Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6931 articles
Browse latest View live

ضرورت بازنگری قوانین مربوط به آزار جنسی

$
0
0

آزار جنسی یکی از تهدیدات نگران‌کننده علیه کودکان به‌شمار می‌رود. آمارها نشان می‌دهد که این تهدید رو به افزایش است، از همین‌رو این موضوع نیازمند توجه ویژه است. مروری بر قوانین مورد استناد در رسیدگی به اتهام آزار جنسی نشان می‌دهد که این قوانین از ضعف و نقص جدی برخوردار است. البته این بدان معنا نیست که قاضی نتواند با وجود قراین و شواهد وقوع جرم را تشخیص دهد و یا مجرم بتواند به راحتی از اجرای عدالت فرار کند. اگر در مواقعی چنین اتفاقی می‌افتد، چنان‌که درباره‌ی یک قاری قرآن اتفاق افتاده و علی‌رغم قراین و شواهد بسیار وی تبرئه شده است، نمی‌توان همه‌ی تقصیرات را متوجه قانون دانست، بلکه قراین حاکی از اعمال نفوذ در این گونه موارد است.اما در هر حال ما قوانین مناسب در این رابطه نداریم که این مهم بهانه‌ی نگارش این نوشتار بوده است.

در قانون مجازات اسلامی به تبعیت از فقه اسلامی پاره‌ای مجازات‌ها شرعی خوانده شده که از ان‌ها به عنوان حدود و تعزیرات یاد می‌شود. به تبع چنین نگاهی، دلایل اثبات جرایمی که موجب این گونه مجازات‌ها می‌شود نیز ادله‌ی شرعی دانسته شده است. نتیجه‌ی نهادن عنوان شرعی بر این مجازات‌ها و یا ادله، بسته‌شدن باب بحث‌های کارشناسی و استفاده از تجربیات و نتایج حاصل از عمل‌کرد گذشته است و این یکی از بزرگ‌ترین نقدهایی است که بر قانون مجازات اسلامی وارد است. موضوع بحث حاضر این نیست که آیا مجازات‌ها و ادله‌ی مذکور می‌تواند شرعی خوانده شود یا نه، لذا از این موضوع درگذشته، به موضوع اصلی نوشتار حاضر می‌پردازیم و آن این است که آزار و تجاوز جنسی نیز در ردیف جرایم مشمول مجازات شرعی دانسته شده که باید با ادله‌ی خاص شرعی اثبات گردد. برای روشن‌شدن ذهن خواننده‌ی محترم توضیح مختصری در این‌باره ضروری به نظر می‌رسد.

جرایم جنسی از جمله زنا و لواط از جرایم مشمول مجازات شرعی دانسته شده، درباره‌ی چگونگی اثبات آن‌ها بیش از دیگر جرایم سخت‌گیری شده است. مثلا اگر سرقت با یک‌ بار اقرار سارق و یا شهادت دو شاهد اثبات می‌شود، زنا یا لواط با چهار بار اقرار و یا شهادت چهار شاهد اثبات می‌گردد. مشکل این‌جاست که در جرایم جنسی تفاوت مشهودی میان آزار و تجاوز جنسی و عملی که با رضایت طرفین صورت می‌گیرد، قائل نشده‌اند، حال آنکه میان این دو تفاوت ماهوی وجود دارد. همانند تفاوتی که میان تملک یک کالا با رضایت مالک و غصب وجود دارد. در هر دو مورد فردی، کالایی را تصرف می‌کند اما یک جا با رضایت طرفینی تصرف اتفاق می‌افتد و در جای دیگر یک نفر با زور و بدون رضایت مالک کالا را تصرف می‌کند. هیچ‌گاه بیع و غصب یکی دانسته نشده است.

سخت‌گیری در اثبات رابطه‌ی جنسی دو نفر با رضایت طرفین، قابل فهم و درک است و به نظر می‌رسد لزوم وجود چهار شاهد و یا چهار بار اقرار، ناظر بر اثبات چنین رابطه‌ای بوده است و نه آزار و یا تجاوز جنسی. در آیه‌ی ۴ سور‌ ی نور به مردانی که به زنان تهمت زده، آنان را ناپاک می‌خوانند، گفته می‌شود که برای اثبات ادعای خود باید چهار شاهد بیاورند، در غیر این صورت به دلیل تهمت‌زدن، باید مجازات شوند.
در آیه‌ی ۱۵ سوره ی نساء نیز از کسانی که به زنان نسبت فحشا می‌دهند خواسته شده که برای اثبات ادعای خود چهار شاهد بیاورند.

به نکات زیر دقت کنید:
– در این دو آیه مرد یا مردانی ادعایی را علیه یک زن یا چند زن مطرح می‌کنند. قرآن برای دفاع از زنان که تحت سلطه‌ی مردان بودند و مردان به آنان ظلم کرده، بر آنان سخت‌گیری روا می‌داشتند، می‌خواهد که ادعای خود را با آوردن چهار شاهد اثبات کنند و الا مجازات می‌شوند. صرف نظر از این‌که این آیات در رابطه با ماجرای خاصی نازل شده که همه ‌ی جزئیات آن بر ما روشن نیست، اما از ظاهر آیات فهمیده می‌شود که از مردان خواسته شده که به زنان تهمت بی‌جا نزنند و بر مردان در این رابطه سخت‌گیری شده است که این سخت‌گیری اخلاقی و جالب توجه است.

– در روایات و به تبع آن در فقه آمده است که اگر یک، دو یا سه شاهد علیه کسی اتهام ارتکاب یک جرم جنسی را مطرح کنند، مجازات می‌شوند، زیرا شهود باید چهار نفر باشند. روایاتی از این دست همه مربوط به اثبات یک اتهام جنسی توسط یک فرد ثالث است، فردی که از نظر حقوقی نه شاکی محسوب می‌شود و نه متشاکی، نه مدعی و نه مدعی‌علیه. او فقط فرد ثالثی است که می‌خواهد جرمی را علیه کسی اثبات کند. این‌کا منطقی است که تمام سخت‌گیری نسبت به فرد ثالث که شاهد خوانده می‌شود و خودسرانه ادعایی راعلیه کسی مطرح کرده اعمال شود. هدف از این سخت‌گیری بستن راه تجسس، سوء‌ظن و تهمت‌زدن مردم به یکدیگر است.

– هنگامی که آزار جنسی اتفاق می‌افتد و فرد آسیب‌دیده در مقام شاکی و مدعی به دادگاه می‌رود، ماجرا ماهیتا با آنچه گفته شد تفاوت دارد. در اینجا شاکی خصوصی و واقعی وجود دارد در حالی که در مورد سابق‌الذکر شاهد در مقام مدعی قرار گرفته بود. در آزار جنسی، شاکی صاحب حق است که حق او پایمال شده و باید مورد حمایت دستگاه قضایی قرار گیرد؛ زیرا مهم‌ترین هدف دستگاه قضایی حمایت از مظلوم و صاحب حق است.

– روند رسیدگی و آیین دادرسی باید در جهت حمایت از مظلوم و رسیدن او به حقش باشد.

– ادله‌ی اثبات هر جرم باید با احتمالات واقعی در چگونگی وقوع آن، رابطه‌ی منطقی و واقع‌گرایانه داشته باشد. آزار جنسی معمولا به گونه‌ای انجام می‌شود که کسی نمی‌تواند شاهد آن باشد. متجاوز معمولا در حضور دیگران به آزار قربانی نمی‌پردازد، لذا وقتی قانون از قربانی می‌خواهد که چهار شاهد برای اثبات آزار جنسی مورد ادعا بیاورد، در واقع از متجاوز حمایت می‌کند و فشار سخت‌گیری را بیش از متجاوز بر قربانی اعمال می‌کند. اثبات آزار جنسی صرفا با معرفی چهار شاهد توسط قربانی و یا چهار بار اقرار متجاوز، سلب حمایت قانونی از قربانی است؛ زیرا میان ادله‌ی اثبات جرم و چگونگی امکان وقوع آن رابطه‌ی منطقی و واقعی وجود ندارد. منشآ این اشتباه بزرگ آن است که در فقه و قانون مجازات اسلامی، آزار جنسی و رابطه‌ی جنسی رضایت‌مندانه یک‌سان تلقی شده اند. همان‌طور که اغفال و آزار جنسی پسران، تحت عنوان لواط مورد بحث قرار گرفته و در نتیجه چهار شاهد و یا چهار بار اقرار در اثبات آن دلیل شرعی خوانده شده است، بر اساس همین اشتباه بزرگ و بر مبنای چنین روی‌کردی است که اغفال یک دختر خردسال توسط یک مرد بالغ و یا اغفال یک زن دیوانه توسط یک مرد عاقل نیز آزار جنسی تلقی نشده، بلکه در زیرمجموعه ی زنا مورد بحث قرار گرفته است.

– یکی از دلایل اثبات جرم، در ماده ۱۶۰ قانون مجازات اسلامی علم قاضی دانسته شده است. در حالی که رویه‌ی معمول قضایی تاکید بر شاهد و اقرار دارد و شاهد و اقرار پایه‌ی علم قاضی محسوب می‌شود. لازم است با توجه به ماهیت جرم آزار جنسی ادله‌ی معقول و ممکن که می‌تواند موجب علم قاضی شود، کارشناسی و تعیین گردد، به گونه‌ای که اگر دلایلی مانند شاهد و اقرار وجود نداشت، قربانی از اجرای عدالت مایوس نگردد و متجاوز از اجرای عدالت راه فرار نداشته باشد.

– تعریف جرم، مجازات و ادله‌ی اثبات جرم و آیین دادرسی موضوعاتی هستند که در طول زمان، با توجه به تجربیات بشری، دانش و تحولات اجتناب‌ناپذیر، تغییر می‌کنند. در غیر این صورت تحقق عدالت به طور نسبی ممکن نخواهد بود. چنان‌که تجربه نشان می‌دهد اجرای بسیاری از قوانین از جمله قانون مورد بحث، در ایران با چالش جدی روبرو بوده است.

باید گفت که قوانین موجود در رابطه با آزار جنسی به هیچ‌وجه مفید نبوده، به اجرای عدالت کمک نمی‌کند، لذا باید قوانینی توسط کارشناسان در این رابطه تدوین و تصویب گردد. معمولا در رسیدگی به اتهام آزار جنسی به‌ویژه هنگامی که قربانی یک کودک است، مددکار و روان‌شناس نیز باید در کنار دادگاه قرار داشته باشند.


برگزیدگان سی‌وششمین‌ جشنواره فیلم فجر معرفی شدند

$
0
0

زیتون– برگزیدگان جشنواره از سوی هیست داوران شی و ششمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند.

هیئت داوران این دوره از جشنواره فرشته طائرپور، حسن خجسته، بهرام بدخشانی، رسول صدرعاملی، کمال تبریزی، محمدرضافروتن و خسرو دهقان بودند.

در این دوره از جشنواره نیز بر اساس پیشبینی‌ها  ابراهیم حاتمی‌کیا سی‌مرغ بلورین بهترین کارگردانی را گرفت.

هیئت داوران این دوره برندگان را به شرح زیر معرفی کردند:

سیمرغ بلورین بهترین فیلم کوتاه: بهرام و بهمن ارک برای فیلم حیوان اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین جلویه های ویژه بصری به فرید ناظر فصیحی برای فیلم چهار راه استانبول اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین جولیه های ویژه میدانی به محسن روز بهانی برای  فیلم تنگه ابو قریب اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی به سعید ملکان برای فیلم تنگه ابوقریب اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه به عباس بلوندی برای فیلم سرو زیر آب اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین طراحی لباس به سارا خالدی زاده برای فیلم بمب یک عاشقانه اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری به  علیرضا علویان برای فیلمهای به وقت شام و فیلم مغزهای کوچک زنگ زده اهداشد.

سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری به رشید دانشمند برای فیلم تنگه ابوقریب اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن به کارن همایونفر برای فیلم به وقت شام اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین تدوین به بهرام دهقانی و محمد نجاریان برای فیلم عرق سرد اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری به علیرضا زرین دست برای فیلم سرو زیر آب اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه هنر و تجربه به هومن سیدی برای فیلم  مغزهای کوچک زنگ زده اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول به رضا مقصودی برای فیلم خجالت نکش اهدا شد.

لوح ویژه توسط خانواده شهید معز غلامی به نور الحلی برای فیلم زنانی با گوشواره های باروتی اهدا شد .

سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل زن به سحر دولتشاهی برای فیلمهای چهار راه استانبول و عرق سرد اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل مرد به جمشید هاشم پور برای فیلم دارکوب اهدا شد

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن به سارا بهرامی برای فیلم دارکوب اهدا شد

دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد به امین حیایی برای فیلم شعله ور اهدا شد

سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد به امیر جدید برای فیلمهای تنگه ابوقریب و عرق سرد اهدا شد.

دو سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه به کامبوزیا پرتوی برای فیلمنامه فیلم کامیون  و هومن سیدی برای فیلمنامه فیلم مغزهای کوچک زنگ زده اهدا شد.

جایزه ویژه هیات داوران به پیمان معادی برای فیلم بمب اهدا شد.

دو سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به ابراهیم حاتمی کیا برای فیلم به وقت شام  و بهرام توکلی برای فیلم تنگه ابوقریباهدا شد

سیمرغ بلورین بهترین فیلم به سعید ملکان برای فیلم تنگه ابوقریب اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی به فیلم سرو زیر آب اهدا شد.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم مردمی به سعید سعدی برای فیلم مغزهای کوچک زنگ زده اهدا شد.

دکتر سیدامامی؛ قتل، نه خودکشی

$
0
0

دکتر کاووس سید امامی، استاد جامعه‌شناسی و علوم‌سیاسی، و کنش‌گر ارجمند محیط زیست، در زندان جمهوری اسلامی کشته شده است.

دکتر سیدامامی خودکشی نکرده؛ در قتل او هیچ شائبه‌ای وجود ندارد. تردیدی اگر هست، در چگونگی قربانی‌شدن این فرهیخته‌ی وطن‌دوست است. آیا فشارهای حاد جسمی و روانی مستقیم منجر به درگذشت ایشان شده، یا ـ حتی در صورتی‌که ادعای مقام‌های قضایی درست باشد ـ فشارهای سهمگین در بازداشت‌گاه و بازجویی، استاد انسان‌دوست و اهل طبیعت را ناگزیر از ستاندن جان خود کرده است؟

تفاوتی نمی‌کند. درهر دو صورت، مقام‌های امنیتی و قضایی متولی بازداشت غیرقانونی دکتر سیدامامی باید درباره این مرگ تلخ پاسخ‌گوی افکار عمومی ـ به‌ویژه دانشگاهیان و دوست‌داران محیط زیست ـ باشند و مورد بازخواست قضایی قرار گیرند.

قریب به اتفاق کسانی که طعم بازداشت‌های غیرقانونی و فضای غیرانسانی سلول‌های انفرادی و بازجویی را در جمهوری اسلامی چشیده‌اند، گواه بر این ادعا هستند که فشار روانی یا تهدید و خشونت کلامی و فیزیکی و نیز بدرفتاری و شکنجه روانی و جسمی را ـ در شکل‌های مختلف و بسته به قربانی، به میزان‌های متفاوت ـ تحمل کرده‌اند. مجموعه فشارهای غیرانسانی و غیرقانونی که با هدف اعتراف‌گیری انجام می‌شود، و به عزم همراهی متهم با پروژه نهاد متولی بازداشت.

فشارهای مزبور می‌تواند جان بازداشت‌شده را بستاند یا او را در دوراهی ماندن و مردن، به ستاندن جان خویش ـ برای خروج از مهلکه ضدانسانی ـ سوق دهد.

به بیان دیگر، این تنها اعدام‌شدگان در جمهوری اسلامی نیستند که مستقیم قربانی استبداد دینی شده‌اند؛ برخی دیگر سکته کرده یا از عوارض رنگارنگ خشونت‌ و شکنجه ـ در جریان بدرفتاری یا پس از آن ـ جان سپرده‌اند. افزون بر اینها، بس پرشمارند قربانیانی که برای سال‌ها عوارض خشونت کلامی و روانی و فیزیکی را در ابعاد گوناگون تحمل کرده و می‌کنند، و ای‌بسا که بعدتر به سبب عوارض دوران بازداشت و بازجویی و زندان، عمری کوتاه‌تر داشته و جان باخته‌اند.

در مورد اخیر، آن‌چه رخداد را بس ناگوار می‌سازد، قربانی‌شدن استاد مظلومی است که مشهور بوده به داشتن دغدغه‌ی حفظ محیط‌زیست و طبیعت ایران‌زمین. دکتر سیدامامی و شماری دیگر از پاک‌دست‌ترین و شریف‌ترین کنش‌گران محیط زیست، به‌جای آن‌که قدر بینند و مورد حمایت واقع شوند، با نگاه «توطئه‌محور» نهادهای امنیتی، هدف اتهام «جاسوسی» قرار می‌گیرند؛ بازداشت می‌شوند و ـ بی‌گمان ـ برای پذیرفتن اتهام‌های غیرمستند و ناروا، ‌فشارهای غیرانسانی را (از سلول انفرادی تا بازجویی خشونت‌بار و …) تحمل می‌کنند.

و ناگاه دستگاه قضایی خبر می‌دهد که استاد نجیب و فروتن و ایران‌دوست، «خودکشی» کرده است!

مقتول که بود؟
نگارنده نمی‌تواند از برشمردن برخی بضاعت‌ها و کارنامه علمی زنده‌یاد دکتر سیدامامی صرف‌نظر کند. مروری بر این داده‌ها سوگ منصفان و آزادگان را از قتل و فقدان چنین سرمایه‌ای برای ایران، مشدد می‌سازد.

دکتر سیدامامی لیسانس جامعه‌شناسی خود را در سال ۱۳۵۴ از دانشگاه اوهایو آمریکا گرفته بود؛ فوق‌لیسانس امور بین‌‌المللی از همین دانشگاه داشت، و فوق لیسانس و دکترای جامعه‌شناسی را نیز در دهه ۶۰ شمسی از دانشگاه ارگان ایالات متحده اخذ کرده بود.

موارد زیر، تنها برخی از طرح‌های پژوهشی هستند که دکتر سیدامامی ـ در ربع قرن اخیر ـ در آنها مشارکت داشته است:

نظرسنجی از شهروندان تهرانی درباره آلودگی هوا؛ مهمترین موضوعات انتخاباتی و ویژگی‌های مطلوب کاندیداها در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از دید شهروندان تهرانی؛ نظرسنجی انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی در میان دانشجویان دانشگاه‌های تهران؛ قومیت و هویت در دانشگاه: پیمایش دانشجویان کرد و آذری دانشگاه‌های تهران؛ ارزش‌ها، نگرش‌ها و رفتار سیاسی جوانان؛ سنجش اشکال و سطوح مشارکت سیاسی جوانان؛ نحوه استفاده دانشجویان از رسانه‌های جمعی برای دریافت اخبارسیاسی؛ پژوهش گروهی پروژه مشترک سازمان محیط زیست، بانک جهانی و دفتر عمران ملل متحد؛ پژوهش‌هایی که برای مراکز دانشگاهی مختلف و نیز مرکز پژوهش‌های مجلس، سازمان ملی جوانان و حتی معاونت پژوهشی نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها انجام شده است.

دکتر سیدامامی هم‌چنین نویسنده و مترجم کتاب‌های مختلف در حوزه علوم سیاسی و جامعه‌شناسی و محیط زیست و روش تحقیق، ازجمله موارد زیر است:

اخلاق و محیط‌زیست؛ روش‌های مصاحبه برای پژوهش‌های سیاسی؛ رفتارهای حمایت‌گرانه در سیاست خارجی؛ پژوهش درعلوم سیاسی؛ تحقیق در رسانه‌های جمعی؛ اسلام در اروپا؛ دیدگاه‌هایی درباره دگرگونی اجتماعی، و دانشنامه بین‌المللی ارتباطات.
بر این دست‌آوردهای علمی، باید ده‌ها مقاله تخصصی را نیز افزود.

قتل استاد و وظیفه سه قوه
حسن روحانی بانی منشور حقوق شهروندی بوده و از این مقوله گفته است؛ حالا چشم رأی‌دهندگان به او و بلکه نگاه تمامی شهروندان دغدغه‌دار حقوق بشر به چگونگی مواجهه‌ی رئیس‌جمهور با این رخداد اسف‌بار است.
روحانی می‌تواند به گفتاردرمانی بسنده کند و می‌تواند گامی فراپیش نهاد و کمیته‌ای را پی‌گیر موضوع کند. بی‌توجهی رئیس‌جمهور به فاجعه، مساوی خواهد بود با افزایش بی‌اعتمادی به توان و بضاعت دولت اعتدال‌گرا و ریزش هرچه بیشتر بدنه حامی دولت.

در سطحی دیگر، نمی‌توان از کنار وظیفه قوه مقننه گذشت. نمایندگان مدعی اصلاح‌طلبی و پاسداشت حقوق شهروندان مکلف به تعقیب ریشه‌ها و دلیل وقوع این قتل ـ و موارد مشابه در جریان اعتراض‌های دی‌ماه گذشته ـ هستند. تشکیل کمیته حقیقت‌یاب، و پرسش از مسئولان امنیتی و اطلاعاتی و قضایی، غیرقابل صرف‌نظرکردن است.

و سرانجام، باید منتظر واکنش رئیس قوه قضائیه ماند. صادق لاریجانی با حکم رهبر جمهوری اسلامی، ریاست هیئت امنای دانشگاه امام صادق را برعهده دارد که دکتر سیدامامی در آن تدریس می‌کرد. هرچند سابقه صادق لاریجانی نیز در دفاع از حقوق اساسی شهروندان، امیدی برنمی‌انگیزد، اما همچنان مسئولیت اصلی متوجه اوست و جامعه ناظر اقدام و واکنش وی.

تا هنگام نگارش این یادداشت، واکنش دادستان پایتخت به قتل، هم مأیوس‌کننده بوده و هم البته قابل پیش‌بینی. او دکتر سیدامامی را متهم به جاسوسی دانسته و قتل‌اش را نیز خودکشی خوانده است.

هیچ شهروند منصفی، خودکشی دکتر سیدامامی وطن‌دوست را در شرایط بازداشت و به اتهام جاسوسی نخواهد پذیرفت؛ او مستقیم یا غیرمستقیم به قتل رسیده است.

پرسش اصلی آن است که مسببان و عاملان اصلی و فرعی کشته‌شدن این استاد ایران‌دوست و دغدغه‌دار طبیعت و انسان، چه کسانی هستند و چرا چنین ستمی را علیه او روا دانسته‌اند؟

اخبار منتشرشده درباره دلایل دستگیری و مرگ سیدامامی در باور نمی گنجد

$
0
0

زیتون– چهار انجمن عملی با انتشار نامه‌ای سرگشاده از رییس جمهوری خواستند تا پیگیر علت درگذشت کاووس سیدامامی در زندان باشد.

در این نامه آمده است که اخبار و شایعات منتشرشده درباره دلایل دستگیری و مرگ کاووس سیدامامی در باور نمی گنجد و ابهامات و سوالات زیادی را پدید آورده است. انجمن های علمی براساس مسئولیت علمی و صنفی، خود را حافظ هویت و منزلت اعضای اجتماع علمی می دانند. ازاین رو، انتظار دارند مسئولان امر درباره این رویداد تلخ و جبران ناپذیر پاسخگوی نگرانی های افکار عمومی، به ویژه اجتماع علمی کشور، باشند

روز گذشته٬ همزمان با انتشار خبر مرگ کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در دانشگاه٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران خبر بازداشت تعدادی از فعالان محیط زییست را به اتهام «جاسوسی» تایید کرد.

عباس جعفری‌دولت‌آبادی٬ امروز نیز در خصوص خودکشی کاووس سیدامامی در زندان٬ گفت که او «علیه خودش اعترافاتی» داشته است.

کاووس سیدامامی، دکترای جامعه شناسی و عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق بود. او همزمان مدیرعامل مؤسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود.

بر اساس اطلاعاتی که دانشگاه امام صادق از کاووس سیدامامی در سایت خود منتشر کرده است، این فعال محیط زیست در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل کرده و در سال ۱۳۷۰ دکترای خود را در رشته جامعه‌شناسی از دانشگاه اورگان گرفته بود.

او در سال‌های گذشته علاوه بر تدریس در دانشگاه امام صادق، ۹ کتاب و ده‌ها مقاله در زمینه‌های مختلف منتشر کرده بود.

کینگ‌رام (رامین سید امامی) روز گذشته (شنبه) در اینستاگرامش خبر داد روز گذشته (جمعه) مریم ممبینی٬ همسر سیدامامی را به زندان احضار و خبر مرگ او را تحت عنوان «خودکشی» ابلاغ می‌کنند. 

 

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسمه تعالی
حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای روحانی
رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام،
همان گونه که آگاه هستید، خبر درگذشت جناب آقای دکتر کاووس سیدامامی موجب بهت و حیرت جامعه علمی و نیز فعالان محیط زیست کشور شده است. ایشان علاوه بر آنکه استادی نام آشنا، دانشمندی ممتاز و جانباز جنگ تحمیلی بود، به گواهی همکاران و دانشجویانش انسانی شریف و اخلاق گرا به شمار می رفت و همواره مشارکت موثری در فعالیت های علمی و پژوهشی انجمن های علمی کشور و اقدامات خیرخواهانه داشت.
با توجه به این واقعیات، اخبار و شایعات منتشرشده درباره دلایل دستگیری و مرگ ایشان در باور نمی گنجد و ابهامات و سوالات زیادی را پدید آورده است. انجمن های علمی براساس مسئولیت علمی و صنفی، خود را حافظ هویت و منزلت اعضای اجتماع علمی می دانند. ازاین رو، انتظار دارند مسئولان امر درباره این رویداد تلخ و جبران ناپذیر پاسخگوی نگرانی های افکار عمومی، به ویژه اجتماع علمی کشور، باشند.
جناب آقای رئیس جمهور،
حضرتعالی به عنوان مسئول اجرای قانون اساسی که همواره نسبت به تدوین و اجرای کامل منشور حقوق شهروندی نیز حساسیت داشته اید، در پیشگاه وجدان جامعه دانشگاهی مسئول ایضاح و رفع این گونه رنج های ناگوار و متوالی هستید که جامعه را نگران و مضطرب می سازد. بنابراین، حداقل انتظار ما این است که بر اساس این مسئولیت، برای بررسی جدی و پیگیری موثر و پاسخگوکردن نهادهای درگیر در این ضایعه دردناک اقدام عاجل و موثر به عمل آورید.
تداوم نگاه های امنیتی به نهادهای آموزش عالی و فعالیت های علمی و بین المللی و بی توجهی به قوانین و آیین نامه های مربوط به آیین دادرسی، با شعارهای دولت تدبیر و امید همخوان نیست و نتیجه ای جز یاس و بدبینی ندارد.
انجمن علوم سیاسی ایران
انجمن جامعه شناسی ایران
انجمن مطالعات صلح ایران
انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات

واکنش بیژن عبدالکریمی به مرگ کاووس سیدامامی

$
0
0

زیتون- بیژن عبدالکریمی٬‌ استاد دانشگاه٬ فیلسوف و از جمله مخالفان «اسلامی سازی علوم انسانی» به درگذشت کاووس سیدامامی واکنش نشان داد.

کینگ‌رام (رامین سید امامی) روز گذشته (شنبه) در اینستاگرامش خبر داد روز گذشته (جمعه) مریم ممبینی٬ همسر سیدامامی را به زندان احضار و خبر مرگ او را تحت عنوان «خودکشی» ابلاغ می‌کنند. 

«خودکشی» یا «قتل»؟

$
0
0

زیتون-مهسا محمدی: مرگ مبهم کاووس سیدامامی استاد دانشگاه و فعال محیط زیست، دو هفته پس از دستگیری در زندان، بار دیگر موضوع مرگ مبهم زندانیان را مطرح کرده است. مرگ‌های مبهم زندانیان در جمهوری اسلامی اما سابقه‌ای به اندازه عمر این نظام دارد.

مقامات قوه قضائیه به او و دیگر بازداشت‌شدگان اتهام «جاسوسی» را وارد کرده‌اند؛ اتهامی که برخی با اشاره به فعالیت‌های محیط زیستی بازداشت‌شدگان و موسسه میراث پارسیان بسیار عجیب و خنده‌دار خوانده‌اند.

موسسه میراث پارسیان در حفاظت از حیات وحش و گونه‌های در معرض انقراض آن مانند پلنگ ایرانی، یوزپلنگ آسیایی، خرس سیاه آسیایی و قوچ لارستان فعال است و هم‌چنین آنان در معرفی خود تاکید دارند که در فعالیت‌هایشان به «ارتقاى سطح آگاهى عمومى، آموزش و توانمندسازى مردمى الویت» می‌دهند در تمامی این فعالیت‌ها از همکاری دیگر نهادهای ملی و بین‌المللی که هدف‌های مشابهی دارند، بهره مى‌گیرند.

فعالین مدنی «جاسوس»

البته این اولین بازداشت فعالین مدنی و اجتماعی سرشناس در جمهوری اسلامی نیست. پیش از این نیز در سال ۸۵ سهراب رزاقی مدیر عامل «موسسه کنشگران داوطلب»، موسسه‌ای غیردولتی و مستقل بازداشت شده و موسسه پلمب شد.

رزاقی بعدها به صورت غیابی به ۲۰ سال حبس و ۵۵۰ هزار یورو جریمه نقدی محکوم شد.

مدیر این موسسه که توسط جمعی از فعالان مدنی با هدف ارتقای جامعه مدنی در سال ۸۰ در ایران تاسیس شده بود با اتهاماتی از قبیل «نگهداری اطلاعات محرمانه برای در اختیار گذاشتن به بیگانگان، تشکیل گروه به منظور براندازی رژیم و اقدام علیه امنیت ملی، دریافت پول از سازمان‌های بین‌المللی» و اتهاماتی از این دست مواجه بود که امروز در مورد فعالان محیط زیستی بازداشت شده نیز تکرار شده است.

از همان سال‌های ابتدایی انقلاب ۵۷ اگر جسدی از «درگذشتگان» نابهنگام این مرگ‌ها به خانوادهای زندانیان تحویل می‌شد، معمولا راحت‌ترین توضیح برای شکل مرگ غیرمنتظره آنان ارائه می‌شد، «خودکشی»

بازداشت و زندانی کردن کامیار و آرش علایی از بنیان‌گذاران کلینیک‌های مثلثی برای مشاوره و درمان ایدز و اعتیاد در ایران نیز از سایر موارد بازداشت افرادی است که در موضوعات این چنینی فعالیت داشتند.

مرگ مشکوک لاهوتی ها، پدر و پسر

از همان سال‌های ابتدایی انقلاب ۵۷ اگر جسدی از «درگذشتگان» نابهنگام این مرگ‌ها به خانواده‌های زندانیان تحویل می‌شد، معمولا راحت‌ترین توضیح برای شکل مرگ غیرمنتظره آنان ارائه می‌شد، «خودکشی». چهره‌های شاخص نیز از این حربه در امان نبودند از جمله آیت‌الله حسن لاهوتی و فرزندش وحید لاهوتی.

حسن لاهوتی که از روحانیون سرشناس جمهوری اسلامی بود به فرمان اسدالله لاجوردی، دادستان وقت انقلاب اسلامی، بازداشت و کمتر از چند ساعت بعد در زندان به طور مشکوکی درگذشت. روایت رسمی جمهوری اسلامی از درگذشت آیت‌الله لاهوتی سکته قلبی اعلام شده است.

این در حالی است که در سال ۸۵ و پس از گذشت ۲۵ سال از این واقعه، خانواده لاهوتی از جمله حمید، فرزند وی و نیز فائزه و فاطمه هاشمی، عروس‌های وی، در مصاحبه با هفته‌نامه شهروند امروز اعلام کردند که پزشکی قانونی در معده آیت‌الله لاهوتی اثر سم استریکنین به دست آورده و این نشان می‌دهد که آیت‌الله لاهوتی در زندان به مرگ طبیعی نمرده است.

 

حسن لاهوتی با آن‌که از همراهان ایت‌الله خمینی در پرواز ۱۲ بهمن به ایران و از معتمدان و نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی بود، از سال ۶۰ اختلافاتی با هیات حاکمه پیدا کرد، از جمله اینکه در سال ۱۳۶۰ با اکثریت مجلس برای برکناری ابوالحسن بنی‌صدر همراه نشد.

در آبان‌ماه ۱۳۶۰ نیز که درگیری‌های خیابانی بین نیروهای حکومت و سازمان مجاهدین خلق اوج گرفت، آیت‌الله لاهوتی همراه با افرادی چون مهدی بازرگان به نحوه برخورد حکومت با اعضای سازمان مجاهدین اعتراض کرد.

اکبر هاشمی رفسنجانی  از دختران و دامادهای خود، فرزندان لاهوتی، خواست که «برای حفظ مصالح نظام» درباره نحوه مرگ پدرشان سکوت کنند.

در همان زمان در روز ۴ آبان وحید لاهوتی، پسر وی، بازداشت شد. دو روز بعد حسن لاهوتی هم بازداشت شد و کمتر از ۲۴ ساعت خبر مرگ وی بر اثر سکته رسید. جنازه ایت‌الله حسن لاهوتی فقط با وساطت و توصیه اکبر هاشمی رفسنجانی به خانواده وی تحویل شد.

رفسنجانی هم‌زمان از دختران و دامادهای خود، فرزندان لاهوتی، خواست که «برای حفظ مصالح نظام» درباره نحوه مرگ پدرشان سکوت کنند.

ماجرای کشته شدن وحید لاهوتی در حین بازداشت اما هنوز در هاله‌ای از ابهام است .

روایت نهایی و رسمی جمهوری اسلامی از مرگ وحید لاهوتی این بود که وحید برای شناسایی محل با ماموران به ساختمان پلاسکو رفت و در آنجا خود را از طبقه سوم پایین انداخت، ولی زنده ماند . پس از انتقال به بیمارستان خود را از تخت پایین انداخت و فوت کرد.

فائزه هاشمی بعدها در گفت‌وگویی با تاریخ آنلاین این روایت را رد کرد و گفت که بعدها به ساختمان پلاسکو رفت و از کسبه محل درباره این‌که آیا کسی در تاریخ ادعای ماموران در آنجا خودکشی کرده یا نه پرس‌وجو کرد و کسی این خودکشی را تایید نکرد. هم‌چنین به گفته فائزه هاشمی آن‌ها هیچ‌وقت جسد وحید را ندیدند.

در سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب ایران برخی از اعضای گروه‌های مسلح برای رهایی از شکنجه‌های شدید خودکشی می‌کردند از این رو تفکیک مواردی که «خودکشی» اعلام شده بود از مواردی که واقعا این اتفاق افتاده بود، کار چندان ساده ای نبود.

در سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب ایران و دهه ۶۰، برخی از اعضای گروه‌های مسلح برای رهایی از شکنجه‌های شدید خودکشی می‌کردند از این رو تفکیک مواردی که «خودکشی» اعلام شده بود از مواردی که واقعا این اتفاق افتاده بود کار چندان ساده‌ای نبود.

در سال‌های بعد از دهه ۶۰ با بهبود نسبی وضعیت زندان‌ها و افزایش آگاهی و حساسیت عمومی به آن‌چه که در زندان‌ها و بازداشتگاه‌ها می‌گذرد تعداد این خودکشی‌ها و «خودکشی‌نمایی»‌ها کاهش یافت اما هم‌چنان مرگ‌های مبهم و غیرقابل توضیحی در جای‌جای کشور اتفاق می‌افتد.

مرگ، از اوین تا بازداشتگاه‌های شهرستان‌ها

علی‌رغم همه ادله و گزارشات موجود، بعد از گذشت یک سال از وقوع قتل، محمدرضا اقدم احمدی، کارمند وزارت اطلاعات که با اتهام «قتل شبه عمد» زهرا کاظمی دستگیر شده بود، به دلیل «فقدان مدرک برای اثبات اتهامات» تبرئه و آزاد شد و این پرونده هم‌چنان گشوده و حل نشده باقی ماند.

زهرا بنی‌یعقوب یکی دیگر از «خودکشی» کردگان مشکوک، این بار در زندان همدان بود . بنی‌یعقوب در ۲۰ مهر ۱۳۸۶ در حین صحبت با نامزدش در یکی از پارک‌های همدان توسط نیروهای بسیج دستگیر و به بازداشت‌گاه ستاد امر به معروف شهر همدان فرستاده شده بود.

پس از ۴۸ ساعت، خبر مرگ وی به خانواده‌اش داده شد. گزارش رسمی حاکی از آن است که بنی‌یعقوب در شب بازداشت در زندان خودکشی کرد. این در حالی است که خانواده وی و بالاخص پدرش که عضو سپاه پاسداران نیز بود ضرب و شتم در بازداشت را عامل مرگش دانسته‌اند.

یکی دیگر از این موارد مبهم در سال‌های اخیر، مرگ امیدرضا میرصیافی در ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ در زندان اوین بود که در زمان مرگش ۲۸ سال داشت.

میرصیافی نویسنده وبلاگ و روزنامه‌نگاری بود که با اتهام توهین به دو رهبر جمهوری اسلامی به ۲ سال حبس محکوم شده بود.

مقام‌های رسمی در ایران تا کنون در مورد مرگ امیدرضا میرصیافی اظهار نظر نکرده و به درخواست تحقیقات درباره مرگ وی پاسخ ندادند.

هم‌چنین درخواست کالبدشکافی را که از سوی وکیل او مطرح شده بود را رد کرده و جسدش را بلافاصله دفن کردند. برادر وی وضعیت جسد او را این‌گونه توصیف می‌کند: «گوش سمت چپ خونریزی شدید داشت، بینی اش پر از لخته‌های خون بود، صورتش کبود بود، پشت کتف‌ها کبود بود و پشت کمر، و ظاهراً قسمت پشت گوش آن قسمت، جمجمه شکستگی هم داشته… ».

ابراهیم لطف‌اللهی دانشجوی کرد ۲۷ ساله در رشته حقوق بود که در بازداشت‌گاه سنندج به طرز مشکوکی جان سپرد. او در ۱۶ دی ماه سال ۱۳۸۶، پس از خروج از دانشگاه، توسط نیروهای امنیتی دستگیر و روانه بازداشتگاه شد.

چند روز پس از بازداشت، خانواده موفق به ملاقات با فرزند خود شدند. به گفته برادرش، ابراهیم از نظر روحی وضعیت خوبی داشته و به نظر نمی‌رسد که قصد خودکشی داشته باشد.

با این وجود نه روز پس از دستگیری، یعنی در ۲۵ دی ماه، نیروهای امنیتی با منزل این دانشجو تماس گرفته و خبر دادند که جنازه او در قبرستان سنندج دفن شده است.

مقامات امنیتی می‌گویند این دانشجو خودکشی کرده است، اما خانواده وی و سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، مرگ این دانشجو را مشکوک می‌دانند.

اعضای خانواده لطف‌اللهی گفته‌اند که حتی بر روی قبر فرزندشان سیمان گذاشته شده که از نبش قبر جسد جلوگیری شود.

مرگ زهرا کاظمی، عکاس ایرانی، کانادایی که در مقابل زندان اوین بازداشت شده بود نیز یکی از مرگ‌های مبهمی است که موضوع درگیری بین دولت، مجلس ششم و سعید مرتضوی، دادستان تهران بود.

این روزها این «خودکشی»ها که در سایه گسترش شبکه‌های اجتماعی و با وجود تهدید خانواده‌های قربانیان در پرده نمی‌ماند کار توجیه آن را برای مسئولان این مرگ‌ها دشوارتر کرده است.

کمیته بررسی و تحقیق مجلس ششم در همان زمان در مورد قتل زهرا کاظمی در گزارش خود سعید مرتضوی را به عنوان متهم ردیف اول این پرونده معرفی کرد و خواهان برکناری وی شد.

دولت محمد خاتمی نیز تحت فشار دولت کانادا، کمیته‌ای متشکل از ۴ وزیر مرتبط با این غائله را مامور بررسی پرونده کرد که بر اساس گزارش این کمیته نیز ضرب دیدگی جمجمه در زمانی صورت گرفت که زهرا کاظمی در اختیار وزارت اطلاعات بوده است.

از آخرین موارد این نوع قتل ـ خودکشی ها می‌توان به مرگ سینا قنبری و وحید حیدری ، از بازداشت‌شدگان مرتبط با اعتراض‌های دی‌ماه ۹۶ ، نام برد که به ترتیب در زندان اوین و بازداشت‌گاه نیروی انتظامی در اراک به وقوع پیوست. مرگ آنان نیز با وجود پی‌گیری بعضی از نمایندگان در هاله‌ای ابهام باقی مانده است.

این روزها این «خودکشی»ها که در سایه گسترش شبکه‌های اجتماعی و با وجود تهدید خانواده‌های قربانیان در پرده نمی‌ماند کار توجیه آن را برای مسئولان این مرگ‌ها دشوارتر کرده است.

پذیرش مسئولیت جان کسانی که در بازداشت به سر می‌بردند و توضیح شرایطی که منجر به این «خودکشی»ها می‌شود در صورت پذیرش صحت این ادعا و به محکمه کشاندن عاملان این قتل‌ها در صورت رد آن، خواسته‌هایی است که در سطوح مختلف جامعه از شبکه‌های اجتماعی گرفته تا در میان بعضی از مسئولان دنبال می‌شود.

مگر آنکه خلافش ثابت شود

$
0
0

خبر تاسف‌بار بود. ادعا شد که دکتر کاووس سیدامامی استاد دانشگاه امام صادق و فعال محیط‌زیست در زندان خودکشی کرده است، در حالی که جامعه و افکار عمومی از اصل بازداشت وی که بیش از دو هفته از آن گذشته بود آگاهی نداشت. خبر این فوت به صورت غیررسمی و از سوی خانواده آن مرحوم اعلام شد، و بلافاصله نیز اطلاعیه دادستانی منتشر شد مبنی بر این که؛ «گروهی از افراد مرتبط با یک پرونده جاسوسی شناسایی و دستگیر شده‌اند، که در قالب اجرای پرونده‌های علمی و محیط‌زیستی نسبت به جمع‌آوری اطلاعات طبقه‌بندی کشور در حوزه‌های استراتژیک اقدام می‌کردند که با هوشیاری و رصد اطلاعاتی یکی از نهادهای امنیتی کشور دستگیر و توسط دادستانی تهران بازداشت شده‌اند.»اولین نکته این است که فرض می‌کنیم همه این اتهامات معقول باشد و حتی در دادگاه نهایی نیز ثابت شود، در این صورت باید پرسید که چرا از همان ابتدای بازداشت، این موضوع اطلاع‌رسانی نشده است؟ چرا خانواده‌های این تعداد افراد نیز حاضر نشده‌اند که اطلاع‌رسانی کنند؟ طبیعی است که چنین اتفاقی تقریبا غیرمعمول است، مگر آنکه گمان کرده باشند یا این باور به آنها القا شده باشد که مساله به سرعت حل می‌شود و خواسته باشند که خبر را منتشر نکنند. نکته دوم این است که چرا دادستانی درباره اصل فوت مرحوم سیدامامی و علت آن به صورت مستقیم اظهارنظری نکرده است؟ مشکل مهم این اتفاق تاسف‌بار در این است که تعداد زیادی از دانشجویان، استادان دانشگاه و اشخاص دیگر با مرحوم سیدامامی ارتباط و مراوده داشته‌اند، و هیچگاه به ذهن آنها خطور نمی‌کند که وی متهم به چنان اتهامی شود یا اینکه دست به خودکشی بزند.

منظور این نیست که این اتهام و احتمال وقوع خودکشی برای هر متهمی به کلی رد شود ولی آشنایان با ایشان میان شناخت دقیق و تجربه فردی خود با ادعای دادستانی تهران، طبیعی است که اصل را بر درستی برداشت‌های خود قرار دهند و نمی‌توانند همین طور ادعایی را بپذیرند که خلاف عقل سلیم و برداشت اولیه خودشان است. آیا این به معنای رد قطعی ادعاهای مطرح شده است؟ قطعا خیر. ولی تا این مرحله اعتمادی به این ادعاها وجود ندارد. چرا باید ادعاهایی را پذیرفت که حتی در اطلاع‌رسانی اولیه تا این حد مغشوش عمل شده است؟ متاسفانه فقدان اعتماد موجب می‌شود که حتی اگر ادعاها واقعی و درست هم باشد پذیرفته نشود. در چنین اتهاماتی اگر خودکشی صورت گرفته باشد می‌تواند دو معنای متعارض داشته باشد. یا فرد عصبانی از ایراد چنان تهمت ناروایی علیه خود است که تحمل ادامه وضع را از دست می‌دهد. یا آنکه اتهام را وارد می‌بیند و تحمل سرزنش‌های بعدی را ندارد. بطور طبیعی کسانی که وی را می‌شناسند حالت اول را محتمل می‌دانند مگر اینکه خلافش ثابت شود. ولی در فضای بی‌اعتمادی چگونه چنین چیزی ثابت خواهد شد؟ چرا اعتماد به ویژه به چنین ادعاهایی وجود ندارد؟ این نکته‌ای است که می‌خواهم در این یادداشت به آن اشاره کنم.
بنیان اعتماد در جامعه مدرن بر امکان آزمون بی‌اعتمادی است! به همین دلیل طرفی که نیازمند به اعتماد است همیشه این امکان را فراهم می‌کند که ما از طریق اطمینان‌خاطر پیدا کردن از رفتار او و صحت ادعاهایش از بی‌اعتمادی عبور کنیم و به اعتماد برسیم. در جامعه جدید ما به دیگران و به حکومت خودمان اعتماد داریم، چون هرگاه بی‌اعتماد شویم، می‌توانیم از طریق شیوه‌های مرسوم و در دسترس، درستی ادعا و رفتار طرف را آزمون کنیم. مردم جوامع توسعه‌یافته به ادعاهای حکومت و دولت خود و به سایر مردم اعتماد دارند و آنها را می‌پذیرند، برای اینکه اگر در آن شک و تردید کنند، راه‌هایی برای اثبات نادرست بودن این ادعاها را دارند، بنابراین ما مشکلی نداریم که ادعاهای مطرح شده را بپذیریم، مشروط بر اینکه همیشه راه‌هایی برای رسیدگی به اینگونه ادعاها مستقل از مجرای مدعی وجود داشته باشد. راهی که اکنون در اختیار ما نیست.
واقعیت این است که دستگاه قضایی باید در شیوه مواجهه خود با متهمان، به ویژه چنین متهمانی تجدیدنظر اساسی کند. در درجه اول مواجهه دستگاه قضایی و دادستانی باید کاملا شفاف و روشن باشد و اطلاع‌رسانی لازم نیز صورت گیرد. در همان زمان اقدام هم اطلاع‌رسانی شود. در درجه بعد، باید مساله وکیل را یک‌بار برای همیشه حل کرد. این بی‌معنی است که متهم نتواند از ابتدا وکیلی داشته باشد. با توجیه اینکه مسائل امنیتی است، نمی‌توان وکلا را از مسیر بازپرسی و دادرسی حذف کرد. وکیل مهم‌ترین مجرای اثبات و رد ادعاهای احتمالی است. همچنین ایجاد تمایز میان وکلا و خوب و بد یا خودی و غیرخودی کردن آنان و غربالگری وکلا، هیچ کمکی به دادرسی عادلانه نمی‌کند. ترس دستگاه قضایی از وجود وکیل کاملا بی‌مورد است. ممکن است در مراحلی مانع از سرعت رسیدگی شوند، ولی اگر هم این یک مشکل باشد، چندین نقطه قوت دیگر دارد که اصولا قابل مقایسه با این ضعف نیست، و مهم‌ترین آن همین مواقع است که برای زندانی مشکلی پیش می‌آید. هیچ چیزی برای رسیدگی عادلانه از سوی دستگاه قضایی، و تایید و رد ادعاهای آن بهتر و موثرتر از وکالت بدون قید و شرط و در تمامی مراحل دادرسی نیست.

و بالاخره مساله مهم رعایت حال خانواده‌ها است. اینکه یک یا چند نفر بازداشت شوند، و هیچ‌کس نداند کجا هستند و امکان تماس نیز نداشته باشند، نه قانونی است و نه اخلاقی. هدف چنین کاری جز فشار آوردن به متهم و خانواده او چیز دیگری نمی‌تواند باشد. عوارض سوء آن بسیار بدتر از عوارض احتمالی است که رسیدگی به اتهامات در فضای قانونی و اخلاقی انجام شود. در هر حال امیدواریم که برای رفع بی‌اعتمادی نسبت به اتهامات و اتفاق رخ داده در مورد مرحوم دکتر کاووس سیدامامی، مسیرهایی مستقل از مسیر مدعی برای رسیدگی باز شود و نیز با تغییر رفتار دادرسی، که هیچ کمبود قانونی هم ندارد، راهی گشوده شود که از این پس شاهد این اقدامات زیان‌بار به اعتماد نسبت به دستگاه قضایی نباشیم.

منبع: روزنامه اعتماد

🍃زنده|وکیل خانواده سیدامامی: کالبدشکافی پیکر کاووس سیدامامی انجام شد

$
0
0

وکیل خانواده سیدامامی: کالبدشکافی پیکر کاووس سیدامامی انجام شد


علی مطهری: لحظه خودکشی سید امامی در فیلم مشهود نیست

علی مطهری، نایب رییس مجلس درباره فیلم «خودکشی» سیدامامی در زندان گفت: لحظه خودکشی در فیلم مشهود نیست.

Risultati immagini per ‫مطهری نماینده مجلس‬‎
به گفته این نماینده توضیحات ارائه شده در جلسه نمایندگان با کارشناسان سپاه کافی نیست و مجلس منتظر تکمیل اطلاعات است.

جلسه‌ به درخواست اطلاعات سپاه با حضور تعدادی از نمایندگان از جناح‌های مختلف برگزار شد.

مطهری افزود: «در این جلسه همچنین فیلمی از داخل سلول سیدامامی نشان دادند. در این فیلم لحظه خودکشی مشهود نیست اما حدود هفت هشت دقیقه سید امامی مشغول کارهایی است که نشان می‌دهد احتمالا قصد خودکشی دارد. کوتاهی اپراتور [دوربین‌های مداریسته] روشن است که متوجه این اتفاق نشده. باید زودتر متوجه می‌شده و از این اتفاق جلوگیری می‌کرده. در این زمینه کوتاهی شده و خودشان هم قبول دارند»./ ایسنا

 


رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس: فیلم خودکشی کاووس سیدامامی را دیدیم

علاء‌الدین بروجردی، رئیس‌کمیسیون امنیت‌ملی مجلس گفت:«امروز صبح (دوشنبه ۲۳ بهمن ماه) فراتر از کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، جلسه‌ای با حضور تعدادی از نمایندگان از جمله حضور نایب رئیس مجلس آقای مطهری برگزار شد و فیلم سیدامامی در زندان اوین را دیدیم.
بروجردی افزود: سیدامامی متاسفانه به هر دلیل شرایط زندان را نتوانسته تحمل کند، هرچند وی در سلول عادی نگهداری نشده و با توجه به اینکه استاد دانشگاه بوده، در سلول مناسب نگهداری شده بود.

این نماینده مدعی شد که “فیلم مذکور هم نشان می‌دهد که کاووس سیدامامی پیراهنش را در آورده و برای خودکشی آماده می‌شود. خانواده وی نیز این اتفاق را پذیرفتند لذا درخواست کالبدشکافی هم نکرده‌اند.”

به گفته این نماینده خودکشی کاووس سیدامامی در زندان اوین در این جلسه که با حضور تعدادی از نمایندگان و نایب رئیس مجلس برگزار شد نیز تایید شد./ خانه‌ملت


 کسبه پلاسکو بار دیگر تجمع کردند

کسبه پلاسکو بار دیگر در اعتراض به اقدامات بنیاد مستضعفان در برابر ساختمان فروریخته پلاسکو تجمع کردند.

عضو هیات امنای ساختمان پلاسکو با اشاره به تجمع امروز گفت: «بنیاد مستضعفان قصد دارد بخش سالم پلاسکو را تخریب کند و این اجازه را نمی دهد که کسبه به بخش سالم بازگشته و به فعالیت خود ادامه دهند.حتی کسبه ای که مغازه آنها در بخش تخریب شده برج است از اقدامات بنیاد رضایت ندارند.حتی شورای شهر نیز با این اقدامات بنیاد مشکل دارد.»/ایلنا


بیانیه ۱۵ فعال سیاسی و حقوق بشری برای برگزاری رفراندم در ایران

۱۵ فعال سیاسی و حقوق بشر ایرانی در بیانیه‌ای خواستار برگزاری رفراندوم تحت نظارت سازمان ملل شدند.

امضا کنندگان این بایانیه که بخشی از انان در داخل ایرانی نیز سکونت دارند در بیانیه خود نوشته اند:« مجموعه تجربیات ۴۰ ساله، حاکی از اصلاح‌ناپذیری نظام جمهوری اسلامی ایران است؛ چرا که این نظام با پناه گرفتن در پشت مفاهیم الهی، استفاده ابزاری از دین، پیشه کردن دروغ و تزویر و عدم شفافیت، به هیچ گرفتن افکار عمومی، پشت پا زدن به حکومت قانون و موازین حقوق بشر، نقض نهادینه آزادی و حقوق ملت، ناتوانی مفرط از حل بحران‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و انسداد کلیه روش‌های نظارت قانونی و اصلاح مسالمت‌آمیزِ امور، به مانع اصلی پیشرفت و رهایی ملت ایران تبدیل شده است.”

آنها تاکید کردند:« با تکیه بر حق تعیین سرنوشت ملت‌ها، خواهان برگزاری رفراندوم، جهت تعیین نوع حکومت تحت نظارت سازمان ملل متحد هستیم، تا ملت ایران بتواند با تعیین نحوه حکومت مطلوب، خود مسوولیت سرنوشتش را بر عهده بگیرد، و برای رفع بحران‌های موجود، تلاشی موثر و همگانی به عمل آورد.»

امضاه کنندگان این بیانیه عبارتند از نسرین ستوده، شیرین عبادی، نرگس محمدی، پیام اخوان، جعفر پناهی، محسن سازگارا، محمد سیف‌زاده، حسن شریعتمداری، حشمت‌الله طبرزدی، ابوالفضل قدیانی، محسن کدیور، کاظم کردوانی، محسن مخملباف، محمد ملکی و محمد نوری‌زاد.

 


سخنگوی ناجا: IP هکرهای روزنامه‌ها در آمریکا و انگلیس است


افتتاح کمپ شبانه‌روزی درمان اعتیاد زنان در شمیرانات


نطق محسن آرمین در مجلس ششم درباره مرگ زهرا کاظمی در زندان

محسن آرمین: اگر کشته‌شدن زهرا کاظمی در اوین را به بهانه حفظ آبروی نظام توجیه کنیم فردا با فجایع بزرگ‌تری روبه‌رو می‌شویم.

 


سپاه درباره مرگ مشکوک سیدامامی گزارش می‌دهد

محمدرضا تابش، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس، گفت: سپاه اعلام آمادگی کرده است که مستندات و مدارک خود درباره مرگ کاووس سیدامامی، استاد دانشگاه امام صادق، را به مجلس ارائه دهد.

به گفته این نماینده طی روزهای آینده جلسه‌ای با مسئولان قضایی، سازمان زندان‌ها، سپاه، وزارت اطلاعات و سازمان محیط زیست برگزار می‌شود./خبرآنلاین


 

 


نماینده مجلس: دادستان تهران باید درباره خودکشی‌های اخیر پاسخگو باشد

محمدجواد فتحی عضو کمیته مجلس برای بازدید از زندان‌ها گفت: دادستان تهران باید درباره خودکشی‌های اخیر در زندان پاسخگو باشد.

این نماینده با تاکید بر اینکه خودکشی اخیر باید در کمیسیون قضایی مجلس بررسی شود، افزود: قرار شد رییس کمیته بازدید از زندان‌ها با هیات رییسه مجلس برای تداوم بازدیدها رایزنی کند./ایران


پلیس شکایتش را از شهرداری پس گرفت

با توجه به اطلاعیه روابط عمومی شهرداری تهران و بیان توضیحات لازم، نیروی انتظامی شکایتش را از شهرداری درباره ادعای قرارداد میلیاردی شهرداری تهران در دوران قالیباف با دانشگاه پلیس، پس گرفت.

پیش از این معاونت حقوقی نیروی انتظامی از شهرداری تهران به دلیل آن‌چه ارایه گزارش‌های غیر واقعی نجفی درباره عقد قرارداد میلیاردی شهرداری تهران با ناجا در زمان انتخابات ریاست جمهوری شکایت کرده بود./تسنیم


مادر سام رجبی: هیچ خبری از پسرم ندارم


کاوه مدنی «آزاد» شد

کاوه مدنی معاون بین الملل نوآوری سازمان محیط زیست که روز گذشته خبر بازداشت او منتشر شده بود امروز در شبکه اجتماعی توئیتر پستی را منتشر کرد که به نظر می‌رسد خبر از آزادی وی می‌دهد.

 

مدنی که از پژوهشگران و فعالان حوزه محیط زیست و استاد امپریال کالج لندن است، امسال به سمت معاونت سازمان محیط زیست رسید.

تعدادی از فعالان محیط زیست از دو هفته گذشته در ایران در بازداشت شدند. روز گذشته خانواده کاووس سیدامامی، یکی از فعالین مذکور خبر از «خودکشی» وی در زندان دادند .

رئیس دادگستری تهران نیز امروز اعلام کرد که احتمال دارد تعداد دیگری از فعالان حوزه محیط زیست بازداشت شوند.


پیکر سه دریانورد ایرانی «سانچی» فردا به ایران باز‌می‌گردد

سرکنسول ایران در شانگهای خبر داده پیکر سه دریانورد ایرانی نفتکش سانچی فردا شب به تهران منتقل می شود/ایرنا


نایب رییس مجلس: لحظه خودکشی کاووس سیدامامی در فیلم مشهود نیست

$
0
0

زیتون– علی مطهری٬ نایب رییس مجلس٬ تایید کرد که در فیلم به نمایش در آمده از دورن زندان اوین برای نمایندگان٬ لحظه خودکشی کاووس سیدامامی «مشهود» نیست.

روز شنبه٬ همزمان با انتشار خبر مرگ کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در دانشگاه٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران خبر بازداشت تعدادی از فعالان محیط زییست را به اتهام «جاسوسی» تایید کرد.

کاووس سیدامامی، دکترای جامعه شناسی و عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق بود. او همزمان مدیرعامل مؤسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود.

بر اساس اطلاعاتی که دانشگاه امام صادق از کاووس سیدامامی در سایت خود منتشر کرده است، این فعال محیط زیست در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل کرده و در سال ۱۳۷۰ دکترای خود را در رشته جامعه‌شناسی از دانشگاه اورگان گرفته بود.

او در سال‌های گذشته علاوه بر تدریس در دانشگاه امام صادق، ۹ کتاب و ده‌ها مقاله در زمینه‌های مختلف منتشر کرده بود.

کینگ‌رام (رامین سید امامی) روز شنبه در اینستاگرامش خبر داد روز گذشته (جمعه) مریم ممبینی٬ همسر سیدامامی را به زندان احضار و خبر مرگ او را تحت عنوان «خودکشی» ابلاغ می‌کنند. 

یک روز بعد عباس جعفری‌دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ در خصوص خودکشی کاووس سیدامامی در زندان٬ گفت که او «علیه خودش اعترافاتی» داشته است.

دادستان تهران به ایلنا گفته بود که فعال محیط زیستی که در زندان خودکشی کرده٬ در ارتباط با پرونده دستگیری جاسوسان٬ بازداشت شده بود.

به گفته جعفری‌دولت‌آبادی کاووس سیدامامی یکی از همان متهمان پرونده «جاسوسی فعالان محیط زیست» بوده است.

او در ادامه توضیح داده بود: «با توجه به اینکه می‌دانسته است اعترافات زیادی هم علیه وی شده و هم خود اعترافاتی داشته متاسفانه در زندان دست به خودکشی زده است.»

امروز جلسه‌ای در مجلس با حضور برخی نمایندگان و کارشناسان اطلاعات سپاه درباره در گذشت کاووس سید امامی در زندان برگزار شده بود. جلسه‌ای که به گفته نایب رییس مجلس در آن «توضیحات کارشناسان اطلاعات سپاه کافی نبوده» و مجلس منتظر «تکمیل اطلاعات» خود در این زمینه است.

مطهری در گفتوگو با ایسنا توضیح داد: «در این جلسه همچنین فیلمی از داخل سلول آقای سید امامی نشان دادند. در این فیلم لحظه خودکشی مشهود نیست اما حدود هفت هشت دقیقه ایشان (سید امامی) مشغول اقداماتی است که نشان می‌دهد احتمالا قصد خودکشی دارد. در اینجا کوتاهی اپراتور روشن است که متوجه این اتفاق نشده در حالیکه باید زودتر متوجه می‌شده و از این اتفاق جلوگیری می‌کرده است. به نظر می‌رسد در این زمینه کوتاهی شده و خودشان هم قبول دارند.»

او در خصوص اتهام کاووس سیدامامی نیز گفت که مبارزه با جاسوسی کار تخصصی وزارت اطلاعات است و بهتر است این دو نهاد در کار یکدیگر دخالت نکنند.

۱۵ فعال سیاسی و مدنی ایرانی خواستار برگزاری همه‌پرسی تحت نظارت سازمان ملل شدند

$
0
0

زیتون– ۱۵ فعال سیاسی و اجتماعی طی بیانیه‌ای خواستار برگزاری «همه‌پرسی» در ایران «تحت نظارت سازمان ملل» شدند.

نسرین ستوده، شیرین عبادی، نرگس محمدی، پیام اخوان، جعفر پناهی، محسن سازگارا، محمد سیف‌زاده، حسن شریعتمداری، حشمت‌الله طبرزدی، ابوالفضل قدیانی، محسن کدیور، کاظم کردوانی، محسن مخملباف، محمد ملکی و محمد نوری‌زاد این بیانیه را امضا کرده اند.

در این بین برخی از امضا کنندگان در داخل ایران و برخی دیگر خارج از ایران به سر می‌برند.

مضاکنندگان بیانیه خواستار «برگزاری رفراندوم، جهت تعیین نوع حکومت تحت نظارت سازمان ملل متحد» شده‌اند تا «ملت ایران بتواند با تعیین نحوه حکومت مطلوب، خود مسئولیت سرنوشتش را بر عهده بگیرد و برای رفع بحران‌های موجود، تلاشی موثر و همگانی به عمل آورد.»

در این بیانیه تاکید شده است که «راهکار برون‌رفت از این مشکلات بنیادین، گذار مسالمت‌آمیز از نظام جمهورى اسلامى به یک دموکراسى سکولار پارلمانى مبتنى بر آرای آزاد مردم، رعایت کامل حقوق بشر و رفع همه تبعیض‌هاى نهادینه به خصوص برابرى کامل زنان، قومیت‌ها، ادیان و مذاهب در همه زمینه‌هاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسی و اقتصادى است.»

در این بیانیه آمده است: «قریب چهاردهه از تاسیس جمهوری اسلامی مى‌گذرد، حکومتی که سودای اسلامی کردنْ جائی برای جمهوریت آن باقی نگذاشته است. در این ۴۰ سال نه تنها از رنج و آلام اقشار مختلف کاسته نشده، بلکه با ایجاد زندگی دوگانه‌ و تشویق مداوم تظاهر به دینداری، در عملْ زندگی مردم دستخوش بحران‌ها و رنج‌های‌ متعددی شده است. مسئولان امر به علت جهالت و ناکارآمدی ساختاری و فساد نهادینه از حل مشکلات زندگی روزمره و عادی جامعه عاجزند. تبعیض، فساد و اختلاسهای نجومی بیداد می‌کند. محتواى بسیاری از قوانین ظالمانه، مولد تبعیض و مروج خشونت است. قوه قضائیه بجای اجرای عدالت و همین قوانین ناقص، مجری منویات سیاسی زمامداران شده است.»

این ۱۵ چهره مشهور ایرانی تاکید دارند که افراد مختلف از زنان، وکلا، روزنامه‌نگاران، معلمان، دانشجویان، کارگران و کنشگران سیاسی و اجتماعی به اتهام انتقاد از مسئولان، روشنگری افکار عمومی، دعوت دولتمردان به جدایی نهاد دین از حکومت، و درخواست لغو حجاب اجباریِ زنان، تحت آزارهای مداوم قرار گرفته، بازداشت و با احکام سنگین روانه زندان شده‌اند.

به نوشته ایشان مجموعه تجربیات ۴۰ ساله حاکی از اصلاح ناپذیری نظام جمهوری اسلامی ایران است، چرا که نظام با پناه گرفتن در پشت مفاهیم الهی، استفاده ابزاری از دین، پیشه کردن دروغ و تزویر و عدم شفافیت، به هیچ گرفتن افکار عمومی، پشت پا زدن به حکومت قانون و موازین حقوق بشر، نقض نهادینه آزادی و حقوق ملت، ناتوانی مفرط از حل بحرانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، و انسداد کلیه طرق نظارت قانونی و اصلاح مسالمت‌آمیزِ امور به مانع اصلی پیشرفت و رهایی ملت ایران تبدیل شده‌است.

در خواست رفراندوم از سوی این ۱۵ فعال سیاسی و اجتماعی در شرایطی مطرح شد که روز گذشته رییس جمهوری نیز در سخنرانی به مناسب ۲۲ بهمن برگزاری همه پرسی را راه برونرفت «در موضوعات مورد اختلاف بین نهادهای جمهوری اسلامی» شده بود.

رسانه‌های اصولگرا تقاضی برگزاری رفراندوم از سوی رییس جمهوری را بحران‌زا خواندند و برخی از آنا از جمله عماریون٬ وابسته به سپاه٬‌ حسن روحانی را با بنی‌صدر مقایسه کرد.

محمد جواد اکبرین در واکنش به این درخواست رفراندوم٬‌ به ترکیب امضا کنندگان آن اشاره کرد:

مرتضی کاظمیان نیز چنین نوشت: در بیانیه فراخوان برگزاری #رفراندوم جهت تعیین نوع حکومت آینده ایران، دو امضا (از ۱۵ نام)، متفاوت و قابل‌تأمل و غیرمترقبه بود: #کدیور و #قدیانی. این‌دو از اردوگاهی متمایز با دیگر امضاکنندگان، همراه بیانیه شده‌اند؛ طیف نواندیشان دینی، و اصلاح‌طلبان آوانگارد و همگام با جنبش سبز.

 

یکی از دختران خیابان انقلاب: حرکتم مستقل بود

$
0
0

زیتون– نرگس حسینی٬ یکی از دختران انقلاب در اولین گفتگوی خود از زندان قرچک تاکید کرد که تصمیمش برای اعتراض به «حجاب اجباری» مستقل» بوده است.

نرگس حسینی به امتداد گفت: «می‌خواستم کاملا از حرکت خانم (مسیح)علی نژاد جدا باشم. برای این دوشنبه را انتخاب کردم که دوشنبه برای من هنوز که هنوز است دوشنبه‌های سبز است.»

ویدا موحد٬ اولین زنی که به نام «دختر خیابان انقلاب» معروف شد، زن جوانی بود که در ششم دی‌ ۱۳۹۶ در تقاطع خیابان انقلاب و وصال تهران روسری سفیدرنگی را بر سر چوبی کرد و در اعتراض به حجاب اجباری آن را تکان داد. بر اساس اخبار منتشرشده، پلیس ایران وی را دستگیر کرده است. نسرین ستوده در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۶ از آزادی وی خبر داد. او در فیسبوک خود اعلام کرد که ویدا موحدی در هفتم بهمن ماه آزاد شده است.

دو روز پیش دومین زن ایرانی در خیابان انقلاب با درآوردن روسری به «حجاب اجباری» اعتراض کرد.

عکس این زن در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد. نسرین ستوده٬ وکیل دادگستری٬ در گفت‌وگویی با رادیو فردا نام این زن را نرگس حسینی اعلام کرد و گفت پس از بازداشت «قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی» صادر شده است.

نرگس حسینی در خصوص نحوی بازداشتش توضیح داد: «من ده دقیقه بالای جعبه برق ایستاده بودم، بعد از‌ آگاهی ۱۴۸ انقلاب گفتند که پایین بیایم و من گوش کردم و من را به آگاهی بردند. آنجا نیم ساعت بودم، از دادسرای ارشاد به سراغم آمدند و من را به آن‌جا بردند.»

او ادامه داد: «در دادسرای ارشاد قاضی اتهام و وثیقه‌ام را گفت. از آن‌جا من را به بازداشتگاه وزرا بردند و از وزرا به زندان قرچک بردند. یعنی من اصلا بازداشت نبودم. مستقیم از ‌آگاهی و ارشاد به زندان فرستاده شدم. حوالی ساعات ۱۹ تا ۲۰ وارد زندان قرچک شدم.»

حسینی همچنین توضیح داد که قاضی به اوگفته است که «اگر بگویی پشیمانم اتهام و وثیقه‌ات را کم می‌کنیم. اما من گفتم کاری نکردم که پشیمان باشم. گفت خلاف قانون عمل کردی، گفتم من این قانون را قبول ندارم که خلافش عمل کرده باشم. درواقع خلاف قانونی عمل کرده‌ام که قبولش ندارم. تاکید کرد که پس پشیمان نیستی؟ و من گفتم که نه! پشیمان نیستم.دیگر مستقیم به زندان قرچک رفتم.»

این دختر خیابان انقلاب در مورد روز دادگاه نیز توضیح داد: «به قاضی گفتم من با تحقیقات کامل دست به این کار زدم، می‌دانستم حکمم چیست. به او گفتم (براساس مجازات تعیین شده در قانون) تا دو ماه حکم می‌گیرم، شلاق دارم و او گفت: می‌دانی من می‌توانم ۱۰ سال به تو حکم بدهم و وثیقه‌ات را بالا ببرم؟ گفتم همه این‌‌ها را می‌دانستم. می‌دانم دو ماه را هم می‌توانید ۲۰ سال بکنید، چون بالاخره قدرت دست شماست و شما قضاوت می‌کنید. من هم به عنوان قانون شکن تابع قوانین شما هستم. اگر به چشم شما من قانون شکنم می‌توانید حکم بدهید و برخلاف حکم قانونی‌تان به من بیشتر از دو ماه حکم بدهید. من همه هزینه‌ها را می‌دانستم. هزینه آینده و تحصیلم را می‌دانستم و زندان کمترین هزینه‌ای است که قرار است بپردازم.»

 

نقش عوامل خارجی در سوریزه شدن ( چرا ایران سوریه نمی‌شود؟)

$
0
0

یادآوری: بخش نخست این نوشته به  رد دلایل مصطفی تاج‌زاده در خصوص خطر سوریه‌ای شدن ایران  پرداخت. بخش دوم به مجموعه‌ای از عوامل داخلی اختصاص یافت که سوریه‌ را به وضعیت فعلی رسانده‌اند. اینک  در بخش سوم و نهایی این  نوشته‌ به نقش عوامل خارجی در سوریزاسیون کشور سوریه می‌پردازیم.

***

جنبش های بهار عربی‌ (الربیع العربی – الربیع الدیمقراتی) که حول مخألفت و مقاومت در مقابل دولت های استبدادی خاورمیانه و آفریقای شمالی شکل گرفته بود، ابتدا در تونس در تاریخ ۲۷ آذر سال ۱۳۸۹، سپس در مصر در ۵ بهمن ۱۳۸۹، سوریه در ۶ بهمن ۱۳۸۹، لیبی‌ در ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ و بقیه کشورهای این دو منطقه ظهور کردند.

این جنبش ها از ابتدا حول دو محور آزادی و کرامت انسانی‌ (حریه و کرامه) شکل و بنیان گرفتند. اگرچه این جنبش‌ها در سراسر دنیای اسلام با خصوصیات ضد استبدادی خود شناخته شدند، اما آقای خامنه‌ای تصمیم گرفت که این جنبش ها را «بیداری اسلامی» بنامد.

«بیداری اسلامی» به تعبیر آقای خامنه‌ای یعنی‌ گرایش و تمایل به مبارزه با غرب و به طور مشخص آمریکا، آن چیزی که او آن را «استکبار جهانی‌» می خواند.

در «بیداری اسلامی » مورد نظر آقای خامنه‌ای، دولت های استبدادی نیز می‌توانند جای بگیرند، مادامی که مبارزه با غرب و آمریکا را به عنوان یک سیاست در کشور خود پذیرفته باشند. در بیداری اسلامی او حرفی‌ از جامعه سازی، دولت‌های دموکراتیک، مشارکت مردم در سرنوشت خود، زدودن فساد از سیاست و جامعه، همکاری بین‌المللی، مبارزه با فقر و اعتیاد و تلاش برای برقراری صلح جهانی‌ وجود ندارد.

در «بیداری اسلامی» او تنها چیزی که مورد تاکید قرار می‌گیرد مبارزه و دشمنی با غرب است. در گذشته کشورهای کمونیستی توتالیتر با همین نگرش به سیاست و غرب سالها به کمونیسم به عنوان یک ایدئولوژی رنگ و شکل داده بودند و سرمایه‌های انسانی‌ و مادی خودرا به پای آن می ریختند.

وقتی‌ در «سیدی بوزید» تونس محمد بوعزیزی، یک دست‌فروش، خودرا به آتش کشید، از جور استبداد ز‌ین العابدین بن علی‌ به تنگ آمده بود. او با این عمل شجاعانه به فکر مبارزه با غرب و آمریکا نبود، بلکه به استبداد حکومت کشور خود فکر می کرد.

او هم مثل دست‌فروشان کنار خیابان‌های تهران که مورد تعرض ماموران شهردار سابق تهران، قالیباف، قرار گرفته بودند، مورد تعرض قرار گرفته بود. در مصر استبداد، دولت موروثی مبارک و فساد اقتصادی و سیاسی آن بهار عربی‌ آن کشور را سامان داده بود. مردم فکر می‌کردند که با ایجاد یک دولت دموکراتیک، مشارکت آحاد ملت در سیاست کشور میّسر شده، به عمر استبداد پایان داده شده و استقلال سیاسی کشورشان حفظ خواهد شد.

در روز اول فروردین سال ۱۳۹۰، درست حدود دو ماه  کمتر از شروع بهار عربی‌ در سوریه، آقای خامنه‌ای در حرم رضوی برای مردم سخن گفت. او گفت:« اما مسائل منطقه، حوادثی که اخیرا در منطقه اتفاق افتاده است‌، حوادث مصر، تونس، لیبی، بحرین- حوادث بسیار مهمی هستند. یک تحول بنیانی دارد در این منطقه اسلامی و عربی‌ انجام می‌گیرد. این نشانه بیداری امّت اسلام است. همین چیزی که ده سال است شعار آن در جمهوری اسلامی داده می شود…..دو خصوصیت در این تحولات وجود دارد؛ یکی‌ عبارت است از حضور مردم، و دیگری عبارت است از سمت و سوی دینی در این حرکت ها…..مردم هم آمدند توی صحنه….چرا آمدند؟ آن چیزی که آنها‌را کشاند، بصورت واضحی مساله عزّت و کرامت انسانی‌ بود. در مصر و در تونس همچنین در کشورهای دیگر، غرور مردم بدست حاکمان ظلم جریحه دار شده بود. فرض کنید مردم مصر مشاهده می کردند کسی‌ که در راس کشورشان قرار دارد، به نیابت اسرائیل، کثیف‌ترین کارها و جنایتها را مرتکب می شود……آنچه برای غرب و آمریکا اتفاق افتاد، حقیقتاً غیر قابل تحمل بود و هست. مصر یکی‌ از ستون های اصلی‌ سیاست خاورمیانه‌ای آمریکاست؛ باین ستون متکی‌ بودند. آنها نتوانستند این ستون را به نفع خودشان حفظ کنند. در قضایای منطقه موضع نظام جمهوری اسلامی روشن است. موضع ما، دفاع از ملت ها و حقوق ملت هاست. ما با ملت های مسلمان و ملت های مظلوم در هر نقطه عالم موافقیم. با زورگویان و مستکبران و دیکتاتور‌ها و خبیث‌ها و سلطه گران و غارتگران در هر نقطه دنیا مخالفیم…..اما مساله بحرین، مساله بحرین از لحاظ محیط درست مثل مسائل دیگر کشورهای منطقه است. یعنی‌ مساله بحرین با مساله مصر، با مساله تونس، با مساله لیبی‌ هیچ فرقی‌ ندارد. ملتی هستند، حکومتی بر سر آنهاست که حقوق آنها‌را نادیده می‌گیرد…. این حرکت حرکت ملت هاست؛ حرکت امّت اسلامیست؛ حرکت با شعار اسلام است؛ حرکت به سمت اهداف اسلامیست. نشان دهنده بیداری عمومی‌ ملت هاست و طبق وعده الهی، این حرکت قطعاً و یقیناً به پیروزی خواهد رسید. ملت ایران سرافراز است، مفتخر است و خرسند است که آغاز کننده این راه بوده است و ایستادگی و مقاومت کرده است….».

ایران هرگز سوریه‌ای نخواهد شد

در طول این صحبت، آقای خامنه‌ای یک بار نامی‌ از سوریه نمی‌برد. او قبول دارد که مردم برای عزّت و کرامت خود در مقابل استبداد به پا خواسته اند، اما بلافاصله این استبداد را به آمریکا وصل می‌کند تا بتواند جنبش مردم سوریه را از این جنبش‌ها جدا کرده و رهبر مستبد آن را تبرئه کند.

در جای دیگری این جنبش هارا در هدف یکسان با ایران می‌داند، اما آن چیزی که او بر آن اذعان نمی کند، شباهت این جنبش‌ها با جنبش سبز بعد از تقلبات انتخاباتی در ایران و در مقابله با خودکامگی و استبداد است. او زمینه را با تحلیلی غلط و نا صواب اماده می‌کند تا در آینده بتواند جنبش بهار عربی‌ سوریه را از بقیه جنبش‌های بهار عربی‌ منطقه جدا و تجاوز نظامی ایران به سوریه و قتل عام مردم را در این کشور توجیه کند.

به دنبال ظهور این جنبش های مردمی، میر حسین موسوی و مهدی کروبی از دولت درخواست کردند تا به آنها اجازه دهد. در ۲۵ بهمن سال ۱۳۸۹، یک تظاهرات سرتاسری را در حمایت از جنبش های بهار عربی‌ مصر و تونس تدارک ببینند. موسوی و کروبی در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۸۹ از وزارت کشور تقاضای مجوّز برای برگزاری این تظاهرات را کرده بودند ، اما وزارت کشور دولت احمدی‌نژاد به سران جنبش سبز اجازه برگزاری این تظاهرات را نداد.

به دنبال عدم مجوّز دولت به این تظاهرات، سخنگویان رهبران جنبش سبز اعلام کردند که این تظاهرات برگزار می شود و از مردم خواستند که در آن شرکت کنند .

به دنبال تظاهرات پراکنده مردم، ابتدا حکومت سریعاً رهبران جنبش سبز را در خانه‌هایشان محصور کرد تا نتوانند در تظاهرات شرکت کنند وسپس از ابتدای اسفند ۱۳۸۹ موسوی، رهنورد، کروبی و همسر اورا به حصر کشید.

تظاهرات طرفداران جنبش سبز در حمایت از جنبش های عربی‌ در مصر و تونس که در ساعت های اولیه به صورت آرام در تهران و شهرهای دیگر کشور انجام می گرفت، با خشونت لباس شخصی‌‌ها و پلیس ضدّ شورش روبرو شد.

این عکس‌العمل خشونت آمیز حکومت با تظاهرات مسالمت آمیز و مردمی در حمایت از جنبش‌های بهار عربی‌ در ایران، برای انفصال کامل جنبش سبز از حرکت های دموکراسی‌ خواهی‌ و ضدّ استبدادی منطقه برنامه ریزی شده بود.

منفصل و قطع کردن جنبش سبز از جنبش های بهار عربی‌ که همه ماهیت ضدّ استبدادی داشته اند، به حکومت کمک می کرد که ابتدا از جنبش دموکراسی‌ خواهی‌ در درون ایران جلوگیری به عمل آورده و آن را سرکوب کند، و سپس به نیروهای دموکراسی‌ خواه داخلی‌ اجازه ندهد که پای در حیطه انتقاد از حکومت برای تجاوز به خاک سوریه برای سرکوب جنبش مردمی این کشور بر ضدّ استبداد اسد گذارند.

دو مکانیزم جدا گانه برای جلوگیری از انتقاد نیروهای داخلی‌ برای تجاوز نظامی ایران در سوریه اتخاذ می شود. اول، سرکوب داخلی‌ نیروهای مخالف که به دست سپاه و نهادهای امنیتی حکومت صورت می‌گیرد. در راستای این سیاست، رهبران جنبش سبز به حصر کشیده می شوند تا اگر پتانسیلی برای صدای مخالفت با تجاوز نظامی ایران در سوریه و سرکوب جنبش ضدّ استبدادی در این کشور بروز نماید، از آن جلوگیری به عمل آید.

دوم، نشان ویژه و مشخّصه بارز جنبش های بهار عربی‌ و خصوصاً بهار عربی‌ در سوریه که ضدّ استبدادیست با تعریف و تعابیر گمراه کننده دیگری  «بیداری اسلامی»، عرضه شود تا متجاوزین به خاک سوریه بتوانند از این تجاوز آشکار دفاع کنند.

این بخش از سیاست را رهبری جمهوری اسلامی به عهده گرفته بوده است. در مورد سیاست اول، سرکوب جنبش سبز و به حصر کشیدن رهبران آن، اگرچه موسوی و کروبی در زیر اتهام به سوال کشیدن انتخابات و تقلب انتخاباتی بسر می‌بردند و نهایتاً بخاطر استمرار در مخالفت خود با تقلب انتخاباتی می‌بایست هزینه‌ای را پرداخت می کردند، اما زمان دستگیری آنها بدون شک بی‌ رابطه با تجاوز نظامی ایران در سوریه نیست.

جانشین سازمان اطلاعات سپاه، حسین نجات گفته است، «در این زمان یکی‌ از زندانیان از زندان به بازداشت شدگان در سوریه نامه می‌نویسد و با آنها اعلام همبستگی‌ می‌کند. و حتی سران فتنه نیز از مردم می خواهند به خیابان آمده و با بازداشت شدگان در سوریه اعلام همبستگی‌ کنند».

اگرچه بخش اول ادعای او کاملا نادرست و کذب کامل است، اما نجات نتوانسته مخفی‌ کند که اولا زمان دستگیری رهبران جنبش سبز بی‌ رابطه با تحولات درون سوریه نیست، و ثالثاً، ایران از ابتدای سرکوب مردم سوریه توسط حکومت اسد حامی این رژیم ودر سوریه فعال بوده است.

اما زمانی که سپاه وارد سوریه شد از نیروهای «تکفیری» مثل شاخه القاعده، جبههالنصره و داعش خبری نبود. سپاه پاسداران برای سرکوب مردم سوریه وارد این کشور شد تا دولت اسد را، که پس از چند هفته سرکوب نشان داده بود که قادر به سرکوب کلی اعتراضات نبوده و و همچنین بر حجم تظاهرات اضافه می شود، حمایت کند.

در طول چهار تا شش ماه اول اعتراضات، هنوز مردم سوریه دست به اسلحه نبرده بودند. اگرچه تظاهرات ضد اسد از طرف اخوان المسلمین سوریه هدایت  و بتدریج شعارها بر ضد دولت اسد تند تر می شد، اما هنوز پس از چهارماه از ابتدای اعتراضات دستهای خارجی در سوریه دیده نمی شد و مردم مسلح نشده بودند.

اولین نشانه های اعتراضات مسلحانه بعد از چهار تا شش ماه در سوریه عیان شده و اولین کشوری که به معترضین اخوانی سوریه اسلحه فرستاد، دولت قطر است.

چرا ایران سوریه نمی‌شود؟ (با نگاهی به عوامل داخلی)

ترکیه بتدریج مرزهای کشورش را بسوی جهادی های خارجی باز کرد، اما همه این نیروها هنوز جذب گروهای داخلی اخوانی سوریه شدند، بخاطر اینکه از گروههای جهادی دیگری در خاک سوریه خبری نبود.

دولت عربستان سعودی مخالف اخوان المسلمین و به دنبال ایجاد گروههای تکفیری خود در سوریه بود که سال بعد زمینه های ان مهیا شد. دولت ایران با تمام قوا حامی اسد شد، سپاه به سوریه رفت تا به دولت اسد کمک کند تا تظاهرات مردم را سرکوب کند. مدل سرکوب چنبش سبز از ابتدا توسط سپاه ایران به سوریه تجویز شده و حسین همدانی به سوریه رفت تا لباس شخصیهای سوریه راکه به آنها «شبیهه» میگفتند سامان دهد و زمینه را برای اعزام نیروهای ایرانی و حزب الله لبنان به سوریه بیشتر هموار کند.

اما پیش از پرداختن به دخالت گروه های «تکفیری» در سوریه لازم است به نقش این گروه ها در عراق پرداخته شود. ابو مصعب الزرقاوی در سال ۱۳۷۸شمسی در قسمت شمال غربی عراق دست به تاسیس گروهی به نام جماعت توحید و جهاد (جماعه التوحید والجهاد) زد. گروه القاعده در سال ۱۳۸۱ این گروه را برسمیت شناخته و شاخه ای از القاعده در عراق شد. در سال ۱۳۸۴ زرقاوی در عراق کشته شد و گروه را رهبر جدیدی بنام محمد الجولانی هدایت کرد. جولانی رهبری این گروه را در موصل عراق بدست گرفت.

در پایان سال ۱۳۹۰ جولانی با نام جبهه النصره و با حمایت عربستان سعودی وارد سوریه شد تا از خلائی که دولت مرکزی وحامیش ایران در سوریه ایجاد کرده بودند استفاده کرده و جنگ داخلی سوریه را وارد فاز جدیدی کند.

ورود جبههالنصره به سوریه درست بیش از یک سال از شروع خشونت اسد و ایران در سوریه است. در عراق ابوبکر البغدادی رهبری داعش را بدست گرفته بود.داعش در این زمان موفق شده بود تا با تغییر نام و استراتژی بسیاری از نیروهای نظامی صدام حسین را به خود جذب کند.

در سال ۱۳۹۱ جبهه النصره سر انجام از داعش در عراق خواست که گروه اورا در سوریه کمک کند. البغدادی در ابتدا فکر می کرد که می تواند با رفتن به سوریه جبهه النصره را در داعش ادغام کند اما جولانی با نظر الظواهری موافقت کرده و با ملحق شدن به داعش مخالفت کرد.

البغدادی به سوریه رفت و رقاء را از دست جبهه النصره خارج کرده و جنگهای بین داعش و جبهه النصره از همین زمان شروع شد. یک سال بعد یعنی در سال ۱۳۹۲ داعش که اکنون سوریه را نیز در قلمرو خود می داند و به فکر ایجاد خلافت در سوریه و عراق است به عراق برگشت.

شایان ذکر است که قدرت القاعده در عراق در سالهای بعد از کشته شدن زرقاوی، خصوصا در بین سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۷ در اثر سیاست های اتخاذی امریکا و ایجاد گروههای مسلح عراقی به ضعیف ترین میزان خود تقلیل پیدا کرده بود، اما سیاست‌های طائفه گرایانه نوری المالکی که از حمایت ایران و امریکا برخوردار بود، مجددا عراقیهای سنی که از ارتش و حزب بعث پاک سازی شده بودند را تشویق کرده بود تا به گروهای جهادی مثل القاعده و داعش در عراق و سوریه بپیوندند.

داعش محصول سیاست‌هایی شد که ایران، امریکا و نوری المالکی در عراق دنبال می کردند. ایران و نوری المالکی به دنبال ایجاد یک دولت شیعی در عراق بوده و جورج بوش دنبال  کسی در عراق می گشت که بتواند با او کنار بیاید و دردسری برای امریکا ایجاد نکند.

امریکاییان خسته در عراق و با سیاست‌های شکست خورده، پست نخست وزیری را به افراد مختلفی پیشنهاد کرده بودند اما تنها نوری المالکی شرایط امریکا راقبول کرده بود.

جورج بوش شخصا در طول ریاست نخست وزیری نوری المالکی هر هفته با او در روز جمعه جلساتی داشته است تا بتواند سیاستهای عراق را با امریکا تطبیق دهد. گزارش این انتخاب و رابطه جورج بوش با نوری المالکی از طرق مختلف و یک گزارش از طریق فرنت لین (Front Line)امریکا به تفصیل بررسی شده است.

در پایان سال ۱۳۹۰ ، به تدریج بخاطر خلاء ایجاد شده توسط دولت مرکزی سوریه در کشور، بسیاری از مردم بومی سوریه برای دفاع از خود در مقابل نیروهای جهادی که بیشتر زیر چتر جبهه النصره فعالیتهای خودرا شروع کرده بودند، در هر منطقه ای خودرا مسلح کرده بودند.

بعد از قدرت گرفتن داعش در سوریه و شدت گرفتن جنگ بین داعش و جبهه النصره، این مناطق خود مختار هم به تدریج در زیر کنترل این گروها قرار گرفتند.

بسیاری از مردم سوریه که از این گروه های جهادی بیزار بودند، برای امنیت خود و خانواده راهی  جز پیوستن به این گروه های جهادی نداشتند.

فاجعه ای که در حال رخ دادن بود این بود که هرچه دولت مرکزی و حامیانش نظیر ایران حلقه فشار را بر مردم عادی تنگ تر می کردند، این گروه های جهادی بخاطر ایجاد چتر حمایتی، حمایت های بیشتری از مردم سوریه را کسب می کردند.

سپاه و اسد بخاطر سیاستهای غلط سرکوب خود روز بروز جو سیاسی داخلی سوریه را رادیکایزه تر کرده و به دست جهادیها می سپردند. از سال ۱۳۹۱ که داعش رقاء را در سوریه به تسخیر کامل خود آورد، میزان فعالیتهای گروه های جهادی در سوریه بسیار شدت گرفت. نه تنها این گروه های جهادی برای کنترل مناطق بیشتری کوشش می کردند، که حمایت های خارجی بیشتری هم از خارج برای آنها سرازیر می شد.

مینبق نزدیک حلب، اتمه، عزاز، الباب، جرابلس چندین شهرکی بودند که شمال سوریه را به خارج از مرزهای این کشور و ترکیه باز می کردند. داعش این شهرها را سریعا به زیر کنترل خود آورد تا بتواند کنترلی بر روی ورود جهادی های خارجی از ترکیه و بقیه چیزهایی که نیاز دارد داشته باشد.

خبر نگار مجله نیویورک تایمز، سارا برک، در بخش بررسی کتاب این روزنامه در زیر مقاله ای تحت عنوان “چگونه القاعده جنگ سوریه را تغییر داد” (New York Times- 12/27/2013) می نویسد که در مصاحبه ای که با مردم همز در مرز های ترکیه داشته است انها می گویند، دولتی که البغدادی می خواهد در سوریه بنیان نهد، «دوله البغدادی»و  دقیقا مثل همان چیزیست که طرفداران اسد آن را «سریا الاسعد» می نامند.

بعضی به او گفته بودند بسیاری در سوریه به داعش پیوسته اند بخاطر اینکه داعش حقوق بهتری به آنها داده و حفاظت بهتری برای آنها و خانواده هایشان ایجاد کرده است.

بسیاری از مصاحبه شوندگان از حمایت های خارجی شکایت می کنند. می گویند این حمایتها به اندازه ای نیست که گروه های غیر جهادی را برای یک پیروزی کامل حمایت کند.

بسیاری اعتقاد دارند که داعش ساخته ایران و اسد است برای اینکه آن ها می خواهند در بین مخالفین تفرقه ایجاد کنند. او همچپنین نقل می کند که حقوقدانان حقوق بشری سوریه مدارکی تهیه کرده اند که نشان می دهد که دولت اسد در هفته های اول جنبش مسالمت امیزمردم، بسیاری از زندانیان رادیکال را از زندان دیر الزور سوریه ازاد می کند تا با رادیکالیزه کردن جنبش مردمی دولت توجیه سرکوب را بهتر داشته باشد.

از پایان سال ۱۳۹۰ یعنی دقیقا بیش از یک سال بعد از شروع ناآرامی ها در سوریه، دولت ترکیه مرزهای جنوبی خودرا به سوریه باز گذاشته بوده بود تا جهادی های خارجی بتوانند به راحتی به «تکفیری های» درون سوریه بپیوندند.

خانه هایی در شهر ریحانلی برای ارسال جهادی های خارجی به سوریه آماده شده بود و هتل الیس در این شهر پاتوق جهادی های خارجی بود. خبر نگار نیویورک تایمز می گوید، وقتی به شهرک کلیس در خاک ترکیه و در قسمت شمال حلب وارد شده، بسیاری از جهادی های خارجی مشغول گرفتن تاکسی بوده اند تا خودرا به مرز سوریه برسانند.

از پلیس ترکیه در این شهرهای مرزی خبری نیست و جهادی های خارجی آزادانه به ترکیه و به این شهرها می امده اند تا به گروه های تکفیری درون ترکیه بپیوندند.

بعد از شروع بهار عربی در سوریه و درست چند هفته بعد از ورود سپاه به سوریه، برنامه دولت اسد و ایران این می شود که در ابتدا مخالفین داخلی اسد سرکوب شوند و مقابله ای با گروههای تکفیری اصلی در درون سوریه در استراتژی آنها قرار نمی گیرد.

این سیاست کماکان سیاست ایران و اسد در طول سال های جنگیدن با مخالفین اسد درون خاک سوریه بود، اگرچه تدریجا اسد و ایران مجبور شدند که وارد درگیری با جبههالنصره بشوند اما بعدها که داعش  عملیات خودرا به سوریه کشید، هیچ گونه تغییری در این سیاست ایجاد نشد.

به دو دلیل مقابله با داعش و جنگیدن با این گروه تروریستی هرگز در دستور کار ایران و اسد قرار نگرفت. اول، داعش نیرویی بود که بهتر از ایران و اسد با مخالفین اسد که مخالفین این گروه تکفیری هم بودند می جنگید و انهارا سرکوب می کرد.

دوم، جنگیدن با داعش موکول به زمانی شده بود که سوریه از مخالفین اسد پاک سازی شده و ایران و سوریه بتوانند از حمایتهای بین المللی برای مقابله با این گروه بهره گیرند. لذا این ادعا که ایران برای جنگیدن با داعش وارد سوریه شده است و یا اینکه اگر با داعش در سوریه نجنگیم  باید در مرزهای خود با این گروه تکفیری بجنگیم یک ادعای کاملا بی پایه است.

در آزاد سازی موصل از داعش، دقیقا همین سیاست از طرف ایران دنبال می شد. سپاه هرگز خودرا قادر با جنگیدن با داعش نمی دانسته است. سپاه به عنوان مثال کمک های کلیدی به کردهای عراق در اربیل برای توقف داعش از گرفتن این شهر کرده بود اما در میزان شکست داعش در موصل و یا رقاء، ایران خودرا قادر به رودررویی با داعش نمی دید.

آنها در عراق برای ایجاد حشدالشعبی تلاش کرده و هرگز با سیاست دولت عراق برای تقاضای کمک از امریکا برای جنگیدن با داعش در موصل و پاکسازی این شهر مخالفتی نداشته و اشکارا می دانسته اند که سپاه قادر نخواهد بود تا موصل را ازاد کند.

ایران، دولت اسد و حزب الله لبنان همچنان قادر نشدند که سوریه را از مخالفین داخلی اسد پاکسازی کرده و بعد از این ناتوانی بسراغ پوتین رفتنه تا بتوانند در استراتژی شکست مخالفین داخلی اسد در داخل خاک سوریه از توان هوایی روسیه استفاده کرده و پیروز شوند.

در ضمن حشدالشعبی با پیشنهاد آیت الله سیستانی تاسیس شد و زیر فرماندهی نخست وزیری این کشور قرار گرفت. سپاه و قاسم سلیمانی بسیار کوشش کرده اند که پای حشدالشعبی را به مشاجرات خاورمیانه باز کنند اما دولت عراق موافقت نکرده است. عملیات حشدالشعبی در سوریه فقط برای شکست کامل داعش و نه مداخله در اوضاع این کشور است.

در خرداد ماه سال ۱۳۹۴، زمانی که جنگهای داخلی سوریه به بنّ بست کشیده شده بود، بشار اسد اعلام کرد که اگرچه ارتش سوریه در نبرد با «تروریست‌ها» موفق بوده است اما از ضعف نیروی انسانی‌ رنج می برد. این درست پس از حدود پنج سال جنگ اسد و ایران با مخالفین اسد است.

سپاه تمام اهتمام خود را به کار گرفت، از تشویق حزب الله لبنان به دخالت نظامی در سوریه تا تشکیل فاطمیون و شرکت افغانیهای مقیم ایران در این جنگ، اما جنگ درون سوریه کاملا به بست کشیده شده بود و ایران و اسد توان مقابله با داعش و گروهای جهادی را از دست داده بودند.

در مرداد ۱۳۹۴، قاسم سلیمانی به روسیه رفت تا پوتین را برای شرکت در مداخله مستقیم نظامی در سوریه تشویق و قانع کند. ایران می خواست که بخاطر ضعف نیروی هوایی خود و اسد، از نیروی هوایی روسیه در سوریه برای شکست گروههای تکفیری استفاده شود.

در هشتم مهرماه ۱۳۹۴، یعنی کمتر از دوماه از این ملاقات، روسیه حملات هوایی خودرا در خاک روسیه شروع کرد. در آذر سال ۱۳۹۴، پس از دوماه از شروع حملات هوایی ارتش روسیه در خاک سوریه، پوتین به تهران و به ملاقات رهبری جمهوری اسلامی رفت.

در این ملاقات طولانی‌، رهبر جمهوری اسلامی از پوتین تشکر کرده و او را رهبری«استثنایی‌» توصیف و خطاب کرد. پوتین تا آن زمان نتوانسته بود اینگونه وارد خاورمیانه شود. روسها به دنبال فرصت برای گسترش نفوذ خود در خاورمیانه می گشتند، و ورود نظامی آن ها به سوریه این فرصت طلایی را برای آن ها اماده می کرد.

نه تنها روسیه در سوریه مداخله نظامی کرد و سیاستی که در چچنیا برای سرکوب مخالفین مسلمان خود استفاده کرده بود، یعنی بمباران وسیع هوایی از طریق انواع بمبها و استفاده از بمبهای خوشه ای، در سوریه نیز از ان استفاده کرد تا مخالفین اسد را شکست دهد.

ماه ها پیش از ورود به سوریه، روسیه به روابط خود با اسرائیل بهبود کامل بخشیده بود. پیش از حملات هوایی روسیه در درون خاک سوریه، پوتین می خواست از حمایتهای دولت اسرائیل برای این مداخله نظامی برخوردار باشد.

اسرائیلی ها نیز می خواستند، پوتین سوریه را به منطقه ای امن برای انها تبدیل کند. ناتنیاهو نتوانسته بود در گذشته دولت اوباما را برای ایفای چنین نقشی در سوریه قانع کند. اوباما نمی خواست که وارد یک جنگ دیگری در خاورمیانه شود. بسیاری از مخالفین اسد خصوصا در ارتش آزاد سوریه کرارا دولت اوبامارا برای این سیاست مورد شماتت قرار داده بودند.

این یکی از مسائلی بود که روابط بین اوباما و نتنیاهو را تیره کرده بود و در پایان دولت اوباما، دولت امریکارا تشویق کرد تا از حق وتوی خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد استفاده نکرده و اجازه دهد تا دولت اسرائیل برای ادامه شهرک سازی برروی زمینهای غصبی فلسطینیان محکوم شود.

همکاری بین روسیه و اسرائیل تا جایی پیش رفت که روسیه برای حملات داخلی بمب افکن های خود درون خاک سوریه می توانست از فضای هوایی اسرائیل استفاده کند و اسرائیلی ها با هماهنگی با روسیه مواضع نظامی دولت سوریه را درون خاک این کشور به کرات مورد حملات بمب افکن های خود قرار دادند تا چیزی که از دولت اسد می ماند تهدیدی برای اسرائیل نباشد. سوریه هم عمق استراتژی مقابله با ایران برای اسرائیل بود، چیزی که رهبران بی بصیرت ایران نتوانستند آن را درک کنند.

اما با این زمینه های داخلی و خارجی، طرفداران فرضیه سوریه ای شدن ایران می بایست به چندین سئوال اساسی پاسخ دهند. اول، آیا فرقی بین آن چه ایران در سوریه انجام داده است با آن چه عربستان سعودی در بحرین انجام داده است وجود دارد؟.در هر دو کشور دو دولت خارجی برای سرکوب مخالفین دولت متبوع خود مداخله نظامی  و معترضین را سرکوب کرده اند.

حداقل در مورد عربستان سعودی و دخالت این کشور در بحرین، با تکیه بر استدلال سوریه ای کردن، آیا نباید به مستبدین عربستان سعودی و بحرین این کردیت داده شود که انها اجازه ندادند که کشور بحرین سوریه ای شود؟.

آیا استراتژی مردم بحرین در مقابل خودکامگی ال خلیفه در این کشور مورد قبول طرفداران تز سوریه شدن ایران است؟ آیا طرفداران این تز،استراتژی حوثی هارا در یمن را قبول می کنند؟نقش ایران در حمایت از حوثی های یمن را چطور؟

سناریویی که در سوریه اتفاق افتاده است دقیقا بدین شرح است. بهار عربی در سوریه شروع می شود. دولت اسد کوشش می کند که شرکت کنندگان و اعتراضات بهار عربی سوریه که در ابتدا مسالمت امیز بوده است را سرکوب کند. به زودی روشن می شود که او مثل پدر خود قادر به سرکوب این اعتراضات نیست. از دولت ایران می خواهد که در سرکوب معترضین کمک کند. ایران در هفته های اول اعتراضات به سوریه می رود و اسد و سپاه به سرکوب مردم ادامه می دهند.

ایران طرح های سرکوب جنبش سبز را به سوریه می برد. یک سال طول می کشد تا گروه های تکفیری و جهادی به سوریه وارد شوند و کشورهای خارجی نظیر عربستان سعودی، ترکیه، امریکا و غیره وارد خاک سوریه شوند و از گروه های مختلف جهادی حمایت کنند.

جنگ نیابتی تمام عیار یک سال بعد از شروع بهار عربی در سوریه شروع می شود. ایران و اسد به اندازه کافی  وقت داشته اند تا راه حل های دیگر را در سوریه آزمایش کنند اما همچنان ترجیح می داده اند که سیاست سرکوب را دنبال کنند.

با ادامه خشونت و وورود گروه های تکفیری و نیروهای خارجی به سوریه، بخش های مختلفی از خاک و مردم سوریه در زیر کنترل گروه های تکفیری قرار می گیرند. بسیاری از این مردم چاره ای جز حمایت از این گروه ها ندارند بخاطر اینکه این گروه ها چتر حفاظتی و حمایتی آنها هستند.

جنگ در سوریه بالا می گیرد تا وقتی که به بن بست کامل کشیده می شود و داعش بخش بزرگی از خاک این کشور را تسخیر می کند. ایران و اسد می خواهند که روسیه وارد خاک سوریه شود و با حملات هوایی و شکست مخالفین و گروه های تکفیری، راه را برای ماندن مستبد سوریه هموار کند.

پیشنهادات صلح متعددی از طریق سازمان ملل برروی میز گذاشته می شود اما بسیاری از گروه های مخالف می خواهند اسد بر قدرت نماند. این پیشنهادات راه بجایی نمی برند. و امروز روسیه، ایران، اسرائیل، امریکا، ترکیه و عربستان سعودی همه برای حفظ منافع خود در سوریه حضور دارند.

مثل محاسبه غلط در جنگ ایران و عراق، محاسبه غلط دوم را رهبری و سپاه در سوریه مرتکب شدند. زمانی که سپاه به سوریه رفت، مغزهای جاهل و انسانهای بی بصیرتی فکر می کردند که سوریه ملک شخصی خودشان است و نهایتا اوضاع این کشور را بر وفق مراد خود آرام می کنند و مستبد سوریه را بر مسند قدرت خود جای می دهند. این انسانهای بی بصیرت فکر نمی کردند که سوریه نمی تواند ملک شخصی آنها باشد صرفا بخاطر اینکه مستبد سوریه هم پیمان آنهاست و این کشور «عمق استراتژی» مبارزه با اسرائیل انهاست.

اکنون سوریه عمق استراتژی بسیاری در خاورمیانه شده است و روسها که با تشویق ایران به سوریه رفته اند دارند از منافع ایران می گذرند.

طرفداران تز سوریه ای شدن ایران بدون نگاه به سوریه، مقایسه آن با ایران و آن چه در سوریه اتفاق افتاده است و همچنین نقش استبداد کشور ما درویرانی و نابودی این کشور، به مردم درباره خطر سوریه ای شدن هشدار می دهند.

همه گروه های اصلاح طلب نشان دادند که بخش بزرگی از مردم کشور را نمی شناسند، از مطالبات آنها خبری ندارند و قادر به رهبری اعتراضات به حق مردم کشور نیستند.

اگرقادر به رهبری این اعتراضات بودند و برای بسیاری از این معترضین قابل قبول تلقی می شدند، می توانستند بخشی که در این اعتراضات به خشونت روی آورده بود را تشویق کنند که از خشونت دست کشیده و از این اعتراضات به عنوان اهرمی برای فشار برروی استبداد و دولت استفاده می کردند تا این مردم به طور شایسته ای نمایندگی شوند.

آنها می توانستند بلافاصله استبداد را از عواقب خشونت بر حذر داشته و از دولت روحانی بخواهند که اجازه ندهد، حق اعتراض در کشور و معترضین سرکوب شوند.

آن ها آن چنان غافلگیر شده بودند که قادر به تشخیص این فرصت طلایی نشدند که به دولت انتخابی خود بگویند، در خواست و مطالبات مردم واقعیست و می بایست از حقوق و مطالبات آنها دفاع شود. اصلاح طلبان حکومت محور، به طور مشخص، گویا می خواستند با دوری خود از این اعتراضات از استبداد عذر خواهی کنند.

دولت روحانی بدون فشاری از طرف گروههایی که اورا انتخاب کرده بودند به طور نسبی خوب عمل کرد. تلگرام ازاد شد، حق اعتراض به رسمیت شناخته شد و بحث بیرون امدن سپاه از فعالیتهای اقتصادی مطرح شد، اما کار هنوز تمام نشده و این قافله به پایان راه نرسیده است.

بسیاری در درون زندانهای استبداد جان خودرا از دست دادند و مسئولین با توجیه واهی خودکشی کوشش کردند که خودرا از ارتکاب این جنایت تبرئه کنند.

نمایندگان شجاعی نظیر صادقی به دنبال بازگشایی رمز جنایت کشتن معترضین در زندانها هستند.

فرصت بزرگ دیگریست برای همه گروه های اصلاح طلب که از این تلاشها حمایت علنی کنند. بدون جلوگیری از اعمال خشونت توسط نظام استبداد، حق اعتراض در این کشور به رسمیت شناخته نخواهد شد.

استبداد و مکانیزمهای خودکامگی قدرت را باید شناخت و هزینه اعمال خشونت برای نظام سرکوب گر را می بایست بالا برد. بدون توفیق در جلوگیری از اعمال خشونت توسط نظام استبداد، دست آوردهای جنبش اصلاح طلبی در ایران نمی توانند چشمگیر باشند. خشونت استبداد، حلقه را بر جامعه مدنی کشور تنگ تر کرده و اصلاحات را به انسداد می کشاند. با استبداد می بایست مبارزه کرد.

رفراندوم به روایت پوزیسیون و اپوزیسیون

$
0
0

زیتون-سینا پاکزاد: یک روز پس از سخنان حسن روحانی درباره رفراندوم، ۱۵ شخصیت سیاسی و مدنی از منظری دیگر خواستار رفراندوم شده‌اند. درخواست حسن روحانی برای رفراندوم درچارچوب درگیری و اختلاف نظر جناح‌های سیاسی یابه تعبیری اختلاف رهبر و رئیس‌جمهور بود. این ۱۵ فعال سیاسی و مدنی اما بر «اصلاح‌ناپذیری» نظام جمهوری اسلامی تاکید کرده‌اند.

از میان ۱۵ فعال سیاسی و مدنی امضا کننده این نامه هشت نفر ساکن ایران هستند. حضور ابوالفضل قدیانی و محسن کدیور در میان امضاءکنندگان از جمله تفاوت‌های این بیانیه با بیانیه‌های پیشین است.

ابوالفضل قدیانی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که چهره‌های شاخص آن پس از انتخابات سال ۸۸ هم‌چنان براصلاحات تاکید دارند؛ حتی چهره هایی چون بهزاد نبوی و مصطفی تاج زاده که از سال ۸۸ به بعد پنج سال زندانی بوده اند.

درخواست این ۱۵ نفر برای برگزاری رفراندوم با نظارت سازمان ملل اما در حالی بیان شده که جمهوری اسلامی هیچ نظارت بین‌المللی برانتخابات را نمی پذیرد و کمتر جریان سیاسی داخلی جرات کرده که این ایده را مطرح کند.

درخواست این ۱۵ نفر برای برگزاری رفراندوم با نظارت سازمان ملل اما در حالی بیان شده که جمهوری اسلامی هیچ نظارت بین‌المللی برانتخابات را نمی‌پذیرید و کمتر جریان سیاسی داخلی جرات کرده که این ایده را مطرح کند.

نه تنها به درخواست‌های این چنینی از سوی حاکمیت توجه نشده، حتی درخواست‌های داخلی برای رفراندوم نیز یک خط قرمز محسوب می‌شده است. در جمهوری اسلامی تنها سه رفراندوم برگزار شده و آن هم با دستور رهبران جمهوری اسلامی برای رای به اصل جمهوری اسلامی و قانون اساسی بوده است.

 

از همین رو، روزنامه کیهان درخواست حسن روحانی برای برگزاری رفراندوم را «اظهارات قابل تأمل »خوانده و نماینده رهبر جمهوری اسلامی در این روزنامه نیز این درخواست را« اهانت» به شرکت‌کنندگان در راهپیمایی ۲۲ بهمن و به معنای«نفی آنان» دانسته است.

وی این سخنان حسن روحانی را«حاشیه‌سازی» و«بازی در‌زمین دشمن» خوانده است. عزت‌الله ضرغامی، رئیس  اسبق سازمان صدا و سیما ، نیز درو واکنش به این سخنان نوشت:«دربرابر حضور ده‌ها میلیون ایرانی غیرتمند در کف خیابان‌های ایران و اعلام موضع صریح در مقابل دشمن، حرف از رفراندوم زدن، نه تدبیر است و نه حتی سلیقه! هرچند که اصل حرف هم خیلی مورد اعتنا نیست».

در نظام جمهوری اسلامی ابوالحسن بنی‌صدر، اولین رئیس جمهوری ایران، اولین کسی بود که خواستار برگزاری رفراندوم برای رفع اختلاف‌ها شد.

جریانات وابسته به نهادهای امنیتی مشهور به «افسران جنگ نرم» و رسانه‌های اصولگرا نیز به حسن روحانی یادآوری کرده‌اند که ابوالحسن بنی‌صدر، اولین رئیس جمهور ایران، اولین کسی بوده که خواستار برگزاری رفراندوم برای رفع اختلاف‌ها شده است.

درخواست روحانی برای رفراندوم موضوع جدیدی نیست و او سال ۹۳ و تنها یک سال پس از ریاست‌جمهوری خود این خواسته را مطرح کرده بود.

پس از حدف جریانات مخالف، پیشنهادهای رفراندوم برای موضوعات موردی مطرح شده است. از جمله نزدیکان اکبر هاشمی رفسنجانی از قبیل عطاء‌الله مهاجرانی،  پیش از پایان ریاست‌جمهوری او ، پیشنهاد رفراندوم قانون اساسی و حذف سقف هشت سال ریاست‌جمهوری شدند.

پس از دوم خرداد و درگیری‌های بین جریان مشهور به دوم خرداد و رهبر جمهوری اسلامی شعار رفراندوم  گاه در تجمعات دانشجویی مطرح می‌شد.

محمد خاتمی سال ۸۱ دو لایحه مشهور به لوایح دو قلو را با هدف افزایش اختیارات رئیس‌جمهوری و اصلاح قانون انتخابات به مجلس فرستاد اما درن نهایت شورای نگهبان این لوایح را تصویب نکرد و خاتمی هم آن‌ها را پس گرفت.

خاتمی و حامیانش  هنگام ارائه لوایح مشهور به دوقلو از رفراندوم سخن گفتند اما این موضوع هیچ‌گاه به صورت جدی در دستور کار قرار نگرفت.

خاتمی و حامیان او هنگام ارائه این لوایح از رفراندوم سخن گفتند اما این موضوع هیچ‌گاه به صورت جدی در دستور کار قرار نگرفت.

خاتمی اما پیشنهاد  رفراندوم را هفت سال بعد در فضایی متفاوت مطرح کرد. او حدود یک ماه پس از اعتراض‌ها به انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ گفت که راه برون رفت از این بحران اتکای به آرای مردم و برگزاری رفراندوم است.

این سخنان خاتمی در جمع اعضای مجموع روحانیون مبارز بیان شد و نشانه حمایت آنان از این پیشنهاد بود.

سه سال بعد نیز عبدالله نوری، وزیر سابق کشور خواستار برگزاری رفراندوم در موضوع پرونده هسته‌ای شد. پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیز میرحسین موسوی این پیشنهاد را مطرح کرده بود.

براساس اصل ۵۹ قانون اساسی ایران، «در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه‌پرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد».

با این حال براساس تفسیری که شورای نگهبان ارائه کرده، این درخواست نمایندگان مجلس باید به تصویب این شورا برسد؛ اتفاقی که بیشتر به امر محال شبیه است.

هم‌چنین براساس اصل ۱۷۷ قانون اساسی،«بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در موارد ضروری به ترتیب زیر انجام می‌گیرد: مقام رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام طی حکمی خطاب به رئیس‌جمهور موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی را به شورای بازنگری قانون اساسی پیشنهاد می‌نماید».

براساس این اصل ترکیب اعضای تغییر قانون اساسی نیز شامل اعضای شورای نگهبان، روسای قوای سه‌گانه، اعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام، پنج نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۰نفر به انتخاب مقام رهبری، سه نفر از هیئت وزیران،سه نفر از قوه قضاییه، ۱۰ نفر از نمایندگان مجلس و سه نفر از دانشگاهیان است.

در این اصل هم‌چنین تاکید شده که «محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام» و «جمهوری بودن حکومت و ولایت امر و امامت امت و نیز اداره امور کشور با اتکا به آراء عمومی و دین و مذهب رسمی ایران تغییرناپذیر است».

با این تفاسیر هر رفراندومی عملا بدون موافقت رهبر جمهوری اسلامی غیرممکن به نظر می‌رسد و درخواست حسن روحانی برای برگزاری رفراندوم می‌تواند نوعی فضاسازی سیاسی در درون حکومت باشد.

🍃زنده|دادستان تهران: بازداشتی های محیط زیستی جاسوس هستند، به اسراییل سفر کردند

$
0
0

 

دادستان تهران: بازداشتی های محیط زیستی جاسوس هستند، به اسراییل سفر کردند


نماینده مجلس: تلاشی که سیدامامی برای خودکشی انجام داد بیش از سه دقیقه طول نکشید

محمدعلی وکیلی نماینده مجلس ایران می‌گوید:آن مقداری که ما از فیلمی که موجود بود دیدیم، گویا آقای سیدامامی از جلسه‌ای برگشته بود. پریشان خاطر بود و تلاش می‌کرد که لامپ سقف را بشکند و بعد از شکستن لامپ نیز پیراهنش را از تنش درآورد و به گردنش گره زد.

به گفته وی برداشت اطلاعات سپاه این بود که با شکستن لامپ میخواست رگش را بزند و با گره زدن پیراهن بر گردنش میخواست خودش را بکشد.البته ما تا اینجای فیلم را دیدیم و فیلم هنوز ادامه داشت که جلسه مجلس آغازشد. قرارشد درجلسه دیگر ادامه فیلم راببینیم.

این نماینده می‌گوید  که « آقایان توضیح دادند که کل تلاشی که وی برای خودکشی انجام داده، سه دقیقه بیشتر طول نکشیده. این فیلم نشان میدهد که وی با دگرکشی نمرده است و یا علت مرگش طبیعی نیست بلکه خودکشی کرده.»/ عصر ایران


محمود صادقی: از وزرا درباره بازداشت فعالین محیط زیست سوال می‌کنیم

محمود صادقی، نماینده مجلس گفت: در خصوص بازداشت فعالین محیط زیست می‌خواهیم سوال از وزیر اطلاعات، وزیر دادگستری و وزیر کشور را مطرح کنیم.

Risultati immagini per ‫صادقی‬‎

این نماینده  در خصوص آخرین پیگیری‌هایش درباره بازداشت فعالین محیط زیست، گفت:امروز بعدازظهر و در مجلس باید این موضوع را پیگیری کنیم. تاکنون پیگیری اینکه حال این افراد چگونه است و چه کاری انجام می دهند، مشخص نیست اما در حال پیگیری سوال از حداقل از دو یا سه وزیر هستیم.

 

وی همچنین تاکید کرد: «هنوز علت بازداشت فعالین محیط زیست مشخص نیست و مقامات قضایی اعلام کرده اند که نمی توانیم در این مقطع توضیحاتی را ارائه بدهیم و به موضوع بعد امنیتی داده اند. با تلاش‌هایی هم که من شخصا انجام داده ام جز موارد کلی چیز دیگری به دستم نرسیده است.»

 


آلودگی هوا در اهواز  به ۶۰ برابر حد مجاز رسید

میزان آلودگی و غلظت گردوغبار در هوای اهواز و چندین شهر دیگر استان خوزستان در جنوب غربی ایران به شرایط ‘فوق خطرناک’، تا ۴۷ برابر حد مجاز رسیده است.

همه پروازهای فرودگاه بین‌المللی اهواز لغو شده و مدارس چند شهر از جمله اهواز، آبادان، خرمشهر و ماهشهر تعطیل شده است./ایسنا


کاووس سیدامامی به خاک سپرده شد

کاووس سیدامامی، فعال محیط زیست، جامعه شناس و استاد دانشگاه امام صادق (ع) ، ظهر امروز در امامه به خاک سپرده شد./ خبرآنلاین


مادر آتنا دائمی بازداشت شد


ابوترابی‌فرد امام جمعه موقت تهران شد

با حکم رهبر جمهوری اسلامی محمدحسن ابوترابی‌فرد به امامت جمعه موقت تهران منصوب شد.

Risultati immagini per ‫حجت‌الاسلام ابوترابی‌فرد‬‎

 

ابوترابی‌فرد  نماینده ۴ دوره مجلس شورای اسلامی از دوره ششم تا نهم بود و در دوره دهم مانند سایر اصولگرایان رای کافی را کسا نکرده بخت راهیابی به مجلس را از دست داد. وی نماینده ولی فقیه در دانشگاه تهران و امام جمعه موقت قزوین نیز بود.

نمازجمعه این هفته تهران به امامت او اقامه خواهد شد./ایران


کریم زرگر مدیر سابق پخش شبکه اول سیما اعدام شد

کریم زرگر، مدیر مسؤول سابق مجله‌ی «گزارش فیلم»، رئیس پیشین دانشکده‌ی صدا وسیما و مدیر مؤسسه‌ی «مطالعات و تحقیقات متافیزیک راه معرفت» که چندی به همراه مرجان داوری به دلیل  تبلیغ و ترویج جنبش نوظهور عرفانی «اکنکار»، به اتهاماتی از جمله فساد فی الارض به اعدام محکوم شده بود دهم بهمن‌ماه در زندان رجایی شهر کرج اعدام شده است.
کریم زرگر متولد ۱۳۳۲ اهواز، دارای دکترای حقوق دریایی از دانشگاه استراسبورگ فرانسه بود در کارنامه کاری او  علاوه بر مسئولیت‌های فوق عنوان مدیر کل سیمای برون مرزی نیز به چشم می‌خورد.


مارمولک، ابزار جاسوسی اتمی از ایران

حسن فیروز آبادی مشاور عالی نظامی فرمانده کل قوا گفت: افرادی چندین سال پیش به عنوان فعالیت برای جمع‌آوری کمک به فلسطین به ایران آمدند از تهران شروع کردند بعد به ورامین رفته و از آنجا به سمت نایین و یزد راه افتادند.

آنها این مسیر را ادامه دادند و تا جیرفت کرمان رفتند، زمانی که به تهران رسیدند، خودشان را اجازه دادیم از کشور خارج شوند، اما اموال همراهانشان را نگه داشتیم.

در اموالشان انواع جانوران صحرایی را خریده بودند مثل سوسمار، مارمولک و آفتاب‌پرست.

سپس بررسی کردیم که این موارد به چه دردشان می‌خورد، بعد متوجه شدیم که پوست آنها امواج اتمی را جذب می‌کند و اینها جاسوس اتمی بودند/عصر ایران


 کدخدایی: پیشنهاد همه‌پرسی روحانی کارشناسی نشده است

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان در کانال تلگرام خود درباره پیشنهاد حسن روحانی برای برگزاری همه‌پرسی گفته است آقای روحانی «پیشنهادی را مطرح فرمودند که به نظر می‌رسد کارشناسی نشده باشد.»

رواحانی یش از این گفته بود که قانون اساسی بن‌بست‌ها را برداشته و ظرفیت بزرگی دارد و اگر در موضوعی با هم بحث داریم باید به اصل ۵۹ مراجعه کنیم که طبق آن باید به آرای مردم مراجعه کرد.

کدخدایی در  این باره نوشته است که  اصل ۵۹ قانون اساسی برای «همه آشنایان به حقوق اساسی معلوم است و نیاز به بحث بیشتر ندارد.» وی تاکید کرد این اصل مربوط به اختیارات مجلس است و « شاید آقای رئیس‌جمهوری با اصل دیگری آن را اشتباه کرده‌اند.»


معاون آموزش پرورش: امسال پیک نوروزی نخواهیم داشت


سخن‌گوی دولت: رییس‌جمهور پیگیر خودکشی سیدامامی در زندان است

به گفته نوبخت، سخنگوی دولت، رییس‌جمهور پیگیر خودکشی یک فعال محیط‌زیست (کاووس سیدامامی) است.

او تاکید کرد: انتظارمان این است قوه قضاییه این موضوع را پیگیری کند و بدانیم باید از یک زندانی صیانت شود.


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

🍃تسلیت به همکار

$
0
0

سرکارخانم فرزانه روستایی، عضو محترم شورای سیاستگذاری زیتون

درگذشت خواهر گرامیتان سرکارخانم دکتر «فاطمه روستایی» را به شما و به خانواده محترم روستایی تسلیت عرض می کنیم.

برای زنده یاد دکتر فاطمه روستایی، آن پزشک دردمند و متعهد و مردم‌دوستی که برای کمک به بیماران و مداوای آنان، از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کرد، رضوان و آرامش الهی آرزومندیم، و برای شما و بازماندگان گرامی، صبر و بردباری از خداوند منان مسئلت داریم.

اعضای شورای سیاستگذاری و تحریریه زیتون


رییس شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان «خودکشی» کاووس سیدامامی را تایید کرد

$
0
0

زیتون– محمدرضا عارف٬ رییس شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان٬ تایید کرد که کاووس سیدامامی خودش را پیرهنش به دار زده است.

رییس فراکسیون امید مجلس٬‌ در خصوص نحوی مرگ کاووس سیدامامی توضیح داد بر اساس فیلمی که روز گذشته برای تعداد محدودی از نمایندگان به نمایش گذاشته شد: «این فیلم در اتاقی بود که ایشان (سیدامامی) نگهداری می‌شد و گفتند چون استاد دانشگاه بود سوئیت خوبی در اختیارش قرار دادند. در این فیلم ایشان با پرتاب یک شیء تلاش داشت لامپ را بشکند و پیراهنش را درآورد و تلاش کرد از آن به عنوان ابزاری برای دار زدن خود استفاده کند.»

او در توییتر نیز به این موضوع واکنش نشان داد.

خبرگزاری فارس٬ نزدیک به سپاه پاسداران نیز به نقل از برادر کاووس سید امامی نوشت: «بنده و همسر مرحوم جنازه را دیده‌ایم و با اصرار معاون دادستان که جنازه را نگاه کنید و همه موارد را بررسی کنید این کار را کرده‌ایم و به جز آثار حلق‌آویز شدن که در روی جنازه معلوم است و این موضوع در فیلم زندان هم کاملا مشخص است هیچ مساله دیگری وجود ندارد و خودکشی از طریق حلق‌آویز کردن کاملا مشهود است.»

روز گذشته بروجردی٬ رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس٬ ادعا کرده بود که خانواده کاووس سیدامامی «خودکشی» او را پذیرفته‌اند و درخواست کالبدشکافی نکرده‌اند.

با این حال وکیل خانواده سیدامامی به رادیوفردا گفته است که پزشکی قانونی با وجود کالبدشکافی، هنوز در مورد علت مرگ کاووس سیدامامی اعلام نظر نکرده است.

روز شنبه٬ همزمان با انتشار خبر مرگ کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در دانشگاه٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران خبر بازداشت تعدادی از فعالان محیط زییست را به اتهام «جاسوسی» تایید کرد.

کاووس سیدامامی، دکترای جامعه شناسی و عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق بود. او همزمان مدیرعامل مؤسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود.

بر اساس اطلاعاتی که دانشگاه امام صادق از کاووس سیدامامی در سایت خود منتشر کرده است، این فعال محیط زیست در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل کرده و در سال ۱۳۷۰ دکترای خود را در رشته جامعه‌شناسی از دانشگاه اورگان گرفته بود.

او در سال‌های گذشته علاوه بر تدریس در دانشگاه امام صادق، ۹ کتاب و ده‌ها مقاله در زمینه‌های مختلف منتشر کرده بود.

کینگ‌رام (رامین سید امامی) روز شنبه در اینستاگرامش خبر داد روز گذشته (جمعه) مریم ممبینی٬ همسر سیدامامی را به زندان احضار و خبر مرگ او را تحت عنوان «خودکشی» ابلاغ می‌کنند. 

یک روز بعد عباس جعفری‌دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ در خصوص خودکشی کاووس سیدامامی در زندان٬ گفت که او «علیه خودش اعترافاتی» داشته است.

دادستان تهران به ایلنا گفته بود که فعال محیط زیستی که در زندان خودکشی کرده٬ در ارتباط با پرونده دستگیری جاسوسان٬ بازداشت شده بود.

به گفته جعفری‌دولت‌آبادی کاووس سیدامامی یکی از همان متهمان پرونده «جاسوسی فعالان محیط زیست» بوده است.

او در ادامه توضیح داده بود: «با توجه به اینکه می‌دانسته است اعترافات زیادی هم علیه وی شده و هم خود اعترافاتی داشته متاسفانه در زندان دست به خودکشی زده است.»

 

سخنگوی شورای نگهبان حسن روحانی را تهدید کرد؛ قانون اساسی ظرفیت اسیضاح رییس جمهوری را هم دارد

$
0
0

زیتون– عباسعلی کدخدایی٬ سخنگوی شورای نگهبان٬ با انتشار یادداشتی به در خواست رفراندوم از سوی رییس جمهوری پاسخ داد.

کدخدایی در کانال تلگرامی‌اش نوشت: «باید بدانیم که قانون اساسی ظرفیت‌های متنوعی در حوزه‌های مختلفی دارد که ما هم نگرانیم چرا این ظرفیت‌ها به‌درستی به‌کار گرفته نمی‌شوند، مثلاً چرا نباید #سؤال و #استیضاح در رویکرد مجلس محترم وجود داشته باشد. فارغ از نتیجه، شاید سؤال از مقامات اجرایی این فرصت را برای آنها به‌وجود آورد تا برخی دلائل کمبودها و احیاناً ناکارآمدی‌ها را، بدون توجه به مسائل سیاسی توضیح دهند و مردم نیز از مشکلات موجود مطلع شوند.»

حسن روحانی، رییس جمهوری، در سخنرانی روز ۲۲ بهمن خود خواستار آن شد تا در موضوعات مورد اختلاف بین نهادهای جمهوری اسلامی باید به همه‌پرسی مراجعه شود.

به گفته روحانی مواردی مانند «رد صلاحیت نامزدها در انتخابات و حریم خصوصی مردم» از جمله موضوعات مورد اختلاف بین نهادهای جمهوری اسلامی است و باید برای رفع این اختلاف به همه‌پرسی مراجعه کرد.

رییس جمهوری این در خواست را به استناد اصل ۵۹ قانون اساسی مطرح کرد.

کدخدایی در این باره ادامه داد: «رییس جمهور محترم همچنین پیشنهادی را مطرح فرمودند که به‌نظر می‌رسد کارشناسی نشده باشد چون که کاربرد اصل ۵۹ برای همه آشنایان به حقوق اساسی معلوم است و نیاز به بحث بیشتر ندارد. اصل ۵۹ مربوط به اعمال اختیارات قوه مقننه است. شاید آقای رئیس جمهور با اصلی دیگر آن را اشتباه کرده‌اند!»

اصل ۵۹ قانون اساسی تاکید دارد «در مسائل بسیار مهم اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همه پرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم صورت گیرد. درخواست مراجعه به آرای عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد.»

تاکید رییس جمهوری بر لزوم مراجعه به صندوق آرا نیز واکنش سخنگوی شورای نگهبان را در پی داشت. او در این رابطه نوشت: «دیروز در گرماگرم حضور پرشور مردم در راهپیمایی تجدید بیعت با #آرمانهای_امام_و_انقلاب، رئیس جمهور محترم در بخش پایانی سخنرانی خود نکاتی را بیان کردند که عکس العمل‌هایی سریع را در بر داشت. برخی مردم همان‌جا به من اعتراض کردند که “ضرورت طرح بحث انتخابات آن هم حدود دو سال مانده به برگزاری انتخابات توسط رئیس جمهور محترم چیست؟” که برای این بخش پاسخی نداشتم.»

عباسعلی کدخدایی همچنین رییس جمهوری مستقر را رد صلاحیت تهدید کرد و از زبان مردم نوشت: «برخی مردم همان‌جا به من اعتراض کردند، و شورای نگهبان را بابت تأیید بعضی نامزدها سرزنش، که البته من از نظر جمعی #شورای_نگهبان دفاع کردم.»

عباسعلی کدخدایی٬ سخنگوی شورای نگهبان٬ اخیرا از گسترش دامنه نفوذ «نظارت استصوابی» شورای نگهبان دفاع کرده و گفته بود که این شورا حتی پس از اعلام نتایج انتخابات نیز می تواند در مورد صلاحیت فرد پیروز اعمال نظر کند.

🍃موافقت با آزادی مشروط علی شریعتی

$
0
0

زیتون– پس از موافقت با آزادی مشروط علی شریعتی٬ خانواده او مقابل زندان اوین منتظر آزادی این زندانی سیاسی هستند.

به گزارش «زیتون» علی شریعتی به دلیل حضور در تجمع علیه اسیدپاشی مقابل مجلس و به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به پنج سال زندان محکوم شده بود. شریعتی سال گذشته در اعتراض به این حکم دست به اعتصاب غذا زده و ۷۵ روز در اعتصاب بود بود.

او به رغم شکستن اعتصاب، تاکید کرده است که از درخواست‌های به حق خود نخواهد گذشت و درخواست‌های خود همچون بررسی مجدد و عادلانه پرونده و درخواست در دیوان و همچنین درخواست مرخصی تا زمان اتمام رسیدگی مجدد را از طرق دیگر پیگیری خواهد کرد.

یکی از نزدیکان این زندانی سیاسی به «زیتون» گفت که به رغم موانع بسیار در نهایت با آزادی مشروط او موافقت شد.

خوزستان زیر غبار دفن شد

$
0
0

زیتون– در دو استان لرستان و خوزستان میزان گردو عبار به مرحله بحران رسیده است.

شهریار عسگری، مدیر روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان روز سه‌شنبه به ایرنا گفت که میزان گرد و غبار در آسمان اهواز به بیش از ۴۷ برابر حد مجاز و به مرحله «فوق خطرناک» رسیده است.

شهریار عسگری، مدیر روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان، تاکید کرد که میزان گرد و غبار در آسمان این شهر٬ «ساعت ۱۱ صبح روز سه‌شنبه٬ به ۷۱۳۵ میکروگرم بر مترمکعب» رسیده است.

او با اشاره به شاخص نرمال میزان ذرات معلق در هوا که ۱۵۰ میکروگرم بر متر مکعب است٬ وضعیت آلودگی هوا در اهواز را «۴۷ برابر حد مجاز و در حد فوق خطرناک» اعلام کرده بود.

رضا رضایی، مدیرکل فرودگاه بین‌المللی اهواز، نیز گفته بود که به دلیل کاهش شعاع میدان دید در آسمان این شهر به حدود ۲۰۰ متر٬ «تا اطلاع ثانوی هیچ پروازی دراین فرودگاه انجام نخواهد شد».

 

 

بر اساس این گزارش٬ شماری از هواپیماهای عازم اهواز نیز به‌دلیل این مشکل٬ قادر به فرود نبوده و به فرودگاه‌های مبدا بازگشتد.

غلظت غبار در ماهشهر ۲۸۹۰ و در حمیدیه نیز ۱۳۱۷ میکروگرم بر مترمکعب اعلام شده که به ترتیب ۱۹ و هشت برابر شاخص مجاز گرد و غبار است.

عسگری همچنین غلظت ریزگردها در آسمان رامشیر را ۲۴۹، سوسنگرد ۲۳۸، شادگان ۲۹۱، شوش ۱۴۹، هندیجان ۲۴۹، آبادان ۶۷، امیدیه ۶۳، اندیمشک ۹۵، بندر «امام خمینی» ۲۱۵، بهبهان ۱۱۷، خرمشهر ۱۲۶، دزفول ۱۱۰ میکروگرم بر متر مکعب گزارش کرده بود.

با توجه به شاخص نرمال میزان ذرات معلق در هوا که ۱۵۰ میکروگرم بر متر مکعب است٬ آسمان شمار قابل توجهی از شهرهای استان خوزستان در شرایط نامناسبی به سر می‌برد.

سازمان هواشناسی استان خوزستان نیز گزارش کرده بود که از صبح روز سه‌شنبه٬ به‌دلیل وزش باد٬ هوای ۱۴ شهرستان خوزستان شامل اهواز، حمیدیه، کارون، باوی، شادگان، آبادان، خرمشهر،هندیجان، امیدیه، ماهشهر،رامهرمز، رامشیر، هویزه و دشت آزادگان خاک‌آلود خواهد بود.

مدیریت بحران استانداری خوزستان روز دوشنبه طی اطلاعیه‌ای مدارس این شهرستان‌ها را در روز سه‌شنبه تعطیل و ساعت پایان کار اداره‌ها و مراکز دولتی را تا ساعت ۱۲ اعلام کرده بود.

رضا دولتشاهی٬‌ رییس پلیس راه خوزستان٬ نیز امروز اعلام کرد که با توجه به کاهش شعاع دید، تردد اتوبوس در همه محورهای استان را تا اطلاع ثانوی ممنوع اعلام شده است.

دولتشاهی به مهر گفت: «در حال حاضر محورهای اهواز به سمت ماهشهر، هندیجان، امیدیه و رامشیر وضعیت بسیار نامناسبی دارند.»

استان خوزستان٬ امسال به دلیل خشکسالی٬ یکی از کم بارش‌ترین سال‌ها را تجربه می‌کند.

خشکسالی در استان خوزستان به اندازه‌ای بحران ایجاد کرده است که مسئولان این استان هشدار داده‌اند درصورت ادامه این روند٬ خوزستان برای تامین آب مورد نیاز شرب و کشاورزی خود با مشکل مواجه خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، مهرداد فتحی بیرانوند،‌ مدیرکل حفاظت محیط زیست لرستان، با اعلام اینکه هوای این استان در «وضعیت بسیار خطرناک» قرار گرفته است، گفت: آلودگی در برخی از شهرستان‌ها به ۵۰ برابر حد مجاز رسیده است.

او افزود: هوای شهرستان پلدختر در شرایط بسیار خطرناک قرار دارد و آلودگی بیش از ۵۰ برابر حد مجاز است.

به گفته مهرداد فتحی بیرانوند آلودگی در شهرستان کوهدشت و رومشکان در شرایط بسیار خطرناک قرار دارد و بیش از ۳۰ برابر حد مجاز است. او در ادامه افزود: «وضعیت کیفی هوای شهرستان‌های دوره چگنی و خرم‌آباد و سلسله نیز در شرایط ناسالم برای گروه‌های حساس قرار دارد و آلودگی به میزان یک و نیم برابر حد مجاز است.»

آخرین بار، در اواخر دی‌ماه و ابتدای بهمن سال جاری، استان خوزستان برای بیش از یک هفته درگیر پدیده گرد و غبار با منشا داخلی و خارجی بود که در برخی نقاط تا ۶۶ برابر حد مجاز گزارش شد.

این پدیده که مشکلات زیادی را مردم ایجاد و بیش از ۱۵۰۰ تن را راهی بیمارستان کرد، باعث تعطیلی مدارس و مراکز آموزشگاهی و کم شدن ساعات اداری برخی شهرستان‌ها شد.

 

دادستان تهران کاووس سیدامامی را به ارتباط با افسر اطلاعاتی آمریکا در ایران متهم کرد

$
0
0

زیتون– عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران٬  کاووس سیدامامی، فعال محیط زیست و استاد دانشگاهی را که در زندان اوین در گذشته است را به ارتباط با «افسر اطلاعاتی آمریکا در ایران» متهم کرده است.

او همچنین بازداشت‌شدگان دیگر مرتبط با این پرونده را به ارتباط با سیا و موساد متهم کرده است.

به گفته دولت‌آبادی بازداشت شدگان این پرونده حدود ده سال پیش با هدایت دو افسر اطلاعاتی آمریکا موسسه‌ای را «در قالب فعالیت‌های زیست محیطی» ایجاد کرده بودند و از جمله «در برخی از مناطق استراتژیک کشور تعدادی دوربین در ظاهر برای رصد امور زیست محیطی نصب کرده بودند که در واقع پوششی برای رصد فعالیت های موشکی کشور بوده است.»

به گزارش میزان دادستان تهران در ادامه افزود: «پس از بازداشت کاووس سیدامامی و ارائه اسناد و اطلاعات موجود به وی در فرآیند تحقیقات، از بازجوی خود برای پاسخ به سوالات، فرصتی درخواست نموده بود که مورد پذیرش قرار گرفته اما پس از مراجعه متهم به محل نگهداری خود در بازداشتگاه، با تدارک مقدمات، در سرویس بهداشتی اقدام به خودکشی نمود.»

روز شنبه٬ همزمان با انتشار خبر مرگ کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه و فعال محیط زیست در دانشگاه٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران خبر بازداشت تعدادی از فعالان محیط زییست را به اتهام «جاسوسی» تایید کرد.

کاووس سیدامامی، دکترای جامعه شناسی و عضو هیئت علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق بود. او همزمان مدیرعامل مؤسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بود.

بر اساس اطلاعاتی که دانشگاه امام صادق از کاووس سیدامامی در سایت خود منتشر کرده است، این فعال محیط زیست در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل کرده و در سال ۱۳۷۰ دکترای خود را در رشته جامعه‌شناسی از دانشگاه اورگان گرفته بود.

او در سال‌های گذشته علاوه بر تدریس در دانشگاه امام صادق، ۹ کتاب و ده‌ها مقاله در زمینه‌های مختلف منتشر کرده بود.

کینگ‌رام (رامین سید امامی) روز شنبه در اینستاگرامش خبر داد روز گذشته (جمعه) مریم ممبینی٬ همسر سیدامامی را به زندان احضار و خبر مرگ او را تحت عنوان «خودکشی» ابلاغ می‌کنند. 

یک روز بعد عباس جعفری‌دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ در خصوص خودکشی کاووس سیدامامی در زندان٬ گفت که او «علیه خودش اعترافاتی» داشته است.

دادستان تهران به ایلنا گفته بود که فعال محیط زیستی که در زندان خودکشی کرده٬ در ارتباط با پرونده دستگیری جاسوسان٬ بازداشت شده بود.

به گفته جعفری‌دولت‌آبادی کاووس سیدامامی یکی از همان متهمان پرونده «جاسوسی فعالان محیط زیست» بوده است.

از سوی دیگر دولت کانادا روز دوشنبه از دولت ایران خواست تا درباره علت مرگ کاووس سیدامامی، جامعه شناس، فعال محیط زیست و مدیرعامل موسسه «حیات وحش میراث پارسیان» ایرانی-کانادایی توضیح دهد.

به گزارش عصرایران به نقل از روزنامه کانادایی گلوب اند میل، عمر الغبرا معاون پارلمانی وزیر خارجه کانادا در جلسه پرسش و پاسخ روزانه در پارلمان این کشور، مرگ سیدامامی در زندان را مشکوک خواند و از دولت ایران خواست تا در این باره تحقیق کند.

به نوشته یورونیوز، یکی دیگر از مقامات ارشد کانادا نیز گفته است که کشورش از طریق کانال های دیپلماتیک، مرگ این تبعه کانادایی را پیگیری خواهد کرد.

این روزنامه اضافه کرده کانادا به دلیل بسته شدن سفارت خود در تهران از سال ۲۰۱۲، جمع‌آوری اطلاعات در زمینه مرگ کاووس سید امامی را به دیپلمات‌های خود در ترکیه محول می‌کند.

Viewing all 6931 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>