Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

شاخه‌های بی‌بار

$
0
0

دیروز خبری را خواندم که تعجب کردم. خبر این بود که یکی از نمایندگان مجلس به علت دایمی شدن قانون آیین دادرسی کیفری از سمت نمایندگی خود استعفا داده بود. اهمیت خبر برای بنده استعفای نماینده مزبور نبود، بلکه دایمی شدن قانون آیین دادرسی کیفری و بی‌اطلاعی خودم از آن بود. چون گمان می‌کردم که چنین چیزی شدنی نیست و اگر هم شده بود خبرش آن قدر مهم بود که جامعه نسبت به آن واکنش نشان دهد. از این رو رفتم و اخبار مربوط را پیدا کردم. تعجب کردم که نه فقط این قانون، بلکه قانون مجازات اسلامی نیز دایمی شده است. هر دو قانون در یک جلسه و در ٩ خرداد ماه دایمی شده‌اند! این دو قانون برای سال‌های سال است که به صورت موقتی و آزمایشی و با استناد به اصل ٨۵ قانون اساسی در کمیسیون مرتبط تصویب و برای ۵ سال به صورت آزمایشی اجرا می‌شوند.مهم‌ترین متن قانونی هر کشور، قانون مادر یا قانون اساسی است. ولی چند قانون دیگر هم هست که پایه‌ای و بسیار مهم هستند. قانون مدنی، قانون مجازات، قوانین آیین دادرسی کیفری و مدنی و قانون تجارت و قانون خانواده وقانون کار از جمله اینها هستند. تصویب و اصلاح آنها مهم‌ترین اقدامات دستگاه قانونگذاری کشور است. متاسفانه قانون مجازات و آیین دادرسی تاکنون در صحن علنی مجلس مورد رسیدگی قرار نگرفته‌اند و مردم نیز در جریان جزییات آنها و حقوق و تکالیف خودشان و نیز علل موافقت و مخالفت با مواد آن قرار نگرفته‌اند. مردم باید از این قوانین اطلاع کافی داشته باشند. بهترین امکان برای اطلاع مردم طرح علنی آن در مجلس و بحث درباره جزییات هر ماده است. متاسفانه این قوانین همیشه در پس پرده کمیسیون ویژه یا قضایی تصویب و با توافق شورای نگهبان اجرایی شده است.

جالب آنکه در مقاطعی از زمان حتی قانون هم نداشته‌ایم. برای نمونه اعتبار قوانین موجود مجازات تا اول اردیبهشت سال ١٣٩٧ بوده و هنوز هم از تصویب نهایی نگذشته است و همیشه از روی استیصال و عجله این قانون تمدید شده است. معلوم نیست در این فاصله بی‌قانونی چگونه افراد را محاکمه می‌کنند؟ این‌بار حتی زحمت تمدید را هم به خود ندادند و بدون آنکه یک ماده آن را در صحن علنی مجلس به بحث بگذارند، این قانون را دایمی کردند! در قانونی که نقدهای بسیار زیادی به آنها وارد است و یکی از مشکلات مهم اجتماعی ما نقایص و تناقضات این دو قانون پایه است. تصویب و اجرای آزمایشی برای این است که پس از گذشت زمان مقرر، ایراداتش گرفته شود ولی بدون رفع اشکالات آن را دایمی کردند! به‌طور قطع و یقین اکثریت قاطع نمایندگان که دایمی بودن آنها را تصویب کرده‌اند، با این قانون آشنایی کافی ندارند و چیزی را تصویب و نهایی کرده‌اند که نمی‌دانند چیست؟ البته انتظار هم نمی‌رود که نمایندگان با همه این قانون‌ها آشنا باشند، ولی برخی از مواد آنها و فلسفه حاکم بر آنها بسیار مهم است و باید در صحن علنی مجلس مورد بحث و گفت‌وگو قرار گیرد. خبر دیگری که در هفته پیش مطرح شد و باز هم مورد توجه کسی قرار نگرفت، تصمیم به پرداخت پول به بخشی از صاحبان سپرده در موسسات اعتباری غیرمجاز است. پیش از این از امکانات بانک مرکزی با صاحبان سپرده زیر ٢٠٠ میلیون تومان تسویه کرده بودند و اکنون از ٢٠٠ میلیون تا یک میلیارد تومان را می‌پردازند. هیچ کس اعتراضی نکرد که این رقم پول که شاید حدود ٨ هزار میلیارد تومان شود (حدود ٢ میلیارد دلار) از کجا و از حساب چه کسی پرداخت می‌شود؟ آیا مشکلات موجود درباره قیمت ارز و سکه و… تا چه حد متاثر از پرداخت قبلی ١۴ هزار میلیارد تومانی و نیز پرداخت اخیر ٨ هزار میلیارد تومانی (هر دو تقریبی است) از سوی بانک مرکزی است؟ منطق قانونی پرداخت‌های موجود چیست؟ مشابه این اتفاق در ایالات متحده رخ داد و فردی به نام برنارد میدوف حدود ۶۵ میلیارد دلار با استفاده از همین شیوه‌ها سپرده گرفت و پول‌ها سوخت شدند. آیا از خزانه دولت امریکا به سپرده‌گذاران پولی پرداخت شد؟ هیچ. جالب است که وی را در آنجا به ١۵٠ سال زندان محکوم کردند و در اینجا می‌گویند که زندان کردن مدیران متخلف برای مردم پول نمی‌شود. گویی که اعدام قاتل برای خانواده مقتول، موجب زنده شدن مقتول می‌شود!! این دو خبر در سه هفته اخیر رخ داده است ولی دریغ از توجه اجتماعی و خبری جامعه نسبت به آن. اکنون مقایسه کنیم که اخبار مورد توجه جامعه ما چیست؟ برای شناخت هر جامعه‌ای می‌توانیم حساسیت‌های خبری آن را تحلیل کنیم. هر دو مورد فوق اثرات عمیق و ریشه‌ای در اقتصاد و اجتماع دارند و در واقع بسیاری از اتفاقات دیگر ناشی از این موارد هستند ولی بی‌توجهی ما به ریشه‌ها موجب شده است که سرگرم شاخه‌ها و میوه‌ها شویم. حتی می‌توان گفت که شاخه‌های بسیار کوچک و بی‌بار این درخت تنومند ما را سرگرم خود کرده است.

منبع: روزنامه اعتماد


🍃زنده|موافقت با پخش فوتبال در ورزشگاه آزادی

$
0
0

 

موافقت با پخش فوتبال در ورزشگاه آزادی

نیروی انتظامی اعلام کرد که پخش فوتبال ایران-اسپانیا در ورزشگاه آزادی بلامانع بوده و امنیت آن تأمین می‌شود.
مرکز اطلاع‌رسانی پلیس اعلام کرد: پلیس به منظور رعایت حال افرادی که از قبل اقدام به تهیه بلیت مسابقه فوتبال ایران-اسپانیا در ورزشگاه آزادی کرده بودند، با پخش این مسابقه در ورزشگاه آزادی موافقت کرد./ایسنا

 


 



با حکم دادستانی استادیوم آزادی پلمب شد

در اقدامی عجیب تماشاگران حاضر در ورزشگاه آزادی را از محل خارج کردند و درب استادیوم نیز پلمپ شد. این اقدام با حکم دادستانی و توسط نیروی انتظامی انجام شد./امتداد


لغو پخش دیدار فوتبال ایران و اسپانیا در استادیوم آزادی بعد از بلیط فروشی

در شرایطی که مجوزهای لازم برای پخش دیدار اسپانیا-ایران در استادیوم آزادی اخذ شده بود و روز گذشته بلیت فروشی انجام شده بود، بسیاری با در دست داشتن بلیت اجازه ورود به استادیوم را پیدا نکرده اند.

یگان ویژه اعلام کرده پخش این بازی در استادیوم کنسل شده است و مانع ورود مردم به استادیوم شد./تسنیم


 ترکیب تیم ملی ایران در برابر اسپانیا اعلام شد


همزمان با بازی ایران-اسپانیا کافی شاپ‌های مشهد با دستور اماکن تعطیل  شد

رییس اتحادیه آبمیوه، بستنی و کافی‌شاپ‌های مشهد گفت: امشب کافی‌شاپ‌های مشهد با توجه به اعلام اداره اماکن از ساعت ۲۳ تعطیل خواهد شد.

سعید شریف‌زاده افزود: در نامه ابلاغ شده از سوی اماکن کافی‌شاپ‌های چند خیابان مانند بلوار سجاد و خیابان هاشمیه و… را نام بردند. به طور مثال بلوار امامت در لیست ما قرار نداشت اما همکاران ما از آنجا با ما در تماس بودند و اعلام کردند که نیروی انتظامی نیز به آن‌ها تذکر داده است.

Risultati immagini per ‫کافی شاپ های مشهد همزمان با بازی ایران-اسپانیا با دستور اماکن تعطیل است‬‎


ضرب و شتم محمد حبیبی در زندان فشافویه

خانواده محمد حبیبی، عضو کانون صنفی معلمان که در تجمع روز معلم بازداشت و از آن زمان در زندان است، نسبت بدرفتاری با او در زندان فشافویه هشدار دادند.

یکی از بستگان این معلم زندانی حبیبی در توییتر خود از «ضرب و شتم» وی  در شب گذشته در زندان فشافویه تهران خبر داد.


تجمع اعتراضی کارگران گروه ملی صنعتی فولاد ایران

شماری از کارگران گروه ملی فولاد اهواز در تجمع امروز خود مقابل دفتر نماینده ولی فقیه در استان خوزستان خواستار آزادی همکاران بازداشتی خود شدند. به گزارش ایرنا، تجمع‌کنندگان همچنین خواستار پرداخت دستمزد اردیبهشت ماه خود شدند.



همراهی استادان با دانشجویان معترض به صدور حکم زندان برای دانشجویان

جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به احکام صادره برای دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران تجمع کردند.

در چند ماه گذشته، یازده نفر از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران دستگیر شدند که پس از برگزاری دادگاه بدوی آنها طی ماه‌های گذشته، سه نفر از دانشجویان مجموعاً به ۱۵ سال حبس محکوم شده‌اند و همچنین حکم ممنوعیت خروج از کشور و ممنوعیت فعالیت مجازی برای آن‌ها صادر شده است. شمار دیگری نیز از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی منتظر حکم خود هستند.



اجازه پخش مسابقه فوتبال ایران و اسپانیا در ورزشگاه آزادی صادر شد

شورای تامین استان تهران با پخش مسابقه فوتبال ایران و اسپانیا در ورزشگاه آزادی و استادیوم تختی موافقت کرد. Risultati immagini per ‫اجازه پخش مسابقه فوتبال ایران و اسپانیا در ورزشگاه آزادی‬‎

طیبه سیاوشی، نماینده تهران در مجلس، روز سه‌شنبه اعلام کرد که خانواده‌ها می‌توانند با حضور در ورزشگاه یکصد‌هزار نفری آزادی بازی فوتبال ایران و اسپانیا را تماشا کنند.

طیبه سیاوشی اظهار امیدواری کرده که این امکان، مقدمه‌ای برای حضور خانواده‌ها در استادیوم آزادی برای تماشای مسابقات فوتبال باشد.

پیش از این هفته گذشته در آستانه بازی ایران و مراکش اعلام شد که قرار است خانواده‌ها در ورزشگاه آزادی این بازی را تماشا کنند اما مجوز آن صادر نشد./ ایسنا



آمریکا از شورای حقوق بشر سازمان ملل خارج شد

نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل، روز سه‌شنبه ۲۹ خرداد اعلام کرد، ایالات متحده به دلیل «جانبداری‌های نهادینه» شورای حقوق بشر سازمان ملل علیه اسرائیل از این شورا خارج می شود.


 


رییس کل دادگستری تهران: ثلاث در بیمارستان اعتراف کرده بود

غلامحسین اسماعیلی، رییس کل دادگستری استان تهران در واکنش به انتقادات مطرح شده درباره اعدام محمد ثلاث گفت «ثلاث در بیمارستان اعتراف کرده بود.»

Risultati immagini per ‫محمد ثلاث بیمارستان اعتراف‬‎

اسماعیلی بعد از ظهر سه‌شنبه ۲۹ خرداد در رابطه با ابهامات اجرای حکم قصاص محمد ثلاث اظهار کرد برخی افراد که «ادعای حقوقدانی» و حقوق بشر داشتند با گفت‌وگو «با رسانه‌های ضد انقلاب و در فضای مجازی» کوشیدند اذهان عمومی را نسبت به اجرای حکم قصاص محکوم مشوش و «جای شهید و جلاد را عوض کنند.»

رییس کل دادگستری تهران افزود اتوبوس ثلاث در روزهای قبل از حادثه در محل پارک بوده و به پاتوق و محل تجمع جمعی از افراد بدل شده بود و اینکه محمد ثلات «با سبق تصمیم و نیت مجرمانه» اتومبیل را روشن کرده و عامدا و عالما به افراد حمله کرده است.


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

آب مصرفی آبادان و خرمشهر رایگان شد

$
0
0

زیتون– با دستور غلامرضا شریعتی٬ استاندار خوزستان، آب مصرفی شهرهای آبادان و خرمشهر به علت شوری بالا رایگان اعلام شد.

این دستور برای دو ماه خرداد و تیر اجرا می‌شود.

این تصمیم به علت شوری بیش از حد آب در شهرهای آبادان و خرمشهر در ماه های اخیر صورت گرفته است.

خبرگزاری مهر خبر داد که شوری آب در این دو شهر به گونه‌ای بوده که حتی شستن صورت هم باعث سوزش‌ چشم ها می شد و برخی مردم برای استحمام هم مجبور به استفاده از آب تصفیه شده شده بودند.

رییس اداره امور آب و فاضلاب آبادان در همین زمینه از شوری ۱۶ هزار میکروموسی آب رودخانه بهمنشیر به عنوان دلیل اصلی قطعی آب این شهر در برخی از ساعت های شبانه روز یاد کرد.

علیرضا خلیلی نیا با اشاره به اینکه روز سه‌شنبه میزان شوری آب رودخانه بهمنشیر به ۱۶ هزار میکروموس رسیده است، گفت: «در زمان حاضر شوری آب رودخانه بهمنشیر به حد آب دریا رسیده که سبب کاهش کیفیت آب این رودخانه به عنوان یکی از منابع تامین آب مصرفی مردم آبادان شده است.»

غلامرضا جلالی پور رییس آبفای خرمشهر از خشکسالی نیز، کاهش ذخایر آب پشت سدها و دبی پائین رودخانه ها به عنوان دلایل پیشروی آب دریا و شوری آب در خرمشهر یاد کرد و توضیح داد: «سال های گذشته نیز مد دریا باعث پیشروی آب دریا به سمت کارون می شد اما در سال های گذشته با رهاسازی آب از بالا دست، دبی آب بیشتر بود که توان پس زنی این آب های شور را داشت و مشکل شوری آب ایجاد نمی شد.«

عامر کعبی نماینده مردم آبادان در مجلس شورای اسلامی نیز با ابراز تاسف از اینکه آب شور دریا به عنوان آب با کیفیت شرب به مردم فروخته می شود، اظهار کرد: «باید بکوشیم تا در کنار انجام اقدامات برای رفع بحران آب در شهرهای آبادان و خرمشهر، آب بهای این دوره به منظور کمک و دلجویی از مردم دریافت نشود که این مستلزم پیگیری استاندار از ناحیه رییس جمهور است.»

از سوی دیگر در اطلاعیه اداره آبفای آبادان اعلام شده است که تا پایان تیر جاری که خط دوم آبرسانی غدیر کامل می‌شود، ناچار به سهمیه بندی آب شرب در مناطق مختلف آبادان هستیم.

آیت‌الله خامنه‌ای کار را تمام کرد؛ ایران به FTAF نمی‌پیوندد

$
0
0

زیتون– آیت‌الله خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی٬ امروز خواستار آن شد که ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم نپیوندد.

به گفته رهبر جمهوری اسلامی «هیچ لزومی ندارد ما چیزهایی که نمی‌دانیم به کجا ختم می‌شود و حتی می‌دانیم که مشکلاتی دارد، به‌خاطر آن جهات مثبت قبول کنیم.»

سیستم بانکی ایران در صورت نپیوستن به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم٬ خود به خود مشمول تحریم سنگین خواهد شد.

آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با رییس و اعضای مجلس راه کار حل این معضل را تصویب قوانین داخلی دانست و گفت: «راه‌حل مسئله این است که مجلس خودش قانون بگذارد، مثلاً یک قانون مبارزه با پول‌شویی، یک قانون مبارزه با تروریسم.»

رهبر جمهوری اسلامی در بخشی از سخنرانی امروز خود٬ این معاهدات بین‌المللی را «در اصل در یک نقطه‌ای پخت‌وپز» خواند و مدعی شد که «کشورهای عضو این کنوانسیون‌ها هیچ تأثیری در ایجاد این‌ها ندارند.»

به گفته او قدرت‌های بزرگ بر اساس منافع و مصالح خود، این معاهدات را آماده می‌کنند، دولت‌های همسو یا مرعوب یا همراه آن‌ها هم این کنوانسیون‌ها را در کشورهایشان تصویب می‌کنند. بعد اگر یک دولت مستقلی مثل جمهوری اسلامی پیدا شود که آن را نپذیرد، سرش می‌ریزند که آقا ۱۵۰ کشور این معاهده را قبول کرده‌اند، شما چطور قبول نمی‌کنید؟

لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم که ۲۰ خردادماه در مجلس به رای گذاشته شده بود با ۱۳۸ رای موافق و ۱۰۳ رای مخالف و ۶ رای ممتنع برای مدت دو ماه مسکوت ماند.

در حاشیه تصویب لایحه الحاق جمهوری اسلامی به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم نمایندگان اصولگرای مجلس در اعتراض به تصویب این لایحه چندین بنر و پلاکارد را بر زمین پهن کردند و با تجمع دور رییس مجلس شورای اسلامی دقایقی مانع ادامه کار مجلس شدند.

کنوانسیون مقابله با تأمین مالی تروریسم، یکی از پیمان‌نامه‌های سازمان ملل متحد است که با هدف تشویق دولت‌ها و همکاری بین کشورها برای قطع منابع مالی گروه‌هایی که تروریستی توصیف می‌شود، در سال ۱۹۹۹ میلادی تصویب شد.

تاکنون ۱۸۷ کشور جهان به این کنوانسیون پیوسته‌اند.

فیروزآبادی کاخ مصادره‌ای را تخلیه کرد

$
0
0

زیتون– یک منبع آگاه در ستاد اجرایی فرمان امام اعلام نمود که امروز صبح ویلای فیروزآبادی از وی پس گرفته شده است.

صبح روز گذشته رییس کل دادگستری استان تهران خبر داده بود که دادخواستی از نهاد ذی ربط مبنی بر رفع تصرف از این ملک به حوزه قضایی لواسان واصل شده است.

روز یکشنبه  یک گروه دانشجویی اصولگرا در نامه‌ای به دادستان تهران خواستار بازپس‌گیری یک ویلای مصادره‌ای «۱۰ هزار متری» از حسن فیروزآبادی٬ رییس سابق ستاد کل نیروهای مسلح٬ شد و اعلام کرد که رهبر جمهوری اسلامی «دستور تخلیه این ویلا را صادر کرده است.»

تشکل دانشجویی اصولگرا به نام «جنبش عدالت‌خواه دانشجویی» اعلام کرد که از سال ۷۲ ٬ یعنی بیست و پنج سال پیش٬ یکی از ویلاهای مصادره‌ای در شهر لواسان «به مساحت ۱۰ هزار متر به‌طور رایگان» در اختیار حسن فیروزآبادی قرار گرفته است.

به گفته این گروه دانشجویی فیروزآبادی «علی‌رغم تذکرات و پیگیری‌های فراوان حاضر به تخلیه ویلای مزبور نیست.»

پس از آن حسن فیروزآبادی٬ رییس سابق ستاد کل نیروهای مسلح٬ با انتشار اسنادی مدعی شد که از هیچ مرجعی برای تخلیه منزلی که از ۲۵ سال پیش در منطقه لواسان در اختیار دارد٬ دریافت نکرده است.

او همچنین مدعی شد که محل مورد بحث از ۲۲ سال پیش به عنوان دفتر فوق سری رییس ستادکل نیروهای مسلح استفاده می‌شد.

فیروزآبادی محل تحویلی را، «یک ساختمان مخروبه با حدود ۴ اتاق معمولی و بدون هرگونه امکانات، زیر سقف شیروانی و ساخت حدود ۷۰ تا ۱۰۰ سال پیش» معرفی و تاکید کرد که از هیچ مرجعی حکمی ولایی، قانونی و یا قضایی برای تخلیه دریافت نکرده است.

جنبش عدالتخواه دانشجویی اما در نامه خود اعلام کرده بود که رهبر جمهوری اسلامی نیز «دو بار دستور تخلیه» این ویلا را داده و «اقدامات حقوقی و حکم تخلیه نیز از محاکم قضایی اخذ شده» اما نیروی انتظامی به‌عنوان ضابط قضایی «تاکنون اقدام به اجرای این حکم و تخلیه ملک مذکور، نکرده است.»

ویلای مصادره شده‌ای که حسن فیروزآبادی در آن ساکن است متعلق به خانواده سلطنتی ایران در زمان محمدرضا پهلوی است که پس از انقلاب مصادره شد. برخی از این املاک مصادره‌ای به طور رایگان در اختیار مقام های نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.

سکولار فوتبالی

$
0
0

در این روزهای جام جهانی، شبکه سوم سیما، هر روز ده‌ ساعتی از مدار جمهوری اسلامی خارج می‌شود. برنامه‌ی طولانی «بیست،هیجده» که عادل فردوسی پور تهیه‌کننده‌اش است در حال‌وهوایِ توپ و گل و مستطیل سبز سیر می‌کند و نشانی از ایدئولوژی جمهوری اسلامی ندارد.

مجریان و مهمانان برنامه و گزارش‌گرِسرمستی که از روسیه روایت می‌کند، چنان گرم هیجانِ حضور تیم ملی ایران بر صحنه نمایشی‌ترین رخداد جهانی هستند که فراموش می‌کنند از ایدئولوژیک‌ترین رسانه دنیا بر آنتن رفته‌اند.

در پناهِ فوتبال، گزارش هایی قبل از بازی درباره تیم‌ها پخش می‌شود که سرشار از گفته‌هایی است که بینندگان را از دخمه جمهوری اسلامی پرواز می‌دهد، گزارش‌های نابی که فقط فوتبالی نیست.

راوی به تیم ایسلند که می‌رسد، فراموش نمی‌کند تا از رموز توسعه بگوید و اینکه ایسلند از قدیمی‌ترین دموکراسی‌هاست و اولین رییس‌جمهور زن دنیا را داشته و از هر ده نفر ایسلندی یک نفر کتاب نوشته و ایسلندی‌ها ضرب‌المثلی دارند که هر کس کتاب نمی‌خواند، نابیناست.

وقتی از کره جنوبی گزارش می‌دهد، از پرش بلند کره‌ای‌ها یادی می‌کند و همین نکته که از چهل سال پیش تا کنون رفاه کره‌ای‌ها ۱۴ برابر شده، کافی است تا بیننده حسرت‌مند ایرانی آهی بکشد و چهل سال مصیبت جمهوری اسلامی، مثل شلاقی بر خاطره‌اش فرود آید. گزارش‌نویسان هوشمند برنامه می‌گویند ژاپن جایی است که برای نشان دادن عرق ملی فریاد نمی‌کشند، بلکه فداکاری می‌کنند و همین برای تداعی آن همه شعار و هارت و پورت زعمای نظام کافی است.

فوتبال اسلامی نشد
رهبر انقلاب ایران آیت‌الله خمینی بود که با تجدد میانه‌ای نداشت و تجربه‌اش از ظواهر دنیای مدرن همان یکباری بود که به سینما رفت و فیلم گاو را دید و دیگر هیچ . حتی در تصور هم نمی‌آید که خمینی، یک نیمه فوتبال دیده باشد.
امام گرچه می‌گفت ورزش‌کاران را دوست دارد اما آنچه در ذهن‌اش می‌گذشت احیانا گود زورخانه و کشتی بود و خیالش پاک از ورزش قهرمانی و المپیک و جام جهانی خالی بود.

در سیره امام فوتبال و این قبیل امور نهایتا لهو و لعبی مجاز بودند و تا جایی که به فحشا نمی‌انجامید مباح، اما اگر مثلا همین سید احمد پا به توپ می‌شد و آرزویش فوتبالیست شدن، آنگاه با عتابی باید که شورت ورزشی را با عمامه تاخت می‌زد.

می‌دانیم که سیداحمد خمینی علاقه بسیار به فوتبال داشت و آن‌قدر که نزدیک بود پایش به باشگاهی باز شود. از بخت بد، برادر بزرگتر سیدمصطفی درگذشت و پدر امر کرد که احمد حوزوی شود و این شد که از زمین خاکی به حجره رفت.

فوتبال در ذهن انقلابیون ۵۷ بازی که نه بازیچه‌ای بود که قدری نداشت. حتی بودند و هستند کسانی که این ماجرای جام جهانی و فوتبال را دام استعمار در تحمیق توده‌ها می‌دانستند.

عبدالکریم هاشمی‌نژاد از انقلابیونی که بعدها ترور شد، در کتاب «مناظره دکتر و پیر» که قبل از انقلاب نوشت، فوتبال و این بساط جام جهانی را پدیده‌ای استعماری می‌دانست که باید رهایش کرد.

اما دیری نگذشت که جادوی فوتبال بر سِحر انقلاب هم غلبه کرد و همان دو تیم قرمز و آبی که پیش از انقلاب شر و شوری داشتند، دوباره بازگشتند و استادیوم در همان زمانه جنگ و خونریزی پر از فریادهای شادمانه شد.
با این حال جمهوری اسلامی همه سعی‌اش را کرد تا بتواند بر این جنونِ بی آزارِ فوتبال مهار بزند. باشگاه‌ها به تصرف سرداران سپاه در آمد که مبادا پرچم هویتی بلند شود با این حال روزنامه‌ها و رسانه‌های ورزشی این مجال را پیدا کردند که زیر و بم فوتبال را زیر و رو کنند.

هر چه سیاست در تنگنا افتاد و پر از سانسور و بگیر و ببند شد، ورزشی‌ها این آزادی را داشتند تا بگویند و بنویسند. تجربه برنامه نود هم آرام و پیوسته به یکی از معدود برنامه‌های تاثیرگذار و مرتبط با جامعه تبدیل شد اما در این میانه جمهوری اسلامی در عین تسلط کامل بر ورزش و خصوصا فوتبال، قافیه را در سبک زندگی که زیر پوست فوتبال در جریان بود، باخت.

تیم ملی، تیم ملی است
ایران نامی آشنا در خبرها و بحران‌های جهانی است. چهره عبوس رهبران و دولتمردان ایرانی را مردم دنیا بسیار دیده‌اند و رسانه‌های جهان‌گیر آمریکایی و اروپایی ایران را با بمب اتم مترادف کرده‌اند و نقش بد و زشت را به ایران داده‌اند.

اما گاهی هست که این نقاب سنگین و سیاه جمهوری اسلامی بر زمین می‌افتد و سینمای ایران یا دختران ورزشکار یا بلندقامتان والیبال دستی تکان می‌دهند که یعنی پشت این نقاب سیاه، هزار رنگین کمان هم هست.

تیم ملی فوتبال ایران چهره واقعی از ایران است. جایی که مهم نیست چه دینی داری و یا نداری. تیم ملی مثل کابینه‌ای است از دنیای فردای ایرانی. سردار آزمونِ ترکمن و سنی در کنار مارکار آقاجانیان ارمنی مربی.
کابینه‌ای با دست گشاده بر دنیا و متواضع در کسبِ تجربه‌اش و اینکه می‌توان از کیروش پرتقالی هم برای منافع ملی استفاده برد، همان‌طور که مجلس اول مشروطیت شوستر آمریکایی را خزانه‌دار کل ایران کرد. انگار که پیش از سکولار دموکراسی، سکولار فوتبالی را تجربه می‌کنیم .

توسعه فوتبال ملی در ایران و از سوی جمهوری اسلامی به شکلی غیر عمد شکل گرفت. فوتبال ملی باید به قوانین جهانی و فیفا تن می‌داد تا می‌توانست باشد. اینجا دیگر جای سیاست ایدئولوژیک نبود. نمی‌شد سردار فیروز‌آبادی را دروازه‌بان کرد و سرلشگر سلیمانی را به نوک حمله فرستاد. برای موفقیت دعای کمیل مایلی‌کهن هم به کار نمی‌آمد و چفیه رهبری را هم به جای بازوبند کاپیتانی نمی‌توان بست.

در نگاه شفاف دوربین و نقد بی‌محابای رسانه‌های ورزشی و از همه مهمتر شیپور خواستن افکار عمومی، کاری نمی‌شد کرد جز اینکه به راهی رفت که همه تیم‌ها رفته‌اند. بازیکنان پیر و آن‌ها که چیزی در چنته نداشتند باید که می‌رفتند. باید هر سال بازیکنی ساخته می‌شد و حتی از بازیکنان ایرانی‌تبار در آن‌سوی آب‌ها هم دعوت می‌شد که به تیم ملی بیایند و عاقبت از تجربه و علم و فن روز دنیا هم بهره می‌برد تا سری در سرها در آورد و به جام جهانی رفت.

آن‌چه در سیاست محال بود در فوتبال تا حد بسیاری رخ داد. مدیرت با ثبات هشت ساله کی‌روش عاقبت نتیجه داد و تیمی ساخت که بی‌دغدغه راهی جام جهانی شد. این موفقیت را این‌طور هم می‌توان تفسیر کرد که هر جا شیوه مدیریتی جمهوری اسلامی و نگاه ایدئولوژیک نظام کمرنگ می‌شود، کامیابی افزون‌تر است.

فوتبال نسل به نسل تغییر کرد و با جوان و زمان پیش رفت. از اولین تیم فوتبال ایران که در پاییز سال۵۶ به جام جهانی آرژانتین رفت، امروز کسی بر نیمکت و چمنِ تیم ملی نیست اما آن‌ها که سال ۵۷ بر دوش انقلاب بالا رفتند هنوز هستند و زمین را می‌خشکانند.

ترامپ فقط «تاجر» نیست

$
0
0

زیتون-سحر نصیری: مهدی نوربخش، استاد روابط بین الملل  در دانشگاه هریسبورگ پنسیلونیا از جمله منتقدان بیانیه ۱۰۰ فعال سیاسی و مدنی است و دلایل مخالفتش را نیز در مقاله ای در وب سایت زیتون توضیح داده است.

برخلاف تحلیل‌گرانی که بر وجه «تاجرمابانه» دونالد ترامپ تاکید دارند، مهدی نوربخش از«وجه ایدئولوژیک شخصیت ترامپ» در برابر ایران سخن می‌گوید که «وابسته به راست افراطی و اسرائیل است».

او می‌گوید که «مشکل امریکا و کره شمالی یک مشکل کاملا امنیتی است و رفع این مشکل حامیان بسیاری هم در داخل امریکا دارد. حتی می توان گفت ترامپ سودای دریافت جایزه صلح نوبل را با رفع این مشکل نیز در سر دارد».

نوربخش، برخلاف مخالفان داخلی این بیانیه ۱۰۰ نفره، اصل مذاکره را تائید می‌کند اما معتقد است که راه برون‌رفت از بحران‌های فعلی «مذاکره با دولت فعلی امریکا نیست». او همچنین معتقد است که احتمال انتخاب نشدن دوباره ترامپ و یا استیضاح او بسیار بالاست.

مصاحبه با مهدی نوربخش درباره دلایل مخالفتش با بیانیه مذاکره مستقیم با آمریکا را می‌خوانید:

***

شما جزو منتقدین این بیانیه هستید، آیا انتشار این بیانیه را در حال حاضر کارساز و راهگشا نمی‌دانید، یا اینکه انتقاد شما بیشتر متوجه طرح مذاکره مستقیم ایران با امریکا است؟

من با اصل مذاکره مخالف نیستم. مذاکره را امری مثبت می‌دانم و اگر ایران تصمیم به مذاکره با هرکشوری داشته باشد، من به شخصه از آن حمایت می‌کنم. اما در خصوص بیانیه ۱۰۰ نفر از فعالان سیاسی که البته در حسن نیت این افراد نیز شکی نیست، باید گفته شود که انتقاد من به این بیانیه از جنس دیگری است.

من با وجود دولت فعلی بعید می‌دانم، به نتیجه بهتری از توافق برجام برسیم و شاید همین حداقل‌ها را هم از دست بدهیم. همچنین، بعید است که در طول زمان مذاکره مجدد، ترامپ حاضر به واگذاری امتیاز به ایران باشد و یا حتی به حق و حقوق مندرج در برجام متعهد بماند.

اصولا در هر مذاکره باید چند نکته را در نظر داشت. اول موضوع مذاکره است. اینکه ما می‌خواهیم بر سر چه چیز مذاکره کنیم.دومین مساله اینکه با چه کسی قرار است این مذاکره انجام شود و طرف مذاکره ما چه خصوصیاتی دارد. مساله مهم بعدی این است که ما در چه شرایطی خواهان مذاکره هستیم. به این معنی که ما به عنوان مذاکره کننده، در چه جایگاهی قرار داریم و در توازن مذاکره، در موضع ضعف یا قدرت هستیم.نکته آخری که باید آن را مدنظر قرار داد زمان مذاکره است. به نظر بنده، اینها نکاتی کلیدی برای انجام یک مذاکره کارآمد است.

انتقاد اولی که به این بیانیه می توان داشت، مربوط به موضوع مذاکره و اشاره به قیدی است که در آن به لزوم مذاکرات بی قید و شرط تاکید شده است. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که بی قید و شرط یعنی چه؟ یعنی ما از برجام می گذریم و دوباره بر سر یک برجام دیگر به مذاکره می نشینیم؟.

بیشتر بخوانید

ایران نمی‌تواند راه کره‌ شمالی را برود

پاسخ های رضا علیجانی به منتقدان بیانیه مذاکره مستقیم

به نظر من این موضع سه ایراد اساسی دارد. من برجام را محصول تلاشِ جنبش اصلاح‌طلبی و دموکراسی‌خواهی در ایران و همچنین دستاورد بزرگ همه کسانی می دانم که از ریاست جمهوری ِروحانی برای تغییر در فضای کشور حمایت کردند. چرا که به نظر من بخش تندرو حاکمیت همچنان با سند برجام مخالف است و به عناوین مختلف و در همه تریبون ها از جمله نمازجمعه برای نابودی آن تلاش می کند.

این است که اگر ما بخواهیم این برجام را کنار بگذاریم و بر سر برجامی دیگر به پای مذاکره برویم، یکی از بزرگترین موفقیت های جنبش اصلاح‌طلبی و دموکراسی‌خواهی را کنار گذاشته ایم.

مساله بعدی این است که این سند به غیر از سه کشور امریکا، اسرائیل و عربستان مورد موافقت و حمایت همه کشورهاست. پس چرا ما باید با دستان خود این توافق عمومی را از بین ببریم.

مساله دیگر اینکه، این سند، تقریبا تنها توافقی پس از انقلاب ۵۷ است که ما به طور کامل به آن متعهد مانده‌ایم. بیش از ۱۱ بار آژانس انرژی اتمی از نیروگاه های ما بازدید کرده و تصدیق کرده که ایران به توافقات خودش پایبند بوده است.

من این را اعتبار بسیار بزرگی برای ایران می دانم. اگر ما امروز به حامیان برجام بگوییم که این توافق را نادیده بگیرند و آن را کنار بگذارند و مجددا بر سر توافقی دیگر مذاکره کنیم و نتوانیم در مذاکرات بعدی توافق بهتری را کسب کنیم، آنگاه ما در برابر تاریخ چه پاسخی خواهیم داشت؟

شما در مقاله ای پیشنهاد ادامه مذاکرات و همکاری ایران با اروپا و کانادا را مطرح کردید. اما برخی معتقدند حجم وسیع مبادلات تجاری و اقتصادی شرکت های اروپایی با طرف امریکایی به قدری بالاست که ترس از اعمال تحریم های امریکا، آنها را از پذیرش ریسک مبادله با ایران حذر می دارد. بنابراین برجام بدون امریکا، یک توافق حداقلی بوده و عملا نمی تواند ایران را برای فرو رفت از بحران هایش یاری کند. نظر شما در این خصوص چیست؟

من فکر می کنم بدون امریکا برجامی وجود خواهد داشت ولی بسیار ضعیفتر از آنچه در سند برجام، ایران به دنبالش بود. اما اگر بخواهیم به بهانه همراهی نکردن امریکا ، آن را موکول به توافق دیگری کنیم، به نظر من این هم صحیح نیست.

من با وجود دولت فعلی بعید می دانم، به نتیجه بهتری از توافق برجام برسیم و شاید همین حداقل ها را هم از دست بدهیم. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که توافق کنونی برجام نتیجه حداقل چند سال مذاکره است، مذاکره دیگر چه بسا، مدت زمان بیشتری را نیز طلب کند.

 کره شمالی، به لحاظ امنیتی ، نه تنها برای کره جنوبی و ژاپن که متحدین بسیار قوی امریکا هستند تهدید جدی محسوب می شود بلکه به لحاظ برد جغرافیایی موشکهای بالستیک به امریکا نیز تهدید بسیار جدی تری نسبت به ایران است.

همچنین، بعید است که در طول زمان مذاکره مجدد، ترامپ حاضر به واگذاری امتیاز به ایران باشد و یا حتی به حق و حقوق مندرج در برجام متعهد بماند.کما اینکه در مورد مذاکره با کره شمالی نیز امریکا، برداشتن تحریم ها را موکول به تخلیه کامل تاسیسات اتمی کرده است. ترامپ همچنین تحت فشارهای شدید داخلی نیز در مورد کره شمالی قرار دارد که بسیار به دولت کره بی اعتمادند و علی رغم سماجت کره شمالی برای کاهش فشارها، بعید است که تا تخلیه کامل اسلحه های اتمی، امتیازی نصیبش شود.

به نظر من این فشارهای داخلی در مورد ایران نیز بسیار سختگیرانه‌تر عمل خواهد کرد. علاوه بر دست راستی هایِ حامیِ ترامپ که در مقاله ام در سایت زیتون مفصل به آن اشاره کردم، نقش کنگره امریکا با اکثریتِ جمهوری خواه مخالفِ برجام را هم نباید فراموش کرد. کنگره امریکا از زمان به قدرت رسیدن ترامپ، یکی از حامیان قدرتمند او برای لغو توافق برجام و افزایش تحریم ها و فشارها بر دولت ایران بوده است. بنابراین این تفکر که از فردای شروعِ مذاکرات، فشارهای دولت امریکا را تمام شده بدانیم به نظر من بسیار خوشبینانه و حتی دست نیافتنی است.

همچنین به نظر من، کره شمالی، به لحاظ امنیتی ، نه تنها برای کره جنوبی و ژاپن که متحدین بسیار قوی امریکا هستند تهدید جدی محسوب می شود بلکه به لحاظ برد جغرافیایی موشکهای بالستیک به امریکا نیز تهدید بسیار جدی تری نسبت به ایران است. بنابراین رسیدن به توافق با کره شمالی و ترک خصومت های فی مابین به لحاظ امنیتی برای امریکا از ضرورت بیشتری در مقایسه با ایران برخوردار است.

برخی مطرح می کنند که مشکل ترامپ با برجام بیشتر از جنس مخالفت او با میراث اوباما است، کمااینکه از بقیه معاهده های زمان اوباما نیز با همین سرعت و شدت بیرون آمد. همچنین او به شخصه بی میل نیست ایران را به پای مذاکره بکشاند و افتخار حل کردن مشکلات با دو کشور ایران و کره شمالی، دو دشمن دیرین امریکا را از آن خود کند. آیا شما با این تحلیل موافقید؟

من با این اصل بسیار موافق هستم. ترامپ نه تنها با میراث اوباما بلکه با کل میراث دموکرات ها مخالف است و در تلاش برای از بین بردن تمامی آنهاست. اما شما نمی توانید شخصیت ترامپ را با اوباما در مقام رییس جمهور مقایسه کنید.اوباما علاوه بر اینکه رییس جمهور امریکا بود، رهبر حزب دموکرات نیز محسوب می شد و تصمیماتش حمایت قاطع دموکرات ها را همراه داشت. اما ترامپ فاقد همچین جایگاهی در حزب متبوعش است.جمهوری خواهان در بسیاری از موارد با ترامپ اختلاف نظر جدی دارند و حاضر به همراهی با او نیستند.

از سوی دیگر، ترامپ حمایت ۴۰ درصد از راست گرایان و محافظه کارانی را دارد که تبعیض گرا، ضدمسلمان، ضد اوباما ، طرفدار اسرائیل و مخالف جدی هرگونه مذاکره و امتیاز به ایران است. به نظر من ترامپ به دلیل تکیه سیاسی مطلق بر این طیف و عدم استقلال رای، نمی تواند به صورت مستقل در این خصوص تصمیم بگیرد، چرا که هر تصمیم اشتباهی، منجر به از دست دادن حمایت این گروه می شود و ترامپ به هیچ وجه، مایل به از دست دادن این همراهی نخواهد بود. بنابراین با در نظر گرفتن این موارد، بعید است که ترامپ بتواند با وجود وابستگی شدید به پایگاه اجتماعی اش و همچنین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل – که از گفتن هیچ دروغی برای بزرگ جلوه دادن خطر ایران ابائی ندارد- برای ماندن در صحنه قدرت، قادر به دادن امتیازات بیشتری به ایران باشد.

اما ترامپ در دنیا به فردی تاجر مسلک معروف است که حاضر است برای نفع سیاسی و اقتصادی کشورش بر سر هرچیزی پای میز مذاکره بنشیند. این همان شخصی است که علی رغم تمام لفاظی ها و تهدیدات به راحتی پای میز مذاکره با کره شمالی حاضر شد. به نظر شما ایران چقدر می تواند ازین ویژگی شخصیتی ترامپ بهره ببرد؟

به نظر من، مشکل این نگاه این است که که ما ترامپ را یک شخصیت ایدئولوژیک نمی دانیم و ترامپ را فقط در قالب یک تاجر بررسی می کنیم، درحالی که چنین نیست. در مواجهه ترامپ با کره شمالی، اصلا بحث ایدئولوژیک مطرح نیست، چراکه نگرانی امریکا از کمونیست سال هاست به پایان رسیده است.

به محض اینکه نوبت به ایران می رسد، وجه ایدئولوژیک شخصیت ترامپ که وابسته به راست افراطی و اسرائیل است، خود را نشان خواهد داد.

مشکل امریکا و کره شمالی یک مشکل کاملا امنیتی است و رفع این مشکل حامیان بسیاری هم در داخل امریکا دارد.حتی می توان گفت ترامپ سودای دریافت جایزه صلح نوبل را با رفع این مشکل نیز در سر دارد. اما به محض اینکه نوبت به ایران می رسد، وجه ایدئولوژیک شخصیت ترامپ که وابسته به راست افراطی و اسرائیل است، خود را نشان خواهد داد. بنابراین ما اگر بخواهیم ترامپِ در برابرِ ایران را با همان شخصیتی که در مواجه با کره دیده ایم، مساوی بدانیم به خطا رفته ایم. من با این نگاه که با فردی کاملا تاجر مسلک مواجهیم، موافق نیستم اگرچه اورا یک تاجر بدون اصول می دانم.

نکته دیگری که نباید از نظر پنهان بماند، نقش چین به عنوان بزرگترین حامی توافق احتمالی کره شمالی است. پشتوانه ای بسیار قوی با یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی در دنیای کنونی، که متاسفانه ایران، به دلیل عملکردش در سالیان گذشته فاقد آن است. مذاکره ای که امروز در کره شمالی پیش می رود، به عنوان بخشی از سیاست خارجی دولت چین نیز دارای جایگاه است. بنابراین پایبندی به آن برای امریکا که رابطه استراتژیکی با دولت چین دارد قابل اعتناست. در حالی که در خاورمیانه، تقریبا هیچ کشوری از بهبود روابط امریکا و ایران حمایت می کند.

اما بالاخره ایران برای رفع بحران های چندین ساله اش که با خارج شدن امریکا از برجام نیز ابعاد جدی تری به خود گرفته است، باید تدبیری اتخاذ کند. شما برای برون رفت از بحران کنونی، چه سیاستی را پیشنهاد می کنید؟

راه برون رفت ازین بحران ها در شرایط حاضر، مذاکره با دولت فعلی امریکا نیست. متاسفانه ایران در سال های گذشته، به راحتی فرصت حل مشکلاتش را با دولت های دموکرات امریکا نظیر کلینتون و اوباما را از دست داد. در حال حاضر، ایران هرگز با دولت بر سرکار امریکا نمی تواند کنار بیاید زیرا محوری ترین شرط از ۱۲ شرط امریکا که از سوی وزیر خارجه امریکا برای مذاکره مطرح شد، به رسمیت شناختن اسرائیل است.

راه برون رفت از بحران ها در شرایط حاضر، مذاکره با دولت فعلی امریکا نیست. ایران هرگز با دولت بر سرکار امریکا نمی تواند کنار بیاید زیرا محوری ترین شرط از ۱۲ شرط امریکا که از سوی وزیر خارجه امریکا برای مذاکره مطرح شد، به رسمیت شناختن اسرائیل است.

کاری که ما در حال حاضر می توانیم انجام دهیم، افزایش فشار بر بخش حکومتی ایران به نفع دولت روحانی است. ما همچنین باید حمایت خود را از دولت برای گشایش در فضای سیاست خارجی باز کنیم. این فشارها باید متوجه حکومت، شخص رهبر و سپاه، برای دست برداشتن از ماجراجویی های بین المللی علی الخصوص مساله سوریه و یمن شود. چرا که ما اگر بتوانیم مشکلاتمان در خاورمیانه را با ترکیه، عربستان و اروپا حل کنیم، قدم بزرگی در حل بحران های کنونی پیش روی کشور برداشته ایم. اما مادامی که آقای خامنه ای اعتقاد دارد که باید در سوریه و عراق بماند و دولت های خارجی نیز حقِ سوال پرسیدن در این خصوص را ندارند و قائل به ضوابط بین المللی در این خصوص نباشد، نمی توان به چشم اندازی مثبت برای رفع مشکلات کنونی ایران امید بست.

بنابراین ما فعالان سیاسی باید با تحت فشار قرار دادن حکومت، زمینه را جهت ایجاد یک خانه تکانی بزرگ در سیاست خارجی کشورمان ایجاد کنیم. از سوی دیگر معتقدم با مشکلاتی که ترامپ در امریکا دارد احتمال اینکه برای بار دیگر انتخاب نشود و یا در معرض استیضاح قرار گیرد بسیار بالاست. همچنین، پیش بینی می شود جمهوری خواهان نتوانند کرسی های زیادی را در کنگره آینده کسب کنند و اکثریت کنگره به نفع دموکرات ها تغییر خواهد کرد. بنابراین اگر ایران بتواند با تغییر در سیاست خارجی تعامل بیشتری با اروپا و کشورهای خاورمیانه ایجاد کند، می تواند در آینده نه چندان دور ، شرایط را برای مذاکره با امریکا مهیا کند.

آنچه آقای علیجانی به عنوان یکی از امضاکنندگان بیانیه ۱۰۰ نفر تاکید داشتند همین نگاه حمایت از دولت روحانی و فشار بر بخش حکومتی برای جایگزینی نگاه تعاملی با دنیا به جای نگاه تقابلی دهه های گذشته است. آیا فکر نمی کنید بحث مذاکره مستقیم با امریکا یکی از همین اهرم های فشار مد نظر جنابعالی ست؟

من هم با این نگاه کاملا موافقم اما بحث مذاکره با امریکا را شروع مناسبی برای رسیدن به این هدف نمی دانم، چرا که شرایط هر دو طرف مذاکره کننده را شرایط مساعدی نمی بینم. همچنین در حال حاضر، زمان را مناسب و به نفع ایران ارزیابی نمی کنم. در شرایط کنونی، بزرگترین وظیفه ما، تعامل با اروپا به عنوان بزرگترین حامی برجام است. ایران در حال حاضر باید به جای تعیین ضرب العجل و تهدید به خروج، فضا را برای تعامل بیشتر با اروپا و پایبندی به توافق برجام باز کند.

بیرون آمدن از سوریه و کمک به صلح در سوریه، کمک بزرگی به افزایش تعامل با اروپا می کند. بهبود روابط با اروپا می تواند بزرگترین پشتوانه برای ایران و زمینه ساز مذاکره با امریکا در زمان و شرایطی مناسب تر و در زمان دولتی میانه روتر باشد.

به جرم هیچ

$
0
0

از آخرین دیدار دانشجویان با آقای خامنه‌ای که آنرا «مژده‌ی بزرگ، یک بشارت بزرگ، یک امیدواری بزرگ» نامید، کمتر از یک ماه می‌گذرد و حال سه دانشجو به دلیل حضور در اعتراضات دی‌ماه به ۱۵ سال حبس، ممنوعیت خروج از کشور و عدم فعالیت مجازی محکوم شدند. این در حالی است که ۸ نفر دیگر نیز در پی دریافت احکام قضایی هستند. او مدعی شد «محیط دانشجویی یک محیط بانشاط است» و «دانشگاه زنده است»، اما حقیقت این است که تراکتور انقلابیگری ۴ دهه دانشگاه را شخم زده که نفس به جان آن نمانده است.

پروانه سلحشوری و محمود صادقی که از شروع موج اعتراضات دی‌ماه بیشترین پیگیری‌ها را برای دانشجویان بازداشتی داشتند حدود آنان را بین ۴۰ تا ۶۸ نفر تخمین زدند، اما منصور غلامی در حاشیه جلسه هیئت دولت اظهار کرد که مجموعاً ۱۳۰ نفر از دانشجویان دستگیر شده‌اند. فعالین دانشجویی در واکنش‌های مختلف آمار رسمی منتشر شده را صحیح ندانستند و از برآوردی بیش‌از ۳۰۰ نفر سخن گفتند. محمود صادقی درباره بازداشت‌شدگان گفت:«نکته عجیب آن است که برخی از دانشجویان اصلاً در اعتراض‌ها و تجمع‌های خیابانی حضور نداشته‌اند؛ نمونه‌اش دبیر انجمن اسلامی پیشرو در دانشگاه تربیت مدرس که بازداشت شده است». اما ماموران وزارت اطلاعات آن را اقدامی «پیشگیرانه» عنوان کردند و سوالی که از همان آغاز مطرح شد این بود که: «پیشگیری» با چه هدفی انجام گرفته است؟ و آیا شایسته است هر زمان برای «پیشگیری» دانشجویانی را «به جرم هیچ» بازداشت کنیم؟

۳۷ تشکل دانشجویی در نامه‌ای خطاب به منصور غلامی تاکید کردند:«مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی نیز تجمعات به شرط عدم حمل سلاح و عدم تعارض با مبانی اسلام آزاد است، حال چگونه و با چه توجیهی می‌توان عدهای از دانشجویان را به دلایل واهی بازداشت کرد؟» در این بیانیه بیشترین نقد دانشجویان، معطوف به شعار حسن روحانی بود که می‌گفت:«فضای امنیتی دانشگاه باید برداشته شود»؛ اما از«عده‌ای یاران دبستانی و به دلایل مبهم» خبری نیست و «حریم» دانشگاه به عنوان «آخرین سنگر آزادی و وادی اندیشه» هر زمان با دخالت نیروهای امنیتی-نظامی «شکسته شده است». هر چند دستگاه وزارت علوم قول آزادی بی‌قید و شرط دانشجویان را دادند، اما آنان که با وثیقه و قرار کیفری آزاد شدند، نامه‌ای حاکی از تشکیل دادگاه برایشان ارسال شد.

در واکنش به صدور حکم ناعادلانه و غیرانسانی ۱۵ سال زندان برای لیلا حسین‌زاده، علی مظفری و سینا درویش عمران، دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به همراه برخی اساتید، با در دست داشتن پلاکاردهای اعتراضی از حضور در امتحانات پایان ترم امتناع کردند و با تعیین مهلتی برای وزیر علوم، خواستار توضیح صریح منصور غلامی (که قول آزادی بیقید و شرط آنان را داده بود) پیرامون آن شدند.

از آغاز انقلاب اسلامی ایران «امنیتی‌شدن» جان دانشگاه را کرخت کرد و به لایه‌های عمیق‌تر آن رانده شد. به همین دلیل در آرام‌ترین شرایط اجتماعی نیز نمی‌تواند به حظی از آرامش و طمانینه برسد. با مداخله مستقیم و غیرمستقیم نهاد رهبری در سیاست‌گذاری‌های درون دانشگاهی، دخالت نیروهای امنیتی-سپاهی در برگزاری برنامه‌های تشکلهای دانشجویی و وجود حراست دانشگاه‌ها به عنوان شعبه دیگری از اطلاعات، نشاطی برای دانشجویان نمی‌گذارند. در حقیقت دانشجویان با جبهه‌ای امنیتی مواجه‌اند که از «دال» تا «ه» دانشگاه را قرق کرده‌اند و با ایجاد رابطه‌ای ارگانیکی با نهادهای قهریِ حکومتی، شیره دانشگاه را کشیده‌اند. البته طبقه الیگارشی حاکم به شکل سازمان یافته‌ای طبقه سیاسی خود را در دانشگاه گسیل کرده است تا دیگران را به پذیرش ارزش‌های سیاسی، اجتماعی فرهنگی خود ترغیب کند و این بسط ایدئولوژیکی هزینه‌های بسیاری را بر فعالین دانشجویی بار می‌کند و کسانی چون: مجید توکلی، ضیاء نبوی، لیلا حسین‌زاده، علی مظفری و دیگران قربانیان این تعفن شده‌اند.

استفاده حداکثری از زور و اراده قهری؛ یعنی سیاست «هژمونی اسلحه» در دانشگاه راهی است که طبقه حاکم با گروه‌های پیوند پیگیری می‌کند. احکام صادره برای دانشجویان حکمِ سیلی و مشت سهمگینی را دارد که قرار است آخرین نفس‌های دانشگاه را به عنوان کانون تحولات سیاسی/اجتماعی بگیرد. دانشگاه‌های کشور محل تلاقی و مقصد نیروهای مختلفی است که به شیوه یکسانی عمل می‌کنند و شرایط مادی برای حضور گروهی خاص فراهم آورده‌اند. نهاد رهبری گزینش و استخدام نیروهای اداری دانشگاه و اعضای هیئت علمی را در دست گرفته است؛ نهاد حراست با همراهی نیروهای امنیتی و با تحمیل هزینه‌های سنگین، پژواک صدای دیگری را قطع کرده و بودجه فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی همه در جیب بسیج دانشجویی رفته و ساختار معاونت‌های فرهنگی و امور دانشجویی هم این نابرابری را تجویز کرده است.

دانشگاه میزبان تنش‌های مفرطی‌ست که فشارهای ملتهب محیط را در خود پذیرفته که در نهایت این نیروهای ویرانگر بر دانشجویان تحول‌خواه آوار شده است؛ یعنی قربانگاهی که شکم سیری ناپذیر تمامیت‌خواهی را بطور سیستماتیکی تغذیه می‌کند.

آقای خامنه‌ای در دیدار افطاری با دانشجویان که گفت:«هیچ مردم‌سالاری‌ای مثل مردم‌سالاری ما واقعی نیست … و در اقامه قسط راه پیغمبر را میرویم» سیستم قضایی تحت اراده او، جوان ۲۲ سال‌های را به ۸ سال حبس محکوم می‌کند!

نمایندگان پارلمانی اصلاح‌طلب نیز در برابر این فاجعه تلخ و تباه‌شدن یک عمر زندگانی سکوت کرده‌اند. دانشجویانی که بی‌هیچ مزد و بهانه، شب و روز، تمام کوچه پس‌کوچه‌های شهر را دوره کردند و دل در گرو «تَکرار میکنم» گذاشتند تا گشایشی در انسداد سیاسی و فضای بسته حاکم بر دانشگاه باشد.
این روزها دانشگاه تنهاست و مورد هجمه نااهلان قرار گرفته است؛ آن را دریابیم …


🍃زنده|یکی از متهمان پرونده تجاوز ایرانشهر دستگیر شد

$
0
0

 

 


یکی از متهمان پرونده تجاوز ایرانشهر دستگیر شد

دادستان عمومی و انقلاب زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان گفت: دومین متهم پرونده آدم ربایی و تجاوز به عنف ایرانشهر امروز پنجشنبه، با همکاری ریش سفیدان، معتمدان شهرستان دلگان و خانواده وی تحویل مراجع قضایی شد.

متهم نخست این پرونده هفته گذشته بعد از اعلام شکایت یک شاکی دستگیر و تحویل مراجع قضایی شده بود.

موحدی راد افزود: ۲ متهم دیگر این پرونده شناسایی شده و تحت تعقیب هستند./ایرنا



فردی در کرمان به استفاده از پیام‌رسان داخلی محکوم شد

دادگاهی در کرمان٬ یک نفر را به فعالیت در پیام‌رسان داخلی محکوم کرد. این فرد که اقدام به توهین لفظی به مامور دولت حین انجام وظیفه کرده بود به تبلیغ کالای ایرانی در پیام رسان سروش و ایتا محکوم شد. محمد فرجام طاهری٬ رئیس شعبه ۱۰۲ کیفری شهرستان عنبرآباد گفته که به جای حبس تعزیری برای این «شهروند متخلف»٬ این نوع مجازات در نظر گرفته شده است. /اقتصاد نیوز


افزایش نگرانی‌ها از احتمال اعدام قریب الوقوع رامین حسین پناهی

 




ماهیان خاویاری ایران دیگر امکان مهاجرت ندارند

رئیس شیلات ایران اعلام کرد: آلودگی رودخانه‌های کشور به حدی است که امکان مهاجرت ماهیان خاویاری برای تخم‌ریزی از آنها گرفته شده است.

Risultati immagini per ‫ماهیان خاویاری برای تخم‌ریزی الودگی‬‎



 تجدید نظر ترامپ در سیاست جداسازی مهاجران غیرمجاز از فرزندانشان

 


علی لاریجانی: لایحه مبارزه با تامین مالی تروریسم را با رهبر در میان می‌گذاریم

علی لاریجانی رئیس مجلس ایران درباره تکلیف بررسی کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم (CFT) بعد از سخنان  روز گذشته رهبر جمهوری اسلامی و  مخالفت وی با تصویب لایحه مبارزه با تامین مالی تروریسم گفت: حتما ما این را با ایشان در میان می‌گذاریم و براساس تدابیر ایشان در مجلس پیگیری می‌کنیم.

همچنین سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: «با توجه به بیانات مقام معظم رهبری موضوع لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم (CFT) منتفی است»


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

شروط ظریف برای آمریکا

$
0
0

زیتون– محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران٬ در مقاله‌ای به شروط دوازده گانه مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، پاسخ داده و فهرستی از مطالبات تهران از واشینگتن را مطرح کرده است.

مایک پومپئو به دنبال خروج آمریکا از توافق هسته ای شش قدرت جهانی با ایران، برجام، در اول خرداد ماه سال جاری برای دستیابی به یک توافق جدید با ایران ۱۲ شرط تعیین کرد. او گفته بود آمریکا «شدیدترین تحریم های تاریخ را علیه ایران وضع خواهد کرد و اگر حکومت ایران رفتار خود را عوض نکند فشار تحریم‌ها افزایش خواهد یافت.»

وزیر امور خارجه ایران اما در واکنش در نامه‌ای که امروز (چهارشنبه ۳۰ خرداد) متن فارسی و انگلیسیآن منتشر شده نوشته است: «دولتی که برجام را که نتیجه صدها ساعت مذاکره دوجانبه و چندجانبه با حضور عالی‌ترین مقامات ایالات متحده است و به وسیله شورای امنیت ملل متحد که آمریکا عضو دائم آن است در قطعنامه‌ای به پیشنهاد خود آن دولت و تصویب تمامی اعضای شورای امنیت به یک تعهد بین‌المللی طبق اصل ۲۵ منشور ملل متحد تبدیل شده است را زیرپا گذاشته، چگونه می‌تواند توقع داشته باشد که دوباره با آن دولت مذاکره شود؟»

محمد جواد ظریف با ارائه مطالبات ۱۵ گانه ایران ،‌ از دولت آمریکا خواسته است به آنچه که اشتباهات گذشته واشینگتن خوانده، اذعان کند.

وزیر امور خارجه ایران به رسمیت شناخته شدن «استقلال» و «حق حاکمیت ملی ایران» را از جمله این شروط اعلام کرد و خواستار آن شد که «دولت آمریکا باید تهدید و استفاده از زور به عنوان یک ابزار سیاست خارجی علیه جمهوری اسلامی ایران را رسماً کنار بگذارد.»

او همچنین از دولت آمریکا خواست تا «اقدامات غیرقانونی خود علیه مردم ایران در طول دهه‌های گذشته را پذیرفته، خسارات وارده به مردم ایران را جبران نماید»؛ از جمله «کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲»٬ «ضبط و مصادره غیرقانونی ده‌ها میلیارد دلار اموال و دارایی‌های ملت ایران» و مواردی دیگر از این دست.

محمدجواد ظریف همچنین تاکید کرد که دولت آمریکا باید فوراً بدعهدی‌ها و نقض صریح برجام را که صدها میلیارد دلار خسارت مستقیم و غیرمستقیم ناشی از جلوگیری از تجارت با ایران و سرمایه‌گذاری در ایران وارد کرده است، متوقف نموده، خسارات مردم ایران را جبران نماید و به صورت قابل راستی‌آزمایی متعهد شود که بدون هیچ قید و شرط کلیه تعهدات خود در برجام را اجرا نموده و بر اساس مفاد برجام از هر اقدامی که مانع عادی شدن روابط اقتصادی با ایران شود، خودداری خواهد کرد.

وزیر امور خارجه ایران در ادامه اضافه کرد که  دولت آمریکا باید همه شهروندان ایرانی و غیرایرانی را که به دلیل اتهاماتی نظیر نقض تحریم‌های ایران در آمریکا در زندان به سر می‌برند را فوراً آزاد کند.

دادگستری و نواندیشی دینی |محسن کدیور

$
0
0

خبر تلخ اعدام عجولانه محمد ثلاث (۲۸ خرداد ۱۳۹۷) از منسوبان به دراویش نعمت اللهی گنابادی به اتهام زیرگرفتن سه مامور نیروی انتظامی در جریان ناآرامی‌های دی ۱۳۹۶ را با ناباوری خواندم. اظهارات زینب طاهری وکیل شجاع وی را با دقت دنبال می کردم. وکیل با اشراف کامل بر پرونده، موکل خود را با ارائه مستندات متعدد، بیگناه اعلام کرده است. افکار عمومی همانند وکیل اقرارهایی که در نظام جمهوری اسلامی علی الاغلب «زیر شکنجه» اخذ شده اند را به عنوان مستند حکم به رسمیت نمی شناسد. طرفه آن‌که مستند اکثر قریب به اتفاق اعدامها و مجازاتهای سیاسی در ایران پس از انقلاب «إقرار» بوده است. ویرایش سخنرانی منتشرنشده ام مرتبط با وضعیت اسفبار دادگستری در ایران پس از انقلاب را به اعتراض به ظلم نهادینه قضائی در جمهوری اسلامی منتشر می کنم.

سخنرانی: 

 

پرسش و پاسخ:

 

قرآن؛ کلام الهی یا سخن پیامبر؟

$
0
0

اعتقاد به «کلام‌الله مجید» بودن قرآن و انتساب الفاظ آن به وحی، باور همیشگی مسلمانان در طول ۱۴ قرن گذشته بوده است. در دو سه دهه اخیر است که برخی متفکرین مسلمان سنی و شیعه در کشورهای اروپایی و ایران نظریات متفاوتی ابراز کرده و نقش پیامبر را در شکل‌گیری الفاظ و مفاهیم قرآنی عمده کرده‌اند. علی‌الاصول طرح چنین نظریاتی، هرچند مخالف اجماع اُمت، نباید موجب برآشفتن و طرد و تکفیر باشد، بلکه آزاد فکری بنیادین اسلام ایجاب می‌کند از فکر مخالف در تبادل آراء و تضارب افکار استقبال شود. نقش پیامبران به تعبیر امام علی (در خطبه اول نهج البلاغه)، شخم زدن زمین ذهن و برآوردن دفینه‌های عقلانیت بوده است (…و یُثِیروا لَهُم دَفائِنَ العُقُولِ). به گفته مولوی:

کشت جان را کش جواهر مضمر است/ آب رحمت پر ز آب کوثر است.

سخنان اخیر جناب دکتر سروش در برنامه ۳:۵۹ دقیقه‌ای بی‌بی‌سی فارسی، در راستای همان نظریات جدید و بیانی دیگر از سخنان سابق ایشان است که چون در رسانه‌ای با مستمعین میلیونی پخش شده، مخاطبین میلیونی هم یافته و این قلم، همچون دیگران، به خود حق می‌دهد به چند نکته از تعارضاتی که چنین سخنانی با متن قرآن پیدا می‌کند در بندهای زیراشاره نماید:

۱- ثنویت درمنبع وحی!
اگر قرآن محصول و معلول شخصیت پیامبر و او نیز پرورده تاریخ و جغرافیای خویش و مؤلف آن کتاب کریم بوده باشد، در این صورت قرآن دو منبع پیدا می‌کند؛ الهامات غیبی و «نفس» تأثیر پذیرفته پیامبر از منابع متعدد زمان و مکان خود، یعنی دوران جاهلیت! و آنچه به زبان پیامبر و اهل بیت و اجماع عالمان امت «کلام الله» شمرده شده، در واقع ترکیبی تلقی خواهد شد مشمول تغییر و ابطال، همچون آثار و الهامات بشری از منشآت عارفان و عالمان اخلاق، حال آن‌که به نصّ قرآن:
«بی‌تردید این کتابی است برتر (باطل نشدنی) که هیچ باطلی از پیش و پس (حال و آینده و گذشته) بدان راه ندارد، تنزیل یافته‌ای است از سوی (خداوند) حکیم و ستوده شده مطلق.»(۱)

تشکیک در اصل «کلام‌الله» بودن قرآن، از تصوّر ارتباط آن با «نفسِ» تأثیر گرفته پیامبر از محیط خود ناشی می‌شود، حال آن‌که قرآن به کرّات پیامبر را «اُمّی»، یعنی درس‌نخوانده و بی‌خبر از آنچه «کسب علم و تجربه» نامیده می‌شود می‌شمارد و مخصوصاً اصرار دارد و تأکید می‌کند که او پیش از نبوّت ابداً در این وادی‌ها نبوده است. در قرآن آمده است:
«تو پیش از این نه هرگز کتابی خوانده و نه خطی نوشته بودی، که اگر چنین بود، «ابطال‌گران» حتما تردید می‌کردند. بلکه قرآن آیات روشنگری است در سینه کسانی که دانش داده شده‌اند»(۲)

دوران تولد، طفولیت، کودکی و جوانی آن یتیم قریش برای معاصرانش همچون کف دست صاف بود و می‌توانستند به راحتی این یادآوری قرآنی را بپذیرند که:
«بدین‌گونه ما قرآن را به فرمان خویش بر تو وحی کردیم و پیش از آن نه می‌دانستی «کتاب» چیست و نه «ایمان» کدامست!؟ بلکه ما آن (قرآن) را نوری قرار دادیم تا بندگان شایسته‌ای را که بخواهیم بدان هدایت کنیم…»(۳)

۲- تفکیک قرآن میان نفس پیامبر و منبع وحی
منکرانی که به «تلقی» مستقیم حقایقی از خدا باور نداشتند، از پیامبر می‌خواستند قرآن دیگری برای آنها بیاورد یا تغییرش دهد، به او وحی می‌شود به آنها بگوید:
«من از سوی نفس خویش (تلْقَاءِ نَفْسِی) نمی‌توانم آن را تبدیل کنم، من فقط از آنچه به من وحی می‌شود تبعیت می‌کنم…. من پیش از این عمری را میان شما به سر بردم (سابقه چنین سخنانی نداشتم) چرا عقلتان را به کار نمی‌برید؟»(۴)

صریح‌تر از این نمی‌شود تلقی و دریافت کلام الهی را از نفس پیامبر تفکیک کرد؛ تلقی همان دریافت و فهم مطلب است همان‌گونه که آدم به تلقی کلماتی از پروردگارش رسید،(۵) عیسی کلمه القاء شده خداوند برمریم بود،(۶)

قرآن تاکید می‌کند:
«بی تردید تو قرآن را از جانب خداوند حکیم علیم تلقی و دریافت می‌کنی»(۷)

تبعیت انحصاری پیامبر از وحی حداقل در سه آیه دیگر آمده است.(۸). اهمیت این سخن آن‌چنان است که برای، به اصطلاح چهار میخه کردن آن، خداوند به هرآنچه دیده می‌شود و دیده نمی‌شود سوگند خورده که:
«این قرآن گفتار فرستاده‌ای (جبرئیل) کریم است، نه گفتار یک شاعر و کاهن، ولی اندکی باور می‌کنند و پند می‌پذیرند که این نازل شده‌ای از سوی ربّ عالمیان است، اگر او (محمد) سخنانی به دروغ بر ما بسته بود، قطعاً او را به چنگ قدرت می‌گرفتیم و شاهرگش را می‌بریدیم!»(۹)

۳- ترکیب وحی با نفس پیامبر و معضل رسالت

نتیجه فوری تئوری ‌روایت یا رؤیای پیامبر از عالم غیب، نفی ناگزیر و ناخواسته رکن «رسالت» است که مشتقات این کلمه ۵۱۳ بار در قرآن تکرار شده است. در این تئوری‌، محور اصلی پیامبری است که هم‌چون بقیه ابناء بشر سخنانش «مقبول و نامقبول، نیک و بد و پستی و بلندی داشته است»! حال آنکه قرآن به وضوح در ده‌ها آیه پیامبر را واسطه ابلاغ وحی برای «مردم» و بشیر و نذیر برای «آنها» شمرده است.

اگر قرار بر هدایت مردم باشد، نامعقول و خلاف حکمت می‌نماید که خدا بندگان را به ترکیبی دعوت کند که آمیخته با تأثیرات تاریخ و جغرافیا، آن هم دوران جاهلیت است. با این تئوری چاره‌ای نمی‌ماند جز آن که گفته شود رسالت نقشی نفسانی و خودجوش بوده که پیامبر برای خویش فرض کرده و بقیه پیامبرانِ پیشین نیز بر این قاعده بوده‌اند! اگر گفته شود روح و روان پیامبر صددرصد خدایی شده بود، در این صورت جایی برای «خودِ» او نمی‌ماند و تأثیر پذیری‌اش از منابعی دیگر و مقبول و نامقبول بودن کلامش موردی نمی‌یابد.

مسلمانان در ماه رمضان سوره‌های قدر و (۸ آیه ابتدای) دخان را می‌خوانند که به روشنی نزول قرآن را به مدد ملائکه و روح در امتداد جریان تاریخی رسالت و رحمت ربوبی و جزئی از ربوبیّت جهانشول آفریدگار شمرده است، ربوبیّتی که همه آسمان‌ها و زمین و فضای میان آن‌ها را در بر گرفته است.

۴- آئین محمدی
اگر «تمام دیانت محصول و معلول شخصیت پیامبر باشد»، بدیهی است به این نتیجه خواهیم رسید که «دیانت اسلام آیین محمدی» است، با «همه پستی بلندی‌هایش در بلاغت و کلام».

هرچند نقش پیامبر و پاکی و پیراسته‌گی نفس او در پذیرش وحی بدیهی است و بیشترین مخاطب و هدف تربیتی نازل‌کننده وحی نیز در نخستین سال‌های رسالت همو بوده است، با این حال قرآن در حداقل ممکن نام پیامبر را آورده و به ذکر‌ نقش او (رسوله و نبیه) اکتفا کرده است و این از نظر آماری به‌راستی شگفت‌آور است که با ۱۳۶ بار تکرار نام موسى، ۶۹ بار ابراهیم، ۴۳ بار نوح، ۳۶ بار عیسی و مسیح، فقط ۴ بار نام پاک محمد در قرآن تکرار شده و گویی خداوند به عمد خواسته است در آیین تسلیم توحیدی شخصیت‌محوری حاکم نگردد.

ما پیروان عیسی مسیح را مسیحی و پیروان موسی را کلیمی (منتسب به موسی کلیم‌الله) می‌نامیم، آنها نیز تا قرن‌ها مسلمانان را محمدی می‌نامیدند، اما قرآن مسیحیان را به دلیل نصرت حوارین از عیسی مسیح «نصاری»،(۱۰) و کلیمیان را به دلیل بازگشت از گوساله پرستی به خدای یکتا «یهودی»،(۱۱) و پیروان پیامبر اسلام را به دلیل پیروی از آیینِ سِلم و تسلیم ابراهیم «مسلمان» نامیده است (حج۷۸).

۵- پیامبر شخصیتی فعّال یا منفعل؟
پیامبر اسلام به گواهی تاریخ، از فعال‌ترین شخصیت‌ها، و به گواهی برخی اندیشمندان غربی، تأثیرگزارترین شخصیت تاریخ بوده است، با این‌حال در ارتباط با وحی مطابق نصّ قرآن، صددرصد حالت انفعالی داشته و جز ابلاغ آنچه بر او وحی شده، ذرّه‌ای از تشخیص و تمایلات خود را در آن کتاب دخالت نداده است.

البته دور از ذهن نیست که بعضاً عارفان و عالمان هم در مواردی الهاماتی دریافت کرده باشند، اما آنها وظیفه‌ و رسالتی الهی برای خود در انتقال دریافت‌شان به مردم نمی‌دیدند، حال آنکه موضوع «ابلاغِ» آیات وحی شده به مردم، از کلیدی‌ترین مباحث قرآنی است که در ۲۴ آیه قرآن صریحاً از آن سخن گفته شده است. اگر خداوند پیامی به رسول خود داده تا به مردم ابلاغ کند، چگونه می‌توان این پیام را مقبول و نامقبول و آمیخته با تأثیرات نیک و بد پیامبر از محیط خود دانست؟ کدام پیک پادشاهان در طول تاریخ فرمان را به ذوق و سلیقه و تأثیرات شخصیتی خود رسانده است که پیک خدا چنین باشد؟ آیات زیر صریحاً حالت انفعالی پیامبر را در تلاوت وحی نشان می‌دهد:
«زبانت را به آن (تلاوت وحی) حرکت مده تا در (ابلاغ به مردم) شتاب کرده باشی، مسلماً گردآوردنش (در ذهن تو) و خواندنش با ماست، پس هرگاه ما خواندیم تو از خواندنش تبعیت کن، بیان بعدی‌اش نیز برماست.»(۱۲)
«…و در خواندن قرآن پیش از آنکه وحی آن تمام شود شتاب مکن، و بگو پروردگارا مرا علم بیفزای.»(۱۳)
«…پس مسلماً خداوند رصدی (نیروی مراقبی) از مقابل پیامبران (مسیر دریافت وحی) و از پشت آنها (در انتقال پیامشان به مردم) می‌گمارد تا بداند (مطمئن شود) رسولانش پیام او را ابلاغ کرده‌اند، او بدآنچه نزد آنان است (عقل و نفس آنها) احاطه دارد و بر عدد همه چیز آگاه است.(۱۴)
«جز این نیست که ما (تلاوت) آن را به زبان تو میسرکردیم تا مردم آگاه شوند.(۱۵)

۶-تفاوت سطح مطالب قرآن
چنین انتظار می‌رود که اگر قرآن از عالم غیب سرچشمه گرفته باشد، لاجرم باید از مسائل ماوراء‌الطبیعه برای ما خبر بیاورد و اُفت کلام از پرده غیب به صحنه اختلافات زناشویی و راه‌حل‌های آن دلیل بشری و نازل بودن کلام گرفته می‌شود، حال آنکه قـرآن تنها کتاب فلسفه و کلام و علم و ادب و عرفان نیست، کتاب راهنمای زندگی و هدایت همه‌جانبه بشر نیز هست؛ هم توده‌های مردم را راهبر است (هدی للناس)، هم حاوی درجات پیشرفته‌تری از هدایت است (وبینات من‌الهدی) و هم تشخیص درست و شخصیت قرآنی یافتن را تعلیم می‌دهد (والفرقان).
قرآن با همان مسائل مورد انتظار، از پشت پرده غیب، با خبر قیامت آغاز شده و تا دو سال اول ۴۹/۶٪ آیات به غریبه‌ترین موضوع برای معاصرین نزول اختصاص یافته است. پس از آن نیز تاریخ تجربه طولانی بشر از آدم و نوح و انبیاء سلف، یعنی سرگذشت انبیاء و اُمت‌ها، را از پشت پرده غیب برای ما به نمایش گذاشته است، در سال‌های میانی بعثت اصول توحید و اخلاقیات را در اولویت و تمرکز آموزش قرار داده و سرانجام در یکی دو سال آخر بعثت به جنبه‌های روبنایی مورد نیاز جامعه شکل گرفته اسلامی، یعنی احکام که فقط ۴٪ قرآن را تشکیل می‌دهد پرداخته است.

در خود قرآن آمده است این کتاب از دو بخش محکمات (سرراست و ساده) و «متشابهات» ( به زبان تشبیه و مجاز) تقسیم شده است. سخن گفتن از عالم غیب، چه قیامت چه مسائل علمی و امور پیچیده، برای مردمانی که سواد خواندن و نوشتن نیز نداشتند و زبان بدوی و کلامشان کِشش و ظرفیت حمل و انتقال چنان معانی عمیق را نداشت، آیا جز به زبان تشبیه و تمثیل و مجاز ممکن بوده است؟

اموری را که حتی به پیامبر مکرّم۱۳بار گفته شده تو چگونه توانی فهمید؟: وما ادریک ما یوم الدین/ مایوم الفصل/ ما لیله القدر/ ماالقارعه/ ماالحاقه/ ماالطارق/ ماعلیون/ ماالعقبه/ ماالحطمه/ ماسجین/ ماعلیون… چگونه می‌توان انتظار داشت به زبان غیر مجازبرای مردم بیان کرد؟

علاوه بر آن، هرچند قرآن کتاب علمی نیست و برای آموزش علوم نازل نشده است، اما وجود صدها آیه در زمینه‌های مختلف که امروز در پرتو پیشرفت علم و کشفیات جدید بهتر شناخته شده و ده‌ها کتاب که بعضاً توسط غیر مسلمانان غربی نوشته شده است، نشان می‌دهد گوینده چنین سخنانی نمی‌تواند جز پروردگار عالم هستی باشد و پیامبری اُمّی نمی‌تواند آگاه بر چنین اموری بوده باشد.

در خاتمه، چگونه گفته می‌شود این امور با تئوری رؤیای رسولانه قرآن بهتر تفسیر می‌شود، حال آن‌که با نادیده گرفتن آیاتی صریح در اصالت و الهی بودن کلام وحی، بزرگترین سرمایه مسلمانان مورد شک و تردید قرار می‌گیرد؟ امانت و صداقت پیامبر زبانزد معاصرانش بوده است، چگونه ممکن است مؤمن به اخلاق عظیم پیامبر (قلم ۴) بود و مقام او را در عالی‌ترین منزلت قرار داد، با این‌حال سخن صریح او در انتساب آنچه ابلاغ کرده به آفریدگاررا مورد عنایت قرار نداد؟

عبدالعلی بازرگان
۲۱ جون ۲۰۱۸ برابر با ۱ تیر ۱۳۹۷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- فصلت ۴۲- …وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌلَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ.
۲- عنکبوت ۴۸- وَمَا کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتَابٍ وَلا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمم.
۳- شوری ۵۲- کَذَٰلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ وَلَٰکِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ.
۴- یونس ۱۵- وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ لا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هَٰذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَىٰ إِلَیَّ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ، قُلْ لَوْ شَاءَ اللهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَلا أَدْرَاکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ.
۵- بقره ۳۷
۶- نساء ۱۷۱
۷- نمل۶- وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیم.
۸- انعام ۵۶ و اعراف۲۰۳.
۹- حاقه ۳۸ تا ۴۶- فَلا فلأُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ، وَمَا لا تُبْصِرُونَ، إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ، وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِیلاً مَا تُؤْمِنُونَ، وَلا بِقَوْلِ کَاهِنٍ قَلِیلاً مَا تَذَکَّرُونَ، تَنْزِیلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ، ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ.
۱۰- آل‌عمران۱۵۲
۱۱- اعرف۱۵۶
۱۲- قیامه ۱۶تا ۱۹- لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ، فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ
۱۳- طه ۱۱۴- …وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضَىٰ إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا
۱۴- جن ۲۷ و ۲۸- …فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَأَحْصَىٰ کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا.
۱۵- مریم ۱۹ و دخان ۵۸- …فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ.

رویای تبدیل دانشگاه امنیتی به دانشگاه امن

$
0
0

زیتون-پریا منظرزاده: دخالت‌های حکومت ایران در فضای دانشگاهی، آسیب‌های وارده بر فضای آموزش عالی را وارد فاز جدیدی کرده است. اگر تا دیروز دانشجویان با برچسب‌هایی همچون «ستاره‌دار» از تحصیل محروم می‌شدند، اکنون با شرکت نکردن در جلسه امتحانی به محرومیتی خودخواسته تن می‌دهند و هر دوی این شرایط در نهایت به ضرر آموزش عالی است.

احکام پنج تا هشت ساله برای دانشجویانی که در اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶ بازداشت شده بودند در فصل امتحانات، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را متنشج کرده است.

شبکه‌های اجتماعی پر از پیام‌های هم‌دردی با دانشجوی ۲۲ ساله‌ای است که در ۳۰ سالگی حکم حبس‌اش پایان می‌یابد. در حکم‌های دانشجویان ممنوعیت فعالیت در شبکه‌های اجتماعی نیز به چشم می خورد.

سینا ربیعی، لیلا حسین‌زاده، محسن حق‌شناس، پریسا رفیعی، مرضیه امیری و زهرا احمدی همان شش دانشجویی هستند که غلامرضا غفاری معاون فرهنگی وزارت علوم صدور حکم برای آنها را تایید کرده است.

سینا درویش عمران و علی مظفری، دو فعال دانشجویی دانشگاه تهران، از سوی دادگاه انقلاب به هشت سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت خروج از کشور، محرومیت از فعالیت‌ سیاسی و ممنوعیت حضور در فضای مجازی محکوم شده‌اند.

شبکه‌های اجتماعی پر از پیام‌های همدردی با دانشجوی ۲۲ ساله ای است که در ۳۰ سالگی حکم حبس‌اش پایان می‌یابد. در حکم‌های دانشجویان ممنوعیت فعالیت در شبکه‌های اجتماعی نیز به چشم می‌خورد.

اعتراضات دی‌ماه ۹۶ برخلاف سایر اعتراضات مردمی پس از انقلاب اسلامی، تنها تعداد کمی از دانشگاهیان را با خود همراه کرد با این حال تعداد زیادی دانشجو دستگیر شدند.

بنا به گفته پروانه سلحشوری، نماینده تهران در مجلس، تنها در هفته اول اعتراضات سراسری دی‌ماه سال گذشته دستکم ۹۰ دانشجو بازداشت شدند و سایت دانشجو آنلاین لیستی از ۱۰۲ تن از دانشجویان بازداشت شده را منتشر کرد.

محمود صادقی، دیگر نماینده تهران نیز از تشکیل پرونده قضایی برای حدود ۵۰ دانشجو خبر داده بود.

بعضی از این دانشجویان در خانه‌هایشان بازداشت شدند و تعدادی از نمایندگان گفتند که بازداشت‌ دانشجویانی که در اعتراضات مشارکت نداشته‌اند «پیشگیرانه» بوده است.

شعار «مرگ بر دانشجو درود بر ستمگر» روی پلاکاردهای دانشجویان دیده می‌شد. در ماه‌های اخیر کارگران نیز این شعار را به صورت «مرگ بر کارگر درود بر ستمگر» به کار می‌بردند.

اعتراض به احکام صادره برای دانشجویان از اسفند ۹۶ آغاز شد. دانشجویان دانشگاه پلی تکنیک با سردادن شعارهایی از جمله «گرانی، اختلاس، فتنه امروز ماست» و «زندانی سیاسی/ دانشجوی سیاسی آزاد باید گردد» نسبت به این دستگیری ها اعتراض کردند.

۲۲ تشکل دانشجویی دانشکده‌های دانشگاه تهران روز چهارشنبه نهم اسفند در نامه‌ای خطاب به وزیر علوم خبر داده بودند که شماری از این دانشجویان اکنون دوباره به دادگاه انقلاب احضار شده وبا اتهام‌های سنگینی مواجهند.

بیش از ۱۵۰۰ دانشجوی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران نیز در بیانیه‌ای اعتراضی اعلام کرده بودند که نسبت به صدور احکام قضایی و تشکیل پرونده‌هایی که منجر به «هرگونه گرفتاری و محرومیت و حبس» برای دانشجویان بازداشت‌شده شود، «حساس» خواهد ماند.

اعتراضات به این احکام ادامه یافت تا روز یکشنبه ۲۷ خرداد در مراسم تشییع پیکر دکتر محمدامین قانعی راد، استاد جامعه‌شناسی که تعدادی از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با در دست داشتن پلاکارد‌هایی نسبت به صدور این احکام اعتراض کردند.

شعار «مرگ بر دانشجو درود بر ستمگر» روی پلاکاردهای دانشجویان دیده می‌شد. در ماه‌های اخیر کارگران نیز این شعار را به صورت «مرگ بر کارگر درود بر ستمگر» به کار می‌بردند.

دانشجویان در ادامه اعتراض‌های خود تصمیم گرفتند امتحانات ٢٨ خرداد را تحریم کنند. این تصمیم با همراهی اساتید این دانشکده همراه شد.

این تجمعات در روزهای بعد نیز ادامه یافت و سارا شریعتی یکی از اساتید دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تجمع دانشجویان گفت که «اگر امروز دانشگاه بتواند حرف خود را به کرسی بنشاند و از سرمایه‌های دانشگاه دفاع کند، دانشگاه سربلندتر و خودمختارتر و مستقل‌تری خواهیم داشت».

روز پنج شنبه نیز دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در یک حرکت نمادین بر پیکر «دانشگاه بیدار»حلقه زدند.

دانشجویان نسبت به شانه خالی کردن وزارت علوم از مسئولیت، با ادعاهایی از جمله اینکه موضوع از دست دولت خارج است، خشمگین هستند چون ضابط پرونده دانشجویان وزارت اطلاعات است.

یکی از دلایلی که موجب خشم دانشجویان شده صحبت‌های غلامرضا غفاری، معاون فرهنگی وزارت علوم و رییس سابق دانشکده علوم اجتماعی است. او گفته بود حکم قضایی برای دانشجویان صادر نخواهد شد و «دانشجویان بخشی از خانواده دانشگاه‌ها هستند به همین دلیل تاکید وزارت علوم این است که اتهامات آنها حتی اگر قضایی هم باشد در داخل دانشگاه‌ها رسیدگی شود.»

دانشجویان نسبت به شانه‌خالی‌کردن وزارت علوم از مسئولیت، با ادعاهایی از جمله اینکه موضوع از دست دولت خارج است، خشمگین هستند چون ضابط پرونده دانشجویان وزارت اطلاعات است.

این حرکت‌های دانشجویی به واکنش‌های مسئولان وزارت علوم و مطرح شدن این مساله در هیات دولت منجر شده است. اما بنظر می‌رسد تجدیدنظر در احکام، هدفی دور از دسترس باشد.

اکنون که احکام صادر شده و اعتراض‌ها بالا گرفته، غفاری در نشستی خبری اطمینان داده که وزارت علوم پس از مطلع شدن از احکام صادر شده، پیگیری برای تجدیدنظر در این احکام را آغاز کرده است.

از مجلس نیز صداهای پراکنده‌ای مبنی بر حمایت از دانشجویان به گوش می‌رسد. نمایندگانی همچون فاطمه سعیدی تاکید می‌کنند که مجلس باید حامی دانشجویان باشد. او در توییتی نوشت:«از مسئولان مربوطه قول گرفته بودیم برای #دانشجویان _بازداشتی پرونده‌سازی نشود اما بدعهدی کردند. وزرای اطلاعات و دادگستری باید پاسخگو باشند».

محمدمهدی زاهدی، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی نیز در این‌باره گفت: «دانشجویان گاهی دچار احساسات می‌شوند نباید هزینه را برای آنها سنگین کنیم،‌امیدواریم در تجدیدنظر، احکام تعدیل شود. انتظار داریم قوه قضائیه رأفت خاصی در برخورد با دانشجویان داشته باشد».
فعالان مدنی ایران، دولت روحانی را برای این بازداشت ها مورد انتقاد قرار می‌دهند.

چون با حمایت این قشر برای بار دوم در انتخابات پیروز شد و از فردای انتخابات وعده‌های آزادیخواهانه و حمایت از دانشگاه را از یاد برد.

تنها حمایت دولت در این راستا، بازگشت تعدادی از دانشجویان ستاره‌دار به تحصیل بود هر چند هنوز ستاره‌دار شدن دانشجویان ادامه دارد و روزنامه جامعه‌فردا در روز نهم آذر۹۶ از ستاره‌دار شدن دست‌کم ۱۵۰ دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد و دکترا خبر داده و نوشته بود که آنان با «پیغام نقص در پرونده» رو‌برو و از راهیابی به دانشگاه‌ها محروم شدند.

در سال‌های گذشته ۹۲ تشکل دانشجویی، ۸۱۳ فعال نشریات دانشجویی و هشت هزار فعال دانشجویی، در نامه‌های جداگانه‌ای به وجود«جَوّ ارعاب و تهدید» و فضای «امنیتی» در دانشگاه‌ها، به لغو برنامه‌های تشکل‌های دانشجویی و «دخالت‌های غیرقانونی و فراقانونی» در برگزاری آنها اعتراض کرده‌اند.

دانشجویان در فضای مجازی از رویای خود برای تبدیل فضای امنیتی دانشگاه به فضای امن سخن می‌گویند؛ رویایی که روزبه‌روز دست نیافتنی ‌تر می‌شود.

در رثای یک انسان آزاده و یک محقق فرهیخته؛ محمدامین قانعی‌راد

$
0
0

مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّـهَ عَلَیْهِ ۖ (قسمتی از آیه ۲۳ سوره احزاب)

این چند سطر را شتابزده و در فرصت کوتاهی که به وسیله مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور فراهم آمده است، به نیت بزرگداشت یاد و نام یک برادر عزیز و یک رفیق شفیق و یک همکار دانشور، دکتر محمدامین قانعی‌راد، که همچون هم‌نام بلند مرتبه‌اش، «محمد امین» در شصت‌وسه سالگی دار فانی را وداع گفت و به دیدار محبوب شتافت، قلمی می‌کنم. باشد تا در فرصتی فراخ‌تر، به‌خواست حق، به گونه‌ای درخورتر خاطره این عزیز را گرامی بدارم.

اولین دیدار نگارنده با دکتر قانعی‌راد در سال ۱۳۸۱ و زمانی واقع شد که به توصیه جناب آقای سیدمحمد خاتمی و دعوت آقای دکتر رضا منصوری به مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور پیوستم. در میان جمع هیئت علمی و نیز دیگر همکاران مرکز، که با برخی احیانا از پیش تا حدودی آشنایی داشتم، دکتر قانعی‌راد نخستین همکاری بود که تقریبا بلافاصله با او احساس نزدیکی و هم افقی کردم. دیدارهای بعدی، بیشتر و بیشتر برجستگی‌های اخلاقی و توانایی‌های علمی و تخصصی این دوست تازه‌یافته را آشکار می‌کرد.

صاحب این قلم به‌زودی به این نکته پی برد که این همکار دانشگاهی از یکسو اهتمامی جدی در دفاع از شان و مقام دانشگاه و دانشگاهیان دارد. ثانیا در عین اعتماد به نفس در خصوص دانش تخصصی خویش، کاملا گشوده به نقد و آماده پذیرش اندیشه‌های تازه و حتی خلاف دانسته‌های پیشین خویش است. ثالثا، برخلاف بسیاری از اساتیدی که اگر مدرسان و محققان خوبی به شمار می‌آیند، از زیروبم‌های آئین‌نامه‌ها و راز و رمز سازوکارهای اداری و سیاست‌گذارانه به‌خصوص در قلمرو آموزش عالی سر رشته ندارند و اگر در دومی صاحب اطلاعند در حوزه نخست فاقد درخشش‌اند، در هر دو قلمرو از توانایی چشمگیری برخوردار است. نگارنده بارها و بارها در جلسات بررسی آئین‌نامه‌ها و امور سیاست‌گذارانه شاهد آن بود که دکتر قانعی‌راد با تیزبینی و موشکافی در خصوص تبعات و نتایج غیر آشکار و احیانا نامطلوب سیاست‌ها و بندهای آئین‌نامه‌ها، به حاضران توضیح می‌داد و آنان را از ارتکاب اشتباه در تایید موازین سنجیده ناشده‌ای که دیگران از کنار آن عبور کرده بودند برحذر می‌داشت.

چهارمین جنبه در شخصیت دکتر قانعی‌راد که نظر صاحب این قلم را به خود جلب کرد گشاده‌رویی و حسن خلق و سلوک اخلاقی این همکار دانشگاهی در تعامل با دیگران بود. دکتر قانعی‌راد همچنین، در مقام یک جامعه‌شناس صاحب تجربه، از توانایی خوبی در «انسان‌شناسی»، یعنی شناخت روحیات و خلقیات افراد برخوردار بود. به همه موارد بالا، باید بینش علمی و اطلاعات جامع دکتر قانعی‌راد را در قلمرو های عام جامعه‌شناسی و سیاست‌گذاری علمی، و در کنار آن تعهد اجتماعی و سیاسی آن بزرگوار را اضافه کرد.

این ویژگی ها موجب شکل گرفتن پیوند دوستی محکمی میان صاحب این قلم و دکتر قانعی‌راد شد که جنبه‌ای از آن در آثار مشترکی که از جانب ما به فارسی و انگلیسی انتشار یافت منعکس گردید. هم‌افقی نظری و سیاسی دکتر قانعی‌راد و نگارنده موجب شده بود تا ایده‌های اولیه طرح‌های مشترک متعددی را که هر یک به جنبه مهمی از تحولات اندیشه‌ای در کشور نور می‌افکند مورد بررسی قرار دهیم. سوگ‌مندانه به جهت عدم حمایت مسوولان مرکز تحقیقات از میان آن طرح چ‌ها تنها یک طرح، یعنی نحوه مواجهه روشنفکران ایرانی با اندیشه‌های یورگن هابرماس، تقریبا به طور کامل به سرانجام رسید؛ در قالب انتشار یک مقاله انگلیسی و یک کتاب به زبان فارسی (که البته انتشار نتایج آن به فارسی در دوران دولت‌های نهم و دهم امکان پذیر نشد و تنها با بر سر کار آمد دولت آقای روحانی و با تاخیری تقریبا ده‌ساله نتایج آن در اختیار حیطه عمومی قرار گرفت)، و یک طرح نیز (نحوه مواجهه روشنفکران ایرانی با اندیشه‌های کارل پوپر) به صورتی ناتمام (و در قالب انتشار یک مقاله به انگلیسی) به پایان رسید.

دکتر قانعی‌راد در زمره مصادیق بارز «روشنفکران مسوول» به‌شمار می‌رفت. رسالت او تنها به تدریس در کلاس‌های درس و یا انتشار آراء تخصصی، یا هدایت رساله‌های دانشجویی محدود نمی‌شد. سخنرانی‌های عمومی او، جلسات بحث و گفت‌وگویی که به‌خصوص در انجمن جامعه‌شناسان برگزار می‌کرد که مدت‌ها ریاست آن را با کفایت بر عهده داشت، مقالاتی که در نشریات کثیرالانتشار و برای آموزش خوانندگان عام منتشر می‌ساخت، حضور در گفتوگو های رادیویی و میزگردهای تلویزیونی در خصوص مسائل مهم و مبتلا به جامعه، همگی از تعهد عمیق او به انجام رسالت اصلی روشنفکران یعنی «سخن گفتن از حقیقت در برابر اصحاب قدرت و توانمند ساختن  گروه‌های کم توان اجتماعی با مسلح کردن آنان به سلاح اندیشه و آگاهی» حکایت داشت. در این مختصر کافی است از میان نمونه‌های متعدد تنها به یک مورد، یعنی بحث دقیق و روشنگر دکتر قانعی‌راد در خصوص عدالت اجتماعی در ایران اشاره شود که در بیست و پنجم  بهمن ماه ۱۳۹۶ در میزگردی در برنامه زاویه در شبکه ۴ سیما ارائه شد. این برنامه که در پیوند ذیل قابل مشاهده است، ظاهرا آخرین نوبت حضور دکتر قانعی‌راد در سیما بوده است.
http://www.telewebion.com/episode/1770605

دکتر قانعی‌راد که اینک سوگ‌مندانه دیگر در میان ما حضور ندارد در عداد آن گروه قلیل از اندیشوران است که در حقشان می‌توان گفت «از شمار دو چشم یک تن کم/ وز شمار خرد هزاران بیش». جامعه ما، یک اندیشه سالم و یک زبان بلیغ و یک سخن‌گوی شجاع را از دست داده است و این خسران اندکی نیست. برای آن مرحوم از محضر حق غفران الهی و علو درجات طلب می‌کنم و برای بازماندگان و دوستانش صبر و شکیبایی.

توسعه نابرابر فوتبال در جهان و فهم آن در چهارچوب ایرانی

$
0
0

در شگفتی‌سازی تیم ملی ایران در برابر اسپانیا که خود مدعی قهرمانی در جام جهانی است همین بس که خود ایرانی‌ها نیز از عملکرد تیم ملی خود قبل از دیگران شگفت‌زده شدند. در این میان مربی پرتغالی تیم ملی کارلوس کی‌روش یکبار دیگر نشان داد که او علاوه بر درایت حرفه‌ای در زمینه مربیگری فوتبال از بینش جهانی در این زمینه نیز برخوردار است. او در نشست خبری پس از بازی با اسپانیا از نگاه سطحی در زمینه توسعه فوتبال در جهان فاصله گرفت تا آن را در چهارچوب مناسبات سیستماتیک «مرکز و پیرامون» حاکم بر جهان و تطبیق آن بر ایران ببیند که مقدمه این مطلب متکی بر نظرهای ایشان در این رابطه است.

کی‌روش در این نشست خبری با این سوال مواجه شد که تیم‌های حاضر در جام جهانی به هم نزدیک بوده و فاصله تیم‌های بزرگتر با تیم‌های ضعیفتر کم شده است. آیا او با این ایده موافق است که فاصله تیم‌ها در سطح جهان به یکدیگر نزدیکتر شده است؟ البته آمار و ارقام و یا حتی واقعیت موجود در جام جهانی فعلی با این ادعای سطحی مطابقتی نداشته و به استثنای اروگوئه که در سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۵۰ جام جهانی را برده و پس از آن هیچ‌گاه به فینال نرسید, این جام همواره در بین هفت کشور جهان دست به دست می شود.

کی‌روش اما برای پاسخ دادن نه تنها با مطرح کننده آن مخالفت کرده بلکه مساله را عمیقتر ریشه یابی کرد. او بر این باور بود که اروپا (با احتکار ابزارهای توسعه فوتبال) سطح خود را بسیار بالاتر از دیگر تیم‌های ملی در دیگر قاره ها برده است. از این رو دیگر قاره ها فی البداهه در این زمینه با عدم توسعه مواجه شده و تنها تیم‌هایی که توانسته اند بازیکنان خود را به لیگ‌های اروپایی بفرستند توانسته اند فاصله خود را به سطح اروپا نزدیکتر کنند. فاصله توسعه در آسیا و یا حتی آفریقا اما همچنان نسبت به اروپا بسیار زیاد است. کی‌روش ادامه می دهد که ما تیم‌هایی مانند مراکش و سنگال را آفریقایی می دانیم اما در واقع این تیم‌ها عبارت هستند از بازیکنانی آفریقایی که در اروپا بازی می کنند. لذا بازیکنانی که از امتیاز حظور در اروپا بهره مند بودند توانسته اند به تیم‌های ملی خود کمک کنند. کی‌روش از تجربه شخصی مربی گری خود نیز مثال آورده و می گوید هشت سال پیشتر اختلاف توسعه بین اروپا و هر دوی آسیا و آفریقا بسیار زیاد بود اما چهار سال بعد از آن این فاصله نه تنها کمتر نشده بلکه بیشتر نیز شده است. او صحبت‌های خود را اینگونه پایان داد که چهارچوب ساختاری از جمله قوانین فیفا به گونه ای طراحی و اعمال شده اند که در جهت منافع تیم‌های بزرگ باشند تا تیم‌های ضعیف تر.

از صحبت‌های کی‌روش می توان دو نکته ساختاری در ارتباط با ایران استنباط کرد. نکته اول اینکه علیرغم ادعای فیفا فوتبال چندان هم از سیاست و ابزارهای تبعیض آمیز آن جدا نیست. بلکه حتی حضور بازیکنان در لیگ‌های اروپایی نیز می تواند تابع سیاست باشد تا شایستگی فوتبالیست‌های خارجی. کشوری مانند نیوزلند که در زمره کشورهای منافع مشترک با بریتانیا است و از فوتبال مطرحی نیز برخوردار نیست حتی لیگ فوتبال هم ندارد اما شیش بازیکن از تیم این کشور در لیگ برتر انگلستان بازی می کنند. همین مساله درباره بازیکنان تیم‌های ملی استرالیا و آمریکا و کانادا نیز صدق می کند. چهارده بازیکن از تیم ملی کنونی ژاپن در لیگ‌های اروپایی از جمله بوندس لیگا و لالیگا و لیگ برتر انگلستان بازی می کنند اما این تیم در رده بندی فیفا از تیم ایران که هیچ بازیکنی در لیگ‌های یاد شده ندارد پایینتر است. همین مساله را می توان به دیگر بازیکن‌های حاضر در اروپا و نحوه ارتباط سیاسی کشورهای مطبوعه آنها با قاره کهن تطبیق کرد. دیگر جنبه استثماری این بخش از مناسبت‌های مرکز و پیرامون جهانی می تواند استفاده از بازیکن‌های خلاق کشورهای پیرامون در تیم‌های ملی کشورهای مرکز جهانی باشد. به عنوان مثال اخیرا در شبکه های اجتماعی تصویر طنزی رد و بدل می شود که تیم ملی فرانسه را یک تیم آفریقایی می داند. این مساله اشاره به تعداد زیاد بازیکن‌هایی که با تبار آفریقایی در تیم فرانسه بازی می کنند دارد.

نکته ساختاری دومی که از صحبتهای کارلوس کی‌روش برداشت می شود مرتبط به مبحث «استعداد یا امکانات» می شود. مفهوم استعداد بازیکنان همواره مفهوم گنگ و تعریف نشده ای است که احیانا حتی با بار ایدئولوژیک در محافل ایرانی از آن استفاده می شود. به این معنی که ما از امکانات کافی برخوردار نبوده و یا حتی برای سرپوش گذاشتن به عدم هزینه کردن امکانات از مفهوم «استعداد بازیکنان» خود استفاده می کنیم که این بازیکنان با اتکا بر استعدادی که خود دارند و احتمالا دیگران ندارند وارد میدان شده و نتیجه می گیرند. این مساله نقطه مقابل «امکانات» و برخورداری از امکانات برای توسعه فوتبال است. این دیگری نیز به خودی خود نتوانسته برای کشوری توسعه فوتبالی تضمینی به همراه بیاورد. به عنوان مثال سه کشور عربستان و قطر و امارات همواره هزینه ها و امکانات سرسام آوری را صرف فوتبال خود می کنند اما این امکانات نتوانسته فاصله آنها با فوتبال کم بضاعت ایران را به شکلی چشمگیر زیاد کند. در واقع تیم ملی عربستان در جام جهانی کنونی یکی از پر هزینه ترین تیمها بوده و بیشترین بازی های دوستانه را با تیمهای سرشناس داشته و از قضا نخستین تیمی است که با متحمل شدن شکست‌های سنگین از دور رقابت‌ها خارج شد. اما آنچه که از گفته های کیروش برمی آید این است که تیمی مانند ایران بدون امکانات و تنها با اتکا به استعداد خود نمی تواند چشم به توسعه فوتبال ببندد. این کمبود امکانات نیز ریشه در ساختاری جهانی داشته وتمامی کاستی ها را نمی توان بر گردن ضعف مدیریتی و سیاسی در ایران گذاشت.

چهارچوب ایرانی
دشوار است که رفتارهای سیاسی اجتماعی از جمله گفتمان‌های رایج در جامعه کنونی ایران را, مانند هر جامعه دیگری, بدون در نظر گرفتن تاریخ و روند دیالکتیک این پدیده ها سنجید. از این رو واکنش‌های حال حاضر به برد تیم ملی در برابر مراکش یا باخت بدون استحقاق آن در برابر اسپانیا نیز می تواند جزئی از یک کل سیاسی اجتماعی و البته اقتصادی باشد که ریشه در صد سال گذشته ایران داشته باشد.

یک قرن سرخوردگی نظامی از روسیه, دخالت ابرقدرت‌های غربی در امور مملکت و تحمیل شرایطی به سود منافع خود, عدم توسعه همه جانبه, سیر تصاعدی تحصیل کردگان در غرب و بروز نسل جدیدی از نخبگان روشنفکری و درباری و همسویی بخشی از بدنه روحانیت یک بلوک تاریخی را بوجود آورد که ما حصل آن انقلاب مشروطه در نخستین دهه قرن بیستم بود. این تحول دو نوع روند و نگرش کلی را نیز با خود به همراه آورد که یکی در روحانیت سیاسی و دیگری در تجدد خواهی افراطی متجلی می شوند. هر دو نیز از سیر تحول خاص به خود برخوردار بودند. مثلا روحانیت سیاسی و آن‌طور که در شکل و شمایل اولیه خود در مواضع شیخ فضل الله نوری تبلور یافت مانند بعد تکامل یافته تر آن در نظریه «ولایت فقیه» آیت الله خمینی نبود. مخالفت شیخ فضل الله نوری با جریان مشروطه, که آن هم از قضا خالی از معیارها و انگیزه های شخصی نبود, بر این مبنا بود که از دوره صفویه به بعد پادشاهی در ایران حامی روحانیت شیعه بوده و او تضعیف پادشاهی را مترادف با تضعیف روحانیت می دید. حال اینکه خمینی ایده جریان سنتی روحانیت به عنوان بخشی از حاکمیت را به شکل روحانیت مترادف با حاکمیت تغییر داد. جریان روحانیت سیاسی در اشکال و ابعاد مختلف آن؛ چه آرای شیخ فضل الله نوری و چه بعدها «مشروطه مشروعه» در مجلس و چه شق فدائیان اسلام که تطبیق «احکام شرع» را در بتن ایدئولوژی خود قرار داده بود و چه شق ولایت فقیهی و جمهوری اسلامی آن حاکمیت را بر مبنای تعالیم خود تفسیر کرده اسلامی می خواست. این نگرش امروزه و دقیقا پس از انقلاب ۵۷ به بعد به شدت تضعیف شده و جایگاه مردمی خود را از دست داده است. به صورتی که این گفتمان می بایست با رانت‌خا و هزینه ها و راهکارهای احتکاری دولتی به ادامه حیات خود در جامعه ادامه دهد. تحمیل کردن این گفتمان به عنوان تنها گفتمان موجود در صدا و سیما می تواند تنها نمونه ای بر صحت ادعای فوق الذکر باشد. بخش میانه رو و اصلاح طلب حاکمیت نیز از قضا امروزه با آگاهی به این موضوع گفتمان سیاسی خود را به آرمان‌های سکولار نزدیک کرده تا کماکان فاصله خود با سیر تحولات فکری در جامعه پس از انقلاب ایران را نزدیک نگاه دارد.

جریان تجدد خواه و نحوه تبلور آن در جنبش مشروطه بر طبق نیازهای محلی ایران و به عنوان راهکاری برای آن نیازها بوجود آمد. این جریان و گفتمان آن نیز مراحلی از نکته تکوین تا ادامه حیات در یک قرن گذشته را تجربه کرد. آرمان‌های تجدد خواه در دوره مشروطه و دوره رضا شاه یکسان نبودند. اولی با پایه ریزی موسسات سیاسی و دموکراسی و محدود کردن صلاحیت‌های پادشاه و در کل با دغدغه «توسعه سیاسی» همراه بود و دیگری بر مبنای ساختن «دولت و ملت» و کشوری مستقل و مدرن. دوره پادشاهی محمد رضا شاه نیز گرچه یکنواخت و یکسان نبوده اما پس از کودتای ۲۸ مرداد کم و بیش ادامه دهنده سیاستهای دوره رضا شاه قلمداد می شود. گفتمان تجدد خواه نیز خالی از لغزشی مشابه با لغزش روحانیت سیاسی نبود. به این معنی که به مرور زمان این گفتمان از کانتکست ایرانی خود خارج شده و نوعی تجدد خواهی افراطی را از رحم خود زائید. متجددین افراطی هر آنچه که در غرب وجود داشت را خوب و «از ما بهتر» می دانستند و در عوض به تحقیر داشته های محلی خود می پرداختند. امری که در اینجا من از آن به عنوان «خود زنی» و سوزاندن سرمایه اجتماعی نیز یاد می برم. علی جمالزاده در مجموعه «یکی بود یکی نبود» و در سال ۱۳۰۰ گسستگی و عدم تطابق هر دو گفتمان روحانیت سیاسی و تجدد خواه افراطی را با جامعه وقت ایران در قالب داستانی کوتاه به قلم می کشد. در این داستان یک شهروند روستایی با یک شیخ و یک به فرنگ رفته هم‌سلول می شود. او در این سلول جهت ابراز مشکلات و ترس و وحشت خود به شیخ و شخص فرنگ رفته مراجعه می کند اما هر دو که از موضع بالا خواهان «ارشاد» آن شخص روستایی هستند حتی قادر به استفاده از زبانی نیستند که او آنرا بفهمد. لذا هر دو او را با کلمات پیچیده و بغرنج عربی یا فرنگی گیج کرده و در نهایت از خود فراری می دهند.

به نظر می رسد به همان اندازه که گفتمان روحانیت سیاسی از ۵۷ به بعد تضعیف شده است گفتمان تجدد خواهی افراطی در جامعه امروزی ایران (چه در داخل کشور و چه در خارج آن) قوت گرفته است. نبود رسانه و یا ابزارهای گفتگوی مناسب که خط گفتگو را به نقطه اعتدال سوق دهد نیز مزید بر علت شده است. از این منظر فوتبال و دست‌آوردهای ورزشی نیز از گزند تحقیر و کم ارزش جلوه دادن داشته های محلی در امان نبوده اند. پس از برد تاریخی مراکش در نخستین بازی تیم ملی در جام جهانی جریانی از واکنش‌های تمسخر و تحقیر آمیز در شبکه های اجتماعی به راه افتاد تا با «خودزنی» به سوزاندن داشته های خود بپردازد.

اما طبق گفته های کارلوس کی‌روش عقب ماندن ما در توسعه فوتبال در سطح جهان نه در شکل و شمایل و ایرانی بودن و قرمه سبزی خوردن ما دارد و نه ریشه در استعداد اضافه داشتن بازیکنان غربی. این نگاه از بالا به پایین لیگ برتر انگلستان بود که به عنوان مثال بازیکنانی از کشور حاشیه نشین مصر را در لیگ خود جلب نمی کرد. کما اینکه وقتی بازیکن خوبی مانند محمد صلاح را در لیگ خود به خدمت گرفت همان بازیکن به یکی از درخشنده ترین ستاره های لیگ برتر انگلستان تبدیل شد. همین امر در رابطه با علیرضا جهانبخش و لیگ هلند نیز صادق است. بازیکن خوب بازیکنی خوب است چه مانند هاشمیان از تیم پاس به بایرن مونیخ منتقل شود چه مانند نانی از لیگ مصر به آرسنال برود. همان نگاه از بالا به پایین بود که هواداران تیم ملی اسپانیا را قبل از بازی با ایران وا می داشت تا به خبرنگار ایرانی بگویند «شما مراکش را شانسی بردید و ما شما را سه بر صفر شکست می دهیم». نگاهی که اشتباه بودن آن را بچه های تیم ملی با عملکرد خود در زمین به اثبات رساندند و سر به زیری بسیاری از هوادارانشان را در ساختار نابرابر جهان ولو جزئی برطرف کردند.


🍃زنده|آمریکایی‌ها دیگر نمی‌توانند برای شکار به کاشمر بروند

$
0
0

 

 

 

 



آمریکایی‌ها دیگر نمی‌توانند به کاشمر بروند

دادستان کاشمر با بیان اینکه دستور داده شد که آمریکایی‌ها حق ندارند به این منطقه بیایند، افزود: با اختیارات قانونی که داشتیم از ورود این افراد جهت شکار به منطقه جلوگیری شد.

به گزارش ایسنا، غلامرضا طالعی امروز در دومین روز از هفته قوه قضائیه در نشست خبری با خبرنگاران گفت:در خصوص ورود اتباع آمریکایی و صدور مجوز‌های شکاری که در بسیاری از شهر‌های کشور صادر و انجام شده بود، گفت: به رغم اینکه برای کاشمر هم این مجوز صادر شده بود، اما جلوی آن گرفته شد.

وی با اشاره به اینکه برای کاشمر جهت شکار پنج راس قوچ توسط دو نفر از اتباع آمریکایی مجوز صادر شده بود، بیان کرد: به خاطر رعایت برخی از مسائل طی نامه‌ای از محیط زیست خواسته شد از این اقدام پیشگیری کرده و اعلام کردیم که حق ورود اتباع آمریکایی به این شهرستان وجود ندارد./عصر ایران



مجوز پخش فوتبال ایران و پرتغال در آزادی صادر شد

مدیر مجموعه‌ورزشی آزادی تهران خبر داده مجوزهای لازم برای پخش مسابقه تیم ملی ایران و تیم ملی پرتغال در این ورزشگاه داده شده‌ است.


رئیس توتال: به خاطر ایران ریسک نمی‌کنیم

پاتریک پویانه، رئیس شرکت نفتی توتال که در حاشیه اجلاس نفتی اوپک در وین با تلویزیون ام.اس.ان.بی.سی مصاحبه کرده، گفت که این شرکت، به‌دلیل خطر وضع تحریم‌های ثانویه توسط آمریکا، نمی‌تواند ریسک ادامه کار را در ایران بپذیرد.Risultati immagini per ‫رئیس توتال‬‎

او تاکید کرد که «ما همیشه با شرکای ایرانی‌مان شفاف بوده‌ایم. به ایران رفتیم، چراکه برجام تحریم‌های ثانویه را برداشت. حتی یک مورد شرکت بین‌المللی مثل توتال وجود ندارد که بتواند با وجود تحریم‌ها در کشوری کار کند.»

پویانه با تاکید بر اینکه باید با واقعیت روبه‌رو شد که سرمایه جهان امروز دست آمریکاست، گفت: «می‌دانم که ممکن است حرف‌هایم به مذاق بعضی رهبران اروپایی خوش نیاید؛ اما اگر توانایی آمریکا در تحمیل قوانینش به دیگر کشورها جای بحث دارد؛  این به من، به‌عنوان مدیرعامل توتال، مربوط نیست. من رئیس یک دولت نیستم.»/روزاروز



ملاوردی درباره احکام صادره برای دانشجویان: انتظار داریم در تجدید نظر به تبرئه برسیم


معاون صدا و سیما: ممنوعیت حضور چهره‌های پرخرج خارجی ابلاغ شده بود

معاون سیمای صدا و سیمای ایران در واکنش به جلوگیری از حضور پویول، مدافع سابق تیم ملی اسپانیا در برنامه ویژه جام جهانی گفت: معنی ندارد چندصدمیلیون هزینه کارشناس خارجی شود.

Risultati immagini per ‫پویول‬‎

به گفته وی ممنوعیت حضور چهره‌های پرخرج خارجی  پیش از این ابلاغ شده بود.

مرتضی میرباقری افزود: بعد از دعوت فیگو کاپیتان تیم ملی پرتغال در برنامه سال گذشته حواشی زیادی شکل گرفت که لزومی ندارد یک چهره خارجی برای حضور چند دقیقه‌ای‌اش در برنامه ورزشی،چند صد میلیون پول دریافت کند

وی همچنین ادعا کرد که شایعه عدم حضور این کارشناس به دلیل ظاهرش از سوی بی.‌بی‌.سی بوده و رسانه ملی این مساله را صد در صد تکذیب می‌کند./جام جم



خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

تایید و تکذیب کرباسچی

$
0
0

زیتون– غلامحسین کرباسچی روز پنج‌شنبه اول تیر در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس٬ وابسته به سپاه پاسداران٬ «امضای نامه در مورد مذاکره مستقیم با آمریکا را تکذیب کرد.»

این نامه ۲۶ خرداد در «زیتون» منتشر شده بود.

در این نامه جمع کثیری از فعالان سیاسی و مدنی در داخل و خارج کشور، با اشاره به استقبال جهانی از دیدار رهبران آمریکا و کره شمالی و «با توجه به وضعیت ناامن و پر خطر منطقه»، طی بیانیه‌ای از حکومت و دولت ایران خواستند که «شجاعانه اعلام کند که حاضر به انجام مذاکرات بدون قید و شرط با آمریکاست تا قدمی در راه حل مشکلات و اختلافات برداشته شود.»

کرباسچی که نامش در بین امضا کنندگان این نامه بود٬ پیشتر در گفت‌وگو با روزنامه اعتماد٬ ضمن تایید امضای این نامه گفته بود که این نامه به معنای «تصمیم‌گیری برای مذاکره مجدد با امریکا نیست» بلکه یک نظر و تحلیل سیاسی است که توسط یک جمع ارایه شده است.

دبیر کل حزب کارگزاران در ادامه تاکید کرده بود: «این نظر و تحلیل با توجه به مجموعه بن بست‌ها و مشکلاتی است که امریکا پس از خروج از برجام با آنها مواجه شده. امریکا امروز در وضعیت خوبی به ویژه در برابر کشور‌های اروپایی قرار ندارد و ما می‌توانیم از این فرصت استفاده لازم را داشته باشیم اما این نامه در فضای سیاسی ایران تعیین‌کننده نیست بلکه یک تحلیل است.»

با این حال او روز پنج‌شنبه به خبرگزاری فارس گفت: «من چنین نامه‌ای را ننوشته‌ام چه کسی امضای من را پای این نامه گذاشته است؟»

کرباسچی در ادامه مصاحبه خود با اعتماد را نیز چنین توجیه کرد: «از من در مورد نگارش نامه در خصوص مذاکره با آمریکا نظرخواهی شد. من گفتم که آمریکا حتما باید تعهد و تضمین به دولت ایران بدهد که دیگر کارهای آقای ترامپ تکرار نشود و با این قید و شرط مذاکره با آمریکا انجام شود.»

حواشی این نامه اما به همین جا ختم نمی‌شود.

عباس عبدی٬ روزنامه نگار و تحلیل گر سیاسی٬ نیز در خصوص این نامه به ایرنا گفته بود: «متاسفانه جناح تندروی اصولگرایان که به نسبت منزوی شده با این نامه جان می گیرد و عقلای آنان را به حاشیه می برد. این جناح خواهان برخورد و تشدید تحریم ها است تا دوباره دوران طلایی فساد و به جیب زدن میلیاردی ناشی از دور زدن تحریم ها را زنده کنند.»

پیشتر محمد باقر نوبخت٬‌ سخنگوی دولت٬ در واکنش به این نامه مدعی شد که «افکار عمومی هم از مذاکره با ترامپ استقبال نمی‌کند.»

او با تاکید بر اینکه: «حق ماست علیه زورگویی آمریکا بایستیم اما در این شرایط عده‌ای نامه می‌نویسند که با آمریکا مذاکره کنیم. اما آیا ترامپ قابل اعتماد است؟ این نامه نشان داد که عقل سیاسی کامل نیست که چنین توصیه ای می‌کنند. ما باید بایستیم و مقاومت کنیم، موضع ما به حق است و همه باید در کنار هم باشیم.»

نوبخت در پایان گفت: «این نامه نماد آزادی سیاسی است که افراد نظرات خود را بیان می‌کنند. نظام نشان داده است که هر زمان برای پیشرفت منافع ملی لازم باشد، مذاکره می‌کند، مثل برجام، اما در این شرایط که آمریکا زور می‌گوید، با چه کسی مذاکره کنیم؟ چه ثباتی در آمریکا وجود دارد؟ اصلا زمینه مذاکره با چنین فردی وجود ندارد. افکار عمومی هم از مذاکره با ترامپ استقبال نمی‌کند.»

از سوی دیگر اما محمدعلی جعفری٬ فرمانده سپاه درباره نامه مذاکره با ترامپ گفت: «نمی‌دانیم به اینها دیوانه بگوییم یا چیز دیگر.»

فرمانده سپاه افزود: «اگر بگوییم این صد نفر مامور فضاسازی برای مذاکره با ترامپ نبودند، حتما تعداد قابل توجهشان مامور بودند.»

جعفری همچنین تاکید کرد که «ما دستور سازش نداریم.»

محمدرضا تابش٬ نایب رییس فراکسیون امید٬ نیز مدعی شد که پیشنهاد مذاکره با امریکا موضع اصلاح‌طلبان نیست. او طی یادداشتی که در روزنامه ایران منتشر شده٬ ضمن درخواست رعایت حق آزادی بیان نویسندگان نامه٬ اضافه کرد که امضا کنندگان نامه٬ جز چندتن٬ اصلاح طلب نیستند.
احمد زید آبادی٬ روزنامه نگار و تحلیل‌گر سیاسی اما در کانال تلگرامی‌اش نوشت:
برخی محافل “اصولگرا” چنان هیاهویی بر سر درخواست چند فعال سیاسی و مدنی برای مذکره با دولت ترامپ به پا کرده اند که گویی آسمان به زمین رسیده است!
اگر می‌خواهید مذاکره نکنید؛ خب نکنید! مگر کسی به زور و اجبار زیر بغل شما را گرفته و به سوی میز مذاکره هل داده که اینقدر بازار ارعاب و اتهام را داغ کرده‌اید؟
چند نفر که پست و مقام و قدرتی ندارند؛ اظهار نظر کرده‌اند که صلاح کشور در مذاکره است؛ حالا شما که صاحب پست و مقام و قدرت‌اید؛ می گویید صلاح کشور در مذاکره نیست! خب نیست! این که نیاز به این همه گرد و خاک ندارد.
اصلاً اگر به من بود؛ می‌گفتم همین مذاکرات با اروپا و روسیه و چین را هم قطع کنید تا خیال‌تان راحت شود! فقط اگر احیاناً روزی روزگاری – البته هفت دریا به دور- مذاکره را به صلاح دیدید؛ آن وقت یکی – دو تا از این اتهام‌هایی که متوجه امضا کنندگان بیانیه کرده‌اید؛ بالاغیرتاً از یادتان نرود!

نسرین ستوده قرار وثیقه را نپذیرفت

$
0
0

زیتون– رضا خندان٬ همسر نسرین ستوده امروز خبر داد که این وکیل دادگستری از قبول قرار وثیقه خودداری کرده است.

به گفته همسر این وکیل دادگستری برای نسرین ستوده وثیقه ۶۵۰ میلیونی صادر شده ولی او چنین وثیقه‌ای را قبول نمی‌کند.

پیشتر «زیتون» خبر داده بود که دلیل بازداشت این وکیل دادگستری٬ شکایت دادستان کاشان است و برای او قرار وثیقه صادر شده است. 

 نسرین ستوده با شکایت دادستان کاشان و با اتهام تبانی و اجتماع و تبلیغ علیه نظام بازداشت شده است.

قرار وثیقه ۶۵٠ میلیون تومانی در  همان روز اول قرار وثیقه صادر شده  اما ستوده چنین وثیقه‌ای را قبول نکرده و فعلا در بازداشت موقت است.

نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، روز چهارشنبه ۲۳ خرداد در منزل شخصی‌اش در تهران بازداشت و به دادسرای اوین منتقل شد.

پس از بازداشت شاپرک شجری‌زاده٬ یکی از دختران خیابان انقلاب٬ در شهر کاشان٬ نسرین ستوده به عنوان وکیل او چندین مصاحبه انجام داد، به همین دلیل دادستان کاشان از او شکایت و او را احضار کرد.

اما نسرین ستوده از مراجعه به دادسرای شهر کاشان خودداری کرد تا قرار بازداشت او صادر شد.

منابع آگاه به زیتون خبر داده‌اند که این فعال حقوق بشر پس از بازداشت به دلیل عدم تودیع وثیقه، تا زمان تامین وثیقه مستقیما به بند عمومی نسوان اوین منتقل شده است.

با این حال برخی از نزدیکان این وکیل دادگستری، از جمله جعفر پناهی، محمد ملکی و محمد نوری‌زاد  در حمایت از او مقابل در زندان اوین تحصن کرده‌اند.

او پیش از این نیز سابقه بازداشت داشته است.

نسرین ستوده ۱۳ شهریور ماه ۸۹ بازداشت و در دادگاه بدوی به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.

این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از وکالت کاهش یافت.

این وکیل دادگستری پس از حدود سه سال زندان و طی بیش از نیمی از محکومیتش در روز ۲۷ شهریور ماه ۹۲ آزاد شد.

پس از آزادی به دستور دادگاه انتظامی وکلا، پرونده وکالت این فعال حقوق بشر در مهرماه ۹۳ به مدت سه سال ابطال شد.

این وکیل در اعتراض به حکم محرومیت از وکالت، از روز ۲۹ مهرماه ۹۳ در مقابل کانون وکلای دادگستری تهران تحصن کرد.

دلار هشت هزار تومان

$
0
0

زیتون– ظهر امروز (شنبه) هر دلار آمریکا در بازار تهران با نرخ هشت هزار تومان معامله شد.

ایسنا خبر داد که  دلالان و صرافانی که در بازار «غیررسمی ارز» دلار را تا هشت هزار تومان خرید و فروش کردند.

از سوی دیگر قیمت هر گرم طلا نیز به قیمت اندکی بیش از یک میلیون تومان خرید و فروش شد. قیمت سکه نیز به بیش از دومیلیون و پانصد هزار تومان رسید.

صعود قمیت هر پوند انگلیس به بیش از ده هزار تومان و هر یورو به بیش از ۹ هزار و پانصد تومان خبر از سقوط ارزش ارزش ریال می‌دهد.

بهای رسمی دلار، موسوم به «ارز مبادله‌ای» یا دلار ۴۲۰۰ تومانی نیز طی روزهای اخیر بین پنجاه تا هفتاد تومان افزایش یافته است.

بنا بر سیاست‌های ارزی جدید دولت ایران، بانک مرکزی از توزیع ارز در بازار منع شده است اما به نوشته ایسنا، این بانک تا یک هفته پیش، برای کنترل بازار به روش‌های مختلف به عرضه ارزهای خارجی اقدام می‌کرد.

همچنین بنا بر سیاست‌های ارزی جدید، بازار آزاد ارز به رسمیت شناخته نمی‌شود و هر گونه‌ معامله‌ای در آن «قاچاق» است؛ با این حال به گزارش خبرگزاری ایسنا، حجم عرضه و تقاضا در این بازار، حتی پس از اجرای سیاست‌های جدید، نیز بالا بوده است.

سیاست ارزی جدید دولت حسن روحانی را معاون اول او، اسحاق جهانگیری، شامگاه بیستم فروردین اعلام کرد.

بر اساس سیاست جدید، ارز مورد نیاز برای واردات و همچنین ارز ناشی از صادرات به شبکه پولی و بانکی اقتصاد ایران، با دلار ۴۲۰۰ تومانی ارائه می‌شود و تمامی نرخ‌های غیر از آن «غیررسمی و غیرقانونی» محسوب می‌شود.

شناسایی زنی که برای نمایندگان پیام‌های تهدید آمیز می‌فرستاد

$
0
0

زیتون– محمد رحیم نوروزیان٬ معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری خراسان رضوی٬ خبر از شناسایی زنی داد که برای نمایندگان مجلس پیامک‌های تهدید آمیز می‌فرستاد.

اما به گفته نوروزیان این زن که در شهر مشهد توسط نیروهای امنیتی شناسایی شده٬ هنوز دستگیر نشده است.

در جریان بررسی پیوستن ایران به لایحه مقابله با تامین مالی تروریسم٬ پیامک‌های تهدید آمیز به برخی از نمایندگان مجلس فرستاده شد. نمایندگان موافق این لایحه خبر از دریافت ۲۰۰ تا ۶۰۰ پیامک تهدید آمیز در خصوص پیوستن ایران به «لایحه الحاق ایران به کنوانسیون مقابله با تامین مالی تروریسم» دادند.

محمد محمودی شاه‌نشین٬ عضو فراکسیون امید٬ در این رابطه به وب سایت اعتماد آنلاین گفته بود: «یک یا دو پیامک برای نمایندگان ارسال نشده است؛ برای بنده بیش از ۲۵۰ یا ۳۰۰ پیامک دریافت کردم و پیامک‌های ارسال شده با کد مشهد بیش از سایر کدها بود.»

به گفته او در هفته‌های اول با مهربانی و محبت پیام می‌دانند مبنی بر اینکه عدم تصویب قوانین مرتبط با fatf همراهی با شهدا است. هفته دوم با کمی تهدید عنوان می‌شد که آخرتتان را می‌بازید و استقلال و آزادی کشور مطرح است. اما روزهای آخر پیام می‌دادند که اگر مردید چطور می‌خواهید جواب خدا را بدهید.

محمودی شاه‌نشین در ادامه تاکید کرد که بخشی از این پیامک‌ها قطعا سازماندهی شده است و گروه‌های همگن و هم‌سو هستند اما بخشی از پیامک‌ها هم فردی است. برخی پیامک‌ها تکرار یک حدیث است که مشخص است سازماندهی شده است.

پیشتر علیرضا رحیمی٬ دیگر عضو فراکسیون امید مجلس٬ در توییترش خبر داده بود که پس از بررسی‌های صورت گرفته مشخص شد که حلقه‌ای تندرو در مشهد مسئول تهدید پیامکی نمایندگان مجلس است.

مصطفی کواکبیان از دریافت قریب به ۶۰۰ پیامک و پروانه مافی هم از دریافت ۱۴۰ پیامک تهدیدآمیز و حاوی کلمات توهین آمیز خبر دادند.

کواکبیان در گفت‌وگوی با ایسنا این سوال را مطرح می‌کند که پول این‌ها (پیامک‌ها) از کجا می آید؟ و بلافاصله بدون آنکه بصورت مستقیم به مبداء ارسال این پیامک‌ها اشاره کند، می‌گوید که« البته خوب است که تشکل های بسیج دانشجویی اینقدر دغدغه مند هستند، اما من هم جانبازم و دلم برای مملکت می سوزد. چرا به ما می‌گویند به خون شهدا خیانت نکنید؟! بدانید که شهدا قطعا از اینکه آمریکا چوب لای چرخ بانک‌های ما بگذارند، ناراحت خواهند بود.»

 

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>