Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

آسمان منتظر بال و پر ماست

$
0
0

ما عقابیم که پنهان شده‌ایم
زیر بال و پر خویش
آسمان منتظر بال و پر ماست
بیا تا بپریم

زیر سقفی کاذب
زیر سقفی کوتاه
خم شده قامت ما
موش‌ها لانه گزیدند در این سقف
و کف لانه‌ی آن‌ها
سقف بالای سر ما شده است

چقدر آلوده ست

زیر این سقف، هوا

بال‌ها را بتکانیم
تا نسیمی بوزد
تا هوا تازه شود

قد خود راست کنیم
سقف کاذب نبود در خور ما
آسمان منتظر دیدن ماست

صدیقه وسمقی
۲۹ اسفند ۱۳۹۶


تو که شکل منی، هم‌وطنی، عیدت مبارک |تبریک سال نو به زبان اشاره

$
0
0

 

🍃«زیتون» فرا رسیدن سال ۱۳۹۷ خورشیدی را تبریک می‌گوید

$
0
0
بخش اخبار سایت زیتون در روزهای تعطیل بروز نخواهد شد

هیچ نویدی برای بهبود وضعیت در سال ۹۷ نمی‌بینیم

$
0
0

زیتون-مازیار بهرامی: سال ۹۶ برای فعالان مدنی و سیاسی از اخبار بازداشت و مرگ فعالان در زندان پر بود. شدیدترین این اتفاقات هم پس از اعتراض‌های سراسری دی ماه روی داد.

مرگ چندین معترض در زندان که البته حکومت مسئولیت هیچ‌کدام از آنان را به عهده نگرفت و شکنجه بسیاری دیگر از بازداشت‌شدگان اعتراضات سراسری در زندان‌های شهرستان‌ها کارنامه نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی را در سال ۹۶ پر رنگ‌تر از سال‌های پیش کرد. توجیهی که برای مرگ همه این زندانیان در سراسر کشور مطرح شد، یا خودکشی بود یا اعتیاد به مواد مخدر.

مرگ مشکوک کاووس سید امامی، فعال محیط زیست و استاد جامعه‌شناسی دانشگاه امام صادق در زندان اوین، در همین روزهای آخر سال و گسترش دایره سرکوب‌ها به فعالان محیط زیست، نگرانی ها را بابت آینده نقض فاحش حقوق بشر در سال آینده دو چندان کرد.

 من هیچ نویدی برای بهبود وضعیت در سال ۹۷ نمی‌بینیم؛ چون حکومت هیچ تغییری در رفتار خود نداده است. بهبود این وضع تنها به تغییر روش خود حکومت بستگی دارد.

هم‌زمان با آغاز سال نو چندین زندانی در سراسر کشور تنها برای مرخصی قانونی خود و بودن در کنار خانواده در لحظه تحویل سال جدید دست به اعتصاب غذا زده اند.

با این تصویر، وضعیت ایران از نظر حقوق بشر در سال ۹۷ چگونه خواهد بود؟ آیا هم‌زمان با گسترش دایره نقض حقوق بشر، واکنش سازمان‌های بین المللی جامعه جهانی در برابر این رفتار جمهوری اسلامی بیشتر خواهد شد؟

این پرسش‌ها را با شیرین عبادی،برنده جایزه صلح نوبل و رئیس کانون مدافعان حقوق بشر مطرح کردیم.

در سال ۹۶ شاهد وخیم‌تر شدن وضعیت حقوق بشر در ایران بودیم. بازداشت گسترده معترضان دی ماه و کشته شدن تعدادی از آنان در زندان، در کنار برخورد با فعالان مدنی و صنفی تنها بخشی از این تحولات بود. به نظر شما آیا برخورد نهادهای حقوق بشری سازمان ملل از جمله شورای حقوق بشر، با این سطح از اقدامات ضد حقوق بشری جمهوری اسلامی متناسب بود؟

در سال ۹۶ مانند سال‌های گذشته اقدامات غیر قانونی جمهوری اسلامی ادامه پیدا کرد و سطح این اقدامات در حد غیر قابل تصوری فراتر رفت. سال‌هاست که شورای حقوق بشر سازمان ملل از تمام امکانات خود برای جلوگیری از تداوم نقض حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی استفاده می‌کند. امّا این حکومت هیچ گوش شنوایی برای تغییر رویکرد در این زمینه ندارد.

اقدامات سازمان ملل در سال ۹۶ در زمینه نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی متناسب با امکان‌های حقوقی بود که این نهاد در اختیار داشت.

واکنش دولت‌های غربی در برابر نقض حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ پیش‌بینی می‌شد دولت‌های اروپایی پس از سرکوب اعتراضات دی ماه، واکنش شدیدتری نشان دهند اما بسیاری از این دولت‌ها در مقابل این کارنامه جمهوری اسلامی سکوت را ترجیح دادند.

متأسفانه همین‌طور است. دولت‌هایی مانند چین و روسیه بعد از برجام تنها در حال بستن قرارداد برای فروش اجناس بنجل خود به ایران هستند و نقض حقوق بشر از سوی جمهوری اسلامی برای آن‌ها هیچ اهمیتی ندارد.

پرونده حقوق بشری جمهوری اسلامی در حدی نیست که بتوان آن را در دادگاه‌های بین‌المللی طرح کرد. بنابراین تنها امکان شورای حقوق بشر سازمان ملل انتخاب گزارش‌گر ویژه است.

امّا دولت‌های اروپایی و آمریکا چطور؟ قبلاً واکنش این دولت ها در برابر عملکرد حقوق بشری ایران گسترده‌تر بود.

برای این دولت‌ها هم تنها منافع مهم است و کشته شدن مردم ایران توسط جمهوری اسلامی هیچ اهمیتی ندارد. فروش اسلحه و گسترش منافع اقتصادی برای این دولت‌ها در درجه اول اهمیت قرار دارد و در این اوضاع عجیب نیست که کشورهای اروپایی و آمریکا به فشار حکومت جمهوری اسلامی بر مردم ایران، توجهی نداشته باشند.

با این وضع آیا فکر می‌کنید که نقض حقوق بشر در ایران در سال آینده گسترده‌تر خواهد شد؟

متأسفانه وضع حقوق بشر بهتر از امسال نخواهد شد. من هیچ نویدی برای بهبود وضعیت در سال ۹۷ نمی‌بینیم؛ چون حکومت هیچ تغییری در رفتار خود نداده است. بهبود این وضع تنها به تغییر روش خود حکومت بستگی دارد.

شاهد هستیم که بسیاری از زندانیان سیاسی در شب عید، برای رسیدن به حداقلی‌ترین حقوق خود که اتفاقاً در اساس‌نامه سازمان زندان‌ها نیز بر آنها تأکید شده، مجبور به اعتصاب غذا شده‌اند.

عبدالفتاح سلطانی وکیلی که سال‌هاست، حبس خود را در بدترین شرایط می‌گذراند، مجبور شده در اعتراض به نقض فاحش حقوق زندانیان، از ابتدای سال جدید دست به اعتصاب غذا بزند.

رهبر ۹۲ ساله دراویش گنابادی اخیراً مورد حصر خانگی قرار گرفته است. فردی با این سن چه توان و انگیزه‌ای می‌تواند برای ضربه‌زدن به جمهوری اسلامی داشته باشد که مستحق چنین فشار غیر قانونی باشد.

عاصمه جهانگیر، گزارش‌گر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران روز۲۲ بهمن در سن ۶۶ سالگی درگذشت.

ضرب و شتم حبس فعالان حقوق زنان در سالروز هشتم مارس نیز یکی دیگر از این برخوردها بود.

وقتی آقای روحانی و آقای خامنه‌ای محکم به صندلی قدرت خود چسبیده باشند، نمی‌توان توقعی برای بهبود شرایط داشت.

آیا در چارچوب قواعد سازمان ملل امکان این وجود دارد که در سال جدید، سطح واکنش‌ها نسبت به نقض حقوق بشر در ایران از حالت فعلی که تعیین گزارش‌گر ویژه است فراتر رود؟

فعلاً در چارچوب ضوابط سازمان ملل چنین امکانی وجود ندارد. پرونده حقوق بشری جمهوری اسلامی در حدی نیست که بتوان آن را در دادگاه‌های بین‌المللی طرح کرد.

بنابراین تنها امکان شورای حقوق بشر سازمان ملل فعلاً این است که به جای اسماء جهانگیر گزارش‌گر قبلی که درگذشت، گزارش‌گر جدیدی را انتخاب کند و امیدوارم گزارش‌گر بعدی بتواند در این زمینه دستاوردی داشته باشد.

دنیای فانتزی رهبری

$
0
0

آقای خامنه‌ای در سخنرانی نوروزی سال ۹۷ از خیالاتش کفت و دنیایی فانتزی را تصویر کرد که به ایران واقعی شباهتی نذاشت. رهبر ادعا کرد که همه‌ی ظرفیت‌های طبیعی و انسانی و مالی برای تولید ملی در کشور وجود دارد، در حالی‌که موانع عظیمی در این راه است و کشور در رکود و بیکاری غرق شده است.

اول: ریسک بالای سرمایه‌گذاری در کشور و مخاطره‌آمیز بودن توسعه کسب‌وکار به گونه‌ای که سود بانکی از سود تولید اغلب بیشتر است.

دوم: پایین بودن توان رقابتی تولید داخلی با شرکتهای خارجی که وقتی با سوبسیدهای دولتی همراه می‌شود دیگر مزیت‌های صادراتی‌اش را هم از دست خواهد داد.

سوم: فساد اداری، فرایندهای پیچیده بوروکراسی و نارسایی معافیتًهای مالیاتی.

چهارم: محدود بودن ظرفیت‌های زیست بوم ایران برای تولید محصولات کشاورزی و دامی با توجه به بحران خشکسالی و تنش‌های آبی.

پنجم: تاثیر منفی سازه‌های مهندسی انتقال آب برای مصارف صنعتی و تولید فولاد و مس در مناطق کویری که به خشک شدن تدریجی تالاب‌ها و دریاچه‌ها و افزایش ریزگردها و نابودی بیشتر محیط زیست خواهد انجامید.

ششم: ضرورت انتقال فناوری برای توسعه‌ی تولیدات دانش‌بنیان مد نظر رهبری مثل نانو تکنولوژی؛ این دست تولیدات نیازمند ارتباط و تعامل با اقتصاد جهانی ست و ایجاد محیط مناسب توسعه و تحقیق و حداقل انتقال علم از غرب که باز با موانع عقیدتی رهبری مواجه خواهد شد. .

هفتم: حمایت از تولید داخلی با شرایط موجود به معنای ادامه‌ی وابستگی به نفت برای حمایت یارانه‌ای از تولید داخلی است. حمایت به هر قیمتی نسخه‌ی رهبری برای پیشرفت کشور است.

در دستگاه فکری آقای خامنه‌ای ادبیات توسعه‌ی پایدار و مدیریت منابع نسخه‌ی بیگانگان است که مسئولان باید از آن تبری جویند. واردات کالاهای آب بر اساسا مغایر با سیاست خودکفایی ملی در همه‌چیز است. رهبری در موضوع واردات چنان سختگیر است که حتی از حرام شرعی خواندن واردات کالاهایی که در داخل قابلیت تولید دارد هم ابایی ندارد.

به نظر می‌رسد ترس از تحریم و وابستگی کشور به واردات کالاهای استراتژیک از نگاه آقای خامنه‌ای چنان غیرقابل قبول است که حتی به قیمت بالاگرفتن تنش‌های آبی و نابودی محیط زیست و باقی‌ماندن زمینی سوخته برای نسل‌های آینده، حاضر نیست از اتوپیای کشور مستقلِ مقتدرِ غنی از محصولات کشاورزی، دامی و معدنی به بهانه بحران کم آبی دست بکشد.

اصرار بر کالای ایرانی و تولید داخلی بدون در نظر گرفتن ظرفیتًهای اقلیمی و انسانی و مالی نشانه‌ی نگاه غیرجامع و خودخواهانه‌ب رهبری‌ست که می‌تواند آخرین فرصت‌ها و منابع برای نجات زیست‌بوم ایران را به باد دهد.

رهبری در جلسه شش ماه پیش با هیات دولت معاون اول رئیس‌جمهور را درباره کم توجهی نسبت به اصول کلی اقتصاد مقاومتی چنان سرزنش و توبیخ کرد که به نظر می‌رسد همان ماجرا نقطه‌ی کدرورت رهبری از اسحاق جهانگیری شده و بنابه گفته آقای جهانگیری شش ماه است آقای خامنه‌ای ایشان را نپذیرفته است. جلسه‌ی هیات دولت با آقای خامنه‌ای در تاریخ ۴ ابان ماه ۹۶ پیش از معرفی برنامه ششم توسعه برگزار شد، رهبر در این جلسه به تاکید در مورد اقتصاد مقاومتی گفت: «همه‌ی برنامه‌های دولت بایستی در این مجموعه‌ی اقتصاد مقاومتی و در این سیاست‌ها بگنجد؛ حتّی برنامه‌ی ششم و بودجه‌های سالیانه، همه باید براساس این اقتصاد مقاومتی شکل بگیرد؛ یعنی هیچ‌کدام از اینها در هیچ بخشی، غیرمنطبق با این سیاست‌نا نباشد؛ نه اینکه فقط مخالفت نداشته باشد بلکه کاملاً منطبق با این سیاست‌ها باشد»

سخنرانی عیدانه آیت‌الله خامنه‌اب نشان داد که نظرات کارشناسی راهی به بیت رهبری ندارد و رهبر جمهوری اسلامی گوش شنوایی برای شنیدن انتقاد ندارد. کارشناسان بحران اب و تغییرات اقلیمی را چنان سهمگین ارزیابی می‌کنند که ممکن است تمدن ایرانی را متلاشی کند و رهبری به مردم توصیه می‌کند در چنین شرایطی که نیمی از ایران قابل زیستن نیست، زاد و ولد کنند. باید دعا کرد تا خدواند ایران را از شر جهل و خودکامگی مصون بدارد.

این‌جا ایران است |کمال تبریزی

شایگان، از بومی‌گرایی تا جهان‌گرایی

$
0
0

۱- دولت دوم محمد خاتمی و به‌ویژه دو سال پایانی آن، از ۸۲ تا ۸۴، دوره‌ای کم سابقه برای روشنفکری عرفی در ایران رقم زد؛ دوره‌ای که در آن روشنفکری عرفی هر چند به‌صورت دوفاکتو و محدود به فضاهای دانشگاهی ولی به هرحال به رسمیت شناخته شد، طرف گفت‌وگو قرار گرفت، مدعاهای نظری و جامعه‌شناختی‌اش شنیده شد و امکان هماوردی با روشنفکری دینی را یافت که پیش‌تر به‌عنوان بدیلی برای انهدام گفتمانی عرفی‌گرایان مورد حمایت قدرت مستقر بنیادگرایان حاکم قرار داشت اما حال اگر نه بیشتر ولی نه چندان کمتر از عرفی‌گرایان مورد غضب قدرت سیاسی قرار داشت و این «فقدان قدرت» خود امکانی هم برای روشنفکران دینی و هم برای روشنفکران عرفی فراهم می‌کرد تا فارغ از نظرداشت به قدرت و لوازم آن به گفت‌وگوی معطوف به حقیقت روی آورند و همدیگر را به رسمیت بشناسند و مدعاهای خود را به هماوردی مدعاهای طرف مقابل مهیا سازند.

این دوره درخشان از تاریخ اندیشه ایرانی که به‌ویژه با بازگشت و استقرار رامین جهانبگلو در ایران شروع شد، سبد روشنفکری ایرانی را نیز به‌نحو چشم‌گیری گسترش داد و آن فضای تک صدایی مبتنی بر دوگانه سروش-داوری در دهه ۷۰ را نیز شکست. در همین دوره مصطفی ملکیان با طرح پروژه عقلانیت-معنویت هم‌زمان با پروژه «نواعتزال» دکتر سروش که شاید بتوان آن را به عنوان آخرین تلاش نظری او برای جمع عقلانیت با دین تلقی کرد، محصولی جدید به این سبد افزود. هم‌زمان با او محمد مجتهد شبستری نیز با فرار وی از هرمنوتیک متن‌محور و به چالش کشیدن منشا متن مقدس، با تکیه بر سنت پدیدارشناسی و هرمنوتیک در کلام جدید، از سویی دیگر راه‌گشای عبور از تک‌صدایی پیشین شد. و باز در همین جناح از روشنفکری دینی علی پایا با ترجمه‌ای سترگ از عصر اطلاعات امانوئل کاستلز به استقبال جهانی‌شدن رفت و به یک معنا اساسا کانتکس نظرورزی در متن دینی را تغییر داد. و این‌چنین بود که دشواری دفاع از مدعاهای نظری روشنفکری دینی با عبور بسیاری از روشنفکران جناح راست آن بر دوش جناح چپ و خط شریعتی گذاشته شد تا حسن یوسفی اشکوری از ضرورت وفاداری به متن مقدس در برابر عرفی‌سازی وحی توسط محمد مجتهد شبستری دفاع کند و رضا علیجانی لیبرالیزه شدن روشنفکری دینی را محل نگرانی و نقادی خود قرار دهد.

در میان روشنفکران عرفی نیز تکثیر کثرت به همین سرعت انجام می‌شد. از بابک احمدی تا حسن مرتضوی و از مراد فرهادپور و امید مهرگان تا یوسف اباذری با سرعتی اعجاب‌انگیز گفتار چپ روشنفکری عرفی را بسط می‌دادند و به همان سرعت رامین جهانبگلو، حاتم قادری و داریوش شایگان گفتار لیبرال را گسترش می‌دادند.

گفتار فمنیستی نیز به آرامی جای‌گاه خود را در مارکت روشنفکری یافته بود و سخنگویانی از هر سه موج فمنیسم از فاطمه صادقی تا مریم خراسانی در حال برساخت گفتارهایی بودند که «زن» در مرکزیت آن قرار داشت.

۲-وضعیت جدید مارکت روشنفکری ایرانی موجب شد تا دیگر دوگانه روشنفکری دینی-عرفی امکان توضیح همه‌جانبه این مارکت را نداشته باشد و تبیینی جامعه‌شناختی‌تر از آن ضروری بنماید. چنین بود که محمود صدری در سلسله یادداشت‌هایی در روزنامه شرق به تبیین مبتنی بر روشنفکری بومی‌گرا-روشنفکری جهانی‌گرا از روشنفکری ایرانی دست یازید.

در پانل سوم از روز اول سمینار «گذار به دموکراسی» که تنها چند هفته قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری، خرداد ۸۴ در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران توسط طیف نزدیک به اصلاح‌طلبان در انجمن اسلامی دانشجویان این دانشکده برگزار شد، محمود صدری برای دفاع از چارچوب نظری خود در برابر رامین جهانبگلو قرار گرفت. نقد محوری جهانبگلو به صدری این بود که دوگانه بومی‌گرا-جهانی‌گرا همان دوگانه روشنفکری دینی-عرفی است و چیز جدیدی به ما و اندیشه‌مان نمی‌افزاید و حال با توجه به این نکته ضرورت استفاده از این چارچوب طبقه‌بندی و تحلیلی چیست؟

اما واقع امر آن بود که دوگانه بومی-جهانی با دوگانه دینی-عرفی منطبق نبود و مثال بارز آن را نیز در آن زمان داریوش شایگانِ «آسیا در برابر غرب» یا «ادیان و مکتب‌های فلسفی هند» می‌شد دانست.

شایگانی که هندشناسی خوانده بود و از دفاع از تمدن آسیایی و شرقی ابتدا به نقد مبانی نظری-تاریخی اندیشه اروپامحور و سپس نقد کلیت عقلانیت غربی رسیده بود، قطعا روشنفکر دینی نبود و کاری هم نه با مدعاها و نه با متون دینی نداشت اما دست‌کم تا پیش از «انقلاب دینی چیست؟» به آسانی می‌شد او را در طبقه‌بندی بومی-جهانی محمود صدری جزو روشنفکران بومی‌گرا قرار داد.

مثال دیگر برای ترجیح الگوی طبقه‌بندی محمود صدری بر الگوی رایج، جایی خود را نشان می‌داد که به سراغ حضور ثقیل سید جواد طباطبایی در اندیشه ایرانی می‌رفتی!
طباطبایی گرچه هنوز در آن زمان پروژه فکری «ایرانشهر و مسئله ایران» را به اندازه سال‌های بعد نگشوده بود اما همان زمان نیز بومی‌گرایی این گفتار متکی بر ملی‌گرایی فلسفی به اندازه عرفی‌گرا بودن آن مشخص بود.
بدین‌سان در طبقه‌بندی محمود صدری شاید بتوان برای داریوش شایگان هم در میان بومی‌گرایان کسوت استادی در نظر گرفت و هم در میان جهان‌گرایان برای شایگانِ «افسون زدگی جدید و هویت چهل تکه» جایگاهی کانونی!

۳-شادروان داریوش شایگان که امروز در ۸۳ سالگی درگذشت، وقتی در دهه ۴۰ هندشناسی می‌خواند و کتاب ادیان و مکاتب فلسفی هند را می‌نویسد، قطعا چنان‌که مهرزاد بروجردی نیز در کتاب «روشنفکران ایرانی و غرب» طبقه‌بندی‌اش کرده، در زمره روشنفکران منتقد غرب و بومی‌گرا قرار دارد که می‌خواهد به خویشتنِ خویش بازگردد، اما خویشتن شایگان با خویشتن آل احمد و شریعتی متفاوت است؛ خویشتن او حتی با فردید نیز تفاوت بنیادین دارد، گرچه شاید بتوان گفت به خویشتن صادق هدایت نزدیک است.
خویشتن شایگان غیرغربی است اما «اسلام» نیست، سنت برآمده از اسلام هم نیست.

برای او اسلام نه میراثی قدسی و وحیانی بلکه بخشی از میراث آسیایی و غیرغربی است؛ هم‌چنانکه زرتشت، بودا و تمام میراث آسیایی که برای سده‌ها از جنگ ماراتن بدین سوی با تسلط اندیشه اروپامحور بر تاریخ اندیشه و تقسیم جهان به اروپای متمدن و آسیای بربر به حاشیه رانده شده و بر صندلی نظاره‌گری نشسته تا برساخت مابعدالطبیعه غربی را شاهد باشد و در این ستیز نابرابر تحقیر شود و دم بر نیاورد.

شایگان در کتاب «آسیا در برابر غرب»اش دیگر جایگاه خود را در بین زعمای بومی‌گرایی تثبیت می‌کند و برای دیگری‌سازی غرب،  بنیادی تاریخی بر می‌افکند تا به جنگ شرق‌شناسی سلطه‌جو رفته و یکی از مهم‌ترین اسناد «شرق‌شناسی معکوس‌» در روشنفکری ایران را رقم زده باشد. اما باز هم خودِ شایگان در برابر دیگریِ غرب، خود سنت نیست؛ خود اسلام قدسی نیست. او می‌خواهد با دیگری‌سازی غرب جنبه هژمونیک آن را بستاند و در فضای فکری هژمونی‌زدایی شده برای اندیشه ایرانی اعتماد به‌نفس و امکان تنفس فراهم آورد نه آنکه با نقد غرب به سنت اسلامی روی آورد. اگر هم جایی از سنت سخن می‌گوید سخن از سنت (ترادیشن) با تی بزرگ است و اشاره به سنت قدمایی معنوی در آسیا دارد و نه سنت اسلامی به مثابه بسط تاریخی آن.

شایگان در این‌جا تجددخواهی است  بومی‌گرا که با تجدد نه تنها مشکلی ندارد بلکه دل در گرو آن نیز دارد اما غربی‌بودن تجدد غمگینش می‌سازد و به دنبال امکانی برای تجدد غیر غربی می‌گردد.

شاید بتوان در مقام توضیح و تقریب به ذهن ، برخی از گفتارهای سیاسی محمدرضا پهلوی در نقد غرب پس از بحران نفتی ۱۹۷۳ را ذیل همین تجددخواهی بومی‌گرا طبقه‌بندی کرد؛ تجددخواهی که آلترناتیوش سنت نیست بلکه تجدد از سنخی غیرغربی است؛ سنخی که شایگان در آسیا جستجویش می‌کند. سنخی که گرچه در دیگری‌سازی غرب با شریعتی هم‌سخن است اما وقتی از «دیگری» می‌گذرد و به «خود» می‌رسد، هم‌چنین وقتی با پرسمان تجدد مواجه می‌شود، پاسخش گرچه بومی‌گرایانه است اما با تمام روشنفکران دین‌گرا و چپ‌گرا متفاوت است.

۴-تجربه حکومت دینی در ایران اما شایگان را به زیست چندفرهنگی در «زیر آسمان‌های جهان» سوق می‌دهد و دیوار آسیا-اروپا را برایش فرو می‌ریزاند. او می‌بیند که نه تنها دیگری‌سازی غرب به هیچ نتیجه تجددخواهانه‌ای منتج نشد و نه تنها هیچ امکان عقلایی برای فکر ایرانی نگشود بلکه با ایدئولوژیک‌شدن سنت، محتوایی ترسناک و هراساننده به خود گرفت که نه روح یک جهان بی‌روح بلکه بی‌روحی یک جهان سابقا با روح را رقم زد و هیچ افق جدیدی را هم نگشود.

با چنین تجربه‌ای شایگان به سراغ توضیح انقلاب دینی می‌رود و در «انقلاب دینی چیست؟» شاید بیش از هر چیز خود را به بوته نقد می‌کشد! این‌جاست که با شایگانی دیگر در برابر شایگان بومی‌گرا مواجه می‌شویم.

شایگان دوم از دیگری‌زدایی از غرب شروع می‌کند؛ از این‌همان‌سازی غرب-شرق و برساخت هویت گفت‌وگویی و چندفرهنگی. او دیگر می‌داند که خارج از غرب هیچ تجددی نیز متصور نیست، پس برای تجدد باید با غرب از در آشتی درآمد. نیازی به غربی شدن و فراموشی رویای شرقی‌مان نیست اما می‌توان بین رویای شرقی و واقعیت غربی به هویتی چهل تکه و چندگانه رسید و با برانداختن مرزهای هویتی در عصر جهانی‌شدن از نقطه عزیمت چندفرهنگ‌گرایی به سراغ تجدد رفت.

شایگانِ واپسین دیگر بومی‌گرا نیست. او جهان‌گرا و جهانی‌گراست و رویای شرقی برایش «پل فیروزه‌ای» برای جهانی‌اندیشیدن و جهانی‌زیستن است. جهان‌گرایی که به قول مصطفی ملکیان جهان آفاقی آدمی را به دهکده‌ای تقلیل می‌دهد و جهان انفسی او را به فراخنای چهل‌تکه‌گی و چندفرهنگی وسعت می‌بخشد و زیستن زیر «آسمان جهان» را ممکن می‌سازد.
آسمانی رنگین‌کمانی و چند فرهنگی که در آن آسیایی و اروپایی، مسلمان و مسیحی و بودایی، همه میراث‌دار هویتی مشترک و مشاع هستند به‌نام هویت بشری!

ایران‌زمین امروز یکی از جهان‌های انفسی سترگ خود را از دست داد، جهانی که خوب خواند، خوب فهمید و فهماند، خوب زیست و خوب درگذشت.

رقصان می‌گذرم از آستانۀ اجبار

$
0
0

‌«بزرگ بود

و از اهالی امروز بود

و با تمام افق‌های باز نسبت داشت

و لحن آب و زمین را چه خوب می‌فهمید»[۱]

دکتر داریوش شایگان، اندیشمند و روشنفکر برجستۀ معاصر، دوم فروردین سالی که تازه آغاز شده، روی در نقاب خاک کشید و به سمت بی‌سو پرواز کرد. هر چند شایگان از دو ماه پیش به خواب عمیقی فرو رفته بود، در عین حال از شنیدن این خبر عمیقا متاثر شدم و به اندازه یک ابر دلم گرفت؛ گویی باورم نمی‌شود که دیگر مجالی برای دیدن دوبارۀ او ندارم و این آرزو، بدل به تمنّای محالی شده است.

پیشتر دربارۀ منزلت و جایگاه شایگان در سپهر اندیشۀ ایران معاصر، به عنوانِ متفکر برجستۀ مفهوم‌ساز، جستارهایی چند منتشر کرده و دورۀ دوازده جلسه‌ای « شایگان شناسی» را برگزار کرده‌ام.[۲] . در این نوشتار، بنای تکرار و بازنویسی آن‌ها را  ندارم، بلکه بر آنم تا خاطراتی چند از بزرگ‌مردی  که «ازاهالی امروز بود» و«لحن آب و زمین را خوب می‌فهمید» و «شادمانه و شاکر» زیست[۳] ، نقل کنم.

سال‌ها پیش، مقالۀ «ترنم موزون حزن» را ناظر به آراء داریوش شایگان دربارۀ ایدئولوژی و «گفتگو در فراتاریخ» در نشریۀ «مهرنامه» منتشر کردم. مقاله صبغۀ انتقادی داشت و ناظر به عدم تنقیح مبادی و مبانیِ انسان‌شناختی و معرفت‌شناختیِ «عرفان» در نظام اندیشگی شایگان به روایت من. ایشان، از سر لطف، از دوست عزیزم منصور هاشمی، جویای احوال و کار و بار نویسندۀ مقاله، یعنی نگارندۀ این سطور شده و ابراز تمایل به دیدن من کرده بودند. قراری گذاشتیم و مشتاقانه، به اتفاق به دیدارشان شتافتیم.[۴] وقتی ایشان در را باز کردند، پس از احوال‌پرسی، پیش از هر سخن دیگری، صمیمانه از من بخاطر نوشتن آن مقاله تشکر کردند. واقعا غافلگیر شدم، انتظار چنین مواجهه‌ای در بدو ورود به منزل را نداشتم. از بخت بلندم، تا آخرین روزهای اقامتم در ایران، هر از گاهی خدمت‌شان می‌رسیدم و از مصاحبت با  ایشان، حقیقتا می‌آموختم و اوقاتی خوش را تجربه می‌کردم.

شایگان، افزون بر ذهن وقّاد و هوش سرشار خدادی و فضل کم نظیر، هاضمه‌ای فراخ  و دریاوش داشت ؛«در حوضچۀ اکنون» آب‌تنی می‌کرد و «ابن الوقت» بود، آتش در پشیمانی و پریشانی زده [۵] و زوال و ناماناییِ دنیا را به رای‌العین چشیده بود و به اقتفای حافظ با خود زمزمه می‌کرد:

هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار/ کس را وقوف نیست که انجام کار چیست

پیوند عمر بسته به مویی‌ست هوش دار / غم‌خوار خویش باش غم روزگار چیست

یک نوبت که منزل شایگان بودم، گرم گفتگو بودیم، غروب شد و هوا تاریک گشت. او که از انس و علاقۀ وافر من به سهراب سپهری با خبر بود، گفت: فلانی بلند شو برویم اتاق کناری، یکی از نقاشی‌های سهراب را که برایم امضاء کرده، نشانت دهم. به اتفاق رفتیم و به تماشای نقاشی نشستیم، سکوت سنگینی در اتاق طنین‌انداز شده بود، پس از دقایقی، شایگان سکوت را شکست و به آرامی گفت: به قول هندوها، آنچه در جهان پیرامون می‌گذرد، از جنس«مایا» است؛ گویی که در خیال می‌گذرد و اعتبار و دوامی ندارد و حقیقی‌ترین مؤلفۀ آن، عدم ثبات و زوال است.[۶]  تکان خوردم و در فکر فرو رفتم، هیچ‌وقت حسّ و حال آن لحظات را فراموش نمی‌کنم. در همان جلسه، شایگان از انس بسیار خود با سپهری برایم گفت، از اینکه سهراب فرانسۀ خوبی می‌دانست و در برگرداندن اشعارش به زبان فرانسه توسط شایگان، به او کمک شایانی کرده بود. افزون بر این، دربارۀ تلقی سپهری از مفهوم «مرگ»  با هم  گفتگو کردیم. به نزد شایگان، سهراب مرگ را زندگی کرد و از آن نهراسید، منتظر در رسیدن مرگ، به عنوان نقطۀ پایانیِ زندگی خود نبود، بلکه دقایق و ساعات و روزها و شب‌ها را در عمق می‌زیست و قدر تک‌تک لحظات را می‌دانست و مرگ را تافتۀ جدابافته‌ای از زندگی نمی‌انگاشت: «و نترسیم از مرگ/… مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد/ مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می‌گوید/  مرگ گاهی ریحان می‌چیند/… گاه در سایه نشسته است به ما می‌نگرد/ و همه می‌دانیم/ ریه‌های لذت پر اکسیژن مرگ است».

پس از انتشار دو کتاب  «در سپهر سپهری» و « فلسفه لاجوردی سپهری» ام در حوزۀ سپهری‌پژوهی در دهۀ نود شمسی، نسخه‌ای از آن‌ها را برای شایگان فرستادم. ایشان از سر محبت و عنایت آن‌ها را در مطالعه گرفتند و ملاحظات عالمانه و زیبایی‌شناسانۀ خود را از طریق ایمیل برایم نوشتند؛ تتمۀ آن‌را وقتی پاریس بودند، در مکالمۀ تلفنی به من گفتند؛ از اینکه کارک‌های من در این حوزه، نظر محققِ بزرگ و ارجمندی چون ایشان را به خود جلب کرده بود، به خود بالیدم.

شایگان، سالک مدرنی بود دل‌مشغولِ«قاره گمشده روح» و در اندیشۀ پرداختن سهم دل در دنیای راززدایی شدۀ کنونی. از این‌رو «مرگ آگاه» بود و تجربۀ زیستۀ غنی‌ای داشت و حسرت و آرزوی برنیامده و کارِ ناتمام و نکرده‌ای نداشت و لذا طمانینه و آرامشی  رشک‌برانگیز در او به عیان دیده می‌شد. شادمانه و شاکر زیست و از عالم و آدم و روزگار و فلک و طبیعت ، شاکی نبود و طلبی نداشت و هنگام کوچ ابدی، به تعبیر اروین یالوم، زمین سوخته‌ای برای مرگ بر جای گذاشت.

چند ماه پیش، شایگان از سر لطف، احوال مرا از یکی از دوستانِ عزیزِ تورنتونشین‌ام جویا شده بود. چند روز پس از آن، تماس گرفتم و با هم تلفنی صحبت کردیم، نمی‌دانستم این آخرین مکالمۀ ما خواهد بود. به شایگان گفتم، در سالیان اخیر خوشبختانه  پرکار بوده‌اید و کتاب‌های «در جستجوی فضاهای گمشده»، «پنج اقلیم حضور» و «جنون هشیاری» از شما منتشر شده؛ در پاسخ، با صمیمیت و صداقتی که از دل بر آمده بود، گفت: می‌دانی، آخر کار دیگری ندارم و بلد نیستم و اکنون هم مشغول نوشتن کتابی درباره پروست هستم! پاسخ او سخت بر دلم نشست. در ادامه گفت: دوستی سی دیِ درس‌گفتار «شایگان شناسی» شما را برایم آورده، چند جلسه از آن‌را شنیده‌ام. گفتم: تمام آثار شما تا آخر سال ۹۲ شمسی را در این درس‌گفتارها بررسیده‌ام، در مجال دیگری باید به کارهای سالیان اخیرتان هم بپردازم. خندید و گفت: نپرداختید هم نپرداختید. خنده‌اش برایم تداعی کنندۀ لبخند نقش بسته بر لبان مجسمه‌های بودا بود، لبخندی که یک معنای آن، چنان‌که شایگان در «ادیان و مکتب‌های فلسفیِ هند» آورده، متضمنِ تسخر زدن به دنیا و مافیها و بی‌تفاوتی و بی‌اعتناییِ رهگشا پیشه‌کردن است. مشی و سلوک شایگانی که من در نشست و برخاست‌ها و گفتگوهای متعدد طی ده سال شناختم ، مصداقِ این سخن حکیمانۀ آرتور شوپنهاور بود:

«تصور کرده‌ای من می‌شکفم تا دیده شوم؟ نه من برای خودم می‌شکفم نه برای دیگران. چون شکوفایی خرسندم می‌کند. سرچشمه شادی من در وجود خودم و در شکوفایی‌ام است».

وی  بسان چشمه‌ای بود که می‌جوشید و سربرمی‌آورد، نظیر گل‌ سرخی که نفسِ شکفتن برایش لذت‌بخش است و اصالت دارد، به همین سبب شکوه و شکایتی از زندگی نداشت، کینه و حسادت را نمی‌شناخت و می‌توانست توانمندی‌ها و دستاوردهای دیگران را ببیند و از دیدن آن‌ها لذت ببرد.

دی‌ماه سال گذشته، با اشتیاق گزارش جلسۀ رونماییِ کتاب «فانوس جادویی زمان» را خواندم، خرسندم که شایگان در جلسۀ باشکوه بررسیِ آخرین کتابش حضور داشت و سخن گفت. تقدیر این‌گونه رقم خورد که نسخه‌ای از آخرین اثر شایگان را هم‌زمان با سفر بی‌بازگشتش، توسط مسافری در تورنتو دریافت کنم؛ تنها کتابی از شایگان که هنوز نخوانده‌ام.

دیروز که خبر کوچ ابدیِ داریوش شایگان را شنیدم، به یاد شعر«در آستانۀ » شاملو افتادم، شعری که وصیت‌نامۀ اوست و اکسیر کمیاب و غریبی در آن به ودیعت نهاده شده است.[۷] خوش دارم نوشتار خود را با بخشی از این اثر هنریِ ماندگار به پایان برم، فقراتی که زبان حالِ شایگان است و تجربۀ زیستۀ هشتاد و اندی ساله‌اش را به نیکی روایت می‌کند:

رقصان می‌گذرم از آستانه‌ی اجبار

شادمانه و شاکر…

دالان تنگی را که در نوشته‌ام

به وداع

فراپشت می‌نگرم

فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه بود

اما یگانه بود و هیچ کم نداشت

به جان منت پذیرم و حق گزارم!

—————————

پانوشت‌ها:

[۱] سهراب سپهری، دفتر « حجم سبز»، شعر « دوست».

[۲]  نگاه کنید به :

« ترنم موزون حزن: داریوش شایگان، نقد ایدئولوژی و گفتگو در فرا تاریخ»،  در ترنم موزون حزن: تاملاتی در روشنفکری معاصر، تهران، کویر، ۱۳۹۳، چاپ دوم.

مصاحبه با  هفته نامۀ کرگدن، ” شایگان، معنویت و زندگی تکنولوژیک”، اسفند ۹۶.

مصاحبه با  نشریه « مدیریت ارتباطات»، “ داریوش شایگان و هویت ایرانی- اسلامی”، بهمن ۹۳.

فایلهای صوتیِ  درسگفتار دوازده جلسه ای ” شایگان شناسی” در لینک زیر  در دسترس است:

http://www.begin.soroushdabagh.com/lecture_f.htm

[۳] وقتی داریوش شایگان، بهمن ماه سال پیش دچار سکتۀ مغزی گشت و به خواب عمیقی فرو رفت، نوشتۀ « شادمانه و شاکر» را  در روزنامۀ « وقایع اتفاقیه» منتشر کردم. نگاه کنید به :

http://www.begin.soroushdabagh.com/pdf/703.pdf

[۴]  منصور هاشمی، در دو  کتاب نیکوی « هویت اندیشان و میراث فکری احمد فردید»، و « آمیزش افقها: منتخباتی از آثار داریوش شایگان»، روایت خویش از آراء و نظرات شایگان را تقریر کرده است. « کویر»، ناشر اولی و « فرزان روز»، ناشر دومی است.

[۵] « ابن الوقت» و  آتش زدنِ در « پشیمانی و پریشانی» را از این ابیات  مولانا وام کرده ام:

صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق

نیست فردا گفتن از شرط طریق

برو ای تن پریشان تو و آن دل پشیمان

که ز هر دو تا نرستم دل دیگرم نیامد

[۶] تداعی کنندۀ این بیت دل انگیز « مثنویِ» مولوی:

بر خیالی صلحشان و ننگ شان

وزخیالی فخرشان و ننگ شان

[۷]   مهرماه سال ۹۶، در سخنرانیِ ” در آستانۀ سفر” که در انجمن ادبیِ شهر برلین برگزار شد، روایت احمد شاملو و فروغ فرخزاد از مفهوم مرگ را با یکدیگر به تفصیل مقایسه کردم. شعر « در آستانۀ» شاملو، نقلِ آن مجلس و نّقل آن محفل بود.


انتخاب بولتون و سیاست خارجی ایران

$
0
0

حدود سه دهه است که سیاست خارجی کشور ما با چالش‌های عظیمی روبرو شده است. در طول این مدت آقای خامنه‌ای کوشش کرده تا با ایجاد دولتی موازی و پنهان، کنترل ارگان‌های بیشتر حکومتی را تحت فرمان خود آورد و در این میان، هیچ ارگانی به اندازه وزارت امور خارجه کشور صدمه ندیده است. اگرچه  انتخاب برخی از وزرا  مانند وزیر اطلاعات با هماهنگی او عملا به‌انتخاب اوست اما  در عمل هیچ وزارتخانه‌ای تخریب این دخالت و کنترل  را بیشتر از وزارت امورخارجه کشور عیان نکرده است.

در واقع سیاست خارجی ایران در منطقه خاورمیانه کلا از تصرف وزارت امورخارجه خارج شده و گروگان ایدئولوژی غرب‌ستیز رهبری شده است. نتیجه  این کار ایجاد شکاف‌های عمیق سیاسی بین ایران و بقیه کشورهای منطقه، ایجاد بهانه برای دخالت مستقیم کشورهای بزرگ در خاورمیانه و تکیه کشورهای استبدادی خاورمیانه خصوصا بر امریکا به‌خاطر استفاده از چتر امنیتی این کشور بوده است. امروز دولت عراق که هم‌پیمان منطقه‌ای ایران است، چاره‌ای جز دعوت امریکا برای ماندن در این کشور به‌ خاطر ایجاد امنیت و حمایت از نیروهای مسلح عراق نداشته است.

با استقرار دولت احمدی‌نژاد، خاورمیانه کاملا شماره معکوس امنیتی خودرا رقم زده است. ایران دو شانس بزرگ تاریخی را با دخالت رهبر جمهوری اسلامی ایران از دست داد تا خاتمی با کلینتون و روحانی با اوباما مشکلات مابین دو کشور را بتوانند حل کنند. دولت کلینتون تا مرز معذرت‌خواهی برای کودتای ۲۸ مرداد در ایران پیش رفت اما رهبری اجازه نداد تا روابط بهتری بین ایران و امریکا ایجاد شود و امروز با دولت ترامپ و انتخاب جان بولتون، امنیت کشور ما بیش از هر زمان دیگری بعد از انقلاب به چالش کشیده می‌شود.

بعد از انقلاب این اولین باری‌ست که پر مخاطره‌ترین دولت‌ها با کابینه‌ای بسیار خطرناک برای کشورما در امریکا سرکار می‌آید.جان بولتون، کسی که می‌خواهد رئیس شورای امنیت امریکا و دولت ترامپ شود، فقط به اقتدار نظامی امریکا می‌اندیشد. او مدافع سر سخت استفاده از قدرت نظامی امریکا خارج از مرزهای این کشور است. او حتی بین نیوکان‌های راست‌گرای محافظه‌کار امریکایی، جای‌گاه ویژه‌ای را به‌خود اختصاص داده است. بولتون هرگز برای پست‌های دولتی به کنگره امریکا معرفی نشده است، به‌خاطر این‌که بسیاری از محافظه‌کاران امریکایی او را در مواضع خود  بسیار رادیکال می‌دانند و حاضر نیستند که به او رای اعتماد دهند. انتخاب او برای نمایندگی امریکا در سازمان ملل متحد در زمان بوش با اعتراضات جدی روبرو شد. او هیچ ارزشی برای سازمان‌های بین‌المللی نظیر سازمان ملل قائل نیست. بیش از یک دهه زودتر از ان‌که او نماینده جورج بوش در سازمان ملل شود،  گفته:«سازمان ملل متحد وجود ندارد. فقط یک اجتماع بین‌المللی است که از کشورهای مختلف ایجاد شده است. این اجتماع بین‌المللی فقط می‌تواند در مواردی که امریکا، تنها قدرت واقعی جهانی، بخواهد، هدایت شود. سازمان ملل متحد چه زمانی که در جهت منافع ما باشد و چه وقتی که بتوانیم حمایت دیگران را جلب نماییم فقط می‌تواند از طرف آمریکا و رهبری ان هدایت شود». . بولتون، همچنین از جمله رئالیست‌های راستگرایی‌ست که نتوانسته است با جهانی شدن سیاست و تجارت در سه دهه گذشته از عقاید افراطی خود در رابطه با نظم جهانی جدید دست بردارد و هم‌چنان دگماتیک مانده است.

بر خلاف عرف معمول در سیاست خارجی، او جنگ را بر دیپلماسی ترجیح مید‌دهد. او سخت طرفدار حمله امریکا به عراق بوده  و هنوز از این مداخله نظامی حمایت می‌کند. حتی ترامپ هم  کرارا حمله نظامی امریکا به عراق را در سال ۲۰۰۳ تقبیح  کرده ست. در مورد ایران، بولتون، به‌دنبال تغییر رژیم در کشور ما و از بین بردن برجام بوده است. او یکی از مخالفین دولت اوباما برای عقد قرارداد برجام است. او اعتقاد دارد که به‌خاطر ضعف در قرار داد برجام، ایران توانسته است برنامه موشکی خود را ادامه دهد و به موشک‌های بالستیک دست پیدا کند. یکی از مشکلات ترامپ با تیلرسون و مک مستر حمایت ان دو از برجام بوده است. مک مستر بطور مشخص اعتقاد داشته است که علی‌رغم مشکلاتی که ایران در خاورمیانه ایجاد کرده، امنیت ملی امریکا در حفظ برجام خواهد بود. او روش‌های دیگری را مانند تحریم‌های بیشتر ایران به‌خاطر برنامه موشکی این کشور تجویز می‌کرد.

اما  بولتون و پامپیو، نامزد وزیر امور خارجه امریکا، تنها شخصیت‌هایی هستند که کاملا با ترامپ در خصوص برنامه هسته‌ای  ایران هم عقیده هستند. در ماه مارس ۲۰۱۵ در مقاله‌ای در نیویورک تایمز، بولتون اعلام کرد که ایران باید بمباران شود. او با حمایت کامل از راست‌های اسراییل نوشت که امریکا نباید این فرصت کوتاه را برای بمباران ایران از دست بدهد. او مدافع سرسخت «سازمان مجاهدین خلق» است و اعتقاد دارد که بمباران ایران و حمله به مراکز استراتژیک این کشور بایستی با مخالفین این کشور هماهنگ شده و در جهت تغییر رژیم در این کشور باشد. در مورد کره شمالی نیز اعتقاد دارد که امریکا فرصت کوتاهی برای یک حمله پیشگیرانه باین کشور دارد. امریکا نباید برای این حمله صبر کند تا زمان از دست رفته و دیر شود. اگرچه او بسیار ضد روسیه و ضد پوتین است اما خبرها در چند روز گذشته حکایت از ان دارد که اندکی مواضع خود را در این خصوص تعدیل کرده تا با مواضع رئیس‌جمهوری امریکا هماهنگی لازم را داشته باشد.

اما آن‌چه در مورد انتخاب بولتون، به‌عنوان رئیس شورای امنیت امریکا، و انتخاب پامپیو، بعنوان رئیس جدید سیا، در مورد ایران مطرح است، این است که هردوی انها نهادهاییی را کنترل می‌کنند که در سیاست خارجی امریکا بسیار تاثیر گذار خواهند بود. این دو شخصیت، دشمنان سرسخت ایران بوده و بدون شک در بی اثر کردن برجام نقش موثری را ایفا خواهند کرد.‌اروپاییان در تلاشند که با اعمال تحریم‌های جدید بر ایران به‌ خاطر برنامه موشکی‌اش، ترامپ را قانع کنند که به برجام پای‌بند بماند. اکنون این دو شخصیت و خصوصا بولتون نقش مهمی را در لغو احتمالی برجام ایفا خواهند کرد. نیوکان‌های افراطی به‌دنبال این فرصت تاریخی می‌گشتند تا بتوانند حمایت امریکا را از مواضع راست افراطی اسراییل و ناتانیاهو خصوصا در مورد ایران بیشتر به‌نمایش گذارند. به همین‌خاطر،  نه تنها اسراییل و عربستان سعودی بلکه بقیه دشمنان ایران در منطقه بسیار از انتخاب بولتون خوشحال هستند.

اما چالش دوم برای ایران، جنگ احتمالی با آمریکا خواهد بود. البته باید توجه داشت که متیس وزیر دفاع امریکا حاضر نیست که نیروی نظامی امریکا را به مرزهای ایران اعزام کند، اما ارتش امریکا می‌تواند با حمله هوایی به مراکز نظامی و تاسیات تولیدی ایران اهداف خود را دنبال نماید تا هدف اصلی امریکا و اسراییل که  نشانه‌رفتن اقتصاد ایران است، تامین شود. بسیاری از تحلیل‌گران غربی اعتقاد دارند که اسراییل و عربستان سعودی با حمایت امریکا این هدف را در ایران دنبال می‌کنند. با اقتصادی پویا، ایران می‌تواند به‌بک رقیب صنعتی برای اسراییل در خاورمیانه تبدیل شود. متاسفانه از بی‌بصیرتی مطلق رهبران دست اندرکار سیاست خارجی ایران در خاورمیانه است که به این تنش‌ها، صرفا نگاه سیاسی  دارند  و خود را از دیدن تصویر بزرگتر رقابت‌های منطقه‌ای محروم کرده‌اند.

همانند بولتون، رهبری و سپاهیان ایران به‌توفق و برتری نظامی ایران در خاورمیانه تمرکز دارند. متاسفانه این دیدگاه جاهلانه به رقابت‌های منطقه‌ای، به منافع ملی کشور ما بسیار ضرر زده است. با فشارهای بیشتر قانونی بر روی ترامپ در امریکا، به‌خاطر همکاری او با روسیه و دخالت پوتین در انتخابات امریکا، بعید بنظر نمی‌رسد که ترامپ برای منحرف نمودن افکار عمومی امریکا، شروع کننده جنگ با ایران باشد. جنگ امریکا با ایران تمام معادلات امنیتی منطقه  را به‌هم خواهد زد و ایران را با تلاطم‌های جدی و جدیدی روبرو خواهد ساخت

اما رهبری جمهوری اسلامی ایران دائما بر طبل انتقاد دولت‌مردان ایران برای اعتماد به برجام و کشورهای غربی زده است. او ادعا می‌کند که اگر امریکا و اروپاییان از برجام هم راضی باشند مسئله دیگری را برای ایران ایحاد می‌کنند تا ایران را در تنگنا قرار دهند. این یک ادعای کامل بدون منطق و بدون پشتوانه داده‌های تاریخی در صحنه بین‌المللی است. در صحنه سیاست خارجی داشتن اعتماد بحث کاملا بیهوده‌ای‌ست. هر کشوری که به‌فکر منافع ملی و اخلاقی خود باشد قادر خواهد بود تا از خود دفاع کند. فرصت بزرگی بود تا ایران بتواند از بی‌اعتمادی اروپا به ترامپ استفاده کند اما کسانی‌که موشک‌‌های بالستیک ایران را به ازمایش گذاشتند و این موشک‌ها را به سوریه شلیک کردند و بر روی انها شعار نابودی اسراییل را نوشتند، این فرصت تاریخی را مجددا از ایران گرفتند تا بتواند با اروپا رابطه دیپلماتیک بهتری را بنیان نهد.

خلاصه این‌که، هیچ‌کسی مانند رهبری جمهوری اسلامی ایران در واماندن و شکست سیاست خارجی ایران در منطقه و دنیا مقصر نیست. یک بار رهبری گفته بود او یک دیپلمات نیست بلکه او یک انقلابی‌ست. انقلابیگری و اتخاذ سیاست‌های ایدئولوژیک او و نظامیانی‌که دائم برای محو اسراییل عربده می‌کشند، ضربات عدیده، پیوسته و جبران‌ناپذیری بر منافع و امنیت کشور ما وارد کرده است.

🍃 زنده|اردوغان: برادرانمان در سوریه خواسته‌اند امنیت را در کشورشان برقرار کنیم

$
0
0


تا کنون ۱۹۱ نفر در سوانح رانندگی نوروز جان باختند

۱۹۱ نفر بر اثر ۱۵۴ سانحه رانندگی در بازه زمانی ۲۴ اسفند ۹۶ تا سوم فروردین ماه جاری جان خود را از دست دادند.

در این مدت بیش از ۱۵۲۸ نفر از مسافران جاده‌های کشور بر اثر سوانح رانندگی مصدوم و به مراکز خدمات درمانی منتقل شدند.

در مدت یاد شده ۳ میلیون و ۱۷۹ هزار و ۶۶۱ نفر طبق اسناد و صورت وضعیت صادره در سطح جاده‌های کشور جا به جا شدند. /ایرنا



مرگ مغزی یک نفر در کیش بر اثر نوشیدن مشروب دست‌ساز

۱۸ نفر براثر مصرف مشروب الکلی دست‌ساز در کیش بیمار شدند.

محمد عباسی٬ دادستان عمومی و انقلاب کیش امروز خبر داد که دست‌کم یکی از مسموم شدگان در بیمارستان دچار مرگ مغزی شده است.

این ۱۸ نفر با علایم مشابه به بیمارستان اصلی این جزیره مراجعه کرده‌ بودند.

به گفته دادستان عمومی و انقلاب کیش تا کنون سه نفر از توزیع‌کنندگان مشروب الکلی در جزیره کیش دستگیر شده‌اند و ۳۰۰ لیتر مشروب هم جمع‌آوری شده است.

سعید پورعلی، رییس هیات امنای بیمارستان کیش عصر گذشته، خبر داده بود که سه گردشگر، به دلیل مصرف مشروب الکلی دست‌ساز دچار مسمومیت شدید شده‌‌اند که حال دو نفر از آنها «بسیار وخیم» است. /خبرگزاری صدا و سیما

 



اعتراض نماینده مجلس خبرگان رهبری به حذف مردم عرب در صدا و سیما

عباس کعبی٬ نماینده خوزستان در مجلس خبرگان رهبری، طی نامه‌ای به صدا و سیما و خواستار عذرخواهی رییس این سازمان از مردم خوزستان شد.

به نوشته او شبکه دو سیما، در به نمایش گذاشتن میان برنامه ای از پراکندگی قومیت ها در نقشه ایران و حذف نشان گذاری مردم عرب ‌خوزستان در نقشه ایران، «قلب این مردم شریف را جریحه دار نمود و همچنین در مسابقه ای پاسخ صحیح را این گزینه قرار داده اند که: اکثریت ابادانی ها بوشهری هستند!» /عصر ایران

 

صد هکتار از جنگل‌های گیلان در آتش

طی دو روز گذشته از ۱۶ شهرستان گیلان، ۱۳ شهرستان درگیر آتش سوزی شدند.

محسن یوسف‌پور،مدیرکل منابع طبیعی گیلان٬ در این رابطه توضیح داد: «بیش از ۶۰ نقطه از استان حریق داشتیم و حجم آتش سوزی تاکنون حدود یکصد هکتار برآورد شده است.»

به گفته او با توجه به اینکه از بعد از ظهر و شب روز گذشته بادهای گرم بسیار شدیدی سرتاسر استان گیلان را فرا گرفته بود، با آتش سوزی گسترده و شدیدی مواجه شدیم که خوشبختانه با تلاش و همکاری مردم خوبدر کنار  پرسنل منابع طبیعی و کلیه بخش های دولتی موفق شدیم این آتش سوری را در بیشتر بخش ها مهار کنیم. /ایسنا

 


 


بخشی از مخالفان اسد غوطه را ترک کردند

چندین دستگاه اتوبوس حامل مخالفان حکومت بشار اسد به همراه اعضای خانواده های آنان و ساکنان غیرنظامی چند شهر غوطه شرقی، روز شنبه این منطقه جنگزده را ترک کردند.

براساس توافق آتش بس و تخلیه، این افراد به مناطق تحت کنترل مخالفان حکومت دمشق در استان ادلب در شمال غربی سوریه می روند.

انتظار می رود شورشیان و غیرنظامیان بیشتری امروز یکشنبه از غوطه شرقی خارج شوند.

نیروهای حکومت بشار اسد، هم اکنون کنترل حدود ۷۰ درصد غوطه شرقی را در اختیار دارند.

غوطه شرقی در هفته‌های گذشته کانون درگیری بین نیروهای ارتش سوریه با حمایت هوایی روسیه و شبه نظامیان مسلح مخالف دولت بوده است.

افزایش شمار کشته‌ها و مجروحان غیر نظامی در این درگیری‌ها با انتقادات گسترده بین المللی روبرو شده است. /رادیو فردا

اخبار روز گذشته را اینجا بخوانید.

پنجمین روز اعتصاب غذای عبدالفتاح سلطانی

$
0
0

زیتون– اعتصاب غذای عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر٬ وارد پنجمین روز شد.

این وکیل دادگستری از ۲۹ اسفند ماه در اعتراض به « تبعیض‌ها علیه زندانیان سیاسی، مخالفت با درخواست آزادی مشروط خود از سوی مسئولان زندان، تحت‌تاثیر قرار گرفتن مقامات قضایی از سوی مأموران وزارت اطلاعات و عدم رعایت حقوق شهروندی » دست به اعتصاب غذا زده است.

عبدالفتاح سلطانی از وکلای حقوق بشر ایران شهریور ۱۳۹۰ بازداشت شد و به دلیل گرفتن جایزه حقوق بشر نورنبرگ آلمان، مصاحبه با رسانه‌ها درباره پرونده موکلانش و مشارکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر به ۱۸ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر این حکم به ۱۳سال حبس کاهش یافت.

با اعمال قانون تجمیع جرائم و اعمال ماده ۱۳۴ حکم سیزده سال حبس تعزیری عبدالفتاح سلطانی به ده سال کاهش یافت. همچنین محرومیت وی از وکالت نیز به دو سال کاهش یافته است.

شرایط سلامت عبدالفتاح سلطانی در سال‌های زندان رو به وخامت گذاشته است؛ او طی این سالها دچار بیماری‌هایی نظیر کم‌خونی، نوسان فشار خون و بیماری حاد کولیت عصبی شده است.

مگدلینا مغربی از مقام‌های ایران خواسته به آنچه سوءاستفاده از نظام کیفری برای خاموش کردن صدای مدافعان حقوق‌بشر می‌خواند، پایان دهند.
بر پایه اعلام عفو بین‌الملل، سلطانی در شرایط بد و بدون دسترسی درست به مراقبت‌های پزشکی زندانی است و به‌رغم توصیه پزشکان، بارها با مرخصی درمانی یا اعزام او به بیمارستان مخالفت شده است.

عبدالفتاح سلطانی که هفتمین سال از محکومیت حبس ۱۰ ساله خود را در زندان اوین می‌گذارد، به بیماری‌های مختلف مبتلا شده است، اما با درخواست آزادی مشروط وی مخالفت شده و علی‌رغم گذشت چندین سال، مقامات قوه قضائیه به درخواست اعاده دادرسی وی نیز پاسخی نداده اند.

🍃 زنده|عبدالفتاح سلطانی موقتا به اعتصاب غذای خود پایان داد

$
0
0

 


نام نویسنده معترض «پایتخت» از تیتراژ سریال حذف شد


قیمت دلار از مرز ۵ هزار تومان گذشت

 


عبدالفتاح سلطانی موقتا به اعتصاب غذای خود پایان داد

عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری که امروز وارد ششمین روز اعتصاب غذای خود شده بود، در نامه‌ای اعلام کرد که در پاسخ به درخواست سه هزار و ششصد نفری که از او خواسته بودند اعتصاب غذایش را متوقف کند، اعتصاب غذایش را به طور موقت پایان می‌دهد. سعید دهقان وکیل و فعال مدنی نامه این وکیل زندانی را منتشر کرده است:



درخواست ٣۶٠٠ تن از وکلا و فعالان از عبدالفتاح سلطانی برای پایان اعتصاب غذا

٣۶٠٠ تن از وکلا و فعالان مدنی و اجتماعی و سیاسی، با امضای نامه‌ای از عبدالفتاح سلطانی، وکیل و حقوقدان زندانی که از آغاز سال نو دست به اعتصاب غذا در زندان زده، درخواست کردند که اعتصاب غذای خود را متوقف یا تعلیق کند.

در بخشی از این نامه آمده است: «فروتنانه و صمیمانه از محضر شریف شما تقاضا داریم در این لحظات نوروز که تنها «امید» راهگشای ملت بزرگ ایران است، به همه ما و همه دوستداران خود و جامعه این امید را عیدی دهید که هنوز فرصتی برای تلاش های ما هست. بگذارید با امیدی دوباره، تلاش هایی هر چند تکراری اما استوارتر در این بازه زمانی، از سر گرفته. از جنابعالی تقاضا داریم حداقل تا پایان فروردین ماه، اقدام خود در ارتباط با اعتصاب غذا را متوقف و معلق نمایید.»

عبدالفتاح سلطانی که در حال تحمل محکومیت ده سال حبس خود در زندان اوین است، از روز اول فروردین‌ماه ١٣٩٧ در اعتراض به آنچه «بی‌توجهی مقامات مسئول نسبت به روند غیرقانونی و تبعیض های ناروا در مورد پرونده قضایی خود» خوانده، دست به اعتصاب غذا زده است.


برف نارنجی در اروپا


پیکر داریوش شایگان تشییع شد

تشییع پیکر داریوش شایگان  ۹ صبح  امروز دوشنبه ۶ فروردین در سرسرای دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در کاشانک برگزار شد. داریوش شایگان، نویسنده و پژوهشگر ایرانی در پی یک دوره بیماری در روز دوم فروردین درگذشت.


۵۰ کشته در آتش سوزی مرگبار در روسیه

 آتش سوزی در یک مرکز خرید در شهر کمرورو، واقع در غرب سیبری روسیه، حداقل ۵۰ کشته برجای گذاشته است. گزارشها حاکیست که تعداد زیادی کودک در بین قربانیان این حادثه هستند.

آتش سوزی در مرکز خرید

رسانه‌های روسیه می‌گویند هنوز شماری از جمله کودکان در این سانحه مفقودالاثر هستند.

گزارش های اولیه حاکیست که حریق در طبقه چهارم ساختمان آغاز شد. گفته می شود برخی مردم برای فرار از آتش خود را از پنجره‌های ساختمان بیرون انداخته اند.

کمرورو، واقع در ۳۶۰۰ کیلومتری شرق مسکو، یکی از مراکز تولید زغال سنگ روسیه است./بی بی سی فارسی

 


خرید کالای خارجی در دستگاه‌های دولتی ممنوع شد


جان بولتون: تصور نمی‌کنم برجام اصلاح‌پذیر باشد

جان بولتون در اولین مصاحبه‌اش بعد از معرفی توسط رئیس‌جمهور آمریکا به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید گفت:تصور نمی‌کنم برجام اصلاح‌پذیر باشد.Risultati immagini per ‫جان بولتون‬‎

وی تاکید کرد گاهی باید با واقعیت روبرو شد و پذیرفت که این توافق، همانطور که رئیس‌جمهور هم گفت، از همان ابتدا توافق بدی بوده است و بهتر نمی‌شود.
به گفته بولتون ترامپ احتمالا اواسط  ماه می تصمیم نهایی‌اش را در این مورد اتخاذ می‌کند و اضافه کرد:«این هم یکی دیگر از موضوعاتی است که زمانی که وارد کاخ سفید شوم، سخت روی آن کار خواهیم کرد.»/ایسنا


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

خداکند برجام را لغو کنند!

$
0
0

ابتدای سال ۹۶، در پروژه‌ای به‌عنوان مترجم و محقق همکاری می‌کردم و به این مناسبت تقریبا تمامی بولتن‌های اتاق‌فکرهای واشنگتن را می‌خواندم. آن‌زمان هنوز دولت ترامپ بسیار نوپا بود و سکان سیاست خارجی هم در دست فرد نسبتاً مستقلی قرار داشت.
اتاق‌های فکر جمهوری‌خواهان مملو از اندیشه‌های ضد برجام بود که راه‌حل‌های مختلفی برای غلبه بر دستاورد دیپلماتیک ایران و جهان ارائه می‌کردند. راه‌حلی‌هایی که همگی بر محور تحریم‌های غیر هسته‌ای و جلوگیری از اجرای واقعی برجام تا زمان خروج ایران از توافق هسته‌ای شکل گرفته بودند. امروز و در ابتدای سال ۱۳۹۷ باز هم همان نام‌ها را در عناوین خبری می‌خوانم اما این‌بار به‌جای اتاق‌های فکر، این افراد در سخنرانی‌های رسمی به‌عنوان وزیر امور خارجه، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی و مشاور امنیت ملی آمریکا همان عقاید را مطرح می‌کنند.

مسیر مقالاتی که زیر عنوان «غلبه بر ایران» در دانشگاه‌ها و میزهای مشورتی مورد بررسی قرار گرفته بودند به این شکل بود که باید ایران را زیر شدیدترین فشارهای غیرهسته‌ای قرار داد و بهترین نقطه برای چنین فشارهایی، برنامه موشکی و حوزه نفوذ تهران در منطقه است. در برخی از پژوهش‌ها پیشنهاد شده بود که دولت ترامپ فضای تبلیغاتی را به سمت تنش لفظی با دولت ایران هدایت کرده و پس از آن‌که بخش‌های غیردیپلماتیک قدرت به‌صورت رسمی از فعالیت‌های پشت پرده نظامی پرده‌برداری کردند، این فعالیت‌ها هدف تحریم‌های دست و پاگیر قرار گیرند. در گام بعدی، فقط بخش‌های حساس برجام مانند لغو تحریم سوئیف، لغو تحریم بیمه و لغو تحریم نفتی در ظاهر دست نخورده باقی بماند اما با تحریم‌های موازی از ادامه فعالیت‌ آنها جلوگیری شود تا جایی که تهران خوداقدام به خروج از توافق کند و در این لحظه محاصره کاملی با اجماع جهانی علیه کشور آغاز شود. آن روزها خواندن این مقالات و پژوهش‌ها که با جزئیاتی کم‌ مانند منتشر شده بودند بیشتر شبیه حرف‌های محفلی بود اما امروز آن متفکران سکانداران سیاست کلان آمریکا هستند.

مسئله اینجاست که مکانیزم ماشه طراحی شده در برجام، یک مکانیزم دوسویه است؛ به‌ این معنی که هر طرفی که از توافق خارج شود، در این زمینه در دنیا به انزوا کشیده می‌شود اما از آنجایی که تنها تراز تجاری ایران با جهان نفت است، وضعیت برای‌ش سخت‌تر خواهد بود. در صورتی‌که دولت ترامپ براساس وعده تکراری خود از این توافق خارج شود، اروپا و دیگر حاضران در میز مذاکره هسته‌ای با واشنگتن همکاری نخواهند کرد و تنها می‌ماند ولی اگر این اتفاق نیفتد، اتفاق بدتری ممکن خواهد بود. در صورتی که برجام از سوی واشنگتن برقرار بماند، ایران بهانه‌ای برای طرح مسئله در محافل بین‌المللی و دریافت امتیازهای جانبی نخواهد داشت، در مقابل، تحریم‌های که در حوزه موشکی و جنگ‌های نیابتی در در انتظار تهران هستند، مسیر بسیار دشوار تجارت و مراوده با بیرون را به سوی یک بن‌بست خواهد برد و در نهایت ایران ناگزیر به خروج یکجانبه از برجام می‌شود؛ اقدامی که ماشه نهایی را کشیده و تمامی توان مذاکره و دیپلماسی را صلب می‌کند.

در شرایط کنونی، عربستان سعودی به‌عنوان دشمن شماره دو اما غیررسمی ایران در منطقه، در کنار اسرائیل به‌عنوان دشمن شماره یک، مسیر پایان برجام را تشویق می‌کنند و لابی‌های انها تلاش دارند تا از مسیرهای مختلف این توافق را از سوی غرب به‌چالش بکشند. این تنها نقطه امیدواری در آغاز سال ۹۷ شمسی برای دیپلماسی ایرانی خواهد بود. خبر بستری شدن ظریف به‌مدت چند روز و لغو دیدار با وزیر امور خارجه عمان در تهران، به‌صورت غیررسمی نشان از وجود مشکلاتی در مذاکر غیرمستقیم با آمریکا دارد، مشکلاتی که می‌تواند از سنگ‌اندازی‌های داخلی تا نیم‌نگاه به مذاکرات کره‌شمالی را پوشش دهد. علت هرچه که باشد، نتیجه آن به‌سود اقتصاد تازه شکفته نفتی ایران نخواهد بود. اکنون در کنار ریاض، تگزاس هم می‌تواند کاهش تولید نفت ایران در جهان را جبران کند و یک برگ نه‌چندان قدرتمند دیگر را از دست ما روی میز بیاندازد. روسیه پیش از این نشان داده که از هیچ توافقی خوشنود نخواهد بود و حتی در عکس یادگاری برجام هم حضور نداشت؛ چین با اعتراض‌های پیاپی ایران سطح حضور خود در مذاکرات را به معاون وزیر می‌رساند و کلاف سوریه و یمن نیز دور دست و پای گربه خاورمیانه پیچیده، کلافی که شاید با قیچی برجام از سوی واشنگتن کمی سبک‌تر شود.

🍃زنده|محکومیت یکی دیگر از دختران خیابان انقلاب به زندان

$
0
0

محکومیت یکی دیگر از دختران خیابان انقلاب به زندان

مریم شریعتمداری، از معترضان به «حجاب اجباری» موسوم به ، به اتهام «تشویق به فساد از طریق کشف حجاب» از سوی شعبه ۱۰۹۱ دادگاه کیفری دو استان تهران به یک سال حبس محکوم شده است. نسرین ستوده، وکیل خانم شریعتمداری می‌گوید که این حکم روز یکشنبه (۵ فروردین) به او ابلاغ شده است.

مریم شریعتمداری سوم اسفندماه٬ تنها چند ساعت پس از شیب‌دار کردن سطح جعبه تقسیم برق تقاطع انقلاب- وصال برای جلوگیری از اعتراض به «حجاب اجباری» بر روی آن٬‌ بر روی پست برق روبه‌روی آن به «حجاب اجباری» اعتراض کرد.

مامور نیروی انتظامی  با کمک درخت کنار پست برق٬ از آن بالا رفته و زن جوان معترض را با شدت به میان خیابان پرت کرد.

تصاویر این برخورد خشونت آمیز به سرعت در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده و واکنش کاربران را برانگیخت.


آزادی زنان و کودکان کاروان زیارتی ایرانی بازداشت شده در عراق

ناصر حویزاوی٬ مدیر کل حج و زیارت استان خوزستان٬ خبر داد که مقامات عراقی دوشنبه شب زنان و کودکان کاروان زیارتی شوشتر را که ۲ روز پیش به دلیل جعلی بودن مدارک بازداشت کرده بودند آزاد کردند.

به گفته او این افراد با اعتماد به فردی که برای آنها روادید فراهم کرده به کشور عراق سفر کردند اما به دلیل جعلی بودن روادید توسط نیروهای عراقی بازداشت شدند.

مدیر کل حج و زیارت استان خوزستان با اشاره به اینکه بازداشت شدگان از طریق مراجع رسمی اقدام به درخواست صدور روادید نکردند عنوان کرد: اداره کل حج و زیارت استان در این خصوص قادر به پیگیری نیست اما وزارت امور خارجه پیگیر این موضوع است.

۶۰ زائر ایرانی که روز اول فروردین ماه امسال از شهرستان شوشتر عازم عتبات عالیات شده بودند پس از عبور از مرز ایران توسط نیروهای امنیتی کشور عراق بازداشت شدند.

پیشتر مسئولان استان خوزستان نسبت به کلاهبرداری در زمینه روادید جعلی هشدار دادند و خواستار تقاضای روادید از طریق مراجع رسمی توسط زائران عتبات عالیات شدند. /ایرنا


اخراج مردانه دو زنه از بیت آیت‌الله خامنه‌ای

چندی پیش فتوایی منتسب به رهبری در کانال‌ها منتشرشده بود که مدعی بود حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تعدد زوجات را در شرایط فعلی جامعه مستحب می‌دانند.

اخیرا در جمعی با حضور رهبری، یکی از حضار از ایشان درباره صحت این فتوا سوال می‌پرسد.

آیت‌الله خامنه‌ای با شنیدن این مطلب برافروخته شده‌اند و متعجب گفته‌اند که اصلا بنده همچین فتوایی ندارم و اصلا همچین چیزی را قبول ندارم؛ چه کسی این را گفته است؟ آقایان حتی به شوخی هم نباید درباره تعدد زوجات حرف بزنند، که باعث دلسردی خانم‌ها می‌شود.

رهبر جمهوری اسلامی این نظر را در محل‌ کارش هم اجرایی کرد و هشدار داد که افراد شاغل در بیت رهبری اگر همسر دوم اختیار کنند، اخراج می‌شوند. /ایسنا



سکه از یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان عبور کرد

قیمت انواع سکه با افزایش قیمت قابل توجهی همراه شده به طوری که قیمت سکه تمام از مرز یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان عبور کرده است.

به دنبال افزایش نرخ دلار در روزهای گذشته و عبور آن از مرز ۵۰۰۰ تومان قیمت سکه نیز با افزایش قیمت قابل توجهی همراه شده است.

به طور کلی قیمت سکه به غیر وضعیت عرضه و تقاضا از دو عامل مهم تاثیر می‌گیرد. یکی قیمت دلار و دیگری قیمت طلای جهانی.

طلای جهانی در حدود یک ماه اخیر با تحول چندانی روبرو نشده است و قیمت آن با شیب ملایمی افزایش پیدا کرده است. اما عاملی که به نظر می‌رسد در افزایش قیمت سکه تاثیرگذار بوده است افزایش نرخ دلار است که از دو روز گذشته اتفاق افتاده است.

در حال حاضر قیمت سکه تمام طرح جدید به یک میلیون و ۷۱۴ هزار تومان رسیده است که بالاترین نرخ برای سکه تمام در تاریخ قیمت سکه به حساب می آید. پیش از این در اسفند ماه سال گذشته قیمت سکه تمام از مرز یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان عبور کرده بود که تا آن زمان رکوردی برای این نوع سکه به حساب می آمد./ایلنا




درخواست کارشناسان امنیت ملی آمریکا برای حفظ برجام

 بیش از یکصدتن از کارشناسان امنیت ملی آمریکا طی نامه‌ای سرگشاده استدلال کرده‌اند که خروج از توافق اتمی ایران، برجام، هیچ دستاوردی برای آمریکا نخواهد داشت.

به گزارش نیویورک تایمز این گروه شامل مقام های بازنشسته نظامی و چهار سفیر سابق آمریکا در اسرائیل در بیانیه ای ۱۰ دلیل مشخص را در فواید حفظ برجام برشمرده اند.

تاکید بازرسان سازمان ملل بر اجرای موفق برجام، حفظ روابط نزدیک با متحدان اروپایی و امکان رسیدن به توافقی اتمی با کره شمالی از دلایلی است که این گروه تحت عنوان «ائتلاف ملی جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح اتمی» به آنها اشاره کرده است.

آنها نوشتند: «رییس جمهور ترامپ باید تعهد خود به توافق اتمی ایران را حفظ کند. این کار فواید قابل توجهی خواهد داشت و دست آمریکا را در رسیدگی به کره شمالی و همچنین ایران تقویت می کند. به علاوه این کار باعث تقویت اعتبار حرف آمریکا و نفوذ بیشتر آن به عنوان یکی از رهبران جهان می شود. خروج از این توافق تامین کننده هیچ هدفی در زمینه امنیت ملی نیست.»

این نامه درحالی منتشر می شود که کاخ سفید روز دوشنبه بار دیگر هشدار داد احتمال دارد رئیس جمهور آمریکا تا کمتر از دو ماه دیگر تصمیم به خروج از این توافق بگیرد. .بی‌بی‌سی فارسی


مرگ گربه‌‌سان در خطر انقراض به دست گردشگران

سازمان حفاظت محیط زیست درباره مرگ گونه در خطر انقراض “سیاهگوش” درمنطقه لواسانات توضیح داد.

به گفته شاهدان، عصر روز دوشنبه یک سیاهگوش ماده به همراه دو توله حدودا یک ساله خود در حال عبور از کنار رودخانه بودند که توسط گردشگران با سنگ مورد حمله قرار می‌گیرند.

بنابر اعلام کانال تلگرامی سازمان محیط زیست، سیاهگوش مادر نیز برای دفاع از توله‌ها حمله کرده و گردشگران نیز با سنگ و چوب به جان حیوان افتاده و توله‌ها نیز فرار کردند.

با رسیدن نیروهای محیط زیست بلافاصله سیاهگوش مادر به مرکز بازپروری انتقال یافت و عملیات درمان و نجات آغاز شد.

اما متاسفانه حیوان بر اثر شدت ضربات سنگ و چوب دچار شکستگی فک، دندان‌ها و دنده‌ها و پارگی دیافراگم و در نهایت خونریزی داخلی شد و علیرغم تلاش متخصصان پردیسان برای احیای گونه در خطر انقراض، سیاهگوش ماده از بین رفت. /ایسنا


اخبار روز گذشته را اینجا بخوانید.

مراسم وداع با داریوش شایگان برگزار شد

$
0
0

زیتون– داریوش شایگان  ۹ صبح روز گذشته (دوشنبه) ۶ فروردین در سرسرای دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در کاشانک برگزار شد.

داریوش شایگان، نویسنده و فیلسوف، روز پنج‌شنبه دوم فرودین در ۸۳ سالگی در تهران درگذشت. او از پنجم بهمن ‌ماه گذشته که دچار سکته مغزی شد در بیمارستان فیروزگر تهران در اغما بود.

از این نویسنده و فیلسوف ایرانی که ترجیح می‌داد به عنوان «متفکر آزاد» از او یاد شود آثار پرشماری به زبان‌های فارسی و فرانسه منتشر شده است که از جمله آنها می‌توان به «آسیا در برابر غرب»، «ادیان و مکتب‌های فلسفی هند»، «افسون زدگی جدید، هویت چهل تکه و تفکر سیار»، «زیر آسمان‌های جهان»، «بت‌های ذهنی و خاطره‌های ازلی»، «انقلاب دینی چیست؟»، «پنج اقلیم حضور»، «در جستجوی فضاهای گمشده»، «نگاه شکسته» و «فانوس جادویی زمان» اشاره کرد.

داریوش شایگان پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران را ترک کرد اما پس از ۱۲ سال به کشور بازگشته بود.

این فیلسوف ایرانی چندین نشان و جایزه معتبر بین‌المللی کسب کرد که از جمله آنها می‌توان به نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه در سال ۲۰۰۲ و مدال عالی زبان و ادبیات فرانسه در سال ۲۰۱۱ اشاره کرد.

در مراسم تشییع پیکر داریوش شایگان در مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی مصطفی محقق داماد، نماز به جا آورد و حاضران شایگان را به خانه ابدی او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا بدرقه کردند.

در این مراسم علی یونسی دستیار ویژه رییس‌جمهور در امور اقوام و اقلیت‌های دینی، بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه، اشرف بروجردی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، سهراب کومار سفیر کشور هندوستان، بهمن فرمان آرا، محمدرضا نعمت‌زاده -وزیر سابق صنعت و معدن و تجارت، عباس آخوندی وزیر راه و مسکن، جواد مجابی، مرتضی الویری و الهام فخاری اعضاء شورای شهر و همچنین غلامحسین کرباسچی حضور داشتند.


اقتصاد چالش اصلی تمام اضلاع جمهوری اسلامی است

$
0
0

زیتون-مازیار بهرامی: سال ۱۳۹۷ در حالی شروع شده که انواع نگرانی‌ها پیش روی جمهوری اسلامی قرار دارد. حکومت تازه از چنگال تحریم‌های کمرشکن خلاصی یافته یافته بود که حالا باز زمزمه‌های عدم امضای مجدد برجام از سوی رئیس‌جمهوری آمریکا قوت گرفته است.

این بحران در شرایطی انتظار حکومت ایران را می‌کشد که در عرصه داخلی، اعتراض بخش‌های مختلف مردم به شرایط اقتصادی وارد مرحله جدیدی شده است. اعتراضات دی ماه سال گذشته و تجمعات پی در پی کارگران کارخانه‌های مختلف دولتی و نیمه‌دولتی نسبت به عدم پرداخت حقوق، همچنان تداوم دارد.

اعتراض‌هایی که البته به گفته تحلیل‌گران، تنها سویه اقتصادی وضع موجود را نشانه نگرفته است. فساد گسترده اقتصادی در دستگاه حاکم حالا به قدری بر توده‌های مردم روشن شده که در شعارهای خود به روشنی، شرط رونق اقتصادی را دگرگونی در سیستم سیاسی اعلام می‌کنند.

با این وجود، در ادبیات نفرات نخست نظام به ویژه شخص آیت‌الله خامنه‌ای کمترین نشانی از پذیرش وجود بحران نمی‌توان سراغ گرفت. رهبر جمهوری اسلامی که قبلاً به خاطر وجود برخی مشکلات از مردم عذرخواهی کرده بود، در سخنرانی روز نخست سال در مشهد، تلاش کرد وضعیت عمومی کشور در تمام عرصه‌های سیاسی و اقتصادی را عادی جلوه دهد.

آقای خامنه‌ای در سخنرانی روز اول فروردین نشان داد پیام اعتراضات دی ماه را دریافت نکرده است. نه عمق مسائل را دیده است و نه مسئولیتی را به تبع اختیارات خودش به خاطر مشکلاتی که امروز در جامعه وجود دارد، پذیرفت.

هر چند به اعتقاد برخی تحلیل‌گران، سخنرانی روز نخست سال جدید، به طور کامل نمی‌تواند گویای سیاست نظام در آن سال باشد امّا دست کم می‌توان آن را نشانه سطح تحلیل نفر نخست آن دانست.

رضا علیجانی فعال سیاسی ملی-مذهبی معتقد است پاشنه آشیل جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۷ گلوگاه برجام و بحران اقتصادی جاری است. موضوعی که از نظر این تحلیل‌گر سیاسی، برای آیت‌الله خامنه‌ای امری پذیرفته شده و نه چندان قابل توجه تلقی می‌شود.

از رضا علیجانی درباره تغییرات احتمالی رویکرد دیگر جناح‌های سیاسی از جمله اصلاح‌طلبان در سال جدید هم پرسیدیم.

اگر بخواهید نقشه راه جمهوری اسلامی در سال آینده را با توجه به سخنان آقای خامنه‌ای در مشهد ترسیم کنید چه خواهید گفت؟

آقای خامنه‌ای در این سخنرانی نشان داد پیام اعتراضات دی ماه را دریافت نکرده است. نه عمق مسائل را دیده است و نه مسئولیتی را به تبع اختیارات خودش به خاطر مشکلاتی که امروز در جامعه وجود دارد، پذیرفت.

امّا به نظر من نکته مهم در سخنان آقای خامنه‌ای بحث سیاست خارجی بود. او ضمن این که تحلیل‌های قبلی در مورد اعتراضات را تکرارکرد، اعتراضات دراویش را هم به دشمنان خارجی متصل کرد و اعتراضات دی ماه را نیز به مثلث اسرائیل، آمریکا و عربستان وابسته دانست.

امّا نکته برجسته دیگر این بود که آقای خامنه ای در این سخنان، هیچ اشاره‌ای به پیام نوروزی دونالد ترامپ نکرد.

 

اگر این پیام در سال‌های گذشته صادر شده بود، آقای خامنه‌ای به هیچ وجه آن را بی‌پاسخ رها نمی‌کرد. این بی‎جواب گذاشتن، سیاست یک سال آینده را می‌تواند نشان دهد.

سکوت رهبر ایران درباره صحبت‌های ترامپ، هم سیاست خارجی جمهوری اسلامی و متحدان لرزان منطقه‌ای این نظام و هم دیپلماسی مثلث آمریکا، اسراییل و عربستان را قابل حدس می‌سازد.

مثلث خارجی مورد اشاره آقای خامنه‌ای بعید نیست که برای جمهوری اسلامی مسیری مانند شوروی سابق در نظر گرفته باشند. به این صورت که با افزایش فشارهای اقتصادی حکومت را به سمت فروپاشی از درون ببرند.

آقای خامنه‌ای در این سخنان، هیچ اشاره‌ای به پیام نوروزی دونالد ترامپ نکرد.اگر این پیام در سال‌های گذشته صادر شده بود، آقای خامنه‌ای به هیچ وجه آن را بی‌پاسخ رها نمی‌کرد.

این دسته از دولت‌ها علاقمند هستند که جمهوری اسلامی با کمترین هزینه از میان برود. شاید مثلاً اسرائیل و عربستان مایل باشند که با بمباران تأسیسات اقتصادی و نظامی ایران، کار حکومت را تمام کنند امّا به نظر می‌رسد آمریکا مایل به پیروی از چنین نقشه‌ای نیست.

طنزی که این روزها در برخی رسانه‌های آمریکایی مطرح می‌شود این است که فقط بوق ماشین سیاست خارجی این کشور به دست رئیس‌جمهور این کشور است و بقیه ابزارها به دست اتاق‌های فکر سیاسی هدایت می‌شوند.

برخی دیگر البته می‌گویند تمام این ماشین از سوی رئیس‌جمهور هدایت می‌شود. اگر ما بدترین حالت را در این مورد در نظر بگیریم و تصور کنیم که کنترل تمام ماشین دیپلماسی آمریکا به دست دولت است، باز گمان می‌کنم اولویت آنها در این زمینه فشار اقتصادی و تقویت شورش‌های داخلی و فروپاشی جمهوری اسلامی از درون است.

اینجا البته مسئله برجام هم مطرح است و نقش اروپایی‌ها نیز پر رنگ می‌شود. اروپایی‌ها ترجیح می‌دهند این توافق سیاسی که ماهیتی حقوقی هم پیدا کرده، به راحتی نابود نشود. به هر حال برجام هم برای آنها و هم برای ایران، دستاوردهای اقتصادی داشته است.

اروپایی‌ها تلاش می‌کنند برای تأمین نظر آمریکا در برجام اصلاحاتی ایجاد کنند که فشار اقتصادی را برای تغییر مسیر جمهوری اسلامی رقم بزند.

 

بازگردیم به سخنان آقای خامنه‌ای در مشهد؛ رهبر جمهوری اسلامی با خوب نشان دادن وضعیت، اراده خود را برای ادامه همین مسیر در سیاست خارجی اعلام کرد. او گمان می‌کند جمهوری اسلامی که ۴۰ سال با انواع تحریم‌ها جنگیده حالا هم می‌تواند تحریم‌های جدید را دور بزند و به اصطلاح پیِه تحریم‌های جدید را به تن خود مالیده است.

بنابراین، هر دو طرف، جمهوری اسلامی از یک سو و اروپا و آمریکا از سوی دیگر انگار به افزایش فشار اقتصادی خوش‌آمد گفته‌اند.

در یک جمع‌بندی باید گفت، شاید جمهوری اسلامی بتواند دست کم برای مدتی تظاهرات با مطالبات سیاسی را سرکوب کند امّا جمعیت‌هایی که اصطلاحاً دخل و خرجشان با هم نمی‌خواند و کارد به استخوانشان رسیده به این راحتی به خانه برنمی‌گردند.

بنابراین این اعتراضات به اشکال مختلف تداوم خواهد یافت و احتمالاً با افزایش سرکوب داخلی ما شاهد وضعیت سخت‌تری در این عرصه خواهیم بود.

هر چند بعضی از تحلیل‌گران معتقدند سیاست جمهوری اسلامی در یک سال به طور کامل با توجه به سخنرانی آقای خامنه‌ای در ابتدای آن سال تعریف و تدوین نمی‌شود، امّا اگر فعلاً صحبت‌های او پس از سال تحویل و سخنرانی ایشان در مشهد را مدنظر قرار دهیم، به نظر شما وضعیت برخورد با اصلاح‌طلبان در سال ۹۷ چگونه خواهد شد؟

آقای خامنه‌ای در سخنان مشهد، اعلام کرد کسانی که از آزادی استفاده می‌کنند و می‎گویند آزادی نداریم، پر رو هستند. این جمله کنایه‎ای هم به اصلاح‎طلبان در خود دارد. من گمان نمی‎کنم سیاست خصمانه جمهوری اسلامی در مورد اصلاح‎طلبان، در سال جدید تغییر عمده‎ای داشته باشد.

 شاید جمهوری اسلامی بتواند دست کم برای مدتی تظاهرات با مطالبات سیاسی را سرکوب کند امّا جمعیت‌هایی که اصطلاحاً دخل و خرجشان با هم نمی‌خواند و کارد به استخوانشان رسیده به این راحتی به خانه برنمی‌گردند.

هر چند که به قول شما لزوماً سخنرانی ابتدای سال چیزی نیست که به طور کامل در طول سال اجرا شود و ممکن است بسیاری از فاکتورها سیاست‌های اجرایی را تغییر دهد.

به هر حال من فکر می‌کنم، چالش نهایی که به تمام اضلاع سیاسی جمهوری اسلامی در سال جدید شکل می‌بخشد، چالش اقتصادی است. جامعه مدنی چهار ابزار برای گفتگو با حکومت در اختیار دارد، انتخابات، مطالبه محوری در چارچوب فعالیت تشکل‎ها، راهپیمایی مسالمت‌آمیز و اعتصاب. سه گزینه اول تا به حال به خوبی استفاده شده است. اعتصاب هم به ویژه از سوی گروه‌های کارگری به صورت موردی استفاده شده است.

اگر جامعه مدنی و جامعه سیاسی هم‌رمان از چهار اهرم فشار خود برای درخواست بهبود اوضاع به ویژه در عرصه اقتصادی استفاده کند، این شاید به تغییر رویکرد آقای خامنه‌ای در عرصه اقتصادی و به تبع در عرصه دیپلماتیک منجر شود.

در بین نیروهای سیاسی، بخشی از اصلاح طلبان انتقاد جدی از فساد اقتصادی حاکم را شروع کرده‌اند.

به هر حال روحانیت سیاسی هم نشان داده که میل زیادی به بقاء دارد و به قول خود آقای خمینی حفظ نظام از اوجب واجبات است. فعلاً آقای خامنه‌ای خود را تنها نیروی سیاسی دنیا می‌داند که یک تنه در برابر آمریکا ایستاده است. امّا هیچ بعید نیست اگر احساس کند که موجودیت نظام با چالش جدی رو به رو می‎شود، شاید به یک سری تغییرات تن دهد.

به تغییر ادبیات برخی از اصلاح طلبان اشاره کردید. فکر می کنید آیا اصلاح طلبان در سال جدید همان رویکرد محافظه کارانه خود را برای پیروزی در انتخابات آینده تداوم بخشند یا به خاطر بازخوردهای منفی که بعد از اعتراضات دی ماه ۹۶ به خاطر موضع گیری‌های محتاطانه دریافت کردند، تلاش کنند بیشتر جانب بدنه اجتماعی خود را گرفته و در انتقادات خود نسبت به وضع موجود کمی صریح‌تر عمل کنند؟

در اصلاح طلبان من سه گرایش عمده می‌بینم. یکی گرایش محافظه‌کار، و دیگری میانه‌رو و رادیکال است. به خاطر حملات امنیتی پس از جنبش سبز و از سوی دیگر حاکمیت فرهنگ سیاسی پراگماتیستی افراطی، وجه غالب اصلاح‌طلبان، همان گرایش محافظه‌کارانه است. هر چند وقایعی مانند نامه انتقادی آقای کروبی و اعتراضات سراسری، سطح کلی انتقاد اصلاح‌طلبان از نظم موجود را تا حدی بالا برد.

جامعه مدنی چهار ابزار برای گفتگو با حکومت در اختیار دارد، انتخابات، مطالبه‌محوری در چارچوب فعالیت تشکل‎ها، راهپیمایی مسالمت‌آمیز و اعتصاب. سه گزینه اول تا به حال به خوبی استفاده شده است. اعتصاب هم به ویژه از سوی گروه‌های کارگری به صورت موردی استفاده شده است.

بعد از موضع‌گیری محتاطانه جریان غالب اصلاح‌طلبی در مورد اعتراضات سراسری، حالا ماجرای آقای نجفی در شهرداری تهران هم آزمون جدیدی برای اصلاح‌طلبان است. آنها اگر درصورت پذیرش استعفای نجفی شهردار ضد فساد دیگری را به جای او به کرسی بنشانند می‌توانند چهره خود را بازسازی کنند. به هر حال مردم تهران در انتخابات شورای شهر و مجلس کار خود را به بهترین وجه انجام دادند.

پیروزی سی بر صفر اصلاح‌طلبان تهران در انتخابات مجلس و بیست و یک بر صفر در انتخابات شورای شهر کاری بود که مردم در عرصه انتخابات به پیش بردند.

امّا اگر قرار باشد بعد از استعفای آقای نجفی، اصلاح‌طلبان شورای شهر وارد زد و بندهای سیاسی و مالی با جریان امنیتی بیت رهبری و سپاه شوند، آنها یک گام دیگر به سمت خراب کردن چهره خود در نظر مردم برداشته‌اند. امسال انتخاباتی پیش روی اصلاح‌طلبان نیست امّا در سال ۹۸ انتخابات مهمی پیش رو داریم که عملکرد آنها در این عرصه‌ها بسیار مهم است.

اصلاح طلبان برای تقویت پشتوانه مردمی خود باید به بحث فساد اقتصادی بسیار جدی‌تر وارد شده و به جای ترساندن مردم، حکومت را نقد کنند.

امیدواریم نقدهای جدی که از جانب کسانی مانند آقای تاج زاده شنیده شده بیشتر مطرح شود تا این جناح نقش فعال‌تری در برچیدن بساط فساد اقتصادی ایفا کند.

به موضوع شورای شهر تهران و استعفای آقای نجفی اشاره کردید. در چند روز اخیر بین حامیان و اعضای دو حزب کارگزان و اتحاد که ظاهراًّ اولی مخالف ادامه کار نجفی و دومی موافق است، بگومگوهای زیادی درگرفته است. فکر می‌کنید آیا این اختلاف‌ها منجر به گسترش اختلاف میان اصلاح‌طلبان حول مسئله مبارزه با فساد و در نهایت دو پاره شدن این جناح خواهد شد؟

استعفای آقای نجفی با تلاش حلقه نظامی و امنیتی بیت آقای خامنه‌ای صورت گرفت. کما این که آقای طائب فرمانده سازمان اطلاعات سپاه هم گفته بود اجازه نخواهند داد شهرداری آقای نجفی به سال ۹۷ برسد. به هر حال فشار این نهادها حالا نتیجه داده و آقای نجفی مجبور به استعفا شده است.

اگر قرار باشد بعد از استعفای آقای نجفی، اصلاح‌طلبان شورای شهر وارد زد و بندهای سیاسی و مالی با جریان امنیتی بیت رهبری و سپاه شوند، آنها یک گام دیگر به سمت خراب کردن چهره خود در نظر مردم برداشته‌اند.

اصلاح‌طلبان همان طور که طیف‌های سیاسی مختلفی دارند، در مواجهه با فساد نیز به گروه‌های مختلفی تقسیم می‌شوند. برخی درگیر در فساد و رانت خواری هستند. برخی با سکوت از کنار آن رد می‎شوند، اگر چه شاید خودشان ذی‌نفع نباشند و عده گ‌ای نیز در برابر فساد می‌ایستند.

کما این که در اختلافات شورای شهر اول تهران هم که در نهایت منجر به انحلال این شورا شد، بنا به توضیح دقیقی که خانم وسمقی در کتاب خاطرات خود داده، وزیر کشور اصلاح‌طلب که اتفاقاً خودش در برخی پرونده‌های فساد مالی ذی‌نفع بود، شورا را منحل اعلام کرد.

اصلاح‌طلبان باید کاملاً مراقب باشند که نیروهای دست چندم آن‌ها که شاید بی‌علاقه به رانت‌خواری هم نیستند، آبروی آنها را در چشم مردم به باد ندهند. چون نیروهای امنیتی بیت آقای خامنه‌ای، توان این را دارند که با ارتباط برقرار کردن با این افراد و دادن پیشهادی فساد آلود، حیات سیاسی کل این جریان را با مخاطره رو به رو کنند.

در همان شورای شهر اول هم دیدیم که چطور دستگاه‌های تبلیغاتی آنها مثل صداوسیما و نشریات، توانستند کارنامه اصلاح‌طلبان را به چالش بکشند. امیدوارم این بار چنین نشود و مردمی که با این همه امید به این جناح رأی دادند نا‌امید نشوند.

«نگاه به شرق»؛ آزموده را آزمودن

$
0
0

به فاصله دو ماه از تصویب برجام، وزارت خارجه ایران با فراخوان تمامی سفیران ایران سمیناری با عنوان «متحول ساختن دیپلماسی اقتصادی» برگزار کرد. برپایی چنین سمیناری با عنوان «متحول ساختن» آنچه دیپلماسی پیشین ایران بود، دلالت بر آن داشت که «روشنایی» در افق اقتصاد ایران پدیدار شده است؛ روشنایی که تا پیش از آن دیده نمی‌شد.

تا پیش از ورود ایران در مذاکرات هسته‌ای، ادعای جمهوری اسلامی این بود که تحریم‌ها تاثیرگذار نیستند. آیت‌الله خامنه‌ای گفته بود که شرایط اقتصادی کشور در «شرایط بدر و خیبر» [اشاره به اقتدار اقتصادی] است. تحریم ها «نعمت» اند و می‌شود تحریم‌ها را «دور» زد.

این دلگرمی به بی‌اثر بودن تحریم‌ها، درواقع ناشی از دیپلماسی اقتصادی دولت احمدی‌نژاد بود؛ دیپلماسی اقتصادی به نام «نگاه به شرق» که سرلوحه سیاست خارجی او قرار گرفته بود. با شدت گرفتن جاه‌طلبی‌های هسته‌ای در دولت احمدی‌نژاد، نگاه به شرق، راهبردی بود که در سال ۱۳۸۴ (یعنی از همان سال اول ریاست جمهوری او) در برنامه دولت او قرار گرفت تا با خیال فاصله گرفتن از شرکای اروپایی و غربی و پیوند زدن اقتصاد ایران به شرق (مشخصاً روسیه و اقتصادهای نوظهور یعنی هند و چین) آسیب‌پذیری اقتصاد ایران از تحریم‌ها را بکاهد. راهبرد نگاه به شرق بر این باور نادرست استوار بود که بدین‌وسیله می‌توان تحریم‌ها را بی‌اثر کرد.

برآیند چنین سیاست خارجی آن شد که در طول هشت سال ریاست محمود احمدی‌نژاد، او حتی یک سفر دوجانبه به حوزه اتحادیه اروپا نداشت و هیچ‌یک از رهبران اروپا نیز از ایران دیدن نکردند. او تنها راه افریقا و ونزوئلا (چاوز) و چند سفر به مسکو و حضور هر ساله در مجمع عمومی سازمان ملل و صحبت‌های ملال‌آور را بلد بود. نه تنها نسخه او برای علاج اقتصاد ایران موثر نیافتاد که هشت سال بعد، کلیه شاخص‌های اقتصادی از جمله نرخ تورم، بیکاری، شکاف طبقاتی، فساد مالی، ذخیره ارزی، ارزش پول ملی و.. وضعیت خطرناک را نشان می‌دادند.

بروجردی و پیشنهاد دوباره نگاه به شرق
اینک در شرایطی که کمتر از پنج سال از پایان دوره احمدی‌نژاد گذشته، شخصی در جایگاه علاءالدین بروجردی به عنوان رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، بار دیگر نگاه به شرق را نسخه‌نویسی دوباره کرده و گفته: «ما همان سیاست تقویت نگاه به شرق و انجام کارهای بزرگ با کشورهایی مانند روسیه و چین و استفاده از ظرفیت همسایگان را باید دنبال کنیم و این قطعاً بهترین کار است.»

چنین فردی در جایگاه رییس کمیسیون مزبور نگفته اگر راهبرد نگاه به شرق رویکردی موثری بود چرا رهبر جمهوری اسلامی تن به «نرمش قهرمانانه» داد! اگر این رویکرد در هشت سال دولت احمدی‌نژاد موثر افتاده بود چرا رهبر الگوی «اقتصادی مقاومتی» را پیشنهاد داده است؟ اگر نگاه به شرق نسخه موثری بود رهبر چرا همان را الگو مناسب ندانسته است؟ هشت سال الگوی نگاه به شرق آیا چیزی جز کالای بنجل چینی و امثال آن بود؟ وانگهی آیا در ساختار تحریم فلج‌کننده که امریکا و هم‌پیمانان اروپایی‌اش بنا نهاده بودند، مگر چین و روسیه و هند از سر اجبار به تحریم‌های علیه ایران تن نداده بودند که بروجردی دوباره همان نسخه ناقص را تجویز می‌کند؟ آیا در صورت بازگشت تحریم‌ها، می‌توان امیدوار بود که این کشورها قطعا برای دور زدن تحریم به ایران کمک می‌کنند؟

برای پاسخ به همه این پرسش‌ها کافی است بروجردی را ارجاع داد به سخنانی که حسن روحانی در مقام رییس‌جمهور در توصیف خفقان‌آور تحریم‌ها بر زبان آورده بود. او گفته بود که:«تحریم ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیایید، تا مسئله محیط زیست حل بشود، تا اشتغال جوان‌ها حل بشود، تا [مشکل] صنعت جامعه حل بشود، تا [مشکل] آب خوردن مردم حل بشود، تا منابع آبی زیاد بشود، تا بانک‌های ما احیا بشود و..»

اما، پرسش مهم‌تر این است که چرا اصلا رییس کمیسیون امنیت ملی، اینک دوباره نسخه بایگانی شده نگاه به شرق  را بازنویسی می‌کند؟

پاسخ را باید در کاخ سفید جست که تا ۲۲ اردیبهشت ترامپ تصمیم خود را برای ماندن یا خروج از برجام اعلام خواهد کرد. نسخه بروجردی برای اقتصاد ایران، پاسخ ساده‌انگارانه به فروپاشی ساختار برجام است اگر امریکا از آن خارج شود.

تا همین‌جا شواهد محکمی برای خروج امریکا از برجام در دست است. ترامپ رکس تیلرسون را از مقام وزارت خارجه برکنار و مایک پمپئو، یکی از مخالفان برجام، را به جای او گمارده است. او همچنین، جان بولتون را به جای مک مستر به عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید برگزیده است. در مخالفت سرسختانه بولتون با برجام همین بس که او هفت ماه پیشتر در حالی که هیچ مقام دولتی نداشت در اوت ۲۰۱۷ طرح تفصیلی خود را با عنوان «چگونه می‌شود از شر برجام خلاص شد؟» منتشر کرده و به طور مستوفا راهکارهای خروج از برجام را پیشنهاد داده بود.

این در حالی است که از گوشه و کنار اتحادیه اروپا نیز زمزمه‌هایی برای اعمال انواعی از تحریم بر ایران مثلا به دلیل برنامه موشکی ایران یا نفوذ منطقه‌اش در یمن و سوریه به گوش می‌رسد. برای نمونه «ژان ایو لودریان»، وزیر امورخارجه فرانسه پیش از سفرش به تهران در اسفند ۹۶ در مصاحبه با یک نشریه فرانسوی گفته بود: «اگر این مسایل حل ‌وفصل نشود، ایران با خطر تحریم‌های جدید روبه رو خواهد شد.«

همین موضع‌گیری او کافی بود که علی شمخانی در دیدارش با لودریان بر خلاف معمول با یونیفورم نظامی وزیر خارجه فرانسه را به حضور بپذیرد؛ موضوعی که از نگاه رسانه‌ها «معنای ویژه‌ای» را به اذهان متبادر می‌ساخت.

نتیجه‌گیری
به شرحی که گفته شد همه شواهد دلالت بر فروپاشی برجام و طبیعتا بازگشت به دوران تحریم ها دارد. اگر رویدادی غیر از این رخ دهد، جای شگفتی خواهد بود. در چنین شرایطی راه برون‌رفت جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟

تا این‌جای کار، شخصی همچون علاء الدین بروجردی در جایگاه رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس، راه برون‌رفتی جز نسخه منسوخ نگاه به شرق ارائه نداده است؛ نسخه ای که «آزموده را ازمودن» است.

🍃زنده|فعال حقوق دراویش: یکی از دراویش گنابادی را تهدید به تجاوز به همسر باردارش کرده‌اند

$
0
0

 


احتمال وضع تحریم‌های جدید اروپا علیه ایران

خبرگزاری رویترز به نقل بعضی از دیپلمات‌ها که نامشان را ذکر نکرده گفته نمایندگان اتحادیه اروپا امروز چهارشنبه (هشتم فروردین) درباره پیشنهاد تحریم‌های جدید علیه ایران گفتگو کرده‌اند.

به گفته این دیپلمات‌ها، ممکن تصمیم در این باره در نشست ماه آینده وزاری خارجه این اتحادیه در بیست و هفتم فروردین نهایی شود.

بر اساس مدارکی که به دست رویترز رسیده، فرانسه، بریتانیا و آلمان با اشاره به « برنامه موشکی بالستیک ایران و نقش این کشور در جنگ سوریه» خواستار تحریم‌های جدیدی علیه تهران شده‌اند.

هدف آنها از این پیشنهاد، متقاعد کردن آمریکا به ماندن در توافق اتمی قدرت‌های بزرگ جهانی با ایران، موسوم به برجام است./بی بی سی فارسی


فعال حقوق دراویش: یکی از دراویش گنابادی را تهدید به تجاوز به همسر باردارش کرده‌اند


قوه قضائیه خبر تغییر رییس این قوه را رد کرد

خبرگزاری میران، وابسته به قوه قضائیه اخبار مربوط به تغییر ریاست این قوه را رد کرده است.

میزان به نقل از «یک مقام آگاه» این خبر را تکذیب کرده و گفت: «تصمیمی در این خصوص وجود ندارد.»

صادق آملی لاریجانی از سال ۱۳۸۸ریاست قوه قضائیه را عهده دار بوده است.


وضعیت وخیم صالح الدین مرادی از دراویش گنابادی


۲۸۳  ایرانی زندانی در ترکمنستان به ایران منتقل می‌شوند

بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امورخارجه  امروز اعلام کرد:به دنبال سفر حسن روحانی، رییس جمهور به عشق آباد ۲۸۳ زندانی ایرانی در ترکمنستان به ایران منتقل می شوند.

Risultati immagini per ‫سفر حسن روحانی، رئیس جمهور به عشق آباد‬‎


خانه ۷۳ کپرنشین در سیستان و بلوچستان سوخت


شترسواری در زاینده رود


دولت بهار: بقایی از امروز اعتصاب غذای خشک می‌کند


بانک مرکزی نرخ تورم ۱۲ ماه منتهی به اسفند‌ ۱۳۹۶ نسبت به ۱۲ ماه منتهی به اسفند‌ ۱۳۹۵ را ۹.۶ درصد اعلام کرد./ایران


سن آغاز مدرسه در فرانسه سه سال کاهش یافت

با کاهش سه ساله سن آغاز مدرسه در فرانسه از این به بعد کودکان در فرانسه از ۳ سالگی به مدرسه می‌روند. پیش از این سه ورود به مدرسه در این کشور  از ۶ سالگی بود. به این ترتیب فرانسه از پایین ترین سن آغاز تحصیلات اجباری در اروپا برخوردار خواهد بود.

به نوشته روزنامه لوموند، در حال حاضر نیز  ۹۳ درصد کودکان ۳ ساله در پاریس به مدرسه می روند ولی این رقم در بعضی از مناطق دور افتاده پایین تر است.

امانوئل مکرون، رییس جمهوری فرانسه می‌گوید هدف از کاهش سن آغاز مدرسه کاستن از نابرابری در آموزش است./بی‌بی‌سی فارسی


این گرافیتی بر دیواری در شهر مریوان کشیده شده است

 


رتبه ۱۵۰ ام سرعت اینترنت در ایران بین ۲۰۰ کشور

عبدالکریم حسین‌زاده، رییس فراکسیون حقوق شهروندی مجلس با بیان اینکه مردم به پیام‌رسان‌های داخلی اعتماد ندارند گفت: بهترین راه ممکن ایجاد فضای رقابتی در تمامی شقوق اطلاع‌رسانی، ایجاد بسترهای نقد درون‌سرزمینی و پرهیز از نگاه امنیتی به فعالان و کنش‌گران سیاسی در فضای مجازی

است.Risultati immagini per ‫سرعت اینترنت در ایران‬‎

به گفته این نماینده فیلترینگ اینترنت در آینده نه‌چندان دور ناممکن می‌شود، به طوری که نیاز به فیلترشکن هم نخواهد بود. سرعت اینترنت ایران در میان ۲۰۰ کشور جهان، در رده ۱۵۰ دانلود و ۱۳۰ آپلود است. حتی عراق از این حیث در رتبه‌ای بهتر نسبت به ایران قرار دارد./ ایلنا

 


رهبر کره شمالی به چین رفت


بقایی: من مقصرم یا سردار سلیمانی؟

سایت دولت بهار، متن کامل دفاعیه حمید بقایی را منتشر کرده است. حمید بقایی، معاون رئیس جمهور ایران در دولت دهم، خطاب به قوه قضاییه نوشته اتهام تصرف غیرقانونی او در پولی که گفته شده از سوی نیروی قدس سپاه در اختیار او قرار گرفته صحت ندارد و تاکید کرد:« اما به فرض محال در این داستان ساختگی… آیا بنده مقصرم یا آقای سردار قاسم سلیمانی به عنوان مقام مسئول مجاز در سپاه قدس و تحویل دهنده ارزهای مذکور؟»Risultati immagini per ‫بقایی سردار سلیمانی‬‎

او همچنین می‌‌افزاید:«آیا سپاه قدس در این مدت نباید از من گزارش عملکرد می‌خواست تا بر اساس آن مشخص شود آیا بنده مرتکب تخلفی شده‌ام یا خیر؟»

بقایی در بخش دیگری از این دفاعیه پرسیده است: «از کجا معلوم این ارزها توسط من در مسیری که آقای سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس بدان جهت به بنده تحویل داده‌اند صرف نشده باشد؟»

یکی از اتهامات حمید بقایی که در متن حکم دادگاه تجدیدنظر وی به نقل از سازمان حفاظت اطلاعات سپاه آمده این است که او مبلغ سه میلیون و ۷۶۶ هزار یورو و همچنین ۵۹۰ هزار دلار در پولی که سپاه پاسداران «برای امور مربوط به کشورهای آفریقایی» داده، اختلاس کرده است.


خبرهای روز گذشته  را از اینجا بخوانید

احمد خمینی صرفا بستر حذف آیت‌الله منتظری شد

$
0
0

زیتون-علی کلائی: محمود دردکشان از نزدیکان آیت‌الله حسین‌علی منتظری و از نخستین فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در کارنامه کاری خود راه‌اندازی سپاه استان‌های اصفهان وسیستان و بلوچستان را نیز دارد.

او بارها زندان و انفرادی و شکنجه را تحمل کرده و همواره توسط نهادهای امنیتی به ارتباط با مهدی هاشمی متهم شده، اما خود می‌گوید که برای «بی‌ارتباطی» با سیدمهدی دلایل بسیاری داشته است.

او که در بار دوم بازداشت متحمل ۱۱ماه انفرادی شده و تا پای اعدام نیز پیش رفته، حذف آقای منتظری را حاصل «اجماع فرصت‌طلبان و قدرت‌طلبان» می‌داند که احمد خمینی هم سوژه‌ای در این رابطه بوده است.

این یار دیرین آیت‌الله منتظری با زیگراگی دانستن رفتار احمد خمینی، او را کانال اتصال جریان حذف آقای منتظری به آیت‌الله خمینی می‌داند و می‌گوید، افرادی که در اردوگاه احمد خمینی به دنبال حذف مطلق آقای منتظری بودند «حتی به حذف فیزیکی او نیز فکر کرده بودند».

 رخنه‌کنندگان در اردوگاه احمد خمینی حتی به ترور فیزیکی آیت‌الله منتظری فکر کرده بودند.

آقای دردکشان از قول شاهدی از دفتر آیت‌الله خمینی نقل می‌کند که احمد خمینی پس از ماجرای حذف آقای منتظری اشک ریخته و به او گفته است که«با حذف آقای منتظری ما یتیم شدیم». وی می‌گوید که اگر کسی تمایل دارد نام نقل‌کننده این مسئله را بداند، می‌تواند با او تماس بگیرد.

محمود دردکشان از قول آیت‌الله منتظری– که او را «روح جاری در انقلاب» می‌داند – درباره رابطه مسئله مهدی هاشمی و حذف آیت‌الله منتظری می‌گوید«اینها سیدمهدی را چوب کرده‌اند که کف پای من بزنند!».

در سال روز انتشار نامه آیت‌الله خمینی به آیت‌الله منتظری، ناگفته ها، نگاه و تحلیل محمود دردکشان درباره پرونده مهدی هاشمی و اتفاقات منجر به حذف آیت‌الله منتظری را می‌خوانیم.

شما از پیش از انقلاب بهمن ۵۷ با آیت‌الله منتظری و بیت او ارتباط داشتید. ارتباط سید مهدی هاشمی در آن روزها با بیت آقای منتظری چگونه بود؟ به جز برادر داماد منتظری بودن، انتسابات دیگر مهدی هاشمی به مرحوم منتظری چه بود؟

سید مهدی هاشمی به عنوان یک طلبه با استعداد و علاقه‌مند به مبارزه جذب فعالیت آیت‌الله منتظری شده بود و اینجا باید گفت که نقش شهید محمد منتظری به عنوان فرزند ارشد آقای منتظری بسیار نقش تعیین‌کننده‌ای بود. محمد منتظری نیرویابی می‌کرد، نخبه‌شناسی می‌کرد و نوعی تشکیلاتی در این فضا و بستر با پشتیبانی پدر و نقش پدر ایجاد می‌کرد.

سید مهدی یکی از یافته‌های محمد منتظری بود که به دلیل علاقه‌مندی به انقلاب به روند مبارزات می‌پیوندد. این‌که برادر ایشان داماد آقای منتظری است نیز ریشه در مبارزه و ارتباطات آن دارد. بدین معنا که داماد آقای منتظری یعنی آقای سید هادی هاشمی نیز انسان مبارزی بوده است. این در واقع نوعی تشکیلات طبیعی است. سید مهدی هم آن زمان انسانی فعال، خوش‌فکر و خوش‌قلمی بود.

 احمد خمینی در اجرایی کردن حذف آقای منتظری نقش اساسی داشت، ولی داستان حذف آقای منتظری فراتر از این است که احمد خمینی بازی‌گردان اصلی ماجرا باشد.

سید مهدی اقداماتی در قبل از انقلاب مرتکب شده است. دلیل ارتکابش هم منطقه‌ای است که سید مهدی در آن متولد می‌شود و رشد می‌کند و بعد آن جا را پایگاه مبارزه قرار می‌دهد،[منطقه‌ای] که ویژگی‌های خاص خودش را دارد، که آن را باید در جایگاه خودش بررسی کرد.

همان ارتباطی که آقای خامنه‌ای با آقای منتظری داشته سیدمهدی هاشمی نیز با آقای منتظری داشته است. حتی باید گفت که شیفتگی شخص آقای خامنه‌ای به آقای منتظری بیش از سیدمهدی بوده است. آقای منتظری جاذبه فوق‌العاده‌ای برای مبارزین داشت. همان شیفتگی که بسیاری دیگر نیز به آقای منتظری داشتند، سیدمهدی هم داشت و این امر کاملا طبیعی بود.

قبل از انقلاب افتخار سیدمهدی هاشمی و افتخار مبارزین این بود که سلام‌وعلیکی و ارتباطی با آیت‌الله منتظری داشتند. آیت‌الله منتظری کیست؟ کسی که عمرش در زندان‌ها در حال سپری شدن است و یا در تبعیدگاه‌هاست. ولی در زندان و تبعید فعالیتش بیشتر از دورانی است که آزاد است. سید مهدی هم به‌طور طبیعی و در چنین فضایی با ایشان در ارتباط بوده است.

پس از هربار دستگیری، مسئله انتساب شما به مجموعه مهدی هاشمی توسط نهادهای امنیتی مطرح می‌شود. چه ارتباطی با مهدی هاشمی داشتید؟ آیا فکر می‌کنید ارتباط شما با مهدی هاشمی سبب‌ساز این مسائل می‌شود یا این انتساب‌ها دلائل دیگری نیز دارد؟

من این سوال را این طور تصحیح کنم. بنده حدود ۱۰یا ۱۱ بار به لطف الهی توفیق داشتم که این افتخار را پیدا کنم و به زندان بروم و این را واقعا برای خودم افتخار می‌دانم و نمی‌دانم چگونه شکر این نعمت را به جا بیاورم. در این بازداشت‌ها حتی یک‌مرتبه مسئله ارتباط با سید مهدی با من مطرح نشد.

 

مهدی هاشمی در کنار آیت‌آلله خامنه‌ای

یعنی در چندین هزار صفحه بازجویی یک کلمه در این خصوص که من مرتبط با سید مهدی هاشمی باشم، نبود. هیچ زمانی از ناحیه اطلاعات، من را متهم به ارتباط با سید مهدی هاشمی نکردند -فقط در یکی از دادگاه‌ها یک بار مسئله‌ای  مطرح شد که در جای خودش توضیح خواهم داد- اما همان‌طور که عرض کردم از ناحیه اطلاعات مسئله‌ای مطرح نشد.

به این دلیل که اصلا ما با هم ارتباط و همکاری نداشتیم. من نمی‌خواهم فرصت‌طلبانه خودم را تبرئه بکنم، چون او در معرض اتهام است. واقعا ارتباط نداشتیم. ولی برای بی‌ارتباطی من با سید مهدی هاشمی دلایلی داشتم.

اما هربار پس از دستگیری شما این مسئله در رسانه‌های جریان‌های مشهور به اقتدارگرا و امنیتی مطرح شده است.

مشکل همین‌جاست که آنها حرف دیگری برای گفتن نداشتند. وزارت اطلاعات مواضع من را نسبت به شخص سیدمهدی هاشمی می‌دانست و هیچ‌وقت چنین مسئله‌ای در بازجویی‌ها عنوان نشد. اما چرا این مسئله در رسانه‌ها مطرح می‌شود؟ چه بگویند؟ این‌ها یک پروژه سنگینی برای حذف آقای منتظری تعریف کردند. هیچ مستمسکی هم جز پرونده سید مهدی هاشمی پیدا نکردند.

 احمد خمینی مواضعی زیگزاگی داشت. او در برهه‌ای به مسعود رجوی معطوف می‌شود. مدتی شیفته بنی‌صدر و عامل اختلاف در بسیاری از مسائل دهه اول انقلاب بود.

بر روی این پرونده هم مانور دادند. طبیعی است که چون منی که در ارتباط با آقای منتظری بازداشت می‌شوم را در این پوشش بیاورند. اولا وحشت داشتند که واقعیت بیان شود. من به ضرس قاطع بگویم. آنهایی که با سیدمهدی کار کرده‌اند و حشر و نشر داشتند، نسبت به جریانی که ناشی از جریان فکری آیت‌الله منتظری بودند، ۱۰ درصد هم نیستند. امنیتی‌ها می‌خواستند آن ۹۰ درصد مشخص نشود و بگویند که آقای منتظری یعنی به تعبیر آنان« باند تبهکار مهدی هاشمی!» اصلا این‌گونه نبود.

ما به جد نسبت به مواضع سید مهدی مسئله‌دار بودیم و حتی این مسئله را من خودم با سید مهدی مطرح کردم. تیپ و طیف این‌سو نیز بسیار قابل توجه بود. هم افراد زندان کشیده و هم افراد زندان‌نکشیده در میان ما بودند. خب شما از مجموعه و اتاق فکری که میلیاردها تومان پول این بیت المال را حیف و میل کرد، نابود کرد، این همه استعداد را در جمهوری اسلامی و در رابطه با قضیه آقای منتظری مستهلک کرد؟ چه انتظار و توقعی دارید؟

 

گفتن این مسئله که بازداشت ما در ارتباط با مسئله سیدمهدی هاشمی بود، در واقع خوراکی برای توجیه نیروهای خودشان بود. بنابراین اولا هیچ ارتباطی نبود. نه تنها ارتباط نبود، بلکه بنده معترض و منتقد جدی شیوه مبارزاتی سیدمهدی بودم. با خود او هم مطرح کرده بودم. حتی به او عبارات تندی را در حضور آقای محمد منتظری گفتم.

بچه‌های پیشین اطلاعات این مسائل من را کاملا می‌دانستند و بنابراین در بازجویی‌ها به‌ هیچ‌وجه محلی برای مطرح کردن این مسائل نبود، چون سالبه به انتفاع موضوع بود. به نظر من رسانه‌ای کردن چنین مسئله‌ای هم ناشی از انفعال و ضعفشان بود. نمی‌خواستند مطرح کنند، افرادی که غیرهمسو با سیدمهدی هاشمی بودند که در جریان آیت‌الله منتظری فعال هستند و نقش‌آفرینی می‌کنند.

مسئله شنود دفتر قائم‌مقام رهبری چه بود؟ گفته می‌شود که در پی هشدار جدی از سوی  داود کریمی به مرحوم آیت‌الله منتظری مسئله پیگیری شده و بعد رفع شده است. چطور از آن مطلع شدید و این کار به دستور چه کسی و چگونه صورت پذیرفته بود؟

این سوال زمینه‌ای است که وارد پروژه حذف شویم. من شما را به سال ۱۳۶۲ می‌برم. این که در آن سال شعارها و دیدگاه‌های توده‌های مردم نسبت به آقای منتظری حکایت از چه می‌کرد و آقای منتظری در این کشور چه جایگاهی داشت.

برای آقای خامنه‌ای، حذف آقای منتظری موضوعیتی نداشت. من این را با اطلاع دقیق می‌گویم. آقای خامنه‌ای حالت مرید و مرادی با آقای منتظری داشت.

در این فضا ساعت ۳ بعد از ظهر در خانه ما در قم زده شد. در را باز کردم و دیدم که یکی از طلاب نجف‌آباد است. با حالت محزونی داخل خانه آمد و اشکش جاری شد. پرسیدم چیست؟ گفت دارم از زندان می‌آیم. از بازجویی‌ها و مسائل مرتبط با آن بسیار ناراحت بود. دقت کنید که مسئله برای سال ۶۲ است. با وجود این‌که بحث قائم‌مقامی مطرح نشده، اما آقای منتظری در کشور شخصیت برجسته و صاحب نفوذی است و در واقع آقای منتظری، روح جاری در انقلاب بود. اصلا نیازی به مطرح‌شدن قائم‌مقامی ایشان نبود. آن حوزه نفوذ و اقتدار و توانمندی‌های ایشان وجود داشت. آن طلبه به من گفت که می‌دانی به من در اطلاعات سپاه قم چه گفته‌‌اند؟ گفته‌اند که ما نمی‌گذاریم منتظری رهبر بشود! این پیامی از درون سپاه پاسداران است. من خودم در سپاه بودم و می‌فهمم این حرف به چه معناست.

داستان ریشه‌دارتر از این حرف‌هاست که بخواهد شنودی گذاشته بشود. من معتقدم که حذف آقای منتظری یک پروژه تعریف شده و حمایت‌شده از اردوگاه فرصت‌طلبان و عناصر بی‌هویتی بود که هیچ‌گونه سابقه مبارزاتی نداشتند و به دلائلی بر سر سفره انقلاب آمده بودند.

آنها فکر می‌کردند که حضور و وجود آقای منتظری و رهبر شدن آقای منتظری سدسکندری است در برابر حضور این‌ها. جریان‌هایی مثل جریان انجمن حجتیه، جریان آقای مصباح با آن سوابق.

 

آقای مصباح یزدی فردی که قبل از انقلاب، یعنی زمانی که آقای منتظری در حال شلاق خوردن است، در زندان و تحت شکنجه است و یا در تبعیدگاه به سر می‌برد، می‌گوید که آقای منتظری و آقای مشکینی به لحاظ فکری التقاطی هستند! بعد از انقلاب این آقای مصباح می‌خواهد جایگاهی پیدا بکند و این کار با بودن آقای منتظری نمی‌شود.

بنابراین حذف آقای منتظری ایده‌آل ضد انقلاب، فرصت‌طلبان، غیرانقلابیون و جریاناتی که دنبال سهم‌بری از انقلاب بودند، بود. به نظر من حذف آقای منتظری یعنی انقلاب را از مسیر و روند اصلی خودش جدا کردن. این یعنی مصادره کردن انقلاب.

من پاسخ سوالم را نگرفتم. چه کسی پشت صحنه آن شنودها از دفتر قائم‌مقام رهبری بود؟

من با این توضیحات می‌خواستم به این نتیجه برسم که وقتی فضا این چنین است، طبیعی‌ترین کار شنود است. یعنی وقتی که قرار است آقای منتظری حذف شود، باید پرونده‌سازی شود. نمی‌شد که همین‌طور ابتدا به ساکن بگویند، آقای منتظری کنار برو! برای پرونده‌سازی، شنود کاری حداقلی است. توسط چه کسانی هم مشخص است. عوامل اینها در قوه قضائیه و سپاه بودند.

ری‌شهری آدم بی‌هویتی است که یک روز هم سابقه انقلابی ندارد. کسی است که در همان سال و زمانی که او را برای تبلیغ می‌برند، می‌گوید که من حال خمینی‌بازی ندارم!

ببینید من به شما چه کُدی می‌دهم. مسئول سپاه قم از نیروهای انقلابی و زجر کشیده و به طور طبیعی از ارادت‌مندان و علاقه‌مندان آقای منتظری است، اما در اطلاعات این سپاه پیامی آن‌چنانی بیرون می‌آید. پیام می‌فرستند که ما محکم ایستاده‌ایم که آقای منتظری را زمین بزنیم و او را حذف کنیم و اجازه نمی‌دهیم او رهبر شود. پاسخ صریح‌تر از این نمی‌شود.

اما بگذارید با وجود گذشت این همه سال وارد اسامی هم بشویم. آقای احمد منتظری در گفتگو با «زیتون» در خصوص مسئله حذف آقای منتظری به تلاش آقای احمد خمینی برای رهبری پس از پدرش اشاره کرده است. نظر شما در این خصوص چیست؟

البته احمد خمینی در اجرایی کردن حذف آقای منتظری نقش اساسی داشت. ولی داستان حذف آقای منتظری فراتر از این است که احمد خمینی بازی‌گردان اصلی ماجرا باشد. نقش‌هایی ایفا کرد ولی طراح نبوده است.

وقتی می‌توانیم نقش او را بفهمیم که شخصیت او را درست ارزیابی کنیم. وقتی می‌گوییم احمد خمینی، راجع به چه کسی داریم صحبت می‌کنیم؟ در نگاهی واقع‌بینانه در خصوص احمد آقای خمینی، من نقش او را در این میانه به چند دلیل می‌بینیم. مهم‌تر از همه این بود که جریان حامی حذف آیت‌الله منتظری بهترین مسیر حذف ایشان را در این می‌دانست که این حذف به دست امام و در زمان حیات امام صورت بگیرد. اینجاست که نقش احمد خمینی بسیار معنادار می‌شود.

تحلیل جریان طراح و حامی حذف این بود که اگر آقای خمینی از دنیا برود، دیگر به این راحتی نمی‌شود با آقای منتظری برخورد کرد. کانال اتصال این قضیه به امام، احمد خمینی بود. من قد و قواره آقای احمد خمینی را در این حد نمی‌بینم که مبتکر پروژه حذف، به نرخ رهبر شدن باشد. احمد خمینی مواضعی زیگزاگی داشت. او در برهه‌ای به مسعود رجوی معطوف می‌شود. مدتی شیفته بنی‌صدر و عامل اختلاف در بسیاری از مسائل دهه اول انقلاب بود.

در توضیح نقش احمد خمینی در این مسئله مشخص نباید به گونه‌ای سخن گفته شود که جریان اصلی حذف آقای منتظری دیده نشود. برای اینکه نقش احمد خمینی روشن شود بگذارید من این را عرض کنم.

 

معمولا سازمان‌ها وقتی می‌خواهند امری را مخفی کنند، کسی را قربانی می‌کنند. این در سازمان‌های جاسوسی مشهور است که کسی را مامور می‌کنند که شخصیتی را ترور بکند و برای اینکه این خط لو نرود، بلافاصله مامور دیگری از خودشان را مسئول کشتن فرد تروریست می‌کنند تا خط کور شود. به نظر من اینکه بگوییم آقای احمد خمینی چون می‌خواسته رهبر شود وارد این عرصه شده است، این کور کردن خط است. حالا برادر بزرگوارمان احمد آقای منتظری هم این حرف را زده اند، من نمی‌دانم منظورشان از این حرف چیست. این حرف باید باز شود.

به نظر من این حرف به این مسئله منتهی می‌شود که جریانات اصلی و کارگردان‌های اصلی تبرئه و گم می‌شوند. به نظر من جریانی با هشیاری مسئله را تعقیب می‌کرد. در نگاه آنها آقای منتظری باید حذف می‌شد. این حذف باید در زمان امام اتفاق می‌افتاد. ممکن است این توهم را در احمد خمینی ایجاد کرده باشند یا وی به دلایلی فکر کرده باشد که با پشتوانه عنوان آقای خمینی و رهبری کاریزماتیک پدرش رهبر شود، ولی قد و قواره او به این حرف‌ها نمی‌خورد. بعد از امام هم احمد خمینی به هیچ نرسید. به هیچ نرسید که چیزی هم گذاشت و رفت.

بنابراین در واکاوی این جریان شاخصه‌ای که می‌بینم برای افراد و جریاناتی که قبضه کردن قدرت برایشان اصل بود، به طور طبیعی آقای منتظری مانع بود. رفتن آقای منتظری هم به دست امام بسیار برای ایشان کم‌هزینه‌تر و احمد خمینی برای آنها مسیر دستیابی به امام بود. من نقش احمد خمینی را در این مسئله بیش از این نمی‌دانم.

شما درباره شخصیت‌هایی که در پروژه حذف آقای منتظری نقش داشتند تعابیر مختلفی را بیان کردید. یکی از این شخصیت‌ها که در کنار آقای احمد خمینی نقش بازی می‌کرد آقای هاشمی رفسنجانی است که از سویی به گفته خود برای جلوگیری از انتشار نامه ششم فروردین سال ۶۸ آقای خمینی گریه می‌کند و از سویی دیگر در این پرونده عاملیت کامل دارد. نظر شما در خصوص نقش او چیست؟ هم‌چنین بقیه حاضران در این پروژه مانند آقای علی خامنه‌ای یا دیگرانی مثل آقای ری‌شهری چه نقشی داشتند؟ آیا اینها هم هیچ‌کدام انقلابی واقعی نبودند؟

اجازه بدهید که من از آقای خامنه‌ای شروع کنم. به نظر من به هیچ‌وجه من الوجوه – نه اینکه چون رهبر است بگویم، روحیات من به‌گونه‌ای است که به موقعیت افراد توجه نمی‌کنم – آقای خامنه‌ای در پروژه حذف هیچ مشارکت و نقشی نداشت.

هاشمی‌رفسنجانی نمی‌خواست آقای منتظری رهبر بشود. اما مطلوب‌ترین وضعیت برای هاشمی این بود که آقای منتظری پشتوانه علمی قدرت‌مداری هاشمی باشد.

من در این خصوص اتفاقی را متذکر بشوم. آقای خامنه‌ای در اوج فضاهایی که علیه آقای منتظری بود (سال‌های ۶۶ یا ۶۷)، به دانشگاه تهران می‌رود. به عنوان رئیس‌جمهور در پرسش و پاسخ دانشجویان شرکت می‌کند. از سوالات جدی دانشجویان در خصوص آقای منتظری و نقش سید مهدی هاشمی بوده است. از آقای خامنه‌ای در خصوص سید مهدی هاشمی سوال می‌کنند و اینکه سید مهدی هاشمی به آقای منتظری خط می‌دهد! جواب آقای خامنه‌ای در جمع دانشجویان قریب به مضمون این بود که «ما که از مسئولین درجه یک کشور هستیم، هروقت خدمت آیت‌الله منتظری می‌رسیم، با دستی پر از اطلاعات خارج می‌شویم. ایشان منابع اطلاعاتی خیلی وسیعی در کشور دارد و سید مهدی هاشمی کوچک‌تر از آن بوده است که بخواهد به چنین شخصیتی خط بدهد».

برای آقای خامنه‌ای، حذف آقای منتظری موضوعیتی نداشت. من این را با اطلاع دقیق می‌گویم. آقای خامنه‌ای حالت مرید و مرادی با آقای منتظری داشت. انصافا آقای خامنه‌ای هیچ نقشی در پروژه حذف آقای منتظری نداشت. نکته‌ای که باید در نظر داشت این است که تحلیل وقایع مربوط به آقای منتظری در دهه ۷۰ و بعد از آن را با وقایع دهه ۶۰ مخلوط نکنیم.

اما در مورد آقای ری‌شهری. آقای ری‌شهری آدم بی‌هویتی است که یک روز هم سابقه انقلابی ندارد. ری‌شهری کسی است که آقای مشکینی به عنوان پدر زنش سال ۵۷ به بعضی از دوستان طلبه با عبارتی که نمی‌خواهم آن را بکار ببرم می‌گوید که این را ببینید که در شرایطی که هر پیرزن و پیرمردی در خیابان‌ها مرگ بر شاه می‌گویند، این فاز دیگری دارد.

ری‌شهری کسی است که در همان سال و زمانی که او را برای تبلیغ می‌برند، می‌گوید که من حال خمینی‌بازی ندارم! وقتی چنین فردی وزیر اطلاعات می‌شود، طبیعی است که آن اطلاعات به کدام سمت و سو می‌رود. در آن اطلاعات باید این پروژه تعریف و تعقیب شود. چون ری‌شهری اساسا و بنیادا نه به لحاظ تفکر، نه به لحاظ ماهیت و نه به لحاظ عملکرد انقلابی نیست. یک روز را نمی‌توانند نشان بدهند که ری‌شهری قبل از انقلاب در راستای انقلاب قدم برداشته.

مسببین فاجعه حذف آقای منتظری امثال ری‌شهری‌اند. در این مستند «قائم‌مقام» هم ماهیت خودش را لو می‌دهد و می‌گوید که من در حذف آقای منتظری منحصربه فرد بودم. یکی از داستان‌هایی که این مستند را ساختند این بود که برای امثال ری‌شهری و رئیسی سابقه‌ای درست کنند. اینهم از مصیبت‌های دوران ماست.

آقای هاشمی اما آدم برنامه‌ریزی بود. اولا آن گریه‌اش واقعی است. وقتی اعترافات سیدمهدی هاشمی را تلویزیون پخش کرد، هاشمی متعجب و ناراحت می‌شود و می‌گوید که قرار نبود این پخش شود! یعنی هاشمی هم در این قضیه دور خورد.

مسئله مک‌فارلین برگی در دست سیدمهدی بود. دلیل اینکه سیدمهدی را بعد از دستگیری اعدام کردند این بود که آن اتاق فکر می‌دانست که اگر سیدمهدی زنده بیرون بیاید، آن‌وقت مسئله متفاوت می‌شود.

هاشمی می‌خواست مسئله را ساماندهی کند. او خود را یَلی می‌دانست که باید قدرت در دستش باشد. آقای هاشمی رفسنجانی به تمام عیار بر اریکه قدرت نشستن معتقد بود و اگر آقای خامنه‌ای را هم آورد در همان راستا بود. هاشمی این موضوع را در تنازع با بودن آقای منتظری نمی‌دانست. البته نمی‌خواست آقای منتظری رهبر بشود. اما مطلو‌ ترین وضعیت برای هاشمی این بود که آقای منتظری پشتوانه علمی قدرت‌مداری هاشمی باشد.

ولی در میان رخنه‌کنندگان در اردوگاه احمد خمینی هرچه بخواهید پیدا می‌شود! حتی آن‌ها به ترور فیزیکی آقای منتظری فکر کرده بودند. اما داستان هاشمی، داستان مدیریت کلان بود که به خیال خود می‌خواست جمهوری اسلامی را به پیش ببرد. می‌خواست آقای منتظری رهبر نباشد، اما مرجع تقلید متنفذ و شخصیت مبارز و قابل احترامی باشد.

وقتی آقای خامنه‌ای رهبر شد و احمد خمینی از همه‌جا رانده شد، آقای منتظری با آن سعه‌صدر و فهمی که داشت و به وحدت می‌اندیشید، برای آقای خامنه‌ای پیام تبریک می‌دهد. این پیام از صداوسیما پخش می‌شود. عوامل احمد خمینی در مقابل آقای خامنه‌ای می ایستند و عمامه زمین می‌زنند و می‌گویند این پیام دیگر نباید پخش شود. این تلاش آنها برای حذف مطلق آقای منتظری بود.

آقای خامنه‌ای و آقای هاشمی نیازمند آقای منتظری بودند. آقای منتظری هم برای وحدت و حفظ تمامیت ارضی کشور می‌آید و پیام تبریک می‌دهد و به آقای خامنه‌ای می‌فهماند که حال که تو در این پست و مقام هستی، حواست جمع باشد. بعد وقتی مسئله مرجعیت آقای خامنه‌ای مطرح شد، آقای منتظری محکم ایستاد که مرجعیت که بچه‌بازی نیست و چرا می‌خواهید آن را به ابتذال بکشانید و کار به ماجرای حصر ایشان کشید.

شما رفتار  احمد خمینی را زیگزاگی دانستید و از سویی دیگر هم می‌گوئید که آقایان خامنه‌ای و هاشمی به دنبال حذف آقای منتظری در این سطح نبودند. از سویی دیگر هم مسئله افرادی مانند آقای ری شهری مطرح است که به دنبال قدرت بودند. بالاخره دقیقا چه جریانی به دنبال حذف آقای منتظری از قائم‌مقامی رهبری بودند؟

حذف آقای منتظری ناشی از اجماع فرصت‌طلبان و قدرت‌طلبان بود. شخص احمد خمینی هم سوژه‌ای در این رابطه بود. آقای هاشمی می‌خواست مسئله را به صورتی مهار کند. برای آقای هاشمی، آقای منتظری به عنوان یک استاد و یک انسان ذی‌حق مطرح بود. برای آقای خامنه‌ای، آقای منتظری به صورتی تمام قد احترام و تحسین‌برانگیز بود. خرج این‌ها را باید جدا کرد.

هم‌چنین در تاریخ سیاسی ایران باید نقش خارجی‌ها را هم در نظر گرفت. آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها به راحتی از سرنوشت ایران و ایرانی و منافع ایران نمی‌گذرند و نخواهند گذشت.

برای آن‌ها (عوامل داخلی)کسی مثل آقای منتظری زجرکشیده، آزادی‌خواه، مستقل و بی‌هوا و هوس خیلی مسئله بود. با او امکان معامله نبود. باید بگویم که در آستانه حذف همین افراد تلاش‌های بسیاری کردند که با آقای منتظری معامله کنند.

 

آقای منتظری به احمد آقای خمینی گفته بود – این حرفی تاریخی است – که آقای احمد آقا! من ولایت فقیه را قبول دارم نه ولایت بر فقیه را. مشکل آقای منتظری از دیدگاه آن‌ها این بود که نمی‌شد ایشان را مهار کرد.

آقای منتظری به لحاظ تئوریک ولایت‌فقیه را با قرائت و تبیین خودش قبول داشت. احمد خمینی و امثالهم می‌خواستند که بر فقیه ولایت داشته باشند! می‌گفتند که آقای منتظری پاشنه باشد و ما هم پای این پاشنه می‌چرخیم. برایشان هم در فاز اول این حالت مطلوب بود. وقتی دیدند که از پس آقای منتظری بر نمی‌آیند به این جمع‌بندی رسیدند که باید آقای منتظری قلع‌وقمع و ولو بلغ ما بلغ حذف شود. با هر اتهامی و هر دسیسه‌ای! برای آنها هم مهم بود که این در زمان امام اتفاق بیافتد. و عوارض آن برایشان کمتر بود.

اما به بحث سید مهدی هاشمی برگردیم. فکر می‌کنید دلیل اصلی برخورد نهادهای امنیتی در زمان آیت‌الله خمینی با سید مهدی هاشمی چه بود؟ تا چه حد ادعاهای مطرح شده در آن دوران در خصوص او و دیگر همراهانش به مانند امید نجف‌آبادی را صحیح می‌دانید و چرا؟

سیدمهدی به واسطه چند فقره قتلی که پیشتر اتفاق افتاده بود، تنها سوژه قابل طرح بود. به عبارت بهتر، شیوه عملکرد سیدمهدی مسئله بود. این‌ها هم هیچ سوژه دیگری علیه آقای منتظری نداشتند. نه سوژه اخلاقی‌ای وجود داشت و نه سوژه دیگری که بخواهند رو کنند و آقای منتظری را گیر بیاندازند. بنابراین کارکردن بر پرونده سیدمهدی برایشان بسیار مهم بود.

اگر قضیه مک فارلین هم نبود، چون اولویت حذف آقای منتظری بود، این‌ها کار خودشان را می‌کردند. در قضیه مک‌فارلین حساسیت آقای هاشمی بر سیدمهدی بیشتر شد.

در پرونده سیدمهدی آسمان و ریسمان را به هم بافتند.  من روزی خدمت آیت‌الله منتظری بودم و ایشان گفتند که این‌ها سیدمهدی را چوب کرده‌اند که کف پای من بزنند! این تعبیر آقای منتظری و در واقع تحلیل ایشان بود. این‌ها پیش از آن کاری به کار سیدمهدی نداشتند. سیدمهدی در واقع پشتوانه حضور بسیاری به مانند همین آقای خامنه‌ای در سپاه بود.

سیدمهدی آدم کم و وزنه کمی به لحاظ مبارزاتی نبود. اما اینقدر قافیه تنگ شده بود که اینها باید صحنه‌آرایی می‌کردند و می‌ساختند. البته آتوهایی هم در پرونده سیدمهدی هاشمی بود. یعنی بیراهه نرفتند.

حرف آقای منتظری این بود که من هیچ مشکلی در بررسی پرونده سیدمهدی هاشمی ندارم. ولی حقوقی برخورد کنند نه سیاسی. آقای منتظری معتقد بودند که برخورد با سیدمهدی سیاسی است و مربوط به این است که با من برخورد شود. چوبی بشود و کف پای من خورده شود.

خواست آقای منتظری این بود که برخورد حقوقی بکنند. مسئله این‌جاست که اگر این‌ها (محاکمه‌کنندگان) ریگی به کفش نداشتند باید دادگاهی علنی و شفاف و با حضور مردم و در واقع با تشریفاتی که به لحاظ قانونی پیش بینی شد،برگزار می‌شد. سیدمهدی حرف‌هایش را در آن فضا می‌زد و مسائل برای مردم روشن می‌شد. بعد اگر اعدامش می‌کردند، والله بالله و تالله اگر بر موازین شرعی انجام می‌شد، آقای منتظری مشکلی نداشت. آقای منتظری شریعت‌مدار و دین‌دار بود. او با شریعت خدا و حکم خدا که مشکلی نداشت. ولی چون برخورد سیاسی بود مشکل داشت.

وقتی پرونده‌ای سیاسی شود، بهترین افراد به صورت بدترین‌ها نشان داده می‌شوند. من فقط این را می‌توانم بگویم وقتی اتهامات وارده، روند بررسی حقوقی منصفانه پیدا کند معلوم می‌شود که عیار سیدمهدی چقدر بود و مستحق چه بوده است. من قضاوتی راجع به آن نمی‌توانم داشته باشم و نخواهم داشت. چرا؟ چون مسئله سیر خودش را نگذرانده است.

آیا اعتراف کردن در زندان موضوعیتی دارد؟ همین آقای سیدمهدی راجع به شخص من ده‌ها مطلب را اعتراف کرده بود. منی که هیچ‌گونه ارتباط و همکاری با او نداشتم. او چرا این کار را کرده بود؟ به نظر خودش گفته بود که بگذار من این‌ها را درگیر بکنم. به عنوان یکی از زرنگی‌ها و هشیاری‌های خودش. چون بالاخره مجموعه ما هم – غیر از بنده- مجموعه توانمندی بود. سابقه مبارزه و انقلابی داشت و در اصفهان مطرح بود.

سیدمهدی راجع به من اعترافات عجیب و غریبی کرده بود که اصلا این آقایان را به توهم واداشته بود. وقتی من را گرفتند در دادگاه من را بر اساس حرف‌های سیدمهدی محاکمه می‌کردند. که به لطف خدا پاسخ‌هایی که می‌شنیدند حل‌کننده بود. قاضی هم یک مرتبه گفت که پس باید دادگاه یک ماه عقب بیافتد! چون فکر می‌کردند حرف‌های سیدمهدی ریشه دارد. وقتی با حرف‌های من مواجه شدند قاضی به سکوت فرو رفت. دادگاه را یک ماه عقب انداخت تا بررسی کند. بعد از یک ماه هم مشخص شد که آن حرف‌ها نقش بر آّب است.

یک مسئله دیگر بحث ارتباط اعدام سیدمهدی هاشمی و افشای ماجرای مک فارلین است. دست کم در مصاحبه حسن صبرا، سردبیر هفته‌نامه الشراع العربی با بی‌بی‌سی فارسی این ارتباط را تائید می‌کند و هم‌چنین سخنان آقای امید نجف‌آبادی به مرحوم اقای منتظری در این خصوص در خاطرات آقای منتظری و مجموعه «انتقاد از خود»وجود دارد. این مسئله را چگونه می بینید؟

امثال آقایان هاشمی و خامنه‌ای متقاعد شده بودند که سیدمهدی را به طور محترمانه از ایران به عنوان سفیر یا چیزی شبیه به این بیرون بفرستند. چون می‌دانستند که هم توانمندی‌هایش را دارد که برود و کار بکند و هم بالاخره از حضورش در ایران در راستای آن پروژه اصلی راحت بشوند.

پروژه از نظر آقای هاشمی چه بود؟ اینکه تعارض قدرتی ایجاد نشود. چون بالاخره سیدمهدی هم به دنبال سازوکارهایی بود که قدرتی را دست و پا بکند. به نظر من مسئله مک فارلین هم مزید بر علت شد.

این‌که چرا سیدمهدی این قضیه را مطرح کرده است را نمی‌دانم. این‌که می خواست از بن‌بست بیرون بیاید و یا شاید هم بین خودش و خدایش می‌خواسته خدمتی به انقلاب کرده باشد. این را من قضاوت نمی کنم و مسئله بین خود او و خدایش است. ولی بالاخره مسئله مک فارلین برگی در دست سیدمهدی بود. دلیل اینکه سیدمهدی را بعد از دستگیری اعدام کردند این بود که آن اتاق فکر می‌دانست که اگر سیدمهدی زنده بیرون بیاید، آن‌وقت مسئله متفاوت می شود.

این‌ها اموری است که من در جریانش قرار گرفتم. این‌که علی‌رغم اصراری که از ناحیه امام بود که احمد خمینی را مسئول پیگیری کرده بود که به ری‌شهری پیام برسد که سیدمهدی اعدام نشود، نامه امام بعد از اعدام سیدمهدی باز می‌شود. ری‌شهری به احمد آقای خمینی زنگ می‌زند و می‌گوید که متاسفانه دیگر کار از کار گذشته است. برای آن‌ها (اعدام کنندگان سیدمهدی) زنده برگشتن سیدمهدی فاجعه می‌شد. از دیدگاه این‌ها سرنوشت محتوم سیدمهدی این بود که باید اعدام شود.

اگر قضیه مک‌فارلین هم نبود، چون اولویت حذف آقای منتظری بود، این‌ها کار خودشان را می‌کردند. در قضیه مک فارلین حساسیت آقای هاشمی بر سیدمهدی بیشتر شد.

نکته پایانی اینکه مسئله حذف آقای منتظری از قائم‌مقامی و اتفاقات دهه ۷۰ و ۸۰ فراز و نشیب‌های زیادی داشته است.

افراد بسیاری در دوره‌های مختلف مواضع متفاوتی داشته‌اند. از جمله این افراد احمد خمینی بود. چندین شاهد برای این مسئله وجود دارد. من به مواردی که تاکنون در جاهای مختلف مطرح شده اشاره نمی‌کنم. دیگران گفتند بروید و بخوانید. اما موردی را که خود من در جریان هستم و کمتر گفته شده است این است که روزی فردی از نزدیکان بیت امام در قم مستقیما به خود من گفت که یک موقع بعد از حذف آقای منتظری، احمد خمینی با چشمانی اشک‌آلود به من گفت که بعد از آقای منتظری ما یتیم شدیم. با توجه به چند نمونه مشابه دیگر که تاکنون در جاهای مختلف مطرح شده است، به نظر می‌رسد خود احمد خمینی هم در اواخر عمر متوجه شده بود در چه زمینی بازی کرده است.

درخواست ضرغامی از احمدی نژاد برای پایان اعتصاب غذای بقایی

$
0
0

عزت‌الله ضرغامی،درتوئیتر خود از محمود احمدی نژادخواست که از حمید بقایی بخواهد که به اعتصاب غذای خود پایان دهد.

وی نوشت: « ازجناب آقای دکتراحمدی‌نژاد، درخواست می‌کنم تا از جناب آقای حمید بقایی بخواهد، به اعتصاب غذای خود پایان دهد او بجز ایشان، از کس دیگری تمکین نمی‌کند این اقدام،در آستانه۱۳رجب برای فرزندان وخانواده محترم ایشان ضروری است وموجب خوشحالی همه خواهدشد. صبر و گذرزمان، موثرترین کلید برای بازشدن قفل‌ها است».

حمید بقایی که از سوی قوه قضائیه به خاطر ارتکاب اختلاس و تضییع وجوه و اموال دولتی به ۱۵ سال حبس قطعی محکوم شده، ۲۲ اسفندماه برای گذراندن محکومیتش بازداشت و به زندان منتقل شد. به گفته هواداران وی، او از همان زمان دست به اعتصاب غذا زده است.

اسفندیار رحیم‌مشایی، رئیس دفتر محمود احمدی‌نژاد نیز دو روز پس از آن که حکم حمید بقایی را در برابر سفارت بریتانیا در تهران آتش زد،بازداشت شد.

شامگاه پنج شنبه تعدادی از هواداران محمود احمدی نژاد در اعتراض به بازداشت حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی در امام‌ زاده صالح تجریش تهران بست نشستند و دراین مراسم آقای احمدی نژاد نیز حضور داشت.

پیش از این اقدام آقای احمدی‌نژاد طی نامه‌ای به آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، نسبت به وضعیت «وخیم» حمید بقایی بر اثر اعتصاب غذا هشدار داده بود.

 

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>