Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

🍃زنده|مهدی کروبی اختیارات دبیر کلی حزب اعتماد ملی را به شورای مرکزی واگذار کرد

$
0
0

 

 

 


مهدی کروبی اختیارات دبیر کلی حزب اعتماد ملی را به شورای مرکزی واگذار کرد

مهدی کروبی کلیه اختیارات دبیر کلی حزب اعتماد ملی را به شورای مرکزی آن حزب واگذار کرد

مهدی کروبی با ارسال نامه ای به شورای مرکزی حزب اعتماد ملی از مخالفت اعضای این حزب با استعفای وی، قدردانی کرد. مهدی کروبی در این نامه، تمام اختیارات دبیر کلی حزب اعتماد ملی را به شورای مرکزی حزب اعتماد ملی واگذار کرده است.
به گزارش سحام،، متن کامل نامه مهدی کروبی به شرح زیر است:

باسمه تعالی

اعضای محترم شورای مرکزی حزب اعتماد ملی

سلام علیکم

در ابتدا لازم می دانم از محبت و حمایت بی دریغ تمامی اعضای محترم حزب اعتماد ملی به ویژه اعضای شورای مرکزی در مخالفت با استعفای اینجانب تشکر و قدردانی کنم.

با این وجود تأکید می کنم که این اختلاف سلیقه ها و روند موجود به صلاح حزب نمی باشد و پر واضح است که مصلحت حزب فراتر از هر موضوعی است. لذا مطابق اساسنامه خصوصا تبصره دوم ذیل ماده ۱۰ که مربوط به وظایف و اختیارات شورای مرکزی میباشد اینجانب کلیه وظائف و اختیارات دبیرکل را به شورای مرکزی حزب اعتماد ملی واگذار می کنم تا این شورا با بهره گیری از همه ظرفیت ها امور مرتبط را پیگیری و در زمان مقرر نسبت به برگزاری کنگره اقدام نماید.

این شورا همچنین موظف است با استفاده از اختیارات تفویض شده تمام توان خود را در جهت پیشبرد فعالیت های حزب در چارچوب اساسنامه بدون نگرش حذفی اعمال نماید.

والسلام و علیکم و رحمت الله
مهدی کروبی
جماران
۱۲ خرداد ۱۳۹۷


۱۰ هزار مسکن مهر هشتگرد خریدار ندارد





تجاوز به کودک ۶ ساله در خمینی شهر

رئیس اورژانس اجتماعی ایران خبر تجاوز به یک دختر خردسال افغان در خمینی ‌شهر اصفهان را تایید کرده است.

رضا جعفری گفت: مورد کودک آزاری مربوط به دختربچه‌ای افغان است که هفته گذشته در حالی که در مقابل خانه مشغول بازی بوده، از سوی سه مرد متجاوز ربوده و پیکر نیمه جان او چند ساعت بعد در خرابه‌ای پیدا می‌شود. جعفری افزود که  این کودک در حال حاضر از بیمارستان مرخص شده است.

امروز همچنین مسعود فریادی، مسئول امور حوادث سفارت افغانستان در تهران در گفت‌وگو با رسانه‌ها خبر تجاوز به این دختر خردسال را تایید کرده و گفته که این قضیه تحت بررسی پلیس ایران و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل قرار دارد.

هنوز عامل یا عاملان این حادثه دستگیر نشده اند./ایلنا


شلیک اسرائیل به یک پرستار فلسطینی در خان یونس

روز گذشته رزان اشرف عبدالقدیر النجار، پرستار ۲۱ساله فلسطینی، مشغول درمان زخمی‌ها و مجروح‌های شرق «خان‌یونس» بود که از پشت سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.

Risultati immagini per ‫رزان اشرف عبدالقدیر النجار‬‎

رزان، هنگام تیرخوردن، ۱۰۰متری با حصار مرزی غزه فاصله داشت و لباسش او را از سایر معترض‌ها متمایز می‌کرد.

همه رزان را هنگامِ شروع اعتراض‌ها در فلسطین می‌شناختند و با شجاعت او، علی‌رغم وجود خطرات، آشنا بودند.

▪او ۱۳ آوریل هم به کسی که در اثر شلیک گاز اشک‌آور زخمی شده بود کمک کرد و مچ دستش شکست. با این حال، نپذیرفت به بیمارستان برود و در همان حال به کارش ادامه داد. /بی بی سی فارسی



خروج ایتالیا از بحران تشکیل دولت

بالاخره بعد از سه ماه بحران جوزپه کونته روز جمعه ۱۱ خرداد به عنوان رئیس دولت ایتالیا انتخاب شد. کونته به نمایندگی از ائتلاف جنبش پنج ستاره و حزب راست‌گرای لیگ تشکیل شد.Risultati immagini per ‫جوزپه کونته‬‎

دولت جدید ایتالیا به دنبال انتخابات ماه مارس در این کشور تشکیل می‌شود که هیچ برنده قطعی نداشت و به ماه‌ها بی‌ثباتی سیاسی در کشوری که به عنوان سومین قدرت اقتصادی اتحادیه اروپا شناخته می‌شود، انجامید.



 پلیس امنیت وارد پرونده تعرض مدرسه شد

بعد از چند روز از رسانه‌ای شدن تعرض یک معلم به جمعی از دانش‌آموزان پسر در مدرسه‌ای در منطقه ۲ تهران رئیس کل دادگستری دستور داد قضات ویژه‌ای برای رسیدگی به پرونده این متهم در نظر بگیرند.

یکی از اولیای مدرسه اعلام کرد علاوه بر رسیدگی به اعمال ناظم مدرسه آموزش و پرورش هم باید توضیح دهد چرا در این زمینه کوتاهی کرده است.

یکی از اولیای شاکی این پرونده در این باره می‌گوید: متأسفانه اواخر اردیبهشت ما موضوع را با مسئولان آموزش و پرورش مطرح کردیم اما آنها به ما گفتند که سکوت کنید خودمان موضوع را بررسی می‌کنیم اما بررسی مسئولان به خاطر نفوذ هیأت امنای مدرسه روی آنها محدود شده بود و در نتیجه ما مجبور شدیم موضوع را رسانه‌ای کنیم.

اگر هیأت امنا بخواهند روند پرونده را به نفع خود تغییر دهند ما اسناد دیگری داریم و البته به آموزش و پرورش هم داده‌ایم که آنها را افشا می‌کنیم.

این در حالی است که مدیر آموزش و پرورش منطقه ۲ تهران اعلام کرد: تا این مرحله بر مبنای تحقیقاتی که بر روی پرونده آزار دانش‌آموزان در مدرسه غرب تهران و تعدادی از دانش‌آموزان معترض انجام داده‌ایم، هیچگونه تعرض و تجاوزی صورت نگرفته است/امتداد


اژه ای: فعالیت در تلگرام می‌تواند تبدیل به جرم شود


خبر روزهای  گذشته را از اینجا بخوانید


توافق روسیه و اسرائیل بر سر خروج ایران از سوریه

$
0
0

زیتون– واسیلی نبنزیا، سفیر روسیه در سازمان ملل٬ روز گذشته (جمعه) تایید کرد که اسرائیل و روسیه بر سر خروج نیروهای ایرانی و همپیمانان آنها از مرزهای سوریه با اسرائیل توافق کرده‌اند.

واسیلی نبنزیا به این پرسش که آیا گزارش رسانه ها در خصوص توافق روسیه و اسرائیل برای خروج نیروهای ایرانی از مرز با اسرائیل درست است، پاسخ داد: «بله، من هم خبرها را در خصوص توافق درباره ترک مخاصمه در جنوب غربی سوریه را دیده‌ام.»

سفیر روسیه در سازمان ملل اضافه کرد: «آنچه می دانم این است که توافق حاصل شده است. نمی توانم بگویم که (این توافق) الان به اجرا در آمده است یا نه، اما می توانم بگویم طرف های این فرایند خشنود هستند. اگر تا الان در عرصه عملیاتی هنوز اجرا نشده باشد، در آینده نزدیک اجرا خواهد شد.»

همچنین بی‌بی‌سی فارسی خبر داد که شبکه تلویزیونی هداشوت اسرائیل روز پنجشنبه گزارش داده بود که مقام‌های اسرائیلی و روسی در خصوص خروج نیروهای ایرانی از سوریه پیشرفت‌هایی داشته‌اند.

از سوی دیگر اما علی شمخانی٬ دبیر شورای عالی امنیت ملی در گفت‌وگو با شرق تاکید کرد که «جمهوری اسلامی با درخواست دولت قانونی سوریه و برای کمک مستشاری به این کشور برای مبارزه با تروریسم حضوری محدود در سوریه دارد.» به گفته او جمهوری اسلامی ایران «امنیت سوریه را معادل امنیت خود تلقی می‌کند» و از این حیث حفظ ثبات در سوریه برای جمهوری اسلامی ایران نیز یک دستاورد محسوب می‌شود.

دبیر شورای عالی امنیت ملی در بخش دیگری از گفت‌وگو افزود: «کمک‌های مستشاری ما نیز تا زمانی که دولت این کشور درخواست داشته باشد، تداوم خواهد داشت. حضور ایران برخلاف حضور نامشروع آمریکا و برخی دیگر از کشورهای منطقه در سوریه، تحمیلی و حاصل تجاوز غیرقانونی نظامی نیست. مستشاران ایرانی در کنار نیروهای سوری در یک سنگر حضور دارند و با هماهنگی کامل عملیات‌های علیه گروه‌های تروریستی و نجات مردم را پیش می‌برند.»

خیابان انقلاب

$
0
0

جمهوری اسلامی در چنبره بحران‌های متناوبی است که در گرماگرم شروع و استمرار یک بحران، مسئله و بحرانی دیگر سر بر می‌آورد. «نارضائی فردی» به مثابه ماده خام انقلاب در فردفرد انسان ایرانی می‌جوشد و بنابر قول جیمز دیویس یا گار، انقلاب، نتیجه گریزناپذیر این وضعیت است. در موقعیت چندپاره‌گی اجتماعی، شکاف‌های خفته و غیرفعال بر اثر تشدید و اوج‌گیری مطالبات بر دیگر شکاف‌های فعال بار می‌شوند که پتانسیل کشمکش اجتماعی را افزایش می‌دهند. شورش‌های اجتماعی به فاصله اندکی در پوشش مطالبه‌های سیاسی_اقتصادی تغییر چهره داده و گستره مختلفی از معترضان را در بر می‌گیرد و با تکوین گروه‌بندی‌ها، آگاهی و عمل سیاسی وارد مرحله بسیج توده‌ای می‌گردد. در حال حاضر شکاف طبقاتی بر شکاف اقتصادی بار شده است؛ شکاف نسلی در کنار شکاف جنسیتی، شکاف تمدنی بهمراه بحران دین و شکاف قومی-نژادی در کنار عدم مشروعیت سیاسی و فقدان نهادهای مشارکتی، وضعیت عجیب و غریبی به وجود آورده که حکومت هر روز با اعتراضات و نارضایتی‌های عمومی روبرو است.

بی‌ثباتی‌های چندماهه اخیر بیانگر فروپاشی اجتماعی در سطحی بسیار گسترده است. مکانیسم‌های تعادل اجتماعی خاصیت خود را از دست داده‌اند؛ ارزشهای هم بسته‌ساز فروپاشیده و بافت اخلاقی جامعه دچار تزلزل شده است. اما چرا اعتراضات به یک سنت دامنه‌دار تبدیل شده و بعد از دوره‌ای ثبات و آرامش، رادیکالیسم اجتماعی لخت و بی‌مهاباتر از دوره قبل سر بر می‌آورد؟

اعتراضات در ایران به عنوان نمونه انفجار مشارکت، آگاهی سیاسی را در لایه‌های مختلف اجتماعی تزریق می‌کند. تحت تاثیر این توسعهء آگاهی سیاسی، دایره اعتراضات، نیروهای بیشتری را درون خود می‌پذیرد و مرزهای اعتراض عام و خاص را در بر می‌گیرد. روزی سپرده‌گذاران موسسات مالی، در روز دیگر معلمان و فرهنگیان، کارگران، کامیون‌داران، مرغداران و قس‌علی‌هذا. هر چند این دادخواهی فرمی «مدنی» دارد اما به دلیل سیاست‌های چهل ساله جمهوری اسلامی مبنی بر از بین‌بردن نهادهای حائل (سازمان‌های مستقل مردمی، احزاب و تشکل‌های قدرتمند صنفی و سندیکاها) در نتیجه برخورد مستقیم معترضان با حکومت، یک مسئله به بحران، یک تجمع به شورش و درخواست‌ها از سطح اجتماعی به سیاسی و در نهایت وارد فاز امنیتی می‌شود. اعتراض مردم کازرون علیه تقسیمات جدید قبل از آنکه به کشته و زخمی‌شدن دهها نفر بینجامد در چند روز اول قابل حل بود؛ اما دستگاه بروکراتیک و حکومتی جمهوری اسلامی هنر ویژه‌ای در نابسامانی اوضاع و امنیتی‌کردن مسائل دارد.

حکومت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ابزار «زور» را نه برای حل بحران، که برای تحمیل آن بر جامعه و نیروهای اجتماعی به کار می‌برد؛ بیش از آنکه گشایش‌گر باشد، آشوبگر است.

تیلمان اورس بنابر همین نظر می‌گوید: «خصلت قهرآمیز بودن نظام سیاسی نه نشانه قدرت آن بلکه نشانه ضعف آن است؛ زیرا کاربرد وسیع زور نشان می‌دهد که دولت نتوانسته است بحران‌ها را حل کند و یا توانایی کاربرد موثر دیگر ابزارها را ندارد.» در شرایط اختلالات چندگانه که جامعه بخودی خود متعادل نیست و در گیرودار بحران‌های متعددی است، جمهوری اسلامی بر موج خشونت اجتماعی سوار می‌شود.

نتیجه چنین سیاستی اتلاف منابع قدرت به وسیله رژیمی‌ست که موجب از دست رفتن مشروعیت سیاسی خود می‌گردد که دلایل ساختاری و کارکردی را برای وقوع انقلاب فراهم می‌کند. اما این نکته را خوب دریافته است که واکنش مناسب به رادیکالیسم در وضعیت شورش‌های اجتماعی سرکوب است، نه رفرم؛ حتی اگر مثل مسکنی انسجام اجتماعی را برای دوره کوتاهی احیا کند؛ چرا که پس از برهه چهل ساله سرکوب، پذیرش اصلاحات به معنای تقبیح و انعکاس زشتِ روشِ رژیمی است که وارد دهه پنجم عمر خود می‌شود. آنطور که حسین بشیریه می‌گوید: «دولت اقتدارطلب هر چه از مواضع سرکوبگرانه به مواضع تساهل‌گرانه و تسهیل‌گرانه حرکت کند شرایط برای پیدایش جنبش بسیج، بیشتر فراهم می‌گردد» و با گردهمایی‌های مناسبتی، صنفی، تشکیلاتی و غیره با دیدی امنیتی می‌نگرد و متعاقب آن، از نشست کانون نویسندگان می‌هراسد، «زور» را برای بهم‌ریختن مراسم خاکسپاری ناصر ملک‌مطیعی به کار می‌گیرد، سالگرد کوروش کبیر را منع می‌کند، به سرکوب گسترده دانشجویان تحول‌خواه می‌پردازد و خلاصه هرگونه خطر بالقوه و بالفعلی که ظن بسیج عمومی را تقویت نماید در نطفه خفه می‌کند.

در شرایط دو قطبی و برجسته شدن یک یا دو شکاف عمده، دیگر بحران‌ها که در شرایط عادی خنثی بوده‌اند، پدیدار می‌شوند و با تلنبار شدن آنها بر روی هم، موجبات انگیزش برای عمل سیاسی رادیکال فراهم می‌آید. آیا در وضعیتی که جامعه با موج گسترده نارضایتی‌ها روبروست و در فقدان داده‌های حمایتی بسر می‌برد، انگشت اشاره به انقلاب به عنوان یک راه مشروع و ابزاری سردستی (حتی اگر یوتوپیایی خیالی و متوهمانه بدانیم!) و گزینه‌ای قابل تامل و یا رهایی بخش متمایل نمی‌شود؟

نظام ایدئولوژیک و ایستایِ جمهوری اسلامی، از آن نوع نظام‌های خود توان‌بخشی نیست که مدام با تعادل میان «نهاده و داده» بخت بقای خود را مدام افزایش دهد. حال که در ناتعادلی بسر می‌برد، در تقابل با محیط و جامعه و عدم تطابق سازواره با شرایط نو، تاب تحمل فشارهای محیط را ندارد و مانند نظام‌های خودنابودساز شرایط درونی و استیصال در برابر تقاضاهای داخلی، مسبب فروپاشی سیاسی آن است. خصلت‌های ذاتی این نظام سیاسی مسبب بی‌حرکتی، سکون، تغییرناپذیری و در یک کلام «بحرانسازی» در شرایط آرام اجتماعی و تشدید آن در گام بعدی است. حوادث گلستان هفتم مصداق بارز این مثال و اعتراض مردم کازرون نمونه جدیدتر بحران‌سازی در سطح استانی به سطح ملی است.

«ادواردز» به خوبی تقابل با این وضعیت را ترسیم کرده است: «افراطیون چون مشاهده می‌کنند انقلاب نزدیک است به خاک و خون کشیده شود، برای نجات آن دشمنان انقلاب را به خاک و خون می‌کشند.» برای انقلابی‌ها تامین هدف حفظ و بقای انقلاب بر دیگر اولویت‌ها مقدم و بهره‌گیری از هر وسیله‌ای را توجیه می‌کنند. بی‌دلیل نیست که خامنه‌ای تاکید می‌کند آرمان‌ها صرفاً در سایه انقلاب اسلامی محقق می‌شود. دانشجویی که در نطقی انتقادی وضعیت کنونی را بغرنج توصیف می‌کند و خامنه‌ای در مقابل، این تصویر را احساس و ناشی از هیجان‌زدگی می‌داند و نه واقعیتی بیرونی، برای مردم دریافتی قابل درک نیست. کسی که چند دهه در برترین جایگاه حقوقی_سیاسی قرار دارد و از حداکثر اختیارات و قوه صلاحدید امور برخوردار است و ادعا می‌کند اوضاع کشور را بهتر از هر کسی می‌داند و در عوض مسئولیت نابسامانی‌های کنونی را بر عهده نمی‌گیرد، در نزد مردم معتبر نیست.

حرام کردن ابزار پربها و ارزشمند «زور» و در یک کلام بی‌مایه شدن آن که حاکمیت حاضر است در برخورد با هنرمندی که برای خوزستان می‌خواند (محسن چاووشی) از آن استفاده کند؛ حقارت و ابتذالی سیاسی از مملکت‌داری را به غیر نشان می‌دهد. تجربه ده‌ها اعتصاب و اعتراض اجتماعی از دی ماه تاکنون و شکاف دولت و مردم در پی آن، خبر از هم گسیختگی بیشتری در صحنه جامعه می‌دهد. حمایت‌های سیاسی که انرژی لازم برای بقای نظام فراهم می‌آورد با عدم برخورد صحیح سیستم سیاسی توسط مردم متوقف می‌گردد. حکومت که سعی می‌کند آثار تلخ گذشته را از بین ببرد به شکل معوجان‌های بر خشم عمومی دامن می‌زند. گسترش جغرافیای اعتراضات نشان از وفاق همگانی در تقابل با نظام حاکم است و ساختار کلی اختلاف آنقدر ریشه‌های عمیقی به خود گرفته است که در روند مواجهه با پویش‌های آینده تاثیرش را بجا خواهد گذاشت.

سیاست جمهوری اسلامی در مواجهه با سیل نارضایتی‌های عمومی، ادامه سرکوب و اصلاحات قطره چکانی و اعطای امتیازهای خرد و محدود به معترضان و نشان دادن جلوهای از شبه دموکراسی‌ست که در واقع بنیاد مخالفت را از میان نمی‌برد. رفرم تدریجی آنگونه که ساموئل هانتینگتون می‌گوید توقعات مخالفین برای اصلاحات را بالا می‌برد و یا موجب تصور ضعف حکومت و عقبگرد در نزد مخالفین می‌گردد. در وضعیت حاد، آلکسی دوتوکویل وقت انقلاب را زمانی می‌داند که مردمی که سال‌های مدید بدون اعتراض با حکومتی جبار ساخته‌اند، ناگهان در می‌یابند که حکومت از فشارهای خود کم کرده است و در نتیجه علیه آن شورش می‌کنند. پس ممکن است جمهوری اسلامی بدون تلقین این وضعیت به گردش نخبگان در سطح محدودی دست بزند یا سیاست‌های پوپولیستی را جهت اقناع عمومی به نمایش بگذارند. خامنه‌ای یک شب بعد از آنکه گفت مدیریتی در قوه قضاییه ندارد، طی نامه‌ای به آملی لاریجانی دستور اجرای سریع حدود الهی درباره محکومین جنایت در یکی از مدارس غرب تهران را صادر کرد!

از سوی دیگرِ مواجهه با اعتراضات، حکومت به گروه‌های سیاسی میانه‌رو و اصلاح‌طلب جهت اقناع فضای عمومی نزدیک می‌شود تا به بسیج اجتماعی علیه نیروهای رادیکال بپردازد و تقاضاها را در جبهه موردنظر جهت جلوگیری از تنش‌های احتمالی تجمیع سازی کند. در این الگو فرصت عمل جریان حکومتی بیشتر و امکان عمل گروه‌های تندرو کمتر می‌شود و با «مخالفین خودی» از در سیاستِ تسهیل در می‌آید. اما با استمرار سیاست سرکوب و ریزش مشروعیت سیاسی، رادیکالیسم آزاد شده در جامعه گسترش می‌یابد و با نوع رویارویی با مردم بر اوج دلخوری‌ها افزوده می‌شود.

بنا بر این منطق و دلایل گفته شده، پایانی بر اعتراضات قابل تصور نیست و تا حصول نتیجه‌ای عمیق و ساختاری ادامه خواهد داشت. نباید پنداشت که تقاضاها و نیازها در یک نقطه و به یک شکل باقی می‌ماند و بنابر بر پویایی محیط متوقف نخواهد شد و در شمایلی رادیکالی آرایش تازهای بخود می‌گیرد. تجربه چندماه اخیر و تحولاتی که از پیش رو گذشت، نشان از یک دگرگونی عمیق دارد که جامعه در کف خیابان از «الف» تا «ب» انقلاب را زمزمه میکند!

فعالیت در تلگرام می‌تواند جرم تلقی شود

$
0
0

زیتون– غلامحسین محسنی‌اژه‌ای٬ معاون اول و سخنگوی قوه قضاییه٬ اعلام کرد که ممکن است ادامه استفاده از این پیام‌رسان «منجر به جرم» شود.

معاون اول قوه قضاییه به ایسنا گفت که در بخشنامه معاون اول رییس‌جمهوری درباره پیام‌رسان‌ها، «محدودیت‌هایی» اعلام شده که عدم رعایت آن‌ها «در مواردی هم می‌تواند تبدیل به جرم شود.»

پیشتر اسحاق جهانگیری با ابلاغ بخشنامه‌ای، به دستگاه‌های دولتی و نهادهای عمومی دستور داده بود که فعالیت و ارائه خدمات خود را از طریق پیام‌رسان‌های اجتماعی داخلی انجام دهند و «بسترهای لازم در این زمینه را فراهم کنند.»

سخنگوی قوه قضاییه به این پرسش ایسنا که «آیا خبرنگاران باید از فضای مجازی تلگرام خارج شوند؟ و اگر خارج نشوند مرتکب جرم شده‌اند؟» پاسخ داد: «زیرا در برخی مقررات اگر انسان خلاف آن عمل کند چه بسا که منجر به جرم هم می‌شود.»

دهم اردیبهشت ماه بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه تهران دستور مسدودسازی پیام‌رسان تلگرام را صادر کرد.

او از ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی در ایران خواست این دستور را اجرا کنند و اعلام کرد که در غیر این صورت با پیام رسان‌ها برخورد خواهد شد.

بیش از چهل میلیون ایران کاربر شبکه پیام رسان تلگرام هستند.

عبدالصمد خرم‌آبادی، معاون دادستان کل کشور، نیز روز شنبه اردیبهشت ماه امسال اعلام کرده بود که به دلیل فیلتر شدن تلگرام، «فعالیت تبلیغاتی و خدماتی» اصناف در این پیام‌رسان «ممنوع است» و وزارت صنعت و نهادهای صنفی باید با این اقدام برخورد کنند.

پیشتر چند وکیل از بازپرس صادر کنند دستور فیلتر تلگرام٬ بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ و سرانه٬ شکایت کرده بود.

اما زینب طاهری٬ یکی از وکلایی که از بازپرس صادر کننده دستور فیلتر تلگرام شکایت کرده بود٬ احضار شد.

او در حساب کاربری‌اش در توییتر خبر داد که با اتهام‌های تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب به این شعبه احضار شده است.

زینب طاهری پیشتر در مصاحبه با خبرگزاری برنا گفته بود که «فیلتر کردن» شبکه‌های مجازی در «حوزه اختیارات دادستان نیست».

به گفته طاهری، افرادی که در تلگرام اقدام به کسب درآمد می‌کردند و با صدور این حکم شغل‌شان را از دست داده‌اند نیز می‌توانند در این باره در دادسرای ویژه کارکنان دولت اعلام شکایت کنند.

پس از او هفت وکیل دادگستری دیگر نیز از بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه به دلیل فیلترینگ پیام‌رسان تلگرام شکایت کردند.

آرش کیخسروی، ابوذر نصراللهی، جواد پارسا، سعید دهقان، محمد مقیمی و پیام درفشان با حضور در دادسرای رسیدگی به جرایم کارکنان دولت، از بازپرس شعبه دو دادسرای فرهنگ و رسانه به دلیل صدور دستور فیلترینگ تلگرام شکایت کردند.

این شکایت با عنوان «سلب آزادی شخصی افراد ملت و محروم کردن آنها از حقوق مقرر در قانون اساسی به موجب صدور دستور کلی و خارج از صلاحیت بازپرس» انجام شده است.

برخی از حقوقدانان نیز اعلام کرده‌اند که یک بازپرس با مسئولیت و حیطه حقوقی مُعَین در استان تهران، نمی‌تواند برای یک جمعیت ۸۰ میلیون نفری تصمیم بگیرد.

🍃زنده|نتانیاهو درباره برجام با سران سه کشور اروپایی دیدار می‌کند

$
0
0

 

 


نتانیاهو درباره ایران و برجام با سران سه کشور اروپایی دیدار می‌کند

نخست وزیر اسرائیل اعلام کرد: فردا به اروپا می‌روم و با سران سه کشور یعنی آنگلا مرکل (صدر اعظم آلمان)، امانوئل ماکرون (رئیس جمهور فرانسه) و «ترزا می» (نخست‌وزیر انگلیس) دیدار و درباره تحولات منطقه‌ای صحبت می‌کنم.
وی تاکد کرد البته گفت‌وگوها حول محور ایران است؛ اول مقابله با برنامه هسته‌ای ایران و با بهتر است بگویم، ادامه مقابله با برنامه هسته‌ای ایران.
وی همچنین افزود: دومین موضوعی که درباره آن گفت‌وگو خواهم کرد، مقابله با توسعه و تجاوز ایرانی‌ها در همه جای خاورمیانه و در رأس آن، سوریه است./ایران



رییس کمیسیون مربوط به طرح و لوایح مرتبط با آزار جنسی به «تجاوز» متهم بود

سلمان خدادادی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس است که با دو اتهام «تجاوز» و «آزار جنسی»  در قوه قضاییه روبرو بود اما تبرئه شد. با این وجود برخی نمایندگان اصول گرا همچنان بر مقصر بودن او دراین پرونده ها تاکید کرده اند.Risultati immagini per ‫سلمان خدادادی‬‎

 خدادادی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران  که در میان طرفدارانش به «حاج سلمان» مشهور است  پیش از این مدیرکل اداره اطلاعات اردبیل و فرمانده سپاه ملکان بوده است.

خدادادی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس است. کمیسیونی که طرح ها و لوایح و دیگر موضوعات مرتبط با زنان، جوانان، کار، «آسیب های اجتماعی» و موضوعات مشابه را بررسی می کند./ایران وایر



غلظت ذرات معلق در هوای سیستان به ۱۱برابر حد مجاز رسید

هواشناسی سیستان و بلوچستان اعلام کرد که توفان همراه با گرد و خاک میزان غلظت ذرات معلق در هوای شهرستانهای شمالی این استان شامل زابل، هیرمند، زهک، نیمروز و هامون (منطقه سیستان) را در صبح امروز، یکشنبه، به بیش از ۱۱ برابر حد مجاز رساند./ ایرنا


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

مهدی کروبی اختیاراتش را به شورای مرکزی اعتماد ملی واگذار کرد

$
0
0

زیتون– مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی، پس از مخالفت اعضای شورای مرکزی این حزب با استعفایش، اختیارات خود را به این شورا واگذار کرد.

این رهبر در حصر جنبش سبز نهم خرداد ماه در نامه ای سرگشاده خطاب به اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، خواسته تا برای دومین بار، درخواست او مبنی بر استعفاء از سمت دبیرکلی حزب را بررسی و نهایی کنند. مهدی کروبی در حالی درخواست استعفا داده که دومین کنگره سراسری حزب اعتماد ملی، علیرغم برخی حواشی برگزار گردید.

مهدی کروبی در ادامه آن نامه با اشاره به مشکلات فعلی که حزب اعتماد ملی با آن روبرو شده،‌ از شورای مرکزی آن حزب خواسته تا استعفاء وی از دبیرکلی اعتماد ملی را پذیرفته «تا راه انتخاب دبیرکل مطابق اساسنامه با اکثریت آرا فراهم گردد.»

مهدی کروبی، دبیرکل حزب اعتماد ملی و از رهبران اعتراض‌ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، روز ششم دی ماه سال گذشته نیز با نوشتن نامه‌ای از حصرخانگی، از سمت خود در این حزب استعفا کرده بود.
مهدی کروبی خواستار آن شده بود که اعضای حزب اعتماد ملی «بدون دخالت عواطف و احساسات» و به دلیل «مصالح مهمتر» درخواست استعفای او را قبول کرده و دبیر کلی جدید برای حزب انتخاب کنند.
پیش از استعفای کروبی، گزارش‌هایی درباره اختلاف اعضای حزب اعتماد ملی از جمله بروز اختلاف بین اسماعیل گرامی مقدم، سخنگوی حزب و رسول منتجب‌نیا، قائم‌مقام دبیر کل حزب منتشر شده بود.

وب‌سایت روزنامه اعتماد خبر داد که مهدی کروبی روز شنبه، ۱۲ خرداد، در نامه‌ای با اشاره به مخالفت اعضای شورای مرکزی با استعفایش مجددا تأکید کرد که «اختلاف سلیقه‌ها و روند موجود به صلاح حزب نیست.»

دبیرکل حزب اعتماد ملی در این نامه همچنین همه «وظائف و اختیارات» خود را به شورای مرکزی این حزب واگذار کرد و از آنان خواست «با بهره‌گیری از همه ظرفیت‌ها امور مرتبط را پیگیری و در زمان مقرر نسبت به برگزاری کنگره اقدام کنند.»

براساس اساسنامه حزب اعتماد ملی، «ریاست شورای مرکزی و اداره جلسات شورا»، «انتخاب قائم مقام و سخنگو از میان اعضای شورای مرکزی» و «پیشنهاد خط مشی، برنامه‌ها و در صورت نیاز پیشنهاد اصلاح اساسنامه و مرامنامه و ارائه به شورای مرکزی» از جمله وظایف دبیرکل این حزب است.

مهدی کروبی در سال ۸۴ و پس از استعفاء از دبیرکلی مجمع روحانیون مبارز، با هدف حزب گرایی «واقعی» در فعالیت های سیاسی، حزب اعتماد ملی را تاسیس کرده بود.

اسامی وکلای مورد تایید قوه قضاییه منتشر شد

$
0
0

زیتون– اسامی وکلای مورد تایید قوه قضاییه برای دادرسی در پرونده‌های سیاسی و امنیتی منتشر شد.

بر این اساس٬ ذیل اصلاحیه ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی کیفری تنها وکلای مورد تایید قوه قضاییه می‌توانند وکالت پرونده‌های سیاسی و امنیتی را برعهده بگیرند.

از میان بیش از ۲۰هزار وکیل عضو کانون وکلا تنها محمد ساعدی٬ حسن تردست٬ جعفر پوربدخشان٬ مجتبی پناهی٬ اسماعیل سلوکی٬ کریم بخنوه٬ سیدکاظم حسینی٬ جلیل مالکی٬ علی رحیمی ایشکا٬ هادی جودوی خراسانی٬ محرمعلی بیگدلی٬ حسین مهدوی٬ حسین محبیان٬ محمدنظری٬ محمد عزیزنژاد٬ عباس حسینی٬ عباس قاسمیان٬ عبدالرضا محبتی٬ محمدرضا طاهری و رضا جعفری می‌توانند وکالت چنین پرونده‌هایی را برعهده بگیرند.

در تبصره ماده ۴۸ آمده است که در جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی و همچنین جرائم سازمان یافته که مجازات آنها مشمول ماده(۳۰۲) این قانون است در مرحله تحقیقات مقدماتی طرفین دعوی، وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تائید رئیس قوه قضائیه باشد، انتخاب می کنند. اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوه قضائیه اعلام می شود.

اجرایی شدن این تبصره از قانون آیین دادرسی کیفری٬ اعتراض وکلا را در پی داشت.

امیر رئیسیان٬ از جمله وکلایی که پرونده‌های سیاسی را قبول می‌کرد٬ در این رابطه توییت کرد:

سیدعلی مجتهدزاده نیز در اعتراض نوشت:

وکلای دادگستری با استفاده از هشتگ های «وکلای مورد تایید رئیس قوه قضاییه» و «تبصره ماه ۴۸» و «وکالت» اعتراض خود را به این موضوع نشان دادند.

جایی که آباد است قبر توست

$
0
0

روزی که خمینی درگذشت در آن چهارده خرداد سال ۶۸، ایران چه حال و روزی داشت. اگر این سوال را همین روزها که ۲۹ سال از وفات خمینی می‌گذرد، در فضای رسانه‌ای و سیاسی حکومتی ایران بپرسیم، قدری آه و ناله تحویل می‌دهند و تشییع جنازه و بارگاه امام را نشان می‌دهند و از عشق مردم به امام و احیانا عشق امام به مردم می‌گویند.

اما دوران بت‌پرستی گذشته و پس از دو دهه حق داریم که بپرسیم و بلکه بگوییم این پیر جماران چه دستاوردی داشت. خمینی در حالی از دار فانی رفت که دنیای ایرانیان را زیر و زبر کرده بود. نعمتِ جنگ هشت‌ساله با جام زهرِ صلحی که نوشید در تابستان سال ۶۷ بی هیچ دستاوردی به آتش‌بسی شکننده رسید. جنگی بی‌حاصل که خمینی می‌توانست پس از فتح خرمشهر تمامش کند به خیال ساقط کردن صدام تا پنج سال بعد ادامه یافت و عاقبت ماشین جنگی ایران منهدم شد و ۲۰۰ هزار نفر کشته و نیم میلیون مجروح و هزار میلیارد دلار خسارت برجای ماند، بد نیست بدانیم که مجموع درآمد نفتی ایران از سال ۵۹ تا ۸۹ ، ۹۷۰ میلیارد دلار است.

خمینی پس از ۸۹ سال به مرگ طبیعی درگذشت اما چه توان گفت که ده‌ها هزار جوان به سال‌های رهبری‌اش در خاک رفتند. خمینی گویا که الهه مرگ بود که هم عاشقان و هوادارانش را در جبهه‌ها به کشتن می‌داد و هم آن‌ها را که از او متنفر بودند، به فرمانی از صفحه روزگار محو می‌کرد، یک فتوای آیت‌الله کافی بود تا چهار هزار زندانی سیاسی را در تابستان سال ۶۷ معدوم کند.

در همه ده سالی که خمینی فرمانروا بود، حتی یک‌بار نیز فرمان و فتوایی به اعتدال نداد و بردباری را ترویج نکرد. از هر حرکت خشونت‌باری دفاع کرد و سبک و سلیقه‌اش در گزینش قاضیان و حاکمان شرع، خون به‌پا می‌کرد. هنوز دو روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود که خمینی، صادق خلخالی را به عنوان قاضی شرع برگزید و باقی‌اش را همه می‌دانند.

انقلاب ایران، پوپولیستی بود و سرشار از غلیان احساسات مذهبی و لبیک به امام غایب که خمینی یک شبه نایبش شده بود اما قدری حسن سلوک و مداری عارفانه که از مردان دین انتظار می‌رفت، می‌توانست دست نوازشی باشد و آبی بر آتش خشونت، خمینی اما عفو و بخششی نکرد و از آن دادگاه‌های صحرایی شرعی، سخت خشنود بود.

انقلابی که در آن همه گروه‌های سیاسی از چپ و راست و مذهبی و کمونیست و سکولار سهمی داشتند به دست کاریزمای «امام» غربال شد و تا سال شصت، جز روحانیت و هواداران خمینی کسی در حکومت باقی نماند. سال ۶۸ نه از حزب خبری بود و نه آزادی بیان. حتی منتظری، قائم مقام رهبری هم به جرم اینکه امام را نقد می‌کرد، خلع شده بود.

خمینی پیر جهان نادیده‌ای بود و هر چند کالبدش در دنیای معاصر نفس می‌کشید اما هیچ برنامه‌ای متناسب با دنیای جدید و خیالی برای توسعه و آبادانی در ذهن نداشت. اسلامی که عزیزش می‌داشت و البته چیزی نبود جز قرائت شخصی‌اش از مقادیری آیات و احادیث، انگار که وجودی جدای از مردم داشت. اسلام قربان‌گاه بود و مردم ایران قربانی . حتی اگر همه خلق کشته می‌شدند تا اسلام بر پا باشد، روا بود. خمینی پروایی نداشت که اسلام بماند و مسلمانی زنده نباشد و مگر نه اینکه می‌گفت ما به تکلیف عمل می‌کنیم و بی خیال نتیجه .

برای خمینی که به همه‌ی دنیا مظنون بود چه اهمیتی داشت که اشغال سفارت آمریکا می‌تواند فاجعه‌بار باشد. خمینی که سال‌ها از سهم امام و اجاره خانه ارتزاق کرده بود، چه می‌دانست که کسب و کار چیست و اقتصاد کدام است و تحریم جهانی و جنگ چگونه می‌تواند رگ حیات ایران را قطع کند.
انصافا باید گفت که در اندیشه خمینی، ایران، زائده‌ای بر اسلام بود و آن امام همام چنان در هوایِ امتِ اسلامی مست که حاضر بود ایران را در پای اسلام خیالی که در ذهن پروارنده بود، ذبح کند که کرد.

سیستم بی سیستمی
مدلی که خمینی در نوع حکمرانی پایه گذاشت، نظامی آشفته بود که نهایتا به پشتوانه‌ی فرهمندی و قداست شخصِ خمینی و خشونت و رعبی که هواداران امام بر دل مخالفان و منتقدان می‌انداختند، استوار می‌ماند. هر چه زمان می‌گذشت از آن کاریزما کاسته می‌شد و بر این خشونت افزوده می‌گشت. زیست در بحران و جنگ نیز به قلع و قمع مخالفان کمک می‌کرد و آن وحدت که خمینی همیشه می‌خواست، پدید می‌آورد.

قانون اساسی جمهوری اسلامی با وزنه سنگین ولایت فقیه و قوه قضاییه‌ای که در واقع شعبه دوم حوزه علمیه بود، عملا به نفع طبقه روحانیت مصادره شد. شورای نگهبان هم با نظارت استصوابی بر نامزدان ریاست جمهوری تیر خلاص را بر تتمه دموکراسی زد، اما در کمال تعجب، حکومتِ یکدست روحانیت و ذوب شدگان در ولایت امام ، نظم و نسقی به امور نداد. مشکل این بود که فقه و مدیریتِ آخوندی اصولا برای مملکت‌داری طراحی نشده بود چه رسد به اینکه قوانین و ذهنیت بیابانی حجاز را در عصری اعمال کنیم که مدرنیته دنیا را تصرف کرده است.
این‌گونه بود که شورای نگهبان به عنوانِ وجدان سنت، قوانین مصوب مجلس را خلاف شرع تشخیص می‌داد و مراجع قم، تصمیمات دولت را مثلا در باب مالیات گیری حرام می‌دانستند.

آیت‌الله خمینی در این نزاع فقه و سنت با دولت و قدرت البته مدرن نشد بلکه راه و رسم استبداد پیش گرفت و اینبار استبداد دینی. ولی فقیه در واقع همان شاه قدر قدرتی بود که سیستم و نظام نمی‌ساخت بلکه هر رفتار و گفتارش عین نظام تلقی می‌شد. سال ۶۸ که خمینی درگذشت نظام حکمرانی جمهوری اسلامی در سرگیجه‌ی مدیریتی به سر می‌برد و نقش امام دستمالی بود بر این سر پر درد.

خامنه‌ای رییس‌جمهور بود اما نخست‌وزیر را نمی‌خواست و میرحسین موسوی به امر امام به رییس‌جمهور تحمیل شده بود. فرمانده کل قوا هم هاشمی رفسنجانی بود که نه به عنوان حقوقی رییس مجلس بلکه بنابر اطمینان و محبتی که خمینی به او داشت، چنین سمتی یافته بود.

مجلس در جنگ با شورای نگهبان بود و فقهای شورا که از سوی خمینی منصوب شده بودند، بسیاری از مصوبات مجلس را ابطال می‌کردند و نهایتا این خمینی بود که تصمیم نهایی را می‌گرفت و شورا و مجلس زیر بار می‌رفتند.

با اینکه مملکت مجلس و دولت داشت اما اداره کشور در شورایی سه نفره بود. هاشمی ، خامنه‌ای و احمد خمینی که از سوی خمینی شرکت می‌کرد. در این سیستم بی سیستم که گاهی نظم شکننده‌ای پدید می‌آورد، نقش خمینی هنوز برهم زننده و غیر منتظره بود و گاهی هم دولت و هم آن شورا در بهت فرو می‌برد.
۲۵ بهمن ماه ۶۷ خمینی یک‌باره فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد و از همه مسلمانان خواست تا در اسرع وقت نویسنده کتاب آیات شیطانی را به قتل برسانند و یا اگر دسترسی دارند و توانش را ندارند، آن نویسنده ملعون را به قاتلی شجاع معرفی کنند. هاشمی در خاطراتش گفته که از فتوای امام متعجب شده بود و البته دولت موسوی هم با موجی از محکومیت بین المللی مواجه شد و سفیران کشورهای اروپایی تهران را ترک کردند و بحرانی تازه شروع شد.

شناخت خمینی حتی برای مومنین‌اش هم میسر نبود. روابط با امام بر پایه‌ی ترس و تحسین تنظیم می‌شد و مسوولان نظام همواره در برخورد با حضرتش در خوف و رجا به سر می‌بردند. خمینی خدایی شده بود که نه می‌شد به او مشورتی داد و نه انتقادی کرد و نه حتی رفتارش را پیش‌بینی کرد. کارها با سر سپردگی مطلق پیش می‌رفت و گاهی هم امام بخششی داشت. مثلا وقتی که یکی از شنوندگان رادیو در برنامه‌ای زنده اوشین را الگوی زن ایرانی دانست و فاطمه را با گذشت ۱۳۰۰ سال چندان مناسب روزگار ندانست، خمینی دستور به شلاق و اخراج مدیران رادیو داد و شنونده گمنام را مستوجب مرگ. تنها التماس‌های محمد هاشمی رییس صدا و سیما بود که مدیران رادیو را از عقوبت نجات داد.

جایی که آباد است قبر توست
سید علی خامنه‌ای برخلاف آنچه خط امامی‌ها می گویند همان راه خمینی را رفته است اما اصلاح‌طلبان و آنان که در خط امام کار می‌کرده‌اند، در مخالفت ضمنی با این رهبر به آن امام پناه می‌برند. ارادت به خمینی و ذکر دوران طلایی امام در واقع اسم رمزی است در مخالفت با رهبری خامنه‌ای . اما آنچه امروز به کار می‌آید نقد صریح و بی‌لکنت خمینی است . اگر که اصلاح‌طلبی به دموکراسی دل بسته و صداقتی دارد، نمی‌تواند بی نقد خمینی و بنیاد کجی که او نهاده است، راه به جایی برد. از قضا اصلاح‌طلب صادق و بنیادین به عدد انگشتان دست یافت نمی‌شود. همین که سیدحسن خمینی یادگارِ یادگارِ امام این روزها از رئوس اصلاح‌طلبان شده است و تمثال خندانش زینت مجالس، نشان می‌دهد که این قافله تا به حشر لنگ است.

آیا اصلاح‌طلبی هست که از این سید عافیت نشین بپرسد با ۷۷ میلیارد تومان بودجه سالانه موسسه نشر آثار امام چه می‌کند؟ از نوه حضرت امام بپرسیم که چه طور می‌توان در دو روز ۱۳ و ۱۴ خرداد ، ۹میلیارد تومان خرج مراسم ارتحال کرد. مگر خمینی چند کتاب نوشته و مگر به خط طلا شعر امام را چاپ می‌کنند که سالی ۱۸ میلیارد تومان خرج بر می‌دارد. آری، خمینی مرده و زنده‌اش گران تمام می‌شود و این هم هنری است.

چند کلمه‌ای هم از حسن خمینی بشنویم که در جمع هنرمندان و به جماران و در سالگرد پدر بزرگ فرموده‌اند: آیا انقلاب یک هنر نبود؟ آیا امام یک هنرمند بزرگ نبود که دل‌ها را یکی کرد؟ پاسخش با شما.


جنبشِ ناراضی از همه

$
0
0

زیتون ـ مهسا محمدی: دو روز پیش تعدادی از وب سایت ها خبر دادند که محمدجواد معتمدی نژاد، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی در محل اعتصاب کامیون‌داران بازداشت شده است.

به گفته این وب سایت ها، او که برای سرکشی به اعتصاب کامیون‌داران به پایانه بار تهران رفته بود به همراه سیدمیثم صفاییان از فعالان صنف رانندگان بازداشت شد.

برخی از اقدامات سال های اخیر جنیش عدالت خواه دانشجویی مطلوب قوه قضائیه و نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی نبوده است،از جمله تجمع آنان مقابل خانه رضا شهابی،عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران.

هر چند دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی یک روز بعد با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. اما واکنش‌ها به خبر بازداشت این دانشجوی اصول گرا از جهات بسیاری محل بحث و مهم شد.

غلام حسین اسماعیلی،رئیس دادگستری استان تهران،خبر بازداشت معتمدی در اعتصاب کامیون داران را تکذیب کرد اما سخنانش حکایت از درست بودن گزارش ها درباره اصل بازداشت او داشت.

معتمدی نژاد از نسل جدید دانشجویان اصول گراست وجنبش متبوعش نقاط اشتراک و افتراقی با همه جریان‌های ریز و درشت دانشجویی و سیاسی داخل کشور دارد، از این رو موضع گیری‌ها بر سر مسئله بازداشت وی جالب و گاه تاحدی متناقض بود.

معتمدی نژاد روز پیش از بازداشت خود در دیدار دانشجویان با رهبر جمهوری اسلامی از «عقب‌ماندگی‌ها در تحقق کامل ‎عدالت» گله کرده بود.

او در این جلسه دلایلی این عقب‌ماندگی را مواردی چون« رویه‌های ناعادلانه و عدم شفافیت در قوه قضائیه» و «عدم احیای حقوق عامه؛ از کارگران شلاق‌خورده آق‌دره گرفته تا ‎کارگران جانباخته معدن یورت، هپکو، المهدی، معلمان معترض، رانندگان و ‎کامیون داران» برشمرده بود.

این دانشجوی «عدالت‌خواه» معترض بود که قوه قضاییه نه تنها از ورود« ‎آمرین به معروف»، به مسائل مختلف، جلوگیری کرده، بلکه برخورد هم می‌کند.

در ادامه هم به صدا و سیما تاخته بود که تبدیل به « کارخانه سلبریتی‌سازی و روابط عمومی دولت» شده است.

او در عین حال «نیروهای به‌اصطلاح انقلابی» را هم بی‌نصیب نگذاشت و گفت که « نهادهای امنیتی سال‌هاست باگروگان‌گیری امنیت وترسیم موقعیت حساس کنونی به نفع یک جناح خاص، بانگاه‌های ‎قیم مآبانه…نیروهای انقلابی را سرکار می‌گذارند».

سخنان و نقدهای این دانشجو در حضور «رهبرش»، خلاصه‌ای از رویکردهای اصلی این جنبش «ناراضی از همه» است.

آنها کلمه کلیدی جنبش خود را عدالت می‌دانند و می‌گویند که اهمیت آن را از تاکیدات آیت‌الله خامنه ای در اواخر دهه ۷۰ و اوایل ۸۰ فهم کرده‌اند.

این منتقدین «حزب‌الهی»‌های سنتی، از بدو شکل‌گیری خود فعالیت‌ها و اولویت‌های حزب‌اللهی‌ها را مغایر با «اصول» می‌دیدند و به رویه طی شده در جمهوری اسلامی انتقاد داشتند.

«مملکت مال شماست»

در ۲۰ دی ۸۳ رهبر جمهوری اسلامی در یک دیدار خصوصی با جمعی از افراد گفت که «بدانید مملکت مال شماست، مال این تفکر است. البته عده‌ای هیاهو و کارهایی می‌کنند، اما ان الباطل جوله/ فاما الزبد فیذهب الجفا. این‌ها کف روی آب است و آنچه که می‌ماند همین جریان است. به شرط اینکه کار کنید».

از جمله اقدامات این گروه بازدید از مناطق محروم و نیز فعالیت درمناطق حاشیه شهرها و یااعتصاب به نفع کارتن خواب‌ها و مواردی از این دست است.

گرفتن چنین تایید جانانه‌ای از آیت‌الله خامنه‌ای تبدیل به نقطه عطفی در حرکت این جنبش شد و به دنبال آن با به هم پیوستن گروه‌ها و جمع‌های پراکندهٔ همفکر و منتقد به وضع موجود و استفاده از امکانات و مصونیت‌هایی که این تایید برایشان به ارمغان آورد جنبش فعلی شکل گرفت.

طی سالهای بعد جلسات هفتگی حیدر رحیم پورازغدی، کارگاه نویسندگی وحید جلیلی در مشهد (مجمع تبشیر) و تهران (مجمع حزب‌الله) نقش مهمی در بسط این گروه داشت.

بازوی رسانه‌ای آنها نیز به جز حمایت کلی رسانه‌های اصول گرا، نشریه «خیزش» دانشگاه علم و صنعت و «هفت قفل» دانشگاه امام صادق بود.

سایت «مطالبه» و کانال تلگرامی «مکتوبات» نیز از محافل مجازی مهم نزدیک به این دانشجویان نئواصولگرا است.

آنها همچنین صندوقی با عنوان صندوق کمک به نابودی اسرائیل تاسیس و برای قتل دولتمردان اسرائیل و آمریکا جایزه تعیین کردند.

درنهایت اما برخی از اقدامات سال های اخیر این گروه مطلوب قوه قضائیه و نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی نبوده است،از جمله تجمع آنان در مقابل خانه رضا شهابی،عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران.

این گروه در شهریور ماه سال ۹۶ ضمن تجمع درمقابل خانه رضا شهابی در بیانیه از« قوه عدلیه نظام» خواستند که خود را در جایگاه پاسخ گویی به مردم ببیند و یک بار برای همیشه تکلیف ابهامات موجود را روشن کند.

این گروه همچنین صندوقی با عنوان صندوق کمک به نابودی اسرائیل تاسیس و برای قتل دولتمردان اسرائیل و آمریکا جایزه تعیین کردند.

این اقدام درحالی انجام می شد که رئیس قوه قضائیه رضا شهابی را «سرپل» گروه مجاهدین خلق خوانده  و مدعی شده بود که او از این گروه «پول دریافت می کرده است».

از جمله اقدامات دیگر این افراد بازدید از مناطق محروم و نیز فعالیت درمناطق حاشیه شهرها و یا اعتصاب به نفع کارتن خواب‌ها و مواردی از این دست است.

جنبش عدالت خواه دانشجویی، که نه فقط دانشجویان که در بدنه خود طلاب را هم دارد، را شاید بتوان پدیده ای نو در میان اصول‌گرایان متصلب این روزها دانست.

شاید هم بتوان آنان را کمی به اصول‌گرایان جوان اول انقلاب ایران اما در شرایط غیرانقلابی شبیه دانست. ترکیبی از نیروهای جهادی و صادرکنندگان انقلاب که حول «شعار» عدالت جمع شده اند.

با این وجود دستور کارشان از یک سو آنان را در اعتراض به بی‌عدالتی به اعتصاب‌های کامیون‌داران و درب منزل رضا شهابی می‌کشاند و از سوی دیگر آنان را «آمران معروف آتش به اختیاری» می‌کند که از اینکه قوه قضاییه دستشان را باز نمی‌گذارد، شاکی اند.

به این ترتیب به نظر می‌رسد که لااقل در میان نیروهای اجتماعی فعال از اینجا رانده و از آنجا مانده شده اند و نهایتا هم قطاران قدیمی تا جایی که موی دماغ نباشند از آنان برای نمایش «بچه انقلابی‌های حقیقی» بهره می‌برند.

این‌گونه است که خبر بازداشت یکی از آنان در اعتصاب کامیون داران هم طعنه و ریشخند «براندازان» به «اوج دموکراسی» را در پی دارد و هم انعکاسِ کمِ خبر را در میان اصولگرایان سنتی.

دوستان معتمدی هم این دستگیری را توطئه دولت و حتی قوه قضاییه برای ضربه زدن به وجهه رهبری قلمداد می‌کنند.

این گزارش ها متناقض و تکذیب بازداشت معتمدی نژاد از سوی رئیس دادگستری استان تهران تغییری در اصل موضوع درگیری این دانشجویان با بخشی از نهادهای زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی ایجاد نمی کند.

دانشجویانی که هرچند خود را در« خط رهبری» می خوانند اما اقدامات منصوبانش را به حدی غیر قابل توجیه می بینند که مجبور به اعتراض می شوند و ممکن است درنهایت مانند محمود احمدی نژاد به درگیری مستقیم و جدی با این نهادها برسند.

نمونه این اتفاقات سخنان اعتراضی شدید نمایندگان دانشجویان در نشست با غلام حسین محسنی اژه ای،سخنگوی قوه قضائیه،در دانشگاه صنعتی شریف است.

«۲۵ سال آینده» به جمهوری اسلامی تعلق دارد یا به اسراییل؟

$
0
0

بندرت کسی در خاورمیانه نگاهی مثبت به بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل دارد، اما کسی هم در میهن‌پرستی و کارایی او در تامین منافع درازمدت اسراییل تردید ندارد. سالهاست که نام او و حزب درست راستی لیکهود همواره بمباران شهرهای فلسطینی و ترورهای موساد و قتل زنان و کودکان فلسطینی را تداعی می‌کند. اما براساس استانداردهای دیگری نتانیاهو از کاراترین رهبران کل منطقه خاورمیانه است.

دکترین شبانه‌روزی نتانیاهو علیه ایران شاهکار زندگی سیاسی اوست. او سال‌هاست که دیگر اشاره زیادی به قضیه فلسطین نمی کند و هر چه هست فقط و فقط تهدید ایران است. تا چهل سال پیش روابط اسراییل با کشورهای عربی چیزی شبیه به صلح مسلح بود، یعنی کشورهای عربی سکوت و رضایت در برابر حملات ادواری اسراییل را پیشه کرده بودند. حتی در جریان مواردی مانند ترور ابو جهاد در تونس در سال ۱۹۸۸ یا حتی بمباران تاسیسات اتمی عراق در اسیراک در سال ۱۹۸۱ روابط کشورهای عربی با اسراییل کنترل شده متشنج می شد و رهبران عرب ترجیح می دادند بحران با اسراییل بیش از حد ادامه نیابد.

کشورهای عربی به علت حاکمیت فاسد سیاسی و روابط غیر دمکراتیک و نیز دارا بودن رهبران مجنونی همچون صدام، قذافی، بشار اسد و حسنی مبارک هیچ‌گاه از ثبات داخلی پایداری برخوردار نبودند تا بتوانند یک تنش دراز مدت علیه اسراییل را مدیریت کنند. به همین دلیل طی هفتاد سال گذشته هر تنشی در منطقه خاورمیانه بدون استثنا عملا به نفع اسراییل و به ضرر مسلمانان خاتمه یافته است. به غیر از حمایت بی قید و شرط آمریکا و اروپا از اسراییل در همه درگیری ها با اعراب٬ شاید علت العلل ماندگاری اسراییل پس از این همه تنش بی پایان این باشد که سیستم سیاسی اسراییل کاملا دمکراتیک و مبتنی بر انتخابات آزاد احزاب و بدون تقلب و خرید و فروش رای عمل می کند.

بر خلاف کشورهای اسلامی٬ جناح های سیاسی در اسراییل این امکان را دارند تا به صورت نوبتی کشور را اداره کنند. سلامت و کارایی سیستم سیاسی اسراییل در حدی است که بارها در میانه جنگ یا وسط انتفاضه فلسطینی ها دولت اسراییل سقوط کرده یا پارلمان منحل شده و انتخابات زودرس برگزار شده است. با این حال٬‌ پس از انتخابات بدون هیچ بحرانی دولت جدید کار خود را شروع کرده است. این در حالی است که همه کشورهای عربی به بهانه تهدید اسراییل همیشه از باز کردن فضای سیاسی امتناع داشته اند و آخرین دور درخواست فضای باز سیاسی منجر به سقوط همزمان مبارک ٬ قذافی٬ علی عبدالله صالح٬ و تقریبا بشار اسد شد.

پرده اول دیپلماسی نتانیاهو علیه توافق هسته ای با ایران
امروزه کشورهای عربی شاهد یک سکوت دیپلماتیک هماهنگ نسبت به موجودیت اسراییل هستند و دیگر هیچ مقامی به خود زحمت نمی دهد علیه اسراییل شعار بدهد چه برسد به اقدامی. مواضع ضد اسراییلی جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از بمباران پایگاه‌های ایرانی مستقر در سوریه و توافق اسراییل و روسیه مبنی بر دور شدن ایران از جولان و مرز اسراییل احتمالا در حال تعدیل شدن است. به این ترتیب می شود ادعا کرد که احتمالا معادلات خاورمیانه چهل سال بعد از انقلاب ایران٬‌ باز هم در حال بیشتر تثبیت شدن به نفع اسراییل است. فعالیت های بدون وقفه بنیامین نتانیاهو علیه ایران احتمالا یکی از موثرترین علل تثبیت شرایط منطقه به نفع اسراییل است.

در جریان مذاکرات هسته ای ایران، بنیامین نتانیاهو فعالترین دیپلماتی بود که در حاشیه همه جزییات مذاکرات هسته ای نقش بازی کرد. طی سه سال مذاکرات هسته ای ‌که منجر به امضای برجام شد ایران فقط با ۵+۱ مذاکره نداشت. درواقع ایران با۵+۱ به علاوه اسراییل در تماس و تعامل بود. به عنوان کسی که طی ده‌ها مصاحبه و مقاله روند مذاکران هسته ای را پیگیری کرده معتقدم طی تقریبا پنج سال گذشته طرف اصلی مذاکره ایران در واقع دولت اسراییل و شخص نتانیاهو بوده است نه کشورهای ۵+۱.

دیپلماسی نتانیاهو و انگیزه شخصی او برای فعالیت علیه همه جزئیات فعالیت های هسته‌ای ایران هر چند بعضا خنده دار٬ اما بی مانند بود. اتهام زدن به ایران٬ اشکال تراشی٬ دروغگویی ٬ جوسازی٬ افشاگری٬ راه اندازی شبکه های نفوذی در بسیاری از لایه های امنیتی ایران٬ ترور کارمندان تاسیسات هسته ای و همچنین به استخدام درآوردن کادرهای سازمان مجاهدین از کمپ اشرف برای جاسوسی از تاسیسات هسته ای ایران همه و همه کارنامه ای عجیب از نتانیاهو باقی گذاشته است که در تاریخ دیپلماسی بی سابقه است.او حتی در جلسات مجمع عمومی سازمان ملل برای القای اینکه اسراییل از فعالیت های هسته ای ایران نگران است به نقاشی های کارتونی متوسل شد. در واقع او چنان با جزئیات و مداوم علیه ایران صحبت می کند که گویی اسراییل در تاریخ خود هیچگاه با مساله ای به نام فلسطین مواجه نبوده است. اما عنوان این نوع دیپلماسی چه دروغگویی باشد یا هر چیز دیگری٬ برای مهار فعالیت هسته ایران و تقریبا نابود کردن آن کاملا موفق بوده است.

نتانیاهو و اتحاد با عربستان سعودی علیه ایران
به غیراز اخلال‌های موفق و پی در پی در جریان مذاکرات هسته ای ایران و امضای برجام٬ نتانیاهو یک فعالیت موفق دیگر را نیز به نام خود ثبت کرده است. اتحاد با عربستان سعودی بعد از بحران در روابط دیپلماتیک ریاض با تهران حلقه محاصره ایران را با کمک دلارهای سعودی ها کامل کرد. در شرایطی که رهبران ایران در تحلیل فعل و انفعال های امنیتی منطقه دچار تحلیل های اسکیزوفرن گونه بودند، گروه‌های بسیار مشکوک و نزدیک به دفتر رهبر ایران به سفارت سعودی در تهران و مشهد حمله کردند. فضا به‌قدری اشفته و سنگین بود که حتی جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی جرات اعتراض در خور به این اقدام انتحارگونه را نداشت و سکوت کرد.

عواقب ویرانگر حمله به سفارت عربستان و نیز یکپارچه شدن همه کشورهای منطقه علیه ایران به‌قدری وسیع بود که بعید به نظر می رسد اتاق های فکر و هسته های گروههای حزب الله به صورت خود جوش به سفارت عربستان حمله کرده باشند. تاریکخانه های مشکوک گروه‌های فشار حزب اللهی مناسب ترین مراکز برای نفوذ جریان های مشکوک امنیتی و جاسوسی ٬‌ مثلا موساد است تا برای تخریب روابط ایران و عربستان چنین برنامه ریزی های کلانی را طراحی کنند. سند این ادعا این است که مسئولان جمهوری اسلامی به صورت رسمی ترور چند تن از کارکنان هسته ای ایران را به موساد نسبت دادند اما هیچگاه با این پرسش پاسخ نداده اند که چگونه امکان‌پذیر است که موساد یهودی عبری زبان در حساسترین دوائر امنیتی ایران تا این حد نفوذ داشته باشد و کسانی را شناسایی کند که حتی کارمندان تاسیسات هسته ای از نقش این افراد اطلاع نداشتند.

هر چه بود در کمتر از دو ماه بعد از حمله به سفارت عربستان در تهران، دولت اسراییل در ضدیت با فعالیت های هسته ای و منطقه ای ایران به متحدی پر نفوذ همانند عربستان سعودی وصل شد و با ولیعهدی محمد بن سلمان این حلقه اتحاد نهایی شد.

پرده دوم دیپلماسی نتانیاهو و لغو برجام
فعالیت شبانه روزی نتانیاهو علیه ایران حتی بعد از امضای برجام نه تنها کاهش نیافت بلکه تعدیل هم نشد. دولت اوباما ضمن اینکه در بسیاری از جزییات مذاکرات هسته ای با اسراییل رایزنی می کرد اما اساسا تحلیل اسراییل از تهدید ایران را قبول نداشت که ایران به‌زودی بمب می سازد. حتی هیلاری کلینتون نامزد دوم ریاست جمهوری آمریکا به این شهرت داشت که روابط خوبی با اسراییلی ها ندارد. اما همه این ها باعث نشد که نتانیاهوهمه لابی های ضد ایرانی و ضد برجام را در ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ فعال نکند. در واقع این فعالیت شبانه روزی اسراییل بود که همه لابی های یهودی و جمهوری خواه ضد ایرانی را دور هم جمع کرد تا در اولین فرصت خروج آمریکا از برجام را به عنوان یک رخداد تاریخی رقم بخورد.

در شرایطی که رهبر ایران برای اسراییل تاریخ مصرف ۲۵ ساله تعیین کرده و سپاهی ها به دستور مستقیم آیت‌الله خامنه ای و همزمان با آغاز ریاست جمهوری ترامپ آزمایش های موشکی غیر ضروری و خطرناکی را آغاز کردند و تبلیغات عمدی فوق العاده و بیش از حدی نیز روی آن انجام دادند، کم‌کم زمینه های لازم فراهم شد تا رئیس جمهور جدید آمریکا هر چه زودتر با مواضع اسراییل علیه ایران منطبق شود.اسراییل با خروج آمریکا از برجام بزرگترین دستاورد چهل ساله خود علیه ایران را تجربه کرد. این دستاورد اعلام دومین دور بزرگترین تحریم اقتصادی تاریخ روابط بین الملل علیه مردم ایران در کمتر از پنج سال است.

اکنون تلفیق ندانم کاری های تاریخی رهبران ایران با فعالیت های شبانه‌روزی بینیامین نتانیاهو ٬ سه دستاورد تاریخی بزرگ را به نفع اسراییل و به ضرر جمهوری اسلامی و مردم ایران رقم زده است :

۱ ـ‌ نابود کردن تقریبا همه دستاوردهای هسته ای ایران در دولایه زمانی قبل از امضای برجام و بعد از خروج آمریکا از برجام٬
۲ـ ویران شدن بنیان اقتصاد کشور ایران که رقیب منطقه ای اسراییل و عربستان بود و نیز عقب‌گرد اقتصاد کشور حداقل برای سه دهه جبران ناپذیر٬
۳ـ جذب عربستان سعودی به یک اتحاد عملیاتی علیه ایران بعد از اینکه با کمک انصار حزب الله ٬ ریاض تبدیل به دشمن تمام عیار ایران شد. تا حدی که این روزها اتحاد عربستان جرات کرده ایران را تهدید نظامی و تهران را به بمباران و ویرانی کامل تهدید می کند.

شاید برخی این تحلیل و چیدمان را قبول نداشته باشند که بنیامین نتانیاهو با یک فعالیت استثنایی دیپلماتیک در دهسال گذشته توانسته است همه تخم مرغ های سبد ایران را یکی بعد از دیگری شکسته وهمه بازی‌های برده شده ایران را به باخت تبدیل کند.

شاید هم برخی استدلال کنند که موفق شدن اسراییل در به کرسی نشاندن تقریبا همه اهدافی که داشت ناشی از هوش سرشار نتانیاهو نبوده است، بلکه این موفقیت ناشی از بی تدبیری٬‌ بی دانشی و ندانم‌کاری‌های استراتژیک رهبران ایران بوده است. اما هر چه هست  به‌نظر می‌رسد در مقایسه سرنوشت ۲۵ سال آینده اسراییل و ۲۵ سال آینده جمهوری اسلامی٬ این جمهوری اسلامی است که با خطر بزرگتر و بس جدی‌تری مواجه است نه اسراییل.

🍃زنده|نماینده خمینی‌شهر خواستار برکناری اعلام‌کننده خبر تجاوز به کودک افغانستانی شد

$
0
0

 

 

نماینده خمینی‌شهر خواستار برکناری اعلام‌کننده خبر تجاوز به کودک افغانستانی شد

جواد ابطحی نماینده خمینی‌شهر خواستار برکناری رئیس اورژانس اجتماعی به دلیل اعلام خبر تجاوز به کودک افغانستانی شد.



مکارم شیرازی: ناظم دبیرستان معین «آزار جنسی» دانش آموزان را از «شبکه‌های اجتماعی» آموخته است

آیت‌الله مکارم شیرازی، از مراجع تقلید شیعیان، در واکنش به آزار و اذیت جنسی دانش آموزان در دبیرستان‌ معین، گفت که فرد خاطی، کارهای غیراخلاقی را از فضای مجازی یاد گرفته است.

به گفته مکارم شیرازی «دشمن» در پی سست کردن عقاید جوانان و خراب کردن اخلاق آن‌ها است.

او در بخش دیگری سخنرانی خود که بر مضرات فضای مجازی متمرکز است، درگیری‌ها در کازرون و طلاق میان زوج‌ها را نیز ناشی از فضای مجازی معرفی کرده است.

این مرجع نقلید شیعه در ادامه ابراز تعجب کرد که چرا مدیران ایران همچنان از فضای مجازی صرف‌نظر نمی‌کنند.

هفته گذشته خبرگزاری‌ها در ایران از آزار و اذیت جنسی گروهی از دانش‌‌آموزان مدرسه توسط ناظم خبر دادند و بعدتر دادگستری تهران شکایت ۱۵ خانواده از این فرد را تایید کرد.

 


برگزاری مراسم روز ملی روسیه در قدس

 



رئیس کمیته امداد: کمک‌های مردم در خارج از مرزهای ایران مصرف نمی‌شود


امید آلمان به مستثنا شدن شرکت‌های اروپایی از تحریم‌های آمریکا

برلین روی این حساب می‌کند که واشنگتن در تحریم شرکت‌های طرف معامله با ایران، برای شرکت‌های اروپایی استثنا قائل شود. اتحادیه اروپا پیش‌تر نیز از احیای “قانون مقابله با تحریم‌های آمریکا” با هدف نجات برجام خبر داده بودند.

همچنین یکی از منابع پیرامونی دولت آلمان به رویترز گفته است: «البته از طرف آمریکایی، موضوع استثناهایی هم مطرح است که مثلا در جریان اجلاس وزیران دارایی جی۷ نقش ایفا کرد»./ دویچه وله


خبر روزهای گذشته را از اینجا بخوانید

درخواست اروپا از آمریکا برای معافیت شرکت‌های فعال در ایران

$
0
0

زیتون– وزیران خارجه و دارایی سه کشور بریتانیا و‌ آلمان و فرانسه به علاوه فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا٬ خواستار معافیت شرکت‌های اروپایی فعال در ایران شدند.

خبرگزاری رویترز از نامه رسمی چند کشور اروپایی به وزیران خزانه‌داری و خارجه آمریکا برای نجات شرکت‌های اروپایی از تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا علیه ایران٬ خبر داد.

رییس جمهوری آمریکا، اردیبهشت ماه گذشته اعلام کرد که آمریکا از توافق اتمی با ایران موسوم به «برجام» خارج می‌شود و علاوه بر بازگرداندن تحریم‌های تعلیق شده ایران، مجازات‌های تازه‌ای علیه تهران وضع خواهد کرد.

در پی اعلام این خبر، مقام‌های آمریکایی به شرکت‌های اروپایی هشدار دادند که ظرف حداکثر شش ماه به فعالیت خود در ایران پایان دهند، تذکری که شماری از شرکت‌های خارجی حاضر در ایران بلافاصله به آن عمل کردند.

مضاکنندگان نامه اروپایی‌ها چند حوزه کلیدی اقتصاد را برشمرده و از ایالات متحده خواسته‌اند شرکت‌های فعال در این حوزه‌ها را از شمول مجازات مستثنی کند.

از جمله این حوزه‌های فعالیت اقتصادی به صنایع دارویی و بهداشتی، انرژی، خودروسازی، صنایع هوایی غیرنظامی، صنایع زیربنایی و بانکی اشاره شده است.

 

بوئینگ به ایران هواپیما نمی‌فروشد

$
0
0

زیتون– شرکت هواپیمایی بوئیگ اعلام کرد که هواپیمایی به ایران تحویل نخواهد داد.

به گزارش خبرگزاری فارس، لحظاتی پیش، خبرگزاری فرانسه نوشت: «بوئینگ می‌گوید هیچ هواپیمایی به ایران تحویل نخواهد داد.»

پیشتر وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرده بود که به دنبال تصمیم دونالد ترامپ برای خارج کردن آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران، مجوز فروش هواپیماهای ایرباس و بوئینگ به ایران لغو می‌شود.
هر هواپیمای مسافربری که لااقل ۱۰ درصد از قطعاتش را شرکت‌های آمریکایی ساخته‌اند، برای فروش به ایران باید مجوز رسمی وزارت خزانه‌داری آمریکا یا اوفک را دریافت کند.

وزارت خزانه‌داری آمریکا اعلام کرده است، مجوز مربوط به فروش هواپیما به ایران پس از دوره‌ای ۹۰ روزه لغو خواهد شد.

شرکت ایران‌ایر قرار داد خرید ۸۰ فروند بوئینگ، شرکت آسمان قرار داد خرید ۳۰ فروند بوئینگ و شرکت قشم ایر تفاهم نامه خرید ۱۰ فروند بوئینگ را امضا کرده‌اند. یعنی در مجموع بوئینگ از فروش ۱۲۰ فروند هواپیما به ایران محروم خواهد شد.

دشواره ملی‌گرایی ایرانی

$
0
0

۱-ملی‌گرایی ایرانی سنخی از گفتار سیاسی تجددخواهانه ایرانیان است که از قرن ۱۹ میلادی و تحت تاثیر انقلاب کبیر فرانسه و پروژه مدرنیته سیاسی برساخته شده و کلان واژگانی چون دولت-ملت، منافع ملی، تمامیت سرزمینی، توسعه اقتصادی و بازسازی شکوه تاریخی را در دل خود جای داده است.
نسل اول ملی‌گرایان ایرانی با درهم تناندن و آمیزش گفتمانی بین گفتار ملی‌گرا و گفتار آزادی‌خواه و برساخت گفتار لیبرال ناسیونالیستی توانستند ضمن تاکید همزمان بر «عقب‌ماندگی و ضرورت تجدد» از سویی و «دموکراسی و دولت قانون» از دیگر سوی، انقلاب مشروطه را رقم زده میراث سترگ مشروطیت را تا دهه ۱۳۳۰ خورشیدی و کودتای ۲۸ مرداد نیز تداوم بخشند.
لیبرال ناسیونالیست‌ها که با ملکم خان و طالبوف شروع شده و با دکتر محمد مصدق به اوج خود رسیده بودند، بعد از کودتای ۲۸ مرداد نیز گرچه هیچگاه دیگر نتوانستند «مرکز سیاست ایرانی» را از آن خود کنند اما همواره در قالب جریان‌هایی چون جبهه ملی و نهضت آزادی به حیات خود ادامه دادند و شخصیت‌هایی چون مهدی بازرگان، کریم سنجابی، شاپور بختیار، عباس امیرانتظام، احمد صدرحاج سیدجوادی و… را به سپهر سیاسی ایران عرضه کردند.

۲-سنخ دیگر ملی‌گرایی ایرانی که از دهه‌های آغازین قرن ۲۰ نزج گرفت، بر خلاف نسل اول ملی‌گرایان که ملی‌گرایی و آزادی را در هم تنانده بودند؛ تلاش نمود تا ملی‌گرایی و اقتدارگرایی را در هم آمیزد و بدین سان راهی به تجدد بگشاید.
این سنخ از ملی‌گرایان که دیگر نه وامدار انقلاب فرانسه بلکه تحت تاثیر شرق‌شناسی آلمانی بودند و در جریان جنگ اول جهانی در برلین در قالب حلقه کاوه و ایرانشهر سامان گفتمانی یافتند؛ با شکست سیاسی انقلاب مشروطه به این نتیجه رسیده بودند که آزادی برای «انسان ایرانی» در این مرحله تاریخی منتج به تجدد و پیشرفت نخواهد شد و راه تجدد تنها زمانی گشوده می‌شود که دولتی مقتدر، آمریت تجدد را در دست گیرد و ضمن در هم شکستن مقاومت جامعه در برابر تجدد، افسار آن را گیرد و پیش برد!
میراث سیاسی این گفتار را که شاید عنوان ملی‌گرایی محافظه‌کار توضیح‌دهندهًترین نام برای آن باشد، کم و بیش می‌توان در جای جای سلسله پهلوی و اقتدار ۵۳ ساله آن از انتخاب نام پهلوی برای آن تا جشن‌های ۲۵۰۰ ساله و جشن‌های فرهنگ و هنر شیراز ملاحظه کرد.

۳-اسلام‌گرایان انقلابی که دیگر تا سال ۶۰ توانسته بودند واپسین ملی‌گرایان را نیز از قطار انقلاب ضدسلطنتی پیاده کنند، دیگر ضرورتی برای تفکیک بین ملی‌گرایان لیبرال و محافظه‌کار نیز نمی‌دیدند و برای به کرسی‌نشاندن حقوق کیفری شرعی به‌جای حقوق عرفی در قالب لایحه قصاص فرصت را فراهم یافتند تا با اعلام «مصدق هم مسلم نبود» به زعم خود از شر ملی‌گرایان راحت شوند.
تمام سال‌های پس از آن  «مصدق هم مسلم نبود» فضای جامعه از سوی اسلام‌گرایان امت‌گرا انباشته شد از انواع و اقسام نظام‌های مفهومی و دلالت‌هایی که هویت ملی و تاریخ ایران را هدف گرفته بود و ملی‌گرایی ایرانی را مترادف سلطنت‌طلبی تلقی می‌کرد و «هر چه می کشید از دست ملی گرایی بود!»
گفتمان امت اسلامی به‌جای ملت ایرانی آن‌چنان چشمان اسلام‌گرایان حاکم را بسته بود که حتی به آرامی گفتارهای قوم‌گرا نیز از نیمه اول دهه ۷۰ توانستند با پوشش جهت‌گیری ضد ملی در سپهر سیاسی ایران برای خود جایی دست و پا کنند.

۴-بر خلاف اسلام‌گرایان و خویشاوندان گفتمانی آن‌ها که در آن سال‌ها راهی عراق شدند تا به هر قیمتی قدرت سیاسی را از طریق همکاری با دولت متخاصم با ایران به دست آورند، اما ملی‌گرایانی که حال رانده شده و در تبعید و زندان و انزوا به سر می‌بردند هیچ‌گاه حاضر نشدند به گزاره «جمهوری اسلامی به هر قیمتی باید برود» تن در دهند.
ملی‌گرایان که حد یقف مخالفت‌شان را منافع ملی و تمامیت سرزمینی ایران می‌دانستند، علی‌رغم تمام بی‌مهری‌های جمهوری اسلامی در آن سال‌های دشوار ، اگر در خارج از ایران بودند برای اثبات حقانیت ایران نزد دیدگان جهانیان کوشیدند و اگر در درون مرز مانده بودند یا همانند داریوش فروهر به اقتضای جنگ فعالیت منتقدانه‌شان را متوقف کرده از اعضا و هواداران‌شان خواستند که راهی جبهه‌های جنگ شوند و یا آنکه همانند حسین راضی خود اسلحه دست گرفتند و برای صیانت از کشور لباس رزم پوشیدند.

۵-با روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا و تیم سیاست خارجی به شدت ضدایرانی او از سویی و قدرت‌گیری ولیعهد جاه‌طلب، ملک سلمان در عربستان، از دیگر سوی، با فرآیندی مواجه هستیم که در قالب مقابله با جمهوری اسلامی در واقع منافع ملی و دستاوردهای سیاست منطقه ای ایران را به نفع عربستان سعودی هدف قرار داده است.
در پروژه سلمان-کوشنر برای خاورمیانه نه اشغال شمال سوریه از سوی ترکیه اهمیتی دارد و نه حضور اشغال‌گرانه امریکا در شرق فرات و نه حمایت مالی-لجستیکی عربستان و قطر از اقسام گروه‌های سلفی در سوریه محل نگرانی می‌تواند باشد، بمباران سه سال و نیمه و همه جانبه یمن –این فقیرترین کشور عربی- از سوی جنگنده‌های گران قیمت عربستان سعودی و ائتلاف تحت هدایتش نیز که اصلا مهم نیست!
مهم این است که حضور ایران در عراق و سوریه را که اگر نبود نه از اربیل جز تلی باقی مانده بود و نه از بغداد جز ویرانه‌ای، بتوان اشغال‌گری نامید و عمق راهبردی ایران بسوی مدیترانه را که در تحلیل نهایی خواسته یا ناخواسته به سکولاریسم و دموکراسی در خاورمیانه یاری رسانده را مخاطره امنیتی برای صلح و امنیت اسرائیل جلوه داد.
در چنین شرایطی که براندازی بیش از هر زمان دیگر رنگ و بوی یک پروژه خارجی و برون‌زا به خود گرفته، براندازی رژیم سیاسی ایران بیش از هر زمان دیگری به دلیل نفوذ و اقتدار منطقه ای این کشور و نه عملکرد معطوف به نقض فاحش حقوق شهروندی ایرانیان از سوی این رژیم، معنا پیدا می‌کند.
و نهایتا عربستان سعودی، کشوری که به همراه امارات حتی از پرداخت رشوه به ترامپ برای تعویض وزیر خارجه امریکا نیز ابایی ندارد، وارد بازی پیچیده «برساخت اپوزیسیون وابسته برانداز» و «رسانه وابسته برانداز» شده است ؛
بله دقیقا در چنین شرایطی ملی‌گرایی ایرانی با دو دشواره از دو سوی مواجه است:

نخست از سوی جمهوری اسلامی و الگوی رفتاری سرکوب‌گرانه و فاقد مشروعیت آن در حوزه سیاست داخلی که توان‌مندی ملی برآمده از توان‌مندی شهروندان و حس تعلق ملی ایرانیان به کشور و هویت خود را تحلیل برده و به‌ویژه با تربیت نسلی از سیاست‌ورزان در درون خود که به معیشت رانت‌خوارانه و رفاه برآمده از آن در داخل کشور خو گرفته و به هنگام تبعیدشدگی نیز به آسانی در معرض جذب به سوی رانت‌های جایگزین هستند.
و دوم از سوی قدرت هژمون جهانی که افسار تصمیم‌سازی‌اش را به دست قدرت نفتی خاورمیانه داده تا جنگش را نه با جمهوری اسلامی بلکه به سوی تمامیت سرزمینی و ملت ایران به مثابه یک واحد بسیار مهم ژئوپلتیکی جهان سوق دهد!
انتشار مقاله «شتر در خواب بیند» اردشیر زاهدی را به عنوان یکی از سخن‌گویان گفتمان ملی‌گرایی محافظه‌کار  نیز باید به گمان نگارنده در چنین چارچوبی ارزیابی کرد.
در آشتی‌ناپذیری اردشیر زاهدی با جمهوری اسلامی به سختی می‌توان تشکیک کرد؛ همان‌گونه که در موقعیت انتقادی ملی‌گرایان مصدقی نسبت به جمهوری اسلامی نمی‌توان تردید کرد. اما حتی ملی‌گرای محافظه‌کاری چون اردشیر زاهدی نیز متوجه این نکته است که پروژه بولتون نه جمهوری اسلامی بلکه تمامیت ژئوپلتیکی ایران را هدف گرفته است.
او می‌داند که وقتی فلان تلویزیون ولخرج در ادبیات رسمی خود«ملت‌های ایران» را جایگزین «ملت ایران» کرده است ؛ مقدمه و موخره چنین ترمینولوژی چیست و کدامین هدف را دنبال می‌کند.
این‌چنین است که ملی‌گرایی ایرانی امروز در شرایطی بس دشوار هم با سیاه‌کاری‌ها و کارنامه غیرقابل دفاع جمهوری اسلامی رویاروی است و لحظه‌ای از انتقاد از آن نباید فروگذاری کند و پی انگ‌های همیشگی حاکمیت به خود را نیز بر تن بمالد و هم با تباهی اپوزیسیون وابسته خشمگینی که نان خود در نفرت‌پراکنی و خشمگین‌سازی می‌پرورد و برای مخالفتش با جمهوری اسلامی هیچ حد یقفی حتی تمامیت سرزمینی را نیز به رسمیت نمی‌شناسد!

مواجهه دوم البته مواجهه ای بس دشوارتر‌است و منزل هولناکی است که در آن واژگانی چون استمرارطلب به‌جای سخن خود به گلوله تبدیل می‌شوند و بجه‌جای زبانی و قلمی شدن به سمت‌ات شلیک می‌شوند.
با این وصف ملی‌گرایانی که همه چیز خود را برای ایران داده و می‌دهند و  «آبرویشان را نه برای گورشان بلکه برای ایران می‌خواهند»، به عنوان آبرومندترین لایه جامعه سیاسی ایران، اعتبار و آبرو را نیز به قمار ایران می‌برند، بلکه بتوانند در زمانه بلند بودن صدای سخنگویان فارسی‌زبان این کشور و آن کشور، صدایی دیگر از جنس صدای هست و بود ایرانی به گوش جهانیان برسانند.
آخر ملی‌گرایی در ایران بسی دشوار است و ملی‌ماندن در خارج از ایران بسی دشوارتر!

آزار کودکان و لوایحی که درمجلس خاک می‌خورند

$
0
0

زیتون-پریا منظرزاده: اتفاقی که روزهای پایانی سال گذشته در یکی از دبیرستان‌های منطقه دو تهران افتاد و انتشار آن در روزهای اخیر موجب خشم عمومی شد، خلاءهای قانونی و غفلت های سیستم اداری ایران را در مواجهه با آزار جنسی کودکان بیش از همیشه آشکار ساخت.

از همین روز تحت تاثیر فضای به وجود آمده، هیات دولت در جلسه روز یکشنبه خود درخواست اولویت رسیدگی به لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان توسط مجلس را تصویب کرد.

اتفاق اخیر را باید از دو جنبه تخلفات مقررات اداری و کیفری مورد بررسی قرار داد.

بیشتر تحلیل‌ها بر تخلفات مقررات کیفری و لزوم تصویب سریع لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان متمرکز شده و کمتر به سازوکارهای آموزش و پرورش برای برخورد با تخلفات می‌پردازند.

والدین دانش آموزان آسیب‌دیده در ماجرای دبیرستان معین اما شاید امیدی به اقدام آموزش و پرورش ندارند و به همین دلیل یکی از آنان قصد داشت دبیرستان را با بنزین آتش بزند اما موفق نشده است.

برخی ادارات آموزش و پرورش، از جمله استان یزد، نمونه‌های تخلفات اداری خود را در سایت منتشر می‌کنند که این نوع تخلفات اخلاقی در هیچ‌یک از آن ها وجود ندارد.

به طور کلی، این وزراتخانه ادعا دارد که کارکنانش کمترین تخلفات اداری را در بین همه کارکنان دولت دارند.

علی نقی حصنی، مدیرکل دفتر هماهنگی هیئت‌های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش، این موضوع را اذعان داشته است.

اما حدود دو سال قبل، پس از پایان سال تحصیلی، مصطفی ناصری زنجانی معاون حقوقی و پارلمانی وزارت آموزش و پرورش، در پاسخ به سئوالی« غیبت غیرموجه»، «نقض قوانین و مقررات»،« اعمال رفتار خلاف شئون شغلی»، «حمل مواد مخدر و اعتیاد» و «سهل‌انگاری در انجام وظایف» را پنج تخلف عمده در آموزش و پرورش ذکر کرده بود.

برای «رفتار خلاف شئون شغلی» با وجودی که در رده سوم تخلفات آموزش و پرورش قرار گرفته، مجازات متناسب با آن پیش‌بینی نشده است.

تعدادی از کارکنان آموزش و پرورش که نخواستند نامشان فاش شود، در گفتگو با زیتون، یکی از دلایل ادامه تخلفات در مدارس را «نبود تدابیر تنبیهی متناسب عنوان می کنند».

 

آنها می‌گویند که «با وجود ارائه مدارکی همچون صدای ضبط شده معلمان، در نهایت آنان به مدرسه دیگری منتقل می‌شوند، برخی معلمان معتاد به شیشه هستند و آموزش و پرورش با آگاهی نسبت به این مساله آن‌ها را به کلاس درس می فرستند».

این تنبیهات کوچک در گفته‌های معاون حقوقی آموزش و پرورش نیز منعکس شده است.

«با وجود ارائه مدارکی همچون صدای ضبط شده معلمان، در نهایت آنان به مدرسه دیگری منتقل می‌شوند، برخی معلمان معتاد به شیشه هستند و آموزش و پرورش با آگاهی نسبت به این مساله آنها را به کلاس درس می‌فرستند».

او درباره تخلفات سال ۹۴ اظهار داشت: «در این سال بیش از ۴۰ درصد آراء هیات‌های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش، آرای قطعی صادره است که شامل مجازات‌های اخطار، توبیخ کتبی و کسر حقوق، تنزل یا تعویق گروه و همچنین تنزل مقام یا محرومیت از انتصاب به پست‌های حساس است.»

هدف معاون حقوقی آموزش و پرورش از این گفته‌ها آن است که نشان دهد تخلفات آموزش و پرورش به خوبی رسیدگی می‌شوند.

والدین دانش‌آموزان آسیب دیده در ماجرای دبیرستان معین اما شاید امیدی به اقدام آموزش و پرورش ندارند و به همین دلیل یکی از آنان بعد از رسانه‌ای کردن ماجرا، قصد داشت دبیرستان را آتش بزند اما موفق نشده است.

یکی دیگر از مسائلی که موجب خشم خانواده دانش آموزان شده، اظهارنظرهای مطرح شده در فضای مجازی است.

نخستین روزی که موضوع رسانه‌ای شد، همه از سر خشم، درباره لزوم اعدام فرد خاطی صحبت می‌کردند. کم‌کم مجازات‌ها به چند ضربه شلاق تخفیف پیدا کرد و ابعاد دیگر ماجرا، از جمله همراهی دانش‌آموزان با ناظم و مجازات تعیین شده برای چنین جرمی در قانون مورد توجه قرار گرفت.

این خبر موجی را بوجود آورد که از اختیار انتشاردهندگان اولیه، مسئولان آموزش و پرورش و مقام‌های قضایی خارج شد.

به‌طوری که خانواده دانش‌آموزان آسیب‌دیده، که خودشان موضوع را رسانه‌ای کرده بودند، ترجیح دادند در برابر خبرنگارانی که چند روز بعد تماس می‌گرفتند، سکوت کنند.

خشونت‌ علیه کودکان و نوجوانان دارای اوتیسم در مرکزی به نام «سرای مهربانی»

اما مرتضی نظری، رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاع‌رسانی وزارت آموزش و پرورش، در این‌باره می‌گوید:«برای دفاع از حقوق دانش‌آموزان این مدرسه هر اقدامی که لازم باشد، انجام خواهیم داد و آموزش‌وپرورش با حساسیت ویژه‌ای این مسئله را بررسی می‌‌کند».

سایت حقوقی داتیکان در گفتگو با دکتر عباس تدین، این ماجرا را از نگاه حقوقی مورد بررسی قرار داده است.

پس از فضای به وجود آمده، خانواده دانش‌آموزان آسیب‌دیده، که خودشان موضوع را رسانه‌ای کرده بودند، ترجیح دادند در برابر خبرنگارانی که چند روز بعد تماس می‌گرفتند سکوت کنند.

این حقوقدان و استاد دانشگاه درباره مسئولیت کیفری رئیس مدرسه به عنوان متولی اداره مدرسه می‌گوید: «در جرایم کیفری خود شخص خاطی را مجازات می‌کنند و طبیعتا از این منظر رئیس مدرسه به عنوان مجرم اصلی محسوب نمی‌شود… اما اگر مدیر مدرسه معلمی استخدام کرده باشد که این معلم مرتکب جرم شود، شخص مدیر مدرسه در انتخاب، انتصاب و یا در نظارت بر رفتار این معلم مسئول است و اگر کوتاهی از جانب شخص مستخدم صورت بگیرد، قانونگذار در مجازات مسوولیت کیفری ناشی از فعل دیگری، احکامی را برای وی در نظر گرفته است».

متخلفان آموزش و پرورش در حالی به درستی مجازات نمی‌شوند که قوانین کیفری نیز نگاهی سهل‌انگارانه به آن‌ها دارد. این نوع نگاه در قوانینی که پس از سال‌ها تلاش فعالان حقوق کودک به تصویب رسیده منعکس شده است.

تصویب قانون حمایت از حقوق کودک و نوجوان در سال ۱۳۸۱، تحولات عظیمی در زمینه حقوق کودک محسوب می‌شد.

اما این قانون بیشتر به کودک‌آزاری‌هایی که از سوی والدین اتفاق می‌افتند پرداخته و به گفته حقوقدانان جامعیت لازم را ندارد. علاوه بر این، مجازات‌های متناسب با جرایم در این قانون درنظر گرفته نشده است.

همچنین تعاریف قانونی، که تجاوز را به رابطه جنسی کامل و آزار و اذیت را به سایر موارد نسبت می‌دهد موجب شود که درک دقیقی از جرایم وجود نداشته باشد.

برای رفع خلاءهای قانونی موجود در این قانون، قوه قضاییه لایحه‌ای با عنوان «حمایت از کودکان و نوجوانان» در ۲۲ اردیبهشت ماه سال ۸۸ در قالب ۵۴ ماده تقدیم دولت کرد.

پس از ارسال لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان به دولت، مواد این لایحه به ۴۹ ماده کاهش یافت و در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۹۰ در کمیسیون لوایح دولت دهم به تصویب رسید و در بیست‌وهشتم آبان ماه همان سال، به مجلس ارسال شد.

به نوشته کافه حقوق، سخن کودک در این لایحه اعتبار دارد، نهاد‌های مسئول اجازه مداخله مستقیم در حوزه کودکان را دارند. همچنین، در این لایحه سیستم مددکاری نیز فعال و با ارزش قلمداد شده است.

اما این قانون سال‌هاست که در مجلس مسکوت مانده است. طی حدود شش سال گذشته، نمایندگان مجلس موضوعات دیگر را به بررسی این لایحه اولویت دادند. تا اینکه پس از رسانه‌ای شدن ماجرای دبیرستان معین نمایندگان زن مجلس لب به اعتراض گشودند.

تصویب قانون حمایت از حقوق کودک و نوجوان در سال ۱۳۸۱، تحولات عظیمی در زمینه حقوق کودک محسوب می شد.اما این قانون بیشتر به کودک آزاری هایی که از سوی والدین اتفاق می افتند پرداخته و به گفته حقوق دانان جامعیت لازم را ندارد.

فاطمه سعیدی، عضو کمیسیون آموزش مجلس در صحن علنی مجلس گفت: «آقایان و خانم‌ها، ما در مقابل چنین حوادثی مسئولیم. آیندگان از ما سؤال می‌پرسند، خداوند ما را مورد بازخواست قرار می‌دهد که شما که در صندلی وکلای ملت نشسته بودید آن روز چه کردید؟ چند فاجعه دیگر از این دست باید رخ بدهد تا یک قانون شفاف و درست برای مبارزه با کودک‌آزاری در مجلس تصویب شود؟».

پروانه مافی، دیگر نماینده مجلس، نیز تأکید کرد: «این هشداری است برای تسریع در رسیدگی به لایحه حمایت از حقوق کودکان که سال‌هاست در مجلس خاک می‌خورد و نمایندگان به بهانه داشتن کارهای مهم‌تر، از بررسی آن سر باز می زنند».

تحت تاثیر این اعتراض ها و فضای به وجود آمده، هیئت دولت در جلسه روز یکشنبه خود درخواست اولویت رسیدگی به لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان توسط مجلس را تصویب کرد.

حسین‌علی امیری تاکید کرد که این لایحه همه افراد زیر ۱۸ سال سال را کودک دانسته و « هرگونه وضعیت ناشی از فقر شدید، آوارگی، پناهندگی و بی تابعیتی را نیز به عنوان یکی از مصادیق مخاطره آمیز اعلام کرده است».

با این سخنان آقای امیری، این قانون شامل کودکان افغان و یا کودکان زنان ایرانی و مردان افغان نیز خواهد شد.

وی همچنین گفت که براساس این لایحه،«درصورت هرگونه قصوری از سوی اولیاء یا سرپرستان قانونی در سرپرستی کودکان و نوجوانان (مانند استفاده از کودکان در قوادی؛ ابتلا به بیماری های روانی و اعتیاد یا زندانی شدن هر یک از والدین یا سرپرستان قانونی) دولت می تواند جهت حمایت از کودکان وارد عمل شده و آنها را به مراکز بهزیستی تحویل دهد».

به گفته آقای امیری، موضوع مجازات و برخورد با سوء استفاده جنسی از اطفال و نوجوانان، بهره‌کشی و عدم اعلام گزارش به مقامات نسبت به وقوع جرم علیه کودکان نیز دراین لایحه پیش بینی شده است.

لایحه حمایت از کودکان همه افراد زیر ۱۸ سال را کودک دانسته و « هرگونه وضعیت ناشی از فقر شدید، آوارگی، پناهندگی و بی تابعیتی را نیز به عنوان یکی از مصادیق مخاطره آمیز اعلام کرده است».

قوانین مربوط به حقوق کودکان در حالی در مجلس خاک می‌خورد که مواردی همچون تبصره ماده ۲۷ این قانون، درباره ازدواج با فرزندخوانده انتقادهای شدیدی را برانگیخته است.

انتقاد از این قانون به قدری در جامعه گسترده شد که برخی از صاحب نظران دولتی نیز به صف منتقدان پیوستند.

خردادماه ۱۳۹۶، شهیندخت مولاوردی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده درخصوص ایرادات وارده بر ازدواج سرپرست با فرزندخوانده گفت: «باید به قانون سابق که در آن اشاره‌ای به ازدواج فرزندخوانده با سرپرست نشده بود، برگردیم».

از سوی دیگر، سندهای اجرایی دیگری از جمله کنوانسیون بین‌المللی حقوق کودک، که ایران از سال ۱۳۷۲ به آن پیوسته است، به موضوعاتی از جمله آموزش، رشد و حمایت از کودکان پرداخته و راهبردها و وظایف دستگاه‌ها را در این خصوص مشخص کرده است.

این سند بیش از آنکه به موارد تخلف بپردازد، بایدهای حوزه کودک را یادآوری می‌کند.

اما پس از رسانه‌ای شدن ماجرای دبیرستان معین و در نبود سازوکارهای مناسب برای برخورد با کودک‌آزاری، دبیرخانه مرجع کنوانسیون حقوق کودک با راه‌اندازی سامانه پیامکی ۳۰۰۰۳۶۳۶ از مردم خواسته تا موارد کودک‌آزاری را گزارش کنند.

درست است که مجازات‌های کودک آزاری متناسب با آسیب وارد شده به دلیل جرم نیست. اما این مجازات هر چه باشد، اقدامی تنبیهی است که پس از وقوع جرم صورت می‌گیرد.

آنچه امروز جامعه ایران به آن نیازمند است، پیشگیری از وقوع چنین جرایمی است. در خصوص جرایمی که در مدرسه اتفاق می‌افتند، مساله پیش‌گیری، بیش از آنکه به قوانین کیفری مربوط باشد، به نحوه انتخاب معلمان، نحوه آموزش دانش‌آموزان برای جلوگیری از این اتفاقات و بازگو کردن اتفاقات رخ داده است؛ موضوعی که با وجود هشدارها هنوز نشانه‌ای وجود ندارد که اولویت سیستم آموزشی باشد.


بحران فکری در دنیای اسلامی

$
0
0

شرق- صباح مفیدی: سیدحسین نصر، نماینده مهم جریان موسوم به سنت‌گرایی است که تبار آن به رنه گنون و فریتهوف شوان می‌رسد. او در فلسفه علم و تاریخ علم از استادان دانشگاه هاروارد و مکتب جورج سارتن بهره برده است. در فلسفه اسلامی شاگرد علامه طباطبایی، محمدکاظم عصار و سید ابوالحسن رفیعی‌قزوینی بوده است. همکار هانری کربن در حوزه فلسفه تطبیقی و تاریخ فلسفه اسلامی بوده و خود صاحب آثار زیادی در حوزه فلسفه اسلامی و تاریخ آن است. در این مصاحبه به موضوعاتی همچون رابطه عرفان و شریعت، معنویت‌های نو، فلسفه اسلامی در ایران و کشورهای اسلامی و اسلامی‌سازی علوم انسانی می‌پردازد. مصاحبه کتبی حاضر یکی از سلسله مصاحبه‌های بخش مطالعات اسلامی- مرکز مطالعات تضاد و بحران کردستان/عراق است که ابتدا به زبان کردی توسط این مرکز منتشر شده است.

شما عرفان و ارتباط معنوی را چگونه تعریف می‌کنید؟ گاه عرفان و شریعت همچون دو قطب مخالف دیده شده‌اند، شما رابطه این دو را چطور می‌بینید؟
کلمه عرفان به زبان فارسی معنایی دیگر از معنای این کلمه به زبان عربی دارد. در قرآن کریم و احادیث نبوی ریشه (ع ر ف) به معنای دانش آمده است و در زبان عربی امروزی نیز به همین معنی به کار می‌رود. در متون کهن عربی واژه‌ «المعرفه» به معنای عرفان به زبان فارسی استعمال شده و می‌شود که البته این واژه در زبان فارسی نیز به صورت معرفت متداول است. و اما کلمه‌ عرفان به معنی معرفت الهی در زمان صفویه گسترش یافت و در محافلی که در دوران متأخر صفویه با تصوف عناد می‌ورزیدند به جای تصوف مصطلح شد. عرفان واقعی از معنویت جدا نیست بلکه دسترسی به آن مستلزم کسب فضایل معنوی و نیز پیروی از شریعت محمدی است. عرفای بزرگ ما از مولانا، عطار، شبستری و جامی گرفته تا آقای محمدرضا قمشه‌ای همگی به احکام شرعی عمل می‌کردند. به الفاظ عرفان می‌توان با صرف مطالعه دست یافت ولی دسترسی به عرفان واقعی عمل نیز می‌خواهد که پایه‌ آن شریعت است گرچه عرفان به احکام شرعی محدود نمی‌شود. اگر در تاریخ اسلام در برخی موارد صوفیه خود را در مقابل علمای ظاهر قرار داده‌اند، علتش حفظ استقلال معرفت است از همه چیز به جز خداوند متعال و نیروی ولایت که از او سرچشمه می‌گیرد. عرفان یا طریقت مانند شریعت از حقیقت الهی سرچشمه می‌گیرد نه از شریعت، ولی در مرحله عمل پیروی از شرع ضروری است. اگر عرفان و تصوف ارتباط به شریعت نداشت چگونه ممکن بود بیشتر مسلمانان شبه‌قاره‌ هند توسط بزرگان تصوف مانند معین‌الدین چشتی اسلام بیاورند؟

اکنون در سطح جهان برخی نحله‌های عرفانی و دارای معنویت سکولار و غیردینی با اعتقاداتی خاص و انسان‌محور فعالیت دارند. با توجه به مطالعات شما در زمینه‌ معنویت و عرفان، اصولا آیا چنین امکانی وجود دارد یا خود نوعی دینداری است؟
عرفان واقعی و عرفان‌نمایی را نباید با هم اشتباه کرد. در غرب از عصر رنسانس به بعد ساحت معنوی و عرفانی مسیحیت رو به زوال گذاشت و تقریبا از صحنه مسیحیت غربی خارج شد یا اقلا بگویم به‌سختی می‌شد به آن دسترسی یافت ولی باز بودند غربیانی که ساختار درونی آنان ایجاب می‌کرد به ساحت باطنی دین دست یابند. بسیاری از آنان رو به ادیان شرقی آوردند که در آنها ساحت عرفانی هنوز زنده بود؛ برخی رو آوردند به ادیان هند و برخی دیگر به تصوف اسلامی. در بین این گروه بعضی به صورت جدی راه معرفت را دنبال کردند و اکنون طرق راستین تصوف و عرفان در غرب ریشه دوانیده است، ولی برخی دیگر خواستند از قشر به لب لباب برسند بدون اینکه اول قشر را دارا باشند و از اینجاست که عرفان‌نمایی و معنویت سکولار و پدیدارهای مشابه وارد صحنه شدند و از غرب حتی به مناطق دیگر جهان نیز تا حدی تسری یافتند. دسترسی به عرفان واقعی خارج از دین امکان‌پذیر نیست مگر در سطح الفاظ و تفکرات و تصورات. البته یک فرد با ذوق می‌تواند از اشعار مولانا یا حافظ لذت برد و یا مطالبی بیاموزد و این امری مثبت است ولی عرفان واقعی فقط این نیست، بلکه سوختن در آتش عشق الهی و فنا در معرفت به حق است و این امر به‌جز تبعیت از دین و شرع و سپس پیمودن طریق الی الله نیست. معنویت سکولار و عرفان بدون دین در برخی موارد کوششی بی‌ثمر است و در بیشتر موارد بسیار منفی است و اثر بسیار منفی بر روح انسان دارد.

در رفتار و حالات انسان معاصر به‌ویژه در جوامع در حال گذر به نحوی سردرگمی دیده می‌شود. در کشاکش میان مدرنیته با اخلاق سکولار، جریان‌های اسلامی با اخلاق دینی، عرفان و معنویت‌گرایی فرا-دینی، وضعیت کلی انسان معاصر در جهان اسلام و ایران را چطور می‌بینید؟
اول از همه به این امر توجه کنیم که فرق زیادی هست بین معاصر و متجدد. همه‌ معاصران متجدد نیستند بلکه میلیون‌ها از ابنای بشر هنوز به حیات سنتی خود ادامه می‌دهند ولی معاصرند با آنان که پیرو تجدد هستند مخصوصا در جهان اسلامی و هندو و بودایی. یکی دانستن معاصر و متجدد خود یکی از اشتباهات سخیف تجدد است. بله، سردرگمی در عالم متجدد چه در غرب و چه بین غیرغربی‌ها که دیدگاه تجدد را پذیرفته‌اند عیان است. و در بین این گروه است که کشاکش میان دیدگاه سکولار و دینی، اخلاق دینی و سکولار، و عرفان واقعی و شبه‌عرفان دیده می‌شود. وانگهی جهان‌بینی تجدد یا مدرنیسم مطلق‌گراست و لذا همواره سعی به از بین‌بردن نظرگاه‌های غیر از تجدد دارد. در جهان اسلامی من‌جمله ایران خودمان سنت هنوز زنده است ولی در عین حال نزاع بین سنت و تجدد دیده می‌شود. در برخی ممالک مانند ایران، ترکیه و پاکستان و برخی ممالک عربی این نزاع پررنگ‌تر است مخصوصا از لحاظ فکری و در برخی دیگر نبرد بیشتر مربوط به عالم ابزاری و ساحت عملی زندگی است و کمتر به تقابل فکری توجه می‌شود. در بلاد اسلامی از یک‌سو ایمان دینی هنوز قوی است و از سوی دیگر جهان‌بینی دینی توسط عوامل تجدد به چالش گرفته شده است. مثلا در ایران اگر به عالم اندیشه بنگریم، می‌بینیم که هم تفکر فلسفی اسلامی زنده است و هم تفکر متجدد بین گروهی معدود ولی متنفذ در جامعه و هم نزاع بین آن دو. از یک طرف سهروردی و ملاصدرا در انجمن فلسفه و حکمت در تهران تدریس می‌شوند و از سوی دیگر ویتگنشتاین در قم. همین امر باعث شده است که دنیای اسلامی در یک مرحله‌ بحرانی از لحاظ فکری به سر برد. نتیجه این نبردهای فکری یقینا سهم مهمی در تعیین مسیر تمدن اسلامی در آینده خواهد داشت.

رویارویی جوامع اسلامی با مدرنیته و اشکالات یا معایب این رویارویی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا تلاش برای گرفتن برخی جنبه‌های آن همچون تکنولوژی و مدرنیزاسیون و جایگزین‌کردن جنبه‌های دیگر آن همچون فرهنگ سکولار (البته نه در معنی ضدیت با دین) با فرهنگ اسلامی امکان‌پذیر است؟
رویارویی جوامع اسلامی با تجدد اجتناب‌ناپذیر است. معایب این رویارویی در این زمانه این است که اولا برخی از مسلمانان که گرفتار این تقابل هستند عقده‌ حقارت نسبت به غرب متجدد دارند. ثانیا اکثر آنها دانش عمیق نسبت به غرب و افکار وارداتی متجددانه ندارند. ثالثا اکثرا با ساحت‌های حکمی و فلسفی و علمی اسلامی آشنا نیستند. در وضع فعلی ممالک اسلامی چاره‌ای جز پذیرفتن برخی از فناوری‌های جدید ندارد ولی اقلا افراد می‌توانند نقادانه به آن بنگرند نه کورکورانه به تقلید بپردازند. بنده اصلا با اقتباس فرهنگ سکولار مخالفم در عین حال که می‌دانم فناوری جدید فلسفه و فرهنگ خود را با خود می‌آورد. بنابراین جهاد فکری بزرگی لازم است تا در این وضع بحرانی فرهنگ اسلامی خودمان را حفظ کنیم. ولی با تأیید خداوند متعال و کوشش راستین می‌توان در این جهاد فکری و معنوی پیروز شد به شرط اینکه فرهنگ سنتی خودمان را تا حد امکان حفظ کنیم و با اصول آن به مقابله با تهاجم فرهنگی بپردازیم. دلسرد نشویم و به خاطر داشته باشیم که تجدد با تمام قدرت ظاهری آن از درون در حال از هم پاشیدن است و پیروزی نهایی با حقیقت است.

وضعیت اندیشه و فلسفه اسلامی در کشورهای اسلامی را چطور می‌بینید؟ نقش غرب در رشد اندیشه و فلسفه اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
پاسخ این سؤال در مورد ایران و سایر کشورهای اسلامی متفاوت است. در دیگر بلاد اسلامی مانند مصر، تونس، مراکش و ترکیه از یک‌سو و پاکستان و بنگلادش و مالزی و اندونزی از سوی دیگر تا پنجاه سال پیش نظریات غربیان مستشرق درباره‌ فلسفه‌ اسلامی در دانشگاه‌ها تدریس می‌شد و حتی کتاب‌هایی که به عربی یا ترکی نوشته می‌شد به جز یکی دو استثنا همان نظر غربی‌ها درباره‌ فلسفه‌ اسلامی بود که طبق آرای آنان به ابن‌رشد ختم می‌شد. وقتی این بنده در دهه‌ پنجاه غربی ([میلادی]) در هاروارد درس می‌خواندم نه از میرداماد و ملاصدرا خبری بود نه حتی سهروردی. [هانری] کربن سهم مهمی در تغییر این وضع داشت و سپس [توشیهیکو] ایزوتسو و تا حد ناچیزی خود حقیر. به خاطر دارم هنگامی که در سال ۱۳۳۷ به کنگره‌ فلسفی پاکستان رفتم یعنی کشوری که به خاطر اسلام به وجود آمده بود اصلا صحبت از بزرگان فلسفی خودمان بعد از ابن‌رشد نبود. اکنون فلسفه‌ اسلامی نه به عنوان فصلی از تاریخ فلسفه‌ غرب بلکه به عنوان یک مکتب مستقل فلسفی تدریس می‌شود. ده‌ها کتاب و رساله راجع به فقط ملاصدرا توسط فلاسفه‌ این دیار که برخی شاگردان این بنده بودند نوشته شده است. سهم غرب در این تحول خیلی کم‌رنگ بود به استثنای آثار کربن و معدودی دیگر که به زبان‌های اروپایی نگاشته شده بود. و از این طریق در تونس، مصر، پاکستان و هند اسلامی و غیره توسط مسلمانان خوانده شد و در احیای علاقه به سنت فلسفی اسلامی سهم بسزایی داشت.
در ایران وضع به‌کلی متفاوت بود. بزرگانی در زمینه‌ فلسفه‌ اسلامی از آقاعلی مدرس گرفته تا آیت‌الله سیدابوالحسن قزوینی و علامه طباطبایی و استاد سیدمحمد کاظم عصار و آیت‌الله خمینی سنت فلسفی ما را زنده نگاه داشتند و الان هم در ایران فلسفه‌ اسلامی زنده است و بزرگانی همچون آیت‌الله حسن‌زاده آملی، آیت‌الله جوادی‌آملی، دکتر دینانی و دکتر اعوانی در عرصه‌ فلسفه حضور دارند و افرادی مانند دکتر صفوی سنت فلسفی ایران را در غرب گسترش داده‌اند و کار کربن، ایزوتسو، دکتر محقق و این بنده و چند نفر دیگر را به عصر حاضر توسعه داده و به زمینه‌ فلسفه‌ تطبیقی نیز پرداخته‌اند. این نکته را نیز اضافه کنم که اندیشه منحصر به فلسفه به معنای خاص آن نیست. اندیشه غربی ابعاد گوناگون تفکر اسلامی را به چالش کشید و زیر سؤال برد، از تفسیر قرآن کریم و سیره و احادیث نبوی گرفته تا کلام و اصول فقه و حتی تاریخ اسلام، و این چالش باعث فعالیت‌های گوناگون از جانب متفکران اسلامی شد. در خود رشته‌ فلسفه می‌توان گفت که پاسخ‌های فلسفی از دیدگاه اسلامی به اندیشه‌ غربی از «بدایع الحکم» آقا ملا علی مدرس گرفته تا روش اصول فلسفه‌ رئالیسم علامه طباطبایی و مباحثات ایشان با کربن البته اثر تفکر غربی بر فلسفه‌ اسلامی را نه از لحاظ نفوذ فکری بلکه از لحاظ ایجاد چالش‌های جدید فلسفی که این بزرگان به پاسخ آن پرداختند، نشان می‌دهد. نقش غرب این بود که لازم سازد باب جدیدی در سنت دیرین فلسفه‌ اسلامی گشوده شود.

نواندیشان غیرایرانی و مرتبط با غرب به‌ویژه با جامعه آکادمیک آن همچون فضل‌الرحمن، نصر حامد ابوزید و… چه تأثیری بر نواندیشی ایرانی داشته‌اند؟ رابطه نواندیشان سنی و شیعه را نسبت به رابطه جریانات سنتی هر دو طرف، چطور می‌بینید؟
این نوع متفکران مسلمان نواندیش به نظر بنده تأثیر زیادی در زمینه‌ فلسفه بر نواندیشان ایرانی نداشته‌اند، گرچه برخی از متفکران نواندیش ایران مانند آقای مجتهدشبستری و دکتر کدیور سعی کرده‌اند راه نوینی در اندیشه‌ اسلامی باز کنند. ولی اکثر نواندیشان ایرانی مستقیما تحت نفوذ متفکران غربی بوده و هستند. هم در عالم تسنن و هم تشیع هستند افرادی که گرچه نواندیشند سعی کرده و می‌کنند از برخی مایه‌های فکری فلسفه‌ اسلامی استفاده کنند مانند فیلسوف مغربی [محمد عابد] الجابری که کوشیده است تفکر ابن‌رشد را به‌عنوان پایه‌ یک «استدلال‌گرایی اسلامی» جدید به‌کار برد. اصولا بین نواندیشان طیف گسترده‌ای وجود دارد از آنان که اصلا به فلسفه‌ اسلامی توجه ندارند تا آنان که سعی کرده و می‌کنند برخی از جوانب فلسفه‌ سنتی ما را در جهان‌بینی جدید خود ادغام کنند. روزی که محققان به نگاشتن تاریخ دقیق تفکر معاصر اسلامی بپردازند جزئیات این طیف روشن خواهد شد.

شما تجربه زندگی قبل انقلاب به‌ویژه در عرصه دانشگاه را داشته و با وضعیت بعد از انقلاب هم آشنایی دارید. به نظر شما رابطه‌ قدرت، دین و علم در دو دوره قبل و بعد از انقلاب ایران چه تأثیری بر وضعیت کلی علم و فرهنگ داشته است؟
وضعیت فعلی وارث وضع دهه‌های گذشته و قبل از انقلاب است و برای درک ریشه‌های آن باید اول به گذشته توجه کرد. در تمدن سنتی اسلامی هر نوع دانش منظم و حتی دانش وراء عقل بشری یعنی عرفان علم بود، از فقه گرفته تا ریاضیات، از «قانون مسعودی» بیرونی درباره‌ نجوم گرفته تا «تجرید [الاعتقاد]» خواجه نصیرالدین طوسی در کلام، از «نورالعلم» ابوالحسن خرقانی گرفته تا «معیارالعلم» غزالی که اولی در عرفان است و دومی در منطق. در جهان‌بینی سنتی ما همگی متعلق به اقیانوس عظیم علم اسلامی بودند. هنگامی که علوم جدید از غرب به ایران آمد همان واژه‌ علم برای این دانش‌های جدید به‌کار برده شد، با این نتیجه که در دوران قبل از انقلاب هم یک فیزیکدان در دانشکده‌ علوم دانشگاه تهران عالم خوانده می‌شد و هم یک فقیه در قم، بدون اینکه فرق فاحشی بین ماهیت علم در این دو مورد در نظر گرفته شود و آگاهی حاصل آید که این علوم جدید شریک جهان‌بینی کلی علوم سنتی ما نیست و اختلاف بین آن دو با فرق بین نجوم بیرونی و منطق طوسی تمایز بنیادی دارد. لذا یک بحران اساسی در این زمینه در ایران وجود داشت که کمتر کسی به آن واقف بود. بنده استاد دانشکده‌ ادبیات بودم هنگامی که نام علوم انسانی بر آن افزوده شد. این بنده کاملا با این امر موافق بود درعین‌حال که می‌پرسید ما باید به این سؤال پاسخ دهیم که «علوم» در عنوان علوم انسانی چه ارتباطی دارد با علومی که در دانشکده‌ علوم در همسایگی ما تدریس می‌شود. این امر برایم همواره یک دغدغه‌ فکری بود و از همان دهه‌ ۳۰ هجری‌شمسی که به ایران بازگشتم راجع به اسلامی‌کردن علوم می‌نوشتم و سخنرانی می‌کردم و پیشنهاد بنده این بود که اول از همه به علوم انسانی و اجتماعی بپردازیم و سپس به علوم طبیعی و ریاضی و سعی کردم اقلا در دانشکده‌ خودمان یعنی دانشکده‌ ادبیات و علوم انسانی پایه‌ اصلی را علوم و ادب خودمان قرار دهیم و فلسفه و ادبیات و تاریخ و علوم اجتماعی و سایر شاخه‌های درسی را از دیدگاه سنت فکری اسلامی و ایرانی خودمان تدریس کنیم. هنگامی که تصدی دانشکده‌ ادبیات را داشتم با دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر احسان نراقی برنامه‌ جداکردن دانشکده علوم اجتماعی را ریختیم. یکی از دلایل اصلی که بنده از این برنامه استقبال کردم این بود که علوم اجتماعی در دانشکده‌ ما تقریبا تماما بر روی افکار متفکران تحصّلی فرانسه مانند اگوست کنت استوار بود و جدا شدن آن واحد از دانشکده‌ ادبیات امکان اسلامی- ایرانی کردن علوم انسانی را در دانشکده‌ ادبیات آسان‌تر می‌ساخت. به‌هرحال بعد از انقلاب گرچه سخن از اسلامی کردن رشته‌های دانشگاهی به میان آمد چون تعمق کافی در این زمینه نشده بود علوم اجتماعی اسلامی به صورت جدی به وجود نیامد و البته برنامه‌ موجود هم تضعیف شد. همین امر در مورد علوم انسانی نیز صدق می‌کند چه رسد به علوم طبیعی و ریاضی.
برای اینکه برنامه‌ اسلامی کردن علوم عملی شود باید اولا توجه کرد که این یک امر اداری و سیاسی نیست و نمی‌توان با بخش‌نامه مسئله را حل کرد، بلکه باید یک محیط آزاد فکری ایجاد کرد که اندیشمندانی که توان این کار را دارند بتوانند در آن فضا در این زمینه فعالیت کنند. بنده در نیل به این هدف بدبین نیستم ولی بصیرت کافی لازم است و دانش محیط بر هم علوم اسلامی و هم غربی و گریز از غرب‌زدگی.

وکالت زندانیان سیاسی پس از صدور ۸۰۰ حکم اعدام

$
0
0

زیتون-مریم تاوار: یکی‌شان سابقه صدور ۸۰۰ حکم قصاص را دارد و دیگری نماینده سعید مرتضوی، دادستان تهران، در پحاکمه معترضان به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بوده است.

اعتراض‌ها به انتشار فهرست ۲۰ نفره وکلای«مورد اعتماد» قوه قضائیه برای وکالت پرونده‌های سیاسی و امنیتی در تهران همچنان ادامه دارد.
در این میان مشخص شده برخی از این اعضای فهرست قضات سابقی بودند که پس از بازنشستگی وکیل شده‌اند.

حسن تردست از جمله وکلای مورد اعتماد قوه قضائیه در دوره قضاوت خود در ۸۰۰ پرونده حکم قصاص صادر کرده که درباره برخی از آن‌ها از جمله ریحانه جباری ابهامات فراوانی وجود داشته است.

حسن تردست، قاضی تعدادی از پرونده‌های جنجالی از جمله پرونده ریحانه جباری از جمله این وکلاست. او در مصاحبه‌ای گفته که به هزار پرونده قتل رسیدگی کرده که ۲۰ درصد آن‌ها به برائت منجر شده است.

به این ترتیب او در ۸۰۰ پرونده حکم قصاص صادر کرده که درباره برخی از آن‌ها از جمله ریحانه جباری ابهامات فراوانی وجود داشته است.

عبدالرضا محبتی یکی از دیگر وکلای این فهرست، سال ۸۸ نماینده سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران، در دادگاه دسته جمعی فعالان سیاسی و بازداشت‌شدگان اعتراض‌ها به انتخابات بود.

نکته جالب اینکه نام او در فهرست وکلای استان مازندران قرار دارد و مشخص نیست نام او چگونه در فهرست وکلای تهران برای پرونده‌های سیاسی و امنیتی درج شده است.

محمد ساعدی از دیگر افراد این لیست، در فهرست حامیان ابراهیم رییسی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ بود.

مجتبی پناهی، دیگر عضو این فهرست نیز رئیس کانون بسیج حقوقدانان بوده است.

بیشتر بخوانید

پروژه حذف وکلای مستقل از پرونده‌های سیاسی و امنیتی

رضا جعفری، جلیل مالکی، محمد عزیزنژاد، محرمعلی بیگدلی، هادی جودوی خراسانی، سید کاظم حسینی، کریم بخنوه، اسماعیل سلوکی، جعفر پوربدخشان ، علی رحیمی ایشکا، حسین مهدوی، حسین محبیان، محمد نظری، محمدرضا طاهری، عباس قاسمیان، عباس حسینی دیگر وکلای مورد اعتماد قوه قضائیه هستند.

از میان زنان وکیل، وکلای مستقل و غیرحکومتی، مدیران کانون وکلای تهران یا وکیلان مدافع حقوق بشر کسی در این فهرست حضور ندارد.

حسن تردست

اعلام نام این وکلا براساس تبصره ماده ۴۸ قانون آئین دادرسی کیفری انجام شده است.

در تبصره ماده ۴۸ آمده است:«جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و همچنین سازمان‌یافته که مجازات آنها مشمول ماده ۳۰۲ این قانون است، در مرحله تحقیق مقدماتی، طرفین دعوی وکیل یا وکلای خود را از میان وکلای رسمی دادگستری که مورد تایید رییس قوه قضاییه باشند انتخاب می کنند».

عبدالرضا محبتی یکی از دیگر وکلای این فهرست، سال ۸۸ نماینده سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران، در دادگاه دسته جمعی فعالان سیاسی و بازداشت شدگان اعتراض ها به انتخابات بود.

انتشار این فهرست بازتاب وسیعی در میان وکیلان دادگستری و در شبکه‌های اجتماعی داشته و انتقادهای فراوانی را برانگیخته است.

مقامات قوه قضائیه اعلام کرده‌اند که اعلام این فهرست تنها مربوط به مرحله «تحقیقات مقدماتی(بازجویی)» است و علاوه بر این ۲۰ نفر درتهران وکلای دیگری نیز برای استان‌های دیگر معرفی شده‌اند.

با این حال امیر رئیسیان، وکیل برخی از متهمان سیاسی، در توییتر خود نوشت «شفاها به من و برخی همکاران اعلام شده که مطلقا حق پذیرش وکالت در پرونده‌های سیاسی و امنیتی را نداریم چون ناممان در این لیست ٢٠ نفره نیست. حتی در دادگاه».

به گفته این وکیل دادگستری، از فهرست وکلای اعلام شده در یکی از استان‌ها،۷۰ درصد پیش از این سابقه مسئولیت قضایی داشته‌ یا کارمند حقوقی نهادهای حاکمیتی بوده‌اند.

شیرین عبادی، وکیل دادگستری و برنده جایزه صلح نوبل و عبدالکریم لاهیجی، وکیل و فعال برجسته حقوق بشر این جریان را نقض حق دسترسی آزادانه متهم به وکیل و حذف وکیلان مستقل از پرونده‌های سیاسی- امنیتی دانسته‌اند.

نسرین ستوده نیز تاکید کرده که با اعلام فهرست وکلای مورد اعتماد قوه قضائیه، باید «فاتحه وکالت در ایران را خواند».

صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه اما در دفاع از این تبصره می‌گوید:«چه ایرادی دارد قاضی حق داشته باشد وکیلی را به دادگاه راه دهد که مورد اطمینان باشد و اسرار پرونده‌های مهم را فاش نکند. اصل بر برائت است، ما با این موضوع مشکلی نداریم ولی کسی نگفته است نمی‌توان جانب احتیاط را گرفت».

برخی از نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس به این تبصره اعتراض کرده‌اند. با این حال هیچ اقدام عملی برای اصلاح این قانون که از سال ۹۴ اجرایی شده انجام نداده‌اند.

اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب تهران گفته بود «وقتی متهم ضدانقلاب است نباید وکیل داشته باشد، متهم سیاسی همین که دستگیر شد، حتما مورد دارد. پس وکیل نباید وارد روندی شود که به متهم یاری کند».

محدود شدن وکلا اما از همان سال‌های پس از انقلاب ۵۷ آغاز شده و عملا قوه قضائیه وکالت وکلای مستقل در پرونده سیاسی را همواره  برنمی‌تافت.

تقی رحمانی که سابقه ۱۴ سال زندان در جمهوری اسلامی را دارد، در توئیتر خود یادآوری کرد که اسدالله لاجوردی، رئیس پیشین زندان اوین و دادستان انقلاب تهران گفته بود «وقتی متهم ضدانقلاب است نباید وکیل داشته باشد».

به گفته این زندانی سابق سیاسی، لاجوردی می‌گفت «متهم سیاسی همین که دستگیر شد، حتما مورد دارد. پس وکیل نباید وارد روندی شود که به متهم یاری کند».

او تاکید کرد که «لاجوردی صراحت و خشونت عریان داشت. صادق لاریجانی با تزویر خشونت را توجیه می‌کند».

یکی از اصول اولیه دستگاه قضاییِ مدرن، جداسازی دادستان از وکیل است. این فرمان جدید نشان می‌دهد کنترل فضای سیاسی به رغم محدودیت‌ها چنان برای نظام حکم‌ رانی سخت شده که تنها با از بین بردن هر گونه استقلال قابل کنترل است.

اگر در مرحله نخست استقلال قوه قضاییه از نهادهای امنیتی مخدوش شد، در شکل جدید برنامه از بین بردن استقلال وکلاست.

اعمال این محدودیت فراقانونی و در شرایطی رخ می‌دهد که شمار زیادی از فعالان مدنی و دانشجویی و انواع معترضان از جمله زنان و دراویش گنابادی در اعتراضات سراسری دی ماه گذشته یا پس از آن بازداشت شده‌اند و نوبت رسیدگی به اتهامات برخی از آنها در دادگاه‌ها فرارسیده یا خواهد رسید.

🍃زنده|۱۰ هزار یورو، سقف ارز همراه مسافران ورودی به کشور

$
0
0



پالایشگاه‌های اروپا از میزان خرید نفت خود از ایران می‌کاهند

نگرانی از مجازات‌های مالی از سوی آمریکا باعث شده که شماری از پالایشگاه‌های اروپا از میزان خرید نفت خود از ایران بکاهند.

Risultati immagini per ‫پالایشگاه‌های اروپا‬‎هفته پیش نیز بزرگترین پالایشگاه نفت هند اعلام کرده بود که خرید نفت از ایران را متوقف خواهد کرد./دویچه وله


عربستان از صدور حکم اعدام برای ۴ «تروریست» مرتبط با سپاه خبر داد

روزنامه عربستانی عکاظ از صدور حکم اعدام برای یک تیم«تروریستی چهارنفره» خبرداد که در پایگاه‌های سپاه پاسدران در ایران درباره نحوه استفاده از مواد منفجره، سلاح و جنگ خیابانی آموزش دیده‌اند.



«۱۰ هزار» یورو، سقف ارز همراه مسافران ورودی به کشور

گمرک ایران در بخشنامه‌ای به گمرکات اجرایی اعلام کرد ارز همراه مسافر تا سقف «۱۰ هزار» یورو یا معادل آن سایر ارزها به داخل کشور مجاز بوده و اگر بیش از این ارز وجود داشته باشد باید به سامانه گمرک مراجعه و ارز خود را دقیق اظهار کند.Risultati immagini per ‫یورو‬‎



مولاوردی: دادگستری هیچ گزارشی درباره وضعیت پرونده معترضان به حجاب نداد

شهیندخت مولاوردی، دستیار رئیس‌جمهور در امور حقوق شهروندی درباره آخرین وضعیت پرونده معترضان به حجاب گفت که ما هم از طریق رسانه‌ها در حال پیگیری آخرین وضعیت پرونده این افراد هستیم.

مولاوردی همچنین تاکید کرد که تاکنون هیچ گزارشی درباره این افراد از سوی دادگستری به او داده نشده است./ایلنا


 


 آتش بس موقت دولت افغانستان با طالبان

رئیس جمهوری افغانستان اعلام کرد که به حمایت از فتوای عالمان دین این کشور و با قبول پیشنهاد آنها برای آتش بس، از ۲۷ رمضان تا روز پنجم عید فطر در جنگ علیه طالبان آتش‌بس اعلام می‌کند.

اما او گفت عملیات نظامی علیه گروه موسوم به دولت اسلامی یا داعش، شبکه حقانی و سایر گروه‌های تروریستی بین‌المللی ادامه خواهد داشت.

سه روز پیش، صدها عالم دین از سراسر افغانستان در کابل جمع شده و فتوایی مبنی بر ناروا بودن جنگ در این کشور صادر کردند.
آنها از طرفین جنگ خواهان آتش بس هر چه سریعتر شدند.

طالبان این نشست و فتوای عالمان دین را بخشی از جنگ تبلیغاتی آمریکا برای تحت فشار قراردادن طالبان خواند. پس از پایان این نشست نیز یک حمله انتحاری در ورودی محل برگزاری نشست رخ داد که در آن دست‌کم ۷ نفر کشته و ۹ نفر زخمی شدند./بی‌بی‌سی فارسی


دفاع شدید نماینده خمینی‌شهر از نامه‌اش درباره تجاوز به کودک افغانستانی


عکس‌العمل توئیتری نمایندگان مجلس به نامه نماینده خمینی شهر

 

 


نمایشگرهای فرودگاه تبریز هک شد

دو هفته پس از هک شدن مانیتورهای فرودگاه مشهد، این اتفاق در فرودگاه تبریز هم تکرار شد. در پی هک شدن این نمایشگرها تصاویر و نوشته‌هایی از اعتراض‌های دی ماه سال گذشته به نمایش درمی‌آید / ایران


مایک پومپئو: آمریکا اجازه نمی‌دهد تهران به سلاح هسته‌ای دست یابد

مایک پومپئو وزیر خارجه آمریکا در واکنش به تصمیم ایران برای افزایش ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم، اعلام کرد که امریکا اجازه نخواهد داد تهران به سلاح هسته‌ای دست یابد.

به گزارش خبرگزاری رویترز، پومپئو شامگاه روز چهارشنبه شانزدهم خرداد، در توییتی نوشت:« آمریکا از گزارش‌ها درباره برنامه ایران برای افزایش ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم آگاه است و واشنگتن به ایران اجازه نخواهد داد تا به توسعه سلاح اتمی بپردازد».

وزیر خارجه آمریکا در همین توییت افزود:«ایران از عزم ما باخبر است. این نمونه دیگری از ائتلاف بی خردانه منابع ایران است».

 

علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، روز سه‌شنبه ۱۵ خرداد، در یک نشست خبری ضمن اشاره به سخنان رهبر جمهوری اسلامی در خصوص برجام، اعلام کرد که مرکز مونتاژ سانتریفیوژها ظرف چند هفته آینده آماده خواهد بود.


رئیس سازمان انرژی اتمی: تا یک‌ماه دیگر کل سالن‌های سایت نطنز آماده است

رئیس سازمان انرژی اتمی با حضور در مرکز مونتاژ سانتریفیوژ در سایت نطنز گفت: امیدواریم تا یک‌ماه آینده کل سالن‌های این مرکز آماده باشد.

Risultati immagini per ‫سایت نطنز‬‎

به گزارش ایسنا، علی‌اکبر صالحی، چهارشنبه شب در گفت‌وگوی ویژه خبری که در محل سایت نطنز انجام شد، گفت که بعد از دستور رهبر جمهوری اسلامی برای آماده‌سازی مقدمات کار در این مرکز فعالیت‌ها به‌طور سریع و جدی آغاز شد و ظرف ۴۸ ساعت محلی که الان مشاهده می‌کنید به این شکل درآمد./ایسنا


قبرستان «خالد نبی» باز آتش گرفت


خبرهای  روز گذشته را از اینجا بخوانید

دفاع نماینده خمینی‌شهر از نامه خود درباره تجاوز به دختر افغانستانی

$
0
0

زیتون– به رغم اعتراض افکار عمومی نسبت به رویکرد محمدجواد ابطحی٬ نماینده خمینی شهر٬ در ماجرای رسیدگی به پرونده تجاوز به دختر شش ساله در این شهر٬ او از اقدام خود دفاع کرد.

روز گذشته نامه‌ای از محمدجواد ابطحی به رییس سازمان بهزیستی کشور٬ منتشر شد.

او در این نامه خواستار برکناری رییس اورژانس اجتماعی کشور به دلیل انتشار خبر تجاوز به یک کودک افغانستانی باید برکنار شود.

هفته گذشته رضا جعفری، رییس اورژانس اجتماعی در گفتگو با ایلنا خبر تجاوز به یک دختر ۵ ساله افغان را تایید کرده بود.

به گفته او این حادثه در خمینی شهر اصفهان و زمانی روی داده که وی در حال بازی در مقابل خانه بوده است. جعفری همچنین گفت که دختر خردسال توسط سه مرد ربوده شده و مورد تجاوز قرار می‌گیرد و چند ساعت بعد «جسد نیمه جان» او در خرابه‌ای پیدا می‌شود. خبرگزاری صدای افغان، آوا درباره چگونگی حادثه گفته است که همسایگان دخربچه بی هوش را پیدا می‌کنند و به خانه می‌برند.

رییس اورژانس اجتماعی ایران نیز افزود که این دختر خرسال از بیمارستان مرخص شده اما تحت مراقبت‌‌های روانی و اجتماعی قرار دارد. هنوز عاملان این اقدام شناسایی و دستگیر نشده‌اند.

پیش از این مسعود فریادی، مسئول امور حوادث و زندانیان سفارت افغانستان در تهران در گفتگو با صدای افغان تاکید کرد که سفارت این موضوع را از طریق مراجع قضایی ایران و کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان پیگیری می‌کند.

محمدجواد ابطحی با این عناوین که «اولا معلوم نیست تجاوز حتمی باشد»٬ «ثانیا معلوم نیست انگیزه‌های عامل یا عاملی چه بوده است»٬ «ثالثا معلوم نیست تبعه چه کشوری بوده‌اند» و «رابعا معلوم نیست چند نفر بوده‌اند» انتشار این خبر را خطا خواند.

به نوشته نماینده خمینی شهر رسانه‌ای شدن این خبر باعث «سوء استفاده دشمانان انقلاب اسلامی» شده و «اسلام٬ پیامبر٬ اهل بیت٬ امام خمینی٬ رهبری و مردم خمینی شهر» را «آماج افترا و لجن پراکنی‌ها» در شبکه های مختلف داخلی و خارجی قرار داده است.

تلاش محمدجواد ابطحی برای پاک کردن صورت مسئله به جای یافتن پاسخی در خور برای آن خشم کاربران شبکه‌های مجازی برانگیخت.

با تمام این‌ها این نماینده مجلس امروز در پاسخ به اعتراض همتای خود به این بهانه که «محل جنایت خمینی شهر» است با دستاویز قرار دادن انتساب این شهر به آیت‌الله خمینی از نامه خود دفاع کرد.

گریختن از دام جنگ

$
0
0

با گذشت چند هفته از خروج آمریکا از برجام، در محافل مختلف به‌ طور پیگیر با این پرسش مواجه می‌شویم که چه خواهد شد؟ و چه باید کرد؟ گفت‌وگوها نشان می‌دهد که هیچ‌یک از جریان‌های مختلف پاسخ روشن و سازمان‌یافته‌ای برای این پرسش‌ها ندارند. نداشتن اطلاعات کافی از تصمیم‌های اتخاذشده آمریکا و سایر قدرت‌های صنعتی از یک سو و تصمیم‌های بخش‌های مختلف حکومت در داخل از سوی دیگر، امکان هر نوع پاسخ مستدل را از تحلیلگران می‌گیرد. در چنین شرایطی به ‌جای طرح تحلیل‌های خیالی بهتر است یادآور قواعدی باشیم که باید در تصمیم‌گیری در این زمینه خاص راهنمای ما باشند. به ‌طور کلی در هر زمینه‌ای جریان‌های فکری و سیاسی باید «قواعد راهنمای خط‌مشی‌گذاری» را برای خود تعریف کرده و مشخص کنند تا در‌ هزارتوی ارائه دیدگاه در شرایط نبودن اطلاعات کافی گرفتار نشوند. به نوبه خودم برخی از اصولی را که باید راهنمای ما در برخورد با برجام و وضعیت پس از خروج آمریکا باشند، متذکر می‌شوم. امید که باب گفت‌وگو را بگشاید.
یکم، برجام یکی از مهم‌ترین دستاوردهای دولت و ملت ایران در سال‌های پس از انقلاب است. اهمیت برجام برای ما هم از لحاظ «روش» آن است و هم از لحاظ «دستاوردها»ی آن. از لحاظ روش، برجام یعنی پذیرش «گفت‌وگوی انتقادی توأم با احترام متقابل» برای حل مشکلات و مدیریت تعارض‌ها. تثبیت این روش راهگشای ما هم در حل مسائل داخلی و هم در حل مسائل خارجی خواهد بود. از نظر دستاورد نیز برجام چهره متفاوتی از ایران را به جهان نشان داد. پس از برجام ما کشوری هستیم که به تعهدات خود پایبند است، رفتارهای پیش‌بینی‌پذیر دارد و می‌توان با آن گفت‌وگو کرد و به توافق پایدار رسید. برجام توان ملی ما را در مذاکره و هماهنگی نیز به نمایش می‌گذارد. همه می‌دانستند که اگر هماهنگی میان بخش‌های مختلف حکومت در ایران وجود نداشت، دستیابی به توافق برجام ناممکن بود. مخالفان برجام (چه در داخل ایران و چه در خارج) در سطح روابط داخلی ایران به دنبال تثبیت «روش قهر و انتقام» هستند. روشی که اینک همه ما به عقیم‌بودن آن آگاهیم. در سطح خارجی نیز مخالفان به دنبال جایگزینی «تقابل به‌ جای تعامل» بودند. آنها به‌خوبی دریافته بودند که برجام هم در روش و هم در نتیجه به معنای برهم‌زدن شیوه‌های آشنای آنهاست.
با خروج آمریکا از برجام ما در موضع حقانیت حقوقی و اخلاقی قرار داریم. اگر خوب بازی کنیم، از این موضع حقانیت می‌توانیم بهره‌های بسیاری برای منافع ملی بگیریم. خروج از برجام هیچ فایده عاجلی برای ما ندارد. خروج از برجام تنها ما را در موضع اتهام تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای قرار می‌دهد. به‌علاوه ما را ناگزیر از آغاز پروژه‌هایی می‌کند که معلوم نیست از نظر فایده و هزینه توجیه داشته باشند. به‌هر‌حال اینک باید بتوانیم درباره اجرای طرح‌های گسترش تأسیسات هسته‌ای به ‌طور عقلایی و با توجه به هزینه‌ها و فایده‌های آن تصمیم‌گیری کنیم.
دوم، خروج آمریکا از برجام و تلاش این کشور برای فشارآوردن به ایران، به‌ طور قطع مشکلاتی برای ما ایجاد خواهد کرد. به‌هیچ‌وجه نباید این مشکلات را انکار کرد و نادیده گرفت. مهم‌ترین این مشکلات احتمالا در زمینه درآمدهای نفتی ما و مبادلات خارجی ما خواهند بود. با توجه به تجربه گذشته شوک‌ها ناشی از نوسانات درآمدهای نفتی موجب تلاطم بودجه دولت، بی‌ثباتی در اقتصاد کلان، ناکارآمدی سرمایه‌گذاری‌های عمرانی و انتقال مستقیم شوک درآمدهای نفتی به تمام بخش‌های بهره‌مند از نفت می‌شود.
برای مقابله با این مشکل باید قاعده فعلی تقسیم درآمدهای نفتی (توزیع درآمدها به صورت درصدی مشخص میان بودجه دولت، صندوق توسعه ملی و شرکت ملی نفت) را تغییر داد. سهم بودجه دولت از درآمدهای نفتی را باید تثبیت کرد (مثلا ۱۸ میلیارد دلار) و مخاطره ناشی از نوسان درآمدهای نفتی را به‌ گونه‌ای دیگر مدیریت و تثبیت کرد. هدف از این اشاره ارائه یک راه‌حل تفصیلی نیست؛ بلکه تأکید بر این نکته است که راهنمایی برای مقابله با پیامدهای خروج آمریکا و تلاشش برای فشار بر ایران وجود دارد که باید درباره آنها اندیشید و برای اجرای‌شان آمادگی داشت. باید این تهدید را به فرصتی برای تغییرات ساختاری در اقتصاد ایران تبدیل کرد.
برای مثال باید با کاهش مالیات بر شرکت‌ها امکان سرمایه‌گذاری و ایجاد اشتغال بیشتر را برای آنها فراهم کرد، اما به‌طور هم‌زمان مالیات بر مصرف (مالیات بر ارزش افزوده) را افزایش داد تا به‌سوی تغییر ترکیب درآمدهای مالیاتی دولت و افزایش آن حرکت کرد. با تصویب و اجرای قواعد مشخص در عین آنکه به دولت امکان مانور و انعطاف می‌دهیم، به تثبیت اقتصاد کلان کشور کمک کنیم؛ برای مثال بانک مرکزی موظف ‌شود در پنج سال آینده رشد سالانه پایه پولی کشور را در سطح ۱۵ درصد نگه دارد، اما این امکان را به بانک مرکزی بدهیم که سازوکار این کار را (رسیدن به این هدف را) بتواند انتخاب و پیگیری کند. با وضع مقررات دست‌وپاگیر نباید امکان انعطاف را از دولت گرفت. باید اهدافی را مشخص کرد و تحقق آنها را از دولت خواست، هم در سیاست‌های پولی و هم در سیاست‌های مالی می‌توان این‌گونه برخورد کرد.
سوم: تهدید پیش‌آمده را باید به فرصتی برای ایجاد اصلاحات ساختاری تبدیل کرد. چه در اقتصاد، چه در سیاست ‌خارجی و چه در سیاست داخلی. این گردنه دشوار پیموده نخواهد شد مگر آنکه همه ارکان حکومت بپذیرند که نیازمند اصلاح ساختارهایی هستیم که مشکل‌آفرین بوده و خواهند بود. سیاست خارجی باید به‌طورکامل از مجرای وزارت امور خارجه دنبال شود. نمایندگان مجلس نیز باید بر این وزارتخانه نظارت کامل داشته باشند. تناسب میان اختیار و مسئولیت از بدیهیات مدیریت در دنیای مدرن است که به نظر می‌رسد در سیاست خارجی ما از آن غفلت می‌شود. از مذاکره نباید هراسید. مذاکره از موضع قدرت بر مبنای مواضع قابل دفاع، از طریق یک تیم توانمند برای ما هیچ ضرری نخواهد داشت. شکست هر مذاکره‌ای بازگشت به وضعیت قبل از شروع مذاکره است با این تفاوت که ما شناخت مستقیم‌تر و عمیق‌تری از طرف مقابل پیدا کرده‌ایم. در دوران پیش‌آمده اطلاع‌رسانی به مردم اهمیت ویژه دارد. آیا با رادیو و تلویزیون فعلی چنین چیزی امکان‌پذیر است؟ شکست صداوسیما در جلب اعتماد مردم و عملکرد آن به‌عنوان سخنگوی یک جناح سیاسی خاص تأثیرگذاری آن را به حداقل ممکن تقلیل داده است. اگر اصلاح ساختاری در این سازمان انجام نشود، هدایت افکار عمومی توسط رسانه‌هایی غیرملی و با اهداف نگران‌کننده صورت خواهد گرفت. اصلاحات ساختاری در کشور را نباید به بهانه‌های مختلف به تأخیر انداخت. اگر واقعا عزم مقابله با تهدیدها را داریم باید برای آن خود را آماده کنیم و ضعف‌های خود را برطرف کنیم. برای برطرف‌کردن ضعف‌ها در برخی از زمینه‌ها مانند اقتصاد کار شده است (طرح جامع مطالعات اقتصاد ایران)، باید طرح‌های مشابهی برای سیاست خارجی و سیاست داخلی نیز تهیه کرد و برای اجرای آنها کوشید.
چهارم: ایرانیان مقیم خارج از کشور، لابی قدرتمند ایران هستند، آنها را باید در دفاع از کشور و منافع ملی فعال کرد. روند کنونی برخورد با آنها توأم با تحقیر، راندن و دل‌شکسته‌کردن آنهاست. به‌جای آنکه زمینه‌ را برای رفت‌و‌آمد شرافتمندانه و سربلند آنها به ایران فراهم کنیم، با ترساندن آنها خود را از سرمایه‌ای بزرگ محروم می‌کنیم. ایرانیان خارج از کشور، فعالیت‌های مشخصی هم در دفاع از منافع ایران دارند و ظن جاسوسی کمتر متوجه آنهاست. بهتر است در جاهایی که دسترسی به اطلاعات طبقه‌بندی‌شده وجود دارد، جاسوس‌ها را دنبال کنیم! در مواردی دیده شده برخی افراد که شعارهای داغ و پرهیجان می‌دهند، مشوق و مجری اقداماتی هستند که به نفع دشمنان ایران تمام می‌شود، آنها بیشتر امکان دارد جاسوس باشند تا آنها که آرام سخن می‌گویند، اما در دفع شرارت از ایران تلاش می‌کنند. به‌ویژه برای گریز از «دام جنگ» باید تمام امکان‌های بین‌المللی ایران را فعال کنیم. روشن است که مثلث آمریکا، اسرائیل و عربستان «دام جنگ» در برابر ما پهن کرده‌اند. از این دام باید گریخت. آنها قدرت شکست ما را ندارند، اما می‌توانند به منافع ملی ‌ما آسیب وارد کنند و همین کافی است تا بکوشیم از دام جنگ بگریزیم.
حرف‌های دیگری هم هست که در مناسبت‌های دیگری باید گفت.

منبع: روزنامه شرق

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>