Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

دیرهنگام و بی‌تاثیر

$
0
0

زیتون-پریا منظرزاده: محمود واعظی رییس دفتر حسن روحانی خبر داده که قرار است در دولت تغییراتی انجام شود.محمود واعظی با بیان اینکه خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌ها شرایط جدیدی را ایجاد کرده است، گفت این شرایط می‌طلبد که برخی اعضای کابینه، تغییر کنند.

بعید است که این تغییرات در نهایت تغییر چندانی در وضعیت اقتصادی کشور به وجود آورد چرا که مشکل اصلی فعلا بازگشت تحریم های آمریکا است. اما این تغییرها شاید منتقدان را تا حدودی آرام کند.

محمد باقر نوبخت رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی نیز باید قاعدتا جزو گزینه های تغییر باشد اما روابط نزدیک او با حسن روحانی ممکن است مانع از این تغییر شود.

ولی الله سیف رئیس بانک مرکزی اولین گزینه احتمالی روحانی برای انجام تغییرات در کابینه است و در نوسانات اخیر در بازار ارز نیز اولین انتقادها متوجه او بود.نمایندگان مجلس بارها خواستار برکناری سیف شده اند.

سیف در واکنش به درخواست ها برای برکناریش گفته است: «شخصاً از پیشنهاد آقای پورابراهیمی استقبال می‌کنم و از اینکه جناب آقای رئیس جمهور، فرد شایسته‌ای را برای اداره بانک مرکزی انتخاب و منصوب کنند، شخصاً استقبال می‌کنم».

محمد باقر نوبخت رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی نیز باید قاعدتا جزو گزینه های تغییر باشد اما روابط نزدیک او با حسن روحانی ممکن است مانع از این تغییر شود.

از آغاز دولت دوم حسن روحانی رسانه‌ها چندین بار از اختلاف بین اسحاق جهانگیری و برخی مقام‌های ارشد کابینه همچون محمود واعظی، رئیس دفتر رئیس جمهور، و محمد باقر نوبخت، سخنگوی دولت، خبر داده‌اند.

همچنین در ماه‌های گذشته برخی از فعالان اصلاح‌طلب، از جمله علی شکوری‌راد، از «مصادره» نتیجه انتخابات ریاست جمهوری توسط اعضای حزب اعتدال و توسعه و به ویژه محمود واعظی ابراز نگرانی کرده بودند.

بعید است که این تغییرات در نهایت تغییر چندانی در وضعیت اقتصادی کشور به وجود آورد چرا که مشکل اصلی فعلا بازگشت تحریم های آمریکا است. اما این تغییرها شاید منتقدان را تا حدودی آرام کند.

حسین مرعشی عضو حزب کارگزاران نیز در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفته بود: «با توجه به شناخت و اطلاعاتی که من در اختیار دارم، بخش عمده گلایه‌مندی بیشتر وزرا مربوط به سازمان برنامه و بودجه است زیرا معتقدند این سازمان از وزارتخانه‌های مطبوع هر وزیر پشتیبانی لازم را انجام نمی‌دهد».

از مسعود کرباسیان وزیر امور اقتصادی و دارایی، محمد شریعتمداری وزیر صنعت، معدن به عنوان گزینه های بعدی که احتمالا کابینه را ترک خواهند کرد نام برده می شود.

در میان این وزرا حاشیه‌های محمد شریعتمداری از همه بیشتر بوده است. از مقاومت در برابر دستور حسن روحانی برای اعلام فهرست دریافت کنندگان ارز دولتی تا حاشیه های شخصی خودش.

محمد شریعتمداری، وزیر صنعت، معدن و تجارت، با وجود دستور شفاهی حسن روحانی از انتشار فهرست دریافت‌کنندگان ارز دولتی خودداری کرده و گفته بود که این کار «جنگ با بخش خصوصی» است.

با این حال پس از فشار رسانه‌ها آقای شریعتمداری از موضع خود عقب‌نشینی کرد و از بانک مرکزی خواست این فهرست را منتشر کند.

محمد شریعتمداری به خاطر حمایت همه‌جانبه از سیدمحمدهادی رضوی، دامادش، که در سال ۹۵ به جرم ارتباط با پرونده فساد صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه بازداشت شده بود در مظان انتقاد است.

رضوی که نامش به عنوان تهیه‌کننده ۱۲ میلیاردی سریال شهرزاد بر زبان ها افتاد، یکی از بزرگترین حامیان برنامه‌های فرهنگی بخشی از جریان سیاسی اصولگرا و از جمله در ارتباط با جشنواره فیلم مدافعان حرم نیز به‌حساب می‌آید.

همچنین برخی از فعالیت‌های فرزندش، امیرحسین شریعتمداری با نام مستعار امیر شریعت، نیز به عنوان ژن خوب و وابسته به جریان رانت سخن گفته‌اند.

به جز وزرای اقتصادی برخی از افراد از احتمال تغییر وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی و وزیر جهاد کشاورزی سخن گفته اند.

در میان این وزرا حاشیه های محمد شریعتمداری از همه بیشتر بوده است. از مقاومت در برابر دستور حسن روحانی برای اعلام فهرست دریافت کنندگان ارز دولتی تا حاشیه های شخصی خودش.

پیش از این حسین مقصودی، نماینده سبزوار گفته بود که ۵۰ نماینده از حسن روحانی خواسته اند وزرای کار و رفاه اجتماعی،جهاد کشاورزی و اقتصاد را برکنار کند.

«ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی»، «بیمه نبودن هواپیمای شرکت آسمان که در بهمن‌ماه سقوط کرد»، «عدم توجه به اشتغال»، «حادثه نفتکش سانچی» و«طرح تحول سلامت» از جمله انتقادات نمایندگان مجلس از علی ربیعی بوده که در استیضاح او نیز مطرح شد.

محمود حجتی وزیر جهاد کشاورزی نیز همراه با ربیعی استیضاح شده بود.مشکلات آب و حقابه‌ کشاورزان، واردات محصولات تراریخته، نبود نظارت کافی بر واردات کود، شیوع سرطان، کمبود کارخانه‌های فرآوری محصولات کشاورزی، واردات بی‌وریه محصولات کشاورزی نظیر چای و برنج، نبود راهبرد در بخش کشاورزی، از بین رفتن محصولات کشاورزی به خاطر بهای پایین، اجرا نشدن الگوی کشت و تخلفات مالی شرکت‌های تابعه وزارتخانه از جمله موضوعاتی بود که نمایندگان موافق استیضاح محمود حجتی بر آن تاکید داشتند.

اینک اما باید منتظر ماند که دراین میان ملاحظات حسن روحانی و فشارهای سیاسی درنهایت باعث حذف کدام یک از وزرا خواهد شد.


🍃زنده|ایران از آمریکا به لاهه شکایت کرد

$
0
0

 

 


ایران از آمریکا به لاهه شکایت کرد

ایران در اعتراض به تحریم های اقتصادی آمریکا شکایتی را علیه واشنگتن به دیوان بین المللی لاهه تسلیم کرده است.

وزارت امور خارجۀ ایران با اعلام این خبر افزوده است که این شکایت دوشنبه شانزده ژوئیه ۲٠١۸ به ثبت رسیده است. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجۀ جمهوری اسلامی، در صفحۀ توئیتر خود نوشت که هدف از این شکایت طلب توضیح از آمریکا به دلیل اعمال مجدد تحریم های یکجانبۀ این کشور است که از نظر جمهوری اسلامی ایران اقدامی غیرقانونی به شمار می رود.

 جمهوری اسلامی ایران شکایت خود را با استناد به «پیمان دوستی آمریکا و ایران» تنظیم کرده که در سال ١٩۵۵ یعنی در دورۀ حکومت شاه و بعد از سقوط حکومت مصدق میان ایران و آمریکا امضا شده است.Risultati immagini per ‫«پیمان دوستی آمریکا و ایران»‬‎

با این حال، در پی اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال ١٩۸٠  مناسبات دیپلماتیک ایران و آمریکا قطع شد و ایالات متحد آمریکا تحریم‌های بی‌سابقه‌ای را علیه ایران وضع کرد که تا امروز نیز ادامه داشته است.

در هشتم ماه مه گذشته، دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، در واکنش به «سیاست های بی ثبات کنندۀ» تهران در خاورمیانه به تعهد آمریکا نسبت به توافق اتمی با ایران خاتمه داد.


محسن رضایی اصلاح طرح عضویت اقلیت‌هادر شورا را از دستور کار مجمع تشخیص مصلحت خارج کرد


اسرائیل قانون «کشور یهود» را تصویب کرد

جلس اسرائیل قانونی را به تصویب رسانده که مطابق آن این کشور منحصرا به عنوان یک کشور یهودی تعریف می‌شود.

تصویب این قانون با مخالفت نمایندگان عرب اسرائیل مواجه شده است.

قانون «کشور یهود» اسرائیل را به عنوان «میهن مردم یهودی» می‌داند و می‌گوید گسترش شهرک‌های یهودی نشین در مناطق اشغالی به نفع منافع ملی اسرائیل است./بی‌بی‌سی فارسی


بروجردی: من دستگیر نشدم


معاون پارلمانی رئیس‌جمهوری: نیازی به دخالت مجمع تشخیص مصلحت در لوایح چهارگانه نبود


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

حقوق معلم زندانی قطع شد

$
0
0

زیتون– خدیجه پاک‌ضمیر٬ همسر محمد حبیبی٬ خبر داد که در آخرین حکم کارگزینی که زدند «حقوق ماهیانه‌ او را قطع کردند.»

محمد حبیبی، عضو کانون صنفی معلمان، آخرین بار در تجمع روز ۲۰ اردیبهشت معلمان در مقابل سازمان برنامه و بودجه در تهران بازداشت شد.

بر اساس گزارش کانال‌ تلگرامی کانون صنفی معلمان٬ حبیبی هنگام بازداشت به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از آن زمان تاکنون تحت معالجه قرار نگرفته است.

این عوض کانون صنفی معلمان پیش از این نیز بارها به دلیل مطالبات صنفی بازداشت شده بود.

خدیجه پاک‌ضمیر به وب‌سایت انصاف نیوز در خصوص وضعیت جسمانی این معلم بازداشت‌شده گفت: «مشکوک به عفونت ریه هستند و تنگی نفس و سرفه‌های شدید دارند. از نظر جسمی کاملا تحلیل رفته‌اند و ضعیف شده‌اند. هربار که به ملاقات می‌رویم این کاملا مشهود است که به لحاظ جسمی تحلیل رفته‌اند.»

پیشتر حسین تاج، وکیل فعالان صنفی معلمان، خبر داده بود که دادگاه محمد حبیبی، ‌موکلش، روز اول مرداد دردادگاه انقلاب تهران برگزار می‌شود.

فروش ارز مسافرتی متوقف شد

$
0
0

زیتون– بر اساس اطلاعیه بانک سامان فروش ارز مسافرتی تا اطلاع ثانوی «تعلیق» شد.

بر اساس این اطلاعیه که به کلیه شعب بانک سامان ابلاغ شده با دستور بانک مرکزی فروش ارز مسافرتی از تاریخ سی‌ام تیرماه ممنوع شده است.

در پی ممنوعیت خرید و فروش آزاد ارزهای خارجی٬ تعطیلی صرافی‌ها و تک‌نرخی شدن ناگهانی ارز ٬دولت تصویب کرد که به مسافران غیر زیارتی با نرخ دولتی تعلق بگیرد.

ارز اختصاص یافته به مسافران هوایی برای یک‌بار سفر در سال حداکثر هزار یورو اعلام شد که در مرزهای خروجی هوایی پرداخت می‌شود.

بر اساس اعلام بانک مرکزی ایران، برای کشورهای مشترک المنافع و هم مرز ۵۰۰ یورو و برای سایر کشورها هزار یورو ارز مسافرتی اختصاص خواهد یافت.

پیشتر مسافران با ارائه پاسپورت، کارت ملی و بلیت می‌توانستند تا سقف ۵۰۰۰ دلار از بانک‌ها ارز دریافت کنند که بهای آن فرق چندانی با بازار آزاد نداشت.

 

 

تئوری کوه یخ و فساد بانکی در ایران

$
0
0

آمار و ارقام مرتبط با موسسه‌ی مالی ثامن‌الحجج و گزارش روزنامه‌ی شرق، نشان می‌دهد که گستردگی دامنه‌ی آلودگی و فساد، گذشته از برخی خانواده‌های نظامی و متنفذین حکومتی، حتی دو گوینده ی سوپر استار تلویزیونی را نیز شامل شده است. البته این فقط بخشی از ماجرا و فقط یکی از ده‌ها موسسه‌ی مالی و اعتباری بدون مجوز در ایران است که با اتصال به کانون‌های قدرت، تمام قوانین را دور زده و پس از مدتی خوش‌درخشیدن، دولت مستعجل شده و هزاران میلیارد تومان به اقتصاد ایران و اموال مردم، آسیب زده‌است.

این نکته یادآور تئوری مروبط به کوه یخ است. می دانیم که بر اساس قانون شناوری ارشمیدس، معمولاً یک دهم حجم کوه یخی، بر روی آب، پیدا و هویداست. در سال ۱۹۹۷ میلادی و پس از اکران جهانی فیلم مشهور تایتانیک به کارگردانی جیمز کامرون، در مورد این موضوع بحث شد که احتمالا ناخدای آن کشتی، تصور کرده از کنار یک تپه‌ی یخی کوچک می‌گذرد، غافل از آن‌که آن تپه‌ی کوچک، در واقع کوه بزرگی است که نود درصد آن در زیر آب پنهان است. حالا در مورد اقتصاد ایران و فساد مالی گسترده‌ای که بسیاری از بانک‌ها، موسسات مالی، نهادها، وزارت‌خانه ها و چهره‌های مشهور و غیرمشهور را در بر گرفته، می‌توان همین وصف را به کار برد. با این تفاوت که در مورد فساد مالی در ایران، احتمالا با به کارگیری قوانین ارشمیدسی هم نمی‌توان به تمام ابعاد مستور آن، پی برد.

آن مرد با اسلحه به بانک مرکزی رفت
نخستین بار در بهمن ماه سال ۹۶ بود که حسام‌الدین آشنا در صفحه‌ی توییتر خود اعلام کرد رئیس یکی از صندوق‌ها که به عنوان موسسه‌ی مالی، فعالیت گسترده‌ای انجام داده، با اسلحه به بانک مرکزی رفته و مسئولین را تهدید به همکاری کرده است. اشاره‌ی ظریف آشنا به دست داشتن برخی چهره‌ها و نهادهای نظامی در هدایت و تثبیت موقعیت موسسات مالی غیرقانونی، از آن جهت مهم بود که ده‌ها هزار نفر از مالباختگان این موسسات در شهرهای مختلف ایران برای اعتراض به میدان آمدند و از آن جایی که این معضل، رفته‌رفته به یک چالش امنیتی تبدیل می‌شد، دولت مجبور شد برای مبارزه با بی‌قانونی، بی‌قانونی کند و بدهی برخی از آن صندوق‌ها را از جیب ملت بپردازد.

اسامی دینی و ارزشی
تاسیس صندوق‌ها و موسسات مالی و اعتباری در دولت دوم احمدی‌نژاد باب شد. موسسین این نهادهای کوچک مالی، معمولا اسامی دینی و ارزشی را برای خود انتخاب می‌کردند تا مردم را به سوی خود جلب کنند. به عنوان مثال: قاریان امام حسن عسگری، عسکریه، ثامن الحجج، بسیجیان پایگاه شهید علویان، بانک زائر خراسان، جانباز، امام علی زنجان، مرکز بزرگ اسلامی غرب کشور، محسنین آستانه اشرفیه، امیرالمومنین آستانه اشرفیه، امام سجاد ساوه، امامزاده یونس ساوه، سالار شهیدان حسین بن علی ساوه و … . اما از میان همه‌ی این اسامی، این موسسه‌ی «ثامن الحجج» به مدیرعاملی ابوالفضل میرعلی بود که بیش از بقیه گل کرد. میرعلی، در سال ۱۳۴۳ در سبزوار به دنیا آمده و داماد امام جمعه‌ی سبزوار است. او دارای مدرک دیپلم است و تا چند سال پیش کارمند ساده‌ی دادگاه روحانیت مشهد بود و موسسه‌ی ثامن را با سرمایه ی اولیه ی شش میلیون تومان تاسیس کرد و ظرف ۱۴ سال سرمایه ی این موسسه را به ۱۲ هزار و سیصد میلیارد تومان رسانده و ۴۸۰ شعبه در سراسر ایران، تاسیس کرد! خانم ربابه ابراهیمی دختر امام جمعه‌ی سابق سبزوار و همسر میرعلی نیز به عنوان معاون مدیرعامل در این موسسه فعالیت کرد. (ابراهیمی در سال ۹۵ فو.ت کرده و مقیسه به عنوان امام جمعه ی جدید سبزورا معرفی شده است) انتساب به امام جمعه‌ی سابق و نیز ارتباط با مسئولین داگاه روحانیت و شبکه ی آستان قدس و علم الهدی، به کارگیری کارمندان جوان از خانواده های متنفذ نظامی و دادن سودهای کلان، از مهم‌ترین عوامل رشد سریع موسسه‌ی ثامن الحجج بوده است. البته این موسسه در واردات برنج، لابی‌گری در نقل و انتقال بازیکنان هندبال و حوزه‌های بی‌ربط دیگر نیز فعالیت کرده و تنها در یک قلم، مبلغی معادل یکصد میلیارد تومان به فرزند جوان یکی از سرداران نیروی انتظامی داده و اعلام شده که این پول به عنوان حقوق از پیس‌پرداخت شده‌ی سی سال خدمت، به نامبرده داده شده است!

تعداد صفرهای ۱۲۰ هزار میلیارد تومان
شاید ۱۳ عدد نحسی باشد و شاید هم نباشد اما در هر حال عدد نجومی ۱۲۰ هزار میلیارد تومان، ۱۳ صفر دارد. بر اساس اعلام نظر کارشناسان، چنین رقمی از نقدینگی در دست صاحبان موسسات مالی غیرمجاز است و وقتی که قرار باشد این پول های کلان، سر از بازار طلا، ارز، سکه، مسکن، واردات و کالاهای ضروری درآورند، نتیجه چیزی می شود که اکنون دیده می‌شود. حال اگر روحانی، همچون ناخدای کشتی در نظر آید، باید یک بار دیگر او را در حال عبور از کنار تپه‌های به ظاهر کوچک یخی به خود بیاورند و در مورد قانون شناوری ارشمیدس، نکاتی را به یادش بیاورند.

نام نویسنده نزد زیتون محفوظ است.

افشای باج‌های ثامن الحجج

$
0
0
  • زیتون- مجید ضابطی- افشای رسوایی مالی موسسه مالی، اعتباری «ثامن الحجج» در روزهای اخیر بار دیگر نگاه ها را به سمت خاستگاه آن، خراسان برده است؛ جایی که در سال های اخیر تخلفات مالی و فرارهای مالیاتی بسیاری از آن گزارش شده است.

علاوه بر حلقه خراسانی‌های نزدیک به مدیر عامل این موسسه، مجریان صدا و سیما نیز در مظان اتهام دریافت وام های کلان هستند؛ یعنی نهاد دیگری که آن هم از نظارت دولت خارج است.

تخلفی که به موسسه مالی و اعتباری ورشکسته «ثامن الحجج» نسبت داده شده، حدود ۱۲ هزار میلیارد تومان است. پرونده این موسسه، بنابر اعلام قوه قضائیه، حدود ۳۷۰ شاکی دارد، که در سال های اخیر ناآرامی ها و نارضایتی های بسیاری را برانگیخته اند و علیه مقام های دولت، از جمله رییس بانک مرکزی شعار مرگ سردادند.

علاوه بر حلقه خراسانی های نزدیک به مدیر عامل این موسسه، مجریان رسانه ملی نیز در مظان اتهام دریافت وام های کلان هستند؛ یعنی نهاد دیگری که آن هم از نظارت دولت خارج است

سال گذشته رییس کل بانک مرکزی درباره روند ساماندهی موسسات اعتباری بدون مجوز، اظهار داشت:«پس از بررسی برخی پرونده ها در این موسسات به موارد جالبی برخورد کردیم به عنوان مثال شخصی با سپرده گذاری ۲۳ میلیارد تومانی در موسسه ثامن الحجج از سال ۹۲ تا بهمن ۹۴، سود ۸۹ درصدی دریافت می کرده یا موردی دیگری ۱۱ میلیارد تومان یا ۱۵ میلیارد تومان با سودهای ۴۰ درصدی بوده است که با جذب سپرده جدید از مشتریان، چنین سودهای بالایی پرداخت شده است.»

تعاونی‌هایی که موسسه خوانده می شوند

پیدایش مؤسسات مالی و اعتباری در دولت دوم محمد خاتمی آغاز شد. این موسسات در دولت محمود احمدی نژاد گسترش یافت و بال و پر گرفت و در دوران حسن روحانی به اوج بحران رسید. موسسات مالی اعتباری از همان ابتدای پیدایش، مساله ساز شد چون همواره درباره قانونی یا غیرقانونی بودن آنها تردید وجود داشته است.

در سال ۱۳۹۳، هنگامی که بانک مرکزی اسامی بانک‌های مجاز را اعلام کرد، نام موسسه‌های مالی و اعتباری ثامن‌الحجج، ثامن‌الائمه، آرمان، فرشتگان، نور، میزان، فردوسی و مولی‌الوحدین به چشم نمی خورد.

اما چنانچه بهمن احمدی امویی، در کتاب «صندوق‌های قرض الحسنه و مؤسسات اعتباری» نوشته، اداره تعاون خراسان در سال ۱۳۸۳ برای ۱۱۰ مؤسسه اعتباری مجوز صادر کرد. تعاونی اعتباری عسگریه اولین تعاونی اعتباری بود و پس از آن تعاونی‌هایی چون ثامن‌الحجج و ثامن‌الائمه میدان آمدند. بنا بر گزارش‌های بانک مرکزی ۳۰ «مؤسسه کاغذی» که وجود خارجی نداشت، نیز مجوز گرفت. با توجه به این اعلامیه، بانک مرکزی این نهادهای مالی را بانک و یا موسسه نمی داند؛ چنانچه فرشاد حیدری، معاون نظارتی بانک مرکزی، نیز ترجیح می دهد به جای استفاده از کلمه موسسه، از تعاونی ثامن الحجج استفاده کنند.

ماجرای ثامن الحجج از ابتدا از زندان و تخلف شروع شده است. احمد رمضانی، برادر مهدی رمضانی، یکی از سرمایه‌داران و تاجران بزرگ، که حامی اولیه مؤسسه ثامن الحجج بوده، در جریان بازداشت در دهه ۷۰ با ابوالفضل میرعلی آشنا می شود. میرعلی، با دختر امام جمعه سابق سبزوار ازدواج می کند و ربابه ابراهیمی که زنی خانه دار بوده، با حمایت همسرش به عضویت هیات مدیره این موسسه درمی آید.

ثامن الحجج درحالی فعالیت خود را آغاز کرد و چند سال به فعالیت ادامه داد که به نوشته رسانه ها، در سال ۱۳۹۲ صلاحیت میرعلی پس از استعلام رسانه ها رد شده بود. در سال ۱۳۹۳ نیز ولی‌الله سیف، رئیس بانک مرکزی از سپرده‌گذاران خواسته بود که به طمع سود بیشتر سرمایه‌های خود را در اختیار موسسات مالی بدون مجوز قرار ندهند. حالا او به جایی رسیده که به دلیل تصمیماتی که درباره این موسسات اتخاذ کرده جایگاهش به خطر افتاده و در فهرست افرادی قرار گرفته که احتمال می رود کابینه روحانی را ترک کنند.

ماجرای تعاونی ثامن الحجج با انتشار گزارشی در روزنامه شرق وارد مرحله جدیدی شد. این روزنامه از مقام های مسئول و نزدیکان آنان، و مجریان تلویزیون به اختصار نام برد و مبالغ دریافتی آنها را افشا کرد

بانک مرکزی در پی بالا گرفتن اعتراض های مال باختگان این تعاونی های اعتباری ورشکسته، و عدم امکان بازپرداخت پول ها به دلایل مختلف از جمله خروج از کشور و ساختمان سازی، وارد عمل شد و پرداخت دیون آنها را آغاز کرد. بانک پارسیان از سوی بانک مرکزی مامور شد تا برخی از دیون موسسه ثامن را پرداخت کند. علاوه بر بازپرداخت وجوه، مسئولیت عاملیت دریافت وجوه مربوط به تسهیلات را نیز بر عهده بانک پارسیان گذاشته شد.

به گفته محمدباقر نوبخت، دولت تاکنون ۳۵ هزار میلیارد تومان یعنی مبلغی برابر با بودجه یک سال وزارت آموزش و پرورش و یا چند وزارتخانه کوچکتر را به مال‌باختگان مؤسسات مالی و اعتباری پرداخت کرده است. این درحالیست که این اقدام دولت نیز مورد انتقاد قرار گرفت چرا که دولت برای بازپرداخت دیون افرادی که برای سود بیشتر در این تعاونی ها پول پس انداز کرده بودند «دست در جیب مردم» کرده است.

افشای اسامی دریافت کنندگان وام و اهداف احتمالی پشت پرده

ماجرای تعاونی ثامن الحجج با انتشار گزارشی در روزنامه شرق وارد مرحله جدیدی شد. این روزنامه از مقام های مسئول و نزدیکان آنان، و مجریان تلویزیون به اختصار نام برد و مبالغ دریافتی آنها را افشا کرد. در این میان، حلقه خراسانی هایی که با میرعلی ارتباط داشته‌اند از جمله حمید صدرالسادات، رئیس سابق وظیفه عمومی ناجا که پیش از این معاون اطلاعات ناحیه انتظامی خراسان بود، بارز است.

این روزنامه، به طور تلویحی از منوچهر متکی، وزیر خارجه در دولت محمود احمدی‌نژاد، نام برده و نوشته که او ۱۲۴میلیارد تومان تسهیلات از ثامن‌الحجج دریافت کرده است. هر چند در فهرست روزنامه شرق نام‌های اختصاری تعدادی از مقامات نیز آمده بود، متکی گزارش را تکذیب کرد و گفت که از این روزنامه شکایت می کند.

متهمانی که بتازگی از آنها در پرونده ثامن الحجج نام برده شده، خارج از دولت حسن روحانی هستند. شاید این موضوع بتواند اندکی از فشارهایی که این روزها بر تیم اقتصادی دولت وارد است بکاهد

احسان علیخانی و مهران مدیری، دو مجری معروف تلویزیون ایران نیز در فهرست دریافت کنندگان وام های کلان ثامن الحجج هستند. وجود نام این افراد به این دلیل قابل تامل است که برنامه هایی در حمایت از محرومان به اجرا درمی آورند و تلاش دارند به جمع آوری کمک های مردمی بپردازند.

گفته می شود که مهران مدیری حدود سه میلیارد تومان از تعاونی ثامن الحجج وام گرفته که ۸۰۰ میلیون تومان آن را بازگردانده و حدود ۶۰۰ میلیون تومان نیز هدیه گرفته است.

احسان علیخانی نیز از این تعاونی سه میلیارد تومان در قالب هزینه تبلیغات دریافت کرده است. او به این اتهام واکنش نشان داده و گفته که این مبلغ، به عنوان تهیه‌کننده به حساب او واریز و صرف حق‌الزحمه صدها نفر عوامل و هزینه‌های تولید شده است.

گفته می شود که مبالغ دریافتی مجری های تلویزیون نسبت به سایر مبالغی که مسئولان کشوری از این تعاونی ها برداشت کرده اند ناچیز است و اعلام مبالغ پرداختی به آنها برای منحرف کردن ذهن ها از مبالغ بزرگتری است که از این صندوق ها برداشت شده است. نکته دیگر آنجاست که متهمانی که بتازگی از آنها در پرونده ثامن الحجج نام برده شده، خارج از دولت حسن روحانی هستند. شاید این موضوع بتواند اندکی از فشارهایی که این روزها بر تیم اقتصادی دولت وارد است بکاهد.

 

نه درمان دلی نه درد دینی

$
0
0

شمارۀ آخر نشریه « قلم یاران» اخیرا در تهران منتشر شده، بخشی از این شماره، چنانکه از تصویر روی جلد آن نیز بر می آید، ناظر به نحلۀ فکریِ « روشنفکری دینی» و « نواندیشی دینیِ» معاصر است. در این پرونده، با من نیز مصاحبه ای انجام شده که فایل آن چند روز پیش در کانال تلگرامی و سایت ام قرار گرفته است.
هنگامی که برای انجام مصاحبه با من تماس گرفته شد، گفتند که قرار است به مناسبت انتشار کتاب « حدیث نواندیشان دینی: یک نسل پس از عبدالکریم سروش»، نوشتۀ هادی طباطبایی پرونده ای منتشر شود. من هم پذیرفتم و به سؤالات طرح شده، پاسخ دادم. اما، پس از انتشار نشریه و خواندن تمام جستارهای پرونده، متاسفانه دریافتم که تنها مصاحبه هایی که با نگارندۀ این سطور و مؤلف محترم کتاب، هادی طباطبایی و تا حدودی مصاحبۀ انجام شده با موسی اکرمی ناظر به مباحثِ ابوالقاسم فنایی، آرش نراقی و سروش دباغ است، سه نواندیش دینی ای که آثارشان در این کتاب به بحث گذاشته شده، و باقی مطالب سمت و سوی دیگری دارد.

از طرح جلد شیطنت آمیز نشریه و برگزیدن تیتر « آغاز پایانِ روشنفکری دینی»، تا طرح سؤالات قویا جهت دار و مغرضانه در مصاحبه هایی که با موسی اکرمی، نصر الله پورجوادی و خشایار دیهیمی انجام شده، بر می آید که قصد و نیت گردانندگان این نشریه، نه تحری حقیقت و بازخوانی و مرور منصفانۀ میراثِ این نحلۀ فکری مؤثر در ایران معاصر ؛ بلکه نوعی تصفیه حساب گروهی است. در واقع گردانندگان نشریه به دروغ به من گفتند که قرار است پرونده تماما دربارۀ کتاب تازه منتشر شدۀ « حدیث نواندیشان دینی» باشد و در مقام عمل معجون دیگری منتشر کردند؛ شگرد ژورنالیستیِ قبیحِ و غیر اخلاقی و رماننده. اگر می دانستم قرار است پرونده به این شکل منتشر شود، مسلما مصاحبه نمی کردم و در این کار مشارکت نمی کردم. در عین حال، نمی توانم تاسف عمیق خود را از ماده و صورت و موضوع و محمولِ مصاحبۀ صورت گرفته با نصرالله پورجوادی ابراز نکنم. از لحنِ تند و تخفیف آمیز و مغرضانۀ ایشان در سراسر مصاحبه که تحلیل روان شناختی و نه معرفت شناختی می طلبد، که در گذریم؛ انصافا مطالب طرح شده کم مایه و کم محتوا و سطحی است و از نا آشنایی و بی خبریِ عمیق مصاحبه شونده با نحلۀ نواندیشی دینی و آثار شان در دهه های اخیر حکایت می کند. فی المثل، حدودا ده سال است نواندیشان دینی متاخر،در مکتوبات و سخنانِ خود، پاسخ های تجربی و دلالت شناختیِ ِ مقنع و موجهی به ایراد ناسازگاری درونیِ ترکیب « روشنفکری دینی» و « آبغوره فلزی» و « کوسه و ریش پهن» خواندن آن از سوی منتقدان داده اند؛به نحوی که برخی از منتقدان قدیمیِ جدّی این نحله دیگر این ایراد را طرح نمی کنند. حال، از غرائب است که پورجوادی که در باب متون عرفانیِ قدیمی، تتبعات خوبی کرده و آثار نیکویی منتشر نموده، این ایراد نخ نما شده را طرح کرده و پای در حوزه ای نهاده و سخن رانده که روشن است بدان ورودی ندارد و از ادبیات غنیّ مباحث نواندیشی دینی در دو دهۀ اخیر پاک بی خبر است.

طنز روزگاراست که اصحاب « قلم یاران»، در مقام طعن زدن و تخفیف کردن مغرضانه ، فقط زورشان به جماعت نواندیشی دینیِ یک قبا می رسد؛ جماعتی که طی فعالیت درازآهنگ خود در دهه های اخیر، صداقت و جسارت و حریت خویش را به نیکی بر آفتاب افکنده و در جای خود هزینه آن را هم پرداخته اند. تو گویی که دیگر جماعاتی که در این مرز و بوم به کار فکری و معرفتی و سیاسی اشتغال دارند، نیازی به بررسی و بازخوانی انتقادی ندارند، و فی المثل، آراء و سخنان و رفتار روحانیونی نظیر محمد تقی مصباح یزدی، محمد یزدی، صادق لاریجانی، احمد جنّتی… عاری از اشکالات و خطاهای نظری و عملی است!! روشن است که حمله کردنِ مکرر به نواندیشان دینی که در شرایط کنونی، حظّ و بهره ای از قدرت و ثروت در این دیار ندارند و بی پناه اند و به کنجی خزیده، نه تنها هزینه بردار نیست، که در جای خود امری مبارک است و گشایندۀ برخی از درها و قفلها، چنانکه افتد و دانی!! فهم این امور، هوش چندانی نمی خواهد و برای کسانی که تحولات فکری و سیاسیِ دهه های اخیر را رصد کرده اند، روشن و هویداست. بخش دل آزارتر ماجرا، داعیه های پر طمطراق ِروشنفکرانۀ این جماعتِ طلبکارِ عافیت طلب است که گوش فلک را پر کرده؛ دواعی ای که از آنها هیچ بوی صدق و سلامت و حقیقت طلبی به مشام نمی رسد . کاش این حضرات، ذره ای از حریت و جسارت و شجاعت و صداقتِ بزرگانی چون شریعتی و بازرگان و منتظری و قابل را به ارث برده بودند: نمی بینم نشاط عیش در کس /نه درمان دلی نه درد دینی.

منبع: صفحه فیس‌بوک نویسنده

قانون حضور اقلیت‌های دینی در شوراهای شهر تصویب شد

$
0
0

زیتون– مجید انصاری٬ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر داد که مشکل سپنتا نیکنام حل و شرایط بازگشت او به شورای شهر یزد فراهم شد.

به گفته انصاری مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز قانون مربوط به عضویت شوراهای شهر را تصویب کرد.

سپنتا نیکنام که از سال ۹۲ به مدت چهار سال عضو شورای شهر یزد بود در انتخابات سال ۹۶ بار دیگر به عضویت این شورا انتخاب شد اما عضویتش در این شورا با شکایت یک نامزد اصول‌گرا که رأی لازم را برای راهیابی به شورا به دست نیاورده بود، با «حکم دیوان عدالت اداری و به دلیل غیرمسلمان بودن» معلق شد.

رای دیوان عدالت اداری در زمینه شکایت علی‌اصغر باقری، رقیب شکست‌خورده اصولگرای نیکنام مبنی بر تعلیق وی از عضویت در شورای شهر یزد به دلیل «غیرمسلمان بودن»، با استناد به ابلاغیه آیت‌الله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، در زمان تایید صلاحیت نامزدها صورت گرفته بود.

او به استناد به قاعده «نفی سبیل» ابلاغ کرده بود غیرمسلمانان نمی‌توانند در شوراهای شهر حضور داشته باشند. برپایه این قاعده، غیرمسلمانان نمی‌توانند بر مسلمانان سلطه پیدا کنند.

سپنتا نیکنام روز گذشته از رییس جموری خواسته بود تا با حضور در مجمع به تصویب این قانون کمک کند.

۱۸ تیرماه حمدجواد کولیوند٬ رییس کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس خبر داده بود که پس از بررسی قانون شوراها از سوی کمیسیون‌های قضائی و سیاسی مجمع تشخیص مصلحت نظام و تاکید آنها بر اجرای قانون مصوب مجلس در سال ۱۳۷۵ زمینه بازگشت سپنتا نیکنام به شورای شهر یزد فراهم شده است.


🍃زنده|سپنتا نیک‌نام به شورای شهر یزد باز می‌گردد

$
0
0

 


ظریف: طرح نفت در برابر کالا در دستور کار نیست



درگیری در مرز مریوان ۱۹ نفر کشته و مجروح بر جا گذاشت

مدیرکل امنیتی استان کردستان اعلام کرد: بامداد امروز شنبه در درگیری نیروهای سپاه با پژاک در روستای دری از توابع شهرستان مریوان ۱۱ تن از نیروهای سپاه کشته و ۸ تن هم مجروح شده اند. از تعداد کشته ها یا زخمی های احتمالی پزاک خبری در دست نیست.



سپنتا نیک نام به شورای شهر یزد باز می‌گردد

مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفت‌وگو با اعتمادآنلاین خبر داد که سپنتا نیکنام به شورای شهر یزد  بازمی‌گردد.

به گفته وی با تصویب طرح حضور اقلیت‌ها در شوراها با اکثریت بیش از دو سوم آرا در مجمع و بازگشت مجمع به قانون سال ۱۳۷۵ درباره شوراهامشکل حضور اقلیت‌ها دز شورا رفع شد.

لحظه رای گیری در مجمع تشخیص برای بازگشت سپنتا نیکنام به شورای شهر یزد

کشته شدن ۱۱ عضو سپاه در مریوان

$
0
0

زیتونصبح امروز در حمله‌ای به پاسگاه مرزی در روستای « دری » در منطقه مریوان یازده تن از افراد نیروی زمینی سپاه کشته و هشت نفر هم زخمی شدند.

رضا میرزایی٬ مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری کردستان٬ خبر داد که این درگیری بین ساعت دو تا چهار بامداد روی داده است؛ این درگیری حدود دو ساعت طول کشیده است.

رضا میرزایی حمله کنندگان را گروهی تروریستی خوانده اما تاکید کرده که هنوز هویت آنها معلوم نشده و هیچ گروهی هم مسئولیت این حمله و درگیری را به عهده نگرفته است.

قرارگاه حمزه سیدالشهدا وابسته به نیروی زمینی سپاه هم با انتشار اطلاعیه ای گفته است که به پاسگاه مرزی این قرارگاه حمله شده و در زاغه مهمات آن انفجار رخ داده است.

در گیری های مسلحانه و حمله به مواضع سپاه پاسداران در مناطق مرزی در سالهای اخیر افزایش یافته و تا کنون دهها نفر از نیروهای سپاه و گروههای کرد کشته شده اند.

حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از ایده بستن تنگه هرمز

$
0
0

زیتون– آیت‌الله علی خامنه‌ای٬ تهدید اخیر حسن روحانی مبنی بر اینکه اگر نفت ایران صادر نشود «معنی ندارد» نفت هیچ کشوری در منطقه صادر شود، را تایید کرد.

رهبر جمهوری اسلامی امروز سخنان پیشین رییس جمهوری را «سخنانی حاکی از سیاست و رویکرد نظام» خواند و وظیفه وزارت خارجه ایران را «پیگیری جدی این‌گونه مواضع رئیس جمهور» دانست.

حسن روحانی٬ رییس‌ جمهوری٬ ۱۲ تیرماه با اشاره به سخنان مقام‌های آمریکایی در مورد تلاش برای قطع صادرات نفت ایران، گفته «اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود.»

روحانی در دیدار با گروهی از ایرانیان مقیم سوئیس گفت: «آمریکایی‌ها مدعی شده‌اند که می‌خواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند. آنها معنی این حرف را نمی‌فهمند، چرا که این اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود.»

او سپس افزود که «اگر شما توانستید، این کار را بکنید، تا نتیجه‌اش را ببینید.»

این سخنان رییس جمهوری تحسین قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، را به دنبال داشت که در نامه‌ای خطاب به حسن روحانی نوشت، دست او را می‌بوسد.

پس از آن محمدعلی جعفری٬ فرمانده سپاه و علی مطهری٬ نایب رییس مجلس٬ نیز از این ایده حمایت کردند.

امروز نیز آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار با سفیران و دیپلمات‌های وزارت خارجه جمهوری اسلامی با تمجید از این تهدید، آن را «سخنانی مهم و حاکی از سیاست و رویکرد نظام» خواند.

در پی خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و اعمال مجدد تحریم‌های این کشور علیه جمهوری اسلامی٬ صادرات نفت ایران مجددا مورد تهدید قرار گرفت.

وزارت خارجه آمریکا پنجم تیرماه گفته بود کشورهای خریدار نفت ایران از آغاز ماه نوامبر (۱۳ آبان) و از سرگیری تحریم‌های آمریکا علیه تهران، باید تمام واردات خود از این کشور را متوقف کنند.

جمهوی اسلامی طی هفته‌های گذشته تلاش‌هایی را برای حفظ تعاملات اقتصادی با اروپا و آسیا، از جمله در زمینه فروش نفت که اقتصاد ایران به آن وابسته است، انجام داده‌ است.

با این حال گزارش‌های مختلفی در مورد نتیجه این تلاش‌ها منتشر شده که لزوما تصویر روشنی از شرایط پیش‌رو نمی‌دهد. با این حال مشتریان سابق ایران از جمله ژاپن و هند تمایلی به ادامه خرید نفت از ایران نشان نمی‌دهند.

پیشتر ارتش آمریکا اعلام کرد که تنگه هرمز در خلیج فارس باید به روی نفتکش‌ها باز بماند و آمریکا و متحدان آن برای این منظور آماده هستند.

کاپیتان ویل اوربان٬ یکی از سخنگویان ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده٬ این سخنان را در واکنش به تهدید «بستن تنگه هرمز» از سوی رییس جمهوری ایران٬ عنوان کرد.

کاپیتان بیل اوربان به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «نیروی دریایی آمریکا و متحدان آن در منطقه آماده‌اند که آزادی رفت و آمد و جریان آزاد تجاری را در هر کجا که قوانین بین‌المللی اجازه می‌دهد، برقرار کنند.

خشم مخاطبان از حمایت صدا و سیما از مجری متهم

$
0
0

زیتون– صدا و سیما امروز در دو برنامه حالا خورشید و اخبار ۲۰:۳۰ به احسان علیخانی٬ مجری صدا و سیما٬ فرصت داد تا او از خودش در مقابل اتهام دریافت پول از موسسه مالی و اعتباری ثامن الحجج دفاع کند.

روزنامه شرق روز چهارشنبه درباره تخلفات مؤسسه اعتباری «ثامن الحجج» منتشر کرد، نام هیچ فردی به طور کامل ذکر نشده بود. اما نام دو مجری مشهور تلویزیون با اختصار در این گزارش قید شده بود؛ «م.م» و «ا.ع»

افکار عمومی به سرعت تشخیص دادند که این مجری مهران مدیری و احسان علیخانی هستند.

امروز صدا و سیما برای دفاع از احسان علیخانی به اون فرصت داد که در دو برنامه حالا خورشید و اخبار ۲۰:۳۰ از خود دفاع کند.

این اقدام صدا و سیما اعتراض مخطبان که به رویکر «یک سویه به قاضی» رفتن این رسانه عادت داشتند٬ را برانگیخت.

 

در این برنامه علی خضریان٬ قائم مقام مدیر مسئول روزنامه فرهیختگان٬ نیز به عنوان نماینده جامعه مطبوعات حاضر بود. حضور او در این برنامه به جای یک روزنامه نگار مستقل یا حتی نماینده‌ای روزنامه شرق در این برنامه دلیل دیگری برای اعتراض مخاطبان بود.

 

فرزانه روستایی برنده جایزه بهترین روزنامه‌نگار در سوئد در بخش زبان‌های غیرسوئدی شد

$
0
0

زیتون– فرزانه روستایی، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر ایرانی ساکن سوئد، برنده جایزه بهترین روزنامه نگار در سوئد در بخش زبان‌های غیر سوئدی شد.

بنا به گزارش رسانه‌های سوئدی، این جایزه، شامل لوح تقدیر، دیپلم و ۳۰۰۰۰ کرون وجه نقد، خردادماه گذشته به فرزانه روستایی اهدا شد.

روستایی، از همکاران روزنامه‌های اصلاح‌طلب، در سال ۱۳۹۰ به کمک موسسه «فویو» مستقر در شهر کالمار سوئد و «فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران» به سوئد پناهنده شد. او در دوره اقامت چندساله‌اش در سوئد به روزنامه‌نگاری اشتغال داشته و در رسانه‌های فارسی‌زبان عمدتا به عنوان تحلیل‌گر مسائل ایران و تحولات خاورمیانه شناخته می‌شود.

روستایی از مؤسسان «زیتون» و عضو شورای سیاست‌گذاری این رسانه است.

توضیح: زیتون با پوزش از خانم روستایی و خوانندگان گرامی، به دلیل مشکل پیش آمده در ترجمه، این خبر که پیش‌تر منتشر شده بود پس از تصحیح، بازنشر شده است

معاویه؛ بنیانگذار اشرافیت عربی-اسلامی

$
0
0

جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام قسمت سی و سوم 

درآمد

در این جستار مهم‌ترین حادثه بحث‌برانگیز دوران خلافت معاویه بن ابی‌سفیان مورد واکاوی و مناقشه قرار می‌گیرد و آن اتهام بنیانگذاری اشرافیت عربی – اسلامی است. در ذیل همین عنوان موضوع مهم تعیین ولعیهد و جانشین به وسیله معاویه بسیار برجسته و مناقشه برانگیز بوده و هست. این هر دو اتهام و در واقع اندیشه و عمل معاویه چندان مهم جلوه کرده که از گذشته تاکنون عموم مسلمانان هر دو را بدعت در دین شمرده‌اند. در این میان شاید ابن‌خلدون یک استثنا باشد که از هر دو اندیشه و رفتار حکومتی معاویه دفاع جامعه‌شناسانه و تاریخی کرده است. به دلیل اهمیت موضوع از خوانندگان نکته‌سنج انتظار دارم که با دقت و عنایت بیشتر این نوشتار را مرور کنند.

در این نوشتار ابتدا خلق و خوی اشرافی و لذت‌طلبی معاویه گزارش می‌شود و بعد در بستر چنین خصایلی مسئله نقش او در تأسیس اشرافیت عربی – اسلامی مورد اشاره خواهد بود و در ادامه آن اقدام معاویه به تعیین جانشین و موروثی کردن امارت ساده نخستین اسلامی خواهد آمد. این تحولات در دوران معاویه بدون توجه به خصایل شخصی معاویه و ضرورت‌های زمانه او ملموس‌تر و قابل فهم‌تر خواهد بود. کاری که ابن‌خلدون کرده و در ادامه دیدگاه تحلیلی مهم این تاریخ‌نگار کم‌نظیر مسلمان گزارش خواهد شد.

الف. مال دوستی و خوی اشرافیت معاویه

در موضوع مال‌دوستی و به ویژه خوی اشرافی معاویه شواهد فراوان است. احتمالا همین دو خصلت در تقویت جاه‌طلبی و مقام‌دوستی معاویه بی‌تأثیر نبوده باشند. هرچند او به لحاظ خانوادگی نیز میراثدار جاه و مال و اشرافیت قابل توجهی بود. پدرش ابوسفیان سالیانی دراز رئیس قبایل مختلف و متنوع قریش بود و از جلال و شکوه کم مانندی در دوران پیش از مسلمانی‌اش بهره داشت و این همه به طور طبیعی و خانوادگی به فرزند او معاویه نیز به میراث رسیده بود. از سخن معاویه چنین بر می‌آید که توجه به مال و مکنت از خصوصیات تیره اموی است و مال‌دوستی خود را هم در همین رابطه توجیه می‌کند. او می‌گوید: «اگر اموی مال خویش را سامان ندهد و بردبار نباشد، اموی نیست».[۱]

او از همان زمانی که در شامات بود هم مال‌دوستی خود را آشکار کرده بود و در قلمرو فرمانروایی بلامنازع خود اموال فراوانی از طرق مختلف کسب کرده و خوی اشرافیت خود را نشان داده بود و در عمل نیز زندگی مسرفانه باشکوهی برای خود تدارک دیده بود. اخبار و روایات فراوانی در طبری و دیگر منابع از تلقی معاویه از مال و ثروت و نیز علاقه و دلبستگی وی به مال، در اختیار است که مجموعه آنها، حتی اگر برخی برساخته باشند و یا در آنها گزافه و مبالغه راه یافته باشد، بیان‌کننده واقعیت‌هایی است.

وفق گزارش طبری، یکی به معاویه گفت: چه کس را بیش از همه دوست داری؟ گفت: آن که از همه داراتر باشد. باز طبق خبر دیگری در همان منبع، معاویه گفته بود: ابوبکر دنیا را نخواست و دنیا هم او را نخواست، اما عمر، دنیا او را خواست ولی او دنیا را نخواست، عثمان هم از دنیا بهره گرفت و هم دنیا از او، ولی ما در دنیا غوطه زدیم.

روشن بود که این همه دلبستگی به مال و ثروت و زندگی پرتجمل معاویه، که در دوران امارت بیست ساله‌اش در شام بروز و ظهور داشت، آشکارا با زیست مؤمنانه نبوی و اصحاب پارسا و به ویژه خلفای پیشین متعارض می‌نمود و به همین دلیل پیوسته مورد انتقادهای تند مؤمنان پارسا و صادق و از جمله صحابیان معتبری چون ابوذر و علی قرار می‌گرفت. این ویژگی‌ها در دوران خلافت بسی آشکارتر و گسترده‌تر شد و نمود بیشتری پیدا کرد. به ویژه که او از یک سو از اقتدار لازم برخوردار بود و از سوی دیگر فضای جامعه نیز به کلی دگرگون شده بود و دیگر نه از زیست پارسایانه پیشین چندان نشانی بود و نه منتقدان جدی و پی‌گیری مانده بودند که پیوسته او را با تازیانه نقدهای خردکننده بنوازند (چنان که در عصر عثمان بود).

ب. لذتطلبی و کامجویی

طبق برخی روایات معاویه به شدت اهل لذت‌طلبی و کام‌جویی و خوشگذرانی بود و از تمام لذت‌ها در حد کمال بهره می‌برد به گونه‌ای که به اعتراف خودش دیگر آرزویی نداشت.[۲] بیهقی در «المحاسن والمساوی» نقل کرده است که معاویه گفته بود در دنیا لذتی نمانده که بدان دست نیافته باشم.[۳] از پرخوری و حتی سیری‌ناپذیری او نیز داستان‌هاست که علی نیز در برخی مکاتباتش با معاویه بدان اشاره کرده و در مقام خرده‌گیری بر او به آن استناد کرده است.[۴]

وفق گفته ابن اثیر، پیامبر یک بار وقتی پرخوری معاویه را مشاهده کرد، فرمود «لا اشبع الله بطنه» (خداوند شکمش را سیر نکند). و پس از آن، دیگر هرگز او سیر نشد.[۵] احتمالا با اشاره به همین سخن پیامبر بود که در روزگار معاویه، شخصیتی چون صعصعه بن صوحان، به طعن گفت: «شکم کسی که سیری نمی‌پذیرد نفرین شده است». گویا معاویه در زیاده‌خوری در میان اعراب ضرب­المثل شده بود.[۶] اگر روایت مسعودی قابل اعتماد باشد و از برساخته‌های بعدی نباشد، گویند هنگامی که معاویه مرگش فرارسید و بیماری‌اش سختی گرفت و از درمان آن ناامید شد، شعری بدین مضمون گفت: «ای کاش حتی یک ساعت به حکومت نپرداخته بودم، و در کار لذت غافل و چشم‌بسته نبودم، و مانند دو جامه ژنده علی بودم که زندگی بخور و نمیری داشت تا مرگش در رسید».[۷] اگر بتوان به این نوع اخبار اعتماد کرد، می‌توان گمانه‌زنی کرد که همین تنبّه در واپسین لحظات حیات، معاویه را وادار کرده باشد که نیمی از دارایی‌اش را به بیت‌المال ببخشد.

این خصوصیت لذت‌طلبی و کام‌جویی، البته اگر در آن گزافه‌گویی نشده باشد، می‌تواند برآمده از ویژگی‌های شخصی و منش اشرافی و یا تظاهر به اشرافیت معاویه باشد.

ج. معاویه؛ بنیانگذار اشرافیت عربی – اسلامی

پیش از این اشارت رفت که معاویه خوی و منش اشرافی داشت و گفته شد که این خلق و خو با آموزه‌های اسلامی و متبلور در سیما و سیره سیاسی و حکومتی نبوی و مسلمانان نخستین و به ویژه خلفای راشدین در تعارض بود. این خوی شخصی و احیانا خانوادگی معاویه در نظام سیاسی او نیز متجلّی شد و خود را عیان کرد؛ به گونه‌ای که می‌توان معاویه را بنیان‌گذار اشرافیت عربی- اسلامی شمرد.

در تعلیل و توجیه پروسه تأسیس اشرافیت سیاسی و حکومتی در روزگار معاویه، می‌توان گفت که معاویه از یک سو تحت تأثیر شکوه سلطنت پر جلال و اشرافی ساسانی بود و از سوی دیگر به شدت از امپراتوری روم (بیزانس) اثر پذیرفته بود. ابن اثیر نقل کرده است زمانی که عمر به شام رفت و معاویه را دید گفت «این کسرای عرب است».[۸] این جمله اگر هم از برساخته‌های بعدی باشد، که محتمل است، باز این واقعیت را نشان می‌دهد که معاویه در هرحال و در هر سطحی از نظام پادشاهی ایران اثر پذیرفته بود؛ همان گونه که تمام اعراب مسلمان و خلفای اسلامی پس از فتح ایران از تمدن و فرهنگ و آداب ایرانی اثر پذیرفته بودند.

امام علی در نامه‌ای به خوارج هشدار می‌دهد که اگر کسانی که سابقه‌ای در اسلام ندارند حاکم و پیروز شوند، رفتارهای کسری و هرقل (عنوان شاهنشاه ایران و امپراتور بیزانس) را در پیش خواهند گرفت.[۹]روشن است که مراد علی از کسانی که در اسلام سابقه‌ای ندارند، شخص معاویه است.

در تأثیرپذیری معاویه از روم نیازی به ارائه شواهد و گواه نیست. زیرا معاویه از جوانی در شامات و در همسایگی با روم و بیزانس می‌زیست و همواره در جنگ و گریز با امپراتوری بیزانس بود و این روابط گاه با صلح و گاه با جنگ و رد و بدل شدن پیوسته سفیران و هدایا و باج‌ها و نامه‌ها در طول چهل سال، خواه و ناخواه بر ذهنیت و سیاست طرف فروتر یعنی معاویه و مسلمانان همسایه اثر می‌گذارد. بیزانس و ایران باستان میراثدار تمدن و فرهنگی برتر بودند و اعراب همواره تحت سلطه فرهنگی و سیاسی و اقتصادی این دو تمدن کهن قرار داشتند. در عین حال اعراب جنوب از ایران و اعراب شمال بیشتر از بیزانس اثر می‌پذیرفتند. اکنون معاویه چهل سال در شام در کشمکش و تعامل با امپراتوری کهن شمالی، نظامی نو و در واقع امپراتوری عربی- اسلامی تازه‌ای بنیان نهاده و طبیعی می‌نماید که از همتای قدیمی‌تر و پیشرفته‌تر الهام بگیرد.

در هرحال معاویه در دمشق آنچه بنیان نهاد بیشتر به سلطنت زوال یافته ایران و امپراتوری باقی بیزانس شباهت داشت تا به فرمانروایی ساده و ابتدایی پیامبر و خلفای پس از او در نیم قرن نخست. وی برای تحقق این ایده سیاسی خود، هم کاخ‌ها ساخت که مهم‌ترین و مشهورترین آن «کاخ سبز» (=قصرالخضراء) است[۱۰]، و هم کاخ‌نشینی و تشریفات درباری و سلطنتی و کهن را (که عرب چندان نمی‌شناخت) رواج داد، و هم به طور گریزناپذیری اشرافیت و جامه‌های پر زرق و برق و سفره‌های اشرافی و مسرفانه و آداب خاصی برای ارتباط مردم با خلیفه و بزرگان و رجال دولت را باب و معمول کرد. این همان است که مادلونگ به درستی «خوی بیزانسی» معاویه یاد می‌کند.[۱۱]

معاویه گویا استدلال کرده بود که لازم است مسلمانان و خلافت و امارت اسلامی در برابر شکوه و جلال امپراتوری رقیب یعنی روم از شکوه و جبروت و هیبت لازم برخوردار باشند و این هیبت و شکوه باید به رخ دشمن کشیده شود تا آنها از مسلمانان حساب ببرند و در هراس باشند.

طبری آورده است زمانی که عمر به شام آمد و در آنجا جاه و جلال شاهانه معاویه را دید بر او خرده گرفت و از این که مردمان صاحب حاجت بر در می‌ایستند انتقاد کرد. او نیز گفته بود می‌خواستم دشمنان نزدیک ما [رومیان] عزت اسلام و شکوه و بزرگی ما را ببینند. عمر نیز گفت: این حیله مردی خردمند است و یا خدعه مردی دانا.[۱۲] این در حالی بود که پیش از آن سادگی و مردمی بودن خلافت و امارت نه تنها نقصی شمرده نمی‌شد بلکه بر عکس از ممیزات مهم نظام اسلامی و جامعه ضداشرافیت مسلمان به حساب می‌آمد. در سیره نبوی گفته شده که پیامبر از خلق و خوی سلطانی آگاهانه و آشکارا دوری می‌جست و ابا داشت از این که به خلق و خوی فردی و سنت فرمانروایی پادشاهان و امیران شناخته شود.

با این که در همان زمان (زمان پیش از خلافت) بارها این خوی بیزانسی و اشرافی معاویه به وسیله بزرگان و از جمله شخصیتی چون ابوذر[۱۳] و عمربن خطاب و علی بن ابی‌طالب مورد انتقاد قرار گرفت ولی او هرگز تفکر و سیاست و منش خود را تغییر نداد. ابن‌کثیر آورده است در همان سفر عمر به شام، وقتی معاویه با جامه سبز بر عمر وارد شد، عمر سخت برآشفت و او را با تازیانه راند.[۱۴] هر چند این خبر ابن‌کثیر با گزارش دیگرش ذیل نقل کسرای عرب دانستن معاویه به وسیله عمر و شنیدن استدلالش در این باب (که اندکی پیش از این نقل شد)، سازگار نیست که می‌گوید در پی آن طعن عمر، معاویه پرسید: حال چه کنم؟ خلیفه گفت: نه تو را باز می‌دارم و نه به آن فرمان می‌دهم. قابل ذکر است که خوی اشرافی معاویه در روزگار عمر تا حدودی مهار شده و تحت کنترل بود اما در روزگار عثمان میدان عمل بیشتری یافت و گسترده‌تر شد.

در هرحال این خوی بیزانسی و اشراف‌منشی معاویه در روزگار او و پس از آن (تا کنون نیز) از منظرهای دینی و اخلاقی و مردم‌گرایانه عدالت‌طلبانه مورد انتقادهای فراوان قرار گرفته است. از جمله آورده‌اند: روزی عبدالله بن عمر به دیدار معاویه رفت. معاویه گفت: ای ابوعبدالله، کاخ ما را چگونه می‌بینی؟ ابن عمر گفت: اگر این از مال خدا باشد از خیانتکارانی، و اگر از مال خودت باشد، از اسرافکارانی.[۱۵]

از جمله کسانی که در همان دوران پیش از خلافت معاویه در مورد خلق و خوی اشرافی او به چالش برخاسته بود، عباده بن صامت از اصحاب مشهور و معتبر پیامبر بود که از دوران عمر در بیت‌المقدس می‌زیست. او با رفتارهای نادرست و بدعت‌آلود معاویه چنان درگیر شد که یک بار زمان عمر به معاویه گفت در سرزمینی که تو باشی من در آنجا نخواهم زیست و به عنوان اعتراض به مدینه رفت و پیش عمر از او شکوه کرد. از جمله اعتراضات عباده این بود که معاویه مداحی و ثناگویی را باب کرده بود.

یک بار وقتی مداحی، معاویه را ثنا گفت، عباده برآشفت و برخاست و مشتی خاک برگرفت و بر دهان مداح امیر پاشید و کار خود را مستند به سخنی از نبی اسلام کرد که فرموده بود «اذا رأیتم المداحین، فاحثوا فی افواهم التراب» (زمانی که مداحان را دیدید، بر دهانشان خاک بپاشید). ظاهرا همین منش اشرافی‌گری و اسرافکاری معاویه بود که او را به باده‌گساری و میخواری نیز کشانده بود و همین امر یکی از موارد اعتراضی عباده به معاویه در روزگار عثمان بود.[۱۶]

د. بدعت در تبدیل خلافت انتخابی به سلطنت موروثی

آنچه پروژه عربی و اسلامی‌سازی سلطنت را در قالب نهاد حکومت و خلافت تکمیل کرد، تبدیل خلافت انتخابی پیشین به خلافت انتصابی بود که برای اولین بار در سنت ولایتعهدی غیر عربی و غیر اسلامی بنیان نهاده شد.

معاویه در اواخر عمر تصمیم گرفت فرزندش یزید را به عنوان جانشین و ولیعهد خود تعیین کند و این تصمیم خود را عملی کرد و با استفاده از انواع ترفندها (تهدید و تطمیع[۱۷] و زور) موفق شد در سال ۵۶ هجری از عموم مردم تحت فرمان خود و نیز از اغلب بزرگان جهان اسلام برای فرزندش بیعت بگیرد. شاید بتوان گفت که مهم‌ترین بدعت معاویه در تاریخ اسلام همین تبدیل خلافت انتخابی به خلافت انتصابی بود. هرچند از همان آغاز امارت در شامات و به ویژه پس از احراز مقام خلافت و استقرار آن در جهان اسلام، معاویه خود در شکل و شمایل یک «سلطان» به معنای سنتی آن، آشکار شده و خود را به مردم چنین نشان داده بود اما با تأسیس سنت ولایتعهدی این پروژه تکمیل شد.

د. یکم: حدیث سی سال خلافت و پس از آن پادشاهی

اما نکته قابل تأمل این است که اکنون روایاتی در دست است که به نحو پیشینی و از قبل، هم از خلق و خوی شاهانه معاویه خبر می‌دهند و هم از تبدیل خلافت به سلطنت. این نوع اخبار در منابع اسلامی کم نیستند. از باب نمونه در خبری آمده است که پیامبر اسلام در برابر این پرسش که: آیا بنی‌امیه مستحق خلافت‌اند یا نه، گفت: «دروغ گفتند پسران کنیزک ازرق چشم، آنان از شریرترین پادشاهانند و اولین پادشاه معاویه است».[۱۸]

در خبری دیگر آمده است که پیامبر از پیش خبر داد که سی سال خلافت است و پس از آن ملوکیت گزنده و سرکوبگر.[۱۹]  گویا حسن بن علی نیز در خطبه‌اش در محضر معاویه در کوفه تلویحا او را پادشاه با رفتار شاهانه و ستمگرانه دانسته است.

به نقل بیهقی در «المحاسن والمساوی» امام حسن در مقام تفاوت خلافت و سلطنت گفت: «خلیفه آن کسی نیست که دست ستم بگشاید و سنت‌ها را تعطیل کند و دنیا را پدر و مادر خود داند، این چنین کسی پادشاهی است که بر حکومتی دست یافته و به بهره‌ای رسیده است».[۲۰] احتمالا با عنایت به همین روایت است که ابوالفرج اصفهانی و ابن‌کثیر نقل کرده‌اند که حسن بن علی در همان زمان که تصمیم به صلح گرفت تعبیر «ملک» را در باره معاویه به کار برده است. نیز به گفته ابن‌کثیر عایشه نیز از عنوان «سلطان» برای معاویه استفاده کرده است.[۲۱]

آورده‌اند که پس از صلح سعدبن ابی وقاص بر معاویه وارد شد و در جمع او را «ملک» خطاب کرد. معاویه گرفت چرا «امیرالمؤمنین» نگفتی؟ او پاسخ داد: «دوست نمی‌دارم این مقام را از راهی که تو به دست آورده‌ای به دست بیاورم».[۲۲]

قابل تأمل این که معاویه خود را «نخستین پادشاه» (قال‌ معاویه: انا اول­الملوک) خوانده است و قابل تأمل‌تر این که طبق روایتی دیگر معاویه خود را اولین پادشاه و آخرین خلیفه نامیده است. هرچند راوی این خبر اخیر گوید سنت است که به استناد سخن پیامبر که: «الخلافه بعدی ثلاثون سنه ثم تکون ملکا عضوضا»، معاویه را ملک گویند.[۲۳] ابوهریره نیز از پیامبر نقل کرده که آن حضرت فرمود خلافت در مدینه است و سلطنت در شام.[۲۴]

عموم محدثان و مورخان مسلمان از قدیم تا کنون، به این نکته اذعان کرده اند که از مقطع خلافت ابوبکر تا صلح حسن بن علی با معاویه و انتقال رسمی خلافت به معاویه در سال ۴۱، دوران خلافت است و پس از آن، دوران سلطنت و پادشاهی است.[۲۵] ابن تیمیه نیز با نقل برخی روایات منقول در باب دولت خلافت و سپس آغاز ملوکیت می‌گوید علما اتفاق دارند که معاویه برترین پادشاه مسلمان است و پیش از او چهار خلیفه بودند.[۲۶]

نویسنده نامدار سنی مذهب معاصر طه حسین می‌گوید: علی خلافت را سامان داد و معاویه پادشاهی را؛ خلافت با علی پایان گرفت و ملوکیت آغاز شد.[۲۷] و ابوالاعلی مودودی نیز اذعان دارد بر این که امام و خلیفه در یک فضای کاملا آزاد و با معیار انتخاب بهترین مردمان و شایسته‌ترین فرد برای خلافت برگزیده می‌شود ولی معاویه از سر ترس و طمع فرزندش یزید را به جانشینی خود برگزید و این زمینه‌ای شد برای تبدیل شدن رسمی و نهایی خلافت به ملوکیت.[۲۸]

البته مودودی در کتاب «الخلافه والملک» روند تبدیل خلافت به ملوکیت را از روزهای آخر خلافت عمر و به ویژه آغاز خلافت عثمان تا خلافت معاویه و به طور رسمی مقطع ولایتعهدی یزید می‌داند که وفق نظر ایشان این روند هفت مرحله را طی کرده است. این نویسنده در باب پنجم همان کتاب ذیل عنوان «فرق بین خلافت و ملوکیت» تحول منفی تبدیل خلافت به پادشاهی را در هشت محور بر شمرده است.[۲۹] به گمان مودودی این دگردیسی‌های بنیادی از دوران معاویه رخ داده و به تدریج عمیق شده و در ادوار بعد گسترش یافته است.

محقق غربی معاصر مادلونگ نیز در این باب سخن گفته و بر همین نکته انگشت تأیید و تأکید نهاده و به درستی افزوده است که تبدیل خلافت به سلطنت از روزگار عثمان آغاز شده بود. او با استناد به منابع روایی و تاریخی به عنوان شاهد به دو نمونه اشاره می‌کند. یکی این که عثمان از همان نخستین سال خلافتش در اندیشه موروثی کردن خلافت در خاندانش بود و دیگر این که او زمین‌های اموال عمومی را به خالصه دولتی تبدیل کرد. از این رو فامیل او یعنی معاویه، کار نیمه تمام سلف خود را تمام کرد و به پایان برد.[۳۰]

با این حال ابوبکربن عربی در «العواصم» حدیث «الخلافه ثلاثون سنه …» را نادرست می‌داند. هرچند وی در ادامه این احتمال را نیز مطرح کرده است که در تداوم خلافت، ملوکیت نیز محقق شده باشد؛ خلافت خلفای راشده و در پی آن ملوکیت معاویه. وی برای موجه ساختن احتمالش به آیه ۲۵۱ سوره بقره (و آتاه الملک والحکمه …) استشهاد کرده است. اما محب الدین الخطیب در پانوشت کتاب در این باب به تفصیل بحث کرده و موافقان و مخالفان حدیث را بر شمرده و از جمله گفته حافظ ابن حجر آن را صحیح و ترمذی و ابن حبّان و ابن‌تیمیه آن را صحیح و یا حسن دانسته‌اند.[۳۱]

د. دوم: آیا میتوان معاویه را «مَلِک» خواند؟

با این همه، این واقعیت انکارناپذیر می‌نماید که با فرمانروایی معاویه، دوره خلافت انتخابی نخستین به پایان رسید و دوره طولانی سلطنت موروثی، ذیل عنوان خلافت اسلامی آغاز شد. در عین حال ملک و پادشاه خواندن شخص معاویه قابل تأمل و مناقشه است. چرا که:

اولا، او خود در چهارچوب قواعد و سنت معمول آن روزگار خلافت را به دست آورده بود. هرچند واگذاری خلافت به شخص دیگری تا آن زمان در میان مسلمانان بی‌سابقه بود ولی در هرحال خلیفه‌ای مشروع، داوطلبانه و با شروطی، این حق مشروع را به دیگری وانهاده و با وی به خلافت بیعت کرده و بعد هم عموم مردم و بزرگان با او به خلافت بیعت کرده‌اند.

ثانیا، در چهارچوب منابع موجود در طول دوران خلافت بیست ساله معاویه، عناوین رسمی او «خلیفه» و «امیرالمؤمنین» بوده است و از عنوان ملک و پادشاه برای خطاب قرار دادن معاویه استفاده نمی‌شده است. البته افرادی از بزرگان او را با این عنوان مورد خطاب قرار داده‌اند ولی فضای خطاب نشان می‌دهد که این عنوان از باب طعن بوده است نه به عنوان یک لقب معمول و رسمی و رایج. واقعیت این است که معاویه با اقدام جسورانه و بدعت‌آمیز تعیین جانشین برای خود، سنت سلطنت‌های سنتی نوع ایرانی را در تاریخ اسلام بنیان نهاد و از این رو مؤسس شمرده می‌شود اما خود، به رغم خلق و خوی اشرافی و اجرای سنت‌های شاهانه در نظام فرمانروایی‌اش، رسما سلطان و پادشاه شمرده نمی‌شد.

نکته قابل ذکر دیگر این که شواهد و قراین حالیه و مقالیه نشان می‌دهد اخباری که پیشاپیش و از سالیان قبل، معاویه را ملک دانسته اگر نگوییم تماما حداقل می‌توان گفت غالبا از برساخته‌های بعدی است و نمی‌توان آنها را جدی گرفت. این نوع روایات، منطقا یا به انگیزه ذم و رد معاویه ساخته شده و یا در مقام بیان امر واقع بوده و این هر دو آشکارا به دوران متأخر باز می‌گردد؛ یعنی به دوران پس از معاویه و تثبیت خلافت و قدرت در امویان، امویانی که هم مورد نفرت عموم مسلمانان بودند و هم به طور خاص مورد نفرت بنی‌هاشم و آل‌علی و پیروانشان.

به عنوان نمونه به این سخن منسوب به نبی اسلام بنگرید و خشم و کینه نهفته در الفاظ و محتوای آن و از آن مهم‌تر توهین و تحقیر آشکار را ملاحظه کنید: «دروغ گفتند پسران کنیزک ازرق چشم، آنان از شریرترین پادشاهانند و اولین پادشاه معاویه است». چگونه می‌توان پذیرفت که نبی اسلام با آن سماحت به یک گروه از مسلمانان (ولو بدسابقه) و آن هم به کاتب وحی خود (معاویه) با چنین زبانی سخن بگوید؟ احتمالا به همین دلیل است که محقق هوشمندی چون مادلونگ به ظرافت می‌نویسد «… و این پیشگویی را به پیامبر نسبت دادند که خلافت نبوی پس از او سی سال خواهد بود و بعد از آن «ملک لدود» (سلطنتی ستیزه‌جو) خواهد آمد».[۳۲]

د. سوم: انگیزههای معاویه در تأسیس پادشاهی

اما دو عامل را می‌توان انگیزه اقدام معاویه در تحول خلافت به سلطنت دانست. یکی انگیزه شخصی و دیگر انگیزه اجتماعی. انگیزه شخصی می‌تواند همان تداوم خلافت در خاندان اموی و به طور خاص در خانواده خود او باشد و انگیزه اجتماعی نیز همان تأثیرپذیری از نظام‌های سیاسی ایران و روم که پیش از این گفته شد. در حالت عادی (حتی در جهان مدرن) چنین می‌نماید که هر فرمانروایی به طور غریزی تمایل دارد فرزندان و نوادگان و خاندانش را در مقام فرادست ببیند و حتی از تداوم و تثبیت چنین امتیازاتی برای آنها در آینده‌ای دور مطمئن باشد.[۳۳] در باب تأثیرپذیری از سنت‌های دیگران نیز می‌توان گفت که چنین رخدادی به خودی خود جای ایراد ندارد چرا که طبیعی می‌نماید و همواره در تمام رخدادهای مدنی و تعاملات دیالکتیکی پدیده‌ها، چنین تأثیر و تأثری رخ می‌دهد. از این رو حتی دور از انتظار نیست شخصیت جاه‌طلبی چون ابوسفیان از قبل به فرزندانش سفارش کرده باشد که خلافت را به سلطنت و حکومت موروثی تبدیل کنند.[۳۴]چنان که بنی‌هاشم نیز به نوعی امامت را در خاندان خود موروثی کردند (حداقل در تشیع چنین شد).

اما این اقدام معاویه، با دو تعارض اساسی و مهم مواجه است. از یک سو با سنت اسلامی در میان مسلمانان آن روز در تعارض است و از سوی دیگر نقض پیمان با حسن بن علی است که در آن به طور مکتوب قید شده بود که معاویه برای پس از خود جانشین تعیین نکند و امر خلافت را به شورای مسلمانان وانهد. در هرحال این اقدام بدعت‌آمیز معاویه نه قانونی بود و نه سازگار با سنت سیاسی تعیین خلیفه در نیم قرن نخست تاریخ اسلام.

پیامبر خود از طریق بیعت (بیعت عقبه دوم) و بعد رضایت عموم مردم مدینه و نیز انعقاد پیمان با سران قبایل در همان بدو ورود به مدینه (مشهور به میثاق مدینه) به امارت دست یافت و او برای پس از خود نیز ولیعهدی تعیین نکرد و خلفای پس از او نیز کم و بیش از همان سنت پیروی کردند و انتقال خلافت از حسن به معاویه نیز در همان چهارچوب مقبول و مشروع قانونی آن روزگار عملی شد. اینک معاویه تمام این میراث مشروع را نقض کرده و یکسره به راه دیگر رفته و در واقع خلافت انتخابی بر اساس شورا (شورای مهاجر و انصار و یا به طور عام شورای مسلمانان) و بیعت را به سلطنت موروثی در چهارچوب سنت ولایتعهدی تبدیل کرده است.

به ویژه باید دانست که معاویه برای حصول به هدف از ابزارها و شیوه‌هایی استفاده کرد که نه در عرف سالم سیاسی معمول بود و نه در عرف سنت اسلامی. به طور مشخص او افزون بر تهدید و تطمیع، که سنت رایج او در جلب مخالفان و منتقدان بود، حتی از ابزار قتل و ترور مخالفان نیز استفاده کرد. چنان که گفته‌اند و کاملا نیز معقول می‌نماید، ترور حسن بن علی و قتل وی با سم، با نقشه تعیین ولایتعهدی فرزندش یزید بی‌ارتباط نبوده است. این در حالی است که خود او از پیامبر روایت کرده بود که «ایمان مانع ترور است و مؤمن مرتکب ترور نمی‌شود».[۳۵]

معاویه معمولا با کمک عوامل خود مخالفانش را از طریق غذای مسموم ترور می‌کرد و به قتل می‌رساند. چنان که در منابع مختلف آمده جز حسن بن علی، سعدبن ابی وقاص و عبدالرحمان بن خالد را از طریق سم ترور کرد تا راه ولایتعهدی فرزندش یزید هموار گردد. بویژه عبدالرحمان شخصیت مورد نظر مردم شام برای خلافت بوده است.

به تعبیر درست مادلونگ «از آن به بعد اصول سقیفه، یعنی شایستگی و خدمت برای اسلام، ملاک انتخاب برای جانشینی پیامبر نبود. بلکه شمشیر و چکمه سربازان، پشتوانه طبیعی استبداد، هویت خلیفه خدا در زمین را تعیین می‌کرد. مفهوم واقعی عنوان «خلیفه خدا» – که عثمان آن را برای خود برگزیده بود و بیشتر در حاشیه اسلام بود و نه در متن آن و سرانجام آن را هم کنار گذاشت – اکنون کاملا مورد قبول معاویه و جانشینانش بود. خلیفه، همتا و جانشین امپراتور روم شرقی شد. او املاک خالصه‌ای را که سربازان با جنگ گرفته بودند خود تصرف کرد. او حاکم بود و مسلمانان رعیت او بودند و بر مرگ و زندگی آنان حکومت مطلق داشت. او خود را برتر از شرع و قصاص می‌دانست و هرکه را تهدیدی بالقوه برای قدرت خود می‌دید به راحتی می‌کشت».

این محقق در این زمینه به نکته مهمی اشاره می‌کند. او معتقد است در این زمان همان گونه که «در سه سده پیش‌تر استبداد روم شرقی، مسیحیت از آن خود ساخت و روح صلح‌طلبی دینی را خفه کرد و آن را به صورت ابزاری برای سلطه و سرکوب در آورد»، در عصر معاویه و جانشینانش نیز چنین حادثه‌ای رخ داد و «خلیفه اموی، همتا و جانشین امپراتور روم در همه چیز به جز نام شد».

او به درستی می‌گوید که «نخستین گام را ابوبکر برداشته بود که تکلیف دینی پرداخت زکات را به صورت مالیاتی تقویم شده و اجباری در آورد. گام نهایی را معاویه برداشت که با مجازات مرگ، وظیفه اطاعت از امیر مؤمنان را اجباری کرد. در صورتی که در زمان خلفای پیشین سرپیچی از بیعت، مجازات تبعید یا زندانی شدن را داشت». [۳۶]

د. چهارم: تحلیل مهم ابنخلدون در رخداد تبدیل خلافت به ملوکیت

با این همه، ابن‌خلدون (احتمالا برای نخستین بار در سده نهم هجری)، ماجرای تبدیل خلافت به ملوکیت را از منظر دیگری نگریست و توجیه کرد. او در فصل بیست و هشتم با عنوان «در تحول و تبدیل خلافت به پادشاهی» از باب سوم «مقدمه» در این باره به تفصیل بحث کرده است. او معتقد است که چنین تحولی، که به گمان وی یک «انقلاب» بوده، به ضرورت تغییرات تکاملی تمدنی صورت گرفته است و جز این ممکن نبوده است. او بر این گمان است که در نیمه قرن اول به بعد به دلیل تغییرات جدی در نحوه زیست مدنی مسلمانان دیگر نمی‌شد که تمام مقتضیات عصر آغازین بر گونه خلافت نخستین رعایت و عملی شود. از این رو وی ولایتعهدی و موروثی کردن خلافت در روزگاران خلفای اموی و بعدها عباسی را نامشروع نمی‌داند و به گمان وی این که خلفایی حق‌مدار و پارسا چون عبدالملک مروان و هشام و سفاح و منصور و مهدی و … چنین کرده‌اند دلیل مشروعیت آن است. او ولایتعهدی علی بن موسی‌الرضا (امام هشتم شیعی) به وسیله خلیفه عباسی مأمون را تأییدی بر تفسیر خود می‌داند.

البته ابن خلدون با همان معیار مشهورش در فلسفه تاریخ یعنی «عصبیت» این دگردیسی را تحلیل و فهم می‌کند. به زعم او در عصر نخستین، صلاحیت‌های دینی کفایت می‌کرد ولی در روزگاران بعدی عصبیت تقویت شد و این عامل می‌توانست وحدت و کارآمدی ایجاد کند. به زعم ابن‌خلدون در عصر نبوی امور عمدتا معنوی و ماورایی بود و نیازی به عصبیت نبود ولی بعدها این عصبیت بود که نقش‌آفرین شد و ضرورت پیدا کرد. این محقق اندیشه خود را با این خبر توضیح می‌دهد که کسی از علی پرسید: چرا در باره خلافت تو مسلمانان دچار اختلاف شدند ولی در باره ابوبکر و عمر چنین اختلافی رخ نداد؟ و علی پاسخ داد: زیرا ابوبکر و عمر بر افرادی چون من حکومت می‌کردند و حال آن که من امروز بر کسانی چون تو حکومت می‌کنم.

ابن‌خلدون نقل مشهور کسری نامیدن معاویه به وسیله عمر را، بر خلاف نظر رایج و مشهور، به گونه‌ای کاملا متعارض تفسیر می‌کند. او می‌گوید وقتی معاویه در پاسخ سخن طعن‌آلود خلیفه در شام می‌گوید چنین سنت و جلال و شکوهی، ضرورت شرایط منطقه در رقابت با بیزانس است و عمر سکوت می‌کند، این بدان معناست که عمر نیز آن را تأیید کرده است و به دیگر سخن عمر با اساس نظام سلطنت و کسرویت مخالف نبوده است. با این حال ابن‌خلدون بر این گمان است که اگر مقصود از تعیین ولیعهد، حفظ وراثت و مقام امامت باشد که به طور ارثی از پدر به پسر برسد البته این با معیارهای شرعی و دینی سازگار نیست.

ابن‌خلدون معتقد است که ظاهرا خلافت به سلطنت و ملوکیت متحول شد اما حقیقت و ماهیت و نقش خلافت نبوی و نخستین باقی ماند. هرچند خود او در ادامه بحث، اذعان می‌کند که اندکی پس از آغاز ملوکیت، ماهیت خلافت از دست رفت و جز زور و ستم و کشورگشایی ستمگرانه در نظام خلافت باقی نماند. از این رو مودودی، که وفق دیدگاه سنتی از اساس با تبدیل خلافت به پادشاهی و کسرویت مخالف است و عصبیت را از اساس منفی می‌داند، نیز در همان کتاب «الخلافه و الملک» به درستی سیاست‌های معاویه و یزید و دیگر خلفای بعدی را مورد نقد و رد قرار داده است.

این نیز گفتنی است که ابن‌خلدون در فصل سی‌ام جلد اول مقدمه ذیل عنوان «فی ولایه العهد» بحث مبسوطی دارد درباره چگونگی و چرایی اقدام معاویه برای تعیین جانشین برای خود. او چنین اقدامی را مصلحت‌اندیشانه و ضروری و گریزناپذیر و مشروع می‌شمارد. مبنای اصلی او نیز همان عصبیت است. به گمان او معاویه برای رعایت مصالح امت و حفظ اقتدار و شوکت خلافت اسلامی و مسلمانان چنین کرده است. او معتقد است امویان، که در آن زمان قدرت را در اختیار داشتند، از تفرقه و پراکندگی بیم داشته و هرگز به انتقال قدرت به دیگران رضایت نمی‌دادند. بدین ترتیب اگر خلافت به دیگران (بخوانید رقیبان) می‌رسید موجب بروز اختلاف و شکاف‌های اجتماعی می‌شد. از سوی دیگر امویان هرگز در صلاحیت و مشروعیت خود تردیدی نداشتند.

او با ذکر موارد مشابه در گذشته و در سنت خلفا[۳۷]، بر این گمان است که انتخاب پسر به جای پدر نیز بی‌اشکال است و هیچ منع شرعی و عقلی ندارد. چرا که وی در حیات خود باید به کار مسلمانان در نگرد تا پس از مرگش نیز فرجام ناسازگاری را بر دوش نکشد. البته مهم است که ابن‌خلدون اساس خلافت را امری عرفی می‌داند و در قلمرو مصالح عامه و نه شرعی و در امور عرفی و وانهاده به مردم دست مؤمنان باز است.[۳۸] چنان که بعدها خلفای دیگر نیز چنین کردند.

اما این که معاویه دیگران را در نظر نگرفت، بدان دلیل بود که اهل حق و عقد در آن زمان، بر یزید توافق داشتند و به جز یزید به کسی تن نمی‌دادند. ابن‌خلدون در مورد ولایتعهدی یزید ادعای اجماع می‌کند و می‌گوید اجماع حجت است. او قبول می‌کند افراد شایسته‌تری برای جانشینی وجود داشتند ولی به همان دلیل گفته شده، معاویه به اصطلاح مفضول را بر فاضل ترجیح داد. زیرا به گمان ابن خلدون، وحدت کلمه در این گونه امور مهم‌تر است. به گفته او نزد معاویه حفظ وحدت مسلمانان بر همه چیز مقدم بوده است. البته این دعوی که تمام اهل حل و عقد با ولایتعهدی یزید موافق بودند راست نمی‌نماید. چنان که قبلا گفته شد حتی برخی نامداران اموی (مانند مروان و حتی زیاد) رسما مخالفت خود را با تصمیم معاویه اظهار کرده بودند.

در مجموع به نظر می‌رسد که ابن‌خلدون بیش از اندازه و شاید در حد مطلق به معاویه خوش‌بین است و حسن نظر دارد و ظاهرا نه هیچ انگیزه ناسالمی در او می‌بیند و نه در تصمیمش اشتباهی سراغ می‌گیرد. این در حالی است که بسیاری از همتایانش در اهل سنت و جماعت در ادوار بسیار نزدیکتر به زمان معاویه، نقدهای جدی بر افکار و اعمالش وارد دانسته‌اند و آخرین‌شان را می‌توان مودودی دانست که در کتابش (الخلافه والملک) سیئات سیاست‌های معاویه را از جمله در داستان ولایتعهدی یزید بر شمرده است.

از قضا مودودی در پاسخ کسانی که ادعا می‌کنند معاویه به این دلیل فرزندش یزید را ولیعهد خود قرار داد و برای او بیعت گرفت که می‌ترسید پس از او مردم دچار تفرقه و جنگ داخلی شوند و در نهایت رومیان چیره گردند (ظاهرا او به ابن‌خلدون نظر دارد)، می‌گوید اگر معاویه واقعا چنین نیت خیری داشت می‌توانست بازماندگان صحابه و بزرگان تابعین را گرد آورد و از آنان بخواهد که فرد شایسته را به عنوان جانشین وی انتخاب کنند و مردم نیز در صورت تأیید با وی بیعت کنند. بعد مودودی می‌افزاید: اگر معاویه چنین می‌کرد مسلمانان گرفتار جنگ داخلی می‌شدند و نظام اسلامی سقوط می‌کرد؟ او در جایی می‌گوید برگزیدن امام و خلیفه با معیار انتخاب بهترین مردمان و شایسته‌ترین فرد برای خلافت است ولی معاویه از سر ترس و طمع، فرزندش را جانشین خود کرد و این بستر مناسبی شد برای تبدیل خلافت به ملوکیت.[۳۹]

ابن‌خلدون در مورد ایرادهای مهم به عدم صلاحیت شخصی یزید برای تصدی مقام خلافت اسلامی نیز پاسخ می‌دهد. او اتهاماتی چون میخواری و فسق و فجور یزید در زمان معاویه را مردود می‌داند و می‌گوید اگر هم بوده معاویه از آنها بی‌خبر بوده است. او می‌افزاید در آن دوران، یزید فقط اهل موسیقی بوده و پدر نیز او را از این کار نهی و سرزنش می‌کرده است و این امر نیز چندان مهم نبوده است چرا که در باب غنا نظر واحدی وجود نداشت. به زعم او یزید در خلافتش دچار فسق و فجور شد (و به گفته او چه فسقی بالاتر از کشتن حسین بن علی) و از این رو صحابه در باره او دچار اختلاف شدند. کسانی بیعت شکسته و با او به مخالفت برخاسته و کسانی نیز (به دلیل ناتوانی در برابر یزید و یا برای احتراز از خونریزی و تفرقه) بر بیعت خود ماندند و حداقل آشکارا مخالفت نکردند. شگفت این که ابن‌خلدون، حسین بن علی را در شمار گروه نخست می‌آورد که یکسره نادرست است چرا که او هرگز بیعت نکرده بود تا نقض بیعت کند.

در این باب نیز باید گفت که استدلال‌های این محقق نامدار چندان موجه نمی‌نماید. حتی اگر اصل مدعای انگیزه‌های سالم و نیکخواهانه معاویه در بدعت ولایتعهدی فرزندش را قبول کنیم، باز به دلایلی که گفته شد، او حق نداشته نقض پیمان کند و به ویژه با توسل به انواع حیل و ابزارهای نامشروع و خلاف شرع مسلم، فرزند بی‌صلاحیتش را بر کرسی زعامت مهم مسلمانان بنشاند و در نهایت خلافت را در خانواده‌اش موروثی کند. ظاهرا شخصیتی چون حسن بصری از همین منظر است که یکی از سیئات معاویه را تحمیل شخصی چون یزید می‌داند.[۴۰]

ابوبکربن عربی در کتاب «العواصم من القواصم» و شارح آن محب‌الدین نیز، به رغم اذعان به برخی ایرادها و کاستی‌ها در صلاحیت یزید و نیز در اقدام معاویه به انتخاب فرزندش برای جانشینی، در مجموع هم از صلاحیت نسبی یزید دفاع می‌کنند و هم از اقدام مصلحت‌اندیشانه معاویه برای چنین انتخابی. این دو نیز عمدتا به همان ضرورت و رعایت مصالح امت در جلوگیری از اختلاف و تفرقه در مسلمانان و حفظ نظم و رعایت انتظام متوسل می‌شوند.

در هر حال جدای از نظریه تحلیلی و تاریخ‌نگارانه ابن‌خلدون، در یک چیز نمی‌توان تردید کرد و آن این است که با خلافت معاویه و تحولات مهمی که در حوزه سیاست و ملکداری از جمله تبدیل خلافت انتخابی و شورایی رخ داد، سرنوشت مسلمانان و به ویژه سرشت سیاست و ماهیت و ساختار خلافت اسلامی دگرگون شد. اما آیا چنان روش‌های سنتی قابل تداوم بوده و می‌توانست ادامه پیدا کند؟ محل تأمل است. حداقل اگر دیدگاه و تحلیل جامعه‌شناختی تاریخی ابن خلدون را معتبر و مقبول بشماریم، دوام سنت‌های مدنی و اجتماعی و سیاسی پیشین در نیمه دوم قرن نخست، ممکن و میسور نبود.[۴۱]

منابع و پانوشت‌ها

[۱]. طبق روایت طبری (جلد ۴، ص ۲۴۵) تمام روایت این است: «اگر اموی مال خویش را سامان ندهد و بردبار نباشد، اموی نیست و هاشمی اگر گشاده دست و بخشنده نباشد هاشمی نیست؛ از هاشمی به فصاحت و سخاوت و شجاعت پیشی نمی‌توان گرفت». هرچند در این متن واقعیت‌هایی نهفته است و کاملا ممکن است که معاویه نیز، در شرایطی، این واقعیت‌ها را اظهار کرده باشد؛ اما با توجه به طعن پنهانی که نسبت به امویان و شخص معاویه در کلام نهفته است و در برابر مدح آشکاری که در مورد گروه رقیب یعنی هاشمیان به چشم می‌خورد، احتمال زیادی دارد که از جعلیات بعدی در جدال‌های فرقه‌ای و قبایلی سه قرن نخست اسلام باشد.

[۲]. مسعودی، مروج، جلد ۲، ص ۲۶.

[۳]. به نقل از آل یاسین، ص ۲۰۷.

[۴]. ابن کثیر، البدایه، جلد ۶، ص ۲۶۶.

[۵]. ابن اثیر، اسدالغابه، جلد ۴، ص ۳۸۶.

ابن‌کثیر (البدایه، جلد ۸، ص ۱۲۸)  نقل کرده است که معاویه روزی هفت بار غذای گوشتی می‌خورد و از انواع حلویات و میوه‌جات بسیار تناول می‌کرد و در عین حال می‌گفت هنوز سیر نشده‌ام.  نیز: عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ص ۶۰-۶۱.

البته دور نیست که چنین سخن پیشگویانه‌ای و چنین اوصافی برای معاویه، که از قضا آشکارا صبغه نقد و تحقیر هم دارد، از برساخته‌های بعدی باشد.

[۶]. مسعودی، مروج، جلد ۲، ص ۴۶.

اما شگفت است که یعقوبی (جلد ۲، ص ۱۷۳) معاویه را مردی می‌داند که «در خوراک خود بخیل و ممسک بود».

[۷]. مسعودی، مروج، جلد ۲، ص ۵۲؛ طبری، جلد ۴، ۲۴۱؛ ابن کثیر، البدایه، جلد ۸، ص ۱۵۰-۱۵۱.

[۸]. ابن اثیر، اسدالغابه، جلد ۴، ۳۸۶؛ ابن کثیر، البدایه، جلد ۸، ۱۳۴.

[۹]. طبری، جلد ۴، ص ۵۸.

[۱۰]. مسعودی، مروج، جلد ۲، ۴.

[۱۱]. مادلونگ، ص ۲۸۶.

[۱۲]. طبری، جلد ۴، ص ۲۴۴؛ ابن کثیر، البدایه، جلد ۸، ص ۱۳۳.

[۱۳]. در گزارش تاریخی عصر عثمان و در زندگی‌نامه ابوذر آمده است که ابوذر به فرمان خلیفه عثمان از مدینه به شام تبعید شد اما این صحابی معتبر و شورشی علیه اشرافیت نوخاسته اعراب مسلمان و آن هم در زیر پوست خلافت اسلامی، در دمشق نیز با اشرافیتی آشکارتر از مدینه آشنا شد و در آنجا بود که ابوذر با تمام توان و قدرت معنوی و نفوذ کلام خود بر ضد اشرافیت اموی و شبه دربار معاویه برخاست و همین امر موجب برخوردهای شدید بین معاویه به عنوان کارگزار عثمان و ابوذر شد و آزارهایی را برای این پیرمرد معترض و آشتی‌ناپذیر در پی آورد. تا آنجا که معاویه ابوذر را همراه با شکنجه بار دیگر از دمشق به مدینه تبعید کرد.

[۱۴]. ابن کثیر، البدایه، جلد ۸، ص ۱۳۴.

[۱۵]. یعقوبی، جلد ۲، ص ۱۶۶.

[۱۶]. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، جلد ۲، ص ۷ و ۱۰. زندگی‌نامه مختصر عباده را نیز در همانجا ملاحظه کنید. او در سال ۴۳ در رمله درگذشت.

روایات دیگری نیز در باب شرابخواری معاویه در منابعی چون ابن عساکر (التهذیب)، ابن حجر (الاصابه)، مسند ابن حنبل و … آمده است. بنگرید به: عسکری، نقش عایشه در تاریخ اسلام، جلد ۳، ص ۶۹-۷۲.

[۱۷]. ابن اعثم (الفتوح، جلد ۴، ص ۳۲۹-۳۳۱) نقل کرده است که یکی از شاعران بصری در مخالفت با ولایتعهدی یزید ابیاتی سرود و معاویه ده هزار درهم برای او فرستاد و او نیز ابیاتی بر همان وزن و قافیه ساخت و در آن یزید را «امیرالمؤمنین» خواند. به گزارش همین مورخ همین ماجرا در باره شاعر دیگری نیز روی داد.

[۱۸]. النصایح الکافیه، ص ۱۵۳. به نقل از آل یاسین، ص ۳۵.

[۱۹]. این حدیث با عبارات مختلف در منابع زیادی آمده است. از جمله در مسعودی (مروج، جلد ۲، ص ۲) و سنن ابی‌داود (جلد ۲، ص ۴۰۱) و المستدرک حاکم نیشابوری (جلد ۳، ص ۱۴۵) و ابن‌صباغ (الفصول المهمه، جلد ۲، ص ۷۳۳) نقل شده است. قابل تأمل این که در ابی داود با این بیان آمده است: «خلافه النبوه ثلاثون سنه، ثمّ­الملک، او ملکه من یشاء» (خلافت نبوت سی سال است، سپس پادشاهی است، یا خداوند پادشاهی را به هرکس که بخواهد می‌دهد). به احتمال زیاد اصل این حدیث از برساخته‌های بعدی است ولی اگر هم اصلی داشته باشد، تعبیر «خلافت نبوت» خود گویای این مدعاست که حداقل بعدها به تناسب شرایط و مقتضای حال جملاتی بر آن افزوده شده است. روشن است که خلافت، حتی طبق مدعای خلفای راشدین، ربطی به امر نبوت ندارد و احتمالا این عنوان پس از تأسیس نهاد «خلافت عربی- اسلامی» جعل شده است.

[۲۰]. به نقل از آل یاسین، ص ۳۶۹.

قابل ذکر این که از خطبه حسن بن علی در حضور معاویه گزارش‌های متفاوت و گاه متعارض در منابع مختلف در دست است؛ به گونه‌ای که جمع تمام آنها دشوار است.

[۲۱]. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین،  ۴۷؛ ابن کثیر، البدایه، جلد ۸، ۱۴۰.

[۲۲]. ابن صباغ، الفصول المهمه، جلد ۲، ۷۳۳ ؛ چنان که پیش از این گفته شد یعقوبی (جلد ۲، ص ۱۴۴) همین موضوع و مضمون را از قول سعدبن مالک نقل کرده است. جز این که قسمت پایانی نقل این مورخ با نقل دیگر منابع (از جمله ابن صباغ) به کلی متفاوت است و در واقع به موضوع دیگری اشاره دارد.

[۲۳]. ابن کثیر، البدایه، جلد ۸، ص ۱۷ و ۱۴۴؛ یعقوبی، جلد ۲، ص ۱۶۶.

در «کتاب الفتن» (ص ۵۴) همین مضمون البته تا حدودی متفاوت آمده است. مروزی، نعیم بن حماد، کتاب الفتن، حققه و قدم للاستاذ الدکتور سهیل زکار، دارالفکر للطباعه والنشر والتوزیع، ۱۹۹۳.

[۲۴]. ابن کثیر، البدایه، جلد ۶، ص ۳۲۱. همین خبر در جلد هشتم «البدایه» (ص ۲۲) نیز آمده است.

[۲۵]. در این مورد افزون بر آن منابع، بنگرید به منابعی چون: احمد حنبل (در مسند) و ابو یعلی و ترمذی و ابن حبان و ابن داود و حاکم نیشابوری. به نقل از پانوشت صفحه ۳۴۵ صلح الحسن (ترجمه فارسی) آل‌یاسین.

در مورد تفاوت «خلیفه» و «ملک» بنگرید به مروزی، ص ۵۶-۵۷.

[۲۶]. ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، جلد ۴، ص ۴۷۸-۴۷۹.

[۲۷]. طه حسین، علی و بنوه، ص ۱۶۵.

[۲۸]. مودودی، الخلافه والملک، ص ۹۵.

[۲۹]. ۱- تغییر در چگونگی نصب خلیفه؛ ۲- تغییر در نحوه زندگی خلفا؛ ۳- تغییر در چگونگی بیت‌المال و مصارف آن؛ ۴- زوال آزادی رأی شهروندان؛ ۵- زوال آزادی عمل در قضاوت و کار قاضیان؛ ۶- پایان حکومت شورایی؛ ۷- ظهور عصبیت‌های قومی؛ و ۸- زوال حاکمیت قانون.

[۳۰]. مادلونگ، ص ۱۴۰، ۱۳۲ و ۱۳۶.

[۳۱]. ابوبکربن عربی، العواصم من القواصم، ص ۲۰۸-۲۰۹ و  ۲۱۶-۲۱۷.

[۳۲]. مادلونگ، ص ۴۶۳.

[۳۳]. محمودالعقاد (ابوالشهداء، ص ۲۰) می‌گوید بی‌تردید معاویه در اندیشه انحصار قدرت و دولت در خاندانش بود. به گمان او ولایتعهدی یزید به همین دلیل بوده است.

[۳۴]. این مدعا را عسکری در «نقش عایشه در تاریخ اسلام» چند بار نقل کرده است. از جمله در صفحات ۱۵۷ و ۱۶۷.

[۳۵]. ابن کثیر، البدایه، جلد ۸، ص ۶۰.

[۳۶]. مادلونگ، ص ۴۶۳-۴۶۴.

[۳۷]. سعدالدین تفتازانی در «شرح المقاصد» (جلد ۵، ص ۲۳۳) می‌گوید اصولا یکی از طرق انعقاد امامت استخلاف است. واقعیت امر این است که اهل سنت و جماعت عموما از یک سو برای ابوبکر و عمر و دیگر خلفای راشده نوعی جانشینی (ولایتعهدی) قایل‌اند و از سوی دیگر وفق دیدگاه قاطع شیعیان پیامبر خود بنیان‌گذار ولایتعهدی است چرا که او علی را جانشین خود کرد.

[۳۸]. با این حال ابن‌خلدون اندکی جلوتر می‌گوید «خلافت و امامت امری است از جانب خداوند که آن را به هر یک از بندگان خود بخواهد اختصاص می‌دهد». او سپس می‌گوید «ایشان [امامیه] امامت را از ارکان و اصول دین می‌پندارند. در صورتی که چنین نیست بلکه این امر از مصالح عامه است که به نظر خلق واگذار شده است».  (مقدمه، جلد ۱، ص ۴۰۶ و ۴۰۷). روشن نیست که این «امامت الهی» چگونه و چرا «به نظر خلق واگذار شده است». اگر امامت، منصبی ماهیتا الهی است که خداوند به هر کس که بخواهد واگذار می‌کند، چرا خود خدا و یا نبی او حق نداشته باشد و یا نتواند این منصب را به شخصی شایسته (مثلا علی) واگذار کند و او را وصی قرار دهد؟  ظاهرا این دو جمله تقریبا پی هم سازگار می‌نمایند. گویا مسئله «مشروعیت» و «مقبولیت» حتی در ذهن و نظر شخصی چون ابن خلدون نیز حل نشده مانده است.

[۳۹]. مودودی، الخلافه والملک، ص ۹۴، ۲۳۶-۲۳۷.

[۴۰]. سبط ابن‌جوزی، تذکره الخواص، ص ۲۸۶.

قابل ذکر است که وفق خبری در الکامل ابن اثیر (جلد، ص ۴۸۷) و نیز سبط ابن جوزی که نقل شد، حسن بصری گفته است چهار اقدام زیانبار به دست معاویه انجام شد: اقدامات بدون مشورت با مسلمانان، داستان پیوند نسبی زیاد به ابوسفیان (استلحاق)، قتل حجربن عدی و تحمیل شخص ناصالحی چون یزید بر مردم. نیز بنگرید به: طه حسین، علی و بنوه، ص ۲۲۴.

[۴۱]. در این باب رشیدرضا در «المنار» سخن شگفتی نقل کرده که بس غریب و غیر قابل باور می‌نماید. او آورده است: یک بار یکی از دانشمندان بزرگ آلمانی در حضور جمعی از مسلمانان و از جمله یکی از بزرگان مکه در استانبول گفته است: سزاوار است که ما برای معاویه بن ابی سفیان تندیسی از طلا بسازیم و آن را در یکی از میادین پایتخت‌مان (برلین) نصب کنیم. کسی پرسید چرا؟ او گفت: زیرا این معاویه بود که نظام حکومت اسلامی را از دموکراسی به نظام استبدادی دگرگون کرد. سپس افزود: اگر چنین نشده بود، اکنون اسلام سراسر جهان را فرا گرفته و حال  مردم آلمان و دیگر اروپاییان عرب مسلمان بودیم. (المنار، مصر، مطبعه المنار، جلد ۱۱، ص ۲۶۰)

می‌توان گفت اگر همان نظام شورایی (به ویژه در شکل نهادمندی که عمر بنیان نهاده بود) ادامه پیدا می‌کرد، نه تنها نظام سیاسی تحت عنوان خلافت و یا هرچیز دیگر به تعبیر امروزین دموکراتیک‌تر می‌شد بلکه سرشت و سرنوشت مسلمانان نیز ماهیت و سیر دیگری می‌یافت ولی ساده‌اندیشی است که تمام مسئولیت را به گردن یک شخص بگذاریم و عوامل مهم دیگری را نادیده بگیریم. وانگهی، روشن نیست این دانشمند آلمانی به چه دلیل وامدار معاویه است، اگر اروپا مسلمان دموکرات می‌بود، جای ایراد داشت؟ او چرا از چرخش دموکراسی به استبداد در میان مسلمانان خرسند است؟ مگر این که تعصب مذهبی او را به چنین سخن لغوی وادار کرده باشد.

پیروزی جامعه مدنی بر بنیادگرایان نظارت استصوابی

$
0
0

زیتون ـ مهسا محمدی: بالاخره پس از ۹ ماه کشمکش و چانه‌زنی سپنتا نیکنام عضو منتخب زرتشتی شورای شهر یزد به شورا بازگشت.

امروز با تصویب طرح حضور اقلیت‌ها در شوراها با اکثریت بیش از دو سوم آرا در مجمع تشخیص مصلحت نظام و بازگشت مجمع به قانون سال ۱۳۷۵ مشکل حضور اقلیت‌ها در شورا رفع شد.

عکس‌های امروز مجمع تشخیص در زمان رای‌گیری بر سر این طرح به سوژه خبرگزاری‌ها و شبکه مجازی بدل شد. تمرکز این عکس‌ها بر آیت الله احمد جنتی عضو خشمگین و ناراضی این شورا بود که داستان سپنتا نیکنام با مخالفت وی با حضور اقلیت‌ها در شورا به اینجا کشید.

جنتی در حالی که هنوز مصرانه و با استناد به « نص فرمایشات بنیانگذار جمهوری» مخالف این طرح بود، همه تلاش خود را برای جلوگیری از حضور سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد کرد و در نهایت امروز در حالی که بسیاری از همفکرانش دیگر با او همراه نبودند مجبور به دست شستن از مواضع خود شد.

تعلیق عضو انتخابی شورا با استناد به « نص فرمایشات بنیانگذار جمهوری»

سپنتا نیکنام، عضو زرتشتی شورای شهر یزد سی‌ام شهریورماه سال ۹۶ با رای دیوان عدالت اداری از ادامه حضور در شورا منع شد.

موضوع از این قرار بود که با شکایت علی اصغر باقری، نامزد اصول‌گرای شکست خورده انتخابات شورای شهر یزد، دیوان عدالت اداری فعالیت سپنتا نیکنام را متوقف کرد. شعبه ۴۵ دیوان عدالت اداری نیکنام را « به دلیل غیرمسلمان بودن» معلق کرد.

جنتی همه تلاش خود را برای جلوگیری از حضور سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد کرد و در نهایت مجبور به دست شستن از مواضع خود شد

این در حالی بود که نیکنام که از سال ۹۲ به مدت چهار سال عضو شورای شهر یزد بود در انتخابات سال ۹۶ با ۲۲ هزار رای به عنوان نفر هفتم شورای شهر یزد انتخاب شد.

رای دیوان عدالت اداری بر تعلیق این عضو زرتشتی از عضویت در شورای شهر یزد به دلیل «غیرمسلمان بودن»، با استناد به ابلاغیه آیت‌الله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، در زمان تایید صلاحیت نامزدها صورت گرفته بود.

در آن ابلاغیه جنتی به استناد به قاعده «نفی سبیل» ابلاغ کرده بود غیرمسلمانان نمی‌توانند در شوراهای شهر حضور داشته باشند چرا که برپایه این قاعده، غیرمسلمانان نمی‌توانند بر مسلمانان سلطه پیدا کنند.

آیت الله احمد جنتی، عضو فقیه و دبیر شورای نگهبان که مرجع نظارت استصوابی در ایران محسوب می‌شود، اردیبهشت ماه سال‌ گذشته همزمان با بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات در ابلاغیه‌ای که برای انتشار به روزنامه رسمی کشور داده، خواستار جلوگیری از تایید صلاحیت کاندیداهای اقلیت‌های دینی در انتخابات شوراهای شهر و روستا شد.

نیکنام که از سال ۹۲ به مدت چهار سال عضو شورای شهر یزد بود در انتخابات سال ۹۶ با ۲۲ هزار رای به عنوان نفر هفتم شورای شهر یزد انتخاب شد

در این نامه تاکید شده بود که با استناد به «نص فرمایشات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی علیه‌الرحمه در تاریخ ۱۳۵۸/۷/۱۲ مذکور در صحیفه نور (جلد ۶، چاپ ۱۳۷۱، صفحه ۳۱)» عضویت غیرمسلمانان در شورا خلاف موازین شرع است.

محمد یزدی، عضو فقیه شورای نگهبان از این ابلاغیه دفاع کرد و در روزهای بعد از آن هم لغو عضویت نیکنام را به دلیل زرتشتی بودن او، قطعی و غیرقابل برگشت اعلام کرد و گفت که انتخاب این اقلیت مذهبی در شهر یزد «خلاف شرع» بوده‌است اما با بالا گرفتن دعوا و گسترش مخالفت‌ها با ابلاغیه جنتی، یزدی اختلاف نظر بر سر عضویت یک اقلیت دینی در شورای شهر را به دلیل «ضعف قانون انتخابات» دانست و مدعی شد که احترام به حقوق اقلیت‌های دینی، از وظایف حاکمیت است و در قانون اساسی هم به آنها تاکید شده است و باید محفوظ بماند.

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان هم تاکید کرد که نظرات شورای نگهبان به دلیل اینکه فقهی و حقوقی است، قابل مناظره نیست.

با این وجود این، تصمیم شورای نگهبان با مخالفت دولت، رییس، و برخی نمایندگان مجلس، و همچنین رییس شورای شهر یزد و برخی دیگر از اعضای شوراهای شهر و روستا مواجه شد و کار به جایی کشید که حتی رییس قوه قضاییه نیز هر چند با بی‌میلی و دیرهنگام، آن را خالی از اشکال ندانست.

غلامعلی سفید، رئیس شورای شهر یزد در نطق جانانه ای در جلسه علنی شورای اسلامی شهر یزد از تعلیق حکم سپنتا نیکنام انتقاد کرد و گفت: « مجری این دستورالعمل نخواهم بود و هر زمانی که این حکم قطعی شد، یکی دیگر رئیس بشود و این حکم را ابلاغ کند.» او گفت که این حکم با مبانی آزادگی و شرع سازگار نیست. شورای شهر باید در قبال این حکم توجیه شود و باید مردم را توجیه کنیم.

اسفندیار اختیاری، نماینده زرتشتیان در مجلس شورای اسلامی ایران نیز در واکنش به ابلاغیه دبیر شورای نگهبان آن را خلاف اصل سوم قانون اساسی دانست.

غلامعلی سفید، رئیس شورای شهر یزد در نطق جانانه ای در جلسه علنی شورای اسلامی شهر یزد از تعلیق حکم سپنتا نیکنام انتقاد کرد و گفت: « مجری این دستورالعمل نخواهم بود

در پی انتشار نامه‌ی نماینده زرتشتیان به علی لاریجانی، رییس مجلس در یک دستور کتبی، ابلاغیه احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، مبنی بر عدم تائید صلاحیت اقلیت‌های دینی را رد کرد و گفت که شورای نگهبان نمی‌تواند با خلاف شرع تشخیص دادن قانون مصوب، «کشور را به هم بریزد».

اختلافات برادران لاریجانی بر سر وظایف شورای نگهبان

به گفته علی لاریجانی طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، شورای نگهبان مهلتی ۱۰ روزه برای اعلام نظر در مورد قوانین دارد و اگر این فرصت کم بود یک مهلت ۱۰ روزه دوم مقرر می‌شود، و اگر شورای نگهبان نظری ندهد، رئیس مجلس نظر قطعی را به دستگاه‌های اجرایی اعلام می‌کند. این در حالی است که قانون انتخابات شورای شهر و روستا سال‎ها پیش تصویب شده و اظهار نظر درباره این قانون در حال اجرا در حوزه اختیارات شورای نگهبان نیست.

بعد از آن علی مطهری، نائب رییس و احمد توکلی از نمایندگان ادوار مجلس نیز به سلب عضویت یک شهروند ایرانی به دلیل دین او اعتراض کردند.

رییس قوه‌قضاییه در واکنش به اظهارنظر برادر خود در رابطه با بدعت شورای نگهبان در خصوص اظهارنظر درباره قانون مصوب گفت: « ورود شورای نگهبان به این موضوع و بررسی شرعی آن از ناحیه فقهای شورای نگهبان نه تنها هیچ اشکالی نداشته بلکه وظیفه فقهای شورای نگهبان است. تشخیص موارد خلاف شرع از سوی فقهای محترم شورای نگهبان هیچ محدودیت زمانی ندارد.» با این وجود رییس قوه‌قضاییه درباره این قانون مشخص اظهار نظر مشخصی نکرد.

دیری نپایید که هادی صادقی، معاون قوه قضاییه در گفتگو با روزنامه ایران مدعی شد که رییس این قوه «به صراحت گفته است که با حذف سپنتا نیکنام مخالف است» و خواستار آن شده که فقهای شورای نگهبان «در نگاه فقهی‌شان مصلحت را هم در نظر بگیرند.»

در این میان عبدالرضا رحمانی فضلی٬ وزیر کشور نیز در اظهارنظری مبهم گفت که با رییس قوه قضاییه هم‌نظر است، این در حالی بود که اظهارات رییس قوه قضاییه در این باره چندان روشن نبود.

تغییر قانون بی‌ثمر

در همان آبان‌ماه سال ۹۶ محمد محمودی شاه‌نشین، عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس، در گفت‌وگو با تسنیم خبر از تغییر قانون «نحوه شرکت اقلیت‌های دینی در انتخابات» خبر داد. به این ترتیب که با تغییر قانون انتخابات، اقلیت‌های دینی پس از این مکلف خواهند شد در هر انتخاباتی که شرکت می‌کنند، «تنها به کاندیدای خود رأی بدهند».

موفقیت حاصل از بازگشت سپنتا نیکنام به شورای شهر یزد، علیرغم مخالفت هسته سختی که نظارت استصوابی بر نهادهای انتخابی اعمال می‌کند، به نفع جامعه مدنی بود

مجلس مدعی بود این تلاشی از سوی این نهاد است که در آن «قانون انتخابات را به گونه‌ای اصلاح خواهد کرد که هم نظر شورای نگهبان و هم اقلیت‌های دینی تأمین شود». این قانون مورد استقبال واقع نشد و در شبکه‌های اجتماعی هم از آن به عنوانی قانونی تبعیض‌گرایانه یاد شد که کمکی به بهبود وضعیت اقلیت‌ها نمی‌کند. به همین ترتیب، تاثیری در رفع مشکل نیکنام نیز نداشت.

در آذر ماه سال ۹۶ نمایندگان مجلس با ماده‌ای در طرح اصلاح قانون انتخابات شوراها موافقت کردند که گفته می‌شد در صورت «تایید آن توسط شورای نگهبان و یا مجمع تشخیص مصلحت نظام» سپنتا نیکنام به شورای شهر یزد باز می‌گردد. طرحی که امروز در نهایت به تایید مجمع تشخیص مصلحت رسید، همان طرح است.

همانطور که اسفندیار اختیاری نماینده زرتشتیان هم به درستی گفت: «آنچه در این قانون آمده از ابتدا وجود داشته است و باید در شورای شهر پنجم هم اعمال شود.»

موفقیت حاصل از بازگشت سپنتا نیکنام به شورای شهر یزد، علیرغم مخالفت هسته سختی که نظارت استصوابی بر نهادهای انتخابی اعمال می‌کند، به حساب پیگیری‌های جامعه مدنی و این عضو زرتشتی شورا نوشته شد.

هر چند به نظر می‌رسد که در نهایت بازگشت به قانون سال ۱۳۷۵ که پیش از این هم بدون هیچ اشکالی اجرا می‌شد دستاورد ملموسی محسوب نشود، اما به نظر می‌رسد این بازگشت علیرغم مخالفت صریح و مصرانه آیت‌الله جنتی به تجربه قابل ارجاعی برای جامعه مدنی بدل شد تا جبهه کسانی که هنوز به «اصلاح‌پذیر» بودن بخش‌هایی از حاکمیت از طریق مبارزات مدنی امیدوارند، کمی تقویت شود.


🍃زنده|حسن روحانی: بدنبال اصلاح روابط با عربستان هستیم

$
0
0

 

 


سریلانکا می‌خواهد به جای پول به ایران چای بدهد

هیئت بازرگانی چای سریلانکا به بانک مرکزی این کشور پیشنهاد کرده که شرکت سیلون پترولیوم این کشور بدهی نفتی ۲۵۰ میلیون دلاری خود به ایران را از طریق صادرات چای به این کشور پرداخت کند. این پیشنهاد پس از آن مطرح شده که وزارت امور خارجه سریلانکا مقررات جدیدی را در زمینه تبعیت از تحریم ها علیه ایران صادر کرده است./خبرآنلاین



تجمع آموزش‌یاران نهضت سوادآموزی مقابل مجلس

جمعی از آموزشیاران نهضت سوادآموزی مقابل مجلس تجمع کردند. تجمع کنندگان مقابل مجلس شورای اسلامی خواستار تعیین تکلیف وضعیت استخدامی خود شده و به تبعیض موجود بین خود با معلمان پیش دبستانی، خرید خدمتی و حق‌التدریسی اعتراض داشتند./ ایسنا



عارف: باید محصورین را به جامعه برگردانیم


حسن روحانی: بدنبال اصلاح روابط با عربستان هستیم

حسن روحانی امروز در سخنرانی ای جمع سفرای ایران خطاب به رییس‌جمهور امریکا گفت: آقای ترامپ! ما مرد شرف و ضامن امنیت آبراه منطقه در طول تاریخ هستیم؛ با دم شیر بازی نکن، پشیمان کننده است.

او تاکید کرد: تنگه های زیادی داریم؛ ‎تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست.

رییس‌جمهوری ایران در ادامه افزود: «در شرایط جدید بدنبال اصلاح روابط عربستان، امارات و بحرین با ایران هستیم» /ایسنا


خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

رییس جمهوری: تنگه‌های زیادی داریم؛ تنگه هرمز یکی از آنهاست

$
0
0

زیتون– حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ امروز آمریکا را تهدید کرد که «تنگه‌های زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست.»

حسن روحانی٬ رییس‌ جمهوری٬ ۱۲ تیرماه نیز با اشاره به سخنان مقام‌های آمریکایی در مورد تلاش برای قطع صادرات نفت ایران، گفته «اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود.»

تحلیل گران این سخن رییس جمهوی را به معنی نیت او برای بستن تنگه هرمز در صورت فشار آمریکا و به صفر رساندن صادرات نفت ایران ارزیابی کردند.

رییس جمهوری امروز نیز در دیدار با سفرا و دیپلمات‌های ایران در همین زمینه گفت: « آقای ترامپ! ما مرد شرف و ضامن امنیت آبراه منطقه در طول تاریخ هستیم؛ با دم شیر بازی نکن، پشیمان‌کننده است.»

حسن روحانی در ادامه افزود که که آمریکایی‌ها باید خوب بفهمند که «صلح با ایران مادر صلح‌ها» و «جنگ با ایران مادر جنگ‌هاست.»

به گفته حسن روحاین در شرایط فعلی دو راه «تسلیم شدن یا مقاومت» پیش روی ایران است و تاکید کرد که «سخن گفتن» با آمریکا به معنای «تسلیم و پایان دستاوردهای» است.

روز گذشته نیز  آیت‌الله علی خامنه‌ای٬ تهدید حسن روحانی مبنی بر اینکه اگر نفت ایران صادر نشود «معنی ندارد» نفت هیچ کشوری در منطقه صادر شود، را تایید کرده بود.

رهبر جمهوری اسلامی سخنان پیشین رییس جمهوری را «سخنانی حاکی از سیاست و رویکرد نظام» خواند و وظیفه وزارت خارجه ایران را «پیگیری جدی این‌گونه مواضع رئیس جمهور» دانسته بود.

این سخنان رییس جمهوری تحسین قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، را به دنبال داشت که در نامه‌ای خطاب به حسن روحانی نوشت، دست او را می‌بوسد.

پس از آن محمدعلی جعفری٬ فرمانده سپاه و علی مطهری٬ نایب رییس مجلس٬ نیز از این ایده حمایت کردند.

در پی خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و اعمال مجدد تحریم‌های این کشور علیه جمهوری اسلامی٬ صادرات نفت ایران مجددا مورد تهدید قرار گرفت.

وزارت خارجه آمریکا پنجم تیرماه گفته بود کشورهای خریدار نفت ایران از آغاز ماه نوامبر (۱۳ آبان) و از سرگیری تحریم‌های آمریکا علیه تهران، باید تمام واردات خود از این کشور را متوقف کنند.

جمهوی اسلامی طی هفته‌های گذشته تلاش‌هایی را برای حفظ تعاملات اقتصادی با اروپا و آسیا، از جمله در زمینه فروش نفت که اقتصاد ایران به آن وابسته است، انجام داده‌ است.

با این حال گزارش‌های مختلفی در مورد نتیجه این تلاش‌ها منتشر شده که لزوما تصویر روشنی از شرایط پیش‌رو نمی‌دهد. با این حال مشتریان سابق ایران از جمله ژاپن و هند تمایلی به ادامه خرید نفت از ایران نشان نمی‌دهند.

پیشتر ارتش آمریکا اعلام کرد که تنگه هرمز در خلیج فارس باید به روی نفتکش‌ها باز بماند و آمریکا و متحدان آن برای این منظور آماده هستند.

کاپیتان ویل اوربان٬ یکی از سخنگویان ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده٬ این سخنان را در واکنش به تهدید «بستن تنگه هرمز» از سوی رییس جمهوری ایران٬ عنوان کرد.

کاپیتان بیل اوربان به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «نیروی دریایی آمریکا و متحدان آن در منطقه آماده‌اند که آزادی رفت و آمد و جریان آزاد تجاری را در هر کجا که قوانین بین‌المللی اجازه می‌دهد، برقرار کنند.

تبرئه همه بازداشت شدگان روز جهانی زن

$
0
0

زیتون– بر اساس حکم دادگاه بدوی٬ همه بازداشت شدگان روز جهان زن٬ تبرئه شدند.

۲۰ تن از افرادی که در روز جهانی زن مقابل وزارت کار در تهران بازداشت شده بودند، از بازداشت موقت به زندان منتقل شده‌ بودند.

زنان بازداست شده به زنان قرچک ورامین و مردان بازداشت شده به زنان فشافویه منتقل شده‌ بودند.

غلامحسین اسماعیلی٬ رییس کل دادگستری استان تهران٬ پیشتر در رابطه با آخرین وضعیت تجمع‌کنندگان روز زن مقابل وزارت کار گفته بود: «در تجمعات روز پنجشنبه هم به لحاظ انجام برخی اقدامات هنجارشکنانه و مغایر قوانین به‌طور طبیعی تعدادی از افراد تحت تعقیب قرار گرفته و بازداشت شدند.»

به گفته رییس کل دادگستری استان تهران پرونده افراد دستگیر شده مورد بررسی قرار گرفته است.

۲۱ اسفندماه سال گذشته بازداشت‌شدگان زن تجمع ۸ مارس در برابر وزارت کار٬ با قرار کفالت٬ از زندان قرچک ورامین آزاد شدند.

یک روز پس از آن نیز مردانی که در ۸مارس روز زن، بازداشت شده بودند٬ از زندان فشافویه با قرار کفالت آزاد شدند.

اوج مجدد قیمت ارز پس از سخنرانی رییس جمهوی

$
0
0

زیتون– پس از سخنرانی امروز حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ و تهدید آمریکا قیمت ارز و سکه دوباره صعود کرد.

قیمت دلار در تهران در تهران به نزدیک ۹ هزار تومان و سکه به بیش از سه میلیون و دویست هزار تومان رسید.

حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ صبح امروز آمریکا را تهدید کرد که «تنگه‌های زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست.»

پس از آن قیمت هر دلار آمریکا در ایران ۹۰۵۰ ٬ هر یور۱۰۶۰۰ و هر پوند انگلیس ۱۱۷۵۰ هزار تومان معامله شد.

بنا بر سیاست‌های ارزی جدید دولت ایران، بانک مرکزی از توزیع ارز در بازار منع شده است اما به نوشته ایسنا، این بانک تا یک هفته پیش، برای کنترل بازار به روش‌های مختلف به عرضه ارزهای خارجی اقدام می‌کرد.

همچنین بنا بر سیاست‌های ارزی جدید، بازار آزاد ارز به رسمیت شناخته نمی‌شود و هر گونه‌ معامله‌ای در آن «قاچاق» است؛ با این حال به گزارش خبرگزاری ایسنا، حجم عرضه و تقاضا در این بازار، حتی پس از اجرای سیاست‌های جدید، نیز بالا بوده است.

سیاست ارزی جدید دولت حسن روحانی را معاون اول او، اسحاق جهانگیری، شامگاه بیستم فروردین اعلام کرد.

بر اساس سیاست جدید، ارز مورد نیاز برای واردات و همچنین ارز ناشی از صادرات به شبکه پولی و بانکی اقتصاد ایران، با دلار ۴۲۰۰ تومانی ارائه می‌شود و تمامی نرخ‌های غیر از آن «غیررسمی و غیرقانونی» محسوب می‌شود.

 

علی مطهری: بعد از سپنتا نیکنام نوبت مینو خالقی است

$
0
0

زیتون– علی مطهری٬ نایب رییس مجلس٬ از مجمع تشخیص مصلحت نظام خواست «منع رد صلاحیت منتخب مردم در مجلس» را در دستور کار قرار دهند.

۳۰ تیرماه مجید انصاری٬ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر داد که مشکل سپنتا نیکنام حل و شرایط بازگشت او به شورای شهر یزد فراهم شد.

به گفته انصاری مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز قانون مربوط به عضویت شوراهای شهر را تصویب کرد.

روزنامه ایران خبر داد که نایب رییس مجلس با اشاره به حل و فصل موضوع سپنتا نیکنام و حضور اقلیت‌های دینی در شوراها، از مجمع خواست استفساریه قانون انتخابات مجلس درباره منع رد صلاحیت منتخب مردم در مجلس توسط شورای نگهبان را در اسرع وقت در دستور کار خود قرار دهد.

مینو خالقی، منتخب مردم اصفهان، پس از اعلام نتایج انتخابات به واسطه تصمیم شورای نگهبان از ورود به مجلس باز ماند.

دعوا بین شورای نگهبان و وزارت کشور بر سر سومین منتخب مردم اصفهان از آغاز سال جدید شروع شد. شورای نگهبان طی فرآیند تایید صحت انتخابات در حوزه های انتخابیه، به بهانه های مختلف از تایید صحت انتخابات شهر اصفهان سر باز زد و برای تلاش برای حذف مینو خالقی را از فهرست منتخبین مردم شروع کرد. این شورا در بدو امر از رد صلاحیت او، پس از آن ابطال آرای خالقی و در نهایتابطال انتخابات  سومین منتخب مردم اصفهان خبر داد.

وزارت کشور نیز پس از چندی مقاومت در مقابل شورای نگهبان تسلیم شد و اعلام کرد فردی را که در جایگاه ششم قرار داشت، به عنوان نماینده مردم اصفهان به شورای نگهبان معرفی کرد.

شورای نگهبان به دلیل انتشار تعدادی عکس بدون حجاب در فضای مجازی٬ پس از تایید صحت انتخابات منتخب مردم اصفهان را رد صلاحیت کرد.

در نهایت پرونده پنجمین منتخب مردم اصفهان به گفته محمدجواد فتحی٬ با دستور آیت‌الله خامنه‌ای بسته شد.

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>