Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6930 articles
Browse latest View live

آغاز تغییر در هیئت دولت

$
0
0

زیتون– هیئت دولت ایران به ریاست حسن روحانی به عبدالناصر همتی به عنوان رییس کل جدید بانک مرکزی رای اعتماد داد.

با این رای همتی جانشین ولی‌الله سیف خواهد بود.

عبدالناصر همتی ۶۱ ساله و دارای مدرک دکترای اقتصاد در شرایطی به عنوان رئیس جدید بانک مرکزی ایران به عنوان سیاستگذار پولی و ارزی کشور انتخاب شده که ایران در آستانه بازگشت تحریم‌های آمریکا علیه برنامه هسته‌ای خود قرار دارد و نوسان‌های بهای ارز و سکه، بازار پولی ایران را دچار تلاطم کرده است.

عبدالناصر همتی پیش از این مدیرعاملی بانک سینا، بانک ملی ایران و ریاست بیمه مرکزی ایران را بر عهده داشت. او در صداوسیمای ایران نیز مسئولیت‌های متعددی از جمله معاونت سیاسی این سازمان را بر عهده داشته است.

همتی ماه پیش به عنوان سفیر ایران در چین منصوب شده بود.

حسن روحانی رییس جدید بانک مرکزی را «فردی تحصیل‌کرده، آگاه و دارای تجربیات ارزنده در بانک و بیمه، بانشاط، فعال و دارای روحیه، قوی و خوب و دارای توان» معرفی کرده است.

رییس جمهوری «اصلاح نظام بانکی، سیاست‌های مالی، پولی و بهبود روابط بانکی با دنیا و توسعه پیمان‌های پولی دوجانبه و حفظ و مراقبت از ذخائر ارزی» را از اولویت‌های رئیس کل جدید بانک مرکزی عنوان کرد.

از سوی دیگر محمدباقر نوبخت٬ سخنگوی دولت٬ نیز  صبح امروز در جمع خبرنگاران گفت: «ترجیح دادم برای اینکه زمینه در اصلاح کابینه داوطلبانه شخصا خواستم از همه مسولیت های دولت کناره گیری کنم.»

به گفته نوبخت او ترجیح داده است برای اینکه زمینه در اصلاح کابینه داوطلبانه باشد، شخصا از همه مسئولیت‌های دولت کناره‌گیری کند.


فرمانده سپاه: هر لحظه ایران اراده کند، صدور نفت دنیا را می‌بندد

$
0
0

زیتون–  محمدعلی جعفری٬ فرمانده سپاه پاسداران٬ گفت که هر لحظه ایران اراده کند، صدور نفت دنیا را می‌بندد.

خبرگزاری فارس٬ وابسته به سپاه پاسداران٬ خبر داد که سرلشکر جعفری با اشاره به تهدیدات اخیر رییس جمهوری آمریکا٬ اقزود: «رفتارها و حرف های این فرد مانند پهلوان  پنبه ای است که در کاخ خود نشسته و فقط شعار می دهد.»

فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: «اینکه دولت آمریکا اعلام می کند تا چند ماه آینده اجازه نمی دهد قطره ای نفت از ایران خارج شود رفتاری کاملا خنده دار است و انگار نمی دانند تمام گلوگاه های جابجایی نفتی در اختیار ایران است و هر لحظه اراده کُند صدور نفت دنیا را می بندد.»

در پی خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و اعمال مجدد تحریم‌های این کشور علیه جمهوری اسلامی٬ صادرات نفت ایران مجددا مورد تهدید قرار گرفت.

وزارت خارجه آمریکا پنجم تیرماه گفته بود کشورهای خریدار نفت ایران از آغاز ماه نوامبر (۱۳ آبان) و از سرگیری تحریم‌های آمریکا علیه تهران، باید تمام واردات خود از این کشور را متوقف کنند.

حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ ۳۱ تیرماه آمریکا را تهدید کرد که «تنگه‌های زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست.»

حسن روحانی٬ رییس‌ جمهوری٬ ۱۲ تیرماه نیز با اشاره به سخنان مقام‌های آمریکایی در مورد تلاش برای قطع صادرات نفت ایران، گفته «اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود.»

پیشتر آیت‌الله علی خامنه‌ای٬ تهدید حسن روحانی مبنی بر اینکه اگر نفت ایران صادر نشود «معنی ندارد» نفت هیچ کشوری در منطقه صادر شود، را تایید کرده بود.

رهبر جمهوری اسلامی سخنان پیشین رییس جمهوری را «سخنانی حاکی از سیاست و رویکرد نظام» خواند و وظیفه وزارت خارجه ایران را «پیگیری جدی این‌گونه مواضع رئیس جمهور» دانسته بود.

این سخنان رییس جمهوری تحسین قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، را به دنبال داشت که در نامه‌ای خطاب به حسن روحانی نوشت، دست او را می‌بوسد.

پس از آن محمدعلی جعفری٬ فرمانده سپاه و علی مطهری٬ نایب رییس مجلس٬ نیز از این ایده حمایت کردند.

جلوگیری از برگزاری مراسم سالمرگ احمد شاملو

$
0
0

زیتون– طبق سنوات گذشته٬ امسال نیز ماموران امنیتی از برگزاری مراسم سالمرگ احمد شاملو جلوگیری کردند.

نیروهای امنیتی درهای گورستان امامزاده طاهر٬ محل دفن این شاعر ایرانی٬ را بستند و اجازه ندادند دوستدارانش گرد مزار او حضور یابند.

کانون نویسندگان ایران میزبان این مراسم بود.

شاهدان عینی خبر دادند ماموران امنیتی در برخورد با کسانی که در مراسم حاضر شده بودند تعدادی از دوربین ها و گوشی های تلفن را ضبط کردند.

برخی از حاضران در این مراسم همچنین خبر بازداشت علی کاکاوند و روزبه سوهانی، دو تن از اعضای کانون نویسندگان را توسط نیروهای امنیتی منتشر کردند.

احمد شاملو، شاعر، نویسنده، روزنامه نگار و مترجم ایرانی که در سال ۱۳۰۴ در تهران به دنیا آمده بود، روز دوم مرداد ۱۳۷۹ پس از مدت‌ها بیماری در گذشت.

او در ابتدای انقلاب با سردبیری کتاب هفته سرمقالاتی در نقد حکومت برآمده از انقلاب نوشت. شاملو در اولین سرمقاله کتاب هفته نوشت: «روزهای سیاهی در پیش است. دوران پر ادباری که، گرچه منطقا عمری دراز نمی تواند داشت. از هم اکنون نهاد تیره خود را آشکار کرده است و استقرار سلطه خود را بر زمینه‌ ای از نفی دموکراسی، نفی ملیت، و نفی دستاورد های مدنیت و فرهنگ و هنر می جوید.»

شعرهای او که در ابتدا به سبک نیمایی سرود شده بود بعدها راه خود را پیدا کرد و پایه گذار سبکی از شعر نو شد که به شعر سپید یا شعر شاملویی موسوم شد. از دیگر کارهای او می توان به کتاب کوچه اشاره کرد که به عنوان دائرهالمعارف فرهنگ عامیانه مردم ایران تدوین شده‌ است.

 

شکست آداب دارد

$
0
0

در جمهوری اسلامی لمپنیسم مزمنی حاکم است که از خاستگاه‌های اجتماعی برخی از نسل انقلاب بر می‌آید.
از همان پیش از انقلاب ربط وثیقی میان لات‌ها و اوباش با روحانیت برقرار بود. شعبان جعفری در خاطراتش گفته است که رفیقِ عبد خدایی بوده و با فداییان اسلام و نواب صفوی دمخور بوده است و بعدتر از هواداران آیت‌الله کاشانی شده است.

طیب حاج رضایی هم که رقیب شعبان بی مخ بود، در شورش ۱۵ خرداد سال ۴۲ از طرفدارن آیت الله خمینی بود و اعدام شد و پس از انقلاب در حرم عبدالعظیم مقبره این

لاتِ ولایی، زیارت‌گاه نخبگان نظام اسلامی شد و امثال حداد عادل با این امامزاده سلفی گرفتند.

روحانیت که خود از نمایندگان سنت محسوب می شد از لات و اوباش که به هر حال عُلقه مذهبی داشتند و با این نزدیکی به روحانیان، حیثیتی پیدا می کردند، استفاده ابزاری می کرد اما همراهی اوباش و اراذل پس از انقلاب برای سرکوب معاندان نظام و ولایت فقیه به مرور اخلاق لمپنی را به حکومت سرایت داد و ای بسا همان لمپن ها جامه عوض کردند و با همان آداب به قدرت رسیدند.

اخلاق لمپنی به معنای رجز خوانی و گنده گویی و بی اعتنایی به هر چه تخصص و کارشناسان و یک تنه و بی فکر حرف نا حساب زدن، حتی در خلق و خوی آیت الله خمینی هم دیده می شد.

آیت الله خمینی مطلقا چیزی از سیاست خارجی نمی دانست و درست در همین ندانستن بود که روابط بین الملل را یکسره به زور بازو تقلیل می داد.

به راحتی می گفت آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و یا از آمریکا شیطانی می ساخت که دیگر هر نوع مذاکره و گفتگویی را حرام می کرد. جنگ ایران و عراق در قاموس آقای خمینی عقبه اش به عرفان خودخواهانه ای می رسید که خویش را بر حقِ مطلق می دانست و در پیشخوانش ادبیاتی لمپنی و عامیانه عرضه می شد در خفیف خواندن دشمن و رجز های خونین که عاقبت به شکست ختم شد.

پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در بیچارگی رخ داد و آن امامِ هُمام جام زهر را سرکشید اما هیچگاه از مردم ایران عذر خواهی نکرد و توضیحی نداد. بعد از قطعنامه خمینی زبان در کام کشید و دیگر سخنرانی نکرد.

تنها کسی که از درون نظام نقد جنگ و کشتار را پس از قطعنامه مطرح کرد و جشن های پس از پذیرش قطعنامه را نکوهش کرد، آیت الله منتظری بود که بعد از سخنرانی در جمع خانواده شهدا و اینکه صراحتا گفته بود باید از مردم معذرت خواست، مورد توبیخ خمینی قرار گرفت و این هم نشانه ای که آن سکوت امام نه از شرم که از قهر بود.

رهبر بعدی انقلاب که آن کاریزمای خمینی را نداشت و البته آن دنیا نشناسی را داشت به رسم لمپن ها به یارگیری پرداخت. به جرئت می توان گفت که مشتی چاپلوس و بی هویت گردِ ش را گرفتند و هر چه زمان پیش رفت خلوص و عیار بی مایگی و لمپنی حواریون خامنه ای بیشتر شد تا به احمدی نژاد رسید که رهبری اعتراف کرد که نظراتش به او نزدیک است. احمدی نژاد را می توان بیرقِ حکومت لمپن ها دانست که به دست رهبری برافراشته شد.

اینبار لمپنیزم تا مغز استخوان نظام نفوذ کرد. احمدی نژاد فصل تازه ای از بی شخصیتی را در عرصه جهانی گشود اما پیشتر ادبیات سخیف رهبری درباره ی سیاست خارجی در خاطره ها مانده بود. روزی به «وارن کریستوفر» وزیر خارجه دولت کلینتون، لقب وزیر بدشکل آمریکایی داد و روزی که خانم رایس وزیر خارجه دولت بوش را زنک خطاب کرد.

لمپنیزم در رفتار رهبر فرزانه انقلاب یک عنصر ثابت است و نام مستعار این لات منشی، انقلابی گری است. به راحتی هر چه تخصص و تجربه و عبرت را کناری می گذارد و خود را انقلابی می داند. انقلابی در اینجا یعنی لاتی که رجز می خواند، درست مثل عربده کشی مداحان که در حلقه ی نزدیک رهبری زاد و ولد می کند.

یاد دارم در دوران جاهلیت که اهل هیات بودم ، حاج منصور ارضی پشت بلند گو عربده می زد که «ما لات هستیم » و این جمله قصار یعنی اینکه نه قانون می شناسیم و نه شهروند.

لمپن جماعت اهل گفتگو نیستند. یک گنده لات را نمی توان نقد کرد و تنها باید با چاکرم و نوکرم گفتن مراتب وفاداری را به شخص شخیص اش ثابت کرد.

در زندگی لمپنی نه تجربه نقش دارد و نه عبرت. ذهن ساده یک لمپن همه وقایع را به یکسان تجزیه و تحلیل می کند و یک پاسخ بیشتر ندارد: عربده و قمه را بکش.

در نهایت تاسف سرتاپای جمهوری اسلامی در منجلاب لمپنیسم فرو رفته است. رهبر انقلاب در مقابل تمامی روسای جمهور آمریکا یک راهکار بیش ندارد و آن هم عدم گفتگوست. اوباما رییس جمهور فرهیخته ای بود که از جامعه سیاهان آمریکا می آمد و این نوید را می داد که بلکه رهبری پنجره ای برای گفتگو بگشاید اما آن لجاجت و ترس که از بی تجربگی رهبری در برخورد مدنی و مدبرانه می آید نهایت به جایی رسید که حضرتش گفتند اوباما دست آهنینی را با روکش مخملی به سوی ما دراز کرده و فریبی در کار است .

آنچنان که یک لمپن سعی می کند تا محلات زیر نظرش را توسعه دهد و نفوذ و باج گیری اش را گسترده کند. نظام اسلامی نیز در چهل سال اخیر در منطقه خاورمیانه به چیزی جز نفوذ و گردنه گیری فکر نکرده است.

نفوذ جمهوری اسلامی در کشورهایی مثل لبنان و عراق نه از جنس حضور اقتصادی و فرهنگی است بلکه بر پایه جمع کردن دار ودسته و باند و گروه است، درست مثل اینکه یک گنده لات ، افرادی را اجیر کند و با پول باج گیری- در مورد نظام اسلامی البته پول نفتِ- باند و دسته بسازد.

این ماجرای بستن تنگه هرمز نیز در ادبیات لمپنی نظام چیزی مثل گردنه گرفتن و محله بستن است که در مقیاسی جهانی صورت می گیرد. مسخره اینجاست که چنین توانی هیچ گاه در نیروهای نظامی جمهوری اسلامی نبوده است. گفته اند که آیت الله خمینی دستور داده بود تا اولین ناو آمریکایی که از تنگه هرمز عبور کرد را با موشک بزنند اما گویا در پایین دستِ جنگ، عقلایی بودند که حرف پیر جماران را گوش نگرفتند.

از قضا تنگه بستن و باج گیری از دنیا را تئوریسین های لمپن نظام مثل «رائفی پور»  ترویج هم می کنند و یکباری این مغز پوچ نظام گفته بود که باید در باب المندب نفوذ کنیم و به کمک یمنی های شیعه این شاهراه را ببندیم که از تنگه هرمز مهمتر است.

این روزها که اباطیل روحانی را درباره بستن تنگه هرمز و تهدید آمریکا می شنویم باید به همان فرهنگ لمپنی جمهوری اسلامی رجوع کنیم که هیچ گاه نمی پذیرد که شکست خورده است.

اعلام شکست آدابی دارد و مسوولیت و استعفا در پی دارد،نمی توان با رجز خوانی و لات بازی هزیمت را پنهان کرد. شکست بزرگ جمهوری اسلامی در حکمرانی و ارتباط با مردم است و تمام عقب نشینی های بین المللی و بی آبرویی های جهانی در پی این اضمحلال درونی است.

اما چه باید گفت که در فرهنگ لات سالاری جمهوری اسلامی ، حتی اگر رییس جمهور باشی و عمق فاجعه را هم بدانی باید دست بر سینه پیش بُتِ لات اعظم بایستی و همان حرفهای بیراه را تکرار کنی. در فرهنگ لمپن ها مسوولیتی وجود ندارد و در نظام اسلامی چیزی که مطرح نیست منافع ملی است.

از آنجا که تاریخ ما تکرار مکررات است بد نیست یادی کنیم از ناصرالدین شاه که در جوانی عزم کرد تا هرات را که به وسوسه انگلیس از ایران جدا شده بود ، تصرف کند.

با آن وضعیت اسفبار کشور و لشگر قجری ، فتح هرات نزدیک یکسال طول کشید و در همه این مدت میرزای نوری صدر اعظم در گوش شاه می خواند که ممکن است انگلیس ها کار دست ما بدهند و جنوب را تصرف کنند و ما هر چه داریم در هرات است.

شاه البته این حرفها را به نشنید می گرفت تا اینکه هرات به دست قوای ظفرنمون ناصری افتاد. اینجا بود که میرزای نوری هم شیر شد و به سفیر ایران در لندن نامه نوشت که به انگلیس ها بگوید گیرم که بیایند بوشهر و بندر عباس را بگیرید ما هم از هرات می رویم و کابل و پنجاب را می گیریم. البته انگلیس ها آمدند و بوشهر را گرفتند و هرات هم از دست رفت و نوری به شاه گفت عیبی ندارد ناپلئون هم از انگلیس ها شکست خورد و کسی نگفت که شکست اول و آخر از درون بود و همان وقت که رگ امیرکبیر را در حمام فین زدند.

خویشاوندپروری، دزدسالاری و دولت گانگستری

$
0
0

در سالیان گذشته، در چندین مقاله و گفت‌وگو به بحث درباره «دولت» پرداخته‌ام. نخست در مقاله «ساخت اقتدار سلطانی؛ آسیب‌پذیری‌‌ها و بدیل‌ها» به تبیین ساختار نظام‌های سلطانی پرداخته‌ و پس از آن در مقاله «دولت پادگانی» از دخالت مستقیم نظامیان در امر سیاست داخلی سخن گفته و نهایتا در مقاله «دولت پلیسی، دولت پادگانی» تمایزات و تشابهات دولت‌های پلیسی و پادگانی را تصویر کرده‌ام. با تحولاتی که پیرامون‌مان صورت گرفته است‌، طرح بحث‌ درباره «دولت» همچنان احساس می‌شود، چنان‌که این بحث در محافل آکادمیک غرب نیز همواره گشوده است. در این نوشتار که تا حد زیادی مبتنی بر اقتصاد سیاسی است، شکلی دیگر از اشکال دولت را به خوانندگان معرفی و بحثی را درباره آن خواهم گشود.

مشهور است که گفته می‌شود، حب ذات حب به متعلقات ذات را در پی دارد. یعنی آدمی هنگامی که خود را دوست دارد، آنچه را وابسته به خود است نیز دوست می‌دارد که این وابستگان، همسر و فرزند، قوم و خویش، آثار قلمی و هنری، ملک و دارایی و… را شامل می‌شود.

«تعلق» بر گرفته از واژه «علقه» است و «علقه» نیز معنای وابستگی می‌دهد. برای مثال زمانی که گفته می‌شود «سلام ما را به متعلقین برسان» مقصود آن است که سلام ما را به وابستگان برسان. تا اینجای امر، وابستگی امری منفی به نظر نمی‌رسد‌ چرا که طبیعی است انسان بستگان خود را دوست بدارد. چنان‌که در آیه «قُل لا أسئلُکُم علیهِ أجرا إِلاّ المودّ\ فِی القُربى» هم مشاهده می‌کنیم حتی پیامبر که برای ارسال پیامش از مردم مزد نخواسته است، به تعبیر قرآن خواستار محبت به ذی‌القربی شده است.

مساله از آنجایی آغاز می‌شود که فرد در تعلق خاطر به این حد بسنده نکند و دامنه آن را گسترش بدهد. چنان‌که اطلاع داریم در قرون وسطی خانواده‌های گسترده‌ای بودند که به تخصص در یک فن شهرت داشتند و برای اینکه فوت آن فن از خاندان‌شان بیرون نرود، با کسانی جز خانواده خود ازدواج نمی‌کردند. معماران برجسته اینگونه بوده‌اند؛ و خاندان‌های‌ بزرگی را تشکیل می‌دادند هرچند بعدها به بیراهه رفتند و «فراماسونری» را تشکیل دادند. در خاندان زرگران، صراف‌ها و… نیز چنین رویکردی وجود داشته و این روندی است که تا به امروز نیز ادامه دارد. برای مثال بسیاری از شرکت‌های ژاپنی متعلق به خانواده‌های گسترده هستند یعنی به تعبیری (family company) هستند و برای استخدام نیرو، بالاخص در سطوح مدیریتی، حتی‌المقدور به سراغ اقوام نزدیک می‌روند. کارگردان‌های سینما نیز ممکن است چنین روشی را دنبال کنند و برای ساخت فیلم، برخی اقوام خود را در قامت دستیار، بازیگر و… به پروژه‌شان وارد کنند. شاید در این موارد نیز نتوان به افراد خویشاوندپرور خرده گرفت چرا که اساسا با سرمایه عمومی مواجه نیستند.

نپوتیسم

پدیده‌ای که امروزه با آن سروکار داریم، فراتر از موارد پیش‌گفته است. پدیده‌ای نوین که آن را «خویشاوندپروری» (nepotism) می‌نامند که شاید در زبان فارسی رایج بتوان آن را معادل «پارتی‌بازی» گرفت. البته لغت پارتی (party) به ‌معنای حزب است اما در زبان فارسی لزوما بر هم‌حزبی‌ها و حوزه سیاست دلالت نمی‌کند و وابستگان و دوستان و حوزه اقتصاد را نیز شامل می‌شود؛ یعنی استفاده از سرمایه عمومی برای امری خصوصی و حتی شخصی. ریشه واژه نپوتیسم به کلمه (nephew) باز می‌گردد که در زبان انگلیسی کاربرد وسیعی دارد و نسبت‌هایی نظیر پسر برادر، پسر خواهر، پسر عمو، پسر عمه و… را در بر می‌گیرد. نپوتیسم پدیده‌ای است که طی آن رابطه به جای ضابطه می‌نشیند و ارادت جای لیاقت را می‌گیرد و در نتیجه نظام سیاسی از شایسته‌سالاری دور شده و به سمت حامی‌پروری میل می‌کند. یعنی عده‌ای به عنوان پدر و پدربزرگ نقش حامی (patron) را بازی کرده و عده‌ای در قامت حمایت‌شونده (client) در می‌آیند. در علوم سیاسی این مناسبات ذیل عنوان حامی‌پروری (clientalism) صورت‌بندی می‌شوند. در چارچوب این مناسبات و در مرحله اول افراد شامل اعضای خانواده، ‌همشهری‌ها، دوستان، بچه‌محل‌ها، هم‌مدرسه‌ای‌ها و… به ‌عنوان تحت‌الحمایه یک پدرخوانده وارد صحنه شده و کلیه رانت‌ها، امکانات و امتیازات دولتی از این مجرا به آنان منتقل می‌شود و در مرحله بعد تحت‌الحمایگان موظف می‌شوند در زمان مناسب برای حامی خود لشکری برای انجام اموری مانند تبلیغ و ترویج، انتخابات و سرکوب یا هر هدف دیگری که حامی طلب کند، تدارک ببینند.

کلپتوکراسی

مفهوم (Kleptocracy) بر گرفته از ریشه یونانی «kleptein» و به‌معنای دزدسالاری است. در رژیم‌های کلپتوکراتیک وضعیتی حاکم است که طی آن رهبران به طرز سازماندهی شده از قدرت خود به منظور چپاول جامعه تحت‌کنترل‌شان استفاده می‌کنند. از مفهوم دزدسالاری می‌توان دو تعریف ارایه داد. در تعریف نخست، انتقال ثروت از طبقات فرودست به طبقات فرادست را به دزدسالاری تعبیر می‌کند و تعریف دوم، استفاده از قدرت در راستای منافع شخصی و با اتکا بر حقه‌ و خیانت در امانت را معادل دزدسالاری می‌دانند. تعریف نخست را تلویحا می‌توان «دزدسالاری عیان» نامید چرا که مردم نسبت به جابه‌جایی غیرقانونی ثروت آگاهی دارند و تلاش می‌کنند به هر نحو به الیت حکومت که همان دزدها باشند، بپیوندند. در مقابل وضعیت پیچیده‌تری به‌نام «دزدسالاری پنهان» نیز وجود دارد که در آن دزدی به صورت گسترده، سیستماتیک و سلسله‌مراتبی صورت می‌گیرد. از میان این دو تعریف، «دزدسالاری پنهان» به بحث حاضر نزدیک‌تر است. در این نوع سیستم‌ها نخست اخلاق در تعلیق فرومی‌رود و سپس مرز بایدها و نبایدها و مجازها و غیرمجازها کمرنگ می‌شود. برای مثال، مدیر یک بنگاه اقتصادی برای افزایش سود سهامداران و کارمندان، قیمت یک کالای انحصاری [برآمده از رانت] را تا حداقل میزان ممکن کاهش می‌دهد و رقبایش را از سیکل تجارت خارج می‌کند. در این مثال شاهد هستیم که یکی از «باید»های بنگاه‌های اقتصادی یعنی افزایش سود محقق شده ولی همزمان چند «نباید» شامل انحصار غیرمشروع و بهره‌گیری از رانت به کار گرفته شده است. در نمونه دیگر می‌توان به آلودگی هوا، آلودگی آب و سیاست‌های زیست‌محیطی اشاره کرد. در وضعیت آلودگی هوا و آب سیاست‌های زیست‌محیطی بر صنایع آلاینده اعمال نمی‌شود و در نتیجه حیات مردم در وضعیت بحرانی قرار می‌گیرد؛ در این شرایط کاسبان محیط‌زیست (enviro-kleptocrat) در پوشش بحران زیست‌محیطی، حیات مردم را به وسیله بعضی کالاهای بازدارنده یا درمانی به خود آنها می‌فروشند و از این راه کسب منفعت می‌کنند. البته این سنخ از دزدسالاری تنها به مقوله محیط‌زیست محدود نمی‌شود و مواردی همچون آزادی، امنیت و… را نیز در بر می‌گیرد. رژیم‌های دزدسالار در اشکال دیگری نیز ایفای نقش می‌کنند. برای مثال با نمونه‌ای دزدسالاری که مبتنی بر استثمار انسان (physio-kleptocrat) است، نیز مواجه هستیم. در این سنخ رژیم‌ها چنان‌که مارکس نیز اشاره دارد، نیروی کار فراتر از حد توانش و بدون استراحت در اختیار کارفرما قرار می‌گیرد؛ تا آنجا که گاهی ناگزیر است روزانه ١۶ ساعت کار کند. در این رژیم‌ها سلامتی و توانایی فرد در جهت اهداف رژیم به یغما می‌رود و گاه حیات او به خطر می‌افتد. علاوه بر مطالب فوق‌الذکر، توجه به خصوصیات رهبران رژیم‌های دزدسالار نیز حایز اهمیت است. رهبران این رژیم‌ها باید یکه‌سالار باشند، فرمانبرداری‌ محض را ترویج و عقل‌گرایی را تعطیل کنند چرا که نمی‌توانند نزد زیردستان پاسخگوی فعالیت اقتصادی‌شان باشند.

با مطالعه تاریخچه رژیم‌های سیاسی می‌توان چندین کشور همچون جمهوری دومنیکن، زئیر، هاییتی و شوروی را ذیل رژیم‌های دزدسالار دسته‌بندی کرد. هر چند که از زاویه‌ای دیگر و براساس خلق‌و‌خوی حکام و شیوه اداره حکومت می‌توان این رژیم‌ها را سلطانی یا حتی تمامیت‌خواه دانست.

جمهوری دومنیکن

یکی از نمونه‌های رژیم‌های دزدسالار، حکومت رافائل تروخیلو در جمهوری دومنیکن است که بیش از ٣٠ سال به طول انجامید. برآوردها نشان می‌دهد که طی مدت مذکور ۶۵ تا ٨۵ درصد سود بنگاه‌های مولد جمهوری دومنیکن در اختیار تروخیلو بوده که این امر با اتکا به نیروهای امنیتی دولت و از طریق سازماندهی و حمایت از انحصارات اقتصادی در زمینه نمک، شکر، تنباکو، بیمه، الوار، احشام، قهوه، برنج، کاکائو و قمار محقق شده است. به گواه یکی از شاهدین آن ایام، تروخیلو نیروهای امنیتی‌‌اش را از میان عناصر مجرم انتخاب می‌کرده تا به نحو بهتری بتواند از مردم بهره‌کشی کند و درآمد شخصی‌اش را بالا ببرد. او بر اساس همین مکانیسم‌ها در یک نمونه کنترل نمک منطقه‌اش را در دست گرفت و قیمت خرده فروشی را به ازای هر ١٠٠ پوند، از ۵٠ سنت به سه دلار افزایش داد و با این تاکتیک درآمد سالانه‌اش را تنها از حوزه نمک، به ۴٠٠ هزار دلار رساند.

زئیر

بحث درباره مقوله دزدسالاری بدون اشاره به زئیر تحت زعامت موبوتو سسه سوکو کامل نمی‌شود. موبوتو حد فاصل سال‌های ١٩۶۵ تا ١٩٩٧ [میلادی] قدرت این کشور را در اختیار داشت و طی آن مدت تمامی بنگاه‌های تولیدی کشور را ذیل سلسله مراتب [قشربندی] عمودی –که توسط قاچاقچیان نمایندگی می‌شد- سازمان داده بود و هر کدام از تیول ایجاد شده به یک گانگستر محلی اختصاص داشت؛ کسانی که تحت حمایت‌ موبوتو انحصار الماس، الوار، طلا، قهوه، کبالت و قاچاق اسلحه را به چنگ آورده بودند. ثروت به دست آمده از این راه جالب توجه است: درآمد حاصل از فروش الماس ماهیانه نزدیک به بیست میلیون دلار بود و از معادن طلای کشور در دهه نود میلادی ماهیانه بالغ بر دویست پوند [حدود ٩٠ کیلوگرم] طلا استحصال می‌شد؛ [تجارت] الوار و کبالت و مس نیز [به همین منوال] به‌شدت سودده بود. اینگونه اقتصادها به‌لحاظ منطقی ذاتا به چپاول بیشتر میل می‌کنند، چنانکه سهم موبوتو از صنایع مذکور بطور مستمر افزایش یافت تا آنجا که سرانجام ٩٨ درصد درآمد ملی تحت کنترل او درآمد. در اثر این شرایط در سال‌های انتهایی دوره موبوتو خدمات عمومی به شهروندان نیز تقریبا تعطیل شد تا آنجا که بیمارستان‌ها و مدارس بسته شدند؛ معابر تعمیر نمی‌شدند و تنها زیرساخت‌های نزدیک معادن آن هم به منظور تسهیل صادرات توسعه پیدا می‌کرد.

هاییتی

در کشور هاییتی، دوره فرانسوا دووالیه (مشهور به پاپادوک) نیز چنین الگویی قابل انطباق است. پاپادوک در دوره حکومتش از قدرت حکومت در جهت انحصار تنباکو، آرد، قمار، بیمه و… استفاده برد. به نحوی‌ که به گفته جیمز اسکات حکومت در هاییتی تنها منبع ثروت به شمار می‌رفت. سیاست‌های اقتصادی دووالیه علاوه بر فساد سازمان‌یافته، دستکاری بودجه و مالیات‌ستانی غیرمعمول، مبتنی بر غارت بود؛ شاهد این مدعا مواقعی است که او با بحران مالی مواجه می‌شد. دووالیه در این شرایط «… بازرگان ثروتمندی را به اتهام ساختگی زندانی می‌کرد و او را در کاخ ریاست‌جمهوری نگه می‌داشت تا اینکه چکی را در برابر اوراق قرضه دولتی، شاید به ارزش دو میلیون دلار امضا می‌کرد.» (شهابی: ١٣٨٠، ص ٣٣۶)

شوروی پسا فروپاشی

الگوهای پیش‌ گفته در شوروی پس از فروپاشی نیز قابل مشاهده است چنانکه تحقیقات نیز از شیوع فساد در جای‌جای اقتصاد پساشوروی حکایت می‌کنند. الکساندر کوپاتادزه (Alexander Kupatadze) در تحقیقات خود نشان می‌دهد که در قرقیزستان، خاندان حاکم از ابزارهای دولتی‌ خود شامل وضع مالیات چپاول‌گرانه، جریمه و همچنین قوانین کاذب برای به دست آوردن انحصار صنایع ملی شامل معادن طلا و همچنین تولید روغن خوراکی، شکر، شبکه تلفن همراه، تامین سوخت هواپیما و… بهره می‌گرفتند و مشهور بود که می‌گفتند: اراده‌ای برای برخورد با جرایم زیرزمینی وجود ندارد چرا که [همگی] مرتبط با رهبری هستند.

در این رژیم‌ها و رژیم‌هایی مانند آنها، پاترون‌ها برای دزدی از منابع ملی رقابت دارند و باند‌های مافیایی با خشونت با یکدیگر رفتار کرده به نوعی که شکلی از «اقتصاد داروینی» بر مناسبات حاکم می‌شود. در اقتصادهای داروینی، براساس اصل «تنازع بقا و بقای اصلح» پاترون‌ها با یکدیگر درگیر می‌شوند و نهایتا یک نفر غالب شده و ژن یا به بیان بهتر اقتدار خود را به نسل‌های بعد منتقل می‌کند.

دولت گانگستری

دو مفهوم «خویشاوندپروری» و «دزدسالاری» در نقطه‌ای دست در دست یکدیگر می‌دهند. چنانچه دولت (state) به لحاظ سیاسی از چند مافیا به ترتیبی که پیش‌تر ذکر آن رفت، شکل بگیرد، آن را دولت گانگستری (gangster state) می‌گویند. ریشه واژه گانگستر در کلمه (gang) به‌ معنای دارودسته یا باند است و ترکیب آن با دولت بدین معناست که دولت تحت اداره چند باند با رویکرد دزدسالارانه قرار گرفته است. این دولت‌ها بر پایه انباشت اولیه در شرایط استثنایی شکل می‌گیرند. انباشت اولیه در شرایط استثنایی، نمونه دفرمه شده انباشت اولیه سرمایه‌داری است. به این معنا که در شرایط استثنایی سرمایه ملی به صورت غارتی و چپاول در اختیار باندهای قلیلی قرار می‌گیرد، بدون آنکه در جهت رشد اقتصادی، اشتغال و بنای سازمان تولید و مدیریت قدمی برداشته باشند. البته ممکن است این انباشت بعدها به کار تشکیل دولت سرمایه‌داری متعارف بیاید اما تا آن زمان به لحاظ سیاسی دولت گانگستری قادر نخواهد بود دموکراسی لیبرال را پیش براند بلکه نوعی اندک‌سالاری که در آن رقابت منحصر در باندهای مختلف رژیم است، شکل می‌گیرد یعنی به جای رقابت برابر و سالم و قاعده‌مند، چشم‌و‌هم‌چشمی و پشت‌پا زدن حاکم می‌شود.

کشورهایی که تا حد زیادی به نفت وابستگی دارند و نفت چون خون در رگ اقتصادشان جریان دارد، همواره بستر رشد گروه‌های گانگستری بوده‌اند. گروه‌هایی که از رانت نفت برای بقای خود و تغذیه عناصر تحت‌الحمایه استفاده کنند. البته این پدیده به نفت محدود نمی‌شود و به حوزه زمین نیز وارد شده است آنگونه که زمین‌های مستعد ترقی میان برخی تقسیم می‌شود و امتیاز بهره‌برداری میان تحت‌الحمایگان تقسیم می‌شود. رانت پول نیز وجود دارد؛ برخی باندهای پولی در قالب موسسات مالی اقدام به جذب سپرده می‌کنند، در مقطعی از مسوولیت شانه خالی می‌کنند و در نهایت دولت مجبور به بازپرداخت تعهد‌ات‌شان می‌شود. رانت پست و مقام نیز وجود دارد؛ آنگونه که سمت‌ها میان دوستان تقسیم می‌شود و کفایت به حداقل می‌رسد.

بر دولت گانگستری چندین عیب مترتب است:

١- دولت گانگستری طبقاتی نمی‌شود. چرا که طبقات جنبه افقی دارند و احزاب منافع آنها را نمایندگی می‌کنند. این دولت نوعی از دولت شأنی فاسد شده است که ممکن است هر آن یکی از باندها به یک قدرت خارجی وصل شود و نقش سرسپردگی را ایفا کند. چنان‌که در ٢٨ مرداد ١٣٣٢ شاهد بودیم، باندهای وابسته به سپهبد زاهدی چگونه با امریکاییان وصل شده و کودتا را پیش بردند و ایادی آنها مانند برادران رشیدیان و شعبان جعفری –که تحت‌الحمایه بودند- به امتیازاتی دست یافتند؛ بعضی از میدانی‌ها امتیاز واردات موز را دریافت کردند، بعضی برند کاباره و آبجو گرفتند و بعضی از رانت‌های دیگر بهره بردند.

٢- دولت گانگستری به‌شدت تبعیض‌آمیز است. چرا که عده‌ زیادی از مردم خارج از سیستم سلسله مراتبی قرار می‌گیرند و در نتیجه حذف می‌شوند. گویی کشور مانند دشتی است که ١٠ یا ١۵ هرم در میان آن روییده و بقیه همگی تلی از خاکند. این هرم‌ها در انواع رانت‌ها شامل گمرکات، دارو، پتروشیمی، زمین، زباله و… بروز و ظهور می‌کند.

٣- رژیم‌های گانگستری در مقابل هجوم خارجی به‌شدت شکننده هستند چرا که همبستگی اجتماعی در آنها به‌شدت رو به افول است. از این گذشته، آن دسته از عوامل خارجی که آشنایی کاملی با این قبیل نظام‌ها دارند، می‌توانند بدون شلیک حتی یک تیر آن را زیر و زبر کنند. چنانکه ماروین زونیس در کتاب «نخبگان سیاسی در ایران» نشان می‌دهد، رژیم شاه چنین رژیمی بوده است.

۴- رژیم‌های گانگستری دین‌گریزی را شدت می‌دهند به‌خصوص اگر عنصر دین در خدمت رژیم درآید. به بیان دیگر، در مقاطعی ممکن است دین یا نمایندگان آن به قله‌های رانت پیوند بخورند و از یک‌ طرف به‌ آنها مشروعیت بدهند و از طرف دیگر از رانت‌ها ارتزاق کنند. در چنین حالتی مردم تفاوتی میان نهاد دین و خود دین قائل نمی‌شوند.

۵- در دولت گانگستری، از مقطعی میان باندها تضاد منافع به وجود می‌آید و ممکن است درگیری عمیق و علنی به وجود آید. مانند باندهای مواد مخدر در امریکای جنوبی یا ایتالیا که با یکدیگر درگیر شده و به‌یکدیگر تلفات وارد می‌کنند. در این قبیل دعاوی، مردم عادی زیر دست‌و‌پا له می‌شوند. به عنوان نمونه، می‌توان به مشکل امروز امریکا و مکزیک اشاره کرد؛ درگیری باندها در مکزیک به کشته شدن مردان انجامیده و در این میان، زنان و کودکان فراوانی به امریکا گریخته‌اند و دولت ترامپ با مشکل مادران و فرزندانی مواجه شده که نمی‌تواند آنها را از یکدیگر جدا کند.

۶- دولت گانگستری نمی‌تواند به سمت بازتوزیع منابع حرکت کند. زیرا هر کالایی که بنا بر توزیع آن است، در میانه راه توسط یک باند بلعیده می‌شود. مثلا دولت بودجه‌ای را برای یک طرح‌ عمرانی اختصاص می‌دهد. این بودجه باید مسیری را از خزانه تا روی زمین طی کند و در این مسیر چند لایه باند آن را می‌بلعند و عملا چیزی به محلی که باید نمی‌رسد.

*منابع در دفتر روزنامه موجود است


بحث درباره مقوله دزدسالاری بدون اشاره به زئیر تحت زعامت موبوتو سسه سوکو کامل نمی‌شود. موبوتو حد فاصل سال‌های ١٩۶۵ تا ١٩٩٧ [میلادی] قدرت این کشور را در اختیار داشت و طی آن مدت تمامی بنگاه‌های تولیدی کشور را ذیل سلسله مراتب [قشربندی] عمودی –که توسط قاچاقچیان نمایندگی می‌شد- سازمان داده بود و هر کدام از تیول ایجاد شده به یک گانگستر محلی اختصاص داشت؛ کسانی که تحت حمایت‌ موبوتو انحصار الماس، الوار، طلا، قهوه، کبالت و قاچاق اسلحه را به چنگ آورده بودند. ثروت به دست آمده از این راه جالب توجه است. اینگونه اقتصادها به‌لحاظ منطقی ذاتا به چپاول بیشتر میل می‌کنند، چنانکه سهم موبوتو از صنایع مذکور بطور مستمر افزایش یافت تا آنجا که سرانجام ٩٨ درصد درآمد ملی تحت کنترل او درآمد. در اثر این شرایط در سال‌های انتهایی دوره موبوتو خدمات عمومی به شهروندان نیز تقریبا تعطیل شد.

منبع روزنامه اعتماد

توقیف ۵.۷۷ میلیون دلار بیتکوین ایرانیان توسط دولت آمریکا

$
0
0

زیتون– دولت فدرال آمریکا ۵۰۰ بیتکوین که به ایرانیان تعلق داشته را مصادره کرده است. ارزش این بیتکوین‌ها چیزی بالغ بر ۲۵ میلیارد ریال در زمان خرید آن‌ها بوده است.

ایلنا به نقل از پایگاه خبری «بیتکوینیست» که به انتشار اخبار ارز‌های الکترونیکی در جهان معروف است، در گزارشی از مصادره بیتکوین‌های ایرانیان توسط دولت آمریکا خبر داد.

بر اساس این گزارش دولت فدرال آمریکا ۵۰۰ بیتکوین که به ایرانیان تعلق داشته را مصادره کرده است. ارزش این بیتکوین‌ها چیزی بالغ بر ۲۵ میلیارد ریال در زمان خرید آن‌ها بوده است.

این رسانه دلیل اصلی مصادره این اموال را اعلام نکرده و نوشت: «برخی گمانه‌زنی‌ها حاکی از آن است که سرمایه داران بیتکوین ایرانی تحریم‌های آمریکا را دور زده بودند.»

سپهر محمدی رییس انجمن اوراق بهادار الکترونیکی ایران درباره این اقدام دولت آمریکا به ایلنا گفت: «توقیف اموال از سال گذشته آغاز شده و هنوز ادامه دارد. برخی معتقدند این توقیف‌ها به دلیل دور زدن تحریم‌های آمریکا توسط دارندگان ارز دیجیتال است.»

او توضیح داده که ارزش کل اموال مصادره شده هنوز معلوم نیست، اما دست کم ۵۰۰ بیتکوین مصادره شده است. ارزش آن‌ها در زمان خرید ۵.۷۷ میلیون دلار بوده است.

محمدی و انجمن او در تلاش هستند رویه توقیف را متوقف کنند. او و کمپانی‌اش با کارشناسان دادگستری که از بازار مالی ایران و FATF آگاهی لازم را دارند، مذاکره کرده‌اند. ممنوعیت‌های قانونی برای ارز‌های دیجیتال در ایران کار یافتن یک وکیل یا دادستان مناسب در رابطه با این موضوع را دشوار کرده است.

با وجود ممنوعیت‌های قانونی، وضعیت سیاسی و مالی ایران ممکن است ارز دیجیتال را در ایران رواج دهد. بعد از تحریم‌های آمریکا علیه ایران، مردم به سمت ارز دیجیتال که ماهیتی فرامرزی و غیرسیاسی دارد گرایش پیدا خواهند کرد.

 

نوید رنج‌های کمتر برای کودکان

$
0
0

زیتون- مجید ضابطی- مجلس شورای اسلامی،  با تصویب کلیات لایحه حمایت از حقوق کودکان پس از مدت ها اقدامی نجام داد که امید کاهش انواع خشونت، آسیب و جنایت علیه کودکان را افزایش می دهد.

لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان ۳۱ تیرماه، در ۵۱ ماده در مجلس شورای اسلامی با حضور ۲۲۲ نماینده مطرح شد و با ۱۵۸ رای موافق، ۱۸ رای مخالف و ۱۰ رای ممتنع کلیات آن به تصویب رسید. پیش از این، مجلس ایران این لایحه را از فوریت خارج کرده بود.

تصویب این قانون درحالی انجام شده که ارایه طرح یک فوریتی قانون ازدواج بدون اذن پدر که بر اساس آن دخترانی که به ۲۸ سالگی رسیده، کارشناسی ارشد و پنج سال سابقه کار با بیمه داشته باشند می توانند بدون اجازه پدر و مجوز دادگاه ازدواج کنند، در ماه های گذشته انتقادهای جدی را نسبت به مجلس برانگیخت.

بیشتر بخوانید

آزار کودکان و لوایحی که درمجلس خاک می‌خورند

در این میان، نمایندگانی هم بودند که برای تصویب این لایحه تلاش می کردند. این تلاش ها پس از اتفاقات ناگواری که در ماه های اخیر برای کودکان افتاد و آنها موفق به احقاق حقوق خود نشدند، بیشتر شد.

انتظار کاهش آسیب های اجتماعی

معصومه ابتکار، معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده پیش از رای گیری درباره این قانون، درباره مزایای این طرح، از جمله پیشگیری از استثمار، سوءرفتار و خشونت علیه کودکان و نوجوانان سخنرانی کرد.

قانون فعلی حمایت از حقوق کودک مربوط به سال ۱۳۸۱ است. آن زمان، این قانون تحول بزرگی در زمینه حقوق کودک محسوب می‌شد. اما به گفته حقوقدانان جامعیت لازم را نداشت.

معصومه ابتکار امروز در صحن علنی مجلس آمار کودک آزاری را «نگران کننده» توصیف کرد اما عدد و رقمی ارایه نداد. آمار کودک‌آزاری معمولا به صورت استانی و یا در حاشیه آمارهای دیگر عنوان می شود. به عنوان مثال، وارسته بهدانی، سرپرست فرمانداری رودسر، در تاریخ ۲۷ تیرماه در همایش مشارکت سازمانهای مردم نهاد در پیشگیری و درمان اعتیاد گفت: «۳۰ درصد کودک آزاری، ۲۵ درصد قتل عمد، ۳۳ درصد نزاع و خشونت، ۴۰ درصد جرائم منکراتی و ۱۰ درصد جرائم مالی را از اثرات اعتیاد در جامعه است.»

اسفندماه ۹۶ نیز رضا جعفری، رئیس اورژانس اجتماعی کشور اعلام کرد در ۶ ماه نخست امسال ۱۶ هزار مورد کودک‌آزاری به مرکز اطلاع داده شده است. این آمار کودکانی است که مورد آزار جنسی، جسمی، عاطفی و غفلت قرار می‌گیرند.

قانون حمایت از حقوق کودک و نوجوان که اکنون اجرایی می شود مربوط به سال ۱۳۸۱ است. آن زمان، این قانون تحول بزرگی در زمینه حقوق کودک محسوب می‌شد. اما این قانون بیشتر به کودک‌آزاری‌هایی که از سوی والدین اتفاق می‌افتند پرداخته بود و به گفته حقوقدانان جامعیت لازم را نداشت.

علاوه بر این، مجازات‌های متناسب با جرایم در این قانون درنظر گرفته نشده بود. برای رفع خلاءهای قانونی موجود در این قانون، قوه قضاییه لایحه‌ای با عنوان «حمایت از کودکان و نوجوانان» در ۲۲ اردیبهشت ماه سال ۸۸ در قالب ۵۴ ماده تقدیم دولت کرد و دولت با کاهش لوایح به ۴۹ ماده، در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۳۹۰ آن را به تصویب رساند و در بیست‌وهشتم آبان ماه همان سال، به مجلس ارسال کرد.

این لایحه سال ها در مجلس مسکوت مانده بود و خارج از فوریت مجلس تشخیص داده شد. تا اینکه پس از رسانه ای شدن ماجرای تعرض جنسی به دانش آموزان مدرسه ای در منطقه ۲ تهران، هیآت دولت درخواست در جلسه ای در نیمه خرداد امسال، اولویت رسیدگی به لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان توسط مجلس را تصویب کرد.

یکی از انتظاراتی که از این لایحه می رود، پیشگیری از کودک آزاری است که ازدواج پیش از سن قانونی یکی از مصادیق آن است

فاطمه ذوالقدر، عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی امروز در گفت‌وگو با ایسنا اظهارداشت: لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان که از مجلس نهم مطرح بود، در اردیبهشت ماه در کمیسیون قضایی به تصویب رسید و به صحن علنی مجلس ارجاع شد اما با توجه به اینکه تعداد طرح‌ها و لوایح در دستور کار مجلس زیاد بود جمعی از نمایندگان تقاضا کرده بودند که این لایحه با قید فوریت بررسی شود که خوشبختانه با رسیدگی فوریتی آن در جلسه علنی روز گذشته مجلس موافقت شد.

یکی از انتظاراتی که از این لایحه می رود، پیشگیری از کودک آزاری است که ازدواج پیش از سن قانونی یکی از مصادیق آن است. با توجه به تاکید تدوین کنندگان لایحه حمایت از حقوق کودکان بر درنظرگرفتن سن ۱۸ سالگی به عنوان کودکی، انتظار می رود که ازدواج کودکان زیر ۱۸ سال محدود شود.

ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی ایران می گوید که ازدواج دختران قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال و پسران قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی با موافقت ولی و با تشخیص دادگاه به شرط رعایت مصلحت کودکان امکان پذیر است و پس از سنین ۱۳ و ۱۵ سال نیز، این ازدواج ها به آسانی صورت می پذیرد بدون اینکه ممنوعیت قانونی در این خصوص وجود داشته باشد. به استناد این قانون، اکنون ۱۷ درصد از ازدواج‌های کشور مربوط به ازدواج دختران زیر ۱۸ سال بوده و همچنین آنکه در سال ۹۴ بیش از پنج درصد ازدواج‌ها در سنین کمتر از ۱۵ سالگی است.

در لایحه حمایت از حقوق کودک و نوجوان لایحه کودک آزادی به طور جامعی تعریف شده و شامل هر گونه صدمه و اذیت و آزار کودکان، شکنجه جسمی و روحی کودکان، نادیده گرفتن عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی کودکان، ممانعت از تحصیل کودکان، هرگونه خرید و فروش کودکان، بهره‎‏کشی از کودکان، کارگیری کودکان به منظور ارتکاب اعمال خلاف و مواردی از این جمله است. در ماده ۵ و ۲ این لایحه دو اصطلاح «کودک‏ آزاری» و «آزار و اذیت کودکان و نوجوانان» تفکیک شده است.

تدوین کنندگان این لایحه مجبور شده اند که دو دوره کودکی (تا بلوغ شرعی) و نوجوانی (بعد از بلوغ شرعی تا ۱۸ سال) را از یکدیگر تفکیک کنند

بر اساس این لایحه، قضات مکلف هستند بازدید دوره‎ای از مراکز نگهداری اطفال و نوجوانان داشته باشند. همچنین امکان تجدیدنظر مکرر در آرا و تصمیمات دادگاه در خصوص اطفال و نوجوانان وجود دارد.

در این لایحه سعی شده که مرز میان کودکی و بزرگسالی نیز به دقت تعیین شود. تدوین کنندگان این لایحه مجبور شده اند که دو دوره کودکی (تا بلوغ شرعی) و نوجوانی (بعد از بلوغ شرعی تا ۱۸ سال) را از یکدیگر تفکیک کنند.

چنانچه معصومه ابتکار نیز در جلسه امروز مجلس شورای اسلامی دریاره لایحه ارایه شده گفته است، طبق این لایحه قوه قضاییه باید مراکز استانی تشکیل دهد و وظایف سازمان‌های دولتی حتی سازمان صداوسیما و سازمان زندان‌ها نیز برای حمایت از کودک و نوجوان مشخص شده است.

تعویض کاغذ دیواری تایتانیک

$
0
0

زیتون-سینا پاکزاد: «تغییر اعضای تیم اقتصادی دولت چیزی شبیه به تعویض کاغذ دیواری سالن غذاخوری کشتی تایتانیک است، درست زمانی که کشتی تا کمر در عمق دریاست، لابد سالن تایتانیک زیباتر می شود، اگر غرق نشود». این توصیف آرش حسن نیا، روزنامه نگار اقتصادی از تغییر رئیس کل بانک مرکزی است تا یادآوری کند که «معجزه‌ای در کار نیست».

او و دیگر فعالان اقتصادی سوابق ناصر همتی را یادآوری می کنند تا بگویند نه همتی از سیف بانک‌دارتر است و نه رئیس کل جدید، معجونی یا عصایی معجزه‌گر دارد که بتواند این اقتصاد رو به احتضار را نجات دهد.

تغییر اعضای تیم اقتصادی دولت چیزی شبیه به تعویض کاغذ دیواری سالن غذاخوری کشتی تایتانیک است، درست زمانی که کشتی تا کمر در عمق دریاست

اما به هر حال حسن روحانی پس از فشارهای فراوان رئیس کل بانک مرکزی را تغییر داد. تغییری که شاید تنها پیام سیاسی دارد و حربه حسن روحانی برای آرام کردن فضا است.

ناصر همتی درحالی که کمتر از یک ماه پیش به عنوان سفیر ایران در چین منصوب شده بود، به سمت رئیس کل بانک مرکزی انتخاب شده است.

او عضو حزب کارگزاران سازندگی است و از این جهت قاعدتا از میان دو قطب جهانگیری و نوبخت، به هم حزبی خود نزدیک تر است. با این حال دیگر وضعیت اقتصاد ایران و بحران بازار ارز وخیم تر از آن شده که این دو قطبی‌ها تاثیری داشته باشد.

بیشتر بخوانید

در اصلاح کابینه قرعه فال به نام کدام وزرا می‌افتد؟

از مدیر عاملی بیمه مرکزی در دولت های اکبر هاشمی و محمد خاتمی به عنوان موفق‌ترین بخش فعالیت ناصر همتی نام برده می شود.

او سابقه مدیرعاملی بانک ملی را هم دارد. اما هر چه سابقه و توانایی داشته باشد، بعید است که بتواند تغییر خاصی در وضعیت اقتصادی کشور ایجاد کند چرا که مشکل فعلی بحران ارزی، ناشی از شرایط برجام است و حداقل تا به نتیجه رسیدن مذاکرات ایران و اروپا نمی توان امید به اتفاق خاصی داشت.

برخی از نمایندگان اصول‌گرای مجلس اما از انتصاب همتی استقبال کرده اند. محمدرضا پور ابراهیمی، رییس کمیسیون اقتصادی مجلس از «مشاهده علامت‌های مثبت در بازار ارز و پول» پس از انتخاب او خبر داده است.

این تغییر را رسانه ها نیز گزارش کرده اند. از جمله قیمت سکه آتی دی با حدود ۳۰۰ هزار تومان کاهش به ۳۶۲۷ رسید و دلار نیز صد تومان کاهش یافت.

نوبخت اظهارات حسن روحانی درباره خود را «نشان از محبت عمیق» رئیس جمهور به خود دانسته است. این محبت عمیق به نوبخت اما هزینه سنگینی برای حسن روحانی دارد

اما بعید است که برکناری سیف به تنهایی منتقدان را راضی کند. محمد باقر نوبخت، رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی نیز در نوک پیکان حملات به تیم اقتصادی دولت بوده است.

ساعاتی پس از برکناری رئیس کل بانک مرکزی، نوبخت هم گفت که استعفای خود را تقدیم حسن روحانی رئیس جمهور کرده است اما او با این استعفا موافقت نکرده است.

نوبخت اظهارات حسن روحانی درباره خود را «نشان از محبت عمیق» رئیس جمهور به خود دانسته است. این محبت عمیق به نوبخت اما هزینه سنگینی برای حسن روحانی دارد و برخی از فعالان سیاسی و تحلیل گران نوشتند که اگر روحانی اندکی از این تلاش برای حمایت از دوستانش را صرف تلاش در جهت وعده های خود می کرد، امروز وضعیت چنین نبود.

علی حق روزنامه نگار اقتصادی نیز در توئیتر خود نوشت: «دو گانه سیف  و نوبخت شبیه دو گانه عادلی و روغنی زنجانی است، هر چند آنها هم زیر بار فشار انتقادها و بروز شواهد اولیه عملکردشان بالاخره کنار رفتند ولی اثر ماندگارشان در تاریخ اقتصاد ایران یعنی تورم ۴٩.۵ درصدی کمی بعدتر و در سال ٧۴ رونمایی شد».

منتقدان تیم اقتصادی دولت نه تنها خود را برای تغییر نوبخت و وزرای اقتصاد و صنعت آماده کرده بودند، بلکه از تغییر وزرایی چون ربیعی نیز سخن می گفتند. با این وصف اگر تغییرات در کابینه تنها به برکناری سیف محدود شود، نمی تواند خواسته آنان را تامین کند.

عملکرد محمد شریعتمداری، وزیر صنعت، معدن و تجارت نیز در ماه های گذشته چالش برانگیز بوده است. با این حال عبدالله رمضان زاده، سخنگوی دولت خاتمی در توئیتر خود خطاب به حسن روحانی نوشت که «حواستان باشد محمد شریعتمداری قربانی گزارش های افشاگرانه ارسالیش برای شما در مورد تخلفات گسترده در واردات خودرو نشود».

چنین تغییرات محدودی در تیم اقتصادی در دولت دوم محمد خاتمی نیز رخ داد. آن زمان، رئیس جمهور، وزیر اقتصاد و رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی که با یکدیگر اختلاف داشتند را برکنار کرد. طهماسب مظاهری که هویت سیاسی خاصی نداشت و محمد ستاری فر که به حزب مشارکت نزدیک بود برکنار شدند. با این حال این برکناری ها چندان تغییر خاصی در وضعیت اقتصادی ایجاد نکرد.

اینک حسن روحانی درحالی رئیس بانک مرکزی را تغییر داده که هنوز تکلیف مذاکرات ایران و اروپا مشخص نیست.

در این میان، فشارهای آمریکا نیز همچنان ادامه دارد و دونالد ترامپ گفته که «خواهیم دید چه می‌شود، اما ما آماده‌ایم که به یک توافق واقعی برسیم. نه آنچه در دولت قبلی شکل گرفت و یک فاجعه بود».


دستی از «غرب» برون آید و کاری بکند؟

$
0
0

آن‌چنان سوخته این خاک بلاکش که دگر /  ​​انتظار مددی از کرَم باران نیست

انقلاب چهل‌ساله ایران به التهاب افتاده است. ایران چون انباری انباشته از ناروایی‌ها و نارسایی‌ها، سقف خود را می‌شکافد تا هوایی تازه را تجربه کند. طبیعت و رعیّت با چشمان خشک می‌گریند و مظلومیّت خود را فریاد می‌کنند. روزگار بر ما سخت گرفته است. ز منجنیق فلک سنگ فتنه می‌بارد. راهزنان آزمند، هم از سفره طبیعت دزدیده‌اند و هم از ثروت رعیّت! بارانی هم نمانده است تا بر مصائب ما بگرید. به دشت پرملال ما پرنده پر نمی‌‌زند.

حکّام مستبد و بی‌تدبیرمان را که نه از پشتیبانی ملّت برخوردارند و نه از کاردانی و کفایت، نمی‌دانم چه افتاده است که با جهان درافتاده‌اند. گویا هوس برافتادن کرده‌اند. خانه از پای‌بست ویران است، ولی خواجه در بند نقش ایوان است! خانه ناآباد وطن و دل‌های ناشاد مرد و زن را دیگر نه توان جنگی مانده است، نه سودای انقلابی. سرها در گریبان است اما نه به‌امید آنکه دستی از «غرب» برون آید و کاری بکند.

اینک در این روزگار بی‌فریاد، پیمان‌شکنانی به نیکخواهی ما برخاسته‌اند و وعده خوان پرنان می‌دهند که خود با تحریم‌هاشان، نان را از خانمان‌ها ربوده‌اند. روزنه‌های نفت و نَفَس را بر ما بسته‌اند و مژده حیات و نجات می‌دهند. دست در دست جماعتی نهاده‌اند که در پیشانی و پیشینه‌‌شان جز داغ خیانت و خباثت نیست و به‌جای بدیل اصیل می‌فروشند!

برجامی بود که می‌رفت تا مگر نیک‌فرجام شود، دل خَلقی بدان گرم بود و سردی‌های زمانه را تحمّل می‌کرد. کاخ سفید در چشم محرومان، گویی سپیدتر شده بود و کدخدا خدایی می‌کرد. تندروان به حاشیه می‌رفتند و مداراگرایان، برتر می‌نشستند. اعتدال و مذاکره، رونقی و حرمتی تازه می‌یافت. ناگهان، از دل کاخ سفید، ظلمتی نامبارک رو نمود و خلل در روندی افکند که نقبی به نوربود. ماکیاولی از دل تاریخ دست‌افشانی و پایکوبی ‌کرد و اهریمن نیرنگ و بد عهدی دندان‌های سیاهش را نمود و خنده ‌های مستانه‌اش، دندانه‌های کاخ و کنگره سیاست را لرزاند. دل خلقی شکست و حافظ دوباره در گوش‌شان خواند:
پیر پیمانه‌کش ما که روانش خوش باد/ ​گفت پرهیز کن از صحبت پیمان‌شکنان

صاحب این قلم که از ناقدان زخم‌خورده و غربت‌گزیده و خونین‌دل است و کمترین مشروعیّتی برای حکّام بیدادگر ایران نمی‌شناسد، خود خواستار درآمدن دورانی است که سایه سیاه تبعیض و تباهی و بی‌رسمی و بی‌قانونی از سر ایران برگرفته شود و ایرانیان آگاه و آزاد، ایرانی نوین را پی‌افکنی و بازسازی کنند. نارسایی‌ها را بستُرند و ناروایی‌ها را بشویند، کهن‌جامه خویش بپیرایند و کام از زندگی برگیرند. و چون او بسیارانند. بانگ شان، بانگ قاطبه ایرانیان بیداردلی است که روی به جانب اجانب ندارند و دخالت هیچ بیگانه‌ را در بی‌ثبات کردن و تجزیه ایران نمی‌پسندند و همه به زبان حال و قال می‌گویند:
از من گمان مبر که بیاید خلاف دوست / ​ور متفّق شوند جهانی به دشمنی

نشستن دولتمردان آزمند آمریکا در کنار ورشکستگان و خرمن‌سوختگان بدنام سیاسی، به طمع دانگی چند و وعید سرنگونی حکومت ایران را دادن، بانگ شنیع و شومی بود که جز نفرت آزادگان را در پی نداشت. آیا نمی‌دانند که:
کس نیاید به زیر سایه بوم  / ​​ور همای از جهان شود معدوم

فاجعه دخالت آمریکا در عراق، خفتگان تاریخ را بیدار کرد تا دل به دخالت و حمایت اجنبی نبندند. نه از آمریکا پذیرفته است که آن تجربه تلخ را تکرار کند و نه ایرانیان چندان بی‌خردند که نجات خود را در تکرار چنان فاجعه‌های خونبار بجویند. ادعای همدلی و همدردی با ایرانیان، با تهدید و تحریم سازگاری ندارد. ایران را رها کنید تا رها شود.

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد*

عبدالکریم سروش
سوم مرداد ماه ۱۳۹۷

*به بهانه نطق بی منطق مایک پمپئو برای ایرانیان امریکایی در کتابخانه رونالد ریگان .اول مرداد ۱۳۹۷

🍃زنده| قاسم سلیمانی به ترامپ: این جنگ را شما شروع می‌کنید اما پایان آن با ماست

$
0
0

 

 

 

 


قاسم سلیمانی به ترامپ: این جنگ را شما شروع می‌کنید اما پایان آن با ماست

قاسم سلیمانی با اشاره به توئیت‌های ترامپ در طی روزهای اخیر گفت: رئیس جمهور آمریکا در جواب رئیس جمهور ما مطالب سخیفی در توئیت خود بیان کرد. شان رئیس جمهور ما نیست که جواب تو را بدهد، من خودم به عنوان یک سرباز جواب تو را می دهم. تو مارا تهدید می کنی به این که اقدامی انجام می دهی که در دنیا سابقه ندارد.

Risultati immagini per ‫قاسم سلیمانی‬‎
او با تاکید بر اینکه ادبیات ترامپ « ادبیات کاباره است» افزود:« از فرماندهان و سیاست مدارهای خود بپرسید، از سازمان های امنیتی خود بپرس و حرف های ندانسته را به زبان جاری نکن. شما چه می توانستید بکنید که در طول این ۲۰ سال نکردید.
شما با ده ها دستگاه تانک و نفربر و صدها فروند هلیکوپترهای پیشرفته آمدید به افغانستان و جنایت‌هایی را انجام دادید. از هیچ جنایتی فروگذار نکردید. عروسی ها را به خاک و خون کشیدید. شما بعد از ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۸ با ۱۱۰ هزار سرباز چه غلطی کردید؟ امروز دارید پیش طالبان التماس می‌کنید برای گفتگو.
فرمانده آمریکایی آمد پیش من و از ما خواهش کرد با مجاهدین عراقی صحبت کنیم تا با آنها کاری نداشته باشند. یادتان رفته برای سربازانتان پوشک بزرگسال تهیه می کردید، امروز آمدید ما را تهدید می کنید؟او در پایان سخنانش تاکید کرد:« آقای ترامپ مرد این میدان ما هستیم برای شما. شما می‌دانید این جنگ یعنی نابودی همه امکانات شما. این جنگ را شما شروع می‌کنید اما پایان جنگ با ماست.


 تحقیقات از ۱۰۰ شرکت دریافت‌کننده ارز دولتی آغاز شد

دادستان تهران اعلام کرد که  تحقیقات قضایی از ۱۰۰ شرکت دریافت‌کننده ارز دولتی آغاز شد.
به گفته جعفری دولت‌آبادی به دلیل گستردگی و تعداد بالای شرکت‌ها، در حال حاضر تحقیقات را از ۱۰۰ شرکت که ارز بیشتری دریافت کرده‌اند، آغاز شده و درمورد سایر شرکت‌ها به ترتیب اولویت به بقیه موارد نیز رسیدگی خواهیم کرد.

دولت آبادی افزود: مقرر شده بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و دارایی به دو سؤال دادستانی در مورد وضعیت پرونده‌ سکه‌ها مبنی بر این که آیا این اقدام سازمان یافته بوده و این که چگونه وجوه آن تامین شده است، پاسخ دهد.

 


وزیر نیرو: نیروگاه‌های جدید تولید برق وارد مدار می‌شود

طی چند روز آینده دو نیروگاه کاسپین در شمال کشور و همچنین نیروگاه پرند وارد مدار خواهند شد و به افزایش توان تولید برق کشور کمک خواهند کرد/فارس



خبرهای روز گذشته را از اینجا بخوانید

 

 

 

اولین تنگه بسته شد

$
0
0

زیتون– وزیر انرژی عربستان سعودی از توقف موقت صادرات نفت سعودی از تنگه باب المندب تا زمان تامین امنیت این منطقه خبر داد.

روز گذشته حوثی‌های یمن دو نفتکش سعودی را مورد هدف قرار دادند. در نتیجه این حمله، دو نفتکش سعودی آسیب دیده‌اند.
این حمله نظامی به دو نفتکش سعودی در نزدیکی تنگه باب المندب صورت گرفته بود. دو نفتکش آسیب دیده به یکی از بنادر سعودی منتقل خواهند شد.

عربستان سعودی بخشی از نفت خود را از طریق تنگه باب المندب برای کشورهای اروپایی و آمریکا و آفریقا صادر می کند.

حوثی‌های یمن مورد حمایت جمهوری اسلامی هستند و تا کنون به گفته مقامات سعودی و به تایید سازمان ملل بارها با موشک‌های جمهوری اسلامی به عربستان سعودی حمله کرده‌اند.

قیمت نفت پس از اینکه عربستان سعودی حمل نفت از طریق تنگه استراتژیک باب المندب در دریای سرخ را متوقف کرد و همچنین انتشار آمار کاهش ذخایر نفت خام آمریکا، در معاملات روز پنجشنبه برای سومین روز صعود کرد.

حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ ۳۱ تیر ماه آمریکا را تهدید کرده بود که «تنگه‌های زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست.»

او پیشتر نیز با اشاره به سخنان مقام‌های آمریکایی در مورد تلاش برای قطع صادرات نفت ایران، گفته «اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود.»

تحلیل گران این سخن رییس جمهوی را به معنی نیت او برای بستن تنگه هرمز در صورت فشار آمریکا و به صفر رساندن صادرات نفت ایران ارزیابی کردند.

در پی خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و اعمال مجدد تحریم‌های این کشور علیه جمهوری اسلامی٬ صادرات نفت ایران مجددا مورد تهدید قرار گرفت.

وزارت خارجه آمریکا پنجم تیرماه گفته بود کشورهای خریدار نفت ایران از آغاز ماه نوامبر (۱۳ آبان) و از سرگیری تحریم‌های آمریکا علیه تهران، باید تمام واردات خود از این کشور را متوقف کنند.

جمهوی اسلامی طی هفته‌های گذشته تلاش‌هایی را برای حفظ تعاملات اقتصادی با اروپا و آسیا، از جمله در زمینه فروش نفت که اقتصاد ایران به آن وابسته است، انجام داده‌ است.

با این حال گزارش‌های مختلفی در مورد نتیجه این تلاش‌ها منتشر شده که لزوما تصویر روشنی از شرایط پیش‌رو نمی‌دهد. با این حال مشتریان سابق ایران از جمله ژاپن و هند تمایلی به ادامه خرید نفت از ایران نشان نمی‌دهند.

پیشتر ارتش آمریکا اعلام کرد که تنگه هرمز در خلیج فارس باید به روی نفتکش‌ها باز بماند و آمریکا و متحدان آن برای این منظور آماده هستند.

کاپیتان ویل اوربان٬ یکی از سخنگویان ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده٬ این سخنان را در واکنش به تهدید «بستن تنگه هرمز» از سوی رییس جمهوری ایران٬ عنوان کرد.

کاپیتان بیل اوربان به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «نیروی دریایی آمریکا و متحدان آن در منطقه آماده‌اند که آزادی رفت و آمد و جریان آزاد تجاری را در هر کجا که قوانین بین‌المللی اجازه می‌دهد، برقرار کنند.

سپاه قدس دریای سرخ را برای آمریکایی‌ها نا امن می‌کند

$
0
0

زیتون– قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، تهدید کرد که «دریای سرخ دیگر برای حضور آمریکایی‌ها امن نیست.»

روز گذشته حوثی‌های یمن دو نفتکش سعودی را مورد هدف قرار دادند. در نتیجه این حمله، دو نفتکش سعودی آسیب دیده‌اند.

عربستان سعودی بخشی از نفت خود را از طریق تنگه باب المندب برای کشورهای اروپایی و آمریکا و آفریقا صادر می کند. اما این کشور اعلام کرده که پس از حمله روز گذشته٬ دیگر از طریق این تنگه دست به صادرات نخواهد زد.

حوثی‌های یمن مورد حمایت جمهوری اسلامی هستند و تا کنون به گفته مقامات سعودی و به تایید سازمان ملل بارها با موشک‌های جمهوری اسلامی به عربستان سعودی حمله کرده‌اند.

فرمانده نیروی قدس سپاه با تاکید بر اینکه شان رییس جمهوری ایران بالاتر از آن است که جواب دونالد ترامپ را بدهد٬ خطاب به رییس جمهوری آمریکا گفت: «من خودم به تنهایی در مقابلت می‌ایستم.»

قاسم سلیمانی امروز (پنج‌شنبه) در یک سخنرانی در همدان گفته‌های رییس جمهور آمریکا را «سخیف» و با «ادبیات کاباره» خواند و خطاب به او گفت: «برای سربازانتان پوشک بزرگسال تهیه می‌کردید.»

در حالی‌که در میانه سخنرانی فرمانده نیروی قدس سپاه برای دقایقی برق محل سخنرانی قطع شد٬ او گفته است آمریکا و متحدانش در رویارویی نظامی با ایران کاری از پیش نخواهند برد.

حسن روحانی٬ رییس جمهوری٬ ۳۱ تیر ماه آمریکا را تهدید کرده بود که «تنگه‌های زیادی داریم؛ تنگه هرمز فقط یکی از آنهاست.»

او پیشتر نیز با اشاره به سخنان مقام‌های آمریکایی در مورد تلاش برای قطع صادرات نفت ایران، گفته «اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود.»

تحلیل گران این سخن رییس جمهوی را به معنی نیت او برای بستن تنگه هرمز در صورت فشار آمریکا و به صفر رساندن صادرات نفت ایران ارزیابی کردند.

در پی خروج آمریکا از توافق هسته‌ای و اعمال مجدد تحریم‌های این کشور علیه جمهوری اسلامی٬ صادرات نفت ایران مجددا مورد تهدید قرار گرفت.

وزارت خارجه آمریکا پنجم تیرماه گفته بود کشورهای خریدار نفت ایران از آغاز ماه نوامبر (۱۳ آبان) و از سرگیری تحریم‌های آمریکا علیه تهران، باید تمام واردات خود از این کشور را متوقف کنند.

جمهوی اسلامی طی هفته‌های گذشته تلاش‌هایی را برای حفظ تعاملات اقتصادی با اروپا و آسیا، از جمله در زمینه فروش نفت که اقتصاد ایران به آن وابسته است، انجام داده‌ است.

با این حال گزارش‌های مختلفی در مورد نتیجه این تلاش‌ها منتشر شده که لزوما تصویر روشنی از شرایط پیش‌رو نمی‌دهد. با این حال مشتریان سابق ایران از جمله ژاپن و هند تمایلی به ادامه خرید نفت از ایران نشان نمی‌دهند.

پیشتر ارتش آمریکا اعلام کرد که تنگه هرمز در خلیج فارس باید به روی نفتکش‌ها باز بماند و آمریکا و متحدان آن برای این منظور آماده هستند.

کاپیتان ویل اوربان٬ یکی از سخنگویان ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده٬ این سخنان را در واکنش به تهدید «بستن تنگه هرمز» از سوی رییس جمهوری ایران٬ عنوان کرد.

کاپیتان بیل اوربان به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت: «نیروی دریایی آمریکا و متحدان آن در منطقه آماده‌اند که آزادی رفت و آمد و جریان آزاد تجاری را در هر کجا که قوانین بین‌المللی اجازه می‌دهد، برقرار کنند.

دموکراسی، لیبرالیسم و نواندیشی دینی

$
0
0

دوست گرامی و اندیشمند دکتر آرش نراقی، در گفتار و نوشتاری تحت عنوان «روشنفکری دینی و نقش آن در آینده سیاسی ایران» کوشیده‌اند، صورت‌بندی روشنی از دیدگاه‌های دو تن از نواندیشان دینی برجسته و معاصر ایران (آقایان دکتر عبدالکریم سروش و دکتر محسن کدیور) در مورد حکومت مطلوب ارائه کنند. پس از آن تلاش کرده‌اند نسبت این حکومت مطلوب را با نگاه دین‌شناختی این دو متفکر مشخص کرده و از زاویه رعایت حقوق اقلیت‌ها به نقد آن بپردازند. اگر چه نظم فکری، انصاف و دانش بسیار ایشان در تلاش‌شان آشکار است اما به‌گمانم ابهام‌های مهمی در نوشتار مذکور وجود دارد که نقد و بررسی آن را ضرورت می‌بخشد. ایشان البته با انگیزه‌های معرفتی و الهیاتی به این نقد و بررسی پرداخته‌اند اما اجازه خواهند داد، من هم به‌عنوان فردی با دل‌مشغولی‌های سیاسی به مباحث ایشان نگاهی بیاندازم. باید تصریح کنم در این نوشته اصطلاحات دموکراسی و لیبرالیسم را در حوزه اندیشه و نظام‌های سیاسی به‌کار می‌برم و کاربردهای این دو در سایر حوزه‌ها را به کناری می‌نهیم.

یکم) نگرانی اصلی ایشان در این گفتار (نوشتار) پیرامون «رعایت حقوق اقلیت‌ها در حکومتی است که بر مبنای رأی اکثریت مسلمانان اداره می‌شود» .برای آنکه بحث روشن‌تر شود، توجه ایشان را به چند نکته جلب می‌کنم. نخست باید به تصور مشترکی از دموکراسی رسید. گمان من این است، دموکراسی مدرن بر سه پایه اصلی استوار است:
۱) حاکمیت مردم (پذیرش حق مردم در نصب، نقد و عزل حکومت و تصمیم‌گیری در امور عمومی).
۲) برابری سیاسی شهروندان (پذیرش حق برابر همه شهروندان برای تصدی پست‌های سیاسی و مشارکت در تصمیم‌گیری‌های عمومی و نظارت بر حکومت).
۳) حکمرانی اکثریت همراه با رعایت حقوق بنیادی اقلیت (عمل کردن بر مبنای نظر اکثریت در موارد اختلاف بدون از میان بردن امکان تبدیل اقلیت به اکثریت در مراحل بعد).
نظام‌های دموکراتیک تلاش‌های کم‌وبیش موفقی هستند برای تحقق بخشیدن به این اصول در چارچوب شرایط و امکانات یک جامعه خاص.

اداره امور عمومی در جوامع جدید، مستلزم انتخاب و اجرای خط‌مشی‌های عمومی است و هر چقدر جوامع مدرن‌تر باشند، هنگام خط‌مشی‌گذاری عمومی، گزینه‌های متنوع‌تری در برابر دولت‌ها قرار دارد که باید از میان آن‌ها دست به انتخاب زد. نمی‌توان اداره امور عمومی و مقابله با مسائل و مشکلات عمومی را موکول به اجماع و توافق همگان نمود. باید با سازوکاری از میان گزینه‌ها، یکی را حقانیت بخشیده و مبنای عمل قرار داد. ظاهراً نظر اکثریت کم‌ضررترین راه برای انتخاب است. مبنای عمل ناگزیر نظر اکثریت است و اگر اکثریت وجود داشته باشد حتماً اقلیتی نیز وجود خواهد داشت. چه جامعه دینی باشد و چه غیردینی باز هم گریزی از پذیرش رأی اکثریت در موارد اختلاف وجود ندارد. پس از آنکه نظر اکثریت به‌صورت قانون درآمد همگان باید التزام عملی به قانون داشته باشند، حتی اگر مخالف آن باشند. البته همانطور که گفته شد، اکثریت نمی‌تواند با اتکاء به رأی خود حقوق بنیادی اقلیت را نقض کند.

دوم) دغدغه‌ای که در تمامی نوشتار دکتر نراقی به چشم می‌خورد، مراعات حقوق بشر در چارچوب یک نظام دموکراتیک است. از این رو باید در مورد نسبت دموکراسی و حقوق بشر هم قدری تأمل کرد. براساس یک دسته‌بندی مشهور می‌توان حقوق انسان‌ها را به چهار گروه تقسیم کرد:

حقوق مدنی (حق آزادی انعقاد قرارداد، مالکیت، سازمان‌یابی، تجمع، بیان واندیشه و…)، حقوق سیاسی (حق مشارکت در روندهای سیاسی و انتخاب‌های سیاسی)، حقوق اقتصادی-اجتماعی (حق برخورداری از برآورده شدن نیازهای اساسی چون خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و حداقل آموزش) و حقوق فرهنگی (حق برخورداری از دانش جدید و داشتن سبک زندگی متفاوت).

تجربه تاریخی نشان داده است، برای تحقق دموکراسی رعایت شدن حقوق و آزادی‌های مدنی و سیاسی لازم است و بدون رعایت آن‌ها نمی‌توان از وجود دموکراسی و نظام دموکراتیک سخن گفت. حقوق بشر مبنایی بسیار وسیع‌تر از حقوق لازم برای دموکراسی دارد. رسیدن به دموکراسی به‌طور خودبه‌خودی به استقرار و حراست همه ابعاد حقوق بشر نمی‌انجامد. دموکراسی وسیله‌ای برای به دست ‌آوردن حقوق و آزادی‌های بیشتر است و نه مساوی همه آن‌ها. می‌توان با استقرار دموکراسی امیدوار بود که با تلاش جامعه مدنی ابعاد دیگر حقوق بشر رفته‌رفته به دست آمده و استقرار پذیرد. اگر دموکراسی را مترادف با استقرار همه ابعاد و اجزاء حقوق بشر فرض کنیم، اولاً دیگر هیچ نظامی در جهان دموکراتیک نخواهد بود و ثانیاً هیچ نقطه شروعی برای استقرار حقوق بیشتر انسان‌ها نخواهیم یافت.تنها استقرار بخشی از حقوق انسانها برای داشتن یک دموکراسی حاقلی کافی است .

سوم) از سخنان دکتر نراقی استنباط می‌شود، ایشان «دموکراسی لیبرال» را بهترین راه برای رعایت و استقرار حقوق متنوع انسان‌ها می‌داند. اگر این استنباط درست باشد باید گفت، با نظر ایشان موافق نیستم. بحث من بر سر حکومت‌های مدعی لیبرال دموکراسی نیست بلکه در مورد الزامات خود ایدئولوژی لیبرالیسم است. برای روشن شدن مدعا باید کمی در مورد مفهوم لیبرالیسم سیاسی سخن گفت. می‌دانیم، در تعریف لیبرالیسم اختلافات زیادی وجود دارد ولی به گمان من اگر موارد اختلاف را کنار بگذاریم، می‌توانیم ادعا کنیم لیبرالیسم عبارت است از «سرمشقی سیاسی با یک آرمان و دو رهنمود». آرمان اصلی لیبرالیسم که هدف غائی هر لیبرالی را در سیاست تعیین می‌کند، عبارت است از «دستیابی به حداکثر آزادی و خودمختاری ممکن و مسئولانه فردی». آزادی لیبرالی تا مرز «امکان» است، یعنی تا جایی که موجب فروپاشی جامعه و از میان رفتن زندگی جمعی نشود. به‌علاوه آزادی مسئولانه است به این معنا که هر کس حق دارد در مورد خود تصمیم بگیرد اما باید مسئولیت اخلاقی و حقوقی پیامدهای تصمیم خود را نیز بپذیرد. برای رسیدن به این آرمان نهایی، لیبرالیسم دو رهنمود اصلی دارد. رهنمود اول «تفکیک حوزه جامعه از حوزه حکومت» است. لیبرالیسم از آغاز کوشش فکری به‌منظور تعیین حوزه خصوصی (فردی، خانوادگی و اقتصادی) در برابر اقتدار حکومت و دفاع از حوزه جامعه مدنی در برابر حکومت بوده است. رهنمود دوم «محدود کردن قدرت حکومت توسط قانون، حقوق و آزادی‌های فردی» است. سایر مباحثی که در میان لیبرال‌ها مطرح می‌شود، همگی در میان خودشان مورد اختلاف است. منظور مباحثی است چون دفاع از مالکیت خصوصی، اولویت آزادی فردی بر برابری اجتماعی، تجزیه و تفکیک قوا، رواداری و تسامح و… . نکته مهم این است که پذیرش دو رهنمود اصلی لیبرالیسم پیامدهای منطقی مشخصی دارد. یکی از آن‌ها پذیرش «حکومت حداقل» است و دیگری دفاع از «آزادی منفی». رعایت حقوق اقتصادی و اجتماعی انسان‌ها و رعایت بخشی از حقوق فرهنگی آن‌ها (دسترسی به دانش جدید) با این پیامدهای منطقی سازگاری ندارد و قابل جمع نیست. پذیرش برخورداری از تأمین نیازهای اساسی به‌عنوان یک «حق»، تعهداتی برای حکومت ایجاد می‌کند که با تعهدات ناشی از پذیرش حقوق مدنی و سیاسی متفاوت است. برای رعایت حقوق مدنی و سیاسی، تعهدات سلبی و برای رعایت حقوق اقتصادی و اجتماعی تعهدات ایجابی لازم است. پذیرش هر حقی برای حکومت وظایفی چون حفاظت (از مردم در مقابل محروم شدن) و کمک (در صورت محروم شدن) پدید می‌آورد و تنها با اجتناب (از محروم ساختن مردم) نمی‌توان مراعات این حقوق را تضمین کرد. روشن است، حکومتی که می‌خواهد حقوق اقتصادی و اجتماعی انسان‌ها را استقرار بخشیده و مراعات کند، دیگر «حکومت حداقل» نخواهد بود. حکومت حداقل هم از نظر «اختیارات» محدود است و هم از نظر «کارکردها».در حالی که حقوق اقتصادی و اجتماعی و بخشی از حقوق فرهنگی نیازمند حکومتی است که «اختیارات‌اش» محدود باشد، اما «کارکردهایش» بیش از یک حکومت ژاندارم (حکومت حداقل) باشد. دلیل مقاومت نئولیبرال‌ها در برابر پذیرش حقوق اقتصادی و اجتماعی نیز همین است که می‌دانند به نقض رهنمودهایشان منجر خواهد شد.
با توجه به آنچه گفته شد، به‌گمانم حکومت لیبرل از نظر مبانی نمی‌تواند به تحقق همه حقوق انسان‌ها منجر گردد؛ مگر آنکه تحقق برخی از حقوق (مانند حقوق دگرباشان جنسی) را بر برخی دیگر از حقوق (مانند حقوق فقرا و طردشدگان) ترجیح داده و اولویت بدهیم.

چهارم) نکته آخری که مایل‌ام توجه اندیشمند گرامی (نراقی) را به آن جلب کنم، این است که گمان می‌کنم کم‌و‌بیش همه نواندیشان دینی به تمایز میان «احکام شریعت» و «قوانین موضوعه» باور دارند. در آثار و نوشته‌های نواندیشان دینی، این تمایز در چند وجه نشان داده شده است. نخست از نظر «شیوه شکل‌گیری و تغییر» هر کدام. استنباط احکام شریعت از منطق خاصی پیروی می‌کند، تغییر، فرایند فهم متن و تفسیر و اصلاح فهم نیز چنین است. اما در قوانین موضوعه فرایندهای دموکراتیک و در نهایت نظر اکثریت، محوریت دارد. تمایز دوم این دو در زمینه «ضمانت اجرا»ست. ضمانت اجرای احکام شریعت «ایمان و وجدان» است اما ضمانت اجرای قوانین موضوعه «قوه قهریه حکومت» است. تمایز سوم در «غایت» هر کدام نهفته است. التزام به احکام شریعت با هدف «کسب رضای خدا و ورود به زندگی مؤمنانه» است، اما هدف قانون «نظم اجتماعی و تحقق تصوری از عدالت» است. تمایز چهارم در زمینه «پیامد نقض» آن‌هاست. نقض، احکام شریعت «گناه» و نقض قوانین موضوعه «جرم» محسوب می‌شوند. با توجه به این تمایزها به‌گمانم نگرانی ایشان در مورد تحقق یافتن حکومت مطلوب دو اندیشمند مورد بررسی، چندان نگرانی موجهی نیست.

در پایان بر خلاف توصیه دوست گرامی دکتر نراقی، به نظرم اگر نواندیشان و روشنفکران دینی دغدغه مردم‌سالاری و حقوق بشر دارند و می‌خواهند صدای انسان‌هایی باشند که صدایشان به‌گوش هیچ‌کس نمی‌رسد (فقرا و زحمت‌کشان به حاشیه رانده شده)، باید تلاش کنند در موقعیت «خط‌مشی‌گذاری» قرار گیرند. باید هم در شکل‌دهی به خط‌مشی‌ها، هم در اجرای آن‌ها و هم در ارزشیابی آن‌ها در قالب «اقدام جمعی» ایفا نقش کرد.

امام رضای ما و ثامن الحجج آنها

$
0
0

چهارشنبه ۳ مرداد مصادف است با ۱۱ ذیقعده میلاد امام رضا (ع). از بین ائمه شیعه، ایرانیان به امام رضا ارادت خاص دارند، به میزانی که بی اغراق می توان گفت امام هشتم به لحاظ محبوبیت در ایران بعد از امام علی و امام حسین در رده سوم است، شاید به این دلیل که مدفن او در ایران است و زیارت مقبره او آسان تر است. به هر حال یکی از القاب امام علی بن موسی الرضا (ع) ثامن الحجج است، یعنی امام و حجت هشتم.
امام رضا برای توده مردم ضامن آهوست و مظهر مهربانی با همه خلایق حتی با حیوانات بی پناه. بنابراین تولای امام رضا یعنی همه فضائل اخلاقی و دینی از قبیل عدالت، امانتداری، صداقت، پاکدستی، زهد، ایثار و احسان را در خود متجلی کردن. پیرو واقعی امام رضا و بقیه اهل بیت بودن شروطی دارد. البته کم نیستند کسانی که از پیروی امام رضا جز ادعایی زبانی ندارند و در عمل آن کار دیگر می کنند. همگی اینگونه افراد که تعدادشان هم کم نیست می شناسیم. امیدوارم خودمان از آن زمره نباشیم.
در این مختصر و به این مناسبت می کوشم امام رضای مردم را با ثامن الحجج جمهوری اسلامی در شش پرده مقایسه کنم.

یک. یکی از پدیده های جدید تحت نام امام رضا (و در حقیقت سوء استفاده و رانت‌خواری نهادینه نظام جمهوری اسلامی) پدیده ای بنام «موسسه مالی و اعتباری ثامن الحجج» است که از سال ۱۳۸۶ بدون مجوز بانک مرکزی شروع به فعالیت نموده و طی مدت کوتاهی تعداد شعب آن در سراسر کشور از مرز ۴۵۰ بالاتر رفته و با پرداخت سودهای باورنکردنی (گاهی تا ۸۹٪) ۱۲ هزار میلیارد و سیصد میلیون تومان (چند تا صفر؟!) سپرده از مردم جمع کرده است. مؤسس مؤسسه ثامن الحجج کارمند سابق دادگاه ویژه روحانیت سبزوار ابوالفضل میرعلی است. اینکه این ارقام نجومی چگونه نزدیک ده سال بدون تصویب و نظارت بانک مرکزی در کشور فعالیت کرده از عجایب کشور امام زمان است. جالب است بدانیم این مؤسسه مالی و اعتباری در زمان دولت پاک دست محمود احمدی نژاد مورد تقدیر محمود بهمنی رئیس بانک مرکزی وقت قرار گرفته است! به تازگی پرونده اختلاس و فساد مالی این موسسه در حال رسیدگی است. البته قوه قضائیه جمهوری اسلامی وقتی نوبت به محاکمه مرتبطان ارکان نظام می رسد اهل تساهل و تسامح بوده تا حفظ نظام که اوجب واجبات است آسیب نبیند. این بار هم به تماشا می نشینیم تا ببینیم چاقو چگونه دسته خودش را می برد.

دو. امام رضای حکومت تنها به ثامن الحجج میرعلی منحصر نیست. نمونه بزرگترش آستان قدس رضوی است که اگر نگوییم بزرگترین مؤسسه مالی ایران است، اما به یقین یکی ازبزرگترین آنهاست که سرمایه و مستغلات آن توان تاثیرگذاری جدی در اقتصاد کشور را دارد. این غول مالی تحت نظارت هیچ نهاد قانونی نیست، مالیات هم نمی دهد، و از أبواب جمعی دفتر رهبری محسوب می شود، این دفتر و شعب آن برخلاف قانون از شمول نظارت مجلس و دیوان محاسبات و غیره بیرون هستند. مجلس خبرگان هم صریحا بجای نظارت بر عملکرد رهبری خود را موظف به دفاع از حریم ولایت فقیه می داند! و عملا منصوب رهبری است.

تولیت این کمپانی بزرگ نظارت ناپذیر غیرشفاف مالی ابتدا عباس واعظ طبسی بود که مردم وی را سلطان خراسان می نامیدند، و بعد از مرگ وی ابراهیم رئیسی است. اولی یار غار و دوست وفادار مقام رهبری، دومی هم شاگرد مرید و مطیع مطلق وی. اینکه فردی با پرونده سیاه چند هزار اعدام زندانیان سیاسی تابستان ۱۳۶۷ تولیت آستان رضوی بشود تفاوتش بین امام رضای مردم و آستان قدس رضوی حکومت است، از ضامن آهو تا قصاب اوین. اینکه کسی که در أمر واجب الاحتیاط خون مردم بر خلاف قانون و شرع و اخلاق سفاکی کرده، تولیت مرقد امام رضا شود همانند این است که فردی از جنس بنی امیه و بنی مروان و آل زیاد تولیت ضریح امام حسین در کربلا شود. البته وقتی آل سعود کلیددار کعبه و خادمین حرمین شریفین هستند رئیسی هم می تواند تولیت مرقد رضوی باشد، تا همه چیزمان به همه چیزمان بیاید.

سه. اما امام رضای جمهوری اسلامی منحصر در موسسه ثامن الحجج و آستان قدس رضوی نیست، خراسان رضوی سالهاست با نام امام جمعه مشهد احمد علم الهدی شناخته می شود. یکی از خشک مغزترین، قشری‌ترین، خشن‌ترین و در عین حال نزدیک‌ترین و مقرب‌ترین منصوبان آقای خامنه ای. برای ایرانیان آراء علم الهدی یادآور فتاوای بن باز در عربستان سعودی و احکام ابوبکر بغدادی سرکرده داعش در عراق است. علم الهدی از روحانیونی است که یک تنه برای ایجاد دافعه نسبت به اسلام کفایت می کند و با ترویج دیدگاههای مضیق و تنگ نظرانه او کرور کرور جوانان و تحصیل‌کردگان از دین خدا خارج می شوند. اینکه چنین فرد مرتجعی امام جمعه مشهد رضوی باشد نشان از ابعاد ثامن الحجج حکومتی و فاصله شگرف آن با امام رضای مردم دارد.

چهار. اما امام رضای حکومتی منحصر به ثامن الحجج میرعلی و رئیسی سید علی و علم الهدای امام جمعه نیست، مشاهیر دیگری هم دارد از آن جمله جواد کریمی قدوسی عضو جبهه پایداری مصباح یزدی، فرمانده سابق بسیج خراسان رضوی و نماینده مردم مشهد از دوره هشتم تا دهم در مجلس شورای اسلامی. کریمی قدوسی نزدیک ترین نماینده مجلس به بیت رهبری است و کسی است که منویات ایشان که هنوز بر دو لب مبارک شرف صدور پیدا نکرده را علنا اعلام می کند و هرگز هم تکذیب نمی شود. و این از کرامات رهبر جمهوری اسلامی است! کریمی قدوسی از جمله منفورترین، تندروترین، و ولایی ترین نمایندگان مجلس است. راستی این نماینده تندخوی تنک مغز چه نسبتی با مردم مشهد و سرزمین ضامن آهو دارد؟ شاید احمد جنتی و محمد مومن قمی مجسمه های نظارت استصوابی پاسخی برای این پرسش داشته باشند.

پنج. اما حیف است ثامن الحجج حکومتی بدون ذکر غیر یکی دیگر از نوابغ این خطه شریف به پایان برسد، و آن غلامعلی صادقی دادستان عمومی و انقلاب مشهد که بعد از مقامات عالی قضائی کشوری همانند صادق لاریجانی، محسنی اژه ای و محمد جعفر منتظری ستاره اش بلند است و از امیدهای آینده قضایی جمهوری اسلامی به حساب می آید. غلامعلی صادقی همان دادستانی است که افاضه کرده بود «اختیارات دادستان از اختیارات خداوند متعال به اندازه بند انگشت کم‌تر است.» حقیقتا در جمهوری اسلامی همه مقامات چنین پرونده درخشانی دارند. باید به صادقی تبریک گفت که شفاف و بدون تعارف واقعیت را بیان کرده است. از نظر غلامعلی، دادستان مرکز استان اختیارتش یک بند انگشت کمتر از خداوند است، فکر می کنید از نظر سید علی اختیارات مقام معظم رهبری که خود را ولی امر مسلمین جهان می داند عینا همان اختیارات خداوند تبارک و تعالی نیست؟ پاسخ بنیانگذار جمهوری اسلامی که مثبت بود. ایشان که طابق النعل بالنعل در خط امام خمینی است، نیز نظر متفاوتی ابراز نکرده، رویه عملیش هم مؤید همین مبناست.

شش. از نظر نباید دور داشت که آقای خامنه ای هم متولد مشهد است و تحفه خراسان رضوی به مردم ایران. در فضائل و مناقب ایشان چند کتاب نوشته ام. (۱–۲) آقای خامنه ای که در طول زمامداری در تاریخ پانصد سال اخیر ایران در مقام ششم است (پس از شاه تهماسب صفوی، ناصرالدین شاه قاجار، شاه عباس صفوی، محمد رضا شاه پهلوی، و فتحعلی شاه قاجار). وی با رکورد بیست و نه سال و دو ماه در حال رقابت تنگاتنگ با فتحعلی شاه قاجار (با رکورد سی و شش سال و هشت ماه) است. آقای خامنه ای با اطلاع از کاهش شدید مقبولیتش بشدت از رفتن روی باسکول رای و همه پرسی وحشت دارد. محبوبیت او به میزانی است که مردم مدتهاست دست به دامان حضرت عزرائیل شده اند (آخرین نمونه اش نامه اخیر مهدی کروبی از حصر هشت ساله). به هر حال آقای خامنه ای تندترین نطقهای سالیانه اش را عادت دارد روز اول سال نو شمسی از حرم امام رضا ایراد کند. نطقهایی که در برباد دادن مصالح ملی بی مانند است. آقای خامنه ای شاخص ترین نماد خراسان رضوی و ثامن الحجج حکومتی است.

بیشک اهالی شریف خراسان اشراف بیشتری از مشاهیر و معاریف حکومتی استان خود دارند. اگر این فهرست را ادامه دهم نوابغ حکومتی خراسان رضوی بسیار بیش از اینها هستند. اجازه بدهید به معرفی اجمالی همین شش نفر (میرعلی ثامن الحجج، رئیسی آستان قدس، علم الهدای امام جمعه، کریمی قدوسی مجلس، غلامعلی صادقی دادستان، و سید علی خامنه ای ولی امر مسلمین جهان) بسنده کنم. اینها نمایندگان امام رضای جمهوری اسلامی هستند، یعنی ثامن الحجج نظام چنین چهره کریهی دارد. خودتان قضاوت کنید ثامن الحجج میرعلی (یا سیدعلی) چه تناسبی با امام رضای مردم دارد؟ همین نسبت بین جمهوری اسلامی و افکار عمومی ملت ایران هم برقرار است، نسبت ماه من با ماه گردون!

این فقط امام رضا نیست که بعد از انقلاب به سرنوشت ثامن الحجج میرعلی مبتلا شده، دیگر مفاهیم دینی و مذهبی هم همین گونه استحاله و مورد سوء استفاده خودکامگان و ارباب قدرت قرار گرفته اند. جمهوری اسلامی علاوه بر ایران بیشترین آسیب را به اسلام و تشیع وارد کرده است.

منبع: وب‌سایت نویسنده

🍃زنده|نامه احمدمنتظری برای پاسخ به مستند «قائم‌مقام»

$
0
0

 

نامه احمدمنتظری برای پاسخ به مستند «قائم‌مقام»

مستند قائم‌مقام که به بررسی زندگی و رسم سیاست‌مداری مرحوم آیت‌الله منتظری می‌پردازد، این بار از شبکه سوم سیما روی آنتن رفت.

پیش از این هم در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه سال جاری از شبکه مستند پخش شده بود. همان زمان فرزند آیت‌الله یعنی احمد منتظری در اعتراض به پخش مقطع این مستند در صداوسیما اعتراض کرده و نامه‌ای را خطاب به علی‌عسگری، رئیس صداوسیما نوشته بود.

او روز گذشته باز هم در اعتراض به پخش این برنامه، همان نامه اعتراضی را مجددا در کانال خود بازنشر داد. در این نامه آمده: «با کمال تأسف قصه پرغصه تهمت و افترا و پخش دروغ‌های سازمان‌یافته با بودجه بیت‌المال علیه آیت‌الله‌العظمی منتظری در سه دهه گذشته بر کسی پوشیده نیست؛ اما انتشار آن از سیمای جمهوری اسلامی معنا و مفهوم دیگری دارد.

شگفت‌تر آنکه پس از پخش مستند قائم‌مقام میزگردی کاملا یک‌طرفه و جهت‌دار از طرف خود شبکه تلویزیونی درباره آن گذاشته شد و همان مطالب را تکرار کردند و در واقع خود  صداوسیما هم با این فیلم همنوایی کرد!…»

وی در پایان تاکید کرد:« مصرانه خواستارم حال که با انتشار این مجموعه به نام «مستند قائم‌مقام» تهمت‌ها و تخریب‌هایی نسبت به چهره مرحوم آیت‌الله‌العظمی منتظری انجام شده است فرصتی را در اختیار نمایندگانی از بیت معظم‌له قرار دهید تا در برنامه‌ای زنده پاسخ محتوایی به موارد شبهه‌انگیز فوق‌الذکر ارائه نمایند و مردم خود قضاوت نمایند. »


حذف صدای زنان از رادیوهای شبانه


اژه ای: ۱۸ نفر در رابطه با ارز و خودرو دستگیر شدند

غلامحسین محسنی اژه‌ای، در تشریح آخرین وضعیت رسیدگی به پرونده اخلالگران بازار گفت: امروز پاسخ نامه به بانک مرکزی به دست من رسید که اعلام شد ۱۵۹ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار و همچنین ۵۱ میلیون یورو به غیر از بانک‌ها و صرافی‌های مجاز توسط عوامل شخصی و حقیقی توزیع شده است.

سخنگوی قوه قضاییه با بیان  اینکه دستگیری‌‌‌‌هایی انجام شده که هم در ارتباط با خودرو و هم ارز است، تصریح کرد: یک دسته در تهران دستگیر شده‌‌‌‌‌‌اند؛ ۱۳ دستگیری تا قبل داشتیم و پنج نفر اخیرا دستگیر شده‌‌‌‌اند که بازداشت هستند. کسانی که با قرار آزاد هستند و بازداشت نشده‌اند، بیشتر هستند.

معاون اول قوه قضاییه  با بیان اینکه پرونده‌‌‌هایی که در شهرستان‌‌‌ها و استان‌ها مطرح است درخواست شده اهاله شود و یکجا در تهران رسیدگی شود، خاطرنشان کرد: اینها خیلی با هم ارتباط دارند و منشا کار هم در تهران صورت گرفته است. /ایلنا


 احتمال سهمیه‌بندی و افزایش قیمت بنزین

سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس ایران اعلام کرد در صورتی که مصرف بنزین کاهش پیدا نکند و یا از ناحیه تحریم‌ها تحت فشار قرار گیریم، بنزین دو نرخی شده و سهمیه‌بندی اعلام می‌شود که قیمت جدید را هم وزارت نفت تعیین خواهد کرد.

Risultati immagini per ‫بنزین‬‎


نماینده خوزستان: مردم خوزستان توان پرداخت قبض‌های برق را ندارند

مردم خوزستان توان پرداخت قبض‌های برق را ندارند خادمی، نماینده ایذه: با توجه به این که در استانی مانند استان خوزستان بسیاری از مردم بیکار و با محرومیت های فراوانی مواجه هستند، آن ها توان پرداخت تعرفه های برق را ندارند.


نرخ تورم تیرماه ۱۰.۲ درصد اعلام شد


 


ترامپ «ناتو»ی عربی ضد ایرانی شکل می‌دهد

«دونالد ترامپ» قصد دارد برای مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران یک ناتوی عربی شکل دهد.

خبرگزاری رویترز با انتشار این خبر نوشت ۸ کشور عربی عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، عمان، بحرین و کویت (۶ عضو شورای همکاری خلیج فارس) در کنار مصر و اردن اعضای این ائتلاف عربی ضد ایرانی خواهند بود.

وجود کشورهایی چون قطر، عمان و کویت در این لیست تعجب‌برانگیز است چرا که این ۳ کشور روابط بالنسبه خوبی با ایران دارند و در تنش بین عربستان سعودی و ایران غالبا موضعی بی‌طرف و میانه می گیرند.

قطر حتی به دلیل داشتن رابطه نزدیک با ایران از سال گذشته با تحریم و محاصره عربستان سعودی و امارات و دیگر همسایگان عربی مواجه است و روابط متشنجی با همسایگان عرب خود دارد.

با این حال بنا به نوشته رویترز مقامات کاخ سفید معتقدند این اختلاف مانعی برای تشکیل این ائتلاف عربی نخواهد بود و ترامپ قصد دارد در اوایل پاییز امسال (۱۲ و ۱۳ اکتبر ۲۰۱۸) نشست مشترک آمریکا و این ۸ کشور را در واشنگتن برگزار کند. هنوز مشخص نشده که شخص ترامپ در نشست روزهای ۱۲ و ۱۳ اکتبر در واشنگتن شرکت می کند یا اینکه مقاماتی دیگر از آمریکا در این نشست حضور خواهند داشت.

بر اساس این گزارش هدف دولت ترامپ از تشکیل این ائتلاف عربی ترویج همکاری‌های عمیق بین این کشورها در زمینه هایی چون مسایل نظامی، دفاع موشکی و مبارزه با تروریسم و تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک این کشورهاست.

نام اولیه‌ای که برای ائتلاف عربی جدید برگزیده شده “مسا” است که مخفف عبارت عربی “ائتلاف راه‌بردی خاورمیانه” است.

یک مقام آمریکایی در این باره به رویترز گفت دولت سعودی پارسال و پیش از سفر دونالد ترامپ به عربستان سعودی، ایده یک ائتلاف امنیتی را مطرح کرده بود ولی این پیشنهاد در حد حرف باقی مانده بود تا اینکه در پی اعمال تصمیم جدید آمریکا در قبال ایران و خروج از برجام، عملی کردن این پیشنهاد به صورت جدی مورد توجه دولت ترامپ قرار گرفته است.

سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید درباره این ائتلاف عربی به رویترز گفت: «مسا مانند یک خاکریز در مقابل تجاوز، تروریسم و افراط‌گرایی از طرف ایران خواهد بود و منجر به ثبات در خاورمیانه خواهد شد.»

یک مقام مطلع آمریکایی نیز به رویترز گفته است ایجاد یک سپر دفاع ضد موشکی مشترک یکی از اهداف اصلی تشکیل چنین ائتلافی خواهد بود./عصر ایران


سخنگوی هیئت رییسه مجلس: اگر نظام تصمیم بگیرد با آمریکا مذاکره می‌کنیم

$
0
0

زیتون– بهروز نعمتی٬ سخنگوی هیئت رییسه مجلس٬ امروز اعلام کرد که «اگر نظام تصمیم بگیرد با آمریکا مذاکره می‌کنیم.»

بهروز نعمتی در مورد «تنش‌های موجود میان ایران و آمریکا» و «احتمال مذاکره مجدد بین این دو کشور» گفت: «ما همواره اهل مذاکره بوده‌ایم و نمونه آن موضوع هسته ای است که دوازده سال مذاکرات هسته ای را در دولت های مختلف داشته‌ایم.»

تنش لفظی بین دوکشور طی روزهای اخیر بالاگرفته است.

نماینده تهران در مجلس در گفت‌وگو با عصر ایران مدعی شد: «تجربه ثابت کرده است که همواره آمریکایی ها برخلاف وعده ها و رویه‌های دیپلماسی عمل کرده‌اند و اگر در حال حاضر خواهان مذاکره با ما هستند باید شرایط ما را بپذیرند.»

این عضو کمیسیون انرژی  با اشاره به رد و بدل شدن برخی سخنان میان سیاستمداران ایران و آمریکا گفت: «از قدیم گفته اند جواب «های »«هوی»است وقتی که ترامپ اینگونه علیه ما سخن می گوید طبیعی است که رییس جمهور ما جواب وی را بدهد.»

نعمتی  تاکید کرد: «اینکه ما با آمریکا پای میز مذاکره می رویم تصمیمی است که نظام باید بگیرد که مجموعه حاکمیت باید به این نتیجه برسند و اگر به نتیجه برسند که باید مذاکره ای انجام شود قطعا  انجام می شود.»

 

گزارش نمایندگان مجلس از تلاش برای رفع حصر

$
0
0

زیتون– الیاس حضرتی٬ نماینده مجلس و قائم مقام حزب اعتماد ملی٬ خبر داد که او طی روندی مبنی بر لابی پشت پرده را برای رفع حصر کلید زده است.

او توضیح داد که در این راستا، بیش از۲۰ ملاقات پشت پرده انجام داده است و بر این اساس کمیته رفع حصر تشکیل شد.

حضرتی به ایلنا گفت: «دو بار با آقای اژه‌ای، دو بار با اقای شمخانی، دو بار با وزیر اطلاعات، با وزیر کشور و…. هر کسی که فکر می‌کردم موثر است، دیدار کردم. در آخرین مورد هم به آقای روحانی نامه‌نگاری کردم.»

این عضو فراکسیون امید با تاکید بر اینکه این نامه و ملاقات‌ها از این موضع بوده است که حصر برخلاف منافع ملی است، تصریح کرد: «من در این دیدارها گفتم به عنوان نماینده خانواده آقای کروبی، عضو حزب اعتماد ملی و… نیستم بلکه به عنوان نماینده مردم با شما حرف می‌زنم. من گفتم حصر به عنوان یک خسارت سنگین برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است. چرا حل نمی‌شود؟ اگر فردا یک مسئله‌ای رخ بدهد چه کسی پاسخگو است؟»

الیاس حضرتی در همین رابطه به مسئولین حصر گفته است: «اگر بهانه شما نامه دادن است آقای موسوی که نامه نداده است، ایشان را آزاد کنید. ذات آقای کروبی نامه دادن است. حتی در قبر هم بگذارید، ایشان نامه و بیانیه می‌دهد ولی این حضر موضع‌ ایشان را تندتر می‌کند.»

از سوی دیگر علی‌رضا رحیمی٬ دیگر عضو فراکسیون امید به نقل از رییس جمهوری گفت که «از حصر فقط پوسته‌اش مانده است.»

 

افزایش بهای دلار دولتی

$
0
0

زیتون– با اعلام بانک مرکزی ایران٬ بهای دلار دولتی موسوم به دلار تک‌نرخی را از ۴۲۰۰ تومان به ۴۴۰۳ تومان افزایش یافت.

تثبیت قیمت دلار حدود چهار ماه پیش و در جریان اوج گیری بحران ارزی توسط دولت آغاز شد. اسحاق جهانگیری معاون اول دولت حسن روحانی این طرح را اعلام کرد.

معاون اول رییس جمهوری در زمان آغاز اجرای تثبیت نرخ ارز هشدار داده بود که فروش ارز به قیمتی به جز آنچه اعلام شده قاچاق تلقی خواهد شد.

دلار دولتی در بین مردم با عنوان «دلار جهانگیری» معروف شده بود.

این سیاست با انتقادهای گسترده‌ای روبه‌رو شد و به فساد اقتصادی در کشور دامن زد.

در همین رابطه اکبر ترکان، مشاور رییس جمهوری، ضمن انتقاد از عملکرد بانک مرکزی گفته بود که برخی واردکنندگان «با هزار جور کلک و حقه‌بازی ارز ۴۲۰۰ تومانی را می‌گیرند و کالا را به‌نرخ ارز ۸۰۰۰ تومانی می‌فروشند.»

ایسنا امروز (شنبه) به نقل از بانک مرکزی گزارش داد که نرخ مرجع دلار ۴۴۰۳ تومان اعلام شده اما به نوشته این خبرگزاری، این دلار با بهای ۴۴۲۵ تومان به متقاضیان فروخته می‌شود.

از سوی دیگر خبرگزاری مهر گزارش داده است که مواد اولیه و واسطه‌ای تولید نیز از شمول دریافت ارز دولتی خارج شده است.

تصویب رفع حصر در شورای عالی امنیت ملی

$
0
0

زیتون– حسین کروبی٬ فرزند یکی از رهبران در حصر «جنبش سبز» خبر از تصویب رفع حصر در شورای عالی امنیت ملی داد.

فرزند مهدی کروبی با اشاره به سخنان معاون اول رییس جمهوری، مبنی بر تلاش برای در کنار هم قرار گرفتن شخصیت‌های برجسته‌ی نمادین و شکل‌گیری وحدت در کشور طی روزهای آتی، گفت: «یک منبع موثق به من گفته است که رفع حصر در شورایعالی امنیت ملی تصویب شده است.»

اسحاق جهانگیری٬ معاون اول رییس جمهوری٬ دوم مردادماه گفته بود که اتحاد سیاسی جدی ضرورت امروز ماست.

جهانگیری افزوده بود که همه مسئولین عالی رتبه کشور باید نمایش بزرگی از اتحاد داخلی را به صحنه بیاورند.

معاون اول رییس جمهوری تاکید کرده بود: «در همین راستا به فضل الهی در هفته های آینده شاهد بخشی از این نمایش خواهیم بود و جریانات و شخصیت های نمادین کشور در کنار هم قرار خواهند گرفت.»

کروبی با اشاره به اینکه این جلسه به‌طور کلی راجع به برداشتن محدودیت‌ها و حصرها بوده است، به انصاف نیوز افزود د که در آخرین جلسه‌ی شورایعالی امنیت، مصوب شده است که رفع حصر انجام شود و آن را تمام کنند. این مصوبه تصویب و برای اجرایی شدن نسخه‌ای از آن نیز به دفتر آیت‌الله خامنه‌ای فرستاده شده است.

به گفته حسین کروبی اعضای شورای امنیت ملی درحال حاضر منتظر هستند تا آیت‌الله خامنه‌ای نظرش را راجع به این مصوبه‌ بگوید؛ چرا که اگر رهبری جمهوری اسلامی تا ده روز نظرش را اعلام نکند، این مصوبه لازم‌الاجرا است.

صبح امروز علی‌رضا رحیمی٬ عضو فراکسیون امید به نقل از رییس جمهوری گفته بود که «از حصر فقط پوسته‌اش مانده است.»

https://twitter.com/a_rahimi_mp?ref_src=twsrc%5Etfw%7Ctwcamp%5Etweetembed%7Ctwterm%5E1023099194310049792&ref_url=http%3A%2F%2Fzeitoons.com%2F53434

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس درباره حجاب: با افزایش تحصیلات میزان حجاب زنان کاهش می یابد

$
0
0

زیتون– نتایج گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان می دهد که تعریف عرفی از حجاب بر تعریف شرعی آن پیشی گرفته و بیشتر افراد تلقی عرفی از حجاب دارند.

در این گزارش همچنین آمده است که  «تحصیلات» رابطه معنادار و مثبتی با بدپوششی زنان دارد و با افزایش تحصیلات میزان حجاب زنان کاهش می یابد.

در بخش دیگری از این گزارش تایید شده است که در مورد «مداخله دولت در موضوع حجاب» با محوریت گشت ارشاد، تنها ۳۵-۴۵ درصد از افراد، موافق مداخله و ورود دولت به این شکل در این موضوع هستند.

نتایج گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس همچنین نشان می‌دهد دامنه ۶۰ تا ۷۰ درصدی از زنان جامعه در گروه محجبه‌های عرفی بدحجاب با تعریف شرعی قرار دارند که از این میان ۱۰-۱۵ درصد در وضعیت حاد و یا به عبارتی بدحجاب هنجارشکن بوده و سایر افراد در گروهی هستند که میتوان آنها را دارای حجاب عرفی و یا بدحجاب معمولی تلقی کرد.

در بخش دیگری از این پژوهش آمده است که ۳۰ تا ۴۰ درصد از زنان نیز در گروه باحجاب ها قرار دارند که از این میان حدود ۱۳درصد به صورت سنتی حجاب خود را رعایت می کنند و مابقی زنان باحجاب از شیوه های جدیدِ حجاب، از قبیل چادرملی و… استفاده می کنند. بنابراین نزدیک به ۷۰ درصد از زنان جامعه در قشر خاکستری قرار دارند.

به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس بررسی رابطه «وضعیت تأهل» و میزان حجاب نشان می دهد، متغیر تأهل تأثیر قابل ملاحظه ای در تغییرات پوششی زنان جامعه ندارد و اختلاف بین زنان مجرد و متأهل بدحجاب جامعه، تقریباً ۱۰ درصد است.

 

Viewing all 6930 articles
Browse latest View live