Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6931 articles
Browse latest View live

دستیار ویژه رییس‌ جمهوری در امور شهروندی: تعداد زنانی که در اعتراض به حجاب اجباری بازداشت شده‌اند مشخص نیست

$
0
0

زیتون– شهین دخت مولاوردی٬ دستیار ویژه رییس‌ جمهوری در امور شهروندی٬ خبر داد که برغم پیگیری‌های صورت گرفته٬ هنوز اطلاعی از تعداد زنان معترض به «حجاب اجباری بازداشت شده٬‌ ندارد.

او در گفت‌وگوی با ایلنا تاکید کرد: «هنوز پیگیری که منتج به نتیجه بشود را نداشتیم اما پیگیر هستیم اطلاع دقیق از بازداشتی نداریم الا آنچه در رسانه‌ها اعلام شد.»

۱۲ بهمن ماه پلیس تهران در سامانه اطلاع رسانی خود خبر داده بود: «به دنبال فراخوان شبکه‌های ماهواره‌ای تحت عنوان چهارشنبه سفید، ۲۹ نفر از فریب‌خوردگانی که در قالب این کمپین کشف حجاب کرده بودند توسط پلیس دستگیر شدند.»

پلیس تهران بزرگ در این اطلاعیه تاکید کرد که دستگیری‌های صورت گرفته «در راستای ارتقاء امنیت اجتماعی» بوده است.

یک روز پیش از آن اما  عباس جعفری دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ خبر بازداشت تنها یکی از دختران خیابان انقلاب را تایید کرده بود.

به گفته مولاوردی  وزیر کشور از جانب رییس‌ جمهوری مأمور به تهیه گزارش بود که گزارش را تحویل داده است.

دستیار ویژه رییس‌ جمهوری در امور حقوق شهروندی خاطرنشان کرد: «پیگیری لازم به‌صورت مجموعه‌ای و به‌صورت فردی را داشته‌ایم که الحمدالله به نتیجه رسیده است تا جایی که اطلاع دارم اکثریت بازداشت‌شده‌ها آزادشده‌اند البته پیگیر هستیم اگر دلیل خاص و محکمه‌پسندی وجود ندارد باید الباقی افراد هم آزاد شوند.»

ویدا موحد٬ اولین زنی که به نام «دختر خیابان انقلاب» معروف شد، زن جوانی بود که در ششم دی‌ ۱۳۹۶ در تقاطع خیابان انقلاب و وصال تهران روسری سفیدرنگی را بر سر چوبی کرد و در اعتراض به حجاب اجباری آن را تکان داد.

بر اساس اخبار منتشرشده، پلیس ایران وی را دستگیر کرده است. نسرین ستوده در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۶ از آزادی وی خبر داد. او در فیسبوک خود اعلام کرد که ویدا موحدی در هفتم بهمن ماه آزاد شده است.

یک‌ماه بعد دومین زن ایرانی در خیابان انقلاب با درآوردن روسری به «حجاب اجباری» اعتراض کرد.

عکس این زن در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد. نسرین ستوده٬ وکیل دادگستری٬ در گفت‌وگویی با رادیو فردا نام این زن را نرگس حسینی اعلام کرد و گفت پس از بازداشت «قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی» صادر شده است.

پس از آن نیز ده‌ها زن و مرد جوان در خیابان‌های تهران و شهرهای دیگر از جمله اصفهان و شیراز دست به عمل مشابه زدند.


دفاع از «حجاب اجباری» به سیاق داعش

$
0
0

زیتون– چند روز پس از تکرار اعتراض علنی «مخالفان حجاب اجباری» مدافعان آن نیز به میدان آمدند؛ اما به همان سبک و سیاق.

پس از آنکه زنان و مردان معترض به حجاب اجباری روسری‌ بر سر چوب زدند و بر بلندی ایستادند٬ مدافعان آن نیز به همان روش عمل کردند. این بار با پرچم.

اولین مدافع حجاب اجباری امام جماعت دانشگاه فقه و اصول مشهد بود که با پرچم ایران درست همان جایی که زن محجب و مخالف حجاب اجباری ایستاده بود٬‌ ایستاد.

پس از او چند نفر دیگر نیز دست به عملی مشابه زدند.

امروز اما عکس‌هایی از دیگر مدافعان «حجاب اجباری» منتشر شد. مدافعانی که روششان حتی صدای اعتراض زهرا طباخی٬ ستون نویس روزنامه اصولگرای جوان را نیز در آورد. 

طباخی در کانال تلگرامی‌اش به عنوان شرح این نوع دفاع از حجاب اجباری نوشت: «این عکس در شبکه‌های اجتماعی تحت عنوان “داعش، شعبه ایران” مورد استقبال واقع شده است. پشت این طرح‌های ضایع چه کسانی هستند؟!»

کاربران ایرانی شبکه‌های مجازی نیز به این نوع از دفاع از «حجاب اجباری» واکنش نشان دادند.

احسان رمضانیان٬ فعال دانشجویی سابق٬ نیز در واکنش نوشت:

امیر عباس کلهر٬ روزنامه نگار٬ نیز در همین رابطه توییت کرد: یکی از بهترین کپشن ها برای این عکس بخشی از دیالوگ سرکرده در مرگ یزدگرد ساخته بهرام بیضایی است: بپرسش ویرانه چرا می سازند؟ آتش چرا می زنند؛ سیاه چرا می پوشند؟ و این خدای که می گویند چرا چنین خشمگین است؟

کاربر دیگری نیز چنین چنین توییت کرد:

 

وقت آزادی از حجاب اجباری

$
0
0

جمهوری اسلامی در تعریف هویتش برخی عناصر ایدئولوژیک را چنان بر صدر نشانده که اگر روزی به هر دلیلی این نگاه ایدئولوژیک تغییر کند، جمهوری اسلامی نه تنها از هویتش خالی می‌شود، بلکه ماهیت شکلی خود را نیز دگرگون‌شده خواهد دید.

حجاب اجباری یکی از وجوه شکلی نظام اسلامی است که قطعا حکومت حاضر به مذاکره بر سر آن نخواهد بود. جمهوری اسلامی چنان هستی خود را به حجاب پیوند زده است که در نبودش پایه‌های فقهی نظام متزلزل خواهد شد. از همین است که رعایت حجاب اگر در جامعه قبل از انقلاب می‌توانست بازگو کننده‌ی اعتقادی باشد، اینک بعد از چهل سال حجاب اجباری در وهله اول بیانگر خواست و میل حکومت است تا نشانه اعتقاد و ایمان.
این‌که بسیاری از زنان و دختران ایرانی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند بی‌حجاب هستند به دین اجباری بازمی‌گردد. بیرون از ایران، حجاب اختیاری است و با موج مهاجرت مسلمانان در اروپا و آمریکا، محجبه‌ماندن چندان دشوار به نظر نمی‌رسد ولی چرا برای زنان ایرانی به فرض اعتقاد، محجبه بودن دشوار است. بسیاری از دختران خانواده‌های سنتی وقتی که با همسر یا به تنهایی به خارج می‌آیند به ندرت محجبه هستند و دلیل بزرگ بی‌حجابی‌شان این است که حجاب حتی در بیرون مرزهای ایران نماد حکومت است و شاید برای بسیاری از دختران معتقد به حجاب هم دشوار است که در جمع ایرانیان محجبه دیده شوند. بارها شاهد بوده‌ام زنانی از خانواده‌های مذهبی در چند ماهه اول اقامت، روسری بر سر بودند و بعد از مدتی برای پذیرفته شدن یا اثبات مرتبط نبودن با حکومت، قید حجاب را زده‌اند.
حجاب به‌واسطه‌ی اجباری شدن در جمهوری اسلامی تبدیل به نشانه و مهر حکومت شده است و محجبه ماندن را حتی برای زنان مومن به یک دغدغه تبدیل کرده است. .
باورهای مذهبی و سنتی که برای قرن‌ها زن را ابژه و در نسبتش با مردان معرفی می‌کرد، به دنبال برآمدن حکومت مذهبی و تغییرات نسلی و گسترش اطلاعات در دنیای مجازی تعریف نوینی از رابطه‌ی زن و مرد، نقش زن و حقوق او ارائه کرده است.
جامعه ایران هم مثال کودکی که به تدریج بزرگ می‌شود و خواسته‌ها و نیازهای تازه‌ای را می‌شناسد، اکنون به بلوغ فکری و شخصیتی رسیده و حقوق خود را بازشناخته است. زنان در گذر چهل‌ساله به درک جدیدی از حقوق‌شان رسیده اند. امروز، فردیت زن موضوع مطالبه اوست، زن حق خودش را فارغ از نقش مادری، همسری یا فرزندی‌اش مطالبه می‌کند.
روسو میگوید: وقتی قانونی در مجلس مطرح می‌شود پرسش واقعی این است که آیا این قانون با اراده عمومی سازگار هست یا نیست. اراده عمومی نه مجموع اراده‌های نمایندگان و نه ارادهی اکثریت آن‌هاست. اراده، واحدی جداگانه است به نام ملت که اراده‌های افراد حقیقی باید از آن اراده انتزاعی تبعیت کند.
اراده عمومی باید منبعث از همه باشد تا بتواند درباره همه به کار گرفته شود. اگر بپذیریم جمهوری اسلامی در بدو تولدش اقناع عمومی را برای پذیرش حجاب اجباری به همراه داشت. اکنون این سوال مطرح است که «اراده عمومی» امروز جامعه ایران برای تحقق حق طبیعی چون حق پوشش زنان چه سمت و سویی دارد؟

حقوق فردی زیربنای آزادی سیاسی
آزادی سیاسی و حقوق فردی در پیوند با یکدیگرند. آزادی سیاسی منظور همان حق مشارکت مردم در اداره حکومت است ولی حقوق فردی یعنی آزادی‌‌هایی که انسان ها را قادر می‌سازد تا مستقلا و به طور موثر سرنوشت شخصی خود را در جامعه در دست بگیرند. چگونه می‌توان از حکومتی که حق انتخاب پوشش نمی‌دهد، انتظار داشت اختیار تعیین سرنوشت دهد. .
حق زنان برای انتخاب پوشش‌شان از جمله حقوق فردی است که کمتر مستقل بدان پرداخته شده است. اگرچه مشارکت سیاسی زنان در اداره امور حکومت و نقش‌آفرینی‌شان در سپهر سیاسی اغلب مورد بحث فعالان حقوق زنان بوده است چون حفظ حقوق فردی را در گرو چنین مشارکتی دانسته‌اند. اما تجربه‌ی تاریخ به ما می‌آموزد دست‌یابی به آزادی سیاسی و بهره‌گیری از آن جز با تاکید بر حقوق فردی میسر نیست. زنان در ایران حتی اگر وزیر و وکیل باشند با قانون فقهی، تحت مالکیت مردشان هستند از این‌رو آزادی‌های سیاسی و مشارکت زنان در حکمرانی، نخست مستلزم به رسمیت شناخته شدن حقوق فردی آن‌خاست.
دختران خط‌شکن خیابان انقلاب، این نوید را دادند که با بلوغ فکری جامعه ایران و آگاهی زنان از حقوق طبیعی‌شان، وقت آزادی از حجاب اجباری فرا رسیده است.

ذات ظالمانه یک قانون
حجاب اجباری اکنون برای زنان تحصیل‌کرده ایران در شهرها و روستاها امری است که نمی‌توانند تحملش کنند چون همراه با سلب اختیار پوشش، اختیارات و حقوق انسانی دیگر زنان از جمله حق تحصیل؛ سفر ، کار یا حتی حق مادری‌شان می‌تواند از آن‌ها سلب شود.
جرمی بنتام می‌گوید قانونی که با اصول حقوق طبیعی وفق نیابد نه تنها در خور اطاعت نیست بلکه باید به مخالفت با آن برخاست. برای چهل سال قانون حجاب اجباری به استناد دین و احکام شریعت بر مردم تحمیل شد و جامعه علارغم اعتراضاتی آن را پذیرفت .
اکنون  در ایران شریعت و اصول دین تنها ابزار حکومت برای سلطه‌ی بیشتر است. در چنین شرایطی مقرررات حجاب هم که زمانی شاید به واسطه‌ی دین پذیرفته شده می نمود دیگر نادرست، نامعقول و غیرعادلانه خواند می‌شود .
حال باید از عموم مردم برای تغییر این قانون کمک خواست. نافرمانی مدنی در واقع توسل به وجدان عمومی اجتماع است که پی‌گیری آن به ایجاد حرکتی برای تغییر قانون می‌انجامد. مقاومت دختران خیابان انقلاب یا کمپین چهارشنبه‌های سفید توانسته است توجه مردم را به مسئله‌ی حق پوشش زنان به عنوان یکی از حقوق فردی جلب کند. .
دختران خیابان انقلاب با حرکت شجاعانه خود جامعه را فرا می‌خوانند که به هوش باشند تا مبادا با اطاعت کورکورانه از حکومت و قانون ناعادلانه، حقوق طبیعی‌شان را از یاد ببرند. در موضوع کمپین چهارشنبه‌های سفید، معترضین حقوق افراد دیگر را نقض نکردند بلکه نقض قانون حجاب تنها موجب نقض حق حکومت است یعنی برداشتن روسری تکلیفی است که دولت و قانون به استناد فقه شیعی بر همه زنان در قلمرو حاکمیتی ایران واجب کرده است. اکنون بی‌باوری زنان به حجاب، این قانون یا بهتر بگوییم ابزار زورگویی و سلطه حکومت را به چالش گرفته است.

فقه پشتیبان شهوت مردان
در گفتمان فقهی-اسلامی، میل جنسی و شهوت مردانه سیال، سرشار و سرکوب‌نشدنی است و صرفا به حوزه خصوصی محدود نمی‌شود. مردان در تفکر فقهای سنتی بی‌نیاز از کنترل شهوت و میل جنسی‌شان هستند و در این رهاشدگی میل مردانه، حجاب زنان و پرده‌نشینی آن‌ها تنها مانع شهوت‌رانی مرد و حافظ محدوده و قلمرو مردان است. حجاب چاره‌ای است که فقها برای صیانت از اموال جنس ذکور که زنان هستند، اندیشیده‌اند. از سوی دیگر حجاب آن‌طور که خانم فاطمه صادقی در توضیح انقیاد زنان توصیف می‌کنند صرفا برای پوشاندن نیست بلکه برای برانگیختن نیز هست و کارکرد اروتیک حجاب خود در انتشار میل و غریزه جنسی نقش‌آفرین است.
در نظام فقهی، جنس مذکر عاملیت دارد و زن یک ابژه یا دیگری است. شکل‌گیری حرم‌سرا، پرده‌نشینی، کاهش سن ازدواج و بلوغ زن، عدم توجه به نیازهای عاطفی زنان در ازدواج در مواردی چون نشوز و عدم تمکین، تعدد زوجات در شکل‌های گوناگون، همه را می‌توان از نگاه مردسالارانه فقه و شریعت دید. موضوع پوشش و حجاب در چنین نظم فقهی اُستوانه‌ی حفظ سلطه و قدرت مردان است.
جمهوری اسلامی با اجرای احکام شریعت و قانون حجاب اجباری، نگاه فقهی مردسالارانه را بر جامعه تحمیل کرد. نظام اسلامی برای دهه‌ها توانست با ابزارهای اقناع، اجبار و زور؛ حجاب را به قانونی لازم‌الاجرا و هنجاری عمومی تبدیل کند. قانع کردن اکثریت مسلمان جامعه پس از انقلاب ۵۷ برای اجباری کردن حجاب چندان دشوار نمی‌نمود اما این دستاورد انقلاب ۵۷ امروز با چالش جدی مواجه شده است. گو اینکه همه دلایل اثبات منفعت حجاب برای زنان از دیدگاه جمهوری اسلامی در یک استدلال سست مرتضی مطهری آمده که حجاب مصونیت است و نه محدودیت و این تنها دلیل، امروز دیگر کارکرد اقناعی‌اش را از دست داده است و بنابر عواملی که در پی می‌آید، هیمنه حجاب اجباری و ای بسا خود حجاب فروریخته است.
اول اینکه با تغییر نسل و رشد فکری و حقوقی زنان، ضعف پایه‌های حقوقی و قانونی مبتنی بر فقه در موضوع حق طبیعی زنان آشکار شده است. پس از چهل سال به قاطعیت می‌توان گفت که نظام فقهی و قوانین مندرس اسلامی برخاسته از آن،  به هیچ‌وجه با مقتضیات زمان همراه نیست وچه‌بسا توان پویایی نیز ندارد چه این‌که بر مبنای مدلی از انسان‌شناسی شکل گرفته که در آن مردان و آن هم از نوع مومنان شیعه بر زنان که انسان درجه دوم هستند، تسلط دارند و این نابرابری ذاتی ، هیچ‌گاه به عدالت حقوقی و مساوات نخواهد رسید.

دوم سست شدن اعتقادات مذهبی در میان عموم است و اینکه بسیاری از ایرانیان مذهب را از فقه و آداب و مناسکی که روحانیان مروج آن هستند جدا ساخته‌اند ، شاید بتوان گفت در درون مذهب نیز سکولاریسمی شکل گرفته که زائده فقه و فقیه را از معنویت و خدا جدا کرده است.

سومین دلیل در فروافتادن حجاب، تغییر رابطه قدرت و نفوذ در خانواده و ضعیف‌شدن جایگاه پدر و شوهر به واسطه‌ی تغییر نقش مادران و همسران و دختران است. اگر که امروز اعتراض زنان به خیابان آمده است باید دانست که پیش از این زنان با حق‌خواهی و اعلام استقلال در خانواده‌ها ، موفق شده‌اند تا مردان را همراه کنند و یا محدوده حقوق زنانه‌شان را معین کنند و حالا نوبت به حکومت و قانون رسیده است.

و در نهایت ناکارآمدی حکومت در همه جنبه‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی زمینه اعتراض به قوانین و سیاست‌های کلان کشور را فراهم کرده است. در چنین فضایی نقد حجاب اجباری به عنوان یکی از قوانین ناعادلانه ضروری و عادی به نظر می‌رسد.

در نقد قانون ظالمانه حجاب اجباری باید گفت که اجبار فی‌نفسه بد است و نظام مبتنی بر اجبار قابل دوام نیست مگر آنکه حکومت بتواند با معرفی ارزش‌ها یا معیارهای مورد قبول اکثریت به یک توافق بهتر دست پیدا کند. قدرت اکنون در انحصار مردان است و آن هم مردانِ مسلمانِ شیعهِ دوازده امامی که معتقد و ملتزم به ولایت فقیه‌اند. چنین مردان متعصبی امروز مجری سیاست‌های کلان حکومت‌اند و معدود زنان حاضر در دولت یا مجلس نیز یا فرصت تغییر سیاست‌های کلان را ندارند و یا شجاعتش را و گاه نیز زنان حکومتی با همه قوانین مرد سالارانه همراهند و اصلا حضورشان در سیاست بنا بر نسبتی است که با مردان قدرت دارند.

نابرابری جنسیتی در توزیع منابع سیاسی در ایران چشم‌گیر است. زنان میزان نفوذ بسیار کمی در شکل‌گیری قوانین و نحوه ی اجرای آن دارند. در احزاب سیاسی نیز حضور زنان کم‌رنگ و بعضا خانوادگی است. در چنین شرایطی ابتکار عمل دختران خیابان انقلاب و خلاقیتی که در ارائه فرم‌های جدید مبارزه به کار برده‌اند، ماهیت نظام اسلامی-استبدادی و قدرت رهبرانش را تهدید کرده است. از همین رو برخورد حکومت با این مطالبه به سان دیگر مطالبات سیاسی و اجتماعی سرکوب و زندان خواهد بود و بعید است حتی با وجود مطالبه حداکثری برای حجاب اختیاری، این حق در جمهوری اسلامی به قانون تبدیل شود.

انقلاب برای ما چه کرد؟

$
0
0

به دیوار مدرسه‌ی ما که به زندان شبیه‌تر بود با آن سیم‌های خاردارِ بالای سرش و در آهنی سبز و سردش، کلام خمینی را نوشته بودند با همان لحنی که نازل شده بود، بی کم‌وکاست: «هی نگویید انقلاب برای ما چه کرد، بگویید شما برای انقلاب چه کردید».

در آن نوجوانی این دیدار هر روزه با سخن «امام»،  یقه‌مان را می‌گرفت و هر روز بدهکارمان می‌کرد و هر پرسشی را در ما می‌کشت.

این تازه دیوار مدرسه بود و پشتِ آن در مخوف، ترکه‌ی بیداد، دست ناظم و معلم به انتظارمان.

به صف می‌ایستادیم و قرآن می‌شنیدیم و شعار می‌دادیم و به کلاس می‌رفتیم و هر کتابی که باز می‌کردیم، همان صفحه اول، عکسی از خشم خمینی بود و این فتوا که درس نخواندن حرام است.

معلمانِ جنون‌زده که یا ریا می‌کردند و یا به انقلاب دلی داده بودند، در این حرام‌خوارگی ما یک‌دل بودند و هر خشونتی را روا می‌دانستند. وقتی همه چیز را از بر نبودی، سرمایه کشور را هدر داده بودی و این ظلم به وزارت آموزش و پرورش بود که چه خرجی برای ما ابلهان می‌کرد و معلم داد می‌زد: حیف نان گندم.

از سوال کور بودیم. مثل بزرگ‌ترهایمان و کسی به ذهنش نمی‌رسید که این همه سرمایه و جانی که در جنگ و به پای تعصب و جنونِ پیر جماران می‌رود، به چه حساب است و چرا هر روز کارمان شده که شربت شهادت بنوشیم و رخت عزا بپوشیم.

«انقلاب» در مدرسه یعنی تکلیف و خرد کردن اراده‌ی ما بینوایان دانش‌آموز، سکوت اجباری ، نماز اجباری و حتی بازی اجباری، نه سوالی و نه جوابی، فقط گوش بده و خفه شو.

ما تاریخ را که سراسیمه و پر حادثه به موازات الفبا و جدول ضرب، از کنار مدرسه می‌گذشت به در و دیوار می‌دیدیم. تحصیلاتِ در و دیواری تاریخ. جایی نوشته بود  «رجوی رییس‌جمهور ایران»! نمی‌دانستیم این نقشِ مرد سبیلیوی رنگ و رو رفته که اسمش را نمی‌برند که بوده و چه گفته، همان‌طور که سبیل‌مند کنارش را که اسمش به قافیه ردیف شده بود به‌جا نمی‌آوردیم : «بنی‌صدر، صد در صد».

یک روزی رییس‌جمهور بود و یک شب در تلویزیون می‌گفتند مرگ بر بنی‌صدر و از آن به بعد حالی‌مان شد که به کسی جز امام که همیشه در ایوان بود، نباید دل بست که باقی رفتنی هستند.

سر صف و صبح‌گاه، مرگ بین همه توزیع می‌شد و درود فقط برای خمینی می‌ماند. این مربی امور تربیتی ما که شلوار سبز لجنی سپاه را می‌پوشید و ریش دو قبضه‌ای داشت، هر روز با دست پر و مرگی تازه می‌آمد، یک‌باری هم بلندگو دستش گرفت و عربده زد: مرگ بر بازرگان، پیر خرفت ایران.

این یک نفر را مدت‌ها فکر می‌کردیم که بازرگانی بوده و از طبقه محتکران.

عجیب اینکه کسی نه برای مرگ و نه درود، توضیح و دلیلی نمی‌گفت. دنیای ما سیاه و سفید بود و اندازه همان تلویزیون توشیبا ۱۴ اینچ. در این دنیای تنگ و تار، ما و همه معلمان ریشو و آخوندهای خوبِ تلویزیون و هر چه پیامبر و امام بود یک طرف بودیم و باقی دنیا که البته نمی‌دانستیم چه‌قدر بزرگ است و به آمریکا و صدام و خارج و مایکل جکسون تقسیم می‌شد و همه شیاطین آن سویش و همگی دشمن.

تفریح ما نماز جمعه بود و اوقات فراغت در مسجد و سرود و دکلمه و اگر باعث شرمساری نباشد در این روزها، جلسه قرآن.

از در و دیوارمان مرگ و معنویت می‌بارید. تابوت از جبهه می‌آمد و موشک از عراق، ابرِ جامانده موشک‌ها را تماشا می‌کردیم و رنگ پررنگ زندگی‌مان آژیر قرمز.

در آن تعطیلی مدارس و انتظار موشک و بمب، با چه شوقی با یکی از بچه‌ها سر اینکه محله ما بیشتر شهید داده یا محله آنها داد و بیداد راه اندخته بودیم. انقلاب چه بازی‌ها که نمی‌ساخت برای ما برو بچه‌های سنگر و مسجد.

یک‌بار هم رفته بودیم به اردوی آموزش نظامی و مربی ما از جنگ می‌گفت و تجهیزات و این حرف‌ها و میان نطقش پریدم که «ایمان برای رزمنده کافی است» و آن بنده خدا که بر زمین سخت واقعیت ایستاده بود و از همان جبهه‌ای می‌آمد که همه مهمات خدا و پیغمبر را خرجش کرده بودند، می‌دانست که امام زمان و امداد غیبی هم جلوی توپ و تانک، غیب می‌شود و سری تکان داد و با خنده‌ای تایید کرد و دو ماه بعد هم در تابوت از جبهه بازگشت و این شهادت را بچه‌ها به هم تبریک و تسلیت گفتند.

هیچ‌وقت به ذهن‌مان نرسید که انقلاب برای ما چه کرده است، حتی وقتی ویدئوهای تی‌سی‌ون به صحنه آمد و پنجره‌ای باز کرد به قبل از انقلاب و رقص و آواز و «سلطان قلب‌ها». زیر چشمی نگاه می‌کردیم و  می‌گفتیم که همین فسق و فجور بود که انقلاب شد و توبه می‌کردیم و عطر «تی‌رز» می‌زدیم و به صف اول نماز می‌رفتیم.

خدای قهار انقلاب با همه چیز قهر بود، ابرو در هم گره کرده مثل خمینی و طلب‌کار از همه ما بندگان که نَفسِ‌مان با رقص جمیله بند می‌آمد و پای‌مان گاهی به صدای دوری که از ضبط ناشناسی می‌آمد و «من آمده‌ام» می‌خواند، می‌ایستاد.

انقلاب انگار زندگی را زیر می‌گرفت، مرگ را اصالت می داد و خدا را از آن بالا به وسط بازی می‌کشاند و می‌گذاشت دروازه‌بان .

اسم ما بچه‌های لاغر و نحیف را گذاشته بودند «ارتش بیست میلیونی». ما شده بودیم امید انقلاب. قرار بود آینده‌ساز شویم و اگر این جنگ بیست سال طول می‌کشید، ما رزمندگان بعد از این بودیم. هر چند مدیر مدرسه هر روز پشت بلندگو داد می‌زد که حمله نهایی نزدیک است و چه‌قدر می‌توانستیم خوش‌باور باشیم به این وعده‌ها و ندانیم که حمله‌ای که از پشت بلندگوی مدرسه لو برود، در جبهه لابد به باد می‌رود که رفت.

یک روز هم خمینی آتش‌بس را پذیرفت، در مسجد بودیم و هاج و واج ، نفهمیدیم چه شد. سرودی که برای جنگ می‌خواندیم در دهان‌مان ماسید و یکی از رزمنده‌ها که از جبهه‌ها آمده بود گفت کار ما اطاعت است، امام بگوید بجنگ می‌جنگیم و بگوید نجنگ، نمی‌جنگیم.

آن روز از دیوار مسجد این حرف امام که حالا حرف مفتی شده بود را پاک کردند: «صلح در جنگ دفن اسلام است».

اما آن یکی حرف خمینی هنوز بر دیوار مدرسه بود و هنوز هم هر رو ز بدهکارمان می‌کرد. سال‌ها گذشت تا خیلی از ما آن‌چه را انقلاب در سرمان ریخته بود، دور انداختیم و  دیوار درونمان را از این همه شعار و خط‌خطی پاک کردیم و تازه به صفر رسیدم و هیچ و این‌که باید یاد بگیریم.

دانستیم که اسلام نه اقتصاد دارد و نه این همه امام و امام‌زاده در روز واقعه کاری می‌کنند. شیرفهم شدیم که قوم برگزیده خدا نیستیم. فهمیدیم که تعهد بی‌تخصص ، خیانت است. دوزاری‌مان افتاد که امام و آیت‌الله و ریش و تسبیح ، سراب و دروغ و دام است و آخر این‌که انقلابی که برای ما کاری نکند را باید به دور انداخت و امامش را دفن کرد.

صدایی که شنیده نشد؛ صدایی که شنیده نمی‌شود

$
0
0

زیتون-سینا پاکزاد: ۱۵ سال پیش عباس عبدی، حسین قاضیان، بهروز گرانپایه و یکی از دبیران خبرگزاری ایرنا تنها به دلیل انتشار یک نظرسنجی مبنی بر این‌که ۷۴ درصد مردم ایران طرفدار مذاکره با آمریکا هستند، بازداشت شدند. تجمع‌های اعتراضی دی‌ماه اما سبب شده مرکزتحقیقات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری ایران نشستی برگزار و اعلام کند براساس نتایج یک نظرسنجی همان میزان یعنی ۷۴ و هشت دهم درصد از شرایط کشور ناراضی هستند.

هرچند ممکن است بخش‌هایی از این نظرسنجی محرمانه مانده و یا برخی از ۴۵۰۰ نفر شرکت‌کننده در نظر‌سنجی، ملاحظاتی برای بیان نظر خود داشته باشند اما حتی آمارهای رسمی منتشر شده نیز حکایت از وضعیت نامناسب مقامات جمهوری اسلامی در افکار عمومی دارد.

از میان شرکت‌کنندگان در نظر سنجی تنها ۱۲ درصد معتقد به سرکوب معترضان بوده‌اند و حدود ۸۰ درصد با آنان هم‌دلی کرده‌اند.

براساس نظر سنجی مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران، ایسپا، ۴۰ درصد شرکت‌کنندگان مخاطب اعتراض‌های دی ماه را دولت، ۳۴ و هفت دهم درصد کل نظام جمهوری اسلامی و بیش از ۹ درصد نیز روحانیت دانسته‌اند.

۶۹ درصد از شرکت‌کنندگان وضعیت اقتصادی، ۳۰ درصد فساد مالی، ۲۰ و شش دهم درصد بی عدالتی، ۱۳ و نیم درصد دخالت ایران در سوریه و فلسطین، ۹ و هفت دهم درصد آزادی بیان و ۲ و سه دهم درصد حصر رهبران جنبش سبز را خواسته اصلی معترضان خوانده‌اند.

 

به این ترتیب ۲۵ و نیم درصد از معترضان به طور مشخص به سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی اعتراض شدید دارند. اما این بخش از نظرسنجی ممکن است برای نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی غنیمت باشد، چرا که آنان تاکید دارند اعتراض‌های دی ماه تنها ریشه اقتصادی داشته و مخاطب آن هم دولت بوده است؛ موضوعی که حسن روحانی بارها آن را رد کرده و تاکید کرده که معترضان مطالبات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هم داشته‌اند.

۳۷ و نیم درصد از شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی فکر می‌کنند که این تجمعات ادامه خواهد یافت، موضوعی که می‌تواند برای مقامات جمهوری اسلامی نگران‌کننده باشد.

حسام‌الدین آشنا، رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، در نشست بیان نتایج این نظر سنجی براساس تحقیقات میدانی این مرکز اعلام کرد که «مردم به راحتی تفکیکی میان دولت و نظام قائل نیستند» و نمی‌توان گفت که «دولت ناکارآمد است اما نظام دارای مشروعیت است».

او تاکید کرد که اعتراض‌های دی‌ماه اگر چه «مهر اقتصادی خورده» اما لایه زیرین آن سیاسی و اجتماعی است، همان‌گونه که شعارهای معترضان نیز سیاسی و اجتماعی بوده است.

به جز ساعات ابتدایی تجمع هفتم دی ماه درمشهد که تجمعات بعدی را دومینو وار به وجود آورد،شعارهای معترضان علیه همه مقامات جمهوری اسلامی و در مواردی در جهت تغییر کل نظام بود.

 

از میان ۷۴ و هشت دهم درصدی که از شرایط کشور ناراضی هستند، ۴۸ درصد اعلام کرده‌اند که در هیچ شرایطی در تجمعات شرکت نمی‌کنند.

۶۰ درصد از شرکت‌کنندگان وضع موجود کشور را قابل اصلاح می‌دانند، آماری که نسبت به سه سال پیش سه و چهار دهم درصد کاهش داشته است.

از این میان اما تنها ۱۰ و سه دهم درصد زیر سئوال نرفتن نظام جمهوری اسلامی و ۲۳.۷ درصد نیز«جلوگیری از سوءاستفاده بیگانگان» را دلیل شرکت نکردن در تجمعات اعلام کرده‌اند.

۳۱ درصد اما گویا هیچ امیدی ندارند و شرکت در تجمعات را بی‌فایده می‌دانند، ۲۶ درصد «از هرج و مرج و ناامنی در هراس هستند» را علت عدم تمایل خود به مشارکت در تجمعات اعلام کردند.

۱۲ و دو دهم درصد تجارت قبلی مانند اعتراض‌ها به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ را دلیل شرکت نکردن در تجمعات اعلام کرده‌اند که می تواند اشاره به بازداشت خودشان و یا نزدیکانشان در آن سال داشته باشد.

بیشتر بخوانید

می‌شود بر میخ کوبید اما نمی توان روی آن نشست

سرنوشت ملت رولت روسی نیست

ایران نه سوریه‌ای می‌شود نه یوگسلاویزه

با وجود تبلیغات گسترده صدا و سیما و مقامات جمهوری اسلامی مبنی برسازمان‌دهی شدن این تجمعات از سوی کشورهای خارجی تنها  ۲۶.۴ درصد معتقد بودندکه این تجمعات ریشه خارجی داشته است.

۲۳ و هفت دهم درصد معتقدند که تجمعات توسط جریانات سیاسی داخلی سازماندهی شده اما ۳۱ درصد، آن‌ها را خودجوش دانسته‌اند.

از میان شرکت‌کنندگان در نظرسنجی تنها ۱۲ درصد معتقد به سرکوب معترضان بوده‌اند و حدود ۸۰ درصد با آنان همدل بوده اند. ۴۴ و ۳ دهم درصد خواستار شنیدن صدای معترضان شده اند و ۳۵ و دو دهم درصد خواستار پذیرفتن خواسته‌های آنان.

 

۶۱ درصد شرکت‌کنندگان اعلام کرده‌اند که صدا و سیما واقعیت‌های این تجمعات را منعکس نکرده و ۲۲ درصداز عملکرد این رسانه زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی دراین تجمعات رضایت داشته‌اند.

در نهایت ۶۰ درصد از شرکت‌کنندگان اعلام کرده‌اند که وضع موجود کشور را قابل اصلاح می‌دانند؛ آماری که ممکن است برای مقامات جمهوری اسلامی تا حدودی خوشحال‌کننده باشد اما این رقم نسبت به سه سال پیش سه و چهار دهم درصد کاهش داشته است.

این آمار دلیلی است تا حسام‌الدین آشنا هشدار دهد که «در صورت ادامه وضع موجود احتمالا همه بازنده خواهند بود».

به گفته آشنا، ۳۷ و نیم درصد از شرکت‌کنندگان در این نظرسنجی فکر می‌کنند که این تجمعات ادامه خواهد یافت، موضوعی که می‌تواند برای مقامات جمهوری اسلامی نگران‌کننده باشد.

هرچند ممکن است اصل طرح شدن نتایج نظرسنجی تا همین اندازه نشانه‌ای از گشایش در برخی حوزه‌ها داشته باشد اما نکته مهم شنیدن صداهایی است که دراین نظرسنجی‌ها فریاد زده می‌شود.

پژوهشگران اجتماعی نمونه‌ای از «صدایی که شنیده نشد» را بارها یادآوری کرده‌اند و کتابی با این اسم نیز منتشر شده است؛ نتایج یک نظرسنجی در دهه ۵۰ که توجه به آن می‌توانست وقوع انقلاب ۵۷ پیش‌بینی شود.

اینک نیز هیچ نشانه‌ای مشاهده نمی‌شود که مقامات جمهوری اسلامی اراده‌ای برای شنیدن این اعتراض‌ها داشته باشند و این اراده حتی در مسائلی که به لحاظ سیاسی چندان برای حکومت حیثیتی نیست، از جمله موضوع بودجه نیز دیده نمی‌شود.

در مقابل برنامه‌هایی چون گشت‌های سپاه پاسداران حکایت از برنامه‌ریزی بیشتر برای سرکوب معترضان دارد و تلاش مقامات جمهوری اسلامی تنها در راستای کم جلوه دادن تعداد معترضان دارد.

موضوعی که حتی اگر درست باشد، از سوی مردم پذیرفته نشده و به گفته حسام‌الدین آشنا، ۶۰ درصد از پاسخ‌دهندگان به نظرسنجی‌ها معتقد بودند که تعداد افراد شرکت‌کننده در اعتراضات «متوسط و زیاد بوده است».

🍃زنده|۱۱ هزار کلاس درس در ایران فاقد سیستم گرمایشی استاندارد است

$
0
0

 


اعلام برائت از بهاییت شرط رسیدگی به شکایت یک شهروند بهایی



وزیر ارشاد: فیلم‌های جشنواره را ندیده‌ام


تحریم سامسونگ در قم


۵ میلیون تومان از وامتان کم می‌شود تا کانکس دولتی تحویل بگیرید

 


۱۱ هزار کلاس درس در ایران فاقد سیستم گرمایشی استاندارد است

مدیرکل نوسازی و تجهیز مدارس مازندران از شناسایی ۱۱ هزار کلاس درس فاقد سیستم گرمایشی استاندارد در استان خبر داد.

قربانعلی شیرزاد از آغاز طرح استاندارسازی سیستم گرمایشی مدارس خبر داده و گفت: اعتبار این طرح ها بیش از ۵۱۰ میلیارد ریال بود که توسط دولت تامین شده است و در صورت تامین منایع مالی تا پایان سال ۹۷ تمامی مدارس استان از نظر سامانه گرمایشی استاندارد می شوند.

 


کمیته بین‌المللی المپیک: ایرانی‌ها می‌توانند گوشی‌ها را نگه دارند اما ورزشکاران کره شمالی نه

کمیته بین‌المللی المپیک اعلام کرد: گوشی موبایل در اختیار همه ورزشکاران همه کشورهای شرکت‌کننده در المپیک زمستانی ۲۰۱۸ پیونگ‌چانگ قرار خواهد گرفت. ایرانی‌ها می‌توانند گوشی‌ها را نگه دارند اما ورزشکاران کره شمالی نه


ظریف: گوشی تلفن همراهم را عوض خواهم کرد


احضار سفیر کره جنوبی در پی تصمیم سامسونگ

وزارت خارجه ایران در پی خودداری شرکت سامسونگ از هدیه گوشی های موبایلش به ورزشکاران ایرانی در المپیک زمستانی، سفیر کره جنوبی را احضار کرد.

شب گذشته اعلام شد شرکت سامسونگ به تمامی ورزشکاران المپیک زمستانی یک گوشی تلفن گلکسی هدیه خواهد داد؛ به جز ورزشکاران ایران و کره شمالی.

سامسونگ دلیل این تصمیم را «تحریم‌های» این دو کشور اعلام کرد.


کاخ سفید ایران را مسئول جان باقر نمازی می‌داند

کاخ سفید در بیانیه‌ای به ایران هشدار داد که مسئول حفظ سلامت باقر نمازی، شهروند ایرانی – آمریکایی ۸۱ ساله است. باقر نمازی در حالی که توصیه شده بود باید مداوای پزشکی خود را ادامه دهد، ناچار شد روز سه‌شنبه به زندان اوین بازگردد.

در بیانیه کاخ‌سفید آمده است: «او (باقر نمازی) نیازمند مداوای پزشکی است و دولت ایالات متحده، ایران را به طور کامل مسئول حفظ سلامتی او می‌داند.»

این بیانیه می‌افزاید: «دولت دونالد ترامپ از ایران می‌خواهد که سریعا و بدون هیچگونه پیش شرطی، به زندان ناعادلانه شهروندان زندانی شده در ایران پایان دهد و آنها که مفقود شده‌اند را آزاد کند. از جمله باقر نمازی و فرزندش سیامک نمازی، ژیائو وانگ و رابرت لوینسون».

باقر نمازی، از کارمندان پیشین صندوق کودکان ملل متحد، «یونیسف»، دو سال پیش، زمانی که برای ملاقات با پسرش به تهران رفته بود، بازداشت شد. باقر و سیامک نمازی به اتهام همکاری با «دولت‌های خارجی متخاصم» به ۱۰ سال زندان محکوم شده‌اند./رادیو فردا


 

اخبار روز گذشته را اینجا بخوانید

رضا شهابی به مرخصی آمد

$
0
0

زیتون– رضا شهابی٬‌ عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد برای پنج روز به مرخصی آمد.

رضا شهابی هنگامی که در ۱۸ مرداد سال جاری تحت فشار دادستانی خود را به زندان رجایی‌شهر کرج معرفی کرد، متوجه شد که مرخصی پزشکی‌اش که از سوی پزشکی قانونی تجویز شده بود، از سوی دادستانی مردود شناخته شده است و باید ۹۶۸ روز دیگر در زندان بماند.
رضا شهابی در واکنش به این موضوع اعتصاب غذا کرد اما روز پنجم مهر، پس از ۵۰ روز اعتصاب غذا، ‌در پی درخواست خانواده‌اش، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه و برخی دیگر از تشکل‌های کارگری در ایران و جهان و همچنین به دنبال قول یک «مقام ارشد امنیتی» برای رسیدگی جدی به خواسته‌اش به اعتصاب غذای خود پایان داد.

این عضو زندانی هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه خواستار لغو حکم زندان ۹۶۸ روزه خود است. اما تاکنون خبری در مورد رسیدگی به این خواسته منتشر نشده است.
همسر رضا شهابی همچنین تاکید کرد پیش از اینکه این کارگر زندانی سکته کند جراح مغز و اعصاب، اعلام کرده بود که او توان تحمل زندان را ندارد.

آیت‌الله خامنه‌ای: دلقک‌ها به مبارزه با انقلاب اسلامی برخواسته‌اند

$
0
0

زیتون– آیت‌الله خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی٬‌ امروز در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی پیش بینی کرد که راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال گرم‌تر و پرشورتر از گذشته است.

به گفته او امسال به دلیل «یاوه گویی های برخی از دولتمردان امریکا و غیر امریکا»، مردم احساس می کنند که «دشمن در حال کمین گرفتن و درصدد دشمنی است» و به همین علت، به حول قوه الهی، «حضور مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال از همیشه گرم تر و پرشورتر خواهد بود و همه خواهند آمد.»

رهبر جمهوری اسلامی در بخشی دیگر از سخنانش «کانون اصلی مقابله دشمنان با انقلاب اسلامی را جلوگیری از ظهور ثمرات جدید و استمرار و استقامت انقلاب برشمرد» و ادامه داد: «منظور از دشمنان همان کسانی هستند که با پیروزی انقلاب اسلامی، حکومت دست‌نشانده و مطیع آنها در این منطقه حساس سرنگون شد که در رأس آنها دولت امریکا قرار دارد.»

او ضمن اشاره به شیوه‌های متنوع و گسترده «دشمنان برای مقابله با انقلاب»٬ از به گفته او دشمنان انقلاب اسلامی چنین نام برد: «آنها از متفکر نماها، نظریه پردازان قلابی، روزنامه نگاران و قلم به مزدها، دلقک‌ها همه امکانات فضای مجازی استفاده می کنند تا بر مردم تأثیر بگذارند.»

آیت‌الله خامنه‌ای در این سخنرانی نیز همچون گذشته بر کلید واژه «دشمن» تاکید کرد؛ او همچون گذشته متفکران و نظریه پردازان و روزنامه‌نگارن منتقد یا مخالف نظام را به «متفکر نما»٬ «قلابی» و «قلم به مزد» بودن٬ متهم کرد.

اما برای اولین بار از «دلقک‌ها» نیز به عنوان «دشمنان انقلاب» نام برد.

رهبر جمهوری اسلامی به نام هیچ یک از این «دشمنان انقلاب اسلامی» اشاره نکرد اما با توجه به فراگیر شدن «جنبش ری استارت» احتمالا منظور او از «دلقک» محمد حسینی٬‌ رهبر جنبش ری استارت است.

محمد حسینی٬ مجری سابق تلویزیون٬‌ اخیرا جنبشی با عنوان «ری استارت» به راه انداخته است و طی آن به پیروانش فرمان تخریب مکان‌های مذهبی و عمومی را داده است.

آیت‌الله خامنه‌ای امروز همچنین «تلاشهای بدخواهان ملت ایران را فراتر از اقدامات در فضای مجازی» دانست و گفت: «آنها از تحریم نیز استفاده می کنند تا مشکلات اقتصادی بوجود آورند، اما همین مردم به دلیل عشق به انقلاب اسلامی، گسترده به خیابانها می‌آیند و موجب قوام و استحکام انقلاب می شوند.»

 


«حجاب» وجود ندارد

$
0
0

جمهوری اسلامی سال‌ها است که به نام آن‌چه «حجاب» می‌خواند، مجموعه‌ای از حکم‌های رفتاری و پوششی را بر زنان تحمیل کرده و مخالفان و منتقدان نظری و عملی آن را به سختی مجازات کرده است. این منع‌ها از ابتدا تاکنون جامعه را به دو بخش تقسیم کرده و اختلاف عمیقی را میان موافقان و مخالفان «حجاب»، موجب شده است. بسیاری از منتقدان و مخالفان، به دلیل تقدس ادعایی این حکمِ رفتاریِ تحمیلی، در انتقاد از آن ملاحظه‌کار بوده و همواره بر سر این‌که آیا باید آن را آشکارا نقد کرد یا خیر، دچار شکاف بوده‌اند. اما به نظر بسیاری، هدف این پوششِ اجباری سرکوب و تحقیر زنان است. چالش «دختران خیابان انقلاب» با آن و واکنش قهرآمیز مقامات افشای همین بعد سرکوب‌گر است.

اما پوشش تحمیلی تنها به مدد قوۀ قهریه پیش نمی‌رود. جامعه‌شناسی رسمی و مشخصاً نظرسنجی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان در موضوع «حجاب»، بخشی از جهاز حاکم در پوشش تحمیلی است. پیش از پرداختن به این موضوع، اجازه دهید به تفکیک میان پوشش تحمیلی و حجاب بپردازم.

حجاب یا پوشش اجباری؟
یکی از مهمترین نقدهایی که در سال‌های اخیر بر حجاب شرعی نوشته شده، کار عالمانه و خواندنیِ امیرحسین ترکاشوند با عنوان حجاب شرعی در عصر پیامبر است. برای کسانی که به نحوی با موضوع حجاب درگیرند، مطالعۀ کار او واجب است. در این مجال، امکان بازگویی دقایق و ظرایف بی‌شمارِ این مطالعۀ مفصل وجود ندارد. از این‌رو به اختصار به برخی از نتایج مهم آن اشاره میکنم:

آیاتی که آیات «حجاب» خوانده می‌شوند، بر پوشاندن اندام‌های تناسلی در مرد و زن دلالت دارند؛ نه پوشش سر، گردن، صورت و موی زنان.

– باید دانست که استنباط پوشش صورت، سر، گردن، و مو، مساوی است با دوری از معنای شفاف آیات قرآن، دورشدن از واقعیات پذیرفته‌شده در زمان حیات پیامبر که از پوشش‌های سخت در آن خبری نبود، تن‌دادن به سیره‌های منسوبین و صحابۀ پیامبر که پس از حیات او نوشته شدند، و تأثیرپذیری از روایات جعلی.

– ما در پی‌گیری احکام عصر پیامبر، ذهنیت‌های عصری خود را دخیل می‌کنیم.

ترکاشوند تنها محققی نیست که از فقدان «حجاب» در معنای متعارف در زمان پیامبر سخن می‌گوید و ساختگی‌بودن آن را بررسی کرده است. مرحوم احمد قابل نیز در تحقیقی جدا به نتایجی کم و بیش مشابه دست یافته است. او در کتاب احکام بانوان در شریعت محمدی، پس از بررسی آیات و روایات و نظرات فقها به این نتیجه دست یافته که پوشش بدن لازم است، اما پوشش سر و گردن لازم نیست.

نتایج حاصل از این تحقیقات و مطالعاتی از این دست که همه ساله بر تعداد آنها افزوده می‌شود، نشان‌گر آن است که دعوی «حجابِ» شرعی چه در تاریخ اسلام و چه امروز مناقشه‌انگیز است. به نظر نواندیشان دینی ایرانی از جمله قابل، ترکاشوند، عقیقی، و بسیاری دیگر نه تنها در عصر پیامبر چنین حجابی در کار نبوده است، بلکه به طریق اولی هر نوع دعوی‌ای در مورد شرعی‌بودنِ حجاب، ساختگی است. حتی بسیاری از فقهای سنتی و معتقد به حجاب نیز به پوشش تحمیلی جمهوری اسلامی اعتراض دارند و آن را حجاب نمی‌دانند. از آن جمله می‌توان به محمدرضا زائری اشاره کرد که در یادداشت‌های متعدد خود بارها نقدش کرده و آن را موجب وهن زنان محجبه و امحای تمایز میان زنان محجبه و نامعتقدان دانسته است.

حتی اگر تحقیقات نواندیشان و اعتراضات معتقدان به پوشش تحمیلی را هم نادیده بگیریم، موارد دیگری وجود دارند حاکی از این که پوشش تحمیلی، را نمی‌توان «حجاب» به مفهوم سنتی دانست. از جمله اینکه در هیچ‌یک از متون کلاسیک فقهی نشانی در دست نیست که کودکان دخترِ زیر نُه سال باید در مدارس مانتو و مقنعه بپوشند، زنان مذاهب دیگر شامل زنان گردش‌گر باید روسری و لباس بلند بر تن داشته باشند، زنانی که به اصطلاح اسلامی «امیدی» به ازدواج ندارند، باید روسری و مانتو بپوشند، زنان شاغل دولتی باید مانتو و مقنعه و شلوار تیره بر تن کنند، زنان ورزش‌کار باید مقنعه بر سر داشته باشند و جز آن‌ها. همۀ این پوشش‌ها پس از شکل‌گیری جمهوری اسلامی و به صورتی کاملاً دل‌بخواهی بر زنان تحمیل شدند. موارد یاد شده از ساختگی‌بودن «حجاب» جمهوری اسلامی خبر می‌دهد. از آن بیش، می‌تواند از ساختگی بودن خود حجاب هم خبر دهد. احتمالاً رویۀ حجاب شرعی در تاریخ اسلام نیز به شیوۀ مشابهی ساخته و پرداخته شده است.

جامعه‌شناسی رسمی و بازتولید سرکوب
در نظرسنجی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان، در ذیل زیر فصلی با عنوان «دین و جامعه» از ارزش‌ها و باورهای «دینی» سؤال شده است. در پنجمین گویه‌اش آمده است: «تا چه اندازه با این نظر که «همۀ خانم‌ها باید حجاب داشته باشند، حتی اگر به آن اعتقاد نداشته باشند، موافق یا مخالفید؟»»

مشخص نیست که آیا در این پرسش تجربۀ شخصی مورد سؤال است یا نظر اعتقادی. ابهام موجود در این سؤال می‌تواند برای پرسش‌شونده معناهای متفاوتی را ایجاد کند.

می‌توان این پرسش را این‌طور خواند: آیا موافق هستید که همۀ خانم‌ها- به خاطر ناامنی جامعه- صرف نظر از اعتقادشان باید حجاب را رعایت کنند؟ صورت دیگر هم این است: آیا معتقد هستید که همۀ خانم‌ها باید صرف نظر از اعتقاداتشان حجاب را رعایت کنند؟ فرض کنید فردی- اعم از مرد یا زن- که قرار است به این پرسش پاسخ دهد، چند ساعتی است که متوجه شده که همسر یا یکی از خویشاوندان مؤنثش به دلیل نوع پوشش در خیابان مورد آزار قرار گرفته باشد. طبعاً امکان دارد او در مواجهه با این سؤال، به آخرین گزینه روی آورد؛ ولو اینکه شخصاً با حجاب اجباری مخالف باشد. اما ممکن است همین فرد در حالت عادی گمان برد که این سؤال در واقع به اعتقادات او مربوط می‌شود. در نتیجه می‌تواند گزینه‌های موافق یا مخالف را برگزیند. به تعبیر دیگر در حالت اول، شخص از سر تجربه سخن می‌گوید و در حالت دوم از سر اعتقاد. اما در این سؤال تفاوت میان این دو روشن نیست. در نتیجه هر کسی می‌تواند از ظن خود یار آن شود و بدین‌سان، راه برای تفسیر دل‌بخواهی باز شود.

از آن مهم‌تر این‌که این سؤال نشان می‌دهد که افکارسنجان تا چه حد نسبت به نتایج تحقیقات علمی‌ای که از سوی نواندیشان دینی انجام شده بی‌توجه بوده‌اند. عمده دلیل این بی‌توجهی آن است که وقتی برای بسیاری حجاب دیگر معادل پوشش رسمی نیست، پس پیش از طراحی پرسش مبهم یادشده، باید این پرسش مطرح شود که: «تا چه حد با این نظر موافقید که پوشش رایج در ایران مساوی با حجاب است؟»

اما بیایید فرض کنیم که به جای این پرسش مبهم، پرسش‌هایی از این دست مطرح میشد:

– تا چه حد با این نظر که دختران زیر نه سال در مدارس نیازی به رعایت پوشش رسمی ندارند، موافقید؟
– تا چه حد با این نظر که زنان گردش‌گر خارجی باید پوشش رسمی را رعایت کنند، موافقید؟
– تا چه حد با این نظر که زنان ورزش‌کار باید پوشش سر داشته باشند، موافقید؟
– تا چه حد با این نظر که زنان ادیان و مذاهب دیگر نیز باید پوشش را رعایت کنند، موافقید؟
– تا چه حد با این نظر که کارمندان زن باید پوشش مقنعه و مانتو داشته باشند، موافقید؟
– تا چه حد با این نظر که کارمندان زن باید پوشش تیره داشته باشند، موافقید؟
– تا چه حد با این نظر که زنان مسن نیازی به پوشیدن مانتو و روسری ندارند، موافقید؟
– تا چه حد با این نظر که حجاب باید اختیاری باشد، موافقید؟
– تا چه حد با این نظر که در تابستان‌ها زنان باید پوشش آزادتری داشته باشند، موافقید؟

اگر سؤالاتی از این دست مطرح می‌شد، انتظار بر این بود که پاسخ‌ها به کلی متفاوت از آن چیزی باشند که در سؤال یادشده منعکس شده است. بنابراین اِشکالِ پرسش یادشدۀ این نظرسنجی که «تا چه اندازه با این نظر که «همۀ خانم‌ها باید حجاب داشته باشند، حتی اگر به آن اعتقاد نداشته باشند، موافق یا مخالفید؟»» فقط ابهام آن نیست. اشکالات دیگری هم دارد: نخست این‌که، بنا بر آنچه گفته شد، حجاب سنتی دست‌کم به نظر بسیاری معادل پوشش تحمیلی جمهوری اسلامی نیست. دیگر اینکه این پرسش تفاوتی را که میان موقعیت‌های مختلف پوشش وجود دارد، ندیده است. در واقع در پرسش یادشده «حجاب خانم‌ها» به عنوان مقوله‌ای که از پیش با مفروضات حکومتی سامان یافته، به پرسش‌گر اجازه می‌دهد تا داده‌ها را ،حتی پیش از جمع‌آوری آن‌ها، بر اساس منویات حکومت تفسیر کند.

تا زمانی که این اشکالات در این پرسش و پرسش‌های مشابه وجود دارند، این نظرسنجی و مشخصاً این پرسش را نمیت‌توان انعکاسی از آراء مردم دربارۀ تلقی‌های رایج در مورد پوشش دانست. لذا یا باید کل آن را به کلی کنار گذاشت یا تلاش کرد از خلال داده‌های دیگر یا آنچه داده‌ها «نمی‌گویند»، تا حدی واقعیت اجتماعی را دریافت. این همان کاری است که محمد مالجو به آن مبادرت کرده. او با علم به اِشکالات موجود در پرسش یادشده و پاسخ‌ها، آن را رها کرده و به سراغ زیرفصل دیگری در همین نظرسنجی با عنوان «برخورد با ناهم‌نوایی اجتماعی» رفته تا از خلال پرسش‌ها و پاسخ‌های آن حتی‌المقدور تصویری واقعی‌تر بیابد. بر اساس پاسخ‌های این بخش، مالجو نشان می‌دهد که در کل کشور حدود ۷۸ درصد یعنی بخش اعظم جامعه حامی «دختران خیابان انقلاب» و چالش آنها با پوششِ تحمیلی است.

این نتیجه‌گیری، برخی از جامعه‌شناسان را به واکنش واداشته است. از جمله محمدرضا جوادی یگانه که خود از مجریان اصلی طرح ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان است، در توییتر، به مالجو خاطر نشان کرده که بهتر است به جای اینکه خود را به زحمت بیندازد و تلاش کند تا از دل داده‌های اخیر به نتیجه برسد، همان نتایج چند صفحه قبل (یعنی پاسخ به پرسش مبهم یادشده) را ملاک قرار دهد. عباس کاظمی نیز در یادداشتی نوشته: «اگر آقای مالجو به اصل گزارش دسترسی داشتند احتمالاً یک صفحه قبل این گزارش را هم می‌دیدند که سؤال بهتر و مستقیم‌تری که مقصود ایشان را می‌رساند انتخاب می‌کردند، یعنی این سؤال که نظر شما در مورد حجاب اجباری زنان حتا اگر به آن اعتقاد نداشته باشید چیست؟ این سؤال به‌درستی مقصود آقای مالجو را می‌رساند اما با نتیجه‌ی کاملاً متفاوت از آن‌چه ایشان به شکل دل‌بخواهی بازسازی کرده‌اند. در آن‌صورت شاید هیچ‌وقت بر داده‌های پیمایشی تکیه نمی‌کردند.»

جامعه‌شناسی رسمی تا زمانی که به این نحو به مدد بازتولید «هم‌نوایی اجتماعیِ» تحمیلی می‌آید، نمی‌تواند دعوی بی‌طرفی علمی داشته باشد. اساساً در موضوعی مثل پوشش زنان که به حیات سیاسی «نظام» جمهوری اسلامی گره خورده و تا حد زیادی با مجازات، تهدید، توبیخ، اجبار و زور در هم تنیده است، بی‌طرفیِ علمی دعوی‌ای عمیقاً جانب‌دارانه است و لذا اتکا بر داده‌های آشکارِ نظرسنجی نیز خام‌دستی.

کاظمی مینویسد: «در سنجش نگرش‌ها طرز تلقی‌های مردم را می‌سنجند؛ نه اصل واقعیت‌ها را.» اما طرز تلقی هم خود بخشی از واقعیت است. در افکار سنجی، نه فقط طرز تلقی، بلکه واقعیت‌هایی را می‌سنجند که آن طرز تلقی‌ها را شکل داده. از جملۀ این واقعیت‌ها، مقبولیت نگرش‌های حکومت نزد مردم است. بر اساس سنجش واقعیت‌ها بود که نظرسنجی اسدی و همکارانش در سال ۵۴ به یکی از مراجعی بدل شد که در سال‌های واپسین رژیم پهلوی از روی‌گردانی مردم از آرمان‌های طبقۀ حاکم پرده برمی‌داشت.

اما کاظمی درست می‌گوید: «در بسیاری مواقع [در نظرسنجی‌ها] ایده‌های طبقات حاکم همانا ایده‌های حاکم هستند.» به تعبیر دیگر ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان آن چیزی را سنجیده که در واقع وجود ندارد. حجابِ شرعی فقط یک افسانه است؛ نه فقط برای «دختران خیابان انقلاب» بلکه برای سایر زنان و مردان انقلاب. آنچه هست، پوششی است دل‌بخواهی که برای تحقیر، سرکوب، کم‌تحرک‌کردن، بیمارکردن، و جنسی‌کردن زنان سرهم‌بندی شده است.

حضور پررنگ «داعش» در جشنواره فیلم فجر

$
0
0

زیتون-پریا منظرزاده: برای نخستین بار فیلم‌های مرتبط با گروه حکومت اسلامی(داعش) حضور پررنگی در جشنواره فجر دارند و از سوی دیگر این برای نخستین بار است که فیلم‌های ایرانی تا این حد به یک موضوع منطقه‌ای می‌پردازند.

برای ساخت این فیلم‌ها کارگردانان باید از نهادهایی فراتر از وزارت ارشاد مجوز می‌گرفتند و البته برخی از آن‌ها حمایت‌هایی نیز از طرف برخی نهادها از جمله سپاه پاسداران دریافت کرده‌اند و برای ساخت دو فیلم در مجموع ۱۲ میلیارد تومان هزینه شده است.

از ۲۵ فیلمی بلند سینمایی، انیمیشن و مستندی که در جشنواره فجر امسال با هم رقابت می‌کنند، سه فیلم به طور مستقیم به موضوع داعش پرداخته است. دو فیلم سینمایی «امپراطور جهنم» و «به وقت شام» و فیلم مستند «زنانی به گوشواره‌های باروتی».

«به وقت شام»، تلاش حاتمی‌کیا برای ساخت فیلم فرا-مرزی

ابراهیم حاتمی‌کیا با فیلم «به وقت شام» که با بودجه‌ای کلان و برخورداری از مزایای فیلم‌سازان «خودی» ساخته شده، فرصت خوبی برای به تصویر کشیدن داعشی‌ها داشته، اما شخصیت‌هایی که او مقابل دوربین برده تک‌بعدی و ناملموس هستند.

فیلم‌سازی که به ساخت فیلم‌هایی در ژانر جنگ ایران و عراق شهرت دارد، در آخرین ساخته خود سعی کرده از مرزهای ایران فراتر رود و با استفاده از بازیگران خارجی (لبنانی و سوریه‌ای) و سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی، فیلمی بین‌المللی بسازد. اما حتی نام فیلم در تحقق این هدف شکست خورده است. «به وقت شام» در ترجمه انگلیسی اش (Damascus Time) مفهوم ایهام‌آمیزی که در فارسی دارد را منتقل نمی‌کند.

 

این فیلم روایت‌گر داستان پدر و پسر خلبان ایرانی است که در سوریه اسیر داعش می‌شوند و در جریان این داستان، سعی دارد ایدئولوژی و اقدامات داعش را منعکس کند. بازیگران ایرانی هنوز در روابط شعارگونه چند دهه پیش سینمای جنگ ایران و عراق مانده‌اند و در دیالوگ‌هایی کنایه‌آمیز خود از واژه‌هایی همچون «ادکلن پاریسی» استفاده می‌کنند.

در «زنانی با گوشواره‌های باروتی» زنانی از قشرهای مختلف به تصویر کشیده شده‌اند، از زنان ایزدی تا زنانی که به عقد داعشی‌ها درآمده‌اند.

حاتمی‌کیا پیش از این نیز در لوکیشن هواپیما فیلم ساخته است (ارتفاع پست-۱۳۸۱). اما فیلم اخیر او از لحاظ جلوه‌های ویژه بسیار پیشرفته‌تر است.

این جلوه‌های ویژه در همراهی موسیقی، بیش از آنکه در خدمت مفهوم فیلم باشد، آن را به آثار اکشن هالیوودی یا اسطوره‌ای شبیه ساخته است.

به‌نظر می‌رسد حاتمی‌کیا آن‌قدر در بند ارایه بی‌نقص جلوه‌های ویژه بوده که از پردازش شخصیت‌های فیلم باز مانده است.

شخصیت‌های داعشی به حیوانات درنده‌خوی تک وجهی می‌مانند که شخصیت فیلم‌های ضدایرانی هم‌چون ۳۰۰ را تداعی می‌کنند.

 

 

شخصیت‌های ایرانی هم مصنوعی از آب درآمده‌اند. آن‌ها در مواقع بحرانی که در چند دقیقه باید تصمیماتی مربوط به مرگ و زندگی بگیرند واکنش‌هایی هم‌چون گریه‌کردن نشان می‌دهند که توجیه روان‌شناختی ندارد.

با این حال، مهارت حاتمی‌کیا در ایجاد تعلیق و جلوه‌های ویژه، مخاطب را تا پایان با فیلم همراه می‌کند. بر اساس اعلام سازمان هنری رسانه‌ای اوج، ساخت این فیلم هشت میلیارد تومان هزینه داشته است.

مصیبت‌های داعش برای زنان 

فیلم «زنانی با گوشواره‌های باروتی» به کارگردانی رضا فرهمند، مشاهدات یک خبرنگار عراقی به نام «نور» را ثبت کرده است. او به‌عنوان تنها زن در میان گروه‌های خبری و ارتش، به همدردی با زنان باقی‌مانده در مناطق در حال بازسازی از سوی ارتش عراق می‌پردازد. این فیلم نشان می‌دهد که داعش چه زمین سوخته‌ای در عراق به جا گذاشته و بیش از همه بر آن‌چه بر زنان و بچه‌ها گذشته تمرکز می کند.

این فیلم مستند بیش از آنکه داعشی‌ها را به تصویر بکشد، ذهنیتی را که از آن‌ها در میان مردم عراق باقی مانده، ثبت کرده است.

 

در این میان، زنانی از قشرهای مختلف به تصویر کشیده شده‌اند؛ از جمله زنان ایزدی، زنانی که با فریب از کشورهایی هم‌چون آسیای میانه به عراق آورده شده و به اجبار به عقد داعشی‌ها درآمده‌اند، زنان اروپایی و هم‌چنین زنانی که سال‌ها از ازدواج‌شان می‌گذرد و همسران‌شان به دلایلی هم‌چون نیاز مالی جذب داعش شده‌اند.

ویژگی مشترک همه این زنان درماندگی و خاطراتی است که مثل خوره به جانشان افتاده است. فیلم‌ساز سعی کرده تا بدون موضع‌گیری واقعیت را بازتاب دهد؛ واقعیتی که به‌خودی خود نفس گیر است و نیازی به اغراق ندارد. همین ویژگی، فیلم را تاثیرگذار کرده است.

«امپراطور جهنم» به القای این موضوع می‌پردازد که منشاء گروه‌هایی چون داعش کشورهایی هم‌چون عربستان سعودی، اسرائیل و آمریکا هستند.

این فیلم پیش از جشنواره فجر، در یازدهمین جشنواره فیلم «حقیقت» رونمایی شده در هر سه بخش بین‌الملل، ملی و شهید آوینی جایزه گرفته بود.

ایده رهبر جمهوری اسلامی در یک فیلم

«امپراطور جهنم» به کارگردانی پرویز شیخ طادی به مسائل منطقه و جهان اسلام و کشورهای اسلامی می‌پردازد و رویدادهایی را به تصویر می‌کشد که گفته می‌شود به صورت مخفیانه در خاورمیانه، اروپا و آمریکا در جریان است.

فیلم به القای این موضوع می‌پردازد که منشاء گروه داعش و گروه‌های مشابه، کشورهایی هم‌چون عربستان سعودی، اسرائیل و آمریکا هستند؛ موضوعی که رهبر جمهوری اسلامی بارها آن را مطرح کرده است.

این فیلم در فرانسه، گرجستان و ایران تصویربرداری شده و مراحل ساخت آن رسانه‌ای نشده است. همین موضوع موجب شده که برخی منابع هم‌چون خبرگزاری مهر به «مخفیانه» بودن این پروژه سینمایی اشاره کنند؛ پروژه‌ای که پیش‌بینی می شود پس از اکران در ایران و کشورهای منطقه جنجا‌ های گسترده‌ای را در پی داشته باشد.

گفته می‌شود دست‌کم در خاورمیانه فیلمی درباره نقش عربستان سعودی در شکل‌گیری داعش و روابط «عبری-عربی» ساخته نشده است.

برخی منابع نیز ادعا می‌کنند که بعد از سال ۲۰۱۳ که فیلم «پادشاه شن‌ها» توسط کارگردان سوری، نجدت انزور، ساخته شد، این مهم‌ترین فیلمی است که درباره نقش آل سعود در شکل‌گیری داعش تولید شده است.

تهیه‌کننده فیلم «امپراطور جهنم» گفته که اگر حمایت محمدرضا نقدی، معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نبود این فیلم ساخته نمی‌شد و« او گفت با ضمانت من این فیلم را بسازید».

«امپراطور جهنم» در بخش رقابتی جشنواره فیلم فجر سال ۱۳۹۵ پذیرفته نشد و دلایل مختلفی برای راه‌نیافتن آن به جشنواره فجر عنوان شد؛ از سوء‌مدیریت حجت‌الله ایوبی، رییس سابق سازمان سینمایی گرفته، تا هم‌راستا نبودن با مواضع دولت دهم در خصوص رابطه با عربستان سعودی.

محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم و دبیر کانون دانشگاهیان ایران اسلامی از جمله افرادی بودند که به موضع دولت روحانی نسبت به فیلم امپراطور جهنم واکنش نشان دادند.

تنها اکران فیلم با مشکل مواجه نبوده است. به گفته کارگردان، حدود چهار سال طول کشیده تا داستان امپراطوری جهنم در شوراهای مختلف بنیاد روایت فتح و مدیران فرهنگی پذیرفته شده است.

محمد خزاعی، تهیه‌کننده فیلم، به نقش محمدرضا نقدی، معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ساخت این فیلم اشاره می‌کند و می‌گوید: «شاید اگر سردار نقدی نبود امپراطور جهنم ساخته نمی‌شد، او گفت با ضمانت من این فیلم را بسازید».

موسیقی فیلم هم ساخته محمدرضا علی‌قلی است. یکی از نقاط قوت فیلم، بازی علی نصیریان در نقش پدرخوانده است. او یکی از کاندیداهای اصلی بهترین بازیگر نقش مرد جشنواره امسال است. منتقدان سینمایی معتقدند که این بازیگر در سن ۸۳ سالگی به خوبی از عهده نقشی که به لحاظ فیزیکی و روحی سخت بوده، برآمده است.

 

هزینه ساخت امپراطور جهنم حدود ۴ میلیارد تومان اعلام شده است. این نیمی از بودجه‌ای است که برای ساخت فیلم «به وقت شام» صرف شده است.

علاوه بر این سه فیلم مهم، در برخی دیگر از فیلم‌های بخش مسابقه جشنواره امسال اشاره‌هایی به داعش شده است. فیلم «کامیون» به کارگردانی کامبوزیا پرتوی یکی از آن‌هاست.

شخصیت اصلی این فیلم با کامیون از عراق راهی ایران می‌شود و دختری ایزدی و جنگ‌زده را با خود همراه می کند که در جستجوی شوهرش است.

او در سفرش با بازیگری به‌نام نیکی کریمی آشنا می‌شود. خانم بازیگر برای زن عراقی دل می‌سوزاند و از او می‌پرسد چرا داعشی‌ها با آن‌ها چنین رفتاری دارند.

بی‌ربط بودن این دیالوگ موجب تمسخر تماشاگران و برخی منتقدان شده است و برخی گفته‌اند که جشنواره فجر امسال می‌خواهد با بهانه و بی‌بهانه داعش را در فیلم‌هایش بگنجاند.

می‌شد انقلاب نکرد؟

$
0
0

این سؤال بارها پرسیده شده که در مواجهه با موج انقلاب، شاه نخواست اقدام نظامی کند یا نتوانست؟ سولیوان، سفیر آمریکا، در گزارشی به کشور متبوع خود اوضاع را وخیم و بحرانی ارزیابی می‌کند که روز و شب درگیری‌ها ادامه دارد و شاه هم سست و بی‌اراده شده است. می‌گوید در ملاقات پنجم‌ دی ۵٧ از من پرسید آیا آمریکا از او برای استفاده از زور و خون‌ریزی برای ایجاد نظم و امنیت حمایت می‌کند؟ پاسخ شاه ١٠روز بعد از آن در کنفرانس گوادلوپ داده شد! همچنین ارجاع به گزارش «پونیا توسکی»، فرستاده ویژه ژیسگاردستن، به ایران که در حدود ٢٠ صفحه تنظیم شده است می‌تواند راهگشا باشد. او پنجم ‌دی ۵٧ وارد تهران می‌شود، صبح با شاه دیدار داشته و بعدازظهر همان روز سولیوان، سفیر وقت آمریکا، با شاه دیدار می‌کند. جمع‌بندی این فرستاده ویژه رئیس‌جمهور فرانسه، ١۴ دی ۵٧ در کنفرانس سه‌روزه گوادلوپ منعکس می‌شود که در آن اثر و ردپایی به‌هیچ‌وجه از عامل اقتصادی نیست، اما فراوان از مبارزه با استبداد و فساد شاه سخن گفته شده است. بند یک می‌گوید: «تصادمات به سرعت رو به افزایش است و به اوج بحران می‌رسیم. اگر ارتش را کنار بگذاریم تقاضای برکناری و طرد شاه عمومی شده است». بند دیگر می‌گوید: «آنچه در ایران جریان دارد طرد یک‌ رژیم پلیسی و فاسد نیست بلکه پایان جدال طولانی بین روحانیت شیعه و سلطنت به حساب می‌آید». بند‌ هفت ‌می‌گوید: «رویه آمریکا از آغاز بحران، فرمول «شاه- ارتش – استقلال» بوده اما امروز فرمول «مذهب – ارتش – استقلال» حاکم است». به‌هرحال مبارزه با استبداد و مقابله با عاملی که زمانی که قدرت داشته انسان‌ها را تحقیر کرده و همین‌طور ادامه داشته، موضوع اصلی انقلاب است. در سال ۵۶ هم شاه فضای باز سیاسی به وجود آورد، چراکه هیچ نگرانی‌ای احساس نمی‌کرد. من در کمیته مشترک در زندان بودم و دادن روزنامه به ما آزاد شده بود. در ارگان حزب رستاخیز مطلبی از شاه خواندم که پشتم لرزید. نوشته بود ما وارد دروازه‌های طلایی تمدن می‌شویم و هیچ نگرانی‌ای هم نداریم. شاه بر اساس تفکر کاذب و بی‌اطلاعی از فضای داخل جامعه با خیال راحت گفت تعدادی از زندانیان سیاسی آزاد شوند. حتما فکر کرده اگر برخی مبارزان هم بیرون بیایند چه می‌توانند بکنند؟ اگر شاه صدای مردم را زودتر شنیده بود و نمی‌گذاشت هنجارشکنی‌ها، بی‌قانونی‌ها، زیرپاگذاشتن قانون اساسی و نادیده‌گرفتن حقوق ملت رخ دهد، بدون ‌تردید جامعه رشد متوازن داشت و شاه در حد اختیارات محدود، سلطنت و نه حکومت می‌کرد. روزی هم مردم، سلطنت را به جمهوری تبدیل می‌کردند و تبعات انقلاب، آسیبی به دنبال نداشت. این روزها درباره مقایسه شرایط اقتصادی با سیاست‌های اقتصادی زمان شاه مطالب مختلفی در رسانه‌های اجتماعی می‌بینیم. آیا عملکرد اقتصاد آن دوران، درست و در راستای توسعه متوازن و پایدار بوده است؟

یا اینکه مشکلات اقتصادی موجب انقلاب در سال ۵٧ شده است؟ پاسخ از نظر من این است که بسیاری از اقداماتی که در آن مقطع انجام شده، در راستای توسعه پایدار بوده است. البته نقد‌های مختلفی هم دارم، اما باید بین شاه و دولت، تفاوت قائل شد. اوج تقابل شاه با کارشناسان کشور در سال ۵٢ قابل مشاهده است. نگارنده با کارشناسان آن مقطع سازمان برنامه‌وبودجه صحبت کردم. ماجرا از این قرار بوده که شاه دوست داشت مثل سیاست‌های دولت احمدی‌نژاد، دلارهای حاصل از ‌گران‌شدن نفت را بی‌برنامه به واردات کالاهای مصرفی اختصاص دهد و سازمان برنامه مخالف بود. البته آن‌موقع زور شاه نرسید که سازمان را منحل کند، اما صراحتا می‌گفت تعدادی کمونیست را در آنجا جمع کرده‌اید تا چوب لای چرخ مملکت بگذارید! به‌هرحال از سال ٣٨ تا ۵۶، پنج ‌برنامه توسعه اجرا و ٨٧ میلیارد دلار هزینه شد. نرخ بی‌کاری یک‌رقمی و نرخ رشد اقتصادی هم دورقمی بود. اینکه توزیع درآمدها متوازن بود یا نه، سرفصل دیگری است، اما آنچه مدنظر نگارنده است، این است که شخص شاه عمدتا مخالف برنامه‌ریزی بود و می‌خواست قلدرمآبانه دیدگاه‌های خود را تحمیل کند. فراموش نکنیم، آنچه مردم ایران بیش از جیب، زندگی و معیشت به آن اهمیت می‌دهند، حرمت شخص و احترام به انسان‌ها و آزادی‌های آنان است. بسیاری از مردم جامعه دیدند که در این حوزه به بازی گرفته شده‌اند. وقتی شاه اعلام می‌کند حزبی به نام رستاخیز داریم و هرکس نمی‌خواهد در آن فعالیت کند، پاسپورتش را می‌دهیم از کشور برود، مردم احساس تحقیرشدن می‌کنند. هنوز صدای جیغ‌وناله زندانیانی که تنها به این جرم شلاق می‌خوردند که چهارم آبان (تولد شاه) شکلات و بیسکوییت اهدایی را نپذیرفته بودند، در گوش من است. جامعه‌ای که اسلامی و ایرانی است، نمی‌پذیرد شاه با کارتر گیلاس مشروب بزند و در تلویزیون پخش شود. تاریخ شمسی را به تاریخ شاهنشاهی تبدیل کند. البته هرکسی از زاویه خود به موضوع نگاه می‌کرد؛ برخی از منظر سیاسی، برخی اخلاقی و برخی مذهبی، اما یادمان باشد همه اینها روی هم فشرده شد. آن روز که با قنداق تفنگ در زمان رضاشاه، چادر از سر زنان کشیدند، این در ذهن مردم مانده بود. وقتی در ٢٨ مرداد ٣٢ دولت قانونی دکتر مصدق سرنگون شد و نخست‌وزیر مردمی آن محبوس و بعد محصور می‌شود و ‌اجازه هیچ انتقادی به کسانی که منتقد بودند، داده نمی‌شود و وقتی ساواک به‌دنبال همه گروه‌های مبارز؛ از استاد و دانشجو، طلبه و مذهبی و مارکسیست می‌گردد، اینها یک‌جا سر باز خواهند کرد. این مدل‌ها در انقلاب ایران، سر باز کرد.

منبع: روزنامه شرق

🍃زنده|بقایی: چرا سپاهی‌ها دادگاهی نمی‌شوند؟

$
0
0

 

 


«مغزهای کوچک زنگ زده» رکورددار نامزدی جایزه‎های جشنواره فیلم فجر

«مغزهای کوچک زنگ زده» به کارگردانی هومن سیدی با یازده نامزدی، رکورد دار نامزدهای این دوره از جشنواره فیلم فجر است.

به دنبال فیلم سیدی «بمب» به کارگردانی پیمان معادی که در بخش فیلمنامه، فیلم، فیلمبرداری و چند بخش دیگر نامزد شده است.

بهترین فیلم:

بمب به کارگردانی پیمان معادی

به وقت شام به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا

تنگه ابوقریب به کارگردانی بهرام توکلی

دارکوب به کارگردانی بهروز شعیبی

سرو زیر آب به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر

کامیون به کارگردانی کامبوزیا پرتوی

مغزهای کوچک زنگ زده به کارگردانی هومن سیدی

بهترین کارگرانی:

به وقت شام ابراهیم حاتمی کیا، تنگه ابوقریب بهرام توکلی، دارکوب بهروز شعیبی، سرو زیر آب محمد علی باشه آهنگر، کامیون کامبوزیا پرتوی، مغزهای کوچک زنگ زده هومن سیدی

بهترین نقش اول زن:

سارا بهرامی دارکوب، باران کوثری عرق سرد، شبنم مقدمی خجالت نکش، ماهور الوند چهارراه استانبول، مهناز افشار دارکوب، هانیه توسلی سوتفاهم

نقش اول مرد:

امیر جدیدی: تنگه ابوقریب و عرق سرد، امین حیایی شعله ور، رضا عطاران مصادره، سعید آقاخانی کامیون، نوید محمدزاده مغزهای کوچک زنگ زده

بهترین نقش مکمل زن:

سحر دولتشاهی عرق سرد، سحر دولتشاهی چهارراه استانبول، لیلی رشیدی عرق سرد، نگار عابدی دارکوب، هدا زین العابدین عرق سرد

بهترین نقش مکمل مرد:

سیامک انصاری بمب، فرهاد اصلانی مغزهای کوچک زنگ زده، پژمان جمشیدی سوتفاهم، جشمید هاشم پور دارکوب، مسعود کرامتی چهارراه استانبول، نوید پورفرج مغزهای کوچک زنگ زده

بهترین فیلمنامه:

بمب پیمان معادی، سرو زیر آب محمدعلی باشه آهنگر و حامد باشه آهنگر، شعله ور هادی مقدم دوست، حمید نعمت اله، کامیون کامبوزیا پرتوی، مغزهای کوچک زنگ زده هومن سیدی

بهترین فیلمبرداری:

محمود کلاری، حمید خضوعی ابیانه تنگه ابوقریب، علیرضا زرین دست سرو زیر آب، فرشاد محمدی عرق سرد، پیمان شادمانفر مغزهای کوچک زنگ زده

بهترین طراحی لباس:

بمب سارا خالدی زاده، خجالت نکش رعنا امینی، سوتفاهم سارا سمیعی، شعله ور سوسن نوروزی، مغزهای کوچک زنگ زده مارال جیرانی

طراحی صحنه:

بمب محسن شاه ابراهیمی،تنگه ابوقریب محمدرضا شجاعی، دارکوب آیدین ظریف، سرو زیر آب عباس بلوندی، سوتفاهم کیوان مقدم

بهترین چهره پردازی:

سعید ملکان تنگه ابوقریب، عباس عباسی چهارراه استانبول، فاطمه کمالی و زهرا کمالی دارکوب، مهرداد میرکیانی شعله ور، بابک اسکندری کامیون

بهترین تدوین:

مهرداد خوشبخت به وقت شام، فرزاد هوتهم دارکوب، بهرام دهقانی و محمد نجاریان عرق سرد، مصطفی خرقه پوش کامیون،مهدی سعدی مغزهای کوچک زنگ زده

بهترین صدابرداری:

ایرج شهزادی بمب، به وقت شام، رشید دانشمند تنگه ابوقریب، مهراد ملکوتی سوتفاهم،مهرداد ملکوتی مغزهای کوچک زنگ زده

بهترین صداگذاری:

بهمن بنی اردلان امپراتور جهنم، علیرضا علویان به وقت شام، امیرحسین قاسمی تنگه ابوقریب

اختتامیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر عصر فردا ۲۲ بهمن ماه برگزار می‌شود.


بقایی: چرا سپاهی‌ها دادگاهی نمی‌شوند؟

امروز ۲۱ بهمن سومین جلسه رسیدگی به پرونده‌ حمید بقایی معاون اجرایی دولت دوم احمدی‌نژاد در دادگاه تجدیدنظر بود.

بقایی روز جمعه و پیش از برگزاری دادگاه در کانال تلگرامی‌اش نوشت که سازمان اطلاعات سپاه پاسداران او را متهم کرده که در ۱۴ مرداد ۹۲ «مبالغ زیادی ارز خارجی برای اهدا به سران کشورهای آفریقایی بدون هیچگونه سند و مدرک و اخذ رسیدی» دریافت و این مبلغ را برای خود «تصرف کرده» است.

او در ادامه این سوال را طرح کرده که : «اگر ادعای اطلاعات سپاه صحیح است پس چرا فرماندهان سپاه قدس که بی حساب و کتاب و بدون اخذ سند و مدرک و رسید به اینجانب ارز داده‌اند، دادگاهی نمی‌شوند؟»

 

بقایی که در دادگاه اولیه به ۱۵ سال زندان و بازگرداندن ۴۰ میلیارد تومان محکوم شده، این اتهامات را رد کرده‌است./روزاروز


خودکشی یک فعال محیط زیست در بازداشتگاه

کاووس سیدامامی، استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در بازداشت خودکشی کرده است.

 

فرزند کاووس سید امامی، مرگ این فعال محیط زیست را در زندان ایران تایید کرد. رامین سیدامامی، معروف به کینگ رام، خواننده و آهنگساز در صفحه اینستاگرامش نوشته پدرش چهار بهمن دستگیر شد و دادسرا ۱۹ بهمن با احضار همسر آقای سیدامامی، اطلاع داده که او در زندان خودکشی کرده است.

عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران پیشتر گفته بود چند متهم به جاسوسی بازداشت شده‌اند. آقای دولت آبادی گفته بود آنها در پروژه‌های علمی و محیط زیستی کار می کردند و اطلاعات محرمانه در حوزه‌های استراتژیک جمع می‌کردند.


زنان عربستانی دیگر مجبور نیستند چادرعربی بپوشند

زنان سعودی دیگر ملزم به پوشیدن چادرعربی یعنی لباس بلند، گشاد و پوشیده سنتی برای زنان در آن کشور نیستند. 

شیخ عبدالله المطلق عضو هیئت علمای ارشد عربستان سعودی در برنامه تلویزیونی خود گفت زنان مسلمان باید لباس مناسب بپوشند، ولی نه الزاما چادرعربی،

وی گفت «بنابراین ما نباید مردم را مجبور کنیم چادرعربی بپوشند.»

این فتوا می‌تواند به کمک اصلاحاتی که درعربستان سعودی آغاز شده، بیاید. زنان عربستان سعودی در سال‌های اخیر شروع به پوشیدن چادر‌های عربی رنگی کرده‌اند.


سخنگوی وزارت امور خارجه: حضور ایران در سوریه مستشاری است


دادستان قزوین: هماهنگ‌کننده اصلی آتش زدن مساجد دستگیر شد


اخراج دبیر فرهنگی روزنامه ایران


ارتش اسرائیل: پهپاد ایرانی را  نابود کردیم

ارتش اسرائیل اعلام کرد امروز شنبه دهم فوریه یک پهپاد ایرانی را که از خاک سوریه وارد اسرائیل شده بود رهگیری و نابود کرده است. همچنین ارتش این کشور مدعی شده مرکز کنترل و هدایت پهپاد ایران در سوریه را نابود کرده است.

ارتش سوریه با موشک‌های سطح به هوا به حملات اسرائیل پاسخ داده که موجب سقوط یک جنگنده اف ۱۶ اسرائیلی شده است./بی بی سی


«شهاب» به جای «سمپاد»

معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به ابهامات حذف مدارس سمپاد و جایگزینی «طرح شهاب» گفت:طرح استعدادیابی شهاب به جای مدارس سمپاد جایگزین می شود. طی ۳ سال به تدریج مدارس سمپاد به مدارس دولتی تبدیل خواهند شد.


زنان به تماشای بسکتبال فینال لیگ برتر می‎روند

زنان امروز توانستند در سالن بسکتبال آزادی سومین دیدار فینال لیگ برتر بسکتبال را از نزدیک تماشا کنند.

گفته می‌شود طباطبایی رییس جدید فدراسیون تاییدیه حضور زنان را از وزارت ورزش گرفته است./روزاروز


اکران «عصبانی نیستم» از ۲۵ بهمن

روزنامه جوان اعلام کرد مسئولان سازمان سینمایی درصحبت با نمایندگان مجلس از اکران فیلم رضا درمیشیان از ۲۵ بهمن خبر داده اند.


حملات جدید اسراییل به سوریه

رسانه‌های اسرائیل اعلام کردند، انفجارهای مهیبی در نزدیکی غرب دمشق به گوش رسید که ناشی از حملات هوایی اسرائیل به انبارهای تسلیحاتی حزب‌الله لبنان بود.

شبکه الاخباریه سوریه گزارش داد، پدافند هوایی سوریه مانع از حملات جدید اسرائیل بر فراز ریف دمشق شد/ایسنا


تصمیمات جدید درباره سپرده‌گذاران موسسات مالی

مسعود پزشکیان، نایب رئیس مجلس درباره جلسه نمایندگان سران سه قوه درباره آخرین تصمیمات درباره سپرده‌گذاران موسسات مالی گفت: درباره سپرده گذاران شرکت تعاونی اعتباری ولیعصر رباط کریم و بهارستان مقرر شد که سپرده‌های آنها تا ۵۰ میلیون تومان پرداخت شود.

به گفته پزشکیان همچنین مقرر شده که هیات‌های تسویه شکل بگیرد که یکی از آنها هیات تسویه قانونی است که هیات موسس دارد و دیگری هیات تسویه‌ای که از سوی دولت و قوه قضاییه باید برای تسریع در کارها تشکیل شود.

نایب رئیس مجلس  افزود: افراد ویژه‌ای توسط وزیر اطلاعات برای شناسایی اموال موسسات مالی غیرمجاز تعیین شدند. قرار شد وزیر اطلاعات درباره اموالی که باید شناسایی شود و اموالی که چند مرتبه منتقل شده نیروهای ویژه‌تری تعیین و انتخاب کند./تسنیم


حمید بقایی برای بار سوم به دادگاه رفت


خبر روزهای گذشته را از اینجا بخوانید

درگیری نظامی ایران و اسرائیل در سوریه

$
0
0

زیتون– دولت اسرائیل اعلام کرد که امروز (شنبه) حمله هوایی وسیعی به اهداف سوری و ایرانی در سوریه انجام داده است.
رسانه‌های اسرائیل و سوریه گزارش داده‌اند که حملات هوایی اسرائیل علیه سوریه از بامداد امروز تا کنون ادامه دارد؛ ساعاتی پیش از آن، اسرائیل از ساقط کردن یک «پهپاد ایرانی» در حریم هوایی اسرائیل و همزمان از سقوط یک جنگنده خود در خاک اسرائیل بر اثر آتش پدافند سوریه خبر داد؛ در این میان، آژیر حمله احتمالی راکتی در مناطق اسرائیلی در نزدیکی مرز با لبنان به صدا درآمده است.
بی‌بی‌سی فارسی خبر داد که ارتش اسرائیل در بیانیه‌ای اعلام کرد که به ۱۲ هدف، از جمله سه هدف مربوط به پدافند هوایی سوریه و چهار هدف مرتبط با سازوبرگ نظامی ایران در سوریه حمله کرده است.
سانا، خبرگزاری رسمی سوریه اما گزارش کرد که پدافند هوایی این کشور حمله اسرائیل را دفع کرده است.
اسرائیل سقوط یک جنگنده اف-۱۶ خود را تایید کرده است. این جنگنده در شمال اسرائیل سرنگون شده و بنا به گزارش‌ها دو خلبان آن سالم هستند.
موشک‌های سوریه باعث سقوط این جنگنده شده‌اند.
اعلام حمله وسیع اسرائیل پس از آن انجام شد که اسرائیل از رهگیری و ساقط کردن یک پهپاد ایرانی خبر داد.
ارتش اسرائیل مدعی شده مرکز کنترل و هدایت پهپاد ایران در سوریه را نابود کرده است.
ارتش سوریه با موشک‌های سطح به هوا به حملات هوایی اسرائیل پاسخ داده است.
به گزارش رادیو فردا تلویزیون سوریه مدعی شده که توانسته است حملات اسرائیل را دفع کند و بیش از یک جنگنده اسرائیلی را هدف قرار داده است اما سخنگوی ارتش اسرائیل گفته است تنها یک جنگنده هدف قرار گرفته است.
ایران یا سوریه در خصوص «پهپاد» واکنشی نشان ندادند اما سخنگوی ارتش اسرائیل گفت که «ایران منطقه را به ماجراجویی می‌کشاند و بهای لازم را خواهد پرداخت.»

مرگ یک فعال محیط زیست در زندان

$
0
0

زیتون– کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه٬ فعال محیط زیست ومدیرعامل پیشین سازمان غیردولتی حیات‌وحش میراث پارسیان٬ در زندان در گذشت.

فرزند او در اینستاگرامش خبر داد روز گذشته (جمعه) مریم ممبینی٬ همسر سیدامامی را به زندان احضار و خبر مرگ او را تحت عنوان «خودکشی» ابلاغ می‌کنند. 

به نوشته کینگ‌رام (خواننده و آهنگساز) و فرزند کاووس سید امامی پدرش چهارم بهمن ماه بازداشت شده بود.

صبح امروز (شنبه) عباس جعفری دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران از شناسایی و دستگیری چند متهم مرتبط با یک پرونده جاسوسی خبر داده بود.

به گفته دولت‌آبادی این افراد در قالب «اجرای پروژه‌های علمی و محیط زیستی» نسبت به «جمع‌آوری اطلاعات طبقه‌بندی کشور در حوزه‌های استراتژیک» اقدام می‌کردند که با «هوشیاری و رصد اطلاعاتی یکی از نهادهای امنیتی کشور»، دستگیر و توسط دادستانی تهران بازداشت شده‌اند.

براندازی «حجاب» اجباری؛ سرآغاز دورانی نوین

$
0
0

در فیزیک قانون جهان‌شمولی داریم که چنین فرموله شده است: «هر عملی را عکس‌العملی است؛ مساوی و مختلفُ الجهت».

این قانون در جوامع بشری نیز به طور نسبی صادق است، هرچند که عکس‌العمل‌ها ممکن است با تاخیر بروز کنند. هر چه‌قدر هم که با اقدامات سرکوب‌گرانه بیشتر از بروز عکس‌العمل جلوگیری گردد، احتمال وقوع ناگهانی و انفجاری عکس‌العمل بیشتر می‌شود. به همین دلیل است در جوامع زیر سلطه دیکتاتوری همواره می‌توان شاهد واکنش‌ها و انفجارهای اجتماعی غافل‌گیر کننده بود.

حرکت‌های اعتراضی زنان در براندازی «حجاب»، واکنش اعتراضی آنان به ۳۹سال حجاب اجباری است که دریایی از انرژی متراکم پشتوانه آن است و تازه آغاز به سر باز کردن نموده است.

به این اعتبار، نه تهدیدهای مرسوم دستگاه سرکوب، نه سخنان سخیفی که از دهان امثال محسنی اژه‌ای بیرون می‌آید تا به خیال خود با نسبت‌دادن حرکت هوشیارانه و سنجیده‌ی زنان به مصرف مواد مخدر، جنبش براندازی حجاب را لوث کنند و نه تحلیل ساده‌انگارانه آقای مطهری که می‌گوید «روسری برداشتن ۴نفر مسأله مهمی نیست» (نقل به معنی) هیچ‌کدام پاسخ سازگار با چالش تاریخی زنان علیه حجاب اجباری نیست. واکنش زنان سرآغاز یکی از مهمترین جنبش‌های حق‌طلبانه جامعه ایران علیه استبداد دیرپای مردسالار در ایران است.

حجاب اجباری یکی از ستون‌های اصلی ایدئولوژی و ساختار سیاسی حکومت انحصاری روحانیون و دیکتاتوری مطلقه فقیه است. نه اصول دین مثل توحید، نبوت و معاد، و نه واجبات دین مثل نماز و روزه و… هیچ‌یک برای بقای استبداد مردسالار دینی ، با حجاب اجباری قابل قیاس نیستند، چرا که روند گسترش بی‌اعتقادی به آن اصول و بی‌عملی به آن واجبات بروز علنی ندارند و ورشکستگی روزافزون ایدئولوژی حاکم را به نمایش نمی‌گذارند. اما روی‌گردانی زن از حجاب، نهان‌کردنی نیست؛ عیان است و شکست ایدئولوژی حاکم را به روشنی نشان می‌دهد.

همین است که، چه خلافت اسلامی داعش، چه حکومت طالبانی ملاعمر و چه خودکامگی ولایت مطلقه فقیه همگی در رویگ‌گردانی زن از حجاب و چالش برابری‌خواهانه‌اش، نفی هویت خود را می‌بینند و تاب تحمل آن را ندارند.
در قاموس این حکومت‌های «اسلامیستی»، ناموس (Nobility) زن نه در قدرت تفکر، ظرفیت‌های انسانی و خلاقیت و شجاعت و فضائل اخلاقی‌اش، بلکه در زیر پوشش تیره‌ای پنهان است که اگر کنار زده شود مثل پرنده از قفس رها می‌شود و به هوا می‌رود و تازه چون زن محجبه باید ناموس مردان مؤمن خانواده‌اش نیز باشد بی‌حجابی او ناموس مردان را به باد می‌دهد.

چهل سال است که جمهوری اسلامی، حجاب و «حجاب برتر» (چادر سیاه) را نشانه اعتقاد مردم به ایدئولوژی رسمی و مسلط و متولیان آن وانمود کرده است. چهل سال است که دختر پیامبر اسلام که به زعم فقیهان و مبلّغان، در حجاب مستور بوده و هیچ «نامحرمی» چهره «ملکوتی» او را ندیده به عنوان الگوی زن در همه بلندگوها و منابر اسلامی تبلیغ می‌شود.

الگوی زن در جمهوری اسلامی، زن باحجاب و مطیع مرد است و رسالتش شوهرداری و «تربیت فرزند» است. زنی که اگر حتی به مقام حضرت زهرا هم برسد نمی‌تواند رهبر شود، در مقام قضاوت بنشیند و در ارث و «احکام قصاص» حداکثر نصف مرد به حساب می‌آید. آوازخواندن و رقصیدن او ممنوع است چرا که مرد مسلمان را شهوانی می‌کند و…

دخترانی که در جریان خیزش اعتراضی دی، حجاب از سر برداشتند حرکتی را آغاز کردند که تاریخ‌ساز است و در آینده بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود و مورّخان در فر‌دای آزادی ایران از سلطه حکومت دینی به عنوان نشانه و سرآغاز تحولات بزرگ یاد خواهند کرد.

برای حکومتی که ایدئولوژی و ساختارهای حقوقی و حقیقی آن برای سروری مردانی که فقهای شیعه نام دارند برساخته شده و تکیه‌گاه آن مردان مؤمن بهره‌مند از حجاب و «حجاب برتر» و بهره‌مند از سلطه مرد بر زن است، حکومتی که ده‌ها سال است به زور تهدید و «توسری» زنان را از حق طبیعی آزادی پوشش محروم کرده، حرکت نمادین دختران خیابان انقلاب و حمایت نمادینِ زنان با حجاب از آنان، پیامی بسیار پرمعناست و سرآغاز چالشی است که سرکوب از عهده آن بر نخواهد آمد.

وقتی دامنه این واکنش هوشیارانه و شجاعانه زنان گسترده شود، توقف آن با سرکوب غیرممکن است. هنگامی که در حرکت‌های آینده، هزاران زن ایرانی، همزمان در خیابان‌های ایران حجاب از سر برگیرند و مردان ایرانی از آن حمایت کنند از دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی چه کاری ساخته است، جز آنکه با حسرت، فروپاشی بنای ایدئولوژی دینی را نظاره کند؟

آورده‌اند که پنج قرن پیش، رهبر آن زمان کلیسای کاتولیک از میکل‌آنژ که به فرمان خود او بر دیوار واتیکان، داستان پیدایش انسان و مناسبات او را با آسمان به تصویر در می‌آورد پرسید شما چرا این پیکره‌ها را عریان و بدون پوشش نقاشی می‌کنید؟ و او از بالای داربستی که برای نقاشی از آن بالا رفته بود به پاپ چنین پاسخ داد: «من آنها را همان‌گونه تصویر می‌کنم که خداوند آفریده است» و پاپ که به هر حال سرکرده کلیسای دوران رنسانس بود سر به زیر افکند و متقاعد شد.

امروز زن ایرانی در سرآغاز رنسانسی بزرگ که در ایران در حال تکوین است می‌گوید من می‌خواهم همان‌گونه زندگی کنم که هم طبیعت و هم منشور جهانی حقوق بشر به رسمیت شناخته‌اند. سرکوب و تهدید این مطالبه برحق، شکست خفت‌بار فقیهان را در پی خواهد داشت.

ستم مضاعف مردسالاری دینی، به زنان قدرت چالشی مضاعف در برابر جمهوری اسلامی داده است. دفاع از حرکت تاریخ‌ساز زنان مهم‌ترین خدمت به جنبش دموکراسی‌خواهانه است. چه بسا گذار ایران به دموکراسی به همت و رهبری زن ایرانی به پیروزی برسد؛ چه چشم‌انداز انسانی و امیدبخشی


رهبری که به خدا هم امتیاز نمی دهد

$
0
0

زیتون-احسان مهرابی:«گفت‌وگوی ملی»،«آشتی ملی»،«لویی جرگه ایرانی» و «دولت وحدت ملی» عباراتی است که در ۲۰سال گذشته بارها تکرار شده و هم‌چنان در قالبی جدید مطرح می‌شود. با وجود پاسخ رد رهبر جمهوری اسلامی به این ایده‌ها اما اصلاح طلبان همچنان از طرح آن پیشیمان نشده‌اند و اعتراض‌های دی ماه را فرصتی دیگر برای طرح این ایده‌ها می‌دانند.

موضوع گفت‌و‌گوی جناح‌های سیاسی مدتی پس از پیروزی محمد خاتمی در ریاست جمهوری سال ۷۶ مطرح شد، چرا که پیش از آن از نگاه جناح راست و نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی گفت‌وگو با جناح حذف شده مشهور به چپ اسلامی موضوعیتی نداشت.

در سال ۸۰، گفت‌و‌گو میان احزاب اصلاح‌طلب و محافظه‌کار بار دیگر آغاز شد که نماد علنی آن نامه‌نگاری‌های محمدرضا خاتمی، دبیر کل حزب جبهه مشارکت و حبیب‌الله عسگراولادی، دبیر کل حزب موتلفه اسلامی بود.

پس از انتخابات ریاست جمهوری، چهره‌هایی چون محسن رضایی نیز تلاش داشتند جناح سوم را با افرادی از دو جناح راه‌اندازی کنند که این ایده عملا شکست خورد.

مدتی بعد مهدی کروبی، دبیر کل مجمع روحانیون مبارز و محمدرضا مهدوی کنی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز با یکدیگر دیدار و گفت‌و‌گو کردند، دیدارهایی که بیشتر جنبه تشریفاتی داشت و عملا اتفاقی رخ نداد.

در شرایطی که درگیری‌های دو جناح شدیدتر می‌شد، رهبر جمهوری اسلامی به صورت شفاف‌تر علیه اصلاح‌طلبان وارد میدان شد و عملا با جناح مشهور به راست به صورت کامل در یک جبهه قرار گرفت.

از آن زمان به بعد گفت‌و‌گو کاری سخت‌تر شده بود چرا که اصلاح‌طلبان باید عملا با آیت‌الله خامنه‌ای گفت‌وگو می کردند و او دراین گفت‌وگو ها به تعبیر برخی حتی به خدا هم امتیاز نمی‌داد.

در دولت محمد خاتمی به جز دیدارهای اعضای دولت، چندین بار چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب با آقای خامنه‌ای دیدار کردند. ازجمله پس از بازداشت‌های کنفرانس برلین و توقیف «فله ای» مطبوعات گزارش دیدار تعدادی از سران جریان مشهور به جبهه دوم خرداد با رهبر جمهوری اسلامی منتشر شد.

 

پیش از این نیز برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب از جمله بهزاد نبوی با آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کرده بودند. دراین میان گفت‌وگوهای پراکنده‌ای نیز بین نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی و اصلاح‌طلبان رخ می‌داد. از جمله علی مقدم، مسئول ارتباطات دفتر رهبر جمهوری اسلامی در دفتر مصطفی تاج‌زاده با او دیدار کرده بود. در این میان دیدارهای مداوم مهدی کروبی با رهبر جمهوری اسلامی برقرار بود.

این دیدارها البته در نهایت به تبادل گلایه‌ها منتهی نشد و نتیجه عملی خاصی نداشت. این کنایه مشهور در دولت خاتمی نیز رواج داشت که مطرح کننده ایده گفت‌وگوی تمدن ها توانی برای گفت‌وگو با جریان مخالف خود در داخل کشورش ندارد.

خانه احزاب در دولت محمد خاتمی به وجود آمد اما در ابتدا گروه‌های اصلی هر دو جناح از آن چندان استقبال نکردند و عملا گروه‌های درجه دو و سه هر دو جناح در آن حضور یافتند.

در سال ۸۰، گفت‌وگو میان احزاب اصلاح‌طلب و محافظه‌کار بار دیگر آغاز شد که نماد علنی آن نامه نگاری‌های محمدرضا خاتمی، دبیر کل حزب جبهه مشارکت و حبیب‌الله عسگراولادی، دبیر کل حزب موتلفه اسلامی بود.

پس از این نامه نگاری‌ها ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی، به دبیران کل این دو حزب پیشنهاد کرد که گفت‌و گو میان نیروهای سیاسی، مبتنی بر التزام و نه اعتقاد به قانون اساسی باشد و شرایط برای گفت‌وگوی رودررو و چند جانبه تمامی احزاب سیاسی در خانه احزاب فراهم شود.

خانه احزاب در دولت محمد خاتمی به وجود آمد اما در ابتدا گروه‌های اصلی هر دو جناح از آن چندان استقبال نکردند و عملا گروه‌های درجه دو و سه هر دو جناح درآن حضور یافتند.

اگرچه پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ زمینه گفت‌وگوی دو جریان اصلاح‌طلب و محافظه‌کار را بیشتر فراهم کرد اما با شخص رهبر جمهوری اسلامی خود را بی‌نیاز از هر دو جناح کشور می‌دید و نیازی به گفت‌وگو با آنان احساس نمی‌کرد.

پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیز طرح‌هایی برای گفت‌وگوی دو جناح و یا حتی ائتلاف دو جناح در انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل دولت «وحدت ملی» مطرح شد.

از مطرح‌کنندگان ایده دولت «وحدت ملی» علی‌اکبر ناطق‌ نوری بود اما نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی شدیدا به این ایده‌ها حمله کرده و آن را به منزله حدف احمدی‌نژاد دانستند تا آن‌جا که اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی وقت نیز دراین‌باره اظهار نظر کرد.

پیش از مطرح شدن این ایده مجلس هشتم نشستی را برگزار و از همه نمایندگان سابق دعوت کرده بود که حضور عزت الله سحابی  و نشستن او در فاصله‌ای نزدیک به روح الله حسینیان، عضو جبهه پایداری، خبرساز شد.

چهره‌های اصول‌گرا اما پس از مدتی این پیام را دریافت کردند که رهبر جمهوری اسلامی بر ادامه ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد اصرار دارد و عملا از عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری کنار کشیدند.

حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بار دیگر موضوع آشتی ملی را مطرح کرد اما طرف مقابل اراده‌ای برای پذیرش این پیشنهادها نداشت و معتقد بود که میرحسین موسوی و مهدی کروبی و حامیانشان باید«توبه» کنند.

اعتراض‌های دی ماه فرصت دوباره‌ای برای مطرح کردن ایده آشتی ملی فراهم کرده، تا اصلاح‌طلبان مانند سخنان حسام‌الدین آشنا، مشاور حسن روحانی، به حاکمیت هشدار دهند که «هر دو بازنده خواهیم بود».

پیش از انتخابات مجلس نهم محمد خاتمی سه شرط آزادی زندانیان سیاسی، برگزاری انتخابات آزاد و اجرای قانون اساسی را برای شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات مطرح کرد. با وجود محقق نشدن این سه شرط محمد خاتمی درانتخابات شرکت کرد و حامیانش هدف از اقدام او را بسته نشدن راه گفت‌و گو با حاکمیت اعلام کردند.

پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ فرصت جدیدی را برای طرح نظریه‌های گفت‌وگو و آشتی ملی مطرح کرد اما در نهایت این ایده‌ها به نتیجه نرسید و حسن روحانی موفق به رفع حصر سران جنبش سبز نشد.

اینک پس از پیروزی دوباره روحانی بار دیگر اصلاح‌طلبان از گفت و گوی ملی سخن می گویند. محمد خاتمی پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری نیز طرح «آشتی ملی»را مطرح کرد که هم نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی و هم گروهی از مخالفان شدیدا به او حمله کردند.

 

اعتراض‌های دی‌‌ماه فرصت دوباره‌ای برای مطرح کردن این ایده فراهم کرده  تا اصلاح طلبان‌مانند سخنان حسام‌الدین آشنا، مشاور حسن روحانی، به حاکمیت هشدار دهند که «هر دو بازنده خواهیم بود».

با این حال بعید است که رهبر جمهوری اسلامی باز هم به این پیشنهادها توجهی کند. از نظر اصلاح‌طلبان اما موافقت رهبر جمهوری اسلامی تنها عامل تعیین‌کننده نیست و نفس مطرح کردن این پیشنهادها امتیازاتی را برای آنان دارد.

آنان از نگاه خود با طرح این پیشنهادات یادآوری می‌کنند که هم‌چنان شرایط کشور غیر عادی است و نیاز به اقدامی اساسی دارد.

از سوی دیگر اصلاح‌طلبان تصور می‌کنند که طرح این ایده‌ها موضع آنان را در چانه زنی‌های خصوصی تقویت می‌کند و باعث می‌شود و چهره های واسط آنان و حاکمیت این موضوع را مطرح کنند که اصلاح‌طلبان یک گام برداشته‌اند و طرف مقابل هم باید یک گام بردارد.

🍃زنده| کاوه مدنی، معاون سازمان محیط زیست بازداشت شد

$
0
0


دادستان تهران: فردی که در زندان خودکشی کرد از متهمان جاسوسی بود

جعفری دولت آبادی، دادستان تهران در پاسخ به  یک سوال درباره اینکه  فرد بازداشتی که فعال محیط زیست بوده در زندان خودکشی کرده (کاووس سیدامامی)،ارتباطی با پرونده دستگیری جاسوسان دارد، گفت:این فرد از همان متهمان بود و باتوجه به اینکه می‌دانسته است اعترافات زیادی علیه وی شده و هم خود اعترافاتی داشته متاسفانه در زندان دست به خودکشی زد./ ایلنا


آشنا: مصیبت یک مرتضوی برای یک کشور کافی است


 کاوه مدنی، معاون سازمان محیط زیست بازداشت شد

کاوه مدنی، معاون بین الملل نوآوری سازمان محیط زیست بازداشت شد.

به گفته محمود صادقی، نماینده مجلس ایران مدنی روز گذشته توسط ماموران امنیتی بازداشت شده است.

مدنی که از پژوهشگران و فعالان حوزه محیط زیست و استاد امپریال کالج لندن است، امسال به سمت معاونت سازمان محیط زیست رسید.

تعدادی از فعالان محیط زیست از دو هفته گذشته در ایران در بازداشت شدند. روز گذشته خانواده کاووس سیدامامی، یکی از فعالین مذکور خبر از «خودکشی» وی در زندان دادند .

رئیس دادگستری تهران نیز امروز اعلام کرد که احتمال دارد تعداد دیگری از فعالان حوزه محیط زیست بازداشت شوند.


آذری جهرمی: گزارش حملات سایبری شب گذشته بزودی اعلام ‌می‌شود

شب گذشته سایت چند روزنامه در ایران هک شده و خبر جعلی درگذشت آیت‌الله خامنه‌ای در آنان منتشر شد. حال وزیر ارتباطات» از ارائه گزارش این «هک» ها در ساعات آینده خبر می‌دهد.

قانون، آرمان و ستاره صبح از جمله این سایت‌ها بودند.

روزنامه قانون ساعتی بعد از انتشار خبری مبنی بر مرگ آیت‌الله علی خامنه‌ای، در توییتر و تلگرام خود اعلام کرد که این سایت “هک شده و هکرها شروع به گذاشتن اخبار جعلی بر روی سایت کرده‌اند.”

سردبیر قانون گفته بود که این روزنامه از طریق پلیس فناوری اطلاعات یا فتا پیگیر این موضوع است.


ابتکار درباره مرگ فعال محیط زیست: ترجیح می‌دهم اظهار نظر نکنم

معصومه ابتکار، درباره مرگ یکی از فعالان محیط زیست بازداشت شده و وضعیت دیگر بازداشت شدگان گفت: ترجیح می‌دهم در حال حاضر اظهارنظری در این‌باره نداشته باشم اما به شدت نگران هستم./ایلنا


مشاور رییس‌جمهوری: حامیان حیات وحش خودکشی نمی‌کنند


«عاصمه جهانگیر» درگذشت

رسانه‌های پاکستانی از درگذشت عاصمه جهانگیر، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، به دلیل سکته قلبی خبر دادند.

عاصمه جهانگیر ۶۶ ساله با پایان مأموریت احمد شهید از آبان ماه ۱۳۹۵ به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران کارش را آغاز کرده بود.


 انجمن علمی جامعه‌شناسی  ایران خواستار توضیح درباره «خودکشی» سیدامامی شد

انجمن علمی جامعه‌شناسی در ایران در واکنش به انتشار خبر «خودکشی» کاووس سیدامامی، استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در زندان اوین، طی اطلاعیه ای از مرگ او ابراز تأسف کرده‌ و خواستار توضیح مسئولان شده است. 

روز گذشته رامین سیدامامی، فرزند این عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق در اینستاگرام خود اعلام کرد که دو هفته بعد از بازداشت، مسئولان امنیتی زندان اوین در روز جمعه بیستم بهمن ماه به مادرش خبر داده‌اند که کاووس سیدامامی در زندان «خودکشی»کرده است.

انجمن جامعه‌شناسی ایران در این اطلاعیه گفته : «به شهادت همه کسانی که با این بزرگمرد سروکار داشته اند، علاوه بر دانش عمیق، اخلاقی نیکو و آرامشی مثال زدنی داشت. به همین دلیل، اخبار منتشرشده درباره وی در باور نمی گنجد و انتظار می‌رود مسئولان امر درباره این ضایعه دردناک پاسخگو باشند و به افکار عمومی توضیح دهند.»

همچنین انجمن علوم سیاسی ایران نیز در اطلاعیه ای جداگانه از این اتفاق ابراز تاسف کرده است.


حسن روحانی :برخی را از قطار انقلاب پیاده کردیم که می‌توانستیم نکنیم


سازمان ملل خواستار توقف فوری درگیری‌ها در سوریه شد


 رییس دادگستری استان تهران: احتمال بازداشت فعالان محیط زیست دیگر وجود دارد

غلامحسین اسماعیلی، رییس دادگستری استان تهران بازداشت برخی از فعالان محیط زیست به علت ارائه اطلاعات به بیگانگان را تایید کرده و گفت جمعی از کسانی که اطلاعاتی را جمع‌آوری کردند و به بیگانگان می‌دادند، شناسایی شدند و برخی‌ها دستگیر شدند و برخی‌ها هم ممکن است، در آینده دستگیر شوند. پرونده در مرحله اولیه است و جزییات قابل بیان نیست.

همچنین محمود صادقی، نماینده مجلس درباره دستگیری ۷ نفر از فعالان محیط‌زیست و مرگ کاووس سیدامامی (جامعه شناس و استاد دانشگاه امام صادق) در بازداشتگاه، به ایلنا گفت: از دیروز صبح با واسطه از بستگان این افراد در جریان این موضوع قرار گرفتم و به طور دائم پیگیر این قضیه بودم و با معاون پارلمانی وزیراطلاعات صحبت کردم.

افراد بازداشت شده از نخبگان محیط‌زیست ایران هستند و روی پروژه حفظ یوزپلنگ ایرانی کار می‌کردند./امتداد


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

 

مرگ فعال محیط زیست و استاد دانشگاه در زندان واکنش برانگیخت

$
0
0

زیتون– روز گذشته٬ همزمان با انتشار خبر مرگ کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در دانشگاه٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران خبر بازداشت تعدادی از فعالان محیط زییست را به اتهام «جاسوسی» تایید کرد.

کاووس سیدامامی، دکترای جامعه شناسی و عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق بود. او همزمان مدیرعامل مؤسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود.

بر اساس اطلاعاتی که دانشگاه امام صادق از کاووس سیدامامی در سایت خود منتشر کرده است، این فعال محیط زیست در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل کرده و در سال ۱۳۷۰ دکترای خود را در رشته جامعه‌شناسی از دانشگاه اورگان گرفته بود.

او در سال‌های گذشته علاوه بر تدریس در دانشگاه امام صادق، ۹ کتاب و ده‌ها مقاله در زمینه‌های مختلف منتشر کرده بود.

کینگ‌رام (رامین سید امامی) روز گذشته (شنبه) در اینستاگرامش خبر داد روز گذشته (جمعه) مریم ممبینی٬ همسر سیدامامی را به زندان احضار و خبر مرگ او را تحت عنوان «خودکشی» ابلاغ می‌کنند. 

پس از انتشار این خبر انجمن جامعه شناسی ایران در بیانیه‌ای با ابراز تاسف شدید از درگذشت کاووس سیدامامی در زندان، از مسئولان قضایی و امنیتی ایران خواست تا درباره چگونگی مرگ او توضیح دهند.

در این بیانیه که در وب سایت رسمی این انجمن منتشر شده، سیدامامی از «کنشگران فعال» و «عضو کمیته روابط بین الملل و گروه جامعه شناسی دین» انجمن جامعه شناسی ایران معرفی و نوشته شده که خبر مرگ او باعث بهت و حیرت و اندوه عمیق شده است.

محمود صادقی٬ نماینده مجلس٬ در واکنش به خبر درگذشت کاووس سیدامامی در زندان در توییترش نوشت: «از صبح که در جریان خبر ناگوار درگذشت دکتر سید امامی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه امام صادق (ع) در زندان اوین قرار گرفتم، علت را از مسئولان ذیربط جویا شدم؛ بعضی پاسخ نمی‌دهند بعضی هم گفتند پیگیری کردیم اطلاعی بدست نیاوردیم!»

حسن اسدی‌زیدآبادی٬‌ از زندانیان سیاسی سابق٬ نیز چنین توییت کرد: «باور بفرمایید در بازداشتگاه‌های امنیتی #خودکشی به اندازه فرار سخت است. هرچه فکر ‌می‌کنم سابقه‌ای جز سعیدامامی به‌خاطر نمیاورم که گفته شده باشد در زندان امنیتی خودکشی کرده باشد.»

یکی از دانشجویان او نیز در واکنش به این خبر توییت کرد: «استاد راهنمای پایان‌نامه‌ام بود. هفته دیگه در جلسه گروه قرار بود از پروپوزالی که امضا کرده بود دفاع کنم پروپوزالی که نوشتنش خیلی زمان برد و او بیشتر از من وقت گذاشته بود روش. حالا باید برم دانشگاه بگم پروپوزال رو پس بدین. امضا کننده اول دیگه نمیتونه راهنمام باشه»

 

رییس جمهوری خواستار برگزاری رفراندوم شد

$
0
0

زیتون– حسن روحانی، رییس جمهوری، در سخنرانی روز ۲۲ بهمن خود خواستار آن شد تا در موضوعات مورد اختلاف بین نهادهای جمهوری اسلامی باید به همه‌پرسی مراجعه شود.

روحانی مانند رد صلاحیت نامزدها در انتخابات و حریم خصوصی مردم را از جمله موضوعات مورد اختلاف بین نهادهای جمهوری اسلامی دانشت که باید برای رفع این اختلاف به همه‌پرسی مراجعه کرد.

رییس جمهوری همچنین از همه نهادها از جمله شورای نگهبان خواست که «راه انتخابات را سهل (آسان) کنند» و اجازه دهند «همه سلیقه‌ها در انتخابات‌ها شرکت کنند.»

به گزارش ایسنا حسن روحانی در ادامه با تاکید براینکه انتخابات تمام شده است، خطاب به مخالفان خود گفت که «باید همه در کنار هم باشیم و مردم را راحت بگذاریم.»

حسن روحانی همچنین گفت که «در حریم خصوصی مردم دخالت نکنیم و آستانه تحمل‌مان را نیز بالا ببریم.»

او در ادامه تاکید کرد: «قانون اساسی، بن بست‌ها را برداشته است و ظرفیت بزرگی دارد و اگر در موضوعی با هم بحث داریم، باید به اصل ۵۹ (قانون اساسی) مراجعه کنیم که طبق آن باید به آرای مردم مراجعه کرد.»

رییس جمهوری ایران گفت: «اگر جناح‌ها اختلافی دارند، صندوق آرا را بیاوریم و هرچه مردم گفتند عمل کنیم.»

براساس اصل ۵۹ قانون اساسی ایران، در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه‌پرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.

 قاسم سلیمانی٬‌ فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران٬ که او نیز امروز به مناسب ۲۲ بهمن در کرمان سخنرانی داشت اما٬ از اینکه فراد «پیرو خط امام» و کسانی که «پای سفره نظام» نشسته‌اند «پز اپوزیسیونی» گرفته‌اند و به رهبر جمهوری اسلامی نامه‌نگاری می‌کنند، انتقاد کرد.

فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ادامه داد: «امروز این توقع از شما نیست که بخواهید اسلام و ولی‌فقیه در مقابل گناه شما عذر‌خواهی کند. چگونه شما نام خود را پیرو خط امام می‌گذارید؟ خط امام آن است که آبروی خود را در دست بگیرید و به خدمت امام بروید و با این کار بر آبروی خود بیفزایید.»

قاسم سلیمانی همچنین تاکید کرد: «در گوشه‌ای کز کردید و علیه نظامی که امام تاسیس کرده، پز اپوزوسیون می‌دهید.»

دادستان تهران: فردی که خودکشی کرد اعتراف‌هایی علیه خود داشت

$
0
0

زیتون– عباس جعفری‌دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ در خصوص خودکشی کاووس سیدامامی در زندان٬ گفت که او «علیه خودش اعترافاتی» داشته است.

دادستان تهران به ایلنا گفت که فعال محیط زیستی که در زندان خودکشی کرده٬ در ارتباط با پرونده دستگیری جاسوسان٬ بازداشت شده بود.

به گفته جعفری‌دولت‌آبادی کاووس سیدامامی یکی از همان متهمان پرونده «جاسوسی فعالان محیط زیست» بوده است.

او در ادامه توضیح داد: «با توجه به اینکه می‌دانسته است اعترافات زیادی هم علیه وی شده و هم خود اعترافاتی داشته متاسفانه در زندان دست به خودکشی زده است.»

روز گذشته٬ همزمان با انتشار خبر مرگ کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در دانشگاه٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران خبر بازداشت تعدادی از فعالان محیط زییست را به اتهام «جاسوسی» تایید کرد.

کاووس سیدامامی، دکترای جامعه شناسی و عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق بود. او همزمان مدیرعامل مؤسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود.

بر اساس اطلاعاتی که دانشگاه امام صادق از کاووس سیدامامی در سایت خود منتشر کرده است، این فعال محیط زیست در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل کرده و در سال ۱۳۷۰ دکترای خود را در رشته جامعه‌شناسی از دانشگاه اورگان گرفته بود.

او در سال‌های گذشته علاوه بر تدریس در دانشگاه امام صادق، ۹ کتاب و ده‌ها مقاله در زمینه‌های مختلف منتشر کرده بود.

کینگ‌رام (رامین سید امامی) روز گذشته (شنبه) در اینستاگرامش خبر داد روز گذشته (جمعه) مریم ممبینی٬ همسر سیدامامی را به زندان احضار و خبر مرگ او را تحت عنوان «خودکشی» ابلاغ می‌کنند. 

پس از انتشار این خبر انجمن جامعه شناسی ایران در بیانیه‌ای با ابراز تاسف شدید از درگذشت کاووس سیدامامی در زندان، از مسئولان قضایی و امنیتی ایران خواست تا درباره چگونگی مرگ او توضیح دهند.

Viewing all 6931 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>