Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6931 articles
Browse latest View live

اعتراضات به تهران رسید

$
0
0

زیتون– برای اولین بار طی دور جدید اعتراضات ایران٬ مردم تهران نیز به صف معترضین پیوستند.

ویدئوهایی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده که نشان می‌دهد معترضان تهران در چهار راه ولیعصر تجمع و به سمت میدان امام حسین حرکت کردند.

اعتراض تهرانی‌ها بیش از اقتصادی٬ رنگ و بوی سیاسی داشت و در بین شعارها٬ شعار «مرگ بر خامنه‌ای» شنیده شد.

بر اساس یکی از ویدئوها، تظاهرکنندگان که تعداد آنها به چند صد نفر می‌رسد در پیاده‌رو و خیابان ولیعصر در حال راهپیمایی هستند و یک سطل زباله نیز به آتش کشیده شده است.

معترضان در حالی که مشت‌های خود را گره کرده‌اند شعار می‌دهند: «توپ، تانک، فشفشه/ آخوند باید گم بشه.»

در یکی دیگر از ویدئوها، معترضان شعار «مرگ بر خامنه‌ای» سر می‌دهند و یکی از آنها فریاد می‌زند که نیروهای بسیجی در حال حمله‌ور شدن به مردم هستند.

اعتراضات از ۹ مرداد ماه در محله شاپور جدید اصفهان آغاز شده بود.

معترضین در ابتدا با شعارهاییکه بیانگر اعتراض نسبت به وضعیت اقتصادی٬ بحران ارز و «موج تورم و گرانی» بود٬ به خیابان آمدند اما این اعتراض به سرعت رنگ و بوی سیاسی به خود گرفت.

معترضان شعارهایی چون «سوریه را رها کن فکری به حال ما کن»، «رضا شاه روحت شد»٬ «بازاری با غیرت حمایت حمایت» و «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» سر می‌دادند.

روز گذشته نیز اعتراضات ادامه یافت و تصاویری از خشونت ماموران امنیتی در فضای مجازی منتشر شد.

امروز در شیراز معترضان برای مقابله با گازهای اشک‌آور نیروی انتظامی اقدام به آتش زدن تایر در خیابان‌ها کرده‌اند. در اعتراضات شیراز شعارهای «گرانی، تورم، نمی‌خواییم نمی‌خواییم»، و«روحانی حیا کن، مملکتو رها کن» شنیده می‌شود.

شعارهای «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه»، «رضاشاه روحت شاد»، و «دشمن ما همین‌جاست، الکی می‌گن امریکاست» نیز از شعارهایی است که اعتراضات روز پنج‌شنبه شیراز شنیده می‌شود.

تصاویری از اصفهان نیز منتشر شده که نشان می‌د‌هد منطقه شاپور جدید باز هم شاهد اعتراض‌هایی بوده که به درگیری و خشونت کشیده شده است.

این تصاویر نشان می‌‌دهد معترضان در تجمع اصفهان به سوی پلیس سنگ و چوب پرتاب می‌کنند و نیروهای امنیتی هم به سوی معترضان گاز اشک‌آور شلیک می‌کنند.

در خیابان نادری اهواز نیز امروز صحنه برخورد معترضان و ماموران امنیتی بود.

فراخوان برای تجمعات سراسری در اعتراض به گرانی، و وضعیت موجود از آغاز این هفته در شبکه‌های اجتماعی شروع شده و از مردم خواسته شده بود تا عصر امروز در شهرهای مختلف تجمع کنند.

در هفته های اخیر بحران ارزی باعث سقوط بی‌سابقه ریال واحد پول ملی ایران در برابر ارزهای خارجی شده است.

دو روز پیش دلار آمریکا از رقم بی‌سابقه ده هزار تومان گذشت و این رکوردشکنی همزمان با آغاز به کار عبدالناصر همتی، رییس کل جدید بانک مرکزی ایران بود.


پرسش از رهبر، پاسخ از رییس‌جمهور

$
0
0

زیتون- پریا منظرزاده: در شرایط اوج بحران اقتصادی، اعتراض‌های خیابانی و آنچه احتمال افزایش چشم‌گیر قیمت بنزین خوانده می شود، نمایندگان مجلس سوال از رییس جمهور را اعلام وصول کردند. این درحالی‌ست که بیشتر مشکلات اقتصادی کشور به خروج آمریکا از برجام نسبت داده می‌شود.

در حالی‌که بن‌بست دیپلماسی دستگاه سیاست خارجی دولت به دلایل مختلف، از آزمایش‌های موشکی گرفته تا رد پیشنهاد مذاکره با آمریکا، به اقدامات عناصر وابسته به رهبری مرتبط است، سوال از رییس جمهور، در واقع سوال از رهبری محسوب می‌شود؛ چنانچه مردم در اعتراضات خیابانی روزهای اخیر نیز شخص اول کشور را در شعارهایشان خطاب قرار می‌دهند.

وقتی امکان پرسش از رهبری وجود ندارد، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، سوالات خود از رییس‌جمهور را در پنج محور «عدم موفقیت دولت در کنترل قاچاق کالا و ارز»، «استمرار تحریم‌های بانکی»، «عدم اقدام شایسته دولت درباره کاهش نرخ بیکاری»، «رکود اقتصادی شدید چند ساله» و «افزایش شتابان نرخ ارز خارجی و کاهش شدید ارزش پول ملی» تنظیم کرده اند.

به گفته علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، تعداد پرسش‌کنندگان از رییس‌جمهور، پس از پاسخ‌گویی نمایندگان رییس‌جمهور در کمیسیون اقتصادی مجلس، از ۹۲ نفر به ۸۰ نفر کاهش یافته است. اما این ۸۰ نفر نیز بیش از یک چهارم نمایندگان را شامل می‌شوند و وصول سوال از رییس جمهور امکان پذیر است.

در حالیکه بن بست دیپلماسی دستگاه سیاست خارجی دولت به اقدامات عناصر وابسته به رهبری مرتبط است، سوال از رییس جمهور، در واقع سوال از رهبری محسوب می شود

در صورتی که نمایندگان مجلس با پاسخ رییس‌جمهور قانع نشوند و موضوع مورد سوال، نقض قانون یا استنکاف از قانون محسوب شود، آن سؤال به قوه قضاییه ارسال خواهد شد.

سوالات هدف سیاسی دارند

اما حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیس جمهور، روایت دیگری از سوالات مطرح شده از رییس‌جمهور دارد. به گفته او، نمایندگان سوال کننده، تا کنون چهار پرسش مطرح کرده و با پاسخ‌های نمایندگان رییس‌جمهور قانع شده‌اند. به این ترتیب، تعداد پرسش‌کنندگان آن پرسش ها از حد نصاب خارج شده‌اند.

خبرگزاری دولتی ایرنا به نقل از امیری نوشته است: «متاسفانه سوال‌کنندگان تعداد دیگری سوال و امضا جمع کردند، چون از جهت قانون آیین‌نامه داخلی مجلس نمی‌شد مجددا به سوال‌کننده‌ها الحاق کنند، ان بخش از جهت قانونی قابل قبول نشد؛ لذا تعدادی از سوال‌کنندگان، تعدادی از نمایندگانی را که از سوالشان منصرف شده و قانع شده بودند مجددا وادار کردند از انصرافشان انصراف دهند.

معاون پارلمانی رئیس جمهور: سوالاتی که نمایندگان مجلس مطرح کرده‌اند در راستای وظایف رئیس‌جمهور نیست و در صلاحیت دستگاه‌های دیگر است

او هدف نمایندگان سوال‌کننده از رییس‌جمهور را نه حل مشکلات مردم، بلکه سیاسی عنوان می‌کند و می‌گوید که حاضر است در این خصوص مناظره تلویزیونی داشته باشد: «سوالاتی که نمایندگان مجلس مطرح کرده اند در راستای وظایف رئیس جمهور نیست در صلاحیت دستگاه‌های دیگر است که در این خصوص من حاضرم در هر جایی که نمایندگان سوال‌کننده بخواهند بیاییم و مناظره کنم.»

روزنامه دولتی ایران نیز در مطلبی با عنوان «نمایندگان سوال‌کننده از رییس جمهور را بشناسید» اسامی همه این نمایندگان را منتشر کرده است.

طرح عدم کفایت رییس‌جمهور

علاوه بر طرح سوال از رییس‌جمهور، نمایندگان جبهه پایداری از پیگیری استیضاح رئیس‌جمهور سخن گفته‌اند؛ طرحی که تاکنون تنها یک بار در جمهوری اسلامی ارائه شده و بعید است که بتواند به این راحتی مطرح شود.

حسینعلی حاجی دلیگانی عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس و نماینده شاهین شهر، از تهیه طرح عدم کفایت سیاسی و استیضاح حسن روحانی رئیس‌جمهور در مجلس خبر داد.

به گفته او، نمایندگان از فراکسیون‌های امید، مستقلین و ولایی این طرح را در ۱۰ محور اصلی تهیه کرده و در حال جمع‌آوری امضاء برای آن هستند.

دلیگانی افزایش بی‌رویه قیمت‌ها را یکی از محورهای اصلی این استیضاح دانست و ادامه داد: «عدم مدیریت بازار ارز، افزایش شدید قیمت سکه و طلا، گرانی افسارگسیخته کالاهای اساسی مردم، بی ثباتی اقتصادی و فساد در واردات کالاها از دیگر محورهای این استیضاح است.»

تکذیب حمایت فراکسیون امید از استیضاح روحانی

درحالی‌که اصولگرایان می‌گویند که حتی نمایندگان فراکسیون امید طرح استیضاح روحانی را در دستور کار دارند، احمد مازنی، عضو فراکسیون امید، این استیضاح را کذب محض می‌داند و می‌گوید که با وجود نقدها به رییس‌جمهور، از او حمایت خواهیم کرد.

بهرام پارسایی سخنگوی فراکسیون امید مجلس نیز تلاش برای استیضاح رییس‌جمهور از سوی این فراکسیون را رد می‌کند. او معتقد است: «اتفاقی که پس از خروج آمریکا از برجام افتاد، همان چیزی بود که دشمنان و تندروهای داخلی می‌خواستند. ما در وضعیتی هستیم که حتی لوایح چهارگانه اف‌ای‌تی‌اف (FATF) که از سوی دولت پیشنهاد شده بود، مرتباً تغییر می‌کند و امکان تصویب آن را در مجلس نداریم پس چطور می‌خواهیم دولت را تنها مقصر این وضع بدانیم؟»

نمایندگان فراکسیون امید با اشاره به اینکه طرح سوال از رییس‌جمهور هم به سختی به حد نصاب می رسد، تعجب خود را از طرح استیضاح ابراز می‌دارند.

محسن هاشمی‌رفسنجانی نیز در گفت‌وگو با ایسنا، درباره طرح موضوع استیضاح و کناره‌گیری حسن روحانی از ریاست‌جمهوری از سوی برخی از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان با بیان این‌که «موضوع استیضاح روحانی موضوعی قدیمی و مربوط به قبل از سخنرانی اخیر او در نشست مدیران ارشد دولت بود»، اظهار کرد: بعد از صحبت‌هایی که رئیس‌جمهوری درباره ضعف در بعد اقتصاد و موضوع ارز در نشست هم‌اندیشی با مدیران دولت انجام داد، موضوع استیضاح روحانی منتفی شد.»

او با اشاره به نیت مطرح‌کنندگان این موضوع، ادامه داد: «امیدواریم نیت سیاسیون از طرح این موضوعات مثبت باشد، اما عده‌ای فعالیت سیاسی را اینگونه تعریف می‌کنند که باید به دنبال به دست آوردن قدرت و حفظ آن باشند. این افراد با اظهارنظرهایی نظیر طرح موضوع استیضاح رئیس‌جمهوری وقت، از هر ضعفی که پیش می‌آید استفاده می‌کنند تا قدرت را از دیگری به خود منتقل کنند.»

یکی از موضوعاتی که ممکن است نارضایتی از دولت را افزایش دهد و در طرح سئوال از رئیس‌جمهور مطرح شود افزایش قیمت بنزین است.

در همین حال غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی، عضو کمیسیون برنامه‌وبودجه در گفت‌وگو با تابناک در خصوص این موضوع اظهار داشت: «اطلاع موثقی دارم و اخباری به دست ما رسیده که رئیس‌جمهور قصد دارد، قیمت بنزین را افزایش بدهد و بنا به همین شنیده‌ها، قرار است عدد بالایی هم قیمت‌ها افزایش پیدا کند.»

این نماینده مجلس در ادامه افزود: «من به ‌عنوان نماینده مجلس، به رئیس دولت می‌گویم با آتش‌بازی نکنید. افزایش نرخ بنزین بازی با آتش است. مردم در شرایط بسیار بحرانی و سختی هستند و تأمین بودجه از راه گران کردن کالا دقیقاً خواست اتاق جنگ آمریکاست.»

این روزها درحالی‌که نمایندگان مجلس از طرح دولت برای گرانی بنزین خبر می‌دهند، سید محمدرضا موسوی خواه، مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی می‌گوید که شایعات مبنی بر افزایش قیمت حامل‌های انرژی در کشور بی اساس است.

نمایندگان فراکسیون امید با اشاره به اینکه طرح سوال از رییس جمهور هم به سختی به حد نصاب می رسد، تعجب خود را از طرح استیضاح ابراز می دارند

بر اساس قانون، در صورتی‌که حداقل یک سوم از نمایندگان مجلس شورای اسلامی رییس‌جمهور را در مقام اجرای وظایف مدیریت قوه مجریه و اداره امور اجرایی کشور مورد استیضاح قرار دهند، رییس جمهور باید ظرف مدت یک ماه پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و در خصوص مسایل مطرح شده توضیح دهد. در صورتی‌که اکثریت دو سوم کل نمایندگان به عدم کفایت رییس‌جمهور رای دهند مراتب جهت اجرای بند ده اصل یکصد و دهم به اطلاع رهبر می‌رسد.

استیضاح وزرا

علاوه بر رییس‌جمهور، عملکرد وزرای کابینه را نیز از سوی مجلس شورای اسلامی زیر سوال رفته و همچنین استیضاح علی ربیعی، وزیر وزیر تعاون ، کار و رفاه اجتماعی مطرح است.

تقاضای استیضاح علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با ۴۰ امضا در جلسه علنی روز چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۷ در مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد. اسفند ۹۶ نیز بار دیگر علی ربیعی به همراه عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی استیضاح شده بود که با ۱۵۲ رای منفی ناکام ماند.

مهمترین چالش دولت روحانی، اقتصاد است اما شعارهای مردم نشان می دهد که از تاثیر تصمیمات شخص اول ممکلت بر شرایط اقتصادی آگاه هستند

به جز این طرح استیضاح سه وزیر علوم، کشور و اقتصادم مطرح شده که با پس از بررسی، استیضاح وزیر علوم منتفی شده است.

کمیسیون‌های اقتصادی و اجتماعی نیز جلساتی برای بررسی طرح استیضاح وزرای اقتصاد و رفاه برگزار کردند اما هنوز گزارش این دو کمیسیون به هیأت رئیسه مجلس ارائه نشده است.

به گفته رئیس کمیسیون اقتصاد،۹۰ نماینده استیضاح وزیر اقتصاد را امضا کرده بودند که ۴۰ نماینده در نظر خود اصرار دارند و ۵۰ نماینده دیگر انصراف دادند.

در ماه‌های اخیر بحث تغییرات در تیم اقتصادی کابینه مطرح شده اما تنها اتفاق رخ داده جایگزینی عبدالناصر همتی با ولی‌الله سیف بود. در حالی‌که مطالبه تغییرات در کابینه همچنان ادامه دارد جفقلی حبیبی سیاستمدار اصلاح‌طلب و رئیس اسبق دانشگاه علامه طباطبایی، معتقدند که امروز با توجه به وضعیت کنونی در کشور، تغییر وزرا نباید در اولویت باشد. او در گفتگو با آفتاب یزد توضیح داد: «این مهم امری زمان بر است و اتفاق چندان زیادی در کشور رخ نمی‌دهد.»

مهمترین چالش دولت روحانی، اقتصاد است که با زمزمه خروج آمریکا از برجام رو به وخامت گذاشت و پس از خروج امریکا به شرایط بحرانی رسید. اعتراضات روزهای اخیر گرچه گرانی را هدف قرار داده، اما شعارهای مردم نشان می دهد که از تاثیر تصمیمات شخص اول ممکلت بر شرایط اقتصادی آگاه هستند.

خودروسازی دولتی ایران؛ غول فساد و مرگ

$
0
0

زیتون- نیلوفر سعیدی: اگر خودرو یا به تعبیر عوام «ماشین»، در هر جای جهان، وسیله‌ نقلیه باشد، در ایران خیلی چیزهای دیگر نیز هست. خودرو در ایران، هم وسیله‌ای برای پُزدادن و نمایش قدرت اقتصادی است، هم معرف جایگاه اقتصادی و میزان ثروت، هم وسیله‌ی کار و مسافرکشی غیرقانونی و هم «سرمایه». این وسیله‌ نقلیه، اما در ایران با نازل‌ترین کیفیت ممکن تولید و با قیمت گزاف فروخته می شود، با این وجود، تولیدکننده‌ی مثلا وطنی در حال ورشکست شدن است! مصرف‌کننده نیز یا در حال اعتراض است یا در حال جان دادن به خاطر کیفیت و ایمنی پایین!

بدهی های چند هزار میلیاردی دو خودروساز نورچشمی
دو خودروساز مثلا وطنی ایران خودرو و سایپا که به شکل انحصاری در ایران خودرو تولید می کنند، این روزها در موقعیتی هستند که ۵۰ درصد از تولید عقب افتاده و توان انجام تعهدات و تحویل خودروهای پیش فروش شده خود را ندارند.
این دو خودروساز در روزهای اخیر، وضعیت فلاکت‌بار خود را با ارائه ی آمار و ارقام، با مردم در میان گذاشته و اعلام کردند: «ایران‌خودرو بیش از ۴۹ هزار میلیارد ریال بدهی بانکی دارد و بیش از ۸۲ هزار میلیارد ریال پیش‌دریافت از مشتریان برای تحویل خودرو داشته، با بدهی جاری ۱۳۱ هزار میلیارد‌ریالی و روند کاهش تولید، امکان تحویل خودرو به مشتریان خود را تا دو سال آینده هم نخواهد داشت. همچنین شرکت سایپا هم بالغ بر ۵۶ هزار میلیارد ریال بدهی بانکی دارد و بیش از ۵۱ هزار میلیارد ریال پیش‌دریافت از مشتریان برای تحویل خودرو داشته است؛ بنابراین مشخص نیست این شرکت چه زمانی بتواند خودروهای پیش‌فروش‌شده خود را تحویل دهد.»

ورشکستگی پنهان
ایران خودرو و سایپا اعلام کرده اند که انبارهای چند هزار متری آنها، پر از خودروهای ناقص است. خودروهایی که به خاطر عدم تامین قطعات کامل و ورشکست شدن اغلب قطعه سازها، بسیاری از قطعات آنها هنوز تولید و نصب شده و بنابراین معلوم نیست در چه زمانی به مشتری تحویل داده خواهد شد. از این گذشته، هر دو کمپانی، به شدت با مشکل نداشتن نقدینگی و بدهی های سنگین روبرو شده اند و تعریف ساده چنین وضعیتی در هر جای دنیا، چیزی نیست جز «ورشکستگی». اما همه می دانند که در ایران، به کار بردن این کلمه به ویژه در اقتصاد دولتی غیرممکن است و تاکنون کسی نشنیده که فلان بانک و موسسه مالی یا بهمان بیمه و موسسه اقتصادی بخش دولتی ایران، با صراحت و شفافیت تمام، ورشکستگی را بپذیرد.
بر اساس آن چه که کارشناسان حوزه خودرو اعلام کرده اند، در ایران به‌طور میانگین ۵۵ درصد قطعات خودرو از طریق منابع داخلی تأمین می‌شود و ۴۵ درصد آن وارداتی است. اما مشکل اینجاست که مطالبات قطعه سازان پرداخت نشده و بسیاری از آنان کرکره واحدهای تولیدی خود را پایین کشیده اند.
دبیر انجمن تخصصی همگن قطعه‌سازان ایران در این باره می‌گوید: «کل مطالبات قطعه‌سازان حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان است که برآوردها نشان می‌دهد پنج هزار میلیارد تومان آن مطالبات معوق است؛ درحالی‌که باید طبق قرارداد، قطعه‌سازان مطالبات خود را از شرکت‌های خودروسازی ۱۲۰ روزه دریافت کنند، پرداخت این مطالبات عملا به ۲۴۰ تا ۲۵۰ روز رسیده است.» او در ادامه به ورشکستگی کامل ۹۰ واحد تولیدی قطعه سازی و بیکار شدن ۷۰ هزار کارگر در این حوزه، اشاره کرده است. علاوه بر این در بخش قطعات وارداتی هم، مشکلی به نام تامین ارز وجود دارد و در چنین شرایطی، مصرف کننده کم درآمد ایرانی که توان خریدن خودرو گرانقیمت خارجی ندارد، یا باید دو سال برای تحویل گرفتن خودرو صفر بی کیفیت ایرانی در نوبت بماند و یا این که خودرو دست دوم بخرد.

رانت واردات خودرو
در اقتصاد دولتی ایران، تقریبا همه چیز رانتی شده است. بخش مهمی از حوزه های واردات، یا به دست آقازاده‌ها و خانواده‌های متنفذ و قدرتمند مسئولین افتاده و یا واردکننده در شرایطی قرار گرفته که برای دستیابی به هدف خود و دور زدن قوانین دست و پاگیر و زمان بر، باید سهم و رشوه بدهد. اما مشکل فقط به اینجا ختم نمی شود. بلکه مشکل اصلی در این است که در دهه های اخیر، جمهوری اسلامی برای حمایت از خودروسازهای داخلی، تعرفه های بسیار سنگینی بر واردات خودروهای خارجی وضع کرده تا با طرح شعاری به نام ضرورت حمایت از خودرو ملی، وانمود کند که در کنار حفظ آرمان های ایدئولوژیک؛ به خودکفایی اقتصادی هم رسیده. نتایج چنین سیاستی نیز آشکار است: تویلد میلیون ها خودرو ناامن و بی کیفیت و ریخته شدن خون صدها هزار ایرانی در جاده ها و خسارات فراوان محیط زیستی، درآمدهای چند هزار میلیاردی دولت از فروش خودرو داخلی با قیمت گزاف و به وجود آمدن یک الیت و طبقه ی غنی، که توان خریدن خودرو خارجی دارد و خودرو ایرانی، سوار نمی شود.

سود دولت از تولید خودرو داخلی
بر اساس آمارهایی که توسط ایران خودرو و سایپا منتشر شده، سهم دولت از قیمت نهایی خودروهای داخلی فروخته شده در بازار، چیزی در حد یک سوم قیمت نهایی است! از سال ۹۴ تاکنون، سود و به عبارتی سهم دولت، بین ۳۱ تا ۳۵ درصد از قیمت تمام شده هر خودرو داخلی است و با احتساب هزینه های تولید، تامین قطعات، منابع انسانی و دیگر هزینه های پیدا و پنهان، بین ۵ تا ۱۰ درصد از قیمت نهایی، به عنوان سود، نصیب خودروساز می شود. سود هنگفت دولت از محل تولید و فروش خودرو داخلی، زمانی قابل درک است که به خاطر بیاوریم، میزان تولید خودرو در سال ۹۶ در ایران، به یک میلیون و چهارصد هزار دستگاه رسیده است.

استاندارد، فتیله را پایین می‌کشد
وقتی که خودرو داخلی باشد و یک سوم از قیمت نهایی آن به جیب دولت برود و سازمان استاندارد و بررسی کیفیت کالا نیز یک نهاد کاملا دولتی باشد و از دیگر سو، بخش غیردولتی محیط زیست نیز قدرتی نداشته باشد، طبیعتا سازمان استاندارد، حاضر می شود فتیله چراغ خود را به نفع خودروساز داخلی پایین بکشد تا دولت سود بیشتری به جیب بزند و شاید این غم‌انگیزترین بخش مربوط به بررسی پرونده خودروسازی در ایران است. در همان کشوری که بر اساس آمارهای رسمی منتشر شده از سوی سازمان پزشکی قانونی، آمار کشته شدگان حوادث رانندگی ترافیکی در سال ۹۶ با ۱.۷ درصد افزایش نسبت به سالیان قبل، به شانزده هزار و دویست نفر رسیده که بدون شک کشته شدن بخش قابل توجهی از این افراد به خاطر ناامنی و ضعف فنی و ایمنی در تولید خودروهای داخلی بوده است و علاوه بر این صدها هزار نفر مجروح شده و هوا نیز روز به روز آلوده‌تر می‌شود.

«حکمرانی مطلوب» و نواندیشی دینی متاخر

$
0
0

چهل سال از تاسیس حکومت دینیِ  در ایران معاصر می گذرد. نواندیشان دینی با عنایت به تجربه زیسته چهار دهه اخیر، به تفاریق در آثار خود درباره ربط و نسبت میان دیانت و سیاست و حکومت، سخن گفته، آثار و میراث نیکویی از خویش بر جای نهاده اند.[۱] در این جستار، برآنم  به عنوان عضو خردی از خانواده نواندیشی دینی متاخر، ربط و نسبت میان امر سیاسی و امر دینی در جامعه ای با مختصات دینی- فرهنگیِ ایران امروز را به روایت خویش صورتبندی کنم.

۱.چنانکه در مقاله « دین، سکولاریسم و پسا سکولاریسم» آورده ام[۲]، به سکولاریسم سیاسی و تفکیک  نهاد دیانت از نهاد حکومت باور دارم. مطابق با این تلقی، هر چند رابطه میان سیاست و دیانت امری حقیقی است و برخاسته از دل یک جامعه؛ به همین سبب در کشورهایی مثل ترکیه ومصرو اندونزی و ایران که در آنها مردم به نحو اغلبی مسلمان اند، بر خلاف ممالکی نظیر فرانسه و دانمارک و نروژ، ارتباط وثیقی میان دیانت و سیاست وجود دارد و دینداری در همه شوون زندگی، از جمله امر سیاسی ریزش می کند؛ اما رابطه حقوقی میان دین و حکومت برقرار نیست و مشروعیت سیاسی[۳] از دل دیانت و فقاهت و ولایت برنمی خیزد. لازمه این مدعا این است که هیچ شهروندی از« حق پیشینی» برای حکومت کردن برخوردار نیست؛ چه فیلسوف باشد، چه فقیه و چه طبیب. از اینرو، این شیوه از حکمرانی را می توان عرفی یا سکولار یا « فرا دینی»[۴] نامید؛ چرا که معتقد است مشروعیت سیاسی، مستفاد و مستخرج از دیانت و فقاهت نیست و حکومت باید نسبت به آموزه های تمام ادیان و مذاهب و مکاتب بی طرف باشد. از لوازم این نگرش، برکشیدن و موجه انگاشتنِ فرایند « تقنین سکولار» است. در واقع، در این نوع از حکمرانی، اعضای پارلمان، نظیر نمایندگان پارلمانِ دیگر کشورها، به نحو عقلانی و عقلایی با یکدیگر بحث و گفتگو می کنند و ماحصل این گفتگوهای درازآهنگ، که می توان آنرا اجماع عقلا نامید، به شکل قانون در می آید؛ قوانینی که برای تمام شهروندان لازم الاجرا خواهد بود.

۲. از دیگر مقوماتِ « حکمرانی مطلوب»[۵] از منظر نگارنده، ساز و کار دموکراتیک است. دموکراسی متضمن رجوع به رای اکثریت است و انتخاب اکثریت را برکشیدن و موجه و کارآمد انگاشتن. در فرایند دموکراتیک، حقّ نصب، حقّ نقد و حقّ عزلِ  حاکمان برگزیده شده، در تمام دوران حکمرانیِ ایشان برای همه شهروندان محفوظ است؛ فرایندی که مقتضیات خود را دارد و به دور از خشونت و به شیوه ای مدنی و مسالمت آمیز انجام می شود. به تعبیر دیگر، اگر در یک نظام سیاسی، فرد و یا حزبی به شیوه دموکراتیک و مبتنی بر آراء اکثریت به قدرت برسد، اما رفته رفته راه های نقد و عزل مسالمت آمیز خود را ببندد و عملا شهروندان نتوانند قدرت ایشان را به چالش بکشند؛ حکومت مذکور غیر دموکراتیک خواهد بود؛ هر چند ادعای مردمسالاری داشته باشد. اینچنین ساز و کار دموکراتیکِ ادعایی، به شیر بی یال و دم و اشکمی می ماند که خدا هم نافریده است؛ نه آبی از آن گرم می شود، نه دلی در شوق آن می تپد و نه می توان از آن بوی بهبود اوضاع را شنید.

اگر پرسیده شود، چرا ساز و کار دموکراتیک را برگیریم و دیگر شیوه های حکمرانی را فرو نهیم و ناموجه انگاریم؛ پاسخ این است که حکومت دموکراتیک، در قیاس با دیگر حکومت ها، اخلاقی تر است و شرّ کمتری برای عموم شهروندان دارد؛ می توان استدلالی اخلاقی نیز به سود این مدعا اقامه کرد. در چنین حکومتی، «کرامت انسانی»[۶] تمام انسانهای پیرامونی پاس داشته می شود؛ اکثریت شهروندان، آسیب و درد و رنج کمتری می بینند و عدالت در جامعه بیشتر سایه گستر می گردد.

با وام کردنِ  آموزه های هنجاریِ مکتب « اخلاق در نظر اولِ»[۷] دیوید راس، می توان توضیح داد و استدلال کرد که « دموکرات بودن» و اختیار کردن مشی دموکراتیک در جامعه انسانی، از « وظایف اخلاقی در نظر اول»[۸] است که در نبودِ مانع و رادعی، بدل به «وظیفه واقعی»[۹] می شود؛ وظیفه ای که قوام بخش زندگی اخلاقیِ رهایی بخش و شکوفاکننده است[۱۰] و نادیده انگاشتن آن، امری غیر اخلاقی و ناموجه است.[۱۱]

۳. پس از دو رکنِ عرفی بودن و دموکراتیک بودن، سومین مولفه حکمرانی مطلوب  سر بر می آورد:        « برابری طلبی».[۱۲] برابری طلبی اقتضاء می کند که تمام شهروندان را برخوردار ازحقوق بنیادینِ تخطی ناپذیر بینگاریم و در مقابل قانون یکسان. برابری طلبی با رفع تبعیض در می رسد و متضمنِ  پاسداشت مناسبات و روابط انسانیِ عادلانه میان تمام شهروندان است. لازمه این سخن این است که تمام تبعیض هایی که در روزگار کنونی در جامعه ای مثل جامعه ایران در حقَ اقلیت های مذهبی، جنسیتی، جنسی و نژادی می رود، از میان برداشته شود؛ چرا که اعمال این تبعیض ها متضمنِ نقض برابری طلبی، برکشیدن نابرابری حقوقی میان شهروندان و ارتکاب ظلم در حقّ ایشان است.

در ایران کنونی، چند میلیون مسلمانِ سنی مذهب در مناطق سنَی نشین داریم که از حقوق برابر با   مسلمانان شیعه مذهب برخوردار نیستند؛ همچنین است شهروندانی که بهایی، یهودی و یا مسیحی اند و چند ده سال است که حقوق بنیادین شان نقض شده است. بر همین سیاق است وضعیت زنان و اقلیت های جنسی، که قوانین به نحو اغلبی علیه ایشان بر مسند تصویب نشسته است؛ قوانین ناعادلانه ای که حقوق بنیادین و سبک های مختلف زندگی آنها را به رسمیت نشناخته است.

جان استوارت میل در قرن نوزدهم می گفت: «دموکراسی، دیکتاتوری اکثریت نیست».[۱۳] سخن حکیمانه ای است؛  اگر بر مولفه های عرفی بودن و دموکراتیک بودنِ صرف تاکید رود، بار ما بار نخواهد شد و حکمرانی خوب  محقق نخواهد گشتِ؛ چرا که  کاملا متصور است نظامی سکولار باشد و در آن اکثریت دست بالا را داشته باشند؛ اما حقوق اقلیت پایمال شود و به حساب نیاید. از اینرو، شرط  سوم که متضمن برابری طلبی و پاسداشت حقوق بنیادینِ تمام شهروندان است، باید لحاظ گردد.

اکثریت ساکنانِ کنونی جامعه ایران مسلمان اند. قاعدتا، روزگاری که انتخابات آزاد  در کشور برگزار می شود؛ انتخاباتی که همه شهروندان در آن حق انتخاب شدن و انتخاب کردن دارند و « نظارت استصوابی» ای در کار نیست؛ اکثریت کسانی که در نهادهایی نظیر شوراهای شهر، پارلمان و دولت رای می آورند و سکاندار امورسیاسی، اداری و اجرایی مملکت می شوند، مسلمان خواهند بود.[۱۴] در عین حال، وضع و اجرای قوانین و مصوباتی که متضمنِ نادیده انگاشتن حقوق اقلیت های چهارگانه یاد شده باشد، امری ناموجه  و فرونهادنی است و با تلقیِ نواندیشی دینی متاخر از حکمرانی خوب به روایت نگارنده منافات جدی دارد.

برابری طلبی اقتضا می کند که تمام شهروندان ساکنان یک کوی باشند و نشستگان بر سر یک سفره و کسی بر دیگری رجحان و مزیت و موهبت[۱۵] حقوقی نداشته باشد و واجد هیچ حق پیشینی ای نباشد. از اینرو، همانطور که در فضای عمومی[۱۶] ، یک روحانی نظیر یک وکیل و یک معلم و یک پزشک می تواند وارد فعالیت های مدنی شود و فی المثل یک سازمان غیر دولتی[۱۷] ثبت کند و یا مدرسه سازی کند؛  می تواند در حوزه سیاست نیز فعالیت کند و عضو فلان حزب یا بهمان تشکل سیاسی شود و آرمانهای سیاسی خود را به نحو جدی پی بگیرد. از این حیث نباید تفاوتی میان ایرانی شیعه مذهب، ایرانی سنی مذهب، ایرانی بهایی، ایرانی خداناباور…قائل شد.

به لحاظ تاریخی، برکشیدن و دفاع از حقوق طبیعی انسانها، در ابتدا در آراء جان لاک سربرآورد؛ این آموزه نسب نامه لیبرالیستی دارد.[۱۸] این ایده رهگشا، در طول زمان  توسط  متفکرانِ عصر روشنگری و پسا روشنگری ورز یافت و چکش خورد و منقح تر گردید؛ در قرن بیستم در اعلامیه جهانی حقوق بشر بروز و ظهور یافت و به « حقَ  بر خطا بودن»[۱۹] موسوم گشت.[۲۰] هر چند این آموزه، در وهله نخست در سنت لیبرالی طرح گشت، اما لزومی ندارد اگر کسی در روزگار کنونی از حقوق بنیادین انسانها دفاع می کند و « حق بر خطا بودن» را به رسمیت می شناسد، لزوما لیبرال باشد؛ خصوصا اگر مولفه مهم دیگر مکتب لیبرالیسم، یعنی « لیبرالیسم اقتصادی» را نیز لحاظ کنیم. امروزه لیبرالیسم و نو لیبرالیسم اقتصادی با  کاپیتالیسم عنان گسیخته آمریکایی عجین گشته است. علی الاصول و منطقا ایرادی ندارد فردی با لیرالیسم اقتصادی موافق و بر سر مهر نباشد، مانند نگارنده این سطور؛ در عین حال تمام قد از حقوق بنیادین انسانها، حقَ  بر خطا بودن و برابری طلبی دفاع کند و آنرا موجه بینگارد. آنچه امروزه در دولت های موسوم به دولت رفاه[۲۱] در کشورهای اسکاندیناوی و کانادا جاری و ساری است، مصداقی از این امر است.

لازمه سخنان فوق این است که «حکمرانیِ مطلوب» از منظر نگارنده، نسبت به لیبرالیسم، اگر منظور همه مقومات لیبرالیسم و سنت لیبرالی باشد، لا اقتضا و لا بشرط است. یک سوسیال- دموکرات که قویا دلمشغول « عدالت اجتماعی» است، می تواند برابری طلبی را برکشد و به حقوق بنیادین انسانها عمیقا احترام بگذارد؛ هماگونه که  فیلسوف لیبرالی نظیر جان رالز به جدَ به برابری طلبی و پاسداشت حقوق بنیادینِ تمام آدمیان گوشت و پوست و خون دار باور دارد.[۲۲]

۴. بنابرآنچه آمد، حکمرانی مطلوب و رهگشا به روایت نگارنده، سقفی است که بر سه ستون بنا نهاده شده است: هم عرفی و سکولار است، هم ساز و کار دموکراتیک را برمی کشد وموجه می داند و هم  نظرا و عملا به برابری طلبی باور دارد. این نحوه از حکمرانی، در قیاس با دیگر انحاء حکمرانی، هم اخلاقی تر و موجه تر است؛ هم کارآمد تر و کامیاب تر. اگر موانع برطرف شود و رابطه میان دیانت و حکومت در ایران کنونی اینگونه رقم خورد و سامان پذیرد؛ هم مجالی برای دینداری مختارانه و اصیل فراهم می شود؛ هم  سبک های مختلف زندگی به رسمیت شناخته می شود؛ هم زیستن اخلاقی تسهیل می گردد؛ هم به نحو سازمان یافته و روشمند، ساز و کارِ نقد جدی، کارشناسانه و جامع الاطرافِ تمام حاکمان و دولتمردان فراهم می شود و نتیجتا فساد اقتصادی و اداری حداقلی می شود؛ چرا که حاکمانی که مشروعیت سیاسی خویش را فقط و فقط  از شهروندان گرفته اند، باید در برابر آنچه در کسوت یک سیاست مدار، می گویند و از ایشان سر می زند، تماما پاسخگو  باشند.

برخی از دوستان نواندیش دینی متاخرعزیز،[۲۳] معتقدند روزگاری که گشایشی در داخل کشور به لحاظ  سیاسی فراهم می شود و سیاست ورزیِ عرفیِ دموکراتیکِ برابری طلب بر مسند تصویب می نشیند؛ بهتر است نواندیشان دینی در امور مدنی فعالیت کنند و وارد کار سیاسی نشوند و تشکیل حزب ندهند و فلان منصب سیاسی را اشغال نکنند. به نزد ایشان، هر چند در چنین فضایی، مناسبات و روابط  دموکراتیک برقرار خواهد گشت و کسی واجد حق پیشینی نخواهد بود و حقوق اقلیت ها به رسمیت شناخته خواهد شد؛ بهتراست نواندیشان دینی، وارد کار سیاسی  نشوند و در حوزه عمومی، به امور مدنی، فرهنگی و اجتماعی بپردازند. به رغم اینکه می فهمم تجربه تلخ و عبرت آموز حکومت دینی چهل ساله، ایشان را به اتخاذ چنین موضعی سوق داده، و با تاکید دوباره بر این مهم ه در چنان روزگاری، دینداران هیچ مزیت و تفوقی بر دیگر شهروندان نخواهند نداشت؛ معتقدم دینداران، عموما و نواندیشان دینی، خصوصا، اگر بخواهند و رغبت داشته باشند، می توانند از موضع برابر وارد حوزه سیاست شوند و تشکیل حزب دهند و در رقابت های سیاسی، به نحو مدنی مشارکت کنند.[۲۴]

منابع و پانوشت‌ها

[۱] در مقاله « الاهیات روشنفکری دینیِ؛ نسبت سنجیِ میان تجربه دینی، معرفت دینی و کنش دینی» که چهار سال پیش منتشر شد، کوشیدم مدلی  دین شناسانه مبتنی بر آراء و آثار دو تن از نواندیشان دینی متاخر مهم و ذی نفوذ، عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری بدست دهم. در بخش انتهایی مقاله، هم آراء سیاست شناسانه ایشان، هم آراء برخی دیگر از نواندیشان دینی معاصر به بحث گذاشته شده است. نگاه کنید به :

http://www.begin.soroushdabagh.com/pdf/353.pdf

اینک در : سروش دباغ، ورق روشن وقت: جستارهایی در نواندیشی دینی، فلسفه و هنر، تورنتو، نشر سهروردی، در دست انتشار.

[۲] نگاه کنید به مقاله دو قسمتی « دین، سکولاریسم و پساسکولاریسم» در لینک های زیر:

https://www.radiozamaneh.com/355175

https://www.radiozamaneh.com/355942

اینک در؛  ورق روشن وقت: جستارهایی در نواندیشی دینی، فلسفه و هنر.

[۳] political legitimacy

[۴]  عبدالکریم سروش تعبیر « حکومت فرادینی» را  نه سال پیش در تبیین موضع مختار خود در باب نسبت میان دیانت و حکومت بکار برد. عرفی و سکولار بودنِ حکمرانی از مقومات « حکومت فرادینی» به روایت ایشان است.

[۵] good governance

[۶] human dignity

[۷] The Ethics of Prima Facie Duties

[۸] prima face duty

[۹] actual duty

[۱۰]  از همین منظر می توان حکومت دینی راٰ، حکومتی که مشروعیت خود را از دیانت و فقاهت گرفته و بر اجرای احکام شریعت در جامعه اصرار دارد، از منظر اخلاقی نقد نمود و استدلال کرد که ذیل این نحوه از حکمرانی، شهروندان متعددی، شکوفایی اخلاقی و  و زندگی اصیل را تجربه نمی کنند، چرا که نمی توانند و مجاز نیستند مطابق با سبک زندگی مختار و مورد علاقه خود زندگی کنند.

[۱۱]  سالها پیش، در مقاله « مبانی اخلاقی دموکراسی»،  با مدد گرفتن از آموزه های نظام اخلاقی دیوید راس، کوشیدم استدلالی اخلاقی در دفاع از ساز و کار دموکراتیک اقامه کنم. نگاه کنید به :

«مبانی اخلاقی دموکراسی»؛ امر اخلاقی امر متعالی: جستارهای فلسفی؛ تهران، نشر پارسه، ۱۳۹۲، چاپ دوم.

[۱۲] egalitarianism

[۱۳]  نگاه کنید به :

جان استوارت میل، حکومت انتخابی، ترجمه علی رامین، تهران، نی، ۱۳۸۹.

[۱۴]  به نظر می رسد تا اطلاع ثانوی شرایط اینگونه باشد، در عین حال ممکن است در آینده نه چندان دور، غیر دینداران در انتخابات پیروز شوند، امری که طبیعی است و از اقتضائات تن دادن به بازی دموکراتیک. در چنین وضعیتی، دینداران نباید نگران شوند؛ بلکه باید همّ خویش را بکار بندند تا در انتخابات بعدی نظر قاطبه شهروندان را نسبت به مشی و برنامه های خود جلب کنند و در یک رقابت سالمٰ برنده مسابقه شوند. حسن بزرگِ بازی دموکراتیک، چرخشی بودن قدرت و همیشه برنده و یا بازنده نبودن و به ادامه دادنٰ ادامه دادن است.

[۱۵] privilege

[۱۶] public sphere

[۱۷] NGO

[۱۸]  برای آشنایی با آراء فلسفی لاک درباره « امر سیاسی»، به عنوان نمونه نگاه کنید به:

جان لاک، رساله ای درباره حکومت، ترجمه حمید عضدانلو، تهران، نی، ۱۳۸۸.

[۱۹] The right to be wrong

چندین سال است که با دوست کشیش و الاهی دانِ کانادایی خود در تورنتو درباره مسائل الاهیاتی و دین شناساته مختلف بحث و گفتگو می کنیم. در یکی از این گفتگوها نظرش را درباره همجنس گرایی و همجنس گرایان پرسیدم. او در پاسخ گفت: از منظر من، همجنسگرایی عمل نادرستی است و برقراری روابط جسمانی و جنسی با هم نوع، گناه محسوب می شود و از نظر دینی پذیرفتنی نیست. در عین حال همجنس گرایان حق دارند در جامعه، مانند دیگر انسانها سبک زندگی مختار خود را داشته باشند و باید حقوق بنیادین شان پاس داشته شود.

چنانکه در این جستار آمده، همچنین در مصاحبه های « رواداری و دگرپذیری در نواندیشی دینی» و « عبدالکریم سروش در پی عبور از دین نیست» آورده ام، دفاع از حقوق بنیادین اقلیت های جنسی، امری اخلاقی و موجه است؛ هر چند می توان به لحاظ اخلاقی و دینی با این عمل همدلی نداشت و آنرا موجه نینگاشت؛ همانگونه که یک مسلمان می تواند از حقوق بنیادین یک بهایی دفاع کند، بدون اینکه به لحاظ الاهیاتی با آراء و عقاید بهائیت همدلی داشته باشد. برکشیدن و روا انگاشتنِ « حق بر خطا بودن»، چنین اقتضائات و لوازمی دارد. دو مصاحبه یاد شده در منبع زیر قابل دسترسی است:

سروش دباغ، صدای سفر آینه ها: مجموعه گفتگوها، تورنتو، نشر سهروردی، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷؛ جلد اول و جلد دوم.

[۲۰]عبدالکریم سروش از نواندیشان و متفکرانی است که در بسط و بومی کردن مکتب لیبرالیسم، همچنین بدست دادن روایت و  قرائت  دموکراتیک از دین  در دهه های اخیر جهد بلیغی کرده و از این حیث کامیاب بوده است. در اواخر دهه شصت شمسی، او مقاله « مبانی تئوریک لیبرالیسم» را منتشر کرد. در دهه هفتاد شمسی، مقالات « حکومت دموکراتیک دینی؟!»، « مدارا و مدیریت مومنان»، « تحلیل مفهوم حکومت دینی» و « رهایی از یقین و یقین به رهایی» را نوشت. در دهه هشتاد شمسی، لیبرالیسم را « مکتب حقوق مداری» معرفی  کرد و از « حکومت فرادینی» دفاع کرد. همچنین وی در دهه نود شمسی از « از نئولیبرالیسم مسلح» و « خادمانِ مخدوم» سخن به میان آورد و ملاحظات انتقادی خویش نسبت به نظام سرمایه داری مستقر را با مخاطبان در میان نهاد.

سروش در دهه هفتاد شمسی بیشتر در پی تبیین مولفه های اول و دوم « حکمرانی مطلوب» بود و از عرفی بودن و دموکراتیک بودن آن سخن می گفت و ادله ای له آن اقامه می کرد. در ادامه ، روزگاری که کسانی در داخل کشور بر طبل « غرب زدگی» می کوبیدند و لیبرالیسم را « اباحی گری» معرفی می کردند، با « مکتب حقوق مداری» نامیدن لیبرالیسم، بر مولفه سوم نیز تاکید کرد. از لوازم منطقیِ « حقوق مداری» را برکشیدن و موجه انگاشتن، دفاع از حقوق اقلیت های چهارگانه یاد شده است. در عین حال، می توان چنین انگاشت که سروش که به « حق بر خطا بودن» معتقدست، به رغم اینکه « همجنس گرایی» را اخلاقا موجه نمی داند و تلاش های برخی برای نشان دادنِ روایی این فعل با استشهاد به آیات قرآن  را متکلفانه و ناموجه می داند، در عین حال از حقوق بنیادین و شهروندیِ همجنس گرایان دفاع می کند. افزون بر این، با عنایت به اینکه عبدالکریم سروش، قائل به تفکیک میان « ذاتی و عرضی در ادیان» است و « مقاصد بالذات» دین را از« مقاصد بالعرض» دین تمییز می دهد و کل فقه را عرضی می داند، معتقد است احکام فقهی مربوط به همجنس گرایان در روزگار کنونی می تواند تغییر کند.همچنین، از منظر فقه شناسانه، سروش به رواییِ تبعیت و تقلید از کلّ سنت فقهی باور دارد و نه لزوما از یک مجتهد خاص. مدلول این سخن این است که در مسئله «همجنس گرایی»، دینداران معیشت اندیش می توانند به آراء فقیهی چون ابوحنیفه تاسی کنند که هر چند همجنس گرایی را به لحاظ دینی و اخلاقی  ناموجه می انگاشتٰ، اما قائل به مجازات دنیوی همجنس گرایان نبود.

[۲۱] welfare- state

[۲۲]  رالز در اثر مهم و بحث انگیز « نظریه ای در عدالت» از عدالت به مثابه عدم تبعیض یاد می کند. این امر حکایت از این می کند که مقوله «عدالت اجتماعی» در زمره دلمشغولی های یک فیلسوف لیبرال در آمده است؛ امری که نسب نامه سوسیالیستی دارد. از سوی دیگر، دست کم در برخی از  نظام های سوسیالیستی معاصر، تاکید بر «فرد» و خود آیینی و حقوق بنیادین او در دهه های اخیر، نسب نامه و طنینِ لیبرالیستی دارد. این مهم نشان می دهد که برکشیدن و موجه انگاشتن « برابری طلبی»، اختصاص به لیبرال ها ندارد و متفکران، کنشگران سیاسی و اجتماعیِ، با پیشینه های تربیتی و معرفتی رنگارنگ و برخاسته از سنت های مختلف، بدان  معتقدند.

[۲۳] به عنوان نمونه: احمد صدری

[۲۴] شخصا در چنین موقعیتی ترجیج می دهم به کار و بار فرهنگی و معرفتی همچنان اشتغال داشته باشم و حداکثر به برخی از اهالی سیاستی که مشی و مرام آنها را می پسندم، مشورت دهم؛ می دانم که برخی دیگر از دوستان حلقه نواندیشی دینی نیز اینگونه می اندیشند و چنین احوال و  نگرشی دارند. اما این امر مانع از این نمی شود و نباید بشود که افرادی دیگر عزم ورود به کار سیاسی کنند و آنرا مشتاقانه و مجدانه پی بگیرند.

جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام (جلد دوم)

$
0
0

زیتون– جلد دوم کتاب «جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام» نوشته حسن یوسفی اشکوری منتشر شد. مقدمه این کتاب برای انتشار در اختیار زیتون قرار گرفته است که در ادامه می‌آید.

دیباچه
ای نام تو بهترین سرآغاز
این کتاب جلد دوم کتاب «جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام» است. جلد نخست آن در تابستان سال ۱۳۹۶ انتشار یافته و اینک جلد دوم آن تقدیم خوانندگان و علاقه مندان می شود.

چنان که در دیباچه جلد اول گفته شد، انتشار این سلسله مقالات تحت همین عنوان از اواخر سال ۹۴ در وب سایت «زیتون» منتشر شد و هنوز هم ادامه دارد. در آغاز گمان نمی رفت که موضوعات این جستارها بدین اندازه طولانی شود. زمانی که قرار شد این مقالات به صورت کتاب منتشر شوند، برای احتراز از حجیم شدن مجموعه در یک مجلد، مفید دانسته شد که بیست مقاله منتشر شده نخست، در یک مجموعه عرضه شود و چنین شد. این امکان با لطف و همکاری ناشر محترم یعنی دوستان مسئول در «اچ اند اس» فراهم آمد.

از آنجا که ادامه انتشار این مقالات در زیتون با کندی بیشتری و در فواصل زیادتری تداوم یافته و هنوز هم ادامه دارد، اکنون بیست مقاله دوم یک جا منتشر می شود و البته پس از این، تتمه آن تا پایان جستارها، در زیتون نیز بازنشر خواهند شد.

این نیز گفتنی است که، به رغم تلاش فراوان برای انتشار این جلد به وسیله ناشر قبلی، به هر تقدیر در عمل ممکن نشد. از این رو، این مجلد به وسیله «انتشارات سهروردی» در کانادا انتشار می یابد. از لطف و همکاری مسئولان آن نیز سپاسگزارم.

مفید می دانم در همین جا بگویم که این سلسله مقالات گزیده هایی است از طرح مفصل تاریخ «ایران و اسلام» که در مقطع زمانی قرن نخست هجری در حال تحقیق و نگارش است. این مجموعه، که قاعدتا در حال حاضر نمی توان حد و حدودی برای آن تعیین کرد، در چند مجلد تنظیم و منتشر خواهد شد. اما در طرح این جستارها، فرازها و موضوعاتی از تاریخ قرن نخست که مهم تر و چالشی تر به نظر می رسیدند، عرضه شده ولی اهمیت بیشتر این موضوعات و نیز این مقالات، زمانی روشن تر خواهد شد که در متن طرح کلی آن و در پیوند مفهومی و تاریخی پیش و پس رخدادها و عناوین کلی و عام قرن نخست خوانده و فهم و تحلیل شوند.

از باب نمونه، داستان سقیفه و یا خلافت ابوبکر و یا ماجرای ردّه در سال نخست خلافت وی، در صورتی ایضاح بیشتری پیدا می کنند که در دنباله زندگی نامه نبی اسلام و در پیوند با تحولات بعدی (خلافت عمر و عثمان و علی) فهم و تفسیر شود. همین طور مقطع خلافت معاویه و یزید در پیوند با تحولات فکری و عقیدتی و سیاسی پیش و پس از او روشنایی بیشتر خواهد یافت. چرا که رخدادهای تاریخی، مانند زنجیری به هم بسته و پیوسته اند و هر حلقه اش در پیوند با حلقات قبل و بعد وضوح بیشتری پیدا می کند. در وضعیت کنونی، این مقالات مانند برگ ها و یا فصل هایی جدا شده از یک کتاب مفصل با چهارچوب و فضای مشخص و تعریف شده اند و طبعا «هرچیز به جای خود نیکوست». به ویژه که برخی از این نوشتارها، به ضرورت تلخیص شده و یا در مواردی توضیحات ضروری ولی کوتاهی برای خوانندگان داده شده که ممکن است برای عموم مخاطبان چندان که باید روشن نباشد.

در هرحال این مقالات چهل گانه، در فرمت کنونی آن، طلیعه کار بزرگ تر و مفصل تری است و شاید این تعبیر مناسب باشد که گفته شود این مقالات از باب دست گرمی و گرم شدن اندیشه و قلم برای کار اصلی و انجام طرح کلان و نهایی است. البته گفتن ندارد که تحقق این ایده و آرزوی بزرگ، بیش و پیش از هر چیز وابسته است به عنایت ویژه حضرت حق و بقای عمر و شرط سلامتی و توانایی در تحقیق و تحریر و تأمین حداقل امنیت و آرامش و امکانات که فعلا در حد ضرورت حاصل شد. خدای را سپاس. در ادب دینی ما نومیدی از لطف و رحمت الهی، گناهی بزرگ است و چنین مباد.

نیز به طور ویژه از همکار عزیزم سرکار خانم معصومه شاپوری سپاس فراوان دارم که زحمت ویرایش این کتاب را بر عهده داشته است. دقت نظر و تأملات ایشان در ویرایش و بالاتر پیرایش این نوشتارها، موجب رفع کاستی ها و در نهایت سبب بهبود کیفی کار شده است. همکاری صمیمانه ایشان، برای من بسیار مغتنم بوده و هست.
در پایان لازم به یادآوری است که در نسخه های کاغذی جلد نخست «جستارهایی در تاریخ هفتاد سال نخست اسلام» کاستی هایی وجود داشت و امیدوارم این کتاب از آن کاستی ها بری باشد. از جمله در موارد زیادی نیم فاصله ها به هم چسبیده و یا اعداد و ارقام به هم ریخته و عملا غیر قابل استفاده شده اند. ظاهرا این تغییرات در دستگاه الکترونیکی ناشر رخ داده است. با پوزش از خوانندگان.

تیرماه ۱۳۹۷ (جولای ۲۰۱۸)
بن – آلمان
حسن یوسفی اشکوری

لینک خرید کتاب در آمازون 

فساد سیستماتیک، استراتژی بقا

$
0
0

:

آنچه در پی می آید نه نگاهی به آمار و نه تعریفی از فساد است بلکه تشریح روش و متدولوژی جمهوری اسلامی در گسترش مفهوم فساد به صورت سازمان یافته ، سیستماتیک و آگاهانه است در جهت تضمین بقا.
در تعریف کلی مفهوم فساد عبارت است از هر گونه انحراف معنوی و یا عملی از مسیر نرمال یا همان عرف سپهر عمومی در جهت ایجاد ارزش افزوده برای منفعت شخصی و یا فساد به معنی استفادهٔ غیرمجاز از قدرت عمومی برای منافع خصوصی است.
در مورد ابعاد فساد سه بعد وجود دارد:
• فساد خرد یا جزیی : در ابعاد کوچک و در سطوح پایین چهارچوب های دیوانی و بروکراتیک روی میدهند. به عنوان مثال دریافت هدایا و رشوه یا استفاده از ارتباطات شخصی برای کسب نفع که مشخصا توسط کارمندانی در بخش دولتی و یا خصوصی انجام می شود که معمولا یا پایین تر از خط تعریفی فقر زندگی میکنند یا میل درونی برای تغییر سریع در سطح زندگی دارند که ناشی از شکافهای طبقاتی است.
• فساد کلان یا بزرگ : در بالاترین سطوح دولتی و یا خصوصی و در بخش مدیریت ارگان ها ،سازمان ها ، شرکت ها و وزارتخانه ها روی می دهند و معمولا این فساد در حکومت های دیکتاتوری و دولت هایی فاقد سیستم پایش و مراقبت صحیح فراگیر می شود.
• فساد سیستماتیک یا بومی : فسادی ست که تمام اجزاء یه ساخت حکومتی و دیوان سالار را در برگرفته ، یعنی از پایین ترین رتبه ها تا مدیریت کلان و رهبری ارشد، همه درگیر انحراف از معیارهای نرمال و در حال کسب منافع شخصی هستند.در این حالت اگر حتی شخص اول مملکت در کسب منفعت شخصی مالی دخیل نباشد، از طریق چشم پوشی و خطاپوشی رتبه های پایین تراز خود در جهت کسب منفعت قدرت و بقا، در کار گسترش فساد سیستماتیک نقش اول را ایفا می کند.
از مهمترین عوامل فساد سیستماتیک می توان ازعدم تعریف شفاف قدرت و اختیارات ، قدرت انحصار ، عدم شفافیت و فرهنگ مصونیت از مجازات را نام برد.بر طبق مطالعات انستیتوی تحقیقات بانک جهانی کسانی که تصمیمات قانونی اتخاذ می نمایند یا دیوان سالاران ، پر رنگ ترین نقش را در میزان فساد دارند.در فساد سیستماتیک انواعی از روش ها شامل رشوه ، اخاذی ، خویشاوند سالاری و اختلاس به کار گرفته می شوند اما مهمترین شکل فساد سیستماتیک برکشیدن موافقان و گماشتگان به جای نخبگان است، یعنی در سیستم دولتی ، سیاسی ، مالی ، اداری ، نظامی ، قانون گذاری و نهایتا در مهمترین رکن یک کشور یعنی سیستم دادگستری یا قوه قضاییه به جای آنکه نخبگان و الیت هر رشته سر بر کشند و به مدارج عالیه برسند ، این گماشتگان و سرسپردگان و نزدیکان به حاکم هستند که مناصب را اشغال و در خدمت بقای حاکم عمل می کنند و در عوض از منافع مالی و منفعت های شخصی بهره مند می شوند و مورد رحمت خطاپوشنده حاکم یا سلطان قرار می گیرند.به نظر می رسد مهمترین بستررشد فساد سیستماتیک ، حکومتهای فردی و مطلقه و سلطانی است.سه شاخصه مهم حکومت سلطانی باعث می شود که بستر گسترش فساد سیستماتیک فراهم شود:
• عدم وجود تعریف برای سقف قدرت و اختیارات بی حد سلطان
• پاسخگو نبودن سلطان به مرجعی بالاتر از خود (توضیح اینکه اصولا در حکومت های مردم سالار ورای مناصب و پست ها ، مطبوعات و نمایندگان مردم چه در قالب پارلمان ها و چه در قالب شوراها، نهاد بالادست شخص اول سیستم هستند و مجاز و مختار در پرسشگری)
• میل حکومتهای سلطانی به فربه شدن بخش دولتی و دیوانی و بلعیدن تمام نهادهای اقتصادی از قبیل بانک ها،صنایع بزرگ و کوچک،راه ها،منابع و غیره

فساد و جمهوری اسلامی :
نوع مواجهه جمهوری اسلامی با فساد را به صورت خلاصه می توان در چهار دوره تقسیم بندی کرد:
۱. دوره اول از انقلاب ۵۷ تا آغاز جنگ هشت ساله با عراق : در این دوره گرایش عمومی به اندیشه های چپ اسلامی و جامعه بی طبقه توحیدی و وجهه کاریزماتیک شخصیت آقای خمینی و نیز نوع نگرش سرباز بینانه او به طبقات فرودست و مستضعفین به عنوان مهمترین حامیان انقلاب در برابر طاغوت و همچنین قدرت فوق العاده ای که در او به عنوان رهبر انقلاب انباشت شده بود باعث میشد که پروپاگاندای عمومی به برتری پابرهنه ها،ساده زیستی و مبارزه با اشرافی گری به قدری در سپهر عمومی قدرتمند گردد که حتی پوشیدن لباس مرتب و سر و روی اصلاح شده از مصادیق طاغوت محسوب میگردید. در این دوره کوتاه ، انقلاب آنچنان سرگرم تسویه و مرزبندی و انتقام بود و اندیشه های اشتراکی چنان برتری داشت که فرصتی برای رشد و نمو فساد وجود نداشت.
۲. دوره دوم از آغاز جنگ با عراق تا درگذشت آقای خمینی : با توجه به شروع جنگ و بحران های داخلی و بین المللی که جمهوری اسلامی با آنها درگیر بود ، مهمترین دغدغه حاکمان تأمین هزینه های جنگی بود که به گفته آقای خمینی برای نظام “نعمت” بود.در چنین شرایطی شخص اول حکومت با نگاهی قاطع با هرگونه فساد در هر رده و منصبی به شدت مقابله و برخورد می نمود زیرا تمام طبقه دولتی و دیوان سالار باید در جهت تهیه رزق عمومی و تدارک هزینه این “نعمت” رو کرده به جمهوری اسلامی می کوشیدند. اگرچه اولین بارقه های فساد کلان و سیستماتیک از همین دوره آغاز گردید و علت اصلی آن گسترش تصدی گری دولت در تمام ابعاد زندگی افراد و بخش های خصوصی بود به جهت کنترل و مدیریت منابع محدود با هدف تأمین معاش و هزینه های جنگ. فربه شدن دولت اولین گام شروع فساد سیستماتیک در آینده نه چندان دور بود که ازادراک اولین رهبر به کلی خارج بود . نوع نگاه سنتی او به اقتصاد و معاش و اجتماع ، خود مبین این امر بود که اگر چه در محضر او کسی جرأت سهم خواهی مالی و نگاه منفعت طلبانه نداشت و اصولا قدرت او به حدی بود که نیازی نداشت برای تثبیت قدرت خود به کسی امتیازی بدهد یا منفعت خاصی به کسی برساند اما همین نگاه سنتی باعث شد اولین رگه های فساد در پایین ترین سطوح ، یعنی تعاونی های محلی شهر و روستا و نظام اقتصادی کوپنی شکل گیرد و همچون موریانه اندک اندک به کار خوردن بن بپردازد.
۳. دوره سوم از آغاز زمامداری رهبر دوم تا پایان ریاست جمهوری هاشمی : انقلاب ایران پس از پیروزی حوادث بسیاری را از سر گذراند،از نخست وزیری بازرگان تا اشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری، از تدوین قانون اساسی توسط خبرگان و تنش های مربوط به گنجاندن اصل ولایت فقیه و دستکاری بسیاری از مواد و تبصره ها بر خلاف متن پیش نویس، از ریاست جمهوری بنی صدر تا حوادث خرداد ۶۰ و طرح عدم کفایت او، از شروع فاز مسلحانه سازمان مجاهدین تا بسته شدن و گشایش دوباره دانشگاه ها و انقلاب فرهنگی، از جنگ هشت ساله تا تسویه حساب های خونین تابستان ۶۷ و ترورهای شخصیتهایی همانند مطهری و مفتح و بهشتی و رجایی و باهنر، از درگیریها و اختلافات دولت میرحسن موسوی با خامنه ای و قائله نامه ۹۹ امضایی تا تشرهای رهبر اول به روحانیون سنتی و رییس جمهور در حمایت از دولت میرحسین،از اعتراض آیت الله منتظری تا جریان نامه نگاری های مشکوک منجر به خلع ایشان از قائم مقامی،اما بزرگترین ضربه ای که انقلاب ایران را به کل از مسیر آرمان خواهانه اولیه خود منحرف کرد و در اصل تیرخلاصی بود بر پیکره جمهوریت ، به گمان نگارنده نوع عملکرد و محاسبات و نقش علی اکبر هاشمی رفسنجانی بود در برکشیدن سید علی خامنه ای به عنوان دومین رهبر انقلاب اسلامی.
هاشمی در تمام دوران زمامداری رهبر اول،شخصیت دوم نظام اما کارگزار اول و مورد وثوق ترین و قدرتمند ترین فرد اجرایی جمهوری اسلامی بود.از مدیریت جنگ به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا تا ریاست مجلس و اختیارات ویژه ای که به واسطه نزدیکی روحی به آقای خمینی داشت اورا مجاب کرده بود که همین شخص دوم برای او منفعت و قدرت بیشتری به ارمغان خواهد آورد،خاصه با شناختی که در دوره رهبر اول از سید علی خامنه ای برای او حاصل شده بود شک نداشت که با برکشیدن او با آن نقل خاطره شخصی از سفر کره شمالی خامنه ای و گفته های خمینی ، رهبر دوم با یک سناریو و قیام و قعود مدیریت شده تا ابد وام دار و سرسپرده او باقی خواهد ماند. به گمان هاشمی، خامنه ای فردی مذبذب و ضعیف النفس ولی سخنوری قابل بود که با سیاستی که در خود سراغ داشت تا آخر عمر چنان مومی در کف او خواهد ماند و با تغییر قانون اساسی و حذف پست نخست وزیری او تا پایان عمر ودر منصب رییس جمهور مادام العمر جمهوری اسلامی به اداره امور و رتق و فتق امور خواهد پرداخت. اما آنچه او نمی دانست یا مغفول نهاده بود توان کادرسازی و برآوردن گماشتگان سرسپرده توسط سید علی خامنه ای و قبضه کامل قدرت توسط او بود.دست و پایی که هاشمی در اصلاحیه قانون اساسی ذیل عنوان ولایت مطلقه فقیه به اژدهای خودکامگی داده بود سرانجام او را نیز بلعید.با شروع زمامداری سید علی خامنه ای ، او اندک اندک ساخت قدرت را شناسایی کرد و به تدریج غول فساد را نیز به خدمت خود درآورد.خامنه ای به کلی فاقد شخصیت کاریزماتیک و مقام فقاهتی و اجتهادی خمینی بود اما به گمان نگارنده او جنس فساد سیستماتیک و کاربرد آن در حکومتهای مطلقه فردی وجامعه شناسی ایرانیان ونقاط ضعف شخصیت متمایل به کار کم و درآمد زیاد و بادآورده در ازای سرسپردگی آنها را به خوبی از بر بود.گام به گام برای رهایی از زیر سایه هاشمی بودن، شروع به شناسایی منابع مالی در دست و نهادهایی کرد که برای او کارکرد داشتند و نیازی به پاسخگویی به احدی از جمله هاشمی در مورد آنها را نداشت.صدا و سیما،سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،لباس شخصی ها و میلیشیای بسیج و سایر نیروهای نظامی و انتظامی،شورای نگهبان،آستان قدس و بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی و بنیاد پانزده خرداد و ده ها تراست اقتصادی دیگر،قوه قضاییه و شورای عالی امنیت ملی و ده ها سازمان و نهاد ایدئولوژیک و اقتصادی دیگر که طبق قانون اساسی بازنگری شده در دستان سید علی خامنه ای بودند ، سه گانه زر و زور و تزویر را برای او کامل می کردند.در حالی که هاشمی به توسعه اقتصادی و مدیریت کشور آسیب دیده از جنگ هشت ساله با نگاه به جذب سرمایه گذاری خارجی و رفع طراز تجاری منفی مشغول بود ( هر چند با اشتباهات اقتصادی و تئوریک فراوان وبا ماحصل نرخ تورم ۴۹.۴ % ) خامنه ای گام به گام ارگان ها و نهادهای مذکور را به زیر نگین انگشتر خود در می آورد و آهسته آهسته غول فساد را از چراغ جادو خارج می کرد.این دوره ، دوران تثبیت فساد در دو رده خرد و کلان بود و مطلعی بود بر دوره فساد سیستماتیک.البته در این مسیر خامنه ای تنها نبود بلکه بخشی از این فساد بردوش شخص هاشمی و نظریه کارآمدی فسادی بود که توسط گروهی از تکنوکرات های اطراف او تئوریزه میشد. نوع نگاه توسعه اقتصادی هاشمی و اولویت تعدیل اقتصادی بدون توجه به زیر ساخت های اجتماعی وسیاسی و گسترش شکاف طبقاتی ، همان کاری بود که خامنه ای در انتظار عواقب و نتایج آن نشسته بود.اسم رمز “تجمل گرایی” و “عدالت اجتماعی” محملی بود برای حمله به دولت هاشمی توسط خامنه ای و حاصل آن عضو گیری از افرادی بود که در اثر شکاف طبقاتی حاصل از طرح های اقتصادی دولت سازندگی در قسمت فقیر جامعه قرار می گرفتند.این افراد، جامعه هدف طرح فساد سیستماتیک سید علی خامنه ای بودند که در قسمت بعد به توضیح آن خواهم پرداخت.دوره سوم فساد در جمهوری اسلامی در واقع جنگ قدرت میان دو دوست قدیمی بود که یکی با خطای محاسباتی بازی را به دیگری واگذار کرد اما چیزی که هر دو از آن غافل بودند،جامعه مدنی بود که زیر پوست شهر می بالید و قدرت می گرفت.دوره چهارم در اصل دوران مواجهه با این جبهه سوم بود.
۴. دوره چهارم از آغاز دولت اصلاحات تاکنون : در دوره سوم جدال سید علی خامنه ای در مواجهه با هاشمی رفسنجانی با کنترل نهادهایی که در قسمت قبل نام برده شد و جمع کردن قشونی همچون احمد جنتی،حسین شریعتمداری،رحیم صفوی،محسن رفیق دوست،محمد یزدی،علی لاریجانی،حسین الله کرم،رضا سیف اللهی،عباس واعظ طبسی و بسیاری دیگر با تطمیع مالی – ایدئولوژیک در سطحی کلان ، به قدرت گرفتن فوق قانونی رهبر دوم ختم شد به طوری که در دور دوم ریاست جمهوری هاشمی وی به شدت از طرف جناح موسوم به ولایت تحت فشار قرار گرفت.اما آنچه دوره چهارم را از سه دوره قبل متمایز می سازد،حضور نیروی سومی بود که بعد از انقلاب پنجاه و هفت ،جزدر تریبون ها و تحت عنوان امت شهید پرور، بروزی در عرصه عمومی نداشت.آنها یا سرباز جبهه های جنگ بودند یا نیروهای انسانی دوران سازندگی.از بعد از انقلاب پنجاه و هفت مردم به خانه ها برگشته و در سکوتی پادگانی دفن شده بودند. نه شرایط جنگی و نه اولویت های توسعه اقتصادی و بازسازی کشور در سال های دولت سازندگی،محلی برای تنفس طبقه متوسط باقی نگذاشته بود.اما در سال هفتاد و شش و با روی کارآمدن دولت اصلاحات و ارجحیت یافتن توسعه سیاسی ورق برگشت.طبقه متوسط زیر پوست حکومت سنت گرایان اسلامی بالید و اولین بار بعد از انفلاب بر خلاف میل نفر اول نظام به مسیری دیگر رفت.طلایه داران این طبقه متوسط یکی دانشجویان بودند که با گسترش کمی دانشگاه آزاد و تا حدودی دانشگاه های سراسری به تعداد آنها به شکل چشم گیری افزوده شده بود و دسته دوم ، روزنامه نگاران و اندیشمندانی بودند که در مجرای فکری نظام ولائی جایی نداشتند و از انتخابات مجلس چهارم و به ویژه مجلس پنجم به بعد نتوانستند از فیلترشورای نگهبان تحت قیمومیت سید علی خامنه ای گذر کنند.از این دسته دوم گروهی حلقه کیان را حول افکار دکتر عبدالکریم سروش در مورد رفرماسیون اندیشه دینی شکل داده بودند و گروهی حول محوردکتر بشیریه و سعید حجاریان در مرکز مطالعات استراتژیک نهاد ریاست جمهوری ، به بررسی پروژه دموکراتیزاسیون کشور با عنوان “توسعه و نوسازی سیاسی” مشغول بودند.به ناگاه در سکوت مرگبار مطبوعاتی از سال ۶۰ تا ۷۶ تعداد زیادی روزنامه و مجله و هفته نامه و ماهنامه روی کیوسک ها آمد،کتاب های ممنوعه و خاک گرفته از پستوها درآمدند و در تیراژهای بالا به بازار کتاب روانه شدند، دانستن حق مردم شد و ورق برای رهبر دوم برگشت.او که برآورنده خود به رهبری را از گود بیرون کرده بود و با کنترل منابع مالی و ارگانها، حلقه مستحکم از نیروهای وفادار به دور خود جمع کرده بود به ناگاه ضرب شستی محکم از جبهه سوم دریافت کرد و رویای ریاست جمهوری ناطق برای اوبه کابوس اصلاحات دوم خرداد بدل شد.این بار جنگ بر سر منابع یا حوزه نفوذ و قدرت نبود،این بار نیروی سومی برآمده بود که دیگر مقید به حدودی که اطرافیان آقای خمینی در جنگ قدرت با رهبر دوم به آن احترام میگذاشتند نبودند. دادگاه کرباسچی و واکنش های عمومی،قتل های زنجیره ای و افشای آن و بیانیه وزارت اطلاعات زیر فشار خاتمی،جریان افشاگری روزنامه سلام در مورد سعید امامی و اصلاحیه قانون مطبوعات و وقایع کوی دانشگاه،ترور سعید حجاریان و دادگاه ضاربین او و بسیاری حوادث دیگر به سید علی خامنه ای نشان داد که تنها با کنترل نهادها و افراد وابسته،توان مقابله با این جریان سوم را ندارد بنابراین دوبار ایده ارتش بیست میلیونی و بسیج مردمی روی میز قرار گرفت.اما این بار نه شرایط جنگی و احساسات ملی و میهنی و مذهبی در دست بود و نه مردمانی ایدئولوژی زده که راه قدس شان را از کربلا گذر دهند.راه حل رهبر دوم ، استفاده از فساد سیستماتیک به مثابه یک استراتژی بود.بعد از پایان جنگ ایران و عراق با درخواست هاشمی و نظر مساعد خامنه ای ، بخشی از پروژه های عمرانی و خطوط انتقال نفت و گاز و صنایع پایین دست نفت با توجه به امکانات انباشت شده سپاه از زمان جنگ در اختیار این نیرو قرارگرفت و عملا سپاه وارد فاز اقتصادی شد.نیروی نظامی که از پادگان بیرون آمد و به منابع گسترده مالی در دوران بازسازی کشور دست یافت تبدیل به عنصری شد که دیگر بازگرداندن آن به پادگان غیر ممکن مینماید. رهبر دوم با استفاده از همین نیرو و منابع مالی بیکران نهادها و تراست های اقتصادی ،شروع به کادر سازی نیروهایی در سراسر کشور ذیل عنوان بسیج و با استفاده از شبکه گسترده مساجد در دست خود نمود.این بار بسیج نه لشکر مخلص خدا که افرادی بودند که از روزی که کلاشنیکف به دست پست ایست – بازرسی شبانه به پا می کردند وجلوه حکومت النصر بالرعب را به مردم یادآوری میکردند ، میدانستند زحمات آنها در نظام نه با وعده بهشت و محشور شدن با سالار شهیدان که با انتفاع مالی و ویژه خواری و امتیازات خاص جبران خواهد شد. خامنه ای برای مقابله با نیروی خواست و اراده مردم برای حرکت به سوی دموکراسی و عرفی سازی صحنه سیاست ایرانی،المانهایی از قبیل سپاه،بسیج،ثروت بدون نظارت تراست های اقتصادی،شبکه مساجد،تریبون های نماز جمعه و غیره را در بلوکی ساماندهی کرد که چسب قوام بخش این بلوک صلب قدرت ، فساد سیستماتیک و انتفاع مالی است.در مورد جذب نیروی انسانی نیز همان گونه که در پایان قسمت سوم اشاره شده بود،شکاف طبقاتی حاصل شده از سیاست های تعدیل اقتصادی دولت سازندگی باعث ایجاد طبقه ضعیفی شده بود که بلوک متصلب از طریق شبکه مساجد اقدام به جذب آنها می کرد.این نیروهای انسانی از طبقات ضعیف و یا متوسط مذهبی جذب شده ، ابتدا به عنوان نیروهای میدانی و عملیاتی و پس از اثبات سرسپردگی در شبکه گسترده اقتصادی ، مدارج طرقی را طی میکنند.میدان فساد سیستماتیک بسیار گسترده است به طوری که گروهی ار نیروها به دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی با سهمیه های خاص گسیل می شوند، گروهی به پژوهشکده ها و مراکز خاص همانند دانشگاه دکترین دفاع ملی – دانشگاه امام حسین – دانشگاه امام صادق – مدرسه حقانی و… اعزام میشوند تا مدیران و تئوریسین های آتی بلوک قدرت شوند،گروهی به صنعت نفت – گاز و پتروشیمی، گروهی به شرکت های بازرگانی بیشماری که وابسته به ارگان ها و نهادهای مختلفند و به صادرات و واردات طیف گسترده ای از محصولات و مواد اولیه داخلی و خارجی با رانت ها و امتیازات ویژه مشغولند، گروهی به وزارتخانه ها و ارگان های دولتی با سفارش های ویژه اعزام و در آنها جذب می شوند.به طور خلاصه این شبکه پیچیده و گسترده به تمامی منابع مالی و امکانات کشور چنگ انداخته و بقای حکومت جمهوری اسلامی را تضمین می نماید.خامنه ای از این انرژی آزاد شده و مخرب هم برای کنترل و شکست اصلاحات از ۷۶ تا ۸۴ بهره برد و هم کودتای سال ۸۸ را به راه انداخت تا قطار در مسیر استراتژی بلند مدت بقا باقی بماند.
این حقیقتی ست که در بسیاری از تحلیل های معطوف به ضعف جمهوری اسلامی نادیده گرفته میشود.برای کنترل هفتاد و پنج میلیون ایرانی معترض و ناسازگار با حاکمیت امروز،۱۰ میلیون نفر ایرانی وابسته به منافع و منابع مالی و تا فرق سر آلوده به فساد و رانت و ویژه خواری که برای حفظ وضع موجود حاضر به هر خدمتی به بلوک صلب قدرت در ایران هستند کفایت میکند.فساد در جمهوری اسلامی یک بیماری نیست بلکه ابزاری ست در جهت حفظ بقا در دست سلطان.اینکه این اژدهای هفت سر از قفس بیرون آمده نیز نه ترسی برای سلطان دارد و نه خطری را متوجه بقای او خواهد کردزیرا تا آینده نزدیک منابع در دسترس هستند و خوراک اژدها مهیا و متأسفانه نه از روی فریب افکار عمومی،که بر اساس عقاید صریح سلطان ظهور نزدیک است و گسترش فساد راهی برای نزدیک تر شدن به نبرد آخر.

خودداری پلیس از جستجوی کودکان گم شده بلوچ

$
0
0

زیتون– هفته گذشته پلیس محل سکونت ده‌ها خانواده پاکستانی در اطراف تهران را که از سال‌ها پیش بدون مجوز در ایران ساکن هستند تخریب و خانواده‌های بلوچ را به یکی از کمپ‌های «اتباع بی‌گانه» انتقال داد.

انجمن خیریه «جمعیت امام علی» خبر داد، صبح روز چهارشنبه (دهم مرداد) ماموران نیروی انتظامی با دستور وزارت کشور و «بدون اخطار قبلی» خانه‌های مهاجران پاکستانی در اطراف تهران را تخریب و «افراد زیادی» را دستگیر کردند.

این افراد از حدود ۳۰ سال گذشته «غیرمجاز به ایران مهاجرت کرده و در طول این سال‌ها به عنوان نیروی کار ارزان و بدون هیچ تسهیلاتی در زمین‌های کشاورزی اطراف شهر ری و کهریزک مشغول به کار بوده‌اند ودر بدترین وضعیت بهداشتی و معیشتی روزگار گذرانده‌اند».

در همین رابطه برخی منابع خبر دادند که هفت کودک شب حمله برای فرار از دست ماموران، به زمین های کشاورزی اطراف فرار کرده و مفقود شده‌اند.

این کودکان محسن (۴ سال)٬ موسی (۵ سال)٬ معصومه (۶ سال)٬ عیسی (۵ سال)٬ خاتون (۶ سال) و شهنواز (۱۱ سال) معرفی شدند.

سام بوربور، فعال حقوق کودک، خبر داد که هفت کودک پس از این اتفاق مفقود شده‌اند، اما کلانتری اعلام کرده که برای یافتن «کودکان خارجی اقدامی نمی‌کند.»

این خبر در شبکه‌های مجازی بازتاب گسترده‌ای یافت.

بر اساس گزارش‌های سازمان آمار این افراد از بلوچستان پاکستان به ایران مهاجرت کرده‌اند.

مرکز آمار ایران در سرشماری سال ۹۵ اعلام کرده بود که ۱۴ هزار و ۳۲۰ نفر از اتباع پاکستان در ایران ساکن هستند.

از این تعداد بیش از شش هزار نفر در استان قم ساکن هستند که بخشی از آنها در حوزه‌های علمیه تحصیل می‌کنند.

بیش از سه هزار نفر در استان سیستان و بلوچستان و بیش از ۲۵۰۰ نفر در هر یک از استان‌های خراسان رضوی و تهران ساکن هستند.

🍃زنده|عربستان انتقال نفت از باب‌المندب را آغاز کرد

$
0
0

 

 

عربستان انتقال نفت از باب‌المندب را آغاز کرد

عربستان پس از حدود ۱۰ روز انتقال نفت از باب‌المندب را آغاز کرد خالد الفالح، وزیر انرژی و صنعت عربستان گفت: ازسرگیری انتقال نفت از طریق تنگه باب المندب بعد از این صورت گرفت که فرماندهی ائتلاف عربی اقدامات لازم برای حمایت از کشتی‌هایش اتخاذ کرد./ایسنا




فروش آب آشامیدنی تا ۱۰ برابر قیمت معمول در زندان فشافویه

بهمن طاهرخانی، عضو کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس گفت: وضعیت زندان فشافویه هم که اخیراً به بحث کم آبی یا بی آبی مواجه شده، به هیچ وجه قابل قبول نیست. Risultati immagini per ‫زندان فشافویه‬‎

وی تاکید کرد: اگر اعتبار لازم را در اختیار ندارد از طریق قوه قضائیه اقدام کند. چرا که واقعاً قابل قبول نیست که ۱۵ هزار انسان که به اندازه جمعیت یک شهر هستند، در چنین شرایطی زندگی کنند و مثلاً آب هزار تومانی را بالاتر از ۱۰ هزار تومان بخرند.

به هر حال این ها به هر دلیلی زندانی باشند، انسان هستند و از حق حیات برخوردارند، اگر این زندان از زیرساخت های کافی برخوردار نبوده چرا این همه زندانی را از چندین سال پیش به آنجا انتقال داده اید.

حالا که امکان تخلیه آنجا نیست سازمان زندان ها باید خیلی سریع زیرساخت های لازم را برای انتقال آب فراهم کند./ خانه ملت


هما سلطانی، فرزند عبدالفتاح سلطانی درگذشت

عبدالفتاح سلطانی در زندان عزادار شد.هما سلطانی دختر ۳۰ساله عبدالفتاح سلطانی به علت ایست قلبی درگذشت.

عبدالفتاح سلطانی وکیل و مدافع حقوق بشر که از شهریور ۱۳۹۰ در زندان است و با آزادی مشروط وی مخالفت شد.


خبر روزهای گذشته را از اینجا بخوانید


مرخصی عبدالفتاح سلطانی پس از درگذشت دخترش

$
0
0

زیتون– در پی درگذشت هما سلطانی٬ دختر عبدالفتاح سلطانی٬ دادستانی با مرخصی این وکیل زندانی موافقت کرد.

هما سلطانی٬ فرزند ۲۷ ساله این وکیل زندانی٬ شب گذشته در اثر ایست قلبی از دنیا رفت.

عبدالفتاح سلطانی از وکلای حقوق بشر ایران شهریور ۱۳۹۰ بازداشت شد و به دلیل گرفتن جایزه حقوق بشر نورنبرگ آلمان، مصاحبه با رسانه‌ها درباره پرونده موکلانش و مشارکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر به ۱۸ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر این حکم به ۱۳سال حبس کاهش یافت.

با اعمال قانون تجمیع جرائم و اعمال ماده ۱۳۴ حکم سیزده سال حبس تعزیری عبدالفتاح سلطانی به ده سال کاهش یافت. همچنین محرومیت وی از وکالت نیز به دو سال کاهش یافته است.

شرایط سلامت عبدالفتاح سلطانی در سال‌های زندان رو به وخامت گذاشته است؛ او طی این سالها دچار بیماری‌هایی نظیر کم‌خونی، نوسان فشار خون و بیماری حاد کولیت عصبی شده است.

🍃پیام تسلیت جمعی از وکلا به مناسبت درگذشت هما سلطانی

$
0
0

زیتون– جمعی از دوستان و همکاران عبدالفتاح سلطانی، وکیل زندانی٬ درگذشت هما سلطانی را تسلیت گفتند.

هما سلطانی٬ فرزند ۲۷ ساله این وکیل زندانی٬ شب گذشته در اثر ایست قلبی از دنیا رفت.

به گزارش «زیتون» در این پیام آمده است: «مرگ، به‌تنهایی مساله نیست. مردن در شرایطی که حق زندگی آزاد و طبیعی، حق شادی، حق امنیت، حق کار، کرامت و حق بودن در خانواده و داشتن آزادی از تو سلب می‌شود، مرگ به‌حقی نیست.»

در ادامه این پیام تاکید شده است که «عبدالفتاح سلطانی و معصومه دهقان و همچنین فرزندانشان مائده، هومن و حامد سلطانی برای کرامت انسانی‌ بهایی گزاف پرداخته‌اند. کرامتی که در برابر ستم سر خم نکرد، ریا، دورویی و مجیزجویی را الگو نکرد و با سری افراشته زندان و زندگی سخت ولی شرافتمندانه را به زندگی چرب و چرک چاپلوسانه و ستم‌پذیر ترجیح داد. فرزند چنین خانواده‌ای بودن آسان نیست. این را مرگ حتی می‌داند. شاید برای همین است که پاورچین پاورچین زیبای خفته خانواده سلطانی را در خواب ربوده است.»

متن کامل این پیام که برای انتشار در اختیار «زیتون» قرار گرفته٬ به شرح زیر است:

مرگ صریح‌ترین و صادق‌ترین واقعیت بشری است که هیچ‌یک از ما از آن گریزی نداریم. هما سلطانی دختر ۲۷ساله معصومه دهقان، معلم دلسوز و مقاوم و عبدالفتاح سلطانی، وکیل سرشناس حقوق بشری روز جمعه ۱۲ مردادماه ۹۷ چشم بر جهان ما فرو بست. اما مرگ، به‌تنهایی مساله نیست. مردن در شرایطی که حق زندگی آزاد و طبیعی، حق شادی، حق امنیت، حق کار، کرامت و حق بودن در خانواده و داشتن آزادی از تو سلب می‌شود، مرگ به‌حقی نیست.

هما سلطانی در شرایطی از جهان رفت که ۹ سال از بهترین سال‌های جوانی‌اش را چشم به راهی دوخت تا پدرش، مدافع سرسخت حقوق بشری که با حکم ناعادلانه و غیرانسانی ۱۳ سال زندان دوران محکومیتش را طی می‌کند از راه اوین به خانه برگردد. این مرگ، حق نیست، تحمیل رنجی است که چون سمی بر جان و جوانی‌ات می‌نشیند، وگرنه قلبی چنین زیبا، که وقت شکفتن و دویدنش است، چه به ایستادن در میانه ۲۷ سالگی؟!

هما سلطانی در شرایطی از جهان رفت که مثل بسیاری از جوانان باهوش و مستعد ایرانی رویاهایش را در مسیر تحصیل علم و مدارج دانشگاهی دنبال کرد. او کارشناسی ارشدش را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه علامه طباطبایی گرفت. اما دختری که باید به دنبال رویاهایش این دانش‌اندوزی را پس از پایان تحصیل به بهره‌وری می‌رساند، مثل بسیاری از جوانهای هم‌وطن‌ش که از مزایای «ژن خوب سیاسی» بی‌بهره و قربانی سوءمدیریت کشورند، رویاها را در کوله‌پشتی دانشگاه در گوشه خانه گذاشت، تا با واقعیت زندگی، در دنیای کاری که هیچ ربطی به دانش و تخصصش نداشت دست و پنجه نرم کند.‌ دختری چنین خودساخته و جوان‌مرگی؟ حاشا به مرگ!

عبدالفتاح سلطانی و معصومه دهقان و همچنین فرزندانشان مائده، هومن و حامد سلطانی برای کرامت انسانی‌ بهایی گزاف پرداخته‌اند. کرامتی که در برابر ستم سر خم نکرد، ریا، دورویی و مجیزجویی را الگو نکرد و با سری افراشته زندان و زندگی سخت ولی شرافتمندانه را به زندگی چرب و چرک چاپلوسانه و ستم‌پذیر ترجیح داد. فرزند چنین خانواده‌ای بودن آسان نیست. این را مرگ حتی می‌داند. شاید برای همین است که پاورچین پاورچین زیبای خفته خانواده سلطانی را در خواب ربوده است. این همان مرگی است که سالها پشت در این خانه کمین کرده، از دادگاه انقلاب تا اوین زیرچشمی سلطانی سفت و سخت را پاییده است، معصومه دهقان را تهدید به شکستن و بریدن از این همه شکیب کرده … این مرگ، همان مرگ مار به‌دوش است که آخرش هم از خون جوانترین و پاکترین‌ها سیراب می‌شود. این مرگ ادامه همان ستم است.

خانواده گرانقدر سلطانی؛ عبدالفتاح بزرگ، معصومه خانم عزیز، مائده جان، هومن عزیز و حامد نازنین، ما با شما به سوگ نشسته‌ایم. با شما هم‌دلیم، با شما هم‌نفسیم، هم‌دردیم، هم‌دادیم.
دوست داشتیم کنارتان بودیم. همراهتان بر خاک سرد سوگلی این خانه می‌نشستیم، گریه می‌کردیم، در آغوشتان می‌گرفتیم، دستتان را می‌فشردیم و سوگواری می‌کردیم. سوگواری حق است. امان از حق!… تسلیت ما را از لابلای این کلمه‌های عزادار بپذیرید و به بزرگواری‌تان ببخشایید که کنارتان نیستیم، که در پشت مانیتورهایمان عکس هما را در آغوش می‌گیریم، که درپای تلفن گریه می‌کنیم، در در ای میلها تسلیت می‌گوییم و البته که از هر رسانه‌ای و بر هر صفحه‌ای این بیداد را که بر شما رفته و بین سلطانی و خانواده‌اش و همه مدافعان حق و آزادی و خانواده‌های عزیزشان فاصله انداخته است فریاد می‌زنیم.
جای خالی هما تا همیشه عزیز و گرامی!

شیرین عبادی، نسرین ستوده، نرگس محمدی، مهناز پراکند، منصوره شجاعی، خدیجه مقدم، پروین اردلان، پرستو فروهر و آسیه امینی.

تحریم‌های تازه یک میلیون نفر را بیکار خواهد کرد

$
0
0

زیتون– علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی٬ ضمن تایید این نکته که تا پایان سال جاری «فشار اقتصادی بر کشور و مردم به دلیل تحریم‌های آمریکا بیشتر خواهد شد»، پیش‌بینی کرد که «در اثر اعمال این تحریم‌های تازه یک میلیون شغل در ایران تعطیل می‌شود.»

علی ربیعی همچنین گفت که ممکن است دولت برخی از شغل ها را با پرداخت یارانه حفظ کند و «به ‌جای پرداخت بیمه بیکاری» به افرادی که در معرض اخراج هستند حقوق بدهد و این صنایع «سرپا بماند و اخراجی صورت نگیرد.»

وزیر کار تاکید کرد که «باید با مردم صادقانه صحبت کنیم و بگوییم در یک جنگ واقعی وارد شده‌ایم.»

به گفته او شرایط جدید نیازمند اعتماد بیشتر مردم به دولت و عملکرد عقلانی‌تر آنهاست، همچنین از سوی دولت نیز نیاز به سختکوشی بیشتر وجود دارد.

ربیعی در عین حال با اشاره به تلاطم اخیر در بازار ارز ایران اعتراف کرد که «گفتمان مشترک» مردم و دولت «ضعیف شده است.»

علی ربیعی در مصاحبه‌ای با روزنامه اعتماد خواستار آن شد که در شرایط فعلی باید «تئوری مقاومت اجتماعی» برای «جلوگیری از شکنندگی اجتماعی و افزایش تاب‌آوری اجتماعی» اجرا شود.

وی کنترل قیمت غذا و تامین غذا و دارو برای افراد نیازمند و حمایت از شغل‌ها را از جمله جزئیات این برنامه پیشنهادی خود ذکر کرد.

با نزدیک شدن زمان اجرای فاز اول تحریم‌های جدید آمریکا قیمت دلار شدیدا افزایش یافت و در نهایت به رقم بی‌سابقه بالای ده هزار تومان رسید و وعده‌های مقامات دولت نیز تاثیری در کاهش نرخ ارز نداشت.

از سوی دیگر طی هفته گذشته دور تازه اعتراضات در ایران به دنبال سقوط ارزش ریال، واحد پول ملی ایران، در برابر ارزهای خارجی و همچنین افزایش بی‌سابقه بهای طلا در بازارهای ایران آغاز شده و به‌سرعت رنگ و بوی سیاسی و ضدحکومتی به خود گرفته است.

سخنگوی وزارت امور خارجه: اگر حس کنیم سوریه به ثبات نسبی رسیده، از این کشور خارج می‌شویم

$
0
0

زیتون– بهرام قاسمی٬ سخنگوی وزارت امور خارجه٬ در خصوص حضور ایران در سوریه اعلام کرد «هنگامی که احساس کنیم سوریه به یک تثبیت نسبی نزدیک شده است و مبارزه با تروریسم هم به انتها رسیده و تا حد زیادی موفقیت‌های لازم حاصل شده قطعا می‌‌‌توانیم این حضور مستشاری خود را در سوریه کاهش دهیم یا خارج شویم.»

قاسمی در گفت‌وگو با وب سایت انتخاب٬ مدعی شد: «ورود ما به سوریه مستشاری و به درخواست دولت سوریه است و تا زمانی که دولت سوریه بخواهد در این کشور خواهیم بود. هدف جدی ما علاوه بر درخواست دولت سوریه مبارزه با تروریسم بود و هنگامی که احساس کنیم سوریه به یک تثبیت نسبی نزدیک شده است و مبارزه با تروریسم هم به انتها رسیده و تا حد زیادی موفقیت‌های لازم حاصل شده قطعا می‌‌‌توانیم این حضور مستشاری خود را در سوریه کاهش دهیم یا خارج شویم.»

به گفته سخنگوی وزارت امور خراجه٬ ورود ایران به سوریه به درخواست کشور دیگری نبود که امروز به درخواست کشور دیگری سوریه را ترک کند.

قاسمی ادامه داد: «اما منافع و مصالح خود را به خوبی تشخیص می‌دهیم و در جهت منافع خود حرکت می‌کنیم، همانگونه که دولت روسیه هم از منافع و مصالح خود در همه جای جهان پیروی می‌کند.»
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در خصوص رابطه جمهوری اسلامی با سوریه نیز مدعی شد: «ما نقاط و فضاهای مشترکی را با فدراسیون روسیه داشتیم؛ از جمله همکاری در بحث مبارزه با تروریسم و حضور در سوریه که البته روسیه نیروهای عملیاتی در سوریه داشته و ما نیروهای مستشاری داریم. در نهایت همکاری‌های خوبی را با یکدیگر سامان دادیم.»

جمهوری اسلامی از ابتدای جنگ داخلی سوریه در این کشور در قالب نیروهایی حضور داشته است که خود حتی پس از شش سال و اندی هم‌چنان نیروی «مستشاری» می‌نامد.
مقصود جمهوری اسلامی از نیروی مستشاری، نیروهای نظامی است که نقش مشاوره و آموزش به نیروهای ارتش سوریه را بر عهده دارند و خود مستقیما در جنگ ورود نمی‌کنند.
این در حالی است که به‌ویژه در یک سال گذشته بارها خبر کشته شدن نیروهای ایرانی یا نیروهای افغان وابسته به سپاه پاسداران در رسانه‌های کشور منتشر شده و مراسم تشییع و ختم در چندین شهر ایران برای این افراد برگزار شده است.
گزارش ها حاکی از آن است که بیش از دو هزار تن تحت عنوان «مدافعان حرم» در سوریه کشته شده اند.

محمد حبیبی به ۷ سال و نیم حبس محکوم شد

$
0
0

زیتون– امیر رییسیان٬ وکیل مدافع محمد حبیبی٬ فعال صنفی معلمان٬ ازمحکومیت موکلش به ۷ سال و نیم حبس خبر داد.

محمد حبیبی، عضو کانون صنفی معلمان، آخرین بار در تجمع روز ۲۰ اردیبهشت معلمان در مقابل سازمان برنامه و بودجه در تهران بازداشت شد.

بر اساس گزارش کانال‌ تلگرامی کانون صنفی معلمان٬ حبیبی هنگام بازداشت به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از آن زمان تاکنون تحت معالجه قرار نگرفته است.

این عوض کانون صنفی معلمان پیش از این نیز بارها به دلیل مطالبات صنفی بازداشت شده بود.

امیر رییسیان در رابطه با آخرین وضعیت پرونده محمد حبیبی به ایسنا گفت که به موجب رای شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، این معلم زندانی به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به ۷ سال و نیم  حبس محکوم شده است.

به گفته وکیل محمد حبیبی٬ بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی همه مجازات‌های محمد حبیبی یک و نیم برابر شده و مجازات اشد قابل اجرا است.

این فعال صنفس به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، به ۷ سال و نیم حبس، تبلیغ علیه نظام به ۱۸ ماه حبس، اخلال در نظم ۱۸ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق و همچنین ۲ سال ممنوعیت از فعالیت در احزاب، گروه‌ها و دسته‌های سیاسی و اجتماعی و ممنوعیت خروج از کشور به عنوان مجازات تکمیلی محکوم شده است.

تیرماه امسال خدیجه پاک‌ضمیر٬ همسر محمد حبیبی٬ خبر داد که در آخرین حکم کارگزینی که زدند «حقوق ماهیانه‌ او را قطع کردند.»

خواسته های بارز در تجمعات بلاتکلیف

$
0
0

زیتون ـ مهسا محمدی: حدود یک هفته از آغاز اعتراضات پراکنده در شهرهای مختلف ایران می‌گذرد و چنانچه از شواهد پیداست داستان همچنان ادامه دارد.

اعتراضات از اصفهان شروع شد و بعد از آن به شیراز، کرج، اشتهارد، قرچک، اراک، مشهد، اهواز، قهدریجان، نجف‌آباد، شاهین‌شهر و در نهایت به تهران رسید. تصاویر منتشر شده در شبکه‎های مجازی نشان می دهد در بعضی از مناطق کار به درگیری بین مردم و نیروهای نظامی کشیده شده است.

چنانچه انتظار می‌رفت، در مناطق مذکور جو سنگین امنیتی برقرار شده و ماموران به طور دایم در خیابان‌های این شهرها حضور دارند. به عنوان مثال در گوهردشت کرج چند خیابان بسته شده است.

در جریان درگیری های اخیر تعدا زیادی دستگیر شده اند، اما هنوز از اسامی دستگیرشدگان و محل نگهداری آنان خبری منتشر نشده است. تنها ژیلا بنی‌یعقوب، خبرنگار و فعال سیاسی بود که در حساب توئیتر خود از انتقال ۵۰ زن بازداشت شده در تجمعات تهران به قرنطینه زندان قرچک ورامین خبر داد.

تنها چند ماه بعد از اعتراضات سراسری دی‌ماه ۹۶ که به لحاظ جغرافیایی گسترده‌ترین اعتراضات در تاریخ ۴۰ ساله جمهوری اسلامی به شمار می رود، دور تازه‌ اعتراض‌‌ها باز هم با انتقاد به وضعیت اقتصادی آغاز شده است.

به نظر می‌رسد دلایلی مانند افزایش بی‌سابقه قیمت ارز در طی هفته‌های اخیر، قرار گرفتن ایران در آستانه دور جدید تحریم‌های اعلام شده توسط دولت امریکا، نگرانی مردم از تامین کالاهای اساسی و در نتیجه نایاب و کمیاب شدن بعضی از اقلام، خبرهای هر روزه درباره فساد اقتصادی در دستگاه‌های مختلف حاکمیتی و مواردی از این دست، دلایل کافی برای اعتراض فراهم کرده است. از سوی دیگر، مانند دفعات پیش دیری نپایید که شعارها از سطح اقتصادی و صنفی بالاتر رفت و رنگ و بوی سیاسی پیدا کرد. این شعارها نه تنها دولت، بلکه کل حاکمیت را هدف قرار می دهد.

تظاهرکنندگان از چه کسی حرف‌شنوی دارند؟

دو شب پیش معترضان به حوزه علمیه اشتهارد در کرج حمله کردند تا بر این حقیقت صحه بگذارند که اعتراض‌ها از اعتراض به وضعیت معیشتی فراتر رفته است. به گفته علی هندیانی، رئیس حوزه علمیه اشتهارد در کرج، عده‌ای از معترضان جمعه شب به ساختمان این نهاد حمله کردند، اما به دلیل اجرای «تدابیر لازم» نتوانستند آسیب جدی به آن بزنند.

اعتراضات از اصفهان شروع شد و بعد از آن به شیراز، کرج، اشتهارد، قرچک، اراک، مشهد، اهواز، قهدریجان، نجف‌آباد، شاهین‌شهر و در نهایت به تهران رسید

با این وجود، تلاش جریان‌های مختلف برای تصاحب حرکت شکل گرفته ابعاد پیچیده‌تری به آن می‌دهد؛ طیف وسیعی از محمدرضا پهلوی گرفته تا امام جمعه مشهد مدعی همراهی و گاه رهبری این اعتراضات هستند.

در این میان نیز بعضی کاربران شبکه‌های اجتماعی که خود را «برانداز» جمهوری اسلامی تعریف می‌کنند هم این حرکات اعتراض آمیز را نتیجه فراخوان مجازی خود به «تظاهرات سراسری» می‌دانند و با همین هشتگ در حال انتشار فیلم و عکس‌های آن هستند.

در عین حال، علم‌الهدی، امام جمعه مشهد و منتقد اصول‌گرای دولت حسن روحانی روز گذشته ضمن دفاع ضمنی از این اعتراضات گفت: «با دولت و مجلس تماشاچی، مردم به صحنه بیایند.»

مانند دفعات پیش دیری نپایید که شعارها از سطح اقتصادی و صنفی بالاتر رفت و رنگ و بوی سیاسی پیدا کرد. این شعارها نه تنها دولت، بلکه کل حاکمیت را هدف قرار می دهد

او تاکید کرد: «دولت و مجلس یک اقدام سریع و قاطعی که باید انجام دهند، انجام نمی‌دهند. آنها نباید تماشاچی وضع مردم باشند که مردم شب بخوابند و صبح ببینند [قیمت] آب خوردن‌شان دو برابر شده است.»

با این وجود، امام جمعه مشهد تاکید کرد که اعتراض مردم نباید به شکلی باشد که «جاسوس‌های آمریکایی» می‌خواهند از طریق آن مردم را «در برابر نظام قرار دهند.»

بعد از نماز جمعه هم گروهی از طلاب و روحانیون مشهدی به فراخوان علم‌الهدی پاسخ مثبت دادند و تجمعی بر ضد دولت و مجلس در مقابل حرم امام رضا به راه انداختند.

آنان همچنین در شعارهای خود تاکید می‌کردند که گرانی بهانه ای برای مذاکره با امریکا است. برخی هم علیه مجلس شعار داده و گفتند که مجلس دچار بی تحرکی و رخوت شده است.

از سوی دیگر، کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران از این هم فراتر رفته و فساد « پس پرده» دولت را در شرایط فعلی «خیانت جنگی» و مستوجب «مجازات جنگی» دانست.

وزارت خارجه آمریکا هم روز جمعه در چند توئیت به این اعتراضات واکنش نشان داد و نوشت که اعتراضات اخیر در شهرهای ایران را از نزدیک دنبال می‌کند و با تاکید براینکه «مسیر حرکت ایران نهایتا برعهده مردم ایران است»، با ذکر نام شهرهایی که در آن اعترا‌ض‌ها بالا گرفته، اعلام کرد: «از صدای مردم ایران، که برای مدتی طولانی نادیده گرفته شده‌، حمایت می‌کند.»

محمد رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران هم طی توئیت‌های پیاپی از این حرکت دفاع کرده و این اعتراضات را «تازه‌ترین فصل از جنبش آزادی‌خواهی ایران» می‌خواند که قرار است به واسطه آن «میهن از چنگال فرقه تبهکار» درآید.

دوگانگی وزارت کشور در به رسمیت شناختن تجمعات 

وزیر کشور اما سعی دارد که موضوع را از اهمیت بیندازد. او گفت: «یکی از سطوح برخورد دشمن با ایران ایجاد تنش‌های اجتماعی است و فکر می‌کنند این موضوع می‌تواند در ایران اثرگذار باشد آنها فکر می‌کنند ۵۰ تا ۲۰۰ نفر در یک جا جمع بشوند اوضاع داخل کشور به هم می‌خورد.»

این گفته وزیر کشور درست خلاف عملکرد جمهوری اسلامی است؛ چرا که نظام همواره با تجمعات و گروه ها مشکل داشته و مانع از شکل گیری آنها شده است.

از سوی دیگر، اصلاح‌طلبان که بعد از ناآرامی‌های دی ماه ۹۶ و واکنش‌های منفی که به بعضی از نیروهای موثر این جریان نشان دادند، حالا به لحاظ نمایندگی نیروهای اجتماعی بحرانی‌ترین دوره خود را بعد از سال ۸۸ سپری می کنند، این بار سکوت پیشه کردند. تنها تک صداهایی از آن میان در به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم به گوش می‌رسد.

پتانسیل زیادی برای نارضایتی و ناآرامی وجود دارد. در میان مردمی که به خیابان می‌آیند نمایندگانی از همه گروه‌های مدعی، حضور دارند که وجه مشترک‌شان نارضایتی ست

این نیروها که از یک سو خود را حامی دولت تعریف می‌کنند و از همراهی با جریانی که شبهه تضعیف دولت در آن هست پرهیز دارند، و از سوی دیگر چون خواهان تغییرات آرام و بدون خشونت و گفتگو و تعامل با هسته سخت حاکمیت هستند، از حمایت و حضور درتجمعاتی که منجر به خشونت شوند دوری می‌کنند و با نگرانی به ریزش بدنه اجتماعی خود چشم دوخته‌اند.

هر چند شاید نتوان دقیقا چند و چون نیروهای محرک و موثر بر این ناآرامی‌ها را مشخص کرد، اما آنچه واضح است این است که پتانسیل زیادی برای نارضایتی و ناآرامی وجود دارد. در میان مردمی که به خیابان می‌آیند نمایندگانی از همه گروه‌های مدعی، حضور دارند که وجه مشترک‌شان نارضایتی ست؛ نیروی بالقوه ای که می‌تواند حتی با یکی به نعل و یکی به میخ کوفتن علم الهدی هم بالفعل شود و جرقه بزند. اما تضمینی وجود ندارد که آتش این جرقه آنطور که او می‌خواهد، فقط دامان حاکمیت را بسوزاند.

🍃زنده|ترامپ: تصمیم درباره ملاقات با ایران است

$
0
0

 

 

 

 


ترامپ: تصمیم درباره ملاقات با ایران است

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری آمریکا، در توییتی گفته است که «ایران، و اقتصاد آن، دارد خیلی بد می‌شود؛ و خیلی هم به سرعت! مهم نیست من دیدار می‌کنم، یا دیدار نمی‌کنم – به آنها بستگی دارد!»

ترامپ طی روزهای گذشته گفته بود که حاضر است با ایران «بدون پیش‌شرط» دیدار کند.


 



وکیل شهرام جزایری: می‌خواست برود دوستش را ببیند و برگردد

لعیا باقری، وکیل‌مدافع شهرام جزایری گفت: ما نگران هستیم که دست به کار خطرناکی بزند. او می‌خواست با گذر موقت از کشور خارج شود، دوست خود را ببیند و به کشور بازگردد. به‌هرحال قصد فرار نداشت، اگر قصد فرار داشت راه‌های دیگری هم برای این‌ کار وجود داشت/ شرق

Risultati immagini per ‫شهرام جزایری‬‎


ارز مسافرتی حذف شد

نماینده مردم ملایر در مجلس با اشاره به جزئیات جلسه نشست کارگروه اقتصادی قوای سه‌گانه گفت: رئیس مجلس شورای اسلامی عنوان کرد که طبق تصمیم اتخاذ شده در این جلسه دیگر ارز دولتی به مسافران و گردشگران پرداخت نمی‌شود./ فارس

Risultati immagini per ‫ارز مسافری‬‎


وکیل مدافع عبدالفتاح سلطانی برای آزادی‌اش به رییس‌‌جمهوری نامه نوشت

وکیل مدافع عبدالفتاح سلطانی در نامه‌ای به رییس جمهور با بیان اینکه دستگیری موکلش به دلیل برخوردهای سیاسی افرادی همچون سعید مرتضوی، بوده است از حسن روحانی خواست، قانون از جمله در رابطه با آزادی مشروط در مورد موکلش رعایت شود/ایسنا


خبر روزهای گذشته را از اینجا بخوانید


تایید خبر کشته شدن اولین معترض در دور جدید اعتراضات

$
0
0

زیتون– روز گذشته خبر کشته شدن یکی از معترضین در شهر کرج منتشر شد.

طی روزهای گذشته شهر کرج صحنه اعتراض مردم به شرایط اقتصادی – سیاسی بود. تا کنون خبر بیش از ۲۰ بازداشتی و یک کشته در این شهر منتشر شده است.

خبرگزاری فارس٬ وابسته به سپاه پاسداران٬ شب گذشته ضمن تایید خبر کشته شدن یکی از معترضین «به ضرب گلوله افراد ناشناس» مدعی شد که «بررسی‌ها نشان می‌دهد ضارب از داخل خودرو ۲۰۶ و با سلاحی غیر سازمانی اقدام به شلیک کرده است.»

معترضین طی روزهای اخیر بارها خبر داده بودند که نیروهای لباس شخصی در میان جمعیت حضور دارند و به ناگهان اقدام به ضرب و شتم یا بازداشت افراد می‌کنند.

خیرالله ترخانی٬ سرپرست معاونت سیاسی-امنیتی استاندار البرز روز شنبه (۱۳ مرداد) با اشاره به تجمعات کرج گفت: «در این مدت سعی کردیم با این تجمعات مماشات کنیم و به حرف‌های آنان گوش کنیم٬ اما دیدیم که این مطالبات اقتصادی نیست و کاملا ساختارشکنانه است.»

او تاکید کرد که ناآرامی‌های کرج از زمان خروج آمریکا از برجام آغاز شد و افزود: «اما طبق مشاهدات چند روز اخیر٬ عمده افرادی که در این ناآرامی‌ها شرکت دارند٬ دغدغه اقتصادی ندارند. جوانانی که در این اتفاقات حضور دارند با فراخوان گروه‌های معاند همچون سلطنت‌طلبان و منافقین تهییج شده‌اند و این گروه‌ها قصد دارند از اغتشاشات و با به خیابان کشیدن مردم سوءاستفاده سیاسی کنند.»

شب گذشته خبرگزاری تسنیم٬ نزدیک به سپاه پاسداران٬ نیز خبر داده بود که تمامی مسیرهای منتهی به گوهردشت در کرج٬ مسدود شده است.

تعدادی از شهروندان این شهر نیز در شبکه‌های مجازی خبر داده بودند که اجازه عبور و مرور به مقصد گوهردشت کرج داده نمی‌شود.

فیلم‌های انتشار یافته در شبکه‌های اجتماعی حاکی از برگزاری تظاهرات و تجمع‌هایی در تهران، کرج، شیراز، قم و اشتهارد در شنبه شب ۱۳ مرداد، است.

تظاهرات در تهران از روز پنجشنبه ۱۱ مرداد، ‌آغاز شد. پیشتر تظاهرات در اصفهان آغاز شده بود.

در فیلم مربوط به تظاهرات در نزدیکی پل حافظ (کالج) تهران،‌ معترضان شعار دادند: «ایرانی می‌میرد،‌ ذلت نمی‌پذیرد»، «ایرانی، غیرتت رو نشان بده»، «مرگ بر دیکتاتور»، «ایرانی با غیرت، حمایت حمایت.»

بر اساس فیلم های منتشر شده در شبکه های اجتماعی، در کرج نیز، تظاهرکنندگان شعار دادند: «خامنه ای حیا کن، مملکت رو رها کن»، «نیروی انتظامی، حمایت حمایت.»

فیلم دیگری نیز منتشر شد که مربوط به تجمعی در یافت آباد تهران در روز شنبه بود. گوینده می گفت: «همه خستن. همه بریدن. همه زن و بچه دارن و زیر ظلمن. اینجا همه زیر بدهی‌ان. نگاه کن،‌ ما همه با هم هستیم. همه خسته ایم. همه آزادی می خوایم.»

یکی از شعارهای معترضان در سه راه گوهردشت کرج این بود: «ایرانی حرف بزن،‌ حقت رو فریاد بزن»

همچنین معترضان در شیراز «مرگ برگرانی»، «مرگ بر دیکتاتور»، «ایرانی بسه دیگه، غیرتت رو نشان بده».

بر اساس فیلم دیگری که در شبکه های اجتماعی انتشار یافت،‌ تظاهرکنندگان شعار دادند: «توپ تانک فشفشه،‌ آخوند باید گم بشه.»

در قم نیز معترضان از جمله شعار دادند: «مرگ بر دیکتاتور» و «اسلام رو پله کردن، مردم رو ذله کردن.»

در تجمع اشتهارد هم تظاهرکنندگان شعار دادند: «نترسید نترسید،‌ما همه با هم هستیم.»

دین و زندگی

$
0
0

تحول تازه‌ای در ایران جریان دارد: خواسته‌های مادی و معیشتی به صراحت بیان می‌شوند، و وجاهت اخلاقی و معنوی پیدا می‌کنند. پیش از این نیز، در بنیاد بسیاری از اعتراضات و جنبش‌های اجتماعی، خواست‌های مادی و معیشتی وجود داشت. اما آنچه مادی بود به صراحت بیان نمی‌شد، ترجمه می‌شد به زبانی اخلاقی و همان زبان، بنیاد مادی اعتراضات را لاپوشانی می‌کرد.

اصولاً زبان صریح مادی، یک زبان خصوصی بود. به کرات می‌شنیدی بسیاری در یک گفتگوی رو در رو، از بیکاری و گرسنگی و کمبود مادلی بنالند. اما هم او که در گوش تو از دشواری‌های زندگی مادی می‌نالید، وقتی در یک اعتراض سیاسی شرکت می‌کرد، از عدل امام علی می‌گفت، از قیام امام حسین دفاع می‌کرد و به یزید و معاویه حمله می‌برد. زبان اعتراض نمادین و انتزاعی و کلی بود. متکی بود بر ذخائر معنوی که در انبار دین یا ملیت یا هر سرمایه اجتماعی و فرهنگی دیگر اندوخته بود.

خواست مادی و دنیوی، به خودی خود وجاهت نداشت، چندانکه ذهنیت عمومی را بسیج کند و به صراحت بیان جمعی پیدا کند.

در اعتراضات پراکنده‌ای که طی هفت هشت ماه اخیر در ایران جریان دارد، شاهد تحول تازه‌ای هستیم. مردم به صراحت از گرسنگی و بیکاری می‌گویند، از حقوق پایمال شده شان، از افزایش حقوق صنف خود سخن به میان می‌آورند و خواهان افزایش امکانات مادی زندگی روزمره‌شان هستند. بدون هیچ واسطه، بدون هیچ نماد و واسطه‌گری زبان اسطوره‌ای یا نمادین.

این تحول به این معناست که زبان اسطوره‌ای و نمادین وزن پیشین خود را از دست داده است. مهم‌ترین زبان نمادین در فضای فرهنگی جامعه ایرانی دین است. جمهوری اسلامی، طی چهاردهه، زبان و سرمایه‌های کلام دینی را خصوصی کرده است. به این معنا که آن را برای همبستگی جمع وفادار به خود مصادره کرده و آن را از دسترسی عموم مردم بیرون برده است. در نتیجه خواست‌های ملموس مادی، عریان و بدون واسطه هیچ زبان میانجی به میان آمده است.

حال نفس بیکاری، نفس تبعیض مادی، خود گرسنگی و فقدان سرمایه مادی، بی میانجی، اعتراض برمی‌انگیزد و جمع‌های انسانی را بسیج می‌کند. این اتفاق تازه‌ای است و خبر از دنیایی تازه می‌دهد. خوب دقیق شویم، این دنیای تازه واقعاً فاقد بنیاد اخلاقی و هنجاربخش نیست. بنیاد هنجار بخش و اخلاقی کننده این دنیا، خود زندگی و تداوم زندگی است. زندگی خود موضوعیت پیدا می‌کند بی میانجی هر آنچه که بخواهد به آن معنا و جهتی اخلاقی عطا کند. خودش و تداومش هنجار تلقی می‌شود، بسیج می‌کند و عالمی ویژه خلق می‌کند.

پیشترها دین چندان اقتدار و نیرو داشت که زندگی تنها به شرط انطباق با آن اهمیت داشت. زندگی‌ها از دست می‌رفت و فدا می‌شد تا دین برپا بماند. اما اینک خود زندگی یک مبنای هنجار بخش است. حال این دین است که اگر بخواهد کسب اعتبار کند باید نسبت خود را با زندگی روشن کند. این ماجرا به دین خلاصه نمی‌شود همه سرمایه‌های اجتماعی، فرهنگی و کلامی تابع چنین حکمی هستند. زندگی و تداومش، بر صدر نشسته و همه سرمایه‌ها باید ثابت کنند خدمتگذاران خوبی برای آن هستند و الا از اعتبار خواهند افتاد.

این تحول مهمی است. اگر قرار باشد جمهوری اسلامی به حسب تحولاتی که پیرامونش سر باز کرده تغییر کند، مسیر این تغییر را نشان می‌دهد. تن در دادن به اولویت منطق زندگی، باید چندان به حساب آورده شود که همه چیز را در پرتو آن بازخوانی و بازآفرینی کنیم.

اگر جمهوری اسلامی نخواهد مقتضی تحولاتی که جریان دارد، تغییر کند، مصیبتی از راه خواهد رسید. به تدریج دین و زندگی رویاروی هم قرار خواهند گرفت. اگر متولیان دین با این فضا گفتگو نکنند به تدریج دینی رویاروی زندگی برجسته خواهد شد و هر چه بیشتر این چنین شود، در عرصه عمومی با خواست زندگی رویاروی دین مواجه خواهیم بود. دین در ذهنیت یک نسل، ممکن است به هیولایی علیه منطق تداوم زندگی تبدیل شود و البته آن سو نیز چشم انداز نیکی نخواهد بود. زندگی که خود را رویاروی دین تعریف کرده، دست کم در این سوی عالم، مملو از شرارت و گسیختگی و فردیت‌ خودخواهانه و ضد اجتماعی خواهد بود.

منبع: کانال تلگرام نویسنده

توقف قطعی فروش ارز مسافرتی

$
0
0

زیتون- بر اساس تصمیم اخیر کمیته اقتصادی قوای سه‌گانه «بنا شده است تا فورا جلوی پرداخت ارز دولتی به مسافران گرفته شود.»

احد آزادی‌خواه، نماینده ملایر در مجلس٬ به نقل از رییس مجلس خبر داد که طبق قوانین جدید مسافران عازم خارج از کشور دیگر ارز دولتی دریافت «نخواهند کرد.»

علی لاریجانی، رییس مجلس، در گزارشی از تصمیمات این کمیته در جلسه غیرعلنی روز یک‌شنبه به این امر اشاره کرده است.

۲۸ تیرماه خبر منتشر شده بود که بر اساس اطلاعیه بانک سامان فروش ارز مسافرتی تا اطلاع ثانوی «تعلیق» می‌شد.

بر اساس این اطلاعیه که به کلیه شعب بانک سامان ابلاغ شده با دستور بانک مرکزی فروش ارز مسافرتی از تاریخ سی‌ام تیرماه ممنوع شده است.

در پی ممنوعیت خرید و فروش آزاد ارزهای خارجی٬ تعطیلی صرافی‌ها و تک‌نرخی شدن ناگهانی ارز ٬دولت تصویب کرد که به مسافران غیر زیارتی با نرخ دولتی تعلق بگیرد.

ارز اختصاص یافته به مسافران هوایی برای یک‌بار سفر در سال حداکثر هزار یورو اعلام شد که در مرزهای خروجی هوایی پرداخت می‌شود.

بر اساس اعلام بانک مرکزی ایران، برای کشورهای مشترک المنافع و هم مرز ۵۰۰ یورو و برای سایر کشورها هزار یورو ارز مسافرتی اختصاص خواهد یافت.

پیشتر مسافران با ارائه پاسپورت، کارت ملی و بلیت می‌توانستند تا سقف ۵۰۰۰ دلار از بانک‌ها ارز دریافت کنند که بهای آن فرق چندانی با بازار آزاد نداشت.

🍃پیام تسلیت جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی به مناسبت درگذشت هما سلطانی

$
0
0

زیتون- جمعی از فعالان اجماعی و سیاسی طی پیامی در گذشت دختر عبدالفتاح سلطانی را تسلیت گفتند.

به گزارش «زیتون» در این پیام آمده است: غم این فقدان ناگهانی، و درگذشت شوک‌آور «هما»ی جوان شما و ایران، رنج مضاعفی است که صبر و بردباری مضاعف طلب می‌کند.

هما سلطانی٬ فرزند ۲۷ ساله این وکیل زندانی٬ شب گذشته در اثر ایست قلبی از دنیا رفت.

متن کامل این پیام که برای انتشار در اختیار «زیتون» قرار گرفته: به شرح زیر است:

به‌نام خدا

وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ

برادر عزیز و آزاده، وکیل گرانقدر، جناب آقای عبدالفتاح سلطانی
خواهر صبور و استوار، سرکار خانم معصومه دهقان

تسلیت صمیمانه و مراتب همدلی عمیق ما را به‌‌خاطر درگذشت فرزند نازنین‌تان بپذیرید؛ «هما»یی که در کمتر از سه دهه زندگی، شاهد حدود یک دهه اسارت غیرقانونی و ناروای پدر حقوقدان و مدافع حقوق بشر و تهدید و خشونت پیوسته‌ علیه وی و خانواده بود، و غم و درد بسیار را به جان عزیزش ریخت. قلبی که سرانجام تاب فشارها نیاورد، و ایستاد…
غم این فقدان ناگهانی، و درگذشت شوک‌آور «هما»ی جوان شما و ایران، رنج مضاعفی است که صبر و بردباری مضاعف طلب می‌کند.
برای آن فقیده‌ی سعیده، غفران و رحمت الهی، و برای شما دو آزاده‌ی صبور و خانواده محترم استواری و اجر و بردباری آرزو می‌کنیم.

با تسلیت مجدد
و با آرزوی آزادی هرچه زودتر دکتر سلطانی و تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، و «ایران»

مهرداد احمدزاده، محمدجواد اکبرین، مهدی امینی‌زاده، عبدالعلی بازرگان، ایرج باقرزاده، محمد برقعی، بیژن بهادری، محمدباقر تلغری‌زاده، رضا جعفریان، محمد حیدری، سروش دباغ، تقی رحمانی، فرزانه روستایی، علی سردار، معصومه شاپوری، رضا صدر، جلیل ضرابی، رضا علیجانی، فرشید فاریابی، حسن فرشتیان، مصطفی قهرمانی، مرتضی کاظمیان، هادی کحال‌زاده، محسن کدیور، علی کلایی، پروین کهزادی، مسعود لدنی، رضا مسموعی، فهیمه ملتی، مهدی ممکن، مهدی نوربخش، احمد هادوی، حسن یوسفی اشکوری

پوزش خواهی محمد خاتمی از مردم

$
0
0

زیتون– محمد خاتمی٬ با «تشریح مشکلات موجود در کشور»، به عنوان یک شهروند دوستدار ایران و اسلام به دلیل «نقص‌ها و کمبودها»، با همه وجود از مردم عذرخواهی و پانزده راهکار برای برون رفت از وضعیت کنونی ارائه کرد.

رییس جمهوری اصلاحات در دیدار نمایندگان ادوار مجلس، با اشاره به «جنگ روانی گسترده در فضای مجازی» گفت: «در حال حاضر همه به نحوی ناراضی هستیم و اعتراض داریم، اما عده‌ای با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی با ایجاد جنگ روانی، سعی دارند به ایرانیان، به‌ویژه نسل جوان ایرانی القا کنند که کار تمام است و شاهدیم که بیشترین تلاش آنها هم تخریب اصلاح‌طلبان است، چرا که می‌دانند تا اصلاحات زنده است جایی برای براندازی نیست. در داخل هم افراد و جریاناتی که مترصد گرفتن انتقام و حذف اصلاح طلبان هستند لبه دیگر قیچی حذف را بر روی جریان اصلاحات قرار داده‌اند.»

محمد خاتمی افزود: «گرچه شاهد موج عظیمی از تبلیغ این دیدگاه هستیم، اما انفعال در دولت و حیرانی اصلاح طلبان در برابر این موج نیز مایه تعجب است و امروز خلاء یک تیم قوی رسانه‌ای که مسائل را رصد کند و پاسخگو باشد بیش از هر زمان احساس می‌شود. امروز مشکلات زیادی گریبان‌گیر کشور است و ناکارآمدی حکومت برای حل مشکلات مردم هم مزید بر علت شده است. دست به دست دادن این مسائل ایران را در موقعیت بحرانی قرار داده است.»

خاتمی با تأکید بر این که «مشکلات اقتصادی ما ریشه‌های تاریخی دارد که اشکالات ساختاری و عملکردی هم بر آن افزوده است» اظهار کرد: «وضعیت اقتصادی در جامعه ما وخیم‌ و بحرانی‌ است. تهدیدها به براندازی بی‌نقاب‌تر؛ و عده‌ای هم از نارضایتی‌های مردم برای براندازی جمهوری اسلامی استفاده می‌کنند که مجموعه این عوامل سبب بروز نوعی بی‌اعتمادی میان مردم نسبت به یکدیگر و نسبت به حاکمیت و حکومت شده است. تداوم این بی‌اعتمادی امید را از میان خواهد برد و در نبود امید، هر چه امکانات داشته باشید، نخواهید توانست از آن بهره بگیرید.»

رییس بنیاد باران ادامه داد: «ایران از ابتدای انقلاب تا به امروز انواع مشکلات را تجربه کرده، اما هرگز با بی‌اعتمادی گسترده مواجه نبوده‌ایم و اعتماد مردم و مسؤولان به هم کارساز بود، وگرنه در جنگ نمی توانستیم دوام بیاوریم. این اعتماد امروز لطمه دیده و باید چاره‌ای اندیشید و در این مقطع نقش اصلاح‌طلبان کلیدی است و باید با ایثار و فداکاری و برای پیشرفت مردم و کشور و حل مشکلات از هیچ کوششی فروگذار نکنند.»

محمد خاتمی در بخش دیگری از سخنرانی‌اش به ارائه راهکار برای برون رفت از شرایط فعلی کشور پرداخت.

به گفته او برای حل مشکلات فعلی ۱۵ راهکار وجود دارد:

۱. ایجاد و تقویت فضای همبستگی ملی

۲. وحدت ملی

۳. تغییر نگاه رسانه‌های ملی

۴. ایجاد فضای باز و امن و آزاد سیاسی

۵. محدود کردن دایره غیرخودی

۶. برداشتن حصر

۷. آزادی تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی

۸. اعلام عفو عمومی

۹. رفع محدودیت‌های بی‌جا

۱۰. پایان دادن افراط و تندروی

۱۱. کارآمدی بیشتر قوای سه گانه و نهادهای حاکمیتی

۱۲. شنیدن اعتراض مردم

۱۳. پاسخگویی دولت

۱۴. زنده نگه‌داشتن اعتماد مردم به مجلس

۱۵. تشکیل دادگاه‌ها با هیأت منصفه مردمی

محمد خاتمی همچنین تلاش رییس جمهوری آمریکا برای مذاکره مستقیم را تحمیل خواسته خود و تخریب جایگاه ایران در خاورمیانه ارزیابی کرد.

به گفته رییس جمهوری اصلاحان یکی از «القائات خطرناک» این است که «نظام جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است.» او تاکید کرد که این یک جنگ روانی است و نظام فرو نمی‌پاشد، زیرا علاوه بر ابزارهای مختلفی که برای حفظ خود دارد، همچنان در میان بخش‌های قابل توجهی از جامعه پایگاه دارد. مطالبه بخش‌های بسیار بزرگتری از جامعه نیز همچنان انقلاب، شورش و فروپاشی نیست، بلکه زندگی امن و برخوردار و آرام است و اگرچه ممکن است اعتقادی به جمهوری اسلامی هم نداشته باشند، اما خواهان آرامش و امنیت و برخورداری هستند.

سیدمحمد خاتمی در پایان گفت که اصلاح طلبان خواستار سربلندی ایران و ایرانی هستند و به لحاظ اعتقادی و تحلیلی خود را در کنار جمهوری اسلامی و مدافع آن می دانند.

Viewing all 6931 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>