Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

فعالان طبیعت، دراویش و زنان؛ ابتذال قضا

$
0
0

تشت رسوایی دستگاه قضائی جمهوری اسلامی دیری است که از بام فروافتاده؛ وضع قوه قضائیه ـ به‌خصوص در پرونده‌های سیاسی و عقیدتی و امنیتی ـ چنان اسف‌بار است که گاه هر سخن جدیدی را فرساینده و تکراری می‌نمایاند.

اما نحوه مواجهه مقام‌های ارشد قضائی با پرونده اتهامی کنش‌گران حامی محیط زیست (ایجادشده توسط سازمان اطلاعات سپاه)، دراویش گنابادی بازداشت‌شده، و زنان معترض به حجاب اجباری، سه شاهد مهم و جدید از عمق و شدت ابتذال قضا در جمهوری اسلامی است.

نخست؛ در پرونده اتهامی علیه فعالان حامی طبیعت ایران، مقام‌های ارشد قضائی یک‌سره در کنار سازمان اطلاعات سپاه و بلکه زیر سایه گزارش و ادعاهای این نهاد امنیتی ایستاده‌اند و قانون اساسی و تاکیدهای آیین دادرسی کیفری را به هیچ گرفته‌اند.

درحالی‌که هنوز هیچ دادگاه صالحه‌ای مطابق قانون اساسی برای کنش‌گران محیط زیست تشکیل نشده و اتهام‌های مطرح‌شده علیه ایشان به اثبات نرسیده است، معاون قوه قضائیه و دادستان پایتخت (مدعی‌العموم دستگاه قضا)، بر اتهام «جاسوسی» مهر تأکید و تأیید ‌زده‌اند.

مقام‌های ارشد دستگاه قضائی انصاف‌گریز و غیرمستقل جمهوری اسلامی هم‌سو با بازجوهای سازمان اطلاعات سپاه و نیز در کنار صداوسیمای حکومتی، علیه یک استاد خوش‌نام و برجسته دانشگاه (زنده‌یاد دکتر کاووس سیدامامی) اتهام جعل می‌کنند و جان‌باختن مظلومانه‌ی وی را با «خودکشی» به توجیه می‌نشینند.

این همه درحالی رخ می‌دهد که برمبنای تصریح اصل ۳۷ قانون اساسی، «اصل، برائت است و هیچ‌کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‌شود، مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.»

افزون بر این، مطابق ماده ۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری، «افشای اطلاعات مربوط به هویت و محل اقامت بزه‌دیده، شهود و مطلعان و سایر اشخاص مرتبط با پرونده توسط ضابطان دادگستری، ممنوع است.»

هم‌چنین آن‌گونه ‌که در ماده ۹۶ قانون آیین دادرسی کیفری تصریح شده: «انتشار تصویر و سایر مشخصات مربوط به هویت متهم در کلیه مراحل تحقیقات مقدماتی توسط رسانه‌ها و مراجع انتظامی و قضائی ممنوع است.»

با وجود این همه تاکید قانونی، مقام‌های ارشد قضائی به تضییع حقوق اساسی گروهی از کنش‌گران دغدغه‌دار طبیعت در ایران می‌پردازند. فعالان محیط زیست زیر فشار و تهدید و در بازداشت اطلاعات سپاه، قربانیان مظلوم پروژه‌ای هستند که در هیچ دادگاه صالحه‌ای اتهام‌های مطرح‌شده در آن، ثابت نشده است. و بی‌گمان، بزرگ‌ترین قربانی این مواجهه غیرانسانی، مرحوم دکتر سیدامامی است که دست پاک او از این جهان کوتاه شده و دیگر امکان دفاع از خویش در برابر اتهام‌های ناجوانمردانه ندارد.

مدعی‌العموم به‌جای شکایت از سیمای جمهوری اسلامی و اعتراض به نقض قانون و تجاوز به حقوق اساسی شهروندان، در کنار دستگاه تبلیغاتی حکومت می‌ایستد و قانون‌ستیزی می‌کند و انصاف‌گریزی.

دیگر؛ باید از نحوه مواجهه دستگاه قضائی با صدها درویش بازداشت‌شده در تهران و برخی دیگر از شهرهای کشور یاد کرد. بازداشت فله‌ای که برخلاف نص صریح قوانین کشور رخ داده و ادامه یافته است.

دادستان تهران و معاون قوه قضائیه در این مورد نیز پیش از رسیدگی دادگاه و صدور حکم توسط قاضی، به تکرار اتهام‌ علیه بازداشت‌شدگان پرداخته‌اند.

حتی درباره یکی از متهمان ـ که گفته شده راننده اتوبوس و بانی کشته‌شدن سه مأمور نیروی انتظامی بوده ـ شواهد حاکی از تعجیل برای صدور حکم اعدام هرچه زودتر، و اجرای آن، بی‌اعتنا به حقوق متهم و آیین دادرسی منصفانه است.

به اسم رعایت «امنیت»، آزادی‌های مشروع (ازجمله ابراز اعتراض و عقیده) و حقوق بنیادین شهروندان در حال خدشه و تهدید است؛ اقدامی خلاف نص صریح اصل نهم قانون اساسی.

زیر سایه بازداشت فله‌ای دراویش، تخلف‌ها و نقض حقوق اساسی بازداشت‌شدگان کم نیست؛ چنان‌که شماری از آسیب‌دیدگان در جریان بازداشت، امکان درمان خارج از زندان ـ حتی با وجود پرداخت وثیقه سنگین ـ نیافته‌اند.

دستگاه قضائی ‌کاری به لباس شخصی‌های مهاجم و نیز چگونگی مواجهه آن‌ها با دراویش معترض ندارد؛ هم‌چنان‌که اعتنایی به تضییع حقوق شهروندی آن‌ها در سال‌های اخیر نداشته، و خود به‌مثابه یک بازوی تهدید و محدودیت علیه آنان، ایفای نقش کرده است.

آخر؛ حکایت ابتذال و انصاف‌گریزی و قانون‌پرهیزی در دستگاه قضا به آن‌چه آمد محدود نیست؛ چنان‌که در ماجرای سرکوب اعتراض مدنی دختران و زنان به حجاب اجباری، نحوه رسیدگی به اتهام بازداشت‌شدگان، ابلاغ اتهام‌ها و صدور قرارهای سنگین، و نیز تهدیدهای قضائی ـ امنیتی و هم‌چنین چگونگی برخورد با معترضان، فاصله‌ای اسف‌بار با تاکیدهای قوانین جمهوری اسلامی دارد. نشانه‌هایی محسوس از مواجهه‌ی ایدئولوژیک و امنیتی ـ و نه حقوقی ـ دستگاه قضائی با شهروندانی که عقیده خود را به‌شکلی مدنی و مسالمت‌آمیز ابراز می‌کنند.

قوه قضائیه نه چونان امکانی برای ایجاد و بسط عدالت و ستاندن حق شهروندان که به‌مثابه‌ی بازویی در جهت تحقق مطلوب‌های رأس هرم نظام سیاسی و پیشبرد پروژه‌های سیاسی ـ امنیتی هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی ایفای نقش می‌کند.

پرونده کنش‌گران محیط زیست، دارویش گنابادی و زنان معترض به پوشش اجباری تنها سه شاهد جدید از ابتذال مفهوم «عدالت‌خانه» در ایران امروز محسوب می‌شوند. وضع ناگواری که متأسفانه تا ساختار سیاسی قدرت از ترکیب و مضمون کنونی برخوردار است ـ و رئیس قوه قضائیه توسط رهبری نظام برگزیده می‌شود ـ ادامه خواهد داشت.


سقف بی‌ستون نظام

$
0
0

بیت رهبری تصاویر دیدار خامنه‌ای و محمد عبدالستار- احتمالا این آخرین بار است که نامی از این چهره مشعشع می‌شنویم- رییس اوقاف سوریه و کارمندان اداره‌اش را با آب‌وتاب و کلوزاپ و پاناروما برای رسانه‌ها فرستاد. در این دیدار کارمندان اوقاف سوریه که حالا تمام ویرانه‌های دمشق و حلب را در وقف دارند، مثل اهل بیت کنار سیدعلی خامنه‌ای نشسته‌اند و رهبری بی‌فاصله با حواریون عرب و به عربی دست و پاشکسته اختلاط می‌کند. برای محمد عبدالستار که از رجال محسوب نمی‌شود، صندلی هم‌سانی کنار دست آقا گذاشته‌اند و اذناب بشار اسد، گرد سیدعلی خامنه‌ای چنان نشسته‌اند که یادآور عکس مشهور خمینی است با کابینه موسوی در سال‌های جنگ.

این عکس‌های یادگاری را می‌توان جور دیگری هم دید. رهبر جمهوری اسلامی مدت‌هاست که در جمعی چنین خودمانی و صمیمی نبوده است و ای بسا در میان کارگزاران دولت و دیدارهای مردمی که به مدد اتوبوس و همت سپاه فراهم می‌شود، حس غربتی دارد و بیگانگی، اما این‌جا و با محمد عبدالستارِ اوقافی، دل یک‌دله است.
اوقات رهبری با همین چند کلمه گفت‌وگوی عربی خوش‌تر است از وقتی فارسی حرف می‌زند و آن هم چه حرفی وقتی در ایران خریدار ندارد و دشمن دشمن گفتن‌هایش، به مسخرگی افتاده است.

اما این جمع مستاصلِ عرب، سر تا پا گوش هستند و امیدشان به رهبری است که سرکیسه را شل‌تر کند و دلداری بدهد و میان آن همه دشمنی که بشار اسد و ایضا اداره اوقاف دارد، دستشان را بگیرد.

محمد عبدالستار صادقانه همه گفته‌های آقا را جذب می‌کند، اگر که عبارت امت اسلامی میان ایرانیان معنایش بذل و بخشش پول نفت به همه آفاق است، در گوش رییس اوقاف، امت اسلامی، یعنی مال خوش‌گوار وقفی.

حرف‌های خامنه ای برای این جمع غیر ایرانی شنیدنی است و دشمن‌ دشمن رهبری هم بسی شیرین است و حقیقتا درست؛ مگر بشار اسد چند رفیق و یاور پای کار دارد و چه کسی غیر از حضرت خامنه‌ای تا پای بر باد رفتن تهران پای دمشق ایستاده است. مستمعین، صاحب سخن را بر سر ذوق آورده‌اند که چنین متواضعانه و هم‌دل کنارشان نشسته است.

مدت‌هاست که برای رهبری، اعرابِ بیگانه، بهتر از ایرانیان هم‌زبان شده‌اند. این‌ها هستند که هنوز شیعه بودن برای‌شان هویت است و اشتراک‌شان با رهبری، اقلیت بودن است در کشور خویش؛ از همین است که دل به ولایت و رهبر و امت اسلامی بسته‌اند و چه اتفاق غریبی است که سقف نظام در ایران است و ستون‌هایش در میان مواجب‌بگیرانِ لبنان و سوریه و یمن.

خورجین خالی ادعا
نظام اسلامی همه ایدئولوژی‌اش را صادر کرده و برای ایرانیان خورجین ادعا خالی است. ماه گذشته بود که حسن روحانی، رییس‌جمهوری، پایان علم اسلامی را جار زد. حرف‌های روحانی در واقع بیان ساده و ناقص سکولاریسم بود به این معنی که تمام تلاش‌های جمهوری اسلامی برای اسلامی‌کردن دانشگاه و علم و دانشجو اساتید بر باد رفته است و اعتراف به این‌که اصلا چنین سعی باطلی از بیخ و بن اشتباه بوده است.

امتداد حرف‌های نگفته و نخواسته روحانی تا سیاست هم می‌رسید و می‌توان گفت دین از سیاست و حکومت‌داری که آن هم علم است، جداست و نمی‌توان مدل حکومتی مثل ولایت فقیه را به پشتوانه چند حدیث راست و دروغ سرهم بندی کرد و عمامه به‌سران را بر سر حکومت نشاند.

دفاع از قبر
سیاست خارجی ضد ملی جمهوری اسلامی نیز در حال جان دادن است؛ نشان به آن نشانی که فیلم «به وقت شام» حاتمی‌کیا که در رثای ترک‌تازی‌های سردار سلیمانی است، چنان به تیغ نقد محتوایی منتقدان دچار شد که حاتمی‌کیا به آغوش نظام گریخت و فریاد وابسته‌بودن سر داد تا بلکه از خون‌های ریخته‌شده و اموال به‌بادرفته، قداستی برای فیلم‌اش بسازد که بدتر شد و بهتر نشد.

حقیقت این است که با هر عقلی که فکر کنیم، درک دخالت‌های جمهوری اسلامی در منطقه بلازده خاورمیانه مقدور نیست. نمی‌توان این کشتار عظیم بی‌گناهان در سوریه و عراق را با جهاد علیه داعش توجیه کرد. حتی دیوانگان هم می‌فهمند که برای حفظ مقبره زینب نباید زندگان را به کشتن داد. نظامیان هم اگر شهوت قدرت نداشته باشند، می‌دانند که دفاع‌کردن کم‌هزینه‌تر از حمله است و اگر پشت مرز بایستی و در استحکامات بنشینی، بهتر است تا فرسخ‌ها آن سوی مرز حمله کنی. به یاد داشته باشیم که سپاه و محسن رضایی با این استدلال که باید وارد خاک عراق شویم تا صدام تنبیه شود و هوس حمله نکند، بعد از فتح خرمشهر جنگ را ادامه دادند و عاقبت قطع‌نامه ۵۹۸ وقتی پذیرفته شد که عراق در خاک ایران بود.

ایدئولوژی فانتزی جمهوری اسلامی در امت دیدن دولت- کشورهای مسلمان و دشمنی با اسرائیل، دیگر حتی از سوی کارگزاران نظام هم قابل گفتن نیست. در ادبیات رسمی نظام که از دهان ظریف وزیر خارجه، پخش می‌شود، حرفی از محو اسرائیل نیست. اما سپاه و روزنامه کیهان درست سر بزنگاه موفقیت خارجی دولت، شعاری می‌دهند و اسرائیل را تهدیدی می‌کنند تا وضعیت سیاست خارجی ایران، آرامشی پیدا نکند- انصافا دشمن ایران اسرائیل است یا فرماندهان مجنون سپاه – اما این سیاست ضد ملی نیز به ته خط رسیده است.

جمهوری اسلامی دیگر توان اقناع و حتی اجبار به ورزش‌کاران را هم از دست داده است. در پایان سیاست اسرائیل‌ستیزی همین بس که رسول خادم رییس فدراسیون کشتی استعفا داد تا به مسوولان حالی کند که اگر دشمنی با اسراییل دارند خودشان به جنگ بروند و پای ورزش و کشتی را به این ستیز بی‌حاصل نکشانند و کشتی‌گیران را به جنگ‌های دن‌ کیشوتی نفرستند.

رهبری مخاطب است
تظاهرات دی‌ماه مردم در شهرستان‌ها یک مخاطب بیش نداشت و آن هم شخص خامنه‌ای. صدای مردم آن‌قدر بلند بود که به بیت برسد و آن عذرخواهی در لفافه رهبری از بی‌عدالتیًهای نظام، ترفندی بود برای رها کردن گریبان و انداختن تقصیر به گردن دیگران و شریک ساختن همه مسوولان نظام در این جرم. اما ماجرا فقط این نیست. نارضایتی از رهبری مدبرانه خامنه‌ای در این ۲۷ سال و بن‌بست هر روزه و همه‌جانبه حکم‌رانی در کشور، صدای منتقدین درون حکومتی را نیز بلند کرده است. غیر از اصلاح‌طلبان که سکوت کرده‌اند، امثال مسیح مهاجری و علی مطهری با نام مستعارِ حاکمیت و نظام ، رهبری را نقد می‌کنند. بگذریم از این‌که احمدی‌نژاد دردانه‌ی رهبری ، آب پاکی را به دست خامنه‌ای ریخت و رهبر را مثل زیردستش صدا کرد و در نامه‌ای به رهبری رهنمود داد.

بازگردیم به آن عکس‌های یادگاری، ما مواجه‌ایم با حکومتی که میان مردمانش جایی ندارد. رهبرش با رییس اداره اوقاف سوریه گرم می‌گیرد و از هر آشتی ملی در ایران بیزار است. این نشانه خوبی نیست، جمهوری اسلامی در بی‌پایگی و بحران مشروعیت به گواه هزینه‌هایی که برای هسته‌های هوادارش در خارج از کشور می‌کند و بنا بر سر و سری که با روسیه دارد، از ایرانیان ناامید شده است. با چنین وضعی به سمت خشونتی بزرگ سرازیریم . راه گفتگو به زبان فارسی با رهبری بسته است و آن‌ جناب به حامیانش در بیرون از ایران دل بسته است و بدا به حال حکومتی که منافع مشترک با بیگانگان دارد و با ملت خود در تضاد کامل است.

سید علی خامنه ای ، محمد عبد الستار را در آخر جلسه به آغوش گرفت و با تمام دل بوسیدش، زبان حالِ رهبری شاید این است که ما اول به شما امید داریم و بعد خدا.

مجلس خبرگان چاره دیگری جز انتخاب آیت‌الله منتظری نداشت

$
0
0

زیتون- مازیار بهرامی: حسن فرشتیان، حقوق‌دان و کارشناس مسائل فقهی شیعه، معتقد است از میان حلقه اصلی اطرافیان آیت‌الله خمینی، نقش احمد خمینی در کنار زدن آیت‌الله منتظری از قدرت، بسیار تعیین کننده‌تر بود.

این شاگرد آیت‌الله منتظری یکی از مهم‌ترین دلایل این امر را، محرومیت احمد خمینی از جایگاه حقوقی در جمهوری اسلامی و نگرانی بابت از دست رفتن اقتدار خود پس از مرگ پدر می‌داند.

فرشتیان که از داستان «جا انداختن»آیت‌الله خمینی به عنوان مرجع تقلید از سوی آیت‌الله منتظری را در این گفت‌وگو می‌گوید، معتقد است در کنار عواملی که در تاریخ به عنوان ریشه‌های جدا شدن مشی سیاسی این دو مطرح است، باید به عوامل کمتر بیان شده نیز توجه داشت.

خود فرشتیان یکی از رویدادهایی را که در تقویت رابطه دو آیت‌الله پیش از انقلاب نقش تعیین‌کننده‌ای داشت این‌گونه روایت می‌کند؛ پیش از سال ۴۲ «آقای منتظری به عنوان فرد ممتاز محفل خمینی در کنار جمعی از فضلای حوزوی، از ایشان می‌خواهد که کلاسی خصوصی تشکیل بدهد، با این پیشنهاد، برای نخستین بار آقای خمینی را که مدرس فلسفه و حکمت در حوزه بود به مدرس فقه و اصول تبدیل می‌کند.

مجلس خبرگان چاره دیگری جز انتخاب آیت‌الله منتظری نداشت. از میان شاگردان حوزوی آقای خمینی، به جز آقای منتظری، کسی در حد مرجعیت نبود و در میان شخصیت‌های سیاسی هم، کسی جایگاه مرجعیت را نداشت.

آقای منتظری که آن زمان فقیه شناخته‌شده‌ای بود، به همراه چند نفر دیگر، فرصتی را برای آقای خمینی ایجاد کردند که به عنوان مجتهد مدرس درس خارج از فقه مطرح شود. اگر آقای خمینی در همان جایگاه تدریس فلسفه و حکمت می‌ماند، طبعاً هیچ‌گاه به مقام مرجعیت تقلید نیز نمی‌رسید».

متن کامل این‌گفت‌وگو  در ادامه می آید:

در مورد رابطه اقای خمینی و منتظری پیش از انقلاب ۵۷ توضیح دهید.

آقای منتظری پیش از آن که با آیت‌الله خمینی مراوده‌ای داشته باشد، شاگرد آیت‌الله بروجردی بود و مبانی فقهی خویش را از آقای بروجردی دریافت کرده بود.

از زمانی که ایشان با آقای خمینی ارتباط پیدا می‌کند، دستِ کم در دو مورد پیش از سال ۱۳۴۲ به بنیان‌گذار جمهوری اسلامی برای جا افتادن به عنوان مرجع تقلید کمک کرد و نقش اساسی و بی‌بدیلی داشت.

 

یک مورد وقتی بود که آقای منتظری و جمعی از فضلای حوزوی به عنوان فرد ممتاز محفل خصوصی آیت‌الله خمینی، از ایشان می‌خواهد که کلاسی خصوصی تشکیل بدهد. با این پیشنهاد، برای نخستین بار آقای خمینی را که مدرس فلسفه و حکمت در حوزه بود به مدرس فقه و اصول تبدیل می‌کند.

آقای منتظری که آن زمان فقیه شناخته‌شده‌ای بود، به همراه چند نفر دیگر، فرصتی را برای آقای خمینی ایجاد کردند که به عنوان مجتهد مدرس درس خارج از فقه مطرح شود. اگر آقای خمینی در همان جایگاه تدریس فلسفه و حکمت می‌ماند، طبعاً هیچ گاه به مقام مرجعیت تقلید نیز نمی‌رسید.

آقای خمینی همه چیز را برای حکومت می‌خواست. او معتقد بود برای حفظ نظام می‌توان حتی واجبات را هم ترک کرد. در حالی که آقای منتظری حکومت اسلامی را برای حاکمیت ارزش‌های انسانی می‌خواست.

به عنوان دومین گام نیز، در جریان حوادث سال ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ وقتی بیم اعدام آقای خمینی می‌رفت، آیت‌الله منتظری که آن زمان مجتهد شناخته‌شده‌ای به حساب می‌آمد به همراه چند نفر دیگر از فقهای حوزه، نامه مرجعیت آیت‌الله‌خمینی را امضا کردند، تا آقای خمینی به عنوان مرجع تقلید از مصونیت مرسوم در مورد مراجع تقلید، بهره‌مند شود.

در واقع آقای منتظری به جمع حواریون آقای خمینی پیوست تا این‌بار با جا انداختن او به عنوان مرجع تقلید برای فرار از اعدام، مصونیت نانوشته‌ای را که شامل حال مراجع می‌شد، به آقای خمینی نیز تعلق گیرد. در نهایت نیز حکم آیت‌الله خمینی به تبعید محترمانه به خارج از کشور تبدیل شد.

امّا پس از انقلاب، شخصی که بیشتر از آقای منتظری برای جانشینی آیت‌الله خمینی مطرح بود، در سطح جامعه، آیت‌الله طالقانی بود. او هم نفوذ اجتماعی بالا و هم پذیرش زیادی در میان گروه‌های سیاسی مختلف داشت.

واکنش‌ها به اتهام احمد علیه احمد

احمد خمینی به دنبال رهبری آینده بود

در آن اوایل نیز بحث مرجعیت رهبر و ولایت فقیه مطرح نبود. ولی به چند دلیل، از جمله طرح بحث مرجعیت و ولایت رهبر، که جایگاه فقهی آیت‌الله طالقانی در حد جایگاه فقهی و حوزوی آیت‌الله منتظری نبود، و دلیل دیگر نیز فوت زودهنگام آقای طالقانی، فرصت را از ایشان برای رهبری بعد از آقای خمینی گرفت.

احمد خمینی به دلیل فقدان جایگاه حقوقی در نظام، حق داشت که فکر کند موقعیتش بعد از مرگ پدر، کاملاً متزلزل خواهد شد.

آیت‌الله مرتضی مطهری، هرچند از جایگاه حوزوی و فقهی معادل آقای منتظری، برخوردار نبود ولی به دلیل ارتباط نزدیک‌تر با تهران و با شخص آقای خمینی، چه بسا می‌توانست اندک‌اندک نامزد قائم‌مقامی آقای خمینی بشود. ولی ترور ایشان، امکان طرح این مساله را فراهم نکرد و آقای منتظری به عنوان تنها نامزد قائم‌مقامی ولی فقیه مطرح شد.

اختلافات میان آقای منتظری و آقای خمینی از کجا آغاز شد؟

می‌توان نمودهایی از این اختلاف میان آقای منتظری و آقای خمینی را از همان ابتدای پیروزی انقلاب مشاهده کرد. البته در ابتدا به شکل خفیف و کم‌رنگ، و سپس به شکل علنی و آشکار.

این اختلاف نیز از این جا ریشه می‌گرفت که آقای خمینی بیشتر به دنبال استقرار و تداوم ساختار جدید قدرت بود ولی دغدغه آقای منتظری، حاکمیت اصول اخلاقی و ارزش‌های معنوی و دینی بود.

 

اختلاف میان این دو بسیار بیشتر از آن چیزی بود که در تاریخ ثبت شده است. ولی تنش‌ها جایی در افکار عمومی مطرح شد که بحران، جنبه فراگیر و اجتماعی به خود گرفته بود و جامعه در جریان آن بحران، و در نتیجه به شکل غیرمستقیمی در جریان آن شکاف‌ها قرار می‌گرفت.

خلع مرجعیت آیت الله سید محمد کاظم شریعتمداری یکی از اختلافات آیت‌الله منتظری و آیت‌الله خمینی بود. بعد از آن، اختلاف‌ها به طول دوران جنگ و اعدام زندانیان سیاسی حتی پیش از کشتار سال ۶۷ نیز تسری یافت. در کشتا‌رهای سال ۶۷ در واقع ما نقطه اوج اختلاف‌هایی را که به افکار عمومی نیز کشیده شد شاهد هستیم.

در حالی که آقای منتظری گزارش روند جنگ را از فرماندهان رده پایین از جمله مثلا فرمانده سپاه نجف‌آباد نیز دریافت می‌کرد، تنها کسانی که برای آقای خمینی وضعیت جنگ را توضیح می‌دادند آقای محسن رضایی و آقای هاشمی بودند.

ارتباطات اجتماعی گسترده‌تر آقای منتظری نسبت به آقای خمینی در تشدید این اختلاف دیدگاه‌ها نقش داشت. آقای خمینی جز دیدارهای آخر هفته با مقامات در جماران، ارتباط مستقیم و دوطرفه‌ای با بدنه جامعه و حتی ارتباط دوطرفه ای با رده‌های مسئولین پس از سران قوا نداشت.

آیت‌الله منتظری در همان زمان، در کنار دیدارهای جمعی، دیدارهای خصوصی نیز داشت و گروه‌های مختلف می‌توانستند دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی خود را با او در میان بگذارند.

شخصیت های سیاسی که پس از انقلاب از جماران طرد شده بودند، هم‌چنان با عنوان یاران سابق و گاهی هم‌بندان سابق زندان آقای منتظری، اجازه رفت و آمد به بیت او را داشتند و از این طریق، در دهه ای که حتی اپوزیسیون درون نظام وجود خارجی نداشت، ایشان می‌توانست با این ارتباطات خویش، زبان بی‌زبانان باشد.

گفتید پیش از برخورد با آیت‌الله شریعتمداری هم اختلاف زیادی میان آیت الله منتظری و آیت‌الله خمینی مطرح بود که در میان افکار عمومی مطرح نمی‌شد. این اختلاف‌ها بر سر چه موضوعاتی بود؟

پیش از حصر آیت‌الله شریعتمداری، اعدام‌های سال ۶۰ بعد از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست‌وزیری رخ داد. در این زمان آقای منتظری همان‌طور که در لابه‌لای خاطرات او نیز می‌توان دید، نسبت به اعدام کسانی که در حادثه انفجارها و ترورها نقش و دخالتی نداشتند، انتقاد داشت.

 دست اندرکاران پرونده سید و حذف آیت‌الله

ایران‌گیت و حذف آیت‌الله در مصاحبه با ابوالحسن بنی‌صدر

قربانیان افشای معامله پنهانی

یکی از موارد دیگر ، انتقاد به شیوه‌های سخت گزینش افراد برای استخدام یا کنکور ورودی دانشگاه‌ها بود. مورد دیگر انتقاد ایشان نسبت به مصادره اموال افراد بود. این دسته از انتقادات، بخشی از انتقادهای ایشان بود که در سال ۶۰ و پیش از حصر آیت الله شریعتمداری مطرح می‌شد اما انعکاس چندانی در میان افکار عمومی نداشت.

 

آقای منتظری در مورد ماجرای مک فارلین می‌گوید، بعد از اطلاع یافتن از مذاکرات مک فارلین و همراهانش با تیم ایرانی از آقای هاشمی رفسنجانی می‌پرسد چرا زودتر مرا در جریان قرار ندادید. به روایت آقای منتظری، هاشمی رفسنجانی می‌گوید قصد داشتیم بعداً به شما اطلاع دهیم. آیا این به این معناست که اقای منتظری پیش از اعتراض به کشتارهای سال ۶۷ آنقدر از مرکز قدرت حذف شده بود که حتی چنین مذاکره مهمی را از او پنهان می‌کنند؟ در این مورد آیا تنها اختلاف مستقیم آقای خمینی و منتظری درباره برخی تصمیم‌گیری‌ها مثل حصر آیت الله‌شریعتمداری و اعدام زندانیان سیاسی را موثر می‌دانید یا اختلاف افکنی نزدیکان رهبر پیشین جمهوری اسلامی نیز موثر بود؟

در حذف آقای منتظری از قدرت چند عامل موثر بود. نکته اول همان گستردگی بیشتر روابط اجتماعی و سیاسی آقای منتظری نسبت به آیت‌الله خمینی بود. این باعث می‌شد درک و تحلیل دو طرف از صحنه سیاسی حاکم، کاملاً متفاوت از هم پیش برود.

در حالی که آقای منتظری گزارش روند جنگ را از فرماندهان رده پایین از جمله مثلا فرمانده سپاه نجف آباد نیز دریافت می‌کرد، تنها کسانی که برای آقای خمینی وضعیت جنگ را توضیح می‌دادند آقای محسن رضایی و آقای هاشمی بودند، آنها هم از توان ایران برای تصرف بصره و نجف صحبت می‌کردند تا رهبر را به پیش‌روی در جنگ قانع کنند.

آقای منتظری به همراه چند نفر دیگر، فرصتی را برای آقای خمینی ایجاد کردند که به عنوان مجتهد مدرس درس خارج از فقه مطرح شود. اگر آقای خمینی در همان جایگاه تدریس فلسفه و حکمت می‌ماند، طبعاً هیچ‌گاه به مقام مرجعیت تقلید نیز نمی‌رسید.

در دیگر مسائل سیاسی در آن جو خفقان حاکم، در حالی که آقای منتظری حتی با خانواده‌های قربانیان اعدام‌ها در ارتباط بودند، تنها منبع آقای خمینی برای تحلیل وضعیت، مسئولان نظام بودند که طبعاً اوضاع کشور را عالی نشان می‌دادند. تفاوت در تحلیل اوضاع کشور، اختلاف میان دو طرف را نیز تشدید می‌کرد.

برخی رویدادهای تاریخی نیز در محدود کردن قدرت سیاسی آقای منتظری موثر بود. مثلاً پس از انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در سال ۶۰ قدرت به شدت متمرکز شد. کسانی مثل آقای هاشمی، آقای موسوی اردبیلی و آقای خامنه‌ای نیازی به هماهنگی با آیت الله منتظری نمی‌دیدند و موضوعات را تنها با رهبر هماهنگ می‌کردند. مسائل تنها جهت اطلاع به سمع و نظر آقای منتظری می‌رسید، مبادا ایشان موضعی علنی بر خلاف نظر این گروه بگیرد.

از این‌جا به بعد، منتظری مجبور شد انتقادهای خود از سیاست‌های جاری نظام را از تریبون دروس حوزوی خود مطرح کند که طبعاً به میان افکار عمومی نیز کشیده می‌شد.

موضوع بعدی که به شدت در کنار زدن آقای منتظری از قدرت نقش داشت، نگرانی حلقه اصلی قدرت یعنی آقایان موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، خامنه‌ای و سید احمد خمینی بابت کاهش قدرتشان در دوره رهبری احتمالی منتظری بود.

متهمان و مطلعان یک ترور؛مهدی هاشمی یا محمد عطریان‌فر و احمد سالک

قهدریجان علیا علیه قهدریجان سفلی

آنها در دوره خمینی توانستند با هماهنگی هم، بخش بزرگی از امور کشور را به دست بگیرند. تنها یک موافقت شفاهی خمینی، آن هم از زبان سید احمد برای پیش‌بری امور به شیوه دلخواه این گروه کافی بود.

در حالی که معلوم نبود همین اقتدار در زمان رهبری منتظری نیز، این چنین باقی بماند. از این میان نگرانی  احمد خمینی که در واقع  همه‌کاره و هیچ‌کاره آن دوران بود شدیدتر از بقیه به نظر می‌آمد.

 

چرا که او جز فرزندی آیت‌الله خمینی، هیچ سمت و جایگاه رسمی نداشت و بر خلاف سه نفر دیگر در این حلقه، که شاید جایگاه حقوقی‌شان می‌توانست ثابت بماند، ولی سید احمد خمینی به دلیل فقدان جایگاه حقوقی در نظام، حق داشت که فکر کند موقعیتش بعد از مرگ پدر، کاملاً متزلزل خواهد شد. از این نظر، سید احمد خمینی در مقایسه با بقیه نقش بسیار عمده‌تری در حاشیه‌ای کردن جایگاه آقای منتظری داشت.

تفاوت اساسی نگاه شخص آقایان خمینی و منتظری به حکمرانی نیز در تقابل هر چه بیشتر این دو با هم موثر بود. همان‌طور که گفتم، آقای خمینی همه چیز را برای حکومت می‌خواست. او معتقد بود برای حفظ نظام می‌توان حتی واجبات را هم ترک کرد. در حالی که آقای منتظری حکومت اسلامی را برای حاکمیت ارزش‌های انسانی می خواست و در اواخر، وقتی دید تقریباً تمامی اصول انسانی و اسلامی در حکومت زیر پا گذاشته می‌شود، از تلاش برای استقرار نظام ولایت فقیه ابراز پشیمانی کرد.

با این اختلاف اساسی میان آقای خمینی و آقای منتظری در اصول حکمرانی آیا می‌توان گفت انتخاب منتظری به عنوان قائم مقام رهبری کاری از روی ناچاری بود؟

ببینید قانون ولایت فقیه در سال ۵۸ قبایی بود که تنها برازنده تن آقای خمینی می‌نمود و آن را با توجه ویژگی‌های شخصی ایشان نوشته بودند. این‌گونه نبود که برخی ویژگی‌ها را برای ولی فقیه به طور کلی شناسایی و بعد به دنبال افراد مناسب این جایگاه بگردند.

در صورت عزل آقای منتظری، یکی از گزینه های اصلی برای عضویت در شورای رهبری که قانون اساسی وقت پیش‌بینی کرده، آقای مشکینی بود.

اگر آقای خمینی همان سال ۵۸ فوت می‌کرد، هیچ کس نبود که بتواند جانشین او شود جز آیت‌الله منتظری. از میان شاگردان حوزوی آقای خمینی، به جز آقای منتظری، کسی در حد مرجعیت نبود که بتوانند او را برای این سمت انتخاب کنند. در میان شخصیت‌های سیاسی هم، کسی جایگاه حوزوی مرجعیت را نداشت تا بتواند واجد یکی از مهم‌ترین خصصیات لازم برای ولایت فقیه، یعنی شرط مرجعیت باشد.

بنابراین انتخاب آقای منتظری به عنوان قائم‌مقامی آقای خمینی انتخابی ناگزیر بود..

چاره دیگری نبود. همان‌طور که گفتم، تنها افرادی که  برای این مقام شانس داشتند، خیلی زود از دنیا رفتند. از همان زمان، نام آیت‌الله مشکینی که البته با فاصله زیاد نسبت به آیت‌الله منتظری جایگاه فقهی مناسبی داشت، در کنار ایشان به عنوان نامزد جانشینی رهبر پیشین مطرح شد.

همین جاست که باید نام فرد دیگری را که تلاش کرد، آقای منتظری را از چشم آقای خمینی بیندازد به یاد آورد و آن کسی نبود جز داماد آیت‌الله مشکینی یعنی آقای محمد محمدی ری‌شهری.

پیدا و پنهان مهدی هاشمی

پیشکاران خمینی و خامنه‌ای

آقای ری‌شهری در مقام وزیر اطلاعات با پرونده‌سازی‌های زیاد علیه سیدهادی و سید مهدی هاشمی، داماد و برادر داماد آیت‌الله منتظری، تلاش کرد تا صلاحیت او را برای به دست گرفتن قدرت زیر سوال ببرد . در صورت عزل آقای منتظری، یکی از گزینه‌های اصلی برای عضویت در شورای رهبری که قانون اساسی وقت پیش‌بینی کرده، آقای مشکینی بود.

آقای ری‌شهری برای محاکمه سید مهدی هاشمی دادگاه ویژه روحانی را احیا کرد.

دقیقاً. سید مهدی هاشمی در زمان رژیم شاه، بابت پرونده قتل آیت‌الله شمس آبادی محاکمه شد و حبس آن را نیز تحمل کرد. پس از انقلاب برای بازگشایی این پرونده به آیت‌الله موسوی اردبیلی فشار آوردند. آقای موسوی اردبیلی راضی به انجام این کار نشد چون این پرونده قبلاً مختومه شده بود. آقای ری‌شهری برای انجام این کار، دادگاه ویژه روحانیت را احیا کرد.

سال‌های ابتدای انقلاب، دادگاه ویژه روحانیت برای محاکمه روحانیون وابسته به رژیم قبلی راه‌اندازی و بعد از انجام مأموریت خود، منحل شد. دادگاه ویژه روحانیت، دوباره برای محاکمه سید مهدی هاشمی توسط آقای ری‌شهری احیا شد تا مقدمه‌چینیًها برای حذف کلی آقای منتظری از چرخه قدرت عملی شود.

🍃زنده|دادستان تهران: دادگاه متهمان پرونده خیابان پاسداران علنی برگزار می‌شود

$
0
0

مرگ محمد راجی از دراویش گنابادی در بازداشت

محمد راجی، یکی از دراویش گنابادی که در حوادث اول اسفندماه در گلستان هفتم بازداشت شده بود، در دوران بازداشت درگذشت.

 


 تصاویری از پیدا شدن قطعات جدید هواپیمای تهران – یاسوج


ظریف: ۳ سفیر زن پیشنهاد کردیم

محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: در وزارت امور خارجه تا کنون معاون وزیر، سخنگو و سفیر زن منصوب کرده ایم و در حال حاضر هم سه سفیر زن دیگر هم پیشنهاد کرده ایم./ ایرنا


دادستان تهران: دادگاه متهمان پرونده خیابان پاسداران علنی برگزار می‌شود

جعفری دولت آبادی دادستان تهران مطالبه جدی مردم از دستگاه قضایی مبنی بر برگزاری محاکمه سریع و علنی آشوبگران خیابان پاسداران را انتظاری به جا دانست و گفت: پرونده های این دسته از متهمان به زودی پایان می یابد.Risultati immagini per ‫دادستان تهران‬‎

جعفری دولت‌آبادی می‌گوید که اقدام دیگر دادستانی تهران در «مدیریت پرونده ناآرامی‌های پاسداران» این بود که یکی از معاونان وی در بیمارستان‌های اطراف به منظور شناسایی مجروحان حادثه اعم از مردم عادی، ماموران و متهمان سرکشی می‌کرد و افزود: این اقدام موجب شد رقم دقیقی از مجروحان حادثه و وضعیت آن‌ها به دست آید./عصر ایران


واکنش ایران به دستگیری ۱۱۶ نفر در بحرین در رابطه با سپاه پاسداران

بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه ایران در واکنش بیانیه روز گذشته بحرین در رابطه با دستگیری ۱۱۶ نفر به اتهام  عضویت در یک شبکه «تروریستی» مرتبط با سپاه این بیانیه را  «ادعاهای تکراری و واهی» خواند و به دولت بحرین توصیه کرد «به جای تشدید رویکردهای امنیتی و پلیسی، زمینه را برای تعامل و گفتگو با مردم خود فراهم کنند.»Risultati immagini per ‫بهرام قاسمی‬‎

روز گذشته وزارت کشور بحرین در بیانیه‌ای اعلام کرد که ۱۱۶ نفر را به اتهام عضویت در «شبکه‌ای تروریستی» بازداشت کرده که از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایجاد و حمایت می‌شد.

بر اساس این بیانیه از این افراد مواد منفجره و سلاح گرم به دست آمده است.


طیبه سیاوشی: تاوان مسابقه ندادن با ورزشکاران اسراییل را نخبگان ورزشی می‌دهند

طیبه سیاوشی،رئیس کمیته تربیت بدنی کمیسیون فرهنگی مجلس گفت: مسابقه با ورزشکاران اسراییل به معنای به رسمیت شناختن رژیم آنها نیست. دردنیا فقط ورزشکاران ایران این کار رامیکنند و حتی فلسطینی‌ها هم متوجه این رفتارنمیشوند. تنها تاوان این سیاست نانوشته رانخبگان ورزشی کشور می‌دهند./خانه ملت


رکورد بیشترین فروش در تاریخ سینمای ایران ثبت شد

سینمای ایران با فروشی معادل ۱۷۰ میلیارد تومان تا پایان بهمن ماه ۹۶ توانست رکورد بیشترین فروش در تاریخ خود را ثبت کند.

Risultati immagini per ‫تاریخ سینمای ایران‬‎


بحرین۱۱۶ نفر را به اتهام عضویت در«شبکه تروریستی سپاه» دستگیر کرد

بحرین از بازداشت ۱۱۶ نفر را به اتهام عضویت در «شبکه‌ای تروریستی» خبر داده و گفته این افراد از طرف سپاه پاسداران ایران ایجاد و حمایت می‌شده است.

وزارت کشور بحرین در بیانیه‌ای اعلام کرده است که از این افراد مواد منفجره و سلاح گرم به دست آمده است.

در بیانیه دولت بحرین آمده است که گروه‌های حزب‌الله لبنان و عصائب اهل حق در عراق، با سپاه پاسداران ایران در تجهیز شبکه تروریستی ادعایی همکاری داشته‌اند و ۴۸ نفر از این افراد از طرف سپاه در ایران، یا لبنان و عراق آموزش دیده‌اند./بی‌بی‌سی فارسی


رحمانی فضلی: نگاه ما به مسئله حجاب جرمی نیست، فرهنگی است

وزیر کشور گفت: علما نگرانی‌هایی درباره موضوع حجاب دارند و اکثریت جامعه متدینین معتقد به حجاب هستند.Risultati immagini per ‫نیروی انتظامی و گشت ارشاد‬‎

او با تاکید بر اینکه نگاه ما به مسئله حجاب نگاهی جرمی نیست گفت: راه حل‌ها نباید به نیروی انتظامی و گشت ارشاد ختم شود؛ مگر اینکه با شبکه فساد مواجه باشیم. در مسئله حجاب محور اصلی باید مردم باشند
به گفته وی «دوسال قبل آقای خاموشی آماری دادند که براساس آن ۹۳ درصد مردم ما متدین و معتقد به حجاب هستند.»


آیت الله فیاض: زن می‌تواند رئیس‌جمهور، قاضی و مرجع‌تقلید شود


افراد دارای معلولیت در ایران سرشماری نمی‌شوند

در سرشماری ‌سال گذشته ایران، معلولان شمارش نشدند و ماموران سرشماری از ساکنان هیچ خانه‌ای نپرسیدند که آیا معلولی در این خانه زندگی می‌کند یا نه.Risultati immagini per ‫افراد دارای معلولیت‬‎

به گفته یکی از افراد دارایمعلولین در گفتگو با ایسنا وقتی مامور سرشماری به خانه آنها آمد، دید که در فرم سرشماری بخشی به معلولان اختصاص داده نشده است: «به مامور آمار گفتم مگر می‌شود نخواهید بدانید چند میلیون معلول در کشور وجود دارد؟»

ناهیدالسادات بنی‌هاشمی، دبیر ستاد سرشماری نفوس و مسکن، استفاده از شاخص‌های معلولیت را در پرسش‌نامه‌های آمارهای قدیمی دانسته و گفته بود: «در دنیا دیگر به بحث معلولیت پرداخته نمی‌شود و از شاخص‌های ناتوانی برای شناسایی و ثبت آماری استفاده می‌شود؛ چرا که ناتوانی حوزه‌ای بسیار وسیع‌تر و جامع‌تر از معلولیت است و گنجاندن سوالات در این بازه عملا در پرسش‌های آماری غیر ممکن است.»

اما سهیل معینی، رئیس انجمن «باور» به «شهروند» می‌گوید معلولان سالیان‌ سال است که با مشکل نبود آمار دقیق مواجه‌اند و هیچ سازمانی هم متولی آن نیست. نه سازمان آمار و نه سازمان بهزیستی هیچ‌کدام مسئولیتی در این‌ باره بر عهده نمی‌گیرند: «در دوره‌های قبل سرشماری انجام می‌گرفت اما ‌سال قبل انجام نشد. این در حالی است که در سال‌های قبل هم با وجود سرشماری، اختلاف آماری بسیاری میان سازمان بهزیستی و آمار وجود داشت.»

رییس سازمان بسیج ورزشکاران: مسابقه با اسرائیل منتفی است

$
0
0

زیتون– داود آذرنوش٬ رییس سازمان بسیج ورزشکاران٬ اعلام کرد که سیاست جمهوری اسلامی برای مسابقه ندادن با ورزشکاران اسرائیل تغییر نخواهد کرد و این موضوع «خط قرمز نظام» باقی خواهد ماند.

رییس سازمان بسیج ورزشکاران٬ در واکنش به استعفای دست‌جمعی اعضای فدراسیون کشتی آزاد و فرنگی٬ تاکید کرد که «جمهوری اسلامی رژیم جعلی اسرائیل را به رسمت نمی‌شناسد» به همین دلیل «ورزشکاران ما به هیچ وجه قائل به مبارزه با ورزشکاران رژیم غاصب و کودک‌کش اسرائیل نیستند.»

رسول خادم، رییس مستعفی فدراسیون کشتی، ۱۲ اسفند با انتشار بیانیه‌ای از اظهارنظرهای مقام‌های سیاسی و نظامی درباره مساله مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی انتقاد کرد و خواست تا پشت ورزشکاران پنهان نشوند.

رییس مستعفی فدراسیون کشتی در این بیانیه مقامات سیاسی جمهوری اسلامی را به «بی‌تفاوتی نسبت به جایگاه قهرمانان ملی» و دروغگویی متهم کرده و گفته است جوایز و افتخاراتی که ورزشکاران کسب می‌کنند «برای رجال مسئول یک نوع سرگرمی اجتماعی است.»

رسول خادم٬ رییس فدراسیون کشتی و تمامی اعضای شورای فنی کشتی آزاد و فرنگی ایران نهم اسفندماه استعفا دادند.

خبر استعفای رسول خادم چند روز پس از اعتراض او به سیاست‌های جمهوری اسلامی در قبال اسرائیل٬ منتشر شد.

خادم پیش از این هشدار داده بود از این پس در صورت عدم رویارویی کشتی گیران ایرانی با رقبای اسرائیلی، فدراسیون کشتی ایران تعلیق خواهد شد. او پیشنهاد داده ایران یا مسئله مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی را حل کند یا اینکه به صراحت و علنی این موضوع را اعلام کند و تبعات آن را بپذیرند.

انصراف از شرکت در رقابت ورزشی٬ باخت خودخواسته و حتی اخذ گواهی پزشکی حاکی از مصدومیت٬ راهکار ورزشکاران ایرانی برای «پاسداشت امیال جمهوری اسلامی در مبارزه با اسرائیل یا به رسمیت نشناختن این کشور» است.

پیشتر علیرضا کریمی٬‌ کشتی‌گیر ملی ایران به دلیل باخت «اجباری» به حریف برای جلوگیری از مسابقه با نماینده اسرائیل٬ از مسابقات جهانی محروم شده بود. 

پنجم آذرماه امسال فیلمی از کشتی علیرضا کریمی، کشتی‌گیر ایرانی در مسابقات جهانی زیر ۲۳ سال در لهستان، که در آن مربی از او می‌خواد ببازد.
در این ویدئو در حالی که علیرضا کریمی از حریف روس خود پیش است، صدای مربیان کشتی گیر وزن ۸۶ کیلو شنیده می‌شود که به او می‌گویند «بباز علیرضا٬‌ باید ببازی علیرضا.»
علیرضا کریمی در صورت برد باید با کشتی‌گیر اسرائیلی روبرو می‌شد.

پس از اعلام محرومیت علیرضا کریمی و مربی او٬ رسول خادم، رییس فدراسیون کشتی ایران٬ گفته بود: «اگر سیاست ایران به رسمیت نشناختن اسرائیل و روبرو نشدن با ورزشکاران آن است، پس پنهانی به حریف پیشین باختن و برای تهیه گواهی بیماری یا ضرب‌خوردگی، به درمانگاه‌ها و پزشکان در خارج از کشور مراجعه کردن چه معنایی دارد؟»

رییس فدراسیون کشتی ایران همچنین افزوده بود: «اگر قرار است عدم رویارویی با ورزشکاران رژیم اشغالگر قدس اصل باشد، پس چرا باید زمین و آسمان را به هم دوخت و هرآنچه داشت هزینه کرد تا بتوان با توجیه چرایی موضوع عدم رویارویی با نماینده رژیم اشغالگر قدس، برای نهادهای بین‌المللی، که به لطف ارسال فوری تمامی اخبار از داخل کشور، مستنداتی بیش از ما در اختیار دارند، از تعلیق گریخت؟»

رسول خادم در اخرین بیانیه‌ای خود تازه با اشاره به اظهار نظر «مقامات محترم وابسته به نهادهای سیاسی و بعضا نظامی» چنین نوشته است: «یا واقعاً متوجه موضوع نمی‌شوند و یا خود را به ندانستن می‌زنند.»

رییس مستعفی فدراسیون کشتی افزوده است: «چگونه بپذیرم در حالی که مسئولین مستقیم این موضوع، خود را کاملا کنار کشیده‌اند، به قهرمان ملی مردمم بگویم ‘باید ببازی…’. به شما می‌گویم، شما هم باید به میدان بیایید و اگر قرار به باختن است، ‘با هم ببازیم…’.»

او در ادامه  تاکید کرد: «تمام سخن من به عزیزانی که نام “رژیم صهیونیستی” آنها را به یاد خط قرمز نظام سیاسی می‌اندازد این است که، اگر به آنچه می‌گویید به عنوان یک اصل… اعتقاد دارید، به… سردار قاسم سلیمانی [فرمانده نیروی قدس سپاه] تاسی نمایید، سلاح بردارید و پیشاپیش ورزشکاران ملی‌پوش حرکت کنید. نه این که قهرمانان ملی را سپر بلای خود قرار دهید.»

غلامحسین غیب‌پرور، رییس بسیج، پس از اعلام استعفای خادم٬ بدون اشاره به نام او گفته بود: «خواهش من این است که موضوع رژیم اشغالگر را به عنوان ابراز سلیقه شخصی از تریبون‌های رسمی مطرح نکنیم؛ این خطای بزرگی است… این که فردی، حتی مقام مسئول از سر هیجان و التهاب بیاید و از تریبون رسمی کشور حرفی را بزند درست نیست.»

پیش از انقلاب، ایران و اسرائیل به رقابت ورزشی با یکدیگر می‌پرداختند و مثلا در رشته فوتبال، پنج بازی رسمی با یکدیگر داشتند که آخرین بازی با اسرائیل نیز برد شیرینی را برای ایران در پی داشت و همچنان نیز پس از گذشت سال‌ها، برخی مسئولان و ورزش‌دوستان با افتخار از این برد شیرین یاد می‌کنند. اما پس از انقلاب اسلامی و در سال ۱۹۸۳ «بیژن سیف‌خانی» فرنگی‌کار کشورمان حریف خود از تیم اسرائیل به نام «رابینسون کوناشویلی» را در رقابت‌های کشتی آزاد و فرنگی قهرمانی جهان در کی‌یف اوکراین شکست داد.

BBC در این زمینه مدعی است وقتی خبر پیروزی سیف‌خانی در رسانه‌های ایران منتشر شد، علی‌اکبر ولایتی وزیر وقت امور خارجه دستور بازگشت کاروان ایران به کشور را صادر کرد و این مسابقه، آخرین رقابت دو حریف در مسابقات ورزشی پس از انقلاب اسلامی محسوب می‌شود و ورزشکاران ایرانی به نوعی از مسابقه با اسرائیل منع شدند.

 

 

۱۴ ساعت گفتگو با مهدی کروبی در حصر

$
0
0

زیتون– مجتبی ذوالنور٬ از نمایندگان اصولگرای مجلس٬ خبر از ۱۴ ساعت بحث و گفت‌وگوی دو نفره با مهدی کروبی از رهبران «جنبش سبز» در طول هفت سال حصر او خبر داد.
مجتبی ذوالنوری تاکید کرده است که تمامی این بحث‌ها دو نفره بوده‌اند.
این نماینده مجلس به این پرسش ایسنا که آیا این بحث‌ها و صحبت‌ها نتیجه داشته است، پاسخ داد که :‌ «به هر حال بی‌نتیجه نبوده است».
مجتبی ذوالنوری افزوده است که برای گفت‌وگو با میرحسین موسوی اقدامی نکرده اما در عین حال مخالف صحبت با او نیست.
میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی از اسفند ماه سال ۱۳۸۹ و درپی اعتراض‌ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸همچنان در حصر به‌سر می‌برند.

حسین کروبی، فرزند مهدی کروبی، روز ۲۷ مهر اعلام کرده بود که شورای عالی امنیت ملی «تصویب» کرده است برخی افراد با پدرش دیدار کنند که بر اساس این مصوبه، اسماعیل دوستی عضو حزب اعتماد ملی، با مهدی کروبی دیدار داشته است.

آبان‌ماه امسال علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی در مورد میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی، ‌ با بیان اینکه آنها هر کسی را که اراده کنند می‌توانند ببینند، یادآور شده بود: «واژه حصر واژه درستی نیست این آقایان مدنظر شما در حصر نیستند.» شمخانی در حالی در مورد حصر اینچنین سخن گفته است که بسیاری از مقامات قضایی و امنیتی از سال ۸۹ تا کنون درباره حصر صحبت کرده‌ و آن را مصوبه شورای امنیت خوانده‌اند.
پس از آن حسین کروبی، تایید کرده بود: «بعد از مرخص شدن پدر از بیمارستان، اعضای خانواده از جمله فرزندان، عروس‌ها و نوه‌ها هروقت بخواهند می‌توانند به ملاقات وی بروند. این دیدارها انجام می‌شود و ما هم مشکلی نداریم و هر ساعتی بخواهیم می‌توانیم به ملاقات پدر برویم.»

علی مطهری٬ نایب رییس مجلس٬ بهمن ماه امسال گفته بود که «مسئولان قضایی و امنیتی وعده رفع حصر تا پایان سال را داده‌اند.»

مهدی کروبی٬‌ میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، به عنوان رهبران «جنبش سبز» از بهمن سال ۸۹ در حصر خانگی به سر می‌برند و تاکنون درخواست‌ها برای پایان دادن به حبس خانگی آنها نتیجه‌ای نداشته ‌است.

پیشتر غلامرضا حیدری٬‌ یکی از اعضای کمیته حصر فراکسیون امید مجلس٬ با اشاره به گشایش‌ها در مورد وضعیت محصورین، گفت که «ان‌شاءالله محدودیت‌های محصورین تا عید کمتر خواهد شد.»

این نماینده مجلس همچنین اعلام کرد که «حاکمیت به این نتیجه رسیده که ادامه حصر، جز خسران برای منافع ملی عایدی نخواهد داشت.»

او به وب‌سایت اعتماد آنلاین درباره رفع «محدودیت» دیدارهای موسوی و رهنورد با دختران‌شان گفت که «دیر به این تصمیم رسیدند اما بازهم تشکر می‌کنیم که دیرتر نشده» است.

هشتم بهمن ماه وب‌سایت کلمه خبر داد که پس از هفت سال از آغاز حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد٬ «رهبران جنبش سبز» برای اولین بار محدودیت زمان ملاقات با ایشان برای فرزندانشان برداشته شد.

کشته شدن یکی از دراویش گنابادی حین بازجویی

$
0
0

زیتون– محمد راجی، یکی از دراویش گنابادی بازداشت شده «در اثر ضربات وارده در حین بازجویی در بازداشتگاه پلیس» کشته شده است.

محمد راجی یکی از دراویشی بود که طی درگیری‌های اول اسفند ماه در خیابان گلستان هفتم پاسداران تهران بازداشت شد.

سعید منتظرالمهدی٬ سخنگوی نیروی انتظامی٬ اسفند ماه امسال خبر داده بود که بیش از سیصد تن از دراویش گنابادی را دستگیر کرده‌اند.

وب‌سایت مجذوبان نور به نقل از خانواده این درویش درگذشته نوشت که مأموران اداره آگاهی شاهپور تهران روزگذشته (شنبه) از آنها خواسته‌اند تا «برای شناسایی» زندانی به همراه عکس و مدارک او به اداره آگاهی بروند.

صبح امروز یکشنبه ۱۳ اسفند، خانواده این درویش به اداره آگاهی رفته‌اند و ماموران ابتدا به آنها گفته‌اند که محمد راجی در کما است. اما بعد از چند ساعت با تلفن درگذشت او را به خانواده‌اش اطلاع داده‌اند.

بعد از مراجعه حضوری خانواده، پلیس به آنها گفته است که محمد راجی در اثر ضربات وارده هنگام بازجویی جان خود را از دست داده است.

محمد راجی از زمان بازداشت هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است.

سایت مجذوبان نور محمد راجی را از فرماندهان سابق سپاه پاسداران معرفی کرده که در زمان جنگ ایران و عراق فرماندهی چند گردان سپاه در کردستان را به عهده داشته و در جنگ دچار معلولیت شده است.

یکی از پسران او به نام محمدعلی راجی هم که در حوادث خیابان گلستان هفتم پاسداران بازداشت شده بود، در زندان فشافویه بازداشت است.

 

سخنی با محسن مخملباف

$
0
0

جناب مخملباف عزیز
با سلام
با سپاس و ستایش از شما بخاطر ابتکار ارجمند، بهنگام و ضروی گشودن در گفتگو میان نخبگان ایرانی آغاز می کنم. نامه های شما به تاجزاده و خاتمی در باب مهمترین موضوع حیات اجتماعی امروز ایران را درست ترین گام نخست در راه برون رفت از بحرانی می دانم که ایران را در نوردیده و فردای ما را تهدید می کند. «گفتگو» را هم روش هم مقصد و هم چشم انداز آینده دانسته اید و من با شما موافقم. دیری‌ست که باید گرفتاری های ملی و برون شو از آنرا در گفتگوی همگان با همگان یافت و با خرد جمعی در میانه کوی و برزن ونه در اتاق های بسته، چاره کرد.

در اینجا با اجازه شما، به مضمون نامه‌تان به خاتمی می پردازم، باشد که به سهم کوچک خود در فضیلت گفتگو شرکت جویم. عصارۀ سخن شما در این نامه این است: اصلاحات بیست ساله در بن بست و مایۀ استمرار استبداد است و به گونه ای ایدئولوژی مبدل شده که نادرستی آنرا ابطال نمی توان کرد. ریشۀ استبداد در ایران ادعای حکومت الهی در حاکمیت نا عادلانه دینی ست. ۴۰ سال استبداد و ۲۰ سال اصلاحات بی فرجام ایران را بر سر دو راهی خطرناکی قرار داده: انقلاب یا حمله خارجی. کم هزینه ترین برون رفت از این وضعیت رفراندوم و تغییر نظام سیاسی به یک دموکراسی سکولار است. بر این اساس، از خاتمی خواسته اید از خواست رفراندم حمایت کند.

نظر آقای خاتمی را در این موضوع نمی دانم اما گمان ندارم جز اقلیتی بسیار کوچک در میان نخبگان ایرانی، کسی دغدغه های شما را نابجا بشمارد. اختلاف دیدگاه از ریشه یابی شروع می شود و طبعا در توصیه راه حل به اوج می رسد. من نیز در این سطح اندکی با شما زاویه دارم.

به گمان من محتوای هر برنامۀ نجات بخش بر شکل آن تقدم دارد. محتوا را باید از خلال بحث صریح و شفاف تولید کرد. احالۀ محتوا به مرحلۀ بعد، همیشه این خطر را دارد که دگرگونی حاصل تنها در سطح شکل بماند و محتوای پیشین بازتولید شود. برای اینکه ضعف بزرگ تجربه ۵۷ تکرار نشود، نخست باید به اجماع آگاهانه رسید بر سر اینکه جایگزین وضع حاضر چه محتوایی دارد و چگونه دست یافتنی‌ست. چهار توجیه برای رفراندوم آورده‌اید. تصدیق می کنید که ما نیاز داریم بدانیم فردای دگرگونی، به چه دست خواهیم یافت که نسبت به وضع حاضر پیشرفت محسوب شود و چگونه به آن دست خواهیم یافت و چگونه آنرا حفظ خواهیم کرد. شاید این وسواس را از موضع محافظه کارانه تلقی کنند اما من به خودم حق می دهم که از گزیده شدن مجدد از یک سوراخ بترسم. اکنون که گفتگو را آغازکرده اید، آنرا در این قلمرو هم دامن بزنید.

چون هم انکشاف حقیقت در اجماع حاصل از گفتگو و هم اختلاف معقول را ممکن می دانم، حاصل این گفتگویا دستیابی به برداشتی مشترک و نقطۀ عزیمت کارآمدی خواهد بود (که زهی سعادت) و یا دست کم درک درست تفاوت دیدگاه ها و ارزش ها چنانکه واقعا هست که این نیز کم دستاوردی نیست. با این رویکرد، پنج موضوع را برای تامل ذکر می کنم که به محتوای دگرگونی مطلوب و روش دستیابی به آن ارتباط دارد.

یکم، انقلاب ۵۷ و رویدادهای سیاسی پس از آن از جمله آنچه شما استقرار حاکمیت دینی غیر عادلانه و ادعای حکومت الهی دانسته اید، علل مرکب و پیچیده عینی اجتماعی دارد. هر نسخه ای برای معالجه آن به شناخت این علل نیازمند است و گر نه یا هرگز قابلیت اجرا نخواهد داشت یا بیش از مسکنی تاثیر نخواهد گذاشت. قدری تعجب کردم که «در پشت سر ایرانیان» تنها «چهل سال استبداد دینى» دیده اید و پنجاه سال پیش از آنرا از قلم انداخته اید. اگر ۵۰ سال استبداد سلطنت و حذف بخش بزرگی از جامعه از عرصه حیات اجتماعی را یادآوری کنیم آیا عاملی دخیل در پیدایش وضعیت امروز نخواهیم یافت؟ اگر پاسخ مثبت است، آنگاه پرسش ما این خواهد بود: چگونه می توان بر آثار دیرپای این عامل غلبه کرد؟

دوم، در طراحی دوران گذار، تعریف پرسش های اصلی و جواب به آنها و ایجاد گسترده ترین اجماع ممکن بر سر آنها حیاتی‌ست. مسأله های اصلی کنونی را چه می دانیم؟ من جواب اولیه خودم را می دهم تا با جواب‌ها و نقد دیگران به پاسخ مناسب برسم. مسألۀ اصلی به گمان من ناسازگاری تکثر عینی حقیقی چند وجهی جامعه ایران با ثبات سیاسی پایدار است. چگونه می توان این تکثر را با ثبات پایدار آشتی داد؟ جامعه مدنی را چگونه می توان کارآمد کرد؟ امنیت ایران را در دوران کوشش برای تغییرات و دموکراتیزاسیون چگونه می توان تضمین کرد؟ محیط منطقه ای و بین المللی را چگونه می بینیم و چگونه می توان مهار کرد؟

سوم، اصلاحات به چه معنا شکست خورده و به چه معنا زنده است؟ درک می کنم که شما اصلاحات را به منزلۀ یک برنامۀ سیاسی که در دهه هفتاد کلید خورد، شکست خورده و گرفتار بن بست و ایدئولوژیک شده می دانید. اما من مایلم اصلاحات را به معنایی گسترده تر در سپهر حیات ایرانیان ببینم که قدمت دست کم دویست ساله دارد. برنامۀ عملیاتی ورود به ساختار حکومت برای ایجاد تغییرات دموکراتیک با پایان دهه هفتاد تقریبا پایان یافت. اما نیروی اجتماعی برخوردار از خودآگاهی جمعی با رؤیای خاصی برای آینده، یک واقعیت عینی اجتماعی ست که از بیرون حکومت هم اراده خودش را اعمال می کند. این نیروی اجتماعی ساختار بسیار پیچیده ای دارد و تبار تاریخی اش به سرآغاز مشروطه می رسد. مأموریت انتقال ایران به دورانی روشن تر از طریق مبارزات قانونی معطوف به دموکراتیزاسیون درون جوش و وفادار به حقوق بشر بر دوش این نیرو در داخل ایران است و البته این نیروی داخلی از پشتیبانی همدلانه اصلاح طلبانی که به هر علت یا دلیل در خارج از ایران زندگی می کنند، نیز بهره می برد و خود را از آن بی نیاز نمی داند. اصلاحات به این معنا نمرده بلکه شاداب تر هم شده است. اگر خاتمی ممنوع التصویر است و تاجزاده تازه از حبس چند ساله آزاد شده و دیگران یک پا در اوین و یک پا بیرون دارند، توان تاثیر آنان بر جامعه کم نشده است. شاهدش؟ شما هم به خاتمی و تاجزاده نامه می نویسید. این تاثیر تنها نوک کوه یخ است. ریشه اش در رشد آگاهی و حساسیت گسترده ای ست که جامعه ایران بدست آورده است. این کیفیت جامعه ایران حامل هر تغییر مثبتی ست که بتوان امید داشت.

چهارم، به گمان من، هم واقعیت این است که ایران امروز و فردا سیاه و سفید نیست بلکه طیفی خاکستری‌ست که باید برای افزایش سفیدی آن کوشید، و هم اخلاقا باید این چنین اندیشید. چرا؟ چون با نگرش قطبی شدۀ دیو/ فرشته، عواطف تحریک می شوند نه خرد و تخریب ببار می آید نه تعمیر و مقصد سیاه تر از مبدأ می شود. لذا معتقدم چنانکه استخدام ارزش‌های معنوی و دینی برای اغراض کوتاه سقف سیاسی، اخلاقی نیست استخدام ارزش‌ها و معیارهای جهان جدید برای اهداف موهوم پسندیده نیست. انتظارات عجیب و غریب و گزاف از ابزارهایی که بکار ایجاد تحول در جامعه می آید جز ارتکاب مغالطه «استاندارد بالا» نیست؛ چه انتظار معجزه از «مشروطه» باشد و چه از «رفراندوم». خطر این مغالطه این است که چون نتیجه مورد نظر حاصل نشود، یأس و بدبینی و افسردگی و سرخوردگی و بی تفاوتی و پوچ انگاری می زاید. اهداف و ادبیات سیاسی را متواضعانه تر، کوچک تر و گام به‌گام باید تعریف کرد و نشان داد که چگونه می توان به آنها دست یافت. به گمان من، نه چنین است که حجاب اجباری و نقض آزادی‌های مردم با «آری» در رفراندوم ۵۸ رقم خورد (بلکه صدها عامل اجتماعی و تاریخی دست بدست هم داد تا به تدریج این وضعیت پدید آمد) و نه با «نه» در رفراندوم دیگری، یک شبه همه آزادی‌ها و حقوق به مردمان باز خواهد گشت.

پنجم، نمیدانم چرا به نقش قدرت‌های خارجی در فرایند تحولات اجتماعی و سیاسی ایران بدبینم. بین سیاست بوش پسر با سیاست ترامپ تجانس عجیبی مشاهده می کنم. درست زمانی که خاتمی داشت در ایران همه را قانع می کرد که باید با دنیا کار کرد و زمانی که روحانی در شرایطی بس سخت تر همین کار را از سر گرفته و به جایی هم رسانده بود، آن دفعه بوش و این دفعه ترامپ، وزنشان را روی سیاست داخلی ایران انداختند تا این دو فرایند را به شکست بکشانند. راستی چرا وابسته تر شدن ایران به روسیه برای کاخ سفید ترامپ مرجح است بر بازگشت ایران به جامعه جهانی و تغییر موازنه داخلی در جهت ثبات بیشتر؟ چون اطلاعات پشت پرده برای پاسخ این سؤال را ندارم، ترجیح می دهم فرایند دموکراتیزاسیون در ایران و مبارزات تغییر خواهانه بکلی از حوزۀ روابط خارجی بدور بماند.

مخملباف عزیز،
دغدغه های ارجمند و نیت های پاک نشان از فضیلت مردم دغدغه مند دارد اما برای موجه بودن کنش‌هاشان به‌خصوص کنش شناختی روشنفکران و کنش سیاسی پیشروان، کافی نیست. علاوه بر آن، پای‌بندی به اخلاق شناخت نیز ضرورت دارد. تعهد به حقیقت، احترام به تکثر، اجتناب از شتابزدگی و مسؤلیت شناسی ارزش‌های اصلی اخلاق شناخت است. ما در برابر پیامدهای ناخواسته کنش‌ها‌ی‌مان تا آنجا که بتوانیم پیش‌بینی کنیم، مسؤلیت اخلاقی داریم. گشودگی بر دیگری فضیلتی ست که امروز بیش از هر روز بدان نیازمندیم.

با آرزوی روزهای بهتر


از حسن ابطحی تا دراویش گنابادی

$
0
0

زیتون- پریا منظر زاده:مرگ محمد راجی یکی از دراویش گنابادی بازداشت شده و گفته‌های مقامات نیروی انتظامی و قوه قضائیه درباره احتمال اعدام سریع یکی از دروایشی که به گفته آنان سه مامور نیروی انتظامی را زیر گرفته و به قتل رسانده، حکایت از آن دارد که موضوع دراویش گنابادی هم‌چنان ادامه‌دار خواهد بود.

عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران، نیز روز یک‌شنبه از محاکمه «علنی و سریع» دراویش گنابادی بازداشت شده در خیابان پاسداران سخن گفته است.

۸۷ فعال سیاسی و مدنی نیز در بیانیه‌ای تأکید کرده‌اند که اخبارمنتشر شده «در باره محاکمه فوری و خارج از نوبت» دراویش بازداشت شده «پیشاپیش اصل استقلال و بی‌طرفی محکمه را زیر سوال برده است».

برخورد با دراویش، رفتارهای جمهوری اسلامی با همه گروه‌های عرفانی را یادآوری می کند. حکومت جمهوری اسلامی ایران که داعیه حمایت از مسلمانان جهان را دارد، تنها به مسلک و نیت مسلمانان نمی‌اندیشد، بلکه  سلوک آنان را نیز زیر نظر دارد تا برای رسیدن به خدا از مسیر اسلام حکومتی خارج نشوند.

یکی از چهره‌های شاخص «عرفان شیعه» پس از ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد بازداشت شد، حسن ابطحی، از روحانیون شاخص مشهد و پدر محمد علی ابطحی، معاون محمد خاتمی بود.

جدای از دراویش که مسیر سلوک خود را با راهنمایی یک پیر و مرشد طی می‌کنند و بر عنصر مهدویت تاکید چندانی ندارند، گروهی دیگر از سالکان، طریقت زاهدانه‌ای را برمی‌گزینند که با توسل به امامان شیعه و تحت نظارت استاد صورت می‌گیرد. این گروه از شیعیان، گاه در طی طریق خود از مشاهده امام زمان سخن می‌گویند.

تاریخ ۳۹ ساله جمهوری اسلامی نشان داده که هر دوی این گروه‌ها می‌توانند برای حکومت خطرساز تلقی شوند. اختلافاتی که حکومت ایران با رهبران گروه‌های عرفانی مختلف، از حسن ابطحی تا محمدعلی طاهری داشته، حاکی از این احساس خطر است.

به این ترتیب، تنها دراویش نیستند که مورد غضب حکومت ایران واقع شده اند. سایر گروه‌های فعال در حوزه عرفان نیز شرایط مشابهی را در ایران تجربه می‌کنند.

 

هر چند برخورد با گروه‌های عرفانی از ابتدای پیروزی انقلاب ۵۷ در ایران آغاز شد اما پس از ریاست‌جمهوری محمود احمدی نژاد برخورد با گروه‌های عرفانی شدت گرفت.

یکی از چهره‌های شاخص «عرفان شیعه» که پس از ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد بازداشت شد، حسن ابطحی، از روحانیون شاخص مشهد و پدر محمد علی ابطحی، معاون محمد خاتمی بود.

فعالان طبیعت، دراویش و زنان؛ ابتذال قضا

از قم تا گلستان هفتم

او از جمله کسانی بود که مدعی دیدار امام زمان شده بود و پیش از آنکه جریان نزدیک به احمدی‌نژاد به جریان «مهدویت» مشهور باشند، او شهرت خاصی داشت.

حسن ابطحی می‌گفت که چند بار امام زمان را دیده است و شرح این مشاهدات را در کتاب‌های خود نوشته است؛ کتاب‌هایی که بسیار پرفروش بود.

برخی فعالان سیاسی، این اختلافات حکومت ایران با فعالان حوزه عرفان را به جدال‌هایی در حوزه ماورای طبیعی و باورهای مقامات جمهوری اسلامی دراین‌باره نسبت می‌دهند.

پس از ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، حسن ابطحی و پسرش بازداشت و مجبور به اعترافات تلویزیونی شدند. او سپس به استان مازندران تبعید و سال ۹۴ در تبعید فوت شد.

اعدام اخیر کریم زرگر هم از جمله اتفاقات در برخورد با گروه‌های عرفانی است. او که زمانی مدیر کل سیمای برون‌مرزی، مدیر پخش شبکه اول سیما، رئیس دانشکده صدا و سیما، صاحب امتیاز و مدیر مسئول ماهنامه گزارش فیلم بوده است، مهرماه ۱۳۹۴ بازداشت شد. زرگر به اتهام ترویج جنبش نوظهور عرفانی «اکنکار» به فساد فی‌الارض محکوم شده و در زندان رجایی شهر کرج اعدام شد.

هر چند برخی اعلام کرده‌اند که او اتهامات دیگری مانند اتهامات «اخلاقی» در پرونده خود داشته است.

 

کریم زرگر در صحنه یکی از فیلم‌ها

محمدعلی طاهری یکی دیگر از افرادی است که حکومت ایران با او مشکل دارد. او از سال‌های ابتدایی دهه ۱۳۸۰ با فعالیت‌هایی که در قالب موسسه فرهنگی هنری «عرفاق حلقه» انجام می‌داد به اقداماتی از جمله طب مکمل «فرادرمانی» می‌پرداخت.

او نظریه پیوند شعوری را ارایه داده است. طاهری در سال ۱۳۸۰ موسسه خود را ثبت کرد و بدون هیچ مشکل قانونی به فعالیت می‌پرداخت. اما در سال ۱۳۸۹ با طرح اتهام‌های عقیدتی بازداشت شد و ناچار شد کلاس‌هایش را تعطیل کند.

رسانه‌هایی از جمله خبرگزاری فارس، با انتشار گفت‌وگوهای طولانی با افراد عادی که در کلاس‌های طاهری شرکت می‌کردند، ایده «انحرافی‌بودن» عقیده او را تبلیغ کردند.

عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز روز ۵ اسفند در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت که احمدی‌نژاد با یک فال‌گیر مشهور هندی مرتبط است و کارهایی که اخیراً انجام می‌دهد با این ارتباط او مرتبط است.

در نهایت، طاهری در سال ۱۳۹۰ دستگیر شد و تا کنون آزاد نشده است. محمود علیزاده طباطبایی، وکیل مدافع محمد علی طاهری درآذر ماه خبر داده بود که حکم اعدام موکلش در دیوان عالی کشور نقض شده است پرونده به شعبه هم عرض یعنی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب ارجاع شده است.

دادگاه به استناد «طلسم»هایی که ادعا می‌کند در منزل او پیدا شده، این رهبر عرفانی را به اعدام محکوم کرده بود. او بارها در زندان اعتصاب غذا کرده است.

کنش‌گران مدنی و هواداران محمد علی طاهری برای آزادی این او کمپینی با عنوان «الف مثل استاد»  در فضای مجازی به راه انداختند اما هنوز هیچ نتیجه‌ای حاصل نشده است.

 

گفته می‌شود که برای تفرقه افکنی میان طرفداران محمدعلی طاهری، یک عرفان حلقه دیگر ساخته شده که به «عرفان حلقه حکومتی» معروف است. در این میان، پیروان طاهری تاکید دارند که او همواره بر اجتناب از سیاست تاکید داشت و با همین معیار، این گروه جعلی را تشخیص می‌دهند.

خبرگزاری حلقه‌نیوز هم که در این زمینه فعالیت می‌کند، اطلاعاتی درباره شورای سردبیری خود در اختیار مخاطبان قرار نداده و معلوم نیست به چه کسی تعلق دارد. این سایت فعالیت‌های علیزاده طباطبایی، وکیل طاهری را مخرب خوانده و ادعا می‌کند که محمدعلی طاهری حدود سه سال پیش در زندان به دلیل شکنجه و اعتصاب غذا فوت کرده است. این خبرگزاری از سپتامبر ۲۰۱۷ تا کنون به روز نشده است.

محمد مهاجری، روزنامه‌نگار اصول‌گرا، به نقل از یکی از نزدیک‌ترین افراد به احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان نوشته بود که «تا وقتی وسایل سحر و جادو از احمدی‌نژاد و باندش کشف نشد، آیت‌الله انحراف او را باور نمی‌کرد.»

برخی فعالان سیاسی، این اختلافات حکومت ایران با فعالان حوزه عرفان را به جدال‌هایی در حوزه ماورای طبیعی و باورهای مقامات جمهوری اسلامی در این‌باره نسبت می‌دهند.

عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز روز ۵ اسفند در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت که احمدی‌نژاد با یک فالگیر مشهور هندی مرتبط است و کارهایی که اخیراً انجام می‌دهد با این ارتباط او مرتبط است.

در همین حال محمد مهاجری، روزنامه‌نگار اصول‌گرا، در توئیتر خود نوشت: «یکی از نزدیک‌ترین افراد به آیت‌الله جنتی می‌گفت تا وقتی وسایل سحر و جادو از احمدی‌نژاد و باندش کشف نشد، آیت‌الله انحراف او را باور نمی‌کرد.»

با این همه، حکومت ایران به خوبی می‌داند که عرفان و تصوف حرکتی نیست که بتوان به‌سادگی مسیرش را سد کرد، چرا که در خفا به مسیرش ادامه می‌دهد و هر روز افراد بیشتری را جذب می‌کند. دشواری‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی امروز جامعه ایران نیز تمایل به این گروه‌های عرفانی را فزونی بخشیده است.

هم‌زیستیِ تهدید و ترس

$
0
0

در علم روان‌شناسی عارضه‌ای به نام عارضه استکهلم یا سندروم استکهلم (Stockholm syndrome) وجود دارد و آن پدیده‌ای روانی است که فرد گروگان با شخص گروگان‌گیر به یک حس مشترک مثبت و هم‌دردی می‌رسد و در نهایت کار به جایی می‌رسد که گروگان به صورت آشکار و واضح به حمایت و طرف‌داری از کسی که جان و جسم او را آزرده و شکنجه کرده است می‌پردازد و خود را تسلیم وی می‌کند. یعنی یک قربانی در صدد نجات و هم‌زیستی با شخصی برمی‌آید که قصد جان وی را کرده است. البته این عارضه را می‎‌توان به کودک‌آزارها، همسرآزارها و زندانیان نیز تعمیم داد که در این حالت کودک و همسر یا شخص زندانی درصدد حمایت از شخص آزاردهنده برمی‌آیند.

اما باید اندیشید که چرا چنین عارضه‌ای به وجود می‌آید. دلیل چنین حالتی چیست و چه موقع این اتفاق رخ می‌دهد؟ یک طرف تهدید است و طرف دیگر ترس. باید اندیشید که چرا باید بین تهدید و ترس یک رابطه عاطفی برقرار شود. مگر نه این است که انسان بنا به غریزه، باید از عامل تهدید دور بماند و یا مقابله کند. چگونه است که برخلاف غریزه خود عمل کرده و تسلیم می‌شود. به نظر می‌رسد این حالت زمانی به وجود می‌آید که شخص از لحاظ روانی کاملا ویران شده و دچار ترس و ناامیدی خردکننده می‌شود، تا جایی که به کمترین عمل درست شخص آزاردهنده چون آب دادن هم واکنش نشان داده و همین کورسوهای امید برای وی لطفی بسیار بزرگ به شمار می‌آید. در واقع این شخص پس از مدتی دنیای جدیدی در ذهن خود ساخته که در آن شخص آزار دهنده را به عنوان منجی می‌بیند و نه چیز دیگری. حتی کار به جایی می‌رسد که دیگر، آزارها تبدیل به لذت‌های این شخص می‌شوند و به همین دلیل است که بی‌اختیار خود را تسلیم وی و خواسته‌های نابجای او می‌کند و درصدد حمایت از وی برمی‌آید.

زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ایران بر روابطی بنا نهاده شده‌اند که این سندروم در آن نقشی حیاتی بازی می‌کند. اگر دقت کرده باشید، در تمامی این روابط، در یک طرف تهدید و تحدید است و در طرف دیگر ترس، ناامیدی و تسلیم. اگر به زندگی خانوادگی افراد دقت کرده باشید، مطمئنا کسی را خواهید یافت که بقیه را آزار می‌دهند. از فرزند خانواده بگیرید تا زنان و عروسان. در زندگی اداری نیز وضع همین است و شخصی را خواهید یافت که موجب آزار کارمندان و کارگران است با انواع تهدیدها. به همین دلیل است که ما مردمی هستیم که تحمل نداریم. مردمی هستیم که به کمترین لطف‌ها سر تعظیم فرود می‌آوریم. انتظارات و توقعات‌مان بسیار سطحی و لحظه‌ای است. ناامید و نگرانیم. خواب و خوراک نداریم و برای به دست آوردن این کم‌ترین چیزها، کاملا تسلیم هستیم.

اما حیات سیاسی ما مردم ایران از این عارضه بدترین ضربه‌ها را دیده است و مدت زمان زیادی است که گروهی اقلیت بر اکثریت ناامید، نگران و سراسر تسلیم حکمرانی می‌کنند. کتاب‌ها اجازه انتشار نمی‌یابند. فیلم‌ها اجازه اکران ندارند. موسیقی‌دان اجازه اجرا ندارد. روزنامه‌نگار نباید بنویسد و گزارش دهد. معلم و استاد دانشگاه نباید این گونه بیاموزد. مردم نباید به زبان مادری حرف بزنند. سرمایه‌گذار نباید سرمایه‌گذاری کند. شهروندان نباید فلان ماشین، موتور یا دوچرخه را سوار شوند. نباید بخوانند. نباید بگویند. نباید بشنوند و …

به نظرم اگر یک نویسنده، اجازه نوشتن و نشر پیدا نکند، جز این نیست که تهدید و تحدید شده است. هنرمندی که نتواند هنرش را ارائه دهد، گوینده‌ای که نتواند بگوید، از لحاظ روانی ویران می‌شود. شخصیت وی تباه می‌شود. چرا که وی با این هنرش با دنیای بیرون رابطه برقرار می‌کند و به زبان هنر حرف می‌زند. جریان فکری که نتواند آرمان‌هایش را تحقق بخشد به راستی که رو به سوی ویرانی دارد. در ایران اصلاحات و اصلاح‌طلبان که به نسبت از پشوانه فکری طبقه آگاه جامعه برخوردار هستند، به بدترین شکل ممکن از این سندروم رنج می‌برد. چرا که نتوانست در طول این سال‌ها پشتوانه و عصاره‌های فکری خود را در جمع مردم آن گونه که باید جا بیندازد و عملی سازد. در نتیجه اشخاصی سردمدار و میدان‌دار این جریان شده‌اند که با آرمان‌ها و تفکرات آن بیگانه‌اند و به همین دلیل به یک هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و عاطفی با جریاناتی که مانع اصلاحات‌اند، روی آورده‌اند.

تشخیص بیماری در واقع یکی از مسیرهایی است که در راه درمان باید طی شود. ما به سندروم استکهلم دچار شده‌ایم. چه در زندگی سیاسی، چه در اقتصاد و چه در روابط اجتماعی. اما برای درمان چه باید کرد؟ آیا درمانی وجود دارد؟ پزشکان توصیه می کنند که نباید در جستجوی بهبود زخم های غیر قابل درمان باشیم. براین اساس، شاید من اشتباه می‌کنم که می‌خواهم ملت را نسبت به دردی که سال هاست فراموشش کرده‌اند، به خود آورم. و این نکته که این درد فراموش شده است، نشان می‌دهد عارضه فوق تا چه حد مهلک است.

*نام نویسنده این یادداشت نزد زیتون محفوظ است.

راه و رسم منزل ها؛ مقالاتی در باب، و از منظرِعلوم انسانی

$
0
0

زیتون: کتاب «راه و رسم منزل‌ها؛ مقالاتی در باب و از منظرِ علوم انسانی» نوشته علی پایا از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است. بخشی از مقدمه این کتاب از سوی نویسنده برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته که در ادامه می‌آید.

***

برگرفته از مقدمه کتاب
مقاله‌هایی که در این دفتر گرد هم آورده شده‌اند، جملگی با موضوع «علوم انسانی» ارتباط دارند. جایگاه این علوم در کشور ما، باوجود آشنایی تقریباً یکصد‌و‌پنجاه‌ساله ایرانیان با اندیشه‌های مدرن در این قلمرو، همچنان برای بسیاری ـ حتی اهل نظر ـ به‌درستی شناخته نیست.

شماری از سنت‌گرایان، این علوم را بیگانه با فرهنگ و سنت و اندیشه اسلامی به شمار می‌آورند و نشر و ترویج آن‌ها را برای جامعه ایرانی مُضر می‌دانند و مقابله با آن‌ها را ضروری و لازم و حتی واجب شرعی می‌شمارند. گروهی از این شمار برآنند که راه مبارزه با علوم انسانی جدید، تولید علوم انسانی اسلامی است. صاحب این قلم، دفتر مستقلی از مجموعه مقاله‌هایی را که این‌گونه در هیئت کتاب انتشار می‌یابند، به بحث تفصیلی درباره پروژه «اسلامی‌سازی علوم» اختصاص داده است. در دفتر کنونی تنها یکی از مقاله‌ها به شکل مستقیم به این موضوع می‌پردازد؛ هرچند گاه در برخی از دیگر مقاله‌های این مجموعه نیز اشاره‌هایی به این پروژه شده است.

تجدد‌گرایانِ گاه افراطی بر این رأی هستند که هر آنچه در بیرون از مرزهای کشور و با عنوان علوم انسانی تولید می‌شود، باید عیناً به زبان فارسی در اختیار خوانندگان ایرانی قرار داده شود. از دیدگاه این گروه، علوم انسانی همچون دیگر علوم، هویتی عام و فرا‌فرهنگی دارند و میراثی متعلق به همه بشریت به شمار می‌آیند و بنابراین باید بی‌هیچ محدودیتی به خواستاران آن در ایران عرضه شوند.

صاحب این قلم، با دو رویکردی که در بالا بدان‌ها اشاره شد موافق نیست؛ هرچند بر این نظر است که در هریک بذر‌ها و گَرده‌هایی از حقیقت یافت می‌شود. علوم انسانی ـ به توضیحی که در این دفتر خواهد آمد ـ در همان حال که عضوی از خانواده کلی علوم هستند، تفاوت‌هایی اساسی با علوم فیزیکی و زیستی دارند. از جمله مهم‌ترین این تفاوت‌ها آن است که این علوم (و نیز علوم اجتماعی) از وجهی علم هستند و از وجهی فناوری. درباره این دو اصطلاح مهم در مقاله‌های بخش نخست این مجموعه به گستردگی توضیح داده شده است و در برخی مقاله‌ها نیز پاره‌ای از این توضیحات مکرر خواهد شد. تکنولوژیک‌بودن دیسیپلین‌های انسانی و اجتماعی موجب شده است برخی از صاحب‌نظران از اصطلاح «تکنولوژی‌های انسانی و اجتماعی» برای برجسته‌ساختن وجه اخیر این دیسیپلین‌ها بهره گیرند. از‌آنجا‌که ایدئولوژی‌ها نیز تکنولوژی‌اند، تکنولوژی‌های انسانی و اجتماعی می‌توانند به‌منزله ایدئولوژی به کار گرفته شوند و همین امر لزوم بررسی نقادانه دعاویی را که در حوزه علوم و تکنولوژی‌های انسانی مطرح می‌شوند، دوچندان می‌کند. به این اعتبار ترجمه مستقیم بسیاری از موضوعاتی که در حوزه علوم انسانی در بیرون از ایران مطرح می‌شود، بدون تأمل نقادانه در آن‌ها می‌تواند حوزه فرهنگی و آکادمیک کشور را به عرصه‌ای برای طرح «مد‌های فکری» بدل سازد. مد‌هایی که پس از مدتی در خود کشور‌های مولد آن‌ها از رونق می‌افتند اما پیامدهای نامطلوب اخذ و اقتباس غیر‌نقادانه آن‌ها تا سالیانِ سال در این مرز‌و‌بوم بر جای خواهد ماند.

با توجه به آنچه گفته شد، پیام اصلی اثر حاضر، تقویت هاضمه عقلانیت و نقادی در میان شهروندان ایرانی است. علوم انسانی که به یک معنای دقیق «انسان‌ساز» به شمار می‌آیند، در صورتی در هدف خود موفق می‌شوند که بتوانند مخاطبان و حاملانی عقل‌گرا و نقّاد تربیت کنند. صاحب این قلم امیدوار است آنچه در این مجموعه جمع‌آوری شده است، گامی باشد در مسیر دستیابی به هدفِ مورد اشاره.

در مجموعه حاضر، ۲۳ مقاله از آثار نگارنده بازنشر شده‌اند. این مقاله‌ها زیر سه عنوان کلی جای گرفته‌اند: «مقاله‌هایی درباره علوم انسانی»، «گفت‌و‌گو‌هایی درباره علوم انسانی» و «مقاله‌هایی از منظر علوم انسانی».

مقاله «چگونه می‌توان کارایی علوم انسانی را افزایش داد؟ بحثی در امکان‌پذیری و راهکار‌های عملی»، دو مسئله اساسی در ارتباط با علوم انسانی را مورد بررسی قرار می‌دهد. نخست ارزیابی امکان ارتقای کارایی این علوم و دوم، در صورتِ یافتن پاسخی مثبت برای پرسش نخستین، کاوش در راه‌های عملی ازدیاد بازده علوم انسانی. از‌آنجا‌که درباره چیستی علوم انسانی و ظرفیت‌ها و اهداف آن دیدگاه‌های متنوعی در میان صاحب‌نظران وجود دارد، در بخش نخست مقاله به ارزیابی نقادانه برخی از این دیدگاه‌ها پرداخته شده است. در بخش دوم شماری از شیوه‌های پیشنهادی برای بهبودبخشی به قابلیت‌های علوم انسانی مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند. در بخش سوم مدل مختار نگارنده برای پژوهش در حوزه علوم انسانی معرفی شده است. در بخش چهارم با بهره‌گیری از مباحث مطرح‌شده، مسئله امکان ارتقای کارایی علوم انسانی مورد ارزیابی نقادانه قرار گرفته و در آخرین بخش مقاله بحثی درباره ارائه راهکار‌های عملی برای بهبود‌بخشی کیفیت علوم انسانی در کشور ارائه شده است.

«آینده علوم انسانی در ایران» موضوع مورد بحث دومین مقاله بخش نخست است. در این مقاله پس از اشاره کوتاهی به اهمیت مطالعات آینده‌اندیشانه و چگونگی انجام این مطالعات و میزان اعتبار نتایج آن‌ها، به این پرسش پرداخته می‌شود که راز اهمیت علوم انسانی در مقایسه با دیگر علوم در چیست. بر مبنای پاسخی که برای این پرسش اساسی ارائه شده است، برخی آموزه‌ها به‌منظورِ زمینه‌سازی برای ایجاد صورت مطلوبی از علوم انسانی پیشنهاد شده است.

مقاله «بررسی امکان علوم انسانی اسلامی» که سومین مقاله بخش نخست است می‌کوشد با متمایز‌کردن دو جنبه علمی و تکنولوژیک علوم انسانی نشان دهد علوم انسانی از جنبه علمیِ آن در مورد مسلمانان و غیرمسلمانان یکسان است؛ درحالی‌که از حیث تکنولوژیک می‌توان (با لحاظ شرایطی که در مقاله توضیح داده می‌شود) از تکنولوژی مناسب مسلمانان (در حوزه علوم انسانی) سخن گفت. آموزه‌ای که مقاله با تکیه بر آن تحریر شده است ناظر به این استدلال است که علم و تکنولوژی باوجود ارتباط تنگاتنگی که به‌خصوص در اشکال مدرن خود با یکدیگر دارند، واجد تفاوت‌های اساسی هستند. این تفاوت‌ها موجب می‌شود بتوان (تحت شرایطی خاص) از تکنولوژی‌های بومی یا دینی سخن گفت؛ حال آنکه در مورد علوم، افزودن صفاتی نظیر بومی یا دینی، بی‌وجه خواهد بود.

«موانع رشد علوم انسانی در ایران» که آخرین مقاله بخش نخست است در قالب یک سخنرانی در مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش‌عالی ارائه شده است. آنچه در این مجلد آمده، متن ویرایش‌شده آن سخنرانی است. موضوع مقاله چنان‌که از عنوان آن برمی‌آید، شماری از عوامل رشدنایافتگی علوم انسانی در ایران است. از جمله عوامل مورد اشاره در این گفتار می‌توان به نبود ارتباط بین علوم انسانی و علوم طبیعی، ناآشنایی با معرفت‌های مرتبه‌دوم و بالاتر، مشکل ترجمه و مدهای فکری اشاره کرد. در مقاله حاضر بر ضرورت ایجاد زیست‌بوم عقلانیت، ترویج رویکرد نقادانه، تقویت نهادهای دموکراتیک و نهادهای پشتیبان آزادی و نیز تعامل سازنده با دنیا در عرصه‌های نظری به‌عنوان شماری از راهکار‌ها برای مواجهه با عقب‌ماندگی علوم انسانی در ایران تأکید شده است.

بخش دوم با عنوان «گفت‌و‌گو‌هایی درباره علوم انسانی» چنان‌که از عنوان آن برمی‌آید، در‌بردارنده شماری گفت‌و‌گوی مکتوب با برخی نشریه‌ها پیرامونِ مسائل مربوط به علوم انسانی است. برخی از این گفت‌و‌گوها به بهانه انتشار کتاب‌هایی بوده که به وسیله صاحب این قلم تألیف یا ترجمه شده‌اند. گفت‌و‌گو‌های دیگر ناظر است به مسائل عام‌تر در قلمرو علوم انسانی. نخستین مقاله این بخش در‌بردارنده پاسخ‌هایی است که نگارنده به پرسش‌های آقای دکتر مسعود معینی‌پور سردبیر محترم فصلنامه صدرا درباره علوم انسانی ارائه کرده است. قرار بود این پرسش‌ها با شماری از صاحب‌نظران در میان گذارده شود و دیدگاه‌های آنان در فصلنامه صدرا انتشار یابد. نگارنده از سرنوشت این نظرخواهی اطلاعی ندارد.

گفت‌و‌گو با فصلنامه عصر اندیشه که بیشتر ناظر بر علل گرایش فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی به علوم انسانی بود، دومین مقاله بخش دوم کتاب حاضر را تشکیل می‌دهد. پاسخ‌های صاحب این قلم به برخی پرسش‌های مطرح‌شده در این گفت‌و‌گو ناظر به تجربه‌های شخصی خود وی، به‌عنوان یکی از همان فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی بوده است که به قلمرو علوم انسانی کوچ کرده‌اند. پرسش‌های این گفت‌و‌گو از طریق آقای مهندس مجید اسدپور با نگارنده در میان گذارده شد.

دو مقاله بعدی در این بخش با عناوین «وضع علم و تکنولوژی در غیاب علوم انسانی و اجتماعی» و «رنجوری علوم انسانی» محصول دو گفت‌و‌گوی مکتوب با نشریه فرهنگ امروز و روزنامه شرق است.

پنجمین مقاله بخش دوم، گفت‌و‌گویی است درباره کتاب اسطوره چارچوب: در دفاع از علم و عقلانیت که نخستین‌بار در روزنامه اعتماد ملی انتشار یافت. مقاله ششم محصول گفت‌و‌گویی است که آقای سوگند علی‌خواه درباره فلسفه در جهان معاصر با نگارنده به انجام رساند. از جمله مهم‌ترین موضوعات مورد توجه پرسشگر محترم این نکته بود که با توجه به برآمد رسانه‌های جدید و جامعه‌های مجازی‌ای چون فیسبوک و توئیت، فلسفیدن چه کارکرد و وظیفه‌ای دارد. متن این گفت‌و‌گو در سایت رادیو فردا انتشار یافت.

مقاله «مروری به ورود فلسفه علم به ایران» محصول گفت‌و‌گویی با نشریه فرهنگ امروز است. این مقاله در‌بردارنده پاسخ به شمار قابل‌ملاحظه‌ای از پرسش‌های بسیار مهم در ارتباط با جایگاه فلسفه علم در ایران به‌صورت خاص و موقعیت علوم انسانی در کشور به‌طور‌کلی است؛ از جمله آنکه: «برخی از مهم‌ترین جریان‌های موجود در فلسفه علم (در قرن بیستم) در واکنش به پوزیتیویسم منطقی قوام یافتند درحالی‌که در ایران ادبیات مربوط به پوزیتیویسم منطقی چندان گسترده و قوام‌یافته نبود. آیا فقدان چنین بستری خدشه‌ای در نحوه معرفی این رشته به ایرانیان ایجاد نکرد و آیا در ایران عملاً با پرسش‌هایی برای مسائل ناموجود مواجهیم یا اینکه چنین شاکله‌هایی برای بررسی مسائل خاص و مربوط ما بازسازی و دچار دگردیسی شدند؟» و یا «در ایران با دو موج معرفتی فیلسوفان علم روبه‌رو بوده‌ایم. در موج نخست عقلانیت انتقادی برجستگی فراوانی دارد اما در موج دوم نگاه تاریخی ـ ضدعقلی بارز می‌شود. این چرخش تاریخی در بستر اجتماعی ـ معرفتی ایران چه معنایی دارد؟»

مقاله «نقدی بر نقد: ملاحظاتی نقادانه بر مقاله در علمی و تکنولوژیک‌بودن علوم انسانی» که نهمین مقاله بخش دوم را تشکیل می‌دهد، محصول گفت‌و‌گویی غیرمستقیم میان نگارنده و حجت‌الاسلام دکتر خسروپناه است. ایشان در یک سخنرانی درباره علم اسلامی، ضمن ارزیابی آرای برخی صاحب‌نظرانی که در این زمینه قلم زده‌اند، دیدگاه‌های نگارنده را بر اساس آنچه در مقاله‌ای از وی با عنوان «ملاحظاتی نقادانه درباره علم دینی و علم اسلامی» درج شده است، مورد نقادی قرار داده‌اند. ناقد محترم به اقتضای اخلاق علمی، نسخه‌ای مکتوب از بخشی از سخنرانی را که به نقد آرای صاحب این قلم ارتباط داشت، برای وی ارسال کرد و بدین‌وسیله باب گفت‌و‌گویی علمی را گشود. نگارنده در پاسخ خود به نقد‌های حجت‌الاسلام دکتر خسروپناه که در دوماهنامه گفتمان الگو انتشار یافت، ابتدا خلاصه جامعی از انتقاد‌های ایشان را ارائه داده و سپس به ارزیابی آن‌ها پرداخته است.

آخرین مقاله بخش دوم در‌بردارنده گفت‌و‌گویی است که به همت اصغر زارع کهنمویی و خبرگزاری دانا با صاحب این قلم درباره مفهوم «اعتدال» از منظر فلسفی صورت گرفت. پرسشگر محترم با تأکید بر این نکته که اعتدال نظیر برخی دیگر از مفاهیم در ادبیات سیاسی و اجتماعی ما بسیار مبهم است؛ تا‌آنجا‌که همه حتی افراطی‌ترین‌ها نیز مدعی مشی اعتدال هستند، از چیستی این مفهوم و حاملان واقعی آن پرسش به میان آورد و دامنه گفت‌و‌گو را به بحث از موضوعاتی نظیر مرز میان «اعتدال و افراط» و «اعتدال و محافظه‌کاری»، و چرایی ظهور افراط و تفریط در جامعه ایرانی به درجاتی بیشتر از رویکرد‌های مبتنی‌بر اعتدال، بسط داد. از جمله دیگر پرسش‌های مطر‌ح‌شده در گفت‌و‌گو، فهم اندیشوران مسلمان در تاریخ فکر اسلامی از مفهوم اعتدال و نیز دیدگاه فیلسوفان غربی در این زمینه بود. از‌آنجا‌که گفت‌و‌گو مقارن با روی‌کارآمدن دولت «اعتدال و امید» سامان یافته بود، پرسش‌هایی نیز در این زمینه مطرح شد که کابینه معتدل چگونه کابینه‌ای است و در عرصه سیاست که معمولاً عرصه افراط و تفریط‌ها بوده، چگونه عمل خواهد کرد؟. نگارنده در پاسخ به پرسش‌های طرح‌شده در این گفت‌و‌گو کوشیده است با ابتنا بر توضیحی که راجر اسکروتون فیلسوف سیاسی معاصر در انگلستان درباره مفهوم اعتدال ارائه کرده است، به تبیین مؤلفه‌های مختلف آن بپردازد و ضمن اشاره به دیدگاه متفکران مسلمان، رابطه وثیق میان اعتدال و عقلانیت را برجسته سازد.

بخش سوم مجموعه حاضر با عنوان «مقاله‌هایی از منظر علوم انسانی»، بیشترین حجم تألیف حاضر را به خود اختصاص داده است. دو مقاله نخست این بخش با عناوین «فقیه به‌منزله مهندس: ارزیابی نقادانه جایگاه معرفت‌شناسانه فقه»، و «ملاحظاتی درباره جایگاه معرفت‌شناسانه فقه»، همان‌گونه که از عناوین‌شان برمی‌آید، با نیت روشنگری درباره جایگاه معرفت‌شناسانه دیسیپلین فقه تحریر شده‌اند. استدلال دو مقاله آن است که دیسیپلین فقه در زمره تکنولوژی‌ها جای دارد و هدف آن دستیابی به معرفتی درباره واقعیت نیست بلکه حل مسائل عملی در ارتباط با نیاز‌های شرعی مؤمنان است. مقاله نخست در فصلنامه مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، و دومی در فصلنامه تخصصی علوم انسانی اسلامی انتشار یافته‌اند.

مقاله «رویکرد فرارشته‌ای: ارزیابی نقادانه از یک منظر اسلامی» که به همت رضا علیزاده ممقانی به فارسی ترجمه شده است نخستین‌بار در فصلنامه امریکایی مطالعات جامعه‌شناسی اسلامی منتشر شد. هدف مقاله نقد دیدگاه‌های شماری از دست‌اندرکاران علوم انسانی در مغرب‌زمین است که مدعی‌اند رویکرد موسوم به «فرا‌رشته‌ای»، یک روش‌شناسی و پارادایم تازه معرفتی است. استدلال نگارنده آن است که این رویکرد، نه یک روش‌شناسی بلکه یک روش فراگیر است. مقاله بیشتر به نقد دیدگاه‌های بَسارَب نیکولسکو که یکی از پُرنویس‌ترین مدافعان جایگاه رویکرد فرارشته‌ای در مقام یک پارادایم تازه معرفتی است، اختصاص دارد. در بخش آخر مقاله، چند نمونه از زیست‌بوم فکری فرهنگ اسلامی که می‌توان آن‌ها را نمونه‌های اولیه (و البته غیرکامل) این رویکرد (در مقام یک روش) به شمار آورد، به اختصار معرفی می‌شوند. نتیجه‌ای که مقاله ارائه می‌دهد آن است که رویکرد فرارشته‌ای را می‌توان به شیوه مؤثری به کار بست؛ به شرط آنکه کاربران آن، چهارچوب فلسفی مناسبی را اتخاذ کنند. چهارچوب پیشنهادی نگارنده، عقلانیت نقّاد است که درباره آن توضیحاتی در مقاله آمده است.

«نقادی، آزاداندیشی و رسانه ملی: اهمیت اتخاذ رویکرد نقادانه و آزاد‌اندیشانه در اطلاع‌رسانی رسانه‌ای» که ابتدا در قالب یک سخنرانی در سومین همایش رسانه و اقتصاد، در سال ۱۳۸۷ ارائه شد، به این نکته اشاره می‌کند که تحولات چشمگیر در تکنولوژی‌های مربوط به تولید، انتقال و ارائه اطلاعات که با خود «انقلاب اطلاعات» را به همراه آورده‌اند، اکنون به چنان ترازی از پیچیدگی رسیده‌اند که جوامع بشری را با پدیده‌ای مواجه ساخته‌اند که از آن با عنوان «اشباع و سرریز اطلاعات» یاد می‌شود. مقاله بر این نکته تأکید می‌ورزد که در فضایی که سیلاب اطلاعاتِ متنوع، ایجاد روحیه بی‌تفاوتی و حتی رمیدگی و وازدگی نسبت به اطلاعات را در گیرندگان و مخاطبان نهایی، به خطری جدی و واقعی تبدیل کرده است، مسئولیت رسانه‌هایی که به قصد روشنگری و کمک به مخاطبان در دستیابی به اطلاعات معتبر وارد صحنه شده‌اند، به‌مراتب سنگین‌تر از گذشته شده است. مقاله که سال‌ها پیش از رشد چشمگیر روندِ موسوم به ورود به دوران «مابعدحقیقت» تحریر شده است، به موضوعاتی می‌پردازد که در زمانه کنونی و در رقابت میان شبکه‌های اجتماعی و نهاد‌های رسمی خبررسانی، حائز اهمیت بسیار است. از جمله نکات مورد توجه مقاله آن است که در رقابت میان رسانه‌های مختلف برای جلب نظر مخاطبان، صرف‌نظر از ظرفیت‌ها و ظرافت‌های تکنیکی و فنی مربوط به سهولت در انتقال پیام و دسترسی به آن و نیز ملاحظات زیباشناسانه در نحوه بسته‌بندی و ارائه و نمایش پیام، مهم‌ترین عاملی که به ازدیاد تأثیر‌گذاری پیام بر مخاطبان کمک می‌کند، محتوای نقادانه آن است.

در مقاله به تفصیل درباره ظرفیت‌های معناییِ مفهومِ رویکرد «نقادانه» و ارتباط آن با مفهومِ «آزاد‌اندیشی» توضیح داده شده است. از‌آنجا‌که موضوع همایش با مباحث اقتصادی نیز مرتبط بود، کوشش شده است در بسط استدلال‌های مقاله به نمونه‌هایی از حوزه اقتصاد نیز اشاره شود. نکته نهاییِ مورد تأکید مقاله آن است که در غیاب اتخاذ رویکردی نقادانه و برگرفته از آزاد‌اندیشی، رسانه ملی در عرصه بسیار دشوار رقابت تنگاتنگ و فشرده با انواع رسانه‌های محلی و بین‌المللی، به بازیگری فرعی بدل خواهد شد و میزان تأثیر‌گذاری آن به تراز پایینی، فروکاسته خواهد یافت.

پنجمین مقاله بخش سوم از مجموعه کنونی با عنوان «نگاهی از منظر فلسفی به مسئله کرامت انسان و ضرورت‌های تحقیقات پزشکی»، نخستین‌بار در مجله اخلاق و تاریخ پزشکی ایران منتشر شد. درباره جنبه‌های نظری بحث کرامت انسانی و ابعاد گوناگون شبکه معنایی آن و به‌خصوص آنچه به آموزه‌های اخلاقی در این زمینه مربوط می‌شود، نکات زیادی از سوی فلاسفه اخلاق و دست‌اندرکاران اخلاق پزشکی مطرح شده است. نگاهی به آثار انتشار‌یافته در این زمینه آشکار می‌سازد بسیاری از نویسندگانی که در این قلمرو به اظهارنظر پرداخته‌اند، بیشتر از منظر متعارف استدلال‌های فلسفی که بر بنیاد حقوق یا عدالت استوار هستند و یا استدلال‌های کلامی متکی به آموزه‌های دینی و یا اخلاقیات متکی به اصالت مصداق یا پراگماتیسم، بحث درباره مسئله حرمت و کرامت اشخاص را پیش برده‌اند. در مقاله حاضر کوشش شده است با استفاده از دیدگاه‌های برخی فیلسوفان تحلیلی معاصر از منظری تازه و نامتعارف به مسئله نظر شود.

مقاله‌های ششم و هفتم بخش سوم به بحث مختصری درباره گذشته، حال و آینده فلسفه اسلامی اختصاص دارند. هر دو مقاله متکی به سخنرانی صاحب این قلم درباره همین موضوع در انجمن سلطنتی فلسفه در انگلستان در سال ۲۰۱۳ است. مقاله هفتم خلاصه فارسی فشرده‌ای از مقدمه و نیز بخش آخر مقاله مبسوط انگلیسی است که در انجمن سلطنتی فلسفه ارائه شد. این متن خلاصه به همت محمد غفوری دبیر بخش فلسفه نشریه فرهنگ امروز و همکاران ایشان ترجمه شده است.

«ملاحظه‌های انتقادی در زمینه تجربه مدرنیته ایرانی» که نهمین مقاله بخش سوم را تشکیل می‌دهد، در قالب یک سخنرانی در انجمن جامعه‌شناسی ایران عرضه شد و سپس در نشریه آیین انتشار یافت. مقاله سه هدف کلی را دنبال می‌کند: نخست ارائه توصیفی مختصر از پدیدار مدرنیته؛ دوم تحلیل نقادانه و کوتاهِ پاره‌ای از جلوه‌های این پدیدار در ظرف و زمینه خاص ایران؛ و سوم تجویزهایی درباره مدلی برای پیشبرد پروژه مدرنیته در ایران. مقاله اما به‌هیچ‌روی ادعای گزاف حل دشواری‌های نظری مسئله پیچیده تجربه مدرنیته در ایران را ندارد و هدف آن صرفاً تاباندن اندک پرتویی به برخی از زوایای تازه مسئله تجربه مدرنیته ایرانی و جلب توجه مخاطبان به شماری از جنبه‌هایی است که شاید تاکنون کمتر بدان عنایت شده باشد.

مقاله «جان راولز: نظریه‌پرداز انصاف و عدالت» به مناسبت درگذشت این متفکر انسان‌دوست و فیلسوف سیاسی برجسته امریکایی در کتاب ماه ادبیات و فلسفه به چاپ رسید. مقاله بعدی نیز که تا حدودی با دیدگاه جان راولز نزدیکی دارد، «لیبرالیسم در ترازوی نقد» نام دارد که بررسی نقادانه‌ای از کتاب «لیبرالیسم‌ها: مقاله‌هایی در فلسفه سیاسی» نوشته جان ‌گری فیلسوف سیاسی معاصر انگلیسی است. این مقاله نخستین‌بار در نشریه کیان منتشر شد.

آخرین مقاله مجموعه حاضر، «یک اتفاق ساده» بحث کوتاهی است در دفاع از اهمیت محوریِ مفهوم «حقیقت» برای کاوش‌های نظری و عملی و در نقد رویکرد‌هایی است که با نادیده‌انگاشتن و یا ناچیز‌گرفتنِ «حقیقت»، دانسته یا نادانسته به «آشفتگی معرفتی» دامن می‌زنند.

«سید» و «آیت‌الله»

$
0
0

زیتون– ۳۰ سال پیش پرونده‌ای امنیتی و قضایی با اعدام شخصیت ردیف اول آن پایان یافت. پرونده‌ای که به لحاظ تبعات سیاسی می‌توان آن را مهم ترین پرونده قضایی در تاریخ جمهوری اسلامی دانست و هنوز پس از سالها تاثیرات آن بر سیاست ایران ادامه دارد.

پرونده‌ای که علاوه بر اعدام دو چهره شاخص و ۱۰۵ سال زندان برای ۲۶ نفر دیگر، وضعیت بالاترین مقام در جمهوری اسلامی را نیز تغییر داد.

پرونده سید مهدی هاشمی منجر به حذف آیت‌الله منتظری از قائم‌مقامی رهبر جمهوری اسلامی و هم‌چنین حذف بسیاری از هواداران او از ساختار قدرت در جمهوری اسلامی شد. پس از ۳۰ سال هنوز زوایای زیادی از این پرونده مبهم مانده و تنها روایت بازجویان و دست اندرکاران این پرونده و نزدیکان آیت‌الله خمینی فرصت طرح در ایران را یافته است.

پرونده  ویژه «سید و آیت‌الله» تلاشی است برای بیان نشنیده‌هایی از این پرونده و تلاش‌های طولانی مدت و ریشه‌دار برای حذف آیت‌الله منتظری از قدرت که  به مرور در «زیتون»  منتشر خواهد شد.

گفت‌وگو:

مهدی هاشمی و حذف آیت‌الله منتظری| گفت‌وگو با احمد منتظری
ماجرای ایران کنترا| مصاحبه با ابوالحسن بنی‌صدر
انتخاب آیت‌الله منتظری به قائم‌مقامی رهبری | مصاحبه با حسن فرشتیان

گزارش و یادداشت

محسنی اژه‌ای، از بازجویی مهدی هاشمی تا سوت بلبلی
دست‌اندرکاران حذف آیت‌الله
نقد مستند قائم مقام
پیدا و پنهان مهدی هاشمی
قتل آیت‌الله محافظه کار؛ ماجرای ترور آیت‌الله شمس‌آبادی
یک قتل و چند متهم؛ روایت ترور امیر عباس بحرینیان، فرمانده کمیته اصفهان
قربانیان حذف «آیت‌الله»
از نهضت‌های آزادی بخش تا سپاه قدس
اعدام مهدی هاشمی و پرونده ایران‌کنترا
دو «مهدی» و دو «آیت‌الله»
کتابخانه سیاسی و مدارس آیت‌الله منتظری
واقعیت‌ها و قضاوت‌ها؛ معرفی کتاب
نامه‌هایی که به آیت‌الله نرسید

🍃زنده|اعتراض رانندگان شرکت واحد مقابل شهرداری

$
0
0

 


اژه‌ای: همه خودکشی‌ها به خاطر سختی زندان نیست

غلامحسین محسنی اژه‌ای معاون قوه قضائیه درباره کاووس سیدامامی استاد دانشگاه و فعال محیط زیست که گفته می‎شود در زندان اوین تهران خودکشی کرده، گفت: « در همین پرونده معروف به محیط زیست، هیچ سختی‌ در زندان نبود و فشاری از نظر غذا، بهداشت و دارو نداشت و الان هم خود من نمی‌دانم با چه انگیزه‌ای این کار را کرده است و هیچ نوشته یا چیزی هم کشف نشده است».

Risultati immagini per ‫غلامحسین محسنی اژه ای‬‎

او که در  اژه ای در جمع شماری از دانشجویان دانشگاه «تربیت دبیر شهید رجایی» حاضر شده بود در پاسخ به این سئوال که چرا برخی در زندان‌ها خودکشی می کنند و برخی هم آن قدر آزادی دارند که طلا و سکه جابجا می کنند، گفته است: «یعنی می‌گویید کسی را زندان نبریم؟ در رابطه با اغتشاشات یک نفر و در رابطه با جاسوس ها هم یک نفر خودکشی کرده است. همه خودکشی‌ها به خاطر سختی در زندان نیست خیلی وقت‌ها به خاطر افشا نشدن اطلاعات شان است. در اوایل انقلاب، وقتی منافقین دستگیر می شدند و اطلاعات شان افشا می شد، با قرص سیانور خودکشی می کردند. بنابراین اولاً هر خودکشی به خاطر سختی در زندان نیست. خیلی وقت‌ها افراد تشکیلاتی و افرادی که جرم سنگین دارند، به خاطر کشف نشدن اطلاعات‌شان خودکشی می کنند».


اعتراض رانندگان شرکت واحد مقابل شهرداری


«لوور» کوچک در تهران گشایش یافت


مرتضوی: به گذشته‌ام افتخار می‌کنم

سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران خبر صدور حکم جلب خود را تکذیب کرد و طی جوابیه ای نوشت: «تا به ‌حال از طرف «اجرای احکام» هیچ‌گونه احضار یا دعوتی از این‌جانب یا ضامن به عمل نیامده است.»

Risultati immagini per ‫مرتضوی‬‎

او که در هیچ یک از جلسات دادگاه خود حاضر نشده است تاکید کرد که:« افتخار می‌نمایم که سال‌های متمادی در پرخطرترین سنگرهای قوه‌قضائیه خدمت صادقانه کرده‌ام و براساس برآورد قوه‌قضائیه، به‌عنوان مدیر نمونه کشوری، در کسوت دادستانی تهران، شناخته شدم.»

به گفته او شعبه ٢٢ دادگاه تجدیدنظر استان تهران  او را «درخصوص اتهامی ناروا، در جریان برخورد با فتنه سال ١٣٨٨ و در راستای ایفای وظایف قضائی پیرامون اخلالگران در نظم و امنیت کشور و سلب آسایش شهروندان، بدون کوچک‌ترین خطا یا گناه و یا صدق عنوان مجرمانه‌ای به دو سال حبس محکوم نموده است.»

این در حالی است که مرتضوی پیش از این طی نامه ای از نقش خود در جریان اتفاقات کهریزک عذرخواهی کرده بود.

دادستان سابق تهران تاکید دارد که «در همین موضوع شعبه ٣٨ دیوان عالی کشور، به‌عنوان عالی‌ترین مرجع قضائی کشور، حکم برائت را تأیید و ابرام کرده است و هم‌اکنون، در موضوعی واحد و کاملاً مشابه، که در دو مرجع قضائی مختلف رأی صادر شده، با دو حکم قطعی متضاد مواجه هستیم.»

مرتضوی می‌گوید: دلایلی مبنی بر خلاف شرع‌بودن را به شخص ریاست محترم قوه‌قضائیه، که فقیه و مجتهد عادل و منصوب مقام عظمای ولایت می‌باشند، واگذار نموده، امیدوارم آن را اجابت کنند.


دادستان تهران فوت محمد راجی را تایید کرد

عباس جعفری دولت آبادی  ضمن تایید خبر مرگ محمد راجی ،یکی از دراویش گنابادی، گفته است که این فرد در جریان بازجویی کشته نشده است.

سایت و کانال مجدوبان نور، پایگاه خبری نزدیک به دراویش نعمت‌الهی گنابادی، پیش از این از کشته شدن راجی، «در اثر ضربات وارده در حین بازجویی در بازداشتگاه پلیس» خبر داده بود.


تلگرام در اروپا،خاورمیانه و شمال آفریقا دچار اختلال شد

تلگرام اعلام کرد که دسترسی به این شبکه در اروپا و همین طور منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با مشکل روبرو شده است.

Risultati immagini per ‫تلگرام‬‎


توضیح اژه ای درباره مرگ یکی از دراویش گنابادی


درگیری بر سر جعبه سیاه هواپیمای سقوط کرده ادامه دارد

در روز ۱۲ اسفند ماه، از ادامه فعالیت تیم امدادی هلال‌احمر در منطقه کوه دنا جلوگیری و تیم ۱۴ نفره کوهنوردان، با مدیریت شرکتی خصوصی، وارد منطقه می‌شود تا جعبه سیاه هواپیما را کشف کند.

Risultati immagini per ‫جعبه سیاه هواپیمای سقوط کرده‬‎

با چند ساعت جست‌وجو جعبه‌سیاه پیدا می‌شود. اما تیم کوهنوردی حاضر نیست آن را به مسوولان تحویل دهد. آنها قصد دارند جعبه‌سیاه را به تهران منتقل کنند و همین‌جا درگیری با مسوولان استانی آغاز می‌شود.

بنا به گفته شاهدان، در میانه درگیری‌های لفظی، کوهنوردان بار‌ها تأکید می‌کنند که سازمان مدیریت بحران وعده داده، در قبال کشف جعبه‌سیاه هواپیما، ۱۵۰ میلیون تومان به این شرکت خصوصی پرداخت کند.

نهایتاً، جعبه‌سیاه تا پرداخت کامل مبلغ مذکور پیش تیم کوهنوردی گرو نگه داشته و پس از آن به مسوولان هلال احمر تحویل داده می‌شود./میزان

 

 


دادستان تهران: به پرونده مرتضوی در رابطه با مرگ زهرا کاظمی رسیدگی می‌شود

دادستان تهران تشابه‌سازی میان حوادث از سوی برخی مسئولان را مورد انتقاد قرار داد و در توضیح به اظهارات وزیر اسبق اطلاعات درباره مرگ زها کاظمی گفت: اظهار شده که زهرا کاظمی جاسوس نبوده و مبنای این اظهار، تشابهات میان کاظمی با خودکشی کاووس سیدامامی از جمله تشابه در اتهام جاسوسی، تابعیت ایرانی کانادایی هر دو و فوت هر دو در زندان اوین بوده است. چرا پس از ۱۴ سال از فوت زهرا کاظمی یکباره چنین تجزیه و تحلیل‌هایی در خصوص پرونده‌ای که سال‌ها از آن می‌گذرد به عمل می‌آید؟Risultati immagini per ‫مرتضوی در رابطه با مرگ زهرا کاظمی‬‎

جعفری دولت‌آبادی تاکید کرد: لازم است به این موضوع که پرونده دادستان سابق در مورد خانم کاظمی مفتوح است و رسیدگی به این پرونده ارتباطی به اظهارات وزیر اسبق اطلاعات ندارد

به گفته وی به اتهام دادستان سابق تهران در پرونده زهرا کاظمی در دادسرای جنایی تهران رسیدگی خواهد شد.


«شکل آب» برنده جایزه بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۸ شد

«شکل آب» ساخته گیلرمو دل ترو برنده جایزه بهترین فیلم شد و به این ترتیب سه جایزه اصلی اسکار را نصیب خود کرد.



ربیعی: حقوق‌ زیر دو میلیون تومان پلکانی افزایش می‌یابد

ربیعی، وزیر کار اعلام کرد:تلاش می‌کنیم که حقوق‌های زیر دو میلیون تومان به شکل پلکانی افزایش یابد و دستمزد کارگران از تورم پیشی بگیرد.

به گفته وی سالها دریافتی کارگران از تورم پایین افتاده و قدرت خریدشان کاهش پیدا کرده است.غالب بازنشستگان تامین اجتماعی چیزی نمی‌گیرند و دریافتی چندانی ندارند./ایسنا

دادستان تهران: محمد راجی در خیابان کشته شد

$
0
0

زیتون– دادستان تهران مرگ یکی از دروایش در بازداشت را تکذیب کرده و گفت که او در جریان درگیری در خیابان پاسداران کشته شده بود.

روز گذشته خبر درگذشت محمد راجی، یکی از دراویش گنابادی بازداشت شده «در اثر ضربات وارده در حین بازجویی در بازداشتگاه پلیس» منتشر شد.

وب‌سایت مجذوبان نور٬ نزدیک به دراویش گنابادی٬ اعلام کرد که محمد راجی یکی از دراویشی بود که طی درگیری‌های اول اسفند ماه در خیابان گلستان هفتم پاسداران تهران بازداشت شد و در بازداشت‌گاه شاپور تهران کشته شده اشت.

وب‌سایت مجذوبان نور به نقل از خانواده این درویش درگذشته نوشته بود که مأموران اداره آگاهی شاهپور تهران روزگذشته (شنبه) از آنها خواسته‌اند تا «برای شناسایی» زندانی به همراه عکس و مدارک او به اداره آگاهی بروند.

صبح روز گذشته (یکشنبه ۱۳ اسفند)، خانواده این درویش به اداره آگاهی رفته‌اند و ماموران ابتدا به آنها گفته‌اند که محمد راجی در کما است. اما بعد از چند ساعت با تلفن درگذشت او را به خانواده‌اش اطلاع داده‌اند.

بعد از مراجعه حضوری خانواده، پلیس به آنها گفته است که محمد راجی در اثر ضربات وارده هنگام بازجویی جان خود را از دست داده است.

محمد راجی از زمان بازداشت هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است.

سایت مجذوبان نور محمد راجی را از فرماندهان سابق سپاه پاسداران معرفی کرده که در زمان جنگ ایران و عراق فرماندهی چند گردان سپاه در کردستان را به عهده داشته و در جنگ دچار معلولیت شده است.

یکی از پسران او به نام محمدعلی راجی هم که در حوادث خیابان گلستان هفتم پاسداران بازداشت شده بود، در زندان فشافویه بازداشت است.

پیشتر محسنی‌اژه‌ای٬ سخنگو و معاول اول قوه قضاییه٬ اعلام کرده بود که یک نفر دیگر از دراویش نیز طی درگیری‌های اسفندماه امسال در خیابان گلستان هفتم پاسداران کشته شده است.

گفت‌وگو با مصطفی تاج‌زاده


آمانو پایبندی ایران به برجام را تایید کرد؛ ایران اروپا و آمریکا را به نقض برجام متهم کرد

$
0
0

زیتون– یوکیو آمانو٬‌ مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ضمن تایید پایبندی ایران به تعهداتش در چارچوب برجام (برنامه جامع اقدام مشترک)، گفت که شکست برجام «خسارت بزرگی» برای راستی‌آزمایی است.

یوکیو آمانو امروز (دوشنبه ۱۴ اسفند) در آغاز نشست فصلی شورای حکام متشکل از ۳۵ کشور بیان کرد و افزود: «برنامه جامع اقدام مشترک یک پیروزی مهم برای راستی‌آزمایی است. اگر توافق شکست بخورد، این خسارت بزرگی برای راستی‌آزمایی و چندجانبه گرایی است.»

مسوولیت راستی‌آزمایی و تایید پایبندی این توافق با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است و مدیرکل این نهاد در دو سال گذشته همواره این پایبندی را تایید کرده است. آمانو روز دوشنبه در گزارش جدید خود بار دیگر بر این پایبندی صحه گذاشت.

از سوی دیگر اما محمدجواد ظریف٬‌ وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه‌ای با روزنامه اعتماد که امروز منتشر شد، کشورهای اروپایی را به «افراطی‌گری» در برابر جمهوری اسلامی متهم کرد و گفت که «این افراط در نهایت به سیاست خود اروپا ضربه خواهد زد.»

ظریف با بیان اینکه «در حال حاضر دو گروه برجام را نقض کرده‌اند»، آنها را «آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها» دانست و افزود: «آمریکایی‌ها به دلیل سیاست‌های واشینگتن و اروپایی‌ها به دلیل سیاست‌های آمریکا.»

به گفته وزیر امورخارجه ایران «اروپایی‌ها در برخی موارد به دلیل سیاست‌های آمریکا نتوانستند تعهدهای برجامی خود را به ویژه در حوزه روابط بانکی اجرا کنند»، بنابراین دو گروه یاد شده «در شرایطی نیستند» برای ایران که «برجام را به طور کامل اجرا کرده شرط و شروط بگذارند.»

وزیر خارجه ایران تاکید کرده که «ورود آنها به این حوزه خطرناک است» و تهران به آن «واکنش مناسب نشان خواهد داد.»

تهران و گروه پنج به علاوه یک شامل آمریکا، روسیه، چین، فرانسه و بریتانیا همراه با آلمان در تیرماه سال ۱۳۹۴ به توافقی همه جانبه برای حل‌وفصل برنامه هسته‌ای تهران دست یافتند. اگرچه تحریم‌های ناشی از برنامه هسته‌ای ایران پیرو این توافق لغو شدند ولی ایران همواره از این شکایت داشته که نتوانسته است به طور کامل از منافع برجام بهره‌مند شود، بویژه در حوزه ارتباطات بانکی.

دولت دونالد ترامپ که از ژانویه سال ۲۰۱۷ در آمریکا بر سر کار آمده، از مخالفان توافق هسته‌ای ایران است که در زمان دولت باراک اوباما منعقد شده است. ترامپ خواستار «رفع ایرادهای اساسی» این توافق تا اردیبهشت آینده شده است و گرنه آمریکا از برجام خارج خواهد شد.

گزارش‌ها حاکی است که سه کشور اروپایی- بریتانیا، فرانسه و آلمان- کمیته مشترکی با طرف آمریکایی تشکیل داده‌اند تا به درخواست‌های رئیس‌جمهوری ایالات متحده درباره برجام رسیدگی کند.

 

 

سخنگوی قوه قضاییه: محدودیت خاتمی به دستور دادستان است

$
0
0

زیتون– غلامحسین محسنی‌اژه‌ای٬‌ سخنگو و معاون اول قوه قضاییه گفت: «محدودیت خاتمی بر مبنای‌ مصوبه کمیته شورای امنیت ملی و دستور دادستان است.»

پنجم اسفندماه٬ به دلیل ممانعت یک نهاد امنیتی٬ محمد خاتمی امکان شرکت در مراسم سالگرد افتتاحیه کتابخانه ملی را نیافت.

به گزاش امتداد، ماموران یک نهاد امنیتی با حضور در مقابل منزل محمد خاتمی مانع خروج وی از خانه برای شرکت در مراسم هشتادمین سالگرد افتتاح کتابخانه ملی شدند. 

در مراسمی با عنوان «یاد ایام» که قرار بود اهالی قدیم و فعلی کتابخانه ملی در ساختمان ۳۰ تیر این نهاد گرد هم آیند، از رییس جمهوری پیشین ایران نیز به عنوان رییس اسبق آن به این مراسم دعوت شده بود.

پیشتر نیز در مواردی از خروج محمد خاتمی از منزلش و شرکت در مراسم مختلف جلوگیری به عمل آمده بود؛ از جمله شرکت در مراسم عروسی یکی از دختران زهرا رهنورد و میرحسین موسوی٬‌ ختم خواهرش و حتی تماشای یک تئاتر.

حسین نجات، جانشین رییس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران٬ مهرماه امسال گفته بود که محدودیت‌های رییس جمهوری اصلاحات «همان‌هاست که سال ۸۹ تصویب شده و چیز جدیدی نیست.»

پس از آن علی مطهری٬ نایب رییس مجلس تاکید کرد که باید «محدودیت‌های جدید» وضع شده در مورد محمد خاتمی٬ شفاف شود.

محسنی‌اژه‌ای در نشست خبری امروز خود در پاسخ به اینکه چرا وقتی احمدی‌نژاد نظام را زیر سوال می‌برد محدودیت برای خاتمی پیش می‌آید؟، گفت: «درباره محدودیت‌های خاتمی صحبت کرده‌ام و دیگر تکرار نمی‌کنم. اما در مورد احمدی‌نژاد باید گفت که در آینده قوه‌قضائیه در زمان مقتضی به آن رسیدگی می‌کند.»

وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه وضعیت ممنوع التصویری خاتمی چگونه است٬ گفت: «رییس‌جمهوری اول گفت درباره حصر مصوبه‌ای نیست اما بعد قبول کرد که وجود دارد. در شورای امنیت کمیته‌ای تشکیل شده است که در دبیرخانه است و در آنجا تصمیمی گرفته شد. دادستان هم چنین تصمیمی گرفت. از مقررات اختصاصی داخل دانشگاه خبر ندارم اما این محدودیت بر مبنای‌ مصوبه کمیته شورای امنیت ملی و دستور دادستان است.»

از معاون اولی و «سوتِ بلبلی» تا «پرده‌نشینی»

$
0
0

زیتون-احسان مهرابی: متولد روستای اژیه در ااستان اصفهان است و فامیلش هم «محسنی اژیه» اما به محسنی اژه‌ای مشهور شده است. هر چند در دهه ۶۰ سمت‌های مهمی در وزارت اطلاعات داشت اما بازجویی از مهدی هاشمی او را به یکی از اعضای اصلی حلقه امنیتی-قضایی جمهوری اسلامی تبدیل کرد.

از جمله شاگردان مدرسه حقانی است و از سال‌های ابتدایی پس از انقلاب ۵۷ وارد وزارت اطلاعات و قوه قضائیه شد.

بازجویی از مهدی هاشمی، برادر داماد آیت الله منتظری، و وادار کردن او به اعتراف‌های تلویزیونی، موفقیتی بزرگ برای او در سن ۳۰ سالگی محسوب می‌شد؛ خصوصا این‌که این پرونده در نهایت منجر به حذف آیت‌الله منتظری از سمت رهبری آینده شد.

از بین بازجویان مهدی هاشمی تنها محسنی اژه‌ای «شاهد بازاری» شده و  بقیه «پرده‌نشین» باقی مانده‌اند.

هرچند محسنی اژه‌ای نماینده دادستانی دروزارت اطلاعات بود اما عملا از مهدی هاشمی بازجویی هم می‌کرد، چرا که در این پرونده تفکیک مسئولیت‌های قوه قضائیه و وزارت اطلاعات حتی در ظاهر هم رعایت نشده بود و علی فلاحیان، قائم‌مقام وزیر اطلاعات که عملا ضابط این پرونده محسوب می‌شد، دادستان دادگاه ویژه روحانیت نیز بود.

اژه‌ای پس از پرونده مهدی هاشمی قاضی پرونده‌های مهم بسیاری از جمله پرونده اختلاس از بانک صادرات شد. اژه‌ای  که ساختار قدرت در جمهوری اسلامی را خوب می‌شناخت این‌بار برای مرتضی رفیق‌دوست، برادر محسن رفیق دوست، حکم زندان و برای فاضل خداداد حکم اعدام صادر کرد.

دست اندرکاران پرونده سید و حذف آیت‌الله

پیدا و پنهان مهدی هاشمی

او در فضای عمومی با پرونده غلام‌حسین کرباسچی شناخته شد؛ زمانی‌که دو دانش آموخته مدرسه حقانی در مقابل هم ایستادند. هر چند در این دادگاه مشهور به «سریال کرباسچی»، چهره اصلی شهردار تهران بود.

 

علی فلاحیان و محسنی اژه‌ای در دادگاه مهدی هاشمی

محسنی اژه‌ای هر چند بر دادگاه مسلط بود اما هر از گاهی هویت بازجویی خود را بروز می‌داد و عصبانی می‌شد. از جمله زمانی که ‏‎ غلام‌رضا قبه، معاون مالی شهرداری، به‌عنوان شاهد به دادگاه احضار شد و از انفرادیش گفت، اژه‌ای عصبانی شد و نگذاشت سخن بگوید.

هرچند محسنی اژه‌ای نماینده دادستانی در وزارت اطلاعات بود اما عملا از مهدی هاشمی بازجویی هم می‌کرد، چرا که در این پرونده تفکیک مسولیت‌های قوه قضائیه و وزارت اطلاعات به عنوان ضابط قضایی حتی در ظاهر هم رعایت نشده بود.

او پس از دادگاه کرباسچی نیز در سمت‌های دادستان ویژه روحانیت و مسئول مجتمع قضایی ویژه رسیدگی به جرائم کارکنان دولت، نقش ویژه‌ای در برخورد با دولت محمد خاتمی و فعالان سیاسی داشت.

نام محسنی اژه‌ای در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای هم مطرح شد، آن‌جا که قربان‌علی دری‌ نجف‌آبادی، در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ششم گفته بود که او فتوای «ارتداد» و به تعبیری قتل پیروز دوانی را ابلاغ کرده است.

«پرتاب قندان و گاز گرفتن» عیسی سحرخیز، یکی ازمهم‌ترین شهرت‌های سخنگوی قوه قضائیه ایران است، تا آن‌جا که سال ۸۸ و پس از منصوب شدن او به سمت دادستان کل کشور، گردانندگان وب‌سایت دادستانی کل متن منتشر شده در ویکی‌پدیا را در وب‌سایت کپی کردند که این موضوع هم در آن ذکر شده بود.

سال ۸۴ و با پیروزی محمود احمدی‌نژاد، محسنی‌اژه ای از قوه قضائیه به وزارت اطلاعات بازگشت؛ وزارت‌خانه‌ای که در دولت محمد خاتمی تغییراتی کرده بود و اژه‌ای قصد داشت آن را به حالت سابق بازگرداند.

احمد خمینی به دنبال رهبری آینده بود

متهمان و مطلعان یک ترور؛مهدی هاشمی،یا محمد عطریان فر و احمد سالک

ایران‌گیت و حذف آیت‌الله در مصاحبه با ابوالحسن بنی‌صدر

از همین رو از مطلبی که روزنامه اعتماد ملی با عنوان «جانشین آشنا برای وزیر موفق»در مقایسه او و علی یونسی نوشته شده بود، برآشفت و به مهدی کروبی گله کرد. کروبی هم او را به صبحانه‌ای در دفترش دعوت کرد تا با یکدیگر گفت‌وگو کنند.

 

محسنی اژهًای در پیاده‌روی اربعین

اژه‌ای در مقام وزارت اطلاعات و پس از آن در سمت دادستان کل کشور، نقش ویژه‌ای در سرکوب اعتراض‌ها به انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ داشت.

معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی، پایان روابط او با احمدی نژاد و آغاز کینه دو طرف از یکدیگر بود، زمانی‌که او و صفار هرندی پس از سپرده‌شدن اداره هئیت دولت به مشایی، جلسه را به هم ریختند و عزل شدند.

مجلس خبرگان چاره دیگری جز انتخاب آیت‌الله منتظری نداشت

واکنش‌ها به اتهام احمد علیه احمد

قهدریجان علیا علیه قهدریجان سفلی

او در دومین دوره پنج‌ساله ریاست صادق لاریجانی بر قوه قضائیه، معاون اول و به تعبیری همه کار‌ این قوه شد.اینک او با حمله شدید به احمدی‌نژاد و نزدیکانش خبرساز شده است تا آن‌جا که آنان را دیوانه و«لات» می‌خواند و خواستار معرفیشان به پزشکی قانونی می‌شود.

محسنی اژه‌ای ضمن اینکه اعتماد ویژه رهبر جمهوری اسلامی را جلب کرده، سعی می‌کرد روابط خود را با برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب حفظ کند و از دیدگاه برخی از فعالان سیاسی  شخصیت پیچیده‌ای دارد.

نزدیکان احمدی‌نژاد نیز در مقابل کوتاه نمی‌آیند و«سوت بلبلی» معاون اول قوه قضائیه را دلیلی برای این می‌دانند که او باید در «بیمارستان روانی» بستری شود. حمید بقایی هم در مطلبی تلویحا اعلام کرده که او در زندگی خانوادگی خود نیز مشکلاتی دارد.

محسنی ‌اژه‌ای ضمن این‌که اعتماد ویژه رهبر جمهوری اسلامی را جلب کرده، سعی می‌کرد روابط خود را با برخی از چهره‌های اصلاح‌طلب نیز حفظ کند و از دیدگاه برخی از فعالان سیاسی  شخصیت پیچیده‌ای دارد.

سعید منتظری اخیرا نوشته که او پس از رفع حصر آیت‌الله منتظری تقاضای ملاقات کرده اما پدرش به این تقاضا پاسخ رد داده است.

بازجویی که «پرده نشین»ماند

«درکار گلاب و گل حکم ازلی این بود/ کاین شاهد بازاری، وآن پرده نشین باشد».این شعر را مصطفی پورمحمدی، قائم‌مقام علی فلاحیان در وزارت اطلاعات، در روز رای اعتماد به عنوان وزیر کشور دولت محمود احمدی‌نژاد خواند. از بین بازجویان مهدی هاشمی اما تنها محسنی‌اژه ای «شاهد بازاری» شده و بقیه «پرده‌نشین» باقی مانده‌اند.

از جمله جواد علی‌اکبریان، بازجوی اصلی برادر داماد آیت‌الله منتظری که هم‌چنان چهره امنیتی باقی ماند و در فضای عمومی ظاهر نشد. او پس از اعدام مهدی هاشمی، نقش مهمی نیز در اعدام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ داشت.

جواد علی‌اکبریان از مدیران دفتر رهبر جمهوری اسلامی است که در تشکیلات آستان شاه عبدالعظیم که تولیت آن با محمدی ری‌شهری است، نیز حضور دارد اما در رسانه‌ها ظاهر نمی‌شود و به ندرت می‌توان نشانی از او در فضای عمومی یافت.

🍃زنده|تجمع مقلدان آیت‌الله شیرازی در اعتراض به بازداشت فرزند وی

$
0
0

 

 


تجمع مقلدان آیت‌الله شیرازی در اعتراض به بازداشت فرزند وی

گروهی از روحانیان شیعه و مقلدان آیت الله شیرازی در اعتراض به بازداشت فرزند وی مقابل کنسولگری ایران در کربلای عراق تجمع کردند.Risultati immagini per ‫تجمع مقلدان آیت‌الله شیرازی در اعتراض به بازداشت فرزند وی‬‎

منابع نزدیک به آیت الله صادق شیرازی از مراجع تقلید شیعه می گویند که امروز حسین شیرازی فرزند آیت الله شیرازی بازداشت شده است.

آیت الله صادق شیرازی از منتقدان حکومت ایران به شمار می رود و فرزندش حسین شیرازی که خود روحانی است، اخیرا در جلسه ای تعریف جایگاه ولی فقیه در حکومت ایران را مشابه جایگاه «فراعنه مصر» توصیف کرده بود که خود را از هر گونه انتقاد و پاسخگویی فارغ می دانستند./بی‌بی‌سی فارسی


 وزیر کار: مشکلی با استیضاح ندارم

امروز اکبر رنجبر‌زاده، عضو هیات رئیسه مجلس، از اعلام وصول استیضاح وزیر کار خبر داد. علی ربیعی، وزیر کار در واکنش به این  استیضاح گفت: مایلم همین هفته به صحن بروم، حتی اگر مجلس باز باشد، فردا بروم. من هیچ مشکلی برای به صحن رفتن ندارم؛ هم مجلس قضاوت می‌کند و هم افکار عمومی قضاوت خواهند کرد.

وی تاکید کرد  که «انتظار دارم استیضاح‌کنندگان مطابق سوگندی که یاد کرده‌اند، استیضاح را به همان دلیلی انجام دهند که می‌گویند.»


محمد راجی شبانه به خاک سپرده شد

به گزارش سایت مجذوبان نور؛ محمد راجی از دراویش گنابادی که در حوادث گلستان هفتم بازداشت شده و بعد از آن خبر کشته شدن وی بر اثر «ضرب و شتم در دوره‌ بازداشت» رسید، شب گذشته توسط تعداد اندکی از افراد خانواده وی و با حضور نیروهای امنیتی-انتظامی در شهرستان الیگودرز به خاک سپرده شد.

Risultati immagini per ‫محمد راجی‬‎

این درحالی‌ست که مسئولان به وعده‌ خود برای آزادی پسر او (محمدعلی راجی) که وی نیز از بازداشتی‌های حوادث گلستان هفتم است عمل نکردند و به گفته‌ خانواده‌ راجی حتی با وجود تأمین وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی برای شرکت در مراسم کفن و دفن پدرش، آزاد نشد.

روز گذشته دختر محمد راجی در گفت‌وگو با رادیو فردا خبر داده بود که مأموران نیروی انتظامی با تهدید خانواده‌ی آقای راجی، خواستار دفن شبانه‌ی جسد او شده‌اند اما خانواده‌ راجی با این خواسته موافقت نکرده‌اند. مأموران انتظامی همچنین به خانواده‌ی این درویش گنابادی گفته‌اند که هیچ سردخانه‌ای در تهران جسد را تحویل نمی‌گیرد و جسد را به الیگودرز (محل تولد و زندگی آقای راجی) فرستاده‌اند.


واکنش حجاریان به احتمال نامگذاری مکانی از شهر به نام او

در پی پیشنهاد نامگذاری ساختمان شماره ۲ شورای شهر تهران به نام سعید حجاریان، وی از اعضای شورای شهر خواست این تصمیم را از دستور کار خارج کنند.Risultati immagini per ‫حجاریان‬‎

عضو اسبق شورای شهر تهران که در مقابل این ساختمان ترور شد در این نامه نوشته است: خواهشمند است موضوع نام‌گذاری مکانی از شهر به‌نام اینجانب را از دستور کار خارج نمایید. این امر حاشیه‌هایی را علیه شورا به دنبال خواهد داشت؛ ضمناً این ناچیز بسیار کمتر از آن است که جز نامی بر گوری به ‌نامش ثبت شود.


وکیل دانش‌آموزان شین آبادی: بودجه درمان دانش‌آموزان شین‌آبادی را ندادند


جعبه‌سیاه «آسمان» به فرانسه می‌رود

رضایی‌کوچی، رئیس کمیسیون عمران مجلس گفت که امکانات کشور به‌گونه‌ای است که امکان دریافت اطلاعات از جعبه‌سیاه هواپیمای سقوط‌کرده وجود ندارد.

به گفته وی قرار است جعبه‌سیاه به فرانسه ارسال شود و تیمی از ایران به همراه آن به فرانسه سفر کند.»/میزان



علی مطهری: جمهوری اسلامی حجاب را برای خیر دنیا و آخرت اجباری کرد

علی مطهری نایب رییس مجلس شورای اسلامی درباره حجاب اجباری در ایران گفت: اگر جمهوری اسلامی بر پوشش اسلامی تأکید دارد، برای این است که خیر دنیا و آخرت مردم خود را می‌خواهد و نسبت به سعادت اخلاقی و روحی مردم خود نیز احساس مسوولیت می‌کند.

Risultati immagini per ‫حجاب اجباری‬‎

وی تاکید کرد: ظاهر قضیه این است که می‌خواهیم در داشتن روسری آزاد باشیم. بعید است این روسری نیم‌بند، که فلسفه پوشش اسلامی را هم تأمین نمی‌کند، آنقدر مزاحم باشد که افرادی بخواهند برای حذف آن خود را به خطر اندازند.اما هدف بالاتر از این حرف‌هاست و آن این است که بعد از حذف روسری نوبت به پوشش‌های دیگر می‌رسد تا به نقطه آخر، یعنی خیابان‌های اروپا و آمریکا و شمال تهرانِ زمان رژیم گذشته، برسیم.

این نماینده مجلس در ادامه مدعی شد که کسانی که سنگ حجاب اختیاری را به سینه می‌زنند باید بدانند که زنان ما پوشش اسلامی را انتخاب کرده‌اند و آثار بی‌حجابی را بهتر از مردان می‌دانند. اینکه گفته می‌شود شهید مطهری با حجاب اجباری مخالف بود سندیت ندارد./اعتماد

 


جهانگیری: جواب کارهای احمدی‌نژاد را بدهید وگرنه موتورم را روشن می‌کنم

اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری در پاسخ به منتقدان دولت گفت: برخی می‌گویند وقتی رشد اقتصادی منفی بود و تورم ۳۵درصد خوب بود ولی حالا که تورم را کنترل کرده‌ایم و رشد هم مثبت شده بد است و دولت کاری نکرده است.

Risultati immagini per ‫اسحاق جهانگیری‬‎
او که در همایش استانداران و فرمانداران سراسر کشور سخن می‎گفت درباره احمدی‌نژاد افزود: من راجع به دوره بد گذشته کشور خیلی صحبت کرده‌ام؛ اما از مقطعی توصیه شد که سکوت کنم و من هم گفتم چشم.اما الان سر تا پایین حکومت را به بحث گرفته‌اند و می‌گویند انتخابات زودهنگام و بدون مهندسی برگزار شود.
معاون رییس جمهور در ادامه تاکید کرد: وقتی نگذاشتید اقدامات او گفته شود [الان] باید به این حرف‌ها جواب بدهید؛ البته اگر لازم باشد من موتور را مجدداً روشن می‌کنم.

محمد راجی شبانه دفن شد

$
0
0

زیتون– محمد راجی٬ از دراویش گنابادی که در دوران بازداشت درگذشت٬ شبانه دفن شد.

وب‌سایت مجذوبان نور خبر داد که این زندانی در گذشته شب پیش توسط تعداد اندکی از خانواده و با حضور نیروهای امنیتی-انتظامی در شهرستان الیگودرز به خاک سپرده شد.

این درحالی‌ست که مسئولان به وعده‌ی خود برای آزادی پسر محمد راجی (محمدعلی راجی) که او نیز از بازداشتی‌های حوادث گلستان هفتم است عمل نکردند.

به گفته‌ خانواده‌ این زندانی سیاسی٬ حتی با تأمین وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی نیز به پسر آقای راجی، برای شرکت در مراسم کفن و دفن پدرش، مرخصی نداده‌اند.

روز گذشته خبرگزاری میزان٬ وابسته به قوه قضائیه٬ امروز در گزارشی به نقل از «یک فرد مطلع» نوشت که محمد راجی «در شب حادثه در همان خیابان پاسداران در درگیری مجروح شده و به بیمارستان منتقل شد، اما فوت کرده است.»

«زیتون» اول اسفندماه امسال خبر داده بود که سه تن از دراویش گنابادی٬ به دلیل شدت جراحات وارده در بیمارستان لبافی‌نژاد درگذشتند.

به گزارش «زیتون» شب گذشته نیروی انتظامی به همراهی گارد ضد شورش سه تن از دارویش گنابادی را که در درگیری‌های خیابان گلستان هفتم پاسداران با شلیک گلوله به شدت مصدوم شده بودند٬ به بیمارستان لبافی‌نژاد انتقال دادند.

فرد مطلعی در این بیمارستان به «زیتون» گفت که پیش از انتقال دراویش مصدوم٬ اورژانس بیمارستان لبافی‌نژاد به حالت قرنطینه در آمده و نیروهای امنیتی تنها به گروه بحران بیمارستان اجازه ورود به بخش اورژانس را داده‌اند.

گروه بحران در هر بیمارستان متشکل از سوپروایزر ارشد٬ رییس بیمارستان٬ یک جراح داخلی و یک مختصص بیهوشی است؛ به همراه تنها دو پرستار.

این پرستار در گفت‌وگو با «زیتون» تایید کرد که هر سه درویش مجروح شب گذشته در بیمارستان در گذشته و به سردخانه منتقل شده‌اند.

او در ادامه تایید کرد هر سه درویش انتقال یافته به این بیمارستان از ناحیه نیم تنه بالایی مورد اصابت گلوله قرار گرفته بودند.

روز گذشته خبر درگذشت محمد راجی، یکی از دراویش گنابادی بازداشت شده «در اثر ضربات وارده در حین بازجویی در بازداشتگاه پلیس» منتشر شد.

وب‌سایت مجذوبان نور٬ نزدیک به دراویش گنابادی٬ اعلام کرد که محمد راجی یکی از دراویشی بود که طی درگیری‌های اول اسفند ماه در خیابان گلستان هفتم پاسداران تهران بازداشت شد و در بازداشت‌گاه شاپور تهران کشته شده اشت.

این وب‌سایت به نقل از خانواده این درویش درگذشته نوشته بود که مأموران اداره آگاهی شاهپور تهران روزگذشته (شنبه) از آنها خواسته‌اند تا «برای شناسایی» زندانی به همراه عکس و مدارک او به اداره آگاهی بروند.

صبح روز گذشته (یکشنبه ۱۳ اسفند)، خانواده این درویش به اداره آگاهی رفته‌اند و ماموران ابتدا به آنها گفته‌اند که محمد راجی در کما است. اما بعد از چند ساعت با تلفن درگذشت او را به خانواده‌اش اطلاع داده‌اند.

بعد از مراجعه حضوری خانواده، پلیس به آنها گفته است که محمد راجی در اثر ضربات وارده هنگام بازجویی جان خود را از دست داده است.

محمد راجی از زمان بازداشت هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است.

سایت مجذوبان نور محمد راجی را از فرماندهان سابق سپاه پاسداران معرفی کرده که در زمان جنگ ایران و عراق فرماندهی چند گردان سپاه در کردستان را به عهده داشته و در جنگ دچار معلولیت شده است.

یکی از پسران او به نام محمدعلی راجی هم که در حوادث خیابان گلستان هفتم پاسداران بازداشت شده بود، در زندان فشافویه بازداشت است.

پیشتر محسنی‌اژه‌ای٬ سخنگو و معاول اول قوه قضاییه٬ اعلام کرده بود که یک نفر دیگر از دراویش نیز طی درگیری‌های اسفندماه امسال در خیابان گلستان هفتم پاسداران کشته شده است.

جعفری دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ نیز صبح امروز مرگ یکی از دروایش در بازداشت را تکذیب کرده و گفت که او در جریان درگیری در خیابان پاسداران کشته شده بود.

 

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>