Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

داش آکل مرد؛ لوطی ته خندق تو قوطی

$
0
0

به یاد هدی صابر

خرداد فصل رفتن است، همه فصل های این سال بوی رفتن می‌دهد. بیش از صد سال است که ما نمی‌توانیم عبور کنیم،سالمان شده سال آرزو وامید و سال شکست (سال کبیسه/شاملو).

و در این وانفسا زمینه و زمانه پر التهاب فرزندانی می‌زاید ناهمگون. طوفانی بودن اوضاع فرزندانی می‌آفریند که هیچ سنخیتی با هم ندارند(تنها توفان فرزندان ناهمگون می‌زاید/شاملو).

یکی می‌شود زندانی و دیگری زندانبان، یکی می‌میردو دیگری می‌میراند. در این میانه مرد و نامرد با هم در می‌آمیزند. و منطق این مناسبات در نهایت به قربانی شدن داش آکل می‌انجامد. اما پرسش این است که داش آکل چرا باید بر سر اصولش بایستد. وقتی فداکاریش یا تعبیر به خودخواهی می‌شود و یا اصلا دیده نمی‌شود و تاثیری نیز ندارد. او مال حاجی را و دختر حاجی را گرامی می‌دارد و پاس می‌دهد تا به دست وارثانی بسپارد که از جنس همین مردم زمانه‌اند. او اگر تصرف نمی‌کند حداقل می‌تواند پی زندگی خود برود. چرا باید به خاطر کسی که عمری را این‌گونه زیسته و در تمام طول عمرش داش آکل جایی نداشته، پیمانه را بر زمین بزند و قبای زاهدی بپوشد. حاجی که از او پاسداری اموالش را می‌خواهد خودش چگونه زندگی کرده، چگونه حاجی و صاحب سرمایه شده. او از داش آکل توقع دارد اموالش را نگهداری کند تا به دست چگونه کسی برسد، او که از داش آکل توقع دارد آیا به وارثش وصیتی دارد تا از اموالش چگونه استفاده کند و با فرض پر تردید اینکه خودش اخلاقی بوده باشد، آیابرای انتقال این خصیصه هم کاری کرده؟

در فرهنگ چپ استالینی که در فرهنگ چپ ایرانی نفوذ بسیاری دارد و با حزب توده عمیق شده است، توده جانشین خدا می‌شود و گویی خدایی است که خدایی‌اش از او سلب شده و بایست به جایگاه قبلی‌اش برگردانده شود. توده تقدیس می‌شود منشاء همه خیرها و برکات دانسته می‌شود. این تصور از توده و فداکاری در راه آن و برای آن را ذیل کهن الگوی شاهنشاهی توجیه و قابل فهم می‌کند. اگر شاه/خدا لایق فداکاری است و جوهره اش با دیگر انسان‌ها متفاوت است و بایست برتر باشد و برتر بنشیند، توده نیز چنین خصلتی دارد زیبنده بالاترین‌هاست و بنابراین فداکاری می‌طلبد و می‌پسندد. در این فرهنگ برای توده زندگی کردن و از خودگذشتگی، به مثابه جان فدایی در درگاه شاهان و خدایان قابل توجیه است.

اما توده‌ای که معلوم نیست کیست و چه می‌خواهد به واقع خودش تجمعی از متوسط ها و دون‌مایگانی است که رذیلت ها را در خود پاس می‌دارد و منتقل می‌کند. همین توده مقدس وقتی بعد از انقلاب ۵۷ قدرت می‌گیرد و به یک معنی آرزوی چپ‌ها بر آورده می‌شود فساد و تباهی درونی‌اش بیرون می‌زند، خون می‌ریزد و لذت می‌برد سرکوب می‌کند و لذت می‌برد، تجاوز می‌کندو لذت می‌برد. توده بی‌نام بر اریکه قدرت تکیه می‌زند و از تودگی به مقام برکشیدگی می‌رسد. این توده این‌بار برای روشنفکران چپ نیز مساله آفرین می‌،شود خدای‌شان در نهایت زیر قدم‌هایی استوار لهشان می‌کند. آیا این توده قابل ترحم است، توده ای که مناسبات درونی خودش به شدت غیراخلاقی است، فرودستانی که به یکدیگر نیز رحم نمی‌کنند. کارگرانی که قرار است متحد شوند و دنیا رانجات بدهند، در محیط‌های کارگری خود به گرگ یکدیگر تبدیل می‌شوند و در درجه نخست خودشان همدیگر را رصد می‌کنند و یکدیگر را استثمار می‌کنند و سرکوب می‌کنند و صاحب کار را پرستش می‌کنند و چون بندگانی سر به راه رضایت اورا می‌جویند. آیا این توده قابل تقدیس است؟ توده ای که بزهکاری در سبک زندگیش رونق دارد، فرهنگش سفله‌پرور است و مدیحه‌گویی و نگاه به قدرت خصلت بستر آن است. هموار در مسیر صاحبان قدرت کمر خم کرده است و در بارگاه ارباب دین و قدرت سینه خیر رفته است. در صف نماز ایستاده در حالی‌که وضو ندارد، بر سفره افطار نشسته در حالی‌که روزه دار نیست، دست بوسیده در حالی‌که منفعتی در آن می‌جوید و فرهنگش با دورویی و پنهانکاری عجین و آمیخته است.

آیا این توده ارزش آن را دارد تا کسی خود را فدای آن کند و اگر روشنفکری یا کنشگری چنین می‌کند چرا؟ چرا هدی صابر به سیستان و بلوچستان می‌رود، چرا داش آکل پای یک حرف می‌ماند و عشقش را هم فدا می‌کند.آیا این رمه آن ارج را دارد که تنی، معشوق را ندیده و نخواسته بمیرد(این رمه آن ارج نمیداشت که تو را ندیده بمیرم/شاملو). آیا این توده همین حد از فداکاری را هم می‌زیبد تا چه رسد که زندگی‌ را به راهش فدا کنند. صابر در درون چه دارد که عقب نمی‌نشیند که ایمانش را از دست نمی‌دهد؟ میرزا با نیرنگ یاران و یاوران زمین می‌خورد دوباره می‌خیزد و دوباره زمین می‌خورد اما بر همان پایه می ایستد، مصدق از دوستانش می‌نالد اما امیدش را به جوانان وطن از دست نمی‌دهد و شریعتی در تنهایی خود به خدایش پناه می‌برد. این قبیله بی‌سرانجام درباره این مردم چه فکر می‌کنند؟ در نزد اینان در میان بزهکاران ایستاده و به رهایی‌شان و به اصلاحشان اندیشیدن به معنای تقدیس و تایید آنها نیست، آنها را در نهایت می‌توان قربانیان مناسبات ناعادلانه‌ای دانست که در آن نظم بدین روز افتاده اند، اما اینان تا چه حد لایق فداکاری هستند، کسی که با مبنای دینی به این میدان وارد می‌شود، می‌تواند نسبتش را با خدای خود و با یک مدار ارزشی تعریف کند. یعنی بپندارد که خدایش چنین می‌خواهد که برای رهایی این قشر کار کند و فعالیت کند و بنابراین خود این نوع کار کردن از نظر او قرار گرفتن در مسیر خواست خداوند است، بنابراین خود توده حجیت و اعتبارش را به طور مستقل از دست می‌دهد و فقط اراده خداوند است که به او معنا و مبنایی می‌دهد تا مورد تفقد قرار بگیرد. بنابراین اگر کسی فداکاری می‌کند و اگر خودش را فدامی‌کند نه برای خاطر توده‌ای‌ست که خودش یا ظالم است یا هم دست و تاییدکننده ظلم، بلکه به خاطر مبنای مشروعیت بخش دیگریست. اما این نوع ازخدا شناسی تا انتها نمی‌تواند دوام بیاورد، خداشناسی‌ای که چنین فداکاری ای را می‌طلبد بایست در خصوص نظمی که برقرار شده نیز سخن بگوید، نظمی که می‌توانست به نحو دیگری سامان بیابد.«عدالتی که مفقوداست» بایست پاسخی خداشناسانه در خصوص نبودنش داشته باشد.

وقتی کنشگری تنها و مسئول و مضطرب چون صابر وارد میدانی می‌شود که به تجربه می‌فهمد که توان او برای تغییر در آن به حدی ناچیز است که ناامیدی از در و دیوارش می‌بارد، چرا بایست امیدوار بماند وقتی منطق جامعه خود را برکنشگر تحمیل می‌کند و اراده‌ها را مدفون می‌کند. روشنفکر یا کنشگر چه می‌تواند بکند، جز این که در زیر چرخ های تقدیر له شود تا شاید سرعت آنرا بگیرد.

وقتی مردم شهر شبتابی را بر دوش گرفته‌اند و بر این‌اند که خورشیدی را حمل می‌کنند و بر این اتفاق حداکثری دارند، چرا کسی برای این که به آنها بباوراند خورشید در پرده مانده، بایست خود را به زیر دست و پای قومی بیاندازد که از خشم کف بر دهان آورده‌اند وبر این هستند که با این شک ملحدانه به اعتقاداتشان و به ناموسشان و عشقشان و فلسفه زندگیشان توهین شده است. بر چوبه‌داری اینچنین رفتن برای آن شهید چه لذتی دارد. وقتی به دست کسانی بر دار می‌شود که عاشق آنهاست و برای خود نقش رهایی بخشی این بندیان را قایل است.

آن که برای خود مسئولیتی این‌چنین قایل است، مبنای ارزش گذاریش را در بیرون نمی‌یابد، او به‌طور وجودی خود را این چنین تعریف می‌کند و رفتارش را بدین ترتیب مشروعیت می‌بخشد و معنا می‌دهد. این فرهنگ پهلوانی هر چند به نوچگان و فقیران هم نظر دارد، اما متوقف به آنها نیست. پهلوان پیش از این که در بیرون پهلوان باشد در درون رنگ زمینه را باخته است و چیز دیگری شده است. اگر این نیروی درونی بخشکد او انگیزه‌هایش را از دست خواهد داد. بنابراین پیش از این‌که بیرون برای او غیر قابل تحمل باشد او با خودش درگیر شده است. پهلوان تنهایی‌ای را تجربه می‌کند که تابش در توان همه کس نیست. در زمینه‌ای که فرصت‌طلبی مبناست و دروغ‌محور، راستگو بودن و درست ماندن برای دیگران گزنده است و برای خود طاقت‌سوز. از این‌روست که پهلوانان گاه جوان مرگ می‌شوند، آنها در نبرد من و دیگری چون نمی‌خواهند از جنس دیگری بشوند میدان را ترک می‌کنند. زمین ادب می‌بوسند و رخصت از جانستان می‌گیرند و میدان را خالی می‌کنند چرا که «نمی‌خواهند که بمیرند»


پیامک‌های تهدیدآمیزی که از مشهد آمد

$
0
0

زیتون– در پی بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که مرکز طراحی و سازماندهی پیامک‌ها علیه نمایندگان و مجلس٬ با هدف رد لایحه مقابله با تامین مالی تروریسم٬ شهر مشهد بوده است.

برخی از نمایندگان مجلس که موافق پیوستن ایران به «لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم» بودند٬ طی روزهای اخیر خبر از دریافت پیامک‌های با متن‌های تهدید آمیز دادند.

لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم که ۲۰ خردادماه در مجلس به رای گذاشته شده بود با ۱۳۸ رای موافق و ۱۰۳ رای مخالف و ۶ رای ممتنع برای مدت دو ماه مسکوت ماند.

در حاشیه تصویب لایحه الحاق جمهوری اسلامی به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم نمایندگان اصولگرای مجلس در اعتراض به تصویب این لایحه چندین بنر و پلاکارد را بر زمین پهن کردند و با تجمع دور رییس مجلس شورای اسلامی دقایقی مانع ادامه کار مجلس شدند.

به گزارش ایلنا، حسین نقوی حسینی در مخالفت این لایحه در حال صحبت بود که نمایندگان با اعتراض مانع صحبت او شدند. این اقدام توسط جمعی از نمایندگان اصولگرا از جمله کریمی قدوسی، دهقان، چنارانی، ابطحی و پژمان‌فر صورت گرفت و همزمان با این اقدام رحیم زارع نامه‌ای در دست گرفته بود و بین نمایندگان می‌چرخید و امضا جمع می‌کرد.

در ادامه علی لاریجانی رییس مجلس٬ در اعتراض به عملکرد آنها گفت: «شما نمایندگان ملت هستید اینجا جمع شده‌اید و حقوق می‌گیرید پس با صحبت مطالب را حل کنید این کارها برای چیست.»

همچنین احمد مازنی در اعتراض به پلاکاردها و بنرهایی که نمایندگان اصولگرای مجلس از دیوارهای صحن آویزان کرده بودند یکی از آنها را به پایین پرتاب کرد.

چهار لایحه خبرساز مرتبط با اجرای مقررات گروه ویژه اقدام مالی درهفته‌های گذشته درمجلس مطرح شده‌است.

«اصلاح قانون مبارزه با پول‌شویی» و «اصلاح قانون مبارزه با تأمین مالی تروریسم» در مجلس ایران در حال بررسی بود.

«لایحه پیوستن به کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان‌یافته (پالرمو)» نیز در مجلس تصویب شده اما شورای نگهبان این لایحه را برای اصلاح به مجلس بازگردانده است.

در این میان لایحه «الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم» که اصولگرایان حساسیت بیشتری بر روی آن دارند، در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس «به صورت مشروط» تصویب شده و قرار است روز یک‌شنبه در جلسه علنی مجلس بررسی شود.

کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم، یکی از پیمان‌نامه‌های سازمان ملل متحد است که با هدف تشویق دولت‌ها و همکاری بین کشورها برای قطع منابع مالی گروه‌هایی که تروریستی توصیف می‌شود، در سال ۱۹۹۹ میلادی تصویب شد.

تاکنون ۱۸۷ کشور جهان به این کنوانسیون پیوسته‌اند.

روز گذشته در ادامه اعتراض‌ اصول‌گرایان به لوایح مرتبط با اجرای مقررات گروه ویژه اقدام مالی(FATF)، گروهی از طلاب در مقابل دفتر علی لاریجانی درقم تجمع کردند و فراکسیون اصول‌گرایان مجلس نیز خواستار رای منفی به لایحه «الحاق به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم» شد.

به گزارش تسنیم، روز شنبه «گروهی از طلاب» و دیگر معترضان به لوایح مرتبط با اجرای مقررات گروه ویژه اقدام مالی(FATF) در مقابل دفتر علی لاریجانی، رییس مجلس تجمع کرده بودند.

شرکت کنندگان در این تجمع «لایحه FATF» را «ننگین» و «برجام مالی» خوانده بودند.

درهمین رابطه خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران٬ خبرداد که گروه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم شامگاه شنبه نشستی را با حضور رییس مجلس دربارهٔ لوایح مرتبط با اجرای مقررات گروه ویژه اقدام مالی برگزار می‌کند.

مخالفان این لوایح در مجلس شورای اسلامی، نگران دشواری کمک مالی ایران به گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان و گروه‌های مسلح فلسطینی در پی تصویب این لوایح و افزایش فشارها به جمهوری اسلامی به دلیل حمایت از این گروه‌ها هستند.

در همین حال فراکسیون نمایندگان ولایی، مشهور به فراکسیون اعضای جبهه پایداری در مجلس، در بیانیه‌ای از نمایندگان خواست که از تصویب لایحه لایحه «الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با تأمین مالی تروریسم» خودداری کنند.

در این بیانیه اعلام شده که به دلیل «تعریف دوگانه» از تروریسم، گروه‌هایی مانند حزب‌الله لبنان نیز از سوی کشورهای غربی گروه تروریستی خوانده می‌شوند.

این فراکسیون در بیانیه خود ابراز نگرانی کرده که تصویب این لایحه باعث «گذاشتن ابزارهای حقوقی جدید در اختیار دشمنان جمهوری اسلامی»، «تحریم‌های فزاینده علیه برخی از نهادهای حاکمیتی کشور همچون سپاه پاسداران» و در نهایت «منجر به ارسال مجدد پرونده ایران به دادگاه بین‌المللی لاهه و شورای امنیت سازمان ملل» شود.

عصر امروز علیرضا رحیمی٬ عضو فراکسیون امید مجلس٬ در توییترش خبر داد که پس از بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که حلقه‌ای تندرو در مشهد مسئول تهدید پیامکی نمایندگان مجلس است.

نخبه مملکت را در زندان ضرب و شتم کردند و کشتند

$
0
0

زیتون– هدی صابر، زندانی سیاسی و  فعال ملی مذهبی،  ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ در زندان اوین و در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی در مراسم تشییع جنازه پدرش عزت‌الله سحابی اعتصاب غذای خود را آغاز کرد و در ۲۱ خرداد، پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس  در حالی‌که اخباری از ضرب و شتم او منتشر شده بود، درگذشت.

در هفتمین سال‌گرد درگذشت هدی صابر، گفت‌گوی کوتاهی با فریده جمشیدی، همسر هدی صابر، انجام شده که در ادامه می‌آید:

خانم جمشیدى به عنوان اولین سوال دوست داشتم بپرسم که با توجه به اینکه بنده اطلاع دارم که شما فرد سیاسى اى نیستید، آیا در حال حاضر با تمام مشکلات و بیمارى هایى که مشغول درمان آن هستید، هنوز هم از لحاظ اعتقادى به عقائد و کارهاى آقاى صابر افتخار مى کنید؟

خوشبختانه زندگى ما با تمام مشکلاتش هنوز جاریست و ما هم سرپا، چراکه زندگى من و آقاى صابر از اول هم بر روى ساده زیستى و بدون وابستگى صِرف به شخص یا نهادى پایه گذارى شد و الان هم خدا را شکر مراحل درمان بیمارى ام و زندگى بچه ها هم گواه این مطلب است. اگرچه کماکان در لحظه لحظه زندگى مان کمبود آقاى صابر حس میشود و طریقه رفتنشان ما را عذاب مى دهد، ولى با لطف خداىِ پاىِ کار بچه ها در این چند سال اخیر در زندگى شخصى شان به موفقیت هاى علمى و تحصیلى دست پیدا کردند و این باعث افتخار من و شاد شدن روح پدرشان است. من در این هفت سال تنها هدفى که دنبال مى کردم این بود که بچه ها به دور از غوغا و مسائل زاید سیاسى بتوانند در آرامش به زندگى شان ادامه دهند.

سکانس آشنایى شما با آقاى صابر از کجا آغاز شد و استارت زندگى شما به عنوان یک زوج از کجا شروع شد؟

ما در دانشگاه علامه با هم آشنا شدیم و کلاس ها و پژوهش هاى متعددى با هم داشتیم که به نزدیک تر شدن روابط مان انجامید. پس از یک سال من و آقای صابر در سال ۵٨ با هم زندگى مشترک مان را تشکیل دادیم. چون آن موقع هم ابتدا جنگ بود و شرایط نیز سخت بود، آقای صابر مجبور شدند از ١٩ سالگى در صداوسیما کار کنند تا بتوانیم زندگى مشترک مان را زیر یک سقف آغاز کنیم، کارهای ایشان آنجا بیشتر پژوهشی بود و این اواخر هم تهیه‌کنندگی فیلم‌های مستند.

اولین دستگیری ایشان در چه زمانى بوده است و علت دستگیری ایشان چه بود؟

اولین دستگیری ایشان در سال ٧٩ و در زمان دولت اصلاحات آقاى خاتمى، مقاله اى نوشتند در مورد حکومت حزب موتلفه بر اقتصاد ایران بود. این مقاله ۶ بهمن چاپ شد، ٩ بهمن برایشان احضاریه آمد.

چندی بعد ریختند داخل منزل و همه چیز را هم بردند. آن موقع ما در اختیاریه مستاجر بودیم. وقتی به خانه‌ِ ما ریختند، خیال کردند ما آنجا را بازسازی کردیم یعنی صحنه آرایی کردیم. چون ظاهر زندگی‌مان خیلی ساده بود. آن افرادی که آمده بودند می‌گفتند خانه واقعى آقای صابر کجاست؟! این‌قدر مزاحمت ایجاد کردند که مالک بعد از سکونت ١٣ ساله ما در آنجا، از ما خواست که برویم. برای خانواده خیلی سخت بود؛ چون آن موقع ما با این چیزها آشنایی نداشتیم. بعد ما کم‌کم با شرایط آشنا شدیم.

آقاى صابر و مهندس سحابى به اتهام براندازى نظام به بند ۵٩ زندان نظامى عشرت آباد منتقل شدند. هدى یک سال و نیم در آنجا در بازداشت انفرادی بود. در تمام طول روز در سلول با یک پروژکتورِ ثابت، مستقیما نور به چشم‌ شان انداخته بودند که منجر به تیک عصبى چشم‌شان شده بود. سلولی که در آن بودند آن قدر کوچک بود که حتی امکان دراز کشیدن و خوابیدن را نداشت. سخت ترین دوره بازداشت ایشان هم همان زمان بود چونکه فشارهاى زیادى براى گرفتن اعتراف تلویزیونى به ایشان و خانواده من وارد کردند که با توکّل به خدا این امر تحقق نیافت و هدى در آن تنهایى محض با نزدیکى و بِده بِستان با خداىِ پاکش، آن سختى ها را از سر گذراند.

وضعیت آقای صابر در زندان آن موقع چگونه بود؟

آن وقت‌ها شرایط مثل حالا نبود و بسیار سخت بود. اجازه تماس تلفنی هم بسیار کم و تعداد ملاقات‌ها بسیار بسیار کم بود. حتی وقتی ١٩ روز بعد از دستگیری‌شان مادرم به رحمت خدا رفتند هم به ایشان مرخصی ندادند. فقط همان روز اجازه دادند یک تلفن بزنند. ولی من چیزی در این مورد نگفتم. تمام مدت این بازداشت در انفرادی بودند. با پروژکتور نور به چشم‌شان انداخته بودند و خودشان تعریف می‌کردند سلولی که در آن بودند حتی امکان دراز کشیدن و خوابیدن را نداشت.

آقاى صابر سه برهه را در زندان گذراندند و از خانواده دور بودند، ولى به نظر مى آید که بازداشت آخر ایشان تراژدى تلخى را براى ایشان و خانواده شما رقم زد، آیا شما از دلائل بازداشت ایشان مطلع بودید و اینکه در این زندان آخر چه ناملایماتى بر آقاى صابر تحمیل شده است؟

دلیل بازداشت هنوز هم براى ما نامشخص است، ایشان بدون حکم قانونى با توسل به زور در خیابان دستگیر شدند و براى آخرین بار روانه زندان.

ایشان در حال اجرای طرح کارآفرینى در زاهدان بودند. آقاى صابر با هدف کمک به جوانان محروم به تبعیضِ قومیتى و فقر به محلات محروم سیستان و بلوچستان از قبیل: شیرآباد، کریم‌آباد و… رفت تا با فراهم آوردن کسب و کار، شرایط زیست بهتر را براىِ جوانانِ و زنانِ آن خطّهِ محروم پدید آورد. امّا متاسفانه موفقیت این طرح بشردوستانه که از زمره طرح هاى توانمندسازی بانک جهانی بود، و همچنین محبوبیتِ ایشان در زاهدان دلیلى شد براى دستگیرى غیرقانونى شان. طرح کارآفرینى ایشان در زاهدان موجبات اشتغال بسیارى از جوانانِ آن خطه محروم را پدید آورد.

مرحوم هدی صابر روی ساده‌ زیستی تاکید بسیاری داشتند و اینکه آدم وابستگی صرف به کسی نداشته باشد را مهم می‌دانستند. منش مردانگی ایشان چه در ورزش چه در اقتصاد و چه در سیاست بسیار شاخص بود. در این زندان اخیر چهره هاى سرشناش در طبقه بالای بند ٣۵٠ اوین مستقر بودند ولی آقای صابر در طبقه پایین که امکاناتش کمتر بود ماندند چون احساس می‌کردند بچه‌ های پایین که گمنامند و به قولى کفِ خیابانىِ اند، در سه کنج قرار مى گیرند و فراموش مى شوند. اکثر جوانانی که در تظاهراتها دستگیر می‌شدند بچه‌ هایِ کم سن و سالِ در معرض خطر و تهدید بودند، هدی خودش را موظف می‌ دانست که حمایتشان کند فرقى هم برایش نمى کرد آن شخص به چه گروهى وابسته است و یا چه عقیده اى دارد، او تنها برایش انسانیت مطرح بود. یعنی می‌شود گفت که آقای صابر روی همین ساده‌زیستی و همراه بودن با جوان‌ها و توده مردم، جان‌شان را گذاشتند. با اینکه خیلی از روش‌های جوان‌ها مورد پسند ایشان نبود ولی با همه مدارا می‌کردند. در همین زندان اخیر هنگام ملاقات‌ها آقای صابر می‌آمدند یک سلام می‌دادند و بعد می‌رفتند از بقیه خانواده‌های زندانی احوال‌پرسی می‌کردند. ما هم که می‌رفتیم در سالن انتظار همه می‌آمدند و با ما سلام می‌کردند بخاطر اینکه بچه‌ها از آقای صابر پیش خانواده‌هایشان تعریف می‌کردند. اکنون هم که فوت کردند بیشتر از رفتار ایشان در زندان گفته‌اند. در زندان هم ایشان کلاس‌هایی داشتند. این بار در این زندان آخر خیلی به ایشان سخت گذشته بود. هر چه هم که ما به ایشان می‌گفتیم به طبقه‌ی بالا برود اصلا گوش نمی‌کردند. می‌خواستند پایین بمانند چون احساس می‌کردند بچه‌های پایین که گمنامند در یک کنجی قرار گرفته‌اند و فراموش شده‌اند و در معرض خطر قرار داشتند. جوانها در زندان خیلی وضعیت بدی داشتند. مهندس سحابی یک بار که آمده بود به ما می‌گفت بگویید برود بالا. برای چه پایین مانده؟ ولی هدی آنجا یک سری کلاس‌هایی مثل اقتصاد و… گذاشته بود. هر کلاسش حدود ٣٠ نفر بود. با آنها خیلی اخت ‌شده بود

آخرین بارى که آقاى صابر را ملاقات کردید در چه مکانى و در چه تاریخى بود؟
آخرین باری که صابر را دیدم دوشنبه ۱۶ خرداد در زندان اوین بود، هر دو گریه می کردیم آقای صابر در آن طرف شیشه و من این طرف، به او می گفتم هدی اعتصابت را بشکن می گفت نمی توانم هاله مظلومانه کشته شد این تنها کاری است که از دستم بر می آید، نگران نباش حالم خوب است. حتی صبح همان روز با بچه‌ها ورزش کرده و دویده بودند. واقعا نمی دانم در بهداری چه اتفاقی افتاد که به اینجا کشیده شد؟! اگر یک رسیدگی سطحی هم می شد الان هدی پیش ما بود… اینان خودشان می دانند که هدی در مظلومیت و ناجوانمردانه به شهادت رسید. من خودم آدم سیاسی نیستم و کاری به سیاست ندارم امّا هیچ گاه نخواهم گذاشت که خون همسرم هدر برود. در تاریخ ایران تاکنون چنین مسئله‌ای سابقه نداشته که ۶۴ نفر شهادت بدهند که نخبه این مملکت را در زندان ضرب و شتم کرده اند و کشته اند. صابر یکی از نخبه‌ های ایران بود. اگر به این سادگی نخبه کشی مى کنند که واقعا باید تاسف خورد به حالِ این جماعت!
روز به روز غم از دست دادن او را بیشتر احساس می کنیم و هر چه زمان می گذرد داغمان تازه تر می شود، آن هم با این مظلومیتی که از دست رفت. واقعا ناجوانمردانه بود بعد هم جسد چنین مردی را ۲۴ ساعت بگذارند آنجا و به ما اطلاع ندهند، به بیمارستان ببرند به ما اطلاع ندهند… واقعا ما چنین انتظاری را نداشتیم…من و فرزندانم یک لحظه هم نمی توانیم یاد او و مظلومیتش و ستمى که به خانواده من رفت را فراموش کنیم. خود من مریض هستم، این غم چنان برای من سنگین است که با وجودی که آدم ورزشکاری هستم دارم توانم را از دست می دهم و فلج می شوم. به زور خودم را می کِشم و سعى میکنم استواء باشم، سعی می کنم بچه‌ ها ناراحت نباشند اما نمی شود! خوشبختانه زندگى ما با تمام مشکلاتش هنوز جاریست و ما هم سرپا، چراکه زندگى من و آقاى صابر از اول هم بر روى ساده زیستى و بدون وابستگى صِرف به شخص یا نهادى پایه گذارى شد و الان هم خدا را شکر مراحل درمان بیمارى ام و زندگى بچه ها هم گواه این مطلب است. اگرچه کماکان در لحظه لحظه زندگى مان کمبود آقاى صابر حس میشود و طریقه رفتنشان ما را عذاب مى دهد، ولى با لطف خداىِ پاىِ کار بچه ها در این چهار سال اخیر در زندگى شخصى شان به موفقیت هاى علمى و تحصیلى دست پیدا کردند و این باعث افتخار من و شاد شدن روح پدرشان است. من در این چهار سال تنها هدفى که دنبال مى کردم این بود که بچه ها به دور از غوغا و مسائل زاید سیاسى بتوانند در آرامش به زندگى شان ادامه دهند.
هفت سال هم گذشته دستگاه عدلّیه کشور به جای رسیدگی به فاجعه شهادت هدى و برخورد با عاملان این جنایت، مدام در صدد عادی جلوه دادن قتل او و مختومه کردن پرونده است. ما انتظار داشتیم که هر چه زودتر او از زندان آزاد شود اما به این شکل اسف بار جسد صابر را به من تحویل دادند! آقای صابر هیچ کار خطایى نکرده بود و فقط دغدغه دار مردم این مَرز و بوم بود! این واقعا دردناک و ناجوانمردانه است…

از شما به خاطر مشارکت در این گفتگو و اینکه وقت‌ تان را در اختیار ما گذاشتید، سپاسگزارى مى کنیم.

یک آرزوی بربادرفته

$
0
0

در روز ۱۲ فروردین ۵۸ رفراندوم حکومت جمهوری اسلامی برگزار شد. به نظر شما در آن زمان یعنی ۵۰ روز پس از پیروزی انقلاب ، درک درستی از ماهیت حکومت تازه وجود داشت یا نیاز بود مبانی حکومت جمهوری اسلامی بیشتر برای مردم تئوریزه و شرح داده شود؟
وسمقی: به نظر من تاسیس نظام جدید یعنی جمهوری اسلامی بسیار با شتاب صورت گرفت. نه تنها درباره ی ماهیت این نظام بحث و گفتگو نشد بلکه گزینه های دیگر نیز مورد بحث قرار نگرفت.رهبر انقلات با این سخن ٬جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر نه یک کلمه بیشتر٬ راه را برای مطرح شدن گزینه های دیگر بست. بی تردید لازم بود درباره ی مبانی نظام پیشنهادی رهبر انقلاب، بحث شود و ایشان خود را در معرض پرسش ها قرار دهد. بعلاوه لازم بود امکان طرح گزینه های دیگر و مقایسه ی آنها با گزینه ی پیشنهادی آقای خمینی فراهم شود تا مردم با آگاهی انتخاب کنند. برگزاری رفراندوم پیش از بحث درباره ی ماهیت نظام جمهوری اسلامی یک اشتباه بزرگ بود که اتفاق افتاد و ما امروز نتایج اسفبار این اشتباه را عملا تجربه می کنیم. روشنفکران و نخبگان از قدرت کافی و تشکیلات مؤثر برخوردار نبودند که بتوانند در برابر پیشنهاد رهبر انقلاب گزینه های خود را برای مردم مطرح کنند. آقای مهندس بازرگان جمهوری دموکراتیک را پیشنهاد کرد اما با مخالفت شدید آقای خمینی مواجه شد. این برخورد رهبر انقلاب راه را برای طرح دیگر پیشنهادات می بست. عموم مردم با اعتماد کاملی که به آقای خمینی داشتند نه دغدغه ی پرسش از ایشان را داشتند و نه توان آن را، روشنفکران نیز نه تشکیلات قوی داشتند و نه در برابر سیل عظیم انقلابیون قدرت و توانی. نتیجه آن شد که نظامی تاسیس گردید که با اهداف انقلاب ۵۷ و نهضت های پیش از آن ناسازگار است.

شرایط و حال و هوای آن روزهای مردم و گروههای سیاسی چگونه بود؟
حال و هوای پرهیجان انقلاب بر کشور حاکم بود.پیش از انقلاب نیز فقط احزاب وابسته به رژیم امکان فعالیت داشتند. احزاب مستقل مثل نهضت آزادی تحت فشار بودند و سران آن در زندان به سر می بردند. گروهها و تشکل های ضد رژیم غالبا چریکی بودند تا سیاسی، مثل مجاهدین خلق، حزب توده، فدائیان خلق و مانند آن. خفقان سیاسی حاکم بر کشور در رژیم پهلوی مانع از شکل گیری احزاب قدرتمند و مستقل و تشکل های مدنی و روشنفکری مستقل در کشور شد که بتواند در تعیین مسیر صحیح ملت در شرایط حساس و بحرانی نقش آفرینی کند. امروز که به عقب نگاه می کنیم می بینیم که این خلا بزرگ چقدر ضایعه آفرین بوده است.رسانه های مستقل و آزاد نداشتیم. ملت ما از بحث های آزاد سیاسی و گردش آزاد اطلاعات و اخبار محروم بود. آن زمان هم جامعه ی مدنی توانمند نداشتیم.استبداد و سرکوب مانع از بالندگی شخصیت ها و گروههای مستقل شده بود. ما تاثیر این محرومیت ها و نقیصه ها را در استقرار نظام جدید پس از انقلاب ۵۷ به خوبی می بینیم.ضعف های موجود موجب خام اندیشی سیاسی توده ها و گروهها شده بود، بطوری که حتی اگر گروههای توانمند نیز وجود داشتند به نظر من توده های مردم توان شنیدن صدای آنها را نداشتند. شرایط مجموعا به گونه ای بود که ملت و گروهها به دلیل ضعف، توان شناخت و استفاده از اختیارات خود را در تاسیس نظام جدید نداشت و اختیارات خود را یکسره به رهبر انقلاب واگذار کرد.

در قانون اساسی رژیم گذشته این نکته آمده که سلطنت موهبتی است الهی که بر اساس رای مردم به شخص پادشاه اعطا شده است. پس از انقلاب رای مردم از شاه مخلوع برگشته بود و خود بخود وی از سلطنت عزل شده بود. به نظر شما بر پایه ی تغییرات در برخی اصول قانون اساسی ثمره ی انقلاب مشروطه، پایه گذاری حکومت جدید امکان پذیر بود؟

امروز با در دست داشتن چهار دهه تجربه می توانم بگویم که اگر چنین چیزی تحقق می یافت حتما برای کشور بهتر بود. اما این یک آرزوی بر باد رفته بود.دکتر مصدق چنین آرزویی داشت و برای تحقق آن تلاش و جان فشانی کرد. او فرصت را برای تحقق این آرزو ایجاد کرد، اما ملت ایران این فرصت را از دست داد و این آرزوی بزرگ بر باد رفت. پس از آن دیگر چنین فرصتی ایجاد نشد. پیش رفتن به سوی آزادی و دموکراسی با اصلاح قانون اساسی مشروطه نیازمند آن بود که زمینه ی اصلاحات در کشور به وجود آید و اصلاح طلبان قدرت یابند و بعلاوه ، شاه بپذیرد که اصلاحات مورد نظر مردم و گروههای سیاسی انجام شود ولی اصلاحات بر پایه ی قانون اساسی مشروطه که لازمه اش محدود شدن قدرت شاه بود، با مذاق شاه سازگار نبود. انجام این اصلاحات نیازمند تحقق فضای اصلاح طلبانه بود. وقتی فضا انقلابی شد دیگر فرصت برای اصلاحات عملا از دست رفته است. شاه زیر بار اصلاحات سیاسی نمی رفت و صدای مردم را زمانی شنید که فضا انقلابی شده بود و آقای خمینی رهبری انقلاب را در دست گرفته بود. آقای خمینی یک انقلابی مشروعه خواه بود نه یک اصلاح طلب مشروطه خواه. ایشان اگرچه در پاریس مواضعی اتخاذ نمود که با مشی مشروطه خواهی هماهنگ بود اما پس از استقرار جمهوری اسلامی ایشان خلاف مواضع اتخاذ شده در پاریس عمل کرد، مواضعی مثل آزاد بودن حجاب برای زنان، آزادی بیان و آزادی احزاب حتی برای چپها و غیر مسلمانان و عدم حضور روخانیون در قدرت. آقای خمینی مشروعه خواه بود و طرفدار شیخ فضل الله نوری و ایشان پس از استقرار جمهوری اسلامی آرزوی مشروعه خواهان را که قبلا شکست خورده بودند محقق کرد و شریعت را اساس قوانین کشور قرار داد که به تبع آن محدودیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی افزایش یافت. در سال ۵۷ زنان بی حجاب و کسانی که با حجاب اجباری مخالف بودند، چپ ها و آزادی خواهان به اتکای مواضع ایشان از وی حمایت کردند. اگر آقای خمینی در پاریس اعلام می کردند که حجاب در جمهوری اسلامی برای زنان اجباری خواهد بود و یا چپ ها و مخالفان و منتقدان آزادی بیان و فعالیت نخواهند داشت، فکر می کنم ایشان تا استقرار جمهوری اسلامی نمی توانست پیش برود.
ملت ایران به دلیل عدم اطلاع از ماهیت نظام جدید و نیز بی اطلاعی از تاریخ مبارزات نسل های پیشین ، در اثر یک غفلت تاریخی جریان مشروعه خواهی را حاکم ساخت، جریانی که در انقلاب مشروطه با پرداخت هزینه ی زیاد شکست خورده بود.

آیا می توان برای رفراندوم ۱۲ فروردین ۵۸ پیرامون تاسیس نظام جمهوری اسلامی نوعی مهلت و سرآمد زمانی قائل شد؟
پاسخ: حتما اینطور است. هنگامی که در جامعه مناقشاتی درباره ی ناکارامدی جمهوری اسلامی پدیدار شود و بویژه تجربه ی عملی گویای این ناکارامدی باشد، هنگامی که عده ای حتی اگر اکثریت هم نباشند خواستار تغییر نظام باشند، عدالت، عقل و منافع ملی اقتضا می کند که زمینه ی یک همه پرسی مسالمت آمیز فراهم شود. اگر اکثریت ملت به نظام موجود که عملکرد آن را چهار دهه مشاهده کرده، آری گفت این نظام می تواند به کار خود با قدرت ادامه دهد. بی توجهی به مناقشات علیرغم ناکارامدی و مشکلات ساختاری، خلاف منافع ملی و ثبات کشور است و می تواند تهدیدی برای امنیت کشور محسوب شود.همان طور که بنیان گزار جمهوری اسلامی تاکید کرد هر نسلی می تواند برای سرنوشت خود تصمیم بگیرد. اشتباهی که تدوین کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی مرتکب شدند این است که برای آزمودن این نظام جدید و تجدید نظر در آن مهلتی در قانون اساسی قرار ندادند. با توجه به جدید بودن این ساختار و به منظور پیگیری اهداف بزرگ مردم درمسیر آزادی و استبدادزدایی ضروری بود که مهلتی در قانون اساسی مقرر شود. حال که چنین غفلتی پیش آمده باید آن را جبران کرد. هیج ملت عاقل و هشیاری به نظاره ی کاستی ها و ناکارامدی ها نمی نشیند و دست روی دست نمی گذارد . مطمئنا باید چاره اندیشی کند. اگر در قانون اساسی امکان اصلاح ساختاری نظام به صورت دموکراتیک پیش بینی شده بود، ما برای رسیدن به آزادی و دموکراسی و اصلاح امور کشور هزینه های کمتری می پرداختیم. در صورت وجود یک راه حل پیش بینی شده، کمتر نگران وقوع یک انقلاب دیگر می شدیم.

شروط و شرایط برگزاری همه پرسی ها یا مراجعه به آرای عمومی در حال حاضر چیست و چه تفاوتی میان انواع مطالبه ی رفراندوم و موضوع هر یک از آنها وجود دارد؟
به نظر من هر موضوعی که به یک مناقشه ی جدی در جامعه تبدیل می شود، بویژه اگر ادامه یافتن آن بتواند به منافع و امنیت ملی و رضایت عمومی لطمه بزند ، مراجعه به آرای عمومی می تواند یک راه حل معقول و عادلانه و رضایت بخش باشد. مراجعه به آرای عمومی در موضوعات اجتماعی که بر سرنوشت عمومی تاثیر دارد یک روش منطقی برای قانع کردن طرفین مناقشه است.در حکومت های دموکراتیک از آنجا که ساختار نظام سیاسی همواره می تواند بدون دردسر اصلاح شود لذا اصل ساختار سیاسی موضوع رفراندوم قرار نمی گیرد، بلکه موضوعات مهمی که دارای تبعات مهم برای کشور و مردم است به همه پرسی گذاشته می شود، مثل استفاده از انرژی هسته ای. ما دارای نظام دموکراتیک نیستیم، به همین جهت اصل ساختار سیاسی نیز می تواند مورد مناقشه باشد و موضوع همه پرسی قرار گیرد.در حال حاضر در کشور ما موضوعات مهم و متعددی وجود دارد که یک طرف مناقشه در آنها صاحبان قدرت و یا حاکمیت است و طرف دیگر اقشار گوناگون مردم، موضوعاتی مثل نظارت استصوابی، سیاست خارجی، حضور نیروهای مخصوص امر به معروف و نهی از منکر در خیابان ها و …اگرچه هر یک از این موضوعات می تواند موضوع یک همه پرسی باشد، اما از آنجا که اصل نظام سیاسی نیز مورد مناقشه ی جدی است مراجعه به هیچیک از اینها به مناقشات پایان نمی دهد. جمهوری اسلامی را می توان به عنوان یک بسته که شامل نظارت استصوابی، حجاب اجباری، سیاست خارجی موجود، عدم نرمش در برابر خواسته های مردم و انقباض در امور فرهنگی و هنری و مخالف آزادی های فردی و اجتماعی و مدافع تبعیض و نابرابری در معرض آرای عمومی گذاشت. مشکل بزرگ ما این است که مناقشات مهم موجود، میان اقشار گوناگون مردمی و احزاب و تشکل ها نیست، بلکه در تمام موارد یک طرف مناقشه حکومت و طرف دیگر مردم هستند. از این روست که برگزاری رفراندوم نیز خود به یک معضل تبدیل می شودو حکومت که باید برای حل یک معضل رفراندوم را برگزار کند خود مخالف برگزاری آن می شود.این خود حاکی از وجود مشکل ساختاری جدی در نظام است.

آیا مشارکت یا عدم شرکت در انتخابات های کلان مقننه و مجریه می تواند امکان آری یا نه گفتن به وضع موجو و نظام کنونی را برای مردم فراهم سازد؟ در این صورت چه نیازی به رفراندوم از نوع سال ۵۸ است و در غیر این صورت ضرورت رفراندوم اصلاح ساختار نظام از نوع مورد درخواست رییس جمهور کنونی چگونه باید پاسخ گفت؟
شرکت یا عدم شرکت گسترده ی مردم در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری تحت شرایطی می تواند زمینه ساز رفراندوم در باره ی اصل نظام باشد، اما از آنجا که شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات قابل تحلیل است نمی تواند نقش رفراندوم را ایفا کندو به عبارت دیگر نمی تواند ما را از رفراندوم بی نیاز سازد. آثار حقوقی مترتب بر رفراندوم بر عدم شرکت در انتخابات بار نمی شود. موضوع رفراندوم باید صریح باشد تا نتیجه ی آن برای طرفین مناقشه قابل تشکیک نباشد.
و اما منظورم از شرایط عدم شرکت در انتخابات که می تواند زمینه ساز رفراندوم باشد این است که اگر مردم به طور گسترده در انتخابات شرکت نکنند و دلیل عدم مشارکت خود را صریحا عدم مقبولیت نظام عنوان کنند و بعلاوه پس از آن نتیجه ی انتخابات را نپذیرند، این عدم مشارکت فعال می تواند زمینه ساز رفراندوم باشد. اما عدم مشارکت بطور خاموش حاصل چندانی ندارد، هرچند می تواند علیه نظام تحلیل شود، همانطور که مشارکت گسترده در انتخابات همواره توسط سران نظام ، رای به نظام تفسیر شده که حاصلی برای نظام در جهت حل مناقشات داخلی و تقویت مواضع و موقعیت حاکمیت نزد مردم نداشته است.
و اما درباره ی اصلاحات ساختاری می توانم بگویم که متاسفانه داریم به پایان مهلت اصلاحات ساختاری نزدیک می شویم. همانطور که قبلا گفتم، انجام اصلاحات مستلزم فضای مورد نیاز و خاصی است که در آن حاکمیت و مردم با هم به توافق می رسند که اصلاحات درخواستی مردم اعمال شود؛ این توافق در شرایطی انجام می پذیرد که میزان قابل توجهی از اعتماد نسبت به حاکمیت نزد مردم باقی مانده باشد. با روشی که مخالفان اصلاحات طی ۲۰ سال گذشته یعنی از آغاز جنبش اصلاحات از سال ۷۶ تا کنون در پیش گرفته اند، نظام با سرعت، زمان و شانس اصلاح خود را از دست می دهد. روزی حتی به جای اصلاح ساختاری، اصلاح حقیقی یعنی تغییر اشخاص و مسئولین مطرح بود و شاید می توانست راه گشا باشد، اما امروز برای اصلاح ساختاری نیز مهلت رو به پایان است. اعتراضات دی ماه برای گوش هایی که توان شنیدن دارند زنگ خطر را نواخت. مجموع عملکرد حاکمیت و شرایط اجتماعی به گونه ای است که به نظر من جامعه برای آری یا نه گفتن به نظام مهیا می شود. این هم مهلتی دارد که اگر شرایط مسالمت آمیز برای اجرای آن فراهم نشود جامعه وارد فضای انقلابی خواهد شد.

توضیح: این‌ گفت‌وگو پیش از این با حذف پاره‌ای از جملات در نشریه پیام ابراهیم منتشر شده است.

عقب‌نشینی از شعار«محو اسرائیل»

$
0
0

زیتون-مریم تاوار: آیت‌الله خامنه‌ای که با توئیت خود نخست‌وزیر اسرائیل را دست پر از سفر اروپائیش برگرداند، گویا اینک سخنان اخیر و پیشین خود درباره «نابودی اسرائیل» را فراموش کرده و می‌گوید که ایران هیچ‌گاه به دنبال کشتن یهودیان نبوده است؛ البته شاید او این جای فرار را برای خود بازگذاشته که بگوید جمهوری اسلامی به دنبال محو یک حاکمیت سیاسی به نام اسرائیل است، نه کشتار یهودیان این کشور.

تکذیب تلاش یا آرزوی جمهوری اسلامی برای نابودی اسرائیل درحالی است که خود آیت‌الله خامنه‌ای پیش از این از نابودی اسرائیل در ۲۵ سال آینده سخن گفته بود.

سخنان آیت‌الله خامنه‌ای را اما می‌توان یک عقب‌نشینی تاکتیکی در اوج درگیری‌های دو کشور و توجه کشورهای اروپایی دانست؛ کشورهایی که جمهوری اسلامی فعلا به ادامه برجام با آن‌ها نیاز دارد.

توئیت رهبر جمهوری اسلامی درباره «نابودی» اسرائیل و دستور چهاردهم خرداد او به سازمان انرژی اتمی برای آماده کردن شرایط غنی‌سازی اورانیوم تا ۱۹۰ هزار سو و توئیت او درباره «نابودی» اسرائیل مورد بیشترین بهره‌برداری نخست‌وزیر اسرائیل در سفر به اروپا قرار گرفت.

توئیت منتشره در واقع بازنشر سخنان او در سال ۹۱ بود مبنی بر اینکه «اسرائیل غده سرطانی در غرب آسیا است که باید ریشه‌کن شود؛ این کار ممکن است و خواهد شد».

همچنین، در قطعنامه پایانی راهپیمایی «روز قدس» امسال در ایران «محو اسرائیل»، آرمان جمهوری اسلامی و راهبرد آیت‌الله خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای خوانده شد.

بنیامین نتانیاهو نیز در سفر خود به اروپا با بهره برداری از توالی این اتفاق‌ها گفت که رژیم ایران مانند «نازی‌ها که شش میلیون یهودی را کشتند، حالا می‌خواهد اسرائیل را نابود کند اما اگر یهودیان در زمان نازی‌ها بی‌دفاع بودند، اکنون اسرائیل یک ارتش قوی دارد».

کنفرانس حمایت از انتفاضه درمجلس ششم

وی گفت: «آیت‌الله خامنه‌ای، حاکم ایران، دو روز پیش نیت خود برای نابودی اسرائیل را اعلام کرد و دیروز نیز توضیح داد چگونه می‌خواهد این کار را بکند؛ با غنی‌سازی نامحدود برای تولید زرادخانه‌ای از بمب‌های اتمی».

آیت‌الله خامنه‌ای اما این اظهارات را «مظلوم‌نمایی» و «دروغ» خواند و گفت جمال عبدالناصر، رهبر سابق مصر «شعار می‌داد یهودی‌ها را در دریا می‌ریزیم» اما «ما از روز اول چنین حرف‌هایی نزدیم و یک طرحی اعلام کردیم و گفتیم برای تعیین تکلیف کشور تاریخی فلسطین به مردم فلسطین مراجعه کنید».

آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۶۹ گفته بود:«در مسأله‌ فلسطین، آنچه که هدف است، استنقاذ فلسطین است؛ یعنی محو دولت اسرائیل. فرقی بین سرزمینهای قبل از سال ۶۷ و بعد از آن نیست».

تکذیب تلاش جمهوری اسلامی و یا آرزوی جمهوری اسلامی برای نابودی اسرائیل درحالی است که خود آیت‌الله خامنه‌ای پیش از این از نابودی اسرائیل در ۲۵ سال آینده سخن گفته بود.

پس از توافق در سال ۲۰۱۵ بین ایران و گروه ۵+۱، اسرائیل اعلام کرد هیچ نگرانی در مورد جنگ بین ایران و اسرائیل نخواهد بود و امنیت کشور اسرائیل برای ۲۵ سال آینده تضمین است.

آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به بیانیه اسرائیل گفت: «من به شما اول می‌گویم اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید، دوم اینکه در این دوره ایران روح مبارزه و جدیت و جهاد را حفظ خواهد کرد و شما هر لحظه نگران خواهید بود».

رهبر جمهوری اسلامی در سال۹۵ نیز در دیدار با رمضان عبدالله، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، گفته بود: «رژیم صهیونیستی همچنانکه قبلاً گفته‌ایم به شرط مبارزه همگانی و متحد فلسطینی‌ها و مسلمانان با صهیونیست‌ها در ۲۵ سال آینده وجود خارجی نخواهد داشت».

او سال ۶۹ نیز در یک سخنرانی گفته بود:«در مسأله‌ فلسطین، آنچه که هدف است، استنقاذ فلسطین است؛ یعنی محو دولت اسرائیل. فرقی بین سرزمین‌های قبل از سال ۶۷ و بعد از آن نیست. هر یک وجب از خاک فلسطین، یک وجب از خانه‌ مسلمین است. هر حاکمیتی غیر از حاکمیت مردم فلسطین و حاکمیت مسلمین بر کشور فلسطین، حاکمیت غاصب است».

آیت‌الله خامنه ای بر سخنان آیت‌الله خمینی تاکید کرده بود که «اسرائیل بایستی محو بشود».

او همچنین گفته بود:«یهودی‌های فلسطین، اگر دولت اسلامی را قبول می کنند، در آن‌جا زندگی کنند. بحث، بحث یهودی‌ستیزی نیست. مسأله، مسأله‌ غصب خانه‌ مسلمین است. رؤسا و زعمای مسلمین، اگر تحت تأثیر قدرت‌های جهانی قرار نداشتند، می توانستند این مهم را انجام بدهند؛ ولی متأسفانه نکردند».

محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری سابق و دیگر مقامات جمهوری اسلامی نیز بارها از ضرورت «نابودی اسرائیل» سخن گفته‌اند و قاسم سلیمانی، فرمانده شاخه قدس سپاه اخیراً گفت نابودی اسرائیل «یک وعده الهی است که حتما تحقق پیدا خواهد کرد».

در ماه‌های اخیر چشم‌انداز برخورد میان اسرائیل و ایران بیش از پیش تهدیدآمیز شده است.

دور تازه کشمکش لفظی میان مقامات اسرائیل و ایران پس از آن آغاز شد که در حمله به پایگاه هوایی التیاس یا تی-۴ در استان حمص سوریه، شماری از نظامیان اعزامی ایران نیز در میان تعداد نامعلوم تلفات بودند. پس از این حمله پدافند هوایی سوریه یکی از جنگنده‌های اسرائیلی را مورد هدف قرار داد.

جنگنده‌های اسرائیلی پس از آن نیز محل تجمع نیروهای ایرانی را مورد هجوم قرار داده‌اند.

به گفته توماس فریدمن، تحلیل‌گر مباحث خاورمیانه، جنگ بعدی در سوریه، بین ایران و اسرائیل خواهد بود .به ادعای او، ایران و اسرائیل در سابق بی‌سروصدا با یکدیگر مقابله می‌کردند، اما این مرحله از تقابل رو به پایان است.

پس از این حملات ایران موشک‌هایی به بلندی‌های جولان شلیک کرد و اسرائیل روز ۱۹ اردیبهشت اعلام کرد به تلافی این حملات «تقریباً تمامی مواضع ایران در خاک سوریه» را هدف قرار داده است.

به گفته ناظر حقوق بشر در سوریه، در جریان آن حملات «دست‌کم ۲۷ تن کشته شدند که حداقل ۱۱ تن از آنها ایرانی بودند».

دراین درگیری های لفظی، جمهوری اسلامی اسرائیل را به شلیک موشک به تل آویو تهدید کرده است.

بنیامین نتانیاهو، نیز در پاسخ گفته بود «ایران اراده اسرائیل را محک نزند» چرا که کشورش «در عمل ثابت کرده هر تعرض به خود را در نطفه خفه می‌کند و با قدرت به آن پاسخ می‌دهد».

به گفته توماس فریدمن، تحلیل‌گر مباحث خاورمیانه، جنگ بعدی در سوریه، بین ایران و اسرائیل خواهد بود.

به ادعای او، ایران و اسرائیل در سابق بی‌سروصدا با یکدیگر مقابله می‌کردند، اما این مرحله از تقابل رو به پایان است. در نتیجه ایران و اسرائیل به سوی سطح دیگری از تقابل پیش می‌روند.

ایران، روسیه و سوریه یک بلوک قدرتند اما در این میان روسیه بر سر پیشبرد هماهنگی‌های نظامی میان اسرائیل و روسیه، توافق کرده و احتمال می‌رود در تقابل میان اسرائیل و ایران جانب اسرائیل را بگیرد.

به خصوص اینکه در هفته‌های گذشته گزارش‌هایی درباره توافق روسیه و اسرائیل برای خروج ایران از سوریه منتشر شده است.

با توجه به اظهارات اخیر آیت‌الله خامنه‌ای، به نظر می‌رسد وضعیت ایران چنان نیست که بتواند به تنهایی میلیاردها دلار صرف یک جنگ بزرگ و خونین در منطقه کند.

در اوج این درگیری‌ها اما نخست‌وزیر اسرائیل در پیشنهادی بی‌سابقه به مردم ایران گفت:«دانش خود در زمینه آب را با شما به اشتراک می‌گذاریم. رژیم جمهوری اسلامی فریاد مرگ بر اسرائیل می‌زند. ما در پاسخ می‌گوییم زنده باد مردم ایران. شما نباید در برابر این رژیم بی‌رحم تنها باشید. ما با شما هستیم».

بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، روز دوشنبه در واکنش به اقدام نخست‌وزیر اسرائیل، وی را «شومن فریبکار» خطاب کرد و گفت «نخستین بار نیست که وی حرف‌های بی‌ربط می‌زند».

عیسی کلانتری، رئیس سازمان محیط زیست ایران، نیز گفت: «نتانیاهو غلط می‌کند؛ به او چه ربطی دارد محیط‌ زیست ایران؟ برود پی کار خودش. اول برود کثافت‌‌کاری‌های خودش را جمع کند».

اسرائیل در زمان شاه در برخی از پروژه‌های آب ایران از جمله پروژه‌های دشت قزوین و کانال انتقال آب سد کرج به تهران حضور داشته اما مطرح شدن این پیشنهاد در اوج درگیری‌های دو کشور معنای متفاوتی دارد.

این اقدام به نوعی می‌تواند یک بازی سیاسی جدید باشد تا درگیری لفظی با ایران درباره موضوعاتی چون فلسطین و یا حضور درسوریه را به موضوعات داخلی ایران نیز بکشاند و به مقامات جمهوری اسلامی کنایه بزند که در اداره امور داخلی کشور خود ناکارآمد هستند.

🍃زنده|نامه ۱۰۰ فعال اصلاح‌طلب به خاتمی برای «اصلاح اصلاحات»

$
0
0

 


بامزه، فوق‌العاده، باهوش، توصیفات ترامپ از «اون»


نامه ۱۰۰ فعال اصلاح‌طلب به خاتمی برای «اصلاح اصلاحات»

صد فعال سیاسی اصلاح‌طلب در نامه‌ای به محمد خاتمی در مورد ضرورت اصلاح اصلاحات، برکناری عارف از ریاست شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان و لزوم حضور سیاستمداران دموکراسی خواه در این نهاد سخن گفتند.

در بخشی از این نامه آمده است: شاهد رشد گونه‌ای از اصلاح‌طلبی هستیم که به نوعی سیاست‌ورزی بوروکراتیک، بی‌‌‌‌‌برنامه و تهی از آرمان بمنظور جابجایی درمیان حلقه‌ای از مدیران تقلیل پیدا کرده؛ حلقه‌های محدودی که شاهد نشانه‌هایی از فساد و خویشاوندسالاری هم در میان آن‌هستیم.

متن کامل نامه به همراه اسامی در سایت خبرگزاری ایلنا

 


زندگی شخصی آیت‌الله خامنه ای به روایت رائفی‌پور


واکنش تند سعد حریری به اظهارات قاسم سلیمانی

سعد حریری اظهارات قاسم سلیمانی را «تاسف‌بار و دخالت ایران در امور لبنان» خواند.

Risultati immagini per ‫سعد حریری اظهارات قاسم سلیمانی‬‎

پیش از این قاسم سلیمانی در تحلیل انتخابات پارلمانی لبنان آن را یک رفراندوم خوانده و گفته بود حزب الله لبنان «از حزب مقاومت به دولت مقاومت تبدیل شد.»

نخست وزیر لبنان در واکنش به  سلیمانی اظهارات او را «تاسف بار» و «دخالت در امور داخلی لبنان» توصیف کرده و گفته است این اقدام نه به نفع ایران است نه به نفع لبنان و نه به نفع منطقه./بی بی سی فارسی




دستگیری کارگران ملی فولاد اهواز در پی برگزاری تجمع

دستگیری کارگران ملی فولاد؛ در پی دور جدیدی از اعتراضات کارگران ملی فولاد اهواز مقابل استانداری این شهر، گروهی از این معترضان بازداشت شدند.

در اخبار غیر رسمی تعداد کارگران بازداشت شده در اهواز در سه شنبه شب از ۳۰ تا ۵۰ تن گزارش شده است. تاکنون اسامی ۲۹ تن از آنها اعلام شده است. ۱۰ کارگر دیگر گروه ملی صنعتی فولاد ایران امروز بازداشت شدند.
کارگران در مقابل استانداری خوزستان تجمع کردند و شعار «کارگر زندانی، آزاد باید گردد» سر دادند.



تحقیق و تفحص از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس انجام می‌شود

نمایندگان مجلس در جلسه علنی صبح امروز خانه ملت با تقاضای تحقیق و تفحص از دو باشگاه استقلال و پرسپولیس موافقت کردند./ایرانRisultati immagini per ‫استقلال و پرسپولیس‬‎


عضو شورای شهر: از یک سوم مراجعین به شهرداری درخواست رشوه شده


چهار مورد از سند امضا شده آمریکا و کره شمالی

لورا بیکر خبرنگار بی‌بی‌سی به چهار مورد از موارد سند مشترک کره شمالی و آمریکا دست یافته است:

ـ ایالات متحده آمریکا و کره شمالی متعهد شده‌اند که روابط تازه‌ای را بنا کنند که اساس آن تمایل مردم دو کشور بر صلح و رفاه است.

ـ آمریکا و کره شمالی تلاش مشترک خواهند کرد که صلح پایدار در شبه‌جزیره کره ایجاد شود.

ـ بر اساس توافق ۲۹ آوریل کره شمالی که در آن بخشی از تاسیسات هسته‌ای خود را تخریب کرد، کره شمالی متعهد شده که خلع سلاح هسته‌ای را ادامه دهد.

ـ آمریکا و کره شمالی متعهد می‌شوند که بقایای سربازان کشته یا مفقود شده جنگ را شناسایی کرده و به کشورشان بازگردانند.

 


 


آب در اصفهان سهمیه‌بندی می‌شود

عباس محمدصالحی، نماینده استان اصفهان در شورایعالی استان‌ها گفت: آب اصفهان طی ماه‌های تیر و مرداد سهمیه‌بندی می‌شود.

به گفته وی خوزستان هم با مشکل کمبود آب مواجه است؛ اما نیاز آبیِ خوزستان به کشاورزی مربوط است و نیاز اصفهان به‌جهت تأمین آب شرب مردم است.

نماینده اصفهان افزود: فولاد مبارکه، ذوب آهن، کارخانه‌های سیمان اصفهان و سپاهان و پالایشگاه اصفهان به آب زیادی نیاز دارند و بهتر این است که برخی صنایع به حاشیه خلیج فارس منتقل شود./روزاروز


 


ترامپ و «اون» دیدار کردند

در رویدادی تاریخی سران کره شمالی و آمریکا ساعت ۹ صبح به وقت سنگاپور  با هم دیدار کردند و دست دادند. دو طرف ابتدا تنها و سپس همراه هیئت‌هایی از دو کشور دیدارهای مفصلی داشتند.

دونالد ترامپ و کیم جونگ اون در نهایت یک سند مشترک امضا کردند.

ترامپ گفت که سند  مذکور «بسیار مهم» و «جامع» است و او و کیم جونگ اون از امضای آن بسیار خرسند هستند.

کیم جونگ اون هم گفت که«دیداری تاریخی» داشتند و تصمیم گرفتند که «گذشته‌ها را پشت سر» بگذارند.


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

کره شمالی خلع سلاح هسته‌ای را پذیرفت

$
0
0

زیتون– پس از دهه‌ها تنش سرانجام لحظۀ تاریخیِ دیدار دو دشمن دیرینه فرا رسید. رهبران دو کشور ایالات متحده آمریکا و کرۀ شمالی ساعت ۹ بامداد سه‌شنبه به وقت محلی در جزیرۀ سنتوزای سنگاپور با یکدیگر دست دادند.

پس از آن جلسه‌ای پشت درهای بسته برگزار و در نتیجه آن سندی تاریخی امضا شد.

تا کنون خبر کاملی از مفاد تفاهم نامه امضا شده منتشر نشده است؛ اما لورا بیکر خبرنگار بی‌بی‌سی به چهار مورد از موارد سند مشترک کره شمالی و آمریکا دست یافته است.

در این چهار بند آمده است:

ایالات متحده آمریکا و کره شمالی متعهد شده‌اند که روابط تازه‌ای را بنا کنند که اساس آن تمایل مردم دو کشور بر صلح و رفاه است.

آمریکا و کره شمالی تلاش مشترک خواهند کرد که صلح پایدار در شبه‌جزیره کره ایجاد شود بر اساس توافق ۲۹ آوریل کره شمالی که در آن بخشی از تاسیسات هسته‌ای خود را تخریب کرد،

کره شمالی متعهد شده که خلع سلاح هسته‌ای را ادامه دهد.

آمریکا و کره شمالی متعهد می‌شوند که بقایای سربازان کشته یا مفقود شده جنگ را شناسایی کرده و به کشورشان بازگردانند.

پس از پایان این جلسه رییس جمهوری آمریکا٬ دونالد ترامپ٬ گفت که سند «بسیار مهم و جامع» است و او و کیم جونگ اون از امضای آن بسیار خرسند هستند.

رهبر کره شمالی٬ کیم جون اون نیز گفت که دیداری تاریخی داشتند و تصمیم گرفتند که گذشته‌ها را پشت سر بگذارند.

عبور مجدد دلار از مرز ۷ هزار تومان

$
0
0

زیتون– قیمت دلار در بازار از مرز هفت هزار تومان گذشت.

قیمت یورو نیز در محدوده قیمتی بالاتر از ۸ هزار و یکصد تومان گزارش شده است. بر اساس اعلام وب‌سایت خبری «اقتصادنیوز»، قیمت یورو در روز سه‌شنبه حتی تا هشت هزار و ۳۰۸ تومان نیز افزایش یافت که با توجه به برابری جهانی ارزش دلار آمریکا در برابر یورو، قیمت دلار آمریکا هفت هزار و ۵۰ تومان ارزیابی می‌شد.

جهش فیمت سکه نیز از هفته پیش شروع شد و قیمت هر تمام سکه (طرح جدید) در معاملات دیروز (دوشنبه ۲۱ خرداد) در صرافی‌های تهران به بالای دو و نیم میلیون تومان رسید.

تمام سکه طرح جدید امروز (سه‌شنبه ۲۲ خرداد) بین ۲ میلیون و پانصد هزار تومان و کمتر از دو میلیون و ۶۰۰ هزار تومان در بازار معامله شده است.

ولی‌الله سیف، رییس بانک مرکزی ایران، در واکنش به جهش اخیر قیمت سکه طلا در کشور، عامل این افزایش قیمت را عمدتا روانی خوانده است.

او همچنین گفت: «البته منابع طلای بانک مرکزی نیز در وضعیت مطلوبی قرار دارد و از این رو می توان گفت این افزایش بیشتر عامل روانی دارد و می‌تواند به تدریج برطرف شود.»

با اعلام سیاست یکسان‌سازی نرخ ارز از سوی اسحاق جهانگیری در شامگاه ۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۷، بازار آزاد ارز با محدودیت‌های شدیدی روبرو شد و عملاً صرافان از خرید و فروش ارز، به ویژه دلار آمریکا، منع شدند.

از آن زمان، دولت و بانک مرکزی، با تعیین رقم ۴۲۰۰ تومان برای هر دلار، دلار را تک‌نرخی کردند، این قیمت تا ۳۰ اردیبهشت ماه ثابت بود ولی از آن روز تا روز سه‌شنبه، نرخ دلار هر روز سیر صعودی داشته و روز سه‌شنبه به بیش از ۴ هزار و ۲۲۴ تومان رسید.


تماشای اعدام ملاء عام در برای افرادی که ناراحتی قلبی دارند و زیر ۱۵ سال هستند ممنوع می شود

$
0
0

زیتون– عزت‌الله یوسفیان ملا٬ نماینده مجلس٬ خبر از طرحی داد که بر اساس آن تماشای اعدام ملاء عام در برای افرادی که ناراحتی قلبی دارند و زیر ۱۵ سال هستند ممنوع می شود.

بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر ایران، ۵۱۷ نفر در سال ۲۰۱۷ در ایران اعدام شده‌اند که حداقل ۱۰نفر این تعداد را زنان تشکیل می‌دهند.

از میان احکام اعدام اجرا شده برخی نیز در ملا عام و با حضور تماشاچی صورت گرفته‌اند.

در قرآن برای برخی از مجازاتها از جمله اجرای حد جلد (تازیانه) برای مجرمانی که مرتکب زنا شده اند؛ اعم از زن و مرد، توصیه شده است گروهی از مومنان جمع شوند و نظاره کنند. قضات دادگاه‌ها بر همین اساس حکم اعدام برخی از محکومان را با قید «اجرا در ملا عام» صادر می‌کنند.

امری که طی چند سال اخیر به دلیل حضور کودکان بسیار مورد نکوهش قرار گرفته است.

یوسفیان ملا در همین رابطه امروز به خبرگزاری خانه ملت، ارگان خبری مجلس٬ به عنوان طراح طرح نحوه اجرای احکام اعدام، قطع عضو و نقص عضو٬گفت که این ماده واحده دارای یک تبصره است که در صحن علنی مجلس اعلام وصول شد و در واقع به دنبال ساماندهی اجرای احکام اعدام و قطع عضو ونقص عضو در ملاء هست.

نماینده مردم آمل و لاریجان در مجلس با اشاره به اینکه اجرای برخی از احکام در ملاء عام آثار، پیامد و بازتاب نامناسب اجتماعی به دنبال دارد، افزود: «تماشای مجازات و صحنه اعدام آثار مخرب زیادی را بر روح و روان کودکان و نوجوانان بر جای می گذارد و در برخی موارد نباید در ملاء عام اعدام اجرا شود.»

او افزود: «البته در جایی که قانون و شرع اجرای مجازات را در ملاء عام تعیین کرده بحثی جدا است اما در مواردی که نیازی به اجرای احکامی مانند مجازات اعدام یا قطع عضو در ملاء عام وجود ندارد و قانون صراحت ندارد نباید در ملاء عام اجرایی شود بلکه باید در فضای زندان یا فضاهای بسته اجرا شود.»

این نماینده مردم در مجلس دهم، افزود: «همچنین در طرح مذکور به دنبال این هستیم که تماشای مجازات هایی که اجرای آنها در ملاء عام لازم است توسط افرادی که ناراحتی قلبی دارند و زیر ۱۵ سال هستند ممنوع شود.»

او به نحوی اجرای این محدودیت برای تماشاچیان اعدام در ملا عام اشاره‌ای نکرد.

 

آهی که نمی‌توان بلند نکشید و آرزویی که نمی‌توان بر زبان نیاورد

$
0
0

دیدار دونالد ترامپ و کیم جونگ اون، به جز استثنائاتی نادر، مورد حمایت گسترده بین‌المللی اعم از دولت‌ها و افکار عمومی جهانیان قرار گرفت.
حامیان و موافقان هیچ نگاه نکردند که ترامپ چقدر ناهنجار است و چه پیمان‌ها و معاهداتی را زیرپا گذاشته و اون چه دیکتاتور قسی‌القلبی است که خون مردمش را به شیشه کرده است…
حامیان و موافقان هیچ نمی‌دانند که این فرایند به چه سرنوشتی ختم خواهد شد….
ولی برای همه‌شان صلح و بهروزی مردم جهان و منطقه شرق آسیا مهم تر و بالاتر بوده است.

و اما در مورد ایران که مردم‌اش هیچ نقشی در تنش‌هایی که کشورشان را در برگرفته و زندگی‌شان را تهدید می‌کند، ندارند؛ نیز تصمیم شجاعانه و بزرگی می‌تواند به همین حمایت داخلی و بین‌المللی گسترده بیانجامد. بدون در نظر گرفتن همه «هیچ»‌هایی که در بالا برشمرده شد.

از درشت‌گوییًهای تیم ناهنجار ترامپ نباید هراسید یا خشمناک بود، همان‌طور که نباید زندانی شعارهای بی‌پشتوانه پیشین ماند. اگر ذره‌ای خرد و درایت؛ تدبیر و بصیرت در میان باشد الآن وقت به‌کارگیری است. تیم ترامپ اینک حاضر است بزرگترین امتیازات را بدهد.

برای تیم ترامپ نفس حضور ایران در یک مذاکره مستقیم «بزرگترین امتیاز» جهت جلب افکار عمومی داخلی و ترمیم اعتبار جهانی است. برای ایران نیز که در بحرانی‌ترین شرایط چهل ساله اخیرش زندگی می‌کند (و «همه» بحران‌ها «همزمان» در داخل و منطقه و جهان برایش سربرآورده است)، اینک بزرگترین فرصت برای یک تصمیم تاریخی و بزرگ و راه‌گشاست.

حل و فصل مسائل با جریانات تندروی آمریکا برگشت‌ناپذیرتر است. اگر فرصت طلایی اوباما از دست رفت، از دست رفتن این فرصت می‌تواند هزین‌ های بیشتری به‌دنبال داشته باشد.

حکومت ایران دارد امتیازات و برگ برنده‌های منطقه‌ای‌اش را که با هزینه‌های گزاف از جیب ملت بدست آورده، به سرعت و مفت و مجانی از دست می‌دهد. اگر هوشمندی‌ای وجود داشته باشد باید قبل از سوزاندن همه برگ‌ها از آنها استفاده کند.

حکومت ایران به جز شعارهای بی‌پشتوانه‌اش و هاله خودفریبنده‌ای که در این رابطه دور سیاست خارجی غیرملی‌اش پیچیده است، چیزی برای از دست دادن نخواهد داشت. ضمن آنکه هر لحظه که شاهد زیاده‌خواهی طرف مقابل باشد هم می‌تواند صحنه مذاکره مستقیم را ترک کند. ورود به این صحنه طرف مقابل را به طمع بهره‌برداری بیشتری خواهد انداخت. بدین ترتیب می‌توان امتیازات بیشتری را در یک رابطه برد- برد از طرف تاجر مسلک که حالا اروپایی‌ها و چینی‌ها را موی دماغ خود می‌بیند، طلب کرد.

در صورت ادامه این تنش حکومت ایران به‌جز فقر و فلاکت و عصیان مردمانش و تشدید کینه‌توزی مخالفان و رقبای منطقه‌ای‌اش چیزی به‌دست نخواهد آورد.

می‌دانم در این «معامله قرن»، چیز زیادی برای دموکراسی‌خواهی ملی ذخیره نخواهد شد، اما برای بهبود زندگی مردمان سرزمینم بسیار پربها خواهد بود.

اگر مسیر توسعه اقتصادی از راه تنش‌زدایی و امنیت واقعی گشوده شود، ما دموکراسی‌خواهان خودمان باید این راه دشوار و پر فراز و نشیب را از داخل میهن‌مان بگشاییم. حل معضلات زندگی روزمره دهک‌های فراوان مردمان دست به گریبان فقر و بیکاری و نداری و فساد و اعتیاد و … برای هر وجدان انسانی در اولویت است.

تاریخ معاصر ایران بارها نشان داده که «نزدیکترین راه به دموکراسی در ایران رفاه مردم است نه فقرشان». آنها که رویا بر تحریم و فقر و مرگ و خشم و جنگ بنا کرده‌اند جدا از اینکه بدنامان تاریخ ایران خواهند بود، به جز سراب نصیبی نخواهند برد.

حاکمان ایران با هر نیتی، اگر از خشم درشت‌گویی‌های طرف تاجرمسلک  و حلقه‌های زنجیر شعارهای پیشین خود رها شوند، با حمایت وسیع داخلی و جهانی مواجه خواهند شد. ضمن این‌که راه‌های مبارزه با ظلم و ناعدالتی در جهان به عدد کشورها و مردمان جهان و روزهای خداست!

شجاعتی مدنی، و اگر به زبان دینی بگویم جسارتی نبوی برای «صلح حدیبیه»ای امروزین لازم است. هرچند به خاطر ضعف و تذبذب حاکمان ایران و نیز منبری و خطابی بودن بی‌شماری از ایشان و همچنین استبعاد ملی‌اندیشی و وطن‌دوستی و مردم‌خواهی‌شان، از ظهور چنین شهامت و تبلور چنین احساس مسئولیتی به شدت ناامیدم؛ اما از دلم نیامد که چنین آهی را بلند نکشم و چنین آرزویی را بر زبان نیاورم.

🍃زنده|کانادا مذاکرات «از سرگیری روابط با ایران» را متوقف کرد

$
0
0

 

درخواست شورای شهر تهران برای اصلاح دیوارنگاره فاقد زن خیابان ولی‌عصر




کانادا مذاکرات «از سرگیری روابط با ایران» را متوقف کرد

بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه ایران در واکنش به اقدام مجلس کانادا تصویب نهایی این طرح را «خطای راهبردی» خوانده و ابراز امیدواری کرده «دولت این کشور مانع تصویب نهایی این طرح و تاثیر مخرب آن بر روابط دو کشور شود.»

دیروز(سه‌شنبه بیست و دوم خرداد) مجلس عوام کانادا در مصوبه‌ای به توقف مذاکرات از سرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران رای داد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را وارد فهرست گروه های حامی تروریسم کرد.

این طرح از سوی نماینده حزب محافظه‌کار در مجلس عوام ارائه شده بود اما جاستین ترودو نخست وزیر کانادا که از حزب لیبرال است، به حمایت از آن قیام کرد و به دنبال رای مثبت او تمامی اعضای لیبرال کابینه به طرح رای مثبت دادند./بی بی سی فارسی




نسرین ستوده بازداشت شد

نسرین ستوده٬ زندانی سیاسی سابق و وکیل٬ ساعتی پیش بازداشت شد.

رضا خندان٬ همسر او٬ در فیس بوکش ضمن اعلام این خبر افزود که نسرین ستوده را به دادسرای اوین انتقال داده‌اند.

این وکیل دادگستری پیشتر در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نیز بازداشت شده بود.


 


بازخوانی اتفاقات ۲۳ خرداد ۸۸ به روایت کاربران توئیتر


شاید نان گران نشود


کشت برنج در خراسان شمالی ممنوع شد

به گزارش اقتصاد آنلاین سازمان جهاد کشاورزی خراسان شمالی اعلام کرده با توجه به خشک‌سالی‌های چند ساله اخیر و کاهش منابع آبی، کشت برنج از امسال در این استان ممنوع شده است.

Risultati immagini per ‫کشت برنج در خراسان شمالی‬‎


 

پلاسکو دوباره سازی می‌شود

 

 

 


رد درخواست اعاده دادرسی محمد ثلاث

زینب طاهری وکیل محمد ثلاث، درویش گنابادی محکوم به اعدام اعلام کرد که اعاده دادرسی ثلاث(راننده خیابان پاسداران) از سوی دیوان عالی کشور رد شد./ایلنا


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

شکایت از قاری قرآن متجاوز در دادگاه‌های ترکیه

$
0
0

زیتون– پدر یکی از کودکانی که از سعیدطوسی به سبب آزارجنسی فرزندش شکایت کرده و در دادگاه ایران به نتیحه‌ای نرسیده، دست به دامان دادگاه‌های ترکیه شده است.

محمد گندم‌نژاد طوسی معروف به سعید طوسی، قاری و آموزگار کلاس‌های قرآن با تمرکز بر آموزش نوجوانان است. سال ۸۹ پرونده‌ای برای او با شکایت نوجوانانی که مورد سواستفاده جنسی قرار گرفته بودند، تشکیل شد. حداقل ۹ نوجوان از او به این اتهام شکایت کرده بودند. برخی رسانه‌ها نوشتند که حکم او با دستور «بیت رهبری» مسکوت ماند.

روزنامه شرق خبر داد که پدر یکی از کودکانی که از سوی سعید طوسی مورد آزار قرار گرفته بود مراحل اداری ثبت شکایت از سعید طوسی را در کشور ترکیه پیش برده و اعضای وزارت امور خارجه و کنسولگری ترکیه نیز پای نامه است.

به گفته این پدر٬ پرونده شکایت علیه طوسی به زودی در کشور ترکیه گشوده خواهد شد.

پیشتر تصویری از سعید طوسی در مراسم شب معراج پیامبر در شهرداری ازمیر ترکیه منتشر شد.

او با این ادعا که در پرونده «تجاوز به نوجوانان قرآن آموز٬ تبرئه شده است» اعلام کرده که به دعوت یک سازمان اسلام گرا به ترکیه سفر کرده است.

خوزستان رتبه اول اعتراض در کشور؛ ۹۰۰ تجمع در یک سال

$
0
0

زیتون– همایون یوسفی٬ عضو مجمع نمایندگان خوزستان٬ با اعلام خبر برگزاری ۹۰۰ تجمع طی سال گذشته در استان خوزستان٬ گفت که ضعف مدیریت محور همه تجمعات است.

روز گذشته در آخرین مورد از تجمعات اعتراضی در استان خوزستان تعدادی از کارگران فولاد اهواز بازداشت شدند.

این کارگران به دلیل نبود مواد اولیه و معوقات مالی سه ماه خود در چند روز گذشته مقابل دادستانی تجمعاتی داشته‌اند.

اتحادیه آزاد کارگران ایران از بازداشت ده‌ها کارگر گروه ملی صنعتی فولاد ایران در اهواز، از دوشنبه شب گذشته تا امروز سه شنبه، خبر داد. به گزارش این تشکل صنفی، ۵۰ کارگر در جریان تجمعی که دوشنبه شب در فلکه کیانپارس اهواز برگزار شد،‌ از سوی یگان ویژه بازداشت شدند.

اتحادیه آزاد کارگران ایران اسامی ۲۹ تن از کارگران بازداشت شده را منتشر کرده است.

بر اساس این گزارش، دستکم ۱۰ کارگر نیز در تجمعی که امروز، سه شنبه در مقابل استانداری خوزستان برگزار شد، بازداشت شدند. با این همه،‌ تجمع کارگران گروه ملی صنعتی فولاد ایران ادامه یافت و آنان خواستار آزادی همکاران خود شدند.

به گزارش ایلنا، در پی تجمعات روز گذشته‌‌ کارگران گروه ملی فولاد اهواز، شب گذشته تعدادی از این کارگران بازداشت شدند. غلامرضا شریعتی٬ استاندار خوزستان٬ با تایید این خبر گفت: «استانداری پیگیر وضعیت کارگران بازداشتی‌ شب گذشته است.»

او در خصوص استمرار تجمعات کارگران گروه ملی فولاد اهواز گفت: «دلیل تجمعات این کارگران نبود مواد اولیه و معوقات مزدی است.»

 

نماینده خمینی شهر: با بطری نوشابه هم می‌شود ازاله بکارت کرد

$
0
0

 

زیتون– محمدجواد ابطحی٬ نماینده خمینی‌شهر در مجلس٬ پس از تایید خبر «تجاوز» به کودک افغانستانی در این شهر از سوی پزشکی قانونی٬ مدعی شد که «بچه کوچک را به طرق مختلف می‌شود رفع بکارت کرد.»

او در گفت‌وگو با خبرگزاری پانا ضمن پافشاری بر اینکه نباید اخبار مربوط به آزار جنسی کودکان منتشر شود٬ ادامه داد: «من رشته تحصیلی‌ام حقوق است، من حقوق‌دان هستم؛ بنابراین می‌دانم نظر پزشکی قانونی برای قاضی حجت نیست.»

او در پاسخ به این سوال که خونریزی کودک شش ساله پس از پیدا شدنش توسط بیمارستان تایید شده است٬ گفت: «هرچیزی وارد بشود خونریزی ایجاد می‌کند، من نباید این‌ها را رسانه‌ای کنم، اگر بر اساس ورود «شیشه پپسی» بوده باشد چه؟»

اوائل خرداد ماه امسال رضا جعفری، رییس اورژانس اجتماعی در گفتگو با ایلنا خبر تجاوز به یک دختر ۵ ساله افغان را تایید کرد.

به گفته او این حادثه در خمینی شهر اصفهان و زمانی روی داده که وی در حال بازی در مقابل خانه بوده است. جعفری همچنین گفت که دختر خردسال توسط سه مرد ربوده شده و مورد تجاوز قرار می‌گیرد و چند ساعت بعد «جسد نیمه جان» او در خرابه‌ای پیدا می‌شود. خبرگزاری صدای افغان، آوا درباره چگونگی حادثه گفته است که همسایگان دختربچه بی هوش را پیدا می‌کنند و به خانه می‌برند.

رییس اورژانس اجتماعی ایران نیز افزوده بود که این دختر خردسال از بیمارستان مرخص شده اما تحت مراقبت‌‌های روانی و اجتماعی قرار دارد. هنوز عاملان این اقدام شناسایی و دستگیر نشده‌اند.

با این حال محمدجواد ابطحی٬ نماینده خمینی شهر٬ در نامه‌ای خواستار برکناری رییس اورژانس اجتماعی کشور به دلیل انتشار خبر تجاوز به این کودک افغانستانی شده بود.

محمدجواد ابطحی با این عناوین که «اولا معلوم نیست تجاوز حتمی باشد»٬ «ثانیا معلوم نیست انگیزه‌های عامل یا عاملی چه بوده است»٬ «ثالثا معلوم نیست تبعه چه کشوری بوده‌اند» و «رابعا معلوم نیست چند نفر بوده‌اند» انتشار این خبر را خطا خواند.

به نوشته نماینده خمینی شهر رسانه‌ای شدن این خبر باعث «سوء استفاده دشمنان انقلاب اسلامی» شده و «اسلام٬ پیامبر٬ اهل بیت٬ امام خمینی٬ رهبری و مردم خمینی شهر» را «آماج افترا و لجن پراکنی‌ها» در شبکه های مختلف داخلی و خارجی قرار داده است.

پس از آن نیز محمود مسلم‌زاده٬ فرماندار خمینی شهر اصفهان٬ در مورد پرونده کودک شش ساله مورد تجاوز قرار گرفته به شفقنا گفت: «ما اصل قضیه و تعداد مجرمین را به هیچ عنوان تایید نمی‌کنیم و نباید ذهن افکار عمومی را بهم ریخت.»

فرماندار خمینی شهر در حالی «اصل قضیه و تعداد مجرمین» را تایید نکرد که در بخش دیگری از این مصاحبه‌اش با شفقنا به روند درمان این کودک اشاره کرده بود.

به گفته او «در جریان حادثه کودک آزاری که اتفاق افتاد، از همان ابتدا پیگیر قضیه بودیم. نیروهای امنیتی و نظامی بسیج شده اند و چهره نگاری‌ها صورت گرفته و به جد پیگیر پرونده هستیم.»

فرماندار خمینی شهر در بخش دیگری تاکید کرد: «رییس اتاق عمل و دو پرستار را خودمان مشخص کردیم، معالجه در کمتر از ۱۲ ساعت پس از وقوع حادثه آغاز شد و پس از مرخص شدن کودک از بیمارستان ادامه درمان در منزل‌شان صورت گرفت. یک پرستار روزانه دو مرتبه از کودک بازدید کرده و روانپزشک نیز در طول این مدت بهاره را ملاقات کرده است.»

او در این مصاحبه توضیح نداده است که اگر اصل خبر «تجاوز جنسی» صحیح نیست٬ چرا این کودک مورد عمل جراحی قرار گرفته است و چرا نیروهای امنیتی و نظامی بسیج شده‌اند.

طرح دوفوریتی نمایندگان برای عفو عمومی مجرمان سیاسی

$
0
0

زیتون– محمدجواد فتحی٬ عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس٬ خبر از ارائه یک طرح دو فوریتی به هیئت رییسه مجلس با بیش از ۷۰ امضا داد که بر اساس آن عفو عمومی، تخفیف و تبدیل برخی مجازات‌ها و همچنین مصونیت ایرانیان مقیم خارج از کشور از تعقیب قضایی پیش‌بینی شده است.

محمدجواد فتحی به ایسنا گفت: «در این طرح سراغ یکسری قوانین ارفاقی رفتیم و در ماده واحده‌ای که تقدیم هیات رییسه کردیم، یکی بحث تبدیل مجازات اعدام و حبس ابد تعزیری به تعزیر درجه یک که ۲۰ تا ۳۰ سال حبس است را پیش‌بینی کردیم چرا که به استناد قوانینی فقهی معتقدیم مجازات تعزیری نباید اعدام و حبس ابد باشد و حتما باید سبک‌تر از مجازات‌های حدی باشد.»

به گفته این نماینده مجلس با توجه به اینکه جمهوری اسلامی به دلایل حقوق بشری «تحت فشار و اتهام» است تصویب چنین طرح‌‌هایی انعکاس جهانی خوبی از حیث حقوق بشری دارد.

او در ادامه افزود که در بند دوم این طرح پیش‌بینی شده که محکومان و متهمان جرایم سیاسی و امنیتی مشمول عفو عمومی شوند. عفو عمومی جزو حدود و صلاحیت و اختیارات قانونگذار است و همان‌طور که قانونگذار می‌تواند عنوان مجرمانه تعیین کند، می‌تواند نسبت به برخی مجازات‌ها هم فرمان عفو صادر کند البته این با عفو خصوصی که جزو اختیارات و صلاحیت‌های رهبری است متفاوت است.

فتحی خاطرنشان کرد: «ما به استناد این اختیار قانونی گفتیم محکومان سیاسی، متهمان سیاسی و جرایم امنیتی مورد عفو عمومی قرار گیرند ولی استثناء و شروطی هم برای آن قائل شدیم از جمله اینکه این متهم به جرم امنیتی اقدام خرابکارانه فیزیکی انجام نداده باشد مثلا بانک آتش نزده باشد، ‌یا به اموال عمومی تعرض نکرده باشد چرا که در این صورت عناوین مجرمانه دیگری برای او وجود دارد. علاوه بر این جرم جاسوسی را هم استثناء کردیم چرا که این جرم بسیار قبیحی در نگاه تمام ملت‌های دنیاست و مجرمین آن معمولا تحت فشارهای روحی و روانی وادار به خودکشی می‌شوند که علت آن شدت عمل مجرمانه آنها و قبح آن است که عکس‌العمل مردم را به دنبال دارد و باعث می‌شود آنها ترجیح دهند خود را از فشار روانی رها کنند و دست به خودکشی بزنند.»

ایران پس از چین دومین کشور با بیشترین تعداد حکم اعدام در دنیاست .

از سوی دیگر ایران دومین زندان بزرگ برای روزنامه نگاران و فعالین سیاسی است.


اعتراض به تک جنسیتی تصویر شدن ملت ایران

$
0
0

زیتون– صبح امروز شهروندانی که گذرشان به میدان ولیعصر تهران افتاد٬ به صحنه‌ای عجیب مواجه شدند.

تعریف یک ملت در پوستری بر روی ساختمان سپاه در این میدان٬ اما بدون حضور زنان.

 

در این پوستر با عنوان «باهم قهرمانیم٬ یک ملت یک ضربان» هیچ نشانی از زنان ایرانی وجود ندارد. این موضوع باعث خشم افکار عمومی شد.

بخش عمده این انتقادات از متولی نماهای عمومی شهر٬ یعنی شهرداری و سازمان زیبا سازی بود. اما عصر امروز برزین ضرغامی٬ رییس سازمان زیباسازی شهرداری تهران به ایرنا گفت که متولی این تابلو، شهرداری نیست. او موسسه فرهنگی رسانه ای اوج منتسب به سپاه به عنوان متولی معرفی کرد.

اگر چه که در ادامه تایید کرد که محتوای این بیلبورد با آنکه در اختیار سازمان اوج قرار دارد اما با هماهنگی شهرداری بوده است.
برزین ضرغامی تصریح کرد: «طراح این بیلبورد قصد نداشته تماشاگران زن و مرد ایرانی را توصیف کند بلکه قومیت بازیکنان حاضر در تیم ملی فوتبال ایران در این دوره از مسابقات جام جهانی را به تصویر کشیده است.»

پس از بالا گرفتن اعتراضات اما زهرا نژادبهرام٬ عضو هیئت رییسه شورای شهر تهران به ایسنا گفت که از سازمان زیباسازی شهرداری تهران خواست است تا نسبت به اصلاح بنر دیوارنگاره میدان ولیعصر اقدام کند.

 

«این‌ها همه حبابه»

$
0
0

زیتون-سینا پاکزاد:دلار به بالای هفت هزار تومان رسیده، سکه به بیش از دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان. قیمت خودروها هم از دو تا ۴۰ میلیون تومان افزایش یافته اما مقامات دولتی همچنان این قیمت‌ها را «حباب» می‌دانند.

افزایش قیمت دلار که از روز یک‌شنبه بار دیگر آغاز شده در روز سه‌شنبه ادامه یافت و قیمت هر دلار آمریکا به هفت هزار و ۲۰۰ تومان رسید.

وب‌سایت خبری اقتصادنیوز نیز نوشت که قیمت یورو در روز سه‌شنبه حتی تا هشت هزار و ۳۰۸ تومان نیز افزایش یافت که با توجه به برابری جهانی ارزش دلار آمریکا در برابر یورو، قیمت دلار آمریکا هفت هزار و ۵۰ تومان ارزیابی می شود.

ظرف چند روز گذشته قیمت برخی از خودروها حتی تا ۴۰ میلیون تومان افزایش یافته و گاهی بیش از ۱۰۰ میلیون تومان تفاوت قیمت کارخانه و بازار آزاد است.

قیمت سکه نیز ظرف مدت دو هفته ۴۰۰ هزار تومان افزایش یافته و به بیش از دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسیده است.

با این حال رئیس کل بانک مرکزی گفت که «گرانی سکه ، روانی است که به تدریج برطرف می شود».

ولی‌الله سیف تاکید کرد:« بابت تعادل عرضه و تقاضای بازار سکه مشکلی نداریم ضمن اینکه منابع کلان بانک مرکزی هم وضع مطلوبی دارد».

اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور ایران نیز گفت:« کل کسانی که اقدام به پیش خرید سکه کردند ۶۵ هزار نفر بودند که ‏چند میلیون سکه خریدند. بعضی از آنها ۲۵ هزار سکه یکجا خریدند در واقع عده‌ای محدود ماموریت‌شان را در این دیدند که اگر ‏تشخیص دادند چنین شرایطی پیش آمده کاری کنند فضای اقتصادی کشور به هم ریخته شود».

بیشتر بخوانید

زمینه‌سازی برای «نرمش قهرمانانه» دیگر

«جمشید بسم‌الله» جدید در بازار ارز

مقامات دولت همین سخنان را نیز درباره دلار بیان کرده بودند و دلار ۴۲۰۰ تومانی را به بازار عرضه کردند اما عرضه این دلارها تاثیری در قیمت نداشته است.

دراین میان خودرو نیز به فهرست دلار و سکه اضافه شده و افزایش قیمت آن نیز لحظه ای شده است.

ظرف چند روز گذشته قیمت برخی از خودروها حتی تا ۴۰ میلیون تومان افزایش یافته و گاهی بیش از ۱۰۰ میلیون تومان تفاوت قیمت کارخانه و بازار آزاد است.

در همین حال خبرگزاری ایسنا در گزارشی نوشت که روز سه شنبه قیمت کارخانه مزدا ۳ تیپ سه ۱۳۱ میلیون تومان و قیمت آن در بازار آزاد به ۲۱۵ میلیون تومان رسیده است.

در سه روز گذشته اتفاقاتی در حوزه برجام رخ داده که یکی از آن ها مسکوت ماندن لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم است که یکی از پیش نیازهای اجرای مقررات گروه ویژه اقدام مالی(FATF )است.

در نمونه دیگری ایسنا به پژو ۲۰۰۸ اشاره کرده که قیمت کارخانه آن ۱۱۵ میلیون تومان است ولی در بازار آزاد ۲۰۶ میلیون تومان به فروش می‌رود.

در همین حال علی فاتحی از ایرانیان ساکن فرانسه در توییتر خود نوشت که قیمت همین پژو در فرانسه با یوروی ۸هزار تومانی ۱۵۰ میلیون تومان است.در حالی که میانگین حقوق کارگران خودروسازی در ایران سالانه ۱۲ میلیون و در فرانسه ۱۹۲ میلیون تومان است.

قیمت کارخانه‌ای سراتو ۱۱۳ میلیون تومان و قیمت بازار آن ۱۶۴ میلیون تومان است. همچنین قیمت کارخانه هیوندایی اکسنت ۱۱۵ میلیون تومان و قیمت بازار آن به ۱۵۳ میلیون تومان رسیده است.

افزایش قیمت خودروها پس از اعلام قطع همکاری پژو هیوندا و مزدا با شرکت های ایرانی رخ داده است.

در همین حال سعید موتمنی، رییس اتحادیه فروشندگان اتومبیل تهران گفته است: «امروز به دلیل خروج پژو و رنو از صنعت خودرو، شرکت‌ها نتوانستند تولید خود را به موقع تحویل بدهند و همانطور که شاهد بودیم شرکت سایپا بخشنامه‌ای ارایه کرده که در آن به کسانی که ساندرو ثبت نام کردند گفته می‌توانند در ازای آن ال ۹۰ تحویل بگیرند».

وزیر صنعت تحریم‌های خودرو و تغییر جهت نقدینگی مردم به سمت سرمایه‌گذاری در بازار خودو و در نتیجه افزایش تقاضا را عوامل گرانی خودرو اعلام کرد.

به گفته محمد شریعتمداری هزار و ۵۰۰ هزار میلیارد تومانی نقدینگی سرگردان در دست مردم است که این نقدینگی به سمت بازارهای طلا و ارز و مسکن می‌رود و اکنون به سمت بازار خودرو حرکت کرده است.

هنوز ایران از برجام خارج نشده وضعیت اقتصاد کشور در حوزه ارز و خودرو ونزوئلایی شده و افزایش قیمت ها لحظه ای شده است.

اتفاقات سیاسی درحوزه برجام می‌تواند مهم‌ترین دلیل این اتفاقات باشد.

در سه روز گذشته اتفاقاتی درحوزه برجام رخ داده که یکی از آن‌ها مسکوت ماندن لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم است که یکی از پیش‌نیازهای اجرای مقررات گروه ویژه اقدام مالی(FATF )است.

نام ایران از سال ۸۸ در فهرست سیاه «گروه ویژه اقدام مالی» قرار داشته اما این گروه در دو سال اخیر با تأکید بر حفظ ایران در فهرست سیاه خود، برخی محدودیت‌ها علیه ایران را به حالت تعلیق درآورده است.

مهلت ایران برای اجرای این مقررات یک هفته دیگر به پایان می‌رسد و مسکوت گذاشتن این لایحه ممکن است بر تصمیم این گروه تاثیر بگذارد.

به گفته برخی از نمایندگان مجلس همچنین تصویب این لایحه و سه لایحه دیگر از جمله موضوعات مذاکرات ایران و طرفین اروپایی درباره ادامه برجام است؛ هر چند این لوایح به صورت مستقیم به برجام ارتباط ندارد.

«اصلاح قانون مبارزه با پول‌شویی» و «اصلاح قانون مبارزه با تأمین مالی تروریسم» در مجلس ایران در حال بررسی است.«لایحه پیوستن به کنوانسیون مبارزه با جرائم سازمان‌یافته (پالرمو)» نیز پس از ایرادات شورای نگهبان بار دیگر در مجلس تصویب شده و منتظر اعلام نظر این شورا است.

رهبر جمهوری اسلامی نیز شش شرط برای باقی ماندن ایران در برجام مطرح کرده که «تضمین فروش کامل نفت ایران»مهم ترین آن ها است.با این حال پالایشگاه‌های اروپایی خرید نفت از ایران را کمتر کرده‌اند.

نزدیک شدن به مهلت آمریکا برای شرکت‌های اروپایی نیز یکی از دلایل افزایش قیمت ارزهای خارجی در بازار ایران است.

در پی تصمیم رئیس‌جمهوری آمریکا برای خروج از توافق اتمی با ایران، ایالات متحده به شرکت‌های اروپایی هشدار داده است که حداکثر شش ماه فرصت دارند تا به معاملات و قراردادهای خود با تهران خاتمه دهند.

در همین حال کامبیز افسری، تحلیلگر بازار ارز، در این زمینه به نزدیک شدن به مهلت تعیین شده از سوی آمریکا برای اعمال تحریم‌ها علیه شرکت‌های اروپایی همکار با ایران اشاره کرده و آن را از جمله دلایل افزایش قیمت ارز دانسته است.

وی همچنین گفت که گروهی از مردم منتظر مشخص شدن وضعیت بازار بودند، اما به دلیل کاهش نیافتن قیمت، «زمان آن رسیده که ارز مورد نیاز خود را تامین کنند از این‌رو افزایش تقاضا در بازار رخ داد».

البته پیش از پایان اعلام شده از سوی آمریکا نیز شرکت‌های بزرگی نظیر توتال، مرسک، پژو، جنرال الکتریک، هانی ول، بوئینگ، لوک اویل، ریلاینس، داور کورپوریشن و زیمنس، مزدا و هیوندای اعلام کرده‌اند همکاری با ایران را متوقف می‌کنند.

مقامات ایران اعلام کرده‌اند که کشورهای باقی‌مانده در برجام ۶۰ روز فرصت دارند تا «تضمین دهند» منافع ایران را تامین می‌کنند.

رهبر جمهوری اسلامی نیز شش شرط برای باقی ماندن ایران در برجام مطرح کرده که «تضمین فروش کامل نفت ایران»مهم ترین آن ها است.

با این حال پالایشگاه‌های اروپایی هنوز که مذاکرات ایران و اروپا به نتیجه نرسیده روند خرید نفت از ایران را کمتر کرده‌اند.

هنوز ایران از برجام خارج نشده وضعیت اقتصاد کشور در حوزه ارز و خودرو ونزوئلایی شده و افزایش قیمت‌ها لحظه‌ای شده است.

در همین حال محمد آقازاده، روزنامه نگار درتوئیتر خود نوشت:«قیمت‌ها افزایش نمی‌آید ، بلکه پرواز می‌کند . قیمت یک کامپیوتر از دیروز تا امروز هفتصد و پنجاه هزار تومان افزایش یافت».

با این حال برخی از مقامات جمهوری اسلامی همچنان امیدوارانه از بی‌تاثیر بودن تحریم‌ها سخن می‌گویند.

قطره‌های برجام

$
0
0

آب قطره‌قطره بر پیشانیش می‌چکد. چند ساعتی که می‌گذرد, هر قطره آبی که فرو می‌ریزد چون پتکی که بر طبلی کوبیده می‌شود در سرش صدا می‌کند. حس می‌کند در پیشانیش حفره‌ای پدید آمده است. حفره عمیق و عمیقتر می‌شود, قطره‌ها پیشانیش را تراش می‌دهند و به عمق جانش نفوذ می‌کنند. طاقتش طاق می‌شود, فریاد می‌زند بس است, بس است, هر کاری بگویید می‌کنم, تمام کنید این شکنجه را.

ایران در موقعیتی رویایی، در وضعیتی قرار دارد که می‌تواند این قطر‌ های تسلیم‌کننده آب را بر پیشانی ایالات متحده بچکاند. هیچ‌گاه در طول تاریخِ رابطه ایران با آمریکا, این‌چنین موهبتی در دستان ما نبوده است. ایران قطعا باید در برجام بماند و هر روز و در هر جا که می‌تواند از پیمان‌شکنی آمریکا بگوید. بی‌تدبیری محض خواهد بود اگر این دیپلماسی را کنار بگذاریم و به جای آن هر کار دیگری بکنیم که در نهایت در خوشبینانه‌ترین حالت, اثری به جز دردی ناشی از تلنگر برای دستگاه حکومتی آمریکا نداشته باشد.

هرچند به نظر می‌آید آمریکا خود مشتاق‌تر است تا ایران هر چه زودتر از برجام بیرون آید تا در وهله اول, هر چه زودتر از ننگ این بدعهدی برهد. با خروج از برجام, هم زشتی این پیمان شکنی کمتر دیده می‌شود و هم با گذشت زمان بدعهدی در عهدنامه‌ای که دیگر وجود ندارد به بوته فراموشی سپرده می‌شود. دوم, با خروج ایران که مسلما با واکنش تحریک‌آمیز ایران هم همراه خواهد بود, آمریکا به سادگی می‌تواند شرکای تاریخی خود را قانع کند تا دوباره در برابر ایران متحد شوند و حتی سازمان ملل را با خود همراه نماید. این یعنی فشار بیشتر بر ایران برای تسلیم در برابر درخواست‌های سلطه‌جویانه آمریکا. سوم آنکه ایران را به میز مذاکره‌ای بکشاند که خود می‌خواهد. ترامپ واقعا به این هدیه برای دوباره انتخاب شدن و توجیه سیاست خودکامانه‌اش در قبال ایران نیاز دارد. تصور کنید ترامپی که هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده است ادعا می‌کند که با خروج امریکا از برجام تحرکات جمهوری اسلامی را در منظقه مهار نموده است, برای تکمیل نمایش خود چقدر محتاج ایران برای حضور در پشت این میز مذاکره است. در این شرایط برای ترامپ چه بهتر از خروج ایران از برجام خواهد بود.

در سوی دیگر سکه ماندن در برجام و هر روز به نحوی از انحا صدای بدقولی آمریکا رو بلند کردن, اولا در درازمدت آمریکا را وادار به قبول اشتباه خواهد کرد, دوم هر کس که از جامعه آمریکا شناخت داشته باشد می‌داند که این بدعهدی که ایران در بوق و کرنا کرده است, پاشنه آشیل برای انتخاب مجدد ترامپ خواهد شد و سوما به شرکای زخم خورده آمریکا کمک می‌کند تا بدون آنکه نقطه تفاهمی با آمریکا به علت خروج ایران از برجام پیدا کنند, در قبال زورگویی‌های امریکا تمهیدات خود را بیاندیشند و پیاده نمایند.

ایران لزومی به خروج از برجام ندارد, در چارچوب برجام می‌تواند زیرساخت‌های هسته‌ای خود را تقویت نماید. برجام به اندازه‌ای ظرفیت هسته‌ای در خود دارد که با هر شتابی که بخواهیم در فن‌اوری هسته‌ای پیشرفت کنیم. راه زیادی هست تا به مرزهای برسیم که برجام نقض ممکن این نقض شود. در قراردادی مانده‌ایم که هر وقت هم دلمان بخواهد ازش خارج شویم، سرزنشی بر ما نیست و این خود دست بالا را به ایران می‌دهد. تا در برجام هستیم می‌توانیم جلو تقاضاهای سلطه‌گرایانه آمریکا نیز ایستادگی کنیم. کار واقعا سختی نیست اگر مقایسه کنید این شرایط را با آنچه در دولت رییس جمهور قبلی با آن مواجه بودیم. هم مدیریت داخلی بهتری داریم نسبت به آن زمان, هم دستگاه دیپلماسی ما کارکشته‌تر است و هم اتحادی در جامعه بین‌المللی علیه ما نیست و تحریم‌های دوباره امریکا تیغی بسیار کند نسبت به گذشته خواهد داشت.

برجام یک تعهد  بین‌المللی است و اگرچه نقض آن به تنهایی باعث انزوای آمریکا نخواهد شد, در کنار سایر فعالیت‌های رییس جمهور غوغاطلب آمریکا، بهانه‌ای مناسب برای مقابله اروپا با آمریکا فراهم کرده است. ما باید اجازه دهیم تا اروپا توجیهات لازم را برای مستقل کردن اقتصاد خود از آمریکا داشته باشد. این در درازمدت نه تنها به نفع ما و بلکه به سود دنیا خواهد بود. ما به خوبی می‌دانیم خروج آمریکا از برجام بسیاری از منافع ایران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و اقتصاد ایران را دوچندان دچار مشکل خواهد کرد, ولی باید متوجه هم باشیم که دست ما را در دیپلماسی بسیار باز کرده است و هدیه‌ای به ما برای فشار به سیاست‌های سلطه‌گر ایالت متحده تقدیم کرده‌است. در شرایطی که اقتصاد آمریکا بسیار بزرگتر از ماست, و همچنین بودجه نظامی آن بسیار کلان‌تر, ماندن در برجام برگ برنده‌ی ایران برای اعمال مستمر و قطره‌به قطره فشار سیاسی بر پیشانی دستگاه دیپلماسی آمریکا خواهد بود. با مدیریت درست، وزیر خارجه کارکشته ایران می‌تواند اثرگذار در معادلات سیاسی, به‌خصوص در انتخابات آتی امریکا باشد. خروج آمریکا از برجام, نه تنها کمر ایران را خم نخواهد کرد, بلکه منجر به تسلیم خود آمریکا خواهد شد, اگر در برجام بمانیم.

شاید هم عبدالله نوری به جای محمدرضا عارف

$
0
0

زیتون-سحرنصیری: تشکیل «نهاد ملی اصلاحات»، جایگزین کردن چهره های «مقاوم» و «ملی» به جای «بوروکرات ها و محافظه کاران» و وارد کردن اقلیت‌های مذهبی، فعالان مدنی و فعالان صنفی در شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان، خواسته ۱۰۰ جوان اصلاح‌طلب از محمد خاتمی است.

منظور آن‌ها از چهره‌های بوروکرات و کحافظه کار می‌تواند اشاره به محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید مجلس و برخی از دیگر مدیران دولت محمد خاتمی مانند موسوی لاری باشد که در شورای سیاست‌گذاری اصلاح طلبان دست بالا را دارند. عبدالله نوری نیز می‌تواند چهره‌های «مقام و ملی» از نظر آنان باشند.

منظور جوانان اصلاح‌طلب از بوروکرات و محافظه‌کار می‌تواند اشاره به محمدرضا عارف باشد. عبدالله نوری نیز می‌تواند از چهره‌های «مقام و ملی» از نظر آنان باشند.

تعدادی از این جوانان همچنین خواستار ورود چهره‌های دیگری چون علیرضا رجایی و مولوی عبدالحمید به شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان شده‌اند.

عبدالله مومنی، عماد بهاور، ضیاء نبوی، حسن اسدی زیدآبادی، امین احمدیان، بهاره هدایت، مهدیه گلرو، مسعود باستانی، میلاد اسدی، احسان بداغی، آمنه شیرافکن، ریحانه طباطبایی، علی پیرحسین لو، سیمه توحیدلو، مهدی حاجتی، مجید دری، متین غفاریان، غنچه قوامی، اسماعیل صحابه و نفیسه زارع کهن از جمله امضاءکنندگان این نامه هستند.

در این نامه از محمدخاتمی، رییس دولت اصلاحات خواسته شده با انجام اقداماتی چون، تغییر در ساختار «فردمحور» به سمت «نهاد محور»، کنارگذاشتن افراد بوروکراتی چون محمدرضا عارف و جایگزینی عناصر «مقاوم» و «ملی» و افزایش شفافیت به جای لابی‌گری، مردم ناامید از اصلاحات را بار دیگر به صحنه آورد و روندی دموکراتیک را برای انتخابات سال ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ پیش گیرد.

نویسندگان نامه با تاکید بر شعار «توسعه سیاسی»، استفاده صرف از ظرفیت فردی خاتمی را برای ادامه حیات سیاسی این جنبش را کافی نمی‌دانند و خواهان شکل‌گیری سامان و سازمان سیاسی اصلاح‌طلبان با تکیه بر «اصل انتخابی بودن و شکل گیری از پایین به بالا» و «مشارکت تمامی فعالان ملی و منطقه‌ای واقعا اصلاح‌طلب» هستند.

شاید بتوان این ایده را ادامه رایزنی‌های ماه‌های گذشته برای تشکیل «پارلمان اصلاحات» دانست. این ایده از آنجا که ساختاری شبیه به «جمنا» ائتلاف اصولگرایان برای انتخابات داشت، چندان مورد استقبال قرار نگرفت.

قرار گرفتن نیروهای «شاخص، مقاوم و ملی» در هسته اصلی اصلاح‌طلبان دیگر خواسته جوانان اصلاح‌طلب است و به نظر می رسد منظور از این نیروها، حضور افرادی چون مصطفی معین، عبدالله نوری و علیرضا رجایی باشند.

در همین حال اسماعیل گرامی‌مقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی با بیان این انتقاد که ایجاد پارلمان ممکن است مجددا به اختلافاتی دامن بزند که کل شورای عالی سیاست‌گذاری را تهدید کند، اضافه کرد:«هنگام ایجاد نهاد جدید باید مراقب باشیم که کمترین آسیب به شورای عالی سیاستگذاری وارد بشود هرچند ممکن است انتقادی به شورای سیاست‌گذاری وارد باشد ولی به نتیجه و عملکرد آن نمی‌شود انتقاد کرد. این شورا پس از سال ۹۲ موفق شده در ۳ انتخابات پیروز شود و به اهداف خودش برسد».

منتقدان جریان اصلاح‌طلبی یا تحول‌خواهان اما، نگرانی نگارندگان را صرفا ناشی از کاهش محبوبیت محمد خاتمی پس از موضع‌گیری وی درخصوص اعتراضات دی ماه ۹۶ و همچنین گسترش نارضایتی‌های مردمی به دلیل شرایط بد اقتصادی می‌دانند که دولت و مجلس از کنترل آن عاجز بوده و شرایط را برای پیروزی در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی در ۹۸ و همچنین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ سخت و غیرقابل دسترس کرده است.

بسیاری از آنها با استفاده از هشتگ «اصلاحِ اصلاحات»، به بیان انتقاد خود از پروژه اصلاح‌طلبی پرداخته و آن را تلاش برای استمرار روند شکست خورده ۲۱ سال گذشته می دانند.

احمد زید‌آبادی روزنامه‌نگار و فعال ملی،مذهبی نیز حضور اصلاح طلبان در قدرت را مسیر اشتباهی می‌داند که از دوم خرداد ۷۶ آغاز شده و تنها منجر به افزایش تنش‌ها و در نهایت ناکارآمدی دولت در مواجهه با نیروی مقابل خود شده است و لذا همه چیز در حد وعده باقی می‌ماند که آخرین وعد‌ گاه نیز انتخابات سال ۹۶ بوده است.

وی اشاره می‌کند: «وقتی که یک سیستم حکومتی عیب و ایراداتی دارد اساسا بهتر است یک نیروی اصلاح‌طلب به جای حضور در آن سیستم به عنوان یک نیروی مدنی خارج از عرصه قدرت عمل کند و آنقدر قوی شود که نهایتا بتواند به صورت مستقیم و غیرمستقیم در ساختار قدرت تاثیر بگذارد و آن را به نحوی وادار به اصلاحات کند».

برخی نیز می‌گویند، این نامه اتفاق جدیدی نیست. پیش از این و در ماه‌ها و یکی دو سال قبل برخی روزنامه‌نگاران در نوشته‌های خود صریحا به بن‌بست اصلاحات و رانت‌خواهی اصلاح طلبان اشاره کرده بودند.

ولی موافقان، این نامه را در ادامه اعتراضات دو سال قبل خود به نحوه تهیه «لیست امید» می‌دانند که از همان زمان، مطالباتی را برای ارتقای دموکراتیکِ ساز و کار انتخاب لیست کاندیدهای مورد حمایت اصلاح‌طلبان مطرح کرد.

عبدالله مومنی از امضاکنندگان این نامه، طی یادداشتی در روزنامه شرق از ضرورت به کارگیری نمایندگان جامعه مدنی، زنان، معلمان و سایر اصناف و اقوام نوشته است.وی همچنین جای افرادی چون مولوی ‌عبدالحمید را در شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان را خالی می بیند.

مساله دیگری که فعالان اصلاح‌طلب در متن نامه از آن به وضوح سخن گفته اند، «نیروهای کمتر سیاسی و یا کمتر متعهد به آرمان‌های اصلاحات بوروکرات‌ها و محافظه‌کاران این جبهه» است که دست بالا را در مناسبات درونی آن پیدا کرده‌اند.

نویسندگان این نامه همچنین از «نشانه هایی از فساد و خویشاوندسالاری» در میان این نیروها گفته و تاکید کرده‌اند که آنان قصد دارند شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان را به ستاد انتخاباتی خود تبدیل کنند؛ موضوعی که می‌تواند اشاره به  تمایل محمدرضا عارف به کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ باشد.

در این نامه مشخصا از ناکارآمدی و سیاست‌ورزی فراکسیون امید در مجلس و در راس آنها محمدرضا عارف سخن به میان آمده است.

عبدالله ناصری، مشاور عالی رئیس دولت اصلاحات در مصاحبه‌ای با سایت الف با بیان اینکه آقای خاتمی، عارف را اصلاح‌طلب‌تر از روحانی نمی‌بیند، این دیدگاه را در واکنش به شروع فعالیت‌های انتخاباتی عارف، برای ریاست‌جمهوری آتی دانست.

بنا بر نظر عبدالله ناصری، خاتمی، نگاه مثبتی به کاندیداتوری عارف حتی در انتخابات مجلس ۹۸ نیز ندارد. وی همچنین در این مصاحبه گفت: «در حال حاضر با قاطعیت نمی‌توان نظر داد ولی جهانگیری نیز چهره شاخص اصلاح‌طلبان است و اگر برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ وارد میدان شود بی‌شک همه اصلاح‌طلبان از وی حمایت خواهند کرد».

مساله دیگری که در این نامه به آن اشاره شده است ضرورت بازنگری و قرارگیری نیروهای «شاخص، مقاوم و ملی» در هسته اصلی اصلاح طلبان است؛ به نظر می‌رسد منظور از این نیروها، حضور افرادی چون مصطفی معین ، عبدالله نوری و علیرضا رجایی باشد.

عبدالله مومنی از امضاکنندگان این نامه، طی یادداشتی در روزنامه شرق از ضرورت به کارگیری نمایندگان جامعه مدنی، زنان، معلمان و سایر اصناف و اقوام نوشته است.

وی همچنین جای افرادی چون مولوی ‌عبدالحمید (یا نماینده او) با پایگاه اجتماعی میلیونی یا چهره‌ای چون علیرضا رجایی را در شورای سیاست‌گذاری اصلاح طلبان را خالی می بیند.

فارغ از اهمیت حضور این افراد و یا نمایندگان اصناف، آنچه در این میان مطرح است، حضور قدرتمند شورای نگهبان است که نمونه آن را در ردصلاحیت‌های گسترده نمایندگان مجلس ششم و همچنین ادوار بعد به وضوح می‌توان دید.

حتی بیم آن می‌رود معدود اقلیت فعال در مجلس همچون محمودصادقی نتوانند در دوره‌های بعد از فیلتر نظارت استصوابی بگذرند.

از سوی دیگر تاثیر لابی‌های قدرتمند پشت پرده را می‌توان در ماجرای استعفای محمدعلی نجفی، شهردار تهران نیز دید.
در حوادث دی ماه ۹۶، برخلاف تحولات ۲۰ سال گذشته اثری از میدان‌داری جریان اصلاح‌طلب وجود نداشت.

طبقه متوسط، فعالان مدنی و دانشجویان که حامیان سنتی جنبش اصلاح‌طلبی بودند در خیابان‌ها حضور نداشتند و خیابان‌ها، عرضه اعتراض ساکنان شهرهای کوچک و طبقات آسیب‌پذیرتر جامعه بود.

پس از آن نیز مطالباتی چون مبارزه با حجاب اجباری که تاکنون در بین اصلاح‌طلبان خاستگاهی نداشته، از سوی جامعه زنان مطرح شد.

در هفته‌های اخیر نیز صنف‌های مختلفی چون کارگران صنایع فولاد، کامیون داران، معلمان و…که دغدغه‌های معیشتی و صنفی دارند، توجه کشور را به مطالبات خود جلب کردند.

حال باید دید که آیا جنبش اصلاح‌طلبی می‌تواند با تغییر در مواضع خود، آنها را با خود همراه کند و یا این اصناف و گروه‌ها هستند که مسیر آینده ایران را مشخص خواهند کرد.

سایه اسرائیل بر رابطه تاریخی مسلمانان و یهودیان

$
0
0

پیش‌درآمد: به نظر می رسد اکنون رابطه مسلمانان و یهودیان، به شکل یک نزاع غیرقابل حلی درآمده است که محصول روند چالش های هزار و چهارصد ساله بین اسلام و یهودیت است. اما واقعیت چیست؟ آیا اسلام و یهودیت ناسازگاری مبنایی دارند؟ و آیا مسلمانان و یهودیان در چالش همیشگی قرار داشته اند؟

در این نوشتار، از یک سو، رابطه اسلام و یهودیت، اجمالا بررسی خواهد شد تا برای درستی و یا نادرستی این عدم سازگاری مبنایی، پاسخی دریابیم. از سویی دیگر با مروری اجمالی بر رابطه مسلمانان و یهودیان، مشاهده خواهیم کرد که این رابطه، شامل فراز و نشیب های تاریخی بوده است. در برهه هایی از تاریخ، نزاع های خونینی میان آن دو وجود داشته و در برهه هایی دیگر، مسلمانان پناهگاه یهودیان از شر صلیبیون مسیحی و انگیزاسیون کلیسا بوده است، و در برهه هایی، یهودیان و مسلمانان همدوش در نهضت علمی و داد و ستد فرهنگی مشارکت داشته اند.

مناقشات پس از تشکیل دولت اسرائیل، این رابطه را دستخوش تغییرات رادیکالی کرد. نزاع سرزمینی فلسطینیان و اسرائیل، تبدیل به نزاع اعراب و یهود شد و در گام های بعدی، به نزاع مسلمانان و یهودیان تغییر چهره داد.

در این نوشتار، هنگام بازخوانی نزاع های صدر اسلام، دیدگاه مسلمانان مورد رفرانس قرار داده شده است، طبیعتا یهودیان بازخوانی خویش را از این نزاع ها دارند. اما هدف این نوشتار بررسی صحت و سقم مدعیات تاریخی این مناقشات نیست، بلکه هدف بازنگری این مناقشات، از منظر قرائت مسلمانان از این حوادث است تا بتوانیم در نهایت به این پرسش پاسخ بدهیم، که آیا منازعات کنونی، منازعاتی چاره ناپذیر بوده و نتیجه رابطه ذاتی اسلام و یهودیت است یا خیر، بلکه ذات این رابطه، می توانسته است به منازعات کنونی منجر نشود و امکان همزیستی مسالمت آمیز داشته است؟

در بخش نخست یادداشت، به آغاز پیدایش اسلام و نخستین رابطه های مسلمانان و یهودیان خواهیم پرداخت و به چالش های عقیدتی و تاریخی اسلام و یهودیت، اشاره خواهد شد. در بخش بعدی، رابطه مسلمانان و یهودیان را در دوران میانی و پس از نزاع های نخستین، واکاوای خواهیم کرد. سپس در بخش سوم، به سایه سنگین تشکیل دولت اسرائیل بر روابط مسلمانان و یهودیان خواهیم پرداخت.

اول- چالش مسلمانان و یهودیان در صدر اسلام
هنگام پیدایش اسلام در شبه جزیره عربستان، دین اسلام، شاهد حضور دو دین ابراهیمی دیگر، یعنی یهودیت و مسیحیت در آن منطقه بود. این دو آئین دیگر، می توانستند به عنوان رقیبان جدی اسلام مطرح باشند و آنان نیز، اسلام را رقیب جدی و جوان خویش بپندارند، و می توانستند به عنوان همپیمانان خویش، در زیرگروه «ادیان ابراهیمی» در برابر چالش با بت پرستان و مشرکان، همدلانه با یکدیگر پیمان ببندند و همکاری و همراهی کنند.

همچنان که می دانیم، یهودیت و اسلام از جنبه های مختلف، وجوه مشترک بیشتری از اسلام و مسیحیت داشتند و دارند. شریعت اسلامی، بازسازی شده همان شریعت یهود بود. مراسم آئینی اسلام و یهودیت نیز از قرابت های فکری و شکلی قابل توجهی برخوردار بودند. همین نکات، شباهت اسلام و یهودیت را نزدیکتر می نمایاند در حالی که چنین شباهتی بین اسلام و مسیحیت، و یا بین یهودیت و مسیحیت، وجود ندارد.

رابطه اسلام و یهودیت، شامل فراز و نشیب های تاریخی بوده است. در برهه هایی از تاریخ، نزاع های خونینی میان آن دو وجود داشته و در برهه هایی دیگر، مسلمانان پناهگاه یهودیان از شر صلیبیون مسیحی و انگیزاسیون کلیسا بوده است، و در برهه هایی، یهودیان و مسلمانان همدوش در نهضت علمی و داد و ستد فرهنگی مشارکت داشته اند. مناقشات پس از تشکیل دولت اسرائیل، این رابطه را دستخوش تغییرات رادیکالی کرد. نزاع سرزمینی فلسطینیان و اسرائیل، تبدیل به نزاع اعراب و یهود شد و در گام های بعدی، به نزاع مسلمانان و یهودیان تغییر چهره داد.
با توجه به قرابت های عقیدتی اسلام و یهودیت، پیامبر اسلام، هنگامی که دعوت خویش را آغاز می کرد، انتظار داشت که یهودیان به سهولت پیام وی را درک کرده و به آسانی به وی بپیوندند. و اگر نیز از جهت آئینی به وی نمی پیوندند حداقل حامی وی در برابر اذیت و آزار مشرکین و کفار و بت پرستان باشند.

هنگام استقرار پیامبر در مدینه، نه تنها این انتظار پیامبر از یهودیان برآورده نشد، بلکه در ساختار روابط و هم پیمانی های طائفگی و قبیلگی ساکنان مدینه، چالش های سیاسی جدید، سبب درگیری ها و نزاع های تازه ای شد و شکاف های عقیدتی، خود را نمایان ساخت.

به همین دلیل، در تنها سند معتبر به جا مانده از آن روزگار، یعنی «قرآن»، ما شاهد گزاره های مختلف با رویکردهایی متفاوت نسبت به یهود و یهودیان صدر اسلام هستیم. این رویکردها از رویکرد همدلانه و مویدانه آغاز می شود و سپس بر چالش های عقیدتی و سیاسی بین مسلمانان و یهودیان، انگشت می گذارد.

الف- نگاه همدلانه و مویدانه قرآن به یهودیان

در آیات بسیاری از قرآن، نگاهی همدلانه با یهود وجود دارد، نه تنها یهود و کتاب مقدس آن «تورات» تایید می شود، بلکه تورات را حاوی نور و هدایت دانسته و یهودیان را به عمل به فرامین کتاب مقدس خویش ارجاع می دهد. هنگامی که یهودیان برای داوری امور خویش نزد پیامبر اسلام می رفته اند، پیامبر آنان را به تورات ارجاع می داده و می گفته است که با داشتن تورات، شما از رجوع به داوری من بی نیاز هستید. تکریم قرآن، فقط به تورات منحصر نشد، دامنه این تکریم ها، شامل قوم بنی اسرائیل شد. بارها در قرآن از قول خداوند تایید شده است که او قوم بنی اسرائیل را بر جهانیان برگزیده است و آن را قومی «برگزیده» می داند که بر جهانیان «برتری» داده است.[۱]

این دسته تعبیرات قرآنی، بیانگر تکریم قرآن به یهود و یهودیان است. به عنوان نمونه، می توان به دسته بندی های ذیل از آیات قرآن اشاره کرد:

قرآن تایید کننده تورات است (آل عمران، آیه ۵۰ و ۹۳، صف، آیه ۶).
تورات حاوی «نور» و «هدایت» است (مائده، آیه ۴۴ و انعام، آیه ۹۱).
دعوت یهودیان به عمل به تورات (مائده، آیه ۶۸).
در حالیکه تورات بین آنان وجود دارد چرا برای داوری، سراغ پیامبر اسلام می آیند؟ به سراغ آموزش های تورات خویش بروند (مائده، آیه ۴۳).
پیامبر اسلام، تایید کننده تورات است (بقره، آیه ۴۱ و ۸۹ و ۱۰۹).
وعده رستگاری و بهشت به یهودیان در صورت عمل به دستورات دینی خویش (مائده، آیه ۱۲).
وعده رفاه و برکت به یهودیان در صورت عمل به تورات (مائده، آیه ۶۶).
فضیلت قوم بنی اسرائیل بر جهانیان (بقره، آیه ۴۷ و ۱۲۲، جاثیه، آیه ۱۶).
انتخاب و برگزیدگی قوم بنی اسرائیل توسط خداوند (دخان، آیه ۳۲).
علیرغم این گفتمان همدلانه قرآن و علیرغم قرابت های بنیادین اسلام و یهودیت، و بر خلاف انتظار پیامبر، رابطه پایدار و دوستانه بین پیامبر و اقوام یهود ساکن مدینه شکل نگرفت و نزاع های بین آنان، به چندین نبرد و برخورد مسلحانه انجامید.

ب- چالش های عقیدتی

هرچند درگیری های آغازین اسلام و یهودیت، برخاسته از دیدگاههای بنیادی اعتقادی نبود، ولی پیامبر در راستای پیرایش عقیدتی نومسلمانان، نسبت به تحرکات یهودیان نمی توانست بی تفاوت بنشیند.

به هنگام پیدایش اسلام، جامعه مهمی از یهودیان در شبه جزیره عربستان وجود داشت. بر طبق ادعای متن مقدس اسلامی، یعنی قرآن، یهودیان عصر پیدایش اسلام، ادعاهایی داشتند که بدعت و انحرافی از دین موسی تلقی می شد. قرآن به برخی از این چالش های عقیدتی، اشاره می کند. گزاره های ذیل، در آیات قرآنی مورد استناد قرار گرفته شده است:

در کتاب «تاریخ قوم یهود» که نویسندگانش خود یهودی بوده اند، ژیلبرت و لیبی کلاپرمن، حکمروایان مسلمانان را به مراتب روشنفکرتر و آزاد اندیش تر از حکمروایان مسیحیت می دانند و نتیجه گیری می کنند که یهودیان تحت حکومت مسلمانان به مراتب زندگی راحت تر و صلح آمیز تری داشته اند. در همین کتاب، در فصل «عصر طلایی در اسپانیا» نویسندگان بر صلح و آرامشی که یهودیان تحت حمایت حکومت مسلمانان برخوردار بودند، تصریح می کنند.
یهودیان خویش را فرزندان و دوستان خدا می خواندند (مائده، آیه ۱۸).
عُزیر را پسر خداوند می دانستند (توبه، آیه ۳۰).
خداوند را دست بسته تلقی می کردند (مائده، آیه ۶۴).
متهم به کشتار پیامبران الاهی بودند (بقره، آیه ۶۱).
کلام خدا را تحریف کرده بودند (مائده، آیه ۱۳).
برای تامین منافع خویش، قطعاتی از تورات را پنهان را می کردند (انعام، آیه ۹۱).
هرچند برخی از مدعیات فوق را نمی توان به بینش کلی یهودیان نسبت داد، اما به نظر می رسد حداقل با استناد به گزارش قرآن، می توان استنباط کرد که در زمان پیدایش اسلام، در بخش هایی از یهودیان آن منطقه، چنین نظریاتی وجود داشته است. به عنوان نمونه در هیچ متن یهودیت، عُزیر پسر خدا خوانده نشده است، شاید وی شخصیتی محلی و مدعی در برهه ای از تاریخ و در منطقه خاصی بوده است و یا یهودیان در نقطه ای خاص، چنین باوری داشتند.

یهودیان عربستان، تیره ای از یهود بودند که به زبان آرامی تسلط داشتند در حالی که تورات به زبان عبری بود. غفلت های زبانی نیز در برخی از این نگرش ها بی تاثیر نبود. انکلوس حکیم احساس کرد این یهودیان به دلیل مشکل زبانی، در معرض دور شدن از آموزش های دینی هستند لذا تصمیم گرفت تورات را به زبان آرامی ترجمه کند. ترجمه وی با این تغییرات مورد ستایش حکیمان تلمودی و بعدها موسی بن مایمون قرار گرفت و از مبانی و پایه های هرمنوتیک متن مقدس شد.

موسی بن مایمون در دلالت الحایرین توضیح می دهد که: «ترجمۀ آرامی اُنکلوس از توراه به این آیه که می رسد همان روش همیشگی خود را در پیش می گیرد. زیرا هرگاه چیزی القاگر جسمانیت به خداوند نسبت داده شود، اُنکلوس نتیجه می گیرد که مضاف درعبارت حذف شده [فقط مضاف الیه آمده] و مضاف حذف شده را نشانی از مضاف الیه می گیرد. اُنکلوس آیۀ “و اینک خداوند بر فراز آن ایستاد” [در پیدایش ۲۸:۱۳] را این گونه ترجمه می کند: “و جلال خداوند، درخشان بر فراز آن ایستاد”. بار دیگر که متن مقدس می گوید: “خداوند میان من و تو نظاره خواهد کرد” [در پیدایش ۳۱:۴۹]، ترجمۀ آرامی این گونه می آید: “کلام خدا میان من و تو …”. این بود ترجمۀ آرامی اُنکلوس که روحش شاد».[۲]

برخی از گزاره های فوق می تواند نقد قرآن بر یهودیت نباشد بلکه یک گزارش خبری از واقعه ای تاریخی بدون داوری نیک و بد در باره آن باشد. مخفی کردن بخشی از تورات و سپس آشکار کردن آن (انعام، آیه ۹۱)، می تواند، یک گزاره خبری-تاریخی باشد که در تاریخ یهودیت اتفاق افتاده است. زیرا یهودیان نیز بر این باور هستند که هنگام بازسازی معبد سلیمان، بخش هایی از تورات[۳] که در معبد مقدس پنهان بود را بیرون آوردند و در معرض دیدگان یهودیان قرار دادند.

اما در هر حال، همه این چالش های عقیدتی و مبنایی، نمی توانست ریشه حقیقی چالش مسلمانان و یهودیان، در صدر اسلام و یا در دوران های متاخرتر باشد. زیرا مشابه همین چالش های عقیدتی با مسیحیان نیز وجود داشت. قرآن به هنگام انتقاد از باورهای نادرست مسیحیان و یهودیان، به یک لحن، از آن باورهای نادرست انتقاد می کند. به عنوان نمونه، قرآن با یک لحن از «یهودیانی که عُزیر را پسر خدا می دانستند» و از «مسیحیانی که مسیح را پسر خدا می دانستند»، انتقاد می کند و عقایدشان را انحراف آمیز تلقی می کند.[۴] در آیه ای دیگر نیز به یک لحن یهودیان و نصرانیانی را که مدعی «فرزندی خداوند» بودند به چالش می کشد.[۵]

این چالش های عقیدتی به خودی خود، نمی توانست مبنای درگیری های بعدی باشد، زیرا همین چالش های کلامی با مسیحیت نیز وجود داشت بدون آن که منجر به نبردهای خونین تاریخی بشود.[۶]

ج- چالش های سیاسی

پیامبر اسلام پس از مهاجرت به یثرب، که بعدها مدینه نامیده شد و در راستای استقرار نظام سیاسی جدید، در ابتدا با یهودیان مدینه پیمان دوستی و حمایتگری بست. در آن زمان، سه طایفه یهود به نام های بنی قریظه، بنی نضیر و بنی قینقاع در آن شهر زندگی می کنند. برخی از یهودیان، به اسلام گرویدند و مسلمان شدند.

هنگامی که مسلمانان در جنگ احزاب احساس کردند که علیرغم وجود پیمان صلح بین آنان و یهودیان، یهودیان به همکاری با دشمنان پیامبر پرداخته، نقض پیمان کرده و در خفا با دشمنان وی همکاری می کنند، نزاع های شدیدی بین آنان رخ داد. لذا می توان مدعی شد که نطفه های نبرد نظامی بین مسلمانان و یهودیان صدر اسلام، در همان جا منعقد شد، که البته این منازعات، در مناقشات بعدی نمی توانسته است نقشی داشته باشد. زیرا حوادث فوق، فقط می تواند ریشه همان منازعات نخستین باشد و نمی تواند مبنای منازعات سده های پسینی تلقی گردد.

دسته ذیل از آیات قرآن، به چالش های سیاسی مسلمانان و یهودیان در صدر اسلام اشاره می کند:

به موجب «فرمان الحمرا» یا «فرمان اخراج» یهودیان بایستی یا مسیحی می شدند و یا خاک پادشاهی اسپانیا را حداکثر ظرف مدت چهارماه ترک می‌کردند. مجازات یهودیانی که تا زمان تعیین شده تغییر دین نداده و کشور را هم ترک نکرده بودند، اعدام بود. مجازات غیر یهودیانی که به یهودیان پناه داده یا آنان را پنهان می‌ساختند، مصادره کلیه دارائی هایشان بود. این فرمان تا سال ۱۹۶۷ به شکل قانونی معتبر بود تا این که در آن سال، توسط وزیر جهانگردی اسپانیا به شکل رسمی ملغی گردید.
تلاش برای یهودی کردن مسلمانان (بقره، آیه ۱۰۹ و ۱۲۰).
دشمنی شدید و عداوت با مؤمنین (مائده، آیه ۸۲).
مسلمانان را محاصره اقتصادی کرده بودند (منافقون، آیه ۷).
تهدید به آواره کردن مسلمانان در صورت قدرت یابی در مدینه (منافقون، آیه ۸).
اذیت و آزار مؤمنان (آل عمران، آیه ۱۸۶).
تفرقه افکنی بین مسلمانان و ساختن مسجد دروغین «مسجد ضرار» (توبه، آیه ۱۰۷).
تهیه پناهگاه و کمینگاه برای کسانی که در حال جنگ با پیامبر بودند (توبه، آیه ۱۰۷).
پیمان شکنی یهودیان (مائده، آیه ۱۳).
حرام خواری، و بی تفاوتی روحانیان یهودی نسبت به آن (مائده، آیه ۶۲ و ۶۳).
رباخواری (نساء، آیه ۱۶۱).
چنانچه ملاحظه می شود برخی از این نقدها، می تواند به عنوان نقد مقطعی و تاریخ دار به تیره هایی از یهودیان منسوب شود که در آغاز پیدایش اسلام در مدینه حضور داشتند. این نقدها، نمی تواند به کلیت قوم یهود و آئین یهودیت تعمیم یابد.

دوم- تعامل مسلمانان و یهودیان در دوران میانی
این چالش های نخستین، با پیروزی مسلمانان و قدرت یابی آنان بر جزیره العرب، رو به افول می گذارد. به تدریج با استقرار اسلام و تشکیل تمدن اسلامی، این رابطه دگرگون می شود و رابطه مسلمانان با یهودیان بهبود می یابد. رقابت بعدی بین اسلام و مسیحیت صورت می گیرد. کلیسای مسیحیت به عنوان دین و فرهنگ غالب، از پذیرش اسلام و یهودیت سرباز می زند و این شدت عمل نسبت به یهودیان بیشتر جلوه می کند. در چنین شرایطی، یهودیانی که قربانی خشونت کلیسای مسیحیت بودند به مسلمانان پناه می بردند.[۷]

الف- تساهل و حمایتگری مسلمانان

پس از استقرار مسلمانان، رابطه مسلمانان با یهودیان به مراتب همدلانه تر از رابطه مسلمانان و مسیحیان، و یا رابطه مسیحیان و یهودیان می شود. به ویژه آن که مسلمانان در حال پیشرفت در سرزمین های مسیحیان بودند و رقابت های فتوحات نیز بین آنان وجود داشت ولی چنین امری در مورد یهودیان بدون وجه بود.

در دوران های میانی، درگیری های بیزانس و یهودیان، همچنان ادامه داشت و یهودیان از شر خشونت و سختگیری های کلیسای مسیحیت، اندک اندک به مسلمانان نزدیک شدند. مسلمانان که به عنوان نظام مستقر، بر پایداری خویش تردیدی نداشتند از جانب یهودیان، احساس خطری نمی کردند، به حمایت از یهودیان برخاسته و در برهه های گوناگونی، پذیرای آنان در سرزمین های خویش می شدند.

جنگ های صلیبی که از اواخر قرن یازدهم میلادی با لشکرکشی صلیبیون به کشورهای اسلامی آغاز شد و تا قرن چهاردهم ادامه داشت، موجب نزدیکی بیشتری بین مسلمانان و یهودیان شد، زیرا هردوی اینها قربانی این جنگ ها بودند. یکی از مبلغان مسیحی گفته بود: «چرا ما به آن سر دنیا برویم و با اقوام دیگر بجنگیم، اما در کشورهای خود به کسانی که بیشترین دشمنی را با مسیح داشته اند، کارنداشته باشیم؟».[۸]

اینچنین بود که صلیبیون حتا قبل از رسیدن به اورشلیم، بر سر راه خویش از قتل و غارت یهودیان، ابائی نداشتند. این حملات صلیبیون به مسلمانان و یهودیان، سبب نزدیکی بیشتر مسلمانان و یهودیان به مثابه قربانیان تجاوز صلیبیون شد.

در کتاب «تاریخ قوم یهود» که نویسندگانش خود یهودی بوده اند، ژیلبرت و لیبی کلاپرمن، حکمروایان مسلمانان را به مراتب روشنفکرتر و آزاد اندیش تر از حکمروایان مسیحیت می دانند و نتیجه گیری می کنند که یهودیان تحت حکومت مسلمانان به مراتب زندگی راحت تر و صلح آمیز تری داشته اند.[۹]

در همین کتاب، در فصل «عصر طلایی در اسپانیا» نویسندگان بر صلح و آرامشی که یهودیان تحت حمایت حکومت مسلمانان برخوردار بودند، تصریح می کنند.[۱۰]

تساهل و تسامح فرمانروایان مسلمان اندلس، باعث جذب بیشتر یهودیان به این مناطق شد. پس از سقوط خلفای اسلامی و بازپس گیری این مناطق از مورهای مسلمان و بازقدرت یابی کلیسا، شرایط زندگی یهودیان در این مناطق سخت شد.

با آغاز دوران زمامداری فردیناند دوم و ایزابل یکم، مشهور به «فرمانروایان کاتولیک اسپانیا» سختگیری و خصومت با یهودیان شدت گرفت. یهودیان بایستی دین خویش را ترک کرده و مسیحی می شدند. در آن دوران اخباری منتشر شده بود که یهودیان، به طور پنهانی، به پرستش دین خود مشغولند و حتا تلاش می کنند تا نومسیحیان را نیز به سمت خود جذب کنند. فردیناند و ایزابل این گزارش‌ها را جدی گرفته و در ۱۴۸۰ دادگاه‌های تفتیش عقاید را در آراگون و کاستیا برپا ساختند تا مظنونان را مورد تفتیش عقائد و بازجویی قرار دهند.

داد و ستدهای بین یهودیان و مسلمانان در زمینه های گوناگونی وجود داشت. داد و ستد علمی، با اوج نهضت ترجمه، و با همکاری مسلمانان و یهودیان انجام می شد. بسیاری از یهودیان فرهیخته و دانش آموخته، به استخدام و همکاری با خلفای مسلمانان می پرداختند و گاهی نقش پل ارتباطی میان جهان اسلام و غرب را عهده دار می شدند. دانشمندان یهودی از قرب و ارج بالایی نزد دانشمندان مسلمان و نزد دربار خلفا برخوردار بودند. شکوفایی هنری ادبی، بازاندیشی در نظام های دینی، ترجمه های عبری و عربی از متون فلسفه یونان باستان، نسخه برداری از این کتاب ها و…. سبب شد که این دوران «عصر روشنگری صغیر» نامیده شود.
کمتر از سه ماه پس از تسلیم گرانادا به فرمانروایان کاتولیک، در ۳۱ مارس ۱۴۹۲، فردیناند دوم و ایزابل یکم فرمانی برای اخراج یهودیان از خاک پادشاهی اسپانیا صادر کردند. در این فرمان، که «فرمان الحمرا» یا «فرمان اخراج» نیز شهرت پیدا کرد، یهودیان، متهم به براندازی دین مقدس کاتولیک و تلاش برای دور ساختن مسیحیان باایمان از اعتقادهایشان شدند. به موجب این فرمان، یهودیان بایستی یا مسیحی می شدند و یا خاک پادشاهی اسپانیا و مناطق تابعه را حداکثر ظرف مدت چهارماه یعنی تا ۳۱ ژوئیه همان سال ترک می‌کردند. مجازات یهودیانی که تا زمان تعیین شده تغییر دین نداده و کشور را هم ترک نکرده بودند، اعدام بود. مجازات غیر یهودیانی که به یهودیان پناه داده یا آنان را پنهان می‌ساختند، مصادره کلیه دارائی هایشان بود. این فرمان تا سال ۱۹۶۷ به شکل قانونی معتبر بود تا این که در آن سال، توسط وزیر جهانگردی اسپانیا به شکل رسمی ملغی گردید.

حضور یهودیان در ایران، به بیش از سه هزار سال پیش باز می گردد. یهودیان، چندین دوره مهاجرت های اجباری متوالی به آشور، بابل و بخش‌های غربی و مرکزی ایران داشته اند. این مهاجرت ها، سبب ایجاد رابطه تنگاتنگی با ایرانیان در امور فرهنگی و دینی شد.

در زمان کوروش بزرگ (۵۳۰-۶۰۰ ق م)، اسارت یهودیان در بابل پایان یافت و آنان اجازه یافتند به سرزمین موعود خویش، که بخشی از امپراتوری هخامنشی شده بود، بازگردند و معبد اورشلیم خود را بازسازی کنند. گروهی از آن‌ها در ایران ماندند و آزادانه دین و فرهنگ خود را حفظ کردند. در عهد عتیق، از این تساهل و تسامح کوروش به یهودیان، تجلیل شده است.[۱۱]

تعدادی از اماکن مقدس و تاریخی یهودیان، از جمله آرامگاه پیامبران و بزرگان بنی اسرائیل مانند دانیال نبی در شوش، و پیامبر حبقوق در تویسرکان، در ایران قرار داشته و مورد تکریم و احترام مسلمان نیز می‌باشند. آرامگاهی منسوب به استر و مردخای در همدان وجود دارد که بسیار مورد احترام یهودیان می‌باشد.

پس از حضور اسلام در ایران، یهودیان ایرانی نیز مانند دیگر اقلیت‌های دینی مجبور به پرداخت جزیه بودند. گرچه قوانین محدود‌کننده‌ای همانند ممنوعیت ساخت کنیسه، اجبار به کوتاه بودن کنیسه‌ها از مساجد، حمل نکردن سلاح و پوشیدن لباس‌های خاص در برهه هایی، در مورد یهودیان اجرا می‌شده است. اما علیرغم این محدودیت ها، وضع یهودیان در ایران و سایر سرزمین های تحت حکومت مسلمانان بسیار بهتر از وضعیت آنان در سرزمین های تحت حاکمیت امپراطوری بیزانس، بوده است.

لویى ماسینیون در نوشتار خویش در مورد اسناد برخى موقوفات اسلامی در اورشلیم، به کثرت گرایی حقوق اسلامی اشاره می کند و در مقایسه با حقوق مسیحی، آن را بسیار پیشرفته تر تلقی می نماید: «حقوق اسلامى از همان آغاز پلورالیست بود در حالیکه هنوز حقوق مسیحى اینگونه نبود، حقوق اسلامى نه تنها اهل ذمه (پناهندگى تحت قیمومت)، اقلیت هاى اهل کتاب (یهودى و مسیحى) را مورد حمایت قرار مى داد، بلکه طبق حق کاپیتولاسیون که به خارجیان اعطا می شد (فرانسه و سپس اتریش، این حق را در کنار مسیحیان، در سرزمینهاى عثمانى از ۱۵۳۲ میلادى به دست آوردند)، به صراحت به این اقلیت ها اجازه می داد که وقف مخصوص به خودشان را داشته باشند».

ماسینیون در همان نوشتار، جلوه هایی از این همزیستی در مکان های مقدس بین الادیانی را گزارش می دهد: « زاویه در ضلع جنوب غربى حرم اورشلیم قرار دارد، محلى که خانقاه کرامیه از قرن نهم تا دوازدهم در آنجا بوده، و به مسجد الاقصى در محلى که البراق (مرکب پیامبر) نامیده مى شود متصل است (محلى که پیامبر در شب معراج در آن سرزمین قدم نهاد…)، سوى دیگر دیوار حرم، اقامتگاه نگهبانان و خدام معبد مسیحی می باشد. همین دیوار، در طول قرن ها، دیوار ندبه اسرائیلیون بوده است. یهودیان، آن را کُتِل مَآرَوی[۱۲] و اعراب آن را حایط المَبکا می نامند».[۱۳]

ب- داد و ستدهای علمی

داد و ستدهای بین یهودیان و مسلمانان در زمینه های گوناگونی وجود داشت. داد و ستد علمی، با اوج نهضت ترجمه، و با همکاری مسلمانان و یهودیان انجام می شد. بسیاری از یهودیان فرهیخته و دانش آموخته، به استخدام و همکاری با خلفای مسلمانان می پرداختند و گاهی نقش پل ارتباطی میان جهان اسلام و غرب را عهده دار می شدند. دانشمندان یهودی از قرب و ارج بالایی نزد دانشمندان مسلمان و نزد دربار خلفا برخوردار بودند.

سده های آغازین پیدایش اسلام، مصادف با قرون وسطی در غرب بود. در حالی که غرب در دوران افول علم و گسترش تعصب دینی و تفتیش عقاید بود، حوزه گسترده ای از تمدن ایرانی و عرب و فرهنگ یهود دوران طلایی خویش را آغاز می کرد. این دوران، اوج گسترش مبادلات فرهنگی این سه حوزه، در ایران، عراق، شامات، مصر و اسپانیا بود. شکوفایی هنری ادبی، بازاندیشی در نظام های دینی، ترجمه های عبری و عربی از متون فلسفه یونان باستان، نسخه برداری از این کتاب ها و…. سبب شد که این دوران «عصر روشنگری صغیر» نامیده شود.[۱۴]

سوم- نزاع مسلمانان و یهودیان پس از تشکیل دولت اسرائیل
در سده بیستم میلادی، رابطه تاریخی مسلمانان و یهودیان، دستخوش دگرگونی های جدیدی شد. این سده، با کشتار وحشتناک یهودیان در روسیه آغاز شد و سپس در هولوکاست ادامه پیدا کرد. هر چند در فاجعه فوق، مسلمانان نقشی نداشتند، اما اندک اندک در پی تشکیل دولت اسرائیل، درگیری های اعراب فلسطین و اسرائیل بیشتر در معرض دیدگان قرار گرفت. اعراب که خود قربانی ستم ها و زیاده خواهی های دولت اسرائیل بودند به عنوان دشمن جدید یهودیان تلقی شدند.
در سده بیستم میلادی، رابطه تاریخی مسلمانان و یهودیان، دستخوش دگرگونی های جدیدی شد. این سده، با کشتار وحشتناک یهودیان در روسیه آغاز شد و سپس در هولوکاست ادامه پیدا کرد. این ها نمونه ای از ستم های تاریخی بر یهودیان بود. هر چند در فاجعه فوق، مسلمانان نقشی نداشتند، اما اندک اندک در پی تشکیل دولت اسرائیل، درگیری های اعراب فلسطین و اسرائیل بیشتر در معرض و مرآی دیدگان قرار گرفت.

ستم اروپائیان به یهود، آنان را به شکل قومی قربانی و ستمدیده جلوه داد. متجاوز به حقوق قربانیان یهود در جریان هولوکاست، تبدیل به یک جریانی شد که به تاریخ پیوسته بود. در نیمه سده بیستم و پس از پایان جنگ دوم جهانی، یهودیان با متجاوز اصلی (عاملان هولوکاست) به شکل عینی و فیزیکی مواجه نبودند، آن متجاوز به تاریخ پیوسته بود.

اما در برابر خویش با اعراب سرزمین فلسطین و با حضور عینی و فیزیکی دشمن جدید خویش، یعنی اعراب مواجه بودند. اعراب که خود قربانی ستم ها و زیاده خواهی های دولت اسرائیل بودند به عنوان دشمن جدید یهودیان تلقی شدند.

به عنوان نمونه، سایت وزارت خارجه اسرائیل، مدعی آمار هشتصد و پنجاه هزار یهودی است که از کشورهای عرب و مسلمان از سال ۱۹۴۸ تا اوایل دهه ۱۹۷۰ مهاجرت کرده یا اخراج شدند.[۱۵]

الف- تبدیل نزاع سرزمینی به نزاع عقیدتی

روز ۱۴ ماه مه ۱۹۴۸ اتمام قیمومیت بریتانیا بر فلسطین اعلام شد و در همان روز، کشور اسرائیل اعلام موجودیت کرد. مقاومت ساکنان فلسطین نیز بلافاصله آغاز شد. هرچند نزاع های فوق، در ابتدا اکثرا نزاع سرزمینی بود، اما این نزاع ها، به دلیل آن که قربانی اش مسلمانان فلسطین بودند و به ویژه به دلیل مطالبات اسرائیل بر بیت المقدس و ادعای بازگشت به سرزمین موعود، به زودی تبدیل به نزاع عقیدتی بین اسلام و یهودیت شد.

ب- تبدیل نزاع اعراب و اسرائیل به نزاع اعراب و یهود

حمایت کشورهای عربی از اعراب فلسطین، نزاع اولیه اعراب فلسطین و دولت اسرائیل را به نزاع اعراب و یهود تغییر داد. ایستادگی جمال عبدالناصر به عنوان رهبر ناسیونالیسم عرب، در برابر اسرائیل، موجی از امیدواری بین فلسطینیان و سایر اعراب ایجاد کرد تا نزاع را به سمت نزاع اعراب و یهود سوق بدهند.

ج- تبدیل نزاع اعراب و یهود به نزاع مسلمانان و یهودیان

همچنانکه اشاره شد با حمایت سایر کشورهای عربی-اسلامی از فلسطینیان، نزاع اعراب فلسطین و دولت اسرائیل که در مرحله نخست، به نزاع اعراب و یهود تبدیل شده بود در مرحله بعدی تبدیل به نزاع مسلمانان و یهودیان شد. در سال ۱۹۶۷، ارتش اسرائیل بخش هایی از سرزمین فلسطین و کشورهای مجاور را اشغال کرد و اراضی تحت اداره خویش را سه برابر ساخت. قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل، اسرائیل را ملزم به تخلیه مناطق اشغالی کرد، ولی این قطعنامه بسان بسیاری دیگر از قطعنامه های سازمان ملل توسط اسرائیل اجرا نشد و این زخم کهنه همچنان بر پیکر رابطه اعراب-اسرائیل و مسلمانان-اسرائیل باقی ماند. هم اکنون، هر از چندگاهی و به شکلی مستدام، تجاوزات، خشونت ها و کشتارهای ارتش اسرائیل، بر این زخم کهنه نمک می پاشد.

خاتمه و نتیجه:
با مطالعه ای اجمالی در دوران میانه، در می یابیم که اکثر تاریخ رابطه مسلمانان و یهودیان، رابطه ای بدون مناقشه بوده است و حتا، داد و ستدهای علمی و فرهنگی بسیار قابل توجهی بین آنان وجود داشته است. «نهضت ترجمه» نمونه ای از این بده بستان های فرهنگی است. «پناه آوردن یهودیان به مسلمانان» و به کشورهای اسلامی از شر ظلم و ستم کلیسای مسیحیت، انگیزاسیون و صلیبیون، نیز بخش هایی از همین تاریخ رابطه مسلمانان و یهودیان می باشد. به ویژه، تساهل و حمایتگری تاریخی ایرانیان در مورد یهودیان، بیانگر این رابطه روادارانه است. اما آنچه از سده بیستم بر رابطه تاریخی مسلمانان و یهودیان، سنگینی کرد، تشکیل دولت اسرائیل و ظلم و ستم اسرائیل بر فلسطینیان است. اگر این سایه ها، بر این روابط، سنگینی نمی کرد، شاید حوزه تمدنی اسلام و یهود، می توانستند مشارکت همدلانه تری داشته و دستاوردهای مشترک عمیق تری را به فرهنگ بشریت ارائه دهند.
در نگاه اولیه، مناقشات کنونی مسلمانان و اسرائیل، به شکل مناقشات مسلمانان و یهودیان، جلوه می کند و به نظر می رسد که این مناقشات، نزاعی ریشه دار و گریزناپذیر بوده اند. اما با تامل بیشتر، در می یابیم که هرچند امروزه این مناقشات به شکلی جدی وجود دارد و هر چند در صدر اسلام نیز این منازعات منجر به نبردهای خونین بین مسلمانان و یهودیان شده است، اما این مناقشات، از ذاتیات این رابطه نبوده است و به همین دلیل مشاهده می کنیم که همه تاریخ رابطه مسلمانان و یهودیان، در این دو برهه خلاصه نمی شود.

با مطالعه ای اجمالی در دوران میانه، در می یابیم که اکثر تاریخ رابطه مسلمانان و یهودیان، رابطه ای بدون مناقشه بوده است و حتا، داد و ستدهای علمی و فرهنگی بسیار قابل توجهی بین آنان وجود داشته است. «نهضت ترجمه» نمونه ای از این بده بستان های فرهنگی است. «پناه آوردن یهودیان به مسلمانان» و به کشورهای اسلامی از شر ظلم و ستم کلیسای مسیحیت، انگیزاسیون و صلیبیون، نیز بخش هایی از همین تاریخ رابطه مسلمانان و یهودیان می باشد. به ویژه، تساهل و حمایتگری تاریخی ایرانیان در مورد یهودیان، بیانگر این رابطه روادارانه است.

اما آنچه از سده بیستم بر رابطه تاریخی مسلمانان و یهودیان، سنگینی کرد، تشکیل دولت اسرائیل و تبعات پسینی آن بود. آنچه امروزه در سده بیست و یکم، همچنان بر رابطه تاریخی مسلمانان و یهودیان، سنگینی می کند، ظلم و ستم اسرائیل بر فلسطینیان است. اگر این سایه ها، بر این روابط، سنگینی نمی کرد، شاید حوزه تمدنی اسلام و یهود، می توانستند مشارکت همدلانه تری داشته و دستاوردهای مشترک عمیق تری را به فرهنگ بشریت ارائه دهند.

[۱] «یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعَالَمِینَ»، «اى فرزندان اسرائیل، یاد کنید از نعمتهایم که بر شما ارزانى داشتم و از اینکه من شما را بر جهانیان برترى دادم یاد کنید» (بقره، آیه ۴۷). «وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِینَ»، «آنان را بر جهانیان ترجیح دادیم» (دخان، آیه ۳۲). در تفسیر آیات فوق، مفسران می گویند منظور از برتری یهودیان، برتری نسبی آنان بر سایرین در همان عصر و روزگار خویش است نه برتری دائمی بر مردم همه اعصار. ولی در هر صورت، اینگونه تعبیرات، بیانگر تکریم قرآن به یهود و یهودیان هست.

[۲] دقیقیان شیریندخت، شرحی بر دلالت الحائرین، بنیاد ایرانی هارمبام، ۲۰۱۱، آمریکا، ۲۷۸ ص، آمریکا، ص ۱۶۰.

[۳] اکثر قریب به اتفاق پژوهشگران یهودیت، آن بخش یافت شده در معبد را، «سفر تثنیه» به روایتی که امروز در دست است می دانند.

[۴] «وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ» (توبه، آیه ۳۰).

[۵] «وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ ۚ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُم بِذُنُوبِکُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ ۚ یَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ» (مائده، آیه ۱۸).

[۶] البته جنگ های صلیبی از طرف مسیحیان، به دلائل و ریشه های دیگری باز می گشت که هیچگاه سبب نشد رابطه اسلام و مسیحیت به عنوان یک رابطه خونین گریزناپذیر تلقی شود. در حالی که رابطه مسلمانان و یهودیان به گونه ای جلوه می کند که گویا نبردها و درگیری های مسلحانه صدر اسلام و درگیری های کنونی، به مناقشه اسلام و یهود باز می گردد.

[۷] علیجانی رضا، زن در متون مقدس، جلد دوم زن در آئین یهود، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۸۸، ۲۵۱ ص. ص ۸۴. با استفاده از متن منتشره در سایت نویسنده کتاب: http://rezaalijani.com/images/ketab/yahood۱.pdf

[۸] دقیقیان شیریندخت، ص ۶۱ به بعد.

[۹] علیجانی رضا، ص ۸۵.

[۱۰] علیجانی رضا، ص ۸۶.

[۱۱] متن عبری (عزرا I:۱-۸) دربارهٔ فرمان به شرح زیر است: «کوروش بیانیه‌ای در سراسر قلمرو خود صادر کرد و در عین حال آن را به نوشتار درآورد. بدین ترتیب شاه ایران چنین می‌گوید: یهوه خدای آسمان تمام پادشاهی زمین را به من داده‌است، و به من مأموریت داده که برای وی خانه‌ای در اورشلیم بسازم… هرکس بین شما که میل دارد می‌تواند به اورشلیم برود… و کوروش ظرفها را نزد میترِدات خزانه‌دار بود آورد و آنها را به «شش بازار» داد». داندامایف، تاریخ سیاسی هخامنشیان، ۸۵، به نقل از: ویکیپدیای فارسی مدخل کورش بزرگ در عهد عتیق.

[۱۲] کُتِل مَآرَوی: «غربیان» ترجمه عبرانی لغت «مغاربه» بدلیل زوار مسلمان مغربی که در محل وقف سکنی می گرفته اند.

[۱۳] ماسینیون لویى، اسناد برخى موقوفات در اماکن مقدسه اسلام: وقف «تمیمیه» در الخلیل و وقف «تلمسانى ابومَدین» در اورشلیم، ترجمه حسن فرشتیان (دست انتشار).

MASSIGNON Louis, Documents sur certains Waqfs des lieux saints de l’Islam, Principalement sur le waqf Tamimi à Hébron et sur le waqf tlemcénien Abû Madyan à Jérusalem, La Revue des Etudes islamiques, Année ۱۹۵۱, Librairie orientaliste Paul Geuthner, Paris, ۱۹۵۲.

[۱۴] دقیقیان شیریندخت، ص ۴۵ و ۴۶.

[۱۵] ر.ک. سایت وزارت خارجه اسرائیل:

http://mfa.gov.il/MFA/VideoLibrary/Pages/Jewish-refugees-from-Arab-lands.aspx

منبع: نشریه میهن

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>