دانست و افزود: «هیچ کارگری به دلیل حق‌خواهی، اعتراض و اعتصاب و تجمع نباید مورد بی‌حرمتی، دستگیر، بازداشت و مورد تهاجم نیروهای نظامی قرار گیرد.»
بر اساس این گزارش، اعتصاب کارگران تا ظهر روز یکشنبه و به رغم بازداشت‌ها ادامه داشته است و آنان در محوطه شرکت نیشکر هفت‌تپه تجمع کرده‌اند.
کارگران اعتصابی ضمن درخواست بر پرداخت معوقات مزدی خود خواستار آزادی همکاران زندانی شان هستند.
اعتصاب کارگران از چهارشنبه گذشته شروع شده است.

کاپیتولاسیون در پرونده سعید طوسی

$
0
0

هیچ اقدامی همانند تبرئه سعید طوسی در پرونده کودک آزاری عمق فساد نظام قضایی و روابط لایه های حکومتی ایران را برملا نکرد. هیچ طرحی نیز مانند آنچه توکا نیستانی کشید زشتی تاریخی چنین معامله هایی را به تصویر نکشید. طرحی که در آن مقام ولایت حلقه زیپ شلوار قاری خاطی را پایین می کشد و سیل خفاش است که از درون به بیرون پرواز می کند.

 

سال گذشته آمد نیوز فایل های صوتی نوجوانان قربانی و بخش هایی از پرونده آنان را منتشر کرد که نشان می داد کودکان معصوم و بیگناه خانواده های مذهبی چگونه در دام سعید طوسی گرفتار آمده اند. در این پرونده خانواده هایی که به قاری و صاحب بیت اعتماد کرده بودند جزییات مهمی از طرح شکایات خود به دستگاه قضایی را مطرح کردند. عمق فاجعه در حدی بود که با توجه به عکس العمل رسانه ها و افکار عمومی نسبت به این موضوع ٬ به نظر می رسید نتیجه پرونده این سعید به لحاظ مرتبط شدن با عفت عمومی٬ ‌از آن دو سعید دیگرمتفاوت باشد.

اگر دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به هیچ وجه حاضر نیست خدشه ای به شخص سعید طوسی وارد شود ریشه این رفتار را باید در دیگر مقاطع تاریخی و در مواردی نسبتا مشابه ردیابی کرد. اساسا بدنام ترین و کاملترین مصونیت های قضایی متعلق به نظامیان اشغالگر یا منسوبان به اشغالگران هستند که قلمرو کشور دیگری را در اشغال دارند و می دانند دیر یا زود باید آن سرزمین اشغالی را ترک کنند. همان ها چون علقه ای به آن آب و خاک ندارند از هر فرصتی بهره می برند ( از اموال تا کودکان ) تا حداکثر منافع را در کوتاه ترین زمان تحصیل کنند و در این میان اگر خطایی صورت گرفت نیاز به حمایت ویژه قضایی دارند. به همین دلیل است که قانون مصونیت قضایی وابستگان خود را به دستگاه سیاسی و قضایی کشور میزبان تحمیل می کنند. این رژیم حقوقی کاپیتولاسیون نام دارد.

بر اساس چنین توضیحی٬ اگر پرونده دو سعید دیگر را نیز در کنار جرایم سعید طوسی قرار دهیم که هر سه آنها از مصونیت قضایی برخوردار بوده اند منطقا می توان به اعمال یک رژیم حقوقی خاص شبیه به آنچه کاپیتولاسیون یا مصونیت قضایی نام دارد رسید.

سابقه کاپیتولاسیون در ایران

قرار داد ترکمن‌چای در سال ۱۸۲۸ پایه های اولین دورکاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی را در ایران به رسمیت شناخت.طبق فصل ۸ این عهدنامه : «هرگاه تبعه روس مرتکب جرم شودمورد مزاحمت واقع نخواهد شد مگر جرم ثابت شود و اگر جرم ثابت شد محاکم دولتی نباید بدون حضور مامور سفارت روسیه به جرم رسیدگی کند یا حکم دهد. اگر نمایندگی روسیه یا آنجا دفتر کنسولی وجود ندارد باید او را به محلی اعزام کنند که کنسولگری دارد. آنجا استشهادات را جمع می کنند و پس از اینکه جرم ثابت شد تحویل کاردار یا کنسول می شود تا به روسیه فرستاده و آنجا سیاست شود.»
از آنجا که قانون مصونیت قضایی در دوران قاجار زمینه ساز فساد اداری و حکومتی عدیده ای در میان دولت مردان شده بود و همه خلافکاران با وصل شدن به سفارت روسیه برای خود مصونیت قضایی دست وپا می کردند٬ در اولین فرصت بعد از انقلاب روسیه طی مذاکرات جداگانه ای فسخ مصونیت کنسولی اتباع روسیه در ایران در سال ۱۹۲۱ به امضای دولت ایران و شوروی رسید. توافق فوق بدین شرح بود:

نظر به مندرجات مراسله دولت شوروی به تاریخ ۲۵ ایون راجع به ابطال قضاوت قونسول‌ها اتباع روسیه ساکن ایران و همچنین اتباع ایران ساکن روسیه از تاریخ امضاء این معاهده دارای حقوق مساوی با سکنه محلی بوده و محکوم قوانین مملکت متوقف فیها خواهند بود و به تمام کارهای قضایی آنها در محاکم محلی رسیدگی خواهد شد

اشغالگران امروز ایران چه کسانی ایران هستند ؟

وقتی دستگاه قضایی ایران حیثیت نظام قضای یک کشور را قربانی حیثیت سعید طوسی می کند که عملا شبیه اعمال کاپیتولاسیون است باید در این اندیشه بود که اشغالگران ایران چه کسانی یا چه طیفی هستند که بدون اعلام رسمی ٬ عملا مصونیت قضایی را برای طیفی خاص وضع و اعمال می کنند.
به رغم اینکه اداره کنندگان ایران در ظاهرهمگی ایرانی اند و حتی اگر از لبنان یا معاود عراقی باشند به فارسی می نویسند و سخن می گویند٬ با این حال٬‌ روش هایی که در اداره کشور اعمال کرده یا می کنند به لحاظ کثرت خطاهای فاحش مکرر این ظن را ایجاد می کند که یا مزدور بیگانه اند یا اینکه به این آب و خاک علقه ای ندارند. احتمالا با اصرارمعنادار بر منافع مردم غزه و لبنان و یمن و عراق به سود های کلان میلیاردی دسترسی پیدا می کنند. با پول های کلانی که مبادله و دست به دست می شود عرق ملی این طیف چنان تضعیف می شود که درپافشاری بر منافع باند و گروه خود٬ اگر لازم شد وطن فروشی هم می کنند چه رسد به کودک آزاری.
شاید هم درتعریف مدل کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی افراد خاص در ایران باید اندکی انعطاف به خرج داد. برای پیدا کردن حلقه مفقوده که اشغالگران ایران چه کسانی اند شاید باید در این فکر بود که حاکمان ایران در اصل اشغالگر نیستند. اما به همان اضطرابی دچار شده اند که معمولا اشغالگران سرزمین های دیگران به آن دچار می شوند. یعنی اضطراب کسانی که دیر یا زود از سوی مردم بومی جاروب خواهند شد. بنابراین٬ اگر از اطرافیان خود حمایت کافی به عمل نیاورند و در مقابل مردم خوب مقاومت نکنند به همان بلایی دچار می شوند که همه اشغالگران در طول تاریخ به آن دچار شده اند٬‌ یعنی محاکمه های جنجالی و محکومیت های طولانی .

به عبارت دیگر٬ صورت بندی کلی کاپیتولاسیون تحصیل این امتیاز است که اتباع غیر( یا خاص) در صورت ارتکاب جرم نباید از سوی محاکم قضایی محلی محاکمه شوند.معنای آن این است که در صورت بروز هر جرمی باید صبر کرد و در نهایت یک رسیدگی صوری انجام داد٬‌ اما همین رسیدگی نباید منجر به صدور حکم شود. دقیقا به همین دلیل است که سعید طوسی مانند سعید مرنضوی و سعید عسگر با استناد به مصونیت قضایی نه تنها در معرض یک پیگرد واقعی قرار نگرفتند٬ بلکه حتی کسانی که آنها را متهم کردند تهدید به پیگرد شدند.

http://www.iichs.org/index.asp?id=418&doc_cat=1

Viewing all 6931 articles
Browse latest View live