Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

یاد ایام؛ خاطراتی از معین‌فر

$
0
0

هنگامی‌که پروردگار ابراهیم را به کلمات بیازمود و او آنها را به اتمام رسانید پروردگار گفت: تو را برای مردم پیشوا قرار دادم. ابراهیم گفت: و ذریه‌ی من؟ پروردگار گفت: ستمگران را چنین عهدی نرسد.
در نهم آذرماه گذشته، زنده‌یاد طاهر احمدزاده، و سپس در دی‌ماه گذشته، حسین شاه‌حسینی و علی‌اکبر معین‌فر «پرواز» کردند. تبار و هدفشان مشترک، و پیشوایشان دکتر محمد مصدق بود؛ آن‌که به او عشق می‌ورزیدند؛ عشق ورزیدن به مصدق نه به مفهوم بت ساختن از او، بلکه به مفهوم عشق به ارزش‌ها و پرنسیپ‌هایی که مصدق نماد و تجسم آنها بوده و هست.

مصدق در تمام دوران زندگی سیاسی خود و بویژه در دوران ۲۸ماهه صدارتش که پنجه در پنجه شرکت غاصب نفت انداخته بود و گزارش‌های اقدامات دولت ملی را همه‌روز از طریق رادیو و روزنامه‌ها به آگاهی هموطنان خود می‌رسانید، هیچگاه در دام رفتارهای واکنشی و شعارهای توخالی و تنش‌زای «مرگ بر این» و «مرگ بر آن» گرفتار نشد. او با وجود اینکه آگاه بود که ماهیت حاکمیت‌های کودتاچی و استعماری بر زورگویی و قانون‌شکنی استوار است، همواره نزاکت‌های سیاسی و روابط بین‌المللی را رعایت می‌کرد؛ ازجمله می‌توان به نحوه حضور و مشارکت وی در دادگاه بین‌المللی لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد اشاره کرد.
مهندس بازرگان به گفته‌ی خود تا دهه ۱۳۳۰ از سیاست اعراض داشت؛ به تعبیر خود او، اتفاقی در زندگی وی موجب شد که روش و منش فعالیتش دگرگون شود و آن مربوط به روزی است که در سال ۱۳۳۰ با دکتر مصدق ملاقات می‌کند و به‌عنوان رئیس هیئت مدیره خلع ید از شرکت سابق نفت برگزیده می‌شود. همین ملاقات و آشنایی و مؤانست موجب شده بود که بازرگان از عظمت روحی و قدرت استقامت مصدق شگفت‌زده شود.
مهندس بازرگان در اردیبهشت ۱۳۴۰ آنجا که اصول پایه‌ی چهارگانه نهضت آزادی ایران را اعلام می‌کرد؛ «مصدقی بودن» را به‌مفهوم یک صفت و پرنسیب در ردیف مسلمان بودن و ایرانی بودن و پایبندی به تمامیت قانون اساسی مشروطیت، قرار داد. او افزود که اینها اصولی هستند مسئولیت‌زا و هزینه‌ساز، و توضیح داد: «ما مسلمانیم، نه به این عنوان که یگانه وظیفه خود را روزه و نماز بدانیم؛ بلکه ورود به سیاست و فعالیت اجتماعی وظیفه دینی است؛ ما دین را از سیاست جدا نمی‌دانیم و خدمت به خلق و اداره امور ملت را عبادت می‌شماریم. آزادی را به‌عنوان موهبت الهی و کسب و حفظ آن‌را در سنن اسلامی می‌دانیم.

ما ایرانی هستیم ولی نمی‌گوییم هنر نزد ایرانیان است و بس؛ ایران‌دوستی و ملی بودن‌ ما ملازم با تعصب نژادی نیست، و بالعکس مبنی بر قبول نواقص و معایب خود و احترام به فضائل و حقوق دیگران است. نسبت به حیثیت و استقلال و تعالی کشورمان فوق‌العاده پافشاری می‌کنیم ولی مخالف ارتباط و تعامل با سایر ملل و زندگی در جهانی که روز به روز پیوندها و احتیاجات متقابل شدید‌تر می‌شود، نیستیم.

ما تابع قانون اساسی ایران هستیم ولی نه به مصداق «نومن به بعض و نکفر ببعض»؛ از قانون اساسی به‌صورت واحد و جامع طرفداری می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم اصول و اساس آن که آزادی عقاید و مطبوعات و اجتماعات و استقلال قضات و تفکیک قوا و بالاخره انتخابات سالم است و بالنتیجه حکومت ملی و حاکمیت قانون پایمال شود.

مصدقی هستیم و مصدق را از خادمین بزرگ و افتخارات ایران و شرق می‌دانیم ولی نه به معنی و مقصدی که از روی جهل و غرض تهمت زده و مکتب او را مترادف با هرج ومرج و تقویت کمونیسم و تعصب ضدخارجی و جدایی ایران از جهان معرفی کنیم. ما مصدق را به‌عنوان یگانه رئیس دولتی که در طول تاریخ ایران محبوب و منتخب واقعی اکثریت مردم بوده و قدم در راه خواسته‌های ملت برداشته، توانست پیوند بین دولت و ملت را برقرارسازد و مفهوم واقعی دولت را بفهماند و به بزرگترین موفقیت تاریخ ایران یعنی شکست استعمار نائل گردد، تحلیل می‌کنیم و بدین سبب از راه مصدق پیروی می‌کنیم.

محتوای اصول چهارگانه‌ی مزبور، برای من و چند نفر از دوستانی که ریشه در کانون نشر حقایق اسلامی مشهد داشتند موجب تداعی و گواه بر قرابت و هماهنگی ویژه با ارزش‌هایی شد که پیشاپیش از استاد محمدتقی شریعتی و آقای طاهر احمدزاده آموخته بودیم.

آگاهی و اعتقاد و فهم همین اصول و مفاهیم مسئولیت‌زا و هزینه‌بر بود که به حلقه اتصال کانون نشر حقایق اسلامی مشهد با مسجد هدایت، میعادگاه دانشجویان با طالقانی، بازرگان و سحابی و همچنین با بیت آیت‌الله سیدرضا زنجانی، منجر شده بود؛ بیتی که در آن پس از کودتا “نهضت مقاومت ملی” تولد یافت و به همت جوانمردان پاک‌بازی چون شاه‌حسینی، رحیم عطائی، برادران رادنیا، محمد نخشب، صدرالحفاظی، کریم‌آبادی و… فعال و رسانه‌ای و فراگیر شد.

از آن پس مبارزه در غیاب رهبر آن (مصدق در حبس و تبعید) شکل جدیدی به‌خود گرفت؛ دستگیری، بازجویی، شکنجه، زندان، تبعید و شهادت بخشی از زندگی آنها را که دل در گرو ارزش‌های مصدق داشتند تشکیل می‌داد. در زندان قزل قلعه، آیت‌الله زنجانی در پاسخ بازجویی که از ایشان خواسته بود در سیاست دخالت نکنند تا همان لحظه آزاد شوند، گفته بودند: مگر شما می‌توانید به من دستور دهید نفس نکشم تا زنده بمانم!؟ سیاست عین زندگی من است.

خاطراتی از مرحوم مهندس معین‌فر

۱. بازرگان پیش از پیروزی انقلاب به‌درستی گفته بود که رهبر واقعی انقلاب شخص شاهنشاه است. این سخن حکیمانه گویاتر از آن است که نیاز به توضیح و تفسیر داشته باشد؛ از نتایج این رهبری داهیانه، پیچیده شدن شرایط مبارزه و روآوردن به نوع مسلحانه آن بود. درچنین شرایطی بود که من در اسفندماه سال ۵۳ و در ارتباط فامیلی با کسانی که این راه را برگزیده بودند دستگیرشدم. اولین کسی که به یاری خانواده من شتافت، آن‌هم درحالی‌که هنوز مامورین ساواک در منزل ما مستقر بودند، مهندس معین‌فر بود، و چون اتومبیل من هم به‌وسیله ساواک ضبط شده بود، ایشان اتومبیلی را که همان‌روز از کمپانی دریافت کرده بود دراختیار همسرم گذاشت.

۲. افتخار همکاری دوماهه با معین‌فر؛ هنوز انقاب پیروز نشده بود؛ مردم، کسبه و کارخانه‌ها به‌منظور کارشکنی و مخالفت با شاه دست به اعتصابات گسترده زده بودند که منجر به مشکل و کمیابی نیازهای مردم شده بود. در مدیریت انقلاب به منظور رفع این مشکل از نوفل لوشاتو دو کمیته تعیین شد؛ یکی کمیته نفت به مدیریت آقای مهندس بازرگان به‌منظور سامان دادن تولید و توزیع مواد سوختی؛ و دیگری کمیته‌ای به‌نام کمیته تنظیم اعتصابات، مرکب از پنج نفر: مرحوم دکتر یدالله سحابی، دکتر کاظم یزدی، دکتر محمدجواد باهنر، مهندس معین‌فر، و اینجانب. مقرر شد هر نفر برمبنای شناخت و تخصصی که دارد با صنوف مختلف تولیدکننده و توزیع‌کننده در تماس باشد و با مشاوره با آنها تولید و توزیع را متناسب با نیازهای مردم سامان‌دهی کند. درضمن، من از طرف کمیته مأمور تماس با رسانه‌ها از آن‌جمله رادیو و تلویزیون شدم، که در آن شرایط به سلیقه کارکنان آن بدان نام صداوسیمای راستین ایران داده بودند. تماسی به‌منظور اعلام اخبار مربوط به کمیته اعتصابات.
در آن دو ماه امور به‌خوبی به‌ویژه با درایت و قاطعیت مهندس معین‌فر پیش می‌رفت، و صداوسیما صمیمانه همکاری می‌کرد.
با آمدن آیت‌الله خمینی به ایران و استقرار ایشان در مدرسه رفاه، کم‌کم زمینه برای خاتمه اعتصابات آماده می‌شد که ناگاه بازاریان تهران بدون اینکه کمیته تنظیم اعتصابات و صداوسیما را در جریان بگذارند اعلام کردند که روز جمعه بازاریان (هیئت مؤتلفه) در مسجد شاه جمع خواهند شد و واعظ شهیر آقای فلسفی در این مراسم سخنرانی خواهد کرد.
فلسفی، واعظ جغدآوای منبر که یک روز پس از کودتا در مسجد سپهسالار تحت عنوان “شب است ما به کجا می‌رویم مگر بناست ایران کمونیست شود” سخنرانی کرد؛ سخنرانی‌ای دقیقا در راستای سیاست‌های توطئه‌گرانه انگلیس که دولت مصدق را خطری برای کمونیست‌شدن ایران قلمداد می‌کرد. ضمن اینکه سخنرانی او در مسجد به کودتا مشروعیت مذهبی داد و برای سلامت شاهنشاه دعا کرد.
گفتنی است که در آن شب رادیو بی‌بی‌سی از قول ایدن، وزیر امورخارجه انگلیس اعلام کرد که با موفقیت کودتا علیه دولت مصدق، او (ایدن) پس از سه سال خواب آرامی داشته است.
بازازیان در مسجد شاه پایان اعتصاب را اعلام و پس از آن به دیدار رهبر انقلاب در مدرسه رفاه رفتند. آیت‌الله خمینی نیز با احترام کامل فلسفی را در کنار خود نشاند و به او توصیه کرد که به مبارزات خود ادامه دهد. قابل اشاره این‌که از نظر آیت‌الله خمینی آن‌گونه که در سخنرانی ۲۴ خرداد ۱۳۵۹ اعلام کرد، مصدق مسلم نبود!
بدین‌ترتیب کار کمیته تنظیم اعتصابات پایان یافته بود. غروب هنگام من مشغول نظم‌دادن و جمع‌آوری پرونده‌ها بودم که آقای دکتر باهنر شتابان آمد و گفت، آقای دکتر بهشتی تلفن کرده و خواسته است که به‌سرعت به صداوسیما برویم. پرسیدم به چه منظور؟ گفت، خواسته‌اند به آنجا برویم و به جمعیتی که به‌منظور اخراج کارکنان بدان‌جا رفته‌اند کمک کنیم. شگفت‌زده شدم و گفتم، شما شاهد بوده‌اید که این مدت کارکنان آنجا چقدر صمیمانه همکاری کرده‌اند؛ ضمن اینکه آنها قبلا در بین خود مثل تمام ادارات دولتی پیشاپیش پاک‌سازی کرده‌اند. دکتر باهنر قانع شد ولی چند دقیقه بعد مجددا زنگ تلفن به‌صدا درآمد؛ دکتر بهشتی بود که حرف خود را تکرار کرد و آمرانه خواست که دستورش اجرا شود. دکتر باهنر به اختیار یا به اجبار دنبال مأموریت رفت و راه من از دکتر باهنر و آنکه او را احضار کرده بود و بعدها راه به حمایت از لایحه قصاص برد، جدا شد. گفتنی است که آثار چنین رفتارهایی در راهپیمایی‌های قبل از پیروزی انقلاب نیز پیدا بود.
آن شب دیروقت رهسپار خانه شدم؛ در خیابانی مقابل خیابان صداوسیما، ملاحظه شد که دستور با موفقیت انجام شده؛ در صفحه تلویزیون آقای موسوی اردبیلی مشغول موعظه بود و کارکنان صداوسیما سرگشته در خیابان.
دو حادثه‌ی آن‌روز تکلیف را روشن می‌کرد و این بیت «ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی، کین ره که تو میروی به ترکستان است» در ذهنم.

۳. آبان ۵۹ بود؛ آقای فتح‌الله بنی‌صدر (برادر بزرگ آقای ابوالحسن بنی‌صدر و از یاران باسابقه نهضت ملی و یاران مصدق) تلفنی از من خواستند که با دفتر رئیس‌جمهوری در سمت روابط عمومی همکاری کنم. به احترام ایشان و با این شرط پذیرفتم که موافقت شود مانند سال ۵۷ به‌عنوان گرامی‌داشت دکتر مصدق در چهاردهم اسفند (سالروز درگذشت رهبر نهضت ملی) مراسمی برگزار شود که موافقت شد. توضیح این‌که این برنامه در سال ۵۸ به عللی انجام نشده بود.
مراسم اما در سال ۵۹ به هرشکل بود انجام شد، اما به غائله انجامید؛ نتیجه این شد که من به ناچار از روز ۲۷ خرداد به زندگی مخفی رو آورم؛ اگر نبود هشدار به موقع نگهبان ورودی کاخ رئیس‌جمهوری مبنی بر حضور تیمی از همکاران لاجوردی که در اتاقم جهت دستگیری‌ام موضع گرفته بودند، به احتمال زیاد سرنوشتم از چند همکار دیگر رئیس‌جمهور وقت که اعدام شدند، بهتر نبود.
فردای آن‌روز به محل سکونتم یورش برده بودند و این بارها تکرار شد. در اختفا توانستم آنچه که در روز خلع رئیس‌جمهوری در مجلس می‌گذشت و دفاع جانانه و شجاعانه مهندس معین‌فر و مهندس سحابی را گوش کنم. یادآورشوم که لطف آن دو عزیز در غیاب من نسبت به خانواده‌ام همچنان ادامه داشت.

۴. دقیقا یادم نیست چند سال بعد بود که مهندس معین‌فر را در منزل فرزندش در اتریش ملاقات کردم و از حال و وضع آن‌روز مجلس پرسیدم. وی توضیح داد، از شب قبل مصمم بودم و غسل شهادت هم کرده بودم؛ پس از سخنانم بلافاصله به‌وسیله چند پاسدار محاصره شدم و ازمعرکه بیرونم بردند.
مهندس معین‌فر یقین نداشت ولی احتمال می‌داد که هاشمی رفسنجانی در مقام ریاست مجلس و برای حفظ حیثیت خود از پاسداران مجلس خواسته بود که مواظب وی باشند.

۵. از زمانی‌که در فرانسه اقامت دارم، دو نوبت مهندس معین‌فر را در فرانسه ـ در منزل برادرشان، آقامجتبی معین‌فر ـ ملاقات کرده‌ام؛ در یک نوبت ایشان خواستند که به اتفاق به عیادت زنده‌یاد مرحوم شانه‌چی برویم.

 

*متن تنقیح شده سخنرانی  در مراسم گرامی‌داشت معین‌فر و شاه‌حسینی در پاریس (۳۰ دی ۱۳۹۶)


🍃زنده|ترامپ وزیر امور خارجه آمریکا را برکنار کرد 

$
0
0

 

 


حمید بقایی بازداشت شد

سایت دولت بهار، نزدیک به احمدی‌نژاد از حضور ماموران در خانه بقایی برای انتقال وی به زندان خبر داده است و اعلام کرده است که او از همان لحظه اعتصاب غذا را آغاز کرده است.


ماموران از ورود دو دختر که قصد داشتند قبل از آغاز بازی تراکتورسازی ایران و الجزیره امارات به ورزشگاه تبریز وارد شوند، ممانعت کردند. 


آخوندی، وزارت راه و شهرسازی ابقا شد

عباس آخوندی با رای نمایندگان مجلس در وزارت راه و شهرسازی ماندگار شد. ‌نمایندگان مجلس ۹۲ موافق، با ۱۵۲ رای مخالف استیضاح و ۲ ممتنع از مجموع ۲۴۶ رای ماخوذه با طرح استیضاح وزیر راه و شهرسازی مخالفت کردند./ایسناRisultati immagini per ‫آخوندی، وزارت راه و شهرسازی‬‎

 


عربستان حق حضانت کودکان را به‌طور کامل به زنان داد


۱۵ سال حبس، رد مال، جزای نقدی و شلاق به بقایی ابلاغ شد

در پی اعلام خبر بازداشت همید بقایی و تکذیب آن رئیس کل دادگستری استان تهران اعلام کرد: حکم ۱۵ سال حبس، رد مال و جزای نقدی و شلاق حمید بقایی ابلاغ شده است.Risultati immagini per ‫بقایی‬‎

به گفته غلامحسین اسماعیلی حکم قطعی حمید بقایی، روز گذشته صادر و امروز برای ابلاغ و اجرا به دادسرا ارسال شده است.

اسماعیلی اضافه کرد: «دادگاه تجدید نظر رای قطعی را صادر کرده است و با توجه به تعدد اتهامات مجازات اشد که عبارت است از ۱۵ سال حبس، رد مال و جزای نقدی و شلاق در مورد ایشان قابلیت اجرا دارد.»/میزان


ترامپ وزیر امور خارجه آمریکا را برکنار کرد

ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده بعد از برکناری تیلسون و جایگزینی وی با «پامپئو» گفت: همکاری خوبی با تیلرسون داشته‌ام اما در مورد برخی مسائل از جمله توافق هسته‌ای ایران اختلاف نظر داشتیم.

Risultati immagini per ‫رکس تیلرسون‬‎
وی تاکید کرد من و تیلرسون واقعا مثل هم فکر نمی‌کردیم اما با پامپئو، وزیر جدید امور خارجه فرآیند فکری مشابهی داریم.


وزیر راه از مردم عذرخواهی کرد


اظهارت موافقان استیضاح وزیر راه

نوبت عصر جلسه علنی امروز مجلس ایران با دستور کار استیضاح عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی آغاز شد.

 


ادامه کشمکش سپاه و بقایی

رمضان شریف، سخنگوی سپاه، در پاسخ به نامه حمید بقایی گفت: «بروز چنین افعال و رفتاری از این متهم مسبوق به سابقه است؛ اما اگر کسی ادعایی دارد باید مدارک و مستندات خود را در اختیار مراجع قضایی قرار دهد. Risultati immagini per ‫سپاه و بقایی‬‎

حمید بقایی، از نزدیکان احمدی‌نژاد، در نامه‌ای به قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه، خواستار پاسخگویی ایشان درباره «اهداء ارز به سران کشور‌های آفریقایی» شد. بقایی می‌گوید اطلاعات سپاه اعلام کرده که وی در پولی که به او داده شده تا به سران کشورهای آفریقایی برساند، دخل و تصرف کرده و حالا به این خاطر به اختلاس در بیت‌المال محکوم شد.

سخنگوی سپاه تصریح کرد رأی محاکم قضایی براساس مدارک مستند، مستدل، دقیق و قوی صادر می‌شود و فرافکنی و طرح سناریوهای تکراری علیه نهادها و اشخاص در کشور بار جرایم متهمان را کاهش نمی‌دهد.»/ایران


ربیعی وزیر ماند

در بارشماری مجدد آرای وزیر کار:

موافق استیضاح: ۱۲۴ رای
مخالف استیضاح :۱۲۶ رای
ممتنع: ۲ رای
باطله : ۱ رای


در شمارش مجدد تعداد آرای موافق و مخالف ربیعی برابر شد

در شمارش مجدد آرای ربیعی تعداد آرای موافق و مخالف برابر شد. در شمارش اول به نظر می‌رسید که  ربیعی با ۱۲۵ رای مخالف ۱۲۴ رای موافق با اختلاف یک رای وزیر می‌ماند.

عثمانی نماینده مجلس در خواست بازشماری استیضاح وزیر کار را داد. هیئت رئیسه به دلیل اختلاف کم آراء با آن موافقت کرد.

قرابر بر این شد که رای گیری مجدد بر گزار شود.


ایران رسما از جام جهانی کشتی آزاد انصراف داد

فدراسیون کشتی با توجه به تغییر زمان برگزاری رقابت‌های کشتی فرنگی و تداخل با برنامه‌های آماده‌سازی کشتی ایران رسما از حضور در جام جهانی کشتی آزاد آمریکا انصراف داد./ایسنا

Risultati immagini per ‫جام جهانی کشتی آزاد‬‎


تاجگردون نماینده موافق استیضاح: جواب جسدهای روی دنا را چه می‌دهید


ربیعی وزیر ماند، نمایندگان خواستار بازشماری آرا شدند

وزیر کار با ۱۲۵ رای مخالف ۱۲۴ رای موافق با اختلاف یک رای وزیر ماند.عثمانی نماینده مجلس در خواست بازشماری استیضاح وزیر کار را داد. هیئت رئیسه به دلیل اختلاف کم آراء در حال بازشماری آراء است/ایلنا


استیضاج وزیر کار برگزار شد

جلسه استیضاح وزیرکار امروز برگزار شد و از مجلس خبر رسید که فراکسیون امید در جلسه صبح امروز  به این نتیجه رسید که با استیضاح هرسه وزیر کار، راه و کشاورزی مخالفت کند.

مهمتیرن دفاعاعیات علی ربیعی، وزیر کار، از اقدامات خود:

▪مشتاقم نمایندگان با عدد و رقم، و نه با کلی‌گویی، انحرافات من را نشان دهند. این انحرافات تا چه اندازه ناشی از مدیریت است و چه اندازه از ساختار؟

▪به‌عنوان یک کنشگر، و نه به‌عنوان وزیر، می‌گویم که ما مسائل جدی‌‌ای پیش‌رو داریم. می‌توانیم این مشکلات را با اصلاح ساختار و نگاه بلندمدت حل کنیم.

▪غالب دستگیرشدگان اعتراضات دی‌ماه شاغل بودند؛ مسائل مهم‌تری اتفاق افتاده است.

▪بخشی از وظایف من به صندوق‌ها مربوط بوده و ناچارم صحبتم را روی آن‌ متمرکز کنم.

▪درباره نقش «شستا» و صندوق‌های وزارتخانه اغراق‌ می‌شود؛ ما تنها ۱.۴درصد از جی‌دی‌پی (تولید ناخالص داخلی) کشور را داریم، اما فقط «شستا» و صندوق‌های ما زیر ذره‌بین هستند…

▪امروز، تیم مدیریت «شستا» بهترین بوده است و من ثبات مدیریت را در «تأمین‌اجتماعی» حفظ کردم.

▪پرونده صندوق‌ها را خودم باز کردم و حالا برای همان استیضاح می‌شوم؛ داریم صندوق‌ها را از بنگاه‌داری رها می‌کنیم و مجلس باید سپاسگزار باشد.

▪۹۰درصد شرکت‌های تابعه در سایت بورس (کدال) لیست شدند و برای من افتخار است که نظام اطلاعاتیِ کسب و کارْ قدرتِ کنترل می‌دهد.

▪خوشحالم اعلام کنم که وزارت تعاون، به‌عنوان الگو، برنامه‌ای را شروع کرده؛ تا شهریور ۹۷ از بنگاه‌های کم‌بازده خارج می‌شویم.

▪باید در بازار سرمایه باشیم؛ کلاً، ۳درصد از جی‌دی‌پی (تولید ناخالص داخلی) هستیم و باید بیش از این باشیم.

▪مگر من رفتم این شرکت‌ها را به زیرمجموعه اضافه کردم؟ این نتیجه سیاستی غلط بود و ما تیمارداری کردیم. اصلاح ساختاری یعنی اینکه ببینید کژی از کجاست!

▪اگر بخواهیم از بنگاه‌داری خارج شویم، باید از جاهای کم‌بازده خارج شویم!

▪اگر می‌خواستم اقتصادی برخورد کنم، قطعاً با تعداد بیشتری بیکار مواجه می‌شدیم.

▪شرکت فولاد، پیش از واگذاری به وزارت کار، ۸هزار نفر پرسنل داشته، اما حالا ۱۶ هزار پرسنل دارد.

▪باید بگویید چه دادید و چه می‌خواهید بگیرید!»


زیباکلام به ۱۸ ماه حبس محکوم شد

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه تهران به ۱۸ ماه حبس و ۲ سال محرومیت از فعالیت سیاسی محکوم شد.

این استاد دانشگاه اعلام کرد: بنده در مهلت قانونی بیست روزه نسبت به تجدید نظرخواهی ‌اقدام خواهم کرد.

وی با اشاره به قانون مجازات اسلامی و مجازات جرم تبلیغ علیه نظام گفت: حداکثر مجازات این جرم در قانون یک‌سال حبس است که به علت داشتن سابقه محکومیت بخاطر تبلیغ علیه نظام حکم من تشدید شد و محکوم به ۱۸ ماه حبس شدم./ایلنا

Risultati immagini per ‫صادق زیباکلام‬‎


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

با اختلاف یک رای ربیعی وزیر ماند

$
0
0

زیتون– علی ربیعی وزیر کار با ۱۲۵ رای مخالف استیضاح و  ۱۲۴ رای موافق استیضاح با اختلاف یک رای وزیر ماند.

ارائه‌نشدن گزارش مربوط به حادثه نفتکش سانچی که به مرگ ۳۲ خدمه آن انجامید، از دلایل اصلی و «بی‌توجهی به حقوق کارگران» و «وضعیت نامناسب صندوق‌های بازنشستگی» از دیگر دلایل استیضاح علی ربیعی عنوان شده‌ بودند.

عثمانی نماینده مجلس به دلیل اختلاف کم آرا درخواست بازشماری استیضاح وزیر کار را داده بود.

در همین رابطه ایسنا خبر داد که  ۳ بار آرا بازشماری شده است که در بار اول ربیعی وزیر مانده در بار دوم آرای موافق استیضاح بیشتر بوده و در شمارش سوم آرا مساوی شده است.

همچنین گفته شده تعداد شمارش آرا در بار سوم ۱۲۵ به ۱۲۵ بوده است. این در حالی است که به این ترتیب مجموع آرا ۲۵۰ رای می‌شود و ۲۴۹ نماینده زمان اخذ رای در صحن حضور داشتند.

با این همه عبدالحمید خدری به خبرنگار ایلنا گفت که طبق شمارش آرا ربیعی در وزارت کار ماندنی شده است.

نفت مصدق شد

$
0
0

زیتون– طی مصوبه امروز شورای شهر تهران خیابان نفت به نام دکتر مصدق تغییرنام یافت.

در پنجاه و سومین جلسه شورای شهر تهران تغییر نام خیابان نفت به خیابان مصدق به رای گذاشته شد و با اکثریت آراء به تصویب رسید.

پیشتر پیشنهاد تغییر نام خیابان کارگر شمالی به دکتر مصدق طرح شده بود که با انتقادهایی مواجه شده بود. منتقدان معتقد بودند که نباید نام «کارگر» را از چهره شهر تهران پاک کرد.

خانواده آیت‌الله کاشانی پیشتر با ارسال نامه‌ای به شورای شهر تهران تغییر نام یکی از معابر اصلی شهر به نام محمد مصدق٬ رهبر نهضت ملی شدن صنعت٬ خیانت خوانده بود.

آخوندی وزیر ماند

$
0
0

زیتون– با اعتماد نمایندگان مجلس به عباس آخوندی او در وزارت راه و شهرسازی ابقا شد.

نمایندگان مجلس با ۹۲ موافق، با ۱۵۲ رای مخالف استیضاح و ۲ ممتنع از مجموع ۲۴۶ رای ماخوذه با طرح استیضاح وزیر راه و شهرسازی مخالفت کردند.بر این اساآس، عباس آخوندی در وزارت راه و شهرسازی برای ادامه کار ماند.

محورهای استیضاح وزیر راه و شهرسازی عدم توانایی در مواجهه با بحران‌های موجود در سیستم حمل و نقل کشور،‌ عدم نظارت بر سیستم ناوگان هوایی و ریلی و بروز مشکلات در کشور و مرگ تعداد بسیار زیادی از هموطنان، عدم اجرای برنامه‌های ارائه شده به مجلس در نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی، بی‌انگیزگی در اداره امور این وزارتخانه و عدم پاسخگویی مناسب به مردم و نمایندگان بود.

برخی از نمایندگان نیز با اشاره به روابط فامیلی وزیر راه و شهرسازی، از به گفته آنان «خانه اشرافی» آقای آخوندی در لواسان انتقاد کرده و نادر قاضی‌پور، نماینده ارومیه، مدعی شد که بخشی از این خانه با مصالحی که بنا بوده در ساختمان مجلس به کار برده شود ساخته شده است.

عباس آخوندی باجناق علی اکبر ناطق نوری، رئیس مجالس چهارم و پنجم است.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، آقای آخوندی در واکنش به گفته‌های نمایندگان مخالف درباره ثروتش گفت: «می‌گفتند هفت هزار میلیارد تومان ثروت دارم. موجودی حساب من در ابتدای دولت ۴.۵ میلیون و موجودی دخترم ۶۳۷ هزار تومان بود».

وی مدعی شد که «دلالان در بخش‌های مختلف» اصلی‌ترین حامیان استیضاح وزیر راه و شهرسازی هستند.

صبح امروز نمایندگان مجلس به استیضاح وزیر کار نیز رای منفی دادند.

علی ربیعی وزیر کار با ۱۲۵ رای مخالف استیضاح و  ۱۲۴ رای موافق استیضاح با اختلاف یک رای وزیر ماند.

 

مدافع برجام از وزارت خارجه آمریکا رفت؛ مخالف برجام آمد

$
0
0

زیتون- دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا در توییتر خود اعلام کرد که رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه را از سمت خود برکنار کرده است.

مایک پمپئو، رییس (سابق) سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا٬ سیا٬ به عنوان جایگزین تیلرسون معرفی شده است.

مایک پمپئو از مخالفان سرسخت توافق هسته‌ای ایران (برجام) است و انتصاب او در حالی صورت گرفته که دو ماه دیگر دولت آمریکا باید نظرش را درباره پایبندی ایران به توافق هسته‎ای اعلام کند.

اختلاف نظر میان رکس تیلرسون و دونالد ترامپ بارها بر سر مسائل مختلف از جمله چگونگی برخورد با کرده شمالی رسانه‌ای شده بود.

یک مقام بلند پایه کاخ سفید آمریکا که خواست نامش ذکر نشود٬ امروز به خبرگزاری فرانسه گفت: «دونالد ترامپ می‌خواست قبل از مذاکره تاریخی با کره شمالی یک تیم جدید داشته باشد. رئیس جمهوری آمریکا می خواست برای آغاز مذاکرات یک تیم جدید و کارآمد داشته باشد.»

اختلاف نظر میان ترامپ و تیلرسون تاکنون بارها مطرح شده است. عنوان می‌شود که ترامپ از چهار روز قبل خواهان استعفای تیلرسون شده اما نخواسته است که این مطلب را قبل از بازگشت وزیر خارجه‌اش از آفریقا اعلام کند. دونالد ترامپ در مورد ایران و بخصوص برجام با رکس تیلرسون اختلاف داشت.

مایک پمپئو یکی از تندروترین چهره‌ها در زمینه سیاست خارجی در حلقه نزدیک به رییس جمهوری آمریکا است.

او مانند دونالد ترامپ از مخالفان سرسخت توافق هسته‌ای ایران است و بارها خواهان لغو آن شده است.

پمپئو همچنین موضوع دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا را کم‌اهمیت می‌داند و می‌گوید روسیه دهه‌هاست که در حال دخالت در دوره‌های مختلف انتخابات آمریکا است. درماه فوریه او از گفت‌وگوهای خود با روسای سازمان‌های اطلاعاتی روسیه در ساختمان مرکزی سیا دفاع کرد.

حمید بقایی به زندان رفت

$
0
0

زیتون– حمید بقایی جهت اجرای حکم صادره به زندان معرفی شد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران پس از تایید حکم دادگاه بدوی حمید بقایی در دادگاه تجدیدنظر استان تهران و قطعیت آن و هم‌چنین ابلاغ حکم صادره، مأمورین پلیس امروز (سه‌شنبه) نسبت به دستگیری و معرفی محکوم‌علیه جهت اجرای حکم صادره از جمله ۱۵ سال حبس و چهل و سه میلیارد تومان جزای نقدی اقدام نموده و به زندان معرفی شد.

ظهر امروز برخی رسانه‌های خبر داده بودند که بقایی برای اجرای حکم بازداشت شده اما او در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا گفته بود که بیرون زندان است.

دقایقی پیش نیز غلامحسین اسماعیلی، رییس کل دادگستری استان تهران، به خبرگزاری میزان٬ متعلق به قوه قضائیه٬ گفت که اجرای حکم دادگاه علیه حمید بقایی قطعی است.

طی پنج سالی که از پایان دولت دهم می‌گذرد عده‌ای از شاخص‌ترین چهره‌های نزدیک به رییس آن دولت بازداشت٬ احضار و یا محکوم شده اند.
اکبر جوانفکر پیشتر به جرم تمرد از دستور قضایی به ۹۱ روز حبس محکوم شده بود.
حمید بقایی نیز سابقه دوبار بازداشت دارد. بقایی روز یکشنبه ۱۸ تیرماه امسال با قرار وثیقه ۵۰ میلیارد تومانی آزاد شد. او قبلا در خرداد ۹۴ به اتهام «اختلاس» بازداشت و در دی‌ماه همان سال آزاد شده بود.
پیشتر رسانه‌های نزدیک به محمود احمدی‌نژاد خبر از احضار اسفندیار رحیم مشایی به دادسرای فرهنگ و رسانه را داده بودند.
محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی‌نژاد در دولت دهم نیز به زندان محکوم شده بود. او سال ۹۲ به اتهام «ارتشا و تحصیل مال از طریق نامشروع» به پنج سال و ۹۱ روز زندان محکوم شده بود.

 

مسئله دراویش؛ تجسمی از سال‌های ۵۷ تا ۶۰

$
0
0

بهترین روش تحلیل پدیده‌های سیاسی و اجتماعی «تحلیل تجسمی»(۱) است.

اتفاقی که در هفته‌های اخیر برای دراویش افتاد «شباهت»هایی (نه انطباق کامل) با بخشی از وقایع سال‌های ۵۷ تا ۶۰ دارد. برای نسل جوانتری که به طور مستقیم شاهد آن وقایع نبوده اما ماجرای دراویش را در هفته‌های اخیر تجربه کرده؛ این وقایع می‌تواند کمکی برای بازسازی و تجسم رخدادهای آن سال ها که منجر به سرکوب مخالفان سیاسی شد، باشد.

از سال‌‌ها پیش بنا به برخی تحلیل‌ها و حساسیت‌های تنگ‌نظرانه عقیدتی- سیاسی- امنیتی موجودیت و حقوق دراویش به طور سیستماتیک مورد نفی و حذف و حمله قرار می گرفت. حسینیه‌های‌شان تخریب و هواداران‌شان مورد اذیت و آزار قرار می گرفتند. در این فاصله برخی از شخصیت ها و نیروهای فکری و سیاسی از حقوق دراویش دفاع و یا برخوردهای صورت گرفته با آنان را نقد و نفی می کردند. از جمله برخی افراد درون یا نزدیک به ساختار قدرت مانند شیخ مهدی کروبی.

این کشمکش که با مقاومت های مستمر دراویش و پایداری آنان بر عقاید و حقوق خویش همراه بود ادامه داشت تا هفته های اخیر که برخی تحریکات (و احتمالا دام گذاری های امنیتی) مانند دورخیز برای حصر یا بازداشت رهبر دراویش (یا حداقل القاء این امر به هواداران) و یا بازداشت تحریک کننده یکی از آنان به اتهام سرقت ماشین و دیگر اعمال ایذائی و عصبی کننده (مانkد حضور وسیع لباس شخصی ها و بسیجی ها با حرکات و الفاظ و رفتارهای تحریک کننده و تهاجمی)؛ به تدریج باعث خشم آنان شده و کار را به درگیری فیزیکی و نهایتا ماجرای اتوبوس و ماشین هایی که به سمت نیروهای انتظامی و امنیتی و لباس شخصی حمله کردند، کشاند.
به گمان من؛ به دام افتادن بخشی از دراویش در تله تحریک عصبی باعث شد آنها نیز رفتار و عکس العمل هایی نشان بدهند که «بهانه» لازم را برای محدود سازی و سرکوب آنان به دست نیروی مقابل داد. حال جریان و مقصر اصلی از کسوت گرگ در آمده، لباس میش می پوشد و در نقش مظلوم فرو می رود و با روایت واژگونه و از آخر به اول وقایع به توجیه بدنه سرکوب گر خود می پردازد و تلاش می کند افکار عمومی را نیز با این توجیهات بفریبد.

سیر وقایع سال های ۵۷ تا ۶۰ نیز تشابهاتی (درکنار تفاوت هایی) با سیرحوادث مربوط به دراویش دارد. در آن سالها نیز به طور سیستماتیک حقوق مخالفان تضییع می شد. بدنه جوان و خیابانی با خوراک فکری عقیدتی- سیاسی- امنیتی شبیه آنچه امروز بسیجی ها و لباس شخصی ها با آن تحریک و فریفته می شوند، بسیج و سازماندهی می شدند تا از اساس «موجودیت» (چه برسد به «حقوق» مخالفان و منتقدان و دگراندیشان) انکار و مورد نفی و حذف و حمله مداوم قرار گیرد. البته با تفاوت هایی در رابطه با دو طرف ماجرا.

بخش مهمی از طرف سرکوبگر آن روز نسبت به امروز آرمان خواه تر بود (هر چند جریانات و افراد مشکوک و لمپن های فاسد نیز در میان شان کم نبود). از همین زاویه بود که مهندس بازرگان در نصیحتی به هر دو صف آنها را «فرزندان مکتبی و مجاهدم» خطاب کرد.

طرف دیگر نیز برخلاف دراویش آموزه های صلح جویانه ای نداشت و برخی رهبران شان نیز داعیه های به حق و ناحق و به هر حال جاه طلبی های شخصی فراوانی داشتند. هرچه بود اما آنها عمدتا الف- از موجودیت و ب- از حقوق اولیه شان دفاع می کردند و میدانی برای ترک تازی جاه طلبی های شان نداشتند. بدین ترتیب این تفاوت ها تغییر زیادی در اصل ماجرا و روند مشابهی که طی شد، ایجاد نمی کند.

در آن هنگام طرف سرکوبگر این قدر میدان را بر رقیب تنگ کرد و تجمعات و جلسات شان را برهم زد و به میزهای فروش کتاب و روزنامه شان حمله کرد و آنقدر در این حملات و زد و خوردهای خیابانی از هواداران ساده جریان مقابل کشت (و آماری چند ده نفره برجای گذاشت)، که طاقت جریان مقابل تمام شد و دست به کاری زد و در دامی افتاد که نباید. در این رابطه ذهن های انباشته از افکار و آرزوهای رمانتیک و بلندپروازانه چریکی آن دوران از یکسو و خودشیفتگی ها و ساده بینی های برخی رهبران از سوی دیگر دست به دست هم داد و افتادن به دام و تله را تسهیل کرد. چرا می گویم «دام»؛ چون بعدها برخی سردمداران سرکوب اعتراف کردند که آنها از ابتدا نقشه داشتند که رقیب را از میدان سیاست به میدان خشونت و برخورد سیاسی به برخورد نظامی بکشانند تا کارشان را یکسره کنند.

امروزه نیز جریان دراویش دارای پیچیدگی هایی است که نسل جوان ناظر می تواند به خوبی آن را رصد و حس کند. شاید بخشی از آنان «حق» دفاع شخصی به عنوان امری طبیعی را برای دراویش قائل باشند. درست هم هست. همیشه هم نمی توان از همه افراد انتظار داشت که فقط کتک بخورند و نزنند و مورد حمله قرار گیرند و از خود دفاع نکنند. تحمل ها هم حدی دارد.

اما و هزار اما؛ «تجربه» سیاسی و تاریخی نشان داده است که گاه بنا به اهداف و مصلحت های بالاتری باید از بخشی از «حقوق» خود از جمله حق دفاع شخصی صرف نظر کنی. مصلحت دراویش این بود که در موضع «مظلومیت» خویش باقی می ماندند تا وارد یک رویارویی نابرابر با غدارانی شوند که کمر به حذف و سرکوب شان بسته اند. این اشتباهی است که برخی مخالفان در سال ۶۰ کردند و بعد به همین مسیر خطا ادامه دادند. و البته وارد مسیرهای دیگری هم شدند که بحث دیگری است.

در آن روزها سیر حوادث و فضاسازی هیجانی و بمباران تبلیغاتی و امنیتی کردن فضا باعث شد دفاع از حقوق اولیه و شهروندی مخالفان دست به خشونت زده برای بسیاری افراد و جریانات سخت شد و بکارگیری آشکار و پنهان خشونت علیه آنان برای قداره بندان راحت تر.

مقایسه این دو رخداد هر چند ابعاد و تبعات متفاوتی دارند اما هم برای فهم و تجسم نقطه چین حوادث پس از انقلاب ضروری است و هم به خصوص برای درس آموزی و تجربه اندوزی از آنان.

محمد ثلاث در دادگاه خود گفت «نیروی انتظامی موظف است نظم را برقرار کند نه اینکه با چماق مردم را بزند. ۱۷ جای شکسته روی سر من وجود دارد آنها اول چندین ضربه به من وارد کردند و باعث عصبانیت من شدند». او در برابراین سئوال که «شما ادعا می‌کنید به دلیل ضرباتی که به سرتان وارد شده بود به سمت نیروی انتظامی با اتوبوس حمله کردید، آیا دیگر دوستان شما در این غائله نبودند و کتک نخوردند؟» پاسخ داد «من عصبانی شدم ولی آنها عصبانی نشدند».

ای کاش محمد ثلاث هم مانند بقیه عصبانی نمی شد. ای کاش محمد ثلاث های سال ۶۰ نیز مثل برخی دیگر در همان سالها عصبانی نمی شدند. این همه اما چیزی از جرم کسانی که بر سر همه محمد ثلاث ها کوبیده اند کم نمی کند. مقصران اصلی رخدادها آن ها هستند.

۱- در این باره قبلا به تفصیل گفته/ نوشته ام. ر.ک به کتابچه «روش تحلیل تجسمی» در این آدرس: http://rezaalijani.com/categorie/item/937-%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%AA%D8%AC%D8%B3%D9%85%DB%8C.html


نجفی: استعفا نداده‌ام

$
0
0

زیتون– در حالی که از شب گذشته رسانه‌های گوناگون حتی صدا و سیما خبر از استعفای محمدعلی نجفی٬ شهردار تهران٬ می‌دادند او این خبر را تکذیب کرد.

برخی از  گمانه‌زنی‌ها مبنی بر این بود که در پی استیضاح احتمالی حجتی٬ قرار است او به عنوان شهردار جدید تهران معرفی شود.

صبح امروز نیز  خبرگزاری صدا و سیما به نقل از «یک منبع اگاه» خبر داد که «نجفی استعفا داده است و تا دقایقی دیگر جلسه فوق العاده اعضای شورای شهربرگزار می‌شود.

صدا و سیما همچنین مدعی شده بود که «درحال حاضر درساختمان شورا خبری نیست گویا جلسه بیرون از فضای شورا برگزار می شود.»

با این حال دقایقی پیش محمدعلی نجفی در گفتگو با خبرگزاری برنا، ادعای استعفای خود از شهرداری تهران را تکذیب کرد.

حجت نظری عضو شورای شهر تهران هم در پی انتشار اخباری مبنی بر استعفای محمدعلی نجفی شهردار تهران گفت: «به صراحت، تکذیب می‌کنم.»

🍃زنده|کارگر اخراجی در نودژ کرمان شهردار را آتش زد

$
0
0

 

۲۳ دیپلمات روسیه را از بریتانیا اخراج شدند

ترزا می، نخست وزیر بریتانیا اعلام کرد که این کشور به تلافی حمله به یک جاسوس سابق روس با سم اعصاب در جنوب بریتانیا، ۲۳ دیپلمات روسیه را از بریتانیا اخراج می‌کند.

  نخست وزیر بریتانیا گفت که این افراد در واقع مأموران اطلاعاتی روسیه هستند که به نام دیپلمات در بریتانیا فعالیت می‌کنند. او یک هفته به این ۲۳ نفر فرصت داده تا خاک بریتانیا را ترک کنند.

دولت روسیه اخراج دیپلمات‌هایش را «خصمانه، غیرقابل توجیه و تنگ‌نظرانه» خوانده است.

دولت بریتانیا تا نیمه‌شب سه‌شنبه ۱۳ مارس به روسیه فرصت داده بود تا درباره استفاده از سم اعصاب ساخت روسیه در حمله به سرگئی اسکریپال، جاسوس دوجانبه‌ سابق روس و دخترش یولیا توضیح دهد.

روسیه در مهلت تعیین‌شده توضیحی درباره این مسئله نداد و بارها دست داشتن در حمله به سرگئی اسکریپال و دخترش را تکذیب کرده است./بی بی سی فارسی


تغییر سفیر بریتانیا در ایران

بریتانیا سفیر خود در تهران را تغییر داده و قرار است راب مکِر جانشین نیکلاس هاپتون شود.

Risultati immagini per ‫نیکولاس هاپتون‬‎

بوریس جانسون، وزیر امور خارجه بریتانیا در رابطه با برکناری سفیر بریتانیا در ایران گفت: «ایران نقش مهمی در خاورمیانه دارد. توافق هسته‌ای ایران که در سال ۲۰۱۵ امضا شد، دستاورد دیپلماتیک مهمی بود که در نتیجه سال‌ها تلاش حاصل شده و از تبدیل شدن ایران به قدرت هسته‌ای جلوگیری کرده است. در همین رابطه خوشحالم که “راب” از تجربه غنی خود برای هدایت سفارت بریتانیا استفاده می‌کند. ما در ایران با چالش‌های بسیاری، مانند شهروندان دو تابعیتی و فرصت‌های همکاری مواجه هستیم »/ایلنا


کارگر اخراجی در نودژ کرمان شهردار را آتش زد

کارگر اخراجی شهرداری «نودِژ» (استان کرمان)، شهردار را با بنزین به آتش کشید.

در این حادثه ماشین آتش گرفت وشهردار به دلیل سوختگی به بندرعباس اعزام شد/ایرنا


محسن هاشمی: دلیل استعفای نجفی مشکل پزشکی است

رییس شورای شهر تهران گفت: علت استعفا را یک مشکل جدید پزشکی مطرح کردند. مشکل پزشکی را نمی‌شود علنی کرد.

به گفته وی از عصر روز گذشته استعفایی را از دکتر نجفی دریافت کردیم و امروز هم در جلسه هم اندیشی موضوع را بررسی کردیم. در جلسه هم‌اندیشی تصمیم گرفتیم براساس قانون تا اولین جلسه رسمی شورا به وظایف خودشان ادامه دهند تا هیچ مشکلی برای شهر پیش نیاید.

به گفته رییس شورای شهر تهران« استعفای ایشان را در صحن شورا به بحث میگذاریم اگر توضیحات قانع کننده‌ای دادند در همان جلسه سرپرست انتخاب می‌کنیم اگر پذیرفته نشد به کار خود ادامه می‌دهند.»/ اقتصادآنلاین


دستیار رییس‌جمهوری: حال کشور بد است و پزشکان با هم درگیرند

مسعود نیلی دستیار اقتصادی رئیس جمهور ایران در گفتگو با روزنامه ایران گفت: امروز کشور مانند مریضی است که در حالت بد در بیمارستان قرار گرفته اما هم بستگان با هم و هم پزشکان با هم درگیرند. اکنون بازسازی امید و اعتماد مردم به آینده حتی از کاهش تورم و افزایش صادرات و هر مؤلفه دیگری مهمتر است.همه در یک کشتی نشسته‌ایم و اگر این کشتی غرق شود، همه ضرر می‌کنند. به‌همین خاطر قبلاً گفتم و الان هم می‌گویم نقطه شروع «گفت‌و‌گوی ملی» می‌تواند از اقتصاد باشد.Risultati immagini per ‫مسعود نیلی‬‎

او همچنین  افزود: ما اگر مانند افغانستان لویی جرگه‌ای درست کنیم که از جناح‌های مختلف در آن حضور داشته باشند و روی یک اصولی توافق کنیم، مشکلات قابل حل است.

نیلی با اشاره به اعتراضات دی ماه در ایران گفت :ممکن است اعتراضات بیشتر و بزرگتر شود و ابعاد وسیعتری به خود بگیرد. مسائلی که در مقیاس کوچک می‌بینیم علامتِ آماده‌باش هستند. ممکن است دفعه بعد فرصتی در اختیار شما نباشد.



یک انتصاب جدید در شهرداری تهران

شهردار تهران که خبر‌های ضد و نقیضی از استعفایش شنیده می‌شود، یک حکم انتصاب صادر کرد.

محمدعلی نجفی در حکمی اکبر نعمتی را به عنوان عضو هیأت مدیره و سرپرست سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران منصوب کرد. 


احمد مسجدجامعی استعفای شهردار تهران را تایید کرد


 آنگلا مرکل مجددا صدراعظم آلمان شد

با تصمیم پارلمان آلمان آنگلا مرکل باز هم صدراعظم آلمان شده است.

Risultati immagini per ‫آنگلا مرکل‬‎

به این ترتیب مرکل دوره چهارم صدراعظمی خود را آغاز کرد و  با ۳۶۴ رای موافق نمایندگان پارلمان آلمان در برابر ۳۱۵ رای مخالف  صدر اعظم آلمان شد.


شهردار تهران که از شامگاه گذشته خبرهای تایید و تکذیب استعفای او از منابع مختلف مخابره می‌شود دقایقی پیش بدون اشاره به این خبر  توئیت زیر را منتشر کرد.



حجتی هم وزیر کشاورزی ماند

محمود حجتی وزیر کشاورزی ایران که امروز در مجلس استیضاح شد، در سمت خود ماندنی شده است.

در این جلسه  نمایندگان با ۱۰۵ رای موافق، ۱۱۷ رای مخالف و ۷ رای ممتنع از مجموع ۲۲۹ رای ماخوذه، با استیضاح حجتی مخالفت کردند./عصر ایران


عباس عراقچی: دولت انگلیس رسما عذرخواهی کرد

عباس عراقچی، معاون وزارت خارجه ایران امروز در کمیسیون امنیت ملی مجلس حاضر شده و درباره تعرض به سفارت ایران در لندن گفت: دولت انگلیس رسما عذرخواهی کرده است.Risultati immagini per ‫سفارت ایران در لندن‬‎

عراقچی تاکید کرد که دولت بریتانیا تعهد کرده که امنیت سفارت را افزایش دهد و این کار را نیز در حال حاضر انجام داده و پلیس در کنار سفارت مستقر شده است. روال محاکمه تعرض کنندگان نیز در جریان است./ایسنا


ادامه تایید و تکذیب خبر استعفای شهردار تهران


استیون هاوکینگ درگذشت

استیون هاوکینگ فیزیکدان نامدار بریتانیایی در سن ۷۶ سالگی درگذشت.

Risultati immagini per ‫استیون هاوکینگ‬‎

هاوکینز به خاطر دستاوردهای علمی بزرگی در زمینه سیاهچاله ها و نسبیت عام مشهور بود و چند کتاب علمی به زبان مفهوم و ساده نوشته بود که مشهورترین آنها «تاریخچه مختصر زمان» بود.

 


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

تایید خبر درگذشت طالب بساطی در حبس

$
0
0

زیتون– جلال میرزایی٬‌ نماینده مردم ایلام در مجلس٬ خبر مرگ طالب بساطی را در زندان تایید کرد.

به گفته او بر اساس پیگیری‌هایش، طالب بساطی بعد از ناآرامی‌ها بازداشت شده و بر اثر سکته در زندان فوت کرده است.

۲۱ اسفندماه امسال بی‌بی‌سی فارسی به نقل از منابع آگاه نوشته بود که از اداره اطلاعات ایلام به خانواده طالب بساطی اطلاع داد که فرزندشان در زندان جان باخته واز آنها خواست برای تحویل جنازه مراجعه کنند.

به گفته این منبع بی‌بی‌سی در گواهی فوت این دانشجوی بازداشتی ذکر شده که وی به دلیل «ترومای مغزی» در گذشته است.

جلال میرزایی اما امروز به ایسنا،‌ گفت که طبق پیگیری‌هایی که انجام شده طالب بساطی کارمند اورژانس شهرستان ملکشاهی بوده و بعد از ناآرامی‌ها بازداشت شده است، گویا وی ارتباطاتی هم با خارج داشته است.

این نماینده مجلس افزود چند روزی از بازداشت طالب بساطی گذشته بود که او به زندان منتقل شد و نهایتا یک‌شب در بند عمومی زندان که ۱۸ نفر هم حضور داشتند بر اثر سکته فوت کرده است.

طالب بساطی پنجمین بازداشتی است که طی دو ماه اخیر در زندان در گذشته است.

کاووس سیدامامی٬ سینا قنبری، وحید حیدری و محسن عادلی از جمله بازداشت شدگانی بودند که خبر درگذشت ایشان بر اثر «خودکشی» در زندان٬ طی ماه‌های گذشته مطرح شده بود.

کاووس سیدامامی استاد جامعه شناسی دانشگاه و فعال محیط زیست٬ دو هفته پس از بازداشت در زندان در گذشت. مسئولین قوه قضاییه مرگ او را در اثر خودکشی اعلام کردند.

سینا قنبری٬ وحید حیدری و محسن عادلی نیز از جمله بازداشت شدگان اعتراضات سراسری دی ماه گذشته بودند که بازداشت و به ترتیب در زندان اوین٬‌ بازداشت اراک و زندان دزفول٬‌ خبر مرگشان تحت عنوان «خودکشی» منتشر شد.

پس از انتشار خبر درگذشت بازداشت شدگان حوادث سراسری کمیته‌ای از نمایندگان مجلس خواستار نظارت بر وضعیت زندان‌ها و بازداشت‌گاه‌های کشور شده بودند.

خداحافظی تهران با نجفی

$
0
0

زیتون– محمدعلی نجفی شهردار تهران، بعد از هفت ماه اداره شهر، استعفای کتبی خود را به شورای شهر داد.

شورای شهر تهران که امروز، ۲۳ اسفند برای بررسی این استعفا جلسه اضطراری و غیرعلنی داشت، اعلام کرد که در اولین جلسه رسمی سال ۱۳۹۷ در فروردین ماه نظر خود را اعلام خواهد کرد.

محسن هاشمی، رییس شورای شهر تهران، بعد از جلسه اضطراری امروز گفته است که تا جلسه بعدی شورای شهر در سال جدید خورشیدی، محمدعلی نجفی همچنان شهردار تهران خواهد بود. او همچنین احتمال نامزدی خودش را برای شهردای تهران تکذیب کرد.

از شب گذشته رسانه‌های گوناگون حتی صدا و سیما خبر از استعفای شهردار تهران دادند اما او صبح امروز این خبر را تکذیب کرد.

برخی از گمانه‌زنی‌ها مبنی بر این بود که در پی استیضاح احتمالی حجتی قرار است او به عنوان شهردار جدید تهران معرفی شود.

صبح امروز نیز خبرگزاری صدا و سیما به نقل از «یک منبع آگاه» خبر داد که «نجفی استعفا داده است و تا دقایقی دیگر جلسه فوق العاده اعضای شورای شهربرگزار می‌شود.

نجفی اما صبح امروز در گفت‌وگو با برنا این خبر را تکذیب کرد.

اعضای شورای شهر نیز در حساب‌های کاربری توییتر خود استعفای شهرداری را تکذیب کرده بودند. تنها رحمت‌الله حافظی٬ از اعضای شورای شهر سابق بود که در مورد استعفای شهردار فعلی نوشت: «مدیر منصوب شهردار سابق مراسم رقص در برج میلاد را تدارک می بیند، #شهردار فعلی به دادستانی احضار می شود سپس با وثیقه آزاد می شود نهایتا استعفا می دهد. با این رفتارها و چنین عملکردی نیازی به ستون پنجم دشمن نداریم، خودمان تیشه به ریشه ها خواهیم زد.»

۱۹ اسفندماه امسال عباس جعفری دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران خبر از احضار و تحقیق از شهردار به دلیل برگزاری مراسم روز زن در برج میلاد داد.

به گزارش میزان پیش از این دادستان تهران در خصوص اقدامات دادسرا نسبت به «ساختارشکنی در مراسم روز زن در برج میلاد تهران» خبر از تشکیل پرونده در دادسرای تهران برای شهردار و دیگر عوامل داده بود.

به گفته دولت آبادی پس از نامه دادستان کل کشور و گزارش سرپرست دادسرای ارشاد، در این زمینه شهردار و دیگر عوامل این مراسم احضار شدند و حسب گزارش واصله، در روز جاری از شهردار تهران تحقیق به عمل آمده است.

محمد علیخانی، رییس کمیسیون حمل و نقل شورای شهر تهران در کانال تلگرام خود نوشته که «بیماری جدید» محمدعلی نجفی علت استعفای او بوده است.

او گفته است که این دلیل [بیماری] برای اعضای شورای شهر محرز شد که البته نمی‌توان تاثیر فشارهای سیاسی را هم کتمان کرد.

به گزارش ایرنا، محسن هاشمی، رییس شورای شهر تهران در پاسخ به این سوال که آیا استعفای شهردار تهران به دلیل فشارهای سیاسی و بیرونی است، تاکید کرد: برخی از اعضای شورا این نظر را داشتند اما تعدادی از اعضای شورا که با پزشک معالج نجفی در ارتباط هستند موضوع بیماری شهردار را تایید می‌کنند. بیماری نجفی به دلیل استرس‌های زیاد، بروز کرده است.

یک دم نگاه کن که چه بر باد می‌دهی!

$
0
0

تأملی در بیانیه‌ی جمعی از علما در خصوص آراء سید کمال حیدری

جمعی از علمای قم گرد هم آمده‌اند و بیانیه‌ای صادر کرده‌اند و سید کمال حیدری –یکی دیگر از عالمان دینی- را به انحراف منتسب کرده و از مؤمنین «عدم توجه به این شخص» را خواسته‌اند. آن‌ها در تأیید نظر حضرات وحید خراسانی و صافی گلپایگانی چنین بیانیه‌‌ای را صادر کرده‌اند.

سید کمال حیدری از جمله فقهایی است که می‌گوید «اصلاح فهم دینی» را وجهه همّت خود ساخته و در این مسیر گام می‌نهد. وی می‌گوید که خواهان پالایش خرافات و غلو از فکر شیعی است. سخن اما اینک در مَرام و مَسلک این فقیه شیعه نیست. روی سخن با عالِمانی است که عَلَم مخالفت برافراشته‌اند و قلم تخفیف بر یک اندیشه بر می‌کشند. بیانیه را افرادی امضاء کرده‌تند که دور نیست بر جایگاه مرجعیت شیعه تکیه زده و آینده‌ی فقه شیعه به نام ایشان رقم خورَد.

این بیانیه البته نسبت به آنچه که سابقاً در حق مخالفین میرفت از مدارای بیشتری نصیب می‌بَرد. در این بیانیه تنها عدم توجه به آراء این فقیه را خواستار شده‌اند. نکته‌ی نیک دیگری هم در این بیانیه نهفته است و آن اینکه این متن، از سویه‌ی سیاسی تهی است. به یاد آوریم مواجهه‌هایی که با رأی فقهی آیت‌الله بیات زنجانی در خصوص آشامیدن به هنگام اضطرار در ماه رمضان رفت و برخی ایشان را به عدم درک صحیح از دین متهم کردند. حال آن‌که رأی آیت‌الله بیات زنجانی، مسبوق به سابقه بود. به نظر می‌رسد آن‌چه که تیر اتهام‌ها را به جانب آیت‌الله بیات زنجانی نشانه می‌رفت، بینصیب از سویه‌های سیاسی نبود. در بیانیه‌ی اخیر جمعی از مدرسینِ حوزوی اما کمتر صبغه‌ی سیاسی به چشم می‌آید. در این بیانیه در قیاس با پیش از این، با مدارای بیشتری نسبت به رقیب سخن رفته است.

زمانه زمانه‌ی مدارا است. هنگامه‌ای است که «حقِّ ناحق بودن» مورد التفات واقع شده است. در طریقت اندیشه‌ورزی ممکن است خطایی رخ نماید، اما «حقِّ نا حق بودن» بر ما امر می‌کند که دیگرانی اگر بر سَبیل خطا رفتند و به نتایجی ناحق هم نائل آمدند، اما این حق برایشان محفوظ است که رأی خود را ابراز دارند. بر اساس این اصل گفته می‌شود که ممکن است من انتخاب تو را در خصوص امر «الف» نادرست و بر خطا بدانم، اما تصمیم تو را در آن خصوص، از آن حیث که نشانگر هویت انسانی است، محترم می‌شمارم. حقِّ ناحق بودن، ضامن اختیار و قدرت آزادی انسان است و باید پیش‌شرطِ خردورزی قرار گیرد. بر اساس همین اصل است که فضیلت مدارا رخ می‌نماید و یکی از امور مسلَّم در جهان جدید قلمداد می‌شود. حقِ ناحق بودن و گوهر مدارا از دستاوردهای امروزینِ عالم معرفت است. اگر پیش از این، سابقه‌ای و رگه‌هایی در فکر بشری داشته، اما امروزه به تمام قامت در عرصه‌ی اندیش‌ ورزی حضور دارد و همگان را به التزام بر آن امر می‌کند.
آموزه‌های دنیای جدید همچنین بر ما تعلیم می‌کند که ملاک و معیار برای داوری در باب یک عقیده، روشِ رسیدن به آن عقیده است، نه نتیجهی استفاده از آن روش. به عبارت دیگر، حقانیتِ مضمونِ یک عقیده و مطابقت آن با واقع، در انسانیتِ انسان هیچ مدخلیتی ندارد. آن‌چه در این میان اهمیت دارد، شیوه و روش پذیرش یک عقیده است. آدمی نسبت به روشِ رسیدن به یک عقیده و پذیرفتن آن مسئولیت دارد، نه نسبت به مطابقت یا عدم مطابقت مضمون آن با واقع. در چنین میدانی پس از تحقیق و بررسی‌هایی که خالی از غرض‌ورزی است، فرد می‌باید نتایج تحقیق خود را آشکار کند. حال اگر رأی او مخالف با برداشت‌های غالب آمد، چه باک؟ آنچه مهم است، جَهد صادقانه در بیان ادلّه است.

بیان دلیل در مأثورات دینی نیز به کرّات مورد تأکید بوده است. این روایت از معصوم(ع) است که شک و تردید حتی در اصول دین، تنها هنگامی موجب کفر می‌شود که سابقاً دین را بر اساس ادلّه‌ای مستحکم به اثبات رسانده باشیم. که اگر چنین نشود، حتی اشکال کردن در اصول دین هم جایز است. مرحوم مجلسی در باب این روایت چنین لطیف گفته است که: این روایت باب رحمتی است که خداوند بر بندگانش گشوده است.

باری! باب رحمت الهی در این امور گشوده است. به این سخن بنگرید که چون قائم ما ظهور کند، اِذا قامَ القائِم(عج) جاءَ بِامرٍ جَدید را در اندازد. گویی مهدی موعود(عج)، دین جدیدی را معرفی می‌کند. گویا هر آن‌چه را که تا آن‌روز، قوتِ غالب دینداری بوده را پس می‌زند و نگرشی دیگر از دین به عرصه می‌آید. این روایت از آن روی قابل توجه است که هر چه تا کنون در مرام دینی بیان شده است، می‌تواند رأی ناصوابی باشد. این روایت می‌نواند جای را بر نگرش‌های دیگر بگشاید. شاید که حکم صحیح، همان رأی غیر مرسوم باشد. شاید این فهمِ غالب همان است که قائم(عج) با آن سر به مبارزه بر می‌دارد. کمترین ثمره‌ی این روایت آن است که آراء دیگر را نیز حُرمت نهیم و به این ترفند که خلافِ قولِ مشهور است، آن را از صحنه به در نکنیم. این سخن نیکِ مرحوم صالحی نجف‌آبادی بود که می‌گفت باید یک مسابقه‌ی علمی برای نوشتن رساله عملیه ترتیب دهیم تا نظرات متفاوتی عرضه شود و از تمسک به یک نظر مشهور پرهیز گردد. گویی نفس تکثر آراء در این میدان امری مبارک است و فقه شیعی را به کار می‌آید.

از این امورِ تئوریک درگذریم؛ بنگرید که چگونه تجربه بر ما ثابت کرده است که چون تیغ مخالفت برکشیم و رقیب را به چوبِ تکفیر و ارتداد بنوازیم، بر ترویج آن دامن زده‌ایم. مواجهه‌های غیر علمی، نه تنها رقیب را از میدان به در نکرده است که بر اقبال آن افزوده است. کدامین فتوای تکفیر و ارتداد در جهان اسلام بوده است که در بر اندیشه‌ی رقیب بسته باشد؟ جز این است که رأیی را که گمان میبرده‌ایم به فتوایی در نطفه خفه می‌کنیم، بال و پر داده‌ایم و بر شهرت آن افزوده‌ایم و همگان را از آن رأیِ ناصواب مطّلع ساخته‌ایم؟

جهان امروز، اقتضائاتی دارد. نمی‌توان چشم بر آن بست و به گوشه‌ی امنی خسبید و به نحوه‌ی مواجهه پیشینیان دل خوش داشت و حکم به نادیده انگاشتن رأی رقیب داد و مردمان را از خوانشِ سخن وی بر حذر داشت. اگر مراجعِ پیشین بعضاً چنین مواجهه‌ای با رقیبان را در کارنامه‌ی خود دارند، اما اینک به اثرات آن برخوردها واقفیم و می‌دانیم که به این شیوه، کمتر اندیشه‌ای را از میدان تفکر به در می‌کنیم. بگذاریم تا حضرات وحید خراسانی و صافی گلپایگانی هم‌چنان بر مرام سابق مشی امور کنند، اما نسل آینده مرجعیت، قدم در پارادایم جدیدی بگذارد. چرا از فقه شیعه، پیام رحمت صادر نشود؟ چرا خبرسازیِ فقهای شیعه، به فتواهای خردسوز بر سر زبان‌ها بیفتد؟ یک مدارا کردن، یک چشم بر نظرِ مخالفان گشودن و به آغوش مِهر به استقبال رأی رقیبان رفتن و جز به ادلّه‌ی عقلی با آن‌ها مواجه نشدن، می‌تواند پیام نیکی از بیت مرجعیت به جهان مخابره کند. به‌جاست که نسل آینده‌ی مرجعیت، بر این امور به دیدهی عنایت بنگرند و بر دستاوردهای معرفتی دنیای جدید پشت پا نزنند و این آموزه‌ها را همواره پیش چشم داشته باشند و بر سنتِ سلف، پافشاریًهای نامبارک نکنند و سیره‌ی جدیدی را در نظر آورند. شاید که به این راه، چندین هزار امید بنی‌آدم را از مرجعیت و فقه دینی هم‌چنان زنده نگه دارند.

ای دست برده در دل و دینم چه می‌کنی / جانم بسوختی و هنوزت کم است این؟
یک دم نگاه کن که چه بر باد می‌دهی /  چندین هزار امید بنی‌آدم است این

نهضتی که سپاه شد

$
0
0

زیتون ـ مهسا محمدی: این روزها اگر در خبری گفته شود که قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران دستگیر و اعدام شده و اتهامش داشتن سلاح و پاسپورت جعلی در یک خانه تیمی بوده است، قاعدتا بسیاری این خبر را جعلی می‌خوانند و باور نخواهند کرد.

۳۰ سال پیش اما وزارت اطلاعات ایران با پیشتیبانی آیت‌الله خمینی، مهدی هاشمی، فرمانده نهضت‌های آزادی‌بخش، فردی که جای‌گاه فعلی قاسم سلیمانی در مقیاسی کوچکتر را داشت، بازداشت کردند و یکی از اتهامات او را داشتن «خانه تیمی» اعلام کردند؛ خانه‌ای که توسط خود وزارت اطلاعات در اختیار نهضت‌های آزادی‌بخش قرار گرفته و موضوعی مخفی نبوده است.

«صدورانقلاب» یکی از ایده ‌های سرمداران حکومت جمهوری اسلامی بود و از همین رو آیت‌الله خمینی در پیامی اعلام کرد که «ما از تمام نهضت‎های آزادی ‌بخش در سراسر جهان که در راه خدا، حق و حقیقت و آزادی مبارزه می‎کنند، پشتیبانی می‎کنیم.»

بسیاری از چهره‌های مورد حمایت جمهوری اسلامی در کشورهای مسلمان توسط مهدی هاشمی شناسایی و تقویت شدند که از جمله آنها ابراهیم یعقوب زَکزاکی روحانی شیعه در نیجریه است که در تبلیغات جمهوری اسلامی بسیار مطرح است.

این پیام آیت‌الله خمینی در ابتدای انقلاب ایران به نهضت‌های تازه نفس و فعال در منطقه خاورمیانه و دنیا بود که بعدها تبدیل به ایده صدور انقلاب و تشکیل سپاه قدس شد. این ایده در قانون اساسی نیز گنجانده و تبدیل به اصل ۱۵۴ قانون اساسی شد.

حتی پیش از اینکه این ایده به صورت جدی مطرح شود محمد منتظری سال‌ها در لبنان با گروه‌های مسلمان مسلح از کشورهای مختلف جهان رابطه داشت و معتقد بود که جمهوری اسلامی برای مبارزه با اسرائیل و آمریکا یا به تعبیر آن سال‌ها «صهیونسیم» و «امپریالیسم» در همه کشورها نیرو داشته باشد.

با این تفکر واحد «نهضت‎‎های آزادی‎بخش» تشکیل و به سپاه پاسداران افزوده شد و در بند ۱۰ از ماده دوم اولین اساس‎نامه سپاه پاسداران نیز «حمایت از نهضت‎‎های ر‎هایی‌بخش و حق‎طلبانه مستضعفان» به‎عنوان یکی از وظایف سپاه پاسداران مشخص شد.

کتابخانه و مدارسی برای تربیت روحانیون سیاسی

مجلس خبرگان چاره دیگری جز انتخاب آیت‌الله منتظری نداشت

سپاه قدس که به عنوان شاخه برون مرزی سپاه در جریان جنگ ایران و عراق تاسیس شد حول همین نگاه شکل گرفت.

مهدی هاشمی در نشست فرماندهان سپاه پاسداران

در سطح جهانی نیز یکی از مشخصه‌های ویژه دوران پس از جنگ جهانی دوم، پیدایش گروه‌های سازمان‌یافته‌ای بود که از سوی مردم علیه قدرت‌های استعمار می‌جنگیدند. نخستین نهضت‌های آزادی‌بخش ملی در آفریقا و پس از آن در آسیا و سپس در کشورهای آمریکای لاتین و تا حد کمی در اروپا به‌وجود آمده اند. این گونه نهضت‌ها بیشتر در دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ ظهور یافتند.

چند اعدام و ۱۰۵ سال زندان؛قربانیان پرونده سید و حذف آیت‌الله

از معاون اولی و «سوتِ بلبلی» تا «پرده‌نشینی»

تا بدان‌جا که در سال ۱۹۶۵ مجمع عمومی ملل متحد به موجب قطعنامه ۲۱۰۵ ، مشروعیت پیکار ملت‌های در بند استعمار را به منظور دست‌یابی به حقشان در تعیین سرنوشت خود به رسمیت شناخت وه همین امر بر مشروعیت این نهضت‌ها مهرتایید زد.

از سپاه محمد منتظری تا سپاه مهدی هاشمی

از همان خردادماه ۱۳۵۰ که محمد منتظری بعد از یک تعقیب و گریز از دست مأموران ساواک فرار کرد و زندگی مخفیانه خود را در مرز شرقی ایران و بعد پاکستان آغاز کرد، به یکی از نقاط اتصال «انقلابیون» ایران با «جنبش‌های آزادی‌بخش» بین‌المللی بدل شد.

مهدی هاشمی در دو نامه به آیت‌الله منتظری در سال‌های ۶۴ و ۶۵ گزارشی از وضعیت نهضت‌های آزادی‌بخش ارائه کرده که براساس آن این تشکیلات در چندین کشور نیرو داشته است.

فرزند ارشد آیت‌الله منتظری که در سال‌های ابتدایی پس از انقلاب ایران با وجود مخالفت‌های آشکار با دولت موقت و بنی‌صدر مورد علاقه آیت‌الله خمینی بود در پایه‌گذاری کمیته انقلاب اسلامی در ۲۳ بهمن و پیش‌برد کار آن نقش به‌سزایی داشت. یکی از ایرادات دولت موقت از نگاه محمد منتظری این بود که به ایجاد رابطه با جنبش‌های رهایی‌بخش گرایشی نداشت.

در دهه ۵۰ و بعد از فرار محمد منتظری از ایران او به آموزش چریکی پیکارگران ایرانی در عراق ‌پرداخت. در ۱۳۵۴ راهی لبنان شد و در آنجا نیز به فعالیت‌های مشابهی دست زد.

محمد منتظری با سازمان فتح هم همکاری داشت و خود در اردوگاه فداییان فلسطینی در لبنان آموزش نظامی دید. در تمام این مبارزات تفکر کلیدی وی «پیکار با استعمارگران» بود که تا سال‌های بعد از انقلاب نیز با وی ماند و تبدیل به نقطه اختلاف وی با لیبرال‌های دولت موقت شد. او اعمال دولت موقت را «‌اشتباه و خیانت‌آمیز» می‌خواند و می‌گفت «بازرگان در خط ما نیست».

منتظری هم‌چنین در همان سال‌های کوتاه زندگی خود بعد ازانقلاب ایران و قبل از آنکه در سال ۶۰ در انفجار دفتر حزب جمهوری کشته شود، گروهی به نام «پاسداران انقلاب اسلامی» یا «پاسا» را سرپرستی می‌کرد.

پاسا یکی از گروه‌های چهارگانه‌ای بود که بعدها از به‌هم پیوستن آن‌ها، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ پایه‌گذاری شد.

با ترور محمد منتظری در حادثه انفجار حزب جمهوری اسلامی، مسئولیت نهضت‌های آزادی‌‌بخش سپاه پاسداران را مهدی هاشمی ، برادر داماد آیت‌الله منتظری و هم‌رزم قدیمی وی بر عهد گرفت.

پیدا و پنهان مهدی هاشمی

متهمان و مطلعان یک ترور؛مهدی هاشمی،یا محمد عطریان فر و احمد سالک

هاشمی پیش از انقلاب همراه با محمد منتظری با گروه‌های مسلح در لبنان و لیبی در ارتباط بود.

مخالفان مهدی هاشمی اما او را به تندروی می کردند و برخی از موضوعات مانند جاسازی مواد منجفره در کیف حجاج را به او نسبت داده‌اند.

اقدامی که گفته می‌شود توسط سپاه اصفهان انجام شده و در گزهای حجاج مواد منفجره جاسازی کرده بودند. آیت‌الله منتظری نیز تاکید کرده که این اقدام را افراد دیگری انجام داده بودند اما به گردن مهدی هاشمی انداخته‌اند.

سپاه قدس این روزها در حالی به یکی از مهم‌ترین زمینه‌های قدرت و تبلیغات جمهوری اسلامی تبدیل شده که مخالفان آیت‌الله منتظری نقش محمد منتظری و مهدی هاشمی درایجاد آن را عملا انکار می‌کنند.

خانواده آیت‌الله منتظری نیز در پاسخ به محمد نوری‌زاد که در مصاحبه با حسین دهباشی این ادعای قدیمی را تکرار کرده بود نوشتند که «عنوان نمودن این اتهام از طرف مسئولین وقت سپاه پاسداران در آن مقطع، ناشی از ناآگاهی و بی‌اطلاعی نبوده است بلکه عالماً و عامداً این تهمت را به شخصی که توان دفاع از خود نداشته نسبت داده‌اند تا از خود سلب مسئولیت کنند».

مهدی هاشمی از همان ابتدا در کنار محمد منتظری در فعالیت‌های نهضت‌های آزادیبخش همراه بود.

سعید حجاریان معاون سابق وزارت اطلاعات و فعال سیاسی اصلاح‌طلب در مصاحبه با مجله «مهر»می گوید که «نهضت های آزادی‌بخش سپاه زیر نظر سید مهدی هاشمی بود. او و محمد منتظری بدون ویزا و پاسپورت آدم به ایران می‌آوردند».

او گفته که یک‌بار حسن نصر‌الله دبیرکل کنونی حزب‌الله لبنان توسط محمد منتظری و مهدی هاشمی و بدون ویزا به ایران آمده بود و دستگیر شده بود.

او تاکید می‌کند که ماجرا جنبه سیاسی نداشته و صرفا اداری بود چرا که «آقای نصرالله غیرقانونی و بدون ویزا آمده بودند و ورود غیرقانونی جرم است. بچه‌ها او را برده‌اند دو سه شب در یک ساختمان دیگر بازداشت کرده‌اند مسئله یک ماجرای اداری بود و جنبه سیاسی نداشت. و [نهایتا] سید مهدی هاشمی و بچه‌های سپاه آمدند و وساطت کردند و او را بردند».

آیت‌الله منتظری و نهضت‌های آزادی‌بخش

در سال‌ها بعد و در زمان اعدام مهدی هاشمی، مخالفان وی همواره از تاثیر او بر آیت‌الله منتظری سخن گفتند. از جمله اینکه او از نزدیکی به بیت آیت‌الله برای ایجاد «مشکلاتی برای کشور» استفاده می‌کرد و با توجه به مسئولیتی که در نهضت آزادی‌بخش سپاه داشت و نفوذ سیاسی آیت‌الله برای این اعمال نفوذ استفاده می‌کرد.

واکنش‌ها به اتهام احمد علیه احمد

احمد خمینی به دنبال رهبری آینده بود

محسن کدیور در مقاله‌ای با عنوان «ارزیابی عملکرد آقای منتظری (آذر ۱۳۶۴-  شهریور ۱۳۶۵)» درباره تاثیرات آیت‌الله منتظری در نهضت‌های آزادی بخش می‎نویسد:«آقای منتظری به نهضت‌های آزادی‌بخش در سراسر جهان خصوصا سرزمین‌های اسلامی بویژه کشورهای همسایه اهتمام ویژه داشت. لبنان، عراق و افغانستان سه کشوری بودند که علمای مبارز آن در ارتباط مستقیم با ایشان بودند، از ایشان حرف‌شنوی داشتند و حکمیت ایشان را در اختلافات‌شان می‌پذیرفتند.»

این تاریخ ‌پژوه در ادامه به ذکر مواردی از مداخله مثبت ایت‌الله منتظری در اختلافات این جبهه‌ها پرداخته و می‌نویسد:«هیاتی که از طرف آیت‌الله منتظری برای آشتی دادن گروه‌های معارض به افغانستان رفته بودند … وضع جنگ داخلی بین این گروه‌ها در افغانستان فاجعه است و تقریبا جهاد با کفار را فلج کرده است. [با وساطت این هیات]موقتا خاموش شده و پیگیری لازم دارد».

ملاقات آیت‌الله منتظری در ۲۲ دی ۱۳۶۴ با اعضای مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق و تشکیل گروه سه نفره در عراق در شهریور ۱۳۶۵ به نمایندگی از آیت‌الله خمینی که نمایندگان ولی فقیه در آن کشور محسوب می‌شدند از دیگر موارد نامبرده است.

بعد از ماجرای مک‌فارلین، بسیاری از نشریه‌های مشهور عربی نظیر النهار و الکویتی این‌گونه تحلیل کردند که هدف از مذاکره با ایران نه تنها آزادی گروگان‌ها بلکه تلاش برای حذف «سازمان نهضت‌های آزادی‌بخش» است.

پیام به علمای لبنانی و فلسطینی برای خاتمه دادن به درگیری‌های لبنان و ملاقات با شیخ سعید شعبان رهبر جنبش توحید اسلامی لبنان، گروه حزب‌الله و امل لبنان و اعضای تجمع علمای اسلامی شیعه و سنی لبنان هم از جمله تلاش‌ها و تاثیرات آیت الله منتظری در جنبش‎های رهایی بخش منطقه در طی دهه ۶۰ بود.

مهدی هاشمی در دو نامه به آیت‌الله منتظری در سال های ۶۴ و ۶۵ گزارشی از وضعیت نهضت‌های آزادی‌بخش ارائه کرده که براساس آن این تشکیلات در چندین کشور نیرو داشته است.

از جمله اقدامات این گروه برگزاری نشستی در لیبی با حضور ۷ گروه مخالف صدام حسین بود.

بسیاری از چهره های مورد حمایت جمهوری اسلامی درکشورهای مسلمان توسط مهدی هاشمی شناسایی و تقویت شدند که از جمله آنها ابراهیم یعقوب زَکزاکی روحانی شیعه در نیجریه است که در تبلیغات جمهوری اسلامی بسیار مطرح است.

مهدی هاشمی در نامه‌های خود به آیت‌الله منتظری موضوع اختلافات با وزارت خارجه را نیز به صراحت بیان می‌کند.

ایران‌گیت و حذف آیت‌الله در مصاحبه با ابوالحسن بنی‌صدر

قربانیان افشای معامله پنهانی

با وجود تعریف هدف «صدور انقلاب» در شرح وظایف سپاه و در ارتباط آن با نهضت‌های آزادی‌بخش منطقه اما منتقدان مهدی هاشمی را متهم به « تندروی‎‎ در سیاست خارجی» و « صدور انقلاب با شیوه‎‎های غیرمعمول» می‌کردند.

مهدی هاشمی دردیدار فرماندهان سپاه پاسداران با آیت‌الله خمینی

هر چند برخی تنها دلیل برای بازداشت مهدی هاشمی را حذف آیت‌الله منتظری می‌دانند، برخی دیگر معتقدند که نوعی اجماع جهانی و داخلی جهت حذف سید مهدی هاشمی و به تبع آن آیت‌الله منتظری از دایره قدرت شکل گرفته بود.

بعد از ماجرای مک‌فارلین، بسیاری از نشریه‌های مشهور عربی نظیر النهار و الکویتی این‌گونه تحلیل کردند که هدف از مذاکره با ایران نه تنها آزادی گروگان‌ها بلکه تلاش برای حذف «سازمان نهضت‌های آزادی‌بخش» و هم‌چنین تلاش برای تقویت جناح میانه‌رو «هاشمی رفسنجانی و خامنه‌ای» در روند انتقال قدرت در ایران است.

قهدریجان علیا علیه قهدریجان سفلی

دست اندرکاران پرونده سید و حذف آیت‌الله

درکتاب «واقعیتها و قضاوتها» نیز متن تلکس محرمانه خبرگزاری جمهوری اسلامی از سخنان جان پویندگستر، مشاور امنیت ملی ریگان در۲۳ آبان ۶۵ در مصاحبه با شبکه ان.بی .سی روایت شده که در آن این مقام دولت آمریکا گفته است که «دستگیری مهدی هاشمی در ایران حاکی از تعهد ایران به آمریکا مبنی بر متوقف ساختن تروریسم است».

این مقام دولت آمریکا با اشاره به آغاز مذاکرات دو کشور اعلام کرده که «بیش از یک سال است که تروریسم تحت حمایت ایران متوقف شده است».

رونالد ریگان، رئیس جمهور آمریکا نیز در کمیسیون تاور سخنان مشابهی بیان کرده است.

با وجود معاملات ایران و آمریکا و اعدام مهدی هاشمی اما شیوه‌های «غیر معمول و تندروانه برای صدور انقلاب» به پایان نرسید.

سپاه قدس این روزها در حالی به یکی از مهم ترین زمینه های قدرت و تبلیغات جمهوری اسلامی تبدیل شده که مخالفان آیت الله منتظری نقش محمد منتظری و مهدی هاشمی درایجاد آن را عملا انکار می‌کنند.

🍃زنده|کریمی قدوسی: روحانی گفت «نمی‌توانیم خرج دو ارتش را بدهیم، باید سپاه منحل شود»

$
0
0

 

محمد جواد ظریف: ایرانیان به زودی برای سفر به آذربایجان از ویزای فرودگاهی استفاده خواهند کرد

وزیر امور خارجه ایران گفت: «در حال حاضر ایرانیان برای سفر به ترکیه و گرجستان احتیاج به گرفتن روادید ندارند و به زودی هموطنان ما برای گذراندن تعطیلات در کشور آذربایجان می‌توانند از ویزای فرودگاهی استفاده کنند.”Risultati immagini per ‫کشور آذربایجان‬‎


صدور ۱۷۵ کیفرخواست برای بازداشتی‌های اعتراضات دی‌ماه

دادستان تهران از صدور ۱۷۵ فقره کیفرخواست تا روز جاری نسبت به متهمان اعتراضات دی ماه خبر داد و افزود: از این تعداد تا کنون ۲۱ فقره دادنامه صادر شده که ۱۶ فقره از دادنامه‌ها متضمن محکومیت به حبس است. در ۳ فقره دادنامه جزای نقدی تعیین شده و ۲ فقره دادنامه مبتنی بر برائت است.
همچنین به گفته وی « ۲۲ فقره کیفرخواست از سوی دادسرای شهید مقدس علیه متهمان مرتبط با یک گروهک ضد انقلاب که اقدامات آن‌ها شامل تحریق و تخریب اموال عمومی بوده صادر شده و در رسیدگی به این کیفرخواست‌ها تا کنون ۲ فقره دادنامه با محکومیت حبس صادر شده است»/ایسنا


مشایی حکم بقایی را به آتش کشید

اسنفدیار رحیم مشایی، امروز ۲۴ اسفند در اعتراض به زندانی شدن حمید بقایی نسخه‌ای از حکم او را در مقابل سفارت بریتانیا در ایران آتش زد.

حمید بقایی براساس حکم دادگاه انقلاب به ۱۵ سال حبس ،۴۳ میلیارد تومان جزای نقدی و شلاق محکوم شد

 


اداره اطلاعات ایلام به خانواده طالب بساطی اجازه کالبدشکافی ندادند

 


کریمی قدوسی: روحانی گفته« نمی‌توانیم خرج دو ارتش را بدهیم و باید سپاه منحل شود»


آیت‌الله جنتی: باید رشته امام‌ خمینی شناسی را در کشورهای اسلامی راه‌اندازی کنیم

رئیس مجلس خبرگان رهبری گفت: باید بتوانیم رشته امام‌شناسی را در کشورهای اسلامی راه‌اندازی کنیم.

آیت‌الله جنتی ادامه داد: اگر داعش تکفیری در سوریه و عراق شکست خورد، باید به حرم امام بیاییم و قبر مقدس امام راحل را ببوسیم، چرا که ایشان راه جهاد و مبارزه را باز کردند.

رئیس مجلس خبرگان رهبری در پایان با تأکید بر توجه بهولایت‌فقیه در کشور، خاطرنشان کرد: هر چه داریم از ولایت‌فقیه است و باید این روحیه را زنده نگه داریم./تسنیم


توزیع سبد کالا میان ۱۱میلیون نفر

«ربیعی» وزیر رفاه گفت: طرح حمایت غذایی اسفندماه ۹۶ با افزایش ۱۰ درصدی ارزش ریالی سهمیه مشمولین از امروز ۲۴ اسفند ماه آغاز خواهد شد.
به گفته وی تأمین اعتبار برای سبد کالای حمایتی کامل شده و از امروز بین ۱۱ میلیون نفر نیازمند توزیع می شود/ فارس


جمعیت ایران از مرز ٨١ میلیون نفر گذشت

ساعت جمعیتی مرکز آمار ایران نشان می‌دهد جمعیت کشور در روزهای پایانی سال ١٣٩۶ از مرز ٨١ میلیون نفر گذشت.Risultati immagini per ‫جمعیت ایران‬‎


نماینده ایلام: طالب بساطی  بر اثر سکته در زندان فوت کرده است


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید


 


آیت‌الله خامنه‌ای: هیچ مشکل حل‌نشدنی در کشور وجود ندارد

$
0
0

زیتون– آیت‌الله خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی، در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، گفت که از مشکلات معیشتی مردم «اطلاع» دارد اما این مشکلات به گفته او «حل‌نشدنی» نیستند.

او امروز در دیدار با عضای خبرگان رهبری با تاکید بر اینکه «معتقدم هیچ مشکل حل‌نشدنی در کشور وجود ندارد» ادامه داد که «ان‌شاءالله در چند روز آینده در این زمینه‌ها با مردم صحبت خواهم کرد.»

گذشته از اعتراضات پراکنده معلمین٬ کارگران٬ بازنشسته‌ها و…..طی سال‌های اخیر٬ دی ماه امسال معترضین به مسائل اقتصادی٬ اجتماعی و سیاسی دست به اعتراضات سراسری در کل کشور زدند.

در اعتراض‌های دی‌ماه ۹۶ که برپایه گزارش‌ها در بیش از ۱۰۰ شهر ایران به‌وقوع پیوست، و در مواردی هم با خشونت توأم شد، معترضان علیه هر دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا و شخص رهبری شعار سر می‌دادند. در این اعتراض‌ها بیش از ۲۰ نفر کشته و هزاران نفر دستگیر شدند.

این اعتراض‌ها به گفته دولتی‌ها، از سوی اصولگرایان مشهد با عنوان «نه به گرانی» کلید خورد اما از کنترل برگزارکنندگان خارج و به شعارهای ضدحکومتی کشیده شد.

اخیرا مسعود نیلی، دستیار اقتصادی رییس جمهوری، نیز خواستار توجه جدی به علل اعتراض‌های دی ماه ۹۶ شد و گفت: «اگر تظاهرات مردم را در دی‌ماه شاهد بودیم، هم هشدار این است که ممکن است بیشتر و بزرگ‌تر شود و ابعاد وسیع‌تری به خود بگیرد….ممکن است دفعه بعد فرصت در اختیار شما نباشد و اگر همینطور ادامه دهیم و در همین روند پیش برویم، در معرض خطر خواهیم بود.»

«ارزش»های بی‌ارزش

$
0
0

دست روحانیان دیر به قدرت رسید. حضرات معتقدند که حکومتِ مباح و شرعی همان پنج سالی است که در کفِ امیرالمومنین بود و پس از آن امامان، ناکام همیشگی خلافت شدند تا سال ۱۳۵۷ که دوباره همای سعادت باز آمد و بر شانه امام خمینی نشست.

این روایت تاریخی هر چند سر تا پا خلاف است و امام و فقیه چنین پیوستگی ندارند و اگر حقی هم برای امامان شیعه مفروض بوده دخلی به فقیه شیعه پس از هزار سال ندارد، اما بهره‌ای از حقیقت هم برده و این‌که علما در کار حکومت ناشی و تازه‌کار و بی‌پیشینه‌اند.

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، علمای شیعه تنها یک‌بار توانستند کنار تخت سلطنت بایستند و شاه را ملعبه دست خویش کرده و حکمرانی کنند و آن هم دوران شاه سلطان حسین، آخرین شاه صفوی بود که تاج از دست محمد باقر مجلسی گرفت و تا به آنجا ذوب در ولایتِ فقها شد که آرزوی علما را برآورده کرد و احکام فقهی را واجب عمومی.

شاه دستور داد که شُرب خَمر را ممنوع کنند و از آن‌جا که پای ثابتِ میخوارگی دربار بود، شش هزار شیشه‌ی شراب گرجی را از حرم‌سرا آوردند و در میدان نقش جهان بر خاک ریختند. رقص و موسیقی و تخته نرد حرام و قهوه‌خانه‌های اصفهان که گویا صد باب بود همگی بسته شد. همان یک‌بار حضور تمام قد روحانیت در سیاست و پیشبرد فقه بی‌عدالت و کیاست، دودمان صفوی را بر باد داد و در واقعه سقوط اصفهان، کار لشکر ملایان زیر لب دعا کردن بود و بس.

نهاد شاهی در ایران با آن همه برآمدن و برافتادن سلسله‌های پادشاهی به زنجیری گسسته شبیه بود، اما هر چه بود زنجیره‌ای را می‌مانست که بر تکه پاره‌هایش، حلقه‌های تجربه حکمرانی آویخته بود. هر سلطان و سلسله که می‌آمد، سعی داشت تا خود را به سلسله‌ای پیشین منسوب کند و اصل و ریشه‌ای بیابد. چنان که سامانیان به ساسانیان و قاجاریه به صفویه و پهلوی به هخامنشی.

استبداد تجربه مشترک پادشاهان ایران بود اما این خودکامگی نیز نیاز به توانمندی و مدیریت داشت و در گذشت ایام صیقل می‌خورد.

پندنامه‌ها و تذکره‌های بسیار در باب حکمرانی نگاشته شد و شاه اگر قدری عقل زیر تاج داشت، می‌دانست که کار حکومت همواره با شمشیر پیش نمی‌رود و اگر تداوم پادشاهی می‌خواهد به سیاست و تدبیر نیاز است و این‌جا بود که نقش وزیر برجسته می‌شد.

نام شاهان بزرگ ایران به وزرای خردمند گره خورده است و انگار که بی وزیر تخت سلطنت می‌لنگید. این وزرا از طایفه دبیران و منشیانی بودند که اتفاقا ماندگاریشان ، بیش از شاه بود. ممکن بود که سلسله‌ای بر افتد و یا حتی بیگانه‌ای به ایران بنتازد اما باز این طایفه بورکرات بودند که امورات را به دست می‌گرفتند و خدمات حکومتی به شاه می‌دادند.

علمای اسلام هیچ‌گاه از زمره‌ی وزرا نبودند و از همین بود که در ادوار فقه و فقیه، بحث سیاست و حکومت و مصلحت مغفول ماند و آن‌چه ماند حرام و حلال و قضاوت شرعی بود که ضمانت اجرایش بیشتر اوقات اخلاق و عرف جامعه بود و نه حکم شاه.

قوام‌السلطنه و فروغی از آخرین نمونه‌های منشیان تاریخی بودند که عمرشان در همان عهد پهلوی به سر رسید. افول شاهان ایران در وهله اول به سقوط وزارا باز می ‌گشت، آن وقت که شاه، وزارت را می‌بلعید، در پیچ و خم واژگونی می‌افتاد. هر چه هست انباشت تجربه شاهان در همین تاریخ استبدادی ایران که دو شاه در اقلیمی نمی‌گنجیدند، به طرز غریزی انتقال پیدا می‌کرد.

ظهور تمدن غربی و دست و پنجه نرم کردن شاهان ایرانی از صفویه تا پهلوی، تکاملی را در سیاست خارجی ایران فراهم کرد و می‌توان گفت محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، مجرب‌ترین پادشاه در شناخت تعاملات جهانی بود.

شاهان موفق در ایران سعی می‌کردند تا خودکامگی خویش را با منافع عمومی کشور تا حدی تطبیق دهند که نه سیخ بسوزد و نه کباب. چنین بود که شاه عباس، ایران را چون تجارتخانه‌ای شخصی می‌دید و حساب سود و زیان و عایدی، شاه را به ساختن کاروانسرا و آبادانی وا می‌داشت و از برایِ سهم‌بری شاهانه، آزادی تجارت تشویق می‌شد و صلح با همسایگان و مبادله سفیر با اروپاییان، ضروری به نظر می‌رسید.

انقلاب اسلامی ایران که پای فقها را به حکومت باز کرد، هم تجربه مشروطیت را بر باد داد و هم تجربه استبداد. مُشتی ملا بر تخت حکومت تکیه زدند که نه زمینی که فتح کرده بودند، می‌شناختند و نه زمانه‌ای که می‌زیستند.
آیت‌الله خمینی نمونه اعلایِ نشناختن سیاست چه مدرن و چه سنتی بود. در فقدان تجربه قبلی حکومت فقها، دو هزار و پانصد سال تجربه شاهی به دور ریخته شد. انصاف باید داد که تجربه حکمرانی ای چنین بلند در لایه‌های استبدادی‌اش البته که حکمت‌های بسیار داشت.

چشم‌انداز جهان از سوراخ فقه
بهتر آن است که گفته‌های آیت‌الله خمینی در مجانی کردن آب و برق و خانه‌‌دار کردن همه ایرانیان را به حساب رفتاری پوپولیستی از نوع احمدی‌نژادیش نگذاریم. حضراتِ فقیه سال‌ها کنار گودِ سیاست و حکومت نشسته بودند و فهم‌شان از آب و برق و زمین در تقسیم‌بندی‌های فقهی خلاصه می‌شد. نه حدود شهری را می‌فهمیدند و نه از تصفیه آب چیزی می‌دانستند. آب و احیانا برق از اموال مشاع تلقی می‌شد و زمین‌های دور و اطراف شهر را ارض موات می‌دانستند که هر کس احیایش کرد و دیواری ساخت، مالکش است. این چنین ولایت فقیه آغاز شد، حکومتی سهل و ساده بر مردمی ساده‌لوح یا منفعت‌طلب که اینک به طبل غارت می‌تاختند و زورآباد می‌ساختند.

آیت‌الله خمینی معتقد بود که هر چه از سیاست و سعادت بخواهید در فقه جواهری هست و از همان روزهای انقلاب، امام بر هر چیزی که می‌شنید و نمی‌شناخت با این ورد که خلاف اسلام نباشد، آب توبه می‌ریخت. از دموکراسی تا هنر و سینما و تا آزادی و زن.

سال ۵۷ را می‌توان سال تغییر ارزش‌ها در حکومت‌داری دانست. استبداد ایرانی هیچ‌گاه داعیه دین‌گستری و سعادت‌رسانی نداشت. شاه خوب آن شاهی بود که امنیت و تا حدی آرامش و رونق اقتصادی و اگر طبعش پسندید عدالت فراهم کند و اینک خمینی بشارت می‌داد که به این چیزها دلخوش نباشید ما شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم و برنامه این بدن‌سازیِ معنوی هم فقه بود.

ارزش‌های فقهی که از هزار سال پیش و بلکه بعضا از جاهلیت عرب به ارث رسیده بود، یک‌شبه به ارزش‌های نوینِ انقلابی مبدل شد و آن ظاهرسازی که در فقیهان است به کار افتاد. موسیقی برافتاد، میکده‌ها بسته شد و زنان این موجوداتی که در فقه جایی جز اندرونی نداشتند، چادر بر سر به خانه هل داده شدند.

زن‌آزاری به مثابه ارزش
فقها چه از جنس شیعه و چه سنی ، اصولا زن را به عنوانِ انسانی صاحب عقل و اختیار و آزادی به رسمیت نمی‌شناختند تا مساله‌ای به نام «زن» در قاموس‌شان مطرح باشد.

همین بس که بدانیم امام محمد غزالی سنی مذهب، ازدواج را نوعی از بردگی و زن را برده‌ی مرد می‌دانست و شیخ فضل‌الله نوری نیز بیرون آمدن دختر بچه ها از خانه به قصد رفتن به مکتب‌خانه را حرام موکد اعلام کرد و به پیروانش گفته بود تا به این دختران دانش‌آموز سنگ بیندازند.

بیچاره زنان ایرانی که در یک نابهنگامی تاریخی و پس از پیشرفت در حقوق زنانه بعدِ مشروطیت، یک‌باره به سنگِ خارای جمهوری اسلامی خوردند و دقیقا همان کسان که در همه تاریخ از دشمنان حقوق زن و آمران و عاملان به بردگی و صیغگی کشیدنِ بانوان بودند به حکومت رسیدند.

جمهوری اسلامی حتی در مشعشع‌ترین افکارِ عمامه به سرش نیز به آزادی زنان و حقوق مساوی زن و مرد اعتقاد ندارد و از همین است که مرتضی مطهری و ایضا فرزندش علی مطهری به حق طبیعی انتخابِ پوشش، معتقد نیستند و با فرض اینکه مردها گرگ و زن‌ها گوسفندند، حجاب را مصونیت و نه محدویت می‌دانند.

مبلغانِ قوانین فقهی که همه مردسالارانه بلکه نَر پایه است، سعی دارند تا با احیای مفاهیم مذکرانه‌ی غیرت و ناموس و مردانگی، ارزشی اجتماعی بسازند. ارزشی بی‌ارزش که با آیات و روایات مومیایی می‌شود بلکه با بیداری زنان و با وجدانی مردان، متلاشی نشود.

دیپلماسی فقهی

آن‌گاه که یک فقیه مساله‌ای را نداند و نفهمد سعی می‌کند تا سر در هزاران هزار روایت مجعول بحار الانوار فرو بَرد و اگر چیزی مشابه یافت که قیاسی کند. دیپلماسی و رابطه با دیگر کشورها از آن چیزها بود که فقیه نه علمش را داشت و نه تجربه‌اش.

از آنجا که اذعان به ندانستن در بیشترینه فقها سابقه چندانی ندارد، بنابر سابقه‌ی امت اسلامی و تاریخ سپری شده خلفا که شرحش را شنیده بودند، دنیای پیچیده‌ی امروزی تفسیر شد و بنا بر قاعده نفی سبیل و اینکه کفار نباید بر مسلمین سلطه یابند و بنابر راهکار همیشگی تکفیر و تحریم، دار الاسلام و دار الکفر بر پا شد.

آیت‌الله خمینی در مواجه با آمریکا، وصف شیطان بزرگ را ابداع کرد که دیپلماسی را یک‌سره از گفتگو و تدبیر به وسوسه و استعاذه تبدیل کرد و این بیماری زمان‌نشناسی را برای رهبر بعدی نیز به ارث گذاشت. وقتی دنیا را به مومنین و کافرین تقسیم کنیم آن‌گاه همه دشمن می‌شوند.

مساله فلسطین و اسرائیل نیز در دستگاه فکری فقها و رهبران جمهوری اسلامی به نزاع کفر و ایمان تبدیل شد و آن جهودستیزی تاریخی فقهای شیعه نیز بر این نزاع دامن زد.

نگاه فقهی از جنگ بی‌حاصل هشت ساله، جهاد ساخت و از کشورهایی که به مناسبت نفت‌فروشی ارزان ایران، کمی همراه جمهوری اسلامی می‌شدند، برادر سوریه و برادر پاکستان .

ایران هیچ‌گاه به وصف ایران بودنش در ذهن فقها ارزشی نداشته است، بیراه نیست که از ابتدای انقلاب وصف اسلامی بر ایران افزودند تا زهر این نام را بگیرند. این ایران‌ستیزی را شاید بتوان به حساب مهاجر بودن نیاکان علمای شیعه گذاشت و اینکه نسلی از فقهای شیعه که از لبنان به ایران آمدند با این دیار جز شیعه گری‌اش، قرابتی نمی‌دیدند و لقب اسلام‌پناهی که به شاه ایران می‌دادند نیز به همین پناهندگی علما به ایران و غربت ایشان بازمی‌گشت.

در سنت استبدادی ایران البته که شاه اسلام پناه بود اما به عنوان تنها شاه شیعه، وظیفه‌اش را نهایتا حفاظت از راه‌های مواصلاتی به عتبات می‌دانست و نه حمایت از هر طایفه شیعی در شرق و غرب دنیا.

اما جمهوری اسلامی و فقهای شیعه‌اش، اصل را نه بر ایران که بر حفظ شیعه نهاده‌اند و انصافا با شیعیان عراق و لبنان قرابت بیشتری دارند تا با مردم ایران که در این هزار بحران که دارند به یاد ندارند، امام نقی دهمی بود یا نهمی .

باری جمهوری اسلامی و «ارزش»‌های بی‌ارزش‌اش همگی بر ساخته فقه فقیهان است که به‌یقین می‌توان گفت غالبا در تعارض کامل با ارزش‌های مقبول اکثریت جامعه است.

فقیه جامعه‌ای را می‌پسندد که احکام فقهی که مبنایش عدم مساوات بین آدمیان است به هر ضرب و زوری حاکم باشد. فقیه ریا پرور است و خود نیز ریاکار. حتی اگر عالم بی‌عمل هم نباشد، دنیای فقیهانه عبوس و تاریک است و آن‌چه ترویج می‌کند به زهدی ریایی می‌انجامد و در برابر زندگی شاد و آزادانه می‌ایستد.

حافظ هفتصد سال پیش چه خوب این فرقه فقها را می‌شناخت:
اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز
پیاله‌ای بدهش گو دماغ را تر کن

جنگ آب در ایران

$
0
0

زیتون-سحر نصیری: برخورد خشونت‌بار با تجمعات مسالمت‌آمیز تدبیر دیرین مقامات در جمهوری اسلامی است. این سنت چند سالی‌ست که شامل حال مردمانی که تنها راه امرار معاش‌شان کشاورزی بود نیز شده است؛ معاشی بی‌رمق که با شیوع خشکسالی و نبود مدیریت بحران ضربانش به شماره افتاده است.

دور جدید اعتراضات مردم ورزنه در شرق اصفهان از ۲۷ ام بهمن ماه سال جاری آغاز شد. کشاورزانی که دیگر کارد به استخوانشان رسیده، با تشکیل صفی از تراکتورهای خود دست به تجمع اعتراض زدند. این کشاورزان در آخرین حرکت در اقدامی نمادین پشت به خطیب نماز جمعه نشسته و شعارهایی چون «تکلیف ما معلوم شه، نماز جمعه شروع شه»، «صدا و سیمای ما ، ننگ ما ننگ ما» و «پشت به دشمن، رو به میهن» را سردادند.

آخرین تقسیم‌نامه‌ای که که در شهر اصفهان و حومه از آن استفاده می‌شده طوماری‌ست که در عرف محلی به نام طومار شیخ بهایی موسوم شده است.

اعتراض این کشاورزان نسبت به از دست دادن سهم حق آبه سنتی شان و انتقال آن به استان یزد و صنایع فولاد و ذوب آهن اصفهان است.

آن‌ها که در نهم اسفندماه در مقابل بخشداری ورزنه دست به راهپیمایی زده بودند بار دیگر در چهاردهم اسفند در برابر شرکت آب منطقه‌ای اصفهان تجمع اعتراضی برپا کردند. کشاورزان معترض بنری همراه داشتند که روی آن نوشته شده بود:«حق‌آبه  کشاورزان شرق اصفهان به کجا می‌رود؟».

در نهایت صدها نفرازکشاورزان معترض که معتقدند دولت حسن روحانی با شعار زاینده‌رود به مردم «دروغ گفته» و استاندار کنونی اصفهان هم کاری برای کشاورزان انجام نداده است، روز جمعه ۱۸ ام اسفند ماه به قصد تخریب لوله های انتقال آب یزد به سمت تاسیسات حرکت کردند آنها که با مقاومت مقامات انتظامی مواجه شده بودند، شعارهایی چون «ای لشکر شرق اصفهان، آماده باش، آماده باش / بهر پکاندن لوله یزد، آماده باش، آماده باش» و«نترسید نترسید/ما همه با هم هستیم»و «مرگ بر مسئولین بی‌غیرت» سردادند.

 

نیروی انتظامی نیز برای پراکندن کشاورزان معترض اقدام به پرتاب گاز اشک‌آور کرد و به نوشته ایرنا «برخی منابع آگاه از مجروح شدن چهار تا پنج نفر در این اعتراضات خبر دادند که به گفته آن‌ها یکی از این افراد مجروح برای درمان به بیمارستان‌های اصفهان منتقل شده است».

درگیر ها منجر به تخریب و آسیب تاسیسات شبکه برق، تیرهای برق و اختلال در شبکه برق‌رسانی و آب‌رسانی ورزنه و قطع موقت آب‌رسانی به یزد شد.

این اعتراضات که تاریخی چند ساله دارد در فروردین و دی ماه سال جاری نیز به سرانجام نرسید، ولی در سال ۹۱ نیز پس از ۴۰ روز تجمع مسالمت‌آمیز به خشونت کشیده شده بود، خشونتی که منجر به شکستن لوله‌های انتقال آب یزد و هم‌چنین مجروح شدن تعدادی از کشاورزان معترض شده بود.

تقسیم آب بر اساس طومار شیخ بهایی از ۷۵ روز بعد از نوروز تا آخر آبان‌ ماه به مدت ۱۶۰ روز جاری بوده و در فصول سرد سال که نیاز به آبیاری وجود نداشته است، به اصطلاح رودخانه آزاد بوده، و هر کس به هر میزان نیاز داشته است میتوانسته از آن بهره‌برداری کند.

در چند سال گذشته نیز هر سال با فرارسیدن بهار، کشاورزان جهت دریافت اندک سهم حق آبه خود مجبور به اجتماع تراکتورهای به خاک نشسته جهت فشار برای آب گیری موقت زاینده‌رود و کشت بهاره و پاییزه خود هستند؛ شرایطی که خشم و نارضایتی گسترده کشاورزان را به دنبال داشته است.

واکنش مسئولین حکومت

دامن گرفتن اعتراضات و امنیتی شدن فضا در شرق اصفهان، نهایتا واکنش مقامات محلی را در پی داشت. طی چند روز گذشته، رئیس شورای اسلامی شهر اصفهان با بیان اینکه تلاش مسئولان بر احیای زاینده‌رود است، تاکید کرد که حق‌‌آبه‌های زاینده‌رود قابل حذف از محاسبات نیست، بنابراین باید ابتدا حق‌آبه شرعی و قانونی و تاریخی مردم تأمین شود و پس از آن صحبت از مدیریت مصرف شود. اینکه دولت باید هر چه زودتر بدهی خویش را به مردم اصفهان بپردازد و در اجرای تونل سوم کوهرنگ باید تعجیل کند.

حسین محمدرضایی، عضو هیئت مدیره نظام صنفی کشاورزی شهرستان اصفهان، نیز گفت که با توجه به کاهش بارش ها در سال زراعی کنونی در سرشاخه‌های زاینده رود، عدم مدیریت بر حوضه زاینده‌رود و تصمیمات غیر کارشناسی تصمیم‌گیران، شاید آبی برای کشت پائیزه ۹۷-۹۸ هم نباشد که این اتفاق موجب عدم درآمد کشاورزان تا تابستان سال ۹۹ خواهد شد، بنابراین «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام» است.

 

مجمع نمایندگان اصفهان نیز در هفته گذشته، جهت احضار وزیر نیرو به مجلس برای ارائه توضیحات در مورد مشکل کم‌آبی در استان اصفهان در جایگاه هیأت رئیسه تجمع کردند.

سهم حق آبه کشاورزان

از آنجا که فلات ایران همواره با کمبود آب شیرین مواجه بوده است لذا از گذشته جهت بهره‌برداری درست و منظم، شهرها و روستا از نظمی مشخص و ویژه به نام «تقسیم نامه» تبعیت می‌کردند.

از مرکز پژوهش‌های مجلس تا نماینده اهواز و فعالان حوزه محیط زیست، همه یک‌صدا اجرای طرح تونل سه کوهرگ و انتقال آب بهشت‌آباد را آخرین میخ بر تابوت محیط زیست استان‌های چهارمحال بختیاری و خوزستان می‌دانند.

آخرین تقسیم نامه‌ای که که در شهر اصفهان و حومه از آن استفاده می‌شده، طوماری‌ست که در عرف محلی به نام طومار شیخ بهایی موسوم شده است.

بر اساس این طومار که حسینی اکبری در« نشریه جغرافیا و مطالعات محیطی» به آن پرداخته است کل آب رودخانه زاینده رود به ۳۳ سهم کلی و ۲۷۵ سهام جزیی‌تر بین ۷ بلوک آبخور آن که از حدود ۷۰ کیلومتری غرب اصفهان تا ۱۲۰ کیلومتری شرق این شهر ادامه داشته است، تقسیم شده است.

تقسیم آب بر اساس طومار از ۷۵ روز بعد از نوروز تا آخر آبان ماه به مدت ۱۶۰ روز جاری بوده و در فصول سرد سال که نیاز به آبیاری وجود نداشته است، به اصطلاح رودخانه آزاد بوده، و هر کس به هر میزان نیاز داشته است می‌توانسته از آن بهره‌برداری کند.

از ویژگی های اصلی طومار یکی این است که، در آن هیچ روستا و مزرعه در کل منطقه و هیچ باغ و محله‌ای در داخل شهر از قلم نیفتاده و نمای بیش از یک‌هزار واحد آبیاری آن در ۲۷ صفحه تنظیم شده و از شرح و بست‌های بی‌مورد در آن خودداری شده است.

مدیریت نوین جایگزین روش ‌های سنتی

کشاورزانی که سال‌ها در منطقه شرق اصفهان به صورت سنتی، از راه کشت غلاتی چون گندم و جو ارزاق می‌کردند، در سال‌های گذشته به مدد کم آبی، مدیریت دولتی ناکارآمد، در زمین‌های بی آب خود قادر به کشت نیستند.

طرح انتقال آب به استان یزد که در سال ۷۹ اجرایی  و باعث خشک شدن تدریجی زاینده رود شد، حتی با نوشداروی مصوبه ۹ ماده‌ای احیای حوضه آبریز زاینده‌رود نیز التیام نیافت؛ مصوبه‌ای که در ابتدای فعالیت دولت حسن روحانی و با هدف جاری شدن آب رودخانه زاینده‌رود و حل مشکل تالاب گاوخونی اجرایی شده بود.

اما مقامات اصفهان مشکل اصلی را در اجرایی نشدن طرح تونل سوم کوهرنگ می‌دانند. طرح این تونل که قرار بود قبل از انتقال آب زاینده‌رود به یزد به بهره‌برداری برسد درواقع طرح انتقال آب از هفتمین سرشاخه رود کارون در استان خوزستان است و به گفته کارشناسان ضربه نهایی را به پیکره بی‌جان کارون نیز می‌زند.

حفر تونل ۲۴ کیلومتری کوهرنگ سوم در منطقه بیرگان باعث خشک شدن بسیاری از چشمه‌های پرآب و سرچشمه‌های دائمی تامین کننده آب کارون شده است به‌طوری که حجم آب انتقالی تونل سوم کوهرنگ که در مطالعات اولیه ۲۲۵ تا ۳۰۰ میلیون متر مکعب آب سالیانه برآورد شده بود، با توجه به خشک شدن سرچشمه‌ها به حدود ۱۵۰ میلیون مکعب یعنی نصف رسیده است.

هشدار کارشناسان محیط زیست

براساس گزارش ناسا، ایران در شمار ۴۵ کشور دنیا است که دچار «خشکسالی شدید» شده و در معرض «بحران» است.

بسیاری از کارشناسان محیط زیست مشکلات بی آبی را متوجه سدسازی‌های غیراصولی و بی‌رویه می‌دانند. کمیسیون جهانی سد (WCD)، انتخاب رودخانه اشتباه برای ساخت سد، بی‌توجهی به تغییرات جریان آب پایین‌دست، غفلت از تنوع زیستی و از بین‌بردن زنجیره اتصال غذایی موجودات آبزی و حیوانات اطراف آن، سیاست‌ها و محاسبات اقتصادی اشتباه، ناتوانی در جلب رضایت عمومی مردم منطقه، سوءمدیریت در خطرات و تاثیرات و در نهایت ساخت و ساز بی‌رویه سد را هفت اشتباه سدسازی در ایران می‌داند. اما علی‌رغم تمام هشدارها ساخت سدها هم‌چنان ادامه دارد.

از مرکز پژوهش‌های مجلس تا نماینده اهواز و فعالان حوزه محیط زیست، همه یک صدا اجرای طرح تونل سه کوهرگ و انتقال آب بهشت‌آباد را آخرین میخ بر تابوت محیط زیست استان‌های چهارمحال بختیاری و خوزستان می‌دانند؛ طرحی با بیش از بیست سال قدمت که نه عزمی بر توقف آن وجود دارد و نه اراده‌ای بر اتمام.

فارغ از همه دیدگاه‌ها، آن‌چه مسلم است کم آبی و خشکسالی مساله جدی امروز ایران است که نه تنها توانایی تاثیری عمیق بر تمامی بخش‌های حیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را دارد، بلکه می‌تواند مرزهای داخلی ایران را به صحنه یک جنگ تمام عیار بر سر تملک منابع آبی بدل کند.

نمایش مشکلات ایران در موزه فرانسه

$
0
0

آقای دکتر سوابق متعددی دارد. استاد در زمینه‌های مختلف صاحب نظر هستند. این عباراتی‌ست که وقتی قرار است یک انتخاب یا انتصاب در ایران انجام شود همه‌جا می‌توان آنها را شنید؛ به‌ویژه در بخش‌های کمتر تحصیلکرده کشور ایران. چندی قبل با دوستی درباره مشکلات آپارتمانشان که در محله دروس تهران است صحبت می‌کردم و او می‌گفت که در ساختمان زن و شوهری به‌تازگی ساکن شده‌اند که در جلسه تصمیم‌گیری ساختمان هم یکدیگر را «آقای دکتر» و «خانم دکتر» صدا می‌کنند. این رویه آن‌قدر ادامه می‌یابد که مدیر ساختمان معترض می‌وشد و می‌گوید اینجا همه یا استاد دانشگاه هستند یا تحصیلات مهندسی و دکتری دارند، مشکل ما داشتن یک دکتر در ساختمان نیست، ما سرایدار می‌خواهیم، باغبان نداریم و دنبال برقکار و لوله‌کش می‌گردیم.

این‌روزها بی‌اختیار دایم یاد آقای شایان‌مهر می‌افتم. هرکجا هست، تنش سلامت و روزگار بر وفق مرادش باشد. در دوران تحصیل لیسانس جامعه‌شناسی، وقتی برای نخستین‌بار سر کلاس آمد و خود را معرفی کرد، گفت: «من دکتر نیستم، استاد هم نیستم، من را شایان‌مهر صداکنید.» افتخار این را داشتم که ۴ سال از او بیاموزم و به‌حق برترین استادی بود که من در تمام دوران‌های تحصیلم تا امروز تجربه کرده‌ام. واقعا دکتر نبود اما به‌خوبی شیوه اندیشیدن و استخراج حقیقت از واقعیت را به دانشجویانی که به‌دنبال آموختن بودند آموزش می‌داد. دایره‌المعارفی برای جامعه‌شناسی در دست تهیه داشت که نمی‌دانم تا جلد چندم چاپ شده، می‌دانم برای آن زحمات زیادی متحمل شد و هزینه‌های مختلفی برای آموختن به ایرانی‌ها پرداخت. گویی ملت ما از آموختن واهمه دارد، حکومت‌هایمان دانستن را دشمن می‌دانند.

از ابتدای دهه ۶۰ شمسی که اقای هاشمی رفسنجانی بنیان دانشگاه آزاد را گذاشت، انتقادهای زیادی به آن شد که همگی معطوف به پرداخت هزینه برای تحصیل بود و درواقع این درست‌ترین بخش آن دانشگاه است. در میانه‌های دهه ۶۰، لابی‌های سیاسی و ایدئولوژیک از مدرک دانشگاهی به‌عنوان وجه‌المصالحه استفاده کردند و کم کم قراردادها میان نهادهای مختلف برای پذیرش دانشجو آغاز شد. تجمع‌های دانشجویی از میانه دهه ۷۰، حذف سهمیه‌های شهدا و ایثارگران را در زمره خواسته‌های خود قرار داده‌آند حال آنکه این سهمیه‌ها اکنون به‌قدری رنگ باخته که مشکل خاصی محسوب نمی‌شود اما کسی فکری به‌حال قراردادهای پذیرش دانشجو میان صدا و سیما، نیروی انتظای، وزارت اطلاعات، گمرک، وزارت جهاد و حتی شهرداری با دانشگاه‌های مختلف و به‌ویژه دانشگاه آزاد و پیام نور نمی‌کند. افرادی که بدون داشتن کوچکترین قابلیت تحصیلی، نه‌تنها وارد دانشگاه می‌شوند بلکه با تخفیف بسیار زیاد در شهریه تحصیل می‌کنند و با ارفاق‌های باورنکردنی مدرک تحصیلات عالی تا دکتری دریافت می‌کنند.

از این بخش مشکل که بگذریم، مسئله دیدگاه جامعه و مردم خودنمایی می‌کند. روزگاری نه‌چندان دور، هرکس شعر از بر بود، سخنان بزرگان را می‌دانست و کتابخانه‌ای داشت از نظر عامه جامعه باسواد شناخته می‌شد و مورد احترام قرار می‌گرفت. مرحوم پدربزرگم، شاهنامه‌ای چاپ روسیه داشت که در دوران کودکی برایم می‌خواند و داستان‌هایش را می‌گفت، از زمان مصدق روزنامه‌نگار بود و کتابخانه‌ای داشت پس مورد احترام هم بود. این رویه امروز دیگر به سبک سابق نیست. جای سواد و دانش را عنوان‌ها یکی پس از دیگری گرفتند. نخست دیپلمه‌ها، سپس معلم‌ها و بعد هم به‌سرعت لیسانس و فوق لیسانس و دکتری چنان بر فرهنگ ایران تاختند که جز خرده‌هایی از آن باقی‌نماند و اکنون نوبت به سیاست و اقتصاد رسیده است.

حالا وقتی بنا بر انتصاب باشد، لفظ «دکتر» ، «استاد» و البته «… الاسلام» بر همه‌چیز ارجحیت دارد. در انتخاب‌ها که دیگر هیچ چیز به‌اندازه «دکتر» جذاب نیست. در سال‌های اخیر تلاشی برای محبوب کردن «خلبان» هم انجام شد اما باز هم زور «دکتر» بر آن غلبه کرد. کسی به این نمی‌اندیشد که این دکتر یا استاد، چه تناسبی با پست و موقعیت مورد نظر دارد؟ کمتر پیش می‌آید که از شخصی که مهندس می‌خوانند خواسته شود یک انتگرال حل کند یا از دکتری درباره فلان نظریه مرتبط با رشته تحصیلش بپرسند. به‌خاطر دارم در دورانی که در یک شرکت تولیدی مشغول به‌کار بودم، وقتی برای بازدیدهای هفتگی و برنامه‌ریزی تولید به کارخانه مراجعه می‌کردم، در آنجا همه مرا مهندس صدا می‌کردند و هرچند با آنها مشاجره می‌کردم که من مهندس نیستم و به اسم صدایم کنید، گوش کسی بدهکار نبود؛ لباس کارگری بر تن نداشتم، با مدیرعامل که یک آقای دکتر البته بسیار مرتبط و واقعا با دانش بود به آنجا می‌رفتم و در دفتر کارخانه می‌نشستم و اجازه دسترسی به اطلاعات را داشتم پس از نظر آنها مهندس بودم.

درواقع آنچه یک طبقه‌بندی دقیق در محیط کار بوده پس از آنکه به رتبه‌بندی اجتماعی در ایران تبدیل شده اکنون مسیر را یکسره از آن خود کرده و هرکس را که بخواهند عزت دهند، با این عناوین خطاب می‌کنند. در این بازار، کار و کسب غیرواقعی‌ها هم رونقی دارد. از معاملات پایان‌نامه و مقاله گرفه تا چاپ مقالات در نشریات بین‌المللی و البه عنوان اینستاگرامی و فیس‌بوکی «دکتر» و «استاد» که افراد قبل از نام خود می‌گذارند و به‌این شکل تلاش می‌کنند احترام دیگران را به‌دست آورند.

موزه «لوور» پاریس را تقریبا همه می‌شناسند، دست کم کسانی که با رسانه و اندکی کتب سروکار دارند نامش را شنیده‌اند اما باز این‌هم مهم نیست. وقتی قرار باشد در مقابل ۲۹۷ تن نمایندگان یک کشور و نمایندگان دولت یک کشور در شرایطی که جلسه برای تمام جهان در حال پخش است سخن بگوییم، بدیهی‌ترین پیش نیاز این است که متن سخنان را قبل از جلسه در مقابل کسی یا کسانی بخوانیم و تمرین کنیم که اشکالی پیش نیاید، جناب دکتر رنجبرزاده که وقت سخن گفتن از مجلس گرفته اما حتی نمی‌داند چه قرار است بگوید، چالش‌هایی بس بزرگتر از نشناختن موزه لوور فرانسه در این نمایش بود. یک پزشک چرا به مجلس رفته و در سه فراکسیون و دو کمیسیون عضویت و مقام دارد؟ چرا درباره یک موضوع کاملا بی‌ربط به حوزه خود سخنرانی می‌کند؟ مردم حوزه انتخابیه‌اش چه توانمندی خاصی در او دیده‌اند که انتخابش کردند و اینکه نقش «دکتر» بودن در «ایران» بودن سرزمین ما چیست؟ من امروز دکتر‌هایی میشناسم که نمی‌توانند نام و شغلشان را به انگلیسی بگویند، من دکتر‌ی می‌شناسم که نبشی و میل‌گرد را بهتر از اعضای بدن می‌شناسد و دکتری می‌شناسم که در بهترین دانشگاه‌های اروپا تحصیل کرده و لیزرهای پیشرفته را تعمیر می‌کند اما بی‌کار و خانه نشین است. حالا همه این چالش‌های ایران در «لوور» فرانسه به نمایش درآمده‌اند.

 

دولت پنهان قوی و اصلاح طلبان مستضعف: شوخی ملی با شفافیت

$
0
0

۱- استعفا داده است، بعد از کمتر از چند ماه از قبول مسئولیت و چند گام پس از حرکت در مسیر شفافیت. شهردار تهران در عدولی تمام عیار از «شفافیت وعده داده شده» برای افکار عمومی چنین می‌سراید «خوش تر آن آید که سر دلبران… گفته آید در حدیث دیگران». شهردار حتی مفاد استعفانامه خود را علنی نمی کند و افکار عمومی را به «حدیث دیگران» حواله می دهد …
حال افکار عمومی باید به جست و جوی «محدثان» برود تا خبر از اوضاع و احوال آشفته شهر و سیاست خویش گیرد .

۲- محدث اول محسن هاشمی است، رئیس شورای شهر، سرلیست انتخاباتی اصلاح طلبان … او هم با وعده شفافیت سر کار آمده است. در جمع خبرنگاران می گوید « نجفی گفته است موضوعات سیاسی در استعفایش دخیل نیست هرچند فشارهای زیادی را تحمل کرده است و تصمیم گرفته بود بر اساس همین فشارها استعفا ندهد ولی مشکل بیماری وی موجب شد که این استعفا را ارائه بدهد.»(خبرگزاری فارس؛ ۲۳/۱۲/۹۶)
محدث دوم غلامعلی رجایی است، از چهره های نزدیک به آیت الله هاشمی؛ مشاور رسانه ای شهردار تهران، او در حساب توییتر خود، ۱۸۰ درجه مخالف محسن هاشمی می نویسد « شهرداری در بهشت است و نجفی در شهرداری.پس نجفی در بهشت است! کسی دلش نمی خواهد «داوطلبانه» از بهشت بیرون برود! به خصوص اینکه« نجف ی» هم باشد!از نزدیک در جریان استعفای دکتر نجفی شهردار تهران هستم.این کناره گیری غیراختیاری! ربطی به مراسم برج میلاد و احضار ایشان به دادسرای تهران ندارد.» او ادامه می دهد « استعفای نجفی این پیام پنهان منفی را به جامعه داد که چون با اختاپوس فساد در شهرداری در افتاد و مقبول نیفتاد ناچار بهانه بیماری را پیش کشید»
محدث سوم محمد نعیمی پور است؛، عضو بلندپایه حزب اصلاح طلب اتحاد ملت، مهمترین حزب سیاسی پشتیبان آقای شهردار، او بعدی جدید و درون جناحی به ماجرای استعفا می‌افزاید… در مصاحبه ای مدعی می شود: « اخیراٌ افراد موثر حزب کارگزاران سازندگی به منزل آقای نجفی رفته و در آنجا بحث‌های مختلفی مطرح شده است. در آنجا هم بزرگان حزب کارگزاران، معتقد بودند که آقای نجفی بایستی کناره‌گیری کند. معتقدم باید محتوای این جلسه برای همه ملت روشن شود، اینکه چرا این حرف زده شده است… به نظر من بعضی از دوستان آقای نجفی و کسانی که در حال حاضر با ایشان مراوداتی دارند، تلاش‌های زیادی کرده‌اند که آقای محسن هاشمی را شهردار کنند. تا آنجا که مطلع هستم، تا همین اواخر هم به این موضوع اصرار داشته‌اند در حالی که همه می‌دانند رفتن یک نفر از شورا، تبعات سنگینی خواهد داشت .آقای محسن هاشمی هم به همین دلیل پذیرفتند که در شورا باقی بمانند و ریاست شورا را به عهده بگیرند. پس این فشارها چه هستند؟ آیا مصلحت سیاسی و یا مصالح دیگری پشت سر آنها نهفته است؟ مثلاٌ توجه بیشتر به روابط در سطوح بالاتر که عواقبی را برای مصالح اقتصادی بوجود نیاورد؟»
محدث چهارم غلامحسین کرباسچی است، عضو بلندپایه دیگر حزب اصلاح طلب یعنی کارگزاران سازندگی؛ او به بعد درون جناحی استعفا دامن می‌زند در پاسخ به اظهارات چهره های حزب اتحاد ملت می نویسد «شاید پذیرفتنی باشد که به خاطر مصلحت، بخشی از واقعیت را نگفت، ولی حتما دروغ و تهمت به دیگران به اسم شفافیت چاره کار نیست»
محدث پنجم سعید شریعتی است؛ عضو شورای مرکزی حزب اصلاح طلب اتحاد ملت. او نیز می‌نویسد «بعدها در تاریخ پزشکی می‌نویسند یکی از علل ابتلای یک‌شبه به سرطان پروستات، دست گذاشتن روی ۲۷۸ حساب شهرداری تهران است که ابزار میلیاردها تومان پولشویی به نفع یک نیروی خاص بوده اند و تنها ۱۵۰۰ میلیارد تومان نشتی شخصی به نفع نفر دوم سابق شهرداری تهران بوده است»
محدث ششم خانم شهربانو امانی است، عضو اصلاح طلب شورای شهر و حزب کارگزاران سازندگی … او هم گفته است «آقای نجفی هزینه عملکرد ضدفسادشان در شهرداری را پرداخت می کند»
تا همینجا کافی است، هر چند محدثان بیش از اینها هستند … خلاصه اینکه همه جور موضع در میان محدثان می‌توان یافت … سکوت؛ استعفا به دلیل بیماری؛ استعفا به دلیل دولت پنهان و استعفا به دلیل فشار همزمان دولت پنهان و بخشی از اصلاح‌طلبی. اینجا مرزهای شفافیت جابه جا شده است. همه از پشت پرده‌های استعفا می‌گویند …

۳- تکلیف اصولگرایان در این بازی روشن است، آنها یا متحد دولت پنهان‌اند یا خود دولت پنهان. فساد دوره قبل شهرداری برای جریان اصلی آنها اصلا مسئله‌ای نیست؛ به هر حال به قول آقای نادران پس از کناره‌گیری قالیباف به نفع رئیسی، «آقا باقر نشان داده که پای کار انقلاب است» منهای این مسئله بسیاری از آنها به شهرداری قبل نزدیک بوده‌اند. گاه یادداشت می‌نویسند که «دل تهرانی‌ها برای قالیباف تنگ شده است». دغدغه شفافیت هم ندارند .. هیچ گاه نداشته‌اند.. همچنانکه دغدغه کارکرد مکانیزمهای دموکراتیک …خیلی هم شعار شفافیت نداده‌اند. ارزشهای انقلاب و اسلام از نظر آنها چیزهای دیگری است؛ آنها سرگرم ممانعت از کنسرت و رقص و برخورد با برداشتن حجاب و برخورد با معترضان و دانشجویان و صادق زیباکلام اند.
حالا اصولگرایان شادمانه زمین خوردن نجفی را لبخند می زنند و زوال و انحطاط مملکتی غرقه در فساد سیستماتیک را دامن می زنند، جامعه مدت‌هاست از آنها قطع امید کرده و آنها خودشان هم این را می‌دانند. صداهای محدود احمد توکلی و سعید زیباکلام و جنبش عدالتخواه ناتوان تر از آن است که بتواند در مقابل این نیروی عظیم بنیان کن بایستد.

۴- اصلاح طلبان اما وضعیتی بغرنج‌تر دارند، آنها شعار شفافیت داده اند. از امید اجتماعی گفته‌اند و از اینکه آمده‌اند که وضعیت را تغییر دهند. حالا اما هنوز چیزی نشده، وحدت میان نیروهای خودشان دارد از دست می‌رود. همگی آشکارا نگران تکرار تجربه شورای اول اند. «قدرت»، تفرقه می‌آورد و ستیز می‌آفریند. حالا اصلاح‌طلبان در قدرت‌اند و ستیز تازه آغاز شده است. ستیزی که بوی هر چه می‌دهد بوی منافع ملی از آن نمی‌آید.

۵- شفافیت در مهمترین عرصه‌ها مطالبه اصلی صندوق رای اصلاح طلبان از آنهاست. آقای نجفی خطای بزرگی کرده اگر بیماری را «بهانه» استعفا قرار داده است. گام اول در عدول از شفافیت. خطای بعدی را زمانی کرده که خود حرف نمی زند و ماجرا را شفاف نمی کند و به «حدیث دیگران» حواله می‌دهد. گام دوم در عدول از شفافیت. خطای سوم را محسن هاشمی کرده اگر از پشت پرده استعفای نجفی خبر داشته و اینگونه سودای ماست مالی ماجرا را دارد. خطای چهارم را اعضای حزب اتحاد ملت مرتکب می‌شوند که «شفاف» عوامل استعفای نجفی را با اشاره به ریز جلسات و پیغام و پسغامهای رد و بدل شده به افکار عمومی معرفی نمی کنند و به پشتیبانی افکار عمومی شجاعانه به جنگ نیروی مولد فساد سیستماتیک نمی روند. آنها باید بدانند اینجا جای سازش و عقب نشینی نیست، آنها باید بایستند وگرنه خود آلوده فساد اند و سازشکار… وگرنه به مردم دروغ گفته‌اند که می‌توانند شفافیت برای آنها به ارمغان بیاورند. وگرنه خیابان زدن آنها به اسم مصدق کلاه برداری است در عدول از روش و منش مصدق! سرگرم کردن افکار عمومی است برای گم شدن مسئله اصلی. آنها بازی اعتماد و امید را اینگونه هر چه بیشتر خواهند باخت. نمی‌توان تنها با دولت پنهان مردم را ترساند و رای گرفت؛ پس از رای گرفتن باید ایستاد و با آن مبارزه کرد. مبارزه با فساد شوخی نیست. همچنانکه نزاع بر سر منافع. نزاعی بس خشن و بی‌پروا.

۶- دعوای تماما غیر شفاف میان جناح‌های اصلاح طلب بر سر جانشینی نجفی آغاز شده است. دعوایی که در آن دغدغه سلامت و توانایی به حاشیه می رود و نزدیکی به گروه سیاسی صدر می‌نشیند. این اشتباه دیگر اصلاح‌طلبان است که به زودی و در صورت تداوم آن، تاوان سختی برای آنها خواهند داد. بزرگان اصلاح طلب باید برای این نزاع ضد منافع ملی، چاره کنند و چهره‌ای مقبول افکار عمومی و سالم را خارج از نزاعهای گروهی، برای شهرداری تهران، معرفی کنند.

۷- شاید امثال رحمت الله حافظی امروز دوای درد اصلاح طلبان و اصولگرایان برای مدیریت شهر باشند؛ خوشنام به مبارزه با فساد و مستقل از باندهای قدرت. راهی برای نجات از غرق شدن … ؛ وگرنه شوربختانه باید گفت دولت پنهان قوی، اصلاح‌طلب و اصولگرا، این مستضعفان سیاسی سر بر «شوخی ملی با شفافیت» برداشته‌اند، با فساد همراه شده‌ یا دست کم با آن ساخته اند و هر یک به سهم خود بر تَرَک‌های کشتی در حال غرق شدن می‌افزایند. شعارهای ضد فساد آنها را دیگر هیچ کس نخواهد پذیرفت…

منبع: فیس‌بوک نویسنده

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>