Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

🍃زنده|متهم ردیف اول پرونده انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، در هلند به قتل رسید

$
0
0


پاسخ منفی بعضی از هنرمندان به دعوت افطاری رییس‌جمهور

 

 

 

 

 

 

 

 


رضا آقاخانی فعال سیاسی ملی مذهبی برای سه روز به مرخصی آمد


متهم ردیف اول پرونده انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، در هلند به قتل رسید

دادگاهی که پرونده قتل علی معتمد یک ایرانی ۵۶ ساله در هلند را بررسی می‌کرد، اعلام کرد که او به احتمال قریب به یقین، محمد رضا کلاهی، متهم اول پرونده انفجار دفتر  حزب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۶۰ است.

 

به نقل از روزنامه سازندگی پایگاه خبری آلمیره هلند نوشته است: «مرد ایرانی که در سال ۲۰۱۵ در این شهر کشته شده به طور قریب به یقین مسئول بزرگترین حمله تروریستی تاریخ ایران بوده است. مردم شهر در شوک هستند که بیش از ۳۰ سال یک تروریست در کنار آن‌ها زندگی می‌کرده و کسی اسم واقعی او را که محمدرضا کلاهی صمدی بوده، نمی‌دانسته. این مرد با نام علی معتمد در شهر زندگی می‌کرد و متخصص برق بود.»

روز سوم دی ۱۳۹۵، یک فعال سیاسی ایرانی مقیم هلند مدعی شد مرد ایرانی که سال گذشته در هلند کشته شده بود، ‌‌‌همان محمدرضا صمدی کلاهی است. مرتضی صادقی در گفت‌وگو با برنامه «صفحه آخر» صدای آمریکا جزئیاتی از قتل یک مرد ۵۶ ساله ایرانی در هلند را بازگو کرد که ابتدا به «مرد ناشناخته» معروف شد و بعد‌تر او را «علی معتمد» معرفی کردند. اما صادقی به شواهدی دست یافته که نشان می‌دهد علی معتمد نام دوم محمدرضا صمدی کلاهی است.


ارسال پیام‌های تهدیدآمیز به نمایندگان برای ابراز مخالفت صریح با FATF


تکذیب خبر پذیرش اعاده دادرسی محمد ثلاث

وکیل محمد ثلاث متهم حادثه گلستان هفتم در خصوص پذیرفته شدن اعاده دادرسی موکل خود گفت: خیر چنین خبری صحت ندارد و تازه پرونده موکلم تعیین شعبه شده است. /عصر ایران


 


بازداشت برخی از کشاورزان معترض روستای مهریان یاسوج

رئیس شورای اسلامی روستای مهریان یاسوج گفت:‌ ساعتی پیش، تعدادی از کشاورزان و باغداران روستای مهریان یاسوج که در فرمانداری بویراحمد بعنوان نمایندگان معترضان به اجرای پروژه آبرسانی از رودخانه ” مهریان ” تجمع کرده بودند بازداشت شدند/ایلنا


حسن فتحی روزنامه‌نگار بازداشت شد

حسن فتحی روزنامه‌نگار روز شنبه توسط ماموران امنیتی در منزلش بازداشت شده است. مسئولان قضایی به خانواده این روزنامه‌نگار گفته‌اند که دلیل بازداشت او مصاحبه‌اش با شبکه بی‌بی‌سی فارسی است.Risultati immagini per ‫حسن فتحی روزنامه‌نگار‬‎


عارف گزینه فراکسیون امید برای ریاست مجلس



پذیرش درخواست اعاده دادرسی محمد ثلاث

وکیل مدافع متهم پرونده حادثه خیابان پاسداران از پذیرفته شدن درخواست اعاده دادرسی موکلش خبر داد.Risultati immagini per ‫محمد ثلاث‬‎
زینب طاهری با اعلام این خبر گفت: پرونده محمد ثلاث به شعبه ۳۵ دیوان عالی کشور ارجاع شده است و قرار شد فردا لایحه تکمیلی در رابطه با پرونده موکلم را به این شعبه ارائه کنم.
«محمد ثلاث» در پرونده مرگ سه مامور نیروی انتظامی در روز ۳۰ دی‌ماه سال ۹۶ در تجمع تعدادی از دراویش گنابادی در خیابان پاسداران به اعدام محکوم شد .


رهبر جمهوری اسلامی:احساس کسی که می‌گوید وضع بد است را تأیید می‌کنم،حرفش را مطلقا نه


گسترده شدن ابعاد پرونده تجاوز یک مربی پرورشی به چند دا‌نش‌آموز در تهران

روز گذشته خبرآنلاین،‌ در گزارشی کوتاه خبر داد که یکی از مسوولان دوره اول دبیرستان پسرانه یک مجتمع آموزشی غیرانتفاعی در منطقه ۲ تهران، با آزار جنسی گروهی از دانش‌آموزان، باعث شکایت پدرومادر این بچه‌ها شده است
در ادامه ویدیویی از جلسه گروهی از والدین دانش‌آموزان با یک مدیر منطقه‌ای آموزش‌و‌پرورش منتشر شد که در آن والدین به این مدیر اعتراض داشتند که چرا از شمار دقیق تعرض‌ها باخبر و حامی خانواده‌ها نیست- مدیر مزبور هم از خودش دفاع می‌کرد.

به دنبال انتشار این خبر روزاروز مطلع شد که  این مدیر منطقه‌ای، معاون پرورشی، آموزش‌وپرورش منطقه ۲ تهران است و محل وقوع این اتفاق، دبیرستان دوره اول مجتمع آموزشی معین تهران در خیابان مرزداران بوده. متهم اصلی این ماجرا معاون آموزشی دبیرستان بوده است.

معاون آموزشی مزبور که در سال آموزشی ۹۷-۱۳۹۶ به کادر این دبیرستان افزوده شده، از نوادگان یکی از روحانیون بلندپایه و از ائمه جمعه سابق شیراز بوده که اخیرا فوت کرد.

فرد متهم به تجاوز با شکایت بیش از ۴۰ نفر از اولیای دانش‌آ‌موزان دیروز حوالی ساعت ۱۰صبح توسط پلیس امنیت بازداشت شده.
در طی ما‌های اخیر خانواده‌های دانش‌آموزان با عصبی‌شدن فرزندان‌شان و افشاگری آن‌ها از این آزار جنسی باخبر شده‌اند، یک روان‌کاو از سوی آموزش‌وپرورش در مدرسه معین مستقر شد.

به گفته دانش‌آموزان آسیب‌دیده متهم  به دانش‌آموزان مشروب و سیگار می‌داد، برای‌شان فیلم‌های‌ مستهجن می‌فرستاده و آنان را آزار جنسی می‌داد.

حالا در حالی که آموزش‌وپرورش برای یک‌هفته می‌کوشیده که این ماجرا را بی‌سروصدا نگه دارد، مدیر مدرسه از کار برکنار شده است.

والدین شاکی این پرونده خواستار اشد مجازات برای متهم اصلی پرونده، پلمب‌شدن مدرسه و برگزاری کلاس‌های آسیب‌شناسی برای فرزندان آسیب‌دیده‌شان هستند.

متهم اصلی پرونده نزد پلیس امنیت و با حضور خانواده دانش‌آموزان، به اعمال‌اش اعتراف کرده است.


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید


ثبت شکایت خانواده دانش آموزان قربانی تجاوز جنسی

$
0
0

زیتون– خانوداه دوازده تن از دانش آموزانی که در یک مدرسه غیر انتفاعی در تهران مورد آزار جنسی قرار گرفته اند٬ از فرد متجاوز رسما شکایت کردند.

پرونده آزار و اذیت جنسی کودکان در شعبه ۲ کیفری بعثت تشکیل شده است.

شب گذشته تصاویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که بر اساس آن یکی از مسئولان دبیرستان پسرانه مقطع متوسطه اول یک مجتمع آموزشی غیرانتفاعی در منطقه ۲ تهران، در پی آزار جنسی گروهی از دانش آموزان، بازداشت شده است.

خبرآنلاین در این زمینه گزارش داده است که خانواده برخی از دانش آموزان متوجه موضوع شده و از فرد یاد شده شکایت کرده اند. یکی از اولیای دانش آموزان در گفتگو با این رسانه گفته است که «پسر من از چند ماه پیش پرخاشگر و به شدت عصبی شده بود و حتی ما تصور می کردیم او دچار بیماری شده است. او را پیش پزشک بردیم و روند درمان برای پرخاشگری او ادامه یافت تا اینکه پسرم گفت در مدرسه چه بلایی به سرش آمده است».
آنطور که پدر دانش آموز یاد شده اعلام می کند یکی از مسئولان مدرسه با پخش تصاویر مستجهن از طریق گوشی تلفن همراه، بچه ها را وادار به اعمال غیراخلاقی می کرده است.
خبرآنلاین همچنین خبر داد که تصاویری که پدر و مادر دانش آموزان از این مسئول مدرسه ارائه کرده اند نشان می دهد فرد یاد شده دستبند به دست و در حضور پلیس اقرار می کند او با پخش تصاویر فیلمهای مستهجن، بچه ها را تحریک به اعمال غیراخلاقی کرده است.
فرد متجاوز در ابتدا از وابستگان به امام جمعه درگذشته شهر شیراز معرفی شده بود. با این حال امروز ایرنا خبر داد که خانواده محی‌الدین حائری‌شیرازی (امام جمعه اسبق شیراز) با صدور اطلاعیه‌ای، خبر منتشر شده در برخی شبکه‌های اجتماعی مربوط به انتساب فرد متجاوز به دانش‌آموزان در یکی از دبیرستان‌های تهران به خاندان این روحانی را تکذیب کرد.

نمایندگان مجلس نیز نسبت به موضوع آزار جنسی دانش آموزان در مدرسه‌ای غیر انتفاعی در غرب تهران واکنش نشان دادند.

پروانه مافی٬ نماینده مجلس، در این رابطه به ایسنا گفت که وزیر آموزش و پروش باید در این خصوص پاسخگو باشد.

او افزود که این افراد باید به اشد مجازات محکوم شوند، چراکه این موضوعات شوخی‌بردار نیست و هیچ گونه تخفیفی نباید صورت بگیرد.

طیبه سیاوشی٬ عضو کمیسیون فرهنگی مجلس٬ نیز این سوال را مطرح کرد که این نیروها به چه شکلی وارد چارچوب آموزشی می‌شوند؟ چه نظارتی بر نیروهای آموزش و پرورش وجود دارد؟ چگونه وارد مدارس می‌شوند؟ چه مراحلی طی می‌شود تا افراد وارد آموزش و پرورش شوند؟

اگر چه این موضوع ابعاد گسترده‌تری دارد. محمدحسین نجاتی٬ خبرنگار حوزه آموزش ساعتی پیش توییت کرد:

تحریم مراسم افطاری رییس جمهوری از سوی هنرمندان

$
0
0

زیتون– تعدادی از هنرمندان اعلام کردند که در اعتراض به وضعیت کشور و بی‌توجهی دولت به اولویت‌های وعده داده شده٬ در مراسم افطاری روز چهارشنبه حسن روحانی شرکت نخواهند کرد.

پرویز پرستویی٬ امین تارخ٬ مهناز افشار، آناهیتا همتی، مازیار میری،‌ برزو ارجمند، شیلا خداداد، سارا بهرامی،‌‌ پرستو گلستانی٬ احسان کرمی٬ کیوان ساکت٬ فریبا کوثری٬ حمیدرضا آذرنگ و فلور نظری از جمله هنرمندانی هستند که با انتشار متن‌هایی اعتراضی در شبکه‌های اجتماعی٬ این تصمیم خود را اعلام کرده‌اند.

هنرمندان با استفاده از هشتگ «ما به افطاری نخواهیم رفت»،‌ دلایل شرکت نکردن خود در این مراسم را ‌مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران و رسیدگی نشدن به آنها عنوان کرده‌اند.

هنرمندان مسائلی مانند فقر٬ وضعیت نابسامان زلزله زدگان کرمانشاه٬ فیلتر تلگرام٬ آلودگی هوا و مرگ در محرومیت ناصر ملک‌ مطیعی و …. را به عنوان دلایل‌شان برای عدم شرکت در مراسم افطاری رییس جمهوری معرفی کردند.

پرویز پرستویی در پستی در صفحه اینستاگرام خود نوشته که «با توجه به شرایط بد اقتصادى و روحى مردم کشورمان باور این حقیر بر این استوار است که چنین گردهم‌آیى‌هایى که مستلزم صرف هزینه‌هاى زیاد است (و تعدادشان هم کم نیست) شاید حداقل از نگاه بنده و تعدادى از همکارانم چندان ضرورى نباشد.»

او با اشاره به اینکه هدف روحانی از این مهمانی٬ «شنیدن حرف‌ها و بیان مشکلات جامعه هنرى از زبان آنهاست»٬ افزوده که «تجربه چند سال اخیر نشان داده که شما حتى بیش از ما به این مشکلات واقفید و آنها را به بهانه‌هاى مختلف بیان می‌دارید.»

آناهیتا همتی٬ بازیگر سینما، نیز نوشته است: «در شرایطی که مردم با فقر دست‌وپنجه نرم می‌کنند و کوچکترین اعتراضی سرکوب می‌شود حضور خود را در مراسم افطاری رئیس‌جمهوری جایز نمی‌داند.»

پرستو گلستانی نیز نوشته که «وقتی مردم ما به سختی زندگی می‌کنند٬ و حتی دسته‌ای از مردم سفره سحری‌شان خالی است٬ این افطاری‌ها از گلویم پایین نمی‌رود. پس نخواهم آمد.»

شیلا خداداد هم خطاب به روحانی نوشته که «باز چه کمکی از دست ما بر می‌آید؟ باز هم نیاز به حمایت هنرمندان و نخبگان و ورزشکاران دارید؟»

از سوی دیگر برخی از کاربران شبکه‌های مجازی با طرح این سوال که اگر این دعوت از سوی رهبر جمهوری اسلامی بود٬ نیز می‌توانستید دعوت را رد کنید٬ به این رفتار هنرمندان واکنش نشان دادند.

پیمان‌شکنی آمریکا و انتقال سفارت به بیت‌المقدّس

$
0
0

طرح‌ پیشنهاد شناسائی بیت‌المقدّس به عنوان پایتخت اسرائیل، که تاریخ و جغرافیا و سوابق فلسطین و حقوق فلسطینی‌ها و ملاحظات دیگر ملّت‌ها و جنگ‌هاشان بر سر فلسطین و بیت‌المقدّس و همچنین، به زور و تجاوز کشور شدن اسرائیل را به‌کلّ نادیده اِنگاشته بود؛ بر این اساس که هر کشور مستقل‌اِی حقّ تعیین پایتخت خود را دارد و اسرائیل از سال ۱۹۵۰ بیت‌المقدّس را پایتخت خود اعلام کرده است ، در ۱۳ اُکتبر ۱۹۹۵ توسط «باب دُل» (Robert Joseph Dole) سناتور جمهوری‌خواه کنزاس که رهبر اکثریّت سنای وقت بود، مطرح شد. همچنین، بر این اساس که از زمان جنگ شش روزه ۱۹۶۷ هر دو بخش غربی و شرقی بیت‌المقدس تحت تسلّط و اداره اسرائیل بوده است، شناسائی کلّ بیت‌المقدّس را به عنوان پایتخت اسرائیل عرضه نمود. این طرح که در ۲۳ اکتبر به تصویب کنگره رسیده بود، در ۲۴ اکتبر ۱۹۹۵ (۲ آبان ۱۳۷۴) با ۹۳ رأی موافق و ۵ رأی مخالف و یک ممتنع به تصویب سنا رسید، و در همان روز با ۳۷۴ رأی موافق و ۳۷ رأی مخالف و تعدادی غایب و ممتنع، به تصویب نهائی کنگره رسید. این مصوبّه پس از طی فرصت قانونی اِمضاء یا وِتوی رئیس جمهور وقت، نهایتاً بدون اقدام‌اِی از سوی بیل کلینتون در ۸ نوامبر قانون شد، که تا ۳۱ می ۱۹۹۹ به اجرا در آید. امکان قانونی آن مصوبّه که رئیس جمهور را به دلایل امنیّت ملّی مجاز به نادیده گرفتن آن قانون برای شش ماه و تجدید مکرّر این امکان می‌کرد، موجب شد که کلینتون و بوش و اُباما هر شش ماه یکبار آن قانون را نادیده گیرند.
ریاست‌جمهوری «دانلد تِرامپ» (ژانویه ۲۰۱۷) در حالی آغاز شد که دخالت‌ روسیّه در انتخاب وی محرز شده بود و احتمال ارتباط ترامپ و ستاد انتخاباتی‌اَش با روسیّه در این امر، سؤال تعیین‌کننده‌اِی بوده است. او که طی سخنرانی مبارزات انتخاباتی‌‌اَش در مجمع AIPAC (21 مارچ ۲۰۱۶) تغییر مکان سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدس را وعده داده بود، در ۵ جون ۲۰۱۷ (۱۵ خرداد ۱۳۹۶) از حقّ خود برای تعلیق قانون انتقال سفارت گذشت، و سنا ضمن قطعنامه‌اِی در گرامی‌داشت پنجاهمین سال «یکپارچه شدن بیت‌المقدّس»، رئیس‌جمهور و مراجع قانونی را به اجرای قانون انتقال سفارت به بیت‌المقدّس فرا خواند. این قطعنامه، بدون رأی مخالف به تصویب ۹۰ سناتور حاضر از صد سناتور رسید. ترامپ در اواخر اوّلین سال ریاست جمهوری‌اَش در ۶ دسامبر ۲۰۱۷ (۱۵ آذر ۱۳۹۶) تصمیم آمریکا در انتقال سفارت‌ به بیت‌المقدّس را اعلام کرد، که بسیاری از کشورها را برآشفت. در ۲۱ دسامبر۲۰۱۷ (۳۰ آذر ۱۳۹۶) ترکیه و یمن قطعنامه (A/ES10/L.22) را در جلسه فوق‌العاده مجمع عمومی سازمان ملل طرح کردند که وضعیّت بیت‌المقدّس به عنوان پایتخت اسرائیل را «باطل و بی‌اثر» (null and void) اعلام کرده، و از همه کشورها خواسته بود که از گشودن سفارت در آن‌جا خودداری کنند. این قطعنامه که شناسائی بیت‌المقدّس به عنوان پایتخت اسرائیل را به‌ ضدّ روند صلح بین اسرائیل و فلسطین ارزیابی کرده بود، با ۱۲۸ رأی موافق و ۹ رأی مخالف (آمریکا و اسرائیل و هفت کشور از وابسته‌گان به آمریکا و اسرائیل چون گواتمالا و شش کشور کوچک) و ۳۵ ممتنع و ۲۱ غایب به تصویب رسید.

«محمّد بن سلمان» شاهزاده جانشین پادشاه سعودی در عربستان، که گام‌های بلند‌اِی در سازش با اسرائیل برداشته، و در تطمیع ترامپ و داماد صهیونیست وی «جرِد کوشنر» (Jared Corey Kushner) سخاوت‌مندانه عمل کرده است، طی ملاقات‌اِی با رهبران یهود و صهیونیست‌ها در ۷ فروردین ۱۳۹۷ (۲۷ مارچ ۲۰۱۸)، مقابله با نفوذ ایران درمنطقه را مهمّ‌ترین مسئله عربستان در منطقه مطرح کرد. برای آن‌که آن‌ها بدانند دولت سعودی مانعی بر سر راه اقدامات آن‌ها به ضدّ فلسطینی‌ها نخواهد بود، نظر سعودی‌ها در خصوص فلسطین و رهبری آن را چنین اعلام کرد: «رهبری فلسطین با نفی طرح‌های صلحی که در چند دهه گذشته به آن‌ها داده شده، فرصت‌ها را یکی پس از دیگری از دست داده است. وقت آن رسیده است که فلسطینی‌ها پیشنهاد را پذیرفته و بر سر میز مذاکره حاضر شده، و یا خفه شوند و شکایت‌اِی نداشته باشند». سازش دیرینه ارتش و رئیس‌جمهور کودتائی مصر «عبدالفتّاح سیسی» با آمریکا و اسرائیل، و سازش‌های آشکار و نهان سعودی‌ها و این موضع از شازد‌اِی که همه‌کاره عربستان شد، آثار بسیار مهمّی بر رفتار بعدی اسرائیل و آمریکا در منطقه، ازجمله انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدّس داشته است. این‌که چرا ترامپِ غیر مذهبی و بی‌تفاوت به اهداف صهیونیسم، که ارزش‌اِی اجتماعی جز سودِ سرمایه، آن‌هم به هرشیوه برای وی مطرح نبوده است، برخلاف مواضع نسبتاً یک‌پارچه جامعه جهانی و توصیه‌های سران دیگر کشورها و بدون لحاظ کردن عصیان محتمل فلسطینی‌ها و کشتار گسترده آنان، و انزوای سیاسی آمریکا در این امر، مُصمّم به انتقال سفارت آمریکا به بیت‌المقدّس شد، قابل توجّه است.

مراسم افتتاح سفارت آمریکا در بیت‌المقدّس را در ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۱۴ می ۲۰۱۸) که سال‌گرد هفتادمین سال اعلام رسمی اشغال فلسطین و تأسیس دولت اسرائیل است، و فلسطینی‌ها آن را «روز نِکبَت» خوانده‌اند، برگزار کردند؛ تا داغ فاسطینی‌ها را تازه‌تر و نِکبَت این روز را بیش‌تر کرده باشند. این مراسم در اوضاع و احوالی بر گزار شد که جمع‌اِی از اسرائیلی‌ها به شور و شادی در اطراف آن مراسم پرداخته بودند و نیروهای نظامی‌ اسرائیل به سرکوب اعتراضات و تظاهرات شش هفته‌اِی فاسطینی‌ها و کشتار در غزّه‌ ادامه می‌دادند. تا شب‌هنگام نزدیک به دوهزار نفر را زخمی و بیش از ۶۰ نفر را قربانی آن افتتاحیه کردند. بنای این سفارت که فعلاً صورتی موقّت دارد، در مکان‌اِی میان بخش غربی شهر که تا جنگ ۱۹۴۹ تحت قیمومیّت و فرمان دولت اُردُن بود، و بخش شرقی که از زمان جنگ ۱۹۶۷ به اشغال اسرائیل درآمد، واقع شده است. جامعه بین‌الملل که بخش غربی را از کیسه فلسطینی‌ها بخشیده بود، بخش شرقی بیت‌المقدّس و دیگر نواحی اشغال شده در جنگ ۱۹۶۷ را همواره اراضی اِشغالی دانسته است، و تعیین تکلیف آن ‌را به قرارداد صلح‌ بین اسرائیل و فلسطین سپرده است.

دانلد تِرامپ پس از دو سال و چند ماه بازداشتن آمریکا از انجام تعهدات‌اَش به برجام (Joint Comprehensive Plan of Action) و کارشکنی‌های آشکار در اجرای تعهدات اروپا، نهایتاً در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ (۸ می ۲۰۱۸) نقض یک‌جانبه تعهدات آمریکا به آن توافق بین‌المللی را رسمیّت داد و «بیرون رفتن» آمریکا از آن را اعلام کرد. او چهار ماه قبل از این، طی بیانیه‌‌اِی که در ۱۲ ژانویه به امید همراه کردن اُروپا برای تجدید‌ نظر در این توافق صادر کرده بود، خروج آمریکا از این توافق را درصورت عدم همراهی اُروپا برای تحمیل خواسته‌های خود (صهیونیست‌ها) اعلام کرده بود. درعین‌حال دستور لغو تحریم‌هااِی که منوط به فرمان چهارماه به چهارماه او بود را صادر کرد، و وعده داد که چهارماه بعد آن را امضاء نخواهد کرد، مگر آن‌که برجام بازنگری شده و مفاد آن متوقّف کننده موشک‌های بالستیک ایران شده باشد. او که شخصی خود‌معیار، بی‌ملاحظه، پُر مدّعا و قُلدُرمنش است؛ در آن بیانیه عدم همراهی آلمان و فرانسه و انگلیس و چین و روسیّه با خود را ‌ضدّیّت با مردم ایران و ملّت‌های صلح‌دوست جهان، و حمایت از آرزوهای اتمی رژیم ایران اعلام کرده بود! حال‌آن‌که برخی از سران سیاسی-نظامی سرشناس اسرائیل هم بارها بر لزوم تداوم آن توافق تأکید کرده بودند.
در این فاصله، سران اُروپا، بخصوص «اِمانوئل مکرون» (Emmanuel Jean-Michel Frederic Macron) رئیس‌جمهور فرانسه (۵-۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ – ۲۳-۲۵ اِپریل ۲۰۱۸)، و «آنگِلا مِرکل» (Angela Dorothea Merkel) صدراعضم آلمان (۷-۶ اردیبهشت – ۲۷-۲۶ اِپریل) در سفرهای جداگانه خود به واشنگتن، کوشیدند نادرستی آن تصمیم را به وی تفهیم کنند. این‌که چرا او با توجّه به درپیش داشتن مذاکره با کره شمالی در ماه بعد و امید رسیدن به توافقاتی، و علی‌رغم همراهی نکردن دیگر اِمضاء کننده‌گان برجام و مخالفت اکثریّت قابل ملاحظه‌اِی از سران سیاسی-نظامی آمریکا –چون وزیر دفاع، رئیس ستاد مشترک ارتش، فرمانده امور استراتژیک آمریکا– نسبتاً یک‌تنه اقدام به نقض برجام کرد، معلول عوامل‌اِی است که لازم به یاد آوری است.
تمایلات امپراطورماآبانه و عقده اِعمال قدرت عامل عمده‌اِی در یکّه‌تازی‌های ترامپ بوده است. ارزش‌ها و رفتارهای انسان در مقامات کشوری، عموماً نمی‌توانند به ‌دور از ارزش‌های زندگی خصوصی‌ و رفتارهای اجتماعی‌اش که شکل دهنده شخصیّت او بوده‌اند، باشند. ترامپ که طی چهل سال فعالیّت‌ اقتصادی، به پشتوانه پول و وکلااِی که قادر به استخدام آنان بوده، توانسته است از اجرای برخی از تعهّدات خود در قراردادها و پرداخت حقوق بسیاراِی از کارکنان‌اَش خودداری کند تا از منافع بیش‌تری برخوردار شود؛ از زمان ریاست‌جمهوری خود نیز به دنبال اجرای همان شیوه‌ها در نظام کشور بوده است. او که همواره خواهان دیکته کردن شرایط خود به معاهدات و قراردادهای امضاء شده تا اجرا شده بود، نمی‌توانست راه و شیوه‌اِی متفاوت از شیوه افزون کردن سرمایه‌هایش برای «به عظمت رساندن دوباره آمریکا» (شعار انتخاباتی‌اَش) داشته باشد. کشیدن دیواری در مرز طولانی آمریکا و مکزیک و وادار کردن مکزیک به پرداخت هزینه آن، عمده‌ترین شعار انتخاباتی ترامپ در امور اجرائی بود، که مصرف داخلی گسترده‌اِی برای نژاد‌گرایان و برخی از بی‌کاران داشت. حال‌آن‌که نه کشیدن دیوار در سرتاسر آن مرز از امور محتمل بود، و نه امکان پذیرش چنان تحمیل‌اِی از سوی مکزیک مطرح ‌بود. او در اوّلین روز آغاز کارش در کاخ سفید (۲۳ ژانویه ۲۰۱۷) دستور اجرائی خروج آمریکا از (Trans-Pacific Partnership) TPP که از شعارهای انتخاباتی‌اَش بود را امضاء کرد و مدّعی پایان دوره قراردادهای چند ملیّتی شد. آن قرارداد که فرصت اجرائی شدن برای آمریکا را هم نیافته بود، قرارداد‌اِی اقتصادی بین آمریکا و ۱۱ کشور از دورتا دور زمین بود. پس از طرح و بحث اجتماعیِ برخی انتقادات، ترامپ در اِپریل ۲۰۱۷ امکان بازگشت دوباره به آن قرارداد را مطرح کرد و تهدید به خروج از NAFTA (North American Free Trade Agreement) کرد، که کانادا و مکزیک حاضر به مذاکره برای مطلوب‌تر کردن آن شدند.
او در فعّالیّت‌های انتخاباتی خود، بارها وعده خارج کردن آمریکا از «ناتو» NATO، در صورت عدم مشارکت متناسب کشورهای عضو در هزینه‌های آن را مطرح کرد، که وعده‌اِی غیر عملی در اوضاع کنونی جهان بود. مشارکت دیگر اعضای آن در هزینه‌های‌اَش چندان متفاوت نشد، و او اقدام‌اِی نکرد. از آن‌جا که او و دولتش –برخلاف دولت اُباما– باور به روند گرم‌شدن زمین (گرمایش جهانی) نداشته‌اند، در اوّل جون ۲۰۱۷ خروج آمریکا از قرارداد UNFCCC که به امضای ۱۹۵ کشور با یونسکو UNESCO برای کاهش دادن گرمایش زمین و حفاظت از محیط زیست بوده را اعلام کرده تا آمریکا را از مشارکت در هزینه‌های آن معاف کرده باشد. او که از دوران مبارزات انتخاباتی‌اَش خطّ و نشان‌هااِی برای مبادلات چین و آمریکا کشیده بود، در اسفند ۱۳۹۶ (مارچ ۲۰۱۸)، ۲۵ درصد تعرفه بر واردات فولاد و برخی دیگر از محصولات، و ۱۰ درصد تعرفه بر واردات آلومینیوم آمریکا اعلام کرد. مستثنی کردن کانادا که عمده‌ترین صادرکننده فولاد به آمریکا بوده، مقصود ترامپ از سخت‌تر کردن مبادله با چین را نمایان کرد. چین هم متقابلاً ۲۵ درصد تعرفه بر واردات گوشت خوک و ۱۵ درصد بر بسیاری از میوه‌ها و غلّات و دیگر محصولات آمریکا که عمده‌ترین واردکننده بود وضع کرد، و ترامپ ناچار به نرمش و عقب‌نشیتی شد. ادامه این موضوع و تفصیل آن درخور این مقاله نیست؛ مقصود از این بحث آن بود که ترامپ علی‌رغم وعده‌ها و گُنده‌گوئی‌هااِی که داشته است، به‌جز مواردی که ارتباط مستقیم با امیال صهیونیست‌ها و متّحدین‌شان دارد، لزوماً بر اهداف و مواضع دوران انتخابات‌اَش استوار نمانده است، و از موضع سرمایه‌داراِی که نهایتاً به منافع‌اَش می‌اندیشد، حسب ‌لزوم نرمش نشان داده است.

عمل به وعده‌های انتخاباتی، با توجّه به درپیش بودن انتخابات میان‌دوره‌اِی در نوامبر، و اهمیّت‌اِی که حفظ اکثریّت جمهوری‌خواهان در کنگره و سنا برای ممانعت از استیضاح و ساقط شدن از مقامش داشته است، یکی از علل مطرح برای جلب آراء است. لکن، برخی از وعده‌ها چون انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدّس خواستی عمومی نبوده‌اند، و اساساً شعاراِی برای جلب حمایت صهیونیست‌های مؤثّر در نظام و جلب حمایت‌ آنان بوده ‌است. هرچند که اِونجلیست‌های متّحد صهیونیست‌ها هم پس از انجام انتقال، ابراز شادمانی کردند. تحت بررسی بودن احتمال ارتباط او با روس‌ها برای دخالت آن‌ها در انتخابات ۲۰۱۶، و احتمال سنگ‌اندازی و ممانعت او از بررسی‌های قانونیِ این امر و رو شدن برخی دیگر از بی‌اخلاقی‌های ترامپ، نه‌تنها جلب آراء جدید را برای او چندان ممکن نمی‌کند، بلکه بسیاری از حامیان و رأی‌دهند‌گان به وی را هم مأیوس کرده است. عمل به وعده‌های انتخاباتی عموماً می‌تواند بعضی از مأیوس شده‌ها را امیدوار و مجدداً پای صندوق‌های رأی آورده و رأی آنان را بنا به توصیه ترامپ متوجّه نامزد‌های جمهوری‌خواه نماید.
بیل کلینتون که بیش از آخرین سه رئیس‌جمهور هشت‌ساله آمریکا به‌دنبال تأمین خواسته‌های صهیونیست‌ها بود، با توجّه به مصالح آمریکا حاضر به اجرای قانون انتقال سفارت نشد. صهیونیست‌های آمریکا بخش‌اِی از شش – هفت میلیون یهودی‌ آمریکا هستند‌ که لزوماً امیدی به اجرائی شدن آن نبسته بودند. ترامپ نیز در دوران مبارزات انتخاباتی‌اَش درصد بسیار کمی از آن‌ها را نمایند‌گی ‌کرده بود. یکی از خطراتِ حسّاس نبودن مردم به شعارهای نادرست انتخاباتی همین است که زمینه‌اِی برای انواع بازی‌های سیاسی و واردکردن فشار بر وعده دهنده می‌شوند. ترامپ که ‌‌اخلاق و ملاحظاتی فراتر از امور تربیتی فرزندان‌اَش نداشت و پای‌بندِ وعده‌ها و تعهدات تجاری‌اَش هم نبود، لزوماً مصرّ به انجام وعده‌های انتخاباتی‌اَش نبود. معضل‌اِی که او گرفتار آن شد، و دام گسترده‌اِی که برای تخفیف عواقب آن معضل در مقابلش باز شد، آثار تعیین‌کننده‌اِی بر رفتار او داشته است. از زمانی که خود را محتاج صهیونیست‌ها یافت بتدریج از دیگر نژادگرایان‌اِی چون «اِستیو بَنِن» (Stephen Kevin Bannon) که پیروز کننده او در انتخابات بودند جدا شد و با صهیونیست‌ها همراه شد. برخورداری از چتر حمایت صهیونیست‌های صاحب‌نفوذ در نظام قانون‌گذاری و قضائی آمریکا، عمده‌ترین دلیل نقض برجام و انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدّس توسط ترامپ بوده است. چون، سقوط ناشی از محکومیّت، تنها غرور بیش از حدّ و شخصیّت خانواد‌گی او را جریحه‌دار نمی‌کند؛ بلکه معاملات و مبادلات او را هم دچار خسارت‌های بزرگی خواهد کرد، و او نگران آن‌ها است نه عواقب حاصل از رفتاراَش بر ملّت آمریکا .

بیهوده جلوه دادن ملاحظات و افتخارات اُباما و خُلق و خوی نژادگرایانه او و حامیان‌ نژاد‌گرای وی به ضدّ مردم خاورمیانه، انگیزه مؤثّری بوده است. نژادگرایان و ترامپ از دوران مبارزات انتخاباتی‌اَش همین نوع رفتار را با اسلام و مسلمانان داشته‌اند. هنگام اوج توحّش داعش در سوریه و عراق که محافل و نشریّات نژادگرایانه کوشش به مرتبط کردن داعش به اسلام و مسلمانی داشتند، اُباما با توجّه به آن‌همه تیراندازی و کشتارهااِی که بدون ارتباط با مسلمانان و عمدتاً از ناحیه نژاد‌گرایان انجام می‌شد، کوشید تا دولت وی چند عمل تروریستی مسلمانان منفرد در آمریکا را به اسلام و مسلمانی آنان و دیگر مسلمانان جهان مرتبط نکند. اُباما ملاحظه درست‌اِی را رعایت می‌کرد که بوش (پسر) هم نسبت به فاجعه ۱۱/۹ رعایت کرده بود. ترامپ که به‌شدّت منتقد رفتار اُباما دراین خصوص بود، اُباما را مسلمان‌اِی که دینش را مخفی نگه داشته و اصلاً متولّد آمریکا نبوده است تبلیغ می‌کرد! در این راستا، از آغاز کار خود مانع از ورود پناهندگانی از سوریه‌ شد که اُباما ورودشان را پذیرفته بود. او تحت لوای حفظ آمریکا از ورود تروریست‌های خارجی، دستور اجرائی ۱۳۷۶۹ که مشهور به «منع ورود مسلمان» (Muslim ban) است را در ۲۷ ژانویه ۲۰۱۷ برای منع ویزا به شهروندان ایران، عراق، سوریه، لیبی، سومالی، سودان، و یمن صادر کرد.
یکی از افتخارات اُباما بیمه درمانیِ همه‌گانی‌ مشهور به (Obama Care) بود. نژاد‌گرایان و ترامپ که حاضر به ماندن هیچ افتخاراِی از یک رئیس‌جمهور سیاه نبوده‌اند، خواهان لغو آن شدند. بخصوص که با حدّ اقلّ رأی به‌تصویب کنگره و سنا رسیده بود. اجرای چنان بیمه‌اِی برای اوّلین بار در جامعه سرمایه‌داری آمریکا که مؤسّسات درمانی و شرکت‌های بیمه لقمه‌های درشت‌اِی از آن داشته‌اند، نمی‌توانست بی‌عیب و نقص باشد. هر دولت سالمی که بعد از او می‌آمد، کوشش به رفع مشکلات و نواقص آن می‌کرد، نه لغو وبی‌اثر کردن آن. از آن‌جا که ترامپ و دار و دسته‌اَش فاقد رأی لازم برای لغو آن شدند، و تغییراتشان هم از موضع سالمی نبود، کمک‌اِی به اصلاح آن نکرد. انتخاب یک سیاه‌پوست به ریاست‌جمهوری آمریکا علاوه بر بالا بردن اعتماد به‌نفس سیاه‌پوستان آمریکا و دیگر آثار بسیار مثبت‌اَش، عکس‌العمل‌های اجتماعی بارزی هم داشت، که عیان و فعّال شدن نژادگرائی خاموش در بسیاری از آمریکائی‌ها عمده‌ترین آن‌ها است. یکی از دلایل مطرح شدن ترامپ برای رئیس‌جمهوری، که عمدتاً به کوشش نژادگرایان خود برتر بین آمریکا و رأی مردم ناآگاه‌اِی که انتظار زندگی بهتر داشتند انتخاب شد؛ رُفتن و شُستن آثار و دست‌آوردهای رئیس‌جمهور سیاه‌پوست بود. هرچند که عمدتاً تأمین کننده خواسته‌های صهیونیست‌ها شد تا دیگر نژادگرایان و خود برتر بینان؛ و برای ما ایرانیان دولت یافتن محمود احمدی‌نژاد پس از محمّد خاتمی را تداعی کرد.

خطر استیضاح و عزل شدن از مقام ریاست جمهوری به‌واسطه اثبات ارتباط ترامپ با مداخلات روسیّه در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ که منجر به پیروزی ترامپ شد، عمده نگرانی زندگی ترامپ شده، که از هیچ اقدام‌اِی‌ برای رفع آن خطر خودداری نکرده است. عزل او به دلیل همکاری با روسیّه، نه‌تنها موجب شرم برای خود وخانواده‌اَش خواهد بود، بلکه خسارات عمده‌اِی بر فعّالّیت‌های اقتصادی‌اَش خواهد داشت. هرچند، تصوّر جایگزین شدن معاون ناتوان و بد‌تر از خودش، ممکن است تا حدودی بازدارنده نماینده‌گان کنگره و سنا از ساقط کردن وی شود. «رابرت مولر» (Robert Swan Mueller III) سرپرست باتجربه FBI در فاصله سال‌های ۲۰۱۳-۲۰۰۱، از ماه می ۲۰۱۷ به سرپرستی کمیته ویژه بازرسی دخالت روسیّه در انتخابات ۲۰۱۶ و امور مربوط به آن گمارده شد، که عمده‌ترین کار آن بررسی ارتباط ستاد انتخاباتی ترامپ با روسیّه در آن مداخله است. از آن‌جا که گزارش آن کمیته به قوّه قضائیّه و دادگستری داده می‌شود، و بررسی احتمال سوء استفاده ترامپ از قدرتش برای ممانعت از انجام آن تحقیقات هم از جمله وظایف آن کمیته است، ترامپ قادر به پایان دادن به کار آن کمیته نبوده است. ترامپ پس از هر پیش‌روی مولر تصمیم به برکناری او گرفت، لکن وکلای او که از تبعات بسیار بدتر آن اقدام آگاه‌اند مکرراً مانع از انجام آن شده‌اند. او نیاز به اعمال نفوذ بسیار مؤثّری دارد که بی‌ارتباط با وی و کاخ سفید باشد.

احتمالاً صهیونیست‌ها که متشکّل‌ترین نیروی سیاسی در مراکز قانون‌گذاری و قضائی کشوراند او را به معامله با خود درقبال یاری‌اَش فرا خوانده‌اند، و او حاضر به پرداخت بهای آن شده است. انتظار نانوشته ترامپ ساقط نشدن و به پایان رساندن دوره ریاست‌جمهوریش بوده، و انتظارات نانوشته آنان –اعم از این‌که عضو حزب دمکرات یا جمهوری‌خواه باشند– نقض برجام و انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به بیت‌المقدّس بوده است. در واقع، هیچ‌یک از علل و عوامل مؤثّر در تصمیمات او، برای نقض برجام و انتقال سفارت به اندازه باج‌دهی‌های مستمرِ وی برای کاهش خطرات تهدید کننده مقام و موقعیّت‌اَش عمده نبوده‌اند. این‌گونه رفتارها و اِعمال نفوذ‌ها که عموماً طرح و بحث و افشا نمی‌شوند جریانات بسیار خطرناکی برای ملّت آمریکا و دیگر ملّت‌های جهان‌اند. میزان سلطه و امکان اِعمال قدرت آمریکا در جهان، و توانِ اعمال نفوذ و قدرت صهیونیست‌ها در قوانین و سیاست‌های این کشور فی‌نفسه خطرات کوچکی نیستند، که رئیس جمهور بی‌معیار و بی‌اخلاق‌اِی از آن کشور به ‌دلایل و منافع و مصالح شخصی و بدتر از آن؛ برای مخفی داشتن جرم‌اَش حاضر به هر کاری در کشور و به‌ضدّ دیگر کشورها شود!

آمریکائی‌های مخالف برجام، ملاحظات و خواسته‌های معقولی متناسب با اوضاع منطقه و جهان ندارند، که ایران قادر به تن دادن به ملاحظات و خواسته‌های آن‌ها باشد. اشاره‌اِی به عمده‌ترین آن‌ها لازم است.
منعِ حمایت ایران از جنبش‌های حقّ‌طلبانه یکی از خواسته‌های آن‌ها برای ادامه برجام بوده است. ما در دورانی بسر می‌بریم که اگر در حدّ معقول و ممکن‌اِی حسّاس و فعّال به دفع ستم بیگانگان از ملّت‌های منطقه خود نباشیم، برما همان روا خواهد شد که بر آنان شده است. سیل و طوفان‌اِی است که ‌ما را هم به آب و برباد خواهد داد. از دست رفتن استقلال هریک از ملّت‌ها و وابسته و دست‌نشانده شدنِ هر دولت‌ از آن‌ها تهدید‌اِی بر دوام استقلال دیگران است. برخی وامانده‌گی‌های فکری و اجتماعی گسترده در جوامع خاورمیانه و استبدادی بودن حکومت‌های آن‌ها مناسب‌ترین خمیرمایه توطئه‌های آمریکا در کشورهای مستقلّ منطقه، تحت لوای دمکراسی‌خواهی بوده است. آمریکای درچنگال صهیونیست‌ها و دیگر نژادگرایان، تحت لوای ممانعت از دست‌یابیِ کشورهای خاورمیانه و آفریقا به سلاح‌های کشتار جمعی و بسط دمکراسی، به کشتار جمعی و تخریب زیرساخت‌های عراق و لیبی و سوریه و ایجاد جنگ داخلی و آواره کردن ملّت‌ها پرداخته‌اند، تا هیچ‌یک از آن کشورها به پشتوانه ثروت حاصل از نفت قادر به رشد و توسعه لازم و کسب توان و قدرت قابل توجّه‌اِی در منطقه نگردد. خواهانِ به ذلّت نشاندن ملّت‌ها و دست‌نشانده کردن رژیم‌ها و دولت‌های آنان بوده‌اند تا خطراِی متوجه آینده اسرائیل نباشد. عربستان و اِمارات به پشتوانه آمریکا جنبش حقّ‌طلبانه مردم بحرین را که خواست‌اِی جز رفع تبعیض اقلیّت و حاکمیّت سنّی را از مردم اکثراً شیعه‌ نداشت، به‌شدّت سرکوب کردند. مردم یمن را که خواهان امنیّت و اقتدار ملّی و رفع تبعیضات قبیله‌گی و دینی و خروج از سلطه عربستان بوده‌اند را به ‌پشتوانه آمریکا کشتار کرده و کشور توسعه‌نایافته‌‌شان را تخریب کرده‌اند.‌ آن‌ها را در آن‌چنان محاصره‌اِی قرارداده‌اند که حتّی دارو و غذا به کودکان هم نرسد.

در این اوضاع که صهیونیست‌ها و دیگر نژادگرایان آمریکا و وابسته‌گان‌شان چنان می‌کنند، و آمریکا به قول «هری ترومن» (Harry S. Truman) خواهان به حکومت رساندن و حمایت از «مادر …های» خودش است؛ خواهان توافقی با ایران‌ بوده‌اند که دست از حمایت رژیم مستقلّ –هرچند مستبدّ– سوریّه که از آغاز انقلاب ایران و در طول جنگ هشت‌ساله حامی ایران بوده است بردارد، تا آن‌ها مادر…‌اِی از خود را که مشکلی با سیاست‌های منطقه‌اِی اسرائیل ندارد جاگزین آن کنند، و امکان کمک‌رسانی به حزب‌الله لبنان را هم از ایران سلب کرده باشند. چنان توافق‌اِی موجب سیطره آمریکا و اسرائیل و سعودی‌ها و نوچه‌های‌شان درمنطقه بوده و مخلّ امنیّت ملّی و اقتدار ایرانیان خواهد شد. هرچند که ما ایرانیان تحت نظام ولایت فقیه فاقد اقتدار لازم باشیم. یکی از نگرانی‌های اسرائیل حضور ایران در سوریّه است، حال‌آن‌که در طول مدّت‌اِی که سوریه درگیر جنگ داخلی با مرتجع‌ترین نیروها بوده است، بیش از صد بار مراکز تحت فرمان سوریّه را بمباران کرده است. دلیل حضور ایران در سوریّه دفاع از استقلال و امنیّت ملّی این ملّت است که حقّ تعیین نظام و دولت و سیاست‌های خود را دارد، و حضور ایران در آن‌جا اساساً بنا به ‌درخواست دولت آن کشور بوده است. چنان‌چه تسلّط کامل دولت سوریّه بر کشورش حاصل گشته و امنیّت این ملّت از تجاورات اسرائیل و آمریکا و هر کشور و دولت دیگر تضمین شود، دلیل وجود ایران در آن‌جا منتفی خواهد شد. ایران انتظاراِی از سوریّه جز حفظ استقلالش از شرق و غرب، و راهی برای رساندن کمک‌ به لبنان نداشته است، و نیازاِی به ماندن در سوریه ندارد. ماندنش در آن‌جا موجب کاهش محبوبیتش شده، و محکوم انواع دسیسه‌ها خواهد شد. ماندنش در سوریّه جز دردسری برای هر دو ملّت ایران و سوریّه نخواهد شد.

اسرائیل و صهیونیست‌های آمریکا از زمانی که ناقض تعهدات‌ «کمپ دیوید» شدند نشان داده‌اند که خواهان راه‌کار و برنامه‌اِی برای حلّ معضل فلسطین نیستند. اندیشه و برنامه‌اِی جز مستهلک کردن تدریجی فلسطینی‌ها و اِشغال اراضی باقی‌مانده آن‌ها ندارند. آن‌ها که از ثروت و تدارکات و قدرت لازم و خفقان جامعه جهانی برخوردارند، مشکلی برای ادامه هفتاد سال دیگرِ این وضع ندارند تا فلسطینی‌ها به‌تدریج جذب و حلّ در دیگر کشورها شده و افسانه‌اِی بیش از فلسطین و فلسطینی‌ها نماند. در این اوضاع ،خواهان توافق‌اِی با ایران‌اند که سدّ راه حمایت‌های ایران از مبارزات مردم فلسطین برای بدست آوردن حقّ و حقوق ممکن‌شان باشند، تا این ملّت ستم‌دیده از امکان اعتراض و عصیان هم برخوردار نباشد. همچنین خواهان توافق‌اِی با ایران‌اند که مانع از حمایت ایران از حزب‌الله لبنان باشد. حال‌آن‌که توان اقتصادی – نظامی حزب‌الله لبنان امکان سهیم بودن آنان در حفظ امنیّت و دفاع از سرزمین‌‌شان را به آن‌ها داده است. متأسّفانه، شباهت اسمی این نیرو با نام سرکوب‌گران شخصی‌پوشِ نظام ولایت فقیه در ایران که آن‌ها هم «حزب‌الله» نامیده شده‌اند، مانع از شناخت حزب‌الله لبنان و آثار منطقه‌اِی آن برای پاره‌اِی از هم‌وطنان بوده است. حال‌آن‌که بخش‌اِی از اقتدار ملّی مردم لبنان و دولت‌شان در همسایه‌گیِ اسرائیل متجاوز، مرهون توان عقلی و نظامی حزب‌الله لبنان بوده است؛ هرچند که بعضاً مشکل‌آفرین هم بوده‌‌اند.

وجود این نیروی ضدّ امپریالیسم-ضدّ صهیونیسم در منطقه که حسب لزوم به کمک فلسطینیان تحت محاصره در غزّه و مردم تحت ستم داعش در سوریه شتافته است، از عوامل مؤثّر در محدود کردن تجاوزات اسرائیل در غزّه و امیال تجاوزکارانه‌ اسرائیل در منطقه بوده، و مانع از راه یافتن امثال داعش و دیگر وابسته‌گان سعودی‌ها به لبنان بوده است. موافقت ایران با خواست صهیونیست‌ها و دیگر نژادگرایان آمریکا منجر به زمینه‌چینی برای بهانه‌گیری‌هایی از سوی اسرائیل به ضدّ حزب‌الله لبنان و سرکوب و خلع سلاح آنان و به‌ضعف گرفتن‌شان خواهد شد. کوشش صهیونیست‌ها به برانگیختن نژاد‌گرایان و قوم و قبیله‌گرایان‌اِی از درون لبنان به‌ضدّ حزب‌الله و ایجاد جنگ داخلی در آن‌جا و ورود سرکوب‌گرانه اسرائیل به حمایت از نژاد‌گرایان نیز احتمال مطرح‌اِی است، که موجب سیطره هرچه بیش‌تر آمریکا و اسرائیل و سعودی‌ها و نوچه‌های‌شان درمنطقه خواهد شد. چنان اوضاعی مخلّ امنیّت ملّی و اقتدار ایرانیان‌ است. ایرانیانی که فقدان اقتدارشان در نظام ناسالم فعلی، آنان را بی‌اِعتنا به مصالح دراز مدّت منطقه‌اِی‌شان نمی‌نماید. می‌دانند حکومت‌ها و دولت‌ها چون کف روی آب آمدنی و رفتنی‌اند، و آن‌چه مفید ملّت‌ها است ماندنی‌ است.
راه و رسم شازده بن سلمان سعودی هم –هرچند که حاکمان ایران بی تقصیر در آن نباشند– گواه این واقعیّت است که استقلال و امنیّت ملّی و آسایش ایرانیان، سوای رفع افکار واماند‌ه از ملّت و دفع استبداد از کشور؛ در گرو هرچه کمتر بودنِ حاکمیّت مادر…های آمریکا در منطقه است. نه سکوت و همراهی با سیاست‌های آمریکا و افزون شدن آن‌ها!

منع ایران از تداوم آزمایشات لازم برای پیش‌رفته کردن تسلیحات‌اَش، مورد دیگری از خواسته‌های آنان است. صهیونیست‌ها در ۲۳ مارچ ۲۰۱۷ طرحی به تصویب کنگره رساندند (H.R. 1698) که رئیس جمهور را موظّف به گزارش فعّالیّت‌های موشکی ایران و وضع تحریم‌هااِی به ضدّ ایران و کلیّه حامیان و تأمین کنند‌گانش در این خصوص کرد. در منطقه‌اِی که اسرائیل نژادگرا و خودبرتربین و تجاوزگر مجهّز به پیش‌رفته‌ترین سلاح‌ها و بمب‌های اتمی و انواع موشک‌های دوربرد با کلاهک‌های اتمی است، و سعودی‌های متجاوز مجهّز به پیش‌رفته‌ترین سلاح‌ها از‌جمله موشک‌های بالستیک شده‌اند، محدود کردن فعالیّت‌های تسلیحاتی ایران چه معنا و مقصودی سوای اهداف صهیونیست‌ها و منافع صنایع تسلیحاتی آمریکا را دنبال می‌کند؟ ایران حقّ ساخت سلاح‌های خود و توسعه و تکامل آن‌ها ازجمله موشک‌های بالستیک را نداشته باشد، لکن سعودی‌ها که خریدار سلاح‌های آمریکائی با قیمت‌های گزاف‌اند حقّ داشته‌باشند با استفاده از سلاح‌های آمریکا و کمک‌های تخصّصی یمن را به خاک و خون کشانده‌، و موجبات فعّالیّت بی‌دردسر القاعده را در آن‌جا فراهم آور‌اند. در هفته‌ آخر اسفند ۱۳۹۶ (۱۹ مارچ ۲۰۱۸) که شازده بن‌سلمان به دیدار ترامپ رفته بود، وزارت خارجه آمریکا موافقت خود با فروش بیش از یک بیلیون دلار اسلحه به عربستان را اعلام کرد که ۶۷۰ میلیون دلار آن به خرید ۶۶۰۰ موشک‌ Raytheon TOW-2 anti-tank missiles اختصاص یافته است. سال گذشته دولت ترامپ توافق خود با فروش صد وده بیلیون دلار اسلحه به سعودی‌ها برای ده سال آینده را برنامه‌ریزی کرد که سه بیلیون آن به موشک‌های ضدّ تانک هوا به زمین Standoff Land Attack Missile (SLAM) و ۸۸۹ میلیون آن به موشک‌های دور بُرد Harpoon Block IIو ۶۴۵ میلیون دلار آن به بمب‌های هدف‌یاب JSOW که می‌توانند بدون ورود به مرزهای ایران رها شوند اختصاص یافته بود. این‌ مبالغ سوای خرید‌ سعودی‌ها از انگلیس و فرانسه و ایتالیا است.

بازرسی « هر زمان و هر جا » یکی از خواسته‌های آنان برای تجدید‌نظر در توافق برجام است، زیرا می‌دانند هیچ ملّت آزاد و مستقلّ‌اِی تن به چنان خواسته‌اِی نمی‌دهد. آن‌چنان که قبلاً یاد‌آور شدم صدام حسین آخرین کسی بود که به امید راحت کردن خیال غرب از این‌که برنامه و ساز و کاری برای ساخت بمب اَتمی و دیگر سلاح‌های کشتار جمعی ندارد، چنان اجازه‌اِی را به آژانس بین‌الملل اتمی IAEA داد، و مسؤلین بازرسی آژانس تحت لوای شک داشتن به این و آن سایت و ساختمان مهم‌ترین مراکز سیاسی-نظامی و اقتصادی-ارتباطی بغداد را دقیقاً بازرسی کردند. چند سال بعد از اِشغال عراق توسط قوای آمریکا و متّحدین‌اَش فاش شد، ارتش آمریکا ازطریق سازمان‌های اطّلاعاتی و ارتباطاتش توانسته بود به آن اطّلاعات دست‌یافته، و از آن برای بمباران بغداد و نابود کردن زیرساخت‌ها استفاده کُند.

ممانعت از عادّی شدن روابط ایران و آمریکا یکی از اهداف اساسی صهیونیست‌ها است که با نبود توافق برجام تضمین می‌شد. یکی از ابعاد نانوشته و پُر اهمیّت برجام تنش‌زدائی از روابط طرفین و امکان برقراری روابط فرهنگی و تجاری بین دو ملّت بود که می‌توانست گام بلند‌اِی در مسیر عادّی سازی روابط باشد. عادّی سازی روابط طرفین، در تضادّ آشکار با خواست صهیونیست‌ها و متّحدین‌شان و سعودی‌ها و آن‌هایی است که به امید به‌دست آوردن حکومت ایران به یاری آمریکا، از هیچ خیانتی به ملّت ایران فروگزار نکردند، و تحت‌الحمایه امثال «جان بولتون» (John Robert Bolton) بوده‌اند. بولتون از جمله هادیان مؤثّر بوش (پسر) برای تجاوز به عراق و از حامیان سرسخت هلری کلینتون برای تخریب لیبی و سوریّه بوده‌ است. او ضمن مصاحبه‌اِی با کانال CBS در ۲۹ آپریل، خلع سلاح داوطلبانه سال‌های ۴-۲۰۰۳ مُعمر قذافی رئیس‌جمهور مقتول لیبی را برای کره شمالی و ولیّ آن «کیم جونگ اُن» (Kim Jong-un) آرزو کرد! سخنان او با توجّه به بلا‌اِی که بر سر لیبی و رئیس‌جمهور آن آوردند، حتماً از عوامل مؤثّر در به‌هم‌خوردنِ روند متوقّف کردن سلاح‌های اتمی او و ملاقاتش با ترامپ شد. امثال بولتون و صهیونیست‌ها که مشکل‌شان فراتر از فعّالیّت‌های هسته‌اِی و موشک‌های بالستیک ایران بوده است، سدّ مبادلات تجاری ایران و آمریکا نیز بوده‌اند. حال‌آن‌که اساس ارتباطات و رفع نیازهای متقابل بشر و بسط روابط و استحکام مناسباتش تبادل کالا بوده است که به تدریج به دیگر زمینه‌ها چون افکار و هنر … و حتّی همسر گرفتن از قوم و قبیله دیگر هم بسط یافت.

بنا به مفاد برجام، ایران موظّف به کاهش آب سنگین خود که مورد استفاده راکتورهای اتمی است بوده، و مقام‌های آمریکائی خرید ۳۲ تُن آب سنگین ایران را در آپریل ۲۰۱۶ به ارزش حدوداً هشت میلیون و ششصدهزار دلار با مقام‌های ایرانی قرارداد کردند. کنگره آمریکا در ماه بعد ضمن تصویب متمّم بودجه وزارت انرژی این کشور مانع از آن معامله شد. طرحی در نوامبر همان سال برای ممانعت از فروش هواپیماهای «ایرباس» و «بوئینگ» به ایران در کنگره آمریکا مطرح شد که اُباما مُصمّم به وِتو آن درصورت تصویب شد. تجدید تحریم‌های موسوم به «ایسا» (ISA) توسط کنگره آمریکا، که فعّالیّت اقتصادی بیش از ده میلیون دلار در ماه (تا سقف چهل میلیون دلار در هر ۱۲ ماه) شرکت‌های آمریکائی با ایران را، و هرگونه فعّالیّت با یک لیست بلند بالا از شرکت‌های ایرانی را تحریم کرده بود، نمونه‌‌ روشنِ‌ ممانعت از گسترش روابط تجاری و حفظ فاصله دو کشور از زمان بیل کلینتون بود، که صنایع جامع ایران، چون نفت و گاز و پتروشیمی را نشانه رفته بود . عمر ده ساله آن قانون در آخر دسامبر ۲۰۱۶ پایان می‌یافت، که در ۱۵ نوامبر ۲۰۱۶ (۲۵ آبان ۱۳۹۵) طی طرحی تحت نام “Iran Sanctions Extension Act” (ISEA) (تمدید تحریم‌های ایران) با ۴۱۹ رأی موافق و یک رأی مخالف به تصویب کنگره، و شانزده روز بعد، در اوّل دسامبر ۲۰۱۶ با ۹۹ رأی موافق از ۹۹ سناتور حاضر به تصویب سنای آمریکا رسید. اُباما که بارها مخالفت خود با تمدید آن را تصریح کرده بود، با این ‌احتساب که آن مصوّبه پس از وِتو هم از دو سوّم رأی سنا و قانون شدن برخوردار خواهد بود، اقدام‌اِی نکرد.

حاکمان ایران هم علی‌رغم آن‌که مایل به حفظ رابطه‌اِی صرفاً تجاری با آمریکا برای تأمین برخی احتیاجات ایران بوده‌اند، هیچ‌گاه خواهان عادّی سازی روابط ایران و آمریکا نبوده‌اند. تبریک‌گفتن‌ها و جشن و سروری که به‌تصوّر نافرجام شدن و برچیده شدن برجام ابراز کرده و می‌کنند، بعضاً بازی سیاسی، و بعضاً ناشی از ناآگاهی و دنباله‌روی از چنان خواستِی بوده است. ولیِّ ولایت‌مداران بارها راضی نبودن از عادّی شدن روابط دو کشور را به عناوین مختلف ابراز داشته است. چون قبلاً به شرح چرائی آن پرداخته‌ام، دوباره به آن نمی‌پردازم. منظور از این اشاره غافل نشدن از اظهارات و رفتارهااِی است که در این اوضاع حسّاس می‌توانند ضمن ضربه زدن به برجام برای اقتصاد ایران هم خسارت‌بار باشند. ما در بهترین حالت هم نباید به تحریم مناسبات اقتصادی با آمریکا و یا به ژست آن پردازیم. آمریکا حضور بسیار مؤثّری در نظام بانکی جهان –بخصوص در اروپا– دارد، و داشتن مناسبات افتصادی با آمریکا مخالفت با تحریم‌های بانکی به‌ضدّ ایران را در آمریکا تقویت کرده، و امکان انسجام و تداوم تحریم‌های بانکی را کاهش می‌دهد.

اوضاع و احوال و علل معیّنی ادامه برجام را به ایران دیکته کرده و می‌کنند، که عمده‌ترین‌شان عبارت‌اند از:

۱- مطلوب نبودن حکومت ایران برای ملّت و مقبول بودن آن برای چپاول‌گرانِ «خودی» و «مجاز»، که هم‌پای نظام بی‌نظام ولایت فقیه، علّت و عامل عمدهِ اوضاع سیاسی-اقتصادی بسیار بدِ این کشور بوده است، که موجب انواع نارضایتی‌ها و اعتراضات و عصیان‌های اجتماعی شده‌اند. لکن حمایت‌های آگاهانه و بعضاً بی‌دریغ اکثریّت مردم ایران از منافع و مصالح ملّی- منطقه‌اِی‌ ایران، که خواه- ناخواه به حمایت از نظام حاکم و حاکمان هم می‌انجامد، مانع از بروز عمق و ابعاد بیگانگی این ملّت و نظام حاکم بر آن و حاکمان‌اَش، و موجب خام ماندن تمام‌خواهان و چپاول‌گران بوده است. این واقعیّت که اسباب و مقوّم بسیاری از توطئه‌های صهیونیست‌های آمریکا بوده است، نمی‌تواند از چشم دولت حسن روحانی و وزیر امور خارجه با تدبیرش (جواد ظریف) و کارشناسان فهیم دولت و ولایت‌مداران سالم و صالحی که نگران حال کشوراند، به‌دور باشد. تداوم ممانعت از مشارکت مردم و رهبران و نمایندگان واقعی‌شان در اداره امور کشور، ممکن است امثال این قلم را خسته و بی‌تفاوت نکند؛ بی‌تردید بسیاری از مردم را خسته و مأیوس از تغییرات بنیادی لازم، و بعضاً بیزار از این‌گونه متون و بی‌تفاوت به آینده کشور خواهد کرد. حاکمان ایران می‌بایست از سال‌ها پیش دست از خود‌برتربینی‌های صنفی و قشر‌گرایانه‌شان بر می‌داشتند، و صادقانه به مردم می‌گفتند که صدای انقلاب‌شان را شنیده‌اند؛ نه آن‌که–چون شاه– آن‌زمان که دیر است و اجباراً گویند. اوضاع بسیار بد معیشت مردم و بی‌کاری فزون از حدّ و انواع سخت‌گیری‌هااِی که حکومت در این چهل سال بر مردم کرده است؛ زمینه‌ مناسب عصیان‌های اجتماعی و طغیان به‌ضدّ حکومت و حاکمان ناخواسته است، که حاکمان پند ناپذیر و عبرت نگیر را بیش از پیش به سرکوب اعتراضات وا داشته و حمایت‌های مردمی‌ در مقابله با توطئه‌ها و تجاوزات محتمل را به‌تدریج ضایع وبی‌اثر خواهد کرد!

۲- اگرچه جامعه جهانی رضایت‌اِی از ترامپ و حماقت‌های ناشی از قُلدُرمنشی‌های او و درخطر بودن موقعیّت‌اَش در این مقطع ندارد و اُروپا حاضر است برجام را در حدّ ممکن پاس دارد، امّا حسب نیازش و به امید ساقط شدن ترامپ، یا بسر شدنِ دوره چهارساله‌اَش، با او همراهی کرده و می‌کند. لکن مطلوب نبودن نظام حاکم بر ایران برای اکثریّت نزدیک به اتّفاقِ جامعه خودش و اَبدی خواندن این بلاِی زمینی در قانون اساسی تحمیل‌کرده‌اَش شده به مردم، و ‌سوابق بسیار بَداِی که در حلّ و فصل اختلافات‌اَش با آمریکا و انگلیس و عربستان و UN، و با انتقادات و اعتراضات مردم خودش داشته است، حساب ایران را از بسیاری از دیگر کشورها کاملاً متفاوت کرده است. آن‌چنان‌که فقدان حمایت‌های منطقه‌اِی و بین‌المللی لازم از ایران، همواره یکی از موجبات تحمیل انواع فشار و تحریم بر ملّت ایران، و از نقاط ضعف دولت‌های ایران در امور منطقه‌اِی و بین‌المللی‌ بوده است.

۳- بالا بودن شدّت تنش اسرائیل و عربستان و صهیونیست‌های آمریکا و متّحدین‌ و جیره‌خواران‌شان با ایران، و ارتباط و اتّحاد فعّال ‌این مجموعه که برخوردار از ثروت‌ لازم و پیش‌رفته‌ترین سلاح‌ها و نقّاله‌های جنگنده است، و عموماً به کمتر از سقوط حاکمیت ایران و یا تخریب و به‌هم ریختن زیرساخت‌های ایران راضی نیست؛ رفتار بسیار عاقلانه و پُر ملاحظه‌تری می‌طلبد که حفظ و تقویت برجام با اُروپا و چین و شوروی، اساس آن است.

۴- تردید‌اِی نیست که خروج داوطلبانه ایران از برجامِ پسا آمریکا، اُروپا را وادار به تمکین از ترامپ در برخورد به ایران خواهد کرد. اتّحادیه افسارگسیخته آمریکا و اسرائیل و عربستان به‌ضدّ ایران از امکانِ بسیار بیش‌تری برای صدمه زدن به ایران برخوردار خواهد شد. آن شازده بی دانش و بینش سعودی که اِبایی از به باد دادن حیثیّت مردم شرافت‌مند عربستان در ارتباط با فلسطین و فلسطینی‌ها نداشته را از امکان بیش‌تری برای صحنه‌سازی‌ و تحریکات درگیر کننده متّحدین‌اَش به جنگ با ایران برخوردار خواهد کرد. آن زمان که بنای رفتار همه آن‌ها با ایران، رفتار با کشوراِی شود که دنبال ساخت سلاح‌های اتمی بمنظور نابود کردن دشمنان متصوّر خود است؛ دست ایران به‌هیچ‌کجا بند نخواهد بود!

از این‌رو، خارج کردن آمریکا از قرارداد‌اِی که ایران ناگزیر از ادامه‌اَش بوده است، رذالتی‌ سیاسی از سوی ترامپ و مشوّقین او است. ترامپ که توسلّ به انواع حقّه‌بازی برای نپرداختن تعهدات مالیاتی‌اَش را زرنگی خود توصیف کرده است؛ امکاناً این رذالت ‌را هم ازجمله زرنگی‌های خود دانسته است! این رفتار، از کشوراِی که یک پای توافق بوده و محدودیّت‌های پذیرفته ایران در برجام در قبال رفع تحریم‌های او بوده؛ به این دلیل رذالت است که با خروج خود از آن توافق دست خود را برای وضع تحریم‌های بیشتربه‌ضد کشور و ملّت‌اِی که متعهد به تعهدات‌اَش بوده است باز می‌گذارد. می‌خواهد ایران را علی‌رغم عمل به تعهدات‌اَش گرفتار انواع سختی و مزاحمت‌ و جنگ‌های بی‌دود و آتش نماید؛ و در صورت عدم انجام تعهدات‌اَش و یا خروج از آن، اُروپا را هم با خود همراه کرده و دست خود را برای فراتر از آن باز گذارد. برخی ممکن است ریاست‌جمهوری «هلری کلینتون» را بهتر از ترامپ برای خاورمیانه و ایران تصوّر کرده باشند، ناچار از اشارات‌اِی در این خصوص‌اَم. تردید‌اِی نداشتم و ندارم که او می‌توانست رئیس‌جمهور بهتراِی از ترامپ در برخی از امور داخلی آمریکا چون حمایت‌ از خدمات اجتماعی آن جامعه که عموماً از ملاحظات دمکرات‌ها است باشد، حال‌آن‌که آسایش و امنیّت خاورمیانه، و برجام وضع بسیار بد‌تراِی می‌یافت. باید خوشحال باشیم که دشمنی با برجام توسط مشت‌اِی خود‌برتربینِ زیاده‌خواهِ بی‌ملاحظه و قُلدُرمنش –که صفات اغلب خود‌برتربینانِ زیاده‌خواه است– به احمقانه‌ترین وضع انجام شده و خواهد ‌شد.

این‌که ترامپ بمنظور بی‌ارزش کردن دست‌آورد‌های اُباما و جلب حمایت صهیونیست‌ها و متّحدینشان، مخالفت با برجام را هم ازجمله شعارهای انتخاباتی خود گزید، نباید موجب تصوّر نادرست‌اِی از هلری کلینتون مدّعی «حمایت» از برجام شود. صهیونیست‌های حزب دمکرات و هلری کلینتون مفاد آن توافق را در کمترین حدّ هم مقبول خود و واداده‌گان سعودی‌شان نمی‌دانستند. اگر ناگزیر از همراهی با اُباما و جان کری برای جلب حمایت آن‌ها از نامزدی هلری در انتخابات ریاست‌جمهوری نبودند، از مخالفین سرسخت آن توافق می‌شدند. آن‌ها به‌واسطه امید قاطع‌اِی که به پیروزی هلری و کارشکنی‌های او داشتند، با اُباما همراهی کردند! بگذریم از این‌که ارزش تعیین‌کننده بارَک اُباما و جان کری و تیم فهیم و صلح‌جوی‌شان در آن توافق فهم نشد و تقدیر نشدند. کلینتون کارگزار صهیونیست‌ها و سیاست‌های آن‌ها در منطقه بود که با وجود تجربه تخریب عراق، اِبایی از بازگرداندن لیبی به دوران برده‌داری و به خاک و خون کشاندن سوریه نداشت. او که از حامیان سرسخت حمله آمریکا به عراق بود، منتقد اُباما بود که چرا برای بدست آوردن سوریّه (خواست اسرائیل) وارد جنگ‌اِی تمام‌عیار در سوریّه نمی‌شود!

انتقاداِی که ترامپ از حمله آمریکا به عراق داشت، روحیه نسبتاً بی‌تفاوت‌اِی که در امور فلسطین و اسرائیل داشت، و انتقادی که به دخالت آمریکا در سوریّه و کمک‌های آمریکا به جبهه موسوم به «آزادی‌خواهان» سوریّه داشت، صحنه‌سازی و دروغ نبودند. آن‌چنان که خُلق و خوی نژاد‌گرایانه و اسلام‌ستیزی وی هم صحنه‌سازی و دروغ نبودند. او خود را آن‌چنان‌که بود عرضه کرده بود. در مقابل آن‌همه خبرنگار و دوربین‌های فیلم‌برداری و کانال‌های تلویزیونی در سخنرانی‌های انتخاباتی، طرف‌دارانش را تشویق به زدن کسی که شعار به‌ضدّ او داده بود می‌کرد! او تا دوهفته قبل از انتخابات –که امید به پیروزی یافت– دنبال پرده پوشیِ روابط نامقبول و بی‌اخلاقی‌‌های خود هم نبود. خود داری از پرداخت مالیات متناسب با درآمدش را آشکارا زرنگی خود در استفاده از شکاف‌ها و سوراخ‌های قانون توصیف می‌کرد. او خطاب به هلری و اُباما می‌گفت «شما کسانی را در سوریّه مسلّح کرده و حمایت می‌کنید که نمی‌دانید کی‌اند و چه‌کاره‌اند». ترامپ بی‌اطّلاع از امور سیاست خارجی و منفعت طلب که مظنون به همکاری با دخالت‌های روسیّه در انتخابات و محتاج حمایت‌های فوق‌العاده برای اِعمال نفوذ در مسیر آن بررسی و استیضاح و آراء محتمل از آن شد، بازی‌خورده صهیونیست‌ها شد، که خلاف افکار پیشین خود رفتار کرد!

کلینتونِ موذی، حتماً از موضع عضواِی از توافق برجام شروع به توطئه و بهانه‌گیری و کارشکنی می‌کرد، و می‌توانست حزب دمکرات آمریکا و سران اُروپا را با خود همراه ‌کند. از همان زمان بسیاری از صهیونیست‌ها که هلری آن‌ها را نمایندگی می‌کرد، مدّعی شمول برجام بر منع فعّالیّت‌های موشکی ایران بودند. ترامپِ نژادگرا و جاهل‌منش، که اساساً مخالف آن بود، و در مبارزات انتخاباتی خود وعده پاره کردن توافق‌نامه برجام را داده بود، نه‌تنها قادر به همراه کردن حزب دمکرات نبود، بلکه اُروپا را هم مقابل آمریکا قرار داد. این قلم با آگاهی از آن اوضاع و ممکنات آینده آن کوشش به تشویق و ترغیبِ حمایت از برجام کرد. اکنون هم تردیداِی ندارد که ادامه صادقانه برجام با بقیه کشورهای متعهد به آن، برجام را از امنیّت بیش‌تری تا حضور و وجود کارشکنانه آمریکا در آن برخوردار خواهد کرد. آن‌چنان که در کتاب «درحاشیه «توافق هسته‌اِی» و اوضاع خاورمیانه» یادآور شدم، تردید‌اِی نبود که اتّحادیه صهیونیست‌ها و مرتجعین منطقه دست از کوشش‌ برای نافرجام کردن برجام برنخواهند داشت. نفوذ فوق‌العاده صهیونیست‌ها در نظام قانون‌گذاری و سیاست خارجی آمریکا، و ناخواسته بودن برجام برای صهیونیست‌های حزب دمکرات که با اُباما همراهی کردند، رئیس‌جمهور پس از «بارَک اُباما» را وزنه تعیین‌کننده‌اِی در رفتار آمریکا با آن ‌توافق خواهد ‌کرد. به همین دلیل، آن زمان که یک سرمایه‌دارلُمپن (lumpen capitalist) و یک حُقّه‌باز باتجربه و متعهد به صهیونیست‌ها بیش‌ترین شانس نمایند‌گی حزب خود را برای شرکت در انتخابات عمومی آمریکا داشتند، و «برنی سَندِرز» می‌توانست بهترین انتخاب آن جامعه و جهان باشد؛ این قلم که چون دیگر ایرانیان و افراد جهان بی‌تأثیر از تفاوت رئیس‌جمهورهای آمریکا نبوده است، مشوّق حمایت از او شد و برای دیر نشدنِ آن حمایت، ناچار از ارائه عجولانه آن کتاب، قبل از اصلاح برخی اغلاط تایپی‌ و ترمیم برخی جاافتاد‌گی‌ها شد.

اوضاع و احوال حاصل از خروج آمریکا از برجام و تهدیدات آمریکا و اسرائیل و سعودی‌ها به‌ضدّ ایران، و احتمال سوء استفاده روسیّه از اوضاع نامطلوب ما، محتاج اندیشه و گفتار و رفتارهای دور اندیشانه است! شعارها و راه‌کارها و توصیه‌‌های نامتعهدانه‌اِی از نوع «پذیرش اولتیماتوم وتسلیم بدون قید و شرط» به حاکمان ایران، که سوی دیگرِ شعارهااِی از نوع «جنگ، جنگ، تا پیروزی» است، خالی‌ از اندیشه و راه‌جوئی‌اَند. تصمیم‌های ما نباید بدون توجّه به اوضاع و احوال حاصل از رفتارهای آمریکا در جهان، و اوضاع و احوال‌اِی که آمریکا و دیگر طرف‌های برجام یافته‌اند؛ صرفاً بنا به افکار و مشکلات و امکانات خودمان باشد. جای بسی تأسف است؛ از آمریکااِی که اسیر چنگال صهیونیسم است، تصوّر آمریکای دوران جنگ اوّل و دوّم جهانی را داشته باشیم. به‌جای از یاد نبردن عاقبت عراق و لیبی و سوریّه‌اِی که نه در جنگ با آمریکا بودند و نه سر جنگ با آمریکا داشتند، «طرح مارشال» و کمک‌های آمریکا به بازسازی ژاپنِ شکست خورده، و تسلیم شدن بی‌قید و شرط امپراطور ژاپن در جنگ دوّم جهانی را یاد آور و رهنمون شویم!

آمریکای کشف شده که به کشتار و اخراج سرخ‌پوستان پرداخت، آمریکااِی که به‌ضدّ حاکمیّت انگلیس برخاست و آزادی و استقلال ‌یافت، آمریکای مبتنی بر برده‌داری در جنوب، آمریکای پس از جنگ داخلی که بیش از نیمی از آن همچنان نژاد‌گرا ماندند، آمریکای زمین‌خوار و متجاوز به سرزمین‌های مکزیک، آمریکای متجاوز به اسپانیا و مستعمرات آن، آمریکای دوران جنگ اوّل و دوّم جهانی، آمریکای جنگ سرد و جنگ‌های کره و ویتنام، آمریکای کودتا کننده علیه نظامات دمکراتیکِ دیگر کشورها، آمریکای جنبش سیاه‌پوستان و حقوق شهروندی، تاریخ‌اِی از تجاوزات زیاده‌خواهانه و رفتارهای انسان‌دوستانه آمریکائی‌ها است، که مداخلات و تجاوزات‌ متفاوت‌اَش هم برای آمریکا و سرمایه‌داران آن کشور، اعم از مسیحی و یهودی و دین‌ناباور بوده است. لکن، آمریکای تحت سلطه و نفوذ متشکّل صهیونیست‌ها، آمریکااِی اساساً متفاوت از همه آن آمریکاها است. تجاوزاتش سوای موارد مختصّ نفت و اسلحه، عمدتاً برای صهیونیسم و سلطه صهیونیست‌های خود برتربین بر مردم جهان بوده است، که رقابت‌اَش با چین و روسیّه در خاورمیانه هم از همین دریچه تبیین شده است! آن‌چنان که بارها گفته‌ام، اندیشه آقائی آمریکا بر جهان که پس از نفوذ متشکّل صهیونیست‌ها در مراکز قانون‌گذاری و قضائی و اِجرائی آمریکا، و از ‌زمان فروپاشی روسیّه شوروی طرح و دنبال شد؛ طرح‌اِی برای آقائی صهیونیست‌ها بر جهان بوده است. صهیونیسم، نهایت امپریالیسم در دوران ما است که رهبران کشورها و قانون‌گذاران و سیاست‌گذاران آمریکا را دریوزه و محتاج امکانات مالی و رسانه‌اِی خود، و آنان را عامل تحقّق افکار و اهداف خود کرده، و امپریالیست‌ها را رُبات اجرای مقاصد خود می‌کند. صهیونیست‌ها به‌واسطه خودبرتربینی نژادگرایانه‌شان و پشت‌سر داشتنِ تاریخ‌اِی از عقده‌های حقارت و ستم‌هااِی که به یهودی‌های اُروپا شده است، به‌شدّت سنگ‌دل و بی‌رحّم‌اند، و اِبایی از پاک کردن نسل دیگر ملّت‌ها از زمین ندارند. آمریکای حاضر در ابعاد‌اِی و تا حدودی اطاق فرمان صهیونیست‌ها و ماشین جنگی آنان است. تسلیم هر ملّت به آمریکا، زخم غیر قابل التیام‌اِی بر امنیّت و آسایش و اقتدار ملّی- منطقه‌اِی دیگر ملّت‌های منطقه آن ملّت است. ما، نه‌تنها نمی‌توانیم خود را تسلیم امیال آنان، و سکّوی پرش و تسلّط این نیروی بسیار خطرناک بر منطقه باشیم، بلکه کمک‌های معقول خود به حفظ استقلال و آزادی دیگر کشورهای منطقه را بخش‌اِی از ملزومات حفظ استقلال و امنیت و اقتدار ملّی- منطقه‌اِی خود می‌دانیم.
بی‌تردید، آلمان و انگلیس و فرانسه و چین و شوروی می‌دانند، ازهم پاشیدن برجام به صرفِ خروج آمریکا، ضربه شدید‌ی بر اقتدار وجایگاه سیاسی- اقتصادی ‌آن‌ها، و هدر رفتن محصول سال‌ها کار و کوشش تخصّصی و هزینه‌های‌شان خواهد شد. استقلال و اقتدار جهانی روسیّه و چین در گرو حفظ و کارآمد کردن این توافق، علی‌رغم همه مشکلات‌ ممکن با آمریکا است. لاابالی‌گری ترامپ نسبت به تعهدات بین‌المللی آمریکا موجب پیدایش فرصت‌اِی استثنائی برای رقابت‌های سیاسی-اقتصادی چین و روسیّه با آمریکا و کاهش حدود و ابعادی از ‌حوزه نفوذ آمریکا در اُروپا و خاورمیانه و شمال آفریقا شده است. آن‌ها خوب می‌دانند این مهم جز از طریق مقاومت در برابر تهدیدات آمریکا و رسیدن به راه‌کارهای لازم برای مقابله با تحریم‌های محتمل آمریکا به‌ضدّ بانک‌های کارپردازِ اوراق بهادار ایران و ایرانیان، میسّر نخواهد شد. عدم توافق روشن‌فکران و بسیاری از سیاست‌مداران و سران ارتش آمریکا با افکار و رفتار ترامپ، و عدم رضایت اکثر نزدیک به اتّفاق کشورهای جهان از او، فرصت‌اِی استثنائی برای اُروپا است که اعلام و اثبات استقلال تجاری از تهدیدات آمریکا نماید. تا در آینده هم هیچ لُمپن‌اِی قادر به برهم زدن معاملات و تعهدات تجاری آن‌ها با دیگر کشورها نباشد. توفیق یافتن تحریم‌های آمریکا بر شرکت‌های اُروپائیِ معامله کننده با ایران، به‌صرف این‌که فلان قطعات‌شان از آمریکا تهیّه می‌شود، و فلان مبادلات را با آمریکا دارند، موجب ضربات قتصادی بسیار درازمدّت‌اِی بر اُروپای ناتوان از حفظ تعهدات‌اَش در رقابت با آمریکا خواهد شد. زیرا بسیاراِی از کشور‌ها ترجیح به معامله با خود آمریکا تا کشورهای تحت سلطه‌اَش خواهند داد.

ولایت یک شخص و چند کشورِ همراه یا تحت سلطه‌اَش بر بخش عمده‌اِی از جهان که معضلی عمدتاً منطقه‌اِی و جهانی است، پدیده بسیار خطرناک‌تری از ولایت یک شخص و چند گماشته‌اَش بر یک کشور است. رشد روز افزونِ آراء حمایت کننده از اهداف صهیونیست‌ها در کنگره و سنای آمریکا بارز کننده شدّت روز افزون این خطر است. به‌همین دلیل، این قلم که حاکمیّت استبداد در کشور خود را با گوشت و پوست خود و همه روح و روانش درک کرده است و امثال خود را همدرد و رنج مردم منطقه می‌داند و شاهد آثار وامانده‌گی واستبداد به‌ضدّ مصالح منطقه هم بوده است؛ هیچ‌گاه مصالح منطقه‌اِی ملّت‌های منطقه را معطّل حلّ مشکل وامانده‌گی و استبداد در کشورهای منطقه نداشته است. چنان‌چه روسیّه و چین بتوانند متحداً با اُروپا و یاری دیگر کشورها چون هند و اندونزی و ژاپن، به راه‌کاراِی برای مقاومت در برابر تهدیدات و فشارهای محتمل آمریکا رسند، به تجربه ارزش‌مند‌اِی برای مقاوم کردن اُروپا در دیگر زمینه‌ها –از جمله تحریم‌ها و تحمیل‌های محتمل به‌ضدّ خودشان– دست ‌خواهند یافت. چنان دست‌آوردی استقلال تجاری اُروپا از تحریم‌های محتمل آمریکا را حاصل و بخش عمده‌اِی از جهان را مصون از اراده صهیونیست‌ها و دیگر نژادگرایان آمریکا خواهد کرد. فشارها و تجاوزات زیاده‌خواهانه صهیونیست‌های آمریکا و متّحدین‌شان بر ایران، این کشور را خواه نا خواه در ارتباط و اهداف‌اِی استراتژیک با روسیّه قرار داده است، که اکنون از بهترین موقعیّت برای همکاری‌های صادقانه در مبارزه‌اِی رقابتی با آمریکا برخوردار شده‌اند.

در این اوضاع و احوال‌، روسیّه اشتباه استراتژیک بسیار بزرگ‌اِی خواهد کرد که با اِحتساب تن ندادن ایران به‌خواسته‌های ترامپ، در اندیشه تحمیل فرصت‌طلبانه خواسته‌های خود یا خواسته‌های معامله کرده‌اِی از آمریکا و اسرائیل به منطقه و ایران باشد! زیرا ممکن است آمریکائی‌هااِی که خواهان تسلّط روس‌ها بر منطقه نیستند، به‌کمک ارُوپا که آن‌هاهم خواهان سلطه روس‌ها نیستند، از برخی خواسته‌های خود کوتاه آمده و راه بهتری از پذیرش تحمیلات روسیّه پیش پای ایران گذارند، و ایران رفتار فرصت‌طلبانه روس‌ها در بدترین اوضاع و احوال خود را هرگز فراموش نکند!

اُروپا فرصت‌اِی استثنائی از قُلدُرمنشی‌های بی‌درایت و بی‌ملاحظهِ ترامپ یافته است، که نشان دهد آمریکا نباید و نمی‌تواند برهم زننده معاملات اُروپا و تعهدات‌اَش باشد. مصلحت اُروپا نه در تبعیّت از تهدیدات آمریکا، بلکه استفاده مثبت از رفتار بی‌ملاحظه آمریکا نسبت به مبادلات و تعهدات اُروپا است. اُروپا می‌تواند از موضع واحد و منسجم‌اِی به صاحب‌نظران و سیاست‌گزاران و کنگره و سنای آمریکا بفهماند که زیر بار تحریم‌های محتمل آمریکا به ضد مؤسّسات مبادله‌کننده با ایران نخواهد رفت. می‌تواند از طریق افراد و گروه‌های هم‌نظر خود در آمریکا به سیاست‌مداران و قانون‌گذاران و مدیران اجرائی آمریکا بفهماند که نظام معاملات و مبادلات‌اِی که نهایتاً از سرپیچی و مقاومت اُروپا پیش خواهد آمد به‌نفع آمریکا و اسرائیل تمام نخواهد شد. چین و شوروی که رقبای جهانی آمریکااَند از فرصت‌اِی طلائی برای هم‌کاری با اُروپا و منزوی کردن آمریکا در برخی از مسائل و مشکلات جهانی برخوردار شده‌اند که علی‌الاصول نباید چنین فرصت‌اِی را فدای فرصت‌طلبی کنند. انتقال وحشیانه وخونین سفارت آمریکا به بیت‌المقدّس هم که نقاب از چهره «میانجی‌گری‌های بی‌طرفانه» آمریکا برداشت، زمینه‌های بیش‌تری برای منزوی کردن آمریکا در مسائل جهانی فراهم کرده است. آمریکا با وجود ترامپ و بدون بازگشت از گندکاری‌های او، دیگر نمی‌تواند ژست حمایت از برقراری صلح بین فلسطین و اسرائیل را به‌خود بگیرد.
در این اوضاع که ایران چاره‌اِی جز پای‌بندی به تعهدات خود در برجام با کشورهای باقی‌مانده ندارد، به‌شرط درست عمل کردنِ حکومت و دولت و مقاومت اُروپا در مقابل تحریم‌های محتمل آمریکا، از اوضاع و آینده بسیار بهتری از پیش برخوردار خواهد شد. لازم است از کوشش‌های پرونده‌سازانه سازمان‌های اطّلاعاتی و جاسوسانی که می‌کوشند «تخلّف» ایران از توافق برجام را برای اُروپائی‌ها پرونده‌سازی کنند غافل نباشیم و در جهت تفاهم هرچه بیش‌تر با اُروپا و تحکیم روابط سیاسی- اقتصادی خود با عمده‌ترین کشورهای اُروپا بکوشیم. بکوشیم تا نیروهای سیاسی-اجتماعی فعّال جهان، به‌طرح و بحث سیاست رذیلانه آمریکا نسبت به توافق برجام پرداخته، و ابعاد تعیین کننده اغراض شخصی و گروهی در سیاست‌های خارجی آمریکا و بی‌اعتباری توافقات آن کشور را کاملاً عریان‌ کنند. به‌جای کارگزاری‌های ناخواسته برای اسرائیل و خشنود کردن امثال ناتانیاهو با شعارهااِی که مبتنی بر خواست نابودی اسرائیل بوده‌اَند، بکوشیم تفاوت‌اِی انسانی-اجتماعی برای یهودیان و پیروان دیگر مذاهب و آن‌ها که باوراِی به دین ندارند، قائل نباشیم.

نمایندگان مستصوب مجلس که از هم اکنون می‌کوشند موجبات پذیرش‌شان برای دوره‌های بعد را فراهم کنند، بهتر است به‌جای دل بستنِ ذبونانه به استصواب‌ افراد قاصرتر ازخود، و «مرگ بر آمریکا» گفتن‌ها و پرچم آتش زدن‌ها که منزوی کننده ایران در افکار عمومی مردم آمریکا است، به د‌نبال درک و فهم اجتماعیّات این عصر و ضروریّات فرهنگی- سیاسی- اقتصادی کشور و فهم مردم‌شان باشند. به‌ دنبال دوستی و همکاری با گروه‌ها و جناح‌های معقول و معتدل آمریکا برای منزوی کردن انواع نژاد‌گرایان آن کشور در جهان باشند. رفتار ترامپ با برجام زمینه بسیار مناسب‌تراِی برای همکاری با جناح‌های ناراضی از رفتار او فراهم آورده است. جناح‌هااِی از آمریکا که خواهان برجا ماندن این توافق بین ایران و باقی کشورها بوده‌اند، می‌توانند دست‌انداز و بعضاً ترمزاِی درکنگره و سنای آمریکا بر افسارگسیخته‌گی‌های ترامپ و گردانندگان‌اَش باشند. همان‌طور که خروج آمریکا از تعهدات‌اَش به معاهده آب و هوا ئی یونِسکو‌ مانع از هم‌کاری‌های ارزنده آمریکائی‌های معتقد به مفید بودن آن معاهده با یونِسکو و کشورهای عضو آن پیمان نشد، بکوشیم خروج آمریکا از برجام هم مانع از هم‌کاری‌های لازم آمریکائی‌های موافق برجام با اُروپا، و مانع از حمایت اُروپا و ایران نشود.

می‌دانم توصیه دوستی و همکاری با گروه‌ها و جناح‌های معقول و معتدل آمریکا برای ناآگاهان‌اِی که قادر به تحمّل هم‌وطنان دوملیّتی خود هم نبوده‌اند قابل فهم نیست! وگرنه می‌دانستند، دلیل آسان بودن تحریم‌های خانمان‌سوز و زورگوئی‌های دولت آمریکا به‌ضدّ ایران، بی‌تفاوت بودن مردم آن کشورِ عموماً دمکراتیک نسبت به رفتارهای دولت‌شان با ایران بوده است. اگر فهمیده بودند که خود و افکار و اَعمال چهل‌ساله‌شان عامل عمده‌اِی در بی‌اعتنائی آن ملّت نسبت به مظالم حکومت‌شان به ما بوده‌اند، عامل بی عقل و اِراده نادان‌تر از خود و بازیچه سیاست‌هااِی برای توهین به ملّت و پرچم آمریکا نمی‌شدند. با توجه به آسان نبودن ویزای بسیاری از کشورها برای ایرانیان و محدودیت‌های پر هزینه ویزای اقامت‌ دائم آن‌ها، به‌فکر «جرم» محسوب کردن تابعیّت مضاعف و منع اموال غیر منقول برای دارنده‌گان تابعیّت مضاعف نمی‌افتادند. به‌ رَد‌گیری جاسوسان‌اِی که از آغاز «انقلاب» فرهنگی‌شان با ریش و تسبیح و نعلین به نظام‌شان پیوستند پرداخته، و تابعیّت مضاعف را که بعضاً محصول نابخردی‌های انقلاب فرهنگی بی‌فرهنگ‌شان بوده است را، وسیله‌اِی برای جاسوسی اعلام نمی‌کردند. در اوضاع و احوال‌اِی که ایران مقصّر و قاصر از داشتنِ لابی لازم در غرب بوده است، بسیاری از دو ملیّتی‌های ایران در کشورهای غربی، سوای وامانده و غاصب دانستن یا ندانستنِ حکومت و حاکمان ایران، کوشش به جلب حمایتِ افکار عمومی آن کشورها برای مخالفت با توطئه‌ها و زورگوئی‌ها و تحریم‌ها علیه ایران داشته‌اند. حتّی بسیاری از ایرانیان مقیم اسرائیل هم که به ناحقّ فاقد حقّ و حقوق ایرانی بودن‌شان شده‌اند، مخالف سیاست‌های آمریکا و اسرائیل به‌ضدّ ایران بوده‌اند.

* نام نویسنده این یادداشت نزد زیتون محفوظ است.

آیت‌الله حکیم: مجازات افراد مرتد از اسلام وظیفه‌ی ما نیست

$
0
0

زیتون– آیت‌الله محمدسعید حکیم٬ از مراجع تقلید شیعه مقیم نجف٬ تاکید کرد که «مجازات افراد مرتد از اسلام وظیفه‌ی ما نیست.»

به گزارش شفقنا این مرجع تقلید به سوال «فتوای شما دربار‌ه‌ی کسانی که از اسلام به دین دیگری می‌گروند چیست؟ از نظر شما، آیا آنها مستحق مجازات هستند؟ اگر چنین است، چه مجازاتی؟» پاسخ داد که «هیچ شکی نیست که آنها در آخرت سزاوار مجازاتی عظیم هستند. خداوند متعال می‌فرماید: کسانى که کفر ورزیده‌اند، سرورانشان طاغوتند، که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‌برند. آنان اهل آتشند که خود، در آن جاودانند.»

ارتداد اصطلاح فقهی به معنی خروج فرد مسلمان از دین اسلام است. ارتداد در لغت به معنی رجوع و بازگشتن دانسته‌اند و در قرآن هم بارها این مفهوم به کار رفته‌است.

احادیث مجازات ارتداد در اسلام را گردن زدن، سوزاندن، به صلیب کشیدن یا تبعید شدن معرفی می‌کنند. برخی روایات سنتی اجازه می‌دهند تا شخص مرتد، توبه کند. قوانین شرعی اسلامی موافق جریمه اعدام (به طور سنتی توسط (شمشیر) برای مرتد مذکر که داوطلبانه اسلام را انکار می‌کند، هستند. علاوه بر این، ارتداد مشمول جرائمی است که قانون‌شکنی (حد، جمع آن حدود) محسوب می‌شود. برخی از مکتب‌های اسلامی اجازه می‌دهند تا مرتدان زن را به جای اعدام، زندانی کنند.

آیت‌الله خامنه‌ای با ورود رسمی به یک پرونده قضایی خواستار اجرای «حدود الهی» شد

$
0
0

زیتون– رهبر جمهوری اسلامی خواستار محاکمه سریع متهم ماجرای تعرض جنسی به دانش‌آموزان و اجرای «حدود الهی» درباره او شد.

شب گذشته تصاویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که بر اساس آن یکی از مسئولان دبیرستان پسرانه مقطع متوسطه اول یک مجتمع آموزشی غیرانتفاعی در منطقه ۲ تهران، در پی آزار جنسی گروهی از دانش آموزان، بازداشت شده است.

خبرآنلاین در این زمینه گزارش داده است که خانواده برخی از دانش آموزان متوجه موضوع شده و از فرد یاد شده شکایت کرده اند. یکی از اولیای دانش آموزان در گفتگو با این رسانه گفته است که «پسر من از چند ماه پیش پرخاشگر و به شدت عصبی شده بود و حتی ما تصور می کردیم او دچار بیماری شده است. او را پیش پزشک بردیم و روند درمان برای پرخاشگری او ادامه یافت تا اینکه پسرم گفت در مدرسه چه بلایی به سرش آمده است.»
آنطور که پدر دانش آموز یاد شده اعلام می کند یکی از مسئولان مدرسه با پخش تصاویر مستجهن از طریق گوشی تلفن همراه، بچه ها را وادار به اعمال غیراخلاقی می کرده است.

خانواده  دوازده تن از دانش آموزانی که در یک مدرسه غیر انتفاعی در تهران مورد آزار جنسی قرار گرفته اند٬ از فرد متجاوز رسما شکایت کردند.

پرونده آزار و اذیت جنسی کودکان در شعبه ۲ کیفری بعثت تشکیل شده است.

آیت‌الله خامنه ای، روز سه شنبه هشتم خرداد، در دستوری خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشت:«خبر جنایت در یکی از مدارس غرب تهران موجب اندوه و تأسف شد. مقتضی است پس از محاکمه سریعاً حدود الهی را در رابطه با محکومین اجرا نمایید.»

رهبر جمهوری اسلامی در حالی تنها پس از گذشت یک روز «مستقیما» به این پرونده ورود کرده است که پیشتر در خصوص پرونده مشابهه سعید طوسی به نفع متهم دخالت کرده بود.

محمد گندم‌نژاد طوسی معروف به سعید طوسی، قاری و آموزگار کلاس‌های قرآن با تمرکز بر آموزش نوجوانان است. سال ۸۹ پرونده‌ای برای او با شکایت نوجوانانی که مورد سواستفاده جنسی قرار گرفته بودند، تشکیل شد. حداقل ۹ نوجوان از او به این اتهام شکایت کرده بودند. برخی رسانه‌ها نوشتند که حکم او با دستور «بیت رهبری» مسکوت ماند.

 

سهمیه انتقاد دانشجویی؛ هر سه سال یک‌ نفر

$
0
0

زیتون-فائزه مهرابی: در۹ سال گذشته سه دانشجو فرصت بیان سخنان انتقادی در دیدار با رهبر جمهوری اسلامی را یافته‌اند.

سحر مهرابی، محمد علی کامفیروزی و محمود وحیدنیا سه چهره‌ای هستند که پس از سال ۸۸ سخنانشان در نشست با رهبر جمهوری اسلامی خبرساز شده است.

اتفاقات سال ۸۸ و فضای مجازی قاعدتا دراین موضوع تاثیرگذار بوده است.

در ۹ سال گذشته سه دانشجو فرصت بیان سخنان انتقادی در دیدار با رهبر جمهوری اسلامی را یافته اند و سخنان سحر مهرابی، محمد علی کامفیروزی و محمود وحیدنیا خبرساز شده است.

پس از رهبری آیت‌الله خامنه ای و به خصوص در دهه ۷۰ دانشگاه منتقدترین نهاد در برابر رهبر جمهوری اسلامی بوده است.

پس از دوم خرداد ۷۶ این انتقادها علنی‌تر شد و انجمن‌های اسلامی دانشجویی به رهبر جمهوری اسلامی نامه‌های سرگشاده می‌نوشتند.

در فضای به وجود آمده در آن سال‌ها همچنین رهبر جمهوری اسلامی در چند دانشگاه حضور یافت و به سئوالات مکتوب تعدادی از دانشجویان پاسخ داد.

از جمله این سئوال‌ها موضوع محاکمه عبدالله نوری و غیر قانونی بودن دادگاه ویژه روحانیت بود.

در این میان اعضای دفتر تحکیم وحدت نیز با آیت‌الله خامنه‌ای دیدارهای خصوصی داشتند و انتقادهایی را مطرح می‌کردند. دردهه ۸۰ اما این ملاقات‌ها عملا قطع شد.

حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ توجه ها به دیدار رهبر جمهوری اسلامی با دانشجویان را بیشتر کرد.

در دیدار تعدادی از دانشجویان با رهبر جمهوری اسلامی در این سال محمود وحیدنیا، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف در سخنانی  به خشونت نیروی انتظامی در برخورد با معترضان و اقدامات صدا و سیما اعتراض کرد.

محمود وحیدنیا همچنین گفت: «من شاید چهار-‌پنج سال است که به صورت جدی‌تر روزنامه می‌خوانم و مجلات را مطالعه می‌کنم. این مدت واقعاً به یاد نمی‌آورم که مطلبی را با عنوان نقد رهبری خوانده باشم … نقد رهبری را هم به شکل عمومی می‌شود مطرح کرد و هم به صورت خاص در مجلس خبرگان. من احساس می‌کنم اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و کینه می‌شود».

رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به این دانشجو مسئولیت اقدامات صدا و سیما را به گردن نگرفت و گفت که از«خیلی از برنامه‌های صدا و سیما راضی نیست» از جمله مطرح کردن تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری از اسفند ۸۷.

پس از رهبری آیت‌الله خامنه ای و به خصوص در دهه، ۷۰ دانشگاه منتقدترین نهاد در برابر رهبر جمهوری اسلامی بوده است. پس از دوم خرداد ۷۶ این انتقادها علنی‌تر شد و انجمن‌های اسلامی دانشجویی به رهبر جمهوری اسلامی نامه‌های سرگشاده می‌نوشتند.

او درباره نقد رهبری نیز گفت که «ما که نگفتیم از ما کسى انتقاد نکند؛ ما که حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال می‌کنم؛ از انتقاد استقبال می‌کنم. البته انتقاد هم می‌کنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم می‌گیرم، دریافت می‌کنم و انتقادها را می‌فهمم».

با وجود این سخنان، شواهد دیگر حکایت از عصبانیت آیت‌الله خامنه ای از این انتقادها داشت و این ناراحتی در رفتار او پس از این سخنان هویدا بود.

سال ۹۵ نیز سخنان محمدعلی کامفیروزی،دانشجوی دکترای حقوق درباره برخورد با میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی، ممنوعیت انتقاد از رهبری و برخورد با نشریات دانشجویی خبرساز شد.

وی تاکید کرد که انتقاد از وضعیت برخی نهادهای تحت نظر رهبری یا پرسش از برخی نظرات او « منجر به برخورد با نشریات شده و مدیر مسئول و سردبیر و نویسنده را راهی راهروهای پر پیچ و خم دادسرا و دادگاه می‌کند».

پاسخ آیت‌الله خامنه ای به این سخنان این بود که او به اعتراض‌ها به انتخابات ریاست جمهوری که آن را «فتنه» می خواند،«حساس» است.

محمد علی کامفیروزی

اینک پس از دو سال سخنان سحر مهرابی، نماینده نشریات دانشجویی، در دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای خبرساز شده است.

وی روز دوشنبه در این دیدار گفت که «تضعیف ساختارهای قانونی از طریق ایجاد نهادهای موازی سیاسی-امنیتی، مداخلات غیرقانونی نیروهای نظامی-امنیتی در وظایف نهادهای منتخب ملت، تضییع حق انتخاب مردم با ردصلاحیت‌های سلیقه‌ای و دخالت‌های فراقانونی قوه قضاییه در وظایف دیگر قوا، ناخواسته نتیجه‌ای جز تضعیف روزافزون حق حاکمیت ملت نداشته است».

انتقادهای دانشجویی در۲۰ سال گذشته اما تغییری در رفتار رهبر جمهوری اسلامی ایجاد نکرده است.حتی نزدیکان او ردی از این سخنان را نمی‌گیرند و تا سخنان بعدی در چند سال بعد اتفاقی نمی‌افتد.

سحر مهرابی همچنین هشت سال حصر رهبران جنبش سبز یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی به علاوه زهرا رهنورد را «غیرقانونی» و «خودسرانه» توصیف کرد.

پاسخ رهبر جمهوری اسلامی به این سخنان این بود که «مدیریت نهادهایی همچون نیروهای مسلح با رهبری است اما در قوه قضاییه و صداوسیما با وجود آنکه رؤسای آنها از طرف رهبری منصوب می‌شوند، مدیریت آنها با رهبری نیست».

آیت‌الله خامنه‌ای اما یک روز پس از این سخنان، درباره برخورد با متهمان آزارجنسی در دبیرستان معین تهران دستور مستقیم داد و عملا سخنان خود را نقض کرد.

وی روز دوشنبه همچنین مدعی شد که خود او «در مواجهه با صداوسیما، چه در مدیریت فعلی و چه در مدیریت‌های قبلی، همواره در موضوعات مختلف موضع انتقادی داشته» و دارد.

سحر مهرابی همچنین ژست اپوزیسیونی آیت‌الله خامنه ای که مسئولیت هیچ یک از اتفاقات درکشور را نمی‌پذیرد زیر سئوال برد و خطاب به او گفت:«جنابعالی که برخی، اختیارات مندرج در اصل ۱۱۰ قانون اساسی را کف اختیارات‌تان می‌دانند، در برابر پرسش‌ها، انتقادات و اعتراضات مردم چه پاسخی دارید؟».

ساعتی بعد از این سخنان در حساب رسمی توییتری رهبر ایران این پیام منتشر شد:‌«آن جوانی که می‌گوید وضع خیلی بد است، من احساسش را تأیید می‌کنم، اما حرفش را مطلقا نه».

سخنان دانشجویان در۲۰ سال گذشته اما تغییری در رفتار رهبر جمهوری اسلامی ایجاد نکرده است.

تاریخ مصرف این سخنان حتی همان جلسه رهبر جمهوری اسلامی است و حتی نزدیکان او ردی از این سخنان را نمی گیرند و تا سخنان بعدی درچند سال بعد اتفاقی نمی افتد.

با این حال حتی این حد سخن گفتن در دیدار با رهبر جمهوری اسلامی از سوی نزدیکان او تحمل نمی شود و از شامگاه دوشنبه رسانه‌های وابسته به سپاه پاسداران گزارش‌هایی را علیه سحر مهرابی منتشر کرده‌اند.

از جمله خبرگزاری فارس به نقل از دانشجویان اصول‌گرا نوشته که متن این سخنرانی در معاونت فرهنگی وزارت علوم تهیه شده است.

تاریخ انلاین |گفت‌وگو با کمال حیدری


ترکیب هیئت رییسه مجلس ثابت ماند

$
0
0

زیتون– علی لاریجانی با اختلاف ۲۴ رای نسبت به محمدرضا عارف رییس مجلس باقی ماند.

ایسنا خبر داد که در جریان انتخاب ریاست مجلس که به مرحله دوم کشیده شده بود، از مجموع ۲۷۹ رای اخذ شده، محمدرضا عارف ۱۲۳ رای و علی لاریجانی ۱۴۷ رای کسب کرده و آرای باطله ۹ رای اعلام شد و بر این اساس و طبق اعلام علی لاریجانی وی در سومین سال فعالیت مجلس دهم رییس مجلس باقی ماند.

در مرحله اول اخذ رای برای انتخاب رییس مجلس عارف با کسب ۱۱۴ رای٬ از علی لاریجانی با ۱۰۱ رای و حاجی بابایی با ۷۸ رای پیشی گرفت. اما به دلیل اینکه هیچ یک حد نصاب لازم را کسب نکردند رای‌گیری مجدد برگزار شد.

با انصراف حاجی بابایی به نفع لاریجانی و افزوده شدن آرای او به نفع لاریجانی٬ محمدرضا عارف باز هم در کسب عنوان ریاست مجلس ناکام ماند.

او در زمان آغاز به کار مجلس دهم نیز شانس خود را مقابل لاریجانی امتحان کرده و شکست خورده بود.

محمدرضا عارف از سوی فراکسیون امید که خود ریاست آن را بر عهده دارد٬ برای ریاست مجلس نامزد شده بود.

پس از مشخص شدن رییس مجلس٬‌ انتخابات نواب رییس برگزار شد.

در این انتخابات از آرای کل اخذ شده ۲۷۹ رای٬ مسعود پزشکیان با ۱۵۷ رای به عنوان نایب رییس اول انتخاب شد. علی مطهری نیز با ۱۴۳ رای نایب رییس دوم مجلس شد.

 

🍃زنده|دیوان عدالت اداری: بهاییان در ایران حق تحصیلات دانشگاهی ندارند

$
0
0

 

 


وزیر ارتباطات: توییتر در آینده نزدیک رفع فیلتر می‌شود

وزیر ارتباطات گفته است: «فیلتر توییتر در آینده‌ای نزدیک رفع خواهد شد.»
او افزوده: «تصور می‌کنم نظر شش وزیر دولت و دو نماینده منتخب مجلس که برخاسته از آرای مردم هستند، محترم شمرده خواهد شد.»

اخیر شش وزیر و دو نماینده مجلس که عضو شورای عالی فضای مجازی هستند در نامه‌ای خواستار رفع فیلتر توییتر و یوتیوب شده‌بودند.


 


دیوان عدالت اداری: بهاییان در ایران حق تحصیلات دانشگاهی ندارند


عضو شورای شهر: مجلس خیابان‌ها را بسته، کاری از ما ساخته نیست


دستور رییس قوه قضاییه برای رسیدگی سریع به پرونده آزار جنسی در دبیرستان غرب تهران

پس‌از دستور شب گذشته رهبر جمهوری اسلامی ، حالا رئیس‌قوه‌قضاییه به رئیس کل دادگستری تهران دستور داده: «در خصوص حادثه تاسف‌بار در یکی از مدارس غرب تهران و تشکیل پرونده و بازداشت متهم، با توجه به اهمیت موضوع که موجب جریحه‌دار شدن عواطف عمومی شده و نگرانی خانواده‌ها را فراهم کرده و با عنایت به دستور اکید حاکی از دغدغه مقام معظم رهبری ، مقرر است در اسرع وقت با رعایت موازین شرعی و قانونی به پرونده رسیدگی و نسبت به اجرای حکم مقتضی بدون هیچ اغماضی اقدام و نتیجه به اینجانب منعکس شود.»Risultati immagini per ‫رئیس قوه قضاییه‬‎


یک نماینده مجلس: جنایت مدرسه غرب تهران ثمره اجرای۲۰۳۰ است


خودسوزی یک پناه‌جوی ایرانی در آلمان

خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش می دهد که یک پناهجوی ایرانی در آلمان که درخواست پناهندگی اش رد شده بود در اثر خودسوزی دچار جراحات شدیدی شده است.

پلیس گفت که یک مرد ۳۵ ساله وسط روز وارد یک دفتر امور اداری در گوپینگن واقع در نزدیکی شهر اولم در جنوب غربی این کشور شد و مدارکی که نشان دهنده رد درخواست پناهندگی اش بود را نشان

کارمندان داد.


فرصت ۶۰ روزه ایران به توتال برای مذاکره با آمریکا

 

 

 


شرکت لوک‌اویل  روسیه فعالیت‌هایش را در ایران متوقف کرد

دومین تولیدکننده بزرگ نفت روسیه، لوک‌اویل، می گوید به دلیل تحریم های آمریکا تصمیم گرفته در این مقطع پروژه های توسعه در ایران را دنبال نکند.

به گزارش خبرگزاری رویترز یک مقام این شرکت سه شنبه در کنفرانسی خبری گفت: «با توجه به تازه ترین تحولات، هنوز نمی توانیم بگوییم طرح های ما (در ایران) چه خواهد بود. در این مقطع همه چیز را متوقف کرده ایم.»


 


مهدی کروبی: کلید حصر در دست عزرائیل است، یا ما زودتر می رویم و یا آن دیگری

مهدی کروبی در نامه ای سرگشاده خطاب به اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، خواسته تا برای دومین بار، درخواست او مبنی بر استعفاء از سمت دبیرکلی حزب را بررسی و نهایی کنند.

Risultati immagini per ‫مهدی کروبی‬‎

مهدی کروبی در این استعفاء نامه که سایت سحام نیوز آن را منتشر کرده، کلید رفع حصر را در ید حضرت عزرائیل دانسته و افزوده:‌ «هشت سال است که از حصر غیر قانونی و بی‌ضابطه می‌گذرد و ظاهراً پایانی هم بر این خودسری نیست و کسی هم خود را در قبال آن پاسخگو نمی‌داند. با این روند به نظر مى رسد ملک الموت حضرت عزرائیل تعیین کننده سرنوشت آن باشد بدین روی که یا ما زودتر می رویم و یا آن دیگری.»

این نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ با «مضحک» و «فرمایشی» خواندن انتخابات ۸۸ افزوده:‌ « وقتی رئیس جمهور مستقر برای بار دوم در انتخاباتی مضحک و فرمایشی با افزایش ۷ میلیونی رأی بر کرسی ریاست جمهوری نشانده شد و اعتراض مردم به تقلب و مهندسی انتخابات متأسفانه تحمل نشد و مردم معترض با خشونت سرکوب گردیدند، وارد فاز جدیدی شدیم. پس از نامه های هشدار دهنده‌ام خطاب به مسئولین و مردم که در اعتراض به سرکوب خشن معترضین نگاشته شد، هزینه سنگینی بر همه ما تحمیل شد. دفتر شخصی، ساختمان حزب و روزنامه وزین اعتماد ملی که با جذب روزنامه‌نگاران ارزشمند مورد توجه اقشار مختلف مردم قرار گرفته بود یک‌شبه با حضور مأموران امنیتی توقیف شد. با این حال در این سالها به همت چهره‌های ارزشمند چراغ اعتماد ملی روشن ماند.»

 


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

مهدی کروبی: کلید حصر در دست عزرائیل است

$
0
0

زیتون– مهدی کروبی٬ از رهبران در حصر جنبش سبز٬ «کلید رفع حصر را در ید حضرت عزرائیل دانست» و افزود:‌ «هشت سال است که از حصر غیر قانونی و بی ضابطه می‌گذرد و ظاهراً پایانی هم بر این خودسری نیست و کسی هم خود را در قبال آن پاسخگو نمی‌داند. با این روند به نظر مى رسد ملک الموت حضرت عزرائیل تعیین کننده سرنوشت آن باشد بدین روی که یا ما زودتر می رویم و یا آن دیگری.»

میر حسین موسوی، ‌مهدی کروبی و زهرا رهنورد از رهبران معترضان به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸، از بهمن سال ۸۹ در حصر خانگی به سر می‌برند.

پیش از این مسئولان دولت حسن روحانی بارها وعده داده بودند که پیگیر رفع حصر خواهند بود اما این موضوع که از شعارهای انتخاباتی حسن روحانی در شش سال پیش بود، تاکنون بدون نتیجه مانده‌ است.

این رهبر در حصر جنبش سبز در نامه‌ای که امروز توسط سحام نیوز منتشر شد٬ تاکید کرد که رهبر جمهوری اسلامی، یا آنطور که مهدی کروبی گفت است«آن دیگری»؛ آمر ۸ سال حصر غیرقانونی و غیر شرعی مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد است.

او همچنین با مضحک و فرمایشی خواندن انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ افزود که پس از سرکوب مردم معترض٬ «وارد فاز جدیدی شده‌ایم.»

به گفته مهدی کروبی پس از نامه های هشدار دهنده‌ام خطاب به مسئولین و مردم که در اعتراض به سرکوب خشن معترضین نگاشته شد، هزینه سنگینی بر مجموعه حزب اعتماد ملی تحمیل شد.

دبیر کل حزب اعتماد ملی در نامه ای سرگشاده خطاب به اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، خواسته تا برای دومین بار، درخواست او مبنی بر استعفاء از سمت دبیرکلی حزب را بررسی و نهایی کنند. مهدی کروبی در حالی درخواست استعفا داده که روز جمعه گذشته، دومین کنگره سراسری حزب اعتماد ملی، علیرغم برخی حواشی برگزار گردید.

مهدی کروبی در ادامه با اشاره به مشکلات فعلی که حزب اعتماد ملی با آن روبرو شده،‌ از شورای مرکزی آن حزب خواسته تا استعفاء وی از دبیرکلی اعتماد ملی را پذیرفته «تا راه انتخاب دبیرکل مطابق اساسنامه با اکثریت آرا فراهم گردد.»

او در سال ۸۴ و پس از استعفاء از دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز، با هدف حزب گرایی «واقعی» در فعالیت های سیاسی، حزب اعتماد ملی را تاسیس کرد.

مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی و از رهبران اعتراض‌ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، روز ششم دی ماه سال گذشته نیز با نوشتن نامه‌ای از حصرخانگی، از سمت خود در این حزب استعفا کرده بود.
مهدی کروبی خواستار آن شده بود که اعضای حزب اعتماد ملی «بدون دخالت عواطف و احساسات» و به دلیل «مصالح مهمتر» درخواست استعفای او را قبول کرده و دبیر کلی جدید برای حزب انتخاب کنند.
پیش از استعفای کروبی، گزارش‌هایی درباره اختلاف اعضای حزب اعتماد ملی از جمله بروز اختلاف بین اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب و رسول منتجب‌نیا، قائم‌مقام دبیر کل حزب منتشر شده بود.

درخواست ۱۰۰ هنرمند از رییس‌جمهور برای رفع محدودیت بهروز وثوقی

$
0
0

زیتون– بیش از ۱۰۰ فیلمساز و اهالی فرهنگ و هنر در نامه ای خطاب به ریاست جمهور خواهان رفع محدودیت ها برای هنرمندان از جمله بهروز وثوقی شدند.

کانون کارگردانان سینمای ایران نیز از وزیر ارشاد خواست به ممنوعیت سینماگران قبل از انقلاب پایان داده شود.

انتشار این دو نامه پس از درگذشت ناصر ملک‌مطیعی از ستاره‌های سینمای ایران پیش از انقلاب ۵۷ که نزدیک به چهار دهه برای فعالیت هنری دچار محدودیت و ممنوعیت بود صورت می‌گیرد. همچنین پس از آن پهروز وثوقی درخواست کرده تا به ایران باز گردد.

این صد هنرمند: «یک بار برای همیشه تدبیری صورت گیرد تا هنرمندانی که صرفا به جهت کار هنری و فرهنگی با ممنوعیت خروج و ورود و ممنوعیت کار روبرو هستند، بدون ایجاد مزاحمت بتوانند به وطن خود رفت و آمد داشته و از حق طبیعی کار و فعالیت بهره‌مند شوند.»

آنها در این نامه به صراحت به نام بهروز وثوقی اشاره کرده‌اند و افزوده‌اند:‌ «از آن‌جمله خواهان رفع محدودیت‌های غیرقانونی برای هنرمند گرانمایه آقای بهروز وثوقی هستیم.»

هنرمندان از آن رو حسن روحانی را مخاطب این نامه قرار داده‌اند که او به عنوان رییس جمهور، حافظ حقوق شهروندی و مسئول اجرای قانون اساسی است.‎

این نامه را هنرمندانی مانند پرویز پرستویی، کیانوش عیاری، مهدی پاکدل، مهناز افشار، جعفر پناهی، لیلا حاتمی، محمد رسول‌اف، بهرام رادان، هایده صفی‌یاری، احمد طالبی‌نژاد، جواد طوسی، کامران قدکچیان، باران و جهانگیر کوثری، علی مصفا، فاطمه معتمدآریا و تهمینه میلانی امضا کرده‌اند.

همزمان با این نامه، کانون کارگردانان سینمای ایران نیز طی نامه‌ای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار پایان دادن به ممنوعیت سینماگران قبل از انقلاب شد.

در این نامه خطاب به عباس صالحی آمده که به دنبال مرگ ناصر ملک مطیعی، «اندوه بزرگ ما و بسیاری از مردم بیش از هر چیز از این پرسش حاکی بود که آیا آنچه بر پیرمرد با شکوه دلشکسته گذشت عادلانه بود؟»

کانون کارگردانان سینمای ایران با درخواست صریح رفع ممنوعیت کار «سینماگرانی که قبل از انقلاب، به این هنر و پیشه می‌پرداخته‌اند»، افزوده‌اند که این اقدام می‌تواند «التیامی به زخم چهل ساله این پیشکسوتان» باشد.‎

زندان اوین،‌ انصار حزب‌الله و رییس صدا در لیست جدید تحریم‌های آمریکا

$
0
0

زیتون– وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرد ۶ فرد و ۳ نهاد ایرانی دیگر را تحریم کرد.

این اشخاص یا مراکز به اتهام نقض حقوق بشر ، اعمال سانسور و نظارت شدید بر شهروندان به فهرست تحریم‌ها اضافه شده هستند. در این فهرست زندان اوین، انصار حزب‌الله،‌ رییس سازمان صدا و سیما جمهوری اسلامی و شرکت نرم‌افزاری هانیستا نام برده شده‌اند.

بی‌بی‌سی فارسی خبر داد که در بیانیه وزارت خزانه‌داری آمریکا که امروز (چهارشنبه) منتشر شد، آمده که این تحریم‌ها علیه سازمان‌ها و افرادی است که به نمایندگی از این سازمان‌ها، مرتکب نقض حقوق بشر شده و همچنین سانسور، فیلترینگ و رصد شدید کاربران مجازی را دنبال می‌کنند.

استیون منوچین، وزیر خزانه‌داری آمریکا گفت: «‌ایران فقط تروریسم و بی‌ثباتی به جهان صادر نمی‌کند، بلکه به طور مرتب حقوق شهروندان خودش را نقض می‌کند. رژیم ایران بودجه منابع ملی را که باید صرف ایرانیان شود خرج برنامه‌های پرهزینه تجهیزات سانسور و سرکوب آزادی بیان می‌کند.»

او افزود: «کسانی که در ارتباط با سوءمدیریت و فساد در ایران حرف بزنند،‌ با رفتار نامناسب روبرو شده و راهی زندان می‌شوند. آمریکا در کنار مردم ایران می‌ایستد و وزارت خزانه‌داری کسانی را که مرتکب نقض حقوق بشر،‌ اعمال سانسور و دیگر اعمال ناشایست علیه شهروندان خود می‌شوند، مسئول می‌داند.»‌

در این بیانیه آمده است که انصار حزب‌الله به عنوان نهاد و اشخاص فعال یا مرتبط با آن – از جمله شبه‌نظامیان مرتبط با آن – به اتهام دست داشتن در دادن دستور، اجرا و سازماندهی اعمالی که نقض حقوق بشر علیه شهروندان یا ساکنان ایران و خانواده‌های آن‌ها به شمار می‌آید، تحریم می‌شود.

نیروی مقاومت بسیج و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیشتر و به اتهام نقض حقوق بشر در ژوئن ۲۰۱۱ در فهرست تحریم‌های آمریکا قرار گرفته بودند.

این بیانیه اضافه کرده که انصار حزب‌الله با جرائم اسیدپاشی به صورت زنان در اصفهان مرتبط است و زنانی که طبق قوانین اسلامی لباس نپوشیده‌اند، با حمله اسیدپاشی روبرو شده‌اند.

طبق بیانیه وزارت خزانه‌داری آمریکا، عبدالحمید محتشم، از بنیانگذاران و مقام‌های ریاستی در انصار حزب‌الله تحریم شده است. حسین الله کرم و حمید استاد نیز به دلیل عضویت در انصار حزب‌الله در فهرست تحریم‌ها قرار گرفته‌اند.

وزارت خزانه‌داری آمریکا زندان اوین را به اتهام این که ابزاری در دست وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران ابرای نقض حقوق بشر و آزار شهروندان است،‌ در فهرست تحریم‌ها قرار داده است.

این بیانیه گفته شرکت نرم‌افزاری هانیستا به اتهام دست داشتن در رصد و ردیابی، شنود و مانیتورینگ شدید و اختلال در شبکه‌ و اعمال سانسور و کمک به دولت جمهوری اسلامی در این امور، به فهرست تحریم‌ها اضافه شده است.

این بیانیه می‌گوید شرکت هانیستا، دو اپلیکیشن با نام‌های موبوگرام و موبوپلاس درست کرده که ابزاری برای رصد و ذخیره فعالیت‌های شهروندان ایران هستند. داده‌های جمع‌آوری شده از سوی این شرکت به گفته وزارت خزانه‌داری آمریکا‌، می‌تواند برای اعمال فشار و نقض حقوق بشر، در اختیار سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات قرار گیرد.

عبدالحسن فیروزآبادی به اتهام دست داشتن در فیلترینگ از جمله مسدود کردن تلگرام و عبدالصمد خرم‌آبادی به اتهام دست داشتن در اعمال سانسور و سرکوب حقوق دستیابی به اطلاعات آزاد، تحریم شده‌اند.

عبدالله علی‌اصغری، رییس فعلی صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم به دلیل تحریف حقایق، اعمال سانسور و عملکرد ابزاری برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به فهرست تحریم‌ها اضافه شده است.

دارایی‌ها و اموال تحریم‌شدگان در آمریکا ضبط شده و هر نهاد، سازمان یا شخصی که ارتباطی برای انتقال مالی،‌ کمک و پشتیبانی و خرید و فروش با آنها داشته باشد، به فهرست تحریم‌ها اضافه خواهد شد و تحت پیگرد قضایی قرار خواهد گرفت. دولت آمریکا به تازگی روند اعمال تحریم‌ها علیه ایران را تشدید کرده است.

مسیحیان دست‌راستی؛ عامل اصلی خروج ترامپ از برجام

$
0
0

در مورد دلیل خروج ترامپ از برجام سخن بسیار رفته است؛ تحریک اسرائیل و عربستان سعودی، معامله بد خواندن از سوی ترامپ، و برنامه جنگ‌افروزی بنابر خواسته صنایع نظامی آمریکا.بسیاری از اپوزیسیون ایرانی هم طبق معمول ایران را مقصر اصلی خواندند که با سیاست آمریکا واسرائیل ستیزی‌اش ترامپ را بر آن داشت تا ایران را تنبیه کند.اما در این نوشتار نشان داده می‌شود که دلیل اصلی آن جلب رضایت مسیحیان دست‌راستی است که زندگی سیاسی ترامپ به حمایت آنان بستگی دارد.به عبارتی رفتار ایران هیچ نقشی در آن ندارد، بلکه انگیزه آن مسئله داخلی است همانند رد کردن پیشنهاد کارتر برای آزادی گروگان‌ها از سوی نیروهای دست‌ راستی و کنار آمدن با ریگانی که ایران را تهدید می‌کرد فقط برای سرکوب نیروهای رقیبشان چون بازرگان و بن‌ صدر؛ و یا امتناع از پذیرش صلح با عراق و گرفتن خسارت سنگین از اعراب پس از فتح خرمشهر.

ترامپ به عنوان یک بازیگر سیاسی ماهر می‌داند که حیات سیاسی او بستگی کامل به حمایت نزدیک به ۴۰ درصد جامعه دارد،۴۰ در صدی که بخش اصلی آن مسیحیان دست راستی و وطن پرستان متعصب نژاد پرست وطرفداران داشتن اسلحه بدون هیچ محدودیتی هستند. اینان تقریبا همه جمهوری خواه هستند. اینان چند خواسته اصلی دارند که سال های سال خواستار قانونی کردن و اجرای آن هستند که ترامپ آن ها را به آنان داد.

امتیازاتی که حتی جرج دبلیو بوش به آنان نداد، کسی که بیش از همه رییس‌جمهورهای آمریکا ادعای دین داری داشت وبه همین سبب این جمع سرسخت‌ترین حامیان او بودند.در ذیل به چند خواسته آنان می‌پردازم که برای عموم ایرانیان غیر قابل باور است و می‌گویند این مطالب را آمریکا ستیزان می‌سازند که علیه آمریکا بیان می‌شود. اما هر مطلبی که در ذیل آمده کاملا مستند است وهر کس جویای مدارک ومنابع آن است می تواندبه مقاله‌ای از همین نویسند زیر عنوان ؛ (مسیحیان دست راستی وترامپ )مراجعه کند .(۱)

۱- بی خبری از جهان: از ویژگی‌های این جماعت کم خبری و عموما بی‌خبری آنان از اخبار جهان است .البته این بی‌علاقگی به مسائل سیاسی و اخبار جهان در آمریکا عمومیت دارد. از جمله بر طبق آمار ۸۰ در صد مردم آمریکا اخبار سیاسی خود را از طریق برنامه‌های کمدی آخر شب می‌گیرند. شاهد دیگر مطالب نشریات است. چند نشریه در آمریکا معروف به نشریات سیاسی هستند نشریاتی که بیشتر از دیگر نشریات آمریکا به اخبار جهانی می‌پردازند و کشورهای دیگر ازجمله ایران به مطالب آن ها استناد می‌کنند. واشنگتن پست و نیویورک تایمز٬ آنجلس تایمز از شناخته شده‌ترین آنها هستند. امادرهمین نشریات ؛ ۲ تا ۵ صفحه از نزدیک به صد صفحه آنها به اخبار جهان می پردازند. بی جهت نیست که رییس کمیته روابط خارجی کنگره در زمان بوش و در اوج حمله به عراق نمی دانست در اسلام شیعه و سنی دو فرقه‌اند. اکثر دانشجویان من نمی‌دانند کاتولیک‌ها هم مسیحی هستند. لذا کمتر کسی از این جمعیت طرفدار ترامپ اصلا نمی‌دانند برجام چیست و مسئله بر سر چیست. فقط در اثر تبلیغات ترامپ می‌دانند آمریکا با کشوری که کمتر هم می‌دانند کیست و کجا است قراردادی بسته که در آن سر اوبامای بی‌عرضه و نالایق را کلاه گذاشته‌اند و با زرنگی بیلیاردها دلار پول آمریکا را به جیب زده‌اند رقمی نزدیک به ۱۵۰ بیلیون دلار آن هم نقد. بعد هم ایران همین پول را به تروریست‌ها داده تا آمریکا واسرائیل رانابود کنند.

۲- مخالفت با سازمان های جهانی :این جماعت بطور کلی مخالف روابط بین الملل هستند و بر آنند که همه سازمان های بین المللی به دنبال رابطه با آمریکا هستند تا سر آن کلاه بگذارند ودر راس آنها سازمان ملل متحد و شعبات آن هستند.اینان هم با پول آمریکا کیف می کنند وهم موقع رای گیری مرتبا نمک حرامی میکنندو گاه علیه آمریکا موضع می گیرند ومرتب هم علیه اسرائیل مظلوم قطع نامه صادر می کنند. و در این چند دهه اخیر هم مسلمانان بر این سازمان ها مسلط شده اند و بیشترین لطمات تبلیغاتی را به آمریکای مسیحی و اسرائیل یهودی می زنند. بی جهت نبود که نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل متحد در جریان رای گیری در مورد محکوم کردن انتقال سفارت آمریکا به اورشلیم با عصبانیت گفت، این که نمی شود کشورها پول مارا بگیرند و مطابق میل ما رای ندهند. به همین سبب ترامپ با زیرکی مرتبا به سازمان ملل حمله می کند. به این ترتیب جای تعجب نداردکه برای این گروه بزرگ از آمریکایی ها خروج از برجام نه تنها مسئله ای نباشد بلکه از این بابت ترامپ را تحسین کنند که بیشتر غم منافع آمریکا را دارد تا آن که مثل اوباما برای آن که روشنفکر شناخته شود به این سازما ن های نمک نشناس باج بدهد.

۳- دشمنی با اسلام :بطور کلی دانش آنان از ادیان جهان بسیار اندک است. در حدی که وقتی از  بسیاری از آنان می‌پرسیدم دین شما چیست می گفتد مسیحی. ولی وقتی می‌پرسیدم کاتولیک هستید یا پروتستان می‌گفتند نه من مسیحی هستم. به عبارتی دیگر  بیشتر آنان فکر می‌کنند مسیحیت هم یکی ازفرقه های متفاوت پروتستان است منتهی فرقه ای انحرافی. البته به ندرت یک آمریکایی حتی نام ارتدوکس را شنیده است. و وقتی به آنان می‌گویی بسیاری از کشورهایی مسیحی ارتدوکس هستند باور نمی‌کنند. کسانی هم که درچند دهه اخیر و به دلیل انتخاب کندی در مورد کاتولیک ها آکاهی پیدا کرده‌اند معتقدند آن هامسیحی مورد قبول خدا نیستند و فرقه‌ای ضاله و انحرافی هستند و این را موعظه گران دینی‌شان مرتبا می‌گویند. با این سطح آگاهی طبیعی است که آنان از اسلام کمتر بدانند و لذا به آسانی ضد اسلام شوند. در موقع نوشتن قانون اساسی آمریکا هریک از ۱۳ ایالت دین رسمی داشت که یک فرقه از پروتستان ها بود و دیگران از شرکت در انتخابات ممنوع بودند و درجواب کسانی که به این محدودیت غیر دموکراتیک اعتراض می‌کردند می‌گفتند اگر آزاد بگذاریم ممکن است یک کاتولیک یا حتی محمدی (اسلام را به این نام می شناختند) انتخاب شود و اساس دموکراسی مسیحی را به خطر بیندازد.

لذا با کمی دقت متوجه می‌شویم میراث نفرت جنگ‌های صلیبی در درون فرهنگ این جامعه جا افتاده است بی آن که لزوما بدانند از چه متنفرند. مثل نفرتی که صفویه از اهل تسنن در درون فرهنگ ما جا انداخته‌اند. این نفرت از اسلام در سال های اخیر به ویژه پس از واقعه ۱۱ سپتامبر عمومیت بیشتر یافته این نفرت جاهلانه در میان این جماعت چنان زیاد شده که برای دفاع از دیواری که در مرز مکزیک ترامپ تبلیغ کشیدنش را می کند ازبسیاری از اینان می شنویم که این دیوار بسیار لازم است تا جلوی مهاجرت مسلمانان را که تروریست هستند و دشمن قسم خورده آمریکا بگیرند. در حالی که  هرکس با اندک آشنایی از منطقه می‌داند مسلمانی از مرز مکزیک به آمریکا نمی‌آید. و با آن که هیچ کس از این جماعت شاهدی از این مهاجرت ندارد ولی در اثر تبلیغات ضد اسلامی ترامپ؛ این فرض تخیلی قوی‌تر و قوی‌تر شده است. همچنین از آنجایی که ایران به عنوان یک کشورسر سخت اسلامی شناخته می‌شود پس خروج از قراردادبا یک کشور مسلمان که در اندیشه نابودی مسیحیت است کار قابل تحسینی است.

۴ -حمایت کامل از اسرائیل: می‌دانیم اسرائیل در مظلوم نمایی از توانایی بسیار بالایی بر خوردار است. لذا به آسانی مسئله هولوکاست را با خطر ایران مسلمان ؛ دشمن مسیحیت و یهودیت در هم آمیخته و در طی چندین دهه با کار تبلیغاتی فشرده به این جمعیت غافل از جهان قبولانده که ایران مسلمان نقشه تسخیر فلسطین و نابودی اسرائیل را دارد. و باز می‌دانیم که این مسیحیان در دفاع از اورشلیم از یهودیان متعصب تر هستند تا آنجا سرسخت‌ترین ساکنان شهرک‌های تازه ساز در زمین فلسطینیان اینان هستند زیرا آنان کشته شدن در راه حفظ اورشلیم از دست مسلمانان را شهادت در راه حضرت مسیح می‌دانند.

آنان بر آن باورند که مسیح زمانی دوباره به جهان بر می‌گردد و حکومت الهی را ایجاد می‌کند و دنیا را از کفر و ظلم نجات می‌دهد که اورشلیم به دست یهودیان بیفتد. البته بر آن هستند وی که می آید از یهودیان می‌خواهد دست از دین خود بردارند و برطبق کتاب مقدس به مسیح موعود ایمان بیاورند. از یهودیان عده‌ای چنین می‌کنند وعده‌ای از آنان که نمی‌پذیرند مسیح آنان را می‌کشد. توجه شود مسئله آخر زمان و بازگشت مسیح و غیره در میان اینان بسیار قوی‌تر از امام زمان در میان ما شیعیان هست و هر مدت یک بار هم جمعی به پیش بینی آمدن آخر زمان خودکشی‌های دسته جمعی می‌کنند و چندین فرقه آنان مثل جهودا ویتنس ( شاهدان مسیح ) مرتب به در خانه‌ها میروند و مردم را به آمدن مسیح و فرا رسیدن آخر زمان هدایت می‌کنند. لذا با آن که آنان بسیاری‌شان ضد یهود هستند و بسیاری از خاخام‌های خطر اینان را به یهودیان گوشزد می‌کنند ولی باز حمایت از اسرائیل برایشان مثل حمایت از مکه برای مسلمانان است این حمایت چنان نقش آفرین است که نتنانیاهو مدت‌ها است سیاست خود رابر جلب نظرشان حتی به قیمت از دست دان حمایت یهودیان آمریکا متمرکز کرده است (۲)

از این روی ترامپ فرصت طلبانه برای نشان دادن حمایت خود ازاسرائیل  و با وجود مخالفت جهانی، اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت و برای آن که مسیحیان دست راستی را کاملا راضی کند دو کشیش اوانجلیکن سرسخت را برای سخنرانی در افتتاح سفارت خانه آمریکا تعیین کرد که یکی ازآنان به نام رابرت جفرز به نفرت از اسلام شهره است.

۵- رییس جمهورگردن کلفت: آمریکائیان بطور کلی حاکم قدر تمند را دوست دارند نه حاکمی که برای مراعات حقوق بشر از قدرت نمایی و سرکوب اجتناب کند. لذا کارتر را از بدترین رییس جمهوری‌ها و ریگان را قهرمان همه تاریخ می شناسند. البته این امراز عوارض قدرتمند بودن است و ما هم برای مثال نادر شاه را تجلیل می کنیم و بر قتل عام او در هندچشم می‌پوشیم. در میان میسحیان دست راستی عامل اعتقادات دینی این نظر را بسیار قوی‌تر می‌کند. اینان بر آن باورند که آمریکا سرزمین موعود است و وظیفه آمریکائیان آن است که همه جهانیان را به دین مسیح بخوانند. البته اگر با تبلیغ بشود بهتر است اما اگر لازم شد جنگ هم مجاز است. لذا آنان به شدت از داشتن یک ارتش نیرومند حمایت می‌کنند و همیشه یکی از موادی که در رای دادن در نظر می‌گیرند درجه حمایت کاندیدا از ارتش است و از همین زاویه بسیاری به شدت مخالف اوباما بوده و هستند.

ترامپ در مبارزات انتخاباتیش بیشترین بهره را از این مسئله گرفت. و حال هم مرتب از گردن کلفتی دولتش می‌گوید واین که دنیا متوجه شده دوران سستی اوباما به سر امده و حال کسی در کاخ سفید است که هرکه چپ به آمریکا نگاه کند تاوان سنگینی می‌پردازد. در همین رابطه است که می‌گوید اگر برجام را قرار داد خوبی نمی‌داند مجبور به قبول آن نیست وآن راپاره می‌کند. بعد هم نه تنها ایران راسرجایش می‌نشاند بلکه به اروپا هم نشان می دهد که چاره ای جز تبعیت از او ندارد. این قدرت نمایی چنان برای این جماعت سرخوشی می‌آورد که هربار که در سخنرانی‌هایش به آن اشاره می‌کند اینان عنان اختیار از دست داده و برای مدتی برای او کف زده و در حمایتش شعار می‌دهند. ضمن آن که آنان چنان به قدرت آمریکا معتقدند که فکر می کنند هر که در مقابلش بایستد به زانو در می‌آید. بی‌جهت نبود که رامسفیلد وزیر دفاع دولت جرج دبلیو بوش در جریان اوکراین اروپا را مسخره کرد که پیر و فرسوده شده است.

۶-معامله گر بزرگ : ترامپ همیشه با غرور از دو ویژگی خود می‌گوید یکی آن که کاسب توانایی هست و بهتر از هر کسی می‌داند چه گونه به نفع خود معامله کند. دوم آن که او برد را به هر قیمتی می‌خواهد. او به خوبی همین ویژگی‌ها را در رابطه با همین جماعت چهل در صدی نشان داد. ترامپ پس از آن که دید مردم بسیاری را به خود جذب کرده با هوش سرشار و فرصت طلبی متوجه شد که برای مبارزات انتخاباتی به یک سازمان مجهز وگسترده برای مبارزات احتیاج دارد آمریکا یک کشور جهان سوم نیست که یک رهبر کاریزماتیک به تنهایی بتواند قدرت را از دست احزاب نیرومند و جا افتاه بگیرد  اما این سازمان ها در اختیار دو حزب بزرگ آمریکا است که وی علیه آن هر دو برخواسته است. وی حتی به عنوان کاندیدای حزب جمهوری خواه از قدرت سازمان دهی وبسیج حزبش نیز نمی‌تواند بهره چندانی بگیرد. پس باید سازمان دیگری را بیاید. این سازمان شبکه نیرومند مسیحیان دست راستی است. مجموعه‌ای که از سال ۱۹۷۹ و تقریبا همزمان با انقلاب ایران با همه توان وارد سیاست شد؛ خفته‌ای که بیدار شدنش آمریکا را غافل کرد درست مثل بیدار شدن روحانیت در ایران. این سازمان در طول نزدیک به چهار دهه نشان داده بود از قدرت بسیج بسیاری بر خوردار است.

غفلت بوش پدر او را که قهرمان جنگ عراق بود در برابر کلینتون که نابغه بزرگ سیاست بود نا کام کرد. بوش پسر از خطای پدر آموخت و از این جماعت بهره بسیار گرفت تا جایی که با وجود آن که از ناکامیش در جنگ عراق بسیار ضعیف شده بود با حمایت این جمع با موفقیت غیر منتظره‌ای برای بار دوم هم انتخاب شد. در حمایت از اواین جمع تنها سه میلیون ونیم داوطلب بسیج کرد تا درب خانه نزدیک به صد میلیون آمریکایی رابزنند و آنان را برای حمایت از بوش بسیج کنند. ضمن آن که رهبران دینی در کلیسا ها تبلیغ می‌کردند که اگر مسیح زنده بود به بوش رای می داد و دادن رای به اویک وظیفه دینی است. قدرت آنان تا بدانجا بود که سناتور مک کین باوجود آن که سیاست مدار برجسته و آگاهی بود برای جلب رضایت مسیحیان دست راستی ناچار شد سارا پی لین را به معاونت برگزیند؛ خانمی که بسیار عوام پسند بود اما آگاهیش از جهان در حدی بود که مرتب توسط رسانه ها مسخره می‌شد. اما همین بی‌خبریش از جهان این جماعت نا آگاه را بیشتر راضی می کرد چون او را از جنس خودشان می‌دیدند.

یکی از روحانیون طرفدار احمدی‌نژاد در پاسخ ناقدان احمدی‌نژاد که می‌گفتند او ماهی یک بار حمام می‌گیرد گفت بله به همبن سبب مردم او را دوست دارند واز جنس خودشان می‌دانند. اما اشکال در آن جا بود که مک کین یک سیاستمدار سکولار دارای اصول بود و پیوند او با خانم پی لین و مسیحیان دست راستی ممکن نشد. ترامپ با مطالعه این جمع و تاریخ عملشان به سراغ آنان رفت ومعامله سود آور و موفقی را جوش داد.

معامله بزرگ ترامپ با اوانجلیکن ها : با سوابق ترامپ به جز چندتن از سران بزگ ومعتبرمسیحیان دست راستی چون فرانکلین گراهام و جری فاول جونی یرپذیرای او نبودند. اما آن ها دیدند بخش وسیعی از نیروهای آنان با آگاهی اندکی که ازجهان دارند چون اورا ضد نظام موجود می دیدند. طرفدار او شده اند. گردن کلفتی که به آنان  وعده بهشت می داد.

جلو گیری از آمدن مهاجران که رقیب شغلی آنان هستند.آمریکای قوی ای که دوباره سرور جهان می شود ومثل اوباما نیست که قدرت آمریکا رادر قدرت نظامی آن نداندو واز جنگ تا حد ممکن پرهیز کند .اوباما از واقعیت جهان می گفت و ترامپ ازجهان رویایی  و طبق معمول این جماعت از آن وعده های شیرین بیشتر خوششان می آمد. تجربه ای که ما درانقلاب ایران شاهدش بودیم. اوبه سران اوانجلیکن گفت که شما چهل سال است که نشان داده‌اید قدرت بسیج فوق العاده دارید ریگان و بوش پدردر دور اول و بوش پسر را دوبار رپیس جمهوری کردید و چند بار مقامات بسیاری را از فرماندار و نمایندگان کنگره ایالتی و فدرال وبسیاری از مقامات محلی مورد نظر خود را پیروز کردید اما در نهایت به مقاصد اصلی خود نرسیدید. زیرا درست است که این مقامات به شما بسیار توجه می‌کردند از جمله شما را مرتب به کاخ سفید دعوت می‌کردند و حتی در زمان بوش پسر کارمندان کاخ سفید در ساعت نهاریشان در جلسات آموزش کتاب مقدس شرکت می‌کردند و نطق‌های ایشان سرشار از اصطلاحات مذهبی شده بود و فرهنگ مذهبی بر فرهنگ سکولار غالب شده بود اما وقتی پای اجرای قوانین دینی پیش می آمد چون سیاست مداران حرفه‌ای و معتبر بودند. خواسته اکثریت را بر خواسته‌های دینی ترجیح می‌دادند.

از جمله ریگان قاضی‌ای برای دادگاه عالی بر گزید که موافق سقط جنین بود و یا جرج دبلیو بوش با تمام اعتقاد دینیش بر خلاف باور خود هم جنس گرایی را غیر قانونی نکرد ویا از اسرئیل بدون قید وشرط حمایت نکرد از جمله کشتاز غزه را تایید نکرد و یا قوانین ضد مهاجرت و ضد اسلام را به تصویب نرساند. در مقابل من هیچ اعتبار سیاسی ندارم و در قید اعتبار اخلاقی وسیاسی آمریکا در عرصه بین المللی هم نیستم که مثلا نگران خروج از معاهدات بین المللی در مورد آلودگی محیط و گرم شدن زمین باشم لذا اگر شما مرا به کاخ سفید بفرستید هر چه بخواهید اجرا می‌کنم. از جمله از داشتن هر اسلحه‌ای باوجود این همه کشتار حمایت می‌کنم . مالیات‌ها راکم می کنم و دولت را کوچک می‌کنم. از مدارس خصوصی حمایت می‌کنم تا شما بتوانید فرزندانتان را با کمک دولت به مدارس مذهبی بفرستید و مانع آن شوید که نظام آموزشی سکولار مغز فرزندان شما را بافرضیه تکامل بجای خلقت شستشو دهد . نظام آموزشی‌ای که مدعی است جهان بیلیون‌ها سال است که به وجود آمده و درپروسه تکامل چنین شده است در حالی که اکثر شما معتقدید بر طبق گفته خداوند در کتاب مقدس جهان ده هزار سال پیش خلق شده است ولذا گرمایش زمین یک دانش دروغین است که درست شده تا جلوی توسعه هرچه بیشتر صنایع آمریکا را بگیرند.

مسیحیون دست راستی این معامله را بسیار شیرین دیدند لذا از او خواستند که پنس را که یک مسیحی سرسخت است و در مقام فرماندا ربر علیه همجنس گرایی جبهه گرفته است به معاونت بر گزیند. به ویژه که او مثل سارا پی لین ناآگاه نیست بلکه راه ورسم حکومت کردن را می شناسد. به این سان جفتی مناسب شکل گرفت یکی عوام فریبی که برنده شدن به هر قیمتی را می‌خواهد و دیگری معتقدی سرسخت که نحوه کار با کنگره ودیگر مقامات رابلد است .یکی پرهیاهو ومرم پسند وبدون اصول ودیگری سیاستمداری ساکت و به قول معروف آب زیر کاه که می‌داند چه گونه به ترامپ کمک کند تا خواسته‌های این جماعت برآورده کند.

قبولاندن ترامپ بد نام به مسیحیان مومن :اما هنوز یک مشکل اساسی بر سر راه بود و آن قبولاندن مردی که مشهور به بی‌اخلاقی و فسادمالی و جنسی است به پیروان مومن خودشان. تشویق مسیحیان که بسیاریشان صادقانه و با همه وجود به آموزش های کتاب مقدس و اخلاقیاتی که تبلیغ می‌کند به حمایت از شخصی که بیشتر اعمالش خلاف آموزش‌های دینی است؛ کسی که کازینو دار است و برنامه ملکه زیبایی را اداره می‌کند و ممیزه اصلی او کسب ثروت و قدرت به هر قیمتی است تا جایی که آشکارا از دادن محاسبات مالیش می‌گریزد تا دروغ‌ها وتقلب‌های مالیش بر ملا نشود آن هم در کشوری که گریز از پرداخت مالیات نا بخشوده‌ترین گناه است.

چنین بود که آنان بایک نظریه دینی جدید و قرائتی تازه از کتاب مقدس این مشکل را حل کردند. این نظر می‌گوید که خداوند گاه برای خیر مردم یک فرد گناه کار و فاسق را به قدرت می‌رساند. ازجمله سلیمان نبی وداود نبی که یهودیان را به اوج قدرت رساندند زن باره بودند. سلیمان حرم سرای بزرگی برای ارضای میل جنسی بسیارش داشت. داود نیز برای تصاحب زن زیبای دوستش اورا به جبهه جنگ فرستاد تا کشته شود و یا هرود که تلاش فراوان کرد که مسیح نوزاد را یافته و بکشد. اما همین گناهکار بزرگ یهودیان را به قدرت بسیار رساند؛ قدرتی که آنان رادربرابر رومیان دشمن یهودیان حفظ کرد. یا خلق خوانشی از مسیحیت در ایام جنگ داخلی که برده‌داری را از نظر کتاب مقدس توجیه می‌کرد و کوکلاس کلان را از میان مسیحیان مومن سفید پوستان ایجاد کرد.

بدین سان شاهدیم که دین هرجا وارد سیاست می شود به جای آن که سیاست را از آلودگی نجات دهد خود آلوده می شود وبرای این آلودگی نیز توجیهات دینی لازم را پیدا کند. در اسلام هم با همین توجیه ابوسفیان که دشمن سرسخت پیامبر بود و تنها موقعی به اسلام گروید که پیامبر مکه را گرفته بود و  چاره ای جز تسلیم نداشت چنان وارد قدرت شد که فرزندان این دشمن اسلام حاکمان امپرا طوری اسلام شدند و اولاد پبامبر و بهترین صحابه او را که بیشترین مبارزات را در راه اسلام کرده بودند به دست این فرصت طلبان کشته یا خانه نشین شدند.امری که پس از انقلاب اسلامی در ایران هم شاهدش هستیم مصباح یزدی‌ها و ری شهری‌ها و احمد خاتمی‌ها که آشکارا مخالف انقلاب بودند با جنتی که به دست بوسی ملکه فرح مفتخر بود قدرت را گرفتند و روحانیون ومسلمانانی که سالها زندانی شده و مبازه بی‌امان برای پایه ریزی انقلاب اسلامی کرده بودند از میدان قدرت رانده شدند و این امر نه محدود به روحانیت که در همه ارکان قدرت تکرار شد.

نتیجه : ترامپ به دلیل سیاست داخلی آمریکا و نفع او در این رابطه از برجام خارج شد از این روی حاضر به کنار آمدن با سران اروپا نشد زیرا هر سیاست مداری که در اندیشه بردن است اصل رابر حفظ پایگاه سیاسیش می‌گذارد و الا ممکن است مثل گورباچف محبوب جهان شود ولی با آوردن کمتر از یک درصد آرای مردم شوروی برای همیشه از قدرت کنار گذاشته شود.

عربستان واسرائیل با درک این امر با این موج همراه شدند و در راه پیروزی ترامپ هرچه توانستند کردند. هر دو روابط نزدیکی با مسیحیان دست راستی برقرار کردند.

نا آگاهی از این شرایط داخلی آمریکا سبب شده که ایرانیان مرتبا آن چه را رسانه‌های غربی به آنان تلقین کرده‌اند بازگو کنند که علت اصلی خروج آمریکا از برجام آمریکا واسرائیل ستیزی ایران و سیاست خارجی تنش آفرین و زیاده خواهی سیاسی آن و دخالت او در کشورهای همسایه است.
—————————————————————————————
۱- برای شناخت بیشتر اینان به نه شماره مقالات این نویسنده  در این‌باره در زیتون.
۲- واشنگتن پست ۲۲ ماه می

رفرماسیون در غرب و اصلاح دینی در ایران


آزار جنسی کودکان در نبود حامی و آموزش

$
0
0

زیتون-سحرنصیری: در دو روز گذشته خبر «تعرض» جنسی معاون انضباطی(ناظم) مدرسه‌ای در تهران به بیش از ۱۶ دانش آموز در مقطع متوسطه اول، فضای مطبوعاتی و رسانه‌ای کشور را تحت تاثیر داده است.

براساس برخی گزارش‌ها، در این حادثه که در مدرسه‌ای غیردولتی واقع در منطقه دو تهران رخ داده است، ناظم مدرسه «با ارسال و پخش فیلم‌های پورنوگرافی در نمازخانه و اتاق کاری‌اش در مدرسه اقدام به تحریک دانش آموزان و سپس تعرض جنسی به آنها کرده است».

متهم از حوالی آبان و آذر سال گذشته «این آزار‌های جنسی را آغاز کرده و پس‌از نوروز نیز به‌ بهانه  مرور دروس، دانش‌آموزان را به شرکت در اردو‌هایی در کردان کرج تشویق ‌کرده است».

دستور رهبر جمهوری اسلامی برای این موضوع بی‌سابقه بوده و برخی هدف از این واکنش آیت‌الله خامنه ای را  پوشاندن  ماجرای «آزار جنسی» سعید طوسی، قاری معروف و مورد حمایت رهبری،  می‌دانند.

برخی از این «آزار‌های جنسی» در این اردو‌ها روی داده است، همچنین گزارش شده در این اردوها «سیگار و نوشیدنی الکلی نیز در اختیار دانش آموزان قرار داده شده».

ابعاد این پرونده یک ماه قبل و با پیگیری یکی از والدین این دانش‌آموزان مشخص شد.

او گفته است:«پسر من از چند ماه پیش پرخاش‌گر و به‌شدت عصبی شده بود و حتی ما تصور می‌کردیم او دچار بیماری شده است. او را پیش پزشک بردیم و روند درمان برای پرخاش‌گری او ادامه یافت تا اینکه پسرم گفت در مدرسه چه بلایی به سرش آمده است.».

هنوز تعداد قربانیان این اتفاق به طور دقیق اعلام نشده است، اما طبق ادعای خانواده‌ها ۱۷ دانش‌آموز روانکاوی شده‌اند که به ۱۶ نفر آنها «تعرض» شده است.

اما برخی گزارش‌ها از این حکایت دارد که این پرونده حدود۴۰ شاکی دارد.

در حال حاضر این دانش‌آموزان تحت درمان روانشناسی هستند و با وجودی که فصل امتحانات آنهاست، از لحاظ روحی و روانی به شدت آسیب دیده‌اند.

روز شنبه ۵ خرداد، با تجمع اولیای دانش‌آموزان در مدرسه و به دنبال درگیری پیش آمده با متهم این پرونده، پلیس به ماجرا ورود کرده و فرد مذکور بازداشت شده است.

در اظهارات اولیه، متهم که شخصی به نام حائری‌زاده است در حالی که دستبند به دست دارد، ضمن رد اتهام تجاوز به دانش‌آموزان می‌گوید: «این قضیه برای آخر سال بوده، بعد عید. چهار، پنج نفر آمدند توی اتاق من. من توی گوشیم حالا متاسفانه فیلم مستهجن داشتم، فیلم را دیدند و بعد هم اصلا در بحث شوخی. فقط در حد رابطه لفظی بوده».

 حادثه اخیر بار دیگر نظر منتقدین و کارشناسان را  به نبود قانون حمایت‌گر کودکان و همچنین ضرورت آموزش کودکان برای مواجهه با اتفاقات این چنینی و سکوت نکردن درباره متجاوز جلب کرد.

به گفته عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، متهم در دادسرا اقرار کرده که یک بار «فیلم‌های مستهجنی که در گوشی تلفن همراه خود داشته است را برای تعدادی از دانش‌آموزان پخش کرده» اما دیگر اتهامات را رد کرده است.

برخی وی را به خانواده حائری امام جمعه سابق شیراز منتسب می‌دانند، ادعایی که از طرف بیت حائری شیرازی رد شده است.

رییس آموزش و پرورش فرد خاطی را از نیروهای رسمی این وزارتخانه نمی‌داند ولی مدیر مدرسه اذعان کرده که این فرد از نیروهای گزینش شده و مورد تایید این وزارتخانه بوده که از سال گذشته همکاری خود را با آن مدرسه آغاز کرده و پیش از این در مدارس منطقه ۶ تهران مشغول به فعالیت بوده است.

طبق اظهارات یکی از اولیای درگیر پرونده که فیلم صحبت‌های وی در فضای مجازی منتشر شده، مدیر مدرسه در پیگیری این مساله «به شدت تعلل داشته و اقدام جدی ای در خصوص شکایت از فرد خاطی صورت نگرفته است» و وی مجبور شده از طریق وزیر آموزش و پرورش پیگیر پرونده مذکور شود.

همچنین علی‌رغم وجود دوربین های مداربسته، مسئولین مدرسه در کنترل این دوربین ها اهمال ورزیده‌اند.

در همین حال والدین یکی از این نوجوانان گفته است:«مدیر مدرسه می‌گوید بی‌خبر بودیم در حالی که ما معتقدیم دروغ می‌گوید چون در همان زمان دوربین آن کلاس‌ها را خاموش می‌کردند. این‌طور که من مطلع شده‌ام مدیر مقطع متوسطه اول، در یک مدرسه دیگر هم چنین پرونده‌ای داشته و اخراج شده، بعد آمده و این‌جا مدیر شده ».

پس از انتشار گسترده این خبر، رئیس اطلاع‌رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش شهر تهران خبر داد که مدیر این مدرسه به مدت ۲ سال محرومیت از فعالیت در مدارس غیردولتی و دولتی محکوم شده است و با تکمیل پرونده این مدرسه در شورای نظارت منطقه، تصمیم‌گیری نهایی برای توقف فعالیت آن مدرسه نیز گرفته خواهد شد.

محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش، نیز در حکمی حسین بزرگ‌ زاده، مشاور و بازرس ویژه خود را مسئول رسیدگی به ماجرای آزار و اذیت  این دانش‌آموزان در منطقه ۲ تهران کرد.

محمدباقر الفت، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه، گفته بود که «هنوز آمار و ارقام موجود این موضوع به اثبات نرسیده است که موضوع کودک‌آزاری، جزو آسیب‌های اولویت‌دار ما باشد. موضوعاتی همچون کودک‌آزاری معمولا با یک عقبه خارج از کشور وارد می‌شوند».

آیت‌الله خامنه ای نیز، سه شنبه هشتم خرداد، در دستوری خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشت:«خبر جنایت در یکی از مدارس غرب تهران موجب اندوه و تأسف شد. مقتضی است پس از محاکمه سریعاً حدود الهی را در رابطه با محکومین اجرا نمایید.»

دستور رهبر جمهوری اسلامی برای این موضوع بی‌سابقه بوده و برخی هدف از این واکنش آیت‌الله خامنه‌ای را با پوشاندن  ماجرای «آزار جنسی» سعید طوسی، قاری معروف و مورد حمایت دفتر رهبری مرتبط می‌دانند.

براساس گفته‌های شاکیان پرونده، سعید طوسی که اتهام وی با وجود اسناد و مدارک متعدد از تجاوز به قاریان نوجوان محرز شده و بازپرس پرونده برای وی قرار مجرمیت صادر کرده بود، در نهایت با اعمال نفوذ علی مقدم مسئول ارتباطات دفتر رهبری تبرئه شد.

پس از درخواست رهبر جمهوری اسلامی برای  اجرای حدود اسلامی در رابطه با محکومین، این نگرانی مطرح می‌شود که عملا برخی دانش آموزان نیز قربانی شوند و براساس ماده ۱۱۲ و ۱۱۳ باب دوم، فصل یکم قانون مجازات اسلامی که تعزیر فرد نابالغ را ۷۴ ضربه شلاق دانسته، دانش آموزان نیز در پرونده مذکور مورد تعزیر قرار گیرند.

حادثه اخیر بار دیگر نظر منتقدین و کارشناسان را در خصوص نبود قانون حمایت‌گر کودکان جلب کرد.

در لایحه‌ای که سال ۹۲ در حمایت از کودکان به مجلس فرستاده شده است دو اصطلاح «کودک‏ آزاری» و «آزار و اذیت کودکان و نوجوانان» در ماده ۵ و ۲ این لایحه مورد توجه قانون‌گذار قرار گرفته است.

در این لایحه مواردی مانند هر گونه صدمه و اذیت و آزار کودکان، شکنجه جسمی و روحی کودکان، نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی کودکان، ممانعت از تحصیل کودکان، هرگونه خرید و فروش کودکان، بهره‎‏کشی از کودکان، کارگیری کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف نیز مورد توجه قرار گرفته است.

اما  این لایحه سال‌هاست در مجلس خاک می‌خورد و کودکان بدون هیچ گونه حمایت‌گر قانونی همچنان در معرض آسیب هستند.

الهام فخاری، عضو شورای شهر تهران، نیز در این‌باره گفت:«پیش زمینه چنین اتفاقاتی این است که نظام گزینش سلامت روان و جنسی نداریم و این علاوه بر مابقی چالش‌های اجتماعی است که می‌تواند به این موضوع دامن بزند».

اما محمدباقر الفت، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه، هفته گذشته گفته بود : «هنوز آمار و ارقام موجود این موضوع به اثبات نرسیده است که موضوع کودک‌آزاری، جزو آسیب‌های اولویت‌دار ما باشد.موضوعاتی همچون کودک‌آزاری معمولا با یک عقبه خارج از کشور وارد می‌شوند؛ به معنای دیگر این‌موضوع همراه با یک علم آموخته توسط دانش‌آموختگان خارج به داخل وارد می‌شود».

در فضای مجازی نیز بسیاری با استفاده از هشتگ #Metoo که در جریان آزارهای جنسی بازیگران هالیوود مشهور شد به بیان تجربیات خود و اطرافیان شان در مصوص تجاوزات جنسی در زمان کودکی و همچنین در مدارس پرداختند.

حسین نجاتی، خبرنگار خبرآنلاین اولین منتشر کننده اخبار این حادثه، در توییتی بیان کرد:«گزارشی که دیروز در خبرآنلاین از ماجرای تجاوز به دانش‌آموزان منتشر کردیم اینقدر جدی‌ و دردناک است که از دیروز تا همین ساعت بالغ بر ۶ تا ۷ تماس از والدین در مناطق دیگر تهران و شهرهای دیگر داشتیم و آنها درخواست بررسی مورد های مشابه در دیگر مدارس را داشتند».

لایحه حمایت از کودکان سال‌هاست در مجلس خاک می‌خورد و کودکان بدون هیچ گونه حمایت‌گر قانونی همچنان در معرض آسیب هستند.

در سال ۹۳ نیز تجربه‌ای مشابه در یکی از دبستان‌های تهران، موجب محاکمه ناظم مدرسه شد و در نهایت او که متهم به آزار سه دانش آموز بود، با حکم قضات دادگاه کیفری به دو سال تبعید، دو سال محرومیت از فعالیت فرهنگی، آموزشی و ورزشی و ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شد.

در همان سال تجاوز راننده سرویس مدرسه استثنایی به یک دانش‌آموز معلول نارسایی حرکتی که در نهایت منجر به حامله شدن وی هم شد، نیز خبرساز شد.

اما یکی از مهم‌ترین این خبرها مربوط به زمانی بود که معلم ورزش مدرسه ای در جنوب تهران با شکایت ۱۴ دانش‌آموز به اتهام کودک‌آزاری و سوء استفاده از دانش آموزانش به دستور قضات دادگاه کیفری استان تهران بازداشت شده بود.

آثار مربوط به آزار جنسی معلم ورزش در بیش از ۱۴ کودک مشهود بود و حتی وی در مواردی کودکان را مجبور کرده بود در برابر هم عریان شوند و از آنها عکس‌برداری نیز کرده بود.

طبق آمار منتشر شده پلیس در سال ۹۰، از ۹۰۰ پرونده تشکیل شده در خصوص تجاوز جنسی در آن سال، ۶۰ درصد آن «لواط» با کودکان زیر ۱۵ سال سن گزارش شده است. به این آمارها می‌توان تجاوز به ۹۰ درصد از کودکان کار و خیابان را نیز افزود.

به جز موضوع آزار جنسی کودکان درمدارس، چند پرونده قتل و آزار جنسی نیز  امسال و سال‌های گذشته خبرساز شد. از جمله پرونده‌های  ندا دختر شش ساله در مشهد ،آتنا اصلانی در پارس‌آباد، اهورا کودک سه ساله در رشت و همچنین  ستایش قریشی.

با توجه به آمار بالای آزارهای جنسی در کودکان، بسیاری از کارشناسان، آموزش به کودکان برای  مراقبت از خود درباره آزارهای جنسی را ضرورت می‌دانند.

اما این آموزش‌ها از سوی بسیاری از محافظه‌کاران سیاسی و مذهبی نوعی «رواج بی‌اخلاقی و مغایر با فرهنگ اسلامی» محسوب می‌شود.

به گفته برخی از فعالان حوزه کودک برخی از این آموزش‌ها در سند ۲۰۳۰ یونسکو پیش‌بینی شده بود.

اجرای این سند که در پاییز سال ۹۵ به تصویب هیئت وزیران رسیده بود و قرار بود کارگروهی در خصوص آن تشکیل شود، در بحبوحه فعالیت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری در سال گذشته، مورد مخالفت شدید رهبری قرار گرفت و پس از آن با اعمال فشار ائمه جمعه و محافظه‌کاران حکومتی اجرای آن به طور کامل متوقف شد.

🍃زنده|بشار اسد: حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه فقط مستشاری است

$
0
0

 


رئیس کمیسیون آموزش مجلس: دانش آموزان هر وقت مورد تعرض وتجاوز قرار گرفتند به مجلس تلفن و نامه بزنند.


آزادی ۱۷ ملوان ایرانی در سومالی

سفیر ایران در کنیا اعلام کرد: ۱۷ ملوان ایرانی که ماه‌های پیش به دلیل ورود غیرقانونی به سومالی بازداشت شده بودند، طی مذاکرات فشرده با دولت محلی پورتلند از طریق رابطان سومالی آزاد شدند./ایسنا


 

بشار اسد: حضور نیروهای نظامی ایران در سوریه فقط مستشاری است

بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه اعلام کرد حضور نیروهای نظامی ایران در خاک آن کشور تنها محدود به نیروهای مستشاری است که به ارتش سوریه یاری می‌رسانند.Risultati immagini per ‫بشار اسد‬‎

رئیس جمهوری سوریه روز پنجشنبه در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «راشا تودی» با اشاره به حملات جنگنده‌های اسرائیلی به مواضع نظامی در خاک این کشور گفت که ده‌ها سوری کشته شده و شماری نظامی زخمی شدند اما هیچ ایرانی در بین تلفات وارده نبود./رادیو فردا



دعوای توئیتری جلیلی و ابوطالبی بر سر برجام


حسین الله‌کرم: تحریم‌ آمریکا به هیچ‎وجه بر زندگی من اثر منفی نمی‌گذارد

حسین الله‌کرم: تحریم‌ آمریکا بر زندگی من به هیچ‎وجه اثر منفی نمی‌گذارد. مراودات اقتصادی خارجی نداشتم.

رئیس شورای هماهنگی حزب‌الله درباره روابط دیپلماتیک خود افزود: ارتباط خوبی با دیپلمات های اروپایی خصوصا با آلمانی ها، فرانسوی ها و کشورهای اروپای شرقی مثل بلغارستان، رمانی، بوسنی هرزگوین و ترکیه داشتم اما ارتباط ما در مراکز و محافل دیپلماتیک با دیپلمات های آمریکایی در حد سلام و علیک بود.




خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

شکایت ۱۵ نفر از ناظم مدرسه معین

$
0
0

زیتون– غلامحسین اسماعیلی٬ رییس کل دادگستری استان تهران٬ خبر از شکایت ۱۵ دانش آموز از ناظم مدرسه معین داد.

جمعه شب گذشته تصاویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که بر اساس آن یکی از مسئولان دبیرستان پسرانه مقطع متوسطه اول یک مجتمع آموزشی غیرانتفاعی در منطقه ۲ تهران، در پی آزار جنسی گروهی از دانش آموزان، بازداشت شده است.

روزنامه ایران در این رابطه نوشت که متهم در پی شکایت والدین برخی دانش‌آموزان توسط پلیس امنیت بازداشت شد و در روند تحقیقات، پرونده برای رسیدگی مقدماتی در اختیار یکی از بازپرسان دادسرای ارشاد قرار گرفت. این مرد تاکنون به تجاوز به دانش‌آموزان اعتراف نکرده و گفته فقط به آنها فیلم غیراخلاقی نشان داده است.

از سویی ادعای تجاوز توسط تمام شاکیان مطرح نشده است و آن‌طور که یک منبع آگاه به «شرق» گفت، هنوز مدارکی برای اثبات این اتهام به دست نیامده، اما قرار است دانش‌آموزان به پزشکی‌قانونی معرفی شوند تا از لحاظ جسمی و روانی مورد معاینه قرار گیرند.

بر این اساس اتهام این مرد تاکنون فقط ترغیب و تشویق به فساد و فحشاست و مدارکی که باعث ثبت اتهام جدید در پرونده شود به دست نیامده است. درهمین‌حال یک منبع آگاه انتظامی نیز گفت دانش‌آموزان ادعایی مبنی‌بر وقوع تجاوز ندارند.

مامور امنیتی به من گفت کشمیری هم کشته شده

$
0
0

زیتون-احسان مهرابی: دو سال پیش مرتضی صادقی، فعال سیاسی ساکن هلند، خبر داده بود که فردی به نام علی معتمد که به قتل رسیده، در واقع همان محمدرضا کلاهی، عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، است.

باور کردن این موضوع اما برای بسیاری سخت بود، چرا که شاید تصور می‌کردند فردی با این ویژگی‌ها احتمالا در وضعیت خاصی زندگی می‌کند و دسترسی به او به این سادگی ممکن نیست. علی معتمد اما از سال‌ها پیش به عنوان کارمند یک شرکت برق، یک زندگی عادی در هلند داشته، با یک زن افغان ازدواج کرده و یک پسر داشته که اینک حدود ۲۰ سال سن دارد.

محمود صادقی یکی از دلایل افشا شدن محل زندگی و هویت علی معتمد یا محمدرضا کلاهی را ارتباطات مجازی اطرافیان او با خانواده کلاهی می‌داند.

مرتضی صادقی می‌گوید، ابتدا تنها قتل علی معتمد به‌عنوان یک ایرانی برایش سئوال‌برانگیز بوده و نمی‌دانسته او محمدرضا کلاهی است. او درتحقیقات بعدی به این موضوع پی برده است. او سربسته یکی از دلایل افشا شدن محل زندگی و هویت علی معتمد یا محمدرضا کلاهی را ارتباطات مجازی اطرافیان او با خانواده کلاهی می‌داند.

دلیل ممکن دیگر، دیدار محمدرضا کلاهی با مادرش در لندن بوده است؛ دیداری که پس از حدود ۳۰ سال در لندن انجام شده و کلاهی پس از آن به خطرناک بودن این اقدام پی برده، چرا که مادرش ساکن ایران بوده و ماموران به راحتی می‌توانسته اند او را ردیابی کنند. اینک پس از دو سال دادگاه دو متهم قتل علی معتمد در هلند درحال برگزاری است و روزنامه‌های هلند نیز نوشته‌اند که او «به احتمال قریب به یقین»، همان «رضا کلاهی صمدی» است.

مرتضی صادقی همچنین می‌گوید، مامور اداره امنیت هلند به او گفته، مسعود کشمیری، عامل انفجار دفتر نخست وزیری، نیز کشته شده است.

نظر شما چگونه به این موضوع جلب شد که آقای معتمد همان محمدرضا کلاهی است؟

من از ابتدا هیچ پیش‌زمینه‌ای روی فرد کشته شده نداشتم چه رسد به اینکه فکر کنم ممکن است او محمدرضا کلاهی باشد. از قبل هم اصلا او را ندیده بودم ولی اصلِ این قتل برایم عجیب بود و به همین دلیل درباره آن تحقیق کردم.

دلیل ممکن دیگر، دیدار محمدرضا کلاهی با مادرش در لندن بوده است، چرا که مادرش ساکن ایران بوده و ماموران به راحتی می‌توانسته‌اند او را ردیابی کنند.

براساس آمار رسمی، به طور متوسط سالیانه تنها ۱۶ قتل سازماندهی شده در در هلند رخ می‌دهد و قاعدتا اگر فردی جزو این ۱۶ قتل باشد، موضوع خاصی است، چرا که این ۱۶ قتل هم معمولا در تسویه حساب‌های گروه‌های تبهکاری و یا موارد خاص رخ می‌دهد. مقتول در یک شرکت برق کارهای فنی انجام می‌داد و به لحاظ زندگیش در هلند یک فرد عادی محسوب می‌شد. هیچ پیشینه جرم و جنایت نزد پلیس نداشت، اختلافات خانوادگی محرک قتل سازماندهی شده نیز منتفی بود.

قبر علی معتمد یا محمدرضا کلاهی

از این جهت قتل سازماندهی شده او عجیب بود. نه پلیس، نه خانواده او، نه تلویزیون، نه رادیو، اسم مقتول را اعلام نمی‌کردند. همه چیز سئوال برانگیز بود و این سئوال را پیش می‌آورد که چه دلیلی وجود دارد، مرگ یک ایرانی تا این حد پنهان نگاه داشته شود؟ همه اینها محرک و ایجاد کننده انگیزه برای من بود تا این قتل را پیگیری کنم.

شاید اغراق نباشد اگر بگویم یافتن همین نام علی معتمد هم به سادگی نبود. شاید این نکته حائز اهمیت باشد که اولین بار در روز ‌اول نوامبر سال ۲۰۱۶ یک برنامه‌ای تلویزیونی که پرونده‌های جنائی را پیگیری می‌کند اعلام کرد فرد مقتول در شهر آلمیره علی معتمد نام داشته است.

آیا آقای معتمد با ایرانیان دیگر ارتباطی داشت؟

در طول این سال‌ها که من درگیر این موضوع بوده‌ام متوجه شده‌ام که او در زمان‌های مختلف با تعداد اندکی از ایرانیان ارتباط داشته است اما این ارتباط گسترده نبوده حتی در مواردی با نوعی بهانه‌جوئی با افرادی قطع ارتباط می‌کرده او با عنوان یک فعال سیاسی هم با کسی ارتباط نداشته است.برخی از افرادی که با او ارتباط داشتند و من با آن‌ها صحبت کردم، پرهیز داشتند که وارد موضوعات سیاسی شوند. با خانواده همسرش که اهل افغانستان بودند اما ارتباط بیشتری داشته است.

آیا ارتباط تشکیلاتی داشته است؟

اطلاعی درباره ارتباط تشکیلاتی او ندارم و تنها بر اساس اطلاعات من تعداد محدودی از اعضای سازمان مجاهدین خلق، او را در اردوگاه‌های سازمان در عراق دیده بودند. البته با آنان نیز با نام‌های سازمانی منجمله «کریم» در ارتباط بوده که من نتوانسته‌ام با این افراد صحبت کنم. ولی شنیدم که یکی دو نفر از هواداران سابق سازمان مجاهدین خلق در مراسم دفن او حضور داشته‌اند.

شما در کدام مرحله از تحقیقات متوجه شدید که فرد کشته شده کلاهی است؟

شهری که آقای معتمد یا کلاهی ساکن آن بود، یعنی شهر آلمیره با شهر ما ۱۳۰ کیلومتر فاصله دارد و این بعد مسافت مانعی بود که حضور من درآن شهر و تحقیقاتم که به صورت شخصی انجام می‌شد، دشوارتر و در نتیجه کند پیش رود.

علی معتمد دریک شرکت برق کارهای فنی انجام می‌داد و به لحاظ زندگیش در هلند یک فرد عادی محسوب می‌شد. هیچ پیشینه جرم و جنایت نزد پلیس نداشت، اختلافات خانوادگی محرک قتل سازماندهی شده نیز منتفی بود.

اولین‌ باری که به خانه فرد مقتول مراجعه کردم متوجه غیر عادی بودن موضوع شدم چرا که آن محدوده با دوربین‌های مدار بسته کنترل می‌شد، که در کنار مخفی نگهداشتن نام مقتول نشانگر اهمیت موضوع بود. در مرتبه اول در خانه آقای معتمد کسی حضور نداشت. مرتبه دوم اما پسرش حضور داشت و من موفق شدم که صحبت کوتاهی با او داشته باشم. پسر او حدود ۱۸ یا ۱۹ سال داشت و بعدا فهمیدم دانشجو است. پسر آقای معتمد علاقه‌ای به صحبت کردن درباره موضوع نداشت.

پس موضوع را از چه طریقی پی‌گیری کردید؟

من طرق مختلفی را دنبال کردم اولین موضوع یافتن نام او بود. نامی که آگاهانه در همکاری و هم‌آهنگی بین خانواده و مقامات هلندی پنهان نگاه داشته می‌شد.

من در نهایت در ماه آپریل فهمیدم نام مقتول علی معتمد است. از آن موقع بود که به کوشش کردم علی معتمد را بشناسم هر چه بیشتر علی معتمد را جستجو کردم کمتر او را یافتم و در آن موقع بود که من اول فهمیدم نام علی معتمد فقط یک نام آفریده شده در هلند بوده و از آن به بعد بود که متوجه علائمی شدم که این فرد می‌تواند محمد رضا صمدی کلاهی باشد.

تازه آن موقع بود که دلیل این هم‌آهنگی مشترک بین خانواده و پلیس و یا کسان دیگر برای پنهان نگهداشتن حتی نام او را متوجه شدم. من در عین حال دنبال قبر او بودم. فکر می کردم علی‌الاصول او مسلمان بوده و باید دفن و کفنش در غسال‌خانه‌های اسلامی انجام شده باشد. در جست‌وجوی این موضوع به یک غسال‌خانه که دریک مسجد بود رفتم و درآن جا فردی بلافاصله بعد از سئوال من باحالت خاصی گفت که ما اطلاعی نداریم و سراغ این فرد را باید در فلان قبرستان بگیری. این موضوع باعث شد که من بلافاصله به آن قبرستان رفتم.

مرتضی صادقی همچنین می گوید ،مامور اداره امنیت هلند به او گفته ،مسعود کشمیری،عامل انفجار دفتر نخست وزیری،نیز کشته شده است.

وقتی به قبرستان رفتم دیدم، هیچ نام ایرانی روی هیچ قبری نیست و تنها مزاری نظر من را جلب کرد که مقداری گل پژمرده روی آن بود و بر روی روبانی با رنگ سبز باز عبارتی به زبان هلندی نوشته شده بود DAG PAPa خداحافظ پدرمهربان ، ذهنم رسید که این دسته گلی است که پسر مقتول برایش پدرش برده.

به گل فروشی کنار قبرستان رفتم، صاحب گل‌فروشی اطلاعاتی به من نداد. یک زن که آن جا بود اما من را در بیرون گل‌فروشی دید و بعد از صحبتی به من گفت که قبر آن کارمند شرکت برق که کشته شده قبر دوم دراین ردیف است و من مطمئن شدم که این قبر متعلق به علی معتمد است. اگر اشتباه نکنم، این اتفاق در ماه می میلادی رخ داد. از این به بعد بود که من کوشش کردم اطمینان خودم برای اینکه مقتول محمدرضا کلاهی است را مستحکم کنم.

چرا تصور کردید که علی معتمد می‌تواند کلاهی باشد، چرا کشمیری یا یک فرد دیگر نباشد، چه شاخصه‌ای در او وجود داشت که به کلاهی نزدیک بود؟

همانگونه که قبلا گفتم در جستجوی من برای کیستی علی معتمد بود که من به محمد رضا کلاهی رسیدم . مرتبه دوم که به قبر او مراجعه کردم و عکس گرفتم، پلیس از من خواست که با آنان صحبت کنم. بعد در مرحله بعد ماموران سازمان امنیت هلند از من خواستند که با آن‌ها ملاقاتی داشته باشم.

یکی از موضوعاتی که من را مطمئن کرد، فرد کشته شده کلاهی است، موضوع خال درکف پای او بود.

سپاه پاسداران نامه‌ای به همه مراکز ارسال کرده بود و ضمن اعلام مشخصات نوشته بود که پای کلاهی خال دارد.البته این موضوع در جاهای دیگری هم گفته شده  است.

من با ماموران پلیس صحبتی درباره خال کف پای فرد کشته شده کرده بودم، به مامور پلیس گفتم آیا شما از فرد مقتول عکس گرفته‌اید ؟ او گفت ما از همه مقتولین عکس می‌گیریم. از او پرسیدم آیا خال سیاه کف پای اورا هم دیده‌اید؟ او حرفی نزد اما پس از مدتها که من با یکی از ماموران امنیتی هلند ملاقات داشتم مامور سازمان امنیت به من گفت، از کجا می‌دانستی که پای فرد کشته شده خال دارد. و آنجا بود که مطمئن شدم فرد مورد نظر محمدرضا کلاهی است. این موضوع خال را من سال ۶۰ شنیده بودم. درآن زمان سپاه پاسداران نامه‌ای به همه مراکز ارسال کرده بود و ضمن اعلام مشخصات نوشته بود که پای کلاهی خال دارد. البته این موضوع در جاهای دیگری هم گفته شده و در مطالب چندی در فضای مجازی هم قابل دسترس است.

حرف دیگری هم از دهان مامور سازمان امنیت در رفت و گفت کشمیری هم کشته شده است. البته بعد که دید من اطلاعی از این موضوع ندارم، حرف خود را پس گرفت.

یعنی به این ترتیب مامور سازمان امنیت از همه جریانات مربوط به کلاهی و کشمیری خبر داشت؟

بله برداشت من این بود که او کل موضوع را در حد توانش دنبال کرده بود تا جائی که در گفتگوی ما عنوان شد اسرائیل و جمهوری اسلامی مانند هم رفتار می‌کنند و کسانی که مقاماتشان را ترور کرده‌اند، اگر بتوانند در هر جای دنیا باشند پیدا می‌کنند و می‌کشتند. آن مامور همچنین به من هشدار داد که اگر کسانی در عملیات مسلحانه و یا ترور مقامات جمهوری اسلامی نقش داشته‌اند، درخطر هستند.

ماموران سازمان امنیت چگونه این اطلاعات را کسب کرده بودند و به هویت آقای کلاهی پی برده بودند؟

سازمان امنیت از ابتدا متوجه شده بود که این قتل غیرعادی است اما دقیقا نمی‌دانم از چه زمانی متوجه شدند که این فرد کلاهی بوده است.

فکر می‌کنید جمهوری اسلامی چگونه موقعیت آقای کلاهی را کشف کرده بود؟

یکی از احتمالات جدی ارتباطات مجازی است. یکی ازموضوعاتی که باعث مشخص شدن هویت واقعی آقای معتمد شده، می تواند ارتباط مجازی اطرافیان او با خانواده کلاهی در جائی از جهان جز ایران باشد و رد یابی آن توسط حکومت ایران.

کدام یک از اطرافیان؟

اینها همه حدس و گمان است. فضای مجازی برای خود من در فهمیدن غیر واقعی بودن نام علی معتمد و موضوعات دیگر بسیار موثر و راهنما بود. اما به طور کلی می‌توانم بگویم که گاهی ارتباطات مجازی اطرافیان یک فرد با دیگران ممکن است اطلاعاتی از هویت و محل زندگی آن فرد در اختیار افرادی قرار دهد که به دنبال او هستند.

به جز این ارتباطات، آیا موضوع دیگری باعث کشف هویت او شده است؟

من شنیدم زنی که مسئول سازمان مجاهدین خلق در هلند بوده و به علی معتمد وقتی که وارد هلند شده و درخواست پناهندگی داده، کمک کرده،از کمپ اشرف ربوده و به ایران برده شده است.

من شنیدم،زنی که مسئول سازمان مجاهدین خلق درهلند بوده و به علی معتمد وقتی که وارد هلند شده و درخواست پناهندگی داده، کمک کرده،از کمپ اشرف ربوده و به ایران برده شده است.

این موضوع ممکن است رد اولیه‌ای از وضعیت محمدرضا کلاهی را به دست ماموران امنیتی جمهوری اسلامی داده باشد. از سوی دیگر من شنیده‌ام که کلاهی در سال ۹۲ یا ۹۳ به دیدار مادرش در لندن رفته بود و از همان زمان خودش نیز به نوعی احساس کرده بود که این اقدام خطرناکی بوده است.

این سه عامل می تواند از جمله و یا ترکیبی از دست یافتن حکومت ایران به علی معتمد یا کلاهی بوده باشد.

با این توصیف آقای کلاهی ردهایی از خود برجای گذاشته بود؟

سال ۹۲ رسانه‌های نزدیک به حکومت خبر دادند که کلاهی و کشمیری در رستوران‌هایی در آلمان دیده شدند، این شاید نشانه این بود که جمهوری اسلامی رد آنان را پیدا کرده و تصمیم خود را گرفته بود و این خبرها یک نوع رد گم‌کنی بود.

آیا در تحقیقات متوجه نشدید، چرا فردی مانند کلاهی که قاعدتا وضعیت خاصی داشته، یک زندگی عادی را پیشه کرده و در محلی حفاظت شده زندگی نمیکرده است؟

درباره روابط او و سازمان مجاهدین خلق اطلاعی ندارم. اما دو سال پیش که من اعلام کردم آقای معتمد همان کلاهی است. چند تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق به من پیام دادند و گفتند با کلاهی در اشرف بوده‌اند. این افراد هر کدام جداگانه مدعی بودند که نام کلاهی در قرارگاه مجاهدین خلق، کریم بوده و یکی از آنها به من گفت که او گفته از ابعاد بمب اطلاع نداشته و فکر می‌کرده، این بمب فقط بهشتی را از بین می‌برد.

مسعود کشمیری،عامل انفجار دفتر نخست وزیری

او می‌گفت که کریم گفته بهشتی من را به حزب آورد و میرحسین موسوی را به روزنامه فرستاد. حالا من اینجا هستم با این شرایط اما موسوی وزیر خارجه شد و حالا هم نخست‌وزیر شد.

کلاهی مدعی بوده که خود بمب به تنهایی باعث کشته شدن این تعداد از افراد نمی‌شد، ریخته شدن سقف بر اثر پارگی زنجیر جرثقیل باعث شده که این تعداد افراد در این وسعت کشته شوند.

اما به هر حال به گفته این فرد، کلاهی فکر می‌کرده که در این انفجار فقط بهشتی کشته می‌شود. و خود با ابعاد گسترده این انفجار مسئله داشته است. به گفته این فرد، کریم یا کلاهی مدعی بوده که خود بمب به تنهایی باعث کشته شدن این تعداد از افراد نمی‌شد، ریخته شدن سقف بر اثر پارگی زنجیر جرثقیل باعث شده که این تعداد افراد در این وسعت کشته شوند.

هر دو فرد همچنین می‌گفتند، کلاهی با وجود جدا شدن از مجاهدین خلق به لحاظ اعتقادی این گروه را قبول داشته و هنگام عملیات فروغ جاویدان به عراق رفته و سپس به هلند بازگشته است. اما یکی از آنها معتقد بود کریم با شخص رجوی مسئله داشت.

متهمان بازداشت شده درچه وضعیتی هستند؟

دو متهم بازداشت شده اند، یک فرد ۲۸ ساله و یک فرد ۳۵ ساله. هر دو سابقه بزهکاری دارند. فرد ۲۸ ساله یکی از ۶۰۰ خلاف‌کار مشهور آمستردام است و برادرش نیز سردسته یک باند خلاف کار است. براساس چهره‌نمایی گفته شده بود که خانواده یکی از این‌ها ممکن است اصالتا از یکی از مستعمره‌های هلند به نام آنتیک لس باشد اما به هر حال هر دو تابعیت هلندی دارند.

هنوز نشانه خاصی درباره ارتباط این قتل با جمهوری اسلامی کشف شده است؟

به نظر سازمان امنیت هلند این موضوع را به صورت جدی پیگیری کرده است چون بنظر می‌رسد انجام یک عملیات مسلحانه در کشورشان توسط یک دولت خارجی برایشان بسیار گران آمده و یکی از دلایل دستگیری ضاربین هم همین عزم و همکاری مشترک و تنگاتنگ پلیس، دادگستری، سازمان امنیت و احتمالا وزارت ارتباطات(مخابرات) است. نوع پیگیری این پرونده و هزینه‌های مالی برآورد شده برای آن نشان‌دهنده این موضوع است که سیستم هلند نسبت به دست‌یابی به علل این ترور حساسیت ویژه داشته که این افراد را از روی دستگاه‌های تلفن همراه و وابستگی خلاف‌کاران منطقه آلمیره با شرق آمستردام پیدا کرده‌اند.

ضارب و همکارش سه مرتبه برای شناسایی آقای معتمد و برنامه‌ریزی ترور به محل زندگی او رفته بودند.

گزارش‌ها نشان می‌دهد سازمان امنیت هلند و پلیس تمام تماس‌ها در این محدوده را در مدت خاصی کنترل کرده‌اند و مشخص شده که دراین مدت متهمان سه بار با یک نقطه مشخص در آمستردام که ترور را سازماندهی می کرده است، تماس تلفنی داشته‌اند.

 آنچه منجر به افشای اجتماعی پرونده در همین حد هم شد استقلال قوه قضائیه و اصرار آن بوده و گرنه به باور من سیستم امنیتی هلند تمایلی به علنی شدن آن نداشته و الان هم کوشش می‌کند هر چه بی‌سرو صداتر پایان یابد.

با وجود اینکه این تلفن‌های همراه از بین برده شده بود، نیروهای امنیتی یافته‌اند که تلفن‌هایی که با آن ها تماس گرفته شده و از بین برده شده بلاک‌بری بوده است. درنهایت حدود ۵ هزار بزهکار را تحت نظر گرفتند و تلفن‌های آن‌ها را شناسایی کرده‌اند و در نهایت به این دو نفر رسیدند.

این شواهد و قرائن نشان از جدیت سیستم امنیت هلند برای دست‌یابی به ابعاد مختلف این ترور تا اینجای کار است. البته من معتقدم آنچه منجربه افشای اجتماعی پرونده در همین حد هم شد استقلال قوه قضائیه و اصرار آن بوده و گرنه به باور من سیستم امنیتی هلند تمایلی به علنی شدن آن نداشته و الان هم کوشش می‌کند هر چه بی سروصداتر پایان یابد.

البته ممکن است این افراد با چند واسطه مثلا از طریق یک سری باندهای بزهکاری در آمریکای لاتین اجیر شده باشند. کشف ارتباط آنان با ایران با اتکا به مدارک محکمه‌پسند، از سویی دشوار و از سویی مورد تمایل سیستم امنیتی هلند نیست اما آنچه برای من روشن است اطلاعات پوشیده ای است که سیستم امنیت هلند از افشای آنان پرهیز می کند.

گزارشی از پرونده درگذشت هاله سحابی

$
0
0

در حالی هفتمین سالگرد هاله را گرامی می‌داریم که هنوز پاسخ روشنی از طرف دست‌اندرکاران قضایی و امنیتی درباره نحوه درگذشت او ارائه نشده‌است. از این فرصت استفاده می‌کنیم تا یک بار دیگر و به طور خلاصه شرح ماوقع را جهت ثبت در تاریخ به استحضار مردم عزیز رسانده و بار دیگر بر خواسته خود مبنی بر شناسایی عوامل درگذشت هاله پافشاری نماییم.

پیش از درگذشت
هاله سحابی در پی حوادث سال ۱۳۸۸ به دلیل شرکت در راهپیمایی اعتراضی و مسالمت آمیز درحالی که چند شاخه گل در دست داشت بازداشت و نهایتا به جرم اقدام علیه امنیت ملی به تحمل دو سال حبس محکوم شد. او در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۹ برای گذراندن حکم خود به زندان اوین منتقل شد. در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ پدر هاله، زنده‌یاد مهندس عزت‌الله سحابی، در پی بیش از یک ماه بستری در بیمارستان دچار خونریزی مغزی شد و به اغما رفت. در مدت بستری پدر، مقامات زندان و دادگاه انقلاب دادن مرخصی به هاله را منوط به امضای ندامت‌نامه از طرف وی کردند که طبیعتا مورد پذیرش وی قرار نگرفت. اما بلافاصله پس از رفتن مهندس سحابی به اغما، وزارت اطلاعات قبل از درخواست هاله و خانواده و بدون هیچ شرایطی دستور به مرخصی موقت او دادند. مهندس سحابی در تاریخ ۱۰ خرداد در حالی درگذشت که در ماه‌های آخر زندگی خود هرگز قادر به دیدار فرزند خود نشد.

مراسم تشییع مهندس سحابی
بلافاصله پس از درگذشت مهندس سحابی، در حالی که هنوز بسیاری از خویشاوندان، دوستان و دوستداران وی از حادثه مطلع نشده بودند، مقامات امنیتی (فرمانداری، نیروی انتظامی و….) خانواده را تحت فشار قرار دادند که پیکر وی در همان روز به خاک سپرده شود. این فشارها با مقاومت خانواده مواجه شد و نهایتا خانواده پذیرفت که پیکر مهندس، فردای روز درگذشت در خانه ایشان در لواسان شستشو داده شده، و فقط در فاصله درب منزل تا ابتدای خیابان (فاصله‌ای کمتر از ۱۰۰ متر)‌ تشییع شده و سپس جهت تدفین به آرامگاهی در لواسان منتقل گردد. جزییات مراسم شستشو، تشییع و کفن و دفن بارها با مقامات مسئول هماهنگ شد و حتی ساعت برنامه به دستور مقامات در آخرین ساعات شب قبل عوض شد و قرار شد که تشییع راس ساعت ۷ بامداد تشییع آغاز شود. مراسم شستشو و کفن کردن عینا در ساعت مقرر انجام شد، اما بر خلاف وعده تعیین‌شده نیروی‌های امنیتی اجازه تشییع نداده و دستور دادند که جنازه بدون تشییع به آرامگاه منتقل شود. این دستور با مقاوت تشییع‌کندگان روبرو شد. اما نهایتا پس از ضرب و شتم و دستگیری تعداد زیادی از مشایعت‌کنندگان نیروهای امنیتی جنازه را در اختیار گرفته و بعد از اینکه دو بار جنازه به زمین افتاد، آنرا داخل آمبولانس کرده و به سمت قبرستان برده و با بستن درب‌ قبرستان مانع ورود افراد شدند. خواندن نماز پشت درهای بسته آرامگاه در غیاب بستگان درجه اول، اقوام و سایر دوستان و تنها با مشایعت سه نفر انجام گرفت. در حین و بعد از مراسم خاکسپاری نیروهای لباس‌شخصی دور محل دفن حلقه زده و با ایجاد فضای امنیتی حتی اجازه خواندن فاتحه به صورت جمعی را هم نمی‌دادند.

درگذشت هاله
هاله به همراه چند نفر دیگر از در صف مقدم مشایعت کنندگان و در مرکز مشاجره و مقاومت برای تشییع پدر قرار داشت. به گفته همراهان وی، او در حالی که عکسی از مهندس سحابی در دست داشت وارد مشاجره با نیروهای امنیتی و لباس شخصی که بر خلاف وعده قصد ممانعت از تشییع داشتند شد. بنابر شهادت دو نفر از افرادی که در آن لحظه در نزدیکی هاله حضور داشتند (این شهادت متعاقبا به طور رسمی در دادگاه استماع و ثبت شد) شخصی به هاله نزدیک شده و با دست ضربه‌ای به ناحیه پهلوی شکم هاله وارد نمود و بلافاصله هاله به حالت غیر هشیار و به زمین افتاد. چند تن از پزشکان حاضر در محل حادثه فورا بالای سر هاله آمدند و در میان هجمه نیروهای امنیتی تلاش به احیای هاله از راه فشار بر قفسه‌ی سینه و تنفس مصنوعی نمودند. تلاش ایشان در آن فضای بسیار پر تنش بی حاصل بود بنابراین هاله را بلافاصله سوار بر خودروی یکی از اقوام نموده و در حالیکه هنوز پیکرش به طور کامل در خودرو جای نگرفته بود، خودرو به سمت درمانگاه لواسان حرکت کرد. پس از ورود خودرو به محوطه درمانگاه، پیکر هاله در حالی که هنوز در خودرو بود توسط دو تکنیسین امداد مورد معاینه قرار گرفت. تکنیسین ارشد بعد از معاینه و مشاهده چشم‌ها و نبض‌های هاله که همچنان برروی تشک عقب اتوموبیل دراز کشیده بود اطمینان داد که خیلی دیر شده و کاری نمی توان کرد. خودروی حامل پیکر هاله در همان حال به سمت منزل وی در تهران حرکت کرد.

از درگذشت تا تدفین
ساعتی پس از انتقال هاله به منزل، یک مقام قضایی و چندین گروه از نیروهای امنیتی وارد منزل شدند. ناهماهنگی زیادی بین گروه‌های مختلف امنیتی وجود داشت. به طوری که درخواست‌ها، دستورات و تهدیدهای مختلفی ابراز می‌شد و حتی در حین مذاکره با حضور مقام قضایی و همراهان در داخل خانه، تعداد دیگری از نیروهای لباس شخصی ناگهان به داخل خانه هجوم آوردند برای اینکه جنازه را در اختیار گرفته و از خانه خارج کنند. ما حصل مذاکرات این افراد این بود که اولا یا هاله باید بلافاصله و در همان روز به خاک سپرده شود و یا در صورت عدم موافقت خانواده با خاک‌سپاری در همان روز، کالبدشکافی و خاکسپاری به بعد از تعطیلات نیمه خرداد موکول می شد. ثانیا حتی در صورت پذیرش گزینه اول (تدفین فوری) خانواده باید تعهد کند که ادعایی نسبت به نحوه درگذشت هاله نداشته باشد.

تصمیم به تدفین
پس از مذاکرات طولانی مقامات قضایی به هیچ وجه حاضر به انعطاف در برابر خواسته‌های خانواده (مبنی بر انجام مراسم تدفین به صورت متعارف) نشدند. ساعتی بعد از ظهر، اعضای خانواده درجه اول به این جمع‌بندی رسیدند که با گزینه اول، یعنی دفن فوری موافقت کنند. این تصمیم بر مبنای دلایل زیر گرفته شد:
۱- طبق نظر پزشکان معتمد خانواده و پس از معاینه بالینی، «شکل» مرگ هاله ایست قلبی بوده‌است، اما «علت» بروز ایست قلبی نامعلوم بود.
۲- با توجه به اطلاعات موجود در آن لحظه، بروز ایست قلبی احتمالا ناشی از فشار عصبی غیرعادی در طول مشاجرات و درگیری‌ نیروهای امنیتی با هاله بوده‌است. تمامی شهودی که بعدا در دادگاه نسبت به وقوع ضربه شهادت دادند، در لحظه تصمیم‌گیری در بازداشت به سر می‌بردند و یا در محل حاضر نبودند. بنابراین خانواده اطلاع دقیقی از نحوه وقوع حادثه نداشت.
۳- بنابر موارد فوق نتیجه گیری شد که حتی در صورت کالبدشکافی، تنش عصبی به عنوان علت اعلام خواهد شد و امکان تعیین قطعی «علت» بروز ایست قلبی وجود نداشت. بنابراین امیدی به پیگیری قضایی افرادی که مسئول بروز علت ایست قلبی بودند نیز وجود نداشت.

از اعلام تصمیم خانواده تا تدفین
با اعلام تصمیم خانواده مقرر شد پیکر هاله از محل منزل در تهران به خانه پدری در لواسان منتقل شود تا فرزندان و سایر اعضای خانواده بتوانند به مدت ۲ ساعت در خلوت با هاله وداع کنند و سپس پیش از تاریکی هوا مراسم تدفین انجام شود. اما بلافاصله بعد از خروج پیکر از درب منزل مجددا نیروهای امنیتی با اعمال زور و خشونت پیکر را در اختیار قرار گرفته و سوار بر یک آمبولانس کردند. در حالی که اقوام و اعضای خانواده با خودروهای شخصی به سمت لواسان حرکت کردند، آمبولانس تغییر مسیر داده و به سمت دیگری رفت. بعدا مشخص شد که در پایین آپارتمان و هنگام حرکت علیرغم توافقی که با حضور قاضی و رئیس کلانتری، سر کلانتر و مأمورین اطلاعات و امنیت صورت گرفته اختلاف نظر به وجود آمده و آمبولانس به سمت پزشکی قانونی در کهریزک حرکت کرده‌است. شدت ناهماهنگی بین نیروها به حدی بود که در طول مسیر مامور انتظامی تهدید به تیراندازی به خودروی دیگر حامل نیروهای لباس‌شخصی می‌کرد. یکی از فرزندان در داخل آمبولانس حضور داشت اما اجازه ورود به محوطه پزشکی قانونی به او داده نشد در حالیکه پیکر آن مرحومه به مدت یک ساعت و نیم داخل پزشکی قانونی بود. هیچ‌وقت گزارشی از این بررسی پزشکی قانونی به خانواده ارائه نشده‌است.
نهایتا و با چند ساعت تاخیر پیکر هاله هنگام غروب آفتاب به محل بهشت فاطمه لواسان رسید. غسالخانه گورستان برای غسل دادن در تاریکی تجهیز نشده بود و حتی چراغی داخل ساختمان غسالخانه وجود نداشت. نور با استفرار یک خودرو در مقابل درب غسالخانه تأمین شد و با کمک بعضی از افراد فامیل و دوستان شستشو انجام شد. نهایتا حدود ساعت ده شب با حضور تعدادی از اعضای فامیل و در حضور تعداد بسیار زیادی از نیروهای امنیتی و ضدشورش پیکر هاله در کنار پدرش به خاک سپرده شد.

پیگیری قضایی بعد از درگذشت
اعلام رضایت خانواده نسبت به عدم پیگیری قضایی در شرایطی بود که تمامی شهودی که نحوه بروز حادثه را مشاهده کرده بودند حضور نداشتند و یا در بازداشت به سر می‌بردند. بنابر وجود این شواهد جدید، شکایتی از طرف خانواده تنظیم شد. به علاوه درخواست شد تصاویر ضبط شده توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به سمع دادگاه برسد. چراکه از لحظه درگذشت مهندس سحابی تا زمان بروز کلیه درگیری‌ها در طول تشییع و سپس تا بعد از تدفین هاله، تعداد زیادی از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی به طور پیوسته در حال فیلم‌برداری از افراد و وقایع بودند. بنابراین با احتمال بسیار قوی نیروهای اطلاعاتی تصاویری از نحوه بروز حادثه در دست دارند.
رسیدگی قضایی به این پرونده در مرداد ماه سال ۱۳۹۰ در شعبه ۱۰۸۳ در دادگاه مجتمع کارکنان دولت در تهران انجام شد. در این جلسه دو نفر شاهد که به عینه وقوع ضربه به پهلوی هاله را مشاهده کرده بودند، به علاوه دو شاهد دیگر در نزدیکی هاله حضور داشته و بروز درگیری و مشاجرات را مشاهده کرده بودند حاضر شده و شهادت خود را به طور رسمی به استماع قاضی رساندند.
چکیده حکم دادگاه این بود که اولا «تشخیص رابطه علیت مابین فوت و علت واقعه رابطه مستقیم احراز نشده»، ثانیا «در انتساب علت مرگ با جریان مذکور (ضربه مورد ادعا) تردید و شبهه جدی وجود دارد»، و ثالثا «مشاهده فیلم و عکس احتمالی نیز کمکی به این موضوع نمی‌کند». بنابراین حتی با درخواست مبنی بر ارائه تصاویر نیز موافقت نشد. شبهه مورد اشاره در رای دادگاه در حالی‌است که بنا به گفته شهود، هاله بلافاصله بعد از وقوع ضربه به زمین‌ افتاده و دار فانی را وداع گفته‌است. جزییات شهادت این افراد (به ترتیبی که گفته شد) در متن حکم نهایی دادگاه مستند شده‌است. بعد از صدور حکم دادگاه، خانواده طی نامه‌ای به ریاست قوه قضاییه خواستار بازنگری در این پرونده شد که در این مورد هم پاسخی دریافت نگردید.

اظهارات بی‌پایه درباره علت درگذشت
در روزها و هفته‌های بعد از درگذشت هاله، افراد مختلف از جمله تعدادی از مسئولین امنیتی و انتظامی علت درگذشت هاله را عواملی مانند «فشار و شوک عصبی ناشی از درگذشت پدر»، «گرمای هوا» و «سابقه بیماری قلبی» اعلام کردند. تمام کسانی که هاله را در ساعات بعد از درگذشت پدر دیده‌اند بی‌شک گواهی می‌دهند که در حال و هوای آن روز هاله چیزی جز تسلیم و رضا دیده نمی‌شد. هاله در مصاحبه‌ای که در شب درگذشت داشت، در کمال آرامش و متانت توصیه‌های پدر در پرهیز از تندروی و خشونت و تشویق به بردباری را برای جوانان بازگو می‌کند. در ساعات اولیه بامداد و پیش از آغاز مراسم شستشو مهندس سحابی، هاله در حال تدارک صبحانه نه تنها برای مهمانان، بلکه برای نیروهای امنیتی بیرون از خانه بود. حتی در آخرین دقایق پیش از خروج از منزل، در حالی که زمزمه‌هایی از طرف تعدادی از ماموران مبنی بر تغییر در برنامه تشییع مطرح شد، هاله با زبان شوخی با آنان به صحبت پرداخت. بنابراین اگر شوک و فشار عصبی در کار بوده، تنها و تنها بعد از آغاز هجمه‌ها، توهین‌ها، مشاجرات، درگیری، بر زمین انداختن جنازه مهندس سحابی و نهایتا وقوع ضربه به خود هاله بوده‌است. هوای لطیف بهاری در ساعت ۷ صبح در شهر لواسان قطعا نمی‌تواند آزاری برای کسی باشد، چه رسد که عامل مرگ شود.
اما در مورد سابقه بیماری، هاله پیش از رفتن به زندان (یعنی در بهمن ۱۳۸۹) علاوه بر دادن آزمایش و تست ورزش مورد معاینه کامل توسط متخصص قلب قرار گرفته‌بود و هیچ اثری از ناراحتی قلبی در او وجود نداشته‌است. هاله دچار بیماری مزمن «قند خون» بود و به این دلیل در ماه‌های قبل از زندان و نیز در طول مرخصی در حال پیگیری برای درمان مشکلی بود که در ناحیه شبکیه چشم او پیش‌ آمده بود. اما به هر حال کوچک‌ترین نشانه‌ای از سابقه بیماری که بتواند عامل ایست قلبی شود در او وجود نداشت.

جمع بندی
درگذشت هاله سحابی به هیچ وجه نمی‌تواند مرگ طبیعی قلمداد شود. شهودی که به عینه وقوع ضربه به پهلوی هاله را مشاهده کرده‌اند در دادگاه حاضر شده و شهادت‌شان ثبت شده‌است. تعداد زیادی از نیروی‌های امنیتی که در لحظه وقوع حادثه در حال فیلم‌برداری بودند درحالیکه هیچگاه این تصاویر ارائه نشده‌است. درخواست ما به عنوان خانواده هاله سحابی برای بررسی مجدد پرونده و ارائه تصاویر نیروهای امنیتی کماکان بی‌پاسخ مانده. نیک می‌دانیم که تک تک کسانی که به هر نحوی در آنچه روز ۱۱ خرداد ۹۰ و هفته‌های پس از آن اتفاق افتاد سهم داشتند، در روز موعود مجبور به پاسخگویی خواهند بود، اما درخواست خود را تکرار می‌کنیم با این امید که چنین روندهایی در جامعه تکرار نشود و حداقل این هزینه‌های خانوادگی و اجتماعی اثر سازنده‌ای برای جامعه داشته باشد.

با احترام
خانواده هاله سحابی

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>