Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6931 articles
Browse latest View live

جدال «راهبرد»ها را جانشین جدال «آرزوها» کنیم

$
0
0

پنج رویای صبحگاهی
اگر یک روز صبح از خواب بیدار شویم و ببینیم رهبر نظام به هر دلیل و علتی، تصمیم به تغییررویه گرفته است و کل سیستم را به تدریج به سمت اصلاح می برد؛ چه خوب می شود. شما مخالف این حالت هستید؟ شما آن را به نفع مملکت و مردم نمی دانید؟
اگر روزی از خواب… ؛ اصلاح طلبها چنان قدرت و عزمی داشته باشند که با گرفتن مجلس و دولت و شوراها و … بتوانند روند تغییر را پیش ببرند و در مواجهه با هسته سخت قدرت آن را به عقب برانند؛ چه خوب می شود. شما مخالف این حالت هستید؟ شما آن را به نفع مملکت…؟
اگر روزی…؛ به صورت مسالمت آمیز یک رفراندوم در ایران برگزار شود که مردم ایران آزادانه بتوانند در باره حکومت کنونی و احیانا حکومت جایگزین نظر بدهند؛ چه عالی می شود. شما مخالفتی دارید؟ شما آن را به نفع…؟
اصلا بگذارید بالاترین حد را تصور کنیم؛ اگر روزی …ِ؛ بخش عمده ای از مردم ایران چنان قدرتمند باشند که بتوانند قدرت حاکم که به هیچ صراطی مستقیم نیست را به عنوان آخرین راه با اراده خود و بدون میدانداری خارجی ها بزیر بکشند؛ آیا چیز بدی است و شما مخالفید؟ آیا این سرانجام اجتناب ناپدیر را به نفع…؟
آیا موافقید که روزی…؛ ببینید با یک حمله خارجی گسترده و بنیان کن دیگر حکومت سرجایش نیست. آیا این را به نفع مردم و مملکت می دانید؟

رویایم قابل تحقق است «به شرط آن که …»
اما و هزار اما؛ آیا تغییر رفتار راس نظام امری دست یافتنی است یا به یک آرزو می ماند؟ برخی می گویند نه آرزو نیست، سابقه هم دارد و باز دست یافتنی است به شرط آن که… .
آیا در جبین اصلاح طلبان با وضعیت کنونی شان می بینید چنان عزم و قدرتی بیابند که چنین و چنان کنند؟ برخی می گویند…. به شرط آن که… .
آیا براساس رفتار شناسی حکومت این اصلا قابل تصور است که بیاید و رفراندومی برگزار کند که معنایی جز جشن خداحافظی اش ندارد؟ برخی می گویند…. به شرط آن که… .
آیا چنین قدرت و پایداری در اقشار مختلف جامعه ایران می بینید که به اعتراض به صحنه بیایند و علیرغم بازداشت و سرکوب تا آخر راه ادامه دهند و مثلا دست به اعتصاب سراسری بزنند؟ برخی می گویند…. به شرط آن که… .
آیا با توجه به وضعیت اقتصادی دول بزرگ جهان و وضعیت پر آشوب منطقه خاورمیانه که بسیاری شان تلاش می کنند سربازان شان را به این مهلکه نفرستند و یا اگر از قبل بوده اند به شکلی از این باتلاق خارج شوند؛ می بینید که آنها بخواهند برخورد تمام عیار و گسترده ای با حکومت اهل نرمش و معامله ایران بکنند و دل طرفداران حمله به ایران را شاد کنند؟ برخی می گویند…. به شرط آن که… .
این که همه «گزینه»های صدر این نوشتار را با «اگر یک روز از خواب بیدار شویم و ببینیم …» شروع کردیم بدین خاطر است که احتمالا در «کوتاه مدت» هیچ یک امکان تحقق ندارد. و این یعنی در همه آنها حدی، کم یا زیاد، از «آرزواندیشی» وجود دارد.

«چرا» رویایم برتر از دیگر رویاهاست!؟
طرفداران هر یک از گزینه های یاد شده دلایلی برای «برتر دانستن» احتمال و در واقع «آرزو»ی خود دارند.
طرفداران گزینه اول معتقدند به علت قدرت فراوان رهبر تا وی تغییر رفتار ندهد هیچ راه مسالمت آمیز و قابل دسترسی برای تغییر وجود ندارد. بالاتر آن که تا همه جریانات داخل جامعه که رهبر نیز بخشی از آنها را نمایندگی می کند به «تعامل» با یکدیگر نرسند امکان یک تغییر آرام و دموکراتیک و برگشت ناپذیر وجود ندارد.
طرفداران گزینه دوم می گویند تنها راه تغییر مسالمت آمیز و کم هزینه در ایران «اصلاح تدریجی» حکومت است که از طریق حضور اصلاح طلبان در آن و ایجاد رفرم های تدریجی میسر است. راه های دیگر به خشونت و جنگ داخلی و مداخله بیگانگان منجر می شود. ضمن آنکه قدرت جامعه مدنی در ایران که حکومتش نفتی است و نیاز چندانی به جامعه ندارد نیز چندان زیاد نیست که بتواند از بیرون حکومت را به عقب براند.
طرفداران گزینه سوم می گویند بیست سال راه بالا را تجربه کرده ایم. نمی شود. اصلاحات به جای اصلاح حکومت خودش را اصلاح کرده است و اینک خود نیز از حکومت رانده شده و خواسته هایش را تقلیل داده و گاه وارونه کرده است. تسلیم حکومت و ترساندن مردم به جای فشار از پایین و چانه زنی از بالا. قانون اساسی کنونی نیز راه هر گونه اصلاح جدی را بسته است. بنابراین یا شورش و خونریزی یا حمله خارجی و یا رفراندوم کم هزینه.
طرفداران گزینه چهارم می گویند این حکومت تا مردم علیه اش برنخیزند هیچ چیز را نخواهد پذیرفت. از جمله رفراندوم را. و اگر مردم برخیزند و حکومت اصلاح ناپذیر را به زیر بکشند دیگر نیازی به رفراندوم برای بود و نبود آن وجود ندارد. اگر نیازی هم باشد برای تعیین نوع حکومت بعدی است.
و بالاخره طرفداران ولو اندک گزینه پنجم می گویند زور مردم به حکومت نمی رسد و حاکمانی که ده ها هزار کیلومتر آن سوتر به کشور دیگری می روند و با زور و کشتار حکومت دیکتاتور جنایتکاری چون بشار اسد را حفظ می کنند، قطعا برای حفظ حکومت خود نیز دست به هر کاری خواهند زد و چون هیچ جا هم برای رفتن ندارند تا آخرین نفس ایستادگی و سرکوب خواهند کرد. پس هیچ راهی جز حمایت و حمله خارجی نیست. اصلا بیشتر تغییرات در جهان با کمک خارجی صورت گرفته است!
تا اینجا دیدیم همه راه حل های «فرض»ی حامل حدی از آرزواندیشی هستند. هم چنین هر یک مدعی مزیتی بر دیگری اند. اما هر یک نقطه ضعف هایی نیز از نظر طرفداران دیگر راه حلها دارند.
مثلا؛ با توجه به شناخت و تجربه نزدیک به سه دهه ای که از طرز فکر و روحیات رهبر نظام داریم آیا تحقق آرزوی اول چقدر میسر است؟ تعامل ها و حتی کوتاه آمدن های مکرر (گاه در حد منت کشی) در برابر وی چقدر باعث تغییر رفتارش شده است؟ برخورد آشکار و پنهان او با میلیون ها معترض به نتیجه انتخابات در سال ۸۸ و هزاران معترض در ده ها شهر کشور در دی ماه ۹۶ چقدر تاثیر جدی و موثر (نه سطحی و صوری و غیر راهبردی) در خط و خطوط وی گذاشته است؛ اگر نخواهیم خودمان را گول بزنیم. با پرهیز اکید از هر گونه سیاه و سفیدی دیدن مسائل؛ اما به جز در مواردی که «حفظ نظام» و «امنیت قدرت» به خطر افتاده چه تغییر محسوسی در سیاست داخلی و خارجی ایشان دیده شده است؟ به نظر می رسد نتیجه چندان قابل اعتنا و اتکا نباشد و اندک موارد نیز چنان کم و قطره چکانی و لاک پشتی هستند که با سرعت فروافتادن کشور و مردم به دامان بحران های خانمان برانداز ملی در همه عرصه ها شدیدا ناچیز است.
و یا؛ پس از بیست سال که زمان کمی هم نیست آیا تجربه اصلاحات نشانگر آن است که می تواند راه به سوی اصلاح آن چه که روزی مدعی اش بود بگشاید یا اینک از خاتمی به روحانی و از محمدرضای خاتمی به عارف رسیده است و تیغ نظارت استصوابی سطح بازی را به بازیکنان دسته دوم و سوم و پایین تر تنزل داده است؟ اصلا؛ رفتار اصلاح طلبان در بستن لیست های مجلس و خبرگان و شوراها که خود بیانگر انحصارطلبی غیراصلاح طلبانه و تنزل از معیارهای اولیه سیاسی و حتی اخلاقی در رای دادن به برخی جنایتکاران و رفتار بعدی منتخبان در مجلس و …، طلیعه مثبتی را نشان می دهد؟
و نیز؛ آیا حکومتی سرکوبگر به دعوت جمعی ناهمگون که هر یک با تحلیلی و به انگیزه ای سیاسی یا فردی بیانیه رفراندوم داده اند، سربزیر می شود و مثل آدم یک رفراندوم برای حذف یک روزه خود برگزار می کند!؟
همچنین؛ آیا با توان طبقه متوسطی که اوجش در جنبش سبز هشت ماهه بود و توان اقشار فقیرتر که اوجش اعتراضات هشت روزه دی ماه ۹۶ بود و در هر دو موج، تظاهرات اعتراضی به «اعتصاب» نیانجامید، می توان حداقل در کوتاه مدت به قیامی سراسری و ملی فکر کرد؟
و بالاخره؛ آیا با حاکمانی که حفظ نظام برای شان اوجب واجبات است و به وقت ضرور هم اهل نرمش اند و هم بالا بردن جام زهر و قدرتمندان تاجرمسلک مشابه در راس قدرتهای بزرگ اقتصادی جهان، می توان ولو با زیرپاگذاشتن معیارهای ملی و انسانی، به رویای حمله خارجی و تحویل دودستی مملکت به آرزومندانش فکر کرد؟
پس صورت مسئله ایران به آن سادگی آرزواندیشانه ای که طرفداران هر گزینه بدان می اندیشند نیست. گزینه هایی که اکثرشان به درستی نقاط قوت قابل اتکایی دارند. همانطور که نقاط ضعفی بنیادی.
بگذارید از زاویه دیگر (و به گمان من درست ترین زاویه) به صورت مسئله ایران بنگریم. از زاویه راهبردی یعنی سیاست ورزی انضمامی و واقعی و نه طرح آرزوهای انتزاعی.

سیاست ورزی انضمامی و راهبردی به جای آرزوهای انتزاعی
سیاست و سیاست ورزی از طرح «وضعیت مطلوب» و آرزوهای برتر و یا نهایی شروع نمی شود، بلکه از«چگونگی» رسیدن به آنها آغاز می گردد. و نامش هست «راهبرد» نه «هدف گذاری». البته انکار نمی توان کرد که نحوه هدف گذاری هم «تا حدی» در شکل گیری راهبرد موثر است. اما نمی توان کل سیاست و عمل سیاسی را به تعریف و تبیین «هدف» نهایی و یا «گام پایانی» عمل سیاسی فروکاست. داستان زنگوله و معمای انداختن آن به گردن گربه مثال آموزنده ای است. کسانی که تنها به اهمیت و راهگشایی زنگوله می اندیشند و نه نحوه به گردن گربه انداختنش ، از راهبرد و سیاست عملی چیز زیادی نمی دانند.
اگر این مقدمات پذیرفته شده باشد آنگاه «مرکز ثقل» بحث باید روی راهبرد مشخص برای شرایط مشخص و راه های عملی تحقق انواع آرزوها متمرکز شود و نه مقایسه انتزاعی آرزوها و یا گام های نهایی برای رسیدن بدان ها. در یک بحث انتزاعی معمولا یک آرزوی بالاتر و بهتر بدون توجه به عملی یا غیرعملی بودنش طبیعتا پذیرفتنی تر از یک هدف متوسط اما عملی تر قرار خواهد گرفت. در واقعیت اما؛ یک مشتری طالب یک کالا در خرید آن شاید در ابتدا به کم و کیف و مزیت های آن بیش از هر چیز «بیندیشد»، اما در تصمیم نهایی و در «عمل»، قدرت خرید و اندوخته ای که در جیب و حساب بانکی اش دارد حرف آخر را خواهد زد.
حال بیایید با این متر و معیار همه آرزوهای خوب و خوبتر (به آستثنای مورد آخر)، را دوباره مرور کنیم.
در ابتدا تصریح کنم که به جز مورد آخر که موافقین بسیار کمی دارد دیگر گزینه ها مورد تایید بسیاری است. شاید تردید برخی در مورد گزینه چهارم این باشد که فروپاشی ناگهانی قدرت به هرج و مرج و ناامنی داخلی و یا بستر مداخله و میدانداری خارجی تبدیل نشود؛ وگرنه اگر روند به گونه ای باشد که چنین آسیب و آفتی بدنبال نداشته باشد، شاید مخالفین آن هم به شدت کاهش می یابند.
همچنین بعید است کسی مخالف گزینه رفراندوم فرضی مسالمت آمیز باشد. و نیز اگر قدرتمندی و موثر بودن اصلاح طلبان به طور جد مطرح باشد، سخت گیرترین و سکولارترین افراد نیز لااقل نه به عنوان سقف خواسته ها بلکه به عنوان یک مرحله برای تغییرات بنیادی آتی بعید است با آن مخالف باشند. همین وضع در رابطه با تغییر رفتار رهبر قدرتمند نظام نیز مطرح است، این حالت برای اصلاح طلبان مرحله ای از تغییرات مورد علاقه و برای تحول خواهان نیز گامی مثبت تلقی می شود.
اما برای شکل دادن یک بحث راهبردی جدی و دور شدن از فضای فانتزی باید سطح بحث را از مباحث انتزاعی و فرضی و آرزویی به سطح انضمامی و راهبردی منتقل کرد. غیر از این کار ما جز صرف وقت برای بالاتر فرستادن بادبادک های خیال نخواهد بود!

انتقال مصاف آرزوها داخل راهبردها
بحث از راهبرد نیز البته خود می تواند به میدان دیگری از مصاف فرض ها و خیال ها و به نوعی شکل دیگری از همان مصاف آرزوها تبدیل شود! چگونه؟ به شکلی که طرفداران گزینه های فوق هر یک جامعه و نیروهای سیاسی و حکومت را مطابق میل و در جهت آرزوی خود تحلیل کنند. یکی بگوید رهبر نظام از جنبش سبز درس گرفت و انتخابات ۹۲ را سالم برگزار کرد و یا در رابطه با پرونده هسته ای نرمش قهرمانانه نشان داد. دیگری از تفاوت دوران خاتمی و حتی روحانی با دوران احمدی نژاد سخن بگوید . آن یک از در حال فروپاشی بودن حکومت در برابر بحران های متعدد سخن بگوید و این که راه حل پیشنهادی اش (رفراندوم) راه گریز از آشوب و خونریزی است و آن دیگر از آماده انفجار بودن مردم حرف بزند و این که آنها بزودی حکومت را تغییر خواهند داد و نیازی به اجازه از خود حکومت برای تغییرش نیست و بالاخره دیگری از عزم ترامپ و قدرتهای منطقه ای چون اسرائیل و عربستان و شرکاء برای بر سر سنگ کوفتن سرمار اصلی سخن بگویند. پس این سطح از بحث نیز به جدال تفاسیر از «شرایط موجود» و تکافوی ادله منجر خواهد شد. هر یک بر مزیت خود و ضعف رقیب اشاره می کند و هریک وضعیت مردم و حکومت را بر اساس گزینه خویش تحلیل و تفسیر خواهد کرد. بالطبع «تمایل» طرفداران هر گزینه بر «تحلیل» شان سایه ای سنگین خواهد افکند.

همه راه ها به «رم» ختم می شود؛ به «قدرت مردم»!
اما
؛ به نظر می رسد یک مسئله بین همه تحلیل ها و راه حل ها مشترک باشد وهمه راه ها به رم ختم می شود؛ به «مردم». این نیروی «مردم» است که کنشگر اصلی است و فشار لازم را برای انعطاف رهبر یا قدرت گیری اصلاح طلبان و چانه زنی آنها و یا برگزاری رفراندوم و یا انجام قیام ملی و یا آماده سازی بستر برای نقش آفرینی خارجی فراهم می کند. نتیجه آن که؛ انضمامی ترین بحث که ما را تاحدی از آرزواندیشی ها و فرضیات رقیب دور و به امر واقع نزدیک می کند، بحث در باره مردم است. به عنوان کنشگر اصلی سیاست و سیاست ورزی در ایران و عامل اصلی هر تغییری که قرار است رخ دهد. ظاهرا در این جای تحلیل، نقطه اصلی و حلّال همه مشکلات را پیدا کرده ایم!

انتقال جدال آرزوها به بحث از «مردم»!
اما متاسفانه جدال های انتزاعی و آرزواندیشانه می تواند به بحث در باره مردم و تفسیر آن نیز نقل مکان کند! چاره ای نیست. اما شاید بحث در این باره تنها راه و شاید راحت تر از بقیه امور باشد. در هر حال در پایان همه مباحث سیاسی و راهبردی به بحث «مردم» رسیدیم. رفتار شناسی آنها. توان شان و چگونگی سیاست ورزی شان. من نیز در پایین تفسیر و تحلیلم را با تمرکز بر همین حوزه اصلی و نهایی سیاست در ایران (ضمن توجه به سه عامل دیگر یعنی ساختارو طیف های درونی حکومت- ساختار و طیف های مختلف قدرت های جهانی و منطقه ای- و شخصیت ها و تشکل ها و نیروهای سیاسی و مدنی در ایران) بیان میکنم.

وضعیت و رفتارشناسی سیاسی مردم ایران
به گمان من:
الف-جامعه ایران از یک جامعه سنتی از اواخر دوران قاجار وارد وضعیت جدیدی می شود که می توان آن را «جامعه ای ناموزون با غلبه وجه سنتی» نامید. و از اواسط دهه شصت (شمسی) پای به دوران «جامعه ناموزون با غلبه وجه مدرن» می گذارد. عناصر و ادله این تحلیل را قبلا بارها نوشته ام.
ب- جامعه ایران از دهه هفتاد «روش» های مختلفی را برای تغییر وضعیت زندگی اش به صورت آزمون و خطایی در پیش گرفته است. به طور مشخص چهار روش: ۱- انتخابات که به پویش اصلاحات و جنبش سبز منجر شد و همچنان ادامه دارد. ۲- پیگیری مطالبه محور مدنی توسط احزاب و تشکلهای صنفی و مدنی و … ۳- اعتراضات خیابانی (در جنبش سبز و موج اعتراضات دی ماه ۹۶) و بالاخره ۴- اعتصاب که به صورت موردی عمدتا توسط کارگران به کار گرفته شده و در هیچ یک از جنبش ها و موج های اعتراضی قبلی به صورت امری فراگیر در نیامده است.
پ- جامعه ایران این راه حلها را مقابل هم نمی داند و به آن ها به صورت «خطی» که از یکی کاملا دست شسته و به دیگری رسیده باشد، نگاه نمی کند. یعنی به طور همزمان و به صورت آزمون و خطایی از همه آنها استفاده می کند. به عبارت دیگر نوع نگاهش به صحنه سیاست و سیاست ورزی برخلاف طرفداران متعصب گزینه های بالا از اساس فرق می کند. اکثر طبقه متوسط و طبقات کم در آمدتر به صورت بهبود خواهانه به زندگی شان نگاه می کنند.
فرایند دموکراتیزاسیون برای آنها با فرایند بهبود زندگی جدای از یکدیگر نیستند. یکی موکول به دیگری نیست. اینجاست که نوع نگاه آنها با برخی تحلیلگران و فعالان سیاسی که بهبود وضعیت زندگی را موکول به تغییرات سیاسی کلی و عموما در حد تغییر کل سیستم می دانند، تفاوت اساسی دارد. درک و دریافت این «تفاوت» در تحلیل سیاست و درپیش گیری عمل سیاسی و راهبرد برای تغییر زندگی از سوی سیاسیون می تواند نقطه پایانی بر آرزواندیشی آنها و نزدیک شدن شان به «واقعیت» مردم ایران و نگاه و روش کنونی سیاست ورزی جامعه ایرانی باشد. براین اساس است که ممکن است طیفی از مردم مستاصل و در پی پیدا کردن راه گریز یکبار به پنجاه هزار تومان آقای کروبی رای بدهند و یک بار به احمدی نژاد و دیگر بار به روحانی و حتی یکبار به منجی ای از نظام پادشاهی فکر کنند.
واقعیات اجتماعی نشان می دهد بخش زیادی از طبقه متوسط و پایین تر به انتخابات «نیز» به عنوان یکی از کم هزینه ترین راه های تغییر همواره فکر کرده و می کند.
آخرین نظرسنجی ایسپا به سفارش مرکز بررسی استراتژیک ریاست جمهوری در این باره بسیار معنادار است. ۷۵ درصد مردم از وضع موجود ناراضی اند (استان کردستان با نود درصد و بعد از آن سیستان و بلوچستان قرار دارد). هفتاد و پنج درصد مردم اخبارشان را از ماهواره و فضای مجازی می گیرند. اما در عین حال بیش از شصت در صد معتقد به روش اصلاحی برای تغییر وضعیت بوده و بیست و شش درصد باور به براندازی داشته اند. همچنین بیش از هفتاد درصد اعتراضات را مشروع می دانسته اند. هر چند به علت شرایط پرریسک امنیتی و روانشناسی خاص مردم ایران، نمی توان به پیمایش هایی که سئوالات مشخص و بسته ای را به نطرخواهی می گذارند کاملا استناد کرد و نظرسنجی های عمقی برای جامعه ای که اهل محافظه کاری است و درددل بیشتر از نظرسنجی صریح جواب می دهد؛ اما به هر حال در همین حد هم با توجه به برخی آمار قابل اعتنا در این نظرسنجی می توان به صورت مشروط بدان توجه داشت.
در هر حال عناصر زیادی از این نظرسنجی نیز تحلیلی که در بالا از رفتار مردم ارائه شد را تایید می کند.

با رفراندوم کاملا موافقم…
بگذارید جدا از سخنان و استدلال های عقلی حرف قلبی ام را هم بزنم. با رفراندوم کاملا موافقم. من فکر می کنم اگر همین امروز در یک شرایط امن فرضی مردم ایران پای صندوق رای برای حفظ این ساختار قدرت و یا جایگزین کردن صلح آمیز و بدون جنگ و خونریزی با ساختار دیگری بروند بیش از نود درصد مردم رای به تغییر ساختار می دهند. اما این امر فقط در یک شرایط فرضی و آرزویی قابل تحقق است. هیچ حکومتی داوطلبانه چنین صندوقی به میان نمی آورد تا محترمانه از قدرت کنار بکشد چه برسد به حکومتی که باندهای مافیایی قدرت و ثروت در آن به روی هم همه نوع تیغ می کشند! بدین ترتیب راه رفراندوم نیز باز به رم ختم می شود. به نیروی مردم.
باید فشار مردم آنچنان زیاد باشد که حکومت را وادار به عقب نشینی کند. تغییر رفتار حکومت، عقب نشینی اش و یا تسلیم شدنش به نیروی در صحنه الفاظ مختلفی است برای نامیدن یک واقعیت از زوایای مختلف.

«تسهیل‌گری» برای نقش آفرینی مردم؛ حرکت تدریجی به سوی «آرزوها»
حال که قرار است نیروی اجتماعی باعث تغییر گردد پس باید بستر و زمینه های این تغییر نیز فراهم و روندش تسهیل شود. در اینجاست که بسیاری از نظریه های مربوط به دموکراتیزاسیون معتقدند که حضور نیرویی متحد و نسبتا همسو با جنبش اجتماعی درون ساخت قدرت می تواند روند تغییر را تسهیل کند. شاید بر همین اساس است که بسیاری از مردمی که اصلا از حکومت راضی نیستند برای بهبود وضع زندگی شان و برای ایجاد تسهیل در تغییر از جمله از صندوق رای و انتخابات نیز بدون تنزه طلبی معمول بین برخی سیاستمداران (که احیانا برخی شان طرح و برنامه های شخصی نیز برای آینده خود دارند)، بهره می گیرند.
اگر به عقب نشینی تدریجی قدرت آن هم در یک کشور نفتی (که آن را تاحد زیادی از مالیات و رای مردم بی نیاز می کند)، حتی تا حد پذیرش رفراندوم می اندیشیم؛ در نتیجه باید به نحوی سیاست ورزی کنیم و زبانی برگزینیم که بتواند صاحبان قدرت را راضی و در واقع تسلیم به این خواست کند. زبان قدرت (و به یک معنا زور) یک روی سکه است (تا زور مردم نباشد قدرت عقب نمی نشیند) اما روی دیگر سکه ارائه راه حل های عملی برای عقب نشینی «احتمالی» در شرایط مفروض است. شرایط قدرتمندی تدریجی مردم و فشار رو به ازدیاد آنها.
پریدن از روی مراحل و مرحله سوزی کردن و طرح خواسته نهایی از ابتدا جز رهنوردی در مسیر آرزواندیشی نیست که البته می تواند در درازمدت نقش آموزشی و تهییجی داشته باشد، اما باید دانست که به طور عکس هم می تواند نتیجه وارونه ای نیز داشته باشد و آن یاس و انفعال مردمانی است که به شدت دستاوردگرا هستند و البته کوتاه مدت نگر. طبق این روانشناسی جمعی و بنابر برآوردهای راهبردی از توازن قواست که باید اهداف آرزواندیشانه نیز مرحله به مرحله و تدریجی پیش برود تا بتواند نیروی بیشتری را پشت خود جمع کند و اهداف به طور نسبی قابل دسترس تری را تعریف نماید.

«انتخابات آزاد» و نفی نظارت استصوابی
براساس مجموعه مقدمات و استدلال های تا اینجای نوشتار است که به نظر می رسد شعار انتخابات آزاد و نفی نظارت استصوابی در رابطه با همین نهادهای انتخابی موجود مثل مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان و … آغاز و استارت مهمی جهت تسهیل مسیری است که می تواند به تدریج به خواسته ها و آرزوهای بالاتر برسد.
این شعار برای حاکمان نیز آزمون مرگ و زندگی و بازی حذفی نیست. شعار انتخابات آزاد بدون نظارت استصوابی یعنی شما هم باشید اما ما (مای محذوف، جامعه دیده نشده و سخنگویان واقعی بخش های بدون نماینده اش) هم باید باشند. در یک رقابت آزاد و سالم و منصفانه.
پرواضح است که حاکمان در شرایط مشخص کنونی به هیچوجه تسلیم چنین خواسته ای نمی شوند. اما «اگر» روزی به هر دلیلی (از جمله فشار مردم یا شرایط و وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور و…) آهنگ عقب نشینی تدریجی و یا بکارگیری اندکی تدبیر و تعقل داشته باشند ممکن است پذیرای انتخابات آزاد و بدون نظرات استصوابی یا نظارت رقیق شده تر بشوند که نمایندگان آنها نیز در میان نامزدها حضور دارند. اما بعید است ناگهان تسلیم انتخابات و رفراندومی شوند که معنایش برای آنها جز مرگ و زندگی و طبعا خودکشی داوطلبانه نیست. فرستادن گربه وحشی به سه کنج وادار کردن آن به چنگ کشیدن به روی شما برای فرار از محاصره است. باید حتما راهی کم هزینه تر برای او باز کنید!
مطالبه انتخابات آزاد با کم رنگ شدن و حذف نظارت استصوابی مورد پذیرش جریان ها و نیروهای سیاسی بیشتری از درون جامعه است. حتی بخشی از نیروهای محافظه کار نیز زمینه قبول این خواسته را دارند. برای مردم نیز پیگری آن نیاز کمتری به هزینه دادن دارد تا رفتن پای شعار مرگ و زندگی و یا بالاتر از آن حمله برای تغییر یک جای ساختار کل حکومت.
به گمان من حذف و حتی رقیق تر شدنی نظارت استصوابی از انتخابت های موجود هدفی است قابل دسترس تر و راهی برای اصلاح تدریجی و بنیادی و نهایتا تحول عمیق در ساختار قدرت بدون فروپاشی نظام اداری و ایجاد ناامنی و خشونت و خلا قدرت در کشور که هم نقطه بیمی است برای بخشی از مردم و نیروهای سیاسی و هم نقطه طمعی است برای برخی امیال خارجی که دستاویز حاکمان برای سرکوب حرکات داخلی است.
شعار و آرزوی «انتخابات آزاد» وجوه راهبردی و انضمامی بیشتری از دیگر آرزوها برای اندیشیدن و هم اندیشی و برنامه دار کردن دارد. همچنین استعداد بالاتری برای ایجاد وفاق جمعی بین نیروهای بیشتری به خصوص در داخل کشور و در میان مردمی که بدون تنزه طلبی از همه ابزارها و راه ها برای بهبود زندگی خود و تغییر در وضعیت کشوراستفاده می کنند. همانگونه که امکان راهگشایی و تسهیل گری برای خواست ها و مطالبات بیشتر را نیز در درون خود و در روندی که در پیش رو قرار می دهد، فراهم می سازد.
انسان بدون «رویا» انسانی قابل ترحم و تقلیل یافته به پایین ترین سطوح زیستی است. من هم رویایی دارم. ما همه رویایی داریم. برای ایران. برای سربلندی و آزادی و رفاه و تبعیض از همه مردمان این سرزمین کهن. اما جدال «رویا»ها باید جایش را به جدال «راهبردها» دهد. تحقق هر رویا و راهبرد نیز به تلاش و صبوری و امید و پایداری نیازمند است. نیز به همبستگی و تعامل جمعی به جای تقابل و حذف و انحصار طلبی و جاه طلبی های جمعی و فردی. این چنین باد.

پی‌نوشت: یک توضیح حاشیه‌ای؛ دوستان امضا کننده بیانیه رفراندوم از من نیز خواستند که آن را امضا کنم بنا به دلایل سیاسی و نیز شخصی خودداری و عذرخواهی کردم. بخشی از دلایل سیاسی ام در این نوشتار آمده است.


بودجه دولتی حوزه‌های علمیه را بی‌حیثیت می‌کند

$
0
0

زیتون- سینا پاکزاد:پس از ماجراهای بودجه حوزه‌های علمیه، محمد جواد فاضل لنکرانی، پسرمحمد فاضل لنکرانی از مراجع تقلید مشهور شیعه می‌گوید که پدرش شدیدا مخالف اختصاص بودجه برای حوزه‌های علمیه از سوی دولت بوده است.

محمد فاضل لنکرانی، از مراجع تقلید مشهور شیعه بود که سال ۸۶ فوت شد. پس از فوت آیت‌الله گلپایگانی و آیت‌الله اراکی، دو مرجع تقلید مشهور شیعه، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هفت نفر را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد.

پسر آیت‌الله فاضل لنکرانی هفته پیش در مصاحبه‌ای تصویری گفته است که براساس اظهارات اعضای جامعه مدرسین، در رای‌گیری این گروه پدرش نفر اول بوده و آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، نفر سوم.

اصل معرفی مرجع از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از طرف برخی از روحانیون به عنوان یک «بدعت» خوانده شده است؛ به‌خصوص اینکه درباره مرجع تقلید بودن آیت‌الله خامنه‌ای نیز شک و تردیدهای بسیاری وجود دارد.

محمود احمدی‌نژاد به آیت‌الله فاضل لنکرانی پیغام می‌دهد، حاضر است دو میلیارد تومان از بودجه فرهنگی شهرداری را برای ساخت مرکز فقهی او در قم بپردازد و این پرداخت «هیچ جا هم ثبت نخواهد شد».

محمد جواد فاضل لنکرانی که پس از فوت پدرش مرکز فقهی تاسیس شده توسط او را اداره می‌کند، می‌گوید که پدرش به اکبر هاشمی رفسنجانی به دلیل اظهاراتش درباره پرداخت بودجه از سوی دولت به حوزه‌های علمیه انتقاد کرده است.

به گفته فرزند این مرجع تقلید، پدرش گفته که اختصاص بودجه از سوی دولت باعث می‌شود «حیثیت حوزه‌های علمیه از بین برود» و از سوی دیگر ارتباط مردم با حوزه‌های علمیه قطع شود و مردم دیگر به روحانیون«خمس» پرداخت نکنند.

محمد جواد فاضل لنکرانی که از طرف پدرش مامور شده بود این اعتراض را به اکبر هاشمی رفسنجانی اعلام کند، می‌گوید که آقای هاشمی رفسنجانی نیزا این استدلال‌ها را پذیرفته است.

آقای فاضل لنکرانی، هم‌چنین می‌گوید که وقتی محمود احمدی‌نژاد شهردار تهران بوده به پدرش پیغام می‌دهد، حاضر است دو میلیارد تومان از بودجه فرهنگی شهرداری را برای ساخت مرکز فقهی او در قم بپردازد و این پرداخت «هیچ جا هم ثبت نخواهد شد».

تقلیل مطالبات کمپین «تغییر بودجه به نفع مردم»

افزایش ۲۵ درصد به بودجه نظامی از «پول‌های توجیبی»

به گفته محمد جواد فاضل لنکرانی، پدرش به آقای احمدی‌نژاد پاسخ داده که بودجه شهرداری تهران نباید در قم مصرف شود و او نیز کمک دولتی قبول نخواهد کرد و حتی اگر بخواهد بودجه دولتی دریافت کند از«بزرگ‌تر از او» کمک خواهد گرفت.

آیت‌الله فاضل لنکرانی به احمدی‌نژاد پاسخ داده که کمک دولتی قبول نخواهد کرد و حتی اگر بخواهد بودجه دولتی دریافت کند از«بزرگ‌تر از او» کمک خواهد گرفت.

سخنان آقای فاضل لنکرانی که خود نیز از روحانیون شاخص در حوزه علمیه است و پدرش به او اجازه اجتهاد داده مدتی پس از اعتراض‌ها درباره بودجه حوزه‌های علمیه بیان شده است.

در بخش‌های مختلف بودجه سال ۹۷ بیش از دو هزار میلیارد تومان به حوزه‌های علمیه اختصاص یافته است.

از جمله برای حمایت از حوزه‌های علمیه و مدارس علوم دینی ۴۲۰ میلیارد تومان و برنامه حمایت از آموزش طلاب علوم دینی ۳۵۳ میلیارد تومان اختصاص یافته است.

هم‌چنین مرکز خدمات حوزه‌های علمیه حدود ۲۹۷ میلیارد تومان برای حق بیمه طلاب و روحانیون غیرشاغل و ۲۵۳ میلیارد تومان برای برنامه پوشش بیمه پایه اجتماعی طلاب تعریف کرده است.

در بودجه سال آینده هم‌چنین برای «جامعه المصطفی العالمیه» که برای آموزش روحانیون غیر ایرانی فعالیت می‌کند، ۳۰۵ میلیارد تومان بودجه اختصاص یافته است.

انتشار بودجه حوزه‌های علمیه انتقادهایی را به دنبال داشت. از جمله آیت‌الله یوسف صانعی، از مراجع تقلید شیعه در قم، اختصاص بودجه به حوزه‌های علمیه را «زمینه‌ساز فساد» خوانده است.

 

دیدار اعضای شورای مدیریت حوزه با رهبر جمهوری اسلامی

مهدی کروبی، از رهبران جنبش سبز نیز در نامه خود به رهبر جمهوری اسلامی نوشته بود:«حوزه‌ها بر خلاف نظر امام به پول حاکمیت آلوده شده‌اند…در دوران امام بودجه‌ای از خزانه عمومی به حوزه‌ها داده نمی‌شد و حوزه‌ها از محل وجوهات شرعی مردم و با نظر مراجع عظام تقلید اداره می‌شدند».

«در زمان آیت‌الله فاضل لنکرانی کارمندان شورای مدیریت ۱۲ نفر بودند، من نمی گویم الان هم ۱۲ نفر باشند، معقول نیست اما آیا با هزار نفر؟».

در مقابل اما برخی از روحانیون اصولگرا از اختصاص بودجه به حوزه‌های علمیه دفاع کردند و حتی کاظم صدیقی، امام جمعه تهران، خواستار افزایش این بودجه شد.

احمد خاتمی، دیگر امام جمعه تهران نیز اختصاص بودجه به حوزه‌های علمیه را «حق شهروندی» طلاب خواند.

محمد جواد فاضل لنکرانی اما می‌گوید که موضوعاتی مانند بیمه طلاب نیازی به دخالت حوزه ندارد و خود دولت می‌تواند همه طلاب را بیمه کند.

«افزایش کارمندان شورای مدیریت حوزه علمیه از ۱۲ نفر به هزار نفر».

آیت‌الله محمد فاضل لنکرانی هم‌چنین رئیس شورای مدیریت حوزه علمیه قم بود؛ نهادی که نظام سنتی حوزه‌های علمیه را تغییر داد و از نگاه برخی منتقدان باعث از بین رفتن استقلال حوزه‌های علمیه و حکومتی شدن آن شد.

پس از پیروزی انقلاب ۵۷ عملا دخالت حکومت در حوزه‌های علمیه آغاز شد و در دوره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای این موضوع شدت گرفت. در اسفند ماه سال ۵۹ آیت‌الله خمینی دستور تأسیس شورای مدیریت حوزه علمیه را صادر کرد و درسال ۶۰ این شورا تشکیل شد.

در ترکیب ۹ نفره این شورا آیت‌الله خمینی سه نماینده، آیت‌الله محمدرضا گلپایگانی، مرجع تقلید شاخص شیعه، سه نماینده و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم سه نماینده داشت.

 

آیت الله محمدرضا گلپایگانی، مرجع تقلید شاخص شیعه

در سال ۷۰ رهبر جمهوری اسلامی در سفر به قم خواستار تفکیک مدیریت اجرایی حوزه‌های علمیه از شورای سیاست‌گذاری شد و یک سال بعد این اتفاق رخ داد. براساس این تقسیم کارامور اجرائی حوزه‌های علمیه توسط مدیریت حوزه‌ها انجام می شود.

پس از این تفکیک، محمد مومن، رضااستادی، هاشم حسینی‌بوشهری، مرتضی مقتدائی، روسای مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه بوده‌اند و اینک علیرضا اعرافی، رئیس این مرکز است.

در سال ۸۸ نیزعملا مدیریت حوزه‌های علمیه استان‌ها نیز در اختیار این مرکز قرار گرفت و ۳۰ مدیر استانی با حکم مدیر حوزه‌های علمیه منصوب می‌شوند.

در همین حال پسر محمد فاضل لنکرانی می‌گوید که پس از مرگ پدرش دخالت شورای مدیریت حوزه علمیه قم در فعالیت‌ها حوزه به خصوص حوزه‌های شهرستان‌ها بیشتر شده است.

 شورای مدیریت حوزه‌های علمیه حتی در نحوه ساخت ساختمان‌های حوزه‌های علمیه در شهرستان‌ها دخالت می‌کند و جابه‌جایی یک ستون باید با حوزه علمیه قم هماهنگ شود.

او با اشاره به تجربه یکی از سفرهایش می‌گوید که این شورا حتی در نحوه ساخت ساختمان‌های حوزه‌های علمیه در شهرستان‌ها دخالت می‌کند و اگر بخواهند یک ستون جابه‌جا شود باید با حوزه علمیه قم هماهنگ کنند و گاهی موافقت با آن شش ماه طول می‌کشد.

فاضل لنکرانی می‌گوید:« در زمان پدرم کارمندان شورای مدیریت ۱۲ نفر بودند، من نمی‌گویم الان هم ۱۲ نفر باشند، معقول نیست اما آیا با هزار نفر؟ چه ضرورتی دارد که تشکیلات تا این حد گسترده شود».

در سال‌های اخیر صداهای نه چندان بلندی در حوزه علمیه برای استقلال این نهاد شنیده می‌شود. از جمله پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری، آیت‌الله بیات زنجانی، از مراجع تقلید قم، در پیامی ابراز امیدواری کرده بود که دولت آقای روحانی «حافظ استقلال حوزه، به ویژه نهاد مرجعیت، از روزمرگی قدرت و سیاست باشد».

رهبر جمهوری اسلامی اما شدیدا با این دیدگاه مخالفت کرده است. او سال ۸۹ نیز درسفر به قم هدف ازطرح موضوع استقلال حوزه‌های علمیه را «قطع کردن رابطه حوزه و نظام» دانسته بود و پس از آن نیز بارها گفته است که «انگیزه‌ها و طرح‌هایی برای انقلاب‌زدایی از حوزه علمیه وجود دارد».

 

دیدار اعضای مدیریت حوزه‌های علمیه با آیت‌الله خامنه‌ای

فرزند آیت‌الله فاضل لنکرانی دراین مصاحبه هم‌چنین گفته است که آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای اعلام مرجعیتش و در استفتایی اعلام کرده که «وجوهات باید با نظر رهبری باشد» و این استفتا در بین مراجع «سر و صدا داشت».

آقای لنکرانی گفت که پس از این استفتا او که مسئول وجوهات پدرش بوده، یک هفته از این پول‌ها استفاده نکرده تا ابهامات فقهی موضوع را بررسی کند.

او می‌گوید که در آن زمان بحث فقهی خمس را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که خمس را «هر مجتهد جامع‌الشرایطی می‌تواند بگیرد».

فرزند محمد فاضل لنکرانی هم‌چنین می‌گوید که احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، و محمدیزدی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، به نزد پدرش آمده بودند تا او از محمود احمدی‌نژاد حمایت کند اما این مرجع تقلید پیش‌بینی کرده که «احمدی‌نژاد درمقابل رهبری هم خواهد ایستاد».

پس از انقلاب سال ۵۷، اکثر مراجع تقلید و حوزه‌های علمیه با حکومت روابطی بسیار نزدیک داشته‌اند و حتی در مقابل حصر مراجع تقلید و روحانیون شاخصی چون آیت‌الله شریعتمداری، آیت‌الله منتظری، آیت‌الله صادق روحانی و آیت‌الله آذری‌قمی، واکنشی جدی نداشته‌اند.

اصلاح دینی در غرب و جهان اسلام و ایران

$
0
0

اصلاح دینی در غرب و جهان اسلام و ایران

به مناسبت پانصدمین سال رفرماسیون در اروپا و مغرب زمین سلسله جلساتی از آغاز سال ۲۰۱۸ میلادی در کلن برگزار خواهد شد. در این سلسله گفتارها رفرماسیون مسیحی و اصلاح دینی با تمرکز در ایران معاصر مورد بحث و گفتگو قرار خواهد گرفت.

موضوع سخن این ماه

مروری بر تاریخچه جنبش اعتراضی مارتین لوتر

سخنران: حسن یوسفی اشکوری

میعاد: آخرین جمعه های هر ماه

مکان:

Melanchthon Akademie

Kartäuserwall 24 b

۵۰۶۷۸ Köln

در اواسط هر ماه برنامه و موضوع آن اعلام خواهد شد.

🍃زنده|فعال حقوق دراویش: ما در شهادت سربازان نیروی انتظامی عاملیتی نداریم

$
0
0


فعال حقوق دراویش: ما در شهادت سربازان نیروی انتظامی عاملیتی نداریم

فرهاد نوری، فعال حقوق دراویش در گفتگو با ایسنا گفت: هیچگاه خشونت در مسلک دراویش نبوده. دراویش هیچ‌گاه آغازکننده خشونت نبودند. دراویش هیچ‌گاه نمی‌خواستند که این اتفاقات بیفتد. آنها همواره تجمعاتی مسالمت‌آمیز داشته‌اند، اما درباره اتفاقات دیشب باید دید که چه کسانی می‌خواهند از این اغتشاشات سود ببرند و تقصیر را بر گردن دراویش بیندازند.

وی تاکید کرد :فرمانده انتظامی تهران در گفت‌وگویی که با دراویش داشتند، تضمین دادند که هیچ اتفاقی برای دراویش نمی‌افتد و امنیت منطقه را بر عهده گرفتند. آغازکننده ماجرای دیشب نه نیروی انتظامی و نه دراویش بودند.

هرگونه عاملیت دراویش گنابادی در «شهادت مأموران نیروی انتظامی» را تکذیب می‌کنم و اتفاقی که شب گذشته افتاد باعث ناراحتی ما شد، در مسلک و مرام درویش‌ها انجام چنین حرکت‌هایی وجود ندارد. دراویش هیچ‌گاه خشونت‌طلب و عامل آغازکننده درگیری نبودند»


نصب سنگ قبر جدید ابراهیم یزدی

به فاصله کمتر از یکساعت از تخریب سنگ مزار  ابراهیم یزدی، سنگ قبر دیگری عینا با همان جنس و خط و متن، توسط مدیریت سازمان بهشت زهرا(س) طراحی، حکاکی و نصب شده است.

هنوز از عوامل تخریب کننده و انگیزه آنان اطلاعی در دست نیست./جماران


تیم هلال احمر امشب در ارتفاعات محل سقوط هواپیما می‌ماند

معاون عملیات سازمان امداد و نجات گفت: امکانات لازم برای اقامت امشب گروه‌های اعزامی فراهم می‌شود تا از فردا عملیات انتقال پیکرها را به یاسوج آغاز کنیم.

Risultati immagini per ‫معاون عملیات سازمان امداد و نجات گفت: امکانات لازم برای اقامت امشب گروه‌های اعزامی فراهم می‌شود تا از فردا عملیات انتقال پیکرها را به یاسوج آغاز کنیم.‬‎
وی تاکید کرد همه تلاش‌ها و امکانات را برای انتقال پیکرها بسیج کرده‌ایم.


 هواپیمایی آسمان بعد از ۲ روز اطلاعیه صادر کرد


سنگ قبر ابراهیم یزدی تخریب شد

سنگ قبر ابراهیم یزدی، دبیر کل نهضت آزادی توسط عده‌ای ناشناس تخریب شد.


وزیر امور خارجه روسیه سخنان قاسم سلیمانی درباره اسرائیل را محکوم کرد

لاوروف در سخنان خود در واکنش به سخنان قاسم سلیمانی خطاب به اسرائیل گفت: «ما بارها گفته‌ایم بیاناتی مانند این که اسرائیل به عنوان یک کشور صهیونیست باید نابود شده و از نقشه جغرافیایی پاک شود را قبول نمی‌کنیم. به نظر ما این راهی کاملا غلط برای پیشبرد منافع است.»

Risultati immagini per ‫لاوروف‬‎

قاسم سلیمانی هفته پیش در مراسم دهمین سالگرد مرگ عماد مغنیه فرمانده نظامی ارشد حزب‌الله لبنان گفته بود «قصاص این خون‌ها نابودی رژیم صهیونیستی است و دشمن می‌داند که این یک امر حتمی است این وعده الهی است که حتما تحقق پیدا خواهد کرد.»/بی بی سی فارسی


کشته شدن ۵ نیروی نظامی و دستگیری ۳۰۰ درویش گنابادی در گلستان هفتم

سخنگوی نیروی انتظامی از کشته شدن ۵ تن در درگیری‌های شب گذشته خیابان پاسداران تهران خبر داد.

 به گفته منتظرالمهدی سه تن از ماموران نیروز انتظامی در حمله اتوبوس به صف ماموران کشته شدند و همچنین دو بسیجی نیز یکی در حمله خودروی سمند و دیگری با سلاح  سرد کشته شد. از کشته شدگان احتمالی دراویش خبری در دست نیست.

سخنگوی نیروی انتظامی همچنین از دستگیری بیش از ۳۰۰ نفر از دراویش خبر داد.

روز گذشته تجمع تعدادی از دراویش گنابادی در شمال تهران در اعتراض به بازداشت یکی از اعضای این گروه، به درگیری با پلیس و خشونت منجر شد./عصرایران


لاشه هواپیمای تهران ـ یاسوج پیدا شد

لاشه هواپیمای سقوط کرده شرکت هواپیمایی آسمان در ارتفاعات کوه دنا در یکی از مناطق برف‌گیر منطقه نقل پیدا شد.

 

 


مادر زهرا رهنورد درگذشت

احترام‌السادات نواب صفوی مادر زهرا رهنورد ضبح امروز درگذشت. به گزارش کلمه، خانم نواب صفوی در هنگام فوت ۹۳ سال داشت.

به گزارش  کلمه صبح امروز زهرا رهنورد و میرحسین موسوی اجازه یافتند با حضور ماموران در کنار پیکر خانم نواب صفوی حضور پیدا کنند.

مرحوم نواب صفوی در سال‌های اخیر از دیدار منظم با فرزند خود زهرا رهنورد محروم بود. وی در یکی از دیدارها با خانواده زندانیان گفته بود: مرتب به من آشنا و غریبه زنگ می زنند و می پرسند از آقای مهندس چه خبر از خانم دکتر چه خبر؟ من هم می‌گویم همان خبری که شما دارید را ما هم داریم.

احترام‌سادات نواب‌صفوی درگذشت

$
0
0

زیتون– احترام‌سادات نواب‌صفوی٬ مادر زهرا رهنورد از رهبران «جنبش سبز» درگذشت.

مادر زهرا رهنورد٬‌ صبح امروز و پس از یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت. او در هنگام فوت ۹۳ سال داشت.

به گزارش  کلمه صبح امروز زهرا رهنورد و میرحسین موسوی اجازه یافتند با حضور ماموران در کنار پیکر خانم نواب صفوی حضور پیدا کنند.

مرحوم نواب صفوی در سال‌های اخیر از دیدار منظم با فرزند خود زهرا رهنورد محروم بود. وی در یکی از دیدارها با خانواده زندانیان گفته بود: مرتب به من آشنا و غریبه زنگ می زنند و می پرسند از آقای مهندس چه خبر از خانم دکتر چه خبر؟ من هم می‌گویم همان خبری که شما دارید را ما هم داریم.

تنها در دوران بیماری منجر به فوت او زهرا رهنورد چند بار اجازه حضور بر بالین مادر را یافت.

مهدی کروبی٬‌ میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، به عنوان رهبران «جنبش سبز» از بهمن سال ۸۹ در حصر خانگی به سر می‌برند و تاکنون درخواست‌ها برای پایان دادن به حبس خانگی آنها نتیجه‌ای نداشته ‌است.

آنها برای دیدار با اعضای خانواده‌های خود نیز بعضا با مشکل رو به رو هستند.

دستگیری بیش از سیصد تن از دراویش گنابادی

$
0
0

زیتون– سعید منتظرالمهدی٬ سخنگوی نیروی انتظامی٬ خبر داد که طی شب گذشته بیش از سیصد تن از دراویش گنابادی را دستگیر کرده‌اند.

شب گذشته و صبح امروز تجمع اعتراضی دراویش گنابادی در اطراف خانه نورعلی تابنده قطب این سلسله با دخالت نیروهای امنیتی و لباس شخصی‌های موتورسوار به خشونت کشیده شد.

تعدادی از دارویش گنابادی از صبح روز گذشته (دوشنبه) در اعتراض به بازداشت نعمت ریاحی مقابل کلانتری پاسداران تجمع کرده بودند.

سخنگوی نیروی انتظامی همچنین گفته‌است «رانندگان» خودروهایی که به گفته پلیس ایران، به نیروهای امنیتی حمله کرده‌اند، در میان بازداشت‌شدگان هستند.

نیروی انتظامی پیش از این، از کشته‌شدن سه تن از نیروهای انتظامی در «حمله اتوبوس» سخن گفته بود. سعید منتظرالمهدی حال می‌گوید یک عضو بسیج در «حمله یک خودرو» و یک عضو دیگر نیز «با ضربات سلاح سرد» کشته شده‌است.

اقداماتی که از سوی رسانه رسمی دراویش گنابادی٬ وب‌سایت مجذوبان نور٬ تکذیب شده است. این وب‌سایت نقش دراویش در حمله به نیروهای پلیس را رد کرده و می‌گوید تجمع دراویش «مسالمت‌آمیز» بوده و آن‌ها «شروع‌کننده درگیری‌ها نبوده‌اند.»

سخنگوی پلیس ایران بدون ارائه شمار دقیق دراویش زخمی شده، گفته «۳۰ تن از ماموران حاضر در صحنه» زخمی شده‌اند.

دراویش گنابادی در شبکه‌های اجتماعی از زخمی‌شدن شمار نامشخصی از دراویش و «انتقال آن‌ها به بیمارستان‌های سپاه پاسداران» خبر داده‌اند.

وب‌سایت مجذوبان نور پیش‌تر گفته بود سه تن از دراویش «شدیدا آسیب دیده‌اند».

سعید منتظرالمهدی، سخنگوی پلیس ایران، گفته با به پایان‌رسیدن «ضرب‌الاجل» نیروهای انتظامی به دراویش در ساعت ۴ بامداد در منطقه پاسداران تهران، «عملیات پاکسازی محل و خیابان‌های اطراف و پایان این آشوب در ساعت ۴ و ۳۰ بامداد به سرانجام رسید.»

از سوی دیگر حساب کاربری وب‌سایت «مجذوبان نور» درتوییتر که اخبار و گزارش‌های دراویش گنابادی را بازتاب می‌دهد، ماموران امنیتی قصد داشتند به خانه نورعلی تنابنده، وارد شوند که موفق نشده‌اند.

سخنگوی نیروی انتظامی همچنین دراویش گنابادی را «عوامل خرافه پرست و فریب خورده»ای معرفی کرد که «مخل نظم و امنیت» منطقه شده بودند و در «عملی مذبوحانه و خباثت آمیز» با دستگاه‌های انتظامی وارد درگیری شده‌اند.

 

🍃 کشته شدن سه تن از دراویش گنابادی با شلیک گلوله

$
0
0

زیتون– شب گذشته سه تن از دراویش گنابادی٬ به دلیل شدت جراحات وارده در بیمارستان لبافی‌نژاد درگذشتند.

به گزارش «زیتون» شب گذشته نیروی انتظامی به همراهی گارد ضد شورش سه تن از دارویش گنابادی را که در درگیری‌های خیابان گلستان هفتم پاسداران با شلیک گلوله به شدت مصدوم شده بودند٬ به بیمارستان لبافی‌نژاد انتقال دادند.

فرد مطلعی در این بیمارستان به «زیتون» گفت که پیش از انتقال دراویش مصدوم٬ اورژانس بیمارستان لبافی‌نژاد به حالت قرنطینه در آمده و نیروهای امنیتی تنها به گروه بحران بیمارستان اجازه ورود به بخش اورژانس را داده‌اند.

گروه بحران در هر بیمارستان متشکل از سوپروایزر ارشد٬ رییس بیمارستان٬ یک جراح داخلی و یک مختصص بیهوشی است؛ به همراه تنها دو پرستار.

این پرستار در گفت‌وگو با «زیتون» تایید کرد که هر سه درویش مجروح شب گذشته در بیمارستان در گذشته و به سردخانه منتقل شده‌اند.

او در ادامه تایید کرد هر سه درویش انتقال یافته به این بیمارستان از ناحیه نیم تنه بالایی مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند.

شب گذشته و صبح امروز تجمع اعتراضی دراویش گنابادی در اطراف خانه نورعلی تابنده قطب این سلسله با دخالت نیروهای امنیتی و لباس شخصی‌های موتورسوار به خشونت کشیده شد.

تعدادی از دارویش گنابادی از صبح روز گذشته (دوشنبه) در اعتراض به بازداشت نعمت ریاحی مقابل کلانتری پاسداران تجمع کرده بودند.

سعید منتظرالمهدی٬ سخنگوی نیروی انتظامی٬ صبح امروز خبر داد که طی شب گذشته بیش از سیصد تن از دراویش گنابادی را دستگیر کرده‌اند.

سخنگوی نیروی انتظامی همچنین گفته‌است «رانندگان» خودروهایی که به گفته پلیس ایران، به نیروهای امنیتی حمله کرده‌اند، در میان بازداشت‌شدگان هستند.

نیروی انتظامی پیش از این، از کشته‌شدن سه تن از نیروهای انتظامی در «حمله اتوبوس» سخن گفته بود. سعید منتظرالمهدی حال می‌گوید یک عضو بسیج در «حمله یک خودرو» و یک عضو دیگر نیز «با ضربات سلاح سرد» کشته شده‌است.

اقداماتی که از سوی رسانه رسمی دراویش گنابادی٬ وب‌سایت مجذوبان نور٬ تکذیب شده است. این وب‌سایت نقش دراویش در حمله به نیروهای پلیس را رد کرده و می‌گوید تجمع دراویش «مسالمت‌آمیز» بوده و آن‌ها «شروع‌کننده درگیری‌ها نبوده‌اند.»

سخنگوی پلیس ایران بدون ارائه شمار دقیق دراویش زخمی شده، گفته «۳۰ تن از ماموران حاضر در صحنه» زخمی شده‌اند.

دراویش گنابادی در شبکه‌های اجتماعی از زخمی‌شدن شمار نامشخصی از دراویش و «انتقال آن‌ها به بیمارستان‌های سپاه پاسداران» خبر داده‌اند.

وب‌سایت مجذوبان نور پیش‌تر گفته بود سه تن از دراویش «شدیدا آسیب دیده‌اند.»

نزار ذکا در زندان به سرطان مبتلا شد

$
0
0

زیتون– یک وب‌سایت عربی خبر داد که نزار ذکا٬ شهروند دو تابعیتی و زندانی سیاسی در ایران٬‌ به سرطان روده مبتلا شده است.

وب سایت درج٬ ضمن اعلام این خبر افزوده است که پزشک زندان پیشتر در گفت‌وگو با یکی از وابستگان نزار ذکا تایید کرده بود که این زندانی دو تابعیتی از خونریزی معده رنج می‌برد و تنها می‌تواند مایعات دریافت کند.

به گفته پزشک زندان نزار ذکا به دلیل این بیماری توانایی تحمل حبس را ندارد و باید هرچه زودتر از خدمات پزشکی٬ خارج از زندان برخوردار شود.

نزار ذکا، شهروند لبنانی در ایران به ده سال زندان محکوم شده است.

او که دارای اقامت دائم آمریکا است،‌ کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات است و برای یک موسسه غیرانتفاعی فناوری اطلاعات در واشینگتن کار می‌کرد. این شهروند لبنانی در روز ۲۷ شهریور سال ۹۴ در پنجمین سفر خود به ایران که به دعوت معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری صورت گرفته بود، از سوی ماموران امنیتی در تهران بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان اوین به سر می‌برد.

این شهروند دو تابعیتی توسط قاضی صلواتی به ده سال حبس محکوم شده است.


🍃زنده|احمدی‌نژاد در نامه‌ای به رهبری خواستار «انتخابات بدون مهندسی» و «دخالت نیروهای نظامی» شد

$
0
0

 


لیلاحاتمی: درکشور من مردم تنها به قیمت جانشان می‌توانند اعتراض کنند

لیلاحاتمی در نشست خبری فیلم «خوک» در جشنواره فیلم برلین گفت: باعث تاسف است که درکشور من مردم تنها به قیمت جانشون میتوانند اعتراض کنند.


نماینده شیراز: افرادی که مخالفت خرید هواپیماهای نو بودند از مردم عذرخواهی کنند


احمدی نژاد: انتخابات فوری و آزاد برگزار کنید

محمود احمدی‌نژاد در نامه‌ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی از وی خواست « انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی» را به صورت «فوری و آزاد» برگزار کند. وی همچنین گفت برگزاری این دو انتخابات باید «بدون مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی و آزاد گذاردن مردم برای انتخاب» باشد و یک «ضرورت فوری است.»Risultati immagini per ‫احمدی نژاد‬‎

 

احمدی نژاد در ادامه خواستار برکناری رئیس قوه قضائیه شد و گفت:« از عوامل اصلی نارضایتی عمومی، عملکرد مقامات ارشد قضایی و ظلم هایی است که با مدیریت آنان در این دستگاه روا داشته می‌شود. تغییر فوری رئیس دستگاه قضا که منصوب مستقیم جنابعالی است و انتصاب فردی با ویژگی‌های مندرج در قانون اساسی و همچنین تعیین و معرفی مرجع مستقل و مورد قبول مردم برای رسیدگی به شکایات مردم از این دستگاه و احقاق حقوق و اعاده حیثیت از مظلومین، می‌تواند موجب تسکین مردم و همراهی آنان با اصلاحات باشد.»/دولت بهار


سخنگوی قوه قضائیه در واکنش به وقایع گلستان هفتم: از تحریکات ماهواره الهام گرفته بودند

غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه درباره وقایع اخیر در نزدیکی خانه رهبر دراویش گنابادی گفت: یک فردی به اتهام سرقت یا احیاناً داشتن خودروی سرقتی مورد بازخواست قرار گرفته و می‌خواهند از او تحقیق کنند، آن وقت عده‌ای به صورت قلدر مآبانه و برخلاف قانون می‌خواهند حرف خود را به کرسی نشانده و در برابر پلیس ایستادگی می‌کنند.Risultati immagini per ‫غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه‬‎

به گفته وی این افراد با الهام گرفتن از برخی جریان‌های بیرون و تحریکات شبکه‌های و ماهواره‌های معاند و همچنین برخی افراد در داخل کشور اقداماتی انجام داده‌اند که مردم ما شاهد آن بودند.


وزیر کشور: حوادث خیابان پاسداران را دراویش منتسب نمی‌کنیم


نماینده مجلس: حقوق شهروندی سید امامی نقض شد


حسن روحانی: برخوردهای خشونت آمیز با پلیس را به هیچ وجه تحمل نمی‌کنیم

حسن روحانی در واکنش به درگیری‌های اخیر دارویش و نیروی‌های امنیتی و انتظامی گفت:«ضمن احترام به همه عقاید و افکار و پذیرش تنوع های فکری و فرهنگی، رفتارهای خشونت آمیز از طرف هر گروهی به شدت محکوم است» و ی در ادامه تاکید کرد «برخوردهای خشونت آمیز و اهانت به پلیس را به هیچ وجه تحمل نمی کنیم».


بیانیه قطب دراویش گنابادی در خصوص وقایع گلستان هفتم

نورعلی تابنده، ملقب به مجذوبعلی شاه که یکی از قطب‌های دراویش گنابادی محسوب می‎شود طی بیانیه‌ای از درویشان خواست که «به تهران نیایند».

تابنده همچنین به کسانی که «عنان مملکت را در دست دارند» گفت که «خوب است دشمنی‌هایی را که موجب این درگیری‌های دردناک می‎شود از داخل جامعه بردارند.»


۳۰ جسد پرواز ناتمام یاسوج ـ تهران پیدا شدند

بنابر آخرین گزارش‌های رسیده از  عملیات انتقال اجساد قربانیان پرواز تهران ـ یاسوج به دلیل شرایط نامناسب جوی و بارش برف هلیکوپترها نتوانسته‌اند در اطراف قله دنا فرود بیایند تا اجساد  را انتقال دهند.

Risultati immagini per ‫بنابر آخرین گزارش‌های رسیده از عملیات انتقال اجساد قربانیان پرواز تهران ـ یاسوج به دلیل شرایط نامناسب جوی و بارش برف هلیکوپترها نتوانسته‌اند در اطراف قله دنا فرود بیایند تا اجساد را انتقال دهند.‬‎در حال حاضر کوهنوردان محلی و امدادگران هلال احمر  مسئول انتقال اجساد شدند تا به صورت زمینی از دو طرف قله به بقایای هواپیما نزدیک شوند.

بیش از ۳۰ جسد پیدا شده اما هیچ کدام تا کنون به پایین کوه منتقل نشده است. نیمی از اجساد قابل شناسایی نیست و باید با آزمایش دی‌ان‌ای هویت جان باختگان معلوم شود.


دولت  ۶۳ هزار میلیارد تومان به بانک مرکزی بدهکار است


بررسی حوادث گلستان هفتم در جلسه غیرعلنی مجلس

مجلس ایران امروز برای بررسی درگیری‌های اخیر میان دراویش گنابادی و نیروهای پلیس جلسه غیرعلنی تشکیل داد.

Risultati immagini per ‫گلستان هفتم دراویش‬‎

علیرضا رحیمی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مطلبی در کانال تلگرامی‌اش نوشت: امروز قبل از جلسه صحن، حوادث خیابان پاسداران با حضور فرماندهی نیروی انتظامی و نیز سپاه پاسداران تهران و مسئولینی از وزارت اطلاعات در کمیسیون امنیت ملی بررسی و مورد بحث قرار گرفت.

رحیمی همچنین گفت: قبل از اقدام به هرگونه دستگیری افراد توسط نیروی انتظامی فرمانده ارشد پلیس طی مذاکره‌ای با تجمع کنندگان و درخواست متفرق شدن یکساعت به آنها مهلت داده ولی با سپری شدن زمان و اصرار به اقدامات غیر عادی خود، بیش از ۳۶۰ نفر بازداشت می شوند.

بهروز نعمتی، سخنگوی هیأت‌رئیسه مجلس، نیز در این رابطه گفت:«وقایع دو شب گذشته خیابان پاسداران ربطی به اتفاقات ۱۰ روز پیش در مورد دراویش ندارد، بلکه با خارج از کشور مرتبط است. این وقایع از یک سرقت خودرو آغاز شده و راننده اتوبوسی که مأموران نیروی انتظامی را زیر گرفته برادر همان سارق است.»

در این جلسه محمدجواد کولیوند و علاء‌الدین بروجردی روسای کمیسیون‌های شوراها و امنیت ملی و رییس مجلس گزارشی درباره این وقایع به نمایندگان ارایه کردند./ایسنا


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

تجمع کارگری مقابل شورای نگهبان

$
0
0

زیتون–  صبح امروز جمعی از کارگران و بازنشستگان تامین اجتماعی در اعتراض به بخشی از لایحه بودجه که آن را مغایر با رفاه کارگران می‌دانند در برابر ساختمان شورای نگهبان (مجلس قدیم) تجمع کرده‌اند.

اعتراض کارگران به تصویب بند ز تبصره ۷ لایحه بودجه و موافقت مجلس با انتقال منابع درمانی سازمان تامین اجتماعی به خزانه دولت است.

بند ز تبصره ۷ لایحه بودجه تصریح دارد که:

سازمان تامین اجتماعی مکلف است تمامی سهم درمان از مجموع مأخذ کسر حق بیمه موضوع مواد(۲۸) و (۲۹) قانون تأمین اجتماعی مصوب ۳/۴/۱۳۵۴ و سایر منابع مربوط را در حسابی نزد خزانه‌داری کل کشور با عنوان بیمه درمان تأمین اجتماعی متمرکز نماید. سازمان تأمین اجتماعی این منابع را طبق قانون تأمین اجتماعی هزینه کند.

حاضران در تجمع با در دست داشتن پلاکاردهایی از یک طرف اعتراض خود را به تصویب این بند را نشان می‌دهند و از طرف دیگر از شورای نگهبان می‌خواهند که جلوی دست‌اندازی به اموال کارگران را بگیرند.

شعارهای پلاکاردها اکثرا در ارتباط با درخواست از فقها و حقوقدانان شورای نگهبان برای جلوگیری از تصویب این بند از لایحه بودجه است.

فراخوان این تجمع توسط اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری و کانون عالی شوراهای اسلامی کار، چند روز پیش منتشر شد و تشکل‌های کارگران و بازنشستگان استان‌های مختلف از این تجمع اعلام حمایت کردند.

حسن صادقی، رییس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری در این تجمع به ایلنا گفت: «حق درمان کارگران جز اموال عمومی نیست و هر کس این دو را با هم خلط می‌کند، از حقوق اطلاعی ندارد و جایش در مجلس شورای اسلامی نیست.»

به گفته او «دارند به اموال کارگران در صندوق درمان سازمان تامین اجتماعی چوب حراج می‌زنند.»

اولیا علی‌بیگی٬ رییس هیات مدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور نیز که در این تجمع حاضر بود٬ گفت: «پیوند دولت و مجلسِ وکیل‌الدوله کارگران را ناگزیر کرده از شورای نگهبان استمداد بطلبند.»

 

اصل «عدمِ برائت» و سندرم «محکوم می‌کنم»

$
0
0

همه کسانی که له یا علیه طرفین درگیر در «گلستان هفتم» نوشته‌اند، جایی از نوشته‌ی خود فراموش نکرده‌اند که  کم و بیش  یادآوری کنند «البته» خشونت محکوم است، اعتراض غیر مسالمت‌آمیز محکوم است، نقض حقوق شهروندی دراویش محکوم است، ارتباط با فلانی محکوم است و بهمانی را محکوم می‌کنم و…

گویی اصلا مهم نیست چه می‌خواهید بگویید، مهم این است جایی از نوشته،  باید «محکوم کنیم» تا آماج اتهام‌ها و تهمت‌ها قرار نگیریم.  حتی خبرنگارها  و شهروندان مستقل هم از این قاعده استثنا نیستند! چرا؟

ظاهرا استدلالی (قاعده‌ای)  پشت این ماجرا وجود دارد که بر مبنای آن  حقِ اظهار نظر فقط برای کسانی موجود است که مثلا خشونت را محکوم کرده باشند، در غیر این صورت مجازیم  گوینده‌ی سخن را در میان طرفداران خشونت قرار دهیم. به تعبیر دیگر همه اهل خشونت‌اند نگر این که خلافش ثابت شود، یعنی  به لفظ و به صراحت  به آن اقرار شود!

یک قدم به عقب برگردیم. چهل سال از استقرار «جمهوری اسلامی می‌گذرد؛ حکومتی که اگرچه در دسترسی به اهداف انقلاب ۵۷ ناکام ماند اما توانست  «فرهنگِ جمهوری اسلامی» را کم و بیش در میان تمامی ارکان و اعضای جامعه نهادینه کند. یکی از مولفه‌های اصلی این فرهنگ، متهم بودن همیشگی آدم‌ها و اصلِ «عدم برائت» است. بر مبنای این اصل آدم‌ها همواره باید تعیین صلاحیت شوند؛ تعیین صلاحیتی که عالی‌ترین و ناب‌ترین نمود آن «استصوابی» است. این «اصل عدم برائت» تنها شامل آدم ها نمی‌شود. کتاب‌ها هم  به تهاجم فرهنگی متهم‌اند، مگر اینکه پیش از نتشار تعیین صلاحیت شوند، فیلم‌ها گمراه کننده‌اند مگر پیش از اکران تعیین صلاحیت شوند و…

رواج سندرم «محکوم می‌کنم » و حجم اظهارنظرهایی چون «چرا محکوم نکرده است» و «ابتدا محکوم کنید» و… جملگی از آثار و برکات نهادینه‌شدن اصل عدم برائت در تک‌تک سلول‌های کسانی است که مرعوب و مخلوق و ادب‌آموخته‌ی «فرهنگِ جمهوری اسلامی» اند.

از دیگر نشانه‌های اصل عدم برائت، مجرم خواندن و جاسوس خواندن  متهمان و کشف ارتباطات کذایی پیش از تشکیل دادگاه است. مهم نیست حاکم باشی یا محکوم، پوزیسیون باشی یا اپوزیسیون، تهران باشی یا لندن، مهم این است که آثار این اصل نامبارک بر قدوم نوشته‌ها باید پیدا باشد.

آن‌چه در گلستان هفتم گذشته است، ابعاد پیدا و ناپیدای دارد. واضح است که تنها دولت(حکومت) است که مشروعیت استفاده از قدرت و اعمال خشونت را برای استقرار قانون  دارد و مسلم است مسئولیت به خشونت کشانده شدنِ جنبش‌های مسالمت آمیز با قدرت غالب است. اما آنچه واضح نیست «مشروعیت لحظه‌ای» حکومتی است که  وجدان ندارد. گفته‌اند دولت‌ها و قانون‌ها وجدان ندارند و چون فاقد آن‌اند باید در هر لحظه مشروعیت داشته باشند. یعنی چه بسا قانونی که تا دیروز مشروعیت داشت امروز مشروعیتش را از دست داده باشد. لذا هرگونه اتکا به خشونتِ مشروع و نامشروع  برای اثبات خطاکاری متهمان نشانه‌هایی مبنایی ندارد و تنها نشانه‌هایی از وفاداری اصل عدم برائت است. وجدان جامعه در نهادهای انتخابی و رسانه‌ها امکان نمود و اثرگذاری پیدا می‌کند و در وضعیتی که نهادهای انتخابی و رسانه‌ها نیز مشمول اصل عدم برائت‌اند، هرگونه داوری غیرتاریخی و غیر مستند نه تنها نادرست است که اخلاق هم نمی‌نماید.

«محکوم کردن» ها و «داوری‌کردن» ها پیرامون وقایع اخیر، به استناد اظهار نظر متهمان و عکس‌ها و ویدئوهای منتشر شده عاقلانه نیست  چون اعتبارسنجی و اصالت ویدئوها و نیز آزادی گوینده درآن تضمین نشده است. در این وضعیت، تعجیل و تلاش برای محکوم کردن و داوری، صرفا نشانه سندروم «محکوم می‌کنم» و «اصل عدم برائت» است. حتی اگر خود منتقد و قربانی آن باشیم.

چه باید کرد؟

چاره‌ی کار همان پند حکیمانه است. حرف زدن و داوری کردن اگر نمی‌توانیم، حرف نزدن و داوری نکردن را که می‌توانیم. این اصرارِ شوم برای اظهار نظر له یا علیه ماجرایی که ابعاد پیدا و پنهانش گسترده است و رسانه‌های آزاد  و نهادهای مستقلی برای استناد به آن‌ها وجود ندارد، می‌تواند  گوینده را نیز در عواقب ماجرا سهیم کند.

نباختم |۹ سال زندان به روایت ضیاء نبوی

گلستانی که آتش شد

$
0
0

زیتون-حسام فریدنی: تا سال ۸۴ بیشتر مردم ایران دراویش را با خرقه و دستار می‌شناختند اما این روزها مشهورترین گروه در درگیری با حکومت ایران شده‌اند. هنوزهم اعتقادات و آئین‌های دراویش برای عده‌ای ناشناخته است و همین موضوع دلیل برخورد جمهوری اسلامی با این گروه را بیشتر مورد سئوال قرار می‌دهد.

نور علی تابنده،قطب دراویش گنابادی البته از سال‌ها پیش برای نیروهای امنیتی شناخته شده بود. او در سال ۶۹ به همراه نیروهای ملی مذهبی و اعضای ملی مذهبی پس از امضای نامه ۹۰ امضایی به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهوری وقت بازداشت شد.

نورعلی تابنده پیش و پس از انقلاب نیز وکالت چهره‌های سیاسی منتقد حکومت را برعهده داشت. فرهاد بهبهانی از نویسندگان آن نامه در خاطرات خود نوشته که بازجویش گفته که درباره مطلبی که نورعلی تابنده در در نشریه «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» در رد نظریه ولایت‌فقیه نوشته با او بحث کرده و گفته که شیوه دراویش نیز شبیه ولایت‌فقیه است.

جمهوری اسلامی با همه گروه‌های سازمان یافته‌ای که تشکیلات داشته باشند مخالف است هر چند که آن‌ها خطری بالفعل محسوب نشوند.

این گفته بازجوی نورعلی تابنده در حدود ۳۰ سال پیش را می‌توان یکی از دلایل مخالفت جمهوری اسلامی با دراویش دانست. جمهوری اسلامی با همه گروه‌های سازمان یافته‌ای که تشکیلات داشته باشند مخالف است هر چند که آن‌ها خطری بالفعل محسوب نشوند.

در سابقه دراویش گنابادی، حمایت از مهدی کروبی نیز قاعدتا از نکات مورد حساسیت حکومت است.

عباس امیر انتظام و نور علی تابنده

رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی خود در ۲۷ بهمن سال ۸۹ و در حالی‌که هنوز موضوع درگیری‌های انتخابات ریاست جمهوری سال قبل حل نشده بود به بحث «عرفان‌های جدید» پرداخت.

بیشتر بخوانید:

از قم تا گلستان هفتم

او گفت:«از اشاعۀ بى‌بند ‌و‌باری و اباحی‌گرى تا ترویج عرفان‌هاى کاذب- جنس بدلىِ عرفان حقیقى- تا ترویج بهائیت تا ترویج شبکۀ کلیساهاى خانگى؛ اینها کارهایى است که امروز با مطالعه و تدبیر و پیش‌بینى دشمنان اسلام دارد انجام می‌گیرد؛ هدفش هم این است که دین را در جامعه ضعیف کند».

هرچند پیش از این سخنان نیز برخورد با دروایش، گروه های عرفانی، مسیحیان تبشیری و دیگر گروه‌های مشابه آغاز شده بود اما از دهه ۹۰ این برخوردها شدت گرفت.

در این میان حامیان رهبر جمهوری اسلامی تصمیم‌گیر نهایی هستند. حوادث خیابان گلستان هفتم اما ثابت کرده که اگر آنان بخواهند مسیر تحریک دراویش را ادامه دهند، عواقب آن غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود.

دراین میان برخی مراجع تقلید از جمله حسین نوری همدانی، نقش مهمی در تحریک اقدامات علیه دراویش داشتند و به جز آیت‌الله منتظری و مهدی کروبی، به ندرت چهره‌های سیاسی و روحانیون شاخص در برابر این فشارها از آنان حمایت کردند.

نورعلی تابنده در پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت آیت الله منتظری نیز نوشت که «پایه اولیه در سلوک عرفانی شریعت و احکام شریعت است که آن شادروان بهترین مدرس این مرحله بود. حّب و بغض او لله و فی الله بود. در سلوک خود سعی داشت همه موانع را مرتفع کند حتی در این اواخر لباس خاص را هم مزاحم دانست».

از میان این گروه‌ها اما بحث دراویش گنابادی عملا تبدیل به یک بحران جدی شده تا حدی که رئیس‌جمهوری ایران نیز وارد موضوع شده است. تفاوت این اتفاق شاید با اتفاق‌های مشابه سطح درگیری ها و اتفاقات جدید است.

زیرگرفته شدن سه مامورنیروی انتظامی توسط اتوبوسی که نیروهای امنیتی مدعی هستند راننده آن از دراویش بوده اتفاقی جدید در درگیری‌های این چنینی است.  برخی گزارش‌ها نیز از کشته شدن چند درویش حکایت دارد. سایت «زیتون» به نقل از پرستاران بیمارستان لبافی‌نژاد از کشته شدن سه درویش خبر داده است.

این اتفاق واکنش‌های متفاوتی را به دنبال داشت و برخی آن را اقدامی داعشی خواندند و گروهی اقدامی فلسطینی برای دفاع از خود. مصطفی آزمایش، از سخنگویان دراویش گنابادی اما این اقدام را محکوم کرده است.

گلستان هفتم این روزها به نمادی از آتش درگیری بین حکومت و دراویش تبدیل شده است و اتوبوسی که ماموران نیروی انتظامی را زیر گرفت نمادی از خشم نهفته که ممکن است باعث اتفاقات پیش بینی نشده شود.

کانال تلگرامی مجذوبان نور که نظرات دراویش را انعکاس می‌دهد، پیام تصویری نورعلی تابنده در صبح سه‌شنبه اول اسفند ۹۶ را منتشر کرده که می‌گوید: «دراویش نگران نباشند، به خانه‌هایشان بروند. از روی احساسات کاری نکنید که به دیگران صدمه برسد و موجب بدنامی شود ولی در مقام دفاع می‌توانید هر کاری انجام دهید. ما دشمن نیستیم اما می‌خواهند از ما دشمن بسازند».

وی در پیام جدیدی گفته که «ممکن است در مسلک درویشی هم کسانی باشند که برخلاف دستورات درویشی و عرفانی رفتار کنند» و «از کوره دربروند و چه بسا مرتکب اعمال نادرست و نامقبول درویشی شوند،باید جلوی آنها را گرفت که از کوره در نروند».

وزیر کشور ایران اعلام کرده که «حوادث خیابان پاسداران به هیچ‌وجه منتسب به جریان دراویش نیست» و حسن روحانی نیز ضمن تهدید به اینکه «برخوردهای خشونت آمیز و اهانت به پلیس را به هیچ وجه تحمل نمی کنیم» در عین حال «رفتارهای خشونت‌آمیز از طرف هر گروهی را به شدت محکوم» کرده است.

این مواضع می‌تواند نشانی از تلاش برای پایان یافتن بحران دراویش باشد. اما قاعدتا دراین میان حامیان رهبر جمهوری اسلامی تصمیم‌گیر نهایی هستند. حوادث خیابان گلستان هفتم اما ثابت کرده که اگر آنان بخواهند مسیر تحریک دراویش را ادامه دهند، عواقب آن غیر قابل پیش‌بینی خواهد بود.

گلستان هفتم این روزها به نمادی از آتش درگیری بین حکومت و دراویش تبدیل شده است و اتوبوسی که ماموران نیروی انتظامی را زیر گرفت، نمادی از خشمی نهفته که ممکن است باعث اتفاقات پیش‌بینی نشده شود. حتی برخی این اتوبوس را نشانی دانسته‌اند که سوریه‌ای شدن ایران چندان دور از ذهن هم نیست.

در این میان  به جز تاثیر مهم نور علی تابنده قطب دراویش، رفتار حکومت جمهوری اسلامی نیز مهم‌ترین عامل برای توقف اتوبوس خشم دراویش است.

اگر کاووی سیدامامی «جاسوس» بود چرا از جانش محافظت نکردید

$
0
0

زیتون– غلامعلی جعفرزاده ایمن‌آبادی، نماینده مردم رشت در مجلس ضمن تاکید بر اینکه «حضور در فلان مهمانی و پوشیدن شکل خاصی از لباس مدرک جاسوسی نیست»٬ این سوال را مطرح کرد که اگر کاووس سیدامامی «جاسوس کد دار موساد و سیا بود، چرا از جانش محافظت نکردید؟»

کاووس سیدامامی٬ استاد دانشگاه٬ فعال محیط زیست ومدیرعامل پیشین سازمان غیردولتی حیات‌وحش میراث پارسیان٬  دو هفته پس از بازداشت در زندان درگذشت.

فرزند او  ۲۱ بهمن ماه در اینستاگرامش خبر داد روز گذشته (جمعه) مریم ممبینی٬ همسر سیدامامی را به زندان احضار و خبر مرگ او را تحت عنوان «خودکشی» ابلاغ می‌کنند. 

به نوشته کینگ‌رام (خواننده و آهنگساز) و فرزند کاووس سید امامی پدرش چهارم بهمن ماه بازداشت شده بود.

دادستان کل کشور و دادستان عمومی و انقلاب تهران پیش از این بارها کاووس سیدامامی را متهم کردند که بخشی از یک شبکه جاسوسی برای دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل بوده است. به گفته آنها سیدامامی قبل از خودکشی به جرایم خود اعتراف کرده است.

امروز ایمن‌آبادی در واکنش به گفته‌های مسئولان قضایی ایران این سوال را مطرح کرد که «اگر این شبکه از ۲۶ سال پیش در ایران فعال بوده چرا دستگاه‌های امنیتی فقط نظاره‌گر فعالیت آنها بوده و کاری نکرده‌اند؟»

نماینده مردم رشت در مجلس همچنین تاکید کرد که «بدتر از همه اینها فرض می‌گیریم، آقای سید امامی به‌طور قطع جاسوس کد دار موساد یا سیا بوده باشد. وقتی چنین فرد خطرناکی که بنابر همان گزارش اطلاعات مهمی از مکان‌های نظامی دارد و در شبکه جاسوسی دشمن دارای خایگاه خاصی است، دستگیر می‌شود و در اختیار ماست، چطور نمی‌توانیم از جان او محافظت کنیم؟ یعنی نمی‌شد، حدس زد آدمی که گفته می‌شود با مارمولک اطلاعات هسته‌ای را جمع‌آوری می‌کند، می‌تواند در زندان و بازداشت دست به خودکشی بزند؟»

ما از هر طرفی به ماجرا نگاه کنیم، چه اینکه آقای سید امامی و همکارانش جاسوس بوده باشند یا نه، دستگاه‌های قضایی و امنیتی در این فقره قصور داشته‌اند و باید این قصور رسیدگی شود.

جعفرزاده ایمن‌آبادی همچنین تاکید کرد: «جالب‌تر هم اینکه وزارت اطلاعات ما که نهاد تخصصی ضدجاسوسی است، خیلی در جریان نیست. این هم باز توقع ما از دولت است. اینکه دستگاه مسئول برخورد با جاسوسی در جریان این پرونده نباشد، اصلاً قابل پذیرش نیست. بنابراین از این منظر هم قصوری متوجه دولت و وزارت اطلاعات است.»

 

دیوان عالی آمریکا اشیای باستانی ایران را غیرقابل مصادره اعلام کرد

$
0
0

زیتون– دیوان عالی آمریکا امکان هرگونه مصادره کتیبه‌های هخامنشی ایران را رد کرد.

دیوان عالی آمریکا٬ بالاترین مرجع قضایی این کشور، حکم دادگاهی را که پیش از این اجازه مصادره و فروش کتیبه‌های هخامنشی متعلق به ایران را داده بود، رد کرده است.

سه سال پیش یک دادگاه تجدیدنظر در شیکاگو حکم داده بود که این آثار تاریخی ایران که در امانت دانشگاه شیکاگو بود، مصادره شود تا از محل فروش آن بیش از ۷۱ میلیون دلار به قربانیان آمریکایی یک انفجار انتحاری در بیت‌المقدس در سال ۱۹۹۷ غرامت پرداخت شود.

آنها امیدوار بودند از پول ناشی از این مصادره برای دریافت ۷۱.۵ میلیون دلار غرامت از ایران که به موجب رأی محاکم قضائی آمریکا خود را واجد دریافت آن می‌دانند، استفاده کنند.

این پرونده پس از آن به دیوان عالی آمریکا ارجاع شد که دادگاه استیناف این کشور در سال ۲۰۱۶ حکم داده بود اشیای باستانی از آن دولت ایران نیستند تا بشود آن‌ها را مصادره کرد.

به نوشته رویترز، قضاوت دیوان عالی آمریکا روز چهارشنبه با ۸ رأی موافق و بدون رأی مخالف در این پرونده به نفع ایران رأی دادند.  در این جلسه دیوان عالی النا کیگن، یکی از ۹ قاضی دیوان غایب بود.

مسئولیت بمب‌گذاری‌های سپتامبر سال ۱۹۹۷ در یک مرکز خرید در بیت‌المقدس را جنبش فلسطینی حماس به عهده گرفته بود. در آن بمب‌گذاری‌ها پنج نفر کشته و دویست نفر زخمی شدند.

شکات پرونده از ابتدای روند دادرسی به دلیل آنچه آموزش و حمایت مالی و نظامی ایران از حماس خوانده‌اند، این کشور را در این حملات مقصر می‌دانستند و خواهان دریافت غرامت از محل توقیف دارایی‌های ایران در آمریکا بودند.

به نوشته خبرگزاری رویترز، حکم امروز به این معناست که دیوان عالی آمریکا باید مشخص کند که چه نوع اموالی تحت قانون فدرال «مصونیت اموال دولت‌های خارجی» قابل مصادره نیستند. این قانون مصوب سال ۱۹۷۶ تا حد زیادی دولت‌های خارجی را از حکم دادگاه‌های آمریکایی مصون می‌کند، به جز کشورهایی مانند ایران که در فهرست دولت آمریکا از کشورهای حامی تروریسم است.

 


زهرا رهنورد اجازه شرکت در مراسم تشیع مادرش را نیافت

$
0
0

زیتون– امروز پیکر احترام‌سادات نواب‌صفوی٬ مادر زهرا رهنورد از رهبران «جنبش سبز»٬ تشیع شد؛ اما زهرا رهنورد و میرحسین موسوی اجازه حضور در این مراسم را نیافتند.

احترام‌سادات نواب‌صفوی٬ مادر زهرا رهنورد از رهبران «جنبش سبز» روز گذشته درگذشت.

او پس از یک دوره بیماری دار فانی را وداع گفت و در هنگام فوت ۹۳ سال داشت.

به گزارش  کلمه زهرا رهنورد و میرحسین موسوی اجازه یافتند با حضور ماموران در کنار پیکر خانم نواب صفوی حضور پیدا کنند.

مرحوم نواب صفوی در سال‌های اخیر از دیدار منظم با فرزند خود زهرا رهنورد محروم بود. وی در یکی از دیدارها با خانواده زندانیان گفته بود: مرتب به من آشنا و غریبه زنگ می زنند و می پرسند از آقای مهندس چه خبر از خانم دکتر چه خبر؟ من هم می‌گویم همان خبری که شما دارید را ما هم داریم.

تنها در دوران بیماری منجر به فوت او زهرا رهنورد چند بار اجازه حضور بر بالین مادر را یافت. با این حال ماموران امنیتی اجازه شرکت در مراسم تشیع را به این دو رهبر در حصر «جنبش سبز» ندادند.

قطب دراویش گنابادی خواستار برخورد با تمامی عوامل حوادث اخیر شد

$
0
0

زیتون– نورعلی تابنده (مجدوبعلی‌شاه)٬ قطب دراویش گنابادی٬ طی بیانیه‌ای جدید نسبت به «حوادث تلخ و برخلاف اصول شرعی و عرفانی» که به گفته او به «بهانه‌های واهی از جمله صدور حکم دستگیری» در اطراف منزلش رخ داد «اظهار تاثر و تاسف» کرد.

روزهای دوشنبه و سه شنبه تجمع اعتراضی دراویش گنابادی در اطراف خانه نورعلی تابنده قطب این سلسله با دخالت نیروهای امنیتی و لباس شخصی‌های موتورسوار به خشونت کشیده شد.

تعدادی از دارویش گنابادی از صبح روز گذشته (دوشنبه) در اعتراض به بازداشت نعمت ریاحی مقابل کلانتری پاسداران تجمع کرده بودند.

سعید منتظرالمهدی٬ سخنگوی نیروی انتظامی٬ صبح امروز خبر داد که طی شب گذشته بیش از سیصد تن از دراویش گنابادی را دستگیر کرده‌اند.

سخنگوی نیروی انتظامی همچنین گفته‌است «رانندگان» خودروهایی که به گفته پلیس ایران، به نیروهای امنیتی حمله کرده‌اند، در میان بازداشت‌شدگان هستند.

مجذوبعلی شاه در این بیانیه که امروز٬‌ دوم اسفند٬ صادر شده٬ محرک اتفاقات خیابان هفتم گلستان را «غلبه احساسات٬ قضاوت اشتباه٬ نادانی و عدم رعایت دستورات موکدش» توسط چند تن از دراویش دانست و تاکید کرد که این اقدامات به هیچ وجه مرود تایید نیست و این قبیل رفتارها را محکوم می‌کند.

قطب دراویش گنابادی همچنین تاکید کرد که به همراه دیگر «فقرا» در سوگ «چندتن از ماموران نیروهای انتظامی٬ سپاه٬‌بسیج و غیره» هستند.

او همچنین از رفتار نادرست «این منسوبان به درویشی» نیز که مسبب زحمت «همسایگان و مسئولان ذیربط» شد پوزش خواست.

نورعلی تابنده همچنین انتساب هر وب‌سایتی را حتی اگر به نام خود او باشد و یا خود را منتسب به قطب دراویش معرفی کند٬‌ تکذیب کرد.

مجذوبعلی‌شاه در پایان از «مسئولان محترم» خواست تا با عاملان حادثه خشونت بار اخیر٬ «اعم از کسانی که با نام درویشی در وقوع آن دخالت داشتند»٬ مطابق قانون و عدالت برخورد کنند.

یک دم نگاه کن که چه بر باد می‌دهی

$
0
0

خبر مرگ مشکوک دکتر کاووس سید امامی، جامعه‌شناس، فعالّ محیط زیست و استاد دانشگاه امام صادق در زندان، تلخ و دردناک بود. پس از این حادثه، مسئولان قوه قضائیه به رسانه‌ها گفتند: سید امامی در زندان خودکشی کرده. هم‌چنین بر جاسوس بودن او تحت پوشش فعالیت در حوزۀ محیط زیست تاکید کردند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز با پخش فیلمی، بر خودکشی و جاسوسی سید امامی صحه نهاد.

در این نوشتار برآنم با ذکر دو خاطره، توضیح دهم که چرا سخنانی از این دست به سمع قبول شنیده نمی‌شود و افکار عمومی قانع نمی‌گردد. متاسفانه، آن‌چه میان قاطبۀ مردم از سویی و مسئولان قوۀ قضائیه و سازمان زندان‌خا از سویی دیگر در این سالیان رخ داده، تداعی‌کنندۀ  قصۀ «چوپان دروغگو» است؛ به‌نحوی که حتی اگر روزی روزگاری به درستی گفته شود فلانی در زندان خودکشی کرده و یا بهمانی جاسوس بوده، کمتر کسی آنرا می‌پذیرد و مبتنی بر آن نگاه سیاسی خود را سامان می‌بخشد؛ که: «خود کرده را تدبیر نیست».

دی ماه سال ۸۹ شمسی، روزگاری که هم‌چنان پس‌لرزه‌های انتخابات جنجالیِ ریاست جمهوری سال ۸۸ ادامه داشت و هنوز میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبیِ نازنین محصور نشده بودند، در یکی از جلسات بازجویی و گفتو‌وگو با نیروهای امنیتی، فردی که عضو وزارت اطلاعات بود، با اشاره به حوادث پر تلاطمِ دهۀ هفتاد شمسی و حملات نیروهای انصار حزب‌الله به جلسات سخنرانی عبدالکریم سروش و هجمۀ شدید ائمه جمعه در منابر خود به ایشان، ضمن انتقاد از آراء نظری و مشی عملی دکتر سروش در آن سالیان، به من گفت: شخصا پروندۀ آقای سروش در وزارت اطلاعات را به طور کامل خوانده‌ام و با فضایی که ایشان و خانواده‌اش در دهۀ هفتاد شمسی تجربه کرده‌اند، به نیکی آشنا هستم. به ایشان گفتم: پس اخبار روزنامۀ «کیهانِ» حسین شریعتمداری و هفته‌نامۀ «کیهان هوایی» با مدیریت عباس سلیمی، مبنی بر جاسوس بودن دکتر سروش و افشای اسرار مملکتی در سفر به کشور آلمان در سال ۷۴ را به خاطر دارید؟ ایشان گفت: بله به خاطر دارم. گفتم: ارتباط نزدیک و تنگاتنگ روزنامۀ «کیهان» با نیروهای امنیتی و محافل اطلاعاتی، اظهر من الشمس است و نقل هر کوی و برزنی، از این‌رو اخبار مهمی از این دست که منتشر می‌شود، قاعدتا مورد عنایت و تایید نیروهای امنیتی است. در ادامه از ایشان پرسیدم: شما فکر می‌کنید آقای سروش در آن سفر جاسوسی کرده و اسرار مملکتی را فاش کرده است؟ بگذریم از این‌که فردی که استاد دانشگاه است و کارش تدریس و سخنرانی و قلم‌زدن، از اسرار نظامی- امنیتی مملکت چه می‌داند که بخواهد آنها را فاش کند؟! وی پاسخ داد: نه، آن سخن درست نبود و به رغم انتقاداتی که به ایشان داشته و داریم، ما دکتر سروش را جاسوس نمی‌دانستیم و نمی‌دانیم. همان‌موقع از نظرم گذشت و در دل به خود گفتم: جالب است! بخشی از نیروهای امنیتی این مملکت به سرکردگیِ «کیهان» و حسین شریعتمداری، به یکی نسبت جاسوسی می‌دهند و آن‌را در تیراژ بالا منتشر می‌کنندو بخش دیگری از همین دستگاه عریض و طویل امنیتی، آن نسبت و اتهام را ناروا و بی‌وجه می‌داند. در چنین میانه‌ای که بخشی از نیروهای امنیتی، سخنان و مدعیات بخشی دیگر از محافل امنیتی مبنی بر جاسوس بودن فلانی را ناروا و بی‌وجه می انگارد، چه انتظاری از نخبگان و دیگر اقشار جامعه است که این سنخ سخنان را باور کنند؟ « خلاف این بودی عجب بودی».

شخصا، آشنایی با مرحوم سیدامامی نداشتم و ایشان را نمی‌شناختم؛ در عین حال با عنایت به آنچه آمد، نظیر کثیری از هم‌وطنانم، در پذیرفتن آن‌چه ناظر به جاسوس بودن ایشان ازتریبون های رسمی اعلام شده، تردید جدی دارم. مع الاسف، صدا و سیما نیز با انتشار عکس‌هایی از زندگی خصوصی و شخصیِ کاووس سید امامی، هم‌چنین، صدور حکم مبنی بر جاسوس بودن ایشان، بدون این‌که هنوز دادگاهی برگزار و حکمی توسط قاضی صادر شده باشد؛ مرتکب عملی غیر اخلاقی و ناموجه شد.

افزون بر این، ادعای خودکشی کردن دکتر سید امامی نیز محل تامل است. به خاطر دارم، سال ۸۹ شمسی، دوبار از دکتر محمد محمدی گرگانی، استاد حقوق و پدر همسرِ دوست عزیز، احمد زیدآبادی شنیدم، هنگامی‌که پس از سپری شدن دوران زندان انفرادیِ طاقت‌فرسا، به ملاقات زید آبادی در زندان رفته، از داماد خود شنیده در دوران انفرادی، به رغم اعتقادات دینی و مذهبی ، آن‌فدر شرایطِ هول‌انگیز و دهشتناک و تلخ و تیره‌ای را تجربه کرده که اگر امکانش را داشته و می‌توانسته، خودکشی می‌کرده است. می‌توان تصور کرد در آن روزها و شب‌های تلخ‌تر از زهر، چه بر زید‌آبادی گذشته است. سیامک پورزند هم که تحت‌الحفظ در آپارتمان خود زندگی می‌کرد، به سبب آزار و اذیت‌های فراوانی که دید، به زندگی خود خاتمه بخشید و خودکشی کرد؛ اما این امر از حجم ظلمی که بر او رفت، نمی‌کاهد. فرض کنیم که بنا بر روایت رسمیِ مسئولان، کاووس سید امامی در زندان خودکشی کرده باشد، باید پرسید چرا طی پانزده روز او به این مرحله رسید که رفتن را بر ماندن و مرگ را بر زندگی ترجیح دهد؟ در این مدت چه بر سرش آورده‌اند که چارۀ کار را در خودکشی دیده است؟

در قصۀ پر غصۀ کاووس سیدامامی، تا کنون نه افکار عمومی اتهام جاسوس بودن او را پذیرفته، نه خودکشی کردنش را. در فقرۀ دوم، به فرض هم که ایشان خودکشی کرده باشد، سؤالاتی که در ذهن عموم شهروندان در این میان خلجان کرده، از این قرار است: چه شرایطی او را بدین سمت سوق داد که به زندگی خویش خاتمه بخشد؟ چطور یک زندانی سیاسی در محیط زندان می‌تواند به راحتی خود را از پای در آورد؟

سوگ‌مندانه، به سبب نحوۀ رفتار مسئولان قوۀ قضائیه و سازمان زندان‌ها طی سالیان گذشته، سلب اعتماد عمیقی نسبت به منش و کنشِ ایشان در جامعه سربرآورده و نهادینه شده. از این‌رو این جماعت هم در اقناعِ شهروندان دربارۀ نحوۀ دادرسی پروندۀ سعید طوسی ناموفق و ناکارآمد بوده‌اند، هم در تبیین چراییِ خودکشی برخی از معترضان شورش‌های دی ماه سال جاری. تا زمانی که تغییر و تحولی بنیادین و جدی در مشی و مرام حضرات پدید نیاید و در بر همین پاشنه چرخد و پاس‌داشت حقوق بنیادین شهروندان محوریت و مرکزیت نیابد و عموم شهروندان دستگاه قضا را مامن و ملجا خود نینگارند، بی‌اعتمادی و ناامیدیِ شکل گرفته از میان رخت بر نخواهد بست، بلکه رفته‌رفته عمیق‌تر می‌گردد:

یک دم نگاه کن که چه بر باد می دهی
چندین هزار امید بنی ادم است این
گفتی که شعر« سایه» دگر رنگ غم گرفت
آری سیاه جامۀ صد ماتم است این

فرمانده پلیس تهران: نخواستیم با آرپی‌چی به دراویش حمله کنیم

$
0
0

زیتون– حسین رحیمی٬ رییس پلیس تهران٬‌ در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو سیما در خصوص اعتراضات روزهای اخیر دراویش و حواشی آن گفت: «ما می توانستیم با یک آر پی جی منزل مورد نظر را نابود کنیم اما با اقتدار و درایت رفتار کردیم.»

روزهای دوشنبه و سه شنبه تجمع اعتراضی دراویش گنابادی در اطراف خانه نورعلی تابنده قطب این سلسله با دخالت نیروهای امنیتی و لباس شخصی‌های موتورسوار به خشونت کشیده شد.

تعدادی از دارویش گنابادی از صبح روز دوشنبه  هفته جاری در اعتراض به بازداشت نعمت ریاحی مقابل کلانتری پاسداران تجمع کرده بودند.

سعید منتظرالمهدی٬ سخنگوی نیروی انتظامی٬ پیشتر خبر داده بود که طی شب گذشته بیش از ۳۰۰ تن از دراویش گنابادی را دستگیر کرده‌اند.

سخنگوی نیروی انتظامی همچنین گفته‌است «رانندگان» خودروهایی که به گفته پلیس ایران، به نیروهای امنیتی حمله کرده‌اند، در میان بازداشت‌شدگان هستند.

حسن رحیمی شب گذشته مدعی شد که منشا­ درگیری‌های روز گذشته به بیست و نهم ماه قبل بر می‌گردد.

رییس پلیس تهران واقعه را چنین شرح داد: وقتی گشت موتوری پلیس به­ دو پراید در سطح شهر مشکوک می شود دستور ایست می دهد اما خودروها با بی توجهی برسرعت خود­ می افزایند و متواری می شوند و­پس از دقایقی تعقیب و گریز یکی از خودروها به محاصره نیروی انتظامی در می آید و در این هنگام راننده این خودرو به خودروی مظنون دوم پناه می برد که در نهایت خودروی دوم هم متوقف می شود و سرنشینان آنها متواری می شوند و خودرو ها به کلانتری ۱۰۳ گاندی برده می شود.

رحیمی افزود: پس از توقیف خودروها، فردی به کلانتری ۱۰۳ مراجعه می کند و گزارش اعلام سرقت خودروی پرایدی با مشخصات خودروی توقیف شده می دهد بلافاصله نیروهای ما او را بازداشت و پس از تشکیل پرونده راهی دادسرا می کنند.

به گفته او اما در طول مسیر یک دستگاه پژوه ۴۰۵ مسیر را می بندد و با یورش به سمت خودروی انتظامی و مورد ضرب و شتم قرار دادن مامورین دو متهم را فراری می دهند. در طول این اقدام یکی از متجاوزین دستگیر می شود و بقیه فرار می کنند.

فرمانده انتظامی تهران بزرگ ادامه داد: ساعت ۱۲ روز بعد از حادثه حدود ۶۰ نفر از طرفداران و اعضای فرقه ای خاص، جلوی کلانتری ۱۰۳ پاسداران تحصن می کنند و خواهان آزادی متخلف ­و ضارب می شوند ، این روند تا ساعت ۵ عصر منجر به مسدود شدن خیابان پاسداران توسط این افراد می شود. آنها حتی با مردم عادی که قصد تردد داشتند هم درگیر و اقدام به ورود به کلانتری می کنند اما با تیراندازی هوایی نیروهای انتظامی ، تعدادی از آنها دستگیر و تعدادی به خانه های گلستان هفتم پاسداران پناه می برند.

این مقام مسئول همچنین در این برنامه تلویزیونی مدعی شد که «بزرگترین حامی اغتشاش‌گران خیابان پاسداران، سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی خارجی بوده اند.»

🍃زنده|دادستان تهران: برای «عامل شهادت» سه نفر از مأمورین ناجا کیفرخواست صادر شد

$
0
0

امروز، دختر دیگر خیابان انقلاب


 دولت ۶ هزار میلیارد تومان از بدهی خود به تامین اجتماعی را پرداخت می‌کند

مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی از دریافت ۶۰۰۰ میلیارد تومان از مطالبات این سازمان از دولت طی روزهای آینده خبر داد و گفت: با دریافت این بخش از مطالبات سازمان، عیدی بازنشستگان تا ١۵ اسفند ماه پرداخت شده و حدود ٣ هزار میلیارد تومان از مطالبات مراکز درمانی طرف قرارداد نیز پرداخت می شود.


 آزادی نازنین زاغری در گرو «نرخ بهره»

بنیاد خیریه تامسون رویترز در اطلاعیه‌ای درباره آخرین وضعیت نازنین زاغری_رتکلیف اعلام کرد که دلیل عدم آزادی وی از زندان «نامشخص بودن نرخ بهره» است.Risultati immagini per ‫نازنین زاغری‬‎

در بخشی از این اطلاعیه آمده است: «قاضی عباسی از قضات دادسرای مقدس در زندان اوین به نازنین زاغری_رتکلیف گفته است که سرنوشت او درحال حاضر در دست دو وزیر امور خارجه ایران و بریتانیا است.»

بنابر ادعای این بنیاد این مساله به راحتی توسط دولت بریتانیا قابل حل است./بی‌بی‌سی فارسی


تجدید نظر شورای عالی محیط زیست در مناطق حفاظت شده

 به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، شورای عالی محیط زیست در خصوص تجدید نظر در برخی مناطق حفاظت شده کشور  بحث و تبادل نظر کرده و با تصمیم اعضای شورای عالی محیط زیست مقرر شد بعضی از این مناطق حفاظت شده در نقاط مختلف کشور افزایش یا کاهش داشته باشند.Risultati immagini per ‫مناطق حفاظت شده‬‎

همچنین با توجه به ایراد سازمان بازرسی کل کشور به اضافه شدن ۱۱ منطقه حفاظت شده  کشور در دوران دولت نهم بدون مجوز شورای عالی محیط زیست و نیاز به تصویب این مناطق در این شورا، اعضا پس از بررسی با اجماع نظر این مناطق را مورد تصویب قرار دادند.

جلسه شورای عالی محیط زیست روز چهارشنبه به ریاست حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور تشکیل شد./مهر


دادستان تهران: برای «عامل شهادت» سه نفر از مأمورین ناجا کیفرخواست صادر شد


۹۰ درصد هواپیما زیر برف است

فیلمی از محل حادثه سقوط هواپیمای مسافربری تهران-یاسوج در ارتفاعات دنا/عصر ایران


تلاشی برای حل مساله دختران خیابان انقلاب

این تصویر مربوط پست برق تقاطع انقلاب و وصال است که دختذان معذوف به دختران خیابان انقلاب با بالا رفتن از آن به حجاب اجباری اعتراض کردند./کانال تلگرامی مملکته


اطلاعات حقوق کارکنان دستگاه‌های اجرایی در اختیار وزارت اقتصاد قرار می‌‌گیرد

مجلس دستگاههای اجرائی را مکلف کرد تمام اطلاعات حقوق کارکنان رسمی و پیمانی خود را در اختیار وزارت اقتصاد و سازمان‌های برنامه و بودجه کشور و اداری و استخدامی کشور قرار دهند./فارس


فرمانده پلیس تهران: برای راننده اتوبوس درخواست اعدام داریم

Viewing all 6931 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>