Quantcast
Channel: سایت خبری‌ تحلیلی زیتون
Viewing all 6931 articles
Browse latest View live

تا کمتر از ۵۰ سال دیگر «آب» در ایران وجود نخواهد داشت

$
0
0

زیتون– عیسی کلانتری، رییس سازمان حفاظت محیط زیست٬ گفت که «وضعیت کمبود آب در کشور از آنچه گفته می‌شود، بسیار بدتر» است.

رییس سازمان محیط زیست و مشاور رییس جمهوری همچنین خبر داد که

ایران تا «کمتر از ۵۰ سال آینده» دیگر آب نخواهد داشت.

پیشتر کاظم کردوانی٬ فعال محیط زیستی که از او با عنوان «پدر علم کویرشناسی ایران» نام برده می‌شود٬ خبر از «بحران شدید آب» در ایران داده بود.

کردوانی با انتقاد از سدسازی‌های بی‌رویه در ایران، گفته بود: «بیچاره کسی که ۵۰ سال دیگر به دنیا بیاید، تا آن زمان دیگر نه آب سطحی داریم، نه آب زیرزمینی. البته این اتفاق شاید زودتر هم بیافتد.»

او با انتقاد از فقدان برنامه در ایران برای جلوگیری از جیره‌بندی نشدن آب، افزوده تا ۵۰ سال دیگر، چاه‌ها و سدها در ایران «خشک» خواهند بود و مقابله با بروز این خشکسالی گسترده، مدیریت می‌خواهد که انجام نمی‌شود.

غیر از کاظم کردوانی٬ دیگر متخصیصین و فعالین حوزه محیط زیست نیز طی سال‌های اخیر،‌ بارها در مورد مشکل کم‌آبی در ایران هشدار داده‌اند.

رییس سازمان محیط زیست خردادماه امسال تایید کرده بود که بیش از ۷۰ درصد جمعیت ایران در معرض بی‌آبی قرار دارند و سرانه آب در سال جاری از شرایط «بحرانی» نیز عبور کرده است.

کلانتری امروز در واکنش به اظهارات کاظم کردوانی به ایلنا گفت که معتقد است این متخصص محیط زیست «بسیار بسیار خوشبینانه درباره اتمام آب تا ۵۰ سال آینده صحبت کرده است و ما خیلی زودتر از این زمان با بی‌آبی مواجه می‌شویم.»

او به این پرسش که احتمال اتمام نفت ایران تا ۴۰ سال آینده هم مطرح است، پاسخ داد که «آب مانند نفت نیست که با توجه به نیاز مصرف شود و به اندازه نیاز و فروش بازار برداشت شود. آب از حد نیاز ما کمتر است، اما نفت بیشتر از حد نیاز ماست.»

رییس سازمان محیط زیست با بیان اینکه «وضعیت آب کشور از آنچه که گفته می‌شود، بسیار بدتر است»، هشدار داده که تغییرات اقلیمی و کاهش بارش‌ها «مطمئنا» ایران را با «مشکلات بسیاری» مواجه خواهد کرد.

به گفته کلانتری براساس آمارها بارندگی در سال گذشته «۲۵ درصد کاهش پیدا کرده است و به زیر ۲۰۰ میلیمتر مکعب» رسیده، اما «در مقابل مصرف آب روز به‌ روز بیشتر می‌شود».

وضعیت تنش آبی در ایران به اندازه‌ای جدی است که عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور به تازگی گفته که در پنج ماه نخست سال ۹۷ «دست‌کم ۲۰ اعتراض و درگیری مرتبط با مسئله آب» ‌در ایران وجود داشته است.

 


علاءالدین بروجردی: برای موضوعی که سیاست ما در آن مشخص است، رفراندوم برگزار نمی‌کنیم

$
0
0

زیتون– علاءالدین بروجردی٬ رییس سابق و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس٬ در مورد پیشنهاد روحانی در مورد برگزاری رفراندوم و اینکه برخی معتقدند که منظور روحانی برگزاری همه پرسی برای مذاکره با آمریکا بوده است گفت: «برگزاری رفراندوم یک اصل قانون اساسی است و رییس جمهور این را بازگو کرده است و به معنی این نیست که ما بخواهیم برای رابطه با آمریکا رفراندوم برگزار کنیم.»

پیشنهاد تلویحی برگزاری رفراندوم توسط رییس جمهوری٬ مورد استقبال بخشی از بدنه اجتماعی او و معترضین به وضعیت موجود قرار گرفته بود.

اما نماینده بروجرد در مجلس در گفت‌وگو با عصر ایران ادامه داد: «رابطه با آمریکا حاصل یک سیاست منطقی است با توجه به اینکه آمریکا دشمن قسم خورده ملت ماست و این سیاست تغییر نکرده است.»

این نماینده اصول‌گرای مجلس خاطر نشان کرد: «امروز نیز امریکایی‌ها سیاست گذشته‌شان را اعلام و اعمال می کنند و طبیعی است که ما با چنین آمریکایی مذاکره ای نخواهیم داشت و سیاست مان نیز در این زمینه تغییر نمی کند.»

او تاکید کرد: «ما رفراندومی را برای موضوعی که سیاست‌مان در موردش مشخص است در کشور برگزار نمی‌کنیم.»

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه٬ نیز امروز گفت «تا جایی که او در جریان است» در حال حاضر گفت‌و‌گویی میان ایران و آمریکا جریان ندارد.

اخیرا برخی منابع از گفت‌و‌گو میان ایران و آمریکا با میانجیگری برخی کشورها و حتی دیدار مقام‌های دو کشور خبر داده‌ بودند.

وزیر امور خارجه به روزنامه ایران گفت که اگر مذاکره‌ای هم میان ایران و آمریکا انجام شده باشد، «او خبر ندارد.»

محمدجواد ظریف در ادامه از مطرح شدن پیشنهادهای میانجیگری میان ایران و آمریکا از سوی برخی کشورها از جمله عمان و سوئیس خبر داده و طرح چنین پیشنهادهایی را طبیعی خوانده است.

او در ادامه در خصوص گفت‌و‌گوهای مستقیمی بین ایران و آمریکا جریان دارد یا این‌که پیام‌هایی در این زمینه رد و بدل شده است٬ تاکید کرد «تا جایی که من اطلاع دارم چنین اتفاقی نیفتاده است و فکر می‌کنم اطلاعات من هم خیلی بد نباشد.»

وزیر امور خارجه ایران مذاکره با آمریکا را تابو ندانسته اما مشکل اصلی را اطمینان به این مذاکرات دانسته است.

وزیر امور خارجه ایران همچنین امروز چهارشنبه، ۱۷ مرداد با متهم کردن آمریکا به بی‌صداقتی گفته است آمریکایی‌ها «باید به وضوح نشان دهند که بی‌اعتمادی‌هایی را که طی سال‌ها و دهه‌ها ایجاد کرده‌اند چگونه می‌خواهند جبران کنند.»

رییس جمهوری آمریکا پس از خروج از برجام و اعمال مجدد تحریم‌ها علیه ایران اعلام کرده بود حاضر است «بدون پیش‌شرط» و « از موضوع برابر» با حسن روحانی گفت‌وگو کند.

 

صبوری سلطانی، فریادهای میثمی

$
0
0

فیلم ورود عبدالفتاح سلطانی، حقوقدان آزاده به منزل سراسر سوگوار فقدان غم‌انگیز و ناگهانی دخترش هما، شوک جدیدی به مخاطبان رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی آنلاین بود.

با اطمینان می‌توان گفت که از جمع ناظران منصف و جان‌های در امان مانده از عوارض تزویر و زور مسلط، کمتر کسی بوده که با دیدن تصاویر تلخ بر خویش نلرزیده و با رنج و ستم تحمیلی به وکیل مدافع حقوق بشر ـ که از هفت سال پیش محبوس ستم و سرکوبگری مسلط است ـ و خانواده‌اش همدردی نکرده باشد.

سلطانی اما با وجود تحمل سال‌ها محدودیت و سرکوب و تهدید و زندان ـ به‌ویژه پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ ـ و به‌رغم غم هولناک، با صبوری و استواری در میان سوگواران حاضر شد و خویشتن‌دار و مغرور، «دندان ِ خشم بر جگر ِ خسته»۱ گذاشت.

کردار سلطانی یادآور توصیه‌ی امام علی به فرزندش است: «اگر کوه‌ها متزلزل شوند، تو پایدار بمان. دندان‌ها را به هم بفشر؛ سرت را به عاریت به خداوند بسپار؛ پای‌ها را چونان میخ در زمین استوار کن؛ دورترین کرانه‌هاى میدان نبرد را زیر نظر گیر؛ صحنه‌هاى وحشت‌خیز را نادیده بگیر؛ و بدان که پیروزى وعده خداوند سبحان است.»۲

چنین است که با آرامشی غریب و استواری کم‌نظیر و جانی پرشور، هنگام دفن فرزند جوان خویش، سلطانی سوگند یاد می‌کند که در راه سرافرازی ایران و بهروزی و شادی مردم بکوشد و هرگز کمک به مردم را از یاد نبرد.
این تصویر از سلطانی شاید برای آنهایی که وکیل آزاده را نمی‌شناسند، شوک‌آور باشد، اما برای کسانی که با وی ارتباط داشته‌اند غیرمترقبه نیست، و در راستای استواری و روحیه‌ و مرام حق‌طلب وی در راهی است که دیرزمانی در آن می‌رود.

نگارنده از این بخت برخوردار بوده که در یکی از پرونده‌های قضایی‌اش، موکل حقوقدان آزاده باشد. سلطانی وکیل پرونده نویسنده (و برخی دیگر از فعالان ملی ـ مذهبی) در سرکوب فله‌ای ۱۳۷۹ ـ ۱۳۸۰ بود. سلطانی در دادگاه غیرعلنی، که با پرونده‌سازی اطلاعات سپاه پاسداران تشکیل شده بود و نخستین تجربه جدی سرکوب گروهی و امنیتی این نهاد محسوب می‌شد، با شجاعت و بی‌پروایی، به دفاع از حقوق اساسی متهمان پرداخت و از چگونگی برگزاری دادگاه و نقض قوانین به صراحت انتقاد کرد.

با اطمینان می‌توان گفت که وکلایی چون سلطانی در دو دهه‌ی اخیر، بس معدود و کم‌شمار بوده‌اند.
قابل اشاره این‌که با وجود سرکوب و خشونت و بازداشتی که پس از کودتای انتخاباتی متوجه سلطانی شد، او باز هم پس از آزادی از پیگیری حقوق اساسی شهروندان، به‌ویژه بازداشت‌شدگان و متهمان جنبش سبز، پا پس نگذاشت. چنان‌که از وکلای پیگیر حقوق مظلومان بازداشتگاه کهریزک و شاکیان مرتضوی و همدستانش بود.
سلطانی در تمام این سال‌های سپری‌شده از کودتای انتخاباتی، حدود هشت سال زندان ناروا و غیرقانونی را با استواری و بدون تمکین به خواسته‌های غیرقانونی بازجوها و نهادهای امنیتی، تحمل کرده است؛ این‌گونه، و با چنین کارنامه‌ای ـ که با اجمال بسیار مورد اشاره قرار گرفت ـ صبوری او در مواجهه با رخداد هولناک درگذشت ناگهانی دختر جوانش، غیرمترقبه نبود و نیست.

اما در فیلم بس تلخ و غم‌انگیز ورود سلطانی به منزل، این تنها حقوقدان آزاده نبود که به چشم می‌آمد؛ پسِ پشت وکیل پیگیر حقوق بشر، مردی نابینا، با عصایی در دست و گریان، فریاد می‌کرد: «رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِه»۳ و «فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ»۴…

برای آنها که صاحب فریاد را می‌شناسند، اندوه و سوگ مضاعف بود؛ آن‌که چنین دعا می‌کرد، «شیر آهن کوه مرد»۵ی به نام مهندس لطف‌الله میثمی بود. «کوه‌وار مردی نستوه و استوار»۶ که با وجود پشت‌سر نهادن بسیاری دردها و رنج‌ها و سختی‌ها و مصائب (ازجمله: از دست دادن بینایی چشمانش در راه مبارزه با استبداد سلطنتی)، این‌چنین مخاطبان را به صبر فرامی‌خواند و از خدا می‌خواست که فراتر از توان جمع، درد و رنجی متوجه آنان نشود.

مهندس میثمی (متولد ۱۳۱۹) از پس حدود شش دهه مبارزه‌ی صبورانه برای آزادی و عدالت و استقلال و آبادی ایران ـ که آکنده بوده از تحمل احضار و بازجویی و بازداشت و شکنجه و تهدید در دو رژیم استبدادی پیش و پس از انقلاب ـ این‌گونه مؤمنانه و صبور ایستاده، با وکیل داغدیده شانه‌به‌شانه می‌رود، و به حاضران در مجلس سوگواری، و فراتر از آن، میلیون‌ها شهروند ناظر تصاویر تلخ، استقامت و توکل و تداوم در حق‌گویی و حق‌خواهی می‌آموزد.

آزادگان استواری چون عبدالفتاح سلطانی و همسر صبورش (بانو معصومه دهقان، که خود کنشگری خستگی‌ناپذیر در جامعه مدنی ایران است) و مهندس لطف‌الله میثمی، در این روزهای سخت و ویژه‌ی ایران، که با مصائب و سختی‌های خاص خود برای آزادی‌خواهان و دموکراسی‌طلبان و شهروندان معترض به وضع نامطلوب مستقر، همراه است، چراغ‌های پرفروغ و امیدبخش و شورانگیزی به‌شمار می‌روند که افزون بر درس‌آموزی غیرمستقیم، تحسین و تجلیل مخاطب را برمی‌انگیزانند.

*پی‌نوشت:
۱. از «مرگ نازلی/وارطان» احمد شاملو
۲. تَزُولُ الْجِبَالُ وَ لَا تَزُلْ، عَضَّ عَلَى نَاجِذِکَ، أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَکَ، تِدْ فِی الْأَرْضِ قَدَمَکَ، ارْمِ بِبَصَرِکَ أَقْصَى الْقَوْمِ وَ غُضَّ بَصَرَکَ، وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّصْرَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ.
۳. پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن ـ بقره، ۲۸۶
۴. اینک صبرى نیکو [بهتر است] و خدا یارى‌ده است ـ یوسف، ۱۸
۵ و ۶. از «سرود ابراهیم در آتش» احمد شاملو

مراسم یادمان هماسلطانی در نورنبرگ

فرار از مدرسه، گذار از وسوسه |عبدالکریم سروش

باز هم هر دلار آمریکا بیش از ۱۰۰هزار ریال ایران

$
0
0

زیتون– نرخ برابری هر دلار آمریکا در بازار ایران بار دیگر از مرز ۱۰۰ هزار ریال عبور کرد.

بسته جدید ارزی دولت تنها سه روز توانست نرخ ارز را به کمتر از ده هزار تومان برساند. اما در نهایت امروز٬ پنج شنبه٬ قمیت هر دلار آمریکا به ده هزار و پانصد تومان رسید.

از سوی دیگر طی دو روز گذشته قمیت سکه نیز با افزاریش شدیدی مواجه و با قیمتی نزدیک به چهار میلیون تومان معامله شد.

هفتم مرداد ماه امسال برای اولین بار قیمت هر دلار آمریکا به بیش از ده هزار تومان ایران رسید.

رییس جدید بانک مرکزی٬ یک شنبه این هفته جاری سیاست‌های جدید ارزی خود را اعلام کرد که هدف از آن مقابله با گرانی افسارگسیخته ارزهای خارجی است.

پایه اصلی این سیاست‌ها نیز تشکیل بازار ثانویه ارز است.

روز چهارشنبه، ۱۷ مردادماه، قیمت دلار و سکه پایین‌تر از روز پیش بود، اما، طبق گزارش ایسنا، «هر قدر به ظهر نزدیک‌تر شد، افزایش قیمت در بازار مشهودتر بود و نهایتا دلار به ۹۷۰۰ تومان، یورو به ۱۱۲۰۰ و سکه تمام بهار آزادی به سه میلیون و ۴۵۰ هزار تومان رسید.

🍃زنده|رهبر جمهوری اسلامی: هیچکس هیچ غلطی نمی‌تواند بکند

$
0
0

 

 

 


معاون سابق امور اوپک وزارت نفت: در پاییز نصف نفت ایران متقاضی ندارد

معاون سابق امور اوپک وزارت نفت با بیان اینکه تقاضای نفت در پاییز پایین می‌آید، گفت: در برهه‌هایی مثل پاییز نصف نفت ایران متقاضی ندارد و حذف نصف دیگر هم ممکن است قیمت نفت را بالا ببرد./ ایلنا


رهبر جمهوری اسلامی: هیچکس هیچ غلطی نمی‌تواند بکند

آیت الله علی خامنه ای در پی اعتراضات هفته پیش در شهرهای مختلف ایران، که طی آن شعارهای تندی علیه او سر داده شد، گفته است که کسی نباید نگران آینده جمهوری اسلامی باشد.
به گزارش خبرگزاری فارس در خبری بدون ذکر تاریخ دقیق نوشت که آیت‌الله خامنه ای در یکی از روزهای اخیر با جمعی از «فعالان فرهنگی خارج از کشور» دیدار کرد.

بنابه این گزارش در این دیدار یکی از حاضران «دغدغه و نگرانی علاقمندان به انقلاب در آن سوی مرزها از آینده» را بیان کرد. جواب رهبر جمهوری اسلامی چنین بود که : «نسبت به اوضاع ما اصلا نگران نباشند، هیچکس هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، مطمئن باشند، هیچ تردیدی در این جهت وجود ندارد؛ این را به همه بگویید.»



ژاپن: برای معافیت از تحریم ایران با امریکا مذاکره می‌کنیم


خبر روزهای گذشته را از اینجا بخوانید

چگونه باید با ترامپ روبه‌رو شد

$
0
0

همه دنیا گیج شده‌اند که با ترامپ چه باید کرد. واقعیت این است که او نه سیاست‌مدار است و نه تاجر. ترامپ یک کالای تلویزیونی است که در گفتمان تلویزیون (یا به‌قول نیل پستمن گفتمان «سرگرمی») عمل می‌کند. او از راه تلویزیون برنده انتخابات در تلویزیون‌زده‌ترین کشور دنیا شد و حالا هم از راه تلویزیون (و حساب توییتری که با تلویزیون پژواک می‌یابد) اعمال حاکمیت می‌کند، تا جایی که کارشناسان آمریکایی به شوخی می‌گویند بهترین راه تأثیرگذاری بر او از راه تلویزیون، به‌ویژه برنامه صبحگاهی شبکه کابلی فاکس‌نیوز است.

او و حامیانش در دنیایی موازی، مانند فیلم ماتریکس، زندگی و فکر می‌کنند که واقعیت‌هایی متفاوت بر آن حاکم است. در این سپهر موازی زمین در خطر نیست، نژاد سفید در حال انقراض است، اوباما نماینده شیطان و خائن به آمریکاست، روسیه و پوتین دوستان آمریکای هستند، فلسطین وجود خارجی ندارد و مسلمان‌ها تروریست‌اند؛ مگر آنکه از آمریکا ‌میلیاردها دلار موشک و جت جنگی بخرند.

در دنیای موازی ترامپ، پول‌های آزادشده ایران بذل و بخشش اوباما از جیب مردم آمریکا بوده، توافق اتمی با ایران آن را به ساخت سلاح هسته‌ای نزدیک‌تر کرده، تحریم‌ها علیه ایران فقط به طبقه حاکم آن لطمه زده و ایران را در چند ماه به کشوری متفاوت بدل کرده و از همه مهم‌تر اینکه ترامپ آماده «مذاکره بدون پیش‌شرط» با ایران و حامی «صلح جهانی» است و حاکمان ایران‌ هستند که از مذاکره و صلح گریزان‌اند.

در داخل آمریکا هرکس با ترامپ مثل یک سیاست‌مدار یا تاجر عادی تعامل کرده، به او باخته است، چراکه او در زمینی بازی می‌کند که هیچ‌کس قواعد آن را به‌خوبی بلد نیست. دسته‌بندی گی دبور، نظریه‌پرداز مشهور دهه ۶۰ فرانسه، از سه مرحله تاریخی تمدن انسانی به فهم ترامپ کمک می‌کند. با الهام از دبور (و البته دیگرانی مانند بنجامین و بودریار و پرس) می‌توان گفت در دنیای پیشامدرن «بودن»ها اهمیت داشتند: قوی‌بودن، دانابودن، جوان‌بودن، برحق‌بودن، کارابودن و… . پس از آن در دوران سرمایه‌سالاری مدرن «داشتن» ابزارهای بودن مهم شدند: داشتن سرمایه و خانه و زمین و جواهر، داشتن مدرک تحصیلی، داشتن سلاح اتمی، داشتن لوازم زیبایی و جوانی و…؛ اما در دوران سرمایه‌سالاری متأخر یا پسامدرن «تظاهر» است که مهم است: تظاهر به سواد، تظاهر به دانایی، تظاهر به جوانی، تظاهر به قدرت، تظاهر به کارایی و… که شاید مفهوم «برند» آن را از همه بهتر توضیح بدهد.

دنیای ترامپ دنیای «تظاهر» و «ابرواقعیت» است؛ برای همین هم تلویزیون (و ویدئو) که رسانه مرکزی دوران پسامدرن است، همه‌چیز اوست. بدون فهم این نکته نمی‌توان جلوی ترامپ ایستاد. با او نمی‌توان با «بودن»ها و «داشتن»ها مقابله کرد، چون او با «تظاهر»هایش همه آنان را می‌سوزاند. صریح و ملموس برای این روزها بگویم: «تظاهر» ترامپ به صلح‌طلبی و تمایل به معامله با ایران را نباید با آموزش مبانی مذاکره یا یادآوری بدعهدی او (دنیای واقعیت) پاسخ داد. این‌گونه، اوست که برنده می‌شود. اگر تصمیم کنونی نظام، مذاکره‌نکردن است، باید با «تظاهر»ی به مذاکره که برای او پذیرفتنی نیست پاسخش را داد تا ما را حامی تعامل و صلح و او را گریزان نشان دهد. من اگر جای مسئولان بودم، در یک توییت ترامپ را در سالروز کودتای ۲۸ مرداد به تهران دعوت می‌کردم تا در ساختمانی در خیابان فلسطین با او بنشینم و تمام مسائل فی‌مابین را از کودتای ۲۸ مرداد تاکنون حل‌وفصل کنیم.

منبع: روزنامه شرق


۹ میلیارد دلار ارز دولتی گم شد

$
0
0

زیتون– عزت‌الله یوسفیان‌ملا٬ عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس٬ خبر از گم شدن ۹ میلیارد دلار ارز دولتی داد.

در حالی که آخرین آمار رسمی منتشر شده خبر از تامین و پرداخت حدود ۱۲ میلیارد دلار برای واردات در مدت اخیر می‌دهد؛ تازه‌ترین لیستی که از دریافت کنندگان ارز دولتی از سوی بانک مرکزی منتشر شده تنها حدود ۲.۵ میلیارد یورو را پوشش می‌دهد.

این موضوع بیانگر «گم شدن حداقل ۹.۵ میلیارد دلار» از سرمایه کشور در چنین شرایط بحرانی هست.

از ۲۱ فروردین‌ماه سال جاری نحوه معاملات ارزی طبق سیاست جدید دولت تغییر کرده و صادرکنندگان و واردکنندگان برای عرضه و تامین ارز مورد نیاز روانه سامانه نظام یکپارچه ارزی (نیما) شدند. در عین حال برخی گروه‌های دیگر به گونه متفاوت برای آنها تامین ارز تعریف شد. براین اساس قرار شد تا گروه‌های متقاضی تعریف شده ارز را براساس نرخ ۴۲۰۰ تومان دریافت کرده و واردات کالا با این نرخ انجام شود.

طبق آخرین گزارش دریافتی ایسنا از بانک مرکزی، در فاصله ۲۱ فروردین‌ماه سال جاری تا نهم تیرماه حدود ۲۱ میلیارد دلار ارز برای کالاهای ثبت سفارش شده تخصیص یافته است که از این رقم حدود ۱۱ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار با ارزهای مختلف تامین و پرداخت شده است. همچنین کالاهای اساسی حدود سه میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار ارز دریافت کردند و دارو و تجهیزات پزشکی در این بین حدود یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار از ارز دولتی بهره‌مند شدند. البته کالاهای اساسی ارز را برمبنای ۳۸۰۰ تومان ارز دریافت می‌کند و فاصله بین آن و نرخ ۴۲۰۰ تومان را به عنوان یارانه دولت تامین خواهد کرد. باید یادآور شد که اکنون دلار در بانک مرکزی حدود ۴۲۶۰ تومان قیمت می‌خورد.

اما به دنبال دستور رئیس جمهوری برای شفاف سازی گروه‌هایی که ارز دولتی دریافت کرده‌اند، امروز (یکشنبه) بانک مرکزی لیستی را منتشر کرد که در آن اسامی تعدادی از واردکنندگان به همراه میزان ارز دریافتی گنجانده شده بود. بررسی‌ها از این حکایت دارد که مجموع ارز تامین شده برای لیست منتشره از سوی بانک مرکزی حدود ۲.۵ میلیارد یورو است که این رقم با آمار ۱۱ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلاری اعلام شده بابت پرداخت متفاوت بوده و حدود ۹ میلیارد دلارفاصله دارد. در عین حال که گزارشی از خودروهای وارداتی و برخی اقلام دیده نمی‌شود.

پیگیری موضوع از بانک مرکزی درباره این تناقض از این حکایت داشت که اسامی که بانک مرکزی منتشر کرده برمبنای درخواست وزارت صنعت، معدن و تجارت بوده و این لیست را وزارتخانه به بانک مرکزی ارائه کرده و بانک مرکزی نیز آنچه را که وزارت صنعت، معدن و تجارت گزارش داده منتشر و به اطلاع عموم رسانده است. در عین حال که لیست کالاهایی که از سوی وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بهداشت وارد می‌شود نیز کامل نیست.

عزت‌الله یوسفیان‌ملا در همین رابطه به خبرگزاری تسنیم٬ نزدیک به سپاه پاسداران٬ گفت: «سرنوشت ۹ میلیارد دلار ارزی که با نرخ دولتی داده شده است مشخص نیست گفت: شفاف سازی اولین گام برای جلوگیری از رانت با ارز ۴۲۰۰ تومانی است.»

 

بگو بین عباس و‌ بی‌بی‌سی یکی رو انتخاب کنن

$
0
0

در صحنه ای از فیلم “آژانس شیشه ای”، بین یک مسئول امنیتی و “حاج کاظم” که در تلاش برای نجات جان “عباس” (جانباز جنگ) با ماموران درگیر شده، دیالوگی ماندگار برقرار می‌شود.

مسئول امنیتی به حاج کاظم می گوید: “می دونی قهرمان‌بازیات رو آنتنه؟ می‌دونی سی ان ان و بی بی سی هردو شون تو بوق کردن؟”

کاظم جواب می دهد: “به اون آقایون بگو بین عباس و بی بی سی یکی رو انتخاب کنن. حافظ امنیت ملی برای من امثال عباسه. اگه امنیت ملی اونا رو بی بی سی تعیین می کنه، هرکی قبله خودشو بچسبه!”

نوشته اخیر جعفرشیرعلی نیا، مورخ برجسته جنگ، با عنوان “مسئولان محترم! لطفا چشم از بی‌بی‌سی فارسی بردارید”، نگارنده را ناخوادآگاه به یاد دیالوگ معروف آژانس شیشه ای انداخت.

شیرعلی نیا که بخشی از مهمترین تحقیقات انجام شده در ایران در مورد جنگ هشت ساله، حاصل کارهای اوست، دیروز متنی را منتشر کرده که در آن، حساسیت غیرطبیعی مسئولان حکومتی در مورد مستند “جام زهر” بی‌بی‌سی مورد اشاره قرار گرفته.

جعفر شیرعلی نیا نوشته: “در هفته‌های گذشته در جمع‌های مختلفی شنیدم که مستند جام زهر که از شبکه‌ی بی‌بی‌سی پخش شده ذهن برخی از مسئولان را به هم ریخته است.”

این تاریخ‌نگار مقیم تهران، با ذکر اینکه “جام زهر”، مبتنی بر مدارک، برنامه ها و فیلم هایی است که پیشتر در داخل کشور منتشر شده، به مقاومت هایی اشاره کرده که در مقابل عرضه چنان محصولاتی در داخل کشور صورت ‌می‌گرفته. او همچنین، مثال زده که چگونه پیشتر، حتی نقد سخنان برخی فرماندهان جنگ در رسانه هایی در حد روزنامه جمهوری اسلامی، باعث متهم شدن منتقدان به همراهی با بی‌بی‌سی شده است.

با اشاره به چنین مواردی، آقای شیرعلی نیا به مسئولان توصیه کرده “قدری به داخل نگاه کنند و تا این حد تحت تاثیر این رسانه‌ها [رسانه های خارجی] نباشند”، و هشدار داده: “شاید بتوان با فشارهای غیراصولی، نقد داخلی را محدود کرد، اما اگر نقد داخلی نباشد نقد بیرونی جایگزین آن می‌شود.”

جعفر شیرعلی نیا به عنوان نمونه، به مجموعه “سطرهای ناخوانده” اشاره کرده که در مهرماه ۱۳۹۳ از شبکه یک سیما پخش شد و به طرح ناگفته هایی صریح در مورد تاریخ جنگ پرداخت، اما به گفته وی، مخالفت شدید “سرداری از متولیانِ اصلی دفاع مقدس” را به دنبال داشت و امکان تولید برنامه های مشابه در آینده، منتفی شد.

از قضا، شاید یادآوری این نکته مهم باشد در میان مجموعه مطالب دست اولی که در سلسله برنامه های “سطرهای ناخوانده” مطرح شدند، مهمترین اتفاق، رونمایی از گزارش معروف محسن رضایی در پایان جنگ بعد از حدود ربع قرن بود. گزارشی که آیت الله خمینی در نامه خود به مسئولان برای اعلام پذیرش آتش بس، مفصلا به آن اشاره می‌کرد، و حکایت داشت که فرمانده سپاه برای پیروزی در جنگ، مثلا خواستار ۷ برابر شدن نیروهای سپاه و ۲ و نیم برابر شدن تعداد تانک‌ها و حتی سلاح های اتمی و لیزری است-که طبیعتا غیرممکن بود.

یادآوری اتفاقاتی که قبل از موافقت غیرمنتظره سرلشکر رضایی با رونمایی از نامه تاریخی تیر۱۳۶۷ خود به وقوع پیوست، احتمالا در گمانه زنی راجع به فضای ذهنی برخی از مسئولان ایرانی مفید خواهد بود:

در اول مهر ۱۳۹۳، بنده در سایت بی بی سی مطلب مفصلی را در مورد تحولات پایان جنگ منتشر کردم که از جمله به تفصیل، به نامه معروف محسن رضایی به آیت الله خمینی می‌پرداخت. مصاحبه برنامه سطرهای ناخوانده با محسن رضایی، چند شب بعد، در شامگاه چهارم و پنجم مهرماه ۱۳۹۳ صورت گرفت. شب اول، در پی خودداری محسن رضایی از پاسخگویی صریح به سوالات سه کارشناس برنامه، یکی از آنها با انتقاد از این محافظه‌کاری گفت “قطعا من جوان دوست ندارم که از بی بی سی ناگفته های جنگ را بشنوم” و افزود: “خواهش می کنم به بزرگواری خودتان اجازه بدهید که سوالاتمان را بپرسیم”. پس از آن بود که سرلشکر رضایی موافقت کرد شفاف تر به سوالات پاسخ دهد. شفافیتی که اوج آن، رونمایی از نامه تاریخی خود در پایان جنگ، در برنامه شب بعد (شامگاه پنجم مهر) بود.

از اتفاقات فوق، البته نمی توان نتیجه صد در صدی گرفت. اما تعجب نباید کرد اگر حتی رونمایی فرمانده سابق سپاه از نامه تاریخی تیر ۱۳۶۷، واکنشی به مطلب منتشر شده در خارج از کشور باشد تا مبادا “جوان‌ها از بی‌بی‌سی ناگفته های جنگ را بشنوند”.

واکنشی که “جنس” آن، در مجموعه ای دیگر از “شفاف سازی” های مسئولان در مورد تاریخ جنگ هم قابل تشخیص است. در صورت لزوم، می توان در این مورد مشخص‌تر توضیح داد. والله اعلم.

نهایت آنکه به نظر می رسد تا اطلاع ثانوی، دغدغه اصلی مسئولان ، “امثال بی‌بی‌سی است و نه عباس‌ها”. تا وقتی چنین باشد، نباید تعجب کرد که حاج کاظم‌ها نتیجه بگیرند: “اگه امنیت ملی اونا رو بی‌بی‌سی تعیین می کنه، هرکی قبله خودشو بچسبه.”

منبع:

هشدارها و راهکارهای این ۱۰ نفر

$
0
0

زیتون- سینا پاکزاد: در حالی‌که حاکمیت ایران بحرانی‌ترین روزهای خود را از لحاظ مشروعیت، کارآمدی و شرایط اقتصادی سپری می کند، دو گفتمان اصلاحات و براندازی در مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند. اولی با به‌کارگرفتن واژه «امید» در سطوح مختلف سعی دارد سیستم را از رکود و سقوط نجات دهد و دومی به تحولات بنیادی معتقد است که با جمهوری اسلامی مسیر نیست.

گفتمان اصلاحات سعی دارد با درک شرایط موجود، به ارایه راهکار برون رفت از بحران بپردازد. در عین حال، این گفتمان نقدهایی را نیز به خود وارد می داند که مسیر اشتباه اصلاحات و از بین رفتن اعتماد مردم به سیاستمداران این جریان فکری از جمله آنهاست.

به همین دلیل، در ماه های اخیر تلاش های بسیاری از سوی اصلاح طلبان صورت گرفته تا شرایط موجود را بهبود بخشند. بیانیه ۱۵ فعال اصلاح طلب در پی اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶، که در آن به مسائل اقتصادی و اجتماعی کشور پرداخته شده بود، نامه جمعی از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب که خردادماه امسال به مناسبت بیست و یکمین سالگرد اصلاحات به سید محمد خاتمی، رییس جمهور اصلاحات نوشته شد، راهکارهای ۱۵ گانه سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور اصلاحات و نامه ای که ۱۶ مرداد با عنوان «راهکارهای اصلاح‌طلبانه در شرایط موجود کشور» منتشر شد، بخشی از این تلاش هاست که در جهت تئوریزه کردن اصلاحات صورت پذیرفته است.

اصلاح طلبان، چنانکه بیش از یک دهه است نسبت به خطر تجزیه ایران هشدار می دهند، در این بیانیه نیز نگرانی های خود را نسبت به دچار شدن ایران به سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی ابراز داشته اند. همچنین به اعتقاد آنها، اصرار بر پیگیری اهداف بلندپروازانه و تقابل و چالش با جهان سرنوشتی مشابه کره شمالی را برای کشور رقم خواهد زد.

توصیف واقع بینانه شرایط موجود و ارایه راهکارها

در بیانیه اخیر که به امضای بهزاد نبوی، محمد سلامتی، صادق نوروزی، محسن آرمین، مصطفی تاج‌زاده، فیض‌الله عرب‌سرخی، محمد کیانوش‌راد، عبدالله ناصری، جواد امام و علی باقری رسیده، ضمن تشریح شرایط موجود، به راهکارهای برون رفت از آن اشاره شده است.

آمار و اطلاعاتی که در این بیانیه آمده، از جمله مبلغ ۶۰ الی ۶۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری تنها برای برای حفظ اشتغال در سطح کنونی کشور لازم است، حکایت از وخامت اوضاع اقتصاد ایران دارد.

گفتمان اصلاحات سعی دارد با درک شرایط موجود، به ارایه راهکار برون رفت از بحران بپردازد. در عین حال، این گفتمان نقدهایی را نیز به خود وارد می داند

این ۱۰ عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به تاثیر تدریجی نبود فراست و درک صحیح از مصالح کشور، از دست رفتن فرصت هایی از جمله ثروت افسانها ی نفت اشاره کرده و ادامه داده اند: «در چنین شرایطی استفاده از ظرفیت‌های اجتماعی و جلب مشارکت و همکاری مردم در کاستن از شدت بحران‌ها و کنترل نتایج مشکلات می‌تواند تا حدود زیادی چاره ساز باشد .اما ضعف مدیریت، مصلحت اندیشی‌های غیر واقعبینانه و به ویژه عدم برخورد شفاف با جامعه از یک سو و اصرار برخی بخش‌های حاکمیت به روش‌های گذشته و بی توجهی به مطالبات اجتماعی از سوی دیگر بر حجم نارضایتی‌ها می‌افزاید.»

در این بیانیه با اشاره به کاهش اطمینان و امید مردم نسبت به کارآمدی روش‌های اصلاح طلبانه و استفاده از سازوکارهای مسالمت آمیز قانونی نظیر انتخابات برای تغییر وضع موجود و رفع مشکلات، اظهار داشته اند: «افراطیون داخلی این روند را به علت کاهش اقبال جامعه به اصلاح طلبان مثبت ارزیابی کرده بر شدت مواضع رادیکال برای زمین گیر کردن دولت میانه رو می‌افزایند، غافل از آن که نا امیدی و کاهش اقبال جامعه به اصلاح طلبان عملاً به معنای ناامیدی از امکان و فایدهٔ راه‌کارها درون نظام برای حل مشکلات و تأمین مطالبات اجتماعی است.»

نویسندگان این بیانیه ضمن بیان اینکه حل مشکلات ملی نیازمند نگاه و رویکرد ملی است و نمی‌توان با رویکردهای حزبی و جناحی به توفیق در این مسیر امید بست، بر گفتمان «آشتی ملی» که از سوی سیدمحمد خاتمی مطرح شده صحه گذاشته اند: «در این میان آن چه موجب امیدواری است همگرایی و وحدت نظر بخش وسیعی از نیروهای سیاسی و اجتماعی از اصلاح طلبان گرفته تا اعتدالیون و اصول‌گرایان معتدل (که بخش وسیعی از این طیف را تشکیل می‌دهند) و تا همه نیروهای منتقد معتقد به استقلال، تمامیت ارضی کشور و روش‌های مسالمت آمیز و قانونی در ارزیابی وضعیت بحرانی کنونی و ضرورت گفت و گو و همبستگی ملی برای عبور از آن است.»

آمار و اطلاعاتی که در این بیانیه آمده، از جمله مبلغ ۶۰ الی ۶۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری تنها برای برای حفظ اشتغال در سطح کنونی کشور لازم است، حکایت از وخامت اوضاع اقتصاد ایران دارد

در بخش دیگری از این بیانیه درباره روابط بین المللی ایران آمده است: «اجماع جهانی که تا پیش از امضای توافقنامه برجام علیه ایران شکل گرفته بود، امروز به سبب سیاست‌های یک جانبه و آمرانه کاخ سفید به سود ایران و علیه آمریکا تغییر یافته است. شکاف و اختلاف مواضعی که امروز میان اتحادیه اروپا و آمریکا به وجود آمده است، در تاریخ سال‌های پس از جنگ جهانی بی سابقه است. اتخاذ مواضع عاقلانه و دقیق برای استفاده از این فرصت مغتنم در جهت منافع ملی و کاهش بحران‌های اقتصادی یک مسؤلیت ملی است و عدم بهای لازم و یا از دست دادن آن همچون فرصت‌های گذشته لطمه‌های جبران ناپذیری را بر منافع ملی کشور در پی خواهد داشت.»

در این بیانیه ضمن تاکید بر اینکه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید در جهت نزدیکی متوازن هرچه بیشتر به اروپا، روسیه و چین باشد، تاکید شده است: «نباید تصور کرد که تهدید این کشورها به خروج از برجام آنان را ناگزیر از دادن امتیازاتی به ایران خواهد کرد.»

به رسمیت شناختن وزارت امور خارجه به عنوان تنها مرجع انتشار مواضع و پایان دادن به به موازی کاری‌ها و دخالت نهادهای غیر مرتبط به ویژه نهادهای نظامی امنیتی از پیشنهادات مطرح در این بیانیه است

اصلاح طلبان در ادامه بیانیه خود هشدار داده اند که ایستادگی اروپا در قبال یک جانبه گرایی آمریکا و تلاش برای حفظ برجام، نه به خاطر ایران، بلکه به خاطر حفظ هویت و استقلال خویش در برابرآمریکا است. بنابراین تهدید ایران به خروج از برجام نه تنها سودی برای ما ندارد، بلکه این دولت‌ها و حتی روسیه و چین را که امکانات محدودی برای ایستادگی در برابر آمریکا دارند تحت فشار مضاعف قرار خواهد داد و مواضع آن‌ها را در حمایت از برجام تضعیف خواهد کرد. همچنین اظهاراتی نظیر تهدید به بستن تنگه هرمز و … در شرایطی که ایران نیازمند حمایت افکار عمومی جهانی در برابر سیاست‌های زورمدارانه آمریکاست، موجب تضعیف موضع اروپا در برابر آمریکا در حمایت از ایران شود.

امضا کنندگان این بیانیه، تهدید به بستن تنگه هرمز را تهدیدی برای متحدان اروپایی ایران و چین دانسته اند چون بخش مهمی از نیازهای نفتی آنها از این منطقه تامین می شود: «بی شک آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی از این گونه اظهارات از سوی ایران استقبال می‌کنند. از این رو همزمانی حمله موشکی به کشتی سعودی در تنگه باب المندب با این اظهارات را باید اقدامی تأمل برانگیز تلقی کرد.»

بیانیه مذکور با این توصیه ادامه یافته است: «جمهوری اسلامی ایران باید از فرصت مناسبی که تک روی آمریکا در سطح جهان بوجود آورده حداکثر بهره را به سود خود ببرد و در جهت محکومیت جهانی آمریکا در خودسری و نقض پیمان تلاش کند. تعامل فعال با نهادها و سازمان‌های بین المللی نظیر سازمان ملل، آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای، غیر متعهدها، سازمان همکاری‌های اسلامی و … و تلاش برای عضویت در سازمان‌هایی نظیر سازمان همکاری‌های شانگ‌های به ویژه پس از عضویت هند و پاکستان» باید مدنظر قرار گیرد.

از موارد دیگری که در حوزه بین الملل به آن اشاره شده، بهبود روابط با کشورهای عرب همسایه، لابی گری و تاثیرگذاری بر تصمیمات دولت آمریکا، به رسمیت شناختن وزارت امور خارجه به عنوان تنها مرجع انتشار مواضع و دیدگاه های جمهوری اسلامی و پایان دادن به به موازی کاری‌ها و دخالت نهادهای غیر مرتبط با سیاست خارجی به ویژه نهادهای نظامی امنیتی است.

در بخش اقتصادی نیز راهکارهای از جمله توسعه سرمایه گذاری، شفاف سازی عرصه فعالیت اقتصادی، مبارزه قاطع با فساد و رانت خواری در این عرصه، خروج کامل نهادهای نظامی و امنیتی از حوزهٔ فعالیت‌های اقتصادی و ایجاد امنیت در فضای کسب و کار اقدامات مبرم و عاجلی هستند که ضمن ترغیب بخش خصوصی به سرمایه گذاری در بخش‌های تولیدی اشاره شده و آمده است: این اقدامات زمینه را برای گام دوم یعنی ورود سرمایه‌های خارجی در بخش‌های مختلف اقتصادی کشور فراهم می‌کند.

در این بیانیه با اشاره به این که اقداماتی نظیر دستگیری فعالان محیط زیست، صدور احکام علیه دانشجویان معترض، معلمان، کارگران، فعالان مدنی و رسانه‌ای نه تنها سودی برای کشور و نظام ندارد بلکه موجب فرسایش ظرفیت و توان ملی در مقابله با مشکلات و تهدیدها می‌شود تصریح شده است: «از جمله مهم‌ترین اقدامات برای جلب اعتماد جامعه و تقویت حس همبستگی ملی اعلام عفو عمومی چهره‌های مورد احترام ملت است.»

در پایان این بیانیه، ضمن تاکید بر «لزوم تقویت کادر مدیریت اجرایی کشور» پیشنهاد شده که به «شعور و قدرت تشخیص جامعه» احترام گذاشته شود: «نهان‌کاری‌های محافظه کارانه، خلاف گویی‌های مصلحت اندیشانه و تکذیب‌های بی پایه از بیم ایجاد تشویش و نگرانی در جامعه و یا به انگیزهٔ پنهان کردن قصورها و تقصیرها آن هم درحالی که مردم مشکلات و نابسامانی‌ها را به وضوح تمام لمس می‌کنند، سبب خشم و عصبانیت جامعه و بی‌اعتمادی به صداقت مسؤلان می‌شود.»

واکنش های تندروانه به بیانیه های اصلاح طلبانه

بیانیه اخیر به طور گسترده در رسانه ها منتشر نشده و هنوز نمی توان نسبت به واکنش هایی که در پی داشته اظهارنظر کرد. تجربیات گذشته نشان داده که جریانات تندرو با واکنش های تند نسبت به این بیانیه ها، بخصوص درباره پیشنهاداتی که اصلاح طلبان در حوزه روابط بین الملل دارند، سعی دارند این پیشنهادات را به جریان های منحرف وابسته به خارج نسبت دهند. بارزترین این واکنش ها، صحبت های آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران بود که در واکنش به پیشنهاد «آشتی ملی» خاتمی گفت: « مردم با هم متحدند؛ چرا می‌گویید آشتی؟ مگر مردم با هم قهرند؟»

جربیات گذشته نشان داده که جریانات تندرو با واکنش های تند نسبت به این بیانیه ها، بخصوص درباره پیشنهادات اصلاح طلبان در حوزه روابط بین الملل، سعی دارند این پیشنهادات را به جریان های خارج از کشور نسبت دهند

در بیانیه پیشین که همزمان با ۲۱ امین سالگرد دوم خرداد صادر شد و در آن جمعی از فعالان سیاسی اصلاح‌طلب در نامه‌ای به سید محمد خاتمی خواستار اصلاح اصلاحات شدند، آمده بود: «امروز اما جریان اصلاحات از هر سو در تنگنا و فشار قرار گرفته است. شدت این فشارها از یک سو و برخی ناکارآمدی‌های درونی جریان اصلاحات از سوی دیگر منجر به آن شده است که در میان بخش‌هایی از مردم این تصور ایجاد شود که اصلاحات دیگر توان ایجاد تغییر در زیست اجتماعی ایشان را نداشته و باید در جستجوی راه‌های دیگری برای تغییر بود. راه‌هایی که به زعم ما در این شرایط پرمخاطره داخلی و خارجی احتمالا هزینه‌های فراوانی را به ملک و ملت تحمیل خواهد کرد.»

این بیانیه هشدار داده بود: «بروز اختلافات و مشکلات جدی در شیوه تهیه فهرست نامزدهای انتخاباتی در انتخابات پنجمین دوره شوراهای شهرنشان داد که عملکرد این شورا و ساختار و ترکیب آن دچار ضعف‌ها و نقایص جدی‌ است که در صورت بی‌توجهی به آنها بیم آن می‌رود که حتی نام و اعتبار جنابعالی نیز دیگر برای جذب آرای مردم موثر نیافتد. بنابراین انتظار می رفت که در فرصت کافی باقیمانده تا انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، این نقایص با هدف افزایش فراگیری، کارایی و دموکراتیک‌تر کردن این نهاد و تقویت رویکرد جبهه‌ای آن مرتفع شود، اما شوربختانه اخباری که شنیده می‌شود حاکی از حکایت دیگری است.»

در واکنشی تند به این نامه، مشرق نیوز نوشت: «حالا می‌توان گفت که فشار برای محدود و محصور کردن ایران در خاک خود از طریق طرح‌های چون FATF و.. و مقابله با توان دفاعی و موشکی ایران یک نوع تقسیم‌کار علنی بین آمریکا و برخی کشورهای اروپایی است.»

این رسانه که نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شناخته می شود افزود: «با نگاهی به تاریخ معاصر ایران می‌توان نتیجه گرفت که همواره نقش کاتالیزورها (تسهیل‌کنندگان) در بزنگاه‌ها موثر و حتی تعین کننده بوده است؛ گرچه عناوینی چون “روسوفیل” و “انگلوفیل” (روسوفیل طرفداران سیاست روسیه در ایران و انگلوفیل طرفداران سیاست انگلیس در ایران) در تاریخ ایران می‌تواند با عناوینی چون خائن، وابسته و یا در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن، جاهلانی در خدمت بیگانگان تعریف شود اما امروز این نقش در حالت به روز شده‌اش برای مذاکره با ترامپ در حالت به‌روز شده‌اش رونمایی شده است.»

در مقابل گروهی از فعالان سیاسی معتقدند که تلاش های اصلاح طلبان برای تغییر وضعیت تغییری نخواهد داشت.

از جمله فرج سرکوهی نوشته که« بن بست نظام ساختاری است و جز با گذر از آن حل نمی‌شود».

 

بودجه «ویژه» برای روزهای «ویژه»

$
0
0

زیتون- مجید ضابطی: با افزایش تاثیر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران، دولت بسته ارزی معرفی کرده و بودجه سال آینده را بودجه سایه (متناسب با تحریم) طراحی کرده تا اثر این تحریم ها را کم کند اما پیش‌بینی می‌شود که تورم ناشی از نرخ بالای ارز و کاهش قدرت مردم منجر به رکود بیشتر بازارهای اقتصادی شود.

محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی ایران ضمن اعلام خبر تشکیل ستاد بودجه ۹۸، سال آینده را سال سختی پیش‌بینی کرد. او سال ۹۸ را سالی «استثنایی در تاریخ معاصر ایران» خوانده و گفته که به دلیل تحریم‌های آمریکا، بودجه این سال به شکل «ویژه» و «متناسب با تحریم‌ها» تصویب می‌شود.

نوبخت سال ۹۸ را سالی «استثنایی در تاریخ معاصر ایران» خوانده و گفته که به دلیل تحریم‌های آمریکا، بودجه این سال به شکل «ویژه» و «متناسب با تحریم‌ها» تصویب می‌شود.

نوبخت با اشاره به اینکه بودجه ۹۸ باید دارای «پیوست سایه» باشد، تاکید کرد که این بودجه باید برای بدبینانه ترین وضعیت پیش‌بینی‌هایی داشته باشد.

احتمال تصویب بودجه سایه در هنگام مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ از سوی حسن روحانی مطرح شده بود. دولت از آن زمان پیش‌بینی کرده بود که در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات، نیاز به بودجه اضطراری خواهد بود.

درحالی‌که همواره عنوان می‌شود نگرانی از لحاظ تامین مواد غذایی وجود ندارد، آشفته‌تر شدن بازار مشاغل و از دست رفتن یک میلیون شغل اجتناب‌ناپذیر است.

شرایط اقتصادی کشور درحالی بحرانی است که هنوز تحریم‌های آمریکا صنعت نفت ایران را هدف قرار نداده است و این تحریم ها روز ۱۳ آبان ماه اجرایی خواهد شد.

شرایط اقتصادی کشور درحالی بحرانی است که هنوز تحریم‌های آمریکا صنعت نفت ایران را هدف قرار نداده است. تحریم‌های دور اول که از سه شنبه هفته جاری اجرایی شده، دسترسی ایران به دلار، تجارت فلزات، زغال سنگ، نرم افزار صنعتی و صنایع خودرو را مورد هدف قرار داده است. تحریم دیگر که صنعت نفت را هدف قرار می دهد روز ۱۳ آبان ماه اجرایی خواهد شد.

بسته ارزی تنها در کوتاه‌مدت موثر است

علاوه بر تحریم‌های خارجی، ایران با بحران‌های داخلی نیز دست و پنجه نرم می کند. آغاز دور جدید اعتراضات مردمی در هفته های اخیر، که با اعتراض به کمبود آب در شهرهای جنوبی آغاز شد و به دغدغه‌های معیشتی و زیرسوال بردن اصل حاکمیت رسید، می تواند دلیلی برای تلاش دولت در بدست گرفتن اوضاع اقتصادی باشد.

از فروردین ماه ۹۷ که دستور عدم خرید و فروش ارز در صرافی ها صادر شد تا اعلام بسته ارزی، قیمت ارز به طور بی وقفه افزایش یافت و نزدیک به سه برابر شد.

راهکارهای اصلی که این بسته پیشنهاد داده عبارت از تبعیت بازار ثانویه ارز از طریق اجبار کلیه صادرکنندگان به ویژه صنایع پتروشیمی و فلزات به عرضه ارز خود از طریق بازار ثانویه، تثبیت نرخ ۴۲۰۰ تومان ارز دولتی برای کالاهای اساسی و دارو، مجوز خرید و فروش ارز توسط صرافی‌ها و در نهایت عزم دولت برای مبارزه با فساد و افزایش نظارت برای جلوگیری از رانت‌های ارزی هستند.

پس از معرفی این بسته، قیمت سکه و ارز در بازار کاهش یافت. دلار از بیش از ۱۱ هزار تومان به کمتر از ۹ هزار تومان رسید و قیمت سکه نیز با کاهش حدود ۵۰۰ هزار تومانی مواجه شد. رخ هر دلار آمریکا همانند صبح دیروز در محدوده ۸ هزار و هشتصد تومان تا ۹ هزار و دویست و شصت تومان و نرخ هر یورو نیز در محدوده‌ی ۱۰ هزار و پانصد تومان تا ۱۱ تومان خریدوفروش می‌شود. اما اقتصاددانان پیش‌بینی می کنند که این کاهش قیمت موقتی باشد.

شوک ناشی از قیمت رسمی فروش ارز بخش های مختلف جامعه را تحت تاثیر قرار داده است؛ از دانشجویان و مسافران خارج تا صنعتگرانی که کالاهای خود را از قبل، بر اساس ارز ۴۲۰۰ تومانی به دولت ثبت سفارش کرده اند

طی سال‌های گذشته، هنگامی که قیمت دلار حدود سه هزار تومان بود، این جمله مرتب شنیده می شد که نرخ دلار بر اساس محاسبات اقتصادی حدود شش هزار تومان است و دولت برای جلوگیری از تورم، قیمت را ثابت نگه داشته است. در عین حال، بخشی از رکود اقتصاد ناشی از کنترل تورم دانسته می شد.

اکنون که قیمت دلار به طور افسارگسیخته افزایش یافته، مردم به دلار حدود ۹ هزار تومانی قانع شده اند، نرخ ارز دولتی بسیاری از کالاها قطع شده و تورم به شدت افزایش یافته، هنوز امیدی به خروج اقتصاد از رکود وجود ندارد.

در عوض، شوک ناشی از قیمت رسمی فروش ارز بخش های مختلف جامعه را تحت تاثیر قرار داده است؛ از دانشجویان خارج از کشور که با خبر توقف فروش ارز دانشجویی مواجه شده اند، تا مسافرانی که دیگر ارز مسافرتی دریافت نمی کنند، دوبرابر شدن قیمت بلیت هواپیما و صنعتگرانی که کالاهای خود را از قبل، بر اساس ارز ۴۲۰۰ تومانی به دولت ثبت سفارش کرده اند، همگی در  شوک فرو رفته‌اند.

از سوی دیگر، ممکن است برخی بخش‌های اقتصادی سود بادآورده زیادی از این سیاست جدید ارزی کسب کنند. به عنوان مثال، اگر نرخ گازی که به شرکت های پتروشیمی فروخته می شود بر مبنای دلار ۳۸۰۰ تومانی باشد، سود کلانی نصیب آنها می شود که دستکم ۸ میلیارد تومان در ماه برآورد می شود.

انتظار تورم سهمگین

برخی سیاستمداران و اقتصاددانان نیز به این بسته ارزی واکنش نشان داده‌اند. احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در توییتر خود نوشت: «با بسته ارزی دولت، چنین به نظر می‌رسد که دولت چندان هم از دلار هفت هشت هزار تومانی بدش نیامده است. ولی باید بدانند که گشایش در پرداخت های دولت خیلی کوتاه خواهد بود؛ چراکه خیلی زود تورم ناشی از ارز دوبرابر شده دولت و ملت را دچار مخمصه می‌کند.»

علیرضا محجوب، رئیس فراکسیون کارگری مجلس شورای اسلامی، نسبت به خلق پول توسط بانک ها و افزایش حجم نقدینگی هشدار داد که در ماه های آینده تورم سهمگینی اتفاق بیفتد.

او در گفتگو با ایلنا گفت: «آقای همتی، رئیس جدید بانک مرکزی هم چند شب پیش، در این مورد صحبت کرد و به بانک‌ها نسبت به پیامدهای خلق پول پرقدرت هشدار داد. حدس ما این است که رسیدن حجم نقدینگی به ۱۵۸۲ هزار میلیارد تومان تا پایان خرداد ماه سال ۱۳۹۷، که بانک مرکزی گزارش آن را ارائه کرده، ناشی از خلق پول پرقدرت توسط بانک‌ها باشد.»

رئیس فراکسیون کارگری مجلس شورای اسلامی تصریح کرد:«با ادامه این وضعیت تورم نقطه به نقطه تا پایان سال به نزدیک ۴۰ درصد می‌رسد.»

بسته ارزی جدید درحالی معرفی شده که همواره اقتصاددانان دو نرخی شدن ارز را بلای جان اقتصاد می دانسته اند

از سوی دیگر برخی اقتصاددانان بر تاثیر کوتاه مدت بسته پیشنهادی جدید بر کاهش اثرات تحریم ها تاکید دارند. اما می گویند که با اتکا به همین بسته، نمی توان در ماه های آینده بازارها را به ثبات رساند.

وحید شقاقی تحلیلگر مسائل اقتصادی که در گفتگو با رسانه ها اظهارداشت: «این بسته کفایت لازم برای رویارویی با تحریم‌ها و حل مسائل اقتصادی را ندارد. میانگین حقوق و دستمزد در ایران در سال ۹۷ حدود دومیلیون تومان است و این حقوق و دستمزد با دلار بیش از هشت هزار تومان برای مردم مشکلات بسیاری ایجاد خواهد کرد.»

او اصلاح نظام یارانه‌ای و نظام مالیاتی را دو راه حل گریزناپذیر خروج از بحران اقتصادی کنونی می داند.»

بسته ارزی جدید درحالی معرفی شده که همواره اقتصاددانان دو نرخی شدن ارز را بلای جان اقتصاد می دانسته اند. چون موجب تقویت بازار‌های خارجی و تضعیف تولیدکنندگان داخلی می‌شود و امکان ایجاد رانت را افزایش می دهد.

دل‌نوشته‌ای برای عبدالفتاح سلطانی و به یاد هما سلطانی

$
0
0

دارم لحظه‌‌ای را نگاه می‌کنم که عبدالفتاح سلطانی برای کوتاه‌زمانی از اسارتِ بیداد به خانه می‌رسد. مانده‌ام هاج‌وواج، گنگ، گویی رها در خلأ. اشک اما، امان‌ام نمی‌دهد. نفرت با همه‌ی تنفری که از آن دارم همه‌ی وجودم را گرفته است، نفرت از این همه پلشتی و بیداد. می‌خواهم هم‌دردی کنم، واژه‌ای درخور نمی‌یابم. تنها نگاه می‌کنم هرچندکه نمی خواهم نگاه کنم؛ از شرم، شرم از خودمان، شرم از زمانه‌ای که در آن می‌زییم، شرم از سرزمینی که مال ماست و عاشقانه دوستش دارم، شرم از انسان بودن هرچندکه همه‌ی وجودمان در همین انسان بودن معنا پیدا می‌کند. تنها نگاه می‌کنم به تصویر پدری سروقد که با پاهایی استوار می‌آید اما، از آستانه‌ی در که می‌گذرد خمیده می‌شود و زار می‌زند.

نه‌تنها در خیال که با همه‌ی وجود در آغوشش می‌گیرم، با اشک نه، چراکه دیگر اشکی نمانده است، با دستانی لرزان که پیشکشی جز همدردی ندارد. حرفی نمی‌زنم، چراکه نیازی نیست. تنها با چشم و با دل می‌گویم: عزیز داغدار، عزیزان داغدار، با تو و با شماییم؛ تسلیت‌مان را بپذیرید. سرت سلامت، سرتان سلامت. غم‌ات و غم‌تان، غم من است، غم ماست، غم یک ملت است.

نگاهی‌ به مصاحبه اخیر آقای رضا پهلوی با صدای آمریکا

$
0
0

در نظام سیاسی ایران کنونی ما نقص بزرگ و مهلک ؛ عدم پلورالیسم ، نفی حقوق دگر اندیشان ، و بلنتیجه عدم به رسمیت شناختن احزاب و یاخته‌های سیاسی اجتماعی آنان است. پلورالیسم به عنوان کیمیای دمکراسی و اقتدار ایران در فقدان آزادی احزاب ، به وجود عناصر سیاسی ملی‌، متنوع ، بالغ و سر شناس نیاز مند است. پس اگر تکامل ، رشد ، و سعادت ایران با وجود شیخ ، سلطنت طلب ، چپ ، راست ، جمهوریخواه ، اقوام ، ادیان ، مذاهب ، عقاید ، زنان ، و مردان ؛ گره خورده است لذا هرچه آقای رضا پهلوی به عنوان یکی‌ از نحله‌های سیاسی نیز دمکرات تر و در سیاست بالغ تر شود به سود جمهوری دمکراتیک پلورالیستیک ایران است.

بیش از ۳ دهه پیش در زمان اشغال ایران توسط عراق ، سلطنت طلبان در فکر حمله به ایران ایشان را قانع کردند تا نماینده خویش مرحوم تیمسار رضوانی را نزد رهبران کشورهای اسرائیل ، عربستان ، مصر و سودان برای کمک به این طرح حمله بفرستند. قرار بود جعفر نمیری سودان زمین و حفاظت برای تربیت چریک دهد، عربستان پول بدهد، سادات مصر آنتن و تبلیغات را تامین کند ، و اسرائیل اطلاعات استراتژیک و جاسوسی را تامین کند. اسرائیل از یاری به این طرح ، که ایران و عراق اکنون همدیگر را میکشند و همین برای آنان سود آور است و نیازی به اسرائیل نیست ؛ خود داری کرد و طرح ضد ملی‌ عملی‌ نشد.

آقای رضا پهلوی در بیش از ۲ دهه پیش در جمع هزاران نفری در استادیوم ورزشی لوس آنجلس ، خطاب به کسانی‌ که به سلطنت طلبان نمیپیوندند با تهدیدی ضد دمکراتیک گفت ” ما پس از کسب قدرت دم دروازه ورود به ایران جلوی شما را میگیریم “. در غروب ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در رسانه‌های خارجی‌ و فردایش در رادیو ایران فارسی‌ زبان با بی‌ انصافی ، دروغ بزرگ مبنی بر اینکه ایران باعث و بانی‌ این عملیات ترریستی است ، از آمریکا خواست که ایران را نشانه گیرد. وقتی‌ خبر نگاران با شگفتی پرسیدند که آقای کلن پاول وزیر خارجه آمریکا ، القاعده و نه ایران را مسول میداند ؛ با خشم گفت ” چشم اختاپوس در ایران است –و همه راه‌ها به روم( بفرمایید تهران) ختم میشود”!؟

باز هم آقای رضا پهلوی در پاسخ کسانی‌ که در دوره اول انتخابات روحانی مخالف دخالت خارجی‌ و طرفدار انتخابات و رای بودند در صدای آمریکا فرمودند ، چرا دخالت نه ؟ مگر هیتلر بدون دخالت ساقط شد !؟ ایشان تا چند سال پیش متاسفانه از هر گونه ” کمک ” خارجی‌ به اپوزیسیون ، تهدید ، و یا تحریم ایران ؛ استقبال کرده ا‌ند. و به این خاطر برخی‌ وزرا ، مسئولین و صاحب منسبان شاه فقید که طرفدار تمامیت ایران بوده و هستند ، چون مرحوم داریوش همایون ، و آقایان اردشیر زاهدی و اکبر اعتماد ؛ صف خود را از این مشی ضد ملی‌ جدا کردند.

دیدن مصاحبه اخیر ایشان با آقای فلاحتی ، که نسبت به نقد سیاست‌های خاندان پهلوی کم تعصب تر ، به دیگران متحمل تر ،و از استبداد سلطنتی فاصله دارتر بود ؛ خوش حال کننده است که امید وارم با رد صریح مواضع گذشته اشان در باره دخالت خارجی‌ و نفی تمامیت آرضی ایران ، پخته بودن سیاستمداری خود را نشان دهد.
ایران در ۱۱۲ مین سالگرد انقلاب مشروطه ، به سیاستمدار دمکرات ایرانمند نیاز دارد و پختگی بیشتر و تعداد بیشتر آنان بسود ایران قترتمند مترقی است. به امید ایران برای همه ایرانیان

چگونه یک انقلاب بسوی احتضار می رود؟

$
0
0

آیاراهی برای تغییرات واقعی باقی مانده است؟

واقعیت اینست که انقلاب ایران بدلیل ویژگیهای خاص خود مراحل طبیعی یک انقلاب (مطابق نظریه چرخشی انقلابها) را طی نکرد و بر همین اساس امکان تبدیل از یک سیستم انقلابی به یک سیستم سیاسی نهادمند و پویا را نیافت. هیچ نظریه ای قاطعانه نمی داند دوران تورنادوی انقلاب کی پایان یافته و مرحله ترمیدور انقلاب ایران چه زمانی آغاز شده است. فارغ از همه رخدادهای نیمه جبری از جمله جنگ و تسویه حساب طولانی انقلابیون با مخالفین و خوردن فرزندان انقلاب که طی چهار دهه ادامه یافته است شاید علت اصلی در عدم سیرچرخشی انقلاب ایران تلاش عامدانه نهادهای نظریه پرداز حاکمیت و ذینفعان قدرتمند برای انقلابی ماندن و گذر نکردن از فضای انقلابی است. انقلابها اکثرا باهدف بزرگ رهایی‌بخشی زاده می شوند و در این راه ابتدا بالاجبار به شکل ماشین حذف در می آیند.اما اگر دایره این حذف مدام گسترده تر شود و ازحذف سیاسی تا حذف همه شئون زندگی غیر انقلابی و غیرایدئولوژیک و حتی حذف دشمنان خارج از مرزها پیش رود انقلاب رهایی بخش تبدیل به یک مبارزه نافرجام طولانی، فرسایشی و خودویرانگر می گردد که درایستگاه پایانی جز ذینفعان و تغییر هویت دادگان کسی سوار بر آن قطار نخواهد بود. ابتدای هر انقلاب رهبران انقلابی ۲ ابزار مهم قدرت دراختیار دارند. یکی فراقانون بودن(با توجه به درهم ریختگی می توانند هر قانون انقلابی را وضع کنند) و دیگری حق تفسیری بنام منافع انقلاب که برای تداوم خروش توده های انقلابی بالاتر از منافع ملی _حیاتی کشور به آنها اولویت داده می شود. در حالت نرمال پس از گذار از شرایط انقلابی و تبدیل شدن به یک نظام سیاسی نهادمند دو ابزار فراقانون و منافع انقلاب تبدیل به قانون و منافع ملی می گردد. گذاری که در انقلاب ایران به وقوع نپیوست.
به همان نسبت که به لحاظ تاریخی مرحله انقلابی گری رادیکال (بدلایلی چون جنگ و تسویه حساب طولانی) پشت سر گذاشته نشد هرگز قدرت فراقانون و منافع انقلابی هم از دست مدعیان خارج نشد. با تداوم این دو ابزار قدرت، امکان حذف هر تفکر ،فرد وجریانی که بنظر فراقانون درچارچوب منافع انقلابی نباشد وجود دارد حتی اگر این جریانات مانند دولتها، مجلس وشوراها بارای مردم درچارچوب سیستم به قدرت رسیده باشند. در این شرایط به دفعات حذف دولتمردان، نمایندگان وسیاسیون رانده شده از قدرت در دوره های مختلف دیده می شود. بدین صورت هرگاه بعد از پذیرش در قدرت این جریانات به مرز نقد فراقانون وتعیین منافع ملی مغایر با منافع انقلابی برسند چرخه حذف( به نوعی بازگشت به تورنادو) بابحران سازیهای جدید ایجاد و در نهایت با صرف هزینه گزافی کار انقلاب به نقطه سرخط می رسد.(چیزی شبیه عاقبت دولت مستقر)

اما این بازگشت به نقطه سرخط همواره با هزینه یکسانی امکانپذیر نیست. درحالیکه در اوایل انقلاب چرخه حذف و پیگیری اهداف انقلابی تنها باهزینه بخشی ازمنابع کشور و انرژی قوی نیروهای انقلابی امکانپذیر بود به مرور با فرسایش انقلاب و تبدیل اکثریت همراه به اکثریت ناراضی اقتصادی-سیاسی عمده ی منابع ملی صرف هزینه این چرخه می گردد و کار تا جایی پیش می رود که انقلاب عملا وارد محدوده بحران ناکارآمدی می گردد. ازمهمترین نشانه های بحران ناکارآمدی، از دست رفتن واضح اعتماد به نفس سیستم سیاسی است. درعالم سیاست مهمترین نشانه های ازدست رفتن اعتماد به نفس یک سیستم به روزمرگی افتادن و امید نداشتن به هیچ طرح بلند مدت اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی است و نزاع های جدی است. البته ماقبل وقوع چنین بحرانی در سیستم، علایم ظهور ابر بحرانهای اجتماعی(آمار فزاینده خودکشی، طلاق ، تن فروشی، مهاجرت وبیکاری) اقتصادی(اختلاسهای بزرگ،فرار مفسدین، بحران بانکی و صندوق های بازنشستگی) و سیاسی(دو قطبی های خطرناک، تقویت نیروهای گریز ازمرکز، به قدرت رسیدن بی هویت ها و سیاسیون دوتابعیتی)درداخل هویدا می گردد. دراین مرحله تغییر روحیه دربین نیروهای شاخص اجتماعی ازشکل تلاش برای اصلاح مستمر به انتظار برای یک تحول دفعی یا انفجاراجتماعی به وضوح دیده می شود. کلماتی مانند انقلاب، براندازی و انسداد سیاسی تبدیل به دال مرکزی گفتمانها می شود. بنابر قرائن موجود عملکرد غیرپاسخگوی فراقانون و اصرار مدافعین ذینفع منافع انقلابی بر ذبح منافع ملی سیستم سیاسی و اجتماعی کشور را به مرز چنین وضعیتی رسانده است.گویی انقلاب درحال احتضار قرار گرفته است.درچنین وضعی که یک انقلاب با اصرار برماهیت خود به ضدخود تبدیل می شود چه احتمالاتی وجود دارد؟

آیانظریه های انقلاب یا رهیافت های علوم سیاسی آینده را قابل پیش بینی می دانند. بنابرخصوصیات جامعه شناختی و رفتار توده ای ایرانیان درچنین وضعیتی وقوع انقلاب و ظهور چهره نیرومند کاریزما امری محتمل بنظر می رسد.(بنابرنظریه جامعه توده وار)

اما باتوجه به سوابق جامعه ی بد انقلاب ایران (البته در انقلابهای کلاسیک) آیا یک انقلاب جدید لزوما می تواند به دموکراسی بیانجامد؟
در حالیکه سالها تلاش دموکراسی خواهانه و مبارزات طولانی جامعه مدنی ایران (بدلیل سرکوب و از دست رفتن فرصتها) در مجموع نتوانسته است نتیجه رضایت بخشی برای توده مردم داشته باشد و بسامد اعتراضات توده ای که گویی تغییرات ساختارشکنانه فراگیر را طلب می کنند به سرعت در حال افزایش است آیا راهکاری غیرانقلابی جهت قطع چرخه انقلاب_استبداد وجود ندارد؟
آیا راهی بدیل برای تبدیل فراقانون به قانون و منافع انقلابی به منافع ملی وجود ندارد. بنظر می رسد (به قید فوریت با توجه به شرایط بغرنج کشور) در حال حاضر تنها یک راه تحولخواهانه و البته ناچارانه در برابر آینده نامعلوم برای سیستم سیاسی باقی مانده است. راهی پیشدستانه که در آن از انقلاب قهری، به شرط تن دادن به تغییرات جدی در عالیترین سطوح سیستم با نظر اکثریت ملت، جلوگیری می شود و بجای رفرم های سطحی سیستم سیاسی تن به یک نوزایی محتوایی و قانونی می دهد. راهی که می توان آنرا إستحاله اختیاری نام داد.
در نوشته ای دیگر به لحاظ نظری به چگونگی تن دادن سیستم به تغییرات ساختاری به ترتیب اولویتهای امکانپذیر (حذف نهادهای اولویت دار در بحران زایی، دگرگونی واقع گرایانه در روابط خارجی، نقش پذیری عملی منتقدان و نیروهای اجتماعی مصلح ، نظرخواهی ملی در مسایل اساسی، تعدیل قدرت نامحدود با تغییرات قانونی به طریق رفراندوم و لزوم اتحاد همه گروههای دموکراسی خواه در پیشنهاد محتوای رفراندوم) خواهم پرداخت.


🍃زنده|تصمیم‌گیری درباره دریای خزر در اختیار رهبر جمهوری اسلامی است

$
0
0

 


علاالدین بروجردی عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت:احتمال مذاکره با آمریکا صفر است./ خبرآنلاین


درخواست نماینده کرج از دادستانی

عزیز اکبریان نماینده کرج در جلسه شورای اداری استان در مجلس شورای اسلامی از دادستان عمومی و انقلاب اسلامی کرج خواست تا هرسریع‌تر پرونده کشته شدن یکی از معترضان در تجمع اخیر را مورد بررسی قرار دهد./ ایلنا

Risultati immagini per ‫دریای خزر‬‎


تصمیم‌گیری درباره دریای خزر در اختیار رهبر جمهوری اسلامی است

یک روز پیش از برگزاری جلسه روسای جمهور کشورهای ساحلی دریای خزر برای امضای کنوانسیون اصلی رژیم حقوقی این دریا، محمدابراهیم رحیم پور معاون پیشین امور آسیایی وزارت خارجه ایران و از مذاکره کنندگان رژیم حقوقی دریای خزر گفته است که تصمیم‌گیری درباره سهم ایران در خزر و سایر جزئیات آن در اختیار رهبر است.


مسیر جداگانه برای ورود بانوان به ورزشگاه آزادی پیش‌بینی شد


رئیس سازمان بهزیستی به وزارت کار آمد

با حکم رئیس‌جمهوری، «انوشیروان محسنی بندپی» سرپرست وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی شد. دو روز پیش در پی استیضاح علی ربیعی وزیر کار، این وزارتخانه رییس خود را از دست داد.

Risultati immagini per ‫انوشیروان محسنی بندپی‬‎


‍ خودداری صرافان از درج نرخ ارز در تابلوی اعلانات

با وجود اعلام رفع ممنوعیت صرافان از خرید و فروش ارز توسط بانک مرکزی، بسیاری از صرافان از خریدوفروش و حتی درج نرخ در تابلوی اعلانات خودداری می‌کنند./ایلنا

Risultati immagini per ‫‍ خودداری صرافان از درج نرخ ارز در تابلوی اعلانات‬‎



عراق معاملات دلاری با ایران را پایان می دهد

سخنگوی دولت عراق:شروع تحریم های آمریکا علیه ایران، عراق را مجبور کرده تا استفاده از دلار آمریکا در نقل و انتقالات مالی با جمهوری اسلامی را متوقف کند.

دولت مراکش هم به دلایل مشابه  تحریم های غیر قانونی آمریکا، تمام مبادلات مالی و بانکی با ایران را متوقف کرد.

به گزارش روسیا الیوم، بر اساس این گزارش، دولت مراکش تصمیم گرفته است که تمام مبادلات مالی و بانکی خود با ایران از جمله واردات فرش و مواد اولیه را متوقف کند/ مهر

 

پیشنهادی برای رسیدگی به اتهام علیه پزشکیان

$
0
0

در همۀ کشورهای دنیا سطحی از فساد وجود دارد و در تمام جوامع نیز گروه‌های رقیب، یکدیگر را به فساد متهم می‌کنند.
میزان فساد و اتهام فساد در ایران اما قابل مقایسه با هیچکدام از جوامع سالم دنیا نیست؛ به چه دلیل؟ به هزاران دلیل! من اما می‌خواهم به یکی از آنها بپردازم.
در جوامع پیشرفته و دمکراتیک، معمولاً نهادی مستقل و معتبر و بی طرف و مورد قبول عام، تعریف شده است تا هم به مفاسد و هم به طرح اتهام فساد علیه دیگران رسیدگی کند. داوری این نهادها که می‌تواند، تقنینی، قضایی، حقوقی، مدنی یا صنفی باشد؛ معمولاً فیصله‌بخشِ نزاع‌ها و ادعاها در این زمینه است و همین، جامعه را از گسترش روزافزون فساد و داغ شدن بازار اتهام محفوظ می‌دارد.
در ایران بازار اتهام همیشه داغ بوده و از انقلاب مشروطه به این سو دوره به دوره داغتر هم شده است. ظاهراً هنگامی که ما با فردی، تفکری، عقیده‌ای، گروهی، جناحی، دولتی به دلایل موجه یا ناموجه مخالفیم؛ از نسبت دادن هر خلاف و فسادی به طرف که اصلاً مرتکب آن نیز نشده است؛ ابایی نداریم! این موضوع که مغایر قطعی اصول اخلاق است، متأسفانه به این فرد و آن فرد، این جناح و آن جناح، اپوزیسیون و پوزیسیون، چپ و راست، مذهبی و لامذهب منحصر نیست. بسیاری به آن آلوده شده‌اند و حتی به این خصیصۀ خود می‌بالند و افتخار می‌کنند و از بد روزگار بخشی از مردم هم برای آنان کف می‌زنند!
اگر بخواهم در این زمینه مثال بزنم، بی نهایت است! در فضای فسادآلوده و رواج اتهام فساد، تلاش برای منصف بودن البته خود نوعی متهم شدن است! من این معضل را با گوشت و پوست و استخوانم تجربه کرده ام! متأسفانه حکومت‌ها در گسترش این بلا همواره پیشگام بوده‌اند؛ اما این پیشگامی به سرعت تغییر جهت داده و دامن خودشان را گرفته است.
در کشور ما گروه‌های سیاسی و یا عقیدتی بسیاری بوده‌اند که آشکارا خلاف مشخصی کرده‌اند؛ اما حکومت ها همین خلاف آنها را دستمایه ای قرار داده اند تا اولاً هر اتهام دیگری را که به واقع مرتکب آن نشده‌اند؛ به آنها نسبت دهند و با همین منطق، حقوق آنها را در مسیر رسیدگی قضایی نادیده بگیرند و بدتر از آن، افراد منصف را از دفاع از حقوق آنان باز دارند! روشن است که دفاع از حق و حقوق قانونی و انسانی اعضای یک گروه سیاسی و یا عقیدتی هرگز به معنای دفاع از خط مشی و عقیده و خلاف آنان نیست؛ اما حکومت‌ها تعمد دارند که این دو را، یکی نشان دهند و بدین وسیله دهان مدافعان حقوق دیگران را ببندند!
این شیوه، طبعاً اتهام زنی را بی‌هزینه و آسان و راه آن را به منتهی درجه باز می‌کند و سرانجام مانند آتشی که بر جان مزرعی افتد، تر و خشک را در خود می‌سوزاند و خاکستر می‌کند.
این همه را گفتم تا بگویم که من واقعاً تا به حال مسعود پزشکیان نمایندۀ تبریز در مجلس را صرف نظر از مشی سیاسی‌اش، فردی پاک‌دست و ساده‌زیست می‌دانستم که از گرفتن رانت‌های دولتی پرهیز می‌کند. در جریان استیضاح علی ربیعی اما برخی نمایندگان مجلس او را هم به رانت‌جویی متهم کردند و اشتغال دخترش در وزارت کار را هم به عنوان دلیل ادعای خود آوردند. طبعاً اشتغال عادی و قانونی دختر یک فرد در وزارتخانه‌ای، علامت فساد آن فرد نیست؛ اما مخالفان علی ربیعی این موضوع را در ملأعام به عنوان رانت که نوعی فساد است، مطرح کردند. روشن است که آبروی پزشکیان در معرض تهدید قرار گرفته است و او برای پیگیری اعادۀ شرافت خود کاملاً محق است.
به هر حال، موضوع از دو حال خارج نیست. یا پزشکیان رانت‌جویی کرده که باید در مقابل آن پاسخگو باشد و یا مخالفانش با غرض‌ورزی به او اتهام بی‌اساسی وارد آورده‌اند که در آن صورت آنها باید در مقابل افکار عمومی پاسحگو باشند.
بدبختانه در کشور ما نهادی مستقل و دارای اعتبار اخلاقی در نزد عموم جامعه که این موضوعات را پیگیری و به نتیجه برساند؛ دیده نمی‌شود. از این رو، برای رسیدگی به چنین موضوعاتی پیشنهاد می‌کنم که نهادی مدنی متشکل از چهره‌های خوشنام و منصفِ اقشار مختلف اجتماعی در قالب نوعی هیئت منصفۀ مردمی شکل گیرد تا شاکیان این قبیل ماجراها به آنجا مراجعه کنند. طبعاً این هیئت منصفۀ مردمی امکان مجازات متخلفان را ندارد؛ اما معرفی دروغگویان به جامعه، خود بزرگترین مجازات آنهاست.

منبع: کانال تلگرام نویسنده

به رغم حمایت العبادی از تحریم‌های آمریکا ایران بازسازی اماکن مقدس در عراق را ادامه می‌دهد

$
0
0

زیتون– ایرج مسجدی٬ سفیر جمهوری اسلامی در عراق٬ تاکید کرد که به رغم گفته‌های حیدر العبادی٬ نخست وزیر عراق٬ «وضعیت عملیات‌های عمرانی ستاد بازسازی عتبات در اماکن متبرکه عراق» کار خودش را در بازسازی اماکن مقدس انجام می‌دهد.

پس از اجرایی شدن فاز اول تحریم‌های آمریکا علیه ایران٬ نخست وزیر عراق٬ اعلام کرد که «علی‌رغم میلی باطنی» از این تحریم‌ها پیروی خواهد کرد.

«ستاد بازسازی عتبات عالیات» در عراق در سال ۱۳۸۲ تشکیل گردید.

به گفته رییس وقت آن٬ تشکیل این ستاد پیرو «رهنمودهای مقام معظم رهبری» بوده است. وظیفه ستاد بازسازی عتبات عالیات، «بازسازی عتبات عالیات و اماکن مذهبی عراق و دیگر کشورها و انجام خدمات علمی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، عمرانی و فعالیتهای انسان دوستانه بود.»

در خصوص هزینه‌٬ جمهوری اسلامی برای بازسازی اماکن مقدسه در عراق٬ تا کنون آمار دقیقی منتشر نشده است٬ اما به روایت رییس ستاد٬ کار بازسازی تاکنون در سه مرحله انجام شده و در حال انجام است:

مرحله اول: اقدامات ترمیمی ظرف ۳-۲ سال: رفع مشکل آب، ایجاد سیستم‌های هواساز، راه اندازی سیستم‌های صوتی، روشنایی، و همچنین تهیه فرش و نظافت.

مرحله دوم: ساخت حسینیه حیدری در نجف، ساخت صحن و رواق ابوطالب که فضای زیارتی را به چهار برابر افزایش داد، سنگ کاری حرم کربلا، ساخت مجتمع خدماتی سیدالشهدا و بیمارستان امام سجاد. تعویض طلای گنبدهای مطهر کاظمین، سنگ کاری صحن اصلی، و توسعه مسجد صفوی که ظرفیت پذیرش زوار را به ۵ برابر افزایش داد. در سامرا نیز آیینه کاری، طلا کاری گنبد، سنگ کاری داخل و مرمت ایوانها انجام شد.

مرحله سوم: طرح های توسعه ای بزرگ: اجرای بزرگترین پروژه عمرانی ستاد در نجف که فضای زیارتی حرم حضرت علی را به شدت توسعه می‌دهد. در طرح جدید، صحن حرم، فاطمه زهرا نام گذاری شده است. مساحت آن حدود ۲۲۰ هزار متر مربع است. طراحی فرش های این حرم به مساحت ۱۲ هزار متر مربع انجام شده است. احداث صحن حضرت زینب در کربلا دیگر پروژه این مرحله است.
کار ساخت ضریح حضرت عباس، که ابعاد آن مشابه ضریح فعلی است، از سال ۸۹ آغاز شده و با اتمام ساخت قطعات مختلف قلمزنی شده از قبیل لچکی‌های پنجره‌ها، گلدانی‌های بدنه و گوی ماسوره، در مراحل پایانی ساخت قرار دارد و انتظار می‌رود تا پایان سال جاری تکمیل شده و جایگزین شود. در ساخت این ضریح که ۱۴ پنجره دارد جهت جلوگیری از کدر شدن آن از نقره با عیار۹۹۹ و طلا با عیار ۲۴ استفاده شده است.

مرحله چهارم: طرح های آینده: «ترفیع گنبد و لاغرسازی ستون‌های حرم اباعبدالله(ع)»، «طلاکاری ۴ گلدسته حرم کاظمین» و «بازسازی باب القریش و باب‌القبله»، «طراحی و مشارکت در اجرای پروژه صحن صاحب‌الزمان» و همچنین «طراحی و اجرای پروژه‌ صحن امام رضا»، «دارالضیافه کوچک و بزرگ»، «درمانگاه» و «تکمیل پروژه مسقف شرقی و غربی حرم امام کاظم و امام جواد» در کاظمین، «اجرای طرح‌های توسعه حرم امامین عسکرین» در سامرا «بازسازی حرم سلمان فارسی در مداین»و …

توجیه مسئولان ایرانی برای این همه هزینه این است که همه عتبات ائمه اطهار در عراق توسط مردم و دولت ایران در طول تاریخ ساخته شده اند. سه طرح دیگر ستاد به شرح زیر است:

ساخت مجتمع اقامتی حضرت زهرا واقع در کربلا که از سال ۹۱ به بهره برداری رسیده است.

پروژه اقامتی، رفاهی و درمانی در حال ساخت سید الشهدا با حدود ۲۱ هزار متر مربع محوطه و ۱۴ هزار متر مربع زیر بنا .
پروژه ساخت صحن جدیدی به نام حضرت زینب در کربلا با ۱۶۰ هزار متر مربع وسعت با هدف گسترش فضای زیارتی حرم امام حسین در دست اقدام است. ​

حال به گفته سفیر ایران در عراق٬ به رغم تمامی مشکلات اقتصادی ایران٬ در پرداخت این هزینه‌ها خللی ایجاد نخواهد شد.

 

تاریخ فقه در خدمت حکمرانیِ بی‌مهار: نقدی بر کتاب مدخل علم فقه

$
0
0

 

شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی، مجالی برای طرح بحث از نسبت میان فقه، حکومت و قانون بود. از همان ابتدای انقلاب چنین بحث­­ هایی مطرح شدند که مقتضیات حکومت جدید و طوفان حوادث، آنها را در پیچ تاریخ جا گذاشت. تنها دو دهه بعد و عمدتاً به دلیل زخم ­های ناشی از حوادث سیاسی برخی از این بحث­ها با پرسش­هایی از این دست به تدریج راه خود را به ادبیات و اندیشۀ سیاسی گشود: نسبت میان فقه، قانون و حکومت بود: آیا فقه باید از قانون برگرفته شود یا برعکس؟ آیا حکومت فقهی ممکن است؟ اگر فقه مجموعه­ ای از احکام لایتغیر است، پس چطور می­توان شریعت و جمهوریت را با هم جمع کرد؟ برخی از این پرسش ­ها در ابتدای انقلاب پاسخ­های عجولانه ­ای گرفتند که در بیشتر اوقات مهر آشفتگی نظری، قدرت­طلبی، عدم بلوغ و فقدان تجربۀ سیاسی­ حوزویان بر پیشانی ­شان نقش بسته بود. اما تا جایی که به جریان غالب حوزۀ علمیه مربوط است، این آشفتگی حتی با گذشته دهه ­ها نیز از میان نرفته است. سهل است؛ همدستی تمام عیار با قدرت سیاسی باعث شده تا جریان غالب در حوزه به انحطاط و آشفتگی بیشتری مبتلا شود. کندوکاو در بسیاری از متون معاصر حوزه که با اتکا بر بودجۀ عمومی تألیف می­ شوند، نشانگر کاستی گرفتن دامنۀ عقلانیت و استدلال و گرایش مفرط به سلطه و توجیه آن به هر شکلِ ممکن است. از نمونه ­های متأخر این دسته از متون می­توان به کتاب مدخل علم فقه[۱] نوشتۀ رضا اسلامی اشاره کرد که هم اکنون کتاب درسی حوزه ­های علمیه به شمار می­آید و برخی از مباحث و ایده­ های آن البته به صور نازل­تر در تألیفات مشابه آمده است.[۲] نقد این کتاب مجالی خواهد بود تا با نظر به برخی از تجارب محصل چهل سال گذشته، رابطۀ میان فقه، قانون و حکومت را از نو مد نظر قرار دهیم. به نظر می­رسد با وجود پشت سر گذاشتن تجاربی همچون مشروطه، جای بحث از نسبت میان قانون و حکومت هنوز بسیار خالی است.

مدخل علم فقه چند بار تجدید چاپ شده و از جمله تألیفات متأخر حوزه است که در آن برخی از پرسش­های پیش­گفته در مورد نسبت میان فقه، قانون و حکومت به تلویح یا به تصریح پاسخ گرفته ­اند. هدف عمدۀ نویسنده آن است که از خلال بررسیِ تاریخ فقه این ایدۀ سترگ و چالش­ برانگیز را در ذهن دانشجویان و طلاب جا بیندازد که فقه، علم حکومت است. البته به اعتقاد او تا پیش از انقلاب اسلامی، مجالی برای حاکمیت همه جانبۀ آن وجود نداشته، اما پس از انقلاب اسلامی مرحلۀ جدیدی به نام «عصر حاکمیت همه جانبۀ فقه»[۳] شکل گرفته است. به نظر مؤلف، این مرحله در راستای سیر طبیعی تاریخ تکوین و تحول فقه شیعه قرار دارد. رضا اسلامی بنا دارد با ارائۀ یک تاریخ بدیل از فقه، این ایده را به چالش بگیرد که فقه، به ویژه فقه شیعه به طور تاریخی در تعارض با حکومت قرار داشته است.[۴] اما همچنانکه خواهیم دید روایت نویسنده، کاستی­های بسیاری دارد.

از آنجا که این کتاب اندیشۀ فقهی رسمی را نمایندگی می­کند، می­تواند از فهم حوزۀ علمیۀ معاصر از تحولات سیاسی آگاهمان کند. باید دید این کتاب به عنوان متن درسی حوزۀ علمیۀ قم تا چه حد جایگاه علمیِ موجه و معتبری دارد.

بدین منظور ابتدا مروری خواهم کرد بر دوره ­بندی ادوار فقه، و روایت دیگر مورخان تاریخ فقه را با روایت نویسنده مقایسه خواهم کرد. سپس، قرائت نویسنده از آراء آیت ­الله خمینی در مورد جایگاه فقه در حکومت و تفاوت میان رویکرد تشریعی و رویکرد تصمیم­گرا را به آزمون خواهم گذاشت. نشان خواهم داد که کاربرد موسع احکام ثانوی و تخطی از قاعدۀ فقهی تسلیط، باعث چنان تحولی در فقه سنتی شد که نمی­توان آن را به سادگی مرحله­ای دیگر از سیر تطور فقه به حساب آورد. ماحصل این تحول، عرفی ­شدن بیشترِ فقه بوده است که نویسندۀ مدخل علم فقه، به کلی چشم بر آن فرو می­بندد. نهایتاً در بخش پایانی، به این پرسش خواهم پرداخت که: آیا ولایت فقیه با حکمرانی فقه یکی است؟

یادآور می­شوم که بخشی از کتاب مدخل علم فقه با تغییراتی جزئی به صورت جزوه نیز منتشر شده است و من در این نوشته بعضاً به آن نیز رجوع خواهم کرد.

ابداع گذشته

دوره ­بندی ادوار فقه یکی از مهمترین دلمشغولی ­های فقها در اعصار جدید بوده است که هدف از آن شناخت جایگاه تاریخی این حوزه و درک تحولات درونی آن است. در دورۀ معاصر، علم فقه در هر دو شاخۀ اصلی، یعنی اهل سنت و تشیع، به طبقه­بندی ادوار خود پرداخته و هر از چندگاه یک بار این طبقه­بندی را نو می­کند. اما به نظر می­رسد این دلمشغولی بیش از آنکه ریشه در سنت تاریخی این شاخه از معرفت داشته باشد، از طبقه ­بندی در علوم مدرن و روش­ علمی جدید متأثر است. در دوره­ بندی ­های قدیمی­تر، ادوار فقه شیعه عمدتاً بر اساس یک تقسیم­ بندی ساده و عمدتاً برای متمایزکردن دوره ­ای از دورۀ دیگر صورت می­گرفت. بر این اساس، ادوار فقه به دورۀ متقدم و متأخر تقسیم می­شد. دورۀ متقدم از آغاز تا زمان حضور ائمه را در برمی­گرفت و دورۀ متأخر شامل فقه و فقهای پس از عصر ائمه می­شد. گاه نیز متقدمین شامل فقه و فقهای پیش از شیخ طوسی بود و متأخرین، شامل کسانی که پس از او آمده­ بودند تا به امروز. در اعصار بعدی اصطلاحاتی همچون «متأخری المتأخرین» هم که در کتب فقهی سده­های پیش باب بوده، برای اشاره به دوری و نزدیکی از عصر متقدمین و متأخرین کاربرد داشته است. این اصطلاح در آثار قدیمی ­تر برای اشاره به فقهای پس از شهید اول و در قرن سیزدهم برای اشاره به فقهایی که پس از سید محمد موسوی عامِلی (متوفی به ۱۰۰۹ ق نویسندۀ مدارک الاحکام فی شرح شرایع الاسلام و ملقب به صاحب مدارک) آمده ­اند، به کار می­رفت. [۵]

با روشمندشدن دوره­ بندی، شاهد ظهور دوره ­بندی­ هایی هستیم که به جای تقدم و تأخر زمانی، در صدد تنظیم و قاعده­مند کردن میراث فقهی گذشته بر حسب ملاک ­های دیگری از جمله روش فقها است. بر اساس یکی از این طبقه­ بندی­­ های نو، ادوار فقه شیعه به دوره­ های گوناگون تقسیم می­شود. برای مثال در یک دوره ­بندی فقه شیعه به ده دوره و در دوره ­بندی دیگر به نُه دوره یا کمتر تقسیم می­شود.[۶] همین اصل برای دوره ­بندی فقه اهل تسنن نیز صادق است. بر اساس تقسیم­ بندیِ دوره ­ای، فقه اهل سنت به سه، چهار، پنج، و هفت قسم یا بیشتر تقسیم می­شود.

طریف خالدی معتقد است دوره ­بندی باید بر اساس سه پرسش کلیدی صورت گیرد که به اعتقاد او از ابتدا برای فقهای سنی موضوعیت داشته است. آنها عبارتند از: شریعت چیست؟ چه کسی آن را به کار می­بندد؟ و چگونه باید به کار بسته شود؟[۷] به اعتقاد او پاسخ ­های متفاوت به این پرسش ­ها است که یک رویه یا مذهب فقهی را از مذهب و رویۀ دیگر متمایز می­کند.

اما همچنانکه خواهیم دید، اکثر دوره ­بندی ­ها به خلاف آنچه خالدی می­گوید، نه بر اساس قواعد درونی روش­شناختی، بلکه عمدتاً از مستحدثات بیرونی همچون تغییر مناسبات قدرت سیاسی، فروپاشی خلافت، و در عصر مدرن انقلابات و تغییر موازنه در نیروهای سیاسی و اجتماعی متأثر بوده­ اند. نمونۀ متأخر این حوادث، تأسیس جمهوری اسلامی در ایران است که گسستی را در رویکردهای فقهی گذشته پدید آورد. اگر تأسیس این حکومت ممکن نمی­شد، ذهنیت فقهی و متعاقب آن، دوره ­بندی و تقسیم­ بندی از هر نوع می­توانست به مسیرهای دیگری بیفتد. شاید بتوان امروزه بر اساس پرسش­ هایی که خالدی در میان گذاشته فقها و ادوار فقهی را از یکدیگر متمایز کرد، اما قرینه ­ای در دست نیست که فقها در همۀ ادوار این پرسش­ ها و پاسخ­ به آنها را ضرورتاً به همین نحو، یعنی بر اساس قواعد درونی علم و به شیوه ­ای منسجم و روشمند درک می­کرده ­اند یا درصدد پاسخ به آنها بوده­ اند. در واقع، عکس آن صادق­تر است. موارد متعدد حاکی از آن اند که در گذشته ظهور افراد، ابداعات فردی و ویژگی ­های شخصیتی آنها (از جمله اقتدار شخصیتی، عادات، پیشینۀ خانوادگی، طبقۀ اجتماعی)، و نیز رابطۀ فقها با حکومت، حوادث سیاسی و اجتماعی، و حتی بخت و تصادف، تأثیر به مراتب بیشتری در ایجاد دوره و رویۀ جدید، یا گسست از دوره و رویۀ پیشین داشته است تا روندهای درونی خودِ معرفت فقهی.

طبعاً مدخل علم فقه نیز به دوره­ بندی ادوار فقه می­پردازد. اما در اینجا هدف، نه نشان­ دادن تحولات و گسست­ ها، بلکه ایجاد یک تاریخ یک­دست و پیوسته است که در آن کل پویاییِ هزار و اندی سالۀ فقه به نحوی روایت می­شود که گویا هدف فقه، ایجاد و تثبیت حکومت بوده و اکنون به آن دست یافته است. طبعاً رضا اسلامی باید برای جا انداختن این تصور، ناسازواره ­ها و گسست ­ها را نادیده بگیرد و کنار بگذارد تا افسانه ­ای هر چه سرراست ­تر و یکدست ­تر دست و پا کند برای توجیه مسیری که امروز فقه رسمی در حال پیمودن است. لذا کتاب به جای تبیین و تحلیل تاریخی، بیشتر دلمشغول غربال­ کردن داده ­ها و جداکردن «سره» از «ناسره» است تا مقصود حاصل شود. طبعاً در این کتاب از دعاوی ناسازگار با روایت غالب، گسست ­های درونی، اعتراضات، دعاوی متخالف و جز آنها خبری نیست.

به نظر اسلامی، ادوار فقه سنی با فقه شیعه متفاوتند. او ادوار فقه اهل تسنن را اینطور بر می­شمرد:

۱- عصر تشریع ۲- عصر تمهید ۳- عصر استقلال فقه ۴- عصر کمال فقه ۵- عصر انسداد باب اجتهاد ۶- عصر انحطاط علم فقه ۷- عصر تقنین فقه

و ادوار «علم فقه» شیعه در دوره­ بندی او عبارتند از: ۱- عصر تشریع ۲- تبیین و تفسیر شریعت ۳- شکوفایی اجتهاد و قانونمندی فقه ۴- کمال اجتهاد ۵- رکود دانش فقه ۶- نهضت مجدد مجتهدان ۷- عصر استیلای اخباریان ۸- عصر اعتدال و تکامل اجتهاد ۹- تعمیق و توسعۀ مباحث و اوجگیری اجتهاد ۱۰- عملی­ساختن فقه یا عصر حاکمیت فقه.

اسلامی پس از ذکر ویژگی ­های عصر نخست که آن را «عصر تشریع» می­نامد، به بررسی ویژگی ­های عصر دوم (از سال ۱۱ تا ۲۶- ه.ق) که آن را «عصر تبیین و تفسیر شریعت» می­نامد، می­پردازد و پس از بیان خصوصیات کلی آن می­نویسد: در عصر دوم «جریان عمومی در میان اصحاب ائمه از جمع احادیث و ترتیب و تنظیم آنها فراتر نمی­رفت و بیشتر همت­ها مصروف این جهت بود.»[۸]

با اینحال در جایی دیگر می­نویسد: «آنان بیشتر به حفظ احادیث نبوی و بهره­ گیری از علوم اهل بیت و حفظ و نقل سنت معصومان اهتمام می­ورزیدند.»[۹] اما هم ­او در صفحات بعد، کوشش خود را مصروف اثبات این امر می­کند که در عصر ائمه اجتهاد هم وجود داشته و ائمه آن را تشویق می­کردند و به اصحاب می­آموختند.[۱۰] یعنی بر خلاف چند صفحه قبل که گفته بود، «جریان عمومی در میان اصحاب ائمه از حد جمع احادیث و ترتیب و تنظیم آنها فراتر نمی­رفت»، اکنون می­نویسد: «خلاصه در حضور ائمه دو گونه فقه در جامعۀ شیعی وجود داشته است: یک جنبش استدلالی… و یک خط سنت­گراتر که به نقل حدیث تمرکز داشت.»[۱۱] البته در ادامه بی­آنکه دلیل آن را ذکر کند، می­نویسد، «ادله و شواهد بر وجود تفکر اجتهادی در میان اصحاب ائمه بسیار است و نباید تصور کرد که شیعه به علت حضور امامان معصوم (ع)- که احادیث آنها نصوص شرعی محسوب می­شد، از اجتهاد بی­نیاز بودند یا آن را ناصحیح می­شمردند، بلکه اجتهاد در این دوره میان شیعه و سنی به موازات هم وجود داشت، ولی در شیعه به شکل صحیح و محدود، و در اهل سنت به شکل باطل و بسیار گسترده.» [۱۲]

در واقع در اینجا تلاش او نیز همچون سایر فقهای راست­کیشِ شیعه بر اثبات اتصال مستقیم میان شریعت و وحی است. اما با درنظرگرفتن توصیف و دوره ­بندی مدرسی طباطبایی از فقه شیعه، این نظر اسلامی که امامیه تنها به حفظ نصوص و احادیث نبوی اهتمام می­ورزیدند و حتی نظر دوم او که اجتهاد آنها با اجتهاد اهل سنت متفاوت بوده، رنگ می­بازد. مدرسی طباطبایی در کتاب مقدمه­ای بر فقه شیعه (۱۳۶۸) که بسیار زودتر از کتاب اسلامی منتشر شده، ضمن ابراز نارضایتی از دوره­ بندی­های «نادقیق» فقه، با دوره­ بندی ادوار فقه به هشت دوره، ویژگی ­های دورۀ دوم که آن را «دورۀ حضور امام» می­نامد، در تقابل آشکار با توصیف اسلامی می­نویسد:

دورۀ حضور امامان از نظر تنوع گرایش­های اعتقادی میان شیعیان و اصحاب ائمه، دوره­ای کاملاً متمایز است. بسیاری از اصحاب ائمه و دانشمندان شیعی در آن عصر، متکلمانی برجسته بوده و آرا و انظار دقیقی در مسائل کلامی از برخی از آنان […] نقل شده است. بسیاری از مکتب­های کلامی دیگر رایج در آن اعصار، در میان متکلمان شیعی قرون اولیه هوادار داشته که امروزه وجود چنین گرایش­هایی در میان شیعیان آن عصر با تعجب تلقی می­شود. دانشمندان متأخر از وجود همین گرایش­ها نتیجه­گیری کرده­اند که در مذهب شیعی جز در مورد پنج اصل بنیادی مذهب، هرگونه نظر و رأیِ مستند به طرز تفکر شخصی آزاد و مجاز است. اختلافات مکتبی در مسائل کلامی موجب پیدایش گروه­ ها و دسته ­بندی­ های مختلف و پدیدآمدن بحث­های حاد میان اصحاب ائمه گردید. صحابۀ بزرگ هر یک برای خود گروهی مستقل داشتند و گاهی هر دسته، دستۀ دیگر را کافر می­شمردند و کتاب­ها در ردّ یکدیگر و به طرفداری از گروه­ های متخاصم نوشته ­اند.[۱۳]

مدرسی اشاره می­کند که در زمان ائمه نه تنها اجتهاد فقهی به معنای استنباط شخصی احکام، بلکه مباحث کلامی نیز به شدت در میان شیعیان جریان داشت و به دسته ­بندی ­ها و نزاع­های مختلف می­ انجامید. همچنین بر خلاف نظر اسلامی، کَشّی[۱۴] (۳۸۵-۴۶۰ ق) گزارش می­کند که نه تنها ائمه مباحث کلامی را تقیبح نمی­کردند، بلکه از متکلمین در برابر تندزبانی­های اهل حدیث، دلجویی می­کردند و آنها را تسلی می­دادند و به آنها می­گفتند که باید با اهل حدیث مدارا کرد، زیرا اندیشۀ آنان از درک نکات ظریف و دقیق عاجز است. در عوض، محدثان قم با متکلمان سخت در ستیز بودند و برخی از آنان روایات بسیاری را در ذم و طعن متکلمین می­ساختند و به ائمه نسبت می­دادند. این در حالی است که ائمه، پیروانِ خود را به همین متکلمان و کتاب­های آنها ارجاع می­دادند و حتی محدثان قم را به دوستی و حرمت ­نهادن نسبت به متکلمان ترغیب می­کردند.[۱۵]

به نظر مدرسی طباطبایی، دامنۀ این اختلاف، حتی به تلقی از امامت نیز تسری یافت. بررسی او این دعوی اسلامی را زیر سؤال می­برد که فقه شیعه تنها با محوریت ائمه و اعتقاد به تداوم وحی از طریق آنها ممکن شده است:

در جامعۀ شیعی زمان حضور امامان، گرایش­هایی وجود داشته که با طرز تفکر و اعتقاد سنتی شیعه در مورد امامان خویش مخالفت داشته است. گروهی از صحابه برای امامان تنها نوعی مرجعیت علمی قائل بوده و آنان را علمای ابرار می­دانستند و منکر وجود صفاتی فوق بشری از قبیل عصمت در آنان بودند […] محمد بن قِبِۀ رازی […] امامان را تنها دانشمندان و بندگانی صالح و عالم به قرآن و سنت می­دانسته و منکر دانایی آنان به غیب بود. شگفتا که با این وجود [کذا] مشی عقیدتی او مورد تحسین جامعۀ علمی شیعه در آن ادوار قرار داشت. برخی از محدثان قم نیز مشابه چنین نظری را در مورد امامان داشته ­اند و گویا نوبختیان نیز چنین می­اندیشیده ­اند. گروهی از اصحاب امامان حتی معتقد بودند که آنان در مسائل فقهی مانند سایر فقهای آن اعصار به اجتهاد آزاد شخصی (رأی)  یا قیاس عمل می­کنند و این نظر مورد پشتیبانی و قبول گروهی از محدثان قم بود. از ابوبصیر که از دانشمندترین اصحاب امام صادق بوده و روایات بسیار در ستایش از امامان رسیده و یکی از رؤسا و سرآمدان چهارگانۀ مذهب شیعی شمرده شده است، نظر غریب و سخن نادرستی در مورد علم امام در چند روایت نقل شده که موجب شگفتی است. به نظر می­رسد این گونه طرز تفکرها در مورد امامان موجب بود که بسیاری از صحابۀ امامان گاه در مسائل علمی با آنان اختلاف نظر داشتند و بر سر مسائل مورد اختلاف به مناظره و بحث می­پرداختند و حتی گاه در مسائل فقهی از آنان درخواست سند و مأخذ می­نمودند.[۱۶]

قدر مسلم بر مبنای اظهارات مدرسی، روشن است که اعتقادی که در شیعۀ امروزی «سنتی» تلقی می­شود و بر مبنای آن امامان، دارای علم غیب دانسته می­شوند، در آن روزگار آنقدرها «سنتی» و جا افتاده نبوده است و حتی خود امامان نیز ظاهراً چنین دعوی ­ای نداشته ­اند. حتی خود اسلامی هم اذعان دارد که این واقعیت که اصحاب ائمه با آنان به محاجه برخاسته و از آنان طلب سند و مدرک می­کرده­اند، امروز شگفت می­نماید.

شواهدی از این دست نشان می­دهد که تاریخ تحول فقه شیعه شباهت چندانی با توصیف نویسندۀ مدخل علم فقه ندارد. با اینکه مقدمه بر فقه شیعه پیش از کتاب اسلامی منتشر شده، اما او به کلی نسبت به روش و محتوای آن بی­ توجه است و عامدانه چشم بر آنها فرو می­بندد. این در حالی است که مدرسی به گسست­های زیادی که در سیر تکوین فقه شیعه وجود داشته اشاره می­کند و صداهای متفاوت و متخالف را حذف نمی­کند. اما در روایت اسلامی، صداهای متخالف، نه تنها همان زمان، بلکه امروز نیز به قوت حذف و به حاشیه رانده شده و ساکت می­شوند. از جمله اسلامی این واقعیت تاریخی را عامدانه نادیده می­گیرد که فقها و حتی ائمه، فقه را ضرورتاً معرفتی در اتصال مستقیم با وحی تلقی نمی­کردند، بلکه حوزه ­ای می­دیدند که اختلاف عقیده و رأی و نظر در آن راه دارد. اگر بوده ­اند کسانی در میان جامعۀ شیعیان که امامان را معصوم نمی­دانستند و معتقد نبوده ­اند که آنها از علم غیب برخوردارند و اگر در زمان ائمه انواع دیگری از تشیع وجود داشته که بر خلاف امروز، بر باور به علم غیب امامان و عصمت آنها مبتنی نبوده ­اند، پس نمی­توان فقه شیعه را دانشی یکدست تلقی کرد.

موضوع معرفتی که اسلامی آن را «علم فقه» خوانده، تحولات درونی زیادی را از سر گذرانده است. حتی پرسش از اینکه فقه دقیقاً باید به چه موضوعی بپردازد و از چه چیز پرهیز کند، پرسشی حادث است؛ نه قدیم. به تعبیر دیگر، این پرسش از ابتدای ظهور اسلام وجود نداشته و به ادوار بعد تعلق دارد. طرح این پرسش متعلق به مقطعی معین بوده و پاسخ­ های گوناگونی هم بدان داده شده است.

در بسیاری اوقات، تمایز میان «علم فقه» و علوم دینی در معنای کلی روشن نبوده است. برای مثال، غزالی، در احیاء علوم ­الدین، علوم دین را به چهار شاخه تقسیم کرد: عبادات، عادات، مُهلِکات، و مُنجیات. ظاهراً در فقه شافعی بر اساس این تقسیم ­بندی، موضوع فقه، به چهار بخش اصلی تقسیم شد: عبادات، معاملات، مناکحات (امور مربوط به ازدواج)، و جنایات. در توجیه آن گفته شده که احکام فقهی یا مربوط به حیات اخروی است یا حیات دنیوی. دستۀ اول موضوع عبادات است و دستۀ دوم موضوع معاملات، مناکحات، و جنایات.[۱۷]

مشابه همین تقسیم ­بندی­ها در فقه شیعه نیز صورت گرفت. محقق حلی، فقیه مشهور قرن هفتم، در شرایع  الاسلام که تأثیر بسیاری بر فقه شیعۀ ادوار بعد داشته است، فقه را به چهار بخش: عبادات، عقود، ایقاعات، و احکام تقسیم کرد و هر یک از آنها را به تفصیل مورد بررسی قرار داد. شمس ­الدین محمد بن مکی عامِلی معروف به شهید اول، فقیه شیعی قرن ۸ و نویسندۀ الُلمعه الدمشقیه مشهور به لمعه که شاگرد فخرالمحققین، پسر علامۀ حلی بود، با تأئید این تقسیم ­بندی، معتقد بود که مباحث فقه یا مربوط به جنبه­ های روحانی و اخروی، یا مربوط به جنبه ­های زندگی دنیوی و برای تنظیم آن است. بخش اول، عبادات، و بخش دوم، معاملات خوانده می­شود. بخش دوم، به نوبۀ خود دو شعبه دارد: نخست، احکامی که به تعهدات میان آدمیان مربوط است و دوم، احکامی که به تعهدات آدمیان مربوط نیست و شامل مباحث قضائی و جزائی و ارث و نظایر آن است. تعهدات میان آدمیان، خود بر دو نوع است: نخست، میان طرفین که عقود نامیده می­شود و دوم، تعهدی که تنها بر عهدۀ یک طرف است و ایقاع (ایقاعات) نامیده می­شود.[۱۸] او عقیدۀ پیش­گفته را در جایی دیگر نیز تکرار می­کند، الا اینکه در آنجا اساس فرق میان عبادات و سایر احکام را بر این پایه استوار می­کند که اَعمال عِبادی باید به نیت اطاعت از فرمان الهی و به منظور نزدیکی به او به خاطر رضایت او انجام گیرد، اما در سایر موضوعات فقهی این نیت و نظر شرط نیست.[۱۹]

مسائل مستحدثه، تغییرات چشمگیری را در موضوعات فقه و ابواب آن پدید می ­آورده­ اند. از جمله حکومت سربداران در خراسان و حکومت صفویان به واردشدن پاره ­ای مباحث و موضوعات به مباحث قدیمی منجر شد. این دو رویداد به خلاف گذشته، به گشودن باب بحث­های تازه در فقه شیعه منجر شد که عبارت بودند از حکومت، قضاء و حدود اختیارات فقیه، ولایت، نماز جمعه، خراج، و نظائر آنها که پیشتر جایی در فقه شیعه نداشتند. نه تنها شهید اول، بلکه محقق کرکی، فقیه مشهور دورۀ صفوی (متوفی به ۹۴۰ ق) نیز برخی از این مسائل را در فقه خویش وارد کرد.

فیض کاشانی (متوفی به ۱۰۹۰)، فقیه دیگر دورۀ صفوی در کتاب­های فقهی و حدیثی خود مانند وافی و معتصم الشیعه و مفاتیح الشرائع ترتیب نوینی در پیش گرفت و با ادغام پاره ­ای ابواب در برخی و جابجاکردن آنها، تدوین جدیدی برای فقه و حدیث به وجود آورد. او فقه را به دو بخش تقسیم کرد: یکی عبادات و سیاسات، و دیگری عادات و معاملات.[۲۰]

در کتب فقهی جدید نیز که علاوه بر موضوعات متداخله، از روش­های حقوقی مدرن متأثرند، تقسیم ­بندی­های دیگری هم به عمل آمده است. از جمله در آراء فقهی محمدباقر صدر، فقه به چهار باب عبادات (شامل نماز، روزه، اعتکاف، حج، و کفّارات)، اموال خصوصی و عمومی (شامل بیع، معامله، وقف، وصیت، انفال، خمس، زکات، ارث، ضمانت، موات، غرامت و جز آنها)، سلوک و آداب شخصی و اجتماعی (ازدواج، ظهار، ایلاء، لعان، ملابس و مساکن، آداب معاشرت، نذر، امر به معروف و نهی از منکر، اطعمه و اشربه، و جز آنها)، و آداب عمومی (شامل قضاء و حکومت، جنگ و صلح، روابط بین ­الملل، ولایت، حدود، جهاد) تقسیم می­شود.[۲۱]

با ملاحظۀ تحولاتی که از حیث موضوع در فقه شیعه حادث شده می­توان گفت تقسیم ­بندیِ موضوعی و پرسش از اینکه چه چیز متعلق فقه است و کدام نیست، همچون دوره ­بندی، نه امری متیقن و متعین، بلکه تابع شرایط و اوضاع و احوال بیرونی بوده است. برای مثال، در حالیکه فقه شیعه به دلیل عدم شرایط بیرونی نامساعد، به طور سنتی از پرداختن به نحوۀ اجرای احکام و به طور کلی حکم و حکومت طفره رفته، با تغییر اوضاع و احوال بیرونی، تغییر رویه داده است.

نتیجه اینکه فقه شیعه به عنوان شاخه­ ای متمایز از علم فقه نمی­تواند مسبوق به نزاع سیاسی بر سر حقانیت امام اول شیعیان برای جانشینی پیامبر باشد که خود، نه در بحبوحۀ آن منازعه، بلکه بعدتر و به تدریج به شقاق کامل میان دو فرقۀ اصلی پدیدار شد. از اینرو دوره ­بندیِ ادوار فقه شیعه یا سنی با ابتدا از عصر پیامبر به لحاظ تاریخی ممکن نیست. در جامعۀ صدر اسلام، شکاف عقیدتی میان شیعه و سنی در کار نبوده است که بر اساس آن از همان ابتدا بتوان به دو شاخۀ فقه شیعه و سنی قائل بود. بنابراین تمایزی از این دست، نه تنها مؤید تعمیم ذهنیت اعصار بعدی به گذشته، بلکه مؤید آن است که فقه معاصر خود بیش از آنکه از قواعد درونی تبعیت کند، از حوادث بیرونی و قواعد مستحدثه به ویژه ترجیحاتِ سیاسی و ایدئولوژیک معاصر متأثر است.

به همین نحو مفاهیمی همچون «اجتهاد پیامبر» مفهومی پسینی و پرسشی متعلق به ادوار بعد است که در عصر خود پیامبر، نه مجال و نه ذهنیتی برای طرح این مفهوم در بین بوده و نه بالطبع پاسخی به آن داده شده است. اجتهاد مفهومی متعلق به اعصار بعدتر است که با عطف به ماسبق به عصر پیامبر تعمیم داده شده است. به تعبیر دیگر، طرح بحث از اجتهاد پیامبر زمانی ممکن شده است که «اجتهاد» به مثابه یک مفهوم، یک رویکرد، و یک رویه، پیشتر جایگاه خاصی را از آن خود کرده باشد. با اینکه ممکن است شبیه این واژه یا معادل­های نزدیک به آن را در عصر پیامبر نیز یافت، اما رویۀ اجتهادی، کاملاً پسینی است.

حاکمیت فقه

پرسش این است که این نوع تاریخنگاری در خدمت چه هدفی است. به نظر می­رسد اسلامی با ارائۀ روایتی ایدئولوژیک، یکدست، خطی، و خالی از بحث و جدل که با روند تکوین تاریخی فقه مطابقت ندارد، بیش از اینکه در بند توصیف گذشته باشد، به توجیه امروز می­اندیشد. رویکرد او را فقهی ­کردن سیاست نامیده­ام که محتوا و اغراض آن را در زیر توصیف خواهم کرد. روایت او در پی جا انداختن این ایده است که در اعصار گذشته ائمه و فقها در پی حاکمیت فقه بودند، اما این کار به دلیل محدودیت­ها ممکن نبود. اما اکنون این «نقایص» رفع شده­اند و نوبت «عملی ­کردن فقه» رسیده است. به تعبیر دیگر، زمان برپایی «حکومت اسلامی» رسیده است که طبعاً به نظر اسلامی مساوی با حاکمیت و حکومت فقه است. نزد او این عصر با اعصار پیشین در «طرح فقه به عنوان تئوری واقعی و کامل ادارۀ انسان از گهواره تا گور و نگرش خاصی به حکومت به عنوان فلسفۀ عملی تمام فقه» متمایز است.[۲۲] نویسندۀ مدخل علم فقه معتقد است که «عملی­کردن فقه» با انقلاب اسلامی ممکن شده که آن را «حاصل زحمات همۀ فقهای اسلام در طول تاریخ تشیع»[۲۳] می­داند.

تفسیر انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی فقهی که حاصل زحمات فقهای شیعه بوده، به غایت مناقشه­ بر­انگیز است. بسیاری از فقهای شیعۀ معاصر و همدورۀ آیت­ الله خمینی و پس از او از جمله آیت­ الله بروجردی مخالف انقلاب و دخالت در سیاست و برپایی حکومت به نام اسلام بودند. ضمناً انقلاب اسلامی مسبوق به مبارزات گروه ­های مختلفی است که روحانیون تنها یکی از آنها بودند. طبعاً اسلامی به خود زحمت نمی­دهد به این شبهات پاسخ بدهد. اصولاً او هدف دیگری را دنبال می­کند. بدیهی است به این پرسش هم پاسخ نمی­دهد که: آیا فقهای گذشته اساساً فقه را همانطوری می­دیدند که نویسندۀ مدخل علم فقه می­بیند، یا اصلاً می­توانسته ­اند چنین دورنمایی را برای آن در نظر بگیرند؟ آیا رابطۀ میان فقه و حکومت و حاکمیت آنهم در فقه شیعه تا این حد بدیهی بوده است؟

از عبارات نویسنده چنین برمی­آید که به نظر او حکومت با قوۀ قهریه یکی است و غایت قصوای آن عبارتست از پیاده­ کردن احکام فقهی و بسط سلطۀ فقه به همۀ عرصه­ها. در واقع، او فقه را برای پیاده­ شدن نیازمند قوۀ قهریه/ حکومت می­داند. به نظر او، «پیشرفت­ های جدید در علوم طبیعی، و مجهزشدن بشر به ابزار و آلات جدید برای زندگی راحت­تر، و برقراری ارتباطات سریع و آسان، و گسترش وسائل ارتباط جمعی، و بلند شدن موج لیبرال دموکراسی غربی و طرح نظریه ­هایی در زمینۀ توانمندی مدیریت ­های علمی برای به سعادت رساندن بشر و بی­نیازی از دین، و طرح صدها و هزارها شبهه در راه حاکمیت ­بخشیدن به دین و شریعت از راه القای ناکارآمدی دین در سامان ­بخشیدن به امور دنیا و تقابل مصلحت دین با مصلحت دنیا که در جهت همان تز جدایی دین از سیاست بود»[۲۴] عملی ­ساختن فقه را مشکل کرده است.

از همۀ اینها که بگذریم، تناقضی در کار اسلامی وجود دارد که مدعای او را در مورد حاکمیت همه­جانبۀ فقه زیر سؤال می­برد و آن نادیده­گرفتن اختلاف عمیق خود با بنیانگذار است و در بخش بعدی به آن خواهم پرداخت. اما او به جای اینکه به این اختلاف اشاره کند، در راستای اثبات موضع خود، حتی دست به تحریف مواضع و آراء بنیانگذار جمهوری اسلامی می­زند تا از او فقیهی راست­کیش بسازد و به نفع خود مصادره ­اش ­کند. جنگ بر سر قدرت در «تاریخنگاری» همانقدر سهمگین است که در تاریخ.

تصمیم­گرایی در برابر شریعت­گرایی

تا به اینجا یکی از مهمترین اشکالات کتاب را بررسی کرده ­ام که جاعل روایتی است از تاریخ فقه برای اثبات این موضوع که فقه از ابتدا برای حکومت ایجاد شده و تاریخ هم به یاری آن آمده و اکنون همه چیز چنان است که باید باشد. اما کتاب مدعای بزرگتری دارد و در واقع آن جعل تاریخی در خدمت این مدعا است که به اجمال می­توان آن را اینطور صورتبندی کرد: جمهوری اسلامی حکومتی فقهی است که بر مبنای احکام فقه سنتی ایجاد و تثبیت شده است.

رضا اسلامی شواهد فراوانی را برای اثبات این دعوی خود به کار می­گیرد. برای نمونه در جایی مدعی می­شود: «ایشان [آیت ­الله خمینی] معتقد بود فقه سنتی … پویایی لازم را دارد… در واقع ایشان برای عملی­ ساختن فقه و حاکمیت ­بخشیدن بدان در همۀ عرصه ­ها، این دو مسأله [ولایت مطلقۀ فقیه اختیارات وسیع حاکم] را به میان آوردند.»[۲۵] او روشن نمی­کند که آیت ­الله در کجا چنین اعتقادی داشته. قرائت اسلامی از ولایت فقیه و حکومت به کلی با رویکرد غالب در فقه شیعه و تحولات سیاسی اجتماعی ­ای که به ویژه پس از انقلاب از سر گذرانده در تعارض است. اسلامی نه به این تحولات اشاره دارد و نه تحلیلی درست از سیر اندیشۀ آیت ­الله در مورد فقه ارائه می­دهد. در کلِ کتاب ۶۰۰ صفحه­ ایِ او، تنها ۸ صفحه به حیات علمی و سیاسی آیت ­الله خمینی و آراء او آن هم عمدتاً با تأکید بر پیش از انقلاب اختصاص یافته است که حاوی یک اشتباه فاحش تاریخی هم هست.[۲۶]

اختصار در بررسی حیات فکری بنیانگذار جمهوری اسلامی و نادیده­گرفتن تحولات فکری او باعث می­شود رضا اسلامی بتواند او را در چارچوب مقاصد خود نگه دارد و از او صرفاً مبدع دوره­ ای جدید در فقه شیعه بسازد که آن را دورۀ «عملی ساختن» فقه می­نامد. اما آیت ­الله خمینی صرفاً یک فقیه نبود و فقه را هم عملی نکرد. او رهبر یک انقلاب مردمی هم بود که پا را بسیار فراتر از فقه سنتی گذاشت. او بنیانگذار حکومتی بود که نامش را «جمهوری اسلامی» گذاشت که حتی در طی حیات خود او به دفعات تغییر جهت داد و اصولش را بازتعریف کرد. در واقع مهمترین و چشمگیرترین اختلاف او با سایر فقهای شیعه، جهتگیری­ انقلابیِ اوست. بپسندیم یا نپسندیم، بررسی آراء او منطقاً باید این ویژگی و تحولات و تغییراتی را که در اندیشۀ او از پیش تا پس از انقلاب حادث شده، در نظر بگیرد؛ کاری که اسلامی به کل از آن صرف نظر کرده و بدان علاقه­ نشان نمی­دهد. همچنانکه پیشتر دیدیم، اسلامی در تاریخنگاری خود، علاقه­ای به گسست­ ها و افتراقات ندارد. او بیشتر در پی ایجاد یک مسیر تک­خطی از رهگذر حذف موارد ناسازگار با روایت سرراست و بدون فراز و نشیب خود است. به همین منوال، برای او آیت ­الله خمینی نیز یک فقیه سنت­گرا است.

او در راستای اثبات راست­کیشی آیت ­الله خمینی، تنها به ذکر برخی از مواضع او اکتفا می­کند. اما ذکر این موارد معدود به جای تقویت موضع او، آن را تضعیف می­کنند. از جملۀ آنها نامۀ مشهور آیت ­الله خمینی به آیت ­الله گلپایگانی در سال ۱۳۶۰ است. در این نامه آمده است:

حضرت آیت اللّه‏ آقای گلپایگانی ـ دامت برکاته

پس از تبریک عید مبارک غدیر به عرض عالی می‏رساند تلگراف محترم مبنی بر نگرانی جنابعالی در اختیاراتی که به مجلس داده شده است و اصل اختیارات مذکور تشخیص موضوع است که در عرف و شرع به عهدۀ عرف است و مجلس نمایندۀ عرف، و نمایندگان خود از عرف هستند؛ و اگر در حکم خلافی شد، نظارت بر آنها هست و شورای نگهبان در این امری که به عهدۀ آنها است حق دخالت دارند، اگر در حکم ثانوی یا اوّلی خطایی صادر شود. لکن شورای نگهبان حق تشخیص موضوعات به حسب قانون ندارند. در عین حال من آقایان دست اندرکاران را خواستم که به آنان اخطار نمایم که اگر خلاف قواعد شرع عمل کنند یا بر خلاف حکم ثانوی تعدّی کنند من ساکت نمی‏نشینم و علمای اعلام بلاد هم عهده‏دار نظارت در امور می‏باشند.

لکن باید نکته ‏هایی را عرض کنم که جنابعالی یک طرف صفحه را ملاحظه می‏فرمایید، طرف دیگر اگر وضع به همان منوال خان­خانی و بورس بازی و زمین‏خواری بماند که باز یک طبقۀ اشراف بدون رسیدگی به وضعشان، که غالباً بر خلاف موازین شرعیه است، در اروپا به عیش و عشرت مشغول و یک طبقۀ عظیم فقرا برای آنان ـ برخلاف موازین ـ کار کنند و با فقر و فاقه زندگی کنند، برای حکومت اسلام و اسلام و قانون اساسی باید فاتحه خواند. اموری که در حفظ نظام اسلامی[دخیل] است، یا ضرورت دارد، که ترک یا فعل آن فساد انگیز است، نمی‏شود به خواست عده‏ای طرفدار
زمینخواران به همان منوال بماند. جنابعالی مطمئن باشید که خطر در این طرف بسیار است و در آن طرف خطری نیست بلکه به حکم ثانوی شرع محدودیت­هایی صورت می‏گیرد؛ که با ترک آن خطرهای عظیمی در کار است. و جنابعالی مطمئن باشید که نه مجلسیان به حسب نوع و نه دولت متمایل به چپ است و نه اعمالی که می‏شود چپی است و من امیدوارم که با نظارت علمای اعلام بلاد چیزی که بر خلاف احکام شرع باشد چه احکام اولیه پس از موارد مذکور و چه احکام ثانویه، خطری پیش نیاید. اخیراً عرض می‏کنم من میل ندارم که تهمتی که سال­ها است به روحانیون می‏زنند و می‏زدند که اینان طرفدار زمینخواران و سرمایه‏ داران بزرگ هستند و با طرفداری خود موجب ظلم به مردم مستمند می‏شوند، شاهد پیدا کند و به ما بچسبانند! والسلام علیکم.

روح اللّه‏ الموسوی الخمینی[۲۷]

همچنانکه از بخش نخست این نامه پیداست، یکی از موضوعات مورد بحث، احکام ثانوی است. فراگیرشدن کاربرد احکام ثانویه در سال­های اول شکلگیری نظام جمهوری اسلامی به جای احکام اولیه از مواردی است که بسیاری از فقهای سنتی از جمله آیت ­الله گلپایگانی بدان اعتراض داشت. در واقع نامۀ مذکور حاکی از شکافی عمیق در حوزه بود که پس از انقلاب شدت گرفت. مداخلۀ روحانیت در امر حکومت، برخی از آنها به ویژه شخص خود آیت ­الله را به نارسایی و عدم کفاف فقه سنتی و نتیجتاً نوعی تصمیم­ گرایی هدایت کرد که در آن، به جای مراجعه به حکم شرعی، این «حاکم» بود که در مورد «استثنا» تصمیم می­گرفت. کاربرد این احکام نه تنها نشانگر ناتوانی فقه، بلکه نشانگر عرفی­ شدن روزافزون آن بود؛ اتفاقی که چند قرن پیشتر در مسیحیت به سبب مداخلۀ کلیسا و روحانیون در امور دنیوی حادث شده بود.

«حکم ثانوی» که «حکم ثانویه» و «حکم بعدی» هم خوانده می­شود، عبارت است از حکمِ جدیدی که به دلیل وقوع شرایط خاص یعنی بر اثر اضطرار و عُسر و حرج، جایگزین حکم اولی یا اولیه می‌شود. برای مثال جواز خوردن گوشت مردار در حالت اضطرار که در حال عادی حرام است. البته در میان فقها در مورد عسر و حرج، مصادیق و دامنۀ بکارگیری حکم ثانوی اجماعی وجود ندارد. برخی دامنۀ عسر و حرج را به شدت محدود می­دانند و عده­ ای دیگر به کاربرد موسع آن اعتقاد دارند. برای مثال آذری قمی معتقد بود این دو هم ارزند. البته گروه اخیر با این پرسش مواجه اند که اگر قرار باشد عسر و حرج چنان فراخ­ دامن تعریف شود که به الغای بخش اعظم احکام شرعی بینجامد، دیگر توسل به شرع موضوعیتی نخواهد داشت. به تعبیر دیگر با این کار فقها هر کجا که لازم بدانند، از احکام شریعت استفاده می­کنند و هر کجا که شریعت ساکت باشد یا پاسخگوی هدف مطلوب نباشد، حکم اولیه را ملغی کرده و حکمی ثانوی را جایگزین آن خواهند کرد. جایگزینی احکام اولیه با احکام ثانویه و حکم حکومتی به جای قانون نشان از سمت ­گیری جدیدی داشت که آن را به تأسی از اشمیت تصمیم­ گرایی نامیده­ام. در واقع احکام ثانویه حکم استثنا از قاعدۀ فقهی را داشت، اما زمانی که استثنا تبدیل به قاعده شود، دیگر نمی­توان آن را استثنا دانست. کاربرد احکام ثانویه در جمهوری اسلامی نیز چنین وضعی داشت.

در اینجا لازم است اشاره ­کنم که بسیاری از سیاسیون از جمله هاشمی رفسنجانی نه تنها از کاربرد احکام ثانوی خشنود، بلکه مشوق آن بودند. اما این رویکرد در سال­های بعد به انفعال و سرسپردگی در برابر تصمیم­گراییِ حاکم مطلقه تبدیل شد که با هیچ محدودیتی در تحمیل اراده و تصمیم خود روبرو نبود. البته برخی از فقهای سنتی به این نحوۀ برخورد با احکام معترض بودند، اما مخالفت آنها به هیچ رو ناظر به دفاع از حقوق افراد و جامعه در برابر حکمرانی مطلقه نبود. حتی آیت ­الله منتظری نیز به عنوان مهمترین فقیهی که به کاربرد این رویه در حکومت به ویژه در جریان اعدام­های ۶۷ اعتراض داشت، عمدتاً جنبۀ ضد شرعی آن را در نظر داشت.

کاربرد موسّع حکم ثانوی از نظر سیاسی شمشیری دو دم بود، زیرا در جایی که مراجعه به شریعت می­توانست کار حکمرانی را با مانع روبرو کند، آن را تسهیل و در واقع نظام را تثبیت می­کرد. اما از سوی دیگر چنان دامنۀ اختیار و عمل حاکم و حکومت را بسط داد که در فقدان نهادهای بازدارنده به سادگی به پایمال­شدن حقوق فردی و جمعی منجر می­شد؛ چنانکه در موارد متعدد چنین شد.

به هر رو، به نظر می­رسد نه احکام اولیۀ فقهی بلکه کاربرد موسع احکام ثانویه بر اساس تصمیم­گرایی و قراردادن فقه در ذیل حکومت نقشی اساسی در تداوم و تثبیت جمهوری اسلامی داشته است؛ هرچند که کاربرد موسع آنها با مخالفت­ های جدی روبرو شد. بر همین مبنا، بسیاری از قوانینی که از تصویب مجلس شورای اسلامی می­گذشت، در شورای نگهبان بر اساس ادلۀ شرعی رد می­شد. به این موضوع نیز در نامۀ فوق اشاره شده است. آیت ­الله خمینی معتقد است شورای نگهبان «حق تشخیص موضوعات به حسب قانون ندارند.» به تعبیر دیگر، آنها نمی­توانند حکم کنند که موضوعی قانون شود یا خیر، بلکه می­توانند نظارت کنند که قانونی بر اساس حکم اولیه یا ثانویه نامشروع نباشد که با در نظر گرفتن اعتقاد او به کاربرد فراخ­دامن حکم ثانویه در واقع به معنی آن بود که عملاً شورای نگهبان نهادی صوری است که بر تقنینِ عرفی صحه می­گذارد. البته این ایراد به بنیانگذار وارد است که: اگر بنا نبود شورای نگهبان از چنین اختیاراتی برخوردار شود، تعبیۀ این نهاد چه وجهی داشت؟

وضعیت حقوقی و فقهی شورای نگهبان از ابتدای تأسیس به بعد در ابهام بوده است. از سویی، شکلگیری خود این نهاد و کارکرد آن بر اساس احکام اولیه، امکان­ ناپذیر و محل مناقشه بود. به عبارت دیگر، شورای نگهبان در حالی در کار تقنین دخالت می­کرد که خود این نهاد مشروعیت خود را نه مدیون شرع، بلکه مدیون عوامل خارج از شرع بود. یعنی اگر نبود انقلاب ۵۷ و تأسیس جمهوری اسلامی، شورای نگهبانی هم در کار نبود. از سوی دیگر این شورا همواره خود را مجاز دانسته که قوانین مصوب مجلس را بر اساس ادله­ای که «شرعی» تشخیص می­دهد، زیر سؤال ببرد.

دامنۀ اختلاف میان متولیان تقنین و تشریع در زمان حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی چنان بالا گرفت که نهایتاً آیت ­الله خمینی در سال­های پایانی حیات خود حکم به شکلگیری مجمع تشخیص مصلحت نظام داد که بنا بود عمدتاً بر اساس احکام ثانوی عمل کند، زیرا شرع را برای تداوم نظام کافی نمی­دانست. نمونۀ رفتار شورای نگهبان نشان از این دارد که بسیاری از فقها از درک این تحول که با سیطرۀ تصمیم ­گرایی، عصر سنتگرایی تشریعی به پایان رسیده و دیگر نمی­توان با ارجاع به متون احکام را استخراج کرد، عاجز بوده­اند.

از سوی دیگر همچنانکه از نامۀ فوق مشهود است، آیت ­الله خمینی، تقنین را وظیفۀ عرف دانسته است؛ نه فقها. به گفتۀ او «مجلس نمایندۀ عرف، و نمایندگان خود از عرف هستند؛ و اگر در حکم، خلافی شد، نظارت بر آنها هست و شورای نگهبان در این امری که به عهدۀ آنها است حق دخالت دارند، [یعنی] اگر در حکم ثانوی یا اوّلی خطایی صادر شود. لکن شورای نگهبان حق تشخیص موضوعات به حسب قانون ندارند.» تأکیداتی که در این نامه آمده، نشانگر جایگزینی احکام اولیه با احکام ثانویه و حکم حکومتی به جای شریعت است که قاعدتاً در روایت اسلامی از تاریخ فقه می­بایست مورد توجه قرار می­گرفت.

برخی از مضامین یادشده به نحو صریحتری در نامۀ مشهور دیگری از ایشان به رئیس جمهور وقت در سال ۱۳۶۶ تکرار شده است:

… مثلاً خیابان­ کشی­ها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است، در چارچوب احکام فرعیه نیست. نظام­وظیفه و اعزام الزامی به جبهه ­ها و جلوگیری از ورود و خروج ارز و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو از کالا و منع احتکار در غیر دو سه مورد و گمرکات و مالیات، و جلوگیری از گران­فروشی، قیمت ­گذاری و جلوگیری از پخش مواد مخدر و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی، حمل اسلحه، به هر نوع که باشد، و صدها امثال آن که از اختیارات دولت است… باید عرض کنم حکومت که شعبه ­ای از ولایت مطلقۀ رسول­ الله (ص) است، یکی از احکام اولیۀ اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است. حاکم می­تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است، خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم می­تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی را که ضرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت می­تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد، مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یک جانبه لغو کند و می­تواند هر امری را چه عبادی و یا غیرعبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن، مادامی که چنین است، جلوگیری کند. حکومت می­تواند از حج که از فرائض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست، موقتاً جلوگیری کند.[۲۸]

منازعه بر سر حکم ثانوی و کاربرد موسع آن که در نامۀ فوق مشهود است، برداشت رضا اسلامی را از آراء آیت ­الله خمینی به کلی زیر سؤال می­برد. زیرا نشان می­دهد که شکلگیری و دوام نظام جمهوری اسلامی و بسیاری از نهادهای آن، نه مدیون کاربرد احکام اولیۀ شرعی، بلکه مدیون کاربرد وسیع احکام ثانوی است که همچنانکه نامۀ فوق نشان می­دهد، نه تنها در فقه سابقه نداشته، بلکه در میان فقها هم اجماعی در مورد مصادیق و نحوۀ کاربرد آنها در کار نبوده و با اعتراض آنها نیز روبرو شده است.

تخطی از قاعدۀ تسلیط

رضا اسلامی علیرغم ذکر این نامه و یادآوری این نکته که «ایشان حکم حاکم را در این موارد حکم اوّلی می­دانستند و نه حکم ثانوی که مختص به موارد اضطرار و یا عسر و حرج است»، می­نویسد: «ایشان بدین طریق می­خواست از بروز فقهی جدید … که به بهانۀ ادارۀ کشور راضی به کوتاه­آمدن از اصول ثابت اسلام است، جلوگیری کند.»[۲۹]

همچنانکه از فحوای این نامه بر می­آید، آیت ­الله خمینی نه تنها قاعدۀ تسلیط به عنوان حکم اولیه را ملغی کرده، بلکه طرف سومی به نام دولت را – در اینجا جهت پاسداری از منافع عمومی و نه خصوصی- در عقود و قراردادها وارد و آن را مبسوط­الید کرده است. «قاعدۀ تسلیط» یا «قاعدۀ سلطنت» که اهم وظیفۀ آن حفظ مالکیت خصوصی است، در فقه شیعه، قاعده ­ای مسلم فرض می­شود که به اعتقاد فقها بر اساس این حدیث منتسب به پیامبر که «الناس مسلطون علی اموالهم و انفسهم» ایجاد شده است؛ هر چند انتساب آن به پیامبر اعتبار قطعی ندارد. به هر رو قاعدۀ تسلیط به معنای اختیار و تسلط مالک برای هر نوع دخل و تصرف در اموال خویش است. البته دامنۀ اختیار تا جایی است که منجر به ضرر به مال دیگری نشود یا مستوجب فساد و حرام نباشد. بسیاری از فقهای شیعه از جمله محمد حسن نجفی مشهور به صاحب جواهر (۱۱۶۶-۱۲۲۸ شمسی) آن را تخطی­ ناپذیر می­دانند.[۳۰]

در فقه، عهود عمدتاً بر دو قسم است: یکطرفه که «ایقاع» نامیده می­شود و دو طرفه که «عقد» است و میان «متعاقدین» جاری می­شود. مهمترین عقود عبارتند از بیع و اجاره و نکاح. عقد نیازمند ایجاب و قبول است. در واقع در فقه شیعه عقد سه طرفه برای مثال در مورد عقد ازدواج و قانون کار که دولت طرف سوم آن را تشکیل می­دهد، بی­ سابقه است. اما مداخلۀ دولت به عنوان طرف سوم صرفاً به معنای ورود یک طرف دیگر به قرارداد نیست. زیرا در اینجا دولت، طرفی است که با رضایت او قرار داد منعقد می­شود و اگر آن را مجاز نداند، از نظر حقوقی باطل است. در واقع از نظر فقه شیعه، دخالت دولت در عقود پذیرفته نیست. الغای قاعدۀ تسلیط، به­رسمیت ­شناختن دولت که به طور تاریخی نزد شیعه غاصب محسوب می­شد، و به­رسمیت­شناختن حق مداخلۀ دولت در اموری که خصوصی تلقی می­شوند، در کل تاریخ فقه شیعه اگر نگوییم بی­سابقه، اما کم­سابقه است. نتیجه اینکه ارتقاء فقه شیعه به طرازی دیگر که با سیاسی­ کردن و در واقع سیاسی­­کردن فقه توسط آیت ­الله خمینی صورت گرفت، اطلاق لفظ فقه شیعه به معنای ارتدوکس کلمه را در مورد آن دشوار و غیرممکن می­کند. در واقع رویکرد فقهیِ او بیشتر به آراء اهل سنت نزدیک است تا به شیعه. به هر رو، گسست و تغییر طرازی را که با آراء آیت ­الله خمینی و انقلاب ایران پدید آمده، نمی­توان به شیوۀ رضا اسلامی صرفاً به ورود فقه شیعه از دوره ­ای به دورۀ جدید فروکاست. زیرا در این مسیر، فقه شیعه تغییری کیفی و ماهوی را از سر گذرانده و استحاله شده است.

بخش دوم نامه هم در خور اهمیت است. زیرا در مورد اهمیت موضوع عدالت اجتماعی و موضع ضد اشرافی آیت ­الله خمینی است که در کل فقه شیعه تقریباً بی­سابقه است. در کل تاریخ فقه شیعه، حتی یک خط وجود ندارد که فقیه و مجتهد شناخته­ شده­ای چنین موضع مردمی، ضد اشرافی و عدالتخواهانه­ ای را اتخاذ کرده باشد. همچنین تأکید آیت ­الله خمینی بر اینکه «اموری که در حفظ نظام اسلامی [دخیل] است، یا ضرورت دارد، که ترک یا فعل آن فسادانگیز است، نمی‏شود به خواست عده ‏ای … به همان منوال بماند»، به معنای مشروعیت­ دادن به مداخلۀ دولت در عقود دو طرفه به نفع مصالح عموم مردم است که باز هم در فقه شیعه بی­سابقه است.

تاریخ نظام جمهوری اسلامی با روایت اسلامی سازگار نیست. طرفه اینکه این تاریخ، معاصر و بخشی از تجربۀ زیستۀ مردم در ایران است. اگر او نسبت به این تاریخ جانب انصاف را رعایت نکند، طبعاً نمی­توان از او انتظار داشت نسبت به گذشته منصف و بی­طرف باشد.

حکمرانی فقه یا ولایت فقیه؟

بر خلاف دعوی اسلامی، کاربرد موسع احکام ثانویه، نه تنها فقه سنتی را از اعتبار انداخت، بلکه خود ایدۀ ولایت فقیه نیز از پیش، با چنین کاربردی سازگاری بیشتر داشت. زیرا این ایده به جای آنکه قائم به فقه یعنی قانونمند باشد، قائم به فقیه یعنی یک شخص و تصمیمات او بود. از اینرو می­توان رویکرد آیت ­الله را تصمیم­ گرا تلقی کرد. در واقع اگر یک جنبه وجود داشته باشد که از پیش از انقلاب تا پایان حیات او تغییر چندانی به خود ندید، همین رویکرد است. رد تصمیم­ گرایی را می­توان در کتاب تحریرالوسیله زد که در سال ۱۳۸۴ ه. ق برابر با ۱۳۴۳ شمسی آن را نوشته است. در آن کتاب می­گوید: «هر مکلفی که به مرتبۀ اجتهاد نرسیده باید در غیر ضروریات دین در تمام عبادات و معاملاتش حتی مستحبات و مباحات (که ضروری نباشند) یا مقلد باشد یا محتاط، به شرط آنکه موارد احتیاط را بداند و آن موارد را کم کسی می­داند. پس عمل شخص عامی که آشنا به موارد احتیاط نیست، بدون تقلید به تفصیلی که می­آید، باطل است.»[۳۱] این گفته ردّ صریح قاعده­مندی و سنتگراییِ فقهی است. برای مقایسه، می­توان من لایحضره الفقیه نوشتۀ شیخ صدوق را با آن مقایسه کرد. این کتاب به تقلید از من لایحضره الطبیب زکریای رازی نوشته شد. شیخ صدوق آن را در حکم کتابی به رشتۀ تحریر در آورد تا کسانی که به فقیه دسترسی ندارند، بتوانند به احکام عمل کنند. اما دیدگاه آیت ­الله خمینی در تحریر الوسیله به کلی متفاوت است. او معتقد نیست که احکام بدون فقیه مجرا باشند. او عملی را صحیح می­داند که تنها بر اساس تقلید از فقیه صورت گیرد. بنابراین حتی اگر عملی بر اساس یک حکم فقهی صحیح باشد، اما بر اساس تقلید صورت نگرفته باشد، باطل است. بر این اساس، می­توان گفت بر خلاف ایدۀ رضا اسلامی، آیت ­الله خمینی نه به حاکمیت فقه، بلکه به ولایت فقیه معتقد بوده است.

بر اساس عبارات فوق، نه اطاعت از یک حکم، بلکه اطاعت از حاکم، یعنی حکم­کننده، اعتبار و صحت عمل را تعیین می­کند. ارتقاء حکومت به حکم اولیۀ شرعی نیز در همین راستا توجیه می­شود. ظاهراً آیت ­الله خمینی برای گریز از بن­بستی که مانع ­تراشی ­های شورای نگهبان و فقهای سنتگرا (قاعده­ مندی) ایجاد کرده بود، حکومت را به حکم اولیۀ شرعی ارتقاء داد تا با این کار مسألۀ تناقض میان احکام «لایتغیر» شریعت و حکم حکومت (حاکم) رفع ­شود. در واقع خواست او در اینجا درست بر عکس برداشت اسلامی، قاعده­­زدایی از فقه برای هموارکردن مسیر حکمرانیِ عرفی است؛ نه فقهی­ کردن حکومت. به تعبیر دیگر، به نظر او شریعت نه به خودی خود، بلکه به سبب شارع (حاکم) است که شریعت می­شود.

این اندیشه در همان نامۀ معروف سال ۶۶ خطاب به رئیس جمهور وقت نیز به میان آمده است؛ آنجا که به لزوم تعطیلی احکام اولیۀ شرعی حتی نماز و روزه در راستای اقتضائات حکومت اشاره می­کند. این اشاره اذعان به این امر است که شریعت و حکومت می­توانند در تعارض واقع شوند. راه حل او هم مشخص بود: توسل به احکام ثانوی و جایگزینی آنها با احکام اولیه. اگر آیت ­الله خمینی درپی فقهی­کردن حکومت بود؛ آنطور که رضا اسلامی مدعی است، دلیلی نداشت که دست رد بر احکام سنتی فقهی بزند. این دو رویکرد از مبانی به کلی متفاوتی برخوردارند. در یکی فقه، مجموعه ­ای از احکام نسبتاً لایتغیر است که زمان و مکان در آن تأثیر چندانی ندارد. در دیگری، چنین احکامی وجود ندارد و فقه حیات خود را از فقیه، شارع و حاکم دریافت می­کند.

تجارب بعدی از جمله حکم حکومتی برای اعدام زندانیان سیاسی ۶۷، حکم به تغییر غیرقانونیِ قانون اساسی، تعیین جانشین، تأسیس غیرقانونیِ مجمع تشخیص مصلحت نظام و جز آنها نشاندهندۀ مخاطرات جدی رویکرد تصمیم ­گرای شخص­مدار برای قانون، سیاست و جامعه در ایران بعد از انقلاب بود که پس از فوت آیت ­الله خمینی دامنۀ به مراتب وسیعتری را دربرگرفت. رضا اسلامی به جای زیرسؤال ­بردنِ این بسط ید و پرداختن به دلایل آن، قصد دارد واقعیت ­های تاریخی را به نحو دلخواه روایت و تفسیر کند. طبعاً او به این پرسش پاسخ نمی­دهد که: اگر قرار بود فقه آن کارآمدی­ای را که اسلامی به نحوی غلوآمیز به آن منتسب می­کند، دارا باشد، چه نیازی به کاربرد موسع احکام ثانویه بود؟! شاید اسلامی متعرض شود که او با ایدۀ «حاکمیتِ فقه» بنا دارد حکومت را مجدداً به شریعت مقید و آن را قاعده­مند و قانونمند کند. اگر چنین بود، مدخل علم فقه را می­شد نقطۀ عطفی در ادراک حوزوی به حساب آورد. اما حتی در این صورت هم این اشکال کماکان باقی خواهد بود که: اگر یک فقیه جامع­الشرایط همچون آیت ­الله خمینی پیشتر در عمل با کاربرد موسع احکام ثانویه به این نتیجه رسیده که فقه توان ادارۀ جامعه را ندارد، پس رضا اسلامی بر چه اساس بر این نظر پای می­فشرد؟ به نظر می­رسد او علاقه­ ای به طرح پرسش­هایی از این دست ندارد. از سوی دیگر بازگشت به قاعده ­مندی- خروج از وضعیت استثنایی- مستلزم اتخاذ مشی انتقادی نسبت به حکمرانی مطلقۀ فقیه است که در تعارض کامل با موضع اسلامی قرار دارد.

بر خلاف آنچه اسلامی می­گوید، ولایت فقیه هم در لفظ و هم در معنا با حکمرانی فقه تفاوت دارد. حاکمیت فقه ناقض ولایت فقیه است. میان تصمیم و حکم همانقدر تفاوت هست که میان حکومت و ولایت.

اسلامی مدعی است فقه، علم حکومت است. این برداشت، از قرابت لفظی و معنوی میان حکم و حکومت ناشی می­شود. حتی اگر این فرض به لحاظ مبنایی درست باشد، اما به لحاظ تاریخی، دستکم در مورد فقه شیعه مناقشه ­بر­انگیز است. اسلامی تلاش کرده تا برای این ایده مبنایی تاریخی دست و پا کند، اما در واقع او می­بایست تاریخ «ازخودبیگانگی» فقه شیعه را می نوشت.

یکی از مهمترین پرسش ­ها و دغدغه ­های جامعۀ امروز ایران این است که: چطور می­توان حکمرانیِ بی­مهارِ حاکم اعم از فقیه یا غیر فقیه را مهار کرد؟ در کل کتاب قطورِ اسلامی هیچ ردی از این دغدغه به چشم نمی­خورد. در واقع، مدخل علم فقه از این جنبه حتی از بسیاری از مصنفات فقهی سنتی که دستکم اقتضای زمانه را در نظر می­گرفتند، نیز عقب­تر است. این کتاب در بهترین حالت سندی بر ناتوانی ساختاریِ اندیشۀ فقهی رسمی و عجز آن در درک تحولات درونی این حوزه از دانش و بالطبع تحولات سیاسی و اجتماعی کلان­تر است. در مجموع، این کتاب نشانگر آن است که توسعه­ طلبی فقاهت رسمی و متولیان آن، و انحلال کامل در سازوکارهای قدرت و حکمرانی، نه به شکوفایی نهاد و اندیشۀ فقهی، بلکه به آشفتگی درونی عمیق آن انجامیده است.

منابع و پانوشت‌ها

[۱] رضا اسلامی، مدخل علم فقه: ادوار، منابع، مفاهیم، کتابها، و رجال فقه مذاهب اسلامی، قم: مرکز مدیریت حوزه­ علمیه، چاپ سوم، ۱۳۹۴.

[۲]عبدالله ابراهیم­زاده، حاکمیت دینی، قم: انتشارات زمزم هدایت، ۱۳۹۰.

[۳] اسلامی، مدخل، صص ۳۷۵- ۹۹.

[۴] از بین آراء اهل سنت می­توان به کتاب زیر اشاره کرد: علی عبدالرازق، اسلام و مبانی قدرت، ترجمه امیر رضایی، تهران: قصیده­سرا، ۱۳۸۰ و در مورد نقدهای علمای معاصر شیعه از جمله می­توان به اینها اشاره کرد: محسن کدیور، حکومت ولایی، تهران: نشر نی، چاپ چهارم، ۱۳۸۰؛ محسن کدیور، نظریه ­های دولت در فقه شیعه، تهران: نشر نی، چاپ هفتم، ۱۳۸۷؛ و محمد مهدی حائری شیرازی، حکمت و حکومت، نشر الکترونیکی، ۱۹۹۵.

[۵] مدرسی طباطبایی، ۱۳۶۸مقدمه ای بر فقه شیعه،  بنیاد پژوهش­های آستان قدس رضوی، ص ۲۹.

[۶] گرجی، ۱۳۹۵، تاریخ فقه و فقها، تهران: انتشارات سمت، صص ۱۱۲ به بعد؛ مدرسی طباطبایی، پیشین، ص ۳۰ به بعد؛ نیز بنگرید به مدخل «ادوار فقه شیعه» در ویکی فقه.

[۷] Khalidi, Tarif 1985, Classical Arab Islam, Darwin Press, p. 45.

[۸] جزوۀ مدخل علم فقه، ص ۱۵؛ مدخل، ص ۲۷۶.

[۹] مدخل، ص ۲۷۳.

[۱۰] مدخل، ص ۲۷۷.

[۱۱] مدخل، ص ۲۷۷.

[۱۲] جزوۀ مدخل، ص ۱۸.

[۱۳] مدرسی طباطبایی، صص ۳۱ و ۲.

[۱۴] محمد بن حسن بن علی طوسی، محدث معروف شیعه مذهب قرون ۴ و ۵ که در کشّ ازبکستان به دنیا آمد که امروز به شهر سبز معروف است.

[۱۵] مدرسی طباطبایی، پیشین، صص ۳۲. شایان ذکر است که نویسنده در پاورقی صفحات ۳۰تا ۳۲ به منابع متعددی از جمله رجال کشّی، توحید صدوق، بحار و غیره ارجاع می­دهد.

[۱۶] مدرسی طباطبایی، پیشین، ص ۳۳.

[۱۷] مدرسی طباطبایی، ص ۲۰.

[۱۸] مدرسی طباطبایی، ص ۲۱.

[۱۹] مدرسی طباطبایی، ص ۲۱.

[۲۰] مدرسی طباطبایی، پیشین، ص ۲۳.

[۲۱] پیشین، صص ۲۳ و ۲۴.

[۲۲] مدخل، ص۳۷۵.

[۲۳] مدخل، ص ۳۷۶.

[۲۴] مدخل، ص ۳۷۴.

[۲۵] مدخل، ص ۳۸۳.

[۲۶] برای نمونه، می­نویسد: «ایشان در پاسخ به نامۀ رئیس جمهور وقت، آیت ­الله خامنه­ای… آورده­اند.» (ص ۳۸۲). در حالیکه نامۀ ایشان پاسخ به نامه نبوده؛ بلکه در پاسخ به سخنان رئیس جمهور وقت در نماز جمعه مکتوب شده است.

[۲۷] صحیفۀ امام، ج ۱۵، صص ۳۱۱-۳۱۲.

[۲۸] صحیفۀ امام، ج ۲۰، ص ۱۷۰.

[۲۹] مدخل، ص ۳۸۳.

[۳۰] جواهر الکلام، ج ۲۴، ص ۱۲۸.

[۳۱] تحریر الوسیله، ج ۱، ص ۵.

موافقت آیت‌الله خامنه‌ای با مجازات «بدون امکان تجدید نظر خواهی» مفسدین اقتصادی

$
0
0

زیتون– آیت‌الله علی خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی٬ با درخواست رییس قوه قضائیه ایران برای تشکیل دادگاه ویژه‌ای با حضور سه قاضی دادگاه انقلاب برای رسیدگی به پرونده «مفسدان اقتصادی» موافقت کرد.

بر اساس این دستور آرای صادره از این دادگاه به‌جز اعدام، «قطعی و لازم‌الاجرا» است.

صدور این دستور برخلاف قوانین قضایی-کیفری ایران درباره تجدید نظرخواهی احکام در دادگاه‌ها است. طبق قوانین کیفری ایران، محکومان دادگاه‌ها حق درخواست تجدید نظر در حکم را دارند، اما در دستور رهبر جمهوری اسلامی چنین حقی برای محکومان در نظر گرفته نشده است.

پیشتر صادق لاریجانی، رییس قوه قضائیه، در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی پیشنهاد کرده که شعبی از دادگاه انقلاب اسلامی با حضور سه قاضی برای رسیدگی به پرونده «مفسدان اقتصادی» تشکیل شود.

بر اساس این پیشنهاد، این دادگاه با حضور دو نفر از اعضاء رسمیت دارد و «آرای صادره آن به‌جز اعدام، قطعی و لازم‌الاجراء است» و «احکام اعدام با مهلت حداکثر ۱۰ روز قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور» است.

آیت‌الله خامنه‌ای نیز در نامه‌ای که امروز (شنبه ۲۰ مرداد) در پاسخ به این پیشنهاد رییس قوه قضائیه نوشت که «با پیشنهاد موافقت می‌شود. مقصود آن است که مجازات مفسدان اقتصادی سریع و عادلانه انجام گیرد. در مورد اتقان احکام دادگاه‌ها دقت لازم را توصیه فرمائید.»

این دستور تا دوسال قابل اجرا خواهد بود.

رییس قوه قضائیه نیز در نامه خود به آیت‌الله خامنه‌ای نوشته که « شرایط ویژه اقتصادی کنونی نوعی جنگ اقتصادی محسوب می‌شود.»
بر این اساس دادگاه‌ها ویژه در تهران تشکیل و پرونده‌های مرتبط را معاون اول قوه قضائیه برای آنها ارسال می‌کند.همچنین همه اتهامات «اشخاص حقیقی و حقوقی و کشوری و لشکری مرتبط با پرونده ارجاعی اعم از مباشر، شرکاء و معاونین در یک شعبه رسیدگی می‌شود.»
Viewing all 6931 articles
Browse latest View live