Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

بحران فکری در دنیای اسلامی

$
0
0

شرق-صباح مفیدی: سیدحسین نصر، نماینده مهم جریان موسوم به سنت‌گرایی است که تبار آن به رنه گنون و فریتهوف شوان می‌رسد. او در فلسفه علم و تاریخ علم از استادان دانشگاه هاروارد و مکتب جورج سارتن بهره برده است. در فلسفه اسلامی شاگرد علامه طباطبایی، محمدکاظم عصار و سید ابوالحسن رفیعی‌قزوینی بوده است. همکار هانری کربن در حوزه فلسفه تطبیقی و تاریخ فلسفه اسلامی بوده و خود صاحب آثار زیادی در حوزه فلسفه اسلامی و تاریخ آن است. در این مصاحبه به موضوعاتی همچون رابطه عرفان و شریعت، معنویت‌های نو، فلسفه اسلامی در ایران و کشورهای اسلامی و اسلامی‌سازی علوم انسانی می‌پردازد. مصاحبه کتبی حاضر یکی از سلسله مصاحبه‌های بخش مطالعات اسلامی- مرکز مطالعات تضاد و بحران کردستان/عراق است که ابتدا به زبان کردی توسط این مرکز منتشر شده است.
شما عرفان و ارتباط معنوی را چگونه تعریف می‌کنید؟ گاه عرفان و شریعت همچون دو قطب مخالف دیده شده‌اند، شما رابطه این دو را چطور می‌بینید؟
کلمه عرفان به زبان فارسی معنایی دیگر از معنای این کلمه به زبان عربی دارد. در قرآن کریم و احادیث نبوی ریشه (ع ر ف) به معنای دانش آمده است و در زبان عربی امروزی نیز به همین معنی به کار می‌رود. در متون کهن عربی واژه‌ «المعرفه» به معنای عرفان به زبان فارسی استعمال شده و می‌شود که البته این واژه در زبان فارسی نیز به صورت معرفت متداول است. و اما کلمه‌ عرفان به معنی معرفت الهی در زمان صفویه گسترش یافت و در محافلی که در دوران متأخر صفویه با تصوف عناد می‌ورزیدند به جای تصوف مصطلح شد. عرفان واقعی از معنویت جدا نیست بلکه دسترسی به آن مستلزم کسب فضایل معنوی و نیز پیروی از شریعت محمدی است. عرفای بزرگ ما از مولانا، عطار، شبستری و جامی گرفته تا آقای محمدرضا قمشه‌ای همگی به احکام شرعی عمل می‌کردند. به الفاظ عرفان می‌توان با صرف مطالعه دست یافت ولی دسترسی به عرفان واقعی عمل نیز می‌خواهد که پایه‌ آن شریعت است گرچه عرفان به احکام شرعی محدود نمی‌شود. اگر در تاریخ اسلام در برخی موارد صوفیه خود را در مقابل علمای ظاهر قرار داده‌اند، علتش حفظ استقلال معرفت است از همه چیز به جز خداوند متعال و نیروی ولایت که از او سرچشمه می‌گیرد. عرفان یا طریقت مانند شریعت از حقیقت الهی سرچشمه می‌گیرد نه از شریعت، ولی در مرحله عمل پیروی از شرع ضروری است. اگر عرفان و تصوف ارتباط به شریعت نداشت چگونه ممکن بود بیشتر مسلمانان شبه‌قاره‌ هند توسط بزرگان تصوف مانند معین‌الدین چشتی اسلام بیاورند؟

اکنون در سطح جهان برخی نحله‌های عرفانی و دارای معنویت سکولار و غیردینی با اعتقاداتی خاص و انسان‌محور فعالیت دارند. با توجه به مطالعات شما در زمینه‌ معنویت و عرفان، اصولا آیا چنین امکانی وجود دارد یا خود نوعی دینداری است؟
عرفان واقعی و عرفان‌نمایی را نباید با هم اشتباه کرد. در غرب از عصر رنسانس به بعد ساحت معنوی و عرفانی مسیحیت رو به زوال گذاشت و تقریبا از صحنه مسیحیت غربی خارج شد یا اقلا بگویم به‌سختی می‌شد به آن دسترسی یافت ولی باز بودند غربیانی که ساختار درونی آنان ایجاب می‌کرد به ساحت باطنی دین دست یابند. بسیاری از آنان رو به ادیان شرقی آوردند که در آنها ساحت عرفانی هنوز زنده بود؛ برخی رو آوردند به ادیان هند و برخی دیگر به تصوف اسلامی. در بین این گروه بعضی به صورت جدی راه معرفت را دنبال کردند و اکنون طرق راستین تصوف و عرفان در غرب ریشه دوانیده است، ولی برخی دیگر خواستند از قشر به لب لباب برسند بدون اینکه اول قشر را دارا باشند و از اینجاست که عرفان‌نمایی و معنویت سکولار و پدیدارهای مشابه وارد صحنه شدند و از غرب حتی به مناطق دیگر جهان نیز تا حدی تسری یافتند. دسترسی به عرفان واقعی خارج از دین امکان‌پذیر نیست مگر در سطح الفاظ و تفکرات و تصورات. البته یک فرد با ذوق می‌تواند از اشعار مولانا یا حافظ لذت برد و یا مطالبی بیاموزد و این امری مثبت است ولی عرفان واقعی فقط این نیست، بلکه سوختن در آتش عشق الهی و فنا در معرفت به حق است و این امر به‌جز تبعیت از دین و شرع و سپس پیمودن طریق الی الله نیست. معنویت سکولار و عرفان بدون دین در برخی موارد کوششی بی‌ثمر است و در بیشتر موارد بسیار منفی است و اثر بسیار منفی بر روح انسان دارد.

در رفتار و حالات انسان معاصر به‌ویژه در جوامع در حال گذر به نحوی سردرگمی دیده می‌شود. در کشاکش میان مدرنیته با اخلاق سکولار، جریان‌های اسلامی با اخلاق دینی، عرفان و معنویت‌گرایی فرا-دینی، وضعیت کلی انسان معاصر در جهان اسلام و ایران را چطور می‌بینید؟
اول از همه به این امر توجه کنیم که فرق زیادی هست بین معاصر و متجدد. همه‌ معاصران متجدد نیستند بلکه میلیون‌ها از ابنای بشر هنوز به حیات سنتی خود ادامه می‌دهند ولی معاصرند با آنان که پیرو تجدد هستند مخصوصا در جهان اسلامی و هندو و بودایی. یکی دانستن معاصر و متجدد خود یکی از اشتباهات سخیف تجدد است. بله، سردرگمی در عالم متجدد چه در غرب و چه بین غیرغربی‌ها که دیدگاه تجدد را پذیرفته‌اند عیان است. و در بین این گروه است که کشاکش میان دیدگاه سکولار و دینی، اخلاق دینی و سکولار، و عرفان واقعی و شبه‌عرفان دیده می‌شود. وانگهی جهان‌بینی تجدد یا مدرنیسم مطلق‌گراست و لذا همواره سعی به از بین‌بردن نظرگاه‌های غیر از تجدد دارد. در جهان اسلامی من‌جمله ایران خودمان سنت هنوز زنده است ولی در عین حال نزاع بین سنت و تجدد دیده می‌شود. در برخی ممالک مانند ایران، ترکیه و پاکستان و برخی ممالک عربی این نزاع پررنگ‌تر است مخصوصا از لحاظ فکری و در برخی دیگر نبرد بیشتر مربوط به عالم ابزاری و ساحت عملی زندگی است و کمتر به تقابل فکری توجه می‌شود. در بلاد اسلامی از یک‌سو ایمان دینی هنوز قوی است و از سوی دیگر جهان‌بینی دینی توسط عوامل تجدد به چالش گرفته شده است. مثلا در ایران اگر به عالم اندیشه بنگریم، می‌بینیم که هم تفکر فلسفی اسلامی زنده است و هم تفکر متجدد بین گروهی معدود ولی متنفذ در جامعه و هم نزاع بین آن دو. از یک طرف سهروردی و ملاصدرا در انجمن فلسفه و حکمت در تهران تدریس می‌شوند و از سوی دیگر ویتگنشتاین در قم. همین امر باعث شده است که دنیای اسلامی در یک مرحله‌ بحرانی از لحاظ فکری به سر برد. نتیجه این نبردهای فکری یقینا سهم مهمی در تعیین مسیر تمدن اسلامی در آینده خواهد داشت.

رویارویی جوامع اسلامی با مدرنیته و اشکالات یا معایب این رویارویی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا تلاش برای گرفتن برخی جنبه‌های آن همچون تکنولوژی و مدرنیزاسیون و جایگزین‌کردن جنبه‌های دیگر آن همچون فرهنگ سکولار (البته نه در معنی ضدیت با دین) با فرهنگ اسلامی امکان‌پذیر است؟
رویارویی جوامع اسلامی با تجدد اجتناب‌ناپذیر است. معایب این رویارویی در این زمانه این است که اولا برخی از مسلمانان که گرفتار این تقابل هستند عقده‌ حقارت نسبت به غرب متجدد دارند. ثانیا اکثر آنها دانش عمیق نسبت به غرب و افکار وارداتی متجددانه ندارند. ثالثا اکثرا با ساحت‌های حکمی و فلسفی و علمی اسلامی آشنا نیستند. در وضع فعلی ممالک اسلامی چاره‌ای جز پذیرفتن برخی از فناوری‌های جدید ندارد ولی اقلا افراد می‌توانند نقادانه به آن بنگرند نه کورکورانه به تقلید بپردازند. بنده اصلا با اقتباس فرهنگ سکولار مخالفم در عین حال که می‌دانم فناوری جدید فلسفه و فرهنگ خود را با خود می‌آورد. بنابراین جهاد فکری بزرگی لازم است تا در این وضع بحرانی فرهنگ اسلامی خودمان را حفظ کنیم. ولی با تأیید خداوند متعال و کوشش راستین می‌توان در این جهاد فکری و معنوی پیروز شد به شرط اینکه فرهنگ سنتی خودمان را تا حد امکان حفظ کنیم و با اصول آن به مقابله با تهاجم فرهنگی بپردازیم. دلسرد نشویم و به خاطر داشته باشیم که تجدد با تمام قدرت ظاهری آن از درون در حال از هم پاشیدن است و پیروزی نهایی با حقیقت است.

وضعیت اندیشه و فلسفه اسلامی در کشورهای اسلامی را چطور می‌بینید؟ نقش غرب در رشد اندیشه و فلسفه اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
پاسخ این سؤال در مورد ایران و سایر کشورهای اسلامی متفاوت است. در دیگر بلاد اسلامی مانند مصر، تونس، مراکش و ترکیه از یک‌سو و پاکستان و بنگلادش و مالزی و اندونزی از سوی دیگر تا پنجاه سال پیش نظریات غربیان مستشرق درباره‌ فلسفه‌ اسلامی در دانشگاه‌ها تدریس می‌شد و حتی کتاب‌هایی که به عربی یا ترکی نوشته می‌شد به جز یکی دو استثنا همان نظر غربی‌ها درباره‌ فلسفه‌ اسلامی بود که طبق آرای آنان به ابن‌رشد ختم می‌شد. وقتی این بنده در دهه‌ پنجاه غربی ([میلادی]) در هاروارد درس می‌خواندم نه از میرداماد و ملاصدرا خبری بود نه حتی سهروردی. [هانری] کربن سهم مهمی در تغییر این وضع داشت و سپس [توشیهیکو] ایزوتسو و تا حد ناچیزی خود حقیر. به خاطر دارم هنگامی که در سال ۱۳۳۷ به کنگره‌ فلسفی پاکستان رفتم یعنی کشوری که به خاطر اسلام به وجود آمده بود اصلا صحبت از بزرگان فلسفی خودمان بعد از ابن‌رشد نبود. اکنون فلسفه‌ اسلامی نه به عنوان فصلی از تاریخ فلسفه‌ غرب بلکه به عنوان یک مکتب مستقل فلسفی تدریس می‌شود. ده‌ها کتاب و رساله راجع به فقط ملاصدرا توسط فلاسفه‌ این دیار که برخی شاگردان این بنده بودند نوشته شده است. سهم غرب در این تحول خیلی کم‌رنگ بود به استثنای آثار کربن و معدودی دیگر که به زبان‌های اروپایی نگاشته شده بود. و از این طریق در تونس، مصر، پاکستان و هند اسلامی و غیره توسط مسلمانان خوانده شد و در احیای علاقه به سنت فلسفی اسلامی سهم بسزایی داشت.
در ایران وضع به‌کلی متفاوت بود. بزرگانی در زمینه‌ فلسفه‌ اسلامی از آقاعلی مدرس گرفته تا آیت‌الله سیدابوالحسن قزوینی و علامه طباطبایی و استاد سیدمحمد کاظم عصار و آیت‌الله خمینی سنت فلسفی ما را زنده نگاه داشتند و الان هم در ایران فلسفه‌ اسلامی زنده است و بزرگانی همچون آیت‌الله حسن‌زاده آملی، آیت‌الله جوادی‌آملی، دکتر دینانی و دکتر اعوانی در عرصه‌ فلسفه حضور دارند و افرادی مانند دکتر صفوی سنت فلسفی ایران را در غرب گسترش داده‌اند و کار کربن، ایزوتسو، دکتر محقق و این بنده و چند نفر دیگر را به عصر حاضر توسعه داده و به زمینه‌ فلسفه‌ تطبیقی نیز پرداخته‌اند. این نکته را نیز اضافه کنم که اندیشه منحصر به فلسفه به معنای خاص آن نیست. اندیشه غربی ابعاد گوناگون تفکر اسلامی را به چالش کشید و زیر سؤال برد، از تفسیر قرآن کریم و سیره و احادیث نبوی گرفته تا کلام و اصول فقه و حتی تاریخ اسلام، و این چالش باعث فعالیت‌های گوناگون از جانب متفکران اسلامی شد. در خود رشته‌ فلسفه می‌توان گفت که پاسخ‌های فلسفی از دیدگاه اسلامی به اندیشه‌ غربی از «بدایع الحکم» آقا ملا علی مدرس گرفته تا روش اصول فلسفه‌ رئالیسم علامه طباطبایی و مباحثات ایشان با کربن البته اثر تفکر غربی بر فلسفه‌ اسلامی را نه از لحاظ نفوذ فکری بلکه از لحاظ ایجاد چالش‌های جدید فلسفی که این بزرگان به پاسخ آن پرداختند، نشان می‌دهد. نقش غرب این بود که لازم سازد باب جدیدی در سنت دیرین فلسفه‌ اسلامی گشوده شود.

نواندیشان غیرایرانی و مرتبط با غرب به‌ویژه با جامعه آکادمیک آن همچون فضل‌الرحمن، نصر حامد ابوزید و… چه تأثیری بر نواندیشی ایرانی داشته‌اند؟ رابطه نواندیشان سنی و شیعه را نسبت به رابطه جریانات سنتی هر دو طرف، چطور می‌بینید؟
این نوع متفکران مسلمان نواندیش به نظر بنده تأثیر زیادی در زمینه‌ فلسفه بر نواندیشان ایرانی نداشته‌اند، گرچه برخی از متفکران نواندیش ایران مانند آقای مجتهدشبستری و دکتر کدیور سعی کرده‌اند راه نوینی در اندیشه‌ اسلامی باز کنند. ولی اکثر نواندیشان ایرانی مستقیما تحت نفوذ متفکران غربی بوده و هستند. هم در عالم تسنن و هم تشیع هستند افرادی که گرچه نواندیشند سعی کرده و می‌کنند از برخی مایه‌های فکری فلسفه‌ اسلامی استفاده کنند مانند فیلسوف مغربی [محمد عابد] الجابری که کوشیده است تفکر ابن‌رشد را به‌عنوان پایه‌ یک «استدلال‌گرایی اسلامی» جدید به‌کار برد. اصولا بین نواندیشان طیف گسترده‌ای وجود دارد از آنان که اصلا به فلسفه‌ اسلامی توجه ندارند تا آنان که سعی کرده و می‌کنند برخی از جوانب فلسفه‌ سنتی ما را در جهان‌بینی جدید خود ادغام کنند. روزی که محققان به نگاشتن تاریخ دقیق تفکر معاصر اسلامی بپردازند جزئیات این طیف روشن خواهد شد.

شما تجربه زندگی قبل انقلاب به‌ویژه در عرصه دانشگاه را داشته و با وضعیت بعد از انقلاب هم آشنایی دارید. به نظر شما رابطه‌ قدرت، دین و علم در دو دوره قبل و بعد از انقلاب ایران چه تأثیری بر وضعیت کلی علم و فرهنگ داشته است؟
وضعیت فعلی وارث وضع دهه‌های گذشته و قبل از انقلاب است و برای درک ریشه‌های آن باید اول به گذشته توجه کرد. در تمدن سنتی اسلامی هر نوع دانش منظم و حتی دانش وراء عقل بشری یعنی عرفان علم بود، از فقه گرفته تا ریاضیات، از «قانون مسعودی» بیرونی درباره‌ نجوم گرفته تا «تجرید [الاعتقاد]» خواجه نصیرالدین طوسی در کلام، از «نورالعلم» ابوالحسن خرقانی گرفته تا «معیارالعلم» غزالی که اولی در عرفان است و دومی در منطق. در جهان‌بینی سنتی ما همگی متعلق به اقیانوس عظیم علم اسلامی بودند. هنگامی که علوم جدید از غرب به ایران آمد همان واژه‌ علم برای این دانش‌های جدید به‌کار برده شد، با این نتیجه که در دوران قبل از انقلاب هم یک فیزیکدان در دانشکده‌ علوم دانشگاه تهران عالم خوانده می‌شد و هم یک فقیه در قم، بدون اینکه فرق فاحشی بین ماهیت علم در این دو مورد در نظر گرفته شود و آگاهی حاصل آید که این علوم جدید شریک جهان‌بینی کلی علوم سنتی ما نیست و اختلاف بین آن دو با فرق بین نجوم بیرونی و منطق طوسی تمایز بنیادی دارد. لذا یک بحران اساسی در این زمینه در ایران وجود داشت که کمتر کسی به آن واقف بود. بنده استاد دانشکده‌ ادبیات بودم هنگامی که نام علوم انسانی بر آن افزوده شد. این بنده کاملا با این امر موافق بود درعین‌حال که می‌پرسید ما باید به این سؤال پاسخ دهیم که «علوم» در عنوان علوم انسانی چه ارتباطی دارد با علومی که در دانشکده‌ علوم در همسایگی ما تدریس می‌شود. این امر برایم همواره یک دغدغه‌ فکری بود و از همان دهه‌ ۳۰ هجری‌شمسی که به ایران بازگشتم راجع به اسلامی‌کردن علوم می‌نوشتم و سخنرانی می‌کردم و پیشنهاد بنده این بود که اول از همه به علوم انسانی و اجتماعی بپردازیم و سپس به علوم طبیعی و ریاضی و سعی کردم اقلا در دانشکده‌ خودمان یعنی دانشکده‌ ادبیات و علوم انسانی پایه‌ اصلی را علوم و ادب خودمان قرار دهیم و فلسفه و ادبیات و تاریخ و علوم اجتماعی و سایر شاخه‌های درسی را از دیدگاه سنت فکری اسلامی و ایرانی خودمان تدریس کنیم. هنگامی که تصدی دانشکده‌ ادبیات را داشتم با دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر احسان نراقی برنامه‌ جداکردن دانشکده علوم اجتماعی را ریختیم. یکی از دلایل اصلی که بنده از این برنامه استقبال کردم این بود که علوم اجتماعی در دانشکده‌ ما تقریبا تماما بر روی افکار متفکران تحصّلی فرانسه مانند اگوست کنت استوار بود و جدا شدن آن واحد از دانشکده‌ ادبیات امکان اسلامی- ایرانی کردن علوم انسانی را در دانشکده‌ ادبیات آسان‌تر می‌ساخت. به‌هرحال بعد از انقلاب گرچه سخن از اسلامی کردن رشته‌های دانشگاهی به میان آمد چون تعمق کافی در این زمینه نشده بود علوم اجتماعی اسلامی به صورت جدی به وجود نیامد و البته برنامه‌ موجود هم تضعیف شد. همین امر در مورد علوم انسانی نیز صدق می‌کند چه رسد به علوم طبیعی و ریاضی.
برای اینکه برنامه‌ اسلامی کردن علوم عملی شود باید اولا توجه کرد که این یک امر اداری و سیاسی نیست و نمی‌توان با بخش‌نامه مسئله را حل کرد، بلکه باید یک محیط آزاد فکری ایجاد کرد که اندیشمندانی که توان این کار را دارند بتوانند در آن فضا در این زمینه فعالیت کنند. بنده در نیل به این هدف بدبین نیستم ولی بصیرت کافی لازم است و دانش محیط بر هم علوم اسلامی و هم غربی و گریز از غرب‌زدگی.


پروژه حذف وکلای مستقل از پرونده‌های سیاسی و امنیتی

$
0
0

زیتون-پریا منظرزاده: پس از حدود سه سال تلاش برای محدودسازی پذیرش پرونده های سیاسی توسط وکلای مستقل، قوه قضائیه به تازگی فهرست وکلای مورد تائید برای مرحله تحقیقات مقدماتی پرونده های سیاسی و امنیتی را در اختیار دادسراهای تعدادی از استان‌ها قرار داده است.

قانون جدید آیین دادرسی کیفری ایران که از اول تیرماه ۱۳۹۴ به اجرا گذاشته شد، تبصره ای در ماده ۴۸ دارد که در آن آمده است:« جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و همچنین سازمان یافته که مجازات آنها مشمول ماده ۳۰۲ این قانون است، در مرحله تحقیق مقدماتی، طرفین دعوی وکیل یا وکلای خود را از میان وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رییس قوه قضاییه باشند انتخاب می کنند».

این روند به معنای آن است که تا زمان رسیدن پرونده به دادگاه، وکلای مستقل به آن دسترسی ندارد.

 در حال حاضر براساس یک رویه غیرقانونی فعالان سیاسی بازداشت شده و همچنین دیگر افرادی که توسط وزارت اطلاعات،سازمان اطلاعات سپاه پاسداران،حفاظت اطلاعات قوه قضائیه بازداشت می شوند،درمدت بازداشت موقت به وکیل دسترسی ندارند.

در حالی که تحقیق مقدماتی مرحله بسیار تعیین‌کننده‌ای در رسیدگی به پرونده‌های قضایی است که طی آن مدارک جمع‌آوری می‌شود و در اختیار دادگاه قرار می‌گیرد.

نسرین ستوده در گفت‌وگو با رسانه‌ها درباره تبصره ۴۸ توضیح می‌دهد:«در این ماده تنها گفته شده که فقط در تحقیقات مقدماتی یعنی دادسرا وکلایی حق مداخله دارند که اسم آنها توسط رئیس‌قوه قضاییه تصویب شده باشد. اما بر خلاف نص صریح این قانون که آن‌هم مورد انتقاد ماست، مفاد این ماده قانونی به دادگاه‌های بدوی، دادگاه انقلاب و حتی دادگاه‌های تجدیدنظر هم تعمیم داده شده که کاملا اقدام غیرقانونی است و جای تعجب دارد که قوه قضاییه حتی قانونی که خود خواستار تصویب آن بوده را هم نقض می‌کند و حقوق شهروندان را زیرپا می‌گذارد».

مقام‌های قضایی اما تعبیر متفاوتی از این قانون دارند. غلامحسین اسماعیلی، رئیس دادگستری استان تهران، سعی دارد با تقسیم‌بندی مراحل رسیدگی به پرونده در دادسرا به قبل و بعد از صدور کیفرخواست، تصویر دیگری از این قانون ارایه دهد.

وی می‌گوید که انتخاب وکلا توسط رئیس قوه قضائیه تنها برای مراحل مقدماتی و کشف جرم است که در این مرحله «اصلاً وکیل پذیرفته نمی‌شود ولی ما در مراحل رسیدگی به پرونده‌ها در دادسراها از زمانی که کیفرخواست صادر می‌شود محدودیتی نداریم».

 

مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری در دولت اول حسن روحانی، نیز گفته بود که بر اساس ماده ۴۸ «برای اولین بار وکلا را به حوزه دادسرا و بازپرسی راه می‌دهیم که گام بسیار بلندی است».

هر چند اکنون نیز بر اساس یک رویه غیرقانونی فعالان سیاسی بازداشت شده و همچنین دیگر افرادی که توسط وزارت اطلاعات،سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، حفاظت اطلاعات قوه قضائیه بازداشت می‌شوند، در مدت بازداشت موقت به وکیل دسترسی ندارند، اما معرفی افراد مورد نظر قوه قضائیه به بازداشت‌شدگان با عنوان وکیل در مراحلی که آنان زیر فشار بازجویی دارند، شائبه همکاری این وکلا با نیروهای امنیتی را جلب اعترافات بیشتر از متهمان تقویت می‌کند.

از سوی دیگر با این رویه تنها کمتر از ۱۰ درصد از وکلا می‌توانند وکالت پرونده‌ها در مرحله تحقیقات مقدماتی را قبول کنند. این آمار را وکلایی از جمله امیر رئیسیان که فهرست مذکور را دیده اند ارایه می‌دهند.

پیش فرض مجرم‌انگاری متهمان

قوه قضائیه بدون توجه به انتقادات حرفه‌ای متعدد و صریحی که از سوی حقوق‌دانان به این قانون وارد شده، طی سه سال گذشته این هدف را دنبال کرد و به مرحله اعلام اسامی وکلای معتمد رساند.

با این اقدام، متهمان پرونده‌های سیاسی و امنیتی با بن‌بستی قرار مواجه می‌شوند که در آن شاکی، قاضی و وکیل، هم‌صدا از سوی حکومت بر علیه آنها بسیج شده‌اند.

با معرفی وکلای مورد اعتماد قوه قضائیه، متهمان پرونده‌های سیاسی و امنیتی با بن‌بستی قرار مواجه می‌شوند که در آن شاکی، قاضی و وکیل، هم‌صدا از سوی حکومت بر علیه آنها بسیج شده‌اند.

وکلای دادگستری از طریق رسانه‌های مختلف و مکاتبات متعدد، این تبصره را زیر سئوال بردند.

اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری ایران اعلام کرد:«مفاد تبصره به نوعی توهین به تمامی وکلایی که از طرف ریاست قوه قضاییه به این منظور انتخاب نمی‌شوند را در بر دارد؛ تبصره نه تنها موجب تبعیض به طور کلی است، بلکه برای وکلایی که تایید می‌شوند، نوعی رانت را به طور خاص در بر دارد که قویا در خور تامل است».

از جمله نعمت احمدی که در این‌باره گفت:«تعداد زیادی از پرونده‌ها جنبه عمومی دارند و در آنها شاکی مدعی‌العموم است و طبق تبصره ماده ۴۸ من وکیل باید بروم جلوی مدعی‌العمومی که باید سال آینده مرا تایید کند دفاع کنم و توقع داشته باشم دوباره در لیست قرار بگیرم. حال باید پرسید در برابر کسی که می‌خواهد مرا تأیید کند چگونه دفاع کنم؟».

عیسی کشوری، حقوق‌دان، نیز یادآوری کرده که «طرف اصلی پرونده های امنیتی معمولا حکومت است و در چنین شرایطی «ضرورت دادرسى عادلانه و حضور وکلاى بی‌طرف بیشتر از پرونده‌هاى دیگر احساس می‌شود».

به گفته این حقوق‌دان،«این بدعت، صرف‌نظر از اینکه موجب دخالت مستقیم قاضی در امر دفاع می‌شود، اصل بی‌طرفی قوه قضائیه را نقض و اعتبار دستگاه قضا و احکام صادره در این مراجع را زیر سئوال می‌برد».

با این حال علی مجتهدزاده، وکیل پایه یک دادگستری و حقوقدان، می‌گوید که متهمان پرونده‌های سیاسی و امنیتی «حتی اگر وکیل هم داشته باشند وکلای آنها تا زمان ارسال پرونده به دادگاه هیچ نقشی ندارند».

احتمال اخراج ایران از اتحادیه کانون‌های وکلای جهانی

تبصره ماده ۴۸ که پرونده‌های سیاسی و امنیتی را محدود می‌کند، قانون و بسیاری از نهادهای قضایی ایران را زیر سئوال برده است.

نسرین ستوده، توصیه فعالان حقوق بشر به متهمان پرونده‌های امنیتی را چنین اعلام می کند:« از انتخاب وکلایی که به تأیید رئیس‌قوه قضاییه هستند جدأ خودداری کنند».

وکلای دادگستری به مغایرت تبصره ماده ۴۸، با ماده ۳۵ قانون اساسی اشاره می‌کنند که تصریح کرده هر کسی می‌تواند وکیلی که می‌خواهد انتخاب کند و کسی نمی‌تواند مانع شود. ضمن اینکه این تبصره در مغایرت با وظیفه کانون وکلا است که وظیفه تائید صلاحت وکلای مستقل دادگستری را به عهده دارد.

این اصلاحیه قانونی می‌تواند به اخراج ایران از اتحادیه کانون‌های وکلای جهانی موسوم به ‏ IBAمنجر شود، چون بر اساس اساسنامه این اتحادیه، هر گونه نقض استقلال وکیل و یا کانون‌های وکلای دادگستری مستقل منجر به خروج کشورها می‌شود.

کانون وکلای دادگستری ۲۸ فروردین‌ماه ۹۵ در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه خواستار حذف تبصره ماده ۴۸ از قانون جدید آیین دادرسی کیفری شده بود.‏

در نهایت صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، در دیدار اعضای هیأت مدیره کانون وکلا در ۷ مهر ۹۴ با صراحت اعلام کرد که این قوه استقلال وکلا را قبول ندارد.

وی گفت:«استقلال مطلق معنا ندارد و با این نگاه قضات نیز استقلال مطلق ندارند چرا که در نهایت رئیس قوه قضاییه ابلاغ آنان را امضا می‌کند، ما نمی‌گوییم کانون وکلا که نهادی مدنی است زیر مجموعه قوه قضائیه باشد، ما به استقلال کانون در مقابل این معنا، اعتقاد داریم، اما این دیدگاه که وکلای محترم هیچ نوع نظارتی را هم از سوی دستگاه قضایی نپذیرند منطقی نیست و بهرحال وکلا نیز عضوی از خانواده قضایی کشور هستند که مراتبی و مراحلی از رابطه با دستگاه قضایی دارند».

با وجودی که قوه قضاییه درباره محدود کردن وکلای پرونده های سیاسی و امنیتی بسیار مصمم به نظر می‌رسد، وکلای مستقل و شبکه‌های اجتماعی دست از تلاش برنداشته و همچنان مخالفت خود را با این تصمیم اعلام می کنند. این موضوع در شبکه های اجتماعی با هشتگ وکلای_مورد_تایید_رئیس_قوه_قضاییه پیگیری می‌شود.

از سوی دیگر، نسرین ستوده، در گفت‌وگو با دویچه‌وله، توصیه فعالان حقوق بشر به متهمان پرونده‌های امنیتی را چنین اعلام می‌کند:« از انتخاب وکلایی که به تأیید رئیس‌قوه قضاییه هستند جدأ خودداری کنند».

پس از بازداشت و زندانی شدن وکلایی از جمله عبدالفتاح سلطانی، نسرین ستوده، محمد سیف‌زاده و محمد اولیایی‌فر به دلیل دفاع از متهمان پرونده‌های سیاسی و امنیتی، قوه قضاییه ایران سعی دارد، با کاهش نقش وکلا در پرونده‌های سیاسی و امنیتی، صورت مساله را پاک کند.

🍃زنده|جلوگیری از اجرای برنامه زبان‌اشاره ناشنوایان به دلیل شباهت به «حرکات موزون»

$
0
0

 

 


جلوگیری از برنامه زبان‌اشاره ناشنوایان به دلیل شباهت به «حرکات موزون»


 شهردار جدید تهران به دیدار رییس‌جمهوری رفت

شهردار جدید تهران به دیدار رییس‏‎جمهوری رفت.


حسن روحانی در این دیدار به افشانی تبریک گفته و خواستار کمک شهردار تهران به ارتقای کیفیت زندگی شهروندان شده است.


اعلام جرم دستگاه قضایی علیه منتشرکننده خبر مصرف گوشت گربه در زابل

رئیس کل دادگستری سیستان و بلوچستان از اعلام جرم دستگاه قضایی این استان علیه فردی به دلیل «تشویش اذهان عمومی و انتشار خبر کذب» مصرف گوشت گربه در روستا‌های زابل به دلیل فقر در ماه مبارک رمضان خبر داد.

در روز‌های اخیر یکی از خبرنگاران صدا و سیما، با انتشار تصویری در صفحه اینستاگرام خود گفت که مردم چند روستا در منطقه سیستان و بلوچستان به دلیل فقر و نداری با گوشت گربه شکم خود را سیر می‌کنند.

انتشار این مطلب واکنش‌های زیادی را در پی داشت.

حال اردشیر ارباب‌زهی، بخشدار قرقری ضمن تکذیب این خبر در گفت و گو با یکی از خبرگزاری ها اظهار داشت: تمام حرف‌های این خبرنگار کذب محض و ناشی از بی‌اطلاعی وی بوده است، مردم دارالولایه سیستان در دینداری شهره آفاق هستند پس چطور ممکن است در ماه رمضان با گوشت گربه افطار کنند؟!

به گفته رئیس کل دادگستری سیستان و بلوچستان در این زمینه پرونده قضایی در دادسرای مرکز این استان تشکیل شده است./میزان


محمدرضا عارف، نماینده مجلس می‌گوید از حسن روحانی برای پیگیری مسئله حصر تقاضای وقت کرده‌اند اما هنوز به کارگروه وقتی داده نشده است.Risultati immagini per ‫محمدرضا عارف‬‎


«رنو» با ایران خداحافظی کرد


صفایی فراهانی: رویکرد مجلس ششم در مطهری و صادقی وجود دارد



شلیک اشتباهی سپاه به نیروهای مرزبانی در سردشت

نیروهای سپاه در سردشت به اشتباه نیروهای مرزبانی کمین کرده برای کولبران را هدف قرار دادند.

روز سه‌شنبه ۲ خرداد تعدادی از نیروهای مرزبانی سردشت با لباس شخصی به کمین کولبران و کاسبکاران مرزی رفته بودند که به سپاه گزارش داده شد  نیروهای احزاب کردی به منطقه آمدند.

سپاه هم نیروهای مرزبانی مستقر در محل را مورد هدف تیراندازی قرار داده اند. در این واقعه چندین نیروی مرزبانی کشته و زخمی شدند.


قانون ممنوعیت سقط‌ جنین در ایرلند لغو می‌شود

روز گذشته موضوع سقط جنین در ایرلند به همه‌پرسی گذاشته شده و نتیجه اولیه آن نشان می‌دهد که ۷۰درصد رأی‌دهندگان موافق لغو قانون ممنوعیت سقط‌ جنین هستند.Risultati immagini per ‫قانون ممنوعیت سقط‌ جنین در ایرلند‬‎

در دوبلین، پایتخت ایرلند، ۷۹درصد رأی‌دهنده‌‌ها خواهان لغو این قانون شده‌اند.

قانون ممنوعیت سقط جنین در این کشور در سال ۱۹۸۳ وضع شد و در صورت تخطی از آن مادر کودک به حداقل ۱۴سال زندان محکوم می‌شد.

سقط جنینِ قانونی تنها در صورت مواردی چون تجاوز، سرطان، عقب‌ماندگی کودک و تهدید سلامت مادر اعمال می‌شود. در صورتی که این قانون برداشته شود زنان ایرلندی اجازه پیدا خواهند کرد ۱۲هفته بعد از حاملگی برای سقط جنین اقدام کنند./روزآروز


ناصر ملک‌مطیعی درگذشت

ناصر ملک‌مطیعی ستاره سینمای ایران در ۸۸ سالگی درگذشت. این بازیگر پیشکسوت سینمای ایران طی هفته گذشته به علت نارسایی کلیه و تنگی نفس در بیمارستان بستری شده بود.

تجلیل از ناصر ملک‌ مطیعی

$
0
0

زیتون– انجمن بازیگران سینما با انتشار پیامی درگذشت ناصر ملک مطیعی را تسلیت گفت.

ناصر ملک مطیعی، بازیگر قدیمی سینمای ایران، شب گذشته٬ چهارم خردادماه٬ درگذشت.

این هنرپیشه پیشکسوت سینمای ایران طی هفته گذشته به دلیل نارسایی کلیه و تنگی نفس در بیمارستان بستری شده بود.

در پیام انجمن بازیگران سینما آمده است: «با نهایت تأسف و اندوه فراوان، بازیگر پیشکسوت و ستاره ماندگار تاریخ سینمای ایران ناصر ملک مطیعی، بعد از تحمل دوران طولانی بیماری و رنج نامهربانی‌ها، از میان ما رفت و به آرامش بیکران و جاودان پیوست.»

محمود صادقی٬ نماینده مجلس نیز در توییتی به تجلیل از ناصر ملک مطیعی پرداخت.

جعفر پناهی، کارگردان سرشناس سینمای ایران، در واکنش به مرگ ناصر ملک مطیعی در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «رفت و به آرزویش که دیده شدن بر پرده سینما بود نرسید. چه کسى باید پاسخگو باشد؟»

ناصر ملک مطیعی سال ۱۳۰۹ در تهران متولد شد و در طول دوران فعالیتش در سینمای پیش از انقلاب در بیش از ۹۰ فیلم سینمایی بازی کرد و ۹ فیلم را نیز به عنوان کارگردان جلوی دوربین برد.

اما پس از انقلاب و تغییر شرایط، ناصر ملک مطیعی نتوانست به فعالیت‌های سینمایی خود ادامه دهد و تنها در سال ۱۳۶۱ در فیلم برزخی‌ها به کارگردانی ایرج قادری حضور پیدا کرد.

در این فیلم که مدت کوتاهی روی پرده بود و با اعتراض گروهی از مخالفان، نمایش آن متوقف شد، به غیر از ناصر ملک مطیعی، محمدعلی فردین نیز ایفای نقش می‌کرد.

پس از «برزخی‌ها»، فردین و ملک‌مطیعی دیگر اجازه فعالیت در سینمای ایران را نیافتند و برخی دیگر از بازیگران این فیلم مانند ایرج قادری و سعید راد نیز پس از بازی در چند فیلم دیگر، سال‌ها از فعالیت در سینمای ایران منع شدند.

مستند زندگی ناصر ملک‌مطیعی

حمید صمصام، استاد ادبیات دانشگاه زاهدان، دستگیر شد

$
0
0

زیتون– حمید صمصام٬ استاد ادبیات دانشگاه آزاد زاهدان٬ که به دلیل مسایل نژادی و دینی حقوق دانشجویان بومی را پایمال می‌کرد و سخنانی نفرت‌پراکنانه در زمینه نژادی گفته بود٬ دستگیر شد.

پیشتر چند ویدئو از حمید صمصامی٬ استاد ادبیات فارسی دانشگاه آزادی زاهدان٬ منتشر شده بود که او طی سخنانی نفرت‌پراکنانه٬ اقدام به توهین به دانشجویان اهل سنت و حتی عبادت آنان کرده بود.

به گفته فعالین اجتماعی استان سیستان و بلوچستان٬ حمید صمصام ساعتی پیش به دستور ویژه دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان دستگیر و تحویل مراجع قضایی گردید.

نوید برهان‌زاده٬ فعال اجتماعی اهل سیستان و بلوچستان در حساب کاربری‌اش در توییتر خبر از تشکیل جلسه کمیته انضباطی دانشگاه آزاد برای بررسی رفتار این استاد دانشگاه را داد.

دانشجویان این دانشگاه نیز امروز در اعتراض به رفتار حمید صمصام در داخل دانشگاه دست به تظاهرات زدند و خواهان برخورد با این استاد خاطی شدند.

حمید صمصام عضو هیات علمی گروه ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی واحد زاهدان است که در سال ۸۴ به عنوان پژوهشگر بر‌تر دانشگاه‌های آزاد اسلامی استانسیستان و بلوچستان نیز معرفی شد.

«زیتون» از بازنشر ویدئوهای این استاد دانشگاه به دلیل محتوای نفرت پراکنانه قومی و مذهبی٬ خودداری می‌ورزد.

لغو اعزام تیم ملی کشتی فرنگی به دو تورنمنت خارجی به دلیل حضور اسراییل

$
0
0

زیتون– اعزام تیم ملی کشتی فرنگی به دو تورنمنت خارجی بزرگ بدلیل حضور کشتی‌گیران اسراییل در دقیقه ۹۰ لغو شد.

طی ماه‌های اخیر تیم ملی کشتی فرنگی بزرگسالان ایران قرار بود در دو تورنمنت روسیه و کرواسی شرکت کند اما در لحظات پایانی و بدلیل حضور کشتی‌گیراناسرائیلی، شرکت ایران در این مسابقات لغو شد.

به گزارش ایسنا حتی ویزای اعضای تیم نیز برای حضور در این دو مسابقه صادر شده بود اما با توجه به اتفاقات چند ماهه اخیر و ایجاد حساسیت نهادهای بین المللی ورزش بر روی این موضوع، مسئولان فدراسیون ترجیح دادند قید حضور در این رقابت‌ها را بزنند.

علی اشکانی سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی به ایلنا گفت: «برنامه‌ریزی شده بود تا فرنگی‌کاران در این دو رویداد معتبر حاضر شوند. حتی ویزای اعضای تیم نیز گرفته شد اما در دقیقه ۹۰ پس از آنکه مطلع شدیم فرنگی‌کاران اسراییل نیز در این مسابقات حاضر می‌شوند، بدلیل حساسیت اتحادیه جهانی کشتی و کمیته بین‌المللی المپیک بر روی این موضوع و احتمال محرومیت‌های عدم رویارویی با کشتی‌گیران اسراییل، تصمیم گرفتیم در این دو رویداد حاضر نشویم.»

این اولین بار نیست که ورزشکاران ایرانی به دلیل حضور همتایان اسرائیلی‌شان با از حضور در رقابت‌ها محروم می‌شوند

رسول خادم، رییس مستعفی فدراسیون کشتی، ۱۲ اسفند سال گذشته با انتشار بیانیه‌ای از اظهارنظرهای مقام‌های سیاسی و نظامی درباره مساله مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی انتقاد کرد و خواست تا پشت ورزشکاران پنهان نشوند.

رییس مستعفی فدراسیون کشتی در این بیانیه مقامات سیاسی جمهوری اسلامی را به «بی‌تفاوتی نسبت به جایگاه قهرمانان ملی» و دروغگویی متهم کرده و گفته است جوایز و افتخاراتی که ورزشکاران کسب می‌کنند «برای رجال مسئول یک نوع سرگرمی اجتماعی است.»

رسول خادم٬ رییس فدراسیون کشتی و تمامی اعضای شورای فنی کشتی آزاد و فرنگی ایران نهم اسفندماه استعفا دادند.

خبر استعفای رسول خادم چند روز پس از اعتراض او به سیاست‌های جمهوری اسلامی در قبال اسرائیل٬ منتشر شد.

خادم پیش از این هشدار داده بود از این پس در صورت عدم رویارویی کشتی گیران ایرانی با رقبای اسرائیلی، فدراسیون کشتی ایران تعلیق خواهد شد. او پیشنهاد داده ایران یا مسئله مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی را حل کند یا اینکه به صراحت و علنی این موضوع را اعلام کند و تبعات آن را بپذیرند.

انصراف از شرکت در رقابت ورزشی٬ باخت خودخواسته و حتی اخذ گواهی پزشکی حاکی از مصدومیت٬ راهکار ورزشکاران ایرانی برای «پاسداشت امیال جمهوری اسلامی در مبارزه با اسرائیل یا به رسمیت نشناختن این کشور» است.

پیشتر علیرضا کریمی٬‌ کشتی‌گیر ملی ایران به دلیل باخت «اجباری» به حریف برای جلوگیری از مسابقه با نماینده اسرائیل٬ از مسابقات جهانی محروم شده بود. 

پنجم آذرماه امسال فیلمی از کشتی علیرضا کریمی، کشتی‌گیر ایرانی در مسابقات جهانی زیر ۲۳ سال در لهستان، که در آن مربی از او می‌خواد ببازد.
در این ویدئو در حالی که علیرضا کریمی از حریف روس خود پیش است، صدای مربیان کشتی گیر وزن ۸۶ کیلو شنیده می‌شود که به او می‌گویند «بباز علیرضا٬‌ باید ببازی علیرضا.»
علیرضا کریمی در صورت برد باید با کشتی‌گیر اسرائیلی روبرو می‌شد.

پس از اعلام محرومیت علیرضا کریمی و مربی او٬ رسول خادم، رییس فدراسیون کشتی ایران٬ گفته بود: «اگر سیاست ایران به رسمیت نشناختن اسرائیل و روبرو نشدن با ورزشکاران آن است، پس پنهانی به حریف پیشین باختن و برای تهیه گواهی بیماری یا ضرب‌خوردگی، به درمانگاه‌ها و پزشکان در خارج از کشور مراجعه کردن چه معنایی دارد؟»

رییس فدراسیون کشتی ایران همچنین افزوده بود: «اگر قرار است عدم رویارویی با ورزشکاران رژیم اشغالگر قدس اصل باشد، پس چرا باید زمین و آسمان را به هم دوخت و هرآنچه داشت هزینه کرد تا بتوان با توجیه چرایی موضوع عدم رویارویی با نماینده رژیم اشغالگر قدس، برای نهادهای بین‌المللی، که به لطف ارسال فوری تمامی اخبار از داخل کشور، مستنداتی بیش از ما در اختیار دارند، از تعلیق گریخت؟»

رسول خادم در اخرین بیانیه‌ای خود تازه با اشاره به اظهار نظر «مقامات محترم وابسته به نهادهای سیاسی و بعضا نظامی» چنین نوشته است: «یا واقعاً متوجه موضوع نمی‌شوند و یا خود را به ندانستن می‌زنند.»

رییس مستعفی فدراسیون کشتی افزوده است: «چگونه بپذیرم در حالی که مسئولین مستقیم این موضوع، خود را کاملا کنار کشیده‌اند، به قهرمان ملی مردمم بگویم ‘باید ببازی…’. به شما می‌گویم، شما هم باید به میدان بیایید و اگر قرار به باختن است، ‘با هم ببازیم…’.»

او در ادامه  تاکید کرد: «تمام سخن من به عزیزانی که نام “رژیم صهیونیستی” آنها را به یاد خط قرمز نظام سیاسی می‌اندازد این است که، اگر به آنچه می‌گویید به عنوان یک اصل… اعتقاد دارید، به… سردار قاسم سلیمانی [فرمانده نیروی قدس سپاه] تاسی نمایید، سلاح بردارید و پیشاپیش ورزشکاران ملی‌پوش حرکت کنید. نه این که قهرمانان ملی را سپر بلای خود قرار دهید.»

غلامحسین غیب‌پرور، رییس بسیج، پس از اعلام استعفای خادم٬ بدون اشاره به نام او گفته بود: «خواهش من این است که موضوع رژیم اشغالگر را به عنوان ابراز سلیقه شخصی از تریبون‌های رسمی مطرح نکنیم؛ این خطای بزرگی است… این که فردی، حتی مقام مسئول از سر هیجان و التهاب بیاید و از تریبون رسمی کشور حرفی را بزند درست نیست.»

پیش از انقلاب، ایران و اسرائیل به رقابت ورزشی با یکدیگر می‌پرداختند و مثلا در رشته فوتبال، پنج بازی رسمی با یکدیگر داشتند که آخرین بازی با اسرائیل نیز برد شیرینی را برای ایران در پی داشت و همچنان نیز پس از گذشت سال‌ها، برخی مسئولان و ورزش‌دوستان با افتخار از این برد شیرین یاد می‌کنند. اما پس از انقلاب اسلامی و در سال ۱۹۸۳ «بیژن سیف‌خانی» فرنگی‌کار کشورمان حریف خود از تیم اسرائیل به نام «رابینسون کوناشویلی» را در رقابت‌های کشتی آزاد و فرنگی قهرمانی جهان در کی‌یف اوکراین شکست داد.

BBC در این زمینه مدعی است وقتی خبر پیروزی سیف‌خانی در رسانه‌های ایران منتشر شد، علی‌اکبر ولایتی وزیر وقت امور خارجه دستور بازگشت کاروان ایران به کشور را صادر کرد و این مسابقه، آخرین رقابت دو حریف در مسابقات ورزشی پس از انقلاب اسلامی محسوب می‌شود و ورزشکاران ایرانی به نوعی از مسابقه با اسرائیل منع شدند.

دامگه اسرائیل، آمریکا، ارتجاع عرب

$
0
0

حمایت از آرمان مردم فلسطین و بازگشت به سرزمین اجدادی خود و تشکیل دولت فلسطین یکی از اصول انسانی و اعتقادی مردم ایران در طول مبارزات پیش و پس از انقلاب بوده و هست و اکثریت قریب به اتفاق نیروهای ملی و مذهبی و حتی نیروهای سکولار و چپ از این آرمان دفاع کرده و می کنند . همچنین در فردای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، گفتمانی مبتنی بر استراتژی محو و نابودی اسرائیل بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت که در عمل تمامیت ارضی و اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و منافع ملی ایران و یا هر گونه مراوده و تعامل با غرب و آمریکا را به گروگان خود درآورد . در حقیقت تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸ و شعار نابودی اسرائیل ، ایران را وارد چهار دهه بحران و جنگ سیاسی ، رسانه ای ، اقتصادی ، امنیتی و حتی نظامی ( تدارک حمله ی صدام به ایران و ایجاد جنگ فرسایشی بین دو کشور همسایه و مسلمان ) کرده است و هر روزه و هر ساله این چالش عظیم ابعاد جدیدتر و خسارت بارتری به خود می گیرد . چالش که گویی بازیگران آن عامدانه یا غیر عامدانه به دنبال ادامه ی این بحران فراگیر و نه حل آن هستند .

به قطع و یقین همه ی نیروهای دلسوز وطن و منافع ملی ایران می دانند که افراطیون ماجراجو و جنگ افروزی در سیستم حکومتی اسرائیل ( به ویژه حزب افراطی لیکود) در آمریکا ( به طور مشخص حزب جمهوریخواه ) در عربستان ( و هابیون تازه به قدرت رسیده ) و در ایران ( جناح تندرو و افراطی که در انتخابات متعدد از ملت شکست خورده و رای منفی ملت را در باب سیاست های ماجراجویانه خود دریافت کرده است ) به دنبال شعله ور کردن تنش و سوق دادن منطقه و ایران به سوی جنگ و یا بحرانی جدید در خاورمیانه ی بحران زده هستند تا از این طریق هم حاکمیت خود در ساختار حکومتی کشورهایشان را تضمین کنند و هم توجیه و بهانه برای میلیتاریزه کردن بیشتر و دائمی در منطقه ، و فروش سلاح های بیشتر و سوق دادن دولت های منطقه به سوی خود و به ویژه استراتژی ایران هراسی را به اجرا بگذارند .

در چنین اوضاع خطرناک و نقشه های شومی که ایران و تمامیت ارضی و منافع ملی ایران را هدف گرفته است ، در داخل کشور نیز با شکاف ها و گسل های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و ایدئولوژیکی و قومیتی از قبیل – بیکاری و تعطیلی کارخانجات و شرکت ها ، رانت خواری و فساد سیستماتیک و وحشتناک ، بحران فرار یا مهاجرت نخبگان ، بحران های زیست محیطی اعم از خشکسالی ها ، کم آبی و بی آبی ، ریزگردها و آلودگی های مخرب ، تشدید فقر و شکاف ملت – دولت ، بی اعتمادی گسترده ( که نمونه آشکار آن را در بی اعتنایی و بی اعتمادی چهل و پنج میلیون ایرانی در ماجرای شکست خورده فیلترینگ تلگرام و عدم استقبال از پیام رسانه های داخلی شاهد بودیم ) عدم رفع حصر و هزینه ی سنگینی که بابت آن پرداخت میشود و اعتراضات و تجمعات و مطالبات صنفی – مدنی – سیاسی و اجتماعی که اوج آن در اعتراضات دی ماه ۹۶ متجلی شد – روبرو هستیم.

در چنین اوضاع آشفته داخلی و خارجی موضع ایران در سیاست خارجی با به قدرت رسیدن ترامپ و جمهوریخواهان جنگ افروز و سوداگر اسلحه دچار چالش های جدیدی شده است . همسویی سه دولت افراطی در اسرائیل ، عربستان و آمریکا ما را بر سر دوراهی ادامه ی چالش های هزینه زا یا توقف آن قرار داده است . چالش حکومت اسرائیل بر تمامی مناسبات ما باجهان تاثیر مستقیم یاغیرمستقیم گذاشته است و این درحالیست که این کشور عضو رسمی سازمان ملل و مورد حمایت تمامی کشورهای اتمی و ابرقدرت و حق وتوی جهانی قراردارد و از سوی اکثریت کشورهای جهان و ازجمله کشورهای عربی و مسلمان اعم از اتحادیه عرب ، سازمان کنفرانس اسلامی ، و نماینده قانونی و اصلی ملت فلسطین یعنی سازمان آزادیبخش فلسطین و دولت خودگردان مورد شناسایی و رسمیت قرار گرفته و یا برخی موضع بی طرفی دارند و حتی الامکان هیچ کشوری به جز جمهوری اسلامی ایران شعار نابودی آن را سرنمی دهد و بدان باور ندارد .

جمهوری اسلامی به تنهایی و فراتر و تندتر از هر کشور و سازمان و نیرویی حتی فلسطینی ادعایی جهت نابودی یک کشور ( هر چند نژادپرست و آدمکش و ماجراجو و تروریست ) مطرح کرده است که نه تنها هیچ کمکی به حل یا کم کردن آلام و دردهای مردم فلسطین نکرده است بلکه بهانه و توجیه لازم را برای رژیم اسرائیل جهت تمامیت خواهی و سرکوب فلسطینیان و تضعیف دولت خودگردان و پشت پازدن به قطعنامه های سازمان ملل فراهم کرده است . چهل سال است جمهور اسلامی آرمانش محواسرائیل وتنظیم سیاست منطقه ای اش براین مبناست اماشرایط جهانی ومنطقه ای به نقطه ای رسیده که نظام بایدتکلیف خودرابااین شعاروآرمان روشن کندزیراآمریکا،اسرائیل،ارتجاع عرب دام ومهلکه ای بزرگ برای ایران چیده اند.حال پرسش این است که چگونه بایدازاین دام ومهلکه خارج شد؟

تاکنون پالس ونشانه ای ازتغییررویکردحاکمیت مشاهده نشده است ولذا بایدتمامی جامعه مدنی و نیروهای ملی ووطن دوست بسیج شوند برای طرح مطالبه ملی خروج ایران از مرداب جنگ های نیابتی و بازگشت به میهن و گشودن نقد به شعار ایران سوز نابودی اسرائیل .

سوق دادن ایران به دام مسابقه ی تسلیحاتی و زمینگیر شدن اقتصاد و معاش مردم ایران و فروپاشی زیرساخت ها و توان ملی ایران و در نهایت به خطر افتادن تمامیت ارضی ایران بر اثر تشدید نا امیدی و یاءس از اهداف بلندمدت دشمنان ایران است. دولت ایران می تواند اسرائیل را به رسمیت نشناسدو رابطه ای بااین دولت نداشته باشد،اگر چه چنانچه رای و خواست مردم مبنی بر روابط بر پایه منافع ملی باشد می توان در آینده روابط مبتنی بر منافع ملی را نیز داشت ، اماهیچ قانون شرعی، عرفی ، و به ویژه بین المللی ( که ایران امضا کننده و ملتزم به حقوق بین الملل در روابط میان کشورها نیز می باشد ) اجازه ی ادامه ی شعار و استراتژی ویرانگرمنافع ملی ایران یعنی نابودی اسرائیل را نمی دهد.

گام اول رابایدنیروهای مرجع ملی بردارندولی موانع ذهنی_سیاسی مانع جدی این کاراست!شایداکنون نتوان درباره ی به رسمیت شناختن اسرائیل توسط نظام ایران پیش بینی خوشبینانه ای کرد ولی نخستین گام مهم نیروی چپ مذهبی وملی،نهضت آزادی،شعار بسیج ملی برای خروج ایران ازسوریه وسایرکانون های جنگی منطقه وطرح کنارگذاشتن استراتژی و شعار نابودی یک کشور رسمی عضو سازمان ملل است بعنوان دستورکارسیاسی این مرحله درایران، مهمترین گام است.

بایدموانع وتابوهای ذهنی_ایدئولوژیک راکنارزدونظام ماومنتقدین ملی به جای تصمیم گیری و مداخله درتعیین سرنوشت فلسطینیان پشت سر دولت خودگردان و سازمان آزادیبخش فلسطین بروند و جلوتر از دولت قانونی فلسطین و اکثریت فلسطینیان حرکت نکنند . وهرجا که سازمان آزادیبخش فلسطین صلح ومذاکره بااسرائیل راپذیرفته، حاکمیت ایران هم تا همانجا بپذیرد ومنتقدین ملی هم تاییدکنندو گام به گام برای عملیاتی شدن قطعنامه ها همراه دولت خودگردان فلسطین پیش بروند و باتمام توان از کلیه ی تصمیمات دولت خودگردان حمایت نمایند واگر آنان شناسایی را درقالب دودولت را پذیرفته اند حاکمیت ایران نیز در همان قالب اعلام موضع کند.
میتوان ازحاکمیت ایران درخواست نمودکه صریحا طی بیانیه ای اعلام کند که ما از موضع دولت خودگردان در مذاکرات صلح خاورمیانه و تشکیل دودولت حمایت می کنیم وازحماس و جهاداسلامی هم بخواهند به این روند بپیوندند و بیش از این هزینه تراشی و توجیه تراشی برای حزب لیکود و افراطیون اسراییل و جمهوریخواهان آمریکا تدارک نبینند. اعلام پذیرش صلح خاورمیانه با محوریت دولت خودگردان و خواسته های به حق و قانونی و مورد حمایت بین المللی فلسطینیان از سوی چپ مذهبی وملی ونهضت آزادی، ممکن است که هزینه های زیادی از نظر امنیتی برای این نیروهاداشته باشد ، امامگروقتی پای ایران ومنافع ملی درمیان بوده این نیروها در عمل به تکلیف دینی و ملی خود کوتاهی کرده اند؟ نه تنها این گونه نبوده بلکه هزینه های سنگینی نیزپرداخته اند.مرحوم بازرگان که دربعدازفتح خرمشهرخواستارصلح شد،امروزاگر در قید حیات بودند ، به زعم نگارنده قطعا خواهان خروج ایران ازسوریه میشدند و یا زنده یادمهندس سحابی دراین زمینه براساس دغدغه ایران دوستی اش لحظه ای دراعلام موضوع خروج ایران ازسوریه وتأییدخط ومشی دولت خودگردان فلسطین،درنگ نمیکرد-.

اپوزیسیون قانونی وملیون چپ ومذهبی دراین شرایط حساس شعارشان باید حمایت ازدولت خودگردان فلسطین و به رسمیت شناختن فرمول دودولت فلسطینی – اسرائیلی باشدوتصمیم گیری دراین امرو تشکیل دودولت را برعهده نمایندگان مردم فلسطین بگذارند وازحاکمیت ایران باید بخواهند که دست از مخالفت با صلح فلسطینیان و اسرائیل و استمرار بهانه و توجیه برای ایران ستیزان اسرائیلی – آمریکایی و عربستانی بردارد و روزی نرسد که با صرف هزینه های کمرشکن و تضعیف کننده و حتی نابود کننده زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی و هویتی ایران به نقطه ای بازگردیم که سال ها پیش از آن با صرف هزینه های به مراتب کمتر می توانستیم برسیم . همه ما در مقابل ایران ، منافع ملی ایران و آینده فرزندان ایران و تمدن ایرانی مسئولیت داریم .حاکمیت به ویژه جناح تندرو و افراطی باید باب گفتگو در این موضوع حیاتی را باز کند و یا اجازه ی گفتگو را به همه صاحب نظران بدهد و به سخن مشفقانه منتقدین گوش سپارد و از لجاجت و اتهام و تهدید و منتسب کردن منتقدان به خارج از مرزها دست شوید و طبق آیه شریفه امربه معروف و نهی از منکر به همه ی سخنان خیر و دلسوزانه اجازه ی طرح بدهد پیش از آنکه ایرانیان بیش از این از شاخص های توسعه در کشورهای اسکاندیناوی و اروپایی یا ببرهای اقتصادی در جنوب شرقی آسیا و یا کشورهای دی هشت عقب تر بمانند و سرمایه ها و منابع طبیعی و انسانی و اقتصادی به نقطه ی پایان و برگشت ناپذیر برسد و تمامیت میهن به لبه ی پرتگاه و فروپاشی فرو غلطد .


حاکمیت حقیقی، براندازی مجازی

$
0
0

زیتون-مهسا محمدی: این روزها فضای توئیتر فارسی به خط مقدم منازعات سیاسی مجازی در ایران بدل شده است؛ توئیترِ فیلتر شده در ایران که پیش از این کمتر محل عبور نیروهای انقلابی و تندروهای درون حکومت و جولان‌گاه مخالفان نظام  بود.

اصلاح‌طلبان درون و بیرون نظام هم هر از گاهی حرف‌های غیرقابل چاپ در مطبوعات‌شان را در آنجا توئیت می‌کردند تا ناگفته نماند.

سال ۸۳ سایت ۶۰میلیون دات کام  راه‌اندازی شد. فراخوانی برای برگزاری رفراندوم از طریق یک سایت اینترنتی که می‌توان آن را اولین رفراندوم یا به نوعی براندازی مجازی خواند.

با این وجود در طی یکی دو سال اخیر با گسترش روزافزون استفاده از شبکه‌های اجتماعی و مشاهده تاثیر آن در یکی دو انتخابات اخیر ایران، اصول‌گرایان نتوانستند از وسوسه استفاده از این ابزار کارآمد برای مبارزه با مخالفان بگذرند، لباس رزم پوشیدند، هراز گاهی شهادتین‌شان را توئیت می‌کنند و به شوخی و جدی هیات توئیتری‌های مقیم شهرهای مختلف به راه انداخته‌اند.

از آن سو نیز صف‌های «براندازان» و اصلاح‌طلبان متشکل‌تر و آماده به رزم‌تر شد.

متناسب با این که موضوع دعوا چه باشد اتحادهای موقتی‌ میان این سه گروه شکل می‌گیرد و گاهی مواضع‌شان به هم نزدیک می‌شود، اما اغلب سازش‌ناپذیرند و در حال تلاش برای ترند کردن هشتگ خود.

بازی چنان جذاب است که به جز کاربران عادی و با نا‌م‌های مستعار، بازیگران حقیقی عرصه سیاست را هم به درون کشیده و توئیتر را به محل تک و پاتک آنان بدل کرده است.

بیشتر بخوانید

رفراندوم به روایت پوزیسیون و اپوزیسیون

نمایندگان، اعضای شورای شهرها و حتی وزرا گاهی می‌شوند توئیت کننده یک هشتگ خاص تا برنامه‌های طراحی شده در توئیتر را به نهادهای محل خدمت خود ببرند.

بیش از همه اما این میدان به محل بازی کسانی بدل شده است که خود را «برانداز»می‌نامند، کسانی که نه فضای باز اصول‌گراها را در جامعه دارند که با دوستان توئیتری خود هیات تشکیل بدهند، نه فضای نیمه‌باز و کج‌دار و مریز اصلاح‌طلبان را در نشست‎های عمومی احزاب نیم‎بند خود دوستان و اهداف مجازی را حقیقی کنند.

اکبر عطری و علی افشاری و مرتضی احمدی سه عضو دفتر تحکیم وحدت در ساختمان این تشکل

پس براندازان با همه انرژی و لشکر خود در غالب پروفایل‌های حقیقی خارج ایران و اسامی غیرواقعی از درون ایران یک روز هشتگ تغییررژیم ایران را ترند می‌کنند و از ترامپ و پمپئو تشکر می‌کنند.

روز دیگر از طریق توئیتر می‌خواهند به همه بفهمانند که سپاه تروریست است و ایران را به گروگان گرفته است.

با این وجود براندازی مجازی، از جنس آن چیزی که امروز در توئیتر دنبال می‎شود در ایران بی‌سابقه نیست هر چند نقاط افتراق جدی‌ای هم می‌توان میان این حرکت‌ها و آنچه در دهه‌های پیش از این رخ می‌داد پیدا کرد.

۶۰ میلیون دات کام

۶۰میلیون دات کام عنوان سایتی بود که تعدادی از روشنفکران و منتقدان ایرانی جمهوری اسلامی در سال‌های ابتدایی دهه ۸۰ به راه انداخته بودند؛ فراخوانی برای برگزاری رفراندوم از طریق یک سایت اینترنتی.

سعید حجاریان طراحان سایت ۶۰ میلیون دات کام را مبدعان طرح فرمول «کلیک، کلیک، بنگ، بنگ»نامید و نوشت:« این طرح اگر مضحک‌‌تر از طرح آقای هخا (اهورا) نباشد دست کمی هم از آن ندارد که با چند کلیک رژیم را آب‌کش کند».

از مبتکران این طرح می‌توان مهرانگیز کار، حقوقدان، محسن سازگارا، روزنامه نگار، محمد ملکی رئیس دانشگاه تهران در اوایل انقلاب ، ناصر زرفشان حقوق‌دان، اکبر عطری، رضا دلبری وعبدالله مومنی، فعالان جنبش‌های دانشجویی دهه ۷۰ و ۸۰ را نام برد.

بیانیه اولیه نیز به امضای علی افشاری، رضا دلبری، ناصر زرافشان، اکبر عطری، محمد ملکی، عبداله مومنی رسیده بود.

امضاء‌کنندگان این فراخوان خواستار «برگزاری یک همه‌پرسی با نظارت نهادهای بین المللی برای تشکیل مجلس موسسان به منظور تدوین پیش نویس یک قانون اساسی نوین، مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق‌های الحاقی آن ، با رای آزاد مردم » شده و از مردم خواسته بودند«با امضای این فراخوان، صدای ملت ایران را محکم و استوار به گوش جهانیان برسانند».

در آن زمان که سال‌های اولیه همه‌گیر شدن اینترنت در ایران بود اساس ابتکار استفاده از این ابزار در روند تلاش برای ایجاد تغییر جالب توجه بود.

سازگارا در همان زمان در گفتگو با رادیو فردا گفته بود که سایت فیلتر شده و این بدان معنی بود که از درون ایران امکان دسترسی به آن وجود نداشت.

با این وجود سازگارا تاکید کرده بود که اگر سایت را هم فیلتر کنند «قلم و کاغذ و طومار را نمی‌توانند دیگر از دست مردم بگیرند، آن وقت ناچارا جوانان و دانشجویان به این مسیر متکی خواهند شد».

این سخنان بدان معنا بود که در ذهن مبتکران هم با آنکه طرح در اینترنت تعریف شده بود، برنامه امتدادی حقیقی‌ در عالم واقع داشت و به اتکا آن پیش می‌رفتند.

در بحبوحه امضا جمع کردن مجازی برای برگزاری رفراندوم در ایران بود که سعید حجاریان تئورسین شاخص اصلاح طلبان در دهه‌های اخیر، در متن تندی در روز دانشجو سال ۸۳ به این حرکت عکس‌العمل نشان داد.

فرمول کلیک، کلیک، بنگ، بنگ
سعیدحجاریان در این متن که عنوان «از ۳ آذر اهورایی تا اهورای هخا» بر آن گذاشته بود، آنان را مبدعان طرح فرمول «کلیک، کلیک، بنگ، بنگ»نامید و نوشت:«این طرح اگر مضحک ‌تر از طرح آقای هخا (اهورا) نباشد دست کمی هم از آن ندارد که با چند کلیک رژیم را آب‌کش کند».

به دنبال این هشتگ‎زنی‌ها اساسا به نظر می‌رسد که بازی عوض شده و براندازان و اصلاح‌طلبان به جای هدف گرفتن آن «ساختار حقیقی صلب» یکدیگر را هدف می‌گیرند.

او این دوستان قدیمی را به در نظر نگرفتن رژیم حقیقی صلب و سنگین پس این رژیم حقوقی که بر آن می‌تازند متهم کرد و نوشت: «دوستان ما در حوزه‌های واقعی قدرت کم کاری نموده و در عوض به امور عارضی و فرعی پرداخته و با بزرگ‌نمایی آن‌ها خاک به چشم مردم می‌پاشند. ممکن است که در کوتاه مدت عده‌ای به دنبال طرح‌های اتوپیایی بروند اما بعد از شکست این طرح‌ها جز رسوباتی از یاس و حرمان و ناامیدی از هر نوع مبارزه برایشان باقی نخواهد ماند».

حالا بار دیگر زد و خورد در این جبهه‎ها بالا گرفته است.

زمانی که براندازان هشتگ‌هایی مانند #IranRegimeChange یا #IRGCTerrorists را به زبان انگلیسی یا فارسی ترند می‌کنند یا با هشتگ #ZarifIsALiar به محمدجواد ظریف می تازند این اصلاح‌طلبان هستند که در برابر آنان جبهه ‌می‌گیرند و #ProudofZarif را علم می‌کنند و به نظر می رسد که تحلیل‌شان هنوز همان چیزی است که حدود ۱۵ سال پیش از این حجاریان گفته بود.

اکبر عطری و تعدادی از اعضای دفتر تحکیم وحدت

اما اتفاقی که در این میان می‌افتد این است که به دنبال این هشتگ‎زنی‌ها اساسا به نظر می‌رسد که بازی عوض شده و براندازان و اصلاح‌طلبان به جای هدف گرفتن آن «ساختار حقیقی صلب» یکدیگر را هدف می‌گیرند و در این میان هر از گاهی یکدیگر را به فیک بودن و بات و ربات بودن متهم می‌کنند و داغ شدن هشتگ‌ها را توطئه و برنامه می‌دانند.

اصلاح‌طلبان، تندروی‌های براندازان از یک سو و اصولگرایان از سوی دیگر را دو لبه قیچی‌ای می‌دانند که تیز و برا در کار نابودی ایران و‌ اصلاحات است.

براندازان هم  اصول‌گرایان را صاحبان نظام و اصلاح‌طلبان را سوپاپ  اطمینان حکومت برای حفظ قدرت دانسته و می‌گویند اگر یکی از این‌ها نبودند، براندازی حکومت تا الان ممکن شده بود.

و جالب این‌که اصولگرایان هم اصلاح‌طلبان و براندازان را دو روی یک سکه می‌دانند و معتقدند  براندازان حرف دل اصلاح‌طلبان را می‌زنند و هر از گاهی به یارگیری این دو گروه از هم و اصلاح‌طلبانی که به تدریج برانداز شده‌اند اشاره می‌کنند.

حجاریان در گفت‌وگو با شرق در ادامه تلاش برای توصیف وضعیت فعلی با یادآوری خاطره ای از کیومرث صابری (گل آقا) می‌گوید:«عده‌ای هشتگ براندازم را ساخته‌اند و اصلاح‌طلبان را سوپاپ اطمینان می‌خوانند. گل آقا نیز به‌دلیل مطالب و کاریکاتورهایش با چنین اتهامی مواجه بود و پاسخ می‌داد، قبول ما سوپاپ اطمینان، اما کو بخار؟».

🍃زنده|کواکبیان: سران سه قوه موافق تصویب لوایح چهارگانه FATF هستند

$
0
0

 

۲۴ هزار کودک بیوه زیر ۱۸ سال در ایران وجود دارند

معصومه آقاپورعلیشاهی، عضو فراکسیون زنان مجلس، از وجود ۲۴ هزار بیوه زیر ۱۸ سال در کشور خبر داد.

به گفته نماینده شبستر در مجلس  پس از خراسان رضوی، استان آذربایجان شرقی رتبه دوم کودک همسری در ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۵ ساله را دارد.

این نماینده مجلس تصریح کرد در ماده ۱۰۴۱ قانونی مدنی حداقل سن ازدواج در کشور ۱۳ سال است اما ازدواج‌های پایین‌تر از این سن نیز با اجازه پدر انجام می‌شود و فراکسیون به دنبال آن است که با ممنوع کردن طرح ازدواج زیر ۱۳ سال، حداقل سن ازدواج را به ۱۵ سال افزایش دهد./خانه ملت

 


برای ۲۳ درویش گنابادی مجموعاً ۱۱۹ سال حبس صادر شد


کواکبیان: سران سه قوه موافق تصویب لوایح چهارگانه مرتبط FATF هستند

مصطفی کواکبیان، نماینده مجلس گفت: سران سه قوه شب گذشته در شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سه‌گانه جلسه داشته‌اند و هر سه درخواستشان تصویب لوایح چهارگانه مرتبط اف‌ای‌تی‌اف بوده است.

نماینده تهران در پاسخ به این سوال که چرا لوایح چهارگانه دولت (الحاق به کنوانسیون پالرمو، الحاق به کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم، اصلاح قانون پولشویی و اصلاح قانون مبارزه با تامین مالی تروریسم) با این همه مخالت، در مجلس رو به رو شد و حتی بررسی آنها دو هفته به تعویق افتاد،  گفت: عقب افتادن بررسی این لایحه به دستور رئیس مجلس بود و من هم در تذکری که داشتم گفتم که باید این لایحه هر چه زودتر به صحن بیاید. در حال حاضر ما در کمیسیون امنیت ملی همچنان در حال بررسی این موضوع هستیم.

او در پایان با انتقاد از مباحث حاشیه‎ای که مطرح می‌شود، درباره احتمال تصویب این لوایح گفت: انشالله که تصویب می شوند./ خبرآنلاین


آمار زنان مبتلا به ایدز در ۲ سال گذشته ۱۰ برابر شد


مراسم تشییع پیکر ناصر ملک‌مطیعی به خشونت کشیده شد



اژه ای درباره بازداشتی‌های محیط زیستی: دولتی‌ها این حرف‌ها را می‌‌زنند که اتهام متوجه خودشان نشود

محسنی اژه‌ای سخنگوی قوه قضاییه درباره پرونده بازداشتی‌های محیط زیستی و اظهارات دولتی‎ها در این باره گفت: کلانتری یا هرکسی که بدون اطلاع در این زمینه و بدون اینکه به پرونده دسترسی داشته باشد اظهارنظر صریح بکند، جایی ندارد.
وی تاکید کرد که «دادستان هم جواب داد. خدایی نکرده برخی حرف‌ها این شائبه را ایجاد می‌کند چون این افراد زیرمجموعه خودشان بوده‌اند می‌خواهند این اتهام متوجه خودشان نشود.»


نماینده مجلس: ۷۵درصد مردم سیستان و بلوچستان فقر غذایی دارند


ائتلاف «امید» و «نمایندگان ولایی» برای تصاحب کرسی ریاست مجلس

مسعود رضایی نایب رییس کمیسیون اجتماعی مجلس از  ائتلاف «امید» و «نمایندگان ولایی» برای تصاحب کرسی ریاست مجلس خبر داد.

به گفته وی اکثر اعضای فراکسیون امید به این جمع‌بندی رسیده‌اند که بهتر است آقای عارف برای کرسی ریاست مجلس اعلام کاندیداتوری کند. رضایی خاطر نشان کرد : باتوجه به رایی که مردم در چند سال گذشته در انتخابات مختلف دادند، لازم است شاهد تغییر ریاست مجلس نیز باشیم و طبیعتاً تاکید اصلی ما بر کرسی ریاست است./ ایلنا


مراسم تشییع پیکر ناصر ملک مطیعی برگزار شد

سنت پهلوانی به رسم ناصر ملک‌مطیعی

$
0
0

خوابگرد-آرمان ریاحی: در طول سی سال بازیگری بیش از صد فیلم بازی کرد. نامش و چهره‌ی خاصش با ذهن و حافظه‌ی ایرانیان عجین بود و بخش مهمّی از خاطرات بصرى آنان را تشکیل می‌داد.

ناصر ملک مطیعی از اوّلین سوپراستارهای سینمای تماشاگرپسند ایران بود که نامش، حتا پس از چهل سال سکوت هنری، برای مردم ایران مترادف خصلت‌های پسندیده‌ی فتوّت، بخشش، قدرت مردانه و عیّاری است.
چه آن‌زمان که لباس «قلندر» (علی حاتمی ۱۳۵۱) را پوشید یا به کسوت «سرگروهبان» (سعید مطلّبی ۱۳۵۱) درآمد و یا «غلام ژاندارم» (امان منطقی ۱۳۵۰) را بازی کرد. برای او فرقی نمی‌کرد که نامش در فیلم‌ها، «مهدی مشکی» باشد یا «آقا مهدی پاشنه طلا»، «فرمان» باشد و یا «کاکو» در فیلمی از «شاپور غریب». «آسید مصطفی» در «طوقی» اثر «علی حاتمی» برایش با «پهلوان مفرد» ساخته‌ی «امان منطقی» تفاوتی نداشت. او همیشه «ناصرخان» باقی ماند.
هنوز نقش آفرینی‌اش در «سلطان صاحبقران» به نقش «امیرکبیر»، هیچ بدیلی را برنمی‌تابد. صلابت و ابهّت صدراعظم با کفایت شاه خوشگذران قاجار، با آن قدم‌های شمرده و دستان پشت سر گره‌کرده و نگاه پرنفوذ، راه بازیگران بعدی را برای ایفای بهتر نقش این کاراکتر سد کرد.
هنرپیشه‌ای که بخش مغفول‌مانده‌ی ناخوداگاه ایرانیانی را نمایندگی می‌کرد که پس از گذشت چند دهه از مدرن شدن خیابان‌ها، روابط اجتماعی و بدنه‌ی دولت و گسترش نظم بوروکراتیک اداری و انتظامی، هم‌چنان می‌خواست سنّت‌های پهلوانی را چون گنجی گران‌بها حفظ کند.
کهن‌الگوی «پهلوان» و سنّت عیّاری در زمانه‌ی نظم نوین و در برابر تحوّلات شگرفی که مدرنیزاسیون در جامعه به‌وجود می‌آورْد، به نمودی عینی نیاز داشت تا با آن هر از چندی هویّت خود را بازیابی کند و به ‌رخ بکشد. ناصر ملک مطیعی با اکت‌ها، میمیک صورت و گره ابروان و چشم‌غرّه‌ها و خوش‌ذاتی فطری‌اش، این زمینه را از هر بازیگری بهتر فراهم کرد. چه آن‌که می‌دانیم پیش از او مجید محسنی با فیلم «لات جوانمرد» در سال ۱۳۳۷ تیپ «کلاه‌مخملی» را در سینمای ایران باب کرد، ولی هیچ‌کس جز ناصر ملک مطیعی نتوانست این تیپ را با همه‌ی مؤلّفه‌هایی که ذکرش گذشت، متکامل کند. این بود که اقبال تماشاگران ایرانی او را تا سال‌ها در صدر هنرمندان پرفروش سینما نگه داشت.
در سینمای ایران، پرسونای لات جوانمرد نماینده‌ی دیگری مانند محمدعلی فردین داشت. شخصیّتی پر جوش و خروش و شاداب که کَرَم و غرور و دستگیری از ضعفا را با شادابی یک کودک پیوند داده بود. شخصیّت «پهلوان-کودک» با جهان مدرن‌شده‌ی اطرافش خویشیِ نزدیک‌تر و جوان‌پسندتری داشت. ولی ناصرخان برای مخاطبانش ناصرخان بود؛ آمیزه ای از جدّیّت، تعصّب در اصول و شجاعت آمیخته به مآل‌اندیشی و احتیاطی دوراندیشانه. ناصر ملک مطیعی هرگز یک آسمان‌جُل نبود.
او همیشه شغل داشت و کار می‌کرد و اغلب کارفرما بود. یا در بازار مغازه داشت و یا فروشگاهی را اداره می‌کرد و یا قصّاب و معتمد محل بود. حتا وقتی لباس نظامی می‌پوشید، افسر بالادست او را نمی‌دیدیم. متحکّم بود و عادت داشت دستور بدهد. هیچ‌گاه ندیدیم که روابط اطراف خود را به هم بزند. شخصیّت محکمی مثل او آن‌قدر صلابت داشت که اطرافش را به هیئت خود بیاراید و برای دیگران قابل اتّکا باشد و تردید در اعمالش راهی نداشته باشد.
او مانند « فردین» نمی‌خندید. در جهان ناصر ملک مطیعی خوشی‌های کودک‌مآبانه، سرمستی و ولنگاری و بی‌غمی راه نداشت. او مانند اسلاف خود در قرن‌های پیش فکر می‌کرد. همان پهلوانان و عیّاران بی‌هیاهویی که در شهرها و محلّه‌هایشان، حوزه‌های قدرت و قلمروها و شهرت خود را داشتند. باج‌خور و تَلَکه‌کن نبودند و حقّ ضعیف‌ترها را از زورمندان و قلدران می‌ستاندند. امنیّت محلّه را تأمین می‌کردند و بده بستان‌شان در حوزه‌ی نفوذشان ، به خودتنظیمی روابط اجتماعی کمک می‌کرد.
با این حال هیچ‌کس هم مانند ناصر ملک مطیعی نتوانست زوال یک پهلوان را به نمایش بگذارد. در یکی از کلیدی‌ترین فیلم‌هایش فقط بیست دقیقه بازی کرد؛ فیلم پرآوازه‌ی «قیصر» ساخته‌ی «مسعود کیمیایی» در سال ۱۳۴۸ این شکست تراژیک را به شکلی تاثیرگذار نشان می‌دهد.
«فرمان» سال‌هاست که توبه کرده و دست از عرق‌خوری و عربده‌کشی برداشته و کاسبی می‌کند و چاقوی خود را در صندوق پنهان کرده است. وقتی پای ناموسش به‌ میان می‌‌آید و عزم می‌کند تا دست به چاقوی انتقام ببرد، پیش‌کسوت او، «خان دایی»، جلوی او را می‌گیرد با این استدلال که دوره‌ی این انتقام‌گیری‌ها گذشته است. فرمان با دست خالی می‌رود و به ‌دست سه برادر کشته می‌شود. با این حال حتا برادر کوچکش «قیصر» حاضر نیست به پلیس شکایت کند و تا پایان فیلم انتقام شخصی می‌گیرد و سر آخر به‌ دست پلیس از پا در می‌‌آید.
صحنه ای که او قتل اوّل را انجام داده و خان دایی در ایوان نشسته و شاهنامه می‌خوانَد، به رقّت‌بارترین شکلی مرگ سلوک پهلوانی را در جهان معنایی تغییر شکل داده نشان می‌دهد. جامعه‌‌ی دهه‌ی چهل شمسی آن‌قدر تغییر کرده بود که دیگر به‌وجود جاهل‌ها و لوطی‌ها نیازی نداشته باشد.
ناصر ملک مطیعی و انگ ابتذال
در فرهنگ لغات یک کشور استبدادزده هیچ واژه‌ای مبتذل‌تر از خود کلمه‌ی «ابتذال» نیست. به‌خصوص که پس از انقلاب، این واژه را آن‌قدر راجع به هر آن‌چه نشانه‌ای از رژیم سابق داشت به‌کار بردند که امروز حتا از به‌یادآوری آن، یاد سال‌هایی می‌افتیم که کلمه‌ها بر اثر وفور استفاده، معنایی جز سیاست‌زدگی به ذهن متبادر نمی‌کردند. فرقی هم نمی‌کرد که روشنفکر و تحصیل‌کرده باشی یا جز آن. انگ ابتذال به‌ هر چه در آرمان‌شهرها جا نداشت، می‌چسبید و آن ‌را به گوشه‌ی فراموش‌خانه‌های تاریخ پس می‌رانْد. در خیابان‌های انقلاب، کوچه‌های فرعی به بن‌بست‌هایی می‌رسیدند که در آن‌ها بسیاری از خرده‌فرهنگ‌ها راه به جایی نداشتند. حتا آن بخش از فرهنگ عامه‌ی تهرانی‌های اصیل که یک پایشان در سنّت و مذهب بود و پای دیگرشان در خوش‌باشی‌گری‌های متساهلانه‌ی ایرانیان. همان ایرانیانی که نذورات می‌دادند، به ضریح‌ها دخیل می‌بستند، به امامزاده‌ها متوسّل می‌شدند و در ماه‌های حرام، از فعل حرام دوری می‌کردند و جز آن، از میکده و شاهدبازی و طبیعت غافل نمی‌شدند و همیشه دُمی به خمره و سری به مُهر داشتند.
ناصر ملک مطیعی نمایش‌گر صادق چنین فرهنگی بود. چهل سال دوری از سینما با همه‌ی جفاهایی که به او شد، خودش حکایت وارونگی و افول ارزش‌ها و سلوکی ا‌ست که تا پیش از این بخشی از حیات اجتماعی و تاریخی ایرانیان بود. پیرمرد شمایل خود را تا میان‌سالی ساخته بود و کاری نبود که نکرده باشد، با این حال فراموشی تحمیلی و سکوت محجوبانه‌اش او را از حافظه‌ها پاک نکرد. منتقدان او را جدّی نمی‌گرفتند، ولی او با نمایش بی‌واسطه‌ی یک فرهنگ پاسخ خود را از مردمش گرفته بود.
پوستر از حسین ستاره

سخنگوی قوه قضاییه: فعالان محیط زیستی آزاد نمی‌شوند

$
0
0

زیتون– غلامحسین محسنی‌اژه‌ای٬ سخنگو و معاون اول قوه قضاییه٬ خبر آزادی قریب الوقوع فعالان محیط زیستی بازداشت شد را تکذیب کرد.

روز گذشته معاون رییس‌جمهوری و رییس سابق سازمان محیط زیست ایران اعلام کرده بود که آنان «به زودی آزاد می‌شوند» و این پرونده «بسته می‌شود.»

معصومه ابتکار همچنین یادآوری کرده بود که بر اساس گفته‌های وزیر اطلاعات، فعالان محیط زیستی زندانی «هیچ مشکلی ندارند».

معاون رییس‌ جمهوری در امور زنان و خانواده تاکید کرد که این پرونده «به زودی بسته می‌شود» و بازداشت شدگان «آزاد می‌شوند.»

او اضافه کرده بود: «متاسفیم که در این زمان و با وجود بحران‌های زیادی که برای دولت پیش می‌آید، بحران‌های بی‌دلیل نیز برای کشور ایجاد می‌شود و افراد بی‌گناه دچار مشکل می‌شوند.»

پیش از ابتکار نیز  عیسی کلانتری رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست گفته بود که «هیچ مدرکی» مبنی بر جاسوسی شماری از فعالان بازداشت‌شده محیط زیستی وجود ندارد و آنان باید آزاد شوند.

او تاکید کرده بود که بر اساس گزارش‌های کمیته چهار نفره تعیین شده توسط رئیس‌جمهوری ایران و وزارت اطلاعات نیز آنان «جاسوس» نیستند.

محسنی‌اژه‌ای٬ در نشست خبری امروز خود تاکید کرد: «آقای کلانتری یا هرکس دیگر که اطلاع ندارد اظهارنظر صحیح نمی‌تواند کند و دادستان تهران هم پاسخ ایشان را دادند.»

سخنگوی قوه قضاییه همچنین خواستار آن شد که «هر کس در حیطه کاری خود صحبت کند بهتر است.»

محسنی اژه‌ای گفت: «گفتن این افراد به زودی آزاد می شوند از چه کسی شنیده اید و نقل قول از چه کسی می کنید؟»

معاون اول قوه قضاییه همچنین با تاکید بر این که چنین حرف هایی جایی ندارد٬ این شائبه را مطرح کرد که نکند مسئولان دولتی هاز زیر سوال رفتن خودشان نگران هستند.»

سه روز پیش نیز عباس جعفری‌دولت آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران از گفته‌های مقامات دولتی درباره فعالان محیط زیستی زندانی، معاون رییس‌جمهوری و رئیس سابق سازمان محیط زیست ایران اعلام کرد که آنان «به زودی آزاد می‌شوند» و این پرونده «بسته می‌شود.»

🍃زنده|هند از تحریم‌های آمریکا علیه ایران پیروی نمی‌کند

$
0
0

پلیس تهران: پخش فوتبال در کافی شاپ ممنوع نیست

پلیس پایتخت اعلام کرد که مخالفتی با پخش مسابقات جام جهانی فوتبال در کافی‌شاپ‌ها و قهوه‌خانه‌ها ندارد.

مرکز اطلاع رسانی پلیس پایتخت در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «در پی انتشار مطلبی به نقل از سردار رحیمی رییس پلیس پایتخت در خصوص ممنوعیت پخش مسابقات فوتبال جام‌جهانی در کافی‌شاپ ها و قهوه خانه‌ها با تکذیب این خبر تاکید می‌شود که پخش مسابقات فوتبال جام جهانی در کافی‌شاپ ها و قهوه‌خانه‌ها تابع ضوابط و مقررات صنفی است و پلیس مخالفتی با آن ندارد.»

پیش از این از قول سردار رحیمی اعلام شده بود که کافی‌شاپ‌ها و قهوه‌خانه‌ها مجاز به پخش مسابقات فوتبال نیستند و پخش این مسابقات در اماکن عمومی و اصناف خاص نیازمند اخذ مجوزهای لازم از نیروی انتظامی است. /ایسنا


هند از تحریم‌های آمریکا علیه ایران پیروی نمی‌کند

سوشما سواراج وزیر خارجه هند روز دوشنبه در آستانه دیدار با همتای ایرانی خود، اعلام کرد که کشورش تنها تحریم‌های اعمال‌شده از سوی سازمان ملل متحد را علیه ایران اجرا می‌کند و از تحریم‌های یکجانبه آمریکا یا هیچ کشور دیگری پیروی نمی‌کند.

محمدجواد ظریف روز دوشنبه در رأس هیئتی سیاسی – اقتصادی وارد دهلی‌نو پایتخت هند شد. ظریف در تشریح اهداف سفرش گفته بود که قرار است با همتای هندی خود درباره برجام، خروج آمریکا از این توافقو همکاری‌های دو کشور برای گسترش روابط در زمینه انرژی و حمل و نقل مذاکره کند.

هند از بزرگترین خریداران نفت ایران است. پس از لغو تحریم‌های هسته‌ای در سال ۲۰۱۶، ایران به تدریج سهم خود در بازار هند را افزایش داد./ رادیو فردا




نامه ۳۰ نماینده مجلس به وزیر ورزش: لیست کارلوس کی روش را تغییر دهید

حدود ۳۰ نماینده مجلس به آقای سلطانی فر نامه زده اند و خواهان تغییر در لیست تیم ملی هستند
Risultati immagini per ‫کارلوس کی روش‬‎
در بخشی از این نامه آمده است: کی روش باید بپذیرد که اشتباه کرده است. او علامه دهر نیست. چهار بازیکنی که خط خورده اند می توانستند در تیم ملی تاثیرگذار باشند. اگر تیم ملی نتیجه نگیرد کی روش باید پاسخگو باشد/ مهر


عراقچی: درباره یمن با اروپا مذاکره می‌کنیم

عباس عراقچی معاون وزارت خارجه ایران گفته که جمهوری اسلامی برای حفظ برجام حاضر نیست در هیچ یک از موارد درخواستی اروپا مذاکره کند اما گفت ایران در مورد یمن استثنا قائل می‌شود.

در طی ماه‌های اخیر با خروج امریکا از برجام ،فشار بر رهبران فرانسه، آلمان و بریتانیا برای انجام مذاکراتی گسترده تر با ایران افزایش یافته است.، یکی از موارد اصلی مطرح شده کنترل نفوذ منطقه ای ایران از جمله در یمن است.


وزیر ارتباطات :فقط یک میلیون کاربر از تلگرام خارج شدند

 


تهران صاحب «محل تجمعات قانونی» می‌شود


دور جدید تحریم‌های کاتسا شامل دارو و مواد غذایی هم می‌شود

تیرداد احمدی، عضو هیأت‌علمی اندیشکده مبنا، در نشست بررسی برجام و شیوه توافق با اروپا، اعلام کرد که در دور جدید تحریم‌های کاتسا، دارو و مواد غذایی هم شامل موارد تحریم خواهند بود.

پیشتر هم گفته شده بود که دور جدید تحریم‌ها مواد غذایی و دارو را هم در بر می‌گیرد.

قانون «کاتسا» یا «قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم‌ها» سال ۲۰۱۷ تصویب شده است و مجموعه‌ای از تحریم‌ها را در قبال ایران، روسیه و کره‌شمالی شامل می‌شود.

نیمی از حجم بازار داروی کشور وارداتی است و مواد غذایی نیز سهمی ۹درصدی از کل واردات کشور دارند. برنج، کنجاله،‌ روغن و گوشت مهمترین اقلام خوراکیِ وارداتیِ کشور هستند./روزآروز


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

صدور ۶۷ حکم محکومیت برای دراویش زندانی

$
0
0

زیتون–  عباس جعفری دولت‌آبادی٬ دادستان عمومی و انقلاب تهران٬ خبر از صدور ۶۷ فقره حکم محکومیت برای دراویش گنابادی بازداشت‌شده در غائله سال گذشته خیابان پاسداران تهران داد.

بهمن ماه سال گذشته بیش از ۵۰۰ تن از دراویش گنابادی به دلیل تجمع اعتراضی آنها در اطراف خانه نورعلی تابنده، قطب این سلسله، بازداشت شدند. تجمع دراویش با دخالت نیروهای امنیتی و لباس شخصی‌های موتورسوار به خشونت کشیده شد.

ویدیوها و تصاویر زیادی از این درگیری‌ها منتشر شد و گزارش‌هایی نیز از «ضرب و جرح» شدید دراویش بازداشت شده و «شکستگی سر، فک و چند دندان» و وضعیت جسمی نامناسب تعدادی از آنان منتشر شده‌ است.

دولت‌آبادی در نشستی با مدیران مسئول رسانه‌ها گفته که تا هفته گذشته٬ «۶۷ حکم» برای دراویش گنابادی بازداشت‌شده در خیابان پاسداران تهران مبنی بر «حبس و مجازات تکمیلی» صادر شده است.

محاکمه غیرعلنی ده‌ها درویش گنابادی در دادگاه انقلاب و دادگاه کیفری تهران آغاز شد.

قاضی جباری، رئیس شعبه ۱۱۸۰ دادگاه کیفری دو استان تهران، اتهام بیشتر دراویشی که پرونده‌شان به این دادگاه ارجاع شده را «اخلال در نظم و آسایش عمومی جامعه» عنوان کرده است.

«اجتماع و تبانی علیه امنیت»، «اقدام علیه امنیت ملی»، «اخلال در نظم» و «تمرد از دستور پلیس» اتهامات یکسانی است که درباره شماری از دراویش مطرح شده است.

پیش‌تر موسی غضنفرآبادی، رئیس دادگاه انقلاب تهران، با اعلام ارسال پرونده بیش از ۷۰ تن از دراویش گنابادی به این دادگاه، اتهام این افراد را «امنیتی» اعلام کرده بود.

فائزه عبدی‌پور٬ از دراویش فعال در فضای مجازی نیز نوشته که «برای ۲۳ تن از درویشان گنابادی مجموعاً ۱۱۹ سال حبس تعزیری و نفی بلد و شلاق بریده‌اند.»

ناصر ملک‌مطیعی؛ هنر علیه استبداد

$
0
0

با در گذشت ناصر ملک ‌مطیعی، بازیگر قدیمی و سرشناس سینمای ایران، نه تنها موج گسترده‌ای در حمایت از هنر و این هنرمند محبوب ایرانی به پاخاست و سیلی از ابرازِ احساسات میان دوست‌داران این بازیگرِ قدیمی سینما، هنرمندان و چهره‌های ورزشی، در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت، بلکه همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، آتش دیگری در حافظه سیاسی/ نوستالژیک مردم ایران شعله گرفت.

آقای ملک ‌مطیعی که ۸۸ سال داشت، در چند روز گذشته به علت مشکلات تنفسی و کلیوی در بیمارستان بستری شده بود. فعالیت‌های ناصر ملک‌مطیعی با انقلاب سال ۵۷ متوقف شده بود. او پس از انقلاب و تغییر شرایط، نتوانست به فعالیت‌های سینمایی خود ادامه دهد و فیلم «برزخی‌ها» به کارگردانی ایرج قادری که سال ۱۳۶۱ ساخته شد تنها یک استثنا بود. این فیلم که مدت کوتاهی روی پرده بود، با اعتراض گروهی از مخالفان، نمایش آن متوقف شد. پس از «برزخی‌ها»، ملک ‌مطیعی دیگر اجازه فعالیت در سینمای ایران را نیافت تا سال ۱۳۹۲ که در فیلم «نقش نگار» با کارگردانی علی عطشانی نقش‌آفرینی کرد. درگذشت این هنرمند، فقط به تجلیل از هنر و فرهنگ محدود نشد بلکه خیلی سریع، واکنش های اجتماعی و سیاسی صاحب نظران و مردم را با خود همراه ساخت.

جعفر پناهی، کارگردان سرشناس سینمای ایران، در واکنش به مرگ ناصر ملک مطیعی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
«رفت و به آرزویش که دیده شدن بر پرده سینما بود نرسید. چه کسى باید پاسخگو باشد؟»

هوشنگ ابتهاج در حساب کاربری‌اش در اینستاگرام نوشت:
«چه غریبانه تو با یاد وطن می‌نالی / من چه گویم که غریب است دلم در وطنم. (ه‍.ا.سایه ) . ناصر ملک مطیعی هم غریبانه رفت».

پرویز پرستویی در حساب کاربری‌اش در اینستاگرام بیان داشت: «انالله و اناالیه راجعون با نهایت تأسف و تأثر، دقایقی پیش ناصر ملک مطیعی، بعد از تحمل مدت‌ها بیماری و نامهربانی، ستاره ماندگار سینمای ایران دار فانی را وداع گفت. درگذشت این هنرمند عزیز را به خانواده محترمش و جامعه هنری بخصوص هنرمند در غربت بهروز وثوقی تسلیت می‌گویم. قیصر؛ داداش فرمونت رفت. ناصرخان دیگه ممنوع‌التصویر نیستی. تبریک به صداوسیما…تبریک به مسئولین ارشاد اسلامی و تبریک به هنرمندانی که در طول این سال‌ها سکوت کردند ولی حتماً در مراسم تشییع در صف اول حضور خواهند داشت».

هوشنگ گلمکانی سردبیر مجله فیلم چنین گفت: «او مظهر یک دوران بود و در یادها و دل‌ها ماند. تلاش برای حذف او از عرصه‌های عمومی و علنی نتوانست پس از چهار دهه یاد و تصویرش را از میان مردم پاک کند. یکی از اهل حسرت بود که چهل سال در حسرت ماند و با حسرت رفت. یادش همیشه زنده است».

علی روئین‌تن (کارگردان سینما) در مطلبی نوشت:
«همه می‌میریم…. اما ناصر ملک مطیعی اینک نمرد. که دیرزمانی بود «کشته شده بود» و به کشتنش برآمده بودند. اما زهی خیال باطل. یکی نیست به اینان بگوید که تاریخ و باور تاریخی مردم را نمی‌توان زدود. و ممنوعیت؛ محبوبیت را سبب می‌شود. این بزرگان خاطره‌سازان مردم‌اند. تمام که نمی‌شوند هیچ. بلکه هرروز جاودان‌تر می‌شوند. آن‌ها با هنرشان، مرگ را هم بی‌اثر کرده‌اند. بدا به حال ناکسانی که هنر و هنرمند را دربند می‌کنند و نمی‌دانند آنان هستند و زنده‌اند تا عشق زنده است. کاش رفتن ناصرملک مطیعی درنگی بشود تا بگذارند مانده‌ها مانند او و فردین، در وطن خود غریب نمانند. اگر که چنین باید ناپاک زیست/ نه بر مرده که بر زنده باید گریست».

فریبرز عرب‌نیا نوشت:
«ناصرخان ملک مطیعی هم از میان ما پرکشیدند! روان ایشان شاد شد و شماری فراوان از مردم اندوهگین، اما من به آن کسانی می‌اندیشم که نگذاشتند بر پرده‌ی سینما و صفحه‌ی تلویزیون دیده شود. آقایان، روی سخنم با شماست! حالتان چطور است؟ خوب هستید؟ مردم را می‌بینید؟ جای بزرگ ناصرخان ملک مطیعی و ناصرخان حجازی را در دلهاشان می‌بینید؟ چیزی شما را به فکر آن دنیا و آخرین سفر ما آدم‌ها نمی‌اندازد؟ وجدان چند بخش است؟».

واکنش بهرام رادان چنین بود:
«چقدر سعی کردند شما را دوست نداشته باشیم، چقدر تلاش کردند شما را نبینیم، چقدر هزینه کردند تا از دلهای مردم بیرون بروید، ولی قلب این مردم برای شما می تپید و می تپد، چه بخواهند چه نخواهند، سلام ما را به فردین بزرگ برسانید، خدا سایه بهروز خان را کم نکند».

روزبه بمانی (شاعر و ترانه‌سرا) نیز با انتشار ترانه‌ای سرود:
«این روزا گوزنُ سر نمی‌برن/ می‌شکنن شاخشُ می‌فرستن تو باغ/
این روزا طاقُ نمی‌ریزن سرش/ سرِ گلِ شونو می‌کوبن به طاق/.
‌‌قیصر کجایی که فرمونُ کشتن».

جمشید هاشم‌پور:
«مردمان هر اقلیمی با خصوصیاتی شناخته می‌شوند, ویژگی اقلیم ما هم حسرت و حسرت و حسرت است، بزرگ‌مرد روحت شاد. دلتنگت می‌شویم».

سعید سهیلی (کارگردان سینما):
«یا خدااااااااا …. چه مى‌توان گفت جز یا خدا، جز وااااااى، جز دااااااد، جز حسرتا، جز دریغا، جز افسوس، جز اشک، جز سکوت، جز نفرین بر کسانى که بغضش را ندیدند و حرف‌هایش را نشنیدند، … شما کوتوله‌هایى که قامت بلندش را باور نکردید، جایگاهش را نفهمیدید، شما پنداشتید هر آنکه از دیده رود … از دل رود، چهل سال انکارش کردید و او همچنان در قلب‌ها ماند… نه مردم و نه خداى مردم، همه شمائى که در خانه‌نشینى او مسئول بودید، قیافه هر کدام از شما را چهار روز مردم نبینند انگار که هرگز و هیچگاه نبوده‌اید… فردا صداوسیما خبر رفتن او را خواهد خواند، همان صداوسیمایى که مردم را در حسرت گذاشت … در یک حسرت بزرگ … در حسرت صداوسیماى او، آرى، قد و قامت او بلند بود و قاب تلویزیون کوچک…»

سامان مقدم:
«واقعا گوینده خبر چی می‌خواد بگه؟ ناصر ملک مطیعی بازیگر پیش از انقلاب که چهل سال ممنوع‌التصویر بوده؛ درگذشت!؟؟ شرم‌آوره .. بهتره سکوت کنید و این مرگ را هم نادیده بگیرید. آنهایی که در دل مردم جای دارند نیازی به تبلیغ و فاتحه‌خوانی شما ندارند».
و…

به دنبال این طعنه‌های سیاسی هنرمندان، مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر ملک‌مطیعی، در تهران و در میان شعارهای اعتراضی علیه تلویزیون دولتی ایران برگزار شد. بنابر گزارش‌ها و ویدئوهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، مأموران امنیتیِ موتورسوار به سوی برخی از شرکت‌کنندگان مراسم یکشنبه، در خیابان‌های مرکزی تهران هجوم برده و در گورستان «بهشت زهرا» نیز اقدام به شلیک گاز اشک‌آور کرده‌اند. در مراسم پیش از ظهر یکشنبه که از ساختمان شماره ۲ خانه سینما واقع در خیابان وصال آغاز شد، هنرمندان حاضر در مراسم به انتقاد از محدودیت‌های اعمال‌شده بر ناصر ملک ‌مطیعی پرداختند و صدای ضبط شده بهروز وثوقی، بازیگرِ هم‌ نسلِ آقای ملک‌مطیعی و ساکن آمریکا، نیز برای شرکت‌کنندگان در این مراسم پخش شد. آقای وثوقی در پیام صوتی خود با اشاره به اینکه این نخستین بار است که صدایش «بین مردم و در خاک وطن» شنیده می‌شود گفت:
«امروز با اندوه، باید در از دست دادن یک بزرگ و یک برادر و یک ناصر ملک‌مطیعی ای که مانند من چهل سال منتظر ماند، عزاداری کنیم»

پرویز پرستویی نیز در این مراسم، سخنان خود را به انتقاد شدید از تلویزیون دولتی ایران اختصاص داد و گفت:
«صدا و سیما که برای مردم است و از پول مردم و بیت‌المال اداره می‌شود … چرا باید زمانی از ناصر ملک‌مطیعی یاد کند که به دیار باقی شتافته است؟».

به‌علاوه، بر پایه ویدئوهایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده، جمعیت حاضر در خیابان‌های اطراف خانه سینما شعارهایی از قبیل «ننگ ما، صدا و سیما ما»، «ناصرخان روحت شاد» و شعار طعنه آمیزِ «قیصر کجایی مردم رو کشتن» سر می‌دادند.

رویدادهای فوق نشان می دهد که هنر و هنرمند، فراتر از فلسفه زیبایی شناسی پیش می رود. تفکر «هنر برای هنر» و «شعر برای شعر» در جوامع انسانی در حاشیه قرار دارد و در عوض، این «هنر رهایی‌بخش» است که با فطرت آزادی‌خواهانه انسان پیوند ناگسستنی خورده است و هرگز به حاشیه نرفته است. نه تنها خود هنر، نه فقط شخصیت هنرمند، بلکه یک دیالوگ ساده‌ای که یک هنرمند سینما در یک سیاق کاملا متفاوت با سیاق امروز بیان داشته، به نمادی مبدل می گردد و در سیاق عصری/کنونیِ یک جامعه، معنایی «رهایی‌بخش» می یابد و در راستای بیم ها و امیدهای امروز تفسیر می شود.

شاید هنر ایدئولوژیک را که به‌دنبال توجیه وضع موجود و تقویت نهادهای قدرت و سرکوب مطالباتِ تحول‌خواهانه‌ی اجتماعی است بتوان طرد کرد، اما در مقام توصیف، هنر «رهایی‌بخش» را، نه تنها «نمی‌توان» از تار و پود جوامع انسانی زدود بلکه برعکس و در مقام «تجویز و تاسیس»، باید آن را جدی گرفت و در راستای آرمان‌های متعالی اخلاقی و انسانی و اجتماعی جامعه بکار بست.

«هنر علیه استبداد»، آنتی تز موثری برای «هنرِ استبدادی» است.


ادامه‌ی اعتصاب بی‌سابقه کامیون داران

$
0
0

زیتون-مریم تاوار:اعتصاب سراسری کامیون‌‌داران در ایران هم‌چنان ادامه دارد و روز شنبه گروهی از رانندگان اتوبوس‌های شهری نیز به این اعتصاب پیوستند.

در همین حال تعدادی از نمایندگان مجلس روز یک‌شنبه در تذکری اعلام کردند که نابسامانی در برنامه‌ریزی برای احیای حقوق رانندگان بین شهری و کامیون‌داران موجب شده است بیش از ۵۰۰ هزار راننده در سطح کشور اظهار نارضایتی و برخی از انان تجمع کنند.

به گفته این نمایندگان، ادامه روند فعلی موجب می‌شود معیشت بیش از دو میلیون نفر به خطر بیفتد.

اعتصاب کامیون‌داران به این شکل گسترده در دهه‌های اخیر بی سابقه بوده است.

اعتصاب کامیون‌داران به این شکل گسترده که وارد روز هفتم خود شده در دهه‌های اخیر بی‌سابقه بوده و باعث ایجاد صف‌های طویل در پمپ بنزین‌ها شده است.

کارکنان بخش حمل و نقل جاده‌ای روزهای آغازین خرداد ماه در تهران و بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ ایران در اعتراض به شرایط صنفی خود دست به اعتصاب گسترده زدند.

آنها علت اعتراض خود را بی‌توجهی مسئولین نسبت به خواسته‌هایشان و تطابق نداشتن هزینه‌های حمل بار با میزان تورم موجود در کشور اعلام کردند.
افزایش حق بیمه رانندگان جرقه حرکت اعتراضی کامیون‌داران بود.

اعتصاب کامیون‌داران از سه‌شنبه اول خرداد ۹۷ در استان‌های قزوین، لرستان، آذربایجان شرقی، مازندران و چند استان دیگر با خودداری از حمل بار آغاز شد و سپس گسترش یافت.

با پیوستن کامیون‌های تانکر به این اعتصاب چندین جایگاه سوخت بنزین از مدار سوخت‌رسانی خارج شدند و کمبود گازوئیل در تهران و کمبود بنزین به ویژه در اراک، شیراز و چند شهر دیگر استان فارس سبب شد تا صف‌های دراز خودروها در برابر جایگاه‌های توزیع سوخت در این شهرها تشکیل شود اما همزمان گزارش‌‌هایی نشان داد که ماموران با اسکورت برخی کامیون‌ها سعی در تامین بنزین این شهرها داشتند.

در همین حال استاندار چهارمحال و بختیاری نیز گفت:«از پلیس خواسته‌ایم کامیون‌هایی که با توقف کنار جاده اعتراض کرده‌اند را جریمه و در صورت تمکین نکردن پلاک خودرو کنده شود».

روز جمعه ۴ خرداد این اعتصاب‌ها و خودداری کامیون‌داران از حمل بار ادامه یافت که سبب اختلال در توزیع بنزین و گازوئیل شد و چندین جایگاه سوخت بنزین در سراسر ایران از مدار سوخت‌رسانی خارج شدند.

دولت برای شکستن این اعتصابات از تانکرهای سوخت سپاه و ارتش استفاده کرد که در ویدئوهای منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شود، کامیون‌داران معترض مانع حرکت این تانکرها شدند که با اسکورت نیروی انتظامی همراه بودند.

در این شرایط، برخی از رانندگان با نصب پلاکاردهای بزرگ در جلو کامیون خود به «گران شدن عوارض و لوازم یدکی» در عین «ثابت ماندن کرایه بار» اعتراض کردند.

رانندگان کامیون در شهرهای استان فارس، قزوین، نجف‌آباد، قائن، کنگاور، بوکان، شهرکرد، بشرویه، فردوس، همدان، هرمزگان، آزادشهر، جاده‌کنار، کوهدشت، یزد، اصفهان، همدان، مشهد، گرمه، کوار، قم، شاهرود، سمنان و همچنین در نوشهر، تربت‌جام، تربت‌حیدریه، دهگلان، زرند کرمان، مشهد، گناباد، سنندج، بندرعباس، مبارکه اصفهان، اراک و خرم آباد، دورود و ازنا و شهرهای دیگر چند روز متوالی دست به اعتصاب صنفی زدند و همبستگی خود را با رانندگان سراسر کشور اعلام کردند.

در بسیاری از شهرها صف‌های طویل خودروها در مقابل جایگاه‌های سوخت وجود داشت که قادر به پاسخ‌گویی مراجعات مردم نبودند.

دولت برای شکستن این اعتصابات از تانکرهای سوخت سپاه و ارتش استفاده کرد که در ویدئوهای منتشرشده در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شود، کامیون‌داران معترض مانع حرکت این تانکرها شدند که با اسکورت نیروی انتظامی همراه بودند.

بر اساس گزارش‌ها، اعتصاب‌کنندگان به بالا بودن حق کمیسیون شرکت‌های باربری، نبود سالن اعلام بار و سیستم نوبت‌دهی، قطع یارانه حق بیمه رانندگان، نرخ پایین حمل‌ونقل، گرانی عوارض جاده‌ها و قطعات کامیون و وابستگی‌ آن به قیمت دلار معترض بودند.

نبود جاده مناسب و استراحتگاه، دلال‌بازی در گرفتن بار، اخذ مبالغ غیرقانونی توسط بعضی از پایانه‌ها، وضعیت نابسامان بیمه و تأمین اجتماعی، نبود جایگاه شغلی، متناسب نبودن میزان حقوق و مزایا از جمله دیگر اعتراضات مندرج در بیانیه کامیون‌داران بود.

پس از این اعتراض ها معاون حمل و نقل سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای اعلام کرد با دستور وزارت راه و شهرسازی و سازمان راهداری، از روز شنبه پنجم خرداد، در سراسر کشور کرایه رانندگان کامیون تا سقف ۲۰ درصد اضافه می‌شود.

رانندگان و کامیون‌داران معترض افزایش ۲۰ درصدی کرایه از سوی دولت را کافی نمی‌دانند.

رانندگان و کامیون‌داران معترض  افزایش ۲۰ درصدی کرایه از سوی دولت را کافی نمی‌دانند اما مقامات دولتی می گویند که افزایش کرایه، افزایش قیمت کالا و رکود بازار و ایجاد دو اعتراض دیگر در خصوص گرانی و رکود را در پی دارد.

به گفته آنان، در سه سال گذشته کرایه‌های آنها تغییری نداشته، در حالی‌که هزینه‌ها بسیار بالا رفته است.

آنها همچنین معتقدند کمیسیون بار باید حدود ۱۵ درصد کل کرایه باشد، در حالی‌که در برخی موارد حتی بیش از ۵۰ درصد است.

با این حال برخی مقامات دولتی می‌گویند که افزایش کرایه، افزایش قیمت کالا و رکود بازار و ایجاد دو اعتراض دیگر در خصوص گرانی و رکود را در پی دارد.

در همین زمینه، معاون سازمان راهداری و حمل‌ونقل جاده‌ای روز جمعه اذعان کرد نوسانات قیمت ارز، در هفته‌های اخیر باعث بالا رفتن قیمت لوازم یدکی کامیون‌ها شده است.

داریوش امانی گفت که «بازنشستگی با حداقل دستمزد، حذف یارانه حق بیمه و حق کمیسیون‌ها» از مشکلات رانندگان کامیون است و این موضوعات در حال پیگیری است.

کامیون‌داران در گفت‌وگو با رسانه‌ها می‌گویند در حالی که واردکنندگان با ارز ۴۲۰۰ تومانی لوازم یدکی وارد می‌کنند، آن را به نرخ ارز آزاد عرضه می‌کنند.

پیش‌تر کامیون‌داران استان تهران برای حمل بار بتن نیز به دلیل مشکلاتی که طرح ترافیک برای کاهش آلودگی هوا ایجاد کرده بود، به مدت چند روز دست به اعتصاب زده بودند.

صف‌های طولانی درپمپ بنزین ها پس از اعتصاب کامیون داران

طبق اعلام وزارت راه و شهرسازی در ایران حدود ۳۷۰ هزار دستگاه کامیون تردد دارند که بیش از ۱۲۰ هزار از آنها بالای ۳۵ سال عمر دارند.

برخی گزارش‌ها از بروز درگیری میان نیروهای پلیس و افراد لباس شخصی با رانندگان اعتصاب‌کننده به ویژه در هرمزگان و کرمان حکایت دارد.

کامیون‌های زیادی در پایانه‌ها، کنار جاده‌ها، پایانه‌های بندری و در برابر سالن‌های اعلام بار در شهرهای مختلف توقف کرده و در برخی موارد مانع رفت و آمد خودروها شده‌اند.

کامیون‌های کمپرسی خالی قسمت بار خود را بالا نگه داشته و برخی دیگر با چراغ روشن و بوق‌زنان در خیابان‌های شهرها رژه می‌روند.

علی اکبری، نماینده اصفهان در مجلس نیز خبر از جلسات اضطراری در استانداری برای حل معضل جایگاه‌ها داد.

به گفته این نماینده مجلس، از‌ آنجایی ‌که بخش غالب سوخت‌رسانی به استان فارس از طریق پالایشگاه‌های هم‌جوار در اصفهان، یزد و بوشهر انجام می‌شود، حل این مشکل با گذر زمان روبه‌رو است؛ زیرا راه‌های منتهی به استان فارس، از سوی کامیون‌داران مسدود شده بود.

او در ادامه افزود:«‌اکنون بنزین در پمپ‌بنزین‌ها وجود دارد، اما برای تخصیص و توزیع آن با احتیاط عمل می‌شود».

روز یک‌شنبه نیز عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در دیدار با نمایندگان کامیون داران، اعتراض را «حق» رانندگان دانست و وعده داد که مطالبات صنفی آنها را پیگیری کند.

با این حال هنوز مشخص نیست که کامیون داران چه تصمیمی درباره ادامه اعتراض خود یا توقف آن گرفته‌اند.

معاون اجرایی نمایشگاه قرآن: جلوگیری از اجرای ناشنوایان کار عوامل خودسر بود

$
0
0

زیتون– معاون اجرایی بیست و ششمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم گفت: «مسئولان اجرایی نمایشگاه و مصلا هیچ دخالتی در جلوگیری از اجرای ناشنوایان نداشتند و عوامل خودسر مانع اجرای آنان شدند.»

روز شنبه٬ پنج خرداد٬ از اجرای گروهی از زنان و دختران ناشنوا به زبان اشاره در مصلای تهران، جلوگیری شد.

به گفته مسئول گروه ناشنوایان، دلیل جلوگیری از اجرای این برنامه شباهت آن به اجرای رقص عنوان شده است.

مسئول این گروه گفت که بعد از اجرای دو برنامه به زبان اشاره درباره امام هشتم شیعیان و ماه رمضان، به این گروه گفته شده است که اجراهای خود را متوقف کنند چون اجرای آنها «شبیه حرکات موزون است.»

معاون اجرایی بیست و ششمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم٬ به خبرگزاری تسنیم گفت که این گروه توسط نمایشگاه دعوت نشده بودند.

او در ادامه افزود که غرفه‌ها در طول برگزاری نمایشگاه برنامه‌هایی را به تناسب فعالیت‌هایشان اجرا می‌کنند که تنها هماهنگی مختصری با کمیته اجرایی نمایشگاه دارند و ما در جزئیات اجرای آنان بی‌اطلاع هستیم. نمایشگاه نه در اجرا و نه در ممانعت از اجرای آنان، هیچ مسئولیتی را بر عهده نداشته‌اند.

معاون اجرایی نمایشگاه تاکید کرد که این گروه از سوی وزارت آموزش و پرورش دعوت شده بودند و برنامه‌هایی را در مصلای امام خمینی اجرا کرده بودند که گویا در آخرین نوبت، برخی افراد به صورت خودجوش نسبت به اجرای آنان، انتقادی داشتند و ممانعتی ایجاد کردند که ما درصدد هستیم تا این افراد شناسایی شوند.

🍃 محمد خاتمی شایعه دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای را تکذیب کرد

$
0
0

زیتون– محمد خاتمی٬ رییس جمهوری سال‌های اصلاحات٬ شایعه دیدار محرمانه با رهبر جمهوری اسلامی را رد کرد.

در پی شرکت چند چهره اصلاح طلب از جمله محمدعلی ابطحی در مراسم افطاری آیت‌الله خامنه‌ای با سران نظام٬ شایعه دیدار محرمانه محمد خاتمی با رهبر جمهوری اسلامی منتشر شد.

دیداری محرمانه که به گفته شایعه پردازان به دلیل نگرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای از شرایط کشور و برای به کار‌گیری سرمایه اجتماعی محمد خاتمی صورت گرفته است.

اما به گزارش «زیتون» محمد خاتمی امروز در جریان دیداری خصوصی تاکید کرده است که هیچ دیداری با رهبر جمهوی اسلامی نداشته و حتی تقاضایی از هیچ‌کدام از دو طرف برای این موضوع طرح نشده است.

آخرین بار زمانی که آیت‌الله خامنه‌ای در عمل جراحی بستری بود٬ موضوع ملاقات محمد خاتمی با او مطرح شده بود. در خواستی که از سوی رهبر جمهوری اسلامی رد شد.

رییس جمهوری اصلاحات از سال ۹۳ با حکمی مجهول توسط قوه قضاییه ممنوع التصویر شده است.

پیشتر نیز بارها از خروج او از منزل و شرکتش در مراسم مختلف جلوگیری به عمل آمده است.

نماینده جامعه دانشجویی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی: در برابر پرسش‌ها و اعتراضات مردم چه پاسخی دارید؟

$
0
0

زیتون– سحر مهرابی، نماینده مدیران مسئول در شورای مرکزی ناظر بر نشریات دانشگاهی وزارت علوم٬ در دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای به نمایندگی از جامعه دانشجویی به دلیل وجود «بحران‌های متعدد»٬ ابراز نگرانی کرد.

به گفته این فعال دانشجویی «تشدید نابرابری سیستماتیک میان طبقات جامعه»، «کاهش میزان اعتماد عمومی»، «فروپاشی ارزش‌های اخلاقی»، «شیوع آسیب‌های اجتماعی»، «بحران‌های محیط زیستی»، «افزایش حاشیه نشینی و طرد اقلیت‌ها و وضعیت وخیم اشتغال»، تأثیر مخربی بر همبستگی اجتماعی گذاشته است.

سحر مهرابی همچنین «تضعیف ساختارهای قانونی از طریق ایجاد نهادهای موازی سیاسی- امنیتی»، «مداخلات غیرقانونی نیروهای نظامی-امنیتی در وظایف نهادهای منتخب ملت»، «تضییع حق انتخاب مردم با ردصلاحیت‌های سلیقه ای و دخالت‌های فراقانونی قوه قضاییه در وظایف دیگر قوا»، را از جمله عواملی دانست که نتیجه‌ای جز تضعیف روزافزون حق حاکمیت ملت نداشته است.

نماینده مدیران مسئول در شورای مرکزی نشریات دانشجویی در بخش دیگری از سخنانش نسبت به وضعیت امنیتی دانشگاه‌ها٬ عدم برابری حقوقی زنان و مردان و نادیده گرفتن فشار اقتصادی بر اقشار فرودست اجتماعی هشدار داد.

متن کامل این سخنرانی٬ به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسان
رهبر انقلاب
ما به عنوان نماینده دیده بانان جامعه علمی کشور نگرانیم. دانشجو چشم بیدار جامعه است. مواجهه انتقادی با مسائل، بر آمده از ماهیت دانشگاه است و نقد قدرت وظیفه آن.
ایران امروز درگیر بحران های متعددی است؛ تشدید نابرابری سیستماتیک میان طبقات جامعه، کاهش میزان اعتماد عمومی، فروپاشی ارزش های اخلاقی، شیوع آسیب های اجتماعی، بحران های محیط زیستی، افزایش حاشیه نشینی و طرد اقلیت ها و وضعیت وخیم اشتغال، تأثیر مخربی بر همبستگی اجتماعی گذاشته است.
از آن طرف بیرون از مرزهای کشورمان، اصحاب تحجر و ایادی نظام سلطه در پیوندی نامشروع و زیر نقاب دروغین حقوق بشر، دست به کشتار دسته جمعی مردم مظلوم منطقه زده اند. آنها با اختلاف افکنی در خاورمیانه به دنبال تأمین منافع جاه طلبانه خودند و همچنین به سیاست تقویت آشکار و پنهان بنیادگرایی دینی در منطقه دامن می زنند. و ایران به عنوان کشوری که از چهار دهه پیش پرچم استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را در جهان بلند کرده، در معرض تهدیدهای این محور شرارت قرار گرفته است.
در داخل کشور نیز، عواملی موجب ایجاد بحران شده است. تضعیف ساختارهای قانونی از طریق ایجاد نهادهای موازی سیاسی- امنیتی، مداخلات غیرقانونی نیروهای نظامی-امنیتی در وظایف نهادهای منتخب ملت، تضییع حق انتخاب مردم با ردصلاحیت های سلیقه ای و دخالت های فراقانونی قوه قضاییه در وظایف دیگر قوا، ناخواسته نتیجه ای جز تضعیف روزافزون حق حاکمیت ملت نداشته است.
تحدید حقوق و آزادی های شهروندی برای تشکیل انجمن های سیاسی و سندیکاهای صنفی و سمن ها، نقض حق برگزاری اجتماعات، تعرض مکرر به حق آزادی بیان، محدودسازی روزافزون حق دسترسی آزاد به اطلاعات با اعمال فیلترینگ غیرقانونی و برخورد با مطبوعات، همه و همه فضایی را به وجود آورده که اعتراض مدنی و قانونی به عنوان انتخابی ساده و ممکن از دسترس شهروندان خارج شده است.
گزینش های سلیقه ای برای تحصیل و اشتغال، برخوردهای خلاف موازین شرعی با زنان به بهانه ارشاد آنها، نقض حق دادرسی عادلانه در خلال رسیدگی در دادگاه های ویژه و یا نقض مکرر حقوق متهمان مانند حق دفاع و یا دسترسی به وکیل خصوصا در پرونده های سیاسی و محدودیت خودسرانه آزادی اشخاص مانند هشت سال حصر غیرقانونی، تنها نمونه هایی از تعرض به حقوق اولیه انسانی است که صیانت از آن، وظیفه بدیهی هر حاکمیتی و به ویژه حاکمیت دینی است.
اما نگرانی از نبود عدالت تنها در وجوه سیاسی-فرهنگی مذکور خلاصه نمی شود؛ وضعیت امروز کشور در زمینه عدالت اقتصادی و اجتماعی به مراتب نگران کننده تر است؛ افزایش فقر و فلاکت، فساد ساختاری، تبعیض ناروا و کاهش عامدانه سهم دولت از هزینه‌های بهداشت، درمان و تامین اجتماعی، نفس مردم را تنگ کرده است. اصرار بر شنیده نشدن صدای اقشار فراموش شده و فرودست و یا نگاهی که از هرگونه انتقاد و اعتراض کارگران، معلمان و… متوهمانه پرونده امنیتی می سازد، هرچند ممکن است موقتا موجب پاک کردن صورت مسأله شود، اما اصل مسأله کماکان باقی است.
از مهم ترین دلایل به وجود آمدن این وضعیت، سه دهه اجماع بر خصوصی سازی افسار گسیخته به بهانه اجرای سیاست های اصل ۴۴ قانون اساسی بوده که در کنار نبود ساز و کارهای حمایتی و رفاهی و بازتولید فساد سیستماتیک، نتیجه ای جز تعمیق شکاف طبقاتی نداشته است. ساختارهای معیوب و فسادزا در نبود قوای نظارتی سالم و مستقل و جامعه مدنی قدرتمند و پرسشگر، کارآمدی نظام را نشانه رفته است. تجمیع گسترده سرمایه در دست نیروهای برخوردار از رانت و قدرت، طبقه جدیدی را به وجود آورده. گویی که جای سرداران دیروز در میدان های جنگ را، برج سازان و زمین خواران و مفسدان اقتصادی امروز تنگ کرده اند. حال سوال اینجاست که با وجود محوریت سیاست های خصوصی سازی در اقتصاد نئولیبرال، چرا جناب عالی سه دهه از اجرای این سیاست ها حمایت کرده اید؟
عدم امکان عملی تحقیق و تفحص از برخی نهادهای تحت امر جناب عالی مانند سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ایران، قوه قضاییه، صدا و سیما، بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، در کنار ضعف روحیه پاسخ گویی در مسئولان به خودی خود مشکل آفرین است.

گویی در دعوای میان مسئولان کشور، هنوز مخاطب بایدها مشخص نیست. مسئولان از هر جناح در برابر انتقادات در نقش اپوزسیون ظاهر شده و با فرافکنی از زیر بار پاسخگویی، شانه خالی می کنند و این امر، نتیجه ای جز تشدید شکاف میان مسئولان و مردم ندارد. لذا این سوال جدی مطرح است که رئیس دولتی که مسئولیت نهادهای اجرایی را بر عهده دارد، و یا رئیس قوه قضاییه ای که اختیارات نظارتی و قضایی دارد و یا جنابعالی که برخی، اختیارات مندرج در اصل ۱۱۰ قانون اساسی را کف اختیاراتتان می دانند، در برابر پرسش ها، انتقادات و اعتراضات مردم چه پاسخی دارید؟
اما دانشگاه
نگرانیم رهبر انقلاب! نگران نفس تنگه های طولانی مدت دانشگاه، حال دانشگاه خوب نیست. از برخورد های امنیتی و انضباطی با دانشگاه خبر دارید. از بازداشت دانشجویان و صدور احکام حبس بلندمدت برای برخی ازآنها خبر دارید. از نظارت پیش از انتشار و توقیف نشریات دانشجویی خبر دارید. از اینکه تنها چند مجموعه دانشجویی غالبا هم فکر و هم نظر امکان تشکل یابی داشته اند و مابقی نهاد های دانشجویی از شوراهای صنفی و کانون های فرهنگی گرفته تا بسیاری از تشکل های دانشجویی، هنوز اتحادیه ندارند خبر دارید. از سخت گیری ها و تنگ نظری ها خبر دارید. که اگر خبر نداشتید مکرر در مکرر از لزوم برخورد سهل گیرانه با دانشجویان نمی گفتید. اما متاسفانه مسئولان همچنان توصیه های شما را شنیده، اما عمل نمی کنند. در چنین فضایی آزاد اندیشی تنها بخشنامه ای است که سالهاست توسط مسئولان ابلاغ شده. اما اصل نظر جناب عالی، در حد یک ایده باقی مانده است.
حذف و طرد، نه تنها به فضای سیاسی اجتماعی دانشگاه محدود نمیشود، بلکه ازطریق سیاست گذاری اقتصادی دانشگاه نیز صورت می پذیرد. اعمال سیاست های تجاری سازی آموزش و خدمات رفاهی و یا ساده تر بگویم ایده «دانشگاه خودش باید پولش را در بیاورد»، منجر به محرومیت طبقات فرودست از حق آموزش عالی رایگان شده است.
اما چه باید کرد؟ در برابر این همه مشکلات کشور، چه باید کرد؟
نمی توان برای هر مشکل، نهادی فرمایشی ساخت و راهی جدا برای حلش پی گرفت. دیگر نه کلید که باید به دنبال شاه کلید بود. شاه کلیدی که از عصر پیشامشروطه تا به امروز، تنها، از آن سخن رفته است؛ قانون.
باید به قانون بازگردیم، به قانون اساسی. آن هم نه فقط چند اصل آن. راهکار، احیای قانون اساسی –قانون اساسی با تمامی اصول آن- است.
راهکار پذیرش حق مردم بر تعیین سرنوشت خود و امکان مشارکت سازمان یافته در حیات سیاسی-اجتماعی-اقتصادی شان است.
راهکار تقسیم قدرت و تفکیک قوا و امکان تغییر پذیری در قدرت با تمامی لوازم آن است.
رهبر انقلاب! راهکار سپردن مدیریت کشور به نمایندگان مردم است. قانونگذاری وظیفه ذاتی و انحصاری مجلس است.
راهکار وجود نهادهای نظارتی مستقل و قدرتمند و خصوصا قوه قضاییه سالم، بی طرف و سفارش ناپذیر است.
راهکار به رسمیت شناختن نظارت مردم، نهاد های مدنی و رسانه ها بر عملکرد مسئولان و قدرت است.
راهکار شفافیت است. اگر به حضور مردم در نظام باور داریم، باید حق دانستن را به رسمت بشناسیم، در این صورت است که مردم به مشارکت و اثرگذاری خود در حاکمیت باور پیدا می کنند.
راهکار برابری تمام شهروندان در برابر قانون است؛ باید بپذیریم که هیچ مقامی، هیچ شخصی بالاتر از قانون نیست.
راهکار بسط فرهنگ گفتگو و مدارا، نه فقط در روابط میان شهروندان که در رابطه میان حاکمیت و ملت است.
باید بپیذیریم مردم آزادند بیاندیشند، آزادی اندیشه بدون آزادی بیان آن بی معناست.
راهکار آن است که ضمن پذیرش حکومت اکثریت، وجود اقلیت ها را با تمامی حقوق آن ا اعم از فرصت حفظ هویت فرهنگی، رسوم اجتماعی و فعالیت های دینی به رسمیت بشناسیم.
رهبر انقلاب
زنان به عنوان نیمی از جامعه در موقعیتی برابر با مردان قرار ندارند؛ راهکار ایجاد فرصت های برابر از جمله تعیین شرایط و معیارهای یکسان برای تحصیل، استخدام و اشتغال زنان به ویژه در مناصب دولتی و فراهم کردن امکان مشارکت در قدرت و ایجاد فضایی امن و برابر، برای حضور و فعالیت اجتماعی زنان است.
آقای خامنه ای!
ایران، این روزها شرایط حساسی را تجربه می کند. تصمیمات بزرگ را افراد بزرگ می گیرند. در یک کلام از نظر ما، راهکار تعمیق دموکراسی است؛ دموکراسی مبتنی بر مردم؛ همه مردم، همه اقلیت ها، همه قومیت ها، کارگران، معلمان، دانشجویان، اقشار فراموش شده، کولبران، تهیدستان، حاشیه نشین ها.
و ما به تصمیم بزرگ شما در این خصوص امید داریم. به خوبی میدانیم که به براندازان پوشالی و خارج نشینان منفعت طلب و تروریست ها و زادگان سلطنت و ایادی وطنی استکبار جهانی امیدی نیست.
در یک کلام راهکار در جمهوری اسلامی است؛ نه یک کلام بیشتر، نه یک کلام کمتر.
والسلام علیکم و الرحمه الله

جمهوری اسلامی و اقتصاد سیاسی زوال

$
0
0

هنگامی که دفتر اندیشه و نشر جنبش سبز (دانش) با همفکری گروهی از زندانیان فعال در این جنبش تشکیل شد در یکی از اولین جمع بندیهای خود از تحولات سال ۸۸ به ضرورت توضیح بافت و ساخت جمهوری اسلامی رسید. به این اعتبار، تمامی هفت دفتر گذشته، تبیین همین مساله و ترجیع بند همه آنها اشاره به کودتایی بودن ساختار جمهوری اسلامی بوده است.

کودتایی بودن ساختار معنایی فراتراز اقدامی لحظه‌ای برای بی اعتبار کردن حق حاکمیت مردم دارد بلکه توضیحی است برجریانی مستمر از استیلا و تصرف که نقطه مقابل آن به شکل مقاومت و مبارزه در جنبش سبز بروز یافت. جنبش سبز به شکلی اجتناب ناپذیر روح آگاهی و مقاومت را در جامعه مدنی ایران دمیده و اجازه نداده است درماندگی و عجز کودتایی رژیم در لابلای قال و مقال فریبهای ایدئولوژیک و مندرس پنهان بماند. اگر این درماندگی نبود از درون جمهوری اسلامی تا بدین حد فریادهای کرکننده ی زوال و انحطاط به گوش نمی رسید. همین چندی پیش بود که عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی گفت: “جامعه ما در حال زوال اجتماعی است، یعنی امکان این که مشکلات بنیادی خود را رفع کند، ارزش افزوده ایجاد کند و امید را تزریق کند، ندارد “. واضح است که مفهوم واقعی سخن آخوندی زوال سیاسی حاکمیت موجود و نه جامعه مدنی زنده و پویای ایران است. وی به اقتضاء موضع و مقام خویش مجبور است با ایماء و اشاره به زوال موجودیتی اشاره کند که خود نیز لاجرم در آن استقرار دارد. او به وضوح اعتراف می کند که “ما در کشور، کمتر مشکلی را می توانیم به صورت اجتماعی حل کنیم، چه گرد و غبار باشد، چه حوادث باشد یا مسایل اقتصادی” [ایسنا ، ۵ اسفند ۱۳۹۶ ]

استیلای کودتایی حاکمیت که پیاپی بر امیدهای مردم خاکستر یأس می پاشد – تا آنجا که نه حتی شهردار بالنسبه مستقل تهران را و نه یک نماینده زرتشتی شورای شهر یزد را برمی تابد ودر ابعاد وسیعتر تمامی کوشش عمومی مردم را برای برگزیدن رییس جمهور منتخب تبدیل به ترفندی از یک نمایش تکراری می کند – ما را بر آ ن می دارد با بازنمایی تصویری کلی از جمهوری اسلامی و مناسبات اجتماعی و طبقاتی آن، به تدریج به چشم اندازی روشن تر از تحولات آینده دست یابیم. دفتر اندیشه ونشر جنبش سبز (دانش ) این ارزیابی راکه از منظر اقتصاد سیاسی صورت گرفته است؛ یقینا ناکافی و مستلزم توضیحاتی تفضیل‌‌تر می‌داند که به گونه ای تمامی پیچیدگیهای رژیمی را توصیف کند که وجه ایدیولوژیک آن را با نام استبداد دینی می شناسیم .

راستگرایی رادیکال و تضادمنافع

رژیم هایی از جنس جمهوری اسلامی که برخی ابعاد آن در میان دولتهای خاورمیانه‎‌ای بی سابقه نیست، علی رغم این که از دل انقلابها یا حتی کودتاهای به ظاهر ترقی خواهانه سر بر می آورند و درگیر شعارهای پررنگ ضدامپریالیستی نیز می شوند، اما بوضوح سیاست سرکوب ضددموکراتیک را پیش می گیرند و البته ناتوانی خود را در پیشبرد اصلاحاتی که آغاز می کنند نیز نشان می دهند. به جهت طبقاتی و اجتماعی گفته میشود که چنین رژیم هایی حداقل در بدو امر خصلت خرده بورژوازی دارند. مفهوم خرده بورژوازی پرابهام و پرمجادله است و ما در اینجا تنها به مفهوم کلی آن اشاره می کنیم که صنعتگران سنتی، کاسبهای جزء و متوسط، کارمندان دولت و در مجموع، گروه‌هایی را که نه جزء طبقه کارگر و نه سرمایه دار در بر میگیرد، در حالی که بخش سنتی خرده بورژوازی محصول دوران پیش از سرمایه داری است، اقشار بینابینی و میانی که آنها را طبقه متوسط جدید می شناسیم محصول توسعه سرمایه داری، بسط بوروکراسی ها،گسترش بازار، تعدد بانکها، توسعه ی آموزش و دخالت روزافزون دولت در زندگی اجتماعی و اقتصادی هستند. آنچه با تسامح در مورد خصلت خرده بورژوازی جمهوری اسلامی در بدو تاسیس و تکوین گفته می شود طبعا بیشترمربوط به بخش سنتی خرده بورژوازی و حداکثر کارمندان میان رده ای است که احتمالا خاستگاه های روستایی نیز داشتند. به هر حال به جهت تنوع بالنسبه گسترده در ترکیب اجتماعی و طبقاطی خرده بورژوازی و اقشار بینابینی، گونه ای بی ثباتی در حاکمیت جمهوری اسلامی از همان ابتدا دیده می شود که در واقع حاصل مبارزه ی درونی میان همه اجزاء بلوک قدرت در جهت کنترل دولت بود. مبارزه برای تسلط و تصرف که با دستمایه های پررنگ ایدئولوژیک نیز همراه بود به ضرورت داشتن پیوندهای نسبی و خویشاوندی برای حفظ انسجام و همبستگی منجرشد که در نهایت به جمهوری اسلامی بعدی فرقه گرایانه داد. این بلوک متناقض قدرت با انبوه زبان‌آوری ها و شعارهای چپگرایانه درعمل به استثمار اقتصادی و اجتماعی مستقیم کشور به دستان شکننده یک رهبری ما قبل سرمایه داری منجر شد که درعین حال از وحدت و بقای بلوک قدرت محافظت می کرد . در مجموع ترکیب ساختار قدرت جمهوری اسلامی به طرزی مهلک باعث شد تا از بخش قابل توجهی از نیروهای نوپای شهری منزوی شود و حتی در مقابله جویی‌های خونین دهه ۶۰ به سرکوب وسیع آنها و نمایندگان سیاسی شان نیز مبادرت کند. آنچه در ایدیولوژی پوپولیستی و به ظاهر رادیکال جمهوری اسلامی از همان ابتدا به چشم می خورد ادعای برخورداری نمایندگی از سوی همه ملت و دفاع از منافع آنان بود. وقوع جنگ و بسیج متعاقب آن به این گفتار یاری رساند و عملا تا مقطعی جایگزین نهادهای شکست خورده ای نظیر جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین و از همه مهمتر حزب جمهوری اسلامی شد که همگی مدعی جامعه‌ی فارغ از قشر بندی ها و تمایز ها بودند .

سرمایه داری دولتی- تجاری و زوال صنایع کوچک

در پی مصادره و ملی شدن بنگاه های اقتصادی در ابتدای پیروزی انقلاب، عملا دولت بر یک مجموعه عظیم اقتصادی تکیه زد که رفته رفته محتوای آن را به شکلی از یک سرمایه داری دولتی تبدیل کرد. در یک تعریف کلی و اجمالی، سرمایه داری دولتی، دولت را سرمایه داران برخاسته از خرده بورژوازی (که پیوسته تمایل به صعود به مواضع بورژوازی را دارند) بخصوص روشنفکران و نظامیان کنترل می کنند. این گونه از دولت به منزله قدرت اقتصادی مهم و عظیمی است که با تسلط بر وسایل تولید و تامین بودجه سرمایه گذاری های صنعتی بزرگ، مستقیما با انباشت سرمایه سرو کار دارد. کنترل بالفعل بر واحدهای تولیدی، در دست مدیران این واحد هاست و غالبا نیز اختلافهای شدیدی میان مدیران شرکتهای مختلف دولتی وجود دارد که ناشی از بستگی و ارتباط آنها با بخشهای متفاوتی از بلوک قدرت است. در کنار سرمایه داری دولتی نوظهور پس از انقلاب، بنگاه های خرد و نوپدیدی نیز در طول دوران جنگ شکل گرفتند که عمدتا کارگاه های صنعتی کوچک بودند و چه بسا جناح چپ حکومت انتظار داشت این بنگاه های خرد در پیوند با صنایع بزرگ، بنیان های صنعتی شدن کشور را پی افکنند اما هدایت سودهای زمان جنگ به سمت سرمایه داری تجاری، – بویژه سیاستهای اقتصادی ویرانگر دولت کودتایی احمدی نژاد که حاصل تقلب انتخاباتی سال۸۸ بود منجر به تعطیلی ۷۷درصد واحدهای تولیدی داخل شهرکهای صنعتی شد – زمینه های توسعه ی کارگاه های صنعتی را از میان برد و بسیاری از آنها که نتوانستند با بدنه صنایع بزرگ پیوند برقرار کنند، فعالیت های خود را متوقف کردند. [درحال حاضر نیز تنها حدود ۳۰درصد واحدهای تولیدی در صنایع کوچک و متوسط فعال هستند و بیش از ۴۱۵۰۰۰ شغل در این بخش ازبین رفته است. همچنین از مجموع بیش از ۳۴۰۰۰ صنایع کوچکی که در کشور وجود دارد ۶۰درصد آنها بنا به دلایل گوناگون در حال تعطیل شدن هستند. یورونیوز ۲۰۱۶/۰۸/۱۰ ]

اما سرمایه داری تجاری همان شکل تحول یافته خرده بورژوازی مذهبی بازار بود که از فردای پیروزی انقلاب از طریق نماینده سیاسی خود، جمعیت مؤتلفه اسلامی نقشی موثر در جهت گیریهای سیاسی و اقتصادی دولتها داشته است. ” برخی از مهمترین اعضای جمعیت موتلفه ،هفت روز پس از پیروزی انقلاب در۲۹بهمن ۱۳۵۷ کنترل اتاق بازرگانی را دراختیار گرفتند و علینقی خاموشی از آن روز تا ۲۷ سال بعد ریاست اتاق بازرگانی را در اختیار گرفت.” [بهمن احمدی عمویی ؛ اقتصادسیاسی قرض الحسنه و موسسات اعتباری؛ ص ۳۶]

یکی از مهمترین اهرم های اقتصادی بازاریان، صندوق های قرض الحسنه بود که تعداد آنها در ابتدای انقلاب تنها۲۰۰صندوق برآورد می شد اما پس از انقلاب رشدی فزاینده یافت و تا سال ۱۳۹۲ تعداد آنها بیش از ۷۰۰۰عنوان شده است. مدیریت این صندوق ها نیز برعهده سازمان اقتصاداسلامی گذاشته شد که در نیمه دوم سال ۵۸ با دریافت ۳میلیارد تومان از بانک مرکزی تاسیس شد. سازمان اقتصاد اسلامی در واقع نقش بانک مرکزی صندوق های قرض الحسنه را بر عهده دارد و با برخورداری از نفوذ سیاسی و توان مالی بسیار بزرگ خود براحتی می‌توانست در شکل گیری سیاستهای مالی و اقتصادی نقش ایفا کند. ” عملکرد این صندوق ها، رشد روزافزون آنها و تاثیری که بر روندهای پولی و اقتصادی کشور دارند از همان نیمه دوم دهه ۶۰ محل مناقشه گروه های سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی بود و همچنان نیز ادامه دارد. این اختلاف نظرها دردهه ۸۰ و نیمه اول دهه ۹۰ به شکل درگیری بانک مرکزی و نظام بانکی با موسسات مالی و اعتباری که عمدتا از دل صندوق های قرض الحسنه سر برآورده بودند، خود را نشان داد. [ بهمن احمدی عمویی ، پیشین ، ص ص ۲۹ – ۳۷ ]

شرح جزییات تضادهای میان سرمایه داری تجاری برخاسته از خرده بورژوازی بازارسرمایه با سرمایه داری دولتی برخاسته از خرده بورژوازی روشنفکران و نظامیان که شمه‌ای از تضادهای گسترده در درون بلوک قدرت جمهوری اسلامی است دراین مختصر نمی گنجد. آنچه باید در اینجا به آن اشاره کنیم، بحران اقتصادی است که تقریبا در تمام طول دوران پس از جنگ جز در مقاطعی کوتاه، وجود داشته و منجر به فضای سیاسی بعضا انفجار آمیزی شده است. آنچه در بیان نه صرفا اقتصاددانان مستقل بلکه مقام های ارشد اقتصاد ایران دیده می شود، اظهار یاس از بهبود اوضاع و ازجمله ناتوانی نظام در جلوگیری از موج فزاینده بیکاری است که ناگزیر بروز شدیدترین شورشها و بحرانها را محتمل می کند.

بیکاری و ساختارهای بیمار

بیکاری و کم کاری یکی از عناصر بلکه یکی از عوارض بیماری بغرنج کم توسعه یافتگی یا به بیان دقیق تر توسعه‌ی نا متقارن و نامتوازن است. از ساده انگاری های تئوریک رایج این است که بپذیریم بیکاری در کشورهای درحال توسعه صرفا ناشی از فقدان تقاضای موثر یا کمبود سرمایه و به عنوان راه حل مساله ، بسادگی پیشنهاد دهیم که تحت ساختارهای موجود بر میزان انتقال سرمایه بیافزاییم حال آنکه سرمایه در بطن ساختارهای ناتوان و بی کفایت به هدر می رود و تلف می شود. از نظر تاریخی، بیکاری در سطح وسیع در دوره سرمایه داری ظاهر می شود ودر جوامع ماقبل سرمایه داری با چنین مشکلی مواجه نیستیم. کشورهای درحال توسعه که بافت نامتوازن اقتصادی و اجتماعی دارند، بخش مدرن اقتصاد ازیکسو ساختارهای سنتی را از هم پاشانده و دگرگونی آن را ناگزیر نموده و از سوی دیگر توانایی و فرصتهای آن را جهت دگرگونی کاهش داده است . این امر به مهاجرت ناگزیر نیروی کار به سمت شهرهای بزرگ و عدم حضور دربخشهای سنتی منجر می شود که نتیجه آن تلاشی یا لطمه خوردن به اقتصاد ساختارهای محلی کار و حاشیه نشینی در اطراف شهرهاست. ” میزان حاشیه نشینی و بدمسکنی در بافتهای فرسوده وسایربافتها ، به گفته عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی به حدود۱۹میلیون نفردرسطح کشوری می رسد.” [خبرگزاری مهر ؛ ۱۵تیرماه ۱۳۹۶ ]

دراقتصادهایی نظیر ایران که عمدتا مبنی بر تولید مواد اولیه صادراتی است، بجز از چند طریق معدود، تاثیرات زنجیره‌ای و بهم پیوسته در درون اقتصاد ملی ایجاد نمی شود و در نتیجه قادر به جذب نیروی کار کنده شده از زمین یا فارغ التحصیلان دانشگاهی که غالبا فاقد مهارتهای لازم هستند، نمی شوند. بنا برآخرین داده های مرکز آمار ، سه میلیون ودویست هزار نفربیکارمطلق و حدود دو میلیون نفر افراد باشغل ناقص در کشور وجود دارند. [روزنامه جهان صنعت ؛ ۳۰/۱/۱۳۹۷ ؛ اشتغال ناقص ؛ کار بین یک تا چل و چهار ساعت در هفته ]. این آمار رسمی در حالی است که سلمان خدادادی رییس کمیسیون اجتماعی مجلس، به آمار بیش از ۶میلیونی بیکاران اشاره کرده است که به گفته وی ” گاهی ۱۰ میلیون تن هم گزارش می شود “. بنابر پیش بینی مرکز پژوهشهای مجلس نیز “نرخ بیکاری درسال۱۴۰۰ در سناریوی خوش بینانه به حدود ۱۶درصد و در سناریوی بدبینانه به حدود ۲۶درصد می رسد “. برای غلبه بر بیکاری دولت، چاره‌ای ندارد رشد اقتصادی را روی میانگین ۷ تا ۸ درصد نگه دارد و برای ایجاد ۹۵۰هزار فرصت شغلی در سال، به گفته اسحاق جهانگیری، نیازمند ۷۷۰هزار میلیارد تومان سرمایه گذاری هستیم. به عبارت دیگر بودجه مورد نظر جهانگیری برای اشتغال در ۵ سال آینده نزدیک به چهارهزار میلیارد تومان خواهد بود که کاملا رویا پردازانه به نظر می رسد. نهایتا سخن علی ربیعی وزیر کار قابل توجه است که سال گذشته گفت: “اگر هرسال یک میلیون شغل نیز ایجاد شود تا سال۱۴۰۰ نرخ بیکاری تغییری نخواهد کرد.” [گزارش رادیو فردا ، ۳۰خرداد۱۳۹۶ ].

به طور کلی نرخهای بالای بهره و نصف شدن سرمایه گذاری عمرانی و کاهش ۳۰درصدی بودجه جاری در دولت روحانی گرچه به کاهش تورم منجر شده شد اما کمکی به حل رکود عمیق اقتصادی، بیکاری و بحرانهای متعدد زیرساختی کشور نکرده و افزایش بیکاری و به نتیجه نرسیدن طرحهای عمده زیست محیطی را در پی داشته است. در مقابل وضع موجود، رویکردی لازم است که در آن دولت به جای اعمال ریاضت عمیق به اقتصاد بحران زده ی ایران به دنبال خلق منابع جدید درآمد، اخذ مالیات، اصلاح مالکیت بخشهای غیر پاسخگو و اصلاح جدی ساختارهای فاسد اقتصاد رانتی ایران باشد. این تغییر استراتژی اما مقتضیاتی دارد که اتخاذ آنها با توجه به ایدئولوژی اقتصادی و سیاسی اعتدالگرایان و در چهارچوب نظم موجود، ناممکن به نظر می رسد [تارنمای میدان، ۲۰ خرداد۱۳۹۶ ]. استمرار وضع موجود که احتمال شدت جذب سرمایه را به سمت اشکال انگلی سرمایه گذاری از قبیل واحدهای بانکی، بیمه و خدماتی افزایش می دهد و منجر به پراکندگی وسیع نیروی کار در رشته های انگلی نظیر اقتصاد دلالی، خدمات خانگی، مشاغل متفرقه، دستفروشی، تکدی گری و فحشا می شود. همچنین گرایش تراکمی به سوی ایجاد نیروی کار غیر ماهر و ارتش بیکاران تاثیرات و نتایج اجتماعی و اقتصادی مشخصی چون حاشیه نشین در اطراف شهرهای بزرگ و بهره کشی و استثمار شدید کارگران به ویژه در کارهای سخت و زیان آوری نظیر کار در معادن در پی دارد. تمرکز و انباشت وسیع نیروی کار در بخشهای دولتی و غیر دولتی که اغلب خصلتی غیر مولد دارند نیز طبعا تاثیری در غلبه بر رکود اقتصادی نخواهند داشت و تنها بر بدنه انگلی دولت خواهد افزود و آن را فربه می کند.

عقب ماندگی صنعتی و رشد اقتصاد انگلی

هرچه از ابتدای انقلاب پیوسته نوید گونه ای انقلاب صنعتی در ایران داده می شد اما در عمل، آنچه به وقوع پیوسته، عقب ماندگی صنعتی بوده ودر تعارض همیشگی میان بورژوازی تجاری (که تقریبا بی توجه به گسترش نیروی کار آموزش دیده است) با بورژوازی صنعتی، کفه ترازو به نفع بورژوازی تجاری سنگینی کرده است. در واقع رشد کم تولید ملی در بخشهای کشاورزی و صنعتی باعث می شود که برای پاسخ به سطح فزاینده تقاضا، بر میزان واردات افزوده شود که غالبا کالاهای “مصرفی” بیشترین حجم واردات را تشکیل داده است در حالی که تجربه کشورهای درحال توسعه نشان می دهد تجارت خارجی از طریق واردات کالاهای “سرمایه ای” و “واسطه‌ای” سبب افزایش رشد اقتصادی خواهدشد [اقتصادآنلاین، ۱۳/۴/۱۳۹۶؛ آمار واردات صنعت، معدن، تجارت ]. علی رغم اغتشاش آماری، روشن است که اقتصاد صنعتی درایران بسیار نحیف و ضربه پذیر است. در مرداد ۹۵ وزیر صنعت و معدن گفت که ۵۰ درصد واحدهای تولیدی تعطیل شده اند یا با کمتراز ۳۰درصد توان خود کار می‌کنند. و یک عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس نیز عنوان کرد که رشد اقتصادی در بخش صنعت منفی بوده است [حمیدرضا فولادگر، خبرگزاری خانه ملت، ۹مهر۹۵]. به طور کلی بخش اصلی صنعت ایران را صنایع پالایشگاهی و صنایع شیمیایی تشکیل می دهد و به غیر از صنایع تولید موادغذایی و آشامیدنی، عمده بخش صنعتی در ایران مبتی بر نفت و گاز و صنایع مبتنی بر مواد معدنی متمرکز شده است. به بیان اقتصادی تر می توان گفت بخش صنعت در ایران متکی بر منابع است [مرکز پژوهشهای مجلس؛ دی ماه ۹۵]. از نظر کمی نیز ۹۱درصد صنایع کشور را صنایع کوچک با اشتغال ۴۱درصد، ۵درصد را صنایع متوسط با اشتغال ۱۲درصد و ۴درصد را صنایع بزرگ با اشتغال ۴۷درصد تشکیل می دهد [اقتصاد آنلاین ۱۹/۶/ ۹۶]. مجموعا سهم بخش صنعت در اقتصاد ایران تنها بین ۱۶ تا ۱۸ درصد محاسبه می شود و علی رغم گذراندن ۵ برنامه توسعه، این بخش مواجه با عدم انباشت و تشکیل سرمایه است و چنانچه انباشتی هم صورت گیرد در حوزه هایی غیر از صنعت متمرکز می‌شود . بامقایسه سهم ۲۰ درصدی صنعت در صادرات ایران با کره (۹۹درصد) و ترکیه (۸۴درصد ) ضعف این بخش مهم از اقتصاد ایران را بخوبی در میابیم [تابناک ۲۶دی ماه ۹۴ ].

آمارهای فریبنده و غیر شفاف واقعیت بحرانی اقتصاد ایران را اغلب پنهان می کند. برای نمونه در حالی از رشد ۷درصدی اقتصاد ایران گفته می شود که عملا ۶۰درصد از این نرخ رشد مدیون نقش آفرینی افزایش فروش نفت بوده است و صنعت تنها یک درصد نقش دارد که آن هم مربوط به بخشهای پتروشیمی، خودرو و فولاد است و از بقیه بخشها خبری نیست، درحالیکه می دانیم رشد اقتصادی واقعی باید تحت تاثیر بخش صنعت و تولید باشد [محمدرضا پورابراهیمی رییس کمیسون اقتصادی مجلس؛ خبرگزاری مهر؛ شهریور۹۶]. در حالیکه بین سالهای ۶۸ تا ۸۳ سرمایه گزاری در بخش صنعت و معدن به طور متوسط سالیانه ۵/۱۰ درصد رشد داشته در سالهای ۸۴ تا ۹۶ رشد منفی به میزان متوسط سالیانه منفی ۵/۵ درصد را تجربه کرده است، گزارشهای رسمی مرکز آمار ایران از کارگاه های صنعتی با بیشتر از ۱۰نفر شاغل در فاصله سالهای ۸۶ تا ۹۲ گویای آن است که نزدیک به سه هزار واحد (۲۹۰۶ واحد صنعتی) تعطیل و از چرخه تولید خارج شده‌اند [اقتصاد آنلاین ۳۰/۱/۹۶]. این آمار بخوبی جهت گیری و عمق منازعه دو جناح عمده سیاسی در ایران و جهت گیری های آنها را بر حسب موضع طبقاتی شان نشان می دهد. ازسوی دیگر مطابق گزارش مرکز آمار ایران در شهریور۹۵ بخش خدمات با ۹/۵۴درصد، همچون همیشه بیشترین سهم اقتصاد ایران را از تولید ناخالص داخلی کشور داشته است که در این میان حوزه واسطه گری مالی – یعنی بانکها، بیمه ها، شرکتهای تامین سرمایه و هلدینگ های مالی – بیشترین سهم را در بخش خدمات دارد و مطابق گزارش مرکز پژوهش های مجلس رشد ۵/۷درصدی درسال ۹۶ داشته است. چنان که گفته شد، بن بست اقتصاد رانتی به طور طبیعی سرمایه ها را نه به سوی صنعت بلکه به سمت بخشهای انگلی اقتصاد می‌راند و آمارهای ارائه شده در بالا نیز این امر را اثبات می کند. درعین حال بدون درک ارتباط هر یک از بخشهای فربه اقتصاد با شبکه بلوک قدرت و طبقات مسلط ایران، این تحلیل به انجام نهایی نخواهد رسید. به طور مشخص قدرت سیاسی به روشنی نقشی تعیین کننده در شکل گیری صورتبندی طبقات مسلط ایران دارد همان گونه که گفتیم این یکی از ویژگیهای اساسی اغلب رژیم های خاورمیانه ای بویژه رژیم های متکی به اقتصاد نفتی و رانتی است. به هر حال با توجه به عوامل یادشده، بوضوح، هیچ محرک نیم بندی قادر به افروختن جرقه انقلاب صنعتی وعده داده شده در چهارچوب ساختارهای موجود نیست و آنچه به چشم می خورد گونه‌هایی اساسی از سرمایه داری های تجاری و مالی با شعباتی در انواع بورس بازی، سفته بازی و انباشت سرمایه در بخش مستقلات است که اغلب پیوندی با ساختارسیاسی دارند و در مواضعی اساسی نیز رقابت اقتصادی میان خود را به حوزه سیاسی تسری می دهند.

نفت و قدرت سیاسی

نفت، سیاسی ترین عنصر اقتصاد ایران است به نحوی که آن را باید به عنوان یکی از مهمترین پایگاه های قدرت رانت که پیوسته مبارزه بر سر کنترل آن و در گرفتن درآمدهادر جریان است و نمود این چالش در تجدید سازماندهی های مختلفی است که در وزارت و شرکت ملی نفت طی این سالها در دولتهای مختلف‌، شاهد بوده‌ایم صنعت نفت با فراهم نمودن درآمدهای عظیم برای دولت در درجه اول وبه طور مستقیم نیروی عمده را جهت نفوذ و گسترش روابط سرمایه داری و به دنبال آن تجدید ساخت نیروهای طبقاتی تشکیل می داده است. از سوی دیگر درآمدهای کلان نفتی که در اختیار رژیم حاکم قرار می گیرد به پوشیده ماندن خصلت طبقاتی آن و ساکت ساختن یا تعدیل مبارزه طبقاتی کمک می کند. بدون وجود این درآمدهای هنگفت و قابل ملاحظه، تصاحب ارزش اضافی از تولید کالاهایی در بخشهای کشاورزی و صنعتی، به تضادهای طبقاتی شکل حادی می بخشید و باعث ارتقاء سطح مبارزه می شد.

آنچه می توان در یک ارزیابی کلی گفت این است که اقتصاد ایران طی سالیان اخیر “نفتی تر” شده است. برای نمونه درسال ۹۳ سهم صادرات نفت ۸۲درصد از کل صادرات بود. همچنین به گزارش بانک مرکزی، سهم درآمدهای نفتی از رشد تولید ناخالص داخلی درسال ۹۵ حدود ۷۸درصد بوده است. دراین گزارش رشد تولید ناخالص داخلی، بدون نفت ۳/۳درصدو با نفت ۵/۱۲درصدگفته شده است [گزارش بانک مرکزی؛ خرداد۹۶٫ گزارش های مرکز آمار ایران با بانک مرکزی هم سو نیست. این مرکز نرخ رشد سال۹۵را ۳/۸درصد و نرخ رشد بدون نفت را ۳/۶درصد برآورد کرده است]. در بافت نظام بودجه ریزی ایران نیز نفت سهم عمده و رو به افزایشی دارد به نحوی که سهم ۲۵ درصدی نفت در بودجه ۹۵در بودجه عمومی سال۹۶ به ۳۵درصد افزایش یافت. به عبارت دیگر سهم نفت در بودجه عمومی از یک چهارم به بیش از یک سوم رسید [محمدرضا پورابراهیمی، تارنمای فردا، ۲۵شهریور۹۶]. همچنین براساس همین وابستگی شدید بودجه به نفت است که در شهریورسال گذشته، سخنگوی دولت براساس افت قیمت نفت، کسری ۳۷هزارمیلیارد تومانی را در بودجه احتمال داد. [خبرگزاری مهر؛ اول شهریور۹۶]

مبارزه برسر منابع قدرت

مبارزه بر سر تخصیص قدرت اقتصادی و سیاسی که از بدو تشکیل جمهوری اسلامی دیده می شد، همچنان ادامه دارد و شاید بتوان گفت این منازعه در درون اجزاء تشکیل دهنده‌ی بلوک قدرت، تشدید نیز شده است. در واقع این مبارزه ای است آشکار جهت کسب هژمونی طبقاتی – سیاسی و نیز رقابتی است واضح میان گروه‌بندیهای قدرت و پایگاه اجتماعی آنها. بخش اصلاح گرایانه و لیبرال که از خاستگاه طبقه متوسط جدید خود در ابتدای انقلاب جهش پیدا کرده است، اکنون خواستار تجدید ساخت اقتصادی تحت رهبری بورژوازی شهری است و در برنامه های خود حمایت مالی از صنایع، ارائه خدمات اجتماعی از نوع دولت رفاهی، عرضه وامهای مسکن، افزایش حقوقهای دولتی‌، بهبود شرایط کار تسهیل مبادله نیروی کار منطقه ای و مواردی از این دست را می گنجاند. شکل فعالیت سیاسی آنها نیز از آب و تابهای گذشته افتاده و در قالب احزاب انتخاباتی، مانورهای بوروکراتیک را جایگزین بسیج های توده ای کرده‌اند. آنچه اکنون در درون شکل بندی و پیکره ساخت قدرت به صورت منازعه بر سر تفسیرهای متضاد درباره کیفیت نقش دولت و سازوکارهای آن به چشم می خورد، در ابتدای تکوین جمهوری اسلامی، با رقابت میان گروه بندیهای خرده بورژوایی در درون دستگاه دولتی آغاز شد و اکنون به رقابت میان گروه بندیهای بورژوایی نیز ارتقاء یافته است به گونه ای که هر جناح از سرمایه داری ایران به حمایتهای خرده بورژوای سنتی، طبقه متوسط و اقشار بینابینی در بسیج های انتخاباتی خود نیاز دارد. در متن این رقابتها امکان ندارد چیزی جز برنامه های رفرمیستی محدود ولی با پوششی از جمله پردازیهای رادیکال مطرح شود. به طور کلی می توان گفت با توجه به تنوع ساختاری در بافت طبقات مسلط و نیز جامعه مدنی ایران فضای سیاسی به شکل ائتلافهای پرمنازعه ای درآمده که بیانگر تنوع منافع بخشهای خصوصی و دولتی است. دراین بین، میانه روهای اصلاح طلب از حمایت توده ای بیشتری برخوردارند لیکن فاقد انسجام ایدئولوژیک و تشکیلاتی هستند و ضمن این که از قابلیت سازماندهی بالا و داشتن برنامه جهت حل تضادهای مهم محرومند، هیچ کوششی نیز جهت بسیج مردمی برای یک مبارزه طولانی، در میان آنها به چشم نمی خورد. این فقدان انسجام تا حد زیادی ناشی از تنوع فراوان قشربندی در طبقه متوسط است که نمایندگان سیاسی آن را نیز از نظر تشکیلاتی و برنامه ریزی دچار پراکندگی و تردید در تصمیم گیری می کند.

گستره بحرانها و نهادهای سرکوب

گسست میان نظام سیاسی کشور و واقعیتهای در حال تغییر جامعه از یکسو خود را به شکل اعتصابها، تظاهرات و اشکال متفاوت و پراکنده ی مقاومت بویژه در میان کارگران، دانشجویان، زنان و اخیرا کشاورزان و از سوی دیگر به شکل سرکوب سیستماتیک حقوق دموکراتیک از سوی حاکمیت، خود را نشان می دهد. درعین حال، چنان که گفتیم دامنه منازعات به داخل اجزاء بلوک قدرت نیز تسری پیدا کرده و شدت یافتن مبارزه برسر تخصیص منابع و قدرت اقتصادی و سیاسی، تضادهای درون حاکمیت را افزایش داده است. افزایش درآمد نفتی دردولت پیش از روحانی، ممکن بود به عنوان یک عنصر مهارکننده و محدود، به طور غیرمستقیم مخالفان سیاسی و طبقاتی را با توزیع نسبی بخشی از درآمدهای به دست آمده به سوی آنها کنترل کند اما این وضع، مستلزم حفظ موازنه موجود در میان نیروهای اجتماعی و نمایندگی آنها توسط رژیم بود. به عبارت دیگر با جابجایی نیروهای جدید و تضعیف نیروهای قدیم که درواقع جنبش سبز سال۸۸ و ۸۹ نمادی از این تحول و دگرگونی بود؛ جمهوری اسلامی به ناگزیر می بایست این تغییرات را که حاصل شکل گیری بورژوازی بالنسبه مستقل و در حال رشد و گسترش اقشار متنوع طبقه متوسط جدید در کنار طبقه کارگر مطالبه گر بود، در خود منعکس و تا حدودی آنها را نمایندگی می کرد. اما آنچنان که از پیش می دانستیم، دولت کودتا و اقتصاد رانتی – نظامی مبتنی برآن، عاجز از این نمایندگی و ناتوان از ایفای چنین نقشی بود و به همین جهت جنبش سبز به نقطه اوج مبارزات یک نسل تمام از طبقات متوسط و پایین تر از متوسط تبدیل شد و مصونیت رژیم را در برابر تغییرات رادیکال احتمالی، زائل کرد .

اقتصاد سیاسی ایران بیش از هرچیز به نفت و حاشیه های اقتصادی آن وابسته است. درآمدهای نفتی درعین حال که ممکن است به مثابه رشوه به طبقات شهری درجهت مهار آنها به کار آید اما در بسیاری از لحظات با گسترش جامعه شهری و توسعه طبقه متوسط و اقشار بینابینی، موجب رشد انقلاب یا جنبشهایی می گردد که قرار است سرکوب و از وقوع آن پیشگیری شود. از سوی دیگر با توجه به ضعف نظام مالیاتی و بهره کشی مالیاتی بی در و پیکر از بنگاه های تولیدی ضعیف و اقتصادهای کوچک، درآمد نفت تنها منبع قابل اتکاست که کاهش احتمالی بهای آن، باعث کاهش اجباری بودجه و شروع آشوب های سیاسی – اجتماعی و وقوع اعتصابها و تظاهرات می شود. ناآرامیهای دی ماه۹۶ و اعتراضهای کارگری اخیر نیز حاصل همین واقعیت است. بنا به برخی آمارهای تردید برانگیز سالیانه در ایران حدود سه هزار تجمع کارگری انجام می پذیرد . به طور دقیق از سال ۸۹ تا به امروز اعتراض های کارگری و صنفی افزایش یافته است و پس از رشد اعتراضهای کارگری در سال ۹۴ نسبت به۹۳ در سال۹۵ شاهد یک جهش بزرگ در اعتراضهای کارگری هستیم. به نحوی که گویا تنها در نیمه اول سال۹۵ هفتصد حرکت کارگری انجام پذیرفته است. [علیه سرمایه؛ نشریه کارگران ضدسرمایه داری]. در این سال کارگران در ۶۵۳مرکز تولیدی و خدماتی دست به اعتراض زدند که این رقم نسبت به سال ۹۴ افزایش ۲۷درصدی داشته است [رادیوزمانه ؛ ۹ دی ماه ۹۶]. اعتراض های کارگری در سال ۹۶ نیز از دوم فروردین شروع ودر دی ماه به اوج خود رسید [ دویچه وله ؛ ۲۱ اسفند۹۶ ]. اصلی ترین خواسته کارگران، بازگشت به کار، دریافت دستمزد های به تعویق افتاده و تعیین حداقل دستمزد بود. طبق جدیدترین آمار رسمی، تعداد کارگران تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی به حدود ۱۳ میلیون و ۷۸۰ هزار نفر رسیده است [اقتصادآنلاین؛ ۱۱ آذر ۹۶ ] که با احتساب خانواده های تحت پوشش آنها، شاید به صحت ادعای دبیرکل کانون عالی انجمن صنفی های صنفی کارگران کشور برسیم که گفته است ” نیمی از جمعیت ایران را کارگران تشکیل می دهند ” [هادی ابوی ؛ باشگاه خبرنگاران جوان ؛ ۳۱ اردیبهشت۹۵ ]. بنابر آمار موجود ۴۹ درصد از کل حرکت ها، اعتراضها، اعتصابها و تظاهرات کارگری در کارخانه ها و موسساتی با تعداد کارگر حداکثر تا صد نفر، ۳۸درصد در بنگاه هایی با تعداد کارگر حداکثر تا هزار نفر و ۱۱ درصد در بنگاه هایی با تعداد کارگر حداکثر تا ده هزار نفر به وقوع پیوسته و از این میان ۶۳ درصد تجمع و تحصن، ۲۴ درصد اعتراض های قانونی و ۱۱ درصد اعتصاب بوده است [رادیو زمانه، پیشین ]. بدیهی است در این وضع بحرانی که جمهوری اسلامی با آن مواجه است(که آخرین آنها اعتصاب گسترده کامیون داران و صاحبان نفتکش بود)، مهم‌ترین مساله ی آن حفظ و توسعه ی ماشین بوروکراتیک و دستگاه سرکوب دولتی است بویژه که هنوز در ایران اپوزیسیون منسجم وجایگزینی به طور کامل خلق نشده است و وظیفه دستگاه امنیتی تثبیت همین وضع در حال تعلیق است. در همین چهارچوب بود که سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس اظهار کرد “افتخار می کنیم بودجه امنیت را دو برابر کرده ایم.” [ رحیم زارع؛ ۱۱ بهمن ۹۶ ]. در واقع در بودجه پیشنهادی دولت بیش از ۸۸ هزار میلیارد تومان برای وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران، نیروی انتظامی، وزارت دفاع، بسیج و سایر نهادهایی از این دست درنظر گرفته شده بود که مجلس با یک افزایش ۸/۱۲ درصدی این مبلغ را به نزدیک ۱۰۰ هزار میلیارد توان رساند و به این ترتیب امور نظامی و امنیتی ۵/۲۲ درصد بودجه عمومی را شامل می شود.

از کار افتادگی صنعت دین

گستره بحرانهای سیاسی – اقتصادی و ضرورت سرکوب حرکتهای اعتراضی احتمالی که ممکن است در میان اقشار آگاه شده ی خرده بورژوازی، تهیدستان شهری و کارگران پدید آید ، تمایل ساختاری جمهوری اسلامی را به منزوی ساختن خود از نیروهای شهری را تسریع خواهد کرد و به فرجام علاج ناپذیر سقوط ادعاهای رژیم مبنی بر نمایندگی نمودن منافع عمومی ملت منجر می شود. اما آنچه در میانه بحرانهای حاکمیت، در طرف مقابل مشهود است، فقر تحلیل و نیز اپورتونیسم سیاسی است که با سوار شدن برموج جنبش جامعه مدنی ایران، به بهانه پیشبرد پروژه دموکراسی سازی به سازشکاریهای نومید کننده و ناروا با ارتجاع و نهادهای کودتا مبادرت می کند.

در ایران همانند برخی دیگر کشورهای خاورمیانه، خرده بورژوازی و اقشار بینابینی به عنوان حاملان ایدئولوژی عمل می کنند و در عین حال در مقطعی، تسمه انتقال انقلابیگری ارتجاعی و راست گرایانه روحانیت به بدنه جامعه بودند و بخشی از آنها نیز این آگاهی کاذب ارتجاعی را با تعابیر ناخوانای چپ مرور کردند. ایران در سال ۵۸ در حالی یک انقلاب را تجربه کرد که طبقه بورژازی آن علی رغم تکاپوهایش، از به انجام رساندن نتایج و چشم اندازهای انقلاب مشروطه ناتوان نشان داده بود. در این میان، اقشار خرده بورژوازی و بینابینی به واسطه قدرت کمی خود در پیوند تاریخی با سازمان و ایدئولوژی روحانیت، رهبری انقلاب را به دست آورد و با تسلط بر دولت و درآمد اجاره ای – رانتی نفت، بخشی از این طبقه، خود را به طبقه‌ای در تراز بورژوازی ارتقاء داد. در عین حال رژیم ایران در بلوک های متشکل از باندهای قدرت تشکیل شده است. رفتار سیاسی باند حاکم که به قدرت شخصی بیش از حاکمیت مبتنی بر اجماع طبقاتی تعلق خاطر دارد، موجب به خطر افتادن آینده رژیم می شود. تضادهایی را که باند حاکم به عنوان یک طبقه با آن روبروست تضادهایی اساسی است و با سرکوب و پول و با زرادخانه های تودرتوی ایدئولوژیک نمی توان بر آنها غلبه کرد. با گذشت ۴۰ سال از انقلاب، همچنان روابط شخصی نقشی ویژه در ایران دارند و اقتصاد به خاطر نقش دولت در آن، بسیار وابسته به سیاست است. درحالی که ویژگی کودتایی حاکمیت طی سالها با اتکاء به “صنعت دین” پوشانده مانده بود، جنبش سبز این پوشش را کنار زد و مجاهدان پرهیزکاری همچون آیت الله منتظری بر کذب بودن این پوشش، با دانش و عمل خویش صحه گذاردند.

این دفتر “دانش ” نیز کوشش نا تمامی است که با رویکرد اقتصاد سیاسی، تنها بخشی از مناسبات قدرت در ایران و بحران هایش را نشان می دهد. طرح کامل چنین بحثی مستلزم کاری چندین برابر این نوشته است و ما در اینجا تنها مختصری از یک مدل تحلیلی کلان را بیان کردیم. در شرح تفصیلی تر باید به نهادهای پیچ در پیچ ایدئولوژیک جمهوری اسلامی که بنیان های استبداد دینی بر آن استوار است و تنها در فروردین ماه ۲۱۶٫۶۸۴٫۷۹۰٫۰۰۰ تومان هزینه بی فایده و مضر برای مردم دربرداشته است ، توجهی اساسی نمود. همچنین باید تبیین دقیق تر از سپاه پاسداران داشت که به شکلی ارگانیک با تمام ساختارهای سیاسی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی ایران گره خورده و بخشی از واقعیت انکارناپذیر جمهوری اسلامی شده است؛ و همه اینها البته در متنی بازتولید می شود که آن را با عنوان نظام سیاسی ولایت فقیه می شناسیم. تاریخ کنونی ایران به وضوح هماوردی سترگی را گواهی می‌دهد که پیش از هرچیز خویش را در مقاومت فرهنگی در برابر استیلای ناموجه یک رژیم قدرت نشان می دهد. این مقاومت در انحاء گوناگون بویژه هنگامی که می خواهد به عرصه های عملی سیاست و سازماندهی تعمیم یابد بی چون وچرا با سرکوب مواجه می شود اما بسیار پیش از این میرحسین، به بنگاه های سرکوب و استیلا گفت: “صحنه درگیری را اشتباه گرفته اید؛ در خیابان با سایه ها می جنگید حال آنکه در میان وجدانهای مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است “. این همان سخن قرآن کریم است که به ظالمان هشدار می دهد: “افبعذابنا یستعجلون ؛ فاذا انزل بساحتهم فساء صباح المنذرین. ” آیا به سوی عذاب ما وزوال خویش می شتابند؟ پس زمانی که تباهی به ساحت و آستانه وجود وهستی آنان فرود آید و ایشان را دربرگیرد، چه سخت و تلخ خواهدبود بامداد بیم داده شدگان و هشدارداده شدگان.

منبع: وب‌سایت کلمه

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>